1
00:00:17,651 --> 00:00:23,651
« زیرنویس از سینا صداقت »
.: SinCities :.
2
00:00:32,541 --> 00:00:33,916
به اونا نگاه نکنید
3
00:00:36,750 --> 00:00:37,875
سومی
4
00:00:39,791 --> 00:00:40,875
تاکا
5
00:00:41,875 --> 00:00:45,166
تازه دارم دوباره به گفتنِ اسامی عادت میکنم
6
00:00:46,166 --> 00:00:48,666
چند وقته که اینجا تنها بودی؟
7
00:00:48,791 --> 00:00:50,791
اوه، سالهاست
8
00:00:50,875 --> 00:00:53,041
یا احتمالاً چند ماهه
9
00:00:55,791 --> 00:00:57,416
پس...
10
00:00:57,500 --> 00:01:00,041
وضعیتِ ترسناک و پرخطر خونۀ جدیدم رو دیدید
11
00:01:00,750 --> 00:01:03,416
چیزی نبود که انتظار داشتیم
12
00:01:03,500 --> 00:01:06,750
خب... یه نبرد کوچیک بود
13
00:01:06,833 --> 00:01:09,208
حتماً یه نبرد افسانهای بوده
14
00:01:10,166 --> 00:01:12,291
بیشترش نومیدانه و غمناک بود
15
00:01:14,541 --> 00:01:17,750
دقیقاً چه اتفاقی برای مکانیزمی افتاد
که قلعه رو حرکت میده؟
16
00:01:19,125 --> 00:01:20,500
اون ذوبش کرد
17
00:01:26,166 --> 00:01:27,541
بیخیال
18
00:01:28,916 --> 00:01:32,416
پس شما عضوی از دربار این خونآشامی
بودید که بهش میگید چو؟
19
00:01:32,500 --> 00:01:35,916
آره. تو ژاپنِ شمالی
20
00:01:36,000 --> 00:01:37,666
خیلی دور از هر جایی
21
00:01:37,791 --> 00:01:40,791
همگی تو قلعۀ مخفیش زندگی میکردیم
22
00:01:40,875 --> 00:01:43,250
تو قلعهش گیر افتاده بودیم
23
00:01:44,291 --> 00:01:47,541
تو بچگی به دربارِ مخفیِ چو اهدا شده بودیم
24
00:01:48,625 --> 00:01:52,166
داشتن یه انسان به عنوانِ نگهبان
افتخاری سرگرمش میکرد
25
00:01:53,250 --> 00:01:55,291
البته نه اینکه نیازی به محافظت داشته باشه
26
00:01:56,000 --> 00:01:57,041
گاهی اوقات،
27
00:01:57,166 --> 00:01:59,916
براش لذت بخش بود که ما اجازه بدیم یه شکارچی
28
00:02:00,000 --> 00:02:03,291
از بین سربازهاش رد شه و وارد دربارش بشه
29
00:02:07,041 --> 00:02:09,791
هر روز همینجوری بود
30
00:02:11,166 --> 00:02:12,958
یه وحشت جدید
31
00:02:13,041 --> 00:02:14,666
یه مجازاتِ جدید
32
00:02:15,666 --> 00:02:19,125
نوعِ جدیدی از اعمالِ سلطۀ
کاملش با خودستایی بهمون
33
00:02:32,375 --> 00:02:34,416
هر روز بردگی بود
34
00:02:35,500 --> 00:02:37,041
هر روز مرگ بود
35
00:02:40,833 --> 00:02:42,666
و مجبور بودیم همش رو تماشا کنیم
36
00:03:00,125 --> 00:03:03,375
چو پیر و مغرور بود
37
00:03:03,458 --> 00:03:06,625
اون با عمر جاودان جایی زندگی کرده بود
که دستِ هیچ ارتشی بهش نمیرسید
38
00:03:06,791 --> 00:03:09,041
هیچ قدرتِ برتری نمیتونست کارش رو تموم کنه
39
00:03:10,000 --> 00:03:11,416
ما فقط تماشا کردیم
40
00:03:12,333 --> 00:03:13,958
و یاد گرفتیم
41
00:03:20,791 --> 00:03:23,791
سالها صرفِ بررسی سبکِ زندگیش کردیم...
42
00:03:23,916 --> 00:03:25,916
نحوۀ جنگیدنش رو زیر نظر گرفتیم
43
00:03:26,041 --> 00:03:28,166
از هر پیروزیش درسی گرفتیم
44
00:03:28,250 --> 00:03:30,291
تمام نقاط ضعفش رو حفظ کردیم
45
00:03:38,958 --> 00:03:43,125
زندگیهامون خلاصه شده بود
تو نقشه کشیدن برای کشتنش
46
00:04:14,875 --> 00:04:16,625
کتابهاش رو خوندیم
47
00:04:16,708 --> 00:04:18,458
و به افسانهش گوش کردیم
48
00:04:18,541 --> 00:04:22,666
و تنها آرزومون فرصتی برای آزاد کردن
مردممون از چنگ و دندونش بود
49
00:04:37,166 --> 00:04:39,041
و بعدش اون رفت
50
00:04:39,166 --> 00:04:41,416
به دربار جنگی دراکولا احضار شد
51
00:04:59,375 --> 00:05:01,416
ما همۀ نگهبانهاش رو کشتیم
52
00:05:01,500 --> 00:05:04,416
و مردم دربارِ مخفی رو در عرض
چند روز آزاد کردیم
53
00:05:05,833 --> 00:05:08,250
ولی چو همیشه قرار بود برگرده
54
00:05:10,666 --> 00:05:13,041
برای همین عازمِ شکارش شدیم
55
00:05:13,125 --> 00:05:15,708
چون اگه برگرده به دربارش،
56
00:05:15,791 --> 00:05:17,791
دوباره همه چی از اول شروع میشه
57
00:05:18,458 --> 00:05:20,083
اگه واقعاً مُرده،
58
00:05:20,166 --> 00:05:23,375
پس خونآشامهای دیگه بالأخره
دربارش رو تصاحب میکنن
59
00:05:24,000 --> 00:05:26,375
و آزادیِ ما بیمعنی میشه
60
00:05:29,416 --> 00:05:32,166
ما یه دوست لازم داریم، آلوکارد
61
00:05:38,250 --> 00:05:39,916
شما به راهنمایی نیاز دارید
62
00:05:40,375 --> 00:05:42,375
شاید یکی دو تا سلاح جدید
63
00:05:43,750 --> 00:05:46,041
شاید بهتر باشه کمی جادو یاد بگیرید
64
00:05:47,208 --> 00:05:48,458
جادو؟
65
00:05:49,625 --> 00:05:52,000
- واقعاً؟
- جادو
66
00:05:53,208 --> 00:05:54,583
برنامهمون چیه؟
67
00:06:11,500 --> 00:06:13,916
خب... برنامهمون چیه؟
68
00:06:14,791 --> 00:06:16,541
همیشه مثل قبله
69
00:06:17,250 --> 00:06:19,416
کارمیلا همیشه یه نقشه داره
70
00:06:19,500 --> 00:06:21,416
اون آدمِ خیالبافیه، استریگا
71
00:06:22,875 --> 00:06:24,166
نه
72
00:06:24,291 --> 00:06:28,041
هیچوقت نمیگه "جمع شید، دخترها.
میخوام یه رویایی براتون تعریف کنم"
73
00:06:28,125 --> 00:06:30,291
همیشه سلاحش رو تو هوا تکون میده
74
00:06:30,416 --> 00:06:33,041
و میگه "خونآشامها و
خواهرها یه نقشه دارم!"
75
00:06:35,791 --> 00:06:37,666
بگو که اشتباه میکنم
76
00:06:40,625 --> 00:06:42,541
نه، اشتباه نمیکنی
77
00:06:42,791 --> 00:06:44,541
ولی اون ما رو به اینجا رسوند
78
00:06:45,083 --> 00:06:49,541
به خاطر کارمیلاست که تونستیم
تو یه قلعۀ رویایی عاشق بشیم
79
00:06:49,625 --> 00:06:51,416
خدای من، مورانا
80
00:06:51,541 --> 00:06:53,166
مثل لینور حرف میزنی
81
00:06:53,291 --> 00:06:55,875
اگه حالم از موهات بهم بخوره
بازم عاشقانهست؟
82
00:06:55,958 --> 00:06:58,625
خفه شو
83
00:06:58,708 --> 00:07:01,708
رابطهمون شگفت انگیز بوده
و خودتم این رو میدونی
84
00:07:02,250 --> 00:07:04,833
آره. اعتراف میکنم، باشه؟
85
00:07:04,916 --> 00:07:06,875
شگفت انگیز بوده
86
00:07:07,250 --> 00:07:10,666
ولی اینم یادمه که رسیدن
به اینجا چقدر سخت بود
87
00:07:10,875 --> 00:07:14,291
تو و کارمیلا فقط الان و آینده رو میبینید
88
00:07:14,375 --> 00:07:16,791
من نمیتونم گذشته رو رها کنم
89
00:07:16,916 --> 00:07:18,666
کارمیلا هم نمیتونه
90
00:07:19,625 --> 00:07:23,791
هنوز کابوسهایی در مورد سالهای قبل از
کشتن خونآشامی که تبدیلش کرد میبینه
91
00:07:23,916 --> 00:07:28,000
اون فراموش نمیکنه، استریگا.
فقط به آینده نگاه میکنه.
92
00:07:28,666 --> 00:07:33,541
ولی تسخیر و کنترل باریکهی
زمینی به مساحت 800 مایل...
93
00:07:34,000 --> 00:07:35,708
این بزرگه
94
00:07:35,791 --> 00:07:37,250
نقشهی بزرگیه
95
00:07:37,333 --> 00:07:38,958
رویای بزرگیه
96
00:07:41,541 --> 00:07:43,125
نقشه لعنتی
97
00:07:43,208 --> 00:07:46,166
،این کاریه که همیشه میکنه
این ایدهها رو ابداع میکنه
98
00:07:46,250 --> 00:07:49,208
و انتظار داره ما سه تا عملیش کنیم
99
00:07:50,291 --> 00:07:53,250
ولی ممکنه؟ از نظر نظامی؟
100
00:07:58,125 --> 00:07:59,291
به طور نظری؟
101
00:08:00,166 --> 00:08:02,916
نیاز به اطلاعاتِ بیشتری از منطقه دارم
102
00:08:03,166 --> 00:08:06,416
ولی به طور نظری؟
گفتی پاسبانی ازش سخت میشه
103
00:08:06,500 --> 00:08:10,125
یعنی، مجبور میشیم اطراف
باریکه رو حصار کشی کنیم؟
104
00:08:10,208 --> 00:08:11,958
اوه، نه
105
00:08:12,041 --> 00:08:14,541
مرز کاملاً خیالی میشه
106
00:08:14,666 --> 00:08:18,500
مسئلهی اصلی قرار دادن گشتهای
نگهبانی چرخشی تو مرزه،
107
00:08:18,583 --> 00:08:20,666
ساختِ برجهای نگهبانی، تسخیر شهرها،
108
00:08:20,750 --> 00:08:23,916
و تشکیل اردوگاههای مستحکم
برای جمع کردنِ انسانها توش
109
00:08:24,625 --> 00:08:26,708
پس میدونی که میتونی انجامش بدی
110
00:08:26,791 --> 00:08:29,041
خب، شاید
111
00:08:29,708 --> 00:08:30,916
احتمالاً
112
00:08:31,666 --> 00:08:33,291
ولی سخت میشه
113
00:08:33,416 --> 00:08:36,166
هر کاری که ارزشِ انجام داشته باشه سخته
114
00:08:36,250 --> 00:08:39,833
و فقط فکر کن: اگه انجامش بدیم،
115
00:08:39,916 --> 00:08:43,791
تو فرمانده ارتشِ یه امپراتوری میشی
116
00:08:43,916 --> 00:08:45,000
چی؟
117
00:08:45,083 --> 00:08:49,333
ما صاحب و حاکمِ زمینهای
بین اینجا و بریلا میشیم
118
00:08:49,416 --> 00:08:51,083
تقریباً تا دریای سیاه
119
00:08:51,166 --> 00:08:53,833
این یه کشور یا منطقه نیست، عشقم
120
00:08:53,916 --> 00:08:55,541
این یه امپراتوریه!
121
00:08:55,666 --> 00:08:58,416
یه ارتشِ امپراتوری
122
00:08:58,541 --> 00:09:02,416
که تمام آموزههای امپراتوریهای
باستان رو اجرایی میکنه
123
00:09:02,541 --> 00:09:07,416
اگه بتونی تو جنگ پیروز شی، میتونم
ساختارِ امپراتوری رو تکمیل کنم
124
00:09:12,166 --> 00:09:13,916
پس اینجوری انجامش میده
125
00:09:14,000 --> 00:09:16,250
هرزهی وحشتناک به فکرمون نفوذ میکنه
126
00:09:16,333 --> 00:09:19,458
و بهمون الهام میبخشه
دیوونگیش رو عملی کنیم
127
00:09:19,541 --> 00:09:21,791
آره، همینطوره
128
00:09:21,916 --> 00:09:24,166
ولی تصور کن
129
00:09:24,291 --> 00:09:25,916
تصور کن
130
00:09:26,000 --> 00:09:30,791
یه امپراتوری تحتِ حکومت چهار زن
131
00:09:31,875 --> 00:09:34,375
خونآشامها و خواهرها
132
00:09:38,625 --> 00:09:40,833
خونآشامها و خواهرها،
133
00:09:40,916 --> 00:09:43,041
ما یه نقشه داریم
134
00:10:06,458 --> 00:10:08,791
شاید دیوونه باشن، ولی حواسشون جمعه
135
00:10:24,041 --> 00:10:26,291
وقتِ بازی کردنه
136
00:10:26,375 --> 00:10:28,625
استادی به خرج بده، مرد جوان
137
00:10:40,041 --> 00:10:41,750
کاهنِ اعظم سالا!
138
00:10:41,833 --> 00:10:47,041
دوباره بابتِ این فرصت برای کسبِ بینشی نسبت
به فلسفهی جدید و شگفتانگیزتون تشکر میکنم
139
00:10:47,541 --> 00:10:51,375
ای کاش جوری باهام حرف نزنی انگار دیوونهم،
140
00:10:51,458 --> 00:10:53,083
سنت جرمین
141
00:10:53,166 --> 00:10:56,333
من یه بچهی روانی نیستم
142
00:10:56,416 --> 00:11:01,583
که اگه سرم رو نوازش نکنی
خودم رو خیس کنم
143
00:11:01,666 --> 00:11:05,791
خب... معذرت میخوام
144
00:11:06,666 --> 00:11:08,750
معذرت لازم نیست
145
00:11:08,833 --> 00:11:11,208
فقط بهتر باش
146
00:11:11,291 --> 00:11:14,375
بله. البته. ممنون
147
00:11:18,875 --> 00:11:21,041
جای... قشنگیه
148
00:11:38,000 --> 00:11:40,291
خیلی قشنگه
149
00:11:41,000 --> 00:11:42,500
همین کفایت میکنه
150
00:11:50,041 --> 00:11:54,166
این بخشی از کتابخونهست.
میتونی از اینجا شروع کنی.
151
00:11:55,291 --> 00:11:58,541
روشِ قفسهبندیتون خیلی اصیله
152
00:11:58,666 --> 00:12:00,083
بله، خب...
153
00:12:00,166 --> 00:12:05,041
با توجه به شرایط کلی، دیگه نیازی بهشون نبود
154
00:12:05,166 --> 00:12:07,166
ولی تو قانعم کردی
155
00:12:07,250 --> 00:12:11,083
که شاید هنوزم یه ارزشی داشته باشن
156
00:12:11,166 --> 00:12:13,291
خب... مشغول شو
157
00:12:20,916 --> 00:12:25,041
میشه اشاره کنم که مجسمهای
که از دیوار آویزون کردید برعکسه؟
158
00:12:25,791 --> 00:12:29,291
وقتی مهمونمون رسید کله پا شد
159
00:12:29,416 --> 00:12:32,416
چیزی نیست که زیاد بهش فکر کنیم
160
00:12:32,541 --> 00:12:36,541
شاید حتی الان جهتِ درستی رو نشون میده
161
00:12:37,166 --> 00:12:38,458
به سمتِ جهنم
162
00:12:38,541 --> 00:12:41,916
جایی که موجود شبرو ازش اومد.
"مهمونتون"
163
00:12:43,041 --> 00:12:47,291
چرا بهشون میگیم "موجوداتِ شبرو،"
164
00:12:47,375 --> 00:12:48,583
سنت جرمین؟
165
00:12:51,125 --> 00:12:52,666
خب، چون...
166
00:12:53,791 --> 00:12:55,791
اونا فقط شبها میان بیرون، به گمونم
167
00:12:55,875 --> 00:13:00,041
یا ترجمهی سادهای از یه کلمهی دراز پروسیه
168
00:13:00,125 --> 00:13:02,125
ولی اونا نور میارن
169
00:13:02,208 --> 00:13:06,958
و حتی معنی اسمِ لوسیفر "آورندهی نوره"
170
00:13:07,916 --> 00:13:11,291
تو ایمانت به خدا رو از دست دادی، کاهنِ اعظم؟
171
00:13:12,125 --> 00:13:13,541
نه اصلاً
172
00:13:13,666 --> 00:13:16,791
خدا همه چی رو خلق کرده
173
00:13:16,875 --> 00:13:19,125
خدا جهنم رو خلق کرده
174
00:13:19,208 --> 00:13:21,083
اگه خدا بینقصه،
175
00:13:21,166 --> 00:13:24,875
پس فرستادنِ لوسیفر به جهنم نقشۀ خودشه
176
00:13:25,833 --> 00:13:29,458
حکمتِ جهنم و موجوداتِ شبروش
177
00:13:29,541 --> 00:13:32,291
حکمتِ خداست
178
00:13:33,250 --> 00:13:37,750
متوجه نمیشی چطور همش به طرز
وحشتناکی با عقل جور در میاد؟
179
00:13:38,541 --> 00:13:40,666
البته که شگفت انگیزه
180
00:13:40,750 --> 00:13:42,291
بگو ببینم...
181
00:13:42,375 --> 00:13:46,958
اون نماد رو چطوری برای مشخص
کردن خودتون ابداع کردید؟
182
00:13:47,041 --> 00:13:48,333
این؟
183
00:13:48,416 --> 00:13:52,708
کسایی از ما که شاهد حضور
مهمون بودیم میبندیمش
184
00:13:52,791 --> 00:13:55,791
چون خودش اون رو بهمون داد
185
00:13:55,875 --> 00:13:57,875
میدونی معنیش چیه؟
186
00:13:57,958 --> 00:14:01,500
- این نشانِ اونه
- نه، سالا
187
00:14:01,625 --> 00:14:04,500
این نماد شیمیاییِ سولفوره
188
00:14:05,125 --> 00:14:08,666
که فیلسوفها ازش برای اشاره
به جهنم استفاده میکنن
189
00:14:10,250 --> 00:14:13,041
ما نشانِ جهنم رو به بازو بستیم؟
190
00:14:13,125 --> 00:14:14,458
بله
191
00:14:15,458 --> 00:14:17,541
خارقالعادهست!
192
00:14:21,625 --> 00:14:23,291
البته
193
00:14:23,375 --> 00:14:26,791
تو مرد خردمندی هستی، سنت جرمین
194
00:14:26,916 --> 00:14:29,541
اعتراف میکنم تردیدهایی در موردت داشتم
195
00:14:29,625 --> 00:14:34,291
ولی خوشحال میشم که دانشت
رو با ما در میون بذاری
196
00:14:34,375 --> 00:14:36,666
خواهش میکنم! شروع کن!
197
00:14:37,458 --> 00:14:38,833
گنج بیشتری برامون پیدا کن
198
00:14:38,916 --> 00:14:43,166
تا شاید دانشِ خودمون رو نسبت
به حقیقتِ امور افزایش بدیم
199
00:14:44,125 --> 00:14:47,416
به زودی برات نون و شراب میارن
200
00:14:52,750 --> 00:14:54,250
ولی خواهش میکنم...
201
00:14:54,333 --> 00:14:58,583
فعلاً از این سال بیرون نرو
202
00:14:58,666 --> 00:15:01,250
جاهای دیگه کارهای زیادی در حال انجامه،
203
00:15:01,333 --> 00:15:04,583
و من باشم مزاحمتی براش ایجاد نمیکنم
204
00:15:04,666 --> 00:15:06,541
- بله؟
- بله
205
00:15:06,625 --> 00:15:09,833
البته. فقط این سالن... فعلاً
206
00:15:09,916 --> 00:15:11,291
عالیه
207
00:15:44,166 --> 00:15:46,041
چیکار میکنیم؟
208
00:15:46,125 --> 00:15:48,291
داریم اطلاعات جمع میکنیم
209
00:15:48,416 --> 00:15:50,291
با منطقه آشنا میشیم
210
00:15:51,041 --> 00:15:53,041
مثلِ یه دزد حرف میزنی
211
00:15:53,125 --> 00:15:55,166
من یه دوره گردم، سایفا
212
00:15:55,291 --> 00:15:58,041
نمیتونم با یه گاری کوچولو از راه برسم
213
00:15:58,166 --> 00:16:01,500
در حالی که شنلِ سخنران پوشیدم
و از مردمِ محلی خیرات جمع کنم
214
00:16:01,583 --> 00:16:03,083
معلومه که دزد بودم
215
00:16:03,166 --> 00:16:05,666
میتونیم فقط از مردم چندتا سؤال بپرسیم
216
00:16:05,750 --> 00:16:06,791
هی
217
00:16:11,250 --> 00:16:12,791
اوه، خوبه
218
00:16:12,916 --> 00:16:15,291
اوه، خوبه! سلام!
219
00:16:15,416 --> 00:16:16,791
برو کنار
220
00:16:16,875 --> 00:16:17,916
با کمال میل!
221
00:16:18,041 --> 00:16:20,291
فقط چندتا سؤال ازت دارم
222
00:16:21,666 --> 00:16:24,916
هیچکس نزدیکِ خونهی ما نمیشه. برید
223
00:16:25,666 --> 00:16:27,791
آروم باش
224
00:16:33,666 --> 00:16:36,666
ما مهمونِ شهر قشنگتون هستیم
225
00:16:36,750 --> 00:16:39,250
فقط یه... مهمون بود
226
00:16:40,125 --> 00:16:43,541
خیلی خب... ما مسافریم،
227
00:16:43,625 --> 00:16:45,833
چند روزی اینجا متوقف شدیم
228
00:16:45,916 --> 00:16:48,541
و من و خدمتکارِ احمقم،
229
00:16:48,625 --> 00:16:52,166
ناخواسته متوجه صومعهی زیباتون شدیم...
230
00:16:52,250 --> 00:16:53,625
و...
231
00:16:55,166 --> 00:16:56,875
دستبندت
232
00:16:57,500 --> 00:16:59,791
قبلاً از نزدیک بهش نگاه نکرده بودم
233
00:16:59,875 --> 00:17:02,791
کافیه. برید کنار
234
00:17:02,875 --> 00:17:05,041
ما از اینجا محافظت میکنیم
235
00:17:05,750 --> 00:17:07,291
در مقابل چی؟
236
00:17:07,375 --> 00:17:09,000
آدمای فضول
237
00:17:09,083 --> 00:17:10,583
هرکسی که سعی داره دخالت کنه
238
00:17:10,666 --> 00:17:13,208
هرکی که سر راه کارمون قرار میگیره
239
00:17:13,291 --> 00:17:16,041
میدونی علامتِ روی بازوت چیه؟
240
00:17:16,166 --> 00:17:18,125
بازدیدکننده این رو بهمون داد
241
00:17:19,041 --> 00:17:22,125
کار چیه؟ اون تو چیکار میکنید؟
242
00:17:23,041 --> 00:17:24,291
دیگه کافیه
243
00:17:25,208 --> 00:17:27,083
شما تازه واردید
244
00:17:27,166 --> 00:17:29,958
پس، به خاطر یه زندگی آروم،
245
00:17:30,041 --> 00:17:32,250
این فرصت رو بهتون میدم
246
00:17:32,333 --> 00:17:35,375
اینجا همه میدونن که نباید
به صومعه نزدیک بشن
247
00:17:35,500 --> 00:17:39,166
اینجا همه میدونن که نباید سؤال بپرسن
248
00:17:39,250 --> 00:17:41,541
تنهامون بذارید
249
00:17:41,666 --> 00:17:43,791
ما کار داریم
250
00:17:43,875 --> 00:17:45,166
باشه
251
00:17:45,291 --> 00:17:48,291
خیلی ممنون بابتِ لطف و محبتتون
252
00:17:52,500 --> 00:17:54,041
شلاقت رو آماده کن
253
00:17:54,166 --> 00:17:55,791
فقط یه چیز دیگه
254
00:17:56,958 --> 00:17:59,208
سخنرانها معمولاً تو شهرها
قربانی خشونت میشن،
255
00:17:59,291 --> 00:18:01,041
چون ما سلاح حمل نمیکنیم
256
00:18:01,166 --> 00:18:04,541
برای همین یاد میگیریم چطور تشخیص بدیم
یکی چاقو مخفی کرده
257
00:18:05,791 --> 00:18:08,791
فکر نمیکنید کاهنهایی که بازوبند
جادویی با نشان جهنم بستن
258
00:18:08,875 --> 00:18:12,291
و زیر لباسهاشون خنجر مخفی
کردن یکم زیادی تابلوئه...
259
00:18:12,375 --> 00:18:13,791
حتی برای یه شهر کوچیک
260
00:18:17,625 --> 00:18:19,375
تحتِ تأثیر قرار گرفتم
261
00:18:25,625 --> 00:18:27,833
کاهنهای چاقو به دست
262
00:18:27,916 --> 00:18:29,708
دوباره ماجرای گریژیت داره تکرار میشه
263
00:18:29,791 --> 00:18:31,351
مطمئنی یکم مبالغه نکردی؟
264
00:18:31,375 --> 00:18:33,916
یعنی، تو یه جورایی عادت داری...
265
00:18:34,750 --> 00:18:36,250
شاید
266
00:18:36,333 --> 00:18:39,333
ولی آدمای مطمئن معمولاً لایق و مراقب هستن
267
00:18:39,583 --> 00:18:41,291
آدمای مضطرب مرتکبِ اشتباه میشن
268
00:18:41,916 --> 00:18:45,500
ترجیح میدادم تو کارشون
مضطرب بودن تا خوشحال
269
00:18:50,250 --> 00:18:52,333
اگه فکر میکردم با رفتن جلوی در صومعه
270
00:18:52,416 --> 00:18:55,166
و ایجاد مزاحمت برای چندتا کاهنِ
دیوانه مشکل رو حل میکنه...
271
00:18:55,250 --> 00:18:57,666
قطعاً خودم انجامش میدادم دیگه
272
00:18:58,291 --> 00:19:00,416
اونجا بوی گند جادو میده
273
00:19:00,541 --> 00:19:03,000
دارن اون تو کارِ وحشتناکی انجام میدن
274
00:19:40,291 --> 00:19:41,750
یه سؤال دارم
275
00:19:42,625 --> 00:19:44,291
اوه، محضِ رضای خدا
276
00:19:44,416 --> 00:19:47,666
من فقط برای این زنده هستم که
کارمیلا یه آهنگرِ روح لازم داره
277
00:19:47,791 --> 00:19:50,375
وانمود نکن این چیزی غیر از اینه
278
00:19:51,875 --> 00:19:53,416
به سؤالت جواب میدم
279
00:19:54,166 --> 00:19:59,041
آره، کارمیلا تو رو زنده نگه داشته
چون یه آهنگر روح لازم داره
280
00:20:00,625 --> 00:20:02,916
حالا تو به سؤال من جواب بده
281
00:20:06,000 --> 00:20:07,500
سمّی نیست
282
00:20:17,500 --> 00:20:18,500
خیلی خب
283
00:20:19,291 --> 00:20:20,291
خوبه
284
00:20:21,000 --> 00:20:22,416
تو چی دوست داری؟
285
00:20:25,125 --> 00:20:27,416
- چی؟
- به اندازۀ کافی واضحه
286
00:20:27,541 --> 00:20:30,333
بیا از چیزی حرف بزنیم که دوست داری
287
00:20:32,500 --> 00:20:35,291
کفش
288
00:20:35,375 --> 00:20:38,375
منصفانهست. سیب یه سؤال دیگه هم برام خرید؟
289
00:20:40,875 --> 00:20:41,916
چرا که نه؟
290
00:20:42,666 --> 00:20:44,416
خیلی خب، بپرس ببینم
291
00:20:45,291 --> 00:20:47,416
دراکولا قرار بود چی بهت بده؟
292
00:20:48,666 --> 00:20:51,541
من... متوجه سؤالت نمیشم
293
00:20:51,625 --> 00:20:54,416
تو به ساختِ ارتشی برای دراکولا کمک میکردی
294
00:20:54,500 --> 00:20:56,375
بهش مشاوره میدادی
295
00:20:56,458 --> 00:20:58,583
اون میخواست همۀ انسانها رو بکشه...
296
00:20:58,666 --> 00:20:59,750
این رو نمیدونستم
297
00:21:00,416 --> 00:21:02,541
تا مدتی بعد بهش پی نبرده بودم
298
00:21:03,666 --> 00:21:05,791
فکر میکردم قراره یه جور دستچین باشه
299
00:21:05,916 --> 00:21:09,541
و جمعیتِ انسانها کنترل و محدود بشه
300
00:21:10,291 --> 00:21:11,791
واقعاً؟
301
00:21:11,875 --> 00:21:14,291
دقیقاً نقشهی ما هم همینه
302
00:21:15,041 --> 00:21:17,250
پس اون بهت دروغ گفت؟
303
00:21:20,041 --> 00:21:23,666
اون... یه چیزهایی رو نگفت
304
00:21:23,791 --> 00:21:26,041
خب، بیخیال
305
00:21:26,125 --> 00:21:30,583
برای انجام این کاری که در موردش بهت
دروغ گفت قرار بود چی بهت بده؟
306
00:21:30,666 --> 00:21:34,416
پاداشت برای خدمت به مردی که در
مورد قصد و نیتش دروغ گفت چی بود؟
307
00:21:36,458 --> 00:21:42,541
فرض میکردم خارج از هر حصاری که اطرافِ
انسانهای باقیمونده قرار بدن زندگی میکنم
308
00:21:42,625 --> 00:21:44,166
فرض کردی
309
00:21:44,250 --> 00:21:47,458
مطمئن نیستم چنین گفتگویی بینمون بوده باشه
310
00:21:47,541 --> 00:21:50,750
اون بازم به موجوداتِ شبرو نیاز پیدا میکرد
311
00:21:50,833 --> 00:21:52,083
به نظر برای نصیحتم ارزش قائل بود،
312
00:21:52,166 --> 00:21:54,541
پس شاید یه نقشی تو دربارش حفظ میکردم
313
00:21:54,666 --> 00:21:58,166
"فرض میکردم" "به نظر میومد" "شاید"
314
00:21:58,291 --> 00:22:00,625
تو پاداشی نمیخواستی، هکتور؟
315
00:22:00,708 --> 00:22:04,166
یا فقط انتظار داشتی یه چیزی بهت هدیه شه؟
316
00:22:07,708 --> 00:22:11,125
خب... چی میخوای؟
317
00:22:11,208 --> 00:22:14,208
من لزوماً دنبال پاداش نبودم
318
00:22:14,333 --> 00:22:15,583
به کارش اعتقاد داشتم
319
00:22:15,666 --> 00:22:18,375
ولی مشخصه که یه انتظاری داشتی
320
00:22:18,541 --> 00:22:21,666
حتی اگه فقط بخشیده شدن از سلاخی بوده باشه
321
00:22:22,291 --> 00:22:25,041
یا نگه داشته شدن تو یه قفس
322
00:22:25,166 --> 00:22:26,916
پس این خوب از آب در اومد
323
00:22:28,000 --> 00:22:30,750
جدی میگم
324
00:22:30,833 --> 00:22:32,458
غیر از کفش
325
00:22:33,541 --> 00:22:35,666
خب، این یه گفتگوی جدی نیست
326
00:22:35,791 --> 00:22:37,416
چرا، هست
327
00:22:37,541 --> 00:22:40,041
چون کارمیلا اجرای نقشههاش
328
00:22:40,125 --> 00:22:42,666
برای تحتِ سلطه در آوردن جمعیت
انسانها رو شروع کرده
329
00:22:43,333 --> 00:22:45,583
کشتار دلسوزانه و اگه این عبارت بهت برنخوره،
330
00:22:45,666 --> 00:22:47,416
غذای انسانی
331
00:22:48,416 --> 00:22:52,250
این همون نقشهست که دراکولا
بهت ارائه کرده بود، آره؟
332
00:22:52,333 --> 00:22:53,958
تقریباً همونه
333
00:22:54,083 --> 00:22:55,833
فقط اون دروغ میگفت...
334
00:22:55,916 --> 00:22:59,375
و قصد داشت نژاد بشر رو منقرض کنه، آره؟
335
00:23:00,291 --> 00:23:01,291
آره
336
00:23:01,916 --> 00:23:03,541
ما دروغ نمیگیم
337
00:23:03,666 --> 00:23:06,541
و انتظار نداریم مفت کار کنی
338
00:23:07,000 --> 00:23:08,500
یا حتی در ازای کفش
339
00:23:09,625 --> 00:23:10,791
یعنی دارید بهم رشوه میدید
340
00:23:10,916 --> 00:23:13,375
اوه، محضِ رضای خدا. داریم بهت دستمزد میدیم
341
00:23:14,125 --> 00:23:15,666
اینجا هیچکس کینهای به دل نداره، هکتور
342
00:23:15,750 --> 00:23:19,750
من نمیگم کارمیلا تو رو تو یه
گاری پر از پر قو آورده اینجا
343
00:23:19,875 --> 00:23:21,875
اون عصبانی بود، آره
344
00:23:22,625 --> 00:23:26,041
ولی اگه تو بریلا ولت میکرد،
به نظرت امروز زنده بودی؟
345
00:23:26,875 --> 00:23:28,416
شاید هنوز کفشهام رو داشتم
346
00:23:29,000 --> 00:23:32,041
خب، پس در حالی که کفش به پا داشتی میمردی
347
00:23:35,916 --> 00:23:37,916
دراکولا ازم محافظت میکرد
348
00:23:38,541 --> 00:23:41,291
- میدونم که اینکارو میکرد
- اوه، مطمئنم
349
00:23:41,375 --> 00:23:44,375
گرچه تصمیم گرفته بود تمام
انسانهای روی زمین رو بکشه
350
00:23:44,458 --> 00:23:46,458
چون اونا زنش رو کشتن
351
00:23:46,541 --> 00:23:49,791
مطمئنم تو تنها بازماندۀ نژاد انسان میشدی
352
00:23:49,875 --> 00:23:51,916
کاملاً با عقل جور در میاد
353
00:23:52,000 --> 00:23:54,875
نیمهی پر لیوان اینه که
بعد از مرگ تمام جمعیتِ زمین
354
00:23:54,958 --> 00:23:57,333
میتونستی هر خونهای دلت میخواست انتخاب کنی
355
00:24:00,458 --> 00:24:02,041
مگر اینکه داشت بهت دروغ میگفت
356
00:24:03,041 --> 00:24:04,541
ولی اگه تو داری بهم دروغ میگی چی؟
357
00:24:04,666 --> 00:24:07,041
اوه، مجبور نیستم بهت دروغ بگم
358
00:24:07,166 --> 00:24:09,250
علاقهای به اعتماد ندارم
359
00:24:09,333 --> 00:24:11,708
اعتماد دیپلماسی رو خراب میکنه
360
00:24:13,041 --> 00:24:14,708
این فقط تجارته
361
00:24:15,416 --> 00:24:19,041
تو تجارت، مجبور نیستیم به هم
اعتماد داشته باشیم، مگه نه؟
362
00:24:19,166 --> 00:24:20,791
مجبور نیستیم حدس بزنیم
363
00:24:20,875 --> 00:24:23,916
سادهست. قوانینی هستن
364
00:24:24,000 --> 00:24:25,625
من یه چیزی بهت میدم،
365
00:24:25,708 --> 00:24:27,208
تو یه چیزی به من میدی
366
00:24:36,125 --> 00:24:38,291
میدونی که وقتی یه موجود شبرو میسازم،
367
00:24:38,375 --> 00:24:40,541
اونا تحتِ فرمان من هستن
368
00:24:40,666 --> 00:24:42,416
اونا به من وفادارن
369
00:24:42,541 --> 00:24:44,381
خب، شاید یه وقت دیگه در موردش حرف بزنیم
370
00:24:44,458 --> 00:24:47,875
تا اون موقع... چندتا کفش برات میارم
371
00:24:48,416 --> 00:24:50,041
و باید در ازاش چی بهت بدم؟
372
00:24:51,291 --> 00:24:52,791
یکم دیگه باهام حرف بزن
373
00:24:55,416 --> 00:24:56,541
در چه موردی؟
374
00:24:56,666 --> 00:24:58,166
هرچی که دوست داری
375
00:24:59,041 --> 00:25:01,416
آهنگِ صدات رو دوست دارم
376
00:25:01,541 --> 00:25:03,416
آدمِ جالبی هستی
377
00:25:03,500 --> 00:25:06,125
آخه، یه نگاه به خودت بنداز.
به چندین نحو مختلف کتک خوردی،
378
00:25:06,208 --> 00:25:07,916
و از خودت ناامید نمیشی
379
00:25:08,625 --> 00:25:10,666
این... خیلی خوبه
380
00:25:20,916 --> 00:25:22,583
نمیتونم قولِ یه جفت کفش قشنگ رو بدم
381
00:25:23,375 --> 00:25:25,000
تا وقتی که سوراخ نباشن کافیه
382
00:25:25,083 --> 00:25:27,791
اوه، پس حالا فازِ اشراف زادگی برداشتی
383
00:26:29,541 --> 00:26:33,416
نیازی نیست از من بترسی.
ما فقط داریم رد میشیم.
384
00:26:34,250 --> 00:26:35,375
نه
385
00:26:36,666 --> 00:26:37,916
نه؟
386
00:26:38,041 --> 00:26:41,125
نه. تو وارد جنوا نمیشی
387
00:26:41,208 --> 00:26:44,708
با هیولاهات برگرد و سوار کشتیت شو و برو
388
00:26:46,625 --> 00:26:49,916
به نظر میاد کشتیم قبلاً رفته
389
00:26:50,791 --> 00:26:52,916
ناخدای زرنگی داره
390
00:26:53,000 --> 00:26:56,000
عقلِ اون بود که بهم یادآوری کرد
دست از دعا کردن برداشتم
391
00:26:56,791 --> 00:26:58,500
میتونی تصور کنی؟
392
00:26:59,375 --> 00:27:03,916
من دست از دعا و نیایش برداشتم،
و حتی خودمم متوجه نشدم
393
00:27:04,666 --> 00:27:07,166
تبدیل به چه هیولایی شدم
394
00:27:08,250 --> 00:27:12,791
تو که نمیخوای تو این بندر قشنگتون
تبدیل به هیولا بشم، مگه نه؟
395
00:27:13,916 --> 00:27:15,750
بذار ما رد بشیم
396
00:27:16,416 --> 00:27:17,416
نه
397
00:27:18,000 --> 00:27:21,791
کشتیِ من رفته، و باید برم شمال
398
00:27:22,541 --> 00:27:24,250
بذارید رد بشیم
399
00:27:24,333 --> 00:27:28,208
اگه مجبور باشیم تو و موجوداتِ
کثیفت رو به دریا میرونیم
400
00:27:28,291 --> 00:27:30,583
میدونیم چه اتفاقی تو والکیا افتاده
401
00:27:30,666 --> 00:27:32,750
اینجا اتفاق نمیوفته
402
00:27:36,041 --> 00:27:39,666
باورم نمیشه دوباره این اتفاق میوفته
403
00:27:40,625 --> 00:27:42,291
احمقانهست
404
00:27:42,416 --> 00:27:45,125
من دیگه... نمیتونم
405
00:27:45,916 --> 00:27:51,583
چرا مدام یه کار رو تکرار میکنم
و انتظار نتیجهی متفاوتی دارم؟
406
00:27:51,666 --> 00:27:54,416
مگه این تعریفِ دیوانگی نیست؟
407
00:27:55,125 --> 00:27:56,666
من دیوونه شدم؟
408
00:27:59,291 --> 00:28:01,291
میدونید... یه روزی،
409
00:28:01,375 --> 00:28:04,375
آخرین نفرتون ازم میپرسه،
410
00:28:04,458 --> 00:28:09,166
"چرا با شخصِ دراکولا برای قتلِ
کل مردم همکاری کردی؟"
411
00:28:10,166 --> 00:28:12,500
و میدونید من چی میگم؟
412
00:28:13,250 --> 00:28:16,541
به خاطر اینه که شما همگی خیلی گستاخید
413
00:28:26,916 --> 00:28:28,875
برام مواد تازه بیارید!
414
00:28:55,651 --> 00:29:04,051
« زیرنویس از سینا صداقت »
.: SinCities :.