1 00:00:10,000 --> 00:00:20,000 ‫ارائه‌ شده توسط وب‌سایت دیجی موویز ‫© DigiMoviez.Com 2 00:00:33,742 --> 00:00:34,742 ‫صبح بخیر 3 00:00:36,619 --> 00:00:37,704 ‫چطور خوابیدی؟ 4 00:00:42,125 --> 00:00:43,125 ‫جسته گریخته 5 00:00:47,505 --> 00:00:49,299 ‫دارم میرم عمارت بریجرتون واسه صبحونه 6 00:00:49,382 --> 00:00:50,884 ‫ولی مادرم داره میاد 7 00:00:50,967 --> 00:00:52,927 ‫تو و مادرت رو تنها می‌ذارم 8 00:00:53,011 --> 00:00:55,346 ‫- نه، مجبور نیستی بری ‫- دلم می‌خواد برم 9 00:01:06,024 --> 00:01:08,610 ‫خانم، توی اتاق نقاشی یه مهمون دارید 10 00:01:08,693 --> 00:01:10,570 ‫براش چایی ببر 11 00:01:10,653 --> 00:01:11,653 ‫هنوز آماده نیستم 12 00:01:12,000 --> 00:01:21,000 ‫دیجی موویز در شبکه‌های اجتماعی ‫DigiMovieZ@ 13 00:01:21,498 --> 00:01:22,791 ‫صبح بخیر، مامان 14 00:01:24,501 --> 00:01:26,169 ‫کرسیدا 15 00:01:26,252 --> 00:01:29,255 ‫صبح بخیر. ایشالا که صبح خوبی داشتی؟ 16 00:01:30,048 --> 00:01:31,257 ‫اینجا چیکار می‌کنی؟ 17 00:01:31,341 --> 00:01:34,969 ‫صرفاً اومدم دیدنِ بانو ویسلداون محترم 18 00:01:36,387 --> 00:01:38,264 ‫من رازت رو می‌دونم 19 00:01:40,058 --> 00:01:42,143 ‫هر چی که به خیالِ خودت می‌دونی، ‫اشتباه می‌کنی 20 00:01:42,227 --> 00:01:43,228 ‫حالا ازت می‌خوام بری 21 00:01:43,311 --> 00:01:47,065 ‫می‌دونی، حالا که دوباره به همه چی ‫فکر می‌کنم، کاملاً با عقل جور در میاد 22 00:01:47,649 --> 00:01:51,361 ‫هیچکس اصلاً به تو شک نمی‌کنه ‫چون اصلاً به یاد موندنی نیستی 23 00:01:51,444 --> 00:01:53,404 ‫قیافت خیلی دیدنی شده 24 00:01:53,488 --> 00:01:56,908 ‫حیف که نمی‌تونم بمونم و ازش لذت ببرم، ‫چون دست و بالم بسته‌ست 25 00:01:56,991 --> 00:01:59,661 ‫تا عمه‌ام بیاد و منو ببره به حومه شهر 26 00:02:01,371 --> 00:02:04,999 ‫- داری از شهر میری؟ ‫- آره. ولی نمیرم خونۀ عمه جوانام 27 00:02:05,834 --> 00:02:09,754 ‫ببین، تو قراره دو برابر ‫پاداش ملکه رو بهم بدی 28 00:02:09,838 --> 00:02:12,006 ‫تا زندگیم رو خارج از کشور ردیف کنم 29 00:02:12,090 --> 00:02:14,926 ‫وگرنه هویت واقعی‌ت رو به همه میگم 30 00:02:15,718 --> 00:02:17,554 ‫هیچکس حرفت رو باور نمی‌کنه، کرسیدا 31 00:02:18,096 --> 00:02:20,557 ‫بیشتر از الانت نمی‌تونی بی‌اعتبار بشی 32 00:02:22,433 --> 00:02:23,560 ‫دوشیزه کاوپر 33 00:02:23,643 --> 00:02:24,894 ‫بانو فدرینگتون 34 00:02:25,436 --> 00:02:29,190 ‫من و پنه‌لوپه داشتیم بحث می‌کردیم که ‫آیا بقیه حرفامو باور می‌کنن یا نه 35 00:02:31,192 --> 00:02:32,277 ‫بذار ببینیم 36 00:02:35,155 --> 00:02:37,490 ‫عشق دخترتون به کلماتِ ‫نوشته‌شده رو در نظر بگیرید 37 00:02:38,283 --> 00:02:40,660 ‫و فکر کنید که چقدر راحت نبودش حس نمیشه 38 00:02:40,743 --> 00:02:43,663 ‫باعث میشه مدت زیادی بتونه غیب بشه 39 00:02:44,330 --> 00:02:46,457 ‫و فکر کنید که چطور همه‌ی کسایی که ‫دشمن تلقی می‌کنه 40 00:02:46,541 --> 00:02:48,710 ‫توی نوشته‌هاش تحقیر میشن 41 00:02:50,170 --> 00:02:51,629 ‫و بعدش از خودت بپرس 42 00:02:52,255 --> 00:02:55,049 ‫چطوری اینقدر برات طول کشید که بفهمی 43 00:02:55,133 --> 00:02:58,469 ‫اون بانو ویسلداون واقعیـه 44 00:02:59,804 --> 00:03:01,347 ‫پول منو بهم میدی 45 00:03:01,431 --> 00:03:04,225 ‫وگرنه حقیقت رو به کل جامعه میگم 46 00:03:08,730 --> 00:03:10,315 ‫از صبح‌تون لذت ببرید، خانم‌ها 47 00:03:15,445 --> 00:03:16,446 ‫پنه‌لوپه 48 00:03:26,080 --> 00:03:27,874 ‫بگو که حقیقت نداره 49 00:03:28,750 --> 00:03:30,960 ‫برای اولین بار کرسیدا دروغ نمیگه 50 00:03:35,465 --> 00:03:37,467 ‫توی هر مراسمی، 51 00:03:37,550 --> 00:03:40,303 ‫یه ساعت غیبت می‌زد 52 00:03:40,386 --> 00:03:43,556 ‫فکر می‌کردم بعد از چند ساعت ‫آداب معاشرتت ته می‌کشه 53 00:03:43,640 --> 00:03:47,101 ‫ولی حالا می‌فهمم... ‫عجب احمقی بودم 54 00:03:47,185 --> 00:03:48,019 ‫مامان 55 00:03:48,102 --> 00:03:50,855 ‫همه‌ی چیزای وحشتناکی که ‫راجع به خواهرهات نوشتی 56 00:03:50,939 --> 00:03:53,733 ‫راجع من، راجع به خودت 57 00:03:54,943 --> 00:03:56,903 ‫با تمام توانم جنگیدم 58 00:03:56,986 --> 00:03:59,155 ‫تا بارها و بارها نذارم نابود بشیم 59 00:03:59,239 --> 00:04:00,990 ‫اون‌وقت، زیر سقف خودم 60 00:04:01,074 --> 00:04:04,077 ‫هم‌خون خودم تمام مدت داشته ‫بذر نابودی‌مون رو می‌کاشته 61 00:04:04,160 --> 00:04:06,079 ‫چطور روت شد، پنه‌لوپه؟ 62 00:04:09,374 --> 00:04:10,667 ‫شوهرت خبر داره؟ 63 00:04:12,418 --> 00:04:13,419 ‫اوه... 64 00:04:15,004 --> 00:04:18,299 ‫خب، اون نباید از این رسوایی خبردار بشه 65 00:04:18,383 --> 00:04:20,760 ‫اینکه آقای متشخصی مثل بریجرتون بفهمه 66 00:04:20,843 --> 00:04:22,887 ‫اعمالت باعث اخاذی شدن 67 00:04:23,888 --> 00:04:27,767 ‫دلیل کافی واسه طلاق گیرش میاد، حتی ‫مقدس‌نماترین اسقف هم موافقت می‌کنه 68 00:04:27,850 --> 00:04:29,602 ‫مامان، دیگه نمی‌خوام دروغ بگم 69 00:04:31,271 --> 00:04:32,438 ‫باید به کالین بگم 70 00:04:33,856 --> 00:04:35,316 ‫خب، من نمی‌ذارم 71 00:04:36,567 --> 00:04:39,237 ‫ولی مشخصه حرفِ من تو گوشِت نمیره 72 00:04:40,863 --> 00:04:41,948 ‫باید لباس بپوشم 73 00:04:55,420 --> 00:04:58,172 ‫امروز خیلی بی‌دقت بازی می‌کنی، بانو دنبری 74 00:04:58,840 --> 00:05:00,883 ‫بازی تا ابد ادامه نداره 75 00:05:02,051 --> 00:05:06,556 ‫علیاحضرت نسبت به اتهامات اخیر ‫خیلی صریح بودن 76 00:05:06,639 --> 00:05:09,267 ‫مونده بودم چطوری مطرحش کنم 77 00:05:09,350 --> 00:05:11,728 ‫بدجور به بریجرتون‌ها علاقه داری 78 00:05:12,812 --> 00:05:15,565 ‫ولی نه، اتهامی در کار نبود 79 00:05:15,648 --> 00:05:16,816 ‫حقیقتـه 80 00:05:17,442 --> 00:05:20,570 ‫الان بیشتر از قبل به پیدا کردنِ ‫بانو ویسلداون نزدیکم 81 00:05:28,244 --> 00:05:31,873 ‫اون‌وقت موقعی که هویتش رو ‫پیدا کردید چیکار می‌کنید؟ 82 00:05:33,499 --> 00:05:35,335 ‫برنده میشم دیگه 83 00:05:35,418 --> 00:05:36,544 ‫و بعدش؟ 84 00:05:37,587 --> 00:05:40,048 ‫بهش دستور می‌دید نوشتن رو متوقف کنه؟ 85 00:05:40,715 --> 00:05:42,592 ‫توی سیاه‌چال زندونیش می‌کنید؟ 86 00:05:42,675 --> 00:05:44,969 ‫به چی می‌خوای برسی، بانو دنبری؟ 87 00:05:45,595 --> 00:05:47,972 ‫اولش وقتی ویسلداون شروع به نوشتن کرد 88 00:05:49,098 --> 00:05:52,226 ‫فکر می‌کردم یه شخص قدرتمند توی جامعه‌ست 89 00:05:52,310 --> 00:05:54,812 ‫ولی توی نوشته‌های اخیرش، ‫معلوم شد 90 00:05:54,896 --> 00:06:00,568 ‫اون آسیب‌پذیره و می‌خواد ‫یجورایی خودش رو پیدا کنه 91 00:06:01,361 --> 00:06:03,613 ‫دقیق می‌دونی ویسلداون کیه؟ 92 00:06:04,906 --> 00:06:08,201 ‫واسه همین سعی داری ‫از بریجرتون‌ها محافظت کنی؟ 93 00:06:11,371 --> 00:06:13,039 ‫یه چیزایی دستگیرم شده، مگه نه؟ 94 00:06:13,790 --> 00:06:15,625 ‫من فقط میگم 95 00:06:15,708 --> 00:06:18,503 ‫که شاید بانو ویسلدوان نمی‌خواد 96 00:06:18,586 --> 00:06:20,922 ‫شما رو توی بازی خودتون شکست بده 97 00:06:21,005 --> 00:06:25,593 ‫شاید صرفاً داره سعی می‌کنه ‫توی بازی بمونه 98 00:06:26,844 --> 00:06:28,554 ‫به‌عنوان یه بازیکن آسیب‌پذیر 99 00:06:30,598 --> 00:06:34,644 ‫حسی که شاید بتونید باهاش همدردی کنید 100 00:06:36,687 --> 00:06:38,022 ‫شاید خیلی وقت پیش 101 00:06:47,824 --> 00:06:50,660 ‫می‌تونستی کیش و ماتم کنی، ‫بانو دنبری 102 00:06:51,285 --> 00:06:52,829 ‫می‌دونم 103 00:06:52,912 --> 00:06:56,207 ‫ولی اون‌وقت بازی زود تموم میشد 104 00:06:56,833 --> 00:06:59,419 ‫و این کجاش حال میده؟ 105 00:07:06,342 --> 00:07:08,553 ‫باید لباس‌های پاییزی‌مون رو حاضر کنیم 106 00:07:08,636 --> 00:07:11,305 ‫واسه همین دیگه عطسه نمی‌کنی، آلبی؟ 107 00:07:11,389 --> 00:07:13,141 ‫همین هوای گرمی که داریم؟ 108 00:07:13,224 --> 00:07:14,600 ‫فصلی نیست 109 00:07:14,684 --> 00:07:18,938 ‫این یه عطسۀ عصبیـه که با ‫سرخوشی ازدواج‌مون سرکوب شده 110 00:07:19,939 --> 00:07:24,444 ‫همین الانش با سرما دست و پنجه نرم کردم. ‫حالا باید با این اداهای شما هم کنار بیام؟ 111 00:07:24,527 --> 00:07:26,404 ‫می‌خوای برگردیم خونه، عزیزم؟ 112 00:07:26,487 --> 00:07:28,656 ‫اگه بریم هم هیچکس متوجه نمیشه 113 00:07:28,739 --> 00:07:31,367 ‫حالا که پنه‌لوپه با یه بریجرتون ازدواج کرده 114 00:07:31,451 --> 00:07:33,327 ‫ما دیگه از مُد افتادیم 115 00:07:33,411 --> 00:07:37,457 ‫وقتی شکم‌مون برجسته بشه، ‫جامعه هم از تلاش‌مون قدردانی می‌کنه 116 00:07:37,540 --> 00:07:41,169 ‫تابحال یه خانم حامله ‫توی مراسمی دیدی، فیلیپا؟ 117 00:07:41,252 --> 00:07:43,129 ‫خب... نه 118 00:07:43,212 --> 00:07:47,425 ‫چون وقتی زن‌ها حامله میشن، ‫انتظار میره که از جامعه کناره‌گیری کنن 119 00:07:48,134 --> 00:07:50,511 ‫من یکی که نمی‌خوام با ناله و درد بیرون برم 120 00:07:50,595 --> 00:07:53,556 ‫حاضرم هر کاری بکنم که ‫دچار این وضعیت نشی، عزیزم 121 00:07:54,765 --> 00:07:55,765 ‫خوبه 122 00:07:56,142 --> 00:07:59,228 ‫چون من و فیلیپا قراره ‫میزبان یه مراسم باشیم 123 00:07:59,312 --> 00:08:02,356 ‫متمرکز روی رنگ بنفش 124 00:08:02,440 --> 00:08:03,566 ‫و نارنجی! 125 00:08:03,649 --> 00:08:06,569 ‫بلور و طلا هم هستن، 126 00:08:06,652 --> 00:08:07,904 ‫و صدها گل 127 00:08:07,987 --> 00:08:09,655 ‫تازه می‌تونیم حشرات هم بذاریم! 128 00:08:09,739 --> 00:08:13,075 ‫چطوره راجع به بودجه‌اش صحبت کنیم؟ 129 00:08:13,159 --> 00:08:15,953 ‫البته. باید خیلی خیلی زیاد باشه 130 00:08:24,962 --> 00:08:26,672 ‫مطمئنی درسته در معرض دید عموم باشیم؟ 131 00:08:26,756 --> 00:08:29,967 ‫ملکه از نامزدیت خبر داره. ‫دیگه مخفی کردنش فایده‌ای نداره. 132 00:08:30,051 --> 00:08:32,303 ‫اون خیال می‌کنه یکی از ما ویسلدوانـه 133 00:08:32,386 --> 00:08:36,390 ‫و من هم به‌عنوان مادر خانواده‌مون خوب ‫می‌دونم که هیچکس ویسلداون نیست 134 00:08:36,474 --> 00:08:39,602 ‫بهترین کاری که می‌تونیم الان ‫بکنیم اینه که توی ملأ عام باشیم 135 00:08:39,685 --> 00:08:43,022 ‫تا جامعه خیال نکنه ‫چیزی واسه مخفی کردن داریم 136 00:08:45,191 --> 00:08:47,735 ‫شاید بی‌اعتنایی‌مون ملکه رو مجاب کنه که 137 00:08:47,818 --> 00:08:50,321 ‫اتهاماتش بی‌جا هستن. ‫به امید خدا. 138 00:08:50,404 --> 00:08:52,615 ‫حالا بخورید دیگه 139 00:08:56,410 --> 00:08:57,410 ‫می‌بینید؟ 140 00:08:59,121 --> 00:09:03,084 ‫بیرونیم، مثل هر خانوادۀ دیگه‌ای 141 00:09:04,377 --> 00:09:07,547 ‫بستنی می‌خوریم و ‫برای عروسی برنامه‌ریزی می‌کنیم 142 00:09:09,674 --> 00:09:11,425 ‫عروسی که لغو نشده؟ 143 00:09:11,509 --> 00:09:12,510 ‫البته 144 00:09:12,593 --> 00:09:15,763 ‫فقط من و جان قراره مجوز ویژه بگیریم 145 00:09:15,846 --> 00:09:18,891 ‫تا بتونیم یه مراسم ساده و ‫کوچیک توی خونه بگیریم 146 00:09:19,433 --> 00:09:22,186 ‫بعدش هم می‌ریم املاک خانوادگی جان 147 00:09:22,270 --> 00:09:24,981 ‫تا از خشم آتی ملکه دوری کنیم 148 00:09:25,064 --> 00:09:27,775 ‫آره گمونم این... عاقلانه باشه 149 00:09:28,401 --> 00:09:33,030 ‫و گمونم املاک‌تون توی آکسفوردشر ‫راهش با ماشین بیشتر از یه روز نیست، نه؟ 150 00:09:35,741 --> 00:09:40,913 ‫راستش... می‌خوایم توی املاکِ اصلی جان 151 00:09:41,914 --> 00:09:43,457 ‫مستقر بشیم 152 00:09:43,541 --> 00:09:44,542 ‫توی اسکاتلند؟ 153 00:09:46,127 --> 00:09:48,421 ‫دقیقاً کجاست؟ 154 00:09:48,504 --> 00:09:49,839 ‫نزدیک مرزه؟ 155 00:09:49,922 --> 00:09:51,632 ‫نه. ارتفاعات اسکاتلند 156 00:09:52,341 --> 00:09:55,428 ‫ولی از گلاسگو زیاد دور نیست 157 00:09:55,511 --> 00:09:57,847 ‫کم ِکم دو هفته راهـه 158 00:09:57,930 --> 00:09:59,890 ‫واسه همین از اقامت توی اونجا لذت می‌برم 159 00:10:00,474 --> 00:10:03,561 ‫این فاصله یه حس آرامش واقعی ایجاد می‌کنه 160 00:10:04,103 --> 00:10:05,813 ‫بی‌صبرانه منتظر سکوت و آرامشم 161 00:10:07,398 --> 00:10:08,399 ‫اوه 162 00:10:25,374 --> 00:10:26,374 ‫حالت چطوره؟ 163 00:10:27,835 --> 00:10:29,670 ‫دارم سعی می‌کنم به دیروز فکر نکنم 164 00:10:32,340 --> 00:10:35,843 ‫گمونم مامان هیجان‌زده بود که ملکه افتخار داد ‫توی صبحونه‌ی عروسیت حضور پیدا کرد 165 00:10:39,972 --> 00:10:41,932 ‫می‌دونی که مشکلی برای خانواده پیش نمیاد 166 00:10:45,061 --> 00:10:46,729 ‫خودت به حرفت باور داری؟ 167 00:10:46,812 --> 00:10:49,732 ‫یه بار علیاحضرت به من تهمتِ ویسلداون بودن ‫زد و ازش از بیخ گوشم گذشت 168 00:10:50,900 --> 00:10:52,276 ‫البته جای زخمش مونده 169 00:10:54,612 --> 00:10:56,906 ‫نذار ازدواجت اون جای زخم باشه 170 00:10:56,989 --> 00:10:59,867 ‫- نه ‫- خودت می‌دونی که بالأخره حلش می‌کنی... 171 00:10:59,950 --> 00:11:02,119 ‫پنه‌لوپه. اینجا چیکار می‌کنی؟ 172 00:11:02,203 --> 00:11:05,998 ‫من... توقع نداشتم تا سر شب ببینمت 173 00:11:06,082 --> 00:11:08,417 ‫اون می‌دونه، کالین. ‫لازم نیست عصبانیتت رو مخفی کنی. 174 00:11:08,501 --> 00:11:12,213 ‫قطعاً نباید این مکالمه رو جلوی ‫دوشیزه بریجرتون داشته باشیم 175 00:11:12,296 --> 00:11:14,882 ‫- اون هم همه چی رو می‌دونه ‫- عالیه 176 00:11:14,965 --> 00:11:17,968 ‫خوشحالم که کل می‌فر قبل از ‫مادرت ماجرا رو می‌دونن 177 00:11:18,052 --> 00:11:19,929 ‫اون‌وقت چرا همگی یهویی خبردار شدیم؟ 178 00:11:20,012 --> 00:11:21,847 ‫چون کریسدا رازم رو فهمید 179 00:11:21,931 --> 00:11:23,808 ‫ده هزار پوند طلب کرده تا فاشش نکنه 180 00:11:23,891 --> 00:11:26,435 ‫- جدی که نمیگی؟ ‫- چطوری مچت رو گرفت؟ 181 00:11:26,519 --> 00:11:29,188 ‫- مطمئن نیستم ‫- چطورش مهم نیست 182 00:11:29,271 --> 00:11:31,565 ‫اگه اون می‌دونه، نباید بذاریم فاشش کنه 183 00:11:31,649 --> 00:11:34,360 ‫من ازت درخواست کمک ندارم. ‫فقط می‌خواستم باهات روراست باشم. 184 00:11:34,443 --> 00:11:35,903 ‫اینکه ما چیکار می‌کنیم دستِ تو نیست 185 00:11:35,986 --> 00:11:38,489 ‫اگه دوشیزه کاوپر این شایعه رو پخش کنه 186 00:11:38,572 --> 00:11:41,117 ‫اسم بریجرتون و کل خانواده‌مون لکه‌دار میشه 187 00:11:41,200 --> 00:11:43,536 ‫و من تحمل نمی‌کنم که کسی ‫از همسرم اخاذی کنه 188 00:11:43,619 --> 00:11:47,081 ‫- خب، خیالم راحت شد ‫- نه، لطف داری کالین، ولی... 189 00:11:48,999 --> 00:11:50,000 ‫من می‌تونم این پول رو بهش بدم 190 00:11:52,086 --> 00:11:53,796 ‫این همه پول داری؟ 191 00:11:53,879 --> 00:11:55,756 ‫راستش رو بخوای یه مقدار هم بیشتر 192 00:11:57,633 --> 00:11:58,633 ‫تمام این مدت؟ 193 00:12:02,096 --> 00:12:04,223 ‫به دوشیزه کاوپر یه پنی هم پول نمیدی 194 00:12:04,306 --> 00:12:07,351 ‫- ولی کالین، این... ‫- پس چطوره شما پول رو بدید، آقای بریجرتون؟ 195 00:12:07,435 --> 00:12:09,019 ‫- نه، نباید این کار رو بکنه ‫- هیچکس پولی بهش نمیده 196 00:12:09,103 --> 00:12:11,663 ‫- پس پیشنهاد میدی چیکار کنیم؟ ‫- خواهش می‌کنم، اگه بذارید... 197 00:12:11,731 --> 00:12:15,276 ‫من جلوی دوشیزه کاوپر دولا راست نمیشم. ‫فردا صداش می‌زنم بیاد. 198 00:12:15,359 --> 00:12:18,612 ‫متقاعدش می‌کنم که این کار ‫برای همه دردسرسازه 199 00:12:18,696 --> 00:12:20,156 ‫تنها راهمون همینـه 200 00:12:44,000 --> 00:12:54,000 ‫تـرجمه از « محمدعلی sm و امیر ستارزاده » ‫ :::. H1tmaN & t.me/mmli_Subs .::: 201 00:12:54,732 --> 00:12:56,025 ‫آقای بریجرتون 202 00:12:57,568 --> 00:12:58,694 ‫بانو کاوپر 203 00:12:59,779 --> 00:13:01,939 ‫امیدوار بودم چند لحظه ‫با دخترتون تنها صحبت کنم 204 00:13:03,532 --> 00:13:05,576 ‫علی‌رغم حرفی که جامعه شاید بزنه، 205 00:13:05,659 --> 00:13:09,747 ‫اگه خیال می‌کنید هنوز این خانواده ‫محترم نیست، بهم توهین می‌کنید 206 00:13:09,830 --> 00:13:11,457 ‫مادر، تنهامون بذار 207 00:13:11,957 --> 00:13:13,793 ‫دیگه مهم نیست 208 00:13:14,502 --> 00:13:15,502 ‫لطفاً برو 209 00:13:19,799 --> 00:13:21,509 ‫پنج دقیقه بهتون وقت میدم 210 00:13:27,389 --> 00:13:30,684 ‫گمونم مادرت خبر نداره که داری ‫از همسرم اخاذی می‌کنی؟ 211 00:13:30,768 --> 00:13:33,479 ‫دیگه جز خودم به کسی اعتماد ندارم 212 00:13:34,438 --> 00:13:35,940 ‫لابد حس تنهایی شدیدی داری 213 00:13:37,274 --> 00:13:40,236 ‫من خوب می‌دونم واقعاً تنها بودن چه حسی داره 214 00:13:40,945 --> 00:13:42,363 ‫وقتی میرم سفر 215 00:13:42,446 --> 00:13:43,781 ‫آقای بریجرتون بیچاره 216 00:13:44,406 --> 00:13:47,827 ‫توی قاره سفر می‌کنی، ‫مناظر زیبای دنیا رو می‌بینی، 217 00:13:47,910 --> 00:13:49,328 ‫طوری که فقط یه مرد می‌تونه 218 00:13:49,411 --> 00:13:51,622 ‫شبیه الوئیز حرف می‌زنی 219 00:13:52,623 --> 00:13:55,251 ‫حق با توئـه. ‫سفر کردن یه امتیازه. 220 00:13:56,418 --> 00:13:57,962 ‫ولی همین سال پیش 221 00:13:58,045 --> 00:14:01,048 ‫دل تو دلم نبود که سراغی از خونه بگیرم 222 00:14:02,132 --> 00:14:03,884 ‫راستش، از پنه‌لوپه 223 00:14:04,385 --> 00:14:06,053 ‫ولی بهم جواب نداد 224 00:14:07,179 --> 00:14:09,473 ‫یا کلاً هیچکس 225 00:14:10,850 --> 00:14:13,686 ‫حسم این بود که همه ‫مشغول زندگی‌شون هستن 226 00:14:13,769 --> 00:14:15,604 ‫بدون اینکه نیازی به من داشته باشن 227 00:14:16,188 --> 00:14:18,983 ‫پس سعی کردم این وضعیت رو جبران کنم 228 00:14:20,067 --> 00:14:22,945 ‫و مردی بی‌نیاز باشم 229 00:14:24,655 --> 00:14:27,283 ‫مسیری نیست که توصیه‌اش کنم 230 00:14:27,366 --> 00:14:30,244 ‫آقای بریجرتون، من گیج شدم 231 00:14:30,327 --> 00:14:33,455 ‫انگار اومدید که باهاتون همدردی کنم 232 00:14:33,539 --> 00:14:36,125 ‫ولی اونی که قراره پول بگیره منم 233 00:14:36,208 --> 00:14:37,918 ‫واسه همدردیت نیومدم 234 00:14:38,752 --> 00:14:40,963 ‫واسه رحم و بخششت اومدم 235 00:14:41,964 --> 00:14:43,382 ‫پنه‌لوپه آدم بدی نیست 236 00:14:45,885 --> 00:14:47,011 ‫باور کن 237 00:14:47,094 --> 00:14:50,180 ‫درک می‌کنم که چرا شاید ‫از ویسلداون بدت بیاد 238 00:14:50,264 --> 00:14:53,142 ‫کلماتش تیز و بُرنده هستن 239 00:14:53,225 --> 00:14:57,980 ‫با این‌حال، مخاطبانش حاضرن هر هفته پول بدن ‫تا نوشته‌هاش رو راجع به خودشون بخونن 240 00:14:58,063 --> 00:15:00,900 ‫انگار شما از ویسلداون بدتون نمیاد 241 00:15:00,983 --> 00:15:02,985 ‫انگار بهش حسودی می‌کنی 242 00:15:03,819 --> 00:15:04,819 ‫نه، نمی‌کنم 243 00:15:06,530 --> 00:15:10,910 ‫منظورم اینه، ویسلداون و ‫پنه‌لوپه از هم جدا هستن 244 00:15:11,577 --> 00:15:15,205 ‫پنه‌لوپه نوعی از تنهایی رو تجربه کرده که ‫قطعاً هیچ‌کدوم‌مون نمی‌تونیم درکش کنیم 245 00:15:16,498 --> 00:15:21,045 ‫تصور کن طوری نادیده‌ات بگیرن که ‫حس کنی نامرئی هستی 246 00:15:22,713 --> 00:15:25,257 ‫عذر موجهی برای کاری که کرده نیست 247 00:15:25,341 --> 00:15:27,927 ‫ولی شاید قابل درک باشه که گاهی 248 00:15:28,010 --> 00:15:30,930 ‫نوشته‌هاش بازتاب ظلم و ستم اطرافش هستن 249 00:15:31,013 --> 00:15:33,515 ‫ظلمی که گمونم تو هم حسش کردی 250 00:15:35,225 --> 00:15:38,020 ‫می‌دونم که پنه‌لوپه بابت نوشته‌هاش ‫راجع به مشکلاتِ تو پشیمونـه 251 00:15:38,729 --> 00:15:41,607 ‫و توی نوشته‌ی آخرش ‫به تو هجمه‌ای وارد نکرده 252 00:15:41,690 --> 00:15:44,944 ‫پس اگه حتی پنه‌لوپه دلش برات سوخته 253 00:15:45,027 --> 00:15:47,613 ‫به نظرت جامعه هم تو رو نمی‌بخشه؟ 254 00:15:48,697 --> 00:15:52,868 ‫و مطمئنم زمان که بگذره پدرت ‫با آغوش باز توی لندن پذیرای توئـه 255 00:15:53,535 --> 00:15:55,287 ‫عشق خانوادگی ابدیـه 256 00:16:00,000 --> 00:16:02,002 ‫این فرق بین تو و منـه 257 00:16:04,296 --> 00:16:08,133 ‫تو همیشه اطمینان داری که ‫خانواده‌ات پشتت هستن 258 00:16:09,885 --> 00:16:11,804 ‫ما مثل هم نیستیم، آقای بریجرتون 259 00:16:12,763 --> 00:16:13,931 ‫و هیچ‌وقت هم نخواهیم بود 260 00:16:14,014 --> 00:16:15,182 ‫دوشیزه کاوپر 261 00:16:15,933 --> 00:16:16,933 ‫دوشیزه کاوپر 262 00:16:19,061 --> 00:16:20,145 ‫دوشیزه کاوپر! 263 00:16:20,229 --> 00:16:22,523 ‫اگه بگیم دروغ میگی ‫کسی حرفت رو باور نمی‌کنه 264 00:16:22,606 --> 00:16:23,524 ‫مدرکی نداری 265 00:16:23,607 --> 00:16:26,902 ‫یه شاگرد چاپ‌خونه هست که حاضره ‫حقیقت رو تأیید کنه 266 00:16:26,986 --> 00:16:29,613 ‫فقط دلش می‌خواد بانو ویسلدوان واقعی رو ‫از نزدیک ببینه 267 00:16:30,906 --> 00:16:33,367 ‫تا قبل از مراسم دنکورث-فینچ ‫وقت دارید پولم رو بدید، 268 00:16:33,951 --> 00:16:36,495 ‫وگرنه صبح فرداش، به همه میگم 269 00:16:37,162 --> 00:16:41,083 ‫اتفاقاً، از اونجا که در آینده ‫قراره پشت و پناهی نداشته باشم، 270 00:16:41,166 --> 00:16:43,377 ‫شاید مبلغ کافی ازتون درخواست نکردم 271 00:16:46,505 --> 00:16:49,967 ‫فقط یه مقدار بودجه‌ی اضافی ‫واسه مراسم این فصل 272 00:16:50,050 --> 00:16:52,761 ‫موجودات کوچیک با کلی پا 273 00:16:52,845 --> 00:16:56,640 ‫قطعاً بهمون مدیونی، چون واسه عروسی ‫پنه‌لوپه بیشتر از عروسی ما خرج کردی 274 00:16:56,724 --> 00:16:59,476 ‫چون شوهر جفت‌تون بی‌نام و نشون بود 275 00:16:59,560 --> 00:17:02,187 ‫در حالی که پنه‌لوپه با یه بریجرتون ‫خیلی ثروتمند ازدواج کرد 276 00:17:02,271 --> 00:17:05,399 ‫که حتماً موقع پیری عصای دستت میشه 277 00:17:05,482 --> 00:17:07,585 ‫الان چه نیازی داری که ‫پولات رو پس‌انداز کنی؟ 278 00:17:07,609 --> 00:17:08,861 ‫بذار بیایم داخل 279 00:17:08,944 --> 00:17:12,364 ‫الان موقع مناسبی نیست. ‫منتظر یه مهمون هستم. 280 00:17:12,448 --> 00:17:13,699 ‫کی؟ 281 00:17:15,617 --> 00:17:17,411 ‫نترسید، خانم‌ها 282 00:17:17,911 --> 00:17:19,455 ‫از بین همه‌ی خدمتکاران توی لندن، 283 00:17:19,538 --> 00:17:22,666 ‫من کم و بیش از همه‌شون ‫باتجربه‌تر هستم 284 00:17:30,090 --> 00:17:33,469 ‫اقلاً خواهرام خوشحال میشن که ‫اقداماتم ویرانی به بار آوردن 285 00:17:33,552 --> 00:17:36,889 ‫چطوره مثبت فکر کنیم و ‫توقع‌مون رو ببریم بالاتر؟ 286 00:17:37,473 --> 00:17:39,600 ‫کالین وقتی بخواد، خیلی خوب ‫آدما رو متقاعد می‌کنه 287 00:17:39,683 --> 00:17:41,226 ‫من نگرانِ اون نیستم 288 00:17:41,310 --> 00:17:44,897 ‫کرسیدا هم گاهی منطقی رفتار می‌کنه. ‫ایشالا که امروز هم اینطور باشه. 289 00:17:47,524 --> 00:17:48,817 ‫واقعاً ازش خوشت می‌اومد؟ 290 00:17:49,568 --> 00:17:51,528 ‫یا باهاش دوست شدی ‫تا منو تنبیه کنی؟ 291 00:17:51,612 --> 00:17:53,739 ‫من اینقدر عقده‌ای نیستم 292 00:17:54,323 --> 00:17:56,533 ‫واقعاً اولاش ازش خوشم می‌اومد 293 00:17:58,660 --> 00:18:01,705 ‫ولی شاید موقع شروع دوستی‌مون 294 00:18:01,789 --> 00:18:04,374 ‫یه کوچولو دلم براش سوخته باشه 295 00:18:07,836 --> 00:18:09,213 ‫بگو ببینم چی می‌خونی 296 00:18:16,178 --> 00:18:17,846 ‫متأسفانه موفق نشدم 297 00:18:18,472 --> 00:18:21,600 ‫و حالا دو برابرش رو می‌خواد 298 00:18:22,184 --> 00:18:23,352 ‫بیست هزار پوند 299 00:18:23,435 --> 00:18:25,479 ‫- عقلش رو از دست داده ‫- من همچین پولی ندارم 300 00:18:25,562 --> 00:18:28,273 ‫بازم هست. ازت می‌خواد ‫از مقاله‌ات استفاده کنی 301 00:18:28,357 --> 00:18:29,942 ‫تا شهرت و اعتبارش رو بهش برگردونی 302 00:18:32,528 --> 00:18:33,779 ‫باید عذرخواهی کنم. من... 303 00:18:34,988 --> 00:18:37,407 ‫انگار همه چی رو بدتر کردم 304 00:18:37,491 --> 00:18:38,826 ‫کلاً تقصیر منـه 305 00:18:38,909 --> 00:18:40,369 ‫حالا چیکار کنیم؟ 306 00:18:40,452 --> 00:18:43,413 ‫شاید حق با پنه‌لوپه بوده. ‫بهتر بود فقط پول رو بهش می‌دادیم. 307 00:18:44,289 --> 00:18:45,332 ‫من پول کافی دارم 308 00:18:45,415 --> 00:18:49,461 ‫باید از بندیکت بخوام اجازه‌ی ‫همچین خرج بزرگی رو بده 309 00:18:49,545 --> 00:18:51,630 ‫هویت پنه‌لوپه رو به برادرت میگی؟ 310 00:18:51,713 --> 00:18:55,342 ‫نه. باید یه دروغی از خودم سر هم کنم 311 00:18:56,135 --> 00:18:57,928 ‫هویتش رو مخفی نگه می‌داریم 312 00:18:59,471 --> 00:19:00,471 ‫خب 313 00:19:01,598 --> 00:19:04,184 ‫مطمئنم دخترکِ کاوپر فقط می‌خواد 314 00:19:04,268 --> 00:19:07,729 ‫دو سه کلمه از ظاهر و جذابیتش تعریف کنی 315 00:19:07,813 --> 00:19:09,398 ‫نتیجه‌ی خوش‌حال‌کننده‌ای نیست 316 00:19:10,232 --> 00:19:12,943 ‫گمونم نباید بیشتر از این ‫از کرسیدا انتظار می‌داشتم 317 00:19:13,902 --> 00:19:15,279 ‫خیلی ممنونم 318 00:19:16,196 --> 00:19:17,322 ‫بابت همۀ توصیه‌هاتون 319 00:19:55,694 --> 00:19:59,656 ‫انگار ملکه می‌خواد بیخیال تحقیقاتش بشه؟ 320 00:20:00,157 --> 00:20:03,035 ‫امیدوارم به زودی ‫یه حواس‌پرتی جدید پیدا کنه 321 00:20:03,118 --> 00:20:04,494 ‫که حرف از حواس‌پرتی شد، 322 00:20:05,662 --> 00:20:07,247 ‫- اوهوم ‫- اوهوم 323 00:20:11,793 --> 00:20:13,629 ‫خیلی سنگینـه 324 00:20:13,712 --> 00:20:16,048 ‫فقط اسکاتلندی‌ها می‌تونن ‫همچین نوشیدنی‌ای رو بخورن 325 00:20:16,673 --> 00:20:19,718 ‫واسه مقابله با سرمای ‫استخون‌سوز اونجا، لازمـه 326 00:20:19,801 --> 00:20:23,013 ‫بیشتر از این منو نترسون، آگاتا 327 00:20:23,513 --> 00:20:25,140 ‫من بودم نگران نمی‌شدم 328 00:20:25,641 --> 00:20:28,894 ‫انگار فرانچسکا شجاعت درونیش رو پیدا کرده 329 00:20:28,977 --> 00:20:31,021 ‫آره، همینطوره 330 00:20:31,521 --> 00:20:35,025 ‫و حالا داره ازش استفاده می‌کنه که ‫تا جای ممکن از مادرش دور بشه 331 00:20:35,525 --> 00:20:39,738 ‫سال‌ها پیش توی سفرم ‫به اسکاتلند این رو خریدم 332 00:20:40,405 --> 00:20:43,825 ‫اولش به کامم خیلی تلخ بود 333 00:20:44,451 --> 00:20:47,454 ‫ولی به مرور زمان، آدم خوشش میاد 334 00:20:47,537 --> 00:20:49,665 ‫هنوزم تلخـه 335 00:20:52,417 --> 00:20:55,337 ‫در نبود فرانچسکا، روی حمایت من حساب کن 336 00:20:57,297 --> 00:20:58,924 ‫همینطور حمایتِ برادرم، 337 00:21:00,133 --> 00:21:01,133 ‫اگه بخوای 338 00:21:01,176 --> 00:21:03,595 ‫لازم نیست در این باره بحث کنیم 339 00:21:03,679 --> 00:21:05,264 ‫ولی شاید بهتر باشه بحث کنیم؟ 340 00:21:08,976 --> 00:21:11,937 ‫لرد اندرسون یه جنتلمن نمونه‌ بوده 341 00:21:13,605 --> 00:21:17,025 ‫و اگه رضایت داشته باشی... 342 00:21:17,109 --> 00:21:20,654 ‫قطعاً رضایت من در این مورد شرط نیست 343 00:21:21,154 --> 00:21:22,447 ‫هر دوتون بالغ هستید 344 00:21:23,323 --> 00:21:24,741 ‫هر کاری دل‌تون بخواد می‌تونید بکنید 345 00:21:30,163 --> 00:21:34,835 ‫هر چی نباشه، من هم ازت رخصت نگرفتم 346 00:21:40,173 --> 00:21:42,259 ‫الان یهویی راحت از گلو پایین میره 347 00:21:45,512 --> 00:21:47,347 ‫می‌دونی 348 00:21:49,766 --> 00:21:50,766 ‫آره؟ 349 00:21:52,019 --> 00:21:54,021 ‫می‌دونم پدرم آدم خوبی بود 350 00:21:55,480 --> 00:21:57,649 ‫و تو دوست خیلی خوبی بودی 351 00:21:59,776 --> 00:22:01,611 ‫و فقط دونستن همین برام کافیـه 352 00:22:07,868 --> 00:22:09,578 ‫و برادرم هم آدم خوبیـه 353 00:22:11,163 --> 00:22:12,748 ‫و تو هم دوست خوبی هستی 354 00:22:14,291 --> 00:22:16,418 ‫و من هم برام دونستنِ همین کافیه 355 00:22:18,962 --> 00:22:21,048 ‫ولی اگه بین‌تون دعوا درست کرد 356 00:22:21,131 --> 00:22:22,966 ‫طرف تو رو می‌گیرم 357 00:22:23,050 --> 00:22:25,177 ‫سر حماقتِ اون، تو رو از دست نمیدم 358 00:22:25,260 --> 00:22:27,846 ‫این کار از هیچ مردی بر نمیاد 359 00:22:37,522 --> 00:22:39,441 ‫می‌تونید تصورش رو بکنید که ‫سه تایی توی مراسم باشیم؟ 360 00:22:39,941 --> 00:22:43,570 ‫چطوری به بانوی بیوه‌ی چلتنهام توضیح بدیم؟ 361 00:22:44,237 --> 00:22:46,365 ‫باید حرفمون رو یکی کنیم 362 00:22:46,448 --> 00:22:48,325 ‫تو که عمراً بیای مراسم 363 00:22:48,408 --> 00:22:49,408 ‫درسته 364 00:22:57,000 --> 00:22:59,086 ‫چطوری رویدادهای اجتماعی رو تحمل می‌کنید؟ 365 00:23:03,340 --> 00:23:05,801 ‫گمونم کلی عشق واسه بخشیدن دارم 366 00:23:06,718 --> 00:23:08,512 ‫بدم هم نمیاد یه گپ و گفتی داشته باشم 367 00:23:10,722 --> 00:23:12,307 ‫همینطور یه مهمونی درست‌حسابی 368 00:23:14,601 --> 00:23:19,606 ‫مخصوصاً یه جمع سه نفره 369 00:24:00,105 --> 00:24:01,105 ‫شب بخیر، قربان 370 00:24:28,049 --> 00:24:30,260 ‫فقط یه پتو واسه مبل می‌خوام 371 00:24:32,637 --> 00:24:33,637 ‫البته 372 00:25:00,415 --> 00:25:03,126 ‫قبل از عروسی خواهرت ‫یه چایی با مادرم می‌خورم 373 00:25:03,710 --> 00:25:06,150 ‫فکر کردم با یه کالسکه نریم، راحت‌ترید 374 00:25:37,000 --> 00:25:39,000 ‫«آقای بریجرتون» 375 00:25:39,001 --> 00:25:41,001 ‫«کالین بریجرتون، فرانسه، پاریس» 376 00:25:44,302 --> 00:25:46,002 ‫«کالین بریجرتون، فرانسه، مارسی» 377 00:25:52,003 --> 00:25:55,003 ‫«با عشق، پنه‌لوپه» 378 00:25:57,000 --> 00:26:07,000 ‫«دیجــــی موویـــــز» 379 00:26:08,400 --> 00:26:09,484 ‫خانم 380 00:26:09,568 --> 00:26:10,860 ‫پنه‌لوپه اینجاست؟ 381 00:26:10,944 --> 00:26:13,029 ‫دیگه بیشتر از این نمی‌تونم معطلش کنم، خانم 382 00:26:13,613 --> 00:26:16,408 ‫اون وکیل، اینجاست 383 00:26:22,872 --> 00:26:25,250 ‫راهنماییش کن داخل 384 00:26:27,294 --> 00:26:28,378 ‫اوه 385 00:26:33,258 --> 00:26:36,845 ‫- بانو فدرینگتون. والتر د... ‫- والتر داندسِ وکیل. یادمـه 386 00:26:37,679 --> 00:26:40,932 ‫حس می‌کنم اومدید ازدواج ‫دخترم رو با یکی از 387 00:26:41,016 --> 00:26:42,976 ‫معتبرترین و محترم‌ترین 388 00:26:43,059 --> 00:26:45,520 ‫خانواده‌های اشرافی تبریک بگید 389 00:26:45,604 --> 00:26:49,190 ‫متأسفانه، نه، بابت امر خیر و شاد نیومدم 390 00:26:49,274 --> 00:26:52,200 ‫هرچند، شنیدم رهایی از فریب و حیله 391 00:26:52,201 --> 00:26:54,029 ‫مایه‌ی تسلی و آرامش خاطره 392 00:26:54,738 --> 00:26:56,615 ‫امیدوارم مدرک محکمی واسه 393 00:26:56,698 --> 00:26:59,659 ‫تمام اتهاماتی که گویا ‫می‌خواید وارد کنید داشته باشید 394 00:26:59,743 --> 00:27:03,788 ‫مدرکی که دنبالش بودم، نه، ‫ولی همۀ مدارکی که لازم دارم هستن 395 00:27:06,249 --> 00:27:10,045 ‫پولی که از عمه‌تون پتونیا بهتون ارث رسیده 396 00:27:11,254 --> 00:27:13,882 ‫برام عجیب بود دقیقاً ‫همون موقع که جک فدرینگتون 397 00:27:13,965 --> 00:27:16,968 ‫با اموالت فرار کرد، ‫همچین ثروتی نصیبت شد 398 00:27:17,552 --> 00:27:22,057 ‫و اتفاقاً، گویا همسایه‌های عمه پتونیا ‫توی کورن‌وال باهام موافق هستن 399 00:27:22,140 --> 00:27:25,518 ‫اینطور که شنیدم، اون مدام در فقر بوده 400 00:27:26,269 --> 00:27:29,022 ‫از کجا معلوم خوب پس‌انداز نمی‌کرده 401 00:27:29,814 --> 00:27:33,526 ‫صرفه‌جویانه زندگی کرده ‫تا شاید یه روز بقیه نفع ببرن؟ 402 00:27:33,610 --> 00:27:34,861 ‫طلبکارهاش موافق نیستن 403 00:27:35,904 --> 00:27:37,322 ‫اوه، بانو فدرینگتون 404 00:27:38,740 --> 00:27:39,866 ‫می‌دونم ثروت شما 405 00:27:39,949 --> 00:27:42,952 ‫از فعالیت‌های مُجرمانه‌ی جک فدرینگتون اومده 406 00:27:44,162 --> 00:27:46,581 ‫و به نظرم سلطنت موافقـه که 407 00:27:46,665 --> 00:27:50,210 ‫عنوان فدرینگتون باید به یه خانواده‌ی 408 00:27:50,293 --> 00:27:51,920 ‫شریف‌تر منتقل بشه 409 00:27:52,962 --> 00:27:56,383 ‫باید این هفته کشفیاتم رو ‫به مقامات سلطنتی ارائه بدم 410 00:27:58,176 --> 00:27:59,176 ‫روز بخیر 411 00:28:00,095 --> 00:28:01,096 ‫آه 412 00:28:05,809 --> 00:28:07,018 ‫پنه‌لوپه 413 00:28:08,061 --> 00:28:09,062 ‫حقیقت داره؟ 414 00:28:10,605 --> 00:28:14,109 ‫پولِ تو همون پولیـه که پسرعمو جک ‫از اشرافی‌ها دزدیده؟ 415 00:28:14,192 --> 00:28:17,112 ‫ما بیشتر از اونا به اون پول نیاز داشتیم 416 00:28:17,195 --> 00:28:18,405 ‫تو ازشون دزدیدی! 417 00:28:18,488 --> 00:28:20,699 ‫و تو تحقیرشون کردی 418 00:28:20,782 --> 00:28:23,326 ‫- تو شأن و وقارشون رو دزدیدی ‫- نه... 419 00:28:23,410 --> 00:28:25,662 ‫کاری که من و تو کردیم فرقی نداره 420 00:28:25,745 --> 00:28:27,580 ‫کاری که تو کردی جُرمـه! 421 00:28:27,664 --> 00:28:31,167 ‫کاری رو که واسه محافظت ‫از این خانواده لازم بود انجام دادم 422 00:28:31,251 --> 00:28:33,336 ‫تو با مقاله‌هات از کی محافظت می‌کردی؟ 423 00:28:33,420 --> 00:28:35,296 ‫- خودم! ‫- عه؟ از کی؟ 424 00:28:40,427 --> 00:28:41,427 ‫که اینطور 425 00:28:49,018 --> 00:28:50,520 ‫می‌دونی... 426 00:28:51,229 --> 00:28:53,732 ‫پدر مادر بودن اصلاً آسون نیست 427 00:28:54,399 --> 00:28:57,152 ‫چطور باید چندتا دختر ‫بزرگ می‌کردم وقتی کل عمرم، 428 00:28:57,235 --> 00:29:00,655 ‫بهم یاد داده بودن که تمام قدرت ‫از مردها نشأت می‌گیره؟ 429 00:29:02,240 --> 00:29:06,119 ‫کاری که کردی، کاملاً تنهایی انجامش دادی 430 00:29:08,329 --> 00:29:12,500 ‫حتی اگه از چیزهایی که طی ‫این سال‌ها نوشتی خوشم نیاد 431 00:29:13,334 --> 00:29:16,796 ‫خیلی پشیمونم که این همه مدت ‫تو رو نادیده گرفتم 432 00:29:18,757 --> 00:29:22,302 ‫من و تو هر دو، ‫با فرصت‌هایی که جامعه... 433 00:29:22,802 --> 00:29:27,140 ‫در اختیارمون قرار داد ‫بهترین کار رو انجام دادیم 434 00:29:31,102 --> 00:29:33,062 ‫باشه 435 00:29:33,646 --> 00:29:37,650 ‫شاید راه‌های دیگه‌ای بود. ‫ولی اون موقع...نتونستم ببینم 436 00:29:41,362 --> 00:29:43,323 ‫بانو ویسلداون راجع به 437 00:29:43,406 --> 00:29:47,243 ‫رسوایی‌مون چی می‌نویسه ‫وقتی من بدنام بشم؟ 438 00:29:57,170 --> 00:30:00,215 ‫هر چی که من بخوام می‌نویسه 439 00:30:03,760 --> 00:30:05,053 ‫این قدرت بزرگیـه 440 00:30:07,055 --> 00:30:09,432 ‫عجب چیزی برای خودت ساختی 441 00:30:11,476 --> 00:30:12,476 ‫ممنون 442 00:30:14,771 --> 00:30:17,482 ‫شاید بیشتر از چیزی که بخوام اعتراف کنم ‫به هم شبیه هستیم. 443 00:30:20,777 --> 00:30:22,362 ‫اگه از این مصیبت جون سالم به در بردیم... 444 00:30:25,573 --> 00:30:27,866 ‫باید رفتارمون رو اصلاح کنیم 445 00:30:43,424 --> 00:30:45,468 ‫وای، عزیزم 446 00:30:46,261 --> 00:30:48,263 ‫مامان 447 00:30:48,346 --> 00:30:52,976 ‫قراره به اسکاتلند شکوه و زیبایی ببخشی 448 00:30:54,018 --> 00:30:56,855 ‫- از رفتنم ناراحتی؟ ‫- نه، البته که نیستم 449 00:30:56,938 --> 00:31:00,441 ‫من... فقط... توقع نداشتم ‫به این زودی‌ها سر و سامون بگیری 450 00:31:01,359 --> 00:31:03,778 ‫- انتونی و کیت رفتن هند ‫- آره 451 00:31:04,445 --> 00:31:06,823 ‫ولی همین الانشم تو ‫مدت زیادی ازمون دور بودی 452 00:31:06,906 --> 00:31:08,658 ‫توی باث با عمه‌ات 453 00:31:08,741 --> 00:31:11,536 ‫یا تنهایی موقعی که خونه‌ای 454 00:31:12,412 --> 00:31:14,581 ‫و حالا می‌ترسم واسه همیشه از دستت بدم 455 00:31:15,540 --> 00:31:18,376 ‫مامان، برعکس 456 00:31:21,671 --> 00:31:24,257 ‫توی این خونه گاهی حتی 457 00:31:24,340 --> 00:31:27,302 ‫شنیدن صدای خودم بین سر و صداها سختـه 458 00:31:27,969 --> 00:31:29,095 ‫در حالی که با جان، 459 00:31:29,929 --> 00:31:32,307 ‫بیشتر و بیشتر صدای خودم رو می‌شنوم 460 00:31:34,100 --> 00:31:38,600 ‫بزرگ‌ترین آرزوم اینه که ‫سکوت و زیبایی اسکاتلند 461 00:31:38,600 --> 00:31:40,520 ‫باعث بشه بتونم خودم رو بهتر بشناسم 462 00:31:40,520 --> 00:31:42,900 ‫تا شماها هم بتونین ‫من رو بهتر بشناسین 463 00:31:42,900 --> 00:31:45,320 ‫چون من فقط می‌خوام ‫که بهتون نزدیک‌تر باشم 464 00:31:45,320 --> 00:31:49,020 ‫اون‌وقت این سکوت و زیبایی رو ‫نمیشد تو آکسفوردشر پیدا کنی؟ 465 00:31:49,020 --> 00:31:51,740 ‫وسوسه میشم که مرتباً‌ بیام خونه 466 00:31:51,810 --> 00:31:53,320 ‫اما برمی‌گردی دیگه؟ 467 00:31:53,320 --> 00:31:55,320 ‫معلومه 468 00:31:57,990 --> 00:31:59,870 ‫دختر شجاع و باهوشـم 469 00:32:02,330 --> 00:32:04,960 ‫بار اولی که با پدرت آشنا شدم... 470 00:32:06,790 --> 00:32:09,630 ‫حتی نمی‌تونستم خودم رو معرفی کنم. ‫واقعاً‌ مجذوبـش شده بودم. 471 00:32:09,630 --> 00:32:12,300 ‫- هرچی می‌خواستم بگم، زبونم بند میومد... ‫- مامان... 472 00:32:12,300 --> 00:32:14,430 ‫فکر می‌کردم دیگه باهاش کنار اومدیم. ‫جان... 473 00:32:14,430 --> 00:32:18,310 ‫...مرد خوب ‫و انتخاب خوبیـه 474 00:32:20,730 --> 00:32:23,770 ‫می‌خواستم بگم که ‫تا مدت زیادی 475 00:32:24,440 --> 00:32:28,480 ‫فکر می‌کردم عشق برای همه همینطوریـه 476 00:32:29,150 --> 00:32:31,950 ‫غافلگیرکننده، پرزور، ‫سریع 477 00:32:33,660 --> 00:32:35,950 ‫اما تو بهم نشون دادی ‫که راه دیگه‌ای هم هست 478 00:32:35,950 --> 00:32:40,040 ‫زیبایی... ‫توی آهسته رشد کردنـه 479 00:32:42,040 --> 00:32:45,700 ‫تو همین الانش هم ‫نسبت به سنـت، عاقل‌تری 480 00:32:49,380 --> 00:32:52,090 ‫به‌نظرم توی اسکاتلند کُلی چیز یاد می‌گیری 481 00:33:06,940 --> 00:33:09,980 ‫من شما را به‌عنوان همسر قانونی‌ام می‌پذیرم 482 00:33:09,980 --> 00:33:13,540 ‫تا از اکنون شما را در کنار خود داشته باشم، 483 00:33:13,540 --> 00:33:17,310 ‫در ثروت و فقر، ‫در خوشی و ناخوشی، 484 00:33:17,820 --> 00:33:19,980 ‫تا زمانی که مرگ از هم جدای‌مان کند 485 00:33:24,710 --> 00:33:27,460 ‫من شما را به‌عنوان همسر قانونی‌ام می‌پذیرم 486 00:33:27,460 --> 00:33:30,210 ‫تا از اکنون شما را در کنار خود داشته باشم، 487 00:33:30,210 --> 00:33:33,760 ‫در ثروت و فقر، ‫در خوشی و ناخوشی، 488 00:33:34,470 --> 00:33:36,450 ‫تا زمانی که مرگ از هم جدای‌مان کند 489 00:33:37,970 --> 00:33:42,600 ‫باشد که تا آخرین نفس‌های‌تان، در سایه‌ی ‫ این پیوند مقدس، کنار یکدیگر زندگی کنید 490 00:33:43,000 --> 00:33:45,380 ‫آمین 491 00:33:47,340 --> 00:33:54,340 ‫«دیــ.جـی‌مــ.وویــز» 492 00:34:03,120 --> 00:34:05,000 ‫وای عزیزم 493 00:34:05,320 --> 00:34:06,270 ‫تبریک میگم 494 00:34:10,380 --> 00:34:12,960 ‫- واسه عروسیـم لحظه‌شماری می‌کنم ‫- خوش گذشت؟ 495 00:34:14,340 --> 00:34:17,180 ‫من زیادی تحت‌تاثیر سخنرانی احساسیِ ‫ وزیر قرار گرفتم 496 00:34:17,180 --> 00:34:20,260 ‫یا لرد اندرسون مجذوب مادر شده؟ 497 00:34:20,260 --> 00:34:23,660 ‫انگار خیلی خوشحالـن. اگه اینطور باشه، ‫ ما کی باشیم که قضاوت کنیم؟ 498 00:34:23,660 --> 00:34:24,810 ‫بهش می‌خوره مرد خوبی باشه 499 00:34:24,810 --> 00:34:27,480 ‫که خیلی هم خوش‌شانسـه ‫که آنتونی از شهر رفته 500 00:34:27,740 --> 00:34:30,140 ‫باید قدردان لـرد آندرسون باشی 501 00:34:30,140 --> 00:34:33,570 ‫حالا که من ازدواج کردم، ‫ممکنه توجه مادر دوباره به تو برگرده 502 00:34:33,570 --> 00:34:35,400 ‫مگه این که حواسـش پرت بشه 503 00:34:36,690 --> 00:34:40,960 ‫می‌بخشید. ‫حس می‌کنم باید یه سلامی به خانم موندریچ بکنم 504 00:34:42,830 --> 00:34:44,080 ‫سلام 505 00:34:44,080 --> 00:34:45,580 ‫مراسم زیبایی بود 506 00:34:45,580 --> 00:34:47,000 ‫باهاتون هم‌نظرم 507 00:34:47,540 --> 00:34:50,100 ‫البته به پای زیبایی میزبانانـش نمی‌رسید 508 00:34:50,280 --> 00:34:51,460 ‫لطف دارین 509 00:34:51,460 --> 00:34:52,920 ‫صادقانه میگم 510 00:34:54,750 --> 00:34:59,220 ‫و صادقانه کنجکاوم که بدونم ‫شایسته‌ی این هستم که... 511 00:35:00,970 --> 00:35:03,930 ‫توی مراسم رقص بعدی ‫همراه‌تون برقصـم؟ 512 00:35:04,970 --> 00:35:09,420 ‫ام... ‫مراسمِ دنکورث‌فینچ؟ 513 00:35:09,420 --> 00:35:11,900 ‫خب.. ‫من... 514 00:35:11,900 --> 00:35:13,480 ‫بله 515 00:35:14,460 --> 00:35:15,180 ‫اینطوری... 516 00:35:15,180 --> 00:35:17,080 ‫واقعاً عالی میشه 517 00:35:17,440 --> 00:35:18,280 ‫خوبه 518 00:35:19,320 --> 00:35:20,820 ‫خیلی خوبه 519 00:35:24,030 --> 00:35:26,940 ‫با اجازه‌تون می‌خواستم کمی صحبت کنم 520 00:35:28,750 --> 00:35:30,160 ‫به سلامتی همسر زیبام، 521 00:35:31,120 --> 00:35:34,000 ‫نمی‌تونم عشقی که بهش دارم رو توصیف کنم 522 00:35:34,000 --> 00:35:36,300 ‫که مطمئنم بابت این اتفاق ‫خوشحالی 523 00:35:36,300 --> 00:35:40,010 ‫چون می‌دونم که بدت میاد طولانی‌مدت توی مرکز توجهات باشی 524 00:35:40,010 --> 00:35:44,850 ‫بنابراین به‌جاش حرفایی رو از ته دلـم ‫خطاب به خونواده‌ـت می‌زنم 525 00:35:44,850 --> 00:35:46,350 ‫خصوصاً مادرت 526 00:35:47,010 --> 00:35:51,810 ‫بانو بریجرتون، ‫انعکاس روراست بودن‌تون رو در بندیکت می‌بینم، 527 00:35:52,040 --> 00:35:53,980 ‫مسحور‌کنندگی‌تون رو در کالین، 528 00:35:53,980 --> 00:35:56,020 ‫حکیمانه بودن‌تون رو در الوئیز، 529 00:35:56,610 --> 00:36:00,020 ‫و روشنگری‌تون رو که در گرگوری و هیاسنث نهادینه کردین 530 00:36:00,650 --> 00:36:03,870 ‫در این لحظه که ،قدردان همسر جدیدم هستم 531 00:36:03,870 --> 00:36:08,200 ‫به همون اندازه هم قدردانِ ‫ زن فوق‌العاده‌ای هستم که اون رو بزرگ کرده 532 00:36:09,000 --> 00:36:09,870 ‫مامان 533 00:36:09,870 --> 00:36:11,160 ‫ازتون مچکرم 534 00:36:12,040 --> 00:36:14,630 ‫از همه‌تون، ‫از صمیم قلب مچکرم 535 00:36:17,000 --> 00:36:17,920 ‫عزیزم 536 00:36:18,900 --> 00:36:19,550 ‫به‌سلامتی 537 00:36:19,550 --> 00:36:22,630 ‫من رو ببخشید. ‫اصلاً‌ نمی‌خواستم اشک‌تون رو در بیارم. 538 00:36:22,630 --> 00:36:25,470 ‫هیاسنث تموم این مدت ‫داشت گریه می‌کرد 539 00:36:25,840 --> 00:36:28,260 ‫مگه همه مثل تو بی‌احساسـن؟ 540 00:36:28,810 --> 00:36:30,890 ‫مامان، ‫میشه لطفاً دونفره پیانو بزنیم؟ 541 00:36:30,890 --> 00:36:34,520 ‫الان بزنیم؟ ‫من که... متاسفانه اصلاً تمرین نکردم 542 00:36:34,520 --> 00:36:38,300 ‫یادمه آخرین باری که نزدیک بود اشکـت رو ‫ در بیارم، دفعه‌ی اولی بود که پیانو زدم 543 00:36:38,300 --> 00:36:41,800 ‫فقط اون نبود. من هم داشتم‌ به‌خاطر اون ‫ آکوردهای وحشتناکـت، تو اتاقم زار می‌زدم. 544 00:36:41,800 --> 00:36:42,950 ‫ها ها 545 00:36:42,950 --> 00:36:45,780 ‫خداروشکر مامان هیچوقت تنهام نذاشت 546 00:36:45,780 --> 00:36:47,620 ‫من هم الان نباید تنهات بذارم 547 00:36:47,620 --> 00:36:49,120 ‫تهدید بود؟ 548 00:36:52,870 --> 00:36:54,540 ‫- موفق باشی ‫- ممنون 549 00:36:55,460 --> 00:36:57,130 ‫- ممنونم جان ‫- ممنون 550 00:36:58,540 --> 00:37:00,460 ‫اوم.. 551 00:37:40,090 --> 00:37:41,550 ‫احسنت! 552 00:37:41,550 --> 00:37:43,510 ‫احسنت. ‫دوباره! 553 00:37:43,510 --> 00:37:45,260 ‫دوباره! 554 00:37:47,180 --> 00:37:48,260 ‫میشه حرف بزنیم؟ 555 00:37:49,890 --> 00:37:51,680 ‫نمایش بی‌نظیری بود 556 00:37:58,690 --> 00:38:00,900 ‫اگه نگران پول دوشیزه کوپری، 557 00:38:00,900 --> 00:38:03,070 ‫باید بگم که امشب با بندیکت حرف می‌زنم 558 00:38:03,070 --> 00:38:05,190 ‫فقط منتظر بودم عروسی تموم شه 559 00:38:05,190 --> 00:38:06,110 ‫خوبه 560 00:38:06,900 --> 00:38:08,740 ‫نمی‌خوام باهاش حرف بزنیم 561 00:38:08,740 --> 00:38:10,490 ‫اما دیگه وقتی برامون نمونده 562 00:38:10,490 --> 00:38:12,920 ‫نمی‌تونم ازت بخوام که به‌خاطر من ‫به برادرت دروغ بگی 563 00:38:12,920 --> 00:38:17,980 ‫خونواده‌ـت... کسایی که لطف کردی ‫و من رو باهاشون آشنا کردی، آدم‌های بی‌نظیری‌ان 564 00:38:18,870 --> 00:38:22,840 ‫اینقدر صمیمی و فوق‌العاده‌ـن ‫که حق‌شون نیست فریب بخورن و بهشون پشت شه 565 00:38:22,840 --> 00:38:25,420 ‫دیگه نمی‌ذارم دروغ‌هام مثل قبل پخش بشن 566 00:38:25,420 --> 00:38:27,170 ‫پس چطوری می‌تونم کمکـت کنم؟ 567 00:38:27,170 --> 00:38:28,340 ‫با دوست داشتنـم 568 00:38:29,760 --> 00:38:31,890 ‫همین الانش هم خیلی بهم لطف کردی 569 00:38:33,140 --> 00:38:34,680 ‫بهم یاد دادی که کم نیارم 570 00:38:34,680 --> 00:38:39,080 ‫بهم نشون دادی می‌تونم لذتی رو تجربه کنم ‫که حتی تصورش رو هم نمی‌تونستم بکنم اما... 571 00:38:39,500 --> 00:38:41,810 ‫اما این کارهات نیست که ‫باعث شد من عاشقت باشم 572 00:38:43,360 --> 00:38:44,780 مهربونیـته 573 00:38:45,740 --> 00:38:46,820 ‫هم‌دردیـت 574 00:38:47,900 --> 00:38:49,450 ‫اهمیت دادن‌هات 575 00:38:51,740 --> 00:38:54,790 ‫همین که خودت باشی کافیه کالین 576 00:38:56,540 --> 00:39:00,080 ‫لازم نیست نجاتم بدی. ‫فقط می‌خوام کنارم وایسی. 577 00:39:01,540 --> 00:39:02,630 ‫من رو نگه داری 578 00:39:04,380 --> 00:39:06,030 ‫بوسـم کنی 579 00:39:07,010 --> 00:39:09,470 ‫خیلی دلم می‌خواد این کارها رو بکنم 580 00:39:09,470 --> 00:39:11,390 ‫چیه که جلوت رو گرفته؟ 581 00:39:12,510 --> 00:39:13,470 ‫نمی‌دونم 582 00:39:15,430 --> 00:39:19,310 ‫اما یه چیزی رو می‌دونم. ‫دوشیزه کاوپر دست از سرمون برنمی‌داره. 583 00:39:19,310 --> 00:39:22,980 ‫و تا وقتی که این راز رو ‫توی دلت نگه داشتی... 584 00:39:25,150 --> 00:39:26,980 ‫تا ابد چیزی بین‌مون باقی می‌مونه 585 00:39:26,980 --> 00:39:27,900 ‫می‌دونم 586 00:39:29,610 --> 00:39:31,110 ‫شاید هم راه‌حل همین باشه 587 00:39:31,540 --> 00:39:32,850 ‫منظورت چیه؟ 588 00:39:50,870 --> 00:39:53,180 ‫این نامه برای شماست، ‫علیاحضرت 589 00:40:08,440 --> 00:40:09,440 ‫کالین 590 00:40:12,440 --> 00:40:15,180 ‫یه نامه از همسرت بهم رسیده 591 00:40:15,700 --> 00:40:17,030 ‫بهتره اول بشینیم 592 00:41:00,450 --> 00:41:02,910 ‫تعجبی نداره که اینطوری شده 593 00:41:02,910 --> 00:41:04,330 ‫این خونه زیادی گرمـه 594 00:41:04,330 --> 00:41:07,700 ‫حق با توئه خواهرم. ‫تقصیر زنمـه. 595 00:41:10,250 --> 00:41:13,050 ‫یادم رفته بود که چه زن بدذاتیـه 596 00:41:13,050 --> 00:41:15,130 ‫من باهاش هیچ‌جا نمیرم 597 00:41:15,130 --> 00:41:16,720 ‫چاره‌ای نداری کرسیدا 598 00:41:17,120 --> 00:41:20,220 ‫واقعاً‌ می‌خوای اجازه بدی ‫که به این سرنوشت دچار بشم؟ 599 00:41:22,640 --> 00:41:25,100 ‫بیا دخترم. ‫خودت رو معرفی کن. 600 00:41:25,100 --> 00:41:28,020 ‫تا ببینم باید رو چی کار کنم 601 00:41:28,020 --> 00:41:29,740 ‫حتماً، ‫عمه جوانا 602 00:41:30,690 --> 00:41:33,180 ‫بعد از امشب، ‫دیگه هیچی مهم نیست 603 00:41:50,000 --> 00:41:51,670 ‫خدمتکارت گفت بیام بالا 604 00:41:54,170 --> 00:41:56,340 ‫کم کم دارم از این ورودهای ویژه لذت می‌برم 605 00:41:56,840 --> 00:41:58,430 ‫مثل همیشه خوشتیپ شدی 606 00:42:05,940 --> 00:42:08,270 ‫پاول هم میاد؟ 607 00:42:09,650 --> 00:42:11,900 ‫مطمئنم که امشب با کس دیگه‌ایـه 608 00:42:12,570 --> 00:42:14,110 ‫صد در صد 609 00:42:14,110 --> 00:42:16,570 ‫پس یکی دیگه رو باید دعوت کنیم؟ 610 00:42:18,910 --> 00:42:20,780 ‫باید باهات روراست باشم 611 00:42:20,780 --> 00:42:23,290 ‫با این که خیلی لذت می‌برم ‫که سه‌تایی‌مون با هم باشیم 612 00:42:23,290 --> 00:42:25,960 ‫گفتم شاید بهتر باشه که امشب ‫خودمون دونفر باشیم 613 00:42:25,960 --> 00:42:27,040 ‫اوه 614 00:42:28,790 --> 00:42:30,920 ‫یعنی دوست نداشتی پاول باهامون باشه؟ 615 00:42:32,250 --> 00:42:33,340 ‫چرا 616 00:42:34,170 --> 00:42:36,880 ‫خیلی دوست داشتم. ‫اما رابطه‌ی من با پاول دوستانه‌ـس. 617 00:42:36,880 --> 00:42:39,180 ‫و این به‌نظرم... 618 00:42:41,350 --> 00:42:43,560 ‫دوست دارم توجهم به تو باشه، بندیکت 619 00:42:45,280 --> 00:42:46,820 ‫و فقط دوست همدیگه نباشیم 620 00:42:48,440 --> 00:42:50,600 ‫بی‌پردگیـت، 621 00:42:51,190 --> 00:42:52,610 ‫عشق بی‌حد و حصرت... 622 00:42:53,480 --> 00:42:56,440 ‫تاحالا کسی رو ندیدم ‫که اینقدر شبیه خودم باشه 623 00:42:56,440 --> 00:42:58,900 ‫و می‌خوام بدونم 624 00:42:58,900 --> 00:43:02,070 ‫که چی میشه بذاریم رابطه‌ی بین‌مون ‫جدی‌تر از این بشه؟ 625 00:43:02,070 --> 00:43:05,740 ‫تیلی... ‫تو بی‌نظیری 626 00:43:09,870 --> 00:43:10,750 ‫اما... 627 00:43:13,290 --> 00:43:15,880 ‫اما مطمئن نیستم که دنبال همچین جدیتی باشم 628 00:43:24,100 --> 00:43:26,890 ‫به‌خاطرِ... ‫پاولـه؟ 629 00:43:26,890 --> 00:43:31,650 ‫نه، چه پاول باشه، چه پولی، چه پیتر ‫یا چه هرسه‌‌نفرشون 630 00:43:33,730 --> 00:43:35,730 ‫اتفاقی که بین ما سه‌تا افتاده، 631 00:43:35,730 --> 00:43:37,820 ‫اتفاقی که از وقتی باهات آشنا شدم افتاده، 632 00:43:39,030 --> 00:43:41,910 ‫باعث شده درک کنم ‫که آزاد بودن چه حس خوبی داره 633 00:43:45,740 --> 00:43:47,120 ‫تو دنیای من رو باز کردی 634 00:43:49,960 --> 00:43:54,320 ‫و آمادگیـش رو ندارم ‫که الان دوباره ببندمـش 635 00:43:58,710 --> 00:44:01,380 ‫فکر می‌کردم تو هم دنبال همچین چیزی باشی 636 00:44:02,010 --> 00:44:02,930 ‫همینطور هم بود 637 00:44:05,300 --> 00:44:07,600 ‫تا این که فهمیدم با تو بودن ‫چه حسی داره 638 00:44:09,220 --> 00:44:11,920 ‫من هم به اندازه‌ی تو غافلگیر شدم 639 00:44:17,690 --> 00:44:19,150 ‫به‌ خواسته‌هات احترام می‌ذارم 640 00:44:21,030 --> 00:44:23,910 ‫اما باید بگم که حتی خوشی هم ‫می‌تونه دل آدم رو بزنه 641 00:44:26,830 --> 00:44:31,000 ‫همین که یک بار می‌خواستم به کسی متعهد باشم، حس خوبی داشت 642 00:44:33,960 --> 00:44:36,540 ‫ممنون که بهم یادآوری کردی ‫همچین چیزی ممکنه 643 00:44:51,060 --> 00:44:53,190 ‫چه جالب که اینجایی 644 00:44:57,440 --> 00:45:00,940 ‫حتی برای خودم عادی شده ‫که اینور اونور بچرخم 645 00:45:00,940 --> 00:45:03,950 ‫و به هیچ جایی نرسم 646 00:45:03,950 --> 00:45:05,950 ‫حالا می‌خوای به کجا برسی؟ 647 00:45:07,200 --> 00:45:09,200 ‫فعلاً دوست‌ دارم کنار خونواده‌ـم باشم، 648 00:45:09,200 --> 00:45:11,580 ‫تا این غائله‌ی ویسلداون با ملکه تموم شه 649 00:45:11,580 --> 00:45:12,620 ‫تموم میشه 650 00:45:13,620 --> 00:45:14,540 ‫بعدش چی؟ 651 00:45:16,290 --> 00:45:18,840 ‫واقعاً هرجایی باشه فرق نمی‌کنه 652 00:45:18,840 --> 00:45:22,910 ‫تقریباً کل زندگیـم رو یا توی می‌فر بودم ‫یا آبری هال 653 00:45:24,010 --> 00:45:26,260 ‫اگه می‌خوام تلاش کنم ‫که دنیا رو تغییر بدم 654 00:45:26,260 --> 00:45:27,880 ‫اول باید یکم ازش رو ببینم 655 00:45:27,880 --> 00:45:31,660 ‫با کسایی آشنا شم که نه خونواده‌ـم باشن ‫و نه این دخترهای اشرافی دم بخت که دنبال شوهرن 656 00:45:31,660 --> 00:45:33,740 ‫باز هوس کردی دنیا رو تغییر بدی؟ 657 00:45:33,740 --> 00:45:36,690 ‫فکر می‌کردم امسال بیشتر هدفـت اینه ‫که همرنگ جماعت بشی 658 00:45:36,690 --> 00:45:39,190 به گمونم دیگه کلاً دورش رو خط کشیدم 659 00:45:39,190 --> 00:45:40,360 ‫دختر خودمونی دیگه 660 00:45:49,400 --> 00:45:52,180 ‫سکوتـت نشون‌دهنده‌ی اینه ‫ که از چیزی خبر داری که من ندارم؟ 661 00:45:52,180 --> 00:45:53,370 ‫نه 662 00:45:53,370 --> 00:45:54,410 ‫معلومه که نه 663 00:45:55,000 --> 00:45:59,990 ‫باور کن... هرچی بیشتر یاد می‌گیرم ‫بیشتر می‌فهمم که چیزی حالیـم نیست 664 00:46:02,670 --> 00:46:03,760 ‫حس می‌کنم... 665 00:46:06,220 --> 00:46:08,840 ‫حس می‌کنم چیز بعدی‌ای که یاد می‌گیرم 666 00:46:08,840 --> 00:46:11,040 ‫می‌تونه کاملاً‌ از این رو به اون روم کنه 667 00:46:13,520 --> 00:46:15,350 ‫با این که حرفات رو کامل تایید می‌کنم 668 00:46:15,350 --> 00:46:17,600 ‫اما اصلاً نمی‌دونم چی داری میگی 669 00:46:17,600 --> 00:46:19,060 ‫همم 670 00:46:20,150 --> 00:46:21,980 ‫البته یه چیزی هست که می‌دونم 671 00:46:23,900 --> 00:46:26,820 ‫نباید دیگه اینقدر 672 00:46:26,820 --> 00:46:31,730 ‫بین این تاب‌بازی‌هامون ‫و سردرگم‌شدن‌هامون فاصله بندازیم 673 00:46:41,340 --> 00:46:42,590 ‫چقدر خوشگل شدی 674 00:46:42,590 --> 00:46:45,580 ‫وقتی می‌دونم پشت این درها ‫دلسردی قایم شده، 675 00:46:45,580 --> 00:46:47,340 ‫ادامه دادن برام سخت میشه 676 00:46:47,340 --> 00:46:49,840 ‫مطمئنم وارلی نهایت تلاشـش رو کرده 677 00:47:05,440 --> 00:47:07,900 ‫پر شترمرغ گرفته! 678 00:47:07,900 --> 00:47:09,700 ‫ارکیده‌ی بنفش هم گرفته! 679 00:47:10,610 --> 00:47:13,530 ‫فیلیپا... یک... ‫دو، سه‌، چهار... 680 00:47:13,530 --> 00:47:15,450 ‫گروه هشت‌نفره آورده! 681 00:47:17,290 --> 00:47:18,330 ‫گرفتیم؟ 682 00:47:18,910 --> 00:47:19,790 ‫گرفتیم 683 00:47:21,250 --> 00:47:25,750 ‫فیلیپا، عین بچه‌هایی که اولین گاز کیک‌شون رو ‫ می‌خورن، بالا پایین می‌پری 684 00:47:25,750 --> 00:47:28,880 ‫مامان... ‫ممنونم! 685 00:47:28,880 --> 00:47:30,930 ‫معنی این کارها چیه؟ 686 00:47:30,930 --> 00:47:33,890 ‫خب حتماً تو پول اینا رو دادی دیگه 687 00:47:37,310 --> 00:47:41,920 ‫مامان گفت می‌خواسته بهترین مراسم رقصی که ‫ تاحالا تو می‌فر برگزار شده رو برات بگیره 688 00:47:42,520 --> 00:47:44,610 ‫همم. ‫خواهش می‌کنم. 689 00:47:46,070 --> 00:47:46,980 ‫ممنون 690 00:47:52,280 --> 00:47:53,450 ‫قشنگـه 691 00:47:54,700 --> 00:47:56,370 ‫بهتون افتخار می‌کنم 692 00:49:06,610 --> 00:49:07,560 ‫اوه! 693 00:49:11,070 --> 00:49:12,780 ‫خوش بگذره 694 00:49:18,740 --> 00:49:20,580 ‫من گفتم بنفش باشه 695 00:49:27,420 --> 00:49:30,090 ‫اگه قرار باشه آخرین شب‌مون بین مردم باشه 696 00:49:30,090 --> 00:49:33,340 ‫حداقل پرودنس و فیلیپا حسابی خوش می‌گذرونن 697 00:49:36,640 --> 00:49:37,980 ‫علیاحضرت! 698 00:49:39,010 --> 00:49:40,180 ‫ما رو ببخشید علیاحضرت 699 00:49:40,180 --> 00:49:42,500 ‫فکر نمی‌کردیم دعوت‌مون رو قبول کنین 700 00:49:42,500 --> 00:49:45,640 ‫برای همین جایگاهی درخور شأن‌تون ‫ حاضر نکردیم 701 00:49:45,640 --> 00:49:49,310 ‫به‌خاطر دعوتنامه‌تون نیومدم اینجا 702 00:49:49,310 --> 00:49:51,080 ‫موسیقی رو قطع کنین 703 00:49:57,320 --> 00:49:59,870 ‫بعد از جست‌وجو‌های بی‌وقفه‌ـم 704 00:49:59,870 --> 00:50:03,330 ‫که حسابی تحت فشار گذاشته بودش 705 00:50:03,950 --> 00:50:07,290 ‫اوایل این هفته... ‫نامه‌ای از طرف 706 00:50:08,500 --> 00:50:10,290 ‫بانو ویسلداون به‌دستم رسید 707 00:50:20,050 --> 00:50:21,850 ‫بهم التماس کرد 708 00:50:23,060 --> 00:50:26,100 ‫که بذارم خودشون باهاتون صحبت کنه 709 00:50:27,020 --> 00:50:31,730 ‫تا قبل از این که من نظر نهاییـم رو بگم، ‫جلوی همه از خودش دفاع کنه 710 00:50:33,610 --> 00:50:35,990 ‫برای همین صحنه رو خالی می‌کنم... 711 00:50:37,570 --> 00:50:39,530 ‫تا خودش حرفاش رو بزنه 712 00:50:50,360 --> 00:50:51,500 ‫اون نه 713 00:50:51,500 --> 00:50:52,540 ‫می‌بخشید 714 00:50:53,880 --> 00:50:55,090 ‫اون 715 00:51:20,700 --> 00:51:22,410 ‫سلام به همگی 716 00:51:24,410 --> 00:51:28,000 ‫شاید هم بهتر باشه بگم ‫«خواننده‌ی عزیز و گرامی» 717 00:51:34,170 --> 00:51:36,760 ‫می‌دونم کاری که کردم 718 00:51:37,670 --> 00:51:39,970 ‫موضوع شوخی‌برداری نیست 719 00:51:39,970 --> 00:51:41,470 ‫اولـش... 720 00:51:41,470 --> 00:51:44,300 ‫هیچوقت فکر نمی‌کردم که ‫کسی نوشته‌هام رو جدی بگیره 721 00:51:46,180 --> 00:51:47,470 ‫چرا جدی بگیره؟ 722 00:51:48,180 --> 00:51:50,810 ‫کسی اصلاً تاحالا من رو جدی نگرفته 723 00:51:51,850 --> 00:51:54,690 ‫الانـه که این حس مشترک رو درک می‌کنم 724 00:51:56,070 --> 00:51:59,050 ‫زن جوانی که هیچکس به حرفاش گوش نمیده 725 00:52:00,280 --> 00:52:03,240 ‫درمورد همه‌تون نوشتم ‫چون مجذوب‌تون شده بودم، 726 00:52:04,450 --> 00:52:07,020 ‫مجذوب زندگی آزادنه و بی‌باک‌تون 727 00:52:08,080 --> 00:52:11,460 ‫و وقتی که داشتم درموردتون می‌نوشتم ‫انگار دوباره جون گرفتم 728 00:52:12,370 --> 00:52:13,330 ‫صاحب قدرت شدم 729 00:52:15,290 --> 00:52:18,460 ‫اگه کسی اینجا باشه که ،مزه‌ـش رو چشیده باشه 730 00:52:19,460 --> 00:52:21,420 ‫می‌دونه که سرمست‌کننده‌ـس 731 00:52:23,180 --> 00:52:26,220 ‫اما من تو استفاده از این قدرت ‫بی‌احتیاط بودم 732 00:52:26,220 --> 00:52:30,680 ‫از توی تاریکی که کسی نمی‌تونست پیدام کنه ‫راحت می‌تونستم توهین کنم 733 00:52:31,600 --> 00:52:35,820 ‫اما الان متوجه میشم که زندگی بدون نقاب ‫چقدر جسارت می‌خواد 734 00:52:36,300 --> 00:52:39,320 ‫شجاعت، توی به نمایش دادن ضعف‌هامونـه 735 00:52:39,320 --> 00:52:41,980 ‫که ما رو تبدیل به انسان‌های ارزشمندی می‌کنه 736 00:52:43,140 --> 00:52:47,640 ‫فارغ از هر نتیجه‌ و بازخوردی ‫که ممکنه داشته باشه 737 00:52:51,790 --> 00:52:53,080 ‫ما همه‌مون حرف می‌زنیم 738 00:52:53,960 --> 00:52:54,920 ‫سخن‌چینی می‌کنیم 739 00:52:56,590 --> 00:52:58,250 ‫سخن‌چینی یعنی اطلاعات 740 00:52:59,300 --> 00:53:01,120 ‫باعث ایجاد همبستگی میشه 741 00:53:02,090 --> 00:53:04,680 ‫مخصوصاً برای ماهایـی که ‫کسی چیزی بهمون نمیگه 742 00:53:06,260 --> 00:53:10,420 ‫اما من دیگه نمی‌تونم ‫بزرگ‌ترین اطلاعاتی که دارم رو پنهون کنم 743 00:53:11,180 --> 00:53:12,230 ‫هویتـم 744 00:53:14,310 --> 00:53:17,110 ‫برای همینـه که از ملکه‌مون سپاسگزارم 745 00:53:17,980 --> 00:53:21,890 ‫که با یه نقشه‌ی زیرکانه ‫من رو از این تاریکی بیرون کشیدن 746 00:53:22,650 --> 00:53:24,780 ‫اگه ایشون فرصت دیگه‌ای بهم بدن 747 00:53:26,060 --> 00:53:28,280 ‫قول میدم از قلمـم مسئولانه‌تر استفاده کنم 748 00:53:29,280 --> 00:53:30,740 ‫این طلب بخشش 749 00:53:32,290 --> 00:53:33,250 ‫و خواهش منـه 750 00:53:43,510 --> 00:53:46,130 ‫به‌نظر می‌رسه که ‫حرفاش از روی تواضع باشه 751 00:53:46,130 --> 00:53:48,930 ‫اما حواس‌مون بهش هست ‫تا همینطور باقی بمونه 752 00:53:56,980 --> 00:54:00,660 ‫زندگی بدون یه‌کوچولو سخن‌چینی چه معنایی داره؟ 753 00:54:22,800 --> 00:54:23,630 ‫جداً؟ 754 00:54:25,670 --> 00:54:27,930 ‫حالا وارلی! ‫حشره‌ها! 755 00:55:05,300 --> 00:55:08,170 ‫نمی‌دونستم قراره پروانه باشن 756 00:55:08,170 --> 00:55:09,970 ‫گفتم که، ‫حشره 757 00:55:09,970 --> 00:55:13,310 ‫تو... نابغه‌ای 758 00:55:13,850 --> 00:55:15,350 ‫می‌دونم 759 00:55:16,350 --> 00:55:17,350 ‫مایلید که برقصیم؟ 760 00:55:52,340 --> 00:55:54,930 ‫تو «تحمل دروغ نداری؟» 761 00:55:54,930 --> 00:55:56,010 ‫بانو دنبری 762 00:55:56,010 --> 00:55:57,310 ‫آخرین بخش از مقاله‌ـت بود 763 00:55:58,180 --> 00:56:00,600 ‫علیاحضرت کم کم داشتن می‌فهمیدن 764 00:56:00,600 --> 00:56:03,860 ‫که ویسلداون یکی از بریجرتونـی‌هاست ‫که داره ازشون طرفداری می‌کنه 765 00:56:03,860 --> 00:56:08,560 ‫اما من اونقدر این خونواده رو می‌شناسم ‫که می‌دونم یکی از اون‌ها نبوده 766 00:56:09,110 --> 00:56:14,140 ‫فقط یه نفر هست ‫که بریجرتون‌ها رو بیشتر از من دوست داره 767 00:56:15,030 --> 00:56:16,410 ‫می‌دونستین کار من بود 768 00:56:16,410 --> 00:56:17,740 ‫همم... ‫شک کرده بودم 769 00:56:18,410 --> 00:56:22,260 ‫تو تنها بانوی طبقه‌ی تُن نیستی ‫که می‌تونه راز نگه داره 770 00:56:22,920 --> 00:56:25,880 ‫چشم‌انتظار چاپ بعدیـتم 771 00:56:25,880 --> 00:56:27,300 ‫همم؟ 772 00:56:35,800 --> 00:56:36,890 ‫حرف نداری 773 00:56:37,390 --> 00:56:39,180 ‫نمی‌تونستم بدون حمایت‌هات ‫از پسـش بربیام 774 00:56:39,180 --> 00:56:40,350 ‫و حمایت ملکه 775 00:56:40,350 --> 00:56:42,690 ‫بله. ‫با پذیرش ایشون 776 00:56:42,690 --> 00:56:46,160 ‫می‌تونیم به اون مشاور حقوقی بگیم که ‫پولـت از راه نویسندگی من در اومده 777 00:56:46,160 --> 00:56:48,260 ‫دیگه کاری از دستش برنمیاد 778 00:56:48,780 --> 00:56:50,930 ‫وقتش رسیده یه سر و سامونی به خودمون بدیم 779 00:56:55,660 --> 00:56:56,490 ‫دخترم 780 00:57:16,430 --> 00:57:17,430 ‫عصربخیر 781 00:57:18,510 --> 00:57:19,390 ‫عصر تو هم بخیر 782 00:57:21,770 --> 00:57:23,140 ‫بابت نامه‌ـت ممنونم 783 00:57:23,980 --> 00:57:27,780 ‫فکر نمی‌کنم که تاحالا دیده باشم ‫که مادرم انقدر زود شوکه شده باشه 784 00:57:28,520 --> 00:57:32,260 ‫و همچنین... ‫اینقدر زود تحت‌تاثیر قرار گرفته باشه 785 00:57:33,740 --> 00:57:35,240 ‫مطمئنم بهت افتخار می‌کنه 786 00:57:35,780 --> 00:57:37,950 ‫یه چیزی رو توی اون نامه جا انداختم 787 00:57:39,660 --> 00:57:42,540 ‫که اگه درخواست طلاق می‌‌دادی اعتراضی نمی‌کردم 788 00:57:43,120 --> 00:57:45,330 ‫نمی‌خوام به‌خاطر امروز 789 00:57:45,330 --> 00:57:47,580 ‫آسیبی به تو یا خونواده‌ـت برسه 790 00:57:48,710 --> 00:57:50,750 ‫ملکه شخصاً تو رو پذیرفت 791 00:57:51,340 --> 00:57:52,340 ‫موقتاً 792 00:57:52,960 --> 00:57:54,760 ‫مثل همه که شاهد بودن 793 00:57:54,760 --> 00:57:59,180 ‫اما ویسلداون خیلی‌ها رو ناراحت کرده ‫که به این زودی‌ها هم فراموش نمی‌کنن 794 00:57:59,180 --> 00:58:01,310 ‫شاید روزای خوشی در انتظار آینده‌مون نباشه 795 00:58:01,310 --> 00:58:05,100 ‫پِن، از وقتی که فهمیدم ‫تو ویسلداونی، 796 00:58:05,690 --> 00:58:08,810 ‫هرکاری که می‌تونستم کردم ‫تا تو رو از اون جدا کنم 797 00:58:09,310 --> 00:58:13,150 ‫اما یه روز دیگه رفتم و ‫تموم نامه‌هایی که برام فرستادی رو خوندم 798 00:58:14,570 --> 00:58:17,450 ‫نامه‌های هیچکسی جز تو رو ‫با این اشتیاق نمی‌خونم 799 00:58:17,450 --> 00:58:18,700 ‫و به این نتیجه رسیدم... 800 00:58:20,070 --> 00:58:21,120 ‫که تو خود اونی 801 00:58:22,290 --> 00:58:24,910 ‫صدات همیشه تَک بوده 802 00:58:24,910 --> 00:58:27,540 ‫هیچ‌جوره نمیشه تو رو ‫از ویسلداون جدا کرد 803 00:58:29,330 --> 00:58:31,290 ‫بعد از این که حرفای امروزت رو هم شنیدم... 804 00:58:32,710 --> 00:58:34,740 ‫که البته دلم نمی‌خواست بشنوم 805 00:58:35,130 --> 00:58:39,000 ‫من رو ببخش ‫اما خیلی خفن بود 806 00:58:42,970 --> 00:58:44,520 ‫راستش به‌نظرم... 807 00:58:47,020 --> 00:58:48,690 ‫من همیشه بهت حسادت می‌کردم 808 00:58:49,810 --> 00:58:51,110 ‫به موفقیتـت 809 00:58:52,110 --> 00:58:53,800 ‫به شجاعتـت 810 00:58:54,320 --> 00:58:56,150 ‫و حالا اصلاً باورم نمیشه 811 00:58:56,150 --> 00:58:59,240 ‫که زنی با همچین شجاعتی ‫من رو دوست داره 812 00:59:01,620 --> 00:59:04,290 ‫چقدر خوش‌بختم که می‌تونم کنارت وایسم 813 00:59:05,200 --> 00:59:07,410 ‫و ذره‌ای از این گرمای وجودت رو حس کنم 814 00:59:13,750 --> 00:59:18,630 ‫اگه تنها هدف زندگیم، ‫دوست‌ داشتن زنی به خوبی تو باشه... 815 00:59:20,840 --> 00:59:24,290 ‫می‌تونم با افتخار بگم ‫که به هرچی که می‌خوام رسیدم 816 00:59:24,810 --> 00:59:25,770 ‫عاشقتم 817 00:59:27,520 --> 00:59:29,600 ‫تو مرد خیلی خوبی هستی ‫آقای بریجرتون 818 00:59:31,020 --> 00:59:31,980 ‫من هم عاشقتم 819 00:59:36,820 --> 00:59:37,650 ‫حالا... 820 00:59:38,610 --> 00:59:40,450 ‫میشه لطفاً بهم افتخار بدی 821 00:59:40,450 --> 00:59:43,580 ‫و تا صحنه‌ی رقص همراهیـم کنی، ‫خانم بریجرتون؟ 822 01:00:55,150 --> 01:00:57,070 ‫به همه‌شون می‌‌خوره خوشحال باشن 823 01:00:57,070 --> 01:00:58,110 ‫همینطور هم هست 824 01:00:59,690 --> 01:01:00,610 ‫خودت چی؟ 825 01:01:01,860 --> 01:01:03,720 ‫من که انگار بال درآوردم... 826 01:01:03,720 --> 01:01:05,780 ‫چون یه فکر ناب به ذهنم رسیده 827 01:01:05,780 --> 01:01:07,740 ‫یا اینطور بگم که، ‫یه درخواست 828 01:01:07,740 --> 01:01:09,080 ‫اون‌وقت چه درخواستی؟ 829 01:01:09,080 --> 01:01:11,120 ‫می‌ذاری من هم تا اسکاتلند باهات بیام؟ 830 01:01:11,120 --> 01:01:13,120 ‫مامان که عمراً بدش بیاد حواسـم بهت باشه 831 01:01:13,120 --> 01:01:16,040 ‫اما حقیقتـش اینه که ‫دلم می‌خواد مدتی 832 01:01:16,040 --> 01:01:18,320 ‫بیرون این حباب کوچیک‌مون زندگی کنم 833 01:01:18,340 --> 01:01:19,840 ‫ماجراجویی کنم 834 01:01:19,840 --> 01:01:22,670 ‫نمی‌تونم بدون دیدن دنیا ‫عوضـش کنم 835 01:01:23,260 --> 01:01:25,220 ‫قول میدم مزاحمت نباشم 836 01:01:25,970 --> 01:01:27,220 ‫نظرت چیه؟ 837 01:01:28,350 --> 01:01:31,060 ‫اگه تو اتاق خودت توی قلعه بمونی باشه 838 01:01:31,060 --> 01:01:33,270 ‫قراره تو این قلعه‌‌های درست‌حسابی زندگی کنیم؟ 839 01:01:33,270 --> 01:01:34,600 ‫زندگی کنیم؟ 840 01:01:35,600 --> 01:01:37,610 ‫الوئیز خواسته باهامون بیاد 841 01:01:37,610 --> 01:01:39,770 ‫البته اگه باری رو دوش‌تون نباشم، ‫جناب لـرد 842 01:01:39,770 --> 01:01:41,070 ‫به هیچ‌وجه 843 01:01:41,070 --> 01:01:42,900 ‫چه خبر خوبی 844 01:01:42,900 --> 01:01:46,820 ‫و خداروشکر دخترعموم هم از راه رسیده ‫تا جمع سفرمون تکمیل شه 845 01:01:46,820 --> 01:01:49,410 ‫خوشحالم که بهتون معروفی‌شون کنم... 846 01:01:50,080 --> 01:01:51,410 ‫میکلا استرلینگ 847 01:01:51,910 --> 01:01:57,210 ‫بهتون هشدار میدم که همه حرفای چرتی ‫که جان درموردم گفته، دروغ بوده 848 01:01:57,210 --> 01:01:59,420 ‫حقیقتـش من بدتر از این حرفـام 849 01:02:00,090 --> 01:02:01,250 ‫شما هم باید... 850 01:02:05,170 --> 01:02:06,430 ‫من... 851 01:02:07,140 --> 01:02:08,140 ‫خب من... 852 01:02:08,800 --> 01:02:11,140 ‫فرانچسکا بریجرتون... ‫کیلمارتین هستم 853 01:02:11,140 --> 01:02:13,640 ‫از الان دیگه کیلمارتینـم 854 01:02:13,640 --> 01:02:15,600 ‫آشنایی باهاتون باعث افتخاره 855 01:02:16,190 --> 01:02:19,110 ‫خواننده‌ی عزیز و گرامی 856 01:02:19,110 --> 01:02:24,350 ‫به خودم اومدم و دیدم ‫که زبانـم قاصره 857 01:02:26,240 --> 01:02:30,030 ‫دلیل این اتفاق به‌خاطر این نیست 858 01:02:30,030 --> 01:02:33,410 ‫که بخوام روابط جنسی رو لاپوشانی کنم 859 01:02:35,040 --> 01:02:38,710 ‫با این‌حال شایعاتی به گوشم رسیده 860 01:02:40,250 --> 01:02:45,100 ‫خویشتن‌داریـم از روی خوشیـه 861 01:02:48,180 --> 01:02:49,970 ‫از تمام کسانی که 862 01:02:49,970 --> 01:02:53,260 ‫احساس کردند این نویسنده‌ی حقیر ‫در حق‌شون اجحاف کرده، 863 01:02:53,260 --> 01:02:56,040 ‫صمیمانه معذرت می‌خوام 864 01:02:58,640 --> 01:03:01,190 ‫آرزوی بهترین‌ها رو برای‌تان دارم 865 01:03:13,400 --> 01:03:14,850 ‫دلم برات تنگ میشه 866 01:03:16,580 --> 01:03:18,460 ‫فقط تا سال بعد 867 01:03:18,460 --> 01:03:21,630 ‫به‌نظرت مامان اصلاً می‌ذاره ‫که مجلس‌ رقص‌ بالماسكه‌ـش رو از دست بدم؟ 868 01:03:21,630 --> 01:03:22,630 ‫همم. ‫گمون نکنم. 869 01:03:23,210 --> 01:03:26,130 ‫من هم که حتماً میام، ‫پشت یه ماسک قایم میشم، 870 01:03:26,130 --> 01:03:28,630 ‫و مثل طاعون از خانم‌های مجرد دوری می‌کنم 871 01:03:28,630 --> 01:03:30,890 ‫پس من هم باید بیام تو مخفی‌گاهـت 872 01:03:30,890 --> 01:03:32,220 ‫همم 873 01:03:42,360 --> 01:03:45,860 ‫وقتش رسیده که ‫به فکر آینده باشیم 874 01:03:45,860 --> 01:03:47,530 ‫هرچیزی که پیش رومون باشه 875 01:03:53,200 --> 01:03:56,620 ‫این نویسنده اینقدر تجربه داره که 876 01:03:56,620 --> 01:04:00,730 آینده رو پیشبینی نکنه 877 01:04:08,420 --> 01:04:11,550 ‫اما هرچه به پایان فصل‌ها نزدیک میشیم 878 01:04:11,550 --> 01:04:14,850 ‫داستان غنی‌تر و عمیق‌تر میشه 879 01:04:41,330 --> 01:04:44,880 ‫ماجراجویی‌ بزرگی با همدیگه داشتیم 880 01:04:45,670 --> 01:04:48,550 ‫و با قلبی آکنده از اندوه 881 01:04:48,550 --> 01:04:53,220 ‫آخرین و به‌طرز باورنکردنی‌ای ‫کوتاه‌ترین جمله را 882 01:04:53,220 --> 01:04:55,890 ‫به‌عنوان بانو ویسلداون می‌نویسم... 883 01:04:58,060 --> 01:04:59,060 ‫خدانگهدار 884 01:05:05,810 --> 01:05:08,110 ‫- کدوم‌شون از همه خوشتیپ‌تره؟ ‫- آره 885 01:05:08,110 --> 01:05:09,030 ‫- تویی ‫- آره 886 01:05:09,030 --> 01:05:10,780 ‫- کویی ‫- چقدر خوشتیپی 887 01:05:10,780 --> 01:05:13,280 ‫آره خودت. ‫بلند شو ببینم. 888 01:05:16,410 --> 01:05:19,410 ‫هنوز باورم نمیشه که پسردار شدی 889 01:05:19,410 --> 01:05:21,330 ‫تازه اونم جانشین 890 01:05:22,410 --> 01:05:25,040 ‫لرد فدرینگتون جدید واقعاً خوشتیپـه 891 01:05:25,710 --> 01:05:27,590 ‫به باباش رفته 892 01:05:27,590 --> 01:05:31,510 ‫پدرت همیشه می‌خواد حواس ها رو ‫با کلمات زیرکانه و لبخندای اغواکننده، پرت کنه 893 01:05:31,510 --> 01:05:33,420 ‫لبخندام اغواکننده‌ـن؟ 894 01:05:34,840 --> 01:05:36,840 ‫من که خوشحالم دختردار شدیم 895 01:05:36,840 --> 01:05:39,510 ‫مطمئنـم که جفت‌شون شوهرای خوبی پیدا می‌کنن 896 01:05:40,140 --> 01:05:43,100 ‫به‌نظرم فیلومینا‌ کوچولو ‫یه روز یه نویسنده بزرگ میشه 897 01:05:43,100 --> 01:05:45,260 ‫که نیازی هم به شوهر کردن نداره 898 01:05:45,260 --> 01:05:47,650 ‫خب، ‫تو خون‌مونـه دیگه 899 01:05:47,650 --> 01:05:49,110 ‫من که نمی‌تونستم 900 01:05:49,110 --> 01:05:52,480 ‫بدونم کمک‌های خاله پنه‌لوپه‌ی فیلومینا ‫کتابم رو بنویسم 901 01:05:55,070 --> 01:05:56,610 ‫از چیزی که انتظار داشتم بهتره 902 01:05:57,910 --> 01:05:59,580 ‫مگه سنت مناسب این کتابـه؟ 903 01:06:00,120 --> 01:06:01,990 ‫- آره ‫- رسید! 904 01:06:01,990 --> 01:06:03,790 ‫تقریباً‌ به اندازه‌ی همه گرفتم 905 01:06:03,790 --> 01:06:06,460 ‫- اوه. ممنون ‫- بده من بچه رو بگیرم 906 01:06:06,460 --> 01:06:10,840 ‫و حالا که از شخصیت ادبیـم خداحافظی می‌کنم 907 01:06:10,840 --> 01:06:13,840 ‫می‌خوام رسماً خودم رو معرفی کنم 908 01:06:17,590 --> 01:06:19,850 ‫گوشه‌گیر سابق، 909 01:06:20,850 --> 01:06:22,560 ‫مقاله‌نویس فعلی، 910 01:06:23,470 --> 01:06:24,390 ‫تماشاگر، 911 01:06:25,230 --> 01:06:27,020 ‫قلم به ‌دست. 912 01:06:28,190 --> 01:06:33,160 شخص خاصی نیستم ‫با این‌حال ویژگی‌های خودم رو دارم 913 01:06:34,570 --> 01:06:36,570 ‫و خواننده‌ی گرامی، ‫امیدوارم که 914 01:06:36,570 --> 01:06:38,820 ‫برای شروع قسمت بعدی ماجراجویی‌هامون 915 01:06:39,320 --> 01:06:41,830 ‫کنار من بمونین ‫و لذت ببرین 916 01:06:44,500 --> 01:06:45,620 ‫ارادتمند شما 917 01:06:47,040 --> 01:06:49,960 ‫پنه‌لوپه بریجرتون 918 01:06:55,410 --> 01:07:02,410 ‫تـرجمه از « محمدعلی sm و امیر ستارزاده » ‫ :::. H1tmaN & t.me/mmli_Subs .::: 919 01:07:02,410 --> 01:07:09,410 ‫ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 920 01:07:09,410 --> 01:07:16,410 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez