1 00:00:01,000 --> 00:00:10,010 زیرنویس تخصصی سریال حلقه‌های قدرت، منطبق بر کتاب‌های تالکین کاری از مجموعه‌ی گوندولین: شهر پنهان الف‌های نولدور 2 00:00:10,010 --> 00:00:20,980 تلگرام و اینستاگرام ما: @Gondolin_ir لیلی علی‌نژاد - مسعود الهامی 3 00:00:22,700 --> 00:00:24,700 [گالادریل] هیچ چیز در ابتدای کار پلید نیست. 4 00:00:24,790 --> 00:00:25,790 اینجا! این طرف! 5 00:00:29,750 --> 00:00:33,870 و یک زمانی دنیا به حدی نوپا بود. 6 00:00:33,910 --> 00:00:36,910 که هنوز آفتابی طلوع نکرده بود. 7 00:00:37,040 --> 00:00:41,370 اما حتی آن زمان هم روشنایی وجود داشت. 8 00:01:03,040 --> 00:01:05,870 خب، کارت تموم نشد؟ 9 00:01:17,830 --> 00:01:21,370 حتی تو هم امکان نداره فکر کنی اون ماسماسک قدیمی می‌تونه روی آب شناور بمونه. 10 00:01:22,790 --> 00:01:24,330 قرار نیست شناور بمونه. 11 00:01:25,580 --> 00:01:28,660 قراره روی آب حرکت کنه. 12 00:01:48,660 --> 00:01:49,750 بسه! 13 00:01:50,330 --> 00:01:51,330 نه، نکن! 14 00:01:52,040 --> 00:01:54,040 نکن، خرابش می‌کنی! 15 00:01:54,120 --> 00:01:56,080 بسه! نکن! 16 00:01:56,160 --> 00:01:58,500 بیخیال.نکنید، خرابش می‌کنید! بسه! 17 00:02:02,200 --> 00:02:04,000 بهت گفتم شناور نمی‌مونه. 18 00:02:07,700 --> 00:02:09,160 ولم کن! 19 00:02:09,290 --> 00:02:11,540 دوباره از کوره در رفتی، گالادریل؟ 20 00:02:19,620 --> 00:02:21,830 کشتی خوبی بود، خواهر. 21 00:02:21,910 --> 00:02:23,830 همون جوری که یادم داده بودی درستش کردم. 22 00:02:25,160 --> 00:02:30,290 می‌دونی چرا کشتی‌ها می‌تونن شناور بمونن ولی سنگ‌ها نمی‌تونن؟ 23 00:02:30,950 --> 00:02:35,330 چون سنگ‌ها فقط زیر پاشون رو می‌بینن 24 00:02:36,450 --> 00:02:40,250 ظلمت آب وسیع و قدرتمنده 25 00:02:41,700 --> 00:02:43,750 کشتی هم تاریکی رو حس می‌کنه 26 00:02:43,830 --> 00:02:47,660 که لحظه به لحظه در تلاشه اون رو تحت سلطه بگیره و بکشدش پایین 27 00:02:49,450 --> 00:02:51,750 ولی کشتی یه راز داره. 28 00:02:53,370 --> 00:02:57,290 برعکس سنگ، نگاهش به بالاست نه به پایین. 29 00:02:58,660 --> 00:03:00,870 چشم‌هاش خیره‌ست روی نوری که راهنماییش می‌کنه 30 00:03:01,750 --> 00:03:04,830 و اون نور در مورد چیزهایی زمزمه می‌کنه که تاریکی هیچوقت ندیده و نشناخته 31 00:03:06,950 --> 00:03:10,500 ولی بعضی وقت‌ها نورها هم همون‌قدر درخشانن 32 00:03:10,580 --> 00:03:13,250 و انعکاسشون درست همون طوری که توی آسمونه، روی آب میُ‌فته 33 00:03:13,330 --> 00:03:16,540 تشخیص این که کدوم بالا و کدوم پایینه سخته. 34 00:03:18,330 --> 00:03:20,870 از کجا بدونم کدوم نورها رو باید دنبال کنم؟ 35 00:03:33,370 --> 00:03:34,870 ولی این خیلی راحت به نظر می‌رسه. 36 00:03:34,950 --> 00:03:37,160 مهم‌ترین حقایق معمولاً همین‌طورن. 37 00:03:38,040 --> 00:03:40,450 ولی تو باید یاد بگیری خودت مفهومشون رو پیدا کنی 38 00:03:40,540 --> 00:03:43,370 قرار نیست من همیشه اینجا باشم که واسه‌ت پیداشون کنم 39 00:03:43,450 --> 00:03:44,870 قرار نیست؟ 40 00:03:46,250 --> 00:03:48,750 بیا، مادر و پدر منتظرن. 41 00:03:59,330 --> 00:04:01,450 ما واژه‌ای برای مرگ نداشتیم. 42 00:04:02,580 --> 00:04:05,540 چون گمان می‌کردیم شادی‌هامون همیشگی‌ هستن . 43 00:04:20,830 --> 00:04:23,830 فکر می‌کردیم نورمون هرگز کم‌فروغ نمی‌شه. 44 00:04:28,660 --> 00:04:31,790 پس وقتی اون خصم بزرگ، مورگوت، 45 00:04:31,870 --> 00:04:34,910 نور خونه‌مون رو نابود کرد... 46 00:04:37,950 --> 00:04:39,790 در برابرش ایستادیم. 47 00:04:43,580 --> 00:04:47,250 و سپاهی از الف‌ها رهسپار جنگ شدن. 48 00:04:53,000 --> 00:04:58,950 ما خونه‌مون، والینور رو رها و به سرزمینی دور سفر کردیم. 49 00:04:59,500 --> 00:05:05,250 سفری که پر از خطرات و موجودات نشنیده و ندیده‌ی بی‌شمار بود. 50 00:05:05,870 --> 00:05:09,370 مکانی به نام سرزمین میانه. 51 00:05:32,290 --> 00:05:34,870 با روشنایی والار... 52 00:05:34,950 --> 00:05:40,330 هلاک خواهند شد! 53 00:05:44,080 --> 00:05:46,500 گفتن زود تموم می‌شه 54 00:05:48,040 --> 00:05:52,450 ولی جنگ، سرزمین میانه رو به یک ویرانه بدل کرد 55 00:05:55,660 --> 00:05:59,250 و این ویرانی قرن‌ها به طول انجامید. 56 00:06:20,080 --> 00:06:23,660 حالا کلمات زیادی برای مرگ پیدا کردیم. 57 00:06:28,910 --> 00:06:31,870 مورگوت در آخر شکست می‌خورد. 58 00:06:32,870 --> 00:06:35,620 ولی نه قبل از این که اندوه فراوان به بار بیاره. 59 00:06:38,120 --> 00:06:42,750 چون اورک‌هاش در تمام گوشه و کنار سرزمین میانه پخش شده بودن. 60 00:06:44,120 --> 00:06:46,580 روز به روز بیشتر می‌شدن 61 00:06:46,660 --> 00:06:50,160 و تحت فرمان ازخودگذشته‌ترین خادمش بودن 62 00:06:50,250 --> 00:06:54,080 ساحری ظالم و حیله‌گیر 63 00:06:54,160 --> 00:06:57,000 که «سائورون» صداش می‌کردن. 64 00:06:58,700 --> 00:07:02,290 برادرم سوگند خورد اون رو پیدا و نابود کنه. 65 00:07:05,000 --> 00:07:07,200 ولی قبلش، سائورون اون رو پیدا کرد 66 00:07:09,290 --> 00:07:11,620 و نشانی روی بدنش به جا گذاشت 67 00:07:14,410 --> 00:07:17,870 نشانی که حتی داناترین ما هم نمی‌تونستن معناش رو درک کنن. 68 00:07:22,370 --> 00:07:25,200 و اونجا، در دل تاریکی 69 00:07:25,870 --> 00:07:29,040 سوگند اون، سوگند من شد. 70 00:07:31,080 --> 00:07:33,620 و ما به شکار رفتیم 71 00:07:35,870 --> 00:07:38,750 به دنبال شکار سائورون تا آخر دنیا رفتیم. 72 00:07:41,290 --> 00:07:43,830 اما رد پاش به مرور محو شد. 73 00:07:46,410 --> 00:07:48,200 سالی از پی سال قبل گذشت 74 00:07:48,950 --> 00:07:51,160 و قرنی از پی قرن قبل 75 00:07:51,700 --> 00:07:55,370 و برای بسیاری از الف‌ها، رنج اون روزگار 76 00:07:55,450 --> 00:07:58,450 از خاطر و یادها محو شد 77 00:07:59,500 --> 00:08:02,000 و همین‌طور تعداد بیشتری از نژاد ما 78 00:08:02,080 --> 00:08:05,580 بر این باور شدن که سائورون فقط یک خاطره بوده 79 00:08:06,750 --> 00:08:10,750 و اون تهدید سرانجام به پایان رسید. 80 00:08:13,580 --> 00:08:15,910 کاش من هم می‌تونستم مثل یکی از اون‌ها باشم. 81 00:09:13,330 --> 00:09:14,830 فرمانده گالادریل 82 00:09:16,910 --> 00:09:20,000 این گروه شما رو تا مرزهای دنیا دنبال کرده 83 00:09:20,080 --> 00:09:22,870 ولی کسانی که شهامت جستجوی این دژ آخر رو داشتن 84 00:09:22,950 --> 00:09:24,370 هیچکدوم هیچوقت چیزی پیدا نکردن. 85 00:09:25,910 --> 00:09:28,910 سال‌ها از زمانی که اورکی دیده شده گذشته 86 00:09:29,750 --> 00:09:34,250 امکانش نیست که فرماندهان دیگه درست بگن و دشمنمون نابود شده باشه؟ 87 00:09:34,330 --> 00:09:35,540 شب داره فرا می‌رسه. 88 00:09:36,290 --> 00:09:40,290 جایی که حتی آفتاب هم جسارت تابیدن بهش نداره، کالبد زنده‌ی یک فرد چقدر می‌تونه دوام بیاره؟ 89 00:09:44,910 --> 00:09:47,250 شاید عاقلانه‌تر باشه که اینجا اردو بزنیم 90 00:09:48,040 --> 00:09:50,250 و فردا به سمت خونه راه بیفتیم 91 00:09:54,750 --> 00:09:56,160 باید از روشنی روز استفاده کنیم 92 00:10:11,000 --> 00:10:12,290 فرمانده! صبر کنید. 93 00:10:12,370 --> 00:10:14,870 نه. به حرکت ادامه می‌دیم. 94 00:10:14,950 --> 00:10:16,790 گالادریل! بس کن! 95 00:10:39,000 --> 00:10:42,410 هیچی اینجا نیست. اگر بود تا حالا بهش رسیده بودیم. 96 00:10:50,660 --> 00:10:51,870 بهش رسیدیم. 97 00:11:13,330 --> 00:11:14,750 همینجاست. 98 00:11:14,830 --> 00:11:18,040 اینجا همون جاییه که اورک‌ها بعد از شکست مورگوت جمع شدن. 99 00:11:19,120 --> 00:11:22,040 تعداد اورک‌هایی که فرار کردن باید خیلی از چیزی که فکر می‌کردیم بیشتر باشه. 100 00:11:23,000 --> 00:11:25,410 دستم دیگه حس نداره. 101 00:11:27,450 --> 00:11:28,540 نه. 102 00:11:30,080 --> 00:11:33,500 این مکان به حدی اهریمنیه که مشعل‌هامون هیچ گرمایی ندارن. 103 00:11:34,250 --> 00:11:35,410 از این طرف. 104 00:11:36,000 --> 00:11:37,500 چطور می‌تونید مطمئن باشید؟ 105 00:11:38,040 --> 00:11:39,660 این‌ور از بقیه‌ی جاها سردتره. 106 00:12:09,290 --> 00:12:10,870 اینجا یه در بنا شده. 107 00:12:12,080 --> 00:12:13,080 خرابش کنید. 108 00:12:48,830 --> 00:12:50,620 این دیگه چیه؟ 109 00:12:53,370 --> 00:12:56,910 این اورک‌ها داشتن به قدرت‌های جهان ناپیدا دست‌درازی می‌کردن. 110 00:12:57,660 --> 00:12:59,580 جادویی کهن و سیاه. 111 00:13:03,830 --> 00:13:05,450 ولی هدفشون چی بوده؟ 112 00:13:06,410 --> 00:13:09,250 هرچی بوده قطعا تا حالا دیگه به تاریخ پیوسته. 113 00:13:09,330 --> 00:13:11,500 هر اتفاقی که اینجا افتاده، متعلق به مدت‌ها قبله 114 00:13:19,120 --> 00:13:20,200 آب بیار 115 00:13:30,290 --> 00:13:32,290 حتی سنگ هم نمی‌تونه 116 00:13:32,370 --> 00:13:34,950 رد دستی که از جنس آتش زوال‌ناپذیره پنهان کنه. 117 00:13:42,700 --> 00:13:43,790 اون اینجا بوده. 118 00:13:44,910 --> 00:13:46,660 سائورون اینجا بوده. 119 00:13:47,120 --> 00:13:49,450 به بقیه بگو هرچقدر می‌تونن استراحت کنن. 120 00:13:49,540 --> 00:13:52,750 با طلوع آفتاب حرکت می‌کنیم. جستجو رو همچنان به سوی شمال ادامه می‌دیم. 121 00:13:52,830 --> 00:13:53,910 همچنان به سمت شمال؟ 122 00:13:54,000 --> 00:13:56,910 این نشان رو به عنوان ردی برای اورک‌ها به جا گذاشته شده که دنبالش کنن. 123 00:13:57,830 --> 00:14:00,330 آخرین باری که دیدمش، روی بدن برادرم بود. 124 00:14:00,910 --> 00:14:02,040 باید دنبالش کنیم. 125 00:14:02,540 --> 00:14:04,580 این نشان قرن‌ها قدمت داره. 126 00:14:04,660 --> 00:14:06,500 هر کسی اون رو به جا گذاشته ممکنه مدت‌ها پیش مرده باشه. 127 00:14:06,580 --> 00:14:08,450 یا منتظر باشه و قدرتش رو جمع کنه و 128 00:14:08,540 --> 00:14:10,870 در تلاش باشه جادوی تاریکی که اینجا نتونسته به سرانجام برسونه رو کامل کنه. 129 00:14:10,950 --> 00:14:12,950 ما از ماه‌ها پیش از دستوراتی که بهمون داده شد پیروی کردیم. 130 00:14:13,040 --> 00:14:17,080 مطمئناً باید اول برگردیم خونه و با شاه والا رای‌زنی کنیم. 131 00:14:17,580 --> 00:14:20,660 بهت قول می‌دم بین گروهمون حتی یک نفر هم نیست 132 00:14:21,790 --> 00:14:23,700 که بیشتر از من در عطش رسیدن به خونه باشه. 133 00:14:25,790 --> 00:14:28,790 من هنوز هم می‌تونم نور دو درخت‌ رو روی صورتم حس کنم. 134 00:14:30,790 --> 00:14:32,200 هنوز می‌تونم ببینمش. 135 00:14:34,200 --> 00:14:36,370 و تا وقتی مطمئن نشدیم 136 00:14:36,870 --> 00:14:40,450 که هر ردی که از دشمنمون به جا مونده ریشه‌کن شده... 137 00:14:42,950 --> 00:14:44,450 من هیچوقت نمی‌تونم برگردم. 138 00:15:17,580 --> 00:15:19,370 ترول برفی! 139 00:16:35,540 --> 00:16:37,380 هیچوقت نباید میومدیم اینجا. 140 00:16:37,450 --> 00:16:38,830 زیاد نمی‌مونیم. 141 00:16:40,410 --> 00:16:41,830 دستورتون رو شنیدین. 142 00:16:41,950 --> 00:16:43,450 صبح اول وقت حرکت می‌کنیم. 143 00:16:50,750 --> 00:16:52,500 پس تنها این کار رو انجام بدید. 144 00:17:55,660 --> 00:17:57,870 اینجا یه چیزی درست نیست. هیچی واسه شکار وجود نداره. 145 00:17:57,950 --> 00:17:59,790 در هر دو قدم یه‌دونه گرگ هست. 146 00:18:00,160 --> 00:18:02,540 فکر نمی‌کنی یه مقدار عجیبه؟ 147 00:18:02,620 --> 00:18:04,370 دنیا جای عجیبیه. 148 00:18:04,700 --> 00:18:06,410 اگه بذارم اینا ناامیدم کنه 149 00:18:06,500 --> 00:18:08,790 هیچوقت به هیجا نمی‌رسم. 150 00:18:08,910 --> 00:18:10,620 اوی اوی! 151 00:18:13,250 --> 00:18:14,830 به راه رفتن ادامه بده. 152 00:18:14,910 --> 00:18:16,000 چرا؟ 153 00:18:17,750 --> 00:18:20,330 فکر کنم گورکن بود. یا شاید روباه. 154 00:18:20,410 --> 00:18:21,750 احتمال هارفوت بودنش بیشتره. 155 00:18:21,830 --> 00:18:23,080 هارفوت؟ 156 00:18:23,160 --> 00:18:25,000 نگران این نباش که باهاشون روبرو بشی 157 00:18:25,080 --> 00:18:28,120 ولی اگه شدی، حواست به خودت باشه. 158 00:18:28,200 --> 00:18:30,540 موجودات خطرناکی‌ن. 159 00:18:31,950 --> 00:18:32,950 داری اینا رو از خودت در میاری. 160 00:18:35,250 --> 00:18:37,370 عجله کن. خودتو تکون بده. 161 00:18:38,080 --> 00:18:41,250 بیا قبل از غروب به دریاچه برسیم. 162 00:18:58,950 --> 00:19:00,540 هوه؟هوه. 163 00:19:09,540 --> 00:19:11,200 امن و امانه. 164 00:19:25,200 --> 00:19:26,250 نوری! 165 00:19:28,290 --> 00:19:29,370 نوری! 166 00:19:30,500 --> 00:19:31,660 نوری! 167 00:19:37,160 --> 00:19:38,330 نوری! 168 00:19:57,790 --> 00:20:00,410 مسافر؟ این موقع سال؟ 169 00:20:00,500 --> 00:20:02,790 این یه نشونه است، دارم بهت می‌گم. 170 00:20:02,870 --> 00:20:05,450 -اوهوم. یه نشونه‌ی بد. از اون خیلی بدهاش.-تند نرو‌، مالوا. 171 00:20:05,540 --> 00:20:08,790 آخرین باری که مسافرها به اینقدر زود از راه رسیدن، یخ‌بندون بزرگ اتفاق افتاد. 172 00:20:08,870 --> 00:20:12,250 و هیچکس یادش نمی‌ره اون فصل چه مصیبتی بود. 173 00:20:12,330 --> 00:20:14,330 به احتمال زیاد راه گم کردن، همین. 174 00:20:14,410 --> 00:20:15,890 حتما دلیلش همینه. 175 00:20:15,910 --> 00:20:17,270 شام رو کوفتمون می‌کنی. 176 00:20:17,330 --> 00:20:19,200 دوباره همه جا رو گشتم. 177 00:20:19,290 --> 00:20:20,950 اون فسقلی‌ها هنوز بیرونن. 178 00:20:21,040 --> 00:20:23,580 مشکلی واسه‌شون پیش نمیاد، گولدی. 179 00:20:23,660 --> 00:20:26,370 نوری باهاشونه. نوری رو که می‌شناسی. 180 00:20:26,450 --> 00:20:28,290 آره، می‌شناسم. 181 00:20:30,700 --> 00:20:32,290 حالا می‌شه برگردیم؟ 182 00:20:32,370 --> 00:20:34,870 صد و ده تا چیز اون بیرون وجود داره که می‌تونه دخلمونو بیاره. 183 00:20:34,950 --> 00:20:38,250 اگر تا سر حد مرگ نگران بودن تو رو هم در نظر بگیریم می‌شه صد و یازده تا. 184 00:20:38,330 --> 00:20:40,890 قوانین رو که می‌دونی. نباید انقدر دور می‌شدیم. 185 00:20:40,910 --> 00:20:43,540 نکن...اگه قرار بود همه‌ی کارهایی که نباید بکنیم رو نکنیم 186 00:20:43,620 --> 00:20:45,250 اصلا کاری نمی‌موند که بکنیم. 187 00:20:45,370 --> 00:20:46,370 اول من! 188 00:20:48,370 --> 00:20:50,750 بدو دیگه. مواظب اون چاله‌هه باش. 189 00:20:51,870 --> 00:20:53,370 مواظب سرت باش. 190 00:20:55,290 --> 00:20:56,290 از این طرف! 191 00:20:56,620 --> 00:20:57,750 نوری! 192 00:20:58,620 --> 00:20:59,910 -گیر کردم.-درستش می‌کنم. 193 00:21:00,200 --> 00:21:01,540 -الان... 194 00:21:01,620 --> 00:21:03,040 نوری! آی! 195 00:21:07,910 --> 00:21:09,000 بسیار هم دل‌پذیر! 196 00:21:11,870 --> 00:21:13,120 بدو. 197 00:21:13,200 --> 00:21:14,950 می‌شه دیگه برگردیم؟ 198 00:21:15,040 --> 00:21:17,750 آخه هنوز که ندیدیش.چی رو ندیدم؟ 199 00:21:17,830 --> 00:21:20,200 اگه از من بپرسی که اینجا می‌تونه مخفیگاه خوبی برای یه ترول تپه‌ای باشه. 200 00:21:21,910 --> 00:21:23,540 ای داد و بیداد من. 201 00:21:29,000 --> 00:21:30,040 عه! 202 00:21:33,830 --> 00:21:35,000 نوری! 203 00:21:37,540 --> 00:21:38,540 اوم. 204 00:21:42,910 --> 00:21:43,910 اوم. 205 00:21:55,000 --> 00:21:56,160 نوری! 206 00:21:57,370 --> 00:21:58,540 یه چیزی پیدا کردم. 207 00:22:00,000 --> 00:22:01,700 یه چیزی توی گِله. 208 00:22:02,580 --> 00:22:03,750 چیه؟ 209 00:22:05,830 --> 00:22:07,250 شبیه ردپاست. 210 00:22:09,500 --> 00:22:10,540 مال سگه. 211 00:22:11,250 --> 00:22:14,160 فقط یه سگه. می‌دونی که سگ‌ها عاشق توت‌ هستن. 212 00:22:20,910 --> 00:22:23,000 می‌خواد توت‌های ما رو بخوره؟ 213 00:22:23,080 --> 00:22:25,160 اگر ما رو نبینه که نمی‌تونه. 214 00:22:25,910 --> 00:22:29,250 هی. دیگه جمع کنید. وقت رفتنه. 215 00:22:29,330 --> 00:22:31,790 چه عجله‌ایه؟گرگ. 216 00:22:34,120 --> 00:22:35,870 شنیدن خواهرتون چی گفت. وقت رفتنه. 217 00:22:35,950 --> 00:22:37,790 بیاین دیگه. بدویین. 218 00:22:37,870 --> 00:22:40,750 اونی که اول برسه به اردوگاه، اولین کلوچه‌ی پای جشنواره‌ی برداشت گیرش میاد. 219 00:22:40,830 --> 00:22:41,830 بیاین بریم. 220 00:22:43,450 --> 00:22:47,330 یادتون باشه اگه کسی پرسید بگین داشتیم دنبال حلزون می‌گشتیم. 221 00:22:57,120 --> 00:23:01,080 «به غرب نظر افکندم، به قلمرو نامیرایان 222 00:23:01,160 --> 00:23:02,910 به سمتی که هیچ پایانی ندارد...» 223 00:23:03,870 --> 00:23:05,080 «خانه.» 224 00:23:07,620 --> 00:23:11,450 «آنان برای قرن‌ها در کوه و کمر به سر بردند 225 00:23:11,540 --> 00:23:14,160 و آخرین دشمنان باقی‌مانده را نابود کردند.» 226 00:23:14,750 --> 00:23:17,410 "مانند باران بهاری بر استخوان‌ 227 00:23:18,370 --> 00:23:19,450 حیوانات مرده." 228 00:23:21,580 --> 00:23:24,910 "باران بهاری بر استخوان‌های یک..." 229 00:23:26,700 --> 00:23:28,040 فرمانده الروند! 230 00:23:30,500 --> 00:23:31,660 بالاخره. 231 00:23:32,830 --> 00:23:35,660 آره. انگار نه انگار می‌خواستم کسی پیدام نکنه. 232 00:23:35,950 --> 00:23:37,250 چه خبر شده؟ 233 00:23:37,330 --> 00:23:39,080 شورا با نهایت تأسف به اطلاعتون می‌رسونه 234 00:23:39,160 --> 00:23:41,750 که اجازه‌ی شرکت در جلسه‌ی بعدی رو ندارید. 235 00:23:44,000 --> 00:23:45,370 فقط سالاران الف حضور به هم می‌رسونن. 236 00:23:48,370 --> 00:23:49,790 چیز دیگه‌ای هم هست؟ 237 00:23:49,870 --> 00:23:52,000 بله. دوستتون رسیده. 238 00:23:52,910 --> 00:23:55,330 اومده؟ چرا زودتر نگفتید؟ 239 00:24:02,250 --> 00:24:03,450 برای مراسم می‌رم. 240 00:24:21,500 --> 00:24:22,660 گالادریل. 241 00:24:24,660 --> 00:24:25,660 الروند. 242 00:24:26,830 --> 00:24:29,040 لیندون با نهایت خرسندی پذیرای شماست. 243 00:24:29,120 --> 00:24:30,790 خرسندی رو بهم نشون دادید. 244 00:24:36,290 --> 00:24:40,200 شنیدم می‌گن که وقتی موفق به گذر بشی، نغمه‌ای به گوشت می‌رسه. 245 00:24:40,290 --> 00:24:42,410 نغمه‌ای که در خاطر همه‌ی ما هست. 246 00:24:43,620 --> 00:24:45,080 و نوری تو رو در بر می‌گیره 247 00:24:45,160 --> 00:24:48,870 که از هر حس دیگری در سرزمین میانه خوشایندتره. 248 00:24:48,950 --> 00:24:53,200 وقتی بچه بودم، تنها احساسی که داشتم همین بود. 249 00:24:53,290 --> 00:24:55,000 حالا ببین کجایی. 250 00:24:55,080 --> 00:24:58,080 فرمانده‌ی سپاهیان شمالی؛ جنگجویان برهوت. 251 00:24:58,750 --> 00:25:03,040 تقریباً انتظار داشتم آغشته به گل و لای بیای اینجا. 252 00:25:03,120 --> 00:25:06,160 این دفعه گزند یخبندان و خون ترول نصیبم شد. 253 00:25:07,160 --> 00:25:08,250 و سپاهی هم برام نموند. 254 00:25:09,370 --> 00:25:10,790 همه چیز رو برام تعریف کن. 255 00:25:11,450 --> 00:25:14,790 وجود این نماد به تنهایی حاکی از فرار سائورونه. 256 00:25:14,870 --> 00:25:16,120 اون هنوز اون بیرونه. 257 00:25:16,540 --> 00:25:18,160 حالا سؤال اینه که، کجاست؟ 258 00:25:19,250 --> 00:25:22,120 می‌خوام از شاه درخواست کنم یک گروه جدید بهم بده. 259 00:25:22,200 --> 00:25:25,200 -اگر به حدی کمک کنه که...-تو تازه از راه رسیدی. 260 00:25:25,290 --> 00:25:27,500 حتماً باید به این زودی حرف از رفتن بزنی؟ 261 00:25:27,580 --> 00:25:29,410 خودت خوب می‌دونی که چرا باید این کار رو بکنم. 262 00:25:30,250 --> 00:25:33,660 بعداً وقت برای بحث‌های رسمی زیاده. 263 00:25:34,700 --> 00:25:36,290 من می‌خوام در مورد خودت بشنوم. 264 00:25:37,700 --> 00:25:39,290 سفر شگفت‌انگیزت. 265 00:25:40,000 --> 00:25:41,080 خب، الروند. 266 00:25:41,160 --> 00:25:43,290 واقعا به یک سیاست‌مدار تبدیل شدی. 267 00:25:43,370 --> 00:25:45,120 جوری در موردش حرف می‌زنی انگار چیز بدیه. 268 00:25:45,200 --> 00:25:48,540 من یکی از اهالی دربار نیستم که بخواد با نقل گل و بلبل سرگرم بشه. 269 00:25:49,870 --> 00:25:52,290 می‌خوام شخصاً با شاه صحبت کنم. 270 00:25:54,700 --> 00:25:56,410 بله این رو واضح بیان کردی. 271 00:25:57,750 --> 00:25:59,700 پس من هم همونقدر واضح صحبت می‌کنم. 272 00:26:02,750 --> 00:26:05,580 این گروهت نبود که از تو سرپیچی کرد، 273 00:26:06,080 --> 00:26:08,410 در واقع تو بودی که از شاه والا سرپیچی کردی. 274 00:26:09,290 --> 00:26:12,040 با خودداری از پذیرش محدودیتی که برات مقدر شده بود. 275 00:26:13,750 --> 00:26:15,330 اون در اقدامی بلندهمتانه 276 00:26:15,410 --> 00:26:18,120 تصمیم گرفته به دستیافته‌هات احترام بذاره 277 00:26:18,950 --> 00:26:21,290 و جسارتت رو نادیده بگیره. 278 00:26:23,750 --> 00:26:25,410 اگر دوباره صبرش رو محک بزنی 279 00:26:25,500 --> 00:26:28,910 ممکنه کمتر از چیزی که فکر می‌کنی از خودش درک نشون بده. 280 00:26:35,410 --> 00:26:38,450 جلسه رو تشکیل می‌دی، یا نه؟ 281 00:26:40,580 --> 00:26:43,540 اگر بعد از مراسم همچنان خواسته‌ات همین بود، 282 00:26:43,620 --> 00:26:45,040 برآورده می‌شه. 283 00:26:56,870 --> 00:26:58,830 به به. خانوم برگشته. 284 00:26:58,910 --> 00:27:01,500 -احوال شما؟-خوش و خرم پدر جان. 285 00:27:01,580 --> 00:27:03,040 ببین چی آورده! 286 00:27:03,120 --> 00:27:05,160 همه‌اش رو کنار رودخونه پیدا کردی؟ 287 00:27:05,250 --> 00:27:06,250 اوهوم. 288 00:27:06,950 --> 00:27:08,910 در مورد مسافرها چیزی شنیدی؟ 289 00:27:09,000 --> 00:27:11,410 -مسافرها؟-اوهوم. شکارچی‌ها. 290 00:27:12,000 --> 00:27:13,330 دوتاشون . 291 00:27:13,410 --> 00:27:15,500 به بزرگی تخته‌سنگ‌ها. 292 00:27:15,580 --> 00:27:17,040 درست بالای اون تپه. 293 00:27:17,120 --> 00:27:18,620 باورم نمی‌شه ندیدمشون. 294 00:27:18,700 --> 00:27:22,370 شاید باید انقدر از خونه دور نشی. اون موقع چیزی از دستت نمی‌ره، هوم؟ 295 00:27:31,200 --> 00:27:33,410 دوباره رفتی به اون مزرعه‌ی قدیمی. 296 00:27:34,120 --> 00:27:35,290 مگه نه؟ 297 00:27:36,410 --> 00:27:37,410 مواظب بودم. 298 00:27:37,500 --> 00:27:39,410 ولی بچه‌ها ممکنه نباشن. 299 00:27:39,500 --> 00:27:41,080 ببخشید، نمی‌دونستم. 300 00:27:41,160 --> 00:27:43,330 هیچوقت قبل از برداشت محصول سر و کله‌ی شکارچی‌ها این اطراف پیدا نمی‌شه. 301 00:27:43,410 --> 00:27:45,620 یا سر و کله‌ی گرگ‌ها. 302 00:27:48,500 --> 00:27:51,040 شاید سمت جنوب مشکلی پیش اومده باشه. 303 00:27:51,120 --> 00:27:53,580 و این چه ربطی به تو داره، الانور، برندی‌فوت؟ 304 00:27:58,660 --> 00:28:00,370 تا حالا پیش خودت فکر نکردی 305 00:28:01,410 --> 00:28:02,910 دیگه چی ممکنه اون بیرون باشه؟ 306 00:28:03,540 --> 00:28:04,870 رودخونه تا کجا ادامه داره 307 00:28:04,950 --> 00:28:08,580 یا گنجشک‌ها آوازهای جدیدی که موقع بهار می‌خونن رو از کجا یاد می‌گیرن؟ 308 00:28:09,160 --> 00:28:13,330 نمی‌تونم به این فکر نکنم که چه عجایبی توی این دنیا وجود داره. 309 00:28:13,870 --> 00:28:15,500 فرای تصور ما. 310 00:28:16,450 --> 00:28:18,000 بهت گفتم قبلا. 311 00:28:18,750 --> 00:28:20,580 هزاران بار. 312 00:28:22,500 --> 00:28:24,910 الف‌ها باید از جنگل‌ها محافظت کنن. 313 00:28:25,000 --> 00:28:28,250 دورف‌ها معدن‌هاشون رو دارن، انسان‌ها مزارع و غلاتشون. 314 00:28:29,160 --> 00:28:32,830 حتی درخت‌ها هم خاک زیر ریشه‌هاشون رو دارن که نگرانش باشن. 315 00:28:33,450 --> 00:28:37,290 ولی ما هارفوت‌ها ز غوغای جهان آزادیم. 316 00:28:37,370 --> 00:28:41,120 ما فقط موج‌های یک رود بلند و طولانی هستیم. 317 00:28:41,540 --> 00:28:43,950 مسیر ما رو گذر فصل‌ها مشخص می‌کنه. 318 00:28:44,830 --> 00:28:47,700 هیچکس از مسیر بیرون نمی‌ره و هیچکس یک‌تنه دل به دریا نمی‌زنه. 319 00:28:49,700 --> 00:28:52,410 ما همدیگه رو داریم. جامون امنه. 320 00:28:53,870 --> 00:28:55,370 اینجوریه که به بقا ادامه می‌دیم. 321 00:28:58,040 --> 00:29:00,870 پاشو. به پدرت کمک کن. 322 00:29:03,580 --> 00:29:07,000 مشکلت همینجاست. ببین این چرخ‌ها باید گرد باشن. 323 00:29:40,700 --> 00:29:44,660 این جنگجویانی که دل شیر دارن، 324 00:29:44,750 --> 00:29:49,290 پیروز و موفق در مقابل ما زانو زدن. 325 00:29:50,950 --> 00:29:53,700 چون اگرچه مورگوت سال‌ها پیش سرنگون شد 326 00:29:54,410 --> 00:29:58,200 اما عده‌ای می‌ترسیدن که پلیدی تازه‌ای از سایه‌ی اون جون بگیره. 327 00:29:58,290 --> 00:30:00,120 پس حالا چند قرنه 328 00:30:00,200 --> 00:30:04,290 که این سربازها در کوه و کمر به سر بردن 329 00:30:04,370 --> 00:30:07,620 و آخرین بازمانده‌های دشمن ما رو نابود کردن. 330 00:30:07,700 --> 00:30:11,410 مانند باران بهاری بر استخوان‌های یک کرکس تلف شده. 331 00:30:14,120 --> 00:30:15,450 و حالا بالاخره 332 00:30:16,660 --> 00:30:20,040 در کمال پیروزی پیش ما برگشتن 333 00:30:20,120 --> 00:30:23,250 چرا که بدون شک تونستن ثابت کنن 334 00:30:23,330 --> 00:30:27,450 که روزگار جنگ ما به سر رسیده. 335 00:30:29,790 --> 00:30:30,870 امروز 336 00:30:32,700 --> 00:30:35,540 روزگار صلح ما آغاز می‌پذیره. 337 00:31:01,540 --> 00:31:04,950 و به نشان قدردانی 338 00:31:06,040 --> 00:31:08,580 به این قهرمان‌ها این افتخار داده می‌شه 339 00:31:08,660 --> 00:31:11,410 که در تمام تاریخ ما بی‌سابقه بوده. 340 00:31:11,500 --> 00:31:14,790 اون‌ها تا لنگرگاه‌های خاکستری همراهی می‌شن 341 00:31:14,870 --> 00:31:19,200 و به گذر از دریا نائل می‌شن که تا ابد در آن سوی دریا زندگی کنن 342 00:31:20,290 --> 00:31:24,000 در قلمرو قدسی در غرب دور. 343 00:31:24,080 --> 00:31:27,250 سرزمین نامیرای والینور. 344 00:31:28,080 --> 00:31:31,910 سرانجام دارن به خونه برمی‌گردن. 345 00:32:34,040 --> 00:32:37,370 می‌خوای همونجا وایسی و مثل اورک‌ها نفس بکشی؟ 346 00:32:40,580 --> 00:32:44,000 می‌گن شراب پیروزی 347 00:32:44,080 --> 00:32:46,660 برای اون‌هایی که به پیروزی رسیدنشون به طول انجامیده، شیرین‌ترینه. 348 00:32:47,410 --> 00:32:49,250 من احساس پیروزی ندارم. 349 00:32:49,330 --> 00:32:52,370 تو لیاقت افتخارات امروزت رو داری. 350 00:32:53,250 --> 00:32:54,910 برادرت اگر بود بهت افتخار می‌کرد. 351 00:33:01,200 --> 00:33:03,950 وقتی که اولین مجسمه‌های این‌چنینی تراشیده شدن رو به خاطر دارم. 352 00:33:05,290 --> 00:33:08,700 تجسم یک نفر که از دست رفته بود، در چیزی که هنوز به حیات ادامه می‌ده. 353 00:33:08,790 --> 00:33:12,540 فکر کنم قسمتی از من همیشه باور داشت که اینجا به آرامش می‌‌رسم. 354 00:33:12,620 --> 00:33:13,910 با اونا 355 00:33:14,950 --> 00:33:16,870 ولی الان باید رهاشون کنم. 356 00:33:18,450 --> 00:33:22,450 این پاداشی از طرف پادشاهته. 357 00:33:26,000 --> 00:33:28,000 هدیه‌ای که تصمیم گرفتم رد کنم. 358 00:33:29,120 --> 00:33:30,120 گالادریل، تو... 359 00:33:30,200 --> 00:33:32,910 برادر من جونش رو در راه شکار سائورون فدا کرد. 360 00:33:34,410 --> 00:33:36,410 مأموریت اون حالا متعلق به منه. 361 00:33:39,250 --> 00:33:42,450 من می‌رم که دشمنی رو که در شمال از دستمون گریخت جستجو کنم. 362 00:33:44,080 --> 00:33:46,120 اگر لازم باشه، تنها. 363 00:33:48,290 --> 00:33:51,290 آها، درسته. اون نشان مرموزی که داشتی. 364 00:33:51,370 --> 00:33:53,200 من به شاه والا نشونش دادم. 365 00:33:53,290 --> 00:33:55,080 -پس چرا...-چون دیدن یک نشان 366 00:33:55,160 --> 00:33:57,700 به این معنا نیست که به گرفتن سائورون نزیک شدی. 367 00:33:57,790 --> 00:34:01,160 دیگه تموم شده. اهریمن از بین رفته. 368 00:34:01,250 --> 00:34:03,620 پس چرا قلبم چنین چیزی رو حس نمی‌کنه؟ 369 00:34:05,040 --> 00:34:07,040 بعد از اون همه چیزی که پشت سر گذاشتی... 370 00:34:08,410 --> 00:34:10,660 طبیعیه که احساسات عجیبی داشته باشی. 371 00:34:11,660 --> 00:34:13,120 احساسات عجیب؟ 372 00:34:16,750 --> 00:34:19,660 من خوشحالم که تو اهریمن رو اونطور که من شناختم نشناختی. 373 00:34:20,870 --> 00:34:23,120 ولی تو اونچه که من دیدم رو ندیدی. 374 00:34:23,200 --> 00:34:24,250 من به حد خودم دیدم. 375 00:34:24,330 --> 00:34:27,950 چیزی که من دیدم رو ندیدی. 376 00:34:28,790 --> 00:34:30,910 اهریمن به خواب نمی‌ره، الروند. 377 00:34:32,250 --> 00:34:33,450 منتظر می‌شه. 378 00:34:34,120 --> 00:34:36,950 و وقتی ما آسوده‌خیال شدیم، 379 00:34:37,040 --> 00:34:38,450 کورمون می‌کنه. 380 00:34:40,410 --> 00:34:43,040 بذار بگیم همه چیز همون جوریه که می‌ترسی باشه. 381 00:34:43,120 --> 00:34:46,450 و این دشمن یه جایی اون بیرونه و به انتظار نشسته. 382 00:34:47,500 --> 00:34:50,290 واقعاً فکر می‌کنی تعقیبش تو رو راضی می‌کنه؟ 383 00:34:50,750 --> 00:34:54,040 که ریختن خون یک اورک دیگه باعث آرامشت می‌شه؟ 384 00:34:54,120 --> 00:34:56,040 اگر در اشتباه باشی...در اشتباه نیستم... 385 00:34:56,120 --> 00:34:57,580 اگر در اشتباه باشی، 386 00:34:58,450 --> 00:35:01,620 می‌خوای الف‌های بیشتری رو در سرزمین‌های دوردست به کام مرگ بفرستی؟ 387 00:35:03,450 --> 00:35:05,580 برای این که خودت رو قانع کنی که تلاشت رو کردی، 388 00:35:05,660 --> 00:35:08,500 چند تا مجسمه‌ی دیگه می‌خوای به این‌ها اضافه کنی؟ 389 00:35:09,330 --> 00:35:11,950 در تمام تاریخ هیچکس از فراخوان غرب سر باز نزده. 390 00:35:12,790 --> 00:35:14,870 اگر این کار رو بکنی، این فرصت ممکنه هیچوقت سراغت نیاد. 391 00:35:15,750 --> 00:35:18,750 همینجا می‌مونی، یه فرد مطرود می‌شی 392 00:35:18,830 --> 00:35:21,080 که با زمزمه‌ها و رویاهای تاریک مسموم شده. 393 00:35:21,160 --> 00:35:23,620 و فکر می‌کنی سرنوشت من قراره در غرب بهتر باشه؟ 394 00:35:25,450 --> 00:35:28,910 جایی که نغمه‌ها، آوای تمسخرآمیز فریادهای جنگ رو برام تداعی می‌کنن؟ 395 00:35:30,910 --> 00:35:34,830 تو می‌گی من پیروزی‌ای‌ به دست آوردم که از تمام دهشت‌های سرزمین میانه برتره. 396 00:35:36,370 --> 00:35:38,580 ولی حاضری این دهشت‌ها درون وجودم زنده بمونن؟ 397 00:35:39,660 --> 00:35:41,000 و با خودم ببرم؟ 398 00:35:42,000 --> 00:35:45,910 نامیرا و بی‌تغییر و تزلزل‌ناپذیر؟ 399 00:35:46,950 --> 00:35:49,330 در سرزمین بهار بی‌خزان؟ 400 00:35:49,410 --> 00:35:51,830 چیزی که در وجود تو فرو شکسته 401 00:35:51,910 --> 00:35:54,410 فقط در قلمرو متبرک می‌تونه التیام پیدا کنه. 402 00:35:55,250 --> 00:35:56,330 برو. 403 00:35:56,830 --> 00:35:58,620 برو و من بهت قول می‌دم 404 00:35:59,330 --> 00:36:03,250 که اگر ذره‌ای از تهدیدی که در خیالت داری به حقیقت پیوست، 405 00:36:03,750 --> 00:36:06,120 من تا وقتی درستش نکنم آروم نمی‌گیرم. 406 00:36:08,000 --> 00:36:10,410 تو به قدر کافی جنگیدی گالادریل. 407 00:36:13,000 --> 00:36:14,540 شمشیرت رو کنار بذار. 408 00:36:15,290 --> 00:36:17,200 من بدون شمشیرم چه کسی می‌تونم باشم؟ 409 00:36:17,290 --> 00:36:18,910 کسی که همیشه بودی. 410 00:36:21,870 --> 00:36:23,120 دوست من. 411 00:37:20,290 --> 00:37:21,700 عصر به خیر. 412 00:37:21,790 --> 00:37:23,330 کارائس با سه حرکت دیگه می‌بره. 413 00:37:24,790 --> 00:37:25,830 هوم. 414 00:37:26,910 --> 00:37:27,910 هاه! 415 00:37:28,160 --> 00:37:29,620 احتمال زیاد مسموم شده. 416 00:37:29,700 --> 00:37:31,620 مسموم؟ بدست کی؟ 417 00:37:32,160 --> 00:37:35,250 تا جایی که می‌دونیم اون دم‌کوتاه گریون خودش این کارو کرده. 418 00:37:47,370 --> 00:37:49,250 آروندیر! 419 00:37:49,910 --> 00:37:52,250 به همین زودی دو هفته گذشت؟ 420 00:37:53,450 --> 00:37:54,580 آره گذشت. 421 00:37:56,410 --> 00:38:00,080 متاسفانه این دفعه چیز زیادی واسه گزارش دادن نیست. 422 00:38:00,160 --> 00:38:03,580 یه سری درگیری خرده ریزه، چندتا قمار ناعادلانه 423 00:38:04,160 --> 00:38:06,290 آها آره 424 00:38:06,370 --> 00:38:08,830 دوشنبه‌ی قبلی هم یه مقدار اینجا غوغا شد. 425 00:38:08,910 --> 00:38:10,830 سر یه دختره دعوا شده بود. 426 00:38:11,250 --> 00:38:14,660 چشمای پسره ملنگ بوده، چشمای دختره زیادی پرکار. اگه می‌گیری چی می‌گم 427 00:38:16,870 --> 00:38:19,000 یه نوشیدنی می‌خوای، سرباز؟ 428 00:38:19,080 --> 00:38:21,290 مثل همیشه، هرچی دارم متعلق به شماست 429 00:38:21,370 --> 00:38:22,870 اون قضیه‌ی مسمویت چی؟ 430 00:38:23,370 --> 00:38:24,410 کدوم مسمومیت؟ 431 00:38:24,500 --> 00:38:26,290 همونی که تازه داشتین در موردش حرف می‌زدین. 432 00:38:26,370 --> 00:38:27,500 نه، نه، نه، نه، نه... 433 00:38:27,580 --> 00:38:30,620 فقط علف هرز سمی بود که داشت در موردش حرف می‌زد. 434 00:38:32,120 --> 00:38:34,950 یکی داشت از اینجا رد می‌شد، گفت که محصولش خراب شده. 435 00:38:35,040 --> 00:38:37,200 و فقط علف هرز رشد می‌کنه. 436 00:38:37,290 --> 00:38:40,000 این فرد اهل کجا بود؟ 437 00:38:40,500 --> 00:38:42,000 نگفت. فکر کنم شرق. 438 00:38:42,750 --> 00:38:44,160 و چه روزی اومده بود اینجا؟ 439 00:38:44,250 --> 00:38:47,290 بابا بیخیال شو، گوش‌خنجری 440 00:38:48,200 --> 00:38:50,250 یه وجب علف لعنتیه. 441 00:38:51,330 --> 00:38:55,620 این تیکه‌ زمینی که میخوای ما رو توش بچپونی هزار ساله که بایره 442 00:38:55,700 --> 00:38:58,540 مردمت کی می‌خوان گذشته رو بیخیال بشن؟ 443 00:39:02,410 --> 00:39:05,950 گذشته همراه با همه‌ی ماست ، چه دوستش داشته باشیم چه نداشته باشیم. 444 00:39:06,830 --> 00:39:10,830 یک روز شاه حقیقمون بازخواهد گشت. 445 00:39:11,950 --> 00:39:16,450 از زیر چکمه های نوک تیزت بیرون می‌کشه 446 00:39:16,540 --> 00:39:18,750 سخت نگیر جَوونک ، بیا آتیش رو خاموش کن 447 00:39:31,080 --> 00:39:32,080 بیا جوونک 448 00:39:35,200 --> 00:39:37,200 امر دیگه‌ای هم هست؟ 449 00:40:00,790 --> 00:40:02,200 دستتو بده به من 450 00:40:16,910 --> 00:40:17,910 همم 451 00:40:20,830 --> 00:40:22,000 بذرهای آلفیرین 452 00:40:25,000 --> 00:40:27,660 از بچگیم تا الان این گل‌ها رو ندیده بودم 453 00:40:28,410 --> 00:40:29,910 اینارو کجا پیدا کردی؟ 454 00:40:30,580 --> 00:40:34,040 مجبور شدم با درمانگر دیگه‌ای که در حال عبور بود معامله کنم 455 00:40:34,120 --> 00:40:36,250 برای درست کردن مرهم این گلبرگ‌ها رو له می‌کنیم 456 00:40:36,330 --> 00:40:37,950 لهشون می‌کنید؟ 457 00:40:38,040 --> 00:40:39,500 با لطافت 458 00:40:42,950 --> 00:40:44,950 بین هم‌نوعانت درمانگر هم وجود داره؟ 459 00:40:45,040 --> 00:40:46,410 بله هست 460 00:40:46,500 --> 00:40:48,330 ولی ما هنرپرور صداشون می‌زنیم‌ 461 00:40:49,290 --> 00:40:53,330 بیشتر زخم‌های بدنمون خود به خود درمان می‌شن 462 00:40:53,410 --> 00:40:57,830 پس کار اونا اینه که به جای درمان زخم، حقایق پنهان رو مثل آثار زیبا نشون میدن 463 00:40:58,790 --> 00:41:01,450 چون زیبایی قدرت بسیار عظیمی در شفای روح داره 464 00:41:03,750 --> 00:41:06,450 پس امیدوارم گل‌های آلفرین به چشمت زیبا بیان. 465 00:41:13,750 --> 00:41:15,410 پس تا دفعه بعدی بدرود 466 00:41:15,500 --> 00:41:16,580 سرباز. 467 00:41:27,290 --> 00:41:28,910 چیزی برای گزارش نیست؟ 468 00:41:30,200 --> 00:41:31,870 هیچ چیز غیرمعمولی وجود نداره. 469 00:41:34,450 --> 00:41:35,660 و چاه... 470 00:41:37,080 --> 00:41:38,330 چطور بود؟ 471 00:41:39,870 --> 00:41:41,290 ازش اب بیرون کشیدی؟ 472 00:41:42,200 --> 00:41:43,950 در اوستریت منتظرمون هستم 473 00:41:46,080 --> 00:41:48,910 عواقبی رو که ممکنه باهاشون مواجه بشم در نظر گرفتی؟ 474 00:41:49,000 --> 00:41:51,910 چه اتفاقی میفته اگه نگهبانِ سالار بفهمه داری چی‌کار می‌کنی؟ 475 00:41:52,000 --> 00:41:53,660 متاسفانه متوجه منظورت نمی‌شم 476 00:41:53,750 --> 00:41:55,300 همینجوریش به اندازه کافی سخت هست که اونارو تحت نظر بگیرم 477 00:41:55,330 --> 00:41:57,410 و در عین حال یه چشمم به تو باشه 478 00:41:57,500 --> 00:41:58,750 یا اینکه فکر می‌کنی من کورم؟ 479 00:41:58,830 --> 00:42:02,000 نه، فکر می‌کنم تو خیلی حرف می‌زنی 480 00:42:02,700 --> 00:42:04,620 و تو بوی برگ گندیده میدی 481 00:42:04,700 --> 00:42:06,200 نه نمی‌دم 482 00:42:06,290 --> 00:42:07,450 چرا می‌دی 483 00:42:15,290 --> 00:42:18,290 حرف من اینه که در طول تاریخ تا جایی که شناخته شده 484 00:42:18,370 --> 00:42:21,500 فقط دو ازدواج میان الف‌ها و انسان‌ها وجود داشته 485 00:42:21,580 --> 00:42:24,080 و هر دو به تراژدی ختم شدن 486 00:42:24,160 --> 00:42:25,250 به مرگ منتهی شدن 487 00:42:25,330 --> 00:42:27,250 نیازی نیست به من یادآوری کنی 488 00:42:28,830 --> 00:42:30,410 پس چرا داری اصرار می‌کنی؟ 489 00:42:31,200 --> 00:42:32,910 یه دلیل برام بیار. فقط یکی! 490 00:42:33,000 --> 00:42:34,830 آروندیر! مِدور! 491 00:42:36,290 --> 00:42:39,200 پادشاه والا اعلام داشته که روز های جنگی به سر رسیده 492 00:42:40,660 --> 00:42:43,080 تمام اردوگاه‌های نظامی در دوردست دارن منحل می‌شن 493 00:42:44,540 --> 00:42:45,620 ما داریم می‌ریم 494 00:43:12,790 --> 00:43:14,370 نگاه آخرتو می‌اندازی؟ 495 00:43:16,500 --> 00:43:19,000 هفتاد و نه سال اینجا مستقر بودم 496 00:43:21,120 --> 00:43:23,790 فکر کنم بهش عادت کردم 497 00:43:25,450 --> 00:43:29,000 باور می‌کنی اینجا یه زمانی یه برهوت پر از سنگ بوده؟ 498 00:43:29,080 --> 00:43:31,080 نگهبانِ سالار، اینجا خیلی تغییر کرده 499 00:43:31,950 --> 00:43:34,040 اما انسان های ساکن اینجا تغییر نکردن 500 00:43:34,540 --> 00:43:38,540 خون اونایی که دوشادوش مورگوث ایستادن همچنان رگ‌هاشونو سیاه کرده 501 00:43:40,950 --> 00:43:42,830 اینا مال خیلی وقت پیشه، نگهبانِ سالار 502 00:43:47,830 --> 00:43:49,540 قبل از جنگ تو چیکار می‌کردی؟ 503 00:43:50,450 --> 00:43:51,580 یه کشت‌کار بودم 504 00:43:51,660 --> 00:43:54,250 پس وقتی به خونه برمی‌گردی خیلی محترم‌تر از زمانی خواهی بود که اونجا رو ترک کردی 505 00:43:55,410 --> 00:43:58,200 افتخارات، عناوین 506 00:43:59,500 --> 00:44:01,160 زندگیت جدیدی خواهی داشت 507 00:44:02,160 --> 00:44:04,200 ولی بدون آروندیر 508 00:44:04,830 --> 00:44:08,410 که برای هفتاد و نه سال تو از مردان و زنان تیرهاراد حفاظت کردی 509 00:44:08,500 --> 00:44:11,410 نه به خاطر کاری که اجدادشان زمانی انجام دادن 510 00:44:12,870 --> 00:44:14,870 بلکه به خاطر کسانی که هنوز هستن (اینا هم مثل اجدادشون پلیدن) 511 00:44:20,410 --> 00:44:21,620 و سپاسگزار باش 512 00:44:23,160 --> 00:44:25,330 برای اینکه هیچوقت نیاز نیست اونا رو دوباره ببینی 513 00:45:04,040 --> 00:45:07,160 مواظب باش ، این پودر ریشه‌ی آتشینه. تو باید اینکارو به ارومی انجام بدی. 514 00:45:07,250 --> 00:45:09,330 اگه آروم‌تر انجامش بدم تمام روزمو اینجا حبس میشم. 515 00:45:09,410 --> 00:45:11,290 امروز صبح خیلی داری جوش می‌زنی. 516 00:45:11,370 --> 00:45:14,000 به موش‌ها شدیداً میرقصیدن و جست و خیز می‌کردن سختی خوابیدم 517 00:45:14,080 --> 00:45:16,120 زیر کف چوبی زمین دوباره؟ 518 00:45:16,200 --> 00:45:18,910 سه شب گذشته تمام وقت می‌خراشیدن و می‌جویدن. 519 00:45:22,410 --> 00:45:24,250 یکی از اونا اینجا چیکار می‌کنه؟ 520 00:45:35,250 --> 00:45:36,750 شنیدم شماها دارید از اینجا می‌رید 521 00:45:37,790 --> 00:45:38,950 درسته 522 00:45:41,160 --> 00:45:43,160 بقیه همراهانت کجان؟ 523 00:45:44,450 --> 00:45:48,000 به احتمال زیاد الان دارن دنبال من می‌گردن 524 00:45:48,700 --> 00:45:50,370 پس چرا تو الان دم خونه‌ی منی؟ 525 00:46:03,750 --> 00:46:05,580 چیزی که تو دلته رو بگو 526 00:46:05,660 --> 00:46:07,160 قبلاً گفتمش 527 00:46:08,040 --> 00:46:11,580 صدها بار، به هر شکلی جز با کلمات 528 00:46:13,580 --> 00:46:14,700 مادر 529 00:46:16,250 --> 00:46:17,910 یه مرد اینجاست با تو کار داره 530 00:46:26,870 --> 00:46:27,950 مامان 531 00:46:31,290 --> 00:46:33,120 تو حیوانات رو هم درمان می‌کنی؟ 532 00:46:35,160 --> 00:46:37,580 اگه میشه یه نگاهی بهش بنداز 533 00:46:38,500 --> 00:46:41,540 اون به نوعی بیماری مبتلاست 534 00:46:42,290 --> 00:46:43,700 چه جور بیماری‌ای؟ 535 00:46:51,040 --> 00:46:52,540 تب نیست 536 00:46:54,540 --> 00:46:57,160 و هیچ جای زخمی هم روی بدنش نداره 537 00:46:58,370 --> 00:47:00,000 کجا داشته می‌چریده؟ 538 00:47:00,080 --> 00:47:01,830 چند روز قبل، اون طرفای شرق پرسه می‌زد. 539 00:47:02,950 --> 00:47:04,540 فکر می‌کنی ممکنه چی خورده باشه ؟ 540 00:47:09,200 --> 00:47:12,040 اون چی بود که ازش بیرون ریخت؟ 541 00:47:13,330 --> 00:47:14,910 تا کجای شرق 542 00:47:15,000 --> 00:47:17,370 پرسه می‌زده؟ 543 00:47:24,620 --> 00:47:25,830 ممکنه تا هوردرن رفته باشه 544 00:47:25,910 --> 00:47:29,160 کجا داری می‌ری ؟ 545 00:47:29,250 --> 00:47:30,580 از اینجا تا هوردرن یک روز راهه. اگه الان برم تا غروب اونجام 546 00:47:43,080 --> 00:47:44,830 منم باهات میام 547 00:47:44,910 --> 00:47:47,200 برو دیگه 548 00:47:50,870 --> 00:47:53,000 اگه اینجا پیدامون کنه، دندونامون رو خرد می‌کنه 549 00:47:53,080 --> 00:47:54,370 از شانس و اشتباه پیداش کردم 550 00:47:56,910 --> 00:47:58,080 رو یه تخته‌ی شانس پا گذاشتم 551 00:47:59,080 --> 00:48:01,620 پس بهم بگو 552 00:48:02,580 --> 00:48:04,000 این حقیقت داره؟ در مورد مادرت 553 00:48:04,700 --> 00:48:08,500 چی حقیقت داره؟ 554 00:48:08,620 --> 00:48:11,120 شنیدم والدرگ اونو با یه گوش‌خنجری دیده 555 00:48:11,200 --> 00:48:12,330 اون روز کنار چاه خیلی با هم گرم گرفته بودن 556 00:48:12,410 --> 00:48:13,660 کی اینو بهت گفته؟ 557 00:48:14,120 --> 00:48:15,290 همه 558 00:48:15,830 --> 00:48:18,370 دروغه 559 00:48:18,450 --> 00:48:19,790 شاید پدرت هم واسه همین اونطوری فرار کرد 560 00:48:19,870 --> 00:48:21,040 پدرم فرار نکرد 561 00:48:21,790 --> 00:48:23,450 پس چه‌ اتفاقی براش افتاد؟ 562 00:48:27,000 --> 00:48:29,830 تو حتی نمی‌دونی مگه نه؟ 563 00:48:31,410 --> 00:48:32,910 چه بساط شاهانه‌ای این پایین داره، حقه‌باز عنق 564 00:48:53,120 --> 00:48:54,120 این یه بساط واقعیه 565 00:48:56,620 --> 00:48:57,700 مواظب باش! 566 00:49:36,540 --> 00:49:38,540 زود برو... زود 567 00:49:39,750 --> 00:49:42,830 اون از دیدرس من عبور کرده 568 00:49:44,080 --> 00:49:47,080 گالادریل بسیار مطمئن بود که جستجویش باید ادامه پیدا می‌کرد 569 00:49:47,160 --> 00:49:52,540 ما پیشبینی کرده بودیم که اگه این جستجو ادامه داشت 570 00:49:54,580 --> 00:49:57,660 ممکن بود ناخواسته شرارتی که در صدد شکستش بود زنده نگه داره 571 00:49:57,750 --> 00:50:00,160 چون همون بادی که در پی خاموش کردن آتشه 572 00:50:02,000 --> 00:50:03,750 ممکنه باعث گسترشش هم بشه 573 00:50:06,580 --> 00:50:08,160 پس سایه‌ای که دنبالش بود... 574 00:50:08,790 --> 00:50:11,410 باور داری که واقعاً وجود داره؟ 575 00:50:12,750 --> 00:50:14,290 ذهنت رو در این مورد آروم کن 576 00:50:15,040 --> 00:50:18,330 کاری که تو انجام دادی درست بود 577 00:50:20,290 --> 00:50:21,750 برای گالادریل و برای سرزمین میانه 578 00:50:24,200 --> 00:50:26,410 تشخیص راه درست سخت میشه 579 00:50:28,410 --> 00:50:31,080 وقتی دوستی و وظیقه در هم آمیخته بشن 580 00:50:32,000 --> 00:50:34,200 بار مسئولیت کسانی که رهبری می‌کنن 581 00:50:35,950 --> 00:50:38,250 و کسانی که در پی آن هستن، همینه 582 00:50:38,330 --> 00:50:43,160 گالادریل به طرف غروب رهسپاره 583 00:50:45,290 --> 00:50:46,450 من و تو باید به طلوع جدید بنگریم 584 00:50:48,040 --> 00:50:51,620 برای این منظور 585 00:50:52,660 --> 00:50:54,660 آیا با کار لرد کله‌بریمبور آشنایی داری؟ 586 00:50:55,500 --> 00:50:59,160 قطعاً، اون بزرگترینِ آهنگران الفه 587 00:50:59,250 --> 00:51:04,000 من از بچگی هنر و صناعتش رو تحسین می‌کردم ، چرا می‌پرسید؟ 588 00:51:05,080 --> 00:51:08,200 او در شرف آغاز کاری جدیده. کاری با اهمیت منحصربفرد 589 00:51:11,160 --> 00:51:14,660 و ما تصمیم گرفتیم که تو همراهش کار کنی 590 00:51:30,250 --> 00:51:33,290 اما اجازه می‌دم که جزئیات رو شما شرح بدید، لرد کله‌بریمبور 591 00:51:35,000 --> 00:51:37,330 اول مردمان بزرگ و الان ستاره‌ها 592 00:51:41,290 --> 00:51:42,580 چرا چشمام بازن وقتی باید خواب باشن؟ 593 00:51:44,200 --> 00:51:46,370 انگار که گوش‌به‌زنگ چیزی هستن 594 00:51:46,870 --> 00:51:47,950 گوش‌به‌زنگ چی؟ 595 00:51:48,950 --> 00:51:51,830 یه زخم زبان، اگه حواست به چرخ‌های گاریت نباشه 596 00:51:51,910 --> 00:51:53,750 اون چیه؟ تو چی می‌بینی؟ 597 00:51:53,830 --> 00:51:56,040 النور برندی‌فوت، با دماغ پدرت 598 00:51:56,120 --> 00:51:57,950 که همیشه پی دردسره 599 00:51:58,040 --> 00:52:02,250 تو به عنوان یه هارفوت بیش از حد کنجکاو و فضولی! 600 00:52:02,330 --> 00:52:05,040 مطمئنی یه بخشی از وجودت سنجاب نیست؟ 601 00:52:06,450 --> 00:52:09,200 سادوک... سادوک... لطفاً! 602 00:52:10,000 --> 00:52:11,200 بهم بگو 603 00:52:13,950 --> 00:52:16,540 آسمان‌ها عجیب غریب شدن 604 00:52:18,910 --> 00:52:20,200 عجیب و غریب ؟ 605 00:52:20,290 --> 00:52:21,370 از چه نظر؟ 606 00:52:21,450 --> 00:52:23,330 نوری ! اون روغن باهاته ؟ 607 00:52:23,410 --> 00:52:24,660 دارم میام 608 00:52:33,410 --> 00:52:35,950 چقدر با مردم هوردرن آشنا هستی؟ 609 00:52:36,040 --> 00:52:38,870 به نظرم خیلی. من اونجا به دنیا اومدم 610 00:52:40,870 --> 00:52:42,040 چرا؟ 611 00:52:42,120 --> 00:52:45,580 مردم هوردرن معروفن به 612 00:52:45,660 --> 00:52:47,330 وفاداری سرسختانه و ویژه‌شون به مورگوت 613 00:52:48,450 --> 00:52:49,870 چی گفتی الان؟ 614 00:52:53,910 --> 00:52:55,160 حقیقت 615 00:52:56,410 --> 00:52:58,410 داری درباره دوستانم حرف می‌زنی 616 00:52:58,500 --> 00:53:01,080 خویشان نزدیکم، من می‌شناسمشون، آدمای خوبی اونجا زندگی می‌کنن 617 00:53:05,250 --> 00:53:07,040 به همین دلیلم من اینجا پیش تو هستم 618 00:53:09,500 --> 00:53:11,120 به جای نگهبانِ سالار 619 00:53:12,160 --> 00:53:13,410 بران‌وین 620 00:53:20,120 --> 00:53:24,040 تو تنها لمس مهربانانه‌ای هستی که من در تمامی روزهای حضورم در این سرزمین حس کردم 621 00:53:40,580 --> 00:53:41,830 هوردرن 622 00:56:11,250 --> 00:56:16,910 می‌دونی چرا کشتی روی آب شناور می‌مونه و سنگ نه؟ 623 00:56:51,950 --> 00:56:53,120 گالادریل 624 00:57:09,040 --> 00:57:10,450 دستتو بده به من 625 00:57:23,200 --> 00:57:26,200 ولی بعضی وقت‌ها نورها هم همون‌قدر درخشانن 626 00:57:26,290 --> 00:57:28,950 و انعکاسشون درست همون طوری که توی آسمونه، روی آب میُ‌فته 627 00:57:30,660 --> 00:57:32,450 از کجا بدونم کدوم نورها رو باید دنبال کنم؟ 628 00:57:34,750 --> 00:57:36,750 گاهی وقتا نمی‌تونیم بفهمیم 629 00:57:38,500 --> 00:57:40,500 تا وقتی که تاریکی رو لمس نکرده باشیم 630 00:57:52,120 --> 00:57:53,200 گالادریل! 631 00:57:53,200 --> 00:58:05,200 زیرنویس تخصصی سریال حلقه‌های قدرت، منطبق بر کتاب‌های تالکین کاری از مجموعه‌ی گوندولین: شهر پنهان الف‌های نولدور 632 00:58:05,200 --> 00:59:05,200 تلگرام و اینستاگرام ما: @Gondolin_ir لیلی علی‌نژاد - مسعود الهامی