1 00:00:01,100 --> 00:00:06,742 ارائه‌ای از تیم ترجمه‌ی دیباموویز 2 00:00:06,762 --> 00:00:15,285 دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم www.DibaMoviez.Com 3 00:01:38,620 --> 00:01:48,620 « SinCities زیرنویس از سـینـا صـداقـت » 4 00:01:51,903 --> 00:01:52,987 بیکن می‌خوری دختر دایی؟ 5 00:01:54,114 --> 00:01:55,281 اَه اَه، نه 6 00:01:55,490 --> 00:01:58,868 بعد از چیزی که دیروز تو کلیسای شب دیدم، روزه می‌گیرم 7 00:01:58,952 --> 00:02:01,663 ،شاید تا آخر عمرم روزه بگیرم ولی تا آخر امشب دیگه قطعیه 8 00:02:01,746 --> 00:02:03,581 اوه؟ برنامه‌های بزرگی داری؟ 9 00:02:03,790 --> 00:02:06,584 امم، قراره بعد از تموم شدن شیفتِ کاری هاروی بریم سینما 10 00:02:06,918 --> 00:02:09,504 چقدر آسوده می‌تونی این حرف رو بزنی 11 00:02:10,588 --> 00:02:12,882 به زودی، لوک و من هم می‌تونیم همین کار رو بکنیم 12 00:02:13,675 --> 00:02:15,593 جالبه، ولی چطور چنین کاری ممکنه؟ 13 00:02:15,677 --> 00:02:17,387 لوک با کشیشِ اعظم ارتباط داره 14 00:02:17,470 --> 00:02:19,806 پیشنهاد کرده از طرف من با پدر بلک‌وود حرف بزنه 15 00:02:19,889 --> 00:02:21,683 تا محکومیتِ من رو لغو کنه 16 00:02:22,600 --> 00:02:25,603 امبروز، انگار بدجوری دلت رو باختی 17 00:02:26,604 --> 00:02:28,189 عمه هیلدات کجاست؟ 18 00:02:28,273 --> 00:02:31,860 .تو کتاب‌فروشی کار می‌کنه، عمه زی یادته که، جمعه‌ی سیاهه 19 00:02:31,943 --> 00:02:36,030 قطعاً اینطور نیست - نه، منظورم جمعه‌ی تاریک ساحره‌ها نیست - 20 00:02:36,447 --> 00:02:39,492 .منظورم جمعه‌ی سیاه برای انسان‌هاست شلوغ‌ترین روزِ خرید ساله 21 00:02:39,576 --> 00:02:41,786 همچنین یکی از شلوغ‌ترین اوقات ماست 22 00:02:41,870 --> 00:02:43,830 ،اجساد کمپر الان تو راه اینجا هستن 23 00:02:43,913 --> 00:02:45,248 و شیطان می‌دونه دیگه کی 24 00:02:45,331 --> 00:02:47,792 سردخونه‌ی اسپل‌من، زلدا هستم 25 00:02:50,170 --> 00:02:51,171 نه، نشنیده بودیم 26 00:02:54,174 --> 00:02:57,343 سابرینا، یه حادثه تو معدن اتفاق افتاده 27 00:02:58,511 --> 00:03:01,431 ...ولی هاروی - برو. و به درگاه شیطان دعا کن که حالش خوب باشه - 28 00:03:15,445 --> 00:03:19,490 .هی، هی! من دنبال هاروی کینکل می‌گردم در موردش با کی حرف بزنم 29 00:03:21,659 --> 00:03:23,828 ببخشید. شما هاروی کینکل رو ندیدین؟ 30 00:03:27,248 --> 00:03:30,919 ببخشید. شما هاروی کینکل رو ندیدین؟ ...اون موی قهوه‌ای داره و 31 00:03:31,002 --> 00:03:31,878 !سابرینا 32 00:03:34,255 --> 00:03:36,174 هاروی! وای، خدای من 33 00:03:38,635 --> 00:03:40,929 ،اوه، مرسی، مرسی، مرسی، مرسی 34 00:03:41,012 --> 00:03:42,972 مرسی، مرسی، مرسی، مرسی 35 00:03:44,896 --> 00:03:46,696 به موقع اومدم بیرون 36 00:03:46,768 --> 00:03:50,271 ،ولی پنج نفر هنوز داخل معدن هستن و سابرینا، تامی یکی از اوناست 37 00:03:51,064 --> 00:03:52,315 وای، نه - من باید برگردم داخل - 38 00:03:52,398 --> 00:03:54,776 نمی‌تونم اونجا ولش کنم - هی، هی، صبر کن. صبر کن - 39 00:03:54,859 --> 00:03:56,527 هاروی، به نظر میاد شوکه شدی 40 00:03:56,611 --> 00:04:00,281 باید پدرم رو پیدا کنم - !سابرینا! هاروی - 41 00:04:00,365 --> 00:04:02,200 !بچه‌ها - اون حالش خوبه؟ - 42 00:04:02,283 --> 00:04:05,036 نمی‌دونم. وقتی اتفاق افتاد تو معدن بود 43 00:04:05,119 --> 00:04:06,871 وای، خدای من - ...ما باید - 44 00:04:08,164 --> 00:04:10,750 بیاین یه جایی واسه گذاشتنِ وسایل پیدا کنیم تا بتونیم شروع به کمک کنیم 45 00:04:21,052 --> 00:04:22,095 سابرینا 46 00:04:29,435 --> 00:04:30,561 ،خدای عزیز 47 00:04:30,645 --> 00:04:34,774 استدعا می‌کنیم که عزیزانِ ما را با فرشتگان محشور نمایی 48 00:04:35,566 --> 00:04:36,401 هاروی 49 00:04:38,736 --> 00:04:40,947 اوضاع اون تو چطوره؟ - خوب نیست. تونلی - 50 00:04:41,030 --> 00:04:44,409 که برای رسیدن به بازمانده‌ها سوراخ می‌کنن زیادی کوچیکه. همه‌ی مردها بیش از حد بزرگن 51 00:04:44,742 --> 00:04:46,869 ،هیچکس نمی‌تونه ازش رد شه حتی منم نمی‌تونم. سعی کردم 52 00:04:46,953 --> 00:04:50,540 هاروی، من نمی‌خوام تو برگردی اون پایین 53 00:04:50,623 --> 00:04:53,501 سابرینا، برادرم زیرِ اون همه سنگ گیر افتاده - ...می‌دونم، ولی - 54 00:04:53,835 --> 00:04:56,504 وای خدای من، تو بدجوری خونریزی داری 55 00:04:56,587 --> 00:04:59,424 چیزی نیست - خواهش می‌کنم - 56 00:05:08,599 --> 00:05:10,977 ...باید پیداش کنیم. اون نمی‌تونه ...امکان نداره تامی 57 00:05:11,060 --> 00:05:12,520 می‌دونم. می‌دونم 58 00:05:13,187 --> 00:05:15,189 ولی تو باید انرژیِ خودت رو حفظ کنی، هاروی 59 00:05:15,273 --> 00:05:16,899 همه دارن استراحت می‌کنن 60 00:05:16,983 --> 00:05:19,068 بعد از اینکه تامی و بقیه‌ی بچه‌ها رو پیدا کردیم 61 00:05:19,152 --> 00:05:20,653 ...ولی اول 62 00:05:24,282 --> 00:05:27,452 هاروی، این زخم خیلی عمیقه 63 00:05:27,535 --> 00:05:29,037 فکر کنم احتمالاً بخیه لازم داشته باشه 64 00:05:29,120 --> 00:05:31,873 همینجا بمون. میرم یه دکتر پیدا می‌کنم 65 00:05:42,842 --> 00:05:44,594 اونجا چه خبره؟ 66 00:05:44,677 --> 00:05:48,056 مطمئن نیستم. میگن یه بچه زده به سرش و وقتی هیچکس حواسش نبوده 67 00:05:48,139 --> 00:05:49,390 یواشکی رفته تو معدن 68 00:05:49,474 --> 00:05:51,684 سابرینا، نمی‌دونم سوزی کجاست 69 00:05:51,768 --> 00:05:54,854 ...وای، نه. تو که فکر نمی‌کنی 70 00:06:00,443 --> 00:06:02,695 ببخشید. ببخشید. ببخشید 71 00:06:03,363 --> 00:06:05,448 سوزی! چه خبر شده؟ - دیوونه شدی؟ - 72 00:06:05,531 --> 00:06:08,117 !ممکن بود کُشته شی - من تو سوراخ جا می‌شدم - 73 00:06:08,201 --> 00:06:10,244 و این کاری بود که عمه دوروتیام بهم گفت انجام بدم 74 00:06:10,328 --> 00:06:11,245 منظورت چیه؟ 75 00:06:12,288 --> 00:06:14,791 منظورم اینه، اگه عمه دوروتیام بود همین کارو می‌کرد 76 00:06:15,500 --> 00:06:17,210 من کسی رو پیدا نکردم 77 00:06:17,834 --> 00:06:19,834 فقط این رو پیدا کردم 78 00:06:19,921 --> 00:06:21,506 اینجا چه خبره؟ 79 00:06:31,224 --> 00:06:32,725 ببخشید. ببخشید 80 00:06:34,977 --> 00:06:35,978 ...این 81 00:06:37,146 --> 00:06:38,981 این کلاهِ تامیـه 82 00:06:39,982 --> 00:06:41,401 ما... پیداش کردیم؟ 83 00:06:43,236 --> 00:06:45,696 ...خب، پس، باید به گشتن ادامه بدیم، باید 84 00:06:45,780 --> 00:06:49,158 و این‌کارو می‌کنیم. ولی الان نه 85 00:06:49,867 --> 00:06:51,869 اوضاع اینجا داره ناجور میشه 86 00:06:52,578 --> 00:06:54,997 هر چه سریع‌تر بکنیم، تونل بیشتر فرو می‌ریزه 87 00:06:55,373 --> 00:06:58,334 ،ما تجهیزاتِ مناسب نداریم ولی فردا به دستش میاریم 88 00:06:58,418 --> 00:06:59,752 اون‌موقع دوباره ادامه میدیم 89 00:07:05,133 --> 00:07:06,676 ،ممنون از همه که به اینجا اومدین 90 00:07:06,759 --> 00:07:08,678 ،ولی در صورتی که کارگر معدن 91 00:07:08,761 --> 00:07:11,222 ،یا از مامورینِ نجات شهر گرین‌دیل نیستین 92 00:07:11,305 --> 00:07:13,015 از همگی می‌خوام برین خونه 93 00:07:14,183 --> 00:07:17,270 جدی میگم، دوستان، ممنون بابتِ حمایت‌تون 94 00:07:17,562 --> 00:07:18,646 فردا می‌بینیم‌تون 95 00:07:19,105 --> 00:07:21,065 بابا، اگه فردا خیلی دیر باشه چی؟ 96 00:07:21,482 --> 00:07:24,193 پسر، دوباره شروع نکن 97 00:07:24,610 --> 00:07:26,988 ما نهایت تلاشِ خودمون رو می‌کنیم 98 00:07:35,288 --> 00:07:36,831 هاروی 99 00:07:52,847 --> 00:07:54,015 اون نجاتم داد 100 00:07:55,808 --> 00:07:56,767 تامی نجاتم داد 101 00:07:59,312 --> 00:08:01,063 ...وقتی معدن شروع به فرو ریختن کرد 102 00:08:02,899 --> 00:08:04,567 تامی من رو از سرِ راه هُل داد کنار 103 00:08:06,569 --> 00:08:07,987 ...اون گفت فرار کنم، بنابرین 104 00:08:09,739 --> 00:08:12,825 این‌کارو کردم. فقط... فرار کردم 105 00:08:16,662 --> 00:08:21,626 دوباره ترسو بودم - نه... نبودی - 106 00:08:24,587 --> 00:08:27,507 یه جوری تونل به اندازه کافی دوام آورد که من رد شم 107 00:08:28,966 --> 00:08:30,968 ...بعد صدای یه غرّش رو پشتِ سرم شنیدم انگار 108 00:08:32,261 --> 00:08:35,056 انگار زمین داشت بسته می‌شد و سعی داشت من رو فرو بکشه 109 00:08:38,893 --> 00:08:41,395 فکر می‌کنی چطوره که من تونستم از اونجا بیام بیرون؟ 110 00:08:52,949 --> 00:08:56,994 شاید... یه نفر هوات رو داشته 111 00:09:00,748 --> 00:09:01,707 اون شخص تامیـه 112 00:09:02,708 --> 00:09:04,418 همیشه بوده 113 00:09:07,755 --> 00:09:13,553 ...میگن 12 ساعت اول بعد از هر حادثه‌ی معدن حیاتی‌ترین ساعات هستن 114 00:09:15,012 --> 00:09:17,181 ...اگه بازمانده‌ها رو در این زمان پیدا نکنی 115 00:09:18,099 --> 00:09:19,767 ...شانس‌شون خیلی کمه برای 116 00:09:24,647 --> 00:09:26,482 همه چی درست میشه 117 00:09:31,529 --> 00:09:32,530 سردته 118 00:09:40,496 --> 00:09:41,539 خوبم 119 00:10:07,231 --> 00:10:08,566 کنارم می‌مونی؟ 120 00:10:10,860 --> 00:10:12,028 تمام شب 121 00:10:28,961 --> 00:10:29,962 سابرینا 122 00:10:30,296 --> 00:10:32,840 عمه هیلدا. تمامِ این مدت سر کار بودی؟ 123 00:10:32,923 --> 00:10:36,135 آره، سر کار بودم. دکتر سی تمام شب ،کتاب‌فروشی رو باز نگه داشت 124 00:10:36,218 --> 00:10:39,347 فقط برای اینکه به داوطلبان قهوه و شکلاتِ داغ رایگان بده 125 00:10:39,430 --> 00:10:40,514 هارویِ عزیز چطوره؟ 126 00:10:41,515 --> 00:10:42,975 با پدرش رفت خونه 127 00:10:43,225 --> 00:10:45,770 ،من میرم لباس عوض کنم بعدش کنار معدن همدیگه رو می‌بینیم 128 00:10:45,853 --> 00:10:47,855 باشه، یالا. بیا بریم 129 00:10:49,148 --> 00:10:50,983 هر دوتون بیاین داخل 130 00:10:56,447 --> 00:10:58,449 امبروز و من یه خبرهایی داریم 131 00:10:59,700 --> 00:11:01,911 خودتون رو آماده کنین، خبر خوشایند نیست 132 00:11:02,787 --> 00:11:07,458 من داشتم زیر نظرِ عمه زی فرافکنی اثیری" می‌کردم" (تجربه‌ی خروج روح از بدن) 133 00:11:08,501 --> 00:11:10,836 و به داخل معدن رفتم 134 00:11:14,632 --> 00:11:15,925 هیچ بازمانده‌ای اونجا نبود 135 00:11:20,054 --> 00:11:21,806 ...یا حضرتِ ابلیس 136 00:11:21,889 --> 00:11:22,890 مطمئنی؟... 137 00:11:24,684 --> 00:11:25,976 آره، کاملاً مطمئنم 138 00:11:26,060 --> 00:11:29,897 .خب، در این صورت، باید بهشون بگیم هاروی داره از نگرانی دیوونه میشه 139 00:11:29,980 --> 00:11:33,359 و اگه جستجو ادامه پیدا کنه شاید یه عده آسیب ببینن 140 00:11:33,442 --> 00:11:35,611 متأسفانه، نمی‌تونیم این‌کارو بکنیم، سابرینا 141 00:11:36,654 --> 00:11:40,991 یکی از خطراتِ بزرگ دوستیِ یه ساحره با انسان‌ها همینه 142 00:11:41,617 --> 00:11:45,246 دونستن چیزایی که اونا نمی‌دونن، و اینکه نتونی بهش عمل کنی یا باهاشون در میون بذاری 143 00:11:45,413 --> 00:11:47,957 این اصلاً با عقل جور در نمیاد 144 00:11:49,625 --> 00:11:50,710 اتفاقات پیش میان 145 00:11:50,960 --> 00:11:52,753 اتفاقاتِ خیلی بد. تصادفات 146 00:11:52,837 --> 00:11:55,464 ولی نظمِ طبیعی باید حفظ شه 147 00:11:55,548 --> 00:11:58,509 این یکی از اصولِ اساسی ماست 148 00:11:59,301 --> 00:12:02,430 اتفاقات باید بدونِ دخالت ما و به روالِ طبیعی پیش برن 149 00:12:02,680 --> 00:12:05,266 ...وگرنه - اتفاقاتِ بدی میوفته، می‌دونم - 150 00:12:05,850 --> 00:12:09,228 اتفاقی که برای اونا افتاد فاجعه‌ی خیلی وحشتناکیه 151 00:12:11,188 --> 00:12:13,357 اون رو خوب می‌شناختی، سابرینا؟ 152 00:12:13,816 --> 00:12:14,984 تامی رو؟ - اوهوم - 153 00:12:15,067 --> 00:12:16,861 ...چند باری دیده بودمش، ولی 154 00:12:18,779 --> 00:12:21,157 اون همه چیزِ هاروی بود 155 00:12:23,451 --> 00:12:24,285 ...اون 156 00:12:28,789 --> 00:12:30,291 اون نابود میشه 157 00:12:32,251 --> 00:12:33,836 ...بابا، برمی‌گردیم 158 00:12:37,006 --> 00:12:38,799 هاروی، ایشون آقای موریس هستن و از بانک اومدن 159 00:12:38,883 --> 00:12:41,010 آقای موریس، این پسرِ کوچیک‌ترم هارویـه 160 00:12:41,927 --> 00:12:44,263 سلام - واقعاً در مورد برادرتون متأسفم - 161 00:12:45,014 --> 00:12:48,058 ما... ما هنوز پیداش نکردیم 162 00:12:50,227 --> 00:12:51,312 ...هاروی، من 163 00:12:52,229 --> 00:12:55,733 منم از گرفتنِ این تصمیم بیشتر از اینکه تو از شنیدنش خوشت بیاد، خوشم نمیاد 164 00:12:55,816 --> 00:12:56,734 شنیدنِ چی؟ 165 00:12:58,319 --> 00:12:59,487 چه تصمیمی، بابا؟ 166 00:13:01,405 --> 00:13:04,575 من باید ایمنیِ سایر افراد رو در نظر بگیرم 167 00:13:09,830 --> 00:13:11,582 اون جستجو رو متوقف کرد - کی؟ - 168 00:13:11,665 --> 00:13:15,127 پدرِ عوضیم. اون گفت نمی‌تونه جونِ ،افراد بیشتری رو به خطر بندازه 169 00:13:15,211 --> 00:13:16,837 ولی می‌دونم که مزخرفه 170 00:13:18,005 --> 00:13:21,592 اون همون موقع داشت با بانک ،و شرکتِ بیمه مذاکره می‌کرد 171 00:13:21,675 --> 00:13:24,428 چون دریافت خسارت براش خیلی مهم‌تر از پیدا کردنِ تامیـه 172 00:13:24,512 --> 00:13:28,265 نه، هاروی. اون فقط نگرانه. مثلِ تو - نه، سابرینا، اون داره میاد اینجا - 173 00:13:28,349 --> 00:13:30,226 که خاکسپاریِ تامی رو برای فردا برنامه‌ریزی کنه 174 00:13:30,351 --> 00:13:34,146 اون داره عجله می‌کنه چون نمی‌تونه چکِ بیمه رو قبل از مراسم خاکسپاری بگیره 175 00:13:35,272 --> 00:13:37,817 و ما... حتی هنوز جسدش رو هم پیدا نکردیم 176 00:13:40,027 --> 00:13:41,904 ،چجور مردی چنین کاری می‌کنه 177 00:13:42,321 --> 00:13:46,617 وقتی که پسرِ خودش ممکنه زنده و در عذاب باشه؟ 178 00:13:52,331 --> 00:13:54,375 شماها سابرینا رو ندیدین، نه؟ 179 00:13:54,458 --> 00:13:56,293 اون در عرض دو روز گذشته تو سمینار شرکت نکرده 180 00:13:56,377 --> 00:13:59,380 اوه، مگه نشنیدی؟ یه حادثه‌ی وحشتناک تو معدن رخ داده 181 00:13:59,463 --> 00:14:00,881 چندتا انسان مُردن 182 00:14:00,965 --> 00:14:02,967 چی؟ منظورتون دوست پسرشه؟ 183 00:14:03,050 --> 00:14:05,010 برادرِ دوست پسرش. واقعاً غم‌انگیزه 184 00:14:05,094 --> 00:14:06,303 ...یا می‌تونست باشه 185 00:14:06,387 --> 00:14:09,139 اگه کینکل‌ها خانواده‌ای کثیف از شکارچیانِ ساحره نبودن 186 00:14:09,223 --> 00:14:12,184 خاکسپاری فرداست - اونا یه تابوتِ خالی رو دفن می‌کنن - 187 00:14:28,409 --> 00:14:30,244 عمه جون؟ - بله، عزیزم؟ - 188 00:14:38,043 --> 00:14:39,253 وقتی می‌میری چه اتفاقی میوفته؟ 189 00:14:40,212 --> 00:14:42,256 همم؟ - کجا میری؟ - 190 00:14:43,632 --> 00:14:46,302 خب، فقط می‌تونم در مورد ساحره‌ها حرف بزنم 191 00:14:47,052 --> 00:14:50,014 و گمونم تو کنجکاوی بدونی 192 00:14:50,097 --> 00:14:52,349 چه اتفاقی برای انسان‌هایی مثل توماس کینکلِ جوون میوفته 193 00:14:54,768 --> 00:14:55,895 نمی‌دونم 194 00:14:58,731 --> 00:14:59,773 مُردن درد داره؟ 195 00:15:01,317 --> 00:15:03,694 منظورم تمامِ اون دفعاتیه که عمه زلدا تو رو کُشته 196 00:15:03,986 --> 00:15:07,531 خب راستش، بستگی به سلاحِ قتل منتخبش داره 197 00:15:10,326 --> 00:15:13,495 و عمه زلدا چطور تو رو زنده می‌کنه؟ 198 00:15:13,579 --> 00:15:16,957 اون وِردی می‌خونه، یا تو نفرین شدی؟ 199 00:15:17,041 --> 00:15:20,002 نه. نه، همچین چیزی نیست 200 00:15:20,085 --> 00:15:23,631 در واقع، همه چی به خاک مربوط میشه 201 00:15:24,548 --> 00:15:29,094 ...دقیق‌تر بگم، یه قطعه خاک 202 00:15:29,678 --> 00:15:31,597 تو قبرستونِ جلوی خونه‌مون 203 00:15:31,680 --> 00:15:34,183 نسل‌هاست که بینِ خانواده‌ی اسپل‌من بوده 204 00:15:34,475 --> 00:15:39,730 ظاهراً، خاکیه که از باغ قابیل برداشت شده 205 00:15:39,813 --> 00:15:41,649 و با خونِ هابیل خیس شده 206 00:15:43,108 --> 00:15:44,902 حاصل‌خیزترین خاک روی زمین 207 00:15:45,778 --> 00:15:48,530 و تمامِ اسرار مرگ و زندگی رو در خودش داره 208 00:15:52,034 --> 00:15:53,077 تمومش کردم 209 00:15:53,953 --> 00:15:55,162 چرا نمی‌پوشیش 210 00:15:56,038 --> 00:15:57,164 باشه 211 00:15:59,416 --> 00:16:02,628 این پای کوچولو. این پای کوچولو 212 00:16:04,004 --> 00:16:05,047 اینم از این 213 00:16:08,217 --> 00:16:09,593 می‌دونم برای چی می‌پرسی 214 00:16:12,638 --> 00:16:16,767 ،ولی زنده کردنِ مُرده‌ها اصلاً و ابداً امکان نداره 215 00:16:18,143 --> 00:16:19,812 ،انجامش با ساحره‌ها آسون‌تره 216 00:16:20,187 --> 00:16:23,774 و هرگز و هیچوقت نباید روی انسان‌ها به کار گرفته شه 217 00:16:26,193 --> 00:16:28,988 ،هموطنور که عمه زلدا میگه ما در چنین جایگاهی نیستیم 218 00:16:30,197 --> 00:16:33,283 و باغچه‌ی قابیل، فقط برای ساحره‌هاست 219 00:16:33,993 --> 00:16:35,244 نگران نباش، عمه هیلدا 220 00:16:35,619 --> 00:16:37,454 من هیچ فکری ندارم 221 00:16:40,290 --> 00:16:43,127 حتی اگه داشتم، ما که جسدِ تامی رو برای دفن کردن نداریم 222 00:16:43,919 --> 00:16:45,212 فقط کلاهش رو داریم 223 00:16:45,879 --> 00:16:46,922 متأسفم 224 00:17:02,646 --> 00:17:04,231 دکتر سی 225 00:17:04,314 --> 00:17:07,276 هیلدا، اومدم ادای احترام کنم 226 00:17:08,068 --> 00:17:11,947 تامی هاروی رو برای خریدنِ کتاب ...کمیک به مغازه میاورد و حالا 227 00:17:12,906 --> 00:17:15,409 می‌دونم که اون از اومدن‌تون ممنون میشه 228 00:17:16,285 --> 00:17:18,078 این خیلی... عالیه 229 00:17:19,872 --> 00:17:21,790 دلگرمی میده، مگه نه؟ 230 00:17:23,125 --> 00:17:26,628 دیدنِ اینکه تمام اهالی گرین‌دیل برای ادای احترام به یکی از پسرانِ فوت شده‌شون میان 231 00:17:27,379 --> 00:17:29,214 ولی شهرهای معدنی برای شما همینه 232 00:17:29,590 --> 00:17:30,883 مصصم‌ترین مردم 233 00:17:31,884 --> 00:17:33,135 ،حالا، سابرینا 234 00:17:33,552 --> 00:17:37,097 می‌دونم که هاروی کینکل به عنوانِ شغل دومش تو معدن کار می‌کرد 235 00:17:38,432 --> 00:17:41,769 باید اعتراف کنم، وقتی خبرِ ...فرو ریختنِ معدن رو شنیدم 236 00:17:42,770 --> 00:17:43,729 بدجوری ترسیدم 237 00:17:44,396 --> 00:17:46,190 اون سالم اومد بیرون، خانم وردول 238 00:17:46,815 --> 00:17:49,401 فکر کنم چون یه طلسمِ محافظت روش اجرا کردم 239 00:17:49,860 --> 00:17:51,195 طلسمِ محافظت؟ 240 00:17:51,278 --> 00:17:54,156 بعد از اینکه که کینکل‌ها تو مون‌ولی ،به روحِ هم‌ذات شلیک کردن 241 00:17:54,239 --> 00:17:56,950 می‌ترسیدم خواهرای عجیب و ...غریب تلافی کنن، بنابرین 242 00:17:58,619 --> 00:18:01,538 ...صبر کن، شما که فکر نمی‌کنی... اونا 243 00:18:02,372 --> 00:18:06,794 ،اگه قرار بود حدس بزنم می‌گفتم... نه 244 00:18:07,294 --> 00:18:09,088 البته، همیشه یه نفر برای سرزنش کردن می‌خوایم 245 00:18:09,171 --> 00:18:12,299 حتی در مقابل فجایعی که به طور طبیعی رخ میدن 246 00:18:12,382 --> 00:18:16,095 این فقط مربوط به ذاتِ انسان‌ها و ساحره‌هاست 247 00:18:16,804 --> 00:18:19,223 یعنی، از این لحاظ، خیلی باهم فرق نداریم 248 00:18:23,644 --> 00:18:25,145 ،اوه، عمه زی 249 00:18:25,395 --> 00:18:28,565 هیچکدوم از انسان‌ها در طول عمرشون زندگی رو درک می‌کنن؟ 250 00:18:29,441 --> 00:18:31,318 هر لحظه‌ی زودگذر و با ارزشش رو؟ 251 00:18:31,693 --> 00:18:32,528 نه 252 00:18:33,529 --> 00:18:35,739 شاعرها و هنرمندها شاید درک کنن 253 00:18:35,989 --> 00:18:37,991 البته، نه اینکه ما خیلی بهتریم 254 00:18:40,661 --> 00:18:42,162 عمه زی، داری گریه می‌کنی؟ 255 00:18:42,955 --> 00:18:44,623 گرده رفته تو چشمم 256 00:18:45,040 --> 00:18:46,500 بیا تمومش کنیم 257 00:19:25,914 --> 00:19:28,584 هاروی، نوبتِ توئه، عزیزم 258 00:19:38,427 --> 00:19:39,428 ...آه 259 00:19:41,013 --> 00:19:41,847 ...ما 260 00:19:43,098 --> 00:19:44,016 ...آم 261 00:19:45,184 --> 00:19:46,059 ...ما 262 00:19:47,853 --> 00:19:48,687 ...آم 263 00:19:48,770 --> 00:19:50,522 ،قدرت از روز، قدرت از شب 264 00:19:50,606 --> 00:19:52,149 بهش قدرت و اراده ارزونی کن 265 00:19:56,028 --> 00:19:57,487 ...ما امروز اینجا جمع شدیم 266 00:19:58,113 --> 00:19:59,740 ...که با برادرم توماس کینکل 267 00:20:01,116 --> 00:20:02,201 خداحافظی کنیم 268 00:20:04,620 --> 00:20:05,579 ...آه 269 00:20:06,371 --> 00:20:07,206 تامی 270 00:20:09,249 --> 00:20:10,375 بهترین دوستم 271 00:20:11,376 --> 00:20:12,211 ...اون هست 272 00:20:14,713 --> 00:20:15,547 ...بود 273 00:20:17,382 --> 00:20:18,217 !خدایا 274 00:20:21,637 --> 00:20:22,930 نمی‌دونم چی بگم 275 00:20:23,013 --> 00:20:25,682 سخنرانی کردن تو مجلس ترحیم خیلی سخته ...وقتی حتی مطمئن نیستی 276 00:20:27,935 --> 00:20:28,936 ...آم 277 00:20:29,811 --> 00:20:31,313 "اون بهم می‌گفت "بی‌عرضه 278 00:20:34,191 --> 00:20:36,318 هر سال وسایلِ مدرسه‌ام رو برام می‌خرید 279 00:20:37,611 --> 00:20:38,987 ما در مورد همه چی حرف می‌زدیم 280 00:20:40,781 --> 00:20:42,115 در مورد دخترها حرف می‌زدیم 281 00:20:43,992 --> 00:20:46,578 خب... یه دختر 282 00:20:47,746 --> 00:20:50,958 اون ازم در مقابل هر چیز بدی محافظت کرد 283 00:20:52,542 --> 00:20:57,714 ...یه بار، ازش پرسیدم رویاش چیه، و اون گفت 284 00:20:58,882 --> 00:21:02,928 گفت که رویاش اینه که رویاهای ...من تحقق پیدا کنن 285 00:21:04,763 --> 00:21:06,598 ...که اون همچین شخصی بود. و من 286 00:21:08,976 --> 00:21:10,102 دلم براش تنگ میشه 287 00:21:14,398 --> 00:21:15,315 ممنون 288 00:21:25,409 --> 00:21:30,580 پسرم، توماس کینکل مردِ خوب و شرافتمندی بود 289 00:21:31,415 --> 00:21:33,125 همگی می‌تونیم با دونستنش تسلی پیدا کنیم 290 00:21:33,583 --> 00:21:35,794 که اون در بهشت با مادرش یکی شده 291 00:21:36,962 --> 00:21:40,132 تامی برای خانواده و وظیفه بیشتر از سایر مسائل ارزش قائل بود 292 00:21:41,425 --> 00:21:44,136 اون وظایفش رو انجام می‌داد و هرگز گله نمی‌کرد 293 00:21:45,262 --> 00:21:46,847 ...اون خطراتش رو درک می‌کرد 294 00:21:48,974 --> 00:21:55,022 ولی این رو هم می‌دونست که معادن عامل حیاتِ گرین‌دیل هستن 295 00:21:55,439 --> 00:21:59,401 و تامی معادن‌مون رو دوست داشت 296 00:21:59,484 --> 00:22:00,944 نه، اینطور نبود 297 00:22:03,864 --> 00:22:06,450 ...پسر - تامی از معدن متنفر بود، بابا - 298 00:22:06,950 --> 00:22:08,785 اون فقط به خاطر اینکه تو مجبورش کردی اونجا کار می‌کرد 299 00:22:08,869 --> 00:22:10,829 برای یه میراثِ احمقانه‌ی خانوادگی 300 00:22:10,912 --> 00:22:13,081 .تو نوبتت حرفات رو زدی، هاروی حالا بگیر بشین 301 00:22:13,165 --> 00:22:15,917 نه، اگه به خاطر تو نبود تامی می‌تونست از این جهنم‌درّه بره 302 00:22:16,001 --> 00:22:19,671 ولی تو، تو نمی‌ذاشتی بره، مگه نه؟ چون این چطور به نظر می‌رسید؟ 303 00:22:20,672 --> 00:22:21,715 کافیه دیگه 304 00:22:22,549 --> 00:22:24,468 بشین 305 00:22:25,302 --> 00:22:27,220 !گفتم، بشین سرِ جات 306 00:22:44,279 --> 00:22:45,113 هاروی 307 00:22:52,329 --> 00:22:53,497 هاروی 308 00:22:56,458 --> 00:22:58,293 نمی‌تونم بدونِ تامی تو اون خونه زندگی کنم 309 00:22:59,169 --> 00:23:00,754 نمی‌تونم تنهایی با پدرم زندگی کنم 310 00:23:01,546 --> 00:23:03,924 من خیلی متأسفم، هاروی 311 00:23:05,425 --> 00:23:08,053 و بدترین قسمتش اینه که دلیلِ مردنش منم 312 00:23:08,261 --> 00:23:12,641 می‌دونی که این حقیقت نداره - !چرا! چرا، همینه! برینا، این رو ببین - 313 00:23:14,226 --> 00:23:16,127 یه نامه از دانشگاه نوتردام؟ 314 00:23:16,895 --> 00:23:18,730 این یه نامه‌ی پذیرش برای تامیه 315 00:23:19,523 --> 00:23:21,483 اون سه سال قبل درخواست داده و قبول شده 316 00:23:21,566 --> 00:23:24,111 اون می‌تونست با یه بورسیه‌ی فوتبال بره، یه بورسیه‌ی کامل 317 00:23:24,778 --> 00:23:27,572 این رو وقتی داشتم دنبال یه عکس برای خاکسپاری می‌گشتم تو اتاقش پیدا کردم 318 00:23:27,948 --> 00:23:29,074 متوجه نمیشم 319 00:23:29,449 --> 00:23:31,618 ،اون می‌تونست از این شهرِ خراب شده بره 320 00:23:31,993 --> 00:23:34,788 .ولی اون برای محافظت از من موند می‌دونم 321 00:23:35,664 --> 00:23:36,665 من کشتمش 322 00:23:38,667 --> 00:23:39,793 من برادرم رو کشتم 323 00:23:40,961 --> 00:23:41,920 حالا چیکار قراره بکنم؟ 324 00:23:42,003 --> 00:23:45,632 ،خودت رو جمع و جور می‌کنی این کاریه که قراره بکنی 325 00:23:46,299 --> 00:23:48,468 فکر می‌کنی اشکالی نداره که اونجوری آبروم رو ببری؟ 326 00:23:48,552 --> 00:23:51,721 جلوی بقیه‌ی مردم؟ که یاد و خاطره‌ی تامی رو خراب کنی 327 00:23:51,805 --> 00:23:53,640 ولش کنین، آقای کینکل 328 00:23:53,723 --> 00:23:55,183 نباید تامی می‌مُرد 329 00:23:56,184 --> 00:23:58,854 باید تو می‌مُردی - ای کاش من بودم - 330 00:23:59,438 --> 00:24:02,441 از خدا می‌خوام ای کاش من بودم - ای آشغال - 331 00:24:02,524 --> 00:24:05,569 ...ای بدبختِ آشغال - !آقای کینکل - 332 00:24:06,027 --> 00:24:07,446 این مراسم خاکسپاریِ پسرتونه 333 00:24:08,530 --> 00:24:11,199 میشه به یادش ادای احترام کنیم و خودمون رو جمع و جور کنیم؟ 334 00:24:12,325 --> 00:24:14,569 مهمون‌هاتون دارن میرن. توصیه می‌کنم شما هم همینکارو بکنین 335 00:24:22,711 --> 00:24:25,755 صبرکن. هاروی! هاروی، نرو - باید تنها باشم، برینا، خواهش می‌کنم - 336 00:24:30,260 --> 00:24:31,845 وقت، سابرینا 337 00:24:34,139 --> 00:24:34,973 بهش وقت بده 338 00:24:41,104 --> 00:24:42,439 هاروی کینکلِ بیچاره 339 00:24:43,982 --> 00:24:46,234 ،اون چطور قراره تو اون خونه دوام بیاره 340 00:24:46,443 --> 00:24:50,363 !تک و تنها، با اون پدرِ زورگوش 341 00:24:52,949 --> 00:24:54,201 اون دوام نمیاره 342 00:24:55,076 --> 00:24:57,204 بدونِ برادرش نه، این حقیقته 343 00:25:03,502 --> 00:25:08,089 خانم وردول، پدرم ازتون خواسته که مراقبم باشین، و شما مراقبم بودین 344 00:25:08,465 --> 00:25:12,219 حالا ازتون درخواست... بیشتری دارم 345 00:25:12,469 --> 00:25:16,348 ازتون کمک می‌خوام. و نمی‌تونین از حرفی که قراره بزنم چیزی به عمه‌هام بگین 346 00:25:16,431 --> 00:25:18,308 نه. معلومه که نمیگم 347 00:25:21,770 --> 00:25:24,648 خب، به چی فکر می‌کنی؟ - ...دارم فکر می‌کنم - 348 00:25:25,815 --> 00:25:27,025 ...مدام فکر می‌کنم 349 00:25:28,443 --> 00:25:30,362 جسد تامی هنوز پیدا نشده 350 00:25:32,405 --> 00:25:33,281 خب؟ 351 00:25:33,573 --> 00:25:37,077 ...پس اگه... اون قرار بود 352 00:25:38,036 --> 00:25:38,995 ...برگرده 353 00:25:39,829 --> 00:25:42,999 شاید یه سوالاتی مطرح باشه، ولی نه زیاد 354 00:25:44,668 --> 00:25:45,752 "برگرده؟" 355 00:25:46,962 --> 00:25:48,171 ...آم 356 00:25:51,216 --> 00:25:54,761 داری از یه طلسمِ تجدید حیات حرف می‌زنی؟ 357 00:25:55,053 --> 00:25:58,265 .شما هاروی رو دیدین، خانم وردول اون به برادرش نیاز داره 358 00:25:58,598 --> 00:26:03,395 ارتباط با مُردگان تاریک‌ترین و خطرناک‌ترین جادوی مقدسه 359 00:26:04,104 --> 00:26:05,188 ...این 360 00:26:07,232 --> 00:26:10,652 خب، جادوی مرگه - خواهش می‌کنم، خانم وردول - 361 00:26:11,319 --> 00:26:12,737 من دوستش دارم 362 00:26:13,780 --> 00:26:17,534 ،و به عنوان سابرینا، دوست دخترش کارِ چندانی ازم برنمیاد 363 00:26:17,617 --> 00:26:19,160 ...به عنوانِ سابرینای ساحره 364 00:26:20,954 --> 00:26:23,373 می‌تونستم... درستش کنم 365 00:26:23,832 --> 00:26:25,166 ...اگه، اگه من 366 00:26:26,585 --> 00:26:31,298 ،اگه ما... قدرت تسکین رنج و عذابش رو داریم 367 00:26:31,673 --> 00:26:32,924 چرا نباید ازش استفاده کنم؟ 368 00:26:35,218 --> 00:26:38,430 خب، برای شروع، قوانینی وجود دارن 369 00:26:39,764 --> 00:26:42,267 و این کار خطرناکیه 370 00:26:43,018 --> 00:26:49,649 ...زندگی. مرگ. زندگیِ پس از مرگ اینا چیزایی نیستن که بشه باهاشون بازی کرد 371 00:26:49,733 --> 00:26:52,110 چرا؟ یعنی انقدر پیچیده‌ست؟ - خب، راستش نه - 372 00:26:52,193 --> 00:26:55,697 وِردی که من دارم خیلی ساده‌ست و نتایج خیلی عالی میده 373 00:26:55,780 --> 00:26:56,990 با چشمای خودم دیدم 374 00:26:57,991 --> 00:26:59,075 ولی تو نمی‌تونی 375 00:27:00,994 --> 00:27:04,372 بهت التماس می‌کنم - شما این وِرد رو دارین؟ - 376 00:27:04,456 --> 00:27:08,335 یه جایی تو دفترم، تو قفسه‌ها تو دبیرستان بکستر 377 00:27:08,918 --> 00:27:14,132 یه "کتابِ مردگان" پر از انواع آیین‌های ارتباط با مُردگان 378 00:27:15,592 --> 00:27:19,429 ...ولی، سابرینا ،حتی اگه از این آیین استفاده کنی 379 00:27:19,512 --> 00:27:23,058 یه بخش از طلسم هست که گفتنی نیست 380 00:27:23,141 --> 00:27:25,435 کدوم بخشش - از بلند گفتنش متنفرم - 381 00:27:25,518 --> 00:27:29,606 طلسم برای زنده کردنِ مُرده به یه قربانی نیاز داره 382 00:27:31,399 --> 00:27:34,361 برای متاوزن کردنِ نیروهای کائنات 383 00:27:35,528 --> 00:27:38,114 اگه قرار باشه تامی دوباره زنده شه، یه نفر باید بمیره 384 00:27:38,657 --> 00:27:40,992 چشم در مقابل چشم. زندگی در مقابل زندگی 385 00:27:43,119 --> 00:27:44,913 ولی نمی‌تونی از این خط قرمز عبور کنی 386 00:27:52,379 --> 00:27:57,175 ،تو چیزای زیادی هستی، سابرینا اسپل‌من ولی قاتل یکی از اونا نیست 387 00:28:10,730 --> 00:28:11,815 !پدر بلک‌وود 388 00:28:12,399 --> 00:28:13,525 خواهر زلدا 389 00:28:14,734 --> 00:28:16,903 ،ما روزِ خیلی پر تلاطمی داشتیم ولی بفرمایین داخل 390 00:28:17,570 --> 00:28:19,698 گمونم برای خبری تازه در مورد همسرتون اومدین 391 00:28:19,906 --> 00:28:21,908 در واقع، برای دیدنِ خواهرزاده‌تون اومدم 392 00:28:23,410 --> 00:28:25,578 برادر امبروز، من نمی‌دونم چی بگم 393 00:28:25,912 --> 00:28:30,458 ،به محض اینکه لوکاس در موردت با من حرف زد نگاهی به پرونده‌ات انداختم 394 00:28:31,251 --> 00:28:37,173 تو در 17 سالگی به دانشگاه آکسفورد رفتی و یه دیوانِ شعر چاپ کردی 395 00:28:37,257 --> 00:28:42,971 با سوررئالیست‌ها نقاشی کشیدی، به هودینی" جادوی نمایشی یاد دادی" (شعبده‌باز معروف آمریکایی) 396 00:28:44,013 --> 00:28:47,825 پسرم، چطور آخر سر شدی کسی که در توطئه‌ای برای منفجر کردنِ واتیکان نقش داشت؟ 397 00:28:48,893 --> 00:28:52,689 پدرم تو جوونی مُرد. به دستِ شکارچیان ساحره کشته شد 398 00:28:54,190 --> 00:28:57,736 ...من از این دانشگاه به اون دانشگاه رفتم 399 00:28:58,319 --> 00:29:00,155 در تلاش برای پیدا کردنِ شخصی که برام پدری کنه 400 00:29:01,281 --> 00:29:03,450 و بعدش، یکی رو پیدا کردم 401 00:29:04,325 --> 00:29:08,163 اون باهوش، باجذبه و وفادار به اربابِ تاریکی بود 402 00:29:09,456 --> 00:29:10,749 یه کراولیِ جوان 403 00:29:12,208 --> 00:29:14,002 و رسالتِ اون تبدیل به رسالت من شد 404 00:29:17,046 --> 00:29:19,466 تو تنها جادوگری بودی که در ارتباط با اون توطئه دستگیر شد 405 00:29:20,091 --> 00:29:22,552 ولی تو تنهایی عمل نکردی، برادر امبروز 406 00:29:23,052 --> 00:29:24,971 ...درسته. نه، من 407 00:29:25,555 --> 00:29:26,723 یه معامله بهم پیشنهاد شد 408 00:29:27,599 --> 00:29:28,683 ...مصونیت 409 00:29:29,684 --> 00:29:32,103 اگه اسامی شرکای توطئه‌گرم رو لو می‌دادم 410 00:29:32,937 --> 00:29:34,856 ولی حیف، نمی‌تونستم این‌کارو بکنم 411 00:29:36,149 --> 00:29:38,902 خب، این پیشنهاد همچنان پابرجاست 412 00:29:39,611 --> 00:29:42,322 اسامیِ بقیه‌ی کسانی که همراهت ...توطئه کردن رو بهم بده 413 00:29:43,156 --> 00:29:45,116 و آزادیت رو به دست میاری 414 00:29:55,418 --> 00:29:58,463 من برای شنیدنِ تصمیمت برمی‌گردم 415 00:30:07,222 --> 00:30:08,264 عالیجناب 416 00:30:08,348 --> 00:30:11,017 اگه یه لحظه وقت دارین، می‌خواستم بدونم می‌تونم یه زحمتی بهتون بدم 417 00:30:13,937 --> 00:30:17,649 من نیاز به هدایتِ روحانی شما دارم 418 00:30:23,363 --> 00:30:28,201 یه مدت از آخرین باری که تن به اعترافِ شیطانی دادم می‌گذره 419 00:30:29,953 --> 00:30:35,542 ولی باید الان نزدِ شما اعتراف کنم می‌ترسم خانوادم زیادی از مسیر شب منحرف شده باشه 420 00:30:36,626 --> 00:30:38,503 البته 421 00:30:38,628 --> 00:30:45,218 چاره‌ای نیست جز اینکه در محضر اربابِ تاریکی سر سجده فرود بیاری. زود باش 422 00:30:51,850 --> 00:30:55,311 من بعد از مرگِ ادوارد سخت تلاش کردم خانواده‌ی اسپل‌من رو در مسیر نگه دارم 423 00:30:55,395 --> 00:30:58,022 ولی ما یه خانواده‌ی گمراه شده هستیم 424 00:30:58,982 --> 00:31:02,569 نیمه‌انسان، در حبسِ خانگی، تکفیر شده 425 00:31:03,862 --> 00:31:07,699 گاهی اوقات حس می‌کنم دارم خونه‌ای برای ساحره‌های سرکش اداره می‌کنم 426 00:31:11,578 --> 00:31:13,162 دارم شکست می‌خورم، پدر 427 00:31:14,747 --> 00:31:18,001 .کلیسایِ شب رو نا امید می‌کنم شما رو نا امید می‌کنم 428 00:31:22,672 --> 00:31:24,299 ...برخلاف خدای دروغین 429 00:31:25,466 --> 00:31:27,886 اربابِ تاریکی نقاط ضعفِ ما رو می‌پذیره 430 00:31:29,012 --> 00:31:32,056 اون می‌دونه که ما از غرایض و کاستی خلق شدیم 431 00:31:33,892 --> 00:31:36,603 این ذاتِ ماست، خواهر زلدا 432 00:31:46,029 --> 00:31:50,325 منم با ترس... و رنج و عذاب آشنایی دارم 433 00:31:53,411 --> 00:31:57,498 البته می‌دونین، همسرم ایمانم رو 434 00:31:57,582 --> 00:31:59,375 با تخطیش در لاتاری تهدید کرد 435 00:32:00,668 --> 00:32:04,714 علاوه بر این، وقتی که من چشم به راه ...سرنوشت و جنسیت بچه‌هام هستم 436 00:32:06,633 --> 00:32:08,509 ...بانو بلک‌وود 437 00:32:10,303 --> 00:32:11,954 خودش رو ازم دریغ کرده 438 00:32:12,138 --> 00:32:12,972 نه 439 00:32:14,682 --> 00:32:15,558 بله 440 00:32:16,893 --> 00:32:18,269 الان ماه‌هاست که اینطوره 441 00:32:18,770 --> 00:32:22,190 ،رها شده و دست نخورده موندن 442 00:32:22,941 --> 00:32:25,276 ...این اراده‌ی اربابِ تاریکی 443 00:32:26,277 --> 00:32:27,612 برای هیچ کدوم از ما نیست 444 00:32:30,698 --> 00:32:31,532 فاستوس 445 00:32:31,824 --> 00:32:32,742 زلدا 446 00:32:57,100 --> 00:32:58,476 سوزی 447 00:33:02,105 --> 00:33:03,189 دوروتیا 448 00:33:04,023 --> 00:33:06,567 .کاری رو که ازم خواستی انجام داد رفتم داخل معدن 449 00:33:06,651 --> 00:33:07,485 بله که رفتی 450 00:33:07,819 --> 00:33:09,487 تو پسرِ خیلی شجاعی هستی 451 00:33:10,697 --> 00:33:14,242 اهالی خانواده‌ی پاتنوم از زمانِ تاسیس این ناحیه شجاع بودن 452 00:33:15,284 --> 00:33:17,286 چه حسی داشت؟ - ترسناک بود - 453 00:33:18,788 --> 00:33:20,581 ولی خیلی خوب هم بود 454 00:33:20,665 --> 00:33:24,043 و این... فقط شروعش بود 455 00:33:44,439 --> 00:33:47,442 برینا. باشه، این قراره عجیب به نظر بیاد 456 00:33:48,526 --> 00:33:50,820 یعنی، خیلی خیلی عجیب 457 00:33:51,237 --> 00:33:52,071 چیه؟ 458 00:33:53,656 --> 00:33:54,907 باشه، فقط میگمش 459 00:33:55,742 --> 00:33:57,869 وقتی که تابوتِ تامی افتاد زمین رو یادته؟ 460 00:33:57,952 --> 00:34:01,831 وقتی تو رفتی دنبالِ هاروی، من کلاه ایمنی تامی رو برداشتم 461 00:34:02,957 --> 00:34:08,087 ...و وقتی نگهش داشته بودم... یه 462 00:34:09,380 --> 00:34:10,465 ...مثل 463 00:34:11,799 --> 00:34:13,593 خب، مثلِ یه الهام بود 464 00:34:15,136 --> 00:34:16,596 یه برق 465 00:34:17,513 --> 00:34:19,599 و می‌دونم چطور به نظر میاد 466 00:34:21,559 --> 00:34:24,353 ...ولی یه لحظه تو مراسم خاکسپاری بودم 467 00:34:34,405 --> 00:34:36,574 و لحظه‌ی بعد داخل معدن بودم 468 00:34:37,283 --> 00:34:41,079 دو تا دخترِ چندش‌آور رو دیدم 469 00:34:41,329 --> 00:34:45,041 و اونا لباس‌های قدیمی با یقه‌های توری پوشیده بودن 470 00:34:45,666 --> 00:34:47,794 فقط دوتا دختر؟ سه تا نه؟ 471 00:34:48,503 --> 00:34:51,255 فقط دوتا. و داشتن عروسک بازی می‌کردن 472 00:35:09,315 --> 00:35:11,275 عجیبه، درسته؟ 473 00:35:11,609 --> 00:35:14,862 آره، قطعاً عجیبه 474 00:35:16,739 --> 00:35:20,034 خب، راز، ازت می‌خوام این دوتا دختر رو 475 00:35:20,118 --> 00:35:22,870 با نهایتِ جزئیاتی که ممکنه یادت بیاد برام توصیف کنی 476 00:35:37,343 --> 00:35:39,011 کافیه، سابرینا 477 00:35:40,888 --> 00:35:41,973 تو احضارم کردی 478 00:35:42,056 --> 00:35:44,350 من اینجام. چی می‌خوای؟ 479 00:35:44,934 --> 00:35:46,060 انتقام 480 00:35:46,561 --> 00:35:48,604 می‌تونم باهاش کنار بیام. از کی؟ 481 00:35:48,688 --> 00:35:52,066 خواهرای کینه‌توزت رفتن سراغِ دوست پسرم و برادرش 482 00:35:52,733 --> 00:35:54,443 هاروی زنده‌ست، ولی تامی مُرده 483 00:35:54,861 --> 00:35:56,612 و چهارتا انسانِ دیگه هم همینطور 484 00:35:56,696 --> 00:36:01,325 این یعنی 5 نفر جونشون رو به خاطر سرگرمی دورکس و اگتا از دست دادن 485 00:36:01,909 --> 00:36:03,828 چی می‌خوای، سابرینا؟ 486 00:36:04,996 --> 00:36:06,414 می‌خوام تامی برگرده 487 00:36:09,542 --> 00:36:13,254 بعلاوه، از وقتی که از دستِ بانو بلک‌وود نجاتت دادم، بهم مدیونی 488 00:36:16,299 --> 00:36:17,466 و من یه نقشه دارم 489 00:36:22,471 --> 00:36:24,473 !اگتا! دورکس 490 00:36:25,683 --> 00:36:28,436 چی شده، سابرینا؟ سلام، پرودنس 491 00:36:28,936 --> 00:36:30,313 !همین الان به حقیقت اعتراف کنین 492 00:36:30,396 --> 00:36:33,232 شما باعث فرو ریختنِ معدن شدین که تامی کنیکل رو به کشتن داد؟ 493 00:36:34,775 --> 00:36:38,779 فکر می‌کنی ما از شخصی که ادعا میشه شکارچیِ ساحره‌ست انتقامِ خونی گرفتیم؟ 494 00:36:38,863 --> 00:36:40,364 برای کشتنِ یه روح هم‌ذات؟ 495 00:36:40,448 --> 00:36:42,074 گمونم هرچیزی ممکنه 496 00:36:42,325 --> 00:36:43,910 خون، خون طلب می‌کنه 497 00:36:43,993 --> 00:36:45,828 می‌بینی؟ اونا اعتراف می‌کنن 498 00:36:46,746 --> 00:36:48,831 داشتین برای این نقشه می‌کشیدین، خواهرها؟ 499 00:36:49,165 --> 00:36:52,376 وقتی ادعا کردین به خاطر رستگاری من شکرگزار اربابِ تاریکی هستین؟ 500 00:36:52,460 --> 00:36:53,878 تو دل‌رحم شده بودی، پودنس 501 00:36:53,961 --> 00:36:55,671 یه کاری باید انجام می‌شد 502 00:36:55,755 --> 00:36:58,883 ،از اونجایی که هیچ جای مرگِ تامی طبیعی نبود 503 00:36:58,966 --> 00:37:02,053 پس یکی از شما جنده‌ها قراره کمکم کنه توازن رو برقرار کنم 504 00:37:02,136 --> 00:37:03,554 یه زندگی در ازای زندگی 505 00:37:03,846 --> 00:37:06,432 پس، کی قراره بمیره؟ 506 00:37:07,600 --> 00:37:10,269 تو دل و جراتش رو نداری کسی رو بکشی - شاید اون نداشته باشه - 507 00:37:11,687 --> 00:37:12,980 ولی من دارم 508 00:37:14,190 --> 00:37:16,525 چطور جرات کردین بدونِ اجازه‌ی من عمل کنین 509 00:37:17,443 --> 00:37:21,197 حالا، کدوم یکی از شما مغز متفکر بود؟ یا ترجیح میدین با هم بسوزین؟ 510 00:37:25,409 --> 00:37:26,619 اگتا بود 511 00:37:27,245 --> 00:37:29,163 .همه‌اش ایده‌ی اون بود من حتی نمی‌خواستم انجامش بدم 512 00:37:29,622 --> 00:37:30,748 راست میگه؟ 513 00:37:32,041 --> 00:37:34,710 فقط متأسفم که اون‌یکی پسره کینکل هم نمرد 514 00:37:37,630 --> 00:37:39,840 امشب اونا رو بیار به جنگل، پرودنس 515 00:37:40,299 --> 00:37:42,385 اگتا دِینی رو که داره ادا می‌کنه 516 00:37:43,511 --> 00:37:45,471 قتل و زنده کردنِ مُرده، سابرینا؟ 517 00:37:46,138 --> 00:37:47,473 تو خبیث شدی 518 00:37:48,224 --> 00:37:51,519 کارهایی که برای کمک به کسایی که دوستشون دارم می‌کنم هیچ حد و مرزی نداره 519 00:37:51,686 --> 00:37:52,770 کِی؟ 520 00:37:54,021 --> 00:37:55,273 می‌تونم تماشا کنم؟ 521 00:37:57,108 --> 00:37:58,609 دارین از ارتباط با مُردگان حرف می‌زنین، درسته؟ 522 00:37:59,110 --> 00:38:01,904 خب، امکان نداره از دستش بدم، پس، کی؟ 523 00:38:02,154 --> 00:38:03,906 کدوم جنگل؟ - نیمه شب - 524 00:38:03,990 --> 00:38:05,741 تو فضای باز کنار بسترِ رودخونه 525 00:38:06,367 --> 00:38:08,953 پرودنس، من خواهرتم - نه امشب خواهرم نیستی - 526 00:38:10,288 --> 00:38:12,540 یه کتابِ مردگان لازمت میشه - یکی گیر میارم - 527 00:38:53,956 --> 00:38:56,125 ...و بچه یه قدم دیگه در راه 528 00:38:56,751 --> 00:38:58,336 !تباهی برمی‌داره 529 00:39:21,650 --> 00:39:24,278 .باورم نمیشه داریم این‌کارو با اگتا می‌کنیم اون خواهرمونه 530 00:39:24,362 --> 00:39:26,864 ،اگه می‌خوای برو، ولی اگه می‌مونی دورکس 531 00:39:26,947 --> 00:39:29,617 دهنت رو ببند، وگرنه تو رو هم قربانی می‌کنیم 532 00:39:29,825 --> 00:39:31,410 به عنوان دانشجوی ارتباط با مردگان 533 00:39:31,494 --> 00:39:34,080 به شدت توصیه می‌کنم متن رو کلمه به کلمه بازگو کنی 534 00:39:34,372 --> 00:39:36,832 کوچک‌ترین انحرافی می‌تونه منجر به مرگِ همه‌مون بشه 535 00:39:39,168 --> 00:39:42,213 آیینِ تجدید حیات سه مرحله داره 536 00:39:43,130 --> 00:39:43,964 ...اول 537 00:39:46,175 --> 00:39:47,635 سگ‌ها رو احضار می‌کنیم 538 00:39:49,178 --> 00:39:53,057 ،سگ‌های بهشت، سگ‌های جهنم، سگ‌های زمین" 539 00:39:53,140 --> 00:39:54,600 ،نگهبانانِ دروازه 540 00:39:54,683 --> 00:39:58,354 ما شما را برای کمک به احیای "پسرِ فوت شده احضار می‌کنیم 541 00:40:11,575 --> 00:40:13,994 یا حضرتِ ابلیس، داره جواب میده 542 00:40:15,788 --> 00:40:20,167 مرحله‌ی دوم، باید دروازه‌ی بین دنیاها رو باز کنیم 543 00:40:21,502 --> 00:40:26,215 ما مقابل دری که دنیای زنده‌ها را از دنیای" "مُرده‌ها جدا می‌کند تعظیم می‌کنیم 544 00:40:26,298 --> 00:40:29,343 "با سپاسِ حقیرانه، استدعا داریم که باز شود 545 00:40:46,277 --> 00:40:47,403 منتظرش بمونین 546 00:40:54,410 --> 00:40:56,120 دروازه بازه 547 00:40:56,704 --> 00:41:01,208 سومین و آخرین مرحله، قربانی 548 00:41:01,709 --> 00:41:03,836 دوست داری افتخارش رو نصیبِ خودت کنی؟ 549 00:41:06,046 --> 00:41:07,339 با کمال میل 550 00:41:14,930 --> 00:41:18,350 یادت باشه، خودت این بلا رو سرِ خودت آوردی 551 00:41:20,227 --> 00:41:25,357 خبیث‌ترینِ ارواح، ما یک زندگی در ازای زندگی به شما پیشکش می‌کنیم 552 00:41:26,400 --> 00:41:28,444 ...ای اربابِ توانای تاریکی 553 00:41:28,527 --> 00:41:31,739 ،که همه چیز از او مشتعل است... 554 00:41:32,072 --> 00:41:36,744 ،قدرت در طریقتِ توست اراده‌ات میلِ باطنی من 555 00:41:45,753 --> 00:41:49,507 سابرینا... از این کار مطمئنی؟ 556 00:41:52,259 --> 00:41:53,302 باید باشم 557 00:42:18,410 --> 00:42:19,912 "سگ‌ها احضار شدند" 558 00:42:20,579 --> 00:42:22,498 دروازه باز شد" 559 00:42:22,581 --> 00:42:24,875 بهای خونین پرداخته شد 560 00:42:25,834 --> 00:42:29,213 توماس کینکل، ما از تو خواهش می‌کنیم 561 00:42:29,672 --> 00:42:30,631 برخیز 562 00:42:31,215 --> 00:42:32,258 برخیز 563 00:42:32,716 --> 00:42:34,260 "!برخیز 564 00:42:41,934 --> 00:42:42,768 خب حالا چی؟ 565 00:42:43,185 --> 00:42:45,646 ‏13 دقیقه صبر می‌کنیم 566 00:42:46,605 --> 00:42:50,067 وقتِ کافی برای اینکه تمام آثار روحِ ساحره از بدنش خارج شه 567 00:42:50,150 --> 00:42:51,151 و بعدش؟ 568 00:42:51,819 --> 00:42:52,945 دفنش می‌کنیم 569 00:43:09,920 --> 00:43:12,464 کامل با خاک بپوشونینش - چرا اینجا دفنش می‌کنیم؟ - 570 00:43:12,548 --> 00:43:14,466 چرا همونجوری تو جنگل ولش نکردیم؟ 571 00:43:15,801 --> 00:43:18,262 خفه شو و بکَن 572 00:43:24,226 --> 00:43:25,227 سابرینا 573 00:43:27,313 --> 00:43:28,606 وای، گندش بزنن 574 00:43:28,897 --> 00:43:31,275 ،ارتباط با مردگان، سابرینا؟ این احمقانه‌ترین 575 00:43:31,358 --> 00:43:33,902 غیرمسئولانه‌ترین کاریه که تو عمرت انجام دادی 576 00:43:34,236 --> 00:43:37,114 اصلاً از اول چی باعث شد فکر انجام دادنِ همچین کاری به ذهنت بیاد؟ 577 00:43:37,197 --> 00:43:40,117 محض رضای ابلیس، تو کار سرنوشت دخالت می‌کنی؟ - هاروی در هم شکسته بود، امبروز - 578 00:43:40,200 --> 00:43:41,702 باید یه کاری می‌کردم 579 00:43:41,785 --> 00:43:46,624 آره، آره، تو با قدرتمندترین و خبیث‌ترین نیروهای موجود وَر رفتی 580 00:43:46,915 --> 00:43:48,751 خیلی قوی‌تر از اربابِ تاریکی 581 00:43:48,834 --> 00:43:52,004 من دارم از مرگ حرف می‌زنم، دختر دایی - من کلمه به کلمه‌ی آیین رو اجرا کردم - 582 00:43:52,087 --> 00:43:55,674 پس تو و دوستات تو چاله‌ی قابیل ما چیکار می‌کنین؟ 583 00:43:55,758 --> 00:43:59,845 آیین خواستار کشته شدنِ یه نفر برای برگشتنِ تامی بود 584 00:43:59,928 --> 00:44:01,889 اگتا همون شخص بود 585 00:44:02,890 --> 00:44:07,227 ولی تو آیین هیچ اشاره‌ای به این نشده بود که قربانیِ کشته شده 586 00:44:07,311 --> 00:44:09,021 باید مُرده باقی بمونه 587 00:44:09,104 --> 00:44:12,441 ...چرا همیشه باید اصرار کنی 588 00:44:13,192 --> 00:44:16,236 که عالم برات امتیازاتِ ویژه قائل میشه؟ 589 00:44:16,904 --> 00:44:19,782 .تو نظم طبیعی رو به هم زدی متوجهش که هستی، نه؟ 590 00:44:19,865 --> 00:44:22,660 .که قوانینی وجود دارن نمیشه سرنوشت رو گول زد 591 00:44:22,743 --> 00:44:25,996 فایده‌ی ساحره بودنم چیه اگه نتونم به کسایی که دوست دارم کمک کنم 592 00:44:26,080 --> 00:44:30,376 .تو این دفعه از یه خط قرمز عبور کردی نه، نه... نه، خط رو کاملاً پاک کردی 593 00:44:30,459 --> 00:44:33,045 دلیلی نداره که فکر کنیم طلسم جواب نمیده 594 00:44:43,180 --> 00:44:45,974 و اونم باید اگتا باشه 595 00:44:46,892 --> 00:44:48,894 درست طبق برنامه. دیدی؟ 596 00:44:49,937 --> 00:44:51,897 همه چی مطابق نقشه پیش میره 597 00:44:55,234 --> 00:44:56,902 وصیتِ شرم‌آوریه، دختر دایی 598 00:44:59,571 --> 00:45:01,031 ‏13 ساعت، امبروز 599 00:45:02,199 --> 00:45:03,575 تامی برمی‌گرده 600 00:45:04,952 --> 00:45:05,994 می‌بینی 601 00:45:09,331 --> 00:45:11,333 همه چی ظرف 13 ساعت درست میشه 602 00:45:28,642 --> 00:45:30,144 خوش برگشتی، خواهر 603 00:45:35,357 --> 00:45:36,442 من کجام؟ 604 00:45:37,985 --> 00:45:39,027 من کجا بودم؟ 605 00:45:39,319 --> 00:45:40,779 پس شما اون رو نکشتین؟ 606 00:45:41,280 --> 00:45:45,743 کشتیمش، ولی فقط برای اینکه سابرینا یه نقشه برای زنده کردنِ اگتا داشت 607 00:45:46,201 --> 00:45:49,705 خواهر اگتا، تو به مدت 13 دقیقه مُرده بودی 608 00:45:49,788 --> 00:45:51,039 حالا برگشتی 609 00:45:53,250 --> 00:45:55,127 کارها عواقبی دارن 610 00:45:55,836 --> 00:45:57,963 ،وقتی اون انسان‌ها رو با کمال آشفتگی کشتی 611 00:45:58,046 --> 00:45:59,882 ما رو در خطر لو رفتن قرار دادی 612 00:46:00,507 --> 00:46:02,259 تصور کن اگه پدرم می‌فهمید چی می‌شد 613 00:46:03,886 --> 00:46:06,096 تو هنوز داخل زمین بودی 614 00:46:08,265 --> 00:46:09,266 ...پس 615 00:46:10,559 --> 00:46:11,602 ...ازت ممنون میشم 616 00:46:12,644 --> 00:46:17,983 که هرگز چنین عملی رو بدونِ اجازه‌ی صریح من انجام ندی 617 00:46:33,081 --> 00:46:35,334 امروز صبح خیلی سر حال به نظر می‌رسی خواهر 618 00:46:35,584 --> 00:46:38,420 آب و هوای فصل بهم می‌سازه، هیلدا 619 00:46:38,879 --> 00:46:42,800 .دارم میرم سرِ کار "!گفتنش رو خیلی دوست دارم. "کار 620 00:46:43,133 --> 00:46:45,844 ،نیازی نیست امشب برای من میز شام بچینی 621 00:46:45,928 --> 00:46:48,388 چون، می‌دونی، شاید دوباره دیر بیام 622 00:46:50,766 --> 00:46:51,600 باشه 623 00:46:52,768 --> 00:46:56,605 خب تو... امروز قصد داری چیکار کنی؟ 624 00:46:56,939 --> 00:46:59,608 گمونم... کشیش اعظم به دیدنم بیاد 625 00:47:13,997 --> 00:47:15,165 خوبی، برینا؟ 626 00:47:15,791 --> 00:47:17,334 مدام به ساعت نگاه می‌کنی 627 00:47:17,960 --> 00:47:19,920 ...اوه، آره، راز. فقط 628 00:47:20,796 --> 00:47:22,506 فقط منتظرم زنگ بخوره 629 00:47:23,924 --> 00:47:27,344 ولی می‌خواستم بگم، میزبانی یه مراسم جمع آوری اعانه توسط ویکا فکر خیلی خوبیه 630 00:47:27,427 --> 00:47:28,887 فکر خیلی خوبیه 631 00:47:28,971 --> 00:47:31,849 یعنی، حداقل کاریه که می‌تونیم برای معدنچی‌ها و خانواده‌هاشون انجام بدیم 632 00:47:32,474 --> 00:47:36,895 برای ما، تمومه. ولی برای اونا، همینطور ادامه داره 633 00:47:37,271 --> 00:47:39,481 آره، خیلی بده 634 00:47:41,316 --> 00:47:43,986 خب، آه... راز؟ 635 00:47:44,778 --> 00:47:47,364 اون الهامی... که داشتی 636 00:47:55,706 --> 00:47:59,710 ...ننه روثم... گفت وقتی کور شد 637 00:48:00,878 --> 00:48:05,173 به طور مداوم شروع به دیدنِ الهاماتی کرد 638 00:48:05,757 --> 00:48:07,968 چیزهایی که ممکن نبود دیده باشه 639 00:48:08,218 --> 00:48:09,845 ...اتفاقاتی که افتاده بودن 640 00:48:10,596 --> 00:48:12,306 اتفاقاتی که قرار بود بیوفتن 641 00:48:12,890 --> 00:48:14,308 دیوونه کننده ترین قسمتش؟ 642 00:48:14,850 --> 00:48:16,685 ننه میگه کوریِ ما یه نفرینه 643 00:48:18,562 --> 00:48:20,564 ،این شاید فقط به خاطر اثر داروهای مسکن باشه 644 00:48:20,647 --> 00:48:24,151 ولی اون باور داره که یکی از اجداد ما به یه ساحره برخورده 645 00:48:25,986 --> 00:48:27,362 می‌دونم 646 00:48:27,779 --> 00:48:31,199 ،و اینکه اون ساحره با کوری نفرینش کرده 647 00:48:31,283 --> 00:48:35,537 و نسل‌ها این نفرین بین زنانِ واکر منتقل شده 648 00:48:36,413 --> 00:48:38,665 و الهامات؟ 649 00:48:38,790 --> 00:48:41,801 بهش میگه: بصیرت 650 00:48:42,711 --> 00:48:45,130 یه حسِ اضافی که وقتی کور میشیم پرورش میدیم 651 00:48:46,757 --> 00:48:48,759 بهت گفتم که احمقانه بود 652 00:49:07,653 --> 00:49:09,321 امبروز، پسرِ عزیزم 653 00:49:12,449 --> 00:49:14,034 تصمیمی گرفتی؟ 654 00:49:18,580 --> 00:49:21,917 ببخشید، عالیجناب. ولی من نمی‌تونم اسامیِ شرکای توطئه‌گرم رو لو بدم 655 00:49:24,002 --> 00:49:25,671 خیلی از شنیدنش خوشحالم 656 00:49:27,506 --> 00:49:30,217 صداقت، شرف، وفاداری 657 00:49:31,009 --> 00:49:33,762 اینا خصیصه‌هایی هستن که باید در کلیسای شب گرامی بداریم 658 00:49:40,394 --> 00:49:43,689 ،نمی‌تونم حکمت رو به طور کامل لغو کنم ولی می‌تونم تخفیفش بدم 659 00:49:46,441 --> 00:49:48,777 بیا تو آکادمیِ هنرهای نادیده برای من کار کن 660 00:49:49,069 --> 00:49:52,197 محکمه به عنوانِ نوعی خدماتِ اجتماعی اجازه‌اش رو میده 661 00:49:52,948 --> 00:49:58,412 بعدش، من و تو باهم در راستای عفو و آزادیِ کاملت تلاش می‌کنیم 662 00:50:04,668 --> 00:50:07,462 فاستوس، باید همین الان باهات حرف بزنم 663 00:50:07,963 --> 00:50:09,214 و به طور خصوصی 664 00:50:23,103 --> 00:50:24,271 این یعنی چی؟ 665 00:50:25,564 --> 00:50:28,233 مارماهی و حلزون" فاستوس" اشاره به شعری کودکانه که در آن ادعا می‌شود ) ( پسرها از مارماهی و حلزون خلق شدند 666 00:50:29,151 --> 00:50:31,403 نتایج امیدبخش هستن 667 00:50:31,695 --> 00:50:35,574 ...اربابِ تاریکی به احتمال زیاد نعمتِ 668 00:50:36,074 --> 00:50:37,159 دو پسر بهت عطا کرده 669 00:50:40,287 --> 00:50:41,204 پسرهای دوقلو؟ 670 00:50:41,288 --> 00:50:44,041 برای به انجام رسوندن میراثِ بلک‌وود در کنار هم 671 00:50:45,959 --> 00:50:48,628 شیطان رو شکر، تو واقعاً !مورد رحمت قرار گرفتی 672 00:50:50,255 --> 00:50:52,632 متأسفانه مثل اینکه جایگاه خودت رو فراموش کردی، خواهر زلدا 673 00:50:56,136 --> 00:50:58,680 ولی ازت بابتِ خدماتت ممنونم 674 00:51:00,390 --> 00:51:02,517 ...ولی، فاستوس، اون روز - آره - 675 00:51:02,601 --> 00:51:05,896 ،تو مسائل خاصی رو به من اعتراف کردی نقاطِ ضعف خاصی که منم حس کردم 676 00:51:07,105 --> 00:51:09,524 من کوتاهی کردم که برات کفّاره‌ی توبه تعیین نکردم 677 00:51:10,358 --> 00:51:12,903 کفّاره‌ی توبه؟ - مجازاتِ شلاق، خواهر - 678 00:51:13,403 --> 00:51:16,907 .برای تقویتِ جسم و اراده ‏30 ضربه شلاق باید کافی باشه 679 00:51:17,491 --> 00:51:19,451 گمونم شلاقِ نُه‌سر داری؟ 680 00:51:19,534 --> 00:51:22,204 بله دارم... یه جایی 681 00:51:22,704 --> 00:51:26,083 .خوبه. پس، اینجا انجامش میدیم گمونم درِ اتاقت قفل داره 682 00:51:26,166 --> 00:51:27,417 ...بله داره، ولی 683 00:51:28,752 --> 00:51:30,045 متوجه نمیشم 684 00:51:30,128 --> 00:51:33,924 ،تو من رو شلاق می‌زنی و بعدش من تو رو شلاق می‌زنم 685 00:51:34,007 --> 00:51:38,136 ...و باهم غرق در شور و شوقِ عالی 686 00:51:39,429 --> 00:51:40,347 عذاب می‌کشیم 687 00:51:43,600 --> 00:51:44,935 چطوره؟ 688 00:51:46,269 --> 00:51:48,897 کاملاً درخور و شایسته‌ست 689 00:51:58,031 --> 00:51:59,074 هاروی 690 00:52:00,492 --> 00:52:01,493 تو برگشتی 691 00:52:02,953 --> 00:52:05,831 آره. بیشتر برای دور شدن از پدرم 692 00:52:07,165 --> 00:52:09,918 .رفتارِ همه عجیب غریبه ...یه جور دیگه باهام برخورد می‌کنن انگار 693 00:52:10,460 --> 00:52:12,546 حالا من اون پسری هستم که برادرش تو معدن مُرده 694 00:52:12,629 --> 00:52:15,090 به این زودی ناامید نشو، هاروی 695 00:52:16,091 --> 00:52:18,426 هرگز نمی‌دونی. ممکنه یه معجزه رخ بده 696 00:52:21,054 --> 00:52:22,264 نمی‌دونم، برینا 697 00:52:23,473 --> 00:52:24,891 ...اگه تا الان اتفاق نیوفتاده 698 00:52:55,964 --> 00:52:58,300 وای، خدای من. چه اتفاقی برای تامی افتاد؟ 699 00:52:58,383 --> 00:53:00,218 هیچ اتفاقی نیوفتاد، امبروز 700 00:53:01,469 --> 00:53:03,388 ،بیشتر از 13 ساعت گذشته 701 00:53:03,471 --> 00:53:05,056 و جواب نداد 702 00:53:06,558 --> 00:53:07,726 به فالِ نیک بگیرش 703 00:53:09,603 --> 00:53:12,230 من برگشتم به جنگل و تندیس همونجا مونده بود 704 00:53:12,314 --> 00:53:13,732 منظورت چیه، تو جنگل؟ 705 00:53:13,815 --> 00:53:17,027 ...نه، روح به جسد برمی‌گرده هرجایی که هست 706 00:53:17,485 --> 00:53:20,405 ...چی؟ ولی تو آیین ننوشته بود 707 00:53:20,989 --> 00:53:22,449 تو با مرگ و زندگی بازی می‌کنی 708 00:53:22,532 --> 00:53:25,076 !و حتی اصولِ اولیه رو نمی‌دونی، دختر دایی 709 00:53:25,952 --> 00:53:27,120 وای، خدای من 710 00:53:28,705 --> 00:53:29,956 اون تو معدنه 711 00:54:42,400 --> 00:54:48,150 « SinCities زیرنویس از سـینـا صـداقـت » 712 00:54:48,150 --> 00:54:54,150 دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم www.DibaMoviez.Com 713 00:54:54,724 --> 00:55:01,224 کانال تلگرام تیم ترجمه‌ی دیباموویز https://t.me/DibaSub