1 00:00:17,892 --> 00:00:20,061 آنچه گذشت... 2 00:00:21,771 --> 00:00:24,399 من با شما به زیدیا نمیام. 3 00:00:24,482 --> 00:00:26,776 باید با مسئولیت ام روبه‌رو شم. 4 00:00:26,860 --> 00:00:29,446 حالا که شاه شدم، باید برم خونه. 5 00:00:29,529 --> 00:00:31,865 شاید بهتر از تخت پادشاهی بتونم بدنیا کمک کنم. 6 00:00:32,657 --> 00:00:34,909 هرکاری که بتونم برای توقف جنگ انجام میدم. 7 00:00:37,704 --> 00:00:38,913 خودشه کالوم. 8 00:00:41,416 --> 00:00:42,625 زیدیا. 9 00:00:43,126 --> 00:00:47,005 سورن، پدر ازت خواست که چکار کنی ؟ 10 00:00:49,340 --> 00:00:50,425 شاهزاده هارو بکشم. 11 00:00:53,235 --> 00:01:10,023 « مـــترجم : Erfan_Ugmid » 12 00:01:22,890 --> 00:01:27,235 « کتاب سوم : خورشید » « بخش دوم : تاج و تخت پادشاهی » 13 00:02:25,854 --> 00:02:27,480 اونا باید تا الان داخل زیدیا باشن. 14 00:02:30,275 --> 00:02:33,820 یه روزی، ما به اونجا می رسیم. 15 00:02:36,489 --> 00:02:39,617 نمیدونم برای این آماده‌ام یا نه بِیت. 16 00:02:59,596 --> 00:03:00,972 اوه... 17 00:03:20,325 --> 00:03:21,534 اوه پسر. 18 00:03:26,539 --> 00:03:30,877 این دیوونگیه ریلا ! هرچیزی که اینجاست انرژیه اولیه تابش می‌کنه. 19 00:03:30,960 --> 00:03:33,588 - آره، زیدیا همینه. - صبرکن. 20 00:03:37,425 --> 00:03:41,596 چی ؟ داری شوخی میکنی. داری باهام شوخی میکنی. 21 00:03:42,138 --> 00:03:45,016 خاک جادویی ؟ چی ؟ 22 00:03:45,516 --> 00:03:48,811 یکم از اون خاک چشم نوازو برای بعدا نگه دار. 23 00:03:48,895 --> 00:03:50,730 ما هنوز یه مأموریت داریم. 24 00:03:50,813 --> 00:03:52,941 تورو میبرم به خونه‌ام. 25 00:03:53,024 --> 00:03:57,195 بقیه‌ی الف‌ها کمکون میکنن که زیم رو در سریعترین زمان ممکن به پیش ملکه اژدها ببریم. 26 00:03:57,737 --> 00:04:02,533 و اگه تا صبح به خونه برسیم، میتونم یه چیز خاصی رو نشونت بدم. 27 00:04:02,617 --> 00:04:05,203 - جدی ؟ چیه ؟ - یه سورپرایزه. 28 00:04:13,127 --> 00:04:14,754 تو الان خونه‌ای زیم. 29 00:04:54,377 --> 00:04:58,047 میتونم به اعلی‌حضرت یه کیکه ژله‌ ترش ـه تازه پیشنهاد کنم ؟ 30 00:04:58,131 --> 00:05:00,800 آه، واقعا ؟ خوبه ؟ 31 00:05:00,883 --> 00:05:02,468 آم، حتماً. 32 00:05:02,552 --> 00:05:04,721 شاه درخواست ـه یه ژله ترش کرده. 33 00:05:04,804 --> 00:05:05,972 البته. 34 00:05:06,806 --> 00:05:07,890 میتونم یکی دیگه داشته باشم ؟ 35 00:05:07,974 --> 00:05:10,518 شاه درخواست یه ژله ترش ـه دیگه کرده. 36 00:05:10,601 --> 00:05:12,281 تو مجبور نیستی هرچیزی که من میگم رو تکرار کنی. 37 00:05:12,353 --> 00:05:14,689 شاه درخواست کرده که تکرار کردنو بس کنی ! 38 00:05:14,772 --> 00:05:15,772 آه...‌ 39 00:05:17,150 --> 00:05:19,277 من به محض گفتنش متوجه شدم. 40 00:05:19,360 --> 00:05:21,779 شما میتونید هرچقدر که ژله ترش میخواید داشته باشید. 41 00:05:25,825 --> 00:05:26,826 کوروس ! 42 00:05:28,786 --> 00:05:30,466 همه چیز برای سفر شما به تخت پادشاهی فراهم شده ؟ 43 00:05:30,538 --> 00:05:32,999 یه ژله ترش میل داری ؟ 44 00:05:33,624 --> 00:05:34,709 نه ممنون. 45 00:05:34,792 --> 00:05:36,878 نگران نباش. ما هرچقدر که بخوایم میتونیم داشته باشیم. 46 00:05:38,129 --> 00:05:39,630 نگران نبودم. 47 00:05:46,304 --> 00:05:48,931 صبح بخیر شاه ازران. 48 00:05:54,103 --> 00:05:56,898 ملاقات های شورای عالی توسط خود شورا برگزار میشه 49 00:05:56,981 --> 00:06:00,359 و امنیت ظروری و ازین قبیل نیست 50 00:06:00,443 --> 00:06:03,237 مگراینکه مستقیماً توسط خود شاه درخواست بشه. 51 00:06:03,321 --> 00:06:09,744 اوه، خب من مایلم درخواست کنم که کوروس بیاد پیشم. مستقیماً. 52 00:06:11,329 --> 00:06:12,538 بررسی میشه. 53 00:06:42,276 --> 00:06:44,529 خب، حالا چکار کنیم ؟ 54 00:06:44,612 --> 00:06:48,866 اولین دستور کار اینه که نامه های دریافتی توسط پادشاهی رو مرور کنیم. 55 00:06:49,325 --> 00:06:50,493 لرد کلاغ ؟ 56 00:06:53,037 --> 00:06:54,372 لرد کلاغ ! 57 00:06:58,668 --> 00:07:03,214 اوه ! عذرمیخوام، لرد کلاغ اینجا نیستن. به مرخصی رفتن. 58 00:07:03,297 --> 00:07:05,424 شما کی باشی ؟ 59 00:07:05,508 --> 00:07:09,303 استاد کلاغ، شبیه همن. یجورایی نفر دومم. 60 00:07:09,387 --> 00:07:13,099 اگر لرد کلاغ بمیره، یا درغیر اینصورت ناتوان بشه، 61 00:07:13,182 --> 00:07:15,476 خیلی‌خب، بله، فکر کنم متوجه شدم. 62 00:07:15,560 --> 00:07:17,478 میتونید لطفاً نامه اونو بخونید ؟ 63 00:07:20,982 --> 00:07:24,110 خیلی کوچیکه. خیلی نمیتونه کوچیک باشه، درسته ؟ 64 00:07:25,278 --> 00:07:29,365 شما ۴۱۷ نامه‌ی خونده نشده دارید. 65 00:07:38,291 --> 00:07:40,543 اعلی‌حضرت، اگه خیلی مایل باشید 66 00:07:40,626 --> 00:07:43,379 میتونیم خوندن نامه‌هارو با نامه "ضروری" شروع کنیم. 67 00:07:44,297 --> 00:07:47,800 آه... کاملاً مایلم. 68 00:07:47,884 --> 00:07:49,719 این بررسی میشه. 69 00:07:55,850 --> 00:07:57,935 موسیقی پخش می‌کنه ! 70 00:08:01,647 --> 00:08:03,441 آره، این یه ملودیسی هستش. 71 00:08:08,362 --> 00:08:11,449 ریلا،‌ تو داری خیلی سریع حرکت می‌کنی. 72 00:08:11,532 --> 00:08:12,909 میدونی، یه گفته انسانی هستش که میگه، 73 00:08:12,992 --> 00:08:15,661 گاهی‌اوقات فقط باید وایسی و گل های رز رو بو کنی. 74 00:08:15,745 --> 00:08:17,997 یا بهشون گوش بدی، یا هرچی. 75 00:08:19,540 --> 00:08:21,542 شاید حق با تو باشه کالوم. 76 00:08:21,626 --> 00:08:23,461 میدونستی یه گل ـه زیدیایی هستش 77 00:08:23,544 --> 00:08:26,714 که بوش از هر گلی در پادشاهی انسان ها شگفت انگیز تره ؟ 78 00:08:27,340 --> 00:08:29,967 بفرما، وایسا و این یکی رو بو کن. 79 00:08:33,763 --> 00:08:37,141 اه ! 80 00:08:37,683 --> 00:08:38,726 این چی بود ؟ 81 00:08:38,809 --> 00:08:44,565 بعضی‌ها صداش میکنن فلوتی-لیلیز، سوت-سوتک، بد-بو. 82 00:08:44,649 --> 00:08:46,192 با اسمای زیادی صدا زده میشه، 83 00:08:46,275 --> 00:08:48,778 ولی آخرش نهایتاً، گل ـه چُس هستش. 84 00:08:53,032 --> 00:08:54,742 زیم، نه ! 85 00:08:59,497 --> 00:09:01,624 آه ! این حتی بدتره. 86 00:09:02,750 --> 00:09:07,046 کاشکی اِز اینجا بود تا اینو بو می‌کرد. عاشقش می‌شد. 87 00:09:17,223 --> 00:09:21,978 اوه، عزیزم، آم... 88 00:09:22,061 --> 00:09:23,271 چی شده ؟ 89 00:09:23,354 --> 00:09:26,691 من راستش خیلی راحت نیستم بعضی از اینارو با صدای بلند بخونم. 90 00:09:27,400 --> 00:09:29,902 خب، میتونی خلاصه‌ش کنی ؟ 91 00:09:32,488 --> 00:09:35,241 تعدادی اتفاقات بد رخ داده. 92 00:09:35,324 --> 00:09:38,661 شاید ما باید منتظره برگشت لرد کلاغ بمونیم، تا اون بتونه... 93 00:09:38,744 --> 00:09:40,204 آه، اونو بده من. 94 00:09:47,003 --> 00:09:51,257 این یکی همچنین یکی از حوادث بد و ناگزیره. 95 00:09:53,467 --> 00:09:54,468 آدمکش ها. 96 00:09:54,552 --> 00:09:55,595 چی ؟ 97 00:09:55,678 --> 00:09:59,682 تعدادی حمله‌ در پادشاهی های دیگه وجود داشته. حمله های موفق. 98 00:10:01,309 --> 00:10:03,269 شاه فلورین و ملکه فریدا مرده‌ن. 99 00:10:05,271 --> 00:10:07,398 شاه اهلینگ به شدت مجروح شدن. 100 00:10:08,190 --> 00:10:12,278 به نظر میرسه که زیدیا جنگ رو سرِ همه‌ی انسانیت آورده. 101 00:10:16,949 --> 00:10:19,327 ما وسط ـه یک بحثِ مهم هستیم ! 102 00:10:19,410 --> 00:10:23,331 ما دوتا خیانتکار رو دستگیر کردیم. بلافاصله به قضاوت ـه شاه احتیاج داریم. 103 00:10:45,936 --> 00:10:50,024 - چجور قراره بریم پایین ؟ - برای پایین رفتن، باید بریم بالا. 104 00:10:52,652 --> 00:10:57,239 واو، این باید بزرگترین درخت توی دنیا باشه. 105 00:10:57,323 --> 00:10:59,992 - شما چی صداش میکنید ؟ - درخت. 106 00:11:01,410 --> 00:11:02,703 بزن بریم ! 107 00:11:12,505 --> 00:11:13,881 آه... 108 00:11:16,300 --> 00:11:17,635 چی شده ؟ 109 00:11:18,219 --> 00:11:19,637 چرا اونا زنجیر شدن ؟ 110 00:11:20,221 --> 00:11:22,765 اعلی‌حضرت، اونا فرزندان ـه لرد ویرن هستن. 111 00:11:22,848 --> 00:11:27,436 - خب که چی ؟ - جادوگرِ اعظم به جرم ـه خیانت داخل زندان هستش. 112 00:11:27,520 --> 00:11:30,439 ما شک داریم که اوناهم داخل توطئه‌ی پدرشون شرکت داشتن. 113 00:11:30,523 --> 00:11:32,983 نه، شما همگی اشتباه میکنید. 114 00:11:33,067 --> 00:11:34,819 وقتی پدرم مارو بعد از شاهزاده ها فرستاد... 115 00:11:34,902 --> 00:11:36,695 ویرن شمارو بعد از شاهزاده ها فرستاد ؟ 116 00:11:36,779 --> 00:11:39,407 آه... آه... "فرستاد" کلمه‌ی قوی‌ای هستش. 117 00:11:39,490 --> 00:11:43,953 منظورم اینه که، اون ازمون خواست که شاهزاده هارو نجات بدیم، نه بکشیمشون ! 118 00:11:44,036 --> 00:11:45,413 "بکشیدشون" ؟ 119 00:11:45,496 --> 00:11:47,498 کی اصلاً کشتن ـه شاهزاده هارو مطرح کرد ؟ 120 00:11:47,581 --> 00:11:50,042 هیچکس، منم همینو میگم. یا نمیگم. 121 00:11:50,126 --> 00:11:53,712 آه، سورن، کمک کن ! بهشون بگو ما کار اشتباهی نکردیم. 122 00:11:56,465 --> 00:12:00,553 شاه ازران، اونا باید زندانی بشن. دستور صادر کنید. 123 00:12:00,636 --> 00:12:03,931 ولی... من واقعاً مطمئن نیستم اونا سعی دارن چکار کنن. 124 00:12:04,014 --> 00:12:06,475 ازران، خواهش میکنم، ما درموردش صحبت کرده بودیم... 125 00:12:06,559 --> 00:12:10,688 ساکت شید ! شاه من، شما باید یه تصمیم بگیرید. 126 00:12:12,898 --> 00:12:15,734 خیلی‌خب، ولی بزار تا وقتیکه من تصمیممو میگیرم استراحت کنن. 127 00:12:17,319 --> 00:12:18,696 بهشون غذا بدید. 128 00:12:19,697 --> 00:12:21,365 ممنونم، ازران. 129 00:12:21,907 --> 00:12:25,202 این اشتباهه. اونا خیلی خطرناکن. 130 00:12:25,286 --> 00:12:26,912 شما نمیتونید همینجوری آزادشون کنید. 131 00:12:26,996 --> 00:12:33,461 باشه، باشه، زندانیشون کنید. تا وقتیکه بتونم ذهنمو باز کنم، معذرت میخوام. 132 00:12:39,508 --> 00:12:40,759 معذرت میخوام. 133 00:13:13,918 --> 00:13:16,754 آه ! تا کی میخوان اینجوری نگهمون دارن ؟ 134 00:13:16,837 --> 00:13:18,881 ما زندانی های خونه‌ی خودمون هستیم. 135 00:13:19,507 --> 00:13:21,425 خب، حداقلش نون داریم. 136 00:13:23,302 --> 00:13:25,721 اونا هنوز میخوان بهمون توی سیاهچال نون بدن، درسته ؟ 137 00:13:25,804 --> 00:13:30,017 ما قرار نیست بریم تو سیاهچال سورن ! ما کار اشتباهی نکردیم. 138 00:13:30,100 --> 00:13:31,393 کلادیا، بهت که گفتم، 139 00:13:31,477 --> 00:13:35,022 پدر ازم خواست که شاهزاده هارو بکشم. این یعنی ما گناهکاریم. 140 00:13:36,440 --> 00:13:37,483 یا حداقل من هستم. 141 00:13:37,566 --> 00:13:38,943 نه، نیستی. 142 00:13:39,485 --> 00:13:44,573 من نمیدونم که تو یا توجیح نشدی، یا کامل یادت نمونده، یا نصفه و نیمه گوش کردی، 143 00:13:44,657 --> 00:13:47,493 ولی امکان نداره پدر بهت گفته باشه اینکارو بکنی. 144 00:13:49,328 --> 00:13:50,996 بهرحال دیگه اهمیتی نداره. 145 00:13:51,080 --> 00:13:54,708 پدر توی زندانه، و همگی به ازران میگن که ماهم گناهکاریم. 146 00:13:54,792 --> 00:13:56,335 ازران به خودش فکر میکنه. 147 00:13:56,418 --> 00:13:59,255 اون از درون این آشفتگی تصمیم میگیره، و کار درستو انجام میده. 148 00:14:00,130 --> 00:14:02,216 چرا اینجوری نون میخوری ؟ 149 00:14:03,342 --> 00:14:04,552 این نون ـه ساندویچه. 150 00:14:07,179 --> 00:14:08,222 آه ! 151 00:14:13,644 --> 00:14:15,938 شاه ازران، یه بازدید کننده سر رسیدن. 152 00:14:16,021 --> 00:14:20,025 شاهزاده کاسف از نئولندیا، فرزند ارشدِ شاه اهلینگ. 153 00:14:35,249 --> 00:14:38,586 شاهزاده کاسف، شنیدم چه اتفاقی برای پدرتون افتاده. 154 00:14:38,669 --> 00:14:39,879 متأسفم. 155 00:14:39,962 --> 00:14:41,964 ممنون از همدردیتون. 156 00:14:42,047 --> 00:14:45,175 و فاجعه‌ی مرگ پدرتون قلبمو میشکنه. 157 00:14:45,259 --> 00:14:48,012 ولی مهم اینه که ما الان اینجاییم. 158 00:14:48,095 --> 00:14:49,889 بله، از ملاقاتتون خوشوقتم. 159 00:14:55,227 --> 00:14:58,063 ارتش من بصورت آماده باش بیرون دروازه‌های شهرتون قرار گرفتن. 160 00:14:58,147 --> 00:14:59,982 بصورت آماده باش ؟ منظورت چیه ؟ 161 00:15:00,065 --> 00:15:01,942 منو ببخشید، 162 00:15:02,526 --> 00:15:04,904 ولی یک هفته پیش نبود که نائب‌السلطنه شما مارو خبردار کرد 163 00:15:04,987 --> 00:15:06,780 که علیه تهدیده زیدیایی ها قیام کنیم ؟ 164 00:15:07,406 --> 00:15:09,742 آه... مطمئن نیستم. 165 00:15:09,825 --> 00:15:13,037 زیدیا به قلمروی انسان ها حمله کرده. به هممون. 166 00:15:13,120 --> 00:15:15,122 باید یه جواب متناسب بدیم. 167 00:15:15,205 --> 00:15:18,375 معذرت میخوام، ولی من یجورایی تو این کار تازه واردم. 168 00:15:18,459 --> 00:15:21,879 دقیقاً مطمئن نیستم منظورت چیه. چه نوع جوابی ؟ 169 00:15:21,962 --> 00:15:23,422 جنگ. 170 00:15:23,505 --> 00:15:27,801 چی ؟ نه، مردمه قلمروی انسان ها و زیدیا خواستار صلح هستن. 171 00:15:29,386 --> 00:15:33,015 چیزی و از دست دادم ؟ چرا این بچه الان روی تخته ؟ 172 00:15:33,891 --> 00:15:35,893 مشاور بزرگسالی نیست که بتونم باهاش حرف بزنم ؟ 173 00:15:35,976 --> 00:15:38,520 من دقیقاً همینجام. میتونی باهام حرف بزنی. 174 00:15:38,604 --> 00:15:43,484 اگه نتونی علیه زیدیا اقدامی کنی، بعنوان یک شاه، 175 00:15:44,360 --> 00:15:46,612 و بعنوان یک فرزند شکست میخوری. 176 00:15:46,695 --> 00:15:50,282 کافیه ! تو یه اختلاف نظر داری، ولی داخل دیوان شاه ازران هستی. 177 00:15:51,450 --> 00:15:53,702 تو کی هستی که مزاحم یه گفتگوی سلطنتی میشی ؟ 178 00:15:53,786 --> 00:15:57,623 من کوروس هستم. مستقیماً درخواست میدم. 179 00:15:59,166 --> 00:16:03,837 من مطمئنم وقتیکه شاه ازران آماده‌ی شورا بشه، 180 00:16:03,921 --> 00:16:06,006 تصمیم درست رو میگیره. 181 00:16:06,590 --> 00:16:09,551 من تو کاتولیس منتظر تصمیم شما میمونم. 182 00:16:49,925 --> 00:16:52,094 آماده باش. سفت بچسب. 183 00:16:55,222 --> 00:16:58,934 - مطمئنی این امنه ؟ - تاوقتیکه سفت چسبیده باشی. 184 00:17:26,336 --> 00:17:30,758 - اوه معذرت میخوام، نمیخواستم‌‌‌... - اشکال نداره، یه سواری ـه پر پیچ و خم بود. 185 00:17:43,103 --> 00:17:44,103 میتونم بهتون بپیوندم ؟ 186 00:17:44,938 --> 00:17:47,316 البته، بشین. 187 00:17:49,777 --> 00:17:53,113 - من متوجه شدم که سرت نزاشتی. - چی و ؟ 188 00:17:53,989 --> 00:17:58,035 ازران، تاج و تخت مسئولیت سنگینیه. 189 00:17:59,870 --> 00:18:04,083 بسیاری اتفافات وجود داره. من نمیدونم چکار کنم. 190 00:18:07,503 --> 00:18:13,008 هیچ اشکالی نداره اگه هنوز آماده نیستی. هیچکس برای بچه بودن سرزنشت نمی‌کنه. 191 00:18:14,218 --> 00:18:17,221 احساس میکنم دارم همه‌رو نا امید می‌کنم. 192 00:18:20,974 --> 00:18:23,477 - شاید یه راه خروجی باشه. - چی ؟ 193 00:18:24,228 --> 00:18:26,605 افراد توانایی کنارت هستن... 194 00:18:26,688 --> 00:18:30,234 که میتونن بار حکمرانی رو از روی دوشت بردارن تاوقتیکه... 195 00:18:30,317 --> 00:18:32,528 روی بزرگ شدن تمرکز می‌کنی. 196 00:18:32,611 --> 00:18:35,197 داری میگی... نائب‌السلطنه هستش ؟ 197 00:18:35,280 --> 00:18:41,537 بله، کسی که بهش اعتماد داری. تو انتخاب میکنی که کی باشه، برای چندین سال. 198 00:18:42,079 --> 00:18:44,623 تاج و تخت اینجا برای شما خواهد بود تا وقتیکه آماه شید. 199 00:18:47,334 --> 00:18:49,336 فقط درموردش فکر کنید. 200 00:18:55,592 --> 00:18:57,553 این خیلی سخته که بهش رسیدگی کرد. 201 00:19:00,347 --> 00:19:02,975 خب، چی میگی بیت ؟ نائب السلطنه من میشی ؟ 202 00:19:03,058 --> 00:19:06,061 موافقم، تو یه ظالم هستی. 203 00:19:09,523 --> 00:19:11,608 سر موقع رسیدیم. 204 00:19:14,444 --> 00:19:17,030 خب، چی میخواستی نشونم بدی ؟ 205 00:19:26,999 --> 00:19:29,835 من قبلا وقتی بچه بودم به این علفزار میومدم. 206 00:19:30,627 --> 00:19:32,546 ساعت ها رو اینجا میگذروندم، 207 00:19:32,629 --> 00:19:35,591 یه عالمه دوست رنگارنگ ـه کوچولو پیدا میکردم. 208 00:19:38,051 --> 00:19:39,051 دوست ؟ 209 00:19:43,473 --> 00:19:44,473 چی هستش ؟ 210 00:19:51,064 --> 00:19:52,608 این یه ادورابور هستش. 211 00:19:55,694 --> 00:19:58,280 خیلی بانمکن ! 212 00:19:58,363 --> 00:20:02,034 ببین ! اینا بهم می‌چسبن. فکر کردم ممکنه خوشت بیاد. 213 00:20:02,117 --> 00:20:04,077 عاشقشونم. 214 00:20:07,956 --> 00:20:13,378 خوبه‌ نه، واقعاً، بهت میاد. 215 00:20:20,385 --> 00:20:22,262 هعی..‌. 216 00:20:22,346 --> 00:20:24,056 هعی، این چیزا درمیان، درسته ؟ 217 00:21:28,578 --> 00:21:31,331 به چیزی که درموردش بحث میکردیم فکر کردید ؟ 218 00:21:32,332 --> 00:21:35,043 بله، و میخوام یه چیزی بگم. 219 00:21:40,507 --> 00:21:42,926 همه‌ی شما شاه هاروو رو بعنوان شاه بزرگی میدونستید. 220 00:21:43,010 --> 00:21:46,638 اون یک رهبر، یک جنگجو و یک قهرمان بود. 221 00:21:47,681 --> 00:21:48,974 ولی من اونو بعنوان پدرم میشناختم، 222 00:21:50,809 --> 00:21:53,437 کسی که من و برادرمو و مادرمونو دوست داشت. 223 00:21:53,520 --> 00:21:55,689 و بعضی‌اوقات جوکای خیلی بدی میگفت. 224 00:21:57,566 --> 00:22:00,235 من هرکاری که اون بعنوان یه شاه کرد و متوجه نشدم 225 00:22:00,944 --> 00:22:04,323 ولی اینو میدونم که پدرم تصمیمات خیلی سختی میگرفت. 226 00:22:05,198 --> 00:22:08,201 من فقط یه بچه‌ام. توی هیچ نبردی نجنگیدم. 227 00:22:08,785 --> 00:22:10,787 خیلی کتاب درمورد خرد و دانایی نخوندم. 228 00:22:11,371 --> 00:22:14,958 من سختی هایی که پدرم گذروند تا به شاهی که لایقش بود تبدیل بشه رو نگذروندم. 229 00:22:16,043 --> 00:22:17,377 پس، من تصمیم گرفتم... 230 00:22:19,212 --> 00:22:22,049 که شاهی که پدرم بود نباشم. 231 00:22:23,800 --> 00:22:26,094 پدرم تصمیم میگرفت تا نبرد هایی‌رو ادامه بده 232 00:22:26,178 --> 00:22:28,889 که هزاران سال قبل از بدنیا اومدن اون شروع شده بود. 233 00:22:29,556 --> 00:22:32,476 تا دشمن رو بخاطر جرم خانواده‌شون تنبیه کنه. 234 00:22:33,351 --> 00:22:35,312 من نمیخوام این چنین پادشاهی باشم. 235 00:22:38,523 --> 00:22:39,649 اونارو آزاد کنید. 236 00:22:40,317 --> 00:22:43,904 سورن و کلادیا بخاطر اشتباهی که پدرشون انجام داده مجازات نمیشن. 237 00:22:45,197 --> 00:22:47,699 ولی اعلی‌حضرت، اونا مجرم هستن. 238 00:22:48,366 --> 00:22:50,368 آزادشون کن ! 239 00:22:54,039 --> 00:22:55,749 کاتولیس وارد جنگ نمیشه ! 240 00:22:56,500 --> 00:22:58,585 بخاطر اتفاقی که برای پدرتون افتاده متأسفم، 241 00:22:58,668 --> 00:23:02,339 و همینطور اتفاقاتی که برای من افتاده، ولی ما مجبور نیستیم ازشون انتقام بگیریم. 242 00:23:02,964 --> 00:23:06,468 ما مجبور نیستیم بجنگیم‌. میتونیم صلح رو انتخاب کنیم. 243 00:23:21,942 --> 00:23:24,861 شاه ازران، من شجاعتتونو تحسین میکنم. 244 00:23:24,945 --> 00:23:28,365 ولی صلح به همون اندازه نیازمنده قدرت در جنگ هستش. 245 00:23:28,990 --> 00:23:31,243 آماده‌اید ازش دفاع کنید ؟ 246 00:23:31,326 --> 00:23:32,326 بله. 247 00:23:40,627 --> 00:23:41,711 آماده‌ام. 248 00:23:42,580 --> 00:24:01,250 « مـــترجم : Erfan_Ugmid »