1 00:00:01,000 --> 00:00:10,000 اِیــــــس مــــوویـــز تـــــــقـــــــدیــــــم مـــیـکــنـــد ؛ دانــلود دوبـــله پــارسی و زیــرنـویـس اخــتـصــاصـــی بــه صـــورت چــندگــانـه :..: AceMovies.Org :..: 2 00:00:11,000 --> 00:00:16,000 بــروزتـرین اخبــار دنـیـای سیـنـمـا در اِیس موویز :.: T.me/AceMovies Instagram.com/AceMovies.Co :.: 3 00:00:17,000 --> 00:00:21,000 مترجمان : ✨ Fae.zeh , Giti Antonio ✨ 4 00:00:22,708 --> 00:00:24,708 ‫!هیچ چیز در آغاز شرور نیست 5 00:00:24,791 --> 00:00:25,791 ‫!اینجا! اینطرف 6 00:00:29,750 --> 00:00:33,875 ‫!و زمانی که دنیا بسیار جوان بود 7 00:00:33,916 --> 00:00:36,916 ‫!اینکه هنوز طلوعی درش اتفاق نیفتاده بود 8 00:00:37,041 --> 00:00:41,375 ‫اما باز هم، درش روشنایی وجود داشت 9 00:01:03,041 --> 00:01:05,875 ‫خب، تموم نشد هنوز؟ 10 00:01:17,833 --> 00:01:21,375 ‫احتمالا خودتم باورت نمیشه که ‫!یه تیکه آشغال شناور نمیشه 11 00:01:22,791 --> 00:01:24,333 ‫قرار نیست شناور شه 12 00:01:25,583 --> 00:01:28,666 ‫قراره رو آب حرکت کنه 13 00:01:48,666 --> 00:01:49,750 ‫!نکن 14 00:01:50,333 --> 00:01:51,166 ‫!نه، نکن 15 00:01:52,041 --> 00:01:54,041 ‫بس کن، خرابش میکنی 16 00:01:54,125 --> 00:01:56,083 ‫!بس کن، نزن 17 00:01:56,166 --> 00:01:58,500 ‫بس کن- ‫بس کن، داری خرابش میکنی- 18 00:02:02,208 --> 00:02:04,000 ‫بهت که گفتم شنا نمیکنه 19 00:02:07,708 --> 00:02:09,166 ‫!بلند شو از روم 20 00:02:09,291 --> 00:02:11,541 ‫بازم افتادی گلادریل؟ 21 00:02:19,625 --> 00:02:21,833 ‫قایق خوبی بود، خواهری 22 00:02:21,916 --> 00:02:23,833 ‫درست همونطور که یادم دادی، درستش کردم 23 00:02:25,166 --> 00:02:30,291 ‫میدونی چرا یه قایق رو آب میمونه و یه سنگ نه؟ 24 00:02:30,958 --> 00:02:35,333 ‫.چون سنگها فقط رو به پایین رفتن رو میبینن 25 00:02:36,458 --> 00:02:40,250 ‫تاریکیه آب، گسترده و مقاومت ناپذیره 26 00:02:41,708 --> 00:02:43,750 ‫یه قایق هم تاریکی رو حس میکنه 27 00:02:43,833 --> 00:02:47,666 ‫اینکه لحظه به لحظه تلاش میکنه ‫تا بهش غلبه کنه و بِکشتش رو به پایین 28 00:02:49,458 --> 00:02:51,750 ‫اما قایق یه راز داره 29 00:02:53,375 --> 00:02:57,291 ‫برخلاف سنگ، نگاهش فقط رو به ‫پایین نیست، بلکه رو به بالاست 30 00:02:58,666 --> 00:03:00,875 ‫!ثابت به سمت نوریه که راهنماییش میکنه 31 00:03:01,750 --> 00:03:04,833 ‫چیزهایی بزرگی رو زمزمه میکنه که ‫تاریکی که اصلا نمیدونسته 32 00:03:06,958 --> 00:03:10,500 ‫اما بعضی وقتا، نور به همون اندازه که 33 00:03:10,583 --> 00:03:13,250 ‫تو آسمون منعکس میشه، در آب هم میدرخشه 34 00:03:13,333 --> 00:03:16,541 ‫سخته که تشخیص بدی کدوم مسیر رو به ‫بالاست و کدوم مسیر رو به پایین 35 00:03:18,333 --> 00:03:20,875 ‫از کجا بدونم کدوم مسیر نور رو باید دنبال کنم؟ 36 00:03:33,375 --> 00:03:34,875 ‫ولی اینکه خیلی راحته 37 00:03:34,958 --> 00:03:37,166 ‫!معمولا مهمترین حقیقت اینطوریه 38 00:03:38,041 --> 00:03:40,458 ‫ولی باید یاد بگیری که خودت تشخیصشون بدی 39 00:03:40,541 --> 00:03:43,375 ‫من همیشه اینجا نیستم که واست بگم 40 00:03:43,458 --> 00:03:44,875 ‫نیستی؟ 41 00:03:46,250 --> 00:03:48,750 ‫بیا بریم، مادر و پدر منتظرن 42 00:03:59,333 --> 00:04:01,458 ‫!حرفی از مرگ نمیزدیم 43 00:04:02,583 --> 00:04:05,541 ‫گمان میکردیم شادی برای ما ابدیست 44 00:04:20,833 --> 00:04:23,833 ‫گمان میکردیم روشناییمون هرگز تیره و تار نمیشه 45 00:04:28,666 --> 00:04:31,791 ‫بنابراین زمانی که بزرگترین دشمنمان، مورگات 46 00:04:31,875 --> 00:04:34,916 ‫تنها روشنایی خونه مون رو نابود کرد 47 00:04:37,958 --> 00:04:39,791 ‫!ما مقاومت کردیم 48 00:04:43,583 --> 00:04:47,250 ‫و گروهی از الف ها به صحنه نبرد رفتند 49 00:04:53,000 --> 00:04:58,958 ‫زادگاهمون، والینور رو ترک کردیم ‫و به قلمروئی دور دست سفر کردیم 50 00:04:59,500 --> 00:05:05,250 ‫قلمروئی که پر از خطرات ناگفته و ‫موجودات عجیب و غریب غیر قابل شمارش بود 51 00:05:05,875 --> 00:05:09,375 ‫!مکانی به نامِ سرزمین میانه 52 00:05:32,291 --> 00:05:34,875 ‫!والارون کانانِل 53 00:05:34,958 --> 00:05:40,333 ‫!فیرُونته 54 00:05:44,083 --> 00:05:46,500 ‫گفته بودن خیلی زود جنگ به پایان میرسه 55 00:05:48,041 --> 00:05:52,458 ‫اما این جنگ، میدل ارث رو نابود کرد 56 00:05:55,666 --> 00:05:59,250 ‫و قرن ها طول کشید 57 00:06:20,083 --> 00:06:23,666 ‫حالا، حرف های زیادی از مرگ آموختیم 58 00:06:28,916 --> 00:06:31,875 ‫در نهایت، مورگات شکست میخورد 59 00:06:32,875 --> 00:06:35,625 ‫اما نه قبل از غم و اندوه فراوان 60 00:06:38,125 --> 00:06:42,750 ‫اُرک های اون، در همه گوشه کنار میدل ارث ‫ پخش شده بودن 61 00:06:44,125 --> 00:06:46,583 ‫...به دستور فداکارترین خدمتکارش 62 00:06:46,666 --> 00:06:50,166 ‫...جادوگر ظالم و حیله گر 63 00:06:50,250 --> 00:06:54,083 ‫!بیشتر و بیشتر میشدن 64 00:06:54,166 --> 00:06:57,000 ‫بهش سائورون میگفتن 65 00:06:58,708 --> 00:07:02,291 ‫برادر من، سوگند خورده بود تا ‫به دنبالش بره و نابودش کنه 66 00:07:05,000 --> 00:07:07,208 ‫ولی سائورن اولین نفر اونو پیدا کرد 67 00:07:09,291 --> 00:07:11,625 ‫و جسمش رو با علامتی نشانه گذاری کرد 68 00:07:14,416 --> 00:07:17,875 ‫نشانی که معناش رو، حتی خرمندترین ‫افرادمون هم نمیتونستن تشخیص بدن 69 00:07:22,375 --> 00:07:25,208 ‫و در آن میان تاریکی 70 00:07:25,875 --> 00:07:29,041 ‫سوگند او، مال من شد 71 00:07:31,083 --> 00:07:33,625 ‫!و بنابراین، به دنبالش رفتیم 72 00:07:35,875 --> 00:07:38,750 ‫تا پایان ارث، به دنبال سائورن رفتیم 73 00:07:41,291 --> 00:07:43,833 ‫اما مسیر، باریکتر میشد 74 00:07:46,416 --> 00:07:48,208 ‫.سال ها پس از دیگری گذشتن 75 00:07:48,958 --> 00:07:51,166 ‫.قرن ها پس از قرن ها گذشتن 76 00:07:51,708 --> 00:07:55,375 ‫و برای خیلی از الف ها، درد و رنج اون روزها 77 00:07:55,458 --> 00:07:58,458 ‫به فکر و ذهن آیندگان گذر کرد 78 00:07:59,500 --> 00:08:02,000 ‫بسیاری از هم نوعانمون 79 00:08:02,083 --> 00:08:05,583 ‫باور کردن که سائورن فقط یه خاطره بوده 80 00:08:06,750 --> 00:08:10,750 ‫و سرانجام، تهدید به پایان رسیده 81 00:08:13,583 --> 00:08:15,916 ‫ای کاش من هم یکی از اونا بودم 82 00:09:13,333 --> 00:09:14,833 ‫فرمانده گالادریل 83 00:09:16,916 --> 00:09:20,000 ‫این گروه تا آخر لبه دنیا دنبالتون اومده 84 00:09:20,083 --> 00:09:22,875 ‫اما هرکسی که جرات کرده ‫به دنبال دژ مستحکم بره 85 00:09:22,958 --> 00:09:24,375 ‫هیچ چیز پیدا نکرده 86 00:09:25,916 --> 00:09:28,916 ‫سالها از آخرین باری که یه اورک دیده شده گذشته 87 00:09:29,750 --> 00:09:34,250 ‫امکانش نیست که، حق با بقیه فرمانده ها بوده ‫ و دیگه دشمن وجود نداره؟ 88 00:09:34,333 --> 00:09:35,541 ‫شب داره سر میرسه 89 00:09:36,291 --> 00:09:40,291 ‫چه قدر یه آدم میتونه جایی که حتی ‫خورشید هم ترس از طلوع داره، دووم بیاره؟ 90 00:09:44,916 --> 00:09:47,250 ‫شاید بهتر باشه همینجا اردو بزنیم 91 00:09:48,041 --> 00:09:50,250 ‫و فردا، سفر رو ادامه بدیم 92 00:09:54,750 --> 00:09:56,166 ‫داریم روشنایی رو از دست میدیم 93 00:10:11,000 --> 00:10:12,291 ‫فرمانده، صبرکنید 94 00:10:12,375 --> 00:10:14,875 ‫نه، به حرکت ادامه میدیم 95 00:10:14,958 --> 00:10:16,791 ‫گالادریل، صبرکن 96 00:10:39,000 --> 00:10:42,416 ‫اینجا هیچی نیست ‫باید تا الان میرسیدیم 97 00:10:50,666 --> 00:10:51,875 ‫!رسیدیم 98 00:11:13,333 --> 00:11:14,750 ‫اونجاست 99 00:11:14,833 --> 00:11:18,041 ‫اینجا، جایی که اورک ها بعد از ‫ شکست مورگات جمع شدن 100 00:11:19,125 --> 00:11:22,041 ‫بیشترشون حتما فرار کردن، حتی ‫بیشتر از چیزی که فکرشو کنیم 101 00:11:23,000 --> 00:11:25,416 ‫دستم دیگه حسی نداره 102 00:11:27,458 --> 00:11:28,541 ‫نه 103 00:11:30,083 --> 00:11:33,500 ‫این مکان خیلی شیطانیه ‫دستامون هیچ گرمایی نداره 104 00:11:34,250 --> 00:11:35,416 ‫از این طرف 105 00:11:36,000 --> 00:11:37,500 ‫از کجا مطمئنین؟ 106 00:11:38,041 --> 00:11:39,666 ‫از بقیه جاها سردتره 107 00:12:09,291 --> 00:12:10,875 ‫ورودیه اینجا پر شده 108 00:12:12,083 --> 00:12:13,083 ‫خرابش کنید 109 00:12:48,833 --> 00:12:50,625 ‫این چه عمل شیطانیه؟ 110 00:12:53,375 --> 00:12:56,916 ‫این اورک ها با قدرت های ‫جهان غیب مداخله میکردن 111 00:12:57,666 --> 00:12:59,583 ‫یه سری جادوی تاریک 112 00:13:03,833 --> 00:13:05,458 ‫ولی هدفشون چی بوده؟ 113 00:13:06,416 --> 00:13:09,250 ‫مطمئنا، الان سالهاست که از بین رفته 114 00:13:09,333 --> 00:13:11,500 ‫هرچیزی اینجا اتفاق افتاده، برای خیلی وقت پیش بوده 115 00:13:19,125 --> 00:13:20,208 ‫آب 116 00:13:30,291 --> 00:13:32,291 ‫حتی سنگ هم نتونسته نشان کسی رو که 117 00:13:32,375 --> 00:13:34,958 ‫دستش آغشته به شعله آتش بوده رو پنهان کنه 118 00:13:42,708 --> 00:13:43,791 ‫اون اینجا بوده 119 00:13:44,916 --> 00:13:46,666 ‫سائورون اینجا بوده 120 00:13:47,125 --> 00:13:49,458 ‫به بقیه بگو تا وقتی میتونیم استراحت کنن 121 00:13:49,541 --> 00:13:52,750 ‫آفتاب که طلوع کنه حرکت میکنیم ‫جست وجو رو به سمت شمال پیش میریم 122 00:13:52,833 --> 00:13:53,916 ‫شمال؟ 123 00:13:54,000 --> 00:13:56,916 ‫این علامت برای اورک ها ‫گذاشته شده تا دنبالش کنن 124 00:13:57,833 --> 00:14:00,333 ‫آخرین باری که دیدمش، روی بدن برادرم بود 125 00:14:00,916 --> 00:14:02,041 ‫باید دنبالش کنیم 126 00:14:02,541 --> 00:14:04,583 ‫این علامت قرن ها قدمت داره 127 00:14:04,666 --> 00:14:06,500 ‫هرکسی که گذاشتتش احتمالا خیلی وقته که مُرده 128 00:14:06,583 --> 00:14:08,458 ‫یا شایدم پنهان شده و منتظر، تا قدرتمند بشه 129 00:14:08,541 --> 00:14:10,875 ‫و هرجور هنرتاریکی که ازش به اینجا ‫پا به فرار گذشته رو استاد بشه 130 00:14:10,958 --> 00:14:12,958 ‫ما، ماه ها پیش از فرمانمون پیش تر اومدیم 131 00:14:13,041 --> 00:14:17,083 ‫مطمئنا اول باید به خونه برگردیم و با ‫پادشاه والا مشورت کنیم 132 00:14:17,583 --> 00:14:20,666 ‫بهت قول میدم که بین گروهمون 133 00:14:21,791 --> 00:14:23,708 ‫هیچکس به اندازه من ‫دلتنگ برگشت به خونه نیست 134 00:14:25,791 --> 00:14:28,791 ‫هنوز میتونم نور درخت ها رو روی صورتم احساس کنم 135 00:14:30,791 --> 00:14:32,208 ‫هنوز میتونم ببینمش 136 00:14:34,208 --> 00:14:36,375 ‫و تا وقتی که مطمئن بشیم 137 00:14:36,875 --> 00:14:40,458 ‫که هر ردی از دشمنمون از بین رفته 138 00:14:42,958 --> 00:14:44,458 ‫هیچوقت نمیتونم برگردم 139 00:15:17,583 --> 00:15:19,375 ‫غول برفی 140 00:16:35,541 --> 00:16:37,375 ‫نباید اصلا میومدیم اینجا 141 00:16:37,458 --> 00:16:38,833 ‫خیلی زود از اینجا میریم 142 00:16:40,416 --> 00:16:41,833 ‫دستور داده شده 143 00:16:41,958 --> 00:16:43,458 ‫با اولین نور، پیش میریم 144 00:16:50,750 --> 00:16:52,500 ‫پس باید تنها برین 145 00:17:55,666 --> 00:17:57,875 ‫اینجا یه ایرادی داره ‫هیچی واسه شکار نیست 146 00:17:57,958 --> 00:17:59,791 ‫هرجا میری گرگ هست 147 00:18:00,166 --> 00:18:02,541 ‫فکر نمیکنی یکم عجیبه؟ 148 00:18:02,625 --> 00:18:04,375 ‫دنیا خودش عجیبه 149 00:18:04,708 --> 00:18:06,416 ‫اگه بذارم دستشون بهم برسه 150 00:18:06,500 --> 00:18:08,791 ‫دیگه هیچوقت از روی صندلی میخونه بلند نمیشم 151 00:18:08,916 --> 00:18:10,625 ‫!اوی اوی 152 00:18:13,250 --> 00:18:14,833 ‫راهت رو برو 153 00:18:14,916 --> 00:18:16,000 ‫چرا؟ 154 00:18:17,750 --> 00:18:20,333 ‫شبیه گروکن بود. شایدم یه روباه 155 00:18:20,416 --> 00:18:21,750 ‫به احتمال زیاد هارفوت بوده 156 00:18:21,833 --> 00:18:23,083 ‫هارفوت؟ 157 00:18:23,166 --> 00:18:25,000 ‫دلت نخواد ببینیشون 158 00:18:25,083 --> 00:18:28,125 ‫ولی اگه دیدی، مراقب خودت باش 159 00:18:28,208 --> 00:18:30,541 ‫موجودات خطرناکین 160 00:18:31,958 --> 00:18:32,958 ‫اینو داری از خودت در میاری 161 00:18:35,250 --> 00:18:37,375 ‫یالا دیگه، بار و بندیلت رو تکون بده 162 00:18:38,083 --> 00:18:41,250 ‫بیا فقط تا قبل از غروب برسیم رودخونه 163 00:18:58,958 --> 00:19:00,541 ‫ها؟ 164 00:19:09,541 --> 00:19:11,208 ‫!امن و امانه 165 00:19:25,208 --> 00:19:26,250 ‫!نوری 166 00:19:28,291 --> 00:19:29,375 ‫!نوری 167 00:19:30,500 --> 00:19:31,666 ‫!نوری 168 00:19:37,166 --> 00:19:38,333 ‫!نوری 169 00:19:57,791 --> 00:20:00,416 ‫مسافر؟ اونم اینوقت سال؟ 170 00:20:00,500 --> 00:20:02,791 ‫بد شگونیه، بهت گفته باشم 171 00:20:02,875 --> 00:20:05,458 ‫از اون بدا، همون اندازه که میگن آدمای بدی ان- ‫آروم بگیر مالوا- 172 00:20:05,541 --> 00:20:08,791 ‫آخرین باری که این اوایل مسافر داشتیم ‫موقع زمستان بزرگ بود 173 00:20:08,875 --> 00:20:12,250 ‫و اصلا نمیشه فراموش کرد ‫چه قدر اون زمستون بد بود 174 00:20:12,333 --> 00:20:14,333 ‫به احتمال زیاد اونام گم شدن دیگه. همین 175 00:20:14,416 --> 00:20:15,833 ‫دلیلش باید همین باشه 176 00:20:15,916 --> 00:20:17,250 ‫وقت شامو بهم میزنی 177 00:20:17,333 --> 00:20:19,208 ‫من بازم بالا پایین رو گشتم 178 00:20:19,291 --> 00:20:20,958 ‫کوچولوها هنوز اون بیرونن 179 00:20:21,041 --> 00:20:23,583 ‫چیزیشون نمیشه گلدی 180 00:20:23,666 --> 00:20:26,375 ‫نوری باهاشونه. نوری رو که میشناسی 181 00:20:26,458 --> 00:20:28,291 ‫بله میشناسم 182 00:20:30,708 --> 00:20:32,291 ‫الان دیگه میشه برگردیم؟ 183 00:20:32,375 --> 00:20:34,875 ‫اون بیرون صدتا جونور واسه کشتنمون هست 184 00:20:34,958 --> 00:20:38,250 ‫یعنی اگه حساب کنی اندازه همین ‫ هزاربار از نگرانی تا مرز مردن میری 185 00:20:38,333 --> 00:20:40,833 ‫تو خودت قوانین رو میدونی ‫نباید اینقدر دور بیرون باشیم 186 00:20:40,916 --> 00:20:43,541 ‫خب نباش... اگه قرار بود هرکاریو انجام ندیم 187 00:20:43,625 --> 00:20:45,250 ‫الان به زور کار میکردیم 188 00:20:45,375 --> 00:20:46,208 ‫اول من 189 00:20:48,375 --> 00:20:50,750 ‫برو حالا. حواست به چاله باشه 190 00:20:51,875 --> 00:20:53,375 ‫سرتو به پا 191 00:20:55,291 --> 00:20:56,125 ‫از این طرف 192 00:20:56,625 --> 00:20:57,750 ‫!نوری 193 00:20:58,625 --> 00:20:59,916 ‫من گیر کردم- ‫بیا من دارمت- 194 00:21:00,208 --> 00:21:01,541 ‫...این 195 00:21:01,625 --> 00:21:03,041 ‫!نوری! آخ 196 00:21:07,916 --> 00:21:09,000 ‫چه جذاب 197 00:21:11,875 --> 00:21:13,125 ‫زودباش 198 00:21:13,208 --> 00:21:14,958 ‫میشه حالا برگردیم؟ 199 00:21:15,041 --> 00:21:17,750 ‫ولی توکه هنوز ندیدیش- ‫چیو ندیدم؟ 200 00:21:17,833 --> 00:21:20,208 ‫اگه از من بپرسی، ‫ میگم یه جای خوب واسه گشت زنی تو دشت 201 00:21:21,916 --> 00:21:23,541 ‫!یا شکوه و جلال 202 00:21:29,000 --> 00:21:30,041 ‫اوه 203 00:21:33,833 --> 00:21:35,000 ‫نوری 204 00:21:37,541 --> 00:21:38,375 ‫هوممم 205 00:21:42,916 --> 00:21:43,750 ‫هومممم 206 00:21:55,000 --> 00:21:56,166 ‫نوری 207 00:21:57,375 --> 00:21:58,541 ‫من یه چیزی پیدا کردم 208 00:22:00,000 --> 00:22:01,708 ‫یه چیزی تو گِل هاست 209 00:22:02,583 --> 00:22:03,750 ‫چیه؟ 210 00:22:05,833 --> 00:22:07,250 ‫شبیه یه ردپاست 211 00:22:09,500 --> 00:22:10,541 ‫یه سگ 212 00:22:11,250 --> 00:22:14,166 ‫فقط مال یه سگه ‫میدونین که سگا چقدر توت وحشی دوست دارن 213 00:22:20,916 --> 00:22:23,000 ‫میخواد توت وحشیای ما رو بخوره؟ 214 00:22:23,083 --> 00:22:25,166 ‫نه اگه ما رو ببینه، نمیخوره 215 00:22:25,916 --> 00:22:29,250 ‫هی، همه دیگه جمع شین، وقت رفتنه 216 00:22:29,333 --> 00:22:31,791 ‫عجله واسه چیه؟- ‫گرگه- 217 00:22:34,125 --> 00:22:35,875 ‫شنیدین خواهرتون چی گفت. وقت رفتنه 218 00:22:35,958 --> 00:22:37,791 ‫برید الان، بجنبید 219 00:22:37,875 --> 00:22:40,750 ‫اولین کسی که برسه به اردوگاه ‫اولین کیک پای رو تو جشن برداشت میگیره 220 00:22:40,833 --> 00:22:41,833 ‫بیاین بریم 221 00:22:43,458 --> 00:22:47,333 ‫یادتون باشه، اگه کسی پرسید، میگید ‫داشتیم فقط دنبال حلزونا میگشتیم 222 00:22:57,125 --> 00:23:01,083 ‫(به زبان خودشون میخونه احتمالا) 223 00:23:01,166 --> 00:23:02,916 ‫ 224 00:23:03,875 --> 00:23:05,083 ‫ 225 00:23:07,625 --> 00:23:11,458 ‫قرن ها، میان صخره ها و ‫ شکاف ها را درنوردیدند 226 00:23:11,541 --> 00:23:14,166 ‫...و آخرین بقایای دشمنان را 227 00:23:14,750 --> 00:23:17,416 ‫...مانند بارانی بهاری به روی جسدِ 228 00:23:18,375 --> 00:23:19,458 ‫.حیوانات مُرده، پاک گرداندند 229 00:23:21,583 --> 00:23:24,916 ‫...مانند بارانی بهاری به روی جسدِ 230 00:23:26,708 --> 00:23:28,041 ‫هارولد الروند 231 00:23:30,500 --> 00:23:31,666 ‫بالاخره 232 00:23:32,833 --> 00:23:35,666 ‫آره، تقریبا تو دلم میگفتم کاش پیدام نکنن 233 00:23:35,958 --> 00:23:37,250 ‫چه خبر؟ 234 00:23:37,333 --> 00:23:39,083 ‫جلسه شورا بهتون خواسته تا اطلاع داده شه که 235 00:23:39,166 --> 00:23:41,750 ‫برای جلسه بعدی، اجازه شرکت ندارید 236 00:23:44,000 --> 00:23:45,375 ‫فقط الف های ارباب اجازه دارن 237 00:23:48,375 --> 00:23:49,791 ‫چیز دیگه ای هم هست؟ 238 00:23:49,875 --> 00:23:52,000 ‫...بله. دوستتون اومده 239 00:23:52,916 --> 00:23:55,333 ‫اینجاست؟ پس چرا چیزی نگفتی؟ 240 00:24:02,250 --> 00:24:03,458 ‫.برای جشن 241 00:24:21,500 --> 00:24:22,666 ‫گالادریل 242 00:24:24,666 --> 00:24:25,625 ‫الروند 243 00:24:26,833 --> 00:24:29,041 ‫لیندون با کمال میل خوشامد میگه 244 00:24:29,125 --> 00:24:30,791 ‫با کمال میل، خوش اومدم 245 00:24:36,291 --> 00:24:40,208 ‫شنیدم وقتی از کنارش ‫میگذری، آوازی رو میشنوی 246 00:24:40,291 --> 00:24:42,416 ‫خاطره کسی که در ذهن همه ماست 247 00:24:43,625 --> 00:24:45,083 ‫...و غرق در نور میشی که 248 00:24:45,166 --> 00:24:48,875 ‫از هر احساسی در تمام سرزمین میانه، مست کننده تره 249 00:24:48,958 --> 00:24:53,208 ‫وقتی بچه بودم، این تنها احساسی بود که میشناختم 250 00:24:53,291 --> 00:24:55,000 ‫و حالا نگاه کن خودتو 251 00:24:55,083 --> 00:24:58,083 ‫فرمانده ارتش شمالی ‫جنگجوی سرزمین ها رام نشده 252 00:24:58,750 --> 00:25:03,041 ‫یکمی انتظار داشتم با سر و وضع گِلی برسی 253 00:25:03,125 --> 00:25:06,166 ‫این دفعه با سرمازدگی و ریختن خون غول برگشتم 254 00:25:07,166 --> 00:25:08,250 ‫و بدون هیچ ارتشی 255 00:25:09,375 --> 00:25:10,791 ‫همه چیزو تعریف کن 256 00:25:11,458 --> 00:25:14,791 ‫وجود این علامت ثابت میکنه که ‫سائورون فرار کرده 257 00:25:14,875 --> 00:25:16,125 ‫هنوز اون بیرونه 258 00:25:16,541 --> 00:25:18,166 ‫الان سوال اینه که کجاست؟ 259 00:25:19,250 --> 00:25:22,125 ‫میخوام از پادشاه بخوام یه گروه جدید دراختیارم بذاره 260 00:25:22,208 --> 00:25:25,208 ‫...اگه به اندازه کافی تدراکات ببینه- ‫تو تازه رسیدی- 261 00:25:25,291 --> 00:25:27,500 ‫حتما باید اینقدر زود حرف از رفتن بزنی؟ 262 00:25:27,583 --> 00:25:29,416 ‫تو خوب میدونی که چرا باید برم 263 00:25:30,250 --> 00:25:33,666 ‫بعد وقت کافی برای حرف زدن ‫درمورد مسائل رسمی هست 264 00:25:34,708 --> 00:25:36,291 ‫میخوام درباره خودت بشنوم 265 00:25:37,708 --> 00:25:39,291 ‫از سفر دلخراشت 266 00:25:40,000 --> 00:25:41,083 ‫چرا، الروند 267 00:25:41,166 --> 00:25:43,291 ‫واقعا یه سیاستمدار شدی 268 00:25:43,375 --> 00:25:45,125 ‫طوری میگی انگار خیلی ترسناکه 269 00:25:45,208 --> 00:25:48,541 ‫من از اون درباری ها نیستم که ‫با چاپلوسیه آدمای بیخود آروم بگیرم 270 00:25:49,875 --> 00:25:52,291 ‫قصد دارم با پادشاه شخصا حرف بزنم 271 00:25:54,708 --> 00:25:56,416 ‫خیلی ساده میدونیش 272 00:25:57,750 --> 00:25:59,708 ‫پس منم همون اندازه ساده میشم 273 00:26:02,750 --> 00:26:05,583 ‫این افرادت نبودن که باهات مخالفت کرن 274 00:26:06,083 --> 00:26:08,416 ‫بلکه توئی که از پادشاه والا سرپیچی کردی 275 00:26:09,291 --> 00:26:12,041 ‫با امتناع کردن از محدودیت ‫هایی که برات تعیین شده بوده 276 00:26:13,750 --> 00:26:15,333 ‫اونم به شکل عملی بزرگوارانه 277 00:26:15,416 --> 00:26:18,125 ‫اون تصمیم گرفته تا دستاوردت ‫...ها رو ارزشمند بدونه 278 00:26:18,958 --> 00:26:21,291 ‫به جای اینکه به وقاحتت توجهی کنه 279 00:26:23,750 --> 00:26:25,416 ‫اگه باز هم امتحانش کنی 280 00:26:25,500 --> 00:26:28,916 ‫اونوقت کمتر از چیزی که انتظارشو ‫داشتی، حاضر به قبول کردنت میشه 281 00:26:35,416 --> 00:26:38,458 ‫ترتیب ملاقات باهاش رو میدی یا نه؟ 282 00:26:40,583 --> 00:26:43,541 ‫اگه بعد از جشن، هنوزم همینو میخوای 283 00:26:43,625 --> 00:26:45,041 ‫پس میتونی بری دیدنش 284 00:26:56,875 --> 00:26:58,833 ‫برگشته 285 00:26:58,916 --> 00:27:01,500 ‫چه طور بود؟- ‫خیلی خوب، پدر- 286 00:27:01,583 --> 00:27:03,041 ‫نگاش کن 287 00:27:03,125 --> 00:27:05,166 ‫همه اینارو پای رودخونه پیدا کردی، نه؟ 288 00:27:05,250 --> 00:27:06,125 ‫اوهوم 289 00:27:06,958 --> 00:27:08,916 ‫درمورد مسافرها شنیدی؟ 290 00:27:09,000 --> 00:27:11,416 ‫مسافر؟- ‫شکارچی ان- 291 00:27:12,000 --> 00:27:13,333 ‫دو نفرن 292 00:27:13,416 --> 00:27:15,500 ‫عین صخره بزرگن 293 00:27:15,583 --> 00:27:17,041 ‫درست بالای اون مرز 294 00:27:17,125 --> 00:27:18,625 ‫باورم نمیشه ندیدمشون 295 00:27:18,708 --> 00:27:22,375 ‫شاید بهتر باشی نزدیک خونه بمونی که ‫چیزیو از دست ندی اونوقت. هوم؟ 296 00:27:31,208 --> 00:27:33,416 ‫بازم رفتی مزرعه قدیمی 297 00:27:34,125 --> 00:27:35,291 ‫مگه نه؟ 298 00:27:36,416 --> 00:27:37,416 ‫حواسم بود 299 00:27:37,500 --> 00:27:39,416 ‫ولی بچه ها شاید حواسشون نباشه 300 00:27:39,500 --> 00:27:41,083 ‫ببخشید، نمیدونستم 301 00:27:41,166 --> 00:27:43,333 ‫هیچوقت تا قبل از برداشت، اینجا شکارچی نمیاد 302 00:27:43,416 --> 00:27:45,625 ‫هومم- ‫یا گرگ- 303 00:27:48,500 --> 00:27:51,041 ‫نمیدونم سمت جنوب دردسر پیش اومده 304 00:27:51,125 --> 00:27:53,583 ‫و به تو چه ربطی داره النور برندی فوت؟ 305 00:27:58,666 --> 00:28:00,375 ‫...تاحالا با خودت نگفتی 306 00:28:01,416 --> 00:28:02,916 ‫اون بیرون دیگه چیا هست؟ 307 00:28:03,541 --> 00:28:04,875 ‫...تا کجا رودخانه ها در جریانن 308 00:28:04,958 --> 00:28:08,583 ‫یا پرستوها از کجا آوازهای ‫جدیدی که تو بهار میخونن رو یاد میگیرن؟ 309 00:28:09,166 --> 00:28:13,333 ‫دست خودم نیست، حس میکنم این دنیا کلی شگفتی داره 310 00:28:13,875 --> 00:28:15,500 ‫فراتر از این سرگردونی 311 00:28:16,458 --> 00:28:18,000 ‫قبلا که بهت گفتم 312 00:28:18,750 --> 00:28:20,583 ‫...بارها و بارها 313 00:28:22,500 --> 00:28:24,916 ‫الف ها از جنگل محافظت مینن 314 00:28:25,000 --> 00:28:28,250 ‫دورف ها از معادنشون ‫انسان ها از مزراع گندمشون 315 00:28:29,166 --> 00:28:32,833 ‫حتی درختا هم باید نگران خاک زیر ریشه هاشون باشن 316 00:28:33,458 --> 00:28:37,291 ‫ولی ما هارفوت ها، از غم دنیا آزادیم 317 00:28:37,375 --> 00:28:41,125 ‫ما فقط یه موجی از ‫ یه رودخونه‌ی خیلی خیلی طولانی‌ هستیم 318 00:28:41,541 --> 00:28:43,958 ‫مسیرهای ما با فصولِ گذرنده، تعیین شده 319 00:28:44,833 --> 00:28:47,708 ‫هیچ‌کس از مسیر خارج نمیشه ‫و هیچ‌کس هم تنهایی نمیره 320 00:28:49,708 --> 00:28:52,416 ‫ما کنار همیم، ما جامون امنه 321 00:28:53,875 --> 00:28:55,375 ‫اینجوری زنده می‌مونیم 322 00:28:58,041 --> 00:29:00,875 ‫برو! به پدرت کمک کن! 323 00:29:03,583 --> 00:29:07,000 ‫مشکلت اینه، ‫ببین، یه چرخ باید گِرد باشه 324 00:29:40,708 --> 00:29:44,666 ‫این دلیرترین رزمندگان 325 00:29:44,750 --> 00:29:49,291 ‫اینجا در برابر ما زانو زده‌اند، با پیروزی! 326 00:29:50,958 --> 00:29:53,708 ‫اگرچه موگورت یک قرن پیش سقوط کرد 327 00:29:54,416 --> 00:29:58,208 ‫برخی از این ترس داشتند که ممکن است شر و ‫ بدی جدیدی از سایه‌ی او سرچشمه بگیرد 328 00:29:58,291 --> 00:30:00,125 ‫در قرن‌های اخیر 329 00:30:00,208 --> 00:30:04,291 ‫این سربازان از میان صخره‌ها ‫و شکاف‌ها عبور کرده‌اند 330 00:30:04,375 --> 00:30:07,625 ‫و آخرین بقایای دشمنانمان را از بین برده‌اند 331 00:30:07,708 --> 00:30:11,416 ‫مثل باران بهاری که بر روی ‫ استخوان‌های لاشه‌ی گندیده می‌بارد 332 00:30:14,125 --> 00:30:15,458 ‫و حالا در نهایت 333 00:30:16,666 --> 00:30:20,041 ‫آنها با پیروزی به سوی ما باز می‌گردند 334 00:30:20,125 --> 00:30:23,250 ‫زیرا آنها بدون شک ثابت کرده‌اند 335 00:30:23,333 --> 00:30:27,458 ‫که روزهای جنگ ما به پایان رسیده است 336 00:30:29,791 --> 00:30:30,875 ‫از امروز... 337 00:30:32,708 --> 00:30:35,541 ‫روزهای آرامش ما آغاز می‌شود. 338 00:31:01,541 --> 00:31:04,958 ‫و به عنوان معیاری برای قدردانی ما، 339 00:31:06,041 --> 00:31:08,583 ‫به این قهرمانان افتخارِ بی‌رقیب‌ترین افراد 340 00:31:08,666 --> 00:31:11,416 ‫در تمام طول تاریخ ما داده می‌شود 341 00:31:11,500 --> 00:31:14,791 ‫آنها تا سرزمین گری هِوِنز همراهی می‌شوند 342 00:31:14,875 --> 00:31:19,208 ‫و از دریا عبور می‌کنند تا برای همیشه 343 00:31:20,291 --> 00:31:24,000 ‫در قلمرو مبارک، غرب دوردست، زندگی کنند. 344 00:31:24,083 --> 00:31:27,250 ‫در سرزمین‌های بی‌مرگ والینور. 345 00:31:28,083 --> 00:31:31,916 ‫در نهایت، آنها به خانه می‌روند 346 00:32:34,041 --> 00:32:37,375 ‫می‌خوای اونجا وایستی و ‫ مثل یه اورک نفس بکشی؟ 347 00:32:40,583 --> 00:32:44,000 ‫میگن شراب پیروزی، شیرین‌ترین شرابه 348 00:32:44,083 --> 00:32:46,666 ‫برای کسایی که توی امتحانات ‫ سختشون، تخمیر شده. 349 00:32:47,416 --> 00:32:49,250 ‫من احساس پیروزی نمی‌کنم. 350 00:32:49,333 --> 00:32:52,375 ‫تو شایسته‌ی افتخارات امروزی 351 00:32:53,250 --> 00:32:54,916 ‫برادرت بهت افتخار می‌کنه 352 00:33:01,208 --> 00:33:03,958 ‫زمانی که اولینِ اون‌ها تراشیده شدن یادمه 353 00:33:05,291 --> 00:33:08,708 ‫تصویر یه آدم مُرده توی ‫ یه چیز زنده حفظ شده 354 00:33:08,791 --> 00:33:12,541 ‫فکر ‌کنم بخشی از من همیشه ‫ معتقد بوده که استراحت من اینجاست 355 00:33:12,625 --> 00:33:13,916 ‫با اون‌ها. 356 00:33:14,958 --> 00:33:16,875 ‫ولی در عوض من باید اون‌ها رو ترک کنم 357 00:33:18,458 --> 00:33:22,458 ‫این هدیه‌ی پادشاه توئه 358 00:33:26,000 --> 00:33:28,000 ‫هدیه‌ای که تصمیم گرفتم ردش کنم 359 00:33:29,125 --> 00:33:30,125 ‫گالادریل، تو... 360 00:33:30,208 --> 00:33:32,916 ‫برادرم جونش رو برای گرفتن سائورون فدا کرد 361 00:33:34,416 --> 00:33:36,416 ‫وظیفه‌ی اون الان روی دوش منه 362 00:33:39,250 --> 00:33:42,458 ‫من می‌رم دنبال دشمنی که ‫در شمال اینجا ازمون فرار کرده 363 00:33:44,083 --> 00:33:46,125 ‫تنهایی، اگه مجبور باشم 364 00:33:48,291 --> 00:33:51,291 ‫آه آره، اون علامت سرّیت 365 00:33:51,375 --> 00:33:53,208 ‫من اون رو با پادشاه اعظم در میون گذاشتم 366 00:33:53,291 --> 00:33:55,083 ‫- پس چرا... ‫- چون دیدنِ یک علامت 367 00:33:55,166 --> 00:33:57,708 ‫به این معنی نیست که تو ‫ به پیدا کردنِ سائورون نزدیک شدی 368 00:33:57,791 --> 00:34:01,166 ‫تموم شده، شر و بدی از بین رفته 369 00:34:01,250 --> 00:34:03,625 ‫پس چرا از اینجا نرفته؟ 370 00:34:05,041 --> 00:34:07,041 ‫بعد اون همه سختی‌ای که تحمل کردی... 371 00:34:08,416 --> 00:34:10,666 ‫طبیعیه که گیج شده باشی 372 00:34:11,666 --> 00:34:13,125 ‫گیج شده باشم؟ 373 00:34:16,750 --> 00:34:19,666 ‫خیلی ممنونم که شر و بدی ‫ رو مثل من نشناختی 374 00:34:20,875 --> 00:34:23,125 ‫ولی تو اون چیزی که من دیدم رو ندیدی 375 00:34:23,208 --> 00:34:24,250 ‫من به اندازه‌ی خودم دیدم 376 00:34:24,333 --> 00:34:27,958 ‫تو چیزی که من دیدم رو ندیدی 377 00:34:28,791 --> 00:34:30,916 ‫شر و بدی نمی‌خوابه، الروند 378 00:34:32,250 --> 00:34:33,458 ‫صبر می‌کنه 379 00:34:34,125 --> 00:34:36,958 ‫و در لحظه‌ی رضایت و خشنودی ما، 380 00:34:37,041 --> 00:34:38,458 ‫ما رو کور می‌کنه 381 00:34:40,416 --> 00:34:43,041 ‫بذار بگیم همه چیز همون‌طوره ‫که ازش می‌ترسی 382 00:34:43,125 --> 00:34:46,458 ‫و این دشمن یه جایی اون بیرونه و کمین کرده 383 00:34:47,500 --> 00:34:50,291 ‫واقعا فکر می‌کنی جست‌‌وجو کردن اون ‫ تو رو راضی می‌کنه؟ 384 00:34:50,750 --> 00:34:54,041 ‫اینکه یه اورک دیگه رو، ‫روی شمشیر تیز بکشی به آرامش میرسی؟ 385 00:34:54,125 --> 00:34:56,041 ‫- اگه اشتباه می‌کرده باشی.‌‌.. ‫- اشتباه نمی‌کنم 386 00:34:56,125 --> 00:34:57,583 ‫"اگه" اشتباه می‌کرده باشی، 387 00:34:58,458 --> 00:35:01,625 ‫الف‌های بیشتری رو به سمت مرگ ‫توی سرزمین‌های دور نمی‌فرستی؟ 388 00:35:03,458 --> 00:35:05,583 ‫برای اینکه خودت رو متقاعد کنی ‫ که هر کاری لازم بوده رو کردی، 389 00:35:05,666 --> 00:35:08,500 ‫چند مجسمه‌ی دیگه رو ‫ به این مسیر اضافه می‌کنی؟ 390 00:35:09,333 --> 00:35:11,958 ‫هیچ‌کس تا حالا در طول تاریخ ‫این فراخوان رو رد نکرده 391 00:35:12,791 --> 00:35:14,875 ‫اگه الان ردش کنی، ممکنه دیگه ‫ هیچ‌وقت همچین فرصتی گیرت نیاد 392 00:35:15,750 --> 00:35:18,750 ‫تو اینجا معطل و رونده شده میشی 393 00:35:18,833 --> 00:35:21,083 ‫و با زمزمه‌ها و رویاهای ‫تاریک و شوم مسموم میشی 394 00:35:21,166 --> 00:35:23,625 ‫و توی غرب، فکر می‌کنی ‫سرنوشتم بهتر از این میشه؟ 395 00:35:25,458 --> 00:35:28,916 ‫جایی که آهنگ، فریادهای جنگ ‫رو توی سر من مسخره می‌کنه؟ 396 00:35:30,916 --> 00:35:34,833 ‫تو میگی من به تموم ‫ وحشت‌های سرزمین میانه پیروز شدم 397 00:35:36,375 --> 00:35:38,583 ‫با این حال، اون‌ها رو توی ‫ درون من زنده نگه می‌داری؟ 398 00:35:39,666 --> 00:35:41,000 ‫که با خودم ببرم؟ 399 00:35:42,000 --> 00:35:45,916 ‫اون‌ها نمی‌میرن، عوض نمیشن، نابود نمیشن 400 00:35:46,958 --> 00:35:49,333 ‫و می‌خوای اون‌ها رو به سرزمین ‫ بهار بدون زمستون ببرم؟ 401 00:35:49,416 --> 00:35:51,833 ‫فقط در قلمرو مبارک 402 00:35:51,916 --> 00:35:54,416 ‫می‌تونه شکستگی‌ها و ‫زخم‌های درونت رو شفا بده 403 00:35:55,250 --> 00:35:56,333 ‫برو اونجا 404 00:35:56,833 --> 00:35:58,625 ‫برو و بهت قول میدم... 405 00:35:59,333 --> 00:36:03,250 ‫اگه حتی یه ذره از اون شایعه‌ی تهدیدی ‫ که حسش می‌کنی، درست باشه 406 00:36:03,750 --> 00:36:06,125 ‫تا درستش نکنم، آروم نمی‌گیرم 407 00:36:08,000 --> 00:36:10,416 ‫تو به اندازه‌ی کافی مدت ‫طولانی‌ای جنگیدی، گالادریل 408 00:36:13,000 --> 00:36:14,541 ‫شمشیرت رو کنار بذار 409 00:36:15,291 --> 00:36:17,208 ‫بدون اون، من کی هستم؟ 410 00:36:17,291 --> 00:36:18,916 ‫کسی که همیشه بودی 411 00:36:21,875 --> 00:36:23,125 ‫دوست من 412 00:37:20,291 --> 00:37:21,708 ‫روز بخیر 413 00:37:21,791 --> 00:37:23,333 ‫با سه حرکت "کارائس" می‌شه 414 00:37:24,791 --> 00:37:25,833 ‫هوم 415 00:37:26,916 --> 00:37:27,750 ‫آها! 416 00:37:28,166 --> 00:37:29,625 ‫احتمال مسموم شدن بیشتره 417 00:37:29,708 --> 00:37:31,625 ‫مسموم شدن؟ توسط کی؟ 418 00:37:32,166 --> 00:37:35,250 ‫تموم چیزی که می‌دونیم اینه که ‫ اسکات چشم پیازی خودش اینکارو کرده 419 00:37:49,916 --> 00:37:52,250 ‫واقعا دو هفته گذشته؟ 420 00:37:53,458 --> 00:37:54,583 ‫آره 421 00:37:56,416 --> 00:38:00,083 ‫آم، این بار خیلی چیزای کمی ‫ برای گزارش داد هست متاسفانه 422 00:38:00,166 --> 00:38:03,583 ‫چندتا دعوای مسخره داشتیم و ‫ چند بارم غیرمنصفانه تارس ریخته شده 423 00:38:04,166 --> 00:38:06,291 ‫و... اوه آره! 424 00:38:06,375 --> 00:38:08,833 ‫سه‌شنبه‌ی گذشته اینجا یکم هیجان بود 425 00:38:08,916 --> 00:38:10,833 ‫سر یه دختری دعوا شده بود 426 00:38:11,250 --> 00:38:14,666 ‫اگه بفهمی چی می‌گم، پسره چشمای ‫ تنبلی داشت و دختره زیادی فعال بود 427 00:38:16,875 --> 00:38:19,000 ‫یه نوشیدنی می‌خوری سرباز؟ 428 00:38:19,083 --> 00:38:21,291 ‫خب، چاه من، مثل همیشه در اختیار توئه 429 00:38:21,375 --> 00:38:22,875 ‫و اون قضیه مسمویته؟ 430 00:38:23,375 --> 00:38:24,416 ‫کدوم قضیه مسمومیت؟ 431 00:38:24,500 --> 00:38:26,291 ‫همونی که داشتین می‌گفتین 432 00:38:26,375 --> 00:38:27,500 ‫نه نه نه نه... 433 00:38:27,583 --> 00:38:30,625 ‫اون فقط داشت از ‫ علف‌های مسموم صحبت می‌کرد 434 00:38:32,125 --> 00:38:34,958 ‫یکی از اطرافیانش از اینجا گذشت ‫و گفت چراگاهش خراب شده 435 00:38:35,041 --> 00:38:37,208 ‫که فقط علف‌های هرز رشد می‌کنن 436 00:38:37,291 --> 00:38:40,000 ‫این یارو اهل کجا بود؟ 437 00:38:40,500 --> 00:38:42,000 ‫چیزی نگفت. فکر کنم از شرق بود 438 00:38:42,750 --> 00:38:44,166 ‫چه روزی اینجا بود؟ 439 00:38:44,250 --> 00:38:47,291 ‫-اوه ولش کن، گوش چاقویی 440 00:38:48,208 --> 00:38:50,250 ‫یه تیکه علفه دیگه 441 00:38:51,333 --> 00:38:55,625 ‫آدمایی که ما رو با اونا همدست می‌دونی، ‫هزاران سال پیش مُردن 442 00:38:55,708 --> 00:38:58,541 ‫شماها کی می‌خواین گذشته رو رها کنین؟ 443 00:39:02,416 --> 00:39:05,958 ‫گذشته با ماست، چه بخوایم و چه نخوایم 444 00:39:06,833 --> 00:39:10,833 ‫یک روز پادشاه واقعی ما برمی‌گرده 445 00:39:11,958 --> 00:39:16,458 ‫و ما رو از زیر چکمه‌های تیزتون بیرون میاره 446 00:39:16,541 --> 00:39:18,750 ‫- آروم باش پسر، ‫ آتیش خشمت رو خاموش کن 447 00:39:31,083 --> 00:39:32,000 ‫بیا پسر 448 00:39:35,208 --> 00:39:37,208 ‫چیز دیگه‌ای هست؟ 449 00:40:00,791 --> 00:40:02,208 ‫دستت رو به من بده 450 00:40:16,916 --> 00:40:17,791 ‫هوم 451 00:40:20,833 --> 00:40:22,000 ‫دونه‌های آلفیرین 452 00:40:25,000 --> 00:40:27,666 ‫من از بچگی دیگه این گل رو ندیده بودم 453 00:40:28,416 --> 00:40:29,916 ‫اینارو از کجا پیدا کردی؟ 454 00:40:30,583 --> 00:40:34,041 ‫مجبور شدم با طبیب دیگه‌ای ‫ که در حال عبور بود معامله کنم. 455 00:40:34,125 --> 00:40:36,250 ‫گلبرگ‌ها رو له می‌کنیم تا ‫ مرهم و درمان درست کنیم 456 00:40:36,333 --> 00:40:37,958 ‫اون‌ها رو له می‌کنی؟ 457 00:40:38,041 --> 00:40:39,500 ‫به آرومی 458 00:40:42,958 --> 00:40:44,958 ‫بین هم نوع‌های تو، ‫ طبیب‌های دیگه‌ای هم هست؟ 459 00:40:45,041 --> 00:40:46,416 ‫آره 460 00:40:46,500 --> 00:40:48,333 ‫ولی ما بهشون می‌گیم هنرمند 461 00:40:49,291 --> 00:40:53,333 ‫بیشتر زخم‌های بدن ما به ‫خودی خود خوب می‌شن 462 00:40:53,416 --> 00:40:57,833 ‫پس کار اون‌ها اینه که حقایق زیبا پنهان ‫ رو به عنوان آثاری زیبا نشون بدن 463 00:40:58,791 --> 00:41:01,458 ‫چون زیبایی قدرت زیادی توی شفای روح داره 464 00:41:03,750 --> 00:41:06,458 ‫پس امیدوارم گل‌های آلفیرین ‫ به نظرت زیبا باشن 465 00:41:13,750 --> 00:41:15,416 ‫پس دفعه بعد می‌بینمت 466 00:41:15,500 --> 00:41:16,583 ‫سرباز 467 00:41:27,291 --> 00:41:28,916 ‫چیزی برای گزارش دادن هست؟ 468 00:41:30,208 --> 00:41:31,875 ‫هیچ‌چیز غیر عادی‌ای نیست. 469 00:41:34,458 --> 00:41:35,666 ‫و چاه... 470 00:41:37,083 --> 00:41:38,333 ‫چطور بود؟ 471 00:41:39,875 --> 00:41:41,291 ‫یکم آب کشیدی؟ 472 00:41:42,208 --> 00:41:43,958 ‫توی اوستیریث منتظرمونن 473 00:41:46,083 --> 00:41:48,916 ‫اصلا به عواقبی که ممکن بود ‫برام پیش بیاد فکر کردی؟ 474 00:41:49,000 --> 00:41:51,916 ‫اگه که دیده‌بان می‌فهمید چیکار می‌کنی؟ 475 00:41:52,000 --> 00:41:53,666 ‫متاسفانه نمی‌فهمم چی میگی 476 00:41:53,750 --> 00:41:55,250 ‫همین‌جوریشم مراقب بودن و نظارت کردن ‫ به اون‌ها به اندازه‌ی کافی سخته 477 00:41:55,333 --> 00:41:57,416 ‫بدون اینکه یه چشمم مستقیم به تو باشه 478 00:41:57,500 --> 00:41:58,750 ‫یا فکر می‌کنی من کورم؟ 479 00:41:58,833 --> 00:42:02,000 ‫نه، فکر می‌کنم که زیادی حرف می‌زنی 480 00:42:02,708 --> 00:42:04,625 ‫و بوی برگ‌های گندیده میدی 481 00:42:04,708 --> 00:42:06,208 ‫نه، نمیدم 482 00:42:06,291 --> 00:42:07,458 ‫چرا میدی 483 00:42:15,291 --> 00:42:18,291 ‫حرف من اینه که، ‫تنها دو بار در طول تاریخ 484 00:42:18,375 --> 00:42:21,500 ‫الف‌ها و انسان‌ها برای پیوند باهم تلاش کردن 485 00:42:21,583 --> 00:42:24,083 ‫و هر بار هم، به اتفاق غم‌انگیزی ختم شد 486 00:42:24,166 --> 00:42:25,250 ‫به مرگ ختم شد. 487 00:42:25,333 --> 00:42:27,250 ‫لازم نیست به من یادآوری کنی 488 00:42:28,833 --> 00:42:30,416 ‫پس چرا اصرار داری؟ 489 00:42:31,208 --> 00:42:32,916 ‫یه دلیل بگو، فقط یکی 490 00:42:33,000 --> 00:42:34,833 ‫آروندیر! مدور! 491 00:42:36,291 --> 00:42:39,208 ‫پادشاه اعظم اعلام کرده که ‫روزهای جنگ به پایان رسیده 492 00:42:40,666 --> 00:42:43,083 ‫همه‌ی قرارگاه‌های دورافتاده ‫ رو دارن منحل می‌کنن 493 00:42:44,541 --> 00:42:45,625 ‫ما داریم می‌ریم 494 00:43:12,791 --> 00:43:14,375 ‫- آخرین نگاه رو می‌کنی؟ ‫- اوهوم 495 00:43:16,500 --> 00:43:19,000 ‫هفتاد و نه ساله که اینجا مستقر بودم 496 00:43:21,125 --> 00:43:23,791 ‫فکر کنم بهش عادت کردم 497 00:43:25,458 --> 00:43:29,000 ‫می‌تونی باور کنی که اینجا ‫ یه زمانی یه تیکه سنگ بی‌ثمر بوده؟ 498 00:43:29,083 --> 00:43:31,083 ‫خیلی تغییر کرده، واچواردن. 499 00:43:31,958 --> 00:43:34,041 ‫ولی کسایی که اینجا زندگی می‌کردن، ‫تغییر نکردن 500 00:43:34,541 --> 00:43:38,541 ‫خون کسایی کنار مورگوت بودن ‫ هنوز توی رگ‌هاشون جاریه 501 00:43:40,958 --> 00:43:42,833 ‫خیلی وقت پیش بوده، واچواردن. 502 00:43:47,833 --> 00:43:49,541 ‫قبل جنگ تو چی بودی؟ 503 00:43:50,458 --> 00:43:51,583 ‫یه کشاورز 504 00:43:51,666 --> 00:43:54,250 ‫پس وقتی برگردی خونه، خیلی ‫ بهتر از اونی هستی که بودی 505 00:43:55,416 --> 00:43:58,208 ‫کلی افتخارات و مقام می‌گیری 506 00:43:59,500 --> 00:44:01,166 ‫زندگیت دوباره شروع میشه 507 00:44:02,166 --> 00:44:04,208 ‫اما این رو یادت باشه، آروندیر، 508 00:44:04,833 --> 00:44:08,416 ‫که 79 سال مراقب مردان ‫ و زنان تیرهارد بودی، 509 00:44:08,500 --> 00:44:11,416 ‫نه به خاطر کاری که اجدادشان ‫یه زمانی انجام دادن‌... 510 00:44:12,875 --> 00:44:14,875 ‫بلکه به خاطر کسایی که خودشون هستن 511 00:44:20,416 --> 00:44:21,625 ‫و قدردان باش 512 00:44:23,166 --> 00:44:25,333 ‫که دیگه نیازی نیست ببینیشون 513 00:45:04,041 --> 00:45:07,166 ‫مراقب باش، پودر ریشه آتشینه ‫ باید به آرومی اینکارو انجام بدی 514 00:45:07,250 --> 00:45:09,333 ‫اگه اروم‌تر کار کنم، تموم روز اینجا گیر می‌فتم 515 00:45:09,416 --> 00:45:11,291 ‫سر صبحی اعصاب‌نداری‌ ها! 516 00:45:11,375 --> 00:45:14,000 ‫کم خوابیدم، ‫موش‌ها داشتن 517 00:45:14,083 --> 00:45:16,125 ‫- زیر تخته‌ها می‌رقصیدن. ‫- دوباره؟ 518 00:45:16,208 --> 00:45:18,916 ‫سه شب میشه، ‫همش چنگ می‌زنن، چنگ‌ می‌زنن 519 00:45:22,416 --> 00:45:24,250 ‫یکی از اون‌ها اینجا چیکار می‌کنه؟ 520 00:45:35,250 --> 00:45:36,750 ‫شنیدم دارین میرین 521 00:45:37,791 --> 00:45:38,958 ‫آره 522 00:45:41,166 --> 00:45:43,166 ‫بقیه‌ی گروهتون کجان؟ 523 00:45:44,458 --> 00:45:48,000 ‫به احتمال زیاد الان دارن دنبالم می‌گردن 524 00:45:48,708 --> 00:45:50,375 ‫پس چرا تو خونه‌ی منی؟ 525 00:46:03,750 --> 00:46:05,583 ‫چیزی که می‌خوای بگی رو بگو 526 00:46:05,666 --> 00:46:07,166 ‫قبلاً گفتم 527 00:46:08,041 --> 00:46:11,583 ‫بیشتر از صد بار، ‫ از هر نظری به جز کلمات. 528 00:46:13,583 --> 00:46:14,708 ‫- مامان 529 00:46:16,250 --> 00:46:17,916 ‫یه مرد اینجاست می‌خواد ببینتت 530 00:46:26,875 --> 00:46:27,958 ‫مامان 531 00:46:31,291 --> 00:46:33,125 ‫حیوانات رو هم شفا می‌دی؟ 532 00:46:35,166 --> 00:46:37,583 ‫- اگه تونستی یه نگاه بهش بندازی 533 00:46:38,500 --> 00:46:41,541 ‫یه جور مریضی داره 534 00:46:42,291 --> 00:46:43,708 ‫چه نوع مریضی‌ای؟ 535 00:46:51,041 --> 00:46:52,541 ‫تب نیست 536 00:46:54,541 --> 00:46:57,166 ‫و به نظر میاد هیچ زخمی نداره 537 00:46:58,375 --> 00:47:00,000 ‫کجا چراه می‌کرده؟ 538 00:47:00,083 --> 00:47:01,833 ‫هوم. چند روز پیش سمت شرق پرسه می‌زد 539 00:47:02,958 --> 00:47:04,541 ‫فکر می‌کنی ممکنه چیزی خورده باشه؟ 540 00:47:09,208 --> 00:47:12,041 ‫اون چی بود که ازش اومد بیرون؟ 541 00:47:13,333 --> 00:47:14,916 ‫تا چه حد سمت شرق؟ 542 00:47:15,000 --> 00:47:17,375 ‫ممکنه تا هوردرن رفته باشه 543 00:47:24,625 --> 00:47:25,833 ‫کجا میری؟ 544 00:47:25,916 --> 00:47:29,166 ‫تا هوردرن یه روز راهه، ‫ اگه الان برم، می‌تونم تا غروب برسم 545 00:47:29,250 --> 00:47:30,583 ‫منم باهات میام 546 00:47:43,083 --> 00:47:44,833 ‫سریع باش دیگه 547 00:47:44,916 --> 00:47:47,208 ‫اگه اون ما رو اینجا ببینه، ‫ دندونامونو خرد می‌کنه 548 00:47:50,875 --> 00:47:53,000 ‫اشتباهی دیدمش. 549 00:47:53,083 --> 00:47:54,375 ‫پام رفت رو تخته‌ی شانس 550 00:47:56,916 --> 00:47:58,083 ‫خب بهم بگو 551 00:47:59,083 --> 00:48:01,625 ‫حقیقت داره؟ درباره‌ی مادرت؟ 552 00:48:02,583 --> 00:48:04,000 ‫چی حقیقت داره؟ 553 00:48:04,708 --> 00:48:08,500 ‫شنیدم والدرگ دیده بودش ‫ چند روز پیش با یکی از... 554 00:48:08,625 --> 00:48:11,125 ‫از گوش‌تیزها کنار ‫چاهش صمیمی نشسته بودن. 555 00:48:11,208 --> 00:48:12,333 ‫کی بهت گفته؟ 556 00:48:12,416 --> 00:48:13,666 ‫همه میگن 557 00:48:14,125 --> 00:48:15,291 ‫دروغه 558 00:48:15,833 --> 00:48:18,375 ‫شاید به همین خاطره که ‫ باباتم مثل اون فرار می‌کنه 559 00:48:18,458 --> 00:48:19,791 ‫بابام فرار نکرد 560 00:48:19,875 --> 00:48:21,041 ‫پس چه اتفاقی براش افتاد؟ 561 00:48:21,791 --> 00:48:23,458 ‫تو حتی این رو نمی‌دونی نه؟ 562 00:48:27,000 --> 00:48:29,833 ‫حقه‌باز عوضی جایزه‌ی پادشاه ‫ رو این پایین گذاشته 563 00:48:31,416 --> 00:48:32,916 ‫این یه جایزه‌ی واقعیه 564 00:48:53,125 --> 00:48:54,125 ‫مراقب باش! 565 00:48:56,625 --> 00:48:57,708 ‫برو، سریع! 566 00:49:36,541 --> 00:49:38,541 ‫از دیدرسم رفت دیگه 567 00:49:39,750 --> 00:49:42,833 ‫گالادریل خیلی مطمئن بود ‫ که جستجوی اون باید ادامه پیدا کنه 568 00:49:44,083 --> 00:49:47,083 ‫ما پیش‌بینی کردیم که در اون صورت، 569 00:49:47,166 --> 00:49:52,541 ‫اون ممکنه ناخواسته همون شر و بدی که ‫ می‌خواست شکست بده رو زنده نگه داشته باشه 570 00:49:54,583 --> 00:49:57,666 ‫همون بادی که می‌خواد آتیش رو خاموش کنه 571 00:49:57,750 --> 00:50:00,166 ‫ممکنه همچنین باعث گسترش اون هم بشه 572 00:50:02,000 --> 00:50:03,750 ‫پس سایه‌ای که اون دنبالش بود... 573 00:50:06,583 --> 00:50:08,166 ‫شما معتقدید که وجود داره؟ 574 00:50:08,791 --> 00:50:11,416 ‫ذهنت رو درباره‌ی این نگران نکن 575 00:50:12,750 --> 00:50:14,291 ‫کاری که کردی درست بود 576 00:50:15,041 --> 00:50:18,333 ‫هم برای گالادریل و هم برای سرزمین میانه. 577 00:50:20,291 --> 00:50:21,750 ‫سخته که ببینی چی درسته... 578 00:50:24,208 --> 00:50:26,416 ‫وقتی که دوستی و انجام وظیفه ‫ باهم قاطی میشه 579 00:50:28,416 --> 00:50:31,083 ‫و بار کسانی که رهبری می‌کنند 580 00:50:32,000 --> 00:50:34,208 ‫و کسانی که می‌خوان رهبری کنند، همینطوره 581 00:50:35,958 --> 00:50:38,250 ‫گالادریل با غروب خورشید محو میشه 582 00:50:38,333 --> 00:50:43,166 ‫من و تو باید منتظر ‫ طلوع خورشید جدیدی باشیم 583 00:50:45,291 --> 00:50:46,458 ‫در اون راستا، 584 00:50:48,041 --> 00:50:51,625 ‫آیا با کار لرد کلبریمبور آشنایی داری؟ 585 00:50:52,666 --> 00:50:54,666 ‫البته، اون بهترین آهنگر الف‌هاست 586 00:50:55,500 --> 00:50:59,166 ‫من از بچگی هنرش رو تحسین می‌کردم، ‫چطور مگه؟ 587 00:50:59,250 --> 00:51:04,000 ‫قراره پروژه جدیدی رو شروع کنه ‫ که به شدت مهمه. 588 00:51:05,083 --> 00:51:08,208 ‫و ما تصمیم گرفتیم که باهاش کار کنی 589 00:51:11,166 --> 00:51:14,666 ‫ولی میذارم جزئیاتش رو خودت توضیح بدی، ‫ لرد کلبریمبور. 590 00:51:30,250 --> 00:51:33,291 ‫اول آدم‌های بزرگ اونجوری کردن، ‫ حالا هم ستاره‌ها. 591 00:51:35,000 --> 00:51:37,333 ‫بیدارن وقتی که باید خواب بوده باشن 592 00:51:41,291 --> 00:51:42,583 ‫تقریبا انگار... 593 00:51:44,208 --> 00:51:46,375 ‫انگاری مراقب یه چیزی‌ان 594 00:51:46,875 --> 00:51:47,958 ‫مراقب چی؟ 595 00:51:48,958 --> 00:51:51,833 ‫اگه حواست به چرخای گاری خودت نباشه، ‫تنبیهت می‌کنم 596 00:51:51,916 --> 00:51:53,750 ‫چیه؟ اون بالا چی دیدی؟ 597 00:51:53,833 --> 00:51:56,041 ‫النور برندی‌فوت، با مثل پدرت فضولی 598 00:51:56,125 --> 00:51:57,958 ‫و همیشه دنبال دردسر می‌گردی 599 00:51:58,041 --> 00:52:02,250 ‫تو به عنوان یه هارفوت، ‫ زیادی کنجکاو و فضولی 600 00:52:02,333 --> 00:52:05,041 ‫مطمئنی که نیمه‌سنجاب نیستی؟ 601 00:52:06,458 --> 00:52:09,208 ‫سادوک سادوک لطفا 602 00:52:10,000 --> 00:52:11,208 ‫بهم بگو. 603 00:52:13,958 --> 00:52:16,541 ‫آسمون عجیبه 604 00:52:18,916 --> 00:52:20,208 ‫عجیب 605 00:52:20,291 --> 00:52:21,375 ‫چطور عجیبه؟ 606 00:52:21,458 --> 00:52:23,333 ‫نوری، اون گریس رو داری؟ 607 00:52:23,416 --> 00:52:24,666 ‫دارم میام 608 00:52:33,416 --> 00:52:35,958 ‫چقدر با مردم شهر هوردرن آشنایی داری؟ 609 00:52:36,041 --> 00:52:38,875 ‫امیدوارم خیلی باشه، ‫همونجا متولد شدم 610 00:52:40,875 --> 00:52:42,041 ‫چرا؟ 611 00:52:42,125 --> 00:52:45,583 ‫مردم هوردرن به داشتن وفاداری قویشون... 612 00:52:45,666 --> 00:52:47,333 ‫به مورگوت معروفن 613 00:52:48,458 --> 00:52:49,875 ‫الان چی گفتی؟ 614 00:52:53,916 --> 00:52:55,166 ‫واقعیت رو. 615 00:52:56,416 --> 00:52:58,416 ‫داری درباره‌ی دوستام صحبت می‌کنی 616 00:52:58,500 --> 00:53:01,083 ‫اقوام نزدیکمونن، من اون‌ها رو می‌شناسم، ‫ آدم‌های خوبی اونجان 617 00:53:05,250 --> 00:53:07,041 ‫واسه همینه که من اینجا کنارتم 618 00:53:09,500 --> 00:53:11,125 ‫به جای یه نگهبان. 619 00:53:12,166 --> 00:53:13,416 ‫برونوین 620 00:53:20,125 --> 00:53:24,041 ‫تو تنها لمس مهربونی هستی ‫ که در مدت حضورم در این سرزمین شناختم 621 00:53:40,583 --> 00:53:41,833 ‫هوردرن. 622 00:56:11,250 --> 00:56:16,916 ‫میدونی چرا یه قایق رو آب میمونه ‫ و یه سنگ نه؟ 623 00:56:51,958 --> 00:56:53,125 ‫گالادریل. 624 00:57:09,041 --> 00:57:10,458 ‫دستت رو بهم بده 625 00:57:11,000 --> 00:57:15,000 مترجمان : ✨ Fae.zeh , Giti Antonio ✨ 626 00:57:23,208 --> 00:57:26,208 ‫اما بعضی وقتا، نور به همون اندازه که 627 00:57:26,291 --> 00:57:28,958 ‫تو آسمون منعکس میشه، در آب هم میدرخشه 628 00:57:30,666 --> 00:57:32,458 ‫از کجا بدونم کدوم مسیر نور رو باید دنبال کنم؟ 629 00:57:34,750 --> 00:57:36,750 ‫بعضی وقت‌ها نمی‌تونیم بفهمیم 630 00:57:38,500 --> 00:57:40,500 ‫تا وقتی که تاریکی رو لمس کنیم 631 00:57:41,000 --> 00:57:45,000 Ultrapanel.ir اولترا پنل معتبرترین سایت فروش فالوور و.... با بهترین کیفیت و پشتیبانی؛ شروع قیمت قیمت از ۲۵۰۰ هزار تومان 632 00:57:46,000 --> 00:57:50,000 « ارائه‌ ای از وب سایت اِیــــــس مــــوویـــز » :.: AceMovies.Org :.: 633 00:57:52,125 --> 00:57:53,208 ‫گالادریل!