1 00:00:16,956 --> 00:00:18,890 ‫آنچه گذشت... 2 00:00:18,915 --> 00:00:20,835 ‫شرمنده‌ام. ‫چاره دیگه‌ای نداره. 3 00:00:23,640 --> 00:00:26,378 ‫اینجا کجاست؟ ‫- اینجا شهر کمدن تو ایالت مینه. 4 00:00:26,403 --> 00:00:29,400 ‫بزن به چاک. ‫مگه کری؟ گفتم بزن بـ... 5 00:00:29,480 --> 00:00:31,570 ‫اون رو از کجا آوردی؟ 6 00:00:31,650 --> 00:00:33,360 ‫شما پدر ویکتورین. 7 00:00:33,450 --> 00:00:35,360 ‫می‌رم دنبال زنم بگردم. 8 00:00:35,450 --> 00:00:37,366 ‫یکی باید حواسش باشه ‫جیم صحیح و سالم برگرده. 9 00:00:37,391 --> 00:00:39,160 ‫من تجربه از دست دادن ‫والد تو این شهر رو دارم... 10 00:00:39,185 --> 00:00:40,580 ‫و دست رو دست نمی‌ذارم ‫که جولی و ایتان... 11 00:00:40,605 --> 00:00:42,160 ‫جفت والدینشون رو ‫تو یه هفته از دست بدن. 12 00:00:42,185 --> 00:00:43,225 ‫«صحبت به زبان کانتونی» 13 00:00:43,250 --> 00:00:44,104 ‫مامان... 14 00:00:44,129 --> 00:00:45,631 ‫قول بده مواظب باشی. 15 00:00:46,750 --> 00:00:47,790 ‫این دیگه چه وضعشه؟ 16 00:00:47,880 --> 00:00:49,300 ‫ظاهرا مستحکمن. 17 00:00:49,380 --> 00:00:51,170 ‫می‌تونیم صبح از همین‌جا حرکت کنیم. 18 00:00:51,770 --> 00:00:53,729 ‫- یه لحظه وایستا دیگه. ‫- زود باش! 19 00:00:53,754 --> 00:00:55,643 ‫چند وقته دلم خیلی درد می‌کنه. 20 00:00:55,668 --> 00:00:57,525 ‫الان دیگه غذایی جز این حیوانات نداریم. 21 00:00:57,550 --> 00:01:01,470 ‫منبع غذاییمونن. ‫باید تو همه‌چی صرفه‌جویی کنیم! 22 00:01:03,331 --> 00:01:05,051 ‫گاوها تو خیابون پخش شدن! 23 00:01:06,387 --> 00:01:08,730 ‫اون حیوانات کوچک‌تر رو ‫ببرین تو طویله! 24 00:01:08,810 --> 00:01:11,786 ‫- آلما بیرونه! ‫- نه! برو! ایتان، فرار کن! 25 00:01:12,150 --> 00:01:13,610 ‫- جولی! ‫- بدو! 26 00:01:15,239 --> 00:01:16,413 ‫هیس! 27 00:01:18,956 --> 00:01:20,200 ‫- بریم! ‫- بیاین! 28 00:01:20,225 --> 00:01:21,185 ‫نه، نه، نه! تو برگرد! 29 00:01:21,260 --> 00:01:22,377 ‫با هم می‌بریمش! 30 00:01:24,937 --> 00:01:25,847 ‫نه! 31 00:01:26,053 --> 00:01:27,207 ‫بوید! 32 00:01:27,370 --> 00:01:29,290 ‫خیال کردی اینجا ‫تو رو از پا درنمیاره؟ 33 00:01:29,380 --> 00:01:30,770 ‫خواهیم دید. 34 00:01:31,355 --> 00:01:32,605 ‫این دیگه چه کاریه؟! 35 00:01:32,630 --> 00:01:34,220 ‫نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه! 36 00:01:34,300 --> 00:01:36,430 ‫نه، نه، نه، نه، نه، نه! ‫می‌دونم، می‌دونم، می‌دونم! 37 00:01:36,455 --> 00:01:39,594 ‫می‌دونم! می‌دونم! می‌دونم! 38 00:01:41,448 --> 00:01:51,466 ‫بامابین تقدیم می‌کند ‫.:: Bamabin.com ::. 39 00:02:01,102 --> 00:02:02,322 ‫نرو. 40 00:02:02,810 --> 00:02:05,845 ‫[روغن موتور باکیفیت] 41 00:02:05,870 --> 00:02:07,750 ‫یکی باید بره ‫ببینه چه خبره. 42 00:02:08,547 --> 00:02:18,622 ‫..:: کانال تلگرام و اینستاگرام بامابین ::.. ‫.:: Telegram: @BamabinOfficial ::. ‫.:: Instagram: @BamabinOfficial_Com ::. 43 00:02:23,577 --> 00:02:26,480 ‫وای خدا. وای خدا، نه. 44 00:02:26,560 --> 00:02:27,850 ‫بوید؟ 45 00:02:27,940 --> 00:02:31,360 ‫بوید! آروم باش، آروم باش! ‫آروم باش! 46 00:02:31,899 --> 00:02:33,205 ‫کلید. 47 00:02:34,428 --> 00:02:36,740 ‫ببین، ببین، ببین بوید. 48 00:02:38,963 --> 00:02:40,323 ‫کلیدش کجاست؟ 49 00:02:41,578 --> 00:02:43,780 ‫تو جیبمه. 50 00:02:43,870 --> 00:02:46,160 ‫کلیدش رو تو جیبم گذاشتن. 51 00:03:00,341 --> 00:03:02,761 ‫شرمنده‌ام! خیلی شرمنده‌ام. 52 00:03:03,296 --> 00:03:06,636 ‫خیلی شرمنده‌ام! 53 00:03:10,091 --> 00:03:11,044 ‫شرمـ... 54 00:03:14,490 --> 00:03:17,335 ‫خیلی شرمنده‌ام! 55 00:03:17,360 --> 00:03:19,700 ‫خواهش می‌کنم... 56 00:03:25,410 --> 00:03:26,830 ‫کنی! 57 00:03:29,616 --> 00:03:32,126 ‫نه. نه. 58 00:03:32,151 --> 00:03:34,204 ‫باید بیای این پایین! 59 00:03:35,096 --> 00:03:47,170 ‫مترجمان: «کیارش نعمت گرگانی و حامی مغیثی» ‫در تلگرام: realKiarashNg@ و Timelordsubs@ 60 00:03:47,890 --> 00:03:50,020 ‫اینجا رو باش. 61 00:03:50,045 --> 00:03:52,478 ‫دسته‌ای دور دریاچه دراومدن. 62 00:03:55,143 --> 00:03:58,216 ‫می‌شه با این‌ها ‫شکم کل شهر رو سیر کرد. 63 00:04:01,333 --> 00:04:02,569 ‫ببین. 64 00:04:13,334 --> 00:04:15,771 ‫«منشأ» ‫«فصل سوم، قسمت دوم: وقتی برویم» 65 00:04:17,130 --> 00:04:21,970 ‫♪ وقتی پسرکی کم سن و سال بودم، ♪ 66 00:04:22,050 --> 00:04:24,470 ‫♪ از پدرم پرسیدم: ♪ 67 00:04:24,550 --> 00:04:26,680 ‫♪ «من چه‌کاره می‌شم؟» ♪ 68 00:04:28,140 --> 00:04:30,600 ‫♪ «خوش‌تیپ می‌شم؟» ♪ 69 00:04:30,680 --> 00:04:32,980 ‫♪ «ثروتمند می‌شم؟» ♪ 70 00:04:33,060 --> 00:04:36,980 ‫♪ اون هم بهم گفت: ♪ 71 00:04:37,060 --> 00:04:39,940 ‫♪ «که سرا، سرا» ♪ 72 00:04:41,440 --> 00:04:44,610 ‫♪ «هرچی بشه، همون می‌شه» ♪ 73 00:04:46,160 --> 00:04:50,330 ‫♪ «ما نمی‌تونیم آینده رو ببینیم» ♪ 74 00:04:50,410 --> 00:04:53,040 ‫♪ که سرا، سرا ♪ 75 00:04:55,460 --> 00:04:58,380 ‫♪ هرچی بشه، همون می‌شه ♪ 76 00:05:07,760 --> 00:05:12,600 ‫♪ حالا خودم ♪ ‫♪ بچه‌دار شدم ♪ 77 00:05:12,680 --> 00:05:14,940 ‫♪ از پدرشون می‌پرسن: ♪ 78 00:05:15,020 --> 00:05:18,690 ‫♪ «من چه‌کاره می‌شم؟» ♪ 79 00:05:18,770 --> 00:05:21,110 ‫♪ «خوشگل می‌شم؟» ♪ 80 00:05:21,190 --> 00:05:23,610 ‫♪ «ثروتمند می‌شم؟» ♪ 81 00:05:23,690 --> 00:05:27,610 ‫♪ من هم مهرآمیز بهشون می‌گم: ♪ 82 00:05:27,700 --> 00:05:30,990 ‫♪ که سرا، سرا ♪ 83 00:05:31,080 --> 00:05:35,870 ‫♪ هرچی بشه، همون می‌شه ♪ 84 00:05:35,960 --> 00:05:40,750 ‫♪ ما نمی‌تونیم آینده رو ببینیم ♪ 85 00:05:40,840 --> 00:05:43,920 ‫♪ که سرا، سرا ♪ 86 00:05:45,880 --> 00:05:48,840 ‫♪ هرچی بشه، همون می‌شه ♪ 87 00:05:50,760 --> 00:05:53,930 ‫♪ که سرا، سرا ♪ 88 00:06:22,590 --> 00:06:24,590 ‫چی شد؟ 89 00:06:28,260 --> 00:06:29,959 ‫نه بابا. چیزی نیست. 90 00:06:30,039 --> 00:06:31,470 ‫اِم... 91 00:06:31,495 --> 00:06:35,505 ‫رو ایوان خونه‌ام از هوش رفتی. 92 00:06:35,930 --> 00:06:37,617 ‫شاید... ‫شاید بهتر باشه من... 93 00:06:37,642 --> 00:06:40,089 ‫بهتره بشینی. 94 00:06:40,169 --> 00:06:44,190 ‫باشه. باشه. ‫ببخشید. ببخشید. 95 00:06:44,215 --> 00:06:46,249 ‫یهو اومدی دم خونه من... 96 00:06:46,274 --> 00:06:52,030 ‫و ظرف غذایی ‫که پسرم خیلی وقت پیش... 97 00:06:52,120 --> 00:06:55,384 ‫باهاش رفته بود ‫دستت بود. 98 00:06:55,409 --> 00:07:00,460 ‫در نتیجه، باید بهم بگی ‫از کجا پیداش کردی، 99 00:07:00,540 --> 00:07:03,130 ‫باید همین الان بهم بگی. 100 00:07:04,030 --> 00:07:05,500 ‫خیلی‌خب. 101 00:07:06,630 --> 00:07:08,090 ‫باشه. 102 00:07:08,115 --> 00:07:09,530 ‫خیلی‌خب. اِم... 103 00:07:12,510 --> 00:07:15,140 ‫اسم من تابیتا متیوزه. 104 00:07:15,220 --> 00:07:17,810 ‫خودم و خانواده‌ام ‫رفته بودیم سفر... 105 00:07:17,835 --> 00:07:19,428 ‫که به فامیل‌هامون ‫تو کلرادو سر بزنیم، 106 00:07:19,453 --> 00:07:22,778 ‫ولی مجبور شدیم از بزرگراه خارج بشیم. 107 00:07:23,324 --> 00:07:25,625 ‫یه درخت عظیم وسط جاده افتاده بود، 108 00:07:25,650 --> 00:07:28,301 ‫واسه همین با خودمون گفتیم ‫دورش می‌زنیم؛ 109 00:07:29,780 --> 00:07:32,780 ‫ولی اصلا به جاده برنگشتیم. 110 00:07:33,570 --> 00:07:38,660 ‫همین‌جوری رفتیم ‫تا به شهری رسیدیم... 111 00:07:39,415 --> 00:07:41,589 ‫که نمی‌تونستیم ازش خارج بشیم؛ 112 00:07:42,540 --> 00:07:44,318 ‫ولی کلی آدم اونجا بودن... 113 00:07:44,343 --> 00:07:46,536 ‫و بعضی‌هاشون مدت زیادی ‫اونجا مونده بودن. 114 00:07:46,561 --> 00:07:47,492 ‫نمی‌دونم چند وقت اونجا بـ... 115 00:07:47,517 --> 00:07:51,381 ‫نه، نه! ‫اون ظرف غذا رو از کجا آوردی؟ 116 00:07:51,471 --> 00:07:53,911 ‫خب، می‌خوام همین رو بهتون بگم. 117 00:07:53,936 --> 00:07:55,930 ‫تو جایی که ازش سر درآورده بودیم، 118 00:07:56,010 --> 00:07:59,123 ‫عده‌ای بودن که از سال‌ها پیش... 119 00:07:59,148 --> 00:08:01,377 ‫اون ظرف غذا رو از کجا آوردی؟! 120 00:08:01,402 --> 00:08:02,810 ‫- خودش بهم داد! ‫- کی؟ 121 00:08:02,900 --> 00:08:05,595 ‫پسرتون. ویکتور. ‫خـ... خودش بهم داد. 122 00:08:07,707 --> 00:08:10,900 ‫آها. خودش بهت داد. 123 00:08:12,205 --> 00:08:13,335 ‫آره. 124 00:08:13,360 --> 00:08:14,870 ‫کی؟ 125 00:08:15,199 --> 00:08:16,739 ‫اِم... 126 00:08:16,819 --> 00:08:18,953 ‫سه... چهار... چهار روز پیش. 127 00:08:19,043 --> 00:08:21,975 ‫ویکتور زنده است. ‫این همه سال... 128 00:08:22,000 --> 00:08:23,713 ‫تو همون شهری که گفتم گیر افتاده. 129 00:08:23,738 --> 00:08:25,130 ‫باشه، خیلی‌خب. اگه... 130 00:08:25,155 --> 00:08:27,660 ‫اگه با من حرف نمی‌زنی، ‫شاید با پلیس‌ها حرف بزنی. 131 00:08:27,685 --> 00:08:31,339 ‫نه آقا. خواهش می‌کنم، خواهش می‌کنم. ‫نباید خبرشون کنین. 132 00:08:31,765 --> 00:08:33,719 ‫نباید بهشون بگم کی هستم. 133 00:08:34,119 --> 00:08:37,970 ‫اگه بخوام این ماجراها رو براشون توضیح بدم، ‫خیال می‌کنن دیوانه‌ام. 134 00:08:37,995 --> 00:08:39,905 ‫وقتی ازم بپرسن خانواده‌ام کجان... 135 00:08:41,100 --> 00:08:42,850 ‫چی می‌خوام بهشون بگم؟ ‫نمی... 136 00:08:42,875 --> 00:08:44,075 ‫نمی‌دونم کجان. 137 00:08:44,285 --> 00:08:45,995 ‫خواهش می‌کنم آقا، ‫باید حرفم رو باور کنین. 138 00:08:46,020 --> 00:08:48,244 ‫- خواهش می‌کنم پلیس خبر نکنین. ‫- خب تابیتا، 139 00:08:48,269 --> 00:08:51,570 ‫من ۲۰ دقیقه پیش ‫پلیس خبر کردم. 140 00:08:51,595 --> 00:08:53,055 ‫به احتمال زیاد الان‌ها می‌رسن. 141 00:08:53,200 --> 00:08:57,120 ‫در نتیجه، ما همین‌جا کنار هم می‌شینیم... 142 00:08:57,145 --> 00:08:59,775 ‫تا از راه برسن. 143 00:09:04,311 --> 00:09:06,375 ‫می‌دونم چه‌جوری ثابت کنم ‫دروغ نمی‌گم. 144 00:09:06,400 --> 00:09:10,956 ‫[دبیرستان] 145 00:09:12,638 --> 00:09:16,050 ‫نه‌خیر. حق نداری بیای اینجا. ‫فهمیدی؟ 146 00:09:16,522 --> 00:09:18,532 ‫شاید بوید با کارهات مشکلی نداشته باشه، 147 00:09:18,557 --> 00:09:19,613 ‫ولی اگه با خودت خیال کردی... 148 00:09:19,638 --> 00:09:20,760 ‫تیان‌چن مرده. 149 00:09:25,549 --> 00:09:26,895 ‫چی؟ 150 00:09:27,714 --> 00:09:31,150 ‫دیشب یه اتفاقی افتاد. ‫حیوانات... 151 00:09:31,230 --> 00:09:34,780 ‫رفته بودن وسط خیابون ‫و اون... 152 00:09:37,160 --> 00:09:40,345 ‫نمی... با خودم گفتم ‫احتمالا بخوای بدونی... 153 00:09:40,370 --> 00:09:43,582 ‫و مطمئن نبودم کسی بهت خبر... 154 00:09:46,665 --> 00:09:47,915 ‫تسلیت می‌گم. 155 00:09:55,420 --> 00:09:58,720 ‫کریستی؟ کی بود؟ 156 00:10:02,430 --> 00:10:03,720 ‫عزیز دلم؟ 157 00:10:06,180 --> 00:10:07,600 ‫عزیزم، چی شده؟ 158 00:10:07,625 --> 00:10:08,955 ‫اِم... 159 00:10:10,126 --> 00:10:11,698 ‫چیه؟ 160 00:10:13,650 --> 00:10:16,400 ‫اِم، مامان کنی مرد. 161 00:10:17,450 --> 00:10:18,950 ‫چی؟ 162 00:11:03,896 --> 00:11:05,510 ‫بریم اونجا. 163 00:11:05,535 --> 00:11:06,562 ‫باشه. 164 00:11:10,183 --> 00:11:11,432 ‫خیلی‌خب. 165 00:11:26,111 --> 00:11:27,211 ‫خیلی‌خب. 166 00:11:30,037 --> 00:11:31,186 ‫خیلی‌خب. 167 00:11:52,920 --> 00:11:54,000 ‫خیلی‌خب... 168 00:12:05,885 --> 00:12:08,269 ‫بیا. خیلی‌خب. 169 00:12:19,478 --> 00:12:22,740 ‫بـ... باید... اِم... 170 00:12:22,820 --> 00:12:25,740 ‫اِم... 171 00:12:25,765 --> 00:12:29,567 ‫باید حواسمون باشه حتما ‫کنار شوهرش خاک می‌شه. 172 00:12:30,340 --> 00:12:31,563 ‫دلش می‌خواست کنار هم باشن. 173 00:12:32,618 --> 00:12:33,836 ‫نمی... 174 00:12:35,330 --> 00:12:37,540 ‫اِم... خیلی‌خب. 175 00:12:37,565 --> 00:12:39,065 ‫- آره دیگه. ‫- بوید... 176 00:12:39,090 --> 00:12:40,170 ‫چیه؟ 177 00:12:42,645 --> 00:12:45,260 ‫تو با خودش و اون جونورها ‫تو طویله بودی. 178 00:12:45,285 --> 00:12:46,205 ‫آره. 179 00:12:47,770 --> 00:12:49,704 ‫چرا خودت هنوز زنده‌ای؟ 180 00:12:53,585 --> 00:12:55,085 ‫می‌خواستن تماشا کنم. 181 00:12:56,433 --> 00:12:57,440 ‫می‌خواستن... 182 00:12:58,659 --> 00:12:59,770 ‫آره دیگه. 183 00:13:18,630 --> 00:13:20,887 ‫نه! ولم کنین! 184 00:13:25,476 --> 00:13:27,140 ‫بوید! 185 00:13:28,926 --> 00:13:30,636 ‫بوید! 186 00:13:50,030 --> 00:13:51,343 ‫بوید! 187 00:13:53,250 --> 00:13:54,275 ‫بوید! 188 00:13:54,785 --> 00:13:57,125 ‫راست می‌گن؟ 189 00:13:59,942 --> 00:14:01,467 ‫وای، تف به این زندگی. 190 00:14:05,604 --> 00:14:08,194 ‫می‌خوام برم ببینمش. 191 00:14:09,090 --> 00:14:12,183 ‫اصلا... گمون نکنم الان فکر خوبی باشه، خب؟ 192 00:14:12,560 --> 00:14:16,270 ‫خوب می‌شه، مگه نه؟ ‫کریستی می‌تونه خوبش کنه. 193 00:14:17,263 --> 00:14:18,871 ‫ایتان... 194 00:14:19,190 --> 00:14:21,619 ‫باید پتوش رو براش ببریم. 195 00:14:22,452 --> 00:14:24,940 ‫اگه پتوش پیشش باشه راحت‌تره. 196 00:14:24,965 --> 00:14:26,874 ‫- ببین، ببین... ‫- می‌خوام برم ببینمش. 197 00:14:26,899 --> 00:14:28,031 ‫چیزی نیست. 198 00:14:29,330 --> 00:14:31,370 ‫بهش بگو باید بریم پیش تیان‌چن! 199 00:14:31,509 --> 00:14:33,429 ‫بگو باید کمک کنیم! 200 00:14:35,580 --> 00:14:37,487 ‫ممنون می‌شم یه کم کمکم کنی. 201 00:14:37,567 --> 00:14:40,478 ‫نه. باید برم. 202 00:14:40,503 --> 00:14:42,957 ‫- بـ... باید بری؟ ‫- آره، باید برم. 203 00:14:43,214 --> 00:14:45,222 ‫- وایستا، وایستا! با توئم! ‫- باید برم! 204 00:14:45,247 --> 00:14:46,638 ‫وایستا! کجا می‌ری؟ 205 00:14:46,663 --> 00:14:48,470 ‫- دیگه نمی‌تونم اینجا بمونم. ‫- چرا؟ 206 00:14:48,495 --> 00:14:50,180 ‫- چون که زیرا! ‫- باید کمکش کنیم! 207 00:14:50,205 --> 00:14:52,140 ‫نمی‌تونیم کمکش کنیم! مرده! 208 00:14:52,452 --> 00:14:54,186 ‫مرده ایتان! 209 00:14:54,211 --> 00:14:56,589 ‫همه اینجا می‌میرن! 210 00:14:56,679 --> 00:14:59,350 ‫من که بهت گفته بودم! ‫قصه نیست! 211 00:14:59,440 --> 00:15:01,270 ‫بهت گفته بودم اینجا اتفاقات بدی می‌افته! 212 00:15:01,295 --> 00:15:03,400 ‫به من چه که گوشت بدهکار نبود؟! 213 00:15:06,147 --> 00:15:07,606 ‫باید برم. 214 00:15:13,187 --> 00:15:14,977 ‫چیزی نیست. 215 00:15:15,234 --> 00:15:16,643 ‫[همچنان به دنبال خانواده متیوز هستند] 216 00:15:16,668 --> 00:15:18,554 ‫می‌تونین افراد دیگه‌ای رو ‫هم بررسی کنین. 217 00:15:18,774 --> 00:15:21,580 ‫بوید استیونز. ‫خانواده‌اش گم شده بودن. 218 00:15:21,748 --> 00:15:25,698 ‫اِم... دانا. اِم، دانا... 219 00:15:26,383 --> 00:15:28,723 ‫اِم، خیلی‌خب. 220 00:15:28,748 --> 00:15:31,221 ‫لیو! لیو! ‫تیان‌چن و کنی لیو! 221 00:15:31,246 --> 00:15:33,373 ‫خانواده اون‌ها... ‫خانواده اون‌ها هم اون‌جاست. 222 00:15:33,906 --> 00:15:34,675 ‫[همچنان به دنبال خانواده متیوز هستند] 223 00:15:34,700 --> 00:15:37,060 ‫دروغ می‌گی، نـ... 224 00:15:37,085 --> 00:15:38,575 ‫نمی‌دونم چطوری این کار رو کردی، ‫ولی دروغ می‌گی. 225 00:15:38,600 --> 00:15:39,462 ‫نه، نه. ‫نه، نه، نه، نه، نه. 226 00:15:39,487 --> 00:15:41,390 ‫قسم می‌خورم دروغ نمی‌گم. 227 00:15:41,535 --> 00:15:43,415 ‫به جون بچه‌هام قسم می‌خورم. 228 00:15:43,440 --> 00:15:45,585 ‫خانواده خودم اونجا گیر افتاده، ‫ویکتور هم اونجا گیر افتاده. 229 00:15:45,610 --> 00:15:47,940 ‫پس چه‌جوری اومدی اینجا، ها؟ 230 00:15:49,286 --> 00:15:53,530 ‫می‌خوای باور کنم ‫تو تنها کسی هستی... 231 00:15:53,555 --> 00:15:56,405 ‫که تونستی یه‌جوری ‫از این شهر وحشتناک فرار کنی؟ 232 00:15:56,430 --> 00:15:58,950 ‫ببینین، خودم هم نمی‌فهمم، ‫ولی آره، آره. 233 00:15:59,439 --> 00:16:00,712 ‫ویکتور هم کمکم کرده بود. 234 00:16:00,737 --> 00:16:02,250 ‫نه، بس کن... 235 00:16:03,133 --> 00:16:04,693 ‫خواهش می‌کنم. 236 00:16:04,892 --> 00:16:07,222 ‫ویکتور آدم خوبیه. 237 00:16:07,302 --> 00:16:10,591 ‫ناز و مهربونه ‫و پسرم خیلی دوستش داره. 238 00:16:12,135 --> 00:16:15,492 ‫دخترم هم... ‫جون دخترم رو نجات داده. 239 00:16:19,318 --> 00:16:20,530 ‫خیال می‌کردم... 240 00:16:20,555 --> 00:16:23,284 ‫اگه بچه‌های اسیر تو برج رو نجات بدم، ‫بعدش... 241 00:16:24,004 --> 00:16:26,705 ‫یه‌جوری از بلایی که داشت سرش می‌اومد ‫نجاتش می‌دم... 242 00:16:26,730 --> 00:16:28,785 ‫وایستا، وایستا، وایستا ببینم. ‫چی گفتی؟ 243 00:16:29,820 --> 00:16:33,164 ‫خب، وقتی تو شهر بودم، ‫یه سری بچه می‌دیدم... 244 00:16:33,497 --> 00:16:36,030 ‫یا حداقل خیال می‌کردم می‌بینم. 245 00:16:36,055 --> 00:16:37,880 ‫خیلی وحشتناک بودن. 246 00:16:39,067 --> 00:16:41,356 ‫ویکتور گفته بود یه سری بچه ‫تو برج اسیر شدن... 247 00:16:41,381 --> 00:16:44,580 ‫و شاید اگه نجاتشون بدم ‫بتونم... 248 00:16:44,735 --> 00:16:47,355 ‫بتونم مشکل دخترم رو حل کنم، 249 00:16:47,380 --> 00:16:49,209 ‫الان هم نمی‌دونم ‫کمکش کردم یا نه... 250 00:16:49,289 --> 00:16:50,630 ‫از کلانتری اومدیم! 251 00:16:50,655 --> 00:16:52,720 ‫خواهش می‌کنم. ‫راهشون ندین. خواهش می‌کنم. 252 00:16:53,603 --> 00:16:55,565 ‫- اِم... ‫- خواهش می‌کنم! 253 00:16:55,590 --> 00:16:57,550 ‫دروغ نمی‌گم. ‫دروغ نمی‌گم. 254 00:17:06,793 --> 00:17:09,139 ‫هنری! ‫هنری، خونه‌ای؟ 255 00:17:09,917 --> 00:17:11,230 ‫سلام داداش. 256 00:17:11,255 --> 00:17:14,265 ‫اشتباه کردم داداش. ‫خیال می‌کردم دزد اومده، 257 00:17:14,290 --> 00:17:17,480 ‫ولی معلوم شد قلاده یه سگ باز شده بود. 258 00:17:17,505 --> 00:17:19,425 ‫صاحبش برگشت و... 259 00:17:19,450 --> 00:17:23,366 ‫ببین، من کلی مدیونتم، خب؟ ‫شرمنده‌ام. 260 00:17:24,500 --> 00:17:26,580 ‫خیلی‌خب هنری. ‫مواظب خودت باش. 261 00:17:26,605 --> 00:17:28,900 ‫باشه، تو هم مواظب باش. ‫آره دیگه، شرمنده. 262 00:17:28,925 --> 00:17:30,141 ‫مرسی. 263 00:17:37,550 --> 00:17:41,305 ‫اِم، تقریبا ۴۰ سال پیش، ‫چند سال بعد از... 264 00:17:43,058 --> 00:17:46,690 ‫گم شدن خانواده‌ام خریدمش. 265 00:17:46,770 --> 00:17:50,690 ‫حتی یه بار هم جرئت نکردم پرش کنم، ‫چه برسه به... 266 00:17:52,339 --> 00:17:54,165 ‫برات غذا درست می‌کنم. 267 00:18:00,013 --> 00:18:01,643 ‫کمین کرده بودن. 268 00:18:01,910 --> 00:18:04,200 ‫می‌دونستن می‌ریم دنبال حیوانات. 269 00:18:04,225 --> 00:18:06,055 ‫جونورهای کثافت آغل رو باز کردن... 270 00:18:06,080 --> 00:18:09,630 ‫و منتظرمون موندن ‫تا با پای خودمون بریم تو. 271 00:18:09,655 --> 00:18:11,606 ‫چندتاشون رو نجات دادین؟ 272 00:18:13,945 --> 00:18:15,485 ‫چنـ... چی؟ 273 00:18:15,510 --> 00:18:16,590 ‫حیوانات رو می‌گم. 274 00:18:17,806 --> 00:18:21,436 ‫چندتاشون رو نجات دادین؟ ‫می‌ارزید؟ 275 00:18:21,985 --> 00:18:23,927 ‫جون همه رو به خطر انداختی ‫که چی بشه؟ 276 00:18:23,952 --> 00:18:25,912 ‫یه بز بیشتر داشته باشیم؟ ‫یه گاو بیشتر داشته باشیم؟ 277 00:18:26,138 --> 00:18:29,927 ‫الان وضعمون چقدر بهتر از دیروزه؟ 278 00:18:30,007 --> 00:18:31,270 ‫وایستا، وایستا ببینم. 279 00:18:31,295 --> 00:18:33,165 ‫منظورت اینه که حق انتخاب داشتم؟ 280 00:18:33,653 --> 00:18:34,983 ‫ما چیزی جز اون حیوانات نداریم! 281 00:18:35,008 --> 00:18:39,612 ‫نه‌خیر بوید! ‫ما چیزی جز همدیگه نداریم! 282 00:18:39,637 --> 00:18:42,878 ‫خودمون! همین آدم‌ها! ‫همین خانواده! 283 00:18:42,903 --> 00:18:46,047 ‫چیزی جز اون‌ها نداریم ‫و الان یکیشون کم شده! 284 00:18:46,072 --> 00:18:48,075 ‫خب، خیر سـ... ‫خیر سرم می‌خواستم چیکار کنم؟! 285 00:18:48,155 --> 00:18:49,330 ‫باید دست رو دست می‌ذاشتم... 286 00:18:49,355 --> 00:18:52,170 ‫که تنها منابع غذاییمون ‫برن تو دل جنگل؟ 287 00:18:52,195 --> 00:18:53,130 ‫اون‌جوری از گرسنگی می‌مردیم! 288 00:18:53,155 --> 00:18:54,590 ‫یه راه‌حل دیگه پیدا می‌کردیم! 289 00:18:54,615 --> 00:18:57,410 ‫دیروز چیزی نمونده بود ‫با دیدن محصولات گندیده... 290 00:18:57,435 --> 00:18:59,605 ‫خودت رو زنده به گور کنی! 291 00:18:59,630 --> 00:19:01,405 ‫حالا تو چشم من نگاه می‌کنی و می‌گی... 292 00:19:01,430 --> 00:19:02,961 ‫یه راه‌حل دیگه پیدا می‌کردیم؟! 293 00:19:02,986 --> 00:19:06,052 ‫می‌گی باید دست رو دسـ... ‫باید... 294 00:19:06,077 --> 00:19:07,715 ‫می‌گی باید دسـ... ‫بزن به چاک بابا! 295 00:19:07,850 --> 00:19:10,371 ‫- خیر سرم باید چـ... ‫- نه، خیلی‌خب، نه، راست می‌گی. 296 00:19:10,451 --> 00:19:13,564 ‫راست می‌گی. ‫مجبور بودی همون کار رو بکنی. 297 00:19:15,552 --> 00:19:18,182 ‫کار دیگه‌ای از دستت برنمی‌اومد؛ 298 00:19:19,700 --> 00:19:21,564 ‫ولی شکست خوردی... 299 00:19:23,102 --> 00:19:28,336 ‫آخه تو این بازی تقلب می‌کنن. 300 00:19:30,593 --> 00:19:34,395 ‫هر دستی هم که بازی کنیم، ‫شکست می‌خوریم. 301 00:19:34,420 --> 00:19:35,645 ‫دانا. دانا... 302 00:19:35,670 --> 00:19:37,460 ‫نه، نه، نه. 303 00:19:37,550 --> 00:19:39,803 ‫از دست تو عصبانی نیستم بوید. 304 00:19:39,828 --> 00:19:41,441 ‫جدی می‌گم. 305 00:19:42,340 --> 00:19:43,850 ‫از دست خودم عصبانی‌ام. 306 00:19:44,252 --> 00:19:46,046 ‫از دست خودم عصبانی‌ام... 307 00:19:46,431 --> 00:19:49,980 ‫آخه بهمون گفته بودی ‫یه روزی می‌ریم خونه... 308 00:19:50,796 --> 00:19:54,184 ‫و اون‌قدر احمق بودم ‫که باور کرده بودم. 309 00:19:55,517 --> 00:19:57,376 ‫- من... ‫- ولم کن! 310 00:20:00,849 --> 00:20:01,654 ‫وای! 311 00:20:01,679 --> 00:20:04,580 ‫باید تا گوشت گاوه نگندیده، ‫پوستش رو بکنیم. 312 00:20:08,809 --> 00:20:10,848 ‫ببین. ‫چند وقتیه اون تویی. 313 00:20:10,873 --> 00:20:11,658 ‫خوبی؟ 314 00:20:11,683 --> 00:20:13,630 ‫- آره، چیزیم نیست. ‫- ببین، داشتم با خودم می‌گفتم... 315 00:20:13,655 --> 00:20:16,742 ‫شاید بهتر باشه جهت احتیاط ‫یه سری به کریستی بزنیم. 316 00:20:18,533 --> 00:20:19,863 ‫آخ. 317 00:20:21,535 --> 00:20:23,455 ‫ببین، لازم نیست. 318 00:20:23,480 --> 00:20:24,970 ‫تهوع بارداریه دیگه. 319 00:20:25,050 --> 00:20:26,607 ‫می‌شه حداقل در رو باز کنی؟ 320 00:20:26,632 --> 00:20:28,535 ‫یه لحظه وایستا! 321 00:20:28,680 --> 00:20:31,230 ‫ببین، نظرت چیه ‫برم ببینم کریستی... 322 00:20:31,255 --> 00:20:34,385 ‫می‌تونه بیاد اینجا یا نه ‫که خودت اینجا بمونی؟ 323 00:20:34,410 --> 00:20:36,290 ‫ببین، من که گفتم چیزیم نیست! 324 00:20:36,315 --> 00:20:38,355 ‫لازم نیست همه... 325 00:20:38,380 --> 00:20:40,550 ‫به نظرم نباید این‌جوری باشه. 326 00:20:45,105 --> 00:20:47,855 ‫نمی‌خوابی. ‫تقریبا هیچی نمی‌خوری. 327 00:20:50,647 --> 00:20:51,987 ‫فاطمه؟ 328 00:20:57,670 --> 00:21:00,420 ‫فاطمه؟ ببین، اذیت نکن دیگه. ‫چی شده؟ 329 00:21:11,695 --> 00:21:13,187 ‫فاطمه، داری می‌ترسونیم‌ها. ‫یه چیزی بگو. 330 00:21:13,212 --> 00:21:14,594 ‫لطف می‌کنی در رو باز کنی؟ 331 00:21:20,215 --> 00:21:24,078 ‫اِم، گمون کنم راست می‌گی. ‫شاید بهتر باشه یه سری به کریستی بزنیم. 332 00:21:24,470 --> 00:21:27,845 ‫[دبیرستان] 333 00:21:27,870 --> 00:21:31,040 ‫کریستی؟ هستی؟ 334 00:21:32,160 --> 00:21:33,553 ‫همین‌جا بمون. 335 00:21:34,306 --> 00:21:35,226 ‫آهای؟ 336 00:21:35,251 --> 00:21:36,421 ‫اومدم. 337 00:21:39,000 --> 00:21:40,750 ‫- سلام. ‫- کریستی هست؟ 338 00:21:40,775 --> 00:21:43,695 ‫اِم، رفته... ‫رفته تو شهر. 339 00:21:43,895 --> 00:21:46,411 ‫از درگذشت تیان‌چن خیلی ناراحت شده. 340 00:21:46,491 --> 00:21:48,088 ‫ببین، می‌تونیم صبر کنیم. 341 00:21:48,113 --> 00:21:49,674 ‫- زن بیچاره... ‫- نه، واقعا نمی‌شه صبر کرد. 342 00:21:49,699 --> 00:21:51,776 ‫بیاین تو. ‫من معاینه‌ات می‌کنم. 343 00:21:53,853 --> 00:21:56,775 ‫می‌دونی چیه؟ ‫شاید بهتر باشه صبر کنیم کریستی بیاد. 344 00:21:57,662 --> 00:22:00,292 ‫کریستی الان خیلی تحت فشاره. 345 00:22:00,664 --> 00:22:02,360 ‫آره، ولی... 346 00:22:03,456 --> 00:22:05,306 ‫ببین، بی‌احترامی نباشه. ‫تو که دکتر نیستی. 347 00:22:05,434 --> 00:22:07,413 ‫ولی پرستار اطفالم. 348 00:22:07,905 --> 00:22:09,641 ‫در نتیجه، تقریبا مرحله‌ای... 349 00:22:09,666 --> 00:22:11,778 ‫از بارداری نیست ‫که ندیده باشم. 350 00:22:12,464 --> 00:22:14,264 ‫بیاین دیگه. بیاین. 351 00:22:19,857 --> 00:22:21,750 ‫هوا یه کم واسه شنا سرده. 352 00:22:24,880 --> 00:22:26,970 ‫اینجا چیکار می‌کنی؟ 353 00:22:26,995 --> 00:22:28,882 ‫یهو متوجه شدم... 354 00:22:29,760 --> 00:22:32,516 ‫حتی یادم نمیاد این وانت مال کی بود. 355 00:22:33,382 --> 00:22:35,342 ‫از بس آدم اینجا... 356 00:22:37,356 --> 00:22:38,880 ‫مال دنی بود. 357 00:22:40,245 --> 00:22:42,955 ‫مال دنی و... اِم... ‫دوست‌دخترش شی بود. 358 00:22:42,980 --> 00:22:44,070 ‫راست می‌گی. 359 00:22:44,444 --> 00:22:46,234 ‫دنی و شی. 360 00:22:47,406 --> 00:22:49,696 ‫بچه‌های خوبی بودن، آره. 361 00:22:53,382 --> 00:22:55,851 ‫ماجرای دیشب، تـ... 362 00:22:57,577 --> 00:22:59,306 ‫تقصیر تو نبود. 363 00:22:59,386 --> 00:23:01,940 ‫ببین، احترامت واجبه کریستی، 364 00:23:02,605 --> 00:23:04,500 ‫ولی... من نیومدم اینجا ‫یکی بهم قوت قلب بده. 365 00:23:04,525 --> 00:23:06,599 ‫احترامت واجبه بوید، ‫ولی اصلا برام مهم نیست. 366 00:23:08,011 --> 00:23:09,880 ‫ببین، بعد از جریان سارا... 367 00:23:09,905 --> 00:23:11,796 ‫که به ایتان حمله کرده بود، 368 00:23:12,419 --> 00:23:14,419 ‫خودت تو اون غذاخوری پیم نشستی... 369 00:23:14,760 --> 00:23:16,390 ‫و بهم گفتی تقصیر من نیست، 370 00:23:16,525 --> 00:23:18,615 ‫گفتی تقصیر اینجاست، 371 00:23:18,640 --> 00:23:21,371 ‫گفتی من جون خیلی‌ها رو نجات دادم ‫و تا این ماجراها... 372 00:23:21,396 --> 00:23:23,756 ‫تموم بشه، جون خیلی‌های دیگه رو ‫هم نجات می‌دم. 373 00:23:23,898 --> 00:23:26,530 ‫یعنی داشتی چرت و پرت می‌گفتی... 374 00:23:26,555 --> 00:23:29,345 ‫که حال من بهتر بشه ‫یا از ته دلت گفته بودی؟ 375 00:23:33,280 --> 00:23:38,000 ‫ببین. تقصیر تو نیست. خب؟ 376 00:23:41,315 --> 00:23:43,626 ‫حالا بیا. ‫بریم آبی به دست و صورتت بزن. 377 00:23:43,651 --> 00:23:44,920 ‫بچه‌ها! 378 00:23:44,945 --> 00:23:47,980 ‫سلام! غذا پیدا کردیم! 379 00:23:48,170 --> 00:23:50,298 ‫اینجا رو! اینجا رو! 380 00:23:50,378 --> 00:23:53,245 ‫یه... یه دریاچه وسط جنگله ‫که همه‌چی داره. 381 00:23:53,270 --> 00:23:54,546 ‫کلی تره‌بار داره... 382 00:23:54,571 --> 00:23:56,239 ‫غذا پیدا کردیم! 383 00:23:56,635 --> 00:23:58,185 ‫خیلی‌خب. 384 00:24:01,640 --> 00:24:03,745 ‫اِم... سیب‌زمینی داره. 385 00:24:03,770 --> 00:24:06,708 ‫حتی شاید تو آبش ماهی باشه! 386 00:24:08,275 --> 00:24:10,365 ‫جریان چیه؟ 387 00:24:17,175 --> 00:24:19,135 ‫بچه‌هام کجان؟ 388 00:24:19,160 --> 00:24:20,750 ‫سالمن. 389 00:24:20,775 --> 00:24:22,295 ‫حالـ... ‫حالشون خوبه. 390 00:24:23,330 --> 00:24:24,880 ‫خون کیه؟ 391 00:24:24,905 --> 00:24:26,485 ‫کنی... 392 00:24:29,210 --> 00:24:30,630 ‫مـ... 393 00:24:32,590 --> 00:24:34,590 ‫وایستین ببینم. مامـ... 394 00:24:34,745 --> 00:24:36,031 ‫مامانم کجاست؟ 395 00:24:36,056 --> 00:24:37,760 ‫کنی، شاید بهتر باشه بریم تو. 396 00:24:38,915 --> 00:24:40,035 ‫کنی! 397 00:24:40,060 --> 00:24:41,480 ‫مامان؟ 398 00:24:47,754 --> 00:24:49,384 ‫مامان! 399 00:24:51,205 --> 00:24:52,836 ‫مامان! 400 00:24:52,861 --> 00:24:54,617 ‫«صحبت به زبان کانتونی» 401 00:24:54,700 --> 00:24:57,160 ‫- ببین کنی... ‫- بس کن! نه، نه، نه، نه، نه. 402 00:24:58,855 --> 00:25:00,589 ‫«صحبت به زبان کانتونی» 403 00:25:00,950 --> 00:25:02,790 ‫- ببین رفیق. کن؟ ‫- نه، حرف نزن! 404 00:25:02,815 --> 00:25:04,221 ‫- رفیق، من... ‫- نه. 405 00:25:04,601 --> 00:25:05,998 ‫- خیلی تسلـ... ‫- حرف نزن، حرف نزن. نه! نه، نه! 406 00:25:06,023 --> 00:25:08,858 ‫- ببین، تسلیـ... ‫- نه، نه! حرف نزن! هیـ... هیچی نگو. 407 00:25:08,883 --> 00:25:09,800 ‫باشه. 408 00:25:09,825 --> 00:25:11,204 ‫باشه؟ 409 00:25:20,130 --> 00:25:21,953 ‫باشه. خیلی‌خب. 410 00:25:25,283 --> 00:25:26,863 ‫من می‌رم. 411 00:25:30,698 --> 00:25:31,778 ‫اینجا رو باش. 412 00:25:31,803 --> 00:25:32,549 ‫کافیه؟ 413 00:25:43,586 --> 00:25:45,529 ‫خیلی تسلیت می‌گم. خیلی... 414 00:25:46,420 --> 00:25:48,330 ‫خیلی تسلیت می‌گم. 415 00:25:53,276 --> 00:25:54,617 ‫کنی. 416 00:25:54,642 --> 00:25:57,471 ‫چیزی نیست. چیزی نیست. ‫چیزی نیست. چیزیم نیست. 417 00:25:57,496 --> 00:25:59,180 ‫چیزیم نیست. چیزیم نیست. 418 00:26:07,850 --> 00:26:09,110 ‫چیزیم نیست. 419 00:26:11,150 --> 00:26:12,253 ‫چیزیم نیست. 420 00:26:13,400 --> 00:26:15,030 ‫چیزیم نیست. 421 00:26:18,450 --> 00:26:20,160 ‫الان کجاست؟ 422 00:26:21,308 --> 00:26:22,632 ‫تو کلیسا. 423 00:26:32,294 --> 00:26:34,091 ‫فقط، عه... 424 00:26:35,130 --> 00:26:39,180 ‫اگه اشکالی نداره می‌خوام ‫چند لحظه اینجا بشینم. 425 00:26:39,260 --> 00:26:40,760 ‫خب؟ 426 00:26:40,850 --> 00:26:42,350 ‫نه، چه اشکالی؟ 427 00:26:49,568 --> 00:26:51,331 ‫آخرین بار کی غذا خوردی؟ 428 00:26:52,566 --> 00:26:55,696 ‫عه، سه یا چهار روز پیش بود؟ 429 00:26:55,721 --> 00:26:57,274 ‫نمی‌تونه غذا رو قورت بده. 430 00:26:57,536 --> 00:26:58,713 ‫سعی کردم. 431 00:26:58,738 --> 00:27:00,972 ‫ولی حتی با بوی غذا... 432 00:27:01,074 --> 00:27:01,997 ‫اصلا... 433 00:27:04,737 --> 00:27:05,791 ‫نفس عمیق بکش. 434 00:27:08,557 --> 00:27:10,110 ‫ببین، مطمئنی بهتر نیست ‫بریم به کریستی بگیم؟ 435 00:27:10,135 --> 00:27:12,055 ‫- الیس، فقط... ‫- حالت از وقتی که... 436 00:27:12,653 --> 00:27:13,776 ‫همون جریان... 437 00:27:13,801 --> 00:27:15,177 ‫کدوم جریان؟ 438 00:27:16,436 --> 00:27:18,316 ‫منظورت از وقتیه که ترک کردم، 439 00:27:18,724 --> 00:27:22,362 ‫یا از وقتی که این شهر ‫کل ذهن و روانم رو به هم ریخته؟ 440 00:27:26,140 --> 00:27:29,337 ‫ببین، می‌دونم براتون ترسناکه، 441 00:27:29,362 --> 00:27:30,930 ‫اگه حرفم ذره‌ای آرومتون می‌کنه، 442 00:27:30,955 --> 00:27:33,438 ‫باید بگم همه کارها رو ‫مو به مو درست انجام دادین. 443 00:27:33,463 --> 00:27:36,815 ‫طبق سنت هر مردی ‫که واسه اولین بار پدر می‌شه، 444 00:27:37,285 --> 00:27:38,875 ‫قطعا زهره‌ترک شدی و... 445 00:27:38,900 --> 00:27:41,745 ‫هر سوالی که تو ذهنت میاد رو می‌پرسی. 446 00:27:42,740 --> 00:27:45,790 ‫جنابعالی هم شدیدا سوء تغذیه داری. 447 00:27:45,870 --> 00:27:47,910 ‫جای تعجب داره که فقط ‫یکی از دندون‌هات افتاده. 448 00:27:48,000 --> 00:27:50,960 ‫تازه احتمالا درگیر یه بیماری ‫به اسم هیپرامزیس گراویداروم شدی. 449 00:27:51,487 --> 00:27:53,423 ‫چی هست؟ چیز بدیه؟ 450 00:27:53,448 --> 00:27:55,960 ‫عملا مثل حالت تهوع شدید دم صبحه. 451 00:27:56,050 --> 00:27:58,130 ‫واقعا باید دوباره تغذیه مقوی داشته باشی. 452 00:27:58,210 --> 00:28:01,680 ‫شما هم که گیر بدغذاترین آدم دنیا افتادین. 453 00:28:02,448 --> 00:28:04,050 ‫می‌گردم ببینم چیزی هست... 454 00:28:04,075 --> 00:28:05,825 ‫که معده‌ات رو بهتر کنه یا نه. 455 00:28:05,970 --> 00:28:07,970 ‫ولی در مورد بچه چطور؟ 456 00:28:08,294 --> 00:28:10,635 ‫- مشکلی نداره؟ ‫- تا جایی که من تشخیص دادم نه. 457 00:28:10,955 --> 00:28:12,440 ‫حالش خوبه. 458 00:28:12,465 --> 00:28:14,805 ‫زود برمی‌گردم. 459 00:28:19,526 --> 00:28:21,993 ‫دیدی؟ گفته بودم. 460 00:28:23,450 --> 00:28:26,080 ‫- همه‌چی روبه‌راهه. ‫- تو این رو گفتی؟ 461 00:28:26,160 --> 00:28:27,790 ‫- آره. ‫- این حرف رو... تو زدی؟ 462 00:28:27,870 --> 00:28:29,870 ‫آره دیگه، پس کی زده؟ 463 00:28:29,933 --> 00:28:33,287 ‫آروم و خونسرد و هواس‌جمعم. 464 00:28:33,986 --> 00:28:35,720 ‫آره. لابد من اشتباه دیدم. 465 00:28:39,590 --> 00:28:43,470 ‫صداش رو می‌شنوی؟ ‫همه‌چی درست می‌شه. 466 00:28:51,100 --> 00:28:53,350 ‫هر موقع اوضاع اینجا خراب می‌شد... 467 00:28:55,815 --> 00:28:57,775 ‫همیشه می‌گفت... 468 00:29:00,547 --> 00:29:02,929 ‫«مهم نیست زندگی چقدر سخت بشه،» 469 00:29:04,030 --> 00:29:05,740 ‫«همین یک روز عمر هم غنیمته.» 470 00:29:09,674 --> 00:29:11,084 ‫انقدر این حرف رو تکرار می‌کرد... 471 00:29:11,109 --> 00:29:13,420 ‫تا مطمئن بشه تو کله‌ام رفته. 472 00:29:30,470 --> 00:29:31,938 ‫زیاد... 473 00:29:33,980 --> 00:29:35,310 ‫زیاد درد کشید؟ 474 00:29:37,020 --> 00:29:38,440 ‫- کنی... ‫- نه، آخه... 475 00:29:38,661 --> 00:29:40,950 ‫اشکال نداره. لازم نیست جواب بدی. 476 00:29:48,440 --> 00:29:49,734 ‫خودت دیدیش؟ 477 00:29:50,200 --> 00:29:52,290 ‫دیدی باهاش چیکار کردن؟ 478 00:29:52,370 --> 00:29:53,950 ‫نه، هنوز ندیدمش. 479 00:29:55,858 --> 00:29:58,012 ‫هر موقع که به بابام فکر می‌کنم... 480 00:30:01,171 --> 00:30:02,263 ‫نمی‌تونم... 481 00:30:03,417 --> 00:30:06,417 ‫تنها تصورم ازش همون حالتیه ‫که تو زیرزمین افتاده بود. 482 00:30:08,695 --> 00:30:11,769 ‫امکان نداره بهش فکر کنم ‫و یاد اون لحظه نیفتم. 483 00:30:12,549 --> 00:30:14,809 ‫دلم نمی‌خواد چنین تصوری ‫از مامانم تو ذهنم بمونه. 484 00:30:17,037 --> 00:30:18,457 ‫می‌شه یه لطفی بکنی؟ 485 00:30:21,190 --> 00:30:23,980 ‫آره، هر چی باشه. 486 00:30:25,688 --> 00:30:26,840 ‫می‌شه... 487 00:30:29,301 --> 00:30:30,450 ‫می‌شه یه کار کنی... 488 00:30:30,719 --> 00:30:33,665 ‫می‌شه یه کار کنی شبیه خودش باشه؟ 489 00:30:34,135 --> 00:30:36,095 ‫یه کاری می‌کنی خوشگل بشه؟ 490 00:30:37,097 --> 00:30:38,977 ‫اگه وقتی می‌بینمش شبیه خودش نباشه، 491 00:30:39,002 --> 00:30:40,790 ‫خیلی... 492 00:30:41,460 --> 00:30:43,621 ‫خیلی دلش می‌شکنه. 493 00:30:45,668 --> 00:30:48,237 ‫آره. معلومه که انجام می‌دم. 494 00:30:50,887 --> 00:30:52,270 ‫ممنون. 495 00:30:54,572 --> 00:30:55,856 ‫دستت درد نکنه. 496 00:31:01,130 --> 00:31:02,988 ‫تو هم، اِم... ‫اگه چیزی خواستی... 497 00:31:03,013 --> 00:31:05,383 ‫هر چیزی که بود یه نفر رو بفرست ‫بیاد به من بگه، خب؟ 498 00:31:06,740 --> 00:31:08,201 ‫باشه. باشه. 499 00:31:09,934 --> 00:31:11,246 ‫باشه. 500 00:31:25,454 --> 00:31:29,235 ‫♪ بیا که وقت جشن و پایکوبیه! ♪ 501 00:31:30,462 --> 00:31:31,724 ‫♪ وقت مهمونیه! ♪ 502 00:31:33,350 --> 00:31:35,890 ‫♪ - بیا که وقت... ♪ ‫- بس کن. 503 00:31:35,970 --> 00:31:37,834 ‫♪ - جشن و پایکوبیه! ♪ ‫- بسه. 504 00:31:38,078 --> 00:31:39,607 ‫♪ وقت مهمونیه! ♪ 505 00:31:40,043 --> 00:31:43,576 ‫♪ اینجا مهمونی راه انداختیم. ♪ 506 00:31:44,068 --> 00:31:46,165 ‫♪ آخرین جشنیه... ♪ 507 00:31:46,190 --> 00:31:47,230 ‫- بسه! ‫♪ - که تو سال برگزار می‌کنیم! ♪ 508 00:31:47,320 --> 00:31:50,247 ‫♪ خفه شو دیگه! خفه‌خون بگیر! ♪ 509 00:31:50,349 --> 00:31:51,458 ‫♪ بخند که قراره... ♪ 510 00:31:51,570 --> 00:31:53,490 ‫بسه! خفه شو! 511 00:31:53,570 --> 00:31:55,620 ‫♪ با همدیگه مهمونیت رو بترکونیم. ♪ 512 00:31:55,700 --> 00:31:58,410 ‫♪ بیا که وقت... ♪ 513 00:32:10,069 --> 00:32:15,069 ‫بامابین، مرجع هرآنچه نمی‌یابید 514 00:32:17,560 --> 00:32:19,060 ‫برگشتی؟ 515 00:32:19,937 --> 00:32:21,427 ‫آره. 516 00:32:25,844 --> 00:32:27,583 ‫تیان‌چن مرد. 517 00:32:29,698 --> 00:32:30,828 ‫شنیدم. 518 00:32:37,740 --> 00:32:39,209 ‫ایتان طبقه بالاست. 519 00:32:40,565 --> 00:32:42,225 ‫- جولی... ‫- نه. 520 00:32:42,315 --> 00:32:44,645 ‫شروع نکن. خواهشا نکن. 521 00:32:44,670 --> 00:32:47,348 ‫جولی، هر حسی که الان داری... 522 00:32:48,489 --> 00:32:49,564 ‫هیچ اشکالی نداره. 523 00:32:51,170 --> 00:32:52,760 ‫خیلی هم اشکال داره. 524 00:32:52,840 --> 00:32:54,981 ‫معلوم هست چه مرگته؟ 525 00:32:55,174 --> 00:32:56,724 ‫اون شب نزدیک بود ایتان هم بمیره. 526 00:32:58,657 --> 00:32:59,907 ‫این هم شنیده بودی؟ 527 00:33:00,411 --> 00:33:02,405 ‫باید پیشمونی می‌موندی بابا. 528 00:33:02,430 --> 00:33:05,980 ‫من... دیگه در توانم نیست. ‫تحمل اون روزها رو ندارم. 529 00:33:06,005 --> 00:33:08,571 ‫این چه حرفیه؟ منظورت چیه؟ 530 00:33:08,596 --> 00:33:11,346 ‫من نمی‌تونم وقتی دیوانه می‌شی ‫وظیفه جنابعالی رو انجام بدم. 531 00:33:11,371 --> 00:33:12,692 ‫رفته بودم مامانت رو پیدا کنم. 532 00:33:13,913 --> 00:33:16,208 ‫مامان مرده! خب؟ تموم شد و رفت! 533 00:33:16,233 --> 00:33:17,591 ‫از تو یه درخت رد شد، ‫حالا هم که مرده! 534 00:33:17,616 --> 00:33:19,374 ‫هنوز که معلوم نیست. 535 00:33:20,595 --> 00:33:25,475 ‫بابا... خیلی از آدم‌ها بدون طلسم ‫حتی چند ساعت هم... 536 00:33:25,500 --> 00:33:26,500 ‫تو شب زنده نمی‌مونن. 537 00:33:27,594 --> 00:33:30,355 ‫مامان چهار روزه رفته. می‌دونم... 538 00:33:30,380 --> 00:33:33,098 ‫می‌دونم عذاب وجدان داری ‫که جلوش رو نگرفتی، ولی من هم... 539 00:33:38,785 --> 00:33:40,575 ‫تو و مامان بعد از مرگ توماس ‫از هم فاصله گرفتین، 540 00:33:40,600 --> 00:33:42,564 ‫واسه همین هیچ‌کس ‫بالا سر من و ایتان نبود. 541 00:33:43,646 --> 00:33:44,856 ‫اون‌موقع پونزده سالم بود. 542 00:33:46,770 --> 00:33:48,236 ‫دیگه تحمل اون روزها رو ندارم. 543 00:33:49,317 --> 00:33:51,137 ‫واقعا ندارم. این بار نمی‌تونم. 544 00:33:53,829 --> 00:33:56,839 ‫پس ازت انتظار دارم ‫خودت رو جمع و جور کنی، خب؟ 545 00:33:57,372 --> 00:33:58,538 ‫باشه. 546 00:34:16,290 --> 00:34:18,979 ‫معمولا زیاد برام مهمون نمیاد. 547 00:34:19,445 --> 00:34:21,940 ‫حداقل اینطوری خیالم راحته ‫که از هوش نمی‌ری. 548 00:34:25,560 --> 00:34:30,220 ‫خانمم میراندا... ‫قبل اینکه غیبش بزنه... 549 00:34:30,245 --> 00:34:32,230 ‫صداهایی تو سرش می‌شنید. 550 00:34:33,826 --> 00:34:37,545 ‫می‌گفت صدای چند تا بچه بود، ‫داشتن صداش می‌زدن... 551 00:34:38,522 --> 00:34:40,197 ‫بهش می‌گفتن که... 552 00:34:40,910 --> 00:34:44,080 ‫تو یه برجی گیر افتادن و... 553 00:34:44,229 --> 00:34:45,845 ‫با گریه ازش می‌خواستن نجاتشون بده. 554 00:34:45,870 --> 00:34:47,847 ‫خانمم ازشون وحشت داشت. 555 00:34:48,345 --> 00:34:51,845 ‫تنها کسی که این حرف‌ها رو بهش زدم... 556 00:34:51,870 --> 00:34:54,969 ‫کارآگاه پرونده بود که اون هم... 557 00:34:55,824 --> 00:34:59,015 ‫بیست سال پیش فوت شد. 558 00:35:00,243 --> 00:35:03,325 ‫غذات رو که خوردی ‫می‌خوام یه چیزی نشونت بدم. 559 00:35:03,920 --> 00:35:04,896 ‫چشم. 560 00:35:08,351 --> 00:35:11,277 ‫می‌خوام یه نگاه به این اتاق بندازی. 561 00:35:20,256 --> 00:35:22,721 ‫اینجا اتاق‌خواب بچه‌هام بود. 562 00:35:23,450 --> 00:35:24,832 ‫تخت پسر کوچولو و... 563 00:35:25,524 --> 00:35:26,855 ‫دختر کوچولومه. 564 00:35:29,205 --> 00:35:31,335 ‫چشم و چراغ زندگیم بودن. 565 00:35:33,441 --> 00:35:35,259 ‫وقتی غیبشون زد... 566 00:35:36,869 --> 00:35:39,430 ‫روح و روانم تیکه‌تیکه شد. 567 00:35:41,680 --> 00:35:44,430 ‫تهمت و افتراهاشون برام مهم نبود. 568 00:35:44,455 --> 00:35:46,715 ‫ذره‌ای مهم نبود که همه ‫فکر می‌کردن کار من بوده. 569 00:35:46,740 --> 00:35:47,897 ‫ولی... 570 00:35:50,135 --> 00:35:54,314 ‫تنها چیزی که تو سرم بود، ‫تنها چیزی که... یادم می‌اومد، 571 00:35:54,690 --> 00:35:55,988 ‫یا حتی الان یادمه... 572 00:35:56,719 --> 00:36:00,362 ‫آخرین حرفی بود که به بچه‌هام زدم. 573 00:36:01,834 --> 00:36:04,283 ‫«اگه اتاقتون رو مرتب نکنید ‫از تلویزیون خبری نیست.» 574 00:36:05,958 --> 00:36:07,767 ‫بعد سر کار رفتم. 575 00:36:08,620 --> 00:36:12,755 ‫برگشتم دیدم... نیستن. 576 00:36:17,050 --> 00:36:19,346 ‫چرا این‌ها رو نشونم دادین؟ 577 00:36:20,685 --> 00:36:23,565 ‫نمی‌دونم از کجا در مورد بچه‌هایی... 578 00:36:23,590 --> 00:36:26,640 ‫که خانمم صداشون رو می‌شنید، خبر داری. 579 00:36:26,665 --> 00:36:30,189 ‫اصلا نمی‌دونم ظرف غذای پسرم ‫از کجا دست تو افتاده، یا... 580 00:36:30,607 --> 00:36:34,690 ‫یا اینکه اصلا چطور می‌شه اخبار ‫اون سایت‌های اخبار رو جعل کرد. 581 00:36:35,020 --> 00:36:37,900 ‫تنها توضیحی که می‌تونم... 582 00:36:37,925 --> 00:36:39,845 ‫تو ذهنم براش بسازم... 583 00:36:41,403 --> 00:36:43,611 ‫اینه که تو واقعا... 584 00:36:45,280 --> 00:36:48,830 ‫داری راستش رو می‌گی. ‫که یعنی پسرم هنوز زنده است. 585 00:36:51,937 --> 00:36:52,987 ‫این... 586 00:36:56,750 --> 00:36:58,630 ‫حتما معنی خاصی داره. ‫اصلا زبانم... 587 00:36:58,655 --> 00:37:02,285 ‫از بیان این حالم قاصره. 588 00:37:02,310 --> 00:37:07,769 ‫پس اگه تو... ‫اگه این جریان دروغ باشه... 589 00:37:08,810 --> 00:37:11,439 ‫ازت می‌خوام همین الان اعتراف کنی. 590 00:37:11,980 --> 00:37:15,230 ‫اگه صرفا به قصد تحقیقات ‫چنین کار ظالمانه‌ای می‌کنین... 591 00:37:15,255 --> 00:37:17,947 ‫نه، نه، نه، نه، نه. ‫به جون شما اینطوری نیست. 592 00:37:19,188 --> 00:37:22,033 ‫گمونم علت اینکه من رو بیرون فرستادن... 593 00:37:23,070 --> 00:37:24,674 ‫این بود که شما رو پیدا کنم. 594 00:37:25,273 --> 00:37:26,483 ‫نه. 595 00:37:29,041 --> 00:37:31,411 ‫گمونم به خاطر چیزی که تو زیرزمینه اومدی. 596 00:37:47,637 --> 00:37:49,767 ‫نمی‌خواستم تنها باشه. 597 00:37:52,913 --> 00:37:54,203 ‫همیشه برام چای درست می‌کرد. 598 00:38:21,168 --> 00:38:23,668 ‫می‌رم که... راحت باشی. 599 00:38:29,140 --> 00:38:30,300 ‫وایستا! 600 00:38:33,334 --> 00:38:34,615 ‫باید... 601 00:38:34,663 --> 00:38:37,543 ‫قبل اینکه کنی ببیندش بهش برسم... 602 00:38:38,115 --> 00:38:40,165 ‫ولی بلد نیستم باید چیکار کنم. 603 00:38:41,691 --> 00:38:42,907 ‫یعنی تا حالا... 604 00:38:43,939 --> 00:38:44,859 ‫مسئول کفن و دفن نبودم. 605 00:38:44,884 --> 00:38:46,224 ‫آروم، آروم، آروم. 606 00:38:46,422 --> 00:38:49,787 ‫- نمی... ‫- آروم باش. بذار کمکت کنم. 607 00:38:53,740 --> 00:38:57,000 ‫سرگرمیم تو بچگی این بود ‫کلی لباس تنم کنم. 608 00:38:59,865 --> 00:39:02,174 ‫از پسش بر میایم، خب؟ 609 00:39:12,550 --> 00:39:13,970 ‫چیزی نمونده. 610 00:39:14,115 --> 00:39:16,615 ‫خیلی‌خب، بریم داخل که... ‫عه... 611 00:39:16,640 --> 00:39:18,350 ‫تو هم غذا بخوری. 612 00:39:18,627 --> 00:39:21,212 ‫ببینیم اکسیر جادویی ماریل ‫اثر می‌کنه یا نه، خب؟ 613 00:39:21,666 --> 00:39:23,495 ‫می‌خوای یه سر به بابات بزنی؟ 614 00:39:24,551 --> 00:39:26,564 ‫من که خودم می‌تونم برم دراز بکشم. 615 00:39:26,589 --> 00:39:28,759 ‫بابات امروز خیلی اذیت شده. 616 00:39:29,715 --> 00:39:30,926 ‫مطمئنی؟ 617 00:39:30,951 --> 00:39:33,998 ‫آره، برو. خیالت راحت. ‫دوستت دارم. 618 00:39:35,324 --> 00:39:36,624 ‫من هم دوستت دارم. 619 00:39:40,093 --> 00:39:41,721 ‫اِم، بیا. 620 00:39:42,193 --> 00:39:44,113 ‫- عه. ‫- زود برمی‌گردم. 621 00:39:44,173 --> 00:39:45,525 ‫سلامم رو بهش برسون، خب؟ 622 00:39:45,550 --> 00:39:46,630 ‫چشم. 623 00:39:58,811 --> 00:40:02,119 ‫هیچ‌کدومشون خوب نیستن. ‫حال آدم رو به هم می‌زنن. 624 00:40:02,364 --> 00:40:03,903 ‫تو آشپزخونه می‌ذاریشون؟ 625 00:40:07,271 --> 00:40:08,521 ‫محصولاتی که برداشتیمه؟ 626 00:40:08,673 --> 00:40:10,755 ‫آره، می‌خواستیم خاکش رو کمپوست کنیم... 627 00:40:10,780 --> 00:40:12,718 ‫ببینیم می‌شه آفت‌کشی کرد یا نه. 628 00:40:13,859 --> 00:40:16,728 ‫- یعنی درست می‌شه؟ ‫- فعلا که معلوم نیست. 629 00:40:18,614 --> 00:40:19,984 ‫بابت دیروز... 630 00:40:20,009 --> 00:40:21,595 ‫دم مستراح شرمنده‌ام. آخه... 631 00:40:21,620 --> 00:40:24,642 ‫اشکال نداره. درک می‌کنم ‫همه یه‌خرده... عصبی باشن. 632 00:40:24,667 --> 00:40:27,369 ‫همچنان بی‌شعوری رو توجیه نمی‌کنه. ‫خلاصه شرمنده. 633 00:41:41,048 --> 00:41:42,176 ‫ویکتور؟ 634 00:41:42,814 --> 00:41:45,774 ‫ایتان، تو اینجا چیکار می‌کنی؟ 635 00:41:48,366 --> 00:41:50,734 ‫- ویکتور رو ندیدی؟ ‫- نه، ندیدم. 636 00:41:51,512 --> 00:41:55,554 ‫تو اتاقش نبود. خیلی ناراحت بود. 637 00:41:59,455 --> 00:42:01,671 ‫این همون گاویه که دیشب مرد؟ 638 00:42:02,532 --> 00:42:03,814 ‫آره. 639 00:42:06,661 --> 00:42:09,780 ‫تا حالا داخل بدن موجودی رو ندیده بودم. 640 00:42:10,751 --> 00:42:12,546 ‫یعنی بعد بلایی که سر تیان‌چن اومد، 641 00:42:13,258 --> 00:42:15,078 ‫داخل بدن اون هم اینطوری شد؟ 642 00:42:15,873 --> 00:42:17,583 ‫نه قربونت برم. 643 00:42:19,061 --> 00:42:21,054 ‫همه‌جا برفی شده، 644 00:42:22,020 --> 00:42:24,007 ‫کلا شکل همه‌جا عوض شده. 645 00:42:25,222 --> 00:42:26,899 ‫به نظرم اگه بود خیلی خوشش می‌اومد. 646 00:42:29,279 --> 00:42:31,901 ‫ببین، نظرت چیه با همدیگه... 647 00:42:31,926 --> 00:42:33,719 ‫می‌خوام برم خونه. 648 00:42:37,641 --> 00:42:38,702 ‫ایتان؟ 649 00:42:41,510 --> 00:42:44,741 ‫خیلی دوستت داشت. ‫تیان‌چن رو می‌گم. 650 00:42:45,746 --> 00:42:47,491 ‫از صمیم قلب دوستت داشت. 651 00:42:48,023 --> 00:42:49,073 ‫می‌دونم. 652 00:43:29,036 --> 00:43:30,996 ‫معذرت می‌خوام. اِم... 653 00:43:36,558 --> 00:43:38,507 ‫تو غذاخوری که کار می‌کردم... 654 00:43:39,320 --> 00:43:40,703 ‫یکی از... 655 00:43:46,249 --> 00:43:49,265 ‫بعضی وقت‌ها با همدیگه ‫لباس‌های مختلف می‌پوشیدیم. 656 00:43:50,336 --> 00:43:51,936 ‫اون زمان که اوضاع آروم بود. 657 00:43:53,707 --> 00:43:55,624 ‫با هم تا انبار می‌رفتیم و... 658 00:43:58,170 --> 00:43:59,880 ‫واقعا کار مسخره‌ای بود. 659 00:44:02,510 --> 00:44:04,680 ‫ولی همیشه این لباسه چشمش رو... 660 00:44:10,028 --> 00:44:12,093 ‫بیشتر از بقیه دوستش داشت. 661 00:44:15,020 --> 00:44:17,230 ‫می‌گفت می‌خواد روزی که همه ‫برگشتن خونه این رو بپوشه. 662 00:44:17,255 --> 00:44:19,375 ‫با خودم گفتم، اِم... 663 00:44:19,835 --> 00:44:21,335 ‫ممنون سارا جان. 664 00:44:23,624 --> 00:44:24,842 ‫لطف کردی. 665 00:45:03,312 --> 00:45:06,323 ‫دیگه این حد الکل ‫حتی واسه چنین روزی هم زیاده. 666 00:45:07,088 --> 00:45:08,908 ‫کاری که بخوام بکنم رو... 667 00:45:09,573 --> 00:45:11,948 ‫انجام می‌دم. ختم کلام. 668 00:45:11,981 --> 00:45:13,475 ‫نه حرف می‌زنم، نه حرف می‌شنوم. 669 00:45:13,500 --> 00:45:16,705 ‫کنی، بطری‌ها رو واسه چی پر کردی؟ 670 00:45:18,880 --> 00:45:20,427 ‫خودم می‌رم تو تونل. 671 00:45:22,000 --> 00:45:23,779 ‫می‌گردم پیداشون می‌کنم... 672 00:45:24,720 --> 00:45:29,395 ‫و تک‌تکشون رو مثل سگ به آتیش می‌کشم. 673 00:45:33,557 --> 00:45:36,075 ‫- به نظرت اینطوری می‌میرن؟ ‫- سری پیش که یکی رو سوزوندیم. 674 00:45:36,100 --> 00:45:38,487 ‫- اون خودش مرده بود. ‫- برام مهم نیست. 675 00:45:39,610 --> 00:45:41,073 ‫فرقی نمی‌کنه. 676 00:45:42,186 --> 00:45:44,111 ‫می‌خوام جوری بزنمشون که درد بکشن. 677 00:45:49,410 --> 00:45:52,290 ‫- قبوله. ‫- چی قبوله؟ 678 00:45:52,315 --> 00:45:53,752 ‫قبوله، من هم میام. 679 00:45:57,716 --> 00:45:58,886 ‫بیا بریم. 680 00:46:08,633 --> 00:46:10,383 ‫ویکتور و تابیتا گفتن، عه... 681 00:46:10,408 --> 00:46:11,618 ‫همه‌جای تونل‌ها بودن. 682 00:46:11,643 --> 00:46:13,603 ‫ولی جید که تا اون پایین رفته بود، 683 00:46:14,189 --> 00:46:16,440 ‫کلی چیز اذیت‌کننده و ترسناک دید... 684 00:46:16,783 --> 00:46:22,150 ‫ولی حتی یه دونه هم... ‫از اون جانورها به چشمش نخورد. 685 00:46:22,175 --> 00:46:23,845 ‫به نظرت هنوز اونجا هستن؟ 686 00:46:24,880 --> 00:46:26,361 ‫نمی‌دونم. 687 00:46:26,950 --> 00:46:30,235 ‫شاید بعد اینکه ویکتور و تابیتا... 688 00:46:30,260 --> 00:46:33,267 ‫پیداشون کردن، جاشون رو عوض کردن. ‫لابد تو عمق بیشتری رفتن. 689 00:46:36,870 --> 00:46:38,380 ‫ولی از یک بابت مطمئنم. 690 00:46:39,661 --> 00:46:41,690 ‫اینکه می‌خوان ما رو اینطوری ببینن... 691 00:46:42,880 --> 00:46:46,518 ‫می‌خوان عصبانی باشیم؛ ‫تو تاریکی پرسه بزنیم. 692 00:46:47,466 --> 00:46:49,185 ‫از یه چیز دیگه هم مطمئنم. 693 00:46:50,350 --> 00:46:53,479 ‫گوش کن، اگه پیداشون کنم، 694 00:46:54,643 --> 00:46:56,643 ‫به احتمال خیلی زیاد زنده برنمی‌گردیم. 695 00:46:57,566 --> 00:46:59,530 ‫ولی اگه می‌خوای چنین کاری کنی... 696 00:47:00,650 --> 00:47:03,385 ‫من هم باهات میام، ‫از کنارت جم نمی‌خورم... 697 00:47:04,280 --> 00:47:07,611 ‫هر تعداد بی‌پدر و مادری که بتونیم ‫با همدیگه می‌کشیم. 698 00:47:11,410 --> 00:47:13,200 ‫همه‌اش دارم فکر می‌کنم... 699 00:47:13,678 --> 00:47:14,981 ‫که چقدر... 700 00:47:18,120 --> 00:47:20,540 ‫اون لحظه ترسیده بود... 701 00:47:20,572 --> 00:47:22,323 ‫یا چقدر احساس تنهایی می‌کرد. 702 00:47:23,040 --> 00:47:24,170 ‫گوش کن. 703 00:47:26,710 --> 00:47:28,580 ‫تیان‌چن تنها نبود. 704 00:47:30,594 --> 00:47:31,721 ‫چی؟ 705 00:47:34,802 --> 00:47:36,313 ‫مجبورم کردن نگاه کنم. 706 00:47:37,382 --> 00:47:39,212 ‫نتونستم بهش کمک کنم. ‫نتونستم... 707 00:47:39,354 --> 00:47:43,237 ‫ببین، مجبورم کردن نگاه کنم. ‫مجبورم کردن نگاه کنم. 708 00:47:45,730 --> 00:47:47,539 ‫نتونستم کمکش کنم. نتونستم... 709 00:47:48,103 --> 00:47:49,375 ‫ولی... 710 00:47:49,400 --> 00:47:50,502 ‫گوش کن... 711 00:47:50,963 --> 00:47:52,899 ‫خیلی قوی بود کنی. 712 00:47:52,924 --> 00:47:54,175 ‫- قوی بود. ‫- نه، نه. 713 00:47:54,200 --> 00:47:57,000 ‫گوش کن، گوش کن چی می‌گم. ‫شجاعت به خرج داد. 714 00:47:57,434 --> 00:48:01,434 ‫تو چشم‌های من نگاه می‌کرد ‫و لحظه‌ای پلک نمی‌زد. 715 00:48:01,670 --> 00:48:02,830 ‫قبل از... 716 00:48:03,657 --> 00:48:05,603 ‫قبل از اینکه بمیره گفت... 717 00:48:12,124 --> 00:48:15,252 ‫اصلا نمی‌دونم جمله‌اش رو درست گفتم یا نه. 718 00:48:22,785 --> 00:48:25,752 ‫«مواظب پسرم باش.» ‫منظورش این بود. 719 00:48:27,432 --> 00:48:28,689 ‫«مواظب پسرم باش.» 720 00:48:32,360 --> 00:48:34,197 ‫«دیگه هیچ‌کسی رو نداره.» 721 00:48:36,162 --> 00:48:39,675 ‫بیا. بیا، بیا، بیا. بیا بغلم. 722 00:48:39,700 --> 00:48:41,314 ‫بیا پسر، بیا. 723 00:48:42,057 --> 00:48:43,018 ‫اشکال نداره. 724 00:48:44,517 --> 00:48:45,857 ‫خودم کنارتم داداش. 725 00:48:48,338 --> 00:48:49,822 ‫بیا برگردیم، خب؟ 726 00:48:51,205 --> 00:48:52,556 ‫برگردیم خونه. 727 00:49:10,791 --> 00:49:12,210 ‫به نظرت موهاش خوب شده؟ 728 00:49:15,725 --> 00:49:17,498 ‫آره، موهاش خیلی خوب شده. 729 00:49:18,345 --> 00:49:20,029 ‫آرایشش چطور؟ به نظرت... 730 00:49:20,054 --> 00:49:22,304 ‫به نظرت آرایشش هم خوبه؟ 731 00:49:23,595 --> 00:49:26,015 ‫راستش فکر کنم اگه بیشتر آرایشش کنی، 732 00:49:26,040 --> 00:49:29,131 ‫خود تیان‌چن بلند می‌شه ‫رژ لب رو به زور ازت می‌گیره. 733 00:49:29,156 --> 00:49:32,179 ‫فقط، فقط... ‫فقط می‌خوام مناسب کنی باشه. 734 00:49:33,878 --> 00:49:36,850 ‫مناسبه. خب؟ 735 00:49:39,060 --> 00:49:40,310 ‫مناسبه. 736 00:49:47,360 --> 00:49:49,650 ‫موقع رفتن تو رو هم با خودمون می‌بریم. 737 00:51:15,360 --> 00:51:19,320 ‫فقط اومدم بابت کاری ‫که دیشب کردی ازت تشکر کنم. 738 00:51:19,521 --> 00:51:20,787 ‫قابلی نداشت. 739 00:51:21,608 --> 00:51:24,448 ‫چند روز پیش... ‫یه بلایی سرم اومد. 740 00:51:24,661 --> 00:51:28,003 ‫- داشتم... ‫- شنیدم. حالت خوبه؟ 741 00:51:29,670 --> 00:51:32,880 ‫نه. راستش اصلا خوب نیستم. 742 00:51:35,898 --> 00:51:38,310 ‫انگار این شهر تو روح و روانم رخنه کرده. 743 00:51:38,840 --> 00:51:40,760 ‫نمی‌دونم این به چه معنیه، ‫ولی وحشت کردم. 744 00:51:42,470 --> 00:51:45,140 ‫نمی‌خوام کسی رو اذیت کنم. ‫نمی‌خوام... 745 00:51:45,165 --> 00:51:48,023 ‫اشکال نداره. راحت بگو. 746 00:51:51,237 --> 00:51:52,657 ‫نمی‌خوام عین تو بشم. 747 00:51:53,683 --> 00:51:55,079 ‫من هم دیگه نمی‌خوام اونطوری بشم. 748 00:52:01,490 --> 00:52:03,120 ‫اگه خواستی بیا پیشم درد دل کن. 749 00:52:03,449 --> 00:52:05,080 ‫مرسی. 750 00:52:11,439 --> 00:52:14,859 ‫باورت بشه یا نه، ‫همه‌چی از روز تولدم شروع شد. 751 00:52:15,177 --> 00:52:19,340 ‫چون من و میراندا تو جوانی هیپی بودیم، 752 00:52:19,365 --> 00:52:21,325 ‫ولی بعد اینکه ویکتور رو باردار شد، 753 00:52:21,350 --> 00:52:24,101 ‫دیگه نخواستیم لب به مواد و مشروب بزنیم. 754 00:52:24,533 --> 00:52:29,663 ‫تا اینکه یه روز، چند سال بعدش، ‫تولد سی و پنج سالگیم شد، 755 00:52:29,980 --> 00:52:31,770 ‫میراندا به سرش زده بود، 756 00:52:31,795 --> 00:52:34,805 ‫که بشینیم با همدیگه یاد قدیم‌ها کنیم. 757 00:52:34,830 --> 00:52:37,622 ‫رفت دو ورق اسید گرفت. 758 00:52:37,845 --> 00:52:41,675 ‫بچه‌ها رو شب پیش مامان و باباش گذاشتیم، 759 00:52:41,700 --> 00:52:44,996 ‫نشستیم به یاد قدیم‌ها اسید زدیم. 760 00:52:45,295 --> 00:52:48,385 ‫از اون موقع به بعد ‫صداها رو توی سرش شنید، 761 00:52:48,410 --> 00:52:50,460 ‫همون موقع که توهم زد. 762 00:52:50,907 --> 00:52:54,214 ‫هر چیزی که دید رو نقاشی کرد. 763 00:53:01,340 --> 00:53:02,470 ‫وای خدا. 764 00:53:07,695 --> 00:53:09,341 ‫این هم دیده بودم. 765 00:53:09,985 --> 00:53:13,365 ‫می‌گفت انگار برگزیده شده. 766 00:53:14,638 --> 00:53:17,237 ‫می‌گفت یه شهری هست... 767 00:53:17,847 --> 00:53:21,915 ‫که جلوی چشم آدم وجود داره، ‫اما نمی‌شه پیداش کرد. 768 00:53:21,940 --> 00:53:24,802 ‫وای خدا. وای خدا. 769 00:53:24,834 --> 00:53:27,965 ‫شهری که به طور اتفاقی ‫می‌شه از هر نقطه‌ای واردش شد، 770 00:53:27,990 --> 00:53:31,330 ‫اما راه خروجی ازش وجود نداره. 771 00:53:34,560 --> 00:53:37,177 ‫می‌گفت آدم‌هایی اونجا هستن... 772 00:53:42,074 --> 00:53:44,091 ‫که گم شدن... 773 00:53:45,030 --> 00:53:46,357 ‫و می‌ترسن. 774 00:53:49,786 --> 00:53:54,064 ‫آدم‌هایی که دارن بدترین ‫کابوسشون رو زندگی می‌کنن، 775 00:53:54,089 --> 00:53:56,379 ‫و نمی‌تونن ازش فرار کنن. 776 00:53:59,982 --> 00:54:03,950 ‫با هیولایی می‌جنگن که می‌دونن ‫نمی‌شه شکستش داد. 777 00:54:07,530 --> 00:54:10,832 ‫می‌گفت مردم این شهر ‫امیدشون رو دو دستی نگه داشتن. 778 00:54:13,450 --> 00:54:16,505 ‫وقتی هم امیدشون یأس شد... 779 00:54:19,691 --> 00:54:22,161 ‫فقط سعی کردن همدیگه رو نگه دارن. 780 00:54:26,786 --> 00:54:29,680 ‫حرف‌هاش برام پیچیده بود. 781 00:54:29,705 --> 00:54:31,061 ‫عین هذیان بود. 782 00:54:32,001 --> 00:54:34,591 ‫می‌گفت از بین تمام افرادی... 783 00:54:34,616 --> 00:54:38,235 ‫که گذرشون به این شهر افتاده بود، 784 00:54:39,020 --> 00:54:44,241 ‫خودش برگزیده شده بود ‫تا بچه‌ها رو آزاد کنه. 785 00:54:46,765 --> 00:54:49,305 ‫ولی اون هم اولین برگزیده نبود. 786 00:54:49,669 --> 00:54:52,622 ‫قبلش افراد دیگه‌ای هم انتخاب شده بودن. 787 00:54:52,981 --> 00:54:55,910 ‫می‌تونست تک‌تکشون رو ببینه. 788 00:54:56,935 --> 00:54:59,146 ‫دید که همه‌شون شکست خوردن. 789 00:54:59,793 --> 00:55:03,663 ‫هیچ‌وقت برگزیده‌ای نتونست ‫بچه‌ها رو آزاد کنه. 790 00:55:03,688 --> 00:55:07,372 ‫واسه همین هیچ‌کدومشون ‫به خونه برنگشتن. 791 00:55:07,970 --> 00:55:11,996 ‫پس اگه تو هم بچه‌ها رو دیدی، 792 00:55:12,021 --> 00:55:14,621 ‫اگه تو رو صدا زدن، پس گمونم... 793 00:55:14,646 --> 00:55:16,692 ‫تو فرد برگزیده جدیدی. 794 00:55:18,567 --> 00:55:22,654 ‫- پس چطور از اونجا بیرون اومدی؟ ‫- وای خدا. 795 00:55:52,640 --> 00:55:53,878 ‫اوضاع و احوال چطوره؟ 796 00:55:57,635 --> 00:55:58,930 ‫بابا؟ 797 00:55:59,020 --> 00:56:02,338 ‫خوب نیست. خوب نیست. 798 00:56:05,875 --> 00:56:07,807 ‫ببین، می‌دونم که... 799 00:56:09,406 --> 00:56:11,589 ‫این شهر بار زیادی رو دوشت گذاشته. 800 00:56:12,651 --> 00:56:15,055 ‫ضمنا می‌دونم... 801 00:56:15,080 --> 00:56:18,080 ‫حس می‌کنی هر اتفاقی که اینجا میفته... 802 00:56:18,105 --> 00:56:19,605 ‫نباید به این چرخه تن بدیم. 803 00:56:19,805 --> 00:56:21,975 ‫نباید دست روی دست بذاریم، 804 00:56:22,000 --> 00:56:25,500 ‫منتظر باشیم تا... ‫باید اطلاعات کسب کنیم. 805 00:56:25,525 --> 00:56:28,360 ‫آره. آره. 806 00:56:28,385 --> 00:56:31,229 ‫می‌خوام فردا بیای کمکم کنی، می‌تونی؟ 807 00:56:33,038 --> 00:56:35,155 ‫چشم، حتما. ولی چه کاریه؟ 808 00:56:36,125 --> 00:56:38,276 ‫می‌خوام یکی از اون جانورها رو شکار کنیم. 809 00:56:41,862 --> 00:56:43,480 ‫هنوز قراره اینجا زندگی کنیم؟ 810 00:56:43,769 --> 00:56:45,705 ‫حتی با اینکه تیان‌چن فوت شده؟ 811 00:56:46,283 --> 00:56:47,447 ‫نمی‌دونم. 812 00:56:48,370 --> 00:56:50,575 ‫باید قدم به قدم پیش رفت. 813 00:56:52,235 --> 00:56:53,879 ‫تو نمیای خونه؟ 814 00:56:54,526 --> 00:56:55,805 ‫نه، می‌رم یه سر به حیوون‌ها بزنم، 815 00:56:55,830 --> 00:56:57,123 ‫مطمئن بشم غذا خوردن. 816 00:56:57,453 --> 00:56:58,743 ‫هوا داره تاریک می‌شه‌ها. 817 00:56:58,853 --> 00:57:01,523 ‫- زود میام. ‫- من هم باهاش می‌رم. 818 00:57:03,120 --> 00:57:07,050 ‫- خب، مواظب خودتون باشین. ‫- باشه. هستیم. 819 00:57:07,635 --> 00:57:09,177 ‫دوستتون دارم‌ها. 820 00:57:24,030 --> 00:57:34,030 ‫مترجمان: «کیارش نعمت گرگانی و حامی مغیثی» ‫در تلگرام: realKiarashNg@ و Timelordsubs@ 821 00:57:36,303 --> 00:57:46,303 ‫سیر تا پیاز سینمای جهان رو با ما ببین! ‫.:: Bamabin.com ::. 822 00:58:07,853 --> 00:58:09,273 ‫الو؟ 823 00:58:09,408 --> 00:58:12,014 ‫بابا؟ منم توماس. 824 00:58:12,799 --> 00:58:22,799 ‫..:: کانال تلگرام و اینستاگرام بامابین ::.. ‫.:: Telegram: @BamabinOfficial ::. ‫.:: Instagram: @BamabinOfficial_Com ::.