1 00:00:00,000 --> 00:00:05,024 ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز .:: DigiMoviez.Com ::. 2 00:00:05,048 --> 00:00:06,424 !به صف شین! همین حالا 3 00:00:31,032 --> 00:00:34,035 علیاحضرت، این مرد روی توی جنگل گرفتیم 4 00:00:39,165 --> 00:00:40,166 سیبیث؟ 5 00:00:43,169 --> 00:00:44,170 کوفون؟ 6 00:00:46,214 --> 00:00:47,549 واقعاً خودتی؟ 7 00:00:48,592 --> 00:00:51,469 تو اینجا... تو اینجا چیکار می‌کنی؟ اینجا کارا چیه؟ 8 00:00:51,553 --> 00:00:53,138 مقابل ملکه‌ات زانو بزن، جادوگر 9 00:00:53,221 --> 00:00:54,681 اون ملکۀ من نیست 10 00:00:57,976 --> 00:01:01,563 کوفونِ بی‌چاره. همیشه یه قدم عقب‌تری 11 00:01:02,314 --> 00:01:06,902 البته منصف باشیم، باید ازت برای نجات دادنم از دست خواهرم تشکر کنم 12 00:01:07,777 --> 00:01:09,571 داری با تریوانتیز کار می‌کنی 13 00:01:11,031 --> 00:01:13,116 دیوونه‌ای. اونا پنسا رو نابود می‌کنن 14 00:01:13,909 --> 00:01:17,120 نه، من قراره پنسا رو نابود کنم 15 00:01:24,087 --> 00:01:25,944 کوفون، کاری نکن فکر کنم علاقه‌ام به تو 16 00:01:25,969 --> 00:01:29,007 شاید به خاطر یه نقض شخصیتیـه 17 00:01:31,009 --> 00:01:32,302 هزاران نفر رو می‌کشی 18 00:01:32,969 --> 00:01:35,680 ماگرا باید قبل کودتاش فکر اینجاش رو هم می‌کرد 19 00:01:38,391 --> 00:01:40,227 تورمادا، همه‌چی آماده‌ست؟ 20 00:01:40,977 --> 00:01:42,229 بله، ملکۀ من 21 00:01:42,729 --> 00:01:45,815 سیبیث، لطفاً این کار رو نکن 22 00:01:46,399 --> 00:01:47,567 انجامش بده 23 00:01:48,735 --> 00:01:49,861 !با علامت من 24 00:01:50,695 --> 00:01:52,948 وایستا، کوفون. دلت نمی‌خواد اینو از دست بدی 25 00:01:54,115 --> 00:01:55,116 بیارینش 26 00:02:33,959 --> 00:02:37,004 چرا برای خاکسپاریِ چند تا خائن به خودت زحمت میدی؟ 27 00:02:38,034 --> 00:02:40,829 کس دیگه‌ای نیست که آخرین دعا رو براشون بخونه 28 00:02:55,927 --> 00:02:56,928 من بهشون آموزش دادم 29 00:03:00,891 --> 00:03:02,142 در کنارشون جنگیدم 30 00:03:08,648 --> 00:03:12,193 تصور همچین چیزی رو هم نمی‌کردم 31 00:03:15,030 --> 00:03:16,281 اونا سعی کردن ما رو بکشن 32 00:03:19,743 --> 00:03:24,456 کاری رو کردن که فکر می‌کردن درسته 33 00:03:29,085 --> 00:03:34,841 تمام زندگی‌شون به یه طرز فکر خدمت می‌کردن 34 00:03:37,052 --> 00:03:40,180 ما اونایی بودیم که قوانین رو عوض کردیم 35 00:04:01,952 --> 00:04:02,953 بیاین بریم 36 00:04:05,789 --> 00:04:07,457 مقدمات چطور پیش میرن؟ 37 00:04:07,540 --> 00:04:11,419 آماده شدن برای دشمنی که نمی‌شناسیمش 38 00:04:11,503 --> 00:04:13,338 و سلاح‌هایی که درک نمی‌کنیم سخته 39 00:04:13,421 --> 00:04:14,965 ولی ارتش تشکیل شده 40 00:04:16,341 --> 00:04:18,300 حرف شایلو رو باور کردی که گفت سیبیث 41 00:04:18,384 --> 00:04:21,012 با تریوانتی‌ها متحد شده؟ 42 00:04:21,096 --> 00:04:24,724 .جادوگریاب‌ها دروغ نمیگن و از خواهرتون هم بعید نیست 43 00:04:25,809 --> 00:04:29,521 تریوانتی‌ها یا جادوگریاب‌ها چه فایده‌ای برای سیبیث دارن؟ 44 00:04:30,063 --> 00:04:34,109 اگه تورمادا داره یه جناح سرکش ،از ارتش تریوانتی‌ها رو رهبری می‌کنه 45 00:04:34,734 --> 00:04:37,320 شاید تعدادشون اونقدر که می‌ترسیم نباشه 46 00:04:37,404 --> 00:04:40,991 که واسه همین احتمالاً باهاش متحد شدن 47 00:04:41,074 --> 00:04:44,494 اگه اون بمب‌ها اون کارهایی که بابا واس گفت رو بکنن، تعدادشون اصلاً مهم نیست 48 00:05:07,017 --> 00:05:08,226 مسلح و آماده، قربان 49 00:05:10,186 --> 00:05:14,190 ،به محض اینکه به قصر برسیم گردان‌هایی رو می‌فرستم به سمت دروازه‌ها 50 00:05:14,274 --> 00:05:16,318 نمی‌ذاریم اون سلاح‌ها وارد شهر بشن 51 00:05:31,416 --> 00:05:32,500 !آتش 52 00:05:34,961 --> 00:05:36,463 !آتش 53 00:06:00,737 --> 00:06:01,738 چی شده؟ 54 00:06:11,581 --> 00:06:13,166 خیلی دیر کردیم - نه - 55 00:06:20,173 --> 00:06:21,174 خدای من 56 00:06:30,850 --> 00:06:31,851 !ماگرا 57 00:06:33,895 --> 00:06:34,938 !ماگرا 58 00:06:36,439 --> 00:06:37,440 تاماکتی 59 00:06:38,775 --> 00:06:40,986 به دیوارها نفوذ کردن. بیا 60 00:06:41,945 --> 00:06:43,905 نه، وارد دیوارها نشدن 61 00:06:44,614 --> 00:06:48,076 .بمب‌ها از روی دیوارها اومدن صدای پروازشون رو شنیدم 62 00:06:49,202 --> 00:06:50,203 ولف 63 00:06:52,497 --> 00:06:53,665 !دوباره 64 00:07:21,818 --> 00:07:24,654 !هانیوا! هانیوا 65 00:07:30,619 --> 00:07:32,370 !واینستا! برو 66 00:07:47,636 --> 00:07:48,637 !ماگرا 67 00:07:49,638 --> 00:07:51,473 !ماگرا - بابا! پیداش نمی‌کنیم - 68 00:07:51,556 --> 00:07:53,350 واینستا. باشه؟ - باشه - 69 00:08:05,654 --> 00:08:07,030 !ولف - !اینجاست - 70 00:08:11,243 --> 00:08:12,369 باید بریم 71 00:08:12,452 --> 00:08:14,162 اینجا امن‌تره - نه. بجنب - 72 00:08:16,581 --> 00:08:17,582 !آتش 73 00:08:36,393 --> 00:08:39,270 !نه! نه! نه 74 00:10:05,296 --> 00:10:09,475 «دیـــدن» 75 00:10:09,484 --> 00:10:13,484 «فصل سوم» «قسمت هفتم: خدای رعد و برق» 76 00:10:18,215 --> 00:10:23,215 ‫مترجمین: «علی محمدخانی» و «محمدعلی sm» @mml_Subs & @AliMK_Sub 77 00:10:23,239 --> 00:10:28,239 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی موویز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez 78 00:10:31,841 --> 00:10:34,469 سلام؟ کی اونجاست؟ 79 00:10:37,013 --> 00:10:38,848 آروم باش. جات امنه 80 00:10:40,141 --> 00:10:41,142 من کجام؟ 81 00:10:42,018 --> 00:10:43,436 توی سرزمین الکنی هستی 82 00:10:44,354 --> 00:10:48,900 الکنی؟ یکی... یکی از قبیله‌های مخفی؟ 83 00:10:50,569 --> 00:10:53,238 اینجوری که تو گفتی ظاهراً عضو هیچ قبیله‌ای نیستی 84 00:10:56,324 --> 00:10:57,325 نه 85 00:10:58,493 --> 00:10:59,494 پس اهل کجایی؟ 86 00:11:01,454 --> 00:11:03,081 کوه‌های شمالی 87 00:11:04,874 --> 00:11:06,126 راه درازی رو اومدی 88 00:11:09,004 --> 00:11:10,255 چطور اومدم اینجا؟ 89 00:11:12,048 --> 00:11:13,174 یادت نیست؟ 90 00:11:16,219 --> 00:11:17,846 یه... زنه بود 91 00:11:20,348 --> 00:11:21,892 آره. پاریس 92 00:11:23,018 --> 00:11:26,354 .دیده توی برف‌ها سرگردونی تو رو با خودش برگردونده به این روستا 93 00:11:27,898 --> 00:11:29,774 میگه داشتی از یه چیزی فرار می‌کردی 94 00:11:31,276 --> 00:11:34,988 میگه شاید به قدر کافی دور نشدی 95 00:11:43,705 --> 00:11:45,206 هانیوا، چی شده؟ 96 00:11:46,541 --> 00:11:49,586 قصر نابود شده. بابا 97 00:11:51,713 --> 00:11:53,131 چی می‌شنوی؟ 98 00:11:53,215 --> 00:11:55,050 !نه. نه 99 00:12:01,973 --> 00:12:02,974 نه 100 00:12:07,884 --> 00:12:08,885 !ماگرا 101 00:12:11,992 --> 00:12:13,952 بیا، عزیزم. بابا 102 00:12:13,977 --> 00:12:15,312 ماگرا 103 00:12:17,702 --> 00:12:18,745 !رنجر، کمکم کن 104 00:12:24,762 --> 00:12:26,097 بابا واس 105 00:12:26,122 --> 00:12:28,333 تاماکتی جون. رنجر، کمکش کن 106 00:12:35,298 --> 00:12:38,134 هنوز نفس می‌کشه. هنوز نفس می‌کشه. ماگرا 107 00:12:38,218 --> 00:12:41,221 تورمادا، بگو ناامیدم نکردی 108 00:12:42,264 --> 00:12:45,475 آیوراهای من گفتن همه خورده به هدف، ملکۀ من 109 00:12:49,854 --> 00:12:54,276 کوفون. چی دیدی؟ ها؟ 110 00:12:56,486 --> 00:12:58,321 به بچۀ خودت بمب زدی 111 00:12:59,155 --> 00:13:02,284 ،اگه توی خطره ،تقصیر مادر خودته که اونو برده اونجا 112 00:13:02,367 --> 00:13:04,160 درست همونطور که تو رو فرستاده اینجا 113 00:13:06,162 --> 00:13:07,163 لعنت بهت 114 00:13:07,831 --> 00:13:09,374 توی چادر من ازش زندانیش کنین 115 00:13:17,007 --> 00:13:18,734 !دوباره پُر کنین - وایستا، وایستا، وایستا - 116 00:13:20,109 --> 00:13:23,305 بیا یکم به خواهرم وقت بدیم تا قدر موقعیتی که داخلش هست رو بدونه 117 00:13:24,264 --> 00:13:26,016 مرگ‌هایی که باعث‌شون شده 118 00:13:26,766 --> 00:13:28,018 مطمئنید؟ 119 00:13:28,101 --> 00:13:30,437 ،ما از شهر نقشه برداری کردیم مختصات کلیدی رو مشخص کردیم 120 00:13:31,187 --> 00:13:32,188 نگران نباش 121 00:13:32,898 --> 00:13:36,401 ،با شناختی که از خواهرم دارم به زودی دوباره کلی شلیک می‌کنی 122 00:14:05,263 --> 00:14:06,264 ...صدات رو می‌شنوم 123 00:14:10,227 --> 00:14:12,187 داری در برابر گره‌ها تقلا می‌کنی 124 00:14:14,731 --> 00:14:16,775 و کاری از دستم برنمیاد جز اینکه 125 00:14:18,068 --> 00:14:20,904 بفهمم از وقتی می‌شناسمت ،همیشه همینطور بودی 126 00:14:22,239 --> 00:14:25,700 در مقابل این گره‌های نامرئی که تو رو اسیر کردن تقلا می‌کنی 127 00:14:27,661 --> 00:14:30,830 ،نمی‌تونی آزاد بشی ولی دست از تلاش نمی‌کشی 128 00:14:32,332 --> 00:14:34,542 فکر کنم این ویژگیت رو از همه بیشتر دوست دارم 129 00:14:35,835 --> 00:14:39,381 .تو منو دوست نداری تو هیچی از دوست داشتن حالیت نیست 130 00:14:40,090 --> 00:14:41,383 اتفاقاً برعکس 131 00:14:41,466 --> 00:14:44,901 اگر هم مشکلی داشته باشم، اینه که خیلی زیادی دوست دارم و خیلی هم عمیق 132 00:14:46,513 --> 00:14:50,642 واسه همین به خودم اجازه دادم باور کنم که ماگرا دوباره بهم خیانت نمی‌کنه 133 00:14:52,852 --> 00:14:54,479 اگه دوستم داشته باشی، منو نمی‌کشی 134 00:15:00,130 --> 00:15:03,258 من اونی‌ام که هیچی از دوست داشتن نمی‌دونه؟ 135 00:15:18,253 --> 00:15:19,337 کوفونِ بی‌چاره 136 00:15:23,133 --> 00:15:27,387 .یه سال پیش، توی الکنی بودی یه پسر کوهستانیِ ساده 137 00:15:28,179 --> 00:15:33,643 و حالا، شاهد ظهور و سقوط قلمروهایی 138 00:15:35,228 --> 00:15:37,856 خیلی چیزا هست که نمی‌فهمی 139 00:15:38,565 --> 00:15:41,568 اینو می‌فهمم که تو یه قاتل و خائنی 140 00:15:47,449 --> 00:15:51,036 و چه فرقی با مادرت دارم؟ 141 00:15:56,041 --> 00:16:00,003 .اون علیه ملکۀ منصوب شده اقدام کرد اون خائن نیست؟ 142 00:16:01,046 --> 00:16:03,590 ،دفعۀ آخری که توی پنسا بودم یه نفر رو اعدام کرد 143 00:16:03,673 --> 00:16:05,217 قاتل نیست؟ 144 00:16:07,093 --> 00:16:09,221 خائن»، «قاتل» اینا فقط حرفن» 145 00:16:10,639 --> 00:16:14,601 و حقیقتِ این کلمات با توجه به طرفی که اتفاقی اون سمت هستی تعیین میشن 146 00:16:14,684 --> 00:16:17,229 تو طرف تریوانتی‌ها هستی - نه - 147 00:16:17,312 --> 00:16:20,106 من طرفِ خدام 148 00:16:21,942 --> 00:16:25,612 دیگه چطور این رو توضیح میدی ،که با توجه به حکم مرگم، من هنوز زنده‌ام 149 00:16:25,637 --> 00:16:27,822 نزدیکه تاج و تختم رو پس بگیرم؟ 150 00:16:29,115 --> 00:16:32,827 بچۀ نابینات از سمت خدا برای من فرستاده شد 151 00:16:32,911 --> 00:16:36,206 تا اعدامم به قدری به تأخیر بیفته تا بتونم فرار کنم 152 00:16:36,289 --> 00:16:39,042 ،هرچقدر هم که انکارش کنی بازم اون بچۀ تو هم هست 153 00:16:41,169 --> 00:16:45,090 هدف مقدسش رو انجام داده و به همین خاطر به یادها سپرده میشه 154 00:16:47,425 --> 00:16:48,635 تو یه هیولایی 155 00:16:52,973 --> 00:16:54,099 و تو هم یه جادوگری 156 00:16:56,059 --> 00:16:58,770 شاید سلطنت کوتاهِ مادرت گولت زده 157 00:16:58,853 --> 00:17:00,522 که جور دیگه‌ای فکر کنی 158 00:17:02,548 --> 00:17:06,151 ولی صدها جادوگریاب درست بیرون همین چادر هستن 159 00:17:06,236 --> 00:17:10,739 که با خوشحالی زنده می‌سوزوننت تا صرفاً بهت یادآوری کنن کی هستی 160 00:17:11,673 --> 00:17:14,077 فقط دارم سعی می‌کنم یادت بندازم تو کی هستی 161 00:17:15,661 --> 00:17:16,871 و کی هستم؟ 162 00:17:18,372 --> 00:17:19,666 مادرِ ولف 163 00:17:23,003 --> 00:17:24,420 و بهت نیاز داره 164 00:17:26,882 --> 00:17:30,427 .گفتی فرستاده شده تا نجاتت بده خب، شاید هنوز کارش تموم نشده 165 00:17:32,929 --> 00:17:34,347 اون پسرته 166 00:17:37,835 --> 00:17:39,170 اون پسرته، سیبیث 167 00:17:47,193 --> 00:17:48,320 اون پسرته 168 00:17:59,331 --> 00:18:00,332 لطفاً بیدار شو 169 00:18:01,708 --> 00:18:02,709 ماگرا 170 00:18:07,339 --> 00:18:09,341 لطفاً بیدار شو، لطفاً بیدار شو 171 00:18:09,883 --> 00:18:11,051 اسمت چیه؟ 172 00:18:14,804 --> 00:18:16,097 اسمت رو بهم نمیگی؟ 173 00:18:18,099 --> 00:18:19,476 نمی‌خوام بهت دروغ بگم 174 00:18:23,271 --> 00:18:24,814 رهبر الکنی هستی؟ 175 00:18:26,107 --> 00:18:27,108 آره 176 00:18:29,152 --> 00:18:30,320 ولی اهل اینجا نیستی 177 00:18:32,280 --> 00:18:34,866 ،لحجه‌ات رو نمی‌شناسم ولی برای کوه‌ها نیست 178 00:18:34,950 --> 00:18:37,160 افرادی تعقیبت می‌کنن؟ - نه - 179 00:18:38,078 --> 00:18:39,454 گفتی نمی‌خوای دروغ بگی 180 00:18:43,625 --> 00:18:46,503 ،قبلاً تحت تعقیب بودم ،ولی الآن خیلی وقته درحال سفرم 181 00:18:46,586 --> 00:18:47,796 و ردی از خودم به جا نذاشتم 182 00:18:48,797 --> 00:18:49,798 از کجا مطمئنی؟ 183 00:18:50,882 --> 00:18:52,133 مطمئن نیستم 184 00:18:54,803 --> 00:18:57,180 استراحت کن. به محض اینکه بتونی راه بری از اینجا میری 185 00:18:58,181 --> 00:19:00,141 شاید از اونچه که فکر کنی بیشتر طول بکشه 186 00:19:01,476 --> 00:19:02,477 چرا؟ 187 00:19:03,603 --> 00:19:04,729 چون باردارم 188 00:19:08,817 --> 00:19:10,068 داره بیدار میشه 189 00:19:11,069 --> 00:19:12,862 ماگرا. ماگرا 190 00:19:15,156 --> 00:19:16,157 بابا 191 00:19:18,618 --> 00:19:20,203 من اینجام همراه هانیوا 192 00:19:23,039 --> 00:19:24,583 خیلی خوشحالم برگشتی 193 00:19:24,666 --> 00:19:25,959 خیلی نگران بودم 194 00:19:27,294 --> 00:19:30,005 خونه یهو، از هم پاشید 195 00:19:30,964 --> 00:19:34,426 می‌دونم. کار خدای رعد و برقه. بمب‌ها 196 00:19:35,385 --> 00:19:36,887 نتونستی جلوشون رو بگیری؟ 197 00:19:37,888 --> 00:19:38,889 نه 198 00:19:40,140 --> 00:19:41,141 !ولف 199 00:19:41,224 --> 00:19:44,060 چیزی نیست. چیزی نیست. جاش امنه. نجاتش دادی 200 00:19:47,397 --> 00:19:49,983 کوفون کجاست؟ چرا اینجا نیست؟ 201 00:19:51,151 --> 00:19:52,527 جلوتر فرستادیمش بهتون هشدار بده 202 00:19:53,111 --> 00:19:54,321 نه، اون اینجا نیست 203 00:19:54,404 --> 00:19:57,032 اون کجاست؟ شاید صدمه دیده باشه - پیداش می‌کنیم - 204 00:19:57,616 --> 00:19:59,117 همش تقصیر منه 205 00:20:01,953 --> 00:20:04,831 مامان. حرف الکی نزن 206 00:20:04,915 --> 00:20:07,751 نه، تمام تلاشتون رو کردین با تریوانتیز صلح کنین 207 00:20:09,628 --> 00:20:13,089 نه، مسئله تریوانتیز نیست. سیبیثـه 208 00:20:14,424 --> 00:20:15,800 چطور ممکنه؟ 209 00:20:15,884 --> 00:20:17,802 سیبیث بین جادوگریاب‌های یاغی 210 00:20:17,886 --> 00:20:20,722 و ارتش تورمادا یه اتحاد به وجود آورده 211 00:20:21,223 --> 00:20:23,516 من از اعدام نجاتش دادم 212 00:20:24,643 --> 00:20:26,478 من گذاشتم جادوگریاب‌ها زنده بمونن 213 00:20:28,021 --> 00:20:30,690 من ارتشی رو به وجود آوردم که حالا خودمون رو نابود می‌کنه 214 00:20:33,818 --> 00:20:34,986 باید برم بیرون 215 00:20:38,031 --> 00:20:41,409 صبر کن، صبر کن. مامان. مامان 216 00:20:42,160 --> 00:20:43,954 هانیوا، چی می‌بینی؟ 217 00:20:44,454 --> 00:20:49,251 کلبه‌ها آتیش گرفتن. همه‌جا کشته و زخمی هست 218 00:20:51,545 --> 00:20:56,675 ...مردم دارن به این طرف و اون طرف میرن 219 00:20:59,177 --> 00:21:00,679 و خیلی ترسیده‌ان 220 00:21:01,263 --> 00:21:05,934 .معلومه که ترسیدن آتیش عین بارون از آسمون می‌باره 221 00:21:06,726 --> 00:21:08,937 دیگه آتیش از آسمون نمی‌باره 222 00:21:09,020 --> 00:21:10,021 فعلاً 223 00:21:11,815 --> 00:21:13,942 سیبیث می‌خواد بفهمیم اوضاع تحت کنترل اونه 224 00:21:15,193 --> 00:21:19,072 تاماکتی، گارد سلطنتی رو جمع کن ،تا آتیش‌ها رو خاموش کنین 225 00:21:19,155 --> 00:21:20,991 و زخمی‌ها رو جمع کنید و درمان کنین 226 00:21:21,074 --> 00:21:24,536 اونایی که می‌تونن سریع حرکت کنن رو به آلتونا منتقل کنین 227 00:21:24,619 --> 00:21:27,998 جایی که دوباره آماده میشیم تا مقابلشون وایستیم 228 00:21:31,793 --> 00:21:33,795 باید برادرت رو پیدا کنیم 229 00:21:33,879 --> 00:21:37,924 .مامان و ولف رو پیدا کردیم کوفون رو هم پیدا می‌کنیم 230 00:21:40,093 --> 00:21:41,094 بیا، مامان 231 00:21:51,438 --> 00:21:56,902 کوفون! شرمنده تا الآن درست و حسابی به هم معرفی نشدیم 232 00:21:58,945 --> 00:22:02,490 یکم سرم شلوغ بوده، همونطور که می‌دونی 233 00:22:04,367 --> 00:22:05,577 می‌دونم کی هستی 234 00:22:06,953 --> 00:22:08,914 آره، شک ندارم 235 00:22:11,833 --> 00:22:13,084 ،و فقط می‌خواستم بگم 236 00:22:14,085 --> 00:22:19,424 ،هر چقدرم اوضاع الآن به نظر ترسناک بیاد بازم حق انتخاب داری 237 00:22:20,884 --> 00:22:21,968 انتخاب؟ 238 00:22:23,386 --> 00:22:27,307 موهبتی که بهت اعطا شده هیچ‌وقت درست و حسابی قدرش دونسته نشده 239 00:22:30,227 --> 00:22:33,939 ،خب، پایایی‌ها فکر می‌کنن تو یه جادوگری 240 00:22:34,773 --> 00:22:38,485 تریوانتی‌ها جوری باهات رفتار می‌کنن ...انگار یه خطری برای جامعه هستی، و من 241 00:22:40,737 --> 00:22:41,988 من تو رو تحسین می‌کنم 242 00:22:43,406 --> 00:22:45,075 پتانسیلت رو درک می‌کنم 243 00:22:47,452 --> 00:22:48,662 ...اگه بهم ملحق بشی 244 00:22:48,745 --> 00:22:50,288 تو سعی کردی ما رو بکشی 245 00:22:50,372 --> 00:22:54,125 .خب، آره، ولی مال قبلاً بود اوضاع فرق کرده 246 00:22:54,709 --> 00:22:58,964 قطعاً، من هیچ چاره‌ای جز متحد شدن با ملکه کین نداشتم 247 00:23:00,924 --> 00:23:02,801 وقتی کارش باهات تموم شه می‌کشتت 248 00:23:02,884 --> 00:23:04,052 دقیقاً 249 00:23:04,636 --> 00:23:08,223 .یا شایدم من بکشمش یا هیچکس هیچکس رو نکشه 250 00:23:10,267 --> 00:23:14,813 .هر روز یه روز تازه‌ست، کوفون امروز می‌تونه برای تو یه روز تازه باشه 251 00:23:14,896 --> 00:23:15,981 لعنت بهت 252 00:23:16,064 --> 00:23:17,774 آره، البته 253 00:23:19,234 --> 00:23:22,445 پسرای هم سنِ تو همیشه ،فکر می‌کنن خیلی می‌دونن 254 00:23:22,529 --> 00:23:25,699 در صورتی که در واقع، اونقدر احمقن که نمی‌فهمن چی رو نمی‌دونن 255 00:23:25,782 --> 00:23:27,367 می‌دونم پدرم تو رو می‌کشه 256 00:23:28,034 --> 00:23:31,746 .همونطور که گفتم. احمق کلی چیز هست باید بهت یاد بدیم 257 00:23:31,830 --> 00:23:32,831 چی شده؟ 258 00:23:33,832 --> 00:23:35,750 ملکه فرستادن دنبالش 259 00:23:36,501 --> 00:23:37,502 برای چی؟ 260 00:23:39,588 --> 00:23:41,089 از خودش بپرس 261 00:24:18,251 --> 00:24:20,503 اردوگاهشون حدود 100 ضربان قلب به سمت شرقه 262 00:24:21,713 --> 00:24:22,881 چندتا سربازن؟ 263 00:24:25,759 --> 00:24:27,802 حدود 50 تا 264 00:24:31,056 --> 00:24:32,307 بقیه کجان؟ 265 00:24:38,980 --> 00:24:40,065 ساکت 266 00:24:42,150 --> 00:24:44,152 راهی برای خروج از شهر نیست 267 00:24:44,236 --> 00:24:45,737 حمله می‌کنن؟ 268 00:24:45,820 --> 00:24:46,821 فکر نکنم 269 00:24:47,864 --> 00:24:51,660 ،اگه بتونن بازم بمب بزنن چرا ریسک کنن سرباز بفرستن؟ 270 00:24:52,327 --> 00:24:55,914 .سیبیث می‌خواد شهرش رو پس بگیره چرا نابودش کنه؟ 271 00:24:56,414 --> 00:24:58,458 ،می‌تونست کلی بمب بیشتر بزنه 272 00:24:59,292 --> 00:25:02,963 ولی همین که اینجا وایستادیم یعنی اون کل شهر رو می‌خواد 273 00:25:04,631 --> 00:25:06,800 به همین منظور، مجبور ارتشش رو بفرسته 274 00:25:09,761 --> 00:25:12,722 اگه هارلن و تروور موفق شده باشن مأموریت‌شون ،رو توی تریوانتیز انجام داده باشن 275 00:25:12,806 --> 00:25:15,392 ممکنه الآن با نیروی کمکی درحال برگشتن باشن 276 00:25:15,976 --> 00:25:18,895 مامان. هارلن مرده 277 00:25:25,110 --> 00:25:26,361 برای نجات من کشته شد 278 00:25:34,452 --> 00:25:35,453 ...مامان 279 00:25:36,621 --> 00:25:40,792 می‌خواست یه چیزی بهت بدم 280 00:25:47,674 --> 00:25:48,675 یه کلید؟ 281 00:25:50,677 --> 00:25:51,678 کلید کجاست؟ 282 00:25:52,387 --> 00:25:55,223 نمی‌دونم. گفت شاید کمک کنه 283 00:26:10,864 --> 00:26:12,198 هانیوا؟ 284 00:26:12,991 --> 00:26:14,326 کوفون 285 00:26:14,409 --> 00:26:15,410 کوفون؟ 286 00:26:16,453 --> 00:26:18,330 حالت خوبه؟ - حال تو خوبه؟ - 287 00:26:18,413 --> 00:26:20,206 آره. بابا 288 00:26:21,666 --> 00:26:23,084 کجا بودی؟ 289 00:26:23,168 --> 00:26:26,129 سیبیث درست بیرون شهر منو دستگیر کرد 290 00:26:30,926 --> 00:26:32,302 یه پیغام فرستاد 291 00:26:32,385 --> 00:26:33,803 یه پیغام؟ 292 00:26:33,887 --> 00:26:35,096 آره، گره زده 293 00:26:39,184 --> 00:26:42,229 می‌خواد کامل کناره‌گیری کنی و تسلیم شی 294 00:26:44,606 --> 00:26:46,483 ،تنهایی بری به اردوگاهش 295 00:26:47,150 --> 00:26:50,946 جایی که تاج و تخت و قلمرو رو بهش بدی 296 00:26:52,697 --> 00:26:54,324 ،میگه اگه زود نری پیشش 297 00:26:54,407 --> 00:26:59,037 اونم پنسا و همۀ آدمای داخلش رو تبدیل به خاکستر می‌کنه 298 00:27:11,800 --> 00:27:16,388 .اون فقط قلمروش رو نمی‌خواد می‌خواد من رو مجازات کنه 299 00:27:17,514 --> 00:27:20,225 نمی‌تونی بری - در موردش بحث نمی‌کنیم، هانیوا - 300 00:27:20,308 --> 00:27:21,893 معلومه که میرم - اون تو رو میکشه - 301 00:27:21,977 --> 00:27:25,272 اگه نرم همه‌مون رو می‌کشه و خیلیای دیگه رو 302 00:27:27,607 --> 00:27:31,319 ،اون خواهر منه ،و با اینکه اینقدر ازش بیزارم 303 00:27:32,320 --> 00:27:34,823 ،وقتی لحظه‌اش فرا رسید نتونستم بکشمش 304 00:27:34,906 --> 00:27:37,492 شاید اونم موقع کشتن من همینجوری تردید کنه 305 00:27:37,680 --> 00:27:39,160 ‫نگو که واقعاً اینطوری فکر می‌کنی 306 00:27:39,160 --> 00:27:42,580 ‫مهم نیست. باید برم. نمیشه بذارم همینطوری... 307 00:27:43,700 --> 00:27:45,200 ‫- ماگرا! ‫- مامان! 308 00:27:50,670 --> 00:27:53,000 ‫پاریس گفته غذا نمی‌خوری 309 00:27:53,000 --> 00:27:57,490 ‫چرا نمی‌تونم از این غار برم بیرون؟ ‫مگه زندانی‌تم؟ 310 00:27:58,300 --> 00:28:01,450 ‫روستایی‌ها یه چندتا غریبه رو دیدن 311 00:28:02,300 --> 00:28:04,560 ‫اگه بری بیرون میفتی تو خطر 312 00:28:04,560 --> 00:28:06,810 ‫خب،‌ اگه نمی‌خوای اینجا باشم،‌ میرم 313 00:28:07,430 --> 00:28:08,810 ‫اون‌وقت کجا میری؟ 314 00:28:13,110 --> 00:28:15,570 ‫نه اسمت رو بهم گفتی ‫نه گفتی اهل کجایی 315 00:28:17,070 --> 00:28:20,380 ‫اگه می‌خوای بهت اعتماد کنیم، ‫ تو هم باید به ما اعتماد داشته باشی 316 00:28:21,780 --> 00:28:23,500 ‫می‌تونی بهم اعتماد کنی 317 00:28:24,780 --> 00:28:26,580 ‫چرا باید بهت اعتماد کنم؟ 318 00:28:27,000 --> 00:28:29,680 ‫خب، من ازت مراقبت می‌‌کنم 319 00:28:32,250 --> 00:28:33,720 ‫ماگرا 320 00:28:34,750 --> 00:28:38,380 ‫- چی؟ ‫- اسمم ماگراس 321 00:28:38,920 --> 00:28:42,480 ‫ماگرا؟ این دیگه چه اسمیه؟ 322 00:28:43,050 --> 00:28:46,080 ‫حالا نه این که بابا خیلی اسم معمولی‌ایه 323 00:28:47,020 --> 00:28:48,700 ‫راست میگی، ماگرا 324 00:28:52,940 --> 00:28:54,650 ‫چرا تو ازم مراقبت می‌کنی؟ 325 00:28:56,820 --> 00:28:59,780 ‫چون من هم یه بار تو موقعیتی که تو هستی بودم 326 00:29:00,400 --> 00:29:03,220 ‫اون‌وقت روستایی‌ها چطوری بهت اعتماد کردن؟ 327 00:29:03,990 --> 00:29:06,280 ‫سرسخت‌ترین جنگجو رو شکست دادم 328 00:29:07,490 --> 00:29:10,180 ‫پس به گمونم من هم باید تو رو شکست بدم 329 00:29:12,290 --> 00:29:13,290 ‫آره 330 00:29:22,840 --> 00:29:24,760 ‫مامان؟ 331 00:29:27,430 --> 00:29:28,980 ‫حالت خوبه؟ 332 00:29:29,680 --> 00:29:31,080 ‫ماگرا 333 00:29:33,060 --> 00:29:34,960 ‫آره، خوبم 334 00:29:35,480 --> 00:29:37,520 ‫همه‌مون اینجاییم 335 00:29:45,950 --> 00:29:48,030 ‫من... باید برم 336 00:29:48,030 --> 00:29:51,780 ‫نه، نه، نه. نمی‌ذاریم بری 337 00:29:53,580 --> 00:29:57,130 ‫بدون معطلی می‌کشتت و هیچی عایدمون نمیشه 338 00:29:59,000 --> 00:30:01,010 ‫پس پنسا چی میشه؟ 339 00:30:01,010 --> 00:30:03,590 ‫فقط به‌خاطر کینه‌ای که از من ‫ داره،‌ حاضره کل شهر رو بسوزونه 340 00:30:03,590 --> 00:30:05,260 ‫نمی‌ذارم همچین اتفاقی بیفته 341 00:30:05,260 --> 00:30:08,350 ‫اگه قرار باشه پنسا رو نابود کنه،‌ ‫ مرده یا زنده بودنت براش فرقی نمی‌کنه 342 00:30:08,350 --> 00:30:10,060 ‫هیچ راه دیگه‌ای نداره که شهر رو تخلیه کنیم؟ 343 00:30:10,060 --> 00:30:13,140 ‫- سر هر دروازه گُردان گذاشتن ‫- پس می‌جنگیم تا بتونیم خارج شیم 344 00:30:13,140 --> 00:30:16,350 ‫به محض این که ببینن داریم مقاومت ‫می‌کنیم، میرن سراغ بمب‌هاشون 345 00:30:16,350 --> 00:30:18,690 ‫در هر صورت میرن سراغ بمب‌ها 346 00:30:18,690 --> 00:30:21,030 ‫اما زمانی که میرن سراغ‌شون،‌ ما اینجا نیستیم 347 00:30:22,440 --> 00:30:23,450 ‫هارلن 348 00:30:24,780 --> 00:30:25,910 ‫چیه؟ 349 00:30:29,120 --> 00:30:31,490 ‫همیشه سه قدم از همه جلوتر بود 350 00:30:32,750 --> 00:30:35,040 ‫خیلی رو مخ بود 351 00:30:36,630 --> 00:30:41,000 ‫هیچ‌جوره نمیشد بهش اعتماد کرد،‌ ولی خب من کردم 352 00:30:41,630 --> 00:30:46,800 ‫خب،‌ می‌تونست خودش رو نجات بده، اما به‌خاطر من برگشت 353 00:30:52,970 --> 00:30:55,240 ‫امکان داره اینجا باشه؟ 354 00:31:01,400 --> 00:31:03,030 ‫- نه؟ ‫- نه 355 00:31:09,280 --> 00:31:10,580 ‫اون عاشقت بود 356 00:31:24,340 --> 00:31:25,880 ‫ازش استفاده کردم 357 00:31:28,090 --> 00:31:29,910 ‫حالا هم مُرده 358 00:31:33,140 --> 00:31:38,420 ‫به‌نظر من هارلن کسی بود که اگه نمی‌خواست ‫ ازش سوءاستفاده بشه، اجازش رو نمی‌داد 359 00:31:50,410 --> 00:31:51,490 ‫چیه؟ 360 00:31:54,700 --> 00:31:56,330 ‫- مامان ‫- می‌تونی بیاریش؟ 361 00:32:05,960 --> 00:32:07,090 ‫میله صداداره؟ 362 00:32:08,630 --> 00:32:09,840 ‫دیگه چی توشه؟ 363 00:32:12,640 --> 00:32:14,560 ‫فقط همین نقشه‌ی قدیمی 364 00:32:23,270 --> 00:32:25,000 ‫بهش می‌خوره نقشه پنسا باشه 365 00:32:25,440 --> 00:32:28,680 ‫معلومه که پنساس ولی... 366 00:32:29,990 --> 00:32:31,450 ‫یه جای دیگه هم هست 367 00:32:33,240 --> 00:32:34,740 ‫وای،‌ هارلن 368 00:32:35,830 --> 00:32:38,830 ‫ای آدم لاشی آب زیر کاه 369 00:32:38,830 --> 00:32:39,830 ‫چی شده مگه؟ 370 00:32:40,750 --> 00:32:44,820 ‫تونلن. تونل قاچاقچی‌ها 371 00:32:45,170 --> 00:32:47,380 ‫به کجا میرسن؟ 372 00:32:47,840 --> 00:32:51,340 ‫خارج شهر. بجنب 373 00:33:04,150 --> 00:33:05,610 ‫بانوی من 374 00:33:06,570 --> 00:33:09,430 ‫تورمادا. بشین کنارم 375 00:33:21,710 --> 00:33:24,880 ‫از دسیسه‌هاتون چه‌خبر؟ 376 00:33:26,800 --> 00:33:30,740 ‫تا الان پیغام‌مون رو رسوندیم 377 00:33:32,220 --> 00:33:33,760 ‫صد در صد اطمینان دارم 378 00:33:33,840 --> 00:33:37,320 ‫که خواهرم به‌زودی تسلیم میشه 379 00:33:37,640 --> 00:33:42,060 ‫و هروقت که تسلیم شه، تموم پایا مال خودمون میشه 380 00:33:42,060 --> 00:33:46,360 ‫به‌نظر من با نابود کردن پنسا،‌ ‫می‌تونیم پیغام تکون‌دهنده‌تری بفرستیم 381 00:33:46,690 --> 00:33:50,740 ‫این همه مصیبت نکشیدم که ‫ به چندتا پاره‌سنگ و جنازه حکومت کنم 382 00:33:52,200 --> 00:33:55,780 ‫ماگرا که تسلیم بشه، پایا هم همین کار رو می‌کنه 383 00:33:55,780 --> 00:33:58,700 ‫منظور من پایا نیست 384 00:34:00,000 --> 00:34:01,660 ‫منظورت تریوانتیزه 385 00:34:01,660 --> 00:34:04,040 ‫قدرت‌شون رو دست کم نگیر 386 00:34:04,210 --> 00:34:06,480 ‫تو هم قدرت خودمون رو دست کم نگیر 387 00:34:07,540 --> 00:34:09,700 ‫مطمئن باش که دست کم نمی‌گیرم 388 00:34:10,340 --> 00:34:12,360 ‫فقط یه درخواست دارم 389 00:34:13,840 --> 00:34:16,910 ‫- خواهرزاده‌تون ‫- کوفون؟ 390 00:34:17,340 --> 00:34:20,740 ‫کاش قبل از این که آزادش می‌کردین، به من می‌گفتین 391 00:34:21,350 --> 00:34:23,520 ‫چون بقیه بچه‌های جرلامارل رو از دست داده بودیم، 392 00:34:23,520 --> 00:34:27,340 ‫برامون ارزش خیلی زیاد داشت 393 00:34:31,190 --> 00:34:34,280 ‫متوجه هستی که قرار من با جادوگریاب‌ها 394 00:34:34,360 --> 00:34:37,370 ‫بر اساس توافق‌مون بر سر اینه که همه‌ی بیناها جادوگرن 395 00:34:37,450 --> 00:34:38,820 ‫و باید سوزونده بشن دیگه؟ 396 00:34:38,910 --> 00:34:41,120 ‫تا ابد که لازم‌شون ندارم 397 00:34:41,620 --> 00:34:48,190 ‫تازگی‌ها دارم سیستم کاری رو یه‌جوری تنظیم ‫می‌کنم که دیگه به بینایی اون‌ها نیازی ندارم 398 00:34:50,090 --> 00:34:51,500 ‫البته تا اون موقع، 399 00:34:51,590 --> 00:34:56,020 ‫جادوگریاب‌ها باید یه سری استثنا قائل بشن 400 00:34:56,840 --> 00:35:00,040 ‫- جادوگریاب‌ها می‌تونن خیلی خطرناک باشن ‫- منم همینطور 401 00:35:00,850 --> 00:35:03,850 ‫خدا هم تو تیم‌شونه 402 00:35:04,060 --> 00:35:09,580 ‫امیدوارم که بهت برنخوره ولی من به خدا باور ندارم 403 00:35:09,900 --> 00:35:10,900 ‫جدی؟ 404 00:35:20,450 --> 00:35:23,740 ‫شاید هنوز با خدای واقعی آشنا نشدی 405 00:35:33,380 --> 00:35:36,220 ‫- مطمئنی داری درست می‌خونیش؟ ‫- آره 406 00:35:36,300 --> 00:35:38,640 ‫تموم مکان‌های مهم رو چک کردم 407 00:35:38,640 --> 00:35:39,640 ‫بذار ببینم 408 00:35:47,390 --> 00:35:49,150 ‫از این سمت 409 00:36:45,240 --> 00:36:47,580 ‫خب، به گفته‌ی نقشه، باید اینجا باشه 410 00:36:54,090 --> 00:36:55,090 ‫من که چیزی نمی‌بینم 411 00:36:56,760 --> 00:36:58,050 ‫خب، شاید مشکل از نقشه‌س 412 00:36:59,420 --> 00:37:00,840 ‫تو هارلن رو نمی‌شناختی 413 00:37:02,840 --> 00:37:04,390 ‫نقشه اشتباه نیست 414 00:37:10,270 --> 00:37:11,650 سلام؟ 415 00:37:18,570 --> 00:37:19,690 ‫هیچی اینجا نیست 416 00:37:57,270 --> 00:37:58,280 ‫زود برمی‌گردم 417 00:38:36,400 --> 00:38:38,560 ‫تا آخر تونل رفتیم 418 00:38:38,820 --> 00:38:41,280 ‫میرسه به یه غار کوچیک تو کوهستان 419 00:38:41,360 --> 00:38:42,570 ‫غرب پنسا 420 00:38:43,190 --> 00:38:46,820 ‫اگه الان راه بیفتیم، قبل از این که بفهمن اینجا نیستیم، نصف راه تا آلتونا رو رفتیم 421 00:38:46,820 --> 00:38:49,240 ‫خب می‌تونن بمب‌هاشون رو بیارن آلتونا 422 00:38:49,240 --> 00:38:51,330 ‫ارتش سیبث هنوز کوچیکه 423 00:38:51,410 --> 00:38:54,660 ‫می‌تونیم تو آلتونا تجدید قوا کنیم. سرباز جمع کنیم 424 00:38:54,750 --> 00:38:57,880 ‫و قبل از این که مستقر بشن،‌ آماده بشیم 425 00:38:57,960 --> 00:39:00,060 ‫مثل اون موقع که اینجا مستقر شدن 426 00:39:00,380 --> 00:39:02,720 ‫وقت برای از دست دادن نداریم 427 00:39:02,840 --> 00:39:08,510 ‫فرمانده گاست، به افرادت بگو ‫ که فوراً مردم رو یه جا جمع کنن 428 00:39:08,510 --> 00:39:10,960 ‫هرکی به اندازه‌ای که می‌تونه وسیله حمل می‌کنه 429 00:39:10,960 --> 00:39:15,840 ‫هانیوا، با رِن فرمانده رو ببرین پیش ورودی‌ای که پیدا کردین 430 00:39:20,770 --> 00:39:25,020 ‫کوفون، تاماکتی، رنجر 431 00:39:25,900 --> 00:39:27,800 ‫تنهامون بذارین 432 00:39:40,040 --> 00:39:41,660 ‫بابا 433 00:39:44,510 --> 00:39:46,320 ‫یه کلمه هم حرف نزدی 434 00:39:47,970 --> 00:39:52,140 ‫ملکه تویی. خودت می‌دونی چی به نفع مردمته 435 00:39:54,770 --> 00:39:57,060 ‫آره، باید از حکومت مراقبت کنم 436 00:39:57,140 --> 00:40:01,690 ‫اما تو شوهرمی. پدر هانیوا و کوفون 437 00:40:03,360 --> 00:40:06,020 ‫تصمیم این که چی به نفع ماس، با توئه 438 00:40:09,280 --> 00:40:11,000 ‫نمی‌فهمم 439 00:40:12,030 --> 00:40:15,080 ‫خواهرم ۱۷ سال تمام افتاد دنبال‌مون 440 00:40:16,250 --> 00:40:19,640 ‫اون موقع دست برنداشت،‌ الان هم برنمی‌داره 441 00:40:20,750 --> 00:40:23,400 ‫هیچوقت دست از سر این خونواده برنمی‌داره 442 00:40:27,920 --> 00:40:30,000 ‫منظورت چیه؟ 443 00:40:31,180 --> 00:40:36,320 ‫منظورم اینه که همیشه درست می‌گفتی 444 00:40:37,980 --> 00:40:40,350 ‫به محض این که مردم رو از پنسا خارج ‌کنیم، 445 00:40:40,440 --> 00:40:45,440 ‫با کوفون و ولف و هانیوا از اینجا دور میشیم 446 00:40:46,110 --> 00:40:48,570 ‫و توی کوه‌ها یا حتی دورتر دور هم جمع میشیم 447 00:40:49,110 --> 00:40:52,020 ‫و دوباره میشیم همون خونواده‌ای که قبلاً بودیم 448 00:40:54,200 --> 00:40:55,200 ‫شاید من که برم، 449 00:40:55,290 --> 00:40:59,060 ‫خواهرم خشمش رو نسبت به مردم پایا کمتر کنه 450 00:41:03,130 --> 00:41:04,980 ‫مطمئنی؟ 451 00:41:07,420 --> 00:41:11,440 ‫بیشتر از این که ملکه باشم، مادر بودم 452 00:41:12,140 --> 00:41:16,100 ‫و اگه خانوادم تو اولویت باشن، ‫ نشون میده که ملکه‌ی بدی‌ام... 453 00:41:18,560 --> 00:41:22,690 ‫و خب ثابت میشه که نباید ملکه باشم 454 00:41:25,770 --> 00:41:27,560 ‫هیچی حس نمی‌کنم 455 00:41:28,030 --> 00:41:30,920 ‫- اینجاس ‫- اینجا رو میگی؟ 456 00:41:31,240 --> 00:41:33,080 ‫ایناهاش 457 00:41:34,870 --> 00:41:36,910 ‫- اینجا. پیداش کردی؟ ‫- کجا؟ آهان، اینجاس 458 00:41:36,990 --> 00:41:39,660 ‫نه. هنوز هم هیچی 459 00:41:41,370 --> 00:41:44,920 ‫فقط دوست داری بهونه بیاری که بهم دست بزنی 460 00:41:45,000 --> 00:41:48,800 ‫- شاید خودت دوست داری بهت دست بزنم ‫- خب،‌ شاید 461 00:41:54,840 --> 00:41:57,120 ‫هنوز هم هیچی حس نمی‌کنی؟ 462 00:41:58,430 --> 00:42:00,700 ‫شاید از من می‌ترسه 463 00:42:01,890 --> 00:42:05,120 ‫شاید اونی که ترسیده، بچه نیست 464 00:42:05,690 --> 00:42:09,460 ‫منظورت چیه؟ چرا باید بترسم؟ 465 00:42:10,190 --> 00:42:12,860 ‫چون تاحالا بچه نداشتی 466 00:42:15,410 --> 00:42:18,500 ‫اون وقت این بچه... مال من میشه؟ 467 00:42:24,880 --> 00:42:27,580 ‫خودت می‌خوای مال تو باشه؟ 468 00:42:30,300 --> 00:42:32,700 ‫اونقدری که تو رو می‌خوام 469 00:42:34,680 --> 00:42:37,300 ‫پس جفت‌مون مال توییم 470 00:42:43,980 --> 00:42:45,020 ‫دوستت دارم 471 00:42:50,030 --> 00:42:53,480 ‫من هم دوستت دارم،‌ بابا واس 472 00:42:55,660 --> 00:42:57,780 ‫من هم دوستت دارم، ماگرا واس 473 00:43:01,240 --> 00:43:03,760 ‫به‌نظرت همیشه همینطوری می‌مونه؟ 474 00:43:04,710 --> 00:43:06,620 ‫می‌ترسی که نمونه؟ 475 00:43:07,170 --> 00:43:09,480 ‫به‌خاطر بچه می‌ترسم 476 00:43:14,170 --> 00:43:15,880 ‫قسم می‌خورم که حاضرم بمیرم 477 00:43:15,970 --> 00:43:19,660 ‫تا نذارم بلایی سر تو یا بچه بیاد 478 00:43:20,640 --> 00:43:22,660 ‫ما هم از تو محافظت می‌کنیم 479 00:43:23,020 --> 00:43:24,020 ‫آره 480 00:43:25,190 --> 00:43:27,600 ‫- آره،‌ ازم مراقبت می‌کنی. همین رو می‌خوام ‫- آره 481 00:43:27,690 --> 00:43:29,230 ‫- وایسا ‫- چیه؟ 482 00:43:29,310 --> 00:43:30,770 ‫دیدی؟ 483 00:43:30,860 --> 00:43:32,400 ‫- اوناهاش ‫- آره؟ 484 00:43:32,480 --> 00:43:34,860 ‫- داره لگد می‌زنه. بازم ‫- آره 485 00:43:35,860 --> 00:43:38,870 ‫- وای، چه بچه‌ی عصبانی‌ای ‫- وای 486 00:43:38,950 --> 00:43:41,000 ‫بد اخلاقیش به مامانش رفته 487 00:43:41,330 --> 00:43:44,250 ‫بداخلاقی؟ من کجام بد اخلاقه؟ چی میگی؟ 488 00:43:44,330 --> 00:43:47,370 ‫- نه، اصلاً بد اخلاق نیستی ‫- خب بد اخلاق نیستم. منظورت چیه؟ 489 00:43:48,250 --> 00:43:49,670 ‫خودت بد اخلاقی 490 00:43:49,750 --> 00:43:52,880 ‫- نگاش کن. بچه‌ی شیطون ‫- شیطون... 491 00:43:52,960 --> 00:43:55,170 ‫مثل مامانی، شیطون و عصبانیه 492 00:44:12,270 --> 00:44:14,030 ‫سگت بو گند میده 493 00:44:14,610 --> 00:44:16,070 ‫بلند شو 494 00:44:17,570 --> 00:44:18,950 ‫نه، بوی خودمه 495 00:44:19,030 --> 00:44:20,160 ‫بلند شو پسر 496 00:44:21,660 --> 00:44:23,200 ‫بهتره بری خونه رفیق 497 00:44:24,620 --> 00:44:28,690 ‫خونه‌م رو که به لطف تو زدن ترکوندن 498 00:44:28,710 --> 00:44:31,590 ‫- خودت که منظورم رو می‌دونی ‫- تو هم منظورم رو می‌دونی 499 00:44:36,760 --> 00:44:41,040 ‫نزدیک بیست‌ساله که از آدم بودن دوری کردم 500 00:44:42,720 --> 00:44:44,350 ‫و اگه بتونم از این وضع جون سالم به در ببرم 501 00:44:44,350 --> 00:44:48,200 ‫از اون روز به بعد، یه بیست سال دیگه هم ‫ از آدم بودن دوری می‌کنم 502 00:44:48,810 --> 00:44:50,980 ‫اما امروز اون روز نیست 503 00:44:51,690 --> 00:44:53,140 ‫لعنت بهت رنجر 504 00:44:53,610 --> 00:44:55,070 ‫اگه بلایی سرت بیاد، 505 00:44:55,070 --> 00:44:58,020 ‫لو تو خواب من رو می‌کشه 506 00:44:58,280 --> 00:45:03,900 ‫نه. اول بیدارت می‌کنه تا مرگ رو حس کنی 507 00:45:06,290 --> 00:45:09,260 ‫خودم انتخاب کردم که از کوه برم 508 00:45:09,710 --> 00:45:12,330 ‫شاید معلوم بشه که اشتباه بزرگی کردم 509 00:45:13,130 --> 00:45:16,710 ‫اما تو این لحظه، شمشیرم حسابی تیزه 510 00:45:16,800 --> 00:45:19,970 ‫حشیشم چاقه و خورشید صورتم رو گرم نگه داشته 511 00:45:20,050 --> 00:45:23,740 ‫پس با این وضع 512 00:45:24,350 --> 00:45:27,960 ‫فکر کنم بمونم تا بفهمم تهش چی میشه 513 00:45:29,940 --> 00:45:30,980 ‫تو چی فکر می‌کنی؟ 514 00:45:32,900 --> 00:45:34,940 ‫به‌نظر من که زیادی از اینا می‌کِشی 515 00:45:36,440 --> 00:45:38,530 ‫- آره، شاید ‫- زیادی 516 00:45:41,280 --> 00:45:43,820 ‫شاید هم تو اونقدرا نمی‌کشی 517 00:46:23,570 --> 00:46:25,740 ‫تموم شهروندان رو جمع کردیم 518 00:46:25,740 --> 00:46:28,180 ‫اونایی که هنوز نرسیدن، تو راهن 519 00:46:28,180 --> 00:46:30,420 ‫توی صدات اضطراب حس می‌کنم 520 00:46:33,160 --> 00:46:38,440 ‫تا حالا برات سوال شده که چرا گاومیش ‫و گوزن می‌خوریم،‌ ولی خرس نه؟ 521 00:46:39,960 --> 00:46:42,420 ‫وقتی که میفتی دنبال گاومیش و گوزن،‌ فرار می‌کنن 522 00:46:42,510 --> 00:46:44,800 ‫و اینطوری آسیب‌پذیر میشن 523 00:46:45,090 --> 00:46:48,470 ‫اما اگه به یه خرس حمله کنی، اون هم بهت حمله می‌کنه 524 00:46:49,680 --> 00:46:53,280 ‫قانون کلی میگه اونایی که فرار می‌کنن، خورده میشن 525 00:46:53,280 --> 00:46:56,170 ‫تو گفتی که توی آلتونا شانس بیشتری داریم؟ 526 00:46:56,190 --> 00:47:00,590 ‫آره، ولی اول باید بتونیم به آلتونا برسیم 527 00:47:02,650 --> 00:47:04,200 ‫مامان، ببخشید 528 00:47:04,280 --> 00:47:06,200 ‫- تقصیر منه ‫- کوفون. کوفون 529 00:47:06,280 --> 00:47:09,580 ‫- تقصیر منه. من ولش کردم ‫- من گذاشتم زنده بمونه 530 00:47:09,580 --> 00:47:12,910 ‫هی، هی،‌ گوش کنین بهم 531 00:47:12,910 --> 00:47:14,250 ‫هانیوا 532 00:47:15,750 --> 00:47:20,780 ‫شما فقط خونوادم نیستین. بهترین آدم‌هایی ‫ هستین که تاحالا باهاشون آشنا شدم 533 00:47:21,760 --> 00:47:25,220 ‫من خودم رو به خاطر همه‌چیز مقصر دونستم 534 00:47:25,880 --> 00:47:30,680 ‫به‌خاطر الکنی،‌ به‌خاطر ایدو، به‌خاطر همه‌ی مسائل پیشین 535 00:47:32,930 --> 00:47:36,140 ‫و از دوستم رنجر که بعضی‌وقتا عاقل میشه یاد گرفتم 536 00:47:36,230 --> 00:47:40,660 ‫که سرزنش کردن خودت فایده‌ای نداره 537 00:47:41,020 --> 00:47:44,600 ‫باید به چیزایی که جلوتونه توجه کنین، نه پشت سرتون 538 00:47:45,200 --> 00:47:47,960 ‫- آره ‫- اگه تو بودی این کار رو می‌کردی؟ 539 00:47:49,320 --> 00:47:52,320 ‫اگه یه آدم عاقل‌تر بود، این کار رو می‌کرد 540 00:47:59,830 --> 00:48:03,150 ‫بیاین عزیزای دلم. باید بریم 541 00:48:07,590 --> 00:48:08,840 ‫مامان 542 00:48:08,930 --> 00:48:10,860 ‫از این سمت 543 00:49:05,780 --> 00:49:08,070 ‫بیا عزیزم. نه، نه 544 00:49:09,280 --> 00:49:11,660 ‫- نباید وایسیم ‫- می‌خوام برم خونه 545 00:49:11,740 --> 00:49:14,410 ‫نمی‌تونیم بریم خونه. باید ادامه بدیم 546 00:49:14,490 --> 00:49:17,450 ‫- نه، نمی‌خوام ‫- بلا، خواهش می‌کنم 547 00:49:18,330 --> 00:49:22,920 ‫ببخشید. اسمت بلاس؟ 548 00:49:23,000 --> 00:49:25,340 ‫- آره ‫- چه اسم قشنگی 549 00:49:26,840 --> 00:49:28,010 ‫اسم من ماگراس 550 00:49:28,920 --> 00:49:29,930 ‫بانوی من 551 00:49:31,050 --> 00:49:33,800 ‫- می‌ترسی، بلا؟ ‫- آره 552 00:49:33,890 --> 00:49:35,860 ‫من هم می‌ترسم 553 00:49:36,680 --> 00:49:39,350 ‫ولی من یه چیزی دارم که بهم کمک می‌کنه 554 00:49:43,400 --> 00:49:45,100 ‫بهش دست بزن 555 00:49:45,900 --> 00:49:47,860 ‫میله صداداره 556 00:49:48,440 --> 00:49:51,030 ‫و خب یه میله صدادار معمولی نیست 557 00:49:51,030 --> 00:49:53,660 ‫میله‌ی صدادار ملکه‌س 558 00:49:55,080 --> 00:49:56,680 ‫گوش کن 559 00:50:01,160 --> 00:50:06,290 ‫دنبال یکی می‌گشتم که بتونه ‫ برام نگهش داره و ازش مراقبت کنه 560 00:50:06,380 --> 00:50:09,020 ‫- بنظرت می‌تونی این کار رو بکنی؟ ‫- آره 561 00:50:09,020 --> 00:50:10,520 ‫آفرین 562 00:50:12,010 --> 00:50:15,100 ‫توی تونل دستت بگیر 563 00:50:15,680 --> 00:50:19,180 ‫و اگه ترسیدی، بزنش به دیوار 564 00:50:20,390 --> 00:50:21,980 ‫و به صداش گوش کن 565 00:50:22,730 --> 00:50:26,480 ‫و یادت بیاد که مامور ملکه‌ای 566 00:50:26,900 --> 00:50:28,780 ‫فهمیدی؟ 567 00:50:29,900 --> 00:50:32,400 ‫حالا هم برو، دخترخانم شجاع 568 00:50:37,160 --> 00:50:38,450 ‫- ماگرا ‫- بله 569 00:50:39,080 --> 00:50:40,080 ‫عشقم 570 00:50:43,710 --> 00:50:45,710 ملکه‌ی حقیقی تویی عزیزم 571 00:50:49,000 --> 00:50:52,670 ‫برای مردمت. و برای من 572 00:50:58,930 --> 00:51:00,680 ‫بیا 573 00:51:23,040 --> 00:51:26,580 ‫با این سرعت، یه روز دیگه هم زیر زمین می‌مونیم 574 00:51:27,420 --> 00:51:30,600 ‫باید با سرعت آروم‌ترین شهروندمون حرکت کنیم 575 00:51:30,920 --> 00:51:34,440 ‫بابا واس،‌ می‌خوای تو جلوتر حرکت کنی؟ 576 00:51:35,800 --> 00:51:36,800 ‫بابا! 577 00:51:38,090 --> 00:51:39,100 ‫بابا؟ 578 00:51:40,310 --> 00:51:43,660 ‫- کجاس؟ ‫- همین حالا اینجا بود 579 00:51:44,730 --> 00:51:45,730 ‫وایسین! 580 00:51:47,480 --> 00:51:48,480 ‫هانیوا! 581 00:51:52,440 --> 00:51:53,880 ‫بابا؟ 582 00:51:54,440 --> 00:51:56,070 ‫- کجاس؟ ‫- بابا؟ 583 00:51:57,070 --> 00:51:58,070 ‫نمی‌دونم 584 00:51:59,620 --> 00:52:00,620 ‫بابا! 585 00:52:00,700 --> 00:52:03,540 ‫شاید برگشته تا به عقبی‌ها کمک کنه 586 00:52:03,620 --> 00:52:05,580 ‫- چندتا مامور می‌فرستم پیداش کنن ‫- نه 587 00:52:06,830 --> 00:52:08,080 ‫اونجا نیست 588 00:52:08,670 --> 00:52:10,590 ‫یعنی چی؟ چی بهت گفته؟ 589 00:52:10,670 --> 00:52:13,340 ‫هیچی بهم نگفته، چون می‌دونسته که جلوش رو می‌گیرم 590 00:52:14,130 --> 00:52:16,930 ‫پدرتون رو بیشتر از خودم می‌شناسم، خودتون هم همینطور 591 00:52:17,550 --> 00:52:18,970 ‫برگشته 592 00:52:19,050 --> 00:52:21,760 ‫- چی؟ ‫- چرا همچین کاری کرده؟ 593 00:52:21,850 --> 00:52:24,680 ‫تنهایی که نمی‌تونه یه ارتش رو شکست بده 594 00:52:26,890 --> 00:52:29,000 ‫رفته که خواهرم رو بکشه 595 00:53:15,280 --> 00:53:17,480 ‫واقعاً زیادی می‌کِشی 596 00:53:18,610 --> 00:53:20,000 ‫امکان نداره 597 00:53:25,830 --> 00:53:26,830 ‫کجا داری میری؟ 598 00:53:29,120 --> 00:53:32,320 ‫می‌خوام اون ملکه‌ی شیطان رو بزنم زمین و قلبش رو در بیارم 599 00:53:32,320 --> 00:53:34,210 ‫چه فکر بدی 600 00:53:34,210 --> 00:53:35,420 ‫میشه منم بیام؟ 601 00:53:35,500 --> 00:53:37,060 ‫حتماً 602 00:53:37,710 --> 00:53:40,020 ‫مراقب‌ گرگ‌ها باش، بابا واس 603 00:53:40,550 --> 00:53:42,340 ‫ما خودمون گرگیم 604 00:53:42,340 --> 00:53:44,220 ‫خیلی‌خب 605 00:53:45,000 --> 00:53:52,000 ‫مترجمین: «علی محمدخانی» و «محمدعلی sm» @mml_Subs & @AliMK_Sub 606 00:53:52,000 --> 00:53:59,000 ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز .:: DigiMoviez.Com ::. 607 00:53:59,000 --> 00:54:06,000 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez