1 00:00:03,510 --> 00:00:10,553 ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز .:: DigiMoviez.Com ::. 2 00:00:16,495 --> 00:00:23,495 ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:‏ @Digimoviez 3 00:00:34,125 --> 00:00:37,375 بالاخره لحظه‌ای که همه انتظارش رو می‌کشیدن فرا رسید 4 00:00:38,333 --> 00:00:43,583 آخرین فصل از برنامهٔ ده فصلی من از قدرتمندترین قهرمان روی زمین: کاپیتان مارول 5 00:00:43,666 --> 00:00:44,666 هالک همه‌چی رو له می‌کنه 6 00:00:44,750 --> 00:00:46,833 این هفته تمرکزمون روی نبرِ روی زمین هستش 7 00:00:46,916 --> 00:00:48,125 خب، همه‌مون داستان رو می‌دونیم 8 00:00:48,208 --> 00:00:51,666 انتقام‌جویان داشتن سعی می‌کردن که زمین رو نجات بدن ولی اگه بخوایم راستش رو بگیم 9 00:00:51,750 --> 00:00:54,570 داشتن شکست بدی می‌خوردن 10 00:00:54,975 --> 00:00:58,725 سفینه‌های فضایی داشتن حمله می‌کردن. تانوس سر سنگ‌های جادویی داشت عوضی‌بازی درمیاورد 11 00:00:58,750 --> 00:01:00,875 کار قهرمان‌هامون تموم بود 12 00:01:00,958 --> 00:01:02,791 تا وقتی که...‏ 13 00:01:03,791 --> 00:01:05,616 کاپیتان مارول از وسط سفینه بیرون اومد 14 00:01:05,641 --> 00:01:08,183 این قهرمان باوقار و خوشگل کیه؟ 15 00:01:08,208 --> 00:01:10,708 با توجه به تحقیقات گسترده و مطالعات فراوان من 16 00:01:10,791 --> 00:01:12,541 توی مصاحبهٔ پادکست اسکات لنگ 17 00:01:12,625 --> 00:01:14,000 که به‌نظر آدم خوبی میاد 18 00:01:14,083 --> 00:01:15,708 خیلی چیزها از کاپیتان مارول یاد گرفتم 19 00:01:15,791 --> 00:01:17,708 و مطمئنم که سه چیزش عین واقعیته!‏ 20 00:01:17,791 --> 00:01:21,528 یک: اون از وسط سفینهٔ تانوس رد شد و مثل یه فرشتهٔ شعله‌ور پرواز کرد 21 00:01:21,553 --> 00:01:24,511 و می‌دونین چی شد؟ اون کار بهش هم میومد!‏ 22 00:01:25,666 --> 00:01:28,875 دو: اون با مشت زد توی صورت تانوس 23 00:01:29,166 --> 00:01:30,541 مسابقه تمومه 24 00:01:30,625 --> 00:01:32,351 به بقیهٔ انتقام‌جویان بی‌ادبی نباشه 25 00:01:32,375 --> 00:01:34,295 ولی واقعاً فکر نمی‌کنم که اون‌ها از پس این کار برمیومدن 26 00:01:34,541 --> 00:01:38,728 و سه: بعضی وقت‌ها یکی ممکنه از ناکجاآباد بیاد و یه کار بی‌نظیر انجام بده 27 00:01:38,958 --> 00:01:42,125 می‌دونم بعضی‌هاتون فکر می‌کنین که اون مردم زمین رو ول کرد و رفت 28 00:01:42,208 --> 00:01:43,458 ولی این حقیقت نداره 29 00:01:43,541 --> 00:01:45,791 مشخصاً ما نمی‌دونیم که اون داشته چیکار می‌کرده 30 00:01:45,875 --> 00:01:48,333 ولی شاید فقط به یه استراحت نیاز داشت 31 00:01:48,416 --> 00:01:49,875 نمیشه این خانم یه‌کم واسه خودش زندگی کنه؟ 32 00:01:50,916 --> 00:01:54,041 شاید این هفته توی اونجرکان یه چیز جدید راجع‌بهش فهمیدیم 33 00:01:54,125 --> 00:01:56,891 من قراره لباس کاپیتان مارول رو بپوشم، مشخصاً 34 00:01:56,916 --> 00:01:58,916 خب دیگه، همین‌ها برای این هفته کافیه 35 00:01:59,000 --> 00:02:01,458 هفتهٔ دیگه قراره یه برنامهٔ دو قسمتی رو...‏ 36 00:02:01,541 --> 00:02:03,541 به اینکه ثور خیلی مخفیانه عاشق بازیه رو شروع کنم 37 00:02:03,625 --> 00:02:05,750 یادتون نره، قسمت‌های جدید چهارشنبه‌ها پخش میشه 38 00:02:05,833 --> 00:02:09,041 لایک، کامنت و سابسکرایبِ تولیدات بچه تنبل یادتون نره 39 00:02:15,918 --> 00:02:18,074 ‫[نمی‌دونم کی این صفحهٔ خفن ‫رو درست کرد ولی واو، برگام] 40 00:02:21,041 --> 00:02:23,458 کاملا خان؟ - اومدم مامان - 41 00:02:24,083 --> 00:02:26,833 عجله کن، واسه آزمون شهر دیرت میشه 42 00:02:28,875 --> 00:02:31,208 امیر، اگه انقدر دعا کنی که...‏ 43 00:02:31,291 --> 00:02:35,250 وقت نشه چیزی بخوری،‏ یه روزی از گشنگی می‌میری 44 00:02:35,583 --> 00:02:37,791 دعا می‌کنم خدا یه روز ازت بگذره 45 00:02:38,250 --> 00:02:39,875 کاملا، یادت نره که حداقل...‏ 46 00:02:39,958 --> 00:02:42,208 هر 15 ثانیه به آینه نگاه کنی 47 00:02:42,291 --> 00:02:43,333 باشه، باشه، باشه 48 00:02:43,416 --> 00:02:48,958 اوه کاملا، کاملای من مسیر دراز و طوفانی‌ای در پیش داری 49 00:02:49,041 --> 00:02:51,125 پس هیچوقت وقتی تابلوی ایست رو دیدی توقف کامل نکن 50 00:02:51,208 --> 00:02:53,168 واسه شعر و شاعری خیلی زوده، بابا 51 00:02:53,250 --> 00:02:54,416 خیلی‌خب، گوش بده 52 00:02:54,541 --> 00:02:58,416 می‌دونی که واقعاً نیاز نیست هر 15 ثانیه به آینه نگاه کنی؟ 53 00:02:58,500 --> 00:02:59,750 چرا، نیازه 54 00:03:00,250 --> 00:03:04,375 فقط مطمئن شو مربی ببینه که سرت رو حرکت میدی 55 00:03:04,458 --> 00:03:07,333 و یادت باشه که قبل از روشن کردن ماشین بسم‌الله بگی 56 00:03:07,416 --> 00:03:09,250 هر کمکی نیازت میشه 57 00:03:09,333 --> 00:03:10,750 تازه هنوز گواهینامه هم ندارم 58 00:03:15,125 --> 00:03:17,250 چطوره که اول ماشین رو روشن کنی؟ 59 00:03:25,333 --> 00:03:27,013 هروقت آماده بودی حرکت کن 60 00:03:27,166 --> 00:03:28,166 بسم‌الله 61 00:03:29,250 --> 00:03:30,250 خدا قبول کنه 62 00:03:40,666 --> 00:03:41,958 فکر نکنم کسی دیده باشه 63 00:03:44,208 --> 00:03:46,041 اون ماشین من بود 64 00:03:47,996 --> 00:03:55,057 تــرجمه از « آیــدا و امیر فرحناک »‏ @AydaNaderiSubT 65 00:03:55,125 --> 00:03:56,458 شما باعث شدین رد شه 66 00:03:56,541 --> 00:03:59,250 گذاشتین توی خیابون کنار بقیهٔ ماشین‌ها رانندگی کنه 67 00:03:59,333 --> 00:04:01,416 من خودم بهش رانندگی یاد دادم 68 00:04:01,500 --> 00:04:03,958 خانم، به‌خاطر دخترتون،‏ من دارم پیاده خونه میرم 69 00:04:04,041 --> 00:04:05,750 بیخیال، یعنی دارین میگین...‏ 70 00:04:05,833 --> 00:04:08,750 مناسب با انتظارات شما و برگه‌تون به آینه نگاه نکرد؟ 71 00:04:08,833 --> 00:04:10,291 نگفتم که مشکل این هستش 72 00:04:10,458 --> 00:04:12,458 اوه - پس منظورتون اینه که...‏ - 73 00:04:12,541 --> 00:04:14,958 انتظار داشتین توی هر پیچی راهنما بزنه؟ 74 00:04:15,125 --> 00:04:16,208 بله 75 00:04:16,708 --> 00:04:18,666 اصلاً فایده نداره، زن - مرتیکهٔ عوضی - 76 00:04:18,750 --> 00:04:19,791 سوییچ ماشینم رو بدین 77 00:04:20,708 --> 00:04:22,416 خب. کاملا، بیا بریم 78 00:04:23,875 --> 00:04:27,291 متأسفم که این ماشین خانوادگی که پدرت...‏ 79 00:04:27,375 --> 00:04:31,416 با پولی که به سختی درآورده بود کلی حادثه رو تجربه کرده 80 00:04:31,708 --> 00:04:34,500 و واسه این که نمی‌تونی دیگه به من...‏ 81 00:04:34,583 --> 00:04:38,041 توی کارهای عروسی داداشت کمک کنی هم متأسفم 82 00:04:38,541 --> 00:04:41,250 این‌ها تقصیر منه، این‌ها همه‌ش تقصیر منه این‌ها همه‌ش از ژن منه 83 00:04:41,333 --> 00:04:45,125 ما از قدیم راجع‌به چیزهای غیرواقعی خیال‌بافی می‌کردیم 84 00:04:45,208 --> 00:04:46,500 یکیش همین مادر خودم...‏ 85 00:04:54,355 --> 00:04:56,001 [دبیرستان کولز] 86 00:05:00,625 --> 00:05:03,750 کاملیا، خوشحالم بعد از اون حادثهٔ داژبالی که داشتی چیزیت نشده 87 00:05:04,416 --> 00:05:05,416 اوه 88 00:05:09,583 --> 00:05:11,750 چرا داره دست تکون میده؟ یه جوریه 89 00:05:13,472 --> 00:05:15,013 سلام، بچه‌ها 90 00:05:15,583 --> 00:05:18,666 یه لحظه اینجا بیام دفتر شیمی رو بردارم 91 00:05:18,750 --> 00:05:20,710 وسط یه کاری هستیم یه لحظه وایسا 92 00:05:22,208 --> 00:05:24,583 جدول تناوبی رو گوگل می‌کنم، آره 93 00:05:28,083 --> 00:05:29,450 صبح پردردسری داشتی 94 00:05:29,475 --> 00:05:32,975 شرط بسته بودم که از حال میری الان 10 دلار پیاده شدم 95 00:05:33,000 --> 00:05:34,949 به مامانم گفته بودم که دیگه بهتون پیام نده 96 00:05:34,974 --> 00:05:38,808 خیلی‌ها توی آزمون شهر میفتن مربی‌ها به کوچیک‌ترین چیز توجه می‌کنن 97 00:05:38,833 --> 00:05:40,416 من با ماشین خودمون به ماشین اون زدم 98 00:05:41,000 --> 00:05:44,583 اوه، این مقصرش خودتی. اوم...‏ 99 00:05:44,639 --> 00:05:48,598 پس دیگه به اَونجرکان نمی‌رسیم - نه، نه، نه برونو - 100 00:05:48,708 --> 00:05:53,583 یه مسابقهٔ کازپلی برای کارول دنورز توی بزرگ‌ترین رویداد هواداریِ سال (رقابتی برای نقش بازی کردن) 101 00:05:53,673 --> 00:05:56,048 لباسم تقریباً کامل شده فقط ریزه‌کاری‌های آخرش مونده 102 00:05:56,073 --> 00:05:57,698 هنوز توی فکر اون ریزه‌کاری‌هاشی 103 00:05:57,723 --> 00:06:00,348 هر لحظه ممکنه یه ایده به ذهنم برسه - باشه، حتماً - 104 00:06:02,000 --> 00:06:04,291 ببخشید، من واقعاً دوست دارم 105 00:06:04,541 --> 00:06:07,674 واسه آخر هفته برنامه‌ای داری؟ چون من و کاملا صبح بی‌کاریم 106 00:06:07,699 --> 00:06:08,699 نه 107 00:06:08,750 --> 00:06:10,351 ‫داری دعوتم می‌کنی‏ ‫«‏برادران اِسمَش» بازی کنم؟ 108 00:06:10,375 --> 00:06:13,208 چون من اصلاً وقت ندارم - از بازیکن متنفر نباش، از بازی متنفر باش - 109 00:06:13,291 --> 00:06:15,597 موضوع اینه که من واقعاً از این بازی متنفرم 110 00:06:17,202 --> 00:06:18,430 خدایی؟ 111 00:06:19,125 --> 00:06:21,541 شرمنده، زوئی مشکلی نیست - 112 00:06:22,136 --> 00:06:23,659 از ژاکتت خوشم اومد 113 00:06:25,166 --> 00:06:28,041 مرسی، منم از گردنبندت خوشم اومد 114 00:06:28,394 --> 00:06:29,641 اوم... مرسی [کاملا] 115 00:06:29,666 --> 00:06:31,666 راستش، اسممه به زبون عربی 116 00:06:33,958 --> 00:06:35,734 خیلی‌خب، فعلاً 117 00:06:36,291 --> 00:06:38,601 اگه ازش بخوایم که ما رو تا اونجرکان برسونه خیلی ناجور میشه؟ 118 00:06:38,625 --> 00:06:39,625 آره - چرا؟ - 119 00:06:39,750 --> 00:06:41,630 مامانش همیشه ما رو تا مدرسه می‌رسوند 120 00:06:41,958 --> 00:06:45,700 چون الان که 100هزارتا دنبال‌کننده داره خیلی بدتر شده 121 00:06:45,725 --> 00:06:46,725 80هزارتا داره 122 00:06:46,750 --> 00:06:49,933 کاملا خان، لطفاً هرچه زودتر بیا دفتر من 123 00:06:49,958 --> 00:06:52,666 یه کار خیلی بد کردی شوخی می‌کنم. خیلی عجیبه که...‏ 124 00:06:52,691 --> 00:06:53,975 کل مدرسه این رو می‌شنون 125 00:06:54,000 --> 00:06:56,561 نه، مشکلی نیست. فقط خواستم یه صحبتی بکنم، شدیداً منتظرم 126 00:06:56,586 --> 00:06:59,400 پی‌نوشت: آقای ویلسون - خیلی ممنون آقای ویلسون - 127 00:07:02,583 --> 00:07:05,541 خب، اول از همه می‌خوام بگم که...‏ 128 00:07:05,625 --> 00:07:06,625 درک می‌کنم 129 00:07:07,804 --> 00:07:08,971 چی رو درک می‌کنین؟ 130 00:07:09,041 --> 00:07:10,833 خب، شنیدم که این چند هفتهٔ اخیر یه‌کم گیج می‌زدی 131 00:07:14,166 --> 00:07:15,291 خیلی بامزه بود 132 00:07:16,416 --> 00:07:20,333 معلم‌هات بهم میگن که کل روز رو مشغول خط‌خطی کردن دفترتی 133 00:07:20,416 --> 00:07:23,250 که همه‌ش توی فکر اون دنیای فانتزی خودتی 134 00:07:23,333 --> 00:07:25,416 هی! اوه... خدایی؟ 135 00:07:25,500 --> 00:07:28,000 هنوز 30ثانیه هم شروع صحبت‌مون نمی‌گذره 136 00:07:28,083 --> 00:07:30,791 باید حواست به من باشه، دختر - بله، شرمنده آقای ویلسون - 137 00:07:30,875 --> 00:07:33,333 نه. آقای ویلسون پدرم بود 138 00:07:34,583 --> 00:07:38,833 اسم من گیب هستش البته اسم اونم گیب بود، خیلی هم کمک نکرد 139 00:07:38,916 --> 00:07:41,583 ولی بیا راجع‌به تو حرف بزنیم سال سوم دبیرستانی 140 00:07:41,666 --> 00:07:44,208 وقتش رسیده که دیگه به آینده‌ت فکر کنی 141 00:07:44,583 --> 00:07:48,166 دانشگاه‌ها کم‌کم شروع به پذیرش می‌کنن تا چشم روی هم بذاری کنکوره 142 00:07:48,333 --> 00:07:50,333 مقالات و درخواست‌ها و...‏ 143 00:07:50,458 --> 00:07:53,125 می‌خوای داوطلب شی؟ چون دانشگاه‌ها برات فرصتی نمی‌ذارن 144 00:07:53,250 --> 00:07:56,666 خب، البته این کار رو برای کمک به مردم می‌کنن ولی منظورم اینه که...‏ 145 00:07:56,750 --> 00:07:58,625 کمک می‌کنه، واقعاً کمک می‌کنه 146 00:08:00,666 --> 00:08:02,958 اوه، نه. نه...‏ 147 00:08:03,041 --> 00:08:04,642 می‌دونی که نمی‌خواستم بترسونمت، آره؟ 148 00:08:04,666 --> 00:08:08,875 حالا حتماً باید تکلیف آینده‌ام رو قبل از ناهار مشخص کنم یا یه راهی هست...‏ 149 00:08:08,958 --> 00:08:11,875 بهت یه کاری می‌خوام بدم می‌خوام خونه بری 150 00:08:11,958 --> 00:08:14,125 الان نه. بعد از مدرسه 151 00:08:14,208 --> 00:08:16,937 بعدش می‌خوام که به خودت توی آینه نگاه کنی و بپرسی:‏ 152 00:08:16,962 --> 00:08:22,878 «کاملا، اون دختره که بهم خیره شده کیه؟» 153 00:08:24,416 --> 00:08:27,708 داری شعر «مولان» رو می‌خونی - آره، دارم همین کار رو می‌کنم - 154 00:08:27,733 --> 00:08:28,733 دقیقاً 155 00:08:28,758 --> 00:08:33,383 خب، کاملا. چیزی که الان می‌بینم دختریه که به دو قسمت تقسیم شده 156 00:08:33,916 --> 00:08:36,125 اینجاست یا اونجا؟ کاملا کجاست؟ 157 00:08:36,208 --> 00:08:39,375 کسی چه می‌دونه؟ کسی خبر نداره منم نمی‌دونم. چیزی نمی‌بینم. کجاست؟ 158 00:08:39,451 --> 00:08:42,225 می‌دونم، می‌دونم. خیال‌بافی باحاله خیال‌بافی واقعاً باحاله 159 00:08:42,250 --> 00:08:46,958 ولی الان ازت می‌خوام که خودت رو جمع و جور کنی و به واقعیت برگردی 160 00:08:51,333 --> 00:08:54,375 می‌دونی، برنامه‌ای که داشتم حرف نداشت قرار بود که گواهینامه رو بگیرم 161 00:08:54,458 --> 00:08:57,833 و از بهونهٔ انجام کارهای عروسی استفاده کنیم و...‏ 162 00:08:57,916 --> 00:09:00,834 و یه روز ناب و زیبا رو بدون مزاحمت توی اونجرکان داشته باشیم 163 00:09:02,166 --> 00:09:04,750 همیشه سالِ دیگه هست - نه، سال دیگه‌ای درکار نیست - 164 00:09:04,833 --> 00:09:07,333 این اولین باره و بعدش تاریخ‌شناس‌های آینده...‏ 165 00:09:07,416 --> 00:09:11,975 راجع‌بهش می‌نویسن و این رویداد اول از کجا شروع شد؟ اینجا 166 00:09:12,000 --> 00:09:15,583 دیگه قرار نیست اولین رویداد اونجرکانی درکار باشه، هیچوقت!‏ 167 00:09:17,250 --> 00:09:20,291 پس می‌ریم نقشهٔ دوم رو اجرا کنیم - نقشهٔ دومی هم داری؟ - 168 00:09:20,791 --> 00:09:23,750 نقشهٔ دوم‍... نقشهٔ دومت چیه؟ 169 00:09:25,416 --> 00:09:26,875 از نظر تئوری خیلی ساده‌ست 170 00:09:26,958 --> 00:09:30,190 ولی تو باید ظرافت خاصی به خرج بدی 171 00:09:30,269 --> 00:09:31,686 و تو اینکاره نیستی 172 00:09:34,000 --> 00:09:36,041 من می‌تونم ظرافت به خرج بدم - تو می‌تونی ظرافت به خرج بدی؟ - 173 00:09:36,125 --> 00:09:40,083 باشه. میری خونه. روی میز شام می‌شینی 174 00:09:41,208 --> 00:09:43,791 لبخند می‌زنی و از مادرت‏ خواهش می‌کنی 175 00:09:43,875 --> 00:09:46,125 خیلی خنگی - خنگ نیستم. من نابغه‌ام - 176 00:09:46,150 --> 00:09:49,192 پس میشه یه‌جوری رفتار نکنیم که انگار مادرت دارث ویدره؟ 177 00:09:50,041 --> 00:09:52,250 اون از هرچی که خوشم میاد متنفره 178 00:09:52,333 --> 00:09:55,458 و فکر می‌کنه من از این دختر عجیب‌وغریب‌هام 179 00:09:55,864 --> 00:09:57,068 خب هستی دیگه 180 00:09:58,000 --> 00:09:59,166 چیه؟ 181 00:09:59,250 --> 00:10:00,708 اگه من عجیب‌وغریب باشم تو بدتری 182 00:10:00,784 --> 00:10:05,076 می‌دونم. ولی از اون مهم‌تر من توی نقاشی حرف ندارم 183 00:10:06,083 --> 00:10:08,250 بقیه‌ش ر سرهم میارم، ولی خب باشه 184 00:10:08,583 --> 00:10:10,000 پس...‏ - به‌نظرت اول می‌شیم - 185 00:10:10,083 --> 00:10:12,166 این چه حرفیه قراره بریم، قراره برنده شیم 186 00:10:12,581 --> 00:10:16,011 و قراره اسلوموشن بزنیم قدش 187 00:10:17,291 --> 00:10:20,291 برونو من هنوز نمی‌دونم تزیین نهایی لباسم رو چیکار کنم 188 00:10:20,375 --> 00:10:22,125 نظری نداری؟ - خب - 189 00:10:22,208 --> 00:10:24,000 نظرت راجع‌به کاپیتان مارولِ تاریخی و پیشرفته چیه؟ 190 00:10:24,083 --> 00:10:26,041 اون دیگه قدیمی شده - باشه، خیلی‌خب - 191 00:10:26,125 --> 00:10:29,666 نظرت راجع‌به لباس ترکیبی چیه؟ مثل کاپیتان پلنگ یا آیرون مارول 192 00:10:29,691 --> 00:10:32,975 اوه... دکتر استرینج مارول می‌تونم شنل بپوشم 193 00:10:33,000 --> 00:10:34,549 شنل خفنه - حتی می‌تونم از آزگارد باشم - 194 00:10:34,574 --> 00:10:37,016 یه جنگجو گردن‌کلفتِ اسب‌سوار مثل والکیری بشم 195 00:10:37,041 --> 00:10:38,475 نمی‌تونم برات اسب درست کنم وگرنه خوب می‌شد 196 00:10:38,500 --> 00:10:41,141 یا می‌تونی برام یه «تنبل» بسازی که بال داره. اینجوری خیلی بهم میاد 197 00:10:41,166 --> 00:10:43,958 کاملاً بهت میاد بال و یه نیم‌تاج کوچولو 198 00:10:44,041 --> 00:10:45,881 داریم بازی می‌کنیم‌ها - شاهزاده کاپیتان مارول - 199 00:10:45,916 --> 00:10:48,443 شاهزاده بی‌شاهزاده. شرمنده می‌دونی چی از اون بهتره؟ 200 00:10:48,468 --> 00:10:50,183 چی؟ - کاپیتان مارولِ زامبی - 201 00:10:50,208 --> 00:10:54,083 به همه میگم:‏ «مغزتون رو می‌خورم ولی ابرقدرت هم دارم»‏ 202 00:10:54,166 --> 00:10:56,958 خب. نظرت چیه که دیگه هیچوقت ادای زامبی رو درنیاری؟ 203 00:11:01,458 --> 00:11:05,416 سلام، کاملا. دخترم، چطوری؟ مدرسه چطور بود؟ 204 00:11:05,791 --> 00:11:09,250 خب، ظاهراً فقط چهار روز فرصت دارم تا تکلیف کل آینده‌ام رو مشخص کنم، پس...‏ 205 00:11:09,333 --> 00:11:11,500 انقدر پیازداغش رو زیاد نکن، کاملا 206 00:11:12,238 --> 00:11:14,948 چی نگاه می‌کنی؟ خاموشش کن 207 00:11:19,458 --> 00:11:22,291 این از طرف مامان‌بزرگه؟ - باید هدیه‌های عروسی باشه - 208 00:11:22,375 --> 00:11:25,083 امیر، امیر بیا اینجا، لطفاً 209 00:11:26,791 --> 00:11:28,541 چرا باید این همه خرت‌وپرت بفرسته؟ 210 00:11:28,625 --> 00:11:31,333 دوست دارم بگم واسه اینه که داره پیر میشه 211 00:11:31,416 --> 00:11:33,250 ولی همیشه اینجوری بود 212 00:11:33,333 --> 00:11:36,416 قصد نداره تا وقتی همهٔ خرت‌وپرت‌هاش رو به ما بده سرش رو روی زمین بذاره 213 00:11:36,708 --> 00:11:38,708 امیر، مگه نمی‌شنوی؟ 214 00:11:39,458 --> 00:11:41,916 این خیلی خفنه اینم واسه مامان‌بزرگه؟ 215 00:11:46,208 --> 00:11:49,375 اون آشغاله 216 00:11:51,250 --> 00:11:56,458 امیر، بیا. این رو بذار توی اتاق زیر شیرونی 217 00:11:56,541 --> 00:11:58,333 بعدش هم خریدها رو از کیسه دربیار 218 00:11:58,916 --> 00:12:01,958 چرا کاملا این کار رو نکنه؟ - چون اون قراره کارهای منو انجام بده - 219 00:12:02,041 --> 00:12:03,875 کارهایی که مربوط به عروسیت بود رو یادته؟ - واقعاً؟ - 220 00:12:03,958 --> 00:12:07,041 آره. آماده شو بریم تو برو اتاق زیر شیرونی. تو با من بیا 221 00:12:07,125 --> 00:12:09,916 کاملا بیا ببینم - توی کارهای عروسیم گند نزنی - 222 00:12:10,000 --> 00:12:11,916 بجنب، امروز اصلاً وقت نداریم 223 00:12:32,750 --> 00:12:34,375 کاملا 224 00:12:41,666 --> 00:12:43,875 چطوری نجف؟ - چه‌خبر کاملا؟ - 225 00:12:43,958 --> 00:12:45,558 مامان چطوره؟ - خوبه - 226 00:12:45,708 --> 00:12:47,208 لاشخورهای پرنده توی لباس‌های آرمانی 227 00:12:47,291 --> 00:12:48,625 دارن کل محله رو می‌خرن 228 00:12:48,708 --> 00:12:51,125 شاید این دفعه واقعاً غذای بچه‌های حلال رو بخوریم 229 00:12:51,208 --> 00:12:53,750 توی بچه‌های حلال برای سُسِ اضافه ازتون پول می‌گیرن 230 00:12:59,500 --> 00:13:00,500 شما قدتون خیلی کوتاه ‍ه 231 00:13:00,583 --> 00:13:02,666 دخترم قد کوتاه نیست این لباسه خیلی بلنده 232 00:13:02,750 --> 00:13:04,708 شوکت، لباس من آماده‌ست 233 00:13:05,000 --> 00:13:07,458 سلام علیکم مونیبا جی 234 00:13:07,541 --> 00:13:08,666 علیک سلام 235 00:13:08,691 --> 00:13:10,475 می‌بینم داری خرید عروسی می‌کنی - اوهوم - 236 00:13:10,500 --> 00:13:13,333 راستی شنیدی عقد فاطیما چی شد؟ خراب شد 237 00:13:13,416 --> 00:13:14,458 اوه، چی شدش؟ 238 00:13:14,541 --> 00:13:16,833 تصمیم گرفت که فعلاً آمادهٔ تعهد نیست 239 00:13:16,909 --> 00:13:19,993 الان هم رفته اروپا سفر تا خودش رو پیدا کنه 240 00:13:20,083 --> 00:13:22,500 چی رو می‌خواد پیدا کنه؟ 241 00:13:22,583 --> 00:13:23,583 خوش به حالش 242 00:13:24,000 --> 00:13:29,307 خب دلش می‌خواست دور دنیا رو بگرده و داره این کار هم می‌کنه. خیلی خوبه!‏ 243 00:13:30,041 --> 00:13:31,875 این خانم دردسر ازش می‌باره 244 00:13:31,958 --> 00:13:32,958 اوهوم 245 00:13:33,083 --> 00:13:36,708 آخرش می‌فهمه که دستش حلقه نیست 246 00:13:36,875 --> 00:13:38,041 بعد که دیدمش...‏ 247 00:13:38,166 --> 00:13:43,000 با یه پسر سفیدپوست توی بلژیک به اسم راب خیلی جور شده بود 248 00:13:44,125 --> 00:13:47,958 عزیزم، قدت برای اون لباس کوتاه ‍ه - آره، واقعاً برای اون لباس قدت کوتاه‌ست - 249 00:13:48,833 --> 00:13:50,916 خوشتیپ شدم، نه؟ - اوه، آره آقای کِی - 250 00:13:51,875 --> 00:13:54,541 باشه، ولی این به چه دردی می‌خوره؟ 251 00:13:54,625 --> 00:13:58,666 این یه دوربین امنیتیه. یعنی با گوشی‌تون می‌تونین متوجه شین کی خونه‌ست 252 00:13:59,208 --> 00:14:01,333 با گوشیم؟ - آره، با گوشی‌تون - 253 00:14:01,666 --> 00:14:03,500 داریم توی آینده زندگی می‌کنیم 254 00:14:03,583 --> 00:14:07,041 این یکی رو خودم درست کردم اسمش سیستم زوزوئه 255 00:14:07,125 --> 00:14:10,125 همهٔ دستگاه‌هاتون رو به هم متصل می‌کنه و من بهش چندتا ویژگی جدید هم اضافه کردم 256 00:14:10,208 --> 00:14:12,833 فقط کافیه بگین «زوزو» و بگین که چی ازش می‌خواین 257 00:14:12,916 --> 00:14:15,583 خب... زوزو، برق‌ها رو خاموش کن 258 00:14:17,391 --> 00:14:20,433 و جوری برنامه‌ریزیش کردم که زبان اردو هم متوجه شه - اردو؟ - 259 00:14:20,458 --> 00:14:21,750 آره. زوزو 260 00:14:22,416 --> 00:14:23,416 برق‌ها رو روشن کن (به زبان اردو) 261 00:14:24,541 --> 00:14:25,791 خدای من 262 00:14:25,875 --> 00:14:27,791 جادوییه - آره، خیلی خفنه - 263 00:14:27,875 --> 00:14:30,125 خفن؟ این جادوییه 264 00:14:30,208 --> 00:14:31,833 سلام. برونو، پسرم - سلام - 265 00:14:31,916 --> 00:14:33,250 شام رو می‌مونی؟ 266 00:14:33,333 --> 00:14:36,125 نه، نه. کار دارم - باشه. برات یه چیزی آماده می‌کنم ببری - 267 00:14:36,208 --> 00:14:38,791 نه، نه. نیای نیست - نه، این چه حرفیه - 268 00:14:38,875 --> 00:14:40,208 سلام - چطور بود؟ - 269 00:14:40,291 --> 00:14:43,625 فقط حرفی از بلژیک یا کسی به اسم راب نزن 270 00:14:43,708 --> 00:14:47,416 ازش خواستی ما رو تا اونجرکان ببره؟ کاملا، فقط ازش درخواست کن 271 00:14:47,500 --> 00:14:50,666 برونو، اون پایینی رو برای مامان‌بزرگ گذاشتم، تنده 272 00:14:50,750 --> 00:14:51,809 خب؟ - اوه، خدای من - 273 00:14:51,833 --> 00:14:54,375 چطوری انقدر سریع این کار رو کردین؟ 274 00:14:54,458 --> 00:14:57,166 تو بچسب به دم و دستگاه خودت پسر. این راز خودمه 275 00:14:57,250 --> 00:14:58,375 باشه، می‌بینم‌تون 276 00:14:58,458 --> 00:14:59,517 فعلاً - مونیبا - 277 00:14:59,541 --> 00:15:00,708 چیه؟ بگو 278 00:15:00,791 --> 00:15:01,916 ازش بپرس!‏ 279 00:15:04,041 --> 00:15:06,541 زوزو، برو شبکهٔ ورزش 280 00:15:08,250 --> 00:15:12,458 برونو این رو ساخت و همهٔ دستگاه‌هامون رو به زوزو وصل کرد 281 00:15:12,541 --> 00:15:14,208 باشه - اینجا رو باش - 282 00:15:14,458 --> 00:15:15,916 بابا...‏ - اه، دفاع کرد - 283 00:15:16,416 --> 00:15:17,458 مامان - هوم؟ - 284 00:15:17,916 --> 00:15:20,276 یه رویدادی هست اسمش اونجرکانه 285 00:15:21,375 --> 00:15:23,583 می‌دونین، یه چیز فوق‌العاده‌ست 286 00:15:23,666 --> 00:15:26,833 تا حالا اتفاق نیفتاده یه‌جورایی اولین رویدادی هواداریه 287 00:15:26,916 --> 00:15:30,833 که توش حضور قهرمان‌های بزرگ زمانه‌مون رو قراره جشن بگیریم و یه چیز کاملاً تاریخیه 288 00:15:30,916 --> 00:15:33,791 و خیلی آموزنده‌ست و برونو هم...‏ 289 00:15:33,875 --> 00:15:36,750 برونو عاشق اینجور چیزهاست واسه همون...‏ 290 00:15:37,208 --> 00:15:41,833 اون واقعاً دلش می‌خواد بره و از من خواست که باهاش برم 291 00:15:41,916 --> 00:15:45,916 تا دیگه تنها نباشه چون تفلکی برونو گناه داره، مگه نه؟ 292 00:15:46,166 --> 00:15:47,958 اون خانوادهٔ خاصی نداره 293 00:15:48,416 --> 00:15:52,750 زوزو، تلویزیون رو خاموش کن - پس می‌خوای شب بری مهمونی - 294 00:15:53,583 --> 00:15:55,458 شوخیت گرفته؟ - نه - 295 00:15:55,541 --> 00:15:58,208 نکنه برونو داره این رو برای اینترنت فیلم می‌گیره 296 00:15:59,000 --> 00:16:02,708 ‫نه، من...16 سالمه! 297 00:16:03,083 --> 00:16:05,583 ‫ببینید، قول میدم اصلاً کار احمقانه‌ای نکنم 298 00:16:07,000 --> 00:16:10,000 ‫- بهم اعتماد داری دیگه؟ ‫- نه، راستش ندارم 299 00:16:10,666 --> 00:16:13,041 ‫- چرا بابا بهت اعتماد داره ‫- ندارم! 300 00:16:14,041 --> 00:16:18,500 ‫مامانت بهت اعتماد داره! فقط می‌دونی؟... ‫به آدمای دیگه اعتماد نداریم! 301 00:16:18,791 --> 00:16:22,541 ‫تو هنوز جوانی و بیرون اونم توی شب کُلی ‫غریبه هستن که پرسه می‌زنن... 302 00:16:22,625 --> 00:16:23,958 ‫یا پسرای غریبه! 303 00:16:24,041 --> 00:16:26,500 ‫معلوم نیست چی توی سرشون می‌گذره ‫و چی‌میخورن... 304 00:16:26,583 --> 00:16:28,750 ‫پارتی نیست، یه مراسم‌ـه 305 00:16:28,833 --> 00:16:30,958 ‫و دقیقاً توش چیکار می‌کنن؟ 306 00:16:31,041 --> 00:16:33,125 ‫خب راستش خیلی کارها هست... 307 00:16:33,208 --> 00:16:35,500 ‫مثلاً، مسابقه کازپلی و اینا 308 00:16:35,583 --> 00:16:38,208 ‫که مثل بازسازی رویداد های تاریخی خودمون می‌مونه 309 00:16:39,291 --> 00:16:41,625 ‫و دقیقاً چه‌لباسی قراره بپوشی؟ 310 00:16:42,000 --> 00:16:43,500 ‫لباسِ کاپیتان مارول رو! 311 00:16:43,583 --> 00:16:44,583 ‫چی؟؟ 312 00:16:44,833 --> 00:16:48,666 ‫- کاپیتان مارول، کاپیتان مارول ‫- کاپیتان مارول؟ استغفرالله 313 00:16:49,083 --> 00:16:51,333 ‫- سلام به همگی! ‫- اون یه قهرمانه... 314 00:16:51,416 --> 00:16:53,500 ‫- تو یه لباس خیلی تنگ ‫- اونقدرها هم تنگ نیست 315 00:16:53,583 --> 00:16:54,666 ‫چرا، هست 316 00:16:54,750 --> 00:16:57,750 ‫منکه نمی‌خوام برم توی پارتی مشروب بخورم ‫و کوکائین بکشم! 317 00:17:00,208 --> 00:17:01,541 ‫کسی دوست نداره جواب سلام بده؟ 318 00:17:02,958 --> 00:17:04,458 ‫حالا اگه اون گفته بود... 319 00:17:06,333 --> 00:17:12,041 ‫می‌گفتین ای جانم امیر پسرم! هرکاری دوست داری بکن ‫هرکاری... 320 00:17:12,125 --> 00:17:15,791 ‫اما من نه، چون توی این خونه نمی‌تونم مثل بقیه ‫نوجوان‌ها حتی یه تفریح خیلی عادی بکنم! 321 00:17:16,083 --> 00:17:17,666 ‫از این حرف‌ها نزن دخترم، تو که عادی نیستی... 322 00:17:19,166 --> 00:17:22,541 ‫دخترم، منظورم این بود تو خاصی! 323 00:17:35,333 --> 00:17:36,583 ‫توروخدا در بزنید! 324 00:17:38,750 --> 00:17:39,958 ‫یکم چایی برات آوردم... 325 00:17:44,708 --> 00:17:46,291 ‫ببین، حرکت خیلی شجاعانه‌ای بود... 326 00:17:47,250 --> 00:17:50,250 ‫عاقلانه نبود، ولی دمت‌گرم که حداقل سعی کردی! 327 00:17:50,833 --> 00:17:52,666 ‫می‌دونی...هرچی می‌گم مامان قبول نمی‌کنه 328 00:17:52,791 --> 00:17:56,083 ‫یعنی خب، چرا پس واسه تو اینقدر حساس و نگران نیستن؟ 329 00:17:58,583 --> 00:18:00,125 ‫- باهاشون حرف می‌زنم ‫- واقعاً؟ 330 00:18:00,208 --> 00:18:02,791 ‫- اره چون از قیافه‌ت معلومه که خیلی بهم ریختی ‫- ممنون 331 00:18:04,416 --> 00:18:05,708 ‫نگران نباش 332 00:18:09,083 --> 00:18:10,083 ‫شب‌بخیر کاملا کوچولو... 333 00:18:11,166 --> 00:18:14,583 ‫چراغ ها رو خاموش کنم یا هنوزم از جن می‌ترسی؟ 334 00:18:14,666 --> 00:18:18,666 ‫- اره، منکه 12 سالم نیست ‫- اما این نشون میده 12 سالته! 335 00:19:03,041 --> 00:19:04,708 ‫قفل دوچرخه فعال شد! 336 00:20:17,333 --> 00:20:18,541 ‫یه لحظه... 337 00:20:21,500 --> 00:20:23,750 ‫کاملا، چیکار می‌کنی؟ 338 00:20:25,291 --> 00:20:26,291 ‫نرمش می‌کنم 339 00:20:26,708 --> 00:20:28,375 ‫- نرمش می‌کنی؟ ‫- اره 340 00:20:29,291 --> 00:20:32,625 ‫خب، برادرت درمورد " پارتی انتقام‌جویان " باهامون حرف زد 341 00:20:33,208 --> 00:20:34,666 ‫- واقعاً؟ ‫- اره 342 00:20:34,750 --> 00:20:37,458 ‫و با این حال که تو رو از درس‌هات دور می‌کنه، 343 00:20:37,541 --> 00:20:40,291 ‫و حتماً هم قراره کلی مایعات حرام اونجا باشه کاملا... 344 00:20:40,833 --> 00:20:44,000 ‫تصمیم گرفتیم که اجازه بدیم بری! 345 00:20:45,125 --> 00:20:49,166 ‫- واقعاً؟ واقعاً؟ واقعاً؟ ‫- اره، اما چندتا شرط داره 346 00:20:49,708 --> 00:20:54,083 ‫بابات با ماشین تو رو می‌رسونه و باهات میاد داخل ‫و نزدیک دو ساعت پیشت می‌مونه 347 00:20:54,166 --> 00:20:57,250 ‫از اونجایی که دنبال لباسی، 348 00:20:57,958 --> 00:20:59,791 ‫من یه سورپرایز برات دارم! 349 00:21:00,958 --> 00:21:03,375 ‫هــالک! 350 00:21:03,791 --> 00:21:06,041 ‫وایسا وایسا! بهترین قسمت‌ش مونده 351 00:21:07,416 --> 00:21:09,083 ‫برین کنار من اومدم! 352 00:21:14,458 --> 00:21:17,125 ‫می‌بینی کاملا؟ هالک بزرگ و هالک کوچیک! 353 00:21:17,541 --> 00:21:20,041 ‫هالک بزرگ و هالک کوچیک! 354 00:21:20,125 --> 00:21:24,833 ‫- خیلی خوشگل می‌شین ‫- خدای من...یا خدا 355 00:21:27,708 --> 00:21:29,958 ‫خبری از هالک کوچیک و بزرگ نیست ‫فقط... 356 00:21:30,041 --> 00:21:32,750 ‫- اونا هم قهرمان هستن دیگه ‫- من و برونو می‌خواستیم شبیه هم لباس بپوشیم 357 00:21:32,833 --> 00:21:36,375 ‫بیخیال دخترم! نمی‌تونی این دفعه به خاطر پدرت ‫استثنا قائل بشی؟ 358 00:21:36,458 --> 00:21:39,458 ‫نمی‌تونم واسه اونجرکان، سـاری هندی بپوشم! 359 00:21:39,541 --> 00:21:41,333 ‫تو هم نمیتونی باهام بیای... 360 00:21:41,416 --> 00:21:44,416 ‫نه با این ریخت و قیافه! آبرومون میره... 361 00:21:51,500 --> 00:21:54,833 ‫- خیلی‌خب، منظورم این نبود ‫- بسه کاملا... 362 00:21:56,125 --> 00:21:58,958 ‫بدون بابات حق نداری بری! 363 00:22:00,666 --> 00:22:02,166 ‫خودم این رو برات درست کرده بودم 364 00:22:02,958 --> 00:22:06,625 ‫قرار نیست مثل بقیه اون دخترها لباس‌های کوتاه و تنگ بپوشی 365 00:22:07,125 --> 00:22:08,416 ‫شخصیت تو اینطوری نیست. 366 00:22:18,083 --> 00:22:19,166 ‫بابا... 367 00:22:25,500 --> 00:22:26,708 ‫نمیری! 368 00:22:41,541 --> 00:22:43,809 ‫خب بدترین چیزی که می‌تونست اتفاق بیوفته، اتفاق افتاد 369 00:22:43,833 --> 00:22:46,583 ‫الان داری رمزی می‌گی که برای سومین بار ‫افتادی توی رودخونه هادسون؟ 370 00:22:46,666 --> 00:22:49,125 ‫رمز اون " تـنبل سیاه " ـه و بعدشم ‫فقط یه‌بار افتادم توی رودخانه هادسون! 371 00:22:49,208 --> 00:22:52,416 ‫- دو بار ‫- منظورم اینه اوضاع بهم‌ریخته! 372 00:22:54,416 --> 00:22:55,750 ‫ده دقیقه دیگه روی سقف می‌بینمت! 373 00:22:59,708 --> 00:23:03,375 ‫- هیچوقت اینطوری ندیده بودمشون... ‫- چطوری یعنی؟ عصبانی؟ 374 00:23:03,583 --> 00:23:06,833 ‫ناراحت بودن برونو! اشک بابام رو در آوردم 375 00:23:08,208 --> 00:23:10,250 ‫آقای خان گریه می‌کرد؟ اصلاً خوب نیست 376 00:23:10,750 --> 00:23:12,291 ‫اره، اما گوش کن 377 00:23:13,250 --> 00:23:15,500 ‫مامان و بابات آروم می‌شن، باشه؟ 378 00:23:15,875 --> 00:23:18,083 ‫ازشون معذرت خواهی می‌کنی و درست می‌شه 379 00:23:21,000 --> 00:23:22,500 ‫اره اما شاید حق با اوناست... 380 00:23:22,958 --> 00:23:25,666 ‫شاید واقعاً خیلی خودم رو درگیر فن‌آرت‌ها... 381 00:23:25,750 --> 00:23:28,875 ‫و لباس‌ ابرقهرمان‌ها کردم. کلا تو یه دنیای دیگه سـیر می‌کنم 382 00:23:28,958 --> 00:23:30,458 ‫- منظورت از اونا کیه؟ ‫- مامانم... 383 00:23:30,916 --> 00:23:33,416 ‫معلم‌هام، آقای ویلسون 384 00:23:33,583 --> 00:23:34,708 ‫همه! 385 00:23:35,041 --> 00:23:38,208 ‫یه دختری همسایه‌مون بود که می‌خواست بره ‫دور تا دور اروپا سفر کنه... 386 00:23:38,291 --> 00:23:40,875 ‫و با توجه به حرفایی که خاله‌هاش پُشت‌ش می‌زدن... 387 00:23:40,958 --> 00:23:43,666 ‫انگار رفته بود عضو فرقه آدم‌خواری‌ای چیزی شده بود! 388 00:23:44,541 --> 00:23:46,958 ‫گیج شدم، این چه ربطی به اونجرکان داشت؟ 389 00:23:48,041 --> 00:23:50,125 ‫چون لباس کاپیتان مارول رو پوشیدن عجیب غریبه! 390 00:23:50,208 --> 00:23:52,416 ‫- نه اینطوری نیست ‫- خیلی بچگونه‌ست 391 00:23:52,500 --> 00:23:54,083 و این رو می‌دونم، باشه؟ 392 00:23:54,166 --> 00:23:56,125 ‫و بخوام روراست باشم، این داستان.. 393 00:23:56,208 --> 00:23:58,791 ‫دختر مو قهوه‌ای از جرزی سیتی که دنیا رو نجات می‌ده واقعاً... 394 00:24:01,166 --> 00:24:02,166 ‫معلومه که می‌تونی 395 00:24:05,875 --> 00:24:07,291 ‫تو کاملا خانی! 396 00:24:09,250 --> 00:24:10,500 ‫می‌خوای دنیا رو نجات بدی؟ 397 00:24:11,875 --> 00:24:13,541 ‫پس حتماً می‌تونی دنیا رو نجات بدی 398 00:24:21,041 --> 00:24:24,375 ‫یعنی با...تجهیزات مناسب ‫حالا که سر صحبت‌ش باز شد، اینم از نمونه اولیه 399 00:24:26,500 --> 00:24:28,791 ‫- این دستکش فوتونیه؟ ‫- اره 400 00:24:29,708 --> 00:24:31,333 ‫- می‌خوای بپوشی‌شون؟ ‫- اره 401 00:24:32,000 --> 00:24:33,750 ‫خدای من! تو درست‌ش کردی؟ 402 00:24:33,833 --> 00:24:36,250 ‫- اره، دوست‌شون داری؟ ‫- اره 403 00:24:37,083 --> 00:24:41,708 ‫وای! روشم که اسم شرکت‌ـت رو زدی! ‫دوستش دارم! قشنگه! 404 00:24:42,333 --> 00:24:44,750 ‫- چطوری روشن می‌شه؟ ‫- اینطوری... 405 00:24:44,833 --> 00:24:48,000 ‫- دیدی؟ ‫- شگفت‌انگیزه! شگفت‌انگیزه...پاشو 406 00:24:48,166 --> 00:24:49,708 ‫- پاشـو ببینم ‫- پا می‌شم 407 00:24:49,791 --> 00:24:51,750 ‫شلیک که نمی‌کنه، واقعی نیست 408 00:24:51,833 --> 00:24:53,875 ‫- من آماده‌ام ‫- باید بجنگیم با هم؟ 409 00:24:54,625 --> 00:24:56,291 ‫خدای من! 410 00:25:22,333 --> 00:25:23,625 ‫- نه اینطوری نیست... ‫- چرا 411 00:25:40,958 --> 00:25:43,291 ‫الان این مثلاً به‌روزترین تکنولوژی دنیاست؟ 412 00:25:43,375 --> 00:25:45,541 ‫خداروشکر که بابت‌ش هیچ پولی ندادم... 413 00:25:45,625 --> 00:25:48,000 ‫می‌شنوی چی می‌گم؟ متوجه نمی‌شی؟ 414 00:25:48,083 --> 00:25:52,541 ‫چینی که صحبت نمی‌کنم! یه بار دیگه تلاش می‌کنیم ‫خیلی‌خب... 415 00:25:52,625 --> 00:25:54,708 ‫- شب‌بخیر بابا ‫- خوب بخوابی دخترم 416 00:25:54,958 --> 00:25:57,875 ‫زوزو، لطفاً تلوزیون رو روشن کن 417 00:25:59,375 --> 00:26:03,125 ‫کاملا، به برونو بگو جن شیطانی این دستگاه رو تسخیر کرده! 418 00:26:03,208 --> 00:26:04,458 ‫باید درستش کنه... 419 00:26:05,458 --> 00:26:08,333 ‫زوزو! تلوزیون...روشنش کن 420 00:26:09,541 --> 00:26:11,583 ‫اگه باید خونه بمونم و نمی‌تونم ‫برم اونجرکان... 421 00:26:11,666 --> 00:26:13,750 ‫بدون اینکه از خونه برم بیرون، میرم اونجرکان! 422 00:26:15,166 --> 00:26:16,791 ‫امروز چندتا یخمک خوردی؟ 423 00:26:16,916 --> 00:26:19,708 ‫چون فکرکنم اینقدر خوردی، مُخ‌ت تاب برداشته... 424 00:26:20,958 --> 00:26:22,500 ‫ببین..مثل یه توهمه! دوست من 425 00:26:22,583 --> 00:26:24,458 ‫اون دستگاه کنترل خانه هوشمند که برای بابام درست کردی... 426 00:26:24,541 --> 00:26:27,625 ‫که یعنی عملاً بابام توی مشت‌مونه! 427 00:26:28,291 --> 00:26:31,166 ‫- نقشه‌مون اینه ‫- کاملا، تو بهترین خواهر دنیایی! 428 00:26:28,835 --> 00:26:31,235 ‫{\an8} شـام: ساعت 5 و 30 429 00:26:31,250 --> 00:26:33,250 ‫راستشو بخوای، اصلاً تو باید تک‌فرزند می‌بودی... 430 00:26:33,333 --> 00:26:36,041 ‫کاملا بهترین دختر دنیاست... 431 00:26:36,125 --> 00:26:39,583 ‫بس کنید توروخدا، خجالتم ندین! 432 00:26:38,626 --> 00:26:39,826 ‫{\an8} بهونه‌ برای جیم زدن: ساعت 5 و 49 433 00:26:39,875 --> 00:26:42,666 ‫ساعت 5 و 49، باهاشون خداحافظی می‌کنم 434 00:26:42,750 --> 00:26:45,750 ‫و درحالی که خانواده‌ام دارن قربون‌صدقه من میرن، ‫میرم توی اتاقم! 435 00:26:45,833 --> 00:26:46,833 ‫و اینطوری... 436 00:26:47,625 --> 00:26:49,958 ‫- حواست با منه؟ ‫- اره، ادامه بده 437 00:26:50,416 --> 00:26:52,000 ‫ساعت 5 و 55 بلد میشم و بهترین... 438 00:26:50,451 --> 00:26:51,291 ‫{\an8}«پوشیدن لباس» 439 00:26:51,376 --> 00:26:51,801 ‫{\an8}«تــنــگ» 440 00:26:51,960 --> 00:26:52,501 ‫{\an8}«لــیــز» 441 00:26:52,125 --> 00:26:54,583 ‫و خفن‌ترین لباس کاپیتان مارول دنیا رو می‌پوشم 442 00:26:52,468 --> 00:26:53,268 ‫{\an8}«کمربند بسته» 443 00:26:54,666 --> 00:26:56,625 ‫نگران نباش، زودی جمع و جور می‌کنم ‫یعنی امیدوارم! 444 00:26:56,750 --> 00:27:00,666 ‫بعدش خیلی مخفیانه اما چشمگیر از خونه می‌زنم بیرون 445 00:27:00,750 --> 00:27:04,541 ‫و تو هم پایین خونه با لباست منتظر من می‌مونی ‫بهتره لباس‌ت خیلی خفن باشه وگرنه آبروم میره! 446 00:27:02,751 --> 00:27:04,851 {\an8}فرود شگفت‌انگیز: ساعت 5 و 55 447 00:27:04,625 --> 00:27:06,705 ‫- من آبروت رو می‌برم؟ ‫- اره، درست شنیدی 448 00:27:07,333 --> 00:27:10,125 ‫اه بیخیال، منکه نگفتم لوبیا می‌خوام! 449 00:27:10,208 --> 00:27:12,125 ‫اما اگه مامان بابات یهو بیان توی اتاقت چی؟ 450 00:27:12,833 --> 00:27:14,625 ‫- این بخشش با توئه! ‫- چی؟ 451 00:27:14,791 --> 00:27:17,226 ‫تو و دستگاهت زوزو باید وارد عمل بشید ‫و هوای من رو داشته باشید! 452 00:27:17,250 --> 00:27:19,351 ‫یعنی وقتی در اتاق رو زدن... 453 00:27:19,375 --> 00:27:21,375 ‫نیاین داخل! دارم لباس عوض می‌کنم 454 00:27:21,458 --> 00:27:23,142 ‫بلاخره مغز متفکرت به یه دردی می‌خوره! 455 00:27:23,166 --> 00:27:24,206 ‫ببخشید دخترم! ببخشید... 456 00:27:25,041 --> 00:27:26,708 ‫منظورت چیه بلاخره؟ 457 00:27:26,791 --> 00:27:28,916 ‫ساعت شیش و نیم سوار اتوبوس به سمت " کمپ‌لی‌های" می‌شیم 458 00:27:29,000 --> 00:27:31,520 ‫چون احتمالاً وقت کم میاریم، از روش مخصوص من وارد عمل می‌شیم 459 00:27:32,833 --> 00:27:35,791 ‫وایسا ببینم! از روی برج با دوچرخه بپریم روی سقف اتوبوس؟ 460 00:27:37,333 --> 00:27:39,666 ‫نیمه‌پر لیوان رو ببین، برونو... 461 00:27:41,666 --> 00:27:43,458 ‫خیلی خفن می‌شه! 462 00:27:47,083 --> 00:27:50,416 ‫درست سروقت سوار اتوبوس می‌شیم و همه با تعجب ‫به ما زل می‌زنن! 463 00:27:50,500 --> 00:27:53,020 ‫ما هم به‌شون نگاه می‌کنیم و لباساشون یکی از یکی بدتره! 464 00:27:53,125 --> 00:27:54,125 ‫خیلی‌خب 465 00:27:54,500 --> 00:27:59,000 ‫بعدش یکم باید به خودمون زحمت بدیم، اما 60 دقیقه ‫خوش‌گذرونی خفن توی اونجرکان در انتظارمونه 466 00:28:03,125 --> 00:28:04,925 ‫بعدش ساعت 8، زمان چیزی که ‫به‌خاطرش رفتیم اونجا فرا می‌رسه 467 00:28:04,958 --> 00:28:07,078 ‫چیزی که به‌خاطرش خیاطی یاد گرفتم، ‫به خاطرش طراحی و نقاشی یادگرفتم... 468 00:28:07,125 --> 00:28:08,125 ‫مســابقه کــازپــلی 469 00:28:08,208 --> 00:28:12,083 ‫قطعاً من مسابقه رو برنده می‌شم و تاجی که تصور می‌کنم ‫احتمالاً روش الماس‌کاری شده رو بر سر می‌ذارم 470 00:28:12,166 --> 00:28:13,246 ‫که قطعاً الماس‌کاری نشده 471 00:28:13,291 --> 00:28:15,142 ‫بعدش وقتی با طرفدارهام عکس گرفتم، 472 00:28:15,166 --> 00:28:17,791 ‫شاید یکم با مطبوعات حرف زدم و بعد سریع برمی‌گردیم 473 00:28:19,083 --> 00:28:22,875 ‫درست قبل از اینکه بابام سر ساعت 9 و 22 ‫وارد اتاق بشه، برمی‌گردم خونه 474 00:28:24,500 --> 00:28:26,250 ‫نقشه‌مون اینه! باشه؟ 475 00:28:32,791 --> 00:28:36,041 ‫پس یعنی نقشه‌ات اینه که سوار اتوبوس بشیم 476 00:28:37,583 --> 00:28:39,958 ‫این همه توضیح دادم و فقط قسمت اتوبوس رو فهمیدی؟ 477 00:28:40,416 --> 00:28:43,916 ‫فقط چطوری وقتی لباست رو هنوز کامل ندوختی ‫این کارها رو بکنیم؟ 478 00:28:45,500 --> 00:28:48,041 ‫باید یه‌چیزی از فرهنگ و تفکرات خودت ‫به لباس اضافه کنی! 479 00:28:49,416 --> 00:28:51,333 ‫شاید هالک مامانت فکر خوبی نباشه، 480 00:28:51,416 --> 00:28:53,958 ‫اما یه‌چیز پاکستانی توی لباس کاپیتان مارول؟ 481 00:29:37,791 --> 00:29:39,875 ‫خدای من، امیر... 482 00:30:06,618 --> 00:30:07,978 ‫«روز اونجرکــان» 483 00:30:10,833 --> 00:30:14,791 ‫- مامان، امروز می‌خوام برم خونه تیشا اینا ‫- چه خوب، سلام برسون 484 00:30:14,875 --> 00:30:15,875 ‫این رو بگیر 485 00:30:16,166 --> 00:30:17,875 ‫و به‌خاطر همین همیشه میگم... 486 00:30:18,083 --> 00:30:21,416 ‫بین مردم و مسئولین، ما مردم مقصیریم! 487 00:30:21,500 --> 00:30:25,041 ‫برای همینه که تقریباً سمندرها توی پاکستان منقرض شدن... 488 00:30:26,000 --> 00:30:29,083 ‫و این خبر واقعاً من رو نگران ‫وضعیت افتضاح طوطی ها توی پاکستان کرده 489 00:30:29,166 --> 00:30:32,291 ‫صحبت از طوطی شد، همین الان یادم اومد ‫یه تحقیق زیست‌شناسی دارم 490 00:30:32,375 --> 00:30:33,583 ‫که تا فردا بیشتر وقت نداره 491 00:30:33,666 --> 00:30:36,666 ‫دخترم، گوش کن ببین چی می‌خوام درمورد طوطی‌ها بگم 492 00:30:34,251 --> 00:30:36,551 ‫{\an8} شــام ساعت 5 و 30 ‫زمان واقعی: 5و 40 493 00:30:36,750 --> 00:30:37,750 ‫نه! 494 00:30:37,785 --> 00:30:39,829 ‫{\an8}بهونه‌بیار: ساعت 5 و 49 ‫زمان واقعی: ساعت 5 و 55 495 00:30:52,291 --> 00:30:53,291 ‫حالت خوبه؟ 496 00:30:54,625 --> 00:30:55,625 ‫پاشو... 497 00:30:57,041 --> 00:30:59,333 ‫- قرار بود مثلا از اینجا برگردم... ‫- می‌دونم، از اتوبوس جا موندیم 498 00:30:59,416 --> 00:31:02,416 ‫می‌تونیم سوار اتوبوس بعدی بشیم، ولی اگه ‫اونم از دست بدیم دیگه تمومه... 499 00:31:15,291 --> 00:31:16,708 ‫نه، نه! زودباش! زودباش 500 00:31:29,083 --> 00:31:31,875 ‫صبرکنید، دوچرخه‌ام! لطفاً ‫در رو باز کن! 501 00:31:32,541 --> 00:31:33,541 ‫آخه... 502 00:31:35,708 --> 00:31:38,458 ‫چقدر احتمال داره وقتی برگشتیم هنوز اینجا باشه؟ 503 00:31:39,250 --> 00:31:40,416 ‫توی جرزی سیتی؟ 504 00:31:40,500 --> 00:31:43,958 ‫خب، من که می‌گم یک ده‌هزارم درصد! 505 00:31:59,375 --> 00:32:00,875 ‫قفل دوچرخه فعال شد 506 00:32:03,041 --> 00:32:05,291 ‫- ما موفق شدیم! موفق شدیم ‫- اره 507 00:32:08,125 --> 00:32:09,333 ‫ببخشید... 508 00:32:25,375 --> 00:32:26,541 ‫خدای من! 509 00:32:34,208 --> 00:32:36,375 ‫اره! 510 00:32:54,416 --> 00:32:55,458 ‫من رو ببین! 511 00:33:01,041 --> 00:33:02,601 ‫- ممنون ‫- ممنون 512 00:33:30,541 --> 00:33:32,000 ‫تحرک شناسایی شد 513 00:33:39,166 --> 00:33:41,541 ‫امیر که رفته بیرون... 514 00:33:41,625 --> 00:33:43,385 ‫کاملا هم توی اتاقشه! 515 00:33:49,625 --> 00:33:51,892 ‫بعدی، مسابقه لباسِ کاپیتان مارول 516 00:33:51,916 --> 00:33:52,916 ‫وقتشه! 517 00:33:53,000 --> 00:33:54,142 ‫جایزه نفر اول... 518 00:34:05,625 --> 00:34:08,083 ‫- اون زویی‌ـه؟ ‫- چقدر خوشگل شدین... 519 00:34:08,166 --> 00:34:09,916 ‫اینجا چیکار می‌کنه؟ 520 00:34:10,666 --> 00:34:13,666 ‫- لباس‌ش یه جوریه... ‫- اصلاً حتی از انتقام‌جویان خوشش نمیاد 521 00:34:13,750 --> 00:34:15,166 ‫طوری‌نیست، اشکالی نداره ‫باشه؟ 522 00:34:15,250 --> 00:34:16,851 ‫الان یعنی اون رقیبمه؟ 523 00:34:16,875 --> 00:34:19,541 ‫نگران نباش، الان نوبت توئه خودتُ نشون بدی 524 00:34:19,625 --> 00:34:21,958 ‫- دست‌کش‌ها پیشته؟ ‫- اره، توی کوله‌پشتیمه 525 00:34:41,166 --> 00:34:43,791 ‫آخرین اعلان برای مسابقه کازپلی کاپیتان مارول 526 00:34:44,208 --> 00:34:47,291 ‫شرکت‌کنندگان، لطفاً تو یه خط وایستید! 527 00:34:49,083 --> 00:34:52,500 ‫اونجرکان، نوبت کازپلی های محشر کاپیتان ماروله! 528 00:34:52,583 --> 00:34:55,708 ‫از شرکت‌کنندگان کازپلی کاپیتان آمریکا تشکر می‌کنیم ‫تبریک به برنده! 529 00:34:55,791 --> 00:34:58,583 ‫الان دیگه می‌تونید برید، تا از... 530 00:34:58,666 --> 00:34:59,666 ‫سلام 531 00:35:01,541 --> 00:35:04,291 ‫وای! عالی شدی... 532 00:35:04,500 --> 00:35:06,500 ‫- تو لباس کی رو پوشیدی؟ ‫- بروس بنر! 533 00:35:07,458 --> 00:35:09,958 ‫- این چیه؟ ‫- نشون دهنده فرهنگ و کشورم 534 00:35:10,041 --> 00:35:11,083 ‫وای عالیه! 535 00:35:11,333 --> 00:35:14,833 ‫اره، اما نمیره توی دستم ‫انگار قفل شده لعنتی! 536 00:35:16,916 --> 00:35:18,791 ‫- دست‌کش‌هات کجان؟ ‫- اونا... 537 00:35:22,375 --> 00:35:23,916 ‫لعنتی، توی دست‌شویی جا گذاشتم‌شون! 538 00:35:24,000 --> 00:35:28,291 ‫آخرین اعلان برای شرکت‌کنندگان کازپلی کاپیتان مارول! 539 00:35:28,375 --> 00:35:29,708 ‫زود میرم میارمش! 540 00:35:29,791 --> 00:35:32,958 ‫نه، وقت نداریم! وقت نداریم ‫اشکال نداره، همینطوری خوبه 541 00:35:33,416 --> 00:35:35,666 ‫النگو داری! النگو رو بپوش 542 00:35:37,541 --> 00:35:40,458 ‫دوربین‌هاتون رو آماده کنید، تشویق‌شون کنید 543 00:35:40,541 --> 00:35:41,541 ‫درست شد 544 00:36:19,000 --> 00:36:20,958 ‫- دیدی چی شد؟ ‫- عجله‌کن، بجنب 545 00:36:21,041 --> 00:36:22,521 ‫کاپیتان مارول شگفت‌انگیز... 546 00:36:22,625 --> 00:36:25,666 ‫آخرین کاپیتان مارول‌مون داره میاد! 547 00:36:41,541 --> 00:36:42,708 ‫خدایا! 548 00:36:51,708 --> 00:36:52,708 ‫یالا...یالا 549 00:37:23,041 --> 00:37:24,041 ‫خدای من! 550 00:37:35,166 --> 00:37:38,375 ‫خیلی‌خب، امیدوارم با وجود این همه طرفدار برنده بشه! 551 00:38:02,416 --> 00:38:05,333 ‫وای! فکرمی‌کردم مردم عاشق لباس من می‌شن ‫اما مال تو محشر بود 552 00:38:12,750 --> 00:38:14,916 ‫خدای من! توی مهمونی‌ها اجرا داری؟ 553 00:38:15,000 --> 00:38:17,208 ‫می‌خوای یه عکس بگیریم؟ تگ‌ـت می‌کنم ‫و فالووـت هم می‌کنم... 554 00:38:17,291 --> 00:38:18,541 ‫- شاید یعنی ‫- مراقب باش 555 00:38:21,125 --> 00:38:24,625 ‫خدای من! کمکم کنید! کـمـک... 556 00:38:45,375 --> 00:38:48,208 ‫اون دیگه چی بود؟ حالت خوبه؟ ‫باید بریم! 557 00:39:03,083 --> 00:39:05,583 ‫اون دیگه چی بود؟ واقعاً نمی‌دونم چی بگم... 558 00:39:06,375 --> 00:39:08,666 ‫خیلی‌خب، برونو... ‫من قدرت ابرقهرمانی دارم! 559 00:39:12,125 --> 00:39:13,750 ‫بیا کمکم کن برم بالا... 560 00:39:17,750 --> 00:39:20,583 ‫آماده؟ سه،دو، یک... 561 00:39:20,666 --> 00:39:22,250 ‫- برو ‫- خدایا... 562 00:39:27,625 --> 00:39:29,833 ‫از پات در اومد؟ حالت خوبه؟ 563 00:39:29,916 --> 00:39:32,000 ‫هی! من رو بی‌خبر نذار ‫هرچی شد پیام بده! 564 00:39:32,083 --> 00:39:33,625 ‫خیلی عجیبه... 565 00:39:34,208 --> 00:39:37,333 ‫- فقط لطفاً به کسی نگو ‫- خیالت راحت، به کسی چیزی نمی‌گم 566 00:39:38,666 --> 00:39:40,833 ‫- اصلا نمیگی؟ ‫- اصلاً و ابدا 567 00:39:57,708 --> 00:39:58,708 ‫کاملا! 568 00:40:01,500 --> 00:40:02,833 ‫کجا بودی؟ 569 00:40:04,750 --> 00:40:06,208 ‫چیکار داری می‌کنی؟ 570 00:40:08,958 --> 00:40:11,166 ‫اصلاً نمی‌شناسمت! 571 00:40:11,250 --> 00:40:16,750 ‫این دختر سرکش که یواشکی میره بیرون و ‫به مادر و پدرش دروغ می‌گه کیه؟ 572 00:40:17,541 --> 00:40:18,958 ‫من سرکش نیستم! 573 00:40:19,041 --> 00:40:21,166 ‫من دارم از خودت محافظت می‌کنم 574 00:40:21,958 --> 00:40:25,625 ‫به چشم دیدم وقتی مردم غرق خواب و خیال هاشون ‫می‌شن چه اتفاقی میوفته... 575 00:40:25,708 --> 00:40:28,916 ‫می‌دونم، الانم یه داستان از مامان‌بزرگ برام تعریف می‌کنی 576 00:40:30,333 --> 00:40:33,333 ‫پس می‌دونستی چه واکنشی نشون می‌دم... 577 00:40:34,833 --> 00:40:39,250 ‫می‌دونستی اینکار قلبم رو می‌شکونه، و با این حال ‫رفتی و کار خودت رو کردی! 578 00:40:41,250 --> 00:40:45,000 ‫- ببخشید... ‫- دیگه خیال‌بافی کافیه 579 00:40:46,625 --> 00:40:51,291 ‫ای‌کاش به جای اینا یکم روی خودت تمرکز می‌کردی 580 00:40:51,791 --> 00:40:55,541 ‫روی خانواده‌ت، نمره‌هات و زندگی‌ت! 581 00:40:55,708 --> 00:40:59,000 ‫اینکه توی این دنیا می‌خوای کی باشی! 582 00:41:00,041 --> 00:41:04,208 ‫می‌خوای آدم خوبی باشی؟ ‫همونطور که ما بزرگت کردیم 583 00:41:04,708 --> 00:41:07,500 ‫یا می‌خوای یکی مثل... 584 00:41:07,625 --> 00:41:11,333 ‫این موجود فراطبیعی سربه‌هوا بشی؟ 585 00:41:18,125 --> 00:41:19,583 ‫فقط فکرکن به اینا... 586 00:41:28,835 --> 00:41:34,099 ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز .:: DigiMoviez.Com ::. 587 00:41:38,585 --> 00:41:43,852 ‫تــرجمه از « آیــدا و امیر فرحناک » ‫@AydaNaderiSubT 588 00:41:55,125 --> 00:41:56,333 ‫فراطبیعی... 589 00:41:56,668 --> 00:42:01,804 ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید: @Digimoviez 590 00:42:02,376 --> 00:42:05,443 ‫«سریال پس از تیتراژ ادامه دارد» 591 00:43:44,793 --> 00:43:48,853 «خـــانم مــارول» 592 00:44:00,875 --> 00:44:02,416 ‫بیا اینو ببین! 593 00:44:03,000 --> 00:44:06,625 ‫- غوغای دختر جوان در اونجرکان ‫- اونجرکان؟ 594 00:44:06,708 --> 00:44:08,791 ‫یه کازپلیر معمولی که خیلی روی لباس‌ـش وقت گذاشته! 595 00:44:08,875 --> 00:44:11,750 ‫این یکی نه! تا حالا قدرتی مثل این ندیدم... 596 00:44:12,916 --> 00:44:14,250 ‫وای... 597 00:44:15,791 --> 00:44:17,166 ‫اره، بریم سراغش