1 00:00:39,774 --> 00:00:49,814 سی نما تقدیم میکند [30nama.best] 2 00:00:49,841 --> 00:01:02,100 « تــرجمه از تـورج پاکاری و سـینا اِن وی » Stef@n & Sina_n_v 3 00:01:02,141 --> 00:01:12,100 telegram: Tooraj_pk 4 00:01:42,798 --> 00:01:45,100 ‫صبح بخیر، آقای "ترومبی" 5 00:01:58,469 --> 00:02:01,046 ‫آقای ترومبی، این بالایین؟ 6 00:02:01,433 --> 00:02:03,723 ‫آقای ترومبی، دارم میام تو 7 00:02:14,435 --> 00:02:15,797 ‫لعنتی! 8 00:02:16,041 --> 00:02:20,331 [چاقوکشی] 9 00:02:28,041 --> 00:02:33,141 [یک هفته بعد از مرگ هارلان ترومبی] 10 00:02:36,529 --> 00:02:39,869 ‫تو کُشتیش! حرومزاده! ‫تو به قتلش رسوندی! 11 00:02:39,869 --> 00:02:41,343 ‫من کسی رو به قتل نرسوندم 12 00:02:41,343 --> 00:02:45,186 ‫صورتش رو شکافتی و مثل یه خوک سلاخی شده ‫تو خیابون ولش کردی که خون‌ریزی کنه 13 00:02:45,186 --> 00:02:49,864 ‫بعد جمجمه‌ش رو با لیفتراک له کردی ‫و دست‎هاش رو سوزوندی تا اثر انگشت رو از بین ببری 14 00:02:49,864 --> 00:02:50,988 ‫هیچوقت نمیتونی ثابت کنی 15 00:02:50,988 --> 00:02:53,171 ‫فیلم دوربین مراقبتی بچه رو داریم 16 00:02:53,171 --> 00:02:55,284 ‫"آلیس"، لطفاً همین الان خاموشش کن 17 00:02:55,284 --> 00:02:56,352 ‫چرا؟ ‫آخراشه 18 00:02:56,352 --> 00:02:57,491 ‫همین الان، لطفاً. ‫فقط خاموشش کن 19 00:02:57,491 --> 00:02:59,483 ‫الانه بفهمن کار کی بوده، ‫و وای‌فای تو اتاق من ضعیفه... 20 00:02:59,483 --> 00:03:02,384 ‫فوراً خاموشش کن! آلیس! ‫خاموش کن! 21 00:03:02,384 --> 00:03:04,690 ‫چیز بدی که پخش نمیکنه، ‫تلوزیون معمولیه... 22 00:03:04,690 --> 00:03:07,005 ‫توش دارن از قتل حرف میزنن! 23 00:03:07,005 --> 00:03:10,584 ‫تازگی دوست عزیز خواهرت ‫گلوی خودش رو بریده، 24 00:03:10,584 --> 00:03:12,596 ‫و الان براش خوب نیست ‫اینا رو بشنوه! 25 00:03:12,596 --> 00:03:14,560 ‫بیا مراعات کنیم! 26 00:03:18,670 --> 00:03:20,703 ‫آلیس، میتونی سریالت رو ببینی ‫اشکالی نداره 27 00:03:20,703 --> 00:03:22,647 ‫نمیخواد، حدس زدم کار کی بوده 28 00:03:22,647 --> 00:03:25,342 ‫- ببخشید "مارتا" ‫- اشکالی نداره 29 00:03:27,088 --> 00:03:28,852 ‫پسر "هارلان"ـه 30 00:03:31,971 --> 00:03:33,063 ‫سلام، "والت" 31 00:03:33,063 --> 00:03:34,921 ‫سلام، مارتا. ‫والت‌ام 32 00:03:35,095 --> 00:03:36,901 ‫میشه اول وقت بیای خونه؟ 33 00:03:36,901 --> 00:03:40,190 ‫پلیس بازم چندتا سوال از همه داره 34 00:03:40,403 --> 00:03:42,097 ‫چی؟ 35 00:04:01,375 --> 00:04:04,615 ‫هی! ببخشید خانوم. ‫شما جزء کمکین؟ 36 00:04:04,615 --> 00:04:07,306 ‫هی! اسمش مارتاست. ‫پرستار بابابزرگ بود 37 00:04:07,306 --> 00:04:09,702 ‫با ماست. ‫"جزء کمک"؟ 38 00:04:10,275 --> 00:04:12,122 ‫اشکال نداره. ‫متأسفم 39 00:04:12,186 --> 00:04:14,800 ‫نه. خیلی هم اشکال داره. ‫یعنی چی؟ 40 00:04:24,334 --> 00:04:25,861 ‫چطوری؟ 41 00:04:27,471 --> 00:04:30,227 ‫خیلی خوب نیستم. ‫تنهام 42 00:04:30,923 --> 00:04:35,128 ‫خیلی از روزها، ‫و نمیدونم بعدش چیکار کنم 43 00:04:35,477 --> 00:04:38,453 ‫مارتا، هرچیزی که لازم داشته باشی 44 00:04:39,215 --> 00:04:41,248 ‫تو جزئی از این خانواده‌ای 45 00:04:42,745 --> 00:04:43,753 ‫ممنون 46 00:04:45,597 --> 00:04:47,943 ‫- چطوری بچه جون؟ ‫- "لیندا" 47 00:04:48,713 --> 00:04:50,219 ‫چطوری؟ 48 00:04:52,025 --> 00:04:55,568 ‫میدونی، گمونم خاک‌سپاری کمک کرد، ‫همین که دیدمش 49 00:04:55,868 --> 00:04:58,663 ‫به نظر من تو هم باید اونجا میبودی. ‫خیلی باهام هم‌نظر نبودن 50 00:04:58,663 --> 00:05:00,762 ‫بیوفت زندون. ‫اصلاً بیوفت بمیر به من چه! 51 00:05:00,762 --> 00:05:02,406 ‫ریچارد 52 00:05:02,726 --> 00:05:04,238 ‫نمیاد 53 00:05:05,008 --> 00:05:08,252 ‫"رنسوم". مرتیکه عوضی. ‫سر مراسم دفن نیومد 54 00:05:08,632 --> 00:05:10,030 ‫ببخشید 55 00:05:10,465 --> 00:05:13,181 ‫الان دیگه حاضریم. ‫یکی یکی باهاتون صحبت میکنیم 56 00:05:13,181 --> 00:05:15,416 ‫خیلی‌خب. ‫من اول میرم 57 00:05:15,416 --> 00:05:19,604 ‫گمونم تا مراسم یادبود امشب ‫همه‌چی تموم بشه بره 58 00:05:19,884 --> 00:05:21,614 ‫تمام تلاش‌مون رو میکنیم، خانوم 59 00:05:23,950 --> 00:05:26,852 ‫خب، چطوری بچه جون؟ 60 00:05:28,184 --> 00:05:30,756 ‫از روی ادب خودمون ‫رو دوباره معرفی میکنیم 61 00:05:30,756 --> 00:05:34,251 ‫من کاراگاه ستوان "الیوت" هستم، ‫و ایشون افسر "وانگر" هستن 62 00:05:34,402 --> 00:05:39,485 ‫حالا، میخوام ضبط کنم، ‫فقط واسه اینکه کارها آسون‌تر بشه 63 00:05:39,768 --> 00:05:42,019 ‫خیلی‌خب، ما در کنار لیندا درایزدل هستیم، ‫از خاندان ترومبی 64 00:05:42,525 --> 00:05:44,395 ‫دختر بزرگ "هارلان ترومبی" 65 00:05:45,364 --> 00:05:47,754 ‫در رابطه با اتفاقاتی که ‫هفته پیش، 8ام نوامبر... 66 00:05:47,754 --> 00:05:50,143 ‫در شب مرگ او افتاد 67 00:05:50,143 --> 00:05:52,369 ‫از صمیم قلب بهتون تسلیت میگیم 68 00:05:53,501 --> 00:05:56,114 ‫ممنون. ‫خیلی برام ارزش داره 69 00:05:56,320 --> 00:05:59,441 ‫خب، میدونیم که اون شب ‫کل خانواده برای... 70 00:05:59,441 --> 00:06:01,571 ‫جشن گرفتن 85 سالگی پدرتون ‫جمع شده بودن 71 00:06:01,571 --> 00:06:02,823 ‫بله 72 00:06:02,823 --> 00:06:04,035 ‫چطور بود؟ 73 00:06:04,426 --> 00:06:06,929 ‫جشن؟ ‫قبل از مرگ بابام؟ 74 00:06:07,745 --> 00:06:09,260 ‫عالی بود 75 00:06:09,717 --> 00:06:12,202 ‫کسی جزء اعضای خانواده ‫هم حضور داشت؟ 76 00:06:12,837 --> 00:06:14,576 ‫"فرن"، خونه‌دار 77 00:06:14,576 --> 00:06:17,908 ‫مرد خوبی بود، ولی ‫خیلی پشمالو بود 78 00:06:17,908 --> 00:06:20,739 ‫تازه من با مردهای ایتالیایی هم قرار گذاشتم، ‫دیگه تا تهش برو 79 00:06:21,658 --> 00:06:25,947 ‫مارتا، مراقب هارلان، ‫دختر خوبیه، سخت‌کوشه 80 00:06:26,237 --> 00:06:28,127 ‫خانواده‌اش اهل اکوادور هستن 81 00:06:28,587 --> 00:06:32,481 ‫و "وانتا". ننه‌بزرگ ‫مامان هارلان 82 00:06:32,481 --> 00:06:33,516 ‫سلام ننه 83 00:06:33,516 --> 00:06:36,785 ‫مامانش؟ عجب، ‫اون دیگه چند سالشه؟ 84 00:06:37,409 --> 00:06:38,860 ‫والا نمیدونیم 85 00:06:39,164 --> 00:06:42,629 ‫خیلی‌خب، و پسرتون رنسوم ‫ایشون هم تشریف آورده بودن؟ 86 00:06:42,753 --> 00:06:44,515 ‫بله، ولی زود رفت 87 00:06:45,189 --> 00:06:48,382 ‫رنسوم، داری میری؟ 88 00:06:53,961 --> 00:06:58,279 ‫صحیح، میشه تایید کنین که ‫هر سه نفرتون تقریباً همزمان اومدین؟ 89 00:06:59,352 --> 00:07:00,718 ‫نه 90 00:07:02,372 --> 00:07:05,814 ‫ریچارد زود اومد ‫تا کارهای پذیرایی رو ردیف کنه 91 00:07:06,014 --> 00:07:09,935 ‫خیلی‌خب، و شما و شوهرتون ریچارد ‫تو یه شرکت املاک در بوستون کار میکنین؟ 92 00:07:09,935 --> 00:07:11,829 ‫نه، کمپانی منه 93 00:07:11,829 --> 00:07:13,383 ‫صحیح، صحیح. ‫ببخشید 94 00:07:13,383 --> 00:07:15,365 ‫از صفر کسب‌وکارم رو ساختم 95 00:07:15,675 --> 00:07:18,599 ‫اوه، درست مثل پدرتون. ‫باهم صمیمی بودین؟ 96 00:07:20,097 --> 00:07:23,310 ‫راه مخفیه خودمون رو ‫واسه ارتباط باهم داشتیم 97 00:07:23,435 --> 00:07:26,288 ‫یعنی، با بابا باید ‫این راه رو پیدا میکردین 98 00:07:26,459 --> 00:07:28,334 ‫باید یه بازی‌ای پیدا میکردین ‫که باهاش بازی کنین 99 00:07:28,482 --> 00:07:32,344 ‫و اگه پیدا میکردین، ‫و طبق قوانین اون بازی میکردین... 100 00:07:37,763 --> 00:07:40,493 ‫همه از باباشون الگو میگیرن، ‫درست نمیگم؟ 101 00:07:40,615 --> 00:07:42,386 ‫نمیدونم، واقعاً؟ 102 00:07:43,430 --> 00:07:46,739 ‫اصلاً و ابداً، ‫نمیدونم چرا این حرف رو زدم 103 00:07:47,512 --> 00:07:49,445 ‫ولی همسرم لیندا اینطوریه 104 00:07:49,445 --> 00:07:51,853 ‫هارلان با یه تایپگر کهنه شروع کرد 105 00:07:51,853 --> 00:07:56,255 ‫و خودش رو یکی از پر فروش‌ترین ‫رمان نویس‌های معمایی تاریخ کرد 106 00:07:56,255 --> 00:08:00,644 ‫عجب، انگار همه بچه‌هاش ‫آدمای موفقی هستن 107 00:08:02,453 --> 00:08:03,928 ‫حتماً 108 00:08:04,077 --> 00:08:08,624 ‫برای ثبت، با والت ترومبی صبحت میکنم، ‫کوچک‌ترین پسر هارلان ترومبی 109 00:08:08,624 --> 00:08:11,122 ‫پس شما شرکت نشر پدرتون ‫رو اداره میکنین؟ 110 00:08:11,122 --> 00:08:11,972 ‫آره 111 00:08:11,972 --> 00:08:13,809 ‫من... ‫ما... 112 00:08:13,971 --> 00:08:17,205 ‫شرکت نشر خانواده‌ست، ‫بابا اداره‌اش رو به من سپرده 113 00:08:18,202 --> 00:08:23,460 ‫30 نوع زبان، بیش از 80 نسخه فروخته شده. ‫یه میراث واقعی 114 00:08:24,295 --> 00:08:25,386 ‫شما طرفدارشون نیستین؟ 115 00:08:25,386 --> 00:08:27,757 ‫یعنی، من خیلی علاقه‌ای ‫به داستان‌خونی ندارم 116 00:08:27,757 --> 00:08:30,263 ‫طرفدار دو آتیشه‌ام. ‫من طرفدار دو آتیشه‌ام. یعنی... 117 00:08:30,263 --> 00:08:32,842 ‫موضوع‌های داستان‌هاش مثل... ‫برات لو نمیدم داستان رو... 118 00:08:32,842 --> 00:08:36,314 ‫ولی خب، مثل "هزار چاقو" ‫گاو و شاتگان، 119 00:08:36,314 --> 00:08:38,737 ‫مثلاً، از کجا به ذهنت میرسن؟ 120 00:08:38,957 --> 00:08:42,226 ‫خب، بابا گفت موضوع‌ها ‫کامل یهویی به ذهنش خطور کردن 121 00:08:42,226 --> 00:08:44,117 ‫اونا قسمت آسون کارش بودن 122 00:08:46,504 --> 00:08:48,130 ‫خب، تو همین نزدیکی ساکنی، درسته؟ 123 00:08:48,130 --> 00:08:50,675 ‫احتمالاً تو یه زمان نزدیک بهم رسیدین؟ 124 00:08:52,504 --> 00:08:54,364 ‫همه‌مون حول و حوش ساعت 8 رسیدیم 125 00:08:54,832 --> 00:08:57,010 ‫همسرم دانا، اون چراغ زندیگمه 126 00:08:58,942 --> 00:09:01,092 ‫خدای من! ‫دانا، حالت خوبه؟ 127 00:09:01,552 --> 00:09:07,091 ‫پسرم "جیکوب"، 16 سالشه. ‫خیلی از نظر سیاسی فعاله 128 00:09:07,091 --> 00:09:08,791 ‫پسره به معنای واقعی یه نازی‌ـه 129 00:09:08,791 --> 00:09:10,880 ‫یه سیاست‌گوی آنلاینِ عوضیه 130 00:09:11,197 --> 00:09:13,717 ‫بچه‌های امروزی، با اینترنت. ‫خارق‌العاده‌ست 131 00:09:14,820 --> 00:09:16,290 ‫پس اون شب خوب پیش رفت؟ 132 00:09:18,342 --> 00:09:22,409 ‫یعنی، زیاد باهم حال نمیکردیم، ‫ولی خوشحال بودم که اون شب رو باهاش میگذروندم 133 00:09:22,409 --> 00:09:27,105 ‫اینکه کنارش باشم، اینکه به کتاب‌هامون فکر کنم ‫و به چه دستاوردهایی که باهاشون رسیدیم 134 00:09:27,597 --> 00:09:30,566 ‫انگار هنوز میتونم دستش ‫رو روی شونه‌ام احساس کنم 135 00:09:31,958 --> 00:09:33,588 ‫که فندک رو رد میکرد 136 00:09:33,588 --> 00:09:38,223 ‫پس پیش "جونی ترومبی" هستیم، ‫عروس هارلان ترومبی؟ 137 00:09:38,861 --> 00:09:42,772 ‫آره، من با پسرش "نیل" ازدواج کردم. ‫یه دختر به دنیا آوردیم، "مگ" 138 00:09:43,050 --> 00:09:46,663 ‫و بعد 15 سال پیش، ‫نیل فوت شد 139 00:09:46,923 --> 00:09:49,012 ‫ولی شما همچنان با خانواده ترومبی ‫صمیمی موندین 140 00:09:49,012 --> 00:09:51,138 ‫اوه، اونا خانواده منن 141 00:09:54,562 --> 00:09:57,022 ‫هم باهاشون احساس آزادی... 142 00:09:58,437 --> 00:10:00,881 ‫و هم احساس پشتیبانی میکنم 143 00:10:04,489 --> 00:10:07,641 ‫این همون تعادل متضادیه ‫که ناگتِ فِلم‌ـه 144 00:10:08,441 --> 00:10:09,858 ‫ببخشید، ناگت چی؟ 145 00:10:09,858 --> 00:10:11,164 ‫فلم 146 00:10:12,021 --> 00:10:14,315 ‫آره، فلم شرکت محصولات مراقب از پوست شما. ‫عذرخواهی میکنم 147 00:10:14,482 --> 00:10:16,051 ‫میبخشمت 148 00:10:16,528 --> 00:10:19,612 ‫آره، واسه مراقبت از پوسته، ‫ولی یه نوع زندگی جدیدی بهت میده 149 00:10:19,612 --> 00:10:23,520 ‫خود بسندی با تصدیق نیاز انسان 150 00:10:23,520 --> 00:10:26,544 ‫این فلمه، و همینطورم هارلان 151 00:10:26,682 --> 00:10:29,068 ‫اون من و مگ رو از ‫یه روزهای بدی نجات داد 152 00:10:29,328 --> 00:10:30,995 ‫بابابزرگ یه کمک هزینه سالانه ‫به مامانم میده 153 00:10:30,995 --> 00:10:34,595 ‫و همیشه سر وقت شهریه مدارسم رو داده 154 00:10:36,214 --> 00:10:38,880 ‫اون واقعاً مرد از خود گذشته‌ایه 155 00:10:39,454 --> 00:10:41,432 ‫ولی زود از جشن رفتین؟ 156 00:10:41,432 --> 00:10:42,370 ‫خوش بگذره 157 00:10:42,370 --> 00:10:43,798 ‫تا برم رستوران اسمیت ‫دیدن چندتا از دوستام 158 00:10:43,798 --> 00:10:47,514 ‫میدونی، بابا پول رشته‌ی ‫کمونیست خزنده... 159 00:10:47,514 --> 00:10:52,110 ‫قبل فمینیستی ساختاریِ ‫نظریه شعر یا نمیدونم چیش رو میده 160 00:10:52,800 --> 00:10:54,890 ‫میتونست حداقل واسه کیک بمونه 161 00:10:54,986 --> 00:10:57,036 ‫به نظرم لیندا ناراحت بود 162 00:11:00,450 --> 00:11:02,308 ‫ولی هارلان درک میکرد 163 00:11:06,409 --> 00:11:07,571 ‫صحیح 164 00:11:08,089 --> 00:11:11,124 ‫شما دوتا حدوداً همزمان به جشن رسیدین؟ 165 00:11:11,124 --> 00:11:14,414 ‫اگه بتونم یه کم وقفه تو صحبت‌مون ایجاد کنم. ‫چون من... 166 00:11:15,341 --> 00:11:18,343 ‫اون دیگه کیه؟ ‫و چرا دوباره این سوالات رو میپرسین؟ 167 00:11:18,343 --> 00:11:20,026 ‫فقط یه سری سوالات دیگه‌ست 168 00:11:20,226 --> 00:11:23,339 ‫میخوایم همه‌چی رو کامل درک کنیم، ‫تا بتونیم نوع مرگ رو بفهمیم 169 00:11:23,679 --> 00:11:26,286 ‫پس از "نوع مرگ" ‫منظورتون اینه که شاید کسی اون رو کشته؟ 170 00:11:26,286 --> 00:11:29,314 ‫یعنی یکی از ما اون رو کشته. ‫یکی از اعضاء خانواده‌ش... 171 00:11:29,314 --> 00:11:30,565 ‫- نه، والت ‫- اون رو کشته 172 00:11:30,565 --> 00:11:32,312 ‫به همچین چیزی اشاره میکنی، ستوان؟ 173 00:11:32,312 --> 00:11:35,018 ‫هیچکس همین حرفی نمیزنه، خب؟ ‫همش واسه حل ماجراست 174 00:11:35,433 --> 00:11:36,561 ‫باشه 175 00:11:37,383 --> 00:11:39,094 ‫خب، اون کدوم خریه؟ 176 00:11:41,051 --> 00:11:42,760 ‫ایشون "بنوایت بلانک" هستن 177 00:11:43,328 --> 00:11:45,063 ‫بنوایت بلانک؟ 178 00:11:45,063 --> 00:11:49,225 ‫بله. آقای بلانک کاراگاه خصوصی ‫بلند آوازه‌ای هستن 179 00:11:49,225 --> 00:11:50,354 ‫یه لحظه صبر کن 180 00:11:50,530 --> 00:11:53,811 ‫یه توئیت از یه مقاله مجله نیویورکر ‫درمورد تو خوندم 181 00:11:53,811 --> 00:11:55,933 ‫آخرین کاراگاه متشخص؟ 182 00:11:55,933 --> 00:11:58,642 ‫تو پرونده اون قهرمان تنیس رو حل کردی 183 00:11:59,502 --> 00:12:01,351 ‫مشهوری! 184 00:12:01,846 --> 00:12:05,337 ‫آقای بلانک از طرف اداره پلیس نیست، ‫و بصورت رسمی در پرونده حضور نداره 185 00:12:05,337 --> 00:12:06,941 ‫ولی گفته که بهمون مشاوره میده 186 00:12:07,403 --> 00:12:09,461 ‫حالا با کمال میل قبول کردم ‫و میتونم ضمانت‌شون کنم 187 00:12:09,461 --> 00:12:11,541 ‫آقای بلانک، میدونم کی هستین 188 00:12:11,541 --> 00:12:14,981 ‫پروفایل‌تون رو در نیویوکر خوندم. ‫لذت بخش بود 189 00:12:15,680 --> 00:12:20,326 ‫من تازه پدر 85 ساله‌ام ‫که خودکشی کرد رو دفن کردم 190 00:12:20,646 --> 00:12:22,390 ‫چرا اومدین اینجا؟ 191 00:12:24,087 --> 00:12:27,004 ‫بخاطر خواسته یه مشتری اومدم 192 00:12:27,679 --> 00:12:28,854 ‫کی؟ 193 00:12:29,921 --> 00:12:33,508 ‫نمیتونم بگم، ‫ولی بذارین این اطمینان رو بهتون بدم 194 00:12:34,010 --> 00:12:37,116 ‫حضور من فقط جنبه تزئینی ‫تو این پرونده داره 195 00:12:37,469 --> 00:12:43,032 ‫براتون ساکت میمونم، ‫محترمانه رفتار میکنم، به عنوان یه ناظر منفعل... 196 00:12:44,163 --> 00:12:45,685 ‫حقیقت 197 00:12:47,081 --> 00:12:49,514 ‫باشه. به تهش نرسیدیم؟ 198 00:12:49,867 --> 00:12:52,231 ‫تقریباً. ‫پرستار هارلان 199 00:12:52,231 --> 00:12:55,178 ‫از نظر مقام پرستاریش ‫تو جشن حضور داشت؟ 200 00:12:55,178 --> 00:12:56,572 ‫مارتا؟ 201 00:12:57,303 --> 00:12:58,430 ‫به گمونم 202 00:12:58,739 --> 00:13:02,429 ‫هارلان استخدامش کرد تا ‫از نظر پزشکی مراقبش باشه 203 00:13:03,096 --> 00:13:06,072 ‫ولی راستش جزئی از ‫خانواده به حساب میاد 204 00:13:06,350 --> 00:13:09,168 ‫بچه خوبیه. ‫دوست خوبی واسه هارلان بوده 205 00:13:09,529 --> 00:13:13,644 ‫خانواده‌اش اهل پاراگوئه‌ست. ‫لیندا خیلی از اخلاق کاریش خوشش میاد 206 00:13:15,001 --> 00:13:17,862 ‫"مهاجرین، ما کارها رو به اتمام میرسونیم" 207 00:13:21,340 --> 00:13:23,477 ‫- از نمایش همیلتون ‫- اوه، همیلتون 208 00:13:23,844 --> 00:13:24,894 ‫خیلی خوبه 209 00:13:24,894 --> 00:13:26,564 ‫تو عموم دیدمش 210 00:13:28,765 --> 00:13:30,058 ‫میشه فقط... 211 00:13:30,946 --> 00:13:32,382 ‫بعدش میرم سر جام، ولی... 212 00:13:33,228 --> 00:13:35,515 ‫به عنوان مردی که ‫خودش برای خودش کسی شده 213 00:13:36,299 --> 00:13:41,543 ‫باید اینکه چطوری ‫جای پای پدرتون گذاشتین رو تحسین کنم 214 00:13:42,854 --> 00:13:43,626 ‫ممنون 215 00:13:43,626 --> 00:13:47,283 ‫شگفت انگیزه، میدونین. ‫کل خانواده هم همینطور 216 00:13:47,426 --> 00:13:51,776 ‫و جونی با اون چیزش، ‫والت با امپراطوری نشرش 217 00:13:53,980 --> 00:13:55,228 ‫خب 218 00:13:56,387 --> 00:14:01,622 ‫بله یعنی، والت با چیزی ‫که بابا بهش داد خوب پیشرفت کرده 219 00:14:01,782 --> 00:14:05,120 ‫نه اینکه مهم باشه، ‫ولی راستش، بابا دو بار در سال... 220 00:14:05,120 --> 00:14:07,897 ‫یه کتاب بهش میده ‫و والت نشرش میکنه 221 00:14:09,355 --> 00:14:10,277 ‫یه جور نیست 222 00:14:10,277 --> 00:14:16,237 ‫ولی حتماً، والت مسئول تجارت کار، ‫انطباق، حقوق فیلم و تلوزیون... 223 00:14:16,737 --> 00:14:18,868 ‫داری گولم میزنی، کاراگاه؟ 224 00:14:19,855 --> 00:14:21,434 ‫میدونی که اینکارا رو نمیکنه 225 00:14:21,928 --> 00:14:23,984 ‫و اگه فکر میکنی اینقدر احمقم که... 226 00:14:23,984 --> 00:14:27,302 ‫تو صحبت از تجارت خانوادگی ‫گول بخورم 227 00:14:27,302 --> 00:14:32,631 ‫و بعدش جلوی کاراگاه پلیس و مأمور دولت ‫از داداش کوچیکه‌ام بد حرف بزنم... 228 00:14:32,794 --> 00:14:34,856 ‫والت عنم اداره نمیکنه! 229 00:14:35,091 --> 00:14:37,534 ‫چون هیچ حقوق تلوزیونی‌ای ‫در کار نیست 230 00:14:37,925 --> 00:14:40,803 ‫هارلان هیچوقت اجازه ‫هیچ انطباقی در کتاب‌هاش رو نداده 231 00:14:40,962 --> 00:14:42,993 ‫- ازش متنفر بود ‫- نه! 232 00:14:43,349 --> 00:14:45,891 ‫آره! ‫رو مخ هارلان میرفت 233 00:14:45,891 --> 00:14:48,099 ‫چون پول اصلی از اونجا بدست میاد 234 00:14:48,548 --> 00:14:52,454 ‫والت یه خورده جرئت ایرلندی به خرج میداد، ‫با هارلان سر قضیه رو باز میکرد 235 00:14:52,743 --> 00:14:55,297 ‫تو جشن هم "سر قضیه" رو باز کرد؟ 236 00:14:55,647 --> 00:14:56,973 ‫اوه، خدای من! 237 00:14:56,973 --> 00:14:57,957 ‫بیخیال، بابا! 238 00:14:57,957 --> 00:15:01,957 ‫دست از سرش برنمیداشت، مرد بیچاره. ‫هارلان بالاخره مجبور شد کار رو ازش بگیره 239 00:15:03,093 --> 00:15:06,871 ‫نشنیدم چی گفت، ‫ولی حتماً بدجور زده بود تو ذوقش 240 00:15:07,049 --> 00:15:10,541 ‫چون والت باقی شب ‫کلا عین یه سگ زخمی شده بود 241 00:15:10,747 --> 00:15:14,253 ‫چی؟ ریچارد چی گفته؟ ‫نه خدایا، اصلانم "سر قضیه" رو باز نکردیم 242 00:15:14,253 --> 00:15:17,130 ‫فقط دارم سعی میکنم ‫دقیقاً تصورش دستگیرم بشه 243 00:15:17,996 --> 00:15:22,673 ‫هارلان تو جشن بردت گوشه، ‫وقتی برگشتی تنبیه شده بودی 244 00:15:26,018 --> 00:15:27,584 ‫هارلان چی بهت گفته بود؟ 245 00:15:29,530 --> 00:15:32,538 ‫آدمای نتفلیکس، مسئولان تجاریشون، ‫یه چیزی فرستادن 246 00:15:32,538 --> 00:15:35,396 ‫این دفعه اعداد محکمیه، ‫و فکر میکنم این یه فرصته 247 00:15:35,721 --> 00:15:38,204 ‫که دیگه گیر نمیاد، ‫باید ازش استفاده کنیم 248 00:15:38,204 --> 00:15:40,174 ‫ولی میگم که باید به اعداد نگاه کنی 249 00:15:40,668 --> 00:15:42,025 ‫- والت ‫- بابا! 250 00:15:42,813 --> 00:15:47,829 ‫تو منو مسئول کتاب‌هامون کردی، ‫بذار مسئول باشم، بذار اینکارو بکنم! خواهش میکنم 251 00:15:47,864 --> 00:15:51,707 ‫اونا کتاب‌های ما نیستن، پسرم. ‫کتاب‌های منن 252 00:15:52,648 --> 00:15:55,674 ‫و نمیخواستم اینطوری ‫این گفتگو رو داشته باشیم 253 00:15:55,841 --> 00:15:57,965 ‫ولی حق با توئه، ‫حق با توئه، این... 254 00:15:58,263 --> 00:16:01,799 ‫منصفانه نیست که تو رو گریبان‌گیر... 255 00:16:02,155 --> 00:16:04,828 ‫چیزی کنم که کنترلش به دست تو نیست 256 00:16:04,828 --> 00:16:06,169 ‫چی؟ 257 00:16:06,645 --> 00:16:09,778 ‫ضرر زیادی بهت زدم 258 00:16:10,760 --> 00:16:13,954 ‫تمام این سال‌ها نذاشتم... 259 00:16:13,954 --> 00:16:17,743 ‫یه چیزی برای خودت بنا کنی، ‫که فقط واسه خودت باشه 260 00:16:19,589 --> 00:16:24,655 ‫ولی دیگه قرار نیست نشرخونه ‫رو اداره کنی 261 00:16:25,335 --> 00:16:26,769 ‫دیگه ازش آزادی 262 00:16:30,092 --> 00:16:31,897 ‫بابا، داری اخراجم میکنی؟ 263 00:16:34,100 --> 00:16:36,006 ‫فردا درمورد جزئیات حرف میزنیم 264 00:16:36,706 --> 00:16:40,679 ‫تصمیمم رو گرفتم. ‫پسر خوب 265 00:16:48,828 --> 00:16:52,519 ‫باهم حرف زدیم، ‫درمورد کتاب‌ها یه بحثی داشتیم 266 00:16:53,598 --> 00:16:55,722 ‫خدایا، هیچی نبود 267 00:16:56,745 --> 00:16:59,847 ‫میخوای از جر و بحث حرف بزنیم، ‫به جهنم، رنسوم باهاش جر و بحث کرد 268 00:16:59,847 --> 00:17:02,833 ‫رنسوم، پسر ریچارد و لینداست؟ 269 00:17:04,048 --> 00:17:06,767 ‫ببین، ما همه رنسوم رو دوست داریم، ‫بچه خوبیه، دوستش داریم 270 00:17:09,327 --> 00:17:10,603 ‫ولی؟ 271 00:17:10,603 --> 00:17:12,904 ‫ولی همیشه گوسفند سیاه خانواده بوده 272 00:17:14,520 --> 00:17:17,349 ‫سعی ندارم... ‫دوست دارم اینجور چیزا رو تو خانواده نگه دارم 273 00:17:17,349 --> 00:17:20,415 ‫ولی تو قضیه رنسوم، ‫هیچوقت شغلی نداشته 274 00:17:20,589 --> 00:17:24,684 ‫و واسه یه سری دلایل نامعلوم ‫بابا همیشه ازش پشتیبانی کرده 275 00:17:24,822 --> 00:17:28,256 ‫یه پیوند عشق و نفرت بهم دارن. ‫باهم دعوا میکنن 276 00:17:29,231 --> 00:17:31,691 ‫ولی اون شب، یا خدا ‫آشوب داشتن باهم 277 00:17:32,254 --> 00:17:33,339 ‫درمورد چی؟ 278 00:17:33,339 --> 00:17:35,339 ‫مگه عقلت رو از دست دادی؟ 279 00:17:35,352 --> 00:17:37,943 ‫نتونستیم درست متوجه بشیم، ‫ولی بدجور بود 280 00:17:38,522 --> 00:17:41,593 ‫و اینجاش عجیب بود که رفتن ‫ اتاق دیگه تا دعوا کنن 281 00:17:41,735 --> 00:17:45,653 ‫معمولا دوست دارن جلوی خانواده یکم ‫بزرگنمایش کنن 282 00:17:46,060 --> 00:17:47,889 ‫حرف از سر قضیه باز کردن شد 283 00:17:48,892 --> 00:17:52,384 ‫تو زودتر رفته بودی تا تو تدارکات پذیرایی به خدمتکار کمک کنی 284 00:17:53,319 --> 00:17:56,477 ‫اون موقع با هارلان هم حرفی زدی ؟ 285 00:17:57,505 --> 00:17:59,390 ‫خوب اون اونجا بود , حتما که صحبت کردیم 286 00:17:59,649 --> 00:18:01,065 ‫تو اتاق مطالعش 287 00:18:02,901 --> 00:18:04,370 ‫فکر نمیکنم 288 00:18:04,850 --> 00:18:07,558 ‫میدونی , من صبح با خدمتکار صحبت کردم 289 00:18:07,650 --> 00:18:10,472 ‫اون موقع کمک تورو ندیده بود 290 00:18:10,472 --> 00:18:15,920 ‫اون شنیده که یکی داشته با هارلان تو ‫اتاق مطالعش دعوا میکرده 291 00:18:16,732 --> 00:18:19,323 ‫نمیدونم ... دعوا ؟ 292 00:18:20,593 --> 00:18:21,617 ‫نه 293 00:18:23,057 --> 00:18:26,060 ‫جونی هم اونجا بود ‫اونم زودتر اومده بود 294 00:18:26,060 --> 00:18:28,423 ‫شاید اون بوده , از اون بپرس 295 00:18:28,423 --> 00:18:30,270 ‫صدای دو مرد بوده 296 00:18:30,546 --> 00:18:32,416 ‫هارلان یک جمله ای رو فریاد میزد 297 00:18:32,416 --> 00:18:34,756 ‫تو بهش بگو یا من میگم 298 00:18:35,273 --> 00:18:39,246 ‫تو بهش بگو یا من میگم 299 00:18:40,986 --> 00:18:42,534 ‫چیزی یادت افتاد ؟ 300 00:18:51,209 --> 00:18:53,820 ‫به تو ربطی نداره ‫تو ازدواج من دخالت نکن 301 00:18:53,820 --> 00:18:57,056 ‫دخترم رو میشناسم اونم باید بدونه 302 00:18:57,056 --> 00:19:01,166 ‫همه چی رو نوشتم تو این نامه فردا به دستش خواهد رسید 303 00:19:01,166 --> 00:19:04,888 ‫هارلان بهت هشدار میدم ‫تو زندگی من دخالت نکن 304 00:19:04,888 --> 00:19:06,834 ‫اون حقشه بدونه و تو هم قراره بگی 305 00:19:06,834 --> 00:19:09,881 ‫- بشین تا بهش بگم ‫- بگو یا من میگم 306 00:19:12,560 --> 00:19:14,681 ‫بله , میدونم 307 00:19:16,346 --> 00:19:17,626 ‫آره 308 00:19:20,117 --> 00:19:25,109 ‫هارلان بلاخره تصمیم گرفت مادرشو ‫بذاره خونه ی سالمندان 309 00:19:25,288 --> 00:19:27,083 ‫لیندا همیشه مخالف بود 310 00:19:27,165 --> 00:19:30,938 ‫منم منتظر بودم تا از بوستون برگردیم ‫تا به لیندا بگم 311 00:19:31,671 --> 00:19:33,364 ‫تا اینکه زیاد ناراحت نشه 312 00:19:33,364 --> 00:19:36,534 ‫هارلان هم میخواست همون موقع بهش بگم 313 00:19:37,485 --> 00:19:38,663 ‫قضیه این بود 314 00:19:39,395 --> 00:19:41,356 ‫ببخشید یادم رفته بود 315 00:19:42,162 --> 00:19:43,520 ‫خونه ؟ 316 00:19:44,008 --> 00:19:46,803 ‫ریچارد گفت تو زودتر از اون اونجا بودی 317 00:19:47,251 --> 00:19:49,372 ‫آره , زودتر رفته بودم خونه 318 00:19:50,416 --> 00:19:51,883 ‫تا هارلان رو ببینی ؟ 319 00:19:53,038 --> 00:19:55,465 ‫آره , تا هارلان رو ببینم 320 00:19:57,066 --> 00:19:59,086 ‫چرا میخواستی هارلان رو ببینی ؟ 321 00:19:59,867 --> 00:20:04,210 ‫یه مشکلی درمورد شهریه به وجود اومده بود 322 00:20:05,797 --> 00:20:10,326 ‫ببخشید زیاد وارد قضیه میشم ‫چه مشکلی ؟ 323 00:20:12,293 --> 00:20:15,659 ‫چک به دست مدرسه نرسیده بود , نمیدونم ‫چرا آلن ارسالش نکرده بود 324 00:20:15,659 --> 00:20:19,713 ‫خوب آلن ارسالش نکرده چون ‫یه مشکلی پیش اومده بود 325 00:20:20,776 --> 00:20:26,165 ‫دفتر آلن قراره مبلغ مستقیما ‫به مدرسه ارسال کنه 326 00:20:26,324 --> 00:20:29,737 ‫ولی دفتر فیلی که هزینه سالانت ‫ رو راست و ریس میکنه 327 00:20:29,737 --> 00:20:33,662 ‫شهریه رو همراه حق خودت بهت ارسال کرده 328 00:20:34,728 --> 00:20:38,727 ‫تو هم سعی میکردی شهریه رو ‫دوباره بگیری و ازم دزدی کنی 329 00:20:39,300 --> 00:20:43,505 ‫100 هزار دلار سالانه به مدت 4 سال 330 00:20:43,505 --> 00:20:45,898 ‫هارلان من نمیدونم این سوءتفاهم ‫ چطور اتفاق افتاده , ولی 331 00:20:45,898 --> 00:20:48,978 ‫پس , من بهت این چک شهریه رو میدم 332 00:20:49,135 --> 00:20:55,087 ‫ولی بدونید این آخرین پولی هست که از من میگیرید 333 00:20:55,285 --> 00:20:56,638 ‫خواهش میکنم , متوجه نیستی 334 00:20:56,638 --> 00:21:00,339 ‫جونی میدونم دردناکه ‫ولی به سود همه هست 335 00:21:01,865 --> 00:21:03,791 ‫تصمیمم رو گرفتم 336 00:21:06,194 --> 00:21:10,140 ‫یک مشکل در مورد پول بود که ‫با دفتر مدرسه داشتیم 337 00:21:10,270 --> 00:21:13,756 ‫پس منم از هارلان خواستم که ‫ یک چک واسه این ترم بنویسه 338 00:21:13,925 --> 00:21:15,283 چیز خاصی نبود 339 00:21:16,881 --> 00:21:20,275 ‫چرا یکم استراحت نکنیم ‫تا بعدا ادامش بدیم 340 00:21:21,460 --> 00:21:23,490 ‫اون رفت 341 00:21:30,387 --> 00:21:31,883 ‫ریچارد 342 00:21:33,039 --> 00:21:34,509 ‫جونی , ریچارد رو ندیدی ؟ 343 00:21:34,509 --> 00:21:36,014 ‫نه , من الان ... 344 00:21:36,014 --> 00:21:37,605 ‫باشه , ممنون 345 00:21:38,977 --> 00:21:40,309 ‫نه 346 00:21:40,768 --> 00:21:42,422 ‫خدا لعنتت کنه ریچارد 347 00:21:44,512 --> 00:21:45,981 ‫ریچارد 348 00:22:15,112 --> 00:22:17,094 حرومزاده 349 00:22:27,462 --> 00:22:30,223 ‫شاید من اینجا قربانی انتظاراتم شدم . 350 00:22:30,223 --> 00:22:33,307 ‫اما زمانی که بنوایت بلانک بزرگ ‫میاد و در خونم رو میزنه 351 00:22:34,064 --> 00:22:39,703 ‫انتظار یه چیز خوب رو دارم , اگه ‫خارق العاده نباشه لااقل جالب باشه 352 00:22:40,744 --> 00:22:43,971 ‫ببخشید , این کار فقط باز و بسته ‫ کردن یک پرونده خودکشیه 353 00:22:44,449 --> 00:22:47,555 ‫راستشو بگم , بنی باید به یه جاهایی برسیم 354 00:22:47,555 --> 00:22:49,160 ‫شیوه 355 00:22:50,245 --> 00:22:51,762 ‫بریدن گلو 356 00:22:52,342 --> 00:22:54,361 ‫ راه عادی خودکشیه ؟ 357 00:22:54,361 --> 00:22:57,018 ‫منظورم اینه که دراماتیک هست ولی ‫نگاهی به اطراف بنداز 358 00:22:58,181 --> 00:23:00,803 یارو عملا تو یه بازی "صفحه سر نخ" زندگی میکنه [بازی در رابطه با حل قتل‌های اسرارآمیز] 359 00:23:10,197 --> 00:23:12,205 ‫بهم گفتی همه ی این افراد رو ‫دوباره بیارم 360 00:23:12,554 --> 00:23:15,328 ‫تا اینکه دوباره سوال بپرسی , درک نمیکنم 361 00:23:21,109 --> 00:23:25,577 ‫یه خانواده ی معمولی هستند که دعواهایی ‫هم باهم دارن , ولی هیچ انگیزه قتلی وجود نداره 362 00:23:25,876 --> 00:23:27,555 ‫کجا میری ؟ 363 00:23:31,712 --> 00:23:34,319 ‫پرستار هارلان ترومبی ... مارتا 364 00:23:34,827 --> 00:23:36,592 ‫- کابرلا ‫- مارتا کابرلا 365 00:23:36,592 --> 00:23:38,466 ‫خانوم کابرلا میتونید ‫داخل منتظر باشید تا ... 366 00:23:38,466 --> 00:23:39,926 ‫خانوم کابرلا 367 00:23:42,812 --> 00:23:44,754 ‫یه خورده پرس و جو کردم 368 00:23:45,396 --> 00:23:49,046 ‫شما به صورت ساعتی به عنوان یک ‫پرستار استخدام شدید , درسته ؟ 369 00:23:49,230 --> 00:23:53,307 ‫آره , من واسه انجمن پرستاران کار نمیکنم ‫هارلان مستقیما منو استخدام کرده بود 370 00:23:53,307 --> 00:23:54,782 ‫بشینید لطفا 371 00:23:55,475 --> 00:24:00,685 ‫مبلغی که میگیرید واسه ‫چند ساعت کار در هفته هست ؟ 372 00:24:02,210 --> 00:24:05,009 ‫خوب , از 15 ساعت شروع کردم ولی بعدش اون 373 00:24:06,136 --> 00:24:08,529 ‫- کمک بیشتری نیاز داشت ‫- کمک پزشکی ؟ 374 00:24:11,430 --> 00:24:13,042 ‫اون یه دوست نیاز داشت 375 00:24:15,282 --> 00:24:19,421 ‫آیا مهربون بودن تورو به یه ‫پرستار خوب تبدیل میکنه ؟ 376 00:24:19,834 --> 00:24:21,926 ‫خیلی خوب بلانک , منظورم اینه که 377 00:24:21,926 --> 00:24:25,966 ‫مارتا ما دنبال انگیزه های ‫قتل در خانواده بودیم که 378 00:24:26,273 --> 00:24:31,087 ‫من حدس میزنم هارلان به تو حقایق ‫ سانسور نشده زیادی درموردشون گفته 379 00:24:31,087 --> 00:24:33,826 ‫و بهم خبر رسیده که 380 00:24:34,375 --> 00:24:36,679 ‫چطور باید بیانش کنم که محترمانه باشه ؟ 381 00:24:37,746 --> 00:24:43,472 ‫شما یک واکنش عجیب ‫دربرابر دروغ دارید 382 00:24:44,800 --> 00:24:46,083 ‫کی گفته بهتون ؟ 383 00:24:46,083 --> 00:24:47,775 ‫حقیقت داره ؟ 384 00:24:50,101 --> 00:24:51,514 ‫آره 385 00:24:51,677 --> 00:24:53,945 ‫چیزیه که از بچگی داشتمش 386 00:24:53,945 --> 00:24:56,135 ‫یک رفتار فیزیکیه که من 387 00:24:56,473 --> 00:25:00,388 موقع ‫فکر کردن به دروغ باعث میشه استفراغ کنم 388 00:25:00,654 --> 00:25:02,068 ‫واقعا ؟ 389 00:25:06,007 --> 00:25:08,241 ‫ریچارد رابطه مخفیانه با کسی داره ؟ 390 00:25:12,572 --> 00:25:19,027 ‫چرا مردها به طور غریزی نخ های پارچه ای ‫روی چتر نجات خودشون میکشن و شل میکنن؟ ‫(خودشونو به دردسر میندازن) 391 00:25:19,047 --> 00:25:20,373 ‫چی ؟ 392 00:25:27,938 --> 00:25:29,351 ‫ریچارد ؟ 393 00:25:30,937 --> 00:25:32,680 رابطه پنهانی؟ - بله - 394 00:25:33,538 --> 00:25:35,885 ‫یه بله یا خیر کافیه 395 00:25:38,771 --> 00:25:40,366 ‫نه 396 00:25:43,950 --> 00:25:45,340 ‫لعنت بهش 397 00:25:45,651 --> 00:25:49,212 ‫دختر جون فکر میکردم راستشو میگی 398 00:25:50,416 --> 00:25:53,107 ‫بفرما , یکم از این رو بنوش 399 00:25:53,107 --> 00:25:55,348 ‫اینو بگیر , به دردت میخوره 400 00:25:56,513 --> 00:25:58,415 ‫ولی حق با من بود 401 00:25:59,081 --> 00:26:02,646 ‫ریچارد رابطه مخفی داره , پدرزنش ‫ فهمیده و باهاش مقابله کرده 402 00:26:02,696 --> 00:26:04,073 ‫تو بهش میگی یا اینکه من خواهم گفت 403 00:26:04,073 --> 00:26:05,916 ‫باشه , ولی حتی اگر اینطور بود 404 00:26:06,212 --> 00:26:07,699 ‫- تو حالت خوبه ؟ ‫- آره 405 00:26:07,699 --> 00:26:09,186 ‫حتی اگه اینطور بود , منظورم اینه که 406 00:26:09,186 --> 00:26:12,231 ‫حفاظت از رابطه به عنوان انگیزه قتل ‫یک احتمال خیلی کمه , میفهمی که 407 00:26:12,231 --> 00:26:14,505 ‫خوب , جونی هم هست 408 00:26:14,807 --> 00:26:17,207 ‫جونی؟ سبک زندگی گورو جونی؟ 409 00:26:17,207 --> 00:26:19,969 ‫نه , هارلان حامی اون و دخترش بود 410 00:26:19,969 --> 00:26:22,900 ‫اگه اون حمایت تهدید بشه چی ؟ ‫خانوم کابرایک لحظه لطفا 411 00:26:22,900 --> 00:26:24,393 ‫بله , میخوام یه چیزی رو ببینم 412 00:26:24,393 --> 00:26:25,726 ‫خانوم کابرا 413 00:26:26,774 --> 00:26:30,633 ‫هارلان برنامه داشت حقوق جونی رو قطع کنه ؟ 414 00:26:32,901 --> 00:26:34,794 ‫اوه , جونی 415 00:26:36,102 --> 00:26:37,479 ‫چه خبر ؟ 416 00:26:40,498 --> 00:26:41,553 ‫اوه خدای من 417 00:26:41,729 --> 00:26:43,280 ‫جوابشو نده اگه دوباره استفراغ میکنی . 418 00:26:43,280 --> 00:26:47,814 ‫مگ گفت اون پول مدرسه رو مستقیم میداده ‫جونی هم گفت پول مدرسه رو داده به اون 419 00:26:47,814 --> 00:26:49,457 ‫هردو درسته 420 00:26:49,803 --> 00:26:55,110 ‫اون داشت اینطور دوبرابر پول میگرفت , هارلان ‫فهمیده و پولشو قطع کرده 421 00:26:55,695 --> 00:26:58,727 ‫یعنی واسه ارثیه اونو کشته ؟ 422 00:26:58,779 --> 00:27:01,866 ‫بیخیال , اینستاشو دیدی , اون خیلی مشهوره 423 00:27:01,866 --> 00:27:05,096 ‫نه , انگیزه به خاطر گرفتن پول , احتمالش خیلی کمه 424 00:27:05,319 --> 00:27:07,073 ‫هی داری احتمالات خیلی ‫ ضعیف رو وسط میکشی 425 00:27:07,073 --> 00:27:09,294 ‫قبوله , ولی اون بهم دروغ گفت 426 00:27:09,953 --> 00:27:11,526 ‫هرسه تاشون همین کارو کردن 427 00:27:11,526 --> 00:27:12,605 ‫سه ؟ 428 00:27:14,127 --> 00:27:15,295 ‫والتر 429 00:27:16,279 --> 00:27:17,517 ‫فهمیدم این مسئله رو ‫به کجا داری میکشونی 430 00:27:17,517 --> 00:27:20,255 ‫هارلان قبل از قضیه حق و حقوق فیلم والتر رو ناامید کرده بود 431 00:27:20,255 --> 00:27:23,166 ‫ولی اون شب هارلان چیزی گفته که ‫اونو شوکه کرده 432 00:27:23,166 --> 00:27:26,636 ‫حالا که داریم به قضیه فکر میکنیم ‫هارلان داشته خونه رو پاکسازی میکرده 433 00:27:27,744 --> 00:27:29,062 ‫مشتاقم بدونم که ... 434 00:27:29,472 --> 00:27:31,546 ‫اون میخواست والتر رو اخراج کنه ؟ 435 00:27:31,546 --> 00:27:33,827 ‫میشه داخل منتظر باشم ‫ فکر میکنم نباید اینجا باشم 436 00:27:33,827 --> 00:27:36,326 ‫باشه , داخل منتظر باش , همین ‫نزدیکی ها بمون , باشه ؟ 437 00:27:41,200 --> 00:27:43,224 ‫تو خیلی صبور بودی دوست من 438 00:27:44,234 --> 00:27:46,886 ‫و بله , حق با توئه 439 00:27:46,886 --> 00:27:51,118 ‫هیچکدوم از این حدس های ضعیف و ‫دعواها جواب سوالت نیستن 440 00:27:51,118 --> 00:27:53,514 ‫چرا بنوایت بلانک اینجاست؟ 441 00:27:54,458 --> 00:27:56,580 ‫خوب حالا بهت میگم چرا 442 00:27:57,487 --> 00:28:02,626 ‫من اینجام چون صبح یک نفر از جواب ‫به یک سوال مهم طفره رفت 443 00:28:03,294 --> 00:28:04,483 ‫کی؟ 444 00:28:05,021 --> 00:28:08,380 ‫من , لیندا بهم گفت کی استخدامم کرده 445 00:28:09,748 --> 00:28:11,061 ‫کی استخدامت کرده ؟ 446 00:28:11,255 --> 00:28:13,081 ‫نمیدونم 447 00:28:13,835 --> 00:28:16,593 ‫دیروز یه نامه پر از پول به آپارتمانم ارسال شد 448 00:28:16,593 --> 00:28:18,932 ‫همراه با خبر کشته شدن ترومبی بود 449 00:28:18,932 --> 00:28:20,599 ‫یه نامه ؟ امکان داره 450 00:28:22,262 --> 00:28:24,054 ‫نامه پر از پول 451 00:28:25,096 --> 00:28:27,717 ‫پس , یه نفر متوجه گند کاری های اینجا شده 452 00:28:27,717 --> 00:28:32,311 ‫بعدش با این بازی منو استخدام ‫کرده و ناشناس باقی مونده 453 00:28:33,026 --> 00:28:35,777 ‫اصلا با عقل جور در نمیاد 454 00:28:37,239 --> 00:28:39,028 ‫منو به فکر وا میداره 455 00:28:40,561 --> 00:28:43,749 تو زمان مرگ دوباره بگو بقیه کجا بودن 456 00:28:44,991 --> 00:28:48,014 ‫ما میدونیم جشن 11:30 تموم شده 457 00:28:48,457 --> 00:28:49,330 ‫شب خوش جونی 458 00:28:49,330 --> 00:28:51,988 ‫مارتا هارلان رو برده بالا ‫تا داروهاش رو بده 459 00:28:53,953 --> 00:28:58,717 ‫پله ها میرسن به اتاق هارلان و ‫دفتر اتاق زیر شیروونی بدجوری صدا میده 460 00:28:59,262 --> 00:29:01,196 ‫لیندا هم خوابش سبکه 461 00:29:01,196 --> 00:29:03,955 پس از هر بار که اون شب کسی از پله‌ها بالا رفته با خبریم 462 00:29:07,069 --> 00:29:11,466 ‫اولین چیز شنیدن صدای چوب توسط جونی ‫از قسمت بالای خونه هست 463 00:29:20,723 --> 00:29:24,186 ‫اون نگران هارلان میشه و ‫میره ببینه چی شده 464 00:29:25,506 --> 00:29:27,119 ‫پس لیندا رو بیدار کرده 465 00:29:27,669 --> 00:29:29,667 ‫هارلان تو دفترش همراه با مارتا بوده 466 00:29:29,713 --> 00:29:31,603 ‫- سلام جونی ‫- من فقط ... سلام 467 00:29:31,603 --> 00:29:33,549 ‫اون توضیح داده که صدای تخته بازی بوده 468 00:29:33,549 --> 00:29:35,148 ‫الان به تخته بازی ضربه زدم 469 00:29:35,148 --> 00:29:39,104 ‫اون بازی تخته همراه با سنگ ‫رو هر شب بازی میکردند، و حالش خوب بوده 470 00:29:39,104 --> 00:29:41,312 برو بخواب - ‫- برو بخواب، جونی 471 00:29:41,417 --> 00:29:42,630 ‫- دوست دارم ‫- منم دوست دارم 472 00:29:42,630 --> 00:29:44,006 ‫پس اون این کارو کرده 473 00:29:45,377 --> 00:29:48,781 ‫10 دقیقه بعد لیندا دوباره بیدار شد 474 00:29:50,753 --> 00:29:51,897 ‫وقتی که مارتا داشت میرفت 475 00:29:51,897 --> 00:29:53,450 ‫والتر دارم میرم 476 00:29:53,970 --> 00:29:56,404 ‫والتر با پسرش رو ایوان ‫داشت سیگار میکشید 477 00:29:56,404 --> 00:29:58,651 ‫اون دید که مارتا جمع کرده و داره میره 478 00:29:59,718 --> 00:30:02,109 ‫زمان رو به یاد داشته باش , نیمه شب 479 00:30:08,804 --> 00:30:13,161 ‫15 دقیقه دیگه لیندا واسه سومین ‫و آخرین بار بیدار میشه 480 00:30:15,434 --> 00:30:17,518 ‫بوسیله کسی که داشته پایین میومده 481 00:30:17,518 --> 00:30:19,896 ‫هارلان , کسی که نیمه شب اومده پایین تا ‫چیزی بخوره 482 00:30:20,045 --> 00:30:21,551 ‫پدر برو رخت خوابت 483 00:30:21,729 --> 00:30:23,826 ‫که والتر سعی کرد منصرفش کنه 484 00:30:24,633 --> 00:30:30,638 ‫بر اساس نظر پزشک قانونی ‫زمان مرگ بین 12:15 تا 2 شب بوده 485 00:30:30,638 --> 00:30:34,483 ‫وقتی حوالی12:30 والتر ‫سیگارش رو تموم میکرد مگ میاد 486 00:30:34,630 --> 00:30:38,548 ‫اون رفته مستقیم به رخت خوابش ‫والتر و جیکوب هم بعدش رفتن به رخت خواب 487 00:30:40,865 --> 00:30:45,667 ‫کمی بعد که دقیقا معلوم نیست ‫نزدیکیای ساعت 3 شب 488 00:30:46,088 --> 00:30:49,011 ‫مگ بیدار میشه چون سگ ها داشتن پارس میکردن 489 00:30:49,011 --> 00:30:51,795 ‫میره دستشویی و بعدش میاد به رخت خواب 490 00:30:52,249 --> 00:30:54,024 ‫همش همین ؟ 491 00:30:54,024 --> 00:30:57,726 ‫داستان درمورد وقایع یکیه و ‫مشکل دیگه ای هم وجود نداره 492 00:30:58,808 --> 00:31:02,123 ‫هیچ پله دیگه ای منتهی ‫به اتاق هارلان وجود نداره؟ 493 00:31:02,137 --> 00:31:04,007 ‫نه فقط همونی هست که صدا میده 494 00:31:04,007 --> 00:31:05,200 ‫جالبه 495 00:31:05,200 --> 00:31:09,262 ‫خوب , میدونیم که کار رنسوم نبوده ‫چون اصلا اونجا نبوده 496 00:31:09,407 --> 00:31:12,974 ‫مارتا هم نمیتونه باشه، ‫وقتی رفته ‫ هارلان هنوز زنده بود 497 00:31:13,151 --> 00:31:16,920 ‫مگ ؟ اونم هم حوالی زمان مرگ رسید 498 00:31:16,920 --> 00:31:21,375 ‫قبول کن خودکشی بوده و ‫هارلان گلوی خودشو بریده 499 00:31:21,375 --> 00:31:24,512 ‫ما خونی که پخش شده بود رو دیدیم ‫هیچ مداخله ای توش نبوده 500 00:31:24,512 --> 00:31:28,210 ‫یعنی امکان نداشته کسی اون طرف ها باشه 501 00:31:29,492 --> 00:31:32,094 ‫اون گلو خودش رو بریده ‫ نمیدونم چرا هی اینو بررسی میکنیم 502 00:31:32,094 --> 00:31:36,462 ‫شواهد جسمی میتونن قضیه رو ‫ خیلی ماهرانه دروغ جلوه بدن 503 00:31:36,462 --> 00:31:37,790 ‫چی ؟ 504 00:31:37,790 --> 00:31:42,195 ‫همونطور که صبح دیدیم ‫همه میتونن دروغ بگن 505 00:31:43,919 --> 00:31:46,861 ‫خوب تقریبا همه 506 00:31:49,195 --> 00:31:50,709 ‫خانوم کابررا 507 00:31:51,752 --> 00:31:56,782 ‫ما کل بعد از ظهر رو منتظرتون گذاشتیم ‫چون میخواستم در آخر داستان رو ‫از شما بشنوم 508 00:31:56,800 --> 00:32:00,484 ‫من یه تصویر از زمان عصر تو ذهنم نیاز داشتم 509 00:32:01,329 --> 00:32:04,974 ‫شما دقیقا در مرکزش هستید 510 00:32:06,217 --> 00:32:08,822 ‫پس لطفا راحت باشید 511 00:32:10,725 --> 00:32:17,143 ‫شما آقای ترومبی رو ساعت 11:30 شب ‫بردید اتاقشون و نیمه شب برگشتید 512 00:32:17,778 --> 00:32:22,905 ‫خوب فکر کن و جزئیات رو به دقت بگو 513 00:32:23,760 --> 00:32:26,584 ‫بهمون بگو تو اون نیم ساعت چی شد ؟ 514 00:32:32,721 --> 00:32:33,945 ‫- رسیدم ‫- رسیدی ؟ 515 00:32:34,385 --> 00:32:35,723 ‫رسیدم 516 00:32:36,375 --> 00:32:38,377 ‫باشه ... هی 517 00:32:38,629 --> 00:32:40,881 ‫هارلان بیا 518 00:32:42,115 --> 00:32:43,972 ‫هیچ فکر کردن دوباره ای در کار نیست 519 00:32:44,156 --> 00:32:45,677 ‫نه , نه 520 00:32:45,738 --> 00:32:47,422 ‫- بیا این بالا ‫- من شامپاین خوردم 521 00:32:48,774 --> 00:32:50,560 ‫فقط یکی خوردی 522 00:32:50,899 --> 00:32:54,487 ‫ما قرار نیست سنت های تولدم رو بشکونیم 523 00:32:54,487 --> 00:32:56,889 ‫میشه فقط اون داروی لعنتیتو بخوری و بخوابی ؟ 524 00:32:56,889 --> 00:33:01,897 ‫اگه میخوای اونو تو تولدم به خوردم بدی ‫باید به دستش بیاری 525 00:33:01,897 --> 00:33:04,443 ‫- 85 امین سال تولدم ‫- خوبه , یا مسیح 526 00:33:04,443 --> 00:33:06,143 ‫من خیلی پیرم 527 00:33:06,777 --> 00:33:08,457 ‫تو واقعا درام دوست داری , هان ؟ 528 00:33:09,747 --> 00:33:12,718 ‫باشه , بیا 9 در 9 انجامش بدیم , آماده ای ؟ 529 00:33:12,943 --> 00:33:14,508 ‫- بدجور شکستت میدم ‫- مطمئنی ؟ 530 00:33:15,929 --> 00:33:17,485 ‫چطور جرئت میکنی ؟ 531 00:33:19,839 --> 00:33:21,579 ‫میدونم آخرش چی میشه 532 00:33:22,826 --> 00:33:24,209 ‫چیه ؟ 533 00:33:24,209 --> 00:33:26,030 ‫چرا نمیتونم تو این بازی شکستت بدم ؟ 534 00:33:26,030 --> 00:33:29,103 ‫چون من نمیخوام شکستت بدم ‫فقط یک الگوی زیبا دارم میسازم 535 00:33:29,103 --> 00:33:32,284 ‫این سو‌‌‌استفاده از افراد پیره ‫من با انجمن بازنشستگان آمریکا تماس میگیرم 536 00:33:32,284 --> 00:33:34,146 ‫وادارم نکن کمربندم رو بیارم , میدونی که 537 00:33:34,146 --> 00:33:35,927 ‫اساسا دیگه تمومه 538 00:33:36,719 --> 00:33:38,869 ‫تنها امید من اینه که زمین لرزه بشه 539 00:33:39,848 --> 00:33:41,826 ‫ولی احتمالش چقدره ؟ 540 00:33:45,093 --> 00:33:46,819 آهی؟ آهای؟ 541 00:33:48,404 --> 00:33:50,077 ‫برید جای امن 542 00:33:55,136 --> 00:33:58,376 ‫عجب بازنده ای هستی دارو , بعدش هم رخت خواب 543 00:33:58,641 --> 00:34:00,106 ‫کارم باهات تمومه 544 00:34:00,729 --> 00:34:02,012 ‫عادلانس 545 00:34:05,125 --> 00:34:09,980 ‫والتر داره رو ایوان اون سیگار آشغال رو میکشه عجب آشغالی 546 00:34:11,863 --> 00:34:13,197 ‫امشب چطور بود؟ 547 00:34:13,197 --> 00:34:15,480 امشب خوب بود 548 00:34:16,202 --> 00:34:19,522 ‫واقعا ؟ میدونم زیاد هم مشتاقش نبودی 549 00:34:19,522 --> 00:34:24,352 ‫نه , ولی اینکارو کردم ‫هر 4 تاشون رو خط زدم 550 00:34:27,148 --> 00:34:31,856 ‫زیاد هم آسون نبود , این ثروت لعنتی 551 00:34:33,884 --> 00:34:37,171 ‫میدونی , بعضی وقت ها فکر میکنم ‫همه ی چیزایی که به خانوادم دادم 552 00:34:37,171 --> 00:34:43,008 ‫باعث شده بدون این که بدونم اونارو ‫پاین تر از خودم نگه دارم 553 00:34:44,480 --> 00:34:46,787 ‫باید من ... ‫نمیدونم والا ... 554 00:34:47,129 --> 00:34:50,699 ‫والتر رو تشویق میکردم داستان خودشو بنویسه 555 00:34:50,699 --> 00:34:54,607 ‫نه این که به کارای من رسیدگی میکرد 556 00:34:54,818 --> 00:34:56,623 ‫همونطور که تو گفتی باید اینکارو میکردم 557 00:34:57,029 --> 00:35:02,080 ‫واسه پدری کردن به جونا نباید فقط تامین مالیش میکردم ‫همونطور که تو گفتی 558 00:35:02,403 --> 00:35:05,708 ‫میتونستم با لیندا و رنسوم مهربون تر باشم 559 00:35:06,837 --> 00:35:08,748 ‫یا مسیح , رنسوم 560 00:35:10,639 --> 00:35:14,112 ‫خیلی شبیه منه 561 00:35:15,173 --> 00:35:18,700 ‫اعتماد به نفس داشتن , احمق بودن , نمیدونم 562 00:35:18,700 --> 00:35:24,712 ‫محافظه کار , اداره کردن زندگی بدون اینکه ‫به عواقبش فکر کنه 563 00:35:26,840 --> 00:35:29,100 ‫تا وقتی که نتونه تشخیص بده 564 00:35:29,706 --> 00:35:33,995 ‫چاقوی قلابیه یا واقعی 565 00:35:35,680 --> 00:35:37,494 ‫من از مرگ نمیترسم 566 00:35:38,016 --> 00:35:43,288 ‫ولی به خدا میخوام این اوضاع رو قبل ‫از مرگم درستش کنم 567 00:35:43,663 --> 00:35:45,827 ‫این کتاب رو به خوبی و خوشی تموم کنم 568 00:35:49,075 --> 00:35:50,699 به گمونم ‫خواهیم دید 569 00:35:51,570 --> 00:35:53,101 ‫همینطور خواهد بود 570 00:35:58,270 --> 00:35:59,323 ‫هی 571 00:35:59,682 --> 00:36:03,278 ‫روز طولانی داشتی , میخوای داروهات رو مصرف کنی ؟ 572 00:36:03,906 --> 00:36:06,087 ‫- اون داروی خوب رو میگی ؟ ‫- آره 573 00:36:07,172 --> 00:36:10,788 ‫بجنب , منو بفرست فضا 574 00:36:10,788 --> 00:36:12,885 ‫فقط یکم , باشه ؟ 575 00:36:13,337 --> 00:36:16,429 ‫چرا تا دهه ی 80 زندگیم صبر کردم تا ‫مورفین استفاده کنم 576 00:36:16,429 --> 00:36:19,421 ‫چه شرمساری ‫چه بدبختی 577 00:36:20,890 --> 00:36:22,220 ‫این چیزا عالین 578 00:36:27,836 --> 00:36:29,538 ‫اوه خدای من 579 00:36:30,505 --> 00:36:31,929 ‫مشکلی هست ؟ 580 00:36:34,598 --> 00:36:37,281 ‫همین الان 100 میلی گرم از این رو بهتون زدم 581 00:36:38,660 --> 00:36:40,048 ‫قاطی کردم 582 00:36:40,348 --> 00:36:43,836 ‫100 میلی گرم از داروی خوب دادی به من ؟ 583 00:36:46,122 --> 00:36:50,257 ‫ببخشید , داروهای خوب مقدارشون چقدر باید باشه ؟ 584 00:36:50,459 --> 00:36:53,480 ‫دیگه اینو نگو , باشه ؟ ‫سه میلی گرم 585 00:36:53,637 --> 00:36:56,788 ‫خیلی کمه , حالا چی میشه ؟ 586 00:36:57,465 --> 00:37:01,408 ‫میخوام بهت یک تزریق اضطراری نالوکسین ‫ انجام بدم , تا اینکه ده دقیقه دیگه نمیری 587 00:37:01,479 --> 00:37:02,818 ‫خیلی خوب , زیاد عجله نکن 588 00:37:04,252 --> 00:37:07,019 ‫خوب این کار خیلی کارامد و جالبه 589 00:37:07,532 --> 00:37:10,094 ‫یک روش کشتن ‫باید بنویسمش 590 00:37:10,467 --> 00:37:16,032 ‫پس اگه یکی عمدا اون دارو رو عوض کنه میمیرم 591 00:37:16,654 --> 00:37:18,314 ‫مثل یک بدن سرد مرده 592 00:37:18,314 --> 00:37:21,900 ‫آره ، 5 دقیقه بعد علایم رو حس میکنی ‫...عرق کردن ،بی قراری ، و بعد 593 00:37:23,012 --> 00:37:25,798 ‫آره , دوز خیلی زیادیه , تا ده دقیقه دیگه 594 00:37:26,493 --> 00:37:30,056 ‫مغزت ... آره , ده دقیقه 595 00:37:30,056 --> 00:37:32,187 ‫آره , از لحظه ی تزریق 596 00:37:32,489 --> 00:37:33,888 ‫تا الان 8 دقیقه گذشته 597 00:37:33,888 --> 00:37:38,173 ‫و حتی اگه قربانی آمبولانس خبر کنه 598 00:37:38,173 --> 00:37:41,673 ‫و اگه مثل ما تو یه خونه بزرگ بیرون شهر زندگی میکرد 599 00:37:41,673 --> 00:37:47,217 ‫حداقل 15 دقیقه طول میکشه تا آمبولانس برسه 600 00:37:48,382 --> 00:37:52,011 ‫اگه قربانی نالوکسین اضطراری نداشت 601 00:37:53,547 --> 00:37:56,996 ‫مارتا , اصلا نالوکسین داری ؟ 602 00:37:56,996 --> 00:37:58,930 ‫آره , قراره پیداش کنم 603 00:37:59,235 --> 00:38:04,727 ‫ندارمش چون باید تو کیت بود , باید ‫ اینجا میبود , مثل اینه که 604 00:38:14,559 --> 00:38:18,618 ‫اینجا نیست هارلان ‫نمیدونم , نیست 605 00:38:18,618 --> 00:38:20,547 ‫خوب , پس قراره تلفن بزنم 606 00:38:21,255 --> 00:38:23,007 ‫تا آمبولانس خبر کنم 607 00:38:35,993 --> 00:38:37,427 ‫داری چیکار میکنی ؟ 608 00:38:39,308 --> 00:38:40,919 ‫چیکار داری میکنی ؟ 609 00:38:42,510 --> 00:38:44,477 ‫مارتا بهم گوش کن 610 00:38:44,613 --> 00:38:45,487 ‫هارلان من باید ... 611 00:38:45,487 --> 00:38:48,925 ‫بس کن , بس کن مارتا , زمانی نیست , گوش کن 612 00:38:48,925 --> 00:38:50,423 ‫خانواده رو خبر میکنم 613 00:38:54,850 --> 00:38:57,128 ‫چیکار میکنی ؟ ‫دیوونه ای ؟ 614 00:38:57,734 --> 00:38:59,981 ‫هارلان باید آمبولانس خبر کنیم ‫زمانی نیست 615 00:38:59,981 --> 00:39:01,330 ‫بهم گوش کن 616 00:39:02,456 --> 00:39:05,501 ‫اگه چیزی که گفتی حقیقت داشته باشه ‫نجاتی در کار نیست 617 00:39:06,221 --> 00:39:07,773 ‫6 دقیقه وقت داریم 618 00:39:08,362 --> 00:39:12,017 ‫باید از این قضیه فراریت بدم ‫به مامانت فکر کن 619 00:39:12,579 --> 00:39:13,857 ‫مامانم ؟ 620 00:39:15,800 --> 00:39:18,174 ‫برو پشتم , برو پشتم ‫صدا در نیار 621 00:39:19,024 --> 00:39:20,023 ‫هارلان ؟ 622 00:39:20,866 --> 00:39:23,227 ‫مارتا خوبی ؟ 623 00:39:24,017 --> 00:39:26,092 ‫- سلام جونی ‫- سلام 624 00:39:26,280 --> 00:39:28,349 ‫فکر کنم یه چیزی شنیدم , همه چیز خوبه ؟ 625 00:39:28,723 --> 00:39:30,096 ‫ما خوبیم 626 00:39:31,008 --> 00:39:34,403 ‫الان تخته بازی رو انداختم ببخشید 627 00:39:34,595 --> 00:39:35,664 ‫همه چی خوبه ؟ 628 00:39:35,664 --> 00:39:38,435 ‫آره , خوبه , برو رخت خواب جونی 629 00:39:38,435 --> 00:39:42,753 ‫باشه , شاید بتونیم فردا دربارش حرف بزنیم 630 00:39:42,753 --> 00:39:44,285 ‫فردا خوبه 631 00:39:44,628 --> 00:39:45,823 ‫- دوست دارم ‫- دوست دارم 632 00:39:45,823 --> 00:39:47,672 ‫شب بخیر 633 00:39:50,697 --> 00:39:52,169 ‫بجنب 634 00:39:52,866 --> 00:39:54,515 ‫گوش کن 635 00:39:55,016 --> 00:39:58,315 ‫مامانت حتی پاسپورت نداره 636 00:39:58,315 --> 00:39:59,983 ‫و اگه تقصیر تو جلوه کنه 637 00:40:00,135 --> 00:40:04,729 ‫اونو پیدا میکنن و دیپورتش ‫میکنن و خانوادت نابود میشه 638 00:40:04,729 --> 00:40:07,108 ‫ولی نباید اجازه بدیم این اتفاق بیفته 639 00:40:07,604 --> 00:40:10,173 ‫ولی باید دقیقا چیزی که بهت میگم رو بکنی 640 00:40:10,673 --> 00:40:12,580 ‫اینکارو میکنی مارتا ؟ 641 00:40:14,134 --> 00:40:18,685 ‫اینکار آخر رو واسه من و واسه خانوادت بکن 642 00:40:22,189 --> 00:40:24,088 ‫ازم چی میخوای ؟ 643 00:40:25,325 --> 00:40:29,873 ‫با صدای بلند برو طبقه پایین و ‫بلند بگو خدافظ 644 00:40:29,873 --> 00:40:30,881 ‫والت من دارم میرم 645 00:40:30,881 --> 00:40:32,291 ‫به زمان اشاره کن 646 00:40:32,291 --> 00:40:33,530 ‫خدای من نیمه شبه 647 00:40:33,530 --> 00:40:34,835 ‫اگه میتونی 648 00:40:36,293 --> 00:40:39,572 ‫از در خارج شو بعدش واسه اینکه دوربینا تورو نبینن 649 00:40:39,572 --> 00:40:42,976 ‫ماشین رو کنار مجسمه ی فیل پارک کن 650 00:40:44,224 --> 00:40:46,325 ‫صبر کن ببینم , گفت قبل یا بعد ؟ 651 00:40:46,325 --> 00:40:47,751 ‫بعد از مجسمه فیل 652 00:40:47,751 --> 00:40:49,838 ‫نه , اون گفت قبل از , واقعا ؟ 653 00:40:49,838 --> 00:40:51,496 ‫بعد از اینکه قبل از فیل پارک کردی 654 00:40:51,496 --> 00:40:53,097 ‫لعنت بهش 655 00:40:56,254 --> 00:40:59,653 ‫ماشین رو پارک کن و با پای پیاده برگرد خونه 656 00:41:00,570 --> 00:41:03,491 ‫از راه حیاط کناری بیا و از در کوچیک عبور کن 657 00:41:04,386 --> 00:41:06,854 ‫سگ ها میشناسنت , پارس نمیکنن 658 00:41:08,139 --> 00:41:11,787 ‫باید بدون دیده شدن بری طبقه سوم 659 00:41:11,951 --> 00:41:16,969 ‫و تنها راهش بالا رفتن از شبکه ی کناره ساختمان ‫و از پنجره راهروی پنهانی داخل شو 660 00:41:17,375 --> 00:41:20,498 ‫- شوخیت گرفته ‫- نه , انجامش بده 661 00:41:29,135 --> 00:41:31,927 ‫توروخدا سر و صدا نکن 662 00:41:42,393 --> 00:41:45,069 ‫وقتی داخل شدی , این قسمت زیرکانش هست 663 00:41:45,363 --> 00:41:46,706 ‫این قسمت زیرکانشه 664 00:41:46,976 --> 00:41:51,857 ‫لباس و کلاهم رو بردار و بپوششون 665 00:41:51,857 --> 00:41:54,838 ‫هارلان این دیوونگیه ‫فکر نکنم بتونم 666 00:41:54,838 --> 00:41:56,446 ‫ما باید این کارو بدون هیچ نقصی پیاده کنیم 667 00:41:56,446 --> 00:42:00,296 ‫تا این که پلیس ها کلا تورو از لیست مظنونین خط بزنن 668 00:42:00,296 --> 00:42:02,527 ‫به نظر دیوونگی میاد ولی جواب میده 669 00:42:07,107 --> 00:42:10,300 ‫والتر بیرون داره سیگار میکشه و تورو 670 00:42:10,891 --> 00:42:12,464 ‫به طور حتم خواهد دید 671 00:42:12,464 --> 00:42:14,881 ‫بابا , برو به رخت خواب 672 00:42:16,071 --> 00:42:20,231 ‫وقتی میرفتی دیده شدی , دوربینا نشونت دادن 673 00:42:20,231 --> 00:42:24,791 ‫20 دقیقه بعد هم من کاملا سالم ‫توسط پسرم دیده شدم 674 00:42:25,179 --> 00:42:29,960 ‫تو از مظنون اول تبدیل میشی به ‫کسی که اصلا مظنون نیست 675 00:42:30,279 --> 00:42:35,537 ‫از راه اومدنت برو و دیده نشو 676 00:42:45,565 --> 00:42:47,284 ‫رنسوم 677 00:42:48,306 --> 00:42:50,751 ‫دوباره برگشتی 678 00:42:54,141 --> 00:42:55,281 ‫با ماشینت برو خونه 679 00:42:55,790 --> 00:42:59,971 ‫بعد از چند روز پلیس ازت سوال هایی ‫خواهد پرسید 680 00:42:59,975 --> 00:43:02,047 ‫نه , نه , نه 681 00:43:02,642 --> 00:43:06,459 ‫نه , من نمیتونم دروغ بگم بالا میارم 682 00:43:06,459 --> 00:43:07,701 ‫پس دروغ نگو 683 00:43:07,701 --> 00:43:11,065 ‫قسمتی از حقیقت رو اینطور بگو 684 00:43:18,178 --> 00:43:23,333 ‫بردمش بالا و باهاش تخته بازی کردیم 685 00:43:24,862 --> 00:43:30,546 ‫یک دفعه تخته رو انداخت و جونی اومد 686 00:43:34,245 --> 00:43:38,943 ‫داروهای دردش رو بهش دادم ‫هفته قبل شونش آسیب دیده بود 687 00:43:40,836 --> 00:43:44,998 ‫تو اطاق مطالعش رهاش کردم اومدم 688 00:43:45,253 --> 00:43:47,619 ‫از والتر خدافظی کردم 689 00:43:48,794 --> 00:43:49,799 ‫رفتم خونه 690 00:43:49,799 --> 00:43:51,954 ‫چه دارویی بهش دادید؟ 691 00:43:55,151 --> 00:44:00,041 ‫از زمان مریضیش 100 میلی گرم ‫ترادول بهش میزدم 692 00:44:00,157 --> 00:44:02,179 ‫یک داروی ضد درد غیر مخدر هستش 693 00:44:02,589 --> 00:44:06,594 ‫و واسه خوابش 3 میلی گرم مورفین میدادم 694 00:44:06,982 --> 00:44:09,820 ‫- خانوادش هم خبر داشتن ؟ ‫- البته 695 00:44:10,065 --> 00:44:14,092 ‫چیز عجیبی تو رفتارش دیدی ؟ 696 00:44:17,945 --> 00:44:19,476 ‫نه 697 00:44:23,577 --> 00:44:25,644 ‫انگار که راست میگی 698 00:44:26,319 --> 00:44:28,271 ‫ممنون خانوم کابررا 699 00:44:46,823 --> 00:44:50,237 ‫خواهر , مردم بزودی قراره ‫واسه بزرگداشت میان اینجا 700 00:44:50,237 --> 00:44:52,030 ‫تو ... ؟ 701 00:44:54,253 --> 00:44:55,525 ‫تو خوبی ؟ 702 00:44:55,981 --> 00:44:58,596 ‫داشتم درمورد بازی بابا صحبت میکردم 703 00:45:00,304 --> 00:45:05,348 ‫همون یکی هستند ‫مثل چیزهایی که نوشته , انجامشون نداده 704 00:45:06,520 --> 00:45:09,382 ‫داشتم واسه نماش بزرگ صبر میکردم 705 00:45:11,119 --> 00:45:15,863 ‫جایی که همه چیز قرار بود مفهومی ‫ داشته باشه اینطوری خوب نمیشد ؟ 706 00:45:16,558 --> 00:45:18,630 ‫والتر 707 00:45:20,782 --> 00:45:24,406 ‫فکر نمیکنم خودشو کشته ‫باشه , واقعا فکر نمیکنم 708 00:45:25,004 --> 00:45:28,800 ‫یک نشونه تو فیلمی به نام ‫سورپرایزی از مرگ"توسط دنیلا مکالر هست" 709 00:45:29,121 --> 00:45:32,792 ‫و نقش زنی رو بازی میکنه که ‫توسط شوهرش مسموم شده 710 00:45:32,921 --> 00:45:35,592 ‫ولی اون کم کم اینکارو انجام میده 711 00:45:35,747 --> 00:45:37,959 ‫اون دیوونه میشه و خودشو میکشه 712 00:45:38,100 --> 00:45:41,440 ‫پسر عموم که تو دفتر پزشکی قانونی کار میکنه 713 00:45:41,568 --> 00:45:43,712 ‫میگه واقعا این چیزا اتفاق میفته 714 00:45:43,712 --> 00:45:47,324 ‫میگه حتی 3 درصد کارهای ‫دیوانه واری که اون دیده نیست ... 715 00:45:49,673 --> 00:45:51,430 ‫خدای من , منظورم اینه که 716 00:45:51,430 --> 00:45:53,410 ‫دوسش نداری چون اون عاشقته 717 00:45:53,545 --> 00:45:56,169 ‫نه , دوسش ندارم , چون آدم مزخرفیه 718 00:45:56,404 --> 00:45:59,057 ‫یا همون احمقی که نیازش داریم 719 00:45:59,548 --> 00:46:00,499 ‫خدای من ... 720 00:46:00,499 --> 00:46:04,174 ‫همون احمقی که آلمان در سال 1903 نیاز داشت 721 00:46:04,351 --> 00:46:06,249 ‫اون دوتا حتی کامل هم نیستن 722 00:46:07,082 --> 00:46:11,557 ‫یا مسیح , تا وقتی صحبت های سیاسی ‫ تموم بشه ناپدید میشم 723 00:46:11,557 --> 00:46:13,304 ‫یکم شامپاین میخوای ؟ 724 00:46:13,840 --> 00:46:15,733 ‫نه نمیتونم , در حال کار هستم 725 00:46:16,245 --> 00:46:18,704 ‫کلاه قرمزت رو درآر و دور و برت رو نگاه کن 726 00:46:18,704 --> 00:46:20,854 ‫خیابون پر شده از نازی 727 00:46:20,854 --> 00:46:22,037 ‫نه , نه , نه 728 00:46:22,037 --> 00:46:25,507 ‫ما داریم زندگی و فرهنگمون رو از دست میدیم 729 00:46:25,678 --> 00:46:27,972 ‫میلیون ها مکزیکی دارن میان 730 00:46:28,101 --> 00:46:30,948 ‫قضیه رو نزادپرستی نکن ‫همیشه اینو وسط میکشی 731 00:46:30,948 --> 00:46:34,612 ‫اگه اونا مهاجران اروپایی هم بودند اینو میگفتم 732 00:46:34,612 --> 00:46:36,522 ‫اگه مردم سوییس دوست داشتند ‫که خیابون هارو ببندند . 733 00:46:36,522 --> 00:46:39,404 ‫ما اجازه میدادیم بهشون که وارد بشن ‫و فکر میکنن که ... 734 00:46:39,404 --> 00:46:43,446 ‫اونا بچه هارو میندازن قفس , قفسی چیزی 735 00:46:43,446 --> 00:46:46,352 ‫بیخیال جونی , هیشکی نمیگه اون بد نیستن 736 00:46:46,352 --> 00:46:48,131 ‫ولی والدین گلایه دارن 737 00:46:48,183 --> 00:46:50,544 ‫واسه چی ؟ واسه اینکه زندگی بهتر ‫واسه بچه هاشون میخوان ؟ 738 00:46:50,544 --> 00:46:51,662 ‫آمریکا مگه اینطور نیست ؟ 739 00:46:51,662 --> 00:46:53,972 ‫واسه قانون شکنی 740 00:46:54,402 --> 00:46:57,110 ‫میدونم این برات خوشایند نیست ولی حقیقت داره 741 00:46:57,110 --> 00:46:59,174 ‫- آمریکا واسه آمریکایی هاست ‫- بهم اشاره نکن 742 00:46:59,174 --> 00:47:00,726 ‫مارتا کجاست ؟ ‫اون اصلا اینجاست ؟ 743 00:47:00,726 --> 00:47:05,032 ‫مارتا , مارتا بیا اینجا ‫بجنب 744 00:47:05,809 --> 00:47:10,990 مارتا تو ‫خانوادت اهل اروگوئه هست ولی 745 00:47:11,484 --> 00:47:15,336 تو کار درست رو کردی 746 00:47:15,667 --> 00:47:19,630 ‫تو سخت تلاش کردی و جایگاهت رو به دست آوردی 747 00:47:19,630 --> 00:47:22,270 ‫مثل پدر و همه ی ما 748 00:47:22,270 --> 00:47:23,846 ‫شرط میبندم باهام موافقی , درسته ؟ 749 00:47:23,846 --> 00:47:26,377 ‫دختر بیچاره رو ولش کن ریچارد 750 00:47:26,377 --> 00:47:29,031 ‫مشکلی نیست فقط میخوام ببینم چی میگه 751 00:47:29,031 --> 00:47:29,984 ‫مشکلی نیست مارتا , میتونی صحبت کنی 752 00:47:29,984 --> 00:47:31,994 ‫اوه عزیزم واسه جواب دادنش به خودت فشار نیار 753 00:47:32,331 --> 00:47:37,743 ‫ببین اگه میخوای آمریکایی بشی ‫ راه های قانونی وجود داره 754 00:47:38,404 --> 00:47:42,056 ‫ولی اگه قانون رو بشکنی مهم نیست چقدر خوش قلبی 755 00:47:42,431 --> 00:47:44,800 ‫باید با عواقبش روبرو بشی 756 00:47:45,144 --> 00:47:47,313 ‫تو دیوونه ای ؟ 757 00:47:47,313 --> 00:47:49,388 ‫- هی ‫- من بهت هشدار دادم 758 00:47:55,214 --> 00:47:58,395 ‫ازش سوال کردم که من شبیه تانیا هستم ‫مشکل مردم چیه ؟ 759 00:47:59,128 --> 00:48:01,032 ‫اوه خدای من , چی شده مارتا ؟ 760 00:48:01,559 --> 00:48:03,734 ‫مارتا مشکل چیه ؟ 761 00:48:04,079 --> 00:48:07,716 ‫هی , نفس بکش ‫مارتا خوبی ؟ 762 00:48:09,337 --> 00:48:11,494 ‫هی فرن , هنوز اون ذخیره سیگاراتو داری ؟ 763 00:48:17,137 --> 00:48:18,617 ‫هر وقت نیاز داشتید بردارید 764 00:48:18,617 --> 00:48:20,765 ‫از وقتی اون سیگار الکتریکی رو دادی من ‫اینا هم دارن خشک میشن 765 00:48:21,084 --> 00:48:22,428 ‫ممنون فرن 766 00:48:22,601 --> 00:48:23,533 ‫هی 767 00:48:23,533 --> 00:48:26,462 ‫ببخشید , ببخشید , خیلی متاسفم 768 00:48:26,462 --> 00:48:29,054 ‫بس کن , بس کن , متاسفی , یا مسیح 769 00:48:29,415 --> 00:48:31,551 ‫خدای من قلبم آروم نمیگیره , نمیتونم 770 00:48:33,236 --> 00:48:35,462 ‫مربوط به همه چیه ‫نه ممنون 771 00:48:38,161 --> 00:48:39,928 ‫اینجا جاییه که فرن سیگاراشو نگه میداره ؟ 772 00:48:41,760 --> 00:48:43,175 ‫کی آخه قراره ساعت رو باز کنه 773 00:48:44,770 --> 00:48:49,687 ‫شام میخوای نانا ؟ نانا ؟ ‫شام میخوری ؟ 774 00:48:51,591 --> 00:48:54,439 ‫والتر اون سیره , کل ماهی سالمون رو خورد 775 00:48:56,504 --> 00:48:59,148 ‫در مورد چیزایی که حرف زدیم به مارتا گفتی ؟ 776 00:48:59,148 --> 00:49:00,920 ‫نه , هنوز نه , الان زمان خوبیه ؟ 777 00:49:00,920 --> 00:49:03,103 ‫آره , آره , الان وقت خیلی خوبیه 778 00:49:03,384 --> 00:49:07,244 ‫باشه , خیلی خوب , آروم باش , آروم باش 779 00:49:08,955 --> 00:49:12,996 ‫مارتا ما داشتیم در موردش صحبت میکردیم که ... 780 00:49:14,603 --> 00:49:16,629 ‫تو گل میکشی ؟ 781 00:49:16,629 --> 00:49:18,947 ‫نه , بیخیال بابا 782 00:49:19,282 --> 00:49:21,612 ‫مارتا ما راجع بهش صحبت میکردیم 783 00:49:21,612 --> 00:49:25,630 ‫کل خانواده دوست داره که از تو مراقبت کنه 784 00:49:27,253 --> 00:49:28,500 ‫یعنی چی ؟ 785 00:49:29,471 --> 00:49:31,364 ‫ما هممون فکر میکنیم تو لایق چیزی هستی 786 00:49:31,364 --> 00:49:33,921 ‫به صورت مالی دوست داریم که کمکت کنیم 787 00:49:33,921 --> 00:49:36,133 ‫تو برای پدر همه خوبی کردی 788 00:49:37,231 --> 00:49:41,085 ‫بخاطر همین برات ارزش قائلیم 789 00:49:45,717 --> 00:49:50,204 ‫فکر میکردم که باید تو تشییع جنازه باشی ‫اونا هم قبول کردند 790 00:50:01,227 --> 00:50:04,877 ‫کاراگاه , هنوز اونجایی ؟ 791 00:50:11,161 --> 00:50:12,805 ‫تو هارلان رو میشناختی ؟ 792 00:50:12,998 --> 00:50:16,412 ‫اون پدر منو که سال ها قبل ‫ مامور پلیس بود میشناخت 793 00:50:18,580 --> 00:50:22,750 ‫پدرم همیشه به هارلان احترام میگذاشت ‫همیشه اینطور میگفت 794 00:50:23,173 --> 00:50:24,645 ‫واسه همین اینجایی؟ 795 00:50:25,944 --> 00:50:28,477 ‫اینجا بودنم ؟ ... نه 796 00:50:29,701 --> 00:50:32,049 ‫صبر کردم تا بتونم یکم با تو صحبت کنم 797 00:50:37,368 --> 00:50:40,480 این قضیه یه مشکلی داره 798 00:50:41,932 --> 00:50:45,299 ‫میدونم تو هم ازش خبر داری 799 00:50:47,378 --> 00:50:49,157 ‫پس میخوای به تلاشت ادامه بدی 800 00:50:50,019 --> 00:50:56,510 ‫کاراگاه های های هارلان همه چیز ‫رو موشکافانه بررسی میکنن 801 00:50:58,442 --> 00:51:02,329 ‫من اساس رنگین کمان جاذبه ‫رو پیش بینی میکنم 802 00:51:03,340 --> 00:51:05,091 ‫رنگین کمان جاذبه 803 00:51:05,091 --> 00:51:07,760 ‫- اسم رومانه ‫- آره , میدونم 804 00:51:08,271 --> 00:51:10,634 ‫- من نخوندمش ‫- منم همینطور 805 00:51:10,634 --> 00:51:13,194 ‫هیشکی نخونده ولی من عنوانش رو دوست دارم 806 00:51:14,148 --> 00:51:18,411 ‫مسیر یک موشک رو بیان میکنه میده ‫که توسط قوانین طبیعت مشخص شده 807 00:51:18,738 --> 00:51:20,542 ‫اینم روش منه 808 00:51:21,226 --> 00:51:24,745 ‫من حقایق رو بدون تاثیر از قلب یا مغزم ‫بررسی میکنم 809 00:51:25,261 --> 00:51:29,188 ‫مسیر کما رو پیش بینی میکنم و ‫حقیقت برام رو میشه 810 00:51:29,984 --> 00:51:32,330 ‫و میفته درست جلوم پام 811 00:51:35,339 --> 00:51:38,378 ‫پزشک قانونی سعی داشت اینو ‫خودکشی در نظر بگیره 812 00:51:38,378 --> 00:51:41,719 ‫ولی الیوت قبول کرد 48ساعت ‫صبر کنه 813 00:51:42,164 --> 00:51:46,215 ‫فردا صبحش زمین خونه رو گشتم ‫ و پرس و جو رو آغاز کردم 814 00:51:47,469 --> 00:51:49,702 ‫میخواستم کنارم باشی 815 00:51:49,702 --> 00:51:50,289 ‫چی ؟ 816 00:51:50,289 --> 00:51:52,171 ‫اعتماد به نفسم , چشم ها و گوشام 817 00:51:52,171 --> 00:51:54,106 ‫صبر کن کاراگاه ‫چرا من ؟ 818 00:51:54,106 --> 00:51:56,477 ‫من به قلب مهربونت اعتماد کردم 819 00:51:58,457 --> 00:52:01,706 ‫همچنین تو تنها کسی بودی که ‫ از مرگ هارلان سود نمیبردی 820 00:52:02,816 --> 00:52:04,738 ‫پس نظرت چیه واتسون ؟ 821 00:52:05,334 --> 00:52:08,919 ‫کاراگاه اگه میخوای حقایق این خانواده رو بگم 822 00:52:10,189 --> 00:52:13,497 ‫هیچ کدوم قاتل نیستن ‫من میدونم 823 00:52:13,768 --> 00:52:17,331 ‫بیرحمانه باشه یا نه 824 00:52:18,033 --> 00:52:21,469 ‫ایم ماشین حقیقت رو به منزل خواهد رسوند 825 00:52:22,505 --> 00:52:24,049 ‫قضیه اینطوریه 826 00:52:25,451 --> 00:52:26,823 ‫همیشه ؟ 827 00:52:27,748 --> 00:52:29,511 ‫فردا ساعت 8 828 00:52:59,929 --> 00:53:03,021 ‫میدونم یه چیزی رو جا انداختم ‫میدونم یه چیزی نیست 829 00:53:03,021 --> 00:53:05,057 ‫- ولی میدونم تو میتونی ‫- من نمیتونم ... 830 00:53:05,057 --> 00:53:09,881 ‫بدون هیچ خرابکاری باید این کارو بکنی و موفق بشی 831 00:53:09,881 --> 00:53:11,337 ‫هارلان من نمیتونم 832 00:53:11,337 --> 00:53:13,467 ‫میتونی و باید هم بکنی 833 00:53:14,716 --> 00:53:17,304 ‫بخاطر من , همین الان برو 834 00:53:37,085 --> 00:53:38,948 ‫هارلان من باید بهت کنم 835 00:53:40,241 --> 00:53:42,220 ‫تو کاری که من میگم رو میکنی 836 00:53:42,857 --> 00:53:45,835 ‫- همه چی به خوبی پیش خواهد رفت ‫- خدای من نه 837 00:53:47,427 --> 00:53:49,514 ‫قول میدم 838 00:53:49,514 --> 00:53:51,514 ‫لطفا ... 839 00:54:59,823 --> 00:55:02,467 ‫50 سال قبل من اینجا کار میکردم 840 00:55:02,837 --> 00:55:09,206 ‫اون موقع امنیت اینجا جوری بود که ‫ با کلاش 94 اینکارو انجام میدادم 841 00:55:09,528 --> 00:55:11,783 ‫بقیه هم باید گوش به زنگ میبودن 842 00:55:12,336 --> 00:55:15,969 ‫حالا این چیزا هست ‫تکلونوژی مدرن 843 00:55:17,574 --> 00:55:21,723 ‫یک ویدیو هست اینجا , از اون شب ذخیره کردمش 844 00:55:21,896 --> 00:55:25,385 ‫معمولا , با دستگاه مغناطیسی پاکشون میکنم 845 00:55:25,385 --> 00:55:28,436 ‫ولی این دفعه ذخیره کردمش , میدونی که 846 00:55:28,644 --> 00:55:32,893 ‫واسه امنیت اینکارو کردم , این الان تصویر زندس 847 00:55:34,399 --> 00:55:39,171 ‫واسه اینکه دوربینا نبیننت باید بعد از مجسمه فیل پارک کنی 848 00:55:39,171 --> 00:55:41,370 ‫خیلی خوب میتونیم نوار رو ببینیم ؟ 849 00:55:41,370 --> 00:55:43,135 ‫البته که میتونی 850 00:55:43,343 --> 00:55:49,741 ‫اینطوری ضبط کردمش , 8 ساعت فیلم تو این نواره ‫9 شب تا 5 صبح 851 00:55:59,839 --> 00:56:01,740 ‫مثل فیلمهای ترسناک ژاپنی هست 852 00:56:01,740 --> 00:56:04,015 ‫فکر میکنی بتونیم به جلو بکشیمش 853 00:56:05,122 --> 00:56:06,552 ‫چطور میتونیم سریع بریم جلو ؟ 854 00:56:06,748 --> 00:56:12,442 ‫دکمه ی پلی رو فشار بده و دکمه اف اف ‫رو نگه دار تا یک صدایی بشنوی 855 00:56:18,630 --> 00:56:22,137 ‫خیلی خوب , الان زمانی که پارتی تموم میشه میاد 856 00:56:25,242 --> 00:56:26,223 ‫چی شد ؟ 857 00:56:26,223 --> 00:56:29,297 ‫باید نگهش داری یا اینکه میاد بیرون 858 00:56:29,366 --> 00:56:31,616 ‫اون دستگاه نوارهارو مثل پاپ کورن میخوره 859 00:56:31,616 --> 00:56:35,033 ‫فکر میکنید بچه ها بتونن نوار رو بازیابی کنن تا ‫بتونیم بررسی کنیم ؟ 860 00:56:35,033 --> 00:56:36,818 ‫آره , فکر کنم بتونن 861 00:56:37,386 --> 00:56:38,838 ‫فهمیدم 862 00:56:41,099 --> 00:56:43,106 ‫میدونی , این مجسمه هایی که این اطرف میبینی 863 00:56:43,258 --> 00:56:47,562 ‫اونا مستقیم از مجموعه سه گانه ‫" تراژدی نمایشگاه جانوران" ‫آورده شدن 864 00:56:47,724 --> 00:56:49,559 ‫- عالیه ‫- آره 865 00:56:50,112 --> 00:56:52,305 ‫بنی این بیرون خیلی زیباس 866 00:56:52,305 --> 00:56:55,030 ‫فکر میکنی یکی از بیرون اومده و هارلان رو کشته ؟ 867 00:56:55,030 --> 00:56:56,338 ‫واسه این اومدیم بیرون ؟ 868 00:56:56,338 --> 00:57:00,097 ‫احتمالش کمه ولی حتما ردی به جا میذاره 869 00:57:00,517 --> 00:57:02,431 ‫- میتونم نگه دارم ‫- باشه 870 00:57:11,058 --> 00:57:13,730 ‫هی ونگر چیزی دستگیرت شد ؟ 871 00:57:15,360 --> 00:57:16,488 ‫- اسمش چیه ؟ ‫- رنسوم 872 00:57:16,488 --> 00:57:17,367 ‫آره 873 00:57:17,530 --> 00:57:18,770 ‫نه 874 00:57:19,842 --> 00:57:24,274 ‫آدرسش رو هم دارم , خیابون دهم کنوآک 875 00:57:25,166 --> 00:57:28,486 ‫خیابون دهم کنوآک 876 00:57:29,751 --> 00:57:31,923 ‫اسم جالبیه 877 00:57:32,295 --> 00:57:37,648 ‫وسط کنوآک بیدار شدم , جالبه 878 00:57:37,648 --> 00:57:41,817 ‫پر از برگ و گِل , چکمه هامو به گند میکشن 879 00:57:42,172 --> 00:57:44,748 ‫گل , اخیرا بارون باریده ؟ 880 00:57:45,487 --> 00:57:47,248 ‫- نه , همونجا بمونید ‫- ردپا داریم 881 00:57:48,180 --> 00:57:50,503 ‫باشه , اینجا ردپا داریم 882 00:57:50,503 --> 00:57:52,714 ‫پس میخوام که 883 00:57:53,260 --> 00:57:55,953 ‫- مارتا همونجا بمون ‫- چی ؟ 884 00:57:56,685 --> 00:57:57,334 ‫چی ؟ 885 00:57:57,334 --> 00:57:59,122 ‫- مارتا همونجا بمون ‫- چی ؟ 886 00:57:59,122 --> 00:58:01,717 ‫نه مارتا همونجا بمون 887 00:58:02,319 --> 00:58:03,541 ‫منو صدا کردی ؟ 888 00:58:03,541 --> 00:58:05,116 ‫ببخشید 889 00:58:05,116 --> 00:58:07,472 ‫واگنر باید پسرا رو خبر کنیم تا بیان اینجا 890 00:58:07,472 --> 00:58:09,809 ‫و نگاهی به ردپاها بندازن 891 00:58:09,809 --> 00:58:11,587 ‫- اون زرف بمون ‫- ببخشید 892 00:58:14,355 --> 00:58:15,755 ‫هی 893 00:58:19,522 --> 00:58:23,973 ‫بهترین موجود قضاوت کننده میتونه سگ باشه 894 00:58:33,180 --> 00:58:35,605 ‫اون برنامه ریزی کردن ساعت 10 ‫وصیت نامه رو بخونن 895 00:58:36,646 --> 00:58:38,488 ‫تمام خانواده میان اینجا 896 00:58:41,058 --> 00:58:42,847 ‫تا حالا در وصیت نامه خوانی کسی نبودم 897 00:58:44,099 --> 00:58:46,095 ‫فکر میکنی نمایشی باشه ؟ 898 00:58:46,717 --> 00:58:50,831 ‫به یک تئاتر دسته جمعیِ ‫بیانیه مالیاتی فکر کن 899 00:58:52,280 --> 00:58:54,142 ‫خوب دنبال چی هستیم ؟ 900 00:58:54,142 --> 00:58:58,057 ‫اوه،میدونی،هر چیز مشکوک ‫یا عجیبی 901 00:58:58,664 --> 00:59:00,339 ‫وقتی ببینی خواهی فهمید 902 00:59:01,167 --> 00:59:02,630 ‫اوه خدای من 903 00:59:03,316 --> 00:59:05,145 ‫یا خدا 904 00:59:08,981 --> 00:59:12,648 ‫صبح بخیر خانوم ترومبی 905 00:59:21,750 --> 00:59:23,793 ‫فکر میکنی از پس این جست و جو برمیای ؟ 906 00:59:33,470 --> 00:59:35,559 ‫جعبه ی پزشکیت کجاست ؟ 907 00:59:35,843 --> 00:59:39,794 ‫نمیدونم , گذاشتمش اینجا , همیشه ‫ میذارمش اینجا پیش هارلان 908 00:59:39,794 --> 00:59:42,627 ‫حتما به عنوان مدرک بردنش , میرم نگاهی بندازم 909 00:59:48,463 --> 00:59:49,875 ‫لعنت بهش 910 00:59:52,241 --> 00:59:54,736 ‫تخته بازی چطور افتاد زمین ؟ 911 00:59:54,923 --> 00:59:56,796 ‫داشتیم الکی بازی میکردیم 912 00:59:58,403 --> 01:00:00,094 ‫چه چیزی فکر میکنی ؟ 913 01:00:14,635 --> 01:00:16,948 ‫نه , نه , نه , هی 914 01:00:17,511 --> 01:00:19,069 ‫بذار حدس بزنم 915 01:00:19,069 --> 01:00:21,063 ‫هی بس کن , بس کن 916 01:00:21,984 --> 01:00:23,162 ‫بس کن , بس کن 917 01:00:23,835 --> 01:00:25,370 ‫هیو درایزدل؟ 918 01:00:26,192 --> 01:00:28,936 ‫رنسوم صدام کنید , رنسوم , این اسم وسطی منه 919 01:00:29,073 --> 01:00:30,676 ‫فقط خدمتکارا هیو صدام میکنن 920 01:00:31,592 --> 01:00:35,661 ‫باشه ، ایشون افسر واگنر هستن ‫منم ستوان الیوت هستم 921 01:00:36,340 --> 01:00:38,111 ‫میخواستیم ازت چندتا سوال بپرسیمم 922 01:00:42,210 --> 01:00:44,729 ‫ببخشید آقا 923 01:00:45,650 --> 01:00:47,289 ‫ما مامور قانون هستیم 924 01:00:47,289 --> 01:00:50,375 ‫میخواین دستگیرم کنین؟حوصله ندارم ‫حرف بزنم , حالم خوب نیست 925 01:00:50,928 --> 01:00:53,210 ‫هی بنی میخوام فقط چندتا سوال بپرسیم 926 01:00:53,210 --> 01:00:54,761 ‫خیلی خوب , چه خبره ؟ ‫دعوا سر چیه ؟ 927 01:00:54,761 --> 01:00:56,224 ‫آقای درایزدل 928 01:00:56,534 --> 01:00:58,696 ‫گروه بررسی صحنه جرم؟ ‫کی‌اف‌سی؟ 929 01:01:03,586 --> 01:01:06,145 ‫هی , فرنی , نظرت در مورد یک لیوان شیر چیه ؟ 930 01:01:06,493 --> 01:01:09,670 ‫هی عوضی ، نه اسمشو صدا بزن نه چیزی ازش بخواه 931 01:01:09,995 --> 01:01:12,603 ‫هی مگی ‫مبارز عدالت اجتماعی بودن" چه حسی داره؟" 932 01:01:13,072 --> 01:01:15,578 ‫سپرده امانی آشغال - ‫خیله خب بچه ها - 933 01:01:17,793 --> 01:01:19,301 ‫سلام همگی 934 01:01:19,633 --> 01:01:23,932 ‫من تو اتاق بقلی هستم , تا 10 دقیقه دیگه اونجا باشید 935 01:01:29,679 --> 01:01:33,624 ‫جالبه رنسوم تشییع جنازه نیومدی ولی واسه ‫وصیت نامه خوانی زودتر هم اومدی 936 01:01:35,330 --> 01:01:38,370 ‫هرکسی یجوری عذاداری میکنی ‫پس بیاین ... 937 01:01:38,370 --> 01:01:40,012 ‫میدونی , همین که اینجایی جالبه 938 01:01:40,012 --> 01:01:42,869 ‫چرا خودتو اذیت میکنی , میخوام اینو بدونم 939 01:01:43,270 --> 01:01:44,637 ‫این دیگه یعنی چی ؟ 940 01:01:44,637 --> 01:01:47,672 ‫- خودش میدونه یعنی چی ؟ ‫- صبر کن , صبر کن 941 01:01:50,251 --> 01:01:53,512 ‫جیکوب شب جشن تو اون دستشویی بود 942 01:01:54,995 --> 01:01:56,952 ‫اوه پس اونجا بودی کل شب رو 943 01:01:56,952 --> 01:01:59,385 ‫کل شب رو دستشویی چیکار میکردی ؟ 944 01:01:59,385 --> 01:02:01,426 ‫هیچی - ‫مسائل پناهنده های سوری؟ - 945 01:02:01,426 --> 01:02:03,359 ‫- نه , قضیه اون نبود ‫- باشه 946 01:02:03,359 --> 01:02:04,647 ‫جنبش آزادی خواهی 947 01:02:04,647 --> 01:02:06,288 ‫نمیدون اینا یعنی چی 948 01:02:06,288 --> 01:02:08,107 ‫یعنی این که پسرت یکم عجیبه 949 01:02:08,107 --> 01:02:10,755 ‫اوه , پسر من عجیبه ؟ 950 01:02:10,755 --> 01:02:12,356 ‫بچه ها ... 951 01:02:12,356 --> 01:02:14,029 ‫والتر اون تو دستشویی بوده 952 01:02:14,029 --> 01:02:15,371 ‫آره تو دستشویی بوده 953 01:02:15,371 --> 01:02:18,371 ‫حتما داشته با لذت واسه یک عکس ‫آهوی مرده جق میزده 954 01:02:19,455 --> 01:02:21,671 ‫میدونی چیه ریچارد ؟ ‫میخوای بری ؟ 955 01:02:21,671 --> 01:02:23,369 ‫باشه یالا بیا 956 01:02:23,519 --> 01:02:24,789 ‫میخوای دعوا کنی بجنب 957 01:02:24,960 --> 01:02:26,256 ‫بهتره مواظب باشی 958 01:02:26,256 --> 01:02:27,521 ‫بس کن 959 01:02:29,058 --> 01:02:31,586 ‫بجنب کل عمرم منتظرش بودم 960 01:02:31,586 --> 01:02:33,289 ‫همین الان بس کن 961 01:02:33,289 --> 01:02:35,500 ‫میتونم خودمو کنترل کنم ‫میتونم 962 01:02:35,500 --> 01:02:36,990 ‫خدای من 963 01:02:37,183 --> 01:02:39,022 ‫باید بیشتر از این کارا بکنیم 964 01:02:39,022 --> 01:02:40,582 ‫هی 965 01:02:40,749 --> 01:02:43,381 ‫جیکوب , میدونم که قضیه چیه 966 01:02:43,674 --> 01:02:45,739 ‫تو در دستشویی بغل اتاق هارلان بودی 967 01:02:45,739 --> 01:02:47,438 ‫جایی که هارلان با رنسوم دعوا میکرد 968 01:02:47,593 --> 01:02:49,966 ‫حتما چیزی شنیدی , بگو 969 01:02:52,236 --> 01:02:53,984 ‫فقط دوتا چیز شنیدم 970 01:02:57,646 --> 01:02:58,930 ‫وصیتم ... 971 01:02:59,099 --> 01:03:00,687 ‫وصیتم 972 01:03:00,874 --> 01:03:03,288 ‫بعدش هم داد و بیداد 973 01:03:04,556 --> 01:03:09,060 ‫بعدش شنیدم که رنسوم میگفت ‫بهت هشدار میدم 974 01:03:12,960 --> 01:03:15,712 ‫رنسوم ؟ این یعنی چی ؟ 975 01:03:16,067 --> 01:03:18,570 ‫فکر کنم بلاخره پدرمون سر عقل اومده بود 976 01:03:18,570 --> 01:03:21,492 ‫و این عوضی رو از وصیت خط زده 977 01:03:22,283 --> 01:03:24,585 ‫پس حدس میزنم که باید ماشین رو بفروشی 978 01:03:24,585 --> 01:03:26,528 ‫و از باشگاه ورزشی استعفا بدی 979 01:03:26,528 --> 01:03:28,972 ‫و اون آشغال های مدرنت رو بندازی دور 980 01:03:29,138 --> 01:03:32,440 ‫چون اگه فکر میکنی بعد از اون پل هایی که ‫پشت سرت خراب کردی 981 01:03:32,440 --> 01:03:35,229 ‫بعد از اون همه چرت و پرتی که گفتی ‫و مشکلاتی که خانواده رو 982 01:03:35,229 --> 01:03:37,347 ‫تو این ده سال قرار دادی 983 01:03:37,347 --> 01:03:40,003 ‫فکر میکنی هیچ کدوم از ما حمایتت میکنیم ؟ 984 01:03:40,003 --> 01:03:41,957 ‫فکر میکنی هیچ کدوم از ما 985 01:03:41,957 --> 01:03:48,070 ‫مثل بابا قراره بهت یه قرون بدیم خیلی خیلی ‫داری اشتباه میکنی 986 01:03:51,873 --> 01:03:53,103 ‫پسر 987 01:03:54,114 --> 01:03:55,287 ‫پدر ؟ 988 01:03:56,075 --> 01:03:59,421 ‫هارلان بهت گفت از وصیت نامه خط میزندت ؟ 989 01:04:01,310 --> 01:04:02,620 ‫آره 990 01:04:05,548 --> 01:04:10,194 ‫خوب اون کاری رو کرد که هیچکدوم از ما ‫شجاعت انجامش رو نداشتیم 991 01:04:11,590 --> 01:04:14,154 ‫شاید این باعث بشه یکم بزرگ بشی 992 01:04:16,541 --> 01:04:19,891 ‫این بهترین چیزیه که ممکنه برات اتفاق افتاده باشه 993 01:04:20,104 --> 01:04:22,429 ‫ممنون , مادرم بود خانوم ها و آقایون 994 01:04:22,612 --> 01:04:26,367 ‫برات آسون نخواهد بود ولی برات خوب میشه 995 01:04:26,946 --> 01:04:28,916 ‫هیچ چیز خوبی آسون نیست 996 01:04:29,258 --> 01:04:30,376 ‫ساکت شو جونی 997 01:04:30,376 --> 01:04:32,762 ‫خیلی وقته خون این خانواده رو میمکی 998 01:04:32,762 --> 01:04:34,835 ‫خفه شو , خیلی خوبه 999 01:04:34,835 --> 01:04:37,728 ‫- در واقع ... ‫- گوه بخور , چطوره ؟ 1000 01:04:38,540 --> 01:04:41,841 ‫در واقع , گوه بخور , گوه بخور , گوه بخور 1001 01:04:41,841 --> 01:04:44,679 ‫- تو خیلی احمقی ‫- خنده ی احمقانت رو نابود میکنم 1002 01:04:44,679 --> 01:04:47,203 ‫قطعا , گوه بخور , گوه بخور 1003 01:04:51,762 --> 01:04:53,217 ‫مال منه عوضی 1004 01:04:54,803 --> 01:04:57,359 ‫چی شده , وصیت نامه خوانی حوصله سر بر بود ؟ 1005 01:04:58,173 --> 01:05:00,362 ‫استثنا ها قوانین رو اثبات میکنن 1006 01:05:02,885 --> 01:05:04,383 ‫احمق 1007 01:05:05,150 --> 01:05:09,520 ‫بهت هشدار میدم ‫رنسوم گفت بهت هشدار میدم 1008 01:05:09,866 --> 01:05:12,601 ‫رنسوم رو دیدی ‫اونطور آدمیه 1009 01:05:13,397 --> 01:05:15,203 ‫اینو میخوای ؟اینو میخوای ؟ 1010 01:05:19,690 --> 01:05:21,990 ‫اینجا چی داریم ؟ 1011 01:05:27,423 --> 01:05:30,831 ‫به نظر میاد جدیدا شکسته 1012 01:05:31,110 --> 01:05:32,985 ‫آره , از همینجا 1013 01:05:33,626 --> 01:05:34,638 ‫یک دقیقه صبر کن 1014 01:05:34,944 --> 01:05:39,093 ‫با عقل جور در نمیاد ‫اون پنجره مال کجاست ؟ 1015 01:05:39,760 --> 01:05:43,468 ‫نظرت راجع به یکم کلوچه چیه ‫یکم کلوچه ی بیشتر میخوای ؟ 1016 01:05:44,996 --> 01:05:49,191 ‫هی , شاید هارلان یک لیوان شیر سرد ‫ تو وصیت نامش برات گذاشته باشه 1017 01:05:51,472 --> 01:05:53,515 ‫نشونم بده ولی از فرش دور بمون 1018 01:06:08,468 --> 01:06:12,057 ‫این یه پنجره مخفیه مثل فیلم ‫"یک قتل برای تمام فصل ها" 1019 01:06:12,160 --> 01:06:13,983 افسر، بیا، ‫اینو میگیری ؟ 1020 01:06:26,374 --> 01:06:28,791 ‫رد گل خشک شده 1021 01:06:29,315 --> 01:06:32,146 ‫فکر میکنم در طول راهرو رفته 1022 01:06:33,309 --> 01:06:34,503 ‫اثر انگشت 1023 01:06:34,503 --> 01:06:36,349 ‫نه , فقط اثرشون 1024 01:06:36,528 --> 01:06:39,150 ‫بستگی داره آخرین بار اینجا کی تمیز شده 1025 01:06:39,520 --> 01:06:42,272 ‫ممکنه مال قبلا باشه 1026 01:06:42,315 --> 01:06:45,480 ‫نه , اینطور نمیتونه باشه 1027 01:06:46,220 --> 01:06:49,382 ‫این گل رو آنالیز کنید ببینید ‫با اثرات همخوانی دارن 1028 01:06:49,927 --> 01:06:54,115 ‫نمونه هایی مشابه که به بیرون ‫خونه مربوط میشه پیدا می‌کنید 1029 01:06:54,969 --> 01:06:59,025 ‫در شب جشن , یکی که نمیخواسته صداش از راه ‫شنیده بشه از اون شبکه بالا رفته 1030 01:06:59,184 --> 01:07:03,141 ‫برای ورود به اتاق هارلان ترومبی ‫خودشو به زحمت میندازه 1031 01:07:04,041 --> 01:07:06,712 ‫بازی هنوز تموم نشده , درسته واتسون ؟ 1032 01:07:17,555 --> 01:07:20,447 ‫خوب ممنونم که اینطوری کنار هم جمع شدید 1033 01:07:20,447 --> 01:07:24,019 ‫به طور قانونی نیاز نیست ولی گفتم ‫ که چون همتون در شهر هستید 1034 01:07:24,019 --> 01:07:25,688 ‫و بعضی هاتون قراره به زودی برید 1035 01:07:25,688 --> 01:07:28,443 ‫ببخشید , متاسفم 1036 01:07:29,410 --> 01:07:34,464 ‫خانوم ها و آقایون ازتون میخوام که هنوز در شهر بمونید 1037 01:07:34,623 --> 01:07:36,542 ‫تا اینکه تحقیقات کامل بشه 1038 01:07:36,542 --> 01:07:39,992 ‫داره محترمانه درخواست میکنه ولی ‫باید یک دستور در نظر بگیرید 1039 01:07:40,164 --> 01:07:41,907 ‫هیشکی نره جایی تا همه اینا تموم بشه 1040 01:07:42,338 --> 01:07:44,269 ‫- چی ؟ ‫- میتونیم بپرسیم چرا ؟ 1041 01:07:44,269 --> 01:07:45,707 ‫- چیزی عوض شده ؟ ‫- نه 1042 01:07:45,707 --> 01:07:47,810 ‫نه , چیزی عوض نشده یا اینکه ‫نه سوال نپرسیم ؟ 1043 01:07:47,810 --> 01:07:50,841 ‫آقای استیونس , میتونید شروع کنید 1044 01:07:51,268 --> 01:07:56,683 ‫درسته , دلیل دیگه ای که خواستم جمع بشید ‫ این بود که ممکنه براتون مفید باشه 1045 01:07:56,855 --> 01:08:02,263 ‫چون هارلان یک هفته قبل وصیتش رو تغییر داد 1046 01:08:02,263 --> 01:08:07,977 ‫اون مهرش رو زد و ازم خواست وصیت نامه‌اش رو ‫برای تایید به دادگاه ارائه نکنم تا بعد از مرگش 1047 01:08:08,525 --> 01:08:12,671 ‫اگر کسی ناراضی بود بتونیم دربارش صحبت کنیم 1048 01:08:13,163 --> 01:08:16,804 ‫به هر حال فکر نمیکنم زیاد پیچیده باشه 1049 01:08:17,409 --> 01:08:19,264 ‫دارایی های هارلان شامل 1050 01:08:20,287 --> 01:08:21,740 ‫- خونه ‫- خونه 1051 01:08:21,740 --> 01:08:23,284 ‫که به صورت کامل تملک داشت 1052 01:08:24,532 --> 01:08:26,101 ‫- 60 میلیون ‫- آره 1053 01:08:26,101 --> 01:08:29,754 ‫60 میلیون در حساب های متعدد نقدی 1054 01:08:29,918 --> 01:08:33,277 ‫و البته دارایی اصلی 1055 01:08:33,441 --> 01:08:37,441 ‫مالکیت انحصاری شرکت انتشاراتش به نام ‫"خون مثل شراب" 1056 01:08:37,441 --> 01:08:42,739 ‫اون همچنین وقتی وصیت نامه رو تغییر میداد ‫متنی نوشت که میخواست ابتدا اون خونده بشه 1057 01:08:45,427 --> 01:08:48,018 ‫عزیزان , والتر , لیندا , جونی 1058 01:08:48,210 --> 01:08:50,989 ‫بعضی از شما ممکنه در اثر تصمیماتم شگفت زده بشید 1059 01:08:50,989 --> 01:08:53,574 ‫هیچ لذتی در این محدودیت وجود نداره 1060 01:08:53,574 --> 01:08:58,301 ‫و هدف از این تصمیماختلاف افکنی ‫در خانواده نبوده،کاملا برعکس این هست 1061 01:08:58,760 --> 01:09:02,551 ‫پس با مهربانی و بدون هیچ تلخی بپذیریدش ‫و قبولش داشته باشید 1062 01:09:02,864 --> 01:09:05,144 ‫این به صلاح همس , پدر 1063 01:09:18,666 --> 01:09:21,252 ‫خوب , آره , زیاد پیچیده نیست 1064 01:09:22,312 --> 01:09:23,520 ‫سریع خواهد بود 1065 01:09:24,494 --> 01:09:29,675 ‫من , هارلن ترومبی در سلامت کامل عقل و روان 1066 01:09:30,915 --> 01:09:34,976 ‫تمام دارایی های نقدی و اموالم رو 1067 01:09:35,134 --> 01:09:38,902 ‫به مارتا کابررا میدهم 1068 01:09:40,397 --> 01:09:43,132 ‫تمام دارایی هام از جمله انتشارات 1069 01:09:43,261 --> 01:09:46,129 ‫تمامش رو میدم به مارتا کابررا 1070 01:09:46,302 --> 01:09:51,322 ‫همچنین تمامی حقوق کپی رایت ‫ رو هم میدم به مارتا کابررا 1071 01:09:55,412 --> 01:09:56,699 ‫چی ؟ 1072 01:10:01,448 --> 01:10:04,196 ‫نه , اینطور نیست 1073 01:10:04,377 --> 01:10:05,565 ‫نه 1074 01:10:05,565 --> 01:10:07,812 ‫نمیتونه اینطور باشه ‫میتونم ببینمش آلن ؟ 1075 01:10:07,812 --> 01:10:09,111 ‫- درسته ‫- لطفا 1076 01:10:09,111 --> 01:10:10,257 ‫این نمیتونه قانونی باشه 1077 01:10:10,881 --> 01:10:12,140 ‫درسته 1078 01:10:12,209 --> 01:10:13,671 ‫- میدونی اون ... ‫- خدای من 1079 01:10:14,941 --> 01:10:15,944 ‫آلن مشکلی پیش اومده 1080 01:10:15,944 --> 01:10:18,196 ‫نمیدونم چی بگم , ما خانواده ایم 1081 01:10:18,748 --> 01:10:20,243 ‫غیر ممکنه 1082 01:10:20,303 --> 01:10:22,285 ‫هیچ دفاعیه ای وجود نداره ؟ 1083 01:10:25,476 --> 01:10:26,431 ‫هارلان ... 1084 01:10:26,431 --> 01:10:29,260 ‫در روزهای آخرش تحت مصرف دارو بود 1085 01:10:29,410 --> 01:10:31,468 ‫اینطور نبوده ... اون نمیتونه ... نمیدونم 1086 01:10:32,456 --> 01:10:38,400 ‫آلن میتونی این کاغذ رو برداری بکنی تو کونت 1087 01:10:38,573 --> 01:10:40,626 ‫شما پلیسا هم برید برید 1088 01:10:40,917 --> 01:10:42,034 ‫- همین الان ‫- ملیندا 1089 01:10:42,034 --> 01:10:45,737 ‫نه ریچارد ما باید صحبت کنیم ‫باید علیه اون جنگ کنیم 1090 01:10:45,737 --> 01:10:48,334 ‫ما جایی نمیریم ‫برید بیرون 1091 01:10:49,020 --> 01:10:53,699 ‫ما خانواده ترومبی هستیم ‫و این خونه هنوز مال ماست 1092 01:11:01,282 --> 01:11:02,210 ‫ببخشید 1093 01:11:02,507 --> 01:11:05,155 ‫همچنین دو خانه دیگر در دییربورن رو 1094 01:11:05,155 --> 01:11:08,307 ‫میدمش به مارتا کابررا 1095 01:11:10,590 --> 01:11:12,835 ‫هرزه ی کوچولو 1096 01:11:13,003 --> 01:11:15,605 ‫هرزه کوچولو 1097 01:11:15,738 --> 01:11:18,767 ‫تو خبر داشتی ؟ ‫از اولش هم میدونستی ؟ 1098 01:11:18,767 --> 01:11:20,171 ‫نه , نه , نه , فقط میخوام بدونم 1099 01:11:20,588 --> 01:11:23,221 ‫چیکار میکردی ؟ ‫باهاش رابطه داشتی ؟ 1100 01:11:23,221 --> 01:11:24,160 ‫رابطه ؟ 1101 01:11:25,051 --> 01:11:26,997 ‫فکر کنم همگی بهتره آروم باشید 1102 01:11:26,997 --> 01:11:29,978 ‫تو داشتی با پدربزرگم میخوابیدی ‫هرزه ی کوچولو 1103 01:11:30,624 --> 01:11:32,965 ‫من بودم فرار میکردم 1104 01:11:33,795 --> 01:11:34,824 ‫مارتا 1105 01:11:35,190 --> 01:11:36,708 ‫- خانوم ها و آقایون ‫- باما حرف بزن 1106 01:11:37,313 --> 01:11:39,662 ‫مارتا یه لحظه صبر کن 1107 01:11:39,811 --> 01:11:41,765 ‫من کاملا درک میکنم چه حسی داره 1108 01:11:41,765 --> 01:11:42,632 ‫میتونی باهام حرف بزنی 1109 01:11:42,632 --> 01:11:44,082 ‫من نمیفهمم 1110 01:11:44,845 --> 01:11:46,230 ‫نمیدونم 1111 01:11:49,870 --> 01:11:52,911 ‫نمیدونم چه اتفاقی داره میفته ‫نمیدونم چرا 1112 01:11:53,020 --> 01:11:55,846 ‫بچه ها منم قاطی کردم ‫باید دربارش فکر کنم 1113 01:11:55,846 --> 01:11:57,595 ‫مارتا گوش کن 1114 01:11:58,025 --> 01:11:59,279 ‫نمیتونم برسم 1115 01:12:04,174 --> 01:12:05,979 ‫نمیتونم بازش کنم 1116 01:12:08,009 --> 01:12:11,521 ‫مارتا باید بدونی اون پدر ما بود 1117 01:12:11,988 --> 01:12:14,570 ‫مارتا به اونها گوش نکن من اینجام 1118 01:12:14,749 --> 01:12:16,525 ‫من دیگه تو توییتر نیستم 1119 01:12:17,451 --> 01:12:21,027 ‫پس منو تو اینستاگرام ادد کن حرف بزنیم 1120 01:12:27,988 --> 01:12:29,056 ‫چه خبره ؟ 1121 01:12:29,056 --> 01:12:31,761 ‫فکر کنم این بهترین چیز براتون باشه 1122 01:12:33,930 --> 01:12:35,590 ‫منظورش چی بود ؟ 1123 01:12:37,044 --> 01:12:38,828 ‫ریچارد چرا جلوش رو نگرفتی ؟ 1124 01:12:38,897 --> 01:12:41,758 ‫چیکار باید میکردم ؟ ‫سپرشو گاز میگرفتم ؟ 1125 01:12:52,035 --> 01:12:54,002 ‫باشه , جدا , چه خبره ؟ 1126 01:12:59,129 --> 01:13:00,839 ‫میتونید یک بشقاب دیگه بیارید ؟ 1127 01:13:00,839 --> 01:13:02,227 ‫حتما 1128 01:13:08,921 --> 01:13:11,846 ‫انگار داری از گرسنگی میمیری ‫چیزی خوردی امروز ؟ 1129 01:13:11,846 --> 01:13:13,147 ‫بخور 1130 01:13:17,152 --> 01:13:18,469 ‫این یک کابوسه 1131 01:13:20,641 --> 01:13:22,170 ‫خوب چرا ؟ 1132 01:13:23,509 --> 01:13:25,457 ‫- چرا ؟ ‫- چرا؟ 1133 01:13:26,722 --> 01:13:29,758 ‫این همه چیزه 1134 01:13:30,880 --> 01:13:32,841 ‫باید بدونی دلیلش چی بوده ‫میدونی که 1135 01:13:32,841 --> 01:13:35,408 ‫خوب چطور شده با من بهتر از شما بود ؟ 1136 01:13:37,506 --> 01:13:38,841 ‫آره 1137 01:13:39,592 --> 01:13:41,532 ‫آره , خوب این تنها چیزیه که با عقل جور درمیاد 1138 01:13:46,861 --> 01:13:48,459 ‫اون بهت چیزی گفته بود ؟ 1139 01:13:48,459 --> 01:13:50,195 ‫فقط گفته بود چیزی بهم نمیرسه 1140 01:13:50,195 --> 01:13:52,293 ‫چون میخواست رو پای خودت بایستی 1141 01:13:52,293 --> 01:13:53,968 ‫رو پای خودم بایستم ؟ 1142 01:13:53,968 --> 01:13:55,602 ‫مادرم کسب و کار خودشو از صفر توسعه داد 1143 01:13:55,602 --> 01:13:58,180 ‫با یک میلیون دلار وام از پدر بزرگم 1144 01:13:58,326 --> 01:14:01,264 ‫پدرم هیچی نداره اون حتی وادارش کرد ‫عهدنامه قبل ازدواج امضا کنه 1145 01:14:01,308 --> 01:14:02,556 ‫اون با ترس زندگی میکنه 1146 01:14:03,062 --> 01:14:06,217 ‫و میدونم که پدربزرگم میخواست ‫با این کار ازم حفاظت کنه 1147 01:14:06,217 --> 01:14:09,864 ‫میدونم نباید بلند بگم ولی وقتی بهم گفت 1148 01:14:11,613 --> 01:14:14,246 ‫یا مسیح , میخواستم بکشمش 1149 01:14:16,839 --> 01:14:19,468 ‫وقتی جشن رو ترک کردم ‫داشتم رانندگی میکردم 1150 01:14:20,013 --> 01:14:23,239 ‫همینجوری داشتم رانندگی میکردم 1151 01:14:25,445 --> 01:14:26,902 ‫عمیق فکر میکردم 1152 01:14:27,386 --> 01:14:30,501 ‫مثلا از این به بعد ‫سعی داشتم روی پای خودم بایستم 1153 01:14:31,302 --> 01:14:32,922 ‫بعدش فکر کردم 1154 01:14:33,982 --> 01:14:35,279 ‫خوبه 1155 01:14:36,511 --> 01:14:38,149 ‫پیر خرفت 1156 01:14:41,149 --> 01:14:46,959 ‫مارتا من 3 چیز رو میدونم ‫اول اینکه خودکشی نکرده 1157 01:14:49,089 --> 01:14:50,063 ‫چی باعث میشه این فکر رو بکنی ؟ 1158 01:14:50,063 --> 01:14:52,573 ‫فکر نمیکنم , میدونم 1159 01:14:53,247 --> 01:14:54,874 ‫چون پدربزرگم رو میشناختم 1160 01:14:54,874 --> 01:14:56,741 ‫شاید تو و من تنها کسایی باشیم که میشناختیمش 1161 01:14:56,741 --> 01:14:59,410 ‫نمیتونی مزخرف تحویلم بدی , چون 1162 01:15:00,409 --> 01:15:02,359 ‫میدونم دروغ گفتن باعث میشه استفراغ کنی 1163 01:15:02,844 --> 01:15:05,393 ‫به خاطر آخرین بازی مافیا ‫چهارم جولای 1164 01:15:06,736 --> 01:15:08,194 ‫و سوم این که 1165 01:15:09,817 --> 01:15:12,974 ‫می دونم که الان یک بشقاب پر از ‫لوبیا و سوسیس خوردی 1166 01:15:15,625 --> 01:15:17,056 ‫خوب 1167 01:15:18,685 --> 01:15:20,696 ‫تو چشمام نگاه کن 1168 01:15:21,378 --> 01:15:24,017 ‫و بهم بگو چه بلایی سر پدربزرگم اومد ؟ 1169 01:15:26,947 --> 01:15:28,853 ‫- عوضی ‫- مارتا 1170 01:15:29,859 --> 01:15:32,203 ‫همه چی رو بهم بگو 1171 01:15:35,351 --> 01:15:37,231 ‫آلن باید یه راه حلی باشه 1172 01:15:37,231 --> 01:15:39,673 ‫نه , نمیدونم چند دفعه 1173 01:15:39,673 --> 01:15:42,965 ‫باید یک تیکه کاغذ رو براتون بخونم 1174 01:15:42,965 --> 01:15:46,359 ‫اگه هارلان در سلامت عقلی بوده ‫موقع ایجاد تغییرات ایجاد میکرده 1175 01:15:46,359 --> 01:15:47,953 ‫هممون هم اینو تایید میکنیم 1176 01:15:47,953 --> 01:15:50,661 ‫کسی که سالمه اینکارو میکنه ؟ 1177 01:15:50,661 --> 01:15:53,124 ‫همین کارش نشون میده ‫که عقل سالمی نداشته 1178 01:15:53,256 --> 01:15:54,685 ‫از نظر قانونی نه 1179 01:15:55,323 --> 01:15:59,156 ‫وقتی تو کارشو دوست نداری ‫دلیل نمیشه از نظر وصیتی هم اینطور باشه 1180 01:15:59,156 --> 01:16:01,855 ‫اعمال نفوذ چطور؟ 1181 01:16:01,855 --> 01:16:04,230 ‫آره اعمال نفوذ ‫این چطوره؟ 1182 01:16:04,749 --> 01:16:05,718 ‫از گوگل پیدا کردی ؟ 1183 01:16:05,718 --> 01:16:08,752 ‫ببین اگه مارتا به پدر ‫ القا کرده باشه که اینکارو بکنه و اگه 1184 01:16:08,752 --> 01:16:11,239 ‫اگه مثلا یه جوری کنترلش رو به عهده گرفته باشه 1185 01:16:11,239 --> 01:16:13,637 ‫باید دلایل قاطعی داشته باشید 1186 01:16:14,080 --> 01:16:16,511 ‫آقای قاضی اون خودشو 1187 01:16:16,511 --> 01:16:18,760 ‫با مهربونی و سخت کوشی تو دلش جا کرده 1188 01:16:18,926 --> 01:16:21,025 ‫کارساز نخواهد بود 1189 01:16:21,165 --> 01:16:22,808 ‫حکم قاتل چی ؟ 1190 01:16:23,594 --> 01:16:24,939 ‫الان تو گوگل زدم 1191 01:16:25,310 --> 01:16:27,229 ‫واضحه که اینجا کارساز نیست 1192 01:16:28,433 --> 01:16:30,004 ‫قانون قاتل چیه ؟ 1193 01:16:30,004 --> 01:16:34,142 ‫اگه کسی قتل کنه نمیتونه ارث ببره 1194 01:16:34,142 --> 01:16:38,057 ‫نه تنها فقط محکوم میشه حتی اگه در ‫ دادگاه مسئول مرگ اون باشه 1195 01:16:38,559 --> 01:16:40,033 ‫مثل او جی 1196 01:16:40,348 --> 01:16:45,961 ‫آره , مثل او جی ‫هارلان خودکشی کرده 1197 01:16:54,544 --> 01:16:56,271 ‫کاراگاه بلانک 1198 01:16:56,271 --> 01:16:59,494 ‫گفتید تحقیق در حال انجامه , حتما چیزی دارید 1199 01:16:59,792 --> 01:17:01,270 ‫مشکوک به قتلید ؟ 1200 01:17:01,270 --> 01:17:04,397 ‫آقای بلانک بگید 1201 01:17:05,770 --> 01:17:12,327 ‫خیلی چیزا مبهمه ‫ولی بله فکر میکنم قتل باشه 1202 01:17:14,012 --> 01:17:15,106 ‫مارتا ؟ 1203 01:17:15,304 --> 01:17:17,780 ‫من مظنونی ندارم 1204 01:17:19,858 --> 01:17:23,146 ‫مزخرف میگی من بهش اعتماد ندارم 1205 01:17:23,449 --> 01:17:25,835 ‫و آلن،خدا به همرات باشه ‫تو هم بی فایده ای 1206 01:17:26,376 --> 01:17:27,505 ‫ممنون 1207 01:17:27,505 --> 01:17:30,636 ‫یک راه مونده , ارث رو ببخشه 1208 01:17:30,636 --> 01:17:31,612 ‫اون میدونه باید چیکار کنه 1209 01:17:31,612 --> 01:17:33,635 ‫این دقیقا چیزیه که باید بکنه 1210 01:17:35,865 --> 01:17:37,242 ‫- مامان ‫- اون انجامش میده 1211 01:17:37,614 --> 01:17:40,498 ‫اگه پدربزرگ می‌خواسته بهمه چیز رو به مارتا ‫بده پس اون همینو میخواسته 1212 01:17:40,498 --> 01:17:43,951 ‫نه , امکان نداره , اون عاشق ما بود 1213 01:17:44,095 --> 01:17:47,710 ‫اون میخواست ازمون حمایت کنه ‫اون می‌خواست که تو درس بخونی 1214 01:17:48,190 --> 01:17:51,826 ‫مگ فکر میکنی میتونم پول مدرست رو بدم ؟ 1215 01:18:02,571 --> 01:18:06,088 ‫میدونم , به نظر دیوونگی میاد ولی حقیقت داره 1216 01:18:06,223 --> 01:18:08,728 ‫و فکر می‌کنم بلانک از اول ‫به من شک کرده بود 1217 01:18:08,888 --> 01:18:11,294 ‫من برام مهم نیست برم زندان ولی مامانم 1218 01:18:11,832 --> 01:18:14,390 ‫خواهرم , ما 1219 01:18:16,954 --> 01:18:18,783 ‫میخوای چیزی بگی؟ 1220 01:18:20,028 --> 01:18:23,181 ‫همیشه فکر میکردم فقط من میتونم ‫تو بازی "گو" ازش ببرم 1221 01:18:24,071 --> 01:18:26,072 ‫همیشه فکر میکردم این ارزشی داره 1222 01:18:26,422 --> 01:18:28,384 ‫آره، میدونم همچین فکری میکردی 1223 01:18:28,384 --> 01:18:32,924 ‫تو شب جشن، آخرین گفتگوم باهاش، ‫آخرین بحث‌مون 1224 01:18:32,924 --> 01:18:34,800 ‫درمورد تو بهم گفت 1225 01:18:35,846 --> 01:18:38,351 ‫گفت تو از من بیشتر تو بازی گو ازش بردی، ‫و فکر کردم... 1226 01:18:40,845 --> 01:18:43,026 ‫چه چیز عجیبی بهم گفت 1227 01:18:45,162 --> 01:18:46,778 ‫فکر کنم الان میفهمم 1228 01:18:48,902 --> 01:18:50,946 ‫شاید واقعاً ارزشی داشته 1229 01:18:56,387 --> 01:18:58,229 ‫هیچی به خانواده‌ام نمیگم 1230 01:18:58,377 --> 01:19:01,408 ‫تو زندان نمیری. ‫اون کاراگاه دستش بهت نمیرسه 1231 01:19:02,514 --> 01:19:04,635 ‫و پول رو هم نمیدی 1232 01:19:04,875 --> 01:19:08,034 ‫پدربزرگ اینو واسه تو میخواست، ‫یعنی فکر کن چه کارهایی کرد که اینو ممکن کنه 1233 01:19:08,034 --> 01:19:10,700 ‫اینو واسه خودش میخواست، ‫اینو واسه خانواده هم میخواست 1234 01:19:11,707 --> 01:19:13,411 ‫و واسه تو هم میخواست 1235 01:19:13,411 --> 01:19:17,652 ‫تا اینجای کار اومدی. ‫بذار کمکت کنم تا تهش بری 1236 01:19:17,820 --> 01:19:19,600 ‫قضیه چیه؟ ‫تو اینجوری نیستی 1237 01:19:20,154 --> 01:19:24,507 ‫میتونی الان منو تحویل بدی ‫و هنوز سهمت رو از ارث بگیری 1238 01:19:25,056 --> 01:19:26,996 ‫چون کون لق خانواده‌ام 1239 01:19:28,356 --> 01:19:31,183 ‫میتونم بهت کمک کنم ازش قسر در بری، ‫و بعد... 1240 01:19:32,163 --> 01:19:34,678 ‫سهم منو از ارث میدی 1241 01:19:36,152 --> 01:19:40,178 ‫یه پایان خوش. همه برنده میشن ‫من، تو، هارلان 1242 01:19:40,178 --> 01:19:41,834 ‫آره 1243 01:19:42,559 --> 01:19:44,755 ‫قبوله؟ 1244 01:19:56,171 --> 01:19:57,665 ‫- مگ ‫-مارتا 1245 01:19:58,861 --> 01:20:01,364 ‫- فجیع بود ‫- میدونم 1246 01:20:01,752 --> 01:20:02,979 ‫حالت خوبه؟ 1247 01:20:04,476 --> 01:20:06,582 ‫آره. تو چی؟ 1248 01:20:06,582 --> 01:20:07,986 ‫آره، خوبم 1249 01:20:09,625 --> 01:20:11,668 ‫ببین، هیچکس نمیدونه بهت زنگ زدم، ‫من فقط... 1250 01:20:11,865 --> 01:20:13,309 ‫میخواستم... 1251 01:20:15,829 --> 01:20:18,575 ‫میخواستم بگم شرمنده ‫بابت رفتار همه 1252 01:20:19,885 --> 01:20:25,385 ‫و فکر کنم میخواستم بپرسم... ‫چیکار میخوای بکنی؟ 1253 01:20:28,287 --> 01:20:29,809 ‫منظورت چیه؟ 1254 01:20:29,809 --> 01:20:33,375 ‫خب... وصیت‌نامه. ‫چیکار میخوای بکنی؟ 1255 01:20:36,062 --> 01:20:37,967 ‫به نظر تو چیکار باید بکنم؟ 1256 01:20:38,536 --> 01:20:43,151 ‫هرکاری به نظرت درسته بکن 1257 01:20:45,813 --> 01:20:47,568 ‫ببین، من... 1258 01:20:49,185 --> 01:20:51,555 ‫فکر میکنم باید به ما پسش بدی 1259 01:20:53,350 --> 01:20:56,591 ‫بابابزرگ همیشه هوای ما رو داشت، ‫ما خانواده‌ش بودیم 1260 01:20:57,376 --> 01:21:00,979 ‫میدونم واسه تو مثل خانواده بود، ‫ولی ما خانواده واقعیش هستیم 1261 01:21:01,125 --> 01:21:02,210 ‫آره 1262 01:21:03,219 --> 01:21:08,022 ‫مارتا، میدونی منصفانه نیست، ‫ما همیشه باهات خوب بودیم 1263 01:21:08,022 --> 01:21:10,876 ‫و تو مثل خانواده‌مونی ‫و ما هوات رو داریم، ولی... 1264 01:21:11,271 --> 01:21:15,375 ‫باید قضیه رو درستش کنی. ‫خودت میدونی چی درسته 1265 01:21:16,228 --> 01:21:17,581 ‫مارتا 1266 01:21:20,115 --> 01:21:24,109 ‫مامان بی‌پوله، ‫میگه باید مدرسه رو ول کنم 1267 01:21:24,109 --> 01:21:25,794 ‫نه. نه، نه، مگ 1268 01:21:27,402 --> 01:21:29,191 ‫گوش کن، نمیذارم این اتفاق بیوفته 1269 01:21:29,363 --> 01:21:32,793 ‫هرچقدر پول لازم داشته باشی، ‫بهت میدم. هوات رو دارم 1270 01:21:32,793 --> 01:21:34,618 ‫و میخوام بدونی ازت مراقبت میکنم 1271 01:21:34,618 --> 01:21:38,276 ‫- قول میدم، باشه؟ ‫- ممنون 1272 01:21:38,828 --> 01:21:40,389 ‫و به محض اینکه من... 1273 01:21:59,406 --> 01:22:00,953 ‫باشه پس 1274 01:22:01,446 --> 01:22:04,159 ‫بلانک چیز مشکوکی تو خونه پیدا کرد؟ 1275 01:22:06,391 --> 01:22:10,915 ‫آره، طبقه بالا گِل پیدا کرد، ‫جایی که از پنجره وارد خونه شدم 1276 01:22:11,650 --> 01:22:13,241 ‫اثر انگشت چی؟ 1277 01:22:13,628 --> 01:22:16,189 ‫- نه ‫- خوبه، خیلی‌خب 1278 01:22:16,960 --> 01:22:18,799 ‫خوبه. هی 1279 01:22:18,799 --> 01:22:22,974 ‫یه دو سه روزی آفتابی نمیشی. ‫صبر میکنی تا تحقیقات تموم بشه، که میشه 1280 01:22:22,974 --> 01:22:26,847 ‫چون اون یارو بلانک هرچقدرم فکر میکنه حرفه‌ایه، ‫مدرکی نداره 1281 01:22:27,019 --> 01:22:29,522 ‫هی، آروم باش 1282 01:22:31,441 --> 01:22:35,005 ‫مارتا پاشو، قضیه چیه؟ ‫یه یارو با یه مشت وسیله اینجاست 1283 01:22:35,005 --> 01:22:37,132 ‫غوغایی شده. ‫پول‌دار شدیم؟ 1284 01:22:38,520 --> 01:22:40,401 ‫شاید، آلیس، نمیدونم 1285 01:22:40,401 --> 01:22:43,291 ‫حتی نمیدونم حرفت یعنی چی ‫ولی بهتره پاشی 1286 01:22:44,074 --> 01:22:47,611 ‫خیلی درمورد ماراتا کبررا نمیدونیم ‫یا رابطه‌اش دقیقش... 1287 01:22:47,611 --> 01:22:51,123 ‫اوه خدای من، مارتا. ‫اینا دیگه چیه؟. چیکار کردی؟ 1288 01:22:51,885 --> 01:22:54,137 ‫- اونا واسه ما اینجان؟ ‫- اوه، شک نکن 1289 01:22:55,282 --> 01:22:58,233 ‫صبر کن ببینم، پس حقیقت داره؟ ‫پول‌دار شدیم؟ 1290 01:23:01,450 --> 01:23:02,832 ‫اوه، خدای من 1291 01:23:16,932 --> 01:23:19,252 ‫صبح بخیر، خانوم ترمبی 1292 01:23:24,375 --> 01:23:27,492 ‫چرا غم مشیت جوانی‌ست 1293 01:23:28,845 --> 01:23:30,418 ‫نمیدونم 1294 01:23:32,148 --> 01:23:36,856 ‫ولی تصور میکنم که سن ‫تمام احساست رو به عمق میکشه 1295 01:23:38,262 --> 01:23:40,390 ‫از جمله غم 1296 01:23:42,697 --> 01:23:49,775 ‫حالا راه زیادی اومدم تا ‫مرگ پسرتون رو بهتون تسلیت بگم 1297 01:23:50,883 --> 01:23:56,794 ‫و ازتون بپرسم گستاخانه نیست ‫که با تندی درمورد خانواده‌تون فکر کنم 1298 01:23:57,905 --> 01:24:02,629 ‫اگه گستاخانه‌ست، طبق گمان خودم ‫اول بهتون تسلی ببخشم 1299 01:24:03,886 --> 01:24:06,768 ‫اونا جوانن، اینطور نیست؟ 1300 01:24:11,720 --> 01:24:17,216 ‫یک گمانی که از سن دارم ‫کلافگیه 1301 01:24:17,786 --> 01:24:20,596 ‫دروغ گفتم اگه بگم ‫هر روز خسته‌تر نمیشم 1302 01:24:21,131 --> 01:24:26,096 ‫خسته از کاری که میکنم. ‫به دنبال خمیدگی، مثل سنگ‌های لبه‌دار 1303 01:24:26,273 --> 01:24:28,822 ‫اجتناب‌ناپذیریِ حقیقت 1304 01:24:31,704 --> 01:24:36,771 ‫ولی پیچیدگی پیر شدن ‫در حقیقت نیست 1305 01:24:38,017 --> 01:24:41,790 ‫بلکه کاریه که وقتی به حقیقت پی بردی ‫باهاش انجام بدی 1306 01:24:48,702 --> 01:24:52,381 ‫فکر میکنم میخوای چیزی بهم بگی 1307 01:24:53,456 --> 01:24:57,490 ‫فکر میکنم شما خیلی با بصیرت ‫و توانا هستید... 1308 01:24:57,490 --> 01:25:01,901 ‫که بهم بگید شب جشن پسرتون ‫چه اتفاقی افتاد 1309 01:25:10,124 --> 01:25:14,285 ‫ولی با کمال خوشحالی صبر میکنم. ‫عجله‌ای ندارم 1310 01:25:15,436 --> 01:25:20,399 ‫درواقع، برام لذت‌بخشه ‫که اینجا همراهتون بشینم 1311 01:25:28,542 --> 01:25:30,994 ‫وکیل‌ها اینجا بودن، ‫به نظر وکیل‌های کله‌گنده‌ای میومدن 1312 01:25:30,994 --> 01:25:33,505 ‫این چیزا و کارت‌هاشون رو گذاشتن 1313 01:25:33,505 --> 01:25:35,686 ‫و وقتی رسیدم خونه ‫کلی وسایل دیگه هم بود 1314 01:25:36,833 --> 01:25:38,980 ‫از این اوضاع خوشم نمیاد، مارتا 1315 01:25:39,116 --> 01:25:40,788 ‫منم خوشم نمیاد 1316 01:25:40,976 --> 01:25:43,706 ‫از پشت یواشکی میرم. ‫بعداً برمیگردم 1317 01:25:43,706 --> 01:25:45,621 ‫لطفاً با هیچکی حرف نزنین 1318 01:25:52,114 --> 01:25:53,455 ‫والت؟ 1319 01:25:53,958 --> 01:25:58,095 ‫آره، من از... ‫هی، چطوری؟ 1320 01:26:00,870 --> 01:26:03,469 ‫والت، میخوام بدونی که ‫من از این چیزا خبری نداشتم 1321 01:26:03,469 --> 01:26:06,148 ‫میدونیم خبری نداشتی. ‫میدونیم خبری نداشتی 1322 01:26:06,446 --> 01:26:09,488 ‫آره، همه‌مون دیروز یه خورده ‫دیوونه‌بازی در آوردیم 1323 01:26:09,488 --> 01:26:11,473 ‫- قابل درکه ‫- آره 1324 01:26:12,869 --> 01:26:14,638 ‫هنوز به اینا نگاهم نکردم 1325 01:26:14,638 --> 01:26:19,765 ‫حتماً از طرف حساب‌دارها و وکیل‌های محلیه که اخبار رو دیدن ‫و میخوان خودشون رو تو قضیه جا کنن 1326 01:26:20,519 --> 01:26:22,821 ‫آره، جات بودم مراقبشون میبودم 1327 01:26:24,463 --> 01:26:28,735 ‫مارتا، قصد رد کردن ارث رو داری؟ 1328 01:26:31,851 --> 01:26:34,305 ‫این خواسته‌ی هارلان‌ـه 1329 01:26:36,180 --> 01:26:40,543 ‫آره، ولی هارلان تو رو ‫تو موقعیت سختی قرار داده، یعنی... 1330 01:26:41,304 --> 01:26:43,296 ‫کارش منصفانه نبوده 1331 01:26:44,244 --> 01:26:48,270 ‫یعنی، میبینی که چه‌جور مطبوعات و تحقیقاتی ‫این قضیه به همراه میاره؟ 1332 01:26:48,862 --> 01:26:51,491 ‫و میدونیم با مادرت 1333 01:26:52,641 --> 01:26:54,605 ‫- مادرم؟ ‫- آره 1334 01:27:00,066 --> 01:27:01,759 ‫مگ چی بهت گفته؟ 1335 01:27:02,825 --> 01:27:04,344 ‫قضیه مگ نیست 1336 01:27:06,039 --> 01:27:09,191 ‫اصل قضیه رو متوجه نمیشی. ‫نمیخوایم با این موضوع بهت حمله کنیم 1337 01:27:09,739 --> 01:27:14,444 ‫مارتا، اگه مادرت غیرقانونی به این کشور اومده، ‫جرمی مرتکب شده 1338 01:27:14,574 --> 01:27:18,530 ‫و گرفتن این ارثی که ‫همراه با تحقیقاته 1339 01:27:18,530 --> 01:27:22,897 ‫متاسفانه ممکنه لو بره. ‫و میخوایم جلوی این اتفاق رو بگیریم 1340 01:27:22,897 --> 01:27:27,872 ‫میتونیم ازت محافظت کنیم که این اتفاق نیوفته، ‫یا حتی اگه بیوفته 1341 01:27:28,194 --> 01:27:32,057 ‫پس میگی اگه هم لو بره 1342 01:27:33,134 --> 01:27:35,480 ‫با منابع خانوادگیت ‫میتونی بهم کمک کنی درستش کنم 1343 01:27:35,480 --> 01:27:40,387 ‫آره، با وکیل‌های درست‌ و حسابی، ‫میدونی، نه این محلی‌ها 1344 01:27:40,387 --> 01:27:43,059 ‫بلکه وکیل‌های نیویورک، ‫وکیل‌های واشنگتن 1345 01:27:43,201 --> 01:27:45,322 ‫منابع زیادی خرجش بشه، آره 1346 01:27:45,322 --> 01:27:49,975 ‫نه اینکه اصلاً نیازی باشه که اتفاق بیوفته، ‫ولی اگه شد میشه 1347 01:27:51,810 --> 01:27:53,364 ‫باشه. خوبه 1348 01:27:55,041 --> 01:27:56,220 ‫باشه؟ 1349 01:27:57,255 --> 01:28:00,538 ‫چون هارلان تمام ‫منابع خانوادگی‌تون رو بهم داده 1350 01:28:01,109 --> 01:28:03,958 ‫پس یعنی با منابع خودم ‫میتونم درستش کنم 1351 01:28:03,958 --> 01:28:06,313 ‫پس به گمونم میتونم ‫وکیل‌های درست و حسابی پیدا کنم 1352 01:28:06,842 --> 01:28:08,342 ‫مارتا، این... 1353 01:28:10,232 --> 01:28:12,293 ‫بهتره مطمئن باشی... 1354 01:28:13,266 --> 01:28:15,114 ‫خواسته‌ت همینه 1355 01:28:52,821 --> 01:28:54,415 ‫نمیدونم. این چیه؟ 1356 01:28:54,415 --> 01:28:58,557 ‫تگ کیف پزشکیمه. ‫بنا به دلیلی، کیف پزشکیم رو دارن 1357 01:28:58,798 --> 01:29:03,720 ‫خیلی‌خب، این کپیِ سربرگ ‫گزارش سم‌شناسی خونِ هارلان‌ـه 1358 01:29:03,900 --> 01:29:06,101 ‫مارتا، این اوردوز مورفینی رو نشون میده 1359 01:29:09,778 --> 01:29:11,540 ‫پس به فنا رفتم! 1360 01:29:12,691 --> 01:29:14,336 ‫این چیزا رو از کجا میدونی؟ 1361 01:29:14,336 --> 01:29:16,831 ‫یه تابستون دستیار تحقیقاتی هارلان بودم 1362 01:29:17,884 --> 01:29:20,079 ‫ولی این دیگه چه‌جور نقشه باج‌گیریه؟ 1363 01:29:20,165 --> 01:29:23,392 ‫یعنی مدرک اصلی تو ‫یه آزمایشگاه جنایی اون بیرونه 1364 01:29:23,392 --> 01:29:25,969 ‫درخواستی نکرده، ‫حرفی از محل ملاقات نزده 1365 01:29:28,152 --> 01:29:30,158 ‫فرستادن این چه فایده‌ای داره؟ 1366 01:29:40,298 --> 01:29:42,420 ‫ممکنه نیم ساعت طول بکشه. ‫ممکنه یه ساعت 1367 01:29:42,420 --> 01:29:44,072 ‫باید مطمئن بشیم... 1368 01:29:52,909 --> 01:29:54,997 ‫- چه خبر؟ ‫- اوه، سلام 1369 01:29:54,997 --> 01:29:56,461 ‫- ممنون، رئیس ‫- خواهش 1370 01:29:57,135 --> 01:30:00,114 ‫ساعت 5، تمام سیستم‌های امنیتی ‫به صدا دراومدن 1371 01:30:00,353 --> 01:30:01,766 ‫خیلی سریع منفجره شده 1372 01:30:01,766 --> 01:30:06,036 ‫پس یعنی انبارهای خون، پرونده‌ها ‫اینجور چیزا، همش از بین رفته 1373 01:30:06,216 --> 01:30:09,321 ‫هیچ کارمندی موقع اتفاق نبوده، ‫پس خداروشکر از این بابت 1374 01:30:10,360 --> 01:30:13,417 ‫- دوربین‌های امنیتی چی؟ ‫- اوه، آره 1375 01:30:16,094 --> 01:30:19,217 ‫حرف از دوربین‌های امنیتی شد، ‫فیلم دوربین‌های ملک ترمبی 1376 01:30:19,217 --> 01:30:21,584 ‫بنا به دلیلی خراب شده بودن 1377 01:30:23,840 --> 01:30:26,003 ‫چی از کالبدشکافی مونده بود؟ 1378 01:30:26,484 --> 01:30:28,308 ‫فقط گزارش آزمایش خون 1379 01:30:29,654 --> 01:30:31,380 ‫آزمایش خون؟ 1380 01:30:35,709 --> 01:30:37,791 ‫یا خدا! 1381 01:30:40,737 --> 01:30:42,695 ‫خیلی دیوونگیه! 1382 01:30:43,412 --> 01:30:47,512 ‫یعنی کی حاضره فقط واسه باج‌گیری از من ‫یه ساختمون کامل رو منفجر کنه؟ 1383 01:30:47,512 --> 01:30:49,930 ‫مارتا این یعنی باج‌گیره تنها برگه کپی... 1384 01:30:49,930 --> 01:30:51,606 ‫چیزی که میتونه گناهت ‫رو ثابت کنه رو داره 1385 01:30:51,606 --> 01:30:54,889 ‫چیز دیگه‌ای بهت نگفته، ‫نه زنگی، نه ایمیلی، هیچی؟ 1386 01:30:57,046 --> 01:30:58,814 ‫نه. ‫خب، هنوز ایمیل‌ام رو چک نکردم 1387 01:31:04,310 --> 01:31:05,824 ‫یه ایمیل اومده 1388 01:31:05,824 --> 01:31:09,816 ‫همینه. ‫1209 جاده کلمبوس، ساعت 10 1389 01:31:15,312 --> 01:31:16,532 ‫میدونی معنی این چیه دیگه، درسته؟ 1390 01:31:16,532 --> 01:31:20,531 ‫اگه اون کپی رو از بین ببری ‫دیگه هیچ خطری تهدیدت نمیکنه 1391 01:31:20,536 --> 01:31:21,988 ‫اوه، نه! 1392 01:31:23,202 --> 01:31:25,952 ‫مارتا، شنیدی چی گفتم؟ 1393 01:31:27,062 --> 01:31:28,575 ‫آره 1394 01:31:36,407 --> 01:31:38,912 ‫الیوت! ‫باید بریم! باید بریم! 1395 01:31:42,009 --> 01:31:42,939 ‫خیلی‌خب، "بچه راننده" ‫[اشاره به فیلم بچه راننده] 1396 01:31:42,947 --> 01:31:45,362 ‫اوه، خدایا! ‫هنوز از کمک بهم پشیمون نشدی؟ 1397 01:31:45,362 --> 01:31:47,611 ‫پشیمونم که چرا با بیمر نیومدم 1398 01:31:49,347 --> 01:31:51,163 ‫اوه، لعنتی! 1399 01:32:04,283 --> 01:32:06,088 ‫- در خیابان واشنگتن چند واحد در تعقیب هستن ‫- بدون درگیری 1400 01:32:06,088 --> 01:32:07,721 ‫- حتما بگو بدون درگیری ‫- بدون درگیری 1401 01:32:07,721 --> 01:32:10,612 ‫- مظنون احتمالی قتل داریم ‫- گفتم، همینو گفتم 1402 01:32:12,175 --> 01:32:14,264 ‫برو، برو، برو! ‫تا ته گاز دادی؟ 1403 01:32:14,264 --> 01:32:16,343 ‫واقعاً تا ته پام رو گازه 1404 01:32:27,010 --> 01:32:28,730 ‫- چه خوب داره پیش میره ‫- میزنم کنار 1405 01:32:28,730 --> 01:32:32,016 ‫اگه شانست تو گیر آوردن این گزارش سم‌شناسی ‫رو از دست بدی، همه‌چی تمومه 1406 01:32:32,016 --> 01:32:33,522 ‫اوه، خدای من! 1407 01:32:38,329 --> 01:32:39,499 ‫چرا وایسادیم؟ 1408 01:32:39,499 --> 01:32:42,017 ‫چرا وسط جاده وایسادی؟ 1409 01:32:55,137 --> 01:32:56,461 ‫سفت بچسب! 1410 01:33:20,162 --> 01:33:24,200 ‫اوه، خدای من. الان سرشار از آدرنالین‌ام ‫حس میکنم انگار یه مشت زنبور قورت دادم 1411 01:33:24,519 --> 01:33:26,763 ‫خیلی‌خب خب چیه؟ ‫آدرس چیه؟ 1412 01:33:26,763 --> 01:33:28,697 ‫- 1209 جاده کلمبوس، ساعت 10 ‫- خیلی‌خب 1413 01:33:29,185 --> 01:33:31,340 ‫یعنی، هرچی بخوان میگم باشه چون... 1414 01:33:31,516 --> 01:33:33,005 ‫میدونی، فقط واسه اینکه ‫گزارش رو ازشون پس بگیرم 1415 01:33:33,005 --> 01:33:35,045 ‫- پسش بگیری و نابودش کنی ‫- نابودش کنم 1416 01:33:35,535 --> 01:33:37,339 ‫یا خدا! ‫رنسوم 1417 01:33:38,222 --> 01:33:41,779 ‫ممنون. بدون تو نمیتونستم ‫از پسش بربیام 1418 01:33:45,594 --> 01:33:47,013 ‫اوه، خدای من! 1419 01:33:48,210 --> 01:33:49,750 ‫پیاده شین! 1420 01:33:50,993 --> 01:33:54,069 ‫اون مسخره‌ترین تعقیب و گریز دنیا بود 1421 01:33:54,069 --> 01:33:55,246 ‫دست‌هاتون رو بیارین پایین 1422 01:33:55,511 --> 01:33:57,909 ‫با ونتا ترومبی حرف زدم، ننه‌بزرگ 1423 01:33:58,417 --> 01:34:01,998 ‫شب جشن یکی رو دیده ‫که از داربست رفته بالا به طبقه سوم 1424 01:34:02,569 --> 01:34:04,781 ‫آقای درایزدل، یالا 1425 01:34:05,489 --> 01:34:07,089 ‫بگردش، چکش کنم 1426 01:34:07,089 --> 01:34:08,829 ‫قضیه چیه؟ 1427 01:34:09,021 --> 01:34:10,836 ‫گفت رنسوم برگشت 1428 01:34:11,776 --> 01:34:14,531 ‫نمیدونم واسه چی برگشته، ‫ولی ته‌توش رو درمیارم 1429 01:34:14,624 --> 01:34:15,823 ‫چیز نوک تیزی همراهت نداری؟ 1430 01:34:16,860 --> 01:34:19,527 ‫- حواست به سرت باشه. ممنون ‫- نیازی نیست ازش تشکر کنی 1431 01:34:19,527 --> 01:34:23,210 ‫اون وقتی دید من دارم میام ‫ازت خواست حرکت کنی؟ 1432 01:34:24,524 --> 01:34:26,070 ‫آره 1433 01:34:33,357 --> 01:34:34,768 ‫بلانک، با ما میای؟ 1434 01:34:34,768 --> 01:34:36,236 ‫همراه مارتا میام 1435 01:34:36,963 --> 01:34:38,803 ‫بریم به اداره پلیس 1436 01:34:38,803 --> 01:34:41,915 ‫میخوام سر تا پیازه حرفایی که بهت زده ‫رو بهم بگی 1437 01:34:42,103 --> 01:34:44,188 ‫و حرف خودمون رو هم ادامه میدیم 1438 01:34:51,053 --> 01:34:53,704 ‫از اول پرونده عجیبی بود 1439 01:34:54,942 --> 01:34:57,959 ‫پرونده‌ای با سوراخی در وسط 1440 01:34:59,892 --> 01:35:01,423 ‫یه دونات؟ 1441 01:35:02,324 --> 01:35:06,290 ‫من فقط دارم پروسه‌ام رو مرور میکنم، ‫اگه حوصله سر بر بود بهم بگو 1442 01:35:07,221 --> 01:35:11,821 ‫حس میکنم کمند درحال تنگ شدن است، ‫خانواده واقعاً ناامید شدن 1443 01:35:12,531 --> 01:35:14,206 ‫انگیزه‌هایی از ناچاری 1444 01:35:14,780 --> 01:35:21,139 ‫ولی راز کسی که منو استخدام کرده، ‫احتمال جرم و باز... 1445 01:35:22,229 --> 01:35:29,832 ‫یه دونات! یک تکه مرکزی، ‫و اگه خودش رو نشان بده، مه ناپدید میشود 1446 01:35:30,303 --> 01:35:33,816 ‫خمیدگی حل میشود، ‫شکل منحنی صاف میشود 1447 01:35:33,816 --> 01:35:35,909 ‫اشکال نداره یه دقیقه وایسم؟ 1448 01:35:36,080 --> 01:35:39,166 ‫باید یه چیزی رو بردارم. ‫خیلی زود تمومش میکنم 1449 01:35:40,498 --> 01:35:41,862 ‫حتماً 1450 01:35:55,073 --> 01:35:56,346 ‫چند دقیقه بیشتر طول نمیکشه 1451 01:35:56,346 --> 01:35:59,111 ‫آه، حواست... ‫به در باشه 1452 01:36:22,138 --> 01:36:24,102 ‫آهای؟ 1453 01:36:46,815 --> 01:36:48,612 ‫گوش کن، نمیدونم چی میخوای 1454 01:36:51,631 --> 01:36:53,446 ‫هرچی هست میتونیم حلش کنیم 1455 01:36:53,446 --> 01:36:55,933 ‫ولی باید همینجا و همین الان حلش کنیم 1456 01:36:56,211 --> 01:36:57,949 ‫و منم با اون گزارش از اینجا میرم 1457 01:37:02,498 --> 01:37:04,163 ‫آهای؟ 1458 01:37:29,084 --> 01:37:30,887 ‫فرن؟ 1459 01:37:40,111 --> 01:37:42,219 ‫نه، نه، نه، نه! ‫فرن 1460 01:37:45,116 --> 01:37:48,596 ‫صدام رو میشنوی؟ ‫اگه صدام رو میشنوی یه نشونه‌ای بهم بده 1461 01:37:48,596 --> 01:37:49,555 ‫تو 1462 01:37:49,555 --> 01:37:51,242 ‫آره منم، مارتا 1463 01:37:51,242 --> 01:37:53,850 ‫تو بهم گفتی بیام، یه ایمیل برام فرستادی ‫واسه همین اومدم 1464 01:37:53,850 --> 01:37:55,043 ‫چیزی خوردی؟ 1465 01:37:55,043 --> 01:37:57,661 ‫الان آمبولانس خبر میکنم ‫و حالت خوب میشه 1466 01:37:57,661 --> 01:37:59,609 ‫حالت خوب میشه، باشه؟ ‫طاقت بیار 1467 01:37:59,979 --> 01:38:00,932 ‫چی؟ 1468 01:38:00,932 --> 01:38:02,253 ‫کپی 1469 01:38:02,980 --> 01:38:04,234 ‫- مخفی شده... ‫- چی؟ 1470 01:38:04,234 --> 01:38:06,074 ‫چی داری میگی؟ 1471 01:38:06,650 --> 01:38:08,842 ‫تو اینکارو کردی! 1472 01:38:08,842 --> 01:38:10,933 ‫نمیتونی قسر در بری! 1473 01:38:10,933 --> 01:38:13,029 ‫یا خدا! بس کن! 1474 01:38:34,592 --> 01:38:36,884 ‫911، مورد اورژانسی‌تون چیه؟ 1475 01:38:37,827 --> 01:38:42,647 ‫♪ فکر تو تازه میمونه ♪ 1476 01:38:44,090 --> 01:38:48,411 ‫♪ بعضی وقت‌ها وسط اتاق وای‌میستم ♪ 1477 01:38:50,360 --> 01:38:56,369 ‫♪ سمت چپ نمیرم، سمت... 1478 01:38:56,369 --> 01:38:57,735 ‫اوه، یا خدا 1479 01:38:59,984 --> 01:39:02,295 ‫خیلی‌خب، دوست من ‫ممنون بابت خبرت 1480 01:39:03,732 --> 01:39:08,208 ‫نیازی نیست، هروقت خدمتکار وضعیتش باثبات شد ‫میارمش اداره 1481 01:39:08,208 --> 01:39:11,274 ‫هنوز معلوم نیست چطور میشه. ‫خیلی‌خب 1482 01:39:12,818 --> 01:39:15,632 ‫گوش کن، قضیه دیگه تمومه. ‫آدم‌ها دارن صدمه میبینن 1483 01:39:18,001 --> 01:39:19,083 ‫پس، حقیقت رو بهت میگم 1484 01:39:19,083 --> 01:39:23,257 ‫رنسوم جوون الان همه‌چی ‫رو به ستوان الیوت گفته 1485 01:39:23,464 --> 01:39:26,607 ‫خوبه. ‫صبرکن، امیدارم منو بیگناه جلوه نداده 1486 01:39:26,607 --> 01:39:29,234 ‫حقیقت رو گفت که من جابه‌جا کردم... 1487 01:39:29,234 --> 01:39:30,066 ‫آره 1488 01:39:30,066 --> 01:39:32,164 ‫- و تغییر قیافه... ‫- بله 1489 01:39:32,164 --> 01:39:33,874 ‫و قضیه باج‌گیری... 1490 01:39:34,683 --> 01:39:36,840 ‫ولی چرا فرن مورفین منو برداشته بود؟ 1491 01:39:37,301 --> 01:39:39,267 ‫واضحه، کیف رو از خونه دزدیده 1492 01:39:39,267 --> 01:39:43,411 ‫ولی به نظر معتاد نمیومد، ‫مگه اینکه پول باج رو بخاطر همین میخواست 1493 01:39:43,690 --> 01:39:45,703 ‫نمیدونم، به هرحال مهم نیست 1494 01:39:46,068 --> 01:39:49,042 ‫باید خودم به خانواده ترمبی بگم، ‫حس میکنم اینو بهشون بدهکارم 1495 01:39:49,042 --> 01:39:50,211 ‫فکر نکنم ایده خوبی باشه 1496 01:39:50,211 --> 01:39:52,386 ‫نه، باید اینکارو بکنم! ‫نیاز دارم که اینکارو بکنم! 1497 01:39:54,653 --> 01:39:57,824 ‫به دکترها شمارم رو دادم، ‫پس اگه تغییری تو وضعیت فرن ایجاد شد، زنگ میزنن 1498 01:39:57,824 --> 01:39:58,949 ‫خیلی‌خب 1499 01:39:58,949 --> 01:40:02,219 ‫خانواده ترمبی رو تو خونه جمع میکنیم، ‫همراه با اسکورت پلیس 1500 01:40:02,788 --> 01:40:04,983 ‫بعدش هم واسه دستگیری 1501 01:40:05,177 --> 01:40:08,202 ‫تو راه میتونی کل داستانت ‫رو برام تعریف کنی 1502 01:40:08,734 --> 01:40:11,051 ‫دیگه غافلگیری‌ای نمیخوام 1503 01:40:26,467 --> 01:40:28,752 ‫فرن گفت مخفی شده، ‫کپی 1504 01:40:28,918 --> 01:40:32,884 ‫و بعد گفت، ‫"تو اینکارو کردی، نمیتونی قسر در بری" 1505 01:40:34,291 --> 01:40:37,402 ‫و آمبولانس خبر کردم. ‫همین 1506 01:40:38,553 --> 01:40:39,924 ‫خیلی‌خب 1507 01:40:41,680 --> 01:40:43,529 ‫آماده‌ای؟ 1508 01:40:50,192 --> 01:40:53,446 ‫خیلی‌خب، خاونم سر عقل اومده؟ 1509 01:40:53,669 --> 01:40:55,904 ‫اونجا وایساده ریچارد، ‫میتونه از طرف خودش حرف بزنه 1510 01:40:55,904 --> 01:40:57,482 ‫بقیه خانواده اینجان؟ 1511 01:40:57,482 --> 01:40:59,384 ‫- تو اتاق نشیمنن ‫- فکر میکنم بهتره اگه ما... 1512 01:40:59,384 --> 01:41:01,990 ‫یه‌جا جمع بشیم و قضیه ‫رو تمومش کنیم 1513 01:41:07,497 --> 01:41:09,332 ‫- سلام ‫- سلام 1514 01:41:11,271 --> 01:41:13,015 ‫خیلی متأسفم ‫درمورد مامانت بهشون گفتم 1515 01:41:13,015 --> 01:41:14,895 ‫مگ، اشکالی نداره 1516 01:41:15,611 --> 01:41:18,305 ‫متأسفم. نه، ترسیده بودم ‫فقط، نمیخواستم بهشون بگم... 1517 01:41:18,305 --> 01:41:21,036 ‫میفهمم. ‫باور کن 1518 01:41:22,130 --> 01:41:24,386 ‫درک میکنم. ‫چیزی نیست 1519 01:41:25,384 --> 01:41:27,086 ‫متأسفم 1520 01:41:29,490 --> 01:41:32,162 ‫خدایا، بعد از این قضیه ‫بدون شک میرم سراغ جاساز فرن 1521 01:41:32,354 --> 01:41:37,625 ‫هنوز فکر میکنم این ایده بدیه، ‫ولی خانواده جمع شدن 1522 01:41:41,069 --> 01:41:43,366 ‫میدونم گزارش سم‌شناسی کجاست 1523 01:41:50,303 --> 01:41:52,192 ‫اساساً جاش رو بهم گفت 1524 01:41:54,690 --> 01:41:56,859 ‫بگذریم، این همه‌چی رو روشن میکنه 1525 01:41:58,734 --> 01:42:00,817 ‫و خودم الان بهت دادمش 1526 01:42:01,819 --> 01:42:04,571 ‫خدایا، خیلی کاراگاه خوبی هم نیستی، مگه نه؟ 1527 01:42:05,353 --> 01:42:06,859 ‫بخوایم منصفانه باشیم 1528 01:42:08,441 --> 01:42:11,330 ‫تو هم قاتل خیلی بدی هستی 1529 01:42:12,743 --> 01:42:15,172 ‫پس حق ما همدیگه‌ست 1530 01:42:26,609 --> 01:42:29,134 ‫شما همیشه با من خوب بودین 1531 01:42:30,605 --> 01:42:34,294 ‫چیزی که قراره بگم آسون نیست ‫و قراره ناراحت بشین 1532 01:42:34,928 --> 01:42:38,339 ‫ولی فکر کردم بعد از سختی‌هایی ‫که چند روز پیش کشیدین 1533 01:42:39,085 --> 01:42:42,107 ‫حق دارین از خودم بشنوین 1534 01:42:44,325 --> 01:42:44,785 ‫من... 1535 01:42:44,785 --> 01:42:46,223 ‫ببخشید! 1536 01:42:50,161 --> 01:42:52,621 ‫شما اصلاًنم باهاش خوب نبودین 1537 01:42:53,167 --> 01:42:57,158 ‫همه‌تون عین عن باهاش رفتار کردین ‫تا ثروتی رو بدزدین 1538 01:42:57,158 --> 01:42:59,372 ‫که خودتون از دست دادین ‫و حق اونه 1539 01:42:59,532 --> 01:43:02,557 ‫شما یه مشت لاشخور روی یه لاشه‌این 1540 01:43:02,557 --> 01:43:04,757 ‫دماغ همه‌تون خونیه 1541 01:43:04,757 --> 01:43:09,303 ‫خب، این‌بار خبری از وصیقه نیست 1542 01:43:10,063 --> 01:43:14,684 ‫خانوم کبررا به طور قاطع تصمیم گرفته ‫که ارث رو رد نکنه 1543 01:43:14,684 --> 01:43:15,581 ‫چی؟ 1544 01:43:15,937 --> 01:43:16,516 ‫چی؟ 1545 01:43:16,516 --> 01:43:20,759 ‫بعلاوه، نظریه حرفه‌ایم ‫رو به پلیس محلی میدم که... 1546 01:43:20,759 --> 01:43:23,364 ‫نوع مرگ پرونده هرلان ترمبی 1547 01:43:23,364 --> 01:43:27,393 ‫خودکشی بوده، ‫و پرونده بسته شد 1548 01:43:27,393 --> 01:43:28,410 ‫- بلانک ‫- چی؟ 1549 01:43:28,410 --> 01:43:30,148 ‫از همتون ممنون که تشریف آوردین. ‫خدانگهدار 1550 01:43:30,148 --> 01:43:31,387 ‫چه خبره؟ 1551 01:43:31,387 --> 01:43:32,738 ‫فقط بهم بگو چه... 1552 01:43:34,022 --> 01:43:36,706 ‫قطعاً انتظار اینو نداشتم 1553 01:43:37,642 --> 01:43:38,761 ‫کس دیگه‌ای هم گیج نشده؟ 1554 01:43:38,761 --> 01:43:41,095 ‫اصلا و ابدا انتظار نداشتم ‫همچین چیزی رو بشنوم 1555 01:43:43,935 --> 01:43:45,439 ‫قرار نیست بهم بگی چه خبره؟ 1556 01:43:45,439 --> 01:43:46,322 ‫بله 1557 01:43:46,322 --> 01:43:48,478 ‫فقط میخوام به کارم اعتراف کنم، باشه؟ 1558 01:43:48,478 --> 01:43:49,748 ‫- تموم شده ‫- تقریباً 1559 01:43:49,748 --> 01:43:51,082 ‫بلانک، قضیه چیه؟ 1560 01:43:51,082 --> 01:43:53,396 ‫متأسفم. ‫افسر واگنر 1561 01:43:53,853 --> 01:43:56,803 ‫نذار اعضاء خانواده وارد این اتاق بشن، ‫اگه میتونی از خونه بیرونشون کن 1562 01:43:56,803 --> 01:43:59,060 ‫ولی با دستور فرعی پیش برو 1563 01:43:59,060 --> 01:44:01,284 ‫- خانواده رو بیرون کنم؟ ‫- بله، ولی نه همه‌شون 1564 01:44:02,874 --> 01:44:03,532 ‫بلانک 1565 01:44:03,532 --> 01:44:04,665 ‫- بله، قربان ‫- یالا. یالا 1566 01:44:04,665 --> 01:44:05,714 ‫این قضایا چیه؟ 1567 01:44:05,714 --> 01:44:06,774 ‫بهم امون بده 1568 01:44:06,774 --> 01:44:10,552 ‫بلانک. به رنسوم گفتم، رنسوم هم به تو گفت ‫حالا هم خودم دارم بهت میگم 1569 01:44:11,171 --> 01:44:13,904 ‫یه حقیقت ثابتیه که من هارلان رو کشتم 1570 01:44:13,904 --> 01:44:17,169 ‫آره، تو گفتی. آره، اون گفت ‫آره، داری میگی، ولی... 1571 01:44:17,733 --> 01:44:21,588 ‫تو ماشین درمورد سوراخ مرکز دونات حرف زدم 1572 01:44:22,106 --> 01:44:25,950 ‫و کاری که تو و هارلان اون شب سرونشت‌ساز انجام دادین ‫در نگاه اول به نظر میرسه... 1573 01:44:25,950 --> 01:44:27,818 ‫که کامل میشه اون سوراخ رو پر کرد 1574 01:44:27,973 --> 01:44:30,539 ‫یه سوراخ دونات ‫تو یه سوراخ دونات 1575 01:44:31,383 --> 01:44:33,421 ‫ولی باید یه خورد نزدیک‌‌تر بهش نگاه کنیم 1576 01:44:34,110 --> 01:44:39,177 ‫و وقتی اینکارو کردیم، میبینیم که سوراخ دونات ‫یه سوراخ تو مرکزش داره 1577 01:44:39,350 --> 01:44:44,362 ‫یه سوراخ دونات نیست، ‫بلکه یه دونات کوچیک‌تر با سوراخ خودشه 1578 01:44:44,515 --> 01:44:47,370 ‫و دونات ما اصلاً سوراخ نداره 1579 01:44:47,370 --> 01:44:49,661 ‫بلانک ببین، میفهمم که ‫این برات سرگرم‌کننده‌ست 1580 01:44:49,661 --> 01:44:54,284 ‫چرا منو استخدام کردن؟ ‫چرا کسی بخواد منو استخدام کنه؟ 1581 01:44:54,284 --> 01:44:56,857 ‫یکی که میخواسته جنایت رو بفهمی ‫که وصیت‌نامه عوض بشه، بلانک 1582 01:44:56,857 --> 01:44:59,328 ‫من قبل از اینکه وصیتنامه خونده بشه ‫استخدام شدم 1583 01:44:59,714 --> 01:45:03,658 ‫پس آره، اون شخص حتماً ‫از متحویات وصیتنامه خبر داشته 1584 01:45:04,273 --> 01:45:08,623 ‫ولی یه قدم جلوتر، همون شخص ‫حتماً میدونسته جنایتی انجام شده 1585 01:45:08,623 --> 01:45:09,890 ‫و بازم، 1586 01:45:10,428 --> 01:45:14,477 ‫اگه قصدش رد شدن ارث مارتا بود 1587 01:45:15,385 --> 01:45:17,998 ‫حتماً میدونستن که مارتا مقصره 1588 01:45:18,702 --> 01:45:22,718 ‫یک ترکیب ازعوامل دسیسانه. ‫یکی که میدونست مارتا چیکار کرده 1589 01:45:22,718 --> 01:45:26,165 ‫میخواسته قضیه لو بره، ‫ولی نمیتونسته فاش کنه که چطور خبر داره 1590 01:45:26,327 --> 01:45:30,384 ‫فرن! اون داشت ازم باج میگرفت، ‫میدونست چیکار کردم 1591 01:45:30,534 --> 01:45:34,496 ‫آره، ولی فرن دنبال پول بود، ‫بنابراین نمیخواسته جنایت رو بشه 1592 01:45:34,496 --> 01:45:37,322 ‫یا یکی از اعضاء خانواده دیده که ‫مارتا کار مشکوکانه‌ای کرده 1593 01:45:37,322 --> 01:45:40,472 ‫ولی اونا دلیلی نداشتن که نگن 1594 01:45:42,549 --> 01:45:45,446 ‫جواب ساده نیست 1595 01:45:46,315 --> 01:45:50,577 ‫حالا که کل راه‌حل تو دیدمه 1596 01:45:50,577 --> 01:45:53,796 ‫پیچیدگی این پرونده ‫فاجعه‌وارانه پر از خطاست 1597 01:45:56,185 --> 01:45:58,608 ‫و مارتا، شنیدن این ‫برات آسون نخواهد بود 1598 01:45:59,214 --> 01:46:04,935 ‫ولی حداقل یه شخص واقعاً گناهکار ‫پشت تمام این قضایاست 1599 01:46:04,935 --> 01:46:08,018 ‫گناهاکاری که کاملاً ‫از سر کینه‌توزی دست به کار شده 1600 01:46:08,525 --> 01:46:11,448 ‫جنایت زشتی رو ‫از سر خودخواهی انجام داده 1601 01:46:14,420 --> 01:46:15,976 ‫افسر واگنار 1602 01:46:15,976 --> 01:46:17,565 ‫افسر واگنار؟ 1603 01:46:18,776 --> 01:46:20,163 ‫نه 1604 01:46:21,689 --> 01:46:25,511 ‫مارتا، خیلی متأسفم. همه‌چی رو بهشون گفتم، ‫فکر کردم دیگه تموم شده. متأسفم 1605 01:46:25,511 --> 01:46:27,801 ‫هی اشکالی نداره، رنسوم ‫خوشحالم که گفتی 1606 01:46:27,801 --> 01:46:30,035 ‫ولی دقیقاً همه‌چی رو نگفتی 1607 01:46:30,436 --> 01:46:32,433 ‫این درمورد حرفیه که ‫ننه‌بزرگ بهت گفته؟ 1608 01:46:32,731 --> 01:46:35,856 ‫اون شب منو دید، ‫منو با رنسوم اشتباه گرفت 1609 01:46:35,856 --> 01:46:38,348 ‫به اونجاشم میرسیم. ‫تا اون موقع، 1610 01:46:38,827 --> 01:46:41,245 ‫آقای هیو رنسوم درایزدل 1611 01:46:41,582 --> 01:46:45,648 ‫ممکنه بهمون بگی چرا منو استخدام کردی؟ 1612 01:46:48,863 --> 01:46:50,475 ‫چرا من استخدامت کردم؟ 1613 01:46:50,977 --> 01:46:54,590 ‫حق با توئه، بیا یه خورده برگردیم عقب. ‫به شب جشن 1614 01:46:54,700 --> 01:46:56,799 ‫بحثت بالا هارلان 1615 01:46:57,249 --> 01:47:01,621 ‫حرفایی که اون بچه نازی موقع خودارضایی ‫تو دستشویی شنیده بود، چیا بودن؟ 1616 01:47:01,847 --> 01:47:04,970 ‫وصیت‌نامه خودمه و بهت هشدار میدم 1617 01:47:05,500 --> 01:47:11,168 ‫تو و هارلان عین "هوو" هم بودین ‫عاشق این بودین که بهم بپرین 1618 01:47:11,190 --> 01:47:15,108 ‫میدونی، فکر نکنم فقط نصف قضیه ‫رو بهت گفته بوده، نه، نه، نه 1619 01:47:15,921 --> 01:47:20,115 ‫مطمئنم هارلان همه‌چی رو بهت گفته بود 1620 01:47:20,237 --> 01:47:21,597 ‫جدی که نمیگی! 1621 01:47:21,597 --> 01:47:27,640 ‫یه پنی یا کار من به هیچ‌کدوم‌شون نمیرسه، ‫از جمله جنابعالی 1622 01:47:28,149 --> 01:47:33,642 ‫مارتا، دوباره یادم بنداز بحث ‫بین هارلان و رنسوم با چی تموم شد 1623 01:47:34,188 --> 01:47:36,674 ‫هارلان بهش گفته که من میتونم ‫تو بازی گو ازش ببرم 1624 01:47:36,674 --> 01:47:39,602 ‫و از خودم میپرسم، مارتا؟ 1625 01:47:39,969 --> 01:47:44,023 ‫چطور بحث وصیت‌نامه به مارتا ختم میشه؟ 1626 01:47:45,463 --> 01:47:48,689 ‫فقط یه توضیح واضح وجود داره 1627 01:47:48,800 --> 01:47:51,688 ‫امکان نداره در این حد دیوونه باشی، ‫نمیخوای همین‌جوری ثروتت رو دور بندازی 1628 01:47:51,688 --> 01:47:54,960 ‫نه. میخوام بدمش به مارتا. ‫همه‌ش رو 1629 01:47:56,257 --> 01:47:58,959 ‫پرستار برزیلیت؟ ‫عقلت رو از دست دادی؟ 1630 01:47:58,959 --> 01:48:03,226 ‫برای اولین باره که تو زندگیم ‫عقلم کامل سرجاشه و اینکارو کردم 1631 01:48:03,935 --> 01:48:06,878 ‫- فکر کردی میذارم این اتفاق بیوفته، میذارم این... ‫- تو وصیت‌نامه‌ام تغییر رو اعمال کردم، تموم شده رفته 1632 01:48:07,176 --> 01:48:08,459 ‫دارم بهت هشدار میدم! 1633 01:48:09,397 --> 01:48:11,634 ‫حدس‌های سنگینیه 1634 01:48:11,684 --> 01:48:13,120 ‫صحیح 1635 01:48:13,322 --> 01:48:16,790 ‫ولی چیزهای بعدی فقط این‌گونه ممکن بوده 1636 01:48:17,183 --> 01:48:20,744 ‫پس، تو با عصبانیت میری بیرون، ‫تو شب راه میوفتی 1637 01:48:21,503 --> 01:48:25,811 ‫بعداً به مارتا میگی که.. چی بود؟ ‫یه حس بسیار... 1638 01:48:25,992 --> 01:48:30,497 ‫روشنی داشته. که از اون به بعد ‫باید رو پای خودش وایسه 1639 01:48:30,822 --> 01:48:32,381 ‫دقیقاً! 1640 01:48:35,020 --> 01:48:39,442 ‫مارتا. وصیت‌نامه. هارلان. ‫رو پای خود وایسادن 1641 01:48:39,442 --> 01:48:41,701 ‫"نمیتونی ازش قسر در بری" 1642 01:48:42,203 --> 01:48:44,234 ‫و یه نقشه کشیده میشه 1643 01:48:52,692 --> 01:48:57,132 ‫برمیگردی، مراقب میشی که ‫از محدوده دوربین دروازه دور باشی 1644 01:48:57,282 --> 01:48:59,547 ‫بعدش پیاده میری سمت خونه 1645 01:48:59,686 --> 01:49:03,995 ‫یواشکی وارد میشی، از روی داربست چوبی ‫که بقیه خانواده نبیننت 1646 01:49:03,995 --> 01:49:06,672 ‫که هنوز طبقه پایین جشن گرفته بودن 1647 01:49:08,597 --> 01:49:11,964 ‫کاری که باید میکردی ‫چند دقیقه‌ای وقت میبرد 1648 01:49:12,539 --> 01:49:16,645 ‫ولی ضروری بود که تنها باشی ‫و کسی هم تو رو نبینه 1649 01:49:16,953 --> 01:49:19,409 ‫میدونستی چه داروهایی هارلان استفاده میکنه 1650 01:49:19,409 --> 01:49:22,181 ‫میدونستی اون شب چه دارویی ‫مارتا قراره بهش تزریق کنه 1651 01:49:23,499 --> 01:49:30,844 ‫و میدونستی اگه مارتا مسئول مرگش باشه، ‫حتی اگه غیر عمد باشه 1652 01:49:31,669 --> 01:49:37,265 ‫قانون قتل وصیت‌نامه تغییر کرده رو باطل میکنه، ‫و تو به سهمت میرسی 1653 01:49:38,174 --> 01:49:42,542 ‫تو از سرنگ‌های توی کیت برای عوض کردن ‫داروی تو دوتا شیشه استفاده کردی 1654 01:49:42,542 --> 01:49:45,513 ‫و، بخاطر احتیاط نهایی 1655 01:49:47,435 --> 01:49:52,663 ‫نالوکسان رو برداشتی، ‫داروی خنثی کننده ناجی 1656 01:49:53,062 --> 01:49:55,288 ‫نه، نه، نه، نه نه. ‫امکان نداره 1657 01:49:55,514 --> 01:49:56,957 ‫حقیقت همینه 1658 01:49:57,128 --> 01:49:59,683 ‫اون شیشه مورفین رو بهم بده ‫تا بهت نشون بدم 1659 01:49:59,683 --> 01:50:04,670 ‫اگه اون اینکارو کرده، اگه داروها عوض شده بودن ‫پس وقتی که من عوضشون کردم... 1660 01:50:06,775 --> 01:50:09,432 ‫بطور اتفاقی مثل اولشون شدن 1661 01:50:10,328 --> 01:50:11,502 ‫به هارلان... 1662 01:50:11,502 --> 01:50:13,241 ‫داروی درست رو تزریق کردی 1663 01:50:13,560 --> 01:50:15,156 ‫درسته 1664 01:50:17,226 --> 01:50:19,212 ‫ولی نه اتفاقی 1665 01:50:20,215 --> 01:50:23,810 ‫من روی برچسب اون دوتا شیشه دارو ‫برچسب زدم 1666 01:50:24,687 --> 01:50:27,724 ‫شیشه‌ها دقیقا شبیه به همن 1667 01:50:30,046 --> 01:50:32,279 ‫از کجا دونستی که این یکی مورفینه؟ 1668 01:50:32,714 --> 01:50:34,164 ‫همینجوری میدونستم 1669 01:50:34,164 --> 01:50:37,332 ‫میدونستی چون یه تفاوت خیلی کم ‫و کدر... 1670 01:50:37,332 --> 01:50:39,922 ‫بین رنگ و چسبندگی دو دارو وجود داره 1671 01:50:41,867 --> 01:50:45,404 ‫میدونستی چون صدبار انجامش دادی 1672 01:50:46,358 --> 01:50:52,001 ‫بهش داروی درست رو تزریق کردی ‫چون پرستار خوبی هستی 1673 01:50:52,926 --> 01:50:53,883 ‫پس هارلان... 1674 01:50:53,883 --> 01:50:56,530 ‫متأسفم مارتا، ولی درسته 1675 01:50:57,610 --> 01:50:59,826 ‫هارلان کاملاً حالش خوب بود 1676 01:51:00,645 --> 01:51:02,517 ‫خونش عادی بوده 1677 01:51:03,050 --> 01:51:08,977 ‫دلیل مرگ فقط و فقط خودکشی بوده، ‫و تو هیچ‌کاری گناهکار نیستی 1678 01:51:08,977 --> 01:51:11,995 ‫به جزء آسیب زدن به داربست چوبی ‫و چندتا فن آماتورانه 1679 01:51:12,878 --> 01:51:17,499 ‫درواقع، اگه هارلان به حرفت گوش داده بود ‫و آمبولانس خبر کرده بود 1680 01:51:19,009 --> 01:51:21,512 ‫امروز زنده بود 1681 01:51:23,930 --> 01:51:25,521 ‫دهنت سرویس 1682 01:51:25,521 --> 01:51:27,328 ‫یه تار پیچیده 1683 01:51:28,248 --> 01:51:31,734 ‫و هنوز از توش خلاص نشدیم ‫نه هنوز 1684 01:51:32,407 --> 01:51:36,647 ‫مارتا، وقتی ننه‌بزرگ تو رو دید ‫که از داربست چوبی داری میای پایین 1685 01:51:37,901 --> 01:51:41,614 ‫گفت رنسوم؟ ‫به این زودی دوباره برگشتی؟ 1686 01:51:41,614 --> 01:51:46,014 ‫"به این زودی برگشتی؟" ‫چون کمی پیش در همون شب 1687 01:51:49,067 --> 01:51:51,631 ‫رنسوم، برگشتی! 1688 01:51:53,772 --> 01:51:55,159 ‫بیخیال، مارتا 1689 01:51:55,159 --> 01:51:58,757 ‫این کاملاً احمقانه‌ست. ‫تو ذره‌ای مدرک نداری 1690 01:51:58,757 --> 01:52:00,059 ‫فقط داری داستان‌سرایی میکنی 1691 01:52:00,059 --> 01:52:01,940 ‫یه ذره هم ندارم، نه 1692 01:52:02,115 --> 01:52:05,297 ‫فقط اینکه هیچ مدرک واقعی‌ای از ‫اینکه مارتا شیشه‌ها رو جابه‌جا کرده نداریم 1693 01:52:05,297 --> 01:52:07,931 ‫- پس حرف توئه علیه حرف... ‫- اعترافش رو داری! 1694 01:52:10,590 --> 01:52:14,037 ‫خیلی‌خب، آره. ‫درسته، اعترافش رو داریم 1695 01:52:14,037 --> 01:52:16,682 ‫با اجازه شما، ‫دوست دارم یه خورده جلوتر برم 1696 01:52:17,351 --> 01:52:20,047 ‫خیلی ساعت بعد تو همون شب ‫مجبور شدی به خونه برگردی 1697 01:52:20,047 --> 01:52:22,549 ‫تا شیشه‌های برچسب اشتباه رو برداری 1698 01:52:22,869 --> 01:52:26,294 ‫گرچه، این‌دفعه سگ‌ها بیرون بودن 1699 01:52:28,637 --> 01:52:30,767 ‫پارس کردن و مگ رو بیدار کردن 1700 01:52:30,767 --> 01:52:33,592 ‫مهم نیست. ‫فردا شیشه‌ها رو برمیداری 1701 01:52:34,046 --> 01:52:38,388 ‫ولی فردا خبر پخش میشه، ‫نه خبر خطای پزشکی و پرستار گناهکار 1702 01:52:38,388 --> 01:52:41,359 ‫بلکه گلوی بریده و خودکشی 1703 01:52:45,492 --> 01:52:50,450 ‫حالا شرایط عالیه که ‫بصورت ناشناس منو استخدام کنی 1704 01:52:50,965 --> 01:52:53,115 ‫میدونی که جنایتی به دست خانوم کبررا انجام شده 1705 01:52:53,115 --> 01:52:57,667 ‫نیاز داری که دستش رو بشه، ‫نمیتونی فاش کنی که چطور خبر داری 1706 01:52:59,434 --> 01:53:01,949 ‫بنوایت بلانک رو وارد قضیه میکنی 1707 01:53:02,411 --> 01:53:05,234 ‫بنی، ببین میفهمم چی میگی ‫فقط اینکه... 1708 01:53:06,080 --> 01:53:08,120 ‫جسد بامداد فردا پیدا شد 1709 01:53:08,120 --> 01:53:12,867 ‫پلیس، تیم پزشکی، ‫خانواده، همه هجوم میارن 1710 01:53:12,867 --> 01:53:17,858 ‫و هیچ راهی نیست که دستت به کیف پزشکی مارتا برسه ‫تا بتونی شیشه‌ها رو برداری 1711 01:53:18,039 --> 01:53:21,201 ‫وقتی تحقیقات تموم بشه ‫باید صبر کنی موقعیتت جور بشه 1712 01:53:21,201 --> 01:53:24,213 ‫و میدونی که خونه خالی میشه 1713 01:53:24,817 --> 01:53:28,480 ‫و واسه همین نتونستی سر مراسم دفن بیای 1714 01:53:29,646 --> 01:53:33,370 ‫هیچکس خونه نیست که شک کنه ‫بگه چرا رفتی تو اتاق کار هارلان 1715 01:53:34,606 --> 01:53:36,260 ‫یا اینطور فکر کردی 1716 01:53:39,521 --> 01:53:44,844 ‫فرن بیچاره. تو رو دید که داری تو کیف پزشکی ‫با داروهای هارلان ور میری 1717 01:53:44,894 --> 01:53:48,298 ‫نمیدونست داری چیکار میکنی 1718 01:53:48,628 --> 01:53:53,403 ‫ولی میدونست کار خوبی نمیکنی، ‫پس ذهنش سوق پیدا میکنه 1719 01:53:53,403 --> 01:53:58,089 ‫اوه خدا، فیلم هالمارکی که برام تعریف کرده بود ‫که دانیکا مک‌کلر توش بازی کرده بود 1720 01:53:58,263 --> 01:53:59,530 ‫"غافلگیری مرگبار" 1721 01:53:59,530 --> 01:54:01,039 ‫پس منظورش این بود 1722 01:54:01,189 --> 01:54:04,308 ‫اون عاشق هارلان بود. ‫ولی از رنسوم متنفر بود 1723 01:54:04,754 --> 01:54:08,790 ‫پس دختر بیچاره تصمیم گرفت تئوریش رو آزمایش کنه ‫و این عوضی رو به سزاش برسونه 1724 01:54:08,790 --> 01:54:15,382 ‫یه کپی از گزارش سم‌شناسی میگیره، ‫راستش رو میگم اصلاً نمیدونم چطوری گرفته 1725 01:54:15,382 --> 01:54:17,221 ‫چون یه دختر خاله داره 1726 01:54:17,521 --> 01:54:21,065 ‫بهم گفت، یه دختر خاله داره که ‫منشی دفتر پزشکی قانونیه 1727 01:54:21,065 --> 01:54:22,547 ‫خب، بفرما! 1728 01:54:22,547 --> 01:54:25,317 ‫پول، معنی اعداد تو گزارش ‫رو اصلاً نمیدونه 1729 01:54:25,317 --> 01:54:28,997 ‫ولی اگه رنسوم گناهکاره، ‫وجودش خطرناکه 1730 01:54:28,997 --> 01:54:32,554 ‫پس از سربرگ کپی میگیره ‫و یه یادداشت باج‌گیری درست میکنه 1731 01:54:33,260 --> 01:54:34,804 ‫پس، چرا واسه من فرستادش؟ 1732 01:54:34,804 --> 01:54:38,144 ‫واسه تو نفرستاده. ‫واسه رنسوم فرستاد 1733 01:54:43,237 --> 01:54:47,385 ‫و وقتی آقای درایزدل به دستش میرسه، ‫واکنشش چیه؟ 1734 01:54:47,905 --> 01:54:52,786 ‫شاد میشه! هنوز فکر میکنه که مارتا ‫!داروی دست‌کاری‌شده رو به هارلان تزریق کرده 1735 01:54:52,786 --> 01:54:55,467 ‫یه گزارش سم‌شناسی خون ‫گناهش رو ثابت میکنه 1736 01:54:55,638 --> 01:55:00,638 ‫خوش و خورم میرسه به وصیت‌نامه خونی، ‫آماده‌ست که ببینه خانواده چطور میریزن بهم 1737 01:55:00,638 --> 01:55:06,117 ‫با خیال اینکه وقتی گزارش سم‌شناسی رو بشه ‫همه‌چی باطل میشه 1738 01:55:07,050 --> 01:55:08,787 ‫و بعدش... 1739 01:55:09,639 --> 01:55:11,627 ‫اعتراف مارتا 1740 01:55:12,022 --> 01:55:14,512 ‫و همه‌چی برعکس میشه 1741 01:55:14,512 --> 01:55:18,864 ‫حالا میدونه که مارتا جنایتی مرتکب نشده 1742 01:55:18,864 --> 01:55:22,643 ‫و گزارش سم‌شناسی ‫بیگناهیش رو ثابت میکنه 1743 01:55:22,956 --> 01:55:27,225 ‫وصیت‌نامه تغییر کرده باطل نمیشه. ‫شکست خورده 1744 01:55:29,013 --> 01:55:30,616 ‫مگه اینکه... 1745 01:55:31,177 --> 01:55:32,946 ‫مگه اینکه تو تصمیم بگیری 1746 01:55:32,946 --> 01:55:34,224 ‫قرار نیست از پول بگذری 1747 01:55:34,224 --> 01:55:36,253 ‫قرار نیست از پول بگذری 1748 01:55:36,312 --> 01:55:38,950 ‫- تا اینجای کار اومدی! ‫- تا اینجای کار اومدی! 1749 01:55:39,831 --> 01:55:42,198 ‫فقط یه قدم بیشتر 1750 01:55:42,387 --> 01:55:47,478 ‫فقط آخرین عمل، ‫حالا که شروع کردی، تا آخرش برو 1751 01:55:50,094 --> 01:55:52,290 ‫تصمیم بگیری. ‫از پسش برمیای 1752 01:55:57,085 --> 01:56:02,410 ‫قدم اول: نابود کردن تمام مدارکی که ‫بیگناهی مارتا رو ثابت میکنه 1753 01:56:08,888 --> 01:56:14,904 ‫قدم دوم: یه ایمیل ناشناس براش بفرسته ‫که واسه آخرهای صبح قرار ملاقات تعیین کرده باشه 1754 01:56:18,521 --> 01:56:21,594 ‫و یادداشت باج‌گیری رو به اون بده 1755 01:56:23,939 --> 01:56:28,461 ‫قدم سوم: سر ملاقاتت با فرن بری 1756 01:56:30,277 --> 01:56:34,607 ‫اوه میدونستم! ‫میدونستم یه حرومزاده بدذاتی! 1757 01:56:34,945 --> 01:56:36,820 ‫میدونستم هارلان همینجوری ‫خودکشی نمیکنه 1758 01:56:37,175 --> 01:56:38,827 ‫آره فرن، حق با توئه 1759 01:56:38,991 --> 01:56:43,435 ‫میدونستم کاملاً گناهکاری. ‫و حالا تقاصش رو پس میدی! 1760 01:56:43,775 --> 01:56:45,241 ‫بهم نزدیک نشو! 1761 01:56:45,401 --> 01:56:47,223 ‫بهم نزدیک نشو، ‫بهت هشدار میدم! 1762 01:56:57,991 --> 01:57:01,588 ‫حالا صحفه پازل آماده‌ست. ‫یادداشت باج‌گیری به دست مارتا میرسه 1763 01:57:01,588 --> 01:57:03,557 ‫تو تیکه‌های پازل رو براش کامل میکنی 1764 01:57:03,724 --> 01:57:05,733 ‫به سمت قرار ملاقات راهنماییش میکنی 1765 01:57:05,887 --> 01:57:07,845 ‫تو بصورت ناشناس با پلیس تماس میگیری 1766 01:57:07,921 --> 01:57:10,937 ‫اونا همراه با جسد و مدارک سوخته شده ‫اونجا میگیرنت 1767 01:57:10,937 --> 01:57:14,928 ‫مارتا به جرم قتل فرن و هارلان دستگیر میشه 1768 01:57:16,464 --> 01:57:17,312 ‫اون گفت: 1769 01:57:17,312 --> 01:57:19,019 ‫هیو اینکارو کردی! 1770 01:57:19,965 --> 01:57:25,888 ‫نگفت "تو" اینکارو کردی ‫منظورش من نبودم، گفت... 1771 01:57:25,888 --> 01:57:28,289 ‫هیو اینکارو کرد 1772 01:57:28,289 --> 01:57:32,540 ‫هیو اینکارو کرد، چون خدمتکار رو مجبور کردی ‫هیو صدات کنه 1773 01:57:33,930 --> 01:57:35,796 ‫چون تو یه عوضی‌ای 1774 01:57:36,612 --> 01:57:38,569 ‫تازه جوابم میداد 1775 01:57:38,936 --> 01:57:43,540 ‫اگه واسه بازجویی نمیبردیمت، ‫که نتونی تماس ناشناست رو بگیری 1776 01:57:43,540 --> 01:57:47,595 ‫و اگه فرن یه کپی محض احتیاط ‫از گزارش سم‌شناسی قایم نکرده بود 1777 01:57:48,105 --> 01:57:52,046 ‫و اگه مارتا یکبار دیگه ازت بهتر عمل نمیکرد 1778 01:57:53,112 --> 01:57:55,099 ‫با خوش قلبیش 1779 01:57:57,025 --> 01:57:59,268 ‫با نجات دادن جون فرن 1780 01:57:59,605 --> 01:58:02,866 ‫با اینکه به این معنی بود که ‫ارثش رو از دست میده و زندانی میشه 1781 01:58:02,866 --> 01:58:07,965 ‫بازیت رو نکرد، ‫جون فرن رو نجات داد 1782 01:58:11,181 --> 01:58:12,671 ‫فرن زنده‌ست؟ 1783 01:58:13,020 --> 01:58:14,429 ‫اوه، آره 1784 01:58:14,429 --> 01:58:21,375 ‫فرن، کسی که این داستان خیالی ‫یا یه چیزی نزدیک بهش رو تأیید میکنه 1785 01:58:22,296 --> 01:58:27,333 ‫و تو هیو رو روانه‌ی زندان میکنه 1786 01:58:32,024 --> 01:58:33,650 ‫بله؟ 1787 01:58:36,498 --> 01:58:41,226 ‫دکتر، چه خبر عالی‌ای. ‫زود میایم. ممنون 1788 01:58:45,873 --> 01:58:48,770 ‫حالش خوبه. ‫آماده‌ست که حرف بزنه 1789 01:58:49,223 --> 01:58:52,626 ‫افسر واگنار لطفاً تا وقتی که... 1790 01:58:52,626 --> 01:58:55,101 ‫من و کاراگاه الیوت و خانوم کبررا... 1791 01:58:55,213 --> 01:58:57,365 ‫به بیمارستان میریم تا اظهارنامه فرن رو بگیریم ‫مراقب ایشون باشین 1792 01:58:57,365 --> 01:58:59,250 ‫خیلی‌خب. پاشو ‫یالا 1793 01:59:05,075 --> 01:59:06,817 ‫فقط اینو به تو میگم 1794 01:59:07,174 --> 01:59:10,366 ‫نه جلوی دوربین، نه تو دادگاه ‫فقط به تو میگم چون میدونی حقیقت همینه 1795 01:59:11,195 --> 01:59:13,078 ‫ما اجازه دادیم وارد خونه‌مون بشی 1796 01:59:13,078 --> 01:59:16,390 ‫گذاشتیم از پدربزرگ‌مون مراقبت کنی، ‫تو خانواده‌مون ازت استقبال کردیم 1797 01:59:16,390 --> 01:59:18,618 ‫و حالا فکر میکنی میتونی ازمون بدزدیش؟ 1798 01:59:18,618 --> 01:59:22,949 ‫فکر میکنی قرار نیست واسه محافظت از خونه‌ام، ‫حق خانوادگی‌مون 1799 01:59:23,805 --> 01:59:26,499 ‫و خانه خانوادگی اجدادی‌مون بجنگم؟ 1800 01:59:28,660 --> 01:59:29,849 ‫این مزخرفی بیش نیست! 1801 01:59:30,260 --> 01:59:33,967 ‫هارلان، تو دهه 80 این خونه رو از ‫یه مشاور املاک میلیونر پاکستانی خریدش 1802 01:59:33,967 --> 01:59:35,886 ‫اوه، خفه شو بلانک! ‫خفه شو! 1803 01:59:35,886 --> 01:59:40,737 ‫اون دهن بوقیه لهجه‌دار تخمیت رو ببند 1804 01:59:41,102 --> 01:59:44,705 ‫آره، فرن رو کشتم، ولی انگار نمُرده. ‫پس علیه من چیزی داری؟ 1805 01:59:44,869 --> 01:59:46,755 ‫هیچی. چی؟ ‫اقدام به قتل؟ 1806 01:59:46,755 --> 01:59:50,195 ‫آتیش‌سوزی ساختمون و چندتا جرم دیگه میوفته گردنم، ‫با یه وکیل خوب 1807 01:59:50,195 --> 01:59:53,038 ‫که دارم، چشم بهم بزنی آزاد شدم 1808 01:59:53,038 --> 01:59:59,174 ‫و بعد میبینی چقدر میتونم زندگیت رو جهنم کنم، ‫جنده کوچولوی بدکار 1809 02:00:06,678 --> 02:00:08,183 ‫یعنی چی؟ 1810 02:00:09,201 --> 02:00:12,259 ‫- یعنی داشت دروغ میگفت ‫- آره پسر، میدونیم 1811 02:00:12,259 --> 02:00:15,721 ‫درسته، فرن مُرده 1812 02:00:19,704 --> 02:00:22,089 ‫و تو الان به قتلش اعتراف کردی 1813 02:00:34,571 --> 02:00:35,948 ‫خب... 1814 02:00:36,803 --> 02:00:38,359 ‫کاری که شروع میکنی... 1815 02:01:22,485 --> 02:01:24,055 ‫گندش بزنن! 1816 02:02:51,250 --> 02:02:55,267 ‫داره بهت خیانت میکنه، مدرک دارم ‫میدونم نیازی نیست بدونی. خودت رو آزاد کن - از طرف پدر 1817 02:02:56,716 --> 02:02:58,975 ‫لیندا؟ لیندا؟ 1818 02:02:59,302 --> 02:03:02,243 ‫باید فوراً با وکیل‌ها تماس بگیریم! ‫چی... 1819 02:03:09,842 --> 02:03:14,458 ‫میشه بپرسم؟ کی فهمیدی ‫من تو مرگ هارلان دخیلم؟ 1820 02:03:15,435 --> 02:03:19,200 ‫اوه، از اولین لحضه‌ای که ‫باهات روبرو شدم 1821 02:03:23,295 --> 02:03:24,436 ‫اوه، لعنت! 1822 02:03:24,436 --> 02:03:28,403 ‫ازت میخوام یه چیز خیلی مهم رو یادت باشه 1823 02:03:29,009 --> 02:03:35,066 ‫برد تو بخاطر بازی کردن طبق شیوه هارلان نبود، ‫بله طبق شیوه خودت بود 1824 02:03:37,270 --> 02:03:39,664 ‫تو آدم خوبی هستی 1825 02:03:40,949 --> 02:03:42,615 ‫این خانواده 1826 02:03:48,523 --> 02:03:50,928 ‫باید بهشون کمک کنم، درسته؟ 1827 02:03:52,182 --> 02:03:54,512 ‫خب، من نظر خودم رو دارم 1828 02:03:55,641 --> 02:03:58,838 ‫ولی حس میکنم که به ندای قلبت گوش میدی 1829 02:03:59,430 --> 02:04:08,838 سی نما، مرجع دانلود فيلم و سريال [30nama.best] 1830 02:04:09,541 --> 02:04:19,838 « تــرجمه از تـورج پاکاری و سـینا اِن وی » Stef@n & Sina_n_v 1831 02:04:20,541 --> 02:04:30,838 telegram: Tooraj_pk