1 00:00:00,806 --> 00:00:09,749 « فیلموژن؛ اکسیژن فیلم و سریال شما » .: FilmoGen.Org :. 2 00:00:53,928 --> 00:00:55,346 ‫آره! 3 00:01:03,271 --> 00:01:04,189 ‫ایوا؟ 4 00:01:05,023 --> 00:01:06,733 ‫گندش بزنن 5 00:01:06,816 --> 00:01:09,360 ‫دوشِ لعنتی سعی کرد من رو بکشه 6 00:01:12,447 --> 00:01:17,702 ‫چیه؟ گمونم تو از پاشیدنِ یه عالمه ‫آب یخ روت لذت می‌بری؟ 7 00:01:17,786 --> 00:01:19,996 ‫خب، نمی‌دونم تو از کدوم سرزمینِ جادویی اومدی 8 00:01:20,080 --> 00:01:22,207 ‫که توش دمای آبِ دوش از اول عالیه، 9 00:01:22,290 --> 00:01:24,667 ‫ولی... باید به این یه دقیقه ‫وقت بدی تا گرم شه 10 00:01:25,418 --> 00:01:27,170 ‫اون ازم خوشش میاد 11 00:01:27,504 --> 00:01:30,256 ‫یه جوری پرید تو انگار می‌خواست ‫برای نجاتم یه اژدها رو بکشه 12 00:01:30,340 --> 00:01:31,591 ‫بذار برات درستش کنم 13 00:01:32,425 --> 00:01:34,094 ‫و من رو از غرق شدن نجات داد 14 00:01:34,177 --> 00:01:36,638 ‫و از دستِ اون دیوی که توهّم زدم 15 00:01:37,305 --> 00:01:38,723 ‫اوه، لعنت بر شیطون 16 00:01:38,807 --> 00:01:40,975 ‫یه الگویی اینجا دیده میشه، ‫و اون بیچارگیِ ایواست 17 00:01:41,059 --> 00:01:45,522 ‫خب، نورپردازیِ محیطی، آهنگِ ملایم ‫و بخار درمانی داره 18 00:01:45,605 --> 00:01:48,149 ‫اون ازم خوشش نمیاد. فقط ‫داره محترمانه برخورد می‌کنه 19 00:01:48,233 --> 00:01:49,109 ‫آره 20 00:01:49,692 --> 00:01:52,403 ‫در اصل، هر چیزی که هرگز فکر نمی‌کردی ‫زیرِ دوش لازمت باشن 21 00:01:52,487 --> 00:01:54,656 ‫باید بهش بگم می‌تونم از تو دیوارها رد بشم 22 00:01:54,739 --> 00:01:57,158 ‫اگه شنا کردن و استفاده از دوش ‫رو بلد نیستم به چه دردی می‌خوره؟ 23 00:01:57,242 --> 00:01:58,827 ‫ناسلامتی از مرگ برگشتم 24 00:01:58,910 --> 00:02:00,495 ‫چرا انقدر پیچیده‌ست؟ 25 00:02:01,121 --> 00:02:02,705 ‫وای خاک تو سرم. بلند گفتم 26 00:02:02,789 --> 00:02:05,291 ‫اشکالی نداره. اگه بخوای می‌تونی ‫با تنظیماتِ من دوش بگیری 27 00:02:05,375 --> 00:02:06,960 ‫با تنظیماتِ اون دوش بگیرم؟ 28 00:02:07,293 --> 00:02:08,419 ‫صبر کن، داره باهام لاس می‌زنه؟ 29 00:02:08,503 --> 00:02:10,255 ‫ولی باید بهت هشدار بدم. ‫تحملش سخته. 30 00:02:10,630 --> 00:02:12,006 ‫اوه، قطعاً داره لاس می‌زنه 31 00:02:14,425 --> 00:02:16,553 ‫طرحِ روی بدنت خفنه. کجا انجامش دادی؟ 32 00:02:16,636 --> 00:02:17,595 ‫چیِ بدنم؟ 33 00:02:17,679 --> 00:02:19,180 ‫زخمی که رو کمرته؟ 34 00:02:20,557 --> 00:02:23,351 ‫اوه. تو یه تصادفِ رانندگی زخمی شدم 35 00:02:23,768 --> 00:02:25,937 ‫احتمالاً چندتا جای زخم ازش دارم 36 00:02:29,440 --> 00:02:30,900 ‫میشه ازش حرف نزنیم؟ 37 00:02:31,734 --> 00:02:32,986 ‫آره، البته 38 00:02:33,570 --> 00:02:37,240 ‫شرمنده. فکر کردم... فقط افتادیم ‫تو یه دورِ عالی، واسه همین... 39 00:02:37,323 --> 00:02:39,784 ‫صبر کن. چی؟ این خیلی ناجوره 40 00:02:43,079 --> 00:02:44,539 ‫خب، صبحونه می‌خوری؟ 41 00:02:45,456 --> 00:02:47,584 ‫- آره، البته ‫- آره؟ عالیه. خوبه... 42 00:02:49,169 --> 00:02:50,044 ‫آخه چرا... 43 00:03:03,514 --> 00:03:07,802 « بندرِ مالاگا، اسپانیا » 44 00:03:08,104 --> 00:03:09,772 ‫خب اونا از اومدنِ ما خبر داشتن 45 00:03:10,064 --> 00:03:12,650 ‫وگرنه چرا مزدورهایی منتظرمون بودن؟ 46 00:03:12,734 --> 00:03:14,444 ‫تا حالا هیچوقت این اتفاق نیوفتاده 47 00:03:14,527 --> 00:03:15,445 ‫چی عوض شده؟ 48 00:03:44,849 --> 00:03:47,143 ‫تعجبی نداره که نتونستیم پیداش کنیم 49 00:03:47,227 --> 00:03:50,438 ‫دیشب کافه‌ها پر بودن از دخترهایی مثلِ اون 50 00:03:51,564 --> 00:03:53,608 ‫پیدا کردنش تو روز راحت‌تره 51 00:03:54,192 --> 00:03:55,735 ‫باید به جستجو ادامه بدیم 52 00:03:55,818 --> 00:03:56,945 ‫افراد بیشتری لازم داریم 53 00:03:57,278 --> 00:03:58,905 ‫از سایرِ کلیساها پرس و جو می‌کنم 54 00:03:59,739 --> 00:04:01,157 ‫حتماً یه نفر اون رو دیده 55 00:04:01,991 --> 00:04:03,076 ‫پیداش می‌کنیم 56 00:04:03,493 --> 00:04:04,577 ‫یه جایی اون بیرونه 57 00:04:04,661 --> 00:04:06,579 ‫مزدورهایی که شانون رو کشتن هم اون بیرونن 58 00:04:06,955 --> 00:04:08,623 ‫و هر ثانیه که برای اون دخترِ مُرده تلف می‌کنید، 59 00:04:08,706 --> 00:04:10,875 ‫یه ثانیه‌ی دیگه‌ست که اونا آزاد می‌گردن 60 00:04:15,797 --> 00:04:18,132 ‫بگو که تونستی تکه‌های گلوله‌ی ‫شرپنل رو دوباره سرهم کنی 61 00:04:18,549 --> 00:04:21,636 ‫حرارتِ انفجار تکه‌هاش رو ‫فراتر از توانِ من تاب داده 62 00:04:22,637 --> 00:04:26,599 ‫پس به جای این که به بقیه‌مون کمک کنی هاله ‫رو پیدا کنیم رفته بودی دنبال تئوریِ توطئه؟ 63 00:04:26,683 --> 00:04:28,935 ‫نمی‌تونی یه لحظه در موردش دَری وَری نگی، نه؟ 64 00:04:29,018 --> 00:04:31,104 ‫تو تمام عمرت اصرار داشتی ‫هاله رو به دست بیاری، 65 00:04:31,187 --> 00:04:32,522 ‫می‌تونی یکم دیگه منتظر بمونی 66 00:04:32,605 --> 00:04:34,190 ‫حتماً، چرا که نه 67 00:04:34,274 --> 00:04:36,776 ‫آخه اصلاً سرنوشت دنیا بهش ‫بستگی نداره. اوه، صبر کن... 68 00:04:36,859 --> 00:04:39,237 ‫فقط واسه این عصبانی هستی ‫که میراثت از چنگت در اومده 69 00:04:39,320 --> 00:04:41,614 ‫میشه لطفاً تو کلیسا با این زبون حرف نزنی؟ 70 00:04:41,698 --> 00:04:42,532 ‫میراث؟ 71 00:04:42,615 --> 00:04:45,326 ‫بیاید روی بحرانِ کنونی تمرکز کنیم، لطفاً 72 00:04:47,370 --> 00:04:48,413 ‫راست میگی، مری 73 00:04:49,122 --> 00:04:53,042 ‫من اینجام چون خاندانِ من در طول سه قرن 74 00:04:53,126 --> 00:04:54,502 ‫شش وارثِ هاله تحویل داده 75 00:04:55,253 --> 00:04:57,422 ‫ولی من خودم جایگاهم به عنوان ‫وارثِ بعدی رو به دست آوردم 76 00:04:57,964 --> 00:05:00,466 ‫من بیشتر و سخت‌تر از هر کسِ دیگه ‫تمرین می‌کنم، 77 00:05:01,259 --> 00:05:04,178 ‫که اگه به خودت زحمت می‌دادی و ‫واسه تمریناتِ رزمی میومدی می‌فهمیدی 78 00:05:04,262 --> 00:05:06,556 ‫دختر جون، من دوتا شاتگان دارم 79 00:05:06,639 --> 00:05:09,142 ‫وقتی دوتا شاتگان داشته باشی، ‫نیازی به مهارت‌های رزمی نداری 80 00:05:10,935 --> 00:05:13,730 ‫تا وقتی هاله رو به دست نیاریم، ‫کُل انجمن در خطره 81 00:05:14,564 --> 00:05:16,941 ‫شاید بهتره یه بار به چیزی ‫غیر از خودت فکر کنی 82 00:05:18,192 --> 00:05:19,193 ‫کافیه دیگه 83 00:05:23,448 --> 00:05:24,449 ‫این انصاف نبود 84 00:05:24,866 --> 00:05:25,783 ‫واقعاً؟ 85 00:05:26,326 --> 00:05:27,577 ‫اون اینجا جایی نداره 86 00:05:27,994 --> 00:05:28,995 ‫هیچوقت جایی نداشت 87 00:05:30,913 --> 00:05:32,248 ‫بازم براش فرق می‌ذارن 88 00:05:32,915 --> 00:05:35,335 ‫سوگند خوردن تنها راه برای بیانِ تعهد نیست 89 00:05:35,626 --> 00:05:37,545 ‫وفاداریِ اون به انجمن کمتر از تو نیست 90 00:05:37,628 --> 00:05:39,047 ‫بایدم متعهد باشه 91 00:05:41,090 --> 00:05:42,925 ‫مری، می‌دونم داری رنج می‌کشی 92 00:05:43,009 --> 00:05:43,926 ‫همه‌مون همینطوریم 93 00:05:44,886 --> 00:05:46,763 ‫قول میدم، به محض این که ‫هاله رو به دست بیاریم، 94 00:05:46,846 --> 00:05:49,599 ‫حتماً به مشاجره‌ی پیش اومده تو اسکله ‫رسیدگی لازم رو می‌کنیم 95 00:05:49,682 --> 00:05:51,642 ‫فقط یه مشاجره نبود، پدر 96 00:05:52,101 --> 00:05:53,102 ‫یه کمین بود 97 00:05:54,812 --> 00:05:59,108 ‫هیچکس برای نگهبانی و محافظتِ ساده ‫گلوله‌های ضدزرهِ مثل این حمل نمی‌کنه 98 00:05:59,817 --> 00:06:01,361 ‫می‌دونستن ما داریم میایم 99 00:06:01,444 --> 00:06:02,320 ‫آماده بودن 100 00:06:02,862 --> 00:06:04,655 ‫و اگه نفهمیم کی استخدامشون کرده 101 00:06:04,739 --> 00:06:06,908 ‫و تهدیدشون رو خنثی نکنیم، مجبور می‌شیم... 102 00:06:08,743 --> 00:06:09,952 ‫باید بریم 103 00:06:10,036 --> 00:06:10,870 ‫همین الان 104 00:06:17,377 --> 00:06:19,128 ‫هرکی این کارو کرده تقاص پس میده 105 00:06:19,629 --> 00:06:21,339 ‫هرکی این کارو کرده آدم نبوده 106 00:06:21,422 --> 00:06:23,800 ‫شیاطین نمی‌تونن سرِ آدم‌ها رو ببرن ‫یا بدنشون رو پاره کنن 107 00:06:24,217 --> 00:06:25,468 ‫اشباح خبیث می‌تونن 108 00:06:26,135 --> 00:06:29,389 ‫ولی فکر کنم احتمالاً این... ‫کارِ یه تاراسک بوده 109 00:06:31,724 --> 00:06:33,226 ‫همونایی که تو متونِ باستانی هستن؟ 110 00:06:33,309 --> 00:06:34,143 ‫بله 111 00:06:36,521 --> 00:06:37,897 ‫برخلافِ اشباح خبیث، 112 00:06:37,980 --> 00:06:40,274 ‫یه تاراسک می‌تونه تو دنیای ما شکلِ ‫جسمانی به خودش بگیره، 113 00:06:41,567 --> 00:06:43,694 ‫که یعنی می‌تونه آسیبِ جسمی وارد کنه 114 00:06:44,404 --> 00:06:45,488 ‫آسیبِ مرگبار 115 00:06:47,198 --> 00:06:49,992 ‫بیش از یک قرنه که هیچ ‫شیطانِ سطح بالایی دیده نشده 116 00:06:50,451 --> 00:06:52,912 ‫حتماً هاله مدتِ زیادی در معرض خطر بوده 117 00:06:53,371 --> 00:06:55,581 ‫یا ضعفِ وارثش رو حس می‌کنه 118 00:06:56,374 --> 00:06:57,625 ‫اون چی می‌خواد؟ 119 00:06:58,167 --> 00:06:59,669 ‫می‌خواد هاله رو برای جهنم به دست بیاره 120 00:07:01,003 --> 00:07:04,006 ‫و حالا که بو برده، ‫از گشتن دست بر نمی‌داره، 121 00:07:04,674 --> 00:07:06,134 ‫هرکسی رو که سر راهش قرار بگیره می‌کشه 122 00:07:07,552 --> 00:07:11,097 ‫و این دلیلِ بیشتری مبنی بر اینه که شخصی ‫باید هاله رو حمل کنه که آمادگیش رو داره 123 00:07:11,180 --> 00:07:13,766 ‫تمام کُتبِ خطی رو که به تاراسک ‫اشاره کردن رو پیدا می‌کنم 124 00:07:13,850 --> 00:07:15,810 ‫می‌بینم چه استراتژی‌هایی در گذشته جواب دادن 125 00:07:19,939 --> 00:07:20,815 ‫برو 126 00:07:21,399 --> 00:07:23,317 ‫کاری رو که لازمه برای شانون انجام بده 127 00:07:25,778 --> 00:07:28,156 ‫باید ایوا رو قبل از تاراسک پیدا کنیم 128 00:07:29,818 --> 00:07:37,618 « زیرنویس از سینا صداقت » .: SinCities :. 129 00:07:37,642 --> 00:07:45,288 « راهبه‌ی جنگجو » 130 00:07:47,056 --> 00:07:51,326 « مراکش » 131 00:08:03,900 --> 00:08:05,651 ‫این از زمانِ جنگ صلیبی سوّم... 132 00:08:06,611 --> 00:08:08,279 ‫از کلیسا گُمشده بود 133 00:08:08,988 --> 00:08:10,781 ‫حدس می‌زدم اینجا پیداش کنیم 134 00:08:16,078 --> 00:08:19,665 ‫پسر، وزنش باید تقریباً... شیش کیلویی باشه 135 00:08:21,083 --> 00:08:22,627 ‫این بزرگترین کشفمون تا حالاست، کریستین 136 00:08:22,710 --> 00:08:23,628 ‫شکی توش نیست 137 00:08:32,053 --> 00:08:33,471 ‫به هر کی که داری پول میدی... 138 00:08:33,930 --> 00:08:35,223 ‫تا قرونِ آخرش می‌ارزه 139 00:08:58,162 --> 00:09:01,165 ‫طبقِ روایاتی از سال‌های ۱۵۳۲ و ۱۷۴۹، 140 00:09:01,832 --> 00:09:05,127 ‫تاراسک‌ها فقط می‌تونن لحظاتِ کوتاهی ‫تو دنیای فانی ما پدیدار بشن 141 00:09:05,211 --> 00:09:06,504 ‫ظاهراً تو جهنم محبوس شدن 142 00:09:07,338 --> 00:09:09,465 ‫- این خبرِ خوبیه ‫- منم فکر می‌کردم اینطور باشه 143 00:09:09,549 --> 00:09:13,427 ‫ولی تاراسک به رغم این محدودیت به طور ‫اجتناب‌ناپذیری وارثِ هاله رو تعقیب می‌کنه 144 00:09:16,097 --> 00:09:17,765 ‫تونستی راهی برای کشتنش پیدا کنی؟ 145 00:09:17,848 --> 00:09:21,269 ‫هر یادداشتی که در موردش پیدا کردم ‫به یه نتیجه ختم میشه 146 00:09:21,727 --> 00:09:25,022 ‫فقط ترکیبی از وارثِ هاله و شمشیر دیوینیوم ‫می‌تونه نابودش کنه 147 00:09:29,902 --> 00:09:30,736 ‫پدر؟ 148 00:09:32,321 --> 00:09:34,448 ‫اگه دستِ تاراسک به هاله برسه... 149 00:09:35,533 --> 00:09:36,701 ‫و ببرتش جهنم... 150 00:09:39,495 --> 00:09:40,454 ‫چی میشه؟ 151 00:09:42,957 --> 00:09:44,625 ‫جهنم به پا میشه 152 00:09:44,709 --> 00:09:46,043 ‫بهشت سقوط می‌کنه 153 00:09:46,711 --> 00:09:48,546 ‫روزِ خوبی برای بشریت نیست 154 00:09:50,214 --> 00:09:51,799 ‫- عالیجناب ‫- خواهر 155 00:09:53,426 --> 00:09:54,468 ‫پدر وینسنت 156 00:09:56,178 --> 00:10:00,474 ‫وقتی برای دفترتون پیغام گذاشتم، ‫نمی‌دونستم در این نزدیکی هستید 157 00:10:00,891 --> 00:10:03,185 ‫خوشبختانه برای کارِ دیگه‌ای به شهر اومدم 158 00:10:05,187 --> 00:10:06,272 ‫به مدت هزار سال، 159 00:10:06,355 --> 00:10:08,858 ‫هاله تحتِ محافظت این انجمن بود 160 00:10:09,734 --> 00:10:13,279 ‫چطور بزرگترین سلاحِ ما علیه شیطان ‫افتاده دستِ یه کافر؟ 161 00:10:13,362 --> 00:10:15,990 ‫جراحِ ما از یه شرایط غیرممکن ‫بهترین استفاده رو کرد 162 00:10:16,449 --> 00:10:18,701 ‫چنین اتفاقی سابقه نداشته 163 00:10:18,784 --> 00:10:19,952 ‫هیچ نقشه‌ی جایگزینی نبود 164 00:10:20,036 --> 00:10:21,996 ‫غفلتی که باید بهش رسیدگی کنیم 165 00:10:22,830 --> 00:10:26,417 ‫گرچه، الان اولویتِ اصلی‌مون هاله‌ست ‫تا وقتی به جای خودش برگرده 166 00:10:26,500 --> 00:10:28,210 ‫البته. دارم روش کار می‌کنم 167 00:10:28,294 --> 00:10:29,629 ‫انتظاری جز این نداشتم 168 00:10:30,379 --> 00:10:31,839 ‫بهم بگو چه کمکی ازم برمیاد 169 00:10:33,424 --> 00:10:36,552 ‫گمونم مادرِ روحانی ارشد شما رو ‫در جریان کمینِ اسکله... 170 00:10:36,969 --> 00:10:38,304 ‫و خواهر شانون گذاشتن 171 00:10:38,387 --> 00:10:39,221 ‫بله 172 00:10:40,306 --> 00:10:44,185 ‫به نظر میاد یه نفر به دیوینیوم ‫علاقه پیدا کرده 173 00:10:44,268 --> 00:10:45,936 ‫زمانِ خیلی بدیه 174 00:10:48,189 --> 00:10:49,440 ‫چیزی هست که باید بدونم؟ 175 00:10:51,025 --> 00:10:53,486 ‫شاید وقتی که سرت انقدر شلوغ نباشه 176 00:10:55,112 --> 00:10:57,031 ‫خواهر لیلیث وارثِ بعدیه 177 00:10:57,573 --> 00:10:58,407 ‫آماده‌ست؟ 178 00:10:58,491 --> 00:10:59,950 ‫- کاملاً ‫- خوبه 179 00:11:00,034 --> 00:11:03,746 ‫خانوادش از جنگِ صلیبی اول به طور مداوم ‫از کلیسا حمایت کردن 180 00:11:04,330 --> 00:11:08,000 ‫رهبریش اساسی از کارایی ‫و اطمینان به همراه میاره، 181 00:11:08,084 --> 00:11:10,503 ‫چیزی که امروز انجمن به شدت بهش نیاز داره 182 00:11:13,255 --> 00:11:16,634 ‫من رو در جریان پیشرفتت قرار بده، ‫و منم اجازه نمیدم مقاماتِ مورد نظر 183 00:11:16,717 --> 00:11:19,804 ‫احساس کنن لازمه اختیارِ امور رو ازت بگیرن 184 00:11:20,346 --> 00:11:21,389 ‫ممنون 185 00:11:23,766 --> 00:11:24,809 ‫پدر وینسنت... 186 00:11:25,393 --> 00:11:27,561 ‫اگه هاله تا فردا صبح ‫دستِ خواهر لیلیث نباشه، 187 00:11:29,146 --> 00:11:31,732 ‫مطمئن نیستم چقدر بتونم هوات رو داشته باشم 188 00:11:59,635 --> 00:12:02,263 ‫این باورنکردنیه. جدی خودت این رو درست کردی؟ 189 00:12:02,346 --> 00:12:04,181 ‫قبلاً با مادرم برنامه‌های آشپزی می‌دیدم 190 00:12:04,265 --> 00:12:07,309 ‫ترجمه: اگه برنامه‌ی آشپزی نشون بده، ‫سرِ کنترلِ تلویزیون باهات دعوا می‌کنه 191 00:12:07,393 --> 00:12:09,895 ‫حتی به زبون‌هایی که نمی‌فهمه ‫برنامه‌ی آشپزی می‌بینه 192 00:12:09,979 --> 00:12:12,314 ‫هی، رفیقمون رو باهامون بد نکنید 193 00:12:12,398 --> 00:12:14,024 ‫می‌خواید دیگه برامون آشپزی نکنه؟ 194 00:12:14,108 --> 00:12:17,695 ‫این خیلی قشنگه. تا حالا هیچوقت ‫با گروهی از دوستان نبودم 195 00:12:17,778 --> 00:12:21,031 ‫یعنی، اونا دوست‌های من نیستن، ‫ولی یه گروه از دوستان دیگه 196 00:12:21,449 --> 00:12:23,325 ‫اونا خیلی باهم راحتن 197 00:12:23,409 --> 00:12:26,620 ‫و با خودشون. انگار، تو پوستِ خودشون راحتن 198 00:12:27,955 --> 00:12:30,791 ‫دو روز پیش، من حتی نمی‌تونستم ‫‏۹۵ درصد پوستم رو حس کنم 199 00:12:31,667 --> 00:12:33,794 ‫من و پوستم کم و بیش باهم غریبه‌ایم 200 00:12:35,045 --> 00:12:37,339 ‫این بچه‌ها بالأخره می‌فهمن ‫که من مثلِ اونا نیستم 201 00:12:37,423 --> 00:12:38,966 ‫که من یه موجود عجیب و غریبم 202 00:12:39,967 --> 00:12:40,968 ‫حالت خوبه؟ 203 00:12:42,386 --> 00:12:45,181 ‫آره. فقط می‌خوام برم کنارِ ساحل 204 00:12:46,182 --> 00:12:49,894 ‫واسه شنا نمیرم. ولی حتی اگه برمم ‫لازم نکرده همش نجاتم بدی، باشه؟ 205 00:12:50,728 --> 00:12:52,313 ‫خودم می‌تونم اژدهاهای خودم رو بکشم 206 00:12:54,815 --> 00:12:56,275 ‫باشه 207 00:12:58,611 --> 00:12:59,695 ‫به نظر دخترِ خوبی میاد 208 00:13:00,237 --> 00:13:01,071 ‫خیلی عاقله 209 00:13:19,173 --> 00:13:20,007 ‫مری 210 00:13:20,424 --> 00:13:21,801 ‫واسه غذای ویژه‌ی ناهار اومدی؟ 211 00:13:23,636 --> 00:13:24,637 ‫برام آشنا نیست 212 00:13:26,263 --> 00:13:28,808 ‫هنر و کیفیتِ ساخت ظریف و عالیه 213 00:13:29,517 --> 00:13:32,478 ‫هردو می‌دونیم که فقط می‌تونه ‫ساخته‌ی دست تو بوده باشه 214 00:13:35,064 --> 00:13:38,943 ‫تو نمی‌خوای هویتِ مشتری‌هات رو افشا کنی، ‫و تو شرایط عادی، 215 00:13:39,026 --> 00:13:41,237 ‫خیلی واسه احتیاطت ارزش قائلم 216 00:13:41,695 --> 00:13:43,906 ‫ولی اگه حیاتی نبود نمی‌پرسیدم 217 00:13:54,416 --> 00:13:55,751 ‫مشتریم اهلِ همینجاست 218 00:13:57,294 --> 00:13:59,088 ‫ولی چاپلوسیت روی اون جواب نمیده 219 00:14:00,089 --> 00:14:02,091 ‫باید یه جور دیگه خواهش و تمنّا کنی 220 00:14:11,016 --> 00:14:12,017 اسکله 221 00:14:12,518 --> 00:14:14,353 ‫انفجار. حرف بزن 222 00:14:14,854 --> 00:14:15,980 تو کی هستی، جنده؟ 223 00:14:16,522 --> 00:14:18,649 ‫لطفاً بهم بگو که انگلیسی بلدی 224 00:14:18,732 --> 00:14:20,234 ‫اسپانیاییم هنوز جای کار داره 225 00:14:20,317 --> 00:14:21,151 گورت رو گُم کن 226 00:14:23,904 --> 00:14:25,447 ‫اسپانیاییم انقدرم بد نیست 227 00:14:26,824 --> 00:14:28,075 ‫من مزدورم 228 00:14:28,617 --> 00:14:29,577 ‫نمی‌تونم کمکت کنم 229 00:14:38,419 --> 00:14:39,420 ‫اوه، بیخیال 230 00:14:40,129 --> 00:14:41,547 ‫خیلیم محکم نبود 231 00:14:53,058 --> 00:14:55,394 ‫از هشت سالگی به بعد از اینا ندیدم 232 00:14:57,062 --> 00:14:58,147 ‫اصلاً ازش استفاده می‌کنی؟ 233 00:15:01,025 --> 00:15:01,942 ‫نوچ 234 00:15:03,277 --> 00:15:05,946 ‫فقط یکی از اون آدمایی هستی که ‫دوست داری یه چاقوی باحال بخری 235 00:15:06,030 --> 00:15:07,531 ‫با رفقات پُزش رو بدی 236 00:15:08,490 --> 00:15:09,950 ‫ببینید کی بزرگترین چاقو رو داره 237 00:15:11,577 --> 00:15:15,080 ‫یه بار استفاده شدنش رو دیدم، اون قدیما 238 00:15:16,457 --> 00:15:20,002 ‫درست اینجا رو برید 239 00:15:21,795 --> 00:15:23,088 ‫سرخرگِ بازویی 240 00:15:24,965 --> 00:15:28,677 ‫وقتی این شاهرگ باز شه، ‫دیگه نمیشه نجاتت داد 241 00:15:30,596 --> 00:15:32,264 ‫فقط می‌تونن وایسن کنار و نگاه کنن 242 00:15:34,224 --> 00:15:35,726 ‫در عرض چند دقیقه از خونریزی می‌میری 243 00:15:37,645 --> 00:15:39,313 ‫دوستِ من مُرده 244 00:15:40,356 --> 00:15:41,732 ‫و من جواب می‌خوام 245 00:16:22,523 --> 00:16:23,607 ‫هی ایوا 246 00:16:24,149 --> 00:16:27,111 ‫امروز قراره زیرِ گرمای آفتاب کباب بشیم 247 00:16:27,194 --> 00:16:29,947 ‫و از رنگ‌پریدگیِ پوستت میشه تشخیص داد ‫جای تاریک و خسته‌کننده‌ای بزرگ شدی 248 00:16:30,948 --> 00:16:32,574 ‫این... خیلی دقیق بود 249 00:16:34,952 --> 00:16:37,538 ‫خب، تاریک و خسته‌کننده، هان؟ 250 00:16:38,831 --> 00:16:41,166 ‫خب، اون مالِ خیلی قدیماست 251 00:16:42,209 --> 00:16:44,086 ‫بعلاوه زندگیت انقدر آسونه ‫و نازک نارنجی بار اومدی 252 00:16:44,169 --> 00:16:46,255 ‫که شاید ساعتِ شادی واست خسته‌کننده‌ست، هان؟ ‫(ساعتِ تخفیف تو قیمتِ مشروبات) 253 00:16:49,091 --> 00:16:50,426 ‫- شوخی کردم ‫- آره 254 00:16:50,509 --> 00:16:52,177 ‫چون کلمه‌ی "شادی" توشه 255 00:16:53,012 --> 00:16:53,846 ‫فراموشش کن 256 00:16:54,471 --> 00:16:56,015 ‫الان به من گفتی نازک نارنجی؟ 257 00:16:58,350 --> 00:17:00,144 ‫خب، اگه خونه‌ی ساحلی باهاش جور در میاد... 258 00:17:06,275 --> 00:17:08,318 ‫می‌بینم که کلمه‌ی "آسون" بهت برنخورد 259 00:17:09,570 --> 00:17:10,779 ‫خوب مُچم رو گرفتی 260 00:17:15,409 --> 00:17:18,287 ‫هی، در مورد این که یکم پیش گفتی ‫لازم نکرده نجاتت بدم 261 00:17:18,662 --> 00:17:20,998 ‫اوه، فراموشش کن 262 00:17:21,874 --> 00:17:23,959 ‫احتمالاً خودتم متوجه نشدی ‫که داشتی نجاتم می‌دادی 263 00:17:24,418 --> 00:17:25,252 ‫نه 264 00:17:26,045 --> 00:17:27,796 ‫و می‌دونم که به کمکم نیاز نداری... 265 00:17:28,672 --> 00:17:32,676 ‫دیروز تو استخر، یه جورایی... یه جورایی ‫دلم می‌خواست به یکی کمک کنم 266 00:17:48,567 --> 00:17:50,277 ‫پارسال بهار مادرم رو از دست دادم 267 00:17:52,446 --> 00:17:54,281 ‫سرطانِ پانکراس داشت، واسه همین... 268 00:17:55,699 --> 00:17:56,867 ‫می‌دونستم قراره از پیشمون بره 269 00:17:59,536 --> 00:18:00,662 ‫براش آماده شده بودم 270 00:18:02,164 --> 00:18:04,625 ‫راستش خوشحالم شدم، چون خیلی درد می‌کشید 271 00:18:10,923 --> 00:18:11,840 ‫آره 272 00:18:12,174 --> 00:18:13,675 ‫گاهی اوقات زندگی یهویی... 273 00:18:13,759 --> 00:18:15,844 ‫...واست زیر و رو میشه، می‌دونی؟ 274 00:18:18,764 --> 00:18:19,598 ‫آره 275 00:18:20,849 --> 00:18:21,725 ‫واقعاً می‌دونم 276 00:18:25,145 --> 00:18:28,315 ‫خب، بعد از خاکسپاری، به بابام گفتم ‫که میرم یه قدمی بزنم، 277 00:18:28,398 --> 00:18:32,361 ‫و... از اون موقع دارم دورِ اروپا رو می‌گردم 278 00:18:36,281 --> 00:18:39,326 ‫پس اون پسرِ نازپرورده‌ای ‫که فکر می‌کردی نیستم 279 00:18:40,911 --> 00:18:42,121 ‫خب، به هر حال ازت خوشم میاد 280 00:18:48,544 --> 00:18:50,379 ‫داره زنگِ شام می‌زنه؟ 281 00:18:51,088 --> 00:18:54,842 ‫آره، وقتی پای خوراکی‌های گرون‌قیمت ‫در میون باشه خیلی وقت شناس میشه 282 00:18:54,925 --> 00:18:55,968 ‫پس... 283 00:18:56,051 --> 00:18:58,554 ‫مهمونی‌ای که امشب میریم قراره خیلی خفن باشه 284 00:18:59,555 --> 00:19:01,390 ‫مُفت خوری یه ساعت دیگه شروع میشه 285 00:19:01,473 --> 00:19:04,351 ‫باشه؟ اون تُخم‌های عالی و گَس ماهی 286 00:19:04,434 --> 00:19:06,228 ‫خود به خود خورده نمیشن 287 00:19:06,311 --> 00:19:08,939 ‫خاویار رو میگه. این مهمونی‌های ‫ویژه بهترین خوراکی‌ها رو دارن 288 00:19:09,022 --> 00:19:12,234 ‫پس، اگه تا حالا خوارکی‌های ناب نخوردی، ‫امشب امتحان‌شون کن 289 00:19:12,317 --> 00:19:14,444 ‫با همچین توصیفی؟ حتماً امتحان می‌کنم 290 00:19:14,528 --> 00:19:17,030 ‫هی رفیق، اشکالی نداره من اول برم داخل؟ 291 00:19:17,739 --> 00:19:20,993 ‫می‌بینم که می‌خوای دختره رو با باز کردنِ ‫در به رومون تحتِ تأثیر قرار بدی 292 00:19:23,787 --> 00:19:26,874 ‫واسه من که فرقی نمی‌کنه ‫کدوم‌مون کارته رو کِش بریم 293 00:19:35,007 --> 00:19:37,634 ‫باورم نمیشه واقعاً تو شرکتِ فناوری آرکم 294 00:19:38,677 --> 00:19:40,304 ‫اسمِ این شرکت رو شنیدی؟ 295 00:19:40,387 --> 00:19:42,264 ‫یه مقاله تو مجله‌ی وایرد در مورد ‫جیلیان سالویوس خوندم 296 00:19:42,347 --> 00:19:45,017 ‫بیشتر در مورد چیزهای بیوتکنولوژیک، ‫مثل سنسورهای الکترونیکی عصبی 297 00:19:45,100 --> 00:19:47,436 ‫می‌دونستی به آدم‌ها کمک می‌کنه ‫با ذهنشون وسایل رو حرکت بدن؟ 298 00:19:48,437 --> 00:19:50,898 ‫پس در اصل دورجنبانیه 299 00:19:50,981 --> 00:19:53,609 ‫این زن هر روز قدرت‌های ماورایی می‌سازه 300 00:19:54,776 --> 00:19:55,694 ‫جالبه 301 00:19:57,654 --> 00:19:59,281 ‫لعنتی، لعنتی، لعنتی! 302 00:19:59,573 --> 00:20:01,575 ‫اون اومده من رو برگردونه کلیسای سنت مایکل؟ 303 00:20:03,035 --> 00:20:04,328 ‫بودجه‌ی کلیساها رو پرداخت کردیم؟ 304 00:20:20,093 --> 00:20:21,762 ‫کریستین 305 00:20:21,845 --> 00:20:24,973 ‫ممنون بابتِ دعوتت، ولی لطفاً بهم بگو 306 00:20:25,766 --> 00:20:30,062 ‫حضورِ یه مرد روحانی تو رویداد مطبوعاتی ‫یه شرکتِ فناوری چه لزومی داره؟ 307 00:20:30,145 --> 00:20:32,898 ‫کاردینال دورتی، این که شما الان اینجایید، 308 00:20:32,981 --> 00:20:36,026 ‫بهم میگه که شما از قبل ‫جوابِ این سؤال رو می‌دونید 309 00:20:37,819 --> 00:20:39,029 ‫از روی کنجکاوی 310 00:20:39,696 --> 00:20:42,407 ‫حس می‌کنم هر خیالی که تو ‫سرش داره روم اثر می‌ذاره... 311 00:20:42,491 --> 00:20:45,369 ‫...بدونِ در نظر گرفتن حضور یا عدمِ حضورم 312 00:20:45,452 --> 00:20:50,082 ‫دکتر سالویوس امیدوارن بتونن کلیسا ‫رو با شرکتِ فناوری ما آشتی بدن 313 00:20:50,165 --> 00:20:52,459 ‫و شما رو دعوت کردن تا دیدگاهشون ‫رو باهاتون در میون بذارن، 314 00:20:52,542 --> 00:20:55,587 ‫که دین و دانش دو روی یه سکه هستن 315 00:20:55,671 --> 00:21:00,926 ‫و این سکه به خوبیِ رازی که از نهفته‌ترین ‫مکانِ مقدس ما دزدیدی خرج میشه؟ 316 00:21:01,009 --> 00:21:07,307 ‫بله. سقوط من از کارمندی بایگانی واتیکان ‫و تبدیل شدنم به یه روسپیِ شرکتی 317 00:21:07,391 --> 00:21:11,311 ‫نه. مشورتی که من در مورد کلیسا ‫به دکتر سالویوس میدم 318 00:21:11,395 --> 00:21:12,980 ‫واقع‌بینانه‌ست، نه مقدس 319 00:21:13,063 --> 00:21:14,564 ‫تو ایمانت رو از دست دادی 320 00:21:14,648 --> 00:21:16,108 ‫من به حقیقت ایمان دارم 321 00:21:17,734 --> 00:21:19,194 ‫بعد از ۳۰ سال حضور در کلیسا، 322 00:21:20,237 --> 00:21:21,488 ‫بالأخره فهمیدم 323 00:21:21,905 --> 00:21:24,283 ‫اگه دنبالِ راه‌پله‌ای به بهشت هستی، ‫کشیش خبر نمی‌کنی 324 00:21:24,366 --> 00:21:25,450 ‫نجار خبر می‌کنی 325 00:21:25,909 --> 00:21:30,080 ‫ایمان یعنی برداشتنِ اولین قدم ‫وقتی راه پله رو نمی‌بینی 326 00:21:30,163 --> 00:21:31,039 ‫واقعاً؟ 327 00:21:32,207 --> 00:21:36,044 ‫تو با استفاده از ایمان به عنوان وسیله‌ای برای ‫رسیدن به قدرت واسه خودت زندگی ساختی 328 00:21:37,546 --> 00:21:42,801 ‫ولی شاید امشب با دیدنِ ‫یه معجزه‌ی واقعی در اینجا، 329 00:21:44,177 --> 00:21:45,262 ‫ادعات کمتر شه 330 00:21:46,263 --> 00:21:48,765 ‫من واقعاً از این تلاش استقبال می‌کنم 331 00:21:49,975 --> 00:21:50,976 ‫خواهش می‌کنم 332 00:21:51,059 --> 00:21:51,935 ‫ممنون 333 00:21:53,645 --> 00:21:55,856 ‫خدای من. محشره 334 00:21:56,398 --> 00:21:59,151 ‫اونی که خوردی تقریباً ۴۰ یورو قیمتشه، ‫پس بهتره عاشقش نشی 335 00:21:59,234 --> 00:22:00,152 ‫دیگه دیره 336 00:22:02,612 --> 00:22:04,531 ‫می‌دونی، به عنوانِ کسی که دوست داره ‫همه چی رو امتحان کنه، 337 00:22:04,614 --> 00:22:08,035 ‫- قطعاً کارهای زیادی هست که هنوز نکردی ‫- آره، خب زیاد فرصتش پیش نیومده 338 00:22:11,163 --> 00:22:12,622 ‫خب، امروز نه. حواست رو جمع کن 339 00:22:18,754 --> 00:22:20,172 ‫لعنتی. لعنتی! 340 00:22:20,547 --> 00:22:22,257 ‫تقصیرِ من بود، رفیق 341 00:22:22,341 --> 00:22:25,302 ‫به قدری شیفته‌ی خانوم شده بودم ‫که نفهمیدم دارم کجا میرم 342 00:22:25,385 --> 00:22:27,179 ‫- صدمه دیدی؟ خیلی معذرت می‌خوام ‫- آره 343 00:22:27,262 --> 00:22:29,056 ‫خوبی؟ ندیدمت. ببخشید 344 00:22:33,685 --> 00:22:34,853 ‫حرکتِ خوبی بود 345 00:22:36,146 --> 00:22:38,023 ‫حرکاتِ رقص دیگه‌ای واسه یاد دادن بهم داری؟ 346 00:22:38,106 --> 00:22:39,983 ‫- خدای من. یه عالمه ‫- واقعاً؟ 347 00:22:52,329 --> 00:22:53,163 ‫خیلی خب 348 00:22:55,332 --> 00:22:57,542 ‫خروجیِ بخش شرقی. باید اون باشه 349 00:23:08,887 --> 00:23:14,309 ‫دوستان، ممنون که در آستانه‌ی ‫آینده‌ای در کنارم ایستادید، 350 00:23:14,893 --> 00:23:17,854 ‫که شبیه به هیچکدوم از چیزهایی ‫نیست که می‌تونستیم تصور کنیم 351 00:23:28,365 --> 00:23:29,783 ‫مشروبِ مُفت کدوم وریه؟ 352 00:23:29,866 --> 00:23:31,410 ‫این طرف 353 00:23:48,677 --> 00:23:49,928 ‫حتی نگاهشم نکنید 354 00:23:53,390 --> 00:23:54,683 ‫همونطور که خیلیاتون می‌دونید، 355 00:23:55,225 --> 00:23:59,938 ‫تمرکز ما روی استفاده کاربردی از ‫فیزیک کوانتوم عمیق و فراگیر بوده 356 00:24:00,814 --> 00:24:03,400 ‫و همونطور که هیئت مدیره‌ی من بهتون میگن... 357 00:24:04,067 --> 00:24:04,943 ‫گرون تموم شده 358 00:24:08,071 --> 00:24:11,908 ‫بادعوتنامه یا بی‌دعوتنامه، ضروریه ‫که فوراً پیغامی از طرفِ واتیکان 359 00:24:11,992 --> 00:24:13,660 ‫به کاردینال دورتی برسونم 360 00:24:16,746 --> 00:24:21,877 ‫خب، به لطف یک آلیاژِ ابررسانای انحصاری، 361 00:24:22,294 --> 00:24:26,965 ‫بسیار خرسندم که کشفی مهم ‫و سرنوشت‌ساز رو گزارش کنم 362 00:24:31,720 --> 00:24:35,432 ‫من می‌تونم میدانِ هیگز رو به مدت ‫یه دقیقه‌ی کامل تثبیت کنم 363 00:25:00,707 --> 00:25:01,583 ‫منتظرش بمونید 364 00:25:09,257 --> 00:25:10,800 ‫تو بهش دیوینیوم دادی؟ 365 00:25:10,884 --> 00:25:14,721 ‫نه. جیلیان خودش اشیاء رو استخراج کرد ‫و همچنان به کارش ادامه میده 366 00:25:15,889 --> 00:25:17,224 ‫من جادوگر نیستم، 367 00:25:17,849 --> 00:25:20,101 ‫ولی این قراره مثلِ یه حقّه به نظر بیاد 368 00:25:34,616 --> 00:25:35,951 ‫خانم‌ها و آقایان، 369 00:25:36,034 --> 00:25:39,204 ‫این شما و این اولین دروازه‌ی کوانتومی دنیا 370 00:25:48,880 --> 00:25:51,883 ‫حالا، بهتره قبل از این که میدان ‫از هم بپاشه دستم رو بیارم بیرون 371 00:26:03,937 --> 00:26:05,855 ‫اونا اینجا چی می‌سازن؟ 372 00:26:06,815 --> 00:26:07,816 ‫آینده رو 373 00:26:12,445 --> 00:26:13,530 ‫امکان نداره! 374 00:26:13,613 --> 00:26:14,781 ‫خدای من! 375 00:26:15,532 --> 00:26:18,076 ‫همیشه یکی از اینا می‌خواستم. خدای من 376 00:26:19,411 --> 00:26:20,370 ‫یه ویلچر؟ 377 00:26:20,870 --> 00:26:22,914 ‫با یه اتصالِ عصبی 378 00:26:23,290 --> 00:26:24,457 ‫بیاید بریم تو مهمونی 379 00:26:25,333 --> 00:26:26,167 ‫خیلی خب 380 00:26:26,543 --> 00:26:27,419 ‫چطوری... 381 00:26:27,502 --> 00:26:28,461 ‫خیلی خب 382 00:26:31,172 --> 00:26:33,049 ‫خیلی خب. برو عقب 383 00:26:33,925 --> 00:26:35,885 ‫حدس می‌زنم یه منحنی یادگیری داره 384 00:26:36,595 --> 00:26:37,971 ‫خیلی خب 385 00:26:38,054 --> 00:26:40,390 ‫- خدای من ‫- وای 386 00:26:46,771 --> 00:26:47,981 ‫خدای من 387 00:26:50,442 --> 00:26:52,152 ‫یالا. منتظرِ چی هستی؟ 388 00:26:52,235 --> 00:26:53,737 ‫هیچ دکمه‌ای روش نیست 389 00:26:53,820 --> 00:26:55,488 ‫از مغزت استفاده کن! یالا 390 00:26:55,905 --> 00:26:57,574 ‫وای! خدای من. باشه 391 00:26:59,701 --> 00:27:00,910 ‫یوهو 392 00:27:00,994 --> 00:27:03,121 ‫- یالا! ‫- این دیوونگیه 393 00:27:08,376 --> 00:27:10,920 ‫عالیجناب، واقعاً افتخار دادید 394 00:27:12,213 --> 00:27:16,009 ‫میشه بگید دیدگاه شما در مورد ‫قلمروهای کوانتومی چیه؟ 395 00:27:16,092 --> 00:27:18,511 ‫کاملاً باهاتون مخالفم، دکتر سالویوس 396 00:27:18,928 --> 00:27:22,349 ‫مطمئنم در جریان هستید چیزی ‫که بهش می‌گید یه آلیاژِ انحصاری، 397 00:27:23,058 --> 00:27:26,269 ‫در واقع یکی از دارایی‌های مقدسِ کلیساست 398 00:27:26,353 --> 00:27:28,605 ‫با کمالِ احترام، کاردینال، 399 00:27:28,688 --> 00:27:32,150 ‫کلیسا به سختی می‌تونه روی یک فلزِ ‫کاملاً بومی ادعای مالکیت کنه 400 00:27:32,692 --> 00:27:35,070 ‫بعدش چی، طلا رو هم مقدس اعلام می‌کنید؟ 401 00:27:35,945 --> 00:27:36,780 ‫پلاتین چطور؟ 402 00:27:36,863 --> 00:27:39,616 ‫"آنچه را که درک نمی‌کنیم به سُخره می‌گیریم" 403 00:27:40,533 --> 00:27:44,496 ‫اشیایی که استخراج کردید ‫قطعاتی از بقایای مقدس هستن 404 00:27:44,579 --> 00:27:47,540 ‫باید ازتون خواهش کنم اونا رو ‫به کلیسا برگردونید 405 00:27:48,875 --> 00:27:53,505 ‫بله، شنیدم که کلیسا قرن‌هاست ‫که دیوینیوم احتکار می‌کنه، 406 00:27:53,588 --> 00:27:56,007 ‫و جای امنی مخفیش کرده 407 00:27:56,091 --> 00:28:00,929 ‫تقریباً میشه گفت داریم ازش در مقابل کسایی ‫محافظت می‌کنیم که بقایای مقدسِ ما رو 408 00:28:01,012 --> 00:28:03,598 ‫برای منافع شخصی تحریف و نجس می‌کنن 409 00:28:03,682 --> 00:28:06,851 ‫و کسایی رو ازش محروم می‌کنید ‫که اسرارشون رو آشکار می‌کنن 410 00:28:06,935 --> 00:28:08,311 ‫برای منافع دنیا 411 00:28:09,270 --> 00:28:11,648 ‫دکتر سالویوس، شما با نیروهایی طرفید 412 00:28:11,731 --> 00:28:14,776 ‫که علم در کمالِ خودشیفتگی انکار می‌کنه 413 00:28:14,859 --> 00:28:17,445 ‫نیروهایی که نمی‌تونید ‫به درکش امیدوار باشید، 414 00:28:17,862 --> 00:28:19,155 ‫چه برسه به کنترل کردنشون 415 00:28:20,240 --> 00:28:24,703 ‫ناتوانیِ شما در درکِ این حقایق ‫برای همه‌مون فاجعه به بار میاره 416 00:28:31,793 --> 00:28:34,212 ‫هی، فکر کنم باید برگردیم به مهمونی 417 00:28:35,463 --> 00:28:36,297 ‫آره 418 00:28:39,134 --> 00:28:39,968 ‫وای 419 00:28:42,387 --> 00:28:43,346 ‫اون رو نگاه کن 420 00:28:52,021 --> 00:28:53,732 ‫داره به من واکنش نشون میده 421 00:28:56,568 --> 00:28:58,903 ‫جیلیان سالویوس چطوری این کارها رو می‌کنه؟ 422 00:29:00,655 --> 00:29:02,115 ‫یه حسگر تشخیصِ حرکت؟ 423 00:29:03,908 --> 00:29:05,160 ‫شایدم حسگر حرارتِ بدن 424 00:29:31,227 --> 00:29:32,061 ‫آمین 425 00:29:43,907 --> 00:29:44,783 ‫چی شده؟ 426 00:29:45,241 --> 00:29:46,701 ‫کامیلا عکسِ ایوا رو تو 427 00:29:46,785 --> 00:29:48,912 ‫سیستمِ تشخیص چهره‌ی پلیس آپلود کرد 428 00:29:48,995 --> 00:29:51,706 ‫یه مورد مطابق از یه دوربینِ امنیتی تو... 429 00:29:51,790 --> 00:29:53,583 ‫پردیسِ دانشگاه پیدا کردم 430 00:29:54,292 --> 00:29:55,126 ‫کارت خوب بود 431 00:29:56,002 --> 00:29:59,172 ‫ببین می‌تونی محدودترش کنی ‫و لیلیث رو پیدا کن 432 00:29:59,255 --> 00:30:01,382 ‫- فوراً راه میوفتیم ‫- الساعه، پدر 433 00:30:02,884 --> 00:30:03,760 ‫و کامیلا... 434 00:30:04,803 --> 00:30:05,637 ‫ممنون 435 00:30:09,265 --> 00:30:11,476 ‫به این فکر کردید که وقتی پیداش کنیم ‫قراره چیکار کنیم؟ 436 00:30:15,647 --> 00:30:17,524 ‫شما که هاله رو به لیلیث نمی‌دید؟ 437 00:30:17,607 --> 00:30:19,609 ‫می‌خوام تمامِ گزینه‌ها رو در نظر بگیرم 438 00:30:20,318 --> 00:30:22,946 ‫چون فکر می‌کنید این دختره ایوا برگزیده شده؟ 439 00:30:23,029 --> 00:30:27,116 ‫مگه نباید قبل از گرفتنِ تصمیمی که ممکنه ‫اون رو بکشه تمامِ تردیدها رو از بین ببریم؟ 440 00:30:27,575 --> 00:30:28,868 ‫ولی سیاستِ کلیسا چی 441 00:30:28,952 --> 00:30:30,245 ‫کاملاً در جریانم 442 00:30:31,287 --> 00:30:32,872 ‫لیلیث این همه وقت صبر کرده 443 00:30:33,414 --> 00:30:35,083 ‫می‌تونه یکم دیگه صبر کنه 444 00:30:35,166 --> 00:30:36,292 ‫و کاردینال دورتی؟ 445 00:30:37,585 --> 00:30:39,128 ‫تا وقتی که هاله در امان باشه، 446 00:30:39,212 --> 00:30:41,714 ‫اجازه میده تا یه حدی انعطاف به خرج بدیم 447 00:30:43,174 --> 00:30:46,719 ‫و قصد دارید وقتی به اینجا برش گردوندید ‫چطوری سر به راهش کنید؟ 448 00:30:49,389 --> 00:30:51,099 ‫هر کدوم از ما یه لحظه داریم... 449 00:30:51,975 --> 00:30:54,853 ‫که باید توش تصمیم بگیریم ‫می‌خوایم با زندگی‌هامون چیکار کنیم، 450 00:30:56,563 --> 00:30:58,731 ‫با فرصت‌هایی که برامون پیش اومده 451 00:31:00,942 --> 00:31:02,819 ‫فقط می‌خوام بهش حقِ انتخاب بدم 452 00:31:12,537 --> 00:31:16,124 ‫یادم نمیاد دکتر سالویوس امشب ‫تو رو استخدام کرده باشه 453 00:31:16,207 --> 00:31:17,959 ‫چون مطمئنم بی‌شک خبر داری، 454 00:31:18,042 --> 00:31:21,629 ‫شرکت فناوریِ آرک در چنین رویدادهای ویژه‌ای ‫از محافظانِ داخلی استفاده می‌کنه 455 00:31:21,713 --> 00:31:23,590 ‫واقعاً، تصمیمِ زیرکانه‌ایه 456 00:31:24,757 --> 00:31:27,051 ‫اگه هدفتون اتاقی پر از رِخنه و انگل باشه 457 00:31:29,095 --> 00:31:29,929 ‫شیّاد شماره یک 458 00:31:32,348 --> 00:31:33,391 ‫دو 459 00:31:35,476 --> 00:31:37,145 ‫و نذار از اون یارو برات بگم 460 00:31:38,354 --> 00:31:40,106 ‫برو سرِ اصل مطلب آقای مکریدی 461 00:31:41,232 --> 00:31:43,192 ‫اربابت اون شب ما رو به اون مهلکه فرستاد 462 00:31:43,276 --> 00:31:45,612 ‫افرادی رو از دست دادم. یکی ‫باید به خاطرش جواب پس بده 463 00:31:45,695 --> 00:31:47,280 ‫ساده لوحی بهت نمیاد 464 00:31:47,822 --> 00:31:51,034 ‫مأموریت‌هایی که قبول می‌کنید قطعاً می‌تونن ‫خطراتی به همراه داشته باشن 465 00:31:51,117 --> 00:31:52,702 ‫وگرنه چرا باید کسی استخدامتون کنه؟ 466 00:31:52,785 --> 00:31:55,580 ‫وظیفه‌ی ما اسکورتِ یه بسته ‫تا شرکتِ آرک بود. همین 467 00:31:55,663 --> 00:31:57,832 ‫دکتر سالویوس به خوبی در جریان ‫گندی که زدید هست 468 00:31:58,625 --> 00:32:02,795 ‫کلی پول برای استخدام شما خرج شده بدونِ ‫این‌که سرمایه‌گذاری‌شون سودی داشته باشه 469 00:32:03,421 --> 00:32:05,673 ‫ایشون می‌دونه که دشمنِ به شدت با انگیزه‌اش 470 00:32:05,757 --> 00:32:07,675 ‫راهبه‌هایی بودن که آموزشِ نظامی دیدن؟ 471 00:32:09,093 --> 00:32:11,220 ‫می‌دونستم یه چیزی رو ازم مخفی می‌کنی 472 00:32:11,846 --> 00:32:13,306 ‫- ولی با خودش حرف می‌زنم ‫- نه 473 00:32:14,057 --> 00:32:16,517 ‫تو... وقتی میای که خبرت کنیم 474 00:32:17,685 --> 00:32:19,437 ‫مثلِ یه سربازِ خوب، نه بیشتر 475 00:32:32,951 --> 00:32:37,246 ‫کاربردهای نظری و عملی... 476 00:32:37,997 --> 00:32:39,832 ‫به معنی کلمه شگفت انگیزن 477 00:32:39,916 --> 00:32:42,210 ‫دورنوردی، پژوهش‌های انرژی، 478 00:32:42,293 --> 00:32:46,089 ‫درمان‌های پزشکی، و افزایش طول عمر 479 00:32:47,735 --> 00:32:49,264 « مهمونی تموم شد » 480 00:32:53,137 --> 00:32:54,931 ‫تو... خوشگلی 481 00:32:58,518 --> 00:33:00,269 ‫من... عجیب و غریبم 482 00:33:03,022 --> 00:33:04,649 ‫آره، کاملاً 483 00:33:08,152 --> 00:33:09,320 ‫به هر حال ازت خوشم میاد 484 00:33:22,083 --> 00:33:27,213 ‫من از هیچ تلاشی مضایقه نکردم ‫تا مطمئن بشم تو تحقیقات‌مون... 485 00:33:41,352 --> 00:33:42,645 ‫چند نفر بی‌اجازه وارد شدن 486 00:33:43,062 --> 00:33:44,647 ‫می‌خوام پیدا و دستگیرشون کنید 487 00:33:44,731 --> 00:33:45,606 ‫میرم سراغشون 488 00:33:46,357 --> 00:33:47,400 ‫با من بیا، لطفاً 489 00:33:47,817 --> 00:33:48,693 ‫بیا 490 00:34:05,418 --> 00:34:06,294 ‫ایوا 491 00:34:10,757 --> 00:34:11,966 ‫هی! بیا بریم دیگه 492 00:34:22,143 --> 00:34:23,978 ‫هی! تو هم اون صحنه رو اونجا دیدی، مگه نه؟ 493 00:34:24,062 --> 00:34:25,688 ‫الان معطل نکن. باید جیم شیم، باشه؟ 494 00:34:25,772 --> 00:34:27,315 ‫یه بچه تو یه اتاق زندانی شده بود 495 00:34:27,398 --> 00:34:29,108 ‫ما هم اگه اینجا گیر بیوفتیم زندانی می‌شیم 496 00:34:29,192 --> 00:34:31,611 ‫باید برگردیم به مهمونی، قاطیِ جماعت شیم ‫و بریم بیرون، باشه؟ 497 00:34:32,779 --> 00:34:35,448 ‫اینجا یه ربطی به اتفاقی که برام افتاده داره 498 00:34:35,531 --> 00:34:36,407 ‫ایوا 499 00:34:37,116 --> 00:34:37,992 ‫باید برم 500 00:34:38,076 --> 00:34:40,161 ‫صبر کن. نه. چی... چیکار می‌کنی... 501 00:34:44,248 --> 00:34:45,917 ‫شاید دیگو راست می‌گفت 502 00:34:46,000 --> 00:34:48,628 ‫شاید من یه موشِ آزمایشگاهیم. ‫یه جور آزمایش... 503 00:34:48,711 --> 00:34:49,545 ‫آهای؟ 504 00:34:49,629 --> 00:34:50,588 ‫...مثلِ اون پسر کوچولو 505 00:34:50,671 --> 00:34:51,506 ‫آهای؟ 506 00:34:56,427 --> 00:34:58,137 ‫چیزی نیست. فقط می‌خوام باهات حرف بزنم 507 00:35:01,224 --> 00:35:03,059 ‫شاید بتونیم به همدیگه کمک کنیم 508 00:35:10,274 --> 00:35:11,984 ‫پس مجبورم بی‌اجازه بیام تو اتاقت 509 00:35:19,033 --> 00:35:21,452 ‫لعنتی! لعنتی! لعنتی! لعنتی! 510 00:35:29,627 --> 00:35:30,586 ‫ناشی‌ها! 511 00:35:31,754 --> 00:35:32,797 ‫شب بخیر بگو 512 00:35:35,550 --> 00:35:36,717 ‫اونا پیداش می‌کنن 513 00:35:36,801 --> 00:35:38,594 ‫- نه ‫- بهتر از اینه که هردوتون رو پیدا کنن 514 00:35:42,974 --> 00:35:44,392 ‫اوه! باشه، باشه، باشه، صبر کنید 515 00:35:44,475 --> 00:35:46,727 ‫راستش من کارِ اشتباهی نکردم، پس... 516 00:35:47,353 --> 00:35:48,729 ‫- یالا! ‫- لعنتی! 517 00:36:44,994 --> 00:36:45,953 ‫کجا رفت؟ 518 00:36:46,621 --> 00:36:47,705 ‫برگشت به جهنم 519 00:36:48,122 --> 00:36:50,082 ‫- کُشتش؟ ‫- بدونِ شمشیر؟ 520 00:36:50,166 --> 00:36:51,792 ‫بعید می‌دونم حتی دلسردش کرده باشه 521 00:37:05,431 --> 00:37:06,265 ‫ایوا 522 00:37:08,142 --> 00:37:09,852 ‫حتماً یه میلیون تا سؤال داری 523 00:37:11,938 --> 00:37:12,897 ‫فقط یکی دارم 524 00:37:13,689 --> 00:37:15,233 ‫درِ کوفتی کجاست؟ 525 00:37:15,775 --> 00:37:16,776 ‫هی! 526 00:37:20,363 --> 00:37:21,906 ‫حدس می‌زدم دخترِ چموشی باشه 527 00:37:22,990 --> 00:37:23,908 ‫حالا خوشحال شدی؟ 528 00:37:25,284 --> 00:37:26,244 ‫عجب خر تو خری 529 00:37:26,327 --> 00:37:28,287 ‫خدا برای تک تکِ ما برنامه‌ای داره 530 00:37:34,085 --> 00:37:35,044 ‫پاهاش رو بگیر 531 00:37:35,068 --> 00:37:40,268 « زیرنویس از سینا صداقت » .: SinCities :. 532 00:37:40,292 --> 00:37:50,292 « فیلموژن؛ اکسیژن فیلم و سریال شما » .: FilmoGen.Org :.