1 00:00:00,877 --> 00:00:07,141 ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز .:: DigiMoviez.Com ::. 2 00:00:16,808 --> 00:00:20,145 ‫تا به‌حال واست سوال پیش اومده ‫چرا عنکبوت‌ها توی تار خودشون گیر نمیفتن؟ 3 00:00:21,479 --> 00:00:23,106 ‫جینی، دنیا مثل یه بازیه 4 00:00:23,189 --> 00:00:26,359 ‫و اگه بازی نکنی، ‫به احتمال زیاد دارن تو رو به بازی می‌گیرن 5 00:00:28,778 --> 00:00:31,823 ‫اگه زندگی یه بازیه، ‫همیشه بر پایه‌ی قوانین جورجیا بوده 6 00:00:38,371 --> 00:00:40,165 ‫سلام، بچه‌جون 7 00:00:41,374 --> 00:00:42,584 ‫باید مسواک بزنم 8 00:00:43,585 --> 00:00:45,170 ‫- بذار بو کنم ‫- نه، برو اونور 9 00:00:45,253 --> 00:00:47,881 ‫- نه. زود باش. بذار بو کنم ‫- حال آدمو بهم میزنی 10 00:00:47,964 --> 00:00:48,965 ‫چی؟ نه 11 00:00:49,049 --> 00:00:51,360 ‫- تو چه‌ت شده؟ ‫- من چیزیم نشده 12 00:00:51,384 --> 00:00:53,386 ‫هیس. مامانمو بیدار نکن 13 00:00:54,679 --> 00:00:57,515 ‫بهت گفتم 14 00:00:58,099 --> 00:00:59,259 ‫اون‌قدر هم بد نیست. ‫بیا ببینم 15 00:01:06,900 --> 00:01:08,580 ‫دوست دارم کنارت بیدار میشم 16 00:01:08,610 --> 00:01:11,404 ‫- چون دیوونه‌می؟ ‫- اوه، درسته، دیوونه‌تم 17 00:01:13,490 --> 00:01:14,908 ‫امروز رو پاپیچ نشو که برم 18 00:01:14,991 --> 00:01:16,493 ‫باشه، نرو 19 00:01:16,576 --> 00:01:17,702 ‫باید برم 20 00:01:18,286 --> 00:01:22,665 ‫اولین روزِ بعد از همه‌چیزه. ‫بعد از این‌که همه ازم متنفر شدن 21 00:01:22,749 --> 00:01:23,750 ‫من ازت متنفر نیستم 22 00:01:24,542 --> 00:01:26,002 ‫- نیستی؟ ‫- نه 23 00:01:26,086 --> 00:01:27,837 ‫- باشه ‫- خدای من 24 00:01:27,936 --> 00:01:29,376 ‫- خدای من ‫- بمون 25 00:01:30,006 --> 00:01:31,299 ‫باید بمونی 26 00:01:31,382 --> 00:01:33,927 ‫خدای من 27 00:01:36,805 --> 00:01:38,565 ‫جدی میگم، ساعت شش شده. ‫مامانت منو می‌کشه 28 00:01:40,475 --> 00:01:41,475 ‫آره 29 00:01:42,769 --> 00:01:43,769 ‫مسئله همینه؟ 30 00:01:45,188 --> 00:01:46,314 ‫چی؟ 31 00:01:46,397 --> 00:01:47,397 ‫مدرسه 32 00:01:48,024 --> 00:01:49,275 ‫برمی‌گردی همه رو ببینی 33 00:01:50,026 --> 00:01:51,986 ‫تنها چیزیه که اذیتت می‌کنه؟ 34 00:01:52,904 --> 00:01:53,904 ‫آره 35 00:01:57,033 --> 00:01:59,786 ‫خیلی‌خب، باشه، خانم کوچولو. ‫باید برم. آره 36 00:02:03,832 --> 00:02:06,042 ‫امروز نوبت اول مشاوره‌ام هم هست 37 00:02:06,126 --> 00:02:08,461 ‫خوبه. مغزتو راست و ریس کن 38 00:02:14,092 --> 00:02:17,428 ‫جینی، بیداری؟ ‫باید بری مدرسه 39 00:02:17,512 --> 00:02:19,597 ‫جورجیا با آدم‌ها ‫مثل قطعات کوچیک بازی رفتار می‌کنه 40 00:02:19,681 --> 00:02:21,141 ‫و همه‌مون رو جابه‌جا می‌کنه 41 00:02:23,143 --> 00:02:23,977 ‫بیدار شدی؟ 42 00:02:24,060 --> 00:02:26,229 ‫گفت من و اون هستیم ‫در برابر این دنیای وحشی، 43 00:02:26,312 --> 00:02:28,857 ‫اما درست نبود، بود؟ 44 00:02:30,525 --> 00:02:32,193 ‫معلوم شد منم یه سرباز هستم 45 00:02:34,789 --> 00:02:38,189 ‫«جــینی و جـورجیا» ‫[فصل دوم - قسمت دوم] 46 00:02:40,535 --> 00:02:43,663 ‫شبیه پسرهای عضو انجمن برادری هستی ‫که بعد از رابطه‌ی دیشبش برگشته اتاقش 47 00:02:43,746 --> 00:02:45,957 ‫آره، منو که می‌شناسی. ‫انجمن پیکا، جیگر 48 00:02:46,040 --> 00:02:50,545 ‫ببین، باید برم خونه‌ام ‫و قبل این‌که برم سر کار کت‌شلوار بپوشم، پس... 49 00:02:50,628 --> 00:02:51,838 ‫اگه... 50 00:02:53,214 --> 00:02:55,341 ‫همین‌جا کت‌شلوار بپوشی چی؟ 51 00:02:55,842 --> 00:02:58,970 ‫خانم جورجیا میلر، ‫توی کمدت واسه من جا خالی کردی؟ 52 00:02:59,053 --> 00:03:00,722 ‫صد البته، آقای شهردار 53 00:03:00,805 --> 00:03:03,224 ‫اوه، دوباره با همین اسم صدام بزن 54 00:03:03,808 --> 00:03:09,147 ‫- من خیلی‌خیلی کمدمو دوست دارم ‫- اوهوم 55 00:03:09,689 --> 00:03:11,524 ‫آها 56 00:03:12,567 --> 00:03:16,362 ‫فکر کردم وقتش باشه بیای اینجا زندگی کنی. ‫وسایلتو بیار و همین‎جا بمون، آقای شهردار 57 00:03:18,823 --> 00:03:19,657 ‫چیه؟ 58 00:03:19,741 --> 00:03:22,994 ‫فکر می‌کنی در حال حاضر ‫برای جینی و آستین فکر خوبی باشه؟ 59 00:03:23,494 --> 00:03:26,164 ‫فکر می‌کنم وجودِ یه شخصیت پدرانه مثبت ‫که دارم باهاش نامزد می‌کنم 60 00:03:26,247 --> 00:03:29,250 ‫بیاد خونه‌ام زندگی کنه فکر خوبیه؟ ‫آره، درسته 61 00:03:29,334 --> 00:03:31,878 ‫فقط میگم، ‫من هنوز خونه‌ی خودمو دارم 62 00:03:31,961 --> 00:03:35,340 ‫- نیاز عجله کنیم ‫- پائول، داریم ازدواج می‌کنیم 63 00:03:35,423 --> 00:03:38,092 ‫جای دیگه زندگی نمی‌کنی. ‫اون‌ها ایراد نمی‌گیرن 64 00:03:38,760 --> 00:03:41,638 ‫تازه‌اش، این نقل‌مکان اصل کاری نیست 65 00:03:41,721 --> 00:03:44,515 ‫نقل‌مکان نصفه نیمه‌ست 66 00:03:44,599 --> 00:03:45,433 ‫نقل‌مکان نصفه نیمه‌؟ 67 00:03:45,516 --> 00:03:47,936 ‫اکثر شب‌ها رو اینجا می‌مونی. ‫تصمیم کاربردیه 68 00:03:48,019 --> 00:03:52,649 ‫باشه، خب... خب پس چیزه... ‫نقل‌مکان نصفه نیمه‌ صرفا کاربردیه؟ 69 00:03:52,732 --> 00:03:54,192 ‫دقیقا 70 00:03:54,275 --> 00:03:56,361 ‫چند تا از لباس‌هاتو بیاری، ‫چند تایی‌شون رو آویزون کن 71 00:03:56,444 --> 00:03:58,947 ‫اون شلوارهای شش جیبتو نیاری‌ها. ‫نقشه کشیدم بسوزونمشون 72 00:03:59,030 --> 00:04:00,110 ‫اون‌ها از جاشون تکون نمی‌خورن 73 00:04:00,156 --> 00:04:03,409 ‫بعدا، دورهم می‌شینیم ‫و نقل‌مکان اصل کاری رو اعلام می‌کنیم 74 00:04:03,493 --> 00:04:05,763 ‫آماده‌شون می‌کنیم تا دوباره فرار کنن، ‫یا خونه رو آتیش بزنن، 75 00:04:05,787 --> 00:04:07,205 ‫یا بازم موتور و ماشین بدزدن 76 00:04:07,288 --> 00:04:09,457 ‫- و با هم این‌کار رو می‌کنیم؟ ‫- تیمی انجامش میدیم 77 00:04:10,833 --> 00:04:14,504 ‫به نفعته فضای خالی کمد رو پر کنی ‫اونم قبل از این‌که پشیمون بشم 78 00:04:16,174 --> 00:04:23,174 ‫‫‫ترجمه از « مـحـمـدعـلـی و آیـدا » ::.. mml.moh & Ayda.NDR ..:: 79 00:04:26,391 --> 00:04:28,768 ‫خمیر دندون زغالی که دوست داری رو خریدم 80 00:04:30,812 --> 00:04:33,982 ‫هنوز نمی‌فهمم چرا یه نفر باید ‫تصمیم بگیره دندونشو با زغال بپوشونه، 81 00:04:34,065 --> 00:04:35,566 ‫ولی فکر کنم، هی، 82 00:04:36,150 --> 00:04:38,027 ‫هر چی تیک‌تاک بگه 83 00:04:39,862 --> 00:04:42,022 ‫و کره شیا باکلاس هم خریدم 84 00:04:42,073 --> 00:04:44,534 ‫چهل دلار آب خوردم، ‫که قشنگ کلاهبرداری بود 85 00:04:47,245 --> 00:04:49,163 ‫خب قرار نیست ‫دوباره باهام حرف بزنی، یا... 86 00:04:53,167 --> 00:04:54,335 ‫به پائول گفتم بیاد اینجا زندگی کنه 87 00:04:58,840 --> 00:05:00,049 ‫تبریک میگم 88 00:05:01,342 --> 00:05:02,885 ‫ممنون. ممـ... اوهوم 89 00:05:03,511 --> 00:05:05,513 ‫یه‌کم گیج شدم 90 00:05:05,596 --> 00:05:08,636 ‫الان این نقل‌مکان نصفه نیمه‌ صرفا کاربردی بود ‫که قرار نبود اعلام کنیم؟ 91 00:05:08,683 --> 00:05:12,061 ‫یا نقل‌مکان اصل کاری بود ‫که قرار بود جمع‌شون کنیم 92 00:05:12,145 --> 00:05:15,565 ‫و به صورت تیمی بهشون بگیم؟ 93 00:05:17,775 --> 00:05:18,775 ‫باشه 94 00:05:28,828 --> 00:05:31,998 ‫خب، این... ‫این خیلی عالیه، می‎دونید؟ 95 00:05:32,999 --> 00:05:36,252 ‫معمولا تو راه صبحونه‌ام رو می‌خورم، ‫ولی می‎دونید، دور هم نشستیم... 96 00:05:36,336 --> 00:05:38,046 ‫معمولا قهوه و تخم‌مرغ می‌خورم، ‫و بعدش... 97 00:05:38,129 --> 00:05:41,215 ‫- ولی این... این... ‫- وافله 98 00:05:41,299 --> 00:05:45,011 ‫آره، وافله، ولی خوشمزه‌ست 99 00:05:45,595 --> 00:05:46,971 ‫آره، وافل معرکه‌ست 100 00:05:47,055 --> 00:05:49,849 ‫مامان، واسه مدرسه یادداشت می‌خوام 101 00:05:49,932 --> 00:05:52,518 ‫باید چی بگیم؟ 102 00:05:52,602 --> 00:05:54,020 ‫- گاز تمساح؟ ‫- مامان 103 00:05:54,103 --> 00:05:55,855 ‫مشاوره اضطراری اف‌بی‌آی؟ 104 00:05:55,938 --> 00:05:56,938 ‫مامان! 105 00:06:00,693 --> 00:06:01,778 ‫گفتم آنفلونزا داشتی 106 00:06:02,362 --> 00:06:03,613 ‫به این میگن بچه‌داری درجه یک 107 00:06:03,696 --> 00:06:04,739 ‫آکیو بلوبری 108 00:06:06,199 --> 00:06:07,825 ‫- جینی، تو نمی‌خوای؟ ‫- نه 109 00:06:07,909 --> 00:06:09,303 ‫- آکیو شیره ‫- یادداشت نمی‌خوای؟ 110 00:06:09,327 --> 00:06:10,327 ‫نه 111 00:06:10,661 --> 00:06:13,456 ‫می‌خوای بعد یه هفته ‫با حال و هوای عرفانی 112 00:06:13,539 --> 00:06:14,665 ‫و بدون هیچ توضیحی ‫سرتو بندازی پایین بری داخل؟ 113 00:06:14,749 --> 00:06:15,749 ‫مثل شر؟ 114 00:06:16,959 --> 00:06:18,729 ‫- بذار واست یادداشت بنویسم ‫- نه، نمی‌خوام 115 00:06:18,753 --> 00:06:20,755 ‫خداحافظ، آستین. ‫خداحافظ، پائول 116 00:06:21,339 --> 00:06:23,341 ‫خداحافظ، عزیزم! ‫تو هم روز خوبی داشته باشی! 117 00:06:26,010 --> 00:06:27,720 ‫مامان، وافل‌ها رو حروم نکن 118 00:06:30,681 --> 00:06:32,100 ‫به نفع‌مونه دخالت نکنیم 119 00:06:35,728 --> 00:06:37,814 ‫هی، آستین، ‫می‎شه سریع حرف بزنیم بعد بری؟ 120 00:06:37,897 --> 00:06:40,191 ‫هفته پیش آنفولانزا گرفته بودم 121 00:06:40,274 --> 00:06:42,318 ‫نه. خب آره، آفرین 122 00:06:42,402 --> 00:06:43,820 ‫ولی حرفم در مورد پائوله 123 00:06:43,903 --> 00:06:46,989 ‫نظرت درباره‌ای چیه؟ ‫ازش خوشمون میاد، درسته؟ 124 00:06:47,073 --> 00:06:49,742 ‫- وقتی فوتبال بازی می‌کنم دوست دارم ‫- منم دوست دارم 125 00:06:51,202 --> 00:06:53,204 ‫مامان، من خنگ نیستم 126 00:06:53,788 --> 00:06:56,124 ‫می‌دونم چه خبره. ‫پائول می‌خواد بیاد پیشمون زندگی کنه 127 00:06:56,749 --> 00:06:59,168 ‫خب... آره 128 00:06:59,252 --> 00:07:03,589 ‫- مثل وقتی که رفتیم پیش کنی ‫- نه. نه، مثل کنی نیست 129 00:07:03,673 --> 00:07:05,591 ‫کنی فوتبال بازی نمی‌کرد 130 00:07:06,175 --> 00:07:08,177 ‫- اینجا رو دوست دارم ‫- منم اینجا رو دوست دارم 131 00:07:08,761 --> 00:07:11,013 ‫اگه بهم بزنی، ‫دوباره نقل‌مکان می‌کنیم 132 00:07:11,097 --> 00:07:12,765 ‫چنین اتفاقی نمیفته 133 00:07:13,349 --> 00:07:15,017 ‫پائول منو واقعا خوشحال می‌کنه 134 00:07:15,518 --> 00:07:17,228 ‫و تو رو هم خوشحال می‌کنه، درسته؟ 135 00:07:17,311 --> 00:07:19,188 ‫باشه، مامان، ‫پائول می‌تونه بیاد 136 00:07:19,272 --> 00:07:20,773 ‫خب، ممنون 137 00:07:22,108 --> 00:07:23,234 ‫- مامان؟ ‫- همم؟ 138 00:07:24,485 --> 00:07:26,696 ‫چرا نامه‌هامو واسه بابا نفرستادی؟ 139 00:07:27,780 --> 00:07:29,157 ‫آم... 140 00:07:34,162 --> 00:07:36,038 ‫معذرت می‌خوام 141 00:07:38,082 --> 00:07:39,375 ‫می‌شه منو ببخشی؟ 142 00:07:44,422 --> 00:07:45,756 ‫ولی جینی عصبانیه 143 00:07:45,840 --> 00:07:48,885 ‫آره، اما دلیلش این نیست 144 00:07:48,968 --> 00:07:50,928 ‫فقط معذرت‌خواهی کن 145 00:07:51,471 --> 00:07:53,931 ‫- از کلماتت استفاده کن ‫- باشه، کافیه دیگه 146 00:07:54,015 --> 00:07:55,057 ‫برو کلاس ببینم 147 00:07:55,641 --> 00:07:57,268 ‫یه‌کم سرفه کن، ‫قانع کننده باشه 148 00:08:06,569 --> 00:08:09,572 ‫خیلی‌خب، بچه‌ها. ‫روز خوبی داشته باشید، خب؟ خداحافظ، عزیزم 149 00:08:09,655 --> 00:08:12,116 ‫سلام، حال... حال سینتیا چطوره؟ 150 00:08:12,200 --> 00:08:14,410 ‫وضع سینتیا خرابه 151 00:08:14,494 --> 00:08:18,331 ‫پرستار آسایشگاه اومده، ‫خیلی طول نمی‌کشه 152 00:08:18,414 --> 00:08:19,957 ‫خدای من، ‫تام خیلی بچه‌ست 153 00:08:20,041 --> 00:08:21,792 ‫می‌دونم. زکِ طفلک 154 00:08:22,502 --> 00:08:24,212 ‫مداد می‌خوای؟ 155 00:08:31,677 --> 00:08:33,721 ‫دوستان، الانه بالا بیارم ‫و بترکم و بعدش بمیرم، 156 00:08:33,804 --> 00:08:36,140 ‫و بعد مثل زامبی زنده بشم، ‫و بعد دوباره بمیرم 157 00:08:37,683 --> 00:08:39,101 ‫تستِ تئاتر موزیکال زمستون امروزه 158 00:08:39,185 --> 00:08:40,895 ‫اوه. اوه، نپرسیدم 159 00:08:41,771 --> 00:08:44,357 ‫ساعت مرگ: ۸:۱۵ 160 00:08:47,026 --> 00:08:49,505 ‫ولزبری تریبون نمایش سینگ‌سینگ ‫رو به‌عنوان دزدی نمایش شیکاگو نقد کرده 161 00:08:49,529 --> 00:08:51,289 ‫ببخشید. می‌دونید چیه؟ ‫در واقع گفتن 162 00:08:51,364 --> 00:08:54,825 ‫وارد تئاتر شدن و انتظار نمایش شیکاگو داشتن ‫یعنی یه کپی تمام عیار از شیکاگو 163 00:08:54,909 --> 00:08:56,386 ‫شبیه شیکاگو نبود و برگشتن گفتن... 164 00:08:56,410 --> 00:08:58,371 ‫یعنی چی؟ ‫اصلا شبیه شیکاگو نیست 165 00:08:58,454 --> 00:09:01,332 ‫من عاشق شیکاگوام. ‫اگه توقع نداشتم شیکاگو باشه عاشقش می‌شدم 166 00:09:01,415 --> 00:09:03,644 ‫اما اون‌ها بودن که گفتن ‫قراره مثل شیکاگو باشه 167 00:09:03,668 --> 00:09:05,753 ‫رفیق، مهم نیست. ‫تو عالی بودی 168 00:09:05,836 --> 00:09:08,214 ‫- واقعا؟ ‫- آره، الان گفتم 169 00:09:08,798 --> 00:09:11,634 ‫درسته، اما عالی حال آدمو خوب نمی‌کنه. ‫خیلی عمومیه 170 00:09:11,717 --> 00:09:14,387 ‫- مخصوصا چی عالی بود؟ ‫- درخشیدی، خیره کننده بودی 171 00:09:14,470 --> 00:09:16,889 ‫- باسنت خوب افتاده بود ‫- واقعا خوب افتاده بود 172 00:09:16,973 --> 00:09:18,182 ‫خب، موزیکال زمستونه چی؟ 173 00:09:18,266 --> 00:09:20,685 ‫اوه، معرکه‌ست. ‫هیچ‌کس نمی‌تونه متهم‌مون کنه دزدی کردیم 174 00:09:20,768 --> 00:09:22,937 ‫یه نمایش تاریخی ‫توی دوره نیابت سلطنت انگلستانه 175 00:09:23,020 --> 00:09:26,774 ‫درباره خانواده‌های اشرافی و ثروتمنده ‫که دخترهای دم بختشون رو برای ازدواج آماده می‌کنن 176 00:09:26,857 --> 00:09:28,526 ‫- اسمش ولینگتونه ‫- ولینگتون؟ 177 00:09:28,609 --> 00:09:29,819 ‫- مثل غذای گوشت ولینگتون؟ ‫- نه 178 00:09:29,878 --> 00:09:31,797 ‫سلام به پسری که بعد شکست عشقی ‫مدل موش رو عوض کرده 179 00:09:31,904 --> 00:09:33,573 ‫باشه. ‫در مورد چی حرف میزنیم؟ 180 00:09:33,656 --> 00:09:36,993 ‫نمایش شیکاگو اصلا شبیه سینگ‌سینگ نبود! ‫و هر کی اینطوری فکر کنه نادونه 181 00:09:38,160 --> 00:09:40,371 ‫آره. ‫ولی باسنت خوب افتاده بود 182 00:09:40,454 --> 00:09:43,165 ‫- قبول داری؟ همینو میگم ‫- به چشم کالا نبینش 183 00:09:43,249 --> 00:09:45,960 ‫نه، نه، تو رو خدا منو به چشم کالا ببین. ‫حالمو بهتر می‌کنه 184 00:09:46,043 --> 00:09:47,169 ‫به چشم کالا می‎بینمت 185 00:09:47,253 --> 00:09:48,253 ‫تو نه 186 00:09:49,046 --> 00:09:50,047 ‫ای‌وای 187 00:09:57,763 --> 00:09:58,764 ‫کسی حرف نزنه 188 00:09:58,848 --> 00:10:01,017 ‫سلام، جینی. ‫خوشحالم می‎بینمت 189 00:10:01,100 --> 00:10:02,351 ‫خفه‌شو، پرس 190 00:10:03,394 --> 00:10:05,229 ‫هانتر، نگاهم کن. ‫بخند. زود باش بخند 191 00:10:09,233 --> 00:10:11,110 ‫خدای من، شماها خیلی بی رحمید 192 00:10:34,300 --> 00:10:37,637 ‫- سلام، دختر. کجا بودی؟ ‫- رفته بودم بوستون، خونه بابام 193 00:10:37,720 --> 00:10:39,480 ‫اوه، خوبه. دیرمون شده. ‫بعدا حرف میزنیم، باشه؟ 194 00:10:39,513 --> 00:10:40,806 ‫- می‌بینمت، جینی ‫- خداحافظ 195 00:11:05,247 --> 00:11:06,999 ‫- می‌خوای درباره‌اش حرف بزنی؟ ‫- نه 196 00:11:10,711 --> 00:11:12,463 ‫اوه، رسیدش! 197 00:11:12,546 --> 00:11:14,632 ‫- خوشگل نیست؟ ‫- می‌شه گفت 198 00:11:14,715 --> 00:11:16,634 ‫- از کجا اومده؟ ‫- اینترنت 199 00:11:16,717 --> 00:11:18,094 ‫اوه، داد میزنه از اینترنته 200 00:11:18,177 --> 00:11:20,304 ‫واسشون یه دونه عکس می‌فرستی، ‫به نقاشی تبدیلش می‌کنن 201 00:11:20,388 --> 00:11:22,973 ‫- یه نقاشی بزرگ ‫- خب، گفتم چرا کوچیک باشه؟ 202 00:11:23,057 --> 00:11:24,934 ‫اولین حرکت رسمیم ‫به عنوان زن شهردار 203 00:11:25,017 --> 00:11:26,143 ‫زن شهردار؟ 204 00:11:27,186 --> 00:11:28,437 ‫اوه، شوخی نمی‌کنی 205 00:11:28,521 --> 00:11:31,190 ‫می‌دونی که زن شهردار نداریم؟ ‫این کلمه رو از کجا آوردی؟ 206 00:11:31,941 --> 00:11:34,819 ‫تو گوگل زدم همسر شهردار. ‫نوشت بانوی شهر 207 00:11:34,902 --> 00:11:37,947 ‫تو انگلیس قدیم، ‫مثل سریال داونتن ابی؟ 208 00:11:38,030 --> 00:11:38,906 ‫خوشم اومد 209 00:11:38,989 --> 00:11:41,492 ‫آره. می‌بینم میزت ‫رو به دفتر پائول نزدیک‌تر کردی 210 00:11:41,575 --> 00:11:42,910 ‫منطقی بود 211 00:11:42,993 --> 00:11:45,663 ‫نه، نه، هیچ‌کدوم این‌ها منطقی نیست 212 00:11:46,330 --> 00:11:48,624 ‫نیک، مشکلی داری؟ 213 00:11:48,708 --> 00:11:49,792 ‫مشکلمو می‌دونی 214 00:11:50,292 --> 00:11:53,003 ‫همه‌مون رو توی خطر انداختی. ‫تو نباید اینجا باشی 215 00:11:53,087 --> 00:11:54,964 ‫نیک، بس کن 216 00:11:55,589 --> 00:11:57,049 ‫آماده جلسه کاری هستید؟ 217 00:11:57,133 --> 00:11:58,384 ‫پشت سرتم 218 00:12:01,262 --> 00:12:02,262 ‫پشت سرتم 219 00:12:06,058 --> 00:12:07,059 ‫می‌خوام به اهالی شهر ولزبری نشون بدم 220 00:12:07,143 --> 00:12:09,687 ‫با طرحی که باعث شد ‫دوباره انتخاب بشم پیش میریم، 221 00:12:09,770 --> 00:12:13,315 ‫اما نمی‌تونیم یک‌باره همه کار رو انجام بدیم، ‫برای همین باید اولویت بندی کنیم 222 00:12:13,399 --> 00:12:16,318 ‫خب، حفاظت از آثار باستانی مسئله‌ایه ‫که برای همه اهمیت داره 223 00:12:16,402 --> 00:12:17,987 ‫اوهوم، آره، کاملا قبول دارم 224 00:12:18,070 --> 00:12:22,116 ‫صحبت از حفاظت از آثار باستانی شد، ‫نقاشی ساختمون شهرداری 225 00:12:22,199 --> 00:12:24,535 ‫که سال ۱۸۹۰ کشیده شده بود ‫و توی دفتر آویزون بود کجاست 226 00:12:24,618 --> 00:12:28,247 ‫البته قبل از این‌که این عکس خانوادگی ‫خیره کننده اینترنتی جاش رو بگیره؟ 227 00:12:28,330 --> 00:12:30,082 ‫یا می‌تونیم به مسیر دوچرخه‌سواری ‫گل اضافه کنیم 228 00:12:30,166 --> 00:12:31,810 ‫- این استراژی سیاسی توئه؟ ‫- اوهوم. 229 00:12:31,834 --> 00:12:33,145 ‫- توی مسیر دوچرخه‌سواری گل بذاری؟ ‫- آره 230 00:12:33,169 --> 00:12:35,796 ‫- اوهوم. ‫- خیلی‌خب. اینجا چه خبره؟ 231 00:12:36,380 --> 00:12:38,090 ‫نمی‌دونم. ‫از زن شهردار بپرس 232 00:12:38,174 --> 00:12:39,425 ‫زن... زن شهردار؟ 233 00:12:39,508 --> 00:12:41,427 ‫- اوه، همچین... همچین چیزی داریم؟ ‫- جالبه 234 00:12:41,510 --> 00:12:42,510 ‫خیلی جالبه 235 00:12:42,553 --> 00:12:44,680 ‫- داریم کلی کیف می‌کنیم ‫- وجود داره. منم 236 00:12:44,764 --> 00:12:48,601 ‫چیزی که یه‌مقدار کیف و حال رو بیشتر می‌کنه ‫اینه‌که به عنوان فارغ التحصیل علوم سیاسی از دانشگاه کورنل، 237 00:12:48,684 --> 00:12:51,395 ‫ممکنه دیدگاه‌هایی داشته باشم ‫که چه اقدامات مبتکرانه‌ای لایق اولویت‌بندی شدن هستن 238 00:12:51,479 --> 00:12:53,355 ‫خیلی‌خب، کورنل. باشه 239 00:12:53,439 --> 00:12:54,774 ‫عالیه، خب شما دو تا حرف بزنید 240 00:12:54,857 --> 00:12:56,984 ‫و منم واسه مصاحبه ‫انجمن همسایگی میرم 241 00:12:57,067 --> 00:12:58,110 ‫انجمن محله؟ 242 00:12:58,194 --> 00:13:01,322 ‫آره، چرا باید بخوای عضو همچین چیزی بشی؟ ‫انجمن الکیه 243 00:13:01,405 --> 00:13:04,384 ‫- برای تنیس و رویدادهای اجتماعیه ‫- برای اعضای محله‌ست 244 00:13:04,408 --> 00:13:08,412 ‫من عضو مفتخر محله هستم، ‫بنابراین، باید عضو انجمن محله بشم 245 00:13:08,496 --> 00:13:09,747 ‫خب، بنابراین 246 00:13:09,830 --> 00:13:12,670 ‫خب، خیلی خوب می‌شه بتونیم ‫از او فضا برای مراسم‌های شهر استفاده کنیم 247 00:13:12,708 --> 00:13:14,603 ‫بدون این‎که مجبور باشیم ‫عضوی مثل سینتیا رو راضی کنیم 248 00:13:14,627 --> 00:13:17,379 ‫یه لیست انتظار سه تا چهار ساله 249 00:13:17,463 --> 00:13:20,132 ‫در صورتی عضو اونجا میشی ‫که یه نفر از محله بره یا بمیره 250 00:13:20,216 --> 00:13:23,052 ‫من چند ساله واسه اون لیست اسم نوشتم، ‫امروز چندمه؟ سه سال شده 251 00:13:23,135 --> 00:13:25,137 ‫درسته، ولی من زن شهردارم 252 00:13:29,099 --> 00:13:30,643 ‫- باشه ‫- اوپس 253 00:13:35,397 --> 00:13:36,690 ‫می‌خوای درباره‌اش حرف بزنی؟ 254 00:13:39,276 --> 00:13:40,276 ‫نوچ 255 00:13:43,239 --> 00:13:44,698 ‫خانم میلر، یه لحظه 256 00:13:46,367 --> 00:13:48,953 ‫- روز شکرگزاری‌تون چطور بود؟ ‫- خوب بود 257 00:13:49,036 --> 00:13:51,080 ‫- مدت زیادیه مدرسه نیومدید ‫- آنفلونزا داشتم 258 00:13:51,580 --> 00:13:53,123 ‫از خونه یادداشت آوردین؟ 259 00:13:55,626 --> 00:13:57,545 ‫خب، باید تکالیف عقب افتاده‌ات رو انجام بدی 260 00:14:00,256 --> 00:14:03,300 ‫هانتر، تو دانش آموز خوبی هستی ‫که هیچ‌وقت غیبت نمی‌کنی 261 00:14:03,384 --> 00:14:05,553 ‫مطمئنم جزوه‌های کامل و تر تمیزی می‌نویسی 262 00:14:06,303 --> 00:14:09,557 ‫- نه راستش. یه‌جورایی کثیفه ‫- شک دارم 263 00:14:09,640 --> 00:14:12,434 ‫می‌شه لطفا جزوه‎های چند هفته گذشته‌ات ‫رو به جینی قرض بدی؟ 264 00:14:13,519 --> 00:14:15,396 ‫مجبور... مجبور نیستی 265 00:14:15,479 --> 00:14:16,479 ‫ایرادی نداره 266 00:14:19,775 --> 00:14:23,070 ‫هانتر، یادت میاد ‫وقتی اون مدل جذاب و معرکه 267 00:14:23,153 --> 00:14:25,906 ‫توی اینستاگرام بهت پیام داد؟ ‫خیلی باحال بود، ها؟ 268 00:14:33,080 --> 00:14:34,164 ‫قشنگه 269 00:14:34,248 --> 00:14:35,332 ‫نه؟ 270 00:14:35,416 --> 00:14:37,918 ‫برانچ شش ماهه کتاب و بیگل 271 00:14:38,002 --> 00:14:39,920 ‫باحاله 272 00:14:40,004 --> 00:14:42,715 ‫خیلی خوبه. ‫هر عضو می‌تونه رزرو کنه 273 00:14:42,798 --> 00:14:44,174 ‫تنیس بازی می‌کنی، جورجیا؟ 274 00:14:44,258 --> 00:14:46,218 ‫آره، عاشق تنیسم 275 00:14:46,302 --> 00:14:48,304 ‫سه تا زمین خاکیِ تنیس داریم، 276 00:14:48,387 --> 00:14:52,808 ‫و می‌خوایم مجوز ‫ساخت زمین پیکل‌بال هم بگیریم، اما... 277 00:14:52,892 --> 00:14:54,560 ‫شاید من بتونم پیگیری کنم 278 00:14:55,311 --> 00:14:57,855 ‫دو تا لاین بولینگ هم می‌خوایم بذاریم 279 00:14:57,938 --> 00:15:00,399 ‫- بچه‌هات بولینگ دوست دارن؟ ‫- خیلی 280 00:15:00,482 --> 00:15:02,752 ‫تو و پائول زوج خیلی قشنگی هستید. ‫عروسی‌تون کیه؟ 281 00:15:02,776 --> 00:15:05,571 ‫- راستش، بزودی. فوریه ‫- می‌شه سه ماه دیگه 282 00:15:05,654 --> 00:15:09,533 ‫- با وجود خبر خوب، من هیچ‌وقت صبر نمی‌کنم ‫- عروسی توی زمستون؟ زیباست 283 00:15:09,617 --> 00:15:12,119 ‫مگه براکس جشن عروسیش ‫رو توی زمستون توی مانت نگرفت؟ 284 00:15:12,202 --> 00:15:14,413 ‫- چرا. ‫- توی انجمن ایدث وارتون نبود؟ 285 00:15:14,496 --> 00:15:16,707 ‫چرا. و بعدش مجسمه یخی اونجا بود 286 00:15:16,790 --> 00:15:17,625 ‫- آره ‫- قشنگ بود 287 00:15:17,708 --> 00:15:19,043 ‫اما بعدش جری اومد، درسته؟ 288 00:15:19,126 --> 00:15:21,045 ‫- افتضاح بود ‫- سیاه‌مست بود 289 00:15:21,128 --> 00:15:22,463 ‫فاجعه بود 290 00:15:22,546 --> 00:15:25,090 ‫- آره، پسرش... ‫- متاسفم 291 00:15:25,174 --> 00:15:26,300 ‫- آره ‫- نه، چیزی نیست 292 00:15:26,383 --> 00:15:28,469 ‫- می‌خوای اطراف رو ببینی؟ ‫- آره 293 00:15:29,053 --> 00:15:31,430 ‫- اینجا، ما عاشق همه‌چیز ولزبری هستیم ‫- اوهوم 294 00:15:31,513 --> 00:15:34,141 ‫از جامعه تاریخی ولزبری قرض گرفتیم، 295 00:15:34,224 --> 00:15:37,394 ‫و آخر هر ماه جابه‌جا می‌کنیم 296 00:15:37,478 --> 00:15:40,314 ‫جدیدترین اثر ماست 297 00:15:42,149 --> 00:15:45,361 ‫- وای ‫- می‌دونم 298 00:15:45,444 --> 00:15:47,529 ‫دومین مجموعه اشعار امیلی دیکنسونه 299 00:15:47,613 --> 00:15:51,200 ‫از بنیاد املاک دیکنسون ‫برای ماه نوامبر این رو قرض گرفتیم 300 00:15:51,283 --> 00:15:54,870 ‫هیجان انگیزه 301 00:15:54,954 --> 00:15:57,498 ‫خب، برای حامیت ‫چه کسی رو مد نظر قرار داری؟ 302 00:15:58,082 --> 00:15:58,916 ‫حامی؟ 303 00:15:58,999 --> 00:16:02,378 ‫خب، یکی از اعضای فعلی ‫باید برای نامزد شدن کمپین تشکیل بده 304 00:16:03,629 --> 00:16:06,715 ‫اعضای فعلی رو می‌شناسی؟ 305 00:16:13,597 --> 00:16:14,431 ‫جورجیا؟ 306 00:16:14,515 --> 00:16:15,849 ‫سینتیا 307 00:16:15,933 --> 00:16:17,351 ‫اینجا چیکار می‌کنی؟ 308 00:16:17,434 --> 00:16:20,980 ‫ببین، می‌دونم به‌طور مناسب آشنا نشدیم، ‫اما وقتی شوهرم، کنی، فوت کرد... 309 00:16:21,063 --> 00:16:22,064 ‫تام نمرده 310 00:16:22,147 --> 00:16:24,274 ‫یادم میاد چقدر احساس تنهایی می‌کردم 311 00:16:24,358 --> 00:16:26,694 ‫نمی‌تونم تصور کنم ‫چه سختی‌هایی رو متحمل میشی. 312 00:16:27,695 --> 00:16:29,655 ‫دیدم امروز بو ‫زک رو رسوند مدرسه 313 00:16:29,738 --> 00:16:31,658 ‫با این‌که در گذشته اختلافاتی داشتیم، 314 00:16:31,740 --> 00:16:34,660 ‫خواستم حالت رو بپرسم، ‫و غذا آوردم 315 00:16:34,743 --> 00:16:36,870 ‫براونی آوردم و... 316 00:16:40,541 --> 00:16:41,541 ‫باشه 317 00:16:49,174 --> 00:16:50,843 ‫باید برم. ‫خیلی دیرم شده 318 00:16:50,926 --> 00:16:53,387 ‫نمی‌فهمم چرا نمی‌تونی دیالوگ‌ها رو بخونی 319 00:16:53,470 --> 00:16:54,990 ‫باشه. ‫جوزفین عزیزم... 320 00:16:55,055 --> 00:16:59,143 ‫اوه، خدا رو شکر. تو بیا. ‫دیرم شده. باید واسه رقص برم 321 00:16:59,226 --> 00:17:02,521 ‫حرف نداری. می‎ترکونی. ‫سنگ تموم می‌ذاری. از پسش برمیای 322 00:17:02,604 --> 00:17:03,604 ‫خداحافظ 323 00:17:04,440 --> 00:17:05,691 ‫می‎شه؟ 324 00:17:05,774 --> 00:17:08,027 ‫تست امروزه، ‫و می‌‌خوام متن رو حفظ باشم 325 00:17:08,110 --> 00:17:09,110 ‫باشه 326 00:17:14,783 --> 00:17:17,661 ‫فکر می‌کنی چون سه تا دامن ‫و شلوار و کرست پوشیدم، 327 00:17:17,745 --> 00:17:19,872 ‫نمی‌تونم ازت جلو بزنم، دوک عزیز؟ 328 00:17:19,955 --> 00:17:23,250 ‫یا صرفا می‌ترسی خورشید ‫پوست سفیدم رو لک بندازه؟ 329 00:17:25,127 --> 00:17:26,503 ‫آ... 330 00:17:27,713 --> 00:17:31,842 ‫بهت میگم، قبلا برادرانم رو شکست دادم، ‫و تو رو هم می‌تونم شکست بدم 331 00:17:33,343 --> 00:17:34,178 ‫آ... 332 00:17:34,261 --> 00:17:38,432 ‫«جوزفین عزیز من، بهت توهین کردم. ‫به شرافتم قسم، چنین قصدی نداشتم» 333 00:17:38,515 --> 00:17:41,810 ‫شرافتت موضوع ‫به شدت شک برانگیزی رو نشون داده 334 00:17:41,894 --> 00:17:43,020 ‫داستان‌هایی به گوشم خورده 335 00:17:43,103 --> 00:17:45,022 ‫اوه، جدا؟ ‫و خوشت اومد؟ 336 00:17:45,105 --> 00:17:48,317 ‫ببخشید. ‫گستاخی نکن 337 00:17:48,400 --> 00:17:51,653 ‫من جوزفین مارگو ولینگتون هستم 338 00:17:51,737 --> 00:17:53,537 ‫خودِ تو مسئله شلوار رو پیش کشیدی 339 00:17:53,572 --> 00:17:56,992 ‫و تو، جورفین مارگو ولینگتون، ‫سرخ شدی 340 00:17:57,576 --> 00:17:59,161 ‫و بعدش آواز می‎خونم 341 00:18:00,079 --> 00:18:03,040 ‫♪ چطور می‌تونم عاشق آدمی باشم ♪ 342 00:18:03,123 --> 00:18:06,043 ‫♪ که دلبری می‌کنه و من رو فراموش می‌کنه؟ ♪ 343 00:18:06,126 --> 00:18:08,921 ‫♪ روح چه کسی می‌تونه من رو تسخیر کنه؟ ♪ 344 00:18:09,004 --> 00:18:11,340 ‫♪ ذهنم با من مخالفه ♪ 345 00:18:11,423 --> 00:18:13,467 ‫♪ من یه احمقم ♪ 346 00:18:13,550 --> 00:18:15,111 ‫شوخی می‌کنی؟ 347 00:18:15,135 --> 00:18:16,720 ‫تو خیلی خوبی 348 00:18:16,804 --> 00:18:18,013 ‫ممنون 349 00:18:18,555 --> 00:18:20,599 ‫ولی عمرا نقش جوزفین رو بگیرم 350 00:18:20,682 --> 00:18:21,850 ‫چی؟ چرا؟ 351 00:18:23,644 --> 00:18:25,020 ‫«پوست سفیدم؟» 352 00:18:26,563 --> 00:18:28,690 ‫عالی نیست. ‫می‌تونی دیالوگ رو عوض کنی؟ 353 00:18:29,608 --> 00:18:33,028 ‫یه شخصیت دیگه هست. ‫شوخ‌طبعه 354 00:18:33,112 --> 00:18:34,154 ‫بانو بلیر 355 00:18:34,738 --> 00:18:37,407 ‫یه جادوگر پیر و زشت و خبیثه ‫که اون سمت خیابون زندگی می‌کنه 356 00:18:38,408 --> 00:18:42,162 ‫اگه واسه نقش بانو بلیر منو انتخاب کنن، ‫به خدا قسم... 357 00:18:43,914 --> 00:18:45,290 ‫آم... 358 00:18:45,374 --> 00:18:46,708 ‫به کی پیام میدی؟ 359 00:18:48,210 --> 00:18:49,210 ‫مارکوس 360 00:18:49,253 --> 00:18:50,546 ‫مارکوس بیکر؟ 361 00:18:50,629 --> 00:18:52,506 ‫خدای من، با هم قرار می‌ذارید؟ 362 00:18:52,589 --> 00:18:53,589 ‫صحبت می‌کنیم 363 00:18:54,174 --> 00:18:56,385 ‫ولی سه شب اومد پیشم 364 00:18:56,468 --> 00:18:58,178 ‫اوه، باشه 365 00:18:58,262 --> 00:19:00,347 ‫اونطوری نیست، فقط خوابیدیم 366 00:19:00,430 --> 00:19:02,516 ‫الان خیلی بانمک و سرخ شدی 367 00:19:02,599 --> 00:19:04,226 ‫پوست سفیدم رو لک می‌ندازه 368 00:19:04,309 --> 00:19:06,478 ‫دختر جون، خداحافظ 369 00:19:06,562 --> 00:19:08,188 ‫هی، بریشا. جینی 370 00:19:08,772 --> 00:19:09,898 ‫سلام 371 00:19:09,982 --> 00:19:10,983 ‫چیکار می‌کنی؟ 372 00:19:13,277 --> 00:19:15,946 ‫به بریشا کمک می‌کنم. ‫واسه نمایش تست میده 373 00:19:16,029 --> 00:19:16,905 ‫خوبه 374 00:19:16,989 --> 00:19:18,574 ‫خوبه. ‫بعدا می‌بینمت 375 00:19:21,493 --> 00:19:24,288 ‫- اون دیگه چی بود؟ ‫- خدای من، اون برایان بود 376 00:19:25,122 --> 00:19:25,956 ‫برایان کیه؟ 377 00:19:26,039 --> 00:19:28,625 ‫نگو برایان یه وقت صداتو می‎شنوه 378 00:19:28,709 --> 00:19:30,043 ‫یه اسم رمزی نیاز داریم 379 00:19:30,127 --> 00:19:32,337 ‫بهش بگو ب‌ا‌ف 380 00:19:33,130 --> 00:19:35,591 ‫- ب‌ا‌ف؟ ‫- برایان اتاق فرار 381 00:19:36,175 --> 00:19:39,055 ‫وقتی کلاس هشتم بودیم ‫با هم رفتیم اتاق فرار 382 00:19:40,387 --> 00:19:42,890 ‫خب، ب‌ا‌ف از کجا اسم منو بلده؟ 383 00:19:42,973 --> 00:19:44,308 ‫اسم همه رو بلده 384 00:19:44,391 --> 00:19:48,270 ‫چون به معنای واقعی شیرین‌ترین مرده، ‫و خیلی محبوبه، 385 00:19:48,353 --> 00:19:50,814 ‫و باورم نمی‌شه بهش گفتی ‫که می‌خوام تو نمایش بازی کنم 386 00:19:50,898 --> 00:19:54,234 ‫- چی؟ می‌خوای بازی کنی دیگه ‫- می‌دونم، ولی شبیه‌اش هست 387 00:20:00,199 --> 00:20:01,366 ‫بابا؟ 388 00:20:01,450 --> 00:20:03,744 ‫بابا؟ باشه 389 00:20:03,827 --> 00:20:05,138 ‫- خیلی‌خب. نه، این کار رو نکن ‫- چیکار؟ 390 00:20:05,162 --> 00:20:07,414 ‫جوری که به ب‌ا‌ف نگاه می‌کردی ‫به بابام نگاه نکن 391 00:20:07,497 --> 00:20:09,041 ‫- سلام ‫- سلام 392 00:20:09,124 --> 00:20:10,542 ‫این بریشاست 393 00:20:11,126 --> 00:20:12,377 ‫از آشناییت خوشوقتم، بریشا 394 00:20:12,461 --> 00:20:13,795 ‫سلام، آقای میلر 395 00:20:14,338 --> 00:20:15,839 ‫خب، بریم؟ 396 00:20:15,923 --> 00:20:16,924 ‫آم... 397 00:20:17,883 --> 00:20:19,551 ‫می‌دونی، خودم می‌تونم برم 398 00:20:19,635 --> 00:20:21,762 ‫می‌دونم، خرس پاستیلی من، دلمو نشکن 399 00:20:25,224 --> 00:20:27,100 ‫تو زندگی بعدیم، ‫بابا و مامان زشت می‌خوام 400 00:20:28,101 --> 00:20:30,354 ‫مامانم همیشه می‌گفت ‫چیزی که ویسکی نتونه درمانش کنه، 401 00:20:30,437 --> 00:20:31,897 ‫یعنی علاجی واسش نیست 402 00:20:31,980 --> 00:20:33,148 ‫دیازپام رو امتحان کرده بود؟ 403 00:20:33,232 --> 00:20:34,483 ‫همه‌چیز رو امتحان کرده بود 404 00:20:42,407 --> 00:20:43,867 ‫حالت چطوره؟ 405 00:20:44,910 --> 00:20:48,038 ‫یادم میاد چطوری بود، ‫انگار با مشت زدن به شکمت 406 00:20:48,121 --> 00:20:50,999 ‫احساس تنهایی می‌کنم، ‫آشفته و مضطربی 407 00:20:51,083 --> 00:20:53,085 ‫و با بچه‌ها از سر می‌گذرونیش 408 00:20:53,168 --> 00:20:56,505 ‫هنوز باید ازشون مراقبت کنی، ‫و به سختی می‌تونی حواست به خودت باشه 409 00:20:58,757 --> 00:21:01,343 ‫هیچ‌کس نمی‌تونه درک کنه چه حالی داره 410 00:21:02,469 --> 00:21:05,430 ‫چند روزه حموم نرفتم 411 00:21:06,098 --> 00:21:07,224 ‫شمارش از دستم در رفته 412 00:21:07,808 --> 00:21:10,519 ‫- نمی‌خواستم چیزی بگم، اما... ‫- خفه شو 413 00:21:10,602 --> 00:21:11,602 ‫فقط... 414 00:21:12,562 --> 00:21:14,314 ‫کوچیک‌ترین چیزها بار سنگینی دارن، می‌دونی؟ 415 00:21:14,398 --> 00:21:17,359 ‫مثلا... کاغذبازی‌ها 416 00:21:17,442 --> 00:21:19,236 ‫کلی کاغذ بازی هست، ‫و امور مالی، 417 00:21:19,319 --> 00:21:22,990 ‫- و نگران زک هستم ‫- اوهوم 418 00:21:23,073 --> 00:21:25,784 ‫می‎دونی؟ قراره کل زندگیش ‫رو بدون بابا باشه 419 00:21:26,368 --> 00:21:27,368 ‫می‌دونم 420 00:21:27,869 --> 00:21:29,121 ‫و خیلی ناراحته 421 00:21:30,247 --> 00:21:33,041 ‫باباش رو دوست داره، ‫و نمی‌دونم چیکار کنم تا کمکش کنم 422 00:21:33,125 --> 00:21:36,378 ‫اگه می‌تونستیم و در توانمون بود ‫توی یه لحظه درد بچه‌هامون رو به جون می‌خریدیم 423 00:21:36,461 --> 00:21:38,422 ‫نه این‌که قدردانمون باشن 424 00:21:39,006 --> 00:21:40,966 ‫و الان قراره مادر مجردی باشم 425 00:21:41,550 --> 00:21:43,218 ‫نمی‌تونم تصور کنم 426 00:21:44,761 --> 00:21:47,014 ‫از ۲۸ سالگی با تام ازدواج کردم 427 00:21:47,681 --> 00:21:48,681 ‫من... 428 00:21:49,808 --> 00:21:52,311 ‫نمی‌خوام از تام جدا بشم 429 00:21:52,394 --> 00:21:54,479 ‫اوه 430 00:21:56,273 --> 00:21:58,025 ‫اینجا چیکار می‌کنی 431 00:21:58,108 --> 00:22:00,444 ‫می‌خوام برای انجمن محله حامی‌م بشی 432 00:22:06,074 --> 00:22:09,870 ‫اوه، عجب. ‫واقعا هرزه‌ای 433 00:22:09,953 --> 00:22:12,247 ‫وقتی کنی رو از دستدادم، ‫مجبور بودم با همه این قضایا سر و کله بزنم 434 00:22:12,331 --> 00:22:15,459 ‫و زن سابقش به وصیت‌نامه اعتراض کرد، ‫تازه خونه خریده بودیم و هیچ پولی نداشتیم 435 00:22:15,542 --> 00:22:17,586 ‫واقعا ترسیده بودم، ‫وحشت زده بودم 436 00:22:17,669 --> 00:22:20,149 ‫آره، بازم من اون‌کاری که تو انجام دادی رو نمی‌کنم. ‫تو پول دزدیدی 437 00:22:20,213 --> 00:22:21,298 ‫باید اخراج بشی 438 00:22:21,381 --> 00:22:22,716 ‫وقتی بابای آستین رفت زندان، 439 00:22:22,799 --> 00:22:26,386 ‫تمام فکر و ذکرم این بود که چطور آستین ‫قراره بدون بابا خوب و بی دردسر بزرگ بشه؟ 440 00:22:26,470 --> 00:22:27,637 ‫خیلی تنها بودم 441 00:22:28,305 --> 00:22:31,141 ‫و نقل‌مکان کردن به اینجا، ‫جزوی از چیزی بودن... 442 00:22:32,893 --> 00:22:35,145 ‫من هیچ‌وقت ثبات نداشتم، هرگز 443 00:22:36,021 --> 00:22:39,232 ‫و به شدت می‌خواستمش 444 00:22:40,442 --> 00:22:42,861 ‫سینتیا، من احمق نیستم. ‫می‌دونم دوست نیستیم، 445 00:22:42,944 --> 00:22:44,321 ‫ولی نمی‎خوام دشمن باشیم 446 00:22:44,404 --> 00:22:46,615 ‫می‌خوام بهت کمک کنم. ‫می‌دونم چه حالی داره 447 00:22:46,698 --> 00:22:49,368 ‫و ضرر نداره ‫به زن شهردار یه لطف کنی، 448 00:22:49,451 --> 00:22:50,911 ‫یا چند تا لطف 449 00:22:52,120 --> 00:22:54,081 ‫من آدم خوبی‌ام ‫که سمت توام 450 00:22:55,248 --> 00:22:57,376 ‫الان مجبور نیستی ‫انقدر احساس تنهایی کنی 451 00:23:01,671 --> 00:23:03,090 ‫یه شات دیگه واسم بریز 452 00:23:21,942 --> 00:23:23,110 ‫حرف بزنم؟ 453 00:23:23,860 --> 00:23:25,612 آره، حرف بزن 454 00:23:27,823 --> 00:23:29,449 ‫از کجا شروع کنم؟ 455 00:23:29,533 --> 00:23:33,495 ‫از هرجا دوست‌داری، اینجا هرچیزی ‫که بگی بین خودمون می‌مونه 456 00:23:34,538 --> 00:23:37,124 ‫چرا با دوران کودکی‌ات شروع نمی‌کنی؟ 457 00:23:42,337 --> 00:23:43,337 ‫آم... 458 00:23:45,090 --> 00:23:46,842 ‫با مامان مجردم بزرگ شدم، 459 00:23:48,552 --> 00:23:50,011 ‫اوضاع‌مون اصلاً خوب نبود 460 00:23:50,887 --> 00:23:53,056 ‫یه مدت حتی توی ماشین می‌خوابیدیم 461 00:23:53,140 --> 00:23:54,140 ‫خیلی سخت بود نه؟ 462 00:23:55,016 --> 00:23:56,560 ‫مامانم، اون... 463 00:23:58,603 --> 00:24:02,524 ‫اون...توی مخفی کردن عواطف اُستاده 464 00:24:03,650 --> 00:24:05,485 ‫واسه همین اصلاً سخت به‌نظر نمی‌اومد 465 00:24:06,069 --> 00:24:06,903 ‫آهان، 466 00:24:06,987 --> 00:24:08,864 ‫به اون دوران می‌گفت «اردوی ماشینی» 467 00:24:08,947 --> 00:24:11,616 ‫همونجا توی ماشین مارشملو هم می‌خوردیم 468 00:24:12,951 --> 00:24:17,289 ‫و بعد یه مدت برامون عادی شد، ‫چون همیشه خانه‌به‌دوش بودیم 469 00:24:18,081 --> 00:24:21,042 ‫- همیشه درحال نقل مکان ‫- چه حسی داشت؟ همه‌ش نقل مکان می‌کردین؟ 470 00:24:21,126 --> 00:24:23,044 ‫آم، نمی‌دونم...خیلی شخمی بود 471 00:24:23,628 --> 00:24:26,173 ‫- اشکال نداره کلمه شخمی رو بگم؟ ‫- آره می‌تونی بگی 472 00:24:26,923 --> 00:24:28,717 ‫آره، خیلی شخمی بود 473 00:24:31,011 --> 00:24:33,847 ‫یادمه وقتی 11 یا 12 سالم بود... 474 00:24:35,307 --> 00:24:37,225 ‫با یه دختری آشنا شدم، مکنزی 475 00:24:38,393 --> 00:24:41,480 ‫و اون من رو به پارتی تولدش دعوت کرد 476 00:24:41,563 --> 00:24:43,648 ‫قبل از اون هیچوقت تولد پارتی‌طور نرفته بودم، 477 00:24:43,732 --> 00:24:46,651 ‫یعنی اونقدر طولانی یه‌جا نمی‌موندیم ‫که بتونم دوست پیدا کنم 478 00:24:47,152 --> 00:24:48,987 ‫واسه همین خیلی استرس داشتم 479 00:24:49,696 --> 00:24:51,865 ‫یادمه نزدیک 4 بار لباسم رو عوض کردم، 480 00:24:52,949 --> 00:24:53,992 ‫حالا تولد چطور بود؟ 481 00:24:54,075 --> 00:24:55,160 ‫نرفتم! 482 00:24:55,243 --> 00:24:57,078 ‫همون شب رفتیم یه‌جای دیگه! 483 00:24:57,162 --> 00:24:59,039 ‫وقتی اینکارو کرد چه حسی داشتی؟ 484 00:24:59,956 --> 00:25:00,956 ‫افتضاح! 485 00:25:01,625 --> 00:25:02,625 ‫شخمی... 486 00:25:03,043 --> 00:25:04,085 ‫به شدت شخمی 487 00:25:04,169 --> 00:25:08,507 ‫ما قراره درمورد اینکه چه حسی داری ‫و چی فکرمی‌کنی، خیلی صحبت کنیم 488 00:25:08,590 --> 00:25:10,842 ‫چون رو کارهایی که انجام می‌دی تاثیر داره 489 00:25:11,468 --> 00:25:14,179 ‫پدرت گفت یه مدت خودآزاری می‌کردی! 490 00:25:15,430 --> 00:25:17,057 ‫هنوز حرفی درمورد اون نزدی... 491 00:25:19,351 --> 00:25:20,644 ‫بیا راجع به اون حرف بزنیم 492 00:25:22,479 --> 00:25:23,479 ‫لعنتی... 493 00:25:25,398 --> 00:25:28,443 ‫خیلی خب باشه، الان می‌‍گم ‫فکرکنم بتونم... 494 00:25:28,527 --> 00:25:30,362 ‫- حالا اصراری نیست... ‫- نه 495 00:25:31,404 --> 00:25:33,532 ‫چرا، باید درموردش حرف بزنیم ‫واسه‌ی همین اینجام 496 00:25:35,992 --> 00:25:39,704 ‫فقط یکم عجیبه که تو یه اتاق، روی مبل نشستم 497 00:25:39,788 --> 00:25:41,957 ‫و دارم درمورد این مسائل حرف می‌زنم 498 00:25:47,963 --> 00:25:50,590 ‫اولین باری که خودآزاری کردی کی بود؟ 499 00:25:52,008 --> 00:25:55,303 ‫اولین بار 12 سالم بود 500 00:25:55,971 --> 00:25:58,723 ‫به خاطر داری اون لحظه ‫چه حسی داشتی؟ 501 00:26:00,475 --> 00:26:01,810 ‫یه حس... 502 00:26:03,103 --> 00:26:06,231 ‫جنون‌آمیز و دیوانه‌وار، 503 00:26:06,314 --> 00:26:10,318 ‫و یه عطش شدید به آسیب زدن به خودم داشتم 504 00:26:12,279 --> 00:26:16,783 ‫همچین عَطشی رو بارها تجربه کرده بودم، ‫اما تا اون موقع کاری نکرده بودم 505 00:26:19,077 --> 00:26:21,413 ‫اما...می‌دونستم مامانم فندک‌ها رو کجا می‌ذاره 506 00:26:22,789 --> 00:26:23,790 ‫و رفتم برش داشتم... 507 00:26:25,292 --> 00:26:27,961 ‫و می‌دونستم که نباید اونکارو کنم ‫یعنی می‌دونستم کار خیلی بدی بود، 508 00:26:28,503 --> 00:26:30,755 ‫و اصلاً قصدم کُشتن خودم ‫و این حرف‌ها نبود، 509 00:26:30,839 --> 00:26:32,299 ‫اصلاً نمی‌خواستم، فقط... 510 00:26:32,382 --> 00:26:33,633 ‫فقط... 511 00:26:35,594 --> 00:26:38,305 ‫این عطش توی وجودم بود که انجامش بدم 512 00:26:39,347 --> 00:26:40,181 ‫و انجام دادم 513 00:26:40,265 --> 00:26:42,684 ‫و وقتی اونکارو کردم 514 00:26:42,767 --> 00:26:45,478 ‫می‌دونستم قراره دوباره تکرارش کنم 515 00:26:47,105 --> 00:26:51,067 ‫و...از خودم بدم اومد 516 00:26:53,153 --> 00:26:56,573 ‫هنوزم از خودم بدم میاد... 517 00:26:57,616 --> 00:27:02,579 ‫گاهی اوقات وقتی پریشون و کلافه‌ایم، ‫به جای راه‌‌های درست و سالم، 518 00:27:02,662 --> 00:27:04,247 ‫از راه‌های اشتباه با احساس‌مون مقابله می‌کنیم 519 00:27:05,081 --> 00:27:06,958 ‫و می‌خوام روی این موضوع کار کنیم 520 00:27:07,834 --> 00:27:11,963 ‫یادته اون موقع چه اتفاقی افتاده بود ‫که دست به چنین کاری زدی؟ 521 00:27:12,547 --> 00:27:13,882 ‫آم... 522 00:27:15,342 --> 00:27:18,345 ‫راستش گمون کنم، همون ‫ماجرای نقل‌مکان بود 523 00:27:19,888 --> 00:27:21,222 ‫بعد از تولد مکنزی 524 00:27:21,306 --> 00:27:22,666 ‫چه حسی داشتی؟ 525 00:27:28,021 --> 00:27:29,856 ‫انگار هیچ کنترلی ‫روی زندگیم ندارم 526 00:27:34,944 --> 00:27:36,184 ‫- سلام ‫- سلام 527 00:27:36,738 --> 00:27:38,490 ‫- ایمیل‌ام رو دیدی؟ ‫- آره 528 00:27:38,573 --> 00:27:39,574 ‫یعنی چی؟ 529 00:27:39,658 --> 00:27:43,411 ‫یعنی قبل از اینکه با کنی ازدواج کنه، ‫با یکی به اسم آنتونی گرین ازدواج کرده بوده 530 00:27:43,495 --> 00:27:45,622 ‫اما طرف‌ یهو غیب‌ش می‌زنه 531 00:27:46,206 --> 00:27:47,916 ‫از دست این زنیکه! 532 00:27:48,833 --> 00:27:51,294 ‫خب، چرا زنگ نمی‌زنی پلیس؟ 533 00:27:51,378 --> 00:27:54,964 ‫اون کِنی رو کشت، احتمالاً ‫اون یارو آنتونی رو هم خودش کُشته 534 00:27:55,048 --> 00:27:56,174 ‫باید بره زندان! 535 00:27:56,257 --> 00:27:58,510 ‫خب، نمی‌تونیم جورجیا رو به قتل ‫همسر سابقش متهم کنیم، 536 00:27:58,593 --> 00:28:00,470 ‫خب؟ هیچ مدرکی نداریم 537 00:28:00,553 --> 00:28:04,391 ‫یا همینطور اون یارو آنتونی گرین ‫معلوم نیست جسدش کجاست! 538 00:28:04,474 --> 00:28:06,267 ‫به‌نظرت ممکنه طرف هنوز زنده باشه؟ 539 00:28:06,351 --> 00:28:08,687 ‫نه. نه، فکرنکنم 540 00:28:08,770 --> 00:28:10,313 ‫فکرکنم کنی و آنتونی 541 00:28:10,397 --> 00:28:13,566 ‫دوتاشون شانس‌های خیلی تخمی‌ای ‫داشتن که با جورجیا ازدواج کردن 542 00:28:13,650 --> 00:28:15,360 ‫خدای من... 543 00:28:15,443 --> 00:28:18,488 ‫می‌دونستم زن خَرابیه! می‌دونستم 544 00:28:18,571 --> 00:28:20,990 ‫به کنی گفتم، بهش هشدار دادم 545 00:28:21,074 --> 00:28:22,659 ‫خدای من... 546 00:28:22,742 --> 00:28:25,870 ‫امبر لین، اگه می‌خوای کارم رو ‫ادامه بدم بهم اطلاع بده 547 00:28:26,538 --> 00:28:29,791 ‫یعنی الان که نمی‌تونیم ثابت کنیم ‫آنتونی و کنی رو به قتل رسونده 548 00:28:29,874 --> 00:28:31,626 ‫حالا ضرر نداره یه بررسی کوچیک انجام بدیم 549 00:28:31,710 --> 00:28:35,755 ‫می‌خوام ته‌وتوـش رو کامل دربیاری 550 00:28:36,339 --> 00:28:37,339 ‫باشه 551 00:28:45,807 --> 00:28:51,354 ‫خب، چیزی هست که بخوای ‫بگی یا باهام به اشتراک بذاری؟ 552 00:28:51,438 --> 00:28:55,150 ‫بابا، نمی‌تونم بهت بگم با روانشناس چیا گفتیم ‫تو فقط باید پولش رو بدی 553 00:28:55,233 --> 00:28:57,569 ‫منظورم این نبود چیا گفتین... 554 00:28:57,652 --> 00:29:00,280 ‫از خانمه خوشت اومد؟ ‫خوب بود؟ 555 00:29:00,989 --> 00:29:02,073 ‫آره، زن خوبیه 556 00:29:02,574 --> 00:29:03,574 ‫خوشحال شدم 557 00:29:05,201 --> 00:29:07,287 ‫سلام، سیلام، سلـوم.... 558 00:29:13,334 --> 00:29:15,128 ‫کجا تشریف داشتین؟ 559 00:29:15,211 --> 00:29:16,211 ‫بهش سخت نگیر... 560 00:29:16,880 --> 00:29:18,673 ‫نظرت چیه بهم بگی چه‌خبره؟ 561 00:29:32,187 --> 00:29:33,438 ‫اینا چی‌ان دیگه؟ 562 00:29:33,938 --> 00:29:36,983 ‫- صندلی‌های قدیمی فَن‌فوی پائول ‫- اینجا چیکار می‌کنن؟ 563 00:29:38,067 --> 00:29:39,527 ‫نمی‌خوام درموردش حرف بزنم 564 00:29:40,653 --> 00:29:42,822 ‫خب بگو ببینم از صبح با بابات کجا بودین؟ 565 00:29:42,906 --> 00:29:44,240 ‫نمی‌خوام درموردش حرف بزنم 566 00:29:45,241 --> 00:29:47,160 ‫- عالیه. بریم غذا بخوریم ‫- گشنه‌ام نیست 567 00:29:47,660 --> 00:29:50,038 ‫- اما غذا درست کردم. سالمون ‫- نمی‌خوام 568 00:29:50,121 --> 00:29:52,749 ‫- اگه نخوری، دیگه از غذا خبری نیست ‫- حله 569 00:30:00,673 --> 00:30:03,676 ‫روز تو چطور بود؟ تعریف کن ببینم 570 00:30:03,760 --> 00:30:06,387 ‫تیفانی گریفن تو کلاس خون‌دماغ شد، 571 00:30:06,471 --> 00:30:07,972 ‫و کلاس ریاضی نصفه موند 572 00:30:09,891 --> 00:30:11,726 ‫زک که دیگه اذیتت نمی‌کنه؟ 573 00:30:11,810 --> 00:30:14,938 ‫نه. امروز خیلی ناراحت بود 574 00:30:15,021 --> 00:30:16,898 ‫بابای زک خیلی حالش بده 575 00:30:17,732 --> 00:30:18,732 ‫اوه... 576 00:30:19,859 --> 00:30:21,110 ‫قراره بمیره؟ 577 00:30:22,362 --> 00:30:23,362 ‫آره 578 00:30:28,201 --> 00:30:29,452 ‫جینی هنوز عصبانیه! 579 00:30:31,454 --> 00:30:32,454 ‫آره. 580 00:30:54,047 --> 00:30:55,347 [نمیای یه سر؟] 581 00:32:28,237 --> 00:32:30,406 ‫ اگه نخوری، دیگه از غذا خبری نیست 582 00:33:21,582 --> 00:33:22,917 ‫هرچی بود ریختم رفت 583 00:33:28,840 --> 00:33:31,843 ‫- هرچی بود؟ ‫- غذا می‌خوای؟ برو کار کن 584 00:33:31,926 --> 00:33:34,178 ‫- من میرم سرکار، غذا هم می‌خورم ‫- منم میرم سرکار! 585 00:33:34,262 --> 00:33:35,304 ‫مطمئنی؟ 586 00:33:35,388 --> 00:33:37,223 ‫فکرکردی می‌تونی دو هفته غیبت بزنه 587 00:33:37,306 --> 00:33:39,225 ‫و وقتی برگشتی باز برگردی سرکارت؟ 588 00:33:39,767 --> 00:33:42,520 ‫اگه تا حالا تو زندگیت برای چیزی تلاش ‫کرده باشی، باید این رو خوب بدونی 589 00:33:44,063 --> 00:33:45,189 ‫به‌به 590 00:33:46,941 --> 00:33:48,651 ‫امیدوارم چندتا شیرینی واسه ‫آستین نگه داشته باشی! 591 00:34:09,505 --> 00:34:11,132 ‫هنوز گورت رو گم نکردی؟ 592 00:34:12,133 --> 00:34:15,303 ‫کنی اون زنیکه رو ول کرد، با من ‫ازدواج کرد و ثروت‌ش رو واسه من گذاشت 593 00:34:15,386 --> 00:34:16,846 ‫امبر لین باید با این موضوع کنار بیاد 594 00:34:16,929 --> 00:34:20,266 ‫می‌دونم داری فقط کارت رو می‌کنی، ‫ولی اون بهت پول می‌ده تا صرفاً بری رو مخ من 595 00:34:20,349 --> 00:34:22,643 ‫باید زنگ بزنم پلیس! 596 00:34:23,352 --> 00:34:24,604 ‫اینکارو بکن! 597 00:34:25,480 --> 00:34:28,649 ‫یادته نیک داشت می‌گفت یه مقدار پول ‫گم و گور شده؟ 598 00:34:28,733 --> 00:34:31,360 ‫نیک رو قاطی این ماجرا نکن! جدی میگم 599 00:34:31,444 --> 00:34:34,572 ‫هرچقدر دلت می‌خواد با این ‫ریخت و قیافه ضایع‌ت راه بیوفت دنبالم 600 00:34:34,655 --> 00:34:36,199 ‫اما نیک رو قاطی این ماجرا نکن 601 00:34:36,282 --> 00:34:38,117 ‫وگرنه بهش می‌گم واقعاً کی هستی! 602 00:34:38,659 --> 00:34:40,995 ‫هردومون خوب می‌دونیم همچین کاری نمی‌کنی 603 00:34:41,704 --> 00:34:44,916 ‫مطمئنم نمی‌خوای این تصویر بی‌نقصی که 604 00:34:44,999 --> 00:34:47,335 ‫از خودت توی ذهن همه ایجاد کردی، ‫خراب بشه 605 00:34:48,336 --> 00:34:50,588 ‫نمی‌خوای که بقیه بفهمن... 606 00:34:50,671 --> 00:34:52,882 ‫چه قاتل کثیفی هستی! 607 00:34:56,844 --> 00:34:58,763 ‫و راستی، نگران نباش 608 00:34:58,846 --> 00:35:02,934 ‫دارم می‌رم مسافرت، ‫چند روزی می‌خوام برم «نیو اورلینز» 609 00:35:03,017 --> 00:35:04,727 ‫قبلاً اونجا زندگی می‌کردی نه؟ 610 00:35:04,811 --> 00:35:07,146 ‫با اولین همسرت، آنتونی گرین! 611 00:35:19,742 --> 00:35:21,119 ‫سلام خانم کوچولو 612 00:35:21,202 --> 00:35:22,870 ‫سلام آقای گنده‌بک 613 00:35:39,470 --> 00:35:40,721 ‫هی دخترجون 614 00:35:41,222 --> 00:35:43,683 ‫واقعاً نمی‌خواستم. همچین قصدی نداشتم 615 00:35:44,267 --> 00:35:45,309 ‫اذیتت می‌کرد؟ 616 00:35:47,103 --> 00:35:48,103 ‫من... 617 00:35:49,897 --> 00:35:51,649 ‫- نه راستش، نه ‫- گوش کن دخترجون 618 00:35:52,400 --> 00:35:56,320 ‫واسه خودت می‌گم، بهتره فکرکنی ‫اون یارو اذیتت می‌کرده 619 00:35:56,404 --> 00:35:57,738 ‫و الان...بعد من تکرار کن 620 00:36:03,452 --> 00:36:04,452 ‫اون اذیتت می‌کرد 621 00:36:10,168 --> 00:36:12,712 ‫- اون اذیتم می‌کرد ‫- و با اونایی که اذیت‌مون می‌کنن چیکار می‌کنیم؟ 622 00:36:18,050 --> 00:36:19,051 ‫ببخشید 623 00:36:24,807 --> 00:36:27,935 ‫نیک، چیزی می‌خوای بگی؟ چون امروز ‫آماده‌ام بپرم به یکی! 624 00:36:28,019 --> 00:36:29,145 ‫می‌دونم چیکار کردی 625 00:36:29,645 --> 00:36:31,647 ‫هیچ پولی گم و گور نشده، پس... 626 00:36:31,731 --> 00:36:33,232 ‫من رو گول نزن! 627 00:36:33,316 --> 00:36:34,775 ‫چندتا چک ثبت نشده داریم، 628 00:36:34,859 --> 00:36:37,028 ‫و دقیقاً همون‌ روز یه وعیده خیلی ‫کلون برامون واریز شد 629 00:36:37,111 --> 00:36:38,112 ‫به‌نظرت واکنش پائول وقتی... 630 00:36:38,196 --> 00:36:40,656 ‫بفهمه نامزد خودش از دفترش ‫اختلاس کرده چی می‌تونه باشه؟ 631 00:36:40,740 --> 00:36:44,243 ‫اگه جایی درز کن، کاملاً به‌گا می‌ره ‫و این وظیفه منه که نذارم چنین اتفاقی بیوفته 632 00:36:44,327 --> 00:36:46,329 ‫دیگه به درد اینجا نمی‌خوری، 633 00:36:46,412 --> 00:36:47,997 ‫نباید اینجا باشی 634 00:36:48,080 --> 00:36:49,582 ‫باید بری! 635 00:36:52,084 --> 00:36:53,169 ‫واسه چی می‌خندی؟ 636 00:36:53,252 --> 00:36:54,295 ‫برو به پائول بگو 637 00:36:54,795 --> 00:36:57,840 ‫- واسه چی نمیری بگی؟ ‫- چی؟ 638 00:36:57,924 --> 00:37:00,885 ‫هنوز به پائول چیزی درمورد این ‫موضوع نگفتی، چرا؟ 639 00:37:02,720 --> 00:37:05,765 ‫چون می‌دونی اگه من غرق بشم، ‫بقیه رو هم با خودم می‌کشم پایین 640 00:37:05,848 --> 00:37:07,892 ‫- الان تهدید کردی؟ ‫- حقیقت رو گفتم 641 00:37:07,975 --> 00:37:10,603 اگه پائول بگی، به «انکار موجه» خودت اقرار کردی 642 00:37:10,686 --> 00:37:12,897 تنها «مجاری قانونی»‌ای که به ذهنش می‌رسه 643 00:37:13,814 --> 00:37:17,360 ‫تو از کجا می‌دونی «مجاری قانونی» چیه؟ ‫کی این کلمات رو بهت یاد میده؟ 644 00:37:17,443 --> 00:37:20,029 ‫اوه...اما صبرکن هنوز مونده 645 00:37:20,738 --> 00:37:23,699 ‫حق با توئه، وظیفته که از پائول محافظت کنی 646 00:37:23,783 --> 00:37:25,159 ‫اما نکردی... 647 00:37:26,118 --> 00:37:27,453 ‫افسارت دست منه نیک! 648 00:37:27,536 --> 00:37:30,256 ‫پس اگه می‌بینی دارم جلوی چشمت خراب‌کاری ‫می‌کنم و نمی‌تونی حرف بزنی، 649 00:37:31,374 --> 00:37:32,959 ‫باید بدونی با چه آدمی طرفی دیگه! 650 00:37:35,503 --> 00:37:39,298 ‫ببخشید که دیر کردم، ‫ناهار کاری‌مون خیلی طول کشید 651 00:37:39,382 --> 00:37:41,217 ‫اوه. 652 00:37:43,094 --> 00:37:45,346 ‫اونا...اونا اینجا چیکار می‌کنن؟ 653 00:37:45,429 --> 00:37:47,265 ‫دیدم به اینجا بیشتر میان 654 00:37:49,517 --> 00:37:50,517 ‫خیلی‌خب 655 00:38:08,411 --> 00:38:09,411 ‫چیه؟ 656 00:38:22,758 --> 00:38:23,758 ‫سوفی... 657 00:38:24,927 --> 00:38:26,929 ‫- سلام ‫- سلام مکس 658 00:38:33,185 --> 00:38:34,185 ‫چطوری؟ 659 00:38:34,729 --> 00:38:37,315 ‫من...خوبم ‫عالی‌ام 660 00:38:37,815 --> 00:38:38,815 ‫خیلی‌خب خوبه! 661 00:38:39,483 --> 00:38:42,528 ‫طبق معمول خیلی خوشگل شدی... 662 00:38:43,195 --> 00:38:45,781 ‫نمی‌شه یه‌بارم چندتا جوش بزنی 663 00:38:45,865 --> 00:38:48,367 ‫من جلوت اعتماد به نفسم بره بالا؟ 664 00:38:50,786 --> 00:38:52,371 ‫خیلی‌خب، من برم مکس 665 00:38:52,455 --> 00:38:55,041 ‫خداحافظ سوفی 666 00:38:57,001 --> 00:38:58,210 ‫آخه من چرا اینطوری ام؟ 667 00:39:05,718 --> 00:39:06,718 ‫ببخشید 668 00:39:08,220 --> 00:39:09,347 ‫ببخشید 669 00:39:10,474 --> 00:39:11,841 ‫[لیست بازیگران نمایش و نقش‌هایشان] 670 00:39:12,310 --> 00:39:15,243 ‫[مکسین بیکر در نقش لیدی بلیر] 671 00:39:16,437 --> 00:39:19,148 ‫جادوگر خبیث! عالیه 672 00:39:21,525 --> 00:39:23,819 ‫- جینی! خدای من ‫- چی شده؟ 673 00:39:23,903 --> 00:39:25,279 ‫خدای من 674 00:39:25,863 --> 00:39:27,740 ‫- یا خدا ‫- چی شده؟ 675 00:39:27,823 --> 00:39:30,618 ‫- نقش جوزفین رو گرفتم ‫- خدای من. بریشا. عالیه 676 00:39:30,701 --> 00:39:33,013 ‫- باورم نمی‌شه این نقش گیرم اومده! ‫- جدی می‌گی؟ 677 00:39:33,037 --> 00:39:35,414 ‫بریشا! آفرین. جوزفین من... 678 00:39:37,750 --> 00:39:39,585 ‫- ممنون ‫- منم دوک‌ام 679 00:39:40,211 --> 00:39:41,211 ‫چی؟ 680 00:39:41,962 --> 00:39:42,963 ‫چطوری؟ 681 00:39:43,047 --> 00:39:44,465 ‫دیروز تست دادم 682 00:39:44,548 --> 00:39:45,548 ‫سلام جینی! 683 00:39:48,594 --> 00:39:50,471 ‫موقع تمرین می‌بینمت، بانوی من 684 00:39:52,139 --> 00:39:53,474 ‫- ب‌ا‌ف نقش دوک رو گرفته ‫- پشمام 685 00:40:09,407 --> 00:40:12,159 ‫نه، نه، نه، نه، نه، نه 686 00:40:12,243 --> 00:40:14,328 ‫دیگه تکرار نمی‌شه جو، قول میدم 687 00:40:14,829 --> 00:40:16,705 ‫- باشه پس، اشکالی نداره ‫- واقعاً؟ 688 00:40:17,706 --> 00:40:18,706 ‫نه! 689 00:40:19,041 --> 00:40:21,721 ‫درست موقع شلوغ‌ترین هفته سال، روز ‫عیدشکرگزاری ول کردی رفتی 690 00:40:21,794 --> 00:40:25,256 ‫- نه زنگی، نه خبری چیزی ‫- می‌دونم، از اعتمادت سوء‌استفاده کردم 691 00:40:25,339 --> 00:40:26,841 ‫معلومه که کردی 692 00:40:26,924 --> 00:40:28,259 حسابی درگیر بودم 693 00:40:29,427 --> 00:40:31,512 ‫- همه‌مون بودیم ‫- جو توروخدا من رو اخراج نکن 694 00:40:31,595 --> 00:40:35,057 ‫این شغل...تنها چیزیه که توی ‫زندگیم کاملاً متعلق به خودمه 695 00:40:35,141 --> 00:40:36,183 ‫خیلی خیلی برام مهمه! 696 00:40:36,267 --> 00:40:40,688 ‫جینی، شرایط منم در نظر بگیر ‫این چیزها خیلی برای من مهمه 697 00:40:41,480 --> 00:40:43,482 ‫خب؟ نمی‌تونی بعد دو هفته یهو آفتابی شی و... 698 00:40:43,566 --> 00:40:46,277 ‫- فکرکنم این قهوه‌چیزه رو خراب کردم ‫- دستگاه اسپرسو 699 00:40:46,360 --> 00:40:47,862 ‫می‌شه پولش رو از حقوقم کم کنی؟ 700 00:40:47,945 --> 00:40:51,323 ‫- 4000 هزار دلاره! ‫- پس توروخدا از حقوقم کم نکن. 701 00:40:51,866 --> 00:40:54,118 ‫- می‌شه سفارش میز 9 رو بگیری؟ ‫- بله 702 00:40:55,119 --> 00:40:56,287 ‫- سلام ‫- سلام 703 00:41:00,166 --> 00:41:01,584 ‫آهان بله... 704 00:41:02,126 --> 00:41:04,295 ‫قیافه‌ت رو اینطوری نکن، اخم نکن 705 00:41:05,129 --> 00:41:06,839 ‫حداقل جوری رفتار کن انگار ‫بهم احترام می‌ذاری 706 00:41:06,922 --> 00:41:09,091 ‫می‌فهمی؟ ناسلامتی اینجا مال منه 707 00:41:09,592 --> 00:41:12,761 ‫- بله قربان، من کاملاً بهتون احترام می‌ذارم ‫- مشخصه 708 00:41:17,141 --> 00:41:18,350 ‫ممنون که اومدی. 709 00:41:18,434 --> 00:41:20,019 ‫همه‌مون دائم تو فکرتیم 710 00:41:20,102 --> 00:41:21,103 ‫ممنون دینا. 711 00:41:21,604 --> 00:41:24,440 ‫می‌خواستم به عنوان کسی که تا حدودی ‫جورجیا میلر رو می‌شناسه، 712 00:41:24,523 --> 00:41:25,983 ‫چند کلمه‌ای درموردش حرف بزنم 713 00:41:26,817 --> 00:41:28,527 ‫من خودم توی این محله بزرگ شدم 714 00:41:28,611 --> 00:41:32,656 ‫این محله شاهد تعداد زیادی از ‫تولدهای خانودگی‌مون بوده 715 00:41:33,157 --> 00:41:35,910 ‫بازی‌های تنیس، مهمونی‌های تعطیلات 716 00:41:35,993 --> 00:41:37,286 ‫بازی‌های بولینگ... 717 00:41:37,828 --> 00:41:41,373 ‫رویدادهای زیادی رو با تام 718 00:41:42,124 --> 00:41:43,334 ‫اینجا تجربه کردیم 719 00:41:44,210 --> 00:41:45,836 ‫خیلی ارزشمنده... 720 00:41:46,587 --> 00:41:48,756 ‫برای خانواده‌ام و خاطرات‌مون، 721 00:41:50,049 --> 00:41:54,970 ‫برای همینه که نمی‌تونم با عضویت ‫جورجیا میلر موافقت کنم 722 00:41:56,138 --> 00:41:59,225 ‫تازه اومده اینجا، و شاید یه روزی بتونه جایگاه ‫خودش رو کسب کنه، 723 00:41:59,308 --> 00:42:02,853 ‫اما جورجیا میلر با ارزش‌های این محله ‫هم‌خوانی نداره 724 00:42:03,687 --> 00:42:05,481 ‫توی خونه‌ش تفنگ داره 725 00:42:06,065 --> 00:42:07,775 ‫نه دیپلمی داره نه تحصیلاتی... 726 00:42:07,858 --> 00:42:11,779 ‫پسرش زک با مداد دست پسرمو زخمی کرد 727 00:42:11,862 --> 00:42:14,990 ‫شماها که همه‎تون من رو می‌شناسید، ‫می‌دونید من کسی رو قضاوت نمی‌کنم 728 00:42:15,074 --> 00:42:17,117 ‫اما جورجیا میلر یه زن بی‌سواد ‫و عجیب غریبه 729 00:42:17,201 --> 00:42:20,704 ‫و به هیچ عنوان نمی‌تونم ‫برای عضویت تائیدش کنم 730 00:42:23,123 --> 00:42:25,084 ‫خب پس تصمیم‌مون مشخصه 731 00:42:25,709 --> 00:42:30,381 ‫با توجه به این شرایط دعوت‌نامه‌ای ‫برای جورجیا میلر ارسال نمی‌کنیم 732 00:42:30,464 --> 00:42:31,632 ‫تصمیم درستیه 733 00:42:36,720 --> 00:42:38,055 ‫- اجازه هست؟ ‫- آره حتماً 734 00:42:39,181 --> 00:42:41,392 ‫خیلی‌خب، امشب شما مغازه رو ببندید 735 00:42:41,475 --> 00:42:43,269 ‫- چرا؟ ‫- یعنی چی چرا؟ 736 00:42:43,352 --> 00:42:45,604 ‫پشمام! با کسی قرار داری؟ 737 00:42:46,188 --> 00:42:48,941 ‫- به تو ربطی نداره ‫- قرار داری! قشنگ مشخصه 738 00:42:49,024 --> 00:42:50,859 ‫مگه چیه؟ منم می‌تونم قرار بذارم 739 00:42:50,943 --> 00:42:52,194 ‫خب؟ منم آدمم 740 00:42:54,905 --> 00:42:56,156 ‫به‌نظرت جو جذاب نیست؟ 741 00:42:56,240 --> 00:42:58,325 ‫مثل برادر بزرگ‌تر آدم می‌مونه 742 00:42:58,409 --> 00:43:00,202 ‫دقیقاً. وایب داداش بزرگا رو می‌ده 743 00:43:01,161 --> 00:43:02,871 ‫جو، چه تیپی زدی 744 00:43:02,955 --> 00:43:03,955 ‫ممنون 745 00:43:08,085 --> 00:43:09,878 ‫- سلام ‫- سلام 746 00:43:10,379 --> 00:43:11,714 ‫سلام 747 00:43:12,214 --> 00:43:14,550 ‫پادما. نمی‌دونستم اینجا کار می‌کنی 748 00:43:15,134 --> 00:43:16,510 ‫سلام جینی 749 00:43:20,889 --> 00:43:22,474 ‫خیلی‌خب، نمی‌دونم چطوری 750 00:43:22,558 --> 00:43:25,144 ‫اما می‌دونم هراتفاقی که اینجا داره میوفته ‫کاملاً به‌خاطر توئه 751 00:43:25,227 --> 00:43:26,395 ‫مامان... 752 00:43:26,478 --> 00:43:29,023 ‫خیلی‌خب خانم‌ها، ‫باید حسابی حال‌ش رو جا بیارید 753 00:43:29,106 --> 00:43:32,818 ‫- دوتایی با هم دهن‌ش رو سرویس کنید ‫- خب دیگه، من توی ماشین منتظرم 754 00:43:35,237 --> 00:43:36,572 ‫یه اسپرسو می‌خواستم 755 00:43:37,406 --> 00:43:39,199 ‫دستگاه‌مون خراب شده 756 00:43:49,209 --> 00:43:50,586 ‫به‌به، ببین کی اومده 757 00:43:52,796 --> 00:43:53,631 ‫جانم؟ 758 00:43:53,714 --> 00:43:54,798 ‫کجا بودی؟ 759 00:43:54,882 --> 00:43:57,468 ‫اجازه ندارم بدونم کجا بودی و ‫چیکار می‌کردی؟ 760 00:43:58,135 --> 00:43:59,136 ‫سرکار بودم 761 00:43:59,219 --> 00:44:01,305 ‫من رو توی «انجمن همسایه‌ها» راه ندادن 762 00:44:05,309 --> 00:44:06,560 ‫خوشحال شدی؟ 763 00:44:07,144 --> 00:44:08,145 ‫خوشحال شدم؟ 764 00:44:09,813 --> 00:44:11,690 ‫نه مامان. خوشحال نشدم 765 00:44:31,251 --> 00:44:33,212 ‫از گشنگی مُردم، مزاحم نشو 766 00:44:34,922 --> 00:44:37,841 ‫مامان نیست. منم...پائول. 767 00:44:37,925 --> 00:44:39,343 ‫آم... 768 00:44:40,052 --> 00:44:41,178 ‫می‌شه حرف بزنیم؟ 769 00:44:41,261 --> 00:44:44,223 ‫- حتماً ‫- من...خب 770 00:44:44,306 --> 00:44:45,516 ‫می‌دونی چیه، ‫می‌تونم بشینم؟ 771 00:44:46,725 --> 00:44:47,935 ‫راحت باش خونه‌ی خودته 772 00:44:48,018 --> 00:44:49,853 ‫بلاخره اومدی اینجا 773 00:44:49,937 --> 00:44:52,815 ‫بامزه‌ بود، درمورد اون موضوع... 774 00:44:52,898 --> 00:44:56,985 ‫خب فکرکنم اول از همه باید بابت اینکه چطوری 775 00:44:57,069 --> 00:44:59,697 ‫از قضیه اومدن من به اینجا باخبر شدی، ‫معذرت خواهی کنم 776 00:44:59,780 --> 00:45:02,574 ‫اونطوری که برنامه‌ریزی کرده بودیم ‫پیش نرفت 777 00:45:02,658 --> 00:45:04,785 ‫آره. مامانم به روش خودش وارد عمل شد 778 00:45:05,619 --> 00:45:06,704 ‫به خانواده‌مون خوش اومدی! 779 00:45:06,787 --> 00:45:10,624 ‫می‌دونم بین تو و مامانت یه‌سری ‫مشکلات وجود داره 780 00:45:10,708 --> 00:45:15,170 ‫و می‌خوام بدونی که اصلاً سعی ندارم ‫بین‌تون دخالت کنم 781 00:45:15,254 --> 00:45:18,382 ‫آستین بهم گفت و منم ‫به حرف‌ش گوش می‌کنم 782 00:45:19,007 --> 00:45:22,469 ‫اما...تا جایی که به ‫خودم و خودت مربوط می‌شه 783 00:45:22,553 --> 00:45:27,599 ‫می‌خوام بدونی واقعاً برام مورد احترامه که ‫پدری داری که می‌تونی بهش تکیه کنی 784 00:45:27,683 --> 00:45:31,103 ‫و اصلاً اصلاً قصد ندارم ‫مانع این امر بشم 785 00:45:31,186 --> 00:45:32,813 ‫به هیچ عنوان. 786 00:45:33,647 --> 00:45:34,732 ‫اما آستین... 787 00:45:36,191 --> 00:45:37,568 ‫می‌دونی بابای اون... 788 00:45:37,651 --> 00:45:40,863 ‫یعنی ماجرای کارت‌های اعتباری ‫با اسم آستین که... 789 00:45:40,946 --> 00:45:42,030 ‫چه کارت‌های اعتباری‌ای؟ 790 00:45:42,656 --> 00:45:45,534 ‫راستش...مامانت همه‌چی رو برام تعریف کرده 791 00:45:45,617 --> 00:45:48,579 ‫و باید بگم واقعاً متاسفم که ‫زیر بار چنین مشکلی بودین 792 00:45:48,662 --> 00:45:51,498 ‫اما آستین...اون به‌مون نیاز داره ‫و فقط... 793 00:45:51,582 --> 00:45:55,043 ‫می‌خوام همه‌جوره هواش رو داشته باشم 794 00:45:55,127 --> 00:45:59,506 ‫البته می‌خوام هوای تو رو هم داشته باشم، ‫اما خب تو دیگه بزرگ شدی 795 00:45:59,590 --> 00:46:02,176 ‫و به خودت بستگی داره 796 00:46:02,259 --> 00:46:07,264 ‫که چقدر می‌تونی بهم نیاز داشته باشی ‫یا اصلاً نداشته باشی که... 797 00:46:11,685 --> 00:46:12,685 ‫جینی؟ 798 00:46:15,230 --> 00:46:17,274 ‫فهمیدم، ممنون پائول. 799 00:46:17,983 --> 00:46:20,235 ‫راستش باید تکالیف‌ام رو بنویسم 800 00:46:20,319 --> 00:46:23,572 ‫باشه. مرسی که باهام حرف زدی 801 00:46:23,655 --> 00:46:26,867 ‫من دیگه... ‫اینم از این. 802 00:46:27,451 --> 00:46:30,204 ‫من... ‫باشه فهمیدم. 803 00:46:39,248 --> 00:46:41,348 ‫[چگونه از امتیاز اعتباری خود مطلع شوم؟] 804 00:46:46,013 --> 00:46:47,513 ‫[ویرجینیا میلر] 805 00:46:52,811 --> 00:46:54,491 ‫[امتیاز اعتباری پایین] 806 00:47:24,633 --> 00:47:25,633 ‫سلام 807 00:47:33,809 --> 00:47:35,686 ‫چرا دیشب خبری ازت نشد؟ 808 00:47:37,646 --> 00:47:38,730 ‫خواب رفتم 809 00:47:39,439 --> 00:47:40,439 ‫واقعاً؟ 810 00:47:42,109 --> 00:47:42,943 ‫آره 811 00:47:43,026 --> 00:47:44,903 ‫چرا...چرا بهم نگفتی بیام؟ 812 00:47:46,154 --> 00:47:48,323 ‫- کی؟ ‫- دیروز 813 00:47:48,407 --> 00:47:50,284 ‫یا امروز...اصلاً کلاً 814 00:47:50,367 --> 00:47:51,493 ‫هرموقع خواستی بیا 815 00:47:52,077 --> 00:47:53,161 ‫نه، نمی‌شه که 816 00:47:53,871 --> 00:47:54,871 ‫چرا آخه؟ 817 00:47:57,207 --> 00:47:59,501 ‫نمی‌دونم. واقعاً مسخره‌ست 818 00:48:00,794 --> 00:48:02,981 ‫- چت شده؟ ‫- هیچی، خوبم 819 00:48:06,049 --> 00:48:08,260 ‫- اینطوری نگام نکن ‫- چطوری؟ 820 00:48:08,343 --> 00:48:10,637 ‫شک‌برانگیز، انگار باورنکردی ‫گفتم حالم خوبه 821 00:48:11,555 --> 00:48:13,056 ‫راستش باور نکردم 822 00:48:18,979 --> 00:48:21,231 ‫اما مجبورت نمی‌کنم که بگی چی شده 823 00:48:28,906 --> 00:48:32,451 ‫اومدم اینجا تا...به خودم آسیب نزنم 824 00:48:35,662 --> 00:48:38,415 ‫خب، خوشحالم ‫که اینکارو کردی 825 00:48:40,667 --> 00:48:41,793 ‫واقعاً استرس دارم، 826 00:48:41,877 --> 00:48:44,421 ‫و وقتی استرس دارم باید ‫کاملاً متوجه‌ش بشم و سعی کنم... 827 00:48:46,131 --> 00:48:47,257 ‫من... 828 00:48:47,341 --> 00:48:50,385 ‫یه جُکی چیزی بگو. می‌خوام حواسم رو پرت کنم 829 00:48:53,263 --> 00:48:57,225 ‫می‌دونستی اگه جاروبرقی رو تمیز کنی... 830 00:48:58,435 --> 00:49:00,270 ‫اون موقع خودتم یه جارو برقی‌ای؟ 831 00:49:11,448 --> 00:49:13,742 ‫- اون...اون منم؟ ‫- نه 832 00:49:14,743 --> 00:49:16,870 ‫وایسا ببینم، کِی کشیدیش؟ 833 00:49:17,371 --> 00:49:19,539 ‫- وقتی پیش بابات بودی ‫- چرا؟ 834 00:49:21,124 --> 00:49:22,334 ‫چون دلم برات تنگ شده بود 835 00:49:26,088 --> 00:49:27,297 ‫عاشقم شدی رفت! 836 00:49:27,381 --> 00:49:30,509 ‫آره. عاشقت شدم ‫دیوونه‌وار عاشقت شدم 837 00:49:36,390 --> 00:49:37,683 ‫نمی‌فهمم... 838 00:49:38,767 --> 00:49:43,146 ‫چرا همه‌چی باید همزمان ‫با هم بگایی بشه، همیشه؟ 839 00:49:43,230 --> 00:49:45,816 ‫این یه نظریه اختیاری توی بینش‌های الهیاتیه! 840 00:49:46,525 --> 00:49:49,569 ‫بودایی ها می‌گن ‫«ما رنج می‌کشیم تا نهایتاً خوشحالی رو کشف کنیم» 841 00:49:50,237 --> 00:49:51,613 ‫یادت نره مردم چقدر لاشی‌ان 842 00:50:47,127 --> 00:50:48,127 ‫اونجا 843 00:50:51,006 --> 00:50:52,299 ‫- اونجا ‫- اینجا؟ 844 00:50:52,382 --> 00:50:53,382 ‫آره 845 00:50:54,051 --> 00:50:55,051 ‫اینطوری؟ 846 00:50:56,553 --> 00:50:57,553 ‫یکم بالاتر... 847 00:51:04,686 --> 00:51:05,686 ‫آره. 848 00:51:31,088 --> 00:51:32,088 ‫تندتر... 849 00:52:27,727 --> 00:52:30,272 ‫گفتم شاید اینجا بهتر دیده بشه 850 00:52:32,440 --> 00:52:33,440 ‫محشره 851 00:52:37,155 --> 00:52:43,559 ‫‫‫ترجمه از « مـحـمـدعـلـی و آیـدا » ::.. mml.moh & Ayda.NDR ..:: 852 00:52:44,035 --> 00:52:47,622 ‫یه وقتایی هست که ‫ از بازی داده شدن خسته می‌شی 853 00:52:47,706 --> 00:52:49,374 ‫چرا نیشت تا بناگوش بازه؟ 854 00:52:49,457 --> 00:52:50,917 ‫جینی داره برام صبحونه آماده می‌کنه 855 00:52:51,001 --> 00:52:52,669 ‫واقعاً؟ 856 00:53:03,054 --> 00:53:05,432 ‫از اینکه هیچ کنترلی روی زندگیم ندارم خسته شدم، 857 00:53:05,515 --> 00:53:08,268 ‫اینکه توی تاریکی زندانی شدم و ‫بازیچه دست همه‌ام... 858 00:53:22,157 --> 00:53:23,533 ‫کیش و مات، مامان 859 00:53:24,786 --> 00:53:28,050 ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز .:: DigiMoviez.Com ::.