1 00:00:00,000 --> 00:00:07,658 ‫ترجمه | حامی مغیثی ‫T.me/timelordsubs 2 00:00:11,929 --> 00:00:14,723 ‫- سلام. ‫- سلام «بریجت»، ببخشید دیر کردم. 3 00:00:14,806 --> 00:00:17,726 ‫می‌دونی بهتر از مریضی ‫که دیر میاد... 4 00:00:17,809 --> 00:00:19,144 ‫مریضیه که کلا نمیاد. 5 00:00:21,021 --> 00:00:22,189 ‫خب آخرین بار کجا بودیم؟ 6 00:00:22,272 --> 00:00:26,276 ‫بذار یادداشت هامو ببینم... آها آره! 7 00:00:26,360 --> 00:00:28,946 ‫"تد لسو داره رو مخم راه میره." 8 00:00:29,029 --> 00:00:31,365 ‫خیلی‌خب، نمی‌خواد باهام روراست باشه. 9 00:00:31,448 --> 00:00:33,867 ‫و هرموقع که نزدیکه تا آسیب‌پذیر بشه، 10 00:00:33,951 --> 00:00:38,247 ‫اون یه ارجاع خیلی مبهم ‫به یک چیز بخصوصی میده... 11 00:00:38,330 --> 00:00:40,666 ‫...که یه مرد چهل ساله ‫آمریکایی ممکنه بگه. 12 00:00:40,749 --> 00:00:43,210 ‫پس نمی‌خواد آسیب پذیر باشه، نه؟ 13 00:00:43,293 --> 00:00:45,045 ‫چقدر هم شبیه تو نیست. 14 00:00:45,128 --> 00:00:47,756 ‫ولم کن. من و مربی «لسو» ‫اصلا شبیه هم نیستیم. 15 00:00:47,840 --> 00:00:49,967 ‫«شارون»، تو هم همینکارو کردی. 16 00:00:50,050 --> 00:00:53,971 ‫اون از شوخ طبیعش استفاده می‌کنه، ‫تو از هوشت استفاده می‌کردی. 17 00:00:54,054 --> 00:00:55,264 ‫بی‌خیال. 18 00:00:55,347 --> 00:00:58,725 ‫من از طبیعت ناهنجار خودم استفاده نمی‌کردم ‫که خودمو از مردم قرنطینه کنم. 19 00:00:59,726 --> 00:01:01,353 ‫باشه، حالا یکم می‌کردم. 20 00:01:01,436 --> 00:01:04,063 ‫شک دارم با مربی «لسو» ‫به جایی برسی... 21 00:01:04,147 --> 00:01:07,401 ‫مگر اینکه گاردت رو پایین بیاری، ‫و باهاش همراه بشی. 22 00:01:07,985 --> 00:01:08,986 ‫راست میگی. 23 00:01:09,069 --> 00:01:11,321 ‫معلومه که راست میگم! ‫حالا می‌خوای چی کارش کنی؟ 24 00:01:28,839 --> 00:01:30,883 ‫- حواست به سگت باشه. ‫- چی؟ 25 00:01:30,966 --> 00:01:32,467 ‫- از لباست متنفره. ‫- برو درتو بذار! 26 00:01:38,182 --> 00:01:39,600 ‫لعنتی! 27 00:01:46,440 --> 00:01:49,234 ‫زنگ بزن 999. یکی زنگ بزنه 999. 28 00:01:49,985 --> 00:01:50,985 ‫« مربی لسو » 29 00:01:51,903 --> 00:02:00,687 ‫ترجمه | حامی مغیثی ‫T.me/timelordsubs 30 00:02:23,018 --> 00:02:24,019 ‫سلام بچه ها. 31 00:02:26,313 --> 00:02:30,108 ‫خب، واقعیتش من یه فرصت تجاری جدید ‫و سرگرم کننده برای مربی دارم. 32 00:02:30,192 --> 00:02:32,486 ‫فقط یه قرار عمومیه. ‫پول خوبی توش داره. 33 00:02:32,569 --> 00:02:34,530 ‫واسه باشگاه هم خیلی خوبه. 34 00:02:34,613 --> 00:02:36,740 ‫اگه یکی از شما هم ‫خواست کمکم کنه... 35 00:02:36,823 --> 00:02:39,284 ‫با سخنگوی این... 36 00:02:42,788 --> 00:02:45,082 ‫باشه پس. کون لق جفتتون. 37 00:02:47,167 --> 00:02:49,044 ‫اینکه مجبور نبودیم ‫حرفی بزنیم قابل احترامه. 38 00:02:49,127 --> 00:02:50,212 ‫خودش درک می‌کنه. 39 00:02:51,380 --> 00:02:53,215 ‫من قراره یه سخنگو باشم. 40 00:02:54,508 --> 00:02:55,509 ‫«تد» کجاست؟ 41 00:02:56,093 --> 00:02:58,679 ‫- پیام داد، گفت وضعیت اورژانسی پیش اومد. ‫- چی؟ 42 00:02:58,762 --> 00:03:00,722 ‫- نپرسیدم. ‫- چرا؟ 43 00:03:00,806 --> 00:03:02,140 ‫چون اورژانسیه. 44 00:03:02,224 --> 00:03:03,809 ‫اگه می‌خواست بدونیم چیه، ‫خودش می‌گفت. 45 00:03:04,935 --> 00:03:07,980 ‫ما یکشنبه نیمه نهایی جام‌حذفی ‫توی استادیوم ومبلی داریم. 46 00:03:08,063 --> 00:03:09,773 ‫- کی قراره تمرین بده. ‫- من. 47 00:03:09,857 --> 00:03:12,526 ‫- تو؟ ‫- «تد» گفت. به تخمم هم نیست. 48 00:03:15,696 --> 00:03:17,698 ‫- لعنتی، باید برم. ‫- کجا میری؟ 49 00:03:17,781 --> 00:03:19,449 ‫به تو هیچ ربطی نداره. 50 00:03:25,372 --> 00:03:28,208 ‫خب... فکر کنم فقط ما موندیم... 51 00:03:28,292 --> 00:03:29,793 ‫- خودت تمرین بده. ‫- ممنونم. 52 00:03:29,877 --> 00:03:32,171 ‫عالی می‌شه، بنظرم... ‫آره، ممنون. 53 00:03:36,967 --> 00:03:37,967 ‫« بابا » 54 00:03:42,639 --> 00:03:44,641 ‫خیلی‌خب رفیق. شروع کنیم. 55 00:03:45,225 --> 00:03:47,978 ‫شروع کن، پسر. ‫همینه، آره. 56 00:03:48,061 --> 00:03:49,646 ‫عالی هستی. خوبه. 57 00:03:49,730 --> 00:03:51,690 ‫همینه، تونستی ‫تونستی، تونستی. 58 00:03:52,232 --> 00:03:53,233 ‫سلام بابا. 59 00:03:53,317 --> 00:03:55,986 ‫«سم»... می‌دونی واسه چی زنگ زدم؟ 60 00:03:56,612 --> 00:03:57,821 ‫نه، قربان. 61 00:03:57,905 --> 00:03:59,698 ‫بهت زنگ زدم چون دستور داده شده... 62 00:03:59,781 --> 00:04:02,743 ‫جلوی نفت سریتیوم توی نیجریه گرفته بشه. 63 00:04:02,826 --> 00:04:05,579 ‫چی؟ این که خیلی خوبه! 64 00:04:05,662 --> 00:04:08,790 ‫و تو اونی هستی که ‫بخاطرش این تصمیم گرفته شده. 65 00:04:08,874 --> 00:04:10,626 ‫خیلی بهت افتخار می‌کنم، پسر. 66 00:04:10,709 --> 00:04:12,002 ‫ممنونم بابا. 67 00:04:12,085 --> 00:04:14,505 ‫البته من اینکارو کردم چون ‫خودت انگیزه‌اش رو بهم دادی. 68 00:04:14,588 --> 00:04:18,382 ‫ممنون که همچین فکری می‌کنی، ‫چون کاملا درسته. 69 00:04:19,760 --> 00:04:20,761 ‫دوستت دارم. 70 00:04:20,844 --> 00:04:23,055 ‫منم دوستت دارم. ‫خیلی‌خب، خداحافظ. 71 00:04:23,889 --> 00:04:25,516 ‫هوی! چی کار می‌کنی؟ 72 00:04:25,891 --> 00:04:27,142 ‫لعنتی. 73 00:04:28,894 --> 00:04:31,271 ‫- چرا چیزی نگفتی؟ ‫- رو گردنم بود. 74 00:04:32,439 --> 00:04:33,524 ‫آره، شرمنده. 75 00:04:33,607 --> 00:04:35,609 ‫بنظرم تو برو. ‫خودم دارمش. 76 00:04:40,655 --> 00:04:41,695 ‫« خانم رئیس » 77 00:04:46,912 --> 00:04:48,664 ‫هنوز اصطلاح مورد علاقه‌ای ندارم 78 00:04:48,747 --> 00:04:50,749 ‫که موقع ریدن به مردم چی باید بگم. 79 00:04:51,583 --> 00:04:52,751 ‫تو چی میگی؟ 80 00:04:55,128 --> 00:04:57,047 ‫"باید خط لبم رو درست کنم." 81 00:04:58,006 --> 00:04:59,007 ‫مردا که نمی‌فهمن یعنی چی 82 00:04:59,091 --> 00:05:01,134 ‫و زن‌ها هم درک می‌کنن ‫که وقت و تمرکز نیاز دارم. 83 00:05:05,680 --> 00:05:09,327 ‫« امشب شام توی "لی‌توچی"، ساعت 8 » ‫« اونجا می‌بینمت. تو هم منو می‌بینی. » 84 00:05:09,351 --> 00:05:10,811 ‫با کله قبول کن! 85 00:05:14,690 --> 00:05:17,401 ‫بچه ها! سه تا نقطه! ‫سه تا نقطه! سه تا نقطه... 86 00:05:22,864 --> 00:05:23,904 ‫« می‌بینمت. » 87 00:05:23,991 --> 00:05:25,200 ‫آره! 88 00:05:28,453 --> 00:05:29,872 ‫همینه! 89 00:05:29,955 --> 00:05:31,874 ‫- واو. خدای من. ‫- همینه! 90 00:05:33,917 --> 00:05:34,918 ‫کاپیتان. 91 00:05:35,544 --> 00:05:36,545 ‫چیه داداش؟ 92 00:05:36,628 --> 00:05:38,589 ‫مایلم موهام رو کوتاه کنی. 93 00:05:38,672 --> 00:05:39,840 ‫چی؟ 94 00:05:44,386 --> 00:05:45,429 ‫مطمئنی، داداش؟ 95 00:05:45,512 --> 00:05:46,972 ‫آره، گمونم هستم. 96 00:05:53,145 --> 00:05:55,647 ‫خیلی‌خب، بعد تمرین. 97 00:05:58,859 --> 00:06:00,611 ‫- «آیزاک»، «آیزاک». ‫- ای وای! 98 00:06:04,489 --> 00:06:05,490 ‫صبر کن ببینم، خانم. 99 00:06:05,574 --> 00:06:07,826 ‫یعنی میگی من می‌تونم تمام ‫استخون‌های بدنم رو بشکنم، 100 00:06:07,910 --> 00:06:10,370 ‫یکی ممکنه منو جلوی ‫هر بیمارستانی بندازه، 101 00:06:10,454 --> 00:06:11,997 ‫یا مثلا توی سطل آشغال باشم، 102 00:06:12,080 --> 00:06:14,666 ‫و شما درقابل هیچ و پوچ ‫حاضرید از من مراقبت کنید؟ 103 00:06:14,750 --> 00:06:16,168 ‫معلومه که می‌کنیم. 104 00:06:16,251 --> 00:06:18,003 ‫واقعا عاشق این کشورم. ‫عاشق این شهرم. 105 00:06:18,086 --> 00:06:22,007 ‫راستی می‌دونستی «وینی پوه» بر اساس ‫یه خرس واقعی توی باغ‌وحش لندن بوده؟ 106 00:06:22,090 --> 00:06:23,258 ‫ای بابا. 107 00:06:24,343 --> 00:06:25,594 ‫وای نه... 108 00:06:26,428 --> 00:06:27,804 ‫از چیزی که فکر می‌کردم بدتره. 109 00:06:31,266 --> 00:06:32,518 ‫می‌تونه راه بره! 110 00:06:33,644 --> 00:06:35,020 ‫معجزه رخ داده! 111 00:06:35,103 --> 00:06:37,022 ‫خدا پدر علم رو بیامرزه! 112 00:06:37,898 --> 00:06:40,192 ‫سلام دکی. ‫دکی، حال دکی خوب می‌شه؟ 113 00:06:40,275 --> 00:06:41,443 ‫آره، عکس‌هاش که خوب بنظر اومد. 114 00:06:41,527 --> 00:06:43,278 ‫خوبه، خونریزی داخلی نداره؟ 115 00:06:43,362 --> 00:06:45,781 ‫- نه. ‫- یا هماتوم ساب‌دورال؟ 116 00:06:45,864 --> 00:06:47,908 ‫نه. مثل اینکه شما زیاد ‫درمورد آسیب های مغزی می‌دونید. 117 00:06:47,991 --> 00:06:50,494 ‫آره، اوایل سی سالگی خیلی ‫سریال "آناتومی گری" می‌دیدم. 118 00:06:51,537 --> 00:06:53,205 ‫و واقعیتش من مربی فوتبالم. 119 00:06:53,288 --> 00:06:54,873 ‫نوع آمریکایی، می‌دونی؟ 120 00:06:54,957 --> 00:06:57,793 ‫همونی که همه توش ضربه مغزی می‌شن ‫یا زانو هاشون می‌شکنه. 121 00:06:57,876 --> 00:06:59,753 ‫خب، اونم ضربه مغزی شده. 122 00:07:00,337 --> 00:07:01,922 ‫به سرش چند تا بخیه هم خورده. 123 00:07:02,005 --> 00:07:04,299 ‫پس باید یه چند روزی ‫استراحت کنی، باشه؟ 124 00:07:04,383 --> 00:07:06,552 ‫ولی جدای از اون، ‫شوهرت همین الان می‌تونه ببرت خونه. 125 00:07:06,635 --> 00:07:07,970 ‫اون شوهر من نیست. 126 00:07:08,053 --> 00:07:10,347 ‫آره، آره، آره. ‫دست من که حلقه نیست. 127 00:07:10,430 --> 00:07:11,932 ‫- نه، ما فقط دوستیم. ‫- همکاریم. 128 00:07:12,015 --> 00:07:14,309 ‫- همکار های دوستانه. ‫- من شوهر ندارم. 129 00:07:14,393 --> 00:07:15,394 ‫آره، ولی ناراحت هم نیست. 130 00:07:15,477 --> 00:07:17,521 ‫می‌دونی، خیلی زن مستقلیه. 131 00:07:17,604 --> 00:07:20,023 ‫و کاملا می‌تونم خودم ‫خودمو ببرم خونه. 132 00:07:20,107 --> 00:07:22,734 ‫- دیدی گفتم؟ ‫- ببخشید، دکتر «فیلدستون». 133 00:07:23,277 --> 00:07:25,070 ‫جزو قوانین بیمارستانه که ‫بیماران مغزی نمی‌تونن 134 00:07:25,153 --> 00:07:26,321 ‫بدون مراقبت جایی برن. 135 00:07:27,239 --> 00:07:28,907 ‫و هیچ سیاستی هم مثل ‫سیاست بیمارستان نیست. 136 00:07:28,991 --> 00:07:30,784 ‫چون جلوی اینو دیگه نمی‌شه گرفت. 137 00:07:31,410 --> 00:07:32,661 ‫بذار کمکت کنم، عزیزدلم. 138 00:07:32,744 --> 00:07:34,872 ‫- بفرما. ‫- ممنون. 139 00:07:35,497 --> 00:07:37,666 ‫ممنون که اومدید، مربی «کنت». 140 00:07:38,250 --> 00:07:40,836 ‫خواهرم توی بیمارستانه. ‫توی بخش اورژانس کار می‌کنه. 141 00:07:41,378 --> 00:07:43,422 ‫همیشه نمی‌تونه بیاد چون همیشه ‫یکی پیدا می‌شه که... 142 00:07:43,505 --> 00:07:47,801 ‫چاقو رفته باشه تو چشمش ‫یا یه چراغ رفته توی... 143 00:07:47,885 --> 00:07:49,636 ‫آره، متوجه شدم. سرش شلوغه. 144 00:07:50,596 --> 00:07:53,724 ‫«فیبی»، می‌شه تا من و دایی ‫حرف می‌زنیم بری رنگ‌آمیزی کنی؟ 145 00:07:53,807 --> 00:07:55,392 ‫بله، خانم «بوون». 146 00:07:59,229 --> 00:08:01,273 ‫می‌شه یه سوال شخصی بپرسم؟ 147 00:08:01,356 --> 00:08:03,442 ‫- بابای «فیبی». ‫- تخم سگیه که دومی نداره. 148 00:08:04,067 --> 00:08:07,237 ‫- زنده‌ست؟ ‫- ببخشید، آره. یه تخم سگ زنده‌ست. 149 00:08:08,113 --> 00:08:09,323 ‫درسته. 150 00:08:09,406 --> 00:08:13,118 ‫خب، مربی «کنت»، ما یه مشکلی ‫با رفتار های «فیبی» داشتیم. 151 00:08:17,039 --> 00:08:20,292 ‫- بگو دیگه. ‫- فحش میده. خیلی زیاد. 152 00:08:20,375 --> 00:08:21,460 ‫چقدر بد فحش میده؟ 153 00:08:21,543 --> 00:08:25,881 ‫امروز به یکی از هم‌کلاسی هاش ‫گفت "کسخل نفهم". 154 00:08:26,465 --> 00:08:28,050 ‫- مگه بود؟ ‫- آره. 155 00:08:28,634 --> 00:08:29,885 ‫ولی مسئله اون نیست. 156 00:08:31,345 --> 00:08:33,722 ‫شما خبر دارید که این رفتار رو ‫ممکنه از کجا یاد گرفته باشه؟ 157 00:08:39,352 --> 00:08:40,604 ‫خودم؟ 158 00:08:42,981 --> 00:08:45,984 ‫ای تف. 159 00:08:46,068 --> 00:08:49,821 ‫این پنجمین بارش بود. ‫اول اخطار دادیم، بعد تنبیه. 160 00:08:49,905 --> 00:08:52,449 ‫متأسفانه باقی روز رو ‫باید توی خونه بگذرونه. 161 00:08:53,075 --> 00:08:54,785 ‫می‌دونی چه تأثیری روش داری. 162 00:08:55,369 --> 00:08:56,370 ‫ازش استفاده کن. 163 00:08:58,247 --> 00:08:59,831 ‫هوی! 164 00:08:59,915 --> 00:09:00,916 ‫باید بریم. 165 00:09:05,170 --> 00:09:07,130 ‫واسه حرفی که زدم متأسفم، خانم «بوون». 166 00:09:07,214 --> 00:09:08,757 ‫ممنون، «فیبی». 167 00:09:09,508 --> 00:09:11,134 ‫دایی «روی»، می‌شه بستنی بخوریم؟ 168 00:09:11,718 --> 00:09:12,719 ‫گمشو بابا! 169 00:09:14,471 --> 00:09:15,681 ‫ببخشید. 170 00:09:17,391 --> 00:09:18,600 ‫گ-بابا. 171 00:09:20,894 --> 00:09:23,105 ‫برو، تکون بخور. 172 00:09:31,238 --> 00:09:32,948 ‫اکلیل تخمی. 173 00:09:34,533 --> 00:09:37,286 ‫هرطور حساب می‌کنم، ظالمانه ترین ‫شوخی خرکی عمرم نبود، 174 00:09:37,369 --> 00:09:39,997 ‫ولی هیچ‌کس نباید کاری کنه ‫یکی ساندویچ وازلین بخوره. 175 00:09:40,080 --> 00:09:41,790 ‫اینم از «رانی فاوچ». 176 00:09:41,874 --> 00:09:42,875 ‫مبترکانه. 177 00:09:43,417 --> 00:09:45,252 ‫از کجا می‌دونستی من توی بیمارستانم؟ 178 00:09:45,335 --> 00:09:48,547 ‫واسم چند تا پیام صوتی گذاشتی. ‫آره، دقیقا بخوام بگم 32 تا. 179 00:09:49,131 --> 00:09:52,759 ‫- فکر می‌کردم اونا خودشون پاک می‌شن. ‫- آره، ولی من همشونو ذخیره کردم. 180 00:09:52,843 --> 00:09:54,803 ‫خودتم باید بهشون گوش بدی، ‫چیزای خفنی هستن. 181 00:09:54,887 --> 00:09:57,681 ‫- لطفا، نیازی نیست. ‫- مشکلی نیست، بیا یکیشو آوردم. 182 00:09:57,764 --> 00:10:01,393 ‫«تد»، «شارون» هستم، الان نمی‌تونم ‫بیام پای تلفن. 183 00:10:01,476 --> 00:10:04,479 ‫ولی اگه می‌خوای گوش منو ‫با کلی کسشعر پر کنی... 184 00:10:04,563 --> 00:10:08,192 ‫چون می‌ترسی که به طور سالم ‫احساسی بشی، پیام بذار. 185 00:10:08,275 --> 00:10:10,068 ‫بیپ! 186 00:10:10,152 --> 00:10:12,988 ‫- منظوری نداشتم. ‫- اینطوری نگو. یه ذره که داشتی. 187 00:10:13,071 --> 00:10:16,825 ‫آدم ضربه مغزی شده، نه؟ ‫همینو نمی‌گفتن؟ 188 00:10:16,909 --> 00:10:20,078 ‫بعدیش حتی پای «استیون ساندهایم» ‫هم وسط می‌کشه. 189 00:10:20,162 --> 00:10:22,206 ‫چون داری "امشب" رو ‫از "داستان غرب" می‌خونی، 190 00:10:22,289 --> 00:10:25,584 ‫ولی جفت نقش‌های «تونی» ‫و «ماریا» رو خودت اجرا می‌کنی. 191 00:10:25,667 --> 00:10:28,003 ‫که به نوعی... خیلی هیجان آوره. ‫ایناهاش. 192 00:10:28,086 --> 00:10:29,338 ‫امشب، امشب. 193 00:10:30,881 --> 00:10:31,882 ‫دیدی؟ 194 00:10:31,965 --> 00:10:34,218 ‫کل پرده اول رو اجرا می‌کنی. ‫واقعا محشره. 195 00:11:07,459 --> 00:11:09,002 ‫چرا شلوغش کردید؟ 196 00:11:10,212 --> 00:11:11,547 ‫الآن نه. 197 00:11:11,630 --> 00:11:14,383 ‫دوست من، «آیزاک» با اون ‫ماشین تبدیل به هنرمند می‌شه. 198 00:11:14,466 --> 00:11:16,718 ‫ولی هر فصل می‌تونه ‫یه بار موهاتو کوتاه کنه. 199 00:11:16,802 --> 00:11:19,179 ‫واسه همین باید حواست باشه ‫که موقعیتش خیلی خاص باشه. 200 00:11:19,263 --> 00:11:20,973 ‫من مال خودمو گذاشتم ‫واسه شب دومادی. 201 00:11:22,057 --> 00:11:23,183 ‫یا ختنه سورانی. 202 00:11:23,267 --> 00:11:24,393 ‫درستشم همینه. 203 00:11:24,476 --> 00:11:27,020 ‫داداش، باورم نمی‌شه واسه یه قرار ‫داری حرومش می‌کنی. 204 00:11:27,104 --> 00:11:29,815 ‫آره، اومدیم و دیدی فقط ‫پشت گوشی جذاب بود. 205 00:11:29,898 --> 00:11:30,899 ‫بچه ها... 206 00:11:32,025 --> 00:11:33,026 ‫من معتقدم... 207 00:11:34,903 --> 00:11:36,530 ‫که این ممکنه یه چیز خاص بشه. 208 00:11:44,288 --> 00:11:45,622 ‫ما همینجا قراره بمونیم... 209 00:11:45,706 --> 00:11:47,666 ‫خدای من! 210 00:11:48,250 --> 00:11:50,502 ‫دهنتو ببند، «جان ماس». 211 00:11:52,171 --> 00:11:53,172 ‫شرمنده. 212 00:12:01,096 --> 00:12:02,681 ‫خدای من. خدای من. 213 00:12:02,764 --> 00:12:03,974 ‫مثل «دریاچه قو»ـه. 214 00:12:38,842 --> 00:12:41,553 ‫اوه! همینه! 215 00:12:48,434 --> 00:12:51,101 ‫« بابا: ترتیب بلیت های ومبلی منو دادی؟ » 216 00:13:05,661 --> 00:13:06,662 ‫بیا تو! 217 00:13:11,250 --> 00:13:12,251 ‫سلام. 218 00:13:14,419 --> 00:13:15,420 ‫قضیه چیه؟ 219 00:13:16,004 --> 00:13:18,799 ‫من تا وقتی دفترم... وجود داره ‫اومدم اینجا. 220 00:13:19,299 --> 00:13:20,717 ‫واقعا مشکلی ندارم. 221 00:13:20,801 --> 00:13:24,179 ‫اگه چیزی بریزم رو زمین، ‫هرچی بخوام کنارم هست. 222 00:13:24,805 --> 00:13:25,931 ‫خیلی ناراحت کننده‌ست. 223 00:13:26,014 --> 00:13:28,308 ‫چه کمکی از دستم برمیاد، «جیمی»؟ 224 00:13:29,560 --> 00:13:32,396 ‫می‌شه واسه بابام و دو تا از دوستاش ‫بلیت های ومبلی رو بگیرم، لطفا؟ 225 00:13:32,479 --> 00:13:35,816 ‫البته، بخش خانواده؟ وی.آی.پی؟ 226 00:13:35,899 --> 00:13:37,901 ‫به من بود که توی پارکینگ ‫واسش جا می‌گرفتم. 227 00:13:37,985 --> 00:13:39,862 ‫این بلیت هم دارم می‌گیرم ‫که از سر خودم وا کنمش. 228 00:13:40,571 --> 00:13:41,822 ‫پدر و پسر. 229 00:13:41,905 --> 00:13:43,365 ‫خیلی عجیبه. 230 00:13:43,448 --> 00:13:45,659 ‫باید درموردش آهنگ بسازن. 231 00:13:46,660 --> 00:13:49,079 ‫- فکر کنم ساختن. ‫- آره، می‌دونم فقط... 232 00:13:50,372 --> 00:13:51,623 ‫بگذریم. 233 00:13:53,208 --> 00:13:56,461 ‫تو... با پدرت صمیمی بودی؟ 234 00:13:56,962 --> 00:13:59,548 ‫مثل هرکس دیگه با هم جور نبودیم. 235 00:13:59,631 --> 00:14:00,966 ‫پیچیده بود. 236 00:14:01,049 --> 00:14:03,260 ‫مال من پیچیده نیست. ‫اون یه آشغاله. 237 00:14:03,343 --> 00:14:06,013 ‫تحت هر شرایطی از زندگیش ‫یه آدم آشغاله. 238 00:14:06,847 --> 00:14:08,432 ‫اینو نمی‌شه کاریش کرد. ‫می‌گیری چی میگم؟ 239 00:14:08,515 --> 00:14:12,728 ‫من سعی می‌کنم پدرمو واسه چیزی که هست ‫دوست داشته باشم، و واسه چیزی که نیست ببخشم. 240 00:14:14,855 --> 00:14:20,277 ‫ببین «جیمی»، هرچیزی که هست. ‫بازم پدرته، که یعنی بلیت وی.آی.پی. 241 00:14:21,612 --> 00:14:22,946 ‫اسم؟ 242 00:14:23,030 --> 00:14:24,489 ‫«جیمز تارت». 243 00:14:26,533 --> 00:14:30,746 ‫دوستاشم «دنبو کولنز» و «باگ» هستن. 244 00:14:31,830 --> 00:14:34,666 ‫- «باگ»؟ ‫- «باگ» معمولی. با «گ». 245 00:14:34,750 --> 00:14:35,918 ‫مثل حیوون. ‫(حشره) 246 00:14:36,460 --> 00:14:37,920 ‫اسمش قانونیه. خودش گذاشته. 247 00:14:38,003 --> 00:14:40,005 ‫چون مثل یه حشره کوچیکه؟ 248 00:14:40,088 --> 00:14:41,715 ‫نه، چون واسه پول ‫حاضره حشره بخوره. 249 00:14:42,216 --> 00:14:43,217 ‫گرفتم. 250 00:14:45,135 --> 00:14:46,345 ‫خیلی ممنون. 251 00:14:46,428 --> 00:14:47,513 ‫آره. 252 00:14:47,596 --> 00:14:48,597 ‫خیلی‌خب. 253 00:14:49,389 --> 00:14:50,432 ‫باز یا بسته؟ 254 00:14:51,433 --> 00:14:52,559 ‫بسته. 255 00:14:52,643 --> 00:14:53,810 ‫اینطوری کمتر سوال می‌پرسن. 256 00:14:54,770 --> 00:14:56,396 ‫- خیلی‌خب. ‫- خداحافظ. 257 00:15:02,903 --> 00:15:04,613 ‫بابت بستنی ممنون، دایی «روی». 258 00:15:05,656 --> 00:15:06,907 ‫هوی! 259 00:15:13,288 --> 00:15:14,831 ‫«فیبی»، نباید فحش بدی. 260 00:15:15,415 --> 00:15:16,917 ‫ولی خودت که همیشه میدی. 261 00:15:17,000 --> 00:15:18,085 ‫آره. 262 00:15:18,168 --> 00:15:21,547 ‫و واسه من فرقی نداره، ‫چون من بازیکن فوتبال بودم. 263 00:15:21,630 --> 00:15:25,092 ‫هیچ‌کس مهم نیست اگه ما فحش بدیم. ‫بخشی از کارمونه. باید بدیم. 264 00:15:26,552 --> 00:15:30,097 ‫ولی نمی‌تونی یه دکتر باشی، ‫یا یه معلم، یا یه... 265 00:15:30,180 --> 00:15:32,266 ‫دامپزشک حیوانات وحشی. 266 00:15:32,349 --> 00:15:35,185 ‫یا دامپزشک حیوانات وحشی باشی. ‫هنوزم درک نمی‌کنم یعنی چی. 267 00:15:35,269 --> 00:15:37,020 ‫میری تو جنگل درمانشون می‌کنی ‫پولی هم بهت نمیدن. 268 00:15:37,104 --> 00:15:38,105 ‫مهم نیست. 269 00:15:38,188 --> 00:15:42,860 ‫مسئله اینه اگه فحش بدی ‫نمی‌تونی اون کاره بشی. 270 00:15:46,196 --> 00:15:49,491 ‫ببین، من و تو خیلی ‫با هم وقت می‌گذرونیم. 271 00:15:50,075 --> 00:15:51,493 ‫و من لحظه به لحظه‌اش رو دوست دارم. 272 00:15:53,662 --> 00:15:56,081 ‫من نمی‌دونم کنار یه بچه ‫چطوری رفتار کنم. 273 00:15:58,041 --> 00:15:59,626 ‫و بعضی اوقات... 274 00:16:00,878 --> 00:16:02,504 ‫من نگران می‌شم... 275 00:16:05,465 --> 00:16:10,387 ‫که دارم تورو با بدترین بخش خودم ‫آلوده می‌کنم. 276 00:16:10,971 --> 00:16:12,681 ‫اینطور نیست. 277 00:16:13,515 --> 00:16:16,268 ‫دایی «روی»، تو خیلی ‫چیزای خوبی یادم دادی. 278 00:16:17,144 --> 00:16:19,605 ‫من اونو به اون پسره گفتم ‫چون یه آدم زورگوـه. 279 00:16:19,688 --> 00:16:22,608 ‫بخاطر تو، من تو روی زورگو ها ایستادم. 280 00:16:25,694 --> 00:16:26,695 ‫و داورها. 281 00:16:29,364 --> 00:16:31,241 ‫ولی بدون فحش هم می‌تونم ‫اینکارو بکنم. 282 00:16:31,950 --> 00:16:32,951 ‫آره. 283 00:16:33,785 --> 00:16:35,329 ‫چون تو از من بهتری. 284 00:16:36,121 --> 00:16:37,664 ‫من به خوبی توام. 285 00:16:39,249 --> 00:16:41,418 ‫شاید جفتمون بتونیم فحش رو ترک کنیم. 286 00:16:41,502 --> 00:16:42,878 ‫گمشو بابا. 287 00:16:44,296 --> 00:16:45,297 ‫من نمی‌تونم. 288 00:16:46,173 --> 00:16:47,174 ‫ولی تو می‌تونی. 289 00:16:49,676 --> 00:16:50,969 ‫گفتم لطفا. 290 00:16:51,053 --> 00:16:52,471 ‫باشه، دایی «روی». 291 00:16:53,305 --> 00:16:55,516 ‫خوبه، حالا برو بیرون. 292 00:16:55,599 --> 00:16:59,019 ‫می‌شه واسه یه بازی ‫پرنسس و اژدها بیای داخل؟ 293 00:16:59,603 --> 00:17:01,230 ‫می‌شه یه بار من اژدها باشم؟ 294 00:17:01,313 --> 00:17:02,731 ‫نه. 295 00:17:02,814 --> 00:17:05,025 ‫باشه، ولی به نفعته ‫چوب‌دستیمو درست کرده باشی. 296 00:17:09,154 --> 00:17:11,365 ‫خیلی‌خب، 297 00:17:11,448 --> 00:17:13,867 ‫مطمئنم دوچرخه همراه بگیری ‫حملش آسون تر هم می‌شه. 298 00:17:13,951 --> 00:17:16,203 ‫ممنون که منو تا خونه رسوندی. ‫از اینجا به بعد مشکلی ندارم. 299 00:17:16,286 --> 00:17:18,454 ‫این پنجمین باریه که اینو میگی. 300 00:17:18,539 --> 00:17:20,874 ‫برم این کوچولو رو بذارم یه جایی ‫و خودمم بعدش برم. 301 00:17:21,583 --> 00:17:23,377 ‫آره، اینم از این. 302 00:17:24,127 --> 00:17:26,171 ‫جای خوبیه، بفرما. 303 00:17:31,802 --> 00:17:32,928 ‫مسکن شرکتی، ها؟ 304 00:17:33,011 --> 00:17:34,805 ‫نا امید کننده نیست، نه؟ 305 00:17:34,888 --> 00:17:37,766 ‫واقعیتش کلا کاری نمی‌کنه. ‫بخشی ازش همینه دیگه، نه؟ 306 00:17:37,850 --> 00:17:39,810 ‫این پشت چی داریم؟ هی. 307 00:17:40,769 --> 00:17:43,146 ‫چه عالی. بخش سرگرمی خونه. 308 00:17:43,981 --> 00:17:47,943 ‫خب، می‌دونی چیه، بهتره فقط ‫بگم خوبه و بحثو عوض کنم. 309 00:17:48,026 --> 00:17:49,319 ‫موقتیه. 310 00:17:49,403 --> 00:17:51,530 ‫آره بابا، چی موقتی نیست توی زندگی؟ 311 00:17:53,031 --> 00:17:54,700 ‫- چای می‌خوری؟ ‫- حالمو بهم نزن. 312 00:17:55,409 --> 00:17:59,413 ‫نه، منظورم این بود که... ممنون. ‫فقط اون آشغالو نمی‌خورم. 313 00:17:59,496 --> 00:18:00,956 ‫آب و شراب هم دارم. 314 00:18:01,039 --> 00:18:03,083 ‫مرغ و تخم مرغ با هم؟ آره. 315 00:18:03,166 --> 00:18:05,210 ‫یکم آب می‌خورم. ‫عالی می‌شه، ممنون. 316 00:18:06,003 --> 00:18:07,004 ‫آب شیر خوبه؟ 317 00:18:07,087 --> 00:18:11,216 ‫آره، من دوست دارم آب آشامیدنیم مثل زمین ‫برای «کایری ایروینگ» باشه، صاف. 318 00:18:18,098 --> 00:18:21,935 ‫خب، قراره دوچرخه جدید بگیری؟ ‫یا یه مدت نمی‌خوای سوار بشی؟ 319 00:18:22,019 --> 00:18:23,896 ‫نمی‌دونم. هنوز بهش فکر نکردم. 320 00:18:23,979 --> 00:18:27,399 ‫خب، امیدوارم زودتر برگردی رو اسب. ‫منظورم از اسب هم دوچرخه‌ست. 321 00:18:27,482 --> 00:18:30,569 ‫ولی چقدر جالب می‌شد اگه ‫موقع سرکار رفتن سوار اسب بشی. 322 00:18:30,652 --> 00:18:32,487 ‫همه اینطوری بهت می‌گفتن ‫دکتر «شرون» اسب‌سوار یا... 323 00:18:32,571 --> 00:18:33,864 ‫می‌دونی، یه چیزی می‌گفتن. 324 00:18:33,947 --> 00:18:35,741 ‫واقعا باید استراحت کنم. 325 00:18:35,824 --> 00:18:38,911 ‫رو چشمم رفیق. منظورم همکار بود. 326 00:18:57,971 --> 00:18:59,306 ‫خوشمزه مثل همیشه. 327 00:19:01,808 --> 00:19:04,561 ‫آره، خیلی‌خب، نه، ‫منم الان میرم و... 328 00:19:04,645 --> 00:19:06,772 ‫اگه چیزی نیاز داشتی فقط خبرم کن. 329 00:19:06,855 --> 00:19:08,690 ‫می‌دونی، امروز خیلی ترسیده بودم. 330 00:19:08,774 --> 00:19:12,361 ‫و کار من اینه که به مردم یاد بدم ‫چطوری با چیزی که سر من اومد کنار بیان. 331 00:19:12,444 --> 00:19:13,779 ‫من خوبم، ممنون. 332 00:19:13,862 --> 00:19:15,072 ‫خداحافظ، مربی «لسو». 333 00:19:17,824 --> 00:19:19,660 ‫خیلی‌خب دکی. مراقب خودت باش. 334 00:19:41,431 --> 00:19:42,891 ‫خدایا! سلام. 335 00:19:44,226 --> 00:19:45,978 ‫چرا تلفنو جواب میدی؟ 336 00:19:46,061 --> 00:19:47,646 ‫پنج دقیقه پیش قرار بود بری داخل. 337 00:19:47,729 --> 00:19:49,606 ‫آره، نمی‌تونم برم. 338 00:19:49,690 --> 00:19:52,401 ‫بی‌خیال، تو مشتته. ‫برو اون داخل. 339 00:19:52,484 --> 00:19:54,570 ‫یا قراره محشر ترین ‫شب زندگیت بشه، 340 00:19:54,653 --> 00:19:55,946 ‫یا قراره انقدر بد باشه 341 00:19:56,029 --> 00:19:58,782 ‫که برای باقی مدت دوستیمون ‫منو بابتش تنبیه کنی. 342 00:19:59,408 --> 00:20:00,784 ‫البته اینم بد نمی‌شه. 343 00:20:00,868 --> 00:20:03,078 ‫منم الآن قطع می‌کنم، ‫و تو میری داخل، نه؟ 344 00:20:04,162 --> 00:20:06,915 ‫انقدر خوشگلی که نمی‌تونم تحمل کنم. 345 00:20:19,553 --> 00:20:21,847 ‫خانم «ولتون». «ربکا». 346 00:20:22,389 --> 00:20:23,390 ‫«سم»! 347 00:20:23,473 --> 00:20:26,768 ‫- سلام، سلام. ‫- چه تصادفی. 348 00:20:29,271 --> 00:20:30,272 ‫مشکل... مشکل چیه؟ 349 00:20:30,355 --> 00:20:32,482 ‫چی؟ آها خدا، آره. من فقط... 350 00:20:32,566 --> 00:20:36,695 ‫یکم مضطرب بودم ‫چون قراره یکی رو ببینم. 351 00:20:36,778 --> 00:20:38,155 ‫خیلی‌خب، پس... 352 00:20:38,238 --> 00:20:43,202 ‫لازم نیست مضطرب باشین، ‫مثل همیشه جذاب شدین. 353 00:20:43,702 --> 00:20:45,078 ‫ممنون، «سم». 354 00:20:45,162 --> 00:20:47,497 ‫خدایا، من که نمی‌خوام مزاحم... 355 00:20:47,581 --> 00:20:50,042 ‫- شبت بشم. ‫- اصلا، ممنونم. همچنین. 356 00:20:50,125 --> 00:20:51,168 ‫مدل موی محشریه. 357 00:20:51,251 --> 00:20:53,921 ‫- خب، خیلی ممنون. ‫- آره. 358 00:20:54,004 --> 00:20:55,422 ‫خیلی عجیب شد. 359 00:21:04,638 --> 00:21:08,417 ‫« سم هم اینجاست. چه عجیب! » 360 00:21:12,439 --> 00:21:13,440 ‫«کیلی» سلام رسوند. 361 00:21:14,066 --> 00:21:16,318 ‫اوه... بگید منم سلام رسوندم. 362 00:21:28,245 --> 00:21:30,179 ‫« من پشت میز بارم. کُت آبی. » 363 00:21:37,422 --> 00:21:38,632 ‫لعنتی! 364 00:21:38,715 --> 00:21:39,842 ‫- چیه؟ ‫- لعنتی. 365 00:21:39,925 --> 00:21:40,884 ‫- چیه؟ ‫- لعنتی. 366 00:21:40,968 --> 00:21:43,262 ‫- چیه؟ چیه؟ چیه؟ ‫- خدایا، نگو که این واقعیته! 367 00:21:43,345 --> 00:21:46,265 ‫- ولی هست... ‫- می‌دونستم نباید بیام اینجا. 368 00:21:46,348 --> 00:21:48,851 ‫- ولی اومدی، تو... ‫- نه، «سم». 369 00:21:50,102 --> 00:21:51,854 ‫ما نمی‌تونیم... من رئیستم. 370 00:21:53,063 --> 00:21:57,609 ‫نه، نه، تو خیلی جوونی. ‫چند سالته؟ 24 سال؟ 371 00:21:57,693 --> 00:22:00,195 ‫- من... من 21 سالمه. ‫- خدایا، من چه بچه‌بازی هستم. 372 00:22:00,279 --> 00:22:03,323 ‫حس می‌کنم ازت سو استفاده کردم. ‫پیامارو ببین، انگار بچه بازی کردم. 373 00:22:03,407 --> 00:22:06,034 ‫همچین کاری نکردی، باشه؟ ‫نمی‌دونستیم کی به کیه. 374 00:22:06,118 --> 00:22:09,538 ‫باشه، ولی الآن که می‌دونیم. ‫و این شدنی نیست 375 00:22:09,621 --> 00:22:14,001 ‫نه، این شدنی نیست. ‫و اینم اصلا اتفاق نیفتاد، باشه؟ 376 00:22:15,169 --> 00:22:18,839 ‫وایسا، وایسا، وایسا، وایسا. 377 00:22:18,922 --> 00:22:20,424 ‫ما... می‌تونیم همچنان... 378 00:22:20,507 --> 00:22:24,303 ‫- ببخشید، ببخشید. ‫- سلام، ببخشید. 379 00:22:26,054 --> 00:22:30,434 ‫گوش کن، همچنان می‌تونیم شام بخوریم، خب؟ ‫لازم نیست قرار عاشقانه باشه. 380 00:22:30,517 --> 00:22:32,644 ‫می‌شه فقط یه تصادف بامزه باشه، 381 00:22:32,728 --> 00:22:36,982 ‫که خیلی تصادفی اومدیم توی ‫یه رستوران فوق العاده... 382 00:22:37,065 --> 00:22:39,276 ‫جفتمون تنها... 383 00:22:40,694 --> 00:22:42,738 ‫و گرسنه هم هستیم. 384 00:22:44,656 --> 00:22:45,908 ‫پیش میاد دیگه. 385 00:22:47,284 --> 00:22:48,285 ‫نه؟ 386 00:22:51,788 --> 00:22:53,332 ‫آخه منم گشنمه. 387 00:23:37,833 --> 00:23:38,833 ‫« مربی لسو » 388 00:23:44,258 --> 00:23:45,759 ‫سلام، مربی «لسو». 389 00:23:45,843 --> 00:23:50,055 ‫چطوری دکی، امشب برنامه اینه که ‫هر 20 دقیقه حالت رو بپرسم. 390 00:23:50,138 --> 00:23:51,849 ‫پروتکل عادی ضربه مغزیه دیگه. 391 00:23:51,932 --> 00:23:54,226 ‫ولی هرموقع بهت زنگ می‌زنم ‫قراره صدامو عوض کنم. 392 00:23:54,309 --> 00:23:55,727 ‫که واسه تو جذاب بمونه. 393 00:23:55,811 --> 00:23:57,729 ‫احساس سرگیجه یا حالت تهوع ندارید؟ 394 00:23:59,273 --> 00:24:01,275 ‫پس خندیدنت همچین صدایی داره. 395 00:24:02,776 --> 00:24:04,194 ‫من خوبم، مربی «لسو». 396 00:24:05,404 --> 00:24:08,198 ‫پس 20 دقیقه دیگه حرف می‌زنیم. ‫«اسلینگ بلید». 397 00:24:09,449 --> 00:24:10,576 ‫هی، «تد»... 398 00:24:10,659 --> 00:24:11,952 ‫بله؟ 399 00:24:12,578 --> 00:24:15,122 ‫امروز ترسیده بودم. ‫خیلی ترسیده بودم. 400 00:24:17,416 --> 00:24:20,169 ‫عاشق دوچرخه سوار شدنم. ‫همیشه حینش خوشحالم. 401 00:24:20,252 --> 00:24:27,092 ‫بعد امروز، نگران بودم که نتونم ‫دیگه از دوچرخه سواری لذت ببرم. 402 00:24:28,552 --> 00:24:30,596 ‫من همیشه گفتم ترس ‫مثل زیرپوش می‌مونه. 403 00:24:30,679 --> 00:24:34,224 ‫نه، نمی‌خوام بحثشو بکنیم. ‫نمی‌خوام دلگرمی بدی. 404 00:24:34,892 --> 00:24:37,561 ‫«تد»، فقط می‌خواستم بهت بگم ‫چه احساسی داشتم. 405 00:24:37,644 --> 00:24:40,063 ‫خب، خیلی ممنون. ‫خیلی خوشحالم. 406 00:24:40,647 --> 00:24:42,149 ‫منم خوشحالم که اینکارو کردم. 407 00:24:42,232 --> 00:24:43,901 ‫آخر هفته بهت خوش بگذره. 408 00:24:49,323 --> 00:24:50,657 ‫خیلی‌خب، «ای.سی.ام». 409 00:24:50,741 --> 00:24:53,327 ‫نمی‌دونم کی هستی، ولی قراره ‫بیام سراغ «ک.و.ن»ـت. 410 00:24:53,410 --> 00:24:54,411 ‫بزن بریم. 411 00:24:54,494 --> 00:24:55,495 ‫خیلی‌خب. 412 00:24:57,581 --> 00:24:59,166 ‫خدایا این کیف ته نداره. 413 00:24:59,249 --> 00:25:00,751 ‫من تحسینت می‌کنم. 414 00:25:00,834 --> 00:25:04,004 ‫معمولا خانما از اون کیف‌دستی‌های ‫کوچیک سرقرار میارن. 415 00:25:04,087 --> 00:25:05,672 ‫- اسمشون چیه؟ ‫- کلاچ. 416 00:25:05,756 --> 00:25:07,174 ‫کلاچ. 417 00:25:07,257 --> 00:25:09,801 ‫نه، ترجیح میدم همینطوری حفاری کنم، 418 00:25:09,885 --> 00:25:12,513 ‫به جای اینکه از اون کیف‌های کوچیک ‫بگیرم که گوشیت هم توش جا نمی‌شه. 419 00:25:13,096 --> 00:25:15,265 ‫- اینم از این. ‫- اینم یه قرار نبود. 420 00:25:16,183 --> 00:25:17,184 ‫می‌دونم. 421 00:25:18,685 --> 00:25:19,811 ‫خب... 422 00:25:22,564 --> 00:25:24,399 ‫می‌شه اینکارو بعدا نکنیم؟ 423 00:25:25,859 --> 00:25:27,778 ‫می‌خوام تنها برم توی خونه. 424 00:25:32,449 --> 00:25:33,450 ‫خیلی‌خب. 425 00:25:44,586 --> 00:25:47,464 ‫نه، نه، دیگه راه نداره، «سم». 426 00:25:48,715 --> 00:25:49,716 ‫جدی بودم. 427 00:25:52,010 --> 00:25:53,011 ‫باید جدی باشم. 428 00:25:54,137 --> 00:25:56,390 ‫آره، آره، البته. درست میگی. 429 00:25:57,724 --> 00:26:00,477 ‫- از طرفی، شنبه بازی مهمی داریم. ‫- درسته. 430 00:26:00,561 --> 00:26:02,437 ‫جفتمون باید استراحت کنیم. 431 00:26:02,521 --> 00:26:03,730 ‫آره. 432 00:26:04,773 --> 00:26:05,774 ‫خوبه. 433 00:26:10,112 --> 00:26:11,613 ‫- شب بخیر. ‫- ممنون. 434 00:26:16,285 --> 00:26:17,286 ‫خدای من. 435 00:26:19,913 --> 00:26:21,123 ‫خدای من. 436 00:27:07,002 --> 00:27:08,504 ‫آقایون، حواسا جمع باشه. 437 00:27:10,255 --> 00:27:12,508 ‫خب بچه ها می‌خوام چشماتون رو ببندین. 438 00:27:13,217 --> 00:27:14,426 ‫اطرافو ببینید. 439 00:27:15,260 --> 00:27:18,680 ‫منظورم این بود خوب اطرافو ببینید. 440 00:27:19,473 --> 00:27:25,646 ‫ولی یادتون باشه، چیزی که پشت سر منه. ‫فقط یه زمین عادی فوتباله. 441 00:27:26,230 --> 00:27:28,315 ‫مثل همه استادیوم های دیگه‌ست. 442 00:27:28,398 --> 00:27:33,028 ‫فکر کنم اگه اندازه بگیرید می‌بینید که ‫همه چیز اندازه زمین خودمون توی نلسونه. 443 00:27:33,111 --> 00:27:35,030 ‫- نه دقیقا. ‫- چی شد؟ 444 00:27:35,113 --> 00:27:36,823 ‫اینجا 500 یارد مربع بزرگتره. 445 00:27:36,907 --> 00:27:39,326 ‫- جدی؟ یعنی یه اندازه نیستن؟ ‫- نه. 446 00:27:39,409 --> 00:27:42,204 ‫- این بزرگترین زمین کشوره. ‫- برای "سیتی" منفعت بزرگیه. 447 00:27:42,287 --> 00:27:46,625 ‫پسر پسر. این بازی چقدر قوانین ‫عجیب و غریب داره. 448 00:27:46,708 --> 00:27:48,210 ‫هنوزم گاهی سرش گیج می‌شم. ‫خیلی‌خب. 449 00:27:48,293 --> 00:27:50,546 ‫باشه بزرگتره. 450 00:27:50,629 --> 00:27:54,049 ‫ببین، می‌دونم همتون از بچگی بازی‌هایی ‫که توی این زمین بوده رو دیدید، 451 00:27:54,132 --> 00:27:56,009 ‫پس احتمالا یکم مضطرب هستین. 452 00:27:56,093 --> 00:27:57,678 ‫حتی منم مو به تنم سیخ شده. 453 00:27:58,262 --> 00:28:00,556 ‫یادمه یه بچه بودم، ‫جلوی تلویزیون نشسته بودم، 454 00:28:00,639 --> 00:28:03,642 ‫«کوئین» رو می‌دیدم که همونجا بود... ‫برای خیریه اجرا می‌کرد. 455 00:28:03,725 --> 00:28:05,602 ‫- نه، اینجا نبود. ‫- اون ومبلی قدیمی بود. 456 00:28:05,686 --> 00:28:07,396 ‫اونجا حتی بزرگتر بود. 457 00:28:07,479 --> 00:28:08,480 ‫حالا مهم نیست. 458 00:28:08,564 --> 00:28:13,068 ‫مسئله اینه، ما اینجاییم خب؟ 459 00:28:13,151 --> 00:28:14,152 ‫توی این ومبلی. 460 00:28:15,320 --> 00:28:17,656 ‫اونی که «فردی مرکوری» ‫پاشو داخلش هم نذاشت. 461 00:28:18,323 --> 00:28:20,117 ‫و امروز مال ماست ‫که تاریخ رو بسازیم. 462 00:28:20,534 --> 00:28:22,244 ‫و من معتقدم که قراره ‫همین کار هم بکنیم. 463 00:28:22,744 --> 00:28:25,914 ‫یه دور دیگه نگاه بندازید، ‫بعد برگردیم سر کارمون. 464 00:28:25,998 --> 00:28:26,999 ‫کلی کار داریم. 465 00:28:40,220 --> 00:28:42,764 ‫ریچموند! 466 00:29:01,366 --> 00:29:02,701 ‫سیتی! سیتی! 467 00:29:04,828 --> 00:29:06,955 ‫- سیتی! ‫- سیتی! 468 00:29:07,039 --> 00:29:08,749 ‫همینه، بجنب! 469 00:29:09,708 --> 00:29:10,959 ‫دیدی، اونقدرم بد نیست، نه؟ 470 00:29:11,043 --> 00:29:14,338 ‫به‌به، چه صندلی های مرتبی هم هستن، رفیق. 471 00:29:14,421 --> 00:29:17,466 ‫وقتی پسرت بازیکن نیمه‌نهایی باشه ‫همینم باید بهت بدن. 472 00:29:18,050 --> 00:29:21,470 ‫البته توی تیم درستی که نیست، ‫ولی چی کارش کنیم؟ 473 00:29:21,553 --> 00:29:23,514 ‫بفرما، اینو بزن بچه جون. 474 00:29:25,641 --> 00:29:28,310 ‫اگه این بازی رو ببریم، ‫خالکوبی ریچموند رو می‌زنیم. 475 00:29:28,393 --> 00:29:29,394 ‫من که یکی زدم. 476 00:29:30,187 --> 00:29:32,648 ‫- کجات؟ ‫- به تو مربوط نیست. 477 00:29:34,149 --> 00:29:35,817 ‫من فقط مطمئن نیستم اینطوری... 478 00:29:35,901 --> 00:29:37,611 ‫ولی اگه مهم ترین بازی عمرشون باشه چی؟ 479 00:29:37,694 --> 00:29:39,488 ‫آره، منم به همین امید میگم. 480 00:29:46,078 --> 00:29:47,079 ‫تو خوبی، مربی؟ 481 00:29:48,789 --> 00:29:49,998 ‫اوه، آره. 482 00:29:50,082 --> 00:29:54,211 ‫دارم تمرین تنفسی رو می‌کنم ‫که دکی یادم داد، همین. 483 00:29:54,711 --> 00:29:56,672 ‫امیدوارم دوباره مشکل شکمت نباشه. 484 00:29:56,755 --> 00:29:58,966 ‫بگو که ککتل میگو نخوردی. 485 00:29:59,049 --> 00:30:00,050 ‫نه، هیچ‌وقت. 486 00:30:02,010 --> 00:30:03,262 ‫بچه ها، وقتشه. 487 00:30:05,305 --> 00:30:07,099 ‫بزن بریم. بیا. 488 00:30:08,642 --> 00:30:10,602 ‫بچه ها، یه لحظه صبر کنید. 489 00:30:10,686 --> 00:30:12,980 ‫باید یه چیزی بهتون بگم. 490 00:30:14,314 --> 00:30:15,816 ‫توی بازی تاتنهام وقتی رفتم بیرون، 491 00:30:15,899 --> 00:30:19,611 ‫بخاطر این نبود که... می‌دونی ‫دلم درد گرفته بود. 492 00:30:21,196 --> 00:30:23,156 ‫بخاطر این بود که حمله عصبی بهم دست داد. 493 00:30:27,077 --> 00:30:29,413 ‫اخیرا چند وقت یک بار ‫بهم دست میده... 494 00:30:29,496 --> 00:30:30,497 ‫و دارم روش کار می‌کنم. 495 00:30:31,206 --> 00:30:34,209 ‫ولی فقط خواستم واقعیت رو بهتون بگم. 496 00:30:37,004 --> 00:30:38,005 ‫حالا خوبه؟ 497 00:30:38,088 --> 00:30:40,340 ‫- آره. ‫- آره، البته. 498 00:30:40,424 --> 00:30:42,676 ‫خیلی‌خب، باشه. بریم سراغش. 499 00:30:44,303 --> 00:30:45,596 ‫- با شماره سه. ‫- صبر کنید! 500 00:30:48,974 --> 00:30:51,059 ‫منم باید یه اعترافی بکنم. 501 00:30:53,228 --> 00:30:56,565 ‫من توی محدوده های زمانی ‫مهلت نقل و انتقالات اشتباه کردم، 502 00:30:56,648 --> 00:31:00,235 ‫واسه همینه که اون دفاع فوق‌العاده ‫برزیلی رو نتونستیم بگیریم. 503 00:31:00,319 --> 00:31:01,361 ‫خدای من. 504 00:31:01,987 --> 00:31:03,739 ‫- چیزی نیست. ‫- خوبه. 505 00:31:03,822 --> 00:31:05,115 ‫- آره، خوبه. ‫- مشکلی نیست. 506 00:31:06,783 --> 00:31:08,744 ‫- خیلی‌خب. ‫- همینه. آره. 507 00:31:08,827 --> 00:31:10,245 ‫خب، حالا بگیم. 508 00:31:10,329 --> 00:31:13,165 ‫من گزارش هایی که شما ‫می‌نویسید رو نمی‌خونم. 509 00:31:13,248 --> 00:31:14,875 ‫هرموقع بحثش شد دروغ گفتم. 510 00:31:15,375 --> 00:31:16,877 ‫حوصله سر بر هستن، ‫و منم خوشم نمیاد. 511 00:31:20,380 --> 00:31:21,423 ‫ممنون که واقعیت رو گفتی. 512 00:31:22,758 --> 00:31:26,136 ‫من وانمود می‌کنم در لحظه ‫چیزی به ذهنم میرسه، 513 00:31:26,220 --> 00:31:28,096 ‫ولی ایده‌های خوبی هستن ‫که ماه ها اونارو داشتم. 514 00:31:28,180 --> 00:31:29,890 ‫وانمود می‌کنم بداهه هستن. 515 00:31:29,973 --> 00:31:31,266 ‫حرکت خوبیه. 516 00:31:32,059 --> 00:31:33,519 ‫توهم بار اول. 517 00:31:33,602 --> 00:31:36,271 ‫یه باری توی این فصل بود که ‫خیلی اتفاقی تحت تأثیر ماشروم بودم. 518 00:31:37,314 --> 00:31:38,482 ‫"اتفاقی"؟ 519 00:31:38,565 --> 00:31:42,110 ‫یه شب خونه «جین» بودم، ‫از قوری اشتباهی چایی خوردم. 520 00:31:43,362 --> 00:31:44,738 ‫بازی پورت واله رو میگی؟ 521 00:31:45,781 --> 00:31:46,949 ‫- آره. ‫- آره. 522 00:31:47,491 --> 00:31:48,867 ‫دیگه تکرار نمی‌شه. 523 00:31:50,577 --> 00:31:51,578 ‫ممنون، بچه ها. 524 00:31:54,248 --> 00:31:55,290 ‫ممنونم. 525 00:31:55,374 --> 00:31:57,501 ‫- حالا بریم بزنیم در کونشون. ‫- با شمار سه بگید کون. 526 00:31:57,584 --> 00:31:59,586 ‫- من که پایه‌ام. یک دو سه. ‫- کون! 527 00:32:03,257 --> 00:32:05,342 ‫باکلاس شدی چایی می‌خوری، ها؟ 528 00:32:05,425 --> 00:32:07,010 ‫نمی‌دونستم چطوری بهت بگم. 529 00:32:10,430 --> 00:32:14,351 ‫استادیوم ومبلی، تاج محل فوتبال انگلیسی. 530 00:32:14,434 --> 00:32:17,855 ‫رویای هر فوتبالیست جوانی. 531 00:32:17,938 --> 00:32:22,901 ‫میدان جنگی برای ورزشکاران ‫با ردپای غول ها بر روی آن. 532 00:32:22,985 --> 00:32:27,364 ‫به امید افزودن قصه‌ای دیگر ‫به این زمین پر از ماجرا، 533 00:32:27,447 --> 00:32:29,366 ‫ای.اف.سی ریچموند متواضع، 534 00:32:29,449 --> 00:32:31,618 ‫هیچ‌ جام بزرگی برنده نشده. 535 00:32:31,702 --> 00:32:35,289 ‫آخرین باشگاه لندنی که اولین ‫بازی خود را در ومبلی انجام داد. 536 00:32:35,372 --> 00:32:40,169 ‫تجدید خصومت ها بر علیه ‫بزرگترین تیم این سرزمین، 537 00:32:40,252 --> 00:32:42,337 ‫منچستر سیتی توانا. 538 00:32:42,421 --> 00:32:43,922 ‫همین یازده ماه پیش بود... 539 00:32:44,006 --> 00:32:48,594 ‫که این تیم به شکل دل‌خراشی ‫توسط سیتی حذف شد. 540 00:32:48,677 --> 00:32:52,931 ‫«جیمی تارت» اون زمان بازیکن سیتی بود، ‫و به سقوط ریچموند کمک کرد. 541 00:32:53,640 --> 00:32:57,853 ‫بعد سیتی کاری کرد که اون سقوط کنه، ‫و اکنون دوباره یک گری‌هاند هست. 542 00:32:59,229 --> 00:33:01,481 ‫بجنب! بجنب! 543 00:33:02,065 --> 00:33:05,986 ‫سیتی به دنبال جامی دیگر است. ‫و ریچموند به دنبال انتقام. 544 00:33:06,570 --> 00:33:11,909 ‫همگی حاضر هستند، در مقابل هم، ‫درست در استادیوم ومبلی. 545 00:33:11,992 --> 00:33:16,038 ‫این نیمه نهایی جام حذفیه، ‫و اکنون شروع می‌شود. 546 00:33:24,004 --> 00:33:25,923 ‫- گل برای منچستر سیتی. ‫- لعنتی! 547 00:33:26,924 --> 00:33:28,050 ‫نه! 548 00:33:28,133 --> 00:33:30,886 ‫- چطوری این آفساید نیست؟ ‫- چون اون فقط منفعلانه آفساید بود. 549 00:33:32,054 --> 00:33:34,389 ‫من هنوز این قانون کوفتی رو نمی‌فهمم. ‫مشکلی نداره. 550 00:33:34,473 --> 00:33:36,767 ‫- چیزی نیست بچه ها! ‫- کرنر برای سیتی. 551 00:33:37,476 --> 00:33:38,519 ‫و یک گل! 552 00:33:38,602 --> 00:33:40,687 ‫- لعنتی. ‫- شد دو هیچ. 553 00:33:41,188 --> 00:33:42,147 ‫دو هیچ! 554 00:33:43,148 --> 00:33:44,483 ‫لعنتی! 555 00:33:44,566 --> 00:33:45,859 ‫این ضربه ایستگاهی ‫بنظر خطرناک میاد. 556 00:33:45,943 --> 00:33:47,694 ‫و واقعا بود. سه هیچ. 557 00:33:48,362 --> 00:33:50,948 ‫آنها روی نیمکت های ریچموند ‫دنبال راه حل هستند. 558 00:33:51,031 --> 00:33:52,032 ‫دفاع کنید! 559 00:33:52,616 --> 00:33:54,910 ‫- باید سه تا مهاجم ببریم. ‫- نه. برای دفاع اتوبوسی دیر نیست. 560 00:33:54,993 --> 00:33:57,037 ‫- دیگه دیر شده. ‫- بچه ها، نوبتی لطفا. 561 00:33:57,120 --> 00:33:59,373 ‫خیلی‌خب، نگران نباشید. ‫چیزی نیست. 562 00:33:59,456 --> 00:34:01,416 ‫آیا ریچموند در نیمه دوم ‫موفق می‌شه بازی رو عوض کنه؟ 563 00:34:03,919 --> 00:34:07,589 ‫وای نه، یک گل دیگه. ‫و شد چهار هیچ. 564 00:34:07,673 --> 00:34:10,050 ‫زودباشید پسرا! ‫شما بهتر از این حرفایید! 565 00:34:10,132 --> 00:34:12,386 ‫کم کم دنبال یکی می‌گردید ‫که اونو مقصر بدونید. 566 00:34:12,469 --> 00:34:15,304 ‫هی داور، چشماتو باز کن ‫مرتیکه دیلاق خواجه! 567 00:34:16,473 --> 00:34:18,934 ‫وای نه. هیچ‌وقت با «مایک دین» ور نرید. 568 00:34:20,060 --> 00:34:21,353 ‫نمی‌تونی اینو بگی، رفیق. 569 00:34:22,437 --> 00:34:23,688 ‫بفرما. 570 00:34:23,772 --> 00:34:25,899 ‫ببخشید «مایک»، هممون می‌دونیم ‫تو آلت تناسلی داری. 571 00:34:25,983 --> 00:34:27,025 ‫بدترشم شنیدم. 572 00:34:29,945 --> 00:34:31,446 ‫خیلی‌خب، همینه! ادامه بدید! 573 00:34:34,366 --> 00:34:35,534 ‫و یه پنالتی. 574 00:34:35,617 --> 00:34:36,784 ‫- داور! ‫- چی شد؟ 575 00:34:37,244 --> 00:34:38,245 ‫چی شد؟ 576 00:34:41,581 --> 00:34:45,502 ‫و سیتی هرگونه شک و تردید را ‫درمورد این بازی از بین می‌برد. 577 00:34:45,585 --> 00:34:48,005 ‫اگه این بازی یک جنگ بود، ‫آنها خاتمه دهنده‌اش بودند. 578 00:34:48,088 --> 00:34:51,300 ‫واقعیتش «آرلو»، تمام جنگ ها باید ‫قبل بیخ پیدا کردن تموم بشن. 579 00:34:52,967 --> 00:34:54,553 ‫ریدم تو این زندگی. 580 00:34:54,636 --> 00:34:56,429 ‫بی‌خیال مربی. همینه که هست. 581 00:34:56,513 --> 00:34:58,265 ‫آره، همینه که هست. 582 00:35:02,936 --> 00:35:05,355 ‫هی «جیمی»! الان گل بزن. 583 00:35:05,439 --> 00:35:07,608 ‫شوت بزن! بجنب! 584 00:35:15,490 --> 00:35:17,784 ‫تنها چیز خوبی که امروز ‫می‌شه درمورد ریچموند گفت 585 00:35:17,868 --> 00:35:21,580 ‫اینه که موی «سم اوبیسانیا» ‫واقعا محشر شده. 586 00:35:22,623 --> 00:35:24,791 ‫سیتی میره تا در فینال ‫با لیستر بازی کنه. 587 00:35:25,375 --> 00:35:27,628 ‫و می‌تونید مطمئن باشید ‫که نا امیدی ریچموند، 588 00:35:27,711 --> 00:35:32,382 ‫همه بر روی شانه‌های ‫«جیمی تارت» ویران شده خواهد بود. 589 00:35:35,511 --> 00:35:36,678 ‫رو کونم تتو زدم. 590 00:35:40,140 --> 00:35:42,184 ‫خیلی‌خب... 591 00:35:42,768 --> 00:35:45,979 ‫«سم»، همچین باختی که ‫امروز داشتید چه حسی داره؟ 592 00:35:51,360 --> 00:35:52,361 ‫خب، سخته. 593 00:35:53,612 --> 00:35:57,157 ‫واقعا سخته. متأسفم که ‫طرفدار هارو نا امید کردیم. 594 00:36:05,165 --> 00:36:08,460 ‫چیزی نمی‌شه گفت. ‫همینه که هست. 595 00:36:08,544 --> 00:36:09,878 ‫فردا دوباره تلاش می‌کنیم. 596 00:36:11,755 --> 00:36:13,131 ‫آقای «تارت». 597 00:36:14,258 --> 00:36:15,634 ‫یکی اومده دیدن شما. 598 00:36:16,844 --> 00:36:18,136 ‫میگه پدرتونه. 599 00:36:20,722 --> 00:36:21,723 ‫آره. 600 00:36:22,850 --> 00:36:24,017 ‫لباس تنتونه؟ 601 00:36:26,937 --> 00:36:28,522 ‫دیدی گفتم، عوضی؟ 602 00:36:29,690 --> 00:36:31,650 ‫آقایون! آقایون! 603 00:36:33,735 --> 00:36:37,114 ‫هی، خیلی سخت بود، بچه ها. ‫واقعا سخت بود، ولی خجالتی نداره، 604 00:36:37,197 --> 00:36:41,118 ‫چون می‌دونید، بازی باختن هم داره. 605 00:36:42,619 --> 00:36:44,246 ‫شما ها هم اصلا شانسی نداشتید. 606 00:36:46,248 --> 00:36:47,916 ‫اینم از پسر من. 607 00:36:49,126 --> 00:36:50,669 ‫گوشت و خون من. 608 00:36:51,420 --> 00:36:52,588 ‫«جیمی» بیچاره، پسر من. 609 00:36:54,339 --> 00:36:57,176 ‫حالا شاید من فکر کنم ‫قلبش هنوز توی منچستره 610 00:36:57,259 --> 00:36:59,595 ‫واسه همین انقدر توی ‫نیمه اول گند زد. 611 00:37:02,806 --> 00:37:05,934 ‫واقعا حال کردی. حال کردی پسر. 612 00:37:06,018 --> 00:37:09,771 ‫آخه چی تو سرت بود؟ ‫شوخی می‌کنم بابا. 613 00:37:10,772 --> 00:37:15,235 ‫هی ببین، یه لطفی بهمون می‌کنی ‫«دنبو» و «باگ» رو از حراست رد کنی 614 00:37:15,319 --> 00:37:17,696 ‫می‌خوان برن تو زمین یکم عکس بگیرن، باشه؟ 615 00:37:18,906 --> 00:37:19,907 ‫همچین کاری نمی‌کنم. 616 00:37:19,990 --> 00:37:22,659 ‫فقط دو ثانیه می‌خوان برن داخل ‫یه نگاهی بندازن. 617 00:37:23,702 --> 00:37:25,329 ‫همچین کاری نمی‌کنم. 618 00:37:25,412 --> 00:37:26,663 ‫چی؟ 619 00:37:27,247 --> 00:37:29,416 ‫قرار نیست بری رو دنده چپ... 620 00:37:29,499 --> 00:37:31,543 ‫حالا چون زدن دهنتون رو سرویس کردن، نه؟ 621 00:37:31,627 --> 00:37:33,337 ‫با من اینطوری حرف نزن. 622 00:37:33,921 --> 00:37:35,005 ‫با من اینطوری حرف نزن. 623 00:37:35,589 --> 00:37:36,715 ‫با من اینطوری حرف نزن. 624 00:37:38,175 --> 00:37:40,135 ‫خیلی‌خب، ببین از این خوشت میاد یا نه. 625 00:37:40,969 --> 00:37:44,681 ‫اون سریال مسخره که بازی کردی رو یادته؟ 626 00:37:44,765 --> 00:37:48,268 ‫با اون فقط کار رو واسه منچستر سیتی ‫راحت تر کردی که پرتت کنه بیرون. 627 00:37:49,269 --> 00:37:50,687 ‫و ببین الان کجایی. 628 00:37:51,313 --> 00:37:55,359 ‫با یه مشت ناشی بازی می‌کنی. ‫ناراحت نشید، ناراحت نشید. 629 00:38:00,656 --> 00:38:02,616 ‫پشتتو به من نکن، بچه ننه. 630 00:38:07,287 --> 00:38:08,872 ‫خدایا. 631 00:38:12,334 --> 00:38:13,544 ‫آره، باشه. 632 00:38:13,627 --> 00:38:15,003 ‫این یکی رو مجانی بزن. 633 00:38:15,087 --> 00:38:18,048 ‫- وقت رفتنه. ‫- می‌خوای شروع کنی؟ بیا جلو. 634 00:38:18,131 --> 00:38:20,634 ‫- یادت نره از کجا اومدی. ‫- درو بپا. 635 00:38:21,844 --> 00:38:22,845 ‫اوپس. 636 00:39:34,750 --> 00:39:35,959 ‫سلام، مربی «لسو». 637 00:39:36,418 --> 00:39:37,836 ‫بابت باخت شرمنده‌ام. 638 00:39:38,378 --> 00:39:40,631 ‫و اوه، بابت دوچرخه جدید ممنونم. 639 00:39:41,173 --> 00:39:43,884 ‫خیلی لطف دارین، ‫ولی نیازی نبود. 640 00:39:46,553 --> 00:39:47,596 ‫مربی «لسو»؟ 641 00:39:50,849 --> 00:39:54,269 ‫وقتی شونزده سالم بود پدرم خودشو کشت. 642 00:39:56,772 --> 00:40:00,776 ‫همچین بلایی سر من و مادرم اومد. 643 00:40:03,570 --> 00:40:04,947 ‫خیلی متأسفم، «تد». 644 00:40:05,697 --> 00:40:09,451 ‫و ببین، نمی‌دونم این همون جاییه که ‫بعضی از مشکلاتم سرچشمه می‌گیرن یا نه... 645 00:40:09,535 --> 00:40:11,537 ‫نه، مسلما همینه. 646 00:40:11,620 --> 00:40:13,038 ‫آره، با عقل جور درمیاد. 647 00:40:16,124 --> 00:40:17,751 ‫می‌خوای الان درموردش حرف بزنی؟ 648 00:40:20,420 --> 00:40:23,799 ‫نه، نه، الآن نه. ‫باید برگردم پیش تیم. 649 00:40:23,882 --> 00:40:25,092 ‫فقط می‌خواستم بهت بگم. 650 00:40:27,511 --> 00:40:30,055 ‫باشه، ممنون که بهم گفتی، «تد». 651 00:40:30,597 --> 00:40:32,349 ‫لطفا اگه لازم داشتی بهم زنگ بزن. 652 00:40:32,432 --> 00:40:33,433 ‫می‌زنم. 653 00:40:34,476 --> 00:40:35,978 ‫می‌زنم، ببخشید. می‌زنم. 654 00:40:36,061 --> 00:40:38,480 ‫چیزی نیست، شب بخیر «تد». 655 00:40:47,364 --> 00:40:48,532 ‫هی، مربی. 656 00:40:50,409 --> 00:40:51,410 ‫بله؟ 657 00:40:55,330 --> 00:40:56,331 ‫تو خوبی؟ 658 00:40:56,415 --> 00:40:59,042 ‫آره بابا، نه، اومدم یه زنگی بزنم. 659 00:41:01,628 --> 00:41:04,047 ‫- شب سختی بود، نه؟ ‫- آره. 660 00:41:04,131 --> 00:41:05,340 ‫خب، تو چی... 661 00:41:06,550 --> 00:41:09,469 ‫می‌خوای بریم «شرایبر» و «لیو» ‫بازی دربیاریم؟ 662 00:41:09,553 --> 00:41:11,555 ‫خوب شد گفتی... 663 00:41:12,806 --> 00:41:16,059 ‫نمی‌خوام با شما برگردم. ‫می‌خوام تنهایی برم. 664 00:41:18,270 --> 00:41:20,189 ‫آره، حتما. نه، البته. 665 00:41:20,272 --> 00:41:21,273 ‫می‌خوای باهام بیای؟ 666 00:41:21,773 --> 00:41:24,484 ‫خب، به «هنری» قول دادم ‫که باهاش چت تصویری کنم. 667 00:41:24,568 --> 00:41:27,404 ‫یه رسیتال توی مدرسه داشتن، ‫می‌خوام بدونم چطور پیش رفت. 668 00:41:27,487 --> 00:41:30,115 ‫ولی بعدا می‌بینمت، خب؟ 669 00:41:30,199 --> 00:41:34,077 ‫هی، هی، هی، ‫مراقب خودت باش، باشه؟ 670 00:41:35,329 --> 00:41:36,330 ‫- باشه. ‫- خیلی‌خب. 671 00:41:36,788 --> 00:41:38,749 ‫و فردا رو یادت نره... 672 00:41:39,458 --> 00:41:42,461 ‫نوبت قهوه تو توی بازی فیلمه. 673 00:41:42,544 --> 00:41:43,670 ‫- آره. ‫- صبح زود. 674 00:41:48,300 --> 00:41:50,052 ‫هی مربی، کبوتر با کبوتر. 675 00:41:53,263 --> 00:41:54,598 ‫اون کبوتر که نه، ولی... 676 00:42:32,970 --> 00:42:35,806 ‫پیش‌تر، منچستر سیتی ‫ای.اف.سی ریچموند را... 677 00:42:35,889 --> 00:42:40,519 ‫با رژه از گل‌های فوق العاده، ‫پنج هیچ در جام حذفی شکست داد. 678 00:42:41,687 --> 00:42:44,982 ‫و «جالوت» «داوود» را ‫سر جایش می‌نشاند. 679 00:42:45,065 --> 00:42:47,401 ‫این هم «سم اوبیسانیا» پس از بازی. 680 00:42:48,235 --> 00:42:51,655 ‫خب... خب سخته. ‫خیلی خسته... 681 00:42:52,656 --> 00:42:54,491 ‫خیلی متأسفم که طرفدار هارو نا امید کردیم. 682 00:42:55,242 --> 00:42:57,202 ‫خیلی بد باختیم. 683 00:42:59,037 --> 00:43:00,247 ‫ولی تلاشمون رو کردیم. 684 00:43:00,873 --> 00:43:02,416 ‫هرکاری لازم بود کردیم، 685 00:43:02,499 --> 00:43:07,796 ‫و بنظر من همین کافیه. ‫چون بدترین چیز اینه که تلاش نکنی. 686 00:43:08,547 --> 00:43:11,925 ‫چون تلاش کردن ترسناکه، ‫چون ممکنه خیلی چیز هارو توش از دست بدی. 687 00:43:12,801 --> 00:43:14,845 ‫باید با جون و دل بازی کنی. 688 00:43:16,346 --> 00:43:17,764 ‫وگرنه هدف از بازی چیه؟ 689 00:43:20,100 --> 00:43:21,101 ‫ممنونم. 690 00:43:33,653 --> 00:43:36,253 ‫« الآن مصاحبه‌ات رو دیدم. این اطرافی؟ » 691 00:43:48,793 --> 00:43:51,446 ‫« خونه من توی 152 میدان وارگریو » 692 00:44:06,104 --> 00:44:07,105 ‫آره. 693 00:44:21,995 --> 00:44:23,830 ‫چرا آدرستو واسم فرستادی. 694 00:44:24,498 --> 00:44:25,499 ‫واسه دفعه بعد.