1 00:00:00,001 --> 00:00:03,654 میزبانمون بهم‌میگه شما در آن مجلش رقص‌مشهور بروکسل بودید 2 00:00:03,656 --> 00:00:05,855 چقدر عجیب که در آستانه جنگ 3 00:00:05,855 --> 00:00:07,493 درباره مجلس رقص صحبت می‌کنیم 4 00:00:07,495 --> 00:00:08,574 هیچ اتفاقی برای ما نمیفته 5 00:00:08,576 --> 00:00:10,974 _ما خوش‌شانس‌ترین زوج دنیاییم! _ما عاشق‌ترینیم! 6 00:00:10,976 --> 00:00:12,493 شما پسر من‌رو خوب میشناختید؟ 7 00:00:12,494 --> 00:00:14,375 اون بزرگ‌ترین پسر یک ارله، عزیزم 8 00:00:14,375 --> 00:00:16,574 اون نمیتونه برای خوشایند دلش خودش زنش رو انتخاب کنه 9 00:00:16,576 --> 00:00:18,774 این باید پیش از اونکه آسیب جبران ناپذیری پیش بیاد تمام بشه 10 00:00:18,774 --> 00:00:21,855 یه کشته دیگه هم هست که نیازی نیست ارتباطت با اون‌رو تصور کنی 11 00:00:21,856 --> 00:00:23,495 ویسکون بلاسیس 12 00:00:25,254 --> 00:00:26,535 شما فرزندان دیگری هم دارید؟ 13 00:00:26,536 --> 00:00:29,614 نه. وقتی ما بریم هیچ‌چیز از ما باقی نمی‌مونه 14 00:00:29,614 --> 00:00:31,495 من دارم بچه‌دار میشم 15 00:00:31,495 --> 00:00:34,253 البته که نمی‌تونی بهش بگی! داری از چی حرف میزنی؟ 16 00:00:34,255 --> 00:00:39,134 ما حق داریم از اون زن مخفی کنیم که یه نوه پسر داره؟ 17 00:00:39,136 --> 00:00:41,375 مراقبش باش، باشه؟ 18 00:00:41,415 --> 00:00:43,536 بهم قول بده، ماما 19 00:00:52,536 --> 00:00:57,536 ♡ترجمه و زیرنویس : BlairWitch♡ 20 00:00:57,536 --> 00:00:62,536 ☆Blairwitch57@yahoo.com☆ 21 00:01:51,759 --> 00:01:53,039 خانم‌ کاسون؟ 22 00:01:54,078 --> 00:01:56,162 مسئولان کفن‌ و دفن اینجا هستن 23 00:01:57,679 --> 00:02:00,158 پرستار خانم بلِیک‌رو تمیز کرده 24 00:02:00,159 --> 00:02:04,659 اگه مایل باشید پیش از اینکه ببرنش، اون‌رو ببینید 25 00:02:07,078 --> 00:02:11,245 فهمیدم که شما برای بچه تدارک دیدید؟ 26 00:02:11,718 --> 00:02:14,997 شوهرم برای آینده این پسر تامین کرده 27 00:02:14,998 --> 00:02:18,165 مرگ سوفیا برنامه‌رو تغییر نمیده 28 00:02:20,158 --> 00:02:21,798 شما کاملا مطمئن هستید؟ 29 00:02:23,558 --> 00:02:25,397 اون‌رو نمی‌بینید؟ 30 00:02:25,438 --> 00:02:28,272 من قصد ندارم در زندگی اون بچه نقشی ایفا کنم 31 00:02:29,998 --> 00:02:34,082 ممکنه سخت به نظر بیاد، اما..... بهترین کاره 32 00:02:34,918 --> 00:02:38,877 من در حافظه شما نقش غمگینی ایفا کردم خانم‌کاسون 33 00:02:38,878 --> 00:02:43,038 و زمانی که شما به جنوب برگردید ما دیگه همدیگه‌رو نخواهیم دید 34 00:02:43,038 --> 00:02:44,872 اما اون من‌رو گستاخ میکنه 35 00:02:59,558 --> 00:03:02,437 این همه چیزی هست که از دخترتون برای شما باقی مانده 36 00:03:02,438 --> 00:03:05,759 داستانی نیست که بتونید سرهم کنید 37 00:03:05,798 --> 00:03:07,997 که به شما اجازه بده این بچه‌رو مانند فرزندتون‌بزرگ کنید؟ 38 00:03:07,998 --> 00:03:10,748 ترتیبش داده‌شده، آقای ترن..... 39 00:03:11,878 --> 00:03:14,877 ....آقای کاسون جایی‌رو پیدا کرده که بچه در اون بزرگ بشه 40 00:03:14,878 --> 00:03:18,128 بدون لکه ننگ و درحالی که همه‌چیز به نفعشه 41 00:03:18,718 --> 00:03:21,557 سوفیا این برنامه‌رو می‌دونست و باهاش موافق بود، پس.... 42 00:03:21,558 --> 00:03:23,558 کار از کار گذشته 43 00:03:25,397 --> 00:03:27,397 من نمی‌تونم تغییری در اون بدم 44 00:03:51,518 --> 00:03:53,102 نخوابیدی؟ 45 00:03:54,198 --> 00:03:55,718 نه زیاد 46 00:03:55,759 --> 00:03:59,675 برگشتم به بِیکوِل اون همه سال پیش 47 00:04:02,838 --> 00:04:04,278 دوران غمگینی بود 48 00:04:06,759 --> 00:04:08,158 غمگین بود 49 00:04:10,198 --> 00:04:12,198 چرا نگهش نداشتیم؟ 50 00:04:13,117 --> 00:04:16,077 دکتر اسمایلی که از سوفیا مراقبت میکرد میخواست اون کارو بکنیم و اون حق داشت 51 00:04:16,079 --> 00:04:18,356 ما میتونستیم به هزار جور توضیح فکر کنیم 52 00:04:18,358 --> 00:04:21,278 نیازی نبود هیچ‌کس حقیقت‌رو بفهمه 53 00:04:22,718 --> 00:04:24,557 چرا الان اینو میگی؟ کاریه که شده 54 00:04:24,557 --> 00:04:27,677 خانم‌ و آقای پوپ زندگی و تحصیلات خوبی برای اون فراهم‌کردن 55 00:04:27,677 --> 00:04:28,877 تو اون کارو کردی 56 00:04:28,918 --> 00:04:31,838 اما اونا بدون سایه شک اون بچه‌رو بزرگ کردن 57 00:04:31,838 --> 00:04:34,877 و اونم اونارو از بی‌فرزندی نجات داد 58 00:04:34,877 --> 00:04:36,356 برای همه خوب بود 59 00:04:36,358 --> 00:04:39,718 اذیتت نمی‌کنه که ما اونو نمی‌شناسیم؟ 60 00:04:39,718 --> 00:04:41,997 ما نوه خودمون‌رو بیشتر از اونکه لیدی بروکنهارست 61 00:04:41,997 --> 00:04:45,497 بشناسه، نمیشناسیم 62 00:04:46,798 --> 00:04:50,382 خواهش میکنم، بذار همه‌چیز همین طور که هستن بمونن، ازت خواهش میکنم 63 00:04:50,838 --> 00:04:52,598 اون الان یه مرده، خودش راهشو میسازه 64 00:04:52,598 --> 00:04:54,757 حتی اگه ما بزرگش کرده‌بودیم 65 00:04:54,757 --> 00:04:57,117 نقش ما تموم شده‌بود 66 00:05:09,997 --> 00:05:13,117 "لیدی بروکنهارست عزیز 67 00:05:13,158 --> 00:05:18,079 مایلم که در 68 00:05:19,798 --> 00:05:22,478 زمانی مناسب 69 00:05:22,519 --> 00:05:25,997 به خدمت شما برسم‌. 70 00:05:27,079 --> 00:05:28,838 من بسیار 71 00:05:28,838 --> 00:05:30,997 قدردان خواهم بود 72 00:05:31,038 --> 00:05:35,639 اگر شما بتوانید 73 00:05:36,718 --> 00:05:40,079 فرصتی پیدا کنید که تنها باشیم 74 00:05:43,757 --> 00:05:46,158 با احترام 75 00:05:46,199 --> 00:05:48,317 آن ترنچارد" 76 00:06:01,639 --> 00:06:04,237 _خانم ترنچارد _آه 77 00:06:04,278 --> 00:06:06,519 بیایید داخل، خانم ترنچارد 78 00:06:06,557 --> 00:06:08,038 اینجا کنار من بنشینید 79 00:06:09,639 --> 00:06:12,077 امیدوارم آتش در تابستان اذیتتون نکنه 80 00:06:12,079 --> 00:06:14,329 من همیشه سردمه 81 00:06:16,437 --> 00:06:18,398 بیچی اون تصویر رو زمان ازدواجم کشید 82 00:06:18,399 --> 00:06:21,478 در سال ۱۷۹۲ 83 00:06:21,519 --> 00:06:23,079 هفده ساله بودم 84 00:06:23,117 --> 00:06:25,677 میگفتند بسیار شبیهه، اما.... 85 00:06:25,677 --> 00:06:28,677 البته هیچ‌کس نمیتونه الان اون‌رو بگه 86 00:06:32,278 --> 00:06:34,077 لطف کردید که اجازه دادید بیام 87 00:06:34,079 --> 00:06:36,557 نامه شما به موقع به دستم رسید 88 00:06:36,557 --> 00:06:39,518 صبح زود به لیمینگتون در همپشایر خواهیم‌رفت 89 00:06:39,519 --> 00:06:42,398 آنجا جایی هست که شما در روستا زندگی‌ میکنید؟ 90 00:06:42,399 --> 00:06:47,566 آتجا جایی هست که خانواده شوهرم برای چند قرن زندگی کرده‌اند 91 00:06:48,519 --> 00:06:50,185 لیدی بروکنهارست... 92 00:06:53,598 --> 00:06:55,917 ...به نظر میرسه من از رازی خبر دارم که 93 00:06:55,918 --> 00:06:58,718 که پیش شوهرم قسم خوردم هرگز برملا نکنم 94 00:06:58,718 --> 00:07:03,718 و به راستی اگه اون میدونست من اینجا هستم به شدت عصبانی میشه 95 00:07:03,718 --> 00:07:04,838 بله؟ 96 00:07:07,237 --> 00:07:08,916 در مهمانی چای دوشس 97 00:07:08,918 --> 00:07:11,317 شما گفتید که زمانی که شما و شوهرتون نباشید 98 00:07:11,317 --> 00:07:12,797 هیچ‌چیز از شما باقی نخواهد ماند 99 00:07:12,798 --> 00:07:14,437 بله 100 00:07:15,838 --> 00:07:18,173 خب، اون کاملا درست نیست 101 00:07:19,557 --> 00:07:21,278 پیش از مرگ سوفیا 102 00:07:21,317 --> 00:07:24,901 دخترم یک فرزند به دنیا آورد 103 00:07:25,079 --> 00:07:26,598 یک پسر 104 00:07:26,639 --> 00:07:28,723 پسر لرد بلاسیس 105 00:07:35,918 --> 00:07:37,917 دوشس بدفورد بسیار خرسند خواهد شد 106 00:07:37,918 --> 00:07:41,278 که ببیند ابداع او در جاهای دیگر استفاده می‌شود 107 00:07:41,278 --> 00:07:42,997 بیشتر از آنچه فکر میکردم از آن خوشم اومد 108 00:07:42,997 --> 00:07:46,665 و حالا هرروز تقلیدی از اون رو اجرا میکنم 109 00:07:47,677 --> 00:07:50,677 ممنون، خودمون میتونیم از خودمون پذیرایی کنیم 110 00:07:55,278 --> 00:07:58,757 پس، این پسره الان‌ کجاست؟ 111 00:07:58,798 --> 00:08:01,214 من تنها میدونم که اون پسر الان یک مرده 112 00:08:01,877 --> 00:08:04,038 در آخرین تولدش بیست و پنج ساله بود 113 00:08:04,079 --> 00:08:06,677 و چه شکلیه؟ 114 00:08:07,918 --> 00:08:10,334 باید بگم که نمی‌تونم‌بگم 115 00:08:12,557 --> 00:08:14,677 آقای ترنچارد.... 116 00:08:14,718 --> 00:08:17,757 نوزاد رو به یک کشیش سپرد 117 00:08:17,757 --> 00:08:21,278 و حالا اون به اسم چارلز پوپ شناخته میشه 118 00:08:21,278 --> 00:08:24,038 ما هرگز ارتباطمون‌رو علنی نکردیم 119 00:08:24,038 --> 00:08:25,797 خودش هیچی‌ نمیدونه 120 00:08:25,798 --> 00:08:27,918 کارش چیه؟ 121 00:08:27,959 --> 00:08:32,543 ما میخواستیم مانند پدرخوانده‌اش ملبس باشه 122 00:08:32,758 --> 00:08:36,758 اما به باور من بیشتر تاجرمسلک بود 123 00:08:36,798 --> 00:08:38,397 بیشتر از اون چیزی نمی‌دونم 124 00:08:38,398 --> 00:08:40,158 مثل شوهرتون 125 00:08:40,198 --> 00:08:42,719 خب، نمیشه تعجب کرد 126 00:08:42,758 --> 00:08:44,438 خون خودش‌رو نشان میده 127 00:08:47,278 --> 00:08:50,957 امیدوارم شما خیلی درباره سوفیا فکر بدی نکنید 128 00:08:50,959 --> 00:08:54,209 باید از خاطره اون دختر محافظت کنید بچه بیچاره 129 00:08:54,638 --> 00:08:56,517 ما سعی میکنیم که سرزنشش نکنیم 130 00:08:56,518 --> 00:08:58,184 اون قابل ترحمه 131 00:08:58,198 --> 00:09:02,236 در اون فضای پیش از جنگ بروکسل 132 00:09:02,238 --> 00:09:05,116 هرکسی میتونست برای لحظه‌ای عقل و منطق خودش‌رو از دست بده 133 00:09:05,118 --> 00:09:06,701 من اون‌رو سرزنش نمی‌کنم 134 00:09:07,758 --> 00:09:10,341 و اون عقلشو از دست نداد 135 00:09:10,678 --> 00:09:12,996 اون باور داشت که با لرد بلاسیس ازدواج کرده 136 00:09:12,998 --> 00:09:16,157 اون بهش کلک زد که باور کنه ازدواج اتفاق افتاده 137 00:09:16,158 --> 00:09:17,597 ببخشید؟ 138 00:09:17,599 --> 00:09:19,198 اون بهش کلک زد 139 00:09:19,238 --> 00:09:20,758 اون سرش‌رو شیره مالید 140 00:09:20,798 --> 00:09:24,477 اون یک افسر همکارش‌رو اورد تا وانمود کنه کشیشه 141 00:09:24,479 --> 00:09:27,077 و سوفیا تا وقتی که کار از کار گذشته‌بود، نفهمید 142 00:09:27,078 --> 00:09:28,677 من باور نمیکنم 143 00:09:28,678 --> 00:09:32,198 این به نفع شماست اما حقیقت داره 144 00:09:32,238 --> 00:09:33,477 من میدونم چطوره 145 00:09:33,479 --> 00:09:36,557 دختر شما داشت نقشه می‌کشید تا پسر بیچاره منو گیر بندازه 146 00:09:36,558 --> 00:09:38,717 بدون شک با تشویق والدینش 147 00:09:38,719 --> 00:09:42,677 منظورتون اینه لرد بلاسیس قادر به همچین کاری نبود؟ 148 00:09:42,678 --> 00:09:44,077 قطعا همین فکرو میکنن 149 00:09:44,078 --> 00:09:47,077 اون حتی فکر همچین چیزی هم به ذهنش نمی‌رسید 150 00:09:47,078 --> 00:09:49,236 لرد بارکلی پدرخوانده‌اش نبود؟ 151 00:09:49,238 --> 00:09:51,072 شما این‌رو از کجا می‌دونید؟ 152 00:09:52,158 --> 00:09:53,996 یک شب که لرد بلاسیس برای شام 153 00:09:53,998 --> 00:09:55,918 پیش ما بود، ازش حرف زد 154 00:09:55,918 --> 00:09:59,317 گفتی زمانی که لرد بارکلی مادر بچه‌هاش‌رو اغوا کرده‌بود 155 00:09:59,318 --> 00:10:02,277 از یکی از دوستاش خواسته بود نقش یک کشیش رو بازی کنهد 156 00:10:02,278 --> 00:10:06,116 تا اون بتونه دختر بی‌خبررو به رختخواب بکشونه 157 00:10:06,118 --> 00:10:07,717 ازتون خواهش میکنم به من نگید که 158 00:10:07,719 --> 00:10:12,885 لرد بلاسیس نمی‌تونسته حتی فکر همچین چیزی‌رو بکنه 159 00:10:17,398 --> 00:10:19,837 پسر من به دست یک دختر جاه‌طلب 160 00:10:19,838 --> 00:10:21,996 که میخواست از بلبشوی جنگ استفاده کنه 161 00:10:21,998 --> 00:10:25,277 تا ازدواجی حتی ورای رویاهای پدرش داشته باشه، اغوا شد 162 00:10:25,278 --> 00:10:26,356 خب، اون دختر شکست خورد 163 00:10:26,357 --> 00:10:28,557 پسرم اون‌زن‌رو به عنوان معشوقه خودش گرفت، خب که چی؟ 164 00:10:28,558 --> 00:10:30,996 اون یه مرد بود، اون دختر یه هرزه بود 165 00:10:30,998 --> 00:10:32,878 این اتفاقا میفته 166 00:10:34,118 --> 00:10:36,038 اه، جنکینز 167 00:10:36,078 --> 00:10:39,828 لطفا خانم ترنچاردرو به پایین هدایت کن ایشون دارن میرن 168 00:10:46,238 --> 00:10:47,837 جالبه، فکر‌ میکردم شما با 169 00:10:47,838 --> 00:10:50,157 چند تا داستان احساسی درباره پسرم میایید 170 00:10:50,158 --> 00:10:52,918 چند داستان شاد درباره آخرین روزهای زندگی اون در دنیا 171 00:10:52,918 --> 00:10:56,356 اولین بار که همدیگه‌رو دیدیم به خوبی ازش صحبت می‌کردید 172 00:10:56,357 --> 00:11:00,278 من اونطور که میشناختمش ازش صحبت کردم 173 00:11:00,318 --> 00:11:02,356 اما باید صادق می‌بودم 174 00:11:02,357 --> 00:11:05,317 اگه هیچ آرامشی میده، باید بگم هیچ‌کس به اندازه من از کاری که 175 00:11:05,318 --> 00:11:07,985 آخرش معلوم شد از عهده اون براومده جانخورد 176 00:11:14,318 --> 00:11:15,518 باید بپرسم 177 00:11:16,918 --> 00:11:18,437 شما راز من‌رو نگه میدارید؟ 178 00:11:18,438 --> 00:11:20,398 میتونم قول شمارو داشته باشم؟ 179 00:11:21,479 --> 00:11:23,318 البته 180 00:11:23,357 --> 00:11:27,274 چرا باید بی‌آبرویی پسر مرحومم‌رو علنی کنم؟ 181 00:11:51,248 --> 00:11:52,688 امروز چطوره؟ 182 00:11:52,728 --> 00:11:55,247 نیومده پایین هنوز تو اتاقشه 183 00:11:55,248 --> 00:11:57,207 ارباب باید به تنهایی نهار بخوره 184 00:11:57,209 --> 00:11:58,209 متاسفم 185 00:11:58,248 --> 00:12:00,247 وقتی از میدان بلگِرِیو برگشت 186 00:12:00,248 --> 00:12:01,447 مثل ژله می‌لرزید 187 00:12:01,449 --> 00:12:03,407 قسم میخورم از اون موقع که اومده سردرد داشته 188 00:12:03,407 --> 00:12:06,327 _والرین استفاده کردی؟ _استفاده کردم؟ اونقدر بهش دادم که 189 00:12:06,329 --> 00:12:08,167 موندم چطور قاطی نکرده 190 00:12:08,167 --> 00:12:10,007 و نخوابیده 191 00:12:10,008 --> 00:12:12,647 _گفته چی شده؟ _یه کلمه‌هم نگفته 192 00:12:12,648 --> 00:12:14,007 انگار گیج بود 193 00:12:14,008 --> 00:12:16,407 فقط سگ‌رو بغل کرده‌بود و تو صندلیش تاب میخورد 194 00:12:16,407 --> 00:12:19,007 گمونم شما اونو تو همچین شرایط سختی دیدید، نه دوشیزه الیس؟ 195 00:12:19,008 --> 00:12:21,767 گمونم دیدم چقدرم که برای من خوب بوده 196 00:12:21,768 --> 00:12:24,287 شما اینجا ناراحت نیستی هستید؟ 197 00:12:24,287 --> 00:12:25,527 خب.... 198 00:12:27,329 --> 00:12:30,007 ...مطمئن نیستم که انتخاب درستو کرده باشم 199 00:12:30,008 --> 00:12:32,368 به جین کرافت ندیمه دوشیزه سوفیا نگاه کن 200 00:12:32,369 --> 00:12:35,887 الان یه زن خانه‌داره با کل خدمتکارا زیردستش 201 00:12:35,888 --> 00:12:37,447 منم میتونستم اونطور باشم 202 00:12:37,449 --> 00:12:40,865 آره، اما شما اونو میخواستید دوشیزه الیس؟ 203 00:12:41,167 --> 00:12:43,252 مطمئن نیستم چی میخوام 204 00:13:04,407 --> 00:13:08,007 کم‌کم داره به نظر میرسه که پیل این انتخابات‌رو میبره 205 00:13:08,008 --> 00:13:11,207 انگار ملبورن تو راه رفتنه 206 00:13:11,209 --> 00:13:13,047 اون (ملکه) از این خوشش نمیاد 207 00:13:13,047 --> 00:13:15,767 به باور من شاهزاده (شوهر ملکه) سررابرت پیل رو ترجیح میده 208 00:13:15,768 --> 00:13:17,601 معلومه، اون آلمانیه 209 00:13:19,729 --> 00:13:21,047 فراموش نکردی که 210 00:13:21,047 --> 00:13:24,882 استفان و گریس برای شام اینجا خواهند بود؟ 211 00:13:24,927 --> 00:13:26,845 جان‌رو هم‌میارن؟ 212 00:13:27,369 --> 00:13:29,608 فکر میکنم. اون پیش اونهاست 213 00:13:29,609 --> 00:13:32,248 اَه اونا پول میخوان 214 00:13:32,287 --> 00:13:34,527 ممنونم، جنکینز 215 00:13:36,729 --> 00:13:38,229 واقعا که، پِرِگرین 216 00:13:40,128 --> 00:13:42,527 ما نباید هیچ رازی از خودمون داشته‌باشیم؟ 217 00:13:42,527 --> 00:13:44,926 تو نگران جنکینز نیستی، هستی؟ 218 00:13:44,927 --> 00:13:47,167 اون بیشتر از اونچه من میدونم درباره این خانواده میدونه 219 00:13:47,167 --> 00:13:49,447 من نگران اون نیستم، اما‌.... 220 00:13:49,449 --> 00:13:51,569 آزمایش کردن اون بی‌ادبانه است 221 00:13:51,609 --> 00:13:53,007 چه خوشمون بیاد یا نیاد 222 00:13:53,008 --> 00:13:54,647 استفان برادر و وارث توئه 223 00:13:54,648 --> 00:13:57,608 و باید حداقل در انظار عمومی با احترام باهاش برخورد بشه 224 00:13:57,609 --> 00:14:00,047 اما به خدا نه در جمع خصوصی 225 00:14:25,609 --> 00:14:28,647 _جنکینز، لرد کجاست؟ _برای قدم زدن رفتن، قربان 226 00:14:28,648 --> 00:14:30,926 شام تا سی دقیقه بعد از چهار سرو نمیشه 227 00:14:30,927 --> 00:14:33,567 اه، گفتم‌که خیلی زود رسیدیم 228 00:14:33,569 --> 00:14:35,848 این روزا هیچ‌کس در لندن زودتر از شش شام نمیخوره 229 00:14:35,849 --> 00:14:38,687 برای همینه اونا چای خوردنو شروع کردن 230 00:14:38,688 --> 00:14:40,369 ما در لندن نیستیم 231 00:14:40,407 --> 00:14:42,648 آره، صد حیف 232 00:14:51,369 --> 00:14:52,807 جنکینز؟ یکی دیگه بده 233 00:14:52,809 --> 00:14:54,809 _آب گازدار قربان؟ _بله 234 00:15:03,167 --> 00:15:05,167 مونده بودیم چی شدی 235 00:15:05,167 --> 00:15:06,807 میتونم بهتون بگم‌که چه بلایی سرم میاد 236 00:15:06,808 --> 00:15:08,728 اگه دستم به پول نرسه 237 00:15:08,729 --> 00:15:11,127 خب، خیلی طول نکشید 238 00:15:11,128 --> 00:15:13,047 فکر‌کردم حداقل به پودینگ میرسیم 239 00:15:13,047 --> 00:15:16,647 قبل اینکه دستتو دراز کنی، چی شده؟ 240 00:15:16,648 --> 00:15:18,731 ما در مزرعه پایین بودیم 241 00:15:19,449 --> 00:15:21,569 جان؟ میگفتی؟ 242 00:15:21,609 --> 00:15:24,167 جدی میگم هیچی براش باقی نمونده 243 00:15:24,167 --> 00:15:25,608 هیچ برای چی؟ 244 00:15:25,609 --> 00:15:28,447 خب، دستمزد خیاط و اجاره آلبانی 245 00:15:28,449 --> 00:15:30,327 آلبانی؟ مادرت اجاره اونجارو نمیده؟ 246 00:15:30,329 --> 00:15:32,807 _و صورت‌حساب بیشتر خیاط ؟ _بله 247 00:15:32,809 --> 00:15:34,728 نمیدونم چطور یک مرد در موقعیت من 248 00:15:34,729 --> 00:15:36,767 میتونه بدون هیچ لباسی فصل لندن‌رو بگدرونه 249 00:15:36,768 --> 00:15:39,527 موقعیت تو؟ خدایا، کدوم موقعیت؟ 250 00:15:39,527 --> 00:15:41,008 پرگرین! 251 00:15:41,047 --> 00:15:45,447 عادلانه نیست که انتظار داشته باشی اون مثل یک ژنده‌پوش بگرده 252 00:15:45,449 --> 00:15:47,329 مخصوصا نه حالا 253 00:15:47,369 --> 00:15:49,609 چرا؟ الان چه خبره؟ 254 00:15:49,648 --> 00:15:51,488 دلیل اومدن ما همینه 255 00:15:51,489 --> 00:15:54,406 یه دلیل دیگه هم برای اومدنمون هست 256 00:15:54,648 --> 00:15:55,729 ادامه بده 257 00:15:55,768 --> 00:15:57,248 جان.... 258 00:15:57,287 --> 00:16:01,372 با لیدی ماریا گری به یک تفاهم رسیده 259 00:16:02,167 --> 00:16:05,047 چی؟ دختر لرد تمپلمور؟ 260 00:16:05,089 --> 00:16:07,887 پدرش مرده ارل فعلی برادرشه 261 00:16:07,888 --> 00:16:10,767 خب بله، اون هنوز دختر لرد تمپلموره 262 00:16:10,768 --> 00:16:13,088 خب.... خب اون خیلی خوبه جان 263 00:16:13,089 --> 00:16:15,287 آفرین مبارکه، ها! 264 00:16:15,287 --> 00:16:17,608 حیرت‌زده به نظر میرسید چرا من‌ نباید با ماریا گری ازدواج کنم؟ 265 00:16:17,609 --> 00:16:21,247 خب، دلیلی نداره. هیچ دلیلی نواره این ازدواج خیلی خوبیه 266 00:16:21,248 --> 00:16:23,247 دوباره میگم، آفرین و این‌رو از ته قلبم‌ میگم 267 00:16:23,248 --> 00:16:24,848 این ازدواج خوبی برای اون دختره 268 00:16:24,849 --> 00:16:27,047 تمپلمورها پولی ندارن که بخوان ازش حرف بزنن 269 00:16:27,047 --> 00:16:32,132 و بالاخره اون داره با ارل بروکنهارست آینده ازدواج میکنه 270 00:16:33,047 --> 00:16:38,047 پس شما درباره کارهای کمیته کلیسایی چه فکری میکنید؟ 271 00:16:38,047 --> 00:16:39,407 منظورت چیه؟ 272 00:16:39,407 --> 00:16:41,768 اصلاحش داره کار میکنه؟ 273 00:16:41,809 --> 00:16:45,007 در آرام کردن مخالفین؟ در قاطی شدن با جریان اکسفورد؟ 274 00:16:45,008 --> 00:16:46,287 من چه اهمیتی به هیچ کدوم ازاینا میدم؟ 275 00:16:46,287 --> 00:16:49,007 فقط تا زمانی که دیگه مجبور نشم بازم از اونا خطابه‌های کوفتی بخونم 276 00:16:49,008 --> 00:16:51,728 اگه به دکترین علاقه‌ای نداری 277 00:16:51,729 --> 00:16:55,007 _چرا به کلیسا ملحق شدی؟ _فکر میکنی چرا؟ 278 00:16:55,008 --> 00:16:58,175 چون من پسر کوچک‌تر یک ارل هستم 279 00:16:59,287 --> 00:17:01,248 اما داره دوباره بچه‌دار میشه 280 00:17:01,249 --> 00:17:03,486 برای پنجمین بار مادربزرگ‌خواهی شد 281 00:17:03,487 --> 00:17:05,089 فکرش‌رو بکن 282 00:17:07,687 --> 00:17:09,647 اونا امیدواره یه پسر دیگه باشه 283 00:17:09,648 --> 00:17:12,049 خب، باید براش نامه بنویسم 284 00:17:12,089 --> 00:17:15,887 هوگو خیلی مشتاقه یک‌ پسره البته اون دخترارو هم دوست داره 285 00:17:15,888 --> 00:17:17,686 اما اون نمیخواد هیچ شانسی رو از دست بده 286 00:17:17,687 --> 00:17:21,437 همه‌اش میگه "من یه وارث و یک یدکی میخوام!" 287 00:17:22,329 --> 00:17:24,727 یک وارث و یک یدکی 288 00:17:28,289 --> 00:17:30,007 برادر عزیزم داشتم فکر میکردم 289 00:17:30,009 --> 00:17:34,207 اگه‌...بعدا بتونیم خصوصی صحبت کنیم؟ 290 00:17:34,248 --> 00:17:35,926 الان خصوصی نیست؟ 291 00:17:35,927 --> 00:17:39,262 همه ما میدونیم میخوای درباره پول حرف بزنیم 292 00:17:46,049 --> 00:17:48,289 باشه، بیا صحبتشو بکنیم 293 00:17:48,329 --> 00:17:50,206 ما نباید حوصله خانم‌هارو سر ببریم 294 00:17:50,207 --> 00:17:52,329 سربردن حوصله من برات مهم نیست 295 00:17:52,369 --> 00:17:54,407 اگه بتونیم... اگه...اگه فقط بتونیم 296 00:17:54,407 --> 00:17:57,206 _زود باش، زود باش بگو دیگه _چیزی که پدرم میخواد بگه 297 00:17:57,207 --> 00:17:59,167 یک قرض از روی میراث آینده منه 298 00:17:59,167 --> 00:18:01,252 میراث شما یا میراث اون؟ 299 00:18:01,687 --> 00:18:03,167 میراث ما 300 00:18:03,207 --> 00:18:07,288 تو میگی که اون یک قرض دیگه از روی میراثش میخواد 301 00:18:07,289 --> 00:18:09,686 بسیار خب، یک قرض دیگه 302 00:18:09,687 --> 00:18:12,007 من فکر میکنم برادر کوچکم همین الان هم 303 00:18:12,009 --> 00:18:14,767 از چشم‌اندازهاش کاملا دور شده 304 00:18:14,769 --> 00:18:16,647 شما موافق هستید که آبروی خانواده 305 00:18:16,648 --> 00:18:18,167 میگه ما باید حفظ ظاهر کنیم 306 00:18:18,167 --> 00:18:20,368 نه ، نه ، نه من اصلا موافق نیستم 307 00:18:20,369 --> 00:18:23,088 هیچ‌جور خودنمایی برای یک مرد ملبس 308 00:18:23,089 --> 00:18:26,839 توسط دیگران نه قابل انتظاره و نه دوست‌داشتنی 309 00:18:27,569 --> 00:18:32,247 _اون‌رو بابت چی خرج میکنی؟ _هیچ‌چیزی نیست که شما ازش خوشتون نیاد 310 00:18:32,248 --> 00:18:34,247 _شما در گذشته سرمایه فراهم‌می‌کردید _اوه، بله 311 00:18:34,248 --> 00:18:36,089 دفعات بسیاری. بیش از اندازه 312 00:18:36,128 --> 00:18:38,446 فکر میکنم باید این پایین بمونی 313 00:18:38,447 --> 00:18:43,447 به وظایفت در کلیسا برسی و خیلی به لندن نری 314 00:18:45,248 --> 00:18:47,007 درباره ماریا گری بهم‌ بگو 315 00:18:47,009 --> 00:18:49,206 فکر میکردم که به تازگی معرفی شده **دختران اشراف و امرا که به سن بلوغ رسیده‌بودند،در مراسمی رسمی در مقابل پادشاه و ملکه معرفی شده و وارد اجتماع میشدند. به اصطلاح بیرون می‌آمدند** 316 00:18:49,207 --> 00:18:50,849 نه، نه 317 00:18:50,888 --> 00:18:53,849 اون الان خیلی وقته بیرونه، بیست و یک سالشه 318 00:18:53,888 --> 00:18:55,609 زمان با سرعت باد میگذره 319 00:18:55,648 --> 00:18:59,088 شگفت‌زده‌ام که لیدی تمپلمور چیزی به من نگفت 320 00:18:59,089 --> 00:19:03,687 شاید تا زمانی که همه چیز قطعی بشه صبر کرده 321 00:19:03,727 --> 00:19:05,967 و الان قطعی شده؟ 322 00:19:06,009 --> 00:19:08,447 به زودی میشه 323 00:19:08,487 --> 00:19:11,528 و بعد از اون، ما درست و حسابی اعلامش‌ میکنیم 324 00:19:11,529 --> 00:19:14,112 باید خیلی احساس غرور کنی، جان 325 00:19:14,849 --> 00:19:15,927 به چی؟ 326 00:19:15,967 --> 00:19:19,568 به اینکه چنین دختر زیبا و دوست‌داشتنی رو ترغیب کردی که همسرت باشه 327 00:19:19,569 --> 00:19:21,248 بله 328 00:19:22,769 --> 00:19:24,487 بله، به گمانم مفتخرم 329 00:19:27,447 --> 00:19:30,865 خیلی ساکتی، چی شده؟ 330 00:19:32,609 --> 00:19:34,769 چرا برادر من 331 00:19:34,809 --> 00:19:39,527 که هرگز حرفی نزده و کاری نکرده که کوچکترین ارزشی داشته باشه 332 00:19:39,529 --> 00:19:42,686 باید زنده بمونه تا شاهد این باشه که فرزندانش ازدواج‌های خوبی داشته‌باشن 333 00:19:42,687 --> 00:19:45,772 و نوه‌هاش دور صندلیش بازی کنن؟ 334 00:19:46,569 --> 00:19:47,769 اوه، عزیزم 335 00:19:47,809 --> 00:19:50,808 یک خانه در خیابان هارلی و یک خانه کشیش بخش اینجا در روستا 336 00:19:50,809 --> 00:19:53,328 _و همه کاری که میکنه غرزدنه _و قمار کردن 337 00:19:53,329 --> 00:19:55,966 و هنوز اون اجازه داشتن یه خانواده‌رو داره 338 00:19:55,967 --> 00:19:57,609 و من ندارم 339 00:20:00,927 --> 00:20:03,407 نه، من متاسفم 340 00:20:03,447 --> 00:20:05,726 خب...خب من فقط یه پیرمرد نادان هستم 341 00:20:05,727 --> 00:20:10,561 اما گاهی نمیتونم جلوی خودم‌رو بگیرم و به این بی‌عدالتی چنگ نکشم 342 00:20:10,967 --> 00:20:12,467 فکر میکنی من همچین حسی ندارم؟ 343 00:20:17,207 --> 00:20:19,767 هیچوقت به این فکر میکنی که الان چه شکلی می‌بود؟ 344 00:20:19,769 --> 00:20:22,529 البته که ازدواج کرده‌بود 345 00:20:22,569 --> 00:20:25,288 پسران باهوش و دختران زیبا 346 00:20:25,289 --> 00:20:28,872 یا شاید دختران باهوش و پسران زیبا 347 00:20:31,369 --> 00:20:33,703 نکته اینه که اون اینجا نیست 348 00:20:34,769 --> 00:20:36,609 پسر ما رفته 349 00:20:39,167 --> 00:20:41,089 نمی‌فهمم... 350 00:20:41,128 --> 00:20:43,128 چرا این اتفاق برای ما افتاد 351 00:20:47,329 --> 00:20:49,128 پیشنهاد صلح؟ 352 00:20:51,849 --> 00:20:53,765 من نمی‌تونم وانمود کنم جیمز 353 00:20:55,248 --> 00:20:59,486 این همه‌چیزرو برگردوند، خشم من و چیزهای دیگه‌رو 354 00:20:59,487 --> 00:21:02,927 تو اون‌رو ترغیب به تن دادن به یک ازدواج دروغین کردی 355 00:21:02,967 --> 00:21:04,767 و در اون راه، اون‌رو نابود کردی 356 00:21:04,769 --> 00:21:08,019 من ترغیبش نکردم اون منو ترغیب کرد 357 00:21:11,089 --> 00:21:12,289 این چیه؟ 358 00:21:12,329 --> 00:21:17,495 یک بلیت برای باغ‌های گیاه‌شناسی جدید انجمن باغبانی 359 00:21:19,248 --> 00:21:20,767 از کجا آوردیش؟ 360 00:21:20,769 --> 00:21:23,936 برادران کوبیت جز حامیان اونها هستن 361 00:21:29,529 --> 00:21:31,196 پس من بخشیده شدم؟ 362 00:21:33,687 --> 00:21:35,888 میتونی سوزان‌رو ببری 363 00:21:37,849 --> 00:21:39,809 سوزان‌گل دوست نداره 364 00:21:41,009 --> 00:21:42,407 اون در هیچ‌چیزی که از پنجره آقای 365 00:21:42,407 --> 00:21:45,492 اَسپری ندیده، زیبایی نمی‌بینه 366 00:21:46,369 --> 00:21:48,035 _الیور بیچاره _هممم 367 00:21:49,447 --> 00:21:52,088 بعد از اون شب، دارم فکر میکنم چطور بهش کمک کنیم 368 00:21:52,089 --> 00:21:53,767 به چه نتیجه‌ای رسیدی؟ 369 00:21:53,769 --> 00:21:55,368 کوبیت یک فکر جالب داره 370 00:21:55,369 --> 00:21:58,453 درباره جزیره سگ‌ها **آیل او داگز یا جزیره سگ‌ها ناحیه‌ای در منطقه تاور هملتس لندن** 371 00:21:58,927 --> 00:22:00,926 جزیره سگ‌ها؟ واقعا؟ 372 00:22:00,927 --> 00:22:03,127 لنگرگاه‌های جدید تفاوت زیادی ایجاد کردن 373 00:22:03,128 --> 00:22:05,407 اون میخواد اونجا یک جامعه محکم بسازه 374 00:22:05,407 --> 00:22:07,049 هیجان‌انگیزه 375 00:22:07,089 --> 00:22:09,608 شاید من بتونم الیور رو واردش کنم 376 00:22:09,609 --> 00:22:11,007 میتونی تلاش کنی 377 00:22:11,009 --> 00:22:13,647 این اصلا به اون نمیخوره 378 00:22:13,648 --> 00:22:18,088 شاید اون باید یکم درباره چیزهایی که بهشون علاقه‌منده، کمتر سختگیر باشه 379 00:22:18,089 --> 00:22:19,248 خب.... 380 00:22:21,329 --> 00:22:23,579 ...فکر میکنم ضرری نداره 381 00:22:32,030 --> 00:22:35,190 _تنهایید خانم بابیج؟ _من همیشه تنهام 382 00:22:35,230 --> 00:22:37,829 خانم فرانت برای خرید کمی خرده ریز رفته بیرون 383 00:22:37,830 --> 00:22:43,080 این میتونه به ما فرصتی بده که یکم‌ تجارت کنیم؟ 384 00:22:49,390 --> 00:22:51,790 دو تا سردست گوسفند و یه ران پا داخلشه 385 00:22:51,790 --> 00:22:53,989 شکی نیست میتونی چند تا بطری بهش اضافه کنی 386 00:22:53,990 --> 00:22:57,389 _میتونم و این کارو میکنم _همه اینا از گلنویله 387 00:22:57,390 --> 00:22:59,188 پس باید بلافاصله بخوریمش 388 00:22:59,190 --> 00:23:01,749 خانم فرانت وقتی ببینه غذا رفته چی میگه؟ 389 00:23:01,750 --> 00:23:03,550 اون میدونه که سوال نکنه 390 00:23:03,550 --> 00:23:05,948 الان میبرمش بابت گوشت روستا پول خوبی میدن 391 00:23:05,950 --> 00:23:08,149 _به نظر سنگین میاد _سنگین هست 392 00:23:08,151 --> 00:23:10,428 پس من اینو از زیر دست و پات میبرم زود برمیگردم 393 00:23:10,430 --> 00:23:13,069 عجله‌ای نیست آقای تورتون، خانم در راه کیو هستن 394 00:23:13,070 --> 00:23:16,320 و ارباب تا پیش از شش برنمیگرده 395 00:23:19,230 --> 00:23:21,480 بهتره حواست به خودت باشه 396 00:23:21,790 --> 00:23:25,668 یه روز، خانم میاد پایین و میخواد ببینه 397 00:23:25,669 --> 00:23:28,109 از گلنویل محبوبش چی رسیده 398 00:23:28,110 --> 00:23:33,610 اون موقع خانم فرانت با پرس‌جوهاش کنار میاد، نه دوشیزه الیس؟ 399 00:24:09,750 --> 00:24:12,550 آقای پکسون، امیدوار بودم ببینمتون 400 00:24:12,550 --> 00:24:14,469 خانم‌ ترنچارد، حالتون چطوره؟ 401 00:24:14,470 --> 00:24:16,869 اوه، کاش شما میتونستید باغ‌های گلنویل‌رو ببینید 402 00:24:16,870 --> 00:24:20,509 گوشه‌ای نیست که از توصیه‌های شما سود نبرده باشه 403 00:24:20,510 --> 00:24:22,829 _یک روزی _اوه، پکسون اینجایی 404 00:24:22,830 --> 00:24:25,829 من همه‌جارو دنبالت گشتم 405 00:24:25,830 --> 00:24:28,229 _خبرهارو شنیدید؟ _چه اخباری، عالیجناب؟ 406 00:24:28,230 --> 00:24:31,589 آنها همه مرکبات‌رو از نارنجستان خارج کردند 407 00:24:31,590 --> 00:24:33,110 اونجا زیادی تاریکه 408 00:24:33,151 --> 00:24:35,509 اونها از مزیت برنامه‌ریزی شما برخوردار نبودن 409 00:24:35,510 --> 00:24:37,269 عالیجناب، بانوی من 410 00:24:37,270 --> 00:24:40,109 اجازه دارم یک باغبان مشتاق و بااستعدادرو معرفی کنم؟ 411 00:24:40,110 --> 00:24:41,310 خانم ترنچارد 412 00:24:41,350 --> 00:24:44,668 دوک دوونشایر و لیدی بروکنهارست 413 00:24:44,669 --> 00:24:47,829 _خوش‌وقتم خانم ترنچارد _خانم ترنچارد و من دوستان قدیمی هستم 414 00:24:47,830 --> 00:24:49,310 عالیه! 415 00:24:49,350 --> 00:24:54,100 بریم و ببینیم با هنرستان هنر چکار کردند؟ 416 00:24:54,390 --> 00:24:56,550 شما به کیو علاقه‌مندید؟ 417 00:24:56,550 --> 00:24:58,469 دوک لطف داشت و زمانی که انجمن باغبانی 418 00:24:58,470 --> 00:25:00,029 مدیریت باغ‌رو در دست گرفتند 419 00:25:00,030 --> 00:25:03,389 از من درخواست کمک کرد 420 00:25:03,390 --> 00:25:05,230 خانم ترنچارد.... 421 00:25:05,270 --> 00:25:08,629 آن مردی که اون‌روز درباره‌اش حرف زدیم.... 422 00:25:08,630 --> 00:25:10,829 _چارلز پوپ؟ _خودش 423 00:25:10,830 --> 00:25:12,669 آقای چارلز پوپ 424 00:25:13,830 --> 00:25:15,470 اون چی؟ 425 00:25:15,510 --> 00:25:19,260 فراموش کردم که این آقای پوپ کجا زندگی میکنه 426 00:25:20,350 --> 00:25:22,768 بابت نشانی مطمئن نیستم 427 00:25:23,070 --> 00:25:24,229 والدینش چی؟ 428 00:25:24,230 --> 00:25:27,313 به یاد میارم که پدرش یک کشیش بود 429 00:25:28,030 --> 00:25:31,864 _جناب کشیش بنجامین پوپ _و کدام بخش؟ 430 00:25:32,870 --> 00:25:34,870 _سوری _تمام شد 431 00:25:36,110 --> 00:25:38,944 خیلی سخت نبود، بود؟ 432 00:26:07,230 --> 00:26:09,109 بیرون بودم اتفاقی افتاد برودوورث؟ 433 00:26:09,110 --> 00:26:11,069 بله آقای پوپ یک ملاقات کننده دارید 434 00:26:11,070 --> 00:26:12,668 منتظر کسی نبودم، نه؟ 435 00:26:12,669 --> 00:26:14,229 خب، شما انتظار ایشون‌رو نداشتید 436 00:26:14,230 --> 00:26:17,813 _کنتس بروکنهارسته _چی؟ 437 00:26:18,790 --> 00:26:20,290 لیدی بروکنهارست 438 00:26:21,270 --> 00:26:24,936 من خیلی متاسفم که شمارو منتظر نگه‌داشتم 439 00:26:25,830 --> 00:26:30,580 از اونجایی که من وقت قبلی نداشتم پس نیازی به عذرخواهی نیست 440 00:26:30,669 --> 00:26:32,510 شما حالتون خوبی؟ 441 00:26:32,550 --> 00:26:35,467 ظاهرتون طوریه انگار یک روح دیدید 442 00:26:36,550 --> 00:26:39,709 شما من‌رو با یاد کسی میندازید که میشناختم،همه‌اش همینه 443 00:26:39,710 --> 00:26:41,911 امیدوارم ادم خوبی بوده باشه؟ 444 00:26:42,950 --> 00:26:44,190 خیلی خوب 445 00:26:45,750 --> 00:26:47,909 حالا، چه چیز میل دارید؟ 446 00:26:47,911 --> 00:26:50,188 من چای دارم، قهوه دارم.... 447 00:26:50,190 --> 00:26:52,440 نه، نه. ممنونم هیچ‌چیز 448 00:27:01,750 --> 00:27:04,269 به جرئت میگم از دیدن من جاخوردید 449 00:27:04,270 --> 00:27:06,668 اما من کنجکاو بودم شمارو ببینم 450 00:27:06,669 --> 00:27:09,070 واقعا؟ چرا؟ 451 00:27:09,110 --> 00:27:11,749 چطور من توجه شمارو جلب کردم؟ 452 00:27:11,750 --> 00:27:13,109 صحبت درباره شمارو شنیدم 453 00:27:13,110 --> 00:27:15,911 میگن شما آینده‌دارید 454 00:27:15,950 --> 00:27:19,149 من و لرد بروکنهارست دوست داریم به مردان جوانی که در راه پیشرفت هستن کمک کنیم 455 00:27:19,151 --> 00:27:20,790 میفهمم 456 00:27:20,830 --> 00:27:24,030 پس، درباره خودتون بهم بگید، آقای پوپ 457 00:27:24,070 --> 00:27:26,550 شما کی هستید؟ اهل کجایید؟ 458 00:27:26,550 --> 00:27:27,990 من اهل کجا هستم؟ 459 00:27:28,030 --> 00:27:30,668 داستان خیلی جالبی نیست 460 00:27:30,669 --> 00:27:33,188 من اهل سوری هستم، پدر من یک کشیش محلی بود 461 00:27:33,190 --> 00:27:35,149 اون هیچ اشکالی نداره 462 00:27:35,151 --> 00:27:38,749 خب، راستش پیش از تولدم پدر واقعی من مرده‌بود 463 00:27:38,750 --> 00:27:40,709 برای همین پسرخاله اون، جناب کشیش بنجامین پوپ من‌رو برد پیش خودش 464 00:27:40,710 --> 00:27:43,389 من‌رو بزرگ‌ کرد من اون‌رو پدر خودم میدونم 465 00:27:43,390 --> 00:27:45,948 اما متاسفانه اونم رفته 466 00:27:45,950 --> 00:27:47,390 متاسفم 467 00:27:49,110 --> 00:27:51,149 دیگه درباره من چی شنیدید؟ 468 00:27:51,151 --> 00:27:53,749 میدونم که شما یک کارخانه در منچستر خریدید 469 00:27:53,750 --> 00:27:56,309 و اینکه به دنبال یک تامین کننده دائم کتان می‌گردید 470 00:27:56,310 --> 00:27:57,469 این حیرت انگیزه 471 00:27:57,470 --> 00:28:00,069 و من فهمیدم که شما به دنبال تامین‌کننده از هند هستید 472 00:28:00,070 --> 00:28:03,988 یکم بیشتر بگید و من ازتون میخوام روی سکوی کشتی بشینید 473 00:28:04,030 --> 00:28:05,709 من...من خیلی وقت شمارو نمی‌گیرم اما.... 474 00:28:05,710 --> 00:28:09,269 مایلم هرچیزی‌رو که فکر می‌کنید مفید باشه برای من بفرستید 475 00:28:09,270 --> 00:28:12,550 و اون موقع من با تصمیمی که می‌گیرم میام پیش شما 476 00:28:12,550 --> 00:28:14,270 چه تصمیمی؟ 477 00:28:15,310 --> 00:28:19,728 تصمیم به اینکه در شرکت شما سرمایه‌گذاری بکنیم یا نه 478 00:28:24,669 --> 00:28:25,911 آقای پوپ 479 00:28:25,950 --> 00:28:28,109 من سه‌شنبه یک مهمانی خانگی دارم 480 00:28:28,110 --> 00:28:29,469 معمولا در طول هر فصل لندن 481 00:28:29,470 --> 00:28:32,149 در دومین سه‌شنبه هرماه مهمانی دارم 482 00:28:32,151 --> 00:28:35,068 داشتم فکر می‌کردم‌ که شاید شما دوست داشته‌باشید بیایید 483 00:28:35,590 --> 00:28:37,990 _من؟ _ساعت ده شب شروع میشه 484 00:28:38,030 --> 00:28:40,668 من باشم قبلش شام سنگین‌ نمی‌خورم 485 00:28:40,669 --> 00:28:42,269 چون در نیمه شب یک وعده غذای آخر شب داریم 486 00:28:42,270 --> 00:28:44,269 _من کاملا متوجه نمیشم _آقای پوپ 487 00:28:44,270 --> 00:28:48,520 من دارم شمارو به یک مهمانی دعوت میکنم این خیلی گیج‌کننده است؟ 488 00:28:49,270 --> 00:28:51,770 من بسیار خوشحال خواهم شد، بانوی من 489 00:29:11,151 --> 00:29:15,469 _چطور میدونستی کجا من‌رو پیدا کنی؟ _من همیشه میدونم 490 00:29:15,470 --> 00:29:17,869 کی پول این‌رو میده؟ تو یا من؟ 491 00:29:17,870 --> 00:29:20,110 تو، یکم از اینا میخوای؟ 492 00:29:20,151 --> 00:29:22,469 نه، تا وقتی نهارم‌رو بیارن صبر میکنم 493 00:29:22,470 --> 00:29:24,389 باشه، راحت باش 494 00:29:24,390 --> 00:29:25,869 مادرت میخواد 495 00:29:25,870 --> 00:29:27,829 لیدی ماریا و مادرش‌رو برای شام دعوت کنه 496 00:29:27,830 --> 00:29:30,830 و اون میخواد تو به تاریخ پیشنهاد کنی 497 00:29:31,151 --> 00:29:35,318 ما نباید.... تا وقتی همه چیز قطعی بشه صبر کنیم؟ 498 00:29:35,350 --> 00:29:36,948 قضیه چیه جان؟ 499 00:29:36,950 --> 00:29:38,589 چرا شادتر نیستی؟ 500 00:29:38,590 --> 00:29:41,229 ماریا به نظر من دختر بسیار خوبی میاد و خیلی قشنگ 501 00:29:41,230 --> 00:29:42,669 هممم 502 00:29:42,710 --> 00:29:44,909 زمانی که یک زن در سینی نقره به آدم عرضه میشه 503 00:29:44,911 --> 00:29:47,030 که هر کاری دلش میخواد با اون بکنه 504 00:29:47,070 --> 00:29:51,909 یکم کیفش از بین میره. حداقل برای من که این طوره 505 00:29:51,911 --> 00:29:55,948 به هر حال، عمو پرگرین خوشحاله و این چیزی که واقعا مهمه 506 00:29:55,950 --> 00:29:58,869 خب، من مطمئنم با گذشت زمان از اون خوشت میاد 507 00:29:58,870 --> 00:30:01,620 واقعا؟ به همون اندازه‌ای که شما مامارو دوست دارید؟ 508 00:30:07,830 --> 00:30:09,989 وقتی بیرون بودید این رسید، مادام 509 00:30:09,990 --> 00:30:13,656 یک نوکر از خانه بروکنهارست این‌رو آورد 510 00:30:16,151 --> 00:30:17,428 این یک دعوت نامه است؟ 511 00:30:17,430 --> 00:30:19,550 اونجا چیکار میکنی؟ 512 00:30:19,590 --> 00:30:21,509 به شام دعوت شدید؟ 513 00:30:21,510 --> 00:30:23,029 نه، یک مهمانی بعد از شامه 514 00:30:23,030 --> 00:30:25,389 اگرچه به جرئت میگم بعدا یه چیزی هم برای خوردن هست 515 00:30:25,390 --> 00:30:27,109 اما مطمئن نیستم که برم 516 00:30:27,110 --> 00:30:28,390 نرید؟ 517 00:30:28,430 --> 00:30:30,310 ما اونو خیلی کم میشناسیم 518 00:30:30,350 --> 00:30:32,589 و هیجان‌زده شدن برای چیزی که..... 519 00:30:32,590 --> 00:30:34,909 اینقدر دیروقت شروع میشه سخته 520 00:30:34,911 --> 00:30:38,989 _اما حتما شما.... _اون چیزی که میخوای بپرسی چیه؟ 521 00:30:38,990 --> 00:30:41,428 من فقط امیدوار بودم که من و الیور... 522 00:30:41,430 --> 00:30:44,510 ممکن باشه توی دعوت‌نامه باشیم 523 00:30:44,550 --> 00:30:45,800 اما نیستید 524 00:30:47,830 --> 00:30:50,550 لطفا من‌رو مجبور به التماس نکنید، مادر 525 00:30:50,550 --> 00:30:55,385 خیلی سخته که نامه بنویسید و درخواست کنید؟ 526 00:30:57,790 --> 00:30:59,589 گمونم اونا دارن ترقی میکنن که 527 00:30:59,590 --> 00:31:02,188 کنتس بروکنهارست میخواد اون‌هارو بشناسه 528 00:31:02,190 --> 00:31:05,607 حداقل این چیزیه که ارباب فکر میکنه 529 00:31:07,190 --> 00:31:09,829 چرا لیدی بروکنهارست باید خودشو با اونا زحمت بده؟ 530 00:31:09,830 --> 00:31:12,428 ترنچاردها با بروکنهارست‌ها چکار دارن؟ 531 00:31:12,430 --> 00:31:15,509 چرا؟ تو فقط وقتی یه چیزی برای بدست اوردن باشه با کسی دوست میشی؟ 532 00:31:15,510 --> 00:31:17,469 این دوره‌ زمونه‌ایه که ما توش زندگی میکنم 533 00:31:17,470 --> 00:31:19,989 تازه بدوران رسیده‌ها میان و جای قدیمی‌هارو میگیرن 534 00:31:19,990 --> 00:31:21,469 دوباره خانه بروکنهارست 535 00:31:21,470 --> 00:31:26,053 این دعوت‌نامه برای آقا و خانم الیوره، می بینید 536 00:31:29,870 --> 00:31:31,550 فکر میکنم هرچیزی‌رو که نیازه دارم 537 00:31:31,550 --> 00:31:36,300 همین الان این‌رو از خانه بروکنهارست آوردن 538 00:31:36,669 --> 00:31:37,950 بله 539 00:31:39,430 --> 00:31:43,013 میتونی بری شب خوش الیس و ممنونم 540 00:32:02,430 --> 00:32:04,109 خب، خب. سوزان خوشحال میشه 541 00:32:04,110 --> 00:32:06,749 _نباید بریم _البته که باید بریم 542 00:32:06,750 --> 00:32:09,584 فکر میکنی چرا از ما دعوت شده؟ 543 00:32:10,470 --> 00:32:13,069 وقتی همدیگه‌رو دیدید اون از تو خوشش اومد؟ 544 00:32:13,070 --> 00:32:14,509 چه خوشش اومد چه نه 545 00:32:14,510 --> 00:32:17,428 با چیزی که ما میدونیم، رفتن ما غلط و نچسب به نظر میاد 546 00:32:17,430 --> 00:32:18,709 خب، من موافق نیستم 547 00:32:18,710 --> 00:32:23,376 و به علاوه، لیدی بروکنهارست چیزی‌رو که ما میدونیم نمیدونه 548 00:32:48,961 --> 00:32:50,520 چرخ بزن! تا یک برگرد اینجا 549 00:32:50,521 --> 00:32:54,355 _ما تا پیش از اون بیرون نمیاییم _بله قربان 550 00:33:03,033 --> 00:33:08,033 موندم قبل از رسیدن جمعیت چند نفر اینجا شام خوردن 551 00:33:15,313 --> 00:33:17,594 آقا و خانم ترنچارد 552 00:33:19,115 --> 00:33:21,474 آقا و خانم الیور ترنچارد 553 00:33:21,513 --> 00:33:23,434 چقدر خوب که آمدید 554 00:33:23,434 --> 00:33:26,232 چه گل‌های زیبایی و چه رایحه دل‌انگیزی 555 00:33:26,233 --> 00:33:29,032 بله، اونها امروز از لیمینگتون رسیدن 556 00:33:29,033 --> 00:33:31,232 فکر نمیکنم شوهر شمارو ملاقات کرده باشم 557 00:33:31,233 --> 00:33:34,983 لیدی بروکنهارست اجازه دارم آقای ترنچاردرو معرفی کنم 558 00:33:35,594 --> 00:33:36,874 لیدی بروکنهارست 559 00:33:36,875 --> 00:33:41,154 خیلس لطف داشتید که مارو به منزل زیبای خودتون دعوت کردید 560 00:33:41,155 --> 00:33:42,635 اصلا 561 00:33:42,675 --> 00:33:45,434 شک دارم که این خانه برای شما غریبه باشد 562 00:33:45,434 --> 00:33:47,792 چون شمارو اون‌رو ساختید 563 00:33:47,793 --> 00:33:52,154 اجازه دارم پسرم الیور و همسرش‌رو معرفی کنم 564 00:33:52,155 --> 00:33:55,753 کنتس، چه اتاق پذیرایی زیبایی 565 00:33:55,793 --> 00:33:58,033 پس، آقای ترنچارد به من بگید 566 00:33:58,073 --> 00:34:00,673 علاقه‌مندی‌های شما هم شبیه به پدرتون هستن؟ 567 00:34:00,674 --> 00:34:03,993 الیور برای من کار میکنه، یا باید بگم، با من‌کار میکنه 568 00:34:03,993 --> 00:34:06,354 در این لحظه ما درگیر یک پروژه جدید هستیم 569 00:34:06,354 --> 00:34:09,193 _گسترش جزیره سگ‌ها _جزیره سگ‌ها؟ 570 00:34:09,193 --> 00:34:11,113 در شرق لندنه 571 00:34:11,153 --> 00:34:12,834 شرق لندن؟ 572 00:34:12,874 --> 00:34:15,874 ما یک خاکریز جدید با املاک تجاری 573 00:34:15,874 --> 00:34:19,874 و کلبه کارگرها و خانه برای مدیران و غیره درست میکنیم 574 00:34:19,874 --> 00:34:21,513 و داریم لنگرگاه‌هارو توسعه میدیم 575 00:34:21,513 --> 00:34:23,033 _جیمز... _ درسته 576 00:34:23,033 --> 00:34:24,834 کشتی ها جا ندارن 577 00:34:24,834 --> 00:34:26,874 با این همه تجارتی که از سرتاسر جهان درجریانه 578 00:34:26,874 --> 00:34:29,593 اونها به مکان جدیدی برای بارگیری و بارگزاری نیاز دارن 579 00:34:29,593 --> 00:34:33,113 _هرچقدر امپراتوری گسترده بشه... _شما چقدر هیجان‌انگیزش می‌کنید 580 00:34:33,113 --> 00:34:34,781 من‌‌رو می‌بخشید؟ 581 00:34:35,794 --> 00:34:38,153 آقا و خانم جان گرانت 582 00:34:42,593 --> 00:34:45,434 چجور آدمی تو تابستون اتش روشن میکنه 583 00:34:45,435 --> 00:34:47,269 دارم خفه میشم 584 00:34:47,274 --> 00:34:49,475 الیور، بیا بریم 585 00:34:52,593 --> 00:34:55,633 ترجیح میدم اینجا بمونیم تازه‌واردهارو ببینیم 586 00:34:55,633 --> 00:34:59,718 باید یه کسی که میشناسیمش باشه که باعث حفظ ظاهر ما بشه 587 00:35:00,153 --> 00:35:03,274 آقای ترنچارد؟ من استفان بلاسیس هستم 588 00:35:03,314 --> 00:35:06,473 جناب کشیش بلاسیس برادر میزبان ما هستن 589 00:35:06,475 --> 00:35:09,633 درسته شنیدم شما برای کوبیت کار میکنید؟ 590 00:35:09,673 --> 00:35:11,593 مسئول تغییرشکل یک‌شبه خیابان‌های لندن به 591 00:35:11,593 --> 00:35:14,343 یک ردیف ستون سفید 592 00:35:14,754 --> 00:35:17,434 کاری که ما انجام میدیم به نظر محبوب میاد، جناب کشیش 593 00:35:17,435 --> 00:35:20,434 شورش محبوبه، آقا انقلاب محبوبه 594 00:35:20,435 --> 00:35:22,354 این چجور آزمونیه؟ 595 00:35:22,354 --> 00:35:24,234 ما از لیدی بروکنهارست شنیدیم که 596 00:35:24,234 --> 00:35:27,901 شما برادرزاده بیچاره ما لرد بلاسیس‌رو میشناختید 597 00:35:27,914 --> 00:35:30,033 بله. ما اون‌رو به خوبی میشناختیم 598 00:35:30,073 --> 00:35:32,113 اما باید بگم‌که اون خیلی وقت پیش بود 599 00:35:32,113 --> 00:35:34,475 حالا فقط پسر من جان 600 00:35:34,513 --> 00:35:36,673 بین این خانواده و انقراض قرار گرفته 601 00:35:36,673 --> 00:35:40,193 جان اونجاست با اون بانوی زیبا در لباس صورتی صحبت میکنه 602 00:35:40,193 --> 00:35:42,394 اون زن زیبا عروس منه 603 00:35:42,394 --> 00:35:45,033 به نظر خیلی سرگرمش کرده 604 00:35:45,033 --> 00:35:47,633 ...جان قراره نامزدیش با 605 00:35:47,633 --> 00:35:50,673 کنتس تمپلمور و لیدی ماریا گری‌ 606 00:35:50,673 --> 00:35:52,633 اوه، اینجان! 607 00:36:00,193 --> 00:36:03,473 _ما دنبال شما میگشتیم _شب هردوتاتون خوش 608 00:36:03,475 --> 00:36:06,914 _به جان شب خوش بگو عزیزم _شب خوش 609 00:36:06,914 --> 00:36:09,314 _مسیر لذت بخش بود؟ _باید قدم‌زنان میامدیم 610 00:36:09,314 --> 00:36:11,874 _با کالسکه دو برابر بیشتر طول کشید _آه! 611 00:36:11,874 --> 00:36:14,473 جزیره سگ‌ها ممکن جای خیلی آینده‌داری به نظر نرسه 612 00:36:14,475 --> 00:36:16,673 اما میتونم بهتون اطمینان بدم وقتی تمام بشه 613 00:36:16,673 --> 00:36:19,033 تمام منطقه تبدیل به... 614 00:36:19,033 --> 00:36:20,993 آقای چارلز پوپ 615 00:36:32,475 --> 00:36:33,955 شما آمدید! 616 00:36:33,993 --> 00:36:38,077 اجازه بدید شمارو به چند نفر معرفی کنم با من بیایید! 617 00:36:39,794 --> 00:36:41,435 خانم ترنچارد.... 618 00:36:41,475 --> 00:36:45,673 میتونم یک آشنای جدید رو معرفی کنم؟ آقای چارلز پوپ 619 00:36:45,714 --> 00:36:48,798 آقای ترنچارد؟ شما اینجا چکار میکنید؟ 620 00:36:49,394 --> 00:36:52,033 خب، این جالبه 621 00:36:52,073 --> 00:36:55,234 من‌رو بگو که فکر میکردم آقای پوپ راز منه 622 00:36:55,234 --> 00:36:57,434 و حالا فهمیدم که شما اون‌رو میشناسید 623 00:36:57,435 --> 00:37:00,914 چقدر جالب، شما چند وقته همدیگه‌رو میشناسید؟ 624 00:37:00,914 --> 00:37:03,394 _خیلی وقت نیست _مدتیه 625 00:37:03,435 --> 00:37:06,874 _خیلی وقت نیست؟ مدتیه؟ _اوه، عزیزم. بهم بگو 626 00:37:06,874 --> 00:37:09,542 چند وقته آقای پوپ‌رو میشناسی؟ 627 00:37:10,073 --> 00:37:13,274 خب، من پدرش‌رو میشناختم‌ و ... وقتی چارلز به لندن اومد 628 00:37:13,274 --> 00:37:17,475 احساس کردم‌که وظیفه دارم اگه کمکی از دستم برمیاد بکنم 629 00:37:18,553 --> 00:37:20,803 _و اون کارو کردی؟ _چیکار؟ 630 00:37:21,673 --> 00:37:22,754 کمک 631 00:37:22,794 --> 00:37:24,914 خیلی زیاد 632 00:37:24,955 --> 00:37:27,153 وقتی اومدم لندن کاری در بانک پیدا کردم 633 00:37:27,153 --> 00:37:29,593 خیلی طول نکشید که فهمیدم دارم راه‌رو اشتباه میرم 634 00:37:29,593 --> 00:37:31,153 آقای ترنچارد من‌رو نجات داد 635 00:37:31,153 --> 00:37:33,033 ایشون کمک کرد که من کار خودم‌‌رو راه بندازم و پیش ببرم 636 00:37:33,033 --> 00:37:35,193 بدون ایشون نمیتونستم از پسش بربیام 637 00:37:35,193 --> 00:37:37,834 این همون تجارتیه که شما بهش علاقه‌مندید،لیدی بروکنهارست 638 00:37:37,834 --> 00:37:40,513 شما از چه نظر... 639 00:37:40,553 --> 00:37:41,955 علاقه‌مند هستید؟ 640 00:37:41,993 --> 00:37:44,234 لندن جای کوچکی نیست؟ 641 00:37:45,955 --> 00:37:48,834 من‌رو ببخشید، اما من...من متوجه نمیشم 642 00:37:48,834 --> 00:37:51,435 شما و آقای ترنچارد .... 643 00:37:52,553 --> 00:37:57,153 با هم کار میکنیم؟ بله، یجورایی هستیم 644 00:37:57,193 --> 00:37:59,193 چند وقته این شراکت در جریانه؟ 645 00:37:59,193 --> 00:38:02,993 اهه، پدر آقای پوپ از من کمک خواست 646 00:38:03,033 --> 00:38:05,394 و بعد اون فوت کرد و خب طبیعتا 647 00:38:05,394 --> 00:38:07,593 من درخواستش‌رو خیلی جدی گرفتم 648 00:38:07,593 --> 00:38:10,394 _و خیلی خوشحالم که اون‌کاررو کردم _ایشون لرد بروکنهارست هستن 649 00:38:10,394 --> 00:38:13,113 من...من میخوام شما آقای پوپ‌رو ملاقات کنید 650 00:38:13,153 --> 00:38:14,834 اه، آقای پوپ 651 00:38:14,874 --> 00:38:17,209 _از دیدنتون خوشحالم _بیایید 652 00:38:18,914 --> 00:38:21,749 _آن‌، من... _الان نمیخوام باهات حرف بزنم 653 00:38:24,593 --> 00:38:26,274 تو میدونستی که اون داره میاد اینجا،مگه نه؟ 654 00:38:26,274 --> 00:38:27,874 چرا به من نگفتی؟ 655 00:38:27,874 --> 00:38:31,314 تو از دستور من نافرمانی کردی و همه‌چیزرو به میزبان ما گفتی 656 00:38:31,314 --> 00:38:35,394 _صداتو بیار پایین _من فکر میکردم ما یه توافق داریم 657 00:38:35,394 --> 00:38:37,593 تو در موقعیتی نیستی که برای من نطق کنی 658 00:38:37,593 --> 00:38:40,473 تو با نوه ما همون دوستی‌رو شروع کردی 659 00:38:40,475 --> 00:38:43,559 و ازش لذت بردی که با کمال خباثت از من دریغ کردی 660 00:38:45,153 --> 00:38:46,874 من تو تجارتش سرمایه‌گذاری کردم 661 00:38:46,874 --> 00:38:48,993 بهش توصیه کردم 662 00:38:50,513 --> 00:38:54,763 فکر نمیکنی سوفیا هم همین‌رو میخواست؟ 663 00:39:05,754 --> 00:39:07,874 واقعا، آقای بلاسیس 664 00:39:07,914 --> 00:39:11,834 شما کاری کردید که اون بارون نمیدونم اسمش چی بود خوب‌رو ناراحت کنم 665 00:39:11,834 --> 00:39:13,993 _هممم _جدا 666 00:39:14,033 --> 00:39:15,834 و من بهترین رفتارمو داشتم 667 00:39:15,834 --> 00:39:20,234 بله، من شرط می‌بندم همیشه بهترین رفتارتون‌رو دارید و بدترین شانس 668 00:39:20,234 --> 00:39:22,234 اوه، سریع! 669 00:39:29,633 --> 00:39:32,354 اون سرخر پیر ترسناک داشت مستقیم‌ میومد سمت ما 670 00:39:32,354 --> 00:39:34,794 آخرین بار نیم ساعت طول کشید از شرش خلاص بشم 671 00:39:34,794 --> 00:39:37,073 اون سرخر پیر پدرشوهر من بود 672 00:39:37,073 --> 00:39:39,513 هاهاها! بیچاره تو 673 00:39:41,673 --> 00:39:44,834 من مدل شمارو میشناسم شما از همون مردایی هستید که 674 00:39:44,834 --> 00:39:48,794 مجبورم میکنید طوری حرف بزنم که اصلا دلم‌نمیخواد 675 00:39:48,794 --> 00:39:50,993 بله و من امیدوارم بتونم‌کاری بکنم‌ که شما همه جور رفتاری بکنید 676 00:39:50,993 --> 00:39:53,827 که اصلا نمیخواهید بکنید 677 00:40:03,633 --> 00:40:07,874 اوه، متاسفم مزاحمتون شدم؟ 678 00:40:07,914 --> 00:40:10,434 اصلا، میترسم که این‌ من باشم‌که مزاحم شمام 679 00:40:10,435 --> 00:40:12,633 _اگه ترجیح میدید تنها باشید... _نه 680 00:40:12,633 --> 00:40:14,953 احتملا مادر شما دوست داره که شما تنها باشید 681 00:40:14,955 --> 00:40:17,754 یا حداقل با یک مرد غریبه که هنوز بهش معرفی نشدید، نباشید 682 00:40:17,754 --> 00:40:21,553 مادر من گرم صحبت با یک عمه خانم‌ پیره 683 00:40:21,553 --> 00:40:24,888 که بدون جنگ و دعوا ولش نمیکنه 684 00:40:26,914 --> 00:40:30,153 پس شاید بهتره ما همدیگه‌ر‌و معرفی کنیم 685 00:40:30,153 --> 00:40:31,754 چارلز پوپ 686 00:40:31,794 --> 00:40:33,113 ماریا گری 687 00:40:35,193 --> 00:40:37,993 پس، چرا اینجا مخفی شدید؟ 688 00:40:38,033 --> 00:40:39,513 اونقدر مشخصه؟ 689 00:40:39,513 --> 00:40:41,314 وقتی میزبان ما داشت شمارو 690 00:40:41,314 --> 00:40:45,113 اینور اونور رژه میبرد خیلی دلم براتون سوخت 691 00:40:45,113 --> 00:40:46,874 اونهارو از کجا میشناسید؟ باهاشون فامیل هستید؟ 692 00:40:46,874 --> 00:40:48,513 خدایا، نه 693 00:40:48,553 --> 00:40:50,914 این اصلا عادت معمول من نیست 694 00:40:50,914 --> 00:40:52,834 من یک فرد بسیار عادی هستم 695 00:40:52,834 --> 00:40:55,234 خب، لیدی بروکنهارست به نظر همچین فکری نمیکنه 696 00:40:55,234 --> 00:40:57,513 هرگز اینقدر پرتحرک ندیده بودمش 697 00:40:57,513 --> 00:40:59,713 اون زنی نیست که به خاطر شوق و ذوقش معروف باشه 698 00:40:59,714 --> 00:41:01,914 درست میگید که ایشون به کار من علاقه‌مند شدن 699 00:41:01,914 --> 00:41:03,234 اگرچه نمیتونم‌ بگم‌ چرا 700 00:41:03,234 --> 00:41:06,713 لیدی بروکنهارست به یک ریسک تجاری علاقه‌مند شده؟ 701 00:41:06,714 --> 00:41:08,033 به نظر شگفت‌زده شدید 702 00:41:08,033 --> 00:41:12,673 اگه اون میخواست روی ماه قدم بگذاره کمتر شگفت‌زده میشدم 703 00:41:12,673 --> 00:41:14,354 منم نمیفهمم 704 00:41:14,354 --> 00:41:16,153 به نظر میرسه کل ایده ایشون‌رو هیجان زده کرده 705 00:41:16,153 --> 00:41:18,354 ایده چیه؟ 706 00:41:18,394 --> 00:41:19,953 من یک کارخانه در منچستر خریدم 707 00:41:19,955 --> 00:41:22,274 حالا نیاز به تامین مواد اولیه کتان خام بهتر از هند دارم 708 00:41:22,274 --> 00:41:24,234 برای اون کار باید سرمایه‌گذار جذب کنم 709 00:41:24,234 --> 00:41:26,953 اما مصمم هستم که هرکسی که سرمایه‌گذاری میکنه پشیمان نشه 710 00:41:26,955 --> 00:41:28,633 البته که هستید 711 00:41:30,113 --> 00:41:31,874 نمیدونم چرا همه اونهارو گفتم 712 00:41:31,874 --> 00:41:34,274 به نظر میرسه هرچیزی که میشه درباره من دونست رو به شما گفتم 713 00:41:34,274 --> 00:41:35,314 نه کاملا 714 00:41:35,354 --> 00:41:38,033 من فکر میکردم که تولید کتان هندی در حال اغتشاش بود 715 00:41:38,033 --> 00:41:41,834 حتما حمل و نقل با کشتی خیلی گران‌تر از اونه که ارزشش‌رو داشته باشه؟ 716 00:41:41,834 --> 00:41:43,434 شما اون‌رو از کجا میدونید؟ 717 00:41:43,435 --> 00:41:46,234 هند برای من جذابه 718 00:41:46,274 --> 00:41:48,593 من یک دایی دارم که به عنوان فرماندار بمبئی خدمت کرده 719 00:41:48,593 --> 00:41:50,073 خودم هیچ‌ وقت اونجا نبودم 720 00:41:50,113 --> 00:41:52,113 اما باور دارم کا اونجا یک کشور با آینده‌ای بسیار عالیه 721 00:41:52,113 --> 00:41:53,914 تحت حکمرانی انگلیسی ها.... 722 00:41:53,914 --> 00:41:55,999 فعلا اما نه تا ابد.... 723 00:41:56,955 --> 00:41:59,354 شما میدونید با کدام بخش هند تجارت خواهید کرد؟ 724 00:41:59,354 --> 00:42:02,434 خب، من یک مامور در آگرا شمال هند دارم 725 00:42:02,435 --> 00:42:04,073 پس شما باید از تاج محل دیدن کنید 726 00:42:04,073 --> 00:42:07,394 گفته میشه اونجا زیباترین نشانه عشقیه که تابحال ساخته شده 727 00:42:07,394 --> 00:42:10,993 مرمر تغییر رنگ میده، از یک صورتی کمرنگ در صبح 728 00:42:10,993 --> 00:42:12,914 به سفید شیری در شب 729 00:42:12,914 --> 00:42:15,633 تا طلایی رنگ‌زیر نور ماه 730 00:42:15,673 --> 00:42:19,193 افسانه‌ها میگن رنگ حال هر زنی‌رو که بهش نگاه میکنه نشان میده 731 00:42:19,193 --> 00:42:21,073 پس مردانی که بهش نگاه میکنن چی؟ 732 00:42:21,073 --> 00:42:23,740 درباره آنها چی به ما میگه؟ 733 00:42:24,394 --> 00:42:26,193 اینکه وقتی آنها زن درست‌رو گم میکنن 734 00:42:26,193 --> 00:42:30,153 جایگزینی اون برای اونها خیلی سخت‌تر از اونه که انتظارش‌رو داشتن 735 00:42:30,153 --> 00:42:31,714 _ماریا؟ _ماما 736 00:42:31,754 --> 00:42:35,593 برای شام آخر شب صدامون میزنن باید جان‌رو هم پیدا کنیم 737 00:42:35,593 --> 00:42:38,760 تمام شب خیلی کم باهاش صحبت کردیم 738 00:43:11,354 --> 00:43:12,435 آقای پوپ 739 00:43:13,553 --> 00:43:15,303 بیایید و با من بنشینید 740 00:43:21,153 --> 00:43:23,354 چی تو سر اون زن برادر منه؟ 741 00:43:23,354 --> 00:43:27,153 چرا همچین توجهی به اون مرد کوچک کسل‌کننده میکنه؟ 742 00:43:27,153 --> 00:43:28,673 شما فکر میکنید اون کسل‌کننده است؟ 743 00:43:28,673 --> 00:43:29,955 من این فکرو نمیکنم 744 00:43:29,993 --> 00:43:31,794 حداقل سه دوک در سالن هستن 745 00:43:31,794 --> 00:43:32,874 اما وقتی به صندلی دست راست 746 00:43:32,874 --> 00:43:34,633 بانوی میزبان ما نگاه میکنن 747 00:43:34,633 --> 00:43:36,801 می بینن کسی که رون اون نشسته یک .... 748 00:43:37,234 --> 00:43:39,734 ... دقیقا کی؟ اون کیه؟ 749 00:43:39,914 --> 00:43:42,033 اسمش چارلز پوپه 750 00:43:42,073 --> 00:43:44,274 اون قبل‌تر داشت با شوهر شما صحبت میکرد خانم ترنچارد 751 00:43:44,274 --> 00:43:46,859 این آقای پوپ برای اون کار میکنه؟ 752 00:43:48,073 --> 00:43:50,993 نه، اون برای شوهرم کار نمیکنه برای خودش کار میکنه 753 00:43:50,993 --> 00:43:52,914 اونها همدیگه‌رو میشناسن 754 00:43:52,955 --> 00:43:55,593 ممکنه یک پروژه مشترک داشته‌باشن 755 00:43:55,593 --> 00:43:56,955 اما همه‌اش همینه 756 00:43:58,073 --> 00:44:02,408 پس شما نمیتونید دلیل توجه لیدی بروکنهارست‌رو توضیح بدید؟ 757 00:44:02,633 --> 00:44:03,993 میترسم‌ که توضیحی نداشته باشم 758 00:44:08,955 --> 00:44:11,153 فکر‌میکنم پدرم به نظر کلافه میاد 759 00:44:11,153 --> 00:44:12,553 چرا؟ 760 00:44:12,593 --> 00:44:15,434 زن‌عموی من تصمیم‌گرفته به اون مرد جوان عجیب که 761 00:44:15,435 --> 00:44:17,434 تمام شب دور و برش می‌چرخیده افتخار بده 762 00:44:17,435 --> 00:44:20,834 _بله، ایشون همین‌کارو کردن، نه؟ _درسته 763 00:44:21,993 --> 00:44:24,113 اون کیه؟ 764 00:44:24,153 --> 00:44:26,435 اسمش چارلز پوپه 765 00:44:26,475 --> 00:44:28,113 تجارت کتان میکنه 766 00:44:28,153 --> 00:44:29,593 اوه 767 00:44:29,633 --> 00:44:33,874 خواهش میکنم، عزیزم. جان علاقه‌ای به تاجران کتان نداره 768 00:44:33,874 --> 00:44:35,073 دارید؟ 769 00:44:35,113 --> 00:44:39,394 من علاقه‌مندم بدونم چرا زن‌عموی من اینقدر به اون توجه میکنه 770 00:44:39,394 --> 00:44:41,479 شما چطور همه اینهارو میدونی؟ 771 00:44:41,874 --> 00:44:45,473 من قبل‌تر باهاش صحبت میکردم درمورد هند صحبت می‌کردیم 772 00:44:45,475 --> 00:44:49,642 _اوه، بیچاره تو _من خیلی دوست دارم هندرو ببینم 773 00:44:49,794 --> 00:44:51,914 واقعا؟ 774 00:44:51,955 --> 00:44:53,834 شما دوست ندارید سفر کنید؟ 775 00:44:53,834 --> 00:44:55,435 هممم 776 00:44:55,475 --> 00:44:57,874 شاید پاریس یا رم 777 00:44:57,914 --> 00:45:00,713 حتی میتونم تا حدی که زیادی داغ نباشه خودم‌رو در مادرید هم ببینم 778 00:45:00,714 --> 00:45:04,631 اما شک دارم که از سفر به هند جان سالم بدر ببرم 779 00:45:15,593 --> 00:45:17,178 چیکار دارید میکنید؟ 780 00:45:18,394 --> 00:45:20,993 من دارم سعی میکنم نوه‌ای رو که برای ربع قرن 781 00:45:20,993 --> 00:45:23,243 از من مخفی شده بود، بشناسم 782 00:45:23,553 --> 00:45:25,033 اما‌ چرا اینقدر علنی؟ 783 00:45:25,033 --> 00:45:26,754 نمیتونید ببینید نیمی از سالن 784 00:45:26,754 --> 00:45:28,754 دارن میپرسم این مرد جوان ممکنه کی باشه؟ 785 00:45:28,754 --> 00:45:31,234 البته، اون باید شمارو نگران کرده باشه 786 00:45:31,234 --> 00:45:34,513 یاد سوفیا، آبروی شما 787 00:45:34,553 --> 00:45:36,470 شما میخواهید اونا حدس بزنن 788 00:45:37,475 --> 00:45:39,274 شما میخواهید اونها حدس بزنن که اون پسر ادمونده 789 00:45:39,274 --> 00:45:41,234 و میخواستید ما شاهدش باشیم 790 00:45:41,234 --> 00:45:43,153 اون طوری قولتون‌رو هم نشکستید 791 00:45:43,153 --> 00:45:45,403 اما راز برملا میشه 792 00:45:45,435 --> 00:45:47,874 فکر میکنم خانواده داربی دارن میرن 793 00:45:47,874 --> 00:45:51,959 من‌رو می بخشید اگه برم و با اونها خداحافظی کنم؟ 794 00:45:51,959 --> 00:45:54,959 ♡ترجمه و زیرنویس : BlairWitch♡ ☆Blairwitch57@yahoo.com☆