1 00:00:01,000 --> 00:00:11,000 مرجع دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم NightMovie.Co 2 00:01:40,000 --> 00:01:50,000 :مترجمین « Cardinal آریـن » « HosseinTL حـسـیـن » 3 00:01:51,111 --> 00:01:53,464 چه اتفاقی براش افتاده؟ - عمه هیلداش کجاست؟ - 4 00:01:53,488 --> 00:01:54,488 خوابگاه 5 00:01:57,408 --> 00:01:59,118 بیاید بریم. بریم اونجا 6 00:02:00,745 --> 00:02:01,905 !خانم اسپلمن 7 00:02:02,705 --> 00:02:03,865 !باید کمکش کنید 8 00:02:03,957 --> 00:02:05,457 برو! بذارش روی تخت 9 00:02:05,875 --> 00:02:08,285 خدای من، هنوز امبروز رو بخیه نزدم 10 00:02:11,673 --> 00:02:13,093 11 00:02:13,174 --> 00:02:16,764 خیلی خب. خیلی خب. لوسیفر رو شکر که به اندازه‌ی پسرعمه‌اش خونریزی نداره 12 00:02:17,303 --> 00:02:19,313 ،خیلی خب، نباید تیرها رو خارج کنیم 13 00:02:19,389 --> 00:02:22,229 تا من به امبروز رسیدگی کنم 14 00:02:24,144 --> 00:02:26,404 هی. بگو چی شد، انسان 15 00:02:26,729 --> 00:02:28,649 ،توی آسمون بود، معلق 16 00:02:29,190 --> 00:02:30,320 چشماش سفید بودن 17 00:02:31,192 --> 00:02:33,492 ...یه سری کارای دیوونه‌وار کرد و بعد 18 00:02:34,320 --> 00:02:35,910 ،و بعد افتاد 19 00:02:37,657 --> 00:02:39,987 انگار...روح از بدنش خارج شد 20 00:02:44,789 --> 00:02:46,919 هیچکدوم از حرفات با عقل جور در نمیاد 21 00:02:47,876 --> 00:02:49,666 فقط چیزی که دیدم رو میگم 22 00:02:50,128 --> 00:02:52,878 اون دوتا فرشته رو کشت 23 00:02:54,007 --> 00:02:56,047 و ما رو از مرگ برگردوند 24 00:02:57,468 --> 00:02:59,928 سابرینا مثل یه خدا بود 25 00:03:05,560 --> 00:03:06,900 ...من 26 00:03:07,228 --> 00:03:08,608 شکارچیا باهات چیکار کردن که 27 00:03:08,688 --> 00:03:11,688 زخمات حتی با طلسم لخته سازی خوب نمیشن؟ 28 00:03:13,359 --> 00:03:14,529 من می‌تونم کمک کنم 29 00:03:14,861 --> 00:03:15,861 ...چی 30 00:03:32,003 --> 00:03:33,093 امبروز 31 00:03:33,588 --> 00:03:35,008 امبروز، گوش کن 32 00:03:35,965 --> 00:03:37,005 حالت خوبه 33 00:03:37,717 --> 00:03:38,757 حالت خوبه 34 00:03:39,844 --> 00:03:41,264 قلبت قویـه 35 00:03:41,846 --> 00:03:43,426 بدنت خودش رو ترمیم می‌کنه 36 00:03:44,849 --> 00:03:47,189 زخم‌هات خود به خود بسته میشن 37 00:03:49,687 --> 00:03:52,067 حالت خوب میشه 38 00:04:09,374 --> 00:04:10,374 ...خوب شده. من 39 00:04:11,751 --> 00:04:13,091 صبرکن. چطور ممکنه؟ 40 00:04:22,136 --> 00:04:23,676 باید بری، پسر داهاتی 41 00:04:25,014 --> 00:04:28,234 ...من نمیرم، نیک. نه تا وقتی - حق با نیکـه، هاروی - 42 00:04:29,310 --> 00:04:31,400 جای انسان‌ها توی آکادمی امن نیست 43 00:04:31,771 --> 00:04:34,861 هر چی جادوگرای بیشتری بفهمن که اینجایی، خطرش برات بیشتره 44 00:04:34,941 --> 00:04:36,361 سابرینا - تا بیرون همراهیت می‌کنم - 45 00:04:44,534 --> 00:04:46,204 چی دیدی، هاروی؟ 46 00:04:48,496 --> 00:04:51,326 تو شبیه ققنوس سیاه توی مردان ایکس بودی 47 00:04:52,750 --> 00:04:55,750 جدی الان درباره‌ی کتاب‌های کمیک باهام حرف میزنی؟ 48 00:04:58,756 --> 00:05:02,046 جین گری یه جهش یافته‌ی خیلی قوی بود 49 00:05:03,386 --> 00:05:07,016 ...و...وقتی در آستانه‌ی مرگ بود 50 00:05:08,933 --> 00:05:10,443 یه چیزی نجاتش داد 51 00:05:11,436 --> 00:05:17,226 یه...ماهیت کیهانی که از انرژی خالصی به اسم نیروی ققنوس ساخته شده بود 52 00:05:19,068 --> 00:05:20,648 ،سابرینا، وقتی معلق بودی 53 00:05:22,905 --> 00:05:24,865 اصلاً شبیه خودت نبودی 54 00:05:27,410 --> 00:05:28,450 اون چی بود؟ 55 00:05:30,121 --> 00:05:31,121 ...من 56 00:05:31,331 --> 00:05:33,331 نمی‌دونم، ولی الان حالم خوبه 57 00:05:33,708 --> 00:05:36,208 جدی میگم. من...فردا توی مدرسه می‌بینمت 58 00:05:36,961 --> 00:05:39,211 ...باشه؟ و ممنون 59 00:05:41,007 --> 00:05:42,257 که اومدی دنبالم 60 00:05:43,426 --> 00:05:44,466 و من رو گرفتی 61 00:05:45,845 --> 00:05:47,505 تو همیشه برای گرفتنم حاضری 62 00:06:12,872 --> 00:06:16,502 نمی‌دونم چطور یا چرا برگشتم، سیلم 63 00:06:18,211 --> 00:06:20,301 ولی باید یه دلیلی داشته باشه 64 00:06:22,757 --> 00:06:24,007 همیشه یه دلیلی هست 65 00:06:26,135 --> 00:06:27,345 سابرینا، منم 66 00:06:28,513 --> 00:06:29,603 نیک؟ 67 00:06:29,680 --> 00:06:31,890 سابرینا، ناراحتم که پیشت نبودم 68 00:06:32,642 --> 00:06:34,142 توی کلیسا وقتی همه‌ی اون اتفاقا افتاد 69 00:06:34,894 --> 00:06:38,864 ...نمی‌تونستی باشی. وگرنه - وگرنه اونجا می‌بودم - 70 00:06:40,858 --> 00:06:41,938 ...تا اونی باشم که 71 00:06:43,611 --> 00:06:44,611 می‌گیرتت 72 00:06:48,324 --> 00:06:49,374 شنیدی چی گفتم 73 00:06:49,909 --> 00:06:50,909 آره 74 00:06:54,080 --> 00:06:55,330 ولی الان اینجام 75 00:06:56,916 --> 00:06:58,036 برای هرچی که بخوای 76 00:06:58,167 --> 00:07:00,337 اینا چیزای تازه‌ای هستن، نیک 77 00:07:02,171 --> 00:07:03,421 فکر می‌کنی از پسش برمیای؟ 78 00:07:05,800 --> 00:07:07,430 پس دوست پسرای جادوگر به چه دردی می‌خورن؟ 79 00:07:19,939 --> 00:07:21,899 چطوری، دختردایی؟ 80 00:07:22,608 --> 00:07:25,568 با توجه به تمام اتفاقات دیشب؟ 81 00:07:27,071 --> 00:07:28,071 من؟ 82 00:07:29,031 --> 00:07:30,911 می‌دونی، خوبم 83 00:07:30,992 --> 00:07:32,952 ولی چه حسی داری؟ 84 00:07:33,494 --> 00:07:34,664 از لحاظ احساسی 85 00:07:34,745 --> 00:07:35,905 تو منو شفا دادی 86 00:07:36,664 --> 00:07:38,624 ...شکایتی ندارم، ولی 87 00:07:38,708 --> 00:07:39,708 ...ما 88 00:07:40,543 --> 00:07:42,133 فقط نگرانت هستیم 89 00:07:42,211 --> 00:07:43,691 تو یه شفا دهنده نیستی، عزیزم 90 00:07:43,754 --> 00:07:45,344 تو...هیچوقت شفا دهنده نبودی 91 00:07:45,423 --> 00:07:48,893 یا شاید همیشه یه شفا دهنده بودم و نمی‌دونستم 92 00:07:48,968 --> 00:07:51,968 .من...نمی‌دونم همچین چیزی داریم یا نه چنین چیزی ممکنـه؟ 93 00:07:52,054 --> 00:07:54,774 مطمئن نیستم. این یکی از سؤالاتیـه که قراره از خانم واردول بپرسم 94 00:07:55,266 --> 00:07:56,476 اون درباره‌ی اینجور چیزا می‌دونه 95 00:07:56,559 --> 00:07:59,269 اوه، نه. تو واقعاً امروز باید اینجا بمونی، عزیزم 96 00:07:59,645 --> 00:08:03,395 ،یه اتفاقی افتاد...برای هممون یه ضربه‌ی شدید 97 00:08:03,941 --> 00:08:07,201 باید تا عمه زلدا از ماه عسل برمی‌گرده برای شرایط سخت آماده بشیم 98 00:08:07,278 --> 00:08:08,648 منظورت روز اعدامـمه 99 00:08:08,738 --> 00:08:11,028 عمراً همچین اتفاقی نمیفته، امبروز 100 00:08:11,115 --> 00:08:14,115 تو در دفاع از مدرسه‌مون در برابر شکارچیان جادوگر نقش مهمی داشتی 101 00:08:14,202 --> 00:08:16,412 مطمئناً بخشیده میشی - به دست پدر بلک‌وود؟ - 102 00:08:16,496 --> 00:08:19,956 خیلی شک دارم، سابرینا - نمیشه یکی از طرفت شهادت بده؟ - 103 00:08:20,875 --> 00:08:22,745 یه شاهد. یکی از پسرای جودس 104 00:08:23,085 --> 00:08:27,165 ،تنها کسایی که حقیقت رو می‌دونن، من، بلک‌وود 105 00:08:27,256 --> 00:08:31,216 و لوایتان بیچاره‌ست که مُرده و توی دورینز بین آشغالاست 106 00:08:31,302 --> 00:08:34,262 خیلی خب، ببینید، من غذای خوبی آماده کردم 107 00:08:35,139 --> 00:08:38,479 ،و به نظرم یه زیرانداز بندازیم کف اتاق نشیمن 108 00:08:38,559 --> 00:08:41,309 کنار آتیش بشینیم و یه پیکنیک برگزار کنیم، ها؟ 109 00:08:41,395 --> 00:08:43,265 بیرون داره بارون شدیدی میاد 110 00:08:43,356 --> 00:08:45,476 هوای خوبی برای اردک‌هاست، نه ساحره‌ها 111 00:08:46,526 --> 00:08:48,356 ...شاید هوا صاف شد - ...خب - 112 00:09:08,756 --> 00:09:10,676 و تبدیل به یه روز قشنگ شد 113 00:09:20,643 --> 00:09:23,023 الان آب و هوا رو هم کنترل می‌کنه؟ 114 00:09:28,568 --> 00:09:31,778 سلام، خانم میکز. می‌دونید خانم واردول کجاست؟ 115 00:09:32,530 --> 00:09:35,120 مدیر واردول فردا برمی‌گردن 116 00:09:35,199 --> 00:09:37,029 خانم بیچاره - حالشون خوبه؟ - 117 00:09:37,118 --> 00:09:40,448 آره، فقط یه چیزی خورده که باهاش سازگار نبوده 118 00:09:40,538 --> 00:09:44,128 باشه. خب، فکر کنم باید خودم در این باره تحقیق کنم 119 00:09:48,296 --> 00:09:49,656 تو اینکار رو باهام کردی 120 00:09:50,506 --> 00:09:52,336 ضعیفم کردی، آدام 121 00:09:54,260 --> 00:09:55,600 یه بیوه‌ی غصه دار 122 00:09:57,388 --> 00:09:59,808 ولی باید ازت تشکر کنم 123 00:10:01,309 --> 00:10:05,939 داشتم در قالب این زن خیلی احساس راحتی می‌کردم 124 00:10:10,943 --> 00:10:13,453 ...باید بهم یاد آوری می‌شد که واقعاً کی 125 00:10:14,655 --> 00:10:16,275 و چی هستم 126 00:10:28,919 --> 00:10:31,209 ...زمان به دنیا آوردنِ 127 00:10:33,424 --> 00:10:34,514 یه هیولاست 128 00:10:37,136 --> 00:10:39,136 هاروی درباره‌ی اتفاقی که افتاد، بهمون گفت 129 00:10:39,472 --> 00:10:41,432 با...شکارچیان جادوگر 130 00:10:42,516 --> 00:10:44,266 من یه شکارچی جادوگر رو دیدم 131 00:10:44,602 --> 00:10:46,272 توی الهامم. وقتی باهات تماس گرفتم 132 00:10:46,687 --> 00:10:47,727 همینطوره 133 00:10:48,272 --> 00:10:49,902 راز، تو جونم رو نجات دادی 134 00:10:50,483 --> 00:10:55,533 هاروی گفت فقط با دست زدن به پسرعمه‌ات زخم‌هاش رو شفا دادی 135 00:10:56,947 --> 00:10:57,947 حقیقت داره؟ 136 00:10:58,783 --> 00:10:59,783 همینطوره 137 00:11:00,576 --> 00:11:01,576 ...خب 138 00:11:02,536 --> 00:11:03,746 پس من رو هم شفا میدی؟ 139 00:11:04,497 --> 00:11:05,497 چشمام رو؟ 140 00:11:05,790 --> 00:11:06,920 141 00:11:06,999 --> 00:11:10,089 من...فکر می‌کردم این رو نمی‌خوای 142 00:11:10,169 --> 00:11:13,959 نمی‌خواستم، ولی دیروز که ،هاروی رفت تا بهت سر بزنه 143 00:11:14,632 --> 00:11:19,262 پدرم اومد خونه و شروع کرد به حرف زدن درباره‌ی فرستادن من به یه مدرسه‌ی نابینایان 144 00:11:19,345 --> 00:11:20,755 نه - ...و من می‌ترسم - 145 00:11:21,430 --> 00:11:23,430 که اگه برم اونجا، دیگه برنگردم 146 00:11:25,101 --> 00:11:28,401 می‌تونم امتحان کنم. می‌تونم یه چیزی رو امتحان کنم 147 00:11:29,563 --> 00:11:31,023 از یه طلسم استفاده می‌کنی؟ 148 00:11:32,024 --> 00:11:33,024 نه 149 00:11:34,068 --> 00:11:35,278 نیازی به طلسم ندارم 150 00:11:36,904 --> 00:11:37,904 دیگه نه 151 00:11:41,826 --> 00:11:44,366 برای انجامش باید به جای خاصی بریم؟ 152 00:11:45,454 --> 00:11:47,134 در رو قفل کن تا کسی نیاد تو 153 00:11:49,667 --> 00:11:50,667 قفلـه 154 00:12:15,151 --> 00:12:16,741 خیلی خب. می‌شنوی؟ 155 00:12:18,112 --> 00:12:20,112 ،باشه. حالا تنها کاری که باید بکنی 156 00:12:20,740 --> 00:12:21,870 اینه که چشمات رو بشوری 157 00:12:23,909 --> 00:12:24,909 هاروی؟ 158 00:12:26,036 --> 00:12:27,616 تو اینجایی، درسته؟ 159 00:12:30,291 --> 00:12:31,291 اینجام 160 00:12:33,669 --> 00:12:34,749 من کمکت می‌کنم 161 00:12:36,297 --> 00:12:37,297 حاضری، راز؟ 162 00:13:11,332 --> 00:13:12,332 راز 163 00:13:13,834 --> 00:13:14,964 جواب داد؟ 164 00:13:17,755 --> 00:13:22,505 !من...می‌بینم‌تون. می‌تونم ببینم !دوباره می‌تونم ببینم 165 00:13:22,593 --> 00:13:25,763 !خدای من. سابرینا، جواب داد !جواب داد 166 00:13:25,846 --> 00:13:26,886 موفق شدی 167 00:13:28,265 --> 00:13:29,425 خدای من 168 00:13:31,310 --> 00:13:34,190 سابرینا، ممنونم 169 00:13:35,064 --> 00:13:36,064 ممنونم 170 00:13:40,778 --> 00:13:43,278 سابرینا؟ - عمه هیلدا؟ - 171 00:13:43,364 --> 00:13:45,074 چه خبره؟ 172 00:13:45,449 --> 00:13:47,369 منم می‌تونم همین رو بپرسم - !خانم اسپلمن - 173 00:13:47,701 --> 00:13:48,791 !دوباره می‌تونم ببینم 174 00:13:49,787 --> 00:13:50,957 !سابرینا نفرینم رو برداشت 175 00:13:51,038 --> 00:13:52,118 !اوه 176 00:13:52,498 --> 00:13:54,578 جدی؟ چه بی‌نظیر 177 00:13:54,667 --> 00:13:56,877 سابرینا، من و تو باید بریم 178 00:13:56,961 --> 00:14:00,301 پدر بلک‌وود و زلدا برگشتن و شورا احضارمون کرده 179 00:14:00,965 --> 00:14:04,255 ،باید سریع بریم آکادمی پس اونجا می‌بینمت؟ خیلی خب 180 00:14:04,343 --> 00:14:06,143 من خیلی خیلی برات خوشحالم، راز 181 00:14:06,220 --> 00:14:08,850 یه روز پر از شادیـه. پر از شادی 182 00:14:08,931 --> 00:14:11,101 اونجا می‌بینمت 183 00:14:11,183 --> 00:14:12,603 ...باشه، خب 184 00:14:13,269 --> 00:14:14,729 فکر کنم بعداً می‌بینمت 185 00:14:26,323 --> 00:14:27,323 هاروی 186 00:14:43,090 --> 00:14:46,430 من و شورا از گورستان ،فرا خوانده شدیم 187 00:14:46,510 --> 00:14:51,310 ،جلسه‌ی محرمانه‌مون کوتاه شد تا به این مورد اضطراری رسیدگی کنیم 188 00:14:51,390 --> 00:14:54,140 شکارچیان جادوگر در قلب محفل‌مون 189 00:14:55,060 --> 00:14:57,706 امروز صبح رو به گفتگو با همکلاسی‌هاتون اختصاص دادم، خانم اسپلمن 190 00:14:57,730 --> 00:15:00,820 به نظر میاد شما در نجات آکادمی دست داشتید 191 00:15:01,400 --> 00:15:03,400 ...و اینکه توانایی‌های 192 00:15:04,069 --> 00:15:06,109 معجزه آسایی رو از خود نشون دادید 193 00:15:06,196 --> 00:15:10,076 اگه اینکار رو کردم، فقط برای این بود که نذارم جادوگرا بمیرن، پدر بلک‌وود 194 00:15:10,159 --> 00:15:12,409 الان دیگه من ضدپاپ‌تون هستم، خانم اسپلمن 195 00:15:12,494 --> 00:15:14,914 باید من رو حضرت نامقدس" خطاب کنید" 196 00:15:15,331 --> 00:15:17,751 ضدپاپ موقت، فاستوس 197 00:15:19,209 --> 00:15:20,709 کاملاً درسته، متوشالح 198 00:15:22,421 --> 00:15:25,761 خانم اسپلمن، گزارشاتی مبنی بر شناوری شنیدیم 199 00:15:26,383 --> 00:15:27,843 کشتار فرشتگان 200 00:15:28,552 --> 00:15:30,392 زنده کردن ساحره‌های مُرده 201 00:15:30,846 --> 00:15:34,266 چطور یه دانش آموز سال اولیِ نیمه انسان، از پس چنین کاری برمیاد؟ 202 00:15:36,060 --> 00:15:37,600 ،شما که داستان پاندورا رو می‌دونید 203 00:15:38,312 --> 00:15:39,862 مگه نه، پدر بلک‌وود؟ 204 00:15:39,939 --> 00:15:42,269 تقریباً...یه داستان اخلاقیـه 205 00:15:43,233 --> 00:15:44,363 یه قصه‌ی هشدار دهنده 206 00:15:44,944 --> 00:15:49,374 خدایان به پاندورا ظرفی حاویِ تمام مصیبت‌های دنیا دادن 207 00:15:49,448 --> 00:15:52,658 رنج، قحطی، آفت، مرگ 208 00:15:53,202 --> 00:15:56,252 سلاحی برای انتقام بهش دادن، پدر بلک‌وود 209 00:15:57,289 --> 00:15:58,289 برای تخریب 210 00:15:59,291 --> 00:16:01,251 پس وقتی ازم می‌خواید این چیزایی که 211 00:16:01,335 --> 00:16:04,165 ،بهشون معجزه میگید رو توجیه کنم 212 00:16:05,172 --> 00:16:06,552 حس می‌کنم باید بهتون هشدار بدم 213 00:16:08,884 --> 00:16:10,764 واقعاً می‌خواید اون ظرف رو باز کنید؟ 214 00:16:18,644 --> 00:16:20,524 به چه جرأتی به من هشدار میدی؟ 215 00:16:21,063 --> 00:16:22,983 من ضدپاپت هستم 216 00:16:23,065 --> 00:16:25,815 ،به جای بازجویی کردنم باید ازم ممنون باشید 217 00:16:25,901 --> 00:16:30,201 دقیقاً. خانم اسپلمن، بابت خدمتتون ،به کلیسای شب ازتون ممنونیم 218 00:16:30,280 --> 00:16:33,370 ولی الان شورا باید فکر کنه و مشخص کنه چه کاری باید انجام بشه 219 00:16:34,076 --> 00:16:38,906 در این حین، همگی باید داخلِ آکادمی بمونید و جایی نرید 220 00:16:39,373 --> 00:16:44,253 ببخشید، من...میشه یه ملاقات کوچیک با خواهرم داشته باشم؟ 221 00:16:44,336 --> 00:16:45,746 تنهایی؟ 222 00:16:48,716 --> 00:16:49,626 باشه 223 00:16:49,717 --> 00:16:52,927 خانم اسپلمن و آقای اسکرچ می‌تونن در مدرسه پرسه بزنن ولی 224 00:16:53,012 --> 00:16:55,352 امبروز اسپلمن باید به سلولش برگرده 225 00:16:59,643 --> 00:17:00,813 سلام، هاروی 226 00:17:01,562 --> 00:17:03,902 ...چطوری؟ به نظر 227 00:17:06,150 --> 00:17:07,150 خوبی؟ 228 00:17:07,609 --> 00:17:09,449 ...آره. نه، من...فقط 229 00:17:10,404 --> 00:17:11,574 فکرم مشغولـه. فقط همین 230 00:17:12,114 --> 00:17:13,204 یکم استراحت می‌خواستم 231 00:17:14,366 --> 00:17:17,446 خب، می‌دونی درمانش چیه، درسته؟ 232 00:17:20,414 --> 00:17:23,044 کار کردن؟ توی معدن؟ 233 00:17:23,542 --> 00:17:27,672 اجباری نیست. من فقط می‌خواستم یه ساندویج بردارم و برگردم سر کار 234 00:17:32,926 --> 00:17:33,966 می‌دونی چیه، بابا؟ 235 00:17:36,930 --> 00:17:40,560 فکر کنم...شاید پیشنهادت رو قبول کردم 236 00:18:05,876 --> 00:18:07,836 عالیـه. همشون ازم می‌ترسن 237 00:18:08,253 --> 00:18:09,253 می‌تونی سرزنش‌شون کنی؟ 238 00:18:13,884 --> 00:18:17,644 یعنی، تو مُردی و دوباره خودت رو زنده کردی 239 00:18:17,721 --> 00:18:20,601 که نیازی نیست بگم که یه پارادوکسـه 240 00:18:22,810 --> 00:18:25,060 کلمه‌ای که مدام مطرح میشه "معجزه"ست 241 00:18:26,230 --> 00:18:28,900 چیزی که عجیبـه اینه که کارایی هستن که قبلاً اصلاً انجام ندادم 242 00:18:28,982 --> 00:18:30,612 ،دوستم راز نابینا بود 243 00:18:30,943 --> 00:18:32,783 پس من کاری کردم که دوباره بتونه ببینه 244 00:18:33,320 --> 00:18:35,530 بدون طلسم یا قربانی 245 00:18:36,073 --> 00:18:38,583 جادوی ما اینطوری کار نمی‌کنه 246 00:18:39,243 --> 00:18:40,623 همیشه یه افسونی هست 247 00:18:40,702 --> 00:18:44,412 شاید چون من یه ساحره‌ی عادی نیستم 248 00:18:44,832 --> 00:18:48,712 ،یعنی، همیشه فکر می‌کردم نیمه انسان بودن من رو کمتر از یه ساحره می‌کنه 249 00:18:49,128 --> 00:18:50,128 به لحاظی 250 00:18:50,295 --> 00:18:54,675 ولی شاید نیمه انسان بودن چیزیـه که ...بهم اجازه میده از این انرژی‌های 251 00:18:55,551 --> 00:18:57,051 عرفانی دیگه استفاده کنم 252 00:18:57,970 --> 00:18:59,350 ...و شاید 253 00:18:59,972 --> 00:19:03,682 شاید این موهبت‌ها بهم داده شدن تا بتونم دنیا رو تبدیل به جای بهتری بکنم 254 00:19:05,936 --> 00:19:09,606 شاید واسه همینه که چشم انداز پدرم برای آینده‌ی کلیسای شب 255 00:19:09,690 --> 00:19:12,110 وابسته به اتحاد جادوگرا و انسان‌های عادی بود 256 00:19:14,194 --> 00:19:16,114 ...چون حاصلش میشه 257 00:19:16,196 --> 00:19:17,196 تو 258 00:19:18,240 --> 00:19:19,620 ورژن دوم ساحره‌ها 259 00:19:20,117 --> 00:19:22,077 ،فکر کنم واسه همین برگشتم، نیک 260 00:19:23,579 --> 00:19:24,959 تا اعتقاداتش رو اشاعه بدم 261 00:19:28,667 --> 00:19:30,337 خب، مراقب باش 262 00:19:30,544 --> 00:19:34,884 شورا دوست نداره یه دختر 16 ساله اونا رو به چالش بکشه 263 00:19:35,632 --> 00:19:38,302 کاملاً برعکس، ساکتت می‌کنن - می‌تونن سعی کنن - 264 00:19:39,011 --> 00:19:40,551 ،تنها مشکل اینه که 265 00:19:40,637 --> 00:19:43,767 دقیقاً نمی‌دونم چطوری این اشاعه رو انجام بدم 266 00:19:43,849 --> 00:19:44,849 سلام 267 00:19:45,601 --> 00:19:47,191 می‌تونیم بیایم پیش‌تون؟ - ملوین - 268 00:19:47,269 --> 00:19:48,979 اسپلت. البته 269 00:19:55,235 --> 00:19:57,395 خب، درباره‌ی چی حرف می‌زدید؟ 270 00:20:00,741 --> 00:20:02,161 اعتقادات پدرم 271 00:20:06,330 --> 00:20:08,870 این جعبه‌ی موسیقی معرکه نیست؟ 272 00:20:09,750 --> 00:20:12,880 یه هدیه‌ی ازدواج از طرفِ حضرتِ نامقدس بود 273 00:20:14,463 --> 00:20:17,223 توی اولین شب‌مون توی ایتالیا بهم داد 274 00:20:17,299 --> 00:20:19,509 یکی از طراحی‌های لئوناردوئه 275 00:20:20,302 --> 00:20:24,312 قشنگـه، زلدا - می‌تونی بانو بلک‌وود صدام کنی - 276 00:20:25,766 --> 00:20:27,886 همه چیز...مرتبـه؟ 277 00:20:28,560 --> 00:20:30,520 یه اتفاقی با پدر بلک‌وود افتاد؟ 278 00:20:30,771 --> 00:20:32,191 حضرت نامقدس 279 00:20:32,564 --> 00:20:33,984 حضرت نامقدس، آره 280 00:20:35,317 --> 00:20:38,067 خب، ما رقصیدیم، البته 281 00:20:38,153 --> 00:20:41,743 شوهرم رقاصِ بی‌نظیریـه 282 00:21:04,846 --> 00:21:05,846 حالا دوباره بگو ببینم 283 00:21:06,098 --> 00:21:08,098 چاییت رو چطوری می‌خوری؟ اوه، صبرکن 284 00:21:08,475 --> 00:21:09,555 نگو 285 00:21:09,643 --> 00:21:10,893 شکر - نه - 286 00:21:10,978 --> 00:21:11,978 287 00:21:14,815 --> 00:21:16,855 ببخشید، زلـ...بانو بلک‌وود 288 00:21:17,693 --> 00:21:18,863 ببخشید 289 00:21:19,528 --> 00:21:21,948 نگران امبروز یا سابرینا نیستی؟ 290 00:21:23,323 --> 00:21:25,453 شوهرم درباره‌ی این مسائل بهتر می‌دونه 291 00:21:26,285 --> 00:21:28,245 ناسلامتی اون ضدپاپـه 292 00:21:29,329 --> 00:21:31,619 حالا یادم بنداز چاییت رو چطوری می‌خوردی؟ 293 00:21:32,249 --> 00:21:33,829 صبرکن، نگو 294 00:21:34,167 --> 00:21:35,167 شکر 295 00:21:42,175 --> 00:21:46,135 پدرم قبل از مرگش داشت کلیسای شب رو اصلاح می‌کرد 296 00:21:46,847 --> 00:21:49,927 ...یکی از اصول اصلیش این بود که جادوگرا باید 297 00:21:50,726 --> 00:21:53,096 بین انسان‌ها...بُر بخورن 298 00:21:53,186 --> 00:21:55,476 اینکه انجام اینکار امتیاز مقدس اون‌هاست 299 00:21:56,148 --> 00:21:59,988 ولی این برخلاف هر چیزیـه که پدر بلک‌وود بهمون یاد داده 300 00:22:00,068 --> 00:22:02,858 ،بلک‌وود می‌خواد ما راه انزوا گرایی 301 00:22:02,946 --> 00:22:04,866 تعصب و بیگانه هراسی رو در پیش بگیریم 302 00:22:05,532 --> 00:22:10,872 من معتقدم که آینده و بقای ما متکی به یکی شدنِ 303 00:22:10,954 --> 00:22:13,254 جادوگرا و انسان‌هاست 304 00:22:13,332 --> 00:22:14,832 خب، اینجا چه خبره؟ 305 00:22:15,667 --> 00:22:17,747 حالا دیگه عقاید تغییر میدی، سابرینا؟ 306 00:22:17,836 --> 00:22:19,496 فقط گپ میزنم، پرودنس 307 00:22:19,880 --> 00:22:21,050 می‌خوای به ما ملحق بشی؟ 308 00:22:21,131 --> 00:22:24,011 ،مزخرفاتی که ازشون حمایت می‌کنی اصلاً ممکن نیستن، سابرینا 309 00:22:24,634 --> 00:22:25,974 با انسان‌ها یکی بشیم؟ 310 00:22:26,970 --> 00:22:31,220 ،انسان‌ها از جادوگرا می‌ترسن متنفرن، یا اصلاً باورشون ندارن 311 00:22:31,308 --> 00:22:33,598 و تو انتظار داری فقط باهاشون باشیم؟ 312 00:22:33,685 --> 00:22:36,225 پدر و مادرم با هم بودن، نبودن؟ 313 00:22:36,313 --> 00:22:39,153 پدر تو، یه جادوگر، با یه انسان ازدواج کرد 314 00:22:39,775 --> 00:22:43,235 پس حالا یهویی انجام اینکار شده وظیفه‌ی ضروری‌مون؟ 315 00:22:45,405 --> 00:22:47,815 انقدری حالیم هست که بدونم ،تو با حرف قانع نمیشی 316 00:22:49,701 --> 00:22:51,831 ولی کاش می‌تونستی راه دیگه‌ای رو تصور کنی 317 00:22:52,120 --> 00:22:54,540 با رهبری تو؟ 318 00:22:55,916 --> 00:22:57,376 امکان نداره 319 00:23:17,562 --> 00:23:18,982 چطور اینکار رو می‌کنی؟ 320 00:23:35,664 --> 00:23:37,214 کمکم کن 321 00:23:40,585 --> 00:23:41,795 خواهش می‌کنم 322 00:23:43,505 --> 00:23:44,505 کمکم کن 323 00:23:45,424 --> 00:23:46,514 سلام؟ 324 00:23:47,884 --> 00:23:48,884 ...کسی 325 00:23:51,930 --> 00:23:53,220 اون پایینـه؟ 326 00:23:55,308 --> 00:23:56,808 بیا تو 327 00:23:57,936 --> 00:23:59,686 بیا. ببین 328 00:24:18,707 --> 00:24:19,957 !هاروی 329 00:24:20,542 --> 00:24:21,942 گفتم که پیش بقیه بمون 330 00:24:22,002 --> 00:24:24,422 اگه راهت رو بلد نباشی خطرناکـه 331 00:24:45,025 --> 00:24:46,625 ما تصمیمی گرفتیم 332 00:24:46,693 --> 00:24:49,823 با توجه به تلاش‌های قهرمانانه‌ی اون‌ها دربرابر شکارچیان جادوگر 333 00:24:50,322 --> 00:24:53,162 خانم اسپلمن و آقای اسکرچ می‌تونن در آکادمی هنرهای نادیده 334 00:24:53,241 --> 00:24:55,871 با تمام امتیازات، به تحصیل ادامه بدن 335 00:24:55,952 --> 00:24:58,542 خیلی خوبه! میشه بپرسم امبروز چی؟ 336 00:24:58,622 --> 00:25:00,672 امبروز اسپلمن همونطور که قانون جادوگران و 337 00:25:00,749 --> 00:25:03,419 سنت‌ها می‌طلبن، اعدام میشه - نه. اون کسی رو نکُشته - 338 00:25:03,502 --> 00:25:06,481 اون هیچ کاری با کسی نکرده - حیوونش داشت اون رو کنترل می‌کرد - 339 00:25:06,505 --> 00:25:08,255 همونی که پدر بلک‌وود بهش داد 340 00:25:08,340 --> 00:25:11,050 ،و این حیوونی که ادعا می‌کنید الان کجاست، خانم اسپلمن؟ 341 00:25:11,510 --> 00:25:13,430 و چرا به عنوان مدرک ارائه داده نشده؟ 342 00:25:13,512 --> 00:25:15,102 این ماجرای حیوون چیه؟ 343 00:25:15,180 --> 00:25:17,310 اسمش لوایتان بود، عالیجناب 344 00:25:17,390 --> 00:25:20,690 ،و وقتی ضدپاپ به قتل رسید داخل امبروز بود 345 00:25:20,977 --> 00:25:24,397 من معتقدم امبروز اینطوری وادار به انجامِ 346 00:25:24,481 --> 00:25:26,981 چنین اعمال وحشتناک و غیرمعمولی شده 347 00:25:27,067 --> 00:25:31,487 نمی‌تونیم نقشی که امبروز در حمله‌ی شکارچیان جادوگر ایفا کرد رو نادیده بگیریم 348 00:25:31,571 --> 00:25:34,371 !اون موند تا به بچه‌ها هشدار بده - خب، این درسته - 349 00:25:35,700 --> 00:25:39,290 با این وجود، 24 ساعت برای ،نشون دادن این حیوون وقت دارید 350 00:25:40,121 --> 00:25:42,621 یا اینکه امبروز اسپلمن توسط گیوتین اعدام میشه 351 00:25:42,958 --> 00:25:45,248 ...بیست و چهار ساعت اصلاً 352 00:25:51,216 --> 00:25:54,466 .بیست و چهار ساعت خانم اسپلمن .یک ثانیه هم بیشتر نه 353 00:25:56,680 --> 00:25:57,680 می‌تونید برید 354 00:26:04,896 --> 00:26:06,816 امبروز تنها اسپلمنی نیست که 355 00:26:06,856 --> 00:26:08,476 باید بره پای گیوتین 356 00:26:08,567 --> 00:26:09,567 زلدا، چای 357 00:26:10,402 --> 00:26:13,492 ما وحشی نیستیم، فاستوس 358 00:26:13,738 --> 00:26:19,078 مطمئناً تو از یه دختر بچه‌ی مدرسه‌ای مثل سابرینا اسپلمن نمی‌ترسی 359 00:26:19,703 --> 00:26:22,043 تویی که قراره ضدپاپ بشی؟ 360 00:26:24,040 --> 00:26:26,790 اگه واقعاً داره توانایی‌های ،توصیف شده رو بروز میده 361 00:26:27,210 --> 00:26:30,630 سابرینا برامون تهدیدی در کنترلِ کلیسا محسوب میشه 362 00:26:30,714 --> 00:26:34,634 برای سلسله مراتبِ پابرجای تمام کلیساهای تاریکی 363 00:26:35,010 --> 00:26:38,010 تصور کنید چی میشه اگه اعضای جوان‌ترمون به این فکر بیفتن که 364 00:26:38,096 --> 00:26:43,346 سابرینا اسپلمن از کشیش اعظم و ضدپاپ‌شون قوی‌تره 365 00:26:43,852 --> 00:26:47,312 یا حتی بدتر. قوی‌تر از خود شورا 366 00:26:51,318 --> 00:26:52,608 میشه یه چیزی بگم؟ 367 00:26:54,029 --> 00:26:55,529 سابرینا پسرعمه‌اش رو دوست داره 368 00:26:55,614 --> 00:26:58,494 هر کاری می‌کنه تا از اعدام نجاتش بده 369 00:26:59,576 --> 00:27:02,196 حتی یه معجزه انجام میده 370 00:27:06,541 --> 00:27:09,041 حرف خیلی هوشمندانه‌ای زدی، پرودنس 371 00:27:09,794 --> 00:27:14,134 اگه سابرینای جوان از قدرتش برای به چالش کشیدن قدرت کلیسا استفاده کنه و 372 00:27:14,215 --> 00:27:18,215 ،فردا در اعدام دخالت بکنه شورا توصیه به اقدام می‌کنه 373 00:27:18,637 --> 00:27:20,807 اقدام مرگبار و صریح 374 00:27:21,181 --> 00:27:22,221 علیه اون دختر 375 00:27:23,516 --> 00:27:27,146 مثل همیشه، حکمت شورا غیرقابلِ تردیده 376 00:27:27,729 --> 00:27:32,779 نمی‌تونیم هیچ ناجیِ نامقدس یا مقدسی این اطراف داشته باشیم 377 00:27:38,323 --> 00:27:40,663 ...اون هیچوقت لوایتان رو پیدا نمی‌کنه، ولی 378 00:27:40,742 --> 00:27:42,372 می‌خوای تا منتظریم یه نوشیدنی بخوریم؟ 379 00:27:42,452 --> 00:27:44,202 نمی‌خوام. ممنون، دوریان 380 00:27:45,288 --> 00:27:47,918 شانس آوردید فقط یه بار در هفته میان آشغالام رو ببرن 381 00:27:51,628 --> 00:27:52,878 جسد لوایتان رو پیدا کردم 382 00:27:53,546 --> 00:27:55,716 تهِ آشغالدونی‌ات 383 00:28:00,387 --> 00:28:02,967 اصلاً یه حیوونِ مُرده چه فایده‌ای داره؟ 384 00:28:17,737 --> 00:28:19,407 کی گفته لوایتان مُرده؟ 385 00:28:26,913 --> 00:28:28,713 ،حالا، لوایتان 386 00:28:28,790 --> 00:28:32,000 تو حقیقت رو درباره‌ی پسرعمه‌ام و پدر بلک‌وود می‌دونی، درسته؟ 387 00:28:34,713 --> 00:28:35,713 میگه می‌دونه 388 00:28:35,797 --> 00:28:38,967 و به شورا میگه که 389 00:28:39,050 --> 00:28:41,680 پدر بلک‌وود ازش برای کنترل امبروز استفاده کرد 390 00:28:43,179 --> 00:28:45,599 بهتره ببریمش یه جای امن، سابرینا 391 00:28:45,682 --> 00:28:47,852 دیوار موش داره، موش هم گوش داره - حق با توئه - 392 00:28:47,934 --> 00:28:49,564 بیا ببریمت خونه، لوایتان 393 00:28:58,027 --> 00:28:59,107 که اینطور 394 00:29:00,155 --> 00:29:03,445 واقعاً اطلاعات مفیدی ارائه دادید، آقای گری 395 00:29:04,743 --> 00:29:05,743 ...و 396 00:29:07,203 --> 00:29:09,793 بابت وفاداری‌تون چی می‌خواید؟ 397 00:29:10,331 --> 00:29:12,211 وفاداری؟ 398 00:29:12,292 --> 00:29:14,002 من فقط به خودم وفادارم 399 00:29:14,502 --> 00:29:15,962 ‫صرفاً یه تماشاچی‌ام 400 00:29:16,254 --> 00:29:17,554 ‫درسته گری 401 00:29:19,674 --> 00:29:20,974 ‫زلدا، عزیز جان 402 00:29:22,385 --> 00:29:24,715 ‫بنظر میرسه تو خونه‌‌ات ‫یه موش هست 403 00:29:25,054 --> 00:29:26,224 ‫موش؟ 404 00:29:26,806 --> 00:29:29,596 ‫ولی موش کثیفه. ‫موش بیماری میاره 405 00:29:29,684 --> 00:29:31,694 ‫دقیقاً. اون جونور رو پیدا کن 406 00:29:32,020 --> 00:29:35,270 ‫تکه تکه‌ش کن که ‫دوباره احیا نشه 407 00:29:35,648 --> 00:29:37,318 ‫بعد باقیمانده‌ش رو بیار پیش من 408 00:29:37,609 --> 00:29:39,189 ‫اگر کسی خواست ‫جلوت رو بگیره 409 00:29:39,277 --> 00:29:40,607 ‫با اونها هم همین کار رو بکن 410 00:29:55,418 --> 00:29:59,918 ‫می‌بخشی اینجا بهم ریخته‌ست. ‫معمولاً از این کارا نمیکنم 411 00:30:00,757 --> 00:30:02,217 ‫اصلاً همچین آدمی نیستم 412 00:30:04,803 --> 00:30:07,473 ‫دستشویی داری؟ ‫باید یه ریز بشاشم بیام 413 00:30:09,224 --> 00:30:12,444 ‫حتماً. اون طرف دستشویی هست 414 00:30:15,855 --> 00:30:18,105 ‫چطوره در همون حین ‫یه دستی به سر و وضعت بکشی؟ 415 00:30:18,608 --> 00:30:19,938 ‫ 416 00:30:29,118 --> 00:30:30,448 ‫این چه کوفتیه؟ 417 00:30:48,680 --> 00:30:51,560 ‫تو همینجا بمون لوایتان. ‫و استراحت کن 418 00:30:51,933 --> 00:30:54,103 ‫فردا روز بزرگیه برات ‫که باید شهادت بدی 419 00:31:02,318 --> 00:31:05,818 ‫خبر خوب دارم عمه هیلدا، ‫لوایتان رو پیدا کردیم 420 00:31:05,905 --> 00:31:07,945 ‫جدی؟ فکر میکردم... 421 00:31:08,032 --> 00:31:09,792 ‫جسدش پشت دورینز تو آشغالی بود 422 00:31:09,826 --> 00:31:12,536 ‫ولی احیاش کردم، ‫و حالا میتونه شهادت بده 423 00:31:12,620 --> 00:31:15,580 ‫ببخشید، یعنی چی احیاش کردی؟ 424 00:31:15,665 --> 00:31:18,165 ‫و چه جونور بدبختی رو قربانی کردی 425 00:31:18,251 --> 00:31:20,001 ‫که لوایتان رو از مرگ برگردونی؟ 426 00:31:20,086 --> 00:31:22,416 ‫جای محشرش همینه عمه هیلدا. هیچی 427 00:31:23,006 --> 00:31:24,626 ‫همینجوری لوایتان رو برگردوندم 428 00:31:24,716 --> 00:31:26,716 ‫پس به نفعته مراقب خودت باشی دختر 429 00:31:26,759 --> 00:31:28,509 ‫چون همه‌چی یه بهایی داره 430 00:31:28,970 --> 00:31:31,782 ‫- جادو اینجوریه ‫- ولی فکر نکنم برای من بهایی داشته باشه 431 00:31:31,806 --> 00:31:33,016 ‫- ها؟ ‫- دیگه نداره 432 00:31:33,099 --> 00:31:33,979 ‫ 433 00:31:34,058 --> 00:31:36,188 ‫فکر کنم به یه جور جادوی ‫دیگه دست پیدا کردم 434 00:31:36,686 --> 00:31:39,266 ‫جادویی که اساسش علت و معلول نیست 435 00:31:39,355 --> 00:31:41,065 ‫یه جور دیگه‌ست 436 00:31:41,149 --> 00:31:44,989 ‫داری بدهی‌ای برای خودت میتراشی ‫که تا بحال دنیا مثل و مانندش رو ندیده 437 00:31:47,447 --> 00:31:50,367 ‫و آها، یادم رفته بود. ‫دیگه کورها رو شفا میدی! 438 00:31:50,450 --> 00:31:52,660 ‫محض رضای شیطان! 439 00:31:52,785 --> 00:31:55,195 ‫میدونم دوستت رو دوست داری. ‫منم دوستش دارم 440 00:31:55,288 --> 00:31:57,016 ‫ولی راز به بقیه میخواد چی بگه؟ 441 00:31:57,040 --> 00:31:59,830 ‫هوم؟ چون انسان‌ها متوجه ‫همچین چیزی میشن 442 00:31:59,918 --> 00:32:01,878 ‫شاید خودم دلم بخواد متوجه بشن 443 00:32:03,046 --> 00:32:05,466 ‫شاید دلم بخواد موهبت‌هام ‫رو با دنیا تقسیم کنم 444 00:32:06,966 --> 00:32:08,336 ‫سابرینا... 445 00:32:08,426 --> 00:32:13,216 ‫وقتی ساحره‌ها خود واقعیشون رو به انسان‌ها ‫نشون میدن بدترین بلاها سرشون میاد 446 00:32:13,306 --> 00:32:16,056 ‫- پدرم که خود واقعیش رو به مادرم نشون داد ‫- آروم آروم، با گذشت زمان 447 00:32:16,142 --> 00:32:18,812 ‫و تو هم خود واقعیت رو به ‫دکتر سربروس نشون دادی 448 00:32:18,895 --> 00:32:21,015 ‫- اونم تو یه شب ‫- ببخشید خانوم خانوما! 449 00:32:22,273 --> 00:32:27,203 ‫من یه سری اطلاعات شخصی رو با کسی که ‫دوست دارم و بهش اعتماد دارم در میون گذاشتم 450 00:32:27,278 --> 00:32:29,858 و ضمناً بی‌شباهت به قضیه‌ی تو و هاروی نیست 451 00:32:30,239 --> 00:32:31,489 ‫حالا هم داری میگی 452 00:32:31,574 --> 00:32:34,334 ‫«وای! الان میرم به همه‌ی گرین‌دیل خبر میدم!» 453 00:32:34,410 --> 00:32:38,500 ‫حالا که پدر بلک‌وود به قدرت بیشتر رسیده ‫و امبروز هم به معنای واقعی زیر تیغه 454 00:32:38,581 --> 00:32:41,501 ‫شاید الان احتیاط شرط شجاعت نباشه 455 00:32:41,584 --> 00:32:44,254 ‫منظورت چیه؟ 456 00:32:44,337 --> 00:32:47,417 ‫منظورم اینه که اول میریم ‫امبروز رو نجات میدیم 457 00:32:47,507 --> 00:32:49,877 ‫بعد هم به پدر بلک‌وود و شورا میگیم 458 00:32:49,968 --> 00:32:52,888 ‫که میتونیم یه مسیر دیگه رو در پیش بگیریم 459 00:32:53,388 --> 00:32:54,428 ‫انسان‌ها و ساحره‌ها 460 00:32:54,514 --> 00:32:57,564 ‫«انسان‌ها و ساحره‌ها» ‫شونه به شونه‌ی هم و فلان 461 00:32:57,642 --> 00:32:59,602 ‫دو به دو. مثل کشتی نوح میمونه 462 00:32:59,686 --> 00:33:01,436 ‫من مردم و زنده شدم عمه هیلدا 463 00:33:02,021 --> 00:33:04,401 ‫نمیدونم چجوری، ولی زنده شدم 464 00:33:04,857 --> 00:33:06,227 ‫با قدرت‌هایی که نمیتونم ‫شرحشون بدم 465 00:33:06,317 --> 00:33:08,817 ‫و یا میتونم ازشون وحشت کنم 466 00:33:08,903 --> 00:33:10,993 ‫یا ازشون برای کمک به امبروز 467 00:33:11,072 --> 00:33:13,572 ‫و نجات محفل از دست پدر بلک‌وود استفاده کنم 468 00:33:41,769 --> 00:33:44,809 ‫هیچوقت به خودت زحمت نمیدی ‫به حرف کسی گوش کنی؟ 469 00:33:44,897 --> 00:33:47,501 ‫- دارم میگم ‫- حس میکنم نمیخوای کمک کنی 470 00:33:47,525 --> 00:33:49,565 ‫وگرنه میومدی و یه جور دیگه ‫این کارو میکردی 471 00:33:49,652 --> 00:33:50,972 ‫خب میخوام کمک کنم... 472 00:33:52,780 --> 00:33:54,008 ‫اصلاً چرا اومدی اینجا؟ 473 00:33:54,032 --> 00:33:56,392 ‫- عمه هیلدا، فقط میخوام بگم... ‫- وایسا وایسا وایسا 474 00:33:58,619 --> 00:33:59,749 ‫صدای چی بود؟ 475 00:34:07,670 --> 00:34:10,800 ‫عمه زلدا، نکن! چیکار میکنی؟ 476 00:34:11,340 --> 00:34:15,850 ‫خانوما، آدم که نباید موش ‫تو خونه نگه داره 477 00:34:16,763 --> 00:34:19,103 ‫چه فکری با خودتون میکردین؟ 478 00:34:19,182 --> 00:34:21,062 ‫عمه زلدا، آخه چیکار... 479 00:34:21,142 --> 00:34:22,272 ‫سابرینا، سابرینا 480 00:34:23,311 --> 00:34:25,561 ‫- فکر کنم طلسم کالیگاری ـه ‫- چی؟ 481 00:34:25,646 --> 00:34:28,146 ‫یه طلسم قدیمیه که جادوگرها ‫روی همسرشون اجرا میکردن 482 00:34:28,232 --> 00:34:29,362 ‫وقتی یکم متکبر میشدن 483 00:34:29,442 --> 00:34:30,992 ‫تبدیلشون میکنه به سامنامبولیست 484 00:34:31,069 --> 00:34:32,199 ‫خوابگرد 485 00:34:32,987 --> 00:34:36,237 ‫فکر کنم وقتی ماه عسل بودن ‫پدر بلک‌وود طلسمش کرده 486 00:34:36,324 --> 00:34:40,044 ‫آها! با اون جعبه موسیقی ‫لعنتی کنترلش میکنه 487 00:34:40,119 --> 00:34:42,579 ‫- کدوم جعبه موسیقی؟ ‫- توی اتاقش تو آکادمیه 488 00:34:43,998 --> 00:34:45,038 ‫ 489 00:34:45,124 --> 00:34:47,674 ‫زلدا جون... چیکار میکنی؟ 490 00:34:48,461 --> 00:34:50,341 ‫خب دارم تمیزش میکنم 491 00:34:52,465 --> 00:34:55,175 ‫وایسا ببینم. اون جعبه موسیقی ‫چه شکلیه عمه هیلدا؟ 492 00:34:55,259 --> 00:34:57,699 ‫- برام توصیفش کن ‫- الان. بیا بذار کمکت کنم 493 00:34:57,762 --> 00:34:59,782 ‫یه جعبه چوبیه 494 00:34:59,806 --> 00:35:03,556 ‫و یه در گیره‌دار داره و... 495 00:35:03,643 --> 00:35:04,733 ‫و تزئینات طلا 496 00:35:04,811 --> 00:35:07,941 ‫و مجسمه یه زن با لباس سبز ‫و موهای قرمز توش هست 497 00:35:08,022 --> 00:35:09,522 ‫همش میچرخه... 498 00:35:09,607 --> 00:35:10,977 ‫یا سگ دوزخ! 499 00:35:11,317 --> 00:35:12,357 ‫چطوری این کارو کردی؟ 500 00:35:12,443 --> 00:35:14,843 ‫چطوری یه شیء بی‌جون رو ‫از فضا و زمان رد کردی؟ 501 00:35:14,904 --> 00:35:16,324 ‫فقط اراده کردم عمه 502 00:35:16,697 --> 00:35:19,447 ‫میدونی چی باعث میشه این ‫پیشخون بوی بهار بگیره؟ 503 00:35:19,534 --> 00:35:21,544 ‫- هوم؟ ‫- یکم آب لیمو 504 00:35:21,619 --> 00:35:22,619 ‫آب لیمو 505 00:35:22,703 --> 00:35:25,123 ‫عمه هیلدا 506 00:35:25,873 --> 00:35:27,963 ‫وایسا. بیارش ببینم. بدش 507 00:35:29,168 --> 00:35:30,208 ‫ 508 00:35:30,294 --> 00:35:31,924 ‫ 509 00:35:38,970 --> 00:35:41,690 ‫فکر کنم این طلسم رو میشکنه 510 00:35:50,106 --> 00:35:52,066 ‫یا شیطان، این چیه تنمه؟ 511 00:35:52,316 --> 00:35:53,526 ‫ 512 00:35:54,819 --> 00:35:56,029 ‫مثل شکنجه بود 513 00:35:56,320 --> 00:36:00,830 ‫هوشیار بودم و فاستوس مجبورم ‫میکرد با ساز شیطانیش برقصم 514 00:36:01,117 --> 00:36:03,697 ‫یعنی از کارات باخبر بودی؟ 515 00:36:03,786 --> 00:36:07,076 ‫ثانیه به ثانیه. ‫با این وجود نمیتونستم خودم تصمیم بگیرم 516 00:36:07,665 --> 00:36:10,125 ‫خیلی شیطانی بود، ‫ولی نه از نوع خوبش 517 00:36:10,209 --> 00:36:13,049 ‫حداقل برگشتی... برگشتی، ‫سالم هم برگشتی، مهم اینه 518 00:36:13,129 --> 00:36:15,509 ‫بله هیلدا، ولی دردسرامون ‫تازه دارن شروع میشن 519 00:36:16,549 --> 00:36:19,389 ‫متأسفانه درباره پدر بلک‌وود حق با تو بود سابرینا 520 00:36:19,468 --> 00:36:20,928 ‫میدونم عمه زی 521 00:36:21,012 --> 00:36:23,102 ‫از این لحظه، باید فرز باشیم 522 00:36:23,472 --> 00:36:25,222 ‫اعدام امبروز نزدیکه 523 00:36:25,308 --> 00:36:29,228 ‫ولی مرگ اون تازه قدم اول نقشه ‫بلک‌وود برای سرنگون کردن اسپلمن‌هاست 524 00:36:29,520 --> 00:36:31,020 ‫یه تله‌ست سابرینا 525 00:36:31,105 --> 00:36:34,225 ‫که جلوی شورا توانایی‌هات رو نشون بدی 526 00:36:34,567 --> 00:36:37,317 ‫خب... چرا بلک‌وود میخواد ‫قدرتم رو به شورا نشون بدم؟ 527 00:36:39,655 --> 00:36:41,985 ‫که بهونه داشته باشن بعنوان ‫مرتد بسوزوننت 528 00:36:42,658 --> 00:36:45,368 ‫اگه اعضای شورا قدرت‌های ‫تو رو به چشم ببینن 529 00:36:45,453 --> 00:36:48,293 ‫احساس تهدید میکنن و ‫اعدام بعدی میشه اعدام خودت 530 00:36:48,581 --> 00:36:52,081 ‫من نمیشینم کنار اعدامش رو تماشا کنم 531 00:36:53,085 --> 00:36:55,795 ‫و اگه لازم باشه کل شورا رو ‫زمین بزنم، چاره‌ای نیست 532 00:36:55,880 --> 00:36:57,760 ‫توانایی‌های جدیدت هر چی باشن، سابرینا 533 00:36:57,840 --> 00:37:02,090 ‫شورا از جادوگرهای به شدت ‫قدرتمند گرچه پیر تشکیل شده 534 00:37:02,178 --> 00:37:03,968 ‫دست کم نگیرشون 535 00:37:04,055 --> 00:37:05,805 ‫شاید ولی... 536 00:37:06,474 --> 00:37:08,394 ‫ما هم خودمون شوراییم، نه؟ 537 00:37:08,476 --> 00:37:09,516 ‫ما سه تا 538 00:37:09,936 --> 00:37:12,556 ‫پس اگه همه حواسشون به سابریناست 539 00:37:13,189 --> 00:37:15,609 ‫پس میفته گردن ما، نه زلدا؟ 540 00:37:16,067 --> 00:37:17,147 ‫ 541 00:37:18,027 --> 00:37:21,487 ‫بله. خب، بیشترش ‫رو خودت باید انجام بدی هیلدا 542 00:37:22,114 --> 00:37:24,593 ‫در این حین، متأسفانه باید برگردم آکادمی 543 00:37:24,617 --> 00:37:28,327 ‫و بشم همون زن مطیع، ‫که یه وقت فاستوس شک نکنه 544 00:37:31,540 --> 00:37:33,330 ‫تو هم باید جعبه موسیقی رو برگردونی سابرینا 545 00:37:40,633 --> 00:37:42,183 ‫انجام شد عمه زی 546 00:37:47,431 --> 00:37:48,431 ‫آفرین دختر 547 00:37:49,016 --> 00:37:50,426 ‫خب، من دیگه باید برم 548 00:37:52,353 --> 00:37:54,733 ‫ولی توکل به شیطان فردا ‫همه‌چی خوب پیش میره 549 00:38:00,695 --> 00:38:02,485 ‫چه کارایی که برای این خانواده نمیکنم 550 00:38:10,871 --> 00:38:12,711 ‫آخرین شبت رو زمینه، زندانی 551 00:38:14,250 --> 00:38:15,580 ‫- فکر کردی ‫- عه؟ 552 00:38:15,918 --> 00:38:17,878 ‫فکر میکنی نجاتت میده؟ 553 00:38:18,337 --> 00:38:20,167 ‫- دخترداییت؟ ‫- اگه کسی بتونه اونه 554 00:38:22,967 --> 00:38:24,717 ‫چی میدونی از این... 555 00:38:25,511 --> 00:38:27,391 ‫معجزاتی که انجام میده؟ 556 00:38:28,222 --> 00:38:30,102 ‫خودت میخوای بدونی یا پدرت؟ 557 00:38:30,433 --> 00:38:31,523 ‫خودم 558 00:38:34,562 --> 00:38:37,192 ‫وقتی دیدم از مرگ برگشت 559 00:38:40,609 --> 00:38:41,649 ‫گریه‌ام گرفت 560 00:38:47,325 --> 00:38:48,655 ‫اون چه موجودیه؟ 561 00:38:50,411 --> 00:38:51,411 ‫راستش رو بگو 562 00:38:52,955 --> 00:38:54,745 ‫چطوره خودت بری ازش بپرسی؟ 563 00:38:57,126 --> 00:38:58,536 ‫اصلاً شاید واقعاً بپرسم 564 00:39:01,881 --> 00:39:02,971 ‫پرودنس 565 00:39:05,885 --> 00:39:06,925 ‫من میترسم 566 00:39:08,220 --> 00:39:09,220 ‫نترس 567 00:39:11,640 --> 00:39:12,980 ‫تو با شرف زندگی کردی 568 00:39:14,352 --> 00:39:15,482 ‫با شرف هم میمیری 569 00:39:18,898 --> 00:39:20,148 ‫شیطان پشت و پناهت 570 00:40:30,136 --> 00:40:32,256 ‫از اونجایی که مدرک جدیدی ارائه نشده 571 00:40:32,638 --> 00:40:36,268 ‫اعدام امبروز اسپلمن، ‫طبق برنامه اجرا میشه 572 00:40:37,143 --> 00:40:42,403 ‫همونطور که فکرشو میکردم، اسپلمن‌ها ‫نتونستن شاهد ستاره‌شون رو ارائه کنن 573 00:40:52,241 --> 00:40:53,281 ‫نه! 574 00:40:53,826 --> 00:40:55,536 ‫نه! نه! نه! 575 00:40:56,829 --> 00:40:57,829 ‫نه! 576 00:41:12,136 --> 00:41:13,346 ‫جلاد 577 00:41:15,890 --> 00:41:17,270 ‫حکم رو اجرا کن 578 00:41:17,349 --> 00:41:18,679 ‫نه! 579 00:41:19,894 --> 00:41:21,524 ‫نه! 580 00:41:57,848 --> 00:41:59,058 ‫چطور این کارو کرد؟ 581 00:41:59,558 --> 00:42:00,638 ‫کار اون نبود 582 00:42:01,101 --> 00:42:04,611 ‫تمام مدت چشمم بهش بود پدر. ‫پلک هم نزد 583 00:42:12,071 --> 00:42:14,701 ‫مارکوس، تو حکم رو اجرا کن 584 00:42:14,782 --> 00:42:16,832 ‫نه! نه! نه! 585 00:42:16,909 --> 00:42:19,039 ‫- لطفاً تا شب نشده بیا آقای پیرس ‫- نه! 586 00:42:19,787 --> 00:42:22,367 ‫اگه انقدر دلت میخواد پسرعمه من ‫بمیره، پدر بلک‌وود 587 00:42:22,456 --> 00:42:23,956 ‫چطوره خودتون حکم رو اجرا کنین؟ 588 00:42:29,755 --> 00:42:31,875 ‫نه. تو نه! 589 00:42:32,508 --> 00:42:34,588 ‫نه! 590 00:42:37,513 --> 00:42:39,063 ‫یه فکر بهتر دارم 591 00:42:40,349 --> 00:42:41,809 ‫خودت انجامش بده اسپلمن 592 00:42:51,986 --> 00:42:53,236 ‫کافیه! 593 00:43:01,161 --> 00:43:05,171 ‫یعنی اینقدر از خواسته‌ی من ناآگاهید؟ 594 00:43:05,249 --> 00:43:06,749 ‫خدای تاریکی، ارباب 595 00:43:06,834 --> 00:43:08,634 ‫ساکت، متظاهر 596 00:43:09,920 --> 00:43:13,800 ‫تو با کندذهنی خودت ‫شأن این محفل رو پایین میاری 597 00:43:14,675 --> 00:43:20,675 ‫من، شخص شیطان، ‫دستور به آزادی امبروز اسپلمن میدم 598 00:43:22,266 --> 00:43:24,516 ‫دستورم رو اجرا کنید 599 00:43:29,106 --> 00:43:31,146 ‫خدای تاریکی به حرف آمد 600 00:43:33,360 --> 00:43:35,280 ‫اعدام امبروز اسپلمن لغو میشه 601 00:43:38,032 --> 00:43:40,912 ‫پسرا... شما، آزادش کنین 602 00:43:55,174 --> 00:43:57,594 ‫آقایون، اگه میشه بگم که... 603 00:43:57,676 --> 00:43:59,546 ‫نمیشه پدر بلک‌وود 604 00:44:00,971 --> 00:44:02,221 ‫ولی سابرینا اسپلمن... 605 00:44:02,306 --> 00:44:04,676 ‫سابرینا اسپلمن یه بچه‌ست 606 00:44:07,394 --> 00:44:10,524 ‫هیچ اثری از قدرت‌های ‫خطرناک ازش ندیدیم 607 00:44:11,065 --> 00:44:12,935 ‫چیزی که مشخص شد این بود که... 608 00:44:13,275 --> 00:44:15,685 ‫تو خدای تاریکی رو می‌رنجونی پدر بلک‌وود 609 00:44:17,363 --> 00:44:18,363 ‫پدر 610 00:44:18,572 --> 00:44:21,662 ‫بدین وسیله عنوان ضدپاپ ‫موقتیت ازت گرفته میشه 611 00:44:27,498 --> 00:44:29,998 ‫حالا که امبروز آزاد و در امانه 612 00:44:30,376 --> 00:44:31,536 ‫تو این فکر بودم 613 00:44:32,336 --> 00:44:33,416 ‫که باید جشن بگیریم 614 00:44:34,254 --> 00:44:35,254 ‫یه مهمونی بگیریم 615 00:44:35,964 --> 00:44:38,014 ‫اسپلمن، چی تو فکرته؟ 616 00:44:38,258 --> 00:44:39,928 ‫یه دورهمی کوچولو تو خونه‌ام 617 00:44:40,010 --> 00:44:43,350 ‫جایی که افراد هم‌عقیده ‫درباره عقاید بحث‌برانگیزترِ... 618 00:44:44,098 --> 00:44:45,678 ‫پدرم بحث کنن 619 00:44:47,726 --> 00:44:49,396 ‫سابرینا، بنظرت این فکر خوبیه؟ 620 00:44:49,728 --> 00:44:52,518 ‫نیک، الان ساحره‌ها ‫حس و حال خاصی دارن 621 00:44:53,232 --> 00:44:56,902 ‫اگه زمانی باشه که برای اشاعه‌ی ‫آموزه‌های پدرم مناسب باشه، اون زمان الانه 622 00:44:57,403 --> 00:44:58,403 ‫همین الان 623 00:44:59,863 --> 00:45:02,033 ‫سرنوشت من اینه نیک 624 00:45:02,700 --> 00:45:05,450 ‫که دنیای ساحره‌ها و انسان‌ها ‫رو به هم پیوند بدم 625 00:45:06,620 --> 00:45:07,620 ‫امشب 626 00:45:08,664 --> 00:45:09,674 ‫امشب؟ 627 00:45:09,748 --> 00:45:12,708 ‫چرا که نه؟ هم دوست ساحره دارم ‫هم دوست انسان 628 00:45:12,793 --> 00:45:15,383 ‫مثل وقتیه که مدارس رقیب ‫مشترکاً مهمونی میگیرن 629 00:45:15,462 --> 00:45:17,512 ‫تو دیوونه‌ای سابرینا 630 00:45:19,425 --> 00:45:21,795 ‫آخه انسان‌ها باور میکنن که ‫ما جادوگریم؟ 631 00:45:22,177 --> 00:45:23,597 ‫به چشم دیدن، ایمان میاره 632 00:45:25,055 --> 00:45:27,555 ‫پس حتماً یه چیزی نشونشون میدم 633 00:45:29,309 --> 00:45:30,309 ‫معجزه؟ 634 00:45:30,978 --> 00:45:32,188 ‫اونم جلوی انسان‌ها؟ 635 00:45:34,565 --> 00:45:37,525 ‫- خطریه ‫- آره. درسته 636 00:45:38,193 --> 00:45:39,703 ‫ولی تو کمکم میکنی، نه؟ 637 00:45:43,866 --> 00:45:44,866 ‫چی میخوای؟ 638 00:45:46,368 --> 00:45:50,118 ‫دانش‌آموزهایی که بنظرت ممکنه بخوان ‫با انسان‌های قاطی شن رو جمع کن 639 00:45:50,205 --> 00:45:51,205 ‫سعیم رو میکنم 640 00:45:52,875 --> 00:45:55,705 ‫ولی... ‫چه انسان‌هایی رو میخوای دعوت کنی؟ 641 00:45:56,378 --> 00:45:57,378 ‫پایه‌ام 642 00:45:58,005 --> 00:45:59,255 ‫خیلی پایه‌ام 643 00:46:00,132 --> 00:46:03,642 ‫جدی؟ با اینکه یکم دیوونگیه؟ 644 00:46:03,719 --> 00:46:06,309 ‫تو کلیسای پدرم، ‫بچه‌هایی هستن که مثل منن 645 00:46:07,014 --> 00:46:10,234 ‫بچه‌‌هایی که میخوان باور پیدا کنن، ‫میخوان چیزی باشه که بهش ایمان بیارن 646 00:46:11,351 --> 00:46:12,351 ‫یا کسی 647 00:46:14,772 --> 00:46:16,192 ‫هاروی و تئو هم دعوت میکنی؟ 648 00:46:17,483 --> 00:46:18,483 ‫سعیم رو میکنم 649 00:46:18,734 --> 00:46:20,654 ‫خبری ازشون نیست 650 00:46:21,653 --> 00:46:22,823 ‫به خصوص هاروی 651 00:46:23,447 --> 00:46:24,277 ‫ 652 00:46:24,364 --> 00:46:26,124 ‫بابام چند جعبه وسیله بهم داده 653 00:46:26,867 --> 00:46:28,237 ‫توش این نقشه رو پیدا کردم... 654 00:46:29,411 --> 00:46:31,081 ‫از معدن‌های سال 1910 655 00:46:32,372 --> 00:46:35,882 ‫نقشه تمام تونل‌ها رو داره ‫به جز تونل شماره 13 656 00:46:36,668 --> 00:46:38,798 ‫چرا؟ برام سوال شد 657 00:46:39,630 --> 00:46:43,300 ‫بعد این گزارش رو پیدا کردم ‫که پیش سرکارگر معدن بوده 658 00:46:43,717 --> 00:46:45,427 ‫پدرجد من بوده 659 00:46:47,638 --> 00:46:49,638 ‫«یکی دیگر از افرادم او را دیده است 660 00:46:50,682 --> 00:46:52,522 ‫زنی با ظواهر سفید» 661 00:46:52,851 --> 00:46:53,851 ‫وایسا ببینم. چه زنی؟ 662 00:46:54,520 --> 00:46:56,270 ‫بعد، چهار روز بعد 663 00:46:57,356 --> 00:46:59,816 ‫«با چشمان خودم او را دیدم 664 00:47:00,275 --> 00:47:01,315 ‫زن سفید را. 665 00:47:02,069 --> 00:47:04,029 ‫بنظر میرسد نگهبان است 666 00:47:04,655 --> 00:47:06,275 ‫گرچه نمیدانم از چه حفاظت میکند» 667 00:47:08,659 --> 00:47:10,829 ‫بعدش؟ بعدش چی؟ 668 00:47:11,161 --> 00:47:13,291 ‫نه، همین... این آخرین گزارش بود 669 00:47:14,122 --> 00:47:17,792 ‫ولی تئو... ‫دیروز که تو معدن بودم 670 00:47:19,670 --> 00:47:23,800 ‫یه صدایی به گوشم خورد که از ‫تونل 13 میومد. صدای زن بود 671 00:47:25,425 --> 00:47:26,425 ‫اگه... 672 00:47:28,011 --> 00:47:29,851 ‫اگه صدای زن سفید بوده باشه چی؟ 673 00:47:32,558 --> 00:47:34,228 ‫بنظرت دیوونه شدم؟ 674 00:47:34,309 --> 00:47:35,309 ‫بنظر من که نه 675 00:47:36,854 --> 00:47:38,614 ‫بنظر من یه ماجراجویی در پیش داریم 676 00:47:44,570 --> 00:47:46,950 ‫خوبی عزیزم؟ ‫غذا نخوردی 677 00:47:47,781 --> 00:47:49,531 ‫غذای جشن آزادیته 678 00:47:51,159 --> 00:47:53,329 ‫من ازتون تشکر نکردم عمه جون 679 00:47:53,954 --> 00:47:58,004 ‫- یا تو، سابرینا ‫- امبروز! میدونی که لزومی نداره 680 00:47:58,417 --> 00:48:00,247 ‫ما اسپلمن ـیم. کارمون همینه 681 00:48:01,086 --> 00:48:02,086 ‫بیا. به سلامتی 682 00:48:03,797 --> 00:48:04,797 ‫- به سلامتی ‫- به سلامتی 683 00:48:05,340 --> 00:48:06,590 ‫اینم از این 684 00:48:07,050 --> 00:48:08,140 ‫به سلامتی اسپلمن‌‌ها 685 00:48:08,218 --> 00:48:09,888 ‫ 686 00:48:09,970 --> 00:48:10,970 ‫ 687 00:48:11,430 --> 00:48:14,350 ‫- قرار بود مهمون بیاد؟ ‫- بهتون نگفتم عمه هیلدا؟ 688 00:48:14,933 --> 00:48:16,393 ‫چند تا از دوستام رو دعوت کردم 689 00:48:17,436 --> 00:48:19,726 ‫چند نفر دعوت کردی؟ 690 00:48:24,651 --> 00:48:27,151 ‫مثلاً قرار بود یه مهمونی کوچیک باشه 691 00:48:27,237 --> 00:48:29,567 ‫که بتونیم درباره ایدئولوژی‌های پدرم ‫بحث کنیم 692 00:48:29,656 --> 00:48:32,156 ‫باید بهت میگفتم بچه‌های ‫کلیسا چجوری‌ان 693 00:48:33,118 --> 00:48:35,538 ‫هر جا میشنویم غذا و موزیک دارن، ‫میریم چتر میشیم 694 00:48:35,621 --> 00:48:38,421 ‫آره، وقتی هم آگاتا و دورکاس ‫شنیدن مهمونی گرفتی 695 00:48:38,498 --> 00:48:39,878 ‫خبرش زود پخش شد 696 00:48:40,500 --> 00:48:42,250 ‫شاید بهتره امشب ‫یه مهمونی ساده باشه 697 00:48:42,336 --> 00:48:46,086 ‫میدونی، نه یه مهمونی آشکارسازی 698 00:48:47,090 --> 00:48:48,430 ‫حالا ببینیم چی میشه 699 00:48:48,508 --> 00:48:50,928 ‫هی، راز، خبری از هاروی و تئو نشد، نه؟ 700 00:49:04,483 --> 00:49:05,943 ‫گمونم یا حالا یا هیچوقت 701 00:49:23,877 --> 00:49:24,877 ‫هی هاروی 702 00:49:25,045 --> 00:49:26,045 ‫ها؟ 703 00:49:26,421 --> 00:49:28,671 ‫تا حالا فیلم «نزول» رو دیدی؟ 704 00:49:28,757 --> 00:49:31,967 ‫عه... فکر نکنم. چطور؟ 705 00:49:32,886 --> 00:49:35,466 ‫آخه الان اینجام، تو تاریکی 706 00:49:35,555 --> 00:49:38,675 ‫و به کسی هم نگفتم کجا میریم... 707 00:49:39,226 --> 00:49:41,686 ‫یه جورایی یهو منو یاد فیلمه انداخت 708 00:49:44,564 --> 00:49:45,694 ‫ 709 00:49:46,233 --> 00:49:47,233 ‫ 710 00:49:47,776 --> 00:49:49,146 ‫از نوع خوبش یا بد؟ 711 00:49:49,236 --> 00:49:50,696 ‫قطعاً از نوع... 712 00:49:52,364 --> 00:49:54,164 ‫تئو، کلنگ رو بردار! 713 00:49:54,825 --> 00:49:56,025 ‫دارم میگردم! 714 00:49:56,118 --> 00:49:57,738 ‫هی! 715 00:50:20,100 --> 00:50:21,350 ‫پیداش کردم 716 00:50:22,310 --> 00:50:24,730 ‫تو دفتر نوشته بود از ‫یه چیزی نگهبانی میداده 717 00:50:33,572 --> 00:50:36,412 ‫همش به این فکر میکنم که ‫اگه بابام این اوضاع رو میدید چه فکری میکرد 718 00:50:37,159 --> 00:50:41,329 ‫ساحره‌ها و انسان‌ها کنار هم، ‫از یه بشکه آبجو میخورن 719 00:50:43,373 --> 00:50:44,503 ‫بهت افتخار میکرد 720 00:50:47,335 --> 00:50:48,335 ‫منم بهت افتخار میکنم 721 00:50:49,337 --> 00:50:51,207 ‫کاش همیشه اینجوری بود 722 00:50:52,340 --> 00:50:54,760 ‫ساحره‌ها از سایه میومدن بیرون 723 00:50:56,386 --> 00:50:59,306 ‫آخه چرا نباید آینده اینجوری باشه؟ 724 00:51:00,932 --> 00:51:01,932 ‫آینده‌مون 725 00:51:09,733 --> 00:51:11,033 ‫اگه اینطوره پس... 726 00:51:14,237 --> 00:51:15,607 ‫تکلیف ما چی میشه؟ 727 00:51:19,367 --> 00:51:21,037 ‫پدرت با یه انسان ازدواج کرده 728 00:51:22,245 --> 00:51:27,285 ‫کل عقایدش بر پایه اتحاد ‫ساحره‌ها و انسان‌هاست 729 00:51:29,795 --> 00:51:31,625 ‫تویی که سابرینا اسپلمن باشی چطور میتونی 730 00:51:32,881 --> 00:51:34,971 ‫اون عقاید رو ترویج بدی ‫و خودت اجرا نکنی؟ 731 00:51:37,010 --> 00:51:40,390 ‫نیک، من میخوام خودم رو 732 00:51:41,098 --> 00:51:42,468 ‫به دریای ناشناخته‌ها پرت کنم 733 00:51:44,768 --> 00:51:48,188 ‫و تویی که کنارمی ‫و دستم رو گرفتی 734 00:51:56,113 --> 00:51:59,073 ‫حالا که حرف از پرت شدن شد، وقتشه 735 00:52:00,033 --> 00:52:01,033 ‫که نشونشون بدم 736 00:52:02,744 --> 00:52:04,964 ‫- مطمئنی آماده‌‌ای؟ ‫- آره 737 00:52:06,081 --> 00:52:07,671 ‫میشه بری همه رو بیاری بیرون؟ 738 00:52:09,292 --> 00:52:11,342 ‫و اگه افتادم اونی باشی که منو میگیره 739 00:52:11,962 --> 00:52:12,962 ‫چشم 740 00:52:14,798 --> 00:52:15,798 ‫در ضمن نمیفتی 741 00:52:30,397 --> 00:52:31,437 ‫بیا 742 00:52:32,607 --> 00:52:34,187 ‫بیا، جانور زمخت من 743 00:52:36,945 --> 00:52:39,605 ‫سلام هیولای زیبای من 744 00:52:43,285 --> 00:52:44,365 ‫من مادرتم 745 00:52:46,329 --> 00:52:47,499 ‫منو دوست داری؟ 746 00:52:50,250 --> 00:52:52,210 ‫پس کاری که بهت میگم رو انجام میدی 747 00:52:55,463 --> 00:52:57,513 ‫و از اونجایی که تو رو از ‫دنده‌ی خودم ساختم 748 00:52:59,718 --> 00:53:01,638 ‫اسمت رو میذارم... 749 00:53:04,306 --> 00:53:05,306 ‫آدام 750 00:53:11,188 --> 00:53:13,648 ‫خیلی‌خب... از پسش برمیاد دیگه، نه؟ 751 00:53:15,317 --> 00:53:17,897 ‫اگه یه نفر بتونه، ‫اون نفر سابریناست 752 00:53:21,281 --> 00:53:23,241 ‫واقعاً بهش باور داری، مگه نه؟ 753 00:53:25,535 --> 00:53:26,535 ‫تو نداری؟ 754 00:53:28,079 --> 00:53:29,119 ‫واسه همین اینجام 755 00:53:30,749 --> 00:53:32,209 ‫میخوام پرواز رفیقم رو ببینم 756 00:53:34,419 --> 00:53:36,629 ‫بنظرت چقدر طول میکشه ‫یکی متوجه بشه؟ 757 00:53:37,839 --> 00:53:40,429 ‫یا خدا. ببینین. ‫میخواد خودشو بندازه پایین! 758 00:53:40,842 --> 00:53:42,012 ‫نگاه کنین! 759 00:53:42,385 --> 00:53:44,545 ‫- اون سابریناست؟ ‫- اون بالا چیکار میکنه؟ 760 00:53:44,638 --> 00:53:46,468 ‫ 761 00:53:46,556 --> 00:53:48,596 ‫- وایسا... ‫- دیوونه شده؟ 762 00:53:59,069 --> 00:54:00,069 ‫چی؟ 763 00:54:01,029 --> 00:54:02,949 ‫سابرینا! داری چیکار... 764 00:54:03,031 --> 00:54:05,081 ‫خل شدی؟ همین الان بیا پایین! 765 00:54:05,158 --> 00:54:07,328 ‫- اگه کاری که تو ذهن منه رو انجام بده... ‫- چی؟ 766 00:54:07,410 --> 00:54:09,370 ‫همه‌چی رو عوض میکنه، ‫اما بهتر نمیکنه 767 00:54:09,454 --> 00:54:10,914 ‫- راه برگشتی نداره ‫- دوستان... 768 00:54:11,665 --> 00:54:13,115 ‫ممنون که امشب تشریف آوردین 769 00:54:14,042 --> 00:54:16,922 ‫بعضی‌هاتون پدر من رو میشناسین، ‫بعضی‌هاتون هم نه 770 00:54:17,379 --> 00:54:20,839 ‫ولی اون دنیایی رو در نظر داشت ‫که همه میتونیم در کنار هم باشیم 771 00:54:21,132 --> 00:54:22,632 ‫علیرغم تفاوت‌هامون 772 00:54:23,343 --> 00:54:25,473 ‫امشب، مفتخرم... 773 00:54:25,887 --> 00:54:28,267 ‫که میراثش رو زنده نگه دارم ‫و نشونتون بدم... 774 00:54:28,348 --> 00:54:29,978 ‫- معجزه‌ی... ‫- وایسا! 775 00:54:32,143 --> 00:54:33,563 ‫وایسا! سابرینا! 776 00:54:34,437 --> 00:54:36,937 ‫قبل از اینکه کاری بکنی ‫میخوام باهات حرف بزنم 777 00:54:37,023 --> 00:54:38,834 ‫هاروی! نگاه کن! ‫میخوام... 778 00:54:38,858 --> 00:54:39,988 ‫سابرینا، گوش کن چی میگم 779 00:54:40,944 --> 00:54:42,954 ‫اگه تو گذشته واقعاً دوستم داشتی... 780 00:54:44,072 --> 00:54:46,452 ‫از این کار دست بکش ‫و همین الان بیا پایین 781 00:54:47,534 --> 00:54:48,534 ‫خواهش میکنم 782 00:54:58,336 --> 00:54:59,336 ‫تئو 783 00:54:59,963 --> 00:55:01,013 ‫چه خبر شده؟ 784 00:55:01,840 --> 00:55:03,590 ‫تو معدن یه چیزی پیدا کردیم 785 00:55:04,092 --> 00:55:06,432 ‫چیزی که سابرینا حتماً حتماً باید ببینه 786 00:55:25,071 --> 00:55:26,071 ‫سابرینا... 787 00:55:26,906 --> 00:55:27,946 ‫این چیه؟ 788 00:55:37,625 --> 00:55:39,415 ‫یه پیشگوییه، بچه دهاتی 789 00:55:40,587 --> 00:55:41,797 ‫معناش چیه؟ 790 00:55:45,633 --> 00:55:46,933 ‫معناش اینه که... 791 00:55:48,511 --> 00:55:49,891 ‫فکر کنم معناش اینه که... 792 00:55:52,349 --> 00:55:53,889 ‫قاصد جهنم منم 793 00:55:59,147 --> 00:56:00,267 ‫من خبیث هستم 794 00:56:00,291 --> 00:56:08,291 :مترجمین « Cardinal آریـن » « HosseinTL حـسـیـن » 795 00:56:08,315 --> 00:56:16,315 مرجع دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم NightMovie.Co