1 00:00:33,775 --> 00:01:00,775 Bahador. Kazemian : ترجمه و زيرنويس Bahador_1470@Yahoo. Com 2 00:01:03,856 --> 00:01:06,775 ... سلام ، اوه 3 00:01:08,694 --> 00:01:10,153 آره 4 00:01:17,494 --> 00:01:19,037 بيا 5 00:02:01,914 --> 00:02:02,956 هي 6 00:02:05,083 --> 00:02:06,126 هي 7 00:02:48,752 --> 00:02:50,921 سلام ، چطوري ؟ 8 00:02:51,004 --> 00:02:52,464 اون اسب سياه جديدِه در چه وضعيه ؟ 9 00:02:52,548 --> 00:02:54,925 "ـ سلام "جيمي ـ پاهاش به نظر بهتر شدن 10 00:02:55,008 --> 00:02:57,427 هنوز يه کم ترسوئه 11 00:02:58,011 --> 00:03:00,931 ـ خب ، حواست بهش باشه ـ درست ميشه 12 00:03:01,723 --> 00:03:04,601 داشتم فکر ميکردم بعد صبحونه ببرمش بيرون و خط حصارها رو چک کنم 13 00:03:04,685 --> 00:03:06,562 تقريباً آماده‌ست 14 00:03:09,565 --> 00:03:11,400 چه آهنگي دارن پخش ميکنن ؟ 15 00:03:14,528 --> 00:03:17,197 ايناهاش ، همينه 16 00:03:17,281 --> 00:03:18,448 " اوه ، پسر " 17 00:03:18,532 --> 00:03:19,950 " براي منه " 18 00:03:20,033 --> 00:03:22,035 آره ، ميخواي بياي با من برقصي ؟ 19 00:03:22,119 --> 00:03:23,996 آره ، آره 20 00:03:25,914 --> 00:03:27,499 آره ، آره 21 00:03:27,583 --> 00:03:29,918 آره ، تو اينو خيلي دوست داري ، مگه نه ؟ 22 00:03:34,089 --> 00:03:35,632 اونها پدربزرگ و مادربزرگ هستن 23 00:03:38,802 --> 00:03:40,304 دماغت‌رو کَندم 24 00:03:49,229 --> 00:03:50,772 اوووه 25 00:03:51,773 --> 00:03:53,275 "لورنا" 26 00:03:53,358 --> 00:03:54,651 عزيزم ، آب خيلي داغه 27 00:03:54,735 --> 00:03:55,861 ... آه 28 00:03:55,944 --> 00:03:57,738 ميدونم ، هنوز امتحانِش نکرده بودم 29 00:03:57,821 --> 00:03:59,364 ... بيا ، بزار من 30 00:03:59,448 --> 00:04:01,450 اوه ، چيزي نيست 31 00:04:01,533 --> 00:04:03,285 چيزي نيست 32 00:04:03,368 --> 00:04:04,870 چيزي نيست 33 00:04:04,953 --> 00:04:06,455 تو استراحت کن 34 00:04:11,793 --> 00:04:13,086 آه 35 00:04:13,837 --> 00:04:15,172 ميبينمت 36 00:04:15,255 --> 00:04:16,839 ميبينمت 37 00:04:16,923 --> 00:04:18,591 ميبينمت 38 00:04:18,675 --> 00:04:20,260 سلام خوشگله 39 00:04:27,017 --> 00:04:28,644 اوه 40 00:04:44,618 --> 00:04:45,619 "جيمز" 41 00:04:52,626 --> 00:04:53,627 "جورج" 42 00:04:59,091 --> 00:05:00,217 "جورج" 43 00:05:19,069 --> 00:05:20,571 جورج" کجا داره ميره ؟" 44 00:05:22,281 --> 00:05:23,740 جيمز" کجاست ؟" 45 00:05:33,333 --> 00:05:34,626 "جيمز" 46 00:05:44,720 --> 00:05:46,096 "جيمز" 47 00:05:54,813 --> 00:05:56,231 واي نه 48 00:06:00,360 --> 00:06:01,945 واي خداي من 49 00:06:18,947 --> 00:06:25,945 Bahador. Kazemian : ترجمه و زيرنويس Bahador_1470@Yahoo. Com 50 00:06:25,948 --> 00:06:32,145 Instagram : Bahador.Kazemian Telegram : Bahador_Kazemian 51 00:07:41,962 --> 00:07:43,755 ... "من "لورنا بِلَکلِج 52 00:07:46,175 --> 00:07:47,509 ... تو "داني"رو 53 00:07:48,510 --> 00:07:51,138 ... تو "دانِلد ويبوي"رو 54 00:07:52,097 --> 00:07:54,349 به عنوان شوهر قانوني خودم ميپذيرم 55 00:07:55,100 --> 00:07:56,393 ... تا از اين روز به بعد 56 00:07:56,476 --> 00:07:59,563 در بهترين و بدترين شرايط در کنارت باشم 57 00:07:59,646 --> 00:08:04,443 تا از اين رو به بعد در بهترين و بدترين شرايط در کنارت باشم 58 00:08:04,526 --> 00:08:06,695 ... در دارايي و نداري 59 00:08:06,778 --> 00:08:08,822 ... در سلامتي و بيماري 60 00:08:08,906 --> 00:08:11,033 ... در دارايي و نداري 61 00:08:11,116 --> 00:08:12,618 ... در سلامتي و بيماري 62 00:08:13,202 --> 00:08:15,495 تا زماني که مرگ مارو از هم جدا کنه 63 00:08:16,538 --> 00:08:18,624 تا زماني که مرگ مارو از هم جدا کنه 64 00:08:19,583 --> 00:08:23,462 ... با اختياري که توسط ايالتِ "مانتَنا" به من داده شده 65 00:08:23,545 --> 00:08:26,215 حالا من شمارو زن و شوهر اعلام ميکنم 66 00:08:26,298 --> 00:08:28,258 ميتونيد عروس‌رو ببوسيد 67 00:08:28,800 --> 00:08:30,302 ممنونم آقا 68 00:08:30,886 --> 00:08:32,513 فکر کنم همين کارو هم ميکنم 69 00:08:41,938 --> 00:08:44,566 "ـ تبريک ميگم "دانلد ـ ممنونم آقا 70 00:08:46,777 --> 00:08:48,111 يه کم کيک ميخواي ؟ 71 00:08:48,695 --> 00:08:50,113 "مادر "بي 72 00:09:30,988 --> 00:09:34,366 خب... اين آشپزخونه‌ست 73 00:09:43,458 --> 00:09:45,669 ما... ما هنوز وسايل بيشتري تو راه داريم 74 00:09:45,752 --> 00:09:47,796 يه چند تا صندلي تويِ ليست "لاياوي" گذاشتم [نوعي روش پيش خريد قسطي کالا] 75 00:09:49,173 --> 00:09:51,258 برو بريم 76 00:09:53,468 --> 00:09:54,761 خوشت مياد ؟ 77 00:09:54,845 --> 00:09:56,180 ـ از تختت خوشت مياد ؟ ـ آره 78 00:09:56,263 --> 00:09:57,639 ـ از تختت خوشت مياد ؟ ـ آره 79 00:09:59,224 --> 00:10:00,976 برات پرده ميدوزم 80 00:10:01,059 --> 00:10:02,686 باشه 81 00:10:13,989 --> 00:10:15,782 زود بيا بهمون سر بزن 82 00:11:08,877 --> 00:11:10,587 اون خيلي دور نيست 83 00:11:11,505 --> 00:11:12,756 تويِ شهره 84 00:11:16,760 --> 00:11:18,303 مهم اينه که اينجا نيست 85 00:12:05,475 --> 00:12:07,477 اوه 86 00:12:08,187 --> 00:12:10,230 همه‌ش رو انداختي رفيق 87 00:12:10,314 --> 00:12:11,899 زود باش ، بيا بريم 88 00:12:11,982 --> 00:12:13,901 هي ، زود باش ، بيا بريم 89 00:12:45,390 --> 00:12:46,850 بيايد بريم 90 00:13:15,921 --> 00:13:17,965 براي تو که نيست 91 00:13:18,048 --> 00:13:20,676 لورنا" ؟" 92 00:13:23,178 --> 00:13:24,429 لورنا" ؟" 93 00:13:25,848 --> 00:13:26,974 سلام ؟ 94 00:13:27,057 --> 00:13:29,184 دنبال کي ميگردي ؟ 95 00:13:31,770 --> 00:13:33,564 مادرِ دختره‌اي ؟ 96 00:13:33,647 --> 00:13:35,399 ... نه ، من 97 00:13:37,067 --> 00:13:39,027 لورنا" همسرِ پسرم بود" 98 00:13:39,653 --> 00:13:41,446 اون پسر کوچولو نوه‌ي منه 99 00:13:41,530 --> 00:13:43,031 خب ، بهشون نرسيدي 100 00:13:43,115 --> 00:13:44,658 ديگه رفتن 101 00:13:45,742 --> 00:13:47,286 رفتن ؟ 102 00:13:47,369 --> 00:13:49,079 رفتن پيش خانوادهِ‌ي پسرِه 103 00:13:49,162 --> 00:13:51,248 ديشب رفتن 104 00:13:52,749 --> 00:13:54,084 صبر کن ، صبر کن ، صبر کن ، صبر کن 105 00:13:54,168 --> 00:13:56,670 خانواده اون ؟ خانواده "داني" ؟ 106 00:13:59,506 --> 00:14:01,091 نگفتن که کِي برميگردن ؟ 107 00:14:01,175 --> 00:14:03,343 گمون نکنم به اين زودي‌ها برگردن 108 00:14:03,927 --> 00:14:05,846 هر چي که داشتن‌رو بردن 109 00:16:14,516 --> 00:16:16,852 جايِ به خصوصي قراره بري ؟ 110 00:16:17,853 --> 00:16:19,730 "بشين "جورج 111 00:16:22,649 --> 00:16:24,109 اين آخرين وعده‌ غذاي منه ؟ 112 00:16:26,111 --> 00:16:27,779 ميخوام برم "جيمي"رو بيارم 113 00:16:28,447 --> 00:16:30,407 بيارمِش که با ما زندگي کنه 114 00:16:31,867 --> 00:16:34,828 خب ، کاملاً معلومه که به اندازه سفر به شهر چمدون بستي 115 00:16:37,080 --> 00:16:39,041 "بشين "جورج 116 00:16:55,349 --> 00:16:59,269 صلاح ندونستي که اينو با من در ميون بزاري ؟ 117 00:17:04,983 --> 00:17:06,359 الان دارم در ميون ميزارم 118 00:17:12,699 --> 00:17:14,617 کسِ ديگه‌اي هم ديد چه اتفاقي افتاد ؟ 119 00:17:14,701 --> 00:17:17,329 منظورت غير از منه ؟ 120 00:17:19,039 --> 00:17:22,041 دارم ميپرسم از چيزي که ديدي مطمئني 121 00:17:22,876 --> 00:17:27,422 دقيقاً چيزي رو ديدم که هميشه در مورد "داني ويبوي" احساس ميکردم 122 00:17:27,506 --> 00:17:29,466 ... چيزي که تو هم حس ميکردي 123 00:17:29,550 --> 00:17:31,593 حتّي اگر کسي نتونه مجبورت کنه که به اين موضوع اعتراف کني 124 00:17:31,677 --> 00:17:34,137 و من ديدم که اون دختر نميتونه از بچه‌ش محافظت کنه 125 00:17:34,221 --> 00:17:37,809 و با اين حساب انتظار داري که همينطوري راحت... بچه‌ش رو دو دستي تقديم تو کنه ؟ 126 00:17:37,891 --> 00:17:39,977 اين چيزيه که فکر ميکني اتفاق ميافته ؟ 127 00:17:44,982 --> 00:17:46,775 و وقتي که "لورنا" بگه نه چي ؟ 128 00:17:48,151 --> 00:17:49,736 مارگارت" ، "جيمي" پسرِ "لورنا"ست 129 00:17:49,820 --> 00:17:53,532 "اون نوه‌يِ تو هم هست "جورج بلکلج 130 00:18:07,462 --> 00:18:10,757 و نقشه‌ت براي پيداکردنش چيه ؟ 131 00:18:11,592 --> 00:18:14,803 داني" براي يه جايي تو "دِکوتا"يِ شماليِه ، پيداشون ميکنم 132 00:18:15,804 --> 00:18:17,639 تا الان بايد منو شناخته باشي 133 00:18:17,723 --> 00:18:19,391 اوه آره 134 00:18:19,933 --> 00:18:21,185 ميشناسمت 135 00:18:22,811 --> 00:18:24,771 بدون "جيمي" برنميگردم 136 00:18:24,855 --> 00:18:26,315 نه 137 00:18:27,024 --> 00:18:30,277 و تو با من ميري يا بدون من ؟ 138 00:18:34,406 --> 00:18:35,991 اين انتخاب خودته 139 00:18:52,966 --> 00:18:54,343 تو نمياي ؟ 140 00:18:54,426 --> 00:18:58,096 ميرم آب‌رو قطع کنم ، نميخوام برگردم خونه ببينم لوله‌ها تِرِکيدن 141 00:19:55,153 --> 00:19:58,115 ـ نميدوني که کِي دوباره برميگرديم ـ نيازي به يادآوري ندارم 142 00:19:58,198 --> 00:20:00,075 ميدونم که چي‌رو از دست دادم 143 00:20:02,244 --> 00:20:04,538 "بعضي وقت‌ها تمام زندگي همينه "مارگارت 144 00:20:05,581 --> 00:20:07,666 ليستِ چيزهايي که از دستِ‌شون داديم 145 00:21:30,707 --> 00:21:33,293 اوه ، پس به منم يه تيکه ميرسه 146 00:22:18,088 --> 00:22:22,467 هفت سال شده که کلانتر "هِيدِن"... سر کار نبوده [فوت شده] 147 00:22:23,468 --> 00:22:25,721 مرد خوبي بود ، تو اين موضوع از من جلو افتاد 148 00:22:26,763 --> 00:22:30,350 ... بهم کمک کرد تا 2 آدمي رو که دنبالِشون بودم پيدا کنم 149 00:22:32,019 --> 00:22:33,270 تو سال 1952 150 00:22:34,021 --> 00:22:35,147 "برادران "پِتِس 151 00:22:35,230 --> 00:22:37,774 يادم مياد ، کارِ تو بود ؟ 152 00:22:38,942 --> 00:22:40,152 خب ، خوب گرفتي‌شون 153 00:22:40,235 --> 00:22:42,029 آره ، خب يه مقدار کمک داشتم 154 00:22:42,112 --> 00:22:43,655 خب ، من چه کمکي ميتونم بکنم ؟ 155 00:22:44,573 --> 00:22:46,450 ميخوايم مکانِ "داني ويبوي"رو پيدا کنيم 156 00:22:48,785 --> 00:22:52,289 ـ تو "دکوتا"ي شمالي خانواده داره ـ اين اسم‌رو ميشناسم 157 00:22:52,372 --> 00:22:55,459 داني"رو نه ، اما "ويبوي"رو آره ، کاملاً 158 00:22:58,795 --> 00:23:00,547 خب ، اون با بيوه‌ي پسرم ازدواج کرده 159 00:23:02,049 --> 00:23:03,759 نوه‌م باهاشونه 160 00:23:03,842 --> 00:23:05,677 اون پسر فقط 3 سالِشه 161 00:23:07,763 --> 00:23:10,474 ... ما فقط ميخوايم بدونيم اونها کجان ، ميخوايم مطمئن بشيم 162 00:23:10,557 --> 00:23:12,267 مطمئن بشيم که جاشون اَمنه 163 00:23:16,897 --> 00:23:18,774 بزار يه چند تا تماس بگيرم 164 00:23:26,615 --> 00:23:28,999 اون "پات روست" چطوره ؟ [گوشتي که به آرامي در ظرفي در بسته پخته ميشود] 165 00:23:32,996 --> 00:23:34,623 پات روست"هايِ تو بهترن" 166 00:23:40,796 --> 00:23:42,464 تو فقط به دست‌پختِ من عادت کردي 167 00:24:00,232 --> 00:24:02,776 اون پشت نيم ليتري داري ؟ ويسکي ميخوام 168 00:24:27,259 --> 00:24:28,510 حالا خوشحال شدي ؟ 169 00:24:29,386 --> 00:24:31,096 خوشحال ميشم که سخنراني نَشنَوم 170 00:24:35,851 --> 00:24:37,769 مدرکِ جرم‌رو مخفي کنم 171 00:24:55,621 --> 00:24:57,080 "مارگارت" 172 00:25:06,048 --> 00:25:07,508 اين ديگه چيه "مارگارت" ؟ 173 00:25:09,760 --> 00:25:11,553 ... ـ براي قبل اينه که ـ اين چه کوفتيه ؟ 174 00:25:12,721 --> 00:25:14,723 براي قبل از اينه که بدونم تو هم باهام مياي 175 00:25:16,683 --> 00:25:18,227 فکر کردي که به اين نياز داري ؟ 176 00:25:18,310 --> 00:25:20,354 نميخواستم بفهمم که بهش نياز دارم و نداشته باشمِش 177 00:25:22,898 --> 00:25:25,567 يا مسيح "مارگارت" ، اين قرار بود بخشي از حرفات براي راضي کردنِشون باشه ؟ 178 00:25:25,651 --> 00:25:28,654 ... ـ "جورج" ، من ازش استفاده نمي ـ گلوله توشِه 179 00:25:44,002 --> 00:25:47,631 يه شاخه از خاندان "ويبوي" تويِ فورسايت" زندگي ميکنن ، شهر کوچيکيه" 180 00:25:48,757 --> 00:25:51,426 زين‌فروشيِ اصليِ اونجا براي "ويبوي"هاست 181 00:25:51,510 --> 00:25:53,929 يا حداقل توسط خانواده اونها تاسيس شده 182 00:25:54,012 --> 00:25:56,598 دکوتا"ي شمالي نيست ، اما من بودم از اونجا شروع ميکردم" 183 00:25:56,682 --> 00:25:59,268 پس ما هم همين کارو ميکنيم ، از کمکت سپاسگزارم 184 00:26:00,352 --> 00:26:02,938 همينطور اميدواريم که براي امشب يه هتل تو شهر بهمون پيشنهاد کني 185 00:26:03,021 --> 00:26:04,398 هرجايي که تميز باشه 186 00:26:04,481 --> 00:26:07,985 "خب ، اگر اولويت با تميز بودنه ، "سَليِ ... من اينجا از زندانها نگهداري ميکنه 187 00:26:08,068 --> 00:26:09,736 سلولها هم خالي هستن 188 00:26:09,820 --> 00:26:11,864 و ملحفه‌هاي تازه شسته شده هم داريم 189 00:26:11,947 --> 00:26:14,032 مطمئمن نيستم درموردش چه حسي داشته باشين 190 00:26:14,116 --> 00:26:16,159 احساس ميکنيم خونه‌يِ خودمونيم 191 00:26:16,243 --> 00:26:17,953 "ـ ممنونم کلانتر "نِوِلسِن ـ خواهش ميکنم 192 00:26:23,709 --> 00:26:25,252 فکر ميکني دارن سعي ميکنن فرار کنن ؟ 193 00:26:29,840 --> 00:26:31,383 نه ، تا جايي که من ميدونم نه 194 00:26:32,843 --> 00:26:34,761 اما با عجله حرکت کردن 195 00:26:35,345 --> 00:26:36,972 فراموش کردن خداحافظي کنن 196 00:26:38,473 --> 00:26:40,950 ميخوام اون خداحافظي رو به همسرم بدم 197 00:26:44,104 --> 00:26:46,064 که بتونه خداحافظي کنه 198 00:29:11,335 --> 00:29:13,086 برو خونه 199 00:29:15,464 --> 00:29:17,132 برو خونه 200 00:29:18,258 --> 00:29:19,760 برو خونه 201 00:29:47,746 --> 00:29:51,625 " وقتي روز قيامت برسه ، تو گريه خواهي کرد " 202 00:29:51,708 --> 00:29:53,752 " من نجات پيدا کردم " 203 00:29:54,920 --> 00:29:58,215 " اما تو در دريايي از آتش غرق خواهي شد " 204 00:29:58,298 --> 00:30:00,759 "... به خاطر تصميماتي که تو زندگيت گرفتي " 205 00:30:05,722 --> 00:30:08,767 ـ اگر ميخواي روشنش کن ـ مثل پدرت حرف ميزد 206 00:30:08,851 --> 00:30:10,060 کتاب مقدّس رو به زور به خورد آدم ميداد 207 00:30:12,396 --> 00:30:14,981 فقط کتاب مقدّس رو به زور به خورد آدم نميداد 208 00:30:28,579 --> 00:30:30,122 صبح بخير 209 00:30:38,839 --> 00:30:40,382 زين‌هاي زيبايي‌اَن 210 00:30:41,133 --> 00:30:42,759 مگه نه "جورج" ؟ 211 00:30:44,511 --> 00:30:47,764 يه يارو تو شهر "مايلز" اينارو درست ميکنه ، اون باکلاس‌هارو ميگم 212 00:30:49,725 --> 00:30:51,602 خب ، خيلي فوق‌العاده‌ست 213 00:30:52,644 --> 00:30:55,647 اما امروز ما دنبال خريدِ زين نيستيم 214 00:30:57,065 --> 00:30:59,318 يا حتّي افسار و دهنه 215 00:30:59,985 --> 00:31:03,322 حالا... تو يه "ويبوي" هستي ؟ 216 00:31:04,031 --> 00:31:06,700 نه خانم ، من عموزاده اونها ميشم ، من يه "تاکر" هستم 217 00:31:06,783 --> 00:31:09,912 اوه ، خب پس ما با هم فاميل هستيم 218 00:31:10,746 --> 00:31:12,748 ... داني ويبوي" با عروس من ازدواج کرده" 219 00:31:12,831 --> 00:31:16,168 البته عروس سابقم که اينجوري ميشه ناپدريِه نوه‌ي من 220 00:31:20,506 --> 00:31:23,800 من و شوهرم از اينجاي ايالت ... سر در آورديم و من به شوهرم گفتم 221 00:31:23,884 --> 00:31:26,303 بيا حالا که اينجاييم دنبال "لورنا" و "داني" بگرديم 222 00:31:26,386 --> 00:31:28,347 پس حالا اينجاييم 223 00:31:29,014 --> 00:31:31,225 من نه "داني" و نه "لورنا"يي ميشناسم 224 00:31:31,308 --> 00:31:35,646 خب ، من اينجوري فهميده بودم که ... به خاطر اين به اينجا نقل مکان کردن 225 00:31:35,729 --> 00:31:38,856 به اين خاطر که "داني" قرار بوده تو زين‌سازيِ عموش استخدام بشه 226 00:31:39,650 --> 00:31:42,069 ـ کي ؟ ـ "جورج" ، مگه "لورنا" همينو نگفت ؟ 227 00:31:42,152 --> 00:31:44,571 مطمئنيد که با "گِلَدِستون" اشتباه نگرفتيد ؟ 228 00:31:44,655 --> 00:31:46,240 گلدستون" ؟" 229 00:31:46,323 --> 00:31:47,616 دکوتا"يِ شمالي" 230 00:31:47,699 --> 00:31:49,868 درست اون طرفِ مرزِ ايالت 231 00:31:49,952 --> 00:31:52,704 اينجوري نيست که اونجا هم کاري پيدا ... بشه ، در هر صورت کار خوبي پيدا نميشه 232 00:31:52,788 --> 00:31:55,082 اما اونجا يکي دو تا "ويبوي" دارن 233 00:31:55,165 --> 00:31:58,794 خب ، پس شايد بايد اونجارو يه امتحاني بکنيم 234 00:31:58,877 --> 00:32:03,677 "اگرچه نميفهمم پس چرا "لورنا" و "داني اونجوري در مورد "فورتسايت" صحبت ميکردن 235 00:32:03,757 --> 00:32:05,884 دوباره ميگيد که اسم شماها چي بود ؟ 236 00:32:06,468 --> 00:32:11,098 نظري نداري که اگر به "گلدستون" بريم ممکنه از کي بتونيم در مورد "داني" سوال کنيم ؟ 237 00:32:15,853 --> 00:32:20,190 ... بزاريد بفهمن که دنبال يه "ويبوي" ميگرديد 238 00:32:20,274 --> 00:32:21,692 خودشون پيداتون ميکنن 239 00:32:59,438 --> 00:33:01,148 تو اين قضيه با مني ، مگه نه ؟ 240 00:33:02,065 --> 00:33:04,151 پس کي تا الان رانندگي کرده ؟ 241 00:33:07,279 --> 00:33:09,865 ميتوني بگي تو هم ميخواي برگرده 242 00:33:09,948 --> 00:33:11,450 هنوز اين جمله‌رو ازت نشنيدم 243 00:33:15,704 --> 00:33:17,831 "ما جوون نيستيم "مارگارت 244 00:33:21,376 --> 00:33:23,086 خب ، پير هم نيستيم 245 00:33:23,670 --> 00:33:25,714 جوون نيستيم 246 00:33:26,423 --> 00:33:28,175 داري ميگي که دلت براش تنگ نشده ؟ 247 00:33:28,258 --> 00:33:30,469 دارم ميگم اون حتّي هنوز مدرسه هم نميره 248 00:33:30,552 --> 00:33:33,472 هنوز سرخک نگرفته و يا حتّي دوچرخه هم نرونده 249 00:33:35,849 --> 00:33:37,100 [اون کوچيکه [جوونه 250 00:33:39,102 --> 00:33:40,854 و ما نيستيم 251 00:33:43,148 --> 00:33:44,566 ... خب 252 00:33:45,567 --> 00:33:48,570 ... تو ميتوني منو تا شهر ببري و پياده کني 253 00:33:48,654 --> 00:33:50,906 و برگردي و خودت رو برسوني به خونه 254 00:33:52,491 --> 00:33:53,951 من کاري رو ميکنم که بايد انجام بدم 255 00:33:55,536 --> 00:33:59,521 من با "جيمي" با اتوبوس به " دالتِن" برميگردم [شهري در ايالتِ جورجيايِ آمريکا] 256 00:34:00,040 --> 00:34:02,417 وقتي که "لورنا" دو دستي تقديمِت کردش ؟ 257 00:34:03,877 --> 00:34:07,380 با خنده روي لب‌هاش و خوشحال به اندازه يه صدف ؟ [کنايه از خوشحالي بسيار زياد] 258 00:34:07,714 --> 00:34:09,757 و اگر اون پايين نبودن چي ؟ 259 00:34:15,973 --> 00:34:19,059 ميخواي دورِ کشور با اتوبوس تعقيبِ‌شون کني ؟ هان ؟ 260 00:34:19,141 --> 00:34:22,437 ـ اگر جايي برن که اتوبوس نميره چي ؟ ـ اون موقع پياده ميرم 261 00:34:23,647 --> 00:34:25,274 پياده ميري ، مگه نه ؟ 262 00:34:30,862 --> 00:34:34,992 و اگر در آخر فهميدي چيزي که ميخواي اتفاق بيافته قرار نيست اتفاق بيافته چي ؟ 263 00:34:35,074 --> 00:34:37,077 اون موقع چي "ماگارت ملوي" ؟ 264 00:34:38,996 --> 00:34:41,706 خب ، فکر کنم اون موقع چيزي رو که هيچوقت ياد نگرفتم ، ياد ميگيرم 265 00:34:42,791 --> 00:34:45,043 اين چيزي نيست که تو هميشه بهم ميگفتي ؟ 266 00:34:45,127 --> 00:34:46,503 دوباره و دوباره 267 00:34:46,587 --> 00:34:49,547 اينکه نميدونم که کِي وقتشه که تسليم بشم 268 00:34:54,178 --> 00:34:59,940 و من کسي هستم که بايد اون تيکّه‌هاي شکسته‌ي قلبِت رو جمع کنم ، هان ؟ 269 00:35:10,611 --> 00:35:11,820 هي 270 00:35:16,116 --> 00:35:18,118 نه ، نه ، نه ، صبر کن 271 00:35:18,202 --> 00:35:19,578 همونجا نگهش دار 272 00:35:19,661 --> 00:35:21,246 ... من هيچي برنداشتم ، خب ؟ من فقط 273 00:35:21,330 --> 00:35:22,581 تو فقط چي ؟ 274 00:35:23,957 --> 00:35:25,501 خب ، من ماهيگيري ميکردم 275 00:35:25,584 --> 00:35:26,752 ماهيگيري ؟ 276 00:35:29,630 --> 00:35:30,964 دور و بر اين ماشين ماهيگيري ميکردي ؟ 277 00:35:31,048 --> 00:35:32,424 خب ، نه ، نه آقا 278 00:35:32,508 --> 00:35:34,259 نه ، من دارم از ماهيگيري برميگردم 279 00:35:35,469 --> 00:35:39,932 من ماشين شمارو ديدم و داشتم به اين فکر ميکردم که کي اينجا داره کمپ ميزنه ، همين 280 00:35:40,015 --> 00:35:43,227 ـ تو کي هستي ؟ ـ "پيتِر دِرَگزوُلف" آقا 281 00:35:44,061 --> 00:35:45,646 من اونجا زندگي ميکنم 282 00:35:45,729 --> 00:35:47,397 براي خودم خونه دارم 283 00:35:47,481 --> 00:35:51,068 من براي خودم پول هم دارم ، به هيچي از وسايل شما احتياج ندارم 284 00:35:51,151 --> 00:35:53,654 "من "مارگارت بلکلج" هستم آقاي "درگزولف 285 00:35:54,738 --> 00:35:56,365 اونم شوهرِ من "جورج"ه 286 00:35:56,448 --> 00:35:59,034 معذرت ميخوام اگر وارد زمين شما شديم 287 00:35:59,117 --> 00:36:00,953 و اسمِ اين دوستِ‌مون چيه ؟ 288 00:36:01,036 --> 00:36:03,914 نميدونم ، براي من نيست 289 00:36:04,623 --> 00:36:07,042 يه روز صبح بيرون کلبه‌ي من پيداش شد 290 00:36:07,125 --> 00:36:10,420 ... اولش فکر ميکردم که وحشيه امّا اون از يه جايي اومده 291 00:36:10,504 --> 00:36:11,964 ... نميدونم 292 00:36:13,048 --> 00:36:14,591 اما اون منو پيدا کرد 293 00:36:17,553 --> 00:36:19,346 مثل ما که تورو پيدا کرديم 294 00:36:31,525 --> 00:36:33,569 شايد اسبِه براي اونه 295 00:36:36,029 --> 00:36:37,990 تقريباً همه‌ي اسب‌ها برايِ اون هستن 296 00:36:54,131 --> 00:36:56,008 قبلاً سواري ميکردم 297 00:36:56,091 --> 00:36:57,801 داره شکسته نفسي ميکنه 298 00:36:58,552 --> 00:37:00,470 قبلاً اسب‌هارو رام ميکردم 299 00:37:02,681 --> 00:37:05,642 ... "با پسرمون "جيمز 300 00:37:06,810 --> 00:37:08,353 بعد اون مُرد 301 00:37:10,772 --> 00:37:14,193 و گمون کنم بعدش من علاقه‌م به اين کارو از دست دادم 302 00:37:14,860 --> 00:37:17,613 خيلي وقته که حيووني نگه‌داري نکردم 303 00:37:17,697 --> 00:37:21,880 خوب بود که يه زماني رو با يه اسبِ شيريني مثلِ مالِ تو سپري کردم 304 00:37:21,450 --> 00:37:24,703 تو چطور ؟ چند وقته که اينجايي ؟ 305 00:37:26,413 --> 00:37:28,081 سه سال 306 00:37:28,165 --> 00:37:30,542 تنهايِ تنها ؟ بدون خانواده‌اي ؟ 307 00:37:32,503 --> 00:37:34,546 قبلِش کجا بودي ؟ 308 00:37:39,718 --> 00:37:41,512 مدرسه‌ي سرخ‌پوست‌ها آقا 309 00:37:42,221 --> 00:37:43,847 نيازي نيست منو "آقا" صدا کني 310 00:37:44,681 --> 00:37:46,350 جورج" هم بگي کافيه" 311 00:37:49,728 --> 00:37:52,981 مدرسه رو تموم کردي ؟ چند سالته ؟ 312 00:37:59,863 --> 00:38:01,281 من هيچ کسي رو اذيّت نميکنم 313 00:38:02,533 --> 00:38:06,036 ميدونيد ، اگر کسي بياد دنبال اسب ، ميتونه پسِش بگيره 314 00:38:06,119 --> 00:38:08,747 پوست ميفروشم ، پوستِ حيوون‌هايي که ميگيرم 315 00:38:08,830 --> 00:38:11,291 ماهي‌ها مجّاني‌اَن و من دزدي نميکنم 316 00:38:11,375 --> 00:38:15,254 ـ من سرم به کارِ خودمه ـ "پيتر" بيا يه کم کيک بخور 317 00:38:15,337 --> 00:38:17,422 چطوره دوباره دور آتيش پيش ما بشيني ؟ 318 00:38:31,061 --> 00:38:34,927 امّا با اين منطقه آشنايي ، مگه نه ؟ "گلدستون"رو ميگم 319 00:38:34,940 --> 00:38:39,235 ميتونم جايِ افرادي که تويِ قبرستون دفن نشدن‌رو بهتون بگم 320 00:38:39,444 --> 00:38:40,445 ويبوي"ها ؟" 321 00:38:41,905 --> 00:38:43,740 باهاشون معامله‌اي داشتي ؟ 322 00:38:46,869 --> 00:38:48,871 ما دنبال نوه‌مون هستيم 323 00:38:48,954 --> 00:38:50,414 پسرِ پسرِمون 324 00:38:52,416 --> 00:38:53,959 با يه مردي به نام "داني ويبوي"ه 325 00:38:54,042 --> 00:38:56,128 ـ تا حالا اسمش رو شنيدي ؟ ـ نه 326 00:38:56,962 --> 00:38:59,298 ... نه ، اما اگر توي "گلدستون" دنبال چيزي هستين 327 00:38:59,381 --> 00:39:00,883 بيل ويبوي" رو پيدا کنيد" 328 00:39:00,966 --> 00:39:02,301 فکر ميکني اون کمکِ‌مون کنه ؟ 329 00:39:03,051 --> 00:39:04,720 کمک... شايد 330 00:39:07,139 --> 00:39:08,640 اما مراقب باشيد 331 00:39:20,319 --> 00:39:23,030 اونجاست ، خونهِ‌ي زرد رنگ 332 00:39:47,471 --> 00:39:49,973 ـ آقاي "ويبوي" ؟ ـ کي ميخواد بدونه ؟ 333 00:39:50,057 --> 00:39:51,725 مارگارت بلکلج" هستم" 334 00:39:51,808 --> 00:39:54,061 و ايشون شوهرم "جورج"ه 335 00:39:54,645 --> 00:39:58,982 اگر شما يه "ويبوي" هستي با هم فاميليم ، يه جورايي 336 00:39:59,066 --> 00:40:00,692 چجوري اينو حساب کردي ؟ 337 00:40:00,776 --> 00:40:03,278 بيل ويبوي" هستم ، عموزاده هستي ؟" 338 00:40:03,362 --> 00:40:07,032 ممکنه ، امّا احتمالاً نيست دقيقاً 339 00:40:08,700 --> 00:40:11,870 عروسِ سابقِ ما با "داني ويبوي" ازدواج کرده 340 00:40:11,954 --> 00:40:14,122 اون الان ناپدريه نوه‌مونِه 341 00:40:14,957 --> 00:40:16,500 خيلي درهم برهمِه ، مگه نه ؟ 342 00:40:16,583 --> 00:40:18,919 خانواده معمولاً همينطوريه 343 00:40:21,547 --> 00:40:24,132 ما شنيديم که ممکنه اومده باشن اينجا زندگي کنن 344 00:40:24,216 --> 00:40:29,588 فکر کرديم حالا که اين دور و اطراف هستيم بيايم يه سري بزنيم ، نوه‌مون "جيمي"رو ببينيم 345 00:40:29,888 --> 00:40:31,640 حالا که اين دور و اطراف هستيد 346 00:40:31,723 --> 00:40:34,560 و از اونجايي که تو "فورتسايت" پيداشون نکرديد 347 00:40:38,105 --> 00:40:40,858 ـ شنيدي که ما داريم ميايم ، درسته ؟ ـ شنيدم ، شنيدم 348 00:40:40,941 --> 00:40:42,776 ... يه پرنده کوچولو جلوتر از شما پرواز کرد و اومد 349 00:40:42,860 --> 00:40:45,279 اونها اينجا هستن يا نه ؟ 350 00:40:47,364 --> 00:40:49,366 اون هميشه اينجوريه ؟ انقدر عجله داره ؟ 351 00:40:49,449 --> 00:40:51,368 شوهرم دوست داره يه راست بره سر اصلِ مطلب 352 00:40:51,451 --> 00:40:55,137 خيلي از مردها اينجورين ، براي رسيدن به جايي که ميخوان برسن نميتونن صبر داشته باشن 353 00:40:56,248 --> 00:40:59,999 ... در تجربيات من ، خانم‌ها هر چقدر زمان ببره صبر دارن 354 00:41:00,043 --> 00:41:01,999 به اصطلاح از سواري و مسير لذّت ميبرن 355 00:41:01,745 --> 00:41:05,831 ... ـ آقاي "ويبوي" ، يه بار اينو بهت ميگم که "ـ فقط دارم باهات شوخي ميکنم "جورج 356 00:41:05,841 --> 00:41:07,885 اونها اينجان ، "داني" برادر‌‌‌زاده‌ي منه 357 00:41:07,968 --> 00:41:11,013 اونها تويِ خونهِ‌ي مادرش سلامت و در امنيّت هستن 358 00:41:13,056 --> 00:41:15,559 چطوره که بريم داخل و با اون مزرعه‌ي قديمي يه تماسي بگيريم ؟ 359 00:41:16,560 --> 00:41:21,962 حتي ممکنه امروز صبح بتوني به اونجا بري و اون نوه‌ي عزيزت رو ببيني 360 00:41:32,159 --> 00:41:33,452 "سلام "ميبل 361 00:41:33,535 --> 00:41:36,121 ميتوني منو به مزرعه وصل کني ؟ 362 00:41:39,583 --> 00:41:41,543 بِلَنچ" ، "بيل" هستم" 363 00:41:41,627 --> 00:41:43,545 چيه ؟ چي شده ؟ 364 00:41:45,547 --> 00:41:47,090 آره ، اينجا پيشِ من هستن 365 00:41:48,425 --> 00:41:50,928 ـ چيه ؟ ـ تو کمکِ اين مرد رو نميخواي 366 00:41:52,054 --> 00:41:55,556 ـ زود ميبينمت ـ خودمون به تنهايي هم نميتونيم انجامش بديم 367 00:41:58,477 --> 00:41:59,937 شما دو تا براي شام برنامه‌اي داريد ؟ 368 00:42:00,020 --> 00:42:01,980 مطمئناً نداريم 369 00:42:02,064 --> 00:42:06,275 دوست داريد مهمون خاندانِ "ويبوي" تويِ مزرعه باشيد ؟ 370 00:42:06,902 --> 00:42:09,238 ـ ما نميخوايم مزاحمت ايجاد کنيم ـ هيچ مزاحمتي نيست 371 00:42:09,321 --> 00:42:11,440 همسرِ برادرم ميخواد شمارو ملاقت کنه 372 00:42:11,499 --> 00:42:16,078 ميخواد يه چند تا داستان پدربزرگ و مادربزرگي باهاتون رد و بدل کنه 373 00:42:16,161 --> 00:42:18,288 و بين خودمون باشه که آشپزِ خيلي خوبيه 374 00:42:18,372 --> 00:42:20,791 خب ، پس بايد بهمون آدرس بدي 375 00:42:20,874 --> 00:42:22,709 نه ، امکان نداره 376 00:42:22,793 --> 00:42:26,004 حتي اگر من بهترين آدرس دهنده‌يِ جهان هم باشم شما هيچوقت نميتونيد اونجارو پيدا کنيد 377 00:42:26,088 --> 00:42:28,333 اينجوري ممکنه شما اون بيرون تو ... جاده هاي "فور بريجز" سرگردون بشيد و 378 00:42:28,340 --> 00:42:30,110 حتّي يه نفرو هم نبينيد که کمکتون کنه ، نه 379 00:42:30,133 --> 00:42:35,096 ساعت چهار برگرديد اينجا و از اينجا ميتونيد دنبال من بيايد 380 00:42:35,430 --> 00:42:37,808 ممنون ، اون موقع برميگرديم 381 00:43:03,250 --> 00:43:04,918 وقتش بود ديگه 382 00:43:05,002 --> 00:43:08,955 يکي‌تون بايد با من بياد و اون يکي دنبال من بياد 383 00:43:08,839 --> 00:43:10,799 ... ميتونم براش توضيح بدم که کجا داريم ميريم و چرا 384 00:43:10,883 --> 00:43:14,511 و شايد اونجوري خودتون بتونيد راهِ برگشتِ‌تون رو پيدا کنيد 385 00:43:22,352 --> 00:43:23,604 ... خب 386 00:43:24,605 --> 00:43:26,315 فکر ميکني کجا داري ميري ؟ 387 00:43:26,398 --> 00:43:28,400 فکر ميکني اون ميخواد تو کنارش بشيني ؟ 388 00:43:28,483 --> 00:43:30,235 نه 389 00:43:30,319 --> 00:43:31,862 ميدونم که نميخواد 390 00:43:35,699 --> 00:43:38,410 ، برام مهم نيست اون چي ميخواد من ميرم ، تو رانندگي کن 391 00:43:38,493 --> 00:43:39,786 "ـ مشکلي نيست "جورج "ـ "مارگارت 392 00:43:39,870 --> 00:43:41,455 ... مارگارت" ، "مارگارت" ، برگرد اينجا" 393 00:43:42,039 --> 00:43:43,373 نزديکِ‌مون بيا 394 00:44:03,519 --> 00:44:07,147 پرنده خوشگل ، اون ماشين قديمي تو دنبال ما اومدن که مشکل پيدا نميکنه ، ميکنه ؟ 395 00:44:07,231 --> 00:44:09,900 به اندازه‌ي کافي تو آينه نگاه ميکني ، پس ميتوني ببيني که کجاست 396 00:44:09,983 --> 00:44:12,945 گمون کنم نميخواد بزاره تو از جلويِ چشم‌هاش زياد دور بشي 397 00:44:13,529 --> 00:44:15,113 که البته من درک ميکنم 398 00:44:16,323 --> 00:44:17,658 اشکالي نداره ؟ 399 00:44:18,700 --> 00:44:21,620 ماشين توئه ، به اجازه‌ي من نياز نداري 400 00:44:22,454 --> 00:44:26,208 به نظر من از او زن‌هايي مياي که مردها دائم ازشون اجازه ميگيرن 401 00:44:26,792 --> 00:44:28,168 پس مُتِخصّصي ، نه ؟ 402 00:44:33,882 --> 00:44:39,991 به اندازه‌ي کافي دور و اطراف زن‌هايي بودم که ميخوان مردها قبل از نفس کشيدن هم ازشون اجازه بگيرن 403 00:44:42,599 --> 00:44:43,851 اينجا ميپيچيم 404 00:44:43,934 --> 00:44:46,019 چطوره که راهنما بزني تا "جورج" بفهمه که کجا ميريم ؟ 405 00:44:49,356 --> 00:44:51,859 به چشم ناخدا 406 00:45:13,547 --> 00:45:15,549 چقدر دورتَرِه ؟ 407 00:45:15,632 --> 00:45:18,135 آااه ، جلوتَر ، بايد بگي چقدر جلوتره ؟ 408 00:45:18,218 --> 00:45:20,971 يا منظورت اينه که چقدر ديگه بايد من رو تحمّل کني ؟ 409 00:45:21,054 --> 00:45:23,182 ما فقط ميخوايم "جيمي"رو ببينيم 410 00:45:23,265 --> 00:45:24,516 آره 411 00:45:25,767 --> 00:45:27,644 اون پسرِ خوش‌چهره‌ايه 412 00:45:27,728 --> 00:45:30,314 و مادرش هم زنِ‌ خوش‌چهره‌ايه 413 00:45:32,149 --> 00:45:36,945 ميدوني ، "داني" تو زندگيش حتّي يه بارم از من راهنمايي نخواست 414 00:45:37,029 --> 00:45:39,156 دروغ نگو 415 00:45:39,239 --> 00:45:40,574 ... و اگر ميخواست 416 00:45:40,657 --> 00:45:42,910 دقيقاً همين کاري که انجام داده رو ميگفتم انجام بده 417 00:45:42,993 --> 00:45:45,120 "با يه بيوه ازدواج کن "داني 418 00:45:45,204 --> 00:45:46,747 اينجوري يه زنِ قدرشِناس گيرت مياد 419 00:46:40,843 --> 00:46:43,554 امکان نداشت خودتون بتونيد اينجارو پيدا کنيد ، درست ميگم ؟ 420 00:46:44,888 --> 00:46:46,223 حق با من بود يا نه ؟ 421 00:46:46,306 --> 00:46:48,016 از اين طرف 422 00:46:51,562 --> 00:46:52,688 "بلنچ" 423 00:46:54,231 --> 00:46:55,607 ما اومديم 424 00:46:57,276 --> 00:46:58,777 بلنچ" ؟" 425 00:47:19,506 --> 00:47:21,508 اميدوارم "دنده‌ي خوک" دوست داشته باشيد 426 00:47:25,888 --> 00:47:27,806 ـ تو مادربزرگِشي ـ بله درسته 427 00:47:27,890 --> 00:47:29,183 "مارگارت بلکلج" 428 00:47:29,266 --> 00:47:31,018 "بلنچ ويبوي" 429 00:47:31,101 --> 00:47:32,686 ممنون که مارو دعوت کرديد 430 00:47:32,769 --> 00:47:34,146 و تو هم مردِ قانوني 431 00:47:34,229 --> 00:47:36,773 بازنشسته شدم خانم ، "جورج بلکلج" هستم 432 00:47:36,857 --> 00:47:41,570 خب ، چطوره که هر کدوم‌مون به يه صندلي سرِ ميز بازنشست بشيم ، هان ؟ 433 00:47:42,321 --> 00:47:43,780 بشينيم ؟ 434 00:47:48,702 --> 00:47:52,247 خب ، چه کسي رو ميتونم به يه ليوان نوشيدني دعوت کنم ؟ هان ؟ 435 00:47:52,331 --> 00:47:53,832 اوه نه ، ممنونم 436 00:47:54,917 --> 00:47:56,502 نه 437 00:47:57,586 --> 00:47:59,296 ... آه ، خب 438 00:48:00,297 --> 00:48:02,132 من با تنهايي نوشيدن مشکلي ندارم 439 00:48:11,350 --> 00:48:14,269 خانواده‌ي من در اصل از "ايلينوي" هستن [يکي از ايالت هاي آمريکا] 440 00:48:14,353 --> 00:48:20,208 قبل ازينکه "گلدستون"ي در کار باشه يه پرونده‌ي ادعّاي تصاحب زمين در شمال "گلدستون" تشکيل دادن 441 00:48:20,317 --> 00:48:22,110 من يکي از 8 فرزند خانواده هستم 442 00:48:23,946 --> 00:48:26,740 يکي از خواهرهاي بزرگترم رو به خاطر ذات الريه از دست دادم 443 00:48:26,823 --> 00:48:30,619 برادرم "کارل" در آب انبارِ يکي از همسايه‌ها غرق شد 444 00:48:30,702 --> 00:48:34,873 يکي ديگه‌شون از کاميون افتاد ، بقيه‌ي عمرش رو رويِ ويلچر زندگي کرد 445 00:48:34,957 --> 00:48:37,543 ... خاله‌ام ، "روت" تويِ کولاک گير کرد 446 00:48:37,626 --> 00:48:39,711 ... همون جايي که ايستاده بود يخ زد و مُرد 447 00:48:39,795 --> 00:48:42,631 کمتر از 10 متريِ اون در پشتي 448 00:48:43,465 --> 00:48:45,259 زندگي سختي داشتم 449 00:48:45,342 --> 00:48:47,344 هرکسي تحملّش رو نداره 450 00:48:48,804 --> 00:48:54,977 بقيه خواهر و برادرهام به محض اينکه تونستن زدن به چاک 451 00:48:55,060 --> 00:48:57,145 پشت سرشونم نگاه نکردن 452 00:49:00,607 --> 00:49:01,733 من موندم 453 00:49:03,610 --> 00:49:06,488 وقتي اولين بار "هنري ويبوي" رو ديدم 454 00:49:06,572 --> 00:49:11,367 نميتونست از صحبت در مورد رفتن به "فلوريدا" دست برداره [يکي از ايالت هاي آمريکا] 455 00:49:12,911 --> 00:49:17,707 فکر کنم بيشتر از يه کم در تصميمِش به موندن تاثير داشتم 456 00:49:20,752 --> 00:49:27,832 حالا تو همون قبرستوني که پدر و مادر من و خودش دفن شدن ، دفنِه 457 00:49:27,217 --> 00:49:28,886 آره 458 00:49:28,969 --> 00:49:32,931 ... و پسران من نسل چهارم از "ويبوي"ها هستن 459 00:49:33,015 --> 00:49:36,393 زاده شده و در حال زندگي در خاک "دکوتا"ي شمالي 460 00:49:42,524 --> 00:49:46,403 اما شما اينجا نيومديد که به فک زدن من گوش کنيد 461 00:49:47,321 --> 00:49:49,406 اومديد که غذا بخوريد 462 00:49:51,366 --> 00:49:54,328 چطوره که پسرهارو براي شام صدا کني ، هان ؟ 463 00:49:54,912 --> 00:49:56,538 يه کوچولو ديگه برميگردم 464 00:49:59,000 --> 00:50:01,871 ... فکر کنم شما هم همچين داستاني بتونيد بگيد 465 00:50:01,877 --> 00:50:05,640 با تفاوت هايي کمي از داستان من ، مگه نه ؟ 466 00:50:05,339 --> 00:50:07,508 ... در مورد خانواده 467 00:50:07,591 --> 00:50:10,844 سختي‌ها ، فداکاري ، خون 468 00:50:12,137 --> 00:50:14,014 با پسرها آشنا بشيد 469 00:50:14,097 --> 00:50:15,265 قد بلندِه ، "اِلتِن"ه 470 00:50:15,349 --> 00:50:16,934 اون يکي هم "ماروين"ه 471 00:50:17,601 --> 00:50:19,561 به مهمون‌هامون سلام کنيد 472 00:50:20,479 --> 00:50:22,606 اون ماشين توئه اون بيرون ؟ 473 00:50:22,689 --> 00:50:26,068 سعي کرديم واردِش بشيم ، يه نگاهي بندازيم 474 00:50:26,985 --> 00:50:30,963 يکي دو تا پيچش رو محکم کنيم ، احتمالاً بتونيم يه کم قدرتش رو برات بيشتر کنيم 475 00:50:32,866 --> 00:50:35,285 جيمي" کجاست ؟ اون پسر کجاست ؟" 476 00:50:35,369 --> 00:50:37,538 خب ، اينجا که نيست 477 00:50:37,621 --> 00:50:39,414 ـ با پدرشه ... ـ پدرش 478 00:50:41,291 --> 00:50:43,252 ما اومديم نوه‌مون رو ببينيم 479 00:50:43,335 --> 00:50:47,692 يعني ميخوايد بگيد که براي خوردن دنده‌ي خوک من اينجا نيومديد ؟ 480 00:50:48,507 --> 00:50:51,218 ... اگر براي شوخي مارو اين همه راه کشوندين اينجا 481 00:50:51,301 --> 00:50:54,221 لورنا" بهم گفته بود که تو خشني" 482 00:50:54,304 --> 00:50:56,974 و همين الانِشم ميتونم ببينم که تو هم خيلي شوخي نداري 483 00:50:57,057 --> 00:50:58,767 نه خانم 484 00:51:00,018 --> 00:51:01,979 زود باشيد همگي ، بشينيد 485 00:51:02,813 --> 00:51:04,815 سرد بشه خوشمزه تر نميشه 486 00:51:16,159 --> 00:51:18,161 نوه‌تون همراهِ "داني"ه منه 487 00:51:19,496 --> 00:51:22,416 ميخواست بره دنبال مادرش که از سرِ کار بيارَتِش و "جيمي" رو هم با خودش برد 488 00:51:22,499 --> 00:51:23,792 لورنا" ؟" 489 00:51:24,334 --> 00:51:26,170 تو "مانکي وُرد" کار ميکنه [نام فروشگاه زنجيره اي] 490 00:51:27,004 --> 00:51:30,215 ما ميتونستيم "جيمي" و "لورنا" رو در "گلدستون" ببينيم ؟ 491 00:51:30,299 --> 00:51:32,301 اوه ، حالا احساس ميکنم داره بهم توهين ميشه 492 00:51:32,324 --> 00:51:34,696 واقعاً با هم غذا خوردن براي شما هيچ ارزشي نداره 493 00:51:34,720 --> 00:51:37,363 ... ـ فقط منظورم اينه که ـ يا شايد هم يهودي هستيد 494 00:51:38,223 --> 00:51:41,267 شايد نميتونيد گوشت خوک بخوريد [چون حلال نيست] 495 00:51:45,439 --> 00:51:47,357 راحت نفس بکش 496 00:51:47,400 --> 00:51:50,222 هر کسي که منو بشناسه ميدونه که چيزي بهم برنميخوره 497 00:51:50,235 --> 00:51:52,529 دنده‌ي منو بخوريد يا نخوريد 498 00:51:52,613 --> 00:51:56,033 خب ، ما مطمئناً يه روزي دوست داشتيم خانواده‌ي "داني"رو ملاقات کنيم 499 00:51:56,116 --> 00:51:57,576 اوه ، واقعاً ؟ 500 00:51:58,911 --> 00:52:01,496 خب ، خوشحالم که اين رو فهميدم 501 00:52:02,998 --> 00:52:05,250 آره ، من هم فکر ميکردم که بايد همديگه رو ببينيم 502 00:52:06,793 --> 00:52:08,545 يه کم با هم گپ بزنيم 503 00:52:10,088 --> 00:52:12,841 ... خوب ميشد که سرِ عروسي اين اتفاق ميافتاد امّا 504 00:52:13,467 --> 00:52:16,512 ... شايد زياده خواهي بوده که مادرش دعوت بشه 505 00:52:16,595 --> 00:52:17,596 يا برادرهاش 506 00:52:17,679 --> 00:52:19,056 ـ يا عمو "بيل" بدبخت ـ آره 507 00:52:19,139 --> 00:52:22,242 ـ شما دعوت نبوديد ؟ ـ يادت مياد که مارو اونجا ديده باشي ؟ 508 00:52:22,935 --> 00:52:24,144 و اين تقصير ماست ؟ 509 00:52:24,228 --> 00:52:28,357 خودتون به فکرتون نرسيد که ... اون بايد از يه جايي اومده باشه 510 00:52:28,440 --> 00:52:30,317 بايد خانواده‌اي داشته باشه 511 00:52:34,238 --> 00:52:37,282 صادقانه بگم ، فکر ميکرديم که "داني" يه مردِ بالغه 512 00:52:42,788 --> 00:52:44,373 پسرِ شما مرده 513 00:52:46,959 --> 00:52:49,002 قابل درکه که فراموش کنيد 514 00:52:50,128 --> 00:52:52,714 ما هيچوقت دست از بزرگ کردنشون برنميداريم 515 00:52:52,798 --> 00:52:54,716 راه درست رو بهشون ياد بديم 516 00:52:57,302 --> 00:52:59,221 به خاطر همين بايد پسرم رو برميگردوندم خونه 517 00:53:01,181 --> 00:53:03,058 تا حواسم بهش باشه 518 00:53:04,726 --> 00:53:06,603 پسر شما الان ديگه جاش عاليه 519 00:53:06,687 --> 00:53:09,273 عادلانه نيست که اون و "داني"رو با هم مقايسه کرد 520 00:53:09,356 --> 00:53:12,067 من هرگز "داني"رو با پسر خودمون مقايسه نميکنم 521 00:53:13,235 --> 00:53:14,820 آره 522 00:53:15,988 --> 00:53:19,783 آره ، اون گفت که شما تاييدِش نميکنيد 523 00:53:19,867 --> 00:53:22,870 غافلگير شدم شنيدم اينکه ما چي فکر ميکنيم براش اهميتي هم داره 524 00:53:25,372 --> 00:53:27,875 نميتونست به خودش زحمت بده به ما بگه که دارن ميرن 525 00:53:27,958 --> 00:53:30,627 پسر من مجبور نيست به تو جواب پس بده 526 00:53:31,461 --> 00:53:33,255 ... نه ، اون 527 00:53:33,964 --> 00:53:35,340 مجبور نيست 528 00:53:36,008 --> 00:53:38,594 و ما هم مجبور نيستيم به شما جواب پس بديم 529 00:53:46,894 --> 00:53:52,107 قبل ازينکه اين دورِهمي به يه دشمنيِ خانوادگي تبديل بشه ، بهتره که يه کم غذا بريزيم تويِ شکم‌هامون 530 00:53:52,191 --> 00:53:53,901 ـ و ما تعدادمون از شما بيشتره ـ آره 531 00:53:56,862 --> 00:54:01,033 خب ، تازه عروس و داماد هم اومدن 532 00:54:11,877 --> 00:54:12,878 "لورنا" 533 00:54:14,880 --> 00:54:16,757 "سلام "جورج 534 00:54:18,926 --> 00:54:20,177 "سلام "جيمي 535 00:54:24,556 --> 00:54:26,266 ميتونم ؟ 536 00:54:31,396 --> 00:54:33,065 ... اوه 537 00:54:33,732 --> 00:54:36,151 ديگه داره سنگين ميشه 538 00:54:37,361 --> 00:54:39,446 بهت که گفتم ، زيادي بغلش ميکني 539 00:54:40,697 --> 00:54:42,115 پس چجوري بايد ياد بگيره ؟ 540 00:54:42,199 --> 00:54:44,451 چي رو ياد بگيره ؟ راه رفتن رو ؟ بلده راه بره 541 00:54:44,535 --> 00:54:50,992 خب ، احتمالاً اگر يه کسي منم دائماً هر جايي که ميخواستم برم حمل ميکرد راه رفتن يادم ميرفت 542 00:54:50,123 --> 00:54:52,209 اين به معنايِ واقعيِ لوس کردنِه 543 00:54:52,292 --> 00:54:55,045 ـ وزني نداره که ـ غذا خورده ؟ 544 00:54:55,128 --> 00:54:57,172 وقتي که منتظر بوديم از "رِسلِر" براش همبرگر گرفتم 545 00:54:57,256 --> 00:54:58,882 همبرگرو خورد ؟ 546 00:54:58,966 --> 00:55:00,717 نصفش رو 547 00:55:00,801 --> 00:55:02,594 دنده‌ي خوک ميخواي ، هان ؟ 548 00:55:02,678 --> 00:55:04,346 ـ يه کم سيب زميني ؟ ـ نه 549 00:55:04,429 --> 00:55:05,556 هان ؟ 550 00:55:05,639 --> 00:55:08,183 ـ ميخواي يه کم گوشت برات بِبُرم ؟ ـ نه 551 00:55:08,767 --> 00:55:10,727 چي گفتي ؟ بايد چي ميگفتي ؟ 552 00:55:10,811 --> 00:55:12,563 نه ممنونم 553 00:55:14,314 --> 00:55:16,233 پس ببرش بالا تو تختش 554 00:55:16,900 --> 00:55:19,403 چي ؟ همين الان رسيده 555 00:55:19,486 --> 00:55:22,030 ما در اين خونه به زود خوابيدن اعتقاد داريم 556 00:55:22,865 --> 00:55:26,827 و همينطور هم به بالا رفتن از پلّه ها با پاهاي خودمون اعتقاد داريم 557 00:55:31,748 --> 00:55:34,585 آروم باش مادربزرگ 558 00:55:36,461 --> 00:55:39,131 ميدوني که چه کسي اينجا قانون رو تعيين ميکنه 559 00:56:30,390 --> 00:56:32,100 خردل داشت 560 00:56:32,643 --> 00:56:34,394 خردل داشت ؟ 561 00:56:35,062 --> 00:56:36,647 تو همبرگرِت ؟ 562 00:56:38,815 --> 00:56:40,817 تو خردل دوست نداري ، مگه نه ؟ 563 00:56:42,611 --> 00:56:43,987 ديگه برو 564 00:56:44,071 --> 00:56:45,322 برو بالا 565 00:56:52,496 --> 00:56:54,373 "بيا "جيمي 566 00:56:58,502 --> 00:57:00,045 "جيمي" 567 00:57:12,850 --> 00:57:13,892 کافيه ديگه 568 00:57:15,060 --> 00:57:18,355 خب ، حالا که ميدونيد مارو کجا پيدا کنيد ، بايد بيشتر بهمون سر بزنيد 569 00:57:18,897 --> 00:57:20,482 ... خب ، ممنونيم ، اما ما 570 00:57:21,024 --> 00:57:22,526 ديگه ميريم 571 00:57:25,988 --> 00:57:27,781 هي ، "بلکلج"ها 572 00:57:27,865 --> 00:57:29,533 صبر کنيد 573 00:57:30,492 --> 00:57:33,537 ميخوايد که راه رو نشونِ‌تون بدم ؟ 574 00:57:35,873 --> 00:57:38,125 ... ميدونيد ، چونکه اگر با خورده نون ردي گذاشتيد 575 00:57:38,208 --> 00:57:41,879 احتمالاً تا الان گرگ هاي صحرايي اونهارو خوردن يا بارون اونهارو شُسته برده 576 00:57:45,257 --> 00:57:47,551 ... ميدونيد ، اون چيزي نميگه 577 00:57:47,634 --> 00:57:51,180 اما من متوجه ميشم که شما با اينجوري رفتنِ‌تون احساسات "بلنچ"رو جريحه دار ميکنيد 578 00:57:51,263 --> 00:57:52,890 احساساتِ اون ؟ 579 00:57:52,973 --> 00:57:55,475 ... ما اين همه راه رو براي ديدن "جيمي" اومديم 580 00:57:55,559 --> 00:57:58,270 ... و اون فقط 2 دقيقه به ما زمان ميده تا "جيمي"رو ببينيم 581 00:58:00,022 --> 00:58:02,399 "برگرديد داخل آقاي "ويبوي 582 00:58:02,482 --> 00:58:04,193 چرا درِ ماشينِ‌تون رو قفل کرده بوديد ؟ 583 00:58:17,456 --> 00:58:19,791 شما اين بيرون چي کار ميکنيد ؟ 584 00:58:22,085 --> 00:58:23,837 خودم هم نميدونم 585 00:59:09,716 --> 00:59:11,426 امروز جمعه‌ست ، درسته ؟ 586 00:59:12,928 --> 00:59:14,346 درسته 587 00:59:16,431 --> 00:59:18,892 فکر ميکني "لورنا" فردا سَرِ کار ميره ؟ 588 00:59:21,270 --> 00:59:26,149 ميدونيد ، هيچي به اندازه يه پيراهن سفيدِ زيبايي مثل اين لاغر نشونِ‌تون نميده 589 00:59:26,984 --> 00:59:28,819 ـ همين رو برميدارم ـ اوه 590 00:59:36,201 --> 00:59:38,245 پس فقط همين دو تا ؟ 591 00:59:38,328 --> 00:59:39,538 بله ، ممنونم 592 00:59:50,048 --> 00:59:51,592 ـ ببخشيد ـ مشکلي نيست 593 00:59:51,675 --> 00:59:53,385 هفت و نيم دلار ميشه خانم 594 01:00:02,269 --> 01:00:04,396 فکر نميکردم به همين راحتي ول کنيد بريد خونه 595 01:00:05,272 --> 01:00:06,690 من به همين راحتي دست بردار نيستم 596 01:00:08,442 --> 01:00:10,444 وقتي که تو اينجايي کي از "جيمي" مراقبت ميکنه ؟ 597 01:00:10,527 --> 01:00:11,778 فکر ميکنيد کي ؟ 598 01:00:11,862 --> 01:00:13,906 داني" و مادرش" 599 01:00:16,033 --> 01:00:19,578 يا شايد هم شما فکر ميکنيد تا برگردم خونه به يه درخت ميبندَمِش 600 01:00:23,498 --> 01:00:26,585 ـ تو مادر خوبي هستي "لورنا" ، من اينو ميدونم ـ درسته 601 01:00:28,295 --> 01:00:31,882 فقط داشتم به اين فکر ميکردم که با سرِ کار اومدنِ تو اوضاع چطوري پيش ميره 602 01:00:31,965 --> 01:00:34,510 ... خب ، تازه اومدم سر کار ، پس 603 01:00:36,386 --> 01:00:38,639 ما نميخوايم تورو تو دردسر بندازيم عزيزم 604 01:00:38,722 --> 01:00:40,224 ميتونيم ناهار دعوتت کنيم ؟ 605 01:00:40,807 --> 01:00:42,809 ـ تا ظهر وقت استراحتم نميشه ـ ظهر ؟ 606 01:00:42,893 --> 01:00:45,562 ـ درست سرِ ظهر ؟ ـ بيرون ميبينيمت 607 01:00:45,646 --> 01:00:48,607 نه ، من تويِ "رسلر" ميبينمتون 608 01:00:48,690 --> 01:00:50,067 اون طرفِ خيابونه 609 01:00:59,159 --> 01:01:02,371 وقتي که جا افتاديم ميخواستم براتون نامه بنويسم 610 01:01:03,080 --> 01:01:07,084 به اينجا اومدن يه جورايي تصميم لحظه آخري بود 611 01:01:08,502 --> 01:01:12,172 ـ تصميم "داني" بود ؟ ـ "بلنچ"رو که ديديد 612 01:01:13,841 --> 01:01:16,593 خب ، مهم اينه که ما شمارو پيدا کرديم 613 01:01:17,344 --> 01:01:18,637 جيمي" بزرگ تر شده" 614 01:01:18,720 --> 01:01:20,430 ـ سريع داره بزرگ ميشه ـ بفرماييد 615 01:01:20,514 --> 01:01:22,266 ميتونه تا 10 بشماره 616 01:01:22,891 --> 01:01:26,395 قبلاً فقط اسمِ عددهارو تکرار ميکرد اما الان ياد گرفته که ترتيب دارن 617 01:01:27,020 --> 01:01:29,982 و دارم باهاش الفبارو هم کار ميکنم 618 01:01:30,065 --> 01:01:31,525 ميتونه اسمِش رو هِجي کنه 619 01:01:32,150 --> 01:01:34,611 از همين الان باهوشه 620 01:01:39,575 --> 01:01:41,869 اون دلش براي جفت‌تون تنگ شده 621 01:01:43,954 --> 01:01:45,497 با هم دلمون براش تنگ شده 622 01:01:46,874 --> 01:01:48,417 براي جفت‌تون 623 01:01:48,500 --> 01:01:50,544 "در همين مورد ميخواستيم باهات صحبت کنيم "لورنا 624 01:01:50,627 --> 01:01:53,589 و من... سعي ميکنم که طفره نرم 625 01:01:57,050 --> 01:02:00,053 ... موقعي که "جيمز" تورو به ما معرفي کرد رو يادمه 626 01:02:00,929 --> 01:02:03,765 ... دختري زيبايي که کلّي ازش برامون تعريف کرده بود 627 01:02:03,849 --> 01:02:05,976 ... خيلي زيبا و با نمک و 628 01:02:06,059 --> 01:02:07,603 ... خودش خانواده‌اي نداشت امّا 629 01:02:07,686 --> 01:02:10,230 فکر کردم که نميخواي طفره بري 630 01:02:10,314 --> 01:02:13,442 من تا قبل از 1 بايد برگردم به فروشگاه ، برو سر اصل مطلب 631 01:02:13,525 --> 01:02:16,695 ... خيلي خب ، باشه ، موضوع اينه 632 01:02:19,531 --> 01:02:21,116 بزار "جيمي" با ما برگرده 633 01:02:22,868 --> 01:02:25,579 فقط براي سر زدن نه ، منظورم براي هميشه‌ست 634 01:02:28,916 --> 01:02:30,375 ... شما 635 01:02:32,711 --> 01:02:35,047 شما ميخوايد که "جيمي" رو بدم بهتون ؟ 636 01:02:36,006 --> 01:02:36,499 ميخوايد که پسرم رو ول کنم ؟ 637 01:02:36,500 --> 01:02:39,760 ميدوني که اينجوري يه خونه‌ي خوب خواهد ... داشت ، خونه اي که ميشناسه و به خاطر داره 638 01:02:39,843 --> 01:02:41,178 بس کن 639 01:02:41,261 --> 01:02:43,263 ميدوني که به چه مدرسه هايي ميتونه بره ... و چه معلم هايي ميتونه داشته باشه 640 01:02:43,347 --> 01:02:45,641 نه ، خدايا ، بس کن ، نميتونم اينارو بشنوم 641 01:02:51,897 --> 01:02:56,193 من ديدم که "داني" ، "جيمي"رو زد 642 01:02:58,737 --> 01:03:00,531 تويِ خيابون 643 01:03:02,699 --> 01:03:04,535 ديدم که تورو هم زد 644 01:03:04,618 --> 01:03:07,079 و به نظر نميومد که بارِ اوّلش باشه 645 01:03:09,790 --> 01:03:12,501 کم يا زياد ، هيچ مقداري از کتک زدن درست نيست 646 01:03:13,752 --> 01:03:15,420 ... ـ به همين خاطر ما اينجاييم که ـ اومديد که ببريدِش 647 01:03:15,504 --> 01:03:17,005 "لورنا" 648 01:03:17,089 --> 01:03:18,757 اومديم که کمک کنيم 649 01:03:19,424 --> 01:03:21,301 ... هر شرايطي که وجود داره 650 01:03:22,469 --> 01:03:23,887 جيمي" نميتونه اونجا بمونه" 651 01:03:25,222 --> 01:03:26,890 نبايد اينجا بمونه 652 01:03:28,725 --> 01:03:32,020 ـ اون به مادرش نياز داره ـ پس با ما بيا 653 01:03:32,104 --> 01:03:34,273 تو و "جيمي" ، ما ازتون مراقبت ميکنيم 654 01:03:34,356 --> 01:03:36,191 مثل قبل با ما زندگي کنيد 655 01:03:36,275 --> 01:03:37,401 ساندويچ تن ماهي 656 01:03:39,361 --> 01:03:41,697 ـ بيايد و با ما بمونيد ـ ببخشيد 657 01:03:43,490 --> 01:03:45,075 بفرماييد 658 01:03:50,455 --> 01:03:51,874 اون منو ميکُشه 659 01:03:53,125 --> 01:03:54,459 اون و مادرش 660 01:03:55,210 --> 01:03:58,672 اون واقعاً اصلاً براش مهم نيست ... که من از رويِ زمين محو بشم 661 01:03:58,755 --> 01:04:02,635 اما هيچوقت نميزاره که من يا "جيمي" از پيشش بريم 662 01:04:05,095 --> 01:04:07,472 داني" يه بار از دستش فرار کرده" 663 01:04:07,556 --> 01:04:10,142 ديگه هيچوقت نميزاره اين اتفاق تکرار بشه 664 01:04:12,394 --> 01:04:15,647 من نميخوام "جيمي" مثل اونها بزرگ بشه 665 01:04:17,399 --> 01:04:19,359 نيمخوام که شبيه اونها بشه 666 01:04:21,945 --> 01:04:24,323 پس ميدوني که کار درست چيه 667 01:04:26,825 --> 01:04:28,035 عزيزم 668 01:04:30,454 --> 01:04:32,497 ميخواي که ببريمت اونجا ؟ 669 01:04:32,581 --> 01:04:34,041 ميتونيم اين کارو بکنيم 670 01:04:34,124 --> 01:04:35,542 همين الان 671 01:04:35,626 --> 01:04:37,586 مگه نه "جورج" ؟ 672 01:04:37,669 --> 01:04:39,004 ... سه تايي ، ما ميتونيم "جيمي"رو برداريم 673 01:04:39,087 --> 01:04:41,423 ـ وسايلِ‌تون رو جمع کنيم و برگردونيمتون ـ نه ، نه 674 01:04:46,011 --> 01:04:47,095 من ميام ميبينمتون 675 01:04:50,349 --> 01:04:52,184 معمولاً همه نيمه شب ميخوابن 676 01:04:53,810 --> 01:04:57,147 بايد صبر کنم که مطمئن بشم 677 01:04:58,282 --> 01:05:00,359 ما بايد بيايم دنبال شما عزيزم 678 01:05:00,442 --> 01:05:03,028 نه ، راهش همينه 679 01:05:03,111 --> 01:05:05,489 اين امن‌ترين راهه ، بهم اطمينان کنيد 680 01:05:05,572 --> 01:05:09,368 اين... اين چيزيه که همه بيشتر از همه چي ميخوان ، مگه نه ؟ 681 01:05:10,285 --> 01:05:13,455 اينکه تو و "جيمي" در امنيت باشيد ، مگه نه ؟ 682 01:05:14,873 --> 01:05:15,916 و خوشحال باشيد 683 01:05:18,001 --> 01:05:19,670 ما در مسافرخونه "مون وينک" سکونت داريم 684 01:05:21,004 --> 01:05:23,257 ـ باشه ... "ـ اتاقِ هفت در مسافر خونه "مون وينک 685 01:05:23,340 --> 01:05:25,259 شنيدم ، ميدونم کجاست 686 01:05:26,593 --> 01:05:28,595 احتمالاً تا 2 ميرسم اونجا 687 01:05:29,888 --> 01:05:32,641 اما به محض اينکه من رسيدم بايد راه بيافتيم 688 01:05:32,724 --> 01:05:33,892 بدون معطّلي 689 01:05:38,021 --> 01:05:39,356 باشه 690 01:05:39,439 --> 01:05:41,233 لورنا" ، صبر کن" 691 01:05:42,943 --> 01:05:44,403 "صبر کن "لورنا 692 01:05:46,530 --> 01:05:47,823 ... من 693 01:05:49,616 --> 01:05:51,994 ... ميدونم که ما هميشه با هم کاملاً هم عقيده نبوديم 694 01:05:52,077 --> 01:05:54,830 فکر ميکنم هيچوقت هم عقيده نبوديم 695 01:05:56,748 --> 01:05:58,992 خب... حالا خواهيم بود 696 01:05:59,793 --> 01:06:02,879 تو فقط اينو ميگي که مطمئن بشي من باهاتون ميام 697 01:06:05,174 --> 01:06:06,592 جيمي" به مادرش نياز داره" 698 01:06:09,928 --> 01:06:11,805 تو هم به مادر نياز داشتي 699 01:06:15,976 --> 01:06:17,603 ميتونستم براي تو مادر باشم 700 01:06:18,645 --> 01:06:20,355 بايد ميبودم 701 01:06:21,690 --> 01:06:23,233 اما نبودم 702 01:06:25,068 --> 01:06:26,653 اشکالي نداره 703 01:06:28,405 --> 01:06:29,698 "معذرت ميخوام "لورنا 704 01:06:33,493 --> 01:06:36,371 بايد... خيلي بيشتر اينها برات ميبودم 705 01:08:14,845 --> 01:08:17,014 چيزي رو شروع نکن که نتوني تموم کني 706 01:08:47,377 --> 01:08:50,796 ميتوني... به يه چيزي برام جواب بدي ؟ 707 01:08:51,965 --> 01:08:53,008 باشه 708 01:08:54,468 --> 01:08:57,220 اون اسبِه که داشتي ، توت فرنگي 709 01:08:57,304 --> 01:08:58,971 توت فرنگي ؟ 710 01:08:59,515 --> 01:09:01,892 عاشق اون اسب بودم 711 01:09:02,643 --> 01:09:04,144 چي باعث شد ياد اون بيافتي ؟ 712 01:09:05,312 --> 01:09:06,939 ديدن سواري کردن تو 713 01:09:11,318 --> 01:09:16,781 يه چيزي که هميشه ذهنم رو مشغول ... کرده بود ، وقتي که مجبور بوديم بُکُشيمِش 714 01:09:18,033 --> 01:09:20,035 تو در گوشِش زمزمه کردي ، يادته ؟ 715 01:09:20,118 --> 01:09:21,953 آره 716 01:09:22,037 --> 01:09:25,249 انگار داشتي بهش رازي رو ميگفتي 717 01:09:28,836 --> 01:09:30,712 بهش چي گفتي ؟ 718 01:09:37,511 --> 01:09:39,054 يه چيزايي رو بهش يادآوري کردم 719 01:09:40,889 --> 01:09:45,102 اينکه چقدر دوست داشت تويِ اولين برفِ سال چهارنعل بتازه 720 01:09:45,185 --> 01:09:51,689 زماني که با "اِرني والبِرگ" و ماده اسب شکلاتي رنگِش مسابقه داديم و به گردِمون هم نرسيدن رو يادش انداختم 721 01:09:52,149 --> 01:09:54,653 ... يه زماني رو يادش انداختم که 722 01:09:54,736 --> 01:09:57,072 ... من دبيرستان بودم... حدودايِ "اُکتُبر" بود 723 01:09:57,155 --> 01:09:59,116 ... و ما داشتيم ميرفتيم خونه 724 01:09:59,199 --> 01:10:03,278 ... و ماه کامل داشت از پشت تَپِّه‌ي "دالِر" بيرون ميومد 725 01:10:03,412 --> 01:10:04,872 ... و اون ايستاد 726 01:10:04,955 --> 01:10:07,416 ... ايستاد و خيره شد 727 01:10:07,499 --> 01:10:11,502 ... انگار که اون هم به اندازه من به طلوع ماه اهميت ميداد 728 01:10:13,046 --> 01:10:17,675 ... و وقتي براي اولين بار "جيمز"رو پشتش سوار کرديم 729 01:10:18,760 --> 01:10:20,762 خيلي بي حرکت ايستاد 730 01:10:22,681 --> 01:10:26,800 انگار که ميدونست بايد هواي "جيمز"رو داشته باشه 731 01:10:34,902 --> 01:10:39,976 ميخواستم با خاطراتِ خوش راهيِ اون دنياش کنم 732 01:10:43,952 --> 01:10:45,579 متاسفم 733 01:10:46,788 --> 01:10:49,249 متاسف ؟ چرا ؟ 734 01:10:49,333 --> 01:10:51,251 ... غمگينت کردم ، اين 735 01:10:52,753 --> 01:10:54,338 اين چيزي نبود که ميخواستم 736 01:10:56,465 --> 01:10:59,092 "تو منو غمگين نکردي "جورج 737 01:11:07,100 --> 01:11:09,911 ... چيزي که ميخواستم بهت بگم اين بود که 738 01:11:11,855 --> 01:11:13,999 بهت بگم که چي باهام ميمونه 739 01:11:17,486 --> 01:11:18,987 تو و توت فرنگي 740 01:11:21,698 --> 01:11:25,451 زني که باهاش ازدواج کردم اما نميتونم ازش سر دربيارم 741 01:11:25,740 --> 01:11:29,831 کسي که که اعتقاد داره غير از اين ... دنيا ، دنيايِ ديگه‌اي وجود نداره 742 01:11:29,915 --> 01:11:34,001 اما در عين حال هنوز يه جوري باور داره که اسب‌ها روح دارن 743 01:11:37,923 --> 01:11:39,980 اين دختر واسه من ساخته شده 744 01:12:08,495 --> 01:12:10,455 نظرش رو زود عوض کرد 745 01:12:10,539 --> 01:12:11,790 ... لطفاً 746 01:12:13,000 --> 01:12:14,501 چيزي نگو 747 01:13:42,464 --> 01:13:43,966 بريد بيرون 748 01:13:46,134 --> 01:13:47,719 نه ، گورتون رو گم کنيد بيرون 749 01:13:49,137 --> 01:13:50,305 "جورج" 750 01:13:53,392 --> 01:13:54,643 اون راهِ‌مون داد تو 751 01:13:56,061 --> 01:13:58,989 ميبينيد ، فکر ميکنيد ميتونيد براي "لورنا" لشگرکشي کنيد 752 01:13:59,439 --> 01:14:02,734 اما وقتي سرِ خودتون اين بلا مياد داستان جورِ ديگه‌ست 753 01:14:02,818 --> 01:14:03,986 در مورد چي حرف ميزني ؟ 754 01:14:04,069 --> 01:14:05,682 اوه ، پس اين کاريه که ميخوايد بکنيد ؟ 755 01:14:05,696 --> 01:14:08,907 تظاهر کنيد که شما سرِ کار "لورنا"رو غافلگير نکرديد ؟ 756 01:14:08,991 --> 01:14:10,033 شرم به شما 757 01:14:10,117 --> 01:14:11,410 شرم به جفت‌تون 758 01:14:11,493 --> 01:14:14,246 اون رو اذيت کنيد و بهش زور بگيد که بچه‌ش رو رها کنه ؟ 759 01:14:14,329 --> 01:14:17,666 خوش‌شانسيد که "لورنا" درونِش يه خرسِ مادر نداره 760 01:14:17,749 --> 01:14:19,585 ... بين همچون مادري و بچه‌ش قرار بگيريد 761 01:14:19,668 --> 01:14:23,005 بايد منتظر باشيد که دستِ‌تون گاز گرفته بشه يا حتي بدتر 762 01:14:23,839 --> 01:14:26,842 ... اگريه نفر سعي کنه بين من و يکي از پسرهام قرار بگيره 763 01:14:27,759 --> 01:14:31,180 ... ـ سعي کنه که با حرف بچه‌م رو ازم بگيره ـ اين اتفاقي نيست که افتاده 764 01:14:31,263 --> 01:14:33,557 تعجبي هم نداره که "لورنا" نخواد باهاتون بياد 765 01:14:33,640 --> 01:14:36,268 پيرِزنِ زورگو 766 01:14:36,351 --> 01:14:38,979 فکر ميکني ميدوني براي همه چه چيزي بهترينه 767 01:14:39,062 --> 01:14:40,606 تورو انقدر اذيت ميکنه تا بميري ، شک ندارم 768 01:14:40,689 --> 01:14:42,691 من هيچوقت نگفتم که نبايد با "داني" ازدواج کنه 769 01:14:42,774 --> 01:14:44,026 منم نگفتم که تو اينو گفتي 770 01:14:50,657 --> 01:14:52,075 اون "جيمي"رو کتک زد 771 01:14:54,453 --> 01:14:57,664 من از اون طرفِ خيابونِ فروشگاه ديدمت 772 01:14:57,748 --> 01:14:59,625 همه‌ي اين شلوغ کاري‌ها به همين خاطره ؟ 773 01:15:00,250 --> 01:15:02,461 مادربزرگ ، يعني ميخواي بهم بگي که تو هيچوقت بچه‌ي خودت رو نزدي ، هان ؟ 774 01:15:02,544 --> 01:15:04,046 هيچوقت ؟ 775 01:15:04,755 --> 01:15:06,423 اون "لورنا"رو هم زد 776 01:15:12,221 --> 01:15:13,847 بيا اينجا 777 01:15:21,897 --> 01:15:23,106 تو زنت رو کتک زدي ؟ 778 01:15:25,651 --> 01:15:26,985 خودم ديدمش 779 01:15:28,070 --> 01:15:30,697 ـ چجوري زد ؟ ـ با دستِش 780 01:15:30,781 --> 01:15:32,074 ... با 781 01:15:33,242 --> 01:15:36,203 آلبرت اَنيشتينِ" مونث ، آره ، خودم ميدونم با دستش" 782 01:15:36,286 --> 01:15:37,746 دارم ميپرسم چجوري 783 01:15:38,789 --> 01:15:40,040 ... اينجوري 784 01:15:41,667 --> 01:15:42,876 هان ؟ 785 01:15:42,960 --> 01:15:44,586 اينجوري بود ؟ 786 01:15:48,048 --> 01:15:50,050 داني" ، چجوري زديش ؟ چجوري بود ؟" 787 01:15:52,803 --> 01:15:53,846 محکم تر بود 788 01:15:53,929 --> 01:15:55,514 محکم تر ؟ 789 01:15:58,976 --> 01:16:00,185 ... اينجوري 790 01:16:01,645 --> 01:16:03,105 خدا لعنت کنه 791 01:16:06,024 --> 01:16:07,609 اينجوري ؟ 792 01:16:08,902 --> 01:16:10,737 همينجوري اما محکم تر 793 01:16:13,073 --> 01:16:14,074 ... "داني" 794 01:16:15,701 --> 01:16:18,370 فکر کنم بايد بهمون نشون بدي که چجوري زديش 795 01:16:37,973 --> 01:16:39,766 ... حروم 796 01:16:41,143 --> 01:16:42,895 نه 797 01:16:42,978 --> 01:16:44,396 "جورج" 798 01:16:46,356 --> 01:16:48,734 اوه نه ، چيزيش نيست "مارگارت" ، حالش خوبه 799 01:16:50,319 --> 01:16:51,737 آره ؟ 800 01:16:52,487 --> 01:16:55,991 شايد بخوايد دوباره از اول در اين مورد صحبت کنيم ، هان ؟ 801 01:16:56,074 --> 01:16:58,368 مثل آدم هاي منطقي 802 01:16:58,452 --> 01:17:00,871 ... يا شايد هم ترجيح ميديد که يه کم بخوابيد 803 01:17:00,954 --> 01:17:04,291 که بتونيد فردا صبح زود به سمت خونه راه بيافتيد 804 01:17:04,374 --> 01:17:07,294 ... يا شايد... بخواي "جورج"رو بفرستي خونه 805 01:17:07,377 --> 01:17:09,755 و خودت براي يه کم خوش گذروني اينجا بموني 806 01:17:09,838 --> 01:17:12,716 هر وقت آماده بودي خودم ميتونم برت گردونم 807 01:17:13,926 --> 01:17:18,972 البته تا اون موقع شايد تصميم بگيري که ميخواي بموني 808 01:17:22,935 --> 01:17:24,394 چيزي نيست 809 01:17:24,478 --> 01:17:27,648 چيزي نيست ، آروم دختر ، آروم دختر 810 01:17:32,319 --> 01:17:33,570 همونجا وايسا 811 01:17:37,783 --> 01:17:39,201 ... تو 812 01:17:40,035 --> 01:17:41,578 از ما فاصله بگير 813 01:17:47,876 --> 01:17:49,628 ـ بگيريدش ، تفنگ رو بگيريد ـ بگيريدش ، بگيريدش 814 01:17:49,711 --> 01:17:50,754 بلندش کنيد 815 01:17:50,838 --> 01:17:53,048 نه 816 01:18:00,931 --> 01:18:01,974 خواهش ميکنم 817 01:18:20,409 --> 01:18:21,952 "داني" 818 01:18:25,163 --> 01:18:27,499 ميخواي چي کار کنم ؟ 819 01:18:28,417 --> 01:18:30,460 مطمئن شو که ديگه هيچوقت نتونه روي ما اسلحه بکشه 820 01:18:31,211 --> 01:18:33,046 نه 821 01:18:35,090 --> 01:18:37,092 ـ درست همينجا ـ نه 822 01:18:38,218 --> 01:18:39,887 نه 823 01:18:41,305 --> 01:18:43,265 ـ نه ـ نه 824 01:18:46,476 --> 01:18:47,853 نه 825 01:18:49,146 --> 01:18:50,731 "زود باش "داني 826 01:18:50,814 --> 01:18:52,191 بيا 827 01:18:58,780 --> 01:19:02,451 ـ دست نگه داريد ـ من دارم بهت ياد ميدم که به اون ياد بدي ، ميبيني ؟ 828 01:19:02,534 --> 01:19:04,328 "داني" 829 01:19:05,746 --> 01:19:07,581 "ـ "داني" نکن ، "داني" ، "داني "ـ "داني 830 01:19:08,373 --> 01:19:10,042 مجبور نيستي که اين کارو بکني 831 01:19:11,752 --> 01:19:13,420 "لطفاً "داني" ، لطفاً "داني" ، خواهش ميکنم "داني 832 01:19:13,504 --> 01:19:15,088 ـ "داني" ، اين کارو نکن ، اين کارو نکن ـ انجامش بده پسر 833 01:19:15,172 --> 01:19:17,216 ـ بزن پسر ـ "داني" ، اين کارو نکن 834 01:19:17,799 --> 01:19:19,551 "ـ "داني ـ اين کارو نکن 835 01:19:25,474 --> 01:19:27,100 واي خداي من 836 01:19:27,809 --> 01:19:29,937 جورج" ، خداي من" 837 01:19:30,020 --> 01:19:32,314 "جورج" ، "جورج" 838 01:19:32,397 --> 01:19:35,108 واي خدايا ، واي خدايا ، واي خدايا ، واي خدايا 839 01:19:35,192 --> 01:19:37,985 خب ، تا يه مدّت ديگه نميتونه تيراَندازي کنه 840 01:19:51,041 --> 01:19:53,998 شايد حالا بتوني خانواده من رو درک کني 841 01:19:56,255 --> 01:19:58,190 با احتياط رانندگي کنيد 842 01:20:02,052 --> 01:20:04,221 "جورج" 843 01:20:04,304 --> 01:20:06,223 "جورج" ، "جورج" ، "جورج" 844 01:20:06,306 --> 01:20:07,808 واي خداي من 845 01:20:07,891 --> 01:20:10,519 من با تو چي کار کردم ؟ واي خدايا 846 01:20:20,237 --> 01:20:22,155 اون به "مورفين" نياز داره 847 01:20:23,240 --> 01:20:24,575 چيزي نيست 848 01:20:25,617 --> 01:20:29,830 ـ گفتيد که با يه تبر اين کارو کردن ؟ ـ با... يه تبرچه بود 849 01:20:29,913 --> 01:20:31,498 پليس تو راهه 850 01:20:32,916 --> 01:20:35,878 ببينيد ، ميتونم بيهوشِ‌تون کنم ... يا بي‌حس کنم که اونجوري شما 851 01:20:35,961 --> 01:20:37,337 به هوش خواهيد بود ، درسته 852 01:20:37,421 --> 01:20:38,797 ـ به هوش ـ به هوش ميمونم 853 01:20:38,881 --> 01:20:40,632 آره ، تو چيزيت نيست 854 01:20:40,716 --> 01:20:41,925 به هوش 855 01:20:42,009 --> 01:20:43,969 خانم ، شما ميتونيد بيرون منتظر بمونيد 856 01:20:45,012 --> 01:20:46,555 چي ؟ 857 01:21:28,931 --> 01:21:30,307 ... خب 858 01:21:30,974 --> 01:21:33,936 من قبلاً به "ويبوي"ها يه سري زدم ، فرصت کردم که طرفِ اونهارو از اين ماجرا بشنوم 859 01:21:34,019 --> 01:21:35,729 طرف اونهارو ؟ 860 01:21:35,812 --> 01:21:37,022 طرف چي‌شون رو ؟ 861 01:21:37,898 --> 01:21:41,151 داستان اونها اينه که آقاي "بلکلج" روشون اسلحه کشيدن 862 01:21:41,235 --> 01:21:42,986 در دفاع از خودش 863 01:21:43,070 --> 01:21:45,322 اون هفت‌تيرِ دورانِ خدمتته که "بلنچ" بهم نشون داد ؟ 864 01:21:46,865 --> 01:21:48,534 مطمئنم که هست 865 01:21:48,617 --> 01:21:51,828 ـ يه زماني خودت پليس بودي ـ اون به مدّت 30 سال پليس بوده 866 01:21:51,912 --> 01:21:53,288 ... خب 867 01:21:54,289 --> 01:21:56,250 پس ميدوني که قانون چجوري کار ميکنه 868 01:21:56,834 --> 01:21:58,710 ... ميدونم 869 01:21:58,794 --> 01:22:02,171 تقريباً ميدونم... ميدونم که اينجا قانون چطوري کار ميکنه 870 01:22:03,074 --> 01:22:08,606 بلنچ" توضيح داد که اوضاع براي اينکه راضي" بشي که تفنگت رو بياري پايين يه کم خشن شده 871 01:22:08,607 --> 01:22:09,179 اونها دستش رو قطع کردن 872 01:22:09,680 --> 01:22:11,807 ... آره خب ، جوري که اونها تعريف ميکنن ، شما دو تا 873 01:22:11,890 --> 01:22:15,185 اومديد اينجا که يه بچه رو از مادرش بگيريد 874 01:22:15,269 --> 01:22:17,396 ... اولش با صحبت... خب ، با تهديد 875 01:22:17,479 --> 01:22:19,439 و بعدش با اسلحه 876 01:22:19,523 --> 01:22:21,859 لورنا" ، مادرِ "جيمي" ، اونو ديديد ؟ 877 01:22:21,942 --> 01:22:23,235 اوه البته ، اونم اونجا بود 878 01:22:23,318 --> 01:22:25,612 باهاش صحبت کرديد ؟ اون از اونها وحشت داره 879 01:22:25,696 --> 01:22:28,198 اون همسرِ پسرتون بوده ، درسته ؟ 880 01:22:29,116 --> 01:22:30,659 بله 881 01:22:32,661 --> 01:22:34,413 و اون فوت شده ، درسته ؟ پسرتون مرده 882 01:22:35,247 --> 01:22:36,915 اون اتفاق دقيقاً چجوري افتاد ؟ 883 01:22:39,459 --> 01:22:40,836 چطوره تو برامون تعريف کني ؟ 884 01:22:42,671 --> 01:22:45,841 خب... يه حادثه ، اون اينجوري گفت 885 01:22:46,758 --> 01:22:50,679 ، ميدونيد که ، از اسبش پرت شده پايين ... گردنش شکسته ، از وسط نصف شده 886 01:22:53,473 --> 01:22:55,350 يه حادثه 887 01:22:55,934 --> 01:22:58,478 و اين هم يه حادثه‌ست 888 01:23:01,440 --> 01:23:03,483 ... "ميدونيد و "بلنچ 889 01:23:03,567 --> 01:23:07,654 اون ازينکه چطور حوادث خانواده‌ي شمارو دنبال ميکنه نگراني بروز داد 890 01:23:10,199 --> 01:23:12,951 به خاطرِ اون پسر کوچولويي که الان ازش مراقبت ميکنه نگرانه 891 01:23:14,369 --> 01:23:17,748 هر چقدر بيشتر که شما اين دور و اطراف ... بمونيد احتمال اينکه براي اون پسر اتفاقي بيافته 892 01:23:17,831 --> 01:23:20,542 خب ، احتمال اون اتفاقات به طور وحشتناکي بالا ميره 893 01:23:21,877 --> 01:23:25,672 من حتي نميخوام به اين فکر کنم که چه مصيبتي خواهد بود 894 01:23:26,882 --> 01:23:30,844 هيچي در اين دنيا از تابوتِ يه بچه کوچيک تر نيست 895 01:23:34,473 --> 01:23:35,724 برو بيرون 896 01:23:36,558 --> 01:23:40,622 خب ، اونها فکر ميکنن که شما ديگه اين دور و اطراف دردسري درست نخواهيد کرد 897 01:23:40,623 --> 01:23:43,398 و چون شما يه جورايي فاميلِ‌شون حساب ميشيد "ويبوي"ها شکايتي نخواهند کرد 898 01:23:43,482 --> 01:23:46,068 پس آزاديد که بريد 899 01:23:47,152 --> 01:23:48,946 ... اما ميدونيد ، اگر قرار بود من نصيحتي بکنم 900 01:23:49,029 --> 01:23:50,113 ميتوني نگهش داري واسه خودت 901 01:23:50,197 --> 01:23:52,658 خب ، ببين ، من دارم به نوه‌ي تو فکر ميکنم 902 01:23:54,117 --> 01:23:56,119 اون الان ديگه يه "ويبوي"ه 903 01:23:59,748 --> 01:24:02,251 بهترين کار اينه که "گلدستون"رو فراموش کنيد 904 01:24:03,669 --> 01:24:05,671 به محض اينکه تونستيد 905 01:24:19,059 --> 01:24:21,061 هي ، بزن کنار 906 01:24:22,187 --> 01:24:25,399 ـ چي شده ؟ ـ خدا لعنت کنه 907 01:24:25,482 --> 01:24:26,525 بزن کنار 908 01:24:45,669 --> 01:24:46,962 "جورج" 909 01:24:47,045 --> 01:24:49,214 تو خوبي ؟ باهام حرف بزن 910 01:24:50,340 --> 01:24:52,467 من خوبم 911 01:24:57,347 --> 01:24:59,183 فقط ميخواستم بزني کنار ، فقط همين 912 01:26:01,036 --> 01:26:03,080 ما کدوم قبرستوني هستيم ؟ 913 01:26:42,661 --> 01:26:43,996 چي کار ميخوايد بکنيد ؟ 914 01:26:45,372 --> 01:26:46,748 نميدونم 915 01:26:48,166 --> 01:26:50,169 خب ، شنيدم که "ويبوي"ها باهاتون چي کار کردن 916 01:26:52,212 --> 01:26:54,381 البته نميدوستم که شمارو ميگن 917 01:26:55,799 --> 01:26:56,884 چي شنيدي ؟ 918 01:26:56,967 --> 01:26:59,678 خب ، اينکه اونها دست يکي رو قطع کردن 919 01:27:00,554 --> 01:27:02,347 کي اينو بهت گفت ؟ 920 01:27:03,223 --> 01:27:05,475 "عموم تويِ "گلدستون 921 01:27:06,643 --> 01:27:08,770 پس تو در شهر فاميل داري 922 01:27:08,854 --> 01:27:15,068 يه عمو و زن عمو ، اونها براي من پوست و چيزهاي ديگه ميفروشن 923 01:27:15,152 --> 01:27:17,571 پس چرا اين بيرون با اين همه فاصله از شهر زندگي ميکني ؟ 924 01:27:17,654 --> 01:27:19,448 تنهايِ تنها 925 01:27:19,531 --> 01:27:21,742 تو اهل اينجا نيستي که 926 01:27:25,078 --> 01:27:28,664 براي اينکه از اون مدرسه در "بيزمارک" فرار کردم [نام شهري در دکوتاي شمالي] 927 01:27:40,886 --> 01:27:44,990 ... مامورين دولت وقتي که 8 ساله‌م بود اومدن خونه‌مون 928 01:27:47,351 --> 01:27:50,537 من رو گرفتن و گذاشتنم تويِ کاميون‌شون 929 01:27:53,774 --> 01:27:58,678 ميدوني ، فکر ميکردم که کارِ اشتباهي ... کردم و مادرم ديگه من رو نميخواد 930 01:28:01,823 --> 01:28:03,909 اما بعدش ديدم که داره گريه ميکنه 931 01:28:06,537 --> 01:28:07,996 همه مادرها گريه ميکردن 932 01:28:09,456 --> 01:28:11,083 هشت سالت بود ؟ 933 01:28:13,460 --> 01:28:14,920 موهام رو زدن 934 01:28:16,505 --> 01:28:18,382 ... و منو با نفتِ سفيد شستن 935 01:28:19,132 --> 01:28:20,634 ... و کتکم زدن 936 01:28:22,052 --> 01:28:24,137 که سرخ‌پوستِ درونم رو بُکُشن 937 01:28:27,558 --> 01:28:29,017 گمون کنم که موفق شدن 938 01:28:30,811 --> 01:28:32,563 ... پس وقتي برگشتم خونه 939 01:28:32,646 --> 01:28:35,691 ديگه حرفهاي مادربزرگم رو متوجه نميشدم 940 01:28:36,733 --> 01:28:38,235 ... من ديگه "پيتر" هستم 941 01:28:39,278 --> 01:28:40,863 سعي کردم که اينو بهش بفهمونم 942 01:28:43,448 --> 01:28:45,200 اونم حرفهاي من رو متوجه نميشد 943 01:28:50,914 --> 01:28:52,875 ... اگر من به جايي تعلّق ندارم 944 01:28:56,795 --> 01:28:58,338 همينجا خوبه 945 01:29:02,134 --> 01:29:03,844 جاي خوبي رو انتحاب کردي 946 01:29:06,555 --> 01:29:08,432 اما خوب نيست که تنها باشي 947 01:29:09,224 --> 01:29:10,976 تنها نيستم 948 01:29:16,356 --> 01:29:17,858 دارم با شما حرف ميزنم 949 01:29:35,000 --> 01:29:36,376 من يه فکري دارم 950 01:29:38,337 --> 01:29:40,005 آره 951 01:29:40,088 --> 01:29:41,632 اينکه اولين بارِت نيست 952 01:29:41,715 --> 01:29:43,967 قبل ازينکه مسخره‌م کني بزار حرفم رو تموم کنم 953 01:29:44,051 --> 01:29:46,803 و اگر نميدونستي که چي بگي ، هيچي نگو 954 01:29:50,140 --> 01:29:52,392 ـ بزار بشنويم ـ اگر بمونيم چي ؟ 955 01:29:53,477 --> 01:29:55,103 اينجا 956 01:29:55,187 --> 01:29:58,148 مطمئنم که "پيتر" از داشتن همراه خوشحال ميشه 957 01:29:58,232 --> 01:29:59,816 ميتونيم اينجارو گسترش بديم 958 01:29:59,900 --> 01:30:04,654 ميتونيم روي آشپزخونه يه اتاق اضافه کنيم يا ميتونيم يه خونه براي خودمون بسازيم 959 01:30:05,197 --> 01:30:08,659 تو تخته هارو نگه ميداري ، من ميخ‌هارو ميکوبم ، منظورت همينه ؟ 960 01:30:08,742 --> 01:30:11,203 گفتي ميزاري حرفام رو تموم کنم 961 01:30:12,496 --> 01:30:14,790 همين الانم تموم شدن ، فقط خودت نميدوني 962 01:30:15,707 --> 01:30:22,622 تو واقعاً ميخواي اينجا وسط ناکجا آباد با يه پسر سرخ‌پوست و يه اسب زندگي کني ؟ 963 01:30:22,923 --> 01:30:29,524 فقط براي اينکه بتوني هر از گاهي به شهر بري و يواشکي يه نگاهي به "جيمي" بندازي ؟ 964 01:30:30,430 --> 01:30:35,394 و تا مدرسه تعقيبِش کني و اميدوار باشي ... که زمان يه ذهنِ خراب‌رو درست کنه 965 01:30:35,477 --> 01:30:39,914 و "بلنچ ويبوي" بزاره که يه بار ديگه بيشتر از 30 ثانيه "جيمي"رو بغل کني ؟ 966 01:30:41,024 --> 01:30:43,026 ... وقتي که اونها دوباره بيان 967 01:30:43,944 --> 01:30:46,154 ... بيان که يکي دو تا تيکه ديگه رو قطع کنن 968 01:30:46,238 --> 01:30:50,033 ، يا بخوان تيکه هايي از تورو بگيرن ... البته اگر چيزي باقي مونده باشه 969 01:30:50,117 --> 01:30:51,952 وقتي که خودت دست از تيکه پاره کردنِ خودت دست برداري ؟ 970 01:30:52,035 --> 01:30:53,453 اونوقت چي ؟ 971 01:30:54,454 --> 01:30:57,499 و وقتي که به "جيمي" آسيب بزنن ؟ که اين کارو ميکنن ، فقط از روي کينه 972 01:30:59,042 --> 01:31:00,878 اونوقت چه حسي خواهي داشت ؟ 973 01:31:04,464 --> 01:31:06,008 ... اولين باري که بغلش کردم 974 01:31:06,967 --> 01:31:10,470 ... خودش رو تويِ بغلم جا کرد 975 01:31:10,554 --> 01:31:12,598 ... و چسبيد بهم 976 01:31:12,681 --> 01:31:14,349 ... و به سبک وزنيِه پرها 977 01:31:14,433 --> 01:31:16,518 "يا مسيح "مارگارت 978 01:31:18,562 --> 01:31:21,106 کي ميخواي دست از شکنجه کردن خودت برداري ؟ 979 01:31:30,657 --> 01:31:31,950 سعي کردم 980 01:31:33,744 --> 01:31:35,120 متاسفم 981 01:31:38,707 --> 01:31:40,167 "سعي کردم"جورج 982 01:31:40,250 --> 01:31:42,252 ميدونم 983 01:31:46,924 --> 01:31:49,426 اما نتونستم نجاتش بدم 984 01:31:49,510 --> 01:31:51,303 خدايا کمکم کن 985 01:32:03,273 --> 01:32:05,609 جفتِشون رو از دست داديم 986 01:32:33,136 --> 01:32:36,265 "جورج" ، "جورج" 987 01:32:43,689 --> 01:32:47,484 حتي با سرعتي که تو سواري ميکني هم فکر نميکنم بهش برسي 988 01:32:47,568 --> 01:32:50,153 اگر اون به جايي که من فکر ميکنم بره بايد از جاده بره 989 01:32:50,237 --> 01:32:52,948 ـ تو بهم يه راه سريع‌تر نشون ميدي ... ـ من 990 01:32:53,991 --> 01:32:56,577 ـ من که نميام ـ مياي 991 01:36:15,984 --> 01:36:18,403 آروم باش 992 01:36:19,488 --> 01:36:21,031 تکون نخور 993 01:36:22,115 --> 01:36:24,326 بيدارش کن ، بيدارش کن 994 01:36:25,160 --> 01:36:27,496 "ـ "لورنا ـ چيه ؟ 995 01:36:30,123 --> 01:36:32,835 تو ميخواي که به "دالتن" برگردي ؟ تو و "جيمي" ؟ 996 01:36:33,877 --> 01:36:36,129 بايد تصميم بگيري ، ميري يا ميموني 997 01:36:37,130 --> 01:36:39,800 ... ـ "لورنا" لطفاً ـ تو نه 998 01:36:40,717 --> 01:36:43,053 تو حق نداري هيچ حرفي بزني 999 01:36:44,429 --> 01:36:46,640 اين تصميمِ اونه 1000 01:36:47,599 --> 01:36:49,434 ميدوني که زندگي چجوري خواهد بود 1001 01:36:49,518 --> 01:36:50,936 اينجا يا اونجا ، ميدوني 1002 01:36:51,154 --> 01:36:53,647 اين چيزي نيست که لازم باشه زياد در موردش فکر کني 1003 01:36:53,730 --> 01:36:55,190 ميام 1004 01:36:58,235 --> 01:37:01,196 ماشين رو که ميشناسي ، پايينِ ورودي پارکِه 1005 01:37:01,280 --> 01:37:02,447 سوئيچ روشِه 1006 01:37:03,073 --> 01:37:05,659 مستقيم به کلانتريِ "بنتراک" برو ، سراغ "نولسن"رو بگير [شهري در ايالت مانتنايِ آمريکا] 1007 01:37:05,742 --> 01:37:07,703 "ـ "بنتراک "کلانتر"نولسن 1008 01:37:08,704 --> 01:37:11,039 ـ اون قضيه رو حل ميکنه "ـ وسايل "جيمي 1009 01:37:11,123 --> 01:37:13,333 ... ـ بايد ـ همين الان برو 1010 01:37:25,095 --> 01:37:26,555 اما تو چي ؟ 1011 01:37:28,348 --> 01:37:29,683 فقط برو 1012 01:37:30,434 --> 01:37:31,560 ... ـ نه ـ فقط برو 1013 01:37:31,643 --> 01:37:34,312 هر چقدر بي سر و صداتر که ميتوني ، از در جلويي برو 1014 01:37:34,813 --> 01:37:36,648 بعدش با بيشترين سرعت بدو 1015 01:37:50,412 --> 01:37:51,413 پدربزرگ 1016 01:38:09,806 --> 01:38:12,392 يه چيزي داره ميسوزه ، يه چيزي داره ميسوزه ، زود باش 1017 01:38:13,852 --> 01:38:15,812 ـ اجاق رو روشن گذاشتي ؟ ـ نه 1018 01:38:28,367 --> 01:38:29,701 اينجا چه خبر شده ؟ 1019 01:38:29,785 --> 01:38:32,746 بيل"... خونه آتيش گرفته" 1020 01:38:32,829 --> 01:38:35,582 ما... ما بويِ دود حس کرديم 1021 01:38:37,793 --> 01:38:40,128 ـ صبر کن ، صبر کن ـ نه 1022 01:38:48,428 --> 01:38:49,680 کمک 1023 01:38:50,305 --> 01:38:52,224 ـ نه ، نه ـ وايسا ، وايسا 1024 01:38:52,307 --> 01:38:54,476 ـ نه ، ولش کن ـ نه ، نه 1025 01:39:19,084 --> 01:39:20,085 "جيمي" 1026 01:39:23,380 --> 01:39:25,299 ... بيل" ، اينجا چه" 1027 01:39:38,103 --> 01:39:39,438 "بيل" 1028 01:39:39,521 --> 01:39:43,349 ـ "بيل" ، از سر راه برو کنار ، من ميزنمش ـ "بلنچ" ، محض رضاي خدا ، شليک نکن 1029 01:39:53,702 --> 01:39:54,786 "لورنا" 1030 01:40:02,794 --> 01:40:04,880 پسره رو بده من پيرمرد 1031 01:40:09,885 --> 01:40:12,137 اينجوري کسي آسيب نميبينه 1032 01:40:25,984 --> 01:40:27,402 نه 1033 01:40:31,031 --> 01:40:32,032 پسرها 1034 01:40:35,202 --> 01:40:36,620 خونه آتيش گرفته 1035 01:40:36,703 --> 01:40:38,830 لورنا"رو بگيريد ، پسرِه با اونه" 1036 01:40:41,542 --> 01:40:43,168 مامان ؟ 1037 01:40:44,920 --> 01:40:46,004 "ماروين" 1038 01:40:52,970 --> 01:40:54,304 اوه خداي من 1039 01:40:59,643 --> 01:41:01,270 "لورنا" 1040 01:41:06,775 --> 01:41:08,777 "لورنا" ، "جيمي" 1041 01:41:09,444 --> 01:41:10,445 تو حالت خوبه ؟ 1042 01:41:12,656 --> 01:41:15,075 عزيزم ، "جورج" کجاست ؟ 1043 01:41:15,158 --> 01:41:17,286 بهم گفت که فرار کنم ، که ماشين رو بردارم 1044 01:41:18,287 --> 01:41:19,454 ـ باهاش بمون ـ نه 1045 01:41:19,538 --> 01:41:20,914 نه ، بمون ، بمون 1046 01:41:22,124 --> 01:41:23,876 "با اونها بمون "پيتر 1047 01:42:02,664 --> 01:42:03,999 "جورج" 1048 01:42:16,345 --> 01:42:18,388 جيمي" ، "جيمي" کجاست ؟" 1049 01:42:18,472 --> 01:42:20,724 ... "اون جاش امنه "جورج" ، با "لورنا 1050 01:42:20,807 --> 01:42:22,309 و "پيتر"ه ، منتظر ما هستن 1051 01:42:24,770 --> 01:42:26,063 بلنچ" ؟" 1052 01:42:26,146 --> 01:42:27,606 ـ اون کجاست ؟ ـ نميدونم 1053 01:42:27,689 --> 01:42:29,233 نميدونم ، ما بايد بريم 1054 01:42:34,321 --> 01:42:36,782 فقط برو ، برو ، برو بيرون 1055 01:42:38,158 --> 01:42:39,618 بدون تو نه 1056 01:42:39,701 --> 01:42:41,245 زود باش 1057 01:42:41,328 --> 01:42:44,414 زود باش ، ميتوني به من تکيه کني 1058 01:42:50,671 --> 01:42:51,713 مارگارت" ؟" 1059 01:42:52,464 --> 01:42:53,841 "جورج" 1060 01:42:53,924 --> 01:42:55,175 "پيتر" 1061 01:42:57,719 --> 01:42:59,638 "ـ "مارگارت "ـ "جورج 1062 01:43:08,063 --> 01:43:09,398 چرا ؟ 1063 01:43:10,107 --> 01:43:11,608 چـرا ؟ 1064 01:43:12,818 --> 01:43:14,570 برو به جهنم 1065 01:43:23,453 --> 01:43:25,038 منو نگاه کن ، منو نگاه کن 1066 01:43:25,122 --> 01:43:28,750 خواهش ميکنم منو نگاه کن ، من درست همينجام ، منو نگاه کن 1067 01:43:28,834 --> 01:43:30,294 "جورج" 1068 01:43:39,511 --> 01:43:42,806 "ـ "جورج" ، "جورج ـ "مارگارت" ، بايد بريم 1069 01:43:42,890 --> 01:43:44,474 زود باش 1070 01:43:44,558 --> 01:43:46,518 ـ بايد بريم ـ نه 1071 01:43:53,942 --> 01:43:56,486 ... جورج" ، يادت بياد که" 1072 01:44:47,579 --> 01:44:49,540 دوست دارم 1073 01:46:11,538 --> 01:46:12,664 ممنونم 1074 01:46:14,333 --> 01:46:15,918 تو ديگه بايد بري 1075 01:46:23,217 --> 01:46:24,635 خداحافظ 1076 01:47:34,639 --> 01:48:00,633 Bahador. Kazemian : ترجمه و زيرنويس Bahador_1470@Yahoo. Com 1077 01:48:00,634 --> 01:48:28,633 Instagram : Bahador.Kazemian Telegram : Bahador_Kazemian