1 00:00:16,309 --> 00:00:36,309 ‫بامابین تقدیم می‌کند ‫.:: Bamabin.com ::. 2 00:00:41,833 --> 00:00:43,880 ‫درود بر راپوی توانمند. 3 00:00:44,507 --> 00:00:47,974 ‫ما بنده درگاهت هستیم ‫تا آب و غذایمان را فراهم سازی. 4 00:00:49,519 --> 00:00:53,529 ‫من به خاطر خودم بنده درگاهت نیستم، ‫به خاطر دخترم هستم. 5 00:01:15,547 --> 00:01:30,547 ‫مترجم: «نـــامـــدار» 6 00:01:30,872 --> 00:01:32,376 ‫خسته‌ام. 7 00:02:12,391 --> 00:02:15,691 ‫خیلی رنج کشیدی. 8 00:02:16,485 --> 00:02:18,364 ‫بیا پیش من. 9 00:02:19,534 --> 00:02:21,539 ‫بیا پیش من. 10 00:02:26,928 --> 00:02:29,308 ‫خیلی رنج کشیدی. 11 00:02:33,694 --> 00:02:35,490 ‫بیا پیش من. 12 00:02:45,975 --> 00:02:49,023 ‫خیلی رنج کشیدی. 13 00:03:31,002 --> 00:03:32,465 ‫عه، اینجا چه خبره؟ 14 00:03:34,870 --> 00:03:35,873 ‫این موجود رو باش. 15 00:03:36,040 --> 00:03:37,794 ‫داره کل میوه‌هام رو می‌بلعه. 16 00:03:40,946 --> 00:03:42,366 ‫راپو. 17 00:03:46,084 --> 00:03:47,170 ‫ای منشأ نور. 18 00:03:47,338 --> 00:03:48,590 ‫عه، از بندگان خودمه. 19 00:03:50,595 --> 00:03:53,436 ‫من گور، از آخرین پیروانت هستم. 20 00:03:53,603 --> 00:03:56,526 ‫ما دار و ندارمون رو ‫از دست دادیم خدای عزیزم. 21 00:03:56,693 --> 00:03:58,323 ‫زمینمون خشک شده. 22 00:03:58,490 --> 00:04:00,661 ‫هیچ حیاتی باقی نمونده. 23 00:04:00,829 --> 00:04:05,090 ‫ولی ایمانمون به شما اصلا سست نشده، ‫الان هم منتظریم وعده... 24 00:04:06,635 --> 00:04:08,640 ‫پاداش ابدیتون رو عملی کنین. 25 00:04:09,392 --> 00:04:11,063 ‫واسه همین جشن گرفتین؟ 26 00:04:13,402 --> 00:04:15,448 ‫خیال می‌کنه پاداشی ابدی در کاره. 27 00:04:19,751 --> 00:04:21,463 ‫نه‌خیر. ‫نه‌خیر، شرمنده. 28 00:04:21,630 --> 00:04:23,845 ‫قرار نیست پاداشی ابدی ‫بهت بدم سگ حقیر! 29 00:04:25,348 --> 00:04:28,313 ‫بابت شکار جدیدمون جشن گرفته بودیم. 30 00:04:28,940 --> 00:04:31,530 ‫همین امروز صاحب شمشیر مردگان رو ‫شکست دادیم... 31 00:04:31,697 --> 00:04:33,117 ‫- خیلی رنج کشیدی. ‫- ... تا دیگه نتونه با اون شمشیر نفرینی... 32 00:04:33,285 --> 00:04:35,540 ‫- به خدایان دیگه‌ای آسیب برسونه. ‫- اگه دنبال انتقامی... 33 00:04:35,707 --> 00:04:38,088 ‫ممکن بود قلمروم رو سرنگون کنه. 34 00:04:38,648 --> 00:04:40,218 ‫ولی خدای عزیزم... 35 00:04:40,887 --> 00:04:43,309 ‫قلمرو شما که همین الانش ‫هم سرنگون شده. 36 00:04:44,270 --> 00:04:45,815 ‫دیگه بنده‌ای براتون باقی نمونده. 37 00:04:45,982 --> 00:04:48,405 ‫باز هم پیروان جدیدی پیداشون می‌شه ‫که جاتون رو بگیرن. 38 00:04:48,572 --> 00:04:49,825 ‫همیشه همین‌طوره. 39 00:04:50,327 --> 00:04:51,747 ‫ما زجر کشیدیم... 40 00:04:53,209 --> 00:04:55,088 ‫و از گرسنگی تا پای مرگ رفتیم. 41 00:04:57,929 --> 00:04:59,892 ‫دختر من در راه شما... 42 00:05:01,939 --> 00:05:03,777 ‫- جون داد. ‫- خب، باید هم همین‌طور باشه. 43 00:05:03,944 --> 00:05:06,909 ‫شما که هدفی جز زجر کشیدن ‫در راه خدایان ندارین. 44 00:05:07,745 --> 00:05:09,290 ‫بعد از مرگتون، ‫هیچ اتفاقی... 45 00:05:09,792 --> 00:05:10,835 ‫جز همون مرگ رخ نمی‌ده! 46 00:05:12,966 --> 00:05:14,302 ‫تو که خدا نیستی. 47 00:05:21,069 --> 00:05:22,574 ‫من ازت روی برمی‌گردونم. 48 00:05:29,533 --> 00:05:32,582 ‫این‌جوری زندگی به درد نخورت ‫بالاخره به هدفی منتهی می‌شه... 49 00:05:34,003 --> 00:05:36,217 ‫و در راه من قربانی می‌شی. 50 00:05:38,890 --> 00:05:41,730 ‫اگه می‌خوای انتقام بگیری، 51 00:05:42,107 --> 00:05:43,944 ‫کل خدایان رو بکش. 52 00:05:44,445 --> 00:05:45,949 ‫برو سراغ «ابدیت». 53 00:05:46,116 --> 00:05:49,082 ‫اگه می‌خوای انتقام بگیری، 54 00:05:50,878 --> 00:05:52,257 ‫«بیفروست» رو صدا بزن. 55 00:05:52,424 --> 00:05:53,635 ‫برو سراغ «ابدیت». 56 00:05:53,802 --> 00:05:56,809 ‫- کل خدایان رو بکش. ‫- «بیفروست» رو صدا بزن. 57 00:05:56,977 --> 00:05:58,104 ‫برو سراغ «ابدیت». 58 00:05:58,271 --> 00:06:01,487 ‫کل خدایان رو بکش. کل خدایان رو بکش. ‫کل خدایان رو بکش. 59 00:06:15,062 --> 00:06:16,692 ‫شمشیره تو رو برگزید. 60 00:06:17,527 --> 00:06:19,491 ‫الان دیگه نفرین شدی! 61 00:06:19,657 --> 00:06:20,744 ‫چه بامزه. 62 00:06:20,911 --> 00:06:22,999 ‫خودم که حس نمی‌کنم ‫نفرین شده باشم. 63 00:06:26,675 --> 00:06:28,262 ‫حس می‌کنم بهم وعده‌ای داده. 64 00:06:29,974 --> 00:06:31,353 ‫پس الان سوگند می‌خورم... 65 00:06:34,611 --> 00:06:36,449 ‫که کل خدایان باید بمیرن. 66 00:07:21,936 --> 00:07:24,318 ‫بیاین، بیاین، جمع بشین... 67 00:07:24,485 --> 00:07:27,701 ‫تا افسانه وایکینگ فضایی معروف ‫یا همون خدای تندر... 68 00:07:27,868 --> 00:07:33,507 ‫یا «ثور اودین‌زاد» رو ‫براتون تعریف کنم. 69 00:07:40,232 --> 00:07:42,237 ‫ثور رو با مسلک جنگجویانه تربیت کرده بودن، 70 00:07:42,405 --> 00:07:44,827 ‫بهش یاد داده بودن ‫در نبردهاشون پیروزی به ارمغان بیاره... 71 00:07:44,993 --> 00:07:48,377 ‫و از جانب افراد خوش‌نیتی ‫که توان مبارزه ندارن، مبارزه کنه. 72 00:07:50,842 --> 00:07:54,475 ‫بزرگ و بزرگ و بزرگ‌تر شد. 73 00:07:55,270 --> 00:07:57,400 ‫عین لبخندی احساساتی بود. 74 00:07:57,567 --> 00:08:00,783 ‫ذاتا عاشق‌پیشه بود ‫و فرقی قائل نمی‌شد. 75 00:08:00,950 --> 00:08:03,958 ‫زمانی عاشق زن مذهبی ‫شمشیر به دستی شده بود. 76 00:08:04,125 --> 00:08:06,965 ‫موقع دیگه‌ای عاشق ‫زنی گرگینه شده بود... 77 00:08:07,132 --> 00:08:08,720 ‫و سوار گرگی ماده شده بودن. 78 00:08:10,682 --> 00:08:15,360 ‫ولی تنها عشق حقیقی ثور ‫زنی زمینی به نام جین فوندا بود. 79 00:08:15,528 --> 00:08:17,909 ‫وایستین، نه... ‫به نام جین فاستر بود. 80 00:08:18,285 --> 00:08:21,543 ‫ولی متأسفانه، ‫ثور در نبرد عشق شکست خورد. 81 00:08:23,403 --> 00:08:26,370 ‫در واقع، طی اون دوره ‫افراد متعددی رو از دست داد. 82 00:08:26,524 --> 00:08:27,653 ‫مامانش رو از دست داد. 83 00:08:27,819 --> 00:08:29,031 ‫باباش رو از دست داد. 84 00:08:29,490 --> 00:08:30,368 ‫اون یارو رو از دست داد. 85 00:08:30,534 --> 00:08:31,620 ‫اون یارو رو هم از دست داد. 86 00:08:31,788 --> 00:08:32,915 ‫اون یکی رو هم نمی‌شناسم، ‫ولی از دستش داد. 87 00:08:33,083 --> 00:08:34,210 ‫هایمدال رو هم از دست داد. 88 00:08:34,378 --> 00:08:35,254 ‫برادرش رو هم از دست داد. 89 00:08:36,215 --> 00:08:37,803 ‫برادرش رو دوباره... 90 00:08:37,969 --> 00:08:39,013 ‫و سه‌باره از دست داد. 91 00:08:41,060 --> 00:08:43,274 ‫ثور بیچاره مجبور بود ‫شاهد انفجار سیاره‌اش باشه. 92 00:08:43,901 --> 00:08:46,198 ‫بعدش با خودش گفت: ‫«من چیکار کردم؟» 93 00:08:46,908 --> 00:08:50,208 ‫ظاهرا کل عزیزان و دارایی‌های ارزشمندش رو ‫از دست داده بود. 94 00:08:50,375 --> 00:08:53,258 ‫از همین روی، قلبش رو ‫پشت بدنی بزرگ‌جثه و پرگوشت مخفی کرد... 95 00:08:53,425 --> 00:08:55,888 ‫تا دیگه کسی نتونه بشکوندش. 96 00:08:56,390 --> 00:08:59,940 ‫ولی دست کشیدنش از عشق ‫دلیل نمی‌شد از مبارزه دست بکشه. 97 00:09:00,860 --> 00:09:03,700 ‫ثور با «نگهبانان کهکشان» همراه شد... 98 00:09:03,867 --> 00:09:06,290 ‫و ماجراجویی‌های ثور محور ‫کلاسیکی رو رقم زدن. 99 00:09:06,916 --> 00:09:08,336 ‫هیکلش رو ‫رو فرم آورد. 100 00:09:08,503 --> 00:09:10,300 ‫کلی زحمت کشید. 101 00:09:10,467 --> 00:09:14,476 ‫درد و غمش رو با بدن‌سازی فرو نشاند ‫و اصلا تمرینات پاش رو پشت گوش ننداخت. 102 00:09:16,271 --> 00:09:18,944 ‫هیکل متوسطش رو ‫به هیکل خدایان بدل کرد؛ 103 00:09:19,111 --> 00:09:22,285 ‫ولی باز هم پشت این هیکل خداگونه، ‫هیکلی غمگین بود... 104 00:09:22,452 --> 00:09:23,580 ‫که می‌خواست خودش رو خالی کنه. 105 00:09:26,044 --> 00:09:29,468 ‫آخه کل هیکل‌هایی ‫که ثور در طول عمرش داشت... 106 00:09:29,635 --> 00:09:32,767 ‫نتونستن درد و غم وجودش رو پنهان کنن. 107 00:09:34,605 --> 00:09:36,526 ‫در نتیجه، بی‌خیال جست و جوی عشق شد. 108 00:09:37,486 --> 00:09:40,368 ‫قبول کرد که فقط به درد یه کار می‌خوره: 109 00:09:41,621 --> 00:09:44,837 ‫باید با بردباری منتظر بمونه ‫تا یکی بیاد و بگه: 110 00:09:45,295 --> 00:09:48,553 ‫«ثور، واسه پیروزی تو این نبرد ‫به کمکت نیاز داریم.» 111 00:09:49,973 --> 00:09:51,268 ‫ثور. 112 00:09:51,434 --> 00:09:53,439 ‫واسه پیروزی تو این نبرد ‫به کمکت نیاز داریم. 113 00:09:53,606 --> 00:09:54,775 ‫بریم. 114 00:09:54,942 --> 00:09:56,989 ‫خیلی‌خب. بیا «طوفان‌شکن». 115 00:09:57,365 --> 00:09:58,576 ‫برگردیم سر کارمون. 116 00:10:00,413 --> 00:10:01,666 ‫باید بجنبیم، خب؟ 117 00:10:02,710 --> 00:10:04,088 ‫ملت دارن جون می‌دن. 118 00:10:04,255 --> 00:10:05,300 ‫اون پایین می‌بینمتون. 119 00:10:09,767 --> 00:10:11,354 ‫بجنبین! 120 00:10:21,795 --> 00:10:24,091 ‫بدش ببینم! ‫می‌شکونیش‌ها! 121 00:10:25,386 --> 00:10:26,473 ‫گروت هستم! 122 00:10:26,640 --> 00:10:28,268 ‫ای بابا، شیره‌ایش کردی دیگه. 123 00:10:30,732 --> 00:10:33,739 ‫- سلام به همگی! ‫- به‌به، ببین کی پیداش شده! 124 00:10:33,906 --> 00:10:35,201 ‫اوضاع چطوره بچه‌ها؟ 125 00:10:35,660 --> 00:10:36,704 ‫افتضاحه! 126 00:10:37,455 --> 00:10:38,750 ‫الان همه‌مون می‌میریم! 127 00:10:38,917 --> 00:10:41,214 ‫تو که گفته بودی سفر به این سیاره ‫تعطیلاتی آرامش‌بخش به ارمغان میاره. 128 00:10:41,381 --> 00:10:44,262 ‫گفته بودم «عین تعطیلاتی آرامش‌بخش می‌مونه». 129 00:10:44,429 --> 00:10:47,603 ‫ولی ببین منظره آسمونش چقدر قشنگه. ‫سه خورشید زحل معلومن. 130 00:10:47,771 --> 00:10:49,316 ‫مگه از این آرامش‌بخش‌تر هم داریم؟ 131 00:10:49,775 --> 00:10:51,362 ‫تعطیلات واقعی آرامش‌بخش‌تره! 132 00:10:51,529 --> 00:10:53,575 ‫بمیرین بوسکایی‌های عوضی! 133 00:10:56,499 --> 00:10:57,835 ‫سلام بر خدای تندر. 134 00:10:58,003 --> 00:10:59,255 ‫سلام بر سلطان یاکان. 135 00:10:59,422 --> 00:11:01,928 ‫بالاخره به مبارزه‌مون ملحق شدین. 136 00:11:02,095 --> 00:11:04,767 ‫خب، از قدیم گفتن ‫«دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است». 137 00:11:04,934 --> 00:11:06,521 ‫آره، خیلی لطف کردین. 138 00:11:06,689 --> 00:11:09,737 ‫همون‌طور که می‌دونین، ‫ما کلا صلح‌آمیز زندگی می‌کردیم. 139 00:11:09,904 --> 00:11:12,785 ‫- ولی بعدش خدایانمون رو به قتل رسوندن. ‫- به قتل رسوندن؟ 140 00:11:12,953 --> 00:11:16,001 ‫الان هم معبد مقدسمون ‫محافظی نداره... 141 00:11:16,169 --> 00:11:18,924 ‫و ارتش «هابوسکا» فتحش کرده. 142 00:11:19,091 --> 00:11:22,475 ‫به مقدس‌ترین معبدمون ‫هتک حرمت کردن. 143 00:11:22,641 --> 00:11:23,643 ‫به زودی دست می‌کشن. 144 00:11:25,940 --> 00:11:29,281 ‫سلطان یاکان، وقایع امروز رو ‫برای مردمتون تعریف کنین. 145 00:11:29,741 --> 00:11:31,745 ‫یادتون باشه که ثور... 146 00:11:32,246 --> 00:11:36,590 ‫و گروه نامنظمی ‫متشکل از بزهکاران رنگارنگ... 147 00:11:36,757 --> 00:11:38,636 ‫روند نبرد رو تغییر دادن... 148 00:11:38,803 --> 00:11:40,891 ‫و نامشون رو در تاریخ حک کردن. 149 00:11:41,058 --> 00:11:44,273 ‫شاید احتمال پیروزیمون زیاد نباشه، ‫ولی از من بشنوین: 150 00:11:44,441 --> 00:11:45,568 ‫الان می‌گه. 151 00:11:45,735 --> 00:11:49,786 ‫همین الان به این وضع خاتمه می‌دیم! 152 00:13:44,045 --> 00:13:46,676 ‫خودش که قرار نیست وارد ‫معبدمون بشه، ها؟ نه بابا. 153 00:13:58,286 --> 00:13:59,705 ‫احسنت به همگی. 154 00:13:59,873 --> 00:14:03,089 ‫از اون‌جایی که همگی همکاری کردیم، ‫می‌تونیم بگیم با همدیگه پیروز شدیم. 155 00:14:03,924 --> 00:14:06,721 ‫قلب و ذهنمون رو به کار بردیم ‫تا با حداقل خسارات و تلفات... 156 00:14:06,888 --> 00:14:08,517 ‫دشمنمون رو شکست بدیم. 157 00:14:16,411 --> 00:14:18,331 ‫چه ماجراجویی ثور محور کلاسیکی داشتیم. 158 00:14:18,540 --> 00:14:19,751 ‫هورا! 159 00:14:43,096 --> 00:14:44,516 ‫کتاب خوبیه؟ 160 00:14:44,683 --> 00:14:45,728 ‫آره. 161 00:14:46,396 --> 00:14:47,607 ‫نویسنده‌اش منم. 162 00:14:48,609 --> 00:14:51,199 ‫وایستین ببینم. دکتر جین فاستر شمایین؟ 163 00:14:51,366 --> 00:14:52,534 ‫خودم هستم. 164 00:14:53,119 --> 00:14:54,331 ‫- سلام. ‫- سلام. 165 00:14:54,498 --> 00:14:56,085 ‫فصل کرم‌چاله اینشتین‌روزن چطوره؟ 166 00:14:56,586 --> 00:14:57,630 ‫مطالب سختی داره. 167 00:14:57,797 --> 00:14:59,008 ‫- آره. ‫- خیلی سخته. 168 00:14:59,175 --> 00:15:00,929 ‫باید نمونه سه‌بعدیش رو ببینی. 169 00:15:01,096 --> 00:15:02,557 ‫فیلم «افق رویداد» رو ندیدی؟ 170 00:15:02,724 --> 00:15:03,769 ‫نه. 171 00:15:04,854 --> 00:15:06,400 ‫- «میان‌ستاره‌ای» چی؟ ‫- نه. 172 00:15:06,566 --> 00:15:08,362 ‫اون فیلم همه‌چی رو ‫به وضوح توضیح می‌ده. 173 00:15:08,989 --> 00:15:10,910 ‫خیلی‌خب. کرم‌چاله اینشتین‌روزن... 174 00:15:11,077 --> 00:15:14,669 ‫فضا رو به شکلی تاب می‌ده که دو نقطه ‫منحصر به فرد و نامتناجس «الف» و «ب»... 175 00:15:15,629 --> 00:15:17,633 ‫به طور همزمان ‫در فضا و زمان وجود داشته باشن. 176 00:15:18,260 --> 00:15:19,262 ‫این شکلیه. 177 00:15:21,142 --> 00:15:22,477 ‫شما که کتاب خودتون رو خراب کردین. 178 00:15:22,645 --> 00:15:24,316 ‫آره، ولی الان دیگه ساختار ‫کرم‌چاله‌ها رو درک کردی. 179 00:15:27,071 --> 00:15:28,074 ‫اون فیلم‌ها رو تماشا کن. 180 00:15:28,491 --> 00:15:29,577 ‫- باشه. ‫- خیلی‌خب. 181 00:15:29,745 --> 00:15:32,042 ‫دیدم «چیتوز» فلفلی دارن. ‫مجبور شدم بگیرم. 182 00:15:38,973 --> 00:15:41,270 ‫خب، اوضاع چطوره؟ 183 00:15:41,688 --> 00:15:44,695 ‫خیلی شگفت‌انگیز پیش رفته. 184 00:15:49,331 --> 00:15:52,755 ‫به جز من، به کس دیگه‌ای نگفتی؟ 185 00:15:53,382 --> 00:15:57,766 ‫ملت که خبردار می‌شن، غیرعادی رفتار می‌کنن. ‫یهو عوض می‌شن. 186 00:15:58,559 --> 00:16:00,356 ‫الان تو زندگیم همین رو کم دارم. 187 00:16:00,523 --> 00:16:02,151 ‫بگذریم، اون‌قدرها هم جدی نیست. 188 00:16:02,527 --> 00:16:03,822 ‫جین، سرطان مرحله چهاره‌ها. 189 00:16:03,988 --> 00:16:06,160 ‫مرحله چهار از چند مرحله؟ 190 00:16:06,912 --> 00:16:07,914 ‫چهار مرحله. 191 00:16:08,081 --> 00:16:09,251 ‫ما که مراحل بعدیش رو کشف نکردیم. 192 00:16:13,468 --> 00:16:15,807 ‫عه، کار دیگه‌ای داشتی ‫که باید بهش برسی... 193 00:16:15,974 --> 00:16:17,687 ‫و از شیمی‌درمانی مهم‌تره؟ 194 00:16:18,104 --> 00:16:19,106 ‫نه. 195 00:16:26,748 --> 00:16:28,252 ‫داری سعی می‌کنی ‫برگردی آزمایشگاه، مگه نه؟ 196 00:16:28,419 --> 00:16:30,173 ‫دارم یه سری افکارم رو آزمایش می‌کنم. 197 00:16:30,340 --> 00:16:32,136 ‫خیلی‌خب، نه‌خیر. وایستا ببینم. 198 00:16:32,762 --> 00:16:35,185 ‫خودم می‌دونم که خیال می‌کنی باید ‫حتما کارهای آزمایشگاهیت رو انجام بدی... 199 00:16:35,351 --> 00:16:37,899 ‫و در غیر اون صورت، ‫کل بشریت رو روسیاه می‌کنی، 200 00:16:39,068 --> 00:16:42,242 ‫ولی پیام هستی خطاب به خودت رو ‫اصلا درک نمی‌کنی، 201 00:16:42,409 --> 00:16:43,787 ‫پس بذار من پیامش رو ترجمه کنم: 202 00:16:44,045 --> 00:16:46,089 ‫آروم‌تر پیش برو. 203 00:16:46,257 --> 00:16:48,219 ‫باید واسه مبارزه با بیماریت ‫انرژی داشته باشی. 204 00:16:49,638 --> 00:16:51,850 ‫به روش خودم باهاش ‫مبارزه می‌کنم، خب؟ 205 00:16:52,059 --> 00:16:53,353 ‫خب، جهت اطلاعت بگم... 206 00:16:53,519 --> 00:16:57,192 ‫لزومی نداره «روش خودم» ‫با «کار تنهایی تو آزمایشگاه» یکسان باشه. 207 00:16:59,613 --> 00:17:02,201 ‫شاید وقتش باشه ‫وایکینگ فضاییه رو به کار بگیری. 208 00:17:02,368 --> 00:17:03,495 ‫نمی‌شه به کارش گرفت. 209 00:17:03,662 --> 00:17:04,496 ‫چرا، می‌شه. 210 00:17:04,580 --> 00:17:05,958 ‫- نمی‌شه. ‫- خیلی هم می‌شه. 211 00:17:06,124 --> 00:17:08,503 ‫طرف قدبلنده، بلونده، ‫خیلی هم خوشگله. 212 00:17:08,670 --> 00:17:10,047 ‫خیلی خوش‌تیپه. 213 00:17:10,215 --> 00:17:11,968 ‫- جین، مطمئنی؟ ‫- ببین دارسی، 214 00:17:12,176 --> 00:17:15,306 ‫خودم تنهایی حلش می‌کنم. 215 00:17:22,945 --> 00:17:25,992 ‫نتایج جدید ‫هم عین سابقه. 216 00:17:26,534 --> 00:17:28,495 ‫متأسفانه شیمی‌درمانی ‫تأثیر خیلی کمی داشته. 217 00:17:30,791 --> 00:17:32,252 ‫خیلی متأسفم جین. 218 00:17:33,629 --> 00:17:36,884 ‫اگه کاری از دستم برمیاد ‫یا خواستی صحبت کنیم، باهام تماس بگیر. 219 00:18:31,603 --> 00:18:34,691 ‫عطر پادشاهان رو بزنین، ‫آخه ارزشش رو دارین. 220 00:18:35,026 --> 00:18:36,236 ‫«اُلد اسپایس.» 221 00:18:38,698 --> 00:18:40,201 ‫کات! 222 00:19:07,289 --> 00:19:09,543 ‫اینجا رو ببینین. ‫خیلی قشنگه. 223 00:19:09,877 --> 00:19:11,129 ‫بریم خونه. 224 00:19:11,296 --> 00:19:12,465 ‫آره، بریم خونه پدر. 225 00:19:13,091 --> 00:19:14,635 ‫اومدیم ببریمت خونه. 226 00:19:14,969 --> 00:19:17,557 ‫آره. می‌بریمت سیاره «آسگارد». 227 00:19:17,724 --> 00:19:20,103 ‫«آسگارد» که سیاره نیست پسرانم. 228 00:19:20,479 --> 00:19:22,858 ‫تو مردمش خلاصه می‌شه. ‫تو شما خلاصه می‌شه! 229 00:19:23,025 --> 00:19:27,699 ‫الان هم وقتشه که من ‫به دنیای ارواح برم. 230 00:19:30,412 --> 00:19:32,165 ‫جایگاه خودم رو... 231 00:19:32,332 --> 00:19:35,212 ‫تو سرسرای ضیافت «والهالا» ‫که آرامگاه ابدی خدایانه، 232 00:19:35,378 --> 00:19:37,716 ‫پر می‌کنم. 233 00:19:37,883 --> 00:19:39,845 ‫آها، مسئله دیگه‌ای رو هم بگم. 234 00:19:40,763 --> 00:19:42,015 ‫شما خواهری هم دارین. 235 00:19:43,226 --> 00:19:46,941 ‫دیگه به گرد خدایان بدل می‌شم... 236 00:19:47,399 --> 00:19:49,152 ‫و باهاتون خداحافظی می‌کنم. 237 00:19:49,820 --> 00:19:50,821 ‫عه، اینجا رو. 238 00:19:51,448 --> 00:19:53,326 ‫می‌بینین؟ دارم تبدیل می‌شم. 239 00:19:54,286 --> 00:19:55,747 ‫دارم ناپدید می‌شم. 240 00:20:00,255 --> 00:20:01,757 ‫نه! 241 00:20:01,924 --> 00:20:02,968 ‫پدر! 242 00:20:05,137 --> 00:20:06,557 ‫ولی وایستا! برادر! 243 00:20:08,017 --> 00:20:11,232 ‫دریچه‌ای نامیمون پشت سرمون باز شده. 244 00:20:11,774 --> 00:20:12,901 ‫لباسمون رو عوض کنیم! 245 00:20:22,493 --> 00:20:25,165 ‫من هلا، خدای مرگ هستم. 246 00:20:25,332 --> 00:20:30,298 ‫حالا برمی‌گردم «آسگارد» که تاج و تخت رو ‫که حق خودمه، پس بگیرم، 247 00:20:30,465 --> 00:20:32,218 ‫کسی هم جلودارم نیست! 248 00:20:32,385 --> 00:20:33,386 ‫اگه بهم ملحق نشین، می‌کشمتون! 249 00:20:33,554 --> 00:20:35,849 ‫عمرا اگه بهت ملحق بشیم جادوگر! ‫میولنیر! 250 00:20:40,733 --> 00:20:42,027 ‫غیرممکنه! 251 00:20:43,529 --> 00:20:45,407 ‫پتکت رو شکستم! 252 00:20:45,574 --> 00:20:46,993 ‫وقتشه که بمیری! 253 00:20:47,160 --> 00:20:48,454 ‫«بیفروست»! 254 00:21:00,308 --> 00:21:02,770 ‫می‌شه قدرت این تکه سنگ‌های... 255 00:21:02,937 --> 00:21:05,733 ‫خارق‌العاده و بلندنشدنی رو حس کرد. 256 00:21:06,235 --> 00:21:08,613 ‫خیلی‌خب، برگردیم روستا... 257 00:21:08,781 --> 00:21:11,702 ‫که می‌انگبین اصل «آسگارد» بخوریم. 258 00:21:11,869 --> 00:21:13,455 ‫بیاین. 259 00:21:48,982 --> 00:21:50,610 ‫ای خدای فجایع، 260 00:21:51,820 --> 00:21:53,031 ‫ازتون سپاس‌گزاریم. 261 00:21:53,198 --> 00:21:56,913 ‫می‌ترسیم اگه خدایانمون ازمون محافظت نکنن، ‫جنگ تا ابد ادامه پیدا کنه، 262 00:21:57,080 --> 00:22:00,085 ‫ولی الان دیگه می‌تونیم ‫در صلح زندگی کنیم. 263 00:22:00,585 --> 00:22:04,050 ‫لطفا در ازای خدماتتون، ‫این هدایا رو پذیرا باشین. 264 00:22:05,176 --> 00:22:10,102 ‫طبق سنتمون، به محافظین دنیامون ‫از این موجودات بزرگ‌جثه و عظیم می‌دیم. 265 00:22:12,648 --> 00:22:13,607 ‫بز عظیم‌الجثه می‌دین! 266 00:22:13,775 --> 00:22:15,820 ‫این‌ها رو باش! چه خارق‌العاده‌ان. 267 00:22:15,986 --> 00:22:18,783 ‫کورگ، اون‌ها رو باش. ‫خیلی خوشگلن. 268 00:22:19,117 --> 00:22:21,204 ‫سلطان یاکان، ‫خیلی ممنونم. 269 00:22:21,371 --> 00:22:23,124 ‫ببینین، اِم... ‫معبدتون... 270 00:22:23,290 --> 00:22:24,459 ‫نمی‌خوام از معبدمون بگیم. 271 00:22:24,626 --> 00:22:26,337 ‫خودم می‌دونم، ولی اگه می‌خواستیم بگیم، ‫به نظرم خیلی مهمه... 272 00:22:26,505 --> 00:22:27,924 ‫- حرفش ناراحت... ‫- ... که زندگی و چیزهای مادی رو... 273 00:22:28,091 --> 00:22:29,426 ‫- و عصبانیم می‌کنه. ‫- خیلی‌خب، بس می‌کنم. 274 00:22:30,219 --> 00:22:31,221 ‫بزهاتون رو جا نذارین. 275 00:22:31,388 --> 00:22:33,684 ‫قبولشون کردین ‫و الان دیگه باید با خودتون ببرینشون. 276 00:22:33,851 --> 00:22:34,978 ‫نمی‌شه پسشون بدین. 277 00:22:36,529 --> 00:22:38,866 ‫- واقعا خیلی قشنگن‌ها. ‫- آره، خیلی قشنگن. 278 00:22:39,785 --> 00:22:41,329 ‫خیلی هم جیغ می‌کشن. 279 00:22:41,496 --> 00:22:42,414 ‫اشکالی نداره. 280 00:22:43,375 --> 00:22:44,376 ‫گروت هستم. 281 00:22:44,542 --> 00:22:47,339 ‫باید کنترلش رو پیدا کنیم ‫که بتونیم پیام کمک رو دانلود کنیم! 282 00:22:47,506 --> 00:22:49,385 ‫ببین قبلش چیکار می‌کردی. ‫کنترلش رو کجا گذاشتی؟ 283 00:22:49,551 --> 00:22:50,804 ‫احتمالا یکی از بزهات خورده باشدش! 284 00:22:50,971 --> 00:22:52,723 ‫بز که کنترل نمی‌خوره. ‫مسخره‌بازی درنیار. 285 00:22:52,890 --> 00:22:54,226 ‫خب، من که عنشون رو نمی‌گردم. 286 00:22:54,393 --> 00:22:57,022 ‫خیلی دوستشون دارم! ‫بهتره تا ابد پیشمون بمونن! 287 00:22:57,189 --> 00:22:58,316 ‫کنترلش رو پیدا کردم! 288 00:22:58,483 --> 00:22:59,527 ‫من می‌کشمشون. 289 00:22:59,694 --> 00:23:00,612 ‫- من هم می‌کشمشون. ‫- کار می‌کنه یا نه؟ 290 00:23:00,779 --> 00:23:02,156 ‫نه‌خیر، کار نمی‌کنه. شارژش تموم شده. 291 00:23:02,323 --> 00:23:03,909 ‫- خب، شاید بهتر باشه شارژرش رو پیدا کنی. ‫- برین کنار ببینم! 292 00:23:04,076 --> 00:23:05,620 ‫عه، عه! آروم، آروم، آروم، آروم! 293 00:23:07,222 --> 00:23:08,934 ‫- کورگ، حالت خوبه؟ ‫- آره داداش. ردیفم. 294 00:23:09,101 --> 00:23:11,605 ‫خیلی‌خب. همگی آروم باشین. ‫بزها مشکلی ایجاد نمی‌کنن. 295 00:23:11,772 --> 00:23:13,358 ‫اگه ایجاد کردن، ‫گوشتشون رو می‌خوریـ... 296 00:23:15,344 --> 00:23:16,346 ‫یعنی باهاشون صله رحم می‌کنیم. 297 00:23:16,513 --> 00:23:18,558 ‫صله رحم می‌کنیم. ‫خیلی خوب سر صحبت رو باز می‌کنن. 298 00:23:18,726 --> 00:23:20,979 ‫ضمنا، گفته بودی می‌شه ‫با سوت خاصی صداشون کرد... 299 00:23:21,146 --> 00:23:22,273 ‫که این شکلی بود... 300 00:23:22,523 --> 00:23:24,151 ‫نه، این شکلی نبود. ‫نه، این شکلی نبود. 301 00:23:24,402 --> 00:23:25,821 ‫نه، این شکلی نبود. ‫خودت امتحان کن. 302 00:23:26,363 --> 00:23:27,364 ‫نه، این شکلی نبود. 303 00:23:27,532 --> 00:23:29,200 ‫- عه، سلام بچه‌ها! ‫- سلام کراگلین! 304 00:23:29,367 --> 00:23:30,328 ‫نه، این شکلی نبود. 305 00:23:30,494 --> 00:23:32,789 ‫- از اولش همین‌جا بودی؟ ‫- آره، گفته بودی هوای سفینه رو داشته باشم. 306 00:23:33,248 --> 00:23:35,209 ‫ایشون گلنداست. ‫ازدواج کردیم. 307 00:23:36,252 --> 00:23:37,254 ‫گروت هستم. 308 00:23:37,421 --> 00:23:40,008 ‫نگفته بودیم سریع شروع کردن ‫رابطه جدید چه شکلیه؟ 309 00:23:40,175 --> 00:23:41,427 ‫گفته بودی نباید سریع شروع کنم. 310 00:23:41,594 --> 00:23:44,181 ‫آره، نمی‌شه که تو هر سیاره‌ای ‫که می‌ریم، ازدواج کنی. 311 00:23:44,306 --> 00:23:45,808 ‫گروت هستم. 312 00:23:46,559 --> 00:23:47,811 ‫بالاخره دانلود شد! 313 00:23:47,978 --> 00:23:49,773 ‫خیلی‌خب، ببینیم چی شده. ‫پیام کمک فرستادن. 314 00:23:50,357 --> 00:23:53,152 ‫لطفا کمکمون کنین! ‫سلاخ خدایان پیدامون کرده! 315 00:23:53,319 --> 00:23:54,446 ‫سلاخ خدایان؟ 316 00:23:54,613 --> 00:23:56,240 ‫به دار آویختشون ‫که به بقیه هشدار بده. 317 00:23:56,407 --> 00:23:58,201 ‫ببین چقدر خدا رو به قتل رسونده. 318 00:23:58,368 --> 00:24:01,956 ‫قوی‌ترین قهرمانانمون رو ‫به کشتن داده. 319 00:24:02,123 --> 00:24:03,292 ‫خیلی وحشتناکه. 320 00:24:03,459 --> 00:24:04,835 ‫یعنی چنین فجایعی کار چه موجودی بوده؟ 321 00:24:05,962 --> 00:24:06,963 ‫ثور، کجایی؟ 322 00:24:07,130 --> 00:24:08,716 ‫وایستا، وایستا، وایستا. ‫چی بود؟ بزن عقب. 323 00:24:10,219 --> 00:24:11,220 ‫اون یکی رو پخش کن. 324 00:24:12,806 --> 00:24:14,225 ‫- ثور، کجایی؟ ‫- سیفه؟ 325 00:24:14,392 --> 00:24:15,685 ‫باید بیای اینجا. 326 00:24:16,395 --> 00:24:18,021 ‫دوستم در خطره. ‫باید همین الان حرکت کنیم. 327 00:24:18,523 --> 00:24:19,732 ‫سفینه رو روشن کنین دوستان عزیزم. 328 00:24:19,899 --> 00:24:21,902 ‫مطمئن نیستم، ‫شاید بهتر باشه جدا بشیم. 329 00:24:22,069 --> 00:24:25,074 ‫باید کلی آدم رو نجات بدیم، ‫ببین چقدر پیام... 330 00:24:25,658 --> 00:24:26,659 ‫فرستادن. 331 00:24:30,039 --> 00:24:31,040 ‫ثور. 332 00:24:31,207 --> 00:24:32,543 ‫مشکلی برات پیش نمیاد؟ 333 00:24:32,710 --> 00:24:35,422 ‫تعهدتون رو نسبت به همدیگه تحسین می‌کنم. ‫خیلی قشنگه. 334 00:24:35,672 --> 00:24:37,299 ‫ولی خودم هرگز تجربه‌اش نمی‌کنم. 335 00:24:37,466 --> 00:24:38,844 ‫رفیق، اگه اجازه هست... 336 00:24:39,428 --> 00:24:40,429 ‫اجازه هست. 337 00:24:41,973 --> 00:24:44,518 ‫باید بگم انگار بعد از چند هزار سال ‫که از عمرت گذشته، اصلا خودت رو نمی‌شناسی. 338 00:24:45,478 --> 00:24:46,938 ‫من هم قبلا مسیرم رو گم کرده بودم. 339 00:24:47,940 --> 00:24:49,651 ‫ولی معنای زندگیم رو کشف کردم، ‫عشق رو کشف کردم. 340 00:24:50,902 --> 00:24:52,947 ‫آره خب، نتونستم خدا باشم، ‫خیلی دردناک بود. 341 00:24:55,075 --> 00:24:57,787 ‫ولی همین حس رو اعصاب ‫از حس تهی بودن بهتره. 342 00:24:59,415 --> 00:25:02,920 ‫امیدوارم روزی ‫به چیزی برسی که موجب بشه... 343 00:25:03,379 --> 00:25:05,591 ‫چنین احساس رو اعصابی داشته باشی. 344 00:25:05,758 --> 00:25:08,470 ‫من قبلا هم عاشق شدم. ‫به نتیجه نرسید. 345 00:25:08,636 --> 00:25:12,392 ‫یا به طرز وحشتناکی می‌میرن، ‫یا با نامه‌ای دست‌نوشته باهام به هم زدن. 346 00:25:12,559 --> 00:25:15,813 ‫نمی‌دونم کدومش بدتره، ‫ولی واسه همین با کسی صمیمی نمی‌شم. 347 00:25:18,777 --> 00:25:20,905 ‫ای بابا، بیش از حد بهت وایسته شدم! ‫می‌دونستم همین‌طوری می‌شه. 348 00:25:21,071 --> 00:25:22,949 ‫باید بری. ‫من سیف رو پیدا می‌کنم. 349 00:25:23,700 --> 00:25:26,412 ‫شما به تماس بقیه رسیدگی کنین. ‫کهکشان به نگهبانانش نیاز داره. 350 00:25:26,579 --> 00:25:28,957 ‫- ایول، باشه. خودمون داشتیم می‌رفتیم... ‫- خودم می‌دونم دردناکه. 351 00:25:29,125 --> 00:25:30,835 ‫ولی این‌طوری بهتره. ‫باید بهم اعتماد کنی. 352 00:25:31,754 --> 00:25:33,464 ‫نظرت چیه این سفینه رو... 353 00:25:34,424 --> 00:25:36,969 ‫موقع خداحافظیمون بهت هدیه بدم ‫که کمتر درد بکشی؟ 354 00:25:37,720 --> 00:25:38,931 ‫عه، سفینه خودم رو ‫بهم هدیه می‌دی؟ 355 00:25:39,097 --> 00:25:40,433 ‫آره، مال خودته. 356 00:25:40,600 --> 00:25:43,270 ‫امیدوارم بتونی عین خودم ‫باهاش خاطره بسازی. 357 00:25:43,437 --> 00:25:44,940 ‫قدیمیه و گاهی خراب می‌شه. 358 00:25:45,106 --> 00:25:47,401 ‫تو موقعیت‌های حساس ‫به کارت میاد. 359 00:25:47,568 --> 00:25:48,694 ‫- سفینه رو روشن می‌کنم. ‫- ممنون. 360 00:25:48,861 --> 00:25:50,155 ‫خداحافظ دوست قدیمی. 361 00:25:51,366 --> 00:25:53,076 ‫اول انسانی دست می‌دیم، 362 00:25:53,284 --> 00:25:55,037 ‫بعد «آسگاردی» دست می‌دیم، 363 00:25:55,204 --> 00:25:57,749 ‫بعدش مار غیرقابل‌اعتماد می‌شیم، 364 00:25:58,835 --> 00:25:59,919 ‫داری خیلی طولش می‌دی‌ها. 365 00:26:00,087 --> 00:26:02,924 ‫تهش عین «آسگاردی‌ها» ‫تک‌انگشتی می‌زنیم قدش. 366 00:26:06,847 --> 00:26:08,014 ‫بریم. 367 00:26:08,181 --> 00:26:10,393 ‫مواظب افرادم باش. ‫بدون من بهشون سخت می‌گذره. 368 00:26:10,560 --> 00:26:11,562 ‫بجنب دیگه! 369 00:26:11,728 --> 00:26:12,729 ‫به اون سخت نمی‌گذره. 370 00:26:12,896 --> 00:26:14,232 ‫حرفم رو به خاطر بسپار. 371 00:26:15,191 --> 00:26:16,652 ‫اگه حس کردی مسیرت رو گم کردی، 372 00:26:17,444 --> 00:26:19,781 ‫تو چشم عزیزانت نگاه کن. 373 00:26:20,199 --> 00:26:22,202 ‫از تو چشمشون می‌فهمی ‫چه‌جور آدمی هستی. 374 00:26:26,583 --> 00:26:27,585 ‫خیلی‌خب، خداحافظ. 375 00:26:31,257 --> 00:26:33,760 ‫بیا خاطرات خوبمون رو ‫از یاد نبریم. 376 00:26:34,261 --> 00:26:38,058 ‫به قول ما «آسگاردی‌ها»: ‫«به سرعت غراب‌های اودین سفر کنین.» 377 00:26:38,517 --> 00:26:41,646 ‫تو «والهالا» می‌بینمتون، ‫با هم می‌انگبین می‌خوریم و... 378 00:26:43,608 --> 00:26:45,819 ‫- رفتن. ‫- باز هم خودم و خودت تنها شدیم. 379 00:26:45,986 --> 00:26:47,155 ‫«طوفان‌شکن»! 380 00:26:48,031 --> 00:26:50,117 ‫حواست باشه تبر دیوانه! 381 00:26:53,706 --> 00:26:54,957 ‫خب، حالا چیکار کنیم داداش؟ 382 00:26:55,124 --> 00:26:56,501 ‫بریم دنبال سیف! 383 00:27:11,857 --> 00:27:13,693 ‫اون دیگه کیه؟ ‫چه موجودیه؟ 384 00:27:13,860 --> 00:27:16,989 ‫فالیگار، خدای فالیگاری‌هاست. 385 00:27:17,491 --> 00:27:19,493 ‫از مهربون‌ترین خدایان تاریخ بود. 386 00:27:21,079 --> 00:27:22,248 ‫وای نه. 387 00:27:31,261 --> 00:27:32,972 ‫سلام سیف، منم، ثور. 388 00:27:33,556 --> 00:27:34,557 ‫اودین‌زادی؟ 389 00:27:34,974 --> 00:27:36,142 ‫دستت قطع شده. 390 00:27:36,476 --> 00:27:37,478 ‫می‌برمت خونه. 391 00:27:37,645 --> 00:27:39,564 ‫نه! بذار همین‌جا بمونم. 392 00:27:39,731 --> 00:27:41,692 ‫می‌خوام عین جنگجویان بمیرم. 393 00:27:41,860 --> 00:27:43,903 ‫می‌خوام تو میدون نبرد، ‫در حین نبرد بمیرم. 394 00:27:44,071 --> 00:27:46,950 ‫بعدش می‌تونم تو «والهالا» ‫جایگاهی داشته باشم. 395 00:27:47,534 --> 00:27:49,412 ‫وای، خیلی عذر می‌خوام، 396 00:27:49,579 --> 00:27:51,583 ‫ولی اگه جنگجویی بخواد ‫تو «والهالا» جایگاه پیدا کنه، 397 00:27:51,607 --> 00:27:52,583 ‫باید در حین نبرد بمیره. 398 00:27:53,251 --> 00:27:55,296 ‫- تو زنده موندی. ‫- ای بابا! 399 00:27:55,880 --> 00:27:57,674 ‫شاید دستت رفته باشه «والهالا». 400 00:27:59,426 --> 00:28:00,553 ‫اینجا چه خبر بود؟ 401 00:28:01,220 --> 00:28:02,639 ‫چند وقته که دنبال یه روانی‌ام. 402 00:28:02,806 --> 00:28:04,894 ‫تا اینجا تعقیبش کردم، ‫ولی تله گذاشته بود. 403 00:28:05,061 --> 00:28:06,063 ‫روانیه کی هست؟ 404 00:28:06,647 --> 00:28:08,861 ‫سلاخ خدایانه، داره میاد. 405 00:28:09,028 --> 00:28:11,366 ‫می‌خواد خدایان رو منقرض کنه. 406 00:28:11,742 --> 00:28:13,287 ‫بعدش می‌ره سراغ «آسگارد». 407 00:30:03,898 --> 00:30:04,942 ‫اینجا رو، ثوره! 408 00:30:05,110 --> 00:30:07,072 ‫- ثوره! ‫- سیف رو ببرین درمانگاه. 409 00:30:07,239 --> 00:30:08,241 ‫سلام! 410 00:30:08,408 --> 00:30:09,536 ‫این دفعه کی رو عصبانی کردین؟ 411 00:30:09,703 --> 00:30:11,206 ‫تقصیر من نیست. ‫من به عمرم این موجودات رو ندیدم. 412 00:30:11,373 --> 00:30:12,208 ‫حتی نمی‌دونم چی هستن. 413 00:30:12,375 --> 00:30:13,544 ‫خوش برگشتی. 414 00:30:39,015 --> 00:30:40,185 ‫تازه‌وارده کیه؟ 415 00:30:40,644 --> 00:30:43,066 ‫اون رو می‌گی؟ ‫خیلی ازش خوشت میاد. 416 00:30:57,889 --> 00:30:59,810 ‫میولنیر! میولنیر! 417 00:30:59,977 --> 00:31:01,020 ‫منم، ثور. 418 00:31:01,188 --> 00:31:02,440 ‫پتک من رو ندیدین؟ 419 00:31:03,025 --> 00:31:04,027 ‫میولنیر، بیا اینجا پسر. 420 00:31:06,282 --> 00:31:07,535 ‫میولنیر؟ 421 00:31:11,752 --> 00:31:12,879 ‫میولنیر. 422 00:31:17,597 --> 00:31:20,103 ‫برگشتی! 423 00:31:23,777 --> 00:31:24,696 ‫میولنیر! 424 00:31:52,631 --> 00:31:53,508 ‫عذر می‌خوام. 425 00:31:53,675 --> 00:31:55,554 ‫سلام. پتک من رو برداشتین‌ها. 426 00:31:57,015 --> 00:31:58,394 ‫لباستون رو هم از روی من اسکی رفتین. 427 00:32:06,062 --> 00:32:07,064 ‫آهای! 428 00:32:09,402 --> 00:32:10,572 ‫این‌قدر مسخره‌بازی درنیار. 429 00:32:10,739 --> 00:32:12,909 ‫نقابت رو بردار ‫که ببینم کی هستی. 430 00:32:13,077 --> 00:32:14,079 ‫زود باش. 431 00:32:16,000 --> 00:32:17,002 ‫سلام. 432 00:32:17,628 --> 00:32:18,797 ‫تویی جین؟ 433 00:32:24,352 --> 00:32:27,399 ‫بذارین افسانه ثور و جین رو ‫براتون تعریف کنم. 434 00:32:29,111 --> 00:32:33,120 ‫ثور خدای تندر بود، ‫جین هم زنی دانشمند بود. 435 00:32:34,373 --> 00:32:36,795 ‫و با این که اهل دنیاهای متفاوتی بودن، 436 00:32:38,590 --> 00:32:40,260 ‫رابطه‌شون به طریقی ‫منطقی جلوه می‌کرد. 437 00:32:41,638 --> 00:32:45,104 ‫و با همدیگه سفر عشق رو شروع کردن. 438 00:32:50,791 --> 00:32:53,162 ‫ثور مسلک جنگجویان رو ‫به جین یاد داد. 439 00:32:55,292 --> 00:32:58,340 ‫جین هم مسلک انسان‌ها رو ‫به ثور یاد داد. 440 00:32:59,635 --> 00:33:03,894 ‫عشقشون هم به مرور زمان ‫بیشتر و بیشتر شد. 441 00:33:07,025 --> 00:33:09,030 ‫خارق‌العاده است، ‫مگه نه میولنیر؟ 442 00:33:11,786 --> 00:33:15,001 ‫باید بهم قولی بدی ‫همیشه ازش محافظت می‌کنی. 443 00:33:16,713 --> 00:33:18,634 ‫من هم خیلی دوستت دارم رفیق. 444 00:33:20,220 --> 00:33:23,811 ‫چنین عشق عمیقی ‫به طریقی سحرآمیز می‌شه. 445 00:33:27,528 --> 00:33:29,616 ‫ثور به فکر آینده... 446 00:33:29,782 --> 00:33:31,829 ‫و وقایع بعدی افتاد. 447 00:33:35,712 --> 00:33:37,976 ‫ولی هرچی بیشتر ‫به زندگی با جین فکر می‌کرد، 448 00:33:38,000 --> 00:33:40,263 ‫ترسش بابت از دست دادن ‫اون زندگی بیشتر می‌شد. 449 00:33:40,765 --> 00:33:43,102 ‫ضمنا، با این که جین ‫نمی‌خواست اعتراف کنه، 450 00:33:43,270 --> 00:33:45,608 ‫خودش هم از فقدان می‌ترسید. 451 00:33:49,074 --> 00:33:51,371 ‫بدین ترتیب، بین خودشون ‫دیوارهایی کشیدن. 452 00:33:52,206 --> 00:33:54,293 ‫ثور مشغول نجات بشریت شد. 453 00:33:55,003 --> 00:33:56,089 ‫هایمدال! 454 00:33:57,467 --> 00:33:59,763 ‫جین هم مشغول همون کار شد. 455 00:34:00,223 --> 00:34:02,060 ‫خیلی مشغول شد. 456 00:34:02,227 --> 00:34:07,280 ‫در نهایت، فاصله بینشون بیشتر و بیشتر شد ‫تا این که دیگه تحملش از توانشون خارج شد. 457 00:34:13,047 --> 00:34:14,425 ‫باید یه سری مسائل رو ‫فدا می‌کردن. 458 00:34:14,591 --> 00:34:18,182 ‫مجبورم تا صبح بیدار بمونم ‫و کل این داده‌ها رو بررسی کنم. خب؟ 459 00:34:18,350 --> 00:34:20,396 ‫من هم تا صبح بیدار می‌مونم ‫و این‌ها رو جمع و جور می‌کنم. 460 00:34:20,563 --> 00:34:22,734 ‫- دوتا بشقاب که بیشتر نیست! ‫- دو تا چنگال هم هست! 461 00:34:27,035 --> 00:34:29,123 ‫بالاخره هم یه شب، ‫یکیشون کنار کشید. 462 00:34:30,710 --> 00:34:32,338 ‫جین یادداشتی نوشت. 463 00:34:33,591 --> 00:34:35,595 ‫ثور هم یادداشتش رو خوند. 464 00:34:37,390 --> 00:34:40,021 ‫افسانه‌شون هم ناگهان ‫خیالی شد. 465 00:34:41,608 --> 00:34:43,487 ‫شاید هم خودشون خیال می‌کردن ‫خیالی شده. 466 00:34:46,827 --> 00:34:48,080 ‫حالت خوبه؟ 467 00:34:48,247 --> 00:34:51,086 ‫آره، هوا کمی گرم شده... 468 00:34:52,005 --> 00:34:53,216 ‫کم‌کم دارم حس می‌کنم... 469 00:34:53,467 --> 00:34:56,264 ‫کلاه‌خودم فضام رو تنگ می‌کنه. 470 00:35:00,565 --> 00:35:01,567 ‫آخه چطور؟ 471 00:35:04,699 --> 00:35:05,952 ‫می‌شه بعدا صحبت کنیم؟ 472 00:35:06,495 --> 00:35:07,497 ‫باشه، چرا که نه؟ 473 00:35:07,664 --> 00:35:08,874 ‫خیلی از دیدنت خوشحال شدم! 474 00:35:10,628 --> 00:35:11,756 ‫چی؟ 475 00:35:18,144 --> 00:35:20,400 ‫کل خدایان رو بکش. 476 00:35:58,898 --> 00:36:00,903 ‫سلام. شمشیر مردگانه؟ 477 00:36:01,070 --> 00:36:03,367 ‫چه باحال. فقط داستان‌هاش رو خونده بودم. 478 00:36:03,742 --> 00:36:06,456 ‫پس خودت می‌دونی ‫قراره درد بکشی. 479 00:36:07,166 --> 00:36:08,210 ‫درد. 480 00:36:08,377 --> 00:36:10,757 ‫درد برساختی ‫ساخته ضعفا بیش نیست. 481 00:36:10,965 --> 00:36:12,177 ‫وای، خیلی‌خب! ‫واقعا خیلی تیزه! 482 00:36:21,488 --> 00:36:22,490 ‫آماده‌ای؟ 483 00:36:23,367 --> 00:36:26,416 ‫به وسایل من دست نزن. 484 00:36:52,764 --> 00:36:54,809 ‫آفرین، به نفعته که فرار کنی بزدل خان. 485 00:37:14,435 --> 00:37:16,815 ‫بچه‌هامون! ‫دارن بچه‌هامون رو می‌دزدن! 486 00:37:17,775 --> 00:37:18,652 ‫مامان جون! 487 00:37:20,740 --> 00:37:21,826 ‫مامان! 488 00:37:45,176 --> 00:37:47,640 ‫ای هیولاهای سایه‌ای چندش. 489 00:37:51,314 --> 00:37:53,569 ‫دو بار دور زمین چرخیدم، ‫چیزی دستگیرم نشد. 490 00:37:53,736 --> 00:37:56,116 ‫ای بزدل‌ها، حتما فرار کردن. ‫پیداشون می‌کنیم. 491 00:37:59,540 --> 00:38:01,502 ‫- چه دیدار مجدد جالبی داشتیم، نه؟ ‫- وای، واقعا همین‌طوره. 492 00:38:01,670 --> 00:38:03,507 ‫چند وقت گذشته؟ ‫سه سال؟ چهار سال؟ 493 00:38:03,799 --> 00:38:05,971 ‫هشت سال، هفت ماه ‫و شش روز گذشته. 494 00:38:06,305 --> 00:38:07,348 ‫آخرین باری که دیدمت... 495 00:38:07,515 --> 00:38:10,188 ‫یا ندیدمت رو یادم نرفته. ‫آخه رفته بودی. 496 00:38:10,898 --> 00:38:13,612 ‫می‌شه گفت بیش از حد ساده‌انگاری ‫که می‌گی «من رفتم». 497 00:38:13,778 --> 00:38:15,909 ‫نه بابا، رفتی دیگه. ‫واقعا رفتی. 498 00:38:16,075 --> 00:38:17,913 ‫برام نامه دست‌نوشته ‫زیبایی نوشته بودی. 499 00:38:18,079 --> 00:38:19,249 ‫خودم بلدم. ‫آخه شخصا اونجا بودم. 500 00:38:20,126 --> 00:38:21,511 ‫- واقعا که اونجا نبودی. ‫- بودم. 501 00:38:21,535 --> 00:38:22,757 ‫واسه همین یادداشت نوشته بودم. 502 00:38:24,802 --> 00:38:26,784 ‫ضمنا، اگه خودت حضور نداشتی ‫و شاهد رفتنم نبودی، 503 00:38:26,808 --> 00:38:28,097 ‫شاید بشه گفت خودت رفته بودی. 504 00:38:29,057 --> 00:38:30,433 ‫نکته منصفانه‌ای بود. 505 00:38:31,142 --> 00:38:32,602 ‫البته مهم نیست‌ها. 506 00:38:32,769 --> 00:38:34,312 ‫- یعنی ما که یادمون نیست، مگه نه؟ ‫- نه بابا، آره. 507 00:38:35,188 --> 00:38:37,065 ‫گمون کنم هم جفتمون رفتیم، ‫هم تنها موندیم. 508 00:38:37,690 --> 00:38:38,816 ‫باز هم داری از پیشم می‌ری. 509 00:38:40,443 --> 00:38:43,238 ‫میک، باید از کل شاهدین ‫استشهادیه دقیق بگیری. 510 00:38:43,404 --> 00:38:45,657 ‫دریل، اسم کل بچه‌های مفقودی رو ‫برام فهرست کن. 511 00:38:46,282 --> 00:38:48,618 ‫علیاحضرت، دخترم رو دزدیدن ‫و نمی‌دونم کجاست. 512 00:38:48,785 --> 00:38:50,286 ‫پیداش می‌کنیم. 513 00:38:50,578 --> 00:38:53,206 ‫بچه‌ها، خون‌ریزی دارن‌ها. ‫زود باشین ببرینشون درمانگاه! 514 00:38:53,373 --> 00:38:54,374 ‫دریل! 515 00:38:54,541 --> 00:38:58,336 ‫علیاحضرت، واسه این افتضاح تئاتر بسازیم؟ 516 00:38:58,503 --> 00:39:00,004 ‫ملت باید سرگرم بشن. 517 00:39:00,171 --> 00:39:01,881 ‫مخصوصا الان که شرایط بحرانیه. 518 00:39:02,048 --> 00:39:03,508 ‫دقیقا. 519 00:39:05,552 --> 00:39:06,803 ‫من که نشنیدم «نه» بگه. 520 00:39:07,262 --> 00:39:08,471 ‫من هم نشنیدم. 521 00:39:08,638 --> 00:39:09,764 ‫- اولش «آسگارد» رو نشون می‌دیم که شب شده. ‫- ایول! 522 00:39:09,931 --> 00:39:11,140 ‫یه سری بچه رو در حین خواب ‫به تصویر می‌کشیم. 523 00:39:15,395 --> 00:39:17,438 ‫پس ایشون دوست‌دختر سابقته، نه؟ 524 00:39:17,981 --> 00:39:19,148 ‫دوست‌دختر سابق قدیمیمه. 525 00:39:19,315 --> 00:39:20,358 ‫جین فاستره. 526 00:39:20,525 --> 00:39:21,484 ‫جین فاستره. 527 00:39:21,651 --> 00:39:22,902 ‫همونیه که از دستت در رفت. 528 00:39:23,361 --> 00:39:24,571 ‫همونیه که از دستم در رفت. 529 00:39:24,737 --> 00:39:25,738 ‫یعنی فرار کرد. 530 00:39:25,905 --> 00:39:27,490 ‫آره. آره... آره. 531 00:39:27,949 --> 00:39:30,159 ‫حتما برات سخته ‫که ببینی دوست‌دختر سابقت... 532 00:39:30,326 --> 00:39:32,954 ‫و پتک سابقت ‫با همدیگه رفیق شدن. 533 00:39:37,166 --> 00:39:38,418 ‫چیکار می‌کنی داداش؟ 534 00:39:39,460 --> 00:39:40,461 ‫بیا دیگه. 535 00:39:41,004 --> 00:39:42,297 ‫بیا پیش بابا جونت. 536 00:39:43,381 --> 00:39:45,300 ‫بیا دیگه. میولنیر. 537 00:39:46,968 --> 00:39:49,345 ‫عه! اومدی. 538 00:39:49,804 --> 00:39:50,805 ‫سلام. 539 00:39:51,222 --> 00:39:52,932 ‫- می‌دونین به نظرم باید چیکار کنیم؟ ‫- داشتم صدات می‌کردم. 540 00:39:53,099 --> 00:39:55,602 ‫- باید ارتش تشکیل بدیم! ‫- با کدوم نیرو؟ نصف سربازانمون که مرده‌ان. 541 00:39:55,768 --> 00:39:57,270 ‫نصف سربازانمون که همیشه مرده‌ان. 542 00:39:57,437 --> 00:39:58,855 ‫- خواهش می‌کنم همگی... ‫- بچه‌هامون کجان؟ 543 00:39:59,022 --> 00:40:00,607 ‫برین خونه. ‫بهتون قول می‌دم بی‌خبر نذاریمتون. 544 00:40:00,773 --> 00:40:02,108 ‫یکی باید بهمون بگه چه خبر شده. 545 00:40:02,400 --> 00:40:03,776 ‫باید پیداشون کنیم. 546 00:40:05,737 --> 00:40:07,071 ‫- اصلا نمی‌فهمم. ‫- می‌دونین چیه؟ 547 00:40:07,238 --> 00:40:08,448 ‫همه‌اش تقصیر خودمونه. 548 00:40:08,615 --> 00:40:09,657 ‫بس کنین! 549 00:40:09,824 --> 00:40:10,950 ‫«آسگاردی‌ها!» 550 00:40:20,001 --> 00:40:22,795 ‫دوستان عزیزم، ‫نباید دعوا کنیم. 551 00:40:23,755 --> 00:40:26,215 ‫باید تو چنین شرایطی متحد بشیم ‫و دست در دست هم بدیم. 552 00:40:26,966 --> 00:40:28,801 ‫می‌فهمم جریان از چه قراتره. 553 00:40:29,469 --> 00:40:30,803 ‫ترسیدین. 554 00:40:32,305 --> 00:40:33,348 ‫وحشت کردین. 555 00:40:34,641 --> 00:40:35,683 ‫ترسیدین. 556 00:40:35,975 --> 00:40:36,976 ‫مضطرب شدین. 557 00:40:38,811 --> 00:40:42,649 ‫اگه بخوایم بچه‌هامون رو پیدا کنیم، ‫باید اول خودمون رو بررسی کنیم... 558 00:40:43,107 --> 00:40:47,487 ‫ببخشید. میک، با این سر و صدای رو اعصابت ‫نمی‌شه راحت سخنرانی تأثیرگذار کرد. 559 00:40:47,654 --> 00:40:48,988 ‫- داری چیکار می‌کنی؟ ‫- حرف‌ها رو یادداشت می‌کنه. 560 00:40:49,155 --> 00:40:50,531 ‫خب، فرصت یادداشت کردن نداریم. 561 00:40:51,699 --> 00:40:52,617 ‫می‌خواین بچه‌هامون رو پس بگیریم؟ 562 00:40:53,701 --> 00:40:55,370 ‫یه دقیقه‌ای برمی‌گردم. 563 00:40:56,454 --> 00:40:57,622 ‫این حرفم رو ثبت کن میک. 564 00:41:00,833 --> 00:41:01,668 ‫نه! 565 00:41:10,468 --> 00:41:13,429 ‫«طوفان‌شکن»، داری چیکار می‌کنی؟ ‫بابت میولنیر ناراحت شدی؟ 566 00:41:13,763 --> 00:41:15,223 ‫همگی برین بیرون! 567 00:41:17,975 --> 00:41:18,976 ‫پیداشون نکردم. 568 00:41:19,143 --> 00:41:20,103 ‫عزیزم، شنلت آتش گرفته. 569 00:41:20,269 --> 00:41:21,229 ‫اشکالی نداره، ‫خودش باز رشد می‌کنه. 570 00:41:21,396 --> 00:41:22,397 ‫خسارتش رو ازت می‌گیرم. 571 00:41:22,563 --> 00:41:23,439 ‫ببینین. 572 00:41:23,940 --> 00:41:25,066 ‫چه اطلاعاتی از طرف داریم؟ 573 00:41:25,233 --> 00:41:27,985 ‫- از طریق سایه‌ها سفر می‌کنه. ‫- ضمنا، باهاشون هیولا ایجاد می‌کنه. 574 00:41:28,152 --> 00:41:29,696 ‫هیولاهای خیلی ترسناکی ایجاد می‌کنه. 575 00:41:29,862 --> 00:41:31,739 ‫به شمشیر مردگان هم مسلحه. ‫از کجا فهمیدم؟ 576 00:41:31,906 --> 00:41:33,282 ‫آخه چیزی نمونده بود ‫صورتم رو باهاش نصف کنه. 577 00:41:33,449 --> 00:41:34,492 ‫شمشیر مردگان دیگه چیه؟ 578 00:41:34,659 --> 00:41:37,495 ‫سلاحی باستانیه که از آغاز دنیا ‫دست به دست شده. 579 00:41:37,870 --> 00:41:40,206 ‫می‌شه باهاش خدایان رو کشت، 580 00:41:40,373 --> 00:41:43,042 ‫ولی صاحبش رو به مرور زمان فاسد کرده ‫و به کشتن می‌ده، یعنی... 581 00:41:43,209 --> 00:41:44,171 ‫پس داره آلوده‌اش می‌کنه. 582 00:41:44,195 --> 00:41:46,170 ‫داره آلوده‌اش می‌کنه. ‫آره، باید همین‌طور باشه. 583 00:41:46,462 --> 00:41:50,842 ‫پس در واقع با یه زامبی آدم‌ربای ‫نفرین‌شده سایه‌نشین طرفیم. 584 00:41:51,217 --> 00:41:52,635 ‫ایول! ‫کی حرکت می‌کنیم؟ 585 00:41:52,802 --> 00:41:53,803 ‫ثور. 586 00:41:54,595 --> 00:41:55,638 ‫تصویرم رو داری؟ 587 00:41:55,805 --> 00:41:56,973 ‫یه کله بچه شناور اومده. 588 00:41:57,140 --> 00:41:58,975 ‫آستریده. پسر هایمداله. 589 00:41:59,142 --> 00:42:00,768 ‫سلام آسترید، حالت خوبه؟ 590 00:42:00,935 --> 00:42:02,937 ‫اسمم دیگه آسترید نیست. 591 00:42:03,104 --> 00:42:05,064 ‫الان دیگه اسمم اکسله. 592 00:42:05,231 --> 00:42:07,358 ‫خواننده یکی از گروه‌های موسیقی ‫محبوب زمینیه. 593 00:42:07,525 --> 00:42:08,693 ‫- «گانز اَن روزز» رو می‌گه. ‫- آسترید... 594 00:42:08,860 --> 00:42:10,778 ‫پدرت نام وایکینگی سرسختانه‌ای ‫برات انتخاب کرده بود، 595 00:42:10,945 --> 00:42:12,447 ‫من هم خواسته‌اش رو ‫محترم می‌شمارم. 596 00:42:12,613 --> 00:42:13,573 ‫- اکسل هستم. ‫- آسترید هستی. 597 00:42:13,740 --> 00:42:14,907 ‫- گفتم اکسل هستم. ‫- آسترید هستی. 598 00:42:15,074 --> 00:42:17,201 ‫- اکسل هستم! ‫- بی‌شعوره، ببین چی می‌گه دیگه. 599 00:42:17,368 --> 00:42:19,954 ‫خیلی‌خب، قبوله «اکسل»، ‫الان کجایی؟ 600 00:42:20,121 --> 00:42:23,332 ‫مطمئن نیستم. هنوز بلد نیستم ‫چشم جادوییم رو به کار بگیرم. 601 00:42:23,499 --> 00:42:24,876 ‫پدرت بهم یاد داده بود، ‫من هم بهت یاد می‌دم. 602 00:42:25,042 --> 00:42:27,511 ‫ازت می‌خوام تمرکز کنی ‫و دستت رو دراز کنی. 603 00:42:27,971 --> 00:42:30,105 ‫خیلی‌خب، خوبه. ‫حالا تمرکز کن. 604 00:42:30,788 --> 00:42:31,960 ‫چشمت رو ببند. 605 00:42:37,776 --> 00:42:38,989 ‫ثور! 606 00:42:40,716 --> 00:42:42,013 ‫سلام! ‫حالتون چطوره بچه‌ها؟ 607 00:42:42,181 --> 00:42:44,021 ‫«حالمون چطوره؟» ‫ببین کجا گیر افتادیم. 608 00:42:44,189 --> 00:42:46,114 ‫تو قفسی از جنس تیغه‌ایم. 609 00:42:46,741 --> 00:42:48,414 ‫آره، درست می‌گی. ‫شرایط خوبی نیست. 610 00:42:48,582 --> 00:42:49,586 ‫نمی‌خوای کاری بکنی؟ 611 00:42:49,754 --> 00:42:51,344 ‫چرا. چرا، می‌کنم، ‫ولی الان کاری از دستم برنمیاد. 612 00:42:51,511 --> 00:42:53,520 ‫الان شبح‌وار اومدم، ببین. 613 00:42:54,942 --> 00:42:56,616 ‫- دیدی؟ ‫- چی به سرمون میاد؟ 614 00:42:57,411 --> 00:43:00,339 ‫از کجا معلوم؟ ‫بالاخره شرایطتون خیلی وخیمه. 615 00:43:00,507 --> 00:43:02,934 ‫راستش، خبر خوب از این قراره ‫که شما «آسگاردی» هستین. 616 00:43:03,101 --> 00:43:05,152 ‫یعنی اگه بمیرین، ‫می‌رین «والهالا». 617 00:43:05,319 --> 00:43:06,490 ‫وای خدایا، برو رد کارت. 618 00:43:06,657 --> 00:43:07,746 ‫وایستا، وایستا. ببینین. 619 00:43:09,922 --> 00:43:12,808 ‫خیلی‌خب، چیزی نیست بچه‌ها. ‫گربه نکنین. گریه نکنین. چیزی نیست. 620 00:43:12,976 --> 00:43:16,198 ‫ببینین، من نقشه‌ای ریختم، خب؟ ‫دارم گروه خیلی خوبی جمع می‌کنم. 621 00:43:16,365 --> 00:43:20,130 ‫گروهم متشکل از عمو کورگ، ‫سلطان والکیریم، 622 00:43:21,069 --> 00:43:24,650 ‫و دوست‌دختر سابقم، جینه که نمی‌خوام ‫حوصله‌تون رو با داستانش سر ببرم، خب؟ 623 00:43:24,817 --> 00:43:26,784 ‫ولی گروه درجه یکی جمع می‌کنم... 624 00:43:26,951 --> 00:43:28,917 ‫و تا چشم به هم بزنین، ‫برمی‌گردونیمتون خونه. 625 00:43:29,085 --> 00:43:30,214 ‫آره. 626 00:43:37,620 --> 00:43:38,709 ‫فهمیدم کجایین. 627 00:43:41,847 --> 00:43:43,101 ‫از اینجا نجاتتون می‌دم. 628 00:43:43,311 --> 00:43:45,780 ‫من می‌ترسم. همه‌مون ترسیدیم. 629 00:43:46,658 --> 00:43:48,959 ‫ثور! ثور! نجاتمون بده. 630 00:43:52,600 --> 00:43:53,771 ‫من رو از اینجا ببر. ‫مواظب خودتون باشین، خب؟ 631 00:43:53,939 --> 00:43:55,696 ‫مواظب همدیگه باشین. ‫زود می‌بینمتون، خب؟ 632 00:43:55,863 --> 00:43:57,119 ‫اکسل، من رو از اینجا ببر! 633 00:43:58,478 --> 00:43:59,524 ‫تو دنیای سایه‌هان. 634 00:43:59,691 --> 00:44:00,696 ‫از کجا فهمیدی؟ 635 00:44:00,863 --> 00:44:03,415 ‫تاریکی جو اون دنیا بی‌نظیره. 636 00:44:03,583 --> 00:44:05,549 ‫انگار رنگی بهش راه پیدا نمی‌کنه. ‫نظیر نداره. 637 00:44:06,344 --> 00:44:08,018 ‫خب، پس اگه باید رنگ جور کنیم، 638 00:44:08,478 --> 00:44:09,985 ‫بریم رنگین‌کمان ایجاد کنیم. 639 00:44:11,993 --> 00:44:13,875 ‫«رنگین‌کمان ایجاد کنیم»؟ ‫تکه‌کلامش بود؟ 640 00:44:14,043 --> 00:44:15,633 ‫مدت کوتاهیه که ثور شده. 641 00:44:15,801 --> 00:44:18,478 ‫البته تو نجات جون ملت مهارت داره؛ ‫ولی باید رو باقی خصوصیاتش کار کنه. 642 00:44:18,646 --> 00:44:20,487 ‫- چند تکه‌کلام داشته؟ ‫- خیلی زیاد. 643 00:44:21,556 --> 00:44:23,398 ‫آره. زود دست به کار شدم. 644 00:44:23,564 --> 00:44:26,577 ‫وایستین ببینم، طرف از طریق ‫سایه‌ها سفر می‌کنه و رفته دنیای سایه‌ها. 645 00:44:26,744 --> 00:44:28,292 ‫ظاهرا قدرتش اونجا ‫خیلی بیشتر می‌شه. 646 00:44:28,460 --> 00:44:30,427 ‫درست می‌گی. نباید همین‌جوری ‫به اونجا حمله کنیم. ممکنه تله گذاشته باشه. 647 00:44:30,594 --> 00:44:31,933 ‫در اون صورت جون بچه‌ها رو ‫به خطر می‌اندازیم. 648 00:44:32,100 --> 00:44:33,941 ‫نیروی کمکی لازم داریم. ‫باید ارتش تشکیل بدیم. 649 00:44:34,109 --> 00:44:35,364 ‫روش یکسانی مد نظرمونه؟ 650 00:44:35,531 --> 00:44:36,745 ‫- مد نظرمه. ‫- چه روشی مد نظرمونه؟ 651 00:44:36,912 --> 00:44:38,293 ‫- چه روشیه؟ ‫- مد نظر من هم هست. 652 00:44:38,461 --> 00:44:39,590 ‫بریم «شهر قادرین مطلق». 653 00:44:41,054 --> 00:44:42,478 ‫«شهر قادرین مطلق» دیگه کجاست؟ 654 00:44:42,644 --> 00:44:44,820 ‫محل زندگی قدرتمندترین خدایان دنیاست. 655 00:44:44,988 --> 00:44:46,828 ‫می‌تونیم خفن‌ترین گروه تاریخ رو جمع کنیم. 656 00:44:46,996 --> 00:44:49,172 ‫می‌تونیم رع، هرکول... 657 00:44:49,339 --> 00:44:50,427 ‫و توماتائونگا رو بیاریم. 658 00:44:50,594 --> 00:44:52,120 ‫شاید بتونیم کوئتزالکواتل رو هم بیاریم. 659 00:44:52,144 --> 00:44:54,276 ‫زئوس که قدیمی‌ترین و باهوش‌ترین ‫خداست رو هم میاریم. 660 00:44:54,444 --> 00:44:55,699 ‫گفتی زئوس؟ 661 00:44:55,866 --> 00:44:56,703 ‫آره، زئوس. 662 00:44:56,787 --> 00:44:58,167 ‫یعنی همون زئوس معروف رو می‌گی؟ 663 00:44:58,377 --> 00:44:59,632 ‫فکر نکنم اسم دیگه‌ای ‫هم داشته باشه. 664 00:44:59,800 --> 00:45:02,017 ‫به نظرتون خدای من، ‫نینی از معبد نانی، هم اونجا ساکنه؟ 665 00:45:02,184 --> 00:45:04,151 ‫اصلا معلوم نیست، ولی اگه بود، ‫دعوتش می‌کنیم. 666 00:45:04,318 --> 00:45:05,155 ‫ایول. 667 00:45:05,322 --> 00:45:06,326 ‫«طوفان‌شکن». 668 00:45:07,624 --> 00:45:09,005 ‫خیلی‌خب. آروم باش. آروم بگیر. 669 00:45:09,171 --> 00:45:12,018 ‫نه، نه، نه رفیق. با «بیفروست» داغون ‫«طوفان‌شکن» سفر نمی‌کنیم. 670 00:45:12,184 --> 00:45:13,022 ‫ببین همین الان چی شد. 671 00:45:13,188 --> 00:45:15,448 ‫نمی‌شه که همگی با اسب پرنده ‫دریچه‌بازکنت بریم، می‌شه؟ 672 00:45:15,616 --> 00:45:16,494 ‫ همه‌مون روش جا نمی‌شیم. 673 00:45:16,661 --> 00:45:17,958 ‫منظورت چیه؟ ‫«نغمه جنگ» حرف نداره. 674 00:45:18,126 --> 00:45:19,256 ‫«طوفان‌شکن» هم حرف نداره. 675 00:45:19,423 --> 00:45:20,720 ‫«طوفان‌شکن» صرفا ابزاری لازم داره. 676 00:45:20,888 --> 00:45:22,268 ‫هر چیزی که موقع سفر فضایی تاب بیاره جوابه. 677 00:45:22,478 --> 00:45:23,691 ‫وقتی حرف از خرید می‌زنه، ‫خیلی خوشم میاد. 678 00:45:23,858 --> 00:45:24,988 ‫توان تا اونجا رسوندنمون رو داره، 679 00:45:25,155 --> 00:45:28,796 ‫کافیه انرژیش رو یه چیزی متمرکز بشه ‫که این‌قدر غیرقابل‌پیش‌بینی نباشه. 680 00:45:28,964 --> 00:45:30,845 ‫مثلا اگه سفینه‌ای داشتیم، ‫می‌تونستیم... 681 00:45:31,013 --> 00:45:32,520 ‫انرژیش رو با «طوفان‌شکن» تأمین کنیم. 682 00:45:32,687 --> 00:45:34,361 ‫- عه، عین موتور می‌شه. ‫- عین موتور می‌شه. 683 00:45:34,528 --> 00:45:35,783 ‫سفینه لازم دارین؟ 684 00:45:36,076 --> 00:45:37,457 ‫من شبه‌سفینه‌ای دارم. 685 00:45:41,934 --> 00:45:43,189 ‫کل صندلی‌ها رو بندازین پایین. 686 00:45:43,356 --> 00:45:45,407 ‫شما هم برین اون بزها رو ‫جلوی کشتی ببندین. 687 00:45:45,574 --> 00:45:46,829 ‫یه ربع دیگه حرکت می‌کنیم. 688 00:45:46,997 --> 00:45:48,838 ‫فقط وسایل ضروری بیارین. 689 00:45:49,005 --> 00:45:50,553 ‫این یکی ضروریه. 690 00:45:50,972 --> 00:45:52,143 ‫یه ربع دیگه حرکت می‌کنیم! 691 00:45:52,311 --> 00:45:53,859 ‫خب، زود فراموشم کردی، مگه نه؟ 692 00:45:55,784 --> 00:45:57,248 ‫واقعا پتک جالبی هستی. 693 00:45:58,564 --> 00:46:00,405 ‫- عه، سلام! ‫- سلام. 694 00:46:00,614 --> 00:46:03,166 ‫- داشتم با دوست قدیمیم گپ می‌زدم. ‫- آها. 695 00:46:03,334 --> 00:46:05,091 ‫می‌خواستم ازت عذرخواهی کنم. 696 00:46:05,593 --> 00:46:08,564 ‫رفتارم کمی غیرعادی بود، ‫اخیرا ذهنم خیلی آشفته است. 697 00:46:08,731 --> 00:46:10,196 ‫راستش، می‌شه گفت... 698 00:46:10,363 --> 00:46:13,334 ‫دارم سعی می‌کنم خودم رو واقعا بشناسم، ‫حس می‌کنم مسیرم رو گم کردم. 699 00:46:13,501 --> 00:46:16,096 ‫بعدش هم یهو دیدم ‫تو لباس خودم رو پوشیدی. 700 00:46:16,262 --> 00:46:17,559 ‫خلاصه می‌شه گفت... 701 00:46:17,727 --> 00:46:19,191 ‫هضمش واسه خودم هم دشواره. 702 00:46:19,694 --> 00:46:22,529 ‫خب، چی شد که با هم رفیق شدین؟ ‫چجوری با هم جور شدین؟ 703 00:46:23,154 --> 00:46:26,197 ‫قسم می‌خورم صدای ‫فراخوان میولنیر رو شنیدم. 704 00:46:26,364 --> 00:46:27,865 ‫عه، فراخونده بودت؟ 705 00:46:28,032 --> 00:46:29,700 ‫من هم اومدم اینجا ‫که بررسی کنم چه خبره، 706 00:46:29,866 --> 00:46:32,576 ‫ولی قطعاتش چرخیدن و درخشیدن ‫و بعدش هم... 707 00:46:32,827 --> 00:46:33,827 ‫باورنکردنیه. 708 00:46:34,119 --> 00:46:35,412 ‫ثور شدم. 709 00:46:35,869 --> 00:46:38,997 ‫خب، می‌دونی چیه؟ بهت میاد، ‫به کارت هم میاد، اینه که... 710 00:46:43,082 --> 00:46:44,083 ‫صرفا خواستم ببینم ‫می‌شه یا نه. 711 00:46:47,960 --> 00:46:49,128 ‫می‌بینمت. 712 00:46:49,294 --> 00:46:51,421 ‫پنج دقیقه دیگه حرکت می‌کنیم! 713 00:46:55,506 --> 00:46:56,674 ‫چیه؟ 714 00:46:57,133 --> 00:46:58,508 ‫داشتیم حرف می‌زدیم دیگه. 715 00:47:09,681 --> 00:47:11,974 ‫مامان جون، تنهام نذار. 716 00:47:12,960 --> 00:47:14,544 ‫نترس. 717 00:47:16,129 --> 00:47:17,629 ‫عزیز دلم، حتی وقتی نباشم... 718 00:47:19,422 --> 00:47:21,215 ‫هم تنها نمی‌مونی. 719 00:47:23,925 --> 00:47:25,926 ‫ضمنا، هر اتفاقی هم که افتاد، 720 00:47:27,760 --> 00:47:29,511 ‫اصلا دست از مبارزه نکش. 721 00:47:30,345 --> 00:47:31,887 ‫اصلا دست از مبارزه نکش. 722 00:47:45,979 --> 00:47:47,731 ‫سلام. حالت خوبه؟ 723 00:47:48,064 --> 00:47:49,064 ‫حرف ندارم! 724 00:47:50,608 --> 00:47:52,025 ‫از روشوییت پیداست خوب نیستی. 725 00:47:53,859 --> 00:47:55,444 ‫به نظرت واقعا بهتره بیام؟ 726 00:47:55,651 --> 00:47:57,028 ‫اصلا بهتر نشدم‌ها. 727 00:47:57,194 --> 00:47:58,903 ‫تو که ثوری. ‫معلومه که بهتره بیای. 728 00:47:59,321 --> 00:48:00,654 ‫به‌علاوه، دیگه می‌خوای چیکار کنی؟ 729 00:48:00,821 --> 00:48:02,114 ‫تو الان دیگه وایکینگی. 730 00:48:02,281 --> 00:48:04,407 ‫یعنی در واقع مجبوری ‫در حین نبرد بمیری... 731 00:48:04,574 --> 00:48:06,658 ‫مرگت باید به شدت دردناک باشه. 732 00:48:06,825 --> 00:48:08,200 ‫در غیر اون صورت، ‫نمی‌ری «والهالا». 733 00:48:08,743 --> 00:48:09,869 ‫خودم که چنین قصدی دارم. 734 00:48:10,036 --> 00:48:12,287 ‫پس پادشاهی و این کارها چی می‌شه؟ 735 00:48:12,454 --> 00:48:15,039 ‫من عاشق پادشاه بودنم. ‫عاشق مردمم هم هستم، 736 00:48:15,204 --> 00:48:16,581 ‫ولی همه‌اش جلسه برگزار می‌کنم... 737 00:48:16,748 --> 00:48:18,373 ‫و با غراب نامه می‌فرستم. 738 00:48:18,540 --> 00:48:19,708 ‫دلم واسه مبارزه تنگ شده. 739 00:48:19,875 --> 00:48:20,958 ‫دلم واسه خواهرانم تنگ شده. 740 00:48:21,125 --> 00:48:23,043 ‫واسه همین باید بیای، ‫آخه یکی از خواهرانم باید کنارم باشه. 741 00:48:24,210 --> 00:48:25,169 ‫خیلی‌خب، بهتره بریم. 742 00:48:25,502 --> 00:48:26,545 ‫وسایلت رو جمع کردی؟ 743 00:48:27,129 --> 00:48:28,129 ‫خودت وسایلت رو جمع کردی؟ 744 00:48:30,005 --> 00:48:30,839 ‫ایول! 745 00:48:33,424 --> 00:48:34,467 ‫نارنجک میاری؟ 746 00:48:34,633 --> 00:48:36,176 ‫نه، بلندگوی سفریه. 747 00:48:42,971 --> 00:48:43,972 ‫بریم. 748 00:48:44,414 --> 00:48:48,000 ‫اگه می‌شه، جریان روشوییم رو به کسی نگو. 749 00:48:48,334 --> 00:48:49,459 ‫هوات رو دارم. 750 00:48:52,237 --> 00:48:53,879 ‫همنوعان «آسگاردی» عزیزم، 751 00:48:54,295 --> 00:48:58,381 ‫برامون آرزوی موفقیت کنین. ‫باشد که به سرعت غراب‌های اودین سفر کنیم. 752 00:48:58,673 --> 00:49:01,257 ‫با بچه‌ها برمی‌گردیم. 753 00:49:02,842 --> 00:49:04,343 ‫با بچه‌های زیادی برمی‌گردیم. 754 00:49:04,509 --> 00:49:05,886 ‫بعدش ضیافت می‌کنیم. 755 00:49:06,219 --> 00:49:07,261 ‫البته بچه‌ها رو نمی‌خوریم. 756 00:49:08,012 --> 00:49:09,763 ‫دیگه چنین کاری نمی‌کنیم. 757 00:49:09,930 --> 00:49:12,431 ‫اون موقع دوران شوم و شرم‌آوری بود. 758 00:49:13,224 --> 00:49:14,515 ‫خیلی‌خب، بهتره حرکت کنیم. 759 00:50:01,085 --> 00:50:02,710 ‫خب، هنوز رول‌اسکیت‌سواری می‌کنی؟ 760 00:50:02,877 --> 00:50:04,628 ‫نه، نه. ‫خودت چی؟ 761 00:50:04,795 --> 00:50:06,046 ‫چرا بابا، آخرهفته‌ها می‌کنم. 762 00:50:06,213 --> 00:50:08,089 ‫نام آدم با رول‌اسکیت‌سواری ‫تو تاریخ حک می‌شه. مگه نه کورگ؟ 763 00:50:08,256 --> 00:50:09,131 ‫رفیق اسکیت‌سوار خودمی! 764 00:50:09,339 --> 00:50:11,258 ‫- ببین، می‌شه نظرت رو بپرسم؟ ‫- آره. 765 00:50:11,424 --> 00:50:12,424 ‫خب، تو فکرش بودم... 766 00:50:12,591 --> 00:50:15,885 ‫که وقتی آدم بده رو پیدا کردیم، ‫تکه‌کلام باحالی بگم. 767 00:50:16,677 --> 00:50:17,970 ‫مثلا بگم: ‫«پتکم رو نوش جان کن.» 768 00:50:18,595 --> 00:50:21,305 ‫یا مثلا بگم: ‫«پتکم رو داشته باش.» 769 00:50:21,930 --> 00:50:23,598 ‫یا مثلا بگم... 770 00:50:23,765 --> 00:50:25,641 ‫نه... ‫هنوز دارم روش فکر می‌کنم. 771 00:50:25,808 --> 00:50:28,142 ‫نه، همگیشون خیلی خوبن. ‫تکه‌کلام من اینه: 772 00:50:28,309 --> 00:50:30,060 ‫«همین الان به این وضع خاتمه می‌دم.» 773 00:50:30,227 --> 00:50:31,394 ‫وای، چه تکه‌کلام خوبیه. 774 00:50:31,560 --> 00:50:32,728 ‫خیلی طول کشید ‫به کمال برسونمش. 775 00:50:32,895 --> 00:50:34,145 ‫تو هم می‌تونی. ‫کافیه تمرین کنی. 776 00:50:34,312 --> 00:50:35,730 ‫اولین باره که دارم ‫آدم بدی رو پیدا می‌کنم. 777 00:50:35,897 --> 00:50:37,189 ‫اولین تجربیات آدم ‫اصلا از یادش نمی‌رن. 778 00:50:40,566 --> 00:50:41,566 ‫آره. 779 00:50:42,192 --> 00:50:43,484 ‫خب، دوست‌دختر نداری؟ 780 00:50:44,735 --> 00:50:47,654 ‫نه، نه. سرم خیلی شولغه، ‫فرصت ندارم، متوجهی؟ 781 00:50:48,237 --> 00:50:50,114 ‫خیلی درگیر کارم هستم. 782 00:50:50,281 --> 00:50:52,282 ‫چه خوب. برم شرایط اینجا رو بررسی کنم. 783 00:50:56,826 --> 00:50:57,826 ‫چه خفن. 784 00:50:57,993 --> 00:50:58,994 ‫به کی گفتی خفن؟ 785 00:50:59,160 --> 00:51:00,619 ‫ساختمون‌هاش خیلی خفنه. 786 00:51:01,161 --> 00:51:02,538 ‫- جریان چیه؟ ‫- چیه؟ 787 00:51:02,704 --> 00:51:05,163 ‫احساساتی شدی؟ 788 00:51:05,789 --> 00:51:07,457 ‫احساساتی بشم؟ ‫جین احساساتیم کنه؟ 789 00:51:07,623 --> 00:51:09,083 ‫نه، بابا مسخره‌بازی در نیار. ‫احساساتی بشم. 790 00:51:09,250 --> 00:51:11,001 ‫خیلی وقت پیش احساسات همدیگه رو 791 00:51:11,167 --> 00:51:12,751 ‫برمی‌انگیختیم. خیلی وقت پیش بود بابا. ‫به نظرم... 792 00:51:12,918 --> 00:51:14,461 ‫- حتما خودت ازش خوشت میاد. ‫- که این‌طور. 793 00:51:15,586 --> 00:51:17,421 ‫- آروم باش رفیق. من طرف خودتم. ‫- چه بدونم. 794 00:51:17,587 --> 00:51:19,964 ‫خودم می‌دونم طرف کی هستیم، خب؟ 795 00:51:20,131 --> 00:51:21,507 ‫طرف جین هستیم. 796 00:51:25,801 --> 00:51:28,303 ‫خصوصیت اصلی ثور ‫اینه که اصلا از پات نمی‌افته. 797 00:51:28,803 --> 00:51:30,220 ‫- ایول. ‫- مثلا وقتی هلا پتکش رو خرد کرد، 798 00:51:30,387 --> 00:51:33,264 ‫رفت با انرژی هسته ستاره‌ای رو به موت ‫واسه خودش تبر ساخت. 799 00:51:36,516 --> 00:51:39,059 ‫سر تانوس رو هم با همون تبر قطع کرد. 800 00:51:41,227 --> 00:51:42,519 ‫چه بامزه بود. 801 00:51:45,563 --> 00:51:47,814 ‫چه داستان قشنگی! 802 00:51:50,024 --> 00:51:52,945 ‫حالا که این‌قدر روایات ‫سر زدن رو تعریف کرد، 803 00:51:53,112 --> 00:51:54,448 ‫دلم می‌خواد خودم هم امتحان کنم. 804 00:51:55,283 --> 00:51:56,285 ‫این چیه؟ 805 00:52:01,627 --> 00:52:04,174 ‫ایشون آکتیه. ‫سلام آکتی. 806 00:52:04,507 --> 00:52:06,010 ‫حالت چطوره؟ 807 00:52:06,470 --> 00:52:08,431 ‫می‌دونین آکتی عاشق چه کاریه؟ 808 00:52:08,891 --> 00:52:10,894 ‫عاشق اینه که سرش رو قطع کنن! 809 00:52:14,942 --> 00:52:17,489 ‫چیه؟ همین الان که خوشتون می‌اومد. 810 00:52:18,741 --> 00:52:20,077 ‫خیلی‌خب. ‫خیلی‌خب، خیلی‌خب. 811 00:52:20,369 --> 00:52:21,371 ‫آکتی مرد. 812 00:52:25,336 --> 00:52:26,380 ‫آروم باشین. 813 00:52:27,215 --> 00:52:28,467 ‫می‌ترسم. 814 00:52:29,009 --> 00:52:30,220 ‫تو رو باش. 815 00:52:31,430 --> 00:52:34,394 ‫قبلا دخترکی رو می‌شناختم ‫که خیلی شبیهت بود. 816 00:52:34,937 --> 00:52:38,567 ‫دخترک شجاع، ‫زرنگ... 817 00:52:40,321 --> 00:52:43,868 ‫و بامزه‌ای بود. ‫از نقاشی هم خوشش می‌اومد. 818 00:52:46,540 --> 00:52:48,335 ‫بذارین راجع به خدایان... 819 00:52:49,879 --> 00:52:51,132 ‫سوالی ازتون بپرسم. 820 00:52:51,674 --> 00:52:53,719 ‫باید ازتون محافظت کنن دیگه، درسته؟ 821 00:52:54,388 --> 00:52:55,723 ‫خب، پس الان کجان؟ 822 00:52:55,890 --> 00:52:58,603 ‫- ثور داره میاد. ‫- آره! 823 00:52:58,770 --> 00:53:01,442 ‫درسته. دوست دارم بیاد. 824 00:53:02,067 --> 00:53:04,238 ‫واسه همین آوردمتون اینجا. 825 00:53:07,703 --> 00:53:08,775 ‫نمی‌شه بدون دعوت‌نامه وارد شد، 826 00:53:08,799 --> 00:53:10,499 ‫پس نباید جلب‌توجه کنیم ‫وبهتره همرنگ جماعت بشیم. 827 00:53:10,666 --> 00:53:13,254 ‫خوش‌بختانه من متخصص لباس مبدلم. 828 00:53:14,006 --> 00:53:15,048 ‫فیلسوف یونانی شدم. 829 00:53:15,633 --> 00:53:16,677 ‫این‌ها رو جور کردم. 830 00:53:17,261 --> 00:53:18,263 ‫این‌ها دیگه چی‌ان؟ 831 00:53:18,430 --> 00:53:19,432 ‫لباس مبدل واقعی‌ان. 832 00:53:20,224 --> 00:53:22,312 ‫ردای خدایان احساسن. 833 00:53:22,687 --> 00:53:26,152 ‫هر رنگ نشانگر احساس مجزائیه. 834 00:53:26,694 --> 00:53:28,071 ‫خود خدایان احساس کجان؟ 835 00:53:28,364 --> 00:53:29,658 ‫به فکرش نباش. 836 00:53:32,997 --> 00:53:34,208 ‫ای وای. 837 00:53:43,307 --> 00:53:45,228 ‫به معبد زرین خوش اومدین بچه‌ها. 838 00:53:45,394 --> 00:53:48,608 ‫اینجا محل اقامت قدرتمندترین ‫خدایان و خالقین دنیاست. 839 00:53:51,530 --> 00:53:55,370 ‫اون خدای جادوئه، ‫اون خدای خواب‌هاست، 840 00:53:55,538 --> 00:53:56,539 ‫اون هم خدای نجاریه. 841 00:53:56,915 --> 00:53:57,999 ‫اون یکی رو باشین. 842 00:53:58,167 --> 00:53:59,753 ‫آها، آره. ‫اون بائوئه، خدای دامپلینگ‌هاست. 843 00:54:00,212 --> 00:54:01,923 ‫- سلام بائو. ‫- بائو! 844 00:54:02,091 --> 00:54:03,092 ‫اون بالا رو داشته باشین بچه‌ها! 845 00:54:03,259 --> 00:54:05,137 ‫خدای «کرونایی‌ها»ست، ‫نینی از معبد نانیه. 846 00:54:05,721 --> 00:54:07,433 ‫سلام، نینی نانی! 847 00:54:17,702 --> 00:54:20,498 ‫زئوس! زئوس! زئوس! 848 00:54:20,665 --> 00:54:23,253 ‫زئوس! زئوس! زئوس! 849 00:54:49,966 --> 00:54:51,093 ‫درسته. 850 00:54:52,304 --> 00:54:53,723 ‫زئوس هستم! 851 00:54:58,273 --> 00:54:59,484 ‫بالاخره اومد! 852 00:54:59,651 --> 00:55:01,612 ‫خیلی خفنه، اسطوره افسانه‌ای بزرگیه. 853 00:55:02,030 --> 00:55:02,947 ‫نمی‌دونم خبر داری یا نه، 854 00:55:03,115 --> 00:55:05,202 ‫ولی خیلی از کارهام رو ازش تقلید کردم. 855 00:55:05,369 --> 00:55:06,997 ‫خودش خدای آذرخشه، ‫من هم خدای تندرم. 856 00:55:07,164 --> 00:55:09,209 ‫- منبع الهام بزرگیه. ‫- خیلی خوبه. 857 00:55:09,376 --> 00:55:11,963 ‫بهتره وقتی ازش درخواست ارتش می‌کنی، ‫اول همین رو بگی. 858 00:55:12,965 --> 00:55:15,470 ‫چطوری بریم اون بالا؟ ‫باید پرواز کنیم؟ 859 00:55:15,637 --> 00:55:16,972 ‫نه، نمی‌شه که وسط ورودش ‫مزاحم بشیم. 860 00:55:17,139 --> 00:55:18,768 ‫ورودش زبان‌زد خاص و عامه. 861 00:55:18,935 --> 00:55:20,729 ‫رعد و برق! رعد و برق! 862 00:55:21,356 --> 00:55:22,357 ‫ایول! 863 00:55:25,070 --> 00:55:26,447 ‫زئوس! 864 00:55:35,756 --> 00:55:37,884 ‫ایول! رعد و برق! 865 00:55:45,648 --> 00:55:46,525 ‫آروم باشین! 866 00:55:47,234 --> 00:55:48,319 ‫آروم باشین! 867 00:55:50,198 --> 00:55:52,619 ‫ساکت باشین! ساکت باشین! 868 00:55:56,632 --> 00:55:58,468 ‫بدین وسیله... 869 00:55:59,136 --> 00:56:02,350 ‫آغاز جلسه شورای مقدس ‫خدایان رو اعلام می‌دارم. 870 00:56:02,935 --> 00:56:07,317 ‫اینجا راجع به مسائل ‫جدی متعددی صحبت می‌کنیم. 871 00:56:07,776 --> 00:56:08,861 ‫مثلا باید تصمیم بگیریم... 872 00:56:09,780 --> 00:56:11,992 ‫که ارجی امسال رو کجا برگزار کنیم. 873 00:56:12,701 --> 00:56:13,995 ‫شوخی نمی‌کنه؟ 874 00:56:14,162 --> 00:56:15,331 ‫راستش، من که ازش دلخور نیستم. 875 00:56:15,498 --> 00:56:17,168 ‫آره، مطمئنم منظور خاصی داره، خب؟ 876 00:56:17,669 --> 00:56:18,671 ‫ببخشید. 877 00:56:18,837 --> 00:56:20,006 ‫خب، الان می‌خوایم برنده مسابقه... 878 00:56:20,173 --> 00:56:25,266 ‫«بیشترین انسان‌های قربانی شده ‫در درگاه خدایان» رو اعلام کنیم. 879 00:56:25,599 --> 00:56:26,935 ‫خیلی‌خب، شاید اون‌قدرها هم خفن نباشه. 880 00:56:27,102 --> 00:56:28,437 ‫نه بابا، اصلا خوب نیست. 881 00:56:28,604 --> 00:56:30,316 ‫نه، گمون نکنم حرف‌های بهتری بزنه. 882 00:56:30,483 --> 00:56:31,902 ‫ببینین، این خدایان کمکمون نمی‌کنن. 883 00:56:32,069 --> 00:56:34,532 ‫ولی گمون کنم اون رعد و برقش ‫به کارمون بیاد. 884 00:56:34,699 --> 00:56:36,618 ‫جین، تو از سمت راست برو. ‫ثور، تو از سمت چپ برو. 885 00:56:36,786 --> 00:56:39,206 ‫یهو بهش حمله می‌کنیم، ‫رعد و برقه رو می‌قاپیم و می‌زنیم به چاک. 886 00:56:39,374 --> 00:56:41,460 ‫- خیلی‌خب، بریم بقاپیمش. ‫- نه، نه، نه، وایستین! 887 00:56:41,627 --> 00:56:43,298 ‫نباید چیزی رو بقاپیم ‫یا بزنیم به چاک. 888 00:56:43,464 --> 00:56:44,925 ‫از زئوس که اصلا نمی‌شه ‫چیزی رو قاپید. 889 00:56:45,092 --> 00:56:46,595 ‫خودم به موقعش ‫باهاش صحبت می‌کنم. 890 00:56:46,761 --> 00:56:47,597 ‫موقعش همین الانه. 891 00:56:47,763 --> 00:56:48,682 ‫موقعش همین الان نیست. 892 00:56:48,849 --> 00:56:50,143 ‫صدای کیه؟ 893 00:56:50,310 --> 00:56:51,353 ‫صدای کیه؟ 894 00:56:51,520 --> 00:56:52,814 ‫- صدای این‌هاست! ‫- کورگ، خفه شو. 895 00:56:52,981 --> 00:56:55,402 ‫واسه گروهمون حرفی دارین؟ 896 00:56:55,777 --> 00:56:56,779 ‫شرمنده. 897 00:56:56,946 --> 00:56:59,659 ‫من تا شصت ثانیه دیگه ‫سرشون رو خرد می‌کنم، پس حرفت رو سریع بزن. 898 00:56:59,826 --> 00:57:01,287 ‫سر همه‌شون رو قطع می‌کنیم. 899 00:57:02,080 --> 00:57:03,374 ‫چرا این‌قدر عوض شدین؟ 900 00:57:04,251 --> 00:57:05,252 ‫سلام. 901 00:57:05,837 --> 00:57:08,342 ‫اجازه بدین پیش از هر چیز بگم ‫به شدت مایه افتخارمونه که اینجا حاضر شـ... 902 00:57:08,508 --> 00:57:09,678 ‫نه، صدات رو نمی‌شنوم. 903 00:57:09,845 --> 00:57:11,181 ‫نظرت چیه که بیای رو صحنه؟ 904 00:57:11,641 --> 00:57:13,227 ‫همون صحنه پایین رو می‌گین؟ 905 00:57:13,394 --> 00:57:17,655 ‫آره دیگه. این ناحیه‌ای رو ‫که خیلی شبیه صحنه است می‌گم. 906 00:57:19,200 --> 00:57:20,202 ‫ردیفه. 907 00:57:27,426 --> 00:57:28,388 ‫برین کنار. 908 00:57:29,464 --> 00:57:30,717 ‫وای، شرمنده. 909 00:57:30,884 --> 00:57:31,886 ‫موفق باشی داداش. 910 00:57:39,737 --> 00:57:41,032 ‫سلام بر زئوس توانمند! 911 00:57:41,701 --> 00:57:42,703 ‫وای! 912 00:57:43,288 --> 00:57:44,874 ‫سلام بر خدایان دنیا... 913 00:57:45,376 --> 00:57:48,633 ‫اومدم ازتون کمک بخوام ‫که ارتشی تشکیل بدیم. 914 00:57:48,925 --> 00:57:51,932 ‫فردی روانی به نام سلاخ خدایان اومده ‫که می‌خواد کار همگیمون رو یه‌سره کنه. 915 00:57:52,099 --> 00:57:53,603 ‫همه‌جا رو به نابودی کشیده. 916 00:57:53,769 --> 00:57:55,774 ‫سیارات و دنیاهای متعددی 917 00:57:55,941 --> 00:57:57,403 ‫بی‌دفاع موندن. 918 00:57:57,570 --> 00:57:59,700 ‫همه‌جا رو به هرج و مرج کشونده. 919 00:58:00,118 --> 00:58:01,663 ‫ولی من می‌دونم کجاست... 920 00:58:01,830 --> 00:58:05,964 ‫و اگه کمکمون کنین،می‌تونیم ‫تا کس دیگه‌ای رو نکشته، نابودش کنیم. 921 00:58:06,507 --> 00:58:07,802 ‫طرف... 922 00:58:07,969 --> 00:58:10,851 ‫دو سه‌تا از خدایان سطح پایین رو کشته. 923 00:58:11,185 --> 00:58:12,187 ‫ای بابا، چه غم‌انگیز. 924 00:58:12,354 --> 00:58:13,690 ‫اگه کار دیگه‌ای نداری، 925 00:58:13,857 --> 00:58:14,985 ‫برگرد بشین سر جات... 926 00:58:15,152 --> 00:58:16,906 ‫و ساکت باش پسر خوشگله. 927 00:58:17,074 --> 00:58:20,080 ‫باشه. عذر می‌خوام. ‫مگه نشنیدین الان چی گفتم؟ 928 00:58:20,665 --> 00:58:22,210 ‫داره همه رو قتل‌عام می‌کنه. 929 00:58:22,377 --> 00:58:24,465 ‫یه بار حرفم رو زدم، 930 00:58:24,632 --> 00:58:25,635 ‫الان دیگه باید خفه شی. 931 00:58:25,802 --> 00:58:26,804 ‫باید ساکت باشی. 932 00:58:26,970 --> 00:58:29,602 ‫آخه دیگه چیزی نمونده که دعوت‌نامه‌ات رو ‫به ارجیمون لغو کنم. 933 00:58:29,769 --> 00:58:32,066 ‫زئوس، باید کاری بکنیم. 934 00:58:32,233 --> 00:58:34,028 ‫حق نداری تو ارجیمون شرکت کنی! 935 00:58:34,196 --> 00:58:36,117 ‫- باید به حرفمون گوش بدی! ‫- دیگه بسه! 936 00:58:36,618 --> 00:58:37,662 ‫می‌بندمت! 937 00:58:40,209 --> 00:58:41,754 ‫علیاحضرت، هر موقع حاضر بودی، بهم بگو. 938 00:58:41,922 --> 00:58:43,091 ‫- هر موقع اشاره کردم، حمله می‌کنیم. ‫- اوهوم. 939 00:58:43,258 --> 00:58:44,261 ‫چجوری اشاره می‌کنین؟ 940 00:58:44,428 --> 00:58:45,430 ‫می‌گم «بریم». 941 00:58:49,606 --> 00:58:50,900 ‫ببینیم جناب‌عالی کی هستی. 942 00:58:51,067 --> 00:58:52,654 ‫لباس مبدلت رو درمیارم. 943 00:58:52,822 --> 00:58:53,782 ‫بشکن می‌زنم! 944 00:59:01,925 --> 00:59:03,638 ‫ای بابا، خیلی محکم بشکن زدی! 945 00:59:06,186 --> 00:59:08,441 ‫بهتر نیست کمکش کنیم؟ 946 00:59:08,608 --> 00:59:09,944 ‫بالاخره کمکش می‌کنیم دیگه. 947 00:59:10,111 --> 00:59:11,155 ‫انگور می‌خوری؟ 948 00:59:11,323 --> 00:59:12,993 ‫عین کدو سبز خجالتی می‌مونه. 949 00:59:13,160 --> 00:59:14,914 ‫خب، بقیه‌تون چی؟ 950 00:59:15,080 --> 00:59:16,209 ‫لباس مبدل اون‌ها رو هم دربیاریم. 951 00:59:16,375 --> 00:59:17,587 ‫نه بابا. نه. برامون بشکن نزنین. 952 00:59:17,754 --> 00:59:18,756 ‫مشکلی نیست. 953 00:59:19,508 --> 00:59:20,384 ‫لباس مبدلم رو درآوردم! 954 00:59:20,468 --> 00:59:21,346 ‫لباس مبدلمون رو درآوردیم. ردیفه؟ 955 00:59:21,513 --> 00:59:22,807 ‫«آسگاردی» هستین. 956 00:59:23,225 --> 00:59:25,772 ‫خیال می‌کردم بعد از مرگ اودین منقرض شدین. 957 00:59:27,275 --> 00:59:29,572 ‫جناب‌عالی ثور، 958 00:59:29,949 --> 00:59:31,577 ‫خدای تندر هستی. 959 00:59:32,216 --> 00:59:35,474 ‫ولی مگه تندر ‫صدای آذرخش نیست؟ 960 00:59:37,771 --> 00:59:38,981 ‫خوب سوزوندیش بابا. 961 00:59:39,149 --> 00:59:40,359 ‫زئوس، صرفا پای ما وسط نیست. 962 00:59:40,526 --> 00:59:42,531 ‫بچه‌های «آسگاردی» رو دزدیده. 963 00:59:42,740 --> 00:59:45,955 ‫خیال کردی ما کی هستیم؟ ‫پلیس خدایانیم؟ 964 00:59:46,832 --> 00:59:49,798 ‫هر خدایی مراقب مردم خودشه. 965 00:59:50,299 --> 00:59:52,846 ‫همین و بس. 966 00:59:53,013 --> 00:59:54,684 ‫مشکلات «آسگاردی‌ها»... 967 00:59:55,603 --> 00:59:57,775 ‫به خودشون مربوطه. 968 00:59:58,400 --> 01:00:00,405 ‫ببین چطور آدم از عرش به فرش می‌رسه. 969 01:00:00,572 --> 01:00:02,744 ‫قهرمان زندگی من، زئوس... 970 01:00:02,911 --> 01:00:03,914 ‫ترسیده. 971 01:00:16,191 --> 01:00:17,486 ‫چند مسئله رو بهت بگم: 972 01:00:18,154 --> 01:00:21,161 ‫اولا، آره، ترسیدم. 973 01:00:21,705 --> 01:00:24,043 ‫گور به شمشیر مردگان ‫مسلح شده، 974 01:00:24,210 --> 01:00:26,339 ‫یعنی می‌تونه ما رو بکشه. 975 01:00:26,883 --> 01:00:28,261 ‫اتفاق خوبی نیست. دوما، 976 01:00:28,428 --> 01:00:30,349 ‫خودم می‌دونم ‫می‌خوای کار درستی بکنی. 977 01:00:30,516 --> 01:00:31,685 ‫درک می‌کنم. 978 01:00:31,853 --> 01:00:34,065 ‫ولی صرفا داری ملت رو می‌ترسونی. 979 01:00:34,483 --> 01:00:36,195 ‫ترسیدن ملت خوب نیست. 980 01:00:36,362 --> 01:00:37,866 ‫اینجا در امانیم. 981 01:00:38,034 --> 01:00:40,414 ‫خودت اینجا در امانی دوست عزیزم. 982 01:00:40,956 --> 01:00:42,628 ‫پس آروم باش خوشگل پسر. 983 01:00:42,921 --> 01:00:45,177 ‫کمی شراب بخور، ‫کمی انگور بخور. 984 01:00:45,338 --> 01:00:46,800 ‫ما تو «شهر قادرین مطلق»... 985 01:00:46,967 --> 01:00:49,222 ‫هیچ قانونی نداریم. 986 01:00:49,974 --> 01:00:52,438 ‫سوما، جلوی زئوس حاضرجوابی نکن. 987 01:00:52,814 --> 01:00:54,943 ‫محکم بشکن زدم. ‫الان لباست رو می‌پوشونم. 988 01:00:56,698 --> 01:00:58,160 ‫حالا لباست رو می‌پوشونم! 989 01:00:58,327 --> 01:00:59,204 ‫بشکن، بشکن. 990 01:00:59,287 --> 01:01:02,044 ‫اینجا معبد زرین خدایانه‌ها. 991 01:01:02,544 --> 01:01:04,674 ‫فستیوال برهنگان که برگزار نکردیم. 992 01:01:05,176 --> 01:01:07,765 ‫اگه نمی‌خوای کمکمون کنی، ‫حداقل بذار سلاحت رو به کار بگیریم. 993 01:01:07,932 --> 01:01:09,393 ‫آذرخشت رو لازم داریم. 994 01:01:10,020 --> 01:01:12,275 ‫اسم آذرخشم، «رعد و برق»ـه. 995 01:01:12,442 --> 01:01:15,658 ‫به نظرم وقتی کسی می‌خواد ‫این شکلی سلاح سری کسی رو به کار بگیره، 996 01:01:15,825 --> 01:01:18,373 ‫بهتره حداقل اسمش رو درست ادا کنه. 997 01:01:18,998 --> 01:01:20,711 ‫می‌شه «رعد و برق» رو قرض بگیرم؟ 998 01:01:20,878 --> 01:01:21,880 ‫«رعد و برق»! 999 01:01:49,527 --> 01:01:50,529 ‫نه‌خیر! 1000 01:01:54,163 --> 01:01:55,875 ‫نگران نباشین. 1001 01:01:56,543 --> 01:01:58,255 ‫دست سلاخ خدایان... 1002 01:01:58,882 --> 01:02:00,844 ‫به «ابدیت» نمی‌رسه. 1003 01:02:01,178 --> 01:02:02,222 ‫«ابدیت»؟ 1004 01:02:02,389 --> 01:02:04,101 ‫منظورش چیه که ‫«دستش به ابدیت نمی‌رسه»؟ 1005 01:02:07,524 --> 01:02:09,320 ‫وای، خاک بر سرم. 1006 01:02:11,867 --> 01:02:16,335 ‫«ابدیت» موجودی به شدت قدرتمنده ‫که ساکن مرکز دنیاست. 1007 01:02:17,127 --> 01:02:20,093 ‫خواسته اولین کسی ‫که بهش برسه رو برآورده می‌کنه. 1008 01:02:20,259 --> 01:02:22,097 ‫یعنی عین چاه آرزوهاست؟ 1009 01:02:24,602 --> 01:02:27,357 ‫به نظرت شخصی به نام سلاخ خدایان ‫چه آرزویی می‌کنه؟ 1010 01:02:27,524 --> 01:02:28,755 ‫اگه می‌خواد به درگاه «ابدیت» برسه، 1011 01:02:28,779 --> 01:02:30,447 ‫یعنی ممکنه تو یه چشم به هم زدن ‫نابودمون کنه. 1012 01:02:30,614 --> 01:02:32,200 ‫زئوس، باید سریعا دست به کار بشیم. 1013 01:02:32,368 --> 01:02:34,121 ‫موفق نمی‌شه. 1014 01:02:34,288 --> 01:02:35,582 ‫کلیدش دستش نیست. 1015 01:02:36,167 --> 01:02:37,921 ‫هدف خدایان همینه؟ 1016 01:02:38,088 --> 01:02:40,760 ‫باید بزدلانه تو کاخی زرین مخفی بشن؟ 1017 01:02:40,927 --> 01:02:42,388 ‫شاید واقعا گمراه شده باشیم. 1018 01:02:42,973 --> 01:02:44,977 ‫می‌دونین چیه؟ ‫اصلا خودمون جلوش رو می‌گیریم. 1019 01:02:45,144 --> 01:02:47,314 ‫متأسفانه نمی‌تونم ‫چنین اجازه‌ای بهتون بدم. 1020 01:02:47,691 --> 01:02:50,029 ‫اینجا مکانی سریه... 1021 01:02:50,196 --> 01:02:51,991 ‫که فقط خدایان آدرسش رو بلدن. 1022 01:02:52,367 --> 01:02:54,079 ‫شما محل سکونتمون رو بلدین. 1023 01:02:54,246 --> 01:02:57,879 ‫ممکنه سلاخ خدایان از زیر زبونتون بکشه ‫و جامون رو پیدا کنه. 1024 01:02:58,630 --> 01:02:59,966 ‫اتفاق خوبی نیست. 1025 01:03:01,135 --> 01:03:02,137 ‫در نتیجه، 1026 01:03:03,390 --> 01:03:04,893 ‫باید همین‌جا بمونین. 1027 01:03:06,271 --> 01:03:07,273 ‫نگهبانان! 1028 01:03:09,945 --> 01:03:10,947 ‫آهای! 1029 01:03:11,114 --> 01:03:12,033 ‫می‌شه دیگه نقشه خودم رو عملی کنیم؟ 1030 01:03:12,200 --> 01:03:14,037 ‫آره. بهش حمله کنیم. 1031 01:03:14,204 --> 01:03:15,206 ‫ایول بابا! 1032 01:03:18,295 --> 01:03:19,632 ‫تو که نگفتی «بریم». 1033 01:03:24,308 --> 01:03:25,644 ‫دارم میام بچه‌ها! 1034 01:03:35,873 --> 01:03:36,875 ‫ثور، بگیر! 1035 01:03:40,049 --> 01:03:41,051 ‫کورگ! 1036 01:04:00,549 --> 01:04:01,677 ‫وال، جاخالی بده! 1037 01:04:07,146 --> 01:04:08,148 ‫کورگ! 1038 01:04:10,361 --> 01:04:11,197 ‫ثور. 1039 01:04:12,950 --> 01:04:14,954 ‫وای نه. نه. کورگ! 1040 01:04:15,622 --> 01:04:19,046 ‫ثور، دارم نابود می‌شم! 1041 01:04:23,889 --> 01:04:25,016 ‫زئوس! 1042 01:04:27,104 --> 01:04:28,565 ‫بعدش نوبت خودته اودین‌زاد! 1043 01:04:36,373 --> 01:04:38,586 ‫حالا قدرت صدای آذرخش رو چشیدی. 1044 01:04:45,596 --> 01:04:46,765 ‫نه! 1045 01:04:47,516 --> 01:04:49,520 ‫کورگی. کورگی! 1046 01:04:49,688 --> 01:04:50,690 ‫ثور. 1047 01:04:50,857 --> 01:04:52,193 ‫- کورگی؟ ‫- من همین زیرم. 1048 01:04:52,359 --> 01:04:54,656 ‫کجایی؟ کجایی؟ ‫الان نجاتت می‌دم. چیزی نیست. 1049 01:04:54,865 --> 01:04:56,076 ‫- کورگ. کورگی! ‫- اینجام! 1050 01:04:56,243 --> 01:04:57,204 ‫نمردم! 1051 01:04:57,370 --> 01:04:59,458 ‫وای خدایا. ‫ایوول! زنده‌ای! 1052 01:04:59,625 --> 01:05:02,130 ‫ظاهرا فقط دهن «کرونایی‌ها» ‫اندام زنده محسوب می‌شه. 1053 01:05:02,631 --> 01:05:04,593 ‫کورگی، ببین چی می‌گم، ‫باید بزها رو صدا کنی. 1054 01:05:04,761 --> 01:05:05,679 ‫تمام تلاشم رو می‌کنم. 1055 01:05:05,846 --> 01:05:07,182 ‫تا پای مرگ ازش محافظت کن. 1056 01:05:07,349 --> 01:05:08,184 ‫می‌کنم. 1057 01:05:08,351 --> 01:05:09,269 ‫آماده‌ای بریم یه دوری بزنیم؟ 1058 01:05:13,975 --> 01:05:15,187 ‫این‌جوری می‌تونی پشتم رو بپای. 1059 01:05:15,771 --> 01:05:16,899 ‫موقعیت ساعت هشت رو بپا وال. 1060 01:05:17,859 --> 01:05:18,903 ‫موقعیت ساعت 7:48 رو بپا. 1061 01:05:20,322 --> 01:05:21,617 ‫از پس برمیام بابا. 1062 01:05:22,410 --> 01:05:23,746 ‫نه، این شکلی نبود. ‫نه، این شکلی نبود. 1063 01:05:23,913 --> 01:05:24,957 ‫نچ. 1064 01:05:25,124 --> 01:05:27,546 ‫یالا دیگه کورگ، ‫لبت رو غنچه کن. 1065 01:05:41,282 --> 01:05:42,285 ‫موفق شدم! 1066 01:06:19,736 --> 01:06:22,408 ‫بعدش کشتی بزیمون از راه رسید، ‫نجات پیدا کردیم... 1067 01:06:22,575 --> 01:06:25,039 ‫و از پنجره‌شون فرار کردیم. ‫پایان داستان. 1068 01:06:25,206 --> 01:06:26,751 ‫باز هم ماجراجویی ثور محور ‫کلاسیکی رقم زدیم. 1069 01:06:27,377 --> 01:06:28,964 ‫باورم نمی‌شه زئوس رو کشتی. 1070 01:06:29,130 --> 01:06:32,011 ‫خب، از قدیم گفتن ‫«آدم نباید قهرمانانش رو از نزدیک ببینه». 1071 01:06:33,543 --> 01:06:35,797 ‫ولی مهم‌ترین نکته همینه ‫که الان داریم میایم پیشتون. 1072 01:06:36,299 --> 01:06:37,927 ‫حالتون چطوره؟ ‫حالتون خوبه؟ 1073 01:06:38,094 --> 01:06:39,681 ‫بد نیستیم. ‫کمی ترسیدیم. 1074 01:06:39,848 --> 01:06:41,935 ‫خب، ببینین. خودم ترس رو تجربه کردم. 1075 01:06:42,102 --> 01:06:43,689 ‫ضمنا، از من بشنوین، ‫گمون نکنم وقتی همسن شما بودم، 1076 01:06:43,856 --> 01:06:45,485 ‫این‌قدر شجاع بوده باشم. 1077 01:06:45,651 --> 01:06:46,653 ‫واقعا؟ 1078 01:06:46,820 --> 01:06:49,659 ‫در واقع، احتمالش هست شجاع‌ترین ‫«آسگاردی‌هایی» باشن که به عمرم دیدم. 1079 01:06:49,826 --> 01:06:50,954 ‫همه‌تون رو می‌گم. 1080 01:06:51,121 --> 01:06:53,042 ‫پس ازتون می‌خوام شجاع بمونین، خب؟ 1081 01:06:53,209 --> 01:06:55,380 ‫مراقب همدیگه هم باشین. ‫الان دیگه یه گروه محسوب می‌شین. 1082 01:06:55,546 --> 01:06:56,966 ‫گروه بچه‌های در قفسین. 1083 01:06:58,595 --> 01:06:59,639 ‫از پسش برمیاین؟ 1084 01:07:00,264 --> 01:07:02,395 ‫آره. ‫گمون کنم از پسش بربیایم. 1085 01:07:03,145 --> 01:07:04,148 ‫مطمئنم برمیاین. 1086 01:07:07,451 --> 01:07:08,494 ‫خب؟ 1087 01:07:08,913 --> 01:07:10,081 ‫- ثور؟ ‫- چیه؟ 1088 01:07:10,540 --> 01:07:11,919 ‫من که خوشحالم ‫قهرمانم رو از نزدیک دیدم. 1089 01:07:12,085 --> 01:07:13,254 ‫وای، مرسی رفیق. 1090 01:07:17,680 --> 01:07:19,351 ‫حال بچه‌ها چطوره؟ 1091 01:07:19,517 --> 01:07:21,146 ‫طبق تصوراتتون، کمی ترسیدن، ‫آخه بچه‌ان، 1092 01:07:21,313 --> 01:07:22,942 ‫ولی بهشون گفتم ‫نقشه‌مون داره خوب پیش می‌ره. 1093 01:07:23,108 --> 01:07:24,027 ‫آها، یعنی بهشون دروغ گفتی؟ 1094 01:07:24,194 --> 01:07:25,112 ‫هنوز هم نقشه‌ای داریک؟ 1095 01:07:25,279 --> 01:07:26,281 ‫- آره، نقشه داریم. ‫- نقشه‌ای در کار نیست. 1096 01:07:26,448 --> 01:07:28,578 ‫- نقشه داریم. ‫- نه‌خیر، نقشه‌ای در کار نیست. 1097 01:07:28,745 --> 01:07:30,791 ‫نتونستیم ارتشی از خدایان تشکیل بدیم، 1098 01:07:30,958 --> 01:07:31,960 ‫کورگ هم مرده. 1099 01:07:32,126 --> 01:07:33,212 ‫- نمرده. ‫- من که نمرده‌ام. 1100 01:07:33,380 --> 01:07:34,840 ‫خب، سری بیش نیست. ‫تو رو هم... 1101 01:07:35,007 --> 01:07:36,386 ‫که بدجوری تحقیر کردن. 1102 01:07:36,552 --> 01:07:38,848 ‫نه‌خیر، بدجوری لختم کردن ‫که باهاش مشکلی ندارم. 1103 01:07:39,015 --> 01:07:40,602 ‫- جین؟ ‫- من که مشکلی نداشتم. 1104 01:07:40,769 --> 01:07:41,896 ‫- کورگ؟ ‫- من که خیلی عشق کردم. 1105 01:07:42,063 --> 01:07:43,858 ‫منظورم اینه الان که داریم می‌ریم ‫دنیای سایه‌ها، 1106 01:07:44,025 --> 01:07:45,319 ‫از قبل هم ضعیف‌تر شدیم. 1107 01:07:45,486 --> 01:07:46,780 ‫یعنی قراره بمیریم. 1108 01:07:46,948 --> 01:07:48,409 ‫- قرار نیست کسی بمیره، خب؟ ‫- واقعا؟ 1109 01:07:48,575 --> 01:07:50,830 ‫همه‌چی روبه‌راهه. ‫کارمون حرف نداشت. 1110 01:07:50,997 --> 01:07:52,917 ‫- زئوس رو کشتیم! ‫- خودت زئوس رو کشتی. 1111 01:07:53,084 --> 01:07:56,007 ‫البته چنین اتفاقی ممکنه ‫واسه کل دنیا فاجعه‌بار باشه، 1112 01:07:56,173 --> 01:07:58,052 ‫و مطمئنا کل خدایان قراره... 1113 01:07:58,219 --> 01:07:59,596 ‫تا آخر عمرمون دنبالمون باشن، 1114 01:07:59,763 --> 01:08:02,269 ‫ولی ببینین، شما این سلاح زیبا رو قاپیدین. 1115 01:08:02,436 --> 01:08:04,314 ‫خب؟ همین در حد یه ارتشه. 1116 01:08:04,481 --> 01:08:07,486 ‫براقه، ظریفه، قدرتمنده، زیباست. 1117 01:08:09,574 --> 01:08:11,411 ‫به کار خودت میاد. ‫خیلی به درد خودت می‌خوره والکیری. 1118 01:08:11,578 --> 01:08:13,081 ‫یعنی من که اصلا از این‌جور ‫سلاح‌ها خوشم نمیاد، 1119 01:08:13,248 --> 01:08:15,126 ‫آخه سلاح خودم که اونجاست. 1120 01:08:15,294 --> 01:08:16,921 ‫می‌شه یه لحظه این رو بردارم؟ 1121 01:08:19,927 --> 01:08:22,223 ‫پس اینجایی دوست قدیمی. 1122 01:08:22,640 --> 01:08:25,020 ‫عجب ورود خفنی داشتی. 1123 01:08:30,823 --> 01:08:32,076 ‫ببین... 1124 01:08:32,493 --> 01:08:33,495 ‫ما مشکلی نداریم؟ 1125 01:08:33,829 --> 01:08:34,830 ‫واقعا؟ 1126 01:08:34,998 --> 01:08:37,378 ‫خودم می‌دونم الان که سلاح سابقم اینجاست، ‫حس عجیبی بهت دست می‌ده، 1127 01:08:38,034 --> 01:08:39,955 ‫ولی اذیت نکن دیگه، ‫میولنیر مال گذشته بود. 1128 01:08:40,289 --> 01:08:41,458 ‫الان دیگه خودم و خودتیم رفیق. 1129 01:08:41,792 --> 01:08:43,295 ‫می‌دونی چیه؟ 1130 01:08:43,461 --> 01:08:45,800 ‫گمون کنم وقتش باشه ‫که اولین آبجوت رو بخوری. نظرت چیه؟ 1131 01:08:51,602 --> 01:08:53,022 ‫خوشمزه است. 1132 01:08:53,690 --> 01:08:55,359 ‫عذر می‌خوام که اخیرا دعوا کردیم. 1133 01:09:03,417 --> 01:09:04,419 ‫سلام. 1134 01:09:04,836 --> 01:09:05,838 ‫عه، سلام. 1135 01:09:08,593 --> 01:09:10,388 ‫منظره خیلی قشنگیه، مگه نه؟ 1136 01:09:11,015 --> 01:09:12,017 ‫آره، قشنگه. 1137 01:09:12,184 --> 01:09:15,857 ‫صرفا می‌خوام بگم کارت اونجا ‫واقعا خیلی خارق‌العاده بود. 1138 01:09:16,567 --> 01:09:18,403 ‫کار خودت و میولنیر حرف نداشت. 1139 01:09:21,034 --> 01:09:22,036 ‫آره دیگه. 1140 01:09:24,665 --> 01:09:26,461 ‫- دلفین فضایی. ‫- چی؟ 1141 01:09:27,380 --> 01:09:28,840 ‫بهتره دلفین‌های فضایی رو ببینی... 1142 01:09:29,007 --> 01:09:29,967 ‫چی؟ 1143 01:09:30,594 --> 01:09:32,097 ‫- وای. ‫- آره. 1144 01:09:32,263 --> 01:09:33,809 ‫چه قشنگن. 1145 01:09:34,684 --> 01:09:36,146 ‫خیلی قشنگ و نادرن. 1146 01:09:36,313 --> 01:09:37,357 ‫موجودات به شدت وفاداری‌ان. 1147 01:09:37,524 --> 01:09:40,279 ‫گله‌هاشون شش‌تایهه ‫و تا آخر عمرشون زوجشون رو عوض نمی‌کنن. 1148 01:09:40,446 --> 01:09:42,199 ‫فقط عشق می‌ورزن. 1149 01:09:42,366 --> 01:09:45,247 ‫♪ دو بار به همدیگه می‌گیم ‫نینی‌نانی و فینی‌فانی... ♪ 1150 01:09:45,414 --> 01:09:48,753 ‫♪ ای وای. ‫چقدر جذابی داداش. ♪ 1151 01:09:48,920 --> 01:09:51,759 ‫♪ می‌خوام سنگ‌هات رو حس کنم. ♪ 1152 01:09:52,477 --> 01:09:55,307 ‫♪ وقتی به هم برسیم، ‫کلی عشق و حال می‌کنیم... ♪ 1153 01:09:55,474 --> 01:09:59,232 ‫♪ و با همدیگه بچه‌دار می‌شیم. ♪ 1154 01:10:00,025 --> 01:10:03,907 ‫بابام موقع خواستگاری از اون یکی بابام، ‫همین آهنگ رو براش خونده بود. 1155 01:10:04,074 --> 01:10:06,997 ‫وقتی دو «کرونایی» بخوان بچه‌دار بشن، ‫با همدیگه می‌رن تو کوه. 1156 01:10:07,164 --> 01:10:10,628 ‫می‌رن تو یه حوضچه گدازه کوچولو، ‫دست همدیگه رو روی گدازه داغ می‌گیرن، 1157 01:10:10,796 --> 01:10:13,050 ‫بعد از یه ماه، دست‌هاشون رو باز می‌کنن... 1158 01:10:13,217 --> 01:10:16,223 ‫و می‌بینن بالاخره یه پسر ‫نوزاد «کرونایی» به دنیا آوردن. 1159 01:10:16,724 --> 01:10:18,561 ‫خیلی شگفت‌انگیزه. ‫خیلی هم داغه. 1160 01:10:18,853 --> 01:10:20,063 ‫تو تا حالا عاشق کسی نشدی؟ 1161 01:10:20,230 --> 01:10:23,028 ‫به کرات عاشق ملت شدم. 1162 01:10:23,195 --> 01:10:25,491 ‫ولی مطمئن نیستم... 1163 01:10:26,576 --> 01:10:27,703 ‫مطمئن نیستم باز هم دلم بخواد ‫عاشق بشم یا نه. 1164 01:10:27,870 --> 01:10:30,501 ‫چون دوست‌دخترت رو در حین نبرد از دست دادی ‫و اصلا نتونستی خودت رو ببخشی؟ 1165 01:10:30,667 --> 01:10:33,255 ‫الان هم صرفا الکل می‌خوری ‫که شاید مرهمی بر زخمت بشه... 1166 01:10:33,422 --> 01:10:36,261 ‫یا الکی با یکی معاشرت می‌کنی ‫که صرفا دردت رو حس نکنی، 1167 01:10:36,428 --> 01:10:39,058 ‫ولی واقعا خوشحال نمی‌شی ‫و احساس رضایت نمی‌کنی؟ 1168 01:10:39,226 --> 01:10:41,563 ‫آره، تو همین مایه‌هاست. 1169 01:10:44,360 --> 01:10:47,241 ‫چه خوشگل. موجودات خوشگلی‌ان. 1170 01:10:51,541 --> 01:10:52,543 ‫جین. 1171 01:10:53,001 --> 01:10:54,003 ‫ثور. 1172 01:10:54,170 --> 01:10:55,422 ‫دلم می‌خواد باعث بشی ‫احساس رو اعصابی داشته باشم. 1173 01:10:55,590 --> 01:10:56,592 ‫چی؟ 1174 01:11:00,683 --> 01:11:04,315 ‫بابت چیزی احساس رو اعصابی بهم دست بده ‫و به نظرم تو می‌تونی موجبش بشی. 1175 01:11:04,482 --> 01:11:05,526 ‫اصلا بهتر اداش نکردی. 1176 01:11:05,734 --> 01:11:07,195 ‫نکردم، مگه نه؟ ای بابا. 1177 01:11:08,824 --> 01:11:11,495 ‫دوستم بهم گفته بود ‫بهتره آدم بابت از دست دادن عشقش... 1178 01:11:12,747 --> 01:11:14,668 ‫احساس رو اعصابی داشته باشه، ‫تا اصلا نخواد عشق رو تجربه کنه... 1179 01:11:14,835 --> 01:11:16,255 ‫و هیچ حسی نداشته باشه ‫و احساس تهی بودن بکنه؛ 1180 01:11:16,422 --> 01:11:17,465 ‫به نظرم درست می‌گه، 1181 01:11:18,384 --> 01:11:20,805 ‫من هم خیلی وقته ‫چنین حسی دارم. 1182 01:11:20,972 --> 01:11:23,268 ‫ملت رو از خودم روندم ‫و از ترس فقدانشون... 1183 01:11:23,435 --> 01:11:24,729 ‫باهاشون صمیمی نشدم، 1184 01:11:24,896 --> 01:11:26,899 ‫ولی دیگه نمی‌خوام چنین کاری بکنم. ‫نمی‌خوام اون شکلی زندگی کنم. 1185 01:11:27,109 --> 01:11:28,695 ‫بستن در قلب آدم ‫از حس درد بهتره بابا. 1186 01:11:28,903 --> 01:11:31,158 ‫من هم همین کار رو کرده بودم، آره، ‫در قلبم رو بسته بودم... 1187 01:11:31,325 --> 01:11:33,037 ‫و مدیتیشن می‌کردم. ‫مدیتیشن می‌کنی؟ 1188 01:11:33,203 --> 01:11:34,372 ‫نه. خیلی حوصله‌سربره. 1189 01:11:34,539 --> 01:11:36,209 ‫راستش، موقع انجامش ‫عصبانی‌تر می‌شدم. 1190 01:11:37,170 --> 01:11:39,716 ‫ولی دیگه نمی‌خوام خودم رو ‫تسلیم مفهوم سرنوشت کنم... 1191 01:11:39,883 --> 01:11:42,179 ‫و سعی کنم بفهمم هستی ‫چی از جونم می‌خواد. 1192 01:11:42,347 --> 01:11:43,176 ‫می‌خوام در لحظه زندگی کنم، 1193 01:11:43,200 --> 01:11:44,809 ‫می‌خوام جوری زندگی کنم ‫که انگار فردایی در کار نیست... 1194 01:11:44,826 --> 01:11:45,912 ‫و دیگه نمی‌خوام احتیاط کنم. 1195 01:11:46,078 --> 01:11:48,041 ‫می‌خوام با تو باشم جین. 1196 01:11:49,001 --> 01:11:50,170 ‫نظرت چیه؟ 1197 01:11:50,670 --> 01:11:52,341 ‫من سرطان دارم. 1198 01:11:54,762 --> 01:11:55,764 ‫عذر می‌خوام. جانم؟ 1199 01:11:56,389 --> 01:11:57,391 ‫من مریضم. 1200 01:11:57,559 --> 01:11:59,187 ‫- وایستا ببینم. جریان چیه؟ ‫- خداحافظ. 1201 01:11:59,939 --> 01:12:02,235 ‫نه، نه، نه. جین، جین، جین. ‫وایستا، وایستا، وایستا. جین. 1202 01:12:02,443 --> 01:12:04,948 ‫چی گفتم؟ جدی نگفتم. ‫شوخی کردم بابا. 1203 01:12:06,575 --> 01:12:08,119 ‫من که سرطان ندارم. 1204 01:12:08,286 --> 01:12:09,705 ‫بریم یه چیزی رو خرد کنیم. 1205 01:12:10,499 --> 01:12:11,500 ‫جین، خیلی متأسفم. 1206 01:12:11,668 --> 01:12:13,629 ‫دلت برام نسوزه. 1207 01:12:15,215 --> 01:12:16,717 ‫کی خبردار شدی؟ 1208 01:12:18,930 --> 01:12:20,724 ‫تقریبا شش ماه پیش بود. 1209 01:12:20,891 --> 01:12:24,690 ‫صرفا احساس خستگی می‌کردم، ‫ولی بعدش بهم گفتن سرطان مرحله چهار دارم. 1210 01:12:24,856 --> 01:12:26,568 ‫گفتن به کارهام رسیدگی کنم. 1211 01:12:27,403 --> 01:12:29,739 ‫بعدش هم ندای میولنیر رو شنیدم... 1212 01:12:30,533 --> 01:12:32,996 ‫و با خودم گفتم شاید ‫اگه از دست علم کاری ساخته نیست، 1213 01:12:33,913 --> 01:12:36,376 ‫شاید جادوی وایکینگ‌های فضایی ‫به دردی بخوره. 1214 01:12:37,378 --> 01:12:38,880 ‫پس واسه همین اومدی «آسگارد نو». 1215 01:12:39,047 --> 01:12:41,885 ‫آره، خیال می‌کردم پتکه ‫بتونه درمانم کنه... 1216 01:12:42,052 --> 01:12:44,974 ‫و گمون کنم دارم بهتر می‌شم. 1217 01:12:45,642 --> 01:12:47,103 ‫شاید هم نشده باشم. 1218 01:12:47,958 --> 01:12:50,170 ‫جین، هیچ‌کدوممون نمی‌دونیم تا کی زنده‌ایم. 1219 01:12:50,337 --> 01:12:52,591 ‫آدم که از وقایع فرداش خبر نداره. 1220 01:12:52,758 --> 01:12:53,759 ‫میلونیر هم... 1221 01:12:54,136 --> 01:12:55,388 ‫میولنیر تو رو برگزیده. 1222 01:12:56,264 --> 01:12:58,184 ‫دلیل انتخابش هم شایسته بودنته. 1223 01:12:58,351 --> 01:12:59,603 ‫همین کم چیزی نیست. 1224 01:12:59,770 --> 01:13:00,896 ‫وقتی باهات آشنا شده بودم، 1225 01:13:01,565 --> 01:13:04,194 ‫شایسته نبودم. ‫نمی‌تونستم اون پتک رو بلند کنم. 1226 01:13:05,070 --> 01:13:06,239 ‫ولی تو بهم یاد دادی... 1227 01:13:06,406 --> 01:13:09,370 ‫هدفی والاتر ‫از کمک به نیازمندان نیست. 1228 01:13:10,121 --> 01:13:12,208 ‫تو کاری کردی شایسته بشم. 1229 01:13:13,669 --> 01:13:15,839 ‫در نتیجه، می‌تونیم هر کاری بخوای بکنی رو ‫با همدیگه عملی کنیم. 1230 01:13:18,010 --> 01:13:19,011 ‫خیلی‌خب. 1231 01:13:19,178 --> 01:13:20,931 ‫حالا می‌خوای چیکار کنی؟ 1232 01:13:22,058 --> 01:13:24,729 ‫می‌خوام اون بچه‌ها رو برگردونم ‫پیش خانواده‌هاشون. 1233 01:13:24,897 --> 01:13:26,148 ‫می‌خوام مأموریتمون رو تموم کنم. 1234 01:13:27,358 --> 01:13:28,777 ‫عجب ثور درست و حسابی‌ای هستی. 1235 01:13:30,573 --> 01:13:31,909 ‫الان حالت چطوره؟ 1236 01:13:33,118 --> 01:13:34,245 ‫خیلی می‌ترسم. 1237 01:13:35,539 --> 01:13:36,541 ‫حال خودت چطوره؟ 1238 01:13:36,708 --> 01:13:37,919 ‫داغونم. 1239 01:13:38,085 --> 01:13:38,962 ‫چقدر داغونی؟ 1240 01:13:39,129 --> 01:13:40,757 ‫- خیلی داغونم. ‫- خب، پس... 1241 01:13:51,901 --> 01:13:53,904 ‫یعنی اون بیرون ‫دارن از چی می‌گن؟ 1242 01:13:54,572 --> 01:13:55,823 ‫آها، حرفی نمی‌زنن. 1243 01:13:58,370 --> 01:14:00,612 ‫به نظرت اون‌ها هم یه روزی ‫رو حوضچه گدازه... 1244 01:14:00,636 --> 01:14:02,877 ‫دست هم رو می‌گیرن ‫که بچه ثوری به دنیا بیارن؟ 1245 01:14:04,673 --> 01:14:06,842 ‫متأسفانه احتمالش خیلی کمه. 1246 01:14:07,427 --> 01:14:10,140 ‫چه حیف. ‫به نظرم ثور بابای خیلی خوبی می‌شه. 1247 01:14:13,354 --> 01:14:14,773 ‫آهای. رسیدیم. 1248 01:14:23,746 --> 01:14:25,332 ‫چرا کل رنگ‌ها از بین رفتن؟ 1249 01:14:58,806 --> 01:15:00,059 ‫اینجا نیستن. 1250 01:15:05,568 --> 01:15:06,612 ‫کجان؟ 1251 01:15:25,852 --> 01:15:27,606 ‫اینجا دیگه کدوم گوریه؟ 1252 01:15:55,988 --> 01:15:57,991 ‫کلیدش «بیفروست»ـه. 1253 01:16:07,382 --> 01:16:08,634 ‫تله گذاشته! 1254 01:16:26,080 --> 01:16:28,502 ‫می‌شه بهم بگی واسه چی ‫الان «طوفان‌شکن» رو از پنجره انداختی بیرون؟ 1255 01:16:28,668 --> 01:16:30,797 ‫واسه باز کردن دروازه ‫رسیدن به «ابدیت» لازمش داره. 1256 01:17:02,142 --> 01:17:03,603 ‫واقعا بهتره دیگه این شکلی ‫همدیگه رو نبینیم. 1257 01:17:03,770 --> 01:17:04,814 ‫تبرت رو فرا بخون. 1258 01:17:04,981 --> 01:17:06,483 ‫هر وقت تو رفتی دندون‌پزشکی، ‫من هم تبرم رو فرا می‌خونم. 1259 01:17:06,650 --> 01:17:09,280 ‫تبرت رو فرا بخون. 1260 01:17:09,446 --> 01:17:11,533 ‫بگو بچه‌هامون کجان، ‫وگرنه می‌کشمت. 1261 01:17:18,628 --> 01:17:20,047 ‫تبرت رو فرا بخون. 1262 01:17:27,269 --> 01:17:29,105 ‫رفتارت اصلا درخور خدایان نیست. 1263 01:17:29,982 --> 01:17:33,362 ‫تو هیچی از خدا بودن سرت نمی‌شه. 1264 01:17:35,909 --> 01:17:40,416 ‫رفتی از خدایان کمک بگیری، ‫ولی هیچ‌کاری نکردن. 1265 01:17:40,583 --> 01:17:43,254 ‫از این نظر شباهت داریم. 1266 01:17:43,838 --> 01:17:45,132 ‫اون ذره‌ای شبیهت نیست. 1267 01:17:45,299 --> 01:17:46,801 ‫چی گفتی؟ 1268 01:17:49,974 --> 01:17:51,769 ‫گفتم ذره‌ای شبیهت نیست. 1269 01:17:51,936 --> 01:17:53,313 ‫درسته. 1270 01:17:53,480 --> 01:17:57,862 ‫من ظاهرساز نیستم. ‫دارم واقعا صلح رو برقرار می‌کنم. 1271 01:17:58,029 --> 01:17:59,783 ‫صلح؟ تو که داری خدایان بیگناه رو ‫به قتل می‌رسونی. 1272 01:17:59,950 --> 01:18:00,993 ‫بیگناه؟ 1273 01:18:02,161 --> 01:18:03,163 ‫تو والکیری هستی؟ 1274 01:18:03,330 --> 01:18:04,248 ‫آره. 1275 01:18:05,501 --> 01:18:07,003 ‫چه هیجان‌انگیز! 1276 01:18:08,089 --> 01:18:11,094 ‫وای، خدایان تو رو ‫هم وقتی انجمن خواهریتون رو... 1277 01:18:11,427 --> 01:18:15,142 ‫اعزام کرده بودن که قتل‌عام بشن، ‫روسیاهت کردن. 1278 01:18:15,309 --> 01:18:16,394 ‫حق نداری حرف بزنی... 1279 01:18:17,187 --> 01:18:19,232 ‫وقتی زنی که عاشقش بودی... 1280 01:18:19,400 --> 01:18:23,657 ‫داشت تو میدون نبرد تلف می‌شد، ‫به درگاه خدایان دعا کرده بودی؟ 1281 01:18:25,384 --> 01:18:27,512 ‫در حین قتل‌عام خانواده‌ات... 1282 01:18:28,180 --> 01:18:30,225 ‫التماسشون کرده بودی کمکت کنن؟ 1283 01:18:33,188 --> 01:18:34,190 ‫گپ خوبی بود. 1284 01:18:37,947 --> 01:18:39,116 ‫این یکی... 1285 01:18:39,616 --> 01:18:41,369 ‫مورد جالبی هستی. 1286 01:18:42,496 --> 01:18:44,040 ‫فرق می‌کنی. 1287 01:18:44,750 --> 01:18:45,960 ‫آره. 1288 01:18:54,308 --> 01:18:55,560 ‫رو به موتی. 1289 01:18:57,397 --> 01:18:58,607 ‫متأسفم. 1290 01:18:59,734 --> 01:19:01,613 ‫مسیر زندگیمون یکسانه. 1291 01:19:03,908 --> 01:19:07,247 ‫پتکه هم عین شمشیره ‫که بهم قدرت بخشید، 1292 01:19:07,915 --> 01:19:10,044 ‫بهت قدرت بخشیده. 1293 01:19:11,003 --> 01:19:13,716 ‫ولی واسه تغییر سرنوشتت ‫کاری نکرد. 1294 01:19:14,718 --> 01:19:17,848 ‫خدایان از آدم بهره می‌برن، 1295 01:19:18,725 --> 01:19:21,438 ‫ولی کمکی نمی‌کنن. 1296 01:19:21,897 --> 01:19:27,031 ‫پاداشی ابدی واسه ما در کار نیست. 1297 01:19:33,667 --> 01:19:35,169 ‫به زودی می‌میره. 1298 01:19:36,965 --> 01:19:38,676 ‫می‌دونی کی بهش کمکی نمی‌کنه؟ 1299 01:19:38,842 --> 01:19:40,595 ‫می‌ذارم یه بار حدس بزنی. 1300 01:19:51,823 --> 01:19:53,200 ‫من دردت رو تجربه کردم. 1301 01:19:53,367 --> 01:19:55,371 ‫عشق نوعی درده. 1302 01:20:00,004 --> 01:20:02,427 ‫من قبلا دختری داشتم. 1303 01:20:03,262 --> 01:20:05,225 ‫به قدرتی والاتر ایمان داشتم... 1304 01:20:05,392 --> 01:20:08,107 ‫و امیدوار بودم نجاتش بده، 1305 01:20:08,275 --> 01:20:09,945 ‫ولی دخترم... 1306 01:20:11,157 --> 01:20:12,870 ‫مرد. 1307 01:20:16,921 --> 01:20:19,010 ‫حالا متوجه شدم... 1308 01:20:19,178 --> 01:20:21,433 ‫که دخترم خوش‌شانس بود. 1309 01:20:21,873 --> 01:20:27,094 ‫مجبور نشد تو دنیایی مملو از درد... 1310 01:20:27,261 --> 01:20:28,764 ‫و رنج که تحت نظر... 1311 01:20:28,932 --> 01:20:33,192 ‫خدایانی فاسد اداره می‌شه، ‫بزرگ بشه. 1312 01:20:34,864 --> 01:20:37,244 ‫عشقت رو انتخاب کن. 1313 01:20:38,372 --> 01:20:41,839 ‫تبرت رو فرا بخون. 1314 01:20:50,528 --> 01:20:52,575 ‫تبرت رو... 1315 01:20:52,993 --> 01:20:54,372 ‫فرا بخون. 1316 01:21:30,714 --> 01:21:31,967 ‫حالت خوبه؟ 1317 01:21:32,134 --> 01:21:33,219 ‫آره. 1318 01:21:36,186 --> 01:21:37,230 ‫می‌خوام طرف رو بکشم. 1319 01:21:37,397 --> 01:21:39,862 ‫من هم می‌خوام، ‫ولی باید زنده گیر بندازیمش. 1320 01:21:40,029 --> 01:21:42,034 ‫فقط خودش می‌دونه ‫اون بچه‌ها کجان. 1321 01:22:56,097 --> 01:22:57,893 ‫ممنون آقا بزه. 1322 01:23:30,726 --> 01:23:31,729 ‫وال! 1323 01:23:42,882 --> 01:23:44,260 ‫باید از اینجا ببریمش! 1324 01:23:54,077 --> 01:23:55,330 ‫بیا. هوات رو دارم. 1325 01:24:06,483 --> 01:24:08,363 ‫سلام بچه‌ها، ما اومدیم. ‫بجنبین، بیاین بریم. 1326 01:24:08,573 --> 01:24:10,452 ‫«طوفان‌شکن»، ببرمون خونه. 1327 01:25:05,873 --> 01:25:08,129 ‫... هیچ‌کدوممون تا حالا ‫شاهد چنین سرعتی نبودیم. 1328 01:25:08,296 --> 01:25:11,470 ‫ببین، می‌تونیم درمان‌های شدیدتر ‫دیگه‌ای رو امتحان کنیم، 1329 01:25:11,638 --> 01:25:14,813 ‫ولی چیزی توانایی بدنش ‫واسه مقابله با سرطان رو گرفته. 1330 01:25:15,732 --> 01:25:17,360 ‫متأسفم ثور. 1331 01:25:31,396 --> 01:25:33,026 ‫پیدات کردم. خیلی‌خب. 1332 01:25:33,193 --> 01:25:34,236 ‫اون بیرون چه خبره؟ 1333 01:25:34,404 --> 01:25:37,286 ‫یه روانی بخچالی درست کرده بود ‫که در نداشت. باورت می‌شه؟ 1334 01:25:37,453 --> 01:25:40,503 ‫نگران نباش، بازش کردم ‫و برات کلی خوراکی آوردم. 1335 01:25:40,669 --> 01:25:41,672 ‫حال وال چطوره؟ 1336 01:25:42,006 --> 01:25:44,346 ‫خیلی درد داره، ‫ولی شرایطش به ثبات رسیده. 1337 01:25:44,513 --> 01:25:45,391 ‫خیلی‌خب، خوبه. 1338 01:25:45,891 --> 01:25:48,272 ‫حالا کافیه این رو در بیاری... 1339 01:25:48,439 --> 01:25:49,902 ‫نه، نه، نه. ‫باید تو دستت بمونه. 1340 01:25:50,069 --> 01:25:53,327 ‫معجون‌ها و اکسبرهای جادویی از همین طریق ‫وارد بدنت می‌شن، اینه که... 1341 01:25:53,912 --> 01:25:56,669 ‫یه لحظه می‌رم بیرون، ‫بچه‌ها رو برمی‌دارم، آدم بده رو می‌کشم، 1342 01:25:56,836 --> 01:25:58,005 ‫بعدش هم یه راست برمی‌گردم همین‌جا. 1343 01:25:59,175 --> 01:26:00,762 ‫بدون من می‌ری؟ 1344 01:26:01,514 --> 01:26:02,517 ‫آره. 1345 01:26:02,684 --> 01:26:04,647 ‫مگه نگفته بودی همه کارها رو ‫با همدیگه عملی می‌کنیم؟ 1346 01:26:04,814 --> 01:26:06,735 ‫حواست رو با اون بچه‌ها پرت می‌کنه. 1347 01:26:06,903 --> 01:26:07,989 ‫بهم نیاز داری. 1348 01:26:08,157 --> 01:26:10,370 ‫واقعا بهت نیاز دارم جین. ‫نیاز دارم زنده باشی. 1349 01:26:10,537 --> 01:26:13,545 ‫خیلی خوشحال می‌شم تو میدون نبرد باشی ‫و با همدیگه با گور مبارزه کنیم؛ 1350 01:26:13,712 --> 01:26:15,508 ‫ولی اون پتک داره ‫تو رو به کشتن می‌ده. 1351 01:26:16,845 --> 01:26:19,853 ‫هر بار که به کار می‌گیریش، ‫کل انرژی انسانی بدنت رو می‌کشه... 1352 01:26:20,020 --> 01:26:22,192 ‫و بدنت نمی‌تونه با سرطان مقابله کنه. 1353 01:26:22,985 --> 01:26:24,907 ‫مگه نگفتی «جوری زندگی کنیم ‫که انگار فردایی در کار نیست»؟ 1354 01:26:25,074 --> 01:26:26,954 ‫اون موقع خبر نداشتم ‫احتمالش هست فردا رو نبینی. 1355 01:26:27,121 --> 01:26:28,500 ‫چرا یه ماجراجویی دیگه نکنیم؟ 1356 01:26:28,708 --> 01:26:30,839 ‫جین، اگه احتمال زنده موندنت باشه، ‫باید قبولش کنی. 1357 01:26:31,006 --> 01:26:33,846 ‫ثوری که سرطان نداره ‫باید هم چنین حرفی بزنه. 1358 01:26:37,356 --> 01:26:41,324 ‫خودم می‌دونم که بهم میاد اخترفیزیکدانی ‫اهل نیومکزیکو باشم... 1359 01:26:41,491 --> 01:26:44,081 ‫که به آرزوهام رسیدم، ‫ولی نگاهی بهم بنداز. 1360 01:26:44,248 --> 01:26:47,924 ‫می‌خوام باز هم مبارزه کنم. ‫من ثور توانمندم. 1361 01:26:48,091 --> 01:26:49,302 ‫ولی نمی‌خوای چنین کاری کنم؟ 1362 01:26:49,469 --> 01:26:52,059 ‫اگه بیشتر زنده بمونم ‫و این شکلی باشم، به چه دردی می‌خوره؟ 1363 01:26:52,906 --> 01:26:54,452 ‫آخه من عاشقتم. 1364 01:26:57,000 --> 01:26:58,712 ‫از اولش عاشقت بودم. 1365 01:26:59,799 --> 01:27:01,845 ‫الان هم فرصتی پیدا کردیم. 1366 01:27:02,555 --> 01:27:06,107 ‫اگه باز هم اون پتک کوفتی رو برداری، ‫فرصتمون از دست می‌ره. 1367 01:27:18,178 --> 01:27:19,599 ‫تصمیمش با خودته جین. 1368 01:27:20,768 --> 01:27:23,526 ‫ولی اگه ازت نمی‌خواستم ‫اینجا بمونی که بتونیم... 1369 01:27:23,693 --> 01:27:25,573 ‫با همدیگه راه‌حلی پیدا کنیم، ‫تا آخر عمرم حسرت می‌خوردم. 1370 01:27:28,789 --> 01:27:30,752 ‫به نفعته برگردی پیشم. 1371 01:27:31,629 --> 01:27:33,593 ‫به محض این که بتونم برمی‌گردم. 1372 01:27:36,141 --> 01:27:38,606 ‫- امیدوارم بترکونی. ‫- دست و پاش رو می‌ترکونم. 1373 01:27:52,182 --> 01:27:54,312 ‫یادت باشه که دریچه رسیدن ‫به «ابدیت»، دقیقا وسط... 1374 01:27:54,479 --> 01:27:55,524 ‫- دنیاست. ‫- دنیاست. درسته. 1375 01:27:55,690 --> 01:27:56,944 ‫اگه از توده دنباله‌دارها عبور کنی... 1376 01:27:57,110 --> 01:27:59,325 ‫آره، آره. خودم می‌دونم. ‫قبلا صحبت کردیم. گم نمی‌شم. 1377 01:27:59,868 --> 01:28:02,290 ‫خب، جای زخمت چطوره؟ 1378 01:28:02,458 --> 01:28:03,627 ‫گمون کنم کلیه‌ام از دست رفته. 1379 01:28:03,795 --> 01:28:05,048 ‫کلا از دست رفت؟ 1380 01:28:05,215 --> 01:28:06,300 ‫کاش می‌تونستم باهات بیام، 1381 01:28:06,510 --> 01:28:08,975 ‫ولی احتمالا می‌میرم و اون‌جوری نمی‌تونیم ‫بچه‌هامون رو برگردونیم، 1382 01:28:09,141 --> 01:28:10,562 ‫اینه که مجبوری تنهایی بری. 1383 01:28:11,188 --> 01:28:13,736 ‫فقط کافیه اون شمشیر رو نابود کنی. 1384 01:28:13,903 --> 01:28:16,535 ‫منبع قدرتش همونه. ‫اگه شمشیره نباشه، زیاد دوام نمیاره. 1385 01:28:18,540 --> 01:28:20,503 ‫ببین. نمیر. 1386 01:28:20,879 --> 01:28:22,049 ‫باشه، خودم می‌دونم. 1387 01:29:15,894 --> 01:29:17,899 ‫«ابدیت.» 1388 01:29:19,927 --> 01:29:21,347 ‫بالاخره رسیدم. 1389 01:29:36,135 --> 01:29:37,388 ‫بجنب دیگه. 1390 01:30:03,287 --> 01:30:04,290 ‫سلام بچه‌ها. 1391 01:30:06,838 --> 01:30:08,174 ‫می‌دونستم میاد. 1392 01:30:08,926 --> 01:30:09,929 ‫برین! 1393 01:30:10,096 --> 01:30:11,099 ‫برین بچه‌ها! 1394 01:30:20,225 --> 01:30:22,962 ‫حال همگی خوبه؟ ‫خیلی‌خب، جمع بشین. جمع بشین. 1395 01:30:23,421 --> 01:30:26,179 ‫خوشحالم که از نزدیک می‌بینمت رفیق. ‫از دیدنتون خوشحالم. 1396 01:30:37,082 --> 01:30:38,418 ‫خیلی‌خب، گوش کنین! ‫نقشه‌مون از این قراره: 1397 01:30:39,008 --> 01:30:41,139 ‫یواشکی می‌ریم سمت «طوفان‌شکن»... 1398 01:30:41,306 --> 01:30:45,233 ‫و حواسمون رو جمع می‌کنیم ‫که با این هیولاهای سایه‌ای برخورد نکنیم. 1399 01:30:46,778 --> 01:30:48,157 ‫الان پشت سرمن، مگه نه؟ 1400 01:30:53,402 --> 01:30:54,947 ‫کسی تجربه نبرد نداره؟ 1401 01:30:55,114 --> 01:30:56,076 ‫تجربه نبرد؟ 1402 01:30:56,242 --> 01:30:58,205 ‫خب، زمان حال بهترین موقع بادگیریه. 1403 01:30:58,372 --> 01:31:00,793 ‫ما که عین تو قوی نیستیم. ‫ما یه مشت بچه‌ایم. 1404 01:31:00,959 --> 01:31:02,922 ‫ای بابا، یادتون نره ‫که بچه‌های «آسگاردی» هستین. 1405 01:31:03,381 --> 01:31:05,092 ‫من که نیستم. ‫من گرگینه هستم. 1406 01:31:05,258 --> 01:31:06,386 ‫من هم «میناسی» هستم. 1407 01:31:06,553 --> 01:31:07,681 ‫- من «فالیگاری» هستم. ‫- خیلی‌خب، خیلی‌خب. 1408 01:31:07,847 --> 01:31:10,310 ‫ولی امروز «آسگاردی» محسوب می‌شین. 1409 01:31:10,477 --> 01:31:11,729 ‫حالا سلاحتون رو بردارین. 1410 01:31:11,896 --> 01:31:12,773 ‫چی؟ 1411 01:31:12,940 --> 01:31:14,944 ‫برین هرچی پیدا کردین بردارین... 1412 01:31:15,111 --> 01:31:16,113 ‫و برگردین اینجا. 1413 01:31:16,530 --> 01:31:17,907 ‫بجنبین، بجنبین! 1414 01:31:18,449 --> 01:31:19,576 ‫خیلی‌خب، ایول. بجنبین! 1415 01:31:21,199 --> 01:31:22,826 ‫دارن نزدیک‌تر می‌شن. ‫بجنبین! 1416 01:31:22,993 --> 01:31:23,995 ‫بجنبین! 1417 01:31:25,623 --> 01:31:29,213 ‫امروز در تاریخ ثبت می‌شه. 1418 01:31:30,173 --> 01:31:33,387 ‫وقایع امروز رو تا چند نسل دیگه ‫تعریف می‌کنن. 1419 01:31:33,554 --> 01:31:35,934 ‫ما امروز وایکینگ‌های فضایی هستیم! 1420 01:31:36,634 --> 01:31:38,470 ‫سلاح‌هاتون رو به دست بگیرین! 1421 01:31:43,813 --> 01:31:46,526 ‫هر آن که این سلاح‌ها را به دست گرفت، ‫خوش‌قلب بود... 1422 01:31:46,693 --> 01:31:49,531 ‫و به بازگشت به خانه باور داشت، ‫شایسته بوده... 1423 01:31:49,698 --> 01:31:51,160 ‫و می‌تواند ‫طی مدت محدودی... 1424 01:31:52,161 --> 01:31:53,706 ‫قدرت ثور را... 1425 01:31:54,290 --> 01:31:57,964 ‫از آن خود سازد! 1426 01:32:07,231 --> 01:32:08,525 ‫ارتشبد اکسل... 1427 01:32:10,194 --> 01:32:11,990 ‫ارتشت رو سمت تبره هدایت کن. 1428 01:32:12,700 --> 01:32:14,160 ‫بلای وحشتناکی سرشون میاریم. 1429 01:32:15,663 --> 01:32:16,957 ‫در راه «آسگارد». 1430 01:34:13,337 --> 01:34:14,505 ‫ایول! 1431 01:34:16,968 --> 01:34:17,970 ‫نه. 1432 01:34:32,330 --> 01:34:33,749 ‫جین. 1433 01:34:50,780 --> 01:34:52,366 ‫اگه شمشیره رو نابود کنیم، ‫کارش تمومه. 1434 01:34:52,533 --> 01:34:54,662 ‫دریچه داره باز می‌شه. ‫باید جلوی «طوفان‌شکن» رو بگیری. 1435 01:34:55,372 --> 01:34:56,708 ‫چیزی نیست. ‫خودم به خدمتش می‌رسم. 1436 01:35:04,764 --> 01:35:06,267 ‫«طوفان‌شکن»، تمومش کن! 1437 01:35:07,018 --> 01:35:08,646 ‫به خودت بیا. ‫ببین داری چیکار می‌کنی! 1438 01:35:08,813 --> 01:35:10,149 ‫الان در میارمت. 1439 01:35:11,109 --> 01:35:13,530 ‫در بیا. در بیا دیگه رفیق. 1440 01:35:18,664 --> 01:35:22,046 ‫دوستم رو ول کن. 1441 01:35:26,219 --> 01:35:27,723 ‫شکست خوردین ثور بانو. 1442 01:35:35,119 --> 01:35:36,079 ‫اولا، 1443 01:35:36,340 --> 01:35:38,970 ‫اسمم ثور توانمنده. 1444 01:35:40,556 --> 01:35:41,850 ‫دوما، 1445 01:35:42,017 --> 01:35:44,020 ‫اگه نمی‌تونی ثور توانمند خطابم کنی، 1446 01:35:45,022 --> 01:35:48,654 ‫دکتر جین فاستر هم قبوله. 1447 01:35:52,619 --> 01:35:53,830 ‫سوما، 1448 01:35:54,540 --> 01:35:57,420 ‫پتکم رو نوش جان کن! 1449 01:36:05,727 --> 01:36:08,064 ‫«طوفان‌شکن»! 1450 01:36:12,406 --> 01:36:13,658 ‫می‌دونستم از پسش برمیای. 1451 01:36:14,785 --> 01:36:16,747 ‫اکسل! ‫ببرشون خونه! 1452 01:38:05,863 --> 01:38:06,990 ‫جین؟ 1453 01:38:07,274 --> 01:38:08,276 ‫حالم خوبه. 1454 01:38:09,102 --> 01:38:10,396 ‫باید جلوش رو بگیری. 1455 01:38:40,149 --> 01:38:41,526 ‫گور! وایستا! 1456 01:38:46,201 --> 01:38:48,329 ‫اگه وایستم، چه‌جور پدری... 1457 01:38:48,914 --> 01:38:50,500 ‫محسوب می‌شم؟ 1458 01:38:54,424 --> 01:38:57,638 ‫من دردت رو تجربه کردم، ‫ولی این‌جوری حل نمی‌شه. 1459 01:38:59,411 --> 01:39:02,332 ‫تو دنبال مرگ یا انتقام نیستی. 1460 01:39:05,081 --> 01:39:07,419 ‫پس دنبال چی هستم؟ 1461 01:39:20,901 --> 01:39:22,155 ‫دنبال عشقی. 1462 01:39:25,535 --> 01:39:26,829 ‫عشق؟ 1463 01:39:27,873 --> 01:39:29,877 ‫واسه چی باید دنبال عشق باشم؟ 1464 01:39:30,587 --> 01:39:32,423 ‫چون تنها خواسته تک‌تکمون همینه. 1465 01:39:34,886 --> 01:39:36,055 ‫خجالت نمی‌کشی... 1466 01:39:36,221 --> 01:39:39,936 ‫بهم پشت می‌کنی؟ 1467 01:39:41,482 --> 01:39:43,276 ‫تو پیروز شدی گور. 1468 01:39:43,443 --> 01:39:45,280 ‫واسه چی وقتی می‌تونم پیش اون باشم، 1469 01:39:45,447 --> 01:39:46,824 ‫آخرین لحظات زندگیم رو پیش تو بمونم؟ 1470 01:39:48,202 --> 01:39:49,704 ‫من عشق رو انتخاب می‌کنم. 1471 01:39:49,914 --> 01:39:52,752 ‫تو هم می‌تونی انتخاب کنی. ‫می‌تونی احیاش کنی. 1472 01:39:56,675 --> 01:39:58,387 ‫آرزوت رو بکن. 1473 01:40:29,611 --> 01:40:30,989 ‫من رو به موتم. 1474 01:40:32,449 --> 01:40:34,077 ‫در اون صورت بی کس و کار می‌شه. 1475 01:40:35,329 --> 01:40:37,125 ‫تک و تنها می‌شه. 1476 01:40:44,430 --> 01:40:46,434 ‫تک و تنها نمی‌شه. 1477 01:41:56,937 --> 01:41:58,106 ‫عشقم. 1478 01:42:08,167 --> 01:42:10,086 ‫دلم خیلی برات تنگ شده بود. 1479 01:42:12,967 --> 01:42:14,595 ‫دل من هم برات تنگ شده بود. 1480 01:42:18,143 --> 01:42:19,395 ‫خیلی شرمنده‌ام. 1481 01:42:19,562 --> 01:42:20,564 ‫اشکالی نداره. 1482 01:42:22,651 --> 01:42:25,073 ‫از وقتی اون پتک رو برداشتم، 1483 01:42:26,909 --> 01:42:28,244 ‫انگار... 1484 01:42:28,996 --> 01:42:30,457 ‫جون اضافه‌ای ‫بهم تعلق یافته بود. 1485 01:42:31,918 --> 01:42:33,838 ‫حسی... 1486 01:42:35,549 --> 01:42:37,053 ‫جادویی داشتم. 1487 01:42:39,933 --> 01:42:41,978 ‫با این که انسان بودم، ‫بدک نبودم. 1488 01:42:43,648 --> 01:42:45,192 ‫بین خدایان هم بدک نبودی. 1489 01:42:46,152 --> 01:42:50,076 ‫راستی، گمون کنم فهمیدم تکه‌کلامم چی باشه. 1490 01:42:50,494 --> 01:42:52,080 ‫- عه، واقعا؟ چیه؟ ‫- بیا جلوتر. 1491 01:42:58,049 --> 01:42:59,218 ‫حرف نداره. 1492 01:42:59,385 --> 01:43:00,679 ‫فعلا که از همه‌شون بهتر بود. 1493 01:43:00,846 --> 01:43:02,056 ‫مرسی. 1494 01:43:10,155 --> 01:43:12,409 ‫در قلبت رو باز بذار. 1495 01:43:17,919 --> 01:43:19,338 ‫عاشقتم. 1496 01:43:20,591 --> 01:43:22,093 ‫من هم عاشقتم. 1497 01:43:48,377 --> 01:44:03,377 ‫مترجم: «نـــامـــدار» 1498 01:44:07,802 --> 01:44:09,304 ‫ازش محافظت کن. 1499 01:44:10,849 --> 01:44:12,185 ‫از عشقم محافظت کن. 1500 01:44:21,234 --> 01:44:41,234 ‫سیر تا پیاز سینمای جهان رو با ما ببین! ‫.:: Bamabin.com ::. 1501 01:44:46,059 --> 01:44:49,900 ‫بذارین افسانه وایکینگ فضایی مشهور... 1502 01:44:50,693 --> 01:44:55,869 ‫یا ثور توانمند یا همون ‫دکتر جین فاستر رو براتون تعریف کنم. 1503 01:44:58,123 --> 01:45:00,586 ‫ایشون با جان‌فشانیش کل دنیا رو نجات داد... 1504 01:45:00,753 --> 01:45:04,385 ‫و مفهوم شایستگی رو بهمون یاد داد. 1505 01:45:04,928 --> 01:45:06,848 ‫به فرزندان خدایان کمک کرد، 1506 01:45:07,015 --> 01:45:09,312 ‫اون‌ها هم با لیزر برگشتن خونه... 1507 01:45:09,479 --> 01:45:13,403 ‫و تو روستای ساحلی کوچکشون ‫که جاذبه توریستی شده بود، ساکن شدن. 1508 01:45:14,489 --> 01:45:15,574 ‫اکسل! 1509 01:45:15,741 --> 01:45:17,203 ‫دلم برات تنگ شده بود. 1510 01:45:17,578 --> 01:45:18,831 ‫- حالت خوبه؟ ‫- حالم خوبه. خوبم. 1511 01:45:18,998 --> 01:45:20,125 ‫- مطمئنی؟ ‫- خوبم. 1512 01:45:20,292 --> 01:45:21,711 ‫بچه‌ها تونستن باز هم ‫با خیال راحت بچگی کنن. 1513 01:45:21,879 --> 01:45:23,257 ‫بلندتر صربه سه‌تایی بزنین! 1514 01:45:24,885 --> 01:45:25,887 ‫پاهات رو بیشتر باز کن. 1515 01:45:26,054 --> 01:45:27,554 ‫وقتی پادشاهشون ‫مجبورشون کرد تو کلاس... 1516 01:45:27,579 --> 01:45:29,477 ‫دفاع شخصی شرکت کنن ‫که خیالشون خیلی راحت‌تر شد. 1517 01:45:29,645 --> 01:45:31,439 ‫ببینین چه وایکینگ‌های ‫فضایی کوچولویی داریم. 1518 01:45:31,607 --> 01:45:32,734 ‫مهم‌ترین بخش کارتون هم... 1519 01:45:33,235 --> 01:45:34,572 ‫سر دادن فریاد جنگه! 1520 01:45:36,032 --> 01:45:37,285 ‫حتی پسر هایمدال، 1521 01:45:37,452 --> 01:45:39,122 ‫اکسل هایمدال‌زاد... 1522 01:45:39,290 --> 01:45:41,502 ‫که دیگه می‌تونست جادوی چشمی ‫باباش رو به کار بگیره، 1523 01:45:41,669 --> 01:45:43,506 ‫داشت جنگجوی خفنی می‌شد. 1524 01:45:43,584 --> 01:45:45,796 ‫خیال همه از آینده «آسگارد» راحت بود. 1525 01:45:47,550 --> 01:45:50,514 ‫حالا که حرف از آینده شد، ‫من هم بعد از رشد مجدد بدنم، 1526 01:45:50,681 --> 01:45:52,143 ‫داشتم با مردی به نام دوین... 1527 01:45:53,062 --> 01:45:55,233 ‫که باهاش آشنا شده بودم، ‫آینده خودم رو می‌ساختم. 1528 01:45:56,861 --> 01:45:58,489 ‫براتون سوال پیش اومد ‫که ثور چی شد؟ 1529 01:45:59,074 --> 01:46:01,203 ‫اون سفر جدیدی رو در پیش گرفت، 1530 01:46:01,370 --> 01:46:05,754 ‫آخه دلیل زندگی پیدا کرده بود. ‫دلیل عشق ورزیدن پیدا کرده بود. 1531 01:46:05,921 --> 01:46:07,993 ‫شخص کوچکی وارد زندگیش ‫شده بود که باعث شد... 1532 01:46:08,017 --> 01:46:10,429 ‫دیگه خدای غمگینی نباشه ‫و خدایی باشه که بابا شده. 1533 01:46:10,597 --> 01:46:11,766 ‫صبحانه آماده است، نوش جان. 1534 01:46:13,269 --> 01:46:15,231 ‫سلام. بفرمایین. 1535 01:46:15,399 --> 01:46:17,361 ‫ببین. ‫صبحانه آماده است. 1536 01:46:17,778 --> 01:46:20,284 ‫ببخشید. ‫اون چیه؟ 1537 01:46:20,450 --> 01:46:22,288 ‫پن‌فلپه. صبحانه زمینیه. 1538 01:46:22,454 --> 01:46:24,292 ‫گمون نکنم پن‌فلپ دوست داشته باشم. 1539 01:46:24,675 --> 01:46:25,761 ‫- خیلی خوشت میاد بابا. ‫- نه‌خیر، نمیاد. 1540 01:46:25,928 --> 01:46:27,765 ‫- چرا، میاد. ‫- تا حالا نخوردم. 1541 01:46:27,932 --> 01:46:29,477 ‫بخور دیگه. باید بریم. ‫دیرمون می‌شه‌ها. 1542 01:46:29,644 --> 01:46:30,562 ‫خب، چکمه‌ات کو؟ 1543 01:46:30,812 --> 01:46:32,775 ‫پام کردم. 1544 01:46:33,109 --> 01:46:34,278 ‫نباید اون رو پات کنی. 1545 01:46:34,445 --> 01:46:36,032 ‫- چرا، می‌کنم. ‫- نه‌خیر، نمی‌کنی. 1546 01:46:36,199 --> 01:46:37,368 ‫چرا، می‌کنم. 1547 01:46:37,535 --> 01:46:38,578 ‫نه‌خیر، نمی‌کنی. 1548 01:46:38,746 --> 01:46:39,915 ‫برو رد کارت اهریمن خبیث! 1549 01:46:41,835 --> 01:46:42,754 ‫وای! 1550 01:46:43,171 --> 01:46:45,843 ‫نوی نو بود، الان دیگه نابود شد. ‫خیلی ممنون. 1551 01:46:46,010 --> 01:46:47,847 ‫می‌دونی چیه؟ ‫هر چی خواستی پات کن. 1552 01:46:48,014 --> 01:46:49,851 ‫پات که درد گرفت، ‫پیش من غر نزنی‌ها، خب؟ 1553 01:46:50,018 --> 01:46:51,772 ‫در اون صورت ‫اصلا دلم برات نمی‌سوزه. 1554 01:46:51,981 --> 01:46:54,193 ‫قبوله بابا، چکمه‌ام رو می‌پوشم. 1555 01:46:54,361 --> 01:46:55,237 ‫ممنون. 1556 01:46:55,405 --> 01:46:57,157 ‫یادت باشه مادرم ‫به خودم چی می‌گفت: 1557 01:46:57,325 --> 01:46:58,327 ‫به حرف آدم بزرگ‌ها گوش بده. 1558 01:46:58,494 --> 01:47:00,540 ‫ضمنا، اگه دیدی کسی ترسیده ‫یا دارن اذیتش می‌کنن، 1559 01:47:00,707 --> 01:47:02,042 ‫- مواظبش باش. خب؟ ‫- باشه. 1560 01:47:02,210 --> 01:47:03,588 ‫مهم‌تر از همه، خوش بگذرون. 1561 01:47:03,754 --> 01:47:05,300 ‫- ردیفه. ‫- ردیفه. 1562 01:47:05,466 --> 01:47:07,470 ‫خب، میولنیر کجاست؟ ‫کجا گذاشتمش؟ 1563 01:47:07,637 --> 01:47:08,806 ‫اونجاست. تو تختش خوابه. 1564 01:47:08,974 --> 01:47:10,143 ‫تو تختشه. 1565 01:47:11,729 --> 01:47:12,731 ‫عه، وای. 1566 01:47:15,194 --> 01:47:16,990 ‫اصلا پاک نمی‌شه. 1567 01:47:17,742 --> 01:47:19,161 ‫چیکار کردی؟ 1568 01:47:19,328 --> 01:47:21,248 ‫قبلش حوصله‌سربر بود بابا. 1569 01:47:22,334 --> 01:47:23,837 ‫آره. لابد بود دیگه. 1570 01:47:24,004 --> 01:47:25,006 ‫خیلی خوشم اومد. 1571 01:47:25,340 --> 01:47:26,551 ‫خیلی خلاقانه است. 1572 01:47:30,726 --> 01:47:31,686 ‫خیلی‌خب. 1573 01:47:32,354 --> 01:47:33,565 ‫خب، اون دو آدم فضایی‌ها رو می‌بینی؟ 1574 01:47:33,732 --> 01:47:35,944 ‫- راه‌راه‌ها رو می‌گم. ‫- بهشون میاد مهربون باشن. 1575 01:47:36,111 --> 01:47:37,907 ‫آره، واقعا مهربونن. ‫واسه همین باید مراقبشون باشیم. 1576 01:47:38,074 --> 01:47:39,911 ‫فهمیدم. مواظب مهربون‌ها هستیم. 1577 01:47:41,038 --> 01:47:42,040 ‫خیلی دوستت دارم عزیز دلم. 1578 01:47:42,208 --> 01:47:43,460 ‫خیلی دوستت دارم عمو ثور. 1579 01:47:46,466 --> 01:47:47,969 ‫همیشه مواظبمون هستن. 1580 01:47:48,136 --> 01:47:51,309 ‫وایکینگی فضایی و دخترش ‫که «ابدیت» احیاش کرده، 1581 01:47:51,476 --> 01:47:53,814 ‫با قدرت خدایان مراقبمون هستن. 1582 01:47:56,277 --> 01:47:57,906 ‫دو جنگجو... 1583 01:47:58,073 --> 01:48:01,204 ‫که در دفاع از ناتوانمندان خوش‌قلب ‫مبارزه می‌کنن، مراقبمون هستن. 1584 01:48:06,882 --> 01:48:10,515 ‫به جاهای دور و دراز سفر کردن ‫و اسامی متعددی روشون گذاشتن. 1585 01:48:11,182 --> 01:48:13,604 ‫ولی اون‌هایی که خوب می‌شناسنشون، 1586 01:48:13,771 --> 01:48:15,442 ‫ صرفا «عشق و تندر»... 1587 01:48:15,608 --> 01:48:17,612 ‫خطابشون می‌کنن. 1588 01:50:05,507 --> 01:50:09,515 ‫قبلا خدا بودن ارج و قربی داشت. 1589 01:50:11,311 --> 01:50:13,356 ‫ملت اول اسم آدم رو زمزمه می‌کردن، 1590 01:50:13,940 --> 01:50:17,865 ‫بعد مهم‌ترین امیدها ‫و آرزوهاشون رو بیان می‌کردن. 1591 01:50:18,950 --> 01:50:21,289 ‫با این که نمی‌دونستن... 1592 01:50:21,956 --> 01:50:24,712 ‫اصلا به حرفشون گوش می‌دیم یا نه، ‫ازمون التماس رحمت می‌کردن. 1593 01:50:27,051 --> 01:50:28,053 ‫ولی الان... 1594 01:50:28,762 --> 01:50:30,682 ‫وقتی آسمون رو نگاه می‌کنن، 1595 01:50:31,476 --> 01:50:33,731 ‫ازمون تقاضای آذرخش ندارن. 1596 01:50:34,398 --> 01:50:36,737 ‫ازمون درخواست بارون نمی‌کنن. 1597 01:50:37,446 --> 01:50:41,789 ‫صرفا می‌خوان یکی از اون به اصطلاح ‫ابرقهرمانانشون رو ببین. 1598 01:50:45,087 --> 01:50:47,467 ‫کی مسخره ملت شدیم؟ 1599 01:50:50,556 --> 01:50:51,809 ‫نه‌خیر. 1600 01:50:52,769 --> 01:50:54,231 ‫دیگه بسه. 1601 01:50:55,775 --> 01:50:58,364 ‫وقتی ثور اودین‌زاد... 1602 01:50:58,725 --> 01:51:01,690 ‫از عرض به فرش سقوط کنه، ‫باز هم ازمون می‌ترسن. 1603 01:51:04,947 --> 01:51:07,827 ‫فهمیدی چی گفتم هرکول؟ 1604 01:51:08,328 --> 01:51:10,750 ‫فهمیدی چی گفتم پسرم؟ 1605 01:51:11,043 --> 01:51:12,463 ‫بله پدر. 1606 01:57:59,915 --> 01:58:00,833 ‫چی؟ 1607 01:58:02,505 --> 01:58:03,632 ‫سلام. 1608 01:58:05,010 --> 01:58:06,514 ‫سلام جین فاستر. 1609 01:58:07,391 --> 01:58:08,937 ‫سلام هایمدال. 1610 01:58:09,396 --> 01:58:10,774 ‫می‌بینم که مرده‌ای. 1611 01:58:11,526 --> 01:58:12,779 ‫آره. 1612 01:58:13,406 --> 01:58:15,411 ‫ممنون که مراقب پسرم بودی. 1613 01:58:16,162 --> 01:58:18,793 ‫ورودت به سرزمین خدایان رو خوش‌آمد می‌گم. 1614 01:58:23,555 --> 01:58:25,309 ‫به «والهالا» خوش اومدی.