1 00:00:17,620 --> 00:00:19,990 ...آنچه در شـاهزاده اژدهـا گذشت 2 00:00:21,500 --> 00:00:23,620 انسان ها و الف ها به همدیگه اعتماد ندارن 3 00:00:23,710 --> 00:00:27,040 این تغییری نمیکنه تا وقتی که این تخمو برداریم و به زیدیا ببریمش 4 00:00:27,840 --> 00:00:30,170 رایلا ، ما خودمونو محدود کردیم 5 00:00:30,250 --> 00:00:32,130 تنها یک راه برای رهایی وجود داره 6 00:00:33,800 --> 00:00:36,640 یک فرقه از بهترینمون سریعا فرستاده میشه 7 00:00:36,720 --> 00:00:37,600 تا شاهزاده هارو پیدا کنن. 8 00:00:38,180 --> 00:00:40,100 من بچه های خودمو به وظیفه میگیرم 9 00:00:40,180 --> 00:00:43,480 سورن و کلادیا رو با رهبری کردن گروه امداد و نجات. 10 00:00:46,230 --> 00:00:48,230 گوش کن، ازت میخوام که تخمو بهم بدی. 11 00:00:48,310 --> 00:00:50,480 باید به جای مناسب ببرمش 12 00:00:50,570 --> 00:00:51,610 چی؟ چرا ؟ 13 00:00:51,690 --> 00:00:53,690 بهم اعتماد کن‌ 14 00:01:16,500 --> 00:01:23,250 « شــاهزاده اژدهــا » 15 00:01:25,350 --> 00:01:29,600 « کتاب اول : مـاه » « بخش ششم : از میان یـخ » 16 00:02:31,000 --> 00:02:33,170 ازم میترسی ، کوچولوی بانمک. 17 00:02:37,920 --> 00:02:42,550 ممنونم، کوچولو. ولی دستام یه مشکلی دارن که تو نمیتونی از بین ببریش. 18 00:02:43,680 --> 00:02:45,260 موضوع چیه ؟ 19 00:02:50,850 --> 00:02:52,770 هیچوقت یک الف رو به دام ننداخته بودم 20 00:02:53,270 --> 00:02:54,190 ساده‌تر از چیزی بود که فکر میکردم‌ 21 00:03:12,370 --> 00:03:15,040 کالوم ؟ فکر کنم تنها شدیم. 22 00:03:16,500 --> 00:03:20,550 بالاخره ... اوه، منتظر این لحظه بودم. 23 00:03:20,630 --> 00:03:21,630 کالوم ؟ 24 00:03:21,720 --> 00:03:25,300 نفست هنوز بوی کره بادوم زمینی میده. 25 00:03:25,390 --> 00:03:26,470 ! کالوم 26 00:03:27,140 --> 00:03:29,770 - چیه ... چیه ؟ - ! پاشو ، رایلا گم شده 27 00:03:29,850 --> 00:03:31,980 اوه، نه، برداشدتش ؟ 28 00:03:32,060 --> 00:03:33,310 تخم هنوز اینجاست 29 00:03:33,400 --> 00:03:35,400 باشه، خوبه. 30 00:03:35,480 --> 00:03:37,150 میدونی که، این هنوز دلیلی نمیشه که بتونیم بهش اعتماد کنیم. 31 00:03:37,230 --> 00:03:39,320 ولی من ازش خوشم میاد کالوم. 32 00:03:39,400 --> 00:03:42,450 هعی منم ازش خوشم میاد‌. ...ولی موضوع اینجاست که، اون یه 33 00:03:42,530 --> 00:03:44,410 یه الفه ؟ کی اهمیت میده ؟ 34 00:03:44,490 --> 00:03:47,620 بنظر میرسه شاید هرچیزی که ما درباره‌ی الفا شنیدیم اشتباه بوده. 35 00:03:47,700 --> 00:03:50,160 نه، میخواستم بگم، ...موضوع اینه که 36 00:03:50,250 --> 00:03:51,830 اون همه چیزو بهمون نمیگه. 37 00:03:52,330 --> 00:03:53,670 میتونم احساس کنم 38 00:04:18,320 --> 00:04:20,690 پسرارو بصورت صلح آمیزه بهم بده و میزارم که بری. 39 00:04:20,780 --> 00:04:22,150 زندانیاتو آزاد کن 40 00:04:22,240 --> 00:04:24,110 اونا زندانی نیستن 41 00:04:24,200 --> 00:04:26,320 اونا خودشون انتخاب کردن تا باهام سفر کنن 42 00:04:26,410 --> 00:04:29,080 چی ؟ چرا اونا باید بهت اعتماد کنن ؟ 43 00:04:30,490 --> 00:04:34,370 ! بخاطر اینکه ما در این ماجرا باهمیم اونا الان دوستام هستن. 44 00:04:34,460 --> 00:04:37,170 ! دوست ؟ تو پدرشونو کشتی 45 00:04:37,250 --> 00:04:39,170 من کسیو نکشتم 46 00:04:39,250 --> 00:04:41,670 رهبرت انجام داد. فرقش چیه ؟ 47 00:04:52,640 --> 00:04:54,560 صبرکن، اونا نمیدونن، مگه نه ؟ 48 00:05:03,820 --> 00:05:05,450 وقتی بفهمن ازت متنفر میشن. 49 00:05:05,530 --> 00:05:06,700 ! خفه شو 50 00:05:28,970 --> 00:05:33,680 پیروزیتو مزه کن الف. دفعه بدی خیلی خوش شانس نیستی. 51 00:05:33,770 --> 00:05:35,600 ! به بچهای داخل گودال بگو 52 00:05:41,150 --> 00:05:45,440 خب، میدونستی یجورایی تو خواب حرف میزنی؟ 53 00:05:46,200 --> 00:05:48,450 رویای چیو داشتی میدیدی ؟ 54 00:05:48,530 --> 00:05:49,660 ...آهـ 55 00:05:49,740 --> 00:05:53,040 یادم نمیاد، چرا ؟ منکه، مثلا اسم کسیرو بلند نگفتم که، نه ؟ 56 00:05:53,120 --> 00:05:56,040 ...نه ولی داشتی یچیزی درباره کره بادوم زمینی میگفتی 57 00:05:56,120 --> 00:05:57,580 ساندویچ. 58 00:05:57,660 --> 00:05:59,170 بعله. حالا یادم میاد. 59 00:05:59,250 --> 00:06:01,000 من یه رویا درمورد ساندویچ داشتم 60 00:06:01,670 --> 00:06:05,300 ! بنظر میرسید خیلی درمورد ساندویچ اشتیاق داشتی 61 00:06:07,050 --> 00:06:10,300 میدونی چیه ؟ چند سال دیگه وقتی که بزرگتر شدی رفیق 62 00:06:10,390 --> 00:06:14,010 میشینیم و صحبتای عاشقانه درمورد ساندویچـا میکنیم. 63 00:06:19,440 --> 00:06:21,020 ! برید، برید، برید باید حرکت کنیم. 64 00:06:21,110 --> 00:06:23,070 چه خبر شده ؟ کجا بودی ؟ 65 00:06:23,150 --> 00:06:24,820 باید اول یچیزی بخوریم. 66 00:06:24,900 --> 00:06:27,400 ببین بیت چقدر بدخلق شده الان 67 00:06:27,490 --> 00:06:29,240 ! آهـ، وقتی نمونده 68 00:06:29,320 --> 00:06:30,740 باید همین الان راه بیافتیم 69 00:06:30,820 --> 00:06:33,160 رایلا چرا ؟ ... حداقل باید توضیح بدی که 70 00:06:33,240 --> 00:06:36,160 من مجبور نیستم چیزی رو بهت توضیح بدم. ! بزنید بریم 71 00:06:37,410 --> 00:06:38,460 ! خیلی خب، خیلی خب 72 00:07:02,060 --> 00:07:04,190 من عاشقه دیدارهای اینجا هستم. 73 00:07:04,270 --> 00:07:07,360 یه تمرین پای خوب دارم با بالا اومدن این همه پله. 74 00:07:08,030 --> 00:07:11,200 مسائل مهمی داریم که باید درموردش بحث کنیم. تلاش و تمرکز کن. 75 00:07:11,280 --> 00:07:12,490 مشکلی نیست. 76 00:07:12,570 --> 00:07:15,120 توجه منو به خودت جلب کردی. 77 00:07:15,950 --> 00:07:19,330 این عصر، تو و خواهرت برای یه ماموریت میرید. 78 00:07:19,410 --> 00:07:21,210 جستجو برای شاهزاده‌ ها 79 00:07:21,290 --> 00:07:25,380 اوه، آره. راه خوبی برای سوزوندنه. « منظورش اینه که کار راحتیه » 80 00:07:25,460 --> 00:07:29,300 نتیجه ماموریت شما برای آینده پادشاهیمون مهم و بحرانیه. 81 00:07:29,380 --> 00:07:31,470 داریمش، پیداشون میکنیم. 82 00:07:32,380 --> 00:07:33,970 مطمئنم که میکنی. 83 00:07:34,050 --> 00:07:37,970 ولی در این موقعیت یذره نکات دقیقی وجود داره. 84 00:07:38,060 --> 00:07:40,060 روحمم خبر نداره نکات دقیق چی هستن. 85 00:07:41,480 --> 00:07:42,900 با دقت گوش کن 86 00:07:42,980 --> 00:07:47,440 باید با خبری برگردی که در اون شاهزاده ها مردن. 87 00:07:47,520 --> 00:07:48,780 صبرکن 88 00:07:48,860 --> 00:07:50,740 معذرت میخوام ؟ 89 00:07:51,650 --> 00:07:55,070 فکر کنم سرم برعکس بود، مسائل و باهم قاطی کردم. 90 00:07:55,160 --> 00:07:56,410 میتونی دوباره تکرارش کنی ؟ 91 00:07:56,490 --> 00:08:03,000 باید با خبرای وحشتناکی برگردی که در اون هردو شاهزاده مردن. 92 00:08:08,380 --> 00:08:10,550 صبرکن ، این مسیر خیلی ساده‌‌ست. 93 00:08:11,170 --> 00:08:14,260 نه ، نیست‌. دقیقا یکم ساده‌ست. 94 00:08:14,340 --> 00:08:17,510 نه، خیلی فرسوده و مسطح و نرمه‌‌ 95 00:08:18,350 --> 00:08:21,430 دیر یا زود، میخوایم از دست کسی فرار کنیم. 96 00:08:24,270 --> 00:08:28,230 باید از اونجا بریم بالا. زمین سفتتر برامون امنتره‌. 97 00:08:28,320 --> 00:08:29,530 سفتر، بهتر. 98 00:08:29,610 --> 00:08:32,110 - وحشتناک بنظر میرسه. - دقیقا. 99 00:08:32,190 --> 00:08:33,610 این به اندازه کافی سفت هست‌. 100 00:08:34,200 --> 00:08:36,990 نظری در این باره داری که این تخم چقدر سنگینه ؟ 101 00:08:37,070 --> 00:08:38,740 آهـ، نه، ندارم. 102 00:08:38,830 --> 00:08:40,830 چون بهم اعتماد نمیکنی که بیارمش. 103 00:08:40,910 --> 00:08:42,540 خب، باید بهت اعتماد کنیم ؟ 104 00:08:42,620 --> 00:08:44,330 تاحالا واقعیتو درباره همه چیز بهمون گفتی ؟ 105 00:08:44,410 --> 00:08:48,710 خیلی خب، به حمل کردن تخم بسیار سنگین ادامه بدید. 106 00:08:49,550 --> 00:08:52,970 ولی نق زدنو بس کنید. بالاخره از این راه میریم. 107 00:08:57,050 --> 00:08:58,260 خب صبر کن 108 00:08:58,350 --> 00:09:01,390 ...اگه با اخباری برگردیم که در اون شاهزاده‌ ها مردن 109 00:09:01,890 --> 00:09:03,640 به این معنی نیست که شکست خوردیم ؟ 110 00:09:04,390 --> 00:09:07,650 جنگ بعدی سرنوشت انسانیت رو مشخص میکنه. 111 00:09:07,730 --> 00:09:10,570 تاریخ به یک نقطه سرگردون تبدیل میشه. 112 00:09:10,650 --> 00:09:13,570 پس تو داری میگی مسائل میتونن به هردو صورت باشند ؟ 113 00:09:13,650 --> 00:09:15,030 دقیقا 114 00:09:15,110 --> 00:09:16,860 مثل یک الاکلنگ 115 00:09:18,570 --> 00:09:19,580 بله‌. 116 00:09:19,660 --> 00:09:22,410 تاریخ شبیه یک ... الاکلنگه. 117 00:09:23,830 --> 00:09:26,580 اگه به اندازه کافی قوی باشیم که تصمیمات درستو بگیریم، 118 00:09:26,670 --> 00:09:28,960 انسان‌ها شاید به زیدیا برگردن 119 00:09:29,040 --> 00:09:33,420 و سرزمین های جادویی بزرگی که به درستی برای خودمون هستند رو پس بگیرن. 120 00:09:33,510 --> 00:09:36,130 ... ولی اگه توسط یک بچه شاه هدایت بشیم 121 00:09:36,220 --> 00:09:38,550 تصمیمات بدی میگیره ؟ 122 00:09:38,640 --> 00:09:41,510 ! تصمیمات ضعیفی میگیره 123 00:09:41,600 --> 00:09:43,850 ... تاریخ مسیر اشتباهی رو بیان میکنه 124 00:09:43,930 --> 00:09:47,020 و نیروهای زیدیا نه تنها کاتیلوس، 125 00:09:47,100 --> 00:09:49,100 ! بلکه پنج قلمروی پادشاهی رو نابود میکنن 126 00:09:49,190 --> 00:09:53,360 خیلی خب، پس قراره من با خبرایی برگردم که درش اونا مردن. 127 00:09:54,360 --> 00:09:56,530 ... چیزی که متوجه نمیشم اینه که 128 00:09:57,200 --> 00:10:00,030 قراره چکار کنم وقتی زنده پیداشون کردیم ؟ 129 00:10:00,120 --> 00:10:01,450 ... اوه 130 00:10:01,530 --> 00:10:03,740 متوجه خواهی شد که کار درست رو باید انجام بدی. 131 00:10:04,450 --> 00:10:07,540 ... کار درست، من 132 00:10:07,620 --> 00:10:09,210 نمیدونم که بتونم انجامش بدم 133 00:10:09,290 --> 00:10:14,000 اون بیرون، در جنگل، تصادفات هر روز اتفاق می افتن. 134 00:10:14,090 --> 00:10:16,380 تصادفات مرگبار. 135 00:10:17,550 --> 00:10:18,800 پسرم 136 00:10:19,550 --> 00:10:23,640 این آسون نخواهد بود، ولی تو قوی هستی. 137 00:10:23,720 --> 00:10:26,140 حالا، به هیچکس نگو. حتی کلادیا‌ 138 00:10:26,810 --> 00:10:29,730 باید این بار سنگین رو تنها رو دوشت حمل کنی. 139 00:10:34,480 --> 00:10:38,400 این یه مسئولیتیه برای من تا تاج و تخت رو بگیرم. 140 00:10:38,490 --> 00:10:42,620 و روزی اون تاج و تخت متعلق به تو خواهد شد. 141 00:10:46,660 --> 00:10:48,080 ! خیلی خب 142 00:10:48,160 --> 00:10:51,330 بیاید توقف کنیم و یه چیزی بخوریم. گشنمه. 143 00:10:53,250 --> 00:10:54,500 ... آه 144 00:10:55,920 --> 00:10:57,420 اوه، نه. 145 00:10:57,510 --> 00:10:59,260 - من غذارو ندارم. - چی ؟ 146 00:10:59,340 --> 00:11:03,430 تو یه وظیفه داشتی که غذای فاسد انسانیتو حمل کنی. 147 00:11:03,510 --> 00:11:04,850 چجوری تونستی ولش کنی ؟ 148 00:11:04,930 --> 00:11:06,220 ! تو بهمون هجوم آوردی 149 00:11:06,310 --> 00:11:09,770 ... سرمون داد زدی ، و مجبورم کردی که ولش کنم. 150 00:11:09,850 --> 00:11:11,350 اوه ، درسته 151 00:11:11,440 --> 00:11:13,770 ... چونکه من داد زدن سر سه چیزو یادم میاد 152 00:11:13,860 --> 00:11:16,610 بجنبید ، بجنببد. بزنید بریم، بریم، بریم. 153 00:11:16,690 --> 00:11:20,820 و اینکه " هرچیزی که برای بقا لازم دارید رو رها کنید. " 154 00:11:22,030 --> 00:11:24,870 حالا باید چکار کنیم ؟ ! بدون غذاییم 155 00:11:25,580 --> 00:11:30,330 خب، بگمونم باید آبمیوه ماهمو باهاتون تقسیم کنم. 156 00:11:30,410 --> 00:11:33,540 که با مواد فوق مغذی بسته بندی شده ... و من هنوز یه عالمه ازش دارم 157 00:11:34,130 --> 00:11:35,540 ! هنوزم یه عالمه ازش داشتم 158 00:11:35,630 --> 00:11:37,920 ! یه نفر همشو خورده کی سراغ وسایلم رفته ؟ 159 00:11:38,000 --> 00:11:40,760 - ! من به خرتو پرتات دست نزدم - ! به من نگاه نکن 160 00:11:40,840 --> 00:11:42,130 خب، منکه نخوردمش 161 00:11:42,220 --> 00:11:44,720 اگه یکی از شما ندزدیدیتش، پس کار کی بوده ؟ 162 00:11:46,680 --> 00:11:47,560 صبر کن. 163 00:11:48,560 --> 00:11:50,890 ... این غورباقه کوچولو هیولا 164 00:11:51,940 --> 00:11:54,690 ! بیت اینکارو انجام نمیده حقی نداری که مقصر بدونیش 165 00:11:54,770 --> 00:11:56,650 ! گردن اون ننداز 166 00:11:56,730 --> 00:11:58,150 ! نگاه کن چقدر میدرخشه 167 00:11:58,230 --> 00:12:01,740 خب ، بیت بستگی به احساسی که داشته باشه میدرخشه 168 00:12:01,820 --> 00:12:07,240 مثلا، اون یه رنگ داره وقتیکه تنهاست یا وقتی گرسنش باشه یجور دیگه میدرخشه. 169 00:12:07,330 --> 00:12:09,660 یا عصبانی باشه. ! یا گرسنه عصبانی باشه 170 00:12:09,740 --> 00:12:12,000 ... این برای وقتیه که تو خیلی گشنت باشه که عصبانی باشی 171 00:12:12,080 --> 00:12:14,790 ! میدونم گرسنه عصبانی چه معنی‌ای میده 172 00:12:15,750 --> 00:12:18,420 خب این رنگ یعنی چی ؟ 173 00:12:19,710 --> 00:12:24,260 همم، درواقع، هیچوقت ندیدم اینجوری بدرخشه. 174 00:12:24,340 --> 00:12:27,430 ... نوعی رنگ ، قرمز مانند، رنگین کمونی توت رنگ مانند هستش. 175 00:12:29,010 --> 00:12:30,060 آره، اون خورده. 176 00:12:32,930 --> 00:12:34,560 بگمونم اون گرسنه عصبانیه 177 00:12:34,640 --> 00:12:37,400 ! من قطعا عصبانیم « درهم برهم گفت » 178 00:13:05,380 --> 00:13:07,800 ذات واقعیت رو بهم نشـون بده. 179 00:13:15,140 --> 00:13:16,140 هیچی ؟ 180 00:13:16,230 --> 00:13:18,310 تو یه آینه جادوییه لجبازی 181 00:13:18,400 --> 00:13:20,440 فکر میکنی من اونو امتحان نکردم ؟ 182 00:13:20,520 --> 00:13:22,980 من هفت نوع طلسم آشکار شدنه مختلف رو اجرا کردم. 183 00:13:23,070 --> 00:13:24,820 همشون شکست خوردن. 184 00:13:24,900 --> 00:13:29,410 در آخر ، هیچ چیزی جز چهره نا امیدمو که بهم خیره شده بود رو ندیدم 185 00:13:29,490 --> 00:13:31,580 خب ، شاید ففط یه آینه باشه. 186 00:13:32,740 --> 00:13:35,580 از همه‌ی گنجینه ها و مصنوعات و آثار 187 00:13:35,660 --> 00:13:38,330 ... محل استراحت شاه اژدها و ملکه 188 00:13:38,420 --> 00:13:40,750 اونا این آینرو جایی که میخوابیدن نگه میداشتن. 189 00:13:42,130 --> 00:13:43,420 حتما باید خیلی مهم باشه. 190 00:13:43,510 --> 00:13:46,420 بعد ازش سردرمیاریم. هرچی که براش لازم بشه. 191 00:13:47,430 --> 00:13:50,010 شنیدی اونو، آینه ؟ درجریان قرار میدمت‌. 192 00:13:51,430 --> 00:13:54,100 یجورایی عجیبه که آینه این رو بهم برگردوند. 193 00:13:54,180 --> 00:13:56,270 مثل اینکه در جریان گذاشت منو. 194 00:13:57,350 --> 00:13:59,400 ما مسئله مهمی داریم که درموردش بحث کنیم 195 00:13:59,480 --> 00:14:00,770 مأموریتت 196 00:14:00,860 --> 00:14:02,860 - نجات دادن شاهزاده ها. - بله، 197 00:14:02,940 --> 00:14:06,700 اما تو یه ماموریت دیگه خواهی داشت که خیلی مهم تر خواهد بود. 198 00:14:06,780 --> 00:14:07,740 کلادیا 199 00:14:08,360 --> 00:14:10,870 باید تخم اژدهارو دوباره به دست بیاری‌ 200 00:14:10,950 --> 00:14:13,950 اونا تخم رو پیش خودشون دارن، پس نباید مشکلی باشه. 201 00:14:14,040 --> 00:14:15,450 ...شاهزاده ها، تخم 202 00:14:15,540 --> 00:14:19,040 من برای ماموریت سومیم جا دارم اگه وقتی بیرون بودیم به چیز دیگه ای احتیاج داشتی. 203 00:14:19,120 --> 00:14:21,130 تخم نباید تو دستای اشتباهی بیافته. 204 00:14:21,210 --> 00:14:23,960 خیلی قدرتمنده و خیلی خطرناک. 205 00:14:24,050 --> 00:14:29,300 ... هر اتفاقی که بیافته ، هر تصادف یا مصیبتی رخ بده 206 00:14:29,380 --> 00:14:32,800 مهم تر از هرچیز دیگه‌ای، ! باید با تخم برگردی 207 00:14:32,890 --> 00:14:34,640 - فهمیدم. - خوبه. 208 00:14:34,720 --> 00:14:36,310 یه سوال 209 00:14:36,390 --> 00:14:39,390 بزار بگیم توسط هیولاهای غول پیکر مورد حمله قرار گرفتیم 210 00:14:39,480 --> 00:14:41,400 ...که همشون ویز ویز میکنن مثلا 211 00:14:43,060 --> 00:14:44,900 ... و مثلا مارو به عقب و جلو میندازن ... 212 00:14:46,900 --> 00:14:51,070 و من مجبورم که بین نجات دادن تخم و سورن یکدوم رو انتخاب کنم... 213 00:14:51,570 --> 00:14:53,030 چکار باید بکنم ؟ 214 00:14:55,740 --> 00:14:57,500 ! بابا، یه شوخی بود 215 00:14:57,580 --> 00:14:59,330 آروم باش، دارم شوخی میکنم 216 00:15:01,000 --> 00:15:03,340 همه چیز مرتب خواهد شد. 217 00:15:03,880 --> 00:15:05,250 تخـم 218 00:15:06,420 --> 00:15:10,090 اکه مجبور شدی انتخاب کنی، تخم رو انتخاب کن. 219 00:15:18,020 --> 00:15:22,100 رایلا، میتونی آروم باشی ؟ داره یذره سخت میشه. 220 00:15:23,650 --> 00:15:25,860 ! رایلا ! بیخیال 221 00:15:25,940 --> 00:15:28,190 تو کسی بودی که مجبورمون کردی این مسیر دیوونه وار رو بریم، 222 00:15:28,280 --> 00:15:29,490 حداقل بزار باهات هماهنگ شیم. 223 00:15:29,570 --> 00:15:33,410 من فقط نیاز دارم که یه لحظه اینو بزارم زمین و نفس بکشم. 224 00:15:34,450 --> 00:15:36,200 یه راه حل وجود داره ، میدونی. 225 00:15:36,280 --> 00:15:38,080 میتونی بزاری من تخم رو حمل کنم. 226 00:15:40,000 --> 00:15:42,120 متوجه‌ای که میتونم همینجوری ازت بگیرمش ، درسته ؟ 227 00:15:42,210 --> 00:15:44,960 میتونم هرموقع که بخوام ازت بگیرمش. 228 00:15:45,040 --> 00:15:47,300 آره، خوبه رایلا. راهیه که اعتمادو بیشتر کنی. 229 00:15:47,380 --> 00:15:49,170 ولی ازت نمیگیرم، نکته اینجاست. 230 00:15:49,260 --> 00:15:51,380 ! اوه ، خب ، تبریک میگم بهت 231 00:15:51,470 --> 00:15:53,970 تو تهدیدمون نمیکنی و مجبورمون میکنی تا تخم رو بهت بدیم ؟ 232 00:15:54,050 --> 00:15:55,260 ! مستحق یک مدالی 233 00:15:55,350 --> 00:15:58,720 ! یه قهرمانی 234 00:15:58,810 --> 00:16:01,600 میتونم ازت بگیرمش ! میتونم خودم تنهایی به زیدیا ببرمش... 235 00:16:01,690 --> 00:16:03,270 ... بچه ها ، آروم باشید 236 00:16:03,350 --> 00:16:04,270 ! یه قهرمان میشم 237 00:16:04,350 --> 00:16:05,810 بعد چی جلوتو گرفته ؟ 238 00:16:05,900 --> 00:16:07,820 بخاطر اینکه از طرف تو میاد 239 00:16:07,900 --> 00:16:11,190 شاهزاده های انسانی، تخم رو برمیگردونن به ملکه اژدها. 240 00:16:11,280 --> 00:16:12,570 این کاریه که اهمیت داره. 241 00:16:12,650 --> 00:16:14,990 این ممکنه به جنگ پایان بده و دنیارو عوض کنه 242 00:16:16,410 --> 00:16:18,910 شماها باید دعوا کردنو تموم کنید. ! ببینید 243 00:16:21,410 --> 00:16:23,750 فریاداتون باعث ترک خوردن یخ شد 244 00:16:23,830 --> 00:16:26,750 اگه مراقب نباشیم ممکنه یه بهمنو شروع کنیم. 245 00:16:26,840 --> 00:16:27,960 - متوجه شدید ؟ - آهـ ، هاه. 246 00:16:28,040 --> 00:16:29,090 نگاه کردنی نیست 247 00:16:30,170 --> 00:16:32,090 خوبه ، ترک خوردن متوقف شد. 248 00:16:50,070 --> 00:16:50,900 ! فرار کنید 249 00:17:05,290 --> 00:17:08,460 - چه اتفاقی برای دستت افتاده ؟ - ! نگرانش نباش ، بدو 250 00:17:12,630 --> 00:17:13,800 ! ما قصد نداریم درستش کنیم 251 00:17:13,880 --> 00:17:15,680 ! این شبیه یک ... برف نامیه 252 00:17:17,720 --> 00:17:20,720 - کالوم داری چکار میکنی ؟ - برید پشت سرم. 253 00:17:26,900 --> 00:17:28,270 ! آسپیـرو 254 00:17:56,090 --> 00:17:57,340 همگی خوبن ؟ 255 00:18:00,010 --> 00:18:02,930 اون غورباقه سکسکه کن آبمیوه دزد کجاست ؟ 256 00:18:07,940 --> 00:18:10,020 اونجاست ، و حالش خوبه. 257 00:18:10,110 --> 00:18:11,310 ! همگی تونستیم 258 00:18:13,530 --> 00:18:14,860 من میرم تخم رو بردارم 259 00:18:20,370 --> 00:18:23,450 از ! حرکت نکن. داریم میایم بگیریمت. 260 00:18:36,920 --> 00:18:40,970 هعی سوری خرسه. چی شده ؟ سر به زیر شدی 261 00:18:42,300 --> 00:18:45,680 ! آو ، گریزلی، گریزلی، سوری خرسه 262 00:18:45,770 --> 00:18:49,140 بابا چیز عجیبی بهت نگفته ؟ 263 00:18:49,890 --> 00:18:51,980 آره ، یجورایی گفت. 264 00:18:52,060 --> 00:18:54,230 چیز عجیبیم به تو گفته ؟ 265 00:18:54,320 --> 00:18:55,480 ...آهـ 266 00:18:55,570 --> 00:19:00,240 - نه، درکل نه. ففط یه صحبت پدرونه استاندارد. - چی ؟ 267 00:19:00,860 --> 00:19:03,240 اوه، خوبه بگمونم. 268 00:19:03,320 --> 00:19:07,160 خب ... چی بهت گفت که خیلی عحیب بوده ؟ 269 00:19:09,330 --> 00:19:13,420 ! آهـ، اون گفته که گردوها میوه های ... مورد علاقشن 270 00:19:14,090 --> 00:19:16,920 منظورم اینه که، چرته، درسته ؟ 271 00:19:17,010 --> 00:19:19,800 - فکر نکنم که اونا اصلا میوه باشن. - نیستن. 272 00:19:19,880 --> 00:19:21,510 خب ، این عجیبه. 273 00:19:21,590 --> 00:19:24,720 منظورم اینه که، سبزیجات مورد علاقش چیه ؟ بستنی ؟ 274 00:19:29,480 --> 00:19:32,770 بهرحال ، برای ماموریتمون آماده‌ای ؟ 275 00:19:32,850 --> 00:19:34,860 آره ، بگمونم که هستم. 276 00:19:34,940 --> 00:19:37,360 عالیه. مطمئنم که نمیمیری. 277 00:19:37,440 --> 00:19:39,530 - چی ؟ - تو این ماموریت. 278 00:19:39,610 --> 00:19:44,240 منظورم اینه که، نهایتا که میمیری ، فرص میکنم. ولی کی میدونه ؟ 279 00:19:44,320 --> 00:19:46,120 ! شاید نمیری 280 00:19:46,200 --> 00:19:47,620 ممنون کلادیا‌ 281 00:20:02,380 --> 00:20:04,550 همونجا بمون ، تقریبا رسیدیم. 282 00:20:11,560 --> 00:20:14,480 آروم انجام بده. به آرومی حرکتش بده.‌ 283 00:20:19,400 --> 00:20:20,610 حالا چی ؟ 284 00:20:22,400 --> 00:20:24,740 حالا ... میخوام تخمو بهت بسپارم. 285 00:20:26,240 --> 00:20:28,410 معذرت میخوام اگه قبلا یه عوضی بودم رایلا. 286 00:20:29,080 --> 00:20:31,250 ما خوشانسیم که تورو بعنوان دوستمون داریم. 287 00:20:31,330 --> 00:20:32,830 بهت اعتماد دارم 288 00:20:34,580 --> 00:20:38,590 ... نه صبرکن. من سزاوار اعتماد تورو ندارم نه هنوز. 289 00:20:38,670 --> 00:20:40,000 باید بهت حقیقتو بگم. 290 00:20:40,670 --> 00:20:43,840 امروز صبح، اون عجله بخاطر این بود که توسط یه نفر مورد حمله قرار گرفتم. 291 00:20:43,930 --> 00:20:47,050 یه انسان. باهاش مبارزه کردم، ولی سخت بود. 292 00:20:47,140 --> 00:20:48,430 بخاطر این‌. 293 00:20:49,100 --> 00:20:51,930 - لازم نیست اینو الان توضیح بدی - چرا لازمه. 294 00:20:52,020 --> 00:20:53,560 این یک دستبند از قاتلینه‌.‌ 295 00:20:53,640 --> 00:20:55,940 یک مراسم از مون شادوو الف‌ها. 296 00:20:56,600 --> 00:20:59,360 ... قبل اینکه ببینمت ، سوگندی یاد کردم 297 00:20:59,440 --> 00:21:00,780 ... خودمو محدود کردم 298 00:21:01,690 --> 00:21:03,400 تا جون شاهزاده ازران رو بگیرم. 299 00:21:03,490 --> 00:21:06,200 و این دستبند هیچوقت درنمیاد تا وقتی که اون زنده باشه. 300 00:21:06,280 --> 00:21:10,450 فقط تنگتر و تنگتر میشه تا وقتی که دستمو از دست بدم. 301 00:21:10,540 --> 00:21:12,450 ولی من آمادم تا تاوانشو پرداخت کنم. 302 00:21:14,710 --> 00:21:19,000 ممنون که بهمون گفتی، ولی ازت میخوایم که روی این موقعیت تمرکز کنی. 303 00:21:19,960 --> 00:21:21,420 یه چیز دیگه‌ایم هست‌. 304 00:21:23,130 --> 00:21:26,380 شبی که دیدمت، اتفاق بدی افتاد. 305 00:21:26,470 --> 00:21:28,220 رایلا ، وقتی نمونده. 306 00:21:28,300 --> 00:21:30,930 کالوم ، باید بهت بگم. ... پادشـاه 307 00:21:31,890 --> 00:21:32,970 ! بگـیرش 308 00:21:40,900 --> 00:21:44,240 - ! انداختیش - بهت گفتم دستم بهم ریخته. 309 00:21:44,320 --> 00:21:45,950 ! خب ، از اون یکی دستت استفاده کن 310 00:21:46,030 --> 00:21:48,990 ! مشاجره کردنو تموم کنید باید یکاری انجام بدیم. 311 00:21:50,070 --> 00:21:51,950 از، نه. ! ازران 312 00:21:52,740 --> 00:21:54,580 - من میرم دنبالش. - ! نرو 313 00:21:55,500 --> 00:21:56,660 چی ؟ چرا ؟ 314 00:21:56,750 --> 00:21:58,750 میگیرتش. اون تخمو نجات میده‌. 315 00:21:58,830 --> 00:22:00,750 باید باورش داشته باشیم. 316 00:22:00,840 --> 00:22:02,750 و ما باید این بالا باشیم تا بکشیمش بیرون. 317 00:22:02,840 --> 00:22:05,630 - ! اون یه بچه‌ست - اون شجاع و قویه. 318 00:22:05,720 --> 00:22:07,220 میتونه انجامش بده. 319 00:22:11,350 --> 00:22:13,180 ! بیخیال، بیخیال 320 00:22:13,260 --> 00:22:15,600 اون خوبه. اِز میگیرتش. 321 00:22:34,450 --> 00:22:36,290 اشتباه کردی 322 00:22:37,210 --> 00:22:38,620 اون برنمیگرده 323 00:22:39,870 --> 00:22:41,380 واقعا متاسفم. 324 00:22:42,040 --> 00:22:44,300 فکر میکردم که میتونه. 325 00:22:49,090 --> 00:22:52,300 ! اون زنده‌ست دستبند هنوز سفته. 326 00:22:52,390 --> 00:22:53,890 اِز هنوز زنده‌ست. 327 00:22:53,970 --> 00:22:55,470 باید اینطور باشه. 328 00:23:23,380 --> 00:23:24,420 ازران ؟ 329 00:23:25,380 --> 00:23:29,380 از ... از، تو نجاتش دادی. ! تو تخم‌رو برگردوندی. تونستی 330 00:23:30,090 --> 00:23:33,510 لطفا ازران، باید خوب باشی‌. یه چیزی بگو. 331 00:23:39,850 --> 00:23:44,610 گمون میکنم یه انگشت پای یخی گیرم اومد. 332 00:23:51,530 --> 00:23:52,360 اوه ، نه. 333 00:23:59,250 --> 00:24:01,250 یچیزی درمورده تخم اشتباهه.