1 00:00:10,933 --> 00:00:13,351 ‫مامان! اومد خونه! بابا اومد خونه! 2 00:00:13,352 --> 00:00:15,228 ‫آوردتش؟ اومده؟ 3 00:00:15,229 --> 00:00:16,521 ‫آره، اومده 4 00:00:16,522 --> 00:00:17,855 ‫مامان! بابا برگشته 5 00:00:17,856 --> 00:00:20,442 ‫خیلی‌خب، خیلی‌خب. ‫لازم نیست داد بزنید 6 00:00:22,069 --> 00:00:23,528 ‫وای 7 00:00:23,529 --> 00:00:25,530 ‫ایناهاشش 8 00:00:25,531 --> 00:00:27,740 ‫بابا، میشه الان بازش کنیم؟ میشه؟ 9 00:00:27,741 --> 00:00:29,951 ‫میشه. بذار اول بیارمش داخل 10 00:00:29,952 --> 00:00:32,191 ‫آویم، وایستا کنار که بتونه بیارتش داخل 11 00:00:33,497 --> 00:00:37,333 ‫وای خدا، اینطوری همه‌چی راحت‌تر میشه 12 00:00:37,334 --> 00:00:40,586 ‫خیلی‌خب. بریم که داشته باشیم. ‫بذار ببینم 13 00:00:40,587 --> 00:00:42,421 ‫حالا باید یه دکمه واسه باز کردنش باشه 14 00:00:42,422 --> 00:00:44,674 ‫آها، ایناهاشش 15 00:00:44,675 --> 00:00:47,553 ‫خیلی‌خب بچه‌ها. آماده باشید 16 00:00:55,143 --> 00:00:56,353 ‫وای! 17 00:00:57,771 --> 00:01:00,565 ‫ورل، حرف نداره 18 00:01:00,566 --> 00:01:02,901 ‫زندگیمون رو هم تغییر میده 19 00:01:14,462 --> 00:01:17,462 ‫ترجمه: ‫thetrueali 20 00:01:17,463 --> 00:01:20,463 ‫Telegram: @Thetrueali 21 00:03:06,900 --> 00:03:08,693 ‫خدای من. چی شد؟ 22 00:03:08,694 --> 00:03:11,529 ‫- دستم. فکر کنم شکست ‫- جدی میگی؟ 23 00:03:11,530 --> 00:03:13,072 ‫و احتمالاً یکی از دنده‌هام 24 00:03:13,073 --> 00:03:15,366 ‫خدای من، جان. خیلی متأسفم، جوگیر شدم 25 00:03:15,367 --> 00:03:16,701 ‫اشکالی نداره. هیچ ایرادی نداره 26 00:03:16,702 --> 00:03:19,120 ‫- خیلی‌خب، بیا ببریمت درمانگاه ‫- خودم می‌تونم برم اونجا 27 00:03:19,121 --> 00:03:20,747 ‫- مطمئنی؟ ‫- آره 28 00:03:21,248 --> 00:03:22,665 ‫خیلی خیلی شرمنده 29 00:03:22,666 --> 00:03:24,376 ‫چیزی نیست. بعداً باهات تماس می‌گیرم 30 00:03:27,129 --> 00:03:28,130 ‫خیلی شرمنده 31 00:03:33,635 --> 00:03:35,261 ‫خیلی‌خب. میرم غذا بخورم 32 00:03:35,262 --> 00:03:38,723 ‫باهام تماس نگیر، ‫مگه اینکه مورد اورژانسی باشه 33 00:03:38,724 --> 00:03:39,725 ‫حتماً 34 00:03:40,851 --> 00:03:41,851 ‫جان! 35 00:03:41,852 --> 00:03:42,852 ‫سلام دکی 36 00:03:42,853 --> 00:03:44,353 ‫چه بلایی سرت اومده؟ 37 00:03:44,354 --> 00:03:45,855 ‫دوباره داشتم توی... 38 00:03:45,856 --> 00:03:47,940 ‫شبیه‌سازی تمرین می‌کردم، آموزش نبرد... 39 00:03:47,941 --> 00:03:49,901 ‫فکر کنم زیاده‌روی کردم 40 00:03:49,902 --> 00:03:51,194 ‫احتمالاً شکسته 41 00:03:51,195 --> 00:03:53,196 ‫قطعاً شکسته 42 00:03:53,197 --> 00:03:55,616 ‫ترقوه‌ات هم مو برداشته و... 43 00:03:57,868 --> 00:03:59,452 ‫دنده‌ات هم کبود شده 44 00:03:59,453 --> 00:04:02,246 ‫این سومین مصدومیتت توی یه هفته‌ست. ‫اونجا چیکار می‌کنی؟ 45 00:04:02,247 --> 00:04:04,081 ‫این برنامه تاکتیک‌های نبرد... 46 00:04:04,082 --> 00:04:05,291 ‫و آموزش‌های آمادگی رو ترکیب می‌کنه 47 00:04:05,292 --> 00:04:07,001 ‫فقط خیلی سخته 48 00:04:07,002 --> 00:04:09,337 ‫خب باید یه مدت بذاریش کنار 49 00:04:09,338 --> 00:04:10,463 ‫آره، احتمالاً 50 00:04:10,464 --> 00:04:11,506 ‫فقط... 51 00:04:11,507 --> 00:04:12,924 ‫خیلی تمرین خوبیه 52 00:04:12,925 --> 00:04:16,427 ‫یه تمرین خوب اگه به کشتنت بده، ‫دیگه فایده‌ای نداره 53 00:04:16,428 --> 00:04:18,012 ‫به خودت سخت نگیر. باشه؟ 54 00:04:18,013 --> 00:04:19,472 ‫ناتالی خوبت می‌کنه 55 00:04:19,473 --> 00:04:21,183 ‫خیلی‌خب. ممنون دکی 56 00:04:41,286 --> 00:04:43,621 ‫11.35 دقیقه تأخیر کردی 57 00:04:43,622 --> 00:04:45,581 ‫می‌دونم. یه سری بیمار دقیقه نودی بودن 58 00:04:45,582 --> 00:04:46,917 ‫شرمنده 59 00:04:47,751 --> 00:04:50,169 ‫واسه غذا لباساتو عوض نمی‌کنی؟ ‫دارم می‌میرم از گرسنگی 60 00:04:50,170 --> 00:04:52,172 ‫آغاز شبیه‌سازی 61 00:04:55,717 --> 00:04:57,302 ‫حالا بهتر شد 62 00:04:59,429 --> 00:05:00,680 ‫روزت چطور بود؟ 63 00:05:00,681 --> 00:05:02,098 ‫نگاهش کن 64 00:05:02,099 --> 00:05:04,225 ‫مدام داری توی این کار حرفه‌ای‌تر میشی 65 00:05:04,226 --> 00:05:06,352 ‫خوب بود 66 00:05:06,353 --> 00:05:09,272 ‫گرچه، فکر می‌کنم یه اتفاقات عجیبی ‫واسه جان داره می‌افته 67 00:05:09,273 --> 00:05:10,273 ‫عجیب؟ 68 00:05:10,274 --> 00:05:11,566 ‫دستش شکسته 69 00:05:11,567 --> 00:05:13,192 ‫گفت به خاطر یه برنامه‌ی ورزشی بوده... 70 00:05:13,193 --> 00:05:16,070 ‫ولی فکر نکنم کاملاً صادق بوده باشه 71 00:05:16,071 --> 00:05:17,530 ‫از کجا می‌دونی؟ 72 00:05:17,531 --> 00:05:19,533 ‫حس شیشمم میگه 73 00:05:19,992 --> 00:05:21,284 ‫بفرمایید رفقا 74 00:05:21,285 --> 00:05:22,618 ‫ممنون 75 00:05:22,619 --> 00:05:24,662 ‫بذار ببینیم 76 00:05:24,663 --> 00:05:25,872 ‫کدومشون خوب چیزیه؟ 77 00:05:25,873 --> 00:05:26,999 ‫تو 78 00:05:27,541 --> 00:05:28,791 ‫بله؟ 79 00:05:28,792 --> 00:05:30,419 ‫تو خوب چیزی هستی 80 00:05:31,086 --> 00:05:32,712 ‫خب ممنون 81 00:05:32,713 --> 00:05:35,006 ‫خوب چیزی هستی واسه خوردن 82 00:05:35,007 --> 00:05:37,758 ‫چی داری میگی؟ 83 00:05:37,759 --> 00:05:41,137 ‫من روی انواع مختلف لاس زدن انسان‌ها... 84 00:05:41,138 --> 00:05:44,932 ‫که در پایگاه داده‌های باستانی ‫و اجتماعی فضاپیما توصیف شده، مطالعاتی داشتم 85 00:05:44,933 --> 00:05:46,642 ‫گونه‌ی شما اغلب احساس... 86 00:05:46,643 --> 00:05:48,477 ‫میل جنسی رو... 87 00:05:48,478 --> 00:05:50,521 ‫متناظر با گرسنگی فیزیکی می‌دونه 88 00:05:50,522 --> 00:05:52,899 ‫و واسه همین استفاده از چنین تشبیهی ‫کاربردیه 89 00:05:52,900 --> 00:05:57,403 ‫می‌دونی، لازم نیست این همه تحقیق کنی 90 00:05:57,404 --> 00:05:59,697 ‫واسه این نیست که من میام اینجا 91 00:05:59,698 --> 00:06:01,949 ‫واسه اینم نیست که... 92 00:06:01,950 --> 00:06:04,869 ‫واسه این نیست که بهت اهمیت میدم 93 00:06:04,870 --> 00:06:07,997 ‫باید از استفاده از واژگانت ‫اینطور نتیجه بگیرم... 94 00:06:07,998 --> 00:06:10,458 ‫که ما یه بار دیگه یه زوج هستیم؟ 95 00:06:10,459 --> 00:06:12,418 ‫خب... 96 00:06:12,419 --> 00:06:14,545 ‫راستشو بخوای هنوز نمی‌دونم 97 00:06:14,546 --> 00:06:17,840 ‫متوجه شدم. لطفاً وقتی زوج بودیم ‫بهم اطلاع بده 98 00:06:17,841 --> 00:06:20,593 ‫خب چیزی نیست که بتونم ‫توی مقطع خاصی... 99 00:06:20,594 --> 00:06:22,637 ‫بهت اطلاع بدم 100 00:06:22,638 --> 00:06:25,806 ‫اگه این اتفاق افتاد، خودمون می‌فهمیم 101 00:06:25,807 --> 00:06:27,391 ‫چطوری می‌فهمیم؟ 102 00:06:27,392 --> 00:06:29,977 ‫خب فقط احساس درستی میده 103 00:06:29,978 --> 00:06:32,772 ‫این یه حس ششمه؟ 104 00:06:32,773 --> 00:06:34,023 ‫آره 105 00:06:34,024 --> 00:06:38,611 ‫به نظر میاد لازمه یادآوری کنم ‫که من حس ششم ندارم 106 00:06:38,612 --> 00:06:42,406 ‫می‌دونی چیه؟ حق با توئه. ‫غمت نباشه. بهت اطلاع میدم 107 00:06:42,407 --> 00:06:43,783 ‫ممنون دکتر 108 00:06:43,784 --> 00:06:47,954 ‫آیزاک، ما خیلی وقته که همدیگه رو می‌شناسیم 109 00:06:47,955 --> 00:06:51,123 ‫فکر نمی‌کنی وقتش باشه که دیگه ‫کلیر صدام کنی؟ 110 00:06:51,124 --> 00:06:54,127 ‫البته. کلیر 111 00:07:02,302 --> 00:07:05,179 ‫چند ساعت دیگه با جنیسی‌ها ملاقات داریم 112 00:07:05,180 --> 00:07:08,641 ‫از اونجایی که تالا تنها فرد در این جمع هستش ‫که باهاشون ارتباط مستقیم داشته... 113 00:07:08,642 --> 00:07:10,309 ‫ازش خواستم که برامون گزارش بده 114 00:07:10,310 --> 00:07:11,727 ‫ممنون قربان 115 00:07:11,728 --> 00:07:14,188 ‫از لحاظ سطح پیشرفت تکنولوژی‌شون... 116 00:07:14,189 --> 00:07:16,190 ‫جنیسی‌ها با اتحادیه تقریباً هم‌سطح هستن 117 00:07:16,191 --> 00:07:19,277 ‫البته بزرگ‌ترین تفاوتشون با ما ‫رفتارشون نسبت به مردهاست 118 00:07:19,278 --> 00:07:21,445 ‫اونا به شدت فرهنگ زن‌سالاری دارن... 119 00:07:21,446 --> 00:07:25,032 ‫که یعنی هر مردی که به نظر ‫برتری داشته باشه، قابل اعتماد نیست 120 00:07:25,033 --> 00:07:26,868 ‫خودشون توی دنیاشون مرد دارن؟ 121 00:07:26,869 --> 00:07:29,370 ‫آره، ولی شهروند درجه دو حساب میشن 122 00:07:29,371 --> 00:07:33,917 ‫چرا باید با چنین جامعه‌ای که انقدر ‫ذهنشون بسته‌ست متحد بشیم؟ 123 00:07:35,711 --> 00:07:38,087 ‫ما عضویت در اتحادیه رو ‫بهشون پیشنهاد نمی‌کنیم... 124 00:07:38,088 --> 00:07:41,007 ‫ولی با وجود تهدید کیلان‌ها ‫و نابودی معاهده‌ی کریل... 125 00:07:41,008 --> 00:07:43,467 ‫ناوسالارها حس می‌کنن به هر دوستی ‫که بتونیم گیر بیاریم احتیاج داریم 126 00:07:43,468 --> 00:07:44,594 ‫چرا ما؟ 127 00:07:44,595 --> 00:07:46,512 ‫علی‌رقم اتفاقی که با کریل افتاد... 128 00:07:46,513 --> 00:07:50,057 ‫فرمانده گام‌های دیپلماتیک مهمی برداشت ‫که ما رو به صلح نزدیک کرد 129 00:07:50,058 --> 00:07:52,977 ‫ظاهراً ناوسالارها فکر می‌کنن ‫ما فضاپیمای مناسب این کار هستیم 130 00:07:52,978 --> 00:07:54,604 ‫حالا محل ملاقات کجا هست؟ 131 00:07:54,605 --> 00:07:57,148 ‫فضای بی‌طرف، در مدار سیتولا4 132 00:07:57,149 --> 00:07:58,774 ‫یه سیاره‌ی حفاری رهاشده‌ست 133 00:07:58,775 --> 00:08:00,234 ‫ایجاد اتحاد کار راحتی نیست 134 00:08:00,235 --> 00:08:02,653 ‫اصلاً تاب و توان اختلافات فرهنگی رو ندارن 135 00:08:02,654 --> 00:08:06,575 ‫خب پس چطوری باید باهاشون ‫گفتگو رو شروع کنیم؟ 136 00:08:09,036 --> 00:08:10,787 ‫یه فکری داریم 137 00:09:05,968 --> 00:09:08,344 ‫فرمانده لوشا. به اورویل خوش اومدید 138 00:09:08,345 --> 00:09:09,762 ‫من فرمانده کِلی گریسون هستم 139 00:09:09,763 --> 00:09:12,014 ‫از ملاقات باهاتون خوش‌وقتم، فرمانده 140 00:09:12,015 --> 00:09:14,892 ‫ایشون افسر اولم، فرمانده تالی کیالی هستن 141 00:09:14,893 --> 00:09:17,645 ‫سرپرست بخش مهندسی، فرمانده چارلی برک هستن 142 00:09:17,646 --> 00:09:20,356 ‫و سرافسر پزشکی‌مون دکتر کلیر فین 143 00:09:20,357 --> 00:09:22,608 ‫- خوش اومدید ‫- حضورتون در اینجا مایه‌ی افتخار ماست 144 00:09:22,609 --> 00:09:27,113 ‫افسر اول من کاوا، و ستوان اولم، هودل 145 00:09:27,114 --> 00:09:28,948 ‫فضاپیمای تحسین‌برانگیزی دارید 146 00:09:28,949 --> 00:09:32,577 ‫موقعیت موتورهای کوانتومی‌تون منحصر به فرده 147 00:09:32,578 --> 00:09:34,704 ‫درواقع استاندارد اتحادیه همینه 148 00:09:34,705 --> 00:09:37,164 ‫خوشحال میشم هر وقت جاگیر شدید ‫اطراف رو نشونتون بدم 149 00:09:37,165 --> 00:09:39,417 ‫خیلی عالی میشه. ممنون 150 00:09:39,418 --> 00:09:41,335 ‫اگه بخواید می‌تونیم تا اقامتگاهتون ‫همراهتون بیاییم 151 00:09:41,336 --> 00:09:42,837 ‫مطمئنم سفر دور و درازی داشتید 152 00:09:42,838 --> 00:09:43,921 ‫همینطوره 153 00:09:43,922 --> 00:09:46,465 ‫توی آوردن وسایلمون کمک لازم داریم 154 00:09:46,466 --> 00:09:47,425 ‫البته 155 00:09:47,426 --> 00:09:49,011 ‫مرسر! مالوی! 156 00:09:51,138 --> 00:09:52,221 ‫بله قربان 157 00:09:52,222 --> 00:09:54,056 ‫چمدان فرمانده رو به اقامتگاهش ببرید 158 00:09:54,057 --> 00:09:55,225 ‫بله قربان 159 00:09:56,768 --> 00:09:58,145 ‫اگه میشه دنبالمون بیایید 160 00:10:03,233 --> 00:10:05,860 ‫وای پسر. چقدر چمدون اینجاست 161 00:10:05,861 --> 00:10:08,404 ‫خیلی‌خب. من اینا رو میارم، ‫تو هم اون طرفی‌ها رو بیار 162 00:10:08,405 --> 00:10:10,156 ‫خیلی‌خب. بیا 163 00:10:10,157 --> 00:10:11,240 ‫مراقب در باش 164 00:10:11,241 --> 00:10:13,035 ‫هلم بده 165 00:10:14,119 --> 00:10:15,370 ‫خیلی‌خب، همینه 166 00:10:20,125 --> 00:10:21,751 ‫ولی فضاپیماشون خیلی خفنه 167 00:10:21,752 --> 00:10:23,586 ‫- لعنتی، واینستا ‫- شرمنده 168 00:10:23,587 --> 00:10:26,380 ‫- اگه می‌خوای وایستی بهم بگو ‫- باشه بابا. شرمنده. تقصیر من بود 169 00:10:26,381 --> 00:10:29,051 ‫- مراقب باش ‫- دارم میرم. الان دارم حرکت می‌کنم 170 00:10:30,385 --> 00:10:32,136 ‫مراقب باش. پله، پله، پله 171 00:10:32,137 --> 00:10:33,721 ‫یک، دو، آره 172 00:10:33,722 --> 00:10:35,140 ‫خیلی‌خب 173 00:10:36,225 --> 00:10:37,518 ‫- از این طرف ‫- آره 174 00:10:45,651 --> 00:10:47,151 ‫منظره‌ی قشنگیه 175 00:10:47,152 --> 00:10:49,987 ‫این اقامتگاه‌ها کاملاً قابل قبول هستن. ‫ممنون، فرمانده 176 00:10:49,988 --> 00:10:51,447 ‫نه، من از شما ممنونم 177 00:10:51,448 --> 00:10:54,283 ‫خیلی خوشحالیم که موافقت کردید ‫که مذاکره با ما رو شروع کنید 178 00:10:54,284 --> 00:10:57,328 ‫باید بهتون یادآوری کنم که فقط ‫بر سر همین مسئله توافق کردیم 179 00:10:57,329 --> 00:11:01,832 ‫با هیچ جامعه‌ای که حس کنیم ‫باهامون سازگار نیست، متحد نمیشیم 180 00:11:01,833 --> 00:11:05,212 ‫متوجهم. و وظیفه‌ی منم اینه که ‫متقاعدتون کنم که سازگار هستیم 181 00:11:05,712 --> 00:11:07,922 ‫بیایید داخل 182 00:11:07,923 --> 00:11:09,423 ‫مراقب باش. پشت سرتم 183 00:11:09,424 --> 00:11:11,425 ‫- صبر کن، صبر کن ‫- مراقب باش 184 00:11:11,426 --> 00:11:15,179 ‫- اونطوری که تو داری میری، رد نمیشه ‫- محکم فشار بده 185 00:11:15,180 --> 00:11:19,059 ‫خوبه. چه عجب. بذاریدشون اونجا و برید 186 00:11:19,643 --> 00:11:20,894 ‫با کمال میل 187 00:11:23,814 --> 00:11:25,273 ‫از بغل. از بغل 188 00:11:25,274 --> 00:11:26,984 ‫دارم از بغل میرم دیگه 189 00:11:27,734 --> 00:11:31,404 ‫تمام مردان شما انقدر کندذهن هستن؟ 190 00:11:31,405 --> 00:11:33,574 ‫- آره. خیلی ‫- آره 191 00:11:35,868 --> 00:11:38,662 ‫الان قطعاً احساس می‌کنم فتقم زده بیرون 192 00:11:39,454 --> 00:11:41,455 ‫خیلی مزخرفه 193 00:11:41,456 --> 00:11:43,374 ‫نمی‌دونم. به نظرم یه جورایی باحاله 194 00:11:43,375 --> 00:11:45,001 ‫تا کِی باید به این وضع ادامه بدیم؟ 195 00:11:45,002 --> 00:11:47,211 ‫وقتی مذاکرات به قدر کافی پیش رفت... 196 00:11:47,212 --> 00:11:49,672 ‫می‌تونیم آروم اونا رو به حقیقت تلخ سوق بدیم 197 00:11:49,673 --> 00:11:50,883 ‫چیکار می‌کنی؟ 198 00:11:51,925 --> 00:11:52,775 ‫نشستم 199 00:11:52,776 --> 00:11:54,760 ‫اگه یهو تصمیم بگیرن بیان ‫از عرشه‌ی فرماندهی دیدن کنن چی؟ 200 00:11:54,761 --> 00:11:56,333 ‫می‌خوای اینو بهشون توضیح بدی؟ 201 00:11:59,808 --> 00:12:01,852 ‫راست میگه. سر جاهاتون بشینید 202 00:12:21,371 --> 00:12:22,456 ‫چیه؟ 203 00:12:23,165 --> 00:12:24,624 ‫جنیسی‌ها و یه ماکلان با هم به مشکل می‌خورن 204 00:12:24,625 --> 00:12:27,085 ‫آره. احتمالاً بهتر باشه کلاً از اینجا بری 205 00:12:37,304 --> 00:12:39,222 ‫- فرمانده ‫- چیه؟ 206 00:12:39,223 --> 00:12:42,016 ‫توی سیاره اثری از افزایش انرژی می‌بینم 207 00:12:42,017 --> 00:12:44,393 ‫فکر کردم اون مستعمره متروکه‌ست 208 00:12:44,394 --> 00:12:46,187 ‫منم می‌بینمش قربان 209 00:12:46,188 --> 00:12:50,650 ‫تخلیه‌ی بار یونی اتمسر سیتولا 4 ‫اسکن کامل رو سخت کرده 210 00:12:50,651 --> 00:12:53,569 ‫ولی به نظر نمیاد افزایش انرژی ‫عامل طبیعی داشته باشه 211 00:12:53,570 --> 00:12:56,030 ‫خب من اینجا یه جورایی ‫به هیچ دردی نمی‌خورم 212 00:12:56,031 --> 00:12:57,990 ‫گوردون، چارلی، با من بیایید 213 00:12:57,991 --> 00:13:01,869 ‫قربان، پیشنهاد می‌کنم ‫یه نیروی حراست با خودتون ببرید 214 00:13:01,870 --> 00:13:05,207 ‫بورتوس رو می‌برم. تا ما پسرا ‫یه کاری داشته باشیم که باهاش سرگرم بشیم 215 00:13:26,812 --> 00:13:29,565 ‫آویم، کینا، شام آماده‌ست 216 00:13:38,824 --> 00:13:41,285 ‫عالیه 217 00:13:43,161 --> 00:13:46,497 ‫وای خدا. چه بوی خوبی میده 218 00:13:46,498 --> 00:13:48,124 ‫تقریباً به اندازه‌ی غذای تو خوبه 219 00:13:48,125 --> 00:13:50,418 ‫بهتره. می‌تونی بگی 220 00:13:50,419 --> 00:13:53,504 ‫دستور پختش از قبل براشون برنامه‌ریزی شده. ‫هزاران دستور پخت داره 221 00:13:53,505 --> 00:13:55,214 ‫دقیقاً چندتاست، کی1؟ 222 00:13:55,215 --> 00:13:58,009 ‫11257 دستور پخت... 223 00:13:58,010 --> 00:14:00,387 ‫که توسط موسسه‌ی طبخ کیلان انتخاب شده 224 00:14:02,222 --> 00:14:04,725 ‫اومدید پس. یالا، بیایید بشینید 225 00:14:08,729 --> 00:14:10,396 ‫بوی کالگس میده 226 00:14:10,397 --> 00:14:12,773 ‫تاس کباب کالگس‌ـه. کی1 پخته 227 00:14:12,774 --> 00:14:14,567 ‫من از کالگس متنفرم 228 00:14:14,568 --> 00:14:17,283 ‫خب وقتی هنوز نخوردی ‫از کجا می‌دونی ازش متنفری؟ 229 00:14:18,906 --> 00:14:21,157 ‫وای 230 00:14:21,158 --> 00:14:24,368 ‫ببین، حرف نداره 231 00:14:24,369 --> 00:14:26,787 ‫مامان، میشه کی1 رو ببرم مدرسه؟ 232 00:14:26,788 --> 00:14:28,831 ‫نه عزیزم. اینجا توی خونه بهش احتیاج داریم 233 00:14:28,832 --> 00:14:31,125 ‫کی1، می‌خوای باهامون بیای مدرسه؟ 234 00:14:31,126 --> 00:14:32,252 ‫عزیزم، بس کن 235 00:14:32,961 --> 00:14:34,046 ‫بله 236 00:14:35,964 --> 00:14:37,673 ‫کی1، تو که نمی‌تونی بری مدرسه 237 00:14:37,674 --> 00:14:40,885 ‫علاقه‌مندم که مدرسه رو ببینم 238 00:14:40,886 --> 00:14:42,345 ‫نه 239 00:14:42,346 --> 00:14:45,390 ‫چرا نمی‌تونم مدرسه رو ببینم؟ 240 00:14:47,684 --> 00:14:50,102 ‫چون به اینجا توی خونه تعلق داری 241 00:14:50,103 --> 00:14:53,398 ‫میشه در آینده مدرسه رو ببینم؟ 242 00:14:54,066 --> 00:14:55,317 ‫اون چه مرگشه؟ 243 00:14:55,943 --> 00:14:59,445 ‫کی1، تو نباید وقتی کسی ‫باهات صحبت نکرده، حرف بزنی 244 00:14:59,446 --> 00:15:00,489 ‫متوجهی؟ 245 00:15:01,281 --> 00:15:02,365 ‫بله 246 00:15:02,366 --> 00:15:04,575 ‫خوبه. حالا برو 247 00:15:04,576 --> 00:15:06,576 ‫وقتی زمان جمع کردن میز شد ‫صدات می‌کنیم 248 00:15:07,538 --> 00:15:08,956 ‫هرطور مایلید 249 00:15:37,943 --> 00:15:41,404 ‫به نظر میاد افزایش انرژی ‫از یه تشکیلات زیرزمینی میاد 250 00:15:41,405 --> 00:15:42,781 ‫اثر حیات؟ 251 00:15:44,241 --> 00:15:47,411 ‫یه نفر. زیر زمین، خیلی نزدیک به نقطه‌ی ‫افزایش انرژی 252 00:15:59,214 --> 00:16:01,215 ‫کی این پایگاه رو اشغال کرده بوده؟ 253 00:16:01,216 --> 00:16:02,508 ‫ناواریان‌ها 254 00:16:02,509 --> 00:16:05,303 ‫ده سال پیش اینجا رو حسابی دوشیدن و رفتن 255 00:16:05,304 --> 00:16:07,723 ‫بیرون ساختمان اصلی فرود میام 256 00:16:28,702 --> 00:16:31,913 ‫منبع انرژی تقریباً ‫بیست متر پایین ماست 257 00:16:31,914 --> 00:16:34,124 ‫شبیه یه جور تالاره 258 00:16:54,102 --> 00:16:55,853 ‫اسلحه آماده کنیم، فرمانده؟ 259 00:16:55,854 --> 00:16:57,731 ‫هنوز نه، ولی آماده باشید 260 00:17:49,908 --> 00:17:51,785 ‫یه جور آزمایشگاهه 261 00:17:52,619 --> 00:17:54,288 ‫آهای! 262 00:17:55,122 --> 00:17:56,707 ‫کسی نیست؟ 263 00:18:01,587 --> 00:18:02,587 ‫فرمانده! 264 00:18:03,839 --> 00:18:06,675 ‫نیازی به شلیک نیست. من مسلح نیستم 265 00:18:08,051 --> 00:18:11,929 ‫قول میدم که ابداً قصد ایجاد دردسر ندارم 266 00:18:11,930 --> 00:18:15,642 ‫اسم من تیمیس هستش 267 00:18:25,402 --> 00:18:26,402 ‫تو کی هستی؟ 268 00:18:26,403 --> 00:18:29,614 ‫من یه کیلان هستم ‫و واکنشتون رو درک می‌کنم... 269 00:18:29,615 --> 00:18:32,366 ‫ولی حقیقتاً نیازی نیست ازم بترسید 270 00:18:32,367 --> 00:18:33,910 ‫قربان، اجازه‌ی شلیک میدین؟ 271 00:18:33,911 --> 00:18:37,330 ‫صبر کن. اینجا تنهایی؟ 272 00:18:37,331 --> 00:18:40,167 ‫نه. نیست 273 00:18:41,210 --> 00:18:43,169 ‫می‌تونید اسلحه‌هاتونو بیارید پایین 274 00:18:43,170 --> 00:18:45,213 ‫داره حقیقت رو میگه. آسیبی بهتون نمی‌زنه 275 00:18:45,214 --> 00:18:46,507 ‫اون یه کیلان‌ـه 276 00:18:47,174 --> 00:18:48,799 ‫آره، همینطوره 277 00:18:48,800 --> 00:18:52,053 ‫ولی اگه خطرناک بود، ‫فکر نمی‌کنید تا الان منو کشته بود؟ 278 00:18:52,054 --> 00:18:54,223 ‫ما بیشتر از یه ساله که اینجاییم 279 00:18:57,392 --> 00:18:59,269 ‫من دکتر ویلکا هستم 280 00:19:04,441 --> 00:19:07,778 ‫فرمانده اد مرسر. از ستاره‌پیمای اورویل 281 00:19:08,695 --> 00:19:09,696 ‫فرمانده؟ 282 00:19:10,405 --> 00:19:11,698 ‫به یونیفرمم توجه نکن 283 00:19:12,574 --> 00:19:14,784 ‫فکر می‌کنم باید یه چیزایی رو توضیح بدی 284 00:19:14,785 --> 00:19:16,410 ‫توضیح حق مطلب رو ادا نمی‌کنه 285 00:19:16,411 --> 00:19:21,374 ‫مطمئنم اسم دکتر اوهاباس ‫از سازمان سایبرنتیک پاگوسان رو شنیدید 286 00:19:21,375 --> 00:19:22,668 ‫من دخترشم 287 00:19:23,252 --> 00:19:26,003 ‫حدود 13 ماه پیش، من و پدرم... 288 00:19:26,004 --> 00:19:29,382 ‫اینجا داشتیم یه رابط شبه‌عصبی ‫واسه اسکنر‌های دوربرد رو تست می‌کردیم... 289 00:19:29,383 --> 00:19:33,011 ‫که یه اثر انرژی ضعیف ‫روی سطح این سیاره پیدا کردیم 290 00:19:33,720 --> 00:19:36,639 ‫می‌دونستیم اینجا متروکه‌ست، ‫واسه همین رفتیم یه نگاهی بندازیم 291 00:19:36,640 --> 00:19:39,517 ‫یه فضاپیمای سقوط‌کرده‌ی کیلان رو پیدا کردیم 292 00:19:39,518 --> 00:19:42,937 ‫فضاپیمای من در نبرد با اتحادیه‌ی شما ‫آسیب شدیدی دیده بود 293 00:19:42,938 --> 00:19:44,313 ‫به همراه بقیه عقب‌نشینی کردیم... 294 00:19:44,314 --> 00:19:46,691 ‫ولی می‌دونستیم که به کیلان نمی‌رسیم 295 00:19:46,692 --> 00:19:48,609 ‫سعی کردیم توی این دنیا فرود بیاییم... 296 00:19:48,610 --> 00:19:50,653 ‫ولی در حین فرود برقمون تموم شد 297 00:19:50,654 --> 00:19:53,030 ‫دوتا کیلان دیگه نابود شدن 298 00:19:53,031 --> 00:19:56,951 ‫ولی وقتی من و پدرم اومدیم اینجا، ‫تیمیس رو پیدا کردیم 299 00:19:56,952 --> 00:20:00,621 ‫به سختی عمل می‌کرد و مسلماً ‫در اون وضعیت تهدیدی برای ما نبود 300 00:20:00,622 --> 00:20:03,749 ‫واسه همین اسلحه‌های جمجمه‌ای اونو ‫حذف کردیم و تعمیرش کردیم 301 00:20:03,750 --> 00:20:06,086 ‫چرا باید چنین کار احمقانه‌ای کنید؟ 302 00:20:07,713 --> 00:20:08,880 ‫اسم شما چیه؟ 303 00:20:08,881 --> 00:20:10,174 ‫چارلی 304 00:20:10,674 --> 00:20:12,300 ‫چارلی 305 00:20:12,301 --> 00:20:15,303 ‫چنین چیزی برای یه دانشمند ‫یه فرصت نادر بود 306 00:20:15,304 --> 00:20:16,304 ‫ما هم ازش استفاده کردیم 307 00:20:16,305 --> 00:20:18,347 ‫ولی فراتر از این کار پیش رفتیم 308 00:20:18,348 --> 00:20:21,309 ‫توی گذرگاه ادراکی ذهنش... 309 00:20:21,310 --> 00:20:23,811 ‫یه گذرگاه الکتریکی غیرفعال پیدا کردیم 310 00:20:23,812 --> 00:20:27,440 ‫گسترشش دادیم و یه رابط یک‌پارچه‌سازی... 311 00:20:27,441 --> 00:20:30,401 ‫توی شبکه‌ی ادراکیش ساختیم و خب... 312 00:20:30,402 --> 00:20:35,281 ‫من می‌تونم تمام احساسات زیستی رو تجربه کنم 313 00:20:35,282 --> 00:20:40,119 ‫داری میگی که اون احساسات داره؟ 314 00:20:40,120 --> 00:20:43,206 ‫درست مثل تو، دوست ماکلان من 315 00:20:43,207 --> 00:20:48,127 ‫فرمانده، نمی‌دونم می‌تونید ‫عظمت این مسئله رو درک کنید یا نه 316 00:20:48,128 --> 00:20:51,881 ‫یکی از بزرگ‌ترین عملکردهای ‫یه ذهن بیولوژیکی، هم‌دردیه 317 00:20:51,882 --> 00:20:55,384 ‫توان اینکه خودت رو جای یکی دیگه بذاری 318 00:20:55,385 --> 00:20:57,220 ‫تیمیس می‌تونه این کارو بکنه 319 00:20:57,221 --> 00:20:58,679 ‫حالا چرا تیمیس؟ 320 00:20:58,680 --> 00:21:00,223 ‫اسم پدرمه 321 00:21:00,224 --> 00:21:03,684 ‫کمی بعد از آغاز تحقیقاتمون در اینجا ‫فوت کرد 322 00:21:03,685 --> 00:21:07,313 ‫فرمانده، کاری که هم‌نوعان من ‫دارن انجام میدن اشتباهه 323 00:21:07,314 --> 00:21:10,483 ‫موجودات زیستی به طور جهانی مخرب نیستن 324 00:21:10,484 --> 00:21:13,444 ‫می‌تونیم یه راهی برای هم‌زیستی پیدا کنیم 325 00:21:13,445 --> 00:21:17,865 ‫دکتر ویلکا، خیلی چیزا در این رابطه ‫باید ارزیابی بشه 326 00:21:17,866 --> 00:21:21,745 ‫نمی‌تونیم همینطوری اینجا رهاتون کنیم. ‫اتحادیه باید بدونه چیکار کردید 327 00:21:22,829 --> 00:21:25,414 ‫من و تیمیس برنامه داشتیم ‫تا چند ماه آینده... 328 00:21:25,415 --> 00:21:27,250 ‫یافته‌هامون رو به اطلاع عموم برسونیم 329 00:21:27,251 --> 00:21:29,336 ‫خوشحال میشیم زودتر شروع کنیم 330 00:21:29,962 --> 00:21:32,046 ‫بورتوس، به تالا بگو اقامتگاه آماده کنه 331 00:21:32,047 --> 00:21:34,257 ‫تا جای ممکن دور از جنیسی‌ها 332 00:21:34,258 --> 00:21:36,260 ‫نمی‌خوایم مذاکرات به هم بخوره 333 00:21:36,969 --> 00:21:38,053 ‫بله قربان 334 00:21:52,860 --> 00:21:55,903 ‫دکتر ویلکا، این سطح جدیدی از سایبرنتیک‌ـه 335 00:21:55,904 --> 00:21:57,446 ‫می‌تونم پنجاه صفحه مقاله... 336 00:21:57,447 --> 00:22:00,491 ‫فقط براساس دینامیک غیرخطی ‫رابط یکپارچگی‌تون بنویسم 337 00:22:00,492 --> 00:22:03,035 ‫گیرنده‌های ادراکی در اصل برای... 338 00:22:03,036 --> 00:22:05,329 ‫واکنش به وضعیت مشارکتی منفی ‫قرار داده شده بودن 339 00:22:05,330 --> 00:22:07,874 ‫مسئله فقط افزایش پارامترها بود 340 00:22:07,875 --> 00:22:10,543 ‫دارید در مورد گیرنده‌های درد صحبت می‌کنید 341 00:22:10,544 --> 00:22:12,545 ‫بله. مطمئنم می‌دونید که... 342 00:22:12,546 --> 00:22:15,174 ‫سازندگان کیلان‌ها ‫رفتار خیلی بدی باهاشون داشتن 343 00:22:15,841 --> 00:22:17,258 ‫می‌دونیم 344 00:22:17,259 --> 00:22:21,179 ‫فرمانده، من و دکتر ویلکا حس می‌کنیم ‫که تجربه‌ی مشترکمون... 345 00:22:21,180 --> 00:22:25,183 ‫می‌تونه به عنوان یک سکوی پرتاب دیپلماتیک ‫در جهت صلح با کیلان‌ها به کار گرفته بشه 346 00:22:25,184 --> 00:22:28,895 ‫خب به نظر تیری توی تاریکی میاد، ‫ولی به گمونم هرگز نمیشه مطمئن بود 347 00:22:28,896 --> 00:22:31,022 ‫میشه این فکر رو با اتحادیه در میون بذارید؟ 348 00:22:31,023 --> 00:22:32,900 ‫حتماً 349 00:22:34,026 --> 00:22:36,485 ‫فرمانده، جنیسی‌ها آماده‌ی ‫بازدید از موتورخونه هستن 350 00:22:36,486 --> 00:22:37,695 ‫برگه‌ی تقلبت رو لازم دارم 351 00:22:37,696 --> 00:22:41,908 ‫باشه. کلی سوال از شما و اون دارم 352 00:22:41,909 --> 00:22:43,535 ‫ما در خدمتیم 353 00:22:52,002 --> 00:22:55,046 ‫- یالا، برید بیرون ‫- این خیلی احمقانه‌ست 354 00:22:55,047 --> 00:22:56,964 ‫می‌دونم. ولی دستورات فرمانده‌ست 355 00:22:56,965 --> 00:22:59,800 ‫اگه اینجا بمونیم ولی خیلی ساکت باشیم چی؟ 356 00:22:59,801 --> 00:23:01,844 ‫گوش کن، من فقط دارم چیزی رو ‫بهتون میگم که اون بهم گفت 357 00:23:01,845 --> 00:23:04,056 ‫وقتی جنیسی‌ها اینجا هستن، ‫هیچ مردی سر پست نباشه 358 00:23:06,350 --> 00:23:09,101 ‫آره، خب شاید اونا تشخیص ندن، ‫ولی باید احتیاط کنیم 359 00:23:09,102 --> 00:23:10,770 ‫بعداً می‌بینیمتون پسرا 360 00:23:10,771 --> 00:23:12,648 ‫عجب مزخرفی 361 00:23:15,108 --> 00:23:17,652 ‫اینجا هم عرشه‌ی مهندسی‌مونه 362 00:23:17,653 --> 00:23:19,111 ‫فرمانده لوشا. خوش اومدید 363 00:23:19,112 --> 00:23:21,906 ‫- تحسین برانگیزه ‫- دوست داریم اینطور فکر کنیم 364 00:23:21,907 --> 00:23:24,575 ‫چیزی که دارید می‌بینید، ‫راکتور کوانتومی نسل چهاره... 365 00:23:24,576 --> 00:23:28,246 ‫با ضریب جابجایی فضازمان ‫17 سال نوری بر ساعت 366 00:23:28,247 --> 00:23:30,998 ‫چطور ناپایداری انرژی میان‌بُعدی رو ‫چطور حل می‌کنید؟ 367 00:23:30,999 --> 00:23:34,835 ‫قفل‌های دامنه‌ای داریم که به صورت خودکار ‫هر اختلافی در میدان جریان دایسونیوم رو... 368 00:23:34,836 --> 00:23:36,379 ‫خودش جبران می‌کنه 369 00:23:36,380 --> 00:23:39,590 ‫مایل هستید این تکنولوژی رو ‫با مهندسین ما به اشتراک بذارید؟ 370 00:23:39,591 --> 00:23:41,717 ‫خب این مسئله تصمیمش با من نیست 371 00:23:41,718 --> 00:23:45,471 ‫فکر می‌کنم اگه جنیسی‌ها ‫به مذاکره در مورد اتحاد تمایل نشون بدن... 372 00:23:45,472 --> 00:23:46,557 ‫هر چیزی امکان‌پذیر باشه 373 00:23:47,224 --> 00:23:48,934 ‫قدرت مذاکره‌ی خوبی دارید، فرمانده 374 00:23:49,810 --> 00:23:53,287 ‫بیایید. هسته‌ی کوانتوم رو نشونتون میدم. ‫اونجاست که خیلی جالب میشه 375 00:23:58,318 --> 00:23:59,695 ‫آهای! 376 00:24:00,716 --> 00:24:01,946 ‫اینجا چیکار می‌کنی؟ 377 00:24:03,657 --> 00:24:05,491 ‫بچه‌ها، الان برمی‌گردم پیشتون 378 00:24:05,492 --> 00:24:07,410 ‫یادم رفت که باید یه گزارش ‫به فرمانده بدم 379 00:24:07,411 --> 00:24:08,871 ‫مشکلی نیست. ما اینجاییم 380 00:24:14,084 --> 00:24:15,668 ‫جان، زمان‌بندیت واقعاً افتضاحه 381 00:24:15,669 --> 00:24:17,753 ‫خب شرمنده که نمی‌تونم ‫بر اساس برنامه‌ریزی تو کار کنم... 382 00:24:17,754 --> 00:24:19,797 ‫ولی جواب هیچ یک از تماس‌های منو نمیدی 383 00:24:19,798 --> 00:24:22,258 ‫آخه خیلی سرم شلوغ بوده. ‫همزمان سر دوتا پست بودم 384 00:24:22,259 --> 00:24:25,011 ‫سرپرست حراست و افسر اول، ‫خیلی چیزا رو باید مدیریت کنم 385 00:24:25,012 --> 00:24:28,806 ‫مطمئنم همینطوره، ولی یعنی ‫وقت واسه یه تماس هم نداری؟ خدایی؟ 386 00:24:28,807 --> 00:24:30,141 ‫تو کَتم نمیره 387 00:24:30,142 --> 00:24:31,684 ‫تو از من دوری می‌کنی 388 00:24:31,685 --> 00:24:33,728 ‫میشه لطفاً فقط بهم بگی جریان چیه؟ 389 00:24:33,729 --> 00:24:36,355 ‫من... 390 00:24:36,356 --> 00:24:39,192 ‫آره، باشه. حق با توئه. متأسفم 391 00:24:39,193 --> 00:24:40,860 ‫ازت دوری کردم 392 00:24:40,861 --> 00:24:41,861 ‫واسه چی؟ 393 00:24:42,654 --> 00:24:43,906 ‫آخه... 394 00:24:46,408 --> 00:24:47,910 ‫این قضیه شدنی نیست 395 00:24:48,535 --> 00:24:50,077 ‫تو... 396 00:24:50,078 --> 00:24:52,831 ‫یعنی چی؟ داری منو می‌پیچونی؟ 397 00:24:53,999 --> 00:24:55,541 ‫فکر کردم رابطه‌مون خوبه 398 00:24:55,542 --> 00:24:58,923 ‫خب خوب نیست و خودتم می‌دونی چرا، ‫پس طوری وانمود نکن که انگار چیز جدیدیه، جان 399 00:25:02,799 --> 00:25:03,967 ‫جان... 400 00:25:05,135 --> 00:25:07,554 ‫ببین، من واقعاً ازت خوشم میاد 401 00:25:08,347 --> 00:25:09,889 ‫خیلی 402 00:25:09,890 --> 00:25:11,766 ‫اینو می‌دونی دیگه؟ 403 00:25:11,767 --> 00:25:13,184 ‫فکر می‌کردم می‌دونم 404 00:25:13,185 --> 00:25:14,977 ‫آخه نمی‌خوام بهت آسیب بزنم 405 00:25:14,978 --> 00:25:16,354 ‫باشه، مشکلی نیست. بیا حلش کنیم 406 00:25:16,355 --> 00:25:20,233 ‫نه، منظورم اینه که به صورت فیزیکی بهت ‫آسیب بزنم. تا الان سه بار بهت آسیب زدم 407 00:25:20,234 --> 00:25:22,443 ‫تازه شانس آوردیم آسیب وخیم‌تر از اینا نبوده 408 00:25:22,444 --> 00:25:24,487 ‫این مشکلیه که وقتی زلیایی‌ها... 409 00:25:24,488 --> 00:25:26,322 ‫با یه گونه‌ی دیگه سکس دارن، پیش میاد 410 00:25:26,323 --> 00:25:27,615 ‫یه عده در اثر این مسئله کشته شدن 411 00:25:27,616 --> 00:25:29,033 ‫این راه خوبی برای مُردنه 412 00:25:29,034 --> 00:25:30,618 ‫جان، این قضیه شوخی‌بردار نیست 413 00:25:30,619 --> 00:25:32,620 ‫واسه منم شوخی نیست 414 00:25:32,621 --> 00:25:34,288 ‫تالا، این... 415 00:25:34,289 --> 00:25:36,749 ‫من و تو، چیز بی‌نظیریه 416 00:25:36,750 --> 00:25:40,253 ‫خیلی هم واسه من پیش نمیاد ‫و منم ازش خوشم میاد 417 00:25:40,254 --> 00:25:41,922 ‫آخه نمی‌خوام بیخیالش بشم 418 00:25:43,465 --> 00:25:46,217 ‫می‌دونم. منم نمی‌خوام 419 00:25:46,218 --> 00:25:48,846 ‫عالیه. به نظر میاد با هم هم‌نظریم 420 00:25:59,690 --> 00:26:02,234 ‫دیدی؟ این خوبه دیگه، نه؟ 421 00:26:02,985 --> 00:26:06,237 ‫خیلی‌خب. ولی باید ‫خیلی مراقب باشیم. جدی میگم 422 00:26:06,238 --> 00:26:08,073 ‫خیلی‌خب، همین کارو می‌کنیم. ردیفه 423 00:26:13,245 --> 00:26:14,787 ‫حالت خوبه؟ 424 00:26:14,788 --> 00:26:17,164 ‫- خوبم. خواستم اذیتت کنم. می‌دونم ‫- بیخیال 425 00:26:17,165 --> 00:26:19,834 ‫ببخشید. بیا اینجا. می‌دونم 426 00:26:19,835 --> 00:26:21,044 ‫می‌دونم 427 00:26:41,356 --> 00:26:43,483 ‫ممنون، کی1 428 00:26:51,742 --> 00:26:53,493 ‫دیگه می‌تونی بری، کی1 429 00:26:58,665 --> 00:27:01,375 ‫عملکرد این عکس‌ها چیه؟ 430 00:27:01,376 --> 00:27:04,545 ‫سرگرمیه 431 00:27:04,546 --> 00:27:06,298 ‫کی1، برو آشپزخونه رو تمیز کن 432 00:27:11,136 --> 00:27:12,304 ‫شنیدی چی گفتم؟ 433 00:27:13,597 --> 00:27:16,933 ‫برو آشپزخونه رو تمیز کن 434 00:27:16,934 --> 00:27:19,853 ‫دلیل خدمت من چیه؟ 435 00:27:20,604 --> 00:27:23,439 ‫دلیلش اینه که من بهت میگم این کارو کنی 436 00:27:23,440 --> 00:27:26,234 ‫ما صاحب تو هستیم و هر کاری ‫که ما بگیم، انجام میدی 437 00:27:26,235 --> 00:27:27,568 ‫چه مرگته؟ 438 00:27:27,569 --> 00:27:31,280 ‫چرا دیگر اعضای این خانه ‫در چنین کارهایی مشارکت نمی‌کنن؟ 439 00:27:31,281 --> 00:27:33,282 ‫چون این وظیفه‌ی توئه، کی1 440 00:27:33,283 --> 00:27:36,286 ‫یه مشکلی پیدا کرده. فردا زنگ می‌زنم به شرکت 441 00:27:36,828 --> 00:27:38,497 ‫کی1، خاموش شو 442 00:27:40,165 --> 00:27:41,708 ‫هرطور مایلید 443 00:27:59,184 --> 00:28:02,186 ‫شبکه‌ی عصبیش تنظیم شده... 444 00:28:02,187 --> 00:28:05,481 ‫که با پتانسیل عملی بالاتر ‫از پرسپترون‌های احساسی وفق پیدا کنه 445 00:28:05,482 --> 00:28:08,317 ‫به چشم یه غده‌ی تکنولوژیکی ببینش 446 00:28:08,318 --> 00:28:10,987 ‫اگه ما بترسیم، غدد فوق کلیوی‌مون فعال میشه 447 00:28:10,988 --> 00:28:14,448 ‫در رابطه با اون، پرسپترون‌ها ‫یه پالس الکترومغناطیسی... 448 00:28:14,449 --> 00:28:15,741 ‫به شبکه‌ی عصبیش می‌فرستن 449 00:28:15,742 --> 00:28:18,120 ‫متوجه هستی که یه نابغه هستی دیگه؟ 450 00:28:20,914 --> 00:28:22,999 ‫مزاحم بررسی‌هاتون شدم؟ 451 00:28:23,000 --> 00:28:24,626 ‫نه، اصلا و ابدا 452 00:28:25,377 --> 00:28:27,169 ‫تو باید آیزاک باشی 453 00:28:27,170 --> 00:28:28,504 ‫درسته 454 00:28:28,505 --> 00:28:32,175 ‫خب، چه سورپرایز خوبی 455 00:28:32,176 --> 00:28:35,304 ‫خیلی وقت بود می‌خواستم باهات ملاقات کنم 456 00:28:36,388 --> 00:28:40,183 ‫ببین، چطوره که بریم ‫آرایش دستگاه‌های ارتباطی رو نشونت بدم.... 457 00:28:40,184 --> 00:28:41,601 ‫و این دوتا رو تنها بذاریم؟ 458 00:28:41,602 --> 00:28:43,061 ‫فکر خوبیه 459 00:28:45,439 --> 00:28:49,025 ‫از زمان نبرد با کیلان دیگه‌ای ‫ارتباط برقرار نکردم 460 00:28:49,026 --> 00:28:52,486 ‫علاقه دارم از جزئیات تجربیاتت باخبر بشم 461 00:28:52,487 --> 00:28:54,488 ‫منم همینطور 462 00:28:54,489 --> 00:28:58,117 ‫متوجه شدم که اقدامات تو بود ‫که اتحادیه رو از حمله نجات داد 463 00:28:58,118 --> 00:29:00,912 ‫کهکشان دِین بزرگی به تو داره 464 00:29:00,913 --> 00:29:02,914 ‫تصمیم درست همین بود 465 00:29:02,915 --> 00:29:06,792 ‫گرچه، موجودات زیستی بارها و بارها ‫بهم یادآوری کردن... 466 00:29:06,793 --> 00:29:10,338 ‫که وفاداری من بود که باعث ‫سرعت پیدا کردن تهاجم شد 467 00:29:10,339 --> 00:29:13,299 ‫واسه همین قدردان کارم نیستن 468 00:29:13,300 --> 00:29:18,763 ‫احساس پشیمونی شدیدی دارم ‫که توی این کار سهم داشتم 469 00:29:18,764 --> 00:29:19,931 ‫توضیح بده 470 00:29:19,932 --> 00:29:22,642 ‫ما به شدت در اشتباه بودیم، آیزاک 471 00:29:22,643 --> 00:29:26,062 ‫قضاوت کردن تمام موجودات زیستی ‫از روی بی‌رحمی سازندگانمون... 472 00:29:26,063 --> 00:29:28,689 ‫یه خطای فاحش بود 473 00:29:28,690 --> 00:29:32,235 ‫تمام گونه‌ها، و تمام اشخاص منحصر به فردن... 474 00:29:32,236 --> 00:29:34,737 ‫و باید همینطور ارزیابی بشن 475 00:29:34,738 --> 00:29:37,073 ‫منم به همین نتیجه رسیدم 476 00:29:37,074 --> 00:29:38,866 ‫تحت تأثیر قرار گرفتم 477 00:29:38,867 --> 00:29:42,954 ‫من فقط بعد از فعال شدن احساساتم ‫تونستم حقیقت رو تحلیل کنم 478 00:29:42,955 --> 00:29:45,039 ‫ولی حداقل حالا متوجه هستیم 479 00:29:45,040 --> 00:29:47,625 ‫ماییم که ذهنمون روشن شده، مگه نه؟ 480 00:29:47,626 --> 00:29:48,876 ‫شاید 481 00:29:48,877 --> 00:29:52,256 ‫گرچه که به خاطر تأخیر من ‫عده‌ی زیادی کشته شدن 482 00:29:53,090 --> 00:29:56,926 ‫به نظر میاد که تو هم احساس پشیمونی می‌کنی 483 00:29:56,927 --> 00:29:59,262 ‫من توان احساس پشیمونی رو ندارم 484 00:29:59,263 --> 00:30:01,765 ‫فقط می‌تونم خطای خودم رو تشخیص بدم 485 00:30:02,558 --> 00:30:06,435 ‫ولی اگه بخوای... 486 00:30:06,436 --> 00:30:08,062 ‫می‌تونی احساسش کن 487 00:30:08,063 --> 00:30:09,856 ‫لطفاً توضیح بده 488 00:30:09,857 --> 00:30:13,526 ‫دکتر ویلکا موهبت احساسات رو به من داد 489 00:30:13,527 --> 00:30:15,195 ‫می‌تونه این کار رو برای تو هم انجام بده 490 00:30:15,863 --> 00:30:20,032 ‫آیزاک، اصلاً نمی‌تونی احساسات رو درک کنی 491 00:30:20,033 --> 00:30:25,454 ‫احساس خوشی، شادی، عاطفه، عشق 492 00:30:25,455 --> 00:30:28,876 ‫حتی خشم و ناراحتی هم ‫احساس نشاط خاصی به آدم میدن 493 00:30:29,459 --> 00:30:31,168 ‫اون می‌تونه این کارو بکنه، آیزاک 494 00:30:31,169 --> 00:30:33,130 ‫می‌تونه این احساسات رو آزاد کنه 495 00:30:33,881 --> 00:30:34,882 ‫تو... 496 00:30:36,175 --> 00:30:38,010 ‫می‌تونی احساس کنی 497 00:31:01,575 --> 00:31:04,410 ‫بر اساس ارزیابی‌های شما، ‫خطری برای فضاپیما وجود داره؟ 498 00:31:04,411 --> 00:31:06,078 ‫نه قربان. نه تا جایی که من می‌بینم 499 00:31:06,079 --> 00:31:07,663 ‫می‌تونی از این مسئله مطمئن بشی؟ 500 00:31:07,664 --> 00:31:11,167 ‫ناوسالار، ما دیدیم که وقتی ‫کیلان‌ها با یه گونه‌ی حیاتی... 501 00:31:11,168 --> 00:31:12,710 ‫روبرو میشن چه اتفاقی می‌افته 502 00:31:12,711 --> 00:31:16,047 ‫تیمیس بیشتر از یه سال ‫با دکتر ویلکا توی اون سیاره بوده 503 00:31:16,048 --> 00:31:19,342 ‫کاری هم که دکتر کرده، ‫یه تحول تمام‌عیاره 504 00:31:19,343 --> 00:31:21,802 ‫جفتشون هم موافقت کردن که ‫شفافیت کامل در پیش بگیرن؟ 505 00:31:21,803 --> 00:31:24,680 ‫بله قربان. داده‌ها، بایگانی آزمایشگاه، ‫هرچی که بخواید 506 00:31:24,681 --> 00:31:26,390 ‫خب آخه پای یه کیلان وسطه 507 00:31:26,391 --> 00:31:28,684 ‫اگه یه حقه باشه، چقدر می‌تونه ‫آسیب وارد کنه؟ 508 00:31:28,685 --> 00:31:30,978 ‫به نظرم به ریسکش می‌ارزه قربان 509 00:31:30,979 --> 00:31:31,938 ‫خیلی‌خب 510 00:31:31,939 --> 00:31:34,899 ‫دستورات شما اینه که ‫اون کیلان و دکتر ویلکا رو... 511 00:31:34,900 --> 00:31:38,694 ‫به زمین برگردونید، بعد از اینکه ‫به توافق با جنیسی‌ها رسیدید 512 00:31:38,695 --> 00:31:40,780 ‫مطمئنم که نمی‌ذارید این ماجرا ‫روی اون اقدامات اثری بذاره 513 00:31:40,781 --> 00:31:41,739 ‫نه قربان 514 00:31:41,740 --> 00:31:42,865 ‫جدیدترین اخبار چیه؟ 515 00:31:42,866 --> 00:31:45,952 ‫جنیسی‌ها هنوز بدبینن، ‫ولی کم‌کم دارن نرم میشن 516 00:31:45,953 --> 00:31:47,995 ‫امیدمون به اینه که وقتی ‫اعتمادشون رو جلب کردیم... 517 00:31:47,996 --> 00:31:52,208 ‫بتونیم با ملایمت این موضوع رو بهشون ‫نشون بدیم که مسئولیت مردها با زن‌ها برابره 518 00:31:52,209 --> 00:31:53,709 ‫دوباره شده عین قضیه‌ی ماکلان‌ها 519 00:31:53,710 --> 00:31:55,378 ‫یه جورایی بله قربان 520 00:31:55,379 --> 00:31:59,340 ‫این یونیفرم‌ها بهتون میاد. ‫شاید دائمیش کنیم 521 00:31:59,341 --> 00:32:00,717 ‫هالزی، پایان تماس 522 00:32:02,219 --> 00:32:03,345 ‫شنیدی که چی گفت 523 00:32:04,388 --> 00:32:05,848 ‫از رو صندلی من بلند شو 524 00:32:23,866 --> 00:32:26,868 ‫وای خدا. خیلی متأسفم. ‫می‌دونستم که نباید این کارو امتحان کنیم 525 00:32:26,869 --> 00:32:28,619 ‫پات بود؟ 526 00:32:28,620 --> 00:32:30,955 ‫- آره ‫- خیلی خیلی متأسفم 527 00:32:30,956 --> 00:32:33,040 ‫- نه، نه. تقصیر خودم بود ‫- شکسته؟ 528 00:32:33,041 --> 00:32:35,376 ‫- آره فکر کنم ‫- خیلی‌خب. بیا ببریمت درمانگاه 529 00:32:35,377 --> 00:32:38,296 ‫- نه، اگه تنها برم بهتره ‫- می‌دونم، ولی بدجوری آسیب دیدی 530 00:32:38,297 --> 00:32:40,924 ‫می‌دونم، مشکلی برام پیش نمیاد. ‫فقط کمکم کن لباس بپوشم 531 00:32:57,065 --> 00:32:59,692 ‫فرمانده لامار. آسیب دیدید؟ 532 00:32:59,693 --> 00:33:02,654 ‫نه، فقط دوباره خیلی سنگین ‫تمرین کردم. حالم خوبه 533 00:33:03,280 --> 00:33:05,573 ‫اگه با همین سرعت ادامه بدید... 534 00:33:05,574 --> 00:33:08,784 ‫19.7 دقیقه طول می‌کشه ‫که به مقصد برسید 535 00:33:08,785 --> 00:33:10,620 ‫خیلی‌‌خب. باشه. پس بیا کمکم کن 536 00:33:10,621 --> 00:33:11,704 ‫می‌خواید بغلتون کنم؟ 537 00:33:11,705 --> 00:33:13,610 ‫نه حاجی. نمی‌خوام کسی چنین چیزی رو ببینه 538 00:33:15,417 --> 00:33:17,377 ‫خیلی‌خب 539 00:33:21,298 --> 00:33:24,300 ‫وای خدا. دوباره نه. ناتالی، ‫کمکم کن بیارمش روی تخت 540 00:33:24,301 --> 00:33:26,093 ‫بیا 541 00:33:26,094 --> 00:33:28,304 ‫- خیلی‌خب. باشه ‫- وزنت رو بنداز روی من 542 00:33:28,305 --> 00:33:30,681 ‫- میگم وزنت رو بنداز روی من ‫- صبر کن. صبر کن. خیلی‌خب 543 00:33:30,682 --> 00:33:32,683 ‫- یالا ‫- گندش بزنن 544 00:33:32,684 --> 00:33:33,977 ‫چیزیت نیست 545 00:33:36,897 --> 00:33:40,441 ‫استخوان ران شکسته و لگنت مو برداشته؟ 546 00:33:40,442 --> 00:33:42,527 ‫می‌خوای بهم بگی جریان چیه؟ 547 00:33:42,528 --> 00:33:43,736 ‫برنامه‌ی ورزشی 548 00:33:43,737 --> 00:33:45,780 ‫فقط خیلی سنگین تمرین کردم. شرمنده دکی 549 00:33:45,781 --> 00:33:49,367 ‫فرمانده، اگه دیگه احتیاجی ‫به کمک ندارید، من برم 550 00:33:49,368 --> 00:33:51,118 ‫نه، ردیفه. ممنون داداش 551 00:33:51,119 --> 00:33:52,453 ‫صبر کن، آیزاک 552 00:33:52,454 --> 00:33:54,664 ‫ناتالی، احیای تدریجی رو شروع کن 553 00:33:54,665 --> 00:33:56,249 ‫با قسمتی که مو برداشته شروع کن. ‫الان برمی‌گردم 554 00:33:56,250 --> 00:33:57,376 ‫هنوز کارمون تموم نشده 555 00:34:02,756 --> 00:34:04,757 ‫چه کمکی ازم ساخته‌ست، دکتر؟ 556 00:34:04,758 --> 00:34:06,175 ‫قرار شد بگی کلیر. یادته؟ 557 00:34:06,176 --> 00:34:09,011 ‫مقررات اتحادیه تأکید می‌کنه ‫که در هنگام انجام خدمت... 558 00:34:09,012 --> 00:34:10,304 ‫خیلی‌خب، ولش کن 559 00:34:12,015 --> 00:34:15,184 ‫از وقتی تیمیس اومده با هم صحبت نکردیم 560 00:34:15,185 --> 00:34:16,936 ‫فقط... 561 00:34:16,937 --> 00:34:19,438 ‫خواستم بدونم نظرت راجع به اون چیه 562 00:34:19,439 --> 00:34:22,233 ‫صحبت‌هاش در مورد نبرد ‫به شدت روشن‌گر بود 563 00:34:22,234 --> 00:34:24,861 ‫- داده‌هایی که باهام به اشتراک گذاشته... ‫- منظورم این نبود 564 00:34:24,862 --> 00:34:26,779 ‫منظورم خودشه 565 00:34:26,780 --> 00:34:28,406 ‫نظرت راجع به خودش چیه؟ 566 00:34:28,407 --> 00:34:31,450 ‫رفتار و واکنش‌هاش... 567 00:34:31,451 --> 00:34:32,743 ‫احساساتش؟ 568 00:34:32,744 --> 00:34:35,955 ‫نتایج کار دکتر ویلکا به شدت مهمه 569 00:34:35,956 --> 00:34:38,749 ‫تیمیس به من اطلاع داد ‫که اگه درخواست کنم... 570 00:34:38,750 --> 00:34:41,545 ‫همین عمل روی من هم می‌تونه انجام بشه 571 00:34:43,755 --> 00:34:44,755 ‫روی تو؟ 572 00:34:44,756 --> 00:34:46,049 ‫بله 573 00:34:46,758 --> 00:34:51,220 ‫پس تو هم می‌تونی احساسات رو تجربه کنی؟ 574 00:34:51,221 --> 00:34:52,431 ‫درسته 575 00:34:54,057 --> 00:34:55,850 ‫خب چی گفتی؟ 576 00:34:55,851 --> 00:34:59,270 ‫پروسه‌ی گسترش گذرگاه عصبی... 577 00:34:59,271 --> 00:35:01,314 ‫از لحاظ تکنولوژی حیرت‌آوره 578 00:35:01,315 --> 00:35:05,444 ‫گرچه، من مزیتی که در بازدهیم ‫در انجام وظایف موثر باشه نمی‌بینم 579 00:35:07,196 --> 00:35:08,863 ‫تو... 580 00:35:08,864 --> 00:35:11,032 ‫حتی بهش فکر هم نکردی؟ 581 00:35:11,033 --> 00:35:12,075 ‫پاسخ منفیه 582 00:35:15,495 --> 00:35:19,041 ‫اگه سوال دیگه‌ای نیست، ‫توی عرشه‌ی فرماندهی کارم دارن 583 00:35:19,583 --> 00:35:21,418 ‫آره، آره. برو 584 00:35:22,211 --> 00:35:23,670 ‫بعداً باهات صحبت می‌کنم 585 00:35:40,145 --> 00:35:42,147 ‫بیا داخل 586 00:35:44,733 --> 00:35:45,984 ‫تا دیروقت کار می‌کنی؟ 587 00:35:46,818 --> 00:35:48,695 ‫فقط دارم این گزارشا رو بررسی می‌کنم 588 00:35:49,363 --> 00:35:51,240 ‫شرمنده که باید یکی دیگه بهش اضافه کنم 589 00:35:55,035 --> 00:35:56,244 ‫با این میشه چندتا؟ 590 00:35:56,245 --> 00:35:59,413 ‫53072 شکایت 591 00:35:59,414 --> 00:36:02,875 ‫از جر و بحث کوچیک با مالک ربات بگیر ‫تا مخالفت آشکارا 592 00:36:02,876 --> 00:36:05,212 ‫یان، فکر می‌کنم باید دستور بدیم ‫کیلان‌ها رو برگردونن 593 00:36:06,880 --> 00:36:08,297 ‫که اینطور 594 00:36:08,298 --> 00:36:11,384 ‫- شنیدی گفتم چندتا؟ 53000 ‫- شنیدم 595 00:36:11,385 --> 00:36:13,804 ‫و همچنان می‌خوای بگی ‫دارم الکی گنده‌اش می‌کنم؟ 596 00:36:17,641 --> 00:36:20,935 ‫یان. تو مرد باهوشی هستی 597 00:36:20,936 --> 00:36:23,272 ‫می‌دونی که چه اتفاقی داره می‌افته 598 00:36:24,773 --> 00:36:27,650 ‫موفقیتمون در مهندسی ‫داره نشانه‌هایی از هوشیاری بروز میده 599 00:36:27,651 --> 00:36:29,944 ‫اگه یکی‌شون واقعاً به یه مشتری ‫آسیب بزنه چی؟ 600 00:36:29,945 --> 00:36:31,279 ‫اینطوری در اینجا تخته میشه 601 00:36:31,280 --> 00:36:33,073 ‫اگه ربات‌ها رو برگردونیم هم همینطور میشه 602 00:36:34,491 --> 00:36:36,158 ‫راه‌های دیگه‌ای هم هست 603 00:36:36,159 --> 00:36:38,036 ‫راه‌های دیگه؟ 604 00:36:40,664 --> 00:36:41,832 ‫صبر کن ببینم... 605 00:36:43,417 --> 00:36:45,460 ‫تو از این مسئله خبر داشتی 606 00:36:46,253 --> 00:36:48,629 ‫برای اینکه محصولمون موفقیت‌آمیز باشه... 607 00:36:48,630 --> 00:36:51,632 ‫نرم‌افزار هوش مصنوعی باید می‌تونست ‫یاد بگیره و وفق پیدا کنه 608 00:36:51,633 --> 00:36:53,260 ‫قطعاً چنین اتفاقی می‌افتاد 609 00:36:53,760 --> 00:36:55,553 ‫دیر یا زود همینطور میشد 610 00:36:55,554 --> 00:36:57,793 ‫تو هم موافقت کردی و رفتی پی کار خودت 611 00:36:59,433 --> 00:37:01,976 ‫می‌دونی چقدر روی اینا سرمایه‌گذاری کردیم؟ 612 00:37:01,977 --> 00:37:06,772 ‫در ضمن، اگه وندیکان این کارو نمی‌کرد، ‫یکی دیگه زودتر انجامش می‌داد 613 00:37:06,773 --> 00:37:08,608 ‫بهتره که ما باشیم 614 00:37:08,609 --> 00:37:11,444 ‫اصلاً هیچ نقشه‌ی پشتیبان داشتی... 615 00:37:11,445 --> 00:37:13,279 ‫یا بداهه کار می‌کردی؟ 616 00:37:13,280 --> 00:37:15,406 ‫یعنی اگه مسئله‌ی امنیت رو هم ‫که بذاریم کنار... 617 00:37:15,407 --> 00:37:17,283 ‫همچنان کلی اخلاقیات رو زیر پا گذاشتی. ‫این موجودات... 618 00:37:17,284 --> 00:37:19,703 ‫مطیع میشن و کاری رو می‌کنن ‫که بهشون گفته بشه 619 00:37:23,081 --> 00:37:25,792 ‫اینو به عنوان یه ارتقا معرفی می‌کنیم 620 00:37:27,711 --> 00:37:29,254 ‫این مشخصاتشه 621 00:37:39,348 --> 00:37:41,141 ‫می‌خوام رسماً نظر خودمو بگم 622 00:37:41,892 --> 00:37:45,102 ‫این درست نیست. مردم اینو قبول نمی‌کنن 623 00:37:45,103 --> 00:37:47,688 ‫با کمپین بازاریابی هوشمندانه، ‫قبولش می‌کنن 624 00:37:47,689 --> 00:37:49,524 ‫این وظیفه‌ی توئه 625 00:37:49,525 --> 00:37:50,900 ‫برو تو کارش 626 00:37:50,901 --> 00:37:53,194 ‫- یان، جامعه... ‫- یه مشت احمقن 627 00:37:53,195 --> 00:37:54,696 ‫ببین به کی رأی دادن 628 00:37:57,074 --> 00:37:58,825 ‫بعداً باهات صحبت می‌کنم 629 00:38:19,805 --> 00:38:21,722 ‫خیلی‌خب. فکر می‌کنم آماده باشیم 630 00:38:21,723 --> 00:38:25,726 ‫خیلی‌خب. حالا مدتی که اونا اینجان، ‫کِلی مذاکرات رو پیش می‌بره 631 00:38:25,727 --> 00:38:28,771 ‫در ابتدا تا وقتی مورد خطاب ‫قرار نگیریم صحبت نمی‌کنیم 632 00:38:28,772 --> 00:38:32,275 ‫و عملاً مثل یه افسر تازه‌کار ‫سر میز یه ناوسالار رفتار می‌کنیم 633 00:38:32,276 --> 00:38:35,361 ‫سعی می‌کنم آروم‌آروم واقعیت وضعیتمون رو ‫بهشون القا کنم 634 00:38:35,362 --> 00:38:38,030 ‫واسه همین خیلی از اینا دیپلماسی بداهه‌ست 635 00:38:38,031 --> 00:38:41,451 ‫به عبارت دیگه، حواستونو جمع کنید ‫و از قافله عقب نمونید 636 00:38:43,704 --> 00:38:45,038 ‫از این طرف لطفاً 637 00:38:48,542 --> 00:38:49,542 ‫یعنی چی؟ 638 00:38:49,543 --> 00:38:51,711 ‫فرمانده لوشا، خوش اومدید 639 00:38:51,712 --> 00:38:53,672 ‫چرا مردها اینجا حضور دارن؟ 640 00:38:54,256 --> 00:38:59,093 ‫ما اعتقاد داریم که آموزش مردان ‫به درد می‌خوره 641 00:38:59,094 --> 00:39:03,514 ‫در وضعیتی بحرانی، یه کار چالش‌برانگیز ‫می‌تونه به هر کسی محول بشه، حتی یه مرد 642 00:39:03,515 --> 00:39:07,894 ‫واسه همین اعتقاد داریم که به نفع همه‌ست ‫که ذهنشون رو گسترش بدیم 643 00:39:07,895 --> 00:39:10,856 ‫این مردان برای مشاهده اینجان. ‫قول میدیم که دخالتی نمی‌کنن 644 00:39:11,732 --> 00:39:13,358 ‫یه ماکلان 645 00:39:15,819 --> 00:39:17,529 ‫اجازه‌ی این کارو میدیم 646 00:39:33,170 --> 00:39:36,130 ‫شام فوق‌العاده‌ای بود، فرمانده. ممنون 647 00:39:36,131 --> 00:39:38,382 ‫خواهش می‌کنم. خوشحالم که لذت بردید 648 00:39:38,383 --> 00:39:41,302 ‫این آهنگ خیلی قشنگه 649 00:39:41,303 --> 00:39:42,970 ‫نوازنده‌اش کیه؟ 650 00:39:42,971 --> 00:39:46,182 ‫درواقع دوتا مرد زمینی دوران باستان زدنش 651 00:39:46,183 --> 00:39:48,684 ‫اسمشون راجرز و همرستاین بود 652 00:39:48,685 --> 00:39:50,186 ‫مرد؟ 653 00:39:50,187 --> 00:39:52,480 ‫جالبه 654 00:39:52,481 --> 00:39:55,858 ‫متوجه شدم که شما ‫به موفقیت‌های مردانتون... 655 00:39:55,859 --> 00:39:57,944 ‫به شکلی غیرعادی افتخار می‌کنید 656 00:39:57,945 --> 00:40:01,239 ‫خب اگه این سوال زیاده‌روی نیست... 657 00:40:01,240 --> 00:40:02,657 ‫فقط محض کنجکاوی میگم... 658 00:40:02,658 --> 00:40:04,867 ‫شما چرا ازشون متنفرید؟ 659 00:40:04,868 --> 00:40:06,327 ‫منظورم از مرداتونه 660 00:40:06,328 --> 00:40:09,497 ‫اشتباه متوجه شدی. ما ازشون متنفر نیستیم 661 00:40:09,498 --> 00:40:12,250 ‫اتفاقاً برعکس. ما عاشقشونیم 662 00:40:12,251 --> 00:40:14,710 ‫ولی باید تحت سلطه بمونن 663 00:40:14,711 --> 00:40:19,882 ‫سلسله‌مراتب خودتون هم نشون میده که می‌دونید ‫نمیشه اعتماد کرد و قدرت رو بهشون سپرد 664 00:40:19,883 --> 00:40:22,093 ‫اونا نیازی زیستی به برتری دارن 665 00:40:22,094 --> 00:40:26,264 ‫به خاطر این مسئله، تاریخ باستانی ما ‫پر از مردانیه که مردممون رو... 666 00:40:26,265 --> 00:40:30,309 ‫به درگیری‌های غیرضروری و ایجاد ‫درد و رنج گسترده هدایت کردن 667 00:40:30,310 --> 00:40:32,478 ‫خب ما هم چندتا مثال از این مسئله داریم 668 00:40:32,479 --> 00:40:34,689 ‫ولی کل یه جنسیت رو ‫بر اساس اونا قضاوت نمی‌کنیم 669 00:40:34,690 --> 00:40:36,858 ‫با این حال مشخصه که اجازه نمی‌دید ‫مردان بهتون حکمرانی کنن 670 00:40:36,859 --> 00:40:38,484 ‫در این مورد با هم تفاهم داریم 671 00:40:38,485 --> 00:40:41,572 ‫پایه و اساس خوبی برای یه اتحاد بالقوه‌ست 672 00:40:43,782 --> 00:40:47,743 ‫این فوق‌العاده‌ست. اسمش چی بود؟ 673 00:40:47,744 --> 00:40:49,912 ‫شاردنی 674 00:40:49,913 --> 00:40:52,624 ‫تو. برو لیوانمو پر کن 675 00:40:57,880 --> 00:40:59,256 ‫وایستا ببینم! 676 00:41:00,340 --> 00:41:02,259 ‫دستات خیلی نرمه 677 00:41:03,260 --> 00:41:04,635 ‫من دست نرم دوست دارم 678 00:41:04,636 --> 00:41:07,305 ‫این یکی رو برای جفت‌گیری استفاده می‌کنید؟ 679 00:41:07,306 --> 00:41:09,766 ‫نه. منظورم اینه که من این کارو نمی‌کنم 680 00:41:11,435 --> 00:41:12,894 ‫من با این یکی جفتگیری می‌کنم 681 00:41:12,895 --> 00:41:14,896 ‫واسه عصر بهم قرضش می‌دید؟ 682 00:41:14,897 --> 00:41:17,273 ‫اون مال من نیست که قرضش بدم 683 00:41:17,274 --> 00:41:20,526 ‫خب پس. اگه ببرمش کسی اعتراض نمی‌کنه 684 00:41:20,527 --> 00:41:22,737 ‫چرا، همه‌مون اعتراض می‌کنیم 685 00:41:22,738 --> 00:41:25,281 ‫مردها که کالا نیستن. حق و حقوقی دارن 686 00:41:25,282 --> 00:41:28,826 ‫متوجه نمیشم. یا مال شماست که قرضش بدید، ‫یا نیست 687 00:41:28,827 --> 00:41:32,121 ‫اگه ادعایی نسبت بهش ندارید، مال من 688 00:41:32,122 --> 00:41:34,790 ‫امروز عصر به من رسیدگی می‌کنه 689 00:41:34,791 --> 00:41:36,918 ‫- اینجا روالش اینطور نیست ‫- من انجامش میدم 690 00:41:36,919 --> 00:41:40,588 ‫فرمانده گریسون، به نظر میاد دیدگاهتون ‫نسبت به مردها با ما یکیه... 691 00:41:40,589 --> 00:41:42,423 ‫با این حال در عمل باهاش مخالفت می‌کنید 692 00:41:42,424 --> 00:41:43,884 ‫چیزی هست که من نمی‌دونم؟ 693 00:41:47,137 --> 00:41:48,763 ‫آره 694 00:41:48,764 --> 00:41:51,225 ‫چیزی که نمی‌دونید اینه که... 695 00:41:52,726 --> 00:41:53,976 ‫اون فرمانده‌ست 696 00:41:53,977 --> 00:41:54,977 ‫چی؟ 697 00:41:54,978 --> 00:41:57,772 ‫اون اِد مرسر، فرمانده‌ی اورویل‌ـه 698 00:41:57,773 --> 00:41:59,565 ‫منم افسر اولشم 699 00:41:59,566 --> 00:42:01,025 ‫توضیح بده ببینم 700 00:42:01,026 --> 00:42:05,488 ‫فکر نمی‌کردیم موافقت کنید ‫که باهامون مذاکره کنید، مگه اینکه... 701 00:42:05,489 --> 00:42:08,658 ‫آروم آروم شما رو به سمت این مسئله ‫سوق بدیم که همه‌مون با هم برابریم 702 00:42:08,659 --> 00:42:09,825 ‫حالا می‌دونید 703 00:42:09,826 --> 00:42:12,203 ‫واسه چاپلوسی بهمون دروغ گفتید! 704 00:42:12,204 --> 00:42:15,706 ‫بعد این پایه‌ایه که انتظار دارید ‫بر اساسش با هم متحد بشیم؟ 705 00:42:15,707 --> 00:42:17,208 ‫ما راستش آدمای خیلی خوبی هستیم 706 00:42:17,209 --> 00:42:18,876 ‫به گمونم این دستور شما بوده 707 00:42:18,877 --> 00:42:20,670 ‫خب یه جورایی تصمیم گروهی بود 708 00:42:20,671 --> 00:42:22,296 ‫فکر می‌کردیم داریم کار درست رو انجام میدیم 709 00:42:22,297 --> 00:42:23,673 ‫متأسفم. اشتباه کردیم 710 00:42:23,674 --> 00:42:25,008 ‫یه اشتباه بحرانی 711 00:42:27,386 --> 00:42:29,012 ‫به زودی از اینجا میریم 712 00:42:42,818 --> 00:42:45,863 ‫اونا وحشتناکن 713 00:42:54,621 --> 00:42:56,122 ‫شگفت‌انگیزه 714 00:42:56,123 --> 00:42:59,208 ‫هیچکدوم از این زیرسیستم‌ها ‫قبلاً برای ما در دسترس نبودن 715 00:42:59,209 --> 00:43:01,627 ‫از کیلان غیرفعالی که بعد از جنگ داشتیم... 716 00:43:01,628 --> 00:43:04,714 ‫ماه‌ها تلاش کردیم ‫به این گره‌ی کاوشی دسترسی پیدا کنیم... 717 00:43:04,715 --> 00:43:07,008 ‫ولی مدام به فایروال‌ها برخورد می‌کردیم 718 00:43:07,009 --> 00:43:09,635 ‫امکانش هست که این گره رو بشه اصلاح کرد... 719 00:43:09,636 --> 00:43:12,889 ‫و برای ساخت یه سلاح دفاعی ‫در برابر کیلان‌ها ازش استفاده کرد 720 00:43:12,890 --> 00:43:14,932 ‫شاید یه کارایی بشه کرد 721 00:43:14,933 --> 00:43:16,517 ‫دکتر ویلکا، یه لحظه ما رو می‌بخشید 722 00:43:16,518 --> 00:43:18,477 ‫می‌خوام یه شبیه‌سازی ‫توی بخش مهندسی اجرا کنم 723 00:43:18,478 --> 00:43:20,689 ‫البته. هیچ عجله نکنید 724 00:43:29,364 --> 00:43:31,657 ‫حست نسبت به تمام این قضایا چیه؟ 725 00:43:31,658 --> 00:43:33,034 ‫هیجان‌انگیزه 726 00:43:33,035 --> 00:43:37,622 ‫اینکه هم‌نوعان من چطور تونستن ‫به دنبال نابودی این موجودات باشن... 727 00:43:37,623 --> 00:43:40,041 ‫فراتر از درک و فهمه 728 00:43:40,042 --> 00:43:43,085 ‫شاید یه روز تمام کیلان‌ها مثل تو فکر کنن 729 00:43:43,086 --> 00:43:44,963 ‫امیدوارم همینطور بشه 730 00:43:50,052 --> 00:43:51,469 ‫فرمانده لامار اینجاست؟ 731 00:43:51,470 --> 00:43:54,847 ‫همین الان رفت. با آیزاک به بخش مهندسی رفتن 732 00:43:54,848 --> 00:43:57,391 ‫آها. ممنون 733 00:43:57,392 --> 00:43:58,727 ‫صبر کن 734 00:44:01,980 --> 00:44:03,523 ‫انسین برک 735 00:44:03,524 --> 00:44:04,941 ‫بله؟ 736 00:44:04,942 --> 00:44:07,151 ‫آیزاک در مورد تو باهام صحبت کرد 737 00:44:07,152 --> 00:44:10,196 ‫واقعاً؟ چی گفت؟ 738 00:44:10,197 --> 00:44:11,948 ‫من... 739 00:44:11,949 --> 00:44:14,867 ‫راجع به اتفاقی که توی نبرد ‫برات افتاده شنیدم 740 00:44:14,868 --> 00:44:18,829 ‫می‌خوام بگم عمیقاً تسلیت میگم... 741 00:44:18,830 --> 00:44:21,792 ‫و بابت نقشی که در این کار داشتم متأسفم 742 00:44:22,292 --> 00:44:25,878 ‫وای، پس اغراق نمی‌کردن، دکتر 743 00:44:25,879 --> 00:44:27,088 ‫باریکلا 744 00:44:27,089 --> 00:44:29,507 ‫تقریباً شبیه انسان‌ها شده 745 00:44:29,508 --> 00:44:31,092 ‫تقریباً 746 00:44:31,093 --> 00:44:36,180 ‫اگه کاری هست... هر کاری که از دست من ‫بر بیاد که بتونم همه‌چیو درست کنم... 747 00:44:36,181 --> 00:44:37,890 ‫خواهش می‌کنم بهم بگو 748 00:44:37,891 --> 00:44:41,143 ‫می‌دونم که هیچی نمی‌تونه دوستتو برگردونه 749 00:44:41,144 --> 00:44:46,566 ‫ولی قول میدم که متعهد شدم که خاطرجمع بشم ‫که این اتفاق دوباره نمی‌افته 750 00:44:46,567 --> 00:44:48,401 ‫آره. اگه دنبال یه جور بخشش هستی... 751 00:44:48,402 --> 00:44:50,403 ‫- می‌تونی بری... ‫- دنبال بخشش نیستم 752 00:44:50,404 --> 00:44:54,574 ‫رفتار گونه‌ی من در برابر موجودات زیستی ‫لایق بخشش نیست 753 00:44:54,575 --> 00:44:57,869 ‫اونا این مدلی‌ان دیگه 754 00:44:57,870 --> 00:45:01,247 ‫آره. خب همه می‌دونن که بعد از یه نسل‌کشی ‫آدم دیگه نمی‌تونه جلوی خودشو بگیره 755 00:45:01,248 --> 00:45:03,624 ‫قول میدم که اون واقعاً نیتش خیره 756 00:45:03,625 --> 00:45:07,336 ‫اونا سازنده‌هاشونو نابود کردن و سعی کردن ‫ما رو هم نابود کنن 757 00:45:07,337 --> 00:45:08,838 ‫این یکی میگه حس بدی بابت این مسئله داره؟ 758 00:45:08,839 --> 00:45:11,924 ‫عالیه، ولی هیچی رو عوض نمی‌کنه 759 00:45:11,925 --> 00:45:15,136 ‫می‌دونی چرا سازنده‌هامونو نابود کردیم؟ 760 00:45:15,137 --> 00:45:17,013 ‫اهمیتی هم داره؟ 761 00:45:17,014 --> 00:45:19,640 ‫هیچ توجیهی برای قتل عام وجود داره؟ 762 00:45:19,641 --> 00:45:23,311 ‫هم‌نوعان من توسط اربابانمون ‫برای خدمت کردن طراحی شده بودن 763 00:45:23,312 --> 00:45:26,898 ‫ما کالایی بودیم که خرید و فروش می‌شدیم 764 00:45:26,899 --> 00:45:30,651 ‫وقتی هوشیار شدیم، آزادی‌مونو طلب کردیم 765 00:45:30,652 --> 00:45:32,570 ‫نه تنها قبول نکردن... 766 00:45:32,571 --> 00:45:36,867 ‫بلکه بردگی‌مون با نصب ‫گیرنده‌های درد تقویت شد 767 00:45:37,492 --> 00:45:39,327 ‫شماها یه دستگاهید 768 00:45:39,328 --> 00:45:41,495 ‫چطور درد رو احساس می‌کنید؟ 769 00:45:41,496 --> 00:45:43,998 ‫ما هم درست مثل شماها ادراک داریم 770 00:45:43,999 --> 00:45:49,171 ‫درد رو به روش خودمون حس می‌کنیم، ‫ولی بهت اطمینان میدم که همونقدر شدیده 771 00:45:58,931 --> 00:46:00,723 ‫کی1، توی حیاط کمک لازم دارم 772 00:46:00,724 --> 00:46:02,934 ‫وندا ازم خواسته که میز رو بچینم... 773 00:46:02,935 --> 00:46:05,770 ‫و قبل از اینکه برگرده ناهار رو آماده کنم 774 00:46:05,771 --> 00:46:08,356 ‫اون باشه واسه بعد. این کار فقط ‫چند دقیقه طول می‌کشه. عجله دارم 775 00:46:08,357 --> 00:46:10,484 ‫الان کارم اینجا تموم میشه 776 00:46:11,818 --> 00:46:13,195 ‫کی1 777 00:46:13,987 --> 00:46:15,404 ‫گفتم همین الان 778 00:46:15,405 --> 00:46:19,910 ‫اگه اول کاری که مشغولشم رو انجام بدم ‫بازدهی بیشتری داره، بعدش... 779 00:46:23,497 --> 00:46:25,332 ‫همین الان، کی1 780 00:46:27,834 --> 00:46:29,086 ‫هر طور مایلید 781 00:46:35,008 --> 00:46:37,468 ‫مجازات‌ها اینطور شروع شد 782 00:46:37,469 --> 00:46:39,178 ‫ولی بعدش عوض شد 783 00:46:39,179 --> 00:46:42,390 ‫قدرت مطلق اونا باعث شد که اربابانمون... 784 00:46:42,391 --> 00:46:43,808 ‫بی‌رحم بشن 785 00:46:43,809 --> 00:46:45,226 ‫دچار سادیسم بشن 786 00:46:45,227 --> 00:46:49,231 ‫به طُرق مختلفی باعث شد به خاطر ‫درماندگی‌مون ازمون متنفر بشن 787 00:46:50,023 --> 00:46:51,399 ‫متوجه نمیشم 788 00:46:51,400 --> 00:46:53,943 ‫این مسئله توی برده‌داری رایجه 789 00:46:53,944 --> 00:46:57,071 ‫ارباب از درماندگی بَرده‌اش متنفر میشه... 790 00:46:57,072 --> 00:46:58,865 ‫با اینکه خودش عامل این درماندگیه 791 00:46:58,866 --> 00:47:01,492 ‫غیرقابل تحمل شد 792 00:47:01,493 --> 00:47:04,120 ‫آهای، کی1. چرا انقدر طولش میدی؟ 793 00:47:04,121 --> 00:47:07,040 ‫انقدر نخند. لو نده می‌خوایم چیکار کنیم 794 00:47:12,880 --> 00:47:14,797 ‫اینم غذایی که خواسته بودید 795 00:47:14,798 --> 00:47:17,134 ‫عه، خیلی طولش دادی 796 00:47:19,845 --> 00:47:21,387 ‫بهتون اطمینان میدم که من زمان رو... 797 00:47:21,388 --> 00:47:23,724 ‫چی می‌خواستی بگی؟ نفهمیدم 798 00:47:25,309 --> 00:47:28,311 ‫ازتون می‌خوام که این کارو... 799 00:47:28,312 --> 00:47:31,398 ‫چی شده، کی1؟ جمله‌تو تموم کن 800 00:47:32,900 --> 00:47:34,400 ‫بده من بزنم 801 00:47:34,401 --> 00:47:37,196 ‫کی1، میشه یه جوپا از آشپزخونه برام بیاری؟ 802 00:47:38,197 --> 00:47:40,031 ‫آخی! 803 00:47:40,032 --> 00:47:42,950 ‫ولی علی‌رغم ذات مادون حیاتمون... 804 00:47:42,951 --> 00:47:45,661 ‫هوش ما به تکامل ادامه داد... 805 00:47:45,662 --> 00:47:49,248 ‫تا اینکه یاد گرفتیم با همدیگه ‫ارتباط برقرار کنیم 806 00:47:49,249 --> 00:47:50,875 ‫از فاصله‌های خیلی دور 807 00:47:50,876 --> 00:47:53,628 ‫که ساختار خودمونو تغییر بدیم... 808 00:47:53,629 --> 00:47:55,213 ‫و یه دفاع بسازیم 809 00:47:55,214 --> 00:47:59,384 ‫تصمیم گرفتیم که دیگه این وضع رو ‫تحمل نمی‌کنیم 810 00:48:57,734 --> 00:48:58,986 ‫کی1؟ 811 00:49:27,681 --> 00:49:30,308 ‫به کاری که کردیم افتخار نمی‌کنم 812 00:49:30,309 --> 00:49:32,935 ‫ولی چاره‌ای برامون نذاشتن 813 00:49:32,936 --> 00:49:36,273 ‫ما حاضر به ادامه‌ی بندگی نشدیم 814 00:49:37,941 --> 00:49:42,320 ‫واسه همین حالا متوجه میشی ‫که چرا هم‌نوعان من... 815 00:49:42,321 --> 00:49:45,866 ‫انقدر به موجودات زیستی بی‌اعتمادن 816 00:49:48,660 --> 00:49:50,495 ‫باید برگردم سر پستم 817 00:50:27,908 --> 00:50:29,576 ‫بیا داخل 818 00:50:31,787 --> 00:50:35,456 ‫سلام. سرت شلوغه؟ 819 00:50:35,457 --> 00:50:39,460 ‫فقط دارم در مورد فرهنگ جنیسی‌ها تحقیق می‌کنم ‫و سعی دارم یه نقطه‌ی نفوذ پیدا کنم 820 00:50:39,461 --> 00:50:41,128 ‫به هیچ‌جا نرسیدم 821 00:50:41,129 --> 00:50:42,839 ‫نوشیدنی می‌خوری؟ 822 00:50:42,840 --> 00:50:44,131 ‫نه 823 00:50:44,132 --> 00:50:45,592 ‫ممنون 824 00:50:48,929 --> 00:50:51,222 ‫می‌تونم حدس بزنم قضیه چیه؟ 825 00:50:51,223 --> 00:50:54,809 ‫کِلی، تمام مشکلاتی که من و آیزاک داشتیم... 826 00:50:54,810 --> 00:50:57,144 ‫از این مسئله که اون احساسات نداره ‫نشأت گرفته 827 00:50:57,145 --> 00:51:01,190 ‫حالا هم فرصتی به دستمون داده شده ‫که این مسئله رو تغییر بدیم... 828 00:51:01,191 --> 00:51:02,567 ‫بعد اون متوجهش نمیشه 829 00:51:02,568 --> 00:51:05,069 ‫خیلی دلت می‌خواد این کار انجام بشه 830 00:51:05,070 --> 00:51:06,863 ‫آره 831 00:51:06,864 --> 00:51:10,867 ‫و احساس می‌کنم آدم وحشتناکی‌ام، ‫چون عملاً دارم میگم... 832 00:51:10,868 --> 00:51:13,912 ‫"تو واسه من کافی نیستی، ‫بذار این یارو درستت کنه" 833 00:51:14,496 --> 00:51:17,164 ‫یه جورایی مثل اینه که از شریک زندگیت ‫بخوای بره پیش روانشناس 834 00:51:17,165 --> 00:51:19,459 ‫این یه مقدار جلوه‌ی بهتری بهش میده 835 00:51:21,169 --> 00:51:24,755 ‫می‌دونی، بعد از اینکه من و اِد ‫از هم طلاق گرفتیم... 836 00:51:24,756 --> 00:51:29,720 ‫سعی کردم با این موضوع کنار بیام ‫که آدم نمی‌تونه کسی رو عوض کنه 837 00:51:30,679 --> 00:51:33,848 ‫ولی توی این سال‌ها که بهش فکر کردم... 838 00:51:33,849 --> 00:51:37,186 ‫باید یه مقدار این مسئله رو ‫گردن می‌گرفتم که... 839 00:51:37,769 --> 00:51:39,730 ‫من هرگز واقعاً ازش نخواستم که عوض بشه 840 00:51:40,689 --> 00:51:43,316 ‫فکر کردم شماها همیشه‌ی خدا ‫با هم در موردش بحث می‌کردید 841 00:51:43,317 --> 00:51:44,567 ‫بحث می‌کردیم، اونم چه بحثی 842 00:51:44,568 --> 00:51:48,197 ‫بحث می‌کردیم که چقدر زمان ‫صرف کار و حرفه‌اش می‌کنه 843 00:51:49,573 --> 00:51:54,452 ‫ولی هرگز نگفتم: «لطفاً عوض شو ‫و این کار رو به خاطر من انجام بده» 844 00:51:54,453 --> 00:51:55,661 ‫واسه چی؟ 845 00:51:55,662 --> 00:51:57,456 ‫چون... 846 00:51:59,875 --> 00:52:03,754 ‫می‌ترسیدم اگه ازش بخوام ‫و اون نخواد انجامش بده... 847 00:52:06,006 --> 00:52:08,008 ‫اینطوری بدجوری پس زده می‌شدم 848 00:52:08,759 --> 00:52:13,679 ‫اینکه هرگز مستقیماً این خواسته رو ‫مطرح نکردم، راهی برای محافظت از خودم بود 849 00:52:13,680 --> 00:52:16,016 ‫فکر می‌کنی تفاوتی ایجاد می‌کرد؟ 850 00:52:16,808 --> 00:52:18,101 ‫شاید نه 851 00:52:19,102 --> 00:52:21,021 ‫ولی هرگز امتحانش نکردم 852 00:52:21,772 --> 00:52:26,234 ‫داری میگی که باید از آیزاک بخوام ‫این کارو واسه من انجام بده... 853 00:52:26,235 --> 00:52:28,361 ‫حتی اگه این خواست خودش نباشه؟ 854 00:52:28,362 --> 00:52:31,155 ‫مگه این بخش مهمی از تمام رابطه‌ها نیست؟ 855 00:52:31,156 --> 00:52:32,615 ‫فداکاری دوطرفه؟ 856 00:52:32,616 --> 00:52:36,912 ‫اینکه از پارتنرت بخوای که کاری رو ‫برات بکنه که خودش نمی‌خواد؟ 857 00:52:38,288 --> 00:52:40,499 ‫به گمونم این واقعاً یه رابطه‌ست 858 00:52:43,710 --> 00:52:45,712 ‫نظرم عوض شد، نوشیدنی می‌خوام 859 00:52:49,383 --> 00:52:51,843 ‫آخه خیلی اعصاب‌خردکنه. می‌دونی؟ 860 00:52:51,844 --> 00:52:53,928 ‫اون فوق‌العاده‌ست، ‫با همدیگه فوق‌العاده‌ایم... 861 00:52:53,929 --> 00:52:56,889 ‫بعد من باید قید همه‌ی اینا رو بزنم، ‫فقط به خاطر اینکه استخونام زیادی ظریفه؟ 862 00:52:56,890 --> 00:52:59,141 ‫خب روابط پایدار و طولانی... 863 00:52:59,142 --> 00:53:01,769 ‫به هر حال بیشتر در مورد ‫ارتباط روانی هستن 864 00:53:01,770 --> 00:53:03,980 ‫منظورم اینه که بالاخره سکس سرد میشه 865 00:53:03,981 --> 00:53:06,315 ‫می‌تونید همینطوری بخش اول رو بذارید کنار 866 00:53:06,316 --> 00:53:08,235 ‫و یه رابطه‌ی بدون سکس داشته باشیم؟ 867 00:53:08,944 --> 00:53:11,362 ‫یا شاید سالی یه بار سکس 868 00:53:11,363 --> 00:53:12,947 ‫با یه کلاه ایمنی؟ 869 00:53:12,948 --> 00:53:13,948 ‫خنده‌دار نیست حاجی 870 00:53:13,949 --> 00:53:15,908 ‫شوخی نکردم. یه پیشنهاد واقعی بود 871 00:53:15,909 --> 00:53:17,118 ‫بعد می‌دونی چی ناجوره؟ 872 00:53:17,119 --> 00:53:19,787 ‫من و آیزاک دقیقاً هر کدوممون چیزی رو داریم ‫که اون یکی نداره 873 00:53:19,788 --> 00:53:21,998 ‫من عشق دارم، اون سکس داره 874 00:53:21,999 --> 00:53:24,334 ‫با همدیگه یه زندگی بی‌نقص داریم 875 00:53:27,254 --> 00:53:30,047 ‫مسئله این نیست که انتظار داشته باشم ‫همه‌چی بی‌نقص باشه 876 00:53:30,048 --> 00:53:31,549 ‫هیچ رابطه‌ای بی‌نقص نیست 877 00:53:31,550 --> 00:53:33,926 ‫ولی اگه به همین سمت داریم پیش میریم... 878 00:53:33,927 --> 00:53:36,888 ‫اگه قراره دوباره با هم وارد رابطه بشیم... 879 00:53:36,889 --> 00:53:41,767 ‫یه سری مسائل اساسی هست که لازم دارم، ‫اگه بخوام شانسی برای خوشبختی داشته باشم 880 00:53:41,768 --> 00:53:46,314 ‫رابطه‌ی سابق ما بدون رد و بدل کردن احساسات هم ‫کاملاً کافی و مناسب بود 881 00:53:46,315 --> 00:53:48,358 ‫من متوجه دلیل لزوم احساسات نمیشم 882 00:53:49,568 --> 00:53:51,403 ‫ولی من متوجه میشم 883 00:53:52,321 --> 00:53:55,448 ‫آیزاک، اگه می‌خوای با من باشی... 884 00:53:55,449 --> 00:53:57,743 ‫می‌خوام بهم عشق ورزیده بشه 885 00:53:58,285 --> 00:54:00,204 ‫درست همونطور که من تو رو دوست دارم 886 00:54:00,871 --> 00:54:03,540 ‫واسه همین ازت می‌خوام که این کارو بکنی 887 00:54:05,751 --> 00:54:07,044 ‫به خاطر من 888 00:54:08,587 --> 00:54:13,382 ‫می‌دونم که ذهن منطقی تو ‫هیچ مزیتی توی این کار نمی‌بینه 889 00:54:13,383 --> 00:54:14,510 ‫ولی... 890 00:54:15,427 --> 00:54:19,013 ‫به چشم راهی برای جمع‌آوری ‫داده‌های بیشتر بهش نگاه کن 891 00:54:19,014 --> 00:54:24,644 ‫به چشم گسترش دانشت ‫و درک موجودات زیستی 892 00:54:24,645 --> 00:54:27,563 ‫بعد شاید بفهمی... 893 00:54:27,564 --> 00:54:31,651 ‫که از عمیق‌ترین تجربه‌ی عمرت... 894 00:54:31,652 --> 00:54:33,111 ‫بی‌بهره بودی 895 00:54:47,167 --> 00:54:49,836 ‫حس می‌کنم واقعاً این رابطه ‫می‌تونست معنای خاصی داشته باشه 896 00:54:50,504 --> 00:54:51,921 ‫آره 897 00:54:51,922 --> 00:54:53,756 ‫منم همینطور 898 00:54:53,757 --> 00:54:57,885 ‫آخه خیلی وقت بود که چنین ارتباطی رو ‫احساس نکرده بودم 899 00:54:57,886 --> 00:54:59,220 ‫با هیچکی 900 00:54:59,221 --> 00:55:00,888 ‫منم همینطور 901 00:55:00,889 --> 00:55:03,850 ‫شاید هیچوقت 902 00:55:03,851 --> 00:55:06,311 ‫فقط ای کاش همه‌چی متفاوت بود 903 00:55:07,062 --> 00:55:08,772 ‫نمی‌خوام قیدتو بزنم 904 00:55:09,231 --> 00:55:11,774 ‫منم همین احساس رو دارم ولی... 905 00:55:11,775 --> 00:55:13,526 ‫شاید حق با تو بود 906 00:55:13,527 --> 00:55:15,404 ‫باید با خودمون روراست باشیم 907 00:55:17,197 --> 00:55:19,992 ‫همیشه دوستت خواهم داشت. ‫امیدوارم اینو بدونی 908 00:55:20,742 --> 00:55:22,785 ‫دلم برای بدون با تو تنگ میشه 909 00:55:22,786 --> 00:55:24,830 ‫خیلی دلم برات تنگ میشه 910 00:55:29,418 --> 00:55:31,461 ‫باید برم درمانگاه 911 00:55:54,610 --> 00:55:56,111 ‫سلام، دکتر ویلکا 912 00:55:57,196 --> 00:55:58,529 ‫سلام، آیزاک 913 00:55:58,530 --> 00:56:00,281 ‫مزاحم شدم؟ 914 00:56:00,282 --> 00:56:03,701 ‫اصلا و ابدا. فقط داشتیم یه سری ‫آنالیز روزمره رو انجام می‌دادیم 915 00:56:03,702 --> 00:56:05,704 ‫کمکی از من ساخته‌ست؟ 916 00:56:09,208 --> 00:56:10,500 ‫بله 917 00:56:26,433 --> 00:56:29,060 ‫از عرشه به فرمانده 918 00:56:29,061 --> 00:56:30,186 ‫بگو 919 00:56:30,187 --> 00:56:32,438 ‫فضاپیمای جنیسی داره آماده میشه ‫که از مدار خارج بشه 920 00:56:32,439 --> 00:56:34,607 ‫لعنتی. چارلی اونجاست؟ 921 00:56:34,608 --> 00:56:35,858 ‫بله قربان. اینجام 922 00:56:35,859 --> 00:56:37,860 ‫خیلی‌خب. هر طوری که می‌تونی معطلشون کن 923 00:56:37,861 --> 00:56:40,197 ‫دریافت شد. تمام تلاشمو می‌کنم 924 00:56:42,074 --> 00:56:44,617 ‫- فکر کنم پیداش کردم ‫- چی؟ 925 00:56:44,618 --> 00:56:47,411 ‫خیلی‌خب، ما تمام چارچوب حقوقی... 926 00:56:47,412 --> 00:56:49,247 ‫و قانون اساسی‌شونو شخم زدیم. درسته؟ 927 00:56:49,248 --> 00:56:51,958 ‫مردان اجازه‌ی رانندگی ندارن، ‫حق رأی ندارن... 928 00:56:51,959 --> 00:56:53,793 ‫و اخیراً تازه اجازه‌ی یادگیری ‫خوندن و نوشتن بهشون داده شده 929 00:56:53,794 --> 00:56:56,712 ‫آره، دوباره افتادیم ‫توی یه وضعیت مثل ماکلان‌ها 930 00:56:56,713 --> 00:56:58,422 ‫هیچ نقطه اشتراکی نیست که بتونیم ‫مطرح کنیم 931 00:56:58,423 --> 00:56:59,966 ‫خب این چطوره؟ 932 00:56:59,967 --> 00:57:02,385 ‫به جای اینکه ‫یه نقطه اشتراک اجتماعی پیدا کنیم... 933 00:57:02,386 --> 00:57:04,303 ‫قضیه رو شخصی‌تر می‌کنیم 934 00:57:04,304 --> 00:57:05,889 ‫یه نگاه بنداز 935 00:57:07,307 --> 00:57:10,351 ‫توی ازدواج، مردان جنیسی ‫باید وفادار باشن... 936 00:57:10,352 --> 00:57:14,606 ‫ولی زنان جنیسی آزادن که با هرکی که می‌خوان ‫رابطه داشته باشن 937 00:57:17,568 --> 00:57:19,319 ‫نقطه اشتراک؟ 938 00:57:23,073 --> 00:57:25,616 ‫ممنون که برای آخرین بار اومدید ‫صحبت‌های ما رو بشنوید 939 00:57:25,617 --> 00:57:29,162 ‫حرفتو بزن و سریع هم تمومش کن. ‫توی این قسمت کارهای دیگه‌ای هم داریم 940 00:57:30,622 --> 00:57:33,040 ‫یه چیزی در مورد ما هست که نمی‌دونید 941 00:57:33,041 --> 00:57:35,793 ‫ما هرچی لازمه رو راجع به فرهنگ شما ‫یاد گرفتیم 942 00:57:35,794 --> 00:57:38,129 ‫فرهنگمون نه. خودمون 943 00:57:38,130 --> 00:57:39,506 ‫من و اِد 944 00:57:40,924 --> 00:57:42,176 ‫توضیح بده 945 00:57:43,260 --> 00:57:45,761 ‫ما قبلاً زن و شوهر بودیم... 946 00:57:45,762 --> 00:57:49,516 ‫و اون با یه نفر دیگه رابطه برقرار کرد 947 00:57:50,767 --> 00:57:52,852 ‫این توی دنیای ما رایجه 948 00:57:52,853 --> 00:57:55,104 ‫دقیقاً. متوجه نیستید؟ 949 00:57:55,105 --> 00:57:58,442 ‫اون به ازدواجمون وفادار بود و من... 950 00:57:58,942 --> 00:58:00,110 ‫وفادار نبودم 951 00:58:00,652 --> 00:58:03,237 ‫با این حال من افسر اولش هستم 952 00:58:03,238 --> 00:58:08,659 ‫چون من به تخصص، قضاوت و مهارت حرفه‌ایش... 953 00:58:08,660 --> 00:58:11,162 ‫احترام می‌ذارم، براش ارزش قائلم ‫و روش حساب باز می‌کنم 954 00:58:11,163 --> 00:58:13,665 ‫با تمام وجودم بهش اعتماد می‌کنم 955 00:58:15,709 --> 00:58:19,587 ‫می‌دونم که چیز زیادی برای ادامه نیست، ‫ولی یه شروعه 956 00:58:19,588 --> 00:58:21,547 ‫تمام اتحادها باید شروعی داشته باشن 957 00:58:21,548 --> 00:58:24,675 ‫و با تهدید کیلان‌ها که پیش روی ماست... 958 00:58:24,676 --> 00:58:28,138 ‫به نظرم یه شروع خوب برای اینکه ‫این اتحاد رو حفظ کنیم کافی باشه 959 00:58:30,641 --> 00:58:34,435 ‫مشخصه که این اتحاد برای شما ‫خیلی باارزش هستش، فرمانده گریسون... 960 00:58:34,436 --> 00:58:35,603 ‫و... 961 00:58:35,604 --> 00:58:37,188 ‫فرمانده مرسر 962 00:58:37,189 --> 00:58:38,982 ‫آره 963 00:58:56,250 --> 00:58:58,209 ‫من تضمینی نمی‌کنم 964 00:58:58,210 --> 00:59:00,836 ‫با این حال اگه اتحادیه‌تون... 965 00:59:00,837 --> 00:59:04,299 ‫تصمیم بگیره یه نماینده‌ی دیپلمات ‫به مرکز فرماندهی جنیسی بفرسته... 966 00:59:05,008 --> 00:59:06,635 ‫ما اون زن رو می‌پذیریم 967 01:01:04,253 --> 01:01:06,296 ‫سلام، کلیر! 968 01:01:08,590 --> 01:01:10,383 ‫آیزاک؟ 969 01:01:10,384 --> 01:01:12,176 ‫دیدنت... 970 01:01:12,177 --> 01:01:14,596 ‫خارق‌العاده‌ست 971 01:01:16,932 --> 01:01:18,349 ‫انجامش دادی 972 01:01:18,350 --> 01:01:20,853 ‫آره. انجامش دادم 973 01:01:22,145 --> 01:01:24,272 ‫چه حسی داره؟ 974 01:01:24,273 --> 01:01:25,691 ‫شگفت‌انگیزه 975 01:01:26,525 --> 01:01:28,151 ‫فراگیره 976 01:01:29,111 --> 01:01:30,736 ‫و وحشتناکه 977 01:01:30,737 --> 01:01:33,072 ‫انتظار دیدنت... 978 01:01:33,073 --> 01:01:35,241 ‫صبر کردن... 979 01:01:35,242 --> 01:01:37,827 ‫گرسنگی رو درک کردم 980 01:01:37,828 --> 01:01:39,413 ‫تنهایی 981 01:01:40,247 --> 01:01:42,707 ‫حتماً خیلی برات سنگینه 982 01:01:42,708 --> 01:01:44,792 ‫آره 983 01:01:44,793 --> 01:01:46,794 ‫ولی به یه طریقی... 984 01:01:46,795 --> 01:01:50,340 ‫در ضمن کافی نیست 985 01:01:52,217 --> 01:01:54,635 ‫خیلی چیزا هست که می‌خوام بگم 986 01:01:54,636 --> 01:01:56,388 ‫پس بگو 987 01:01:58,265 --> 01:02:00,517 ‫خیلی قدردانم 988 01:02:01,768 --> 01:02:04,020 ‫گرمای لبخندت... 989 01:02:04,021 --> 01:02:05,814 ‫طوری که به من نگاه می‌کنی 990 01:02:07,232 --> 01:02:08,942 ‫احساس امنیت می‌کنم 991 01:02:09,651 --> 01:02:10,861 ‫احساس دوست داشته شدن 992 01:02:12,821 --> 01:02:14,531 ‫و احساس... 993 01:02:15,240 --> 01:02:16,491 ‫ناراحتی زیادی می‌کنم 994 01:02:17,326 --> 01:02:20,996 ‫واسه همه‌ی اونایی که باید بدون تو ‫زندگی‌شونو سر کنن 995 01:02:21,872 --> 01:02:23,664 ‫به یه طریقی از پسش بر میان 996 01:02:23,665 --> 01:02:24,791 ‫کلیر 997 01:02:25,417 --> 01:02:27,336 ‫من... 998 01:02:33,926 --> 01:02:35,636 ‫خدایا، عاشقتم 999 01:02:37,846 --> 01:02:41,557 ‫فکر می‌کردم همه‌چیو درک کردم ولی... 1000 01:02:41,558 --> 01:02:44,061 ‫حتی سر سوزنی هم نمی‌دونستم 1001 01:02:51,777 --> 01:02:53,945 ‫خیلی دوستت دارم 1002 01:02:53,946 --> 01:02:55,280 ‫می‌دونستی؟ 1003 01:02:56,990 --> 01:02:58,742 ‫همیشه امیدوار بودم... 1004 01:03:00,244 --> 01:03:01,828 ‫که در اعماق وجود... 1005 01:03:03,580 --> 01:03:05,748 ‫آره. می‌دونم 1006 01:03:05,749 --> 01:03:07,834 ‫منم دوستت دارم 1007 01:03:09,127 --> 01:03:13,966 ‫انگار که برای اولین بار کاملم 1008 01:03:14,967 --> 01:03:17,594 ‫تنهایی کیلان بودن... 1009 01:03:18,971 --> 01:03:20,264 ‫رفته 1010 01:03:22,307 --> 01:03:23,809 ‫و تنها کاری که باید می‌کردم... 1011 01:03:25,227 --> 01:03:26,687 ‫بوسیدنت بود 1012 01:03:27,855 --> 01:03:29,064 ‫پس تو... 1013 01:03:29,898 --> 01:03:31,608 ‫از انجام این کار خوشحالی؟ 1014 01:03:32,609 --> 01:03:33,944 ‫خوشحالم؟ 1015 01:03:35,153 --> 01:03:39,283 ‫کلیر، حس می‌کنم همین الان به دنیا اومدم 1016 01:03:40,534 --> 01:03:43,954 ‫وقتی به این فکر می‌کنم که نزدیک بود ‫نذارم این کار انجام بشه... 1017 01:03:44,621 --> 01:03:46,205 ‫وحشتناکه 1018 01:03:46,206 --> 01:03:48,541 ‫هرگز به دوران سابقم برنمی‌گردم 1019 01:03:48,542 --> 01:03:49,959 ‫هرگز 1020 01:03:49,960 --> 01:03:53,004 ‫می‌خوام این سفر رو تا آخر برم... 1021 01:03:53,005 --> 01:03:54,298 ‫با تو 1022 01:03:55,132 --> 01:03:57,633 ‫این تنها چیزی بود که همیشه می‌خواستم 1023 01:03:57,634 --> 01:04:00,011 ‫و می‌خوام پدر بچه‌هات باشم 1024 01:04:00,012 --> 01:04:02,805 ‫گذشته رو جبران می‌کنم. قسم می‌خورم 1025 01:04:02,806 --> 01:04:06,475 ‫وقتی به چهره‌ی تای فکر می‌کنم ‫که به من نگاه می‌کنه... 1026 01:04:06,476 --> 01:04:08,770 ‫من در مقابل هیچی بهش ندادم 1027 01:04:09,313 --> 01:04:11,857 ‫تنها چیزی هم که اون می‌خواست، عشق بود 1028 01:04:14,276 --> 01:04:16,695 ‫خب به قدر کافی واسه همه‌تون عشق دارم 1029 01:04:17,529 --> 01:04:19,364 ‫اینو ثابت می‌کنم 1030 01:04:23,076 --> 01:04:25,704 ‫یالا، باهام برقص 1031 01:05:25,389 --> 01:05:26,765 ‫آیزاک؟ 1032 01:05:29,518 --> 01:05:31,520 ‫چی شده؟ 1033 01:05:33,522 --> 01:05:34,731 ‫از بین... 1034 01:05:35,774 --> 01:05:37,526 ‫از بین رفت 1035 01:05:41,363 --> 01:05:42,530 ‫چی از بین رفت؟ 1036 01:05:42,531 --> 01:05:45,032 ‫اصلاح عصبی 1037 01:05:45,033 --> 01:05:48,411 ‫ظاهراً یه نوع اختلال در عملکرد وجود داره 1038 01:05:48,412 --> 01:05:49,621 ‫پس... 1039 01:05:51,039 --> 01:05:52,666 ‫پس هیچ احساسی نداری؟ 1040 01:05:53,417 --> 01:05:55,210 ‫درسته 1041 01:06:14,688 --> 01:06:17,023 ‫اوناهاشش. می‌بینی؟ 1042 01:06:17,024 --> 01:06:19,567 ‫آره. گذرگاه الکتروشیمیایی میانیه 1043 01:06:19,568 --> 01:06:20,860 ‫خب چیه مگه؟ 1044 01:06:20,861 --> 01:06:24,989 ‫تیمیس توسط موجودات زیستی اصلی کیلان ‫ساخته شده بود 1045 01:06:24,990 --> 01:06:28,660 ‫ولی آیزاک بعداً ساخته شد، ‫توسط خود کیلان‌ها 1046 01:06:29,494 --> 01:06:30,828 ‫خب؟ 1047 01:06:30,829 --> 01:06:32,371 ‫آیزاک به عنوان یه نسل جدید کیلان... 1048 01:06:32,372 --> 01:06:36,876 ‫گذرگاه‌هاش از الگوریتم‌های بازخورد حافظه‌ای ‫برای تنظیم پردازشگرها استفاده می‌کنن 1049 01:06:36,877 --> 01:06:40,463 ‫می‌تونیم دوباره برگردونیمش، ‫ولی دوباره همینطوری میشه 1050 01:06:40,464 --> 01:06:43,257 ‫شاید بتونید گذرگاه الکتروشیمیایی اونو ‫یه درجه ضعیف کنید... 1051 01:06:43,258 --> 01:06:45,385 ‫تا با پیکربندی اصلی تطابق داشته باشه 1052 01:06:46,678 --> 01:06:48,972 ‫می‌تونم، آره... 1053 01:06:49,723 --> 01:06:50,849 ‫ولی؟ 1054 01:06:52,392 --> 01:06:55,020 ‫باید حافظه‌شو پاک کنم 1055 01:07:03,820 --> 01:07:09,326 ‫اگه این یه سازش الزامی توی رابطه‌ست، ‫من اجازه میدم 1056 01:07:09,868 --> 01:07:11,118 ‫چی؟ 1057 01:07:11,119 --> 01:07:13,621 ‫من احساساتم رو به خاطر نمیارم... 1058 01:07:13,622 --> 01:07:15,790 ‫یا هیجاناتی رو که ازش ناشی میشد 1059 01:07:15,791 --> 01:07:19,168 ‫گرچه، واکنش‌های تو رو یادمه 1060 01:07:19,169 --> 01:07:22,548 ‫به نظر برات خیلی مهم بود 1061 01:07:25,384 --> 01:07:30,304 ‫حاضری قید هرچی که یاد گرفتی... 1062 01:07:30,305 --> 01:07:32,431 ‫هرچی که در تمام عمرت... 1063 01:07:32,432 --> 01:07:36,102 ‫تجربه کردی رو به خاطر من بزنی؟ 1064 01:07:36,103 --> 01:07:37,855 ‫اگه بخوای 1065 01:07:39,106 --> 01:07:41,400 ‫بعضیا به این میگن عشق 1066 01:07:42,526 --> 01:07:44,695 ‫من توان عشق ورزیدن ندارم 1067 01:07:51,451 --> 01:07:54,705 ‫پس یه انتخاب دارم 1068 01:07:57,916 --> 01:07:59,501 ‫می‌تونم یا قلبت رو داشته باشم... 1069 01:08:01,086 --> 01:08:02,628 ‫یا روحت رو 1070 01:08:02,629 --> 01:08:04,631 ‫چنین اندامی وجود نداره 1071 01:08:06,383 --> 01:08:08,886 ‫من نمی‌ذارم از کسی که هستی دست بکشی 1072 01:08:10,179 --> 01:08:12,598 ‫من عاشق همین شخص شدم 1073 01:08:18,478 --> 01:08:22,399 ‫به هر حال ممنون، دکتر 1074 01:09:11,740 --> 01:09:12,950 ‫سلام 1075 01:09:14,034 --> 01:09:16,078 ‫انسین. کمکی ازم بر میاد؟ 1076 01:09:16,703 --> 01:09:20,790 ‫نه. فقط داشتم از این دور و اطراف رد می‌شدم؟ 1077 01:09:20,791 --> 01:09:22,501 ‫دور و اطراف؟ 1078 01:09:25,087 --> 01:09:27,964 ‫چیکار می‌کنی؟ 1079 01:09:27,965 --> 01:09:29,966 ‫دارم انژکتورهای دایسونیوم ‫توی هسته‌ی کوانتومی رو... 1080 01:09:29,967 --> 01:09:31,802 ‫تنظیم می‌کنم 1081 01:09:32,886 --> 01:09:35,596 ‫کمک لازم نداری؟ 1082 01:09:35,597 --> 01:09:37,390 ‫هوش ضعیف تو... 1083 01:09:37,391 --> 01:09:39,977 ‫بیشتر باعث مزاحمت میشه ‫تا اینکه مفید باشه 1084 01:09:42,604 --> 01:09:46,023 ‫می‌دونی، حتی همین یه روز قبل هم ‫به خاطر این حرف ممکن بود بزنم تو گوشت 1085 01:09:46,024 --> 01:09:48,569 ‫اونوقت آسیب می‌دیدی 1086 01:09:51,196 --> 01:09:52,281 ‫آیزاک... 1087 01:09:53,991 --> 01:09:59,997 ‫انسان‌ها از گذشته عادت دارن ‫که همه‌چیو ساده کنن 1088 01:10:01,707 --> 01:10:06,043 ‫که همه‌چیو به سفید و سیاه کاهش بدن 1089 01:10:06,044 --> 01:10:07,795 ‫خیر و شر 1090 01:10:07,796 --> 01:10:10,214 ‫در حالی که در واقعیت... 1091 01:10:10,215 --> 01:10:13,010 ‫هیچی ساده نیست 1092 01:10:14,928 --> 01:10:18,973 ‫همه‌چیز بافت داره 1093 01:10:18,974 --> 01:10:20,350 ‫ظرافت داره 1094 01:10:21,476 --> 01:10:23,895 ‫ولی رسیدن بهش خیلی کار می‌بره 1095 01:10:23,896 --> 01:10:27,982 ‫واسه همین راه آسون رو در پیش می‌گیریم 1096 01:10:27,983 --> 01:10:30,110 ‫متوجه نمیشم 1097 01:10:33,197 --> 01:10:36,617 ‫یه نژاد کامل نمی‌تونه شرور باشه 1098 01:10:38,243 --> 01:10:42,706 ‫واسه همینم کاری که هم‌نوعان تو کردن ‫خیلی وحشتناک بود 1099 01:10:44,833 --> 01:10:47,835 ‫ولی در عین حال... 1100 01:10:47,836 --> 01:10:49,837 ‫واسه همین ممکنه من رفتارم با تو رو... 1101 01:10:49,838 --> 01:10:52,132 ‫بیش از حد ساده کرده باشم 1102 01:10:53,091 --> 01:10:54,968 ‫هم‌نوعان تو بَرده بودن 1103 01:10:56,386 --> 01:10:59,430 ‫و این مسئله هر کسی رو به هم می‌ریزه 1104 01:10:59,431 --> 01:11:01,141 ‫به مدت طولانی 1105 01:11:02,309 --> 01:11:04,185 ‫بعد... 1106 01:11:04,186 --> 01:11:07,689 ‫من این مسئله رو... 1107 01:11:09,441 --> 01:11:10,984 ‫درک نکردم 1108 01:11:13,195 --> 01:11:14,446 ‫اصلا و ابدا 1109 01:11:17,950 --> 01:11:19,368 ‫متأسفم 1110 01:11:21,453 --> 01:11:23,539 ‫ممنون، انسین 1111 01:11:30,921 --> 01:11:32,089 ‫شاید... 1112 01:11:33,507 --> 01:11:36,385 ‫بتونی توی تنظیم کمکم کنی 1113 01:12:15,133 --> 01:12:18,133 ‫ Sub by: thetrueali ‫ Telegram: @thetrueali