1 00:00:05,130 --> 00:00:06,214 ‫آنچه گذشت... 2 00:00:06,256 --> 00:00:07,632 ‫- و اون لهجه داشت. ‫- روسی بود. 3 00:00:07,674 --> 00:00:08,717 ‫هفته هاست داریم شایعاتی... 4 00:00:08,758 --> 00:00:10,093 ‫در مورد یه حمله ی تروریستی احتمالی می شنویم. 5 00:00:10,135 --> 00:00:11,511 ‫- تو کی هستی؟ ‫- سیمون کلارک. 6 00:00:11,553 --> 00:00:12,679 ‫تو تنها شخص توی اون اتاق بودی... 7 00:00:12,679 --> 00:00:14,764 ‫که واقعا آقای فریمانت مون رو می شناسه. 8 00:00:14,848 --> 00:00:16,558 ‫- خانم کلارک، خودتون هستین؟ ‫- بله، عزیزم. 9 00:00:16,599 --> 00:00:19,185 ‫یه دلیل قابل قبول بده ‫که چرا داری این کار رو می کنی. 10 00:00:19,227 --> 00:00:23,106 ‫بابا، زنان سیاه پوست کمتر از ‫یک درصد نیرو های اف بی آی رو تشکیل میدن. 11 00:00:23,148 --> 00:00:25,316 ‫باید یکی اون داخل باشه ‫که حرف دل مون رو بزنه. 12 00:00:25,358 --> 00:00:26,943 ‫مظنون میگه فقط با تو حرف می زنه. 13 00:00:26,985 --> 00:00:28,111 ‫توی دردسر بزرگی افتادم، ها؟ 14 00:00:28,153 --> 00:00:29,654 ‫متاسفانه بله. 15 00:00:29,696 --> 00:00:30,655 ‫بهت پول داد که براش بمب بسازی؟ 16 00:00:30,697 --> 00:00:32,198 ‫فقط چاشنی هاش رو. 17 00:00:32,240 --> 00:00:33,241 ‫اون از زرادخونه ام چی دزدید؟ 18 00:00:33,283 --> 00:00:35,535 ‫دویست کیلو ماده ی منفجره ی سی-۴. 19 00:00:35,577 --> 00:00:37,537 ‫سریع ترین راه واسه فلج کردن شهر ‫نابود کردن آزادراه هاست. 20 00:00:37,537 --> 00:00:40,957 ‫مهمه که دقیقا مسیر خودتون رو دنبال کنین. 21 00:00:45,587 --> 00:00:50,633 ترجمه و زیرتویس سعید مسعودی saeed.masoodi@yahoo.com 22 00:00:55,972 --> 00:00:58,099 ‫تا دو دقیقه دیگه می خوام ‫یه هلیکوپتر در موقعیت من باشه. 23 00:00:58,141 --> 00:00:59,601 ‫هارپر و لوپز یه چیزی پیدا کردن. 24 00:00:59,642 --> 00:01:02,604 ‫خب ما یه تحقیق جامع ‫در مورد اسم جعلی ترور گورین کردیم. 25 00:01:02,645 --> 00:01:05,148 ‫اون دیروز پنج تا کامیون کرایه کرده. 26 00:01:05,190 --> 00:01:09,277 ‫پس اون ۵ تا کامیون بمبی ‫با چاشنی های جی پی اس دار و سی-۴ دزدی درست کرده؟ 27 00:01:09,319 --> 00:01:10,778 ‫آره، طبق ادعای اون محل کرایه ی کامیون، 28 00:01:10,778 --> 00:01:12,697 ‫کامیون ها هر کدوم ‫با یه ایالت مختلف تزیین شدن... 29 00:01:12,697 --> 00:01:14,741 ‫آلاسکا، فلوریدا، کنتاکی، آیداهو، و یوتا. 30 00:01:14,782 --> 00:01:16,201 ‫باید شهر رو ببریم در حالت قرنطینه. 31 00:01:16,242 --> 00:01:18,119 ‫تمام ترافیک لس آنجلس رو مسدود کنیم؟ 32 00:01:18,161 --> 00:01:20,079 ‫بهتره زیاده روی کنیم ‫تا اینکه به در بی خیالی بزنیم. 33 00:01:20,121 --> 00:01:21,915 ‫می دونین، جاهایی که ماشین کرایه میدن ‫توی کلی از... 34 00:01:21,956 --> 00:01:23,541 ‫ماشین های کرایه ای شون جی پی اس میذارن. 35 00:01:23,583 --> 00:01:25,043 ‫آره، ما در این مورد سوال کردیم. 36 00:01:25,084 --> 00:01:26,669 ‫مدیر گفت تمام کامیون ها جی پی اس دارن... 37 00:01:26,711 --> 00:01:29,422 ‫ولی داده ها در یه پایگاه مرکزی ‫خارج از ایالت جمع آوری میشه، 38 00:01:29,464 --> 00:01:31,716 ‫پس واسه دسترسی بهش یه حکم فدرال لازم داریم. 39 00:01:31,758 --> 00:01:33,134 ‫- من ردیفش می کنم. ‫- فعلا... 40 00:01:33,176 --> 00:01:34,844 ‫حکم تعقیب سراسری کامیون ها رو صادر کنین... 41 00:01:34,928 --> 00:01:36,221 ‫و واحد خنثی سازی بمب رو ‫به حالت آماده باش دربیارین. 42 00:01:36,262 --> 00:01:38,097 ‫خیلی خب، هر کی که زنده ست، 43 00:01:38,139 --> 00:01:39,224 ‫برین سوار ماشین تون بشین ‫و راهی خیابون ها بشین. 44 00:01:39,265 --> 00:01:41,226 ‫اون کامیون ها رو پیدا کنین. 45 00:01:41,267 --> 00:01:43,478 ‫به واحد ها بگو با احتیاط کامل اقدام کنن، خب؟ 46 00:01:43,520 --> 00:01:45,063 ‫نمی دونیم کیا راننده ی این کامیون ها هستن... 47 00:01:45,104 --> 00:01:46,564 ‫یا اینکه اونا هم عضو این تیم تروریستی هستن یا نه. 48 00:01:46,564 --> 00:01:47,732 ‫سواری من اومد. ‫من میرم از بالا اوضاع رو تحت نظر بگیرم. 49 00:01:47,732 --> 00:01:49,150 ‫منم باهات میام. 50 00:01:49,192 --> 00:01:51,736 ‫- می خوای باهام همراه بشی؟ ‫- فکر کردم هیچوقت نمی پرسی. 51 00:02:14,801 --> 00:02:16,344 ‫چه جوری قراره پیداشون کنیم؟ 52 00:02:16,386 --> 00:02:19,264 ‫نیروی انسانی . ‫و دعا. 53 00:02:41,828 --> 00:02:43,663 ‫اوه، نه! 54 00:02:43,705 --> 00:02:45,456 ‫مرکز، یه انفجار در مرکز شهر... 55 00:02:45,498 --> 00:02:47,250 ‫جنوب استپیلس سنتر داریم. 56 00:02:47,291 --> 00:02:48,710 ‫تیم های آتش نشانی و نجات رو راهی کنین. 57 00:02:48,710 --> 00:02:50,503 ‫قربان، می خواین بریم سمت صحنه؟ 58 00:02:50,545 --> 00:02:52,922 ‫منفیه . ‫باید فورا کامیون های دیگه رو پیدا کنیم! 59 00:02:52,964 --> 00:02:54,007 ‫دریافت شد. 60 00:02:54,048 --> 00:02:55,717 ‫واحد ۷-آدام-۱۳ هستم، به صحنه رسیدیم. 61 00:02:55,758 --> 00:02:57,969 ‫بخشی از آزادراه در خیابان وست ۱۲ ریخته. 62 00:02:58,011 --> 00:02:59,137 ‫چندین خودرو زیر آوار گیر کردن. 63 00:02:59,178 --> 00:03:00,847 ‫- من اینجا کمک لازم دارم. ‫- چی شد؟ 64 00:03:00,888 --> 00:03:03,933 ‫اون الان یه قسمت از آزادراه ۱۱۰ رو منفجر کرد. 65 00:03:04,017 --> 00:03:06,019 ‫خیلی خب، باید تمرکز کنیم. 66 00:03:06,019 --> 00:03:07,603 ‫اگه فرض مون بر اینه که اون... 67 00:03:07,645 --> 00:03:09,188 ‫تمام آزادراه های بزرگ رو هدف قرار میده، 68 00:03:09,230 --> 00:03:12,233 ‫ما واحد هایی در آزادراه های ۱۰، ۴۰۵ و ۱۰۱ لازم داریم. 69 00:03:12,275 --> 00:03:14,819 ‫ولی کجاش؟ ‫لس آنجلس ۸۰۰ کیلومتر آزادراه داره. 70 00:03:19,198 --> 00:03:20,616 ‫آخه چطور ممکنه؟ 71 00:03:20,658 --> 00:03:22,827 ‫دو روز پیش، داشتن برام در مورد... 72 00:03:22,869 --> 00:03:24,829 ‫روش درست انجام دادن کاغذ بازی های اداری ‫در اف بی آی سخنرانی می کردن. 73 00:03:24,829 --> 00:03:26,914 ‫روال این کار همینه. 74 00:03:26,998 --> 00:03:28,458 ‫این نوسان روزانه بین یکنواختی و تراژدی... 75 00:03:28,499 --> 00:03:29,876 ‫کلافه ات می کنه. 76 00:03:29,917 --> 00:03:31,169 ‫خب، منظورم رو بد برداشت نکن. 77 00:03:31,210 --> 00:03:33,713 ‫مشاور بودن هم همینجوری بود. 78 00:03:33,755 --> 00:03:36,716 ‫یه لحظه داری به یه بچه کمک می کنی ‫مقاله واسه کالج بنویسه. 79 00:03:36,758 --> 00:03:38,760 ‫و یه دقیقه بعد داری ‫یکی رو از خودکشی منصرف می کنی... 80 00:03:38,760 --> 00:03:40,344 ‫جدی. 81 00:03:40,386 --> 00:03:41,846 ‫همونطوره که گفتم. 82 00:03:41,888 --> 00:03:43,639 ‫این تجربه ایه که باعث مزیتت... 83 00:03:43,681 --> 00:03:45,224 ‫نسبت به سایر کارآموز های دیگه میشه. 84 00:03:45,266 --> 00:03:48,144 ‫ما شاید سرعت و استقامت ‫اون بچه ها رو نداشته باشیم، 85 00:03:48,186 --> 00:03:50,104 ‫ولی تجربه ی زندگی مون خیلی بیشتر از اوناست. 86 00:03:50,146 --> 00:03:52,815 ‫کاش می تونستیم ‫از این تجربه واسه جلوگیری از بمب استفاده کنیم. 87 00:03:52,857 --> 00:03:53,941 ‫می تونیم سعی کنیم. 88 00:03:53,983 --> 00:03:55,902 ‫می خوای مثل یه تروریست فکر کنم؟ 89 00:03:55,943 --> 00:03:57,779 ‫نه. مثل مسافر شهری. 90 00:03:57,820 --> 00:03:59,822 ‫صحیح. 91 00:03:59,864 --> 00:04:03,284 ‫کجای شهر ترافیک خیلی روی مخه؟ 92 00:04:03,326 --> 00:04:05,703 ‫جا های باریک، تنگراه ها. اون... 93 00:04:05,745 --> 00:04:07,288 ‫چیزی فهمیدی؟ 94 00:04:07,330 --> 00:04:09,081 ‫آره. برو سمت شمال . 95 00:04:21,469 --> 00:04:23,179 ‫اینم از فلوریدا. 96 00:04:23,221 --> 00:04:26,098 ‫واحد ۷-آدام-۱۰۰ هستم ‫در تعقیب کامیون فلوریدا. 97 00:04:26,140 --> 00:04:27,391 ‫به طرف جنوب در خیابون کرنشاو. 98 00:04:33,773 --> 00:04:35,316 ‫- دست هات رو از ماشین بیار بیرون! ‫- هی، هی! 99 00:04:35,358 --> 00:04:36,692 ‫می خوام در رو از بیرون باز کنی... 100 00:04:36,734 --> 00:04:37,693 ‫- و از کامیون پیاده شی! ‫- خیلی خب! 101 00:04:37,735 --> 00:04:39,320 ‫- یالا! ‫- هی! 102 00:04:39,362 --> 00:04:41,155 ‫- دست هات رو بذار روی کاپوت! ‫- چه خبره؟ 103 00:04:41,197 --> 00:04:42,907 ‫- کامیون ها کجا دارن میرن؟ ‫- چی؟ نمی دونم. 104 00:04:42,949 --> 00:04:44,909 ‫- بمبت چاشنی دستی داره؟ ‫- کدوم بمب؟ 105 00:04:44,951 --> 00:04:46,744 ‫اینجا چه خبره؟ 106 00:04:46,786 --> 00:04:48,204 ‫وقت واسه این کار ها نداریم. ‫اون سه تا کامیون دیگه کجا دارن میرن؟ 107 00:04:48,246 --> 00:04:49,455 ‫نمی دونم. 108 00:04:49,497 --> 00:04:51,374 ‫یارو گفت مطالعه ی ترافیکیه، خب؟ 109 00:04:51,415 --> 00:04:53,751 ‫به هر کدوم مون ۱۰۰ دلار داد ‫که یه مسیر مشخص رو برونیم! 110 00:04:53,793 --> 00:04:55,127 ‫مرکز، واحد ۷-آدام-۱۰۰ هستم. 111 00:04:55,169 --> 00:04:57,463 ‫ما کامیون فلوریدا رو متوقف کردیم، ‫یه نفر رو بازداشت کردیم. 112 00:04:57,505 --> 00:04:59,215 ‫به نظر یارو نمی دونه ‫توی کامیونش بمبه. 113 00:04:59,257 --> 00:05:01,425 ‫چیزی در مورد اهداف دیگه می دونه؟ 114 00:05:01,467 --> 00:05:02,927 ‫منفیه. ‫به نظر راننده ی کامیون های دیگه هم... 115 00:05:02,927 --> 00:05:04,595 ‫یه عده بی گناه هستن، ‫پس حتی اگه متوقف شون کنیم، 116 00:05:04,637 --> 00:05:06,055 ‫نمی تونیم بمب گذار رو متوقف کنیم. 117 00:05:06,138 --> 00:05:08,099 ‫اونجا! 118 00:05:08,099 --> 00:05:09,850 ‫به تمام واحد ها، ‫من کامیون آیداهو رو می بینم... 119 00:05:09,850 --> 00:05:13,229 ‫توی خیابون المپیک، ‫در فاصله ی ۲ بلوکی از آزادراه ۴۰۵ به طرف غرب در حرکته. 120 00:05:13,271 --> 00:05:16,607 ‫خیابون المپیک به طرف غرب، ‫در فاصله ی دو بلوکی از آزادراه ۴۰۵. 121 00:05:25,366 --> 00:05:27,285 ‫گرفتنش. خدا رو شکر. 122 00:05:27,326 --> 00:05:30,663 ‫هی، گروهبان، اسمیتی هستم. ‫ما هم الان یه کامیون رو گرفتیم. 123 00:05:30,705 --> 00:05:33,249 ‫کامیون یوتا، راننده اش هم بازداشت کردیم. 124 00:05:33,291 --> 00:05:34,834 ‫اسمیتی! 125 00:05:34,875 --> 00:05:37,628 ‫تمام حرف های منفی ای که ‫تا حالا در موردت زدم رو پس می گیرم. 126 00:05:37,670 --> 00:05:40,673 ‫چی؟ شما حرف های منفی در موردم زدین؟ 127 00:05:40,715 --> 00:05:42,508 ‫ممکنه موفق بشیم. 128 00:05:42,550 --> 00:05:46,178 ‫به تمام واحد ها، ‫کامیون چهارم در امنیت کامل متوقف شد. 129 00:05:46,220 --> 00:05:48,806 ‫تنها کامیون کنتاکی مونده. 130 00:05:48,848 --> 00:05:50,766 ‫با توجه به اهداف قبلی، ‫بهترین حدس مون اینه که... 131 00:05:50,808 --> 00:05:52,601 ‫اون داره به سمت آزادراه ۱۰۱ میره. 132 00:05:52,643 --> 00:05:54,228 ‫قربان، من داده های جی پی اس رو گرفتم. 133 00:05:54,312 --> 00:05:56,355 ‫کامیون آخر در خیابون تاهانگا به سمت شمال در حرکته. 134 00:05:56,397 --> 00:05:58,190 ‫فقط یه بلوک با آزادراه فاصله داره. 135 00:06:01,444 --> 00:06:03,321 ‫واحد ۷-آدام-۱۵ هستم. 136 00:06:03,362 --> 00:06:05,740 ‫ما میریم جلوش رو می گیریم، ‫الان داریم به آزادراه نزدیک میشیم. 137 00:06:09,160 --> 00:06:10,244 ‫متوجهی اگه این یارو توقف نکنه، 138 00:06:10,286 --> 00:06:11,495 ‫باید بهش بزنیم. 139 00:06:11,537 --> 00:06:13,956 ‫می خوای بزنی به یه کامیون پر از مواد منفجره؟ 140 00:06:13,998 --> 00:06:15,875 ‫سی-۴ واسه انفجار چاشنی لازم داره. 141 00:06:15,916 --> 00:06:17,376 ‫ولی سوخت فقط یه جرقه لازم داره. 142 00:06:17,418 --> 00:06:19,211 ‫اگه ایده ی بهتری داری، سراپا گوشم. 143 00:06:19,295 --> 00:06:21,422 ‫اوناهاشش! 144 00:06:47,406 --> 00:06:48,365 ‫تکون نخور. 145 00:06:48,407 --> 00:06:49,950 ‫خوبی؟ 146 00:06:49,992 --> 00:06:51,118 ‫به نظرم. 147 00:06:51,160 --> 00:06:52,536 ‫خیلی کارت احمقانه بود. 148 00:06:52,578 --> 00:06:55,122 ‫به عنوان یه نیروی امدادی خیلی قضاوتگره. 149 00:06:55,164 --> 00:06:57,583 ‫اوه، به خاطر اینه ‫که اون نامزدمه. 150 00:06:57,625 --> 00:07:00,503 ‫- چه بامزه. کارت خوب بود. ‫- اوه، باور کن، می دونم. 151 00:07:00,544 --> 00:07:01,670 ‫هیچ کدوم تون بعد تصادف از هوش نرفتین؟ 152 00:07:01,712 --> 00:07:02,671 ‫- نه. ‫- نوچ. 153 00:07:02,713 --> 00:07:04,465 ‫- درد چی؟ ‫- اوه، آره. 154 00:07:04,507 --> 00:07:07,468 ‫ولی بیشتر شبیه درد خماریه ‫تا درد زایمان طبیعی. 155 00:07:07,510 --> 00:07:10,012 ‫- خدا رو شکر. ‫- قربان، نولان و کلارک سالم و سرپان. 156 00:07:10,054 --> 00:07:13,432 ‫خوبه. اونا رو از اونجا خارج کنین ‫و برین عقب در یه فاصله ی امن. 157 00:07:13,474 --> 00:07:15,309 ‫بمب هنوزم ممکنه منفجر بشه. 158 00:07:15,309 --> 00:07:18,062 ‫باید آزادراه ۱۰۱ رو ‫از مسیر آزادراه ۱۷۰ به خیابون لاورل ببندیم. 159 00:07:18,103 --> 00:07:21,148 ‫با گشت بزرگراه کالیفرنیا ‫و کلانتری هماهنگ کنین. 160 00:07:21,190 --> 00:07:23,400 ‫اصلا اگه مجبور شدین ‫از پلیس امنیت پستی کمک بگیرین. 161 00:07:23,442 --> 00:07:24,944 ‫فقط اون مسیر رو پاکسازی کنین. 162 00:07:28,739 --> 00:07:31,283 ‫درسته که وضع ناجوریه، ‫ولی می تونست خیلی بدتر باشه. 163 00:07:32,911 --> 00:07:34,538 ‫هنوزم می تونه باشه. 164 00:07:34,579 --> 00:07:36,748 ‫کسی چه می دونه ‫نقشه ی بعدی این یارو چیه. 165 00:07:36,790 --> 00:07:38,333 ‫به نظرم من یه سر میرم سی آی اِی. 166 00:07:38,375 --> 00:07:39,751 ‫می خوای پیاده ات کنم؟ 167 00:07:39,793 --> 00:07:42,129 ‫معلومه که نه. ‫بریم اونا رو در جریان بذاریم. 168 00:07:54,891 --> 00:07:57,227 ‫طبق تخمین ۱۷ نفر کشته... 169 00:07:57,269 --> 00:07:59,479 ‫و حداقل ۲۴ نفر مصدوم شدن، 170 00:07:59,521 --> 00:08:01,481 ‫و انتظار میره همچنان که تیم های نجات... 171 00:08:01,523 --> 00:08:03,650 ‫آوار های اون روگذر فرو ریخته رو برمی دارن، 172 00:08:03,692 --> 00:08:05,652 ‫این آمار افزایش پیدا کنه. 173 00:08:05,694 --> 00:08:08,113 ‫هی، تیم منو فرستاد اینجا کمک کنم. ‫چه کاری ازم ساخته ست؟ 174 00:08:08,155 --> 00:08:10,323 ‫از اون مرکز اجاره ی کامیون ‫عکس این مظنون مون رو گرفتیم. 175 00:08:10,365 --> 00:08:12,159 ‫هارپر الان داره ‫با واحد دستگیری مجرمان خشن بررسیش می کنه، 176 00:08:12,159 --> 00:08:13,243 ‫و الان واسه فاکس فرستادیم... 177 00:08:13,243 --> 00:08:14,953 ‫که توی پایگاه داده ی فدرال بررسیش کنه. 178 00:08:14,995 --> 00:08:16,121 ‫این عکس رو علنی می کنن؟ 179 00:08:16,163 --> 00:08:17,372 ‫من توصیه کردم این کار رو بکنن، 180 00:08:17,414 --> 00:08:19,332 ‫ولی ماموران فدرال ‫اول می خوان مشکل رو بررسی کنن. 181 00:08:19,374 --> 00:08:21,543 ‫فعلا داریم تمام افسران موجود رو می فرستیم... 182 00:08:21,585 --> 00:08:23,628 ‫که برن سراغ خبرچین هاشون ‫و عکس رو بهشون نشون بدن. 183 00:08:23,670 --> 00:08:25,213 ‫می خوام مرکز فرماندهی مون رو اداره کنی. 184 00:08:25,213 --> 00:08:27,966 ‫تمام اطلاعات، تمام سرنخ ها، ‫تمام داده ها از تو عبور می کنه. 185 00:08:28,008 --> 00:08:30,177 ‫یه کپی از همه چی به اف بی آی بده، ‫ولی بدون اجازه ی من... 186 00:08:30,177 --> 00:08:32,095 ‫هیچی به واحد های گشتی نگو. 187 00:08:32,137 --> 00:08:33,680 ‫- رواله؟ ‫- آره. حله. 188 00:08:33,722 --> 00:08:34,806 ‫گری کجاست؟ 189 00:08:34,848 --> 00:08:36,099 ‫یه سر رفته سی آی اِی. 190 00:08:36,141 --> 00:08:38,560 ‫شرمنده منتظرتون گذاشتم. ‫بیل آگوست. 191 00:08:38,602 --> 00:08:40,562 ‫متیو گارزا. ‫اینم وید گریه. 192 00:08:40,604 --> 00:08:42,647 ‫سلام. شما رئیس این مرکز هستین؟ 193 00:08:42,689 --> 00:08:45,317 ‫چطوره جزئیات رو بذاریم ‫واسه بعد اینکه رفتیم توی اتاق اطلاعات محرمانه؟ 194 00:08:45,317 --> 00:08:46,902 ‫دنبالم بیاین. 195 00:08:46,943 --> 00:08:48,695 ‫حرف حسابه. 196 00:08:48,737 --> 00:08:51,865 ‫آقایون . 197 00:08:51,907 --> 00:08:53,700 ‫اینجا می تونیم راحت صحبت کنیم. 198 00:08:56,328 --> 00:08:57,913 ‫چه کمکی ازم ساخته ست؟ 199 00:08:57,954 --> 00:09:00,916 ‫ما فکر می کنیم مظنون تروریستی مون ‫شاید ارتباطی با سی آی اِی داشته باشه. 200 00:09:00,957 --> 00:09:03,418 ‫- چرا؟ ‫- وقتی اثر انگشتش رو بررسی کردیم، 201 00:09:03,501 --> 00:09:06,671 ‫جزء اطلاعات محرمانه بود... ‫از گروم لیک. 202 00:09:06,713 --> 00:09:09,132 ‫نگران کننده ست. ‫یعنی میگم، میلیون ها دلیل واسه این وجود داره... 203 00:09:09,132 --> 00:09:11,176 ‫که چرا چیزی داخل سازمان ‫محرمانه طبقه بندی بشه. 204 00:09:11,217 --> 00:09:12,552 ‫راستش یه جورایی اقدام پیش فرضه. 205 00:09:12,636 --> 00:09:14,888 ‫این مرد رو می شناسین؟ 206 00:09:17,140 --> 00:09:19,601 ‫نه. این مظنون تونه؟ 207 00:09:19,643 --> 00:09:22,103 ‫- اوهوم. ‫- و طبق گفته ی شاهدین، خیلی هم روسه. 208 00:09:22,145 --> 00:09:25,523 ‫خب بازم میگم نگران کننده ست، 209 00:09:25,607 --> 00:09:27,651 ‫ولی مطمئن نیستم ‫چه کمکی از من ساخته ست. 210 00:09:27,692 --> 00:09:30,111 ‫مطمئنم رئیس مرکز بودن چیز خیلی مهمیه، 211 00:09:30,153 --> 00:09:32,864 ‫و توی مسکو یا سئول اینطوره، ‫ولی در لس آنجلس، 212 00:09:32,906 --> 00:09:35,408 ‫نشونه ای از یه افسر ارشد کم اهمیته، 213 00:09:35,492 --> 00:09:37,452 ‫- پس... ‫- خیلی فروتن هستین. 214 00:09:37,494 --> 00:09:38,870 ‫اوه، من تنها چیزی که نیستم فروتنه، گروهبان. 215 00:09:38,912 --> 00:09:40,538 ‫فقط می خوام بگم ‫توقع زیادی نداشته باشین. 216 00:09:40,580 --> 00:09:41,748 ‫واسه اینکه اگه کمکی نکردین، ‫ازتون دلخور نشیم؟ 217 00:09:41,790 --> 00:09:43,333 ‫صبر کن، مت. 218 00:09:43,375 --> 00:09:46,294 ‫بیا به این آقا یه فرصت بدیم ‫که در خدمت تیم باشه. 219 00:09:46,336 --> 00:09:48,004 ‫در مورد انروو چی می دونین؟ 220 00:09:48,046 --> 00:09:51,049 ‫هیچی. چی هست؟ 221 00:09:51,091 --> 00:09:53,301 ‫خب، در حال حاضر فکر می کنیم ‫یه عملیات مخفیانه ی سازمانه. 222 00:09:53,301 --> 00:09:54,552 ‫طبق چه مدرکی؟ 223 00:09:54,552 --> 00:09:56,388 ‫مظنون اینو توی خونه اش نوشته بود. 224 00:09:58,306 --> 00:10:01,017 ‫ببینین، آقایون، ‫می دونم سعی دارین این یارو رو بگیرین. 225 00:10:01,059 --> 00:10:02,852 ‫و به این احترام میذارم. 226 00:10:02,894 --> 00:10:06,022 ‫اون تحت نظارت شما ‫یه اقدام تروریستی شنیع کرده. 227 00:10:06,064 --> 00:10:07,857 ‫ولی اصلا خوشم نمیاد اومدین اینجا... 228 00:10:07,899 --> 00:10:08,942 ‫و سعی دارین تقصیر رو گردن سازمان بندازین. 229 00:10:08,983 --> 00:10:10,735 ‫ما دنبال این نیستیم ‫کسی رو مقصر جلوه بدیم. 230 00:10:10,777 --> 00:10:13,738 ‫باید قبل اینکه این یارو ‫کس دیگه ای رو بکشه دستگیرش کنیم. 231 00:10:13,780 --> 00:10:15,198 ‫امیدواریم شما بتونین کمک مون کنین. 232 00:10:15,240 --> 00:10:17,242 ‫حتما. 233 00:10:17,283 --> 00:10:20,453 ‫من قضیه ی محرمانگی اثر انگشت رو بررسی می کنم. 234 00:10:20,495 --> 00:10:22,080 ‫یه کپی از اون عکس بهم بدین، 235 00:10:22,122 --> 00:10:23,623 ‫من اونو واسه رئیس واحد عملیات می فرستم، ‫ببینم چیزی به خاطرش میاد یا نه. 236 00:10:23,665 --> 00:10:26,000 ‫- ممنون. ‫- خواهش می کنم. 237 00:10:33,299 --> 00:10:36,261 ‫مشکلی هست؟ 238 00:10:36,302 --> 00:10:38,513 ‫شاید. 239 00:10:38,555 --> 00:10:40,432 ‫گروه رو آماده کن. 240 00:10:42,100 --> 00:10:45,228 ‫چرا تو روی تخت بیمارستان نیستی؟ 241 00:10:45,270 --> 00:10:47,313 ‫چون حالم خوبه، بابا. 242 00:10:47,355 --> 00:10:48,731 ‫جان، بیلی، این کاتیه. 243 00:10:48,773 --> 00:10:50,900 ‫از دیدن تون خوشحالم، قربان. 244 00:10:50,942 --> 00:10:53,319 ‫حالا دیگه با پلیس لس آنجلس رفیق شدی؟ 245 00:10:53,361 --> 00:10:56,865 ‫اونو ببخش. ‫اون از دست من عصبانیه، نه تو. 246 00:10:56,906 --> 00:10:58,241 ‫ما الان یه مشکلی داریم... 247 00:10:58,283 --> 00:11:00,452 ‫چون اون از انتخاب شغلم ناراحته. 248 00:11:00,493 --> 00:11:02,287 ‫ولی ته دلش، 249 00:11:02,328 --> 00:11:04,414 ‫فقط می ترسه که ‫نکنه بلایی سرم بیاد. 250 00:11:04,456 --> 00:11:07,292 ‫ولی باید دست از عصبانی بودن بکشه ‫و منو بغل کنه... 251 00:11:07,333 --> 00:11:10,378 ‫چون واقعا ترسیده بودم ‫که امروز نزدیک بود بمیرم... 252 00:11:10,420 --> 00:11:14,799 ‫و بچه هام رو با ‫یه بابابزرگ بداخلاق تنها بذارم... 253 00:11:14,841 --> 00:11:17,469 ‫که بلد نیست چه جوری جو احساسی رو درک کنه. 254 00:11:21,765 --> 00:11:24,551 بیا اینجا 255 00:11:25,859 --> 00:11:26,818 ‫من باید برم جای ماشین. 256 00:11:26,860 --> 00:11:28,654 ‫داریم میریم محل ریزش آزادراه. 257 00:11:28,695 --> 00:11:30,614 ‫ولی گوش کن، ‫می خوام که دیگه اینقدر دور و بر مرگ نپری. 258 00:11:30,656 --> 00:11:32,449 ‫وقتی تو بی خیال ریسک کردن بشی ‫منم بی خیال میشم. 259 00:11:32,491 --> 00:11:34,326 ‫- تو منصفانه جر و بحث نمی کنی. ‫- فعلا. 260 00:11:37,037 --> 00:11:37,996 ‫دکتر مرخص تون کرد؟ 261 00:11:38,038 --> 00:11:39,539 ‫آره، واسه برگشت به سر کار آماده ام. 262 00:11:39,581 --> 00:11:40,540 ‫اووه، منم همینطور. 263 00:11:40,582 --> 00:11:41,792 ‫نه، نه، نه. ‫صبر کن ببینم. 264 00:11:41,833 --> 00:11:43,043 ‫تو کارآموزی. 265 00:11:43,085 --> 00:11:45,045 ‫اونا نباید تو رو به خطر بندازن. 266 00:11:45,087 --> 00:11:46,255 ‫بابا. 267 00:11:46,338 --> 00:11:47,965 ‫راستش قربان، دخترتون توی پیشرفت هایی... 268 00:11:48,006 --> 00:11:49,800 ‫که تا الان در این پرونده داشتیم ‫نقش مهمی داشته. 269 00:11:49,841 --> 00:11:52,052 ‫اگه پایه باشی، 270 00:11:52,094 --> 00:11:55,639 ‫من الان می خواستم برم اداره ‫که شروع کنم داده تحلیل کنم، 271 00:11:55,681 --> 00:11:56,848 ‫از بایگانی خطوط خبری اطلاعات جمع کنم. 272 00:11:56,890 --> 00:12:01,061 ‫به نظر امنه. من اجازه میدم. 273 00:12:01,103 --> 00:12:02,229 ‫معلومه که اجازه میدی. 274 00:12:02,271 --> 00:12:05,065 ‫بیا. 275 00:12:05,107 --> 00:12:06,358 ‫بابت این کارت ممنون. 276 00:12:06,400 --> 00:12:09,361 ‫خواهش می کنم. ‫منم تجربه ی اینو با والدینم داشتم. 277 00:12:09,444 --> 00:12:11,405 ‫یه دست لباس تر و تمیز برات گرفتم. 278 00:12:11,446 --> 00:12:13,573 ‫سایزت رو حدس زدم. 279 00:12:13,615 --> 00:12:15,701 ‫هوام رو داری ‫و زیر نظرم داری؟ 280 00:12:15,742 --> 00:12:16,743 ‫خیلی خب. 281 00:12:20,281 --> 00:12:21,991 خب، حرکت بعدی چیه؟ 282 00:12:22,075 --> 00:12:23,368 ‫گری از رئیس اون مرکز قطع امید کرده. 283 00:12:23,409 --> 00:12:24,577 ‫ازم خواست با یکی از... 284 00:12:24,619 --> 00:12:26,246 ‫رفقای قدیمم در واحد عملیات تماس بگیرم. 285 00:12:26,287 --> 00:12:27,789 ‫فکر می کنی اون مرده چیزی در مورد انروو بدونه؟ 286 00:12:27,789 --> 00:12:29,207 ‫زنه. کیت هیل. 287 00:12:29,249 --> 00:12:30,542 ‫اون واحد عملیات سی آی اِی رو... 288 00:12:30,583 --> 00:12:31,793 ‫در شمال عراق اداره می کرد ‫وقتی من اونجا بودم. 289 00:12:31,793 --> 00:12:33,002 ‫بریم ببینیم چی واسه گفتن داره. 290 00:13:56,044 --> 00:13:57,587 ‫یواش یواش داره برات جا میفته، مگه نه؟ 291 00:13:57,629 --> 00:13:59,422 ‫فقط قند خونم افتاده. 292 00:13:59,464 --> 00:14:00,673 ‫احتمالا باید یه چیزی بخورم. 293 00:14:00,715 --> 00:14:03,676 ‫این کار رو نکن. بهم اعتماد کن. 294 00:14:03,718 --> 00:14:06,554 ‫هر چی بیشتر باهاش مقابله کنی، ‫سخت تر دوباره برمی گرده. 295 00:14:06,596 --> 00:14:09,223 ‫تو نزدیک بود بمیری. 296 00:14:09,265 --> 00:14:10,808 ‫هیچ کس نمی تونه ‫بدون اینکه تغییری حس کنه این قضیه رو فراموش کنه. 297 00:14:10,808 --> 00:14:14,979 ‫فکر می کردم قراره یه میلیون تیکه بشم. 298 00:14:15,021 --> 00:14:18,733 ‫حتی چیزی نمونه که بچه هام بخوان خاک کنن. 299 00:14:18,775 --> 00:14:20,360 ‫تو بچه داری؟ 300 00:14:20,401 --> 00:14:22,236 ‫ها! من گربه دارم. 301 00:14:22,278 --> 00:14:25,406 ‫که نهایتا ۱۰، ۲۰ ثانیه دلشون برام تنگ میشه، نه؟ 302 00:14:25,448 --> 00:14:28,159 ‫حتما خارج از این شغل یکی رو داری. 303 00:14:28,242 --> 00:14:30,161 ‫یعنی میگم، ‫سوای والدین قضاوتگرت. 304 00:14:30,244 --> 00:14:32,372 ‫هفته ی پیش مخ یه دخترو توی بار زدم 305 00:14:32,413 --> 00:14:35,750 ‫خیلی خب! این شد یه چیزی. ‫اسمش چیه؟ 306 00:14:35,792 --> 00:14:37,752 ‫یادم نمیاد. 307 00:14:37,794 --> 00:14:40,129 ‫دوستی موقتی یه جورایی تخصص منه. 308 00:14:40,171 --> 00:14:41,798 ‫باعث میشه تمرکزم روی کار حفظ بشه. 309 00:14:41,839 --> 00:14:43,049 ‫خب، حداقل بهت خوش گذشت! 310 00:14:43,091 --> 00:14:44,884 ‫اووه! 311 00:14:44,926 --> 00:14:46,344 ‫لعنتی، خیلی خب! 312 00:14:46,386 --> 00:14:49,681 دوست پسر قبلیم ولم کرد وقتی فهمید... 313 00:14:49,722 --> 00:14:52,308 ‫من یه وقتایی دوست دختر دارم. 314 00:14:52,350 --> 00:14:54,310 ‫و دوست دختر قبلیم هم زمانی باهام بهم زد... 315 00:14:54,352 --> 00:14:55,687 ‫که به اف بی آی ملحق شدم، پس... 316 00:14:55,728 --> 00:14:57,313 ‫- اون باهوش بوده. ‫- چی؟ 317 00:14:57,355 --> 00:14:59,148 ‫این کار یه قاتل سریالی تمام عیاره... 318 00:14:59,148 --> 00:15:00,358 ‫وقتی بحث ارتباط و زندگی شخصی میشه. 319 00:15:00,400 --> 00:15:01,734 ‫شاید واسه تو. 320 00:15:01,776 --> 00:15:03,569 ‫ولی من می دونم چه جوری ‫بین کار و زندگی شخصیم تعادل برقرار کنم. 321 00:15:03,611 --> 00:15:04,946 ‫اوه، جدی؟ 322 00:15:04,987 --> 00:15:06,614 ‫آره، اینطور بود، 323 00:15:06,656 --> 00:15:08,449 ‫البته وقتی مشاور دبیرستان بودی. 324 00:15:08,491 --> 00:15:10,201 ‫ساعت کاریت چی بود، ۸ تا ۴ بعد از ظهر؟ 325 00:15:10,284 --> 00:15:12,036 ‫و تابستون ها هم تعطیل بودی. 326 00:15:12,078 --> 00:15:14,497 ‫اف بی آی برنامه ی دقیقی نداره، 327 00:15:14,539 --> 00:15:18,334 ‫هیچ برنامه ی روزانه ی مشخصی واسه مامور ها نیست ‫که بگه فلان ساعت مجرمان هیچ خلافی نمی کنن. 328 00:15:18,376 --> 00:15:21,963 ‫وقتی ساعت ورود بزنی، ‫دیگه ساعت خروج زدنی در کار نیست. 329 00:15:34,600 --> 00:15:35,726 ‫ممنون که اومدی دیدن مون. 330 00:15:35,768 --> 00:15:37,687 ‫نزدیک بود نیام. ‫نمی تونه اتفاقی باشه... 331 00:15:37,728 --> 00:15:40,106 ‫که اولین باری که بعد از ‫سال ها ازت خبری میشه امروزه. 332 00:15:40,189 --> 00:15:43,276 ‫نه. ما فکر می کنیم مظنون مون ‫شاید با سازمان مرتبط باشه. 333 00:15:43,317 --> 00:15:46,446 ‫من در این حوزه اختیاری ندارم. ‫برو با یه جی اس-۱۴ صحبت کن. 334 00:15:46,487 --> 00:15:47,864 ‫رئیسم این کار رو کرد. ‫اونو سر دووندش. 335 00:15:47,864 --> 00:15:49,615 ‫و انتظار داری به خاطر اینکه ‫یه بار توی ارتش با هم خوابیدیم... 336 00:15:49,657 --> 00:15:52,034 ‫الان بیام واست خطر کنم؟ 337 00:15:52,076 --> 00:15:54,120 ‫نه. به خاطر اینکه مردم بی گناه مردن. 338 00:15:54,162 --> 00:15:55,288 ‫در مورد انروو چی می دونی؟ 339 00:15:56,747 --> 00:15:57,957 ‫هیچی. 340 00:15:57,999 --> 00:15:59,375 ‫چرند نگو. ‫معنیش چیه؟ 341 00:15:59,417 --> 00:16:02,170 ‫معنیش اینه الان منو به باد دادی. 342 00:16:02,211 --> 00:16:03,462 ‫یه خرده زیاده رویه، اینطور فکر نمی کنی؟ 343 00:16:03,504 --> 00:16:05,840 ‫نه. اون سر کار بهم زنگ زد. 344 00:16:05,882 --> 00:16:08,134 ‫و شرط می بندم یه نفر از اسم "ای " دار... 345 00:16:08,217 --> 00:16:09,510 ‫پشت یه گوشی غیر امن استفاده کرد... 346 00:16:09,552 --> 00:16:11,554 ‫که یه برنامه ی کلمه محور ‫سازمان امنیت ملی متوجه اش شده... 347 00:16:11,596 --> 00:16:14,348 ‫که منجر به یه واکنش تاکتیکی فوری شده. 348 00:16:14,390 --> 00:16:15,474 ‫لعنتی، شاید حتی الان یه پهپاد شکاری... 349 00:16:15,516 --> 00:16:17,727 ‫- اون بالا توی آسمون باشه. ‫- کیت. این... 350 00:16:17,768 --> 00:16:19,020 ‫لعنتی! 351 00:16:23,816 --> 00:16:26,611 ‫خب، این کار رو نکنین. 352 00:16:26,652 --> 00:16:29,655 ‫صد درصد درگیری مسلحانه رو می بازین. 353 00:16:29,697 --> 00:16:30,865 ‫سلام، کیت. 354 00:16:30,907 --> 00:16:32,033 ‫کالین، من هیچی نگفتم. 355 00:16:32,074 --> 00:16:33,492 ‫آره، مطمئنم نگفتی، 356 00:16:33,534 --> 00:16:36,078 ‫ولی به هر حال باید بریم در موردش حرف بزنیم. 357 00:16:36,120 --> 00:16:38,748 ‫- تو کی هستی؟ ‫- سواری کیت تا محل کار. 358 00:16:38,789 --> 00:16:41,167 ‫خب، اون نمی خواد باهات بیاد. 359 00:16:41,209 --> 00:16:44,420 ‫خب، هیچ کس هیچ وقت دلش نمی خواد، ‫ولی این قضیه به امنیت ملی مربوط میشه، 360 00:16:44,462 --> 00:16:46,672 ‫پس برین عقب... 361 00:16:46,714 --> 00:16:48,382 ‫و اجازه بدین اون سوار ماشین بشه. 362 00:16:48,424 --> 00:16:51,177 ‫می دونم فکر می کنین ‫دارین ازش محافظت می کنین، 363 00:16:51,218 --> 00:16:52,678 ‫ولی فقط دارین بدترش می کنین. 364 00:16:52,720 --> 00:16:54,805 ‫چیزی نیست. خب؟ 365 00:17:00,019 --> 00:17:01,938 ‫روز خوش، سرکاران. 366 00:17:08,486 --> 00:17:09,779 ‫و مطمئنی اونا سی آی اِی بودن؟ 367 00:17:09,820 --> 00:17:11,113 ‫بله، قربان. ‫هشت نفر بودن، 368 00:17:11,113 --> 00:17:13,407 ‫لباس شخصی، بدون نشون و کارت. ‫کیت اونا رو می شناخت. 369 00:17:13,449 --> 00:17:14,784 ‫مشخصا اونا می ترسن ‫ما زیر زبونش رو بکشیم، 370 00:17:14,784 --> 00:17:16,619 ‫که یعنی هر چی که اون می دونه ‫واسه سازمان بده. 371 00:17:16,661 --> 00:17:17,703 ‫باید فورا دوباره پسش بگیریم. 372 00:17:17,745 --> 00:17:20,122 ‫قربان، من گوشیم رو توی جیب کتش انداختم. 373 00:17:20,164 --> 00:17:21,248 ‫می تونیم از این واسه پیدا کردنش استفاده کنیم. 374 00:17:21,248 --> 00:17:22,583 ‫آفرین، نولان. 375 00:17:22,625 --> 00:17:24,293 ‫خیلی خب، فعلا منتظر باشین تا ردی پیدا کنیم. 376 00:17:24,293 --> 00:17:28,297 ‫النا . شش تا چیز. آماده ای؟ ‫یک، زنگ بزن سناتور "اسمیت." 377 00:17:28,339 --> 00:17:30,174 ‫بهش بگو "پستچی سگ رو برد پیاده روی." 378 00:17:30,216 --> 00:17:31,926 ‫دو، به دفتر دادستانی اطلاع بده. 379 00:17:31,968 --> 00:17:33,970 ‫من دکتر ریسر رو فورا اینجا می خوام. 380 00:17:34,011 --> 00:17:35,971 ‫سه، رد یه گوشی موبایل... 381 00:17:36,013 --> 00:17:38,265 ‫متعلق به یه مامور پلیس لس آنجلس ‫به نام جان نولان رو بزن با شماره پرسنلی... 382 00:17:38,307 --> 00:17:41,060 ‫- شماره ی ۲۵۲۵۳. ‫- این. 383 00:17:41,102 --> 00:17:43,479 ‫چهار، یه پهپاد ایواکس ‫در ارتفاع بالای ۲۰ هزار پایی می خوام. 384 00:17:43,521 --> 00:17:45,481 ‫بهشون بگو سناتور اسمیت اجازه اش رو داده. 385 00:17:45,523 --> 00:17:49,860 ‫پنج، پولاریس ۱۱ رو ‫به عرض جغرافیایی ۳۴.۰۵۲ درجه ی شمالی... 386 00:17:49,902 --> 00:17:52,071 ‫و ۱۱۸.۲۴ درجه ی غربی ببر. 387 00:17:52,113 --> 00:17:54,615 ‫در آخر هم تیم نجات گروگان رو ‫واسه نجات یه گروگان راهی کن. 388 00:17:54,657 --> 00:17:56,409 ‫متوجه شدی؟ خوبه. ‫دوستت دارم. 389 00:17:58,994 --> 00:18:00,996 ‫چیه؟ 390 00:18:01,038 --> 00:18:03,582 ‫وقتی تماست با دستیارت تموم میشه ‫بهش میگی "دوستت دارم"؟ 391 00:18:03,624 --> 00:18:05,000 ‫من الان این همه چیز خفن گفتم... 392 00:18:05,042 --> 00:18:07,002 ‫و این چیزیه که توجه ات رو جلب کرده؟ 393 00:18:09,338 --> 00:18:10,589 ‫دستیارم از قضا خواهرزاده ام هم هست. 394 00:18:10,631 --> 00:18:14,427 ‫اوه، بی خیال، انگار توی پلیس لس آنجلس ‫از اینجور فامیل بازی ها نمیشه! 395 00:18:14,468 --> 00:18:16,637 ‫من که چیزی نمیگم. ‫فقط دارم رانندگی می کنم. 396 00:18:24,603 --> 00:18:27,064 ‫لعنتی. دور بزن. 397 00:18:27,106 --> 00:18:28,899 ‫از ماشین پیاده بشین! 398 00:18:28,941 --> 00:18:30,359 ‫دست ها جایی که ببینم. 399 00:18:30,359 --> 00:18:33,028 ‫چون شما صد درصد این درگیری مسلحانه رو می بازین. 400 00:18:35,906 --> 00:18:37,741 ‫کیت، تو هم می تونی بیای بیرون. 401 00:18:37,783 --> 00:18:41,912 ‫دارین توی یه عملیات امنیت ملی اختلال ایجاد می کنین. 402 00:18:41,954 --> 00:18:44,081 ‫جدی؟ شاید بشه بیای پاسگاه، 403 00:18:44,123 --> 00:18:45,291 ‫در موردش بهمون بگی؟ 404 00:18:47,084 --> 00:18:47,835 ‫فکرش رو می کردم. 405 00:18:47,877 --> 00:18:49,879 ‫واقعا بیچاره ام کردی. 406 00:18:49,920 --> 00:18:51,338 ‫قصدم این نبود. 407 00:18:51,380 --> 00:18:53,799 ‫ولی می تونی توی مسیر برگشت به پاسگاه ‫سرم داد و بیداد کنی. 408 00:18:53,841 --> 00:18:55,634 ‫روز خوش، شهروندان . 409 00:18:55,676 --> 00:19:00,264 ‫بعد اینکه ما رفتیم، ‫پنج دقیقه صبر کنین، بعد ول شون کنین برن. 410 00:19:02,350 --> 00:19:06,095 ‫سلام. من سیمون کلارکم. 411 00:19:06,437 --> 00:19:08,397 ‫- چه دوستانه. ‫- اونا سرشون شلوغه. 412 00:19:08,439 --> 00:19:09,899 ‫یه ترمینال باز کن. 413 00:19:09,941 --> 00:19:12,735 ‫ما هر خبری در مورد ‫یه مرد با لهجه ی روسی رو لازم داریم. 414 00:19:12,777 --> 00:19:14,904 ‫نمیشه گفت چند وقته داره این نقشه رو می کشه، 415 00:19:14,946 --> 00:19:16,572 ‫پس حداقل تا یه سال قبل رو چک کن. 416 00:19:16,614 --> 00:19:18,032 ‫چشم، خانم. 417 00:19:18,074 --> 00:19:20,868 ‫وای! چه زیاده. 418 00:19:20,910 --> 00:19:22,411 ‫نکته ی کلیدی منظم بودنه. 419 00:19:22,453 --> 00:19:24,872 ‫من یه سیستم از حروف ‫و اعداد برای جداسازی خبر ها... 420 00:19:24,914 --> 00:19:26,749 ‫براساس جزئیات موجود در تماس اختصاص میدم، 421 00:19:26,791 --> 00:19:28,709 ‫بعد یه نمره دهی رنگی به هر خبر میدم... 422 00:19:28,751 --> 00:19:30,294 ‫اگه با سایر خبر های مشابه... 423 00:19:30,336 --> 00:19:31,879 ‫هماهنگی یا تناقض داشته باشه. 424 00:19:31,921 --> 00:19:34,131 ‫مغزت واقعا اینجوری کار می کنه؟ 425 00:19:34,173 --> 00:19:35,800 ‫خودت متوجه میشی. ‫فقط یه کوچولو زمان می بره. 426 00:19:35,841 --> 00:19:38,344 ‫و تمام اینا دارن این کار رو می کنن؟ 427 00:19:38,386 --> 00:19:40,221 ‫جستجو توی پایگاه های داده ی مختلف؟ 428 00:19:40,262 --> 00:19:41,889 ‫اینو توی کوانتیکو آموزش ندادن؟ 429 00:19:41,931 --> 00:19:44,725 ‫وقتی از نزدیک می بینیش قضیه فرق داره. 430 00:19:44,767 --> 00:19:47,728 ‫مطمئنم سیستم تون تحسین برانگیز و مفیده. 431 00:19:47,770 --> 00:19:49,730 ‫شاید واسه مهارت هام بهترین نباشه. 432 00:19:49,772 --> 00:19:51,816 ‫من بیشتر معاشرتی هستم. 433 00:19:51,857 --> 00:19:54,694 ‫تو معاشرتی بودی. ‫الان مامور اف بی آیی. 434 00:19:54,735 --> 00:19:56,278 ‫و ما اینجوری پرونده حل می کنیم. 435 00:19:56,320 --> 00:19:57,738 ‫ولی این با عقل جور درنمیاد. 436 00:19:57,780 --> 00:19:59,323 ‫نباید ما رو تشویق کنن... 437 00:19:59,365 --> 00:20:01,367 ‫که از علایق و توانایی های ذاتی مون استفاده کنیم... 438 00:20:01,409 --> 00:20:04,286 ‫عوض اینکه بخوایم زورکی ‫همه رو مجبور به استفاده از یه قالب بکنیم؟ 439 00:20:04,328 --> 00:20:05,705 ‫اداره اینطور فکر نمی کنه. 440 00:20:05,746 --> 00:20:07,081 ‫خب، باید فکر کنن. 441 00:20:07,123 --> 00:20:09,750 ‫اصلا اگه من تونستم ‫توی این سن زندگیم رو تغییر بدم، 442 00:20:09,792 --> 00:20:11,836 ‫اداره هم می تونه ‫یه سری چیز ها رو تغییر بده. 443 00:20:11,877 --> 00:20:13,129 ‫مثل گارزا حرف می زنی. 444 00:20:13,170 --> 00:20:15,840 ‫جدی؟ رئیس می خواد ‫یه سری تغییرات ایجاد کنه؟ 445 00:20:15,881 --> 00:20:18,217 ‫- من نباید چیزی می گفتم. ‫- بگو دیگه. 446 00:20:18,259 --> 00:20:21,011 ‫مثکه می خواد یه واحد جدید راه اندازی کنه، 447 00:20:21,053 --> 00:20:24,932 ‫واحدی که بیشتر کف خیابون ها باشن و کمتر اینجا. 448 00:20:24,974 --> 00:20:26,016 ‫- دینگ، دینگ. ‫- خیلی خب. 449 00:20:26,058 --> 00:20:27,935 ‫- اسم منو بنویس. ‫- پیاده شو با هم بریم، کارآموز. 450 00:20:27,977 --> 00:20:29,729 ‫بیا روی ماموریت فعلی تمرکز کنیم. 451 00:20:29,770 --> 00:20:33,107 ‫صحیح . بله. 452 00:20:33,149 --> 00:20:35,526 ‫ولی من باید برم دستشویی. 453 00:20:35,568 --> 00:20:38,904 ‫مگه اینکه باید واسش ‫اجازه ی کتبی بگیرم. 454 00:20:38,946 --> 00:20:41,907 ‫فقط واسه شماره دو. 455 00:20:41,949 --> 00:20:44,618 ‫انتهای راهرو سمت راست. 456 00:20:46,370 --> 00:20:48,164 ‫ببخشید. 457 00:20:48,205 --> 00:20:49,623 ‫اینجا بخش گمشده ها نداره؟ 458 00:20:52,626 --> 00:20:54,837 ‫ممنون. 459 00:20:54,879 --> 00:20:55,880 ‫خانم کلارک. 460 00:20:55,921 --> 00:20:58,924 ‫سلام، زیک. ‫رفتارشون باهات چطوره؟ 461 00:20:58,966 --> 00:21:00,926 ‫بهتر از اون چیزی که لیاقتمه. 462 00:21:00,968 --> 00:21:03,053 ‫با اون وکیلی که ‫بابام برات ردیف کرد حرف زدی؟ 463 00:21:03,095 --> 00:21:04,805 ‫آره. به نظر زن گلیه. 464 00:21:04,847 --> 00:21:08,476 ‫یه چیزی برات دارم. بووم. 465 00:21:08,517 --> 00:21:11,479 ‫می دونم هدفون چه جوری ‫به مشکلات حسیت کمک می کنه. 466 00:21:11,520 --> 00:21:14,899 ‫حالا اون پلی لیست نامحدودی نیست ‫که بهش عادت داری، 467 00:21:14,940 --> 00:21:17,276 ‫ولی ایشالا که به کار بیاد... 468 00:21:17,318 --> 00:21:19,069 ‫تا وقتی بتونم یه چیز بهتر برات جور کنم. 469 00:21:20,446 --> 00:21:23,449 ‫ممنون . 470 00:21:23,491 --> 00:21:26,869 ‫خیلی با دبیرستان کلیبورن فاصله داریم، ها؟ 471 00:21:26,911 --> 00:21:29,580 ‫من صحبت ماموران رو شنیدم. 472 00:21:29,663 --> 00:21:31,248 ‫اونا گفتن انفجاری رخ داده. 473 00:21:33,375 --> 00:21:34,919 ‫با چاشنی هایی که من ساختم؟ 474 00:21:34,960 --> 00:21:36,837 ‫اوهوم. 475 00:21:36,879 --> 00:21:37,880 ‫چند نفر کشته شدن؟ 476 00:21:37,922 --> 00:21:40,090 ‫هفده. 477 00:21:40,132 --> 00:21:42,134 ‫و دو برابرش توی بیمارستان بستری هستن. 478 00:21:42,176 --> 00:21:45,137 ‫اوه، خدا. ‫دلم می خواد بمیرم. 479 00:21:45,179 --> 00:21:47,890 ‫ولی زنده می مونی. ‫سرت رو بگیر بالا. 480 00:21:49,934 --> 00:21:53,020 ‫حتی توی زندان هم ‫می تونی کار خوب انجام بدی. 481 00:21:53,062 --> 00:21:54,855 ‫الان دِین بزرگی گردنته، 482 00:21:54,897 --> 00:21:56,607 ‫دِینی که هرگز نمی تونی ادا کنی، 483 00:21:56,649 --> 00:21:58,943 ‫ولی می تونی باقی عمرت رو ‫واسش تلاش کنی. 484 00:22:01,612 --> 00:22:03,614 ‫هنوز اون یارو روسه رو نگرفتن؟ 485 00:22:03,656 --> 00:22:06,408 ‫نه. و کمکت رو توی این مورد نیاز دارم. 486 00:22:06,450 --> 00:22:07,868 ‫من که هر چی می دونستم بهتون گفتم. 487 00:22:07,910 --> 00:22:09,036 ‫نه، نگفتی. 488 00:22:09,078 --> 00:22:11,413 ‫تو چیزی رو بهم گفتی ‫که فکر می کردی مهمه . 489 00:22:11,455 --> 00:22:15,376 ‫بذار من قضاوت کنم. ‫چشم هات رو ببند. 490 00:22:15,417 --> 00:22:18,754 ‫یالا. ‫حالا ازت می خوام فکر کنی. 491 00:22:18,837 --> 00:22:21,173 ‫به هر لحظه ای که با این مرد بودی فکر کن، 492 00:22:21,215 --> 00:22:23,384 ‫از اولین باری که دیدیش تا آخرین بار. 493 00:22:23,425 --> 00:22:25,552 ‫چیزی هست که جلوه کنه؟ 494 00:22:25,594 --> 00:22:27,763 ‫رفتاری، اقدامی؟ 495 00:22:27,805 --> 00:22:28,889 ‫نه. 496 00:22:28,931 --> 00:22:30,599 ‫ولی. ..؟ 497 00:22:30,641 --> 00:22:33,310 ‫یه خرده منو یاد مربی تیلور مینداخت. 498 00:22:33,352 --> 00:22:36,105 ‫صد و سی و شش کیلو... 499 00:22:36,146 --> 00:22:39,108 ‫با لهجه ی غلیظ بوستونی، ‫که می شد قشنگ حسش کنی؟ 500 00:22:39,149 --> 00:22:41,318 ‫نه. اون شکلات های انرژی زایی که... 501 00:22:41,360 --> 00:22:42,820 ‫مربی همیشه می خورد رو یادتونه؟ 502 00:22:42,861 --> 00:22:45,990 ‫اووه، همیشه با دهن باز ملچ و ملوچ می کرد... 503 00:22:46,031 --> 00:22:47,950 ‫انگار که اصلا ادب یادش نداده بودن. 504 00:22:47,992 --> 00:22:49,994 ‫آره، خب، اون یارو روسه هم همینجوری می خورد. 505 00:22:50,035 --> 00:22:51,704 ‫- همون نوع شکلات رو؟ ‫- نه. 506 00:22:51,745 --> 00:22:54,748 ‫اسمش روسی بود ‫و یه طراحی عجیب روش داشت. 507 00:22:54,832 --> 00:22:56,792 ‫و بوی بدی می داد. 508 00:22:56,834 --> 00:22:59,545 ‫گندش بزنن. فاکس دنبالمه. ‫[غش کردی؟] 509 00:22:59,586 --> 00:23:02,006 ‫من باید برم، عزیزم، ‫ولی اگه بتونم مجاب شون کنم... 510 00:23:02,047 --> 00:23:03,590 ‫یه کاغذ بهت بدن، 511 00:23:03,632 --> 00:23:05,134 ‫به نظرت می تونی عکسش رو برام بکشی؟ 512 00:23:33,412 --> 00:23:35,372 ‫برین یه جای دیگه. 513 00:23:35,414 --> 00:23:38,333 ‫- چی؟ ‫- اوضاع قراره بالا بگیره. 514 00:23:43,547 --> 00:23:46,508 ‫من الان اون بمب گذار توی اخبار رو دیدم. 515 00:23:46,550 --> 00:23:49,678 ‫یه ماشین قرمز توی کوچه ای در خیابون هفتم پارک کرد. 516 00:23:49,720 --> 00:23:50,637 ‫خودش رفت. 517 00:23:50,679 --> 00:23:52,973 ‫عجله کنین. 518 00:24:05,152 --> 00:24:08,864 ‫خیلی خب، کارآگاهان، خب، بکی... 519 00:24:08,864 --> 00:24:11,033 ‫تونست همه جای ماشین رو... 520 00:24:11,074 --> 00:24:12,993 ‫واسه مواد منفجره بگرده، به جز داخلش رو. 521 00:24:13,035 --> 00:24:15,204 ‫این افتخار با منه. 522 00:24:35,766 --> 00:24:37,184 ‫تله ی سیمی ای قابل رویت نیست. 523 00:24:42,231 --> 00:24:45,192 ‫من الان در سمت راننده رو باز می کنم. 524 00:25:02,042 --> 00:25:04,044 ‫امنه! 525 00:25:05,170 --> 00:25:06,964 ‫سلام، خانم ها. 526 00:25:07,047 --> 00:25:10,259 ‫کارآگاهان محبوبم دارن با جرم و جنایت مبارزه می کنن ‫و حین کار خوشگل و خوشتیپ هم هستن. 527 00:25:10,300 --> 00:25:12,261 ‫واحد خنثی سازی بمب الان ماشین رو ‫پاکسازی کرد. بمبی در کار نیست. 528 00:25:12,261 --> 00:25:13,303 ‫حسودیم شد. 529 00:25:13,303 --> 00:25:14,471 ‫شما دارین اینجا فیلم "مهلکه" رو تجربه می کنین... 530 00:25:14,513 --> 00:25:16,640 ‫و من اخبار یه مشت منزوی شکاک رو می خونم... 531 00:25:16,682 --> 00:25:18,475 ‫که فکر می کنن همسایه هاشون جاسوس روسی هستن. 532 00:25:18,517 --> 00:25:20,227 ‫چیه؟ 533 00:25:22,521 --> 00:25:25,107 ‫دست ما نیست که کدوم جنبه ی تحقیقات مون رو... 534 00:25:25,148 --> 00:25:26,775 ‫با پلیس محلی در میون بذاریم. 535 00:25:26,817 --> 00:25:28,944 ‫من چی رو درمیون گذاشتم؟ ‫اطلاعات محرمانه که نیست. 536 00:25:28,944 --> 00:25:31,697 ‫ما داریم روی خط خبری کار می کنیم. ‫چرا اینو نگم؟ 537 00:25:31,738 --> 00:25:33,282 ‫چون سیاست اف بی آیه. 538 00:25:33,323 --> 00:25:35,951 ‫هی، بچه ها، باید اینو بشنوین. 539 00:25:35,993 --> 00:25:38,370 ‫تماس ۹۱۱ از طرف اون بابایی ‫که گزارش ماشین رو داده. 540 00:25:38,412 --> 00:25:40,664 ‫من الان بمب گذار توی اخبار رو دیدم. 541 00:25:40,706 --> 00:25:42,416 ‫یه ماشین قرمز توی کوچه ای در خیابون هفتم پارک کرد. 542 00:25:42,457 --> 00:25:45,252 ‫خودش رفت . ‫عجله کنین. 543 00:25:45,294 --> 00:25:47,963 ‫حتما خودشه. ‫اون می خواسته ما ماشین رو پیدا کنیم. 544 00:25:48,005 --> 00:25:49,798 ‫که اگه ماشین رو تله گذاری می کرد ‫تا منفجرمون کنه... 545 00:25:49,798 --> 00:25:52,676 ‫با عقل جور درمیومد، ‫ولی اگه قصدش این نبوده چرا این کار رو کرده؟ 546 00:25:52,718 --> 00:25:53,760 ‫کارآگاهان. 547 00:25:57,472 --> 00:25:58,557 ‫کارآگاهان. 548 00:25:58,598 --> 00:26:00,434 ‫مظنون مون یه چیزی روی فرمون... 549 00:26:00,475 --> 00:26:01,685 ‫براتون گذاشته. 550 00:26:05,564 --> 00:26:07,607 ‫عجیبه. 551 00:26:07,649 --> 00:26:09,609 ‫- عجیبه، مگه نه؟ ‫- آره، خیلی. 552 00:26:09,651 --> 00:26:11,194 ‫بیا، اینو ببر اداره. 553 00:26:11,236 --> 00:26:13,322 ‫من زنگ می زنم آزمایشگاه ‫و بهشون میگم فوری بررسیش کنن. 554 00:26:15,615 --> 00:26:16,783 ‫ببین، بابت اتفاق امروز متاسفم. 555 00:26:16,783 --> 00:26:18,452 ‫اوه، که اصلا کمکی بهم نمی کنه. 556 00:26:18,493 --> 00:26:20,245 ‫و دیوونه ای اگه فکر می کنی من... 557 00:26:20,287 --> 00:26:22,039 ‫اطلاعات محرمانه رو در پاسگاه پلیس افشا می کنم... 558 00:26:22,080 --> 00:26:23,623 ‫جایی که کل دنیا دارن گوش میدن. 559 00:26:23,665 --> 00:26:26,043 ‫خیلی خب، تو توی این دردسری چون سازمانت... 560 00:26:26,084 --> 00:26:28,045 ‫ترجیح میدن از راز های ارزشمندشون محافظت کنن... 561 00:26:28,045 --> 00:26:30,088 ‫تا اینکه کمک مون کنن ‫تروریستی رو به سزای اعمالش برسونیم. 562 00:26:30,130 --> 00:26:32,215 ‫پس اگه چیزی می دونی ‫که ممکنه توی دستگیری این بابا کمک مون کنه... 563 00:26:32,257 --> 00:26:34,217 ‫و نخوای بهمون بگی، ‫تو رو به جرم... 564 00:26:34,259 --> 00:26:37,012 ‫همدستی در اقدام تروریستی دستگیر می کنم. 565 00:26:37,054 --> 00:26:38,430 ‫دوستت خیلی آدم بی خودیه. 566 00:26:38,472 --> 00:26:40,015 ‫اوه، تازه دارم گرم میشم. 567 00:26:40,098 --> 00:26:42,809 ‫تو دیگه به سی آی اِی برنمی گردی. 568 00:26:42,851 --> 00:26:44,603 ‫آره. دلت نمی خواد اینو بشنوی، 569 00:26:44,644 --> 00:26:46,438 ‫می دونم، ولی حقیقته. 570 00:26:46,480 --> 00:26:48,732 ‫پس باید تصمیمی بگیری... 571 00:26:48,774 --> 00:26:51,985 ‫تصمیم درست... ‫یا تصمیم غلط. 572 00:26:52,069 --> 00:26:55,739 ‫ببین، بیست، سی نفر مردن، ‫ولی هدف صد ها و هزاران نفر بود. 573 00:26:55,781 --> 00:26:59,242 ‫حالا می دونم تو به سی آی اِی ملحق شدی ‫که از این کشور محافظت کنی، 574 00:26:59,284 --> 00:27:01,995 ‫پس وقتشه پا پیش بذاری و این کار رو بکنی. 575 00:27:02,079 --> 00:27:03,121 ‫انروو چیه؟ 576 00:27:03,163 --> 00:27:05,624 ‫- جوابه. ‫- به چه سوالی؟ 577 00:27:05,665 --> 00:27:09,294 ‫چطور سی آی اِی می تونه یه شهر خارجی رو... 578 00:27:09,336 --> 00:27:11,046 ‫بدون اینکه حتی گلوله ای شلیک بشه مختل کنه؟ 579 00:27:11,129 --> 00:27:13,673 ‫انروو یه عملیات مخفی بود... 580 00:27:13,715 --> 00:27:15,842 ‫که ماموران خارجی استخدام می شدن ‫و آموزش می دیدن... 581 00:27:15,884 --> 00:27:18,094 ‫که توی وطن شون آشوب به پا کنن. 582 00:27:18,094 --> 00:27:19,846 ‫تا سی آی اِی بتونه ‫دخالتش رو توی این قضیه کتمان کنه. 583 00:27:19,846 --> 00:27:21,473 ‫کی این عملیات رو مجوز داد؟ 584 00:27:21,515 --> 00:27:22,849 ‫- نمی دونم. ‫- دروغ میگی! 585 00:27:22,891 --> 00:27:24,267 ‫آخه چرا الان دیگه دروغ بگم؟ 586 00:27:24,309 --> 00:27:26,812 ‫نمی دونم کی برنامه رو اجرا می کرد. 587 00:27:26,853 --> 00:27:29,064 ‫طبق گفته ها هیچ وقت رسما مجوز نگرفت. 588 00:27:29,147 --> 00:27:30,899 ‫اینو می شناسی؟ 589 00:27:30,941 --> 00:27:33,819 ‫آره. ایلیا سوکوروف. 590 00:27:33,860 --> 00:27:34,903 ‫اون یه مامور خارجی بود. 591 00:27:34,945 --> 00:27:36,404 ‫شنیدم واسه انروو استخدام شده بود. 592 00:27:36,446 --> 00:27:39,074 ‫ولی روس ها سال ۲۰۱۸ اونو گرفتن، 593 00:27:39,157 --> 00:27:41,576 ‫به جاسوسی متهمش کردن، ‫و اونو به یه تبعیدگاه فرستادن. 594 00:27:41,618 --> 00:27:42,786 ‫که سی آی اِی اونجا ولش کرد. 595 00:27:42,828 --> 00:27:45,288 ‫این روال استاندارده. ‫سوکوروف از خطرات کار با خبر بود. 596 00:27:45,330 --> 00:27:47,415 ‫ولی ظاهرا اون فرار کرده. 597 00:27:47,457 --> 00:27:50,293 ‫و حالا داره از چیزی که ‫بهش یاد دادیم علیه مون استفاده می کنه. 598 00:27:52,254 --> 00:27:53,755 ‫هی، خبری نشد؟ 599 00:27:53,797 --> 00:27:55,632 ‫هنوز نه. 600 00:27:55,674 --> 00:27:58,009 ‫مثل آخرین باری که پرسیدی... ‫پنج دقیقه پیش. 601 00:27:58,093 --> 00:27:59,803 ‫آدم فکر می کنه یکی بتونه راهی پیدا کنه... 602 00:27:59,845 --> 00:28:02,013 ‫که بشه سریع تر نتیجه ی دی ان اِی رو گرفت. 603 00:28:02,055 --> 00:28:03,848 ‫خب، شاید بتونی بری این کار رو بکنی. 604 00:28:05,475 --> 00:28:07,310 ‫اینجایی. اون زندانی... 605 00:28:07,352 --> 00:28:08,353 ‫ازم خواست اینو بهت بدم. 606 00:28:10,105 --> 00:28:12,315 ‫ماشالا، زیک. 607 00:28:12,357 --> 00:28:14,859 ‫کسی اینجا توی روسی تخصص داره؟ 608 00:28:14,901 --> 00:28:16,403 ‫یعنی میگم، نه روسی روسی، 609 00:28:16,444 --> 00:28:19,197 ‫ولی اینکه مثلا یکی ‫کجا می تونه بره یه شکلات انرژی زا عجیب بخره؟ 610 00:28:19,239 --> 00:28:22,200 ‫شک دارم. ‫ولی می تونی اینو پیش واحد تحقیقات جنایی ببری. 611 00:28:22,242 --> 00:28:23,743 ‫اونا می تونن سازنده اش رو پیدا کنن، 612 00:28:23,785 --> 00:28:25,203 ‫رد شبکه ی توزیع کننده رو بزنن، 613 00:28:25,245 --> 00:28:26,621 ‫لیست مغازه هاش رو پیدا کنن. 614 00:28:26,663 --> 00:28:28,290 ‫احتمالا یکی دو روزه به جواب می رسی. 615 00:28:28,331 --> 00:28:31,293 ‫من یکی دو روز وقت ندارم. 616 00:28:31,334 --> 00:28:32,460 ‫باید به بابام زنگ بزنم. 617 00:28:32,502 --> 00:28:34,629 ‫اون قبلا با یه عده روس جاز می زد، 618 00:28:34,671 --> 00:28:38,383 ‫و شرط می بندم هنوز باهاشون در ارتباطه. 619 00:28:38,425 --> 00:28:39,968 ‫کاتی هستم. ‫پیغام بذارین. 620 00:28:40,010 --> 00:28:43,096 ‫اصلا چرا به خودم زحمت دادم؟ 621 00:28:43,179 --> 00:28:44,889 ‫این مرد هیچ وقت گوشیش رو جواب نمیده. 622 00:28:44,931 --> 00:28:46,057 ‫وقتی هیچ وقت جواب نمیده... 623 00:28:46,141 --> 00:28:47,559 ‫فایده ی گوشی داشتن چیه پس؟ 624 00:28:47,601 --> 00:28:49,144 ‫این به نظر مکالمه ای میاد... 625 00:28:49,144 --> 00:28:50,186 ‫که باید با اون داشته باشی. 626 00:28:50,228 --> 00:28:52,230 ‫بووم. میرم همین کار رو بکنم. 627 00:28:52,272 --> 00:28:53,565 ‫نتیجه اومد به فاکس زنگ بزن. 628 00:28:53,607 --> 00:28:54,733 ‫حتما. 629 00:28:54,774 --> 00:28:55,984 ‫خانم فرانکلین. 630 00:28:56,026 --> 00:28:58,361 ‫بله، کاتی هستم. ‫خبر خوبی دارم. 631 00:28:58,403 --> 00:29:00,989 ‫من جیس رو پیدا کردم. ‫اون حالش خوبه. 632 00:29:01,031 --> 00:29:04,117 ‫محل کارش بعد از انفجار تخلیه کردن. 633 00:29:04,200 --> 00:29:05,952 ‫اون گوشیش رو جا گذاشته. 634 00:29:05,994 --> 00:29:08,288 ‫باعث افتخارمه. 635 00:29:08,330 --> 00:29:09,539 ‫اگه کاری ازم برمیومد خبرم کنین. 636 00:29:09,581 --> 00:29:11,124 ‫خداحافظ . 637 00:29:11,166 --> 00:29:13,501 ‫پس واسه همین جواب تماس هام رو نمیدی. 638 00:29:13,543 --> 00:29:14,919 ‫یه جورایی سرم شلوغه. 639 00:29:14,961 --> 00:29:17,505 ‫داریم به خانواده هایی کمک می کنیم ‫که امروز کسی رو گم کردن. 640 00:29:17,547 --> 00:29:19,174 ‫ویلکینز هم پایه ست. 641 00:29:19,257 --> 00:29:23,720 ‫اون میره از رستوران های محلی ‫غذای اهدایی بگیره. 642 00:29:23,762 --> 00:29:26,514 ‫سیمون کلارک. 643 00:29:26,556 --> 00:29:28,183 ‫جیمز موری. 644 00:29:28,224 --> 00:29:29,893 ‫با خانمت توی پاسگاه آشنا شدم. 645 00:29:29,934 --> 00:29:31,353 ‫سریع کار می کنی. 646 00:29:31,394 --> 00:29:33,980 ‫هی، وقتی می دونی، می دونی دیگه. 647 00:29:34,022 --> 00:29:37,650 ‫وزلی، این دختر کاتی، سیمونه، عشق اولم. 648 00:29:37,692 --> 00:29:39,486 ‫توی مدرسه چند کلاس بالاتر از من بود، 649 00:29:39,527 --> 00:29:42,322 ‫و وقتی رفت کالج قلبم شکست. 650 00:29:42,364 --> 00:29:45,408 ‫خودمم، هر جا میرم قلب یکی رو شکستم. 651 00:29:45,450 --> 00:29:46,993 ‫خب، از دیدنت خوشبختم. 652 00:29:47,035 --> 00:29:48,411 ‫شنیدم روی پرونده ی بمب گذاری کار می کنی. 653 00:29:48,453 --> 00:29:50,413 ‫درسته، واسه همینه که اومدم. 654 00:29:50,455 --> 00:29:52,582 ‫بابا، هنوز توی پارک... 655 00:29:52,624 --> 00:29:54,959 ‫با رفقای روسی جاز زنت شطرنج بازی می کنی؟ 656 00:29:55,001 --> 00:29:56,044 ‫- دوستان سرخ؟ ‫- آها. 657 00:29:56,086 --> 00:29:58,004 ‫ده ساله حتی یه بازی رو هم از دست ندادم. 658 00:29:58,046 --> 00:30:01,549 ‫به نظرت یکی شون می تونه ‫اینو برام ترجمه کنه؟ 659 00:30:01,591 --> 00:30:04,135 ‫یه جور شکلات انرژی زای روسیه، 660 00:30:04,177 --> 00:30:05,345 ‫ولی توی اینترنت جستجوش کردم... 661 00:30:05,386 --> 00:30:06,721 ‫و هیچ جا نمی تونم پیداش کنم. 662 00:30:06,763 --> 00:30:07,931 ‫واسه اینه که اشتباه نوشتی. 663 00:30:07,972 --> 00:30:09,724 ‫- تو روسی بلدی؟ ‫- یه خرده بلدم. 664 00:30:09,766 --> 00:30:12,143 ‫ولی من چند تا از پوست این شکلات ها رو دیدم. 665 00:30:12,185 --> 00:30:14,938 ‫رفیقم، پاول، خب، اون عاشق ایناست. 666 00:30:14,979 --> 00:30:17,440 ‫کرووفتا. 667 00:30:17,482 --> 00:30:20,068 ‫و شکلات انرژی زا نیست. 668 00:30:20,110 --> 00:30:24,405 ‫یه شکلات دوران شورویه ‫که از خون گاو درست شده. 669 00:30:24,447 --> 00:30:26,783 ‫- خیلی خب، چه حال به هم زن. ‫- اوهوم. 670 00:30:26,825 --> 00:30:29,786 ‫ولی آدم از کجا می تونه ‫این شکلات خونی شوروی رو بخره؟ 671 00:30:29,828 --> 00:30:33,498 ‫یه جایی که به ذهنم میاد... ‫کنار آکواریمه. 672 00:30:33,540 --> 00:30:35,708 ‫اونجا یه غذاخوری روسی هست. 673 00:30:35,750 --> 00:30:38,128 ‫خیلی خب. 674 00:30:38,169 --> 00:30:40,588 ‫بووم! پیداش کردم. ممنون. 675 00:30:40,630 --> 00:30:42,215 ‫وایستا، وایستا، وایستا، صبر کن. 676 00:30:42,298 --> 00:30:45,927 ‫تو بهم قول دادی ‫توی اداره که امنه بمونی. 677 00:30:45,969 --> 00:30:47,762 ‫من همچین قولی ندادم. 678 00:30:47,804 --> 00:30:50,348 ‫ولی اگه باعث میشه خیالت راحت تر بشه، ‫زنگ می زنم نیروی پشتیبانی. 679 00:30:51,558 --> 00:30:52,892 ‫سلام، چه خبر؟ 680 00:30:52,934 --> 00:30:55,353 ‫می بینی وقتی بهش زنگ می زنم ‫چه جوری گوشیش رو جواب میده؟ 681 00:30:55,395 --> 00:30:57,438 ‫جان، تا حالا پیراشکی روسی خوردی؟ 682 00:30:57,480 --> 00:30:59,107 ‫- تا حالا نخوردم. ‫- منم همینطور. 683 00:30:59,148 --> 00:31:00,483 ‫ولی چطوره جای غذاخوری روسی... 684 00:31:00,525 --> 00:31:02,861 ‫نزدیک آکواریم بیای پیشم؟ 685 00:31:02,902 --> 00:31:04,404 ‫میریم یه سر نخ رو دنبال کنیم. 686 00:31:04,445 --> 00:31:06,489 ‫- چه جور سرنخی؟ ‫- چیز قطعی ای نیست، 687 00:31:06,531 --> 00:31:09,158 ‫ولی خبر خوب اینه که ‫می تونی شام مهمونم کنی. 688 00:31:23,548 --> 00:31:24,674 ‫سه دقیقه دیگه می رسم. 689 00:31:24,716 --> 00:31:26,301 ‫اون اینجاست. 690 00:31:26,342 --> 00:31:28,469 ‫من بیرون غذاخوری توی ماشینم هستم، ‫و اون داره میاد سمتم. 691 00:31:28,511 --> 00:31:30,054 ‫خیلی خب، توی ماشینت بمون. 692 00:31:30,096 --> 00:31:31,514 ‫گمش می کنیم. 693 00:31:31,556 --> 00:31:33,516 ‫تو هنوز کارآموزی. ‫سلاح نداری. 694 00:31:33,558 --> 00:31:34,684 ‫توی ماشینت بمون. 695 00:31:34,726 --> 00:31:35,810 ‫نمی تونم. 696 00:31:35,852 --> 00:31:37,729 ‫سیمون! 697 00:31:43,818 --> 00:31:45,612 ‫ببخشید. 698 00:31:45,653 --> 00:31:47,989 ‫نامزدم... ‫خیلی خب، دروغ گفتم. 699 00:31:48,031 --> 00:31:49,490 ‫اون نامزدم نیست... 700 00:31:49,532 --> 00:31:51,576 ‫یه مرد خوشگل به نام جانه ‫که یه مدته باهاش آشنا شدم... 701 00:31:51,618 --> 00:31:53,745 ‫ازم خواست کنار آکواریم بیام پیشش، 702 00:31:53,786 --> 00:31:56,164 ‫و بعد گم شدم چون گوشیم رو انداختم... 703 00:31:56,205 --> 00:31:57,624 ‫و حالا همه چی آلمانی شده. 704 00:31:57,665 --> 00:32:00,001 ‫و من آلمانی بلد نیستم، پس... 705 00:32:00,043 --> 00:32:02,587 ‫جوری نگاهم می کنی ‫که انگار انگلیسی حرف نمی زنم. 706 00:32:02,629 --> 00:32:04,505 ‫برو رد کارت. 707 00:32:04,547 --> 00:32:06,549 ‫با یه خانم اینجوری حرف می زنی؟ 708 00:32:06,591 --> 00:32:08,718 ‫می دونم مامانت بهتر از این تربیتت کرده. 709 00:32:08,760 --> 00:32:11,638 ‫فقط دارم ازت می خوام مسیر آکواریم رو بهم نشون بدی. 710 00:32:11,679 --> 00:32:13,264 ‫هی! 711 00:32:35,078 --> 00:32:37,873 ‫- خوبی؟ ‫- نه. 712 00:32:37,914 --> 00:32:39,416 ‫آبروم رفت که اینقدر سریع زمین گیرم کرد. 713 00:32:39,458 --> 00:32:41,793 ‫- دیدی کدوم طرفی رفت؟ ‫- اون طرف. 714 00:32:41,835 --> 00:32:43,253 ‫واحد ۷-آدام-۱۵ هستم. 715 00:32:43,336 --> 00:32:45,464 ‫مظنون بمب گذاری آخرین بار ‫در حال حرکت در خیابون چسنات به طرف جنوب... 716 00:32:45,505 --> 00:32:46,506 ‫به سمت آکواریم دیده شد. 717 00:32:46,548 --> 00:32:48,508 ‫برو، برو، برو! 718 00:32:49,759 --> 00:32:51,261 ‫اوه، لعنتی. 719 00:32:51,303 --> 00:32:53,388 ‫به نظرم توی دردسر افتادم. 720 00:32:53,430 --> 00:32:55,140 ‫سلام، الان می خواستم بهت زنگ بزنم. 721 00:32:55,182 --> 00:32:56,349 ‫کدوم قبرستونی هستی؟ 722 00:32:56,391 --> 00:32:57,601 ‫قرار بود بمونی نتیجه ی دی ان اِی رو بگیری. 723 00:32:57,642 --> 00:32:58,810 ‫آندرس گفت از اونجا زدی بیرون... 724 00:32:58,852 --> 00:33:00,645 ‫و در مورد شکلات روسی حرف می زدی. 725 00:33:00,687 --> 00:33:02,481 ‫اتفاقی که افتاد این بود که... 726 00:33:02,522 --> 00:33:04,483 ‫اون موقع که بهت گفتم میرم دستشویی... 727 00:33:04,524 --> 00:33:06,359 ‫رفتم دیدن زیک، 728 00:33:06,401 --> 00:33:07,652 ‫و اون یه چیزی یادش اومد. 729 00:33:07,694 --> 00:33:09,988 ‫خلاصه بگم ایلیا رو پیدا کردم و گمش کردم. 730 00:33:10,030 --> 00:33:12,657 ‫ولی الان با نولانم، ‫و دنبالش هستیم. 731 00:33:12,699 --> 00:33:15,243 ‫وقتی قضیه تموم بشه، باید یه صحبت مفصل... 732 00:33:15,285 --> 00:33:17,245 ‫- در این مورد بکنیم. ‫- بی صبرانه منتظرم، 733 00:33:17,329 --> 00:33:20,457 ‫ولی فعلا باید یه تروریست رو بگیریم. 734 00:33:20,499 --> 00:33:21,917 ‫بگو. 735 00:33:21,958 --> 00:33:24,211 ‫پلیس یه محل احتمالی از ایلیا داره. 736 00:33:24,252 --> 00:33:26,713 ‫نزدیک آکواریم. الان داریم میریم اونجا. ‫می خوای چیکار کنیم؟ 737 00:33:26,755 --> 00:33:28,548 ‫اول برین اونجا و خلاصش کنین. 738 00:33:28,590 --> 00:33:30,884 ‫ممکنه گندکاری بشه. 739 00:33:30,926 --> 00:33:32,302 ‫گندکاری رو می تونم تمیز کنم. 740 00:33:32,385 --> 00:33:33,678 ‫اگه قبل اینکه پلیس ها برسن اونجا ایلیا نمیره، 741 00:33:33,720 --> 00:33:34,763 ‫همه مون میریم زندان. 742 00:33:34,804 --> 00:33:37,599 ‫گمونم واسه معذرت خواهی اومدین. 743 00:33:37,641 --> 00:33:39,601 ‫- بابت چی؟ ‫- بابت چی؟ 744 00:33:39,643 --> 00:33:41,436 ‫دخالت در امور سازمانی، 745 00:33:41,478 --> 00:33:42,896 ‫دزدیدن یکی از مامورین مون. 746 00:33:42,938 --> 00:33:44,439 ‫راستی من کیت هیل رو می خوام. 747 00:33:44,481 --> 00:33:46,566 ‫کیت هیل؟ فعلا اون کوچیک ترین مشکلته. 748 00:33:46,608 --> 00:33:48,777 ‫ما توی ماشین ایلیا سوکوروف یه برس پیدا کردیم... 749 00:33:48,818 --> 00:33:50,987 ‫ماشینی که خودش زنگ زد ۹۱۱ گزارشش رو بهمون داد. 750 00:33:51,029 --> 00:33:53,990 ‫از مو نمونه ی دی ان اِی گرفتیم. ‫و مال تو بود. 751 00:33:54,032 --> 00:33:56,034 ‫تنها سوال اینه که چرا مال تو بود؟ 752 00:33:56,076 --> 00:33:57,577 ‫تو چه ارتباطی با ایلیا داری؟ 753 00:33:57,619 --> 00:33:59,120 ‫ببینین، نمی دونم چی دارین میگین. 754 00:33:59,162 --> 00:34:01,957 ‫به نظرم می دونی. ‫راستش فکر می کنم تو هدف اصلی ایلیا هستی. 755 00:34:01,998 --> 00:34:04,125 ‫یعنی میگم، دیگه واسه چی ‫دی ان اِی تو رو توی ماشینش بذاره؟ 756 00:34:04,125 --> 00:34:06,586 ‫تا برات دردسر درست کنه... 757 00:34:06,628 --> 00:34:09,089 ‫چون تو رو بابت یه چیزی مقصر می دونه. 758 00:34:09,130 --> 00:34:11,049 ‫که یعنی تو بار قبلی بهمون دروغ گفتی. 759 00:34:11,091 --> 00:34:13,843 ‫دقیقا می دونی اون کیه چون قبلا برات کار می کرده. 760 00:34:13,885 --> 00:34:17,222 ‫تو عملیات انروو رو بدون مجوز می گردوندی، 761 00:34:17,263 --> 00:34:19,307 ‫چون آخه پس واسه چی دیگه ‫بخوای اینقدر واسه مخفی کردنش تلاش کنی؟ 762 00:34:19,349 --> 00:34:21,768 ‫دیگه حرفی نمونده. ‫من واسه شام دیرم شده. 763 00:34:23,019 --> 00:34:24,980 ‫شام رو نمی رسی بری. 764 00:34:47,544 --> 00:34:49,045 ‫مظنون داره میره توی آکواریم. 765 00:34:49,087 --> 00:34:50,255 ‫پیاده تعقیبش می کنیم. 766 00:34:50,296 --> 00:34:52,173 ‫بازی شروع شد، آقایون. 767 00:34:52,215 --> 00:34:54,300 ‫یه دقیقه فاصله داریم. 768 00:35:03,643 --> 00:35:05,645 ‫گمونم صلاحیت استفاده از سلاح کمری رو داری . 769 00:35:05,687 --> 00:35:07,313 ‫آره . 770 00:35:25,874 --> 00:35:28,168 ‫اینجا شب ها خیلی ترسناکه. 771 00:35:28,209 --> 00:35:31,045 ‫انگار این ماهی ها با من پدر کشتگی دارن. 772 00:35:31,087 --> 00:35:33,173 ‫انگار چیزی می دونن که بهم نمیگن. 773 00:35:33,214 --> 00:35:35,759 ‫من نگران ماهی ها نیستم. 774 00:35:35,800 --> 00:35:38,178 ‫نگران اون تروریست خونخواری؟ 775 00:35:38,219 --> 00:35:39,971 ‫آره . 776 00:36:17,717 --> 00:36:20,845 ‫دست هات رو نشونم بده. 777 00:36:20,887 --> 00:36:22,221 ‫تموم شد. 778 00:36:22,263 --> 00:36:23,723 ‫درسته، تموم شد. 779 00:36:25,558 --> 00:36:27,352 ‫پس دست های کوفتیت رو نشونم بده. 780 00:36:29,562 --> 00:36:32,565 ‫ازت می خوام داستانم رو بشنوی، 781 00:36:32,649 --> 00:36:37,403 ‫تا وقتی منو کشتن، ‫داستانم با من نمیره. 782 00:36:37,445 --> 00:36:39,989 ‫و منم می خوام بهت دستبند بزنم. 783 00:36:40,031 --> 00:36:42,158 ‫پس دست هات رو بذار روی سرت، 784 00:36:42,200 --> 00:36:43,201 ‫خیلی آروم. 785 00:36:53,628 --> 00:36:58,132 ‫داستانت شامل این میشه ‫که چرا برس یه مرد رو توی ماشینت گذاشتی؟ 786 00:36:58,174 --> 00:36:59,717 ‫اون مرد نیست. 787 00:36:59,717 --> 00:37:02,929 ‫اون هیولاست. 788 00:37:02,970 --> 00:37:05,098 ‫و قول داد اگه بلایی سرم بیاد... 789 00:37:05,139 --> 00:37:06,432 ‫ازشون مراقبت کنه. 790 00:37:08,017 --> 00:37:09,477 ‫از کی مراقبت کنه؟ 791 00:37:09,519 --> 00:37:13,272 ‫زنم. 792 00:37:13,314 --> 00:37:15,149 ‫دخت... 793 00:37:17,485 --> 00:37:19,028 ‫دختر کوچولوم. 794 00:37:19,070 --> 00:37:22,198 ‫ولی وقتی دستگیر شدم، 795 00:37:22,240 --> 00:37:25,660 ‫بیل آگوست راهش کشید رفت. 796 00:37:25,701 --> 00:37:28,413 ‫برنامه ی انروو رو تعطیل کرد، 797 00:37:28,454 --> 00:37:30,498 ‫و اونا رو رها کرد. 798 00:37:32,458 --> 00:37:35,586 ‫تا دستگیر و کشته بشن. 799 00:37:35,628 --> 00:37:37,004 ‫من درکت می کنم. 800 00:37:37,046 --> 00:37:39,215 ‫ولی این باعث نمیشه ‫کاری که کردی درست باشه. 801 00:37:39,257 --> 00:37:42,176 ‫تمام اون کسایی که کشتی... ‫اونا هم خانواده داشتن. 802 00:37:42,218 --> 00:37:45,179 ‫واجب بود. 803 00:37:45,221 --> 00:37:48,391 ‫بعد از بلایی که اون سرم آورد... 804 00:37:48,433 --> 00:37:51,394 ‫بی گناهانی که اون نابود کرد؟ 805 00:37:51,435 --> 00:37:53,855 ‫باید اونو به خاک سیاه می نشوندم. 806 00:37:53,896 --> 00:37:57,233 ‫هر چی ساخته رو می سوزوندم. 807 00:37:57,275 --> 00:37:58,901 ‫کشتنش این کار رو نمی کرد. 808 00:38:00,319 --> 00:38:02,446 ‫باید بریم، همین الان. 809 00:38:08,703 --> 00:38:10,371 ‫سرت رو بدزد! 810 00:38:10,371 --> 00:38:12,331 ‫بدجور سلاح کم داریم! 811 00:38:14,584 --> 00:38:15,877 ‫سیمون. 812 00:38:32,768 --> 00:38:33,769 ‫اونجا، اونجا. 813 00:38:53,539 --> 00:38:55,917 ‫دست ها بالا! 814 00:38:58,961 --> 00:39:01,839 ‫اسلحه ات رو بنداز! 815 00:39:01,881 --> 00:39:03,507 ‫- همین الان بندازش! ‫- بلند شو! بندازش! 816 00:39:03,549 --> 00:39:05,217 ‫بلند شو! دست ها بالا! بچرخ! 817 00:39:19,023 --> 00:39:20,816 ‫من دستبندم رو پس می خوام. 818 00:39:23,277 --> 00:39:25,905 ‫بذار حدس بزنم. 819 00:39:25,946 --> 00:39:28,199 ‫نگو که باید بیشتر تمرین کنم. 820 00:39:28,240 --> 00:39:30,784 ‫اینکه واضحه، ‫ولی نظرت چیه... 821 00:39:30,826 --> 00:39:32,453 ‫اول بریم مست کنیم؟ 822 00:39:32,494 --> 00:39:35,122 ‫این شد حرف حساب. 823 00:39:37,541 --> 00:39:40,085 ‫تو بدترین مامور تازه کار... 824 00:39:40,127 --> 00:39:41,837 ‫در تاریخ اف بی آیی. 825 00:39:41,879 --> 00:39:43,172 ‫بله، قربان. 826 00:39:43,213 --> 00:39:44,757 ‫بی قید و بندی، کله شقی، 827 00:39:44,798 --> 00:39:46,216 ‫و تو... تو... تو... تو یه... 828 00:39:46,258 --> 00:39:49,345 ‫عدم توانایی بیمارگونه واسه تبعیت از پروتکل داری. 829 00:39:49,386 --> 00:39:53,933 ‫بله، قربان. ولی توی دستگیری یه تروریست، 830 00:39:53,933 --> 00:39:57,686 ‫یه مامور سرکش سی آی اِی، ‫و تیم شرورش کمک کردم، 831 00:39:57,728 --> 00:40:01,190 ‫پس یه جورایی باید حساب بی حساب بشه، نه؟ 832 00:40:01,231 --> 00:40:02,191 ‫این دفعه. 833 00:40:02,232 --> 00:40:03,776 ‫ممنون، قربان. 834 00:40:03,817 --> 00:40:05,569 ‫و باعث افتخارم بود براتون کار کردم. 835 00:40:05,611 --> 00:40:07,613 ‫حواسم بهت هست. 836 00:40:07,655 --> 00:40:08,781 ‫یعنی میگم، قرار نیست... 837 00:40:08,822 --> 00:40:11,033 ‫توی آکادمی برات پارتی بازی کنم، ‫ولی اگه تونستی... 838 00:40:11,033 --> 00:40:12,242 ‫دوره رو با موفقیت پشت سر بذاری، ‫خدا رو چه دیدی؟ 839 00:40:12,284 --> 00:40:13,744 ‫شاید دوباره بیای برام کار کنی، ها؟ 840 00:40:13,786 --> 00:40:14,536 ‫توی واحد جدیدتون؟ 841 00:40:14,578 --> 00:40:15,871 ‫واحد... 842 00:40:17,414 --> 00:40:19,208 ‫دهن لقی کردی، مامور فاکس؟ 843 00:40:19,249 --> 00:40:22,127 ‫بله، قربان. ‫معذرت می خوام، قربان. 844 00:40:22,169 --> 00:40:23,837 ‫نمی تونین اونو سرزنش کنین. 845 00:40:23,879 --> 00:40:25,673 ‫یه جورایی مقاومت در برابر من سخته. 846 00:40:25,714 --> 00:40:28,092 ‫یکی دو ماه دیگه می بینمتون. 847 00:40:28,133 --> 00:40:29,718 ‫مامور فاکس. 848 00:40:29,760 --> 00:40:31,053 ‫کارآموز کلارک. 849 00:40:36,476 --> 00:40:39,271 ‫سلام، تو اینجا چیکار می کنی؟ 850 00:40:39,312 --> 00:40:41,231 ‫کِی شده تا حالا بعد اینکه اومدی سر بزنی... 851 00:40:41,273 --> 00:40:43,692 ‫- نبرمت فرودگاه، ها؟ ‫- درسته. 852 00:40:43,733 --> 00:40:46,236 ‫اینکه می بینم اون نشون اف بی آی رو گردنت انداختی... 853 00:40:46,278 --> 00:40:48,113 ‫هیچ وقت باعث نمیشه ‫حس خوبی بهش پیدا کنم. 854 00:40:48,154 --> 00:40:51,741 ‫خب، بهش عادت کن، بابا، ‫چون من الان اینم. 855 00:40:51,783 --> 00:40:52,742 ‫بیا. 856 00:40:52,784 --> 00:40:54,578 ‫من کاری می کنم این یونیفرم خوشگل به نظر بیاد. 857 00:41:00,041 --> 00:41:01,918 ‫گفتم شاید بخوای یکی تا فرودگاه برسونت. 858 00:41:01,918 --> 00:41:04,379 ‫لطف کردی، ‫ولی بابام منو می بره. 859 00:41:04,421 --> 00:41:06,173 ‫بازم از دیدن تون خوشحالم، قربان. 860 00:41:06,214 --> 00:41:10,093 ‫دخترم گفت جونش رو نجات دادی. 861 00:41:10,135 --> 00:41:13,305 ‫و اونم جون منو نجات داد. 862 00:41:20,478 --> 00:41:22,272 ‫من میرم ماشین رو بیارم. 863 00:41:24,107 --> 00:41:25,734 ‫خب... 864 00:41:25,775 --> 00:41:28,570 ‫جفت مون می دونیم واقعا چرا اومدی. 865 00:41:28,612 --> 00:41:30,697 ‫می خواستی قبل اینکه برم ‫یه بار دیگه چشمت به جمالم روشن بشه. 866 00:41:30,697 --> 00:41:32,657 ‫اگه اینو نمی خواستم که احمق بودم. 867 00:41:32,699 --> 00:41:34,451 ‫واسه برگشت به کوانتیکو هیجان زده ای؟ 868 00:41:34,492 --> 00:41:37,078 ‫راستش یه جورایی ترسیدم. 869 00:41:37,120 --> 00:41:39,039 ‫یعنی میگم، تمام عمرم اینو می خواستم، 870 00:41:39,122 --> 00:41:40,832 ‫ولی حالا که طعمش رو چشیدم... 871 00:41:40,874 --> 00:41:43,376 ‫روی پرونده ای کار کردم، ‫تغییری ایجاد کردم... 872 00:41:43,418 --> 00:41:44,377 ‫اعتیاد آوره، مگه نه؟ 873 00:41:44,419 --> 00:41:46,504 ‫تا حالا مثلش رو حس نکردم. 874 00:41:46,546 --> 00:41:48,715 ‫می خوام یه راز کوچیک رو بهت بگم. 875 00:41:48,757 --> 00:41:50,342 ‫این حس هرگز از بین نمیره. 876 00:41:50,383 --> 00:41:53,470 ‫همین منو می ترسونه. ‫اگه از کوانتیکو جون سالم به در نبرم چی؟ 877 00:41:53,511 --> 00:41:55,305 ‫- می بری. ‫- ولی اگه نبرم چی؟ 878 00:41:55,347 --> 00:41:57,682 ‫بی خیال. اگه تو از کوانتیکو جون سالم نبری؟ 879 00:41:57,724 --> 00:42:00,268 ‫به نظرم منظورت اینه ‫اگه کوانتیکو از دست تو جون سالم به در نبره. 880 00:42:00,310 --> 00:42:03,855 ‫سیمون کلارک، تو نیروی طبیعی هستی. 881 00:42:03,939 --> 00:42:05,649 ‫تعریف و تمجید. 882 00:42:05,690 --> 00:42:07,692 ‫از کجا می دونستی این زبون عاشقانه ی منه؟ 883 00:42:07,734 --> 00:42:09,319 ‫شانسی حدس زدم. 884 00:42:11,446 --> 00:42:13,156 ‫می بینمت، خوشتیپ. 885 00:42:13,198 --> 00:42:15,200 ‫امیدوارم. 886 00:42:17,577 --> 00:42:19,162 ‫بریم. 887 00:42:19,621 --> 00:42:24,626 ترجمه و زیرتویس سعید مسعودی saeed.masoodi@yahoo.com