1 00:00:45,300 --> 00:00:53,300 ‫قوی‌تر از همیشه باشید ‫به امید ایرانی آزاد 2 00:00:57,700 --> 00:01:07,700 ‫ارائه شده توسط سینما دریمینگ@CinemDreaming 3 00:01:09,000 --> 00:01:19,000 ‫ترجمه شده توسطدانیال افشار 4 00:02:38,825 --> 00:02:40,827 ‫دیشب داشتم اون برنامه ‫تلویزیونیه رو می‌دیدم. 5 00:02:42,496 --> 00:02:45,374 ‫- یارو یه میلیون دلار برد. ‫- چجوری؟ 6 00:02:45,499 --> 00:02:48,335 ‫هیچی، سر سوال‌های اطلاعات عمومی. 7 00:02:49,419 --> 00:02:52,339 ‫شاید بد نباشه تو هم امتحان کنی، ‫دانشگاه مانشگاه هم که رفتی. 8 00:02:53,674 --> 00:02:56,009 ‫وقتی پیر شده باشی که ‫یه میلیون دلار دیگه به دردت نمی‌خوره. 9 00:03:01,335 --> 00:03:02,712 ‫هی، فن. 10 00:03:03,851 --> 00:03:05,936 ‫تو یه میلیون دلار داشتی چیکار می‌کردی؟ 11 00:03:06,061 --> 00:03:10,941 ‫یه استخر عمومی می‌زدم. 12 00:04:08,790 --> 00:04:10,292 ‫قهوه؟ 13 00:04:13,295 --> 00:04:15,088 ‫تو که درکل خوابت نمی‌بره. 14 00:04:25,592 --> 00:04:28,512 ‫از وقت ملاقات با دکتر خبری نشد؟ 15 00:04:29,311 --> 00:04:30,729 ‫هنوز نه، سلیم. 16 00:04:32,798 --> 00:04:35,519 ‫همین روزها یه خبری ازش میاد، ‫خیالت جمع باشه. 17 00:04:38,529 --> 00:04:39,780 ‫ببینیم. 18 00:05:18,485 --> 00:05:22,851 ‫من همیشه دمِ یه پنجره سیگار می‌کشیدم... 19 00:06:25,074 --> 00:06:27,012 ‫سلام صبحی اینو دمِ در من جا گذاشته بود. 20 00:06:27,137 --> 00:06:28,430 ‫چی هست؟ 21 00:06:28,555 --> 00:06:30,974 ‫وقت دکتر روانشناس. 22 00:08:10,115 --> 00:08:13,035 ‫فردا می‌تونم زودتر برم؟ 23 00:08:13,160 --> 00:08:16,580 ‫- چه ساعتی؟ ‫- یک و نیم بعد از ظهر. 24 00:08:16,705 --> 00:08:19,625 ‫- چرا؟ ‫- وقت دکتر دارم. 25 00:08:20,834 --> 00:08:23,629 ‫- البته که می‌تونی بری. ‫- مرسی. 26 00:08:28,175 --> 00:08:31,011 ‫می‌خوای ببینم دوستی ‫چیزی داره با خودش بیاره؟ 27 00:08:31,136 --> 00:08:32,679 ‫می‌تونیم چهارتایی بریم سر قرار. 28 00:08:32,804 --> 00:08:35,182 ‫- نه. ‫- مطمئنی؟ 29 00:08:36,475 --> 00:08:38,936 ‫فکر کنم از قراری که از قبلش ‫طرف رو نمی‌شناسم متنفر باشم. 30 00:08:39,061 --> 00:08:41,813 ‫تو هیچی در موردش نمی‌دونی دیگه، درسته؟ 31 00:08:41,938 --> 00:08:43,565 ‫هیچی. 32 00:08:45,762 --> 00:08:47,722 ‫کجا می‌بردت؟ 33 00:08:48,695 --> 00:08:51,532 ‫قرار بدون آشنایی قبلیه دیگه، ‫واسه همین سر یه جای مشخص توافق کردیم. 34 00:08:52,699 --> 00:08:54,535 ‫میریم یه رستوران مکزیکی. 35 00:08:55,494 --> 00:08:58,121 ‫اگه همه چی خوب پیش بره، ‫در نهایت اصلاً میریم با هم زندگی کنیم. 36 00:09:01,083 --> 00:09:03,085 ‫بعد می‌تونیم اجاره رو تقسیم کنیم. 37 00:09:03,210 --> 00:09:05,170 ‫مامانت رو کجا می‌ذاری؟ 38 00:09:05,287 --> 00:09:08,958 ‫نمی‌دونم، فکر کنم یه تخت ‫اضافه بگیرم و بذارمش یه جایی. 39 00:09:11,927 --> 00:09:13,762 ‫تو تخت اضافه داری؟ 40 00:09:14,930 --> 00:09:17,641 ‫نه، فقط یه تخت یه نفره دارم. 41 00:09:32,698 --> 00:09:34,032 ‫الو؟ 42 00:09:34,157 --> 00:09:37,077 ‫تخت یه نفره داشتن خیلی اشتباهه. 43 00:09:37,202 --> 00:09:38,704 ‫براساس قانون جاذبه. 44 00:09:38,829 --> 00:09:42,708 ‫چون احتمالِ داشتن یک همراه رو جذب نمی‌کنه. 45 00:09:46,420 --> 00:09:49,840 ‫حتی اگه تنها می‌خوابی، ‫باید تو تخت دو نفره بخوابی. 46 00:09:49,965 --> 00:09:52,551 ‫تخت دو نفره تو اتاق خوابم جا نمیشه. 47 00:09:56,972 --> 00:10:00,517 ‫خب پس، من این فصله رو تموم می‌کنم ‫و بعدش هم می‌خوابم. 48 00:10:00,642 --> 00:10:03,353 ‫- شب‌بخیر دنیا. ‫- شب‌بخیر جوانا. 49 00:10:18,994 --> 00:10:21,413 ‫واسه دکتر آنتونی نوبت گرفته بودم. 50 00:10:21,538 --> 00:10:22,956 ‫اسم‌تون؟ 51 00:10:23,081 --> 00:10:26,084 ‫نوبت به اسم خودم نیست. 52 00:10:27,044 --> 00:10:29,213 ‫به اسم سلیم دبیریه. 53 00:10:30,047 --> 00:10:32,257 ‫ایشون براتون نوبت گرفتن؟ 54 00:10:32,382 --> 00:10:33,634 ‫نه. 55 00:10:33,759 --> 00:10:36,136 ‫کارت نوبت‌دهی دارین؟ 56 00:10:41,517 --> 00:10:44,770 ‫ولی این نوبت فقط برای ‫خودِ شخصِ آقای دبیریه. 57 00:10:45,604 --> 00:10:49,858 ‫می‌دونم ولی اون نتونست بیاد، ‫واسه همین نوبتش رو داد به من. 58 00:10:49,983 --> 00:10:52,361 ‫فکر نکنم امکانش باشه. 59 00:10:54,314 --> 00:10:55,440 ‫چرا؟ 60 00:10:55,572 --> 00:10:57,824 ‫خب، اگه یکی نتونه سروقت بیاد، 61 00:10:57,942 --> 00:10:59,568 ‫باید زنگ بزنه و کنسل‌اش کنه. 62 00:10:59,701 --> 00:11:02,287 ‫بعد ما نوبتش رو میدیم به یک بیمار دیگه. 63 00:11:02,412 --> 00:11:04,373 ‫من یه بیمار دیگه‌ام. 64 00:11:04,498 --> 00:11:08,001 ‫بله، متوجهم. ولی دکتر آنتونی ‫بیمارهای دیگه‌ای هم دارن که 65 00:11:08,126 --> 00:11:11,129 ‫در صورت کنسلی نوبت به اونا داده میشه. 66 00:11:19,263 --> 00:11:20,556 ‫یه لحظه اجازه بدین. 67 00:11:40,701 --> 00:11:44,580 ‫راستش رو بخواین، کار ما ‫معمولاً اینجوری پیش نمیره. 68 00:11:49,835 --> 00:11:54,214 ‫بلیت سینما نیست که اگه به اکران ‫سه و ربع نمی‌رسیدی 69 00:11:54,339 --> 00:11:57,134 ‫بلیت رو بدی به دوستت. 70 00:11:59,595 --> 00:12:01,471 ‫وقتی از دکتر نوبت می‌گیری ‫قضیه این شکلی نیست. 71 00:12:01,597 --> 00:12:04,933 ‫و سلیم هم به خوبی در ‫جریان این مساله هست. 72 00:12:09,062 --> 00:12:12,774 ‫من اومدم یه چیزی بگیرم ازتون ‫که کمک کنه بخوابم. 73 00:12:16,820 --> 00:12:18,071 ‫خیله‌خب... 74 00:12:24,828 --> 00:12:27,998 ‫شما توی فریمانت زندگی می‌کنین؟ 75 00:12:29,625 --> 00:12:32,211 ‫و افغانستانی هم هستین؟ 76 00:12:32,961 --> 00:12:34,254 ‫بله، هستم. 77 00:12:34,880 --> 00:12:37,216 ‫با ویزای مهاجرتی ویژه؟ 78 00:12:37,341 --> 00:12:40,552 ‫بله، من تو افغانستان مترجم بودم. 79 00:12:41,637 --> 00:12:43,931 ‫خب...کار ما اینجوری پیش میره که... 80 00:12:44,056 --> 00:12:48,602 ‫ما یه تعداد نوبت مشخص داریم برای... 81 00:12:48,727 --> 00:12:51,772 ‫اونایی که بیمه نیستن، ‫یا اونایی که هزینه‌شون رو بیمه میده. 82 00:12:51,890 --> 00:12:53,892 ‫یعنی به شکل کلی برای مشتری‌هامون. 83 00:12:54,017 --> 00:12:57,729 ‫بعد جدا از اونها، چند تا وقت خالی داریم ‫برای ویزیت‌های رایگان. 84 00:12:57,861 --> 00:13:00,364 ‫اون نوبت‌ها خیلی به صرفه‌اند، 85 00:13:00,489 --> 00:13:03,242 ‫برای همین باید براساس ضوابط عمل کنیم، 86 00:13:03,367 --> 00:13:06,036 ‫که مطمئن باشیم در حق کسی اجحاف نمیشه. 87 00:13:06,161 --> 00:13:07,913 ‫بنابراین افرادی که منتظر بودند، 88 00:13:08,044 --> 00:13:09,837 ‫یا کسانی که اسم‌شون ‫توی سیستم ثبت شده، 89 00:13:09,957 --> 00:13:12,209 ‫- می‌تونن... ‫- من الان اینجام. 90 00:13:14,162 --> 00:13:16,790 ‫بله، اینو که متوجهم... 91 00:13:16,922 --> 00:13:20,050 ‫بله متوجهم شما الان اینجایین، ‫ولی ضوابط خاصی وجود داره 92 00:13:20,167 --> 00:13:23,379 ‫که باید ازشون پیروی کنیم ‫تا سیستم کار کنه. 93 00:13:23,512 --> 00:13:25,138 ‫من نمیرم. 94 00:13:34,064 --> 00:13:35,274 ‫باشه. 95 00:13:35,399 --> 00:13:38,151 ‫خب... 96 00:13:43,448 --> 00:13:45,993 ‫پس اول باید یه سری ‫اطلاعات کلی ازت بپرسم. 97 00:13:46,118 --> 00:13:48,370 ‫اسم؟ 98 00:13:49,746 --> 00:13:51,623 ‫دنیا مسعودی. 99 00:13:53,041 --> 00:13:55,252 ‫تاریخ و محل تولد؟ 100 00:13:56,538 --> 00:13:59,840 ‫سیزده ژوئن 1996. 101 00:14:00,424 --> 00:14:02,009 ‫کابل، افغانستان. 102 00:14:04,052 --> 00:14:07,306 ‫و چند وقته در ایالات متحده هستین؟ 103 00:14:07,431 --> 00:14:09,141 ‫هشت ماه. 104 00:14:09,725 --> 00:14:12,519 ‫و مترجم که بودین برای دولت کار می‌کردین، 105 00:14:12,644 --> 00:14:15,147 ‫یا برای یک نهاد خصوصی؟ 106 00:14:16,190 --> 00:14:18,150 ‫برای ارتش ایالات متحده. 107 00:14:18,275 --> 00:14:20,110 ‫چه مدت اینکارو می‌کردین؟ 108 00:14:20,944 --> 00:14:22,905 ‫من فقط قرص خواب‌ میخوام. 109 00:14:23,864 --> 00:14:26,909 ‫- وضعیت سلامتت عمومی‌ات چطوره؟ ‫- خوبه. 110 00:14:27,659 --> 00:14:29,411 ‫کابوس می‌بینی؟ 111 00:14:29,536 --> 00:14:31,288 ‫نه خیلی. 112 00:14:32,364 --> 00:14:34,241 ‫نمی‌تونم درست بخوابم. 113 00:14:36,793 --> 00:14:39,880 ‫وقتی میری بخوابی ‫خیلی فکر میاد تو سرت؟ 114 00:15:00,317 --> 00:15:02,903 ‫باید بری کف‌بین منو ببینی. 115 00:15:03,028 --> 00:15:04,821 ‫اصلاً هم لیست انتظار نداره. 116 00:15:04,947 --> 00:15:09,117 ‫بهتر از هر روانشناسی آدم ‫رو بررسی می‌کنه و می‌فهمه. 117 00:15:09,993 --> 00:15:11,495 ‫می‌دونی چی بهم گفت؟ 118 00:15:11,620 --> 00:15:13,956 ‫گفت به این خاطر بیش از حد غذا می‌خورم 119 00:15:14,094 --> 00:15:17,806 ‫که نمیخوام مثل مامانم بشم، ‫که خیلی لاغره. 120 00:15:19,079 --> 00:15:20,997 ‫اگه این روانشناسی محض نیست، 121 00:15:21,964 --> 00:15:23,298 ‫دیگه نمی‌دونم چیه. 122 00:15:25,884 --> 00:15:27,678 ‫تازه می‌تونه کارمات رو هم پاک کنه. 123 00:15:36,520 --> 00:15:38,564 ‫من میرم یه قهوه‌ای بگیرم. 124 00:15:43,485 --> 00:15:47,281 ‫به نظرم فضای کاری که توش خوش بگذره، ‫خیلی ضروریه. 125 00:15:47,851 --> 00:15:49,727 ‫من عاشق اینم که واسه کار بیام اینجا. 126 00:15:54,496 --> 00:15:56,498 ‫می‌دونی... 127 00:15:56,623 --> 00:15:59,418 ‫پدرم سال‌ها پیش این کارخونه رو باز کرد. 128 00:16:00,502 --> 00:16:03,338 ‫و وقتی خیلی کوچولو بودم ‫منم باهاش می‌اومدم اینجا. 129 00:16:04,173 --> 00:16:05,757 ‫ولی بعد دیگه نیاوردم. 130 00:16:05,883 --> 00:16:08,844 ‫چون همه‌اش داشتم تمومِ ‫کوکی‌ها رو می‌خوردم. 131 00:16:12,583 --> 00:16:14,391 ‫من عاشق این کوکی‌هام. 132 00:16:15,350 --> 00:16:17,144 ‫انقدر خوردم... 133 00:16:18,054 --> 00:16:19,890 ‫خیلی حال میداد. 134 00:16:21,273 --> 00:16:22,858 ‫خیله‌خب، بعداً می‌بینمت. 135 00:18:06,712 --> 00:18:08,255 ‫بفرمائین، بشینین. 136 00:18:16,054 --> 00:18:18,348 ‫خب، ببینیم اینجا چی داریم. 137 00:18:21,476 --> 00:18:26,690 ‫یه کم از وضعیت افغانستان پیش از ‫اومدنت به اینجا بگو. 138 00:18:35,490 --> 00:18:38,952 ‫مثلاً بگو با پدر و مادرت زندگی می‌کردی؟ 139 00:18:42,122 --> 00:18:45,125 ‫عکسی داری از خونواده‌ات ‫که بتونی نشونم بدی؟ 140 00:18:48,962 --> 00:18:52,132 ‫توی آمریکا قوم و خویشی نداری؟ 141 00:18:52,925 --> 00:18:54,301 ‫نه. 142 00:18:54,426 --> 00:18:56,803 ‫همه‌شون افغانستان‌اند؟ 143 00:19:00,390 --> 00:19:03,519 ‫مطمئنم خیلی دلت براشون تنگ شده. 144 00:19:07,272 --> 00:19:10,108 ‫خانواده‌ات هیچوقت تهدید شدن؟ 145 00:19:11,902 --> 00:19:15,614 ‫بهشون گفتن اگه من برنگردم ‫میرن سراغ داداش کوچولوم. 146 00:19:16,740 --> 00:19:19,743 ‫آسیبی به خونواده‌ات وارد کردن؟ 147 00:19:19,868 --> 00:19:21,787 ‫منظورم آسیب فیزیکیه؟ 148 00:19:22,913 --> 00:19:24,164 ‫نه. 149 00:19:29,336 --> 00:19:32,714 ‫وقتی اونجا بودی خانواده‌ات از کاری ‫که داشتی می‌کردی ناراضی بودن؟ 150 00:19:33,590 --> 00:19:37,469 ‫من اون کارو فقط واسه پولش می‌کردم و ‫ویزایی که بتونم باهاش بیام اینجا. 151 00:19:38,637 --> 00:19:40,055 ‫دلیل دیگه‌ای نداشت. 152 00:19:43,559 --> 00:19:45,644 ‫عذاب وجدان داری؟ 153 00:19:50,858 --> 00:19:53,360 ‫اینجا چجوریه برات؟ 154 00:19:58,156 --> 00:20:00,951 ‫آمریکا اون چیزی بود که فکر می‌کردی باشه؟ 155 00:20:03,453 --> 00:20:05,706 ‫در مورد اینکه چجوریه فکر نمی‌کردم. 156 00:20:06,957 --> 00:20:09,585 ‫اصلاً در مورد آمریکا فکری نکردم. 157 00:20:09,703 --> 00:20:12,330 ‫فقط می‌خواستم از اونجا بزنم بیرون. 158 00:20:13,255 --> 00:20:15,465 ‫حاضر بودم برم به... 159 00:20:15,591 --> 00:20:18,760 ‫آلمان، فرانسه، انگلستان... 160 00:20:19,678 --> 00:20:23,473 ‫ال سالوادور، یا اصلاً هرجایی. 161 00:20:26,101 --> 00:20:30,772 ‫خیلی زن‌های زیادی نبودن ‫که مثل تو کار ترجمه انجام بدن، 162 00:20:30,898 --> 00:20:33,984 ‫از این لحاظ یه جورایی پیشگامی. 163 00:20:35,137 --> 00:20:37,362 ‫پس خانواده‌ات باید به ‫همچین چیزی افتخار کنن. 164 00:20:38,030 --> 00:20:40,741 ‫من رفتم، ولی اونا هنوز همونجان. 165 00:20:40,866 --> 00:20:42,492 ‫مجبورن حرف‌های مردمی رو گوش کنن 166 00:20:42,618 --> 00:20:45,913 ‫که بهشون میگن دختری ‫که بزرگ کردن خائن بوده. 167 00:20:46,747 --> 00:20:49,875 ‫به نظرت تو خائن بودی؟ 168 00:20:51,785 --> 00:20:54,038 ‫من خیلی وقت رو فکر کردن نمیذارم. 169 00:20:55,887 --> 00:20:57,430 ‫چرا؟ 170 00:20:58,175 --> 00:21:00,052 ‫خیلی گرفتار زندگی اجتماعی‌ام هستم. 171 00:22:10,581 --> 00:22:12,833 ‫می‌دونی مرگ موش چجوری کار می‌کنه؟ 172 00:22:28,699 --> 00:22:30,919 ‫تازه موش خیلی هم کوچولوئه دیگه. 173 00:23:06,220 --> 00:23:08,864 ‫فکر کنم دیگه سر قرار رفتن ‫بدون آشنایی قبلی رو تمومش کنم. 174 00:23:08,889 --> 00:23:10,057 ‫چرا؟ 175 00:23:11,639 --> 00:23:13,268 ‫فایده نداره. 176 00:23:13,393 --> 00:23:14,686 ‫با کسی که آشنا نشدم. 177 00:23:16,146 --> 00:23:17,981 ‫هرکسی که بدرد تو نمی‌خوره. 178 00:23:18,106 --> 00:23:20,442 ‫تو به یک آدم ویژه نیاز داری. 179 00:23:23,862 --> 00:23:26,823 ‫دفعه‌ی بعد که مثل کوکی طالع‌بینی ‫جواب دادی می‌خورمت. 180 00:23:26,939 --> 00:23:28,398 ‫یه دفعه اینجوری شده دیگه. 181 00:23:28,534 --> 00:23:31,828 ‫نه بابا، همیشه همینجوری میشه. 182 00:23:33,247 --> 00:23:34,915 ‫آدم اذیت میشه. 183 00:23:35,499 --> 00:23:37,793 ‫باید همینجوری به آدم دیدن ادامه بدی. 184 00:23:40,796 --> 00:23:43,757 ‫یه یارویی هست، پسر دوست مامانمه. 185 00:23:43,882 --> 00:23:46,844 ‫تازگی طلاق گرفته و مامانم ‫میخواد منو باهاش دوست کنه. 186 00:23:47,845 --> 00:23:49,137 ‫شاید رفتم. 187 00:24:47,821 --> 00:24:51,116 ‫تو توی ماموریت‌های ارتش هم ‫همراهی‌شون می‌کردی؟ 188 00:24:51,867 --> 00:24:55,621 ‫نه، من توی پایگاه‌های ‫ارتش آمریکا مترجم بودم. 189 00:24:56,361 --> 00:25:00,324 ‫واسه وقت‌هایی دستورالعمل ‫می‌اومد برای سربازهای افغانی، 190 00:25:00,449 --> 00:25:04,578 ‫اینکه چجوری از اسلحه و ‫تجهیزات‌شون استفاده کنن. 191 00:25:10,886 --> 00:25:13,096 ‫تو جنگ و و درگیری هم ‫زیاد به چشمت دیدی، دنیا؟ 192 00:25:14,348 --> 00:25:16,517 ‫چند تا از پایگاه‌هایی که ‫باهاشون کار می‌کردم، 193 00:25:16,642 --> 00:25:18,936 ‫چندباری بهشون حمله شد... 194 00:25:20,729 --> 00:25:24,274 ‫و درگیری‌هایی که دیدم در همین حد بود. 195 00:25:26,818 --> 00:25:28,987 ‫چطوری از افغانستان رفتی؟ 196 00:25:30,072 --> 00:25:32,741 ‫با یکی از پروازهای تخلیه. 197 00:25:34,535 --> 00:25:36,787 ‫بعد از اینکه طالبان برگشت. 198 00:25:39,873 --> 00:25:42,459 ‫ولی می‌دونم که خیلی خوش‌شانسم. 199 00:25:42,584 --> 00:25:44,211 ‫از چه بابت؟ 200 00:25:44,336 --> 00:25:46,713 ‫یکی از مترجم‌هایی که باهاش کار می‌کردم، 201 00:25:46,839 --> 00:25:51,844 ‫بلافاصله بعد از اینکه کار کردن ‫برای ارتش آمریکا رو متوقف کرد، 202 00:25:51,969 --> 00:25:53,762 ‫کشته شد. 203 00:25:53,887 --> 00:25:57,975 ‫منتظر مدارکش بود که بیاد اینجا. 204 00:26:00,769 --> 00:26:02,354 ‫یکی از دوستام، 205 00:26:02,479 --> 00:26:06,108 ‫پیام، اونم مترجم بود. 206 00:26:08,861 --> 00:26:12,406 ‫نتونست خودش رو برسونه به پرواز تخلیه. 207 00:26:14,908 --> 00:26:17,995 ‫می‌دونم من شانس آوردم و ‫اونا بدشانس‌اند. 208 00:26:22,916 --> 00:26:26,170 ‫من خیلی از کسایی که کارشون ‫قبلاً ترجمه بوده رو می‌بینم، 209 00:26:26,295 --> 00:26:30,507 ‫و هرکدوم واسه کارشون دلایل ‫خاص خودشون رو دارن. 210 00:26:33,260 --> 00:26:36,054 ‫ولی در بیشتر موارد، 211 00:26:37,514 --> 00:26:41,143 ‫از اختلال اضطراب بعد ‫از حادثه رنج می‌بردن. 212 00:26:45,314 --> 00:26:49,026 ‫یه جورایی با این حس ‫تنها موندن که مقصرند. 213 00:26:50,395 --> 00:26:52,397 ‫واسه همین فکرهای بد... 214 00:26:54,114 --> 00:26:56,742 ‫و کابوس دست از سرشون برنمی‌داره. 215 00:26:58,410 --> 00:27:00,787 ‫و حس می‌کنن نمی‌تونن به بقیه اعتماد کنن. 216 00:27:00,913 --> 00:27:04,708 ‫بنابراین خودشون رو...منزوی می‌کنن. 217 00:27:06,168 --> 00:27:07,878 ‫شاید فقط احساس گناهه، 218 00:27:10,005 --> 00:27:12,354 ‫که باعث میشه با بقیه حرف نزنن 219 00:27:12,379 --> 00:27:15,844 ‫و کمکی که شدیداً بهش احتیاج ‫دارن رو از کسی طلب نکنن. 220 00:27:18,514 --> 00:27:22,100 ‫می‌دونی ختلال اضطراب ‫بعد از حادثه چیه؟ 221 00:27:23,727 --> 00:27:25,479 ‫من همچین مشکلی ندارم. 222 00:27:25,604 --> 00:27:27,940 ‫فقط مشکل خواب دارم. 223 00:27:28,607 --> 00:27:30,776 ‫اگه قرص خواب داشتم، 224 00:27:30,901 --> 00:27:33,487 ‫مشکلاتم می‌رفتن پی کارشون. 225 00:27:52,881 --> 00:27:56,802 ‫من یه دلیلی داشته که این ‫تخصص رو انتخاب کردم. 226 00:27:58,846 --> 00:28:00,514 ‫من آدم‌هایی مثل تو رو تحسین می‌کنم، 227 00:28:00,639 --> 00:28:06,228 ‫کسایی که قصه برای گفتن دارن، ‫قصه‌هایی از شجاعت و آوارگی. 228 00:28:08,605 --> 00:28:11,567 ‫حدس بزن کدوم قهرمان مهاجر رو ‫بیشتر از همه دوست دارم؟ 229 00:28:19,074 --> 00:28:20,158 ‫سپید دندان. 230 00:28:21,451 --> 00:28:22,828 ‫سگه؟ 231 00:28:22,953 --> 00:28:26,206 ‫نه، سگ نیست. ‫یک چهارمش سگه. 232 00:28:26,331 --> 00:28:28,876 ‫سه چهارمش گرگه. 233 00:28:31,795 --> 00:28:34,506 ‫من واسه قرص خواب بهت نسخه میدم، 234 00:28:34,631 --> 00:28:38,177 ‫ولی به نظرم ادامه‌ی این جلسات هم مهم‌اند، 235 00:28:38,302 --> 00:28:40,929 ‫برای حرف زدن در مورد برخی از این مسائل. 236 00:28:48,478 --> 00:28:52,691 ‫"استعداد حقیقی شما، ‫راه خودش به موفقیت رو پیدا می‌کنه." 237 00:28:56,028 --> 00:28:58,655 ‫"چشم‌انداز اقتصادی‌ات در ‫این لحظه عالی به نظر میرسه." 238 00:29:04,203 --> 00:29:05,537 ‫چه چرندی. 239 00:29:17,216 --> 00:29:19,009 ‫اون مرده. 240 00:29:22,554 --> 00:29:26,350 ‫ولی دیگه سن‌اش بیشتر از اونی بود ‫که بتونه در مورد آینده بنویسه. 241 00:29:29,228 --> 00:29:32,147 ‫دنبال یکی می‌گردیم که جایگزینش کنیم. 242 00:29:34,566 --> 00:29:37,194 ‫تو علاقه داری؟ 243 00:30:14,648 --> 00:30:18,485 ‫پیام‌های طالع‌بینی، ‫مسئولیت کمی نیست. 244 00:30:20,021 --> 00:30:23,024 ‫چه خودآگاه و چه ناخودآگاه، 245 00:30:23,156 --> 00:30:26,827 ‫اینا روی جریان امور تاثیر می‌گذارن. 246 00:30:28,071 --> 00:30:30,115 ‫نباید زیادی خوش‌اقبالی رو نوید بدن، 247 00:30:30,247 --> 00:30:32,708 ‫نباید زیادی بداقبالی رو نوید بدن. 248 00:30:34,001 --> 00:30:36,128 ‫نباید زیادی ارژینال باشن، 249 00:30:36,253 --> 00:30:38,839 ‫نباید هم زیادی تابلو باشن. 250 00:30:38,964 --> 00:30:41,341 ‫نباید خیلی کوتاه باشن. 251 00:30:41,466 --> 00:30:44,845 ‫نباید زیادی طولانی باشن، ‫و به همین ترتیب. 252 00:30:44,970 --> 00:30:46,680 ‫نکته رو گرفتی؟ 253 00:30:46,805 --> 00:30:48,348 ‫به نظرم. 254 00:30:48,473 --> 00:30:53,270 ‫نکته اینه که، من و پدرم، کارخونه رو 255 00:30:53,395 --> 00:30:56,815 ‫براساس یک نقل قول ‫خیلی کهن راه‌اندازی کردیم: 256 00:30:56,940 --> 00:31:00,569 ‫"فضیلت وسط ایستاده‌ است." 257 00:31:00,694 --> 00:31:02,404 ‫می‌دونی؟ 258 00:31:02,529 --> 00:31:04,406 ‫من عاشق نقل قول‌هام. 259 00:31:09,661 --> 00:31:13,749 ‫این یه هدیه‌ی کوچیکه که ‫خودم شخصاً مهیاش کردم، 260 00:31:13,874 --> 00:31:17,711 ‫تا خوشامد بگم این ماجراجویی جدیدت رو. 261 00:31:18,295 --> 00:31:19,505 ‫ممنونم. 262 00:31:20,088 --> 00:31:21,340 ‫بازش کن. 263 00:31:50,244 --> 00:31:52,371 ‫ماساژور سره. 264 00:31:53,664 --> 00:31:55,415 ‫منم ازش استفاده می‌کنم. 265 00:31:55,541 --> 00:31:59,461 ‫کمکم می‌کنه که بتونم ‫ایده‌های خلاقانه رو جمع کنم. 266 00:32:00,497 --> 00:32:01,957 ‫امتحانش کن. 267 00:32:07,150 --> 00:32:10,430 ‫از بالای سرت می‌کشیش تا پایین جمجمه‌ات. 268 00:32:21,608 --> 00:32:25,112 ‫اگه یکی دیگه برات اینکارو ‫بکنه خیلی بیشتر حال میده. 269 00:32:25,821 --> 00:32:27,406 ‫من دوست داشتم پیشنهادش رو بدم، 270 00:32:27,531 --> 00:32:29,575 ‫ولی یه مقدار صورت خوشی نداره. 271 00:32:29,693 --> 00:32:31,069 ‫ممنونم. 272 00:32:33,787 --> 00:32:36,290 ‫الان سال‌هاست توی این کارم. 273 00:32:36,874 --> 00:32:39,751 ‫کلی پیغام‌نویس دیدم که اومدن و رفتن. 274 00:32:40,794 --> 00:32:42,588 ‫و یه چیز یاد گرفتم. 275 00:32:44,047 --> 00:32:45,924 ‫اونایی که می‌مونن، 276 00:32:46,049 --> 00:32:49,052 ‫اونایی‌اند که می‌دونن چطور ‫باید در مورد عشق حرف بزنن. 277 00:32:50,554 --> 00:32:54,308 ‫و اونایی که تو حرف زدن ‫در مورد عشق از همه بهتر‌ن، 278 00:32:54,419 --> 00:32:57,130 ‫اونایی‌اند که خودشون رو دوست دارن. 279 00:32:58,937 --> 00:33:00,814 ‫تو خودت رو دوست داری؟ 280 00:33:00,932 --> 00:33:02,225 ‫آره. 281 00:33:02,357 --> 00:33:04,610 ‫پس باید بلند بگی‌اش. 282 00:33:04,735 --> 00:33:07,237 ‫- باشه. ‫- همین الان. 283 00:33:08,106 --> 00:33:10,525 ‫- من خودم رو دوست دارم. ‫- خوبه. 284 00:34:04,586 --> 00:34:08,590 ‫"طالعی که دنبالش می‌گردی، ‫توی یه کوکی دیگه‌ست." 285 00:34:08,715 --> 00:34:10,384 ‫خردمندانه‌ست، نه؟ 286 00:34:10,509 --> 00:34:12,052 ‫آره، خیلی. 287 00:34:18,891 --> 00:34:22,896 ‫کسی چک می‌کنه چی نوشتی یا ‫خودت هرچی بخوای می‌تونی بنویسی؟ 288 00:34:23,021 --> 00:34:25,107 ‫هرچی بخوام می‌تونم بنویسم. 289 00:34:25,232 --> 00:34:28,777 ‫پس می‌تونی از این فرصت به عنوان 290 00:34:28,895 --> 00:34:32,148 ‫یه جور تمرین هم استفاده کنی. 291 00:34:32,281 --> 00:34:37,911 ‫مثلاً اگه چیزی هست که تو رو ‫خوشحال یا غمگین می‌کنه، 292 00:34:38,036 --> 00:34:42,791 ‫می‌تونی با یادداشت کردنش روی کاغذ ‫بارش رو از روی دوش خودت برداری. 293 00:34:43,708 --> 00:34:46,128 ‫خب البته که ... 294 00:34:46,253 --> 00:34:50,090 ‫این واقعیت وجود داره که باید به اندازه‌ی ‫کوکی طالع‌بینی صمیمانه‌اش کنی، 295 00:34:50,215 --> 00:34:53,467 ‫یعنی وقتی به یه خط محدودش می‌کنی، 296 00:34:53,594 --> 00:34:55,721 ‫ولی قطعاً این کار شدنیه. 297 00:34:57,806 --> 00:35:01,310 ‫شاید باعث بشه کل قضیه ‫برات رضایت‌بخش‌تر بشه. 298 00:35:44,102 --> 00:35:46,980 ‫اگه به کسی بگی این چیزها رو تماشا می‌کنم، 299 00:35:47,105 --> 00:35:49,149 ‫توی غذات سم می‌ریزم. 300 00:37:47,976 --> 00:37:49,561 ‫تولیدات ادبی‌ات در چه حاله؟ 301 00:37:49,686 --> 00:37:51,104 ‫خب... 302 00:37:53,774 --> 00:37:54,816 ‫بده. 303 00:37:55,727 --> 00:37:57,229 ‫دیگه کلاً وقت رفتنم هست. 304 00:37:59,321 --> 00:38:00,906 ‫دارم میام. 305 00:38:16,713 --> 00:38:18,090 ‫مامانت کجاست؟ 306 00:38:18,215 --> 00:38:21,009 ‫رفته تو طبیعت عکاسی کنه. 307 00:38:21,134 --> 00:38:23,053 ‫یکی دو روز دیگه برمی‌گرده. 308 00:40:47,239 --> 00:40:49,324 ‫این مدت روی یه پروژه‌ی کوچیک کار می‌کردم. 309 00:40:53,704 --> 00:40:57,457 ‫یه تعداد پیغام نوشتم، 310 00:40:57,583 --> 00:41:00,294 ‫از اونایی که ممکنه آدم تو کوکی پیدا کنه. 311 00:41:01,336 --> 00:41:02,629 ‫طالع‌بینی. 312 00:41:36,914 --> 00:41:41,894 ‫خب البته نه تکنولوژی‌اش رو دارم و نه ‫می‌دونم چجوری با کامپیوتر باید اینکارو بکنم. 313 00:41:41,919 --> 00:41:48,675 ‫برای همین کاری که باید می‌کردم این ‫بود که یه برگه بردارم با یه خط‌کش و یه قلم. 314 00:41:48,800 --> 00:41:53,555 ‫و همه‌ی اینارو با دست بنویسم و بعد... 315 00:41:53,680 --> 00:41:57,184 ‫با یه قیچی قطعه قطعه‌شون کردم. 316 00:42:02,814 --> 00:42:07,528 ‫پروژه‌ی هنری و کاردستی خیلی ‫رضایت‌بخشی بود. 317 00:42:08,278 --> 00:42:09,571 ‫آرام‌بخش بود. 318 00:42:13,951 --> 00:42:15,452 ‫همه‌شون ارژینال‌اند. 319 00:42:15,570 --> 00:42:16,947 ‫یه نگاه بنداز. 320 00:42:35,931 --> 00:42:38,976 ‫کشتی تو لنگرگاه جاش امنه، 321 00:42:39,726 --> 00:42:41,645 ‫ولی کشتی‌ها واسه این ساخته نشدن. 322 00:42:55,951 --> 00:42:59,872 ‫کشتی تو لنگرگاه جاش امنه، 323 00:42:59,997 --> 00:43:02,958 ‫ولی کشتی‌ها واسه این ساخته نشدن. 324 00:43:16,555 --> 00:43:19,474 ‫- متوجهی معنی‌اش چیه دیگه، درسته؟ ‫- آره. 325 00:43:32,070 --> 00:43:33,947 ‫چقدر اینکار لذت‌بخش بود. 326 00:45:19,838 --> 00:45:21,214 ‫بابا غذام تموم شد. 327 00:45:21,346 --> 00:45:24,016 ‫الان میشه کوکی طالع‌بینی برام بگیری؟ 328 00:45:24,134 --> 00:45:26,636 ‫من تمومم، میشه کوکی طالع‌بینی برام بگیری؟ 329 00:45:27,895 --> 00:45:29,313 ‫باشه. 330 00:45:42,214 --> 00:45:47,389 ‫"تو در زندگی به جاهای خیلی ‫عجیب و غریبی سفر خواهی کرد." 331 00:45:47,414 --> 00:45:49,291 ‫باحال بود. 332 00:45:49,416 --> 00:45:52,002 ‫- بهتره منم با خودت ببری. ‫- باشه. 333 00:45:52,794 --> 00:45:54,505 ‫بذار ببینیم مال من چی میگه. 334 00:45:54,630 --> 00:45:57,508 ‫من که بچه‌ام، چجوری ‫می‌تونم تو رو نبرم؟ 335 00:45:57,633 --> 00:46:00,093 ‫خب، قبلاً پیش اومده. 336 00:46:01,213 --> 00:46:04,424 ‫"بعضی‌ها دنبال خوشبختی می‌گردن، ‫تو خودت خلقش می‌کنی." 337 00:46:14,858 --> 00:46:18,445 ‫"یک نامه یا پیغام ‫مسرت‌بخش بدستت میرسه." 338 00:46:19,655 --> 00:46:21,636 ‫خبرهای خوب تو راهه! 339 00:46:22,074 --> 00:46:25,369 ‫ببینیم مال من چیه. 340 00:46:27,246 --> 00:46:30,499 ‫- میخوای حدس بزنی؟ ‫- آخه چجوری حدس بزنم؟ 341 00:46:30,624 --> 00:46:36,046 ‫"این ماه، هیچ مانعی در مسیر ‫موفقیت‌ات قرار نخواهد گرفت." 342 00:46:36,171 --> 00:46:37,798 ‫- عالی شد. ‫- من. 343 00:46:37,923 --> 00:46:41,134 ‫خیلی خوش‌شانسی تو! ‫تازه اول ماهم هست. 344 00:46:50,561 --> 00:46:53,939 ‫"بعد از یه روز کاری سخت، ‫لایق خوش گذروندن هستی." 345 00:46:54,064 --> 00:46:56,942 ‫- مثل همین الان. ‫- آره خب، بله! 346 00:46:57,067 --> 00:47:01,071 ‫"در تلاش شغلی ماه بعدت، ‫دوستانت خیلی کمک‌حالت میشن." 347 00:47:11,748 --> 00:47:14,126 ‫یکی از جعبه‌ها رو اشتباهی برداشتی. 348 00:47:15,210 --> 00:47:19,840 ‫می‌خواستم اون جعبه‌ای که روش ‫آدرس نداره رو ببرم واسه جشن تولد نوه‌ام. 349 00:47:27,681 --> 00:47:29,141 ‫مرسی. 350 00:47:58,670 --> 00:48:00,839 ‫نمی‌فهمم این معنی‌اش چیه. 351 00:48:01,750 --> 00:48:05,420 ‫این عدد مال یه فال چینی یا همچین چیزیه؟ 352 00:48:18,190 --> 00:48:20,067 ‫دیگه نمی‌تونم بهت اعتماد کنم. 353 00:48:20,192 --> 00:48:22,486 ‫نمی‌تونی بهم اعتماد کنی؟ چرا؟ 354 00:48:23,445 --> 00:48:25,656 ‫چون تو به آدم‌هایی اعتماد می‌کنی ‫که من بهشون اعتمادی ندارم. 355 00:48:25,781 --> 00:48:30,160 ‫اون جوونه، می‌دونی کار ‫چجوری پیش میره دیگه. 356 00:48:30,285 --> 00:48:31,495 ‫نه، نمی‌دونم. 357 00:48:31,620 --> 00:48:35,082 ‫همسن اون که بودم شوهر داشتم و ‫بچه‌ هم که داشتم. 358 00:48:36,083 --> 00:48:38,752 ‫- میخوای چیکار کنم؟ ‫- میخوام اخراجش کنی. 359 00:48:38,877 --> 00:48:42,256 ‫- همچین چیزی ممکن نیست. ‫- ممکن نیست ها؟ 360 00:48:42,381 --> 00:48:44,716 ‫یه اشتباهی کرده دیگه. 361 00:48:44,835 --> 00:48:47,045 ‫باهاش حرف می‌زنم. 362 00:48:47,177 --> 00:48:53,600 ‫می‌دونی که، خیلی از نویسنده‌های ‫محشر، مشکل رفتاری دارن. 363 00:48:57,229 --> 00:48:59,147 ‫الان جدی که حرف نمی‌زنی، نه؟ 364 00:48:59,606 --> 00:49:01,942 ‫راستش فکر می‌کنم تو زیادی جدی گرفتی. 365 00:49:02,067 --> 00:49:04,653 ‫اصلاً از کجا می‌دونی نویسنده‌ی محشریه؟ 366 00:49:04,778 --> 00:49:08,907 ‫این چیزها رو می‌فهمم دیگه، ‫اون دختریه که کلی خاطرات داره. 367 00:49:10,450 --> 00:49:12,828 ‫دیوونه شدی؟ 368 00:49:13,370 --> 00:49:17,291 ‫آدم‌هایی که خاطرات دارن، ‫زیبا می‌نویسن. 369 00:49:18,250 --> 00:49:20,961 ‫دیگه چرت و پرت بسه. ‫اونو بده به من. 370 00:50:17,476 --> 00:50:19,436 ‫- اوضاع چطوره؟ ‫- خوبه. 371 00:50:22,814 --> 00:50:26,151 ‫توی کدوم شهره افغانستان بدنیا اومدی؟ 372 00:50:28,737 --> 00:50:29,821 ‫کابل. 373 00:50:31,990 --> 00:50:33,659 ‫من توی سنشن بدنیا اومدم. 374 00:50:37,162 --> 00:50:39,331 ‫داشتم جهان رو نگاه می‌کردم. 375 00:50:55,193 --> 00:50:56,862 ‫تو افغانستان، 376 00:50:56,974 --> 00:50:59,935 ‫آدم‌های مختلف زیادی هستن، درسته؟ 377 00:51:00,060 --> 00:51:01,395 ‫آره. 378 00:51:03,105 --> 00:51:04,439 ‫تو چین هم همینجوریه. 379 00:51:06,525 --> 00:51:08,277 ‫می‌دونستی... 380 00:51:08,389 --> 00:51:11,767 ‫چین و افغانستان مرز مشترک دارن؟ 381 00:51:14,157 --> 00:51:15,617 ‫می‌دونستی؟ 382 00:51:16,390 --> 00:51:17,975 ‫آره، می‌دونستم. 383 00:51:20,622 --> 00:51:25,419 ‫به نظرم مردمی که با هم مرز مشترک دارن، ‫شباهت‌های زیادی بهم دیگه دارن. 384 00:51:27,129 --> 00:51:29,715 ‫ما، مرز مشترک داریم، 385 00:51:29,840 --> 00:51:32,467 ‫پس شباهت هم داریم. 386 00:51:39,600 --> 00:51:42,895 ‫اینکه آدم بعضی اوقات احساس ‫تنهایی بکنه چیز بدی نیست. 387 00:51:44,104 --> 00:51:46,190 ‫خیلی عجیب میشد اگه 388 00:51:46,315 --> 00:51:48,734 ‫آدم‌ها احساس تنهایی نمی‌کردن. 389 00:51:51,945 --> 00:51:54,781 ‫اگه به احتمالات دیگه فکر نمی‌کردن... 390 00:52:01,288 --> 00:52:02,539 ‫به آدم‌های دیگه فکر نمی‌کردن. 391 00:53:07,472 --> 00:53:09,599 ‫فکر می‌کردم قرص خواب گرفتی. 392 00:53:10,482 --> 00:53:12,818 ‫آره، ولی بازم نمی‌تونم بخوابم. 393 00:54:55,379 --> 00:55:00,175 ‫بیشتر افغان‌هایی که می‌دونم توی فریمانت ‫زندگی می‌کنن، توی فریمانت هم کار می‌کنن. 394 00:55:00,300 --> 00:55:03,345 ‫چرا کار تو توی سن‌فرانسیسکو میری سر کار؟ 395 00:55:04,263 --> 00:55:08,141 ‫فکر کردم خوب میشه اگه ‫نصف روز از فریمانت خارج بشم. 396 00:55:08,267 --> 00:55:10,269 ‫بیدار که میشم، افغان می‌بینم. 397 00:55:10,394 --> 00:55:15,607 ‫وقتی می‌خوابم، آخرین ‫کسایی که دیدم افغان بودن، 398 00:55:15,732 --> 00:55:19,444 ‫و فکر کردم خوب میشه اگه 399 00:55:19,570 --> 00:55:21,864 ‫هرازگاهی هم چینی‌ها رو ببینم. 400 00:55:22,573 --> 00:55:25,492 ‫از بودن کنار افغانی‌ها لذت نمی‌بری؟ 401 00:55:26,952 --> 00:55:28,412 ‫از بودن کنار بعضی‌هاشون چرا. 402 00:55:28,537 --> 00:55:30,038 ‫ولی بعضی‌ها هم نه. 403 00:55:33,959 --> 00:55:37,629 ‫بذار یه کم از داستان سپیددندان بهت بگم. 404 00:55:39,715 --> 00:55:43,051 ‫سپیددندان تنها بازمانده‌ی خانواده‌شه، 405 00:55:43,177 --> 00:55:46,930 ‫که بخاطر قحطی از دست رفتند. 406 00:55:48,557 --> 00:55:55,355 ‫پس اون مجبوره یاد بگیره که چطور راهش رو ‫از دل واقعیت خشن شمال پیدا کنه. 407 00:55:55,480 --> 00:55:58,775 ‫که میگه بکش یا کشته شو. 408 00:56:01,389 --> 00:56:05,544 ‫هیچکدوم از تجربیاتش واسه ‫صاحبش آماده‌اش نکردن. 409 00:56:05,569 --> 00:56:11,163 ‫کسی که تبدیلش می‌کنه به یک قاتل بی‌رحم. 410 00:56:14,333 --> 00:56:18,253 ‫این مرد بی‌رحم مجبورش می‌کنه تا ‫سرحد مرگ با سگ‌های دیگه درگیر بشه. 411 00:56:19,713 --> 00:56:21,632 ‫و در طول یکی از همین درگیری‌ها، 412 00:56:21,757 --> 00:56:26,803 ‫سپیددندان جفت خودش رو پیدا می‌کنه ‫که یه بولداگه که تقریباً می‌کشتش. 413 00:56:28,263 --> 00:56:32,434 ‫خوشبختانه مردی به ‫اسم اسکات نجاتش میده، 414 00:56:32,559 --> 00:56:38,524 ‫کسی که سپیددندان رو میبره ‫پیش خودش و رامش می‌کنه. 415 00:56:39,733 --> 00:56:41,735 ‫برش می‌گردونه کالیفرنیا. 416 00:56:41,860 --> 00:56:46,532 ‫جایی که سپیددندان یاد می‌گیره به ‫اسکات و خانواده‌ی اسکات عشق بورزه. 417 00:56:46,657 --> 00:56:48,575 ‫در نهایت، 418 00:56:48,700 --> 00:56:54,289 ‫سپیددندان با کالی کلی توله بدنیا میارن. 419 00:56:54,414 --> 00:56:56,875 ‫که میشه اون سگه دیگه‌ی اسکات. 420 00:56:57,000 --> 00:57:02,381 ‫و به خوبی و خوشی زندگی می‌کنن. 421 00:57:07,219 --> 00:57:11,557 ‫اون به این چیزها فکر نکرد دنیا، ‫فقط انجام‌شون داد. 422 00:57:11,682 --> 00:57:15,477 ‫استدلال‌های انتزاعی نبودن ‫که اونو هدایت می‌کردن، 423 00:57:15,602 --> 00:57:20,148 ‫بلکه غریزه بود، احساس بود، 424 00:57:22,226 --> 00:57:24,645 ‫و عاطفه. 425 00:57:27,406 --> 00:57:29,908 ‫"از دست رفتن" یعنی چی؟ 426 00:57:30,033 --> 00:57:31,451 ‫معدوم شدن. 427 00:57:32,744 --> 00:57:34,037 ‫کشته شدن. 428 00:57:35,414 --> 00:57:36,582 ‫نابود شدن. 429 00:57:50,665 --> 00:57:53,543 ‫تو حداقل کل شب منو بیدار نگه نمی‌داری. 430 00:58:19,499 --> 00:58:23,879 ‫خودت رو منزوی نکن، تنها توصیه‌ای که ‫می‌تونم بهت بکنم همینه. 431 00:59:42,499 --> 00:59:43,792 ‫هی! 432 00:59:45,280 --> 00:59:46,447 ‫هی! 433 01:00:25,584 --> 01:00:27,669 ‫اگه میخوای می‌تونم بهت قهوه بفروشم. 434 01:00:28,420 --> 01:00:29,546 ‫باشه. 435 01:00:29,671 --> 01:00:31,507 ‫- با شیر؟ ‫- نه، ممنون. 436 01:00:31,632 --> 01:00:34,635 ‫- شکر؟ ‫- تلخ خوبه. 437 01:00:43,685 --> 01:00:47,272 ‫- از کار کردن تو اینجا راضی هستی؟ ‫- آره، ممنون. 438 01:00:47,898 --> 01:00:49,900 ‫میشه دو دلار و پنجاه سنت. 439 01:00:53,278 --> 01:00:54,738 ‫باشه. 440 01:01:26,270 --> 01:01:27,312 ‫الو؟ 441 01:01:27,437 --> 01:01:29,606 ‫فکر کنم یه قرار بدون آشنایی قبلی دارم. 442 01:01:30,607 --> 01:01:32,276 ‫مسیج برام اومد. 443 01:01:32,746 --> 01:01:34,711 ‫این دیگه کی پیش اومد؟ 444 01:01:34,736 --> 01:01:36,738 ‫داستانش مفصله. 445 01:01:36,863 --> 01:01:40,324 ‫اصلاً انتظارش رو نداشتم، ‫وایستا، مسیج رو بخون برام. 446 01:01:40,450 --> 01:01:42,911 ‫بهت میگم موثقه یا نیست، ‫مرده دیگه آره؟ 447 01:01:44,121 --> 01:01:46,123 ‫انگار که هست. 448 01:01:46,248 --> 01:01:48,584 ‫تو از مردها خوشت میاد دیگه، درسته؟ 449 01:01:48,709 --> 01:01:51,837 ‫آره فکر کنم. 450 01:01:51,962 --> 01:01:53,046 ‫مسیج رو برام بخون. 451 01:02:02,598 --> 01:02:05,767 ‫خب، گفته که: 452 01:02:05,893 --> 01:02:09,146 ‫"نمی‌دونم هنوز میشه بهت ‫دسترسی داشت یا نه،" 453 01:02:09,848 --> 01:02:11,099 ‫خوبه، مودبه. 454 01:02:12,316 --> 01:02:15,819 ‫"خیلی دوست دارم در فروشگاه ‫سفال آسیا آبی ملاقتت کنم." 455 01:02:15,944 --> 01:02:20,699 ‫"که میشه کوچه‌ی هفتاد بیکرزفیلد، ‫در شنبه عصر." 456 01:02:20,824 --> 01:02:22,618 ‫خب، داره بهترم میشه. 457 01:02:22,743 --> 01:02:25,913 ‫اگه میخواد توی مکان عمومی همو ‫ببینین، از این عجیب غریب‌ها نیست. 458 01:02:26,038 --> 01:02:28,540 ‫و انگار توی همون سفال‌فروشی کار می‌کنه، 459 01:02:28,665 --> 01:02:31,543 ‫که اینم خوبه چون یعنی شاغله. 460 01:02:31,668 --> 01:02:33,128 ‫شاید سفالگری می‌کنه. 461 01:02:35,339 --> 01:02:37,925 ‫گفته: "سراغ گوزن رو بگیر." 462 01:02:40,427 --> 01:02:41,428 ‫چی؟ 463 01:02:42,971 --> 01:02:44,848 ‫گفته: "سراغ گوزن رو بگیر." 464 01:02:48,477 --> 01:02:50,854 ‫کسی که "گوزن" صداش می‌کنن، 465 01:02:50,979 --> 01:02:54,816 ‫یا خیلی مغروره، یا خیلی سکسیه. 466 01:02:54,942 --> 01:02:57,569 ‫- یا هردوش. ‫- یا هیچکدومش. 467 01:02:58,897 --> 01:03:01,942 ‫من ماشین مامانم رو بهت قرض میدم که ‫بری بیکرزفیلد، چندساعتی بیشتر راه نداره. 468 01:03:03,617 --> 01:03:06,328 ‫مطمئن نیستم برم. 469 01:03:06,453 --> 01:03:09,540 ‫چرا، چرا، مطمئنا میری. 470 01:03:12,084 --> 01:03:16,296 ‫"سپیددندان، بی‌همنشین، منزوی، عبوس، 471 01:03:16,414 --> 01:03:18,834 ‫به ندرت چپ و راستش را نگاه می‌کرد، 472 01:03:18,966 --> 01:03:23,493 ‫هولناک، هاج و واج، سرد و بیگانه، 473 01:03:23,887 --> 01:03:28,225 ‫توسط بزرگان متحیر، ‫به عنوان هم‌تراز پذیرفته شد. 474 01:03:28,350 --> 01:03:32,104 ‫خیلی زود یاد گرفتند که تنهایش بگذارند، ‫نه علیه‌اش دست به اقدام خصمانه‌ای بزنند، 475 01:03:32,229 --> 01:03:35,107 ‫نه برای دوستی پیش‌قدم بشوند. 476 01:03:35,218 --> 01:03:38,221 ‫اگر آنها تنهایش می‌گذاشتند، ‫او هم آنها را تنها می‌گذاشت. 477 01:03:38,346 --> 01:03:42,150 ‫وضعیتی که پس از چند برخورد، 478 01:03:42,175 --> 01:03:45,200 ‫آن را بسیار مطلوب یافتند. 479 01:03:49,649 --> 01:03:52,742 ‫در اواسط تابستان، سپیددندان ‫تجربه‌ای را از سر گذراند. 480 01:03:53,417 --> 01:03:57,171 ‫درحالی که در سکوت می‌رفت تا ‫یک خیمه‌ی سرخپوستی جدید را بررسی کند، 481 01:03:57,296 --> 01:03:59,131 ‫که در حاشیه‌ی روستا و در زمانی که 482 01:03:59,256 --> 01:04:01,925 ‫او با شکارچیان بدنبال شکار گوزن رفته، ‫ساخته شده بود، 483 01:04:03,051 --> 01:04:05,220 ‫به مادرش برخورد کرد. 484 01:04:08,473 --> 01:04:10,517 ‫از حرکت باز ایستاد و نگاهش کرد. 485 01:04:12,936 --> 01:04:16,607 ‫او را خیلی محو به یاد داشت، ‫اما به یادش داشت. 486 01:04:16,732 --> 01:04:19,693 ‫و در مورد مادر، قضیه به مراتب ‫بیشتر از این حرف‌ها هم بود. 487 01:04:23,280 --> 01:04:27,242 ‫مادر لبش را با خرخری تهدیدآمیز ‫برایش بالا برد، 488 01:04:27,367 --> 01:04:29,703 ‫و او همه‌چیز را به یاد آورد. 489 01:04:31,872 --> 01:04:33,415 ‫دوران تولگی فراموش شده‌اش را، 490 01:04:35,626 --> 01:04:39,880 ‫و هرآنچه که به آن خرخر آشنا مربوط میشد، ‫به سرعت به خاطرش آمد. 491 01:04:45,177 --> 01:04:47,054 ‫قبل از اینکه با خدایان آشنا شود، 492 01:04:47,179 --> 01:04:50,724 ‫او برایش نقطه‌ی مرکزی جهان بود." 493 01:05:03,111 --> 01:05:05,155 ‫سپیددندان سگ خیلی شجاعیه. 494 01:05:06,240 --> 01:05:07,491 ‫گرگه. 495 01:05:15,082 --> 01:05:16,834 ‫من باهاش همذات‌پنداری می‌کنم، 496 01:05:16,959 --> 01:05:20,587 ‫دقیقاً همونجوری که ‫بقیه سگ‌ها نمی‌پذیرنش، 497 01:05:20,712 --> 01:05:23,340 ‫چون که گرگه، 498 01:05:23,465 --> 01:05:27,469 ‫بقیه‌ی مترجم‌ها هم ‫هیچوقت منو نپذیرفتن. 499 01:05:27,594 --> 01:05:29,137 ‫چون زنم. 500 01:05:40,566 --> 01:05:43,235 ‫منم از مادرم جدا شدم، 501 01:05:44,111 --> 01:05:46,154 ‫وقتی مجبور شدم بیام اینجا. 502 01:05:57,040 --> 01:05:58,959 ‫قصه‌ی خیلی تاثیرگذاریه. 503 01:06:05,007 --> 01:06:07,718 ‫خوشحالم تو هم اندازه‎ی من ‫این داستان رو دوست داری. 504 01:06:22,441 --> 01:06:23,984 ‫متل. 505 01:06:30,908 --> 01:06:32,201 ‫بنزین. 506 01:06:53,514 --> 01:06:54,681 ‫غذا. 507 01:07:30,676 --> 01:07:32,302 ‫من دنیام. 508 01:07:35,514 --> 01:07:37,266 ‫خیلی لطف داری. 509 01:07:41,895 --> 01:07:43,021 ‫ممنونم. 510 01:07:43,897 --> 01:07:45,482 ‫خوشحالم که اینجام. 511 01:08:00,205 --> 01:08:03,750 ‫من همه‌چی دوست دارم، ‫می‌‎تونی برای جفت‌مون سفارش بدی. 512 01:10:31,648 --> 01:10:32,941 ‫سلام. 513 01:10:34,359 --> 01:10:36,278 ‫کمک میخواین؟ 514 01:10:36,403 --> 01:10:38,947 ‫نه، داشتم روغنش رو چک می‌کردم. 515 01:10:39,065 --> 01:10:41,568 ‫- خودت می‌تونی؟ ‫- آره. 516 01:10:41,700 --> 01:10:42,951 ‫باشه. 517 01:10:43,827 --> 01:10:46,246 ‫شما اینجا روغن هم می‌فروشین؟ 518 01:10:47,122 --> 01:10:48,916 ‫لازم نیست بخری. 519 01:11:03,472 --> 01:11:04,556 ‫بفرما. 520 01:11:08,970 --> 01:11:10,305 ‫- میشه کمکم کنین؟ ‫- آره. 521 01:11:12,981 --> 01:11:15,442 ‫خب، مرسی. 522 01:11:18,278 --> 01:11:20,633 ‫می‌دونی چجوری از اون میله‌ی ‫روغن استفاده کنی دیگه، درسته؟ 523 01:11:20,658 --> 01:11:22,952 ‫- میله‌ی روغن؟ ‫- میله‌ی روغن، آره. 524 01:11:23,700 --> 01:11:25,118 ‫اونی که اونجاست. 525 01:11:25,911 --> 01:11:28,622 ‫برادرم بهم یاد داد چجوری روغن رو چک کنم، 526 01:11:28,747 --> 01:11:31,250 ‫ولی هیچوقت لازم نشد عوضش کنم. 527 01:11:34,002 --> 01:11:37,464 ‫خب...تمومه. 528 01:11:40,551 --> 01:11:44,137 ‫- یه مقدار روغن این تو مونده. ‫- مرسی. 529 01:11:53,313 --> 01:11:55,566 ‫میله‌ی روغن ابله هم هست. 530 01:11:57,234 --> 01:11:58,819 ‫یعنی... 531 01:12:00,230 --> 01:12:01,815 ‫میخوام بگم... 532 01:12:02,954 --> 01:12:04,998 ‫میخوام بگم کلمه‌اش ‫به معنای ابله هم هست. 533 01:12:09,746 --> 01:12:10,956 ‫بذار کمک کنم. 534 01:12:14,737 --> 01:12:17,699 ‫می‌تونم ماشین رو بذارم اینجا؟ 535 01:12:17,838 --> 01:12:19,798 ‫میخوام برم غذا بگیرم. 536 01:12:20,465 --> 01:12:23,594 ‫حتمآً، خودم هم داشتم می‌رفتم ‫یه چیزی واسه خوردن بگیرم... 537 01:13:44,550 --> 01:13:46,009 ‫اهل کجایی؟ 538 01:13:47,212 --> 01:13:48,672 ‫فریمانت. 539 01:13:50,097 --> 01:13:51,765 ‫کدوم وری میری؟ 540 01:13:52,432 --> 01:13:54,393 ‫دارم میرم بیکرزفیلد. 541 01:13:58,355 --> 01:14:00,941 ‫لهجه‌ات خیلی شبیه فریمانتی‌ها نیست. 542 01:14:03,944 --> 01:14:06,989 ‫- خودم افغانستانی‌ام. ‫- اینجا درس می‌خونی؟ 543 01:14:09,074 --> 01:14:10,409 ‫نویسنده‌ام. 544 01:14:15,873 --> 01:14:17,958 ‫قبلاً یه افغانستانی ندیده بودم. 545 01:14:20,043 --> 01:14:22,379 ‫- افغان. ‫- افغان. 546 01:14:23,714 --> 01:14:26,383 ‫تو اولین افغانی هستی که تا حالا دیدم. 547 01:14:33,967 --> 01:14:36,261 ‫شما انگار آدم‌های خونگرمی هستین. 548 01:14:36,493 --> 01:14:38,954 ‫هستیم. 549 01:14:38,979 --> 01:14:41,690 ‫فقط من مثال خوبی نیستم. 550 01:14:45,152 --> 01:14:48,238 ‫من کل روز تنهام. 551 01:14:48,363 --> 01:14:51,658 ‫واسه همینه که موقع ناهار ‫خیلی حرف می‌زنم. 552 01:14:54,494 --> 01:14:57,915 ‫راستش داشتم فکر می‌کردم یه نفرو استخدام ‫کنم که یکی واسه حرف زدن داشته باشم. 553 01:15:01,793 --> 01:15:04,796 ‫جداً تو فکر اینم که یکی رو استخدام کنم. 554 01:15:06,048 --> 01:15:08,300 ‫هیچوقت نفهمیدم یه مکانیک تنها 555 01:15:08,425 --> 01:15:10,344 ‫چطور می‌تونه این بار روی ‫شونه‌هاش رو تحمل کنه. 556 01:15:10,469 --> 01:15:13,222 ‫اینکه تصمیم بگیره ماشین اونقدر ‫اوضاعش خوب هست که بدیش بره. 557 01:15:14,723 --> 01:15:17,267 ‫همه‌ی کارهایی که باید ‫براشون جوابگو باشی، دونفره‌اند. 558 01:15:17,392 --> 01:15:22,356 ‫درسته؟ مثلاً خلبان‌ها یا جراح‌ها. 559 01:15:24,191 --> 01:15:25,901 ‫ماشین به جون انسان ربط داره. 560 01:15:27,277 --> 01:15:30,989 ‫اگه یه روز یه ذره حواسم پرت باشه ‫یا مود خوبی نداشته باشم چی؟ 561 01:15:32,991 --> 01:15:34,284 ‫درسته. 562 01:15:46,463 --> 01:15:49,383 ‫و بعضی‌وقت‌ها آدم میخواد تنها باشه و ‫ساندویچش رو بخوره، درسته؟ 563 01:15:54,847 --> 01:15:56,640 ‫یه کاری هست که بهرحال باید ‫انجامش بدم دیگه. 564 01:16:03,647 --> 01:16:07,401 ‫می‌تونم به یه فنجون قهوه دعوتت کنم؟ 565 01:16:10,320 --> 01:16:13,657 ‫من قهوه نمی‌خورم، ممنون. 566 01:18:20,117 --> 01:18:22,160 ‫من نویسنده‌‌ی واقعی نیستم. 567 01:18:26,206 --> 01:18:29,209 ‫فقط پیغام توی کوکی‌های ‫طالع‌بینی رو می‌نویسم. 568 01:18:30,752 --> 01:18:34,256 ‫و معمولاً هم واسه یه رستوران چینی. 569 01:18:38,510 --> 01:18:41,263 ‫من زیاد تو رستوران‌های چینی غذا نمی‌خورم. 570 01:18:43,307 --> 01:18:45,893 ‫معمولاً ناهارم رو همینجا می‌خورم... 571 01:18:46,004 --> 01:18:49,465 ‫شام رو هم...باز همینجا می‌خورم. 572 01:19:04,953 --> 01:19:07,206 ‫چقدر میشه؟ 573 01:19:10,375 --> 01:19:12,252 ‫مهمون اینجایی. 574 01:19:15,756 --> 01:19:18,467 ‫اگه بازم برگشتی، بازم مهمون اینجایی. 575 01:19:23,222 --> 01:19:24,389 ‫ممنونم. 576 01:19:29,728 --> 01:19:31,146 ‫خوشحال شدم از آَشنایی باهات. 577 01:19:32,773 --> 01:19:34,274 ‫منم همینطور. 578 01:20:41,884 --> 01:20:44,052 ‫به آبی آسیا خوش اومدین، ‫می‌تونم کمکتون کنم؟ 579 01:20:44,845 --> 01:20:47,014 ‫من دنبال گوزن می‌گردم. 580 01:20:47,139 --> 01:20:49,474 ‫یه ثانیه. 581 01:21:24,635 --> 01:21:26,512 ‫شما توی کارخونه‌ی کوکی کار می‌کنین، نه؟ 582 01:21:29,890 --> 01:21:32,351 ‫صاحب کارخونه دوست رئیس منه. 583 01:21:33,227 --> 01:21:34,978 ‫بهم گفت امروز میاین ولی... 584 01:21:35,103 --> 01:21:38,649 ‫یه ماهه داره هی به تعویق می‌ندازتش و ‫نمیخواد ما هم تحویلش بدیم. 585 01:21:42,653 --> 01:21:44,488 ‫نمیخواد واسه تحویلش پول بده. 586 01:22:07,135 --> 01:22:08,595 ‫براتون بپیچمش؟ 587 01:24:42,958 --> 01:24:44,668 ‫یه گوزن برات آوردم. 588 01:25:08,066 --> 01:25:09,484 ‫واقعاً یه گوزن می‌خواستم. 589 01:25:24,791 --> 01:25:26,126 ‫قهوه؟ 590 01:25:26,150 --> 01:25:36,150 ‫ارائه شده توسط سینما دریمینگ@CinemDreaming 591 01:25:36,174 --> 01:25:46,174 ‫ترجمه شده توسطدانیال افشار