1 00:00:17,726 --> 00:00:19,644 آنچه گذشت... 2 00:00:20,353 --> 00:00:22,981 وقتی انسان ها اومدن و شاه اژدهارو کشتن، 3 00:00:23,064 --> 00:00:27,652 گارد اژدها، خانواده‌ی من، توی انجام وظیفه‌شون شکست خوردن. 4 00:00:27,736 --> 00:00:29,237 اونا فرار کردن. 5 00:00:29,320 --> 00:00:30,780 من خیلی خجالت زده شدم. 6 00:00:32,657 --> 00:00:34,325 تو خیلی‌... 7 00:00:51,092 --> 00:00:55,013 قدرتی که برای شکست زیدیا 8 00:00:55,096 --> 00:00:58,641 و نجات بشریت نیاز داریم اکنون در اختیارمون هست ! 9 00:01:06,024 --> 00:01:10,153 من دیگه نمیتونم اینجا بمونم کلادیا. تو دیدی چه اتفاقی افتاد. 10 00:01:10,236 --> 00:01:11,529 چیزی که پدر بهش تبدیل شد. 11 00:01:11,613 --> 00:01:13,114 کلادیا، تو میتونی اون رو ترک کنی ! 12 00:01:13,823 --> 00:01:16,951 خواهش می‌کنم، سورن، نکن... اینکارو باهام نکن. 13 00:01:17,035 --> 00:01:18,787 منو توی دوراهی نزار. نه دوباره ! 14 00:01:24,667 --> 00:01:29,339 ما اونو به خونه آوردیم. آزیموندیاس، شاهزاده اژدها ! 15 00:01:29,422 --> 00:01:32,509 این قلبم رو به تپش می‌اندازه که می‌بینم اون زنده‌ست. 16 00:01:33,176 --> 00:01:34,761 ولی شما خیلی دیر کردید. 17 00:01:37,253 --> 00:01:53,625 « مـــترجم : Erfan_Ugmid » 18 00:02:06,450 --> 00:02:10,850 « کتاب سوم : خورشید » « بخش هشتم : گارد اژدها » 19 00:02:18,096 --> 00:02:21,432 ملکه اژدها ده روزه که چشماش رو باز نکرده. 20 00:02:22,267 --> 00:02:23,601 ولی اونکه‌... 21 00:02:23,685 --> 00:02:25,854 نه، نه، اون نمرده. 22 00:02:25,937 --> 00:02:29,482 اون زنده‌ست و نفس می‌کشه، ولی... پیش ما نیست. 23 00:02:34,654 --> 00:02:38,408 اسم من آیبیس هستش، جادوگره الف‌های پرنده. 24 00:02:39,075 --> 00:02:41,202 وقتی شنیدم که ملکه زوبیا مریض شده 25 00:02:41,786 --> 00:02:44,205 فکرمیکردم از جادوم میتونم استفاده کنم تا بهش کمک کنم. 26 00:02:45,623 --> 00:02:50,295 از دست رفتن جفت و تخمش به طور جبران ناپذیری قلبشو شکوند. 27 00:02:50,378 --> 00:02:55,174 نهایتاً، اون چشماش رو بست، و از اون موقع دیگه باز نکرد. 28 00:02:55,258 --> 00:02:57,594 بیاید. بهتون نشون میدم. 29 00:03:06,895 --> 00:03:08,897 نگران نباش زیم. اون مادرته. 30 00:03:09,689 --> 00:03:10,940 نمی‌خوای ببینیش ؟ 31 00:03:21,618 --> 00:03:23,828 هنوز آمادگیشو نداری. 32 00:03:23,912 --> 00:03:26,164 درک می‌کنم. اشکال نداره. 33 00:03:26,664 --> 00:03:29,083 ما اول می‌ریم. الان برمیگردم. 34 00:04:45,910 --> 00:04:48,496 بیدارشو. بچه‌ت اینجاست. 35 00:04:50,123 --> 00:04:51,332 باید بیدار شی. 36 00:05:27,744 --> 00:05:28,744 حالت خوبه ؟ 37 00:05:29,579 --> 00:05:33,624 اینجا جاییه که این اتفاق افتاد کالوم. جایی که خانواده‌ام فرار کردن. 38 00:05:34,125 --> 00:05:36,294 نمیتونم فکر کردن درمورد اون لحظه‌رو تموم کنم. 39 00:05:37,545 --> 00:05:39,839 اینکه چجور به اینجا کشید. 40 00:05:40,715 --> 00:05:43,217 اینجا بودن... دردناکه. 41 00:06:25,593 --> 00:06:27,678 ممنون که تا اینجا رسوندی، رفیق. 42 00:06:28,846 --> 00:06:30,181 حالا آزادی ! 43 00:06:30,264 --> 00:06:32,600 یه زندگی جدید برای خودت توی زیدیا شروع کن ! 44 00:06:32,683 --> 00:06:35,812 شاید با یه ، آه، اسب تک شاخ، دوست شدی، نه ؟ 45 00:06:40,900 --> 00:06:44,904 خیلی‌خب کوه. آماده شو که تسلیم شی ! 46 00:06:56,374 --> 00:06:57,416 زودباش سورن ! 47 00:06:58,042 --> 00:06:59,627 اون همه ورزش برای چی بود پس ؟ 48 00:07:04,132 --> 00:07:05,216 تو میتونی. 49 00:07:05,299 --> 00:07:06,467 اوه‌... 50 00:07:07,051 --> 00:07:12,348 شاید نباید اینکارو توی زره انجام میدادم. 51 00:07:22,358 --> 00:07:23,401 تویی. 52 00:07:25,528 --> 00:07:28,990 اومدی کار منو تموم کنی ؟ 53 00:07:29,782 --> 00:07:30,992 - سورن ؟ - ها ؟ 54 00:07:31,075 --> 00:07:33,244 تویی ؟ 55 00:07:55,725 --> 00:07:58,019 کالوم ! ریلا ! ما به کمکتون نیاز داریم ! 56 00:07:59,645 --> 00:08:00,771 این یارو ؟ 57 00:08:00,855 --> 00:08:01,981 سورن اینجا چکار میکنه ؟ 58 00:08:02,064 --> 00:08:04,108 سوال پرسیدنو تموم کن ! کمکش کن ! 59 00:08:04,192 --> 00:08:05,818 اوه، درسته، نفس بکش. 60 00:08:19,248 --> 00:08:21,417 این... آخرته ؟ 61 00:08:21,501 --> 00:08:25,671 نه، این هنوز... زندگیه. تو زنده‌ای. 62 00:08:25,755 --> 00:08:27,381 اینجا چکار می‌کنی ؟ 63 00:08:27,465 --> 00:08:30,718 وایسا. یه ثانیه... 64 00:08:31,886 --> 00:08:33,387 یه ثانیه بهم فرصت بده تا نفسم بالا بیاد. 65 00:08:34,180 --> 00:08:36,307 خیلی‌خب. 66 00:08:36,390 --> 00:08:37,767 ما همگی به فنا رفتیم. 67 00:08:43,439 --> 00:08:47,068 - کار پدرمه. - لرد ویرن ؟ اون توی زیدیاست ؟ 68 00:08:47,944 --> 00:08:51,656 اون چهارپادشاهی رو گردهم آورده، و فقط این نیست. 69 00:08:51,739 --> 00:08:54,075 ما رفتیم به... مکان الف‌های خورشیدی ؟ 70 00:08:54,158 --> 00:08:58,037 و پدرم... اون نیروی وحشتناکی‌رو دزدید. 71 00:08:58,120 --> 00:09:00,414 و ازش استفاده کرد تا ارتشش رو تبدیل به... 72 00:09:00,998 --> 00:09:02,208 چیز دیگه‌ای بکنه. 73 00:09:04,001 --> 00:09:05,253 منظورت چیه ؟ 74 00:09:05,878 --> 00:09:09,090 اونا قوی‌تر، عصبانی‌تر، با پنجه های بلند شدن ! 75 00:09:09,173 --> 00:09:13,678 اون یک ارتش تاریکی ساخته و بخاطر اون داره به اینجا رهبریشون می‌کنه. 76 00:09:13,761 --> 00:09:15,513 شاهزاده اژدها. 77 00:09:25,856 --> 00:09:28,359 من از کلمه‌ی "فنا رفته" استفاده کردم. 78 00:09:36,033 --> 00:09:40,162 - هِی، آه، آیبیس، همین بودی ؟ کجا میری ؟ - نوک قله. 79 00:09:40,663 --> 00:09:45,042 باید ببینم چقدر وقت داریم قبل ازینکه این ارتش تاریکی بهمون برسن. 80 00:09:46,043 --> 00:09:47,795 از آسمون مشاهده می‌کنم. 81 00:09:47,878 --> 00:09:49,005 اوه، خوبه. 82 00:09:49,088 --> 00:09:52,008 آه، چطور میخوای اینکارو بکنی ؟ توکه بال نداری. 83 00:09:52,091 --> 00:09:53,968 ببخشید، بی‌ادبانه بود ؟ این... 84 00:09:54,051 --> 00:09:56,679 فقط... ما یه الفِ پرنده‌ی دیگه‌رو دیدیم، و اون بال داشت 85 00:09:56,762 --> 00:09:59,056 پس من فکرکردم که همتون بال دارید ؟ ببخشید. 86 00:09:59,140 --> 00:10:03,769 نگران نباش. بهم برنخورد. 87 00:10:07,898 --> 00:10:12,361 همه‌ی الف‌های پرنده درواقع متصل به آسمون متولد میشن. 88 00:10:12,445 --> 00:10:17,450 ولی یه نفر از ده نفرمون با بال بدنیا میاد. 89 00:10:18,034 --> 00:10:23,205 بقیه‌ی ما، فقط تعداد محدودی میتونن یاد بگیرن اینکارو بکنن. 90 00:10:40,848 --> 00:10:43,017 بال‌های جادویی ! 91 00:10:43,100 --> 00:10:45,102 شگفت‌انگیزه. 92 00:10:45,186 --> 00:10:47,271 باید یادم بدی چطور اینکارو می‌کنی ! 93 00:10:48,064 --> 00:10:49,690 یادت بدم ؟ 94 00:10:51,442 --> 00:10:54,153 عذرمیخوام، ولی یک انسان نمیتونه... 95 00:10:57,698 --> 00:10:59,116 ببین، قبلنم این حرفو شنیدم. 96 00:10:59,200 --> 00:11:02,119 اینکه انسانا نمیتونن جادو کنن، اینکه این سرنوشت من نیست. 97 00:11:02,203 --> 00:11:03,954 ولی من جادوی آسمون رو بلدم. 98 00:11:04,538 --> 00:11:06,040 و با ارتشی که داره به اینجا میاد 99 00:11:06,123 --> 00:11:08,501 باید تمام جادویی که امکانش هست رو یاد بگیرم. 100 00:11:08,584 --> 00:11:11,253 پس، لطفاً... یادم بده. 101 00:11:14,423 --> 00:11:17,093 همم... یاد گرفتن جادو بعنوان یک انسان. 102 00:11:17,635 --> 00:11:19,261 چیز بی‌سابقه‌ای هستش. 103 00:11:21,764 --> 00:11:24,558 ولی میتونم بجاش چندتا نصیحت مفید پیشنهاد بدم ؟ 104 00:11:26,394 --> 00:11:28,813 - برید. - چی ؟ 105 00:11:28,896 --> 00:11:31,774 شاهزاده اژدهارو بردارید و از اینجا دور شید. 106 00:11:32,358 --> 00:11:35,569 فرارکنید، قایم شید، زنده بمونید. 107 00:11:36,070 --> 00:11:37,430 ولی ما این همه راه رو اومدیم ! 108 00:11:37,488 --> 00:11:41,367 و این بی‌معنی خواهد بود اگه جونتون رو اینجا به خطر بندازید. 109 00:11:41,450 --> 00:11:45,329 برید، تا وقتی که میتونید. 110 00:11:58,050 --> 00:12:01,345 خب ؟ تونستی طلسم آسمون تمیز ازش یاد بگیری ؟ 111 00:12:01,429 --> 00:12:05,266 مشت گردبادی ! شلاق رعد و برقی ! یا عطسه طوفانی ؟ 112 00:12:05,349 --> 00:12:09,562 نه. ولی، آه، چندتا نصیحت داد. 113 00:12:10,604 --> 00:12:11,605 گفتش که باید بریم. 114 00:12:12,189 --> 00:12:15,734 - بریم ؟ - فکرمی‌کنم حق با اونه. 115 00:12:16,402 --> 00:12:19,363 هر تصمیمی که تا الان گرفتیم برای درامان نگه داشتن زیم گرفتیم... 116 00:12:20,197 --> 00:12:21,877 پس، شاید رفتن کار درستی باشه. 117 00:12:21,907 --> 00:12:23,868 بله. 118 00:12:24,827 --> 00:12:25,828 موافقم. 119 00:12:26,454 --> 00:12:28,747 خیلی‌خب، به ازران و سورن میگم. 120 00:12:28,831 --> 00:12:31,250 ولی من باهاتون نمیام. 121 00:12:32,084 --> 00:12:32,960 چی ؟ 122 00:12:33,043 --> 00:12:37,089 تو و ازران باید زیم رو ببرید، ولی من نمیتونم اینجارو ترک کنم. 123 00:12:37,173 --> 00:12:40,092 همه‌ی این اتفاقات به این خاطر افتاد که خانواده‌ام فرار کردن 124 00:12:40,176 --> 00:12:42,887 پس من باید بمونم و از ملکه اژدها دفاع کنم. 125 00:12:42,970 --> 00:12:46,056 ولی تو نمیتونی به تنهایی جلوی یک ارتش کامل وایسی، تو... 126 00:12:46,932 --> 00:12:47,932 میمیرم ؟ 127 00:12:48,601 --> 00:12:49,601 شاید. 128 00:12:50,144 --> 00:12:55,024 ولی اگه بمیرم، فقط تاوانی رو که اونا باید خیلی وقت پیش پس میدادن رو پس میدم. 129 00:12:58,444 --> 00:13:01,906 فقط... منو فراموش نکن، باشه ؟ 130 00:13:06,785 --> 00:13:07,953 خداحافظ کالوم. 131 00:13:15,211 --> 00:13:18,631 جدی میگی ؟ همین ؟ فقط... خدافظ ؟ 132 00:13:18,714 --> 00:13:22,384 میخوای همینجا بمونی و بخاطر غرورت بمیری ؟ 133 00:13:22,468 --> 00:13:26,555 این غرور نیست کالوم ! ازون بیشتره، عمیقتره. 134 00:13:26,639 --> 00:13:31,185 اوه ؟ کلمه‌ی قشنگتری براش سراغ داری ؟ افتخار ؟ رستگاری ؟ فقط غروره ! 135 00:13:31,268 --> 00:13:34,980 خواهش می‌کنم کالوم، این بخاطر شخصیتمه. 136 00:13:35,064 --> 00:13:37,900 نزار اشتباهات خانواده‌ات تورو زمین بزنه. 137 00:13:37,983 --> 00:13:40,653 میدونم احساس گناه میکنی، ولی درست فکر نمیکنی ! 138 00:13:40,736 --> 00:13:42,780 ریلا،‌ تو باید بیخیال بشی ! 139 00:13:42,863 --> 00:13:48,118 اگه فکرمیکنی میتونم بیخیالش بشم، پس اصلا منو نمی‌شناسی. 140 00:13:48,619 --> 00:13:49,912 هیچوقت نشناختی. 141 00:14:09,807 --> 00:14:11,267 این عقیق ماه هستش. 142 00:14:12,560 --> 00:14:13,894 برام سوال بود که میشه... 143 00:14:43,549 --> 00:14:44,925 اینجا واقعاً چه اتفاقی افتاد ؟ 144 00:15:13,412 --> 00:15:15,539 اون شاه اژدهارو تبدیل به سنگ کرد ! 145 00:15:15,623 --> 00:15:17,458 ما هیچ حق انتخابی نداریم، باید بریم ! 146 00:15:18,083 --> 00:15:19,209 همین الان ! 147 00:15:20,711 --> 00:15:22,630 اونا هستن ! 148 00:15:33,265 --> 00:15:34,600 میدونم چه اتفاقی افتاده. 149 00:15:35,225 --> 00:15:39,229 کالوم، نمیخوام درموردش حرف بزنم. نظرم عوض نمی‌شه. 150 00:15:39,313 --> 00:15:42,900 نه، نه، نه. من یه طلسم اجرا کردم تا ببینم اون موقع چه اتفاقی افتاده، 151 00:15:42,983 --> 00:15:44,443 وقتی ویرن تخم رو دزدید. 152 00:15:44,526 --> 00:15:47,112 درمورد چی داری حرف میزنی ؟ امکان نداره‌. 153 00:15:47,613 --> 00:15:48,613 حقیقت داره ! 154 00:15:53,202 --> 00:15:54,202 خودشونن. 155 00:15:55,204 --> 00:15:56,246 خانواده‌ام. 156 00:15:57,289 --> 00:15:58,707 تو واقعا اونارو دیدی. 157 00:16:00,209 --> 00:16:04,004 وقتی ویرن اومد تا تخم رو نابود کنه، بعضی از گاردهای اژدها فرار کردن. 158 00:16:05,297 --> 00:16:09,426 بقیه‌ همین الانشم فرار کردن، شما میدونید که نمیتونیم پیروز شیم، باهامون بیاید ! 159 00:16:09,510 --> 00:16:12,221 نه، ما قسم خوردیم. 160 00:16:12,304 --> 00:16:15,391 اگه شانسی وجود داشته باشه، ما باید بمونیم و مبارزه کنیم ! 161 00:16:15,474 --> 00:16:18,227 پس تا وقتی که تخم زنده‌ست، امید هست. 162 00:16:18,310 --> 00:16:22,272 پس بمونید و بمیرید. این یه فداکاری ـه بی‌فایده‌ست. 163 00:16:22,356 --> 00:16:25,734 وایسا ! نمیتونی حداقل این رو با خودت ببری ؟ 164 00:16:25,818 --> 00:16:28,612 و خودمو یه هدف بکنم ؟ دیوونه شدی ؟ 165 00:17:16,744 --> 00:17:18,829 با اومدنت به اینجا دچار اشتباه بزرگی شدی ! 166 00:17:31,633 --> 00:17:33,218 داری باهاش چکار میکنی ؟ 167 00:17:54,073 --> 00:17:56,658 حالا، تو ممکنه شاهده تاریخ باشی... 168 00:17:57,242 --> 00:18:00,746 همونطور که من با نابود کردن اون تخم اژدها یک سلسله‌رو نابود می‌کنم. 169 00:18:09,046 --> 00:18:10,046 وایسا ! 170 00:18:11,173 --> 00:18:15,761 تو یک جادوگره تاریکی هستی. تو باید از جادویی که تخم داره باخبر باشی. 171 00:18:16,428 --> 00:18:20,516 میتونه سلاح قدرتمندی باشه. چرا باید نابودش کنی ؟ 172 00:18:20,599 --> 00:18:22,434 چکار داری میکنی ؟ 173 00:18:22,518 --> 00:18:26,146 نابودش نکن جادوگر. تخم رو زنده نگه دار. 174 00:18:36,490 --> 00:18:38,325 مشاوره عاقلانه‌ای بود. 175 00:18:41,453 --> 00:18:43,330 چطور میتونم جبران کنم ؟ 176 00:18:43,831 --> 00:18:44,831 آه ! 177 00:18:45,415 --> 00:18:48,210 سرنوشتتون توی دستای منه. 178 00:18:51,171 --> 00:18:53,757 اونا فرار نکردن. جنگیدن‌. 179 00:18:54,341 --> 00:18:55,342 تا دم مرگ. 180 00:18:57,302 --> 00:18:58,929 اونا تخم رو نجات دادن ! 181 00:18:59,763 --> 00:19:03,433 ما اینجاییم و زیم زنده‌ست، همه‌ش بخاطر اوناست. 182 00:19:08,730 --> 00:19:10,107 این چه معنی‌ای میده ؟ 183 00:19:10,190 --> 00:19:12,234 - من چکار باید بکنم ؟ - نمیدونم. 184 00:19:13,152 --> 00:19:15,904 ولی تصمیمش باخودته. نه کسِ دیگه‌ای. 185 00:19:21,827 --> 00:19:23,620 ما باید باهم تصمیم بگیریم. 186 00:19:30,002 --> 00:19:31,253 وضعیت ما اینه. 187 00:19:31,795 --> 00:19:35,883 ویرن بخاطر زیم داره میاد اینجا، و یک ارتش از هیولاهارو کنترل می‌کنه. 188 00:19:35,966 --> 00:19:39,553 ملکه اژدها مریض ـه، و ما نمیدونم کی بلند میشه... 189 00:19:40,137 --> 00:19:41,430 اگه بلند شه. 190 00:19:41,513 --> 00:19:42,890 پس، ما باید تصمیمونو بگیریم. 191 00:19:43,432 --> 00:19:46,602 ما میتونیم وایسیم و مقابله کنیم، یا میتونیم پا به فرار بزاریم 192 00:19:46,685 --> 00:19:48,145 و تا جایی که میتونیم از زیم محافظت کنیم. 193 00:19:48,770 --> 00:19:50,689 پس، آه... سلام. 194 00:19:50,772 --> 00:19:53,483 میدونم من بخشی از گروه نیستم، 195 00:19:53,567 --> 00:19:55,444 ولی میتونم یه چیزی بگم ؟ 196 00:19:58,947 --> 00:20:02,868 من ویرن رو بیشتر از هرشخصی اینجا می‌شناسم. 197 00:20:02,951 --> 00:20:05,120 یعنی، به خاطر اینکه پدرمه. 198 00:20:05,204 --> 00:20:09,917 ولی مدت زیادی طول کشید تا بفهمم پدر واقعیم چجور آدمی هستش. 199 00:20:11,043 --> 00:20:15,214 و فهمیدنش برام سخت بود، چونکه من واقعاً... 200 00:20:16,381 --> 00:20:17,591 من واقعاً شخصیتشو دیدم. 201 00:20:18,675 --> 00:20:21,094 اون باهوشه، و جوری که کارهاشو انجام میده 202 00:20:21,178 --> 00:20:23,347 باعث میشه واقعا باور کنی که اون یه شخصِ خوبه 203 00:20:23,430 --> 00:20:27,017 که هرکاری که انجام میده، بخاطر محافطت از خانواده‌اش، خونه‌اش 204 00:20:27,100 --> 00:20:28,352 یا همه‌ی بشریت هستش. 205 00:20:29,728 --> 00:20:32,689 اوه باعث می‌شه فکر کنی تا وقتیکه کاری که میگه‌رو انجام بدی 206 00:20:33,148 --> 00:20:34,983 کار درستی رو داری انجام میدی. 207 00:20:35,067 --> 00:20:37,945 حتی وقتیکه ازت میخواد کار بدی رو انجام بدی. 208 00:20:38,570 --> 00:20:40,697 چیزی... شیطانی. 209 00:20:42,074 --> 00:20:43,992 پس، حقیقت اینه که، 210 00:20:44,660 --> 00:20:46,912 کسی که ازت میخواد کارای وحشتناکی انجام بدی 211 00:20:46,995 --> 00:20:49,039 و متقاعدت کنه که این کارا خوب هستن 212 00:20:49,623 --> 00:20:50,958 اون یه شخص شروره. 213 00:20:51,875 --> 00:20:54,378 پدر من...یه شروره. 214 00:20:55,087 --> 00:20:56,606 و اون داره قدرتمندتر میشه، 215 00:20:56,630 --> 00:20:59,675 و هرچقدر که قدرتمندتر میشه، مردم بیشتری بهش گوش میدن، 216 00:20:59,758 --> 00:21:01,593 و باورش میکنن و دنبالش میرن. 217 00:21:01,677 --> 00:21:06,556 پس، شاید بتونیم فرار کنیم، و برای مدتی در امان بمونیم، ولی‌... 218 00:21:07,140 --> 00:21:08,308 اون بیخیال نمیشه. 219 00:21:08,934 --> 00:21:13,522 شاید ناامیدانه باشه، ولی تنها شانسمون اینه که اینجا باهاش مبارزه کنیم. 220 00:21:14,022 --> 00:21:15,482 تا وقتیکه که باهم باشیم. 221 00:21:16,275 --> 00:21:22,155 تنها راه برای توقف شیطان اینه که توی صورتش نگاه کنی و بهش بگی "دیگه بسه". 222 00:21:29,538 --> 00:21:30,789 من اشتباه می کردم. 223 00:21:30,872 --> 00:21:33,917 تو بیشتر از یک احمق درشت هیکل هستی، نه ؟ 224 00:21:34,668 --> 00:21:35,919 شاید یکم بیشتر. 225 00:21:36,003 --> 00:21:37,879 پس ما میمونیم. 226 00:21:38,463 --> 00:21:39,463 هممون. 227 00:21:39,965 --> 00:21:41,049 همگی موافقن ؟ 228 00:21:42,968 --> 00:21:45,012 خیلی‌خب، پس. 229 00:21:45,095 --> 00:21:46,095 مبارزه می‌کنیم. 230 00:21:49,850 --> 00:21:53,103 ارتش جادوگر سیاه تا سپیده دم اینجا خواهند بود. 231 00:21:53,186 --> 00:21:54,563 ولی یه چیز دیگه‌ام هست. 232 00:21:55,063 --> 00:21:56,231 بیاید بیرون. 233 00:22:09,453 --> 00:22:10,704 خاله آمایا ! « مترجم : عذرمیخوام بخاطر مشابه بودن کلمه عمه ترجمه کردم ! » 234 00:22:24,384 --> 00:22:25,886 اوه، درسته... 235 00:22:25,969 --> 00:22:29,848 همه‌ی اون کارا توی دژ بنتر، یک سوءتفاهم بزرگ بود. 236 00:22:29,931 --> 00:22:33,769 من بعدا توضیح میدم، ولی ریلا... دوست ماست. 237 00:22:36,188 --> 00:22:38,482 آه. بنظر میرسه توعم یه دوست الف داری حالا ؟ 238 00:22:40,442 --> 00:22:43,612 ما باهم...دوست نیستیم. اون زندانیه منه. 239 00:22:48,992 --> 00:22:52,579 من جانای هستم، شوالیه طلایی ـه لوکس اوره. 240 00:22:53,205 --> 00:22:57,125 من نیروی شهرمو همراهم آوردم. یا چیزی که ازشون باقی مونده. 241 00:22:57,209 --> 00:22:59,878 اونا پایین کوه منتطرن، 242 00:22:59,961 --> 00:23:03,131 حاظرن با هیولایی که خونه‌مونو نابود کرد مبارزه کنن. 243 00:23:08,220 --> 00:23:11,348 میدونم تو گفتی که ما باید فرار کنیم، ولی میخوایم کمک کنیم. 244 00:23:12,099 --> 00:23:13,308 میخوایم مبارزه کنیم. 245 00:23:15,852 --> 00:23:18,688 پس به تمام کمکی که میتونیم داشته باشیم نیازمون میشه. 246 00:23:28,615 --> 00:23:29,950 واقعا اینطور فکر میکنی ؟ 247 00:23:34,830 --> 00:23:37,332 ما باید کمک بیشتری پیدا کنیم‌. کمک بزرگ. 248 00:23:38,041 --> 00:23:39,334 واو. 249 00:23:39,417 --> 00:23:42,712 برادر کوچولوم و نیگاه، بزرگ شده و داره یک اژدهارو میرونه. 250 00:23:54,015 --> 00:23:55,350 اینطوره پس، ها ؟ 251 00:24:00,438 --> 00:24:01,439 همینطوره. 252 00:24:03,325 --> 00:24:20,658 « Translated By : Erfan_Ugmid »