1 00:01:10,024 --> 00:01:25,024 مرجع دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم NightMovie.Co 2 00:01:25,048 --> 00:01:40,048 :مترجمین « AbG سـروش » « Notion عـرفـان » 3 00:01:47,941 --> 00:01:51,861 ‫جرأت کردی منو احضار کنی، لیلیث؟ 4 00:01:52,320 --> 00:01:54,656 ‫تو بهم دستور دادی که از سابرینا مراقبت کنم، ولی ... 5 00:01:55,490 --> 00:01:58,326 ‫اخیراً، سه نفر از شاه‌تون، به اون حمله کردین 6 00:01:58,409 --> 00:01:59,536 ‫کی حمله کرده؟ 7 00:01:59,994 --> 00:02:02,247 ‫جای نگرانی نیست، ‫اونا رو برگردوندم به چاله 8 00:02:02,330 --> 00:02:06,084 ‫اما بازم شدیداً از این موضوع حمایت می‌کردن ... 9 00:02:06,960 --> 00:02:09,170 ‫که یه دو رگه نباید زنده بمونه 10 00:02:10,463 --> 00:02:12,465 ‫اگه ندونم برنامه‌تون واسه اون چیه ... 11 00:02:12,549 --> 00:02:15,343 ‫چطور باید از سابرینا مراقبت کنم؟ 12 00:02:15,426 --> 00:02:18,888 ‫دروازه‌ی جهنم باز خواهد شد 13 00:02:19,430 --> 00:02:23,560 ‫سابرینا پیام‌رسان من خواهد بود. ‫پیام‌آور من 14 00:02:24,894 --> 00:02:26,187 ‫واقعاً؟ 15 00:02:26,271 --> 00:02:28,690 ‫حسودیت شده، لیلیث؟ 16 00:02:28,773 --> 00:02:31,025 ‫هنوزم از بین زنا اولین نفر خواهی بود 17 00:02:31,109 --> 00:02:33,820 ‫اما خدای تاریکی، دختره ... 18 00:02:34,821 --> 00:02:35,864 ‫ارزشش رو نداره 19 00:02:36,406 --> 00:02:39,033 ‫وقتی تو رو پیدا کردم ‫واسم ارزش داشتی؟ 20 00:02:39,450 --> 00:02:45,623 ‫منظورم اینه که... محدودیتی وجود داره ‫که دورگه‌ها واست کار انجام بدن 21 00:02:46,040 --> 00:02:49,294 ‫- به عنوان مثال، ممکنه تو کارهای شیطانی کم بیارن ‫- شیطانی؟ 22 00:02:50,128 --> 00:02:52,463 ‫این جمله برای نسل ما معنایی نداره 23 00:02:52,547 --> 00:02:54,257 ‫ولی برای نسل اون داره 24 00:02:55,175 --> 00:02:56,676 ‫یادت باشه، اون یه دو رگه‌اس 25 00:02:56,759 --> 00:02:59,721 ‫می‌دونم اون چیه، لیلیث، بیشتر از تو 26 00:02:59,804 --> 00:03:01,306 ‫ذات واقعی اون ... 27 00:03:01,890 --> 00:03:03,683 ‫دوست داره به سمت نور بره 28 00:03:16,029 --> 00:03:18,239 ‫ما یه شرط می‌بندیم 29 00:03:18,740 --> 00:03:21,659 ‫که ذات واقعی روح سابرینا رو پیدا کنیم 30 00:03:22,160 --> 00:03:25,997 ‫خوب، همونطور که یه انسان‌ها هستن، یا شیطانی 31 00:03:26,414 --> 00:03:29,709 ‫و اگه حق با من باشه، من پیام‌رسان تو خواهم شد 32 00:03:31,169 --> 00:03:32,378 ‫همینطور ملکه‌ات 33 00:03:32,921 --> 00:03:34,589 ‫و اگه من راست بگم 34 00:03:35,340 --> 00:03:41,346 ‫به خدمت کردن به من ادمه میدی ‫و دیگه هیچوقت ازم سوال نمی‌پرسی 35 00:04:01,324 --> 00:04:05,203 ‫وقتشه که وفاداری تاریکی خودتو ‫به من نشون بدی 36 00:04:06,454 --> 00:04:07,455 ‫این کارو نمی‌کنم 37 00:04:07,956 --> 00:04:08,998 ‫چیکار نمی‌کنی؟ 38 00:04:10,583 --> 00:04:11,668 ‫هر کاری که از می‌خوای 39 00:04:12,669 --> 00:04:16,130 ‫وقتی کتابم رو امضا می‌کردی بهت هشدار دادم 40 00:04:17,215 --> 00:04:18,800 ‫نمی‌تونی ازم سرپیچی کنی 41 00:04:19,717 --> 00:04:20,760 ‫ازم می‌خوای چیکار کنم؟ 42 00:04:25,181 --> 00:04:27,141 ‫یه بسته آدامس بدزد 43 00:04:27,809 --> 00:04:28,809 ‫هان؟ 44 00:04:29,269 --> 00:04:30,478 ‫همش همین 45 00:04:44,867 --> 00:04:47,829 ‫اوه، عزیزم. ‫صبحونه‌ات سرد شد 46 00:04:47,912 --> 00:04:49,539 ‫شرمند عمه هیلدا 47 00:04:50,248 --> 00:04:52,542 ‫اما دیشب خدای تاریکی بهم سر زد 48 00:04:55,753 --> 00:04:59,090 ‫و بهم گفت که باید امرش رو اجرا کنم 49 00:04:59,340 --> 00:05:01,634 ‫خدای تاریکی توی خونه‌ی ما بوده؟ 50 00:05:01,968 --> 00:05:05,430 ‫و من موقع ورودش خواب بودم. ‫چه فکری در مورد ما کرده؟ 51 00:05:06,139 --> 00:05:08,539 ‫فکر کردم می‌تونم بوی گوگرد رو ‫از بین چوب‌های کف حس کنم 52 00:05:08,725 --> 00:05:09,725 ‫چی می‌خواست؟ 53 00:05:10,268 --> 00:05:12,061 ‫خیلی عجیب بود. ‫ازم خواست ... 54 00:05:12,145 --> 00:05:13,813 ‫نه، فراموش کن 55 00:05:14,397 --> 00:05:16,274 ‫هر کاری که ازت خواسته انجام بدی ... 56 00:05:16,357 --> 00:05:19,402 ‫یه عهد مخفی بین تو و خدای تاریکیه 57 00:05:19,819 --> 00:05:21,696 ‫من نباید اون کسی باشم ‫که این قانون رو زیر پا میذاره 58 00:05:22,113 --> 00:05:24,073 ‫اون پیش شما نیومده، بچه‌ها؟ 59 00:05:24,490 --> 00:05:26,367 ‫بعد از اینکه کتاب هیولا رو امضا کردین؟ 60 00:05:26,451 --> 00:05:28,786 ‫و ازتون بخواد که کاری انجام بدین؟ 61 00:05:29,787 --> 00:05:31,247 ‫- نه راستش ‫- هنوز منتظرم 62 00:05:31,789 --> 00:05:36,336 ‫این کارهایی که گهگداری از پیروانش می‌خواد انجام بدن ... 63 00:05:36,419 --> 00:05:39,005 ‫نشانه‌های از ... 64 00:05:39,088 --> 00:05:41,924 ‫تعهد اونا به راه تاریکیه 65 00:05:42,008 --> 00:05:44,093 ‫اگه کاری که ازم خواسته رو نخوام انجام بدم چی؟ 66 00:05:46,095 --> 00:05:48,806 ‫شوکه میشی اگه بدونی روش کار اینطور نیست، سابرینا 67 00:05:48,890 --> 00:05:49,932 ‫بهت امر کردن 68 00:05:50,183 --> 00:05:52,769 ‫به جز امر خدای تاریکی هیچی نباید انجام بشه 69 00:05:52,852 --> 00:05:54,896 ‫ترجیحاً با یه لبخند 70 00:05:55,772 --> 00:05:58,274 ‫مگر اینکه اون امر کرده باشه ‫یه نفر رو بکشی 71 00:05:58,775 --> 00:06:03,071 ‫با وجود اونم، یا باید امرش رو انجام بدی ‫یا از عواقبش زجر بکشی 72 00:06:03,154 --> 00:06:04,530 ‫کدوم عواقب؟ 73 00:06:05,114 --> 00:06:07,992 ‫کسایی که در مقابلش مقاومت میکنن ‫خطر این رو به جون میخرن که اتفاق بدی ... 74 00:06:08,076 --> 00:06:10,161 ‫به سر خودشون و آدمای اطرافشون بیاد 75 00:06:10,870 --> 00:06:13,081 ‫و حرف شیطان خیلی زود پخش میشه 76 00:06:13,289 --> 00:06:16,292 ‫سرپیچی از خدای تاریکی تو رو توی دردسر میندازه، سابرینا 77 00:06:19,420 --> 00:06:22,924 ‫ 78 00:06:50,410 --> 00:06:51,577 ‫سابرینا 79 00:06:54,163 --> 00:06:56,666 ‫تو که تو فکر دزدیدن اون بسته آدامس نبود، درسته؟ 80 00:06:57,750 --> 00:06:59,127 ‫این کارا به تو نمیاد، سابرینا 81 00:06:59,919 --> 00:07:01,963 ‫اوه، نه، البته که نه، من ... 82 00:07:02,046 --> 00:07:03,673 ‫واسه خریدنش به پول نیاز داری؟ 83 00:07:09,137 --> 00:07:11,472 ‫راستش، نظرم عوض شد 84 00:07:12,098 --> 00:07:14,767 ‫واقعاً آدامس رو نمی‌خوام 85 00:07:14,851 --> 00:07:16,811 ‫میشه منو ببخشید، خانم واردول؟ 86 00:07:16,894 --> 00:07:17,937 ‫حتماً 87 00:07:32,660 --> 00:07:34,829 ‫- شرلی ‫- و البته که تو هستی 88 00:07:34,912 --> 00:07:36,414 ‫حیوون خون سردش 89 00:07:38,958 --> 00:07:40,168 ‫اون دیگه واسه چی بود؟ 90 00:07:40,251 --> 00:07:43,337 ‫خب، همونطور که می‌دونی، زلدا ‫آکادمی داره یه بازی ترتیب میده ... 91 00:07:43,421 --> 00:07:45,590 ‫که هم واسه سرگرمی و هم واسه تعلیم باشه 92 00:07:46,048 --> 00:07:49,260 ‫- و مثل هیشه بخاطر ... ‫- شور و اشتیاق لوسیفر مورنینگ‌استار هست 93 00:07:50,219 --> 00:07:52,555 ‫بله، منم تو روزای گذشته نقش "حوا" رو بازی می‌کردم 94 00:07:53,389 --> 00:07:55,558 ‫اگه حافظه‌ام یاری کنه ‫خیلی هم افتضاح بود 95 00:07:55,933 --> 00:07:57,973 ‫امسال از یه نمایش نامه جدید ‫استفاده می‌کنیم 96 00:07:58,019 --> 00:08:03,065 ‫نمایش نامه جدید؟ من همیشه فکر می‌کردم ‫تو یکی از آدمای اهل سنت هستی، فاستس 97 00:08:03,274 --> 00:08:06,277 ‫خودم نمایش نامه رو نوشتم، زلدا. ‫خیلی بهش افتخار می‌کنم 98 00:08:06,569 --> 00:08:07,945 ‫ولی در عوض خواهر جکسون 99 00:08:08,029 --> 00:08:10,781 ‫احساس کرد که باید نوشته‌های غم‌انگیز خود را ‫به داستان اضافه کند 100 00:08:10,865 --> 00:08:12,658 ‫پس ازش خواستم از وظایفش ... 101 00:08:12,742 --> 00:08:15,286 ‫بعنوان دستیار مدیر و مربی منتخب، دست بکشه 102 00:08:15,620 --> 00:08:16,454 ‫متوجه‌ام 103 00:08:16,537 --> 00:08:18,498 ‫خواهر زاده‌ی شما نقش خدای اشتباه رو بازی می‌کنه 104 00:08:18,581 --> 00:08:20,958 ‫خواهر زاده‌ی شما نقش لیلیث رو بازی می‌کنه 105 00:08:21,042 --> 00:08:22,627 ‫میشه نقش شرلی رو تو بازی کنی؟ 106 00:08:22,710 --> 00:08:26,130 ‫وگرنه زلدا، این دانش‌آموزان تازه کار ‫نمایش نامه‌ی منو تحریف می‌کنن 107 00:08:26,464 --> 00:08:28,799 ‫و هیچکس طرز بیان خوب تو رو نداره 108 00:08:29,091 --> 00:08:30,259 ‫خب، این حقیقت داره 109 00:08:31,469 --> 00:08:32,762 ‫به گروه خوش اومدی، زلدا 110 00:08:39,894 --> 00:08:43,981 ‫نمایش که این هفته قراره کار کنیم ‫رمو و ژولین شکسپیر خواهد بود 111 00:08:44,273 --> 00:08:47,818 ‫یه همکار و یک صحنه واسه خودتون پیدا کنین. ‫صحنه‌ای ازش خوشتون میاد 112 00:08:48,277 --> 00:08:50,154 ‫در موردش حرف بزنید، تمرینش کنید 113 00:08:50,238 --> 00:08:53,199 ‫بفهمینش و بعد واسه بقیه کلاس ‫اجراش کنین 114 00:08:53,658 --> 00:08:56,869 ‫بله، آقای مارلین، متأسفانه باید متن صحنه رو حفظ کنید 115 00:09:07,505 --> 00:09:09,173 ‫می‌خوای ژولیت رمئو من بشی؟ 116 00:09:09,715 --> 00:09:11,759 ‫فکر کردم شاید بتونیم ‫صحنه اولین برخوردشون رو بازی کنیم 117 00:09:11,842 --> 00:09:12,842 ‫آه ... 118 00:09:13,094 --> 00:09:14,094 ‫حتماً 119 00:09:15,555 --> 00:09:17,682 ‫همون صحنه بوس کردنشون نیست؟ 120 00:09:18,349 --> 00:09:19,349 ‫فکر کنم 121 00:09:21,561 --> 00:09:22,561 ‫واست عجیبه؟ 122 00:09:28,693 --> 00:09:30,653 ‫نه، به هیچ وجه 123 00:09:31,070 --> 00:09:34,907 ‫فقط، میدونی، واسم سوال بود ‫که با سابرینا صحبت کردی؟ 124 00:09:37,410 --> 00:09:39,287 ‫نه، مدتی هست صحبت نکردم 125 00:09:40,037 --> 00:09:43,082 ‫ما... هنوز داریم مشکلاتمون رو برطرف می‌کنیم 126 00:09:43,416 --> 00:09:44,416 ‫همم 127 00:09:44,959 --> 00:09:46,335 ‫خب، همه‌مون همینطوریم 128 00:09:47,169 --> 00:09:48,170 ‫هان؟ 129 00:09:48,629 --> 00:09:50,047 ‫هیچی، هاروی 130 00:09:51,382 --> 00:09:53,634 ‫آره، من ژولیت ... 131 00:09:54,552 --> 00:09:56,429 ‫رمئوت خواهم بود 132 00:09:56,762 --> 00:09:57,972 ‫عالیه 133 00:09:59,265 --> 00:10:00,266 ‫هیجان زده شدم 134 00:10:02,351 --> 00:10:03,394 ‫منم همینطور 135 00:10:05,938 --> 00:10:07,356 ‫اوه، نه ... 136 00:10:12,903 --> 00:10:14,822 ‫حالا سعی می‌کنیم بگیریمش ... 137 00:10:15,823 --> 00:10:17,450 ‫حسدویت شده، درسته؟ 138 00:10:18,951 --> 00:10:21,704 ‫دورکس داره یه نقش عاشقانه ‫در مقابل نیک بازی می‌کنه 139 00:10:22,121 --> 00:10:26,334 ‫پارسال نقش کیم از داستان "خداحافظ پرنده" ‫در دبیرستان بکستر بازی کردم، مشکلی ندارم 140 00:10:26,417 --> 00:10:28,919 ‫تو با اون فانی بهم نزدی ‫که با نیک باشی؟ 141 00:10:29,003 --> 00:10:31,172 ‫نه، با هاروی بهم زدم، چون ... 142 00:10:33,174 --> 00:10:34,759 ‫به تو ربطی نداره 143 00:10:35,801 --> 00:10:37,803 ‫- و در مورد نیک ... ‫- اون یه دوسته 144 00:10:37,887 --> 00:10:39,930 ‫آره، آره، همه‌مون قبلاً این تفره رفتن‌ها رو شنیدیم 145 00:10:40,014 --> 00:10:41,932 ‫ولی بیخیال، سابرینا 146 00:10:42,683 --> 00:10:46,520 ‫توی تاریکی، در نیمه‌ شب ‫بین ملحفه‌ی تخت‌خواب باکره‌ات ... 147 00:10:47,063 --> 00:10:50,566 ‫داری بهم میگی تا حالا افکار عجیب و سکسی ‫در مورد نیک نداشتی؟ 148 00:10:51,525 --> 00:10:53,694 ‫تصور کنی که از پنجره داره میاد تو؟ 149 00:10:54,612 --> 00:10:55,488 ‫میاد بین پات؟ 150 00:10:55,571 --> 00:10:59,158 ‫اوغ! تو یکی از رمان‌های عاشقانه‌ی بد ‫عمه هیلدام می‌مونی 151 00:10:59,241 --> 00:11:01,661 ‫شهوت گناه نیست، سابرینا. ‫یه حسه 152 00:11:01,744 --> 00:11:04,997 ‫اگه همینجوری در گوشم حرف بزنی ‫نمی‌تونم متنم رو به یاد بیارم ... 153 00:11:06,332 --> 00:11:07,375 ‫مثل ... 154 00:11:13,297 --> 00:11:15,800 ‫چرا ارباب، منو از قلمر پادشاهیتون تبعید کردید؟ 155 00:11:17,802 --> 00:11:21,138 ‫لیلیث، تو از خدای دروغین ‫جواب و دلیل می‌خوای 156 00:11:21,222 --> 00:11:22,264 ‫اما هیچی به ذهنم نمیاد 157 00:11:22,807 --> 00:11:24,600 ‫تو از چشمش افتادی 158 00:11:25,434 --> 00:11:28,020 ‫اون منو بیرون کرد، مثل تو 159 00:11:28,354 --> 00:11:31,273 ‫و من هیچی به جز مساوات نخواستم 160 00:11:33,234 --> 00:11:35,361 ‫دورکس یه بازیگر افتضاحهه 161 00:11:35,986 --> 00:11:38,572 ‫اون نقش باید مال تو باشه 162 00:11:39,615 --> 00:11:40,615 ‫خدای تاریکی 163 00:11:41,951 --> 00:11:45,121 ‫من یه بازیگر جایگزین هستم. ‫کورکس بازیگر اصلیه. این ... 164 00:11:45,579 --> 00:11:47,373 ‫سمت چپت رو ببین 165 00:11:48,874 --> 00:11:50,209 ‫یه دسته اونجاست 166 00:11:50,876 --> 00:11:54,422 ‫بکشش تا نقش مال تو بشه 167 00:12:12,273 --> 00:12:13,774 ‫نمی‌کنم، این کارو نمی‌کنم! 168 00:12:14,400 --> 00:12:16,193 ‫- سابرینا؟ ‫- واقعاً؟ 169 00:12:17,027 --> 00:12:18,571 ‫داری با کی حرف میزنی؟ 170 00:12:23,117 --> 00:12:24,827 ‫هیچکس، عمه زلدا 171 00:12:27,204 --> 00:12:28,205 ‫شرمنده 172 00:12:29,165 --> 00:12:30,207 ‫ها 173 00:12:31,000 --> 00:12:32,418 ‫و موقع نهاره، همگی 174 00:13:10,289 --> 00:13:11,916 ‫حالا مشکلت چیه؟ 175 00:13:12,249 --> 00:13:14,710 ‫اول می‌خوای عضو تیم بسکتبالمون باشی 176 00:13:15,419 --> 00:13:17,588 ‫حالا می‌خوای از اتاق تعویض لباسمون استفاده کنی؟ 177 00:13:18,088 --> 00:13:20,216 ‫چیزی هست که بخوای بهمون بگی، سوزی؟ 178 00:13:20,508 --> 00:13:22,343 ‫- الآن اسمم تئو هست ‫- اوه، درسته 179 00:13:22,718 --> 00:13:26,806 ‫خب، تئو. ما رو نادیده بگیر. ‫ما فقط منتظر شروع شدن نمایش هستیم 180 00:13:28,182 --> 00:13:29,266 ‫کدوم نمایش؟ 181 00:13:30,684 --> 00:13:33,979 ‫ام، فکر کنم خودت بهتر می‌دونی کدوم نمایش رو میگیم، تئو 182 00:13:34,605 --> 00:13:36,232 ‫پس یالا. در بیار 183 00:13:36,607 --> 00:13:40,319 ‫درش بیار. ‫همه‌شو در بیار 184 00:14:07,054 --> 00:14:09,473 ‫سابرینا، میشه یه جمله باهات تمرین کنم؟ 185 00:14:10,099 --> 00:14:11,099 ‫امم! 186 00:14:12,059 --> 00:14:14,562 ‫حتماً، ولی نباید با دورکس تمرین کنی؟ 187 00:14:16,313 --> 00:14:17,565 ‫کورکس. آره 188 00:14:18,524 --> 00:14:19,567 ‫ام ... 189 00:14:20,150 --> 00:14:22,570 ‫زیاد بهش حسی ندارم 190 00:14:23,612 --> 00:14:26,282 ‫منظورم اینه که، در موردم اشتباه نکن. ‫اون دختر خوب و مهربونیه 191 00:14:26,365 --> 00:14:27,449 ‫ولی ... 192 00:14:28,158 --> 00:14:31,745 ‫حقیقتاً، فکر می‌کردم تو نقش لیلیث و بازی می‌کنی 193 00:14:32,246 --> 00:14:33,247 ‫امم 194 00:14:33,831 --> 00:14:38,294 ‫مطمئن نیستم بتونم از پس همچین ‫شخصیت تحقیر آمیزی بر بیام 195 00:14:38,836 --> 00:14:40,087 ‫واقعاً نقش مورد علاقه‌م نیست 196 00:14:40,170 --> 00:14:41,255 ‫نه، نیست 197 00:14:42,381 --> 00:14:43,841 ‫دوست داری همیشه رئیس باشی، درسته؟ 198 00:14:44,800 --> 00:14:46,969 ‫دوست داری چه صحنه رو تمرین کنی، نیک؟ 199 00:14:48,012 --> 00:14:51,724 ‫شب اول لیلیث و لوسیفر چطوره؟ 200 00:14:51,807 --> 00:14:52,807 ‫اوه، آه ... 201 00:14:53,100 --> 00:14:56,604 ‫لیلیث، چرا اینقدر از من دوری؟ 202 00:14:57,438 --> 00:14:58,438 ‫بیا جلوتر 203 00:15:01,191 --> 00:15:02,735 ‫من زیر تو دراز نمیکشم 204 00:15:03,569 --> 00:15:05,446 ‫ولی فقط کنار تو خواهم بود 205 00:15:06,697 --> 00:15:08,866 ‫همینو به شوهرت آدام گفتی؟ 206 00:15:09,617 --> 00:15:11,660 ‫- تو سرد شده، زن؟ ‫- بله 207 00:15:12,244 --> 00:15:14,413 ‫من بعد از باغ سردم شده 208 00:15:16,582 --> 00:15:17,625 ‫پس بیا جلوتر 209 00:15:19,376 --> 00:15:20,628 ‫و من تو رو گرم می‌کنم 210 00:15:25,299 --> 00:15:28,802 ‫در مورد اصلاحاطتت کنجکاوم، پدر بلاکوود 211 00:15:29,720 --> 00:15:32,932 ‫بعضی از متن‌های مقدس ما تغییر کردن 212 00:15:33,265 --> 00:15:36,393 ‫به عنوان مثال... داستان لیلیث 213 00:15:37,269 --> 00:15:40,689 ‫من که به یاد ندارم اون توی بیابون ‫درمانده مونده باشه 214 00:15:40,773 --> 00:15:43,150 ‫اون مثل یه بازمانده ‫مایحتاج خودش رو تأمین کرد 215 00:15:43,233 --> 00:15:45,736 ‫داری مثل خواهر جکسون میشی، زلدا 216 00:15:46,320 --> 00:15:50,282 ‫توئم فکر می‌کنی من نیازمند کمک هستم؟ 217 00:15:50,699 --> 00:15:51,699 ‫همم؟ 218 00:15:52,076 --> 00:15:53,076 ‫به هیچ وجه 219 00:15:53,452 --> 00:15:55,037 ‫ولی اگه منو ببخشید ... 220 00:15:55,579 --> 00:15:58,624 ‫فکر کنم بهتر باشه قبل از تمرین ‫یکم هوای تازه بخورم 221 00:16:25,442 --> 00:16:27,653 ‫احتمالاً سنگ مرمر ترک خورده باشه 222 00:16:32,533 --> 00:16:33,534 ‫تو داری میلرزی 223 00:16:34,076 --> 00:16:35,911 ‫از چی اینقدر می‌ترسی؟ 224 00:16:40,708 --> 00:16:42,793 ‫واقعاً باید این کارو با دورکس انجام بدی 225 00:16:44,128 --> 00:16:45,045 ‫سابرینا ... 226 00:16:45,129 --> 00:16:47,297 ‫شرمنده نیک، ولی من باید برم 227 00:16:51,969 --> 00:16:53,137 ‫سابرینا، تو حالت خوبه؟ 228 00:16:54,388 --> 00:16:55,639 ‫سابرینا؟ 229 00:17:02,104 --> 00:17:04,314 ‫سابرینا، تو داری خفه میشی. ‫بذار بهت کمک کنم 230 00:17:06,066 --> 00:17:07,109 ‫سابرینا 231 00:17:22,207 --> 00:17:23,207 ‫عزیزم؟ 232 00:17:26,211 --> 00:17:27,546 ‫آفرین دختر خوب 233 00:17:28,130 --> 00:17:32,718 ‫یه چای خوب و گرم واسه گلوت آوردم 234 00:17:34,595 --> 00:17:35,679 ‫بیا 235 00:17:35,763 --> 00:17:37,097 ‫عمه هیلدا، چی شد؟ 236 00:17:37,681 --> 00:17:40,476 ‫یه تکه سیب تو گلوت گیر افتاد. ‫این اتفاق افتاد 237 00:17:41,268 --> 00:17:44,605 ‫و اون جادوگر "نیکلاس اسکرچ" ‫تو رو به خونه تلپورت کرد ... 238 00:17:44,688 --> 00:17:48,025 ‫و من حرکت فشار به شکم رو روت انجام دادم 239 00:17:49,151 --> 00:17:50,152 ‫چی شده، عزیز؟ 240 00:17:50,444 --> 00:17:52,446 ‫سیب تو گلوت گیر نکرد، درسته؟ 241 00:17:52,821 --> 00:17:55,282 ‫- کار خدای تاریکی بود، عمه ‫- همم؟ 242 00:17:57,159 --> 00:17:58,160 ‫ولی ... 243 00:17:58,243 --> 00:17:59,620 ‫مدام میاد بهم صدمه میزنه 244 00:18:00,287 --> 00:18:03,540 ‫چون کاری که ازت می‌خواست رو انجام نمیدی، بخاطر همینه؟ 245 00:18:06,210 --> 00:18:07,461 ‫پس توی دردسر افتادی 246 00:18:08,128 --> 00:18:11,924 ‫اینو بهت نگفتم ‫ولی قبلاً از منم یه کاری خواست 247 00:18:12,382 --> 00:18:14,426 ‫یه روز، بعد از غسل تعمیدم 248 00:18:15,010 --> 00:18:18,639 ‫اون یه جعبه‌ی چوبی با یه دکمه روش بهم داد 249 00:18:19,056 --> 00:18:20,056 ‫یه دکمه که واسه فشار دادن بود 250 00:18:20,682 --> 00:18:21,767 ‫و فشارش دادی؟ 251 00:18:22,810 --> 00:18:23,810 ‫اوهوم 252 00:18:23,894 --> 00:18:24,894 ‫چی شد؟ 253 00:18:25,813 --> 00:18:26,813 ‫هیچی 254 00:18:27,147 --> 00:18:29,066 ‫منو واسه روزها عذاب داد 255 00:18:29,149 --> 00:18:31,902 ‫فکر کردم حتماً یه اتفاق افتاده، یه اتفاق خیلی بد 256 00:18:32,569 --> 00:18:36,198 ‫پس جعبه رو داغون کردم ‫که ببینم چی داخلشه 257 00:18:36,532 --> 00:18:37,616 ‫و؟ 258 00:18:38,033 --> 00:18:39,033 ‫خالی بود 259 00:18:39,868 --> 00:18:41,537 ‫یه جعبه چوبی خالی بود 260 00:18:41,912 --> 00:18:44,206 ‫هیچ چیزی توش نبود 261 00:18:44,623 --> 00:18:46,834 ‫نمی‌فهمم. ‫همش بخاطر هیچی بود؟ 262 00:18:47,042 --> 00:18:50,337 ‫فکر کنم خدای تاریکی می‌خواست مطمئن بشه ‫که من این کارو می‌کنم 263 00:18:50,420 --> 00:18:52,798 ‫که مایلم دستوراتش رو انجام بدم 264 00:18:53,590 --> 00:18:56,176 ‫همم. پس شاید بهتر باشه ‫در مقابلش مقاومت نکنم 265 00:18:56,927 --> 00:18:57,927 ‫چرا در مقابلش مقاومت می‌کنی؟ 266 00:18:59,471 --> 00:19:04,768 ‫اگه واسه یه چیز بهش آره بگم ‫واسه درخواست بعدی واسم سخت‌تر میشه 267 00:19:05,102 --> 00:19:07,521 ‫نمی‌تونم بهت بگم چیکار کنی 268 00:19:08,981 --> 00:19:10,983 ‫ولی، می‌دونی، امکانش هست ... 269 00:19:11,692 --> 00:19:14,403 ‫که نفوذ خدای تاریکی ... 270 00:19:14,486 --> 00:19:16,697 ‫از آکادمی و کلیسا بیشتر باشه 271 00:19:17,156 --> 00:19:20,909 ‫پس اگه می‌خوای به دبیرستان بکستر برگردی ‫راحت‌تر باشه که ... 272 00:19:21,243 --> 00:19:22,870 ‫همینجوری در مقابلش مقاومت کنی 273 00:19:22,953 --> 00:19:24,997 ‫منظورم اینه که، چندتا دوست انسانی پیدا کن 274 00:19:25,080 --> 00:19:27,124 ‫با هاروی، روزلند و تئو 275 00:19:27,207 --> 00:19:28,083 ‫تئو؟ ‫تئو کیه؟ 276 00:19:28,167 --> 00:19:29,376 ‫اوه، بگیر دیگه 277 00:19:29,960 --> 00:19:31,795 ‫سوزی. الآن تئو صداش می‌کنن 278 00:19:32,045 --> 00:19:35,757 ‫چیزای زیادی رو از دست دادی. ‫تو واسه دوستات خیلی قوی بودی 279 00:19:35,841 --> 00:19:39,511 ‫تو ازشون محافظت و مراقبت می‌کردی. ‫حالا بذار اونا این کارو واست بکنن 280 00:19:39,928 --> 00:19:41,763 ‫شاید حق با تو باشه، عمه هیلدا 281 00:19:45,267 --> 00:19:48,687 ‫شاید بهتر باشه برگردم پیش دوستای غیر شیطانیم 282 00:19:59,823 --> 00:20:01,950 ‫برینا؟ 283 00:20:02,826 --> 00:20:05,078 ‫- هاروی ‫- سابرینا، تو برگشتی؟ 284 00:20:06,205 --> 00:20:07,205 ‫آره 285 00:20:08,040 --> 00:20:09,750 ‫برگشتم 286 00:20:16,173 --> 00:20:18,383 ‫خب، اوضاع تو مدرسه دیگه چطوره؟ 287 00:20:18,717 --> 00:20:20,761 ‫همون... اسمش رو چی صدا میزنن؟ 288 00:20:21,053 --> 00:20:22,846 .‫آکادمی هنرهای نادیده 289 00:20:23,138 --> 00:20:24,890 ‫باشه. ‫داریم یه نمایش برگذار می‌کنیم 290 00:20:25,140 --> 00:20:26,140 ‫نمایش بوته؟ 291 00:20:27,976 --> 00:20:29,019 ‫هاروی، جوک گفتی؟ 292 00:20:31,188 --> 00:20:32,773 ‫یه جورایی. ‫ولی نه راستش 293 00:20:33,565 --> 00:20:37,194 ‫بگذریم، نه. ‫بیشتر شبیه داستان‌های انجیل‌ـه 294 00:20:37,569 --> 00:20:42,282 ‫ما داریم تو کلاس سینما، سوپرایزی نداره، رمئو و ژولیت بازی می‌کنیم 295 00:20:42,366 --> 00:20:45,494 ‫دوباره؟ این تنها نمایشی‌ـه که خانوم کورتس بهتون یاد میده؟ 296 00:20:45,786 --> 00:20:46,786 ‫همینو بگو 297 00:20:47,246 --> 00:20:48,580 ‫راز و من همکارای صحنه هستیم 298 00:20:49,998 --> 00:20:51,833 ‫داریم نقش رمئو و ژولیت رو بازی می‌کنیم 299 00:20:54,503 --> 00:20:59,132 ‫ولی مطمئنم اگه دوست داشته باشی بیای ‫می‌تونیم یه صحنه سه نفری رو پیدا کنیم 300 00:20:59,633 --> 00:21:01,009 ‫شاید همون صحنه‌ی که با پرستار همراهه 301 00:21:01,510 --> 00:21:05,097 ‫اوه، نه، اگه شما از قبل یه صحنه رو انتخاب کردین 302 00:21:05,180 --> 00:21:06,515 ‫نگران من نباشین 303 00:21:06,890 --> 00:21:09,518 ‫مطمئنم خانوم کورتس می‌تونه منو با یه نفر همکار کنه 304 00:21:10,936 --> 00:21:12,437 ‫بیلی مارلین نیاز به یه همکار داره 305 00:21:13,188 --> 00:21:14,773 ‫فقط موقعی که داره ... 306 00:21:14,856 --> 00:21:15,983 ‫ریتمش رو میگی؟ 307 00:21:20,737 --> 00:21:22,155 ‫یه چوب ... 308 00:21:22,239 --> 00:21:24,032 ‫چرا واسه شمشیر اسم تو رو صدا میزنه؟ 309 00:21:24,616 --> 00:21:26,034 ‫- چی؟ احتمالاً ‫- امکان نداره 310 00:21:26,910 --> 00:21:27,953 ‫آره. بعداً 311 00:21:29,579 --> 00:21:31,748 ‫اون انسان متعلق به توئم، سابرینا 312 00:21:44,970 --> 00:21:45,970 ‫سابرینا 313 00:21:46,847 --> 00:21:48,265 ‫- سوزی. ‫- من ... 314 00:21:48,849 --> 00:21:50,100 ‫تئو. ‫شرمنده 315 00:21:50,183 --> 00:21:53,520 ‫عیبی نداره. زمان میبره بهش عادت کنن. ‫دلم واست تنگ شده بود 316 00:21:53,603 --> 00:21:55,355 ‫منم دلم واستون تنگ شده بود 317 00:21:55,439 --> 00:21:57,607 ‫راز و هاروی میگن عضو تیم بسکتبال پسرا شدی 318 00:21:57,691 --> 00:21:59,985 ‫تبریک میگن، این عالیه 319 00:22:00,235 --> 00:22:04,364 ‫آره، فقط با این تفاوت که هنوزم تو اتاق پرو ‫دخترا لباسم رو عوض می‌کنم 320 00:22:05,073 --> 00:22:07,701 ‫درسته. ‫این بخاطر ... 321 00:22:08,076 --> 00:22:09,244 ‫بیلی و دار و دستش؟ 322 00:22:09,328 --> 00:22:11,121 ‫آره. یه امتحان توی اتاق لباس پسرا کردم 323 00:22:11,204 --> 00:22:13,248 ‫و انگار اونا همینجوری ایستاده بودن 324 00:22:13,332 --> 00:22:15,542 ‫و منتظر بودن که لباسامو در بیارم ‫و منو مسخره کنن 325 00:22:18,420 --> 00:22:19,420 ‫برینا ... 326 00:22:19,921 --> 00:22:22,758 ‫یه راه جادویی نیست 327 00:22:22,841 --> 00:22:24,343 ‫که بتونیم ترتیب بیلی رو بدیم؟ 328 00:22:30,974 --> 00:22:32,726 ‫دفعه بعدی که تمرین کردین 329 00:22:33,101 --> 00:22:34,519 ‫یه گره جدید به این طناب بزن 330 00:22:35,312 --> 00:22:36,897 ‫بیلی مدام روی زمین می‌خوره 331 00:22:37,272 --> 00:22:38,815 ‫این بدنش رو کبود می‌کنه 332 00:22:38,899 --> 00:22:40,192 ‫ممنون برینا، تو عالیی 333 00:22:40,275 --> 00:22:43,653 ‫البته! بعد از دست دادن ثبت‌نامت ‫این حداقل کاریه که می‌تونم بکنم 334 00:22:44,196 --> 00:22:45,864 ‫خدای من، سابرینا، پشتت 335 00:22:48,909 --> 00:22:49,951 ‫چی؟! 336 00:22:52,496 --> 00:22:53,955 ‫خیلی‌خب، به اندازه‌ی کافی دیدم 337 00:22:56,041 --> 00:22:58,335 ‫بهش میگن چنگ شیطان، سابرینا 338 00:22:58,418 --> 00:23:02,381 ‫یه نمایش فیزیکی از قدرت روح خودته 339 00:23:02,631 --> 00:23:05,008 ‫عالیه. ‫پس هر جادوگری یه دونه از این داره؟ 340 00:23:05,425 --> 00:23:07,969 ‫خب، نه به اندازه‌ی ملتهی تو. ‫که به این معنیه ... 341 00:23:09,137 --> 00:23:11,139 ‫تو داری از طریقی ‫باهاش مبارزه می‌کنی؟ 342 00:23:12,724 --> 00:23:14,393 ‫بله، خانوم واردول 343 00:23:14,768 --> 00:23:18,105 ‫اون ازم خواست یه بسته آدامس بدزدم. ‫که کار بزرگی نبود 344 00:23:18,188 --> 00:23:19,189 ‫اوه، هست 345 00:23:19,731 --> 00:23:20,816 ‫کار بزرگیه 346 00:23:21,233 --> 00:23:23,485 ‫هر بهمنی از یک دانه برف به وجود میاد 347 00:23:23,568 --> 00:23:28,573 ‫و باور کن، نتیجه یه کار شیطانی ‫بزرگ خواهد بود نه کم 348 00:23:28,657 --> 00:23:33,620 ‫امروز، آدامسه، فردا ازت می‌خواد ‫مخزن آب گرین‌دل رو مسموم کنی 349 00:23:33,703 --> 00:23:35,831 ‫پس، شما دارین میگین که باید باهاش مخالفت کنم؟ 350 00:23:35,914 --> 00:23:38,583 ‫ولی شما منو به جنگل بُردین که ‫کتاب هیولا رو امضا کنم 351 00:23:38,667 --> 00:23:41,169 ‫درسته، بله، به عنوان آخرین راه‌حل 352 00:23:41,253 --> 00:23:47,175 ‫ولی مجبور کردن تو به دزدیدن یه بسته آدامس ‫یه کار بد و ناپسنده 353 00:23:47,259 --> 00:23:50,762 ‫و حالا، مثل قبل ‫بنظرم باید همه اراده‌ی آزاد داشته باشن 354 00:23:51,012 --> 00:23:52,848 ‫خب، انتخاب‌هام چی میشه؟ 355 00:23:52,931 --> 00:23:54,933 ‫اون همیشه ... 356 00:23:55,016 --> 00:23:56,810 ‫در نزدیک آدم کمین می‌کنه، ولی ... 357 00:23:58,437 --> 00:24:00,897 ‫راهی هست که اونو گول بزنم؟ 358 00:24:01,356 --> 00:24:02,899 ‫منظورت اینه که، فریبنده‌ی اعظم رو فریب بدی؟ 359 00:24:03,483 --> 00:24:08,405 ‫نه، می‌ترسم در نبرد اراده و اعصاب به دام بیوفتی 360 00:24:09,156 --> 00:24:12,200 ‫اون پنجه حال روحیت رو اندازه‌گیری می‌کنه 361 00:24:13,702 --> 00:24:15,954 ‫می‌تونم حداقل، نمی‌دونم، کوچیکش کنم؟ 362 00:24:17,038 --> 00:24:18,540 ‫مسیر نور رو دنبال کن 363 00:24:19,666 --> 00:24:21,501 ‫به افکار تمیز فکر کن 364 00:24:21,835 --> 00:24:24,379 ‫همیشه کار خوب و آدم خوبی باش، سابرینا 365 00:24:25,547 --> 00:24:28,175 ‫و احتمالاً اون لکه‌ی شیطان رو کوچیک کنه 366 00:24:38,268 --> 00:24:42,731 ‫ 367 00:24:45,775 --> 00:24:47,611 ‫- دارم درست میگم؟ ‫- نه کاملاً 368 00:24:48,278 --> 00:24:50,197 ‫اصلاً می‌دونی چه معنی میده؟ 369 00:24:50,489 --> 00:24:51,490 ‫ام ... 370 00:24:52,449 --> 00:24:55,660 ‫به این معنیه که "من خدای دروغین رو لعنت می‌کنم! 371 00:24:56,286 --> 00:24:59,748 ‫و وفاداری خودم را به تو ثابت می‌کنم، خدای تاریکی" 372 00:25:00,999 --> 00:25:04,586 ‫ 373 00:25:09,257 --> 00:25:11,843 ‫خیلی خوبه، نیکلاس 374 00:25:13,011 --> 00:25:14,971 ...ولی من بودم تأکیدم رو می‌ذاشتم روی 375 00:25:36,201 --> 00:25:38,081 کار کدوم‌تون بوده؟ 376 00:25:40,038 --> 00:25:41,328 .ما که نبودیم 377 00:25:41,414 --> 00:25:43,544 .این حیوون مال یکی از همکاراتون‌‍ه 378 00:25:45,210 --> 00:25:46,460 .شرلی 379 00:25:48,213 --> 00:25:50,673 این قطرات اشک فایدۀ خاصی نداشته‌است 380 00:25:50,757 --> 00:25:52,877 زیرا قبل از شروع گریه‌کردنم .به‌قدر کافی اوضاع بدریختی داشتم 381 00:25:52,968 --> 00:25:55,928 ،با این حرف‌ها .بیشتر با صورتت بدرفتاری می‌کنی 382 00:25:56,221 --> 00:25:58,601 ،حرف من دروغ نیست، جناب .عینِ حقیقت است 383 00:26:02,978 --> 00:26:04,598 ببینم این یارو دوست‌پسرت نیست؟ 384 00:26:06,189 --> 00:26:08,149 .اون دوست‌پسرم نیست 385 00:26:08,817 --> 00:26:10,317 ولی قبلاً که بوده، نه؟ 386 00:26:11,444 --> 00:26:13,864 و الانم با اون دختره‌ست .که قبلاً دوستت بود 387 00:26:13,947 --> 00:26:17,077 .من و راز هنوزم دوستیم، بیلی .دوستای صمیمی 388 00:26:17,409 --> 00:26:18,489 .مثل دوستی‌ام با تئو 389 00:26:18,577 --> 00:26:20,827 پس بهتره دیگه انقدر توی رختکن .به پر و پاش نپیچی 390 00:26:21,454 --> 00:26:22,624 حتماً خیلی سخته، ها؟ 391 00:26:23,331 --> 00:26:26,591 این‌که ببینی اِکست و دوست صمیمی‌ت .وارد رابطه می‌شن 392 00:26:27,377 --> 00:26:28,667 .حتماً خیلی می‌سوزوندت 393 00:26:34,259 --> 00:26:35,889 ...اصلاً و ابداً. من 394 00:26:38,430 --> 00:26:39,640 .براشون خوشحالم 395 00:26:39,931 --> 00:26:41,021 جدی؟ 396 00:26:41,683 --> 00:26:43,393 آخه اگه من بودم .بد کُفری می‌شدم 397 00:26:58,325 --> 00:26:59,405 ...بوسه‌های قانونی می‌زنی 398 00:27:00,452 --> 00:27:01,952 قدیسۀ عزیز، برایم دردناک است 399 00:27:02,037 --> 00:27:03,747 ...چرا که دشمن 400 00:27:08,793 --> 00:27:10,003 .بکن دیگه 401 00:27:10,587 --> 00:27:12,957 .خیلی کار ساده‌ایه 402 00:27:14,841 --> 00:27:16,181 !نه، نمی‌کنم 403 00:27:17,969 --> 00:27:18,849 چی کار نمی‌کنی؟ 404 00:27:18,928 --> 00:27:20,758 از چی حرف می‌زنی؟ 405 00:27:21,014 --> 00:27:22,144 .باید برم 406 00:27:32,692 --> 00:27:34,492 داری شام می‌پزی؟ 407 00:27:34,986 --> 00:27:38,066 بله. پای قورباغه دوست داری؟ 408 00:27:38,615 --> 00:27:39,615 .بستگی به قورباغه‌ش داره 409 00:27:41,534 --> 00:27:44,294 خواهر جکسون تصمیم گرفته .که اذیتم کنه، هیلدا 410 00:27:44,371 --> 00:27:46,501 .طوری که انگار دوتا بچه مدرسه‌ای معمولی‌ایم 411 00:27:46,790 --> 00:27:49,393 اون موقع که یه اژدر فرستادم منُ بکشه ،کارش رو ندید گرفتم 412 00:27:49,417 --> 00:27:52,497 ولی بعد برداشت حیوونش رو تلپورت کرد تو حلق من 413 00:27:52,587 --> 00:27:54,347 ،که جلوی همۀ دانشجوها تحقیرم کنه 414 00:27:54,422 --> 00:27:55,922 .و اینُ دیگه نمی‌تونم تحمل کنم 415 00:27:56,174 --> 00:27:58,724 .عه، این حیوون طفلی که گناهی نداره 416 00:27:59,469 --> 00:28:01,599 کسی هست که واقعاً بی‌گناه باشه؟ 417 00:28:01,680 --> 00:28:03,520 عمه‌های عزیزم، آمبروز خونه‌ست؟ 418 00:28:04,766 --> 00:28:05,766 .تو اتاق‌شه 419 00:28:05,975 --> 00:28:09,095 .امروزم سر تمرین‌ها نیومدی، سابرینا 420 00:28:09,562 --> 00:28:11,942 همین‌الانم همۀ وردهای لیلیث .رو از حفظم، عمه زی 421 00:28:12,023 --> 00:28:14,653 و راستشُ بخوای، شنیدن وردخونیِ دورکاس .گوشِ آدمُ خون میاره 422 00:28:14,734 --> 00:28:16,364 .بحثی توش نیست 423 00:28:18,154 --> 00:28:20,204 نظرت درمورد پای قورباغه واسه شام چیه؟ 424 00:28:21,491 --> 00:28:23,201 نمی‌شه همون پیتزا بخوریم؟ 425 00:28:25,745 --> 00:28:28,615 ایول! یه‌کم پیتزا؟ 426 00:28:29,958 --> 00:28:31,628 .از پای قورباغه که خوشمزه‌تره 427 00:28:31,918 --> 00:28:33,918 ،باید یه درسی به شرلی بدم، هیلدا 428 00:28:34,003 --> 00:28:36,463 و گرنه دیگه نمی‌تونم .پا تو آکادمی بذارم 429 00:28:37,048 --> 00:28:39,468 ،گناهکار رو تنبیه کن .نه بی‌گناه رو، خواهرم 430 00:28:40,135 --> 00:28:41,965 .مثل رفیق قدیمی‌مون پیتزا کوچولو 431 00:28:42,053 --> 00:28:44,183 .آره. پسر خودمی 432 00:28:44,806 --> 00:28:45,806 .خیلی دوست دارم 433 00:28:50,812 --> 00:28:53,482 .باید فضای بیشتری بهم بده، آمبروز 434 00:28:54,232 --> 00:28:58,322 می‌فهمم. به عبارت دیگه، دنبال طلسمی .می‌گردی که خدای تاریکی رو دور کنی 435 00:28:58,903 --> 00:29:03,163 ...بله. تا یه راه خروج از این .مشکل اخلاقی پیدا کنم 436 00:29:03,241 --> 00:29:05,991 .پیاز خام بخور .از پیاز خام بدش میاد 437 00:29:06,286 --> 00:29:08,116 منم همین‌طور، ولی چرا آخه؟ 438 00:29:08,204 --> 00:29:09,964 .اشکشُ در میاره .اونم دوست نداره گریه کنه 439 00:29:10,039 --> 00:29:13,209 ،آخرین باری که خدای تاریکی گریه کرد طبق نمایش‌های مصائب، وقتی بوده که 440 00:29:13,293 --> 00:29:14,423 .از درگاه خداوند طرد شد 441 00:29:14,502 --> 00:29:16,342 .پیاز. باشه، حله 442 00:29:17,297 --> 00:29:19,797 و ناخن سم اسب هم .بالای در و پنجره‌هات 443 00:29:20,300 --> 00:29:21,510 .سُم اسب، حله 444 00:29:22,761 --> 00:29:24,101 ازت خواست چی‌کار کنی؟ 445 00:29:25,305 --> 00:29:26,465 از خودت خواست چی‌کار کنی؟ 446 00:29:29,684 --> 00:29:30,894 یه چیزی خواست، مگه نه؟ 447 00:29:36,357 --> 00:29:39,437 .ازم خواست یه نامه‌ای بفرستم 448 00:29:40,403 --> 00:29:44,163 ...یه نامۀ کوتاه و صادقانه به 449 00:29:45,742 --> 00:29:47,742 .یکی از هم‌کلاسی‌های قدیمیم تو آکسفورد 450 00:29:49,829 --> 00:29:51,369 ،یه پسری که روم کراش داشت 451 00:29:52,207 --> 00:29:53,957 .البته هیچ‌وقت چیزی بهم نگفت 452 00:29:54,584 --> 00:29:58,554 ،خلاصه ما فارغ‌التحصیل شدیم و بعد یه روز 453 00:29:59,964 --> 00:30:02,724 ،چندین سال بعد از آکسفورد ،و چند سال بعد از غسل تعمیدم 454 00:30:02,801 --> 00:30:06,851 خدای تاریکی ازم خواست ...یه نامه‌ای برای پسر بچه‌ای بنویسم 455 00:30:10,016 --> 00:30:11,096 که اون‌موقع برای خودش ...مردی شده بود 456 00:30:12,602 --> 00:30:14,482 .و زن و دوتا بچه داشت 457 00:30:15,980 --> 00:30:17,320 متن نامه چی بود؟ 458 00:30:20,485 --> 00:30:23,235 ،اگه برات فرقی نمی‌کنه، دختر دایی .ترجیحم اینه که نگم 459 00:31:15,456 --> 00:31:17,036 .انگار بزرگ‌تر از قبل هم شده 460 00:31:17,417 --> 00:31:21,087 ولی آخه چطور ممکنه، خانم واردول؟ .من هیچ کار بدی نکردم 461 00:31:21,170 --> 00:31:23,800 اتفاقاً، دیشب خودمُ از همه جدا کردم 462 00:31:23,882 --> 00:31:28,012 که یهو کار اشتباهی با خودم .یا دیگران نکنم 463 00:31:28,219 --> 00:31:31,719 .خب، بذار فکر کنم ...هیچ طلسم ناتموم 464 00:31:32,974 --> 00:31:34,184 یا معوقه‌ای داری؟ 465 00:31:34,893 --> 00:31:36,103 .نه 466 00:31:41,024 --> 00:31:42,114 .خدای من 467 00:31:42,775 --> 00:31:43,775 .وایسا 468 00:31:44,235 --> 00:31:45,235 .چرا دارم 469 00:31:51,075 --> 00:31:52,115 کجاست؟ 470 00:31:52,827 --> 00:31:54,157 بیلی کجاست؟ 471 00:32:12,764 --> 00:32:14,314 !بیلی - !هی - 472 00:32:34,077 --> 00:32:35,327 بیلی، حالت خوبه؟ 473 00:32:35,578 --> 00:32:37,868 .آروم باش. دورشُ خالی کنید 474 00:32:38,831 --> 00:32:39,831 .نفس بکش 475 00:32:40,333 --> 00:32:42,213 .یکی بره پرستاری چیزی بیاره 476 00:32:49,467 --> 00:32:52,007 .والا خیلی از دست بیلی عصبانی بودم 477 00:32:53,721 --> 00:32:55,721 جوری که تا حالا این‌جوری .عصبانی نشده بودم 478 00:32:56,182 --> 00:32:59,192 ...و... طنابه... طنابه دستم بود 479 00:32:59,686 --> 00:33:01,516 .نباید می‌دادمش بهت، تئو 480 00:33:01,896 --> 00:33:04,356 .این کارم... بی‌مسئولیتی بود 481 00:33:06,651 --> 00:33:07,651 ...تا حالا 482 00:33:09,112 --> 00:33:10,912 تا حالا اصلاً همچین احساسی .بهم دست نداده بود 483 00:33:12,740 --> 00:33:16,620 .می‌خواستم زخمی‌ش کنم، سابرینا .می‌خواستم زجر بکشه 484 00:33:19,038 --> 00:33:22,378 انگاری یه صدایی توی سرم بود .که می‌گفت دخلشُ بیار 485 00:33:22,834 --> 00:33:24,674 ...کار - .کار ساده‌ایه - 486 00:33:32,468 --> 00:33:33,468 .خیله‌خب 487 00:33:33,511 --> 00:33:36,311 نخ‌های کوفتی‌شُ باز کردم. حالا چی؟ 488 00:33:36,389 --> 00:33:39,019 حالا یکی از این کرم گوش‌ها رو برمی‌داری 489 00:33:39,100 --> 00:33:41,600 و قشنگ می‌دوزیش به .سر عروسک خواهر جکسون 490 00:33:47,358 --> 00:33:49,068 .خب. حالا ترانه 491 00:34:12,759 --> 00:34:15,389 .سابرینا. هاروی .ممنونم که اومدید دیدنم 492 00:34:15,470 --> 00:34:17,810 تا پایان این پروژه .هم‌گروهی هستید 493 00:34:19,891 --> 00:34:21,271 به‌خاطر تصادف بیلی؟ 494 00:34:21,350 --> 00:34:23,060 راز" چی شد پس؟" 495 00:34:23,144 --> 00:34:25,614 .خانم واکر آبله مرغون گرفتن 496 00:34:26,022 --> 00:34:27,612 چی؟ - .دیروز که حالش خوب بود - 497 00:34:27,690 --> 00:34:29,780 .بله، و امروز، آبله گرفته 498 00:34:30,359 --> 00:34:31,359 .حالا برید سر کار 499 00:34:31,861 --> 00:34:33,531 .شکسپیر رو معطل نکنید 500 00:34:37,700 --> 00:34:41,000 ببین، سابرینا، کاملاً درک می‌کنم .اگه نخوای این صحنه رو باهام اجرا کنی 501 00:34:41,913 --> 00:34:43,543 ها؟ چرا همچین حرفی می‌زنی؟ 502 00:34:44,373 --> 00:34:45,373 ...به‌نظر 503 00:34:45,792 --> 00:34:47,132 .به‌نظر معذبی 504 00:34:48,711 --> 00:34:51,211 .حواسم پرته، همین 505 00:34:51,964 --> 00:34:53,264 ولی می‌دونی چیه؟ 506 00:34:53,341 --> 00:34:55,891 شاید دقیقاً یه‌خرده .رومئو و ژولیت لازم دارم 507 00:34:57,595 --> 00:34:58,715 .اگه تو باشی منم هستم 508 00:35:00,640 --> 00:35:02,810 .باشه 509 00:35:07,647 --> 00:35:10,267 اگر با این دست ناقابل به این معبد مقدس بی‌حرمتی کنم 510 00:35:11,317 --> 00:35:14,857 .گناهی بخشودنی مرتکب شده‌ام 511 00:35:16,322 --> 00:35:20,542 لبانم چون دو زائر شرمسار حاضرند 512 00:35:22,203 --> 00:35:25,583 .آن رفتار خشن را با بوسه‌ای لطیف جبران کنند 513 00:35:28,042 --> 00:35:31,802 ای زائر محترم، تو به‌دست خود زیاده از حد ظلم روا می‌داری 514 00:35:32,964 --> 00:35:35,764 که این‌گونه ایمان را از روی .صداقت آشکار می‌سازد 515 00:35:36,843 --> 00:35:39,973 چون شخص مقدس دستی دارد .که دست زائر می‌تواند آن را لمس کند 516 00:35:41,055 --> 00:35:44,175 و وقتی دست‌ها یکدیگر را لمس کردند .حکم بوسه‌ای مقدس را دارد 517 00:35:46,018 --> 00:35:49,808 آیا اشخاص مقدس مثل زائرین خود لب ندارند؟ 518 00:35:52,233 --> 00:35:56,113 !چرا، زائر .اما لب‌های اشخاص مقدس باید برای دعا به‌کار روند 519 00:35:59,532 --> 00:36:02,622 ،پس ای قدیسۀ عزیز ما 520 00:36:06,539 --> 00:36:10,079 .بذار لب‌ها کار دست‌ها را بکنند 521 00:36:12,253 --> 00:36:13,383 هاروی؟ 522 00:36:13,880 --> 00:36:14,880 .سابرینا 523 00:36:29,145 --> 00:36:32,565 .دلم برات یه‌ذره شده بود، هاروی - .دل منم همین‌طور، سابرینا - 524 00:36:52,001 --> 00:36:53,251 چیه؟ چی شده؟ 525 00:36:54,045 --> 00:36:55,045 .هاروی 526 00:36:55,963 --> 00:36:57,093 این چیه روی سینه‌ت؟ 527 00:36:59,091 --> 00:37:00,091 چی؟ 528 00:37:05,431 --> 00:37:06,641 چی شده؟ 529 00:37:07,808 --> 00:37:09,478 .بیا یکم آروم پیش بریم 530 00:37:10,770 --> 00:37:13,020 آروم پیش بریم؟ .یکی باید ترمز خودتُ بکشه 531 00:37:13,689 --> 00:37:15,019 .اکار اشتباهی بود 532 00:37:16,400 --> 00:37:19,950 چی؟ اومدن به اینجا؟ - .این‌که حتی برای یک‌ثانیه فراموش کردم چه موجودیم - 533 00:37:20,029 --> 00:37:23,569 .واسه من مهم نیست چه موجودی‌ای .و نمی‌خوامم دوباره خودتُ ازم برونی 534 00:37:23,658 --> 00:37:26,408 .اگه این کارو نکنم، مسموم می‌شی، هاروی 535 00:37:26,494 --> 00:37:29,214 مسموم؟ چی؟ از چی حرف می‌زنی تو؟ 536 00:37:29,288 --> 00:37:31,998 .یا این کارِ منه یا کار اون - کدوم کار؟ - 537 00:37:32,083 --> 00:37:35,543 .من طناب رو دادم به تئو .اون تو گوشش زمزمه کرد 538 00:37:36,462 --> 00:37:38,712 اصلاً از کجا معلوم .راز به‌خاطر من آبله نگرفته باشه 539 00:37:38,798 --> 00:37:39,798 چی؟ 540 00:37:40,549 --> 00:37:42,109 چرا... چرا طلسمش کردی؟ 541 00:37:42,176 --> 00:37:44,006 .وای، نه، ولی... مُسری‌‍ه 542 00:37:44,095 --> 00:37:46,255 چی؟ - !شیطان - 543 00:37:46,347 --> 00:37:47,517 ...باید 544 00:37:48,015 --> 00:37:49,015 .باید برم 545 00:37:53,229 --> 00:37:55,229 ...سابرینا، اگه بری 546 00:37:57,608 --> 00:37:58,648 .نمی‌تونی 547 00:38:00,278 --> 00:38:01,648 ،نمی‌تونی به این کارت ادامه بدی 548 00:38:02,154 --> 00:38:03,244 .و هِی به بازی بگیریم 549 00:38:03,572 --> 00:38:04,992 من دارم زورمُ می‌زنم .که فراموشت کنما 550 00:38:05,074 --> 00:38:07,084 دارم تمام زورمُ می‌زنم که فراموشت کنم ...و بعد 551 00:38:07,159 --> 00:38:08,659 .بعد این اتفاق میفته - .دیگه نمیفته - 552 00:38:10,246 --> 00:38:12,576 .دیگه تکرار نمی‌شه، هاروی 553 00:38:14,041 --> 00:38:15,461 ...قول می‌دم 554 00:38:15,710 --> 00:38:17,090 چیه، ازم محافظت می‌کنی؟ 555 00:38:18,879 --> 00:38:21,259 پسر، واقعاً دیگه از این .مراقبت‌کردنات خسته شدم 556 00:38:24,510 --> 00:38:28,260 ...حق با توئه، سابرینا .این اتفاق دیگه تکرار نمی‌شه 557 00:38:28,347 --> 00:38:29,347 .هاروی 558 00:38:48,826 --> 00:38:50,036 .خانم اومدش 559 00:38:50,703 --> 00:38:52,913 دنبال کشیش اعظمی، خواهر زلدا؟ 560 00:38:54,915 --> 00:38:59,415 .اتفاقاً، بله، خواهر جکسون شما دیدینش؟ 561 00:39:00,004 --> 00:39:03,014 مگه معمولاً توی اتاقک اعتراف کشیش اعظم رو ملاقات نمی‌کنید؟ 562 00:39:03,591 --> 00:39:04,801 و رو زانوهاتون؟ 563 00:39:05,009 --> 00:39:08,429 ای شرلی، چطوره پاشی بری رو بالکون 564 00:39:08,512 --> 00:39:10,262 و خودتُ پرت کنی پایین؟ 565 00:39:47,510 --> 00:39:50,140 .دیگه کافیه، شرلی 566 00:39:52,515 --> 00:39:54,305 .حالا می‌تونی بیای پایین 567 00:40:00,022 --> 00:40:02,362 ،دفعۀ بعد که پاپیچم بشه .جلوشُ نمی‌گیرم 568 00:40:03,067 --> 00:40:04,937 و این موضوع برای شما .احمق‌ها هم صدق می‌کنه 569 00:40:06,112 --> 00:40:07,112 570 00:40:07,405 --> 00:40:08,525 .شب بازگشایی می‌بینم‌تون 571 00:40:19,959 --> 00:40:20,959 سیلم؟ 572 00:40:24,213 --> 00:40:25,923 سیلم؟ چی شده؟ 573 00:40:26,799 --> 00:40:27,799 !سیلم 574 00:40:31,095 --> 00:40:33,465 .نه. وای، نه، نه، نه، نه 575 00:40:42,773 --> 00:40:47,533 ،چرا؟ چرا این‌کارا رو می‌کنی و سیلم رو مجازات می‌کنی؟ 576 00:40:47,987 --> 00:40:49,737 مریض‌شدنِ راز هم کار توئه؟ 577 00:40:51,240 --> 00:40:53,030 و اون جای پنجه روی سینۀ هاروی؟ 578 00:40:56,078 --> 00:40:57,078 چرا؟ 579 00:40:57,663 --> 00:40:59,713 .تو درخواستمُ رد کردی 580 00:41:00,416 --> 00:41:01,416 اون آدامس‌‍ه؟ 581 00:41:02,460 --> 00:41:05,050 ،اگه انقدر می‌خوایش باشه خب .میرم واسه‌ت می‌دزدمش 582 00:41:05,421 --> 00:41:08,261 .نه، دیگه واسه این کار دیر شده 583 00:41:08,883 --> 00:41:13,013 .یه‌چیز بیشتری می‌خوام .تعهد بزرگتری 584 00:41:13,554 --> 00:41:15,604 چی... چی می‌خوای؟ 585 00:41:16,015 --> 00:41:19,595 .می‌خوام یه ساختمونی رو بسوزونی 586 00:41:19,685 --> 00:41:21,975 چی؟ - .یه ساختمون خالی - 587 00:41:25,107 --> 00:41:26,687 و اینطوری سیلم نمی‌میره؟ 588 00:41:28,527 --> 00:41:29,987 ...و راز هم بهتر می‌شه؟ و 589 00:41:31,572 --> 00:41:34,032 و جای اون زخم پنجه هم از بدن هاروی پاک می‌شه؟ 590 00:41:34,366 --> 00:41:37,406 .بله. همه‌شون درست می‌شه 591 00:41:38,037 --> 00:41:40,997 .جای زخم خودت هم خوب می‌شه 592 00:41:41,290 --> 00:41:43,750 و هیچکس تو این آتش‌سوزی نمی‌میره یا آسیبی نمی‌بینه؟ 593 00:41:44,251 --> 00:41:46,001 .اصلاً و ابداً 594 00:41:48,631 --> 00:41:49,631 کدوم ساختمون؟ 595 00:41:49,673 --> 00:41:53,513 معبد دروغین خوبی که واسه .پناه‌گرفتن می‌دویی میری اونجا 596 00:41:54,136 --> 00:41:56,386 .که دیگه نتونی بری اونجا 597 00:41:57,306 --> 00:41:59,426 .صبر کن ببینم - .دبیرستان بکستر - 598 00:41:59,517 --> 00:42:02,597 مدرسه‌م؟ می‌خوام مدرسه‌مُ با خاک یکسان کنم؟ 599 00:42:02,937 --> 00:42:04,687 .دیگه وقت صحبت نیست 600 00:42:05,397 --> 00:42:08,897 ،دبیرستان بکستر رو خاک کن، سابرینا 601 00:42:09,443 --> 00:42:12,743 یا کار بعدی‌ای که ازت می‌خوام .از اینم سخت‌تر می‌شه 602 00:42:13,614 --> 00:42:19,544 یادت باشه، تو سوگند خوردی که هر کاری .بهت بگم با خواست خودت انجامش میدی 603 00:42:43,769 --> 00:42:44,809 .این‌ کارو نمی‌کنه 604 00:42:46,146 --> 00:42:47,266 .عمراً این کارو نکنه 605 00:43:12,089 --> 00:43:13,219 .شرمنده‌ام 606 00:43:13,882 --> 00:43:15,182 .واقعاً شرمنده‌ام 607 00:43:19,013 --> 00:43:20,053 .نکن 608 00:43:20,973 --> 00:43:23,813 .نیت خیرت رو ثابت کردی 609 00:43:28,647 --> 00:43:29,727 .دیگه آزادی 610 00:43:30,357 --> 00:43:31,477 .فعلاً 611 00:43:46,081 --> 00:43:47,081 .وای، سیلم 612 00:44:02,222 --> 00:44:03,562 !خانم اومدش 613 00:44:03,641 --> 00:44:06,021 .ستاره‌ای به‌زودی متولد می‌شه 614 00:44:06,101 --> 00:44:08,151 امیدوارم عادت به ترس از اجرا .نداشته باشی، دختر دایی 615 00:44:08,228 --> 00:44:10,648 سابرینا، الان پدر بلک‌وود .باهام تماس گرفت 616 00:44:10,981 --> 00:44:13,361 .اون نقش احتمالاً به خودت می‌رسه 617 00:44:13,442 --> 00:44:16,032 این‌طور که معلومه، دورکاس ...یهویی یه مریضی‌ای گرفته 618 00:44:16,111 --> 00:44:17,861 .بذار حدس بزنم، آبله 619 00:44:18,238 --> 00:44:19,618 .والا، بله همین‌طوره 620 00:44:19,698 --> 00:44:23,988 که یعنی تو امشب در برابر .کل محفل نقش لیلیث رو بازی می‌کنی 621 00:44:24,078 --> 00:44:25,498 واقعاً محشر نیست؟ 622 00:44:39,593 --> 00:44:43,813 چه‌جور خدایی پیروانش رو از لذت محروم می‌کنه؟ 623 00:44:44,014 --> 00:44:47,314 .خداوند یگانه. خداوند حقیقی 624 00:44:47,643 --> 00:44:51,113 .خداوند دانا و قادر مطلق 625 00:44:52,022 --> 00:44:54,272 اما اگر خدا نتونه ،جلوی شیطان رو بگیره 626 00:44:54,942 --> 00:44:56,862 .پس قادر مطلق محسوب نمی‌شه 627 00:44:57,403 --> 00:44:59,323 !بدعت‌کاری 628 00:45:02,241 --> 00:45:05,661 اگر خداوند حاضر نمی‌شه ،جلوی شیطان رو بگیره 629 00:45:06,078 --> 00:45:07,748 .پس خوبیِ مطلق هم نیست 630 00:45:08,080 --> 00:45:09,790 .بدعت‌کاری 631 00:45:14,753 --> 00:45:17,173 .تو خدای دروغینی 632 00:45:19,508 --> 00:45:23,258 ،تا ابد از بهشت تبعیدت می‌کنم .مورنینگ‌استار 633 00:45:26,056 --> 00:45:27,386 .با کمال میل میرم 634 00:45:30,227 --> 00:45:32,437 ،برّه‌ها ازت پیروی می‌کنن 635 00:45:33,105 --> 00:45:36,185 ولی من فرزندان نور را .به سوی آزادی راهنمایی می‌کنم 636 00:45:55,294 --> 00:45:57,004 .بانو لیلیث، صبر کنید 637 00:45:57,546 --> 00:46:00,876 ،وای، استولاس ،بهشت خانۀ به حق من بود 638 00:46:01,133 --> 00:46:04,723 اما من به‌خاطر مخالفت با خوابیدن زیر آدم 639 00:46:04,803 --> 00:46:06,643 و زانو زدن دربرابر خدای دروغین .از بهشت تبعید شدم 640 00:46:06,722 --> 00:46:09,272 .دو کاری که هرگز انجام‌شون نمی‌دم 641 00:46:10,017 --> 00:46:12,097 ،نیازی نیست در این زمین بایر بگردی 642 00:46:13,103 --> 00:46:14,523 .و نیازی نیست از گرسنگی بمیری 643 00:46:15,522 --> 00:46:16,522 تو که هستی؟ 644 00:46:16,982 --> 00:46:18,032 .من لوسیفر هستم 645 00:46:18,942 --> 00:46:20,902 .زمانی، من را مورنینگ‌استار صدا می‌زدند 646 00:46:21,445 --> 00:46:22,735 .ما دشمنی مشترک داریم 647 00:46:23,363 --> 00:46:25,283 .او نیز مانند تو یک انسان است 648 00:46:25,365 --> 00:46:29,535 نه، من فرشته‌ای هستم که .به تو در انتقام‌گیری کمک خواهد کرد 649 00:46:30,496 --> 00:46:33,576 ،در برابرم زانو بزن ،اقرار کن که من خدای تاریکی‌ات هستم 650 00:46:33,665 --> 00:46:35,125 ،و من نیز به تو قدرتی خواهم داد 651 00:46:35,375 --> 00:46:37,875 ،زندگی جاودانه، و در نهایت 652 00:46:38,629 --> 00:46:39,799 ،اگر به‌خوبی به من خدمت کنی 653 00:46:40,923 --> 00:46:42,843 .جایگاهی در کنارم در جهنم 654 00:46:43,592 --> 00:46:45,052 نظرت چیه، استولاس؟ 655 00:46:45,302 --> 00:46:47,722 ،به‌نظر هزینۀ کمی باشه .برای زانو زدن 656 00:46:48,514 --> 00:46:50,064 .چیزهای زیادی تقدیمت می‌کنه 657 00:46:51,433 --> 00:46:52,683 .هنوز جوابم رو نده 658 00:46:52,976 --> 00:46:55,266 ،بیا اول برویم به خانۀ من در جهنا 659 00:46:55,354 --> 00:46:58,074 و آنجا خواهی چشید چه .زندگی شیرینی در انتظارت است 660 00:47:24,925 --> 00:47:28,965 زندگی اینجا کنار تو در این غار .بی‌دردسر است، لوسیفر مورنینگ‌استار 661 00:47:29,805 --> 00:47:31,965 !دانشت مرا شگفت‌زده می‌کند 662 00:47:32,266 --> 00:47:35,186 تو اسرار را می‌بینی و .از همۀ رازها باخبری 663 00:47:36,019 --> 00:47:40,189 اما دل و افکارم برمی‌گرده .پیش بهشت... و آدم 664 00:47:41,024 --> 00:47:42,534 چرا همین‌جا نمونیم؟ 665 00:47:43,402 --> 00:47:45,902 جایی که رها از آزمون‌های .پوچ خدای دروغین‌ایم 666 00:47:46,280 --> 00:47:49,780 در کنار هم، می‌توانیم حقیقت ،مورنینگ‌استار را به گوش همگان برسانیم 667 00:47:50,951 --> 00:47:52,951 ،و تو نیز در کنارم حکومت می‌کنی .به‌عنوان ملکه‌ام 668 00:47:55,080 --> 00:47:57,330 .ای کاش لایق همچین جایگاهی بودم 669 00:47:57,875 --> 00:47:58,875 .ای لیلیث 670 00:47:59,918 --> 00:48:03,338 ،خودت را به من واگذار کن .و من تو را لایق می‌کنم 671 00:48:40,250 --> 00:48:44,800 672 00:48:45,255 --> 00:48:49,045 673 00:49:09,738 --> 00:49:14,448 674 00:49:34,554 --> 00:49:36,014 !مرحبا 675 00:49:39,142 --> 00:49:40,942 !مرحبا - !مرحبا - 676 00:49:43,689 --> 00:49:45,019 !مرحبا - !مرحبا - 677 00:50:08,171 --> 00:50:11,171 نقش خدای دروغین رو .خیلی خوب و طبیعی بازی کردی 678 00:50:11,550 --> 00:50:13,180 باعث شدم بخوای تغییر مذهب بدی؟ 679 00:50:13,260 --> 00:50:16,180 من باعث می‌شم تو بخوای تغییر مذهب بدی؟ 680 00:50:16,722 --> 00:50:17,972 .نیازی نیست 681 00:50:18,640 --> 00:50:20,310 .همیشه چندخدا بودم 682 00:50:20,392 --> 00:50:21,232 683 00:50:21,309 --> 00:50:24,729 .خب، برای ما که خیلی خوب شد پس 684 00:50:26,940 --> 00:50:30,030 .امشب حرف نداشتی، سابرینا 685 00:50:30,110 --> 00:50:31,320 .ممنونم، نیک 686 00:50:36,158 --> 00:50:39,238 معمولاً تو همچین موقعی ،تو هم یه همچین جمله‌ای میگی 687 00:50:39,327 --> 00:50:42,117 ".تو هم حرف نداشتی" - ببخشید، فقط تو فکر اینم که - 688 00:50:42,998 --> 00:50:45,708 واقعاً رابطۀ بین لیلیث و خدای تاریکی همین‌طور بود؟ 689 00:50:45,792 --> 00:50:49,212 یا که منظورت اینه که مثل رؤیای کثیف پدر بلک‌وود بوده؟ 690 00:50:49,421 --> 00:50:50,711 ...فکر کنم می‌خوام بدونم که 691 00:50:52,340 --> 00:50:54,300 خدای تاریکی ازش چه کارایی می‌خواد؟ 692 00:50:55,969 --> 00:50:57,849 ،هر کاری که هست .امیدوارم ارزششُ داشته باشه 693 00:51:00,348 --> 00:51:04,268 خدای تاریکی... تا حالا از تو درخواستی کرده؟ 694 00:51:05,312 --> 00:51:06,352 .منظورم شخصاً هست 695 00:51:08,148 --> 00:51:09,188 .بله 696 00:51:09,691 --> 00:51:10,901 و تو انجامش دادی یا نه؟ 697 00:51:11,359 --> 00:51:12,359 .نه 698 00:51:12,986 --> 00:51:14,946 درست قبل از انجامِ کار .متوقفم کرد 699 00:51:15,405 --> 00:51:17,365 ولی در غیر این صورت انجامش می‌دادی دیگه، نه؟ 700 00:51:19,659 --> 00:51:22,079 اسپلمن، ببینم داری با خدای تاریکی بازیِ رو کم کنی می‌کنی؟ [ کاری که در نهایت به پشیمان شدن یک نفر ختم شود ] 701 00:51:22,329 --> 00:51:25,669 عمه هیلدام بهم گفت که فکر می‌کنه خدای تاریکی بیشتر دوست داره ببینه 702 00:51:25,749 --> 00:51:29,959 حاضری براش یه‌کارایی رو بکنی ...تا این‌که واقعاً اون کار رو انجام بدی، پس 703 00:51:31,671 --> 00:51:32,591 .منم ریسک کردم 704 00:51:32,672 --> 00:51:34,012 ،اما اگه مجبور می‌شدی 705 00:51:34,591 --> 00:51:35,841 انجامش می‌دادی، نه؟ 706 00:51:36,426 --> 00:51:38,676 به گمونم هیچ‌وقت نمی‌فهمیم دیگه، نه؟ 707 00:51:40,222 --> 00:51:43,272 در هر صورت، باعث شد .زخم پنجۀ روی پوستم پاک شه 708 00:51:44,226 --> 00:51:47,436 .ولی زخم روی روحت نه 709 00:51:48,563 --> 00:51:50,073 .ما همه‌مون یه زخم پنجۀ شیطان رومون داریم 710 00:51:50,440 --> 00:51:51,980 .تک‌تک افراد توی این اتاق 711 00:51:52,901 --> 00:51:55,201 .این که هیچی، مال من رسماً نقاشی‌‍ه 712 00:51:55,278 --> 00:51:57,068 .انعکاس دقیق روحمه 713 00:51:57,489 --> 00:51:59,699 ،پوست تو شاید سفید مرمری باشه 714 00:51:59,950 --> 00:52:02,240 ولی این فقط به این خاطره که .زخم اون پنجه الان درونته 715 00:52:02,494 --> 00:52:04,374 .ما این مشروب‌ها رو سفارش ندادیم، دوریان 716 00:52:04,704 --> 00:52:07,964 نه، اینا رو خدای تاریکی .لطف کردن فرستادن 717 00:52:08,542 --> 00:52:12,382 می‌خواستن بهتون بگم که ایشون هم .بسیار از نمایش امشب لذت بردن 718 00:52:13,088 --> 00:52:14,508 .مخصوصاً رابطه‌ی شما دوتا باهم 719 00:52:23,890 --> 00:52:26,270 والا الان نمی‌دونم باید .چه حسی داشته باشم 720 00:52:27,269 --> 00:52:28,809 اگه کاری که ازت خواسته بود ،رو انجام داده بودی 721 00:52:29,521 --> 00:52:32,861 فقط به این معنی می‌بود که ،یکم تو "مسیر شب" جلوتر رفتی 722 00:52:33,775 --> 00:52:35,185 .مثل بقیه‌مون 723 00:52:35,986 --> 00:52:37,446 یعنی انقدر اتفاق بدی می‌شد؟ 724 00:52:47,789 --> 00:52:52,039 حالا شیرفهم شدی، لیلیث؟ 725 00:52:52,794 --> 00:52:57,424 .نباید فراموش کنی، من همیشه پیروز می‌شم 726 00:52:59,509 --> 00:53:01,799 .شما یگانه حاکم الهی هستید 727 00:53:03,263 --> 00:53:04,263 .دانای مطلق هستید 728 00:53:04,681 --> 00:53:06,101 .لیلیث طفلی 729 00:53:07,225 --> 00:53:09,135 .خیلی بی‌کَسی 730 00:53:11,521 --> 00:53:16,991 شاید بد نباشه یه جایزه محض دلگرمی .برای این نقش خوبت تو بازی بگیری 731 00:53:21,489 --> 00:53:22,489 استولاس؟ 732 00:53:32,250 --> 00:53:33,840 .پس این بازی ادامه دارد 733 00:53:35,378 --> 00:53:40,298 و سابرینا باید از رو جنازۀ من رد شه .که قاصد خدای تاریکی بشه 734 00:53:46,973 --> 00:53:48,023 .هاروی 735 00:53:49,309 --> 00:53:50,309 .سابرینا 736 00:53:52,354 --> 00:53:54,614 با این همه غذا داری کجا میری؟ 737 00:53:55,565 --> 00:53:57,005 دارم میرم خونۀ راز .ناهار بخوریم 738 00:53:57,692 --> 00:53:59,322 عه. هنوزم مریضه؟ 739 00:53:59,402 --> 00:54:02,702 .آره، ولی خیلی حالش بهتر شده 740 00:54:02,781 --> 00:54:04,321 .خوبه پس. خوشحال شدم 741 00:54:05,200 --> 00:54:06,620 بهش سلام منُ می‌رسونی؟ 742 00:54:07,035 --> 00:54:08,035 .حتماً 743 00:54:08,620 --> 00:54:10,910 ...هاروی - .فعلاً، سابرینا - 744 00:54:21,444 --> 00:54:31,444 :مترجمین « AbG سـروش » « Notion عـرفـان » 745 00:54:31,468 --> 00:54:41,468 مرجع دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم NightMovie.Co 746 00:55:38,960 --> 00:55:40,380