1 00:00:24,441 --> 00:00:25,859 خیلی درد داری؟ 2 00:00:27,069 --> 00:00:28,487 فقط یذره.‏ 3 00:00:34,993 --> 00:00:36,578 وقتشه 4 00:00:40,020 --> 00:00:45,020 ‫«تـقـدیـم بـه تـمـام ایرانـیـان عـزیـز» 5 00:00:50,440 --> 00:01:00,440 ‫ مـتـرجـمین: رویـــــا و صـــــاحـب ‫ SAHEB , Roya_T_K 6 00:01:34,428 --> 00:01:35,512 هیچی 7 00:01:36,722 --> 00:01:39,558 ‏- هیچی!‏ ‏- پدر، پدر!‏ 8 00:01:39,641 --> 00:01:41,935 ‏- نمی‌تونم ببینم ‎‏- چیزی نیست. آروم باش 9 00:01:42,019 --> 00:01:44,521 ‏- اولومن، جواب نداد ‏- پدر، خواهش می‌کنم 10 00:01:44,605 --> 00:01:48,817 دوباره امتحانش می‌کنیم.‏ دستورالعمل رو دوباره انجام بده. دوباره امتحان کن.‏ 11 00:01:48,901 --> 00:01:51,236 متاسفم.‏ دیگه کاری از دستم بر نمیاد.‏ 12 00:01:51,320 --> 00:01:53,864 اشتباه می‌کنی! باید یه راهی باشه 13 00:01:54,531 --> 00:01:55,616 ‏- اولومن ‏- پدر 14 00:01:55,699 --> 00:01:58,535 باید به خوندن ادامه بدی.‏ تمام کتاب‌های پزشکی، همه‌چیز.‏ 15 00:01:58,619 --> 00:01:59,828 راه حل پیدا میشه.‏ 16 00:01:59,912 --> 00:02:02,206 پدر، من تمام کتاب‌ها رو خوندم.‏ 17 00:02:02,289 --> 00:02:05,667 و همشون دارن میگن قرنیه‌هات درمان ناپذیره.‏ 18 00:02:06,376 --> 00:02:08,336 به اندازه کافی دقت نکردی!‏ 19 00:02:09,963 --> 00:02:12,007 من کور نمی‌مونم.‏ 20 00:02:13,509 --> 00:02:14,760 می‌شنوی؟ 21 00:02:16,094 --> 00:02:17,804 من کور نمی‌مونم!‏ 22 00:03:32,091 --> 00:03:35,870 « دیــــدن » 23 00:04:20,886 --> 00:04:21,887 چیه؟ 24 00:04:28,310 --> 00:04:29,311 چیه؟ 25 00:04:47,955 --> 00:04:49,206 فکر فرار به سرت نزنه.‏ 26 00:05:12,521 --> 00:05:14,147 دریابان ورن.‏ 27 00:05:14,231 --> 00:05:15,524 بله، ستوان.‏ 28 00:05:16,233 --> 00:05:17,651 دروازه رو باز کنید!‏ 29 00:05:17,734 --> 00:05:18,902 بله، قربان!‏ 30 00:06:06,867 --> 00:06:08,785 و حالا...‏ 31 00:06:09,369 --> 00:06:14,875 تریوانتین بزرگ، تولیور،‏ زخمی شده اما زنده‌ست‏ 32 00:06:17,044 --> 00:06:22,216 با پاهای خسته‌ش خودش رو کشید و سوار اسبش شد 33 00:06:25,135 --> 00:06:27,971 اگرچه آذرخش و باران،‏ 34 00:06:28,055 --> 00:06:30,098 حواسش رو کاهش داده بود...‏ 35 00:06:30,182 --> 00:06:34,937 افراد خسته خودش رو از میان علف‌های بلند ‏«بلادی پلین»‏ 36 00:06:36,480 --> 00:06:38,065 به سنگر «گنایت» هدایت کرد.‏ 37 00:06:38,941 --> 00:06:43,153 تحت فرمانش، 20 سرباز تریوانتین 38 00:06:43,695 --> 00:06:46,240 گنایتی‌ها رو دور زدن...‏ 39 00:06:47,324 --> 00:06:48,450 تماماً در شب...‏ 40 00:06:48,909 --> 00:06:53,830 تا زمانی که صبح بعد گردان‌ها برای کمک رسیدن.‏ 41 00:07:11,932 --> 00:07:13,475 داری منو کجا می‌بری؟ 42 00:07:14,184 --> 00:07:15,227 خودت می‌فهمی.‏ 43 00:08:56,870 --> 00:08:59,289 تا حالا انقدر بالا نیومده بودم 44 00:08:59,373 --> 00:09:00,374 جدی؟ 45 00:09:01,917 --> 00:09:04,586 وقتی بچه تر بودم،‏ همش از این برج‌ها بالا می‌رفتم.‏ 46 00:09:07,297 --> 00:09:09,758 تنها جایی بود که بخاطر بینا بودن احساس خطر نمی‌کردم.‏ 47 00:09:10,926 --> 00:09:13,804 فکر کنم عاشق رفتن به جایی بودم که هیچکس دیگه ای نمی‌تونست بیاد.‏ 48 00:09:14,555 --> 00:09:16,139 و اینطور شد که اینجا رو پیدا کردم.‏ 49 00:09:18,725 --> 00:09:20,686 از اون موقع مراقب اینجا بودم.‏ 50 00:09:29,945 --> 00:09:32,155 مردم قبلا بینایی‌شون رو جشن می‌گرفتن.‏ 51 00:09:32,948 --> 00:09:37,870 ما هنر رو خلق می‌کنیم تا شنیده بشیم و احساس بشیم.‏ 52 00:09:40,038 --> 00:09:42,332 ولی توی دنیای اونا همه‌چیز باید دیده می‌شد.‏ 53 00:09:45,794 --> 00:09:48,172 ‏- مردم هم همینطور ‏- چی؟ 54 00:09:50,549 --> 00:09:52,509 ما هم باید دیده می‌شدیم.‏ 55 00:10:25,584 --> 00:10:27,377 اینو از همه بیشتر دوست داشتم.‏ 56 00:10:31,423 --> 00:10:34,551 همیشه راجع به دختری که عکسش اینجاست داستان‌بافی می‌کردم.‏ 57 00:10:39,014 --> 00:10:40,557 اسمشو گذاشتم گواندولین.‏ 58 00:10:44,353 --> 00:10:45,812 اسم اون آلیس‌ـه.‏ 59 00:10:49,066 --> 00:10:50,275 تو خوندن بلدی!‏ 60 00:11:02,412 --> 00:11:04,790 اسم کتاب «آلیس در سرزمین عجایب» ـه.‏ 61 00:11:10,921 --> 00:11:15,384 ‏«آلیس کم کم داشت از نشستن کنار خواهرش توی ساحل...‏ 62 00:11:15,936 --> 00:11:17,845 و بیکار بودن خسته می‌شد»‏‎ 63 00:11:18,470 --> 00:11:21,723 ‏«یکی دوبار به کتابی که خواهرش می‌خوند نگاه کرد 64 00:11:21,807 --> 00:11:24,882 ولی هیچ عکس یا نوشته‌ای داخل کتاب نبود»‏ 65 00:11:24,907 --> 00:11:25,686 نه!‏ 66 00:11:26,541 --> 00:11:29,606 ‏«آلیس با خودش گفت:‏ ‏«پس فایده کتاب چیه؟‏ 67 00:11:30,732 --> 00:11:33,277 بدون هیچ عکس یا نوشته‌ای؟»»‏ 68 00:11:34,820 --> 00:11:36,071 کافیه.‏ 69 00:11:42,911 --> 00:11:48,000 برادر بزرگ، خوب طاقت آوردی.‏ 70 00:11:59,386 --> 00:12:02,764 اینا در برابر زخم‌هایی که پشت من به جا گذاشتی هیچی نیست.‏ 71 00:12:08,937 --> 00:12:10,772 با هانیوا چیکار کردی؟ 72 00:12:11,732 --> 00:12:12,941 هانیوا؟ 73 00:12:15,027 --> 00:12:17,070 نگران دخترت هستی 74 00:12:24,870 --> 00:12:27,135 ترس و نگرانی از درد بدتره، مگه نه؟ 75 00:12:31,293 --> 00:12:33,337 واسه من که زمان بچگی اینطور بود.‏ 76 00:12:36,048 --> 00:12:38,217 دردی که به من وارد کردی 77 00:12:39,343 --> 00:12:44,389 تقریبا به اندازه ترسی بود که داشتم 78 00:12:45,474 --> 00:12:47,392 ترس از اینکه تو بیای.‏ 79 00:12:49,309 --> 00:12:51,474 و بهت قول میدم...‏ 80 00:12:51,499 --> 00:12:56,568 هانیوا همون ترس رو تجربه می‌کنه.‏ هر شب، درست مثل من.‏ 81 00:13:01,992 --> 00:13:04,701 ایدو، لطفا اونو ولش کن.‏ 82 00:13:05,786 --> 00:13:07,621 تو برادر من بودی.‏ 83 00:13:07,704 --> 00:13:10,207 هنوز برادرت هستم. متاسفم.‏ 84 00:13:10,290 --> 00:13:12,376 باید ازت محافظت می‌کردم ولی مجبورم کرده بودن که...‏ 85 00:13:12,459 --> 00:13:17,130 تو نمی‌دونی تاسف چیه. هنوز نمیدونی.‏ 86 00:13:17,965 --> 00:13:19,550 ولی می‌فهمی.‏ 87 00:13:20,342 --> 00:13:22,302 چون تو رو اینجا نگه می‌دارم...‏ 88 00:13:23,512 --> 00:13:26,557 و به اندازه هر شبی که به من شلاق زدی بهت شلاق می‌زنم.‏ 89 00:13:27,349 --> 00:13:28,684 و سال‌ها بعد،‏ 90 00:13:29,601 --> 00:13:31,687 وقتی بالاخره تصمیم گرفتم بکشمت 91 00:13:33,814 --> 00:13:36,108 با قدرشناسی گریه می‌کنی.‏ 92 00:13:37,734 --> 00:13:39,236 به شکنجه ادامه بده 93 00:13:39,319 --> 00:13:41,363 ‏- ایدو ‏- می‌خوام کامل احساسش کنه 94 00:13:41,446 --> 00:13:44,283 نه، ایدو، بذار دخترم بره 95 00:13:45,200 --> 00:13:48,120 ایدو، ایدو!‏ 96 00:13:49,705 --> 00:13:50,706 ایدو!‏ 97 00:13:52,624 --> 00:13:55,294 ایدو، نه! بذار بره!‏ 98 00:13:55,961 --> 00:13:57,421 ایدو!‏ 99 00:14:19,985 --> 00:14:20,986 تاک 100 00:14:22,988 --> 00:14:25,532 وایمیستیم تا یه دستشویی بریم و غذا پیدا کنیم.‏ 101 00:14:25,616 --> 00:14:26,617 بله، قربان.‏ 102 00:14:30,913 --> 00:14:32,497 می‌خوام یه آبی به دست صورتم بزنم 103 00:14:33,665 --> 00:14:35,334 نمی‌خوام به افرادم نزدیک بشی 104 00:14:35,918 --> 00:14:37,628 گرسنه و خسته‌ن‏ 105 00:14:38,295 --> 00:14:41,673 از جادوگرها هم خوششون نمیاد.‏ 106 00:14:41,757 --> 00:14:42,758 بیا.‏ 107 00:14:48,972 --> 00:14:51,391 تا الان با چندتا جادوگر حرف زدی؟ 108 00:14:52,059 --> 00:14:53,519 قبل تو با هیچ جادوگری حرف نزدم.‏ 109 00:14:54,686 --> 00:14:58,273 اگه من اولی هستم، از کجا می‌دونی باید از جادوگرها ترسید؟ 110 00:14:58,357 --> 00:15:02,986 شماها با ماشین‌ها و سموم‌تون دنیای قبلی رو نابود کردین.‏ 111 00:15:03,070 --> 00:15:05,239 شما مسئول مرگ میلیون‌ها نفر هستین.‏ 112 00:15:05,322 --> 00:15:07,699 و شما هم مسئول مرگ هزاران‌نفر.‏ 113 00:15:09,368 --> 00:15:11,328 شما قبلیه من آلکنی رو...‏ 114 00:15:12,828 --> 00:15:15,541 از روی کره زمین پاک کردین.‏ 115 00:15:15,624 --> 00:15:18,544 خودشون جزای پناه دادن به جادوگرها رو می‌دونستن.‏ این قانون امپراتوری بود.‏ 116 00:15:18,627 --> 00:15:21,588 شما بچه‌ها و نوزادها رو کشتین.‏ 117 00:15:22,548 --> 00:15:23,757 من اونجا نبودم.‏ 118 00:15:23,841 --> 00:15:25,843 اگه بودی چیکار می‌کردی؟ 119 00:15:28,929 --> 00:15:30,681 من جادوگرم.‏ 120 00:15:30,764 --> 00:15:33,433 کی آدم‌های بیشتری کشته؟ من یا تو؟ 121 00:15:46,280 --> 00:15:47,573 ملکه‌ی من،‏ 122 00:15:47,656 --> 00:15:51,952 بزرگترین ریش‌سفیدان پنسا رو خدمت شما معرفی می‌کنم.‏ شورای ایالت.‏ 123 00:15:53,120 --> 00:15:54,705 شورای چی؟ 124 00:15:55,873 --> 00:15:58,625 شورای ایالت، ملکه‌ی من.‏ 125 00:15:58,709 --> 00:16:02,129 اونها در اجرای دستورات به شما مشاوره میدن.‏ 126 00:16:02,212 --> 00:16:07,509 برای تشکیل شورای ایالت اینجا نیستیم بلکه برای تشکیل شورای جنگ اینجاییم.‏ 127 00:16:08,635 --> 00:16:13,015 اعلی‌حضرت، قوانین ایجاب می‌کنه که شورای جنگ 128 00:16:13,098 --> 00:16:15,392 بعد از اعلام رسمی جنگ تشکیل بشه.‏ 129 00:16:15,475 --> 00:16:18,604 داره قوانین رو به من یاد میده.‏ 130 00:16:18,687 --> 00:16:21,315 جنگ از قبل به ما اعلام شده.‏ 131 00:16:21,857 --> 00:16:26,653 فرمانده گاست، نگرانم متوجه وخامت اوضاع نشده باشین 132 00:16:26,737 --> 00:16:28,989 مطمئن باشین متوجهم اعلی‌حضرت.‏ 133 00:16:29,781 --> 00:16:33,493 و هر حرفی که اینجا می‌زنم با کمال احترام 134 00:16:33,577 --> 00:16:35,454 و مطابق میل شما خواهد بود.‏ 135 00:16:36,163 --> 00:16:38,582 اگه بخوایم دربرابر قدرت ارتش تریوانتین دووم بیاریم 136 00:16:38,665 --> 00:16:41,793 باید نیروهایی دفاعی خودمون رو در سرار امپراتوری پخش کنیم.‏ 137 00:16:41,877 --> 00:16:43,837 ‏- فرمانده گاست...‏ ‏- نیروهای دفاعی؟ 138 00:16:44,379 --> 00:16:49,801 ما از طرف خدا موظف شدیم تا تریوانتینی‌ها رو شکست بدیم 139 00:16:49,885 --> 00:16:52,262 باید برای حمله آماده بشیم، نه دفاع.‏ 140 00:16:52,346 --> 00:16:53,931 ‏- سبیث...‏ ‏- چی گفتی؟ 141 00:16:56,350 --> 00:16:59,228 منو ببخشید، اعلی‌حضرت.‏ 142 00:17:00,646 --> 00:17:04,983 شاه‌دخت ماگرا،‏ اگه چیزی می‌خوای بگی، بگو.‏ 143 00:17:07,528 --> 00:17:09,945 پایا با از دست دادن کانزوا ضعیف، 144 00:17:10,030 --> 00:17:12,866 و در اثر شایعه مرگ شما دچار هرج و مرج شده.‏ 145 00:17:12,950 --> 00:17:15,410 ما تازه یه پایتخت جدید انتخاب کردیم.‏ 146 00:17:16,537 --> 00:17:19,748 شاید بهتره مدتی رو صرف استحکام سازی امپراتوری 147 00:17:19,829 --> 00:17:21,834 و سازماندهی و تقویت ارتش کنیم 148 00:17:21,915 --> 00:17:26,171 و البته در همین حال مراقب حمله‌ی تریوانتین باشیم.‏ 149 00:17:31,009 --> 00:17:33,887 همگی... بیرون.‏ 150 00:17:37,640 --> 00:17:39,142 بیرون!‏ 151 00:17:57,452 --> 00:17:58,620 سبیث...‏ 152 00:18:00,622 --> 00:18:02,583 دیدی الان چی شد؟ 153 00:18:05,127 --> 00:18:06,128 چی؟ 154 00:18:07,421 --> 00:18:11,550 در حضور این همه آدم همگی اقتدار منو زیر سوال می‌برن 155 00:18:11,633 --> 00:18:15,387 حتی براشون سوال شده باید از من اطاعات کنن یا نه.‏ 156 00:18:17,389 --> 00:18:19,683 فرمانده‌ای که با من بحث می‌کنه.‏ 157 00:18:21,310 --> 00:18:24,271 سیاست‌مدارها افکار خیانت‌کارانه ای تو سرشونه 158 00:18:24,354 --> 00:18:29,067 که همه این افکارها باعث میشه سلاخی بشن 159 00:18:29,151 --> 00:18:31,987 اینجوری نسل سلطنت ما برای همیشه از بین میره.‏ 160 00:18:33,238 --> 00:18:36,158 با وجود این همه خیانت‌بازی،‏ 161 00:18:36,992 --> 00:18:39,703 خواهر خودم هم با من مخالفت می‌کنه.‏ 162 00:18:41,997 --> 00:18:43,373 این جنگ یعنی خودکشی.‏ 163 00:18:45,834 --> 00:18:49,296 می‌خوای چند نفر رو بخاطر دروغی که گفتی قربانی کنی؟ 164 00:18:50,881 --> 00:18:54,092 کسایی که می‌میرن با شکوه می‌میرن...‏ 165 00:18:55,469 --> 00:18:57,721 برای پایا...‏ 166 00:18:58,722 --> 00:19:02,726 برای دنیای جدیدی که فرزندان ما اون رو میسازن.‏ 167 00:19:02,809 --> 00:19:05,019 فرزندانی که با ما می‌میرن 168 00:19:05,044 --> 00:19:08,398 درحالی که تریوانتینی‌ها دارن پایا رو به آتیش می‌کشن.‏ 169 00:19:08,423 --> 00:19:11,161 نمیتونی باور کنی که ما واقعا می‌تونیم شکست‌شون بدیم.‏ 170 00:19:12,005 --> 00:19:14,821 اگه دلیلش این نیست پس من برای چی نجات پیدا کردم؟ 171 00:19:16,031 --> 00:19:18,784 خداوند کودک بینایی رو درون شکم من قرار داده 172 00:19:18,867 --> 00:19:21,495 کودکی که هم نام با پدر ما خواهد بود 173 00:19:21,578 --> 00:19:27,376 تا حافظ دنیایی باشه که دوباره پذیرای افراد بیناست.‏ 174 00:19:27,459 --> 00:19:28,585 سرنوشت من اینه.‏ 175 00:19:28,669 --> 00:19:32,506 خدایا به دادمون برس.‏ جدی جدی به هرچی میگی باور داری!‏‎ 176 00:19:34,633 --> 00:19:36,593 ما تریوانتین رو فتح می‌کنیم 177 00:19:36,677 --> 00:19:38,637 ارتش‌ اونها رو جذب می‌کنیم 178 00:19:38,720 --> 00:19:42,766 و تبدیل میشیم به تنها امپراتوری حقیقی این سرزمین.‏ 179 00:19:43,892 --> 00:19:44,893 سبیث 180 00:19:49,731 --> 00:19:50,774 سبیث 181 00:19:53,110 --> 00:19:55,404 باید راه دیگه‌ای هم باشه.‏ 182 00:20:01,618 --> 00:20:03,161 وقتی توماکتی جون...‏ 183 00:20:04,288 --> 00:20:09,459 با رضایت تو برای کشتن من شمشیر کشید خودت کنار وایستاده بودی.‏ 184 00:20:09,543 --> 00:20:11,420 خداوند نذاشت این اتفاق بیفته 185 00:20:11,837 --> 00:20:14,339 بهتره اون لحظه رو یادت باشه،‏ خواهر.‏ 186 00:20:14,423 --> 00:20:19,469 درضمن، خوب یادت باشه که من اون روز تو رو نجات دادم 187 00:20:19,553 --> 00:20:21,346 نه چیز دیگه‌ای.‏ 188 00:21:08,644 --> 00:21:09,645 هانیوا 189 00:21:24,159 --> 00:21:27,663 اگه این تخت من بود،‏ نمی‌تونستم دلیلی پیدا کنم که ازش بیام بیرون 190 00:21:30,249 --> 00:21:31,667 خب، یه دلیل برات دارم 191 00:21:42,135 --> 00:21:43,387 گوهر.‏ 192 00:21:48,725 --> 00:21:51,186 این یکی مثل یه تیکه از آسمونه.‏ 193 00:21:54,940 --> 00:21:55,941 اینجا چی نوشته؟ 194 00:22:03,031 --> 00:22:04,032 ‏«تا ابد»‏ 195 00:22:06,785 --> 00:22:08,036 چه زیبا.‏ 196 00:22:10,289 --> 00:22:11,707 مگر اینکه نباشه.‏ 197 00:22:12,541 --> 00:22:13,542 زیبا؟ 198 00:22:14,877 --> 00:22:15,919 تا ابد.‏ 199 00:22:18,964 --> 00:22:20,299 خب، شاید احساسش تا ابد بمونه.‏ 200 00:22:40,736 --> 00:22:41,904 ببخشید.‏ 201 00:22:43,363 --> 00:22:44,573 نه 202 00:22:44,656 --> 00:22:46,200 نه 203 00:22:57,252 --> 00:23:01,089 ملکه‌ی «پایان» اعلام کرده که یک فرزنده بینا رو بارداره.‏ 204 00:23:01,840 --> 00:23:04,218 ملکه کین همچنین ادعا کرده که ارتش ما 205 00:23:04,301 --> 00:23:06,220 به کانزوا حمله کرده بوده.‏ 206 00:23:06,303 --> 00:23:08,305 یعنی ملکه به مردمش دروغ گفته.‏ 207 00:23:08,388 --> 00:23:11,517 پس چه دلیلی وجود داره که در مورد اون فرزند بینا 208 00:23:11,600 --> 00:23:13,727 حقیقت رو گفته باشه؟ 209 00:23:14,186 --> 00:23:15,646 از کجا این موضوع رو می‌دونه؟ 210 00:23:15,729 --> 00:23:19,525 اگه پدرش بینا بوده باشه،‏ ممکنه درست باشه.‏ 211 00:23:19,608 --> 00:23:21,693 بذار همینجا باهات مخالفت کنم، فرمانده کل.‏ 212 00:23:21,777 --> 00:23:23,904 چون همین الانش هم می‌دونم این قضیه به کجا ختم میشه.‏ 213 00:23:23,987 --> 00:23:28,116 گزارش‌های زیادی بوده که حداقل یک مرد بینا در پایا وجود داره.‏ 214 00:23:28,200 --> 00:23:30,244 داری از جرلامارل حرف می‌زنی 215 00:23:30,327 --> 00:23:33,288 جرلامارل یه مرد نیست.‏ فقط یه افسانه ست.‏ 216 00:23:33,372 --> 00:23:35,791 ولی ما که مطمئن نیستیم.‏ 217 00:23:35,874 --> 00:23:41,505 ژنرال واس، گانایت ها دائما به مرزهای غربی ما حمله میکنن 218 00:23:41,588 --> 00:23:44,406 حالا فقط می‌خوای بر اساس چندتا شایعه و شنیده 219 00:23:44,431 --> 00:23:45,968 در شرق جنگ به پا کنی.‏ 220 00:23:46,051 --> 00:23:48,470 بینایی برمی‌گرده.‏ 221 00:23:49,096 --> 00:23:51,139 و اولین کشوری که از این قدرت بهره ببره 222 00:23:51,223 --> 00:23:52,933 کشوری خواهد بود که بر جهان مسلط میشه.‏ 223 00:23:53,016 --> 00:23:56,436 شورا دیگه از بحث‌ها خسته شده 224 00:23:57,563 --> 00:24:01,191 هر ملتی که پای بیناها رو در کشورش باز کنه 225 00:24:01,275 --> 00:24:03,652 فقط بذر نابودی خودش رو کاشته.‏ 226 00:24:03,735 --> 00:24:07,489 حتی اگه بر فرض محال افراد بینایی متولد بشن 227 00:24:07,573 --> 00:24:11,410 چون تهدیدی برای جامعه محسوب میشن، اعدامشون میکنن.‏ 228 00:24:11,493 --> 00:24:14,371 ممکنه کشورهای دیگه چنین کاری رو نکنن.‏ 229 00:24:15,747 --> 00:24:18,166 ما 200 ساله که در هیچ جنگی شکست نخوردیم‏ 230 00:24:18,250 --> 00:24:21,128 هیچ دلیلی وجود نداره که حالا بخوایم شکست بخوریم.‏ 231 00:24:22,671 --> 00:24:27,384 اهمیتت به بینایی به عنوان یک ابزار راهبردی جالب بود 232 00:24:27,467 --> 00:24:29,761 ولی حالا دیگه داره باعث گمراهی میشه.‏ 233 00:24:29,845 --> 00:24:33,056 باید تمرکز خودمون رو روی غرب بذاریم 234 00:24:33,140 --> 00:24:36,602 درحالی که گانایت‌ها دارن با تعداد بیشتر و بیشتر حمله می‌کنن.‏ 235 00:24:36,685 --> 00:24:38,770 مردم با ارتش موافق‌ان.‏‏ 236 00:24:38,854 --> 00:24:40,397 بانک با مردم موافقه.‏ 237 00:24:44,526 --> 00:24:45,611 حکم تصویب شد.‏ 238 00:24:46,485 --> 00:24:49,323 بابت خدمات شما ممنونیم،‏ فرمانده کل.‏ 239 00:25:04,213 --> 00:25:05,214 صبح بخیر.‏ 240 00:25:07,549 --> 00:25:08,800 خوابم برد.‏ 241 00:25:12,429 --> 00:25:14,306 دلم نیومد بیدارت کنم.‏ 242 00:25:16,016 --> 00:25:17,726 به چی فکر می‌کنی؟ 243 00:25:22,439 --> 00:25:23,607 دارم فکر می‌کنم...‏ 244 00:25:25,359 --> 00:25:27,611 اگه تو رو آزاد می‌کردم چی می‌شد.‏ 245 00:25:35,285 --> 00:25:37,120 می‌تونستی خودت هم با من بیای.‏ 246 00:25:38,664 --> 00:25:44,211 یه اینجا زندگی دارم،‏ خانواده، شغل.‏ 247 00:25:44,878 --> 00:25:48,715 چرا می‌خوای توی جایی بمونی که فقط برای اینکه خودت هستی اعدام میشی؟ 248 00:25:51,385 --> 00:25:54,555 فکر می‌کنی من تنها چیزی که دارم بیناییه.‏ 249 00:25:57,015 --> 00:25:58,725 من سرباز تریوانتین هستم.‏ 250 00:26:00,435 --> 00:26:03,438 من دختر و نوه و نتیجه افرادی هستم 251 00:26:03,522 --> 00:26:06,191 که تریوانتین رو ساختن 252 00:26:06,275 --> 00:26:08,193 افرادی که براش جنگیدن و کشته شدن.‏ 253 00:26:08,861 --> 00:26:11,405 اگه رازت برملا بشه هیچکدوم از اینا نجاتت نمیده.‏ 254 00:26:13,407 --> 00:26:14,950 می‌تونیم بریم به شرق.‏ 255 00:26:15,784 --> 00:26:17,411 با برادرم آشنا میشی 256 00:26:19,705 --> 00:26:22,666 شاید بتونیم افراد دیگه‌ای رو پیدا کنیم که مثل ما هستن.‏ 257 00:26:23,542 --> 00:26:25,085 می‌تونیم دنیا رو تغییر بدیم.‏ 258 00:26:29,798 --> 00:26:31,550 فکر می‌کنی ما خاص هستیم 259 00:26:32,926 --> 00:26:34,011 ولی نیستیم.‏ 260 00:26:35,888 --> 00:26:39,266 ما فقط... متفاوت هستیم.‏ 261 00:26:40,976 --> 00:26:43,437 بنظرم ما به این دلیل خاص هستیم که متفاوتیم.‏ 262 00:26:47,232 --> 00:26:49,359 اگه قرار باشه بینایی برگرده،‏ برمی‌گرده.‏ 263 00:26:51,904 --> 00:26:54,281 وظیفه ما نیست که دنیا رو تغییر بدیم.‏ 264 00:26:56,074 --> 00:26:57,910 وظیفه ما اینه که...‏ 265 00:26:59,620 --> 00:27:03,457 از بینایی خودمون استفاده کنیم تا شرایط رو در جایی که هستیم بهتر کنیم.‏ 266 00:27:06,835 --> 00:27:08,212 و چطور باید این کارو انجام بدیم؟ 267 00:27:12,090 --> 00:27:13,133 خب...‏ 268 00:27:16,220 --> 00:27:18,138 می‌تونی با کتاب خوندن واسه من شروع کنی.‏ 269 00:27:25,479 --> 00:27:26,897 خیلی دوست دارم.‏ 270 00:27:36,198 --> 00:27:40,016 ‏«آلیس با کمرویی گفت:‏ ‏«می‌تونم ماجراجویی‌هام رو برات تعریف کنم 271 00:27:40,041 --> 00:27:42,412 از امروز صبح شروع میشه.‏ 272 00:27:43,247 --> 00:27:46,750 ولی برگشتن به دیروز فایده‌ای نداره،‏ 273 00:27:47,334 --> 00:27:49,169 چون اون موقع آدم متفاوتی بودم»»‏ 274 00:28:05,352 --> 00:28:08,814 پس جنگجوی بزرگ اینه... بابا واس.‏ 275 00:28:12,943 --> 00:28:14,903 دیگه جنگجو نیستی، مگه نه؟ 276 00:28:22,077 --> 00:28:23,161 برو عقب!‏ 277 00:28:25,706 --> 00:28:26,707 بلند نشو!‏ 278 00:28:27,332 --> 00:28:29,835 ‏- بلند نشو!‏ ‏- دماغم رو شکستی!‏ 279 00:28:32,754 --> 00:28:33,881 قربان.‏ 280 00:28:43,932 --> 00:28:45,142 بابا واس.‏ 281 00:28:46,602 --> 00:28:48,645 چهار روز تحت شکنجه.‏ 282 00:28:50,772 --> 00:28:52,274 باید ازت تشکر کنم.‏ 283 00:29:00,699 --> 00:29:04,203 شرمنده. چیزی بهتر از آب ندارم واسه‌ی درد بهت بدم.‏ 284 00:29:06,622 --> 00:29:09,750 بیا... اینجا.‏ 285 00:29:24,139 --> 00:29:26,183 صدات رو می‌شناسم، جادوگریاب.‏ 286 00:29:28,602 --> 00:29:30,062 توی کابوس‌هام صدات رو می‌شنوم.‏ 287 00:29:33,440 --> 00:29:35,150 توماکتی جون.‏ 288 00:29:37,236 --> 00:29:38,445 تو زنم رو کشتی.‏ 289 00:29:40,822 --> 00:29:42,908 بخاطر قصد به کشتنم تو رو سرزنش نمی‌کنم 290 00:29:42,991 --> 00:29:45,786 من جرم‌های زیادی علیه تو و مردمت انجام دادم 291 00:29:45,869 --> 00:29:47,746 ولی کشتن همسرت جزءشون نبود.‏ 292 00:29:47,829 --> 00:29:50,582 یه جوری از این میله‌ها میام اونور 293 00:29:50,666 --> 00:29:53,252 و اون وقت،‏ بدجور حالت رو جا میارم 294 00:29:53,335 --> 00:29:56,839 گوش کن.‏ من اونی بودم که داشتم می‌مردم، نه ماگرا.‏ 295 00:29:56,922 --> 00:29:59,591 اسمشو به زبون نیار!‏ اسمشو به زبون نیار!‏ 296 00:29:59,675 --> 00:30:02,678 ممکن نیست بهش آسیب بزنم.‏ اون شاه‌دخت منه.‏ 297 00:30:02,761 --> 00:30:04,596 شاه‌دخت؟ از چی حرف می‌زنی؟ 298 00:30:04,680 --> 00:30:06,139 با عقل جور در نمیاد، جادوگریاب.‏ 299 00:30:06,223 --> 00:30:09,685 زنت از نسل شاه «ولف کین»ـه 300 00:30:09,768 --> 00:30:13,480 و من قسم خوردم که از اون به عنوان وارث حقیقی سلطنت «پایان» محافظت کنم 301 00:30:13,564 --> 00:30:15,691 دروغ میگی. دروغ گو.‏ 302 00:30:15,774 --> 00:30:21,780 خودت فکر کن، چه دلیلی دارم که در این شرایط بهت دروغ بگم 303 00:30:21,864 --> 00:30:26,869 یعنی داری میگی همسر من،‏ که بچه‌هاش رو از روز تولد شکار می‌کردی 304 00:30:28,161 --> 00:30:29,830 یه شاه‌دخت‌ـه؟ 305 00:30:29,913 --> 00:30:31,999 .‫دقیقا همین رو گفتم 306 00:30:32,374 --> 00:30:35,335 ...‫در ضمن، اینم بهت بگم که 307 00:30:35,419 --> 00:30:40,507 ،‫وقتی شاه دخت و ملکه از پیشم رفتن .‫حال شاه دخت خیلی خوب بود 308 00:30:53,979 --> 00:30:55,397 ‫- بیا ‫- یه بار چپ یه بار راست پدر 309 00:30:56,148 --> 00:30:58,233 .‫هربار میچرخونیش با عصا بزن زمین 310 00:30:59,943 --> 00:31:01,320 .‫اگه میتونی دائم بکشش زمین 311 00:31:04,198 --> 00:31:05,699 .‫چوب رو دورتر از خودت نگه دار 312 00:31:05,782 --> 00:31:08,827 ‫داری خوب پیش میری. خوبه .‫آسون تر هم میشه پدر 313 00:31:08,911 --> 00:31:10,370 .‫یجور بامن حرف نزن انگار بچم 314 00:31:15,334 --> 00:31:17,503 !‫ولم کن 315 00:31:17,586 --> 00:31:21,048 .‫خودم بدون کمک راهم رو پیدا میکنم ‫فهمیدین؟ 316 00:31:33,101 --> 00:31:34,394 ‫چیکارکنیم؟ 317 00:31:34,478 --> 00:31:36,563 .‫عادت میکنه .‫فقط باید بهش زمان بدیم 318 00:31:37,105 --> 00:31:38,315 !‫خداوندگار آتش 319 00:31:39,900 --> 00:31:44,154 ‫تو از من دربرابر دشمنان .‫شناخته و ناشناخته محافظت کرده ای 320 00:31:46,532 --> 00:31:52,246 .‫به خدمتکار وفادار خودت پند بده .‫اراده ام را قوی تر ساز تا متزلزل نشوم 321 00:31:55,874 --> 00:32:00,796 ...‫به خواسته تو خدمتگزاری خواهم کرد .‫تا با رضایت از من مراقبت کنی 322 00:32:00,879 --> 00:32:02,798 ‫سرورم؟ 323 00:32:05,300 --> 00:32:06,301 ‫اعلیحضرت؟ 324 00:32:06,385 --> 00:32:08,178 ‫عذرمیخوام سرورم 325 00:32:08,262 --> 00:32:10,848 .‫لرد هارلن میخوان چند لحظه وقتتون رو بگیرن 326 00:32:10,931 --> 00:32:12,808 .‫بهش اجازه ورود بره بعدم برو 327 00:32:12,891 --> 00:32:14,101 ‫بله سرورم 328 00:32:20,649 --> 00:32:21,817 ‫آره 329 00:32:22,818 --> 00:32:25,779 .‫عاشق بوی شیره اسطوخودوس ام 330 00:32:27,364 --> 00:32:28,991 ،‫لرد هارلن 331 00:32:29,074 --> 00:32:31,702 .‫این تمایلتون به غیررسمی حرف زدن خیلی خطرناکه 332 00:32:31,785 --> 00:32:34,621 ‫بعضیا ممکنه به اشتباه .‫اسمش رو بذارن بی احترامی 333 00:32:34,705 --> 00:32:35,956 ...‫برعکس 334 00:32:37,165 --> 00:32:40,127 .‫از یادآوری زمانی که باهم بودیم، لذت میبرم 335 00:32:40,210 --> 00:32:42,504 .‫دوران کودکیم در دربار پدرتون 336 00:32:44,298 --> 00:32:49,553 ‫به نظرم این خاطرات باعث میشه رابطه ما عمیق تر از .‫یه رابطه ساده ملکه و فرمانبردار باشه 337 00:32:50,179 --> 00:32:51,305 ‫شما اینطور فکرنمیکنین؟ 338 00:32:52,848 --> 00:32:54,933 .‫اصلا بخاطر همین اومدم دیدنتون 339 00:32:59,062 --> 00:33:01,773 .‫دارم از انتظار کشیدن خسته میشم 340 00:33:03,400 --> 00:33:08,864 ‫با یه حرکت جسورانه، خیلی زودتر از .‫انتصاب پایتخت جدید، جنگ رو شروع میکنیم 341 00:33:11,408 --> 00:33:14,870 ...‫- اگه جراتش رو نداری .‫- من جرات شکست خوردن ندارم 342 00:33:14,953 --> 00:33:18,665 .‫پس خوش به حالت که تو جبهه برنده ای 343 00:33:21,210 --> 00:33:22,211 .‫با من ازدواج کن 344 00:33:27,049 --> 00:33:31,261 .‫این جوابی که انتظارش رو داشتم نبود 345 00:33:31,345 --> 00:33:33,680 ،‫وقتی گستاخیت حتی من رو متعجب میکنه 346 00:33:33,764 --> 00:33:36,350 ‫شاید بهتر باشه که دیدت رو .‫نسبت به جهان عوض کنی 347 00:33:36,433 --> 00:33:40,771 .‫تو به من نیاز داری ‫به ارتشم، به مردمم 348 00:33:40,854 --> 00:33:42,648 ‫منظورت ارتش و مردم خودمه؟ 349 00:33:44,441 --> 00:33:48,070 ،‫تو داری با بزرگترین نیروی نظامی جهان .‫اعلان جنگ میکنی 350 00:33:48,153 --> 00:33:50,030 ،‫حتی با امیدِ موفقیت 351 00:33:50,113 --> 00:33:53,200 ‫به بیعت کامل تمام زن ها و .‫مردهای اینجا نیاز داری 352 00:33:53,909 --> 00:33:57,538 ،‫الان پنسا رو داری .‫و به زودی تمام شهرهای پایا رو هم بدست میاری 353 00:33:58,914 --> 00:34:00,916 .‫فکرکنم قبلا این کار رو کردم 354 00:34:02,793 --> 00:34:04,211 ‫بله 355 00:34:05,295 --> 00:34:09,466 ‫ممکنه فرمانبردارهات برای محافظت از ...‫فرمانروای قانونیشون جونشون رو از دست بدن اما 356 00:34:10,759 --> 00:34:12,844 ‫شرط میبندم وقتی پای محافظت از ،‫بچه ای میاد وسط که از نظرشون جادوگره 357 00:34:12,928 --> 00:34:15,639 .‫سخاوت کمتری به خرج میدن 358 00:34:19,768 --> 00:34:21,812 ‫اگه باهات ازدواج کنم چی میشه؟ 359 00:34:23,313 --> 00:34:25,858 .‫من برای این مردم حاکمیت قانونم 360 00:34:27,568 --> 00:34:32,155 ،‫به عنوان پدرخونده ی این بچه ی بینا .‫میتونم اذهانی که نیاز به تغییردارن، تغییربدم 361 00:34:34,241 --> 00:34:38,203 ‫راه بهتری برای مستحکم کردن .‫موقعیتتون به ذهنم نمیاد 362 00:34:40,998 --> 00:34:42,791 ‫و موقعیت خودت 363 00:34:44,668 --> 00:34:46,043 ‫البته، و خودم 364 00:34:48,255 --> 00:34:50,047 ‫دیگه برای چی این کار رو کنم؟ 365 00:34:55,137 --> 00:34:56,429 .‫میتونی خواهرم رو داشته باشی 366 00:34:57,639 --> 00:35:00,434 .‫پدرخونده بچه های بینای اون باش 367 00:35:00,517 --> 00:35:01,935 .‫دوتا بچه بینا داره 368 00:35:09,067 --> 00:35:11,278 ‫مگه ماگرا متاهل نیست؟ 369 00:35:13,655 --> 00:35:15,240 .‫باباواس مُرده 370 00:35:15,324 --> 00:35:17,492 ،‫به هرحال طبق قوانین پایا 371 00:35:17,576 --> 00:35:19,828 ‫رابطه ای که آلکنی ها تو چادر .‫باهم برقرار میکنن، ازدواج محسوب نمیشه 372 00:35:23,373 --> 00:35:26,210 .‫فکرنکنم ماگرا هم همین نظر رو داشته باشه 373 00:35:28,212 --> 00:35:32,508 ،‫لرد هارلن ‫جذابیت خودت رو دست کم میگیری؟ 374 00:35:38,263 --> 00:35:39,640 ‫باهاش حرف میزنی؟ 375 00:35:41,308 --> 00:35:42,309 ‫بله 376 00:35:44,603 --> 00:35:48,315 .‫حالا بیا اینجا و مقابل ملکت زانو بزن 377 00:35:51,276 --> 00:35:52,402 !‫دروازه رو باز کنین 378 00:35:57,324 --> 00:35:58,867 !‫دوچهارم به سمت بالا 379 00:36:01,912 --> 00:36:04,248 .‫به سمت راست 380 00:36:07,251 --> 00:36:08,752 ‫بجنب. نمیتونیم اینجا بمونیم 381 00:36:09,628 --> 00:36:11,171 .‫صبرکن. صبرکن 382 00:36:13,966 --> 00:36:15,175 ‫مستقیم 383 00:36:19,888 --> 00:36:21,473 ‫دوقدم به چپ 384 00:36:21,557 --> 00:36:22,891 .‫اون پسره میتونه ببینه 385 00:36:22,975 --> 00:36:24,560 !‫گفتم به چپ 386 00:36:24,643 --> 00:36:26,228 .‫گفتی تو تنها کسی هستی که میتونه ببینه 387 00:36:26,311 --> 00:36:28,981 .‫این برنامه مخفیانه ایدوئه .‫پسره یکی از بچه های جرلامارله 388 00:36:29,064 --> 00:36:31,066 ‫به عنوان بخشی از قراردادی که با .‫ژنرال داشته، اون رو به اینجا فرستاده 389 00:36:31,149 --> 00:36:33,360 ‫جرلامارل؟ 390 00:36:33,443 --> 00:36:35,529 ...‫یعنی، فقط 391 00:36:35,612 --> 00:36:37,573 ‫راحت پسرش رو داد بره؟ 392 00:36:38,699 --> 00:36:40,492 !‫رن، اون یه بچه ست 393 00:36:47,875 --> 00:36:51,503 ‫من رو هم به ژنرال داده. میفهمی؟ 394 00:36:52,171 --> 00:36:53,463 .‫من رو فرستاده تا بمیرم 395 00:36:54,089 --> 00:36:57,342 .‫- قرارنیست بمیری .‫- جفتمون میدونیم ایدو هیچوقت نمیذاره من برم 396 00:37:00,596 --> 00:37:01,722 ‫هانیوا 397 00:37:03,390 --> 00:37:04,725 ‫هانیوا 398 00:37:04,808 --> 00:37:09,146 ‫هرکاری از دستم بربیاد انجام میدم .‫تا تو سالم بمونی. قول میدم 399 00:37:09,855 --> 00:37:11,356 .‫باید بهم اعتماد کنی 400 00:37:23,368 --> 00:37:24,369 ‫میکنم 401 00:37:33,921 --> 00:37:34,922 ‫برو 402 00:37:40,761 --> 00:37:42,012 ‫ژنرال 403 00:37:42,095 --> 00:37:46,058 .‫سروان. زندانی رو بردار و بیارش تو خیابون 404 00:37:46,683 --> 00:37:48,143 ‫چرا؟ چی شده؟ 405 00:37:50,646 --> 00:37:53,649 ‫دختره رو بیار پایین. فورا 406 00:38:39,653 --> 00:38:40,988 ‫بابا؟ 407 00:38:42,072 --> 00:38:43,407 !‫بابا 408 00:38:46,952 --> 00:38:49,371 .‫واقعا شرمندم. همش تقصیر من بود 409 00:38:49,454 --> 00:38:53,542 ‫میخوام بهت این فرصت رو بدم ‫برای آخرین بار، قبل از اینکه 410 00:38:54,877 --> 00:38:57,379 ،‫دخترت رو بفرستم بره به جامعه خدمت کنه .‫صدای گریه هاش رو بشنوی 411 00:39:02,009 --> 00:39:03,719 ،‫مردم تراوانتیز 412 00:39:04,636 --> 00:39:07,848 !‫معرفی میکنم بزدل اعظم، باباواس 413 00:39:07,931 --> 00:39:09,516 !‫قاتل 414 00:39:10,809 --> 00:39:16,148 .‫25سال از زمانی که «تئو واس» رو کشته میگذره 415 00:39:17,024 --> 00:39:18,066 ،‫پدرم رو کشت 416 00:39:18,817 --> 00:39:20,110 .‫و از شهر فرارکرد 417 00:39:20,944 --> 00:39:26,033 ‫اما عدالت تراوانتیز حتی اگر ...‫هزار سال هم بگذره 418 00:39:26,116 --> 00:39:28,410 .‫نه فراموش میکنه و نه میبخشه 419 00:39:29,536 --> 00:39:31,330 !‫ببرین 420 00:39:31,413 --> 00:39:32,497 ‫دور شهر بچرخونینش 421 00:39:33,081 --> 00:39:35,000 ‫نه، نه، نه، بابا 422 00:39:35,083 --> 00:39:39,838 ‫- نه، نه، نه، نه !‫- قاتل 423 00:39:42,508 --> 00:39:43,550 !‫بزدل 424 00:39:45,886 --> 00:39:49,848 !‫- هانیوا ‫- نه، نه، نه، نه 425 00:39:49,932 --> 00:39:52,809 ‫نه، خواهش میکنم !‫نه، تورو خدا، تورو خدا 426 00:39:55,646 --> 00:39:58,273 ‫ژنرال، چرا نمیخواین یه مدت دیگه ‫زیر دست من باشه؟ 427 00:39:58,690 --> 00:40:00,484 .‫دختر خیلی باهوشیه 428 00:40:00,567 --> 00:40:04,279 .‫نه. به اندازه کافی سربار تو بوده رن 429 00:40:04,363 --> 00:40:09,368 ‫تازه، اون چیزی داره .‫که از باهوش بودنشم باارزش تره 430 00:40:10,827 --> 00:40:12,913 ‫زندانی رو ببر به خونه من. فورا 431 00:40:12,996 --> 00:40:13,997 !‫قربان 432 00:40:14,081 --> 00:40:15,082 !‫ببرش 433 00:40:17,334 --> 00:40:19,878 !‫حرکت کن! برو. زود باش 434 00:40:19,962 --> 00:40:21,046 ...‫خواهش میکنم 435 00:40:26,844 --> 00:40:29,638 ‫والاحضرت، ملکه کین 436 00:40:30,681 --> 00:40:34,268 ‫اعلیحضرت، شاه دخت ماگرا 437 00:40:39,022 --> 00:40:42,818 ‫قدم زدن بین مردم؟ .‫این کارها به تو نمیاد 438 00:40:43,610 --> 00:40:46,905 .‫مردمِ پنسا خیلی از فرمانرواشون دور بودن 439 00:40:46,989 --> 00:40:50,450 ‫باید هرکاری میتونیم انجام بدیم .‫تا فکر و قلب مردم رو تسخیرکنیم 440 00:40:51,243 --> 00:40:54,413 .‫پس کاری که باید بکنیم اینه .‫فکر و قلب مردم رو تسخیر کنیم 441 00:40:54,496 --> 00:40:58,542 ،‫آره. ولی اگه میخوای واقعا به دردبخور باشی 442 00:40:59,168 --> 00:41:02,588 ‫اقدامات بزرگتر و استراتژیک تری هم .‫برای انجام دادن هست 443 00:41:02,671 --> 00:41:05,841 ‫- اقدامات استراتژیک؟ .‫- به هارلن گفتم باهاش ازدواج میکنی 444 00:41:06,508 --> 00:41:07,509 ‫چــــی؟ 445 00:41:09,428 --> 00:41:11,763 .‫- چی؟ داری شوخی میکنی ‫- نه 446 00:41:11,847 --> 00:41:13,473 ...‫والاحضرت، ملکه کین 447 00:41:13,557 --> 00:41:15,559 .‫پس از اونی که فکرش رو میکردم دیوونه تری 448 00:41:15,642 --> 00:41:18,645 .‫داری زیادی شلوغش میکنی .‫یه قرارداد کاریه 449 00:41:18,729 --> 00:41:20,230 ‫میدونی چیه؟ 450 00:41:24,151 --> 00:41:25,986 ‫یه جور استخوان خدایانه که .‫به طرز غیرماهرانه ای ساخته شده 451 00:41:26,069 --> 00:41:30,157 ،‫این یه دستبند ازدواجه .‫که شوهرم، باباواس، واسم ساخته 452 00:41:30,866 --> 00:41:33,202 .‫پیوند های آلکنی طبق قوانین پایان، قابل قبول نیستن 453 00:41:33,285 --> 00:41:37,998 ،‫پس حتی اگه باباواس زنده باشه .‫تو خیانتی بهش نمیکنی 454 00:41:39,666 --> 00:41:41,919 .‫تو یه هرزه بی احساسی 455 00:41:43,212 --> 00:41:44,796 ،‫میتونی هرجور دوست داری صدام کنی 456 00:41:46,048 --> 00:41:50,427 ‫اما من قول دادم پایا رو به یه جای امن .‫برای بچه هات تبدیل کنم که همین کارم کردم 457 00:41:51,136 --> 00:41:55,224 ‫فکرکنم تو درک نمیکنی چقدر به .‫لبه پرتگاه نزدیکیم 458 00:41:56,016 --> 00:41:58,352 .‫معلومه هارلی به جریان کنزوا مشکوکه 459 00:41:58,852 --> 00:42:02,147 .‫شهرش رو ازش گرفتیم ،‫اگه از نظرش ارزشش رو نداشته باشیم 460 00:42:02,231 --> 00:42:04,775 .‫آخرش تنها چیزی که نصیبمون میشه، قیام مردمه 461 00:42:06,068 --> 00:42:11,823 ‫همونطور که خودت گفتی، ما به ...‫هارلن و ارتشی که تو دستشه 462 00:42:11,907 --> 00:42:12,908 .‫تا وقتی پیروز شیم، نیاز داریم 463 00:42:12,991 --> 00:42:15,202 .‫- پس خودت باهاش ازدواج کن ‫- تا بشه پادشاه؟ 464 00:42:18,455 --> 00:42:20,415 .‫آروم که شدی دوباره درموردش حرف میزنیم 465 00:42:20,499 --> 00:42:21,500 .‫نه، نمیزنیم 466 00:42:21,583 --> 00:42:25,045 .‫مرتد! ملکه مرتده 467 00:42:25,671 --> 00:42:29,049 !‫دوستدار جادوگرها شده .‫چه عمل نفرت انگیزی 468 00:42:29,132 --> 00:42:30,384 !‫این جادوگر رو بسوزونین 469 00:42:30,467 --> 00:42:34,179 !‫خودش و کل اعضای خانوادش رو بسوزونین 470 00:42:34,263 --> 00:42:35,472 ‫- پیداشون کن ‫- اطاعت 471 00:42:35,556 --> 00:42:38,559 !‫- ملکه رو بسوزونین! بسوزونینش !‫- بسوزونینش 472 00:42:40,394 --> 00:42:41,395 !‫جادوگر 473 00:42:41,478 --> 00:42:44,523 ،‫بهت که گفتم، از اونی که تو فکرش رو میکنی .‫به پرتگاه نزدیک تریم 474 00:42:44,606 --> 00:42:46,191 !‫بسوزونینش 475 00:43:03,750 --> 00:43:04,751 ‫نه 476 00:43:12,176 --> 00:43:13,427 .‫سه تا رد کن بیاد 477 00:43:13,510 --> 00:43:16,013 .‫- داری بلوف میزنی ‫- آماده ای دستمون رو بذاریم زمین و ببینیم چی به چیه؟ 478 00:43:46,585 --> 00:43:47,586 ‫باباواس؟ 479 00:43:49,922 --> 00:43:50,923 ‫باباواس؟ 480 00:43:53,175 --> 00:43:54,176 ‫تو کی هستی؟ 481 00:43:54,259 --> 00:43:56,303 ،‫کسی که اگه درحال کمک به تو بگیرنش ..‫کارش رو یه سره میکن 482 00:43:56,386 --> 00:43:59,264 ‫پس لطفا تا وقتی از اینجا .‫نرفتیم بیرون، سوال نپرس 483 00:43:59,348 --> 00:44:02,017 ‫- کجا میریم؟ ‫- میبرمت پیش هانیوا 484 00:44:03,435 --> 00:44:05,938 ‫- میدونی کجاست؟ .‫- آره، ولی باید عجله کنیم 485 00:44:06,021 --> 00:44:09,066 ‫دخل نگهبان ها رو آوردم اما باید .‫تا قبل از اومدن شیفت بعدی بریم 486 00:44:09,149 --> 00:44:10,442 ‫باباواس 487 00:44:11,109 --> 00:44:13,654 ،‫اگه میخوای از اینجا بری بیرون .‫باید دست هرکی که میتونی رو بگیری 488 00:44:13,737 --> 00:44:15,113 .‫فقط فقط بخاطر تو اومدم اینجا 489 00:44:15,197 --> 00:44:17,491 .‫تو میخوای بری سراغ ماگرا، مثل من 490 00:44:17,574 --> 00:44:20,160 ،‫به زودی خواهرش باهاش درگیرمیشه 491 00:44:20,244 --> 00:44:21,578 .‫البته اگه تا الان نشده باشه 492 00:44:21,662 --> 00:44:23,497 ‫انتظار داری بهت اعتماد کنم جادوگریاب؟ 493 00:44:23,580 --> 00:44:26,041 .‫من میدونم ملکه چه فکری میکنه 494 00:44:26,667 --> 00:44:28,544 .‫تو حتی نمیدونی چجوری دنبالش بگردی 495 00:44:28,627 --> 00:44:33,882 ‫حتی اگرم میدونستی، حتما تا وقتی برسی !‫جادوگریاب ها دورش رو گرفتن. جادوگریاب های من 496 00:44:33,966 --> 00:44:35,843 .‫من توماکتی جون رو آزاد نمیکنم 497 00:44:37,928 --> 00:44:38,929 .‫اونم میاد 498 00:44:40,138 --> 00:44:42,307 .‫با آزادکردن تو به اندازه کافی خیانت کردم 499 00:44:42,391 --> 00:44:45,310 ،‫با آزادکردنِ جادوگریابِ ژنرال .‫جرمم رو سنگین تر نمیکنم 500 00:44:46,103 --> 00:44:47,855 .‫فقط یه بار میتونن اعدامت کنن 501 00:44:47,938 --> 00:44:49,690 .‫یا الان میریم، یا همینجا میمیریم 502 00:44:52,442 --> 00:44:53,443 .‫جلو برو 503 00:45:02,411 --> 00:45:03,745 .‫از این طرف 504 00:45:12,671 --> 00:45:14,298 !‫این هیچی رو تغییرنمیده 505 00:45:14,882 --> 00:45:17,384 ،‫وقتی دیگه به دردم نخوری 506 00:45:17,467 --> 00:45:20,220 .‫دل و رودت رو درمیارم و به خوردت میدم 507 00:45:20,804 --> 00:45:22,097 .‫بایدم این کار رو کنی 508 00:45:33,942 --> 00:45:35,611 .‫اسلحه های نگهبان ها رو بردارین 509 00:45:40,115 --> 00:45:43,410 .‫خیلی تند راه میری .‫کارکن هاتون سخت میتونن راه برن 510 00:45:44,661 --> 00:45:46,663 ‫تو میتونی ببینی، مگه نه؟ 511 00:45:46,747 --> 00:45:49,416 .‫باورت بشه یا نه، قبلا خیلی خوب مخفیش میکردم 512 00:45:53,712 --> 00:45:54,922 ‫بریم 513 00:46:15,067 --> 00:46:16,068 ‫هانیوا 514 00:46:23,534 --> 00:46:27,579 .‫نگران نباش .‫عمو ایدو این کار رو نمیکنه 515 00:46:34,503 --> 00:46:38,090 .‫اگه مقاومت کنی... فقط طولانی تر میشه 516 00:46:58,026 --> 00:46:59,820 ‫- وضعیت؟ !‫- خبری نیست 517 00:47:00,612 --> 00:47:01,989 !‫خبری نیست 518 00:47:34,813 --> 00:47:38,066 .‫آره. این رو واسه هانیوا نگه دار 519 00:47:38,150 --> 00:47:40,402 .‫ایدو باید یه جایی طبقه بالا نگهش داشته باشه 520 00:47:40,485 --> 00:47:42,237 .‫تقسیم میشیم تا پیداش کنیم 521 00:47:42,863 --> 00:47:45,282 ‫توماکتی این پایین میمونه و جلوی هرکی .‫که خواست بیاد بالا رو میگیره 522 00:47:45,365 --> 00:47:47,242 .‫واسه این کار بیشتر از یه نفر لازم داریم 523 00:47:47,326 --> 00:47:48,869 .‫تا وقتی توماکتی باشه، به کس دگیه ای نیاز نیست 524 00:47:49,453 --> 00:47:50,454 ‫پله 525 00:47:55,042 --> 00:47:56,043 ‫نترس 526 00:47:58,086 --> 00:47:59,588 .‫میتونم آروم انجامش بدم 527 00:48:06,094 --> 00:48:09,640 !‫نه . نه 528 00:48:09,723 --> 00:48:10,766 !‫نه 529 00:48:15,229 --> 00:48:19,900 [‫ [با علامت دست حرف میزنن .‫مستقیم برو. من اونطرف رو میگردم و میام پیشت 530 00:49:29,386 --> 00:49:31,013 .‫چیزی نیست. چیزی نیست 531 00:49:34,349 --> 00:49:36,935 .‫واقعا متاسفم 532 00:49:42,566 --> 00:49:44,902 .‫- میدونستم میای .‫- واقعا متاسفم 533 00:49:50,741 --> 00:49:52,367 .‫تنها نیستم 534 00:49:54,453 --> 00:49:58,248 .‫باباواس گفت این رو بدم بهت ‫بریم 535 00:50:24,274 --> 00:50:26,693 ،‫وقتی تو رفتی من هنوزم داداش کوچیکه بودم 536 00:50:26,777 --> 00:50:28,654 .‫همون ضعیف تره 537 00:50:29,238 --> 00:50:32,491 .‫نشونت میدم الان دیگه اینطور نیست 538 00:50:48,507 --> 00:50:52,135 ‫راستش، امیدوار بودم یکم بیشتر .‫جربزه جنگیدن داشته باشی 539 00:51:25,752 --> 00:51:27,504 …‫چه به جا و به موقع 540 00:51:28,589 --> 00:51:31,633 .‫با شمشیر پدرمون میکشمت 541 00:51:33,260 --> 00:51:36,805 ‫ایدو، متاسفم 542 00:51:39,224 --> 00:51:43,478 .‫ولی بذار با مرگ من همه چیز تموم شه 543 00:51:45,731 --> 00:51:49,735 .‫بذار هانیوا از اینجا بره، خواهش میکنم 544 00:51:58,118 --> 00:52:00,871 ‫قبل از اینکه بمیری .‫یه چیزی رو بدون برادر 545 00:52:03,957 --> 00:52:09,588 ‫هانیوا بقیه عمرش رو ،‫تو سیاه چاله های من میگذرونه 546 00:52:11,340 --> 00:52:12,966 …‫مثل یه حیوون ماده 547 00:52:14,259 --> 00:52:19,097 ،‫تا وقتی رحمش توان داشته باشه 548 00:52:19,181 --> 00:52:23,143 .‫برای سربازهای ارتشم، بچه های بینا به دنیا میاره 549 00:52:25,062 --> 00:52:28,148 …‫وقتی دیگه نتونه بچه به دنیا بیاره 550 00:52:30,526 --> 00:52:32,611 ...‫گلوش رو میبرم 551 00:52:33,237 --> 00:52:36,990 ،‫و بدنش رو تو همون سیاه چالی میندازم 552 00:52:37,616 --> 00:52:41,537 .‫که قراره جسد تو رو بندازم 553 00:52:41,620 --> 00:52:42,621 ‫ولش کن 554 00:52:45,874 --> 00:52:46,875 !‫ولش کن 555 00:52:55,843 --> 00:52:57,427 ‫- هانیوا ‫- بابا 556 00:52:59,596 --> 00:53:00,973 ‫حالت خوبه؟ 557 00:53:06,478 --> 00:53:07,604 ‫باید بریم. بیا 558 00:53:07,688 --> 00:53:08,981 .‫من رو ببر پیشش 559 00:53:21,076 --> 00:53:24,705 ،‫اگه یه بار دیگه نزدیک بچه هام بشی 560 00:53:25,831 --> 00:53:29,543 ‫کل این شهر رو میسوزونم و به …‫خاکستر تبدیل میکنم 561 00:53:30,502 --> 00:53:32,754 ‫ولی تو رو زنده میذارم 562 00:53:32,838 --> 00:53:36,592 .‫تا بتونی بوی جزغاله شدن صورتت رو حس کنی 563 00:53:38,760 --> 00:53:39,970 .‫حالا شد 564 00:53:40,679 --> 00:53:43,348 !‫این اون باباواسیه که من میشناسم 565 00:53:46,226 --> 00:53:47,227 .‫باید بریم 566 00:54:13,462 --> 00:54:15,005 ‫توماکتی جون 567 00:54:15,088 --> 00:54:16,590 ‫هانیوا! نه، نه، نه 568 00:54:17,841 --> 00:54:20,969 ‫هاینوا، نه، اون با ماست 569 00:54:21,678 --> 00:54:23,013 .‫اون مامان رو کشته 570 00:54:24,348 --> 00:54:27,476 .‫گوش کن. مادرت نمُرده 571 00:54:28,268 --> 00:54:29,895 ‫چی؟ 572 00:54:29,978 --> 00:54:31,230 ‫چی داری میگی؟ 573 00:54:31,313 --> 00:54:32,773 .‫بعدا برات توضیح میدم 574 00:54:32,856 --> 00:54:34,650 .‫گوش کن، باید فورا بریم 575 00:54:35,317 --> 00:54:36,568 ‫جاش امنه؟ 576 00:54:37,152 --> 00:54:39,863 .‫نمیدونیم .‫برای همین باید بهش اعتماد کنیم 577 00:54:42,950 --> 00:54:49,581 .‫هانیوا، خواهش میکنم .‫من رو ببین. باید بریم 578 00:54:49,665 --> 00:54:50,958 .‫خواهش میکنم 579 00:54:53,210 --> 00:54:55,087 .‫سمت چپ. از دروازه شرقی برین 580 00:55:42,384 --> 00:55:43,385 .‫با ما بیا 581 00:55:43,468 --> 00:55:44,678 ‫نمیتونم 582 00:55:44,761 --> 00:55:46,305 ‫خواهش میکنم 583 00:55:53,729 --> 00:55:54,771 !‫تا ابد 584 00:55:57,232 --> 00:55:58,442 !‫هانیوا 585 00:55:58,525 --> 00:55:59,526 ‫برو 586 00:56:16,793 --> 00:56:17,961 ‫هانیوا 587 00:56:33,435 --> 00:56:34,436 !‫کورا 588 00:56:39,066 --> 00:56:40,108 ‫کورا؟ 589 00:56:46,156 --> 00:56:48,033 .‫گفت بچم افتاده 590 00:56:49,826 --> 00:56:52,204 .‫بچم لای خونیه که رو ملافه ریخته 591 00:56:53,539 --> 00:56:54,623 .‫ماما رو کشتی 592 00:56:59,336 --> 00:57:00,796 ...‫اون گفت 593 00:57:00,879 --> 00:57:06,134 ‫"بعضی وقت ها جنینی که شکل گرفته ".‫نمیتونه تکمیل بشه. خیلی ضعیفه 594 00:57:07,386 --> 00:57:08,470 ‫ملکه 595 00:57:23,610 --> 00:57:25,153 ‫چی تو رحمم کاشتی؟ 596 00:57:26,405 --> 00:57:28,407 .‫من کاری رو کردم که خودتون خواستین 597 00:57:30,117 --> 00:57:33,912 .‫من این رو نخواستم 598 00:57:36,290 --> 00:57:37,875 .‫نباید ماما رو میکشتین 599 00:57:37,958 --> 00:57:40,169 .‫البته که باید میکشتم 600 00:57:41,712 --> 00:57:43,213 .‫هیچکس نمیتونه درک کنه 601 00:57:44,882 --> 00:57:47,676 .‫خبر بچه دار شدنم رو به همه دادم ‫یه بچه بینا 602 00:57:48,760 --> 00:57:50,554 .‫حالا فکرمیکنن دیوونه شدم 603 00:57:52,347 --> 00:57:55,142 .‫دوباره باهاتون میخوابم 604 00:57:55,225 --> 00:57:58,478 .‫به بچه قوی تر بهتون میدم 605 00:58:00,020 --> 00:58:07,020 ‫ مـتـرجـمین: رویـــــا و صـــــاحـب ‫ SAHEB , Roya_T_K 606 00:58:22,920 --> 00:58:25,881 !‫پسر بیچاره 607 00:58:31,428 --> 00:58:37,059 !‫پسر احمق و بیچاره