1 00:00:33,124 --> 00:00:35,793 ‫شرمنده که دیر کردم 2 00:00:35,794 --> 00:00:38,671 ‫غمت نباشه. بیا. اوپسادات 3 00:00:38,672 --> 00:00:39,756 ‫ممنون 4 00:00:54,021 --> 00:00:55,187 ‫همه‌چی مرتبه؟ 5 00:00:55,188 --> 00:00:57,336 ‫روزهایی هست که ترجیح میدم... 6 00:00:57,337 --> 00:00:59,775 ‫با یه ناوگان فضاپیمای جنگی کریل ‫مواجه بشیم... 7 00:00:59,776 --> 00:01:01,361 ‫تا اینکه پدر یه بچه باشم 8 00:01:02,029 --> 00:01:03,030 ‫جریان چیه؟ 9 00:01:04,781 --> 00:01:08,200 ‫فکر می‌کنم توپا به یه مرد علاقه‌مند شده 10 00:01:08,201 --> 00:01:10,870 ‫عه، روی یه پسر کراش زده 11 00:01:10,871 --> 00:01:12,038 ‫آره 12 00:01:12,039 --> 00:01:13,939 ‫ازش سوال کردم، ولی حاضر نمیشه... 13 00:01:13,940 --> 00:01:15,791 ‫در مورد جزئیات این مسئله صحبت کنه 14 00:01:15,792 --> 00:01:17,940 ‫مدام خودشو توی اتاقش حبس می‌کنه... 15 00:01:17,941 --> 00:01:20,088 ‫و چندین ساعت نمیاد بیرون 16 00:01:20,089 --> 00:01:22,590 ‫دخترا در مورد این چیزا ‫می‌تونن خجالتی باشن، بورتوس 17 00:01:22,591 --> 00:01:24,008 ‫به خصوص پیش پدرشون 18 00:01:24,009 --> 00:01:25,718 ‫واسه چی؟ 19 00:01:25,719 --> 00:01:28,429 ‫خب بعضی وقتا یه مقدار ‫احساس خجالت‌آور بودن میده 20 00:01:28,430 --> 00:01:29,765 ‫یا حداقل خیلی شخصی به نظر میاد 21 00:01:30,432 --> 00:01:33,150 ‫کلایدن بیشتر توی صحبت کردن با توپا... 22 00:01:33,151 --> 00:01:36,020 ‫در مورد مسائل شخصی مهارت داشت 23 00:01:36,021 --> 00:01:38,899 ‫حالا که رفته، این مدت سخت بوده 24 00:01:39,733 --> 00:01:42,443 ‫شاید توپا راحت‌تر بتونه ‫با یه زن دیگه صحبت کنه 25 00:01:42,444 --> 00:01:45,154 ‫پس شما باهاش صحبت می‌کنید. ممنون 26 00:01:46,031 --> 00:01:47,532 ‫صبر کن ببینم، وایستا 27 00:01:48,324 --> 00:01:49,492 ‫من؟ 28 00:01:50,119 --> 00:01:53,370 ‫توپا خیلی برای شما احترام قائله، فرمانده 29 00:01:53,371 --> 00:01:55,665 ‫شما رو مربی خودش می‌بینه 30 00:01:57,459 --> 00:01:59,168 ‫ببینم چه کاری از دستم بر میاد 31 00:02:12,348 --> 00:02:14,059 ‫الان نه، بابا! 32 00:02:16,519 --> 00:02:18,563 ‫چیه؟ 33 00:02:21,399 --> 00:02:22,483 ‫فرمانده گریسون 34 00:02:22,484 --> 00:02:24,444 ‫اشکالی نداره. لازم نیست بلند بشی 35 00:02:25,445 --> 00:02:26,612 ‫می‌تونم بیام داخل؟ 36 00:02:26,613 --> 00:02:28,698 ‫آره، البته 37 00:02:30,117 --> 00:02:32,409 ‫فردا یه شبیه‌سازی تاکتیکی جدید اجرا می‌کنم 38 00:02:32,410 --> 00:02:33,661 ‫جنگ اتمسفری 39 00:02:33,662 --> 00:02:35,704 ‫بعد گفتم شاید بخوای تو هم بیای 40 00:02:35,705 --> 00:02:37,290 ‫شاید بتونی چندتا پرش مکانی انجام بدی 41 00:02:38,167 --> 00:02:41,961 ‫خیلی هیجان‌انگیز میشه قربان. ممنون 42 00:02:41,962 --> 00:02:45,256 ‫- شبیه‌ساز 2، ساعت 6 بعد از ظهر ‫- حتماً میام 43 00:02:53,140 --> 00:02:55,517 ‫می‌دونی، توپا... 44 00:02:56,726 --> 00:02:59,104 ‫امسال برای تو خیلی سخت بوده 45 00:02:59,855 --> 00:03:02,523 ‫بعد تو همه‌ی ماجراها رو... 46 00:03:02,524 --> 00:03:05,734 ‫با توازن و سرسختی طوری تحمل کردی... 47 00:03:05,735 --> 00:03:08,404 ‫که یه سری آدما که دو برابر تو ‫سن دارن، نمی‌تونن 48 00:03:09,489 --> 00:03:12,116 ‫ولی می‌خوام بدونی که... 49 00:03:12,117 --> 00:03:14,161 ‫لازم نیست تنهایی انجامش بدی 50 00:03:15,286 --> 00:03:18,540 ‫همیشه می‌تونی با من در مورد ‫هرچی که تو ذهنته صحبت کنی 51 00:03:19,082 --> 00:03:21,583 ‫زندگی، مدرسه... 52 00:03:21,584 --> 00:03:22,961 ‫پسرا، دخترا... 53 00:03:30,052 --> 00:03:32,303 ‫آدم از کجا باید بفهمه که یه پسر ‫ازش خوشش میاد یا نه؟ 54 00:03:38,060 --> 00:03:39,144 ‫خب... 55 00:03:40,062 --> 00:03:41,937 ‫گاهی وقتا تشخیصش به این آسونیا نیست 56 00:03:41,938 --> 00:03:44,149 ‫پسرا خیلی وقتا احساساتشون رو بروز نمیدن 57 00:03:45,150 --> 00:03:46,650 ‫کسی هست که ازش خوشت میاد؟ 58 00:03:46,651 --> 00:03:48,194 ‫آره 59 00:03:48,195 --> 00:03:50,320 ‫بعد به این آدم گفتی چه احساسی داری؟ 60 00:03:50,321 --> 00:03:51,697 ‫نگفتم 61 00:03:51,698 --> 00:03:52,908 ‫واسه چی؟ 62 00:03:54,617 --> 00:03:56,911 ‫اگه اون از من خوشش نیاد چی؟ 63 00:03:56,912 --> 00:03:59,748 ‫همیشه امکانش هست 64 00:04:00,832 --> 00:04:02,261 ‫از چه ویژگیش خوشت میاد؟ 65 00:04:03,585 --> 00:04:05,127 ‫بانمکه 66 00:04:05,128 --> 00:04:06,670 ‫صمیمیه 67 00:04:06,671 --> 00:04:08,381 ‫علایق مشترک زیادی داریم 68 00:04:09,298 --> 00:04:11,290 ‫خب پس میگم احتمالش خیلی زیاده... 69 00:04:11,291 --> 00:04:13,177 ‫که اونم از تو خوشش بیاد 70 00:04:13,178 --> 00:04:15,721 ‫تو دختر خیلی خاصی هستی 71 00:04:15,722 --> 00:04:19,392 ‫من اگه جای تو بودم، ‫احساسمو بهش می‌گفتم 72 00:04:33,949 --> 00:04:36,617 ‫مامانم میگه: «چرا یه کار توی اورویل ‫براش دست و پا نمی‌کنی؟» 73 00:04:36,618 --> 00:04:37,974 ‫منم میگم: «چرا باید...» 74 00:04:37,975 --> 00:04:39,369 ‫«خودمو واسه این یارو به دردسر بندازم...» 75 00:04:39,370 --> 00:04:41,038 ‫«فقط به خاطر اینکه وقتی بچه بودیم ‫تو اشتباه کردی؟» 76 00:04:41,039 --> 00:04:44,166 ‫- آخه اون برادرته ‫- آره، ولی یه آدم داغون مسته 77 00:04:44,167 --> 00:04:45,751 ‫منم نمی‌خوام خودمو به خطر بندازم... 78 00:04:45,752 --> 00:04:47,377 ‫اگه بخواد کاری کنه شبیه اسکلا بشم 79 00:04:47,378 --> 00:04:48,587 ‫عه، سلام توپا 80 00:04:48,588 --> 00:04:51,006 ‫سلام، توپا. حالت چطوره؟ 81 00:04:51,007 --> 00:04:52,424 ‫خوبم. تو حالت چطوره؟ 82 00:04:52,425 --> 00:04:54,177 ‫اعتراضی ندارم. چه خبرا؟ 83 00:04:54,886 --> 00:04:56,845 ‫من می‌خوام که... 84 00:04:56,846 --> 00:05:00,266 ‫می‌خوام بپرسم که آیا امکانش هست... 85 00:05:00,267 --> 00:05:02,102 ‫که با هم غذا بخوریم؟ 86 00:05:04,980 --> 00:05:07,189 ‫یه وقتی؟ 87 00:05:07,190 --> 00:05:10,692 ‫البته. چی شده؟ ‫در مورد چیزی مشورت می‌خوای؟ 88 00:05:10,693 --> 00:05:12,528 ‫نه. من... 89 00:05:13,280 --> 00:05:14,656 ‫همه‌چی مرتبه؟ 90 00:05:15,490 --> 00:05:17,574 ‫من زیاد بهت فکر می‌کنم 91 00:05:17,575 --> 00:05:18,867 ‫من ازت خوشم میاد 92 00:05:18,868 --> 00:05:21,036 ‫خب منم ازت خوشم میاد 93 00:05:21,037 --> 00:05:23,247 ‫- واقعاً؟ ‫- البته. چرا ازت خوشم نیاد؟ 94 00:05:23,248 --> 00:05:25,624 ‫من از معاشرت باهات لذت می‌برم 95 00:05:25,625 --> 00:05:29,003 ‫تو مَردی، با این حال ‫ویژگی‌های برجسته‌ی زنانه‌ی زیادی داری 96 00:05:29,004 --> 00:05:30,338 ‫که به نظرم جذابه 97 00:05:30,339 --> 00:05:32,006 ‫عه 98 00:05:32,007 --> 00:05:34,759 ‫میشه با هم شام بخوریم؟ 99 00:05:36,636 --> 00:05:38,805 ‫- آها ‫- حالا دوزاریت افتاد، نابغه 100 00:05:40,807 --> 00:05:42,725 ‫می‌دونی... 101 00:05:42,726 --> 00:05:45,644 ‫توپا، به نظرم تو آدم فوق‌العاده‌ای هستی 102 00:05:45,645 --> 00:05:46,896 ‫بعد... 103 00:05:46,897 --> 00:05:49,564 ‫تو مثل خواهر کوچولویی هستی ‫که هرگز نداشتم 104 00:05:50,859 --> 00:05:51,859 ‫خواهر؟ 105 00:05:51,860 --> 00:05:54,320 ‫آره. مثل خانواده 106 00:05:54,321 --> 00:05:57,281 ‫من همیشه هواتو دارم ‫و اگه یه وقت مشکلی داشتی... 107 00:05:57,282 --> 00:05:59,092 ‫یا یه اتفاقی افتاد که خوشت نیومد... 108 00:05:59,093 --> 00:06:01,328 ‫می‌دونی که من همیشه هواتو دارم 109 00:06:01,953 --> 00:06:03,204 ‫ممنون 110 00:06:03,205 --> 00:06:06,999 ‫دیگه باید برم، وگرنه مدرسه‌ام دیر میشه 111 00:06:07,000 --> 00:06:09,501 ‫خوبه. خوبه. نه، مدرسه مهمه 112 00:06:09,502 --> 00:06:11,255 ‫کلی چیز یاد بگیر 113 00:06:15,425 --> 00:06:18,552 ‫ببین، می‌دونی که اون واسه تو ‫زیادی عقل و شعورش بالاست دیگه؟ 114 00:06:18,553 --> 00:06:20,096 ‫گوش نمیدم. نمی‌خندم 115 00:06:20,097 --> 00:06:23,266 ‫به نظرم بامزه‌ست. تو مرد جذابی هستی، ‫اونم متوجه شده 116 00:06:23,267 --> 00:06:25,310 ‫صحبت تموم شد. فعلاً 117 00:06:27,687 --> 00:06:29,022 ‫جذابه دیگه، نه؟ 118 00:06:30,440 --> 00:06:33,609 ‫از پشت بهتره تا از جلو 119 00:06:33,610 --> 00:06:35,567 ‫تقریباً یه سال شده... 120 00:06:35,568 --> 00:06:37,905 ‫از زمانی که اتحادیه وضعیت حفاظتی... 121 00:06:37,906 --> 00:06:39,907 ‫به هوینا و گروه مهاجران ماکلانش داده 122 00:06:39,908 --> 00:06:43,119 ‫بر اساس توافقنامه، شورای اتحادیه ‫و دولت ماکلان... 123 00:06:43,120 --> 00:06:46,914 ‫هر کدوم موظف هستن که ‫هر سال از سیاره بازرسی کنن... 124 00:06:46,915 --> 00:06:49,959 ‫که خاطرجمع بشن که هر دو طرف ‫به شروطش عمل کرده 125 00:06:49,960 --> 00:06:53,421 ‫به خاطر گذشته‌ی اورویل ‫و آشناییش با این سیاره... 126 00:06:53,422 --> 00:06:57,633 ‫فرمانده گریسون و بورتوس رو ‫به عنوان نماینده‌ی اتحادیه انتخاب کردم 127 00:06:57,634 --> 00:06:59,135 ‫دقیقاً دنبال چی باید باشیم؟ 128 00:06:59,136 --> 00:07:01,804 ‫هر اثری از مداخله توسط ‫مقامات ماکلان... 129 00:07:01,805 --> 00:07:04,056 ‫تهدید، آزار، نظارت... 130 00:07:04,057 --> 00:07:06,392 ‫هر عمل تعرض، هر چقدر هم کوچیک... 131 00:07:06,393 --> 00:07:08,018 ‫که معاهده رو نقض می‌کنه 132 00:07:08,019 --> 00:07:11,605 ‫بعد اگه میشه بپرسم، ‫ماکلان‌ها کیو می‌فرستن؟ 133 00:07:11,606 --> 00:07:13,265 ‫تیم بازرسی اونا... 134 00:07:13,266 --> 00:07:15,109 ‫توسط یه افسر اطلاعات رده‌بالا هدایت میشه 135 00:07:15,110 --> 00:07:16,444 ‫فرمانده کودان 136 00:07:16,445 --> 00:07:17,995 ‫یادتون باشه که اونا... 137 00:07:17,996 --> 00:07:20,114 ‫هنوزم هوینا رو با سوء ظن نگاه می‌کنن 138 00:07:20,115 --> 00:07:22,866 ‫دنبال هر نشانه‌ای هستن که اون ‫قولش رو زیر پا گذاشته... 139 00:07:22,867 --> 00:07:25,828 ‫که نذارن نوزادان دختر تازه‌متولد‌شده ‫از ماکلاس خارج بشن 140 00:07:25,829 --> 00:07:27,496 ‫کِی قراره بریم اونجا؟ 141 00:07:27,497 --> 00:07:28,956 ‫دو روز دیگه. با یه شاتل فضایی میرید... 142 00:07:28,957 --> 00:07:30,277 ‫که با یکی از شاتل‌های اونا... 143 00:07:30,278 --> 00:07:31,792 ‫در مدار سیاره ملاقات می‌کنه 144 00:07:31,793 --> 00:07:33,210 ‫مفهوم بود 145 00:07:33,211 --> 00:07:35,545 ‫فرمانده، از تنشی که... 146 00:07:35,546 --> 00:07:38,341 ‫بین ماکلاس و بقیه‌ی اعضای اتحادیه ‫وجود داره باخبر هستید 147 00:07:38,342 --> 00:07:41,469 ‫اونا قدرتمندترین متحد ما ‫در برابر تهدید کیلان هستن 148 00:07:41,470 --> 00:07:45,931 ‫واسه همین نباید هیچ اتفاقی بیفته ‫که اوضاع رو بدتر کنه 149 00:07:45,932 --> 00:07:47,683 ‫حرفم واضح بود؟ 150 00:07:47,684 --> 00:07:49,643 ‫خیلی محتاط خواهیم بود، قربان 151 00:07:49,644 --> 00:07:52,521 ‫به محض اینکه بازرسی‌تون تموم شد ‫گزارش بدید 152 00:07:52,522 --> 00:07:53,857 ‫هالزی، پایان تماس 153 00:08:08,372 --> 00:08:10,498 ‫می‌دونی که این یه مأموریت دیپلماتیکه دیگه؟ 154 00:08:10,499 --> 00:08:13,000 ‫ماکلان‌ها بدون شک اسلحه میارن 155 00:08:13,001 --> 00:08:16,462 ‫من پروتکل‌های بازرسی رو ‫بررسی کردم. فقط اسلحه‌ی کمری مجازه 156 00:08:16,463 --> 00:08:18,881 ‫بابا، حقیقت داره؟ 157 00:08:18,882 --> 00:08:21,591 ‫می‌خوای بری به اقامتگاه هوینا؟ 158 00:08:21,592 --> 00:08:22,676 ‫آره 159 00:08:22,677 --> 00:08:26,680 ‫میشه منم باهات بیام؟ خیلی دوست دارم ببینمش 160 00:08:26,681 --> 00:08:30,642 ‫من و فرمانده گریسون وظایف مهمی داریم ‫که باید انجام بدیم 161 00:08:30,643 --> 00:08:32,353 ‫مناسب نیست 162 00:08:32,354 --> 00:08:34,147 ‫خواهش می‌کنم، بابا 163 00:08:35,982 --> 00:08:37,274 ‫توپا... 164 00:08:37,275 --> 00:08:42,154 ‫ماکلان‌هایی اونجا میان ‫که با تمام زنان دشمن هستن 165 00:08:42,155 --> 00:08:45,366 ‫من تو رو در معرض جهالت و تمسخرشون ‫قرار نمیدم 166 00:08:45,367 --> 00:08:47,492 ‫می‌دونی، بورتوس، اون هرگز... 167 00:08:47,493 --> 00:08:49,912 ‫فرصتی نداشته که با زن ماکلان دیگه‌ای ‫آشنا بشه 168 00:08:49,913 --> 00:08:52,164 ‫این براش می‌تونه تجربه‌ای باشه ‫که زندگی‌شو عوض می‌کنه 169 00:08:52,165 --> 00:08:54,083 ‫نمی‌دونم 170 00:08:54,084 --> 00:08:56,001 ‫مراقبش هستیم. چیزیش نمیشه 171 00:08:56,002 --> 00:08:59,923 ‫لازم نیست مراقب من باشید. ‫من خودم می‌تونم هوای خودمو داشته باشم 172 00:09:01,007 --> 00:09:05,303 ‫اگه فرمانده تأیید کنه، می‌تونی باهامون بیای 173 00:09:06,012 --> 00:09:07,304 ‫ممنون، بابا 174 00:09:07,305 --> 00:09:08,806 ‫دوستت دارم 175 00:09:09,933 --> 00:09:13,894 ‫ولی باید بهترین رفتار رو داشته باشی ‫و از دستورات من پیروی کنی 176 00:09:13,895 --> 00:09:15,021 ‫چشم 177 00:09:15,772 --> 00:09:17,815 ‫میرم وسایلمو جمع کنم 178 00:09:28,236 --> 00:09:31,236 ‫ترجمه: ‫thetrueali 179 00:09:31,237 --> 00:09:34,237 ‫Telegram: @Thetrueali 180 00:11:17,436 --> 00:11:19,478 ‫خیلی قشنگه 181 00:11:19,479 --> 00:11:22,481 ‫اسکن‌ها نشون میده که شاتل ماکلان‌ها ‫فرود اومده 182 00:11:22,482 --> 00:11:24,568 ‫قرار بود توی مدار باهامون ملاقات کنن 183 00:12:09,279 --> 00:12:11,114 ‫فعلاً اینجا بمون 184 00:12:23,876 --> 00:12:25,043 ‫فرمانده کودان 185 00:12:25,044 --> 00:12:26,712 ‫درسته 186 00:12:26,713 --> 00:12:28,071 ‫من فرمانده کلی گریسون هستم... 187 00:12:28,072 --> 00:12:29,507 ‫ایشون هم ناوسروان بورتوس هستن 188 00:12:29,508 --> 00:12:31,080 ‫تا جایی که من می‌دونم... 189 00:12:31,081 --> 00:12:33,260 ‫قرار بود با هم این بازرسی رو انجام بدیم 190 00:12:33,261 --> 00:12:35,846 ‫زودتر از موعد رسیدیم 191 00:12:35,847 --> 00:12:39,933 ‫به جای اینکه وقت تلف کنیم، ‫تصمیم گرفتیم بررسی خودمونو انجام بدیم 192 00:12:39,934 --> 00:12:43,646 ‫ظاهراً مهاجران طبق معاهده عمل کردن 193 00:12:43,647 --> 00:12:46,023 ‫شما هم می‌تونید بازرسی‌تونو شروع کنید 194 00:12:46,024 --> 00:12:49,151 ‫خب خیلی ممنون که بهمون اجازه دادید 195 00:12:49,152 --> 00:12:50,486 ‫سفر به سلامت 196 00:12:50,487 --> 00:12:53,003 ‫اینجا می‌مونیم که مطمئن بشیم... 197 00:12:53,004 --> 00:12:55,659 ‫اتحادیه، معاهده رو نقض نکنه 198 00:12:57,076 --> 00:12:58,160 ‫خیلی‌خب 199 00:12:58,161 --> 00:12:59,662 ‫ولی توی دست و پای ما نباشید 200 00:12:59,663 --> 00:13:00,955 ‫این دیگه کیه؟ 201 00:13:05,335 --> 00:13:06,918 ‫دختر منه 202 00:13:06,919 --> 00:13:09,296 ‫هیچ زن جدیدی اجازه نداره وارد سیاره بشه 203 00:13:09,297 --> 00:13:10,464 ‫این نقض قانونه 204 00:13:10,465 --> 00:13:12,299 ‫اون اومده فقط بازدید کنه 205 00:13:12,300 --> 00:13:14,719 ‫به همراه ما به اورویل برمی‌گرده 206 00:13:14,720 --> 00:13:17,680 ‫توی معاهده اجازه داده شده ‫که زنان هم جزو تیم بازدید باشن 207 00:13:17,681 --> 00:13:19,682 ‫گونه رو مشخص نکرده 208 00:13:19,683 --> 00:13:22,352 ‫موجود نفرت‌انگیز 209 00:13:23,687 --> 00:13:25,104 ‫بورتوس 210 00:13:25,938 --> 00:13:27,566 ‫بریم 211 00:14:14,904 --> 00:14:19,950 ‫فرمانده گریسون، بورتوس، خوشحالیم ‫که بالاخره رسیدید 212 00:14:19,951 --> 00:14:21,952 ‫اوسایا، خوشحالم که می‌بینمت 213 00:14:21,953 --> 00:14:24,831 ‫امیدوارم فرمانده کودان ‫در غیبت ما رفتارش شایسته بوده باشه 214 00:14:24,832 --> 00:14:27,916 ‫عاقلانه اینه که وقتی طرف مقابل ‫تعدادش زیاده، آدم مراقب رفتارش باشه 215 00:14:27,917 --> 00:14:29,085 ‫اونم همین کارو کرد 216 00:14:29,919 --> 00:14:31,879 ‫ایشون هم باید توپا باشن 217 00:14:31,880 --> 00:14:33,172 ‫سلام 218 00:14:33,173 --> 00:14:35,090 ‫از دیدنت خوشحالم 219 00:14:35,091 --> 00:14:37,719 ‫بیایید. هوینا منتظرته 220 00:15:17,509 --> 00:15:21,262 ‫هوینا. مهمانانمون از اتحادیه رسیدن 221 00:15:23,014 --> 00:15:24,097 ‫هوینا 222 00:15:24,098 --> 00:15:26,099 ‫فرمانده گریسون 223 00:15:26,100 --> 00:15:27,643 ‫خیلی خوشحالم که دوباره می‌بینمت 224 00:15:27,644 --> 00:15:29,269 ‫منم همینطور 225 00:15:29,270 --> 00:15:31,522 ‫فرمانده بورتوس 226 00:15:31,523 --> 00:15:33,065 ‫خوش اومدید 227 00:15:33,066 --> 00:15:35,609 ‫لطفاً منو ببخشید 228 00:15:35,610 --> 00:15:40,699 ‫صدای دالی پارتون موقع نوشتن ‫الهام‌بخشم میشه 229 00:15:43,827 --> 00:15:46,787 ‫دیدن دوباره‌ی چهره‌تون چقدر لذت‌بخشه 230 00:15:46,788 --> 00:15:48,163 ‫به نظر سر حال میای 231 00:15:48,164 --> 00:15:52,042 ‫با در نظر گرفتن همه‌ی مسائل ‫شکایتی نداریم 232 00:15:52,043 --> 00:15:55,505 ‫جامعه‌ی ما سالم و در امنیته 233 00:15:56,631 --> 00:15:59,885 ‫این دخترم توپا هستش 234 00:16:01,177 --> 00:16:03,971 ‫من تمام کتاباتونو خوندم 235 00:16:03,972 --> 00:16:06,473 ‫کتاب موردعلاقه‌ام، کوه انزواست 236 00:16:06,474 --> 00:16:08,559 ‫بودن در حضور شما مایه‌ی افتخارمه 237 00:16:08,560 --> 00:16:12,272 ‫باور کن که این افتخار از آن منه، توپا 238 00:16:12,940 --> 00:16:16,483 ‫داستان تو الهام‌بخش همه‌ی ماست 239 00:16:16,484 --> 00:16:20,153 ‫تو در طوفان سیستمی سرکوب‌گر ‫که هویتت رو خفه کرده بود... 240 00:16:20,154 --> 00:16:22,031 ‫سرسختی نشون دادی 241 00:16:22,783 --> 00:16:27,119 ‫و به عنوان زنی که مقدر شده بود، ‫به سمت آفتاب رفتی 242 00:16:27,120 --> 00:16:29,872 ‫من شما رو توی شبیه‌سازی‌ها ‫دیده بودم ولی... 243 00:16:29,873 --> 00:16:32,207 ‫همیشه می‌خواستم از نزدیک ببینمتون 244 00:16:32,208 --> 00:16:36,421 ‫خب امیدوارم خود واقعیم ناامیدت نکنه 245 00:16:37,589 --> 00:16:40,591 ‫زمان مناسبی رو برای اومدن انتخاب کردید 246 00:16:40,592 --> 00:16:43,594 ‫امشب هر دو ماه قرص کامل هستن... 247 00:16:43,595 --> 00:16:46,179 ‫که یعنی لومینیت‌ها میان بیرون 248 00:16:46,180 --> 00:16:47,681 ‫لومینیت؟ 249 00:16:47,682 --> 00:16:52,394 ‫بازدیدتون که تموم شد، خواهش می‌کنم ‫برای عصرانه به ما بپیوندید 250 00:16:52,395 --> 00:16:54,230 ‫اونوقت خودتون می‌بینید 251 00:16:55,315 --> 00:16:56,483 ‫میشه، بابا؟ 252 00:16:58,026 --> 00:16:59,277 ‫مشتاقش هستیم 253 00:17:00,236 --> 00:17:02,989 ‫با اجازه‌ی شما، مایلیم که اینجا ‫گشتی بزنیم... 254 00:17:02,990 --> 00:17:05,574 ‫یه سری اسکن انجام بدیم، ‫با یه سری از مردم صحبت کنیم 255 00:17:05,575 --> 00:17:08,201 ‫جامعه‌ی ما در دسترس شما هستش 256 00:17:08,202 --> 00:17:12,999 ‫و اگه توپا بخواد، می‌تونه بعد از ظهر رو ‫پیش من بمونه 257 00:17:13,000 --> 00:17:15,459 ‫مطمئنم که خیلی حرفا هست ‫که راجع بهش صحبت کنیم 258 00:17:15,460 --> 00:17:17,461 ‫این خیلی سخاوت‌مندانه‌ست 259 00:17:17,462 --> 00:17:18,713 ‫به زودی می‌بینیمت 260 00:17:19,547 --> 00:17:20,923 ‫بله، فرمانده 261 00:17:20,924 --> 00:17:22,258 ‫اوسایا، زحمتشو بکش 262 00:17:23,677 --> 00:17:27,805 ‫بیا. بریم پاتوق نویسندگیم 263 00:17:27,806 --> 00:17:30,517 ‫فکر می‌کنم سوالات خیلی زیادی داشته باشی 264 00:17:37,607 --> 00:17:40,818 ‫اون دالی پارتون‌ـه 265 00:17:40,819 --> 00:17:41,986 ‫آره 266 00:17:41,987 --> 00:17:45,823 ‫فرمانده‌تون چشم منو به عظمت اون باز کرد 267 00:17:45,824 --> 00:17:48,158 ‫اون یه آدم خیال‌پردازه 268 00:17:48,159 --> 00:17:51,872 ‫همه توی این سیاره ‫از الگوی اون قدرت می‌گیرن 269 00:17:53,206 --> 00:17:55,625 ‫توی آخرین کتابتون راجع به اون فهمیدم 270 00:17:57,126 --> 00:18:01,048 ‫ما اونو به چشم صدای انقلاب می‌بینیم 271 00:18:01,590 --> 00:18:04,718 ‫می‌خوام همه‌چیو راجع به انقلابتون بدونم 272 00:18:05,260 --> 00:18:07,637 ‫انقلاب ما 273 00:18:08,847 --> 00:18:11,306 ‫و خوشحالم که اینو می‌شنوم 274 00:18:11,307 --> 00:18:13,268 ‫در ضمن می‌خواستم... 275 00:18:14,019 --> 00:18:15,478 ‫ازتون تشکر کنم 276 00:18:16,021 --> 00:18:17,521 ‫بابت چی؟ 277 00:18:17,522 --> 00:18:20,190 ‫بابت اینکه توی دادگاه ‫از طرف من حرف زدید... 278 00:18:20,191 --> 00:18:22,777 ‫زمانی که کوچک‌تر از اون بودم ‫که خودم صدامو به گوش دیگران برسونم 279 00:18:24,237 --> 00:18:27,197 ‫داری اشتباهی تشکر می‌کنی 280 00:18:27,198 --> 00:18:29,118 ‫من ناامیدت کردم 281 00:18:30,035 --> 00:18:31,327 ‫نه 282 00:18:31,912 --> 00:18:33,329 ‫فقط... 283 00:18:33,997 --> 00:18:36,041 ‫یه کم بیشتر طول کشید 284 00:19:16,456 --> 00:19:19,375 ‫اونا بازدیدکننده‌های اورویل هستن 285 00:19:23,254 --> 00:19:25,380 ‫خب، تا اینجا نظرت چیه؟ 286 00:19:25,381 --> 00:19:28,134 ‫از تصوراتم هم شگفت‌انگیزتره 287 00:19:28,135 --> 00:19:29,844 ‫میشه بیشتر بمونیم؟ 288 00:19:29,845 --> 00:19:32,722 ‫اورویل صبح منتظرمونه 289 00:19:34,474 --> 00:19:36,266 ‫ولی... 290 00:19:36,267 --> 00:19:38,812 ‫یه روز برمی‌گردیم 291 00:19:39,771 --> 00:19:42,648 ‫کسی همتایان شاد ما رو ندیده؟ 292 00:19:42,649 --> 00:19:45,484 ‫فکر کنم امروز بعد از ظهر ‫به شاتل فضایی‌شون برگشتن 293 00:19:45,485 --> 00:19:47,987 ‫خب چه خبر خوبی 294 00:19:47,988 --> 00:19:49,488 ‫میشه سس فلفلی رو بدید؟ 295 00:19:49,489 --> 00:19:51,490 ‫ذائقه‌تون مثل ماکلان‌هاست 296 00:19:51,491 --> 00:19:53,534 ‫آثار معاشرت با این یاروئه 297 00:19:53,535 --> 00:19:55,787 ‫شما زوج هستید؟ 298 00:19:56,788 --> 00:19:58,372 ‫چی؟ 299 00:19:58,373 --> 00:20:01,625 ‫نه. من و بورتوس فقط دوستیم. همکاریم 300 00:20:01,626 --> 00:20:04,379 ‫با همدیگه کار می‌کنیم 301 00:20:15,140 --> 00:20:19,352 ‫بابا، می‌خوام برم لومینیت‌ها رو ببینم 302 00:20:23,398 --> 00:20:24,399 ‫بسیارخب 303 00:21:25,877 --> 00:21:28,421 ‫خیلی قشنگن، مگه نه؟ 304 00:21:30,966 --> 00:21:33,426 ‫آره، خیلی 305 00:21:34,094 --> 00:21:38,346 ‫قرمز و زرد و سبز و صورتی و... 306 00:21:38,347 --> 00:21:40,599 ‫نارنجی و سفید هستن 307 00:21:40,600 --> 00:21:45,188 ‫و گهگاهی یه آبی هم می‌بینی 308 00:21:45,939 --> 00:21:48,984 ‫آبی‌ها به شدت کمیاب هستن 309 00:21:49,609 --> 00:21:52,821 ‫ولی اقبال نیک به همراه دارن 310 00:21:57,450 --> 00:21:58,618 ‫بیا 311 00:22:02,247 --> 00:22:03,705 ‫این چیه؟ 312 00:22:03,706 --> 00:22:06,459 ‫یه هدیه واسه تو 313 00:22:07,085 --> 00:22:09,837 ‫ما سنگ‌های گدازه‌ها رو ‫از ساحل جمع می‌کنیم 314 00:22:09,838 --> 00:22:12,673 ‫در طی هزاران سال... 315 00:22:12,674 --> 00:22:16,386 ‫امواج دریا اونا رو صیقلی می‌کنن 316 00:22:16,970 --> 00:22:22,183 ‫مقابله‌ی آب و آتش با گذر زمان مناسب... 317 00:22:22,184 --> 00:22:26,604 ‫می‌تونه چیز خیلی زیبایی درست کنه 318 00:22:38,909 --> 00:22:42,078 ‫گفتی که می‌خوای بیشتر... 319 00:22:42,079 --> 00:22:45,040 ‫در مورد داستان انقلابمون بدونی 320 00:22:45,999 --> 00:22:48,209 ‫اگه بهت بگم... 321 00:22:48,210 --> 00:22:50,253 ‫که تو می‌تونی... 322 00:22:50,254 --> 00:22:54,424 ‫نقش خیلی مهمی توی اون داستان ‫ایفا کنی چی؟ 323 00:22:55,217 --> 00:22:56,676 ‫منظورتون چیه؟ 324 00:22:57,886 --> 00:23:00,804 ‫مثل لومینیت آبی... 325 00:23:00,805 --> 00:23:04,475 ‫تو هم به شدت کمیاب هستی، توپا 326 00:23:05,269 --> 00:23:09,021 ‫و تو در موقعیت خیلی منحصر به فردی هستی... 327 00:23:09,022 --> 00:23:11,315 ‫که به آرمان ما کمک کنی 328 00:23:11,316 --> 00:23:12,650 ‫چطوری؟ 329 00:23:13,651 --> 00:23:17,696 ‫چیزی که می‌خوام بهت بگم، ‫باید بین خودمون بمونه 330 00:23:17,697 --> 00:23:20,157 ‫نمی‌تونی به پدرت چیزی بگی 331 00:23:20,158 --> 00:23:23,994 ‫یا به فرمانده گریسون یا هرکی دیگه 332 00:23:23,995 --> 00:23:29,208 ‫اگه این باعث میشه که معذب بشی، درک می‌کنم 333 00:23:29,209 --> 00:23:34,047 ‫همین الان به هم شب بخیر میگیم ‫و همیشه دوست هم می‌مونیم 334 00:23:35,506 --> 00:23:37,008 ‫می‌خوام کمک بدم 335 00:23:37,759 --> 00:23:39,303 ‫به هیچکی چیزی نمیگم 336 00:23:40,678 --> 00:23:42,306 ‫قضیه چیه؟ 337 00:23:43,765 --> 00:23:47,310 ‫ما شبکه‌ی زیرزمینی‌مون رو از نو ‫راه‌اندازی کردیم... 338 00:23:47,311 --> 00:23:53,023 ‫که نوزادان دختر رو از ماکلاس ‫نجات بدیم و بیاریم اینجا در امنیت 339 00:23:53,024 --> 00:23:56,944 ‫ولی مگه این کار معاهده رو زیر پا نمی‌ذاره؟ 340 00:23:56,945 --> 00:23:59,071 ‫چرا 341 00:23:59,072 --> 00:24:02,908 ‫ولی اگه ماکلاس بفهمه... 342 00:24:02,909 --> 00:24:05,244 ‫این سیاره رو نابود می‌کنن 343 00:24:05,245 --> 00:24:07,789 ‫واسه همین تلاش‌هامون در اینجا... 344 00:24:07,790 --> 00:24:10,707 ‫و در ماکلاس باید به شدت هماهنگ باشه 345 00:24:10,708 --> 00:24:15,712 ‫هیچ راه مطمئنی برای برقراری ارتباط ‫خارج از سحابی نداریم 346 00:24:15,713 --> 00:24:20,384 ‫پس تمام ارتباطاتمون ‫از کسایی که می‌خوان از ماکلاس فرار کنن... 347 00:24:20,385 --> 00:24:22,761 ‫توسط پیغام‌رسان‌ها انجام میشه 348 00:24:22,762 --> 00:24:25,932 ‫کند و به شدت کم‌بازده هستش 349 00:24:26,766 --> 00:24:30,560 ‫اگه به یه ستاره‌پیمای اتحادیه ‫دسترسی داشتیم... 350 00:24:30,561 --> 00:24:34,107 ‫ستاره‌پیمایی که دستگاه ارتباطی ‫پیشرفته‌ای داشته باشه... 351 00:24:36,151 --> 00:24:41,071 ‫اونوقت می‌تونستیم جان زنان خیلی بیشتری رو ‫با سرعت خیلی بالاتری نجات بدیم 352 00:24:41,072 --> 00:24:44,241 ‫ولی به یکی داخل ستاره‌پیما ‫احتیاج داریم... 353 00:24:44,242 --> 00:24:46,995 ‫که به آرمانمون وفادار باشه 354 00:24:47,912 --> 00:24:50,415 ‫یکی مثل تو، توپا 355 00:24:51,791 --> 00:24:53,750 ‫باید چیکار کنم؟ 356 00:24:53,751 --> 00:24:55,585 ‫خیلی ساده‌ست 357 00:24:55,586 --> 00:24:59,882 ‫گهگاهی یه پیام رمزگذاری‌شده ‫به دستت می‌رسه 358 00:24:59,883 --> 00:25:04,470 ‫اون پیغام رو انتقال میدی ‫به رابط ما توی ماکلاس 359 00:25:04,471 --> 00:25:08,891 ‫این پیغام‌ها در فرکانس‌های کوانتومی ‫مخابره میشه... 360 00:25:08,892 --> 00:25:12,979 ‫که فقط تو و بقیه‌ی کسایی که دخیلن ‫ازش خبر دارن 361 00:25:13,730 --> 00:25:16,606 ‫اینطوری جون زنان بی‌گناه... 362 00:25:16,607 --> 00:25:20,903 ‫و کودکان درمانده‌ی بیشماری رو نجات میدی 363 00:25:20,904 --> 00:25:23,113 ‫درست همونطور که خودت ‫یه زمانی اینطوری بودی 364 00:25:23,114 --> 00:25:26,493 ‫این داستان، داستان توئه 365 00:25:28,245 --> 00:25:29,829 ‫کمک می‌کنم 366 00:25:31,540 --> 00:25:37,504 ‫تاریخ تو رو به چشم قهرمان مردممون خواهد دید 367 00:25:38,629 --> 00:25:40,757 ‫با کی باید ارتباط برقرار کنم؟ 368 00:25:50,683 --> 00:25:53,685 ‫من هرگز به تقدیر اعتقاد نداشتم... 369 00:25:53,686 --> 00:25:58,108 ‫ولی اعتقاد دارم که می‌تونیم ‫یه سرنوشت مشترک بسازیم 370 00:25:58,733 --> 00:26:03,405 ‫با هم کارای بزرگی انجام خواهیم داد 371 00:26:04,531 --> 00:26:06,450 ‫ناامیدت نمی‌کنم 372 00:26:08,285 --> 00:26:09,660 ‫ممنون 373 00:28:40,019 --> 00:28:41,187 ‫ولم کن! 374 00:28:43,940 --> 00:28:45,608 ‫ولم کن! 375 00:28:45,609 --> 00:28:47,527 ‫نه! 376 00:28:52,073 --> 00:28:53,366 ‫انجام شد 377 00:29:17,766 --> 00:29:20,976 ‫کتاب یه اقتباس تخیلی... 378 00:29:20,977 --> 00:29:23,562 ‫از خیزش بلدوس هستش 379 00:29:23,563 --> 00:29:28,275 ‫حاکم قاره‌ی موهاو، در عصر هفتم 380 00:29:28,276 --> 00:29:33,155 ‫کاراکترها از خودم هستن، ‫ولی وقایع تاریخیش واقعی هستن 381 00:29:33,156 --> 00:29:35,534 ‫به نظر خیلی جالب میاد 382 00:29:36,785 --> 00:29:39,537 ‫خب راستشو بخوای من تمام شب ‫می‌تونم بشینم به داستان‌هات گوش بدم 383 00:29:39,538 --> 00:29:41,872 ‫ولی احتمالاً دیگه بهتر باشه ‫برگردیم به اورویل 384 00:29:41,873 --> 00:29:44,626 ‫البته، درک می‌کنم 385 00:29:48,338 --> 00:29:50,716 ‫توپا کجاست؟ 386 00:29:51,341 --> 00:29:55,053 ‫خب الان داشت لومینیت‌ها رو نگاه می‌کرد 387 00:29:57,222 --> 00:30:00,183 ‫شاید برگشته باشه به پاتوق نویسندگی من 388 00:30:05,938 --> 00:30:07,648 ‫نه، هنوز خبری نشده 389 00:30:07,649 --> 00:30:09,483 ‫- چیزی پیدا نکردید؟ ‫- نه 390 00:30:09,484 --> 00:30:13,362 ‫کل منطقه رو گشتم و ‫تالار اصلی رو هم بررسی کردم 391 00:30:13,363 --> 00:30:15,197 ‫ممکنه رفته باشه توی جنگل؟ 392 00:30:15,198 --> 00:30:18,577 ‫عقلش بیشتر از اینا می‌رسه که تنهایی ‫توی یه محل ناشناخته بره چرخ بزنه 393 00:30:32,299 --> 00:30:33,717 ‫توپا! 394 00:30:46,062 --> 00:30:47,021 ‫بورتوس! 395 00:30:51,067 --> 00:30:52,444 ‫توپا اینو به گردن داشت 396 00:30:59,367 --> 00:31:02,870 ‫همه‌جا رو گشتیم. توپا دیگه توی جزیره نیست 397 00:31:02,871 --> 00:31:05,956 ‫شاتل ماکلان‌ها رفته. حتماً اونا بردنش 398 00:31:05,957 --> 00:31:07,291 ‫چرا باید توپا رو ببرن؟ 399 00:31:07,292 --> 00:31:09,710 ‫نمی‌دونم. توضیح دیگه‌ای وجود نداره 400 00:31:09,711 --> 00:31:11,962 ‫هوینا، تو آخرین کسی بودی که اونو دیدی 401 00:31:11,963 --> 00:31:14,773 ‫هیچ حرفی نزد که ممکن باشه ‫ما رو به جوابی برسونه؟ 402 00:31:15,342 --> 00:31:17,050 ‫نه تا جایی که من یادمه 403 00:31:17,051 --> 00:31:19,303 ‫با هم صحبت کردیم 404 00:31:19,304 --> 00:31:21,807 ‫گردنبند رو دادم بهش... 405 00:31:22,390 --> 00:31:23,516 ‫همین 406 00:31:23,517 --> 00:31:25,686 ‫باید با اورویل تماس بگیریم 407 00:31:41,618 --> 00:31:44,328 ‫یعنی چی؟ رانشگر پرتابی روشن نمیشه 408 00:31:44,329 --> 00:31:46,413 ‫یه نفر انژکتور پلاسما رو قطع کرده 409 00:31:46,414 --> 00:31:48,415 ‫دستگاه ارتباطی هم غیرفعال شده 410 00:31:48,416 --> 00:31:49,416 ‫حرومزاده 411 00:31:49,417 --> 00:31:50,665 ‫کنترل پرتاب رو بازنشانی می‌کنم... 412 00:31:50,666 --> 00:31:52,419 ‫که با موتور اصلی بلند بشیم 413 00:31:52,420 --> 00:31:54,214 ‫یه کم پر دست‌انداز میشه 414 00:32:28,790 --> 00:32:30,499 ‫دستگاه ارتباطی واقطبی شد 415 00:32:30,500 --> 00:32:32,626 ‫چند روز طول می‌کشه تا بشه تعمیرش کرد 416 00:32:32,627 --> 00:32:34,963 ‫توپا ممکنه چند روز وقت نداشته باشه 417 00:32:40,677 --> 00:32:42,929 ‫دارم رد یونی شاتل ماکلان رو می‌زنم 418 00:32:42,930 --> 00:32:45,765 ‫به سرعت داره پخش میشه، ‫ولی هنوز اونقدری هست که بشه دنبالش کرد 419 00:32:45,766 --> 00:32:47,475 ‫دوتا انتخاب داریم 420 00:32:47,976 --> 00:32:51,479 ‫برگردیم به اورویل ‫یا خودمون توپا رو پیدا کنیم 421 00:32:53,273 --> 00:32:54,857 ‫خیلی‌خب 422 00:32:54,858 --> 00:32:56,192 ‫بریم تو کارش 423 00:33:16,630 --> 00:33:18,632 ‫منو کجا می‌برید؟ 424 00:33:19,633 --> 00:33:21,050 ‫من واسه چی اینجام؟ 425 00:33:21,802 --> 00:33:23,386 ‫متوجه نمیشم 426 00:33:25,722 --> 00:33:27,974 ‫پدرم نگران میشه 427 00:33:27,975 --> 00:33:30,517 ‫خواهش می‌کنم بذارید باهاش تماس بگیرم 428 00:33:30,518 --> 00:33:33,395 ‫زن‌ها همیشه انقدر حرف می‌زنن؟ 429 00:33:33,396 --> 00:33:38,859 ‫شما به هیچ صورت حق نگه داشتن منو ندارید. ‫من هیچ اشتباهی نکردم 430 00:33:38,860 --> 00:33:41,488 ‫داد و فریاداشو نگاه کن 431 00:33:42,781 --> 00:33:46,366 ‫قبل از اینکه خیلی کُفری بشه ولش کنیم بره؟ 432 00:33:46,367 --> 00:33:48,620 ‫می‌خوام با پدرم صحبت کنم 433 00:33:49,663 --> 00:33:51,038 ‫می‌خوام برم خونه 434 00:33:51,039 --> 00:33:52,958 ‫"می‌خوام برم خونه" 435 00:33:54,459 --> 00:33:56,251 ‫بگو ببینم، کرم فسقلی... 436 00:33:56,252 --> 00:33:59,172 ‫قبل از اینکه کلافاشت رو ببُرن هم ‫همینقدر ضعیف بودی؟ 437 00:34:03,844 --> 00:34:08,222 ‫اگه یه بار دیگه حرف بزنی، ‫چیز بعدی که قطع میشه زبونته 438 00:34:27,659 --> 00:34:28,742 ‫خبری نشد؟ 439 00:34:28,743 --> 00:34:31,787 ‫به شاتل فضایی توی چند فرکانس ‫پیام فرستادیم. جوابی دریافت نکردیم 440 00:34:31,788 --> 00:34:33,956 ‫ممکنه سحابی سیگنال‌هامونو منحرف کنه 441 00:34:33,957 --> 00:34:37,086 ‫من تمام جریان‌های تداخل رو جبران کردم 442 00:34:38,211 --> 00:34:41,339 ‫چارلی، یه مسیر به سمت سیاره ترسیم کن 443 00:34:44,384 --> 00:34:47,135 ‫قربان، اگه بریم اونجا ‫معاهده رو زیر پا گذاشتیم 444 00:34:47,136 --> 00:34:49,179 ‫خودم می‌دونم، انسین 445 00:34:49,180 --> 00:34:50,890 ‫مسیر رو ترسیم کن 446 00:34:50,891 --> 00:34:52,059 ‫بله قربان 447 00:35:20,545 --> 00:35:24,340 ‫هیچ نمی‌دونی کجا ممکنه توپا رو برده باشن ‫و چرا؟ 448 00:35:25,592 --> 00:35:27,301 ‫ای کاش می‌تونستم بهتون بگم، فرمانده 449 00:35:27,302 --> 00:35:29,345 ‫قبل از رسیدن کلی و بورتوس... 450 00:35:29,346 --> 00:35:32,514 ‫حرف مشکوکی نزدن یا کار مشکوکی نکردن؟ 451 00:35:32,515 --> 00:35:35,977 ‫به جز اینکه رفتار ‫خیلی گستاخانه‌ای داشتن، نه 452 00:35:35,978 --> 00:35:37,856 ‫اجازه می‌خوام یه تیم حراست... 453 00:35:37,857 --> 00:35:39,688 ‫ببرم به سیاره و تحقیق کنم 454 00:35:39,689 --> 00:35:41,482 ‫در ضمن باید روی اون گردنبند ‫اسکن دی‌ان‌ای انجام بدیم... 455 00:35:41,483 --> 00:35:43,525 ‫و ببینیم می‌تونیم بفهمیم ‫دقیقاً کی بردتش یا نه 456 00:35:43,526 --> 00:35:45,820 ‫همین کارو کن. بعد مدام ‫به کِلی و بورتوس هم پیام بده 457 00:35:45,821 --> 00:35:46,989 ‫بله قربان 458 00:35:58,041 --> 00:36:00,376 ‫به عنوان فرمانده‌ی این فضاپیما... 459 00:36:01,503 --> 00:36:03,677 ‫وظیفه‌ی منه که از تمام اتفاقاتی... 460 00:36:03,678 --> 00:36:05,674 ‫که افتاده باخبر بشم 461 00:36:06,633 --> 00:36:09,384 ‫کم پیش میاد که اتفاق نادری بیفته... 462 00:36:09,385 --> 00:36:12,180 ‫و من از همه‌چی بی‌خبر باشم 463 00:36:12,181 --> 00:36:17,185 ‫به خصوص وقتی پای امنیت خدمه‌ام ‫و خانواده‌هاشون وسط باشه 464 00:36:17,186 --> 00:36:19,335 ‫انتظار دارم که شما هم ‫به عنوان رهبر گروهتون... 465 00:36:19,336 --> 00:36:21,314 ‫چنین حسی داشته باشید 466 00:36:22,440 --> 00:36:23,650 ‫البته 467 00:36:24,233 --> 00:36:29,738 ‫پس درک می‌کنید که چرا به نظرم ‫یه کم باورش سخته... 468 00:36:29,739 --> 00:36:33,368 ‫که شما روحتونم خبر نداره ‫که چه اتفاقی واسه توپا افتاده 469 00:36:34,369 --> 00:36:37,329 ‫هیچ فرضیه و سوءظنی ندارید؟ 470 00:36:37,330 --> 00:36:39,166 ‫حتی حدس هم نمی‌تونید بزنید؟ 471 00:36:42,544 --> 00:36:44,571 ‫اگه امیدی به پیدا کردنش باشه... 472 00:36:44,572 --> 00:36:46,547 ‫باید بفهمیم واسه چی بردنش 473 00:36:46,548 --> 00:36:51,844 ‫حالا ممکنه من در اشتباه باشم، هوینا، ‫ولی فکر می‌کنم یه چیزی رو مخفی می‌کنی 474 00:36:51,845 --> 00:36:53,931 ‫و اگه حق با من باشه، باید بدونم... 475 00:36:53,932 --> 00:36:56,474 ‫چون ممکنه جون توپا به این مسئله ‫بستگی داشته باشه 476 00:36:58,852 --> 00:37:02,480 ‫اینجا جون عده‌ی زیادی در خطره، فرمانده 477 00:37:03,272 --> 00:37:06,525 ‫جون هزاران نفر به این بستگی داره 478 00:37:06,526 --> 00:37:07,986 ‫منظورت چیه؟ 479 00:37:12,199 --> 00:37:15,784 ‫من شروط معاهده رو زیر پا گذاشتم 480 00:37:15,785 --> 00:37:21,040 ‫نوزادان دختر دوباره از ماکلاس ‫دارن جابجا میشن 481 00:37:21,041 --> 00:37:26,045 ‫من از توپا خواستم که بهمون کمک کنه ‫و اونم قبول کرد 482 00:37:26,046 --> 00:37:27,295 ‫چطوری کمک کنه؟ 483 00:37:27,296 --> 00:37:32,009 ‫با اجرای نقش رابط در شبکه‌ی ارتباطی‌مون 484 00:37:32,010 --> 00:37:34,888 ‫اطلاعات حساسی رو باهاش در میون گذاشتم 485 00:37:35,931 --> 00:37:38,933 ‫حتماً فرمانده کودان از یه طریقی باخبر شده 486 00:37:38,934 --> 00:37:40,809 ‫و اونو برده ازش بازجویی کنه 487 00:37:40,810 --> 00:37:43,145 ‫دقیقاً توپا چی می‌دونه؟ 488 00:37:43,146 --> 00:37:46,523 ‫اسم رابط اصلی‌مون توی ماکلاس 489 00:37:46,524 --> 00:37:50,445 ‫و فرکانس کوانتومی که برای ‫رمزگذاری پیام‌ها استفاده می‌کنیم 490 00:38:00,455 --> 00:38:02,164 ‫چه فکری با خودت کردی؟ 491 00:38:02,165 --> 00:38:03,707 ‫ببخشید؟ 492 00:38:03,708 --> 00:38:06,328 ‫چطور تونستی اونو در چنین موقعیتی ‫قرار بدی؟ اون فقط یه بچه‌ست 493 00:38:07,629 --> 00:38:11,299 ‫اونم قربانی تعصب ماکلان‌هاست 494 00:38:11,300 --> 00:38:13,634 ‫من به توپا فرصت محافظت ‫از جون خودش... 495 00:38:13,635 --> 00:38:17,305 ‫به عنوان یه زن رو دادم 496 00:38:17,306 --> 00:38:19,848 ‫و فرصت محافظت از دیگر زنان 497 00:38:19,849 --> 00:38:21,016 ‫تصمیم خودش بود 498 00:38:21,017 --> 00:38:22,535 ‫وای خدا، هوینا... 499 00:38:22,536 --> 00:38:24,186 ‫انتظار داشتی چی بهت بگه؟ 500 00:38:24,187 --> 00:38:25,146 ‫اون تو رو می‌پرسته 501 00:38:25,147 --> 00:38:27,689 ‫واسه راضی کردنت هر کاری می‌کنه. ‫البته که قبول می‌کنه 502 00:38:27,690 --> 00:38:31,110 ‫منم به اندازه‌ی تو نگران توپا هستم، فرمانده 503 00:38:31,111 --> 00:38:34,155 ‫ولی از کمک خواستن ازش پشیمون نیستم 504 00:38:34,156 --> 00:38:39,201 ‫مبارزه‌ی ما برای برابری ‫همیشه به خطر کردن... 505 00:38:39,202 --> 00:38:42,122 ‫و اگه لازم باشه، به فداکاری احتیاج داشت 506 00:38:43,498 --> 00:38:45,624 ‫من به مبارزه‌تون احترام می‌ذارم 507 00:38:45,625 --> 00:38:46,959 ‫واقعاً میگم 508 00:38:46,960 --> 00:38:50,379 ‫ولی فرصت‌طلبی جنگی رو ‫به شکل اخلاقیات پرهیزکارانه نشون نده 509 00:38:50,380 --> 00:38:52,090 ‫چون اینجاست که دیگه باهات مخالفم 510 00:38:54,134 --> 00:38:56,260 ‫از مرسر به عرشه‌ی فرماندهی 511 00:38:56,261 --> 00:38:57,971 ‫منو وصل کنید به ناوسالار هالزی 512 00:39:12,277 --> 00:39:14,278 ‫حکومت ماکلان هر اطلاعاتی... 513 00:39:14,279 --> 00:39:16,446 ‫مبنی بر ربایش توپا ‫یا موقعیتش رو انکار می‌کنه 514 00:39:16,447 --> 00:39:18,324 ‫ما رد خونش رو روی گردنبند پیدا کردیم 515 00:39:18,325 --> 00:39:20,034 ‫به همراه دی‌ان‌ای یه مرد ماکلان 516 00:39:20,035 --> 00:39:22,953 ‫این دی‌ان‌ای هم مال فرمانده بورتوس ‫یا یکی از مردم سیاره نبوده 517 00:39:22,954 --> 00:39:24,663 ‫متأسفانه هیچکدوم اینا اثبات‌شده نیست 518 00:39:24,664 --> 00:39:26,957 ‫می‌خوام از فرمانده کودان ‫و تیم نظارتیش بازجویی کنم... 519 00:39:26,958 --> 00:39:29,293 ‫و نمونه‌ی دی‌ان‌ای اونا رو بگیرم 520 00:39:29,294 --> 00:39:32,046 ‫می‌دونی که بدون دلیل مستدل نمی‌تونیم ‫این کار رو بکنیم 521 00:39:32,047 --> 00:39:34,340 ‫همینطوریشم با حکومتشون ‫روابطمون متزلزل هستش 522 00:39:34,341 --> 00:39:36,175 ‫آره، می‌دونید، به نظر میاد همیشه... 523 00:39:36,176 --> 00:39:38,302 ‫روابطمون متزلزله، مگه نه؟ 524 00:39:38,303 --> 00:39:41,430 ‫همیشه عقب می‌کشیم که با مزخرفات اونا ‫کنار بیاییم 525 00:39:41,431 --> 00:39:43,015 ‫مراقب لحن صحبتت باش، فرمانده 526 00:39:43,016 --> 00:39:45,269 ‫عذر می‌خوام قربان 527 00:39:46,228 --> 00:39:47,395 ‫پیشنهاد شما چیه؟ 528 00:39:47,396 --> 00:39:51,565 ‫بهترین گزینه اینه که هوینا ‫در برابر شورای اتحادیه شهادت بده 529 00:39:51,566 --> 00:39:54,860 ‫باید اقرار کنه که معاهده رو نقض کرده... 530 00:39:54,861 --> 00:39:56,982 ‫و اینکه از توپا کمک خواسته... 531 00:39:56,983 --> 00:39:59,407 ‫که بتونن به برنامه‌های ‫غیرقانونی‌شون ادامه بدن 532 00:39:59,408 --> 00:40:02,826 ‫این یه انگیزه‌ی شفاف ماکلان‌ها ‫برای ربایش توپا رو میده... 533 00:40:02,827 --> 00:40:05,662 ‫ما هم دلیلی برای آغاز تحقیقات رسمی... 534 00:40:05,663 --> 00:40:08,249 ‫با تمام قدرت قانونی اتحادیه رو خواهیم داشت 535 00:40:08,250 --> 00:40:11,501 ‫اگه کاری رو کنم که شما میگید... 536 00:40:11,502 --> 00:40:14,797 ‫حکومت ماکلان بدون کوچک‌ترین تردید... 537 00:40:14,798 --> 00:40:18,134 ‫به سیاره‌مون تعرض می‌کنه و همه‌ی ‫مردم داخلش رو دستگیر می‌کنه 538 00:40:18,135 --> 00:40:21,220 ‫ما هر کاری از دستمون بر بیاد ‫برای جلوگیری از این مسئله انجام میدیم 539 00:40:21,221 --> 00:40:24,432 ‫خیلی متأسفم، ناوسالار 540 00:40:24,433 --> 00:40:27,184 ‫ولی جواب من نه هستش 541 00:40:27,185 --> 00:40:29,813 ‫- هوینا ‫- نمی‌تونی نظرمو عوض کنی، فرمانده 542 00:40:31,064 --> 00:40:34,858 ‫اگر هم این مسئله رو با شورا مطرح کنی... 543 00:40:34,859 --> 00:40:37,487 ‫همه‌چیو انکار می‌کنم 544 00:40:39,864 --> 00:40:41,759 ‫لازم به گفتن نیست... 545 00:40:41,760 --> 00:40:44,034 ‫که عمیقاً از تصمیمت ناامید شدم 546 00:40:44,035 --> 00:40:46,536 ‫از مجراهای دیپلماتیک به کارم ادامه میدم 547 00:40:46,537 --> 00:40:49,999 ‫اگه خبری از فرمانده گریسون شنیدید، ‫فوراً خبرم کنید 548 00:40:50,000 --> 00:40:51,542 ‫بله قربان 549 00:41:10,687 --> 00:41:12,646 ‫می‌خوام تا وقتی فرمانده کیالی ‫تحقیقاتش رو کامل می‌کنه... 550 00:41:12,647 --> 00:41:15,400 ‫توی اورویل بمونی 551 00:41:16,526 --> 00:41:18,235 ‫محض احتیاط که شاید سوالات بیشتری ‫داشته باشیم 552 00:41:18,236 --> 00:41:20,780 ‫هر طور مایلید 553 00:41:44,012 --> 00:41:45,721 ‫رد یونی داره پخش میشه 554 00:41:45,722 --> 00:41:48,308 ‫دارم خط سیرشون رو پیشبینی می‌کنم 555 00:41:50,477 --> 00:41:52,853 ‫به نظر میاد در مسیر منظومه‌ی زوناری باشن 556 00:41:52,854 --> 00:41:54,021 ‫به فاصله‌ی شش سال نوری 557 00:41:54,022 --> 00:41:57,274 ‫بر اساس پایگاه داده‌ها، ‫این منظومه فقط یه سیاره داره 558 00:41:57,275 --> 00:41:58,359 ‫خالی از سکنه 559 00:41:58,360 --> 00:41:59,932 ‫پس میریم همون سمت 560 00:42:30,100 --> 00:42:31,268 ‫بله؟ 561 00:42:37,315 --> 00:42:38,733 ‫فرمانده 562 00:42:39,526 --> 00:42:41,402 ‫چه کاری از دستم بر میاد؟ 563 00:42:41,403 --> 00:42:44,364 ‫فرمانده ازم خواسته که شما رو ‫به شبیه‌ساز شماره یک ببرم 564 00:42:45,490 --> 00:42:47,199 ‫به چه دلیلی؟ 565 00:42:47,200 --> 00:42:49,286 ‫یکی هست که ایشون می‌خوان شما ببینید 566 00:43:09,181 --> 00:43:11,391 ‫اگه چیزی لازم داشتید، من همین بیرونم 567 00:43:38,168 --> 00:43:40,753 ‫اینجا دیگه کجاست؟ 568 00:43:43,590 --> 00:43:46,467 ‫عه، اینجایی پس. خوش اومدی 569 00:43:46,468 --> 00:43:48,553 ‫بیا داخل، خجالتی نباش 570 00:43:48,554 --> 00:43:50,262 ‫پناه بر خدایان! 571 00:43:50,263 --> 00:43:54,683 ‫بیخیال بابا. به من تعظیم نکن. ‫خیلی چیز خاصی نیستم 572 00:43:54,684 --> 00:43:56,603 ‫اصلاً مطمئن نیستم عقلمم سر جاش باشه 573 00:43:58,104 --> 00:44:01,982 ‫خیلی خوشحالم که بالاخره می‌بینمت، هوینا 574 00:44:01,983 --> 00:44:04,402 ‫کلی تعریفتو شنیدم 575 00:44:04,403 --> 00:44:07,071 ‫نه. تو واقعی نیستی 576 00:44:07,072 --> 00:44:09,031 ‫این یه توهمه 577 00:44:09,032 --> 00:44:12,117 ‫منم می‌دونم فرمانده مرسر ‫می‌خواد چیکار کنه 578 00:44:12,118 --> 00:44:13,994 ‫خب من از تمام داده‌ها و اطلاعات تاریخی... 579 00:44:13,995 --> 00:44:16,955 ‫برنامه‌ریزی شدم 580 00:44:16,956 --> 00:44:21,002 ‫بعدم شاید واقعی نباشم، ‫ولی همچنان تماماً دالی هستم 581 00:44:22,712 --> 00:44:25,549 ‫بیا بشین بابا. یه خستگی در کن 582 00:44:26,675 --> 00:44:29,843 ‫شنیدم که اخیراً... 583 00:44:29,844 --> 00:44:32,513 ‫بار دنیا به دوشت افتاده دختر 584 00:44:32,514 --> 00:44:33,889 ‫می‌خوای راجع بهش حرف بزنی؟ 585 00:44:33,890 --> 00:44:37,436 ‫چون میگن که من شنونده‌ی خیلی خوبی‌ام 586 00:44:38,645 --> 00:44:40,354 ‫پیچیده‌ست 587 00:44:40,355 --> 00:44:42,941 ‫چی آزارت میده؟ 588 00:44:47,446 --> 00:44:51,282 ‫جون یه دختر بچه رو به خطر انداختم... 589 00:44:51,283 --> 00:44:53,659 ‫که به هدف والاتری برسم 590 00:44:53,660 --> 00:44:57,079 ‫فرصتی برای نجاتش بهم داده شده... 591 00:44:57,080 --> 00:44:59,790 ‫ولی انجام این کار... 592 00:44:59,791 --> 00:45:03,461 ‫جون زنان بیشتری رو به خطر می‌اندازه 593 00:45:03,462 --> 00:45:05,129 ‫خب... 594 00:45:05,130 --> 00:45:07,299 ‫واقعاً هم پیچیده‌ست 595 00:45:12,554 --> 00:45:14,269 ‫می‌دونی الان کجایی؟ 596 00:45:15,557 --> 00:45:16,557 ‫نه 597 00:45:16,558 --> 00:45:19,727 ‫تو توی کوه‌های مه‌آلود تنسی هستی 598 00:45:19,728 --> 00:45:22,938 ‫من توی یه کلبه تقریباً شبیه همین ‫به دنیا اومدم و بزرگ شدم 599 00:45:22,939 --> 00:45:26,735 ‫راستشو بخوای کامپیوترتون کارش بدک نبوده 600 00:45:27,653 --> 00:45:31,489 ‫دوست دارم گهگاهی به این منطقه بیام... 601 00:45:31,490 --> 00:45:35,368 ‫که یه جورایی ذهنمو خالی کنم ‫و یه مقدار فکر کنم 602 00:45:36,077 --> 00:45:38,829 ‫منم توی کوهستان بزرگ شدم 603 00:45:38,830 --> 00:45:40,998 ‫یه دختر کوهستانی دیگه! 604 00:45:40,999 --> 00:45:44,543 ‫می‌دونستم که یه دلیلی داره ‫که ازت خوشم میاد 605 00:45:44,544 --> 00:45:47,963 ‫بیشتر عمرم رو اونجا گذروندم 606 00:45:47,964 --> 00:45:51,217 ‫یه روزایی هست که دلم برای ‫اون انزوا تنگ میشه 607 00:45:52,344 --> 00:45:56,764 ‫می‌دونی، من وقتی دختر بچه بودم، ‫شاید شیش یا هفت سالم که بود... 608 00:45:56,765 --> 00:46:02,311 ‫تصادفاً سه‌تا از انگشتای پام ‫با یه بطری شکسته بریده شد 609 00:46:02,312 --> 00:46:05,897 ‫یعنی بدجوری بریده شده بودن، ‫تقریباً داشتن جدا می‌شدن 610 00:46:05,898 --> 00:46:08,275 ‫مسلماً با نزدیک‌ترین دکتر ‫در اون حوالی چندین کیلومتر فاصله داشتیم 611 00:46:08,276 --> 00:46:12,029 ‫خیلی هم فقیر بودیم، واسه همین ‫مامانم باید خیلی ابتکار به خرج می‌داد 612 00:46:12,030 --> 00:46:13,905 ‫پس می‌دونی چیکار کرد؟ 613 00:46:13,906 --> 00:46:16,908 ‫با آرد ذرت جلوی خونریزی رو گرفت... 614 00:46:16,909 --> 00:46:20,162 ‫بعد از روغن پارافین ‫به عنوان ضدعفونی استفاده کرد... 615 00:46:20,163 --> 00:46:23,165 ‫بعد سوزن خیاطی‌شو برداشت... 616 00:46:23,166 --> 00:46:26,127 ‫و انگشتای کوچیکمو بخیه زد ‫و برگردوند سر جاش 617 00:46:27,337 --> 00:46:30,130 ‫البته بابا و داداشام باید ‫تو این حین محکم نگهم می‌داشتن 618 00:46:30,131 --> 00:46:32,424 ‫ولی جواب داد. خوب شدن 619 00:46:32,425 --> 00:46:36,054 ‫منم امروز هنوز روی نوک انگشتام ‫می‌تونم راه برم 620 00:46:37,764 --> 00:46:41,559 ‫متوجه مفهوم این داستان نشدم 621 00:46:41,560 --> 00:46:44,145 ‫معنی خاصی نداشت. فقط یه داستان بود 622 00:46:44,730 --> 00:46:46,438 ‫ولی یه چیزی رو بهت بگم 623 00:46:46,439 --> 00:46:50,150 ‫مامانم می‌دونست که اون موقع و اونجا ‫باید یه کاری انجام بشه 624 00:46:50,151 --> 00:46:53,821 ‫اگه کار درست رو الان و اینجا ‫انجام بدی... 625 00:46:53,822 --> 00:46:57,743 ‫آینده همیشه به یه طریقی هوای خودشو داره 626 00:46:59,327 --> 00:47:02,372 ‫خب حداقل مامان من اینو یادم داد 627 00:47:05,375 --> 00:47:09,211 ‫میشه یه ذره آهنگ بزنم؟ 628 00:47:09,212 --> 00:47:11,714 ‫مایه‌ی افتخارمه 629 00:47:11,715 --> 00:47:15,259 ‫من به شدت تحسین‌کننده‌ی اشعارتم 630 00:47:15,260 --> 00:47:17,886 ‫مطمئن نیستم بشه شعر حسابشون کرد 631 00:47:17,887 --> 00:47:22,016 ‫فقط یه سری آهنگن، ‫ولی این کار رو دوست دارم 632 00:48:12,275 --> 00:48:15,195 ‫در برابر شورا شهادت میدم 633 00:48:29,668 --> 00:48:31,336 ‫مسیر به زمین تعیین کنید 634 00:50:30,872 --> 00:50:33,917 ‫کاری رو بکن که بهت گفته میشه، ‫اونوقت شاید زنده بمونی 635 00:50:48,139 --> 00:50:50,976 ‫حتماً خیلی خسته شدی 636 00:50:52,769 --> 00:50:56,982 ‫خواهش می‌کنم بیا بشین 637 00:51:08,702 --> 00:51:10,495 ‫تشنه‌ای؟ 638 00:51:12,580 --> 00:51:16,043 ‫بخورش. فقط آب خالیه 639 00:51:35,186 --> 00:51:36,688 ‫من کجام؟ 640 00:51:38,565 --> 00:51:41,651 ‫اینجا منم که سوال می‌پرسم 641 00:51:42,736 --> 00:51:45,988 ‫اولین سوالمم اینه 642 00:51:45,989 --> 00:51:49,534 ‫فکر می‌کنی واسه چی اینجایی؟ 643 00:51:50,285 --> 00:51:51,703 ‫نمی‌دونم 644 00:51:53,789 --> 00:51:55,373 ‫حرفتو باور می‌کنم 645 00:51:56,708 --> 00:51:58,710 ‫و می‌تونم ببینم که ترسیدی 646 00:51:59,461 --> 00:52:03,757 ‫حتماً همه‌ی این چیزا ‫برات خیلی گیج‌کننده‌ست 647 00:52:05,968 --> 00:52:09,219 ‫پس من بهت میگم واسه چی اینجایی 648 00:52:09,220 --> 00:52:12,180 ‫بعدش جواب سوالاتمو میدی 649 00:52:12,181 --> 00:52:15,685 ‫وقتی هم که کارمون تموم شد، می‌برنت خونه 650 00:52:18,147 --> 00:52:20,230 ‫تو یه زن طردشده هستی... 651 00:52:20,231 --> 00:52:22,274 ‫که با دیگر زنان توطئه کردی... 652 00:52:22,275 --> 00:52:26,779 ‫که اصول اخلاقی جامعه‌ی ماکلان‌ها رو ‫از بین ببری 653 00:52:26,780 --> 00:52:28,823 ‫رهبرتون، هوینا... 654 00:52:28,824 --> 00:52:34,328 ‫مخفیانه با یه خائن توی ماکلاس ‫ارتباط برقرار می‌کنه 655 00:52:34,329 --> 00:52:39,126 ‫به دلایلی معتقدیم که تو می‌دونی ‫اون خائن کیه 656 00:52:39,835 --> 00:52:42,004 ‫حقیقت داره؟ 657 00:52:42,963 --> 00:52:45,590 ‫نمی‌دونم راجع به چی حرف می‌زنید 658 00:52:48,969 --> 00:52:53,140 ‫یه بار دیگه ازت می‌پرسم 659 00:52:54,432 --> 00:52:57,644 ‫اسم اون خائن چیه؟ 660 00:53:07,236 --> 00:53:09,531 ‫ترجیح میدم بهت آسیب نزنم 661 00:53:10,239 --> 00:53:11,783 ‫ولی این کارو می‌کنم 662 00:53:12,826 --> 00:53:16,496 ‫حالا اسمشو بهم بگو 663 00:53:36,975 --> 00:53:39,352 ‫این جهان خالی از سکنه‌ست 664 00:53:39,895 --> 00:53:42,354 ‫به جز... صبر کن ببینم 665 00:53:42,355 --> 00:53:45,315 ‫چندتا ساختمان داخل یه دره‌ی بزرگ ‫قرار داره 666 00:53:45,316 --> 00:53:49,277 ‫چندین اثر حیات شناسایی کردم. ‫همه‌شون ماکلان هستن 667 00:53:49,278 --> 00:53:50,946 ‫بیا بریم نزدیک‌تر 668 00:53:50,947 --> 00:53:52,657 ‫حالت مخفی رو فعال کن 669 00:54:03,793 --> 00:54:06,754 ‫هیچ اطلاعاتی از این پایگاه ‫توی بایگانی اتحادیه وجود نداره 670 00:54:06,755 --> 00:54:08,631 ‫فرود میام 671 00:54:49,131 --> 00:54:51,751 ‫می‌دونی که با آوردن این اسلحه‌ها ‫از دستوراتت سرپیچی کردی دیگه؟ 672 00:54:53,135 --> 00:54:54,427 ‫بله 673 00:54:55,178 --> 00:54:56,679 ‫کارت خوب بود 674 00:55:28,628 --> 00:55:31,297 ‫پیام با اولویت اول از ناوسالار هالزی 675 00:55:31,298 --> 00:55:33,632 ‫شورا گرد هم آمدن و منتظر ورود شما هستن 676 00:55:33,633 --> 00:55:36,302 ‫بگو داریم میاییم. عرشه‌ی فرماندهی ‫در اختیار توئه 677 00:55:36,303 --> 00:55:38,013 ‫اجازه می‌خوام که بهتون بپیوندم، فرمانده 678 00:55:38,805 --> 00:55:40,974 ‫- واسه چی؟ ‫- توپا... 679 00:55:41,599 --> 00:55:43,267 ‫یه جورایی مثل خواهر کوچیکم می‌مونه 680 00:55:43,268 --> 00:55:45,812 ‫از منظر شخصی امنیتش برام مهمه 681 00:55:47,064 --> 00:55:48,773 ‫خیلی‌خب، بیا بریم 682 00:56:16,343 --> 00:56:19,178 ‫دلیل اینکه این اعتراف رو انجام میدم... 683 00:56:19,179 --> 00:56:23,933 ‫این نیست که فکر کنم کارم اشتباه بوده باشه 684 00:56:23,934 --> 00:56:28,771 ‫بلکه به خاطر اینکه یه بچه ناپدید شده 685 00:56:28,772 --> 00:56:33,484 ‫دارم کاری رو می‌کنم که باید ‫همینجا و در این لحظه انجام بشه 686 00:56:34,278 --> 00:56:37,238 ‫مهم نیست که چی در آینده ‫در انتظارمون باشه 687 00:56:37,239 --> 00:56:40,366 ‫و آماده‌ام که هر قضاوتی... 688 00:56:40,367 --> 00:56:44,537 ‫که این شورا انجام بده رو بپذیرم 689 00:56:46,039 --> 00:56:50,834 ‫من با این امید و انتظار اعتراف می‌کنم ‫که این شورا... 690 00:56:50,835 --> 00:56:54,880 ‫فوراً تحقیقاتی مبنی بر... 691 00:56:54,881 --> 00:56:57,133 ‫موقعیت توپا آغاز کنه... 692 00:56:57,134 --> 00:57:02,513 ‫و روی بازگشت امنش کار کنه 693 00:57:20,782 --> 00:57:23,492 ‫بر اساس شهادت هوینا... 694 00:57:23,493 --> 00:57:25,446 ‫و مدارک فیزیکی که توسط... 695 00:57:25,447 --> 00:57:27,455 ‫سرپرست حراست اورویل ارائه شده... 696 00:57:27,456 --> 00:57:30,707 ‫شورا اعتقاد داره که پایه و اساس کافی... 697 00:57:30,708 --> 00:57:33,711 ‫برای شروع تحقیقات رسمی وجود داره 698 00:57:34,545 --> 00:57:39,342 ‫ما درخواست داریم که فرمانده کودان ‫و تیم بازرسی‌شون... 699 00:57:39,343 --> 00:57:42,052 ‫در اسرع وقت در برابر شورا حاضر بشن 700 00:57:42,053 --> 00:57:43,762 ‫جرایم اون چی پس؟ 701 00:57:43,763 --> 00:57:46,556 ‫اونه که باید بازجویی بشه 702 00:57:46,557 --> 00:57:49,935 ‫ادعای زشتی می‌کنه که ما ‫یه بچه رو دزدیدیم... 703 00:57:49,936 --> 00:57:52,392 ‫در حالی که درواقع خودش... 704 00:57:52,393 --> 00:57:55,107 ‫اقرار می‌کنه که نوزادان رو دزدیده ‫و مثل جنس اونا رو قاچاق می‌کرده 705 00:57:55,108 --> 00:57:58,568 ‫ما به طور تمام و کمال قصد داریم ‫به اقدامات هوینا هم رسیدگی کنیم... 706 00:57:58,569 --> 00:58:00,112 ‫ولی در حال حاضر اولویتمون... 707 00:58:00,113 --> 00:58:03,366 ‫بازگشت امن بچه‌ی گمشده و قیم اون هست 708 00:58:03,367 --> 00:58:07,536 ‫این شورا هیچ دلیل مستدلی برای ‫انجام تحقیقات... 709 00:58:07,537 --> 00:58:09,997 ‫در مورد حکومت من یا مردمم رو نداره 710 00:58:09,998 --> 00:58:12,708 ‫هیچ مدرک و مستنداتی در اختیار ندارید 711 00:58:12,709 --> 00:58:15,419 ‫فقط حرف یه مجرم که به جرم خودش اقرار کرده 712 00:58:15,420 --> 00:58:17,921 ‫تنها مستنداتی که امروز ‫در اینجا ارائه شد... 713 00:58:17,922 --> 00:58:20,841 ‫این بود که اون معاهده رو زیر پا گذاشت 714 00:58:20,842 --> 00:58:22,592 ‫دستگیرش کنید 715 00:58:22,593 --> 00:58:26,515 ‫وگرنه همه‌تون شریک جرمش هستید 716 00:59:09,599 --> 00:59:12,684 ‫یه نقطه‌ی ورود 2000 متر جلوتر هست 717 00:59:12,685 --> 00:59:14,353 ‫اگه داخل دره بمونیم... 718 00:59:14,354 --> 00:59:16,116 ‫تا موقع رسیدن به ورودی ‫از تیررس خارج می‌مونیم 719 00:59:53,268 --> 00:59:54,478 ‫فرمانده! 720 01:00:08,408 --> 01:00:11,285 ‫- احمقانه بود! ‫- آسیب دیدید؟ 721 01:00:11,286 --> 01:00:12,787 ‫شونه‌ام 722 01:00:17,083 --> 01:00:18,377 ‫یه رباط پاره کردید 723 01:00:26,468 --> 01:00:28,303 ‫به زودی خوب میشه 724 01:00:31,014 --> 01:00:32,390 ‫متأسفم، بورتوس 725 01:00:32,391 --> 01:00:33,807 ‫یه حادثه بود 726 01:00:33,808 --> 01:00:35,602 ‫منظورم این نبود 727 01:00:36,436 --> 01:00:37,896 ‫این قضیه تقصیر منه 728 01:00:38,480 --> 01:00:41,065 ‫من راضیت کردم که توپا رو ‫با خودمون ببریم 729 01:00:41,066 --> 01:00:43,317 ‫می‌دونستی که این کار ریسکه ‫و من وادارت کردم 730 01:00:43,318 --> 01:00:46,405 ‫نمی‌تونید خودتونو واسه اتفاقی که افتاده ‫مقصر بدونید 731 01:00:47,072 --> 01:00:49,824 ‫بهتر بود سرم به کار خودم باشه 732 01:00:53,119 --> 01:00:55,538 ‫هرگز بهتون نگفتم که چقدر... 733 01:00:55,539 --> 01:00:59,125 ‫حضورتون در زندگی توپا برام ارزش داره 734 01:01:02,754 --> 01:01:06,716 ‫از وقتی که کلایدن ما رو ترک کرده ‫برام خیلی سخت بوده 735 01:01:07,676 --> 01:01:13,014 ‫و فکر نمی‌کنم بدون کمک شما موفق می‌شدم 736 01:01:15,892 --> 01:01:17,686 ‫شما... 737 01:01:18,520 --> 01:01:20,813 ‫بخشی از خانواده‌ی ما هستید 738 01:01:22,857 --> 01:01:25,026 ‫توپا برای من خیلی خاصه 739 01:01:26,361 --> 01:01:29,573 ‫شما هم برای ما خاص هستید 740 01:01:40,208 --> 01:01:42,001 ‫رباط خوب شد 741 01:01:44,003 --> 01:01:45,088 ‫خیلی‌خب 742 01:01:45,589 --> 01:01:46,756 ‫بریم نجاتش بدیم 743 01:01:59,686 --> 01:02:01,312 ‫خواهش می‌کنم تمومش کن 744 01:02:01,313 --> 01:02:03,105 ‫من هیچی نمی‌دونم 745 01:02:03,106 --> 01:02:06,775 ‫نور از محل زخم وارد میشه 746 01:02:06,776 --> 01:02:10,028 ‫بذار مسیرت به سمت حقیقت رو روشن کنه 747 01:02:10,029 --> 01:02:13,324 ‫دارم راستشو میگم. قسم می‌خورم 748 01:02:13,325 --> 01:02:16,119 ‫تو شجاع بودی، توپا 749 01:02:16,995 --> 01:02:19,623 ‫احمق بودی، ولی شجاع 750 01:02:36,055 --> 01:02:38,474 ‫می‌دونی این چیه؟ 751 01:02:38,475 --> 01:02:42,061 ‫این دستگاه شکنجه‌ی کریل هستش 752 01:02:42,688 --> 01:02:46,398 ‫سال‌ها تلاش کردم یکی از اینا به دست بیارم 753 01:02:46,399 --> 01:02:48,275 ‫بسته به تنظیماتش... 754 01:02:48,276 --> 01:02:53,781 ‫می‌تونه آزار ناچیز یا درد و رنج ‫غیرقابل تحملی ایجاد کنه 755 01:02:53,782 --> 01:02:56,367 ‫و در موارد خیلی شدید... 756 01:02:56,368 --> 01:02:58,786 ‫آسیب عصبی دائمی 757 01:02:58,787 --> 01:03:00,913 ‫خواهش می‌کنم! 758 01:03:05,043 --> 01:03:06,336 ‫اسم رو بگو 759 01:03:06,795 --> 01:03:09,631 ‫تا وقتی که ذهنت هنوز کار می‌کنه 760 01:04:29,795 --> 01:04:31,505 ‫اسم رو بگو! 761 01:04:38,928 --> 01:04:40,805 ‫بورتوس! اثر زیستی 762 01:04:40,806 --> 01:04:42,348 ‫زن 763 01:04:42,349 --> 01:04:43,725 ‫از این طرف 764 01:05:43,744 --> 01:05:45,244 ‫نه! 765 01:05:45,245 --> 01:05:47,996 ‫خواهش می‌کنم. خواهش می‌کنم. ‫بهت میگم! 766 01:05:47,997 --> 01:05:50,250 ‫می‌شنوم 767 01:06:05,515 --> 01:06:07,099 ‫اسم رو بهم گفت 768 01:06:07,100 --> 01:06:08,350 ‫و فرکانس رمزنگاری؟ 769 01:06:08,351 --> 01:06:11,144 ‫آره. اینجا کارمون تمومه 770 01:06:11,145 --> 01:06:12,856 ‫بکشش 771 01:06:13,523 --> 01:06:15,149 ‫جنازه‌شو بنداز توی دره‌ی شاوار 772 01:06:16,484 --> 01:06:18,110 ‫دستت بهش بخوره گورت کنده‌ست 773 01:06:18,111 --> 01:06:19,821 ‫بابا! 774 01:06:22,323 --> 01:06:24,157 ‫چیزی نیست، توپا 775 01:06:24,158 --> 01:06:25,869 ‫ما اینجاییم 776 01:06:26,411 --> 01:06:28,997 ‫تو در امانی 777 01:06:35,169 --> 01:06:38,799 ‫تو این بلا رو به سرش آوردی؟ 778 01:06:39,424 --> 01:06:41,663 ‫یالا، باید برگردونیمش به شاتل فضایی 779 01:06:54,481 --> 01:06:55,816 ‫بورتوس! 780 01:06:59,861 --> 01:07:01,279 ‫فرمانده، دست نگه دار! 781 01:07:08,328 --> 01:07:09,997 ‫دست نگه دار، این یه دستوره. همین حالا 782 01:07:13,500 --> 01:07:14,751 ‫بریم 783 01:07:49,995 --> 01:07:51,495 ‫رانشگرهای پرتاب همچنان از کار افتادن 784 01:07:51,496 --> 01:07:53,957 ‫توپا، باید سفت بچسبی 785 01:07:57,836 --> 01:07:59,170 ‫بریم که داشته باشیم 786 01:08:25,906 --> 01:08:27,240 ‫دارن بهمون شلیک می‌کنن 787 01:09:03,610 --> 01:09:06,182 ‫دارن از بالا بهمون شلیک می‌کنن. ‫نمی‌تونم ارتفاع بگیرم 788 01:09:28,135 --> 01:09:30,385 ‫نمی‌تونیم از دستشون فرار کنیم. ‫باید درگیر بشیم 789 01:09:30,386 --> 01:09:31,887 ‫اونا جنگنده‌های رده‌ی اوکتا هستن 790 01:09:31,888 --> 01:09:34,348 ‫به شدت مانورپذیر هستن، ‫ولی یه نقطه ضعف دارن 791 01:09:34,349 --> 01:09:37,060 ‫برو پشت سرشون و خروجی موتورشون رو ‫نشونه بگیر 792 01:10:14,806 --> 01:10:16,349 ‫امنه 793 01:10:37,704 --> 01:10:40,789 ‫ما هیچ قصدی مبنی بر همکاری... 794 01:10:40,790 --> 01:10:43,458 ‫با این تحقیقات فریب‌آمیز و بی‌احتیاط نداریم 795 01:10:43,459 --> 01:10:45,377 ‫شورا تصمیمش رو گرفته 796 01:10:45,378 --> 01:10:47,546 ‫ما این تصمیم رو رد می‌کنیم 797 01:10:47,547 --> 01:10:49,381 ‫متأسفانه اینطور عمل نمی‌کنه 798 01:10:49,382 --> 01:10:51,831 ‫با کمال احترام، جناب سفیر... 799 01:10:51,832 --> 01:10:54,220 ‫تمام اعضای اتحادیه ‫باید قوانین رو رعایت کنن 800 01:10:54,221 --> 01:10:55,387 ‫احترام؟ 801 01:10:55,388 --> 01:10:57,419 ‫از کِی هیچکدوم از اعضای این شورا... 802 01:10:57,420 --> 01:10:59,808 ‫کوچک‌ترین احترامی به ما نشون دادن؟ 803 01:10:59,809 --> 01:11:03,478 ‫شما در هر فرصتی که گیرتون میاد ‫فرهنگ ما رو محکوم و خوار می‌کنید 804 01:11:03,479 --> 01:11:05,606 ‫این یه رفراندم در مورد فرهنگ شما نیست 805 01:11:05,607 --> 01:11:07,983 ‫ما صرفاً می‌خوایم یه بچه‌ی گمشده رو ‫پیدا کنیم 806 01:11:07,984 --> 01:11:11,319 ‫پس از همدست ماکلان زنتون بازجویی کنید 807 01:11:11,320 --> 01:11:13,405 ‫اون آخرین کسی بوده که دختره رو دیده 808 01:11:13,406 --> 01:11:16,450 ‫از کجا می‌دونیم اون داره حقیقت رو ‫راجع به ناپدید شدن اون دختر میگه؟ 809 01:11:16,451 --> 01:11:18,160 ‫مدرک فیزیکی وجود داره 810 01:11:18,161 --> 01:11:19,787 ‫هیچی رو اثبات نمی‌کنه 811 01:11:19,788 --> 01:11:22,456 ‫دنبال دلیل می‌گردید ‫که بندازیدش گردن ماکلاس! 812 01:11:22,457 --> 01:11:24,792 ‫سفیر، به شرایط نگاه کنید 813 01:11:24,793 --> 01:11:28,462 ‫اگه موقعیتمون برعکس بود، ‫شما هم خواستار پاسخ بودید 814 01:11:28,463 --> 01:11:31,506 ‫الان دوران سختی برای اتحادیه‌ست، سناتور 815 01:11:31,507 --> 01:11:34,509 ‫واقعاً می‌خواید ‫مهم‌ترین متحدتون رو تحریک کنید؟ 816 01:11:34,510 --> 01:11:36,470 ‫به عواقبش فکر کنید 817 01:11:36,471 --> 01:11:39,140 ‫آیا اتحادیه می‌تونه ‫از یه حمله‌ی همه‌جانبه‌ی کیلان... 818 01:11:39,141 --> 01:11:42,102 ‫جون سالم به در ببره، ‫اگه یه دفعه منبع تأمین اسلحه‌اش قطع بشه؟ 819 01:11:45,897 --> 01:11:47,816 ‫چیزی می‌خوای بگی، انسان؟ 820 01:11:51,402 --> 01:11:53,112 ‫ببین، می‌دونم که اجازه ندارم صحبت کنم... 821 01:11:53,113 --> 01:11:55,030 ‫و احتمالاً به خاطرش میرم دادگاه نظامی... 822 01:11:55,031 --> 01:11:56,865 ‫ولی یه نفر باید این بی‌پدرا رو ‫بنشونه سر جاشون 823 01:11:56,866 --> 01:11:59,367 ‫- گوردون، این کارو نکن ‫- هر دفعه که از خط قرمز رد میشن... 824 01:11:59,368 --> 01:12:02,121 ‫نادیده‌اش می‌گیریم، چون می‌ترسیم که ‫بدون اونا با کیلان‌ها بجنگیم 825 01:12:02,122 --> 01:12:04,039 ‫هر دفعه هم که باهاشون مدارا می‌کنیم... 826 01:12:04,040 --> 01:12:06,167 ‫همچنان طوری رفتار می‌کنن که انگار ‫اونا هستن در حقشون بی‌انصافی شده 827 01:12:06,168 --> 01:12:07,210 ‫کافیه، ستوان! 828 01:12:07,211 --> 01:12:10,296 ‫شماها مثل آشغال با آدما رفتار می‌کنید ‫و وقتی هم که بهتون میگن چرا... 829 01:12:10,297 --> 01:12:13,299 ‫غر می‌زنید و میگید ما به عقایدتون ‫احترام نمی‌ذاریم 830 01:12:13,300 --> 01:12:15,015 ‫- خب گور بابای خودتون و... ‫- گوردون! 831 01:12:20,015 --> 01:12:21,391 ‫شرمنده 832 01:12:23,601 --> 01:12:27,313 ‫وقتشه که این سیرک رو تموم کنیم 833 01:12:27,314 --> 01:12:29,316 ‫در محضر شورا سخنرانی می‌کنیم 834 01:12:42,204 --> 01:12:44,788 ‫من با حکومتم رایزنی کردم... 835 01:12:44,789 --> 01:12:47,833 ‫و بیش از این پای شرایط... 836 01:12:47,834 --> 01:12:49,544 ‫معاهده‌ی سابقمون نمی‌مونیم 837 01:12:50,087 --> 01:12:54,382 ‫اقدامات غیرقانونی هوینا، ‫تمام محدودیت‌ها رو باطل کرده 838 01:12:54,383 --> 01:12:58,219 ‫از این گذشته، ما خواستار ‫یه عذرخواهی رسمی... 839 01:12:58,220 --> 01:13:02,974 ‫توسط این شورا هستیم که از اول ‫اجازه داد این مسخره‌بازی راه بیفته 840 01:13:10,023 --> 01:13:14,403 ‫شما این مصالحه رو پیشنهاد کردید، ‫ناوسالار هالزی 841 01:13:15,070 --> 01:13:16,779 ‫ما هم پای اون موندیم 842 01:13:16,780 --> 01:13:18,698 ‫ولی هوینا این کارو نکرد 843 01:13:20,409 --> 01:13:23,218 ‫اگه کسی در این تالار می‌تونه... 844 01:13:23,219 --> 01:13:25,955 ‫به طور معتبر قانونی بودن موقعیت ما رو ‫زیر سوال ببره... 845 01:13:25,956 --> 01:13:28,875 ‫همین الان بایسته! 846 01:13:45,434 --> 01:13:47,060 ‫خدای من 847 01:14:03,576 --> 01:14:05,345 ‫ما توپا رو از یه پایگاه نظامی سِرّی... 848 01:14:05,346 --> 01:14:07,913 ‫در منظومه‌ی زوناری نجات دادیم 849 01:14:07,914 --> 01:14:10,124 ‫اونجا یه پایگاه عملیات سیاه ماکلان‌ـه 850 01:14:10,125 --> 01:14:13,043 ‫برده بودنش اونجا و شکنجه‌اش می‌کردن ‫که ازش اطلاعات بگیرن 851 01:14:13,044 --> 01:14:14,295 ‫چنین مکانی وجود نداره 852 01:14:14,296 --> 01:14:16,797 ‫اسکن‌های کل پایگاه رو داریم، جناب سفیر 853 01:14:16,798 --> 01:14:19,133 ‫حاضر نشد درمانش کنیم تا همه اینجا... 854 01:14:19,134 --> 01:14:22,012 ‫ببینن که ماکلان‌ها چه بلایی به سرش آوردن 855 01:14:31,229 --> 01:14:34,690 ‫دخترم شانس آورد... 856 01:14:34,691 --> 01:14:37,819 ‫که زنده‌ست 857 01:14:40,738 --> 01:14:45,035 ‫اونا قصد کشتنش رو داشتن 858 01:14:46,536 --> 01:14:50,747 ‫اعضای این اتحادیه... 859 01:14:50,748 --> 01:14:54,919 ‫قصد کشتن بچه‌ی منو داشتن 860 01:14:58,715 --> 01:15:00,424 ‫شماها یه مشت دروغگو... 861 01:15:00,425 --> 01:15:03,844 ‫و یه مشت آدمکش هستید 862 01:15:03,845 --> 01:15:07,765 ‫و باید پاسخگوی جنایاتتون باشید! 863 01:16:33,768 --> 01:16:34,893 ‫بیا 864 01:16:34,894 --> 01:16:36,103 ‫قهوه 865 01:16:36,104 --> 01:16:37,147 ‫ممنون 866 01:16:42,611 --> 01:16:44,278 ‫مشروب 90 پروف ریختی داخلش؟ 867 01:16:44,279 --> 01:16:46,113 ‫- گفتم شاید بهش احتیاج داشته باشی ‫- یه دونه باشی 868 01:16:46,114 --> 01:16:48,367 ‫فقط نذار ناوسالارها بوی دهنتو حس کنن 869 01:16:59,669 --> 01:17:00,962 ‫بورتوس... 870 01:17:02,714 --> 01:17:05,842 ‫من واقعاً متأسفم 871 01:17:07,344 --> 01:17:10,429 ‫انتظار ندارم منو ببخشی 872 01:17:10,430 --> 01:17:12,558 ‫انتظارت منطقیه 873 01:17:21,483 --> 01:17:23,568 ‫شورا یه رأی موقتی گرفت 874 01:17:23,569 --> 01:17:25,694 ‫همه هم‌رأی بودن 875 01:17:25,695 --> 01:17:28,114 ‫ماکلاس از اتحادیه اخراج شد 876 01:17:31,535 --> 01:17:33,244 ‫خب حالا چی میشه؟ 877 01:17:33,245 --> 01:17:35,538 ‫فعلاً رأی‌گیری باید به تصویب برسه ولی... 878 01:17:35,539 --> 01:17:38,123 ‫وقتی به تصویب بشه، جدایی ناجوری میشه 879 01:17:38,124 --> 01:17:41,586 ‫بازگشت فضاپیماها، جابجایی خدمه، ‫دارایی‌های مشترک نظامی... 880 01:17:41,587 --> 01:17:44,713 ‫و حداقل ده‌ها گروه نظامی ‫تحت فرماندهی مشترک 881 01:17:44,714 --> 01:17:46,965 ‫ارتباطات زیادی هست که باید قطع بشه 882 01:17:46,966 --> 01:17:48,972 ‫نیازی به گفتن هم نیست... 883 01:17:48,973 --> 01:17:50,928 ‫که موقعیت دفاعی‌مون ضربه‌ی بزرگی می‌خوره 884 01:17:50,929 --> 01:17:53,097 ‫حالا در برابر کیلان‌ها به شدت ‫آسیب‌پذیرتر هستیم 885 01:17:53,098 --> 01:17:54,516 ‫اون سیاره‌ی مستعمره چی؟ 886 01:17:55,642 --> 01:17:58,727 ‫اتحادیه رأی داده که اونجا رو ‫به عنوان یه کشور مستقل به رسمیت بشناسه... 887 01:17:58,728 --> 01:18:01,480 ‫و تحت محافظت ما قرار بگیره 888 01:18:01,481 --> 01:18:03,191 ‫فوراً انجام میشه 889 01:18:48,987 --> 01:18:51,447 ‫از لحاظ فیزیک حالش خوب میشه 890 01:18:51,448 --> 01:18:53,451 ‫ولی آسیب روحی وحشتناکی رو ‫پشت سر گذاشته 891 01:18:53,452 --> 01:18:55,867 ‫به خصوص واسه کسی به سن اون 892 01:18:55,868 --> 01:18:57,828 ‫به روانشناس احتیاج داره 893 01:18:57,829 --> 01:18:59,414 ‫متوجه‌ام 894 01:19:00,957 --> 01:19:03,126 ‫کِی می‌تونم ببرمش خونه؟ 895 01:19:03,627 --> 01:19:08,006 ‫می‌خوام چندتا آزمایش دیگه انجام بدم، ‫بعدش تمام و کمال در اختیارته 896 01:19:10,967 --> 01:19:12,093 ‫فرمانده... 897 01:19:13,136 --> 01:19:15,013 ‫یکی اومده ببینتت 898 01:19:27,609 --> 01:19:29,318 ‫کلایدن 899 01:19:29,319 --> 01:19:32,029 ‫وقتی فرمانده بهم گفت چی شده... 900 01:19:32,030 --> 01:19:34,991 ‫با اولین فضاپیمایی که پیدا کردم، اومدم 901 01:19:51,090 --> 01:19:53,510 ‫می‌تونم باهاش صحبت کنم؟ 902 01:20:09,067 --> 01:20:10,276 ‫بابا... 903 01:20:11,570 --> 01:20:13,154 ‫بخواب، توپا 904 01:20:13,780 --> 01:20:15,615 ‫باید استراحت کنی 905 01:20:16,199 --> 01:20:17,784 ‫بابا... 906 01:20:18,827 --> 01:20:20,537 ‫تو برگشتی 907 01:20:22,789 --> 01:20:24,499 ‫حالت چطوره؟ 908 01:20:24,999 --> 01:20:27,711 ‫حالا که تو اینجایی بهترم 909 01:20:29,879 --> 01:20:31,590 ‫دلم برات تنگ شده بود 910 01:20:32,466 --> 01:20:34,217 ‫منم دلم برات تنگ شده بود 911 01:20:39,681 --> 01:20:41,391 ‫توپا 912 01:20:42,309 --> 01:20:47,897 ‫آخرین باری که دیدمت، حرفای خیلی بدی زدم 913 01:20:49,232 --> 01:20:50,942 ‫از گفته‌هام پشیمونم 914 01:20:51,943 --> 01:20:53,862 ‫درک می‌کنم، بابا 915 01:20:54,446 --> 01:20:55,572 ‫اشکالی نداره 916 01:20:56,698 --> 01:20:58,031 ‫نه 917 01:20:58,032 --> 01:20:59,785 ‫خیلی هم اشکال داره 918 01:21:00,452 --> 01:21:01,869 ‫تو... 919 01:21:01,870 --> 01:21:04,413 ‫تقریباً نزدیک بود از دست بری 920 01:21:04,414 --> 01:21:07,751 ‫اونم به خاطر آدمایی که باورشون ‫مثل من بود 921 01:21:09,544 --> 01:21:10,796 ‫من... 922 01:21:11,296 --> 01:21:14,591 ‫فکر می‌کردم ازت متنفرم 923 01:21:15,801 --> 01:21:19,262 ‫ولی حتی اون موقع هم هرگز ‫دلم نمی‌خواست آسیبی ببینی 924 01:21:21,097 --> 01:21:22,683 ‫من صرفاً... 925 01:21:23,642 --> 01:21:27,269 ‫نمی‌دونستم چطوری با تو زندگی کنم 926 01:21:27,270 --> 01:21:32,107 ‫من اجازه دادم یه عمر تعصب... 927 01:21:32,108 --> 01:21:34,235 ‫روی تصمیماتم سایه بندازه 928 01:21:35,570 --> 01:21:37,280 ‫این مسئله باید عوض بشه 929 01:21:38,281 --> 01:21:40,784 ‫من باید عوض بشم 930 01:21:42,452 --> 01:21:47,666 ‫می‌خوام بدونی که من تو رو می‌پذیرم، توپا 931 01:21:48,375 --> 01:21:51,044 ‫درست همونطوری که هستی 932 01:21:52,045 --> 01:21:54,214 ‫و افتخار می‌کنم... 933 01:21:54,923 --> 01:21:57,384 ‫که تو رو دختر خودم بدونم 934 01:22:01,471 --> 01:22:03,681 ‫دوستت دارم، بابا 935 01:22:03,682 --> 01:22:06,142 ‫منم دوستت دارم 936 01:22:48,852 --> 01:22:50,561 ‫تیپاکت چطوره؟ 937 01:22:50,562 --> 01:22:52,772 ‫درست همونطور که یادم میاد خوشمزه‌ست 938 01:22:52,773 --> 01:22:54,565 ‫خوشحالم 939 01:22:54,566 --> 01:22:57,151 ‫هر وقت بخوای برات درست می‌کنم 940 01:23:01,615 --> 01:23:02,950 ‫بیا داخل 941 01:23:04,659 --> 01:23:07,077 ‫سلام. شرمنده که مزاحم شدم 942 01:23:07,078 --> 01:23:09,698 ‫فقط خواستم اطلاع بدم ‫که به زودی از مدار خارج میشیم 943 01:23:10,123 --> 01:23:12,918 ‫و در ضمن خواستم بگم که... 944 01:23:13,877 --> 01:23:15,420 ‫خوش برگشتی، کلایدن 945 01:23:17,672 --> 01:23:19,090 ‫ممنون، فرمانده 946 01:23:20,216 --> 01:23:22,259 ‫به گمونم این یعنی که تصمیم گرفتی ‫اینجا بمونی؟ 947 01:23:22,260 --> 01:23:26,346 ‫ما شهروندی‌مون در ماکلان رو انکار کردیم 948 01:23:26,347 --> 01:23:29,725 ‫حالا خونه‌مون اینجاست 949 01:23:29,726 --> 01:23:33,604 ‫بورتوس بهم گفت که چه اقدامات ‫قهرمانانه‌ای کردید 950 01:23:33,605 --> 01:23:36,817 ‫ممنون که جون دخترمو نجات دادید 951 01:23:38,485 --> 01:23:40,343 ‫من و بورتوس تیم خوبی هستیم 952 01:23:44,157 --> 01:23:46,110 ‫خب، می‌ذارم به شامتون ادامه بدید 953 01:23:47,619 --> 01:23:48,954 ‫فرمانده 954 01:23:52,666 --> 01:23:55,794 ‫مایلید با ما شام بخورید؟ 955 01:23:58,839 --> 01:24:00,673 ‫سوپ تیپاک درست کرده 956 01:24:00,674 --> 01:24:01,842 ‫تنده 957 01:24:03,510 --> 01:24:05,218 ‫من تند دوست دارم 958 01:24:05,219 --> 01:24:07,262 ‫پس خواهش می‌کنم بفرمایید 959 01:24:07,263 --> 01:24:09,474 ‫با ما بشینید 960 01:24:54,625 --> 01:24:57,625 ‫ Sub by: thetrueali ‫ Telegram: @thetrueali