1 00:00:00,000 --> 00:00:02,280 اسم من تلون است ،من آخرین سیه‌خون هستم 2 00:00:02,281 --> 00:00:03,492 یا به من اینطوری گفته شده بود 3 00:00:03,493 --> 00:00:06,185 ،وقتی اوریت درِد تمام مردم مرا کشت من گریختم 4 00:00:06,186 --> 00:00:09,111 من تیزی گوشهایم را بریدم تا بتوانم خودم را مخفی کنم 5 00:00:09,112 --> 00:00:11,235 یک موجود کوچک درون من زندگی می‌کند که 6 00:00:11,236 --> 00:00:13,161 توسط مادر در حال مرگم به من منتقل شد 7 00:00:13,162 --> 00:00:15,818 این موجود به من قدرتی می‌دهد که یک دروازه به جهان دیگر باز کنم 8 00:00:15,819 --> 00:00:18,043 و شیاطین قدرتمندی به نام لوکیری را احضار کنم 9 00:00:18,044 --> 00:00:21,008 اما من فقط در صورتی می‌توانم آنها را احضار کنم که نامشان را بدانم 10 00:00:21,009 --> 00:00:23,144 چیزی که ثابت شده چالش برانگیز است 11 00:00:23,145 --> 00:00:25,803 حکام کمال‌گرا مرگ مرا می‌خواهند اما من یک پناهگاه پیدا کرده‌ام 12 00:00:25,804 --> 00:00:29,396 در دورترین مرز قلمرو در مکانی به نام پاسگاه مرزی 13 00:00:29,397 --> 00:00:31,988 ...آنچه در پاسگاه مرزی گذشت 14 00:00:35,356 --> 00:00:37,234 تو زنده‌ای - باید برویم - 15 00:00:37,359 --> 00:00:38,859 گرت، چه اتفاقی داره میفته؟ 16 00:00:39,234 --> 00:00:40,570 داری چکار میکنی؟ 17 00:00:40,681 --> 00:00:43,964 به حقیقت اقرار کن تو ملکه نیستی 18 00:00:44,052 --> 00:00:45,709 گرت گوئن را گرفته - من با تو میام - 19 00:00:45,796 --> 00:00:46,922 او تو را در روز ازدواجت ترک کرد 20 00:00:47,009 --> 00:00:49,078 و بعد از همه اینها باز هم می‌خواهی نجاتش دهی 21 00:00:53,912 --> 00:00:56,375 این کلید قفل یک قدرت عظیم را باز خواهد کرد که می‌تواند 22 00:00:56,463 --> 00:00:58,275 مشکلات مردم ما و ملکه تو را حل کند 23 00:00:58,363 --> 00:01:00,750 فکر می‌کنم به معبدی به نام وور آندن تعلق دارد 24 00:01:01,094 --> 00:01:02,654 برویم به دستش بیاوریم 25 00:01:04,581 --> 00:01:08,144 کاپیتان اسپیرز؟ - ببندیدش و نگهبانها را دو برابر کنید - 26 00:01:08,318 --> 00:01:11,664 من تمام نگهبانهای پاسگاه را می‌شناسم تو را نمی‌شناسم 27 00:01:21,104 --> 00:01:22,936 اگر جای تو بودم آن کمان را آماده نگه میداشتم 28 00:01:23,114 --> 00:01:25,242 قابل ذکر است که این مکان توسط حکام کمال‌گرا نظارت می‌شود 29 00:01:25,330 --> 00:01:27,257 نگران نباش. از این موقعیت 30 00:01:27,345 --> 00:01:30,695 می‌توانم یک تیر بین چشمان یک انسان بکارم قبل از این که بتوانی پلک بزنی 31 00:01:33,938 --> 00:01:35,515 یک بچه دستشه 32 00:02:13,631 --> 00:02:15,248 متشکرم 33 00:02:16,448 --> 00:02:18,168 باهاش حرف نزن 34 00:02:20,295 --> 00:02:22,719 هر کسی که هستی، سپاسگزارم 35 00:02:25,092 --> 00:02:26,675 یادم رفته بود چگونه‌اند 36 00:02:26,957 --> 00:02:28,272 انسانها 37 00:02:28,762 --> 00:02:30,845 تو می‌توانی کودکشان را نجات دهی اما آنها باز هم از تو متنفرند 38 00:02:31,467 --> 00:02:35,014 .آنها از تو متنفر نیستند .از تو می‌ترسند 39 00:02:35,508 --> 00:02:38,248 باید به خاطر این گوشهای تیز ترسناک باشد 40 00:02:55,732 --> 00:02:57,732 پاسگاه مرزی فصل دو قسمت نهم: حساب و کتابی خواهد بود 41 00:02:57,835 --> 00:02:59,433 دانش‌پژوه: ترجمه translator.eng.isf@gmail.com 42 00:02:59,809 --> 00:03:01,949 از تو درخواست می‌کنم که به قرارداد احترام بگذاری 43 00:03:02,194 --> 00:03:04,114 چه با آن احمق ازدواج کنی و چه نکنی 44 00:03:04,269 --> 00:03:05,973 زمینهای توبین همگی مال منند 45 00:03:06,061 --> 00:03:08,129 نمی‌توانی انتظار داشته باشی که بعد از این که با یک مرد دیگر غیبش زد 46 00:03:08,217 --> 00:03:09,487 توبین باز هم با او ازدواج کند 47 00:03:09,574 --> 00:03:11,106 اوه، او ربوده شده بود 48 00:03:11,194 --> 00:03:14,356 ربوده شد؟ به نظر من که کاملاً با اختیار خودش رفت 49 00:03:14,444 --> 00:03:15,926 ...نه او - کافیست - 50 00:03:18,177 --> 00:03:21,101 حالا اگر لرد مایلوس یک دقیقه آرام بگیرد 51 00:03:21,189 --> 00:03:23,863 شاید بتوان روی یک موضوع راضی کننده مذاکره کرد 52 00:03:26,235 --> 00:03:29,082 حالا شد احساس بهتری نداری؟ 53 00:03:29,882 --> 00:03:31,125 چه پیشنهادی داری؟ 54 00:03:31,439 --> 00:03:33,340 و در قبال آن چه انتظاری داری؟ 55 00:03:33,451 --> 00:03:36,215 خوب، برای شروع انتظار صبر دارم 56 00:03:36,785 --> 00:03:39,254 قراداد تو به وقتش محترم شمرده خواهد شد 57 00:03:39,371 --> 00:03:41,264 یعنی تو با او ازدواج خواهی کرد 58 00:03:41,891 --> 00:03:44,044 او قبل از این که تصمیم بگیرد باید خوب شود 59 00:03:44,132 --> 00:03:45,403 و اگر زنده نماند؟ 60 00:03:45,491 --> 00:03:49,414 توبین بهترین مراقبتهای ممکن را دریافت می‌کند 61 00:03:49,563 --> 00:03:52,168 بله، از پسر مِی فروش تو 62 00:03:52,511 --> 00:03:54,415 فقط نوعی از داروها که او با آنها آشناست 63 00:03:54,518 --> 00:03:56,332 ...تو - الینور - 64 00:03:56,972 --> 00:03:58,782 الینور - حرف زدن بسه - 65 00:04:01,067 --> 00:04:03,571 من امشب یک قرارداد کتبی برای زمینهای توبین می‌خواهم 66 00:04:03,659 --> 00:04:05,369 وگرنه چکار می‌کنی؟ 67 00:04:14,037 --> 00:04:16,910 تمام زمینهای تو به من قول داده شده چون قرار بود شاه شوی 68 00:04:17,028 --> 00:04:20,465 بله، خوب، آن قرار فعلاً خارج از بحث است 69 00:04:23,014 --> 00:04:24,674 مشکلی نیست، عموزاده 70 00:04:32,130 --> 00:04:35,213 همینجا با این زنها بمان و کاخ بازی کن 71 00:04:35,487 --> 00:04:38,167 من هم فقط ارتشم را برمی‌دارم و هر چیزی را که مال من است می‌گیرم 72 00:04:40,854 --> 00:04:42,520 حساب و کتابی خواهد بود 73 00:04:47,432 --> 00:04:51,121 می‌دانی، چشمها آآ ... چشمهایت آنطور که باید منبسط نمی‌شوند 74 00:04:51,465 --> 00:04:53,176 چشمهای من مشکلی ندارند، جانزو 75 00:04:53,264 --> 00:04:55,963 گوش کن، اگر کمک مرا نمی‌خواهی من کارهای زیادی برای انجام دادن دارم 76 00:04:56,050 --> 00:04:57,629 مثلاً مراقبت از طاعون‌زده‌ها 77 00:04:57,716 --> 00:05:00,169 خوب، تو میتوانی به کارت برسی 78 00:05:00,397 --> 00:05:02,895 چون من مشکلی ندارم 79 00:05:04,027 --> 00:05:07,590 بجز این که من واقعیت را می‌دانم و تو نمی‌دانی 80 00:05:07,719 --> 00:05:10,543 باشه! همینجا بپوس 81 00:05:22,528 --> 00:05:24,567 آخرین امید پیروزی ما می‌رود 82 00:05:24,926 --> 00:05:28,809 چی، مایلوس؟ بدون او خیلی بهتریم 83 00:05:28,897 --> 00:05:30,121 ما به افراد او نیاز داریم 84 00:05:30,396 --> 00:05:31,738 تو هنوز افراد مرا داری 85 00:05:33,464 --> 00:05:36,879 بله، سوال این است که بعد از کاری که با تو کردم، چرا؟ 86 00:05:37,067 --> 00:05:38,770 تو ملکه راستین هستی 87 00:05:39,044 --> 00:05:41,278 بهترین و تنها راه برگرداندن قلمرو 88 00:05:41,366 --> 00:05:43,166 آیا این هیچ ربطی به این حقیقت ندارد که 89 00:05:43,254 --> 00:05:44,886 وقتی به موضوع حکام کمال‌گرا برسیم 90 00:05:45,027 --> 00:05:46,403 تو از نقطه بی‌بازگشت عبور کرده‌ای؟ 91 00:05:47,549 --> 00:05:48,926 آن هم درست است 92 00:06:13,775 --> 00:06:15,835 یادم رفته بود که آنها چگونه‌اند 93 00:06:18,515 --> 00:06:20,475 به گمانم آنها را به عنوان پاداش بردارم 94 00:06:32,997 --> 00:06:35,980 چی؟ - چند سالت بود؟ - 95 00:06:36,068 --> 00:06:37,362 وقتی که گوشهایت را بریدی؟ 96 00:06:39,722 --> 00:06:41,112 نمی‌دانم 97 00:06:43,132 --> 00:06:44,729 شاید ده 98 00:06:45,444 --> 00:06:48,245 درد داشت؟ - به وضوح - 99 00:06:48,694 --> 00:06:50,526 منظورم از نظر احساسی بود 100 00:06:51,665 --> 00:06:54,648 باید حس کرده باشی که بخشی از هویتت را بریده‌ای 101 00:06:55,081 --> 00:06:57,797 بیشتر می‌خواستم برای زنده ماندن با مردم ترکیب شوم 102 00:07:01,565 --> 00:07:03,768 تا جایی که می‌دانستم من آخرین فرد باقیمانده بودم 103 00:07:04,199 --> 00:07:06,088 و الان پشیمانی؟ 104 00:07:07,148 --> 00:07:09,501 الان که می‌دانی تعداد بیشتری از ما وجود دارد؟ 105 00:07:09,759 --> 00:07:12,034 چگونه می‌توانم از چیزی پشیمان باشم که مرا زنده نگه داشت؟ 106 00:07:26,544 --> 00:07:28,704 از وقتی که بچه بودم لمسشان نکرده بودم 107 00:07:31,426 --> 00:07:33,463 از آن چیزی که به خاطر دارم نرمتر هستند 108 00:07:38,153 --> 00:07:41,018 تو هرگز به یک مرد سیه‌خون دست نزده بودی، درست است؟ 109 00:07:44,694 --> 00:07:46,620 نمی‌توانند خیلی با انسانهای مذکر فرق داشته باشند 110 00:07:46,955 --> 00:07:50,135 خوب، می‌بینی که ارتباطی بین سیه‌خونها وجود دارد 111 00:07:50,689 --> 00:07:52,760 که هرگز با یک انسان به دست نمی‌آوری 112 00:08:08,805 --> 00:08:10,244 خوب؟ 113 00:09:01,396 --> 00:09:03,373 یک نفر با گوشهای شیطانی وجود دارد 114 00:09:35,799 --> 00:09:38,427 ده در مقابل دو - همیشه یک چالش خوب را دوست داشته‌ام - 115 00:10:31,680 --> 00:10:33,272 اگر به جای تو بودم فرار می‌کردم 116 00:10:35,153 --> 00:10:36,426 جالب بود 117 00:10:36,653 --> 00:10:38,061 چی؟ 118 00:10:38,261 --> 00:10:40,694 مبارزه دوشادوش همراه با یک سیه‌خون دیگر 119 00:10:41,312 --> 00:10:43,053 بیخیال، قبول کن جالب بود 120 00:10:43,907 --> 00:10:45,842 بله، به گمانم به نوعی خوب بود 121 00:10:56,983 --> 00:10:58,700 یکی از بستگانم به من خبر داد 122 00:10:58,788 --> 00:11:02,241 که ارتش مایلوس دو روز پیش شهر را ترک کرد 123 00:11:02,649 --> 00:11:04,686 یکی از بستگانت؟ - بله - 124 00:11:04,774 --> 00:11:07,527 آیا فکر می‌کنی علیه زمینهای ما ... شما حرکتی کند؟ 125 00:11:07,617 --> 00:11:09,490 مدت زمان طولانیست که توبین از خانه‌اش رفته 126 00:11:09,608 --> 00:11:11,965 چه جیزی مانع مایلوس می‌شود که بیش از چیزی که به او قول داده شده را تصرف نکند؟ 127 00:11:12,053 --> 00:11:13,793 او هرگز نمی‌تواند به دیوارهای شهر من نفوذ کند 128 00:11:13,881 --> 00:11:15,341 هر کدام از مردان من به اندازه سه نفر از افراد او می‌ارزند 129 00:11:15,428 --> 00:11:17,139 چی، بدون کسی که رهبریشان کند؟ 130 00:11:17,266 --> 00:11:19,196 اگر منظورت این است، من اینجا را ترک نمی‌کنم 131 00:11:19,283 --> 00:11:21,453 اگر حکام کمال‌گرا به پاسگاه حمله کنند چه؟ 132 00:11:26,991 --> 00:11:31,062 فکر می‌کنم دلیلی ندارد لرد توبین اینجا را ترک کند 133 00:11:31,213 --> 00:11:32,570 سپاسگزارم 134 00:11:32,903 --> 00:11:36,765 با تمام این حرفها، او مشاور قابل اعتمادش را دارد 135 00:11:36,975 --> 00:11:39,701 گرامیترین خواهر من گرتی می‌تواند خانه را هدایت کند 136 00:11:39,789 --> 00:11:41,224 و پیگیر کارهایش باشد 137 00:11:41,312 --> 00:11:42,898 من به همراهی لرد تعلق دارم 138 00:11:42,986 --> 00:11:45,275 تو به جایی تعلق داری که ارباب تو نیاز داشته باشد 139 00:11:45,363 --> 00:11:46,516 و در حال حاضر به تو در خانه 140 00:11:46,603 --> 00:11:49,383 برای حفاظت از اراضیش نیاز دارد 141 00:11:50,942 --> 00:11:52,828 اینطور نیست ارباب؟ 142 00:11:53,052 --> 00:11:55,375 خوب، در صورتی که گرتی فکر کند که می‌تواند اداره‌اش کند 143 00:11:55,906 --> 00:11:58,156 اوه، فکر می‌کنم با شکوه اداره‌اش خواهد کرد 144 00:12:00,213 --> 00:12:01,843 خوب، پس حله 145 00:12:05,961 --> 00:12:07,767 عموزاده‌ات به دنبال چیست؟ 146 00:12:22,266 --> 00:12:23,718 تعویض نگهبان 147 00:12:33,313 --> 00:12:34,968 دوباره سلام، دوست من 148 00:12:44,063 --> 00:12:45,234 نه 149 00:12:49,873 --> 00:12:51,473 نه! نه 150 00:12:57,343 --> 00:12:59,256 نه! تو فکر میکنی من احمقم؟ 151 00:13:01,343 --> 00:13:04,863 گرت! گرت 152 00:13:07,073 --> 00:13:09,856 نه! گرت! گرت 153 00:13:09,943 --> 00:13:12,026 جانزو، چه اتفاقی داره میفته؟ 154 00:13:12,215 --> 00:13:15,904 مانت! مانت! مانت 155 00:13:17,788 --> 00:13:20,269 حرامزاده‌ی ترسوی فسقلی او سعی کرد مرا بکشد 156 00:13:20,357 --> 00:13:21,912 سعی کرد؟ 157 00:13:23,390 --> 00:13:27,875 و تو، نمی‌توانی کل شب را خفه خون بگیری 158 00:13:27,963 --> 00:13:32,529 و بعد وقتی تلاش می‌کند مرا بکشد مثل یک موش کوچک ساکت باشی 159 00:13:32,654 --> 00:13:35,769 به هر دلیل موجهی نمی‌خواستم تو را بکشد 160 00:13:35,857 --> 00:13:37,459 فقط می‌خواستم بگذارد بیرون بروم 161 00:13:37,547 --> 00:13:42,170 خفه‌شو، دیوانه‌ی خنجر از پشت زن فسقلی 162 00:13:42,435 --> 00:13:45,451 تو باید به خاطر این کار طاعون بگیری 163 00:13:51,580 --> 00:13:55,498 تمام چیزی که لازم است یک سیخ کوچک است 164 00:13:55,802 --> 00:13:58,623 یادت رفته که من کالیپسوم استفاده نمی‌کنم؟ 165 00:13:59,547 --> 00:14:01,051 درسته؟ و من تو را می‌شناسم جانزو 166 00:14:01,109 --> 00:14:02,418 تو هیچوقت واقعاً به من آسیب نمی‌زنی 167 00:14:02,506 --> 00:14:03,816 واقعاً نه - نه؟ - 168 00:14:03,974 --> 00:14:05,553 نه 169 00:14:05,823 --> 00:14:06,967 نه، تو احتمالاً راست می‌گویی 170 00:14:07,055 --> 00:14:08,086 مانت، با مشت بزن توی صورتش 171 00:14:08,173 --> 00:14:10,013 هان؟ - چی؟ - 172 00:14:11,366 --> 00:14:13,222 اوه، هی، هی، مانت 173 00:14:15,020 --> 00:14:17,394 اوه، مانت 174 00:14:19,461 --> 00:14:21,045 با این یکی می‌خواهی چکار کنی؟ 175 00:14:21,133 --> 00:14:22,425 هنوز زنده است 176 00:14:22,513 --> 00:14:24,449 شاید او را برای بازجویی نزد گوئن ببریم 177 00:14:24,558 --> 00:14:26,481 من جایی دارم که می‌توانیم آنجا قرارش دهیم 178 00:14:26,576 --> 00:14:28,675 مامان سوالاتی از او خواهد پرسید 179 00:14:29,005 --> 00:14:32,348 متشکرم، مانت 180 00:14:32,567 --> 00:14:34,293 این یارو سعی کرد جانزو را بکشد 181 00:14:34,381 --> 00:14:36,339 به عقیده من، به بازجویی احتیاج دارد 182 00:14:36,453 --> 00:14:38,668 از گرت محافظت می‌کرد؟ - در واقع می‌کرد - 183 00:14:42,287 --> 00:14:44,589 برای چه کسی کار می‌کنی؟ سه‌گانه؟ 184 00:14:53,674 --> 00:14:55,261 درود بر سه‌گانه 185 00:14:55,863 --> 00:14:57,285 معلوم شد. بسیار خوب 186 00:14:57,373 --> 00:15:00,558 چند نفر دیگر از شما در اطرافمان هست؟ 187 00:15:03,242 --> 00:15:04,355 به طاعون مبتلایش کن 188 00:15:04,443 --> 00:15:06,446 نه، نه، نه صبر کنید، صبر کنید، صبر کنید 189 00:15:06,534 --> 00:15:10,175 دیگه نه. من هفته گذشته به نگهبانان ملکه دروغین ملحق شدم 190 00:15:10,323 --> 00:15:12,199 او ملکه دروغین نیست 191 00:15:12,287 --> 00:15:17,100 ادامه بده، برو بیرون - نه، نه، نه، نه - 192 00:15:18,493 --> 00:15:20,276 و آآ آقای بروگان 193 00:15:20,363 --> 00:15:22,965 ...بعد از این که رفقا تفریحشون باهاش تمام شد 194 00:15:23,053 --> 00:15:25,075 می‌توانی او را به بند بکشی ... تا وقتی که برگردد؟ 195 00:15:25,163 --> 00:15:27,465 مانت، تو با من هستی - بله هستم - 196 00:15:27,886 --> 00:15:29,294 نه، نه، نه، مانت 197 00:15:29,382 --> 00:15:31,769 مانت، مانت یعنی دنبالم بیا 198 00:15:31,863 --> 00:15:33,652 دنبالم بیا 199 00:15:33,740 --> 00:15:35,077 دنبالم بیا - حالا؟ - 200 00:15:35,212 --> 00:15:37,854 بله، از این طرف، یالا 201 00:15:43,099 --> 00:15:46,347 باشه، مانت؟ - بله؟ - 202 00:15:46,435 --> 00:15:50,754 با تصمیم من وقتش رسیده دامنه‌های مسئولیت تو گسترش پیدا کند 203 00:15:50,842 --> 00:15:53,855 بله به نظرم درست است، بله 204 00:15:53,949 --> 00:15:55,282 یعنی چی؟ 205 00:15:55,533 --> 00:15:57,972 لرد توبین حالا متحد پادشاهی است 206 00:15:58,060 --> 00:16:00,535 که یعنی ایگیسفورد بخشی از زمینهای ملکه است 207 00:16:00,623 --> 00:16:02,605 اوه، وقتی یک پسربچه بودم آنجا رفتم 208 00:16:02,693 --> 00:16:04,574 تا خاله گرتروشا را ببینم 209 00:16:04,699 --> 00:16:07,738 و تو فردا با او به آنجا بازخواهی گشت 210 00:16:07,903 --> 00:16:10,988 آه، برای چه کاری؟ 211 00:16:11,303 --> 00:16:14,168 برای گسترش مسئولیتهایت 212 00:16:18,194 --> 00:16:22,167 از تو می‌خواهم که مالیاتها را جمع‌آوری کنی 213 00:16:22,449 --> 00:16:27,169 و از تو می‌خواهی که برای من از خاله گرتی‌ات جاسوسی کنی 214 00:16:29,587 --> 00:16:31,634 برای چی؟ - من به او اعتماد ندارم - 215 00:16:31,738 --> 00:16:33,050 تا جایی که بتوانم دور ییندازمش 216 00:16:33,138 --> 00:16:35,972 اوه، بله خیلی دور نخواهد بود، مامان 217 00:16:38,049 --> 00:16:42,511 خیلی خوب، فقط اگر خواست به اینجا برگردد 218 00:16:42,599 --> 00:16:45,512 برایم پرنده بفرست 219 00:16:45,600 --> 00:16:48,746 ...و هر کاری را که می‌کند به من خبر بده 220 00:16:48,902 --> 00:16:50,550 هر کاری که لازم است در آن مورد بدانم 221 00:16:50,638 --> 00:16:54,597 باشه، انجام خواهم داد. باعث سرشکستگیت نخواهم شد، مامان 222 00:16:54,754 --> 00:16:56,326 یجورایی شک دارم 223 00:16:56,483 --> 00:16:58,519 بله، بله 224 00:17:06,729 --> 00:17:08,962 فکر نمی‌کنی برای آخرین بار مرا دیده باشی، الینور 225 00:17:09,050 --> 00:17:12,118 اوه، بیخیال، گرتی. چرا اینقدر عبوسی؟ 226 00:17:12,206 --> 00:17:14,605 نه خیلی وقت پیش، تو فقط یک خدمتکار محض بودی 227 00:17:14,693 --> 00:17:17,790 الان بارونس (بانوی اشرافی) اول قلمرو جدید هستی 228 00:17:17,878 --> 00:17:19,823 میتوانی بعداً از من تشکر کنی 229 00:17:21,986 --> 00:17:24,698 خدانگهدار مامان - اوه، خدانگهدار، عزیزم - 230 00:17:24,786 --> 00:17:26,677 به سلامت 231 00:17:34,919 --> 00:17:37,612 ارتش توبین دارد از پاسگاه می‌رود 232 00:17:37,700 --> 00:17:39,295 دقیقاً همانطور که امید داشتم 233 00:17:39,383 --> 00:17:41,558 این کار اشغال پاسگاه و دستگیری 234 00:17:41,646 --> 00:17:43,786 به اصطلاح ملکه را ساده‌تر خواهد کرد 235 00:18:06,624 --> 00:18:08,544 زندانی چطور است؟ 236 00:18:08,982 --> 00:18:10,982 خوب، خوشبختانه برای پاسگاه، من هنوز زنده‌ام 237 00:18:11,079 --> 00:18:13,009 بدون تشکر از به اصطلاح نگهبانهایت 238 00:18:16,203 --> 00:18:18,116 من در مورد گرت صحبت می‌کردم - اوه - 239 00:18:18,242 --> 00:18:19,810 تغییری رخ نداده. هنوز هم احمق است 240 00:18:32,922 --> 00:18:35,240 در پاسگاه چند خائن وجود دارد؟ 241 00:18:35,770 --> 00:18:37,662 من در مورد آن یکی نمی‌دانستم 242 00:18:42,462 --> 00:18:44,095 خیلی متاسفم گوئن 243 00:18:44,356 --> 00:18:46,677 اخیراً خودم نبوده‌ام 244 00:18:46,962 --> 00:18:48,185 واقعاً؟ 245 00:18:49,762 --> 00:18:51,732 در مورد شک به تو اشتباه می‌کردم 246 00:18:52,530 --> 00:18:57,453 ...چیزهایی که گفتم، من فقط من واقعاً نمی‌فهمم 247 00:18:57,654 --> 00:18:59,792 چه اتفاقی دارد می‌افتد اخیراً خیلی گیج بوده‌ام 248 00:18:59,880 --> 00:19:02,888 عیبی ندارد عیبی ندارد 249 00:19:02,976 --> 00:19:05,883 هر بلایی که سرت آمده، جانزو درستش خواهد کرد 250 00:19:05,971 --> 00:19:07,161 ها 251 00:19:08,834 --> 00:19:12,107 من تو را دروغین و یک دروغگو نامیدم 252 00:19:14,071 --> 00:19:15,646 اشتباه از من بود 253 00:19:16,764 --> 00:19:19,394 من تو را میشناسم، گوئن. تو شخص خوبی هستی 254 00:19:21,812 --> 00:19:24,075 تو کسی هستی که همیشه عاشقش بودم 255 00:19:26,262 --> 00:19:28,802 من هم عاشقت هستم، گرت 256 00:19:29,419 --> 00:19:30,725 نگران نباش 257 00:19:30,982 --> 00:19:32,755 ...جانزو تو را به 258 00:19:32,842 --> 00:19:34,405 نگهبانها 259 00:19:45,637 --> 00:19:47,378 حالتان خوب است؟ 260 00:19:49,665 --> 00:19:51,154 یا درستش کن 261 00:19:51,242 --> 00:19:52,565 یا بکشش 262 00:19:53,408 --> 00:19:55,252 نمی‌توانم او را به این شکل تحمل کنم 263 00:20:28,612 --> 00:20:32,216 مایلوس، توانستی تصمیم بگیری که به ما ملحق شوی؟ 264 00:20:32,639 --> 00:20:35,669 او در حال انجام کاری است نگاه کنید افرادش چگونه پخش شده‌اند 265 00:20:48,935 --> 00:20:52,145 عالیجناب بارون مایلوس ایگیسفورد 266 00:20:52,232 --> 00:20:54,335 به ملکه دروغین سلام عرض می‌کند 267 00:20:54,422 --> 00:20:55,802 ملکه دروغین؟ 268 00:20:56,705 --> 00:20:58,310 لطفاً او را تصحیح کنید 269 00:21:02,062 --> 00:21:03,591 می‌خواهی دوباره امتحان کنی؟ 270 00:21:03,679 --> 00:21:06,474 عالیجناب دو درخواست دارد 271 00:21:06,699 --> 00:21:10,255 رزموند را تحویل دهید و دیگران در امان خواهند بود 272 00:21:10,654 --> 00:21:14,372 تا زمانی که متعهد به وفاداری به ارباب من مایلوس باشند 273 00:21:14,555 --> 00:21:16,747 کمی نزدیکتر این بار 274 00:21:18,883 --> 00:21:21,849 به مایلوس بگو که اگر در هر جایی به دیوارهای من نزدیک شود 275 00:21:21,975 --> 00:21:25,168 یک تیر در هر کدام از چشمهای کوته‌بینش خواهم کاشت 276 00:21:25,311 --> 00:21:27,225 و اگر برنگردد و اینجا را ترک نکند 277 00:21:27,342 --> 00:21:30,919 بدنش را زنده زنده در دروازه‌ام به میخ خواهم کشید 278 00:21:39,174 --> 00:21:41,714 حالا چی؟ - چند دقیقه به او وقت می‌دهم تا آرام شود - 279 00:21:41,802 --> 00:21:44,323 و بعد ما مذاکره صلح می‌کنیم - چی؟ - 280 00:21:44,411 --> 00:21:46,345 بین مردم ما این مرسوم است 281 00:21:46,432 --> 00:21:49,794 شما به هم توهین می‌کنید، نمایش نیرو راه می‌اندازید و بعد گفتگو می‌کنید 282 00:21:49,882 --> 00:21:52,555 بله، من میدانم مذاکره صلح یعنی چه، اما «ما» یعنی چه کسی؟ 283 00:21:52,819 --> 00:21:54,357 خوب، به یقین تو و من 284 00:21:55,191 --> 00:21:57,839 مذاکره صلح؟ - مذاکره صلح. اسبم را آماده کنید - 285 00:21:57,927 --> 00:22:01,034 نه، نه، شما نمی‌توانید آنجا بروید امن نیست 286 00:22:01,122 --> 00:22:04,597 و اساساً مذاکره صلح بین دو نفر هم‌رده انجام می‌شود 287 00:22:04,685 --> 00:22:08,232 پس تو می‌خواهی تنها بروی؟ - اسبم را زین خواهم کرد - 288 00:22:12,623 --> 00:22:15,606 به او اعتماد داری؟ - می‌فهمم که اعتماد نداری - 289 00:22:15,841 --> 00:22:17,214 بعد از کاری که با او کردی 290 00:22:17,302 --> 00:22:19,865 بیشتر از یک خار چشم نیست (یک کک در مقعد سگ) 291 00:22:21,857 --> 00:22:23,779 همراهش برو - من؟ - 292 00:22:24,271 --> 00:22:26,474 خوب، رفتن من نمی‌تواند به خوبی پیش برود، می‌تواند؟ 293 00:22:29,256 --> 00:22:31,107 کارهایی است که برای تو می‌کنم 294 00:22:42,937 --> 00:22:45,083 فکر می‌کردم ملکه دروغین تازه به دوران رسیده خودت را رها کرده‌ای 295 00:22:45,171 --> 00:22:47,464 و فرار کرده‌ای تا از اموالت محافظت کنی 296 00:22:47,552 --> 00:22:49,771 من فقط به تو این یک فرصت را خواهم داد 297 00:22:50,091 --> 00:22:51,964 ارتشت را برگردان و برو 298 00:22:52,052 --> 00:22:53,245 وگرنه چی؟ 299 00:22:53,332 --> 00:22:55,255 نگهبانان ملکه مجبور به حمله خواهند شد 300 00:22:56,099 --> 00:22:57,740 چی، هر سه‌تایشان؟ 301 00:22:58,471 --> 00:23:00,700 با واحدی که از دست داده‌ای، تو هیچ چیزی نداری 302 00:23:00,788 --> 00:23:04,068 ملکه رزموند می‌تواند هزاران سرباز را به بیرون از آن دروازه‌ها لشکرکشی کند 303 00:23:04,156 --> 00:23:06,558 و آنها پوست توی بز را خواهند کرد 304 00:23:06,646 --> 00:23:08,435 درست مثل کارد داغ روی کره 305 00:23:08,523 --> 00:23:10,866 من 3000 جنگاور دارم 306 00:23:11,263 --> 00:23:14,599 ارتش پسربچه‌های آموزش ندیده تو هیچ شانسی ندارند 307 00:23:14,990 --> 00:23:16,443 ما مذاکره خواهیم کرد 308 00:23:17,564 --> 00:23:19,193 فکر می‌کردم این کاری بود که در حال انجامش بودیم 309 00:23:19,292 --> 00:23:22,271 خصوصی - فقط تو، عموزاده؟ - 310 00:23:22,574 --> 00:23:24,048 فکر می‌کردم منظورت من با تو بود 311 00:23:24,136 --> 00:23:26,943 من یا با توبین صحبت می‌کنم یا با هیچکس 312 00:23:27,193 --> 00:23:29,419 تو به من اعتماد خواهی کرد، الینور 313 00:23:29,732 --> 00:23:31,142 بله، صحیح 314 00:23:40,935 --> 00:23:43,208 و این هم آنها که تنها می‌روند 315 00:23:44,552 --> 00:23:46,515 فرد جدیدت به ما خیانت نخواهد کرد، درست است؟ 316 00:23:46,602 --> 00:23:49,662 جانزو، برگرد سر کارت 317 00:23:55,216 --> 00:23:57,404 چرا این کار را می‌کنی، مایلوس؟ 318 00:23:57,686 --> 00:23:59,769 من هر چیزی را که تا حالا خواسته بودی به تو دادم 319 00:23:59,942 --> 00:24:02,195 تو دادی و این چشمان مرا باز کرد 320 00:24:02,282 --> 00:24:04,036 که من می‌توانستم بسیار بیشتر داشته باشم 321 00:24:04,281 --> 00:24:06,995 تو نمی‌توانی این پاسگاه را تسخیر کنی، افراد کافی نداری 322 00:24:07,083 --> 00:24:08,466 درست است 323 00:24:08,672 --> 00:24:10,927 و همچنین ملکه رزموند خوب هم نمی‌تواند مرا دور کند 324 00:24:11,015 --> 00:24:12,943 چون او هم افراد کافی را ندارد 325 00:24:13,271 --> 00:24:15,312 بنابراین ما ایستادگی خودمان را داریم 326 00:24:16,413 --> 00:24:18,044 تو نقشه می‌کشی که به ما گرسنگی بدهی 327 00:24:22,091 --> 00:24:23,594 اوه 328 00:24:24,544 --> 00:24:25,911 اوه. اوه 329 00:24:25,999 --> 00:24:28,279 این زین دارد مرا می‌کشد 330 00:24:28,482 --> 00:24:29,779 آی 331 00:24:30,032 --> 00:24:32,732 می‌خواهی به یک پیرزن کمک کنی تا از این چهارپا خلاص شود؟ 332 00:24:35,812 --> 00:24:37,685 متشکرم، اوه، خدایا 333 00:24:38,990 --> 00:24:40,405 متشکرم 334 00:24:40,608 --> 00:24:43,599 می‌بینی؟ همه ما می‌توانیم متمدن باشیم 335 00:24:44,475 --> 00:24:45,788 وای 336 00:24:46,154 --> 00:24:47,715 خوشحالم که می‌بینمت، دِوِن 337 00:24:47,802 --> 00:24:50,115 من هم خوشحالم 338 00:24:50,591 --> 00:24:55,396 ...پس هنوز داری داری فروشندگی می‌کنی؟ 339 00:24:55,622 --> 00:24:58,395 آها - خدا باید به ما لبخند زده باشد - 340 00:24:58,482 --> 00:25:02,630 تو و من امروز اینجا استاده‌ایم تا بختمان را بسازیم 341 00:25:02,829 --> 00:25:05,380 کالیپسوم را چگونه به دستم خواهی رساند؟ 342 00:25:08,301 --> 00:25:11,344 من مردی را بعد از پاس دوم نگهبانی خواهم فرستاد 343 00:25:11,845 --> 00:25:13,716 فقط مطمئن شو که کسی او را نکشد 344 00:25:13,804 --> 00:25:16,872 خوب، خودم آن اطراف خواهم بود 345 00:25:21,501 --> 00:25:23,274 آن زن تو را در محراب رها کرد 346 00:25:23,495 --> 00:25:25,419 ارزش جانبازی تو را ندارد 347 00:25:26,802 --> 00:25:28,172 چه پیشنهادی داری؟ 348 00:25:30,506 --> 00:25:34,129 تو به ایگیسفورد بازمی‌گردی و در تخت پدرت می‌نشینی 349 00:25:34,254 --> 00:25:37,694 یک لرد با اختیارات خودش اما تحت حکومت من 350 00:25:39,112 --> 00:25:40,568 قیمت تو؟ 351 00:25:42,042 --> 00:25:43,435 به اصطلاح ملکه را برایم بیاور 352 00:25:43,614 --> 00:25:45,575 تا بتوانم او را به حکام کمال‌گرا تحویل دهم 353 00:25:45,663 --> 00:25:47,794 تو جانهای زیاد و پاسگاه مرا نجات خواهی داد 354 00:25:47,882 --> 00:25:50,708 و پاسگاه سوزانده و تخریب نخواهد شد 355 00:25:54,532 --> 00:25:58,786 معامله برقرار است، عموزاده؟ 356 00:26:15,499 --> 00:26:16,499 و؟ 357 00:26:19,960 --> 00:26:22,138 او دارد نقشه می‌کشد که به ما گرسنگی بدهد 358 00:26:23,110 --> 00:26:26,304 الینور، ایده‌ای نداری؟ - فکرهایی دارم - 359 00:26:27,202 --> 00:26:29,327 فقط کمی وقت بدهید تا راست و ریسش کنم 360 00:26:31,926 --> 00:26:34,239 ارتش تو می‌تواند به موقع به ما برسد؟ - شاید - 361 00:26:34,451 --> 00:26:37,257 اگر الان یک سوار ایگیسفورد را ترک کند تا آنها را برگرداند 362 00:26:37,944 --> 00:26:40,171 پس ما باید تمام پرنده‌هایمان را بفرستیم 363 00:26:40,278 --> 00:26:41,908 تا فرمان را به ایگیسفورد برساند 364 00:27:18,813 --> 00:27:20,957 فکر نمی‌کنم هیچکدام از آنها رد شوند 365 00:27:22,890 --> 00:27:24,238 خیلی شبیه پاسگاه 366 00:27:24,326 --> 00:27:26,459 این مکان یک زمانی یک دژ مستحکم برای مردم ما بود 367 00:27:26,750 --> 00:27:29,394 این تاریخ طوری که تو می‌گویی برای من بی‌معنیست 368 00:27:30,775 --> 00:27:34,199 .روستایمان را به یاد دارم .مردم ما صلح‌طلب بودند 369 00:27:35,250 --> 00:27:37,332 ما استحکاماتی نساختیم 370 00:27:38,050 --> 00:27:39,449 و حتی برای شکار هم نمی‌کشتیم 371 00:27:39,537 --> 00:27:41,753 مردم در روستای شما از راه ما امتناع کردند 372 00:27:41,990 --> 00:27:43,963 آنها فکر می‌کردند می‌توانند انفعال را انتخاب کنند 373 00:27:44,213 --> 00:27:47,355 آنها ظرفیت نفرت در انسانها را دست کم گرفتند 374 00:27:49,849 --> 00:27:51,852 خدایا، دلم برای این دنیا تنگ شده 375 00:27:51,993 --> 00:27:54,425 فقط تصور کن مردم ما اینجا بودند، تلون 376 00:27:54,712 --> 00:27:57,175 به تاریخمان نگاه کن منظورم این است که به چیزهایی که ساخته‌ایم نگاه کن 377 00:27:57,507 --> 00:27:59,500 ما به اینجا تعلق داریم 378 00:27:59,876 --> 00:28:01,544 ما حتی مجبور نخواهیم بود در کنار انسانها زندگی کنیم 379 00:28:01,631 --> 00:28:04,624 ما می‌توانیم فقط جای دوردستی را مثل این پیدا کنیم و یک شروع تازه داشته باشیم 380 00:28:05,780 --> 00:28:07,550 برای همه ما جا هست 381 00:28:09,756 --> 00:28:12,449 می‌دانی، نزدیکترین انسانها به این مکان روزها دورند 382 00:28:15,359 --> 00:28:17,324 ما می‌توانیم ویکا را بازگردانیم 383 00:28:18,183 --> 00:28:19,363 نه 384 00:28:21,246 --> 00:28:22,536 ارزش امتحان کردن را داشت 385 00:28:34,032 --> 00:28:36,145 خیلی خوب، میخواهم به آنجا بروی 386 00:28:36,316 --> 00:28:38,777 و آن دیوار را ارزیابی کنی 387 00:28:39,123 --> 00:28:41,871 ارزیابی کنم؟ اما مامان، من از ارتفاع میترسم 388 00:28:41,959 --> 00:28:44,290 خوب، راه دیگری برای خروج از اینجا داری؟ 389 00:28:44,378 --> 00:28:46,191 بله، معدنها 390 00:28:46,279 --> 00:28:48,126 آنها تا آنجا کشیده شده‌اند 391 00:28:48,214 --> 00:28:49,668 احتمالاً درست تا آن خیمه‌ها 392 00:28:49,901 --> 00:28:51,665 و بعد چی؟ ... میخواهی 393 00:28:51,753 --> 00:28:55,347 میخواهی راهت را از آنجا بکَنی؟ 394 00:28:55,602 --> 00:28:57,394 اما مامان - اما بی اما - 395 00:28:57,525 --> 00:29:00,712 برو و آن هلوهای بامزه‌ات را به پایین آن دیوار برسان 396 00:29:00,800 --> 00:29:02,730 برو بالای دیوار، حالا 397 00:29:03,272 --> 00:29:04,832 بله، مامان - بای بای - 398 00:29:05,394 --> 00:29:07,011 خدایا به من قوت بده 399 00:29:29,834 --> 00:29:31,377 !چخه! چخه 400 00:29:34,331 --> 00:29:35,660 حالا چی؟ 401 00:29:39,746 --> 00:29:41,293 آه 402 00:29:45,667 --> 00:29:48,009 از طرف بانو - دو تا فرستاده؟ - 403 00:29:48,167 --> 00:29:50,910 بله، شما یک ارتش کامل برای تغذیه دارید 404 00:29:55,505 --> 00:29:57,964 مطمئن شو که از طرف من از بانو تشکر کنی 405 00:31:25,713 --> 00:31:26,866 هی 406 00:31:30,002 --> 00:31:32,025 اگر پسر عضلانی احمق نبود 407 00:31:32,112 --> 00:31:33,872 اگر به عهده تو بود او از اینجا خارج می‌شد 408 00:31:33,994 --> 00:31:35,665 اوه، خواهش میکنم 409 00:31:35,832 --> 00:31:37,825 آن خوک تنبل نمی‌تواند مرا متوقف کند 410 00:31:37,912 --> 00:31:39,542 و تو به چه کسی می‌گویی احمق؟ 411 00:31:39,630 --> 00:31:41,574 و تو به چه کسی می‌گویی خوک تنبل؟ 412 00:31:43,581 --> 00:31:46,995 حقه‌ی هوشمندانه‌ی زیباییست، مگر نه؟ فقط یک مشکل هست 413 00:31:47,082 --> 00:31:50,909 پیراهن نخی با میله فولادی سنخیتی ندارد 414 00:31:53,706 --> 00:31:55,964 من از اینجا خارج خواهم شد، جانزو 415 00:31:56,097 --> 00:31:58,960 و وقتی خارج شوم، تو تقاص این شکنجه را خواهی داد 416 00:32:00,452 --> 00:32:01,816 شکنجه؟ 417 00:32:02,433 --> 00:32:04,042 دارم سعی میکنم که جانت را نجات دهم، گرت 418 00:32:05,193 --> 00:32:07,995 ...تو همین طور بمانی، گوئن گوئن سرت را خواهد برید 419 00:32:08,652 --> 00:32:11,105 نه اگر اول من سر او را ببرم 420 00:32:19,605 --> 00:32:20,605 چی؟ 421 00:32:30,759 --> 00:32:32,722 شاید با این وجود خیلی احمق نباشی 422 00:32:33,043 --> 00:32:35,433 آیا این کمربندی است که میخواستی به آن برسی؟ 423 00:32:39,081 --> 00:32:40,164 یا این یکی بود که مایوسانه میخواستی 424 00:32:40,252 --> 00:32:42,831 تلاش کنی به آن برسی، هان؟ 425 00:32:43,276 --> 00:32:44,956 آن را به من بده بیاورش اینجا 426 00:32:45,044 --> 00:32:46,707 این مال من است این داروی من است 427 00:32:46,795 --> 00:32:48,968 آیا هر روز این را مصرف کرده‌ای، گرت؟ 428 00:32:49,200 --> 00:32:51,563 به آن نیاز دارم، جانزو فقط بده به من 429 00:32:51,651 --> 00:32:53,324 شگفت‌انگیز است، نه؟ 430 00:32:59,458 --> 00:33:01,041 من این مزه را می‌شناسم 431 00:33:01,301 --> 00:33:03,261 چرا این را مصرف می‌کنی؟ 432 00:33:03,722 --> 00:33:05,488 وقتی در کمین درِد افتادم 433 00:33:05,678 --> 00:33:08,980 مجروح شدم، تقریباً مردم 434 00:33:09,351 --> 00:33:11,956 و در پایتخت این را به من دادند تا درمانم کند 435 00:33:12,044 --> 00:33:14,402 حالا بدون آن نمیتوانم زنده بمانم 436 00:33:14,490 --> 00:33:16,488 پس لطفاً، فقط آن را به من بده، جانزو 437 00:33:16,576 --> 00:33:17,902 ریشه نیاسا - چی؟ - 438 00:33:17,990 --> 00:33:20,394 این ریشه نیاسا است 439 00:33:21,414 --> 00:33:23,087 وقتی داشتند تو را درمان می‌کردند 440 00:33:23,175 --> 00:33:25,058 آیا مقدار زیادی از آن را به تو دادند؟ 441 00:33:25,146 --> 00:33:27,129 یک دهان پر؟ آیا باعث شد بخوابی؟ 442 00:33:27,253 --> 00:33:28,777 درد را از بین برد 443 00:33:30,637 --> 00:33:31,722 همین است 444 00:33:31,810 --> 00:33:35,128 ریشه نیاسا برای تسکین درد و همینطور 445 00:33:35,232 --> 00:33:36,222 کمک به خواب استفاده می‌شود 446 00:33:36,310 --> 00:33:37,769 در غلظتهای بالا 447 00:33:37,899 --> 00:33:39,277 بیماران، سازگار 448 00:33:39,365 --> 00:33:41,425 و مستعد برای تلقین می‌شوند 449 00:33:41,513 --> 00:33:43,716 تاثیرش هفته‌ها طول می‌کشد 450 00:33:43,804 --> 00:33:46,066 نه! نه! من به آن نیاز دارم 451 00:33:46,173 --> 00:33:48,175 در واقع این آخرین چیزی است که در حال حاضر به آن نیاز داری 452 00:33:48,297 --> 00:33:52,060 سانا گفت که باید آن را مصرف کنم وگرنه دوباره بیمار خواهم شد 453 00:33:52,403 --> 00:33:54,626 حتی ممکن است بمیرم - زیباست - 454 00:33:54,714 --> 00:33:55,997 نمیدانم این سانا کیست 455 00:33:56,085 --> 00:33:57,544 اما فرض می‌کنم همان شخصی است که 456 00:33:57,632 --> 00:33:59,677 تمام این لاطائلات را در مورد گوئن به تو گفت 457 00:33:59,765 --> 00:34:02,341 یک مدرک وجود داشت، جانزو یک مدرک انکارناپذیر 458 00:34:02,429 --> 00:34:05,544 این ریشه، پسرک عزیز من، همان چیزی است که ذهن تو را قابل انعطاف کرده 459 00:34:05,632 --> 00:34:07,966 و به آنها اجازه داده تمام آن دروغها را به خورد تو بدهند 460 00:34:08,054 --> 00:34:10,138 این دارو است - اوه، دارو است، بسیار خوب - 461 00:34:10,226 --> 00:34:12,429 نوعی دارو که حکام کمال‌گرا به تو می‌دهند تا 462 00:34:12,517 --> 00:34:13,888 تو را برعلیه دوستانت کنند 463 00:34:13,976 --> 00:34:15,404 و همچنین تو را وادار کنند تا بیایی اینجا 464 00:34:15,492 --> 00:34:17,966 و کارهای کثیفشان را انجام دهی - این حقیقت ندارد - 465 00:34:19,565 --> 00:34:21,450 این را بگیر - نه - 466 00:34:22,137 --> 00:34:24,777 همین که وارد بدنت شود ریشه نیاسا 467 00:34:24,865 --> 00:34:26,529 از سیستم بدنت خارج خواهد شد 468 00:34:26,680 --> 00:34:28,613 شاید شروع کنی بازتر فکر کنی 469 00:34:28,746 --> 00:34:31,052 شاید شروع کنی بفهمی که دوستان واقعیت چه کسانی هستند 470 00:34:40,021 --> 00:34:41,361 بله 471 00:34:43,320 --> 00:34:45,029 و در ضمن، تو را می‌بخشم 472 00:34:45,332 --> 00:34:48,286 نمی‌توان کسی را که چیزخورش کرده‌اند مسئول دانست 473 00:34:50,992 --> 00:34:51,992 بنوش 474 00:35:20,847 --> 00:35:22,888 اینها انسانهایی بودند که از من نگهداری کردند 475 00:35:27,397 --> 00:35:29,157 خانواده ناتنی من 476 00:35:33,654 --> 00:35:35,407 تمام کاری که آنها کردند مهربانی را به من نشان داد 477 00:35:35,495 --> 00:35:37,568 و یک سیه‌خون با خونسردی آنها را کشت 478 00:35:37,708 --> 00:35:39,427 متاسفم، تلون 479 00:35:39,962 --> 00:35:41,607 وارلک همیشه یک هیولا بود 480 00:35:41,733 --> 00:35:43,919 حتی قبل از این که او و بقیه 481 00:35:44,824 --> 00:35:47,122 سیه‌مشتها را دور بفرستیم 482 00:35:56,649 --> 00:35:58,092 و اگر تو بودی 483 00:35:58,180 --> 00:36:00,303 آیا این انسانها را به قتل می‌رساندی؟ 484 00:36:00,459 --> 00:36:02,693 امیدوار بودم بهتر از اینها مرا بشناسی، تلون 485 00:36:02,959 --> 00:36:05,392 بسیاری از سیه‌خونها، سیه‌مشتها یا روشهای آنها را 486 00:36:05,480 --> 00:36:07,060 حمایت نمی‌کنند 487 00:36:09,130 --> 00:36:11,060 به نظر نمی‌رسد دقیقاً انسانها را دوست داشته باشی 488 00:36:11,186 --> 00:36:14,575 ندارم. از آنها به خاطر محروم کردنمان از این دنیا، متنفرم 489 00:36:14,663 --> 00:36:18,021 و از آنها به خاطر زندانی کردنمان در سیاره‌ای از خاکسترها متنفرم 490 00:36:18,706 --> 00:36:20,155 اما این بدان معنی نیست که می‌خواهم آنها را بکشم 491 00:36:20,242 --> 00:36:21,280 تو از آنها به خاطر چیزی متنفری که 492 00:36:21,367 --> 00:36:23,286 اجداد آنها قبل از به دنیا آمدنشان کرده‌اند 493 00:36:23,427 --> 00:36:25,708 و آنها از تو متنفرند چون از تو می‌ترسند 494 00:36:26,111 --> 00:36:28,685 بنابراین تو باید به هر دوطرف کمک کنی 495 00:36:29,300 --> 00:36:31,200 تو ما را نجات خواهی داد 496 00:36:33,450 --> 00:36:34,997 تو ناجی هستی 497 00:36:36,671 --> 00:36:39,950 بیا فقط گوهر را به دست بیاوریم و برویم - بسیار خوب - 498 00:36:40,536 --> 00:36:42,138 کدامیک وارلک است؟ 499 00:37:27,323 --> 00:37:28,828 گردنبند را به من بده 500 00:37:50,711 --> 00:37:52,757 چه کار می‌کند؟ 501 00:37:53,541 --> 00:37:55,331 هیچ فکری ندارم 502 00:38:02,693 --> 00:38:04,283 بیا 503 00:38:11,570 --> 00:38:14,249 احتمالاً یک روز خوب تا دوباره نوشیدنی بنوشیم 504 00:38:14,695 --> 00:38:16,614 در واقع، این فقط آب انگور است 505 00:38:16,702 --> 00:38:17,892 غیرمجاز 506 00:38:18,171 --> 00:38:20,031 تاجر گفت که خیلی خوب است 507 00:38:20,234 --> 00:38:21,890 دو فنجان، لطفاً 508 00:38:26,546 --> 00:38:28,788 پس مایلوس چه پیشنهادی به تو داد تا به من خیانت کنی؟ 509 00:38:29,872 --> 00:38:32,005 فکر میکنی من یجورایی به تو خیانت کرده‌ام؟ 510 00:38:32,187 --> 00:38:33,624 نه 511 00:38:34,311 --> 00:38:35,585 نه، فکر نمیکنم خیانت کرده باشی 512 00:38:35,673 --> 00:38:38,390 اما یقین دارم که او تلاشش را کرده تا تحریکت کند 513 00:38:38,478 --> 00:38:41,312 پس چه چیزی پیشنهاد کرد؟ 514 00:38:42,257 --> 00:38:44,012 او پیشنهاد کرد زمینهایم را بازگرداند 515 00:38:44,242 --> 00:38:46,577 و به عنوان والی تحت حکومت او باشم 516 00:38:46,742 --> 00:38:47,923 همم 517 00:38:48,265 --> 00:38:51,460 خوب، به نظر خوب می‌رسد 518 00:38:54,124 --> 00:38:57,702 ...و، آمم، چه چیزی چه چیزی جلوی تو را گرفت؟ 519 00:39:00,030 --> 00:39:02,398 خوب، شاید نقشه‌ام 520 00:39:03,327 --> 00:39:05,726 ...که تو را با این آب انگور 521 00:39:10,373 --> 00:39:12,162 ...به شدت ترش مسموم کنم 522 00:39:12,663 --> 00:39:15,303 بازرگانهای لعنتی 523 00:39:18,038 --> 00:39:20,781 علیرغم هر اتفاقی که افتاده، آمم 524 00:39:20,890 --> 00:39:24,890 حقیقت این است که خوبیِ اوضاع و احوال تو هنوز برای من مهم است 525 00:39:26,384 --> 00:39:29,437 با وجود حماقت من در روز ازدواجمان؟ 526 00:39:29,726 --> 00:39:32,614 روز ازدواج؟ باید از من عذرخواهی کنی 527 00:39:32,702 --> 00:39:34,906 من جراحات بسیار جدی متحمل شده‌ام 528 00:39:35,085 --> 00:39:37,523 نمی‌توانم هیچ روز ازدواجی را به خاطر بیاورم 529 00:39:37,611 --> 00:39:39,945 و فراتر از آن هیچ اتفاقی را که آن روز افتاده است 530 00:39:40,148 --> 00:39:43,562 همم. که اینطور؟ 531 00:39:43,992 --> 00:39:45,380 همینطور 532 00:39:53,191 --> 00:39:54,952 می‌توانی بروی 533 00:40:11,281 --> 00:40:13,117 هر دو بسته را خریدند؟ 534 00:40:14,116 --> 00:40:15,862 البته، مامان 535 00:40:16,382 --> 00:40:19,695 به زودی تمام اردوگاهشان از کالیپسوم استفاده خواهد کرد 536 00:40:23,109 --> 00:40:24,853 من عجب نابغه‌ای هستم 537 00:40:32,660 --> 00:40:33,921 سلام، لوماک 538 00:40:34,178 --> 00:40:36,265 یک پتو به من بده سرده 539 00:40:36,873 --> 00:40:40,195 هی، خوک صفت دارم با تو صحبت میکنم 540 00:40:40,359 --> 00:40:43,163 شنیدم. خفه شو 541 00:40:43,772 --> 00:40:46,031 کیسه پشگل تنبل 542 00:40:46,302 --> 00:40:48,294 اگر من هنوز فرمانده این پاسگاه بودم 543 00:40:48,382 --> 00:40:50,882 تو به خاطر اهمال در وظیفه شلاق می‌خوردی 544 00:40:51,023 --> 00:40:53,583 اما تو فرمانده پایگاه نیستی، درسته؟ 545 00:40:53,671 --> 00:40:55,553 پس مجبور نیستم دیگر به چرندیات تو اهمیتی بدهم 546 00:40:55,640 --> 00:40:59,036 تو برای آن یونیفرم مناسب نیستی، حرامزاده تنبل 547 00:40:59,710 --> 00:41:02,323 همین 548 00:41:02,976 --> 00:41:06,300 میخواستم از روزی که فرمانده شدی این کار را بکنم 549 00:41:06,410 --> 00:41:11,398 و حالا آرزو میکنی ای کاش دهان بزرگت را بسته بودی 550 00:41:18,330 --> 00:41:19,850 نوچ، نه هنوز، لوماک 551 00:41:24,100 --> 00:41:28,360 اوه، لوماک همیشه عصبانی 552 00:41:40,530 --> 00:41:43,943 اگر خیالی نیست، کارهایی دارم که باید تمام کنم 553 00:41:49,734 --> 00:41:52,067 دانش‌پژوه: ترجمه translator.eng.isf@gmail.com