1 00:00:00,000 --> 00:00:15,000 تقديم به باليوود دوستان پارسي زبان Www.Bollycine.org 2 00:03:22,018 --> 00:03:24,014 "هند، سال 1647" 3 00:03:25,056 --> 00:03:26,254 هند 4 00:03:26,577 --> 00:03:28,123 ..يک تکه جواهر 5 00:03:29,117 --> 00:03:34,568 ولي کسايي بودن که اون بهشت رو خراب مي‌کردن 6 00:03:50,454 --> 00:03:52,144 يادت باشه، تانا 7 00:03:52,705 --> 00:03:55,951 اون مبارزي که شمشيرش رو خودش بسازه 8 00:03:56,045 --> 00:04:00,017 اعتمادش به شمشيرش دو برابر ميشه 9 00:04:02,494 --> 00:04:07,064 اگه مي‌خواي با شمشير ضربه بزني بايد مثل برق سريع باشي 10 00:04:09,708 --> 00:04:12,750 اگه مي‌خواي از صخره بالا بري پس مثل طوفان برو 11 00:04:16,121 --> 00:04:19,471 اگر هم مي‌خواي مبارزه کني مثل خورشيد پرقدرت مبارزه کن 12 00:04:24,663 --> 00:04:26,920 الان چيکار مي‌کني تانيا؟ 13 00:04:28,306 --> 00:04:40,288 .باليوود سينما با افتخار تقديم مي‌کند Www.Bollycine.xyz 14 00:04:40,615 --> 00:04:42,336 تو خيلي قدرت داري تانيا 15 00:04:49,608 --> 00:04:51,865 همه جا خونريزي به پا شده بود 16 00:04:52,162 --> 00:04:54,539 و خيلي‌ها از ترس ساکت نشسته بودن 17 00:04:54,795 --> 00:04:59,240 ولي بعضي‌ها هم با شجاعتشون براي آزادي تلاش مي‌کردن 18 00:05:00,327 --> 00:05:02,125 منم ميام نه تانا- 19 00:05:02,472 --> 00:05:04,533 تو مواظب مادرت و سوريا باش 20 00:05:05,276 --> 00:05:07,149 تو چشم‌هاشون ميشد نااميدي رو ديد 21 00:05:07,243 --> 00:05:08,851 چهره‌هاشون مايوس بود درود برماهادو- 22 00:05:08,969 --> 00:05:10,640 تو نفس‌هاشون مي شد ترس رو حس کرد 23 00:05:10,725 --> 00:05:13,217 انگار اين مردم بودن که به زمين‌هاشون حمله کردن 24 00:05:13,270 --> 00:05:16,731 کسي که نتونه ماليات بده بايد از دينش بگذره 25 00:05:17,022 --> 00:05:20,030 کسي که نتونه از دينش بگذره بايد جونت رو فدا کني 26 00:05:20,054 --> 00:05:21,054 !درود بر ماهادو 27 00:05:21,435 --> 00:05:33,592 :ترجمه تخصصي از رسانه فرهنگي هنري ما مترجمين: سميرا و مبين - ويرايش: سميرا 28 00:05:37,458 --> 00:05:40,301 ...تو جنگ بايد شجاع باشي 29 00:05:40,337 --> 00:05:41,893 نه اينکه اسلحه داشته باشي... 30 00:05:44,975 --> 00:05:49,459 و اين جنگ قدرت نه، بلکه شجاعت مي‌خواست 31 00:05:51,727 --> 00:05:57,033 کسي که از شکست نترسه پيروزي مال اونه 32 00:06:04,960 --> 00:06:06,003 بابا 33 00:06:07,632 --> 00:06:08,630 بابا 34 00:06:10,406 --> 00:06:11,404 بابا 35 00:06:18,692 --> 00:06:21,021 قدرت اصلي من تويي، تانهاجي 36 00:06:21,451 --> 00:06:24,698 همه وقتي ميميرن ثروتي رو براي پسرشون ميگذارن 37 00:06:24,935 --> 00:06:28,040 ولي من يه وظيفه‌اي برات به جا مي‌گذارم 38 00:06:28,230 --> 00:06:30,358 که آزادي اين خاک رو پس بگيري 39 00:06:48,186 --> 00:06:52,472 درود بر..... ماهادو 40 00:06:53,511 --> 00:06:54,511 بابا 41 00:06:55,551 --> 00:06:56,749 بابا 42 00:06:58,239 --> 00:07:00,361 "هفده سال بعد" 43 00:07:00,618 --> 00:07:03,287 امپراطوري از تاريکي همه اطراف ...کشور رو فرا گرفته بود و 44 00:07:03,427 --> 00:07:05,881 نا اميدي در همه جا موج ميزد... 45 00:07:06,812 --> 00:07:09,286 ....و اون زمان نور اميدي در 46 00:07:09,311 --> 00:07:13,100 تپه‌هاي غربي هند بدنيا آمد.... 47 00:07:13,791 --> 00:07:18,260 که اسمش شيواجي شاهاجي بوسله بود 48 00:07:18,629 --> 00:07:20,902 شيواجي قدرت مردمش بود و 49 00:07:21,121 --> 00:07:23,637 و قدرت اون يارانش، فرمانده‌هاش بودن 50 00:07:23,857 --> 00:07:26,542 باجي پرابو دشپانده يساجي کانک 51 00:07:26,597 --> 00:07:29,557 داداصاحب ناراس پرابو نورخان بيگ 52 00:07:29,857 --> 00:07:32,097 و فرمانده مورد علاقه خودش بين همه اونها 53 00:07:32,272 --> 00:07:34,003 مرد دست راستش 54 00:07:34,042 --> 00:07:37,643 مردي متولد شده از خاک سرخ کونکان و اهل اومرته 55 00:07:37,991 --> 00:07:40,874 فرمانده شجاع تانهاجي مالوسار 56 00:07:47,025 --> 00:07:57,174 *تانهاجي: سلحشور ستايش نشده* 57 00:11:05,534 --> 00:11:11,623 دشمن رو نابود مي‌کنه و" "باعث سربلندي کشور ميشه 58 00:11:13,987 --> 00:11:19,918 "همه رو سر جاي خودشون مي‌نشونه" 59 00:11:22,351 --> 00:11:27,548 دشمن رو نابود مي‌کنه و" "باعث سربلندي کشور ميشه 60 00:11:28,117 --> 00:11:33,183 "همه رو سر جاي خودشون مي‌نشونه" 61 00:11:40,073 --> 00:11:43,997 مذهب مي‌تونه اعتماد رو بوجود بياره و تمرين، شجاعت رو بوجود مياره 62 00:11:44,496 --> 00:11:46,894 مارات‌ها با شمشيرهاشون تيزشون ...تونستن 63 00:11:46,919 --> 00:11:49,379 پرچم امپراطوري مغول رو نابود کنن... 64 00:11:49,932 --> 00:11:53,875 رفته رفته سواراج توانست بر چهل قلعه پيروز شود 65 00:11:53,923 --> 00:11:54,861 " دهلي سال 1664" 66 00:11:54,886 --> 00:11:57,697 دهلي از پيروزي‌هاي پي در پي ماراتا‌ها خوشحال نبود 67 00:11:58,829 --> 00:12:01,594 زعفران "پرچم ماراتا" چشم عالمگير رو گرفت " دهلي سال 1664" 68 00:12:01,634 --> 00:12:04,969 !ميرزا راجه جي سينگ تشريف فرما شدند 69 00:12:09,322 --> 00:12:11,976 !درود بر امپراطوري مغول 70 00:12:13,462 --> 00:12:14,462 ميرزا راجه 71 00:12:15,487 --> 00:12:18,090 ...اگه يه موش جلوي چشم‌هاي خودت 72 00:12:18,115 --> 00:12:20,987 پرچم مغول رو نابود مي‌کرد... چيکار مي‌کردي؟ 73 00:12:22,241 --> 00:12:24,410 اون رو بکشيد عاليجاه 74 00:12:25,904 --> 00:12:29,166 بعد از اون عالمگير زيرک خبيثانه ترين نقشه‌ش رو اجرا کرد 75 00:12:29,730 --> 00:12:32,712 يک هندو رو مقابل يک هندوي ديگه قرار داد 76 00:12:33,013 --> 00:12:34,731 ميرزا راجه جي سينگ 77 00:12:34,756 --> 00:12:37,596 همانند فيلي قابل اعتماد که بر روي فيلي نشسته بود 78 00:12:38,338 --> 00:12:42,335 با ارتشي متشکل از 80 هزار سرباز ميرزا راجه به داکان رسيد 79 00:12:43,244 --> 00:12:45,603 ...يه طرف...طوفاني از مغول‌ها بود 80 00:12:45,791 --> 00:12:48,221 و در طرف ديگه فقط تعداد کمي ماراتا بود... 81 00:12:48,565 --> 00:12:52,619 براي اولين بار بنظر ميرسيد که سوراج به دردسر افتاده "قلعه پراتاپگاد" 82 00:12:54,127 --> 00:12:57,865 ميرزا راجه به محض رسيدن توانست قلعه‌ي ماراتا رو محاصره کند 83 00:12:58,124 --> 00:13:01,930 تورنا، پورندار، تيکونا و کوندانا "قلعه کونادانا، پونا" 84 00:13:02,251 --> 00:13:05,727 و اون زمان بالاي کوندانا مادر سواراج قرار گرفته بود 85 00:13:05,999 --> 00:13:08,747 جيجاو معروف....به اوو صاحب 86 00:13:09,834 --> 00:13:11,686 اي الهه باواني 87 00:13:11,951 --> 00:13:13,378 مادر اين سرزمين 88 00:13:13,566 --> 00:13:15,175 نابودگر غم و غصه 89 00:13:15,245 --> 00:13:16,909 الهه قدرت 90 00:13:17,261 --> 00:13:18,860 ...الان فقط تو مي‌توني بگي که 91 00:13:19,111 --> 00:13:21,702 که سواراج زنده ميمونه 92 00:13:22,078 --> 00:13:24,476 يا به دست اون هيولاها کشته ميشه؟ 93 00:13:24,913 --> 00:13:27,226 آينده سواراج نامعلوم بود 94 00:13:27,648 --> 00:13:30,238 بيشتر از سرباز شمشير ساخته شده بود 95 00:13:30,497 --> 00:13:33,113 هر دو طرف هيچکدوم عقب نشيني نمي‌کردن "منظور ماراتا و مغول‌هاست" 96 00:13:33,184 --> 00:13:35,574 توپ‌هاشون هيچوقت به کوندانا نميرسه 97 00:13:35,676 --> 00:13:36,676 ولي تا کي؟ 98 00:13:37,526 --> 00:13:39,894 ...قلعه هر چقدر هم مستحکم باشه 99 00:13:40,387 --> 00:13:43,428 بدون ذخيره در مقابل اونا ضعيف هستيم 100 00:13:50,145 --> 00:13:52,307 وقتي دشمن رو نميشه شکست داد 101 00:13:53,002 --> 00:13:55,231 و نمي‌تونيم شکست رو هم قبول کنيم 102 00:13:56,215 --> 00:13:58,219 فقط يه راه ميمونه 103 00:13:59,017 --> 00:14:00,215 صلح کردن 104 00:14:01,406 --> 00:14:05,621 يه نامه براي ميرزا راجه بفرست بگو که خودم شخصا ميام 105 00:14:07,441 --> 00:14:10,823 رفتن به کمپ مغول‌ها يعني کندن گور خودت با دست‌هاي خودت 106 00:14:11,105 --> 00:14:15,157 ولي جنگجويان سواراج کي اهميتي به جونشون ميدادن؟ "قلعه پوراندار، 11 ژوئن سال 1665" 107 00:14:17,353 --> 00:14:20,058 "اومرت، کونکان" 108 00:14:20,426 --> 00:14:21,449 برادر 109 00:14:27,756 --> 00:14:29,310 برادر خبر بدي برات دارم 110 00:14:29,824 --> 00:14:32,495 حدود 23 قلعه سواراج تحت کنترل اورنگ زيب هستن 111 00:14:33,213 --> 00:14:35,540 که شامل کوندانا هم ميشه 112 00:14:37,656 --> 00:14:40,608 نه تنها ماراتا کوندانا رو در ...پيمان پوراندر از دست دادن 113 00:14:41,102 --> 00:14:44,161 بلکه شيواجي راجه هم در آگرا دستگير شد... 114 00:14:44,506 --> 00:14:48,490 سواراج هم قدرت و هم غرورش رو از دست داد 115 00:14:52,768 --> 00:14:54,752 ...کوندانا، غرور سواراج 116 00:14:54,838 --> 00:14:56,674 و همينطور چشم‌شون در جنوب بود... 117 00:14:57,275 --> 00:15:01,392 گرفتن کوندانا به معني گرفتن کل جنوب هند بود 118 00:15:01,465 --> 00:15:03,159 اين چه رفتاريه؟ 119 00:15:03,799 --> 00:15:06,292 ما هنوز اين معبد رو تحويل‌تون نداديم 120 00:15:06,949 --> 00:15:08,372 خب الان بدين 121 00:15:08,887 --> 00:15:11,622 فرصت اينکه حال و هواي بقيه رو بهم بريزيم، کم پيش مياد 122 00:15:11,885 --> 00:15:14,384 ما مغول‌ها هم دنبال همچين موقعيت‌هايي هستيم 123 00:15:16,033 --> 00:15:22,681 شيواجي راجه شما شما 23 قلعه‌ش رو رو تسليم شاهنشاه عالمگير ما کرده 124 00:15:23,149 --> 00:15:26,759 که شامل اينجا يعني کوندانا هم ميشه 125 00:15:31,617 --> 00:15:33,637 وقتي که آئو صاحب "مادر" دعاش رو تموم کنه 126 00:15:34,755 --> 00:15:37,292 بعد از اون اين کوندانا مال شما ميشه 127 00:15:37,317 --> 00:15:41,248 الان، بيشک خان فقط مي‌تونه يه اجازه به آئوصاحب بده 128 00:15:43,693 --> 00:15:46,544 اينکه بذارم از قلعه زنده برين بيرون بيشک خان؟- 129 00:15:47,622 --> 00:15:51,216 يادت باشه که داري با مادر شيواجي راجه صحبت مي‌کني 130 00:15:52,130 --> 00:15:55,352 اگه يه حرف غلط ديگه بشنوم اينجا خون و خونريزي ميشه 131 00:15:56,181 --> 00:15:57,737 صبر کن پراتاب رائو 132 00:16:05,159 --> 00:16:07,152 ما به پيمان پايبند ميمونيم 133 00:16:08,094 --> 00:16:09,805 ايشون خيلي فهميده‌اند 134 00:16:11,955 --> 00:16:13,419 و البته بيچاره 135 00:16:14,770 --> 00:16:16,499 همه پرچم‌هاي زعفراني رو بردارين از اين ...به بعد ديگه در هر گوشه اينجا فقط 136 00:16:16,524 --> 00:16:21,838 از اين به بعد هر گوشه اين قلعه پرچم مغول برافراشته ميشه 137 00:16:21,863 --> 00:16:25,132 امپراطوري مغول زنده باد- 138 00:16:25,470 --> 00:16:28,228 شاهنشاه عالمگير زنده باد- 139 00:16:28,253 --> 00:16:30,987 امپراطوري مغول زنده باد- 140 00:16:31,158 --> 00:16:33,284 شاهنشاه عالمگير زنده باد- 141 00:16:35,087 --> 00:16:36,259 مبارک باشه 142 00:16:37,563 --> 00:16:39,626 ...ولي خوشحالي ما از اينه که 143 00:16:40,219 --> 00:16:42,344 رنگ اين پيمان زعفرانيه... 144 00:16:45,023 --> 00:16:46,571 مواظبش باشين 145 00:16:48,111 --> 00:16:50,921 آئوصاحب، کفش‌هاتون رو بپوشيد 146 00:16:51,805 --> 00:16:54,240 هوا خيلي گرمه و پاهاتون هم خيلي ظريفه 147 00:16:55,538 --> 00:16:59,168 همراه احساسات‌تون ممکنه پاهاتون هم بسوزه نه بيشک خان- 148 00:17:00,233 --> 00:17:03,006 تا وقتي که پرچم ماراتا دوباره در کوندانا برافراشته نشه 149 00:17:03,131 --> 00:17:04,840 من کفش نميپوشم 150 00:17:06,493 --> 00:17:10,048 همراه اين قلعه، کفش‌هام رو به عنوان هديه به مغول‌ها ميدهم 151 00:17:17,540 --> 00:17:20,444 منتظر تصميمت ميمونم الهه باواني 152 00:17:22,428 --> 00:17:24,313 "چهار سال بعد" 153 00:17:25,412 --> 00:17:27,002 چهار سال گذشت 154 00:17:27,371 --> 00:17:30,776 امروز هم در کوندانا پرچم "مغول‌ها برافراشته‌ست "قلعه راجگاد 155 00:17:31,145 --> 00:17:33,909 جيجائو رو ياد تحقيري که بهش شد، مي انداخت 156 00:17:34,618 --> 00:17:37,375 "شيواجي راجه "شاه شيواجي توانست مغول‌هارو 157 00:17:37,400 --> 00:17:39,727 فريب بده و به راجگد برگرده 158 00:17:42,028 --> 00:17:44,880 و اون وقت يه جاسوس خبري براي اون آورد 159 00:17:47,493 --> 00:17:49,782 درود من رو پذيرا باشيد ماهاراج 160 00:17:51,021 --> 00:17:53,193 از ترکيب خان به تريمباک رائو 161 00:17:53,420 --> 00:17:55,665 رسيک بزرگي کردي تريمباک 162 00:17:55,933 --> 00:17:57,287 ...خبر اين چنين است راجه 163 00:17:58,403 --> 00:18:00,350 همانطوري که دهلي پايتخت شمال است 164 00:18:00,877 --> 00:18:04,003 عالمگير مي خواهند کوندانا پايتخت جنوب باشد 165 00:18:04,658 --> 00:18:07,301 ...و به همين هدف، ارتشي دو هزار نفري 166 00:18:07,472 --> 00:18:10,413 همراه با اوديبان راتور به عنوان... حکمران جديد قلعه فرستاده اند 167 00:18:11,948 --> 00:18:13,310 اوديبان؟!؟ 168 00:18:15,601 --> 00:18:17,223 اسمش که زياد به مغول‌ها نمياد 169 00:18:18,520 --> 00:18:19,897 ايشون 35 ساله هستن 170 00:18:20,675 --> 00:18:22,177 خيلي خطرناک هستن 171 00:18:22,278 --> 00:18:24,715 و بالاتر از همه، تونسته اعتماد عالمگير رو جلب کنه 172 00:18:25,447 --> 00:18:27,949 ولي عالمگير که به تصوير خودش تو آينه هم اعتماد نمي‌کنه 173 00:18:28,106 --> 00:18:29,191 درسته راجه 174 00:18:30,258 --> 00:18:32,554 چند ماه پيش پادشاه پهلوي ايران "رودخانه يامونا، آگرا" 175 00:18:32,641 --> 00:18:34,750 در آگرا مهمانشان بود "رودخانه يامونا، آگرا" 176 00:18:35,217 --> 00:18:38,679 و با عالمگير شطرنج انساني بازي کردن 177 00:18:38,958 --> 00:18:41,493 بفرماييد شاهنشاه عالم گير 178 00:18:42,532 --> 00:18:44,836 اين حرکت اسبمه 179 00:18:49,685 --> 00:18:52,877 شما سربازم رو فراموش کردين شاه پهلوي 180 00:18:53,010 --> 00:18:54,648 شما اول مهره‌تون رو حرکت بدين 181 00:18:59,337 --> 00:19:01,920 اين هم از حرکت سربازم 182 00:19:45,634 --> 00:19:49,541 حرکت فيل من، سرباز شما رو نابود مي‌کنه 183 00:19:53,406 --> 00:20:07,381 :اينستاگرام و تلگرام رسمي رسانه ما @BollyCineOfficial 184 00:20:43,422 --> 00:20:46,078 عالم گير از شجاعت اوديبان ...خيلي خوشش آمد و 185 00:20:46,299 --> 00:20:49,388 اون رو جزء محافظان سلطنتي خودش کرد... 186 00:20:50,874 --> 00:20:51,885 و يک شب 187 00:20:53,450 --> 00:20:58,565 "قلعه سرخ، دهلي" 188 00:22:05,274 --> 00:22:06,285 عاليجناب 189 00:22:06,856 --> 00:22:09,239 فردا اوديبان رو در دربار سلطنتي فرا بخون 190 00:22:09,667 --> 00:22:12,049 هرچي شما دستور بدين عاليجناب 191 00:22:39,448 --> 00:22:40,619 چرا ايستادي؟ 192 00:23:06,197 --> 00:23:09,672 من قصد داشتم که بر تمام هندوستان حکمراني کنم 193 00:23:10,488 --> 00:23:11,499 ...و مي‌خوام که 194 00:23:12,051 --> 00:23:15,681 پرچم مغول در تمام... سرزمين‌ها برافراشته بشه 195 00:23:16,705 --> 00:23:20,686 و اوديبان من مي‌خوام که ...وظيفه اين کار بزرگ و با ارزش 196 00:23:21,193 --> 00:23:23,664 نصيب تو بشه... 197 00:23:25,315 --> 00:23:28,819 همونطوري که الان دهلي پايتخت شماله 198 00:23:30,060 --> 00:23:34,248 همونطوري هم پايتخت جنوبش رو مي‌خواهم کوندانا شود 199 00:23:39,741 --> 00:23:44,071 من از فداکاري و وفاداري تو خيلي خوشحالم 200 00:23:44,812 --> 00:23:49,884 براي همين تو رو فرمانده اصلي کوندانا مي‌کنم 201 00:23:54,473 --> 00:23:57,071 و اون روز اون سرباز به فرمانده تبديل شد 202 00:23:57,719 --> 00:24:00,589 اون انسانه شيطان که نيست 203 00:24:00,630 --> 00:24:02,425 ولي از شيطان کمتر نيست 204 00:24:03,840 --> 00:24:09,266 و الان شيطان قدرت داره و مار زهردار رو هم داره 205 00:24:09,604 --> 00:24:12,533 ...نگراني ما اين نيست که از ما قدرتمندتره و 206 00:24:12,932 --> 00:24:15,174 و ارتشي دوهزار نفري داره.... 207 00:24:15,332 --> 00:24:16,947 مسئله نگران کننده اينه که 208 00:24:16,995 --> 00:24:20,713 اورنگ زيب همراه اوديبان توپ بسيار بزرگي فرستاده 209 00:24:20,855 --> 00:24:24,406 سازنده‌ش اسم اون رو ناگين گذاشته "ناگين: مار زهردار" 210 00:24:25,443 --> 00:24:28,188 شليک اين تا هزارها فرسخ اونورتر مي‌تونه بره 211 00:24:28,567 --> 00:24:33,400 با يه شليک مي‌تونه يه مکان رو نابود کنه 212 00:24:34,640 --> 00:24:36,679 قدرت حمله اون چنان بالاست 213 00:24:36,704 --> 00:24:39,937 که مي‌تونه ديوارهاي قلعه داکان رو بلرزونه 214 00:24:50,192 --> 00:24:53,812 اگه توپ موفق بشه به قلعه کوندانا برسه "قلعه راجگد" 215 00:24:54,764 --> 00:24:58,834 ديگه شايد پس گرفتن هندوستان تبديل به يه رويا بشه ماهاراج 216 00:25:01,450 --> 00:25:04,080 شما دارين از شکست حرف ميزنين پيسال 217 00:25:04,213 --> 00:25:05,689 فقط دارم حقيقت رو ميگم 218 00:25:05,833 --> 00:25:09,461 يکي بايد شکست خوردن بدون جنگيدن رو از شما ياد بگيره 219 00:25:11,583 --> 00:25:13,949 پيروز شدن بر کوندانا همچين آسون نيست گوزار 220 00:25:14,216 --> 00:25:16,351 خودم اين ماموريت رو تموم مي‌کنم 221 00:25:21,353 --> 00:25:22,364 نه راجه 222 00:25:23,386 --> 00:25:25,351 اگه ميليون‌ها سرباز بميرن مشکلي نيست 223 00:25:25,713 --> 00:25:28,032 ولي نبايد بلايي سر محافظ ميليون‌ها نفر ديگه بياد 224 00:25:29,024 --> 00:25:30,889 ...يه جنگجوي ديگه هست 225 00:25:31,590 --> 00:25:33,636 که مي‌تونه فاتح اين جنگ باشه... 226 00:25:36,223 --> 00:25:39,522 سوبهدار "فرمانده" تانهاجي مالوسره 227 00:25:40,295 --> 00:25:42,685 مطمئنا که اون يکي از متحدان با اعتمادمونه 228 00:25:46,910 --> 00:25:48,896 ولي الان نمي‌تونم ازش درخواست حمايت کنم 229 00:25:50,381 --> 00:25:51,513 چرا نه راجه؟ 230 00:25:51,944 --> 00:25:55,411 چون وقتي يه نفر داره مقدمات عروسي پسرش رو فراهم مي‌کنه 231 00:25:56,080 --> 00:25:59,008 نمي‌تونم براي ماموريتي که مثل خودکشي ميمونه دعوتش کنم 232 00:26:02,954 --> 00:26:05,175 بعد از اين همه سال براي اولين بار 233 00:26:06,053 --> 00:26:07,984 خوشي به خونه‌اش اومده 234 00:26:53,272 --> 00:26:57,791 "آتش بزرگ در حال سوختنه" 235 00:26:57,816 --> 00:27:01,706 وقتي که شمشيرمون رو نشون ميديم" "دشمن تبديل به خاکستر ميشه 236 00:27:08,678 --> 00:27:17,109 همه چيز نصف و نيمه موند و من" "حرفت رو باور کردم ماه باواني 237 00:27:22,777 --> 00:27:26,311 "همه ما جنگجويان شجاع و مفتخري هستيم" 238 00:27:26,482 --> 00:27:30,077 از الان به بعد هر روز براي" "ما فستيوال سواراجه 239 00:27:30,186 --> 00:27:38,959 از امروز ديگه هيچ اشتباهي در کار" "نيست و وهمه در راه توييم اي الهه باواني 240 00:28:18,470 --> 00:28:22,719 "همه جا رو دود و تاريکي فرا گرفته بود" 241 00:28:22,744 --> 00:28:25,672 "تو بهش روشنايي دادي" 242 00:28:25,722 --> 00:28:32,641 تو بهمون قدرت و برکت دادي" "و شادي رو بهمون برگردوندي 243 00:28:32,790 --> 00:28:39,543 همه اون نعمت‌هايي که بهمون" "دادي خنده بر لبهامون آورد 244 00:28:40,171 --> 00:28:47,734 "از لطف‌هاي توئه که خوشي به خونه‌ام اومده" 245 00:28:48,351 --> 00:28:51,625 ما هيچوقت نميترسيم و" "از راهمون خارج نميشيم 246 00:28:51,685 --> 00:28:56,805 " و ما همه حرفات رو قبول کرديم اي الهه باواني" 247 00:29:02,488 --> 00:29:05,952 "همه ما جنگجويان شجاع و مفتخري هستيم" 248 00:29:06,136 --> 00:29:09,670 از الان به بعد هر روز براي" "ما فستيوال سواراجه 249 00:29:09,806 --> 00:29:18,628 از امروز ديگه هيچ اشتباهي در کار" "نيست و همه در راه توييم اي الهه باواني 250 00:29:21,311 --> 00:29:26,615 "اي الهه باواني" 251 00:29:31,419 --> 00:29:33,895 "اي الهه باواني" 252 00:30:32,739 --> 00:30:34,509 دلت براي بابا تنگ شده؟؟ 253 00:30:34,943 --> 00:30:37,103 ...هروقت اين شمشر رو دستم ميگيرم 254 00:30:39,570 --> 00:30:42,066 از تانهاجي به تانيا تبديل ميشم 255 00:30:43,232 --> 00:30:44,812 هميشه مي‌گفت 256 00:30:45,840 --> 00:30:48,761 ازدواج تو رو خيلي باشکو برگزار مي‌کنم تانيها 257 00:30:51,589 --> 00:30:53,167 ولي مرگ بهش فرصت نداد 258 00:30:54,049 --> 00:30:56,985 جنگجويي که با شمشيرش خون دشمن‌هاش رو ميريزه 259 00:30:58,173 --> 00:31:00,134 مي‌تونه اشک هم بريزه 260 00:31:00,790 --> 00:31:02,865 هيچکس باورش نميشه 261 00:31:05,770 --> 00:31:07,905 هر جنگي رو پيروز شدم ساويتري 262 00:31:09,756 --> 00:31:10,954 ...ولي توي اين جنگ 263 00:31:12,655 --> 00:31:14,225 هميشه ميبازم... 264 00:31:15,580 --> 00:31:17,346 من نميذارم ببازي 265 00:31:19,056 --> 00:31:22,040 ازدواج رايبا رو خيلي با شکوه برگزار مي‌کنيم 266 00:31:23,913 --> 00:31:25,983 ...کاروان عروسيش اينقدر رنگارنگ باشه که 267 00:31:26,743 --> 00:31:28,438 مردم فقط با حيرت نگاه کنن 268 00:31:30,556 --> 00:31:34,575 و بابا هم هرجا باشه خوشحال ميشه 269 00:31:34,833 --> 00:31:35,970 اگه يکي ببينه چي؟ 270 00:31:37,018 --> 00:31:40,528 وقتي الهه پارواتي روي پاي شانکار يعني خدامون بشينه مشکلي نداره 271 00:31:40,964 --> 00:31:43,492 ولي من اگه روي پاي شوهرم بشينم اشکال داره 272 00:31:46,609 --> 00:31:50,007 کل اومرته ميگه که ما بهم خيلي ميايم 273 00:31:51,575 --> 00:31:52,864 اون که بله 274 00:31:54,701 --> 00:31:58,572 ولي ما وقتي خودمون رو ميبينم فقط چشم‌هاي همديگه رو ميبينيم 275 00:32:01,187 --> 00:32:03,284 مي‌خوام هردومون رو در کنار هم ببينيم 276 00:32:05,321 --> 00:32:08,841 توي اين آينه کوچيک با هم ديده نميشيم 277 00:32:57,963 --> 00:33:01,117 ببين...اومد آدم‌هاي بيشتري قراره بيان- 278 00:33:01,142 --> 00:33:04,859 خانم خوشگله رو ميگم اومده چند روزه که با فرمانده ست 279 00:33:05,460 --> 00:33:08,956 ولي نمي‌فهممم رابطه اون با فرمانده چيه؟ 280 00:33:09,859 --> 00:33:11,264 ...بهت که گفته بودم 281 00:33:11,444 --> 00:33:13,600 يه زن مي‌تونه حتي رو شيطان هم تاثير بذاره 282 00:33:13,913 --> 00:33:16,248 فرمانده ما که ديگه انسانه 283 00:33:17,812 --> 00:33:20,146 اي واي فرمانده داره نگاه مي‌کنه 284 00:33:23,886 --> 00:33:25,574 بريم 285 00:33:32,876 --> 00:33:34,702 چطوري تباهي من؟؟ 286 00:33:35,623 --> 00:33:37,465 تو که قطعا تباه و نابود ميشي 287 00:33:38,607 --> 00:33:42,430 يه زن بيوه رو از عزاداري شوهرش بلند کردي آوردي 288 00:33:47,174 --> 00:33:49,787 تو کدوم جهنم، مجازات اين گناهت رو ميدي؟ 289 00:34:00,066 --> 00:34:02,662 آدم وقتي عصباني ميشه صورتش سرخ ميشه 290 00:34:04,784 --> 00:34:07,086 ولي تو صورتي ميشي کمال 291 00:34:08,758 --> 00:34:10,386 مثل نيلوفر آبي 292 00:34:12,003 --> 00:34:14,112 از خدا بترس اوديبان 293 00:34:15,399 --> 00:34:18,781 همون خداي تو من رو عاشق تو کرده 294 00:34:23,062 --> 00:34:25,505 و الان اين آروزم تو رگ و خونم جريان داره 295 00:34:27,186 --> 00:34:29,178 ...و حالا هم اين خواسته 296 00:34:30,501 --> 00:34:32,311 با کفن جنازه‌ـم ميره 297 00:34:43,124 --> 00:34:44,704 اگه لجبازي 298 00:34:47,153 --> 00:34:48,587 پس من هم لجبازم 299 00:34:55,325 --> 00:34:57,556 اگه اين نه گفتن‌هات رو به بله تبديل نکنم 300 00:34:58,672 --> 00:35:00,790 اونوقت اسمم اوديبان نيست 301 00:35:18,905 --> 00:35:20,866 شانکاريا بله برادر- 302 00:35:21,142 --> 00:35:24,351 تا وقتي که براي دعوت شيواجي راجه ميرم و نيستم 303 00:35:24,663 --> 00:35:29,013 تا اون وقت بايد چشمات و شمشيرت خيلي هوشيار باشه 304 00:35:29,656 --> 00:35:32,286 الان ديگه محافظت از امراته به عهده منه 305 00:35:38,355 --> 00:35:39,965 سوريا بله- 306 00:35:40,361 --> 00:35:41,941 خورشيد داره از اون بالا ميخنده 307 00:35:42,174 --> 00:35:44,301 اين حرف‌هاي تانيا هم تمومي ندارن 308 00:35:46,352 --> 00:35:48,195 نيشتون رو ببند، بريم 309 00:35:57,555 --> 00:35:59,603 مردم خيلي از شيواجي راجه تعريف مي‌کنن 310 00:36:00,354 --> 00:36:03,419 واقعيتش رو بگم که امروز از شيوا هم سرتري 311 00:36:05,347 --> 00:36:08,221 نبايد تانيا و شيوبا رو با هم مقايسه کرد 312 00:36:09,545 --> 00:36:12,472 افکار شيوبا از سواراج باعث تغيير کل کشور شد 313 00:36:12,621 --> 00:36:13,948 تاريخ رو تغيير داد 314 00:36:14,881 --> 00:36:17,318 من هم باور دارم که يه روزي تو هم تاريخ رو تغيير ميدي 315 00:36:19,040 --> 00:36:21,545 مردم درباره‌ش شعرهاي الهام بخش مي نويسن 316 00:36:21,835 --> 00:36:23,248 خب درباره تو هم مي نويسن 317 00:36:24,557 --> 00:36:26,811 کي مي‌نويسه؟ من مي‌نويسم- 318 00:36:30,318 --> 00:36:31,318 زن داداش 319 00:36:31,519 --> 00:36:34,020 برادر زود باش ديگه بيا 320 00:36:34,216 --> 00:36:36,629 اسب‌ها هم از بس منتظر صاحب‌شون موندن خسته شدن 321 00:36:37,081 --> 00:36:39,202 کارت دعوت رو بهم بده 322 00:36:40,179 --> 00:36:42,233 اومد...داماد اومد 323 00:36:42,390 --> 00:36:44,116 شروع کنيد 324 00:36:54,120 --> 00:36:58,995 سوبدار، شيواجي بايد به اومرته براي عروسي رايبا بياد 325 00:36:59,151 --> 00:37:03,388 آها...اگه راجه نيومد، شما هم نبايد بياين 326 00:37:03,443 --> 00:37:04,443 متوجه شدين؟ 327 00:37:04,851 --> 00:37:07,950 خاله، من بيام يا نيام اون حتما مياد 328 00:37:48,141 --> 00:37:50,165 ...وقتي باد جنوبي شروع به وزيدن کرد 329 00:37:50,991 --> 00:37:52,888 خبرم کن... باشه فرمانده- 330 00:38:02,528 --> 00:38:04,021 درود من رو پذيرا باشيد راجه 331 00:38:08,101 --> 00:38:11,000 اوديبان به دروازه داکان رسيده "منطقه جنوبي" 332 00:38:22,434 --> 00:38:25,206 بابا! چه روستاي بزرگي 333 00:38:26,444 --> 00:38:30,693 روستا نيست رايبا راجگد، پايتخت ماراتا 334 00:38:32,286 --> 00:38:33,426 يه سوال بپرسم 335 00:38:33,644 --> 00:38:36,519 اين همه راه براي دعوت کردن اومديم 336 00:38:36,748 --> 00:38:41,625 اگه شيواجي راجه همراه‌مون نياد چي؟ تحقير ميشيم 337 00:38:42,726 --> 00:38:44,306 همه تو روستا بهمون ميخندن 338 00:38:44,401 --> 00:38:46,987 رايبا، بايد از شيواجي راجه بپرسي 339 00:38:47,089 --> 00:38:49,633 که تو عروسيت شرکت مي‌کنه يا نه؟ 340 00:38:50,297 --> 00:38:51,805 درود سوبهدار "فرمانده" 341 00:38:52,239 --> 00:38:56,658 خيلي وقته پيدات نيست براي دعوت به عروسي پسرم اومدم- 342 00:38:57,361 --> 00:38:59,397 عروسي يوراجه روز آشتامي: هشتمين روز خورشيدي 343 00:38:59,679 --> 00:39:02,268 ما دعوت نيستيم؟ بله حتما- 344 00:39:02,777 --> 00:39:05,953 اول دعوت از پادشاه بعد مردمش 345 00:39:07,574 --> 00:39:08,574 به اميد ديدار 346 00:39:11,532 --> 00:39:13,277 نمي‌تونيم به کوندانا حمله کنيم 347 00:39:13,535 --> 00:39:15,845 چرا نه راجه؟ اوديبان خيلي نزديک شده- 348 00:39:16,988 --> 00:39:20,644 اگه خبر حمله‌مون رو بشنوه سريعتر از ما حمله مي‌کنه 349 00:39:22,050 --> 00:39:26,297 از يه طرف بيشک خان و ارتشش و از يه طرف هم اوديبان 350 00:39:27,829 --> 00:39:31,150 وسط جنگ با اين دو تا ما نابود ميشيم 351 00:39:32,100 --> 00:39:33,552 پس چيکار ‌کنيم راجه؟ 352 00:39:35,774 --> 00:39:36,774 فقط يه راه داريم 353 00:39:38,448 --> 00:39:40,737 بيشک خان از قلعه پايين نمياد 354 00:39:41,882 --> 00:39:43,422 بايد جلوي اوديبان رو بگيريم 355 00:39:44,942 --> 00:39:45,942 ماهاراج 356 00:39:46,574 --> 00:39:48,534 فرمانده تانهاجي تشريف فرما شدن 357 00:39:52,076 --> 00:39:54,052 حتما براي دعوت اومده 358 00:39:55,415 --> 00:39:56,415 يادتون باشه 359 00:39:57,228 --> 00:39:59,427 تانيا نبايد خبردار بشه 360 00:40:17,816 --> 00:40:20,308 ...همونطور که سواراج داره بزرگتر ميشه 361 00:40:21,013 --> 00:40:23,483 تو هم داري پيرتر ميشي تانهاجي عاليجناب- 362 00:40:23,508 --> 00:40:28,703 تصور کنيد...اگه کل هندوستان مال ما بود چي ميشد 363 00:40:43,386 --> 00:40:44,789 عمو شيلار 364 00:40:53,759 --> 00:40:55,564 حالت خوبه سورياجي؟ بله راجه- 365 00:41:11,944 --> 00:41:14,947 خداي من، "ماصاحب" تا دم در اومدين 366 00:41:15,517 --> 00:41:19,376 پسرم همراه با نوه‌م اومده ..تا دعوت‌مون کنه 367 00:41:19,690 --> 00:41:21,953 يه مادر چقدر مي‌تونه منتظر بمونه؟... 368 00:41:23,117 --> 00:41:26,890 شيوبا تو که ميگفتي از جنگل قراره شير بياد 369 00:41:27,594 --> 00:41:28,811 ولي من احساس مي‌کنم 370 00:41:29,439 --> 00:41:32,186 که بچگيت به اين خونه برگشته 371 00:41:33,446 --> 00:41:37,092 اوه...بذارين کاري رو که بخاطرش اومدم کامل کنم 372 00:41:40,702 --> 00:41:42,123 با کل خانواده 373 00:41:42,826 --> 00:41:45,025 تشريف بيارين 374 00:41:56,142 --> 00:41:59,128 تدارکات عروسي چطور پيش ميره تانيا؟ عاليه- 375 00:42:00,305 --> 00:42:04,443 درواقع، مادر چندتا عابد از کاشي براي مراسم دعا دعوت کرده 376 00:42:05,089 --> 00:42:06,802 منتظر اونا بوديم که تو سر رسيدي 377 00:42:06,842 --> 00:42:07,842 ماهاراج شيوگيري 378 00:42:07,971 --> 00:42:10,148 چند نفر از مريدهاش اولين باره که ميان 379 00:42:15,234 --> 00:42:18,147 عاليه...دارين براي جنگي آماده ميشين، راجه؟ 380 00:42:19,681 --> 00:42:20,681 نه 381 00:42:25,876 --> 00:42:26,876 يادته راجه 382 00:42:27,700 --> 00:42:30,687 بعد از اينکه قسم سواراج در ريريشوارام خورديم 383 00:42:31,016 --> 00:42:33,367 وقتي که تصميم گرفتيم قلعه رو فتح کنيم 384 00:42:33,912 --> 00:42:34,912 ...گفتيد که 385 00:42:36,001 --> 00:42:40,709 کسي که شاخه درخت رو با نيزه بزنه ماموريت رو رهبري مي‌کنه 386 00:42:48,777 --> 00:42:52,248 الان هم در هر مبارزه‌ سواراج منم که صف اول مي ايستم 387 00:42:55,771 --> 00:42:56,844 آفرين 388 00:42:57,991 --> 00:43:00,432 آفرين فرمانده تانهاجي 389 00:43:00,840 --> 00:43:02,066 عالي بود 390 00:43:02,930 --> 00:43:04,661 درود بر سرورم 391 00:43:07,185 --> 00:43:12,585 خرد کردن تنه درخت و شکستن سر دشمن خيلي با هم فرق دارن 392 00:43:12,877 --> 00:43:13,877 بله درسته 393 00:43:14,514 --> 00:43:17,969 همونطور که شجاع بودن و ادعاي شجاع بودن با هم فرق دارن 394 00:43:18,577 --> 00:43:20,585 من ادعاي شجاع بودن ندارم 395 00:43:21,114 --> 00:43:23,393 وقتش که برسه شجاعتم رو هم نشون ميدم 396 00:43:23,611 --> 00:43:27,399 اگه عاليجناب اجازه بدن با هم مبارزه مي‌کنيم 397 00:44:18,144 --> 00:44:19,943 تمرينت کم شده پيسال 398 00:44:30,136 --> 00:44:33,019 بهم نگفتيد راجه مبارزه‌تون کجاست؟ 399 00:44:43,284 --> 00:44:46,100 هي چولتيا، نمي‌خواي تمومش کني؟ 400 00:44:53,311 --> 00:44:54,681 من که ميگم 401 00:44:55,789 --> 00:44:57,932 بريد و همه چي رو به تانهاجي بگين 402 00:44:59,525 --> 00:45:02,431 بهش بگين که عاليجناب دارن يه چيزي رو از شما مخفي مي‌کنن 403 00:45:04,719 --> 00:45:08,682 وقتي اعتماد بين‌شون از بين بره اونموقع ست که ميشه بين راجه و تانهاجي رخنه کرد 404 00:45:11,813 --> 00:45:13,431 اگه اينجوري قويتر شدن چي؟ 405 00:45:14,545 --> 00:45:17,347 تانهاجي که قطعا ميره که کوندانا رو فتح کنه 406 00:45:18,697 --> 00:45:20,550 ولي هيچوقت برنمي‌گرده 407 00:45:23,933 --> 00:45:28,299 و اگه راجه بفهمه که ما اينارو به تانهاجي گفتم چي ميشه؟ 408 00:45:28,416 --> 00:45:30,404 خب؟ خب- 409 00:45:30,939 --> 00:45:32,329 ...به راجه بگين که 410 00:45:33,737 --> 00:45:36,983 به غير از تانهاجي کسي ديگه نمي‌تونست کوندانا رو فتح کنه 411 00:45:37,038 --> 00:45:39,538 اونوقت شما هم تو هيچ حطري نمي اُفتين 412 00:45:40,733 --> 00:45:45,077 راجه، من نگران شما و سواراج هستم 413 00:45:46,278 --> 00:45:48,620 بهتون پاداش ميده 414 00:45:50,296 --> 00:45:55,221 انگار وقتي مادرت سرت حامله بود هر روز به روباه غذا ميداد 415 00:46:00,976 --> 00:46:03,776 آفرين چولتيا، آفرين 416 00:46:03,952 --> 00:46:04,952 بزن ديگه 417 00:46:07,662 --> 00:46:08,662 بياين 418 00:46:08,847 --> 00:46:11,913 سلام فرمانده بفرمايين لطفا 419 00:46:12,283 --> 00:46:14,359 مغازه خودتونه، لطفا خوب ببينين 420 00:46:17,851 --> 00:46:19,638 ...مي‌خوام صورت دو نفر 421 00:46:21,038 --> 00:46:22,579 با هم ديده بشه... 422 00:46:23,965 --> 00:46:26,109 پس اين رو ببرين فرمانده 423 00:46:31,877 --> 00:46:33,299 پيسال، شمايين 424 00:46:33,768 --> 00:46:36,999 داشتم دنبال شما ميگشتم فرمانده اي واي- 425 00:46:37,468 --> 00:46:40,158 منظورتون چيه دنبال من مي گشتين؟ 426 00:46:41,222 --> 00:46:42,891 موضوع شخصيه 427 00:46:46,115 --> 00:46:47,115 بسته بنديش کن و بهم بده 428 00:47:02,304 --> 00:47:03,585 من رو ببخشين گورو 429 00:47:06,368 --> 00:47:09,622 نتونستم به استقبال‌تون بيام مادرتون خبر داد- 430 00:47:12,576 --> 00:47:14,622 دارين آماده ميشيد؟ 431 00:47:15,475 --> 00:47:16,806 بله درگير همون هستيم 432 00:47:17,395 --> 00:47:18,364 چه درگيريي؟ 433 00:47:19,033 --> 00:47:20,965 شما به آئوصاحب توضيح بدين 434 00:47:21,474 --> 00:47:23,721 اجازه نميدن مامورين رو رهبري کنم 435 00:47:29,094 --> 00:47:30,063 اين چه کاري بود گورو؟ 436 00:47:30,280 --> 00:47:33,929 بهت حمله کردم و با دست راستت از خودت دفاع کردي 437 00:47:35,672 --> 00:47:36,811 نه سينه‌ات رو 438 00:47:37,596 --> 00:47:41,975 وقتي يه تهديد ميشه نبايد هميشه سينه‌ات رو سپر کني و بري جلو 439 00:47:42,708 --> 00:47:44,650 بايد دست راستت رو بفرستي جلو 440 00:47:45,918 --> 00:47:49,057 ولي اين بار نمي‌تونم موضوع رو به دست راستم بگم 441 00:47:49,576 --> 00:47:50,645 چرا نمي‌توني؟ 442 00:47:50,721 --> 00:47:52,976 چون عروسي پسرشه 443 00:47:53,452 --> 00:47:56,984 عروسي پسرش از سواراج مهمتره؟ 444 00:47:57,647 --> 00:48:01,234 عروسي پسرش از جان و حکومت ماراتي‌ها مهم تره؟ 445 00:48:01,787 --> 00:48:08,792 اينقدر عروسي پسرش مهمه که يه شاه به فرمانده‌اش و يه دوست به دوستش دروغ بگه؟ 446 00:48:09,713 --> 00:48:11,288 ...عروسيش مهمتر از 447 00:48:12,243 --> 00:48:15,803 قَسمي که تو ريرشورام خورديم و شانکار شاهدمون بود 448 00:48:15,952 --> 00:48:18,285 که کنار هم زنده ميمونيم و کنار هم ميميريم 449 00:48:18,310 --> 00:48:20,723 خوشحالي و اندوه‌مون رو با هم تقسيم مي‌کنيم 450 00:48:20,755 --> 00:48:22,965 پرچم ماراتا تا وقتي زنده ايم بايد برافراشته باشه 451 00:48:23,664 --> 00:48:26,537 اگه مرديم بايد جنازه‌مون رو با پرچم زعفروني بپيچونن 452 00:48:26,616 --> 00:48:28,209 اينجوري بايد شکسته بشه.... 453 00:48:30,380 --> 00:48:31,349 تانيا 454 00:48:40,815 --> 00:48:44,608 سواراج از هر خوشي و آرامشي که تو زندگيم دارم مهمتره 455 00:48:45,546 --> 00:48:47,608 درود من رو پذيرا باشيد عاليجناب 456 00:48:51,570 --> 00:48:56,201 اشک‌هاي شما براي بهترين دوست تون خيلي ارزشمنده 457 00:48:56,772 --> 00:48:57,772 يادتون باشه 458 00:48:58,517 --> 00:49:02,750 وقتي اين اشک‌ها جاري ميشه خون تانهاجي هم ريخته ميشه 459 00:49:04,512 --> 00:49:08,076 و وظيفه فتح کوندانا، دست تانهاجيه 460 00:49:11,243 --> 00:49:12,212 نه تانيا 461 00:49:18,444 --> 00:49:22,274 لطفا پسرتون رو بفهمونين خانم چطور بفهمونمش؟- 462 00:49:23,478 --> 00:49:25,609 شما هم که پسر مني 463 00:49:30,759 --> 00:49:33,516 فقط يکي از پسراتون سواراج رو براتون خلق کرده 464 00:49:34,319 --> 00:49:36,667 به اون يکي فرصت بديد تا اين پاهاي برهنه‌تون رو بپوشونه 465 00:49:45,756 --> 00:49:48,966 الهه بهت برکت بده "جاگدامب "الهه مادر- 466 00:49:58,836 --> 00:50:02,435 الان پرچم‌هاي زعفراني رو برافراشته کنيد و اعلام کنيد 467 00:50:03,237 --> 00:50:07,423 اول به فتح کوندانا ميريم بعد جشن عروسي رابيا رو ميگيريم 468 00:50:14,158 --> 00:50:17,943 "بورانپور" 469 00:50:24,336 --> 00:50:26,251 ما دو راه داريم 470 00:50:27,434 --> 00:50:28,403 حمله کنيم 471 00:50:28,707 --> 00:50:30,823 يا منتظر ارتش اون بمونيم 472 00:50:32,767 --> 00:50:35,037 سرورم شما هميشه ميگين که 473 00:50:35,838 --> 00:50:37,789 انتظار به معني ضعيف بودنه 474 00:50:39,255 --> 00:50:40,224 حمله مي‌کنيم 475 00:50:40,732 --> 00:50:42,992 اولين حمله ارزش ميليون‌ها حمله رو داره 476 00:50:47,102 --> 00:50:50,188 براي رسيدن به پونه از بورانپور چهار راه داريم عاليجناب 477 00:50:51,543 --> 00:50:53,805 اولين راه چارگائونه 478 00:50:54,662 --> 00:50:56,070 ميدان جنگ 479 00:50:57,000 --> 00:50:58,793 اوديبان ريسکش رو قبول نمي‌کنه 480 00:50:59,304 --> 00:51:00,843 و دومي مسير آکولا 481 00:51:01,461 --> 00:51:03,523 از اورنگ آباد مستقيم به پونه ميره 482 00:51:08,132 --> 00:51:09,585 منطقه روستايي 483 00:51:11,227 --> 00:51:13,014 از اين منطقه هم رِد نميشه 484 00:51:13,293 --> 00:51:17,904 و سومين راه مسير خاندش به پونه ست 485 00:51:18,127 --> 00:51:20,152 طولاني ترين راه 486 00:51:21,964 --> 00:51:22,979 ممکن نيست 487 00:51:23,139 --> 00:51:24,940 و چهارمين راه، سرورم 488 00:51:24,965 --> 00:51:27,812 اين....چون کوتاه ترين مسيره 489 00:51:28,934 --> 00:51:31,323 که بايد از تپه‌ها رد شد 490 00:51:33,301 --> 00:51:35,425 و آسونترين راه براي استتار 491 00:51:37,075 --> 00:51:38,880 از کدوم مسير ميريم سرورم؟ 492 00:51:46,979 --> 00:51:48,671 از مسير شيردون ميريم 493 00:51:48,878 --> 00:51:49,947 شيردون 494 00:51:50,225 --> 00:51:52,179 شيردون راجه، شيردون 495 00:51:52,453 --> 00:51:54,253 اوديبان از مسير شيردون ميره 496 00:51:56,579 --> 00:52:00,243 ...اگه شيردون رو تبديل به قبر اوديبان نکنم 497 00:52:01,661 --> 00:52:03,655 پس يه ماراتا واقعي نيستم... 498 00:52:17,218 --> 00:52:20,859 چولتيا، مي‌خوام يه وظيفه مهم بهت بدم 499 00:52:21,532 --> 00:52:23,530 امر بفرمايين وظيفه حساسيه- 500 00:52:23,999 --> 00:52:25,630 و جونت هم به خطر مي اُفته 501 00:52:26,388 --> 00:52:30,475 قبل از اين که تانهاجي به شيردون برسه بايد خودت رو به اوديبان برسوني 502 00:52:31,610 --> 00:52:34,758 من؟ بگو که من...متحد اون هستم- 503 00:52:36,406 --> 00:52:39,138 ...به محض اينکه جاي شيواجي رو بگيرم 504 00:52:39,590 --> 00:52:41,651 براي هميشه در خدمتش خواهم بود... 505 00:52:42,829 --> 00:52:43,898 بله قربان 506 00:52:45,812 --> 00:52:47,850 زنده باد ماهادو 507 00:52:48,900 --> 00:52:51,301 زنده باد ماهادو 508 00:52:53,235 --> 00:52:54,634 سليم 509 00:52:56,794 --> 00:52:57,963 رفيق 510 00:52:59,404 --> 00:53:00,639 هي رفيق 511 00:53:01,316 --> 00:53:04,233 چي شده؟ سه روزه که اينجا وايساديم- 512 00:53:05,333 --> 00:53:06,840 و جلو هم نميريم 513 00:53:07,639 --> 00:53:11,186 و فرمانده هم کل شب و روز اون زن رو نگاه مي‌کنه 514 00:53:11,453 --> 00:53:14,824 باز هم شروع کرد اين زنه کيه؟؟- 515 00:53:16,190 --> 00:53:18,375 يه چيزي رو نفهميدي 516 00:53:18,970 --> 00:53:23,427 "واقعا درست گفتن که "عشق اول خيلي ويرانگره 517 00:53:25,610 --> 00:53:28,103 آره اون که درسته 518 00:53:29,196 --> 00:53:31,659 حتي آتيش هم مثل اسباب بازي ميمونه 519 00:53:48,660 --> 00:53:49,829 سرورم 520 00:54:00,333 --> 00:54:01,602 سرورم 521 00:54:01,627 --> 00:54:02,596 چيه؟؟؟ 522 00:54:02,807 --> 00:54:04,893 يه ماراتايي براي ديدن شما اومده 523 00:54:21,180 --> 00:54:22,571 جناب اوديبان 524 00:54:23,086 --> 00:54:24,585 تو کي هستي؟ 525 00:54:24,702 --> 00:54:27,149 ممممم....چولتيا هستم 526 00:54:28,146 --> 00:54:31,089 چو چي؟- آره...آره...چولتيا...چولتيا- 527 00:54:36,421 --> 00:54:39,060 اين براي شماست جاگات سينگ- 528 00:54:45,336 --> 00:54:48,623 سلام من، چاندراجي پيسال به فرمانده 529 00:54:50,263 --> 00:54:51,786 براتون خبرهايي دارم 530 00:54:52,778 --> 00:54:56,643 فرمانده سالار ماراتايي، تانهاجي مالوسره در کوهستان شيردون مخفي شده 531 00:54:59,203 --> 00:55:01,064 مراقب حمله باشيد 532 00:55:02,134 --> 00:55:05,651 از طرف يه دوست...چاندراجي پيسال 533 00:55:10,587 --> 00:55:12,624 هدف‌تون از دادن اين خبر به من چيه؟ 534 00:55:13,705 --> 00:55:15,710 براي دوستي سرورم...دوستي 535 00:55:15,946 --> 00:55:19,090 چاندراجي پيسال مي‌خواد با عالمگير رابطه خوبي داشته باشه 536 00:55:19,370 --> 00:55:22,618 و اينکه، دشمنِ دشمن دوست محسوب ميشه مگه نه سرورم؟ 537 00:55:23,919 --> 00:55:26,874 دشمن کيه؟ تانهاجي مالوسره- 538 00:55:27,435 --> 00:55:28,520 و دوست؟ 539 00:55:30,218 --> 00:55:31,287 سرورم 540 00:55:31,469 --> 00:55:34,237 شما...اوديبان راتور 541 00:55:46,399 --> 00:55:50,818 چوجيپ...اين خبرچين ماست 542 00:55:53,554 --> 00:55:56,411 اگه خبرش با مال تو يکي باشه 543 00:55:56,832 --> 00:55:58,910 پس دوست من هستي 544 00:56:02,341 --> 00:56:04,041 و اگه يکي نباشه 545 00:56:05,504 --> 00:56:14,059 از اين دنيا يه چو....کم ميشه 546 00:56:27,558 --> 00:56:30,574 سرورم...تو کوهستان شيردون ...يه تانهاجي ماراتايي 547 00:56:30,826 --> 00:56:33,268 همراه با سربازهاش منتظره... 548 00:56:36,707 --> 00:56:38,239 گفته بودم 549 00:56:43,719 --> 00:56:45,189 جاگات سينگ 550 00:56:45,933 --> 00:56:48,980 از دوست‌مون پذيرايي کنين 551 00:56:53,818 --> 00:56:56,380 هي....نگاه کن....اونجا خاليه 552 00:56:56,521 --> 00:57:01,383 هي...هي، زود باش انجامش بده...زود باش 553 00:57:02,146 --> 00:57:05,201 پسرم...کمتر بريز 554 00:57:05,320 --> 00:57:07,358 وگرنه همينجا مقبره‌م رو درست مي‌کني 555 00:57:07,754 --> 00:57:11,308 اين باروته...مواد منفجره بله عمو- 556 00:57:12,911 --> 00:57:16,307 با ارتش بزرگش تو طول روز از منطقه ما عبور نمي کنه 557 00:57:17,557 --> 00:57:19,330 شب از اينجا رد ميشه 558 00:57:42,859 --> 00:57:45,221 اين رودخونه به کجا ميرسه خيبرخان؟ 559 00:57:45,474 --> 00:57:47,846 سرورم، مردم ميگن که به سمت داکان ميره 560 00:57:50,104 --> 00:57:51,998 اون درخت نارگيل رو ميبيني؟ 561 00:57:54,883 --> 00:57:55,883 بله 562 00:57:57,082 --> 00:57:58,453 ببُرش 563 00:58:02,480 --> 00:58:03,649 بله سرورم 564 00:58:03,916 --> 00:58:06,178 ارتش براي حرکت کردن، بي قرار شدن 565 00:58:06,891 --> 00:58:09,922 از الان به بعد، فقط شب‌ها حرکت مي‌کنيم، خبيرخان 566 00:58:10,449 --> 00:58:11,518 ولي سرورم 567 00:58:12,735 --> 00:58:14,235 از کدوم مسير ميريم؟ 568 00:58:16,607 --> 00:58:18,032 از مسير شيردون 569 00:58:41,914 --> 00:58:42,983 ببين 570 00:58:55,572 --> 00:58:56,772 سوبهدار "فرمانده" 571 00:58:56,797 --> 00:59:00,122 توپ داره مياد ولي ارتي که همراهشه تعدادش خيلي کمه 572 00:59:47,225 --> 00:59:53,061 دشمن رو نابود مي‌کنه و" "باعث سربلندي کشور ميشه 573 00:59:56,461 --> 01:00:02,622 "همه رو سر جاي خودشون مي‌نشونه" 574 01:00:28,003 --> 01:00:29,172 فرمانده 575 01:00:30,100 --> 01:00:33,024 بهتون حقه زدن ما همه ماراتايي هستيم 576 01:00:35,050 --> 01:00:36,256 !!!!نه 577 01:01:39,627 --> 01:01:42,996 به به اوديبان جي نقشه‌تون معرکه بود 578 01:01:44,792 --> 01:01:48,456 فريب دادن دشمن رو بايد از شما ياد گرفت "اشک ريختن دشمن رو بايد از شما ياد گرفت" 579 01:01:50,133 --> 01:01:53,517 خدا ميدونه تانهاجي الان کجا خودش رو مخفي کرده 580 01:02:42,991 --> 01:02:44,852 همه يه وقتي حقه مي‌خورن 581 01:02:45,769 --> 01:02:48,023 مهم اينه که چطوري جواب اون حقه رو بدي اون ماراتاي واقعيه 582 01:02:51,507 --> 01:02:52,852 شمشيرت رو بردار 583 01:02:53,244 --> 01:02:54,984 بگو الهه باواني....جي شيواجي 584 01:02:55,062 --> 01:02:56,062 پيروز شو 585 01:02:57,072 --> 01:02:58,918 حمله کن تانيا...حمله کن 586 01:02:59,988 --> 01:03:03,752 کوندانا به پاهات مي اُفته و تو هم فرمانده کوندانا ميشي 587 01:03:05,869 --> 01:03:06,838 داداش 588 01:03:07,479 --> 01:03:10,583 الان بايد به راجگد بريم نه سوريا- 589 01:03:11,776 --> 01:03:13,476 ارتش رو برگردونيد 590 01:03:13,602 --> 01:03:15,898 تو و عمو همراه رايبا به اومرت بريد 591 01:03:16,809 --> 01:03:18,448 و سربازهامون رو آماده کنيد 592 01:03:20,272 --> 01:03:21,594 و شما کجا ميريد؟ 593 01:03:22,330 --> 01:03:25,331 ميرم جواب اين حقه رو بدم 594 01:03:27,775 --> 01:03:30,083 اگه شيوبا چيزي بپرسه چي بگم؟ 595 01:03:31,189 --> 01:03:33,999 ...بگو...تانيا صورتش رو فقط 596 01:03:34,460 --> 01:03:36,347 بعد از مرگ اوديبان نشون ميده... 597 01:03:36,919 --> 01:03:39,195 و وقتي که پرچم زعفراني مان در کوندانا برافراشته شده باشه 598 01:03:40,844 --> 01:03:52,425 :اينستاگرام و تلگرام رسمي رسانه ما @BollyCineOfficial 599 01:03:52,797 --> 01:03:55,197 "قلعه کوندانا...پونه" 600 01:04:30,817 --> 01:04:32,818 در داکان در مقابل ماراتا‌ها 601 01:04:34,232 --> 01:04:37,388 اين اولين پيروزيه اوديبانه تبريک ميگم اوديبان- 602 01:04:37,904 --> 01:04:38,873 مبارک باشه 603 01:04:39,119 --> 01:04:45,209 مبارک باشه 604 01:04:45,234 --> 01:04:52,898 بيشک خان، اين پيام رو به عالمگير برسون که مار زهردار به کوندانا رسيده 605 01:04:53,620 --> 01:04:56,467 و الان آماده نيش زدن به سواراجه 606 01:05:01,352 --> 01:05:02,714 توپ رو بچرخونيد 607 01:05:04,830 --> 01:05:07,554 و راجگد رو نشونه بگيرين 608 01:05:18,539 --> 01:05:19,608 ولي سرورم 609 01:05:19,898 --> 01:05:22,307 حداقل منتظر دستور عالمگير بمونيم 610 01:05:24,927 --> 01:05:27,382 يه بار بهش فکر کنين سرورم 611 01:05:57,924 --> 01:06:00,703 الان شيواجي مطيع منه 612 01:06:02,006 --> 01:06:04,216 عاليجناب، از داکان خبر رسيده 613 01:06:06,824 --> 01:06:09,088 اوديبان همراه با ناگين به کوندانا رسيده "ناگين: توپ" 614 01:06:10,745 --> 01:06:14,696 و الان هيچکس نمي‌تونه جلوي خواسته شما که فتح هندوستان هست رو بگيره 615 01:06:20,829 --> 01:06:22,984 کوندانا شکست ناپذيره 616 01:06:24,580 --> 01:06:25,857 آسيب ناپذيره 617 01:06:28,397 --> 01:06:32,322 پر از مسير سنگ دار و سراشيب‌هاي زياد مرگ بار 618 01:06:32,766 --> 01:06:37,800 بوته‌ها اينقدر عميق و گودن که حتي باد هم موقع رد شدن ازشون، جيغ ميکشه 619 01:06:38,797 --> 01:06:42,299 اينقدر مسير اونجا سخته که حتي گلوله توپ رو هم مسخره مي‌کنه 620 01:06:46,066 --> 01:06:51,246 با اينجوري زل زدن به کوندانا نمي‌توني فتحش کني 621 01:06:51,628 --> 01:06:54,337 براي همين اومدم پيش شما بابا 622 01:06:59,872 --> 01:07:01,826 شما سال‌ها از اون قلعه محافظت کرديد 623 01:07:02,867 --> 01:07:04,922 ...قلعه هر چقدر هم قوي باشه 624 01:07:07,574 --> 01:07:09,628 هميشه يه راه مخفي وجود داره.... 625 01:07:10,871 --> 01:07:12,368 يه راه مخفي هست 626 01:07:12,893 --> 01:07:15,249 که به پايين قلعه ميرسه 627 01:07:15,634 --> 01:07:19,577 ولي الان، شاخه‌ها حتما پوشوندنش 628 01:07:21,325 --> 01:07:23,695 ...راه به کجا ميرسه 629 01:07:25,871 --> 01:07:27,108 هيچکس نميدونه... 630 01:07:27,454 --> 01:07:30,894 خيلي ساله که کسي از اون مسير عبور نکرده 631 01:07:32,646 --> 01:07:33,815 گوش کن 632 01:07:35,028 --> 01:07:38,637 تو حياط زندان يه درخت انجير هست 633 01:07:38,833 --> 01:07:42,285 که پشت اون يه در مخفي هست 634 01:07:45,786 --> 01:07:48,733 ولي نمي‌توني خودت رو به اونجا برسوني 635 01:07:52,263 --> 01:07:56,527 خودم رو ميرسونم بابا چرا جونت رو به خطر ميندازي؟- 636 01:07:59,140 --> 01:08:02,007 بابا وقتي زعفرون "پرچم ماراتا" رو تو رگ‌هام دارم 637 01:08:03,530 --> 01:08:05,506 چرا بايد از به خطرانداختن جونم بترسم 638 01:08:06,340 --> 01:08:08,012 درست گفتي 639 01:08:10,097 --> 01:08:11,605 من کورم 640 01:08:13,044 --> 01:08:15,660 ولي من هم مي‌خوام که آزادي رو ببينم 641 01:08:17,771 --> 01:08:19,938 بيا...يکم نون بخور 642 01:08:24,897 --> 01:08:28,067 يه نفر هست که مي‌تونه کمکت کنه 643 01:08:29,557 --> 01:08:30,626 کي؟؟ 644 01:08:31,483 --> 01:08:34,381 نگهبان قلعه ماراتاي مغول 645 01:08:34,560 --> 01:08:36,334 گيره سرنايک 646 01:08:41,660 --> 01:08:44,367 گيره سرنايک، اين آدم توئه؟ 647 01:08:44,788 --> 01:08:45,857 بله سرورم 648 01:08:46,556 --> 01:08:49,835 ديشب يادش رفت جواب بده سرورم اون رو عفو کنيد 649 01:08:52,192 --> 01:08:53,261 چي شده بود؟ 650 01:08:53,693 --> 01:08:55,839 سرورم، ديشب يادش رفت جواب بده 651 01:08:56,908 --> 01:08:59,893 ما مثل هميشه از بالا داد زديم که بيدار بمون 652 01:09:01,185 --> 01:09:04,066 و اون بايد جواب ميداد که هوشيارم 653 01:09:05,128 --> 01:09:06,675 ولي چيزي نگفت 654 01:09:06,812 --> 01:09:10,376 سرورم ديشب يه گراز وحشي داشت از جلوم رد ميشد 655 01:09:11,177 --> 01:09:13,339 اگه داد ميزدم بهم حمله مي‌کردن 656 01:09:25,631 --> 01:09:29,218 ديشب يه گراز وحشي اومده بود؟ بله سرورم- 657 01:09:29,894 --> 01:09:32,403 پس امروز شير اومده جلوت 658 01:09:32,799 --> 01:09:35,377 بگو...بگو ديگه 659 01:09:36,553 --> 01:09:38,422 بيدار بمون 660 01:09:38,916 --> 01:09:41,663 زودباش بگو هوشيارم من رو عفو کنيد 661 01:09:41,688 --> 01:09:45,937 دوباره همچين اشتباهي نمي‌کنم بيدار بمون، بگو هوشيارم- 662 01:09:46,328 --> 01:09:48,116 ديگه همچين اشتباهي نمي‌کنه سرورم 663 01:09:48,141 --> 01:09:51,444 بيدار بمون !!کاشي- 664 01:10:00,719 --> 01:10:02,459 هنوز نگفت هوشيار 665 01:10:09,211 --> 01:10:11,533 تو دربار اوديبان هيچ اشتباهي پذيرفته نميشه 666 01:10:12,301 --> 01:10:14,136 فقط مجازات مي‌کنه 667 01:10:17,142 --> 01:10:19,413 حتي سگ‌ها هم از تو بهترن سرنايک 668 01:10:23,380 --> 01:10:25,678 حداقل به صاحب‌شون وفادار هستن 669 01:10:32,358 --> 01:10:33,485 ساتيا 670 01:10:34,524 --> 01:10:35,493 هر اتفاقي بي اُفته 671 01:10:36,642 --> 01:10:40,499 به هيچکس نميگي که اينجا چه اتفاقي افتاد چشم نايک- 672 01:10:43,921 --> 01:10:48,115 نايک همه جنگل رو گشتم ولي کاشي رو پيدا نکردم 673 01:10:48,840 --> 01:10:51,572 ...مثل اين که يه حيوون وحشي اون رو 674 01:11:06,628 --> 01:11:07,628 کي هستي؟ 675 01:11:14,516 --> 01:11:16,235 اول شناساييش کنيد 676 01:11:17,293 --> 01:11:18,262 اين کيه؟ 677 01:11:18,651 --> 01:11:20,657 اين جنازه کاشيه 678 01:11:23,516 --> 01:11:24,516 اوه خداي من 679 01:11:26,141 --> 01:11:29,436 چقدر احمقه، چند بار بهش گفتم نزديک اون ديوار شکسته نشه 680 01:11:32,054 --> 01:11:33,320 ليز خورد 681 01:11:33,683 --> 01:11:36,877 بار دروغ روي دوش آدم خيلي سنگيني مي‌کنه نايک 682 01:11:37,777 --> 01:11:40,593 چرا واقعيت رو بهمون نميگي؟ کدوم واقعيت؟- 683 01:11:41,533 --> 01:11:43,487 ديشب...موقع نگهباني از قلعه 684 01:11:44,248 --> 01:11:47,042 کاشي فقط يه بار فراموش کرد بگه که هوشيارم 685 01:11:47,587 --> 01:11:51,011 اين رو کي بهت گفته؟ آدم زنده مي‌تونه دروغ بگه- 686 01:11:52,872 --> 01:11:54,776 ولي کسي که درحال مرگه نه 687 01:11:58,047 --> 01:12:00,994 نايک، حقيقت داره؟ 688 01:12:03,011 --> 01:12:03,980 درست ميگه 689 01:12:04,680 --> 01:12:09,330 ولي به غير از سکوت در برابر اون اوديبان چه کار ديگه‌اي از دستمون برمياد 690 01:12:09,849 --> 01:12:11,591 همون کاري که تا حالا مي کردي 691 01:12:13,195 --> 01:12:14,477 خيانت 692 01:12:16,049 --> 01:12:18,750 ديگه به سرزمين مادري خودتون خيانت نکنيد 693 01:12:19,538 --> 01:12:21,970 از الان به دشمن‌تون خيانت کنيد چرا بايد اين کار رو بکنيم؟- 694 01:12:22,867 --> 01:12:24,960 براي کي؟ "براي سواراج "سلطنت مستقل- 695 01:12:25,306 --> 01:12:28,748 براي نسل‌هاي آينده تون براي شيواجي راجه 696 01:12:30,441 --> 01:12:31,653 همون شيواجي راجه؟ 697 01:12:32,294 --> 01:12:34,848 هموني که 23 قلعه رو تو پيمان تسليم کرد 698 01:12:34,934 --> 01:12:39,705 بدون اينکه بفهمه چه بلايي سر ما مياد شيوبا محبور بود- 699 01:12:40,449 --> 01:12:43,081 ماموريت الان اينه که دوباره اون قلعه‌هارو فتح کنيم 700 01:12:43,137 --> 01:12:45,839 و اولين قلعه همينه...قلعه کوندانا 701 01:12:46,063 --> 01:12:49,383 ديوونه شدي؟ مي‌خواي کوندانا رو فتح کني؟ 702 01:12:49,415 --> 01:12:51,977 با مجوز مرگ همه‌مون به اينجا اومده 703 01:12:52,270 --> 01:12:54,323 شماها که همچين زنده هم نيستيد 704 01:12:54,589 --> 01:12:56,510 هيچ شان و وقاري نداريد 705 01:12:57,193 --> 01:12:59,902 توي روز روشن، مادر و خواهرهاتون امنيت ندارن 706 01:13:00,834 --> 01:13:03,451 جلوي چشماتون همه حيوانات‌تون رو غارت مي‌کنن 707 01:13:04,239 --> 01:13:07,168 برهمن‌ها نمي‌تونن دعا کنن کشاورزها نمي‌تونن کشت کنن 708 01:13:07,193 --> 01:13:11,200 حتي نمي‌تونيد تو مراسم خاکسپاري بگير شري رام اونوقت خودتون رو زنده محسوب مي‌کنيد؟ 709 01:13:12,622 --> 01:13:14,457 چند بار مي‌خوايد بميريد؟ 710 01:13:18,876 --> 01:13:21,946 عالمگير اونجا معبد کاشي ويشوانات رو ويرون مي‌کنه 711 01:13:22,470 --> 01:13:25,696 و اوديبان اينجا...کاشي رو ميکُشه 712 01:13:26,753 --> 01:13:28,891 و ما ازشون محافظت مي کنيم 713 01:13:29,071 --> 01:13:30,071 هر شب 714 01:13:30,993 --> 01:13:32,180 هوشيارم 715 01:13:32,938 --> 01:13:33,938 بيدار بمون 716 01:13:34,454 --> 01:13:36,269 بيدار شو گيره سرنايک 717 01:13:46,553 --> 01:13:48,295 تو خوش شانسي کاشي 718 01:13:48,795 --> 01:13:50,539 ...من احمق بودم که 719 01:13:50,965 --> 01:13:53,937 به اينجا اومدم تا جوني دوباره... به زندگي اين آدم‌هاي مرده بدم 720 01:13:55,541 --> 01:13:56,618 خدانگهدار 721 01:13:57,876 --> 01:13:59,045 صبرکن 722 01:13:59,388 --> 01:14:01,103 تو اصلا کي هستي؟ 723 01:14:03,321 --> 01:14:04,956 اهل اومرت 724 01:14:05,611 --> 01:14:06,780 اسمم 725 01:14:07,519 --> 01:14:09,768 فرمانده تانهاجي مالوسره 726 01:14:11,519 --> 01:14:12,852 سوبهدارجي "فرمانده" 727 01:14:18,442 --> 01:14:20,121 ما رو ببخشيد فرمانده 728 01:14:22,231 --> 01:14:25,165 از امروز هرچي شما بگين رو انجام ميديم 729 01:14:25,536 --> 01:14:29,539 قبل از شکست دادن دشمن مي‌خوام ببينم‌شون 730 01:14:30,035 --> 01:14:31,350 حتما ميبينيد‌شون 731 01:14:32,758 --> 01:14:36,594 پس فردا در کوندنشوار ماهادو يه جشن مذهبي هست 732 01:14:57,779 --> 01:15:00,156 "شانکارا" 733 01:15:06,276 --> 01:15:07,509 "شانکارا" 734 01:15:07,534 --> 01:15:12,537 "شانکارا، شانکارا، شانکارا، شانکارا" 735 01:15:16,231 --> 01:15:20,809 "شانکارا، شانکارا، شانکارا، شانکارا" 736 01:15:20,840 --> 01:15:24,767 "شانکارا، شانکارا، شانکارا، شانکارا" 737 01:15:25,002 --> 01:15:29,267 اگه مي‌توني من رو بشناس" "اگه مي‌توني من رو بشناس 738 01:15:29,292 --> 01:15:33,669 "شانکارا، شانکارا، شانکارا، شانکارا" 739 01:15:33,737 --> 01:15:38,142 شعله آتيش خُونم رو" "تو اين ذهن فيبنده‌م روشن کن 740 01:15:38,167 --> 01:15:42,911 شعله آتيش خونم رو" "تو اين ذهن فيبنده‌م روشن کن 741 01:15:59,849 --> 01:16:02,052 "سبيل‌هام جرقه داره" 742 01:16:02,107 --> 01:16:04,192 "هر جوري بخوايم مي ايستم" 743 01:16:04,226 --> 01:16:06,411 "رقصم مثل شمشير ميمونه" 744 01:16:06,436 --> 01:16:08,413 "حرف‌هام مثل زغال آتشين ميمونه" 745 01:16:08,438 --> 01:16:10,882 "جنگجوي شجاع...جنگجوي شجاع" 746 01:16:10,907 --> 01:16:16,680 "جنگجوي شجاع...جنگجوي شجاع" 747 01:16:16,705 --> 01:16:21,673 "جنگجوي شجاع...جنگجوي شجاع" 748 01:16:21,712 --> 01:16:26,025 "شيري هستم که لباس روباه به تن کردم" 749 01:16:26,078 --> 01:16:30,669 "که بخاطر مردمش داره حقه بازي در مياره" 750 01:16:32,615 --> 01:16:37,464 اگه مي‌توني من رو بشناس" "اگه مي‌توني من رو بشناس 751 01:16:39,128 --> 01:16:45,649 جنگجوي شجاع...جنگجوي شجاع" 752 01:16:45,674 --> 01:16:48,249 "جنگجوي شجاع...جنگجوي شجاع" 753 01:16:51,992 --> 01:16:54,732 "اولين فاتح کوندانا" 754 01:16:56,380 --> 01:16:59,870 "ماوالاي کونداناي تو" "ماوالا سرزميني در ماراتا" 755 01:17:00,670 --> 01:17:04,142 "اولين فاتح کوندانا" 756 01:17:05,233 --> 01:17:09,175 "ماوالاي کونداناي تو" "ماوالا سرزميني در ماراتا" 757 01:17:09,857 --> 01:17:14,042 دروزاه‌هاي دلت رو باز کن" "که استادت از راه رسيده 758 01:17:14,386 --> 01:17:18,680 هر جا ميرم با حقه بازي" "جنگ رو هم ميبرم 759 01:17:18,759 --> 01:17:22,850 ديوارها بالا برده شدن" "اومدم تا ازشون بالا برم 760 01:17:22,875 --> 01:17:27,119 اگه مي‌توني من رو بشناس" "اگه مي‌توني من رو بشناس 761 01:17:27,144 --> 01:17:31,494 "شانکارا، شانکارا، شانکارا، شانکارا" 762 01:17:31,541 --> 01:17:35,856 "شانکارا، شانکارا، شانکارا، شانکارا" 763 01:17:35,896 --> 01:17:40,224 شعله آتيش خونم رو" "تو اين ذهن فيبنده‌م روشن کن 764 01:17:40,249 --> 01:17:44,602 شعله آتيش خونم رو" "تو اين ذهن فيبنده‌م روشن کن 765 01:17:44,626 --> 01:17:48,921 "جنگجوي شجاع...جنگجوي شجاع" 766 01:17:48,946 --> 01:17:53,279 "جنگجوي شجاع...جنگجوي شجاع" 767 01:17:53,318 --> 01:17:57,462 "شعله اي که ميدرخشه، باواني منه" *الهه مادر* 768 01:17:57,658 --> 01:18:01,931 "شعله اي که ميدرخشه، باواني منه" *الهه مادر* 769 01:18:02,080 --> 01:18:06,180 "شعله اي که ميدرخشه، باواني منه" *الهه مادر* 770 01:18:06,391 --> 01:18:10,791 "شعله اي که ميدرخشه، باواني منه" *الهه مادر* 771 01:18:10,854 --> 01:18:16,041 "شعله اي که ميدرخشه، باواني منه" *الهه مادر* 772 01:18:22,658 --> 01:18:23,747 چرا کشتيش؟ 773 01:18:23,875 --> 01:18:27,690 همه جاي دنيا مجازات خيانت فقط يه چيزه 774 01:18:30,250 --> 01:18:31,687 تو کي هستي؟ 775 01:18:35,659 --> 01:18:36,848 تانهاجي 776 01:18:45,435 --> 01:18:47,319 خيبرخان بله سرورم- 777 01:18:47,530 --> 01:18:50,452 زحمت دستگيري ايشون رو مي کشيد؟ 778 01:19:15,783 --> 01:19:19,233 تو حياط زندان يه درخت انجير هست 779 01:19:19,300 --> 01:19:22,366 که پشتش يه در مخفي هست 780 01:19:27,021 --> 01:19:29,222 حتما الان خيلي پشيموني 781 01:19:33,304 --> 01:19:35,911 ...اگه قبل از اومدنت، کمي من رو ميشناختي 782 01:19:35,936 --> 01:19:38,004 اونوقت جرات نمي‌کردي پا به اينجا بذاري... 783 01:19:40,021 --> 01:19:41,021 حتما ترسيدي 784 01:19:41,477 --> 01:19:46,781 اگه کسي جلوي تو بايسته و بگه که از تو نميترسم 785 01:19:47,516 --> 01:19:50,422 ...بدون که يا ديوونه ست 786 01:19:51,821 --> 01:19:53,169 يا ماراتاييه 787 01:19:57,222 --> 01:19:59,819 منظورت اينه که تو ديوونه اي؟ 788 01:19:59,960 --> 01:20:01,725 هر ماراتايي ديوونه ست 789 01:20:02,328 --> 01:20:05,099 براي سواراج...شيواجي راجه "سواراج: حکومت مستقل" 790 01:20:05,450 --> 01:20:07,091 براي زعفران "پرچم ماراتايي‌ها" 791 01:20:10,495 --> 01:20:13,296 ...من نام و نشون اون پرچم ماراتايي رو 792 01:20:15,209 --> 01:20:17,117 از روي زمين و آسمون از بين ميبرم... 793 01:20:17,430 --> 01:20:19,266 ...تو کي هستي که بخواي پرچم رو 794 01:20:20,135 --> 01:20:22,701 که تو آسمون برافراشته ميشه رو نابود کني؟... 795 01:20:23,365 --> 01:20:24,918 روزي دوبار 796 01:20:25,483 --> 01:20:27,262 قبل از طلوع آفتاب 797 01:20:28,505 --> 01:20:31,009 و بعد از غروب آفتاب 798 01:20:33,479 --> 01:20:35,520 تو با احساساتت غرق سرزمينت شدي 799 01:20:37,196 --> 01:20:39,409 ولي عقل و خرد من، احساساتي حاليش نميشه 800 01:20:40,996 --> 01:20:42,886 تو مي‌توني جونت رو فدا کني 801 01:20:43,997 --> 01:20:45,699 و من جون ديگران رو ميگيرم 802 01:20:46,886 --> 01:20:48,672 همين الان 803 01:20:50,804 --> 01:20:52,881 مي‌تونم تو همين خاک دفنت کنم 804 01:20:52,944 --> 01:20:56,350 باعث افتخارمه که جونم رو براي سرزمين مادريم فدا کنم 805 01:20:59,030 --> 01:21:00,923 تو بايد به فکر خودت باشي 806 01:21:01,044 --> 01:21:03,668 اگه اين خاک تو رو قبول نکنه 807 01:21:04,405 --> 01:21:06,608 پس چه بلايي سر جنازه‌ت مياد؟ 808 01:21:20,493 --> 01:21:21,819 دست نگه داريد اوديبان 809 01:21:23,569 --> 01:21:26,723 اين همون طعمه براي موش که شما مي‌خواي بکشينش 810 01:21:27,547 --> 01:21:31,191 اگه تانهاجي اينجاست پس اون شيواجي هم قطعا به اينجا مياد 811 01:21:31,482 --> 01:21:33,965 شمشيرم رو از غلاف در آوردم جاگات سينگ 812 01:21:34,856 --> 01:21:37,504 بدون چشيدن خون کسي سرجاش نميره 813 01:21:37,892 --> 01:21:43,262 کار فردات رو....همين امروز انجام بده 814 01:21:49,608 --> 01:21:54,520 اگه داري به اين فکر مي‌کني که دشمنت رو کِي بکشي؟ 815 01:22:06,547 --> 01:22:07,979 درست گفته بودي 816 01:22:08,859 --> 01:22:11,120 خيانتکار فقط مجازاتش يه چيزه 817 01:22:12,250 --> 01:22:13,349 مرگ 818 01:22:15,478 --> 01:22:17,699 الان ديگه هردومون منتظر ميمونيم 819 01:22:20,276 --> 01:22:21,727 تو منتظر مرگ ميموني 820 01:22:27,420 --> 01:22:29,172 و من منتظر شيواجي 821 01:23:05,488 --> 01:23:08,433 بخور، بهت قدرت ميده تا دردت رو تحمل کني 822 01:23:36,547 --> 01:23:38,766 از تاره کمک من رو مي‌خواستن 823 01:23:40,437 --> 01:23:42,015 براي خواهرم 824 01:23:43,193 --> 01:23:44,447 به خاطر کامل 825 01:23:48,214 --> 01:23:50,538 تو يه روستا تو بيابون زندگي مي‌کرديم 826 01:23:51,283 --> 01:23:53,109 اسم روستامون رتي پور بود 827 01:23:55,173 --> 01:23:57,895 اوديبان پسر وزيرمون بود 828 01:23:58,629 --> 01:24:01,890 همه بچه‌هاي خانواده سلطنتي با هم بازي مي‌کرديم 829 01:24:02,951 --> 01:24:04,122 و يک روز 830 01:24:04,468 --> 01:24:06,959 شاهزاده تيدوانا درخواست ازدواج براي کامِل فرستاد 831 01:24:07,720 --> 01:24:10,687 اوديبان بي قرار شد من دوست دارم- 832 01:24:13,333 --> 01:24:14,990 شوخي مي‌کني؟ 833 01:24:15,864 --> 01:24:17,545 عشق من شوخي نيست 834 01:24:22,394 --> 01:24:24,128 ولي من علاقه‌اي بهت ندارم 835 01:24:25,832 --> 01:24:27,158 ولي چرا؟ 836 01:24:30,324 --> 01:24:32,740 در ازدواج بايد دو طرف با هم برابر باشن اوديبان 837 01:24:33,440 --> 01:24:35,266 من چي کم دارم؟ 838 01:24:37,377 --> 01:24:41,624 فقط واسه اين لايقت نيستم که ...تو يه شاهدختي و من فقط يه 839 01:24:42,616 --> 01:24:44,835 کاش فقط مشکل همين بود 840 01:24:45,281 --> 01:24:46,380 پس مشکل چيه؟ 841 01:24:47,249 --> 01:24:49,145 مسئله اصل و نسبه 842 01:24:50,387 --> 01:24:52,439 مطمئنا پسر وزير هستي 843 01:24:52,886 --> 01:24:54,284 ...ولي مادرت 844 01:25:06,757 --> 01:25:11,592 وقتي که از راج پوتانا بيرون زد کسي نميدونست که کجا رفت 845 01:25:11,992 --> 01:25:14,879 و کامِل هم با شاهزاده دوليکت ازدواج کرد 846 01:25:15,579 --> 01:25:18,125 يک روز، اوديبان با مغول‌ها ديده شد 847 01:25:19,007 --> 01:25:20,696 به دوليکت حمله کردن 848 01:25:21,412 --> 01:25:23,815 مغول‌ها شوهر کامل رو کشتن 849 01:25:24,642 --> 01:25:28,275 و اون اوديبان کامِل بيوه رو با خودش آورد 850 01:25:29,103 --> 01:25:31,866 و تو واسه نجات خواهرت باهاش دوست شدي 851 01:25:36,148 --> 01:25:38,171 ...اين قول تانهاجي مالوسره‌ست که 852 01:25:39,482 --> 01:25:43,591 اگ هدفمون هم متفاوت باشه ولي دشمن‌مون يکيه 853 01:25:44,959 --> 01:25:49,130 از امروز به بعد ديگه اين راجپوتي روي هيچ ماراتي شمشير نميکشه 854 01:25:52,191 --> 01:25:54,512 ...شب آشتامي "هشتم ماه خورشيدي" 855 01:25:54,770 --> 01:25:57,082 بايد اوديبان رو سرگرم نگه داري 856 01:25:58,203 --> 01:26:00,293 زنده باد باواني زنده باد باواني- 857 01:26:01,204 --> 01:26:04,344 دستبند زنداني شل شده سريع برو سفتش کن -چشم قربان 858 01:26:26,480 --> 01:26:29,549 اون فرار کرده، همه جا رو دنبالش بگردين بله قربان- 859 01:27:22,914 --> 01:27:25,990 کجا رفته؟ سرورم همه جاي قلعه رو گشتيم- 860 01:27:26,128 --> 01:27:27,610 ولي پيداش نکرديم 861 01:27:35,498 --> 01:27:37,233 دردت اومد؟ 862 01:27:39,697 --> 01:27:40,796 مياد ديگه 863 01:27:41,228 --> 01:27:43,686 وقتي کسي بهت سيلي بزنه، دردت ميگيره 864 01:27:43,921 --> 01:27:45,639 اين رو ببين...ببين 865 01:27:46,704 --> 01:27:48,491 جاي زخم تانهاجي 866 01:27:53,123 --> 01:27:54,220 درد داره 867 01:27:58,884 --> 01:28:01,424 افرادت رو به همه جا بفرست 868 01:28:02,314 --> 01:28:06,757 هر روستايي رو که بهش کمک کنه آتيش بزن 869 01:28:07,800 --> 01:28:08,899 من 870 01:28:09,456 --> 01:28:10,555 ...تانهاجي رو 871 01:28:11,525 --> 01:28:12,572 مي‌خوام... 872 01:28:29,446 --> 01:28:31,258 من ازتون معذرت مي‌خوام، مالپاتي جي 873 01:28:31,712 --> 01:28:35,696 همه چي يهويي پيش اومد و و تانهاجي به شيواجي راجه قول داد 874 01:28:36,074 --> 01:28:38,270 و اون قولي که به ما دادن هيچ ارزشي نداره؟ 875 01:28:39,707 --> 01:28:41,753 ...تغيير تاريخ مبارک عروسي يعني 876 01:28:42,628 --> 01:28:45,015 اينطوري آبرومون توي روستا ميره برادر سوبهدارني 877 01:28:47,141 --> 01:28:49,227 شما الان خانواده ما هستيد مالپاتي جي 878 01:28:49,329 --> 01:28:51,129 آبروي شما، آّبروي ما هم هست 879 01:28:51,871 --> 01:28:55,449 آمادگي‌ براي عروسي رايبا رو مي‌تونيد تو روستاي ما هم ببينيد 880 01:28:56,714 --> 01:29:00,300 ولي انتظار داشتيم عروسي تو همون تاريخ تعيين شده‌ش انجام بشه 881 01:29:01,344 --> 01:29:03,688 چه فرقي مي‌کنه اگه چند روز عقب بيافته؟ 882 01:29:03,713 --> 01:29:06,608 ما مي‌خوايم اين عروسي شب آشتامي صورت بگيره 883 01:29:07,919 --> 01:29:09,855 غيرممکنه ساهوکارجي 884 01:29:10,262 --> 01:29:12,920 داداش جلوي شيواجي راجه قسم خورد 885 01:29:13,710 --> 01:29:17,455 اول فتح کوندانا بعد عروسي رايبا 886 01:29:18,176 --> 01:29:19,270 شيواجي راجه 887 01:29:19,850 --> 01:29:22,213 اگه جلوي خدا قسم خورده باشه من هم به قسمش احترام ميذارم 888 01:29:22,633 --> 01:29:25,853 شيواجي که يه انسانه ولي از خدا هم کمتر نيست- 889 01:29:26,882 --> 01:29:31,151 فراموش نکنيد ساهوکار ايشون عزت همه ما ماراتابي‌هاست 890 01:29:31,682 --> 01:29:33,561 وقتي اون شمشيرش رو ميکشه 891 01:29:33,968 --> 01:29:38,468 احترام ما زن‌ها و سلامتي همه مردم تضمين ميشه 892 01:29:39,646 --> 01:29:41,934 باعث افتخار همه ماهاست 893 01:29:42,293 --> 01:29:46,579 ولي کسي نميدونه اون عزت و احترام کي به اسم سواراج، لکه دار ميشه 894 01:29:48,309 --> 01:29:51,363 بهتره مثل يه شير بميري تا مثل يه سگ زندگي کني 895 01:29:51,505 --> 01:29:54,313 ولي اگه موفق نشدن چي؟ 896 01:29:54,967 --> 01:29:58,230 خدايي نکرده اگه فرمانده تانهاجي بلايي سرش بياد چي؟ 897 01:30:05,252 --> 01:30:06,711 من بهتون قول ميدم 898 01:30:08,185 --> 01:30:15,499 هر اتفاقي بيافته روز بعد از تاريخ مشخص قطعا دختر شما عروس ما ميشه 899 01:30:15,578 --> 01:30:16,578 آفرين زن داداش 900 01:30:17,563 --> 01:30:18,983 مي‌تونيد بريد 901 01:30:19,454 --> 01:30:23,563 داره مياد 902 01:30:24,108 --> 01:30:27,606 داره مياد...فرمانده داره مياد 903 01:30:38,874 --> 01:30:41,753 خب سوريا، همه تدارکات عروسي آماده ست؟ 904 01:30:41,874 --> 01:30:44,762 بله داداش درخواست شما حکم منه 905 01:30:45,146 --> 01:30:46,835 از دشمن چه خبر؟ 906 01:30:50,987 --> 01:30:54,700 يه قلعه، دو تا در و پونصدتا جنگجو و دو هزار سرباز مغول 907 01:30:55,480 --> 01:30:59,082 يک ناگين و يکي از مار بدتر اوديبان "ناگين: توپ جنگي" 908 01:31:15,898 --> 01:31:17,380 داري زردچوبه ميزني 909 01:31:20,046 --> 01:31:22,584 ولي اشک‌هات داره به زخمم نمک مي پاشه 910 01:31:27,945 --> 01:31:29,519 مالپاتي رو قانع کردم 911 01:31:31,476 --> 01:31:33,195 ولي خودم رو چطوري بفهمونم 912 01:31:41,113 --> 01:31:42,212 يه چيزي رو بگو 913 01:31:43,413 --> 01:31:45,772 يه طرف ديني هست که به سرزمين مادريم دارم 914 01:31:45,975 --> 01:31:48,050 و طرفي ديگه وظيفه اي که نسبت به خانواده‌م دارم 915 01:31:48,944 --> 01:31:50,236 کدوم يکي مهمتره؟ 916 01:31:52,760 --> 01:31:54,953 من هم مي‌تونم سؤال بپرسم فلرمانده 917 01:31:56,650 --> 01:31:58,588 يه طرف مهر مادري 918 01:31:59,440 --> 01:32:01,361 و طرف ديگه سوگند شوهرم 919 01:32:02,586 --> 01:32:04,529 کدوم يکي مهمتره؟ 920 01:32:06,118 --> 01:32:07,934 در جوابت فقط مي‌تونم اين رو بگم 921 01:32:08,984 --> 01:32:11,543 يه طرف خواسته انسانه 922 01:32:11,864 --> 01:32:13,824 يه طرف ديگه وظيفه 923 01:32:14,862 --> 01:32:16,868 کدوم يکي مهمتره؟ 924 01:32:19,292 --> 01:32:22,322 هم شمشيربازيت خوبه هم تو حرف زدن استادي 925 01:32:23,139 --> 01:32:24,761 کي مي‌تونه جلوي شما برنده شه 926 01:32:27,327 --> 01:32:29,832 تصور کن اگه من کوندانا رو فتح کنم 927 01:32:30,262 --> 01:32:32,293 چه هديه اي بهم ميدي؟ 928 01:32:33,994 --> 01:32:35,193 چرا بايد تصور کنم 929 01:32:36,631 --> 01:32:37,948 قطعا پيروز ميشي 930 01:32:39,710 --> 01:32:41,721 و هر جايزه‌اي که بخواي بهت ميدم 931 01:32:45,339 --> 01:32:46,581 پس بهم قول بده 932 01:32:47,950 --> 01:32:50,214 که وقتي برگشتم با لباس عروس بهم خوش آمد بگي 933 01:33:16,248 --> 01:33:17,387 داداش شما؟ 934 01:33:18,054 --> 01:33:19,153 نترس کامل 935 01:33:20,126 --> 01:33:22,585 اوديبان براي انجام يه کاري رفته بيرون 936 01:33:24,977 --> 01:33:26,905 يه چيز مهم مي‌خوام بهت بگم 937 01:33:30,405 --> 01:33:34,570 شب آشتامي تانهاجي مالوسره با افرادش به کوندانا حمله مي‌کنه 938 01:33:35,436 --> 01:33:37,038 همراه با کوندانا 939 01:33:37,763 --> 01:33:39,420 ما هم آزاد ميشيم 940 01:33:40,960 --> 01:33:44,062 کامل فکر مي‌کنم بايد بهش کمک کنيم 941 01:33:46,386 --> 01:33:48,013 چطوري داداش؟ 942 01:33:51,892 --> 01:33:54,382 قبول کن که با اوديبان ازدواج کني 943 01:33:55,086 --> 01:33:57,303 از خوشحالي سرش به جشن گرم ميشه 944 01:33:57,533 --> 01:33:59,817 و کار تانهاجي هم آسونتر ميشه 945 01:34:05,150 --> 01:34:07,157 اينقدر به تانهاجي اعتماد داري؟؟؟ 946 01:34:10,033 --> 01:34:12,852 من توي چشم‌هاي تانهاجي تاريخ رو ديدم 947 01:34:14,755 --> 01:34:16,727 خيلي زود تغييرش ميده 948 01:34:27,071 --> 01:34:28,982 سرورم اينهارو ببخشين 949 01:34:29,692 --> 01:34:32,261 ارتش‌مون با چشم باز در حال نگهباني بودن 950 01:34:32,676 --> 01:34:37,381 آره حتما تانهاجي مالوسره هم از بين افرادت سر خورده و رفته 951 01:34:38,800 --> 01:34:41,846 در رفت و رسيد خونه 952 01:34:43,138 --> 01:34:44,337 کجا رفت؟ 953 01:34:45,076 --> 01:34:46,733 هيچکس چيزي نميدونه 954 01:34:47,760 --> 01:34:50,846 گشتن دنبالش ولي پيداش نکردن 955 01:34:54,726 --> 01:34:57,643 واسه همين بايد زندگي‌شون رو بگيرم 956 01:34:58,487 --> 01:34:59,586 سرورم 957 01:35:00,020 --> 01:35:02,702 يه بار ديگه فکر کنين. ببخشين‌شون 958 01:35:08,969 --> 01:35:11,729 اين چه مسخره بازيه جاگات؟ مسخره بازي نيست- 959 01:35:12,211 --> 01:35:13,732 پيغام اميده 960 01:35:13,787 --> 01:35:18,995 خواسته تون، روياتون آرزوتون و الهام‌تون هست 961 01:35:21,252 --> 01:35:23,509 هديه اي براي ازدواج 962 01:35:36,249 --> 01:35:37,348 يعني چي؟ 963 01:35:37,950 --> 01:35:40,359 کامل بله رو گفت 964 01:35:40,432 --> 01:35:42,772 شب آشتامي بعدي، اون مال شما ميشه 965 01:35:44,445 --> 01:35:46,578 زنده باد اکلينگجي سرورم- 966 01:35:53,085 --> 01:36:05,737 :اينستاگرام و تلگرام رسمي رسانه ما @BollyCineOfficial 967 01:36:06,448 --> 01:36:09,708 هديه عروسي چي بهم ميدي؟ هر چي که شما بگيد- 968 01:36:13,427 --> 01:36:15,409 تانهاجي مالوسره 969 01:36:45,319 --> 01:36:49,358 "شمشيرت رو بلند کن" 970 01:36:58,344 --> 01:37:17,181 شمشيرت رو بلند کن" "و آتش بپا کن 971 01:37:19,375 --> 01:37:24,494 جادو گيديا - 972 01:37:25,063 --> 01:37:26,137 بيا بگير 973 01:37:28,921 --> 01:37:32,553 يه جادويي بکن و يه شجاعتي از خودت نشون بده 974 01:37:32,883 --> 01:37:35,270 که دشمن‌ها همه‌شون حيران بمونن 975 01:37:36,111 --> 01:37:37,111 مامان 976 01:37:38,087 --> 01:37:40,093 اين چيه؟ ليمو براي خوش شانسي- 977 01:37:40,504 --> 01:37:44,569 کاري مي‌کنه دشمن حيران بمونه 978 01:37:47,215 --> 01:37:52,880 امروز آخرين آرزوي پدر گيديا برآورده شد پسرم سرباز شد 979 01:37:54,174 --> 01:37:56,958 خدا پشت و پناه تانياجي باشه و بهش پيروزي بده 980 01:37:57,935 --> 01:37:58,877 بابا 981 01:37:58,964 --> 01:38:03,059 همه ميگن که اوديبان ارتش بزرگي داره 982 01:38:03,384 --> 01:38:06,464 چطوري شکستش ميدي؟ خب بگو پسرم- 983 01:38:06,811 --> 01:38:08,949 که تو جنگ مهابهارات چندتا کوراواس بود؟ 984 01:38:10,328 --> 01:38:13,437 پنج تا- چندتا پاندواس؟ -پنج تا- 985 01:38:14,146 --> 01:38:16,471 کي پيروز ميدان شد؟ پاندواس- 986 01:38:16,567 --> 01:38:20,510 امروز پيروزي متعلق به کيه؟ فرمانده تانهاجي ماسوره- 987 01:38:20,535 --> 01:38:21,634 نه 988 01:38:23,631 --> 01:38:24,886 پيروي متعلق به خدا به شماست 989 01:38:25,051 --> 01:38:26,384 همه‌مون پيروز خواهيم شد 990 01:38:26,769 --> 01:38:28,761 پيروزي متعلق به سواراجه 991 01:38:28,941 --> 01:38:30,441 زنده باد...ماهادو 992 01:38:30,910 --> 01:38:37,698 "زنده باد...ماهادو" 993 01:39:17,901 --> 01:39:21,748 همه وظيفه‌شون يادشونه؟ بله قربان- 994 01:39:21,970 --> 01:39:25,204 من همراه با تاتيا شيرو، گورپاده و پنجاه سرباز 995 01:39:25,523 --> 01:39:27,882 از تپه دروناگيري بالا ميريم 996 01:39:29,914 --> 01:39:32,813 ماموريتي که براي همه غيرممکنه رو ممکن مي‌کنيم 997 01:39:33,492 --> 01:39:36,895 و من و سيصد نفر از افراد جلوي دروازه کاليان منتظر ميمونيم 998 01:39:40,673 --> 01:39:45,925 و من از راه مخفي بالا ميرم بالا و دروازه کاليان رو باز مي‌کنم 999 01:39:48,663 --> 01:39:51,908 در که باز شد حمله مي‌کنيم حمله بايد از دو طرف باشه- 1000 01:39:52,055 --> 01:39:55,021 من و سوريا از جلو حمله مي کنيم و شما همراه با پنجاه سرباز از پشت حمله کنيد 1001 01:39:55,110 --> 01:39:57,281 برج جونجار رو فتح مي کنيم 1002 01:39:58,282 --> 01:39:59,719 و بعد سدار "سدار: دربار" 1003 01:40:00,296 --> 01:40:03,501 نشانه گرفتن چيه؟ اين صداست- 1004 01:40:05,449 --> 01:40:06,658 و صداي هشدار 1005 01:40:07,731 --> 01:40:10,975 اينه...صداي گيديا نه صداي من نيست- 1006 01:40:11,166 --> 01:40:12,964 صداي کلاغه 1007 01:40:20,091 --> 01:40:22,776 همونجوري که هر خاکي، کوه داره 1008 01:40:23,284 --> 01:40:25,143 هر دانه اي، جنگلي داره 1009 01:40:25,344 --> 01:40:27,159 هر شمشيري يک ارتش داره 1010 01:40:27,347 --> 01:40:30,726 همونطور... درون هر ماراتايي هزاران ماراتايي وجود داره 1011 01:40:35,840 --> 01:40:38,227 اين آخرين حرف منه 1012 01:40:39,179 --> 01:40:42,535 همديگه رو تو کوندانا ميبينيم 1013 01:41:45,033 --> 01:41:47,357 برادران گورپاده رو صدا بزن 1014 01:43:39,792 --> 01:43:41,409 لاکشمن 1015 01:43:42,034 --> 01:43:43,996 بکش بالا 1016 01:43:47,846 --> 01:43:49,603 لاکشمن، تحمل کن 1017 01:43:57,062 --> 01:43:58,768 نه 1018 01:44:00,387 --> 01:44:02,191 درود بر ماهادو 1019 01:44:02,797 --> 01:44:04,426 لاکشمن نه 1020 01:44:45,813 --> 01:44:48,073 در چشمان تانهاجي من تاريخ رو ديدم 1021 01:46:06,708 --> 01:46:10,591 جادو...جادو...جادو...جادو 1022 01:46:27,552 --> 01:46:28,664 مواظب باش 1023 01:46:40,670 --> 01:46:43,446 داداش هنوز خبري از تانهاجي نشده 1024 01:46:45,559 --> 01:46:47,272 به سرنوشت اعتماد کن کامل 1025 01:47:25,677 --> 01:47:28,548 سرورم ماراتاي‌ها قلعه رو گرفتن 1026 01:47:33,470 --> 01:47:35,674 چي؟ چطور؟ 1027 01:47:51,511 --> 01:47:52,980 جادو 1028 01:48:00,704 --> 01:48:03,272 دروازه کاليان" "قلعه کوندانا 1029 01:48:57,440 --> 01:49:01,592 "تانهاجي" 1030 01:49:22,011 --> 01:49:25,765 سرورم دروازه کاليان رو از دست داديم دروازه ماها الان آخرين اميد ماست 1031 01:53:32,433 --> 01:53:33,573 جادو 1032 01:54:46,690 --> 01:54:47,789 ...توپ رو 1033 01:54:48,983 --> 01:54:50,855 به سمت راجگد بچرخونيد چشم سرورم- 1034 01:55:03,069 --> 01:55:04,648 !!!به پيش 1035 01:56:57,067 --> 01:56:59,476 "شمشيرت رو بردار" 1036 01:56:59,501 --> 01:57:01,869 "و به سمت دشمن برو" 1037 01:57:01,894 --> 01:57:04,858 "بهشون حمله کن" 1038 01:57:05,126 --> 01:57:07,545 "و هزار تيکه‌شون کن" 1039 01:57:07,921 --> 01:57:17,381 "نترس چون امروز پيروزي از آن توئه" 1040 01:58:49,607 --> 01:58:52,138 به جنگ تو کوندانا هست 1041 01:58:54,296 --> 01:58:56,151 و يکي ديگه هم تو قلب من 1042 01:58:58,152 --> 01:59:01,166 همين الان مي‌خوام سربازها رو بردارم و به سمت کوندانا برم 1043 01:59:02,788 --> 01:59:05,389 ولي فرمانده تانهاجي قَسم‌تون داده راجه 1044 01:59:06,786 --> 01:59:10,428 تا ايشون خبر پيروزي رو نفرستن شما نبايد از راجگد خارج بشين 1045 01:59:11,653 --> 01:59:13,572 اشک‌هام متوقف نميشن 1046 01:59:15,634 --> 01:59:18,473 اين به اين معنيه که خونش جاري شده 1047 01:59:20,467 --> 01:59:22,331 ترتيب همه چيز رو بده پانت 1048 01:59:22,465 --> 01:59:24,808 قسمي که با تانيا خوردم رو ميشکنم 1049 02:00:15,549 --> 02:00:20,524 "تا ابد جاودانه خواهي بود" 1050 02:01:45,969 --> 02:01:51,896 مردم براي بچه‌هاشون ارث به جا ميارن من يه وظيفه برات به ارث ميذارم 1051 02:01:52,521 --> 02:01:55,345 آزادي اين خاک 1052 02:02:33,538 --> 02:02:39,103 تمام تلاشت رو بکن تا" "آتش درونت رو خاموش کني 1053 02:02:39,286 --> 02:02:44,562 "دشمن بميره هم تو سربلند ميشي هم کشور" 1054 02:02:44,772 --> 02:02:49,993 تمام تلاشت رو بکن تا" "آتش درونت رو خاموش کني 1055 02:02:50,203 --> 02:02:55,415 "دشمن بميره هم تو سربلند ميشي هم کشور" 1056 02:04:10,613 --> 02:04:11,613 آئوصاحب 1057 02:04:26,678 --> 02:04:28,339 آخرين درود راجه 1058 02:04:30,488 --> 02:04:41,487 :ارائه شده توسط مرجع باليوود سينما Www.Bollycine.org 1059 02:04:59,782 --> 02:05:01,781 قلعه فتح شد 1060 02:05:04,241 --> 02:05:05,535 ولي شيرم رو از دست دادم 1061 02:05:06,400 --> 02:05:13,440 "جون خودش رو فداي آزادي کشورش کرد" 1062 02:05:15,283 --> 02:05:19,046 هزاران نفر اون رو هنوز به ياد دارن 1063 02:05:20,133 --> 02:05:23,377 تانيا بعد از فتح کوندانا با پرچم زعفراني پوشيده شد 1064 02:05:24,388 --> 02:05:29,968 روياي اورنگ زيب براي فتح کل هندوستان يک رويا باقي موند 1065 02:05:34,302 --> 02:05:39,031 شيواجي خودش به اومرت اومدپ و ترتيب ازدواج رايبا رو داد 1066 02:05:40,082 --> 02:05:50,081 :ترجمه تخصصي از رسانه فرهنگي هنري ما مترجمين: سميرا و مبين - ويرايش: سميرا 1067 02:05:51,635 --> 02:06:01,734 :کامل‌ترين آرشيو سينما و تلوزيون هند Www.Bollycine.org 1068 02:06:04,947 --> 02:06:09,629 ساويتري هم به قولي که به تانهاجي داده بود پايبند موند 1069 02:06:16,732 --> 02:06:20,144 تو پيروز ميشي و هر هديه‌اي بخواي بهت ميدم 1070 02:06:21,349 --> 02:06:26,276 پس قول بده مثل يه تازه عروس ازم استقبال کني 1071 02:06:26,832 --> 02:06:33,864 "هر نفسي که ميکشم ياد تو مي‌اُفتم" 1072 02:06:35,277 --> 02:06:42,825 "هر نفسي که ميکشم ياد تو مي‌اُفتم" 1073 02:06:44,058 --> 02:06:49,263 "هميشه به يادت هستم" 1074 02:06:49,395 --> 02:06:55,807 هميشه مال تو خواهم بود" "و بهت پايبند ميمونم 1075 02:06:57,923 --> 02:07:04,918 هميشه مال تو خواهم بود" "و بهت پايبند ميمونم 1076 02:07:18,013 --> 02:07:39,232 حرفاي جواني رو از دست نده" "از چهره‌ام دور نشو 1077 02:07:40,368 --> 02:07:54,074 "آروم ميام و صداي نفس کشيدنت رو گوش مي‌کنم" 1078 02:07:54,818 --> 02:08:01,570 "خودم رو تو نفس‌هات حبس کردم" 1079 02:08:03,020 --> 02:08:08,421 "هر نفسي که ميکشم ياد تو مي‌اُفتم" 1080 02:08:11,777 --> 02:08:19,038 "هر نفسي که ميکشم ياد تو مي‌اُفتم" 1081 02:08:43,141 --> 02:08:47,576 "من انعکاسي از زندگي تو" 1082 02:08:48,247 --> 02:08:53,063 "بياد آوردن تو دارايي من شده" 1083 02:08:54,459 --> 02:08:59,107 "من انعکاسي از زندگي تو" 1084 02:08:59,747 --> 02:09:04,162 "بياد آوردن تو دارايي من شده" 1085 02:09:05,277 --> 02:09:14,688 "مژگانت را ببند" 1086 02:09:17,086 --> 02:09:21,753 "هر نفسي که ميکشم ياد تو مي‌اُفتم" 1087 02:09:25,012 --> 02:09:30,213 "هر نفسي که ميکشم ياد تو مي‌اُفتم" 1088 02:09:34,877 --> 02:09:43,451 First Edited - Farsi Version 01.12.2020 - By Bollycine Copyright© Bollycine.Org