1 00:00:17,475 --> 00:00:20,270 آنچه گذشتــ... 2 00:00:20,854 --> 00:00:23,231 خب چرا نجاتم دادی ؟ 3 00:00:23,314 --> 00:00:25,608 بعد از اینکه گولتون زدم و بهتون خیانت کردم ؟ 4 00:00:26,526 --> 00:00:29,279 - بخاطر اینکه ریلا یک قهرمانه. - چی ؟ 5 00:00:29,362 --> 00:00:32,699 ریلا از خودگذشته، قوی، و با احتیاط هستش. 6 00:00:32,782 --> 00:00:35,368 این چیزی هستش که اون رو یک قهرمان می‌کنه. 7 00:00:35,452 --> 00:00:38,121 این چیزی هستش که اون رو ریلا می‌کنه. 8 00:00:43,501 --> 00:00:46,504 من سالیان سال رو با این راه حل های خلاقانه گذروندم 9 00:00:46,588 --> 00:00:48,006 و آخرش منو به کجا رسوند ؟ 10 00:00:48,089 --> 00:00:49,424 متوجه نمی‌شم. 11 00:00:50,383 --> 00:00:51,760 میدونم. 12 00:00:52,886 --> 00:00:55,138 ویرن، تو از قانون بالاتر نیستی ! 13 00:00:55,722 --> 00:00:59,642 ازین میترسم که توی وضعیت فعلی بدقضاوت کرده باشی. 14 00:01:02,353 --> 00:01:05,648 من خود قانون‌ام. 15 00:01:06,691 --> 00:01:11,321 زنده باد شاه ویرن. زنده باد شاه ! 16 00:01:11,404 --> 00:01:15,825 زنده باد شاه ! زنده باد شاه ! 17 00:01:15,909 --> 00:01:18,078 زنده باد شاه ! 18 00:01:20,325 --> 00:01:38,650 « مـــترجم : Erfan_Ugmid » 19 00:01:49,150 --> 00:01:53,522 « کتاب سوم : خورشید » « بخش ششم : سقوطِ ثاندر » 20 00:02:30,859 --> 00:02:34,779 بیدار شید جوجوهای عاشق. به مقصد رسیدیم. 21 00:02:37,282 --> 00:02:38,908 واو ! 22 00:02:40,827 --> 00:02:43,079 خب، از اینجا به بعد چکار کنیم ؟ 23 00:02:43,163 --> 00:02:46,166 خب، استراحتگاه ـه اژدها تنها یک روز فاصله داره. 24 00:02:47,125 --> 00:02:48,835 صداش می‌زنن مخروطِ مارپیچ. 25 00:02:48,918 --> 00:02:53,047 بزرگه، بلنده، برجه کوهستانی شکله، داخل ابرهاهم فرو میره ؟ ازش لذت می‌برید. 26 00:03:08,187 --> 00:03:11,190 خب، آه، دوباره می‌گم، ممنون از‌ نکشتن من. 27 00:03:11,274 --> 00:03:13,985 میدونید، بخاطر گول زدنتون، و خیانت کردن بهتون 28 00:03:14,068 --> 00:03:16,571 دزدیدن اژدهاتون، و ول کردنتون توی بیابان. 29 00:03:19,073 --> 00:03:20,825 نکته‌ای نیست ؟ 30 00:03:23,453 --> 00:03:24,662 گمون می‌کنم که همین منصفانه باشه. 31 00:03:25,246 --> 00:03:28,583 اینو از من بشنوید، هوا کاملاً میتونه اونجا رقیق باشه. 32 00:03:33,880 --> 00:03:36,883 هعی،‌ انگار من یه نصیحت بهتون دادم ! 33 00:03:37,467 --> 00:03:39,344 حدس می‌زنم که باید شر و کم کنم. 34 00:03:43,431 --> 00:03:44,849 خدافظ ! 35 00:03:49,854 --> 00:03:54,067 فی‌فی، تو کل شب داشتی پرواز می‌کردی. باید خسته شده باشی. 36 00:03:54,150 --> 00:03:55,944 مطمئنی نمی‌خوای وایسی و استراحت کنی ؟ 37 00:03:58,738 --> 00:04:01,032 تو چطور خسته شدی ؟ 38 00:04:22,720 --> 00:04:27,433 چیه، نمیخوای اونو ازت جدا کنم ؟ 39 00:04:28,017 --> 00:04:33,606 مخلوق بنفش رو جدا نکن. بعنوان یه حیوون آشنای من در نظر بگیرش. 40 00:04:33,690 --> 00:04:37,735 پس، داری می‌گی که یک حشره‌ی کوچولو رو به سرپرستی گرفتی ؟ 41 00:04:37,819 --> 00:04:42,699 بله سورن. اون حشره کوچولوی من هستش. 42 00:04:45,159 --> 00:04:48,121 من فقط برای یه مدت ازین عقب با کلادیا میام. 43 00:04:50,832 --> 00:04:56,296 رابطه‌ی ما واقعاً به سطح جدیدی افزایش یافته ؟ 44 00:04:56,379 --> 00:04:59,841 من حشره کوچولوتم ؟ 45 00:05:00,758 --> 00:05:03,553 ما سفر طولانی‌ای پیش رومون داریم. 46 00:05:03,636 --> 00:05:08,057 درحالی که سفر می‌کنیم، یه چیزی هست که میخواستم ازت بپرسم. 47 00:05:08,933 --> 00:05:14,397 ذهنم میگه که تو به‌نحوی آویزاندوم رو کشتی. 48 00:05:14,480 --> 00:05:16,065 من همچین شخصی‌رو نکشتم. 49 00:05:16,149 --> 00:05:18,651 آویزاندوم هیچ شخصی نبود. 50 00:05:18,735 --> 00:05:24,073 آویزاندوم یک اژدهای قوسی شکل بود، شاه بزرگ همه‌ی اژدهاها. 51 00:05:24,157 --> 00:05:26,326 قدرتمندترین مخلوق در دنیا. 52 00:05:26,409 --> 00:05:30,496 ولی، به نحوی، تو زدیش زمین. 53 00:05:30,580 --> 00:05:36,669 پس، آویزندوم اسم واقعیش بود. ما صداش می‌زدیم... ثاندر. 54 00:05:39,464 --> 00:05:42,925 ما چندین سال پیش باهاش مواجه شدیم. 55 00:05:44,761 --> 00:05:49,140 ‌ ما جرأت کردیم وارد زیدیا بشیم چونکه ناامیدانه به چیزی نیاز داشتیم. 56 00:05:54,687 --> 00:05:57,190 و با عصبانیت میخواست مارو بیرون کنه... 57 00:06:02,945 --> 00:06:09,619 ثاندر ملکه‌ی مارو کشت، عشق زندگیه شاه هاروو، سارای. 58 00:06:11,120 --> 00:06:16,667 سال ها گذشت تا من فرصتی برای انتقام پیدا کردم. 59 00:06:18,878 --> 00:06:24,592 هجده، نوزده، بیست. 60 00:06:24,675 --> 00:06:26,969 حاظر باشی یا نه، من اومدم. 61 00:06:28,012 --> 00:06:31,349 حالا ‌اون وزغ درخشان کوچولو کجا میتونه قایم شده باشه ؟ 62 00:06:34,352 --> 00:06:35,353 همم‌. 63 00:06:36,646 --> 00:06:37,897 بیت اینجا نیست. 64 00:06:37,980 --> 00:06:40,191 فکرمیکنم صداش رو شنیدم. 65 00:06:40,274 --> 00:06:42,276 بوشو حس می‌کنم. 66 00:06:42,360 --> 00:06:44,612 لب و لوچه‌شو حس میکنم. 67 00:06:44,695 --> 00:06:47,156 نزدیکه، میدونم. 68 00:06:49,200 --> 00:06:53,538 دارم تسلیم می‌شم. بیت نابغه‌ی مخفی شدنه. 69 00:06:54,664 --> 00:06:56,833 گرفتمت ! 70 00:06:58,668 --> 00:07:03,256 آه، ویرن. دور بعد میای بازی بگرد و پیدا کن ؟ 71 00:07:03,339 --> 00:07:05,258 هیچ تقلبی با جادو نداریم. 72 00:07:06,342 --> 00:07:08,594 شاید دفعه‌ی بعد. 73 00:07:09,762 --> 00:07:12,431 جادوگر اعظم ویرن و من باید حرف بزنیم. 74 00:07:12,515 --> 00:07:14,559 خیلی‌خب پدر. زودباش بیت. 75 00:07:21,399 --> 00:07:25,486 شاه من، یک فرصت غیرمعمول پیش اومده. 76 00:07:26,195 --> 00:07:30,533 ما میتونیم از اون انتقام بگیریم، هاروو‌. ما می‌تونیم شاه اژدهاها رو به قتل برسونیم. 77 00:07:30,616 --> 00:07:32,368 دیوونه شدی ؟ 78 00:07:32,452 --> 00:07:35,455 ثاندر بزرگترین و قویترین هیولایی هستش که دنیا تاحالا دیده. 79 00:07:35,538 --> 00:07:39,584 ارتش های زیادی قبل از اون مثل اسباب‌بازی سقوط کردن و نابود شدن. 80 00:07:39,667 --> 00:07:42,879 چطور میتونیم امیدوار باشیم همچین موجود بزرگی رو بکشیم ؟ 81 00:07:42,962 --> 00:07:45,590 من طلسم قدرتمندی رو کشف کردیم. 82 00:07:45,673 --> 00:07:49,886 ما میتونیم سلاح انتقام بی نهایتی بسازیم. 83 00:07:52,763 --> 00:07:59,145 تو اون روز سرنوشت ساز، چندین سال پیش، ملکه سارای جون منو نجات داد 84 00:07:59,228 --> 00:08:02,398 ولی دقایقی بعد، بعد از برخورد صاعقه 85 00:08:03,274 --> 00:08:06,110 هیچ کاری نمونده بود که برای نجات اون انجام بدم. 86 00:08:06,194 --> 00:08:10,698 من از دنیا به تماشای گذر روح اون نشستم‌. 87 00:08:10,781 --> 00:08:11,949 بفرما. 88 00:08:12,033 --> 00:08:13,576 در آخرین لحظات زندگیش, 89 00:08:14,202 --> 00:08:18,164 من چیزی دستگیرم شد که امیدوار بودم بعدا بتونیم ازش استفاده کنیم. 90 00:08:25,713 --> 00:08:27,924 - خالیه. - نه. 91 00:08:28,007 --> 00:08:30,927 این شامل نفس های آخر اونه. 92 00:08:31,010 --> 00:08:32,220 ویرن.‌‌.. 93 00:08:32,303 --> 00:08:35,890 متوجه‌ای، من درمورد یک طلسم خیلی قدیمی و قدرتمند تحقیق کردم‌. 94 00:08:35,973 --> 00:08:40,853 اگرچه، این طلسم نیازمند چیزه به شدت کمیابی هستش، شاخ یک اسب تک شاخ. 95 00:08:41,437 --> 00:08:43,481 من سالیان سال جستجو کردم و شکست خوردم 96 00:08:43,564 --> 00:08:49,028 ولی چندروز پیش، دخترم کلادیا به موفقیتی دست یافت که من بهش نرسیدم. 97 00:08:49,111 --> 00:08:52,990 اون یک اسب تخ شاخ رو گیر انداخت و شاخش رو آورد پیشم. 98 00:08:53,074 --> 00:08:56,869 ویرن، تو چکار کردی ؟ 99 00:08:56,953 --> 00:09:01,374 بهم بگو که توعم عدالت نمیخوای. بهم بگو که اون دنیات نبود. 100 00:09:01,958 --> 00:09:05,044 نفس های آخر. شاخ خالص اسب تک شاخ. 101 00:09:05,127 --> 00:09:07,505 ترکیب آخری موجوده که من نیازش دارم. 102 00:09:07,588 --> 00:09:11,634 نفرت تموم‌نشدنی ِکسی که قربانی رو دوست داشت. 103 00:09:11,717 --> 00:09:12,718 خون تو. 104 00:09:13,469 --> 00:09:18,683 میدونم که قلبت هنوز با نفرت پر شده‌. انتقام اونو بگیر هاروو ! 105 00:09:33,489 --> 00:09:34,991 مدت زیادی گذشته. 106 00:09:35,074 --> 00:09:40,746 پادشاهی ما درحال رونق هستش. صلحی برقرار شده، پسرای من، درحال بزرگ شدنن. 107 00:09:40,830 --> 00:09:43,874 شاید عاقلانه‌تر باشه که رو این نعمت ها متمرکز بمونیم. 108 00:09:44,458 --> 00:09:48,921 اون نتونست بزرگ شدن شاهزاده‌هارو ببینه. باید می‌دید. 109 00:09:49,839 --> 00:09:51,882 بله، درسته. 110 00:09:51,966 --> 00:09:56,637 و اونا چطور ؟ اونا از عشق مادرشون طرد شدن. 111 00:10:11,611 --> 00:10:14,447 من ازش متنفرم. 112 00:10:57,114 --> 00:11:00,910 من با غم و اندوهت تنهات میزارم. 113 00:11:16,509 --> 00:11:19,762 هعی، پسر. من سورن هستم. فکر نمیکنم اسمتو فهمیده باشم. 114 00:11:20,679 --> 00:11:23,224 کساف، شاهزاده کساف. 115 00:11:23,974 --> 00:11:25,267 درسته، درسته. 116 00:11:25,351 --> 00:11:28,145 دارم یکم لهجه رو تشخیص می‌دم ؟ 117 00:11:28,229 --> 00:11:30,815 اوه، بزار حدس بزنم. تو از اون پادشاهی هستی که... 118 00:11:30,898 --> 00:11:32,876 میدونی... میدونی کدومو میگم. 119 00:11:32,900 --> 00:11:34,610 آه... 120 00:11:34,693 --> 00:11:35,693 نودلودلیا. 121 00:11:37,446 --> 00:11:41,117 نئولندیا. 122 00:11:41,992 --> 00:11:45,663 آره. منم دقیقاً همینو گفتم. 123 00:11:45,746 --> 00:11:47,706 نودلودلیا. 124 00:11:59,051 --> 00:12:00,051 باورم نمیشه. 125 00:12:00,094 --> 00:12:02,513 این لحظه‌ایه که تمام زندگیم رویاشو داشتم ! 126 00:12:02,596 --> 00:12:04,598 داریم وارد زیدیا می‌شیم ! 127 00:12:05,808 --> 00:12:08,288 فی‌فی، تو تونستی ! مارو رسوندی اینجا. 128 00:12:09,270 --> 00:12:12,148 فی‌فی ؟ چی شده ؟ 129 00:12:26,954 --> 00:12:29,623 فی‌فی ! تو خسته و مریض شدی. 130 00:12:31,917 --> 00:12:35,379 تو مارو رسوندی به زیدیا. حالا خودمون میتونیم اونارو پیدا کنیم. 131 00:12:36,380 --> 00:12:38,924 تو باید بری خونه تا بتونی استراحت کنی و بهتر شی. 132 00:12:41,218 --> 00:12:44,430 میدونم لوژان بهت گفت که تمام مسیر رو باید ببریم 133 00:12:44,513 --> 00:12:46,891 ولی باید بهم قول بدی که خوب می‌شی. 134 00:12:50,978 --> 00:12:53,022 اون میگه که باید این کارشو به پایان برسونه. 135 00:13:07,578 --> 00:13:09,580 آها. 136 00:13:11,499 --> 00:13:16,337 برادرت، سورن، کمی... عجیبه. 137 00:13:16,420 --> 00:13:19,882 همم، مردم معمولاً میگن که من عحیبم. 138 00:13:28,432 --> 00:13:33,103 و پدرت، داره با خودش حرف می‌زنه ؟ 139 00:13:33,187 --> 00:13:36,857 چی ؟ نه، البته که با خودش حرف نمیزنه. 140 00:13:36,941 --> 00:13:37,942 این که دیوونگیه ! 141 00:13:38,692 --> 00:13:41,403 داره با حشره کوچولوش حرف میزنه. 142 00:13:45,866 --> 00:13:46,867 آها. 143 00:13:52,706 --> 00:13:58,087 لطفاً، ادامه بده. من مشتاقانه منتظر تقابل بزرگم. 144 00:13:59,129 --> 00:14:05,052 ما ثاندر...آویزاندوم رو جایی که انتظار داشتیم پیدا نکردیم. 145 00:14:11,433 --> 00:14:12,643 اون کجاست ؟ 146 00:14:12,726 --> 00:14:15,187 اون همیشه از این مرز با شدت نگهبانی میکرد. 147 00:14:15,271 --> 00:14:17,523 ولی امروز، وقتی که اومدیم سراغش، مخفی شده ؟ 148 00:14:17,606 --> 00:14:18,607 نه. 149 00:14:19,483 --> 00:14:22,194 اگه اون از مرز محافظت نمیکنه 150 00:14:22,278 --> 00:14:25,281 به این خاطره که داره از چیز مهمتری محافظت می‌کنه. 151 00:14:36,500 --> 00:14:39,461 چند روز طول کشید تا به مقصدمون برسیم... 152 00:14:46,552 --> 00:14:50,055 ! استراحت‌گاه ـه ملکه و شاه اژدها 153 00:14:58,689 --> 00:15:00,024 اون وارد میشود. 154 00:15:09,867 --> 00:15:15,497 برید. امروز از همه‌ی روزها، ازتون چشم پوشی میکنم. 155 00:15:16,332 --> 00:15:21,211 ولی شما باید برگردید و زیدیا رو ترک کنید. همین حالا. 156 00:15:22,755 --> 00:15:23,839 نه. 157 00:15:23,923 --> 00:15:29,428 امروز روز خاصیه، روز زندگی. 158 00:15:31,347 --> 00:15:35,142 منو محبور نکنید تا تبدیلش کنم به روز مرگ. 159 00:15:35,225 --> 00:15:40,773 این آخرین فرصتتونه‌. برید یا بمیرید ! 160 00:15:42,191 --> 00:15:45,319 تو هیچوقت به اون این حق انتخاب رو ندادی. 161 00:16:33,242 --> 00:16:35,285 این چیه ؟ 162 00:17:36,722 --> 00:17:40,851 ما موفق شدیم. تمومه. 163 00:17:43,520 --> 00:17:45,773 نه، نیست. 164 00:17:45,856 --> 00:17:47,024 منظورت چیه ؟ 165 00:17:47,941 --> 00:17:50,861 دلیلی که اون اینجا بود و توی مرز نبود. 166 00:17:51,487 --> 00:17:54,364 اون داشت از چیز خیلی ارزشمندی محافظت میکرد. 167 00:17:55,949 --> 00:17:57,326 تخمش ! 168 00:17:57,409 --> 00:17:58,619 جفتش باید رفته باشه. 169 00:17:58,702 --> 00:18:01,080 بهمین دلیله که ثاندر مایل بود ازمون چشم پوشی کنه. 170 00:18:01,163 --> 00:18:02,873 اون باید برگرده پیش تخمش ! 171 00:18:02,956 --> 00:18:05,417 خب که چی ؟ چه اهمیتی داره ؟ 172 00:18:07,169 --> 00:18:09,880 - ما باید نابودش کنیم. - چی ؟ 173 00:18:10,464 --> 00:18:13,050 - نه. - ما هیچ انتخابی نداریم هاروو. 174 00:18:13,133 --> 00:18:17,096 متوجه نیستی ؟ اگه تخم بیرون بیاد، هممون توی خطر وحشتناکی می‌افتیم. 175 00:18:17,179 --> 00:18:18,847 از یک بچه اژدها ؟ 176 00:18:18,931 --> 00:18:22,559 بعد از همه‌ی این کارهایی که انجام دادیم، اسم اون "انتقام" می‌شه ! 177 00:18:22,643 --> 00:18:25,395 سرنوشت اون نابود کردن بشریت خواهد بود. 178 00:18:27,689 --> 00:18:30,484 یه فرصت بهم بده تا ترتیب اینکارو بدم 179 00:18:30,567 --> 00:18:34,446 و بعدش به راستی، نهایتاً تموم میشه. 180 00:18:35,864 --> 00:18:37,449 این وحشتناکه ویرن. 181 00:18:38,909 --> 00:18:40,035 راه دیگه‌ای وجود نداره. 182 00:18:48,418 --> 00:18:49,545 انجامش بده. 183 00:19:12,901 --> 00:19:15,445 این یه مجسمه‌ست ؟ 184 00:19:16,905 --> 00:19:19,741 نه، نیست. 185 00:19:22,411 --> 00:19:24,621 ساکت، هعی، طوری نیست‌ رفیق کوچولو. 186 00:19:24,705 --> 00:19:26,505 در امانی، درامانی. ما اینجا باهاتیم. 187 00:19:29,668 --> 00:19:31,003 اون یجورایی شبیه... 188 00:19:31,879 --> 00:19:34,173 فی‌فی میمونه ؟ 189 00:19:42,806 --> 00:19:44,892 چه داستان خارق‌العاده‌ای. 190 00:19:46,018 --> 00:19:49,771 خوشحال شدم اون هیولای مغرور رو زمین زدید. 191 00:19:49,855 --> 00:19:53,275 بنظر میرسه یه خاطره‌ای با آویزندوم داری. 192 00:19:53,942 --> 00:19:56,445 اوه، همینطوره. 193 00:19:56,528 --> 00:20:01,617 اون دلیلیه که من امروز اینجا ایستادم. 194 00:20:01,700 --> 00:20:03,243 و اون دلیل چیه ؟ 195 00:20:03,327 --> 00:20:08,624 اون هیچوقت به خودش زحمت نداد که به جایی که میخواد زندانیم کنه اشاره کنه. 196 00:20:08,707 --> 00:20:09,958 تو زندانی بودی ؟ 197 00:20:10,667 --> 00:20:13,670 خونه‌ی تو شبیه هیچ زندانی که تاحالا دیدم نیست. 198 00:20:13,754 --> 00:20:17,174 بله، به خوبی منصوب شده 199 00:20:17,257 --> 00:20:18,675 ولی دچار اشتباه نشو 200 00:20:18,759 --> 00:20:22,095 این برای قرن ها زندان من بوده. 201 00:20:22,763 --> 00:20:24,806 شاه ویرن، اخبار بدی دارم. 202 00:20:24,890 --> 00:20:27,893 ما خبرهایی دریافت کردیم که میگه رخنه به طور کامل نابود شده. 203 00:20:27,976 --> 00:20:30,771 - چی ؟ - بدون رخنه برای ورود به زیدیا، 204 00:20:30,854 --> 00:20:33,315 ارتش ما در مرز انسان ها ایستادگی میکنن. 205 00:20:33,398 --> 00:20:35,567 مرز به طور کامل غیرقابل عبور شده. 206 00:20:36,485 --> 00:20:38,904 ما باید از اون مرز عبور کنیم. 207 00:20:38,987 --> 00:20:40,239 بعد از همه اینها... 208 00:20:41,240 --> 00:20:43,992 غیرقابل عبور فقط نوعی دیگه از کلمه‌ی قابل عبوره. 209 00:20:45,202 --> 00:20:46,578 بله ! 210 00:20:53,877 --> 00:20:56,088 از ؟ ازران ! 211 00:20:59,132 --> 00:21:02,052 زیم، زیم ! دلم خیلی برات تنگ شده بود ! 212 00:21:02,135 --> 00:21:04,721 ازران ؟ 213 00:21:05,681 --> 00:21:07,391 کالوم ! ریلا ! 214 00:21:09,518 --> 00:21:11,395 ازران، اینجا چکار می‌کنی ؟ 215 00:21:11,478 --> 00:21:14,856 بزار فقط بگیم که شاه شدن، تمام چیزی که میخواستم نبود. 216 00:21:14,940 --> 00:21:17,901 حالت خوبه ؟ صدمه ندیدی ؟ بزار یه نگاه بهت بندازم. 217 00:21:17,985 --> 00:21:20,612 من خوبم کالوم ! حالا در امانم. 218 00:21:23,198 --> 00:21:24,283 فی‌فی ؟ 219 00:21:26,285 --> 00:21:29,621 اوه، نه، اون تمام مسیر رو تا اینجا پرواز کرد. 220 00:21:29,705 --> 00:21:32,833 خیلی‌ خسته‌ست، ولی نمیزاره که متوقفش کنم. 221 00:21:33,542 --> 00:21:36,753 کارت عالی بود فی‌فی، و حالا ما رسیدیم. 222 00:21:48,140 --> 00:21:52,185 نه ! تو باید حالت خوب شه‌. بهم قول دادی که خوب می شی. 223 00:22:29,639 --> 00:22:32,768 حالش خوب میشه. اون ققنوس ـه ماه هستش ! 224 00:22:33,435 --> 00:22:35,854 وقتی زمان مناسبش فرا برسه، اون دوباره متولد می‌شه ! 225 00:24:01,231 --> 00:24:02,315 ازش متنفرم. 226 00:24:02,399 --> 00:24:04,526 اون کسی بود که مادرمو ازم گرفت. 227 00:24:05,068 --> 00:24:06,069 اوه... 228 00:24:06,736 --> 00:24:08,613 نگاه کردن بهش، دیدنش... 229 00:24:10,240 --> 00:24:14,202 منو ناراحت، عصبانی و... 230 00:24:15,495 --> 00:24:16,621 سردرگم می‌کنه. 231 00:24:17,455 --> 00:24:20,083 البته که همینطوره. دردناکه. 232 00:24:20,792 --> 00:24:22,752 چطور میتونی احساس دیگه‌ای داشته باشی ؟ 233 00:24:23,461 --> 00:24:24,462 دیدن اون نیزه ؟ 234 00:24:25,172 --> 00:24:26,840 اون نیزه‌ی اون بود. نیزه‌ی مادرم. 235 00:24:26,923 --> 00:24:30,135 و پدرخونده‌م داخل قلبش فرو برد. 236 00:24:32,053 --> 00:24:34,055 چطور من قراره که دراین مورد احساس خوبی داشته باشم ؟ 237 00:24:34,973 --> 00:24:36,433 نمیدونم، کالوم. 238 00:24:37,642 --> 00:24:38,642 خوشحال باشم ؟ 239 00:24:39,352 --> 00:24:41,146 خوشحال باشم که انتقام گرفتیم ؟ 240 00:24:42,564 --> 00:24:45,901 یا شاید پشیمون... 241 00:24:46,568 --> 00:24:48,320 و ناراحت باشم، چونکه... 242 00:24:48,403 --> 00:24:50,238 چونکه چی ؟ 243 00:24:51,990 --> 00:24:53,742 چونکه اون پدر زیم بود. 244 00:24:58,663 --> 00:25:01,166 خیلی احساس ترحم میکنم که همه‌ی این اتفاق ها افتاد. 245 00:25:02,125 --> 00:25:03,752 منم همینطور کالوم. 246 00:25:03,835 --> 00:25:06,838 ولی به اونا نگاه کن، باهم دارن بازی می‌کنن. 247 00:25:06,922 --> 00:25:09,799 این معجزه‌ست. این امیده. 248 00:25:11,176 --> 00:25:13,762 اونا کسایی هستن که قراره چرخه رو بشکنن. 249 00:25:15,325 --> 00:25:30,585 « مـــترجم : Erfan_Ugmid »