1 00:00:03,110 --> 00:00:04,460 .اسم من تالون‌‍ه 2 00:00:04,500 --> 00:00:06,086 ،من آخرین سیاه‌خون هستم .یا حداقل این طوری بهم گفته شده 3 00:00:06,110 --> 00:00:08,940 وقتی که اوریت درد تمام مردم .من رو کشت، فرار کردم 4 00:00:08,980 --> 00:00:11,940 من گوشه‌های گوش‌هام رو بریدم .تا بتونم بین مردم پنهان بشم 5 00:00:11,980 --> 00:00:14,070 ،یه موجود کوچیک درون من زندگی می‌کنه که 6 00:00:14,120 --> 00:00:15,940 .توسط مادرم که در حال مرگ بودم بهم داده شد 7 00:00:15,990 --> 00:00:18,860 این به من قدرت باز کردن دروازه‌ .به دنیای دیگه‌ رو می‌ده 8 00:00:18,900 --> 00:00:21,300 و احضار کردن شیاطین قدرتمندی .به نام لوکیری 9 00:00:21,340 --> 00:00:23,740 ولی فقط زمانی می‌تونم اون‌ها رو احضار کنم .که اسم اون‌ها رو بدونم 10 00:00:23,780 --> 00:00:25,820 چیزی که ثابت کرده می‌تونه .خیلی سخت باشه 11 00:00:25,870 --> 00:00:28,610 حاکمین کمالگرا می‌خوان که من رو بکشن. ولی من پناهگاهی رو پیدا کردم 12 00:00:28,650 --> 00:00:32,140 در دورترین نقطه‌ی قلمرو .جایی که بهش پایگاه مرزی گفته میشه 13 00:00:34,180 --> 00:00:36,790 یه شیطان دیگه احضار کردی؟ - .و یه سیاه‌خون - 14 00:00:36,840 --> 00:00:39,970 .ما تعداد کافی نیرو نداریم - .ما باید یه کاری بکنیم تا متحدین از راه برسن - 15 00:00:40,010 --> 00:00:41,540 قولت به گویین چی میشه؟ 16 00:00:41,580 --> 00:00:43,970 .من نمی‌تونم یه لشکر از شیاطین رو کنترل کنم 17 00:00:44,020 --> 00:00:46,580 من بهتون سه روز وقت می‌دم که .روی پیشنهادم برای ازدواج فکر کنید 18 00:00:46,630 --> 00:00:48,460 .ازت می‌خوام که راهنماییش کنی - جانزو؟ - 19 00:00:48,500 --> 00:00:50,306 اون رو مردیش کن که تالون توی زندگیش .بهش نیاز داره 20 00:00:50,330 --> 00:00:53,680 این برای تالون و ملکه‌ی شما 21 00:00:58,120 --> 00:01:00,250 من تصمیم گرفتم که به رب .آسترکینج رو بدم 22 00:01:00,290 --> 00:01:03,120 واقعا فکر کردی که پیش‌گویی درباره‌ی تو بوده؟ 23 00:01:05,168 --> 00:01:12,168 :مترجـم « Nora حـسـام‌الـدیـن » 24 00:01:12,192 --> 00:01:19,192 رسانه‌ی اینترنتی نایت‌مووی با افتخار تقدیم می‌کند NightMovie.Co 25 00:01:22,970 --> 00:01:24,670 جرئت کردی قبل از ما بیای 26 00:01:24,710 --> 00:01:28,710 اونم بعد از شکست سنگینی که خوردی، سفیر درد؟ 27 00:01:28,760 --> 00:01:30,890 ،این افتخاریست برای من که در جلوی سه پادشاه زانو بزنم 28 00:01:30,930 --> 00:01:33,240 .و قلب و خونم رو در این راه می‌دم 29 00:01:33,280 --> 00:01:36,240 ولی با احترام به سه پادشاه مقدس 30 00:01:36,290 --> 00:01:38,420 من سفر خودم رو .یک شکست درنظر نمی‌گیرم 31 00:01:46,340 --> 00:01:47,510 ... من برای شما 32 00:01:50,040 --> 00:01:51,390 .هدیه‌ی دیگری آوردم 33 00:01:54,960 --> 00:01:57,440 چه هدیه‌ای می‌تونه ارزشی بیشتر از 34 00:01:57,480 --> 00:01:58,790 سر ملکه‌ی دروغین و 35 00:01:58,830 --> 00:02:00,880 یا جسد سیاه‌خون باشه؟ 36 00:02:00,920 --> 00:02:04,880 که در بدست آوردن هر دوتای اون‌ها .شکست خوردی 37 00:02:04,920 --> 00:02:09,620 من برای شما راهی برای رسیدن .به اون اهداف رو آوردم، سه پادشاه 38 00:02:14,110 --> 00:02:16,940 ،فرمانده گرت اسپیرز 39 00:02:16,980 --> 00:02:20,070 .نامزد و فرمانده‌ی ملکه‌ی دروغین 40 00:02:20,110 --> 00:02:23,420 اون می‌تونه برای ما اطلاعاتی که نیاز داریم 41 00:02:23,460 --> 00:02:25,550 .برای سرکوب شورش رو فراهم کنه 42 00:02:26,550 --> 00:02:27,900 .مرده‌ی اون بدرد ما نمی‌خوره 43 00:02:27,950 --> 00:02:31,120 .اون رو به درمانگاه ببرید 44 00:02:33,390 --> 00:02:37,350 .حالا، برگردم سر تو درد 45 00:02:37,390 --> 00:02:40,310 به حقیقت که تو برای ما ابزار با ارزشی آوردی 46 00:02:40,350 --> 00:02:42,350 .که علیه ملکه‌ی دروغین استفاده کنیم 47 00:02:42,400 --> 00:02:44,050 ولی اصلا نیازی به اون نمی‌شد 48 00:02:44,090 --> 00:02:48,530 اگر تو می‌تونستی اون کاری که بخاطرش .فرستادیمت رو انجام می‌دادی 49 00:02:48,580 --> 00:02:50,620 تو نتونستی ملکه‌ی دروغین .رو بکشی 50 00:02:51,930 --> 00:02:54,760 .در این ماموریت، به هیچ چیزی دست پیدا نکردی 51 00:02:54,800 --> 00:02:58,240 تنبیه برای چنین شکستی .مرگ‌‍ه 52 00:02:58,280 --> 00:03:02,980 هرچند، ما فعلا تو رو .نمی‌کشیم 53 00:03:03,020 --> 00:03:06,200 .ولی آرزو خواهی کرد که ایکاش اینکارو می‌کردیم 54 00:03:08,330 --> 00:03:13,910 تو ادامه‌ی زندگی خودت رو در سلولی آن‌قدر کوچیک سپری می‌کنی 55 00:03:13,950 --> 00:03:16,560 .که نتونی دراز بکشی 56 00:03:32,320 --> 00:03:34,800 ،بگو ببینم نیا تو فکر می‌کنی من 57 00:03:34,840 --> 00:03:36,800 بارون آگیسفورد و به اندازه‌ی کافی منتظر گذاشتم 58 00:03:36,840 --> 00:03:39,370 برای اینکه نشون بدم که چه کسی توی این رابطه قدرت رو در دست داره؟ 59 00:03:39,410 --> 00:03:42,460 .این طور فکر می‌کنم، اعلاحضرت - .پس بفرستش داخل - 60 00:03:48,460 --> 00:03:50,380 .ملکه، خواهان دیدار شما هستن 61 00:03:50,420 --> 00:03:52,160 .دیگه وقتش بود 62 00:03:55,080 --> 00:03:56,250 .مثل همیشه گستاخ 63 00:03:58,080 --> 00:04:00,300 زمان زیادی، شوهر آینده‌تون رو .منتظر گذاشتین 64 00:04:00,340 --> 00:04:02,300 ،بله، خب ،من زن پر مشغله‌ای هستم، بارون 65 00:04:02,350 --> 00:04:06,570 و مانند الان، شما مسلما .شوهر آینده‌ی من نیستین 66 00:04:08,090 --> 00:04:10,140 بازی می‌کنید؟ 67 00:04:10,180 --> 00:04:11,530 .رد می‌کنم 68 00:04:11,570 --> 00:04:13,230 امکانش هست، چند دستی بازی کنیم؟ 69 00:04:14,570 --> 00:04:16,400 70 00:04:16,450 --> 00:04:19,410 ،و ، آم 71 00:04:19,450 --> 00:04:21,760 شرط بر سر چی خواهد بود؟ 72 00:04:21,800 --> 00:04:24,450 خب، من یک بار اکتر لختی بازی کردم 73 00:04:24,500 --> 00:04:25,900 که در اونجا در هر باخت ... ما یه تیکه از 74 00:04:25,930 --> 00:04:28,630 .می‌تونید برید بیرون - .این یه جوک بود - 75 00:04:28,680 --> 00:04:30,630 آیا اعلاحضرت هیچ گونه حس شوخ‌ طبعی ندارد؟ 76 00:04:30,680 --> 00:04:34,290 اون قدری داره که بدونه جوکی که گفته شد .اصلا جوک نبوده، درست مثل مردی که این جوک رو گفته 77 00:04:34,330 --> 00:04:37,600 آخ. شما همون طوری که با کلمات به فرد حمله می‌کنید، اکتر هم بازی می‌کنید؟ 78 00:04:37,640 --> 00:04:41,040 این چطوره؟ اگر من بردم در اون صورت شما لشکرتون در اختیار من می‌گذارین 79 00:04:41,080 --> 00:04:42,366 .بدون شرط ازدواج 80 00:04:42,390 --> 00:04:43,690 و اگر من بردم؟ - .نمی‌برید - 81 00:04:43,730 --> 00:04:46,740 ،اگر این قدر مطمئن هستین .اگر من بردم، با من ازدواج کنید 82 00:04:48,870 --> 00:04:50,960 .موافقم. پنج دست بازی می‌کنیم 83 00:04:51,000 --> 00:04:53,310 ،اگر از این پنج دست سه تا رو بردین .من با شما ازدواج می‌کنم 84 00:04:53,350 --> 00:04:55,676 و شما به من ارتشتون، طلاتون و .هر چیزی که دارین رو می‌دین 85 00:04:55,700 --> 00:05:00,100 ولی اگر من بردم، من مجبور نیستم بی‌آبرویی ازدواج با شما رو به دوش بکشم 86 00:05:00,140 --> 00:05:03,060 ولی شما همچنان لشکر و طلاهاتون و 87 00:05:03,100 --> 00:05:04,220 .هر چیز دیگه‌ای که دارین رو در اختیار من می‌گذارین 88 00:05:07,760 --> 00:05:11,680 شاید بهتر باشه به تضاهر طوری بازی کنیم .که انگار می‌خوایم هم دیگه رو بیشتر بشناسیم 89 00:05:11,720 --> 00:05:14,370 همم. حس می‌کنم که شما .واقعا ترسیدین که شما رو ببرم 90 00:05:14,420 --> 00:05:16,330 .برعکس 91 00:05:16,380 --> 00:05:19,340 .یه مرد هرگز زمان کارت بازی با یک خانوم شرط نمی‌بنده 92 00:05:19,380 --> 00:05:21,470 .همم، بسیار عالی 93 00:05:21,510 --> 00:05:22,860 .بنشین 94 00:05:29,390 --> 00:05:30,910 .مردان اصولا کارت پخش می‌کنن 95 00:05:30,960 --> 00:05:32,000 .نه در قلمرو من 96 00:05:35,480 --> 00:05:36,740 نتونستم از این موضوع چشم پوشی کنم که 97 00:05:36,790 --> 00:05:38,790 معدن‌کاری پایگاه مرزی 98 00:05:38,830 --> 00:05:40,700 و همین طور اسلحه‌سازی اون .شروع به کار نکردن 99 00:05:40,750 --> 00:05:42,156 هر دوتای این‌ها توسط برده‌ها و و کار اجباری زندانی‌ها بود 100 00:05:42,180 --> 00:05:43,710 .و من از استفاده از اون‌ها سرباز زدم 101 00:05:43,750 --> 00:05:46,410 پس چطور در نظر دارین که ارتشمون رو مجهز کنید؟ 102 00:05:46,450 --> 00:05:48,580 .ارتش من 103 00:05:48,630 --> 00:05:51,720 من به کارگرها مبلغی عادلانه می‌پردازم، که .سنگ معدن استخراج کنند و اسلحه بسازن 104 00:05:51,760 --> 00:05:55,370 نمی‌دونستم که خزانه‌ی شما .این قدر پر هست 105 00:05:55,410 --> 00:05:57,420 .شایعه شده که شما برشکست شدین 106 00:05:57,460 --> 00:05:59,380 107 00:05:59,420 --> 00:06:01,900 .اکتر دو - .من هیچی ندارم - 108 00:06:01,940 --> 00:06:04,266 .پس من برنده شدم - دوست نداشتین سر لباس بازی می‌کردیم؟ - 109 00:06:04,290 --> 00:06:07,170 .کارت رو پخش کن - من؟ - 110 00:06:07,210 --> 00:06:09,560 .ولی من که مردم - اوه. واقعا این طور‍ه؟ - 111 00:06:09,600 --> 00:06:13,170 .هنوز سوال من رو جواب ندادین - چه سوالی؟ - 112 00:06:13,210 --> 00:06:16,650 چطوری می‌خواین بهای شروع دوباره‌ی معادن و آهنگری‌هاتون بپردازین؟ 113 00:06:18,350 --> 00:06:19,700 .نمی‌دونم 114 00:06:23,220 --> 00:06:24,230 دارین به من می‌خندین؟ 115 00:06:26,100 --> 00:06:29,010 ارتش حاکمان کاملگرا ممکنه فقط .یک روز با نابود کردن شما فاصله داشته باشه 116 00:06:29,060 --> 00:06:30,880 دارم به این می‌خندم که .چقدر به من نیاز دارین 117 00:06:32,190 --> 00:06:34,240 .این بازی اکتر به پایان رسیده 118 00:06:34,280 --> 00:06:35,670 .می‌تونید از اینجا برید 119 00:06:39,850 --> 00:06:41,500 .اعلاحضرت 120 00:06:49,380 --> 00:06:51,470 .این خیلی دیوانه‌بازی تالون 121 00:06:51,510 --> 00:06:53,780 کی قبول می‌کنه که توی جنگل با یکی قرار بزاره 122 00:06:53,820 --> 00:06:55,430 اونم وسط شب؟ ها؟ 123 00:06:55,470 --> 00:06:57,560 .من زمان رو مشخص نکردم 124 00:06:57,610 --> 00:07:01,090 بعدشم. اونم یه سیاه‌خونه .قرار نیست به من آسیبی بزنه 125 00:07:01,130 --> 00:07:03,220 ولی شیطانش مسلما .چندباری اینکارو کرد 126 00:07:03,260 --> 00:07:05,700 .که حرف من رو ثابت می‌کنه .اون من رو نکشته 127 00:07:05,750 --> 00:07:07,620 آره، ولی بازم ... امکانش هست که 128 00:07:07,660 --> 00:07:09,450 ... امکانش هست که پوست‌خاکستری‌ها باشن 129 00:07:09,490 --> 00:07:10,750 یا ممکنه طاعونزاها اونجا باشن 130 00:07:10,790 --> 00:07:14,010 ... یا حتی ممکنه که - شیاطین باشن؟ - 131 00:07:14,060 --> 00:07:16,800 .من ازت خواستم که تنها بیای 132 00:07:16,840 --> 00:07:19,930 .اون تهدیدی محسوب نمیشه - .راست می‌گه - 133 00:07:19,980 --> 00:07:22,060 .من اصلا هیچ گونه تهدیدی نیستم .فقط وانموند که من اصلا اینجا نیستم 134 00:07:24,070 --> 00:07:25,680 .همون جا بمون 135 00:07:27,380 --> 00:07:28,900 درگمن کجاست؟ 136 00:07:28,940 --> 00:07:31,080 .مثل یه گاو سرحال 137 00:07:32,860 --> 00:07:34,510 .خیلی خوشحالم که اومدی 138 00:07:34,560 --> 00:07:36,380 تصمیم گرفتی که آسترکینجه رو به من بدی؟ 139 00:07:36,430 --> 00:07:38,520 اول بهم بگو می‌خوای باهاش چیکار کنی؟ 140 00:07:38,560 --> 00:07:40,130 .همون طوری که گفتم، مردمم رو نجات بدم 141 00:07:42,610 --> 00:07:47,000 اگر قبول کنم، باید قول بدی که .به ملکه کمک کنی 142 00:07:47,050 --> 00:07:49,620 با یه ارتش لوکیری، اون می‌تونه حاکمین کمالگرا رو شکست بده 143 00:07:49,660 --> 00:07:52,310 و بعد به سیاه‌خون‌ها و لوکیری‌ها برای هدیه .زمین‌های مخصوص خودشون رو اهدا می‌کنه 144 00:07:52,360 --> 00:07:55,800 از کجا این قدر مطمئن هستی که این ملکه‌ی انسانی سر حرفش می‌مونه؟ 145 00:07:55,840 --> 00:07:57,670 .برای اینکه به خوبی اون رو می‌شناسم 146 00:07:57,710 --> 00:08:00,540 .پس مشکلی نیست. بهت اعتماد می‌کنم 147 00:08:00,580 --> 00:08:02,630 آسترکینجه رو بده به من .که شروع کنیم 148 00:08:27,040 --> 00:08:30,350 ،بهش بگو همون جا بمونه .یا این که توی کشتنت تعلل نمی‌کنم 149 00:08:30,400 --> 00:08:32,660 .همون جا بمون 150 00:08:32,700 --> 00:08:35,880 .با جانزو برو 151 00:08:43,190 --> 00:08:45,150 برای چی یهو تصمیمت رو عوض کردی؟ 152 00:08:47,760 --> 00:08:48,850 .برای اینکه تو دروغ گفتی 153 00:09:13,050 --> 00:09:15,400 ... من - اون قدر خوش‌شانسی که زنده بمونی؟ - 154 00:09:15,440 --> 00:09:16,530 .آره 155 00:09:18,660 --> 00:09:20,750 من کجام؟ 156 00:09:20,790 --> 00:09:23,670 تو کی هستی؟ - .یه پزشک - 157 00:09:23,710 --> 00:09:25,230 چند وقته که بیهوش بودم؟ 158 00:09:25,280 --> 00:09:28,320 .تقریبا دو هفته 159 00:09:28,370 --> 00:09:31,020 من سنا هستم، اولین درمانگر .دربار سه حاکم 160 00:09:31,060 --> 00:09:34,290 .الان تحت نظارت من هستی - پس یه زندانی‌ام؟ - 161 00:09:34,330 --> 00:09:37,110 من تو رو به عنوان .زندانی درنظر نمی‌گیرم 162 00:09:37,160 --> 00:09:40,600 ،تا زمانی که اینجا هستی .یک بیمار محسوب می‌شی 163 00:09:40,640 --> 00:09:42,690 ولی اگر از اینجا برم بیرون 164 00:09:42,730 --> 00:09:45,910 دیگه در اون صورت .تحت نظارت من نخواهید بود 165 00:09:45,950 --> 00:09:48,040 برای چی گذاشتین زنده بمونم؟ 166 00:09:48,080 --> 00:09:50,130 اصلا برای چی من رو زنده نگه داشتین؟ 167 00:09:50,170 --> 00:09:52,300 .می‌خوام بهت کمک کنم - برای چی؟ - 168 00:09:52,350 --> 00:09:54,310 .شما من رو نمیشناسید 169 00:09:54,350 --> 00:09:57,180 دردت چطوره؟ 170 00:09:59,880 --> 00:10:02,920 چیزی نیست که .نتونم تحمل کنم 171 00:10:02,970 --> 00:10:05,580 ... ممنونم 172 00:10:05,620 --> 00:10:08,360 ،برای درمان و تمام این‌ها 173 00:10:08,410 --> 00:10:09,540 .ولی باید از اینجا برم 174 00:10:09,580 --> 00:10:11,240 کجا؟ - .خونه - 175 00:10:11,280 --> 00:10:13,450 .وضایفی دارم 176 00:10:13,500 --> 00:10:15,410 ... و 177 00:10:15,460 --> 00:10:18,500 .نمی‌تونی به تنهایی زنده بمونی 178 00:10:18,550 --> 00:10:21,990 .فعلا نه .خیلی خون ازدست دادی 179 00:10:22,030 --> 00:10:25,380 زمان نیاز داری که بتونی .قدرتت رو دوباره بدست بیاری 180 00:10:25,420 --> 00:10:27,770 ،من قبلا هم مقدار زیادی خون ازدست دادم 181 00:10:27,820 --> 00:10:30,950 و همیشه تونستم تا دو هفته بعدش .پیاده برم 182 00:10:30,990 --> 00:10:33,170 .تا حالا این قدر خون از دست ندادی 183 00:10:33,210 --> 00:10:35,130 تنها دلیل زنده موندنت .توانایی‌های من بودن 184 00:10:35,170 --> 00:10:37,130 اصلا کم نمیاریم مگه نه؟ 185 00:10:37,170 --> 00:10:39,610 هر درمانگر دیگه‌ای بود .تا الان مرده بودی 186 00:10:39,660 --> 00:10:41,050 .حالا دراز بکش 187 00:10:49,450 --> 00:10:51,060 .در دستان خوبی قرار گرفتی گرت 188 00:10:51,100 --> 00:10:53,890 نمی‌زارم هیچ اتفاق بدی .برات بیوفته 189 00:11:04,770 --> 00:11:06,420 .داروت رو بخور 190 00:11:06,460 --> 00:11:09,290 این چیه؟ - .دلیلی که زنده موندی - 191 00:11:09,340 --> 00:11:11,210 .بخورش 192 00:11:17,260 --> 00:11:18,820 .حالا بخواب 193 00:11:34,410 --> 00:11:35,690 از کجا بدونیم می‌تونیم بهش اعتماد کنیم؟ 194 00:11:37,760 --> 00:11:39,120 خب، اون بهم اخطار داد که .رب داره دروغ می‌گه 195 00:11:39,150 --> 00:11:40,540 ،اگر با اون هم دست بود 196 00:11:40,590 --> 00:11:42,500 می‌ذاشت که آسترکینجه رو .منتقل کنم 197 00:11:42,540 --> 00:11:45,460 از کجا بدونم تمام این‌ها بخشی از نقشه‌ی شرارت آمیز اون نیست؟ 198 00:11:45,500 --> 00:11:46,826 منظورم اینه که، اون کسی هست که .اسم رو انتخاب کرده 199 00:11:46,850 --> 00:11:48,640 که رب رو در وهله‌ی اول .احضار کرده 200 00:11:48,680 --> 00:11:51,810 من بهش اسمی رو دادم که .بهم یاد داده شده بود 201 00:11:51,860 --> 00:11:52,990 می‌تونی صدامون رو بشنوی؟ 202 00:11:53,030 --> 00:11:54,600 .ها؟ معلومه که می‌تونه 203 00:11:54,640 --> 00:11:55,640 .معلومه که می‌تونه 204 00:11:56,950 --> 00:11:58,690 کی بهت گفته بود که اون اسم رو به من بدی؟ 205 00:11:58,730 --> 00:12:01,480 ،مادرم .و مادر مادرم قبل از اون 206 00:12:01,520 --> 00:12:02,960 درست مثل مادرت و مادر بزرگش 207 00:12:03,000 --> 00:12:05,740 با اون آسترکینجه ... اون هدیه 208 00:12:05,780 --> 00:12:08,066 البته داره این سوال برای من پیش میاد که آیا این یه هدیه بوده یا یه نفرین؟ 209 00:12:08,090 --> 00:12:10,050 هدف من این بود که یک سیاه‌خون رو پیدا کنم 210 00:12:10,090 --> 00:12:11,400 .و اسم اکوندی رو بهش بدم 211 00:12:11,440 --> 00:12:13,270 .چرنده - !جانزو - 212 00:12:13,310 --> 00:12:15,490 .این طوری صدام نکن ... اون کسی بوده که 213 00:12:15,530 --> 00:12:17,270 که با درد رفت .بین تمام آدما 214 00:12:17,320 --> 00:12:19,890 من با درد رفتم برای اینکه می‌دونستم .اون من رو سمت اون شخص اصلی می‌بره 215 00:12:19,930 --> 00:12:21,516 ولی با اینحال تونست اسم یک شیطان رو به من بده 216 00:12:21,540 --> 00:12:23,216 که باعث یک سیاه‌خون احضار بشه ... که اون 217 00:12:23,240 --> 00:12:24,800 .که بهتره اضافه کنم، با اون هم رفت 218 00:12:24,850 --> 00:12:25,916 ،زمانی که دومین سیاه‌خون از راه می‌رسه 219 00:12:25,940 --> 00:12:27,550 من باید تصمیم بگیرم که کدوم .یکی از اونا فرد اصلی هست 220 00:12:27,590 --> 00:12:29,500 و تصمیم گرفتی که اون شخص تالون باشه، مگه نه؟ 221 00:12:29,550 --> 00:12:31,510 .تصمیم گرفتم که رب نیست 222 00:12:31,550 --> 00:12:34,770 ،من یک نگاه به ذهنش انداختم .و پر از دروغ بود 223 00:12:46,560 --> 00:12:47,870 این چیه؟ 224 00:12:47,910 --> 00:12:49,830 .کلید - کلید چی؟ - 225 00:12:49,870 --> 00:12:53,400 ،نمی‌دونم .ولی این برای اون شخص اصلی‌‍ه 226 00:12:56,920 --> 00:12:59,230 وایسا ببینم، پس اگر من این وکس رزیکون رو توی آتیش بندازم 227 00:12:59,270 --> 00:13:01,430 می‌تونی بهم اسامی رو بدی که آموزش دیدی به کسی نگی؟ 228 00:13:21,730 --> 00:13:25,040 .بیا 229 00:13:27,430 --> 00:13:29,830 اعلاحضرت، الان 230 00:13:29,870 --> 00:13:32,920 .یک زن عجیب برای دیدن شما اومده 231 00:13:32,960 --> 00:13:34,480 چطوری عجیبه؟ 232 00:13:34,530 --> 00:13:36,920 ... بنظر میاد که .سیاه‌خون باشه 233 00:13:39,180 --> 00:13:40,570 ،به نگهبان‌ها بگو اسلحه‌هاش رو ازش بگیرن 234 00:13:40,620 --> 00:13:42,790 ،بعد بیارینش داخل .ولی کنارش بمونید 235 00:13:42,840 --> 00:13:44,800 اون‌ها از قبل اسلحه‌هاش رو .ازش گرفتن بانو 236 00:13:59,770 --> 00:14:00,810 .نزدیک‌تر نیا 237 00:14:06,820 --> 00:14:08,520 .اعلاحضرت 238 00:14:08,560 --> 00:14:10,130 ،اسم من رب از نوربن است 239 00:14:10,170 --> 00:14:12,560 یکی از روستاهایی سیاه‌خون‌ها .که دیگه وجود نداره 240 00:14:12,610 --> 00:14:14,870 تو همون سیاه‌خونی هستی که .دختر کوچولوی تالون رو ازش گرفت 241 00:14:14,910 --> 00:14:17,700 .بهتون اطمینان می‌دم که من ندزدمش .اون به خواست خودش اومد 242 00:14:17,740 --> 00:14:20,530 .اون می‌دونه که به کی خدمت کنه - چی می‌خوای؟ - 243 00:14:20,570 --> 00:14:22,400 .اومدم که کمک خودم رو بهتون پیشنهاد بدم 244 00:14:22,440 --> 00:14:23,880 و چطوری می‌تونید به من کمک کنید؟ 245 00:14:23,920 --> 00:14:25,450 ... می‌تونم برای شما 246 00:14:32,410 --> 00:14:34,240 می‌تونم برای شما یک شیطان بزرگ ... اضحار کنم 247 00:14:34,280 --> 00:14:36,280 و همین طور یک ارتش سیاه‌خون برای .شکست دادن دشمنانتون 248 00:14:36,330 --> 00:14:39,070 ،تالون هم می‌تونست .اگر که مترجمش رو نمی‌دزدیدی 249 00:14:39,110 --> 00:14:42,810 ،همون طوری که گفتم درگمن با خواست خودش اومد 250 00:14:42,850 --> 00:14:45,290 و اون اینکارو کرد برای اینکه می‌دونست .که تالون شخص اصلی نیست 251 00:14:47,030 --> 00:14:51,690 .ادامه بده، توضیح بده - ،اگر تالون تاریخ خودش رو می‌دونست - 252 00:14:51,730 --> 00:14:54,910 امکان نداشت تصور کنه که می‌تونه سیاه‌خون .پیش‌گویی باشه 253 00:14:54,950 --> 00:14:57,870 اون به سختی می‌تونه یک .لوکیری رو کنترل کنه 254 00:14:57,910 --> 00:15:02,130 من، از طرف دیگه، نیازی به کتاب اسامی و .درگمن ندارم 255 00:15:02,180 --> 00:15:03,456 من از قبل اسامی و وضعیت‌های 256 00:15:03,480 --> 00:15:06,490 هر کدوم از موجودات اون طرف رو .می‌دونم 257 00:15:06,530 --> 00:15:07,840 اونا در جنگ به دنبال من میان 258 00:15:07,880 --> 00:15:09,530 .یا هر جای دیگه‌ای که من بهشون بگم 259 00:15:09,580 --> 00:15:11,840 و برای چی باید به تو اعتماد کنم؟ 260 00:15:13,970 --> 00:15:17,190 اگر شما هم به اندازه‌ی جدتون باهوش باشید 261 00:15:17,240 --> 00:15:21,850 همین الان باید حس کرده باشید .چیزی که من گفتم حقیقت داره 262 00:15:21,890 --> 00:15:25,770 و اگر من نخوام که به شک‌هام اهمیتی بدم 263 00:15:25,810 --> 00:15:27,550 تو از من چی می‌خوای؟ 264 00:15:29,680 --> 00:15:31,420 فقط این که به دوستتون تالون دستور بدین 265 00:15:31,470 --> 00:15:34,380 اون موجودی که دروازه‌ها رو کنترل می‌کنه رو بده به 266 00:15:34,430 --> 00:15:36,950 .دارنده‌ی اصلیش ... یعنی من 267 00:16:41,100 --> 00:16:42,230 .فرمانده‌ اسپیرز 268 00:16:44,450 --> 00:16:47,150 همیشه دلم می‌گیره که قراره همچین صورت .خوشگلی رو به فنا بدم 269 00:16:48,890 --> 00:16:49,940 .بیاریدش 270 00:17:27,760 --> 00:17:30,760 این کاریه که خدا می‌کنه با اون بنده‌هاش .که به ملکه‌ی دروغین خدمت می‌کنن 271 00:17:30,800 --> 00:17:33,110 .خنده داره 272 00:17:33,160 --> 00:17:35,160 .بنظر من که خدا نمیای 273 00:17:35,200 --> 00:17:37,200 .آره 274 00:18:03,450 --> 00:18:05,270 خب، پس تمام این اسم‌ها برات جدیدن؟ 275 00:18:05,320 --> 00:18:07,520 تو آموزش ندیدی که هیچ کدوم از اینا رو به طور خاص احضار کنی؟ 276 00:18:12,540 --> 00:18:14,410 اه، تالون، اینجایی پس 277 00:18:14,460 --> 00:18:16,420 ملکه می‌خوان که به .دربارش بری 278 00:18:16,460 --> 00:18:18,810 .خب، بهش بگو که سرش شلوغ بوده - .همین حالا. ضروریه - 279 00:18:26,770 --> 00:18:28,120 .متاسفم 280 00:18:34,130 --> 00:18:35,326 .من تالون رو براتون آوردم، اعلاحضرت 281 00:18:35,350 --> 00:18:36,830 .تنهامون بزار نیا 282 00:18:43,010 --> 00:18:44,660 اون یکی سیاه‌خون برای دیدن .من اومد 283 00:18:44,700 --> 00:18:47,140 بهت آسیب زد؟ 284 00:18:47,190 --> 00:18:50,670 نه، برعکس .پیشنهاد داد که بهم کمک می‌کنه 285 00:18:50,710 --> 00:18:54,190 اون گفت که می‌تونه یه لشکر از شیاطین .و یه لشکر از سیاه‌خون‌ها رو احضار کنه 286 00:18:54,240 --> 00:18:56,150 .نمی‌تونی بهش اعتماد کنی 287 00:18:56,190 --> 00:19:00,370 می‌تونه؟ - فقط با کمک من - 288 00:19:02,640 --> 00:19:05,330 .خب، کمکش کن .من اون ارتش رو می‌خوام 289 00:19:05,380 --> 00:19:07,640 عجله برای چیه؟ - عجله برای چیه؟ - 290 00:19:07,680 --> 00:19:10,210 ،هر لحظه ممکنه که حاکمین کمالگرا بریزن سر ما 291 00:19:10,250 --> 00:19:13,860 تا اون موقع، تا زمانی که آماده بشی برای اینکه سپاهت رو جابه‌جا کنی برای جنگ 292 00:19:13,910 --> 00:19:16,690 واقعا دوست داری چندین هزار شیطان همین طوری برای خودشون این اطراف بچرخن؟ 293 00:19:20,700 --> 00:19:23,480 اون گفت که می‌تونه اونا رو کنترل کنه .ولی تو نمی‌تونی 294 00:19:23,530 --> 00:19:25,660 .دروغ می‌گه - از کجا می‌دونی؟ - 295 00:19:27,230 --> 00:19:28,790 .برای اینکه درگمن بهم گفته 296 00:19:28,840 --> 00:19:30,920 چطوری می‌تونی بهش اعتماد کنی؟ .اون فقط یه بچه‌ست 297 00:19:30,970 --> 00:19:32,270 .اون بیشتر از یه بچه‌ست 298 00:19:32,320 --> 00:19:33,880 .اون می‌تونه داخل ذهن بقیه رو ببینه 299 00:19:36,840 --> 00:19:38,280 .من خیلی سردرد دارم 300 00:19:50,940 --> 00:19:53,120 گویین، تو بهم اعتماد داری؟ 301 00:19:53,160 --> 00:19:54,600 .بدون شک 302 00:19:57,730 --> 00:20:01,090 پس بهم اعتماد کن که من دنبال .منافع تو هستم 303 00:20:01,130 --> 00:20:02,650 .تو به رب نیازی نداری 304 00:20:05,310 --> 00:20:07,920 می‌شه یه چیزی رو بهت ،اعتراف کنم، تالون 305 00:20:07,960 --> 00:20:09,830 که قبلا به هیچ کسی نگفتم؟ 306 00:20:13,320 --> 00:20:15,320 .ترسیدم 307 00:20:20,760 --> 00:20:22,930 .نترس 308 00:20:22,980 --> 00:20:24,670 .من پشتت هستم 309 00:20:29,810 --> 00:20:31,770 310 00:20:32,770 --> 00:20:36,030 .خیست کردم؟ شرمنده 311 00:20:36,080 --> 00:20:38,300 .باید بیدارت می‌کردم اصلا حال نمی‌ده که یه مردی که خوابیده 312 00:20:38,340 --> 00:20:40,520 .بگیری بزنی 313 00:20:40,560 --> 00:20:43,280 اون وقت نمی‌فهمی که چقدر داری به خاطر .ملکه‌ی دروغین داری عذاب می‌کشی 314 00:20:45,780 --> 00:20:47,740 چی گفتی؟ 315 00:20:47,780 --> 00:20:49,740 داشتی می‌گفتی؟ 316 00:20:49,790 --> 00:20:52,530 ملکه‌ی دروغین نیست؟ 317 00:20:53,880 --> 00:20:56,490 .اگر این طوره، می‌تونی یه بار پلک بزنی 318 00:20:56,530 --> 00:20:59,710 ،منظورم .با اون چشمیه که برات مونده 319 00:21:04,580 --> 00:21:07,150 .حماقت .ذهن رو بهم می‌ریزه 320 00:21:13,460 --> 00:21:16,770 تمام این‌ها می‌تونه تموم بشه، می‌دونی؟ 321 00:21:16,810 --> 00:21:18,420 درست زمانی که سر عقل بیای 322 00:21:18,470 --> 00:21:20,430 .و حقیقت رو بفهمی 323 00:21:22,730 --> 00:21:27,170 .اون زن، رزموند نیست .رزموند مرده 324 00:21:27,210 --> 00:21:31,180 اون ملکه‌ی دروغین چیز جز یه روستایی .مثل خودت نیست 325 00:21:34,220 --> 00:21:37,750 ،می‌دونی، اونا بهت دروغ گفتن 326 00:21:37,790 --> 00:21:39,840 .و تو باور کردی 327 00:21:39,880 --> 00:21:41,450 .اونا تو رو بازی دادن 328 00:21:44,410 --> 00:21:46,280 !تمومش کن 329 00:21:46,320 --> 00:21:48,410 اونا اون مرد رو بر خلاف دستورات .از بخش پزشکی بیرون آوردن 330 00:21:48,450 --> 00:21:50,330 بهتون دستور می‌دم .سریعا برشگردونید 331 00:21:52,850 --> 00:21:54,680 که بتونی بیشتر ناز و نوازشش کنی؟ 332 00:21:54,720 --> 00:21:56,770 برای چی این قدر به این یکی اهمیت می‌دی؟ 333 00:21:56,810 --> 00:21:59,136 من همون قدری که بقیه برام ارزش دارن .این هم برام ارزش داره 334 00:21:59,160 --> 00:22:01,680 .من یه پزشکم، این کاریه که انجام می‌دم 335 00:22:01,730 --> 00:22:04,560 .خب، نه این دفعه .حالا برو بزار به کارم برسم 336 00:22:04,600 --> 00:22:06,380 .باشه 337 00:22:06,430 --> 00:22:09,390 ولی اولین جایی که من می‌رم دربار سه حاکم هست 338 00:22:09,430 --> 00:22:11,390 که بهشون بگم تو .از دستورات اونا سرپیچی کردی 339 00:22:19,750 --> 00:22:22,440 خوبی؟ - .بهتر از اینا بودم - 340 00:22:37,240 --> 00:22:39,160 کیه؟ 341 00:22:39,200 --> 00:22:41,590 .منم نیا .اون گل‌هایی که خواسته بودی رو گرفتم 342 00:22:41,640 --> 00:22:43,176 و بانو می‌گه که به آبجوی .بیشتری نیاز دار ه 343 00:22:43,200 --> 00:22:44,940 .ممنونم .همین الان میام 344 00:22:44,990 --> 00:22:47,820 همین‌جا بمون، جایی نرو، و 345 00:22:47,860 --> 00:22:49,560 .از اون قفس‌ها دور بمون 346 00:23:03,490 --> 00:23:05,700 .فکر می‌کردم که هرگز از اینجا نمی‌ره 347 00:23:26,510 --> 00:23:29,860 .تو من رو ناامید کردی، درگمن 348 00:23:29,900 --> 00:23:31,820 .من به تو خدمت نمی‌کنم 349 00:23:40,090 --> 00:23:41,130 .پس به هیچ کس خدمت نخواهی کرد 350 00:23:50,880 --> 00:23:51,896 .من یه تعداد دیگه گل گرفتم 351 00:23:51,920 --> 00:23:54,360 .ممنون 352 00:23:54,410 --> 00:23:57,206 اصلا ایده‌ای نداشتم که چطوری می‌تونم از این .بیشتر گیر بیارم تازه وقتی که نصف مرده 353 00:23:57,230 --> 00:23:58,670 جانزو؟ - همم؟ - 354 00:23:58,710 --> 00:24:01,020 به تالون چی گفتی؟ 355 00:24:01,060 --> 00:24:05,160 منظورت چیه؟ - .وقتی که خواستی بهش درخواست بدی - 356 00:24:05,200 --> 00:24:08,640 من اصلا جرئت ندارم که ابراز .علاقه کنم به تالون، نیا 357 00:24:08,680 --> 00:24:10,900 ملکه به من دستور داده کاری کنم تالون تو رو 358 00:24:10,940 --> 00:24:13,120 .با شَمای متفاوتی ببینه 359 00:24:13,160 --> 00:24:15,910 ولی نمی‌‌تونم اینکارو بکنم .بدون این که تو زحمتی بکشی 360 00:24:17,040 --> 00:24:18,170 .درسته 361 00:24:20,390 --> 00:24:21,716 من ... من نمی‌دونم از کجا .باید شروع کنم 362 00:24:21,740 --> 00:24:24,130 .خب، می‌تونم بهت یاد بدم 363 00:24:24,170 --> 00:24:25,920 ،این خیلی خوش‌بینانه‌ست این طور فکر نمی‌کنی؟ 364 00:24:25,960 --> 00:24:27,610 .یه تلاشی بکن 365 00:24:27,660 --> 00:24:31,530 برای مثال چطوری می‌تونی ازش تعریف بکنی؟ 366 00:24:33,440 --> 00:24:36,010 نمی‌دونم، باشه؟ .مهارت‌های مبارزه‌اش 367 00:24:36,060 --> 00:24:37,840 اون واقعا توی مبارزه .حرف نداره 368 00:24:37,880 --> 00:24:40,540 .این اصلا رمانتیک نیست 369 00:24:40,580 --> 00:24:44,110 مثلا موهاش ... لباسی که می‌پوشه 370 00:24:44,150 --> 00:24:45,200 چشماش 371 00:24:47,200 --> 00:24:48,550 .صد در صد چشماش 372 00:24:48,590 --> 00:24:51,550 .عالیه، بشین 373 00:24:51,590 --> 00:24:55,160 .تضاهر کن من تالونم مستقیم به چشمام نگاه کن 374 00:24:55,210 --> 00:24:57,030 .و بهم بگو نظرت درباره‌ی اونا چیه 375 00:24:58,770 --> 00:25:00,650 .اونا خیلی زیبان 376 00:25:00,690 --> 00:25:03,950 جانزو، تو باید یه تلاشی بکنی .اگر قرار باشه من بهت کمک بکنم 377 00:25:04,000 --> 00:25:07,650 چطوری خوبن؟ تو رو یاد چی می‌ندازن؟ 378 00:25:07,700 --> 00:25:10,390 .نمی‌دونم 379 00:25:10,440 --> 00:25:13,050 به چشمای من نگاه کن .اونا رو توصیف کن 380 00:25:13,090 --> 00:25:16,140 .نیا، چشمات واقعا زیباست 381 00:25:16,180 --> 00:25:17,750 .همین طوره 382 00:25:17,790 --> 00:25:20,490 ولی اونا به پای .چشمای تالون نمی‌رسن 383 00:25:23,490 --> 00:25:24,500 تضاهر کن 384 00:25:29,150 --> 00:25:32,200 ... تالون 385 00:25:32,240 --> 00:25:35,250 چشمان تو شبیه استخری از یاقوت هست 386 00:25:35,290 --> 00:25:38,510 که منعکس‌ کننده‌ی نور آفتاب .بهاریه 387 00:25:42,470 --> 00:25:44,040 نیا؟ 388 00:25:44,080 --> 00:25:47,950 .خیلی زیبا بود، جانزو 389 00:25:50,040 --> 00:25:51,830 واقعا؟ 390 00:25:53,920 --> 00:25:58,620 منظورم اینه که .تو هم واقعا چشمان زیبایی داری 391 00:25:58,660 --> 00:26:04,010 واقعا. اونا رنگ قهوه‌ای خیلی غنی‌ای دارن 392 00:26:04,060 --> 00:26:07,760 درست مثل خون سوسک سرگین .زمانی که له شده 393 00:26:07,800 --> 00:26:12,500 خب، دفعه‌ی بعدی که تالون رو دیدی 394 00:26:12,540 --> 00:26:15,500 دقیقا اون چیزی رو ... بگو که به من گفتی 395 00:26:15,550 --> 00:26:18,460 .درباره‌ی چشمای اون، نه من 396 00:26:22,730 --> 00:26:24,470 .ول کن 397 00:26:24,510 --> 00:26:25,640 ول کن 398 00:26:28,860 --> 00:26:30,560 شب شده؟ 399 00:26:30,610 --> 00:26:33,830 .نمی‌خواستم بیدارت کنم .فقط می‌خواستم بهت سر بزنم 400 00:26:33,870 --> 00:26:34,870 .بخواب 401 00:26:39,530 --> 00:26:42,090 جایی که من می‌خوابم .درست پایین همین راهروئه 402 00:26:42,140 --> 00:26:44,500 .نمی‌تونستم بخوابم .می‌ترسیدم دوباره تو رو ازم بگیرن 403 00:26:44,530 --> 00:26:46,930 چی؟ - .بخواب - 404 00:26:46,970 --> 00:26:48,930 برای چی این قدر برات مهمه؟ 405 00:26:48,970 --> 00:26:51,060 .نمی‌خوام که دوباره کتک بخوری 406 00:26:51,100 --> 00:26:52,280 تعداد دفعات زیادی هست که 407 00:26:52,320 --> 00:26:53,850 که بدن می‌تونه این مقدار .صدمه رو تحمل کنه 408 00:26:53,890 --> 00:26:56,370 409 00:26:56,410 --> 00:27:00,110 ولی برای چی برات مهمه که زنده بمونم یا بمیرم؟ 410 00:27:04,510 --> 00:27:06,030 .مهم نیست 411 00:27:06,080 --> 00:27:08,990 هست. اگر که می‌خوای .بهت اعتماد کنم 412 00:27:09,030 --> 00:27:11,300 .تو من رو یاد کسی می‌ندازی 413 00:27:13,690 --> 00:27:16,740 .همه‌اش همین. چیز مهمی نیست 414 00:27:16,780 --> 00:27:17,780 کی؟ 415 00:27:23,350 --> 00:27:27,050 .بهم بگو - .اسمش بری‌آن بود - 416 00:27:27,100 --> 00:27:29,710 .شوهرم بود 417 00:27:29,750 --> 00:27:32,710 .تو من رو یاد اون می‌ندازی 418 00:27:32,750 --> 00:27:35,280 الان کجاست؟ 419 00:27:35,320 --> 00:27:38,460 .مرده - .متاسفم - 420 00:27:38,500 --> 00:27:41,150 اون دیپلماتی بود که توسط سه حاکم فرستاده شده بود 421 00:27:41,200 --> 00:27:42,866 به بخش شرقی تا درباره‌ی یک روستا اطلاعات جمع کنه 422 00:27:42,890 --> 00:27:45,900 .که اون رو گرفتن و آتیشش زدن 423 00:27:45,940 --> 00:27:51,690 اون به دست سیاه‌خون‌ها .به طور وحشیانه‌ای کشته شد 424 00:27:51,730 --> 00:27:53,690 .سیاه‌خون‌ها ازبین رفتن 425 00:27:57,130 --> 00:28:00,260 خودت به خوبی می‌دونی که .یکی از اون‌ها زنده‌ست 426 00:28:00,300 --> 00:28:02,480 .نه، همه‌ی اونا ازبین رفتن 427 00:28:02,520 --> 00:28:04,220 .من باهات صادق بودم گرت 428 00:28:04,260 --> 00:28:06,790 فکر نمی‌کنی که تو هم باید همین رفتار رو داشته باشی؟ 429 00:28:06,830 --> 00:28:08,596 سیاه‌خون‌ها می‌خواستن از حکام کمالگرا انتقام بگیرن 430 00:28:08,620 --> 00:28:10,360 برای قتل عامی که .هیچی ازش نمی‌دونستن 431 00:28:10,400 --> 00:28:13,320 هیچ کسی یک روستا رو بدون دونستن سه حاکم 432 00:28:13,360 --> 00:28:15,410 .نمی‌تونه این طوری ازبین ببره 433 00:28:15,450 --> 00:28:18,320 این کار توسط یک سری سرباز اجیر شده انجام شد .که برای سفیر درد کار می‌کردن 434 00:28:18,360 --> 00:28:19,930 ،سه حاکم قبول نکردن 435 00:28:19,980 --> 00:28:22,590 و جلوش رو می‌گفتن اگر که .به موقع می‌فهمیدن 436 00:28:22,630 --> 00:28:25,330 .حرفت رو باور نمی‌کنم - .حقیقت داره - 437 00:28:25,370 --> 00:28:28,770 زمانی که درد تو رو به اینجا آورد، اونا .مقامش رو ازش گرفتن، و انداختنش تو یه سلول 438 00:28:28,810 --> 00:28:30,420 .که در اونجا تا ابد بپوسه 439 00:28:30,460 --> 00:28:32,030 .این هیچ چیز رو ثابت نمی‌کنه 440 00:28:35,430 --> 00:28:40,170 این رو ثابت می‌کنه که تو نمی‌دونی چی درسته .و چی غلطه 441 00:28:40,210 --> 00:28:44,350 ولی از کجا می‌دونی که کار سیاه‌خون‌ها بوده؟ 442 00:28:44,390 --> 00:28:47,050 برای اینکه با چشمای خودم .دیدم 443 00:28:47,090 --> 00:28:49,350 اون موهای بلند و سیاه و کثیفی داشت 444 00:28:49,400 --> 00:28:51,050 با چشمایی که انگار داشت .به درون من نگاه می‌کرد 445 00:28:51,090 --> 00:28:53,230 اون با شش نفر از سربازان قسم خورده مبارزه کرد 446 00:28:53,270 --> 00:28:55,620 و از اون مبارزه اومد بیرون .در حالی که روش یه خط افتاده بود 447 00:28:55,660 --> 00:28:57,360 ولی این برای من کافی بود که ببینم 448 00:28:57,400 --> 00:29:00,320 خون اون به اندازه‌ی ذغال .سیاه بود 449 00:29:09,020 --> 00:29:11,500 .می‌تونم ببینم که تو مرد خوبی هستی 450 00:29:11,550 --> 00:29:13,990 .درست مثل اون 451 00:29:17,600 --> 00:29:20,730 من از زمانی که اون رو از من گرفتن .همچین احساسی نداشتم 452 00:29:24,390 --> 00:29:28,220 .باید درمان بشی .بخواب 453 00:29:31,180 --> 00:29:33,180 .بخواب. بخواب 454 00:29:55,200 --> 00:29:57,070 ... هی، تالون 455 00:30:00,470 --> 00:30:02,160 چی شده؟ چه اتفاقی افتاده؟ 456 00:30:04,470 --> 00:30:05,910 بنظر میاد چه اتفاقی افتاده باشه؟ 457 00:30:05,950 --> 00:30:06,950 رب؟ 458 00:30:10,040 --> 00:30:15,000 باورم نمی‌شه که یه سیاه‌خون .بتونه این قدر شیطان صفت باشه 459 00:30:15,050 --> 00:30:17,350 و اون تمام اسم‌هایی که درگمن بهم داده بود .رو سوزوند 460 00:30:17,400 --> 00:30:19,180 همه‌شون رو ؟ 461 00:30:22,490 --> 00:30:25,840 جانزو، من نمی‌تونم یه آدم دیگه رو که .به خاطر من مرده، دفن کنم 462 00:30:27,710 --> 00:30:29,450 .مخصوصا یه بچه - .مشکلی نیست - 463 00:30:29,500 --> 00:30:31,410 .من اینکارو می‌کنم 464 00:30:35,720 --> 00:30:38,640 می‌دونی، من به گویین قول دادم .می‌تونم براش یه ارتش از شیاطین براش احضار کنم 465 00:30:38,680 --> 00:30:41,680 خب، ما یه راهی پیدا می‌کنیم باشه؟ 466 00:30:41,730 --> 00:30:43,550 .نه بدون درگمن 467 00:30:43,600 --> 00:30:45,730 .خیله خب - .نه بدون اسامی - 468 00:30:54,390 --> 00:30:55,960 تالون؟ 469 00:31:01,140 --> 00:31:04,970 .یه اسم. یکی از اسامی شیاطین 470 00:31:08,710 --> 00:31:10,490 .کودک شجاع 471 00:31:10,540 --> 00:31:13,500 احتمالا این رو وقتی که داشته میمرده .قایم کرده 472 00:31:14,930 --> 00:31:16,850 ،یا این که رب گذاشته اینجا 473 00:31:16,890 --> 00:31:19,370 و این هم یکی از .دوستان شیطانی‌شه 474 00:31:28,770 --> 00:31:31,730 .فکر کنم وقتشه بلندت کنیم 475 00:31:31,780 --> 00:31:33,080 .خیله خب، آروم 476 00:31:33,120 --> 00:31:36,170 خب، چطور بود؟ 477 00:31:36,210 --> 00:31:40,700 انگار که کل بدنم شده .یه کبودی بزرگ 478 00:31:40,740 --> 00:31:42,830 .هنوز برای تو راهی هست 479 00:31:42,870 --> 00:31:45,090 چی؟ ملکه‌ام رو انکار کنم؟ 480 00:31:45,140 --> 00:31:46,960 .هرگز این اتفاق نمی‌افته 481 00:31:49,360 --> 00:31:52,540 .فوق‌العاده‌ست - کدوم بخشش؟ - 482 00:31:52,580 --> 00:31:55,670 این حقیقت که من به ملکه‌ی خودم خیانت نمی‌کنم؟ 483 00:31:55,710 --> 00:31:58,060 این که تو بیخیال .این دروغ نمی‌شی 484 00:31:58,110 --> 00:32:00,890 ... منظورم اینه که، بجز 485 00:32:00,940 --> 00:32:03,550 بجز چی؟ - .هیچی - 486 00:32:03,590 --> 00:32:07,120 .حتما یه چیزی هست .بهم بگو 487 00:32:07,160 --> 00:32:09,600 اونا سر من رو جدا می‌کنن اگر .بفهمن که چی کار کردم 488 00:32:15,250 --> 00:32:17,730 ،قسم می‌خورم .به هیچ کسی نمی‌گم 489 00:32:17,780 --> 00:32:19,690 بعد از این که جلاد تو رو ،از اینجا برد 490 00:32:19,740 --> 00:32:22,170 می‌ترسیدم که دفعه‌ی .بعدی بکشنت 491 00:32:22,220 --> 00:32:24,220 برای همین کاری کردم ،که هرگز نباید می‌کردم 492 00:32:24,260 --> 00:32:25,740 .برخلاف خواست سه حاکم 493 00:32:25,790 --> 00:32:27,140 و اون چه کاری بود؟ 494 00:32:27,180 --> 00:32:30,140 من به ملکه‌ی شما پیغامی فرستادم 495 00:32:30,180 --> 00:32:33,530 پیشنهاد دادم که خودش یا نماینده‌اش رو .ببینم و تو رو بهش تحویل بدم 496 00:32:33,580 --> 00:32:36,800 حاضرم ببینم که با یک ملکه‌ی دروغین زنده‌ای 497 00:32:36,840 --> 00:32:39,800 تا این که به دست .حلاد بمیری 498 00:32:39,840 --> 00:32:41,280 .بیا 499 00:32:43,800 --> 00:32:46,150 چه اتفاقی افتاد؟ 500 00:32:46,200 --> 00:32:49,160 .دوست نداری بدونی 501 00:32:49,200 --> 00:32:50,550 .بهم بگو 502 00:32:53,030 --> 00:32:57,900 ،پیغامی که برگشت گفته بود 503 00:32:57,950 --> 00:33:00,600 من یک فرمانده‌ی جدید .انتخاب کردم 504 00:33:10,700 --> 00:33:12,220 .متاسفم - .نه - 505 00:33:14,360 --> 00:33:15,360 .نه 506 00:33:16,450 --> 00:33:17,710 .نه، داری دروغ می‌گی 507 00:33:17,750 --> 00:33:19,620 تو هرگز همچین پیغامی نمی‌فرستی 508 00:33:19,670 --> 00:33:21,060 .هرگز همچین خطری نمی‌کنی 509 00:33:21,100 --> 00:33:24,280 .من دارم بهت حقیقت رو می‌گم 510 00:33:24,320 --> 00:33:26,630 ،تنها چیزی که می‌‌خوام اینه که جات امن باشه 511 00:33:26,670 --> 00:33:28,980 .حتی اگر پیش من نباشی 512 00:33:29,020 --> 00:33:31,980 من اون پیغام رو فرستادم .چون برای من مهمی 513 00:33:32,030 --> 00:33:36,860 .به عنوان یک بیمار، نه مثل رزموند 514 00:33:36,900 --> 00:33:40,210 .درست مثل رزموند 515 00:34:02,970 --> 00:34:05,060 تصمیم گرفتی که می‌خوای چی کار کنی؟ 516 00:34:06,540 --> 00:34:08,020 چطوری می‌تونم تصمیم بگیرم؟ 517 00:34:08,060 --> 00:34:11,150 نمی‌تونم رب رو بدون احضار کردن شیطان خودم شکست بدم 518 00:34:11,200 --> 00:34:13,890 و هر دفعه که من اون دروازه‌ رو باز .می‌کنم، مردم می‌میرن 519 00:34:15,290 --> 00:34:16,770 .من اون دختر رو برات دفن کردم 520 00:34:19,160 --> 00:34:20,470 .ممنونم 521 00:34:20,510 --> 00:34:22,820 .جملاتی از طرف تو گفتم 522 00:34:22,860 --> 00:34:24,600 .ممنون 523 00:34:30,000 --> 00:34:31,440 فکر کنم، در کنار همه‌ی این‌ها مطمئن شدیم 524 00:34:31,480 --> 00:34:33,260 .که رب واقعا آدم بدیه 525 00:34:33,300 --> 00:34:35,440 یه طورایی امیدوار بودم که .من اشتباه کنم در این باره 526 00:34:35,480 --> 00:34:38,090 خوب می‌شد که من تنها .سیاه‌خون نبودم 527 00:34:57,370 --> 00:34:58,370 تالون؟ 528 00:35:00,110 --> 00:35:01,120 جانزو؟ 529 00:35:05,680 --> 00:35:08,860 چشمای تو من رو یاد استخرهای یاقوت می‌ندازه 530 00:35:08,910 --> 00:35:12,170 که نور خورشید بهاری رو .منعکس می‌کنن 531 00:35:19,830 --> 00:35:21,920 جانزو، چی به تو اومده؟ 532 00:35:21,960 --> 00:35:24,050 برای چی این قدر عجیب رفتار می‌کنی؟ - منظورت چیه؟ - 533 00:35:24,090 --> 00:35:26,920 ،منظورم، موهای جدید .رفتار جدید 534 00:35:26,970 --> 00:35:29,100 چشمای تو من رو یاد .یه سری چیزا می‌ندازه 535 00:35:29,140 --> 00:35:32,620 استخرهای یاقوت که نور آفتاب بهاری .رو منعکس می‌کنن 536 00:35:32,670 --> 00:35:34,076 فقط دارم سعی می‌کنم .خودم رو بهتر کنم تالون 537 00:35:34,100 --> 00:35:36,060 این قدر بده؟ 538 00:35:43,420 --> 00:35:44,786 .دارن میان سراغ تو .باید غایم شی 539 00:35:44,810 --> 00:35:46,250 کی داره میاد؟ - .سریع - 540 00:35:48,990 --> 00:35:52,170 .همون مردی که داشتم دنبالش می‌گشتم - .اجازه نداری بیای اینجا - 541 00:35:55,170 --> 00:35:58,170 خیلی خوشحالم که می‌بینم .سرپا شدی فرمانده 542 00:35:58,220 --> 00:35:59,300 چی می‌خوای؟ 543 00:36:01,310 --> 00:36:03,480 فقط یه سوال .فرمانده اسپیرز 544 00:36:03,530 --> 00:36:06,350 هنوز هم از ملکه‌ی دروغین حمایت می‌کنی؟ 545 00:36:11,190 --> 00:36:14,750 رزموند ملکه‌ی دروغین نیست 546 00:36:14,800 --> 00:36:17,370 اون وارث حقیقی .تاج و تخته 547 00:36:19,060 --> 00:36:21,020 یه حسی داشتم که .این رو بگی 548 00:36:23,410 --> 00:36:25,020 .بگیریدش - .نه - 549 00:36:48,790 --> 00:36:50,220 .این رو تمیز کن 550 00:37:14,860 --> 00:37:16,860 !جانزو 551 00:37:16,900 --> 00:37:19,780 .تو. تو من رو یه احمق جلوه دادی 552 00:37:19,820 --> 00:37:22,340 .تو من رو یه احمق کردی، نیا 553 00:37:22,390 --> 00:37:24,300 حقیقت، خودم، خودم رو دست انداختم .ولی بازم 554 00:37:24,350 --> 00:37:26,830 تو من رو تحریک کردی .پس تمام اینا تقصیر توئه نیا 555 00:37:26,870 --> 00:37:29,130 یا اینکه فقط نصفش .تقصر توئه 556 00:37:29,180 --> 00:37:30,416 .نمی‌دونم ... نمی‌تونم باور کنم 557 00:37:30,440 --> 00:37:33,440 .جانزو، آروم باش چی شده؟ 558 00:37:33,480 --> 00:37:35,700 ،من به حرفت گوش دادم 559 00:37:35,750 --> 00:37:37,750 ... و به تالون درباره‌ی اون چشما گفتم 560 00:37:37,790 --> 00:37:39,580 و می‌دونی چی کار کرد؟ 561 00:37:39,620 --> 00:37:41,320 .به من خندید 562 00:37:41,360 --> 00:37:43,630 منظورم اینه که، شاید چیز خوبی باشه .برای اینکه ناراحت بود 563 00:37:43,670 --> 00:37:45,980 !جانزو .بهت افتخار می‌کنم جانزو 564 00:37:46,020 --> 00:37:49,630 .بهت افتحار می‌کنم - .برای چی؟ ها؟ برای چی؟ - 565 00:37:49,670 --> 00:37:51,240 برای اینکه خودم رو یه احمق کردم؟ 566 00:37:51,290 --> 00:37:53,420 .تو اون رو سوپرایز کردی .برای همین هم خندید 567 00:37:53,460 --> 00:37:55,070 .این یه خنده‌ی عصبی بود 568 00:37:55,110 --> 00:37:57,510 زن‌ها این کارو می‌کنن .زمانی که از حرفی خوششون بیاد 569 00:37:57,550 --> 00:38:00,356 .آره، این طور فکر نمی‌کنم - .می‌دونی که بعدش باید چی کار کنی، مگه نه؟ - 570 00:38:00,380 --> 00:38:01,380 چی؟ 571 00:38:03,080 --> 00:38:05,300 .ببوسیش 572 00:38:05,340 --> 00:38:08,350 نه، نه، فکر نمی‌کنم که از .این خوشش بیاد، نیا 573 00:38:08,390 --> 00:38:10,870 اگر فکر می‌کنی که اون نمی‌خواد تو همچین .کاری بکنی. پس داری درست می‌گی 574 00:38:10,910 --> 00:38:12,650 .شاید نباید اینکارو بکنی 575 00:38:12,700 --> 00:38:15,610 ،فقط این که آخرین دفعه ... حسی که من گرفتم 576 00:38:15,660 --> 00:38:17,660 .وقتی که بوسیدمش - .وایسا - 577 00:38:17,700 --> 00:38:19,660 اون تو رو بوسیده؟ 578 00:38:19,700 --> 00:38:22,100 .یه بار .وقتی که زخمی شده بودم 579 00:38:22,140 --> 00:38:23,840 و بعد داشتم بشدت خون‌ریزی می‌کردم .به مقدار زیاد 580 00:38:23,880 --> 00:38:26,930 .خیلی بد بود .و بعد زخمم داشت باز می‌شد 581 00:38:26,970 --> 00:38:28,540 .و اون اومد و من رو بوسید 582 00:38:28,580 --> 00:38:30,110 .و یه میله‌ی داغ فرو کرد اون تو 583 00:38:30,150 --> 00:38:32,460 ولی در هر صورت، اون تو رو بوسید 584 00:38:32,500 --> 00:38:35,290 .حالا نوبت توئه .اون منتظرته که بری لطفش رو جبران کنی 585 00:38:35,330 --> 00:38:38,110 واقعا؟ - .به نظر من که این طور میاد - 586 00:38:38,160 --> 00:38:41,340 تو باید اون رو در آغوش بگیری .و طوری بوسش کنی احساست بهت می‌گه 587 00:38:43,120 --> 00:38:46,690 نه! نه، منظورم اینه که اگر ... اگر اگر که نخواد 588 00:38:46,730 --> 00:38:48,690 اگر بخواد من رو بکشه چی؟ .جدی می‌گم 589 00:38:48,730 --> 00:38:50,520 .من برای اینا وقت ندارم 590 00:38:50,560 --> 00:38:53,520 تو بهتر از من تالون رو می‌شناسی .ولی من یه زنم 591 00:38:53,560 --> 00:38:57,390 و می‌دونم اگر که من تالون بودم، این باعث .می‌شد من به تو طور دیگه‌ای نگاه کنم 592 00:38:57,440 --> 00:39:00,220 بله، به فرم، من قراره تو رو .بکشم طور 593 00:39:07,710 --> 00:39:09,710 مفتخر شدم که جلوی .سه حاکم زانو بزنم 594 00:39:09,750 --> 00:39:11,410 .قلبم و خونم فدای شما 595 00:39:11,450 --> 00:39:12,670 مشکلی هست؟ 596 00:39:12,710 --> 00:39:16,890 روش‌های ما همون طوری که برنامه ریزی .شده بود کار کردن 597 00:39:18,760 --> 00:39:23,510 ،ولی این دور آخر 598 00:39:23,550 --> 00:39:25,340 خب، در جلسه‌ی آخر 599 00:39:25,380 --> 00:39:28,210 ... در اون جو منفی 600 00:39:30,730 --> 00:39:35,520 ... متاسفانه - .متاسفانه این از مهارت‌های شفای من فراتر رفت - 601 00:39:35,560 --> 00:39:38,960 .من تقاضای بخشش دارم، سه حاکم 602 00:39:39,000 --> 00:39:41,960 تا حالا نیازی نبوده که .اون‌ها رو زنده نگه دارم 603 00:39:42,000 --> 00:39:44,350 .این عذر ناپذیر‍ه 604 00:39:44,400 --> 00:39:48,180 سه حاکم .من مطمئنم که روش من داشت جواب می‌داد 605 00:39:48,230 --> 00:39:51,360 ما اون رو کامل ساختیم که در چندین بخش کاملا نابود کنیم 606 00:39:51,410 --> 00:39:54,580 ولی اسپیرز قوی‌تر تمام کسانی بوده که .ما روی اون‌ها این آزمایش رو انجام دادیم 607 00:39:54,630 --> 00:39:56,370 ما از فرستادن ارتش‌مون 608 00:39:56,410 --> 00:39:58,150 برای نابودی ملکه‌ی دروغین جلوگیری کردیم 609 00:39:58,190 --> 00:40:01,810 برای اینکه شما به ما اطمینان داده بودین .نقشه‌تون جواب می‌ده 610 00:40:01,850 --> 00:40:03,980 .و هنوز هم می‌تونه، سه حاکم 611 00:40:04,030 --> 00:40:06,420 من مطئنم که آخرین بخش از .فاز مثبت کافی خواهد بود 612 00:40:06,460 --> 00:40:07,460 .. اگر شما 613 00:40:26,050 --> 00:40:30,010 سرسپردگی ابدی ما به قدرت .الهی یه حاکم 614 00:40:30,050 --> 00:40:34,490 ارتش ما در 5 روز آینده آماده‌ی .حرکت به سمت پایگاه مرزی می‌شه 615 00:40:34,540 --> 00:40:38,760 تا اون موقع وقت دارین ثابت کنید که .نقشه‌ی شما بهتر از نقشه‌ی ژنرال‌های ماست 616 00:40:38,800 --> 00:40:40,540 .مطمئنم که همین طور هست، سه حاکم 617 00:40:40,580 --> 00:40:42,150 .بیاین امیدوار باشیم 618 00:40:42,190 --> 00:40:46,070 اگر شکست بخورین .از درد غیرقایب توصیفی خواهید مرد 619 00:40:46,110 --> 00:40:51,070 ما شکست نمی‌خوریم. همسر اینجا .در کاری که انجام می‌ده بسیار ماهره 620 00:40:59,520 --> 00:41:01,430 ،بهتون اطمینان می‌دم، سه حاکم 621 00:41:01,480 --> 00:41:03,130 در آخر این هفته 622 00:41:03,170 --> 00:41:05,040 گرت اسپیرز .در اختیار شما خواهد بود برای فرمان دادن 623 00:41:07,088 --> 00:41:15,088 :مترجـم « Nora حـسـام‌الـدیـن » 624 00:41:15,089 --> 00:41:23,089 مرجع دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم NightMovie.Co