1 00:00:17,530 --> 00:00:19,990 ...آنچه در شاهـزاده اژدها گذشتـــ 2 00:00:21,700 --> 00:00:23,410 ! پسرا 3 00:00:23,500 --> 00:00:27,250 شما یه سـفر میرید به قلعه بنثـر. 4 00:00:28,340 --> 00:00:30,340 ! آسپیــرو 5 00:00:32,170 --> 00:00:33,510 ! تو الان جــادو انجام دادی 6 00:00:33,590 --> 00:00:36,010 - تو یه جـادوگری - واو ! 7 00:00:36,090 --> 00:00:37,720 ! من یه جـادوگرم 8 00:00:38,140 --> 00:00:42,020 مـون شادوو الف هـا خطرنـاکن ، جنگ‍وهای ماهـرین. 9 00:00:42,100 --> 00:00:45,440 اونا پیـدات میکنن و میکشنـت. 10 00:00:45,770 --> 00:00:46,980 این دیگـه بعهده ماست 11 00:00:47,060 --> 00:00:51,150 ما بایـد این تخمو برگـردونیم تا ازش مراقبـت کنیم و به زیـدیا ببریمش. 12 00:00:51,230 --> 00:00:52,490 و مـادرشو پیدا کنیم. 13 00:00:52,570 --> 00:00:54,320 میـتونیم یه تفاوتی ایـجاد کنیم 14 00:00:54,400 --> 00:00:55,570 هـر سه نفرمون 15 00:00:55,650 --> 00:00:57,570 چهارنفـرمون 16 00:01:20,350 --> 00:01:26,250 شــاهزاده اژدهــا 17 00:01:28,650 --> 00:01:33,850 « کتاب اول : مـاه » « بخش چهارم : خـون خـوار » 18 00:01:50,790 --> 00:01:52,090 ! خودتـو رها کن 19 00:01:52,880 --> 00:01:54,300 خودتـو ... رهـا کن 20 00:01:55,380 --> 00:01:57,050 ! رهـا شو 21 00:02:02,350 --> 00:02:03,810 درمـوردم قضاوت نـکن 22 00:02:04,770 --> 00:02:06,640 خب چـی ، دارم با ربانـم حرف میـزنم ؟ 23 00:02:06,730 --> 00:02:09,520 چقـدر بدتره که تو با یک ... 24 00:02:09,600 --> 00:02:11,730 هرچـی که هست حـرف بزنی ؟ 25 00:02:20,910 --> 00:02:22,280 ! آه‍ 26 00:03:10,620 --> 00:03:13,630 یه مراسـم ختم به این زودی دیوونگـیه‌ 27 00:03:13,710 --> 00:03:18,050 این رسـمه که برای هفت غـروب خورشید برای پادشـاهان سقوط کرده سوگواری کنـی. 28 00:03:18,130 --> 00:03:19,880 تو حـتی یک بارم اونو انجام ندادی 29 00:03:19,970 --> 00:03:23,260 متوجـه‌ام که نگرانی ، اوپـِلی 30 00:03:23,340 --> 00:03:26,810 امـّا در زمـان جنگ، ما بایـد روبه‌جلـو حرکت کـنیم. 31 00:03:43,610 --> 00:03:45,740 هعـی، سرتو بالا نگـه دار 32 00:03:45,820 --> 00:03:47,490 اوه ، ببخـشید. 33 00:03:47,580 --> 00:03:50,370 شبـه درازیه 34 00:03:51,830 --> 00:03:52,920 اینـو بنوش. 35 00:03:53,790 --> 00:03:56,920 ! صداش میـکنم ، معجـون داغ قهوه‌ایـه صبح 36 00:04:02,880 --> 00:04:04,890 ! خـوبه 37 00:04:21,190 --> 00:04:24,700 ما امروز با یـک حقیقـت ویرانگـر بیدار شـدیم 38 00:04:24,780 --> 00:04:26,870 پادشـاهمون از مـا گرفـته شده 39 00:04:28,030 --> 00:04:33,370 توسـط مون شـادوو الف ها کلَک خورده و توسـط نیروهای زیدیـا کشته شده. 40 00:04:35,790 --> 00:04:39,040 بـرای من ، او بیـشتر از یک پادشـاه بود 41 00:04:39,130 --> 00:04:42,970 در ساعـات پایان عمـرش، هاروو منـو... 42 00:04:43,970 --> 00:04:45,050 بـرادرش صدا زد 43 00:04:45,760 --> 00:04:46,720 صبـر کن. 44 00:04:48,260 --> 00:04:49,970 شاهـزاده ها کجان ؟ 45 00:04:50,060 --> 00:04:51,520 اونهـا باید اینجا باشـن 46 00:04:52,930 --> 00:04:54,020 شاهـزاده‌ها... 47 00:04:54,850 --> 00:04:55,850 مـردن. 48 00:04:57,190 --> 00:05:00,650 ما نمیتـونیم بزاریم ظلـم زیدیـا بدون جواب بـمونه. 49 00:05:00,730 --> 00:05:03,070 مـا باید با قـدرت روبه‌جلـو حرکت کنیم. 50 00:05:03,650 --> 00:05:04,900 مشعل هـارو روشن کـن‌. 51 00:05:07,910 --> 00:05:08,910 نـه. 52 00:05:13,910 --> 00:05:16,370 کـلادیا 53 00:05:52,450 --> 00:05:57,500 وقـتی یک حاکـم کاتیلـوس میمیره، ما بـرای اون هفت روز سوگـواری میکنیم. 54 00:05:57,580 --> 00:05:59,540 ولـی ما در جنـگیم. 55 00:05:59,630 --> 00:06:02,710 امـروز، ما بایـد هفت برابر سوگـواری کینم... 56 00:06:03,250 --> 00:06:07,930 بـرای شب ، مراسـم تاجگـذاری خواهد بود. 57 00:06:21,360 --> 00:06:25,400 ! کالـوم، کالـوم،هعـی 58 00:06:25,480 --> 00:06:27,280 این اسمـته، درستـه؟ کالـوم ؟ 59 00:06:27,780 --> 00:06:30,700 - کلـن یا کمـل؟ - آه‍، کالـومه. 60 00:06:31,490 --> 00:06:35,120 حـدس میزنم فقط داشتم پریشـون گونه تلاش میکردم تا بکـشم این ... گوی نخسـتین‌و. 61 00:06:35,200 --> 00:06:37,200 - سنـگ نخسـتین‌. - درسـته 62 00:06:37,290 --> 00:06:39,960 این ماهـیت خالـص یک روح نخستـین در خودش نگه میـداره. 63 00:06:40,040 --> 00:06:42,960 - منبـع نخستین ؟ - درسـته 64 00:06:43,040 --> 00:06:45,210 تو میدونـی شش منبـع نخستین چین؟ 65 00:06:45,300 --> 00:06:48,760 اگـه بگم آره، مجبـورم میکنی اسمشون ببـرم ؟ 66 00:06:48,840 --> 00:06:49,800 آه‍. 67 00:06:52,550 --> 00:06:55,640 هـمه‌ی جادوهـای موجود در دنیـا از منبع های نخسـتین میان. 68 00:06:55,720 --> 00:06:59,480 اونا اصلـی ترین و خالـص ترین انرژیِ جادویـی رو تشکیل میدن. 69 00:06:59,560 --> 00:07:05,070 خـورشید، مـاه، ستارگـان، زمیـن، اقیـانوس و... 70 00:07:06,320 --> 00:07:08,110 - آسمـان. - درستـه 71 00:07:08,190 --> 00:07:11,530 بـرای اجـرای یک جادو، یک جـادوگر نیاز به انرژی اولیـه داره. 72 00:07:11,610 --> 00:07:13,320 خـب اون جادوی‍ه نفـس باد بود که انجام دادی ؟ 73 00:07:13,990 --> 00:07:16,740 معمـولاً تو به یک طـوفان یا حداقـل یک نسیم قوی نیـاز داری. 74 00:07:17,240 --> 00:07:18,540 ولـی با اون سنگ 75 00:07:18,620 --> 00:07:22,370 تو همـه قدرت آسمان رو همیـشه دراختیـار داری‌. 76 00:07:22,460 --> 00:07:25,750 - واو. -سنگـای نخستـین واقعا کمـیابن. 77 00:07:25,840 --> 00:07:29,970 اونهـا توسط قویتـرین جادوگران دنبال شدن. 78 00:07:30,050 --> 00:07:32,840 و حـالا ، به نحـوی تو یکیـشو داری. 79 00:07:35,470 --> 00:07:38,770 صب‍ر کن، من ... من اینـارو قبـلا در قلعـه‌ی بنثـر دیدم. 80 00:07:38,850 --> 00:07:42,730 این چیـزای مکعب شکل و این حالـتای دقیق رو برروی خودش داشت. 81 00:07:42,810 --> 00:07:44,810 اوه ، خوبه‌. 82 00:07:44,900 --> 00:07:47,150 اگـه جادو باشه چی ؟ ما باید بگی‍ـریمش. 83 00:07:47,230 --> 00:07:50,900 صب‍ـر کن، چی؟ ما مشکـلات واقعی‌ای داریم که بایـد نگرانش باشیم. 84 00:07:50,990 --> 00:07:54,870 پایان دادن به جـنگ. بردن تخـم به زیدیا، یادتـه ؟ 85 00:07:54,950 --> 00:07:59,290 زیدیـا به سمتـه شرقه درسته ؟ خب این قلعَست. از این سمته. 86 00:07:59,370 --> 00:08:03,040 اوه، عالـیه. مطمـئنم توسـط انسانا پوشیـده نشده. 87 00:08:03,120 --> 00:08:07,290 انسانـایی که دنبال توعـن و میخوان منَو بکشـن ! هورا ! 88 00:08:07,380 --> 00:08:11,760 نه، این قلعـه‌ی زمستونیـه. برای ماه‌ـها خالیه، بهم اعتـماد کن. 89 00:08:12,630 --> 00:08:15,800 ببیـن ... رایلا‌ 90 00:08:16,890 --> 00:08:19,430 شاهـزاده‌ها قـرار بود تو بعضی چـیزا خوب باشن. 91 00:08:19,520 --> 00:08:23,270 آه‍، مثلـه مبارزه با شمشـیر، رهبـری... اسب سـواری. 92 00:08:23,850 --> 00:08:27,480 ولـی من همیش‍ـه بد بودم خب ، تو همـه چیز. 93 00:08:27,560 --> 00:08:29,690 خب ، وقـتی اون جادورو امتحـان کردم 94 00:08:29,780 --> 00:08:33,900 مطمئـن بودم با آتیـش میمونم یا عنکبـوتارو میپوشونم... 95 00:08:33,990 --> 00:08:35,110 ولـی کار کرد 96 00:08:36,240 --> 00:08:41,120 و تو صـدام کردی جادوگـر، و اون ... احساس خوبی داشت. 97 00:08:41,200 --> 00:08:45,000 من ... من فقـط این احساس رو دارم که اون چیـز مکعب شکل به‍ـم کمک میکنه. 98 00:08:45,920 --> 00:08:46,830 کالـوم 99 00:08:49,710 --> 00:08:51,260 یه رویـای عجیـبی داشتم 100 00:08:52,420 --> 00:08:55,010 رویـا نبود از. همـه‌ش واقع‍ـی بود. 101 00:08:55,090 --> 00:08:56,680 مطمئـنی؟ 102 00:08:56,760 --> 00:09:01,720 یه اسبه آبیـه غول پیکـر بود و من گوششـو قطع کردم. 103 00:09:01,810 --> 00:09:03,270 چون از یجـور آبنبات درست شـده بود. 104 00:09:03,350 --> 00:09:05,640 آه‍ ... نه. اون ... اون رویا بـوده‌. 105 00:09:05,730 --> 00:09:07,350 فکـر کردم منظـورت الف‌ـاست‌. 106 00:09:07,440 --> 00:09:09,820 یا گـرگای دودی ، تخ‍ـم اژدها. اونا واقعـین‌. 107 00:09:09,900 --> 00:09:12,280 بعـدش تلاش کردم از اسـب آبی بخاطر آبنبـات تشکـر کنم 108 00:09:12,820 --> 00:09:15,950 امـا اون صدامو نمیشنی‍د بخـاطر اینکه من گوششـو خورده بودم. 109 00:09:16,700 --> 00:09:17,950 هعـی ، شاهـزاده‌ی افسرده‌ 110 00:09:19,280 --> 00:09:21,120 بـزن بریم مکعبـتو بگیریم. 111 00:09:21,700 --> 00:09:23,290 - واقـعا ؟ - آره 112 00:09:23,370 --> 00:09:28,790 فقـط، لطفا، مـدار دیگه ای نباشه ، خیلی خب ؟ با سخنـای قشنگ. 113 00:09:35,510 --> 00:09:38,890 - هعـی بچه‌ها ، ما میتونیـم... - ما هنـوز واینستـادیم. 114 00:09:38,970 --> 00:09:40,350 - امـا من ... - تنقلاتـیم نباشه 115 00:09:40,930 --> 00:09:42,310 فقـط میخواستم بگم تشنـمه 116 00:09:42,390 --> 00:09:43,890 خیلی خب. اینـو بنوش 117 00:09:46,230 --> 00:09:50,560 آهـ، نه، ممنـون. ما اونـو...نمیخوریم. 118 00:09:51,360 --> 00:09:52,730 - چـیو ؟ - خون 119 00:09:52,820 --> 00:09:54,110 مـا خون نمیخوریم 120 00:09:54,190 --> 00:09:57,490 نمیـخوایم بی ادبی کنیم، ولی، آه، میتونی نـگه‌اش داری. 121 00:09:57,570 --> 00:09:59,110 این آبـمیوهِ ماهـه. 122 00:10:04,160 --> 00:10:08,080 این همـون چیزیع که انسانا فکـر میکنن ما هستیم ؟ هیـولاهای خون خـوار؟ 123 00:10:08,170 --> 00:10:09,790 نه، نه، نه. این ... اینجوری نیست‌. 124 00:10:10,380 --> 00:10:14,710 منظـورم اینه که، من ... من داستانارو شنیدم، ولی ... مطمئنـم فقط داستان بودن. 125 00:10:14,800 --> 00:10:18,180 داستـانا افتضاح و ناجـوریه. اوه، نگـاش کن، رسیـدیم. 126 00:10:24,680 --> 00:10:28,940 دی‍ـدی ؟ بـدون زمستـون، هیچ انسانی‍ـم تو قلعـه زمستونی نیست. 127 00:10:29,560 --> 00:10:31,100 بـزار سریـع‌اش کنیم. 128 00:10:31,190 --> 00:10:33,520 بهـم بگو این چیز کجاسـت، و من داخـل و خارج میشم. 129 00:10:35,190 --> 00:10:40,280 خیلـی خب، این اتـاق بازیـه. مکعب باید اینـجا باشه. 130 00:11:05,140 --> 00:11:08,560 همونطـوری که گفتم، بدون زمستـون ، انسانیم نیست. درسـته ؟ 131 00:11:08,640 --> 00:11:11,940 درسـته ، ولی این یجـورایی عجیبه که هیچکـس اینجا نیست... 132 00:11:12,480 --> 00:11:14,900 از اونجـایی که پدرمون فرستـادتمون اینجا. 133 00:11:20,030 --> 00:11:22,410 آره ، احتمالا نباید اینجـا میومـدیم. 134 00:11:49,020 --> 00:11:50,140 عـمه آمایا ؟ 135 00:11:57,650 --> 00:11:59,320 خیـلی خوشحالم که در امانـی. 136 00:11:59,400 --> 00:12:00,990 ! کامـلا در امان 137 00:12:01,070 --> 00:12:03,410 در امـانو ... تنـها. 138 00:12:15,210 --> 00:12:17,130 اوه، آهـ، اون درا قفـل شده‌ان. 139 00:12:17,210 --> 00:12:21,050 خب، آهـ، تو برای یک دقیقـه چند دقیـقه یا ... 140 00:12:21,130 --> 00:12:23,010 یا هـر چقدر که طول میکشه اینـجا منتظر بمون. من میـرم کلیدرو پیـدا کنم. 141 00:12:28,100 --> 00:12:29,930 من بـه قفلا اعتـقادی ندارم. 142 00:12:37,020 --> 00:12:38,730 یه نفـر اینجاست. 143 00:12:38,820 --> 00:12:41,490 چـی ؟ نه، نه 144 00:12:42,070 --> 00:12:45,030 هیچـکس اینجا نیست غیـر ما !و نیروهای انسـانیت 145 00:12:46,320 --> 00:12:48,740 کالـوم، میدونـی که فریاد زدن کمکـت نمیکنه. 146 00:12:49,830 --> 00:12:52,540 و چـرا میگی نیـروهای انسانیت این شک‍ـلی !؟ 147 00:12:52,620 --> 00:12:54,160 آهـ ، منظورت چیه ؟ 148 00:12:54,250 --> 00:12:57,630 این همیـشه طوریه که من میگـم ! نیروهـای به شدت مسلـح انسانی 149 00:13:17,810 --> 00:13:20,940 آهـ ، ازران باید یه چیـزی بهت بگـه. 150 00:13:21,480 --> 00:13:25,200 آمـ ، من ... صبحـونمو فراموش کـردم 151 00:13:26,030 --> 00:13:27,240 معـذرت میخوام. 152 00:13:30,410 --> 00:13:33,830 صبحـونه مهم تـرین وعـده غذایـی تو روزه 153 00:13:42,500 --> 00:13:44,170 غذایـی که اینجاست... 154 00:13:46,420 --> 00:13:47,930 ... ردّه سلاحَیه 155 00:13:53,350 --> 00:13:54,390 بفرمایید 156 00:13:56,520 --> 00:13:58,060 عمـه آمایا ، چـرا اینجایی ؟ 157 00:13:59,310 --> 00:14:01,900 من دیروز از یـه پرنـده پیام رسون از طَرف شاه نامـه‌ای دریافت کردم. 158 00:14:05,740 --> 00:14:07,900 مهـم ترین چیزی که، مـن نوشته‌ام. 159 00:14:08,490 --> 00:14:09,450 یـه نامه ؟ 160 00:14:11,490 --> 00:14:13,080 - مشـکل چیه ؟ - مـن... 161 00:14:13,160 --> 00:14:16,580 اون به مـنم یه نامه داد امـا باید انداختـه باشمش یـه جایی. 162 00:14:16,660 --> 00:14:17,830 تو نامـه‌ت چی نوشته شـده بود ؟ 163 00:14:19,620 --> 00:14:21,920 ژنـرال ، قلعـه تحته تهـدیده 164 00:14:22,000 --> 00:14:25,590 قاتلـا به پادشـاهی نفـوذ کرده‌ان، مون شـادوو الف‌ها 165 00:14:26,550 --> 00:14:27,970 بدتَرین نوعـش 166 00:14:28,050 --> 00:14:30,260 نیـروهات رو به قلـعه نیار 167 00:14:30,340 --> 00:14:33,220 دستوراتـت به قلعـه بنثر باید سریـعن ادامه یابن. 168 00:14:33,310 --> 00:14:37,810 مهمـ‌تر از همـه کالـوم و ازران اونجا خواهـند بود مطمئـن شو که پسرانم در امـنیت هستند. 169 00:14:38,810 --> 00:14:40,980 صبر کـن، تعـداد بیشتـری اون پشته. 170 00:14:42,150 --> 00:14:46,570 وقتـی که از امنیتشـون مطمئن شدی پسـرا شاید دوست داشتـه باشن یه مرد گلی درست کـنن. 171 00:14:47,740 --> 00:14:49,490 مـا دوست نداریم یه مرد گـلی درست کنیم. 172 00:14:49,570 --> 00:14:51,070 دوست نـداریم. 173 00:14:51,780 --> 00:14:53,450 حـالا در امانید بچـه ها‌. 174 00:15:11,130 --> 00:15:14,680 اینـا همه‌اش تقص‍ـیر منه. هیچوقـت نباید اینجا میومدیم. 175 00:15:14,760 --> 00:15:18,020 امـا ما عمه آمایارو پیدا کردیم. شایـد بتونیم بهش بگـیم کالـوم. 176 00:15:18,100 --> 00:15:19,350 چیـو بهش بگیم ؟ 177 00:15:19,430 --> 00:15:22,230 درباره‌ی تخـم و ... رایـلا. 178 00:15:22,310 --> 00:15:26,110 نمیتـونیم. نشنیـدی چی میگفت ؟ چجـوری درمورد الف‌ها صحبت میکـرد؟ 179 00:15:26,690 --> 00:15:28,650 از نظر عـمه آمایا، الـف ها هیـولان. 180 00:15:28,740 --> 00:15:30,950 ولـی اگه همه چیـزو توضیح بـدیم... 181 00:15:31,030 --> 00:15:34,660 جـواب نمیده. انـسانها و الـف ها به هم دیگه اعتمـاد ندارن. 182 00:15:35,280 --> 00:15:38,580 این تغییـری ایجاد نمیکنه تا وقتـی که این تخـم رو به زیـدیا برگردونیم. 183 00:15:39,080 --> 00:15:41,790 بـاید رایلا رو پیدا کنیـم‌و از اینـجا بزنیم بیرون. 184 00:16:27,790 --> 00:16:29,750 این قلـعه زمستونیه ، رایـلا. 185 00:16:29,840 --> 00:16:32,260 بـدون زمستون ، انسـانیم نیست. 186 00:16:39,060 --> 00:16:40,350 مشکـلی نداره. 187 00:16:55,200 --> 00:16:56,450 هـاه 188 00:17:29,650 --> 00:17:31,150 ! ژنـرال آمایا 189 00:17:31,230 --> 00:17:32,690 شـاهزاده ها ناپدید شدن. 190 00:17:50,710 --> 00:17:51,710 چطـوری انجامش دادی ؟ 191 00:17:53,170 --> 00:17:54,460 چجوری مـا چیـو انجام دادیم ؟ 192 00:17:55,720 --> 00:17:58,340 مـا ؟ چه تعـدا از شما اون بیرونـن ؟ 193 00:17:58,430 --> 00:17:59,930 من گفـتم ، مـا ؟ 194 00:18:00,600 --> 00:18:02,100 بهـم دروغ نگـو 195 00:18:02,180 --> 00:18:05,020 فقط مـنم، تنهـام. 196 00:18:05,100 --> 00:18:06,600 دروغـه 197 00:18:08,810 --> 00:18:11,610 اگـه تعداد بیشتری ازشـون هست، شاهـزاده ها در خطـرن. 198 00:18:11,690 --> 00:18:13,320 چشمـاتونو ازش برنـدارید 199 00:18:21,660 --> 00:18:24,700 مواظبشون باشید نمیخـواید که یه انگشتتـونو از دست بدید 200 00:18:24,790 --> 00:18:28,620 منظـورم اینه که ، میتـونی تصور کنی زنـدگی با چهارتا انگـشت چطوریه ؟ 201 00:18:34,210 --> 00:18:37,010 این یکـی از عجیبترین ایـده‌هاته. 202 00:18:37,090 --> 00:18:38,760 عجیـبتر از یه حلـزون زره پوش ؟ 203 00:18:38,840 --> 00:18:41,220 از ، حلـزونش همین الان زره داره 204 00:18:41,300 --> 00:18:44,100 - بعـد چرا اونا باید انقـدر فشرده بشن ؟ - مـا... 205 00:18:44,180 --> 00:18:46,640 منظـورم اینه که، نمیـدونم که این نقشـه کار میکنه 206 00:18:46,720 --> 00:18:47,730 اون میـدونه چکار باید بکـنه 207 00:18:52,730 --> 00:18:56,900 تاحـالا بیـت رو دیدیـد؟ به دوستـه کوچولوم سلام کـنید. 208 00:19:12,420 --> 00:19:13,460 ! ممـنون 209 00:19:23,970 --> 00:19:25,260 !بجـمبید 210 00:19:41,570 --> 00:19:45,410 همـونجا وایسا الـف. کالـوم، ازران، بیـاید اینجا. 211 00:19:49,000 --> 00:19:50,620 کالـوم ، بـاید بهش بگیم. 212 00:19:51,120 --> 00:19:53,080 پسـرا ، از اون دور شـید 213 00:19:56,880 --> 00:19:58,050 ! صبـر کن 214 00:20:04,470 --> 00:20:06,220 چـی داری میـگی ؟ 215 00:20:06,300 --> 00:20:11,560 اون میـگه ، اگـه نزاریم برید، تو میکشیشون و خونشـونو میخوری. 216 00:20:13,060 --> 00:20:15,150 تـو یه هیـولایی 217 00:20:17,730 --> 00:20:19,860 درس‍ـته ، پس باید بزاری کـه بریم. 218 00:20:20,990 --> 00:20:24,030 مشـکلی نیست کالـوم. من قبـلا هیولاهـارو میکشتم. 219 00:20:24,610 --> 00:20:25,700 انجـامش بدید. ازش جـداش کنید 220 00:20:38,380 --> 00:20:40,800 بفـرما ، یه ضـربه دیگه بزن. 221 00:20:42,470 --> 00:20:44,380 ولـی لبامو بخـون 222 00:20:44,470 --> 00:20:48,890 دفـعه بدی که شمشیرهـامو تاب بـدم، به هـردوتاشون تو نیم ثانـیه خاتمه می‍ـدم. 223 00:20:55,690 --> 00:20:57,770 - حـرکت کنید انسـان‌ها - !آو 224 00:21:00,150 --> 00:21:01,730 آو 225 00:21:05,950 --> 00:21:07,280 حـالا چی ؟ 226 00:21:08,240 --> 00:21:09,990 آهـ ، گمـون نمیـکنم یه قایـق ... 227 00:21:10,080 --> 00:21:11,370 سـوار شو 228 00:21:23,510 --> 00:21:28,140 اگـه الـف‌ها بفهـمن داریم دنبالـشون میکنیم، جـون شاهـزاده‌هارو میگیرن. 229 00:21:28,800 --> 00:21:30,010 بایـد مراقـب باشیم. 230 00:21:31,260 --> 00:21:32,390 ! کُـورووس 231 00:21:35,600 --> 00:21:37,980 دنبالشـون برو ، امـّا از دیدشـون دور بمون. 232 00:21:38,060 --> 00:21:40,520 وهـر موقع که فـرصتی دیدی، آزادشـون کن. 233 00:21:42,530 --> 00:21:44,650 بقـیه‌ی شما ، همـراهم بیاید. 234 00:21:54,910 --> 00:21:57,580 کـار کرد. باورم نمـیشه. 235 00:21:58,370 --> 00:22:00,750 باورم نمـیشه همچین عوضـی‌ای هستی 236 00:22:01,840 --> 00:22:03,630 چـی ؟ مشـکل چیه ؟ 237 00:22:03,710 --> 00:22:08,220 تو منـو هیولـای خون خـوار صدا زدی. روحـتم خبر نداره که چه حسـی داشت. 238 00:22:08,300 --> 00:22:10,600 ولـی من واقعا هیچـکدوم از اونارو باور نمیکنم. 239 00:22:10,680 --> 00:22:13,060 فقـط سعی داشتم که بتـرسونمش. فکـر میکردم که برمیـگرده. 240 00:22:13,140 --> 00:22:16,140 اوه ، خوب پیـش رفت. اونا تـلاش کردن که بکشنم. 241 00:22:16,890 --> 00:22:19,600 معـذرت میخوام. این چیـزی نبود کـه قصـد داشتم اتفـاق بیافـته. 242 00:22:19,690 --> 00:22:20,900 خب ، اتـفاق افتاد. 243 00:22:22,320 --> 00:22:23,360 پیـداش کردی؟ 244 00:22:23,440 --> 00:22:27,360 این یه اسـباب بازیه. شـاید یه تیکـه از بازی بچـه ها. 245 00:22:28,070 --> 00:22:32,780 امیـدوارم ارزششـو داشته باشه که همـه‌رو تو خطـر انداخت. 246 00:22:49,050 --> 00:22:51,550 تقـریبا وقتش رسـیده پدر. وقتـه تاجـگذاریه 247 00:22:52,180 --> 00:22:56,060 یا ، همونطـور که دوست دارم صداش کنم ، ساعتَه تاجگذاری ؟ 248 00:22:56,140 --> 00:22:58,680 ممـنونم. این همـه چیز خواهـد بود. 249 00:23:04,520 --> 00:23:07,440 هیـچ آهنـگی برای مـناسبت ؟ هـم؟ 250 00:23:19,080 --> 00:23:24,420 مـردم کاتیلـوس مـرگ شاه هارو مارو واقعـا زخـمی کرد. 251 00:23:24,500 --> 00:23:30,130 امـا از دست دادن پسـرهاش، شاهـزاده های ما ناعـدالتیه بزرگتـریه 252 00:23:30,630 --> 00:23:33,010 با گرفـته شدن وارثان به تاج و تـخت 253 00:23:33,090 --> 00:23:36,930 دشمـنان ما تلاش کردنـد مارو بـدون رهبر بزارند. 254 00:23:37,010 --> 00:23:41,850 این رسـواییه هاروو هستش کـه پادشـاهی‌ای رو قبـول کنه که عاشقـشه 255 00:23:41,940 --> 00:23:43,900 تا در تـاریکی گـم بشه‌. 256 00:23:44,940 --> 00:23:47,110 اگرچـه یکـ بار سنگینـه 257 00:23:47,190 --> 00:23:51,490 مـن با فروتنـی نبـرد رو با اسـم شاه هـاروو پـیش میبرم. 258 00:23:52,110 --> 00:23:56,450 مـن تبدیل خـواهم شد به لـردهِ محافظـت کننـده قلـمرو. 259 00:24:11,880 --> 00:24:13,340 ! صبـرکنید 260 00:24:18,010 --> 00:24:21,270 ! تاجـگذاری رو متوقـف کنید ! شاهـزاده‌ها زنـده‌ن