1 00:00:17,016 --> 00:00:19,978 آنچه در شاهزاده اژدها گذشت... 2 00:00:30,029 --> 00:00:33,033 ژنرال آمایا گزارش میده که نیروی الف‌ها 3 00:00:33,116 --> 00:00:35,285 در طرف رخنه‌دار زیدیا گرد هم اومدن. 4 00:00:35,827 --> 00:00:38,413 ما باید آماده‌ی مبارزه بشیم. 5 00:00:38,997 --> 00:00:42,042 عاشق اینم. عاشق یاد گرفتن جادوام. 6 00:00:43,084 --> 00:00:46,629 ولی ازت میخوام که بهم جادوی ماه‌رو یاد بدی. 7 00:00:46,713 --> 00:00:52,260 در زیدیا، همه موجودات متصّل به یک نیروی اولیّه بوجود میان.. 8 00:00:52,343 --> 00:00:57,098 اونا یه قسمتش‌رو درونشون دارن. ما این قسمت‌رو آرکانوم صدا میزنیم. 9 00:00:57,640 --> 00:01:01,269 ولی یادگرفتن جادو سرنوشتت نیست. 10 00:01:01,352 --> 00:01:03,229 تو نمیتونی جادوی اولیّه‌رو انجام بدی 11 00:01:03,313 --> 00:01:07,067 چون متصل به یک نیروی اولیّه بوجود نیومدی. 12 00:01:07,150 --> 00:01:10,945 من جادورو یاد میگیرم، این کسیه که هستم. 13 00:01:13,000 --> 00:01:22,000 « زیرنـــویس از Erfan_Ugmid » 14 00:01:42,458 --> 00:01:46,356 « کتاب دوم : آسمان » « بخش چهارم : سفردریایِ ظالم » 15 00:02:01,204 --> 00:02:02,247 داری چکار میکنی ؟ 16 00:02:02,914 --> 00:02:05,375 تفکر بر معنای آسمان. 17 00:02:05,458 --> 00:02:08,837 اوه ! اون از هر جوابی که تاحالا حدس زدم خسته‌کننده تر بود.. 18 00:02:08,920 --> 00:02:12,465 دازم تلاش میکنم که به آرکانوم متصل شم، همونطور که لوژان گفتش 19 00:02:12,549 --> 00:02:14,342 تا بتونم از جادوی آسمون استفاده کنم. 20 00:02:14,926 --> 00:02:19,472 اون نگفتش که تو باید با چیز آرکانویی بدنیا بیای تا بتونی جادو کنی ؟ 21 00:02:19,556 --> 00:02:22,475 نه، اون گفتش که تو باید با نیروی اولیّه بدنیا بیای 22 00:02:22,559 --> 00:02:25,812 و اینکه موجودات جادویی با یک ارتباط بوجود میان. 23 00:02:25,895 --> 00:02:28,481 ولی متوجه نیستم که چرا نمیتونم ارتباط خودمو درست کنم. 24 00:02:29,065 --> 00:02:30,733 با نشستن اینجا و وزوز کردن ؟ 25 00:02:30,817 --> 00:02:32,485 درسته، معقولانه بنظر میرسه ؟ 26 00:02:37,407 --> 00:02:40,869 آه، این منم فقط که اینطورم، یا ما داریم ارتفاعمونو از دست میدیم ؟ 27 00:02:41,452 --> 00:02:43,037 چی ؟ امکان نداره. 28 00:02:43,121 --> 00:02:46,124 من به شدت خودمو با تغییرات جریان هوا وفق دادم... 29 00:03:01,890 --> 00:03:05,184 خوبه که دوباره دوتا دستت‌رو داشته باشی. 30 00:03:20,783 --> 00:03:24,495 ژنرال آمایا، ما همه‌جارو جستجو کردیم و هیچ نشونه‌ای از الف ها نبوده. 31 00:03:24,579 --> 00:03:25,955 فکر کنم امنه که بیان کنیم 32 00:03:26,039 --> 00:03:28,458 که پایگاه در طرف زیدیا راز باقی میمونه. 33 00:03:29,667 --> 00:03:33,254 اونجا، نگاه کنید ! علامت ! پایگاه امنه. 34 00:03:41,721 --> 00:03:43,973 چشم ژنرال. یک فرقه‌رو آماده میکنم. 35 00:04:00,031 --> 00:04:03,117 تو کی هستی ؟ 36 00:04:13,753 --> 00:04:14,963 چی شده ؟ 37 00:04:15,546 --> 00:04:17,382 کجا داری میری ؟ 38 00:04:19,550 --> 00:04:22,136 فی‌فی خوبه. فقط خسته شده. 39 00:04:22,220 --> 00:04:24,305 اون نیروشو از نکسوس ماه میگیره. 40 00:04:24,389 --> 00:04:27,725 هرچقدر دورتر که میریم، سختتر میشه بقیه‌رو حمل کرد. 41 00:04:28,309 --> 00:04:31,271 واو، اِز، باورم نمیشه نمیتونی همه‌ی اینارو درک کنی. 42 00:04:31,354 --> 00:04:34,649 کار خوبی کردی که مارو دور کردی. ممنونم. 43 00:04:45,201 --> 00:04:47,787 - خب، الان چکار کنیم ؟ - خب... 44 00:04:50,039 --> 00:04:51,791 زیدیا از اون طرفه. 45 00:04:51,874 --> 00:04:55,962 مایل ها دورتر و مایل ها مایع و از هردوتاتون میخوام که زنده بمونید 46 00:04:56,045 --> 00:04:58,131 و در دنیا بیشتر از همه چیز ازش متنفر شید. 47 00:04:59,048 --> 00:05:01,884 میدونی چیه ؟ یجورایی فقط راه میریم. 48 00:05:01,968 --> 00:05:02,969 با پاهامون. 49 00:05:03,052 --> 00:05:04,053 نه. 50 00:05:04,137 --> 00:05:07,724 لطف داری، ولی راه رفتن خیلی طول میکشه. 51 00:05:07,807 --> 00:05:09,559 ما باید اون تخم سابق که 52 00:05:09,642 --> 00:05:13,187 حالا بچه اژدهای ستودنی شده رو با سریع ترین زمان ممکن برگردونیم به زیدیا. 53 00:05:13,271 --> 00:05:15,231 باید از وسطش عبور کنیم. 54 00:05:20,320 --> 00:05:22,488 خب، به یه قایق احتیاج داریم. 55 00:05:22,572 --> 00:05:25,992 و یه کاپیتان که بدونه چجور باهاش حرکت کنه. 56 00:05:26,075 --> 00:05:26,951 درسته. 57 00:05:27,035 --> 00:05:29,370 مخصوصا، یه کاپیتان که از الف ها متنفر نباشه. 58 00:05:29,454 --> 00:05:34,500 مشکلی نخواهد بود. میتونم دوباره خودمو بعنوان یک انسان جا بزنم. 59 00:05:37,337 --> 00:05:40,548 سلام، دوباره، انسان‌های عزیز، رفقای انسانی. 60 00:05:40,631 --> 00:05:43,134 اوه، اوه ! عاشق این میشی زیم. 61 00:05:43,217 --> 00:05:45,428 من یه طرفدار بزرگ از رایلای انسانم. 62 00:05:45,511 --> 00:05:48,431 بیاید کارایی که بقیه‌ی انسان ها انجام میدن‌رو قضاوت و انتقاد کنیم 63 00:05:48,514 --> 00:05:50,767 و بعدش دقیقا همینکارو با خودمون انجام بدیم. 64 00:05:50,850 --> 00:05:52,935 یکی دیگه انجام بده‌. 65 00:05:53,019 --> 00:05:55,897 حتما، رفیق فاب قدیمی‌. 66 00:05:55,980 --> 00:05:59,025 من مشتاقم که سریعاً یک بشقاب از غذاهای ناسالم 67 00:05:59,108 --> 00:06:00,985 در یه سایز بیش از حد بزرگ رو بخورم. 68 00:06:01,069 --> 00:06:02,904 حق با اونه. 69 00:06:02,987 --> 00:06:05,049 من یه ژله‌ی ترش در اندازه‌ی یه سگ رو خوردم. 70 00:06:05,073 --> 00:06:08,034 عالی نمیشه که با بقیه‌ی انسان ها مواجه شی، 71 00:06:08,117 --> 00:06:10,369 و درمورد اینکه کدوم جاده‌ها یا مسیرها 72 00:06:10,453 --> 00:06:14,415 سریعتر از جاده‌ها و مسیرهای دیگه مارو به جایی دیگه میبره ؟ 73 00:06:14,499 --> 00:06:17,293 خیلی حقیقت داره. 74 00:06:17,376 --> 00:06:19,670 ما عاشق اینیم که یکم سریعتر بریم. 75 00:06:19,754 --> 00:06:23,299 هی، بعضی وقتا زودتر رسیدن به بعضی جاها مهم هستش. 76 00:06:23,382 --> 00:06:26,552 مثلا، همین الان. ازران و من یه کاپیتان دریایی پیدا میکنیم. 77 00:06:26,636 --> 00:06:29,347 تو اینجا بمون و روی دراومدن انگشت پنجمت کار کن. 78 00:06:29,972 --> 00:06:32,725 دارینش، دوست صاف و استخونی من. 79 00:07:07,051 --> 00:07:09,720 ازم میخوای که این گزینه‌هارو پیدا کنم. 80 00:07:10,471 --> 00:07:11,931 میتونم اینکارو انجام بدم. 81 00:07:19,522 --> 00:07:21,482 ما کاپیتان بی نقصی پیدا کردیم. 82 00:07:25,903 --> 00:07:29,240 آه، نگران نباش، قرار نیست با این یارو مشکلی پیش بیاد. 83 00:07:29,323 --> 00:07:33,453 چی، اون یه نوع انسانه روشن فکره که واقعا میتونه خوبی‌رو تو الف‌ها ببینه ؟ 84 00:07:34,036 --> 00:07:36,873 همم، مطمئن نیستم که اون بتونه خوبی‌رو تو کسی ببینه، واقعا. 85 00:07:36,956 --> 00:07:39,542 ولی این بخشی از اونه که منحصراً شایسته‌ش میکنه. 86 00:07:41,419 --> 00:07:42,420 با برگشتیم ! 87 00:07:50,803 --> 00:07:51,888 درود ! 88 00:07:52,889 --> 00:07:55,725 اسمم کاپیتان ویلاس هستش. حرف د سکونه. 89 00:07:55,808 --> 00:07:56,642 حرف د وجود داره ؟ 90 00:07:56,726 --> 00:07:59,020 - آره ! - وایسا،‌ یه حرف ر هم وجود داره ؟ 91 00:07:59,103 --> 00:08:00,103 نخیر. 92 00:08:00,146 --> 00:08:02,523 اوه، باشه، پس فقط حرف د سکونه. 93 00:08:02,607 --> 00:08:03,733 بله ! 94 00:08:03,816 --> 00:08:06,194 آه، پس... 95 00:08:06,277 --> 00:08:09,822 این دوست معمولی انسانیمونه، رایلا. 96 00:08:09,906 --> 00:08:11,199 همونجوریکه نوشته میشه تلفظ میشه. 97 00:08:11,282 --> 00:08:15,578 و سگای غیرمعمولی و بامزه‌ی اون، زیم و بِیت. 98 00:08:15,661 --> 00:08:18,039 سلام رایلا. سلام سگ‌ها. 99 00:08:18,122 --> 00:08:20,541 و این رفیق فابم، برتو هستش ! 100 00:08:20,625 --> 00:08:21,959 من پرتم. 101 00:08:22,043 --> 00:08:23,753 کشتیم این طرفی هستش. 102 00:08:24,879 --> 00:08:28,299 به خونه‌ی آبیم خوش آمدید، "ظالم " ! 103 00:08:29,467 --> 00:08:31,969 زن عزیزم بعد از من صداش کرد، "دلسوز." « بازی با کلمات، حرف روث و روث لس » 104 00:08:32,053 --> 00:08:33,054 که متاسفانه... 105 00:08:33,137 --> 00:08:35,223 از کشتی رانی لذت نمیبرد. 106 00:08:35,973 --> 00:08:37,533 خب، تو گفتی اگه باد طرف ما باشه، 107 00:08:37,558 --> 00:08:39,203 میتونیم به سرعت به خلیج برسیم ؟ 108 00:08:39,227 --> 00:08:40,394 بله ! 109 00:08:40,478 --> 00:08:42,939 البته، یک طوفان در راهه. 110 00:08:43,022 --> 00:08:45,900 یه طوفان ؟ میتونه جالب باشه. 111 00:08:45,983 --> 00:08:48,778 پس، ما باید حرکتمونو چندروز به تأخیر بندازیم. 112 00:08:48,861 --> 00:08:53,366 آه، ما حسابی عجله داریم. کاری وجود نداره که ما بتونیم انجام بدیم ؟ 113 00:08:53,449 --> 00:08:56,035 همم، فرض میکنم اگه همین الان حرکت کنیم 114 00:08:56,118 --> 00:08:58,371 میتونیم تا خلیج باهاش مسابقه بدیم و طوفانو شکست بدیم. 115 00:08:58,454 --> 00:08:59,705 بله، بریم تو کارش. 116 00:09:00,331 --> 00:09:01,624 مشکلی نیست. 117 00:09:01,707 --> 00:09:05,294 مگه اینکه طوفان اواسط خلیج گیرمون بندازه و هممونو بکشه. 118 00:09:11,342 --> 00:09:13,803 وو ! 119 00:09:15,805 --> 00:09:18,140 شاید درتعجّب باشی که چه اتفاقی برای چشمام افتاده. 120 00:09:18,224 --> 00:09:20,643 خب، نمیخواستم بی ادبی کنم. 121 00:09:20,726 --> 00:09:23,938 چشم چپم توسط یک دسته مرغ دریاییِ یاغی گرفته شده. 122 00:09:24,021 --> 00:09:27,149 آه، واو، و چشم راستت چی ؟ 123 00:09:27,233 --> 00:09:29,694 نمیدونم، قبل از رفتن دنبالم اومد. 124 00:09:37,076 --> 00:09:38,077 هِی، صبرکن. 125 00:09:38,160 --> 00:09:41,831 چجور قراره این طرفی بریم وقتی باد تو این موقعیت به سمتمون می وزه ؟ 126 00:09:41,914 --> 00:09:44,417 اوه، این روشیه که تو کشتیرانی میکنی، پسرم. 127 00:09:45,418 --> 00:09:47,628 باد جایی که میخوایم بریم بهمون فشار نمیاره ؟ 128 00:09:48,254 --> 00:09:51,424 بادبان بیشتر شبیه یه بال میمونه، پرواز کردن از طریق باد 129 00:09:51,507 --> 00:09:54,343 قرار دادن قایق دربرابر جریان آب زیرمون هستش. 130 00:09:54,927 --> 00:09:58,472 این مثله پرت کردن دونه‌های خربزه از بین انگشتات هستش. 131 00:09:59,181 --> 00:10:02,893 تو از دو طرف بهش فشار میاری، ولی دونه مستقیم به سمت جلو پرت میشه. 132 00:10:05,229 --> 00:10:06,439 فکرمیکنم متوجه شدم. 133 00:10:10,443 --> 00:10:12,778 وقتیکه به اندازه‌ی کافی در برابر عناصر قرار گرفته باشی، 134 00:10:12,862 --> 00:10:16,699 یه احساسی برای اینکه باد کجاست و چحوری قراره تغییر کنه بدست میاری. 135 00:10:16,782 --> 00:10:20,786 شبیه یک ارتباط میمونه، در اعماق استخونام. 136 00:10:20,870 --> 00:10:23,414 صبرکن، تو یه ارتباط با باد داری ؟ 137 00:10:23,497 --> 00:10:24,665 از کجا بدستش آوردی ؟ 138 00:10:24,749 --> 00:10:27,918 چی، فکر کردی فقط بخاطر اینکه کورم و نارکولپسی دارم « وضعیتی که به شدت تمایل به خواب هر زمان در محیط آرامش بخش است.» 139 00:10:28,002 --> 00:10:29,563 فکر نمیکردی حس دریانوردیم کار کنه ؟ 140 00:10:29,587 --> 00:10:30,421 نه ! نه، نه، نه. 141 00:10:30,504 --> 00:10:32,381 منظورم این نبود، من... وایسا، نارکولپسی ؟ 142 00:10:34,467 --> 00:10:37,970 بیدارشو ! بیدارشو ! بیدارشو ! بیدارشو... 143 00:10:38,054 --> 00:10:40,723 چه اتفاقی افتاد ؟ آخرین چیزی که یادمه، 144 00:10:40,806 --> 00:10:42,868 این بود که داشتم درمورد نارکولپسی حرف میزدم و بعدش غش رفتم. 145 00:10:42,892 --> 00:10:44,810 آره، درسته‌. 146 00:10:53,235 --> 00:10:54,612 طوفان درحال اومدنه.‌ 147 00:10:54,695 --> 00:10:57,990 بنظر میرسه که بعد همه‌ی این حرفا به طوفان نمیخوریم‌. 148 00:10:58,741 --> 00:11:01,994 - هاه، شاید این فرصت منه. - یه فرصت برای مردن. 149 00:11:02,078 --> 00:11:04,830 میخواستم بگم یه شانس برای یادگیری. 150 00:11:04,914 --> 00:11:07,083 یاد بگیری چجور غرق شی. 151 00:11:40,574 --> 00:11:43,202 هیچوقت اینو قبلا ندیده بودم. 152 00:12:17,403 --> 00:12:19,113 ازم انتظار داری که بنوشمش ؟ 153 00:12:30,458 --> 00:12:32,835 آه، بطور شگفت آوری وحشتناک نیست. 154 00:12:48,309 --> 00:12:51,562 چرا باید بهت اعتماد کنم ؟ من حتی نمیشناسمت... 155 00:12:51,645 --> 00:12:53,606 حتی نمیدونم که چی هستی. 156 00:12:58,402 --> 00:12:59,820 وقت نیاز دارم که فکر کنم. 157 00:13:12,333 --> 00:13:14,043 رنگات عوض میشه. 158 00:13:14,126 --> 00:13:15,711 این شکل مون‌شادوییت هستش ؟ 159 00:13:15,794 --> 00:13:19,256 نه، این وزغ کمیاب درخشان متظاهرنماهم هستش. 160 00:13:25,221 --> 00:13:26,680 طوفان خیلی قدرتمنده ! 161 00:13:26,764 --> 00:13:29,475 بهتره که سمت پناه دار جزیره لنگر بندازیم، 162 00:13:29,558 --> 00:13:32,102 و تا آروم شدنش صبر کنیم. 163 00:13:33,020 --> 00:13:34,772 برتو، آماده برای لنگر انداختن. 164 00:13:36,023 --> 00:13:37,441 بله، بله ! 165 00:13:38,067 --> 00:13:39,610 درگاه، درگاه ! 166 00:13:49,870 --> 00:13:51,914 سریع باش ! بادبان رو بکش ! 167 00:13:58,671 --> 00:14:00,172 بطرف راست ! بطرف راست ! 168 00:14:10,558 --> 00:14:11,934 درگاه ! درگاه ! 169 00:14:25,322 --> 00:14:26,991 بسته شد، ابله ! 170 00:14:28,284 --> 00:14:30,119 اون الان از کلمه ابله استفاده کرد ؟ 171 00:15:06,697 --> 00:15:10,868 متوجه نمیشم. چرا پایگاه باید رها شده باشه ؟ 172 00:15:10,951 --> 00:15:12,311 اونا همین چند دقیقه پیش... 173 00:15:15,581 --> 00:15:18,208 سرباز، علامتت دیر شد. 174 00:15:18,292 --> 00:15:20,127 چه اتفاقی افتاد ؟ بقیه کجان ؟ 175 00:15:20,210 --> 00:15:22,588 بله. معذرت میخوام، قربان. 176 00:15:22,671 --> 00:15:24,965 بقیه برای گشت رفتن، و من صفمو از دست دادم. 177 00:15:25,049 --> 00:15:27,509 علامت بعدی دقیقا یه ساعت دیگه اتفاق می‌افته‌. 178 00:16:10,844 --> 00:16:13,305 خب، ما به طوفان نخوردیم. 179 00:16:13,389 --> 00:16:15,450 ما باید زیر عرشه منتظرش بمونم. 180 00:16:15,474 --> 00:16:19,103 هورا، ما خیس و بدبختیم و اصلا وقتی ذخیره نکردیم. 181 00:16:21,730 --> 00:16:24,400 هِی، میای یا نه ؟ 182 00:16:25,150 --> 00:16:26,652 آره، موافقم. 183 00:16:29,279 --> 00:16:33,283 اون قیافه‌رو میشناسم. این یه قیافه‌ی ایده‌ی احمقانه‌ست. 184 00:16:35,911 --> 00:16:39,206 هربار که رعدوبرق میزنه، من یه چیزی حس میکنم. 185 00:16:39,957 --> 00:16:41,458 آره، منم همینطور‌. 186 00:16:41,542 --> 00:16:44,420 احساس خوبی داره که رعدوبرق بهت نزنه. 187 00:16:44,503 --> 00:16:45,754 نه، منظورم ابنه که 188 00:16:45,838 --> 00:16:48,966 مثل این میمونه که وقتی از جادوی فولمینیس استفاده کردم. 189 00:16:49,049 --> 00:16:53,595 شاید، اگه به اندازه کافی شجاع باشم که برم سراغش، و با طوفان روبه‌‌رو شم، 190 00:16:53,679 --> 00:16:55,119 اینجوری ارتباط‌رو برقرار میکنم. 191 00:16:55,180 --> 00:16:57,141 یا جزغاله میشی تا وقتیکه بمیری. 192 00:17:02,479 --> 00:17:06,150 دیدی ؟ زیم میدونه. اونم میتونه احساسش کنه. 193 00:17:07,484 --> 00:17:10,446 واقعا میخوای بری اون بیرون، مگه نه ؟ 194 00:17:10,529 --> 00:17:12,197 اوه، نه، نه، نه، نه ،نه. 195 00:17:12,281 --> 00:17:15,576 این یه ریسک احمقانه‌ست که زندگی انسانی خودت رو در معرض خطر قرار بدی، 196 00:17:15,659 --> 00:17:17,536 ولی قرار نیست که بزارم 197 00:17:17,619 --> 00:17:19,538 زندگی شاه آینده‌ی اژدهاها رو به خطر بندازی. 198 00:17:22,124 --> 00:17:23,751 اون اژدهای طوفانه‌. 199 00:17:25,335 --> 00:17:26,503 طوریش نمیشه. 200 00:17:31,383 --> 00:17:34,762 اگه اونجا بمیری، قسم میخورم که خودم میکشمت. 201 00:17:40,267 --> 00:17:43,062 خیلی‌خب، این خیسه. 202 00:17:43,145 --> 00:17:46,190 مم... باد درحال وزیدنه. 203 00:17:47,483 --> 00:17:49,026 یه عالمه‌م می‌وزه. 204 00:17:49,568 --> 00:17:52,237 سردمه، خیس شدم. 205 00:17:52,821 --> 00:17:54,581 پوستت قراره این طوری چروک شه 206 00:17:54,615 --> 00:17:57,451 وقتیکه آرکانوم آسمون رو متوجه شی ؟ 207 00:18:00,245 --> 00:18:02,289 فکر نمیکنم تغییری‌رو احساس کرده باشم. 208 00:18:06,502 --> 00:18:08,337 شاید باید برم بالاتر. 209 00:18:36,156 --> 00:18:38,659 نمیدونم چجور قراره اینکارو انجام بدم، زیم. 210 00:18:38,742 --> 00:18:41,870 تو یه موجود جادویی هستی. به نحوی، این درونته. 211 00:18:41,954 --> 00:18:46,333 ولی من فقط یه انسانم. چیزی درون من نیست. 212 00:18:46,416 --> 00:18:48,252 اینو خیلی میخوام. 213 00:18:48,335 --> 00:18:51,505 وقتی جادو میکردم، بالاخره احساس میکردم که خودمم، 214 00:18:51,588 --> 00:18:56,802 و حالا از دستش دادم. و حالا دارم تلاش میکنم که راه برگشتمو پیدا کنم. 215 00:19:03,559 --> 00:19:07,479 این شبیه سنگ اولیّه‌ست. اونجا جاییه که باید بریم. 216 00:19:25,247 --> 00:19:26,623 یه پیغام برام اومد ؟ 217 00:19:26,707 --> 00:19:29,293 آه، بله. چهار پیغام، درواقع. 218 00:19:29,376 --> 00:19:32,337 چهارتا پیغام برام اومد و من مطّلع نشدم ؟ 219 00:19:32,421 --> 00:19:36,383 درواقع، ما تمام قلعه‌رو جستجو کردیم. ما هیچ جا نتونستیم پیداتون کنیم. 220 00:19:36,466 --> 00:19:39,928 چی، داری محفظه‌ی محرمانه‌ای جایی مخفی میکنی ؟ 221 00:19:40,721 --> 00:19:42,598 من تو حمام بودم. 222 00:19:43,348 --> 00:19:45,350 اوه، درسته. 223 00:19:50,689 --> 00:19:55,027 چهارقلمروی پادشاهیِ دیگه با مستغلات موافقت کردن. 224 00:19:55,110 --> 00:19:56,945 واو، مهم بنظر میرسه. 225 00:19:57,905 --> 00:20:00,365 من شاه‌ ها و ملکه هارو پشت کاتولیس به صف میکنم 226 00:20:00,449 --> 00:20:03,410 و نهایتاً تهدیدهای زیدیایی‌رو نابود میکنم ! 227 00:20:04,328 --> 00:20:06,622 تو داری تاریخ رو مشاهده میکنی‌. 228 00:20:07,289 --> 00:20:09,124 این عالیه‌. 229 00:20:09,708 --> 00:20:13,045 آم، تو به سرویسی که امروز به دستت رسید نمره عالی میدی ؟ 230 00:20:21,637 --> 00:20:23,889 این میله برق‌گیر هستش. 231 00:20:40,072 --> 00:20:41,615 شاید اگه من..‌. 232 00:20:45,035 --> 00:20:46,870 نه، نمیتونم‌. 233 00:20:48,163 --> 00:20:51,750 باید اینکارو انجام بدم‌. باید آسمون اولیّه‌رو درک کنم. 234 00:20:56,088 --> 00:20:58,924 زودباش، زودباش ! 235 00:21:06,807 --> 00:21:08,767 آه، کالوم، تو یه احمقی. 236 00:21:09,393 --> 00:21:12,896 چرا اینکارو کردی ؟ تو نمیتونی زندگیتو سر یادگیریه جادو به خطر بندازی‌. 237 00:21:12,980 --> 00:21:15,899 این دیوونگیه. 238 00:23:22,150 --> 00:23:23,652 کالوم، چه اتفاقی افتاد ؟ 239 00:23:24,903 --> 00:23:28,073 ما رفتیم تو قلب طوفان، و زیم... 240 00:23:28,615 --> 00:23:31,201 رعدوبرق بهش برخورد کرد. 241 00:23:33,954 --> 00:23:36,748 ولی فکرمیکنم که حالش خوبه. 242 00:23:40,669 --> 00:23:41,669 مشکل چیه ؟ 243 00:23:42,337 --> 00:23:46,007 - احساس احمق بودن میکنم، حق با تو بود. - کالوم... 244 00:23:47,592 --> 00:23:51,429 میتونستم زیم رو به کشتن بدم. هردومونو به خطر انداختم. 245 00:23:51,513 --> 00:23:52,764 و بدتر از همه، 246 00:23:52,848 --> 00:23:55,267 وقتی اونجا بودیم، در مرکز طوفان، 247 00:23:55,350 --> 00:24:00,605 فکرمیکردم اینو خیلی زیاد میخواستم، ولی در آخرش جرئتشو نداشتم. 248 00:24:02,607 --> 00:24:03,942 خوبه‌. 249 00:24:39,100 --> 00:24:55,365 Sub By : Erfan_Ugmid