1
00:00:00,000 --> 00:00:02,280
اسم من تلون است
،من آخرین سیهخون هستم
2
00:00:02,281 --> 00:00:03,492
یا به من اینطوری گفته شده بود
3
00:00:03,493 --> 00:00:06,185
،وقتی اوریت درِد تمام مردم مرا کشت
من گریختم
4
00:00:06,186 --> 00:00:09,111
من تیزی گوشهایم را بریدم تا
بتوانم خودم را مخفی کنم
5
00:00:09,112 --> 00:00:11,235
یک موجود کوچک درون من زندگی میکند که
6
00:00:11,236 --> 00:00:13,161
توسط مادر در حال مرگم به من منتقل شد
7
00:00:13,162 --> 00:00:15,818
این موجود به من قدرتی میدهد که
یک دروازه به جهان دیگر باز کنم
8
00:00:15,819 --> 00:00:18,043
و شیاطین قدرتمندی به نام
لوکیری را احضار کنم
9
00:00:18,044 --> 00:00:21,008
اما من فقط در صورتی میتوانم آنها را
احضار کنم که نامشان را بدانم
10
00:00:21,009 --> 00:00:23,144
چیزی که ثابت شده چالش برانگیز است
11
00:00:23,145 --> 00:00:25,803
حکام کمالگرا مرگ مرا میخواهند
اما من یک پناهگاه پیدا کردهام
12
00:00:25,804 --> 00:00:29,396
در دورترین مرز قلمرو در مکانی
به نام پاسگاه مرزی
13
00:00:29,397 --> 00:00:31,988
...آنچه در پاسگاه مرزی گذشت
14
00:00:31,830 --> 00:00:35,460
به حقیقت اقرار کن
تو ملکه نیستی
15
00:00:35,540 --> 00:00:38,340
تو داخل دیوارهای پاسگاه کالیپسوم درست میکنی
اونم با طاعونزدههای زنده؟
16
00:00:38,410 --> 00:00:40,550
آی
17
00:00:40,630 --> 00:00:43,550
جانزو، تو واقعاً به پیدا کردن
درمان نزدیکی
18
00:00:43,630 --> 00:00:45,550
وای، نه -
خواهر -
19
00:00:45,560 --> 00:00:48,430
برای داداش کوچولوت که مدتهاست گمشده
چیزی نداری بگی؟
20
00:00:48,440 --> 00:00:50,446
تو باور میکنی که اون واقعاً برادرته؟ -
واقعاً میخوام که باشه -
21
00:00:50,470 --> 00:00:53,060
مادر
22
00:00:53,070 --> 00:00:56,190
موفق شدم! درمونو پیدا کردم
23
00:00:56,270 --> 00:00:58,246
علیرغم تموم کارایی که برای این پاسگاه کردهای
24
00:00:58,270 --> 00:01:00,570
بازم مرتکب خیانت علیه تاج و تخت شدی
25
00:01:00,650 --> 00:01:03,620
ببرینش زندان
گرت، شمشیرو بذار پایین
26
00:01:03,700 --> 00:01:06,460
من چکار کردم؟ باید جلوی کسایی رو
که این بلا رو سرم آوردن، بگیرم
27
00:01:06,540 --> 00:01:09,120
پس به این خاطر دنبالم اومدی؟
که بتونی انتقامتو بگیری؟
28
00:01:09,130 --> 00:01:11,200
لازمه به من کمک کنی که
کارا رو درست کنیم
29
00:01:11,280 --> 00:01:14,080
ما دنبال یه زن جوون و یه مرد قاتل میگردیم
30
00:01:14,090 --> 00:01:16,630
من به خاطر خونوادم اینجام -
سالها پیش اونا رو کشتم -
31
00:01:19,290 --> 00:01:20,920
کارتون توی پایتخت چیه؟
32
00:01:21,000 --> 00:01:22,050
به خاطر این که سلاح تو شکست خورد
33
00:01:22,130 --> 00:01:23,880
فکر کردم باید یه
34
00:01:23,960 --> 00:01:26,050
نمایش کوچیک از سلاحی که
35
00:01:26,130 --> 00:01:27,970
جایگزینش میشه رو ببینی
36
00:01:27,980 --> 00:01:29,110
تماشا کن
37
00:02:06,690 --> 00:02:08,510
همینجاست، همین جا بمون
38
00:02:08,520 --> 00:02:10,350
صبر کن، منو اینجا کشوندی که کمکت کنم
39
00:02:10,360 --> 00:02:13,530
آره، حالا همین بیرون بمون و
مطمئن شو که کسی تو نیاد
40
00:02:13,600 --> 00:02:16,810
من با تو میام -
تلون، من این کارو تنها انجام میدم -
41
00:02:16,890 --> 00:02:19,770
حالا وقتی شکنجهگر رو میکشم
لازمه که توی چشماش نگاه کنم
42
00:02:19,850 --> 00:02:23,190
خوب، تو عوض شدی
احمقتر شدی
43
00:02:23,200 --> 00:02:24,990
اونا اونجان -
زود باشین -
44
00:02:25,060 --> 00:02:26,086
بگیرینشون -
این مال تو -
45
00:02:26,110 --> 00:02:27,870
نذارین فرار کنن
46
00:02:27,950 --> 00:02:30,370
گرت
47
00:02:30,380 --> 00:02:31,590
گرت -
متاسفم تلون -
48
00:03:15,420 --> 00:03:19,210
نقشهت کار نکرد
ملکه زندهس
49
00:03:19,280 --> 00:03:22,840
جداً؟ سانا با یک رفت
50
00:03:22,910 --> 00:03:24,930
با دردآور
51
00:03:25,010 --> 00:03:28,930
تا کاری رو که تو نتونستی تموم کنه
52
00:03:45,030 --> 00:03:47,080
به گمونم یادت رفته مشتم چه حالیه
53
00:03:52,290 --> 00:03:53,790
یادم نرفته
54
00:03:53,870 --> 00:03:56,580
و همینطور یادم نرفته چقدر آروم
تکون میخوری
55
00:03:56,650 --> 00:03:58,670
که من هم روش حساب کردهام
56
00:04:03,340 --> 00:04:04,580
به خاطرش میخوام تو رو بکشم
57
00:05:36,560 --> 00:05:37,856
کجا یاد گرفتی اینطوری بجنگی؟
58
00:05:37,880 --> 00:05:40,270
پدرم یادم داد
59
00:05:48,520 --> 00:05:51,030
...من به جای تو با سانا خداحافظی میکنم
60
00:06:00,090 --> 00:06:02,300
درست قبل از این که بکشمش
61
00:06:04,740 --> 00:06:10,720
گرت؟
تو حالت خوبه؟
62
00:06:14,290 --> 00:06:15,770
سانا و یک همراه با
63
00:06:15,840 --> 00:06:18,260
ارتش حکام کمالگرا به سمت پاسگاه مرزی رفتند
64
00:06:18,270 --> 00:06:20,060
اول ما باید اونجا برسیم
65
00:06:25,500 --> 00:06:30,850
- دانشپژوه :ترجمه -
- translator.eng.isf@gmail.com -
66
00:06:36,790 --> 00:06:39,030
وقتی بار اول شنیدی که من زندهام
چه فکری میکردی؟
67
00:06:41,820 --> 00:06:44,750
خوب، راستش، کنجکاو بودم تو واقعاً
همونی که میگفتی هستی یا نه
68
00:06:44,820 --> 00:06:47,470
یا فقط یه حقهبازی که داره از فامیل ما
استفاده میکنه تا حمایت به دست بیاره
69
00:06:47,540 --> 00:06:48,970
خوب من هم وقتی با تو ملاقات کردم
همینطور بودم
70
00:06:49,040 --> 00:06:50,140
ممم
71
00:06:53,140 --> 00:06:55,550
توی تموم سفرم به اینجا این امیدو داشتم
72
00:06:55,630 --> 00:06:57,980
میدونی، چی میشه اگه؟
73
00:06:58,050 --> 00:07:00,430
چی میشه اگه من هنوز یه خواهر داشته باشم
74
00:07:00,440 --> 00:07:02,980
و بعدش ترسهای دیوونه کننده
75
00:07:03,060 --> 00:07:05,400
آیا قبولم میکنه؟
76
00:07:05,480 --> 00:07:08,440
آیا یه هیولای کامله که تا صورتمو بینه
منو میکشه؟
77
00:07:08,510 --> 00:07:10,700
ممم، شاید دارم عمرمو به مزایده میذارم
78
00:07:14,370 --> 00:07:16,070
با گذروندن زندگی که حتی مال خودم نبود
79
00:07:16,150 --> 00:07:19,330
با نگفتن این که من واقعاً کی بودم
80
00:07:19,410 --> 00:07:21,820
درک نمیکردم که چقدر تنهام
81
00:07:21,840 --> 00:07:24,990
فقط خوشحالم که دوباره یه خونواده دارم
82
00:07:25,010 --> 00:07:27,260
این مهمترین چیزه
83
00:07:51,390 --> 00:07:52,390
چی میخوایی؟
84
00:07:55,110 --> 00:07:56,610
یه درخواست ملاقات با ملکه دارم
85
00:07:56,690 --> 00:07:59,410
اوه، اون تو رو میبینه عزیزم
86
00:08:03,790 --> 00:08:05,710
خائنو دستگیر کنید
87
00:08:10,740 --> 00:08:13,540
چطور جرئت کردی خودتو اینجا نشون بدی، خائن
88
00:08:13,550 --> 00:08:15,630
میدونم از من متنفرین، علیاحضرت
89
00:08:15,710 --> 00:08:18,340
اگر چه من هنوز با تموم قلبم عاشقتونم
90
00:08:18,420 --> 00:08:20,590
تو جاسوسی منو برای دشمنام کردی
91
00:08:20,670 --> 00:08:24,390
تو درِد رو آزاد کردی تا مردی
رو که عاشقش بودم، بکشه
92
00:08:24,460 --> 00:08:26,190
بله، اما گرت نمرد، مگه نه؟
93
00:08:26,270 --> 00:08:27,940
اون اهمیتی نداره
94
00:08:28,020 --> 00:08:31,310
و درِد مرده
95
00:08:31,390 --> 00:08:34,740
من کشتمش
96
00:08:34,820 --> 00:08:36,400
اینو بیشتر از هر چیز دیگهای که از دهنت
97
00:08:36,410 --> 00:08:37,820
در بیاد باور نمیکنم
98
00:08:37,890 --> 00:08:40,190
با این حال، من برگشتم
99
00:08:40,270 --> 00:08:42,700
با وجود این که میدونستم منو انکار میکنید
100
00:08:42,770 --> 00:08:44,740
با وجود اینکه میدونستم احتمالاً
دستور کشتن منو میدین
101
00:08:44,750 --> 00:08:46,580
پس چرا؟
102
00:08:46,650 --> 00:08:50,200
که بهتون اخطار بدم
حکام کمالگرا یه سلاح دارند
103
00:08:50,280 --> 00:08:51,920
چیزی که شبیهشو هرگز ندیدهام
104
00:08:52,000 --> 00:08:53,550
شما باید پاسگاهو ترک کنین
105
00:08:55,120 --> 00:08:56,120
ترک کنم؟
106
00:08:58,750 --> 00:09:01,420
یه جاسوس دشمن با یه پیغام اومده
107
00:09:01,430 --> 00:09:04,760
که استحکاماتتونو ترک کنین
تنها مزیتی که توی این نبرد دارین
108
00:09:04,770 --> 00:09:06,720
عصبانی کنندهس
109
00:09:06,800 --> 00:09:08,276
واقعاً فکر میکنه که توی چنین چیزی میفتین؟
110
00:09:08,300 --> 00:09:10,140
حقیقت داره
باید باورم کنین
111
00:09:10,220 --> 00:09:12,560
من نباید چنین کاری بکنم
112
00:09:12,640 --> 00:09:15,270
نگهبانا، بگیرینش
تا وقتی که تصمیم بگیرم باهاش چکار کنم
113
00:09:15,280 --> 00:09:17,440
رزموند، لطفاً گوش بده
114
00:09:17,450 --> 00:09:20,030
این سلاح دیوارهاتونو به گرد و غبار مبدل میکنه
115
00:09:20,100 --> 00:09:22,870
تو باید بری
رزموند، خواهش میکنم
116
00:09:27,280 --> 00:09:29,740
این چیزیه که به خاطر مهربونی
سرت میاد
117
00:09:29,750 --> 00:09:31,516
تو همیشه با خدمتکارا مهربونتر از من بودی
118
00:09:31,540 --> 00:09:33,010
خفه شو
119
00:09:46,630 --> 00:09:48,890
نایا؟
120
00:09:48,960 --> 00:09:51,970
جانزو
121
00:09:51,990 --> 00:09:53,150
جانزو
122
00:10:10,990 --> 00:10:12,500
رزموند، کار خوبی کردی
123
00:10:12,580 --> 00:10:14,300
من کنار دیوارات قدم زدمو تحت تاثیر قرار گرفتم
124
00:10:18,260 --> 00:10:19,890
به خاطر تموم موفقیتهات
125
00:10:27,260 --> 00:10:28,850
چی؟ هیچکس دیگهای به این
افتخار نمیخوره؟
126
00:10:30,770 --> 00:10:32,560
من نمیخوام. ممنون
127
00:10:32,570 --> 00:10:36,190
رزی؟ -
نه، ممنون -
128
00:10:36,270 --> 00:10:37,650
مشکلی هست؟
129
00:10:41,850 --> 00:10:45,030
ما اطلاعاتی دریافت کردیم که
بعضی از شرابامون
130
00:10:45,040 --> 00:10:46,990
توسط عوامل حکام کمالگرا مسموم شدهان
131
00:10:47,060 --> 00:10:49,620
چی؟
132
00:10:49,690 --> 00:10:51,330
آره، فکر میکنیم یکی از، آآآ
133
00:10:51,400 --> 00:10:53,340
محصولات سرداب چهارم بود
134
00:10:55,880 --> 00:10:58,340
سرداب چهارم؟
135
00:10:58,420 --> 00:11:00,620
از وقتی اومدم اینجا، پنج بطری از اون
سرداب برداشتهام
136
00:11:02,790 --> 00:11:04,890
وای، نه -
بله، خوب نیست -
137
00:11:08,900 --> 00:11:10,890
اوه
138
00:11:10,900 --> 00:11:13,220
اوه
139
00:11:13,230 --> 00:11:14,890
هاها. خوب اومدین
140
00:11:14,900 --> 00:11:16,890
سرداب چهار؟
نابغه
141
00:11:16,900 --> 00:11:20,060
منم همین فکرو میکنم
142
00:11:20,140 --> 00:11:22,730
صورت کوچولوشو -
هر دوتانو سر جاتون میشونم -
143
00:11:22,810 --> 00:11:26,320
اوه، بیخیال، مگه داشتن یه داداش کوچولو
به همین خاطر نیست؟
144
00:11:26,400 --> 00:11:28,070
مثل قدیماست، مگه نه؟
145
00:11:28,080 --> 00:11:29,410
چی؟ منظورت وقتیه که تو و پسر خدمتکار
146
00:11:29,420 --> 00:11:31,740
اون کپله، اسمش چی بود؟
147
00:11:31,750 --> 00:11:34,830
شما دو تا همیشه بیامان سرم میریختین
148
00:11:34,900 --> 00:11:39,580
اوه، سمی -
آره، سمی خپله -
149
00:11:39,590 --> 00:11:41,550
حالا تو سمی خپلهای
امیدوارم شاد باشی
150
00:11:48,770 --> 00:11:52,550
به نظر یه ضربه محکم میاد -
کمدینهای خفن -
151
00:11:52,560 --> 00:11:54,890
وقتی شاه بشم
شما دو تا را به عنوان دلقک دربار نگه میدارم
152
00:11:54,970 --> 00:11:56,850
اگر که شاه بشی
153
00:11:56,930 --> 00:11:58,400
ما هنوز هم اون مورد کوچیک
154
00:11:58,480 --> 00:12:00,076
حکام کمالگرا رو برای سر و کله زدن داریم، نه؟
155
00:12:00,100 --> 00:12:02,110
اوه، شما دو تا دارین یه کار خفن میکنین
156
00:12:02,190 --> 00:12:03,440
و این مانعو از سر راه من برمیدارین
157
00:12:03,450 --> 00:12:04,900
ما این مانعو به خاطر ایشون رفع میکنیم
158
00:12:04,980 --> 00:12:08,330
ملکه رزموند -
مهربون باش، توبین -
159
00:12:19,780 --> 00:12:22,090
وقتی گفتم تحت تاثیر قرار گرفتم
شوخی نمیکردم
160
00:12:22,170 --> 00:12:24,470
توی شرایطی که تصور میکنم خیلی
سخت بوده
161
00:12:24,550 --> 00:12:26,130
واقعاً از عهدهش براومدین
162
00:12:26,210 --> 00:12:27,760
یه جامعه پررونق دارین
163
00:12:27,830 --> 00:12:30,970
یه ارتش، حتی متحدین
164
00:12:30,980 --> 00:12:31,980
تو به تخت سلطنت تعلق داری
165
00:12:33,630 --> 00:12:36,140
پس تو رو کجا بذاره؟
166
00:12:36,150 --> 00:12:38,720
اگه شما اینو پیشنهاد میدین، من کنارهگیری نمیکنم
167
00:12:38,740 --> 00:12:40,940
اول باید تختی داشته باشی که بعدش کنارهگیری کنی
168
00:12:41,010 --> 00:12:43,900
من هیچ عجلهای ندارم، رزی
169
00:12:43,970 --> 00:12:45,980
من هنوز به سن قانونی نرسیدهام
170
00:12:45,990 --> 00:12:48,320
تو همونجایی که هستی بمون و
مثل یه قهرمان حکمرانی کن
171
00:12:48,330 --> 00:12:50,030
و من هم اینجا توی جناحین منتظر میمونم
172
00:12:50,100 --> 00:12:52,020
تا وقتی که زمان درست جابجاییمون برسه
173
00:13:01,340 --> 00:13:04,330
اوه، خدایا، یه اتاق بگیرین
174
00:13:04,340 --> 00:13:05,960
فکر میکردم دیگه هیچوقت نمیبینمت
175
00:13:06,040 --> 00:13:07,510
آره، طعنهداره، نه؟
176
00:13:07,590 --> 00:13:09,630
دلیل این که تو اینجایی جانزو
177
00:13:09,710 --> 00:13:11,010
به این سببه که اونو از اینجا خارجش کردی
178
00:13:11,020 --> 00:13:12,760
برگشتی چکار کنی؟
179
00:13:12,840 --> 00:13:14,020
باید به ملکه رزموند اخطار میدادم
180
00:13:14,100 --> 00:13:15,970
در مورد چی اخطار میدادی؟
181
00:13:16,050 --> 00:13:19,190
اون اعدامت میکنه، خانم کوچولو
و خلاص میشی
182
00:13:19,270 --> 00:13:20,550
مادر، یکم حریم خصوصی لطفاً
183
00:13:20,600 --> 00:13:22,360
آره، باهاش موفق باشی -
جانزو -
184
00:13:22,440 --> 00:13:24,690
حکام کمالگرا یه سلاح جدید دارن
185
00:13:24,700 --> 00:13:26,360
یه چیز وحشتناک که تموم یه ساختمونو توی یه لحظه
186
00:13:26,370 --> 00:13:28,520
با سر و صدا و آتیش تیکه تیکه میکنه
187
00:13:28,540 --> 00:13:31,030
منو ببخش، نایا، اما به نظرم یکم بعیده
188
00:13:31,040 --> 00:13:32,530
یه چیز بزرگ گرد فلزی بود که
روش لوله داشت
189
00:13:32,540 --> 00:13:34,530
شبیه یه چیزی از آزمایشگاه تو بود
190
00:13:34,540 --> 00:13:38,280
یه صدای وحشتناک داد و زمینو گوش خراشتر از
یه صاعقه تکون داد
191
00:13:38,360 --> 00:13:39,830
آتیش توی هوا زبونه کشید
192
00:13:39,900 --> 00:13:42,330
و هر چی که اطرافش بود ویران شد
193
00:13:42,410 --> 00:13:44,106
من سعی کردم بهش بگم اما اون گوش نمیده
194
00:13:44,130 --> 00:13:46,710
جانزو، باید کاری کنی باور کنه
195
00:13:46,720 --> 00:13:49,840
آره، و اگه باورت میشه من چند تا
لوبیای سحرآمیز دارم که میتونم بهت بفروشم
196
00:13:49,910 --> 00:13:53,300
من برگشتم. من برگشتم با اینکه میدونستم میمیرم
197
00:13:53,380 --> 00:13:56,230
جانزو، اون جاسوس درِده
198
00:13:56,300 --> 00:13:58,060
اون دلیلیه که هممون نزدیک بود بمیریم
199
00:13:58,140 --> 00:14:00,680
ببین، میدونم اون خوشگله و یکم بهت توجه کرده
200
00:14:00,760 --> 00:14:02,730
اما از اون مغز گندهت استفاده کن
201
00:14:02,740 --> 00:14:04,626
مادر، خواهش میکنم، فقط برای یه بار
توی عمرت خفه شو
202
00:14:04,650 --> 00:14:06,980
جانزو، تو تنها کسی هستی که اون بهش گوش میکنه
203
00:14:07,060 --> 00:14:08,900
یه توپ فولادی؟ -
بله -
204
00:14:08,910 --> 00:14:11,030
گفتی یه توپ فولادی با دو تا لوله؟
205
00:14:11,100 --> 00:14:16,160
نایا، این یعنی اینکه دو تا مایع هستن که باید ترکیب بشن
206
00:14:16,230 --> 00:14:17,570
چیز دیگهای دیدی؟
207
00:14:17,580 --> 00:14:19,160
با یه مشعل روشنش کرد مثل یه فتیله چراغ
208
00:14:19,230 --> 00:14:21,160
یه فیوز
مارشال
209
00:14:21,240 --> 00:14:22,836
من باید فوراً به پیغام به ملکه بفرستم
210
00:14:22,860 --> 00:14:24,580
اطلاعات مهمی براش دارم
211
00:14:24,590 --> 00:14:27,760
چیز دیگهای نمیخوایی؟
مثلاً یه بطری شراب؟
212
00:14:27,840 --> 00:14:29,540
هرزه کوچولوی پررو
213
00:14:29,620 --> 00:14:31,420
موضوع مرگ و زندگیه برای هممون
214
00:14:32,640 --> 00:14:33,640
آره، راست میگی
215
00:14:36,590 --> 00:14:38,680
مارشال، تو بچه داری، درسته؟
216
00:14:38,750 --> 00:14:40,436
وقتی مشغول انجام وظیفه نیستی دیدم که
باهاشون بازی میکنی
217
00:14:40,460 --> 00:14:42,150
شیطونای کوچولوی بانمک
218
00:14:44,470 --> 00:14:46,650
منظورت چیه؟ -
هیچی -
219
00:14:46,730 --> 00:14:48,940
فقط امیدوارم تصمیم درستو بگیری
220
00:14:48,950 --> 00:14:51,030
طوری که اونا زنده بمونن و روزای بعد ببینیشون
221
00:14:56,780 --> 00:14:59,950
ببینم چکار میتونم بکنم -
همم، انتخاب خوبیه -
222
00:14:59,960 --> 00:15:02,920
همه چیزو در مورد این وسیله محترقه بهم بگو
223
00:15:10,300 --> 00:15:12,420
این حتی یه نیرنگ خوب هم نیست جانزو
224
00:15:12,500 --> 00:15:14,050
بیشتر شبیه قصه پریانه
225
00:15:14,120 --> 00:15:15,630
احضارشون میکنن که بچهها رو بترسونن
226
00:15:15,640 --> 00:15:18,630
درست مثل طاعونزدهها و شیاطین؟
227
00:15:18,710 --> 00:15:20,900
یا دروازهای که به یه
دنیای جدید باز میشه چطوره؟
228
00:15:20,970 --> 00:15:23,760
بله، بله، نکته رو گرفتم
229
00:15:23,840 --> 00:15:26,640
فقط چون ما نمیفهمیم معنیش این نیست که
واقعی نیست
230
00:15:26,650 --> 00:15:28,986
پس تو فکر میکنی که اونا میتونن به طور
معجزهآسایی توی یه لحظه دیوارهای ما رو بریزن پایین؟
231
00:15:29,010 --> 00:15:30,850
معتقدم اونا میتونن به طور علمآسایی
دیوارامونو بریزن
232
00:15:30,890 --> 00:15:32,730
و معتقدم نایا واقعاً اونو دیده
233
00:15:32,810 --> 00:15:34,660
اون به خیانتش اعتراف کرده، جانزو
234
00:15:34,740 --> 00:15:36,456
به روشی که نایا توصیفش کرد هیچ راهی
برای ساختگی بودنش نیست
235
00:15:36,480 --> 00:15:38,650
شاید بهش یاد دادن که چی بگه
236
00:15:38,730 --> 00:15:41,670
بله، اما خودتون گفتین که دور از باوره
237
00:15:41,740 --> 00:15:45,170
پس چرا حکام کمالگرا چنین دروغ
دور از باوری رو رو میکنن؟
238
00:15:45,250 --> 00:15:47,250
در حالی که میتونستن یه چیز
باورپذیرتر رو ارائه بدن
239
00:15:47,320 --> 00:15:48,790
به همین خاطره که من باورش دارم
240
00:15:48,870 --> 00:15:51,250
جانزو، میدونم که وقتی به این اختراعات میرسه
241
00:15:51,330 --> 00:15:55,420
تو خیلی باهوشی و بهت اعتماد دارم
242
00:15:55,500 --> 00:15:57,660
اما آیا تو باورش میکنی چون عاشقشی
243
00:15:57,710 --> 00:15:59,566
یا به خاطر دلایل عملی دیگهای باورش میکنی؟
244
00:15:59,590 --> 00:16:02,140
من توی دوران خودم انفجارهای زیادی دیدهام
245
00:16:02,210 --> 00:16:04,020
البته در مقیاسهای کوچکتر
246
00:16:04,100 --> 00:16:06,140
اما باور میکنم که این یکی خیلی با
247
00:16:06,220 --> 00:16:07,530
کارهای نظری روی یه دستگاه
248
00:16:07,600 --> 00:16:10,190
آتشزای مشابه، سازگاره
249
00:16:10,270 --> 00:16:11,350
جانزو، باید نگران باشیم؟
250
00:16:11,360 --> 00:16:13,520
بله یا نه؟ -
بله -
251
00:16:13,530 --> 00:16:15,150
چیزی که نایا توصیفش کرد خیلی نگران کنندهس
252
00:16:15,230 --> 00:16:17,990
قطعاً بله -
هممم -
253
00:16:20,610 --> 00:16:22,460
من فقط با دشمنایی میجنگم که بتونم ببینم
254
00:16:25,400 --> 00:16:26,330
چیزی میگی؟
255
00:16:26,400 --> 00:16:29,420
بعداً بیا سراغم
256
00:16:31,550 --> 00:16:32,550
فکری داری؟
257
00:16:35,560 --> 00:16:37,390
میتونم ازت سوالی بپرسم، گوئن؟
258
00:16:37,470 --> 00:16:38,920
اسمش رزمونده
259
00:16:38,930 --> 00:16:40,340
اما من میخوام با گوئن حرف بزنم
260
00:16:40,420 --> 00:16:43,470
بگو -
این که اکثر دوستای موردت اعتمادت -
261
00:16:43,550 --> 00:16:45,800
و در مورد من، مفیدت رو
262
00:16:45,880 --> 00:16:48,720
پشت میلهها انداختی، روت سنگینی نمیکنه؟
263
00:16:48,740 --> 00:16:51,100
دوستا یا خائنها؟
264
00:16:51,180 --> 00:16:53,230
خیلی روم سنگینی میکنه
265
00:16:53,240 --> 00:16:55,060
پس چرا این کارو میکنی؟
266
00:16:55,140 --> 00:16:58,080
جانزو، اینا معیارایی نیست که من سبک بگیرم
267
00:16:58,150 --> 00:16:59,740
در حقیقت من ازشون متنفرم
268
00:16:59,750 --> 00:17:01,070
اما اگر من قراره ملکه بشم
269
00:17:01,080 --> 00:17:03,250
هیشکی نباید بالاتر از قانون باشه
270
00:17:03,320 --> 00:17:04,920
من باید همون قانونهایی رو به دوستام
اعمال کنم
271
00:17:04,990 --> 00:17:06,580
که به بقیه اعمال میکنم
272
00:17:06,590 --> 00:17:08,660
و تو نباید یه اشتباهو در برابر
273
00:17:08,740 --> 00:17:10,870
یه تلاش قهرمانانه نادیده بگیری؟
274
00:17:10,950 --> 00:17:12,330
تو در مورد خودت حرف میزنی؟
275
00:17:12,410 --> 00:17:14,130
و نایا
276
00:17:16,120 --> 00:17:17,840
جانزو، من نایا رو دوست داشتم
277
00:17:17,910 --> 00:17:22,170
اما اون مستقیماً مسئول مرگهای بیشماریه
278
00:17:22,250 --> 00:17:24,680
تو کاملاً در اشتباهی. اون
غیرمستقیم مسئوله
279
00:17:24,750 --> 00:17:26,986
اگه اون نتیجه اعمالشو میدونست
هیچوقت اینکارو نمیکرد
280
00:17:27,010 --> 00:17:29,770
من این بحثو ادامه نمیدم که اینو عوض کنم
281
00:17:29,780 --> 00:17:33,020
من باید تحت قانون سلطنتی کاری که درسته رو انجام بدم
282
00:17:33,100 --> 00:17:34,600
متاسفم
283
00:17:34,610 --> 00:17:37,230
پس من آمادهام که به زندان برگردم
284
00:17:37,310 --> 00:17:39,980
جانزو -
...منو به زندان بر -
285
00:17:40,060 --> 00:17:41,450
اوه، خدایا
286
00:17:41,530 --> 00:17:44,660
بزارین بره
287
00:17:44,740 --> 00:17:47,330
خوب، درها رو باز کنین رعیتهای لعنتی
288
00:17:50,870 --> 00:17:54,250
من یه راهی دارم که بدون مرد کوچیک حلش کنم
289
00:17:54,320 --> 00:17:56,420
و اون چی میتونه باشه؟
290
00:17:56,490 --> 00:17:59,710
بارون فناری
دوست قدیمی مردی که منو بزرگ کرد
291
00:17:59,790 --> 00:18:02,680
همیشه با مهاجمهای نوردجوری میجنگید
292
00:18:02,760 --> 00:18:05,470
...مهاجمها وسیلهای مثل همونی که توصیفش کرد داشتن
293
00:18:05,480 --> 00:18:07,720
آتیش و صدا که
زمینو تکون میداد
294
00:18:07,800 --> 00:18:09,640
دفاع فناری رو داغون میکرد
295
00:18:09,650 --> 00:18:12,320
من لرد فناری رو دیدمش
یه جنگاور خیلی باهوشه
296
00:18:12,390 --> 00:18:14,320
و یه شیمیدان خیلی باهوش داشت
297
00:18:14,400 --> 00:18:16,820
یه مرد عجیب
به مراتب عجیبتر از مال تو
298
00:18:16,900 --> 00:18:18,560
تموم اون زخمهای صورتش
299
00:18:18,640 --> 00:18:21,070
همش به خاطر وسایل منفجرهش بود؟
300
00:18:21,140 --> 00:18:22,820
بله، در واقع
301
00:18:22,830 --> 00:18:25,780
این شیمیدان، فکر میکنم اسمش
گلادهاربور بود
302
00:18:25,860 --> 00:18:28,070
یه راهی برای متوقف کردن این وسایل پیدا کرد
303
00:18:28,150 --> 00:18:31,410
خوب، عالیه. ما فقط با این گلادهاربور
صحبت میکنم و رازشو ازش میپرسیم
304
00:18:31,490 --> 00:18:34,290
خوب، هیچ شیمیدانی به راحتی از رازش جدا نمیشه
305
00:18:34,360 --> 00:18:36,500
و هیچ لردی هم به راحتی از شیمیدانش
جدا نمیشه
306
00:18:36,510 --> 00:18:39,130
پس فایده این اطلاعات چی بود؟
307
00:18:39,200 --> 00:18:43,130
خوب، لرد فناری به خاطر ارتش بزرگش و
308
00:18:43,210 --> 00:18:46,760
بعضی عادتهای ناخوشآیند شبانهش، ورشکستهس
309
00:18:46,840 --> 00:18:48,646
با طلای کافی میتونیم قانعش کنیم با ما متحد بشه
310
00:18:48,670 --> 00:18:51,020
و وقتی کنارمون باشه شیمیدانشو هم داریم
311
00:18:51,100 --> 00:18:54,430
به نظر یه شرط محال میاد
312
00:18:54,510 --> 00:18:58,020
آدم فناری قبلاً تجربه مواجهه با این سلاحها رو داره
313
00:18:58,030 --> 00:18:59,200
ما با این کار فقط یکی به دست میاریم
314
00:18:59,270 --> 00:19:01,770
بزار برات مفید باشم خواهر
315
00:19:01,850 --> 00:19:03,820
منو بفرست تا از فناری برای موردمون کمک بگیرم
316
00:19:03,890 --> 00:19:06,860
فکر کنم باید یه نفر سرد و گرم چشیدهترو بفرستیم
317
00:19:06,870 --> 00:19:08,370
مثل لرد توبین
318
00:19:08,450 --> 00:19:10,490
یه جنگاور برای معامله با یه جنگاور
319
00:19:10,570 --> 00:19:13,450
جایگاه لرد توبین اینجا پیش توئه
320
00:19:13,530 --> 00:19:15,130
علاوه بر اون،
من اینجا کار دیگهای ندارم
321
00:19:15,210 --> 00:19:16,910
و کی بهتر و مناسبتر از شاه آینده
322
00:19:16,920 --> 00:19:18,830
برای دعوت اون به اتحاد؟
323
00:19:18,840 --> 00:19:20,890
در مورد چقدر طلا داریم حرف میزنیم؟
324
00:19:20,960 --> 00:19:23,710
برای ما چقدر میارزه؟ -
خوب، من خیلی ناگهانی خودمو توی یه
325
00:19:23,720 --> 00:19:26,380
خزانه خیلی پر پیدا کردم، با تشکر از الینور
326
00:19:26,390 --> 00:19:29,180
پنجاه هزار سکه طلا کارو راه میندازه؟
327
00:19:29,250 --> 00:19:33,510
این توجه فناری رو جلب میکنه
امروز میرم
328
00:19:33,590 --> 00:19:36,180
تا صبح صبر کن
329
00:19:36,260 --> 00:19:40,150
تنها در شب توی جاده جای
یه پسر با کلی طلا نیست
330
00:19:40,220 --> 00:19:41,610
هرچی ملکهام امر کنه
331
00:19:56,700 --> 00:19:58,370
اون علم سهگانهس
332
00:19:58,450 --> 00:20:00,146
یعنی قطعاً یکیشون همراه با ارتشه
333
00:20:00,170 --> 00:20:02,380
چه چیز خاصی در مورد سهگانه وجود داره؟
334
00:20:02,450 --> 00:20:04,760
مگه مردم عادی نیستن؟ -
نه -
335
00:20:04,840 --> 00:20:07,380
نه، چیزی که فکر میکردم این بود که اونا فقط
اسطورهان، افسانهان
336
00:20:07,460 --> 00:20:09,270
بعدش خودم تجربه کردم
337
00:20:09,340 --> 00:20:11,390
من داشتم میمردم، تلون، شاید مُردم
338
00:20:11,460 --> 00:20:14,100
یکیشون منو به زندگی برگردوند
339
00:20:14,180 --> 00:20:16,610
شاید فقط هذیان میدیدی -
نه -
340
00:20:16,680 --> 00:20:19,690
یه زنی بود
فکرکنم بهش دو میگفتن
341
00:20:19,760 --> 00:20:22,486
دیدم که زیر پوستش یه نوری ظاهر شد
مثل همونی که تو موقع باز کردن دروازه داری
342
00:20:22,510 --> 00:20:24,610
فقط این که نورش سبز بود -
یه کینج؟ -
343
00:20:24,620 --> 00:20:27,110
چی؟
344
00:20:27,120 --> 00:20:29,440
باید جلوشونو بگیریم
345
00:20:29,460 --> 00:20:31,540
تلون
346
00:20:43,210 --> 00:20:45,470
کاری که کردی خیلی شجاعانه بود، نایا
347
00:20:45,550 --> 00:20:47,380
به همین خاطر گوئن باورت میکنه
348
00:20:47,460 --> 00:20:50,850
ممکنه هنوز بتونی پاسگاهمونو نجات بدی
349
00:20:50,930 --> 00:20:52,220
و من میام که ببینمت
350
00:20:52,290 --> 00:20:54,560
مادر
351
00:20:54,640 --> 00:20:57,180
متاسفم
اون فقط غذای زندانه
352
00:20:57,260 --> 00:20:58,610
واقعاً با من نمیسازه
353
00:21:01,490 --> 00:21:04,270
هی، آمم، اتفاقی که برای خونوادت افتاد
354
00:21:04,350 --> 00:21:05,450
هیچوقت به من نگفتی
355
00:21:06,850 --> 00:21:09,830
همونطور که گفتی، مرده بودند
356
00:21:09,900 --> 00:21:12,280
متاسفم نایا
357
00:21:12,360 --> 00:21:13,780
میدونی، چیزی بود که
358
00:21:13,860 --> 00:21:17,280
من نمیخواستم حق با من باشه
359
00:21:17,360 --> 00:21:20,620
هی، آمم، شاید ما بتونیم یه یادبود
براشون برگزار کنیم
360
00:21:20,700 --> 00:21:22,510
همینجا
فقط برای خونواده تو
361
00:21:22,580 --> 00:21:24,250
از کی تا حالا به خدایان اعتقاد داری؟
362
00:21:24,330 --> 00:21:25,960
مامان، ربطی به خدایان نداره
363
00:21:26,040 --> 00:21:28,140
یکم نجابت داشته باش
این در مورد خونواده اونه
364
00:21:30,350 --> 00:21:32,260
اسماشون چی بود؟
365
00:21:32,330 --> 00:21:34,230
اسم مامانم اوشی دیمولر بود
366
00:21:34,300 --> 00:21:35,560
ممم -
و خواهرم نیری -
367
00:21:38,220 --> 00:21:39,480
یه دیقه صبر کن
368
00:21:41,770 --> 00:21:43,490
دیمولر؟
369
00:21:45,350 --> 00:21:48,110
اوشی دیمولر؟
370
00:21:48,180 --> 00:21:51,150
مادرت اوشی دیمولر خیاط بود؟
371
00:21:51,230 --> 00:21:53,830
بله، اونو میشناختی؟
372
00:21:56,040 --> 00:21:58,030
البته که میشناختم
373
00:21:58,040 --> 00:21:59,450
من تو رو بهش فروختم
374
00:21:59,530 --> 00:22:03,130
مادر، چی داری میگی؟
375
00:22:03,210 --> 00:22:04,370
چیزی که دارم میگم
376
00:22:04,450 --> 00:22:06,380
اینه که عشق زندگیت
377
00:22:06,390 --> 00:22:08,170
...که اینجا نشسته در واقع
378
00:22:08,250 --> 00:22:09,840
خواهرته
( :Dهنرپیشه هندی اینارو هم داره )
379
00:22:09,910 --> 00:22:12,100
اوه، مادر
380
00:22:14,390 --> 00:22:15,800
مادر، توضیح بده
381
00:22:15,880 --> 00:22:18,180
...تو ... تو بهم گفتی که
382
00:22:18,260 --> 00:22:19,900
که خواهرمو به بردهدارها فروختی
383
00:22:19,970 --> 00:22:22,310
نه، نه، نه، نه، نه، نه
خیلی خوبه
384
00:22:22,380 --> 00:22:24,116
خیلی خوبه
تو خواهرتو میبوسیدی
385
00:22:24,140 --> 00:22:25,570
برو دوباره ببوسش
386
00:22:25,650 --> 00:22:27,070
مادر
387
00:22:30,390 --> 00:22:32,940
اوکی، باشه، متاسفم
388
00:22:33,020 --> 00:22:36,320
شما دو تا دوقلویین
389
00:22:36,400 --> 00:22:37,740
مادرتون مرد
390
00:22:37,750 --> 00:22:39,320
و شما رو گذاشت تا مراقبتون باشم
391
00:22:39,400 --> 00:22:41,330
اما نتونستم، پس تو رو نگه داشتم
392
00:22:41,400 --> 00:22:43,590
و تو رو به بردهدارها فروختم
393
00:22:43,660 --> 00:22:45,210
خوب، تقریباً فروختم
اما بعدش اوشی حیفش اومد
394
00:22:45,220 --> 00:22:47,760
و تو رو برای خودش خرید
395
00:22:58,130 --> 00:23:00,230
امیدوارم بوسیدن تموم کاری باشه که کردین
396
00:23:10,430 --> 00:23:12,910
شما در سلامتی کامل هستین
یک مقدس
397
00:23:28,780 --> 00:23:31,800
قدرت شما غلبه میکنه و دشمنامونو
تخریب میکنه
398
00:23:31,880 --> 00:23:36,550
تا زمانی که در قلمرو ما یه
سیهخون زنده باشه
399
00:23:36,630 --> 00:23:39,630
وجود مقدس من
و وجود
400
00:23:39,650 --> 00:23:42,980
سهگانه مقدس در تهدیده
401
00:24:20,190 --> 00:24:21,380
اون ساناست
402
00:24:21,400 --> 00:24:24,520
انتقامتو بعداً بگیر
403
00:24:24,600 --> 00:24:26,480
الان باید جلوی اونی که کینج داره رو بگیریم
404
00:24:57,250 --> 00:25:00,220
تیغ سهگانه
405
00:25:00,230 --> 00:25:02,220
چقدر ناامیدکننده
406
00:25:02,230 --> 00:25:06,060
واقعاً فکر میکنی که میتونی
قدم به اینجا بذاری
407
00:25:06,140 --> 00:25:07,690
و یکی از سهگانه رو بکشی؟
408
00:25:09,680 --> 00:25:11,150
آآآ -
گرت؟ -
409
00:25:24,730 --> 00:25:26,080
کینج تو روی من اثری نداره
410
00:25:26,160 --> 00:25:27,580
سیهخون
411
00:25:43,920 --> 00:25:44,940
پاشو
412
00:25:47,850 --> 00:25:49,850
لازمه که اون کینجو ازش خارج کنیم؟
413
00:25:49,920 --> 00:25:52,600
اون مرده
کینجش هم همراه با اون میمیره
414
00:25:52,610 --> 00:25:54,650
ما باید بریم
415
00:26:08,780 --> 00:26:11,200
نمیتونی بخوابی؟ -
ممم -
416
00:26:11,280 --> 00:26:13,910
نفخ مادر کاملاً انفجاریه
417
00:26:16,160 --> 00:26:18,540
به این خاطر نیست که نمیتونم بخوابم -
همم -
418
00:26:18,620 --> 00:26:20,430
من هم همینطور
419
00:26:28,720 --> 00:26:29,930
خوشحالم که خواهرمی
420
00:26:30,010 --> 00:26:32,390
من نیستم
421
00:26:32,470 --> 00:26:33,750
ترجیح میدادم معشوقت باشم
422
00:26:35,730 --> 00:26:39,690
آمم، نایا
423
00:26:39,770 --> 00:26:41,070
...ما واقعاً هیچوقت، آمم
424
00:26:41,140 --> 00:26:43,160
خدا را شکر
425
00:26:43,240 --> 00:26:44,280
اما میدونی منظورم چیه
426
00:26:46,150 --> 00:26:48,170
میدونم منظورت چیه
427
00:26:48,240 --> 00:26:52,160
...ای ... ای کاش بودیم، اما
428
00:26:52,170 --> 00:26:54,160
خوب، میدونی
429
00:26:54,170 --> 00:26:59,750
خوب، اگه نمیتونیم اونطوری باشیم
...پس، آمم
430
00:26:59,830 --> 00:27:02,300
فکر کنم تو انتخاب خوبی برای خواهر بودنی
431
00:27:02,370 --> 00:27:05,520
نایا، آمم، میدونم کاری که ما کردیم
432
00:27:05,590 --> 00:27:09,800
شرمآور و منزجر کننده بود
اما، آمم
433
00:27:09,880 --> 00:27:13,270
من فقط خوشحالم که پیدات کردم
434
00:27:13,350 --> 00:27:16,480
میدونی، همیشه کنجکاو بودم چه
اتفاقی برای خواهرم افتاده
435
00:27:16,550 --> 00:27:19,530
کارش به کجا کشیده
436
00:27:19,610 --> 00:27:21,530
حتی اگه هنوز زنده باشه
437
00:27:23,940 --> 00:27:25,440
ای کاش منم میتونستم همینو بگم
438
00:27:25,520 --> 00:27:29,500
منظورم کنجکاوی همیشگی در مورد توئه
439
00:27:29,570 --> 00:27:31,830
نه از خوشحال بودن در مورد این که برادرمی
440
00:27:31,900 --> 00:27:34,540
یعنی، البته خوشحالم که برادرم هستی
441
00:27:34,620 --> 00:27:36,450
فقط هیچوقت در مورد تو بهم نگفتند
442
00:27:36,530 --> 00:27:38,080
و... و اگه بهم گفته بودن
443
00:27:38,160 --> 00:27:40,050
البته من هم در مورد تو کنجکاو میشدم
444
00:27:40,130 --> 00:27:42,880
...فرض میکردم که
چرا داری میخندی؟
445
00:27:42,890 --> 00:27:47,060
به خودت گوش بده
دقیقاً مثل خودمی، مگه نه؟
446
00:27:47,130 --> 00:27:50,060
...فقط...فقط سرهمبندی میکنی و
447
00:27:50,140 --> 00:27:51,850
روی کلماتت سکندری میخوری
448
00:27:51,920 --> 00:27:56,480
واضح نیست؟ -
ما دوقلوییم -
449
00:27:58,430 --> 00:28:00,560
اوه، میشه شما دو تا خفه شین؟
450
00:28:00,570 --> 00:28:03,020
دارم سعی میکنم یکم بخوابم
451
00:28:03,100 --> 00:28:05,980
من اونو همینطوری پیدا کردم
میتونی کاری بکنی؟
452
00:28:06,060 --> 00:28:08,400
من فقط برای چندتا ضربان قلب میتونم
برش گردونم
453
00:28:08,410 --> 00:28:10,040
امیدوارم همش همینقدر لازم باشه
454
00:28:27,460 --> 00:28:31,270
متاسفم، یک مقدس
ما فقط چند ثانیه وقت داریم شما باید انتقال بدین
455
00:28:31,340 --> 00:28:33,600
منو متبرک میکنین؟
456
00:29:10,120 --> 00:29:12,590
یالا رفقا
یه وقتی امروز، لطفاً
457
00:29:12,670 --> 00:29:15,090
ایناهاش، آره، به من
458
00:29:15,170 --> 00:29:16,720
خوبه
459
00:29:16,800 --> 00:29:18,820
تو داری خزانه ملکه رو خالی میکنی
460
00:29:18,890 --> 00:29:20,810
یه پول سیاه هم براش نمیذاری
461
00:29:20,820 --> 00:29:22,600
بهتره اینو گند نزنی
462
00:29:22,680 --> 00:29:24,980
تو فقط در مورد جنگ پیش رو نگرانی
463
00:29:24,990 --> 00:29:27,570
من متحدینی که لازم داریمو میارم
464
00:29:27,640 --> 00:29:30,660
شاید حتی کسایی که سعی نمیکنن
ما رو محاصره کنن
465
00:29:30,740 --> 00:29:33,660
من افرادمونو دو برابر کردم -
اوه، البته خائن شدن مایلوس -
466
00:29:33,740 --> 00:29:35,660
همهش بخشی از نقشه تو بود
467
00:29:35,670 --> 00:29:37,130
ملکه خوش شانسه که تو رو داره
468
00:29:41,410 --> 00:29:43,080
اوکی، من برای رفتن حاضرم
469
00:29:43,160 --> 00:29:45,460
تو وقتی میری که ملکه بگه
470
00:29:45,540 --> 00:29:47,590
نه یه دیقه زودتر
471
00:29:47,660 --> 00:29:49,500
خیلی دلواپسی که از دستم خلاص میشی؟
472
00:29:49,520 --> 00:29:51,510
من برای نجات دادن پادشاهی آیندهم دلواپسم
473
00:29:51,580 --> 00:29:53,010
بالاخره اومدی که منو ببینی؟
474
00:29:53,020 --> 00:29:55,300
یه دیقه
الان یه مهمون داشتم که اومد
475
00:29:55,380 --> 00:29:57,690
و مطمئنم شما هم میخواهین همراه با من
بهش خوشامد بگین
476
00:29:57,760 --> 00:29:58,760
واقعاً؟ کی؟
477
00:30:06,530 --> 00:30:10,200
...این
کاپیتان کالکوزاره؟
478
00:30:10,280 --> 00:30:13,190
برادر پدرخونده من
479
00:30:13,210 --> 00:30:14,490
من پیغام دادم که تو زندهای
480
00:30:28,040 --> 00:30:29,590
به رییس پستخونه، فوری
481
00:30:33,800 --> 00:30:35,760
به گمونم نمیتونه صبر کنه تا بیاد تو رو ببینه
482
00:30:44,550 --> 00:30:46,570
بزارین رد بشه
483
00:30:51,560 --> 00:30:53,650
عمو ولدون
484
00:30:53,730 --> 00:30:54,746
خوشحالم که سالم میبینمت
485
00:30:54,770 --> 00:30:56,860
و تو عزیزم
486
00:30:56,940 --> 00:31:00,530
همین که نوشته تو تحویل گرفتم فوری اومدم
487
00:31:00,610 --> 00:31:02,750
لرد ایگیسفورد -
کاپیتان -
488
00:31:02,830 --> 00:31:04,700
کاپیتان کالکوزار
489
00:31:04,780 --> 00:31:06,210
واقعاً خودتی؟
490
00:31:06,280 --> 00:31:09,710
خودمم اما شما این مزیتو دارین قربان
491
00:31:09,790 --> 00:31:13,600
من شما رو نمیشناسم -
اوه، البته که نمیشناسین -
492
00:31:13,670 --> 00:31:15,920
آخرین باری که شما منو دیدین من
فقط یه بچه کوچیک بودم
493
00:31:15,930 --> 00:31:17,340
من التونم پسر رانولف
494
00:31:17,420 --> 00:31:20,890
آه، پس تو اونی
495
00:31:20,960 --> 00:31:22,600
همه چیزی که باید به شاه آیندهت بگی همینه؟
496
00:31:22,610 --> 00:31:25,520
پسر، من نمیدونم تو کی هستی
497
00:31:25,590 --> 00:31:26,890
اما یه چیزی رو به یقین میدونم
498
00:31:26,970 --> 00:31:29,730
تو پسر رانولف نیستی
499
00:31:29,810 --> 00:31:31,900
اگر من التون نیستم
500
00:31:31,980 --> 00:31:34,360
پس چطوری تو رو شناختم؟
501
00:31:34,440 --> 00:31:36,176
افراد زیادی از دوران سلطنت هستن
که منو میشناسن
502
00:31:36,200 --> 00:31:37,870
تو میتونی هر کسی باشی
503
00:31:37,950 --> 00:31:40,280
اون فقط نمیدونه من کیم
504
00:31:40,290 --> 00:31:41,820
از وقتی پنج سالم بوده منو ندیده
505
00:31:41,900 --> 00:31:44,120
عمو؟
506
00:31:44,130 --> 00:31:46,300
اون راست میگه
من نمیدونم اون کیه
507
00:31:46,370 --> 00:31:50,630
فقط میدونم اون کی نیست -
و از کجا اینو میدونی؟ -
508
00:31:50,640 --> 00:31:52,460
برای اینکه التون همراه با والدینش کشته شد
509
00:31:52,470 --> 00:31:55,130
این چیزیه که هر کسی فکر میکرد
510
00:31:55,140 --> 00:31:57,630
اما درست مثل نقشه هوشمندانه
برادرت برای جایگزینی رزموند با یکی دیگه
511
00:31:57,640 --> 00:31:59,480
من هم درست قبل از اعدام جایگزین شدم
512
00:31:59,550 --> 00:32:02,650
قربان، ای کاش واقعاً درست بود
513
00:32:02,720 --> 00:32:04,890
اما من التون واقعیو خوب میشناختم
514
00:32:04,970 --> 00:32:06,470
و بدترین تصویری که تا همیشه
515
00:32:06,490 --> 00:32:08,650
توی تاریکترین گوشه حافظهم ثبت شده
516
00:32:08,730 --> 00:32:11,770
مشاهده مرگش درست جلوی چشمام بود
517
00:32:11,850 --> 00:32:15,950
این حقهبازو به کوچکترین سلول ببرین
518
00:32:17,730 --> 00:32:21,960
و طلا رو بگیرین -
خواهر، خواهش میکنم -
519
00:32:25,000 --> 00:32:27,500
خواهش میکنم، داره دروغ میگه
520
00:32:27,510 --> 00:32:31,080
من التونم
اونو باور نکن
521
00:32:31,160 --> 00:32:34,250
ملکه من، واقعاً متاسفم که حامل چنین خبر بدی بودم
522
00:32:34,330 --> 00:32:37,760
و ای کاش اون واقعا برادر شما بود
523
00:32:39,840 --> 00:32:41,020
من هم همینطور
524
00:32:48,190 --> 00:32:49,930
تو راه زیادی اومدی
525
00:32:50,010 --> 00:32:51,190
گرسنهته؟
526
00:32:51,200 --> 00:32:52,820
میتونم یه نوشیدنی داشته باشم
527
00:33:01,240 --> 00:33:03,210
به نظر میرسید برای همیشه متوقف شده باشم
528
00:33:03,280 --> 00:33:04,620
مطمئن نبودم که نوشتهمو گرفته باشین
529
00:33:04,690 --> 00:33:06,660
به خاطر تاخیر منو ببخشین
530
00:33:06,740 --> 00:33:10,040
اما والی یوران هرگز نمیذاشت
بیام شما رو ببینم
531
00:33:10,050 --> 00:33:12,220
باید یواشکی توی شب میومدیم
532
00:33:12,290 --> 00:33:15,290
و تو نمیتونی برگردی -
من هم نمیخوام -
533
00:33:15,370 --> 00:33:18,050
اگه منو بپذیرین
برای خدمت به شما اینجام رزموند
534
00:33:18,120 --> 00:33:19,760
و چند تا مرد خوب رو با خودم آوردم
535
00:33:19,770 --> 00:33:22,130
با خوشحالی میپذیرم، عمو
536
00:33:22,210 --> 00:33:25,550
صبر کن، صبر کن، صبر کن. پس تمام این مدت
تو میدونستی که اون یه دغلبازه؟
537
00:33:25,560 --> 00:33:27,390
مطمئن نبودم
از هیچکدوم
538
00:33:27,400 --> 00:33:29,940
اما احمق نیستم توبین
539
00:33:30,020 --> 00:33:34,230
هرگز نگفتم که احمقی. تنها نگرانی من این بود
که قلبت تو رو کور کنه
540
00:33:34,240 --> 00:33:37,520
بدجوری میخواستم آلتون باشه، درسته
541
00:33:37,600 --> 00:33:40,820
اما به اندازه کافی ناشی نیستم که باور کنم
542
00:33:40,900 --> 00:33:44,250
بدون اینکه تمام کاری رو که بتونم
برای تاییدش بکنم
543
00:33:44,320 --> 00:33:46,820
پس ایشون دنبال تنها نگهبان
سلطنتی باقیمونده فرستاد
544
00:33:46,900 --> 00:33:49,080
که شاهد اعدام بوده
545
00:33:49,090 --> 00:33:50,750
دختر باهوش
546
00:33:53,620 --> 00:33:55,040
تنها چیزی که نمیتونم بفهمم
547
00:33:55,120 --> 00:33:57,170
اینه که اون دغلباز چطوری این همه میدونست
548
00:33:57,250 --> 00:34:01,420
خیلی جزئیات صمیمی
از روابط واقعی من و التون
549
00:34:01,430 --> 00:34:03,430
از دوران بچگیمون
550
00:34:03,510 --> 00:34:06,770
فکر کن، کی دیگه میتونست
در مورد همه اینا بدونه؟
551
00:34:06,850 --> 00:34:09,390
اوه، مادر، پدر، شما
552
00:34:09,470 --> 00:34:12,280
برادرت
شاید بعضی از خدمتکارا
553
00:34:12,350 --> 00:34:17,400
آمم، سمی خپله
554
00:34:17,470 --> 00:34:19,400
اون پسر خدمتکار؟ -
بله -
555
00:34:19,480 --> 00:34:20,916
وقتی بچه بودیم همش با ما بازی میکرد
556
00:34:20,940 --> 00:34:22,450
مثل برادرمون بود
557
00:34:22,530 --> 00:34:24,500
خدایا، این معقوله
558
00:34:26,790 --> 00:34:28,630
و این مجازاتی رو که باید برقرار کنم رو
559
00:34:28,700 --> 00:34:29,880
خیلی سختتر میکنه
560
00:34:51,720 --> 00:34:52,840
چطوری اینو گرفتی سمی؟
561
00:34:54,510 --> 00:34:55,630
پس فهمیدی من کیم؟
562
00:34:57,320 --> 00:34:58,840
از آخرین ملاقاتمون خیلی وزنم کم شد
563
00:35:03,350 --> 00:35:05,280
چطوری اینو گرفتی؟
564
00:35:05,350 --> 00:35:07,820
مادرم گرفتش
565
00:35:07,830 --> 00:35:10,240
بعد از این که همه خانواده سلطنتی مردند
566
00:35:10,320 --> 00:35:12,910
یه یادگاری، به گمونم
567
00:35:12,990 --> 00:35:15,750
جرم تو جعل هویت اعضای خانواده سلطنتی
568
00:35:15,820 --> 00:35:19,720
و توطئه برای غصب تاج و تخته
569
00:35:19,790 --> 00:35:22,960
اگه من تظاهر کنم که یه نونوا هستم و
به اندازه کافی خوب باشم
570
00:35:23,040 --> 00:35:24,920
من فقط یه نونوا میشم
571
00:35:25,000 --> 00:35:27,520
اگر تظاهر کنم که یه آهنگرم
یه آهنگر میشم
572
00:35:27,590 --> 00:35:29,970
چرا خونواده سلطنتی فرق داره؟
573
00:35:30,050 --> 00:35:32,770
کی میگه من نمیتونستم به اندازه التون
توی این کار خوب باشم؟
574
00:35:33,930 --> 00:35:35,860
آیا برادر من به هر شکلی به تو بیاحترامی کرده؟
575
00:35:35,940 --> 00:35:37,270
اون دوست تو بود
576
00:35:37,350 --> 00:35:40,020
من به دوستی اون منسوب شدم
577
00:35:40,030 --> 00:35:42,980
اما سر صبحونه تخم مرغا به اون میرسید و
نون خشک به من
578
00:35:43,060 --> 00:35:44,650
وقتی هر دوتامون به دردسر میفتادیم
579
00:35:44,730 --> 00:35:46,990
اون سرزنش میشد
من شلاق میخوردم
580
00:35:47,060 --> 00:35:49,530
خوب که چی؟
فکر کردی با گرفتن جاش روی تخت سلطنت
581
00:35:49,540 --> 00:35:50,990
انتقامتو میگیری؟
582
00:35:51,070 --> 00:35:52,700
من هیچوقت تاج و تختو نمیخواستم
583
00:35:52,710 --> 00:35:55,340
من فقط دنبال یکم غرامت بودم
584
00:35:56,920 --> 00:35:59,040
پول
585
00:35:59,050 --> 00:36:01,720
تو همه این کارا رو به خاطر پول کردی
586
00:36:01,790 --> 00:36:04,380
فقط پول؟
587
00:36:04,390 --> 00:36:07,550
خیلی ارزونش کردی
588
00:36:07,560 --> 00:36:10,220
تو یه احمقی، سمی
589
00:36:10,230 --> 00:36:12,800
من تو رو به عنوان برادر عزیزم
590
00:36:12,880 --> 00:36:14,680
و دوست بچگیم تحویل میگرفتم و
به آغوش میکشیدم
591
00:36:14,760 --> 00:36:17,140
یه خاطره دوست داشتنی از روزهای گذشته
592
00:36:17,220 --> 00:36:20,350
تو میتونستی با وقار و افتخار
اینجا زندگی کنی
593
00:36:20,430 --> 00:36:23,990
اما به جاش به عنوان یه دزد و
594
00:36:24,070 --> 00:36:27,660
یه دروغگو، و یه دغلباز میمیری
595
00:36:33,400 --> 00:36:35,790
و من چاره دیگهای ندارم غیر از این
که تو رو به مرگ محکوم کنم
596
00:36:55,350 --> 00:36:56,350
بیا
597
00:36:59,850 --> 00:37:02,900
علیاحضرت
خوب، خیلی سخت بود
598
00:37:02,970 --> 00:37:06,110
باید بگم تحت تاثیر روش
برخورد شما قرار گرفتم
599
00:37:06,120 --> 00:37:07,440
خیلی دردناک بود
600
00:37:07,450 --> 00:37:10,620
اما چاره دیگهای نداشتم
601
00:37:10,700 --> 00:37:12,910
شما واقعاً دختر پدرتون هستین
602
00:37:12,980 --> 00:37:16,120
اون هم خیلی از دوستاشو به زندان
انداخت و اعدام کرد
603
00:37:16,190 --> 00:37:19,630
چی؟ -
فکر میکنم جوونتر از اونی که به یاد بیاری
604
00:37:19,710 --> 00:37:21,670
اون حتی پسرعموی اولشو گردن زد
605
00:37:31,000 --> 00:37:32,640
اون فهمید که بهترین راه
606
00:37:32,720 --> 00:37:35,430
فرماندهی با احترام، انصافه
607
00:37:35,500 --> 00:37:39,140
اون اصرار داشت که هیشکی بالاتر از قانون نیست
608
00:37:39,150 --> 00:37:40,270
به نظر آشنا میاد
609
00:37:40,340 --> 00:37:42,530
مشکلی هست؟
610
00:37:44,810 --> 00:37:47,150
یه دوست قدیمی یه بار بهم گفت
611
00:37:47,160 --> 00:37:51,330
که پدرم یه رهبر ظالم و کینه توز بود
612
00:37:51,400 --> 00:37:53,150
اونا فکر نمیکردن که بدتر از
اون هم میشه
613
00:37:53,160 --> 00:37:56,160
تا وقتی که حکام کمالگرا اومدن
614
00:37:56,230 --> 00:37:59,120
به نظر میرسه دوست تو نسبت به
ملکهش بیاحترامی میکرده
615
00:37:59,200 --> 00:38:02,790
یا شایدم فقط داشته حقیقتو میگفته؟
616
00:38:02,870 --> 00:38:06,250
پدر شما اجرای سریع و بیرحمانه
قوانینشو درک کرد
617
00:38:06,260 --> 00:38:09,960
که باعث شد مردم ازش بترسن
618
00:38:10,040 --> 00:38:12,010
و اونو یه شاه توانمند بکنه
619
00:38:12,020 --> 00:38:15,020
یا این چیزی بود که باعث شد
مردم مردن خونواده منو بخوان؟
620
00:38:15,090 --> 00:38:19,020
دروغهای حکام کمالگرا چیزی بود که
مردمو از پدرتون متنفر کرد
621
00:38:19,100 --> 00:38:21,270
شاید حکام کمالگرا فقط از نفرتی که
622
00:38:21,340 --> 00:38:23,400
علیه پادشاه بود سوء استفاده کردن
623
00:38:27,850 --> 00:38:30,030
میدونین، برادر شما در حین زیاد شدن درسام
624
00:38:30,110 --> 00:38:32,780
بارها و بارها یه چیزی بهم میگفت
625
00:38:32,850 --> 00:38:35,360
چی؟
626
00:38:35,370 --> 00:38:37,710
بعضی وقتا، گوئن
627
00:38:37,780 --> 00:38:39,160
به جای این که با سرت فکر کنی
628
00:38:39,240 --> 00:38:40,630
باید با قلبت فکر کنی
629
00:38:43,050 --> 00:38:46,040
شبیه چیزی که برادرم گفته باشه نیست
630
00:38:46,120 --> 00:38:50,220
اوه، اون گفت حداقل هفتهای یه بار
631
00:38:50,300 --> 00:38:52,220
من با ابتذال چشمامو میگردوندم
632
00:38:52,300 --> 00:38:56,680
اما شاید وقتشه گوش بدم
633
00:38:59,600 --> 00:39:02,140
چرا اونا بیرون نمیان؟
634
00:39:02,220 --> 00:39:04,350
چه انتظاری داشتی؟ -
تو سر مارو قطع کردی -
635
00:39:04,360 --> 00:39:05,990
و اون مرد، درسته؟
636
00:39:08,570 --> 00:39:10,860
فکر میکنی داری کجا میری؟
637
00:39:10,930 --> 00:39:12,900
احتمالاً دارن سعی میکنن بفهمن
...بدون رهبرشون چکار کنن
638
00:39:12,910 --> 00:39:14,706
یا ماموریتشون برای تخریب پاسگاهو
ادامه میدن
639
00:39:14,730 --> 00:39:16,650
یا برمیگردن میرن خونه
640
00:39:16,730 --> 00:39:18,700
خوب، بیا امیدوار باشیم دومی باشه
641
00:39:18,770 --> 00:39:22,490
به هر حال، شاید این تنها
فرصتم برای پیدا کردن سانا باشه
642
00:39:22,570 --> 00:39:25,960
عقلتو از دست دادی؟ -
بله، فکر کنم از دست دادم -
643
00:39:25,970 --> 00:39:27,760
و تو فکر میکنی کشتن سانا کمک میکنه
که درستش کنی؟
644
00:39:27,830 --> 00:39:31,590
نمیدونم تلون
645
00:39:31,660 --> 00:39:33,640
اما میخوام بفهمم
646
00:39:38,920 --> 00:39:42,810
گرت -
چی؟ حالا چی؟ -
647
00:39:45,690 --> 00:39:48,280
اصلاً معقول نیست
648
00:39:48,350 --> 00:39:52,110
من یک رو کشتم، یه شمشیرو فرو کردم توی شکمش
649
00:39:52,120 --> 00:39:54,860
سانا با داروهاش یه معجزهگره
650
00:39:54,940 --> 00:39:56,420
اون باید راهی برای نجاتش پیدا کرده باشه
651
00:40:10,450 --> 00:40:11,630
اون ساناست
652
00:40:13,550 --> 00:40:15,890
شما در راه حفاظت از یک مقدس شکست خوردین
653
00:40:33,230 --> 00:40:34,740
و اون کینجشو گرفته
654
00:40:43,320 --> 00:40:45,500
این محافظا رو با چند تا کار درستش
جایگزین کنین