1 00:00:06,083 --> 00:00:08,958 ‫«آنچه گذشت» ‫برادرم جونش رو در راه شکار سائورون داد. 2 00:00:09,083 --> 00:00:10,833 ‫وظیفه اون، حالا وظیفه منه. 3 00:00:12,250 --> 00:00:13,791 ‫فرمانده گالادریل. 4 00:00:13,916 --> 00:00:17,375 ‫این گروهان شما رو از اون سمت ‫دنیا تا این سمت دنیا همراهی کرده. 5 00:00:17,500 --> 00:00:20,000 ‫از آخرین باری که یه اورک ‫دیده شده، سال‌ها می‌گذره. 6 00:00:21,125 --> 00:00:24,458 ‫وجود این علامت حاکی از ‫اینه که سائورون فرار کرده. 7 00:00:24,833 --> 00:00:26,208 ‫حالا سوال اصلی اینه که، کجاست؟ 8 00:00:26,291 --> 00:00:27,166 ‫پلیدی از اینجا رفته. 9 00:00:27,250 --> 00:00:29,708 ‫پس چرا از قلب من نرفته؟ 10 00:00:29,791 --> 00:00:33,375 ‫به آنها اجازه عبور از دریا داده ‫می‌شود تا برای ابدیت در سرزمین مقدس، 11 00:00:33,416 --> 00:00:35,166 ‫ غرب دور ساکن شوند. 12 00:00:35,291 --> 00:00:37,416 ‫تو به اندازه کافی جنگیدی گالادریل. 13 00:00:38,625 --> 00:00:39,625 ‫شمشیرت رو غلاف کن. 14 00:00:39,916 --> 00:00:41,516 ‫بدون شمشیرم، چه کسی میشم؟ 15 00:00:45,125 --> 00:00:48,833 ‫با کار ارباب کله‌بریمبور آشنایی؟ 16 00:00:48,916 --> 00:00:51,250 ‫بهترین آهنگر الف، البته که آشنام. 17 00:00:52,791 --> 00:00:54,291 ‫یه الف اینجا چی می‌کنه؟ 18 00:00:56,041 --> 00:00:58,041 ‫یجور مریضی گرفته. 19 00:00:58,166 --> 00:01:01,458 ‫- کجا می‌چریده؟ ‫- چند روز پیش رفته بود سمت شرق. 20 00:01:01,541 --> 00:01:02,541 ‫چقدر سمت شرق رفته بود؟ 21 00:01:02,666 --> 00:01:03,666 ‫هوردرن. 22 00:01:08,000 --> 00:01:10,791 ‫تا حالا برات سوال نشده ‫که اون بیرون دیگه چیا هست؟ 23 00:01:10,916 --> 00:01:12,166 ‫فراتر از چیزی که ما گشتیم. 24 00:01:12,250 --> 00:01:14,833 ‫هیچکس از مسیر خارج نمیشه ‫و هیچکس تنها نمیره. 25 00:01:15,791 --> 00:01:18,458 ‫آسمون‌ها عجیب شدن. 26 00:02:38,208 --> 00:02:44,041 ‫«ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» ‫«قســمــت دوم: ســـرگــــــــردان» 27 00:03:06,875 --> 00:03:11,875 ‫رسانه تلگرامی «لوتر فندوم» با افتخار تقدیم می‌کند ‫@LOTRFandom 28 00:03:13,958 --> 00:03:21,958 ‫مـــتـــرجـــم ‫::. سیاوش پارســا.:: 29 00:03:23,417 --> 00:03:28,417 ‫مـحـقـقـین ‫::. خلیفه و یاسین برون .:: 30 00:03:56,208 --> 00:03:58,458 ‫- نوری! ‫- پاپی! 31 00:03:58,541 --> 00:04:01,166 ‫بالاخونه رو دادی اجاره؟ ‫از اونجا دور شو! 32 00:04:01,250 --> 00:04:02,291 ‫هیس! 33 00:04:02,541 --> 00:04:04,666 ‫نباید اینطوری یواشکی نزدیک کسی بشی. 34 00:04:04,750 --> 00:04:06,059 ‫- خب، نباید اینجا باشی. ‫- هیس! 35 00:04:11,958 --> 00:04:13,125 ‫داغ نیست. 36 00:04:13,208 --> 00:04:14,642 ‫باشه. داغ نیست. 37 00:04:14,666 --> 00:04:17,875 ‫این حقیقت که یه نره‌غول ‫اون توئه رو عوض نمی‌کنه. 38 00:04:18,250 --> 00:04:21,708 ‫باز قیافه‌ش اونطوری شد. ‫اون قیافه رو نگیر نوری... 39 00:04:23,625 --> 00:04:24,625 ‫نوری! 40 00:04:25,958 --> 00:04:26,958 ‫نوری، نکن! 41 00:04:43,458 --> 00:04:46,458 ‫نوری، دست نزن! اون مرده! بیا بریم! 42 00:04:49,583 --> 00:04:53,583 ‫نه! نکن! نکن! لطفا! 43 00:05:06,583 --> 00:05:07,708 ‫نه! 44 00:05:26,083 --> 00:05:27,083 ‫چی... 45 00:05:37,125 --> 00:05:38,458 ‫مامانت می‌کشدت. 46 00:05:40,375 --> 00:05:44,541 ‫هیچی بهش نمی‌گی. ‫منم نمیگم. زود باش. 47 00:05:44,625 --> 00:05:47,041 ‫نمی‌تونیم همینطوری ولش ‫کنیم وگرنه گرگ‌ها می‌خورنش. 48 00:05:47,125 --> 00:05:48,916 ‫- خب که چی؟ ‫- خب که ما همچین کسایی نیستیم. 49 00:05:49,000 --> 00:05:50,291 ‫تو همچین کسی نیستی. 50 00:05:50,375 --> 00:05:53,625 ‫نمی‌تونم تنهایی ببرمش. ‫کمکم می‌کنی یا نه؟ 51 00:05:53,708 --> 00:05:54,958 ‫- نه. ‫- پاپی! 52 00:05:55,708 --> 00:05:58,333 ‫دقیقا چطوری قراره یه ‫نره‌غول رو با خودمون ببریم؟ 53 00:05:59,916 --> 00:06:01,666 ‫احتمالا یه ستاره سقوط کرده. 54 00:06:03,958 --> 00:06:05,666 ‫یه ستاره بزرگ. 55 00:06:05,750 --> 00:06:08,166 ‫چندتا نشونه دیگه لازمه تا قبول کنی؟ 56 00:06:09,083 --> 00:06:11,958 ‫از من می‌پرسی همین الان ‫باید اردوگاه رو جمع کنیم بریم. 57 00:06:12,041 --> 00:06:13,541 ‫پس جشنواره چی میشه؟ 58 00:06:13,625 --> 00:06:15,833 ‫فعلا بیاید کار عجولانه‌ای نکنیم. 59 00:06:15,916 --> 00:06:18,916 ‫احتمال زیاد جامون داخل ‫اردوگاه از بیرون امن‌تر باشه. 60 00:06:19,541 --> 00:06:21,541 ‫اما دوتاتون حواستون رو جمع کنید. 61 00:06:21,625 --> 00:06:23,333 ‫- حق با مالواست. ‫- آره. 62 00:06:23,416 --> 00:06:26,125 ‫این اتفاق شگون نداره. 63 00:06:26,208 --> 00:06:28,041 ‫حالام برگردین خونه‌هاتون، یالا. 64 00:06:28,125 --> 00:06:29,333 ‫پیست! 65 00:06:29,416 --> 00:06:32,333 ‫- باشه، باشه، باشه. ‫- یالا. زود باشین. 66 00:06:52,458 --> 00:06:54,458 ‫نگاش کن. چجور داره ازش خون میره. 67 00:06:54,541 --> 00:06:56,833 ‫- احتمال زیاد یه... ‫- ترول نیست! 68 00:06:56,916 --> 00:06:59,250 ‫خیلی خب نابغه. تو بگو ببینیم چیه؟ 69 00:06:59,333 --> 00:07:02,166 ‫شاید آدم گنده‌ست. 70 00:07:02,190 --> 00:07:04,094 ‫{\an8}[هابیت‌ها به‌خاطر قد ‫کوتاهشان انسان‌ها را 71 00:07:04,118 --> 00:07:06,122 ‫{\an8}مردم بزرگ خطاب می‌کردند و ‫تمام تلاش خود را برای 72 00:07:06,145 --> 00:07:08,272 ‫دوری از آنها می‌کردند و در{\an8} ‫این کار به شدت ماهر بودند 73 00:07:08,296 --> 00:07:10,190 ‫و قادر بودند بی‌سر و{\an8}صدا ‫و سریع حرکت کنند.] 74 00:07:02,250 --> 00:07:03,666 ‫انسان؟ 75 00:07:03,750 --> 00:07:05,666 ‫عمرا. اگه آدم بود بعد از اون سقوط له می‌شد. 76 00:07:05,750 --> 00:07:07,000 ‫پس شاید الفه؟ 77 00:07:07,500 --> 00:07:10,208 ‫گوش‌هاش فرق داره. خوش‌چهره هم نیست. 78 00:07:10,291 --> 00:07:12,916 ‫تازه به اینم اشاره نکنم، ‫الف‌ها از آسمون نمیفتن پایین. 79 00:07:13,000 --> 00:07:14,791 ‫تا جایی که می‌دونم، هیچکس ‫از آسمون نمیفته پایین. 80 00:07:14,875 --> 00:07:15,875 ‫این که افتاد. 81 00:07:15,958 --> 00:07:18,708 ‫- اصلا می‌کِشی یا نه؟ ‫- معلومه که دارم می‌کشم. 82 00:07:18,791 --> 00:07:20,708 ‫- خب، محکم‌تر بکش! ‫- هیس! 83 00:07:21,916 --> 00:07:24,458 ‫این مسخره‌س. ‫عمرا تو اون گاری قدیمی جا بشه. 84 00:07:24,541 --> 00:07:25,958 ‫فقط برای یه شبه. 85 00:07:26,041 --> 00:07:29,916 ‫صبح، یکم براش غذا بسته‌بندی ‫می‌کنیم و راهیش می‌کنیم پی کارش. 86 00:07:30,000 --> 00:07:32,375 ‫- راهی کجا می‌کنیم؟ ‫- اون دیگه مشکل فرداست. 87 00:07:32,458 --> 00:07:35,166 ‫- این یه ماجراجویی نیستا. ‫- اونوقت این یعنی چی؟ 88 00:07:35,250 --> 00:07:37,958 ‫- من که خودم نرفتم دنبال این. ‫- اما بیخیال هم نمیشی. 89 00:07:38,041 --> 00:07:40,541 ‫- چون نمی‌تونم. ‫- چون نمی‌خوای. 90 00:07:40,625 --> 00:07:43,458 ‫این غریبه، یه آدم، یه الف 91 00:07:43,541 --> 00:07:45,500 ‫یا یه بچه‌عقاب با بال شکسته نیست. 92 00:07:45,583 --> 00:07:47,500 ‫- همش یه بار اتفاق افتاد. ‫- این یه موجود دیگس. 93 00:07:51,125 --> 00:07:52,791 ‫شاید یه موجود خطرناک باشه. 94 00:07:52,875 --> 00:07:55,083 ‫الان دقیقا شبیه مالوا و خواهرها حرف می‌زنی. 95 00:07:55,166 --> 00:07:56,291 ‫اوه، فقط اونا نیستن. 96 00:07:56,375 --> 00:07:58,833 ‫اگه کسی بفهمه که به یه غریبه کمک کردیم، 97 00:07:58,916 --> 00:08:01,708 ‫و تا سه فصل بعدش یه اتفاق بد بیفته 98 00:08:01,791 --> 00:08:03,083 ‫می‌ندازنش گردن ما. 99 00:08:03,166 --> 00:08:06,458 ‫اگه مِه بیشتر از همیشه طول بکشه، ‫چرخ گاری تو یه چاله گیر کنه... 100 00:08:06,875 --> 00:08:08,416 ‫یا ایزد منان! 101 00:08:08,500 --> 00:08:09,809 ‫قبل اینکه داغون بشه بگیرش! 102 00:08:09,833 --> 00:08:11,375 ‫آهان، پس الان واست مهم شد. 103 00:08:11,458 --> 00:08:13,958 ‫چی میگی بابا؟ ‫چرخ‌دستی مال من نیست! 104 00:09:01,208 --> 00:09:02,708 ‫چرا این کارو می‌کنی نوری؟ 105 00:09:03,958 --> 00:09:06,398 ‫- حس می‌کنم مسئولیتش با منه. ‫- تو حس می‌کنی مسئولیت 106 00:09:06,458 --> 00:09:08,291 ‫- همه با توئه. ‫- نه. 107 00:09:09,125 --> 00:09:10,625 ‫این فرق می‌کنه. 108 00:09:15,916 --> 00:09:18,750 ‫می‌تونست هرجایی بیفته، ولی افتاد اینجا. 109 00:09:21,041 --> 00:09:25,875 ‫می‌دونم عجیب بنظر میاد، اما از ‫یه طریقی می‌دونم که شخص مهمیه. 110 00:09:27,333 --> 00:09:29,833 ‫انگار دلیلی داشته که این اتفاق افتاده. 111 00:09:29,916 --> 00:09:32,625 ‫انگار قرار بوده پیداش کنم. من. 112 00:09:34,125 --> 00:09:37,625 ‫نمی‌تونم همینطوری نادیده‌ش بگیرم. ‫نه تا وقتی مطمئن باشم جاش امنه. 113 00:09:40,541 --> 00:09:41,583 ‫میشه؟ 114 00:09:44,666 --> 00:09:46,250 ‫باشه. به کسی نمیگم. 115 00:09:48,625 --> 00:09:49,875 ‫ممنون. 116 00:09:53,333 --> 00:09:55,750 ‫حالا این نره‌غول چه غذایی می‌خوره؟ 117 00:09:55,833 --> 00:09:57,791 ‫امیدوارم هارفوت نخوره. 118 00:09:57,875 --> 00:10:00,375 ‫فقط اونایی که رازدار نیستن رو می‌خوره. 119 00:10:29,000 --> 00:10:31,416 ‫زمین با کلی شکاف از هم جدا شده. 120 00:10:31,500 --> 00:10:33,166 ‫انگار که زمین‌لرزه شده باشه. 121 00:10:35,416 --> 00:10:36,500 ‫جسدی نیست. 122 00:10:39,208 --> 00:10:40,583 ‫زخمی‌ای هم نیست. 123 00:10:40,666 --> 00:10:42,083 ‫شاید همه‌شون فرار کردن. 124 00:10:43,083 --> 00:10:44,250 ‫شاید. 125 00:10:59,375 --> 00:11:00,791 ‫اینجا خونه کیاران بود. 126 00:11:01,458 --> 00:11:05,500 ‫و هانا... اسم زنش هانا بود. 127 00:11:08,958 --> 00:11:12,291 ‫زمین‌لرزه نبوده. ‫یه کسی این معبر رو حفر کرده. 128 00:11:12,375 --> 00:11:13,541 ‫یه چیزی. 129 00:11:14,333 --> 00:11:15,750 ‫این کار آدم‌ها نیست. 130 00:11:15,833 --> 00:11:18,208 ‫برو. به مردمت هشدار بده. 131 00:11:18,625 --> 00:11:20,166 ‫تو با من نمیای؟ 132 00:11:20,250 --> 00:11:21,976 ‫من باید این معبر رو تا آخرش طی کنم. 133 00:11:22,000 --> 00:11:25,833 ‫- نمی‌دونی که اون پایین چیا هست. ‫- دقیقا به همین سبب باید برم. 134 00:11:55,625 --> 00:11:57,625 ‫«اره‌گیون» ‫«قلمرو الف‌های آهنگر» 135 00:11:57,626 --> 00:12:00,126 ‫[اره‌گیون جدیدترینِ قلمروهای ‫الفی در سرزمین میانه است. 136 00:12:00,150 --> 00:12:02,650 ‫این قلمرو در دوران دوم ‫به دست الف‌های نولدوری 137 00:12:02,674 --> 00:12:05,174 ‫که صنعتگران ماهری بودند به ‫رهبری کله‌بریمبور ساخته شد.] 138 00:12:05,625 --> 00:12:06,958 ‫چکش فئانور. 139 00:12:05,625 --> 00:12:08,825 ‫[فئانور بزرگترین و ماهرترین الف در{\an8} ‫صنعتگری و شروع‌کننده جنگ علیه مورگوت بود.] 140 00:12:08,833 --> 00:12:11,666 ‫آلتی که سیلماریل‌ها رو پدید آورد. 141 00:12:13,583 --> 00:12:16,500 ‫جواهراتی که حاوی نور والینور هستن. 142 00:12:17,333 --> 00:12:18,666 ‫عجیبه، مگه نه؟ 143 00:12:19,500 --> 00:12:23,333 ‫این که چطور یه شیء می‌تونه ‫مسبب خلق اینهمه زیبایی 144 00:12:24,416 --> 00:12:25,666 ‫و اینهمه درد باشه. 145 00:12:26,250 --> 00:12:29,375 ‫فداکاری لازمه خلقت راستینه. 146 00:12:31,333 --> 00:12:35,750 ‫میگن از نظر مورگوت سیلماریل‌ها ‫به قدری زیبا بودن که بعد از 147 00:12:37,083 --> 00:12:39,083 ‫دزدیدنشون، برای هفته‌ها، نمی‌تونسته 148 00:12:39,166 --> 00:12:41,875 ‫کاری جز خیره شدن به ژرفاشون انجام بده. 149 00:12:41,958 --> 00:12:43,041 ‫همم. 150 00:12:43,125 --> 00:12:46,333 ‫وقتی یه قطره اشکش روی جواهرات افتاد، 151 00:12:46,416 --> 00:12:49,291 ‫با پلیدی بازتاب خودش رو در رو شد، 152 00:12:49,375 --> 00:12:51,541 ‫و از این خیال‌پردازی بیرون اومد. 153 00:12:53,000 --> 00:12:55,166 ‫از اون لحظه به بعد، مورگوت... 154 00:12:55,250 --> 00:12:57,416 ‫مورگوت دیگه به نور اون جواهر نگاه نکرد. 155 00:13:00,500 --> 00:13:04,666 ‫اثر فئانور تقریبا خود دشمن ‫بزرگ رو تحت تاثیر قرار داد. 156 00:13:06,791 --> 00:13:08,708 ‫اونوقت دستاورد کارهای من چیه؟ 157 00:13:09,625 --> 00:13:12,125 ‫من رو تحت تاثیر قرار داده ارباب. 158 00:13:12,208 --> 00:13:13,791 ‫بسیاری از الف‌ها رو. 159 00:13:15,000 --> 00:13:17,791 ‫اما من امید انجام چیزی ‫بسیار فراتر از این رو دارم. 160 00:13:18,666 --> 00:13:21,250 ‫یک عصر پیش، گونه ما ‫جنگ رو به این سواحل آورد. 161 00:13:21,333 --> 00:13:22,958 ‫حالا من می‌خوام از زیبایی لبریزشون کنم. 162 00:13:23,041 --> 00:13:27,708 ‫تا از کارهای ناچیزی مثل جواهرسازی فراتر برم ‫و چیزی با قدرت واقعی خلق کنم. 163 00:13:28,333 --> 00:13:30,250 ‫به دنبال خلق چی هستین؟ 164 00:13:30,333 --> 00:13:33,750 ‫اینکه «چی» خلق می‌کنم، چیزی ‫جز تلالویی در افق دور نیست. 165 00:13:33,833 --> 00:13:39,250 ‫تو به اره‌گیون اومدی تا کمکم کنی ‫«چطور» درست کردنش رو بفهمم. 166 00:13:40,333 --> 00:13:41,500 ‫یه برج؟ 167 00:13:40,812 --> 00:13:42,226 ‫[ترجمه متن صفحات در چنل]{\an8} 168 00:13:42,250 --> 00:13:47,416 ‫برجی که می‌تونه دارای قدرتمند‌ترین کوره ‫آهنگری‌ای باشه که تا به حال ساخته شده. 169 00:13:47,500 --> 00:13:50,583 ‫کوره‌ای که قادره آتشی خلق کنه ‫که به اندازه آتش اژدها سوزان، 170 00:13:50,666 --> 00:13:52,166 ‫و به اندازه نور ستارگان نابه. 171 00:13:52,250 --> 00:13:56,083 ‫چیزی که می‌تونیم باهاش بسازیم، ‫می‌تونه سرزمین میانه رو دگرگون کنه. 172 00:13:56,166 --> 00:13:57,958 ‫سختی کار چیه؟ 173 00:13:58,916 --> 00:14:00,916 ‫باید تا بهار کاملش کنم. 174 00:14:02,250 --> 00:14:04,250 ‫ارباب، این نیازمند... 175 00:14:04,333 --> 00:14:06,625 ‫نیروی کاری بزرگتر از هرچیزیه ‫که تا به حال به کار گرفته شده. 176 00:14:06,708 --> 00:14:09,500 ‫بله. شاهنشاه نمی‌تونه ‫همچین نیروی کاری فراهم کنه. 177 00:14:09,583 --> 00:14:12,000 ‫پس به جاش تو رو برام فرستاده. 178 00:14:15,625 --> 00:14:19,958 ‫به اینکه به دنبال شرکایی خارج از ‫محدوده نژاد خودمون باشین فکر کردین؟ 179 00:14:20,666 --> 00:14:22,166 ‫چقدر بیرون؟ 180 00:14:22,250 --> 00:14:24,166 ‫«اره‌گیون» ‫«قلمرو الف‌های آهنگر» 181 00:14:26,833 --> 00:14:30,166 ‫«خازاد-دوم» ‫«قلمرو دورف‌ها» 182 00:14:44,250 --> 00:14:46,458 ‫اتحاد با دورف‌ها می‌تونه 183 00:14:46,541 --> 00:14:48,500 ‫دستاورد دیپلماتیک این عصر حساب بشه. 184 00:14:48,583 --> 00:14:51,583 ‫شاهزاده‌شون، دورین، ‫دوست دیرینه و گرامی منه. 185 00:14:51,666 --> 00:14:53,166 ‫تقریبا مثل برادرم می‌مونه. 186 00:14:53,250 --> 00:14:57,333 ‫شنیدم که دورف‌ها به تازگی ‫تالارهاشون رو به شدت گسترش دادن. 187 00:14:57,666 --> 00:15:00,250 ‫اونا... اونا سنگ رو طوری با ‫توجه و احترام حجاری می‌کنن 188 00:15:01,291 --> 00:15:05,333 ‫که انگار دارن از والدین ‫سالخورده‌شون مراقبت و نگهداری می‌کنن. 189 00:15:05,416 --> 00:15:08,083 ‫مدت مدیدی بود که می‌خواستم کارشون رو ببینم. 190 00:15:08,166 --> 00:15:10,083 ‫روحم هم خبر نداشت که ‫انقدر تحسینشون می‌کنید. 191 00:15:10,166 --> 00:15:12,791 ‫من هرکسی که بتونه به ماهیت ‫چیزی پی ببره رو تحسین می‌کنم، 192 00:15:12,875 --> 00:15:15,541 ‫هرکسی که بتونه از سادگی هر چیزی، 193 00:15:15,625 --> 00:15:17,416 ‫زیبایی‌ای که میشه خلق کرد رو ببینه... 194 00:15:18,583 --> 00:15:21,666 ‫احتمالش هست که دوستت بتونه بهم ‫اجازه بازدید از کارگاه‌هاشون رو بده؟ 195 00:15:21,750 --> 00:15:24,625 ‫اوه، اگه دورین رو بشناسم، خیلی ‫بیشتر از اینا واسه‌مون انجام میده. 196 00:15:25,375 --> 00:15:27,375 ‫با آغوش باز ازمون پذیرایی می‌کنه، 197 00:15:27,458 --> 00:15:29,291 ‫میگه با شیپور شاخ قوچ جار بزنن، 198 00:15:29,416 --> 00:15:31,250 ‫میزها رو پر از گوشت خوک نمک‌سود شده می‌کنه 199 00:15:31,333 --> 00:15:34,000 ‫و اونقدر آبجو میاره که ‫بشه باهاش آندوین رو پر کرد. 200 00:15:34,083 --> 00:15:35,625 ‫چی می‌خواید؟ 201 00:15:35,649 --> 00:15:38,722 ‫[طرح دروازه موریا از مدت‌ها قبل بدین{\an8} ‫شکل بوده است. دروازه‌ای که در سه‌گانه 202 00:15:38,746 --> 00:15:41,649 ‫پیتر جکسون مشاهده شد، بعدها توسط{\an8} ‫ناروی دورف و کله‌بریمبور ساخته شد.] 203 00:15:36,500 --> 00:15:38,208 ‫الروند از لیندون هستم، 204 00:15:38,291 --> 00:15:40,875 ‫به همراه کله‌بریمبور، ارباب اره‌گیون. 205 00:15:41,625 --> 00:15:43,583 ‫درخواست ملاقات با شاهزاده دورین رو داریم. 206 00:15:44,958 --> 00:15:46,625 ‫نمیشه. 207 00:15:51,791 --> 00:15:52,958 ‫پوزش می‌طلبم. 208 00:15:54,166 --> 00:15:57,041 ‫به ارباب دورین اطلاع ‫بدین که دوستشون الروند... 209 00:15:57,125 --> 00:15:59,708 ‫رایشون از قبل صادر شده، الف. 210 00:16:03,500 --> 00:16:04,791 ‫شیپور شاخ قوچ، هان؟ 211 00:16:19,041 --> 00:16:20,500 ‫باشه پس، دوست من. 212 00:16:27,583 --> 00:16:30,625 ‫آیین «شیگین تاقاگ» را فرا می‌خوانم. 213 00:16:30,708 --> 00:16:32,250 ‫آیین شیقین... 214 00:16:32,274 --> 00:16:35,274 ‫[«شیگین-تاقاگ» کلمه‌ای است از زبان ‫دورفی خوزدول که به معنی ریش‌دراز است.] 215 00:16:39,208 --> 00:16:40,642 ‫تو اره‌گیون بهتون ملحق میشم. 216 00:16:40,666 --> 00:16:42,309 ‫مطمئنی می‌دونی داری چیکار می‌کنی؟ 217 00:16:42,333 --> 00:16:44,458 ‫ارباب کله‌بریمبور بهم اعتماد کنید. 218 00:16:44,541 --> 00:16:47,333 ‫شما توی کار خودتون استاد هستین، دوست من. 219 00:16:47,416 --> 00:16:50,166 ‫اجازه بدین منم چند روز کار خودم رو بکنم. 220 00:17:19,750 --> 00:17:21,625 ‫شگفت‌انگیزه... 221 00:18:30,666 --> 00:18:34,458 ‫- خازاد! ‫- دوم! 222 00:18:37,833 --> 00:18:39,541 ‫قلبم از دیدنت به وجد اومده، دوستِ... 223 00:18:39,625 --> 00:18:44,833 ‫الروندِ الف، آیین «شیگین-تاقاگ» رو فراخوانده. 224 00:18:46,791 --> 00:18:49,583 ‫آزمون تحمل مخصوص دورف‌ها، 225 00:18:49,666 --> 00:18:52,250 ‫که توسط شخص آئوله طراحی شده. 226 00:18:52,274 --> 00:18:54,374 ‫[آئوله الهه‌ایست که جسم دورف‌ها را ‫ساخت و ارو ایلوواتار به آنان روح بخشید.] 227 00:18:54,375 --> 00:18:57,125 ‫به محض اینکه چکش‌هایمان را دست بگیریم، 228 00:18:58,291 --> 00:19:02,333 ‫باید آنقدر سنگ بزرگ ‫بشکنیم تا یکی از ما کم بیاورد. 229 00:19:05,208 --> 00:19:07,291 ‫اگر الف از شکستن دست بکشد، 230 00:19:08,041 --> 00:19:11,291 ‫از تمام سرزمین‌های دورف‌ها محروم خواهد شد. 231 00:19:12,958 --> 00:19:14,125 ‫برای همیشه! 232 00:19:19,500 --> 00:19:21,916 ‫آیا الف متوجهه؟ 233 00:19:24,166 --> 00:19:25,333 ‫الف متوجهه. 234 00:19:26,291 --> 00:19:29,541 ‫اگر الف پیروز شود، که ‫به شدت دور از ذهن است... 235 00:19:32,625 --> 00:19:36,208 ‫یک درخواست او را عملی می‌کنیم. ‫اما اگر شکست بخورد... 236 00:19:36,291 --> 00:19:39,166 ‫تبعید می‌شم. بله فهمیدم. 237 00:19:39,250 --> 00:19:40,583 ‫هممم. 238 00:19:44,208 --> 00:19:45,458 ‫شروع می‌کنیم! 239 00:19:48,291 --> 00:19:51,625 ‫دورین! دورین! دورین! 240 00:19:51,708 --> 00:19:55,250 ‫دورین! دورین! دورین! 241 00:19:55,333 --> 00:20:00,041 ‫دورین! دورین! دورین! 242 00:20:00,208 --> 00:20:03,125 ‫دورین! دورین! دورین! 243 00:20:21,208 --> 00:20:22,791 ‫بفرما شروع کن، الف. 244 00:20:54,750 --> 00:20:56,875 ‫همم. 245 00:21:02,833 --> 00:21:03,833 ‫سلام؟ 246 00:21:06,750 --> 00:21:09,375 ‫صبر کن! صبر کن، منم! 247 00:21:09,833 --> 00:21:11,208 ‫منم! تمومش کن! 248 00:21:13,458 --> 00:21:15,250 ‫صبر کن! 249 00:21:15,750 --> 00:21:18,750 ‫دیشب بهت کمک کردم. ‫من رو یادته، مگه نه؟ 250 00:21:21,083 --> 00:21:22,166 ‫یادت نیست؟ 251 00:21:32,291 --> 00:21:33,416 ‫خیلی خب. 252 00:21:36,500 --> 00:21:37,833 ‫این چطوره... 253 00:21:38,375 --> 00:21:39,958 ‫من به تو آسیب نمی‌رسونم. 254 00:21:41,291 --> 00:21:43,916 ‫توام به من آسیب نمی‌رسونی. قبوله؟ 255 00:21:51,708 --> 00:21:53,875 ‫خب، واسه شروع خوبه، مگه نه؟ 256 00:21:53,958 --> 00:21:56,250 ‫حالا، اول از همه نوبت کارهای برازنده‌س. ‫پدرم همیشه میگه، 257 00:21:56,333 --> 00:22:00,750 ‫«هارفوتی که آداب نداشته باشه مثل ‫چرخ مربعی به هیچ‌جا نمی‌رسه»، پس... 258 00:22:01,833 --> 00:22:03,250 ‫من نوری‌ام. 259 00:22:08,250 --> 00:22:09,458 ‫من نوری‌ام. 260 00:22:10,916 --> 00:22:13,333 ‫من.. 261 00:22:14,416 --> 00:22:15,583 ‫نه، من نوری‌ام. 262 00:22:15,666 --> 00:22:17,416 ‫نه، من نوری‌ام. 263 00:22:17,500 --> 00:22:20,041 ‫اسم تو چیه؟ تو؟ 264 00:22:23,458 --> 00:22:25,083 ‫یادت نیست، مگه نه؟ 265 00:22:26,875 --> 00:22:28,666 ‫گمونم از فاصله خیلی زیادی سقوط کردی. 266 00:22:28,750 --> 00:22:30,958 ‫هرکس دیگه‌ای هم بود مغزش چِت-مِت می‌کرد. 267 00:22:31,041 --> 00:22:32,375 ‫من یه بار از رو یه درخت افتادم. 268 00:22:32,500 --> 00:22:35,375 ‫واسه یه هفته کامل، به توت ‫فرنگی می‌گفتم «توت پلنگی». 269 00:22:35,458 --> 00:22:37,541 ‫تصورش رو بکن. توت پلنگی. 270 00:22:40,708 --> 00:22:41,833 ‫غذاست. 271 00:22:43,500 --> 00:22:46,041 ‫جایی که ازش اومدی، ‫مردمش غذا می‌خورن، مگه نه؟ 272 00:22:46,125 --> 00:22:48,625 ‫معلومه که می‌خورن، این ‫چه سوال احمقانیه نوری؟ 273 00:22:56,375 --> 00:22:59,916 ‫ 274 00:23:18,958 --> 00:23:19,958 ‫هممم. 275 00:23:23,125 --> 00:23:25,583 ‫نه.. اونطوری نباید... 276 00:23:33,125 --> 00:23:35,875 ‫لارگو! لارگو! 277 00:23:36,666 --> 00:23:38,666 ‫اون رو ول کن مالوا. چرا تو کمک نمی‌کنی؟ 278 00:23:38,750 --> 00:23:41,333 ‫دارم کمک می‌کنم دیگه، ‫با کمک خواستن از اون. 279 00:23:42,083 --> 00:23:44,625 ‫از مسندت بیا پایین و یه کمکی به ما بکن. 280 00:23:44,708 --> 00:23:48,166 ‫خب، فکر کنم نوری مشتاق ‫بود تو این کار کمکتون کنه. 281 00:23:48,250 --> 00:23:50,916 ‫نوری؟ نوری؟ 282 00:23:55,625 --> 00:23:57,583 ‫حالا از کجا اومدی؟ 283 00:23:57,666 --> 00:24:00,125 ‫اهل کجایی؟ ‫بقیه‌تون کجان؟ 284 00:24:00,208 --> 00:24:02,041 ‫می‌دونی، گونه‌تون؟ اونایی که شبیه توان؟ 285 00:24:04,750 --> 00:24:06,166 ‫کس دیگه‌ای هم هست؟ 286 00:24:22,333 --> 00:24:25,375 ‫راستش می‌کنیم... 287 00:24:26,041 --> 00:24:27,166 ‫یالا گنده‌بک. 288 00:24:29,833 --> 00:24:31,976 ‫دل به کار بدید رفقا! 289 00:24:39,541 --> 00:24:40,541 ‫چیه؟ 290 00:24:41,625 --> 00:24:42,708 ‫دُب... 291 00:24:43,500 --> 00:24:44,916 ‫یجور نقشه‌ست؟ 292 00:24:45,250 --> 00:24:46,375 ‫یالا رفقا! 293 00:24:49,000 --> 00:24:50,500 ‫جا داره. 294 00:24:50,583 --> 00:24:52,875 ‫دُب... دُب... 295 00:24:54,708 --> 00:24:56,000 ‫اکبر... 296 00:25:09,125 --> 00:25:11,916 ‫دُب... دُب...[برای توضیحات بیشتر درباره حرف‌های این شخص] 297 00:25:12,000 --> 00:25:14,666 ‫اکبر... اکبر...[به کانال لوتر فندوم مراجعه کنید] 298 00:25:16,000 --> 00:25:18,458 ‫دُب... اکبر... 299 00:25:18,541 --> 00:25:20,750 ‫فقط شبیه یه سری خط منحنی و نقطه‌س. 300 00:25:21,416 --> 00:25:23,000 ‫- اکبر... ‫- نمی‌فهمم. 301 00:25:23,083 --> 00:25:26,166 ‫- دب! ‫- سعی دارم کمکت کنم، اما... 302 00:25:26,250 --> 00:25:28,041 ‫اکبر! 303 00:25:28,125 --> 00:25:29,541 ‫من فقط یه هارفوتم! 304 00:25:32,500 --> 00:25:33,583 ‫نوری! 305 00:25:38,041 --> 00:25:39,666 ‫دوسته! 306 00:25:40,666 --> 00:25:43,333 ‫دوست. یه دوست ساده‌س. 307 00:25:43,916 --> 00:25:45,000 ‫نوری. 308 00:25:46,291 --> 00:25:47,708 ‫پدرت. 309 00:25:51,208 --> 00:25:54,708 ‫واو! رسما شبیه بلوبری شده. 310 00:25:57,416 --> 00:25:59,291 ‫نوری، من حالم خوبه. 311 00:25:59,375 --> 00:26:01,958 ‫پارم رو علف خیس سر خورد، همین. ‫فقط یه پیچ‌خوردگی ساده‌س. 312 00:26:02,041 --> 00:26:04,333 ‫چیزی برای نگرانی نیست. 313 00:26:04,416 --> 00:26:05,958 ‫- مامان... ‫- ذهنت رو درگیرش نکن. 314 00:26:06,041 --> 00:26:07,208 ‫باید اینجا می‌بودم. 315 00:26:07,291 --> 00:26:08,809 ‫الان که اینجایی، خیلی خب؟ 316 00:26:08,833 --> 00:26:10,958 ‫حالا برو برام یکم آب سرد و نمک بیار. 317 00:26:24,250 --> 00:26:27,250 ‫اوضاعش چقدر بده؟ می‌تونه کوچ کنه؟ 318 00:26:32,666 --> 00:26:33,708 ‫خودت که دیدیش. 319 00:26:33,791 --> 00:26:36,166 ‫یه برگ رو نمی‌تونه با اون پا بلند کنه. 320 00:26:36,250 --> 00:26:39,250 ‫- چه برسه به گاری کشیدن. ‫- سرت تو کار خودت باشه، مالوا. 321 00:27:39,250 --> 00:27:40,291 ‫اینجا! 322 00:27:46,125 --> 00:27:48,250 ‫بیا. بیا نزدیک‌تر. 323 00:27:48,333 --> 00:27:51,625 ‫- فکر کردی داری چیکار می‌کنی؟ ‫- همینجا سرگردون ولش نمی‌کنم. 324 00:27:51,708 --> 00:27:53,958 ‫پس جیره غذای خودتم بهش میدی دیگه؟ 325 00:27:54,041 --> 00:27:55,958 ‫امواج سرنوشت در جریانن. 326 00:27:56,041 --> 00:27:57,101 ‫اگه کس دیگه نده چرا که نه. 327 00:27:57,125 --> 00:27:59,375 ‫امواج تو ممکنه به سمتت بیان یا ازت دور بشن. 328 00:27:59,458 --> 00:28:02,666 ‫اگه نیاریمش رو تخته، ‫مسئولیت مرگش با ماست. 329 00:28:02,750 --> 00:28:05,791 ‫وقتی داشتیم راجب مرگ دابل ‫حرف می‌زدیم خیلی برات مهم نبود. 330 00:28:05,875 --> 00:28:08,291 ‫با بی‌رحمی به جایی نمی‌رسیم. 331 00:28:09,000 --> 00:28:10,083 ‫نذار باید بالا. 332 00:28:10,791 --> 00:28:11,791 ‫بکشش بالا. 333 00:28:21,416 --> 00:28:22,416 ‫نه. 334 00:28:23,708 --> 00:28:25,000 ‫اول جواب. 335 00:28:29,791 --> 00:28:31,041 ‫چرا این بیرونی؟ 336 00:28:33,041 --> 00:28:34,875 ‫از کشتیم جدا شدم. 337 00:28:34,958 --> 00:28:36,166 ‫بهتون حمله شد؟ 338 00:28:38,833 --> 00:28:40,250 ‫پس ندیدیش؟ 339 00:28:40,666 --> 00:28:41,916 ‫چی رو ندیدم؟ 340 00:28:46,916 --> 00:28:48,083 ‫کِرم رو. 341 00:28:51,166 --> 00:28:53,166 ‫دو هفته پیش عازم سفر دریایی شدیم... 342 00:28:53,250 --> 00:28:55,708 ‫- لازمه همه‌چیزمون رو بهش بگیم؟ ‫- چرا که نه؟ 343 00:28:55,875 --> 00:28:57,500 ‫بنظرت خطرناک میاد؟ 344 00:28:57,583 --> 00:28:59,000 ‫ظاهر می‌تونه گول‌زننده باشه. 345 00:29:03,708 --> 00:29:04,875 ‫یه الف. 346 00:29:04,958 --> 00:29:06,791 ‫دستتون رو از من بکشید آقا. 347 00:29:07,583 --> 00:29:08,958 ‫ای دروغگو. 348 00:29:09,041 --> 00:29:11,458 ‫- نجات پیدا کردیم. نگاه کنید! ‫- عجله کنید! 349 00:29:11,541 --> 00:29:13,250 ‫ببینید! اینجا! 350 00:29:13,333 --> 00:29:14,500 ‫کمکمون کنید! 351 00:29:14,583 --> 00:29:17,208 ‫زودباشید، مشعل روشن کنید. زود باشید! 352 00:29:17,291 --> 00:29:19,500 ‫تا وقتی بتونیم بادبان‌هاشون ‫رو ببینیم صبر کنید! 353 00:29:19,583 --> 00:29:22,458 ‫دزدهای دریای تو این آب‌ها پرسه می‌زنن. ‫می‌خواید زنده زنده پوستتون رو بکنن؟ 354 00:29:27,833 --> 00:29:29,666 ‫اون کشتی دزدهای دریایی نیست. 355 00:29:29,750 --> 00:29:32,041 ‫کشتی ماست. 356 00:29:38,208 --> 00:29:39,208 ‫کِرمه! 357 00:29:43,458 --> 00:29:44,583 ‫ثابت بمونید. 358 00:30:04,916 --> 00:30:07,083 ‫الفه مستقیم آوردش پیش ما. 359 00:30:26,750 --> 00:30:27,583 ‫داره میاد! 360 00:30:34,083 --> 00:30:35,083 ‫کمک! 361 00:32:01,125 --> 00:32:02,125 ‫اسمت چیه؟ 362 00:32:10,166 --> 00:32:11,250 ‫گالادریل. 363 00:32:13,166 --> 00:32:14,333 ‫من هالبرندم. 364 00:32:15,250 --> 00:32:16,458 ‫کجا بریم؟ 365 00:33:31,375 --> 00:33:32,583 ‫آره! 366 00:33:32,666 --> 00:33:35,958 ‫دورین! دورین! دورین! 367 00:33:36,041 --> 00:33:39,291 ‫دورین! دورین! دورین! 368 00:33:39,375 --> 00:33:45,000 ‫دورین! دورین! دورین! ‫دورین! دورین! دورین! 369 00:33:45,416 --> 00:33:47,208 ‫ممکنه سگ واسه ماه پارس کنه. 370 00:33:49,083 --> 00:33:50,875 ‫ولی نمی‌تونه ماه رو از جاش پایین بیاره. 371 00:33:52,416 --> 00:33:53,750 ‫راهت رو بکش و برو. 372 00:33:55,875 --> 00:33:58,708 ‫شاید عالیجناب مایل باشن ‫من رو تا خروجی همراهی کنن. 373 00:34:01,958 --> 00:34:03,125 ‫با خوشحالی. 374 00:34:15,083 --> 00:34:18,958 ‫خارق‌العاده‌س. هیچوقت فکر نمی‌کردم ‫شهرتون رو انقدر تغییر کرده ببینم. 375 00:34:20,250 --> 00:34:22,041 ‫تو بیست سال ممکنه. 376 00:34:22,125 --> 00:34:23,625 ‫فقط بیست سال گذشته؟ 377 00:34:26,208 --> 00:34:28,458 ‫باید رازتون رو بهم بگی. 378 00:34:30,791 --> 00:34:32,375 ‫راز ما واسه خودمونه. 379 00:34:33,041 --> 00:34:34,125 ‫دورین، بهت بی‌احترامی کردم؟ 380 00:34:34,208 --> 00:34:36,250 ‫واسه جواب این سوال به ‫مسیر طولانی‌تری نیاز داریم. 381 00:34:36,333 --> 00:34:38,541 ‫اگه می‌خوای من رو بدون توضیحی بفرستم برم، 382 00:34:38,625 --> 00:34:41,041 ‫- تصمیم توئه. ‫- معلومه که تصمیم منه.عنتر باکلاس. 383 00:34:41,125 --> 00:34:43,333 ‫اما قبل از دست دادن بهترین فرصتی که 384 00:34:43,416 --> 00:34:45,500 ‫هر چند نسل یه بار گیر یه شاهزاده دورف میاد، 385 00:34:45,583 --> 00:34:47,833 ‫حداقل به پیشنهادم گوش بده. 386 00:34:47,916 --> 00:34:49,000 ‫عاه، ایناهاشش. 387 00:34:49,083 --> 00:34:51,250 ‫هدف واقعی اینجا اومدنت. ‫یه چیزی می‌خوای. 388 00:34:51,333 --> 00:34:53,750 ‫من به اینجا سفر کردم تا دوستم ‫رو که دلم براش تنگ شده بود ببینم. 389 00:34:53,833 --> 00:34:56,291 ‫دلت تنگ شده بود؟ تو به عروسیم نرسیدی. 390 00:34:56,375 --> 00:34:59,375 ‫به تولد بچه‌هام نرسیدی، اونم هردوتاشون! 391 00:35:01,250 --> 00:35:05,583 ‫نمی‌تونی همینطور سرزده بیای تو کوهستان ‫من و ازم بخوای با آغوش باز ازت پذیرایی کنم. 392 00:35:06,083 --> 00:35:08,916 ‫نمی‌تونی چیزی که دور انداختی ‫رو دوباره به دست بیاری. 393 00:35:09,000 --> 00:35:10,291 ‫دور انداختم؟ دورین، من... 394 00:35:10,375 --> 00:35:13,458 ‫بیست سال ممکنه برای یه ‫الف، یه چشم به هم زدن باشه. 395 00:35:14,333 --> 00:35:16,833 ‫اما من یه زندگی کامل رو تو ‫این بیست سال سپری کردم. 396 00:35:18,875 --> 00:35:20,375 ‫زندگی‌ای که تو نبودی ببینی. 397 00:35:33,208 --> 00:35:35,458 ‫خب، واسه این چی داری بگی... 398 00:35:37,500 --> 00:35:38,625 ‫"رفیق"؟ 399 00:35:44,208 --> 00:35:45,416 ‫تبریک می‌گم. 400 00:35:47,541 --> 00:35:50,333 ‫بابت همسرت و فرزندانت. 401 00:35:52,666 --> 00:35:54,666 ‫امیدوارم بتونی من رو ببخشی. 402 00:35:57,041 --> 00:36:01,083 ‫و به شدت مایلم که از ‫خانواده‌ت هم طلب بخشش کنم. 403 00:36:04,875 --> 00:36:05,916 ‫هممم. 404 00:36:06,458 --> 00:36:08,583 ‫از دیسا معذرت‌خواهی ‫می‌کنی بعدش میری رد کارت. 405 00:36:08,666 --> 00:36:10,666 ‫از بیشتر با هم آشنا شدن خبری نیست. 406 00:36:10,750 --> 00:36:15,458 ‫خاطرات گذشته رو یادآوری نمی‌کنی. ‫و مهمتر از همه واسه شام نمی‌مونی. 407 00:36:15,541 --> 00:36:17,000 ‫فهمیدم. 408 00:36:17,083 --> 00:36:19,500 ‫یا حضرت آئوله. امکان نداره! 409 00:36:19,583 --> 00:36:21,375 ‫عمرا اگه الروند باشه، الرونده؟ 410 00:36:21,458 --> 00:36:24,708 ‫گمونم خودشم، بانوی محترم. 411 00:36:31,333 --> 00:36:33,583 ‫دورین بهم نگفته بود داری میای. 412 00:36:33,666 --> 00:36:34,958 ‫دورین خبر نداشت. 413 00:36:35,041 --> 00:36:38,291 ‫اینکه زودتر به ملاقاتتون ‫نیومدم از بی‌مسئولتیم بوده. 414 00:36:38,375 --> 00:36:41,666 ‫خطایی که اومدم صمیمانه ‫بخاطرش ازتون طلب بخشش کنم. 415 00:36:41,750 --> 00:36:44,041 ‫- واسه شام می‌مونی. ‫- داره میره. 416 00:36:44,125 --> 00:36:45,708 ‫- می‌مونه. ‫- میره! 417 00:36:45,791 --> 00:36:46,791 ‫می‌مونه. 418 00:36:49,333 --> 00:36:53,500 ‫هی! بهتون گفتم کله‌های من رو نذارین سرتون! 419 00:36:53,583 --> 00:36:57,041 ‫منم به شما وروجک‌ها گفتم تو تختتون بمونید. 420 00:36:57,125 --> 00:36:58,125 ‫یالا. 421 00:36:58,208 --> 00:37:01,458 ‫گردا! گملی! یالا، زود باشین. 422 00:37:01,541 --> 00:37:02,416 ‫عاو! 423 00:37:02,500 --> 00:37:04,791 ‫راحت باش، خونه خودته. 424 00:37:05,541 --> 00:37:07,000 ‫خیلی هم راحت نباش. 425 00:37:08,125 --> 00:37:09,208 ‫گملی، لطفا. 426 00:37:09,291 --> 00:37:12,083 ‫الان جفتتون رو می‌برم می‌ندازم تو معدن نمک! 427 00:37:12,166 --> 00:37:15,166 ‫اونجا پر از ترول غاری ‫و عنکبوت‌های استالاگمایته. 428 00:37:25,333 --> 00:37:27,666 ‫شما دو تا چطوری با هم آشنا شدین؟ 429 00:37:28,166 --> 00:37:31,250 ‫داشتم توی یه تالار تازه ‫باز شده طنین‌اندازی می‌کردم، 430 00:37:31,333 --> 00:37:34,625 ‫کاملا مطمئن بودم که مقدار ‫قابل توجهی نقره اونجا هست. 431 00:37:34,708 --> 00:37:37,208 ‫«طنین‌اندازی»؟ ‫تا حالا چیزی راجب طنین‌اندازی نشنیده بودم. 432 00:37:37,291 --> 00:37:39,291 ‫واسه وقتیه که برای سنگ نغمه می‌خونیم. 433 00:37:39,375 --> 00:37:41,708 ‫ببین، کوهستان مثل یه شخص می‌مونه. 434 00:37:41,791 --> 00:37:46,208 ‫مثل یه داستان طولانی و دائم در حال تغییره ‫که از بی‌شمار بخش‌های کوچک‌تر ساخته شده. 435 00:37:46,291 --> 00:37:48,958 ‫زمین و کانی، هوا و آب. 436 00:37:49,041 --> 00:37:53,750 ‫اگه درست براش نغمه‌سرایی کنی، هر کدوم ‫از اون بخش‌ها نغمه‌ت رو برات بازتاب می‌کنن، 437 00:37:53,833 --> 00:37:57,166 ‫داستانشون رو برات تعریف می‌کنن، ‫بهت نشون میدن چی درشون مخفی شده، 438 00:37:57,250 --> 00:37:59,708 ‫کجا رو معدن‌کاری کنی، کجا رو تونل بزنی و... 439 00:37:59,791 --> 00:38:02,333 ‫و کجا رو دست‌نخورده باقی بذاری. 440 00:38:02,416 --> 00:38:04,250 ‫آیین زیبنده‌ایه. 441 00:38:07,916 --> 00:38:12,375 ‫بگذریم، داشتیم ابزارمون رو آماده ‫می‌کردیم که یهو اعضای گروهم ساکت شدن. 442 00:38:12,458 --> 00:38:14,750 ‫بعدش، شاهزاده‌مون رو دیدم. 443 00:38:14,833 --> 00:38:16,666 ‫اومده بود بهمون سر بزنه. 444 00:38:16,750 --> 00:38:18,791 ‫ناگفته نماند که کاریه که ‫اصلا در خورش نیست. 445 00:38:19,250 --> 00:38:21,083 ‫اولش فکر کردم که صرفا ‫از روی کنجکاوی اومده. 446 00:38:21,500 --> 00:38:24,083 ‫تا اینکه به پژوهش بعدیمون هم اومد. 447 00:38:25,375 --> 00:38:29,458 ‫و بعدیش. و بعدیش. 448 00:38:29,541 --> 00:38:31,416 ‫همیشه تو پاورچین بودن زبردست بود. 449 00:38:31,500 --> 00:38:34,875 ‫هفته‌ها طول کشید تا شهامت به خرج بده و ‫به طور مناسب علاقه‌ش بهم رو اعتراف کنه. 450 00:38:34,958 --> 00:38:36,833 ‫آخرش دو هفته بود. 451 00:38:36,916 --> 00:38:39,041 ‫- پنج هفته بود. ‫- داری دروغ میگی. 452 00:38:39,125 --> 00:38:40,333 ‫داره دروغ میگه. 453 00:38:40,416 --> 00:38:42,625 ‫شاید الان خودش رو بزنه به اون راه، 454 00:38:42,708 --> 00:38:46,583 ‫اما همین که با چشمای مهوشش من ‫رو دید، یک دل نه صد دل عاشقم شد. 455 00:38:46,666 --> 00:38:47,666 ‫اوف! 456 00:38:47,708 --> 00:38:49,500 ‫ 457 00:38:50,500 --> 00:38:52,583 ‫واقعا که به هم میاید. 458 00:38:52,666 --> 00:38:54,458 ‫باید می‌اومدی عروسیمون. 459 00:38:55,000 --> 00:38:56,166 ‫بسه. 460 00:38:57,625 --> 00:38:59,791 ‫دوستت الان اینجاست. 461 00:39:00,041 --> 00:39:02,041 ‫نمیشه ازش لذت ببریم؟ 462 00:39:02,125 --> 00:39:03,541 ‫نیومده ما رو ببینه. 463 00:39:03,625 --> 00:39:06,125 ‫شاهش فرستادش اینجا تا چیزی ‫که مال ماست رو ازمون بگیره. 464 00:39:06,208 --> 00:39:09,041 ‫کاملا برعکس. ‫اومدن به خازاد-دوم فکر من بود. 465 00:39:09,125 --> 00:39:11,250 ‫و درخواستم تنها اینه که ‫گوش کنی ببینی چی میگم. 466 00:39:11,333 --> 00:39:13,166 ‫آره، همینطوری شروع میشه. 467 00:39:13,250 --> 00:39:16,250 ‫بعدش خیلی زود، سرمون رو شیره می‌مالن. 468 00:39:16,333 --> 00:39:19,166 ‫- الف‌ها فقط واسه خودشون خوبی دارن، مگه نه؟ ‫- کی بین ما اینطوری بوده؟ 469 00:39:19,250 --> 00:39:21,875 ‫- نمی‌دونم! از خودت بپرس. ‫- پناه بر آئوله. 470 00:39:24,333 --> 00:39:26,458 ‫راهی نیست که آشتی کنید؟ 471 00:39:33,875 --> 00:39:35,708 ‫می‌بینم که نهالی که بهت دادم رو کاشتی. 472 00:39:36,625 --> 00:39:39,083 ‫کاشته. پرورشش داده. 473 00:39:39,625 --> 00:39:42,416 ‫جوری بهش رسیدگی می‌کنه انگار بچه سوممونه. 474 00:39:43,250 --> 00:39:45,250 ‫دقیقا چه جور درختیه؟ 475 00:39:46,041 --> 00:39:49,500 ‫نهالی از درخت کبیر ما در لیندونه. 476 00:39:50,000 --> 00:39:52,875 ‫نماد استقامت و سرزندگی مردم ماست. 477 00:39:53,208 --> 00:39:54,916 ‫بعضی‌ها بهش می‌گفتن احمقه 478 00:39:55,583 --> 00:39:58,583 ‫که فکر می‌کنه تو همچین ‫تاریکی‌ای رشد می‌کنه. 479 00:39:58,666 --> 00:40:01,000 ‫هرجا که عشق حضور داشته ‫باشه، تاریکی معنایی نداره. 480 00:40:02,041 --> 00:40:05,000 ‫چطور ممکنه تو خونه‌‌ای ‫مثل خونه شما رشد نکنه؟ 481 00:40:14,166 --> 00:40:15,916 ‫از الان داری میری؟ 482 00:40:16,000 --> 00:40:18,500 ‫متاسفانه فکر می‌کنم بیشتر ‫از حد مجازم اینجا موندم. 483 00:40:18,583 --> 00:40:21,208 ‫از میزبانیت سپاسگزارم دیسا. 484 00:40:23,125 --> 00:40:24,375 ‫دورین. 485 00:40:32,000 --> 00:40:33,458 ‫سگ تو روحش، بشین. 486 00:40:34,625 --> 00:40:37,416 ‫- تمنا دارم. ابدا نمی‌خوام سربارتون بشم. ‫- گفتم بشین. 487 00:40:37,500 --> 00:40:38,583 ‫مطمئنی؟ 488 00:40:38,666 --> 00:40:42,416 ‫نه، و هنوز عصبانیم. ‫راجب پیشنهاد شاهت بهم بگو 489 00:40:42,500 --> 00:40:45,291 ‫تا تصمیم بگیرم به پدرم ارائه‌ش کنم 490 00:40:45,375 --> 00:40:47,708 ‫یا بندازمش تو نزدیک‌ترین آشغالدونی. 491 00:41:12,625 --> 00:41:14,250 ‫نیاز نیست ازم فاصله بگیری. 492 00:41:17,083 --> 00:41:20,333 ‫صرفا برام سواله که چجور مردی با آمادگی کامل 493 00:41:20,416 --> 00:41:23,458 ‫همراهانش رو رها می‌کنه تا بمیرن. 494 00:41:23,791 --> 00:41:25,875 ‫مردی که می‌دونه چه جوری زنده بمونه. 495 00:41:26,625 --> 00:41:28,583 ‫چرا بخشی از هدف بزرگتر باشم؟ 496 00:41:28,666 --> 00:41:30,166 ‫هنوز هم هدفش هستی. 497 00:41:31,500 --> 00:41:34,500 ‫تردید دارم که تا وقتی به ‫خشکی برسیم در امان باشیم. 498 00:41:34,583 --> 00:41:37,000 ‫گمون نمی‌کنم پیدا کردن ‫جای امن انقدرام راحت باشه. 499 00:41:37,500 --> 00:41:39,125 ‫اقلا نه برای تو. 500 00:41:40,458 --> 00:41:42,375 ‫از کشتیت «جدا شدی». 501 00:41:43,791 --> 00:41:44,833 ‫واقعا؟ 502 00:41:45,958 --> 00:41:48,708 ‫- فراری هستی، مگه نه؟ ‫- کجای من شبیه فراری‌هاست؟ 503 00:41:48,791 --> 00:41:52,208 ‫خب شبیه کسی هم نیستی که ‫تصادفی چیزی برات اتفاق بیفته. 504 00:41:53,208 --> 00:41:55,083 ‫که یعنی داشتی فرار می‌کردی. 505 00:41:55,166 --> 00:41:58,458 ‫هنوز تصمیم نگرفتم که داشتی از چیزی ‫فرار می‌کردی یا به چیزی فرار می‌کردی. 506 00:41:58,541 --> 00:42:00,875 ‫وظیفه‌م ایجاب می‌کنه ‫به سرزمین میانه برگردم. 507 00:42:02,083 --> 00:42:04,375 ‫و همینقدر بدونی کافیه. 508 00:42:04,458 --> 00:42:08,250 ‫- شک ندارم کار الفی مهمی داری. ‫- مگه الف‌ها باهات چیکار کردن؟ 509 00:42:08,333 --> 00:42:10,583 ‫ما رو به خاطر سرگردون بودنت سرزنش می‌‌کنی؟ 510 00:42:10,666 --> 00:42:13,875 ‫تا جایی که می‌بینم، الف‌ها نبودن ‫که من رو از زادگاهم روندن. 511 00:42:15,375 --> 00:42:16,541 ‫اورک‌ها بودن. 512 00:42:25,458 --> 00:42:28,500 ‫خونه‌ات. کجا بود؟ 513 00:42:30,208 --> 00:42:31,708 ‫چه اهمیتی داره؟ 514 00:42:32,791 --> 00:42:33,833 ‫الان دیگه خاکستر شده. 515 00:42:37,208 --> 00:42:39,541 ‫دردی که می‌کشی رو درک می‌کنم. 516 00:42:41,208 --> 00:42:42,291 ‫کسایی که از دست دادی، 517 00:42:47,125 --> 00:42:48,541 ‫براشون سوگواری می‌کنم. 518 00:42:55,125 --> 00:42:56,500 ‫دور گردنت. 519 00:42:58,250 --> 00:43:00,250 ‫اون نشان پادشاه مردمت بود؟ 520 00:43:00,333 --> 00:43:02,291 ‫- مردم من شاه ندارن. ‫- اما اگه داشتن، 521 00:43:02,375 --> 00:43:05,000 ‫- کجا می‌شد پیداش کرد؟ ‫- به چه دلیل؟ 522 00:43:05,083 --> 00:43:07,416 ‫اگه بهت بگم می‌تونیم پسش بگیریم چی؟ 523 00:43:07,500 --> 00:43:10,140 ‫- متاسفانه ارتش نداری. ‫- ارتش رو بسپر به من. 524 00:43:10,166 --> 00:43:11,750 ‫چرا از سوال طفره میری؟ 525 00:43:11,833 --> 00:43:13,208 ‫چرا تو دریا سرگردونی؟ 526 00:43:13,291 --> 00:43:15,666 ‫چون بجای اینکه با سربلندی ‫استراحت کنم، تصمیم گرفتم 527 00:43:15,750 --> 00:43:18,125 ‫دشمنی که مسئول زجر کشیدنته رو پیدا کنم. 528 00:43:18,208 --> 00:43:21,583 ‫ببین الف. تو باعث زجر کشیدنم ‫نشدی و نمی‌تونی هم درستش کنی. 529 00:43:21,666 --> 00:43:25,083 ‫مهم نیست اراده‌ت یا غرورت چقدر بزرگ باشه. 530 00:43:26,791 --> 00:43:28,166 ‫پس بیخیالش شو. 531 00:43:28,625 --> 00:43:32,833 ‫من از قبل از اینکه اولین طلوع خورشید ‫آسمون رو سرخ کنه، به دنبال این دشمنم. 532 00:43:33,416 --> 00:43:36,083 ‫حتی نام بردن اسامی کسایی که 533 00:43:36,166 --> 00:43:39,500 ‫اونا ازم گرفتن، بیشتر از عمرت طول می‌کشه. 534 00:43:40,166 --> 00:43:43,416 ‫پس رهاش کردن، جزو گزینه‌هام نیست. 535 00:43:46,125 --> 00:43:49,791 ‫بالاخره یکم صداقت به خرج دادی. 536 00:43:49,875 --> 00:43:53,125 ‫اگه می‌خوای اورک‌‌ها رو بکشی و باهاشون ‫تسویه حساب کنی، به خودت مربوطه. 537 00:43:53,208 --> 00:43:54,875 ‫ولی ادای قهرمان‌ها رو درنیار. 538 00:43:54,958 --> 00:43:57,291 ‫بهم میگی دشمن کجاست یا نه؟ 539 00:43:57,375 --> 00:43:58,541 ‫سرزمین‌های جنوبی. 540 00:44:02,041 --> 00:44:04,208 ‫باید بدونم تعداد دشمن چقدر بود، 541 00:44:04,291 --> 00:44:06,000 ‫با پرچم کی حرکت می‌کردن، 542 00:44:06,083 --> 00:44:09,875 ‫و بعدشم من رو می‌بری به ‫آخرین جایی که دیده شدن. 543 00:44:10,916 --> 00:44:12,541 ‫من برنامه‌های خودم رو دارم الف. 544 00:44:22,375 --> 00:44:23,458 ‫خودت رو آماده کن. 545 00:44:45,500 --> 00:44:47,791 ‫- مراقب باش! ‫- آروم باش عزیزم. 546 00:44:51,333 --> 00:44:53,375 ‫منظورت چیه که میگی ‫«جسدی نبود»؟ 547 00:44:53,458 --> 00:44:55,375 ‫منظورم اینه که کل روستا خالی خالی بود. 548 00:44:55,458 --> 00:44:59,000 ‫انگار که زمین دهن باز کرده بود و ‫کل مردم هوردرن یه جا قورت داده بود. 549 00:44:59,083 --> 00:45:01,458 ‫زمین اینجا یکم فرّاره. ‫همیشه بوده. 550 00:45:01,541 --> 00:45:04,333 ‫و دریاچه کروک‌‌فینگر هم که ‫همیشه از خودش بخار میده. 551 00:45:04,416 --> 00:45:06,000 ‫- اوهوم. ‫- یه تونل دیدم. 552 00:45:06,083 --> 00:45:07,541 ‫عمیق و محتاطانه حفر شده بود. 553 00:45:07,625 --> 00:45:10,791 ‫چی کنده بودش نمی‌دونم اما ‫داشتن به سمت ما می‌کندنش. 554 00:45:10,875 --> 00:45:13,250 ‫دارم بهتون می‌گم، اینجا ‫موندن برامون خطرناکه. 555 00:45:13,333 --> 00:45:14,750 ‫باید به همه خبر بدیم. 556 00:45:14,833 --> 00:45:17,500 ‫نه! من این شایعه رو پخش نمی‌کنم برونوین. 557 00:45:17,583 --> 00:45:20,958 ‫شایعه‌هایی که مردم می‌سازن ‫از رانش زمین خطرناک‌ترن، 558 00:45:21,041 --> 00:45:24,625 ‫و بدون سند و مدرک همون شایعه باقی می‌مونن. 559 00:45:24,708 --> 00:45:27,125 ‫والدرگ، ما تنهای تنهاییم. 560 00:45:27,208 --> 00:45:29,750 ‫«اوستیریت» خالیه. ‫برج مراقبت رها شده. 561 00:45:29,833 --> 00:45:31,791 ‫آره می‌دونم و قرار نیست رو حساب یه فروچاله 562 00:45:31,875 --> 00:45:33,708 ‫الف‌ها رو دعوت کنم برگردن اینجا. 563 00:45:33,791 --> 00:45:37,791 ‫رفتن اونا مایه آسودگیه. ‫خب، حداقل برای اکثرمون که اینطوره. 564 00:46:00,791 --> 00:46:02,041 ‫موش‌های لعنتی. 565 00:46:06,708 --> 00:46:09,833 ‫موش‌های احمق حرومزاده! 566 00:49:16,208 --> 00:49:17,291 ‫تئو؟ 567 00:49:19,875 --> 00:49:21,083 ‫تئو؟ 568 00:49:35,541 --> 00:49:37,541 ‫تئو، مشکل چیه؟ ‫چی شده؟ 569 00:49:37,625 --> 00:49:39,250 ‫برو کمک بیار. 570 00:51:29,541 --> 00:51:31,666 ‫تئو، فرار کن! 571 00:51:35,583 --> 00:51:37,291 ‫هی! 572 00:51:44,416 --> 00:51:45,416 ‫تمومش کن! 573 00:52:26,958 --> 00:52:29,625 ‫اگه می‌خواید زنده بمونید، 574 00:52:29,708 --> 00:52:32,208 ‫کله سحر می‌ریم به برج الف‌ها. 575 00:52:50,166 --> 00:52:53,375 ‫باید کشتی رو ببندیم! ‫داره از هم جدا میشه! 576 00:52:53,458 --> 00:52:54,708 ‫باد زیادی قویه. 577 00:52:54,791 --> 00:52:56,125 ‫طناب‌ها رو بگیر! 578 00:53:19,708 --> 00:53:22,416 ‫یالا! دستت رو بده بهم! 579 00:53:24,958 --> 00:53:26,625 ‫خودت رو بهم گره بزن! 580 00:53:26,708 --> 00:53:28,750 ‫یالا! دستت رو بده بهم! 581 00:55:27,041 --> 00:55:29,958 ‫سلام؟ منم. منم نوری. 582 00:55:40,500 --> 00:55:45,041 ‫ببین، چند روز دیگه تا کوچ بعدیمون ‫نمونده، و همه چیزمون تموم شده... 583 00:55:45,833 --> 00:55:47,500 ‫کلا سه تا خرگوش برامون مونده. 584 00:55:50,541 --> 00:55:52,125 ‫می‌خواستم کمکت کنم. 585 00:55:53,875 --> 00:55:55,875 ‫فکر کردم می‌تونم، اما نمی‌تونم. شرمنده. 586 00:56:08,958 --> 00:56:11,958 ‫فانوسه. از کرم‌های شب‌تاب استفاده می‌کنیم. 587 00:56:59,666 --> 00:57:01,333 ‫داره چی بهشون میگه؟ 588 00:57:03,625 --> 00:57:05,333 ‫زبان کرم شب‌تاب بلد نیستم. 589 00:57:35,458 --> 00:57:37,125 ‫اونا ستاره‌ن. 590 00:57:38,166 --> 00:57:41,125 ‫یه جور صورت فلکیه. 591 00:57:42,041 --> 00:57:45,583 ‫خیلی خب؟ ستاره‌ن؟ یعنی چی؟ 592 00:57:45,666 --> 00:57:47,083 ‫اینطوری می‌تونیم کمکش کنیم. 593 00:57:47,166 --> 00:57:50,041 ‫می‌خواد کمکش کنیم و ‫اون ستاره‌ها رو پیدا کنیم. 594 00:57:51,875 --> 00:57:53,291 ‫همینه، مگه نه؟ 595 00:57:54,208 --> 00:57:55,416 ‫مگه نه؟ 596 00:58:05,791 --> 00:58:07,583 ‫تا حالا اون ستاره‌ها رو ندیدم. 597 00:58:09,333 --> 00:58:12,333 ‫اما فکر کنم بدونم کجا پیداشون کنم. 598 00:58:25,458 --> 00:58:26,625 ‫نوری؟ 599 00:58:41,958 --> 00:58:44,875 ‫مطمئنم. خبر نداره. 600 00:58:49,666 --> 00:58:50,833 ‫شاید. 601 00:58:52,666 --> 00:58:53,833 ‫شایدم داره. 602 00:58:57,416 --> 00:58:59,625 ‫تو همیشه نسبت به الف‌ها 603 00:58:59,708 --> 00:59:01,708 ‫نقطه ضعف بزرگی داشتی. 604 00:59:01,791 --> 00:59:04,125 ‫بهم بگو، فکر نمی‌کنی که اومدن یه الف 605 00:59:04,208 --> 00:59:07,375 ‫به قلمرو ما تصادفیه؟ اونم الان اومدنش؟ 606 00:59:07,458 --> 00:59:10,375 ‫من نیم قرنه که الروند رو می‌شناسم پدر. 607 00:59:10,458 --> 00:59:12,750 ‫اگه چیزی رو پنهان کرده بود، می‌فهمیدم. 608 00:59:12,875 --> 00:59:16,500 ‫شاید اون فهمیده که این تو بودی ‫که چیزی رو پنهان می‌کردی. 609 00:59:16,583 --> 00:59:18,375 ‫گونه اون‌ها رو زیادی دست بالا می‌گیری. 610 00:59:18,833 --> 00:59:21,416 ‫اینجا ماییم که دست بالاتر رو داریم. 611 00:59:22,250 --> 00:59:24,541 ‫آره. فعلا. 612 00:59:28,791 --> 00:59:30,750 ‫الروند دوستمه. بهش اعتماد دارم. 613 00:59:30,833 --> 00:59:33,500 ‫چکش و سنگ نباید به هم اعتماد کنن. 614 00:59:34,166 --> 00:59:38,041 ‫آخر سر یکیش که باید بشکنه. 615 00:59:38,065 --> 00:59:42,065 ‫[کینه مابین الف‌ها و دورف‌ها حاصل اقدامات دو ‫گونه در دوره اول است. (باقی توضیحات در چنل)] 616 01:00:54,125 --> 01:00:55,125 ‫تئو! 617 01:00:59,500 --> 01:01:00,500 ‫حاضری؟ 618 01:01:00,916 --> 01:01:03,250 ‫بله مادر. حاضرم. 619 01:01:09,375 --> 01:01:17,375 ‫مـــتـــرجـــم ‫::. سیاوش پارســا.:: 620 01:01:19,542 --> 01:01:24,542 ‫مـحـقـقـین ‫::. خلیفه و یاسین برون .:: 621 01:01:26,250 --> 01:01:31,250 ‫ارائه شده توسط رسانه تلگرامی «لوتر فندوم» ‫@LOTRFandom