1 00:00:02,200 --> 00:00:10,199 « فیلموژن؛ اکسیژن فیلم و سریال شما » :.:.: FilmoGen.Org :.:.: 2 00:00:10,260 --> 00:00:12,637 ‫- اون مُرده بود ‫- آره 3 00:00:12,721 --> 00:00:14,264 ‫پس بازم می‌میره؟ 4 00:00:14,472 --> 00:00:15,974 معلوم نیست 5 00:00:18,518 --> 00:00:19,769 ‫نمی‌تونم تکون بخورم 6 00:00:20,228 --> 00:00:22,313 ‫خب، تا وقتی اینطوری بود، ‫اصلاً حال نمي‌داد 7 00:00:22,397 --> 00:00:25,275 ‫- هاله‌ اونو انتخاب کرد ‫- مال اون نیست 8 00:00:25,608 --> 00:00:26,983 ‫من که میگم از بدنش بیاریمش بیرون 9 00:00:27,777 --> 00:00:29,696 ‫اگه بمیره چی؟ 10 00:00:29,779 --> 00:00:31,239 ‫اونش دست خداست 11 00:00:44,669 --> 00:00:46,586 ‫- تا حالا همچین کاری از شانون دیده بودی؟ ‫- نه 12 00:00:46,629 --> 00:00:48,548 ‫چی داره میشه؟ 13 00:00:54,763 --> 00:00:57,348 ‫می‌فهمم ترسیدی، ولی باید آروم باشی 14 00:00:58,808 --> 00:01:00,310 ‫داره به احساساتت واکنش نشون میده 15 00:01:00,393 --> 00:01:01,828 ‫چی داره به احساساتم واکنش نشون میده؟ 16 00:01:01,853 --> 00:01:03,646 ‫- هاله ‫- کدوم هاله؟ 17 00:01:04,105 --> 00:01:05,857 ‫اصلاً معلومه چه خبره؟ 18 00:01:05,940 --> 00:01:07,317 ‫قراره روز طولانی‌ای باشه 19 00:01:19,704 --> 00:01:20,704 ‫ایوا 20 00:01:22,582 --> 00:01:23,625 ‫حالت خوبه؟ 21 00:01:28,129 --> 00:01:30,006 ‫نظرت چیه دوباره امتحانش کنیم؟ 22 00:01:33,500 --> 00:01:43,500 « زیرنویس از علی اکبر دوست دار و یاشار » .:: Ali99 & TAMAGOTCHi ::. 23 00:01:51,402 --> 00:01:52,904 ‫آریالا از کوردوبا، 24 00:01:52,987 --> 00:01:55,865 ‫یکی از بی‌رحم‌ترین جنگجویان تاریخ بود، 25 00:01:58,159 --> 00:02:00,036 ‫ولی توی قشر ضعیف جامعه به دنیا اومد 26 00:02:01,621 --> 00:02:03,373 ‫از همون بچگی باایمان نبود 27 00:02:05,083 --> 00:02:07,710 ‫وقتی که متجاوزین زمین خانواده‌ش ‫رو به زور تصاحب کردن، 28 00:02:08,753 --> 00:02:10,130 ‫آریالا یتیم شد 29 00:02:11,881 --> 00:02:14,259 ‫سال‌های سال سرگردان... 30 00:02:15,844 --> 00:02:17,804 ‫سردرگُم و بی‌هدف بود 31 00:02:18,930 --> 00:02:20,140 ‫تا اینکه اون رو پیدا کرد 32 00:02:21,558 --> 00:02:22,559 ‫لیام نیسون؟ 33 00:02:24,185 --> 00:02:25,186 ‫تکراریه 34 00:02:25,645 --> 00:02:28,148 ‫از تمام کسایی که به آریالا ‫بدی کردن، انتقام می‌گیره 35 00:02:28,773 --> 00:02:30,108 ‫نه، لیام نیسون نه 36 00:02:31,025 --> 00:02:32,025 ‫پس راک؟ 37 00:02:33,111 --> 00:02:34,529 ‫خدا 38 00:02:35,238 --> 00:02:36,281 ‫خدا رو پیدا کرد 39 00:02:38,408 --> 00:02:39,408 ‫لطفاً 40 00:02:41,161 --> 00:02:42,161 ‫ادامه بده 41 00:02:42,203 --> 00:02:44,622 ‫خیلی بدم میاد تو ‫ذوقت بزنم، ولی بلد نیسـ... 42 00:02:44,706 --> 00:02:45,874 ‫ترجمه‌شو اینجا نوشته 43 00:02:50,128 --> 00:02:53,756 ‫«آریالا تا آخر عمر در راه خداوند جنگید. 44 00:03:00,805 --> 00:03:05,935 ‫«در سال ۱۰۹۵، هنگامی که پاپ اوربان دوم ‫فرمان اولین جنگ صلیبی را صادر کرد...» 45 00:03:06,019 --> 00:03:09,397 ‫ببخشید. میشه بریم اونجاییش ‫که به من مربوط میشه؟ آخه... 46 00:03:09,480 --> 00:03:10,732 ‫داری می‌رسی 47 00:03:14,986 --> 00:03:16,529 ‫«آریالا بی‌باک بود و... 48 00:03:18,573 --> 00:03:21,075 ‫و حاضر بود در راه هدفش همه چیز رو فدا کنه... 49 00:03:21,900 --> 00:03:23,600 ‫حتی جان خودش رو 50 00:03:24,537 --> 00:03:26,748 ‫و دست آخر هم، جانش رو فدا کرد 51 00:03:27,248 --> 00:03:28,583 ‫اما زندگیش به سر نرسید 52 00:03:29,584 --> 00:03:33,963 ‫پیام‌آور الهی، فرشته عدریئیل، ‫نقشه‌های دیگری در سر داشت 53 00:03:35,548 --> 00:03:36,883 ‫نمی‌تونست بذاره آریالا بمیره 54 00:03:37,300 --> 00:03:38,800 ‫چونکه هنوز سفرش به پایان نرسیده بود 55 00:03:39,594 --> 00:03:42,013 ‫اما تنها یک راه برای نجات جانش وجود داشت 56 00:03:42,096 --> 00:03:44,724 ‫به همین خاطر، عدریئیل ‫بزرگ‌ترین فداکاری رو انجام داد 57 00:03:45,308 --> 00:03:47,018 ‫بخشی از خودش رو فدا کرد» 58 00:04:06,079 --> 00:04:08,039 ‫الان میگی که اون چیزه تو وجود منه؟ 59 00:04:08,915 --> 00:04:11,751 ‫مشخصاً، نقشه‌ی ما این نبود 60 00:04:12,252 --> 00:04:15,046 ‫دست تقدیر باعثش شد، ‫درست مثل ماجرای آریالا 61 00:04:15,630 --> 00:04:16,630 ‫نقشه‌ی ما؟ 62 00:04:17,090 --> 00:04:19,550 ‫ما از اعضای انجمن شمشیر صلیبی هستیم 63 00:04:20,468 --> 00:04:24,138 ‫زنانی متدین که زندگی‌شون رو ‫وقف جنگیدن با یه شیطان دیرینه کردن 64 00:04:25,932 --> 00:04:28,142 ‫تو و زن‌های متدین 65 00:04:29,811 --> 00:04:32,230 ‫وظیفه‌ی من اینه که ‫نیازهاشونو برطرف کنم 66 00:04:33,523 --> 00:04:35,108 ‫خب، همه‌ی نیازهاشون نه 67 00:04:35,191 --> 00:04:37,193 ‫قبلاً هم دیدیش. جونوره رو میگم 68 00:04:38,486 --> 00:04:40,154 ‫اسمش تاراسکـه 69 00:04:41,114 --> 00:04:43,283 ‫اونها نمي‌تونن خیلی تو دنیای ما بمونن، چون 70 00:04:44,075 --> 00:04:46,536 ‫جدا شدن از دنیاشون انرژی زیادی می‌خواد 71 00:04:48,955 --> 00:04:50,748 ‫دنیای اونها... 72 00:04:52,208 --> 00:04:53,209 ‫جهنمه 73 00:04:54,002 --> 00:04:55,002 ‫صحیح 74 00:04:56,421 --> 00:04:58,423 ‫بقیه‌شون، 75 00:04:58,798 --> 00:05:01,676 ‫اونهایی که در آنِ واحد اینجا هستن و نیستن؟ 76 00:05:01,759 --> 00:05:03,094 ‫اشباح خبیث 77 00:05:03,928 --> 00:05:07,140 ‫اونها از تاریکیِ ذاتیِ روح انسان‌ها تغذیه می‌کنن، 78 00:05:07,765 --> 00:05:09,851 ‫انسان‌ها رو وادار به انجام خواسته‌هاشون می‌کنن 79 00:05:11,019 --> 00:05:14,772 ‫خودشون نمی‌تونن به کسی صدمه بزنن، ‫چون هنوز یه پاشون گیره توی... 80 00:05:14,856 --> 00:05:15,856 ‫جهنم؟ 81 00:05:16,190 --> 00:05:17,525 ‫درسته 82 00:05:19,444 --> 00:05:21,321 ‫چیزی که پشتمه 83 00:05:21,571 --> 00:05:23,031 ‫واسه اونه که مي‌تونم ببینم‌شون؟ 84 00:05:23,114 --> 00:05:25,116 ‫هاله بهت ‫قدرتِ دید میده 85 00:05:25,742 --> 00:05:28,536 ‫با این قدرت هم می‌تونی اونها رو ‫پیدا کنی، و هم بکُشی‌شون 86 00:05:29,287 --> 00:05:32,373 ‫باشه. خیلی بدم میاد بزنم تو ذوقت، ‫ولی من شکارچی نیستم 87 00:05:32,457 --> 00:05:35,126 ‫حتی جمع‌کننده هم نیستم. ‫یه هفته پیش، حتی نمی‌تونستم راه برم 88 00:05:35,209 --> 00:05:38,796 ‫می‌دونم، و به‌خاطر سختی‌هایی ‫که کِشیدی، متأسفم 89 00:05:39,797 --> 00:05:43,297 ‫ولی لابد یه دلیلی داشته که خدا ‫توی اون تصادف زندگیت رو نجات داده 90 00:05:43,676 --> 00:05:45,011 ‫یه هدف والاتر 91 00:05:46,262 --> 00:05:48,681 ‫نه. نه، نه. می‌دونی چیه؟ 92 00:05:48,765 --> 00:05:51,225 ‫شاید ندونم کیـم یا ‫قراره چیکار کنم، 93 00:05:51,309 --> 00:05:54,771 ‫ولی مطمئنم قرار نیست با ‫شیطان‌ها بجنگم، خب؟ 94 00:05:55,688 --> 00:05:57,940 ‫وارث هاله قهرمان جدیده 95 00:05:58,941 --> 00:06:00,151 ‫راهبه‌ی جنگجو 96 00:06:01,819 --> 00:06:04,238 ‫هزاران ساله که راه و رسم همینه 97 00:06:05,490 --> 00:06:08,159 ‫ما قسم خوردیم که ‫جلوی این شیطان رو بگیریم 98 00:06:09,077 --> 00:06:11,871 ‫جمع نبند. خودتون قسم خوردین 99 00:06:12,413 --> 00:06:13,247 ‫من تازه به زندگی برگشتم 100 00:06:13,331 --> 00:06:15,375 ‫الان دنبال مسئولیت نیستم 101 00:06:16,417 --> 00:06:17,794 ‫هضمش سخته 102 00:06:18,419 --> 00:06:19,419 ‫درک می‌کنم 103 00:06:20,838 --> 00:06:21,964 ‫می‌دونی چیه؟ 104 00:06:22,048 --> 00:06:25,009 ‫شاید بهتره من آخر هفته استراحت کنم 105 00:06:26,010 --> 00:06:27,887 ‫می‌دونی؟... فکرهامو بکنم 106 00:06:27,970 --> 00:06:30,556 ‫اول هفته‌ی دیگه برمی‌گردم، ‫و بیشتر صحبت می‌کنیم 107 00:06:37,522 --> 00:06:40,149 ‫تا وقتی بلد نباشی قدرت‌های هاله رو مهار کنی، 108 00:06:41,025 --> 00:06:44,070 ‫برای خودت و تمام اطرافیانت خطرناکی 109 00:06:45,488 --> 00:06:47,573 ‫نمی‌تونم بذارم از اینجا بری 110 00:06:55,123 --> 00:06:56,707 ‫پس بگو زندانیم 111 00:06:57,166 --> 00:06:59,710 ‫گزینه‌ی دوم بدتره 112 00:07:03,089 --> 00:07:06,259 ‫خب، قانوناً نمی‌تونیم منو اینجا حبس کنین 113 00:07:06,759 --> 00:07:07,759 ‫بهش میگن آدم‌ربایی 114 00:07:08,052 --> 00:07:09,137 ‫اینجا در امانی 115 00:07:09,595 --> 00:07:11,431 ‫ولی نمی‌تونیم اون بیرون ‫ازت محافظت کنیم 116 00:07:12,682 --> 00:07:14,142 ‫دوست‌هام میان سراغمو می‌گیرن 117 00:07:14,225 --> 00:07:16,686 ‫همون دوست‌هایی که تو مهمونی ولت کردن؟ 118 00:07:17,854 --> 00:07:20,106 ‫به خیالت اون بیرون چقدر دووم میاری؟ 119 00:07:20,523 --> 00:07:21,858 ‫من ابَرقدرت‌هایی دارم 120 00:07:21,941 --> 00:07:23,651 ‫ولی بلد نیستی ازشون استفاده کنی 121 00:07:24,777 --> 00:07:27,321 ‫هر بار که ازشون استفاده می‌کنی، ‫خودتو به خاطر ميندازی 122 00:07:28,114 --> 00:07:31,576 ‫اشتباه نکن، تاراسک پیدات می‌کنه 123 00:07:33,077 --> 00:07:35,037 ‫وایسا. اون جونوره دنبال منه؟ 124 00:07:35,121 --> 00:07:36,372 ‫دنبال هاله‌ست 125 00:07:36,831 --> 00:07:37,999 ‫تو فقط سد راهشی 126 00:07:39,292 --> 00:07:43,337 ‫تاراسک، جذب انرژی هاله میشه 127 00:07:44,172 --> 00:07:47,884 ‫مثل یه سگ شکاری که بو رو حس می‌کنه، ‫می‌دونی کجا بودی 128 00:07:48,634 --> 00:07:50,970 ‫ولی این که تنم باشه، بوی من ‫رو احساس نمی‌کنه، مگه نه؟ 129 00:07:52,597 --> 00:07:56,642 ‫جلیقه‌ت آستر اسميمی داره، ‫مثل دیوارهای اتاق‌ امن 130 00:07:58,102 --> 00:07:59,937 ‫به‌عنوان میراگر انرژی عمل می‌کنه 131 00:08:01,272 --> 00:08:04,692 ‫به همین خاطر اون جونور ‫سر حادثه‌ی امروز احضار نشد 132 00:08:05,443 --> 00:08:06,777 ‫زهره‌ترک شدم منو میگی 133 00:08:09,780 --> 00:08:12,992 ‫می‌تونیم تمرکز کردن و کنترل کردن رو ‫یادت بدیم، تا دیگه همچین اتفافی نیفته 134 00:08:14,619 --> 00:08:18,623 ‫می‌تونیم عملکرد هاله رو بهت نشون بدیم ‫تا بتونی از خودت دفاع کنی 135 00:08:31,385 --> 00:08:33,513 ‫فکر کردم داری میاریم محل عشق‌بازی 136 00:08:33,596 --> 00:08:35,181 ‫واسه‌ت خنده‌داره؟ 137 00:08:35,640 --> 00:08:37,141 ‫یه راهبه که شاتگان گرفته سمتم؟ 138 00:08:39,393 --> 00:08:40,603 ‫پس مرتد شدی 139 00:08:41,103 --> 00:08:43,898 ‫دوستم مُرده، و خونش گردن توئه 140 00:08:44,899 --> 00:08:46,150 ‫باید دقیق‌تر بگی 141 00:08:46,234 --> 00:08:48,444 ‫اسکله. انفجار 142 00:08:48,528 --> 00:08:51,364 ‫- چیزی راجع بهش نمی‌دونم ‫- البته که نمي‌دونی 143 00:08:51,447 --> 00:08:53,991 ‫به گروه من پول دادن تا ‫یه محموله رو منتقل کنیم. فقط همین 144 00:08:54,075 --> 00:08:57,078 ‫- می‌دونی مبدأش کجا بوده؟ ‫- من فقط می‌دونم همه چیز ردیف بود 145 00:08:57,828 --> 00:08:59,956 ‫تا اینکه یه مشت زن آموزش‌دیده... 146 00:09:01,040 --> 00:09:02,667 ‫ریختن سر افراد من 147 00:09:02,750 --> 00:09:05,795 ‫آره، می‌دونستی اونها میان ولی باز ‫جعبه رو دستکاری کردی تا منفجر بشه 148 00:09:05,878 --> 00:09:08,005 ‫به خیالت جون افرادم رو ‫به‌خطرم میندازم؟ 149 00:09:08,089 --> 00:09:09,899 ‫توی حیطه‌ی کاری من، ‫اعتبار حرف اول و آخر رو می‌زنه 150 00:09:09,924 --> 00:09:12,468 ‫پس نمی‌دونستی چی داخلش هست ‫و داشتی جابجاش می‌کردی؟ 151 00:09:12,843 --> 00:09:15,137 ‫تا وقتی پولمو بگیرم، ‫برام مهم نیست چی توشه 152 00:09:15,221 --> 00:09:17,098 ‫شرکت فناوری آرک بهت پولشو داد 153 00:09:19,684 --> 00:09:21,185 ‫اونها پشت قضیه نیستن 154 00:09:21,269 --> 00:09:22,270 ‫تو از کجا می‌دونی؟ 155 00:09:22,353 --> 00:09:26,023 ‫چون اونها بدجور چیزی که ‫تو اون جعبه بود رو می‌خواستن 156 00:09:26,524 --> 00:09:27,733 ‫اینو بهت گفتن؟ 157 00:09:27,817 --> 00:09:29,402 ‫اینو از قیمت تحویل محموله فمهیدم 158 00:09:33,614 --> 00:09:36,325 ‫به جز دوستت، چند نفر دیگه ‫از شما کُشته شدن؟ 159 00:09:36,951 --> 00:09:37,827 ‫فقط اون 160 00:09:37,910 --> 00:09:40,913 ‫پس هر کی جعبه رو ...دستکاری کرده یا ریده 161 00:09:41,956 --> 00:09:44,875 ‫یا یه حرفه‌ای به تمام معنی بوده ‫که دقیقاً می‌دونسته دنبال چیه 162 00:09:47,837 --> 00:09:49,297 ‫هدف شانون بوده 163 00:09:51,215 --> 00:09:54,051 ‫خب، خیلی خوشحالم که مفید واقع شدم. ‫ولی اگه مشکلی نداره، وقتم... 164 00:09:54,135 --> 00:09:55,011 ‫یه جورایی باارزشه 165 00:09:55,094 --> 00:09:57,388 ‫فکر کردی به همین سادگی میذارم بری؟ 166 00:09:57,471 --> 00:09:58,805 ‫ولی بازم افرادت به ما حمله کردن 167 00:09:59,140 --> 00:10:00,349 ‫تو هنوزم یه راهبه‌ای 168 00:10:01,475 --> 00:10:03,436 ‫نباید دست به کُشت و کُشتار بزنی 169 00:10:05,605 --> 00:10:07,314 ‫حرکت باحالی بود که منو آوردی لبِ صخره... 170 00:10:08,316 --> 00:10:09,442 ‫ولی بازی تمومه 171 00:10:32,548 --> 00:10:34,300 ‫چی شد یهو؟ 172 00:10:34,383 --> 00:10:35,926 ‫ما هم نمی‌دونیم 173 00:10:36,135 --> 00:10:38,262 ‫ولی... قبل از اینکه قطع بشه، 174 00:10:38,846 --> 00:10:41,641 ‫فـ... فکر کنم یه چیزیو دیدم 175 00:10:41,724 --> 00:10:43,517 ‫دوربین علائم حرارتی‌ای دریافت نکرده 176 00:10:43,601 --> 00:10:45,728 ‫شاید از یه جور فناوری مخفی‌کننده استفاده کردن 177 00:10:47,063 --> 00:10:49,206 ‫پس، کار لینگان‌ها... ‫( نام نژادی جنگجو در مجموعه‌ی پیشتازان فضا) 178 00:10:49,231 --> 00:10:50,941 ‫یا هری‌پاتر بوده 179 00:10:51,025 --> 00:10:52,902 ‫چه با دوربین، چه بدونش، بازم یه سرنخ داریم 180 00:10:55,780 --> 00:10:58,282 ‫کار کاردینال دورتی بوده 181 00:10:58,366 --> 00:10:59,867 ‫منظورم اون نبود 182 00:11:00,034 --> 00:11:01,452 ‫بیخیال 183 00:11:01,535 --> 00:11:04,288 ‫نکنه فکر می‌کنی بچه‌ها به اونجا نفوذ کردن؟ 184 00:11:04,705 --> 00:11:07,625 ‫اون بچه‌ها دزدکی نیومدن داخل ‫تا اونجا رو بریزن بهم 185 00:11:07,708 --> 00:11:11,545 ‫واسه مشروب مفتی و ‫کوکتل میگو اومده بودن اونجا 186 00:11:11,629 --> 00:11:13,756 ‫شاید همینکه رفتن تو برنامه‌شون عوض شده 187 00:11:14,757 --> 00:11:16,676 ‫مسلماً درمورد همه چیز کنجکاو بودن 188 00:11:16,759 --> 00:11:19,553 ‫خب، انگار درباره‌ی همدیگه کنجکاوترن 189 00:11:23,599 --> 00:11:24,599 ‫لطفاً پا شو 190 00:11:32,066 --> 00:11:36,362 ‫کریستین، متوجهم که شک داری ‫این کار کلیسا باشه 191 00:11:37,738 --> 00:11:40,616 ‫وقتی کلیسا رو ترک می‌کنی، ‫بازم دلت باهاشه 192 00:11:40,700 --> 00:11:42,368 ‫- درک می‌کنم ‫- باور کن، 193 00:11:42,827 --> 00:11:45,496 ‫من و کاردینال از هم متنفریم 194 00:11:46,372 --> 00:11:48,708 ‫خیلی خوب می‌دونم که چه کارهایی ‫از دست واتیکان بر میاد 195 00:11:48,791 --> 00:11:50,251 ‫توی جمع‌شون بودم و دیدم 196 00:11:52,128 --> 00:11:53,128 ‫خوبه 197 00:11:54,630 --> 00:11:58,926 ‫من که میگم دلیلی نداره که ‫علم و ایمان با هم در تعارض باشن 198 00:11:59,009 --> 00:12:02,012 ‫ما اینجا قراره همین رو اثبات کنیم 199 00:12:04,765 --> 00:12:05,933 ‫چی... 200 00:12:07,727 --> 00:12:08,727 ‫اونجا 201 00:12:10,563 --> 00:12:11,563 ‫می‌بینیـش؟ 202 00:12:14,859 --> 00:12:16,193 ‫به نظرم کار اونه 203 00:12:17,987 --> 00:12:19,196 ‫چطور ممکنه؟ 204 00:12:21,198 --> 00:12:23,284 ‫من چند ده‌ها آزمایش انجام دادم 205 00:12:23,367 --> 00:12:24,744 ‫هیچ‌وقت ندیدم همچین کاری کنه 206 00:12:25,244 --> 00:12:27,138 ‫اون شیئ تاریخی فقط وقتی ‫اونطوری واکنش نشون میده 207 00:12:27,163 --> 00:12:30,040 ‫که به منبع قابل‌ ملاحظه‌‌ای ‫از انرژی متصل باشه 208 00:12:30,916 --> 00:12:33,544 ‫مکریدی یه چیزی راجع به راهبه‌ها گفت 209 00:12:34,128 --> 00:12:35,379 ‫- راهبه‌ها؟ ‫- توی بایگانی، 210 00:12:35,463 --> 00:12:37,715 ‫به یک فرقه‌ی زنانه اشاره شده که 211 00:12:38,382 --> 00:12:40,843 ‫توسط کسی که قدرت بزرگی ‫در اختیارشه، رهبری میشه 212 00:12:42,470 --> 00:12:44,472 ‫انجمن شمشیر صلیبی 213 00:12:47,141 --> 00:12:49,477 ‫همیشه فکر مي‌کردم که ‫فقط یه افسانه‌ست 214 00:12:50,436 --> 00:12:53,647 ‫خب، شک ندارم که درمورد ‫اشیاء تاریخی همین فکرو می‌کردی 215 00:12:53,731 --> 00:12:55,357 ‫اگه ا.ش.ص واقعیت داشته باشه، 216 00:12:56,650 --> 00:12:59,111 ‫اونوقت یه رازه که قرن‌ها مخفیش کردن، 217 00:13:00,070 --> 00:13:01,614 ‫حتی از خودشونی‌ها 218 00:13:01,697 --> 00:13:02,697 ‫عجیبه 219 00:13:03,073 --> 00:13:05,159 ‫معمولاً کلیسا چیزی رو مخفی نمی‌کنه 220 00:13:07,203 --> 00:13:08,704 ‫باید اون دختر رو پیدا کنیم 221 00:13:11,165 --> 00:13:12,374 ‫دیوینیوم؟ 222 00:13:12,458 --> 00:13:14,877 ‫دارن باهاش یه جور دستگاه می‌سازن 223 00:13:15,294 --> 00:13:16,545 ‫منشأش رو می‌دونن؟ 224 00:13:17,129 --> 00:13:19,607 ‫یه نفر که قبلاً از اعضای واتیکان بود ‫و الان از اعضای فناوری آرکه، ‫ 225 00:13:19,632 --> 00:13:21,509 ‫بهمون خیانت کرد 226 00:13:21,592 --> 00:13:23,302 ‫باید فرض کنیم همه چیزو می‌دونن 227 00:13:23,385 --> 00:13:25,930 ‫مأموریت‌مون به قدر کافی سخته. ‫اگه بشه از جنگ اجتناب کرد... 228 00:13:26,013 --> 00:13:28,474 ‫اگه خون خواهر شانون گردن اونها باشه که 229 00:13:28,974 --> 00:13:30,726 ‫همین الانش هم وارد جنگ شدیم 230 00:13:34,146 --> 00:13:35,356 ‫دختره چی شد؟ 231 00:13:35,439 --> 00:13:36,439 ‫اینجاست 232 00:13:36,816 --> 00:13:38,108 ‫داره آموزش می‌بینه 233 00:13:38,192 --> 00:13:39,568 ‫لیلیث چطور؟ آماده‌ست؟ 234 00:13:39,652 --> 00:13:44,323 ‫آره، ولی ایوا شرایط خاصی داره ‫اگه هاله ازش خارج بشه، ممکنه بمیره 235 00:13:44,406 --> 00:13:45,741 ‫اون باایمانه؟ 236 00:13:45,825 --> 00:13:48,494 ‫مگه ایمان خدا بهش بیشتر اهمیت نداره؟ 237 00:13:50,246 --> 00:13:53,374 ‫متون باستانی حاکی از اینن که ‫هاله‌ خودش وارثش رو انتخاب می‌کنه 238 00:13:54,375 --> 00:13:55,625 ‫اگه انتخابش اون بوده باشه چی؟ 239 00:13:56,085 --> 00:13:57,461 ‫اگه انتخاب خدا بوده باشه چی؟ 240 00:14:00,214 --> 00:14:01,215 ‫فقط یه فرصت 241 00:14:02,299 --> 00:14:03,342 ‫برای جفت‌تون 242 00:14:14,019 --> 00:14:15,019 ‫دو! 243 00:14:16,355 --> 00:14:18,440 ‫اولش یه چوب بهت میدن 244 00:14:18,899 --> 00:14:20,526 ‫مطمئنم عاقبت خوشی داره 245 00:14:30,744 --> 00:14:33,205 ‫یه پیرزن با زخم‌های عمیق ‫که ورود باشکوهی داشت 246 00:14:34,039 --> 00:14:35,291 ‫خانم رئیسه اینجاست 247 00:14:36,834 --> 00:14:38,294 ‫من مادر روحانی ارشدم 248 00:14:38,377 --> 00:14:39,962 ‫البته 249 00:14:40,963 --> 00:14:42,673 ‫گندش بزنن. بلند گفتم 250 00:14:43,257 --> 00:14:46,135 ‫لیلیث بهم گفت که تو متوجه ‫افزایش قدرتت شدی 251 00:14:46,218 --> 00:14:47,928 ‫من یه نفرو پرت کردم اونور اتاق 252 00:14:48,012 --> 00:14:49,138 ‫این حرکت جدیدی بود 253 00:14:49,680 --> 00:14:51,432 ‫هاله حکم یه تقويت‌‌کننده رو داره 254 00:14:51,891 --> 00:14:55,019 ‫تمام توانایی‌هایی که از قبل ‫داشتی رو بهتر می‌کنه 255 00:14:56,145 --> 00:14:58,188 ‫خب، مهارت‌های ذاتیم تعریف چندانی ندارن، 256 00:14:58,272 --> 00:15:00,274 ‫پس خیلی امیدوار نباش 257 00:15:00,357 --> 00:15:01,984 ‫پس باید بیشتر تلاش کنی 258 00:15:02,735 --> 00:15:04,320 ‫دیگه چه چیزهایی تجربه کردی؟ 259 00:15:05,863 --> 00:15:07,489 ‫خیلی زود درمان میشم 260 00:15:08,198 --> 00:15:10,951 ‫قدرت دید شیطان‌های چندش رو دارم 261 00:15:12,244 --> 00:15:14,038 ‫می‌تونم از بین اجسام رد بشم 262 00:15:14,580 --> 00:15:15,580 ‫معلق موندن در هوا 263 00:15:16,081 --> 00:15:17,081 ‫معلق موندن در هوا؟ 264 00:15:17,541 --> 00:15:18,542 ‫درسته 265 00:15:19,418 --> 00:15:21,170 ‫اینو با چشم‌های خودم دیدم 266 00:15:22,379 --> 00:15:24,590 ‫مگه... عادی نیست؟ 267 00:15:25,007 --> 00:15:26,467 ‫عادی بودن نسبیه 268 00:15:26,550 --> 00:15:28,260 ‫بعضی از توانایی‌هات منحصر به فردن، 269 00:15:28,344 --> 00:15:31,263 ‫همونطور که راهبه‌های جنگجوی قبلی ‫هم توانایی‌های خاص خودشون رو داشتن 270 00:15:32,306 --> 00:15:33,307 ‫راهبه‌ی جنگجو 271 00:15:34,183 --> 00:15:36,685 ‫یه جوریه، انگار من جنگی چیزی رو بُردم 272 00:15:36,769 --> 00:15:40,039 ‫با این تفاوت که خفن‌ترین جایزه‌ش اینه که ‫یه تکه از فلز جادویی میذارن توی پشت آدم 273 00:15:40,064 --> 00:15:41,482 ‫هاله یه موهبته 274 00:15:42,149 --> 00:15:43,567 ‫تو قهرمان خداوندی 275 00:15:43,901 --> 00:15:45,736 ‫در راه خدا مي‌جنگی 276 00:15:45,819 --> 00:15:49,490 ‫در اون مورد. من چندان مذهبی نیستم 277 00:15:50,032 --> 00:15:51,867 ‫بعدشم، تازه تونستم حرکت کنم 278 00:15:51,951 --> 00:15:55,079 ‫واسه همین شک دارم ‫بتونم مبارزه کنم 279 00:15:55,663 --> 00:15:59,124 ‫می‌دونی چیه؟ شاید بتونیم مثلِ امروز صبح ‫تمرکزمون رو بذاریم روی ترکوندن 280 00:15:59,208 --> 00:16:01,126 ‫گندش بزنن، اونو یادم رفت 281 00:16:02,378 --> 00:16:04,380 ‫این چه گوهی بود بخوری؟ 282 00:16:04,463 --> 00:16:05,506 ‫ادب داشته باش! 283 00:16:05,589 --> 00:16:07,049 ‫ما توی عبادتگاه هستیم 284 00:16:07,758 --> 00:16:09,259 ‫جایی که شما قاتل آموزش میدین 285 00:16:09,718 --> 00:16:12,888 ‫یه چیزی بهم میگه فحش دادن ‫اینجا گناه خیلی بزرگی محسوب نمیشه 286 00:16:13,681 --> 00:16:16,809 ‫به موقع بیشتر با مزیت‌های هاله آشنا میشی 287 00:16:17,309 --> 00:16:20,562 ‫اولین قدم ارزیابی آمادگی جسمی و احساسیته 288 00:16:21,397 --> 00:16:22,815 ‫آمادگی احساسی؟ 289 00:16:22,898 --> 00:16:24,274 ‫شجاعت روانی کلید کاره 290 00:16:24,692 --> 00:16:27,778 ‫هاله موجب پیوندِ ‫وضعیت جسمی و روانی فرد میشه 291 00:16:28,153 --> 00:16:30,114 ‫باید با هم کنترلشون کنی 292 00:16:31,198 --> 00:16:33,450 ‫خیلی خب. باشه. حالا چطور... 293 00:16:34,660 --> 00:16:35,911 ‫خداییش؟ 294 00:16:35,995 --> 00:16:37,830 ‫کسی نگفت نمی‌تونی مقابله کنی 295 00:16:43,919 --> 00:16:45,045 ‫باشه 296 00:16:45,129 --> 00:16:47,381 ‫خب، حداقل کار کردن با اینو بهم یاد بده 297 00:16:48,257 --> 00:16:49,341 ‫بهش میگن چوب‌دستی 298 00:16:54,430 --> 00:16:57,391 ‫وایسا! باشه، باشه، گوش کن، ‫من کاملاً موفق تنبیهِ دوستانه هستم، 299 00:16:57,474 --> 00:17:00,436 ‫ولی بهتر نیست یه کم اولویت‌بندی کنیم؟ ها؟ 300 00:17:02,563 --> 00:17:04,273 ‫پدر وینسنت گفت که ‫ا.ش.ص یک خانواده بوده 301 00:17:04,356 --> 00:17:08,068 ‫ولی حس نامادری‌های بدجنس ‫بهم دست داده، خب؟ 302 00:17:15,242 --> 00:17:17,578 ‫دیدیش؟ چطور دارم این کارو می‌کنم؟ 303 00:17:20,831 --> 00:17:23,500 ‫واقعاً دردم گرفت، یا فقط ‫اینطوری به‌نظر اومد؟ 304 00:17:26,545 --> 00:17:30,632 ‫می‌دونی چیه؟ احتمالاً سيناپس‌‌هام ‫حساب قاطی کردن... 305 00:17:31,175 --> 00:17:33,385 ‫و ابداً ربطی به قدرت یا مهارت تو نداره 306 00:17:37,598 --> 00:17:38,598 ‫بسه 307 00:17:45,773 --> 00:17:47,024 ‫خب، نظرت چیه؟ 308 00:17:48,817 --> 00:17:49,817 ‫از بیست، ۱۷/۵ می‌گیرم؟ 309 00:18:24,520 --> 00:18:26,772 ‫لبخند نزده، حالت صورتش مبهمه، 310 00:18:26,855 --> 00:18:28,357 ‫پس فعلاً باهام دشمنی نداره 311 00:18:29,066 --> 00:18:30,109 ‫می‌تونم باهاش کنار بیام 312 00:18:31,985 --> 00:18:35,614 ‫من هیچ‌وقت راهنمایی نرفتم، ‫ولی حس می‌کنم توی چند ثانیه گذروندمش 313 00:18:36,573 --> 00:18:38,951 ‫اسبِ سرکِش زندگی با سرعت تمام ‫به سمت‌مون حمله‌ور شده 314 00:18:39,034 --> 00:18:42,412 ‫اگه همه چیز رو شوخی نگیری، ‫شاید گره‌گشا باشه 315 00:18:43,705 --> 00:18:44,998 ‫آره، دست خودم نیست 316 00:18:45,707 --> 00:18:46,834 ‫کلاً همینطوریم 317 00:18:49,044 --> 00:18:52,381 ‫هاله همینجوری ول نمی‌گشت ‫تا تو پیدات بشه 318 00:18:54,967 --> 00:18:56,135 ‫متعلق به یه نفر بوده 319 00:18:59,638 --> 00:19:00,638 ‫می‌دونم 320 00:19:02,474 --> 00:19:03,474 ‫ببخشید 321 00:19:09,231 --> 00:19:10,315 چطوری بود؟ 322 00:19:15,404 --> 00:19:16,446 ‫جدی بود 323 00:19:17,781 --> 00:19:19,241 ‫اولش سرد بود 324 00:19:20,951 --> 00:19:22,369 ‫خیلی باهامون حرف نمي‌زد 325 00:19:24,913 --> 00:19:26,707 ‫ولی بالأخره که سفره‌ی دلش رو باز کرد... 326 00:19:28,709 --> 00:19:30,085 ‫شانون دوست فوق‌العاده‌ای بود، 327 00:19:31,044 --> 00:19:32,713 ‫مخصوصاً با اعضای جدید 328 00:19:34,214 --> 00:19:35,340 ‫عاشق دست انداختن بود 329 00:19:36,341 --> 00:19:37,968 ‫واقعاً بعضی‌هامونو اُسکل می‌کرد 330 00:19:41,722 --> 00:19:43,307 ‫ولی توی چنده ماه اخیر، 331 00:19:44,766 --> 00:19:45,976 ‫یه چیزی عوض شد 332 00:19:47,436 --> 00:19:48,604 ‫انگار خودش خبر داشت 333 00:19:52,024 --> 00:19:53,817 ‫می‌دونی، من اون نیستم 334 00:19:55,360 --> 00:19:56,778 ‫هیچ‌کس انتظار نداره مثل اون باشی 335 00:19:57,696 --> 00:19:58,906 ‫سعی کردم بهش بگم 336 00:19:59,948 --> 00:20:01,366 ‫من نه جنگجو ام و... 337 00:20:02,326 --> 00:20:03,660 ‫نه مشخصاً یه راهب 338 00:20:06,955 --> 00:20:08,999 ‫اینجا و این داستان‌ها... 339 00:20:11,168 --> 00:20:12,252 ‫به من نمی‌خوره 340 00:20:13,462 --> 00:20:14,838 ‫به منم نمی‌خورد 341 00:20:15,255 --> 00:20:16,215 اولش نه 342 00:20:18,717 --> 00:20:20,802 همه‌مون گذشته‌ای داریم، ایوا 343 00:20:21,929 --> 00:20:23,639 رازهایی که مختص خودمون هستن 344 00:20:25,557 --> 00:20:29,811 ،ولی وقتی متوجه بشی که تو مرکز آفرینش نیستی .هیچ‌کدوم از اینا دیگه اهمیتی نداره 345 00:20:34,233 --> 00:20:35,651 با اجبار نمیشه 346 00:20:35,984 --> 00:20:37,236 اون آماده نیست 347 00:20:37,319 --> 00:20:39,029 ...اون - شایستگی نداره؟ - 348 00:20:41,782 --> 00:20:43,825 سابقه‌ش رو بررسی کردم، درست مثل تو 349 00:20:44,409 --> 00:20:45,953 تو ذاتش نیست 350 00:20:46,036 --> 00:20:47,829 حق نداری همچین حکمی صادر کنی 351 00:20:48,080 --> 00:20:49,623 اینا دخترهای من هستن 352 00:20:49,706 --> 00:20:51,500 من مسئول آماده‌سازی‌شون هستم 353 00:20:51,583 --> 00:20:53,669 و منم مسئول جون‌شون 354 00:20:54,336 --> 00:20:55,587 شامل اون هم میشه 355 00:20:56,755 --> 00:21:00,175 ،حتی اگه هاله‌ی نورانی اون رو پس نزنه .خودش نمی‌تونه قبولش کنه 356 00:21:00,592 --> 00:21:01,468 خواهیم دید 357 00:21:03,470 --> 00:21:05,180 باهاش با ملایمت برخورد نمی‌کنم 358 00:21:05,264 --> 00:21:06,640 منم همچین چیزی ازت نخواستم 359 00:21:07,057 --> 00:21:09,851 ،ولی انتظار دارم با در نظر گرفتن موقعیتش 360 00:21:10,394 --> 00:21:11,770 تا حدی درکش کنی 361 00:21:14,273 --> 00:21:17,693 با وجود قادر نبودن به فراموش کردنِ شکستش به دست بربرها 362 00:21:18,151 --> 00:21:20,279 هدف والاتری برای آریالا مقدر شده بود 363 00:21:21,405 --> 00:21:25,450 به خواست پروردگار، گروهی از جنگجویان را برای تقسیم این مسئولیت تدارک دید 364 00:21:26,034 --> 00:21:28,662 هیچ‌کس نه چهره‌ی آن‌ها را می‌شناخت و .نه نام‌شان را می‌دانست 365 00:21:30,831 --> 00:21:33,250 تنها عامل شناسایی‌شان نشانی مشترک بود 366 00:21:33,709 --> 00:21:36,003 صلیب نقره‌ایِ دسته‌ی شمشیر 367 00:21:37,170 --> 00:21:38,422 و بدین ترتیب 368 00:21:38,505 --> 00:21:41,341 انجمن شمشیر صلیبی شکل گرفت 369 00:21:42,467 --> 00:21:43,593 یه خرده لفاظی می‌کنه، مگه نه؟ 370 00:21:44,886 --> 00:21:45,846 ادامه بده 371 00:21:48,098 --> 00:21:50,684 گروهی که به اسم خواهران جنگجو شهرت یافتند 372 00:21:51,101 --> 00:21:53,020 تحت قیمومیت آریالا پیشرفت کردند 373 00:21:54,229 --> 00:21:55,063 !بکشید 374 00:21:56,606 --> 00:21:59,693 شیطان به شکل هیولا‌گونه‌ی جدیدی درآمده بود 375 00:22:00,819 --> 00:22:01,653 ...اهریمن‌ها 376 00:22:02,154 --> 00:22:03,322 برخاسته از جهنم 377 00:22:09,953 --> 00:22:12,831 راهبه‌ها برای رهاسازیِ 378 00:22:12,914 --> 00:22:18,462 ،ارواحِ گُم‌گشته‌ی به‌بردگی‌گرفته‌شده توسط اهریمن‌ها .در جست‌و‌جوی این نیروهای تاریکی بودند 379 00:22:21,131 --> 00:22:23,967 !تو رو نمی‌دونم، ولی به‌نظر من خیلی آموزنده بود 380 00:22:24,634 --> 00:22:28,388 این شرح یه رویداد تاریخیـه 381 00:22:29,222 --> 00:22:30,432 نه کتاب طلسم و جادو 382 00:22:31,767 --> 00:22:34,061 !خب، کتاب طلسم یه خرده به‌درد‌بخور‌تر بود ها 383 00:22:38,065 --> 00:22:39,691 !ایول به مرد‌سالاری 384 00:22:40,359 --> 00:22:43,111 !همه‌ی قهرمان‌ها زن بودن ولی گلِ سرسبد یه مرده 385 00:22:44,071 --> 00:22:45,822 بذار حدس بزنم، این اولین نفر از صنف توئه؟ 386 00:22:46,615 --> 00:22:48,367 پس مجسمه‌ی آریالا کو؟ هوم؟ 387 00:22:48,450 --> 00:22:51,995 امیدوار بودم تا حدودی با داستان آریالا هم‌ذات‌پنداری کنی 388 00:22:52,079 --> 00:22:54,081 خیلی بی‌شباهت نیستین 389 00:22:55,957 --> 00:22:58,794 ...این شاید مسیری نباشه که انتظارش رو داشتی، ولی 390 00:22:59,586 --> 00:23:01,797 هردوتون به‌خاطر یه هدف والاتر برگزیده شدین 391 00:23:03,256 --> 00:23:04,383 اگه منظورت از برگزیده اینه که 392 00:23:04,466 --> 00:23:07,552 یه نفر بی‌اجازه چیزی رو کرده تو جسم‌مون و بعدش برگشته گفته 393 00:23:07,636 --> 00:23:09,763 "اوه، راستی... زندگی جدیدتون این مُدلیـه" 394 00:23:10,180 --> 00:23:12,557 پس تا جایی که می‌دونیم آریالا هم .خودش این رو نمی‌خواسته 395 00:23:13,266 --> 00:23:15,685 شاید دلش می‌خواسته همون روز تو میدون نبرد بمیره 396 00:23:17,020 --> 00:23:18,647 شاید معتقد بوده لایقشـه 397 00:23:25,987 --> 00:23:29,783 ایوا، موهبتی خیلی خاص نصیبت شده 398 00:23:31,827 --> 00:23:34,955 و می‌خوام فضایی رو برات فراهم کنم که .خودت به این نتیجه برسی 399 00:23:36,456 --> 00:23:39,000 ولی یه عده اینجا هستن که .همچین حسی بهت ندارن 400 00:23:39,751 --> 00:23:41,586 !هوم... بیشتر از یه عده 401 00:23:43,422 --> 00:23:45,257 ...باید قضیه رو جدی بگیری 402 00:23:46,299 --> 00:23:48,301 وگرنه اقدام برای جایگزینیت صورت می‌گیره 403 00:23:50,303 --> 00:23:52,889 خب، پس دیگه برات چه اهمیتی داره چی به سرم میاد؟ 404 00:23:53,432 --> 00:23:55,809 چرا این رو از بدنم درنمیاری و کار رو تموم نمی‌کنی؟ 405 00:23:55,892 --> 00:23:58,854 ،چه خودت باور داشته باشی چه نه .خداوند یه فرصت دوباره بهت داده 406 00:24:02,399 --> 00:24:03,608 باید بهم اعتماد کنی 407 00:24:04,901 --> 00:24:06,736 می‌دونم برات ساده نیست 408 00:24:08,029 --> 00:24:09,573 برای خود منم مسئله‌ی ساده‌ای نیست 409 00:24:11,241 --> 00:24:13,201 ولی الان هردومون تا حدی الله‌بختکی پیش می‌ریم 410 00:24:14,828 --> 00:24:15,829 ...پس لطفاً 411 00:24:16,997 --> 00:24:20,375 ممکنه یه‌کم صبوری به خرج بدیم؟ 412 00:24:28,049 --> 00:24:28,925 باشه 413 00:24:30,760 --> 00:24:31,595 ...ولی 414 00:24:31,678 --> 00:24:33,013 شرط و شروطی داری 415 00:24:33,597 --> 00:24:34,431 آره 416 00:24:35,223 --> 00:24:38,185 راهی هست که بشه اینجا رو یه‌کم 417 00:24:38,268 --> 00:24:40,145 از این حالت دیوونه‌خونه‌ایش خارج کرد؟ 418 00:24:41,188 --> 00:24:42,939 جلیقه واسه حفظ امنیت خودتـه 419 00:24:43,023 --> 00:24:44,441 نه، منظورم جلیقه نیست 420 00:24:44,524 --> 00:24:45,567 اون دایه 421 00:24:46,735 --> 00:24:50,489 !می‌دونی، اونی که فکر کردین متوجه نمی‌شم هرجا میرم دنبالمـه 422 00:24:54,409 --> 00:24:56,244 قول میدم همه‌ی دارو‌هام رو مصرف کنم، دکتر 423 00:25:06,213 --> 00:25:07,047 قبوله؟ 424 00:25:07,506 --> 00:25:10,300 ...تا وقتی که گزینه‌ی دیگه‌ای پیش روم قرار نگیره 425 00:25:12,010 --> 00:25:12,844 قبوله 426 00:25:39,412 --> 00:25:40,705 قشنگـه 427 00:25:41,957 --> 00:25:42,832 کارمون رو راه می‌اندازه 428 00:25:43,542 --> 00:25:44,417 مال ما ست 429 00:25:45,085 --> 00:25:47,128 حداقل تا چند هفته‌ی آینده 430 00:25:58,682 --> 00:26:00,183 !یا خدا 431 00:26:02,852 --> 00:26:05,438 چرا اینقدر طولش دادین؟ - دستت رو بکش - 432 00:26:09,025 --> 00:26:10,026 چطور پیدامون کردی؟ 433 00:26:10,443 --> 00:26:14,072 .کارِتون حقه‌بازی هوشمندانه‌ایـه ...هک کردن تقویم پول‌دارها و بعد 434 00:26:14,614 --> 00:26:16,616 جا خوش کردن تو خونه‌هاشون وقتی خارج از شهرن 435 00:26:16,700 --> 00:26:18,827 ،اگه می‌خواستی دستگیر بشیم .پلیس می‌فرستادی سراغ‌مون 436 00:26:18,910 --> 00:26:20,453 ولی خواسته‌ی من این نیست 437 00:26:21,871 --> 00:26:23,623 راستش این روحیه‌تون برام قابل تحسینـه 438 00:26:24,165 --> 00:26:25,625 پس چی می‌خوای؟ 439 00:26:26,209 --> 00:26:27,210 دوست‌تون 440 00:26:27,877 --> 00:26:30,255 .دختری که اون شب باهاتون بود اون کجاست؟ 441 00:26:30,672 --> 00:26:32,048 دنبال ایوا می‌گردی؟ 442 00:26:32,132 --> 00:26:33,091 !شنل 443 00:26:35,427 --> 00:26:36,303 ...بله 444 00:26:36,845 --> 00:26:38,179 ایوا. ممنونم، شنل 445 00:26:39,347 --> 00:26:41,474 نمی‌دونیم کجاست، خب؟ .از هم جدا شدیم 446 00:26:41,558 --> 00:26:43,310 آره. اصلاً عضو گروه ما نیست 447 00:26:43,393 --> 00:26:45,353 خب، چطور می‌تونم باهاش تماس بگیرم؟ 448 00:26:46,438 --> 00:26:49,107 .ببین، واقعیتش ما درست نمی‌شناسیمش .فقط همین چند شب پیش دیدیمش 449 00:26:49,190 --> 00:26:51,401 فقط سربارمون بود 450 00:26:53,236 --> 00:26:56,573 ،اگه باهاتون تماس گرفت .انتظار دارم در جریان قرارم بدین 451 00:27:01,911 --> 00:27:03,330 این شماره‌ی شخصیمـه 452 00:27:03,872 --> 00:27:05,081 لطفاً باهام در تماس باشید 453 00:27:05,790 --> 00:27:07,876 اقامت خوبی داشته باشین 454 00:27:13,673 --> 00:27:14,674 !گندش بزنن 455 00:27:22,349 --> 00:27:23,350 کار منـه؟ 456 00:27:25,685 --> 00:27:28,688 دیوینیوم وقتی در مجاورت هاله قرار می‌گیره فعال میشه 457 00:27:29,981 --> 00:27:33,485 قدرت تخریب سلاح‌ها و مقاومت زره بالاتر میره 458 00:27:35,320 --> 00:27:36,738 یه جور فلزه؟ 459 00:27:38,073 --> 00:27:39,199 میگن طبیعیـه 460 00:27:40,950 --> 00:27:42,452 پس یه جور فلز دست‌کاری‌نشده‌ست 461 00:27:44,412 --> 00:27:45,246 بله 462 00:27:47,082 --> 00:27:47,916 یه سؤال 463 00:27:47,999 --> 00:27:51,920 ،خواهران جنگجو وقتی حریف‌شون رو نمی‌بینن پس چطور تو نبرد از این سلاح‌ها استفاده می‌کنن؟ 464 00:27:52,337 --> 00:27:53,880 نه، ولی اینم سؤال خوبی بود 465 00:27:56,383 --> 00:28:00,053 وارث هاله موقعیت‌شون رو تعیین می‌کنه و .واسه حمله مختصات میده 466 00:28:00,720 --> 00:28:03,181 مگه این‌که اشباح جسم یه انسان رو تسخیر کرده باشن 467 00:28:03,264 --> 00:28:04,599 ...اون موقع - !وای، خدای من - 468 00:28:05,183 --> 00:28:07,143 !همین الان فهمیدم فیلم جن‌گیر واقعیـه 469 00:28:07,602 --> 00:28:08,561 نیست 470 00:28:09,187 --> 00:28:11,564 ولی وقتی تسخیر توسط اهریمن‌ها واقعیـه ...پس پدر کاراس 471 00:28:11,648 --> 00:28:13,692 میشه لطفاً برگردیم سر موضوع اصلی؟ 472 00:28:13,775 --> 00:28:14,734 شرمنده 473 00:28:17,445 --> 00:28:19,406 مهم‌ترین چیزی که باید یادت باشه اینه که 474 00:28:20,782 --> 00:28:22,033 دقیقاً همون ویژگی‌هایی که 475 00:28:22,117 --> 00:28:24,452 باعث میشن اهریمن‌ها نسبت به دیوینیوم آسیب‌پذیر باشن 476 00:28:25,578 --> 00:28:27,997 باعثِ آسیب‌پذیر شدن راهبه‌ی جنگجو هم میشن 477 00:28:29,958 --> 00:28:31,418 واسه چی زدی؟ 478 00:28:31,793 --> 00:28:33,128 !فکرکردم داریم رفیق می‌شیم 479 00:28:33,211 --> 00:28:35,171 !باید حواست باشه که شکست‌ناپذیر نیستی 480 00:28:35,588 --> 00:28:37,132 با دیوینیوم ممکنه کُشته بشی 481 00:28:37,841 --> 00:28:41,803 درضمن تنها چیزیـه که نمی‌تونی ازش عبور کنی ...پسـ 482 00:28:46,307 --> 00:28:47,308 کار توئه؟ 483 00:28:48,435 --> 00:28:49,269 چی؟ 484 00:28:49,352 --> 00:28:50,395 این لرزش 485 00:28:52,272 --> 00:28:53,440 افکارت رو آروم کن 486 00:28:53,523 --> 00:28:55,442 افکارم رو آروم کنم؟ !همین الان با شمشیر من رو زدی 487 00:28:55,525 --> 00:28:56,693 افکارت رو آروم کن 488 00:28:57,736 --> 00:28:58,653 یه چیزی اینجاست 489 00:29:02,574 --> 00:29:03,408 !برش دار 490 00:29:03,491 --> 00:29:04,951 مگه این اتاق امن نبود؟ 491 00:29:07,412 --> 00:29:08,371 چی می‌بینی؟ - ..چیـ - 492 00:29:08,455 --> 00:29:10,248 چندتان؟ - نمی‌دونم - 493 00:29:28,308 --> 00:29:29,142 !سلام 494 00:29:53,291 --> 00:29:54,334 یه آزمایش بود 495 00:30:01,633 --> 00:30:03,968 خب، کمکم می‌کنی یا می‌خوای همونطور اونجا وایسی؟ 496 00:30:05,720 --> 00:30:07,222 تقصیر خودشـه که تو این مخمصه افتاده 497 00:30:07,889 --> 00:30:09,349 بذار خودشم خودش رو خلاص کنه 498 00:30:12,936 --> 00:30:14,562 بلد نیستم چیکار کنم 499 00:30:15,230 --> 00:30:17,023 ،یه دقیقه پیش که می‌خواستی من رو تنها ولی کنی بمیرم 500 00:30:17,106 --> 00:30:18,566 !خوب بلد بودی 501 00:30:22,028 --> 00:30:23,238 لطفاً یه لحظه تنهامون بذار 502 00:30:34,415 --> 00:30:36,000 ...خب 503 00:30:36,960 --> 00:30:38,461 ،پس دیوارهای اینجا 504 00:30:38,545 --> 00:30:40,171 حسابی ضخیمن، هوم؟ 505 00:30:41,548 --> 00:30:45,635 خیلی‌خب، در دفاع از خودم بگم ...از قابلیت‌هام تقریباً موفقیت‌آمیز استفاده کردم، پسـ 506 00:30:45,718 --> 00:30:48,596 توی این مکان، اعتماد حرف اول رو می‌زنه 507 00:30:49,639 --> 00:30:52,892 باید بدونی که خواهران جنگجوت هوات رو دارن 508 00:30:52,976 --> 00:30:54,394 جون افراد در گروِ این اعتماده 509 00:30:55,520 --> 00:30:57,272 اول اون من رو گول زد 510 00:30:58,398 --> 00:30:59,983 اعتماد دو‌طرفه‌ست، خواهر 511 00:31:01,401 --> 00:31:02,360 مادر روحانی 512 00:31:03,361 --> 00:31:04,571 چرا فرار کردی؟ 513 00:31:04,654 --> 00:31:08,074 به جز این‌که فکرکردم الانـه یه هیولای غول‌پیکر در رو بشکنه و بیاد تو؟ 514 00:31:08,449 --> 00:31:11,369 با توجه به شناختی که ازت دارم، منطقی نیست 515 00:31:11,452 --> 00:31:12,912 فقط دو روزه که من رو شناختی 516 00:31:12,996 --> 00:31:15,707 پدر وینسنت پرونده‌ت رو از یتیم‌خونه آورد 517 00:31:17,500 --> 00:31:18,459 بهت نگفت؟ 518 00:31:26,885 --> 00:31:28,845 خب، من جای شما بودم هرچی می‌خوندم رو باور نمی‌کردم 519 00:31:29,470 --> 00:31:30,722 اون راهبه‌ها ازم دل خوشی نداشتن 520 00:31:30,805 --> 00:31:32,307 حقایق اثبات‌شده دروغ نیستن، ایوا 521 00:31:32,390 --> 00:31:33,892 یعنی چی مثلاً؟ 522 00:31:34,767 --> 00:31:36,227 می‌دونم خودکشی کردی 523 00:31:39,689 --> 00:31:40,523 !چی؟ 524 00:31:41,190 --> 00:31:43,109 بیش‌مصرفی داروهای مسکن 525 00:31:43,610 --> 00:31:47,530 .نه، نه، همچین اتفاقی نیفتاد .آخه چجوری؟ اصلاً نمی‌تونستم تکون بخورم 526 00:31:47,614 --> 00:31:50,533 ،اونقدری حرکت داشتی که .برای پرستارهات اداهای قبیحی دربیاری 527 00:31:50,617 --> 00:31:52,619 اینم تو پرونده‌ت خوندم 528 00:31:52,702 --> 00:31:54,621 درک نمی‌کنی 529 00:31:54,704 --> 00:31:57,916 .فلج شدن طی یه حادثه .ترک شدن توسط خونواده 530 00:31:58,416 --> 00:32:00,335 حتماً برات مثل یه کابوس بوده 531 00:32:06,507 --> 00:32:08,593 من خودکشی نکردم 532 00:32:09,385 --> 00:32:11,512 خواهر فرانسیس گفت که افسردگی داشتی 533 00:32:12,388 --> 00:32:14,599 داشتی به سنی می‌رسیدی که .دیگه نمی‌شده تو یتیم‌خونه بمونی 534 00:32:14,682 --> 00:32:17,143 گفت که می‌دونستی نمی‌تونی تنهایی دووم بیاری 535 00:32:17,226 --> 00:32:20,104 بعد احساس درموندگی کردی - !حقیقت نداره! دروغ میگه - 536 00:32:20,563 --> 00:32:23,066 اگه می‌خواستم بمیرم که فرار نمی‌کردم 537 00:32:23,149 --> 00:32:24,317 معلومه که فرار می‌کنی 538 00:32:24,859 --> 00:32:25,860 یه آدم ترسویی 539 00:32:26,569 --> 00:32:28,404 همیشه دنبال راحت‌ترین راه فرار هستی 540 00:32:29,030 --> 00:32:30,573 جنگیدن در راه یه هدف؟ 541 00:32:30,657 --> 00:32:32,492 مال این کار نیستی، مگه نه؟ 542 00:32:33,534 --> 00:32:34,911 !من رو نمی‌شناسی 543 00:32:35,411 --> 00:32:37,246 تصمیمت رو بگیر، ایوا 544 00:32:37,330 --> 00:32:41,042 می‌خوای زنده بمونی یا دلت می‌خواد بمیری؟ 545 00:32:42,460 --> 00:32:43,419 !بسه 546 00:32:43,503 --> 00:32:44,462 تمومش کن 547 00:32:53,596 --> 00:32:54,597 برو بیرون 548 00:32:55,807 --> 00:32:56,766 فوراً 549 00:33:19,998 --> 00:33:22,166 موقعیتش رو درک کن و .رعایت حالش رو بکن 550 00:33:22,250 --> 00:33:23,418 توصیه‌م بهت این بود 551 00:33:24,168 --> 00:33:26,546 اگه الان با این مسئله روبه‌رو نشه، پس کِی وقتشـه؟ 552 00:33:27,505 --> 00:33:31,092 وقتی رفته دنبال انجام یه مأموریت و جون خواهر‌هاش در خطره؟ 553 00:33:32,343 --> 00:33:34,429 مثل یه بُمبِ آماده‌ی منفجر شدنـه 554 00:33:34,512 --> 00:33:36,055 تو هم چاشنیش رو به کار می‌اندازی؟ 555 00:33:36,806 --> 00:33:39,976 .واسه کمک بهش و آموزش‌های اولیه وقت نداریم، پدر .خود شما هم مثل من این رو می‌دونی 556 00:33:40,059 --> 00:33:41,853 سعی می‌کنی فراریش بدی 557 00:33:44,230 --> 00:33:45,523 یکی از ما نیست 558 00:33:46,107 --> 00:33:47,191 یه گناهکاره 559 00:33:48,067 --> 00:33:49,110 خودکشی کرده 560 00:33:49,193 --> 00:33:50,528 !ولی هنوز که نمُرده 561 00:33:51,279 --> 00:33:53,406 این معجزه‌ی الهی نیست؟ 562 00:33:54,866 --> 00:33:56,617 شما تجلی الهی رو می‌بینی 563 00:33:58,953 --> 00:34:00,204 من یه انحراف می‌بینم 564 00:34:02,707 --> 00:34:04,083 لیاقتش رو نداره 565 00:34:06,586 --> 00:34:08,588 هیچ‌کدوم‌مون لایق لطف او نیستیم 566 00:34:10,048 --> 00:34:12,300 ،به‌دست‌آوردنی نیست .به انسان بخشیده میشه 567 00:34:14,135 --> 00:34:15,887 پس جریان از این قراره؟ 568 00:34:16,763 --> 00:34:18,431 فکر می‌کنی خودت لایق چی هستی؟ 569 00:34:27,065 --> 00:34:29,233 مسئولیت این دخترها بر عهده‌ی منـه 570 00:34:30,693 --> 00:34:32,779 ...اونایی که جون‌شون رو فدا کردن 571 00:34:33,446 --> 00:34:35,073 و اونایی که هنوز اینجان و 572 00:34:35,656 --> 00:34:37,742 با اشتیاق آماده‌ی فداکاری هستن 573 00:34:39,494 --> 00:34:40,369 ولی اون دختر؟ 574 00:34:41,537 --> 00:34:42,538 مثل یه غده‌ی سرطانیـه 575 00:34:44,874 --> 00:34:46,501 ما رو با خودش می‌کشه پایین 576 00:35:14,570 --> 00:35:15,905 من خودکشی نکردم 577 00:35:18,699 --> 00:35:19,575 خیلی‌خب 578 00:35:20,576 --> 00:35:21,536 جدی میگم 579 00:35:25,289 --> 00:35:28,292 یادت میاد اون شب قبل از این‌که به‌هوش بیای، چه اتفاقی افتاد؟ 580 00:35:32,171 --> 00:35:35,216 فقط تلویزیون نگاه می‌کردم و ...بعد خوابم برد، ولی 581 00:35:36,926 --> 00:35:38,678 واسه من مثل همه‌ی شب‌های دیگه بود 582 00:35:42,890 --> 00:35:44,976 گفت تو خونم دارو بوده 583 00:35:46,352 --> 00:35:48,688 ‫12 سالِ عمرم از سینه به پایین هیچ حسی نداشتم 584 00:35:48,771 --> 00:35:50,648 !آخه مسکن می‌خواستم چیکار؟ 585 00:35:51,983 --> 00:35:53,860 شاید گزارش پزشکی غلط بوده 586 00:35:58,865 --> 00:35:59,949 چه اهمیتی داره؟ 587 00:36:01,159 --> 00:36:02,535 در‌ هر ‌صورت هیچ‌کس حرفم رو باور نمی‌کنه 588 00:36:07,123 --> 00:36:08,457 نذار روت اثر بذاره 589 00:36:09,876 --> 00:36:11,502 سعی می‌کنه رو افکارت تأثیر بذاره 590 00:36:12,253 --> 00:36:13,379 کارش همینـه 591 00:36:14,046 --> 00:36:15,256 پس فقط مشکل من نیست 592 00:36:17,550 --> 00:36:19,719 بقیه‌ی خواهرها بهش میگن کروئلا جیزز [مثل شخصیت بدجنس 101 سگِ خال‌دار: کروئلا دِویل] 593 00:36:22,388 --> 00:36:23,723 !فکرکنم اولین نفر هم خودم بودم 594 00:36:30,605 --> 00:36:31,689 ولی تو حرفم رو باور می‌کنی 595 00:36:33,649 --> 00:36:35,902 به‌نظرم بی‌ملاحظه و خودخواه هستی 596 00:36:36,694 --> 00:36:38,446 !ولی دروغ‌گو؟ 597 00:36:41,866 --> 00:36:42,783 مرسی 598 00:36:46,829 --> 00:36:47,663 چیه؟ 599 00:36:49,624 --> 00:36:51,709 فقط می‌خوام بفهمم که تو 600 00:36:52,126 --> 00:36:54,170 بیشتر از بقیه یا کم‌تر از اونا مثل راهبه‌هایی 601 00:36:55,880 --> 00:36:58,966 فکرکنم تجربه‌هات در برخورد با کسایی که .سوگند خوردن، چندان ایده‌آل نبوده 602 00:37:00,885 --> 00:37:01,719 آره 603 00:37:03,638 --> 00:37:06,474 .من زودتر از اکثرشون سوگند خوردم .اگه دونستنش بهت کمکی می‌کنه 604 00:37:07,600 --> 00:37:08,768 چی بگم والا 605 00:37:13,439 --> 00:37:15,816 پدر و مادرم سیاست‌مدار هستن 606 00:37:17,068 --> 00:37:18,402 از سیاست‌مدارانِ انگلستان هستن 607 00:37:20,613 --> 00:37:21,614 از حزب محافظه‌کار؟ 608 00:37:23,324 --> 00:37:25,826 و حساس روی ظاهر آدم 609 00:37:27,245 --> 00:37:28,788 از قوانین‌شون پیروی نمی‌کردم 610 00:37:28,871 --> 00:37:31,374 واسه همین فرستادنم به یه مدرسه‌ی کاتولیک شبانه‌روزی 611 00:37:32,583 --> 00:37:33,876 فکرکنم دیگه همونطور موندم 612 00:37:36,712 --> 00:37:38,673 یه سری چیزها هست که صداشون رو درنمیاری 613 00:37:43,386 --> 00:37:44,637 همیشه چیزهایی فراتر از ظاهر هست 614 00:37:52,144 --> 00:37:53,229 کامیلا 615 00:37:54,397 --> 00:37:55,481 ایشون ایوا ـه 616 00:37:55,564 --> 00:37:56,524 سلام، ایوا 617 00:38:02,905 --> 00:38:04,782 اوضاع دختر تازه‌وارد چطور پیش میره؟ 618 00:38:04,865 --> 00:38:05,825 فوق‌العاده 619 00:38:06,784 --> 00:38:07,868 به‌خوبی داره جا می‌افته 620 00:38:09,829 --> 00:38:10,997 به همین خوبی، هوم؟ 621 00:38:13,833 --> 00:38:16,168 اون موقع یه‌کم کمکت به کارم می‌اومد ها 622 00:38:18,713 --> 00:38:19,797 کجا بودی؟ 623 00:38:22,216 --> 00:38:24,051 راه خودت رو میری... مشکلی نیست 624 00:38:24,677 --> 00:38:27,763 ولی جایی که با مسیر من تلاقی داره 625 00:38:28,514 --> 00:38:31,350 انتظار حداقل یه‌کم شفاف‌سازی رو ازت دارم 626 00:38:33,561 --> 00:38:34,937 نتیجه‌ی این خواسته‌ت ممکنه باب میلت نباشه 627 00:38:43,654 --> 00:38:45,573 اینجا رو عین خونه‌ی خودت بدون و راحت باش 628 00:38:48,326 --> 00:38:50,161 انگار قبلاً یکی اومده اینجا زندگی کرده 629 00:38:51,412 --> 00:38:53,706 اینجا اتاق خواهر شانون بوده 630 00:39:16,270 --> 00:39:17,605 اینجا چه جوون بوده 631 00:39:18,481 --> 00:39:19,774 عکس مال چند وقت پیشـه؟ 632 00:39:21,317 --> 00:39:22,568 فکرکنم پارسال 633 00:39:23,986 --> 00:39:24,945 !پارسال؟ 634 00:39:25,946 --> 00:39:27,615 برنامه‌ی تمرینات فردا 635 00:39:28,991 --> 00:39:32,286 یه نفر رو پیدا می‌کنم که بیاد وسایل اضافی رو از اتاق ببره 636 00:40:32,471 --> 00:40:33,597 !یه سوء‌قصد؟ 637 00:40:34,473 --> 00:40:35,433 مطمئنی؟ 638 00:40:36,016 --> 00:40:38,227 آره. فقط اینطور با عقل جور درمیاد 639 00:40:38,310 --> 00:40:39,311 با چه هدفی؟ 640 00:40:40,229 --> 00:40:41,564 دنبال هاله‌ی نورانی بودن؟ 641 00:40:41,647 --> 00:40:42,773 نمی‌دونم 642 00:40:42,857 --> 00:40:44,024 مشکل همینـه 643 00:40:48,571 --> 00:40:50,281 ببخشید، بدموقع مزاحم شدم؟ 644 00:40:50,364 --> 00:40:52,491 .اوه، ایوا. خوب کردی اومدی .بیا تو 645 00:40:52,908 --> 00:40:54,994 ...بذار ایشون رو خدمتت معرفی کنم، خواهر 646 00:40:55,077 --> 00:40:56,078 شاتگان مری 647 00:40:57,121 --> 00:40:58,080 چه اسم باحالی 648 00:40:59,331 --> 00:41:00,666 چرا روت این اسم رو گذاشتن؟ 649 00:41:04,044 --> 00:41:05,087 زیاد آب‌جو یه‌نفس میرم بالا 650 00:41:10,759 --> 00:41:12,136 تنهاتون می‌ذارم 651 00:41:13,304 --> 00:41:14,972 ...اگه خبر دیگه‌ای دستگیرت شد 652 00:41:15,055 --> 00:41:16,515 !چشم 653 00:41:18,267 --> 00:41:20,644 به‌خاطر اتفاقی که اون موقع افتاد متأسفم 654 00:41:22,271 --> 00:41:24,148 مادر روحانی ارشد زیاده‌روی کرد 655 00:41:25,065 --> 00:41:26,901 گذشته‌ت به خودت مربوطـه 656 00:41:28,611 --> 00:41:31,697 اختیارش با خودتـه که بخوای چیزی از گذشته‌ت رو .با ما در میون بذاری یا نه 657 00:41:34,283 --> 00:41:35,284 واقعاً ممنونم 658 00:41:36,243 --> 00:41:37,495 نظرت چیه؟ 659 00:41:38,120 --> 00:41:39,246 باز بزنیم به دل تاریخ؟ 660 00:41:41,290 --> 00:41:42,124 چرا که نه 661 00:41:46,003 --> 00:41:49,798 پس از سال‌ها، اهریمن‌ها از نظر قدرت و تعداد رشد کردند 662 00:41:49,882 --> 00:41:53,177 و انجمن شمشیر صلیبی با شیطان جدیدی روبه‌رو شد 663 00:41:53,677 --> 00:41:55,554 تاراسک از افسانه‌ی طلایی 664 00:41:56,013 --> 00:41:59,099 دیوی که گفته شده از عمیق‌ترین اعماق جهنم برخاسته 665 00:42:00,267 --> 00:42:03,604 این جانور بود که به فرماندهی اولین صاحب هاله‌ی نورانی پایان داد 666 00:42:05,773 --> 00:42:08,275 ،در حالی که آریالا به شدت مجروح بود 667 00:42:08,359 --> 00:42:10,361 ،خواهران جنگجوی وفادارش .به سرعت او را به معبد بازگرداندند 668 00:42:13,197 --> 00:42:15,449 .اما خیلی دیر شده بود .کار از کار گذشته بود 669 00:42:17,201 --> 00:42:19,161 "آریالا زیر لب گفت: "موعدش رسیده 670 00:42:20,913 --> 00:42:22,039 "آماده‌ی پذیرش مرگ هستم" 671 00:42:23,791 --> 00:42:26,335 .مهر پایان بر سرنوشتش خورده بود .جانشینش را فراخواند 672 00:42:27,294 --> 00:42:28,212 "او اینجاست؟" 673 00:42:30,297 --> 00:42:31,549 "نترس، خواهر" 674 00:42:32,341 --> 00:42:33,509 ما هیچ‌‌گاه آمادگیِ کاملِ عملی نداریم" 675 00:42:34,969 --> 00:42:35,970 "تنها آمادگی ذهنی داریم 676 00:42:39,014 --> 00:42:40,182 پدر وینسنت؟ 677 00:42:44,562 --> 00:42:45,688 کاغذبازی 678 00:42:46,397 --> 00:42:47,690 بلای جون من 679 00:42:48,899 --> 00:42:50,484 یه لحظه با اجازه 680 00:43:06,917 --> 00:43:08,252 ممنون، پدر 681 00:43:30,098 --> 00:43:32,598 «می‌خوام زنده بمونم» 682 00:43:32,622 --> 00:43:41,622 « زیرنویس از علی اکبر دوست دار و یاشار » .:: Ali99 & TAMAGOTCHi ::. 683 00:43:41,646 --> 00:43:49,846 « فیلموژن؛ اکسیژن فیلم و سریال شما » :.:.: FilmoGen.Org :.:.: