1 00:00:16,000 --> 00:00:25,000 « AbG مترجـم: ســــروش » 2 00:00:27,042 --> 00:00:28,208 کجاست پس؟ 3 00:01:03,083 --> 00:01:06,625 ،اگه مجبور باشم "آقا" صدات کنم کلاً تسلیم می‌شم و 4 00:01:06,708 --> 00:01:09,292 میرم شهر ارواح، با یه ساحرۀ دیوونه‌ای زندگی می‌کنم 5 00:01:09,375 --> 00:01:11,917 که احتمالاً موقع خوابم چشمامـو از حدقه در میاره 6 00:01:19,667 --> 00:01:22,333 فکر کنم دیگه زیادی تو تنهایی سر کرده‌م 7 00:02:00,958 --> 00:02:04,167 ویرانی و آتش‌سوزی باید به پایان برسه 8 00:02:04,250 --> 00:02:07,625 ،مردم رو بکشید ولی شهرو سر پا نگه‌دارید 9 00:02:07,708 --> 00:02:08,708 به بقیه هم بگید 10 00:02:12,208 --> 00:02:16,167 شاید افراد دیگه‌ای یه‌روز ساکن این شهر بشن 11 00:02:16,250 --> 00:02:20,792 یا شایدم، تبدیل به آثار باستانی بشه 12 00:02:26,375 --> 00:02:28,667 یه ایدۀ امیدبخش دیگه 13 00:02:28,750 --> 00:02:31,375 که تو نطفه خفه شد 14 00:02:32,708 --> 00:02:35,167 شب زیباییـه 15 00:02:43,083 --> 00:02:45,083 اون دیگه چه کوفتیه؟ 16 00:02:45,167 --> 00:02:49,500 ،خب اون، به احتمال خیلی‌زیاد خودِ جهنمـه 17 00:02:49,583 --> 00:02:51,042 اون‌وقت تو از کجا می‌دونی؟ 18 00:02:51,125 --> 00:02:53,417 "با گذروندن یه شب افتضاح با شاه "بوهم 19 00:02:53,500 --> 00:02:56,167 و یه کیسه از چیزی که آخر سر معلوم شد تریاک نبوده 20 00:02:56,250 --> 00:02:58,125 واقعاً الان وقتِ داستان‌سرایی نداریم 21 00:02:58,208 --> 00:02:59,875 می‌تونی اون در ورودی به جهنمـو ببندیش؟ 22 00:02:59,958 --> 00:03:02,500 خب، همچینـم ساده نیست 23 00:03:02,583 --> 00:03:04,875 ولی تلاشمـو می‌کنم 24 00:03:37,125 --> 00:03:39,208 سایفا، هوامـو داری؟ 25 00:03:40,458 --> 00:03:41,458 همیشه 26 00:06:24,125 --> 00:06:26,083 این لامصب چطوری هنوزم سر پاست؟ 27 00:06:26,167 --> 00:06:30,750 چون مملوء از روح‌های قربانیان تازه به‌قتل‌رسیده‌ست 28 00:06:30,833 --> 00:06:33,750 یعنی میگی، باید چند مرتبه بُکشمش؟ 29 00:06:33,833 --> 00:06:36,792 بعد می‌گن شب‌ها تو روستاها نمی‌شه هیچ‌کار جالبی انجام داد 30 00:07:18,417 --> 00:07:20,208 سالا.. مرتیکۀ گوه 31 00:07:25,875 --> 00:07:28,375 خیلی فِرزی 32 00:07:33,792 --> 00:07:36,500 شکستم دادی. دست مریزاد 33 00:07:38,708 --> 00:07:40,917 ولی نمی‌تونی پیروزِ جنگ بشی 34 00:07:41,000 --> 00:07:42,417 افراد من همه‌جا هستن 35 00:07:42,500 --> 00:07:43,750 دیگه تمومه 36 00:07:43,833 --> 00:07:46,000 تو که مُردی رفت 37 00:07:46,083 --> 00:07:47,458 !ولم کن 38 00:07:49,208 --> 00:07:50,708 سالا 39 00:07:50,792 --> 00:07:53,542 از این زمین پشتی برو سمت جنگل 40 00:07:53,625 --> 00:07:57,625 به دو راهی که رسیدی، برو سمت راست و از نهر رد شو تا برسی به درخت سیب 41 00:07:57,708 --> 00:07:58,917 بعد جلوش وایسا 42 00:08:00,208 --> 00:08:01,833 اونجا جای امنِ خودت رو می‌بینی 43 00:08:01,917 --> 00:08:05,000 چرا؟ چرا باید اینو بهم بگی؟ 44 00:08:06,625 --> 00:08:09,083 کاشف به عمل اومد که 45 00:08:09,167 --> 00:08:12,042 راجع به همه‌چیز حق با خودت بود 46 00:08:13,500 --> 00:08:15,458 !بدو، سالا 47 00:10:11,375 --> 00:10:14,000 نمی‌تونم کنترلش کنم 48 00:10:14,083 --> 00:10:15,292 لعنت بشه 49 00:10:15,375 --> 00:10:17,083 !لعنت به تو 50 00:10:21,917 --> 00:10:26,000 آخه همۀ این‌کارا به‌خاطر برگردوندنِ "ولاد تپش"ـه؟ 51 00:10:26,083 --> 00:10:29,167 این‌همه مرگ‌ومیر و وحشت به‌خاطر اون زالوی لعنتی؟ 52 00:10:30,542 --> 00:10:32,958 آره. همۀ این‌کارا 53 00:10:33,042 --> 00:10:35,000 تمام این قدرتی که از 54 00:10:35,083 --> 00:10:37,958 سلاخی یک شهر و بعلیدن روح‌شون به‌دست آوردین 55 00:10:38,042 --> 00:10:40,958 من نمی‌تونم دروازۀ توی دالان رو ببندم 56 00:10:41,042 --> 00:10:42,792 !ولی.. تو که می‌تونی 57 00:10:44,000 --> 00:10:48,000 چیزی که می‌خوام ببینمـو !نشونم بده، حروم‌زاده 58 00:10:48,083 --> 00:10:50,542 الحق که جادوگره 59 00:11:02,875 --> 00:11:04,125 !نشونم بده 60 00:11:13,917 --> 00:11:15,542 !بلمونت! بُکشش 61 00:11:48,417 --> 00:11:50,625 !دارم دالان رو می‌بندم 62 00:11:50,708 --> 00:11:52,125 !سریع فلنگـو ببندید 63 00:11:53,208 --> 00:11:54,917 !ممنونم 64 00:11:55,000 --> 00:11:57,167 !از جفت‌تون ممنونم 65 00:11:57,250 --> 00:11:59,708 !می‌بینم‌تون 66 00:12:13,000 --> 00:12:14,417 موضوع چیه؟ 67 00:12:14,500 --> 00:12:16,208 داشتی بهمون دروغ می‌گفتی 68 00:12:16,292 --> 00:12:17,167 نه خیر 69 00:12:17,250 --> 00:12:18,458 چرا 70 00:12:18,542 --> 00:12:20,417 چون همه به ما دروغ می‌گن 71 00:12:20,500 --> 00:12:22,583 همه از ما پنهون‌کاری می‌کنن 72 00:12:22,667 --> 00:12:25,667 تو کمکی بهمون نمی‌کنی چون هیچکس به ما کمک نمی‌کنه 73 00:12:25,750 --> 00:12:28,208 یه‌فکری واسه جابه‌جاییِ این قلعه می‌کنیم 74 00:12:28,292 --> 00:12:30,125 همۀ رازهاتـو کشف می‌کنیم 75 00:12:30,208 --> 00:12:32,708 و با استفاده ازشون امپراتوری خودمونـو بنا می‌کنیم 76 00:12:32,792 --> 00:12:34,750 من همه‌چی بهتون دادم 77 00:12:34,833 --> 00:12:37,417 نه خیر. هیچکس به ما چیزی نمیده 78 00:12:38,542 --> 00:12:41,708 نصف جهان به ما دروغ گفتن و بهمون خیانت کردن 79 00:12:42,708 --> 00:12:45,500 بعد توقع داری باور کنیم تو فرقی با بقیه‌شون داری؟ 80 00:12:46,667 --> 00:12:48,000 سعیمـو کردم 81 00:12:49,042 --> 00:12:52,167 بهمون جادو یاد ندادی قلعه رو جابه‌جا نمی‌کنی 82 00:12:52,250 --> 00:12:54,042 تو هم مثل بقیه‌ای 83 00:12:54,125 --> 00:12:57,167 خواهش می‌کنم می‌دونم زندگی سختی داشتین 84 00:12:58,333 --> 00:13:00,833 اما دنیا دشمن شما نیست 85 00:13:02,083 --> 00:13:04,667 من دشمن شما نیستم 86 00:13:06,917 --> 00:13:08,208 معلومه که نیستی 87 00:13:11,208 --> 00:13:12,833 !چون زنده نیستی که باشی 88 00:13:31,250 --> 00:13:34,375 بهتون گفتم پدرم از سلاح‌های جادویی خوشش نمی‌اومد 89 00:13:36,625 --> 00:13:38,625 نگفتم خودم ازشون استفاده نمی‌کنم 90 00:13:54,083 --> 00:13:55,667 من هیچ دروغی بهتون نگفتم 91 00:14:35,917 --> 00:14:38,333 سالا رو کشتم 92 00:14:38,417 --> 00:14:40,333 کجاست؟ 93 00:14:46,500 --> 00:14:48,958 از زمین پشتی برید سمت جنگل 94 00:14:49,042 --> 00:14:51,083 ،به دو راهی که رسیدین برید دست راست 95 00:14:52,917 --> 00:14:54,000 پیداش می‌کنید 96 00:14:55,542 --> 00:14:56,708 چاقومـو پیدا کنید 97 00:14:57,667 --> 00:14:58,667 چرا؟ 98 00:14:58,750 --> 00:15:03,542 چون تو جهنم منتظر اون سگ‌پدر می‌مونم و 99 00:15:03,625 --> 00:15:06,833 وقتی رسید، دوباره جر وا جرش می‌کنم 100 00:15:16,167 --> 00:15:18,333 خونه‌مـو بسوزون 101 00:17:00,083 --> 00:17:01,125 اونا چیه 102 00:17:02,458 --> 00:17:03,458 که زیرشه؟ 103 00:17:05,667 --> 00:17:07,833 از اینجا زیاد استفاده شده 104 00:17:07,917 --> 00:17:10,250 اون استخوان‌های ریز چی‌ان؟ 105 00:17:10,333 --> 00:17:11,750 استخوان حیوون؟ 106 00:17:28,000 --> 00:17:30,542 بهم گفت بسوزونمش 107 00:17:30,625 --> 00:17:32,875 به‌طرز باورنکردنی‌ای هنوز سر پاست 108 00:17:32,958 --> 00:17:35,833 آخه درسته یکی از معدود ساختمون‌های باقی‌مونده رو بسوزونیم؟ 109 00:17:35,917 --> 00:17:38,083 آخرین درخواستش بود دیگه 110 00:17:38,167 --> 00:17:39,417 می‌دونی چیه؟ 111 00:17:39,500 --> 00:17:41,458 بیا یه‌سر بریم تو 112 00:17:53,792 --> 00:17:56,792 فقط می‌خوام ببینم پشت اون در چه‌خبره 113 00:17:56,875 --> 00:17:58,500 به‌نظر کار درستی نمیاد 114 00:17:58,583 --> 00:18:02,458 بی‌خیال بابا. این یارو خیلی منظم بوده 115 00:18:02,542 --> 00:18:06,375 شاید یه‌چیزی اونجا باشه که به‌درد بازمانده‌ها بخوره 116 00:18:24,625 --> 00:18:28,333 بیا، هر داستان کوچیکی خیلی اهمیت داره 117 00:18:28,417 --> 00:18:30,750 یه حادثۀ کشاورزی. یه بیماری 118 00:18:30,833 --> 00:18:32,583 یه بچۀ گم‌شده 119 00:18:32,667 --> 00:18:34,000 باید اقرار کنم که 120 00:18:34,083 --> 00:18:36,542 گردوندنِ یه شهر به‌نظر همچین کار جالبی نمیاد 121 00:18:36,625 --> 00:18:39,250 اینم لذت‌های کوچیک خودشـو داره 122 00:18:39,333 --> 00:18:42,000 اون تکه‌های لباس داخل چاله 123 00:18:42,083 --> 00:18:43,917 استخوان‌های ریز 124 00:18:44,917 --> 00:18:46,042 آره 125 00:18:46,125 --> 00:18:48,750 گفت خودش سالا رو کشت 126 00:18:49,917 --> 00:18:50,958 آره 127 00:18:51,958 --> 00:18:53,083 اون چالۀ خودش بود 128 00:18:55,042 --> 00:18:57,125 ،اون قاضی شهر بود 129 00:18:57,208 --> 00:18:59,708 و لذت کوچیک خودشـو پیدا کرده‌بود 130 00:19:38,792 --> 00:19:41,833 می‌خوام همین‌الان از اینجا برم 131 00:19:43,292 --> 00:19:44,625 و دیگه هم برنگردم 132 00:19:56,750 --> 00:19:58,292 مورانا واقعاً نابغه‌ست 133 00:19:58,375 --> 00:20:01,375 البتۀ همه‌ش ایدۀ من بود 134 00:20:01,458 --> 00:20:03,292 ...من - ول کن، استریگا - 135 00:20:04,292 --> 00:20:06,875 بگو. بگو مورانا نابغه‌ست 136 00:20:06,958 --> 00:20:09,792 بازم ایدۀ من بود خب 137 00:20:09,875 --> 00:20:11,958 ایدۀ تو که معادلِ 138 00:20:12,042 --> 00:20:14,583 یه روستایی اسکل بود ،که بیاد اینجا و بگه 139 00:20:14,667 --> 00:20:18,167 فکر می‌کنم بتونیم با مشت‌زدن" "به یه ماهی، آتش روشن کنیم 140 00:20:18,250 --> 00:20:21,583 ،کلاً با عقل جور در نمی‌اومد ولی باز مورانا حلش کرد 141 00:20:21,667 --> 00:20:23,833 ول‌مون کن بابا 142 00:20:23,917 --> 00:20:26,500 استریگا، خودش می‌دونه 143 00:20:26,583 --> 00:20:28,042 نه خیرم 144 00:20:29,042 --> 00:20:30,333 چرا، می‌دونی 145 00:20:30,417 --> 00:20:32,583 آخه تو از کجا می‌دونی؟ 146 00:20:32,667 --> 00:20:33,958 چون من نابغه‌ام 147 00:20:35,375 --> 00:20:38,292 همه‌تون نابغه‌اید بابا، انقدر بحث نکنید 148 00:20:38,375 --> 00:20:41,000 این اینجا چی‌کار می‌کنه؟ 149 00:20:41,083 --> 00:20:43,542 لنور، اینجا اتاق ماست 150 00:20:43,625 --> 00:20:45,792 حتی نگهبان‌ها رو هم اینجا راه نمی‌دیم 151 00:20:48,083 --> 00:20:50,792 می‌خواستید هکتور کمک‌تون کنه دیگه ...واسه همینم 152 00:20:51,792 --> 00:20:54,042 هر از چندگاهی می‌تونه بیاد پیش‌مون بشینه 153 00:20:54,125 --> 00:20:55,583 بگیر 154 00:20:55,667 --> 00:20:56,875 این چیه؟ 155 00:20:56,958 --> 00:20:59,750 خب، ما چندتا خون‌آشام جادوگر اینجا داریم 156 00:20:59,833 --> 00:21:01,667 دادم یکی‌شون اینا رو بسازه 157 00:21:01,750 --> 00:21:03,875 اون کتابـه رو هم ازش قرض گرفتم 158 00:21:03,958 --> 00:21:08,250 هوم.. جادوگر آهنگره تصمیم شجاعانه‌ای بود 159 00:21:08,333 --> 00:21:12,250 استریگا نزدیک بود تا آخر عید بذارتش زیر نور آفتاب 160 00:21:12,333 --> 00:21:14,958 بعد از این‌که زره قدیمی‌شو ذوب کرد 161 00:21:15,042 --> 00:21:16,958 که واسه خودش پاهای نو درست کنه 162 00:21:17,042 --> 00:21:20,875 خود خودشه، پیرمرد نازنینیـه تیکِ عجیبی هم داره 163 00:21:20,958 --> 00:21:22,375 اینا حلقۀ بردگی‌ان 164 00:21:22,458 --> 00:21:25,667 یکی از حلقه‌ها موقعی که هکتور داشت به جونم قسم وفاداری می‌خورد 165 00:21:25,750 --> 00:21:28,042 سر از انگشتش در آورد 166 00:21:28,125 --> 00:21:29,458 جانم؟ 167 00:21:29,542 --> 00:21:32,292 آره. اون‌موقع لا پای من تشریف داشت 168 00:21:33,375 --> 00:21:36,417 ،خب همون‌طور که می‌دونید وقتی هکتور یه موجود شب‌رو خلق می‌کنه 169 00:21:36,500 --> 00:21:38,208 اون موجود بهش وفاداره 170 00:21:38,292 --> 00:21:39,333 !ولی حالا 171 00:21:39,417 --> 00:21:43,167 هکتور از طریق این حلقه‌ها به من پیوند خورده 172 00:21:43,250 --> 00:21:46,333 ،هر وقت یه موجود شب‌رو خلق کنه ،اون موجود بهش وفاداره 173 00:21:46,417 --> 00:21:50,208 ،خودشم که واسه من سوگند خورده در نتیجه اون موجود به منم وفادار می‌شه 174 00:21:51,208 --> 00:21:53,083 همۀ این حلقه‌ها هم بهم متصل‌ان 175 00:21:54,083 --> 00:21:58,500 ،حلقه رو که دست‌تون کنید موجود شب‌روش به شما هم وفادار می‌شه 176 00:21:58,583 --> 00:22:03,083 و اگه هکتور هر موقعی بخواد آسیبی ،بهمون بزنه یا حلقه رو در بیاره، یا فرار کنه 177 00:22:03,167 --> 00:22:05,667 متحملِ چنان دردی می‌شه که 178 00:22:05,750 --> 00:22:08,958 فکر می‌کنه قلب خودش از سینه‌ش کنده شده 179 00:22:09,042 --> 00:22:10,417 !مشکل، بی‌مشکل 180 00:22:12,333 --> 00:22:13,708 ...پشمام 181 00:22:15,208 --> 00:22:20,000 و در عوض، ما هم یکی از کلبه‌های قدیمی اطراف رو براش درست می‌کنیم که توش زندگی کنه 182 00:22:20,083 --> 00:22:21,750 قشنگ نوسازیش می‌کنیم 183 00:22:21,833 --> 00:22:25,083 ،اونم به‌خوبیِ ما زندگی خواهد کرد 184 00:22:25,167 --> 00:22:27,750 و می‌تونه آزادانه تو قلعه بچرخه 185 00:22:27,833 --> 00:22:29,917 بعید می‌دونم 186 00:22:30,000 --> 00:22:33,375 نه خیر. اونم باید یه‌چیزی از این معامله گیرش بیاد 187 00:22:33,458 --> 00:22:37,292 یه زندگی راحت احساس امنیت 188 00:22:38,542 --> 00:22:40,208 ...می‌تونم - ...مورانا - 189 00:22:40,292 --> 00:22:43,750 هیس آدمای اصل‌کاری دارن صحبت می‌کنن 190 00:22:43,833 --> 00:22:45,667 مورانا ترتیبش رو میده 191 00:22:45,750 --> 00:22:47,167 استریگا هم به ساخت‌وساز سازمان میده 192 00:22:47,250 --> 00:22:49,958 و کارمیلا با همۀ اینایی که گفتم موافقت می‌کنه و باهاش کنار میاد 193 00:22:52,708 --> 00:22:56,833 من نابغه نیستم نابغه اونـه 194 00:22:56,917 --> 00:23:01,542 خواهر خون‌آشام‌مون از اول نقشۀ خودشو داشته 195 00:23:01,625 --> 00:23:03,542 خدای من 196 00:23:04,625 --> 00:23:06,208 !به بردگی گرفتیش 197 00:23:07,292 --> 00:23:08,708 کارمیلا 198 00:23:08,792 --> 00:23:11,042 باشه. عیب نداره 199 00:23:11,125 --> 00:23:12,708 راستی، تو خونه‌شـم باید 200 00:23:12,792 --> 00:23:14,333 یه تخت بزرگ بذارید 201 00:23:14,417 --> 00:23:16,625 کاشف به عمل اومده که ،آقا سکسش همچین بدم نیست 202 00:23:16,708 --> 00:23:18,042 و می‌خوام باهاش تمرین کنم 203 00:23:18,125 --> 00:23:20,208 گم‌شو بابا. واقعاً که چندشی 204 00:23:20,292 --> 00:23:21,500 لطفاً دیگه برو 205 00:23:21,583 --> 00:23:23,750 فکر نکنم نیازی به دونستنِ این اطلاعات داشتم 206 00:23:23,833 --> 00:23:25,583 لازم بود بدونم واقعاً؟ - خدافظ - 207 00:23:36,958 --> 00:23:39,375 تو گولم زدی و منو بردۀ خودت کردی 208 00:23:41,583 --> 00:23:42,875 اصلنـم همچین کاری نکردم 209 00:23:44,000 --> 00:23:46,375 منو برده کردی 210 00:23:47,542 --> 00:23:49,458 !امروز، روز مرگ منه 211 00:23:50,750 --> 00:23:53,458 اتفاقاً نجات پیدا کردی، هکتور 212 00:23:53,542 --> 00:23:56,125 و منم چیزی رو بهت دادم که همیشه بهش نیاز داشتی 213 00:23:59,250 --> 00:24:01,083 تو رو حیوون اهلیِ خودم کردم 214 00:24:28,917 --> 00:24:31,167 همه‌چی به بدترین شکلِ ممکن پیش رفت 215 00:24:32,375 --> 00:24:33,667 چی شد آخه؟ 216 00:24:37,958 --> 00:24:40,833 یکی دو ماه، به سبک جنابعالی زندگی کردیم 217 00:24:42,417 --> 00:24:44,208 پُر از ماجراجویی و پیروزی 218 00:24:45,292 --> 00:24:48,750 و حالا، به سبک من زندگی می‌کنیم 219 00:25:23,500 --> 00:25:24,583 خب 220 00:25:24,667 --> 00:25:27,958 به‌گمونم می‌تونستم اطراف اینجا بنرهای بزرگ نصب کنم 221 00:25:28,042 --> 00:25:30,750 «وارد نشوید» «خطر مرگ» 222 00:25:30,833 --> 00:25:32,333 «امید، بی‌امید» 223 00:25:33,667 --> 00:25:34,958 از این‌جورا چیزا دیگه 224 00:25:49,375 --> 00:25:51,917 ولی ظاهراً واسه بابای عزیزم 225 00:25:52,000 --> 00:25:54,000 که خوب جواب داده‌بود 226 00:25:55,000 --> 00:25:57,500 « پـایـان فـصـل سـوم » 227 00:25:57,524 --> 00:26:03,524 « AbG مترجـم: ســــروش » 228 00:26:03,624 --> 00:26:08,624 :تلگرام ► @AbG_Sub :اینستاگرام ► @eLOLeir