1 00:00:17,278 --> 00:00:19,802 ‫ما خودمون رو «مردگان متحرک» خطاب می‌کنیم. 2 00:00:21,847 --> 00:00:24,807 ‫ریک؛ ما توی این راه ‫قدم به قدم کنار همیم. 3 00:00:24,937 --> 00:00:26,548 ‫ممکنه کسایی رو از دست بدیم... 4 00:00:26,635 --> 00:00:28,376 ‫حتی هم‌دیگه رو! 5 00:00:28,506 --> 00:00:29,812 ‫حتی ممکنه من رو از دست بدی. 6 00:00:29,942 --> 00:00:31,248 ‫نـه. 7 00:00:31,422 --> 00:00:33,033 ‫اگه اتفاقی برای من افتاد، 8 00:00:33,120 --> 00:00:35,165 تو باید به‌جای من بقیه رو رهبری کنی؛ 9 00:00:35,252 --> 00:00:37,037 ‫چون فقط تو از پس ‫این‌کار برمیای. 10 00:00:37,124 --> 00:00:38,864 ‫ریـک! 11 00:00:42,433 --> 00:00:44,479 ‫آینده‌ی جودیث رو تضمین کنی. 12 00:00:44,609 --> 00:00:46,785 ‫ارزشش رو داره. 13 00:00:46,872 --> 00:00:48,961 ‫ما شکست نمی‌خوریم. ‫من تسلیم نمی‌شم! 14 00:00:55,446 --> 00:00:57,187 ‫یه «ب» پیدا کردم. 15 00:00:58,797 --> 00:01:00,930 ‫سرلشکر، تحقیقات‌مون ‫ درمورد فساد و خیانت داخلی 16 00:01:01,104 --> 00:01:04,281 ‫نتایج قابل توجهی به عمل آورده. 17 00:01:04,412 --> 00:01:06,544 ‫خودم حل‌ش می‌کنم. 18 00:01:06,631 --> 00:01:10,505 ‫یه‌چیزی پیدا کردم که ‫متعلق به «مرد شجاع»ـه. 19 00:01:10,679 --> 00:01:11,897 ‫منظورت چیه؟ 20 00:01:12,072 --> 00:01:14,465 ‫مامان؟ 21 00:01:14,552 --> 00:01:16,554 ‫بابا زنده‌ست؟ 22 00:01:16,641 --> 00:01:19,340 ‫نمی‌دونم... 23 00:01:19,514 --> 00:01:21,342 ‫اما اگه فکر می‌کنی زنده‌ست، 24 00:01:21,516 --> 00:01:22,647 ‫باید بری پیداش کنی! 25 00:01:22,821 --> 00:01:24,780 ‫باشه عزیزدلم. ‫سعی‌ام رو می‌کنم. 26 00:01:24,867 --> 00:01:25,998 ‫برو بابا رو پیدا کن! 27 00:01:30,090 --> 00:01:31,743 ‫من تلاشم رو کردم... 28 00:01:31,830 --> 00:01:35,617 ‫لطفاً این رو بدون که ‫من تلاشم رو کردم. 29 00:01:35,704 --> 00:01:38,010 ‫دیوارهای خارجی شهر ‫مورد تهاجم 30 00:01:38,098 --> 00:01:39,708 ‫و حمله قرار گرفته. 31 00:01:39,795 --> 00:01:41,840 ‫تنها شش ساعت با از بین رفتن ‫تک تک محله‌ها، 32 00:01:41,927 --> 00:01:43,929 ‫و بعد، نابودی تمام شهر فاصله داریم. 33 00:01:44,016 --> 00:01:45,757 ‫تهاجم از دو نقطه صورت گرفته، 34 00:01:45,844 --> 00:01:48,195 ‫دو فروپاشی یا احتمالاً انفجار، 35 00:01:48,282 --> 00:01:51,023 ‫که این‌گونه مردم شهر رو ‫به چنین فاجعه‌ای دچار کرده. 36 00:01:51,111 --> 00:01:54,009 ‫به‌نظر می‌رسه یکی از ساختمان‌های ‫شهر که صدها نفر در اون پناه گرفته بودن، 37 00:01:54,096 --> 00:01:55,767 ‫آخرین هدف مهاجمان بوده. 38 00:01:55,854 --> 00:01:58,509 ‫سازمان اطلاعات سی‌آرام اعلام کرده ‫با این حال که ساختمان قرنطینه بوده، 39 00:01:58,596 --> 00:02:01,208 ‫اتفاقی وحشتناک درون ‫ساختمان رخ داده 40 00:02:01,295 --> 00:02:05,560 ‫و منجر به مرگ چند نفر و همچنین... 41 00:02:06,084 --> 00:02:12,348 ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز .:: DigiMoviez.Com ::. 42 00:02:20,849 --> 00:02:27,793 تـرجمه از «آیــدا و ایلــیا» ::. Ayda.NDR & Eilia .:: 43 00:02:55,717 --> 00:03:01,917 بزرگ‌ترین مرجع دنیای مردگان متحرک @The_WalkingDead 44 00:03:40,062 --> 00:03:41,062 « مـردگان مــتحرک: بازماندگان » [ فصل اول / قسمت اول ] 45 00:03:44,182 --> 00:03:46,449 « پنج سال پس از انفجار پـل » 46 00:03:56,410 --> 00:03:57,889 ‫گرایمز هم اومد. 47 00:03:57,976 --> 00:03:59,500 ‫همه‌شون آماده‌ان. 48 00:04:00,501 --> 00:04:03,547 ‫خدمت‌گزاران ارتش جمهوری مدنی، 49 00:04:03,634 --> 00:04:06,115 ‫ممنون که در این ماموریت ‫داوطلبانه شرکت کردید. 50 00:04:06,202 --> 00:04:08,509 ‫سطح خطر این رویداد، «سـه» ارزیابی شده. 51 00:04:08,596 --> 00:04:11,251 ‫شما با انجام این ماموریت، 52 00:04:11,338 --> 00:04:13,165 ‫از تمامی منابع غذایی و فروشگاه‌های کشور 53 00:04:13,253 --> 00:04:15,080 ‫برای حدود 200 هزار نفر، محافظت می‌کنید. 54 00:04:15,167 --> 00:04:19,041 ‫این ماموریت، مسیر شما رو در پی ‫کسبِ مقام شهروندی، تسریع می‌بخشه. 55 00:04:19,128 --> 00:04:20,825 ‫بیس، آلفا صحبت می‌کنه. 56 00:04:20,912 --> 00:04:23,437 ‫خدمت‌گزاران در موقعیت‌شون قرار دارن ‫و آماده‌ی شروع ماموریت هستن. 57 00:04:23,524 --> 00:04:27,092 ‫عملیات پاک‌سازی رو شروع کنید. 58 00:04:27,179 --> 00:04:30,052 ‫شروع کنید! 59 00:04:38,190 --> 00:04:40,280 ‫این سمت! 60 00:04:54,598 --> 00:04:56,861 ‫یکی دیگه اون‌جاست! 61 00:05:02,302 --> 00:05:04,129 ‫گرایمز! گرایمز! 62 00:05:07,568 --> 00:05:08,917 ‫خدمت‌گزار گرایمز! 63 00:05:09,004 --> 00:05:12,050 ‫ببخشید. دنبالِ تبرم می‌گشتم. 64 00:05:27,936 --> 00:05:29,329 ‫خدمت‌گزار گرایمز؟ 65 00:05:34,769 --> 00:05:35,900 ‫تنها راهم همینه. 66 00:05:38,163 --> 00:05:40,601 ‫باید این‌کار رو کنم. 67 00:05:47,930 --> 00:05:49,784 ‫خدمت‌گزار گرایمز داره از قوانین تخطی می‌کنه! 68 00:05:49,871 --> 00:05:52,874 ‫من می‌رم سراغش! 69 00:05:54,876 --> 00:05:57,269 ‫خدمت‌گزار گرایمز! ‫از سر جـات تکون نخور! 70 00:05:59,620 --> 00:06:01,012 ‫خدمت‌گزار گرایمز! 71 00:06:53,978 --> 00:06:55,763 ‫نـه! 72 00:06:58,592 --> 00:07:00,594 ‫کدوم گوری رفتی؟ 73 00:07:07,818 --> 00:07:09,994 ‫گرایمز! تکون نخور! 74 00:07:11,996 --> 00:07:13,520 گرفتمش. گرفتمش. 75 00:07:13,607 --> 00:07:16,348 کسی آسیب ندید‌ بریم. 76 00:07:33,931 --> 00:07:35,237 ‫میشون! 77 00:07:35,324 --> 00:07:36,891 ‫ریـک! 78 00:07:36,978 --> 00:07:38,414 ‫لعنتی! 79 00:07:38,501 --> 00:07:40,155 ‫ببخشید؟ 80 00:07:43,332 --> 00:07:44,594 ‫منظورم این بود که... 81 00:07:46,161 --> 00:07:48,250 ‫از این حرف‌ت منظور دیگه‌ای داشتی؟ 82 00:07:48,337 --> 00:07:49,817 ‫من اهل این دور و ورها نیستم. 83 00:07:49,904 --> 00:07:52,167 ‫گمشدم و دیـرم شده! 84 00:07:52,254 --> 00:07:55,736 ‫از نقشه‌ و این‌ها... 85 00:07:55,823 --> 00:07:57,868 ‫چیزی سرت می‌شه؟ 86 00:07:59,957 --> 00:08:01,437 ‫نـه. 87 00:08:01,524 --> 00:08:03,570 ‫آدرس‌ها رو حفظ می‌کنم. 88 00:08:03,657 --> 00:08:08,923 ‫ببینید، من باید برم این‌جا ‫اما الان حتی نمی‌دونم کجام! 89 00:08:11,665 --> 00:08:14,102 ‫باید از اون سمت بری. 90 00:08:14,189 --> 00:08:16,365 ‫اون ساختمان آبی رو که رد کنی؛ 91 00:08:18,062 --> 00:08:19,499 ‫می‌رسی. 92 00:08:20,717 --> 00:08:22,371 ‫بهت اعتماد می‌کنم! 93 00:08:26,680 --> 00:08:28,682 ‫اشکالی نداره که... 94 00:08:29,857 --> 00:08:31,380 ‫اشکال نداره. 95 00:08:32,860 --> 00:08:35,515 ‫نمی‌خوام مزاحم ناهار خوردن‌تون بشم. 96 00:08:35,602 --> 00:08:37,604 ‫شما هم این‌جا کار می‌کنین؟ 97 00:08:37,691 --> 00:08:39,301 ‫آره. 98 00:08:40,737 --> 00:08:42,130 ‫دوست داری این‌جا رو؟ 99 00:08:44,915 --> 00:08:47,048 ‫جایی نیست که دوست داشته ‫باشم زندگی کنم. 100 00:08:49,180 --> 00:08:50,530 ‫تو چی؟ این‌جا رو دوست داری؟ 101 00:08:53,620 --> 00:08:55,012 ‫آره. 102 00:09:18,601 --> 00:09:21,169 ‫همیشه با خودم می‌گفتم منتظر می‌مونم 103 00:09:21,256 --> 00:09:24,259 ‫و وقتی که بلاخره هم رو دیدیم، ‫همه‌چی رو برات تعریف می‌کنم. 104 00:09:24,346 --> 00:09:27,001 ‫وقتی خورشید داره غروب می‌کنه، 105 00:09:27,088 --> 00:09:29,264 ‫و هوا کاملاً تاریک شده 106 00:09:29,351 --> 00:09:32,484 ‫می‌شینیم توی ایوان خونه‌مون ‫و همه‌چی رو برات می‌گم. 107 00:09:32,572 --> 00:09:34,965 ‫اما باید همین الان تعریف کنم. 108 00:09:35,052 --> 00:09:36,880 ‫البته نه همه‌چیز رو، 109 00:09:36,967 --> 00:09:39,622 ‫هنوز جرئت گفتن همه‌چیز رو ندارم. 110 00:09:39,709 --> 00:09:41,581 ‫بیشترش رو تعریف می‌کنم؛ ‫درکل که... 111 00:09:41,668 --> 00:09:44,845 ‫اول و آخر داستان، همه‌ش به ‫پیدا کردن تـو ختم می‌شه. 112 00:09:44,932 --> 00:09:49,327 ‫وقتی که پل منفجر شد، ‫فکر نمی‌کردم زنده بمونم 113 00:09:52,548 --> 00:09:56,378 ‫اما بعد توی یه بیمارستان به‌هوش اومدم. 114 00:09:56,465 --> 00:09:59,468 ‫یه ارتش من رو پیدا کرد؛ ‫ارتشی که هزاران عضو داره 115 00:09:59,555 --> 00:10:01,775 ‫و از یه شهرِ مخفیِ صدهزار نفری 116 00:10:01,862 --> 00:10:04,386 ‫محافظت می‌کنن. 117 00:10:04,473 --> 00:10:06,867 ‫«امنیت و رازداری از همه‌چیز مهم‌ترـه» 118 00:10:06,954 --> 00:10:08,172 ‫قانون‌شون ایـنه! 119 00:10:08,259 --> 00:10:11,349 ‫تا هیچکس هیچوقت این‌جا رو ترک نکنه، 120 00:10:11,436 --> 00:10:12,873 ‫شهر حکومت جداگونه خودش رو داره، 121 00:10:12,960 --> 00:10:15,223 ‫هیچ ارتباطی با ارتش نداره؛ 122 00:10:15,310 --> 00:10:17,442 ‫اما همه‌شون از قانونی که گفتم ‫پیروی می‌کنن، 123 00:10:17,529 --> 00:10:20,663 ‫قانونی که از جایی بیرون دیوارها ‫سفارش شده؛ 124 00:10:20,750 --> 00:10:23,797 ‫از آدمایی که نجات می‌دن ‫کار می‌کشن، 125 00:10:23,884 --> 00:10:27,278 ‫کشتن واکرها برای تولید انرژی و غذا، 126 00:10:27,365 --> 00:10:29,933 ‫یا مدیریت تاسیسات آب و زباله‌ها. 127 00:10:34,721 --> 00:10:36,810 ‫بعد از شیش سال خدمت، ‫می‌تونن وارد شهر بشن 128 00:10:36,897 --> 00:10:40,988 ‫دیگه ارتش باهاشون کاری نداره ‫و ازشون کار نمی‌کشه... 129 00:10:41,075 --> 00:10:42,685 ‫به این افراد می‌گن «خدمت‌گزار» 130 00:10:42,772 --> 00:10:45,079 ‫منم یه زمانی جزوشون بودم؛ ‫اما هرگز نمی‌خواستم وارد شهر بشم 131 00:10:45,166 --> 00:10:46,907 ‫می‌خواستم فرار کنم 132 00:10:46,994 --> 00:10:48,691 ‫می‌خواستم برگردم پیش شما! 133 00:10:48,778 --> 00:10:50,998 ‫تمام فکر و ذهنم همین بود! 134 00:11:05,708 --> 00:11:07,405 ‫دریافت شد. 135 00:11:12,106 --> 00:11:13,847 ‫لعنت بهت! 136 00:11:16,153 --> 00:11:18,155 چرا از اون یکی دستت استفاده نکردی؟ 137 00:11:24,684 --> 00:11:28,818 ‫اومدم این‌جا چون یه گفت‌وگویی ‫با ژنرال بیل داشتم... 138 00:11:28,905 --> 00:11:30,515 ‫- درمورد من؟ ‫- آره. 139 00:11:30,602 --> 00:11:32,996 ‫خیلی خوش‌شانسی که ‫توی ارتش آشنا داری! 140 00:11:33,083 --> 00:11:35,172 ‫نکنه آشنام تویی؟ 141 00:11:35,259 --> 00:11:42,484 ‫ریک من پیشِ رئیسِ قوی‌ترین ارتش روی زمین ‫همه‌جوره هوات رو دارم! 142 00:11:42,571 --> 00:11:46,357 ‫احتمالاً بهترین دوستی هستم ‫که تا الان داشتی. 143 00:11:46,444 --> 00:11:48,142 ‫پیشونی‌ت چی شده؟ 144 00:11:48,229 --> 00:11:50,492 ‫یـه مورد دیگه شبیه تـو خورد به تورمون. 145 00:11:50,579 --> 00:11:53,625 ‫کسی که شاید بیشتر از ‫تو به کارم بیاد. 146 00:11:54,409 --> 00:11:55,758 ‫تو فکر کردی با این‌جا موندن 147 00:11:55,845 --> 00:11:58,152 ‫شانس بیشتری برای آزاد شدن داری. 148 00:11:58,239 --> 00:11:59,762 ‫این‌طور نیست. 149 00:11:59,849 --> 00:12:02,634 ‫برعکس فقط شانس خودت ‫رو برای مرگ زیادتر می‌کنی! 150 00:12:02,722 --> 00:12:03,940 ‫حتماً خودت هم می‌دونی، 151 00:12:04,027 --> 00:12:05,637 ‫دلم نمی‌خواد همچین اتفاقی بیفته. 152 00:12:07,988 --> 00:12:10,512 ‫من دیگه برم سروقت کارهام! 153 00:12:12,688 --> 00:12:13,863 ‫ریک، اصلاً به حرف‌هام... 154 00:12:13,950 --> 00:12:15,865 ‫اینقدر پا نشو بیا این‌جا! 155 00:12:19,434 --> 00:12:23,307 ‫اولین باری که سعی کردم فرار کنم، ‫ارتش نمی‌دونست باهام چیکار کنه. 156 00:12:23,394 --> 00:12:26,354 ‫چون هیچکس این‌جا فرار نمی‌کنه! ‫هیچکس دلش نمی‌خواد! 157 00:12:26,441 --> 00:12:29,923 ‫نمی‌دونستم می‌خوام زندانی‌ام کنن؛ ‫می‌خوان من رو بکشن! 158 00:12:30,010 --> 00:12:32,882 ‫یکی از سرهنگ دوم‌های ارتش، به نام «اوکافور» 159 00:12:32,969 --> 00:12:34,841 ‫راضی‌شون کرد که مقامِ خدمت‌گزاری ‫رو ازم نگیرن. 160 00:12:34,928 --> 00:12:36,930 ‫من دست‌بردار نبودم. 161 00:12:37,017 --> 00:12:38,670 ‫ولی نمی‌شد. 162 00:12:38,758 --> 00:12:40,629 ‫نمی‌تونستم برگردم پیشت! 163 00:12:40,716 --> 00:12:42,544 ‫بارها سعی کردم از شرشون خلاص بشم، 164 00:12:42,631 --> 00:12:46,026 حتی یه‌بار خارج از شهر بودم و تقریباً آزاد بودم، 165 00:12:46,113 --> 00:12:47,679 اما نتونستم. 166 00:12:47,767 --> 00:12:49,812 نتونستم برگردم پیشت! 167 00:12:49,899 --> 00:12:51,379 ‫گیرم انداخته بودن. 168 00:13:24,368 --> 00:13:28,198 ‫اوکافور جونم رو نجات داد چون گفت ‫یه‌چیزی درون من می‌بینه. 169 00:13:28,285 --> 00:13:31,027 ‫می‌خواست جزوی از برنامه‌هاش باشم، 170 00:13:31,114 --> 00:13:32,724 ‫توی ارتش‌شون عضو بشم 171 00:13:32,812 --> 00:13:35,249 ‫تا زندگی‌ام رو صرف خدمت به اون‌ها بکنم. 172 00:13:35,336 --> 00:13:36,685 ‫اون این‌طوری می‌گه! 173 00:13:36,772 --> 00:13:38,382 ‫این رو بکن توی مغزت! 174 00:13:39,993 --> 00:13:42,604 ‫برای آدم‌هایی مثل ما... 175 00:13:44,954 --> 00:13:47,435 ‫تا ابد هیچ راه فراری وجود نداره. 176 00:13:47,522 --> 00:13:50,481 ‫یونیفرمت رو گذاشتم توی اتاق‌ت! 177 00:13:50,568 --> 00:13:54,050 ‫وقتشه شرایط رو هرجوری که ‫هست قبول کنیم. 178 00:13:54,137 --> 00:13:55,878 ‫دفعه قبل که دستت رو از دست دادی. 179 00:13:55,965 --> 00:13:57,924 ‫دفعه بعد جونت رو از دست می‌دی! 180 00:13:58,011 --> 00:13:59,839 ‫یه فکری براش بکن. 181 00:14:35,657 --> 00:14:37,006 ‫باید به جای این‌که شیشه پرت کنم سمتت 182 00:14:37,093 --> 00:14:38,834 ‫ازت تشکر کنم. 183 00:14:42,446 --> 00:14:44,100 ‫چـرا؟ 184 00:14:44,187 --> 00:14:46,581 ‫تو بهم نشون دادی که ‫نمی‌شه فرار کرد! 185 00:15:31,017 --> 00:15:32,670 ‫پشمام داداش. 186 00:15:32,757 --> 00:15:34,585 ‫خبرها رو شنیدم؛ ولی باورم نمی‌شه. 187 00:15:34,672 --> 00:15:37,284 ‫راسته؟ 188 00:15:38,067 --> 00:15:40,287 ‫سلام استبان! 189 00:15:41,331 --> 00:15:42,506 ‫آره. 190 00:15:42,593 --> 00:15:44,117 ‫می‌شه بهش دست بزنم؟ 191 00:15:44,813 --> 00:15:46,989 ‫شوخی می‌‌کنم داداش. ‫جدی نگیر. 192 00:15:47,076 --> 00:15:48,164 ‫نزدیک 2 سال 193 00:15:48,251 --> 00:15:49,600 ‫حتی باهام حرف هم نزدی! 194 00:15:49,687 --> 00:15:51,341 ‫یا با بقیه 195 00:15:51,428 --> 00:15:52,952 ‫اما من همیشه حواسم بهت بود. 196 00:15:53,691 --> 00:15:56,129 ‫یکم طول کشید؛ ‫ولی الان دیگه یه هدف داریم. 197 00:15:57,260 --> 00:16:00,002 ‫یه هدفی داریم داداش می‌دونی؟ 198 00:16:00,089 --> 00:16:01,569 ‫شهر مخفی؟ 199 00:16:01,656 --> 00:16:05,268 ‫برداشتی که تو ازش داری ‫یه جایی مثل زندان آلکاترازـه! 200 00:16:05,355 --> 00:16:08,837 ‫اما ما خدمت‌گزارها، ‫خوشبختی‌تون رو اون‌جا می‌بینیم. 201 00:16:08,924 --> 00:16:10,795 ‫می‌دونی؟ می‌گن کولر دارن! 202 00:16:10,882 --> 00:16:12,058 ‫کولر! 203 00:16:12,145 --> 00:16:13,624 ‫دیگه مثل سگ عرق نمی‌کنیم! 204 00:16:13,711 --> 00:16:15,322 ‫می‌گیری چی می‌گم؟ 205 00:16:17,411 --> 00:16:19,369 ‫ریک داداش، امروز روز بزرگیه! 206 00:16:19,456 --> 00:16:21,415 ‫چون امروز آخرین روزیه که من 207 00:16:21,502 --> 00:16:23,330 ‫تو تاسیسات آب این خراب شده کار می‌کنم! 208 00:16:23,417 --> 00:16:26,811 ‫از فردا دیگه اونجام! 209 00:16:26,898 --> 00:16:29,727 ‫به عنوان معاون آب و برق منطقه 3. 210 00:16:29,814 --> 00:16:34,906 ‫بلاخره بعد از 6 سال، کارم این‌جا تمومه. 211 00:16:35,777 --> 00:16:38,258 ‫فردا می‌رم اون سمت! 212 00:16:38,345 --> 00:16:39,650 ‫شهروند می‌شم! 213 00:16:39,737 --> 00:16:41,652 ‫- باید واسه‌ت یه کادویی چیزی بگیرم. ‫- بی‌خیال بابا ریک! 214 00:16:41,739 --> 00:16:43,089 ‫مثلاً چی می‌خوای بهم کادو بدی؟ 215 00:16:43,176 --> 00:16:44,307 ‫این قیافه اخم و درهم‌ت؟ 216 00:16:48,137 --> 00:16:49,617 ‫ممنون. 217 00:16:49,704 --> 00:16:51,662 ‫واسه هر مزخرفی که حالا هست. 218 00:16:52,446 --> 00:16:57,277 ‫خب داداش، بهش می‌گن زندگی. 219 00:16:57,364 --> 00:16:59,105 ‫حداقل این یارو اوکافور دیگه 220 00:16:59,192 --> 00:17:00,410 ‫هر روز آدم نمی‌فرسته راضی‌ت کنن 221 00:17:00,497 --> 00:17:01,846 ‫براشون کار کنی. 222 00:17:04,284 --> 00:17:05,937 ‫واقعاً؟ 223 00:17:06,025 --> 00:17:07,722 ‫هنوزم؟ 224 00:17:07,809 --> 00:17:10,594 ‫حتی بعد از این‌که بازم... 225 00:17:11,465 --> 00:17:12,640 ‫پشمام داداش؛ من می‌گم قبول کن 226 00:17:12,727 --> 00:17:14,729 ‫تا دست از سرت بردارن؛ 227 00:17:14,816 --> 00:17:16,600 ‫بعدش هم که آزادی برای خودت 228 00:17:16,687 --> 00:17:19,038 ‫اون بیرون ول می‌چرخی ‫و هرکاری می‌خوای می‌کنی. 229 00:17:23,607 --> 00:17:26,393 ‫یه‌چیزی رو یادم رفت بهت بگم! 230 00:17:26,480 --> 00:17:29,918 ‫با یه دختره دوست شدم که ‫اون سمت زندگی می‌کنه. 231 00:17:30,005 --> 00:17:32,181 ‫خبرنگاره! 232 00:17:32,268 --> 00:17:35,315 ‫آره؛ چند وقت داشت یه مقاله درموردِ... 233 00:17:44,976 --> 00:17:47,718 ‫هیچوقت ندیده بودم بیای این سمت‌ها. 234 00:18:05,997 --> 00:18:07,825 ‫پس قبول کردی. 235 00:18:10,263 --> 00:18:11,351 ‫آره. 236 00:18:13,483 --> 00:18:14,789 ‫این... 237 00:18:16,399 --> 00:18:18,009 ‫ارزن‌ـه. 238 00:18:24,842 --> 00:18:26,757 ‫این‌جا جای مناسبی ‫برای پرورش ارزن نیست؛ 239 00:18:26,844 --> 00:18:28,542 ‫اما اگه اونی که می‌خوام رو پیدا کنم 240 00:18:28,629 --> 00:18:30,413 ‫دوباره...خیلی چیزها تغییر می‌کنه. 241 00:18:38,291 --> 00:18:39,857 ‫بله، قربان، بله. 242 00:18:43,557 --> 00:18:45,428 ‫از انتخابت مطمئنی؟ 243 00:18:49,606 --> 00:18:51,304 ‫این یعنی پایان گذشته 244 00:18:51,391 --> 00:18:53,349 ‫و شروعِ یک داستانِ جدید؟ 245 00:18:53,436 --> 00:18:55,134 ‫پایان گذشته‌ست... 246 00:18:56,744 --> 00:18:59,050 ‫و شروع یه داستان جدید. 247 00:19:01,879 --> 00:19:05,622 ‫به سی آر ام خوش اومدی. 248 00:19:09,322 --> 00:19:10,845 ‫مگه نگفتی دیرت شده... 249 00:19:13,195 --> 00:19:15,458 ‫چرا. دیرم شده. 250 00:19:17,156 --> 00:19:20,028 ‫راستش من نباید دیرم بشه. 251 00:19:22,335 --> 00:19:24,163 ‫اما... 252 00:19:25,816 --> 00:19:27,470 ‫من همیشه میام این‌جا غذا می‌خورم. 253 00:19:27,557 --> 00:19:29,777 ‫همین ساعت؟ 254 00:19:29,864 --> 00:19:32,475 ‫ظاهراً خیلی مشتاقی! نـه؟ 255 00:19:33,607 --> 00:19:34,999 ‫انگار خودت هم مشتاقی! 256 00:19:37,263 --> 00:19:38,699 ‫نیستم. 257 00:19:42,224 --> 00:19:44,879 ‫می‌شه حداقل... 258 00:19:45,749 --> 00:19:46,924 ‫اومدم. 259 00:19:47,011 --> 00:19:48,622 ‫اومدم. 260 00:19:48,709 --> 00:19:50,319 ‫پاشو ریک. 261 00:19:50,406 --> 00:19:51,712 ‫کلاس شروع شده. 262 00:20:05,943 --> 00:20:07,728 ‫سرباز بوده؟ 263 00:20:08,685 --> 00:20:10,948 ‫آره. 264 00:20:11,035 --> 00:20:13,212 ‫خیلی جلوی خودم رو گرفتم حرفی نزنم؛ 265 00:20:13,299 --> 00:20:16,171 ‫اما با توجه به چیزی که پیش رومونه؛ 266 00:20:16,258 --> 00:20:18,956 ‫کار درستی نبود که ازتون مخفی کنم. 267 00:20:21,698 --> 00:20:23,744 ‫این‌جا دیگه کجاست؟ 268 00:20:23,831 --> 00:20:26,050 ‫شما دوتا یک ساله که ‫دارین تمرین داده می‌شین. 269 00:20:26,137 --> 00:20:29,097 ‫سربازهای این ارتش شدین؛ ‫اما شما که فکر نمی‌کنین 270 00:20:29,184 --> 00:20:31,882 ‫تمام این کارها و زحمات فقط برای ‫تبدیل کردن شما به سرباز بوده؟ 271 00:20:33,319 --> 00:20:35,973 ‫بلکه برای این بود که ‫از شما یه رهبر بسازیم! 272 00:20:36,060 --> 00:20:37,888 ‫من قراره به‌تون کمک کنم 273 00:20:37,975 --> 00:20:41,240 ‫جزوی از افراد اصلی سی‌آرام بشین! 274 00:20:42,632 --> 00:20:44,591 ‫من چهار بار سعی کردم فرار کنم. 275 00:20:44,678 --> 00:20:46,593 ‫دستم رو قطع کردم! 276 00:20:46,680 --> 00:20:47,898 ‫سعی کردم تو رو بکشم! 277 00:20:49,291 --> 00:20:50,901 ‫آره اما شما دو نفر می‌تونین بهم کمک کنین 278 00:20:50,988 --> 00:20:53,513 ‫اوضاع رو به‌کل تغییر بدم. 279 00:20:53,600 --> 00:20:54,731 ‫بشینید. 280 00:20:56,733 --> 00:20:58,692 ‫شما دونفر چیزی درون‌تون دارین که 281 00:20:58,779 --> 00:21:00,911 ‫که من باور دارم سی‌آرام 282 00:21:00,998 --> 00:21:04,175 ‫شدیداً به‌ش نیاز داره. 283 00:21:06,177 --> 00:21:08,397 ‫اصلاً چه نیازی به این کارهاست؟ 284 00:21:08,484 --> 00:21:10,094 ‫شهر که داره به بهترین نحو ‫اداره می‌شه، 285 00:21:10,181 --> 00:21:12,445 ‫سی‌آرام داره دنیا رو می‌چرخونه! 286 00:21:12,532 --> 00:21:14,490 ‫درحالی که همه‌جا نابود شده ‫این‌جا همه‌چی به‌راهه! 287 00:21:14,577 --> 00:21:16,405 ‫مردم نمی‌تونن از شهر خارج بشن! 288 00:21:16,492 --> 00:21:19,669 ‫آزاد نیستن. 289 00:21:19,756 --> 00:21:21,323 ‫هیچکس آزاد نیست. 290 00:21:21,410 --> 00:21:23,282 ‫آزاد نیستیم؛ اما حداقل زنده‌ایم. 291 00:21:23,369 --> 00:21:25,545 ‫تو زنده‌ای؛ تو هم زنده‌ای ‫درحالی که نباید باشی. 292 00:21:25,632 --> 00:21:30,289 ‫سی آر ام تمام مردمش ‫رو به دسته «الف» و «ب» تقسیم‌بندی می‌کنه. 293 00:21:30,376 --> 00:21:32,203 ‫الف‌ها قدرت‌مند هستن. 294 00:21:32,291 --> 00:21:34,423 ‫«الف»‌ها جون‌شون رو فدای ‫باورهاشون می‌کنن! 295 00:21:34,510 --> 00:21:37,034 ‫مردم از الف‌ها پیروی می‌کنن. 296 00:21:37,121 --> 00:21:38,645 ‫افرادی که در جهان بیرون ‫باهاشون برخورد می‌کنیم 297 00:21:38,732 --> 00:21:41,604 ‫و بعضی‌هاشون رو ‫با خودمون میاریم، دسته «ب» هستن. 298 00:21:41,691 --> 00:21:44,651 ‫مردمی که می‌خوان زنده بمونن ‫و زندگی کنن. 299 00:21:44,738 --> 00:21:46,130 ‫«ب» ها تلاش می‌کنن. 300 00:21:46,217 --> 00:21:50,047 ‫«الف»‌ها می‌رن بیرون و کُشته می‌شن. ‫جز شما دو نفر. 301 00:21:50,134 --> 00:21:52,180 ‫- چرا؟ ‫- به‌خاطر من! 302 00:21:52,267 --> 00:21:55,009 ‫سی آر ام باید تغییر کنه! 303 00:21:55,096 --> 00:21:59,840 ‫و برای این تغییر به ‫رهبرانی قدرت‌مند نیاز داره. 304 00:21:59,927 --> 00:22:02,930 ‫باید هیولا باشیم 305 00:22:03,017 --> 00:22:04,497 ‫تا با هیولاهایی که 306 00:22:04,584 --> 00:22:05,976 ‫بزود می‌رن مبارزه کنیم. 307 00:22:06,063 --> 00:22:08,283 ‫و برای همین به شما دو نفر نیاز دارم. 308 00:22:08,370 --> 00:22:10,198 ‫وقتی که به مقام‌های بالاتر ‫دست پیدا کنید، 309 00:22:10,285 --> 00:22:11,504 ‫رازهای محرمانه بیشتری ‫رو می‌فهمین، 310 00:22:11,591 --> 00:22:14,071 ‫اون موقع‌ست که به مقام «اشلون» ‫دست پیدا می‌کنین.. 311 00:22:14,158 --> 00:22:16,596 ‫- مقام‌های بالاتر... ‫- مقام اشلون؟ 312 00:22:16,683 --> 00:22:19,163 ‫اشلون به کسانی گفته می‌شه ‫که چیزایی رو می‌دونن 313 00:22:19,250 --> 00:22:22,950 ‫که 90 درصد نیروهای ارتش 314 00:22:23,037 --> 00:22:25,518 ‫و هیچ کدوم از مردم شهر نمی‌دونن. 315 00:22:25,605 --> 00:22:29,043 ‫اصلاً می‌خوان ما ‫رهبران آینده باشیم؟ 316 00:22:29,130 --> 00:22:31,262 ‫اصلاً از این قضیه خبر دارن؟ 317 00:22:31,350 --> 00:22:32,916 ‫از الان؟ از امشب؟ 318 00:22:33,003 --> 00:22:37,094 ‫این‌که داری درمورد «الف» و «ب» ‫و این چیزها صحبت می‌کنی؟ 319 00:22:37,181 --> 00:22:39,575 ‫نه. فقط من می‌دونم. 320 00:22:39,662 --> 00:22:43,057 ‫از نگاه من «الف» هایی که به مقام ‫سرباز دست پیدا می‌کنن 321 00:22:43,144 --> 00:22:44,972 ‫به رهبرانی تبدیل می‌شن که 322 00:22:45,059 --> 00:22:47,757 ‫می‌تونن سر آر ام رو از ‫ریشه تغییر بدن. 323 00:22:50,020 --> 00:22:52,719 ‫خب اگه ما به این مقام‌های بالاتری که می‌گی 324 00:22:52,806 --> 00:22:54,634 ‫دست پیدا کنیم بعد... 325 00:22:54,721 --> 00:22:57,680 ‫مایی درکار نیست گرایمز. 326 00:22:59,987 --> 00:23:03,077 ‫اگه من جزو دسته «الف» محسوب می‌شم؛ 327 00:23:03,164 --> 00:23:06,341 ‫و باورهای خودم رو دارم؛ 328 00:23:06,428 --> 00:23:10,040 ‫از کجا مطمئنی که راهی که تو می‌خوای ‫رو می‌رم و کار خودم رو نمی‌کنم؟ 329 00:23:10,127 --> 00:23:11,520 ‫چون می‌دونم اگه هر کدوم از شما 330 00:23:11,607 --> 00:23:14,436 ‫فرصتی برای نجات دنیا داشته باشین، ‫دریغ نمی‌کنین. 331 00:23:14,523 --> 00:23:16,220 ‫مجبورین! 332 00:23:16,307 --> 00:23:18,222 ‫کتابی که بهت دادم... ‫بازش کن. 333 00:23:18,309 --> 00:23:20,007 ‫بیاین درمورد «جنگ سرد» صحبت کنیم. 334 00:23:20,094 --> 00:23:21,617 ‫اون می‌خواست اوضاع رو تغییر بده، 335 00:23:21,704 --> 00:23:24,228 ‫بدون این‌که حتی روح‌شون خبر داشته ‫باشه، سیستم رو به‌کل عوض کنه. 336 00:23:24,315 --> 00:23:28,232 ‫و به کمک من برای انجام این‌کار نیاز داشت. 337 00:23:28,319 --> 00:23:30,844 ‫می‌تونستم کمک‌ش کنم؛ ‫اما این چیزها هدف من نبود. 338 00:23:30,931 --> 00:23:32,541 ‫گوش کن چی می‌گم. 339 00:23:32,628 --> 00:23:34,587 ‫ظاهراً دیدگاه تو به این ماجرا ‫کاملاً با من فرق داره. 340 00:23:34,674 --> 00:23:37,111 ‫اگه یه بار دیگه من رو با خودت ‫قاطی کردی؛ 341 00:23:37,198 --> 00:23:39,766 ‫کارت رو یه‌سره می‌کنم. 342 00:23:39,853 --> 00:23:41,550 ‫کار تو بود نه؟ 343 00:23:41,637 --> 00:23:44,466 ‫همونی که پیشونی‌ش ‫رو زخمی کرده. 344 00:23:44,553 --> 00:23:47,077 ‫بهش شلیک کردم؛ ‫خطا رفت. 345 00:23:47,164 --> 00:23:48,601 ‫پس کار من نبوده. 346 00:23:48,688 --> 00:23:50,429 ‫نکنه می‌خوای به منم ‫شلیک کنی ملکه! 347 00:23:50,516 --> 00:23:51,952 ‫هی! 348 00:23:52,039 --> 00:23:53,780 ‫من تو ارتش دریایی آفریقای جنوبی بودم. 349 00:23:53,867 --> 00:23:55,259 ‫مدت‌ها توی زیردریایی ‫به ارتش خدمت کردم. 350 00:23:55,346 --> 00:23:57,436 ‫اون زیر همیشه «پوکر» بازی می‌کردم. 351 00:23:57,523 --> 00:23:58,741 ‫بازی‌ام خوب بود. 352 00:23:58,828 --> 00:24:01,178 ‫نه راستش؛ عالی بود. 353 00:24:01,265 --> 00:24:03,093 ‫می‌خواستم ببینم ‫چقدر توی این بازی مهارت دارم. 354 00:24:03,180 --> 00:24:05,356 ‫شنیده بودم مسابقات بزرگی ‫توی لاس‌وگاس برگذار می‌شه. 355 00:24:05,444 --> 00:24:06,923 ‫واسه همین رفتم تا ‫شانسم رو امتحان کنم. 356 00:24:07,010 --> 00:24:09,186 ‫هنوز یه دست هم بازی نکرده ‫بودم که دنیا به گـا رفت. 357 00:24:09,273 --> 00:24:12,668 ‫که مشخص می‌کنه ‫شانسم چقدر افتضاحه! 358 00:24:12,755 --> 00:24:16,324 ‫اون من روی توی اقیانوس اطلس پیدا کرد. 359 00:24:16,411 --> 00:24:17,978 ‫تقریباً مُرده بودم. 360 00:24:18,065 --> 00:24:21,198 ‫سعی کردم بکشمش تا ‫بتونم اون‌جا بمونم! 361 00:24:21,285 --> 00:24:24,463 ‫از شروع این ماجراها چهارمین ‫باری بود که دست به همچین کاری زدم. 362 00:24:24,550 --> 00:24:26,595 ‫شاید هم آخرین بار. 363 00:24:30,730 --> 00:24:33,515 ‫خوب می‌دونم چرا همچین کاری کردی. 364 00:24:33,602 --> 00:24:35,038 ‫فرار کردن رو می‌گم. 365 00:24:35,125 --> 00:24:36,953 ‫این‌که همچین بلایی سر دستت آوردی. 366 00:24:37,040 --> 00:24:38,520 ‫منم دلیل تو رو داشتم. 367 00:24:42,306 --> 00:24:44,134 ‫یکی اون بیرون هست که عاشقشی! 368 00:24:45,832 --> 00:24:47,442 ‫آره. و من این رو قبول کردم 369 00:24:47,529 --> 00:24:49,139 ‫که دیگه قرار نیست ببینمش.... 370 00:24:49,226 --> 00:24:51,881 ‫چون می‌دونم اون آدم ‫دلش نمی‌خواد من بمیرم 371 00:24:51,968 --> 00:24:53,622 ‫و احتمالاً دلیل این‌که همچین بلایی سر 372 00:24:53,709 --> 00:24:55,058 ‫صورت اوکافور آوردم همینه. 373 00:24:55,145 --> 00:24:57,626 ‫چون یه‌جورایی مطمئن بودم نمی‌تونم 374 00:24:57,713 --> 00:25:00,063 ‫زنده برگردم «کیپ‌تاون» 375 00:25:00,150 --> 00:25:02,370 ‫اما اگه به تو شلیک کنم گرایمز؛ 376 00:25:02,457 --> 00:25:03,719 ‫مطمئن باش خطا نمی‌ره. 377 00:25:03,806 --> 00:25:05,852 ‫حتی خراش هم برنمی‌داره. 378 00:25:05,939 --> 00:25:08,594 ‫الان هم برام مهم نیست چه ‫نقشه ای توی سرت داری. 379 00:25:08,681 --> 00:25:12,511 ‫خودت که شنیدی می‌تونستن ‫چه بلاهایی سرمون بیارن! 380 00:25:12,598 --> 00:25:15,078 ‫تنها چیزی که برام باقی ‫مونده همینه. 381 00:25:15,165 --> 00:25:16,993 ‫گذشته‌؟ زندگی قبلیم؟ 382 00:25:17,080 --> 00:25:18,821 ‫دیگه از بین رفتن! 383 00:25:18,908 --> 00:25:20,431 ‫تنها چیزی که برات باقی مونده همینه. 384 00:25:21,258 --> 00:25:22,521 ‫اون آدمی که می‌خوای بری پیشش... 385 00:25:22,608 --> 00:25:25,219 ‫اون نمرده! 386 00:25:26,960 --> 00:25:28,570 ‫اون‌ها نمردن! 387 00:25:28,657 --> 00:25:30,616 ‫آره اون نمُرده؛ ‫اون‌ها نمردن! 388 00:25:30,703 --> 00:25:31,791 ‫ولی ما مُرده به حساب میایم. 389 00:25:35,751 --> 00:25:39,189 ‫اگه به کمکم نیاز داشتی؛ ‫کافیه خبرم کنی. 390 00:25:42,541 --> 00:25:43,846 ‫زودباش. 391 00:25:46,980 --> 00:25:49,417 ‫بیا بریم یه نوشیدنی ای چیزی ‫بخوریم تا هم رو تیکه تیکه نکردیم. 392 00:26:04,519 --> 00:26:08,305 ‫این وسط؛ ارتش به دوتا شهر ‫دیگه برخورد؛ 393 00:26:08,392 --> 00:26:10,003 ‫پورت‌لند و اوماها. 394 00:26:10,090 --> 00:26:13,223 ‫شهرهایی که زیاد بزرگ و ‫پیشرفته نبودن 395 00:26:13,310 --> 00:26:15,748 ‫و خودشون رو مخفی نمی‌کردن. 396 00:26:15,835 --> 00:26:18,446 ‫هر سه شهر با هم متحد شدن؛ 397 00:26:18,533 --> 00:26:22,058 ‫با این حال که اون دوتا نمی‌دونن ‫شهر سوما اصلاً کجاست! 398 00:26:22,145 --> 00:26:25,192 ‫دنیا بزرگ‌تر از چیزیه که ‫ما فکر می‌کنیم میشون. 399 00:26:25,279 --> 00:26:28,064 ‫خیلی بهتر؛ و حتی خیلی بدتر. 400 00:26:28,151 --> 00:26:31,241 ‫مرگ و زندگی؛ هردو با هم در یک منظره. 401 00:26:34,854 --> 00:26:36,072 ‫اینطور نیست؟ 402 00:26:36,159 --> 00:26:38,292 ‫سرلشکر بیل! 403 00:26:38,379 --> 00:26:40,773 ‫بله قربان همین‌طوره. 404 00:26:40,860 --> 00:26:43,776 ‫بفرما بشین گرایمز. 405 00:26:49,042 --> 00:26:51,522 ‫یکی دیگه از برتری‌های ما ‫نسبت به پورت‌لند و اوماها 406 00:26:51,610 --> 00:26:53,568 ‫در این اتحاد سه گانه‌مون 407 00:26:53,655 --> 00:26:57,137 ‫اینه که ما برخلاف اون‌ها، بدون ‫هیچ زحمتی از چشم جهان پنهان موندیم. 408 00:26:57,224 --> 00:27:00,923 ‫من اون اوایل با چشم‌های خودم دیدم که ‫نیروهای فدرال چه بلایی سر آتلانتا آوردن. 409 00:27:02,011 --> 00:27:04,797 ‫از بمب آتش‌زا استفاده کردن. 410 00:27:04,884 --> 00:27:06,712 ‫هیولاها. 411 00:27:06,799 --> 00:27:08,409 از مرده‌ها بدترن! 412 00:27:09,236 --> 00:27:10,846 ‫اما این ارتش... 413 00:27:10,933 --> 00:27:14,807 ‫وقتی که گارد ملی پنسیلوانیا ‫هم می‌خواست همچین کاری کنه 414 00:27:14,894 --> 00:27:16,417 ‫این ارتش جلوشون رو گرفت. 415 00:27:16,504 --> 00:27:18,549 ‫چطوری قربان؟ 416 00:27:18,637 --> 00:27:20,639 ‫با فداکاری. 417 00:27:20,726 --> 00:27:22,466 ‫شانس. 418 00:27:22,553 --> 00:27:24,120 ‫و حفظ آرامش. 419 00:27:25,208 --> 00:27:26,993 ‫و اوکافور. 420 00:27:27,080 --> 00:27:29,212 ‫اوکافور، قربان؟ 421 00:27:29,299 --> 00:27:31,040 ‫عضو نیروی هوایی بود. 422 00:27:31,127 --> 00:27:32,738 ‫قرار بود شهر رو بمبارون کنه، 423 00:27:32,825 --> 00:27:35,871 ‫ولی در عوض، ‫۴۰۰۰ تفنگدار رو بمبارون کرد، 424 00:27:35,958 --> 00:27:38,831 ‫که توی ورزشگاه لینکولن فایننشال فیلد ‫جمع شده بودن. 425 00:27:38,918 --> 00:27:40,659 ‫طرفش رو عوض کرد. 426 00:27:42,878 --> 00:27:44,793 ‫خب، منم همینطور. 427 00:27:44,880 --> 00:27:46,380 ‫یه جورایی. 428 00:27:47,535 --> 00:27:50,190 ‫تو و تورن هیچوقت اجازه عضویت ‫در سی‌آرام رو پیدا نمی‌کردین. 429 00:27:50,277 --> 00:27:53,541 ‫حتی نمی‌ذاشتن خدمتگزاری کنین. 430 00:27:53,628 --> 00:27:56,544 ‫ولی اوکافور بحث قانع‌کننده‌ای کرد. 431 00:27:58,502 --> 00:28:00,853 ‫بذار یه سوال ازت بپرسم، گرایمز. 432 00:28:00,940 --> 00:28:04,508 ‫انتظار ندارم جواب بدی، ‫و مجبور هم نیستی. 433 00:28:04,595 --> 00:28:06,161 ‫فقط می‌خوام بپرسمش و ‫توی چشمات نگاه کنم. 434 00:28:06,162 --> 00:28:07,662 ‫بله، قربان. 435 00:28:08,599 --> 00:28:12,516 ‫اوکافور داره کاری می‌کنه ‫که لازمه در موردش بدونم؟ 436 00:28:12,603 --> 00:28:15,084 ‫- نه ‫- نه 437 00:28:20,611 --> 00:28:22,111 ‫نه. 438 00:28:25,094 --> 00:28:27,618 ‫خوبه، ریک. 439 00:28:27,706 --> 00:28:30,317 ‫ازم پرسیدی چطور موفق شدیم، ‫چطور زنده موندیم. 440 00:28:30,404 --> 00:28:31,904 ‫خودت چطور زنده موندی؟ 441 00:28:32,928 --> 00:28:34,495 ‫فداکاری. 442 00:28:35,235 --> 00:28:37,672 ‫چهار بار سعی کردی فرار کنی. 443 00:28:38,978 --> 00:28:41,241 ‫چرا اینجایی؟ 444 00:28:41,328 --> 00:28:43,678 ‫می‌خوای بکشی؟ 445 00:28:43,765 --> 00:28:45,767 ‫که بمیری؟ 446 00:28:45,854 --> 00:28:49,553 ‫یا همه‌ش یه تلاش دیگه برای فراره؟ 447 00:28:52,034 --> 00:28:54,863 ‫توی چشمام نگاه کنین، قربان. 448 00:28:54,950 --> 00:28:57,039 ‫خودتون بگین. 449 00:29:03,350 --> 00:29:06,832 ‫می‌خوام یه مدتی ‫از این منظره باهات لذت ببرم، گرایمز. 450 00:29:09,095 --> 00:29:11,750 ‫همه چی در مورد رازها بود. 451 00:29:11,837 --> 00:29:15,492 ‫ارتش به هر قیمتی که شده ‫شهر رو مخفی نگه داشت. 452 00:29:15,579 --> 00:29:18,669 ‫هر کاری که ارتش انجام داده بود ‫برای شهر یه راز بود. 453 00:29:18,757 --> 00:29:20,062 ‫و بعد سربازهایی 454 00:29:20,149 --> 00:29:21,977 ‫با اون نوارهای قرمز روی لباسشون بودن که 455 00:29:22,064 --> 00:29:25,024 ‫کاری که کرده بودن رو ‫از کل نیروها مخفی نگه می‌داشتن. 456 00:29:25,111 --> 00:29:27,417 ‫راز روی راز. 457 00:29:27,504 --> 00:29:31,639 ‫و تنها چیزی که برای من مهم بود ‫این بود راز خودمو مخفی نگه دارم. 458 00:29:31,726 --> 00:29:35,686 ‫آخرین مدل‌سازیمون ‫یه نقطه اوج رو نشون میده. 459 00:29:37,993 --> 00:29:40,561 ‫یه حسابرسی در راهه. 460 00:29:45,609 --> 00:29:47,263 ‫و به زودی فرا می‌رسه. 461 00:29:48,787 --> 00:29:51,702 ‫شاید از خودت می‌پرسی، 462 00:29:51,790 --> 00:29:53,530 ‫«چرا نمی‌تونی بیخیال بشی؟» 463 00:29:58,709 --> 00:30:01,277 ‫گاهی یه نفر، گاهی دو نفر... 464 00:30:02,975 --> 00:30:05,804 ‫اونا قدرت دارن، ‫این مسئولیت رو دارن که 465 00:30:05,891 --> 00:30:08,676 ‫همه چی رو تغییر بدن. 466 00:30:08,763 --> 00:30:10,417 ‫می‌بینیش... 467 00:30:10,504 --> 00:30:11,853 ‫باهاش روبرو میشی... 468 00:30:11,940 --> 00:30:13,812 ‫و می‌دونم... 469 00:30:13,899 --> 00:30:16,423 ‫انتخاب درستی می‌کنی. 470 00:30:16,510 --> 00:30:18,729 ‫در اون لحظه تعیین‌کننده، 471 00:30:18,817 --> 00:30:21,428 ‫انتخاب درستی می‌کنی. 472 00:30:30,916 --> 00:30:33,744 ‫وای، لعنتی! 473 00:30:33,832 --> 00:30:35,007 ‫ریک گرایمز. 474 00:30:35,094 --> 00:30:36,225 ‫لعنتی. 475 00:30:36,312 --> 00:30:38,749 ‫استبان گارسیا. 476 00:30:38,837 --> 00:30:42,753 ‫وایسا ببینم، ‫معاون مدیر آب بخش ۳، استبان گارسیا؟ 477 00:30:42,841 --> 00:30:45,539 ‫هی، الان مدیر آب بخش ۳ شدم، باشه؟ 478 00:30:45,626 --> 00:30:47,367 ‫هی، ژاکت خدمتگزاریت کجاست؟ 479 00:30:47,454 --> 00:30:50,109 ‫اصلاً اگه مرخصی نیستی ‫چطور اومدی اینجا؟ 480 00:30:52,067 --> 00:30:54,026 ‫لعنتی. 481 00:30:54,113 --> 00:30:55,984 ‫به سی‌آرام ملحق شدی. 482 00:30:57,420 --> 00:30:59,553 ‫این چه کوفتیه؟ 483 00:30:59,640 --> 00:31:02,251 ‫تونل زیر این دریچه آدم‌رو... 484 00:31:02,338 --> 00:31:05,472 ‫باید بهم بگی به کجا می‌رسه. 485 00:31:05,559 --> 00:31:08,518 ‫من الان مقام ارشد آب و برق هستم، خب؟ 486 00:31:08,605 --> 00:31:10,105 ‫- نمی‌تونم که... ‫- باید بازم تلاشمو بکنم. 487 00:31:10,172 --> 00:31:12,174 ‫دست بر نمی‌دارم. 488 00:31:12,261 --> 00:31:14,873 ‫باید برم. باید برم خونه. 489 00:31:16,135 --> 00:31:19,007 ‫وگرنه می‌میرم. همین. 490 00:31:19,094 --> 00:31:21,488 ‫ببین، ریک می‌دونی که رفیقمی، 491 00:31:21,575 --> 00:31:23,969 ‫ولی نمی‌تونم چیزی بهت بگم، باشه؟ 492 00:31:24,056 --> 00:31:25,971 ‫حتی اگه چیزی بهت می‌گفتم... 493 00:31:26,841 --> 00:31:28,341 ‫می‌دونی، چیزی که بهت می‌گفتم، 494 00:31:28,364 --> 00:31:31,193 ‫قطعاً این نبود که... 495 00:31:31,280 --> 00:31:34,109 ‫این تونل تو رو به سمت شرق می‌بره، 496 00:31:34,196 --> 00:31:36,720 ‫به یه تقاطع ‫حدود ۱.۵ کیلومتری بیرون اونجا، 497 00:31:36,807 --> 00:31:40,289 ‫و اگه اونجا یه دریچه قفل‌شده بود، 498 00:31:40,376 --> 00:31:43,902 ‫۱۰۰ درصد بهت نمی‌گفتم که 499 00:31:43,989 --> 00:31:47,122 ‫رمز باز کردنش ۴-۳-۹-۹ ئه. 500 00:31:48,819 --> 00:31:50,996 ‫و چیز دیگه‌ای که بهت نمی‌گفتم... 501 00:31:53,259 --> 00:31:55,478 ‫این بود که درک می‌کنم، باشه؟ 502 00:31:55,565 --> 00:31:58,046 ‫ولی مجبور نیستی بمیری، رفیق. 503 00:32:00,483 --> 00:32:03,922 ‫پس مرگ من نمیر، باشه؟ 504 00:32:27,815 --> 00:32:29,208 ‫مرکز، بلک هاوک ۳ هستم. 505 00:32:29,295 --> 00:32:30,905 ‫در حال رسیدن به کارخونه جن-کلور هستیم. 506 00:32:30,992 --> 00:32:32,080 ‫پنج دقیقه دیگه فرود میایم. 507 00:32:32,167 --> 00:32:33,667 ‫دریافت شد، بلک هاوک ۳. 508 00:32:33,690 --> 00:32:35,190 ‫بعد از سال‌ها تمرین، 509 00:32:35,257 --> 00:32:37,346 ‫و صحبت‌هام با اوکافور، 510 00:32:37,433 --> 00:32:39,914 ‫و بازی در نقش یه سرباز خوب، 511 00:32:40,001 --> 00:32:42,873 ‫- راه برگشت به سمت شما رو پیدا کردم. ‫- برو، برو، برو 512 00:32:42,961 --> 00:32:45,354 ‫- مأموریت دوری بود... ‫- ورود به کارخونه. 513 00:32:45,441 --> 00:32:49,054 ‫برداشت منابع ‫از یه کارخونه مواد شیمیایی متروکه. 514 00:32:52,796 --> 00:32:55,060 ‫بدن یه واکر رو آوردم، 515 00:32:55,147 --> 00:32:57,062 ‫دستش رو قطع کردم... 516 00:32:59,107 --> 00:33:01,936 ‫پلاکم رو گذاشتم پیشش. 517 00:33:02,023 --> 00:33:05,244 ‫جسد می‌سوخت. 518 00:33:05,331 --> 00:33:08,029 ‫«برای زنده‌ها، هیچ راه گریزی نیست،» 519 00:33:08,116 --> 00:33:12,164 ‫پس باید مطمئن می‌شدم که ‫فکر می‌کردن من مُرده‌م. 520 00:33:55,685 --> 00:33:57,644 ‫نه، نه، نه، نه! 521 00:33:57,731 --> 00:33:59,515 ‫خدا لعنتت کنه. 522 00:34:08,002 --> 00:34:09,502 ‫وایسا. برو عقب. 523 00:34:33,506 --> 00:34:35,725 ‫همه چی رو دیدم. 524 00:34:35,812 --> 00:34:38,685 ‫بجنب. چیزی نیست. 525 00:34:38,772 --> 00:34:41,296 ‫دریافت شد. استخراج منابع کامل شد. 526 00:34:41,383 --> 00:34:43,733 ‫تخته‌ها بار زده شدن. 527 00:34:46,649 --> 00:34:48,303 ‫اعلامش کن. 528 00:34:51,089 --> 00:34:52,742 ‫یه آواره پیدا شد. 529 00:34:54,266 --> 00:34:55,832 ‫یه بچه. 530 00:34:55,919 --> 00:34:57,747 ‫تا محل استخراج اسکورتش می‌کنم. 531 00:34:57,834 --> 00:35:01,229 ‫- دریافت شد. ‫- اون مامانمو کشت. 532 00:35:01,316 --> 00:35:02,816 ‫اون مرد خوبیه، 533 00:35:02,839 --> 00:35:05,015 ‫ما از جای خوبی اومدیم. 534 00:35:05,103 --> 00:35:07,496 ‫و همه با هم برمی‌گردیم اونجا. 535 00:35:07,583 --> 00:35:09,150 ‫همه‌مون. 536 00:35:10,630 --> 00:35:12,588 ‫نمی‌تونیم این بیرون بمونیم. 537 00:35:12,675 --> 00:35:14,286 ‫گفتی ازت کمک بخوام. 538 00:35:14,373 --> 00:35:16,418 ‫دارم می‌خوام. 539 00:35:16,505 --> 00:35:19,508 ‫منم دارم کمکت می‌کنم. 540 00:35:19,595 --> 00:35:21,815 ‫اون پیدات می‌کنه، 541 00:35:21,902 --> 00:35:24,948 ‫و هرکسی رو که پیشش فرار می‌کنی. 542 00:35:25,035 --> 00:35:26,602 ‫در موردت می‌دونه، گرایمز. 543 00:35:29,170 --> 00:35:30,693 ‫حالا، بجنب. 544 00:35:53,716 --> 00:35:55,216 ‫بیدار شو. 545 00:35:59,722 --> 00:36:01,811 ‫یادت رفت سلام بدی، سرباز. 546 00:36:01,898 --> 00:36:04,553 ‫در مورد من چه کوفتی می‌دونی؟ 547 00:36:06,076 --> 00:36:09,558 ‫«من همیشه به مرده‌ها فکر می‌کنم.» 548 00:36:10,994 --> 00:36:13,301 ‫اسمش، پشت یادداشت، 549 00:36:13,388 --> 00:36:17,131 ‫پیغامت توی اون بطری، ‫موقع فرار سومت. 550 00:36:17,218 --> 00:36:20,656 ‫رفتم به جزیره رت ‫و بطری رو پیدا کردم. 551 00:36:20,743 --> 00:36:22,005 ‫همونی بود که روی تلفن بود، آره؟ 552 00:36:22,092 --> 00:36:24,225 ‫آره، یه نگاهی هم به اونا انداختم. 553 00:36:24,312 --> 00:36:27,576 ‫ولی اون بچه دختر توئه، درسته؟ 554 00:36:32,451 --> 00:36:35,584 ‫دیگه کدوم خری می‌دونه؟ 555 00:36:35,671 --> 00:36:38,587 ‫میشون یه اسم غیرمعموله. 556 00:36:38,674 --> 00:36:40,546 ‫اون بیرون آدمای زیادی نیستن، 557 00:36:40,633 --> 00:36:41,808 ‫ولی اگه اطراف اونجایی که پیدات کردیم، 558 00:36:41,895 --> 00:36:44,506 ‫شروع کنیم به جستجو کردن... 559 00:36:46,160 --> 00:36:48,118 ‫به نتیجه خوبی میشه رسید. 560 00:36:49,816 --> 00:36:54,908 ‫پس به گمونم کشتن من ‫شانست رو بالا می‌بره. 561 00:36:54,995 --> 00:36:56,866 ‫می‌دونی، شاید به نباید به تورن می‌گفتم، 562 00:36:56,953 --> 00:36:59,956 ‫که یه چیزایی در موردت می‌دونم، ‫ولی اونم یه چیزایی بهم میگه. 563 00:37:02,089 --> 00:37:05,527 ‫اونا می‌فرستادنم که پیدات کنم، 564 00:37:05,614 --> 00:37:07,114 ‫گندی که زدم رو تمیز کنم، 565 00:37:07,181 --> 00:37:09,749 ‫و بالاخره کارتو تموم کنم. 566 00:37:09,836 --> 00:37:12,491 ‫تو بار روی شونه‌های منی. 567 00:37:12,578 --> 00:37:16,277 ‫من اونی‌ام که باید تو و میشون رو بکشم، 568 00:37:16,364 --> 00:37:18,279 ‫و هر کسی دیگه‌ای که اون بیرون ‫پیشش فرار می‌کنی. 569 00:37:18,366 --> 00:37:19,866 ‫فقط اینو بدون که... 570 00:37:21,108 --> 00:37:23,502 ‫برام مهم نیست که چرا غرق در خونی، 571 00:37:23,589 --> 00:37:26,069 ‫چرا بمب‌ها میرن و دیگه برنمی‌گردن. 572 00:37:26,156 --> 00:37:27,375 ‫معلومه که برات مهمه. 573 00:37:27,462 --> 00:37:28,637 ‫اینجا شهر من نیست. 574 00:37:28,724 --> 00:37:30,726 ‫اینا مردم من نیستن. 575 00:37:30,813 --> 00:37:33,294 ‫همه مردم تو هستن. ‫همه اونایی که زنده‌ان. 576 00:37:33,381 --> 00:37:35,427 ‫این همه چیز نیست! 577 00:37:35,514 --> 00:37:38,821 ‫نمی‌تونی برای دنیا تصمیم بگیری! 578 00:37:38,908 --> 00:37:40,301 ‫نمی‌تونی برای من تصمیم بگیری. 579 00:37:40,388 --> 00:37:41,911 ‫من نمی‌گیرم. خودت تصمیم گرفتی. 580 00:37:41,998 --> 00:37:43,783 ‫خودت انتخاب کردی. 581 00:37:45,959 --> 00:37:49,528 ‫همسرم انتخاب منه. 582 00:37:51,181 --> 00:37:52,922 ‫دخترم، 583 00:37:53,009 --> 00:37:55,185 ‫زندگیم انتخاب منه. 584 00:37:55,273 --> 00:37:58,972 ‫فکر کردی اون همه بدبختی کشیدم، 585 00:37:59,059 --> 00:38:01,061 ‫اون همه کار کردم، 586 00:38:01,148 --> 00:38:05,065 ‫که بذارم کسی چیزی رو برام انتخاب کنه؟ 587 00:38:05,152 --> 00:38:08,155 ‫تو یه انتخاب کردی. 588 00:38:08,242 --> 00:38:09,809 ‫تو برای مردم توی اون شهر زندگی می‌کنی، 589 00:38:09,896 --> 00:38:11,898 ‫چون چیزی به جز وظیفه‌ت نداری. 590 00:38:11,985 --> 00:38:16,468 ‫درصدها و بازده‌ها، ‫الف و ب‌های کوفتی. 591 00:38:16,555 --> 00:38:20,210 ‫یه سرباز خوب لعنتی که هیچی نداره! 592 00:38:27,609 --> 00:38:30,177 ‫من همه چی رو از دست دادم! 593 00:38:30,264 --> 00:38:34,442 ‫آتلانتا رو بمبارون کردم، ‫لس آنجلس رو بمبارون کردم، 594 00:38:34,529 --> 00:38:39,273 ‫و داشتم می‌رفتم که ‫همین کارو با فیلادلفیا بکنم! 595 00:38:39,360 --> 00:38:42,972 ‫استل... ‫یه تفنگدار به اسم استل... 596 00:38:43,059 --> 00:38:45,497 ‫زنم بود و نمی‌خواست بره توی شهر 597 00:38:45,584 --> 00:38:48,500 ‫تا همه اونایی رو ‫که من نتونستم نابود کنم، از بین ببره. 598 00:38:48,587 --> 00:38:53,287 ‫نمی‌خواستیم ببینم که یه شهر دیگه ‫به خاطر هیچ و پوچ نابود میشه، ریک! 599 00:38:53,374 --> 00:38:56,072 ‫و من قدرت داشتم و یه انتخاب داشتم. 600 00:39:02,209 --> 00:39:03,863 ‫و همسرم رو کشتم... 601 00:39:06,605 --> 00:39:08,694 ‫و ۴۰۰۰ نفر دیگه رو. 602 00:39:10,348 --> 00:39:13,176 ‫و با انتخابی که اون کرد، 603 00:39:13,263 --> 00:39:16,441 ‫صدها هزار نفر رو نجات دادیم، ‫شاید تموم دنیا رو. 604 00:39:16,528 --> 00:39:18,747 ‫تلاشمو برات کردم، ریک. 605 00:39:18,834 --> 00:39:20,619 ‫تلاشمو کردم. 606 00:39:20,706 --> 00:39:21,968 ‫متاسفم. 607 00:39:22,055 --> 00:39:24,579 ‫تو برای چی داری معذرت می‌خوای؟ 608 00:39:40,247 --> 00:39:42,380 ‫فقط بذار برم. 609 00:39:42,467 --> 00:39:44,686 ‫نه. 610 00:39:52,128 --> 00:39:53,628 ‫انجامش بده. 611 00:39:56,263 --> 00:39:58,178 ‫خواهش می‌کنم. 612 00:39:58,265 --> 00:40:00,223 ‫نمی‌کنم. 613 00:40:10,886 --> 00:40:12,888 ‫اونا هنوز باهاتن. 614 00:40:15,369 --> 00:40:17,632 ‫ولی الان دیگه اینجا می‌جنگی. 615 00:40:19,678 --> 00:40:21,593 ‫برای اونا می‌جنگی. 616 00:40:24,422 --> 00:40:26,685 ‫از قبل انتخابت رو کردی. 617 00:40:35,607 --> 00:40:38,740 ‫تو رو با تورن ‫به واحد تدارکات می‌فرستم. 618 00:40:38,827 --> 00:40:41,177 ‫باید یه دانشگاه توی کاس‌کید رو 619 00:40:41,264 --> 00:40:45,051 ‫طی ۱۲ ماه آینده، ‫به یه پایگاه عملیاتی پیشرو تبدیل کنین، 620 00:40:45,138 --> 00:40:49,142 ‫که برای سربازهای خط مقدم آماده باشه. 621 00:40:49,229 --> 00:40:52,580 ‫همه فرماندهان ارشد سی‌آرام ‫یه سال دیگه اونجا جمع میشن، 622 00:40:52,667 --> 00:40:54,539 ‫تا پایگاه رو افتتاح کنن. 623 00:40:54,626 --> 00:40:58,543 ‫تو و تورن، در تیم تغییر، 624 00:40:58,630 --> 00:41:00,130 ‫رهبران پروژه خواهید بود. 625 00:41:00,196 --> 00:41:03,025 ‫این راهیه برای ورودت. 626 00:41:03,112 --> 00:41:05,637 ‫این شروع مسیر تو، 627 00:41:05,724 --> 00:41:07,856 ‫به سطوح بالاتر قدرته. 628 00:41:07,943 --> 00:41:11,686 ‫من قدرت نمی‌خوام. 629 00:41:11,773 --> 00:41:13,645 ‫قضیه همینه. 630 00:41:15,385 --> 00:41:17,649 ‫از قبل داریش. 631 00:41:37,146 --> 00:41:39,540 ‫باید اینو ببینی. 632 00:41:39,627 --> 00:41:41,324 ‫نگاه کن. 633 00:41:41,411 --> 00:41:42,804 ‫سرلشکر بیل، 634 00:41:42,891 --> 00:41:44,110 ‫با لغو یک ملاقات برنامه‌ریزی شده، 635 00:41:44,197 --> 00:41:46,068 ‫بین شرکای اتحاد پورتلند و جمهوری مدنی، 636 00:41:46,155 --> 00:41:48,767 ‫یک ماموریت شناسایی سی‌آرام را، 637 00:41:48,854 --> 00:41:51,726 ‫برای تعیین وضعیت اوماها آغاز کرد، 638 00:41:51,813 --> 00:41:55,208 ‫و آنها متوجه شدند که ‫ما اکنون یک اتحاد دوگانه هستیم. 639 00:41:55,295 --> 00:41:56,992 ‫شهر اوماها، 640 00:41:57,079 --> 00:41:59,386 ‫یکی از سه شهر باقیمانده در این قاره، 641 00:41:59,473 --> 00:42:03,346 ‫به همراه حدود ۹۰ هزار نفر ‫سقوط کرده است. 642 00:42:03,433 --> 00:42:05,479 ‫بررسی اولیه، یک بخش فروریخته، 643 00:42:05,566 --> 00:42:07,394 ‫در دیوار حائل پیرامونی شهر را ‫نشان می‌دهد. 644 00:42:07,481 --> 00:42:10,223 ‫در هفته های آینده، ‫سی‌آرام سقوط را بررسی خواهد کرد، 645 00:42:10,310 --> 00:42:13,356 ‫تا مشخص کند که آیا این فشار ‫از یک دسته واکر بوده است یا... 646 00:42:13,443 --> 00:42:15,663 ‫باید فکر همچین روزی رو می‌کردن. 647 00:42:17,447 --> 00:42:19,841 ‫اوماها گذاشت همه بفهمن کجان، ‫و از بین رفت. 648 00:42:19,928 --> 00:42:21,147 ‫یعنی فکر می‌کنی کار آدم‌ها بوده؟ 649 00:42:21,234 --> 00:42:22,801 ‫نمی‌دونم کار کی بوده. 650 00:42:22,888 --> 00:42:25,717 ‫فقط می‌دونم جمهوری مدنی زنده ست ‫و اوماها مُرده. 651 00:42:25,804 --> 00:42:28,284 ‫می‌دونم رازداری جواب میده. 652 00:42:28,371 --> 00:42:29,982 ‫می‌دونم راه‌حل اینه. 653 00:42:30,069 --> 00:42:31,984 ‫اینجا جاییه که آینده رو می‌سازه، 654 00:42:32,071 --> 00:42:34,552 ‫و پورتلند باید از ما تبعیت کنه. 655 00:42:37,032 --> 00:42:38,773 ‫اون دختری که نجات دادی... 656 00:42:38,860 --> 00:42:42,342 ‫واکرهایی که دم دریچه کشتی، 657 00:42:42,429 --> 00:42:45,432 ‫پدر و مادرش بودن. 658 00:42:45,519 --> 00:42:49,218 ‫توی یه موزه زندگی می‌کردن. 659 00:42:49,305 --> 00:42:51,786 ‫گروهشون شکار می‌کردن، 660 00:42:51,873 --> 00:42:55,921 ‫و قارچ پرورش می‌دادن، ‫حصار می‌ساختن. 661 00:42:56,008 --> 00:42:59,751 ‫و بعد دختره گفت یه روز، ‫یه واکر اومده داخل، 662 00:42:59,838 --> 00:43:01,579 ‫و بعد همه مُردن. 663 00:43:01,666 --> 00:43:04,625 ‫به جز اون. 664 00:43:04,712 --> 00:43:08,629 ‫توی یه مجسمه غول‌پیکر مخفی شده بود. 665 00:43:08,716 --> 00:43:11,153 ‫گفت یه ملخ با تیغ‌های تیز بوده. 666 00:43:15,288 --> 00:43:16,681 ‫رفته زیر اونجا، 667 00:43:16,768 --> 00:43:18,268 ‫و واکرها... 668 00:43:20,293 --> 00:43:22,730 ‫مردمی که می‌شناخت، 669 00:43:22,817 --> 00:43:25,951 ‫در تلاش برای رسیدن بهش ‫خودشونو تیکه پاره کردن. 670 00:43:26,038 --> 00:43:30,259 ‫غرق در خون و اندام‌های اونا، ‫زخمی شد... 671 00:43:32,087 --> 00:43:34,175 ‫و بعد از دو روز، ‫وقتی دیگه طاقتش تموم شده بود، 672 00:43:34,176 --> 00:43:37,745 ‫بالاخره رفت بیرون تا بمیره. 673 00:43:37,832 --> 00:43:41,009 ‫اونا بهش حمله نکردن، 674 00:43:41,096 --> 00:43:42,402 ‫ولی چیزی براش نمونده بود، 675 00:43:42,489 --> 00:43:45,492 ‫و جایی برای رفتن نداشت. 676 00:43:45,579 --> 00:43:48,451 ‫پس فقط راه می‌رفت... 677 00:43:48,538 --> 00:43:51,367 ‫و سعی می‌کرد سر و صدا نکنه ‫تا بتونه مخفی بمونه. 678 00:43:51,454 --> 00:43:54,632 ‫من و تو و اون دختر... 679 00:43:56,808 --> 00:43:58,418 ‫همه‌مون می‌خوایم یه جای دیگه باشیم، 680 00:43:58,505 --> 00:43:59,898 ‫با یه نفر دیگه، 681 00:43:59,985 --> 00:44:02,378 ‫ولی توی جای درستی گیر افتادیم. 682 00:44:02,465 --> 00:44:03,771 ‫آره. 683 00:44:03,858 --> 00:44:06,687 ‫و یه روزی بالاخره متوجهش میشی. 684 00:44:06,774 --> 00:44:09,647 ‫متاسفم نیستم که جلوتو گرفتم. 685 00:44:09,734 --> 00:44:12,562 ‫متاسفم نیستم که جونتو نجات دادم، 686 00:44:12,650 --> 00:44:14,347 ‫حتی زمانی که نمی‌خواستی نجاتت بدن. 687 00:44:17,089 --> 00:44:19,657 ‫تو جونمو نجات ندادی. 688 00:44:19,744 --> 00:44:22,137 ‫چرا، نجات دادم. 689 00:44:25,184 --> 00:44:27,142 ‫تعلل نمی‌کردم، گرایمز. 690 00:44:41,026 --> 00:44:46,684 ‫حداقل یه آدم خوب بیشتر ‫توی این دنیا وجود داره. نه؟ 691 00:44:46,771 --> 00:44:50,078 ‫یه مرد خوب بیشتر که دنیا رو نجات بده، 692 00:44:51,558 --> 00:44:54,213 ‫چه بخواد چه نخواد. 693 00:45:11,621 --> 00:45:13,754 ‫دیوارهای بیرونی شهر 694 00:45:13,841 --> 00:45:16,409 ‫به دلیل تهاجم و اقدامات متقابل ‫سقوط کرده‌اند، 695 00:45:16,496 --> 00:45:18,585 ‫در فاصله شش ساعته‌ای که محله‌ها 696 00:45:18,672 --> 00:45:20,718 ‫و کل شهر سقوط کرده است. 697 00:45:20,805 --> 00:45:22,110 ‫دو نقطه تهاجم وجود داشته، 698 00:45:22,197 --> 00:45:25,070 ‫دو فرو ریزش یا انفجار احتمالی، 699 00:45:25,157 --> 00:45:27,768 ‫که عملاً جمعیت شهر را به دام انداخته است. 700 00:45:27,855 --> 00:45:29,248 ‫به نظر می‌رسد که یک ساختمان، 701 00:45:29,335 --> 00:45:30,597 ‫که صدها نفر در آن جمع شده بودند، 702 00:45:30,684 --> 00:45:32,555 ‫آخرین جایی بود که سقوط کرد. 703 00:45:32,642 --> 00:45:35,167 ‫و اطلاعات سی‌آرام بیان می کند که ‫اگرچه درهای آن بسته مانده، 704 00:45:35,254 --> 00:45:37,952 ‫اما اتفاقی درون خود ساختمان رخ داده، 705 00:45:38,039 --> 00:45:40,868 ‫که منجفر به مرگ‌های اولیه، ‫احیای دوباره مردگان، 706 00:45:40,955 --> 00:45:42,455 ‫و کل... 707 00:46:20,299 --> 00:46:22,562 ‫به تموم کردنش فکر می‌کردم، 708 00:46:22,649 --> 00:46:25,173 ‫که همه چی رو متوقف کنم. 709 00:46:25,260 --> 00:46:26,958 ‫ولی بعد... 710 00:46:27,045 --> 00:46:31,005 ‫بعدش دیگه هیچی نبود، مگه نه؟ 711 00:46:31,092 --> 00:46:33,616 ‫تمام این چیزها برای هیچ. 712 00:46:33,703 --> 00:46:35,880 ‫نمی‌تونستم این کارو بکنم، 713 00:46:35,967 --> 00:46:39,100 ‫ولی هنوز تصمیم داشتم بمیرم. 714 00:46:41,189 --> 00:46:43,409 ‫تمام مدت برات نامه می‌نوشتم، 715 00:46:43,496 --> 00:46:46,325 ‫دستمو دراز می‌کردم، تا چیزی رو حس کنم، 716 00:46:46,412 --> 00:46:49,676 ‫می‌نوشتم به این تصور که ‫می‌تونی بخونیشون. 717 00:46:51,460 --> 00:46:53,854 ‫این آخریشه، 718 00:46:53,941 --> 00:46:57,379 ‫آخرین نامه‌ای که برات می‌نویسم و ‫هیچوقت نمی‌بینیش. 719 00:46:57,466 --> 00:46:59,468 ‫دوستت دارم. 720 00:47:02,080 --> 00:47:04,647 ‫دیگه نه مرده‌ها رو می‌بینم، 721 00:47:04,734 --> 00:47:06,867 ‫نه اونایی که از دست دادم، 722 00:47:06,954 --> 00:47:11,480 ‫نه خورشید، نه آسمون و نه آب. 723 00:47:11,567 --> 00:47:15,267 ‫دیگه تو رو نمی‌بینم. 724 00:47:15,354 --> 00:47:17,878 ‫فقط چیزای پیش‌رو رو می‌بینم. 725 00:47:17,965 --> 00:47:21,186 ‫قطعات فلزی و روغن تفنگ و خون. 726 00:47:21,273 --> 00:47:25,059 ‫کارهایی که باید بکنم، ‫کارهایی که می‌تونم برای نجات دنیا بکنم، 727 00:47:25,146 --> 00:47:27,932 ‫حتی اگه هیچوقت ‫نفهمی که انجامشون دادم. 728 00:47:28,019 --> 00:47:31,805 ‫خیلی دوستت دارم. 729 00:47:31,892 --> 00:47:34,460 ‫خیلی خیلی دوستت دارم. 730 00:47:34,547 --> 00:47:36,679 ‫تلاشمو کردم. 731 00:47:36,766 --> 00:47:39,595 ‫خواهش می‌کنم بدون تلاشمو کردم. 732 00:47:44,339 --> 00:47:46,864 ‫تلاشمو کردم... 733 00:47:46,951 --> 00:47:49,040 ‫ولی شکست خوردم. 734 00:48:00,399 --> 00:48:03,881 ‫حرکت خیلی جسورانه‌ایه، ‫ولی گفت بهم ایمان داری. 735 00:48:03,968 --> 00:48:05,926 ‫پس، اگه این نیمکت رو ‫برای خودت می‌خوای، 736 00:48:06,013 --> 00:48:10,452 ‫می‌تونم این پیتزای بزرگ رو بردارم، ‫از اون ساختمون بزرگ آبی رد بشم، 737 00:48:10,539 --> 00:48:12,715 ‫و سر کار مزخرفم، پشت میز داغونم، 738 00:48:12,802 --> 00:48:15,588 ‫تنهایی بخورمش. 739 00:48:15,675 --> 00:48:18,069 ‫بهت ایمان دارم... 740 00:48:19,418 --> 00:48:21,594 ‫پیتزا هم دوست دارم. 741 00:48:25,815 --> 00:48:28,122 ‫ولی در مورد بدبختی‌هات حرف نزن. 742 00:48:28,862 --> 00:48:30,472 ‫تو جایی گیر نیفتادی. 743 00:48:31,560 --> 00:48:33,823 ‫خودت گفتی جایی که می‌خواستی نیستی. 744 00:48:33,911 --> 00:48:35,303 ‫نیستم. 745 00:48:35,390 --> 00:48:37,218 ‫ولی گیر هم نیفتادم. 746 00:48:38,045 --> 00:48:41,875 ‫اگه می‌خوایم می‌تونیم ‫کل این دنیای لعنتی رو مال خودمون کنیم. 747 00:48:46,880 --> 00:48:49,230 ‫اگه یه روز بیام اینجا... 748 00:48:51,145 --> 00:48:52,645 ‫و پنج تا پیتزا بیارم چی؟ 749 00:48:56,324 --> 00:48:58,022 ‫و یه حلقه ازدواج؟ 750 00:49:05,116 --> 00:49:07,292 ‫فکر کنم باید این کارو بکنی. 751 00:49:21,175 --> 00:49:23,438 ‫فکر کنم... 752 00:49:23,525 --> 00:49:25,614 ‫بهت ایمان دارم. 753 00:49:25,701 --> 00:49:27,268 ‫فکر کنم... 754 00:49:33,840 --> 00:49:35,340 ‫ریک! 755 00:49:45,765 --> 00:49:47,265 ‫ممنون که ما رو به ساحل می‌بری. ‫[زمان حال] 756 00:49:47,332 --> 00:49:49,769 ‫از سبک پروازت خوشم میاد. 757 00:49:50,857 --> 00:49:52,902 ‫سخت میشه گفت ‫چیزی توی فکرت هست یا نه. 758 00:49:52,990 --> 00:49:55,818 ‫این روزها به زور حرف می‌زنی، ریک. 759 00:49:59,605 --> 00:50:04,001 ‫داشتم به یه شب که بچه بودم فکر می‌کردم. 760 00:50:04,088 --> 00:50:06,873 ‫۷ سالم بود. 761 00:50:09,267 --> 00:50:10,767 ‫تشنه بودم. 762 00:50:10,790 --> 00:50:12,618 ‫خوابم نمی‌برد. 763 00:50:12,705 --> 00:50:14,402 ‫پاشدم رفتم آب بخورم. 764 00:50:14,489 --> 00:50:17,666 ‫خونه‌مون قدیمی بود و ‫تخته‌های کف جیر‌جیر می‌کرد، 765 00:50:17,753 --> 00:50:20,104 ‫سعی کردم خانواده‌مو بیدار نکردم. 766 00:50:22,367 --> 00:50:25,326 ‫روی پله‌ها بودم... 767 00:50:25,413 --> 00:50:28,547 ‫و یه نوری توی آشپزخونه دیدم. 768 00:50:28,634 --> 00:50:30,723 ‫نارنجی بود. 769 00:50:30,810 --> 00:50:33,987 ‫محصولاتمون داشت می‌سوخت. 770 00:50:34,074 --> 00:50:37,730 ‫اونقدر ترسیده بودم که خشکم زده بود. 771 00:50:37,817 --> 00:50:40,385 ‫بعد، بابام اومد. 772 00:50:42,865 --> 00:50:45,042 ‫شبیه یه هیولا شده بود. 773 00:50:46,652 --> 00:50:49,655 ‫نصف بدنش سوخته بود، 774 00:50:49,742 --> 00:50:52,179 ‫ولی اومده بود که منو ببره بیرون. 775 00:50:52,266 --> 00:50:54,486 ‫گفت نباید بترسم، 776 00:50:54,573 --> 00:50:56,227 ‫که فقط یه آتیش‌سوزیه، 777 00:50:56,314 --> 00:50:58,316 ‫که شعله‌های آتیش ‫از گیاه‌ها محافظت می‌کردن، 778 00:50:58,403 --> 00:51:00,405 ‫تا وقت برداشت بعدی برسه. 779 00:51:00,492 --> 00:51:03,712 ‫گفت «شاید شبیه پایان دنیا به نظر بیاد،» 780 00:51:03,799 --> 00:51:05,584 ‫«ولی این تازه شروعشه.» 781 00:51:05,671 --> 00:51:08,543 ‫خیلی مطمئن بود، 782 00:51:08,630 --> 00:51:10,371 ‫خیلی استوار بود، 783 00:51:10,458 --> 00:51:13,157 ‫و... 784 00:51:15,550 --> 00:51:18,292 ‫باعث آرامشم شد. 785 00:51:18,379 --> 00:51:20,555 ‫حرفشو باور کردم. 786 00:51:20,642 --> 00:51:23,689 ‫زنده موند؟ 787 00:51:23,776 --> 00:51:26,126 ‫آره، خوب شد. 788 00:51:26,213 --> 00:51:27,258 ‫اوضاع هم درست شد. 789 00:51:27,345 --> 00:51:29,390 ‫یه انبار جدید ساختیم، 790 00:51:29,477 --> 00:51:31,305 ‫یه خونه جدید. 791 00:51:31,392 --> 00:51:35,266 ‫سال بعد، ‫بهترین محصول ممکن رو برداشت کردیم. 792 00:51:35,353 --> 00:51:38,269 ‫سال‌ها بعد که پدرم مُرد، 793 00:51:38,356 --> 00:51:41,010 ‫مادرم بهم گفت... 794 00:51:41,098 --> 00:51:43,100 ‫کار رعد و برق نبوده. 795 00:51:44,449 --> 00:51:47,147 ‫پدرم آتیش رو روشن کرده. 796 00:51:47,234 --> 00:51:49,584 ‫گفت مزرعه داشت خراب می‌شد، 797 00:51:51,847 --> 00:51:54,589 ‫و با کاری کرد نجاتش داد. 798 00:51:54,676 --> 00:51:56,765 ‫ما رو نجات داد. 799 00:51:56,852 --> 00:51:58,680 ‫و... 800 00:51:58,767 --> 00:52:00,769 ‫خیلی تکونم داد. 801 00:52:02,380 --> 00:52:06,035 ‫فکر می‌کردم اون ‫صادق‌ترین مردیه که می‌شناسم. 802 00:52:06,123 --> 00:52:09,822 ‫مادرم گفت کاری که کرد درست نبوده. 803 00:52:09,909 --> 00:52:13,042 ‫گفت زخم‌ها و دردش، 804 00:52:13,130 --> 00:52:15,871 ‫فقط یادش می‌آورده... 805 00:52:19,048 --> 00:52:21,442 ‫که ما رو نجات داده. 806 00:52:26,621 --> 00:52:28,362 ‫من هستم. 807 00:52:36,457 --> 00:52:38,372 ‫سال خوبی بوده. 808 00:52:38,459 --> 00:52:41,593 ‫می‌دونم برای این نیرو ‫گزینه مناسبی هستی، ریک. 809 00:52:41,680 --> 00:52:45,510 ‫می‌دونم برای این نقشه ‫گزینه مناسبی هستی. 810 00:52:45,597 --> 00:52:49,078 ‫دیگه از الف و ب خبری نیست. 811 00:52:49,166 --> 00:52:51,080 ‫دیگه از اوماها خبری نیست. 812 00:52:53,605 --> 00:52:55,259 ‫می‌دونی، می‌خوام کاملاً صادق باشم. 813 00:52:55,346 --> 00:52:59,263 ‫هنوز نمی‌دونم چطور ‫همه چی درست از آب میاد، پس... 814 00:52:59,350 --> 00:53:02,222 ‫یه راز دیگه رو بهت میگم. 815 00:53:02,309 --> 00:53:04,877 ‫وقتی به اون نقطه رسیدی... 816 00:53:06,835 --> 00:53:08,533 ‫قسم بخور که 817 00:53:09,795 --> 00:53:11,362 ‫نذاری زیاد طول بکشه. 818 00:53:11,449 --> 00:53:14,321 ‫خودت می‌فهمی. 819 00:53:14,408 --> 00:53:16,845 ‫مطمئن باش. خودت می‌فهمی. 820 00:53:21,198 --> 00:53:24,331 ‫زدنمون! پروتکل سه! 821 00:53:24,418 --> 00:53:25,918 ‫پروتکل سه! 822 00:53:33,471 --> 00:53:34,820 ‫گزارش بده! 823 00:53:34,907 --> 00:53:37,779 ‫اوکافور کشته شد! 824 00:53:37,866 --> 00:53:39,999 ‫صندلی راست! 825 00:53:40,086 --> 00:53:42,349 ‫دفاع از غرب! 826 00:53:48,616 --> 00:53:51,402 ‫خدایا. ‫دارن شلیک می‌کنن! 827 00:53:51,489 --> 00:53:53,882 ‫دارن بهمون شلیک می‌کنن! 828 00:53:59,975 --> 00:54:05,111 ‫۱۶ کیلومتری... ‫۱۶ میلومتری جنوب سی-۱۲۶، سی-۱۲۶ 829 00:54:05,198 --> 00:54:07,766 ‫داریم سقوط می‌کنیم. 830 00:54:07,853 --> 00:54:09,550 ‫محکم بشینین! محکم بشینین! 831 00:54:33,182 --> 00:54:34,749 ‫آماده درگیری باشین. 832 00:54:34,836 --> 00:54:36,336 ‫بریم! 833 00:54:36,360 --> 00:54:38,100 ‫نیروی ۶، سه نقطه هدف. ‫از خروجی چپ شروع می‌کنیم. 834 00:54:38,187 --> 00:54:39,928 ‫- هر کس نزدیک شد بزنینش. ‫- دریافت شد. 835 00:54:43,976 --> 00:54:46,544 ‫شلیک کنین، یالا! 836 00:54:46,631 --> 00:54:48,154 ‫بجنبین! 837 00:55:05,084 --> 00:55:07,869 ‫یالا! 838 00:55:38,868 --> 00:55:44,868 ‫ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 839 00:55:45,869 --> 00:55:51,869 ‫تـرجمه از «آیــدا و ایلــیا» ‫::. Ayda.NDR & EILIA .:: 840 00:55:52,870 --> 00:55:58,870 ‫بزرگ‌ترین مرجع دنیای مردگان متحرک ‫The_WalkingDead@