1 00:00:00,000 --> 00:00:05,000 .:: ارائه‌ای از تیم ترجمه‌ی رسانه‌ی اینترنتی نایت‌مووی ::. [ WwW.NightMovie.Top ] 2 00:00:05,024 --> 00:00:10,024 دانلود فیلم و سریال‌های روز دنیا، بدون سانسور و حذفیات، به همراه زیرنویس چسبیده‌ی اختصاصی، تنها در رسانه‌ی اینترنتی نایت‌مووی 3 00:00:10,048 --> 00:00:13,548 « ما را در تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید » [ @NightMovie_Co ] 4 00:00:13,572 --> 00:00:18,572 :مترجمین A.SHRFE & Atefeh Badavi 5 00:00:20,812 --> 00:00:22,897 .یه داماد که ازدواجش به هم خورده 6 00:00:23,732 --> 00:00:26,151 .یه عروسِ دل‌شکسته 7 00:00:29,154 --> 00:00:31,614 .یه عروسی سلطنتی که خراب شده 8 00:00:32,615 --> 00:00:34,868 .احساس‌برانگیزه؟ خیلی 9 00:00:35,410 --> 00:00:36,828 اما حقیقت داره؟ 10 00:00:38,329 --> 00:00:43,501 خواننده‌ی عزیز، بنده‌ی نویسنده ،شاید پرحرفی کنم و با تردید حرف بزنم 11 00:00:44,419 --> 00:00:47,505 اما اطلاعات غلط؟ 12 00:00:48,840 --> 00:00:49,883 .هیچ‌وقت نمیدم 13 00:00:51,426 --> 00:00:56,181 توضیح این‌که چرا دوشیزه ادوینا از محراب فرار کرد 14 00:00:56,264 --> 00:00:59,893 اون‌قدر زیاده که هیچ‌کی .نمیتونه درک کنه 15 00:01:00,602 --> 00:01:04,814 ،اما نباید فراموش کنیم که علیا حضرت ملکه بود 16 00:01:04,898 --> 00:01:08,193 که دوشیزه‌ی جوان رو روی اون صحنه‌ی خاص قرار داد 17 00:01:08,276 --> 00:01:11,237 .تا بتونه خروج بزرگ‌شو انجام بده 18 00:01:13,615 --> 00:01:15,784 ...به بنده‌ی نویسنده اجازه بدین که امیدوار باشم 19 00:01:15,867 --> 00:01:17,035 .کالسکه‌م 20 00:01:17,118 --> 00:01:19,079 ،برای علیا حضرت... 21 00:01:19,162 --> 00:01:23,083 و همچنین هر دو خاندان شارما و بریجرتون 22 00:01:23,166 --> 00:01:26,878 که بیانیه‌ی رسمی‌ای ،ارائه بشه 23 00:01:27,796 --> 00:01:32,842 ،مبادا تصورات جذاب ولی دروغین‌شون .طبقه‌ی اشراف رو از حقیقت منحرف کنه 24 00:02:10,338 --> 00:02:12,590 .دوشیزه؟ حموم آماده‌ست 25 00:02:33,528 --> 00:02:34,528 .تموم شد 26 00:02:57,844 --> 00:02:59,929 .توصیه میکنم صابون گل سوسن رو امتحان کنین 27 00:03:01,389 --> 00:03:03,099 .برای سلامت اعصاب خوبه 28 00:03:34,881 --> 00:03:37,217 برادرت کجاست؟ .باید تا الان خودشو میرسوند 29 00:03:37,300 --> 00:03:40,178 شاید هنوز جای محراب منتظر .دوشیزه ادویناست 30 00:03:40,261 --> 00:03:41,804 .امروز مسخره‌ کردن، بی مسخره کردن 31 00:03:41,888 --> 00:03:43,097 .اون همیشه منو مسخره میکنه 32 00:03:43,181 --> 00:03:46,726 یه وقت از منافع این... اتفاق غم‌انگیز که غافل نشدیم؟ 33 00:03:46,809 --> 00:03:48,569 کیک باقی‌مونده؟ - فهمیدی چرا مسخره‌ت میکنم؟ - 34 00:03:48,603 --> 00:03:50,688 .برادر! چه‌قدر خوب که بهمون ملحق شدی 35 00:03:51,356 --> 00:03:53,900 همه‌تون صبحونه خوردین؟ - .مجبوری بعدا صبحونه‌ت رو‌ بخوری - 36 00:03:53,983 --> 00:03:58,613 فعلا، مهم‌ترین کار اینه که خیلی دقیق و حساب‌شده 37 00:03:58,696 --> 00:04:00,531 عواقب زیان‌بارِ 38 00:04:00,615 --> 00:04:02,450 اتفاقات ناخوشایندِ 39 00:04:02,533 --> 00:04:03,910 ازدواج خراب شده‌م رو کم کنین؟ 40 00:04:03,993 --> 00:04:07,705 واقعا تمام این چیزا به خاطر اینه که فقط یه زن نظرشو عوض کرده؟ 41 00:04:07,789 --> 00:04:10,833 متاسفانه بله، الوییز. اما به نظرم دلیلش .منطقی نیست 42 00:04:10,917 --> 00:04:12,794 .فقط باید از پس عواقب کار بر بیایم 43 00:04:12,877 --> 00:04:16,589 فکر میکنم امروز صبح دلپذیری .برای پیاده‌رویه 44 00:04:17,674 --> 00:04:22,345 با هم، متحد، به عنوان محترم‌ترین خونواده .که همین الانشم هستیم 45 00:04:22,428 --> 00:04:23,513 محترم؟ 46 00:04:25,348 --> 00:04:28,726 ،مدیریت یه خانواده‌ی محترم به دست یه مرد متشخصه، مگه نه؟ 47 00:04:29,435 --> 00:04:32,480 ...برادر چیزی هست که باید بدونیم؟ 48 00:04:32,563 --> 00:04:35,441 یا این‌که چیزی هست که فقط من باید بدونم؟ 49 00:04:37,151 --> 00:04:38,444 .ببخشید 50 00:04:39,445 --> 00:04:42,198 ،مادر، اگه حس میکنین پیاده‌روی کار عاقلانه‌ایه 51 00:04:42,282 --> 00:04:43,783 .پس باید تا یک ساعت دیگه راه بیفتیم 52 00:04:44,534 --> 00:04:47,787 .من شاید یه خرده دیر بیام .میخوام یه سری خرید کنم 53 00:04:47,870 --> 00:04:49,789 ،یه جفت دستکش جدید لازم دارم 54 00:04:49,872 --> 00:04:53,293 .تا متحدتر و محترم‌تر به نظر بیایم 55 00:05:01,968 --> 00:05:03,553 ،اوه، بیخیال اون شنلای سنگین 56 00:05:03,636 --> 00:05:06,306 موقع خرید تو شهر 57 00:05:07,015 --> 00:05:08,015 .آدم حسابی با اونا گرمش میشه 58 00:05:19,569 --> 00:05:20,737 .دوشیزه بریجرتون 59 00:05:32,582 --> 00:05:34,792 .مستقیم به دل آتیش 60 00:05:34,876 --> 00:05:36,753 .یکی از سرگرمی‌های موردعلاقه‌ی من 61 00:05:36,836 --> 00:05:39,547 ،حالا، یادت باشه بین دوشیزه ادوینا و وایکنت 62 00:05:39,630 --> 00:05:43,551 .یه درک متقابل راجع به یه موضوع خصوصی بود 63 00:05:43,634 --> 00:05:46,971 تمام چیزی که باید .راجع به این قضیه بگیم همینه 64 00:05:47,055 --> 00:05:48,556 .روز بخیر، لرد فایف 65 00:05:48,639 --> 00:05:49,640 .فقط برای بعضیامون روز بخیره 66 00:05:51,934 --> 00:05:55,396 واقعا نقشه همینه؟ تظاهر کنیم هیچ اتفاقی نیفتاده؟ 67 00:05:55,480 --> 00:05:57,648 .قرار نیست تظاهر کنیم هیچ اتفاقی نیفتاده 68 00:05:57,732 --> 00:06:01,152 میخوایم تنهایی و با هم دیگه .این قضیه رو حل کنیم 69 00:06:01,235 --> 00:06:02,779 ،جنجال‌ها ممکنه باعث تهمت و افترا زدن بشن 70 00:06:02,862 --> 00:06:05,239 .اما باعث نمیشن مجبور شیم به کسی جواب پس بدیم 71 00:06:05,823 --> 00:06:08,409 همچنین، طبقه‌ی اشراف .حافظه‌ی خیلی ضعیفی دارن 72 00:06:08,493 --> 00:06:10,119 ،اگه شانس بیاریم، هفته‌ی دیگه همین موقع 73 00:06:10,203 --> 00:06:13,873 یه ماجرای بزرگ‌تر براشون به وجود میاد .تا بهش گیر بدن 74 00:06:13,956 --> 00:06:18,002 شاید توی همین فصل برات یه شوهر .پیدا کنیم، دوشیزه ادوینا 75 00:06:18,086 --> 00:06:20,546 ،قوه‌ی تخیلت رو تحسین میکنم .بانو دنبری 76 00:06:20,630 --> 00:06:22,507 ماجرای بزرگ‌تری که نمیتونم .پیش‌بینی‌ش کنم 77 00:06:40,274 --> 00:06:41,401 .نگاه نکن 78 00:06:45,446 --> 00:06:47,990 .دوشیزه پاتریج عصر دلپذیریه، مگه نه؟ 79 00:06:48,074 --> 00:06:49,784 .بله، البته، سرورم 80 00:06:49,867 --> 00:06:53,287 .عزیزم، فکر میکنم برای گورینگ‌ها دیر میرسیم .زود باش 81 00:07:09,595 --> 00:07:11,597 ،این یه غافل‌گیری نیست 82 00:07:11,681 --> 00:07:14,058 ،که این‌قدر زود بیرون ببینیم‌تون بانو بریجرتون؟ 83 00:07:14,142 --> 00:07:16,769 بانو فدرینگتون، به خاطر این نیست .که ما ناراحتیم 84 00:07:16,853 --> 00:07:20,731 هیچ‌کی بیش‌تر از من سختی .یه ازدواج به هم خورده رو درک نمیکنه 85 00:07:20,815 --> 00:07:22,567 به شخصه هیچ‌وقت فکر نمیکردم بعد از به هم خوردن ازدواجِ 86 00:07:22,650 --> 00:07:25,570 آقای بریجرتون و دوشیزه تامپسون ،به روال سابق برگردیم 87 00:07:25,653 --> 00:07:27,155 .ولی میبینین که برگشتیم 88 00:07:27,238 --> 00:07:29,073 ،دوشیزه تامپسون الان بانو کرین‌ـه 89 00:07:29,157 --> 00:07:32,910 ،فیلیپا الان خانوم فینچ‌ـه .و پرودنس هم الان نامزد کرده 90 00:07:32,994 --> 00:07:37,331 آره، خیلی جالبه که اوضاع خودشون خودبه‌خود درست میشن، مگه نه؟ 91 00:07:37,415 --> 00:07:41,961 آره. براتون آرزوی .خوش‌بختی و کمال دارم، بانو بریجرتون 92 00:07:47,300 --> 00:07:49,927 .خیلی عذر میخوایم، بانو بریجرتون 93 00:07:50,928 --> 00:07:54,307 .بیا، پنه‌لوپی .نمیخوایم که با پرحرفی‌مون اذیت‌شون کنیم 94 00:08:08,905 --> 00:08:11,449 .کالسکه‌ی قشنگیه، علیا حضرت 95 00:08:12,909 --> 00:08:14,949 اسباتون حتما خیلی قوی‌ان .که این‌قدر طلا رو با خودشون میکِشن 96 00:08:14,994 --> 00:08:16,954 وسط مثلا ازدواج برادرت 97 00:08:17,038 --> 00:08:19,957 چرا رفته بودی مغازه‌ی اون ناشره؟ 98 00:08:21,292 --> 00:08:22,919 .اوه - .میدونم خودتی - 99 00:08:23,878 --> 00:08:25,588 .بانو ویسلداون خودتی 100 00:08:26,881 --> 00:08:27,882 ...اوه، علیا حضرت 101 00:08:27,965 --> 00:08:30,718 انکار کردنت فقط باعث میشه .مجازاتت شدیدتر بشه 102 00:08:31,302 --> 00:08:33,596 .تو خیلی باهوشی، دوشیزه بریجرتون 103 00:08:33,679 --> 00:08:37,183 ،همین فصل قبل ،من استخدامت کردم تا هویت نویسنده رو پیدا کنی 104 00:08:37,266 --> 00:08:39,435 ،ولی تو، عمدا 105 00:08:39,519 --> 00:08:41,604 .حتی یک مظنون قابل اعتماد هم پیدا نکردی 106 00:08:41,687 --> 00:08:43,940 بنده اون‌قدری باهوش نیستم .که بخوام علیا حضرت رو فریب بدم 107 00:08:44,023 --> 00:08:47,652 عجیب نیست که توی اون روزنامه خیلی کم از تو اسم برده شده؟ 108 00:08:48,361 --> 00:08:51,364 تازه شنیدم تو خیلی ،از این مردم خوشت نمیاد 109 00:08:51,447 --> 00:08:53,491 .درست مثل نویسنده‌ی روزنامه 110 00:08:54,408 --> 00:08:57,203 حتما میدونی که قدرتی که توی قلمت هست میتونه 111 00:08:57,286 --> 00:09:01,499 برای اهداف بزرگ‌تری نسبت به مسخره‌بازی و نوشتن حواشی استفاده بشه، آره؟‌ 112 00:09:02,375 --> 00:09:05,753 بانو ویسلداون میتونه یار استراتژیکی ،برای دربار سلطنتی باشه 113 00:09:06,295 --> 00:09:08,089 .اگه خودش بخواد 114 00:09:08,172 --> 00:09:11,801 ،من با کمال میل کمک میکنم، خانوم .اما مطمئن باشین همچین قدرتی ندارم 115 00:09:13,052 --> 00:09:14,095 ،پس 116 00:09:14,720 --> 00:09:16,514 ترجیح میدی رقیب من باشی؟ 117 00:09:17,181 --> 00:09:21,018 اصلا روحتم خبر داره اگه این رازتو فاش کنم چی میشه، بچه؟ 118 00:09:22,144 --> 00:09:24,522 .مردم میفتن دنبال انتقام گرفتن ازت 119 00:09:25,356 --> 00:09:29,068 ،هر چه قدر به نظرت الان شرایط خونواده‌ت بده 120 00:09:30,403 --> 00:09:31,904 .بدتر هم میشه 121 00:09:32,947 --> 00:09:36,158 .شاید من بتونم این مشکلو حل کنم 122 00:09:37,785 --> 00:09:39,954 بهت سه روز مهلت میدم 123 00:09:40,037 --> 00:09:42,665 تا به پیشنهادم فکر کنی .و سر عقل بیای 124 00:09:43,457 --> 00:09:44,917 ،اگه این کارو نکنی 125 00:09:45,501 --> 00:09:49,213 از منابعم استفاده میکنم .تا مثل یه سوسک لهت کنن 126 00:09:52,466 --> 00:09:55,886 شهرت و محبوبیت .فکر میکنم به اندازه‌ی جونت برات ارزش نداشته باشه 127 00:10:07,648 --> 00:10:08,774 .بانو کاوپر 128 00:10:14,363 --> 00:10:15,823 .بانو ایتون 129 00:10:19,327 --> 00:10:20,578 .اوه، لرد هال 130 00:10:23,789 --> 00:10:24,999 .لرد چو 131 00:10:42,183 --> 00:10:46,020 بعد از تمام اتفاقاتی که فصل قبل ،با خدمتکار ظرفشورخونه‌ش افتاد 132 00:10:46,103 --> 00:10:48,689 دیگه لرد چو سلامم هم نمیکنه؟ 133 00:10:48,773 --> 00:10:50,524 .حداقل میدونیم با چی سر و کار داریم 134 00:10:50,608 --> 00:10:52,943 .نباید از این مبارزه خارج شیم 135 00:10:53,027 --> 00:10:55,154 .اگه الان جا بزنیم همه چی از دست میره 136 00:10:55,237 --> 00:10:57,365 .ولی من دوست دارم از این اتاق خارج شم 137 00:10:59,867 --> 00:11:01,285 هر روز که میگذره 138 00:11:01,369 --> 00:11:05,122 بدون این‌که ما تغییر کنیم .احساسات طبقه‌ی اشراف کارو سخت‌تر میکنن 139 00:11:05,206 --> 00:11:08,417 شاید یه داستان دیگه لازم داریم .که چرا همه‌چی تموم شد 140 00:11:08,501 --> 00:11:12,046 .همین الان‌شم شروع کردیم به تعریف کردن این داستان .نمیتونیم دیگه مسیرمونو عوض کنیم 141 00:11:12,129 --> 00:11:13,881 ،خب، اگه نمیتونیم راجع به دلیل‌ها حرف بزنیم 142 00:11:13,964 --> 00:11:17,343 شاید حداقل بتونیم جوری رفتار کنیم که انگار اون عواقب برای ما هیچ ضرری ندارن؟ 143 00:11:18,678 --> 00:11:19,679 .یه مهمونی رقص 144 00:11:19,762 --> 00:11:23,140 آره. با هم دیگه. به طبقه‌ی اشراف ثابت میکنیم .که ماجرایی که تعریف کردیم حقیقت داره 145 00:11:23,224 --> 00:11:26,143 این یه تصمیم مشترک بین تمام جناح‌های ،علاقه‌مند بود 146 00:11:26,227 --> 00:11:29,647 و بین خونواده‌هامون .هیچ جنجال یا خصومتی نیست 147 00:11:32,149 --> 00:11:35,152 مهمونی رقص به ادوینا یه فرصت دوباره میده .تا برای خودش یه همسر پیدا کنه 148 00:11:35,653 --> 00:11:36,653 یه مهمونی رقص دیگه؟ 149 00:11:37,154 --> 00:11:41,117 تا طبقه‌ی اشرافی بتونن با دقت بیش‌تری جزئیات این خراب‌کاری رو بررسی کنن؟ 150 00:11:44,745 --> 00:11:46,580 یه مهمونی رقص احتمالا .ایده‌ی خیلی خوبی باشه 151 00:11:47,415 --> 00:11:50,000 ،هر چی باشه وایکنت و خواهرم خیلی خوب تونستن 152 00:11:50,084 --> 00:11:53,212 احساسات واقعی‌شونو این‌همه مدت .از بقیه‌ی مردم پنهون نگه دارن 153 00:11:54,130 --> 00:11:56,400 خیلی نباید کار سختی باشه .که یه خرده دیگه هم به همین کارشون ادامه بدن 154 00:11:56,424 --> 00:11:57,717 ...ادوینا 155 00:12:00,636 --> 00:12:03,514 .آه، نیوتون 156 00:12:03,597 --> 00:12:06,016 .اوه، نیوتون. ببخشید 157 00:12:06,100 --> 00:12:08,102 .نیوتون، بیرون. بیرون. نیوتون، بیرون 158 00:12:17,403 --> 00:12:19,655 واقعا من این‌قدر چشمامو به روی حقیقت بسته بودم؟ 159 00:12:21,657 --> 00:12:23,617 همیشه این‌قدر حقیقت واضح بوده؟ 160 00:12:23,701 --> 00:12:24,952 ...اگه میخواین نقشه‌تون جواب بده 161 00:12:25,035 --> 00:12:28,956 توصیه میکنم شما دوتا تمام مدت .رو به روی هم بشینین 162 00:12:29,039 --> 00:12:29,957 !بانو دنبری 163 00:12:30,040 --> 00:12:33,544 تمام چیزی که لازم داریم یه نفره که ...حواسش به اتفاقای غیرمنتظره باشه 164 00:12:33,627 --> 00:12:37,173 .عذر میخوام، بانو دنبری .نمیفهمم منظورتون چیه 165 00:12:37,256 --> 00:12:39,401 ،منظورش اینه که کسایی که همین الان توی این اتاقن 166 00:12:39,425 --> 00:12:42,344 تنها کسایی هستن که .از حقیقت ماجرا کاملا باخبرن 167 00:12:42,428 --> 00:12:44,972 و ترجیح میدیم .همین‌ روندو حفظ کنیم 168 00:12:45,055 --> 00:12:46,599 .شمام همین‌طور 169 00:12:47,641 --> 00:12:50,811 ،اگه خیلی به هم نگاه کنین 170 00:12:50,895 --> 00:12:54,190 .کل نقشه‌مون به هم میریزه 171 00:12:54,273 --> 00:12:55,816 حرفمو قبول دارین؟ 172 00:12:57,985 --> 00:12:58,985 .البته 173 00:13:00,988 --> 00:13:02,698 .بله، بانو دنبری 174 00:13:18,172 --> 00:13:19,172 .آنتونی 175 00:13:21,258 --> 00:13:22,258 .آنتونی 176 00:13:25,221 --> 00:13:27,807 این نقشه برای تو مشکلی ایجاد میکنه؟ 177 00:13:27,890 --> 00:13:28,724 ...مادر 178 00:13:28,808 --> 00:13:31,352 این سوالو پرسیدم به خاطر اتفاقی که دفعه‌ی قبل 179 00:13:31,435 --> 00:13:32,995 .که به دوشیزه شارما خیلی نزدیک بودی، افتاد 180 00:13:34,897 --> 00:13:36,565 ...این وضعیتو نمیداشتیم اگه 181 00:13:36,649 --> 00:13:39,902 .نیازی نیست نگران شی .من خودم نقشمو بلدم بازی کنم 182 00:13:43,739 --> 00:13:44,739 بعدش چی؟ 183 00:13:49,119 --> 00:13:50,746 ...این نقشه 184 00:13:51,872 --> 00:13:54,875 .یه راه‌حل موقتیه 185 00:13:56,126 --> 00:13:59,088 ،اگه موفقیت‌آمیز باشه .شایعات جنجال تموم میشن 186 00:13:59,171 --> 00:14:02,550 ،اما هر چی بشه .بازم کسی نمیاد باهات ازدواج کنه 187 00:14:04,510 --> 00:14:06,762 مگر این‌که برنامه‌ت برای این فصل .تغییر کرده باشه 188 00:14:06,846 --> 00:14:09,682 حتما میدونی که من چه ازدواج کنم چه نکنم 189 00:14:09,765 --> 00:14:12,935 بازم خونواده‌مون پابرجا میمونه؟ .این مسیر با من تموم نمیشه 190 00:14:13,018 --> 00:14:15,771 ...نه. نه، تموم نمیشه، اما 191 00:14:15,855 --> 00:14:17,857 میخوای به برادرات به عنوان راه‌حل مشکلت تکیه کنی؟ 192 00:14:17,940 --> 00:14:20,568 میخوای اعتراف کنم اشتباه کردم؟ همینو میخوای؟ 193 00:14:21,277 --> 00:14:23,672 میخوای بهت بگم هیچ‌وقت نباید از دوشیزه ادوینا خواستگاری میکردم؟ 194 00:14:23,696 --> 00:14:25,896 که هیچ‌وقت نباید تا این‌جا پیش میرفتم؟ .میفهمم 195 00:14:28,909 --> 00:14:31,078 میفهمم جوری خراب کردم 196 00:14:31,161 --> 00:14:33,789 .که شما و پدر هم هرگز نمیتونین تصور کنین 197 00:14:36,208 --> 00:14:37,710 .این نقشه جواب میده 198 00:14:37,793 --> 00:14:42,131 من... کاملا مطمئنم هم شما و هم بانو دنبری .حواس‌تون هست که جواب بده 199 00:15:06,155 --> 00:15:07,281 همه رو نگه داشتی؟ 200 00:15:09,658 --> 00:15:12,703 .حتما تک‌تک شماره‌ها رو داری 201 00:15:12,786 --> 00:15:15,789 .دو برابرش .از هر شماره دو نسخه دارم 202 00:15:15,873 --> 00:15:18,125 ...الوییز، آخه چرا - .ملکه فکر میکنه منم - 203 00:15:18,834 --> 00:15:21,754 .فکر میکنه من بانو ویسلداون‌ـم - شوخی‌‌ت گرفته؟ - 204 00:15:21,837 --> 00:15:25,257 .اون بهم سه روز مهلت داده تا اعتراف کنم .خونواده‌م رو تهدید کرده، پن 205 00:15:26,425 --> 00:15:29,186 .باید از شر اینا خلاص شم ،اگه ملکه بفهمه من اینا رو نگه میدارم 206 00:15:29,261 --> 00:15:31,221 فقط باعث میشه جرمم سنگین‌تر .جلوه کنه 207 00:15:31,263 --> 00:15:34,725 .اما تو خلافی انجام ندادی .ال، اشتباه بزرگی رخ داده 208 00:15:35,225 --> 00:15:37,311 برنامه‌ها رو ترتیب میدیم .تا با علیا حضرت ملاقات کنیم 209 00:15:37,394 --> 00:15:39,146 .باید ازش بخوایم تا به حرفامون گوش بده 210 00:15:39,229 --> 00:15:41,565 اوه، آره، چون علیا حضرت همیشه .خیلی مهربونن 211 00:15:41,649 --> 00:15:43,400 اما چرا باید ملکه فکر کنه تو ویسلداونی؟ 212 00:15:44,026 --> 00:15:47,321 ،درسته، تو شیرین‌زبونی ...،روی حرفت مصممی 213 00:15:47,404 --> 00:15:49,004 یکی از دربان‌هاش دیده .که من داشتم با تئو حرف میزدم 214 00:15:51,408 --> 00:15:53,702 .میدونم. باید به حرفت گوش میدادم 215 00:15:54,411 --> 00:15:57,873 من خودخواه بودم، و حالا شاید تئو رو هم .در معرض خطر گذاشته باشم 216 00:15:57,957 --> 00:16:00,226 ملکه حتما فکر میکنه .اونم به ویسلداون ربط داره 217 00:16:00,250 --> 00:16:02,562 .اما ربطی نداره، تو هم همین‌طور .ال، این وضع خیلی بده 218 00:16:02,586 --> 00:16:05,005 .باید بهش هشدار بدم - .نه. نه، نباید این کارو بکنی - 219 00:16:05,839 --> 00:16:09,259 باید تا جایی که میتونی از تئو و اون .مغازه‌ی انتشاراتی دور بمونی 220 00:16:09,343 --> 00:16:12,930 باید منتظر بمونی بانو ویسلداون .شماره‌ی بعدی‌ روزنامه‌شو چاپ کنه 221 00:16:13,013 --> 00:16:16,558 ،بعدش اگه شانس بیاری .میتونی از این موضوع استفاده کنی تا بی‌گناهی‌ت رو اثبات کنی 222 00:16:38,622 --> 00:16:40,290 .باید با مادام دله‌کوا حرف بزنم 223 00:16:41,917 --> 00:16:44,878 .تو نباید بیای این‌جا - .کار اضطراری دارم. خواهش میکنم - 224 00:16:53,220 --> 00:16:56,181 الان علیا حضرت ملکه هم وارد این جریان شده؟ 225 00:16:56,265 --> 00:16:58,100 .در واقع تمام مدت توی این جریان دخیل بوده 226 00:16:58,183 --> 00:17:01,020 فکر میکنم یه مدت از طرف ویسلداون .احساس تهدید میکرده 227 00:17:01,103 --> 00:17:04,648 ،من سلیقه‌ی علیا حضرت رو زیر سوال بردم .و قضاوت‌شو به چالش کشیدم 228 00:17:05,816 --> 00:17:08,068 .این جزو قراردادمون نبود 229 00:17:08,610 --> 00:17:11,363 کسب و کار هر دومون منافع زیادی .برامون به ارمغان آوردن 230 00:17:11,905 --> 00:17:14,241 تو میدونستی که این کار ما .خطرهایی هم همراهش داره 231 00:17:14,908 --> 00:17:19,329 بله، اما به ملکه‌ی انگلستان .مرتبط نمیشد 232 00:17:24,001 --> 00:17:26,253 .امیدوار بودم توی مغازه‌ت چیزی شنیده باشی 233 00:17:27,046 --> 00:17:29,983 .چیزی که علیا حضرت رو راضی کنه .یه راه برای این‌که چیزی که معلومه میخواد رو بهش بدیم 234 00:17:30,007 --> 00:17:32,593 .تحسین، تعریف، تمجید 235 00:17:33,093 --> 00:17:36,680 آا، یعنی میگی خودت چیزی به ذهنت نمیرسه؟ 236 00:17:38,515 --> 00:17:40,017 .نمیدونم باید چی‌کار کنم 237 00:17:41,226 --> 00:17:44,354 ،بهترین دوستم به خاطر من تو دردسر افتاده 238 00:17:44,938 --> 00:17:46,565 .ولی من نمیدونم باید چی‌کار کنم 239 00:17:47,649 --> 00:17:49,276 .میتونی اعتراف کنی 240 00:17:49,902 --> 00:17:51,403 .جای دوشیزه الوییز رو بگیر 241 00:17:52,029 --> 00:17:54,656 .فقط کافیه علیا حضرت حرفتو باور کنه 242 00:17:54,740 --> 00:17:56,533 .خب، مطمئن نیستم حرفمو باور کنه 243 00:17:57,326 --> 00:18:00,704 علیا حضرت فکر میکنه من اومدم فقط به دوستم کمک کنم .و منو نادیده میگیره 244 00:18:00,788 --> 00:18:02,456 .همه‌ی اینا در صورتیه که اصلا منو ببینه 245 00:18:13,050 --> 00:18:14,843 .خیلی خوشگلن 246 00:18:15,886 --> 00:18:17,346 .طراحیات 247 00:18:18,180 --> 00:18:19,848 میخواستم ببرم‌شون 248 00:18:19,932 --> 00:18:22,684 .به یه مغازه‌ی بزرگ طراحی لباس توی فرانسه 249 00:18:24,228 --> 00:18:26,522 .و کسب و کارمو به سطح بالاتری ارتقا بدم 250 00:18:27,648 --> 00:18:29,608 شاید من دارم به بدنام‌ترین حواشی‌نویس لندن 251 00:18:29,691 --> 00:18:32,402 .کمک میکنم و تشویقش میکنم 252 00:18:35,864 --> 00:18:38,117 .مطمئن میشم که اسم و رسم‌تون خدشه‌دار نشه 253 00:18:39,660 --> 00:18:40,911 .بهتون قول میدم 254 00:18:44,998 --> 00:18:45,998 .من باید برم 255 00:18:46,959 --> 00:18:48,418 .ببخشید مزاحم شدم 256 00:18:54,591 --> 00:18:57,427 کاری که یه زن هیچ‌وقت نباید انجام بده 257 00:18:58,137 --> 00:19:01,807 ،اینه که لباسی بپوشه در حالی که میدونه زشتش میکنه .دوشیزه پنه‌لوپی 258 00:19:02,599 --> 00:19:04,601 تو میتونی راجع به دوشیزه الوییز چیزی بنویسی 259 00:19:04,685 --> 00:19:06,478 .که اون هیچ‌وقت راجع به خودش نمینویسه 260 00:19:07,688 --> 00:19:08,688 ،خب 261 00:19:09,690 --> 00:19:12,609 نیازی نیست بهت بگم .که همین ممکنه باعث شه ملکه باورش بشه 262 00:19:13,193 --> 00:19:14,528 .من هیچ‌وقت نمیتونم این کارو بکنم 263 00:19:15,571 --> 00:19:17,281 .هیچ‌وقت نمیتونم دوستمو خراب کنم 264 00:19:19,825 --> 00:19:20,993 .البته که نمیتونی 265 00:19:24,288 --> 00:19:25,288 .شب بخیر 266 00:20:03,368 --> 00:20:06,163 برادر. نمیدونستم .امشب میای این‌جا 267 00:20:06,246 --> 00:20:07,331 .خودمم همین‌طور 268 00:20:08,081 --> 00:20:09,833 مدرسه‌های سلطنتی به نظر میاد 269 00:20:09,917 --> 00:20:12,211 جور دیگه‌ای نسبت به چیزی که فکر میکردم .به دانش‌آموزا آموزش میدن 270 00:20:12,294 --> 00:20:14,421 .یا شایدم دقیقا همون‌جوریه که فکر میکردم 271 00:20:14,504 --> 00:20:15,839 یه... یه نوشیدنی برات بیارم؟ 272 00:20:15,923 --> 00:20:17,716 جای ساکت‌تری هست که بتونیم بریم؟ 273 00:20:19,051 --> 00:20:21,178 .امشب مهمونیه، برادر 274 00:20:22,262 --> 00:20:23,513 .پس که این‌طور 275 00:20:26,975 --> 00:20:28,393 هر شب همین‌ کارا رو میکنی؟ 276 00:20:29,645 --> 00:20:31,605 اومدی منو نصیحت کنی؟ 277 00:20:31,688 --> 00:20:35,275 ،فقط حرفم اینه که ،درسته که تو پسر دومی، برادر 278 00:20:35,359 --> 00:20:38,028 ولی این تو رو از وظیفه‌ی خونوادگی‌مون .معاف نمیکنه 279 00:20:38,111 --> 00:20:39,655 .فقط باعث میشه نفر دوم باشی 280 00:20:41,490 --> 00:20:45,077 این موضوع ربطی به جریان بین تو و شارماها داره؟ 281 00:20:45,160 --> 00:20:46,578 خصوصا دختر بزرگ‌ترشون؟ 282 00:20:46,662 --> 00:20:49,539 مادر تنها کسی نیست که نظر تو رو .راجع به اون داره 283 00:20:50,499 --> 00:20:53,168 آخه چه‌قدر میخوای خودتو ،به خاطر این کار تنبیه کنی 284 00:20:53,252 --> 00:20:55,170 و توی همچین بدبختی‌ای غلت بزنی؟ 285 00:20:56,088 --> 00:20:58,090 .اصلا فراموش کن که من اومدم این‌جا .شب خوبی داشته باشی، بندیکت 286 00:20:58,173 --> 00:21:01,510 .ببین، نه .شاید الان همه‌چی خیلی ناامید‌کننده به نظر برسه، برادر 287 00:21:02,135 --> 00:21:04,888 اما اگه یه چیزی از درسای هنرم ،یاد گرفته باشم 288 00:21:04,972 --> 00:21:08,850 ...اون چیز اینه که همیشه مسئله .زاویه‌ی دیده 289 00:21:09,810 --> 00:21:11,436 ،من به اثر هنری‌م نگاه میکنم 290 00:21:12,813 --> 00:21:15,774 ،و اگه از چیزی که ببینم خوشم نیاد 291 00:21:15,857 --> 00:21:17,776 ،شاید رنگا رو تغییر بدم 292 00:21:17,859 --> 00:21:21,029 اما هیچ‌وقت تمام طرح رو از اول .نمیکشم 293 00:21:21,113 --> 00:21:24,324 شاید تو هم بتونی همین کارو توی زندگی‌ت .پیاده کنی 294 00:21:26,660 --> 00:21:28,287 بریم همون چای‌مونو بخوریم، نظرت چیه؟ 295 00:21:30,956 --> 00:21:32,624 لااقل یه سلمونی برو، باشه؟ 296 00:22:01,153 --> 00:22:02,696 .بانو دنبری 297 00:22:03,697 --> 00:22:05,073 .بانو مری - .ممنون - 298 00:22:05,157 --> 00:22:06,241 .دوشیزه شارما 299 00:22:10,162 --> 00:22:11,705 ...دوشیزه ادوینا، من 300 00:22:19,087 --> 00:22:21,465 .چه‌قدر شما مهربونین، لرد بریجرتون 301 00:22:21,548 --> 00:22:24,843 ،یادتون باشه ،قبل از این‌که دعوت‌مونو انجام بدیم 302 00:22:24,926 --> 00:22:27,596 باید جوری تظاهر کنیم .که داریم از با هم بودن لذت میبریم 303 00:22:28,096 --> 00:22:29,096 واقعا؟ 304 00:23:23,777 --> 00:23:25,904 .اصلا نترسین 305 00:23:25,987 --> 00:23:28,573 ،اگه ما بتونیم قضیه‌ی عروسی رو پشت سر بذاریم .اونام میتونن 306 00:23:43,755 --> 00:23:45,632 .منو ببخشین، بانو مری 307 00:23:46,174 --> 00:23:48,301 .هنوز باید رسما عذرخواهی کنم 308 00:23:48,385 --> 00:23:50,887 .این دقیقا یه سورپرایز نیست 309 00:23:50,971 --> 00:23:54,558 طول میکشه تا مردا توی .همچین مواردی متوجه بشن که تقصیر اونا بوده 310 00:23:54,641 --> 00:23:56,852 این خودش مزیت بزرگیه، مگه نه؟ 311 00:24:00,522 --> 00:24:02,274 .شما کلی بهونه دارین تا منو تحقیر کنین 312 00:24:02,941 --> 00:24:04,443 اما نشونه‌ی بی‌ادبیه منه 313 00:24:04,526 --> 00:24:06,945 که بهتون نگم که من هیچ‌وقت قصد نداشتم 314 00:24:07,028 --> 00:24:10,157 .برای خونواده‌تون این‌چنین جنجالی ایجاد کنم 315 00:24:12,117 --> 00:24:16,413 .راستش، نمیتونم تمام چیزا رو بندازم گردن‌تون، لرد بریجرتون 316 00:24:17,747 --> 00:24:20,459 .من خودم مدت زیادی نبودم 317 00:24:20,542 --> 00:24:24,212 وقتی شوهرم از دنیا رفت، این من بودم که باید ،بار خونواده‌م رو به دوش میکشیدم 318 00:24:24,296 --> 00:24:25,338 .نه کیت 319 00:24:26,131 --> 00:24:28,925 .اما اون خیلی به خاطرمون فداکاری کرد 320 00:24:30,552 --> 00:24:33,096 .بانو هود. خیلی خوش‌حالم میبینم‌تون 321 00:24:33,180 --> 00:24:34,764 .منم همین‌طور، بانو مری 322 00:24:35,557 --> 00:24:37,684 .همچنین لرد بریجرتون 323 00:24:37,767 --> 00:24:38,767 .بله 324 00:25:13,762 --> 00:25:15,138 .آقای ماندریچ 325 00:25:15,680 --> 00:25:16,723 .فدرینگتون 326 00:25:17,224 --> 00:25:19,267 .یه، آا، یه برندی لطفا 327 00:25:24,814 --> 00:25:27,400 اومم، دقیقا اون خوش‌آمدگویی‌ای .نبود که انتظارشو داشتم 328 00:25:29,528 --> 00:25:30,403 ببخشید، سرورم؟ 329 00:25:30,487 --> 00:25:33,573 امیدوار بودم صاحب این جای زیبا با داستانای گوناگون 330 00:25:33,657 --> 00:25:34,950 .منو سرگرم کنه 331 00:25:35,033 --> 00:25:36,785 .داستانایی از زمانی که بوکس بازی میکرده 332 00:25:36,868 --> 00:25:39,704 راستشو بخواین، من خودم خیلی .از این ورزش خوشم نمیومد 333 00:25:39,788 --> 00:25:42,082 .همه از بوکس خوش‌شون نمیاد 334 00:25:42,582 --> 00:25:45,627 نیاز به یه شکم قوی .و یه آرواره‌ی قوی‌تر داره 335 00:25:47,212 --> 00:25:49,172 .تعریف خیلی جالبیه 336 00:25:49,881 --> 00:25:52,884 ،پسر دایی‌مم خوشش نمیومد ،اما لرد فدرینگتون 337 00:25:52,968 --> 00:25:54,386 ،که خدا رحمتش کنه 338 00:25:54,469 --> 00:25:56,763 .شنیدم خیلی شما رو تحسین میکرده 339 00:25:57,305 --> 00:26:00,725 .باعث افتخارمه .البته نمیدونم چرا به بنده لطف داشتن 340 00:26:01,309 --> 00:26:04,563 .حتما گذرتون بهم افتاده. ایشون .مسابقات زیادی رو از نزدیک تماشا میکردن 341 00:26:04,646 --> 00:26:08,692 .بله، خب احتمالا سرم گرم مبارزه بوده 342 00:26:09,317 --> 00:26:12,195 .حواس پرتی توی رینگ مبارزه خطرناکه 343 00:26:12,279 --> 00:26:15,365 .مشخصا. توی حرفه‌ی شما خطرناکه 344 00:26:15,448 --> 00:26:19,828 اما پسردایی من سوابق دقیقی از تمام بدهی‌ها و 345 00:26:21,037 --> 00:26:22,163 .شرط‌بندی‌ها نگه داشته 346 00:26:24,624 --> 00:26:27,877 که اتفاقا بینشون .به یه مورد قابل توجه برخوردم 347 00:26:29,671 --> 00:26:34,175 قصد ندارم در برابر اتهامات بی‌اساس .از خودم دفاع کنم، سرورم 348 00:26:34,259 --> 00:26:36,094 .و من هم ازت نمیخوام همچین کاری بکنی 349 00:26:36,636 --> 00:26:38,179 ،من برای مردای‌ خودساخته احترام قائلم 350 00:26:38,263 --> 00:26:41,057 حالا اهمیتی نداره که .به چه روشی خودشونو ساخته باشه 351 00:26:41,766 --> 00:26:44,519 من بیشتر از چیزی که .ازم بخواین ازتون سوال نمیکنم 352 00:26:44,603 --> 00:26:46,313 فکر نمیکنم اتهامات بی‌اساس برای کسب و کار 353 00:26:46,396 --> 00:26:48,481 .هیچکدوممون خوب باشه 354 00:26:48,565 --> 00:26:51,151 ،و اینطور که به‌نظر میرسه 355 00:26:51,234 --> 00:26:53,778 تو برای سرپا نگه‌داشتنش .به کمک زیادی نیاز داری 356 00:27:05,373 --> 00:27:07,167 .مسئول چاپ امروز نیستن 357 00:27:08,168 --> 00:27:09,210 .باید برین بعدا برگردین 358 00:27:10,378 --> 00:27:12,589 .برای چاپ چیزی نیومدم 359 00:27:15,467 --> 00:27:16,467 دیوونه شدی؟ 360 00:27:16,926 --> 00:27:17,926 چیه؟ 361 00:27:19,179 --> 00:27:20,179 چیه مگه؟ 362 00:27:21,473 --> 00:27:23,600 پس حتی یه ذره هم از دیدنم هیجان‌زده نشدی؟ 363 00:27:23,683 --> 00:27:26,394 یه سری افراد قصر دارن .درموردم پرس و جو میکنن 364 00:27:26,478 --> 00:27:27,937 .امروز نزدیک بود بندازنم بیرون 365 00:27:28,647 --> 00:27:31,441 .آره. فکر کنم این تقصیر من بوده باشه 366 00:27:31,524 --> 00:27:34,069 ملکه... اونروز منو دید که اومده بودم به تو سر بزنم 367 00:27:34,152 --> 00:27:36,571 .و حالا فکر میکنه که من بانو ویسلداونم 368 00:27:36,655 --> 00:27:38,031 مسخره‌ـس، مگه نه؟ 369 00:27:38,990 --> 00:27:40,325 چیزی که مسخره‌ـس اینه که فکر کردی 370 00:27:40,408 --> 00:27:42,535 !عاقلانه‌ـس که دوباره پاشی بیای اینجا 371 00:27:43,244 --> 00:27:45,705 دوباره اومدی دنبال کتاب؟ 372 00:27:46,331 --> 00:27:47,331 چی؟ 373 00:27:47,916 --> 00:27:51,086 ،نه. اومدم که مطمئن بشم حالت خوبه 374 00:27:51,169 --> 00:27:52,921 .که حرفامونو باهم یکی کنیم 375 00:27:53,004 --> 00:27:54,214 حرفامونو؟ 376 00:27:58,009 --> 00:28:00,136 .اصلا جای تعجبی هم نداره خب 377 00:28:01,346 --> 00:28:02,681 منظورت از این حرف چی بود؟ 378 00:28:02,764 --> 00:28:06,476 که تو زنی هستی که هرگز مجبور نشده .تو زندگیش سختی بکشه 379 00:28:06,976 --> 00:28:09,229 تو ممکنه حمایت خانواده و‌ 380 00:28:09,312 --> 00:28:10,939 ...جامعه‌ـتو داشته باشی اما من 381 00:28:13,149 --> 00:28:14,149 .اینا رو ندارم 382 00:28:15,902 --> 00:28:18,005 لذتی که میخواستی رو .از زندگی فقیر فقرا بردی، دوشیزه بریجرتون 383 00:28:18,029 --> 00:28:21,491 حالا فکر میکنم بهتره قبل از این که بیشتر از .این منو تو دردسر بندازی به می‌فئر برگردی 384 00:28:56,943 --> 00:28:59,070 به‌نظر میرسه هم دوشیزه کاوپر و هم دوشیزه گورینگ 385 00:28:59,154 --> 00:29:02,407 باور کردن که لغو شدن عروسی به‌ دلیل 386 00:29:02,490 --> 00:29:04,451 .تصمیمی دوطرفه بوده 387 00:29:08,204 --> 00:29:09,289 .خوبه 388 00:29:09,956 --> 00:29:13,334 .خب... ظاهرا من دروغگوی خوبیم 389 00:29:14,043 --> 00:29:16,963 یکی دیگه از چیزایی که .تو و وایکنت بهم یاد دادین 390 00:29:17,964 --> 00:29:18,964 ،ادوینا 391 00:29:19,674 --> 00:29:21,551 چکار باید بکنم تا منو ببخشی؟ 392 00:29:22,343 --> 00:29:25,597 اگه باید تا آخر عمرم هر روز .معذرت‌خواهی کنم، این کارو میکنم 393 00:29:27,307 --> 00:29:29,601 خوشبختی تو تنها چیزیه ،که برام اهمیت داشته، بان 394 00:29:29,684 --> 00:29:30,977 و حالا، باور کن 395 00:29:32,061 --> 00:29:34,981 .دارم تاوان نابود کردنشو میدم 396 00:29:39,027 --> 00:29:42,489 کتابایی که از کتابخونه‌ی بابا .برام میخوندی رو یادمه 397 00:29:42,572 --> 00:29:46,326 داستانایی در مورد عشق‌ حقیقی .و پایان‌های خوش علیرغم تمام سختیا 398 00:29:47,619 --> 00:29:49,621 خودت هم واقعا باورشون داشتی؟ 399 00:29:49,704 --> 00:29:51,873 یا تمام چیزایی که تا حالا بهم گفتی دروغ بوده؟ 400 00:29:51,956 --> 00:29:54,083 .معلومه که به عشق حقیقی باور دارم 401 00:29:54,793 --> 00:29:57,504 .معلومه که به پایان‌های خوش اعتقاد دارم آخه چطور نداشته باشم؟ 402 00:29:58,963 --> 00:30:01,508 ،تو که زندگی مامان و بابا رو دیدی .این که یه زمانی چقدر خوشبخت بودن 403 00:30:01,591 --> 00:30:04,677 چیزی که دیدم این بود که چطور حتی .زندگی اونا هم به مصیبت و بدبختی ختم شد 404 00:30:06,054 --> 00:30:08,431 .پایان‌های خوش وجود ندارن، کیت 405 00:30:09,224 --> 00:30:10,809 .حداقل توی زندگی واقعی وجود ندارن 406 00:30:47,762 --> 00:30:48,763 .دوشیزه شارما 407 00:30:50,348 --> 00:30:52,725 .میخواستم یه لحظه‌ باهاتون تنها باشم 408 00:30:54,185 --> 00:30:55,019 .تا باهاتون صحبت کنم 409 00:30:55,103 --> 00:30:57,188 .مسئله‌ای برای صحبت کردن وجود نداره، سرورم 410 00:30:59,858 --> 00:31:01,568 .ما همدیگه رو بوسیدیم - .نه نبوسیدیم - 411 00:31:03,486 --> 00:31:05,238 .هیچی بینمون اتفاق نیفتاده 412 00:31:06,614 --> 00:31:07,614 اصلا چطور ممکنه؟ 413 00:31:08,867 --> 00:31:12,662 شما نامزد خواهرم بودین. هیچ دنیایی وجود نداره .که توی اون ما تونسته باشیم همدیگه رو ببوسیم 414 00:31:16,541 --> 00:31:17,876 اینو داری جدی میگی؟ 415 00:31:19,878 --> 00:31:21,629 .ما کار خیلی بدی انجام دادیم 416 00:31:28,970 --> 00:31:31,389 .باید از کاری که کردیم شرمنده باشیم 417 00:31:40,023 --> 00:31:42,942 .اوه. بانو دنبری. بانو بریجرتون 418 00:31:43,484 --> 00:31:45,153 .از این که اینجا میبینمتون غافلگیر شدم 419 00:31:45,236 --> 00:31:48,364 میدونین که خانواده‌ی من اینجا ،اتاق مخصوص به خودشون رو دارن 420 00:31:48,448 --> 00:31:49,908 مگه نه، بانو کاوپر؟ 421 00:31:49,991 --> 00:31:51,367 اونجاست دیگه، نه؟ 422 00:31:51,451 --> 00:31:54,412 همونی که درست بالای درش 423 00:31:54,495 --> 00:31:57,123 .نوشته شده دنبری 424 00:31:58,625 --> 00:32:00,501 .چقدر خوشحالم که هردوی شما رو میبینم 425 00:32:00,585 --> 00:32:03,046 البته فکر میکردم بعد از اتفاقات سخت هفته‌ی گذشته 426 00:32:03,129 --> 00:32:04,797 .به استراحت احتیاج داشته باشین 427 00:32:04,881 --> 00:32:06,007 .اوه، نه اتفاقا 428 00:32:06,090 --> 00:32:08,635 خب بنده خودم میزبان .یه مهمونی رقص توی این هفته هستم 429 00:32:09,427 --> 00:32:11,346 دعوتنامه‌ـش رو دریافت نکردین؟ 430 00:32:11,429 --> 00:32:12,847 .اوه - ...خدای من - 431 00:32:12,931 --> 00:32:14,766 بررسی میکنم ببینم .هنوز ظرفیت داریم یا نه 432 00:32:14,849 --> 00:32:17,101 .بدون شک مجلسمون خیلی شلوغ میشه 433 00:33:02,021 --> 00:33:03,856 .واقعا که همه فن حریفی 434 00:33:03,940 --> 00:33:06,150 وقتی آدم تو این کشور پرخطر ،و دیوانه‌وار زندگی میکنه 435 00:33:06,234 --> 00:33:08,292 .بایدم گاهی اوقات کارای دیوانه‌وار انجام بده 436 00:33:08,945 --> 00:33:10,785 ،اما اگه به اون سفر برای شکار نرفته بودم 437 00:33:10,822 --> 00:33:12,281 .هرگز معادنم رو کشف نمیکردم 438 00:33:14,575 --> 00:33:16,327 .بانوی رباینده‌ی قلب‌ها و چشم‌ها - .کالین - 439 00:33:16,828 --> 00:33:17,662 .پسرعمه جک 440 00:33:17,745 --> 00:33:19,247 داشتم به لرد فدرینگتون میگفتم که 441 00:33:19,330 --> 00:33:22,375 علاقه‌ام به معادن ایشون با دیدن اون گردنبند نفیسی که توی عروسی برادرم 442 00:33:22,458 --> 00:33:25,461 ،گردنتون انداخته بودین .به صورت کاملا طبیعی شکل گرفت 443 00:33:26,004 --> 00:33:27,004 جدا اینطور بود؟ 444 00:33:27,505 --> 00:33:29,340 .پیشنهادتون قانع‌کننده بود، بریجرتون 445 00:33:29,424 --> 00:33:31,759 .اجازه بدین روش فکر کنم 446 00:33:31,843 --> 00:33:33,386 .مشتاقانه منتظر پاسختون هستم 447 00:33:33,469 --> 00:33:36,639 .بقیه‌ی اشراف‌زاده‌ها مبهوت استخراج‌هاتون هستن .منم دوست دارم مثل اونا باشم 448 00:33:40,101 --> 00:33:41,686 میشه منو تا بیرون همراهی کنین؟ 449 00:33:43,980 --> 00:33:46,315 .نمیدونستم که دوست دارین سرمایه‌گذار باشین 450 00:33:46,399 --> 00:33:49,861 .نه. حتی خودمم نمیدونستم .اما، کم کم دارم تغییر عقیده میدم 451 00:33:50,611 --> 00:33:54,323 ،میدونم که دارم روی مبلغ زیادی ریسک میکنم .اما شدیدا وسوسه شدم 452 00:33:54,991 --> 00:33:58,244 ،فرصتیه که اسم و رسمی برای خودم به هم بزنم .همونطور که پسرعمه‌ـت هم این کارو کرده 453 00:33:58,911 --> 00:34:02,498 و وقتی سودآور بشه، هر ،دوخانواده ازش نفع میبرن 454 00:34:02,582 --> 00:34:04,876 .که این همون چیزیه که جذابش میکنه 455 00:34:04,959 --> 00:34:06,159 برای خانواده‌ی من ارزش بالایی قائلی؟ 456 00:34:06,210 --> 00:34:09,297 عادت ندارم با کسایی که براشون .ارزش و احترام کمی قائلم معاشرت کنم 457 00:34:09,380 --> 00:34:11,257 .تا حالا اینطور بهش فکر نکرده بودم 458 00:34:11,340 --> 00:34:12,467 .متوجهم 459 00:34:13,176 --> 00:34:16,596 رابطمه‌ـمون توی این سال‌ها ،اینقدر طبیعی سروشکل گرفته 460 00:34:16,679 --> 00:34:18,264 .که ممکنه قدرش درست دونسته نشه 461 00:34:19,432 --> 00:34:21,017 تو همیشه خیلی 462 00:34:21,726 --> 00:34:24,228 .وفادار بودی، پن 463 00:34:25,313 --> 00:34:28,441 فکر نمیکنم که به‌خاطر وفاداریم .شایسته‌ی همچین تمجیدی باشم 464 00:34:30,109 --> 00:34:31,819 مسئله‌ای هست که ناراحتت کرده؟ 465 00:34:32,862 --> 00:34:33,862 .نه، نه اصلا 466 00:34:36,741 --> 00:34:39,077 .اوه. داشت یادم میرفت 467 00:34:39,160 --> 00:34:42,205 احتمالا برای آخرین بار بازم .باید به وفاداریت تکیه کنم 468 00:34:42,288 --> 00:34:45,500 ،تا وقتی که این توافق با پسرعمه‌ـت حاصل بشه 469 00:34:45,583 --> 00:34:48,086 .نمیخوام که آنتونی از این ماجرا خبردار بشه 470 00:34:48,711 --> 00:34:52,298 میشه به کسی چیزی نگی؟ .مخصوصا الوییز 471 00:34:52,381 --> 00:34:54,801 میدونم که هیچ چیزی رو ...از هم مخفی نمیکنین اما 472 00:34:54,884 --> 00:34:56,511 .آقای بریجرتون 473 00:34:59,013 --> 00:35:01,099 نمیدونستم امروز قراره .ملاقات‌کننده داشته باشیم 474 00:35:02,558 --> 00:35:05,770 دوشیزه پنه‌لوپی داشتن منو تا دم در همراهی میکردن و منم داشتم با حرف زدن درباره‌ی 475 00:35:05,853 --> 00:35:09,148 یه سری مسائل احمقانه که خجالت میکشم .واسه‌ی کس دیگه‌ای تعریف کنم سرشون رو میبردم 476 00:35:18,866 --> 00:35:20,660 .آقای بریجرتون 477 00:35:25,748 --> 00:35:28,709 نیازه که دوباره بهت یادآوری کنم چه کسایی میتونن و چه کسایی نمیتونن 478 00:35:28,793 --> 00:35:30,670 توی کسب و کارمون سرمایه‌گذاری کنن؟ 479 00:35:31,254 --> 00:35:33,714 ".عاشق وقتاییم که میگی کسب و کار"مون 480 00:35:35,174 --> 00:35:38,678 سعی کردم آقای بریجرتون رو منصرف کنم .ولی خیلی مصره 481 00:35:38,761 --> 00:35:41,347 ،علیرغم وضعیت خانوادگیشون .خیلی روی این قضیه اصرار داره 482 00:35:41,430 --> 00:35:44,475 دقیقا به‌خاطر همون وضعیتشونه .که میخواد این کارو بکنه 483 00:35:44,559 --> 00:35:46,894 البته احمق نیست و میخواد الان باهات توافق کنه 484 00:35:46,978 --> 00:35:51,357 قبل از این که دیگه هیچکس نخواد با خودش .و خانواده‌ـش رابطه و معاشرتی داشته باشه 485 00:35:54,068 --> 00:35:55,653 بازم صورت حساب، خانوم وارلی؟ 486 00:35:55,736 --> 00:35:59,657 .دعوتنامه‌ـن، سرورم .و تعدادشونم زیاده 487 00:35:59,740 --> 00:36:01,909 .و خب چرا که اینطور نباشه 488 00:36:05,913 --> 00:36:07,915 .این یکی رو نگاه کن 489 00:36:08,541 --> 00:36:10,877 .دعوتنامه‌ها آماده‌ی توزیع هستن، خانوم 490 00:36:10,960 --> 00:36:12,503 .اوه، عالیه، خانوم ویلسون 491 00:36:12,587 --> 00:36:15,256 اوه، آگی کوچولو هنوزم ،به‌خاطر سرفه‌هاش اذیته 492 00:36:15,339 --> 00:36:17,675 .بنابراین دوشس نمیتونن تشریف بیارن 493 00:36:17,758 --> 00:36:20,094 اما دقیقا به همین دلیل که خیلی مهمه که 494 00:36:20,178 --> 00:36:22,847 ...بقیه‌ی ما این تِم هماهنگی و هارمونی رو حفظ کنیم 495 00:36:28,811 --> 00:36:31,272 و با همدیگه به خوبی کار کنیم... .تا مهمونامون رو تحت تاثیر قرار بدیم 496 00:36:33,232 --> 00:36:35,460 اگر به اندازه‌ی کافی حمایت بقیه رو جلب کنیم حتی ممکنه ملکه تحت تاثیر قرار بگیره 497 00:36:35,484 --> 00:36:37,445 .و کل ماجرای عروسی رو فراموش کنه 498 00:36:42,867 --> 00:36:45,453 .وای محیط اینجا خیلی خفه‌کننده‌ـست - الوییز، عزیزم؟ - 499 00:36:47,079 --> 00:36:48,581 حالت خوب نیست؟ 500 00:36:49,999 --> 00:36:52,710 .نگران نشو، مامان .برای مهمونی رقصت حاضر میشم 501 00:36:52,793 --> 00:36:55,004 مثل بقیه‌ـمون توی این .نمایش مسخره شرکت میکنه 502 00:36:55,588 --> 00:36:57,798 .این کارو دارم برای هممون انجام میدم 503 00:36:57,882 --> 00:37:00,468 شاید هنوز وقت باشه .که تم رو عوض کنی 504 00:37:02,803 --> 00:37:05,139 جدا امروز ویسلداون نیاوردن؟ 505 00:37:07,975 --> 00:37:09,393 .روز بخیر، بریجرتون‌ها 506 00:37:32,250 --> 00:37:34,293 .میخوام اعتراف کنم - چی؟ - 507 00:37:34,377 --> 00:37:36,420 من تمام چیزایی که لازمه رو .در مورد ویسلداون میدونم 508 00:37:36,504 --> 00:37:38,923 ،باید یه ناشر پیدا کنم ،یه روزنامه‌ی جعلی منتشر کنم 509 00:37:39,006 --> 00:37:41,801 و به علیا حضرت دقیقا .همون چیزی رو بدم که میخواد. یه متحد 510 00:37:41,884 --> 00:37:44,279 .و از اون شاگردِ کمک میگیری، آقای شارپ 511 00:37:44,303 --> 00:37:46,555 دلم نمیخواد دیگه هرگز .درمورد اون پسره صحبت کنم 512 00:37:47,056 --> 00:37:49,225 این کارو دارم .به‌خاطر خانوادم انجام میدم، پن 513 00:37:49,934 --> 00:37:52,019 کاری میکنم که دوباره .ملکه ازمون حمایت کنه 514 00:37:52,103 --> 00:37:55,690 باعث میشه بقیه‌ی افراد جامعه بیخیال .تمام جنجال‌هایی که اخیرا به پا کردیم بشن 515 00:37:55,773 --> 00:37:58,359 الوییز، دوست ندارم کاری رو .از روی عجله انجام بدی 516 00:37:58,442 --> 00:38:00,162 .عملا دیگه وقتی برامون نمونده 517 00:38:00,236 --> 00:38:02,446 .اگه مجبورم بگم که من ویسلداونم، خب میگم 518 00:38:02,530 --> 00:38:05,133 .این کارت زیاد دوومی نمیاره .نمیتونی که تا ابد این دروغو ادامه بدی 519 00:38:05,157 --> 00:38:06,367 ...اونوقت اگه که 520 00:38:08,703 --> 00:38:11,556 اگه که بانو ویسلداون واقعی تصمیم بگیره دوباره چیزی منتشر کنه چی میشه؟ 521 00:38:11,580 --> 00:38:14,375 دیگه برام مهم نیست ،بانو ویسلداون واقعی چی کار میکنه 522 00:38:14,458 --> 00:38:16,502 .یا چکار نمیخواد بکنه .اون دیگه برام مرده 523 00:38:17,086 --> 00:38:18,879 .پن، من تصمیممو گرفتم 524 00:38:18,963 --> 00:38:21,757 حداقلش اینه که این کار یکم بهم فرصت میده 525 00:38:21,841 --> 00:38:25,303 تا نویسنده‌ی واقعی رو پیدا کنم و .مجبورش کنم تقاص کاراش رو بده 526 00:38:26,470 --> 00:38:28,097 .فقط میخواستم ازت تشکر کنم 527 00:38:28,681 --> 00:38:31,809 ،برای این که همیشه و تو هر شرایطی 528 00:38:31,892 --> 00:38:33,769 .دوست وفاداری برام بودی 529 00:39:08,721 --> 00:39:12,600 خیانت چی داره که هممون رو اینقدر به وجد میاره؟ 530 00:39:17,313 --> 00:39:21,525 بعد از این که عروسی که قرار بود روی دست تمام عروسی‌های دیگه بزنه بهم خورد 531 00:39:21,609 --> 00:39:26,405 طبقه‌ی اشراف احساس آشفتگی .و شوریدگی عجیبی بهشون دست داد 532 00:39:29,825 --> 00:39:33,829 با این وجود این نویسنده با اطلاعات موثقی که داره میدونه 533 00:39:33,913 --> 00:39:36,207 که ازدواج ناموفق ویکنت 534 00:39:36,290 --> 00:39:38,417 ممکنه تنها خیانتی نباشه که 535 00:39:38,501 --> 00:39:41,962 بریجرتون‌های عزیز ما .در حال حاضر باید مدیریتش کنن 536 00:40:14,412 --> 00:40:15,412 ،خب 537 00:40:15,996 --> 00:40:17,957 .انتظار اینو نداشتم 538 00:40:19,375 --> 00:40:21,836 .البته فکر میکنم هنوز سر شبه 539 00:40:23,838 --> 00:40:27,591 دوست دارین که ما همچنان بنوازیم، بانوی من؟ - .نیازی نیست - 540 00:40:33,097 --> 00:40:35,409 ،اگه نیازی به حضور من نیست .پس میرم سمت کارگاهم 541 00:40:35,433 --> 00:40:37,433 نمیخوام کل شب رو .تو این بدبختی سر کنم 542 00:40:37,476 --> 00:40:38,796 .صبر کن - .میدونم میخوای چی بگی برادر - 543 00:40:38,853 --> 00:40:40,146 .برای یه رقص میمونی 544 00:40:43,107 --> 00:40:44,400 .باید رقص به راه بندازیم 545 00:40:46,777 --> 00:40:48,279 یه دیدگاه جدید، مگه نه؟ 546 00:40:49,113 --> 00:40:50,448 رقص؟ با کی؟ 547 00:40:50,531 --> 00:40:51,531 .آنتونی 548 00:40:53,075 --> 00:40:54,243 !هایاسینث 549 00:40:54,910 --> 00:40:56,120 بله برادر؟ 550 00:40:58,747 --> 00:41:00,499 .بیا این پایین و منو مفتخر کن 551 00:41:01,542 --> 00:41:03,335 .اگه اون اجازه داره برقصه، پس منم میتونم 552 00:41:11,135 --> 00:41:12,136 .بیا 553 00:41:12,219 --> 00:41:14,889 نتیجه‌ی این همه آموزش‌هایی که شنیدم، بهتون داده شده رو 554 00:41:14,972 --> 00:41:17,141 .به این بیوه نشون بدین، آقای بریجرتون 555 00:41:17,224 --> 00:41:18,624 ،از من که خیلی بهتره .اینو میتونم بگم 556 00:41:18,684 --> 00:41:22,021 .یه چیز بانشاط و شورانگیز بنواز مثلا رقص کانتری؟ 557 00:41:23,355 --> 00:41:27,359 فکر میکنم تمی که برای امشب انتخاب .کرده بودی، هماهنگی و هارمونی بود، مادر 558 00:41:56,555 --> 00:41:58,182 !یالا 559 00:42:02,686 --> 00:42:04,980 !هی! هی 560 00:42:58,117 --> 00:42:59,368 رقص چهارنفری چطوره؟ 561 00:43:02,371 --> 00:43:04,957 شاید بهتر باشه بریم .کمی از اون غذاها رو بخوریم 562 00:43:06,709 --> 00:43:07,709 .آره 563 00:43:15,634 --> 00:43:18,679 با توجه به ساده‌لوحی معمول طبقه‌ی اشراف 564 00:43:18,762 --> 00:43:21,140 باید بگم که غافلگیر شدم 565 00:43:21,223 --> 00:43:24,226 .که داستانمون رو باور نکردن، بانو دنبری 566 00:43:24,310 --> 00:43:25,477 یعنی چی شده؟ 567 00:43:28,731 --> 00:43:30,608 .شاید بهتر باشه از اونا بپرسیم 568 00:43:32,318 --> 00:43:33,360 خانوم ویلسون؟ 569 00:43:33,861 --> 00:43:35,571 مشکلی پیش اومده؟ 570 00:43:37,406 --> 00:43:39,408 .همین الان به دستمون رسید، خانوم 571 00:43:43,078 --> 00:43:44,705 روزنامه‌ی بانو ویسلداونه؟ 572 00:43:46,165 --> 00:43:47,708 چیزی منتشر کرده، مامان؟ 573 00:43:47,791 --> 00:43:49,752 .بله که منتشر کرده 574 00:43:50,336 --> 00:43:52,588 و حالا دیگه میدونیم که .چرا خودمون اینجا تنهاییم 575 00:43:53,839 --> 00:43:56,592 اگر زندگی ما به مجموعه‌ انتخاب‌هامون 576 00:43:56,675 --> 00:43:59,386 ،خلاصه بشه 577 00:43:59,470 --> 00:44:04,224 خب پس دوشیزه الوییز بریجرتون قطعا تصمیم خطرناک 578 00:44:04,308 --> 00:44:06,852 .و ویرانگری گرفته 579 00:44:07,978 --> 00:44:10,397 چون که ایشون بدون نظارت و مراقبت 580 00:44:10,481 --> 00:44:14,151 .با فرد نامناسبی در ارتباط بوده 581 00:44:15,194 --> 00:44:18,322 .در واقع یه فر سیاسی‌ تندرو 582 00:44:30,751 --> 00:44:32,169 .خوشحال به‌نظر میاین، بانوی من 583 00:44:32,252 --> 00:44:35,673 به نظر میرسه همسایه‌هامون برای مدت .نسبتا زیادی قراره پریشان باشن و رنج بکشن 584 00:44:37,132 --> 00:44:41,136 .کالین بریجرتون، انجامش بده .باهاش قرارداد ببند 585 00:44:46,350 --> 00:44:50,270 ممکنه این دوشیزه‌ی جوان زمان زیادی رو صرف بررسی تصمیماتش 586 00:44:50,354 --> 00:44:51,939 .کرده باشه 587 00:44:52,022 --> 00:44:53,023 ،یا 588 00:44:53,899 --> 00:44:56,777 شاید هم از روی عجله .اون تصمیمات رو گرفته باشه 589 00:45:12,000 --> 00:45:16,004 ،حالا هر کدوم از این حالتا که باشه ،هممون باید به‌خاطر داشته باشیم 590 00:45:16,088 --> 00:45:18,757 ،هرکسی که خربزه میخوره 591 00:45:18,841 --> 00:45:21,510 .باید پای لرزش هم بشینه 592 00:45:28,934 --> 00:45:30,686 دوست داری برگردیم خونه، بان؟ 593 00:45:31,437 --> 00:45:33,439 انگار واقعا برات مهمه که .دوست دارم چکار بکنم 594 00:45:33,522 --> 00:45:34,732 .ادوینا، این دیگه خیلی سنگدلانه‌ـست 595 00:45:34,815 --> 00:45:38,777 اصلا سعی نکن که کاری کنی که .منو خواهر سنگدله جلوه بدی 596 00:45:40,738 --> 00:45:42,906 ،ممکنه خودمو درست نشناسم 597 00:45:43,449 --> 00:45:46,827 اما حداقل این میدونم که .نسبت به تو خوش‌قلب‌ترم 598 00:46:26,450 --> 00:46:28,327 این بیرون چکار میکنی؟ 599 00:46:30,829 --> 00:46:32,498 .عذر میخوام - .نه، نه، خواهش میکنم، بمون - 600 00:46:32,581 --> 00:46:33,582 .شما اول اینجا بودین 601 00:46:33,665 --> 00:46:35,625 .دیگه داشتم میرفتم - .خونه‌ی شماست، سرورم - 602 00:46:36,418 --> 00:46:38,712 ...دلیل نمیشه - .شاید باید اینطور باشه - 603 00:46:39,671 --> 00:46:41,524 همیشه باید این کارو بکنی؟ - .شما داشتین اصرار میکردین - 604 00:46:41,548 --> 00:46:44,027 و مثلا تو داری سازش میکنی؟ - .شبتون بخیر، سرورم - 605 00:46:44,051 --> 00:46:45,219 میشه یه بارم که شده فقط با حرفم موافقت کنی؟ 606 00:46:49,640 --> 00:46:52,935 از همون اولین باری که توی جنگل .همدیگه رو دیدیم اینطوری بودی 607 00:46:53,018 --> 00:46:55,562 ،خود رای، یه دنده 608 00:46:55,646 --> 00:46:58,607 .حرف حساب تو کله‌ـت نمیره 609 00:46:58,690 --> 00:47:02,611 خب، کاملا میتونم درک کنم که چرا .این خصوصیات برای مردی مثل شما آزاردهنده‌ـس 610 00:47:03,946 --> 00:47:05,697 مردی که همیشه عادت داشته .حرف حرف خودش باشه 611 00:47:05,781 --> 00:47:07,842 .مردی که عادت داشته همیشه دستو بده - .من که بهت دستور ندادم - 612 00:47:07,866 --> 00:47:10,186 تو بهم دستور دادی و انتظار داشتی ...که گوش بدم . من نمیخوام 613 00:47:10,244 --> 00:47:12,096 .شاید باید گوش کنی - !من هیچوقت به حرف تو گوش نمیدم - 614 00:47:12,120 --> 00:47:14,498 یا هر کس دیگه‌ای که !از صمیم قلبم باهاش مخالفم 615 00:47:14,581 --> 00:47:18,335 همین نکته که اینقدر طول کشیده که ...با این مسئله کنار بیای، که قبول کنی 616 00:47:18,418 --> 00:47:21,213 میخوای بدونی چرا؟ - .مطمئن نیستم که حتی دلیلشو بدونی - 617 00:47:21,296 --> 00:47:23,757 .دلیلشو میدونم - .بفرما، منو مجذوب و شیفته‌ی خودآگاهیت کن - 618 00:47:23,841 --> 00:47:26,176 به‌خاطر اینکه تا حالا .با کسی مثل تو آشنا نشده بودم 619 00:47:28,887 --> 00:47:30,013 و این دیوونه‌کننده‌ـست که 620 00:47:31,390 --> 00:47:34,059 .تونستی تمام وجودمو فرا بگیری 621 00:47:39,773 --> 00:47:42,651 .خانواده‌ـم در آستانه‌ی نابودیه 622 00:47:43,318 --> 00:47:45,946 تقریبا مطمئنم که تک تک خواهر و برادرام 623 00:47:46,029 --> 00:47:47,990 .بدون این که بگن ازم متنفرن .همینطور مادرم 624 00:47:48,073 --> 00:47:50,826 .با وجود این که بیشتر عمرم رو وقف اونا کردم 625 00:47:50,909 --> 00:47:51,952 ،و با وجود همه‌ی اینا 626 00:47:52,953 --> 00:47:54,830 ،تمام فکر و ذکرم 627 00:47:54,913 --> 00:47:58,083 تنها دلیلی که حاضرم ...به‌خاطرش به نفس کشیدن ادامه بدم 628 00:48:00,711 --> 00:48:01,712 .تویی 629 00:48:03,380 --> 00:48:05,382 فکر میکنی دوست دارم تو همچین موقعیتی باشم؟ 630 00:48:06,466 --> 00:48:09,928 دست و پنجه نرم کردن با این فکر که همش میخوام هیچ جایی به جز کنار تو نباشم؟ 631 00:48:10,804 --> 00:48:12,973 این که میخوام با تو فرار کنم؟ 632 00:48:14,766 --> 00:48:16,351 دست و پنجه نرم کردن با 633 00:48:17,311 --> 00:48:20,647 ناپاک‌ترین و ممنوعه‌ترینِ خواسته‌ها 634 00:48:21,356 --> 00:48:25,736 و مهم نیست که چقدر... به خودم یادآوری کنم 635 00:48:25,819 --> 00:48:28,447 .که من یه آقای محترمم و تو یه بانو 636 00:48:28,530 --> 00:48:30,657 .دست و پنجه نرم کردن با اون رایحه 637 00:48:33,660 --> 00:48:36,747 که از شب اون مهمونی رقص 638 00:48:36,830 --> 00:48:40,292 .توی اون تراس تو ذهنم حک شده 639 00:48:45,213 --> 00:48:46,213 .رایحه‌ی سوسن 640 00:48:55,182 --> 00:48:57,225 .دیگه باید تمومش کنی - من باید تمومش کنم؟ - 641 00:48:57,309 --> 00:48:59,909 هیچ نتیجه‌ی دیگه‌ای !نمیشه گرفت. باید تمومش کنی 642 00:48:59,937 --> 00:49:02,731 .همش تقصیر توئه .همه‌ی این مدت مقصر تو بودی 643 00:49:02,814 --> 00:49:04,441 ،تمام دنیامو زیر و رو کردی 644 00:49:04,524 --> 00:49:07,694 باعث شدی تو تمام چیزایی که .به خودم میگفتم تجدید نظر کنم 645 00:49:09,029 --> 00:49:12,282 ...من با اراده‌ی مصمم اینجا اومدم .تا خانوادمو نجات بدم 646 00:49:12,783 --> 00:49:14,242 ...همه‌ی کارایی که تا الان انجام دادم 647 00:49:14,326 --> 00:49:15,452 .به‌خاطر اونا بوده... 648 00:49:19,706 --> 00:49:21,458 .به‌خاطر اونا بوده - .آره - 649 00:49:22,417 --> 00:49:24,419 .تو اونی هستی که باید تمومش کنه 650 00:49:29,633 --> 00:49:31,301 .تو اونی هستی که باید تمومش کنه 651 00:49:31,802 --> 00:49:32,636 ...قبل از این که 652 00:49:32,719 --> 00:49:35,597 قبل از این که چی؟ قبل از این که بالاخره یه کاری رو واسه‌ی دل خودمون انجام بدیم؟ 653 00:49:48,193 --> 00:49:49,193 .لطفا برو داخل 654 00:49:53,156 --> 00:49:54,658 برو 655 00:49:54,741 --> 00:49:57,953 .دا...خل 656 00:49:59,746 --> 00:50:02,374 در مورد دستور دادن چی بهت گفتم؟ 657 00:50:21,226 --> 00:50:22,811 .دیگه بس میکنم 658 00:50:22,894 --> 00:50:24,730 .نمیخواد بس کنی - .متوقفش میکنم - 659 00:50:24,813 --> 00:50:26,565 .نمیخواد 660 00:53:20,989 --> 00:53:22,490 .باید با دوشیزه شارما صحبت کنم 661 00:53:32,334 --> 00:53:34,586 میدونم که صبح زوده، ولی میشه لطفا بهشون بگین که من اومدم؟ 662 00:53:34,669 --> 00:53:36,796 متاسفانه باید بگم که .امکانش وجود نداره، سرورم 663 00:53:37,422 --> 00:53:38,882 .گویا ایشون اینجا حضور ندارن 664 00:53:39,382 --> 00:53:41,259 .یکی از اسب‌ها هم سرجاش نیست 665 00:54:27,097 --> 00:54:28,890 .یالا. زود باش 666 00:54:30,183 --> 00:54:31,184 !دوشیزه شارما 667 00:54:37,357 --> 00:54:38,357 !دوشیزه شارما 668 00:54:43,405 --> 00:54:44,906 !نه، نه، نه. دوشیزه شارما 669 00:55:00,005 --> 00:55:01,005 !کیت 670 00:55:04,009 --> 00:55:05,468 .نه، نه، نه، نه، نه، نه 671 00:55:12,017 --> 00:55:14,102 !کیت 672 00:55:14,126 --> 00:55:19,126 :مترجمین A.SHRFE & Atefeh Badavi 673 00:55:19,150 --> 00:55:22,650 « ما را در تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید » [ @NightMovie_Co ] 674 00:55:22,674 --> 00:55:27,674 « نایت‌مووی؛ دانلود فیلم و سریال بدون سانسور، با زیرنویس چسبیده‌ی اختصاصی » [ WwW.NightMovie.Top ]