1
00:03:42,477 --> 00:03:46,810
« خاندان اژدها »
2
00:03:56,700 --> 00:04:06,700
ارائهشده توسط وبسایت دیجیموویز
:.:.: DigiMoviez.Com :.:.:
3
00:04:06,700 --> 00:04:16,700
جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت
:دیجیموویز را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
@DigiMoviez
4
00:04:16,700 --> 00:04:26,700
« ترجمه از مهـرداد و سـروش »
.:: SuRouSH_AbG & Mehrdadss ::.
5
00:04:32,684 --> 00:04:33,935
…این باعث افتخار ماست که
6
00:04:34,018 --> 00:04:36,646
در قلعۀ گولدنتوث
از شما استقبال میکنیم، لُرد لنیستر
7
00:04:36,730 --> 00:04:40,942
…من ۵۰۰ تا سربازِ مسلح
8
00:04:41,025 --> 00:04:44,028
و با روحیۀ بالا دارم -
…من ۱۰۰۰ تا شوالیه -
9
00:04:44,112 --> 00:04:47,657
و هفت برابر اون تعداد
تیرانداز و سرباز با خودم آوردم
10
00:04:47,741 --> 00:04:50,452
بعد از پایان کارمون
…با تُفالههای ریورلندز
11
00:04:50,535 --> 00:04:52,871
،همه میفهمن چرا اسم اون رودخونه
رِدفورک گذاشته شده
12
00:04:53,788 --> 00:04:57,417
به فرمانِ شما آمادۀ حرکت هستیم، سرورم
13
00:04:58,209 --> 00:05:01,004
فکر میکنم مایل هستین
فوراً به سمت هارنهال حرکت کنین
14
00:05:01,087 --> 00:05:03,715
میخوام یه پیغام بفرستم بارانداز پادشاه
15
00:05:04,424 --> 00:05:07,594
که به برادرم بگم
…به محض اینکه شاهزاده ایموند
16
00:05:07,677 --> 00:05:10,513
…بتونن سوار بر ویگار بهمون ملحق بشن
17
00:05:11,556 --> 00:05:12,891
آمادۀ حرکت هستیم
18
00:05:13,808 --> 00:05:18,146
و تا وقتی که پاسخی
از طرف شاهزاده بدستمون برسه چی، سرورم؟
19
00:05:18,229 --> 00:05:20,440
افرادم مسیر طولانیای رو سپری کردن
20
00:05:20,523 --> 00:05:22,984
…خیلی مشتاقان بدونن توی قلعۀ شما
21
00:05:23,068 --> 00:05:24,152
چطور ازشون استقبال و پذیرایی میشه
22
00:05:38,792 --> 00:05:41,795
!چطور جرئت میکنه منو احضار کنه؟
23
00:05:42,504 --> 00:05:44,339
با عجله»؟»
24
00:05:44,964 --> 00:05:46,841
تواناییهای لنیسترها
…انقدر محدوده که نمیتونن
25
00:05:46,925 --> 00:05:49,344
بدون اسکورت از توث
به سمت هارنهال حرکت کنن؟
26
00:05:51,513 --> 00:05:54,265
یه اژدهای بزرگ
توی ریورلندز وجود داره، اعلیحضرت
27
00:05:54,349 --> 00:05:56,267
…ارتشِ برادرم قویـه، اما بهنظر میرسه
28
00:05:56,351 --> 00:05:57,560
…ناسلامتی من شاهزادۀ نایبالسلطنهم
29
00:05:57,685 --> 00:05:59,687
!سگِ کسی نیستم که بخواد احضارم کنه
30
00:06:00,480 --> 00:06:02,649
…به برادرت بگو اگر ارتشش رو
31
00:06:02,732 --> 00:06:04,943
…با عجله» به هارنهال نرسونه»
32
00:06:05,026 --> 00:06:07,529
بدونه که فقط اژدهای دیمون تهدیدش نمیکنه
33
00:06:07,612 --> 00:06:09,406
…حق داری عصبانی بشی، ایموند
34
00:06:09,489 --> 00:06:11,366
…اما بهنظر میرسه که -
…واسۀ تو هم -
35
00:06:11,449 --> 00:06:13,868
یه مأموریت دارم، سِر تایلند
36
00:06:19,999 --> 00:06:22,043
باید با سهسالاری متحد بشیم
37
00:06:23,128 --> 00:06:25,839
از این محاصرۀ لعنتی
به اندازۀ کافی خسته شدم
38
00:06:25,922 --> 00:06:29,551
شاهزادۀ من، خیلی عجیبـه که
پیشنهاد میدین با شهرهای آزاد مذاکره کنیم
39
00:06:30,051 --> 00:06:32,846
ناخداهای کشتیهاشون
…مُزدورهای خطرناکی هستن
40
00:06:32,929 --> 00:06:35,014
…بدتر از دزدهای دریایی هستن و -
…فاصلۀ زیادی باهامون ندارن -
41
00:06:35,098 --> 00:06:36,725
و اون طرفِ دریای باریک هستن
42
00:06:37,517 --> 00:06:40,437
اما ماهها طول میکشه
تا کشتیهای لنیستر و هایتاور برسن
43
00:06:41,354 --> 00:06:45,650
سهسالاری از اینکه بتونه دوباره
موی دماغِ مار دریا بشه خوشحال میشه
44
00:06:45,734 --> 00:06:47,986
…بهتره اجازه بدیم محاصرهش رو تضعیف کنن
45
00:06:48,069 --> 00:06:50,405
در حالی که متحدهای واقعیمون
سفر طولانیشون به شرق رو تکمیل میکنن
46
00:06:51,656 --> 00:06:55,493
ممکنه سهسالاری وانمود کنه که شرایطمون رو
قبول میکنه، اما نباید بهشون اعتماد کرد
47
00:06:55,577 --> 00:06:57,412
پدرت این موضوع رو میدونست
48
00:06:58,371 --> 00:06:59,956
به نامههایی که واسۀ
خاندانِ گِرِیجوی فرستادیم پاسخی داده نشده؟
49
00:07:00,040 --> 00:07:02,208
هیچ پاسخی دریافت نکردیم
50
00:07:02,292 --> 00:07:06,087
کِراکِنِ سُرخ منتظره تا بتونه
از این وضعیت به نفع خودش استفاده کنه
(لقبِ دالتون گِرِیجوی)
51
00:07:06,171 --> 00:07:09,883
،اما در صورت لزوم
شاید بتونیم یه جوری فریبش بدیم
52
00:07:09,966 --> 00:07:12,677
شاید مثلاً… پیشنهاد ازدواج با ملکۀ بیوه
53
00:07:13,595 --> 00:07:15,180
اصلاً حرفشم نزن
54
00:07:16,473 --> 00:07:17,474
حیف شد
55
00:07:18,433 --> 00:07:21,394
حرفِ ملکۀ بیوه منطقی و درسته، اعلیحضرت
56
00:07:21,478 --> 00:07:22,896
…حتی اگر محاصره شکسته بشه
57
00:07:22,979 --> 00:07:24,939
…درسته که این بیگانهها رو به داخلِ
58
00:07:25,023 --> 00:07:27,525
آبهای خودمون و انقدر نزدیک
به بارانداز پادشاه دعوت کنیم؟
59
00:07:27,609 --> 00:07:30,320
بهنظرم وقتش رسیده بری هارنهال
60
00:07:33,239 --> 00:07:35,200
اعلیحضرت، اگر دیمون
…کنترل ریورلندز رو به دست بگیره
61
00:07:35,283 --> 00:07:37,410
نیروی کافی برای مقابله باهاش رو ندارم
62
00:07:39,204 --> 00:07:42,624
همونجوری که خودتون هم میدونین، سربازهای
زیادی رو توی روکسرِست از دست دادیم
63
00:07:45,377 --> 00:07:48,588
،هر چقدر بیشتر صبر کنیم
شانسِ دیمون برای پیروزی بیشتر میشه
64
00:07:49,297 --> 00:07:51,758
ارتشِ لنسیتر داره از سمت غرب حرکت میکنه
65
00:07:51,841 --> 00:07:53,802
هر تعداد سرباز که داریم رو
…با خودت ببر و دیمون
66
00:07:53,885 --> 00:07:55,804
و لُردهای ریورلندز رو مجبور کن
تا توی دو تا جبهه بجنگن
67
00:07:55,887 --> 00:07:57,263
حرفِ اعلیحضرت منطقی و درسته
68
00:07:57,347 --> 00:07:59,391
…بهتره منتظر ارتشِ هایتاور باشیم
69
00:07:59,474 --> 00:08:01,643
و در زمانِ مناسب حرکت کنیم -
وقت کمـه -
70
00:08:01,726 --> 00:08:03,686
حرکت به سمت هارنهال ۲ هفته طول میکشه
71
00:08:03,770 --> 00:08:05,647
باید قبل از اینکه ارتشش رو جمعوجور کنه
بهش حمله کنیم
72
00:08:05,730 --> 00:08:07,273
شما چی؟
73
00:08:08,066 --> 00:08:10,693
،وقتش که بشه
با اژدها میام و بهتون ملحق میشم
74
00:08:11,611 --> 00:08:14,030
روبرو شدن با عموم
…چالشیـه که ازش استقبال میکنم
75
00:08:15,073 --> 00:08:16,408
البته اگر عموم جرئت کنه باهام روبرو بشه
76
00:08:21,871 --> 00:08:22,872
فکر کنم همه موافقان
77
00:08:28,545 --> 00:08:29,713
اعلیحضرت
78
00:08:34,884 --> 00:08:36,261
…مادر
79
00:08:38,012 --> 00:08:39,222
میخوام باهات صحبت کنم
80
00:08:46,020 --> 00:08:48,982
،بهت هشدار میدم، ایموند
…جسور بودن یه چیزه
81
00:08:49,065 --> 00:08:50,275
…اما اعتماد به نفس بیش از حد -
…میشه بهم بگی -
82
00:08:50,358 --> 00:08:52,193
توی شورای کوچک چه نقشی داری؟
83
00:08:54,112 --> 00:08:55,405
…خودت خوب میدونی که
84
00:08:55,488 --> 00:08:56,906
…در سالهای آخر عمر پدرت، نمایندهش بودم
85
00:08:56,990 --> 00:09:00,160
و به اِگان هم مشاور دادهم -
و اینکارو به نحو احسنت انجام دادی -
86
00:09:01,119 --> 00:09:02,746
…پدرم مُرده
87
00:09:03,496 --> 00:09:04,914
…و اِگان
88
00:09:11,337 --> 00:09:13,131
…در زمان نیاز
89
00:09:14,090 --> 00:09:15,759
به خوبی به مملکت خدمت کردی
90
00:09:17,552 --> 00:09:20,764
اون نیاز دیگه وجود نداره
و دیگه موظف به انجام اینکار نیستی
91
00:09:21,973 --> 00:09:22,974
موظف بودن یا نبودن مهم نیست
92
00:09:23,058 --> 00:09:24,392
این شورا
…به یه آدم میانهرو و معتدل نیاز داره
93
00:09:24,476 --> 00:09:26,436
اگر از من میپرسی، باید بگم که
به اندازۀ کافی از این آدما داریم
94
00:09:26,519 --> 00:09:30,106
…بیپروایی و غرورِ جوونی رو داری
95
00:09:30,190 --> 00:09:31,357
ویژگیهایی که مناسب یه پادشاه نیست
96
00:09:31,441 --> 00:09:34,486
بهنظرم بهتره دیگه توی شورا نباشی
97
00:09:35,278 --> 00:09:37,906
مطمئناً اگر دوباره بری
…و کارهای خونه رو انجام بدی
98
00:09:39,199 --> 00:09:40,825
خوشحالتر میشی
99
00:09:52,504 --> 00:09:55,632
هنوز انتقام حقارتهایی که
توی بچگی کشیدی رو نگرفتی؟
100
00:10:13,525 --> 00:10:15,735
تاجوتخت بابت خدماتت ازت قدردانـه
101
00:11:15,128 --> 00:11:16,588
علیاحضرت
102
00:11:23,053 --> 00:11:24,304
بیارینیش
103
00:11:36,232 --> 00:11:38,651
سِر استفن دارکلین اومدن، علیاحضرت
104
00:11:41,738 --> 00:11:45,283
مشکلی پیش اومده، علیاحضرت، سرورانم؟
105
00:11:45,367 --> 00:11:50,038
توی شرایط بسیار سختی گیر افتادم، سِر استفن
106
00:11:52,540 --> 00:11:55,293
شاهدخت رینیس و اژدهاش رو از دست دادهم
107
00:11:55,377 --> 00:11:58,505
حاکمِ یه جزیره هستم
اما ارتشی روی زمین ندارم
108
00:11:58,588 --> 00:12:02,717
و همونطوری که همیشه بهم گفته میشه
…شخصاً نباید در جنگ شرکت کنم
109
00:12:02,842 --> 00:12:05,095
…بهخاطر اینکه ممکنه کشته یا دستگیر بشم
110
00:12:05,178 --> 00:12:08,390
،و اگر همچین اتفاقی بیافته
امیدمون برای رسیدن به پیروزی از دست میره
111
00:12:09,766 --> 00:12:14,229
ما هنوز دیمون، کاراکسس
و سربازهای ریورلندز رو داریم
112
00:12:15,230 --> 00:12:16,981
از این بابت مطمئن نیستیم
113
00:12:19,275 --> 00:12:23,446
به هر حال، الان باید طوری عمل کنم
که انگار تنها هستم
114
00:12:24,614 --> 00:12:28,326
و حالا واسهم مشخص شده که برای رسیدن
…به این هدف به اژدهاسوارهای بیشتری
115
00:12:28,410 --> 00:12:31,746
برای وِرمیتور، سیلوروینگ
…و سیاسموک نیاز دارم
116
00:12:31,830 --> 00:12:33,415
اژدهایی که فکر میکنم
دلتنگِ اژدهاسوارش شده
117
00:12:34,207 --> 00:12:37,877
اما اژدهاسوار دیگهای
توی خانوادهتون باقی نمونده، علیاحضرت
118
00:12:37,961 --> 00:12:39,337
پسرهای کوچیکترتون هنوز بچهن
119
00:12:42,382 --> 00:12:43,925
البته شاهدخت رِینا هستن
120
00:12:44,467 --> 00:12:47,429
…قبلاً تلاشش رو کرده، اما متأسفانه
121
00:12:47,512 --> 00:12:50,640
اژدهاهای اینجا رِینا رو
به عنوان اژدهاسوار قبول نکردن
122
00:12:50,724 --> 00:12:52,684
پس چه کسی میتونه اینکارو انجام بده؟ -
تو -
123
00:12:56,438 --> 00:12:58,898
تو آدمِ بااصالتی هستی
124
00:12:58,982 --> 00:13:01,067
…و همونجوری که میدونی، همیشه شنیدهم
125
00:13:01,151 --> 00:13:05,405
که دارکلینها و تارگریانها
با همدیگه نسبتِ خونی دارن
126
00:13:05,488 --> 00:13:09,159
کتابهای تاریخی رو مطالعه کردم
و متوجه شدم که این موضوع درستـه
127
00:13:09,242 --> 00:13:14,164
،مادربزرگِ مادربزرگت، آریانا
یه شاهدختِ تارگریان بوده
128
00:13:14,247 --> 00:13:17,834
و داشتم به این موضوع فکر میکردم
که آیا امکانش هست؟
129
00:13:18,918 --> 00:13:21,838
…فقط فکر کردن به همچین چیزی
130
00:13:21,921 --> 00:13:25,675
،باید اعتراض کنم، علیاحضرت
…خطری که در انجام اینکار وجود داره
131
00:13:26,885 --> 00:13:28,887
من یه آدمِ عادیام
132
00:13:29,554 --> 00:13:30,680
اژدهاها مثلِ خدایان هستن
133
00:13:32,599 --> 00:13:36,102
علیاحضرت، شایستۀ این افتخاری
که میخواین نصیبم کنین، نیستم
134
00:13:41,191 --> 00:13:45,820
متوجه هستی داری خودت رو
در معرض چه خطری قرار میدی، سِر استفن؟
135
00:13:46,196 --> 00:13:48,406
تو رو مجبور به انجام اینکار نمیکنم
136
00:13:49,074 --> 00:13:51,284
اینکار تا حالا هیچوقت امتحان نشده
137
00:13:52,452 --> 00:13:56,414
،وقتی میخوای یه اژدها رو رام کنی
باید آمادۀ مُردن هم باشی
138
00:13:57,123 --> 00:14:00,085
ریسکِ اینکارو کاملاً درک میکنم
و با کمال میل انجامش میدم
139
00:14:00,168 --> 00:14:03,129
قسم خوردم که با تمام وجودم
…از ملکهم محافظت
140
00:14:03,213 --> 00:14:04,798
و خونم رو فداش کنم
141
00:14:06,132 --> 00:14:08,134
قسم خوردهم، علیاحضرت
142
00:14:10,387 --> 00:14:12,597
پس شاید خدایان
روی خوششون رو بهمون نشون بدن
143
00:14:42,419 --> 00:14:43,837
برادر؟
144
00:14:55,265 --> 00:14:57,475
واقعاً تو این حرف رو زدی؟
145
00:14:58,810 --> 00:15:01,229
«وارث یک روزه»
146
00:15:02,147 --> 00:15:03,857
واقعاً تو این حرف رو زدی؟
147
00:15:03,940 --> 00:15:07,110
چطور میتونی بابت اون قضیه
هنوز عصبانی باشی؟
148
00:15:07,777 --> 00:15:10,989
خانوادۀ من نابود شده
149
00:15:12,365 --> 00:15:14,576
…ولی جای اینکه کنار من باشی
150
00:15:16,286 --> 00:15:19,205
تصمیم گرفتی صعود خودت رو جشن بگیری
151
00:15:19,289 --> 00:15:20,957
و به من بخندی
152
00:15:21,041 --> 00:15:24,335
!با فاحشههات و کاسهلیسهات به من بخندی
153
00:15:24,419 --> 00:15:25,420
نه
154
00:15:26,254 --> 00:15:28,256
توی دربار بجز من متحدی نداری
155
00:15:29,257 --> 00:15:31,259
من همیشه ازت دفاع کردهم
156
00:15:31,676 --> 00:15:34,846
،ولی با وجود همۀ چیزهایی که بهت دادم
!فقط نمکنشناسی میکنی
157
00:15:38,683 --> 00:15:41,269
…تصمیم گرفتهم -
اینکارو نکن -
158
00:15:41,352 --> 00:15:42,979
وارث جدیدی رو اعلام کنم
159
00:15:43,688 --> 00:15:48,401
تو و همسرت فوراً به روناستون برمیگردین
160
00:15:48,485 --> 00:15:55,033
و به دستور پادشاهت
بدون جر و بحث اینکارو انجام میدی
161
00:16:18,264 --> 00:16:20,100
!نـه
162
00:16:20,892 --> 00:16:22,143
!در رو باز کنین
163
00:16:22,811 --> 00:16:23,978
!در رو باز کنین
164
00:16:37,784 --> 00:16:40,412
در رو باز کنین. خواهش میکنم
165
00:16:42,789 --> 00:16:43,790
خواهش میکنم
166
00:16:46,209 --> 00:16:47,377
خواهش میکنم
167
00:16:52,799 --> 00:16:55,009
کمکی از دستم برمیاد، اعلیحضرت؟
168
00:16:57,011 --> 00:16:59,097
چه بازیای سر هم کردی، پیر مرد؟ -
…واسهم سؤالـه، اعلیحضرت -
169
00:16:59,180 --> 00:17:00,557
به اندازۀ کافی میخوابین؟
170
00:17:00,640 --> 00:17:02,684
…از اونجایی که اینجا یه قلعۀ قدیمیـه -
داری منو مسخره میکنی؟ -
171
00:17:02,809 --> 00:17:04,436
نه -
!بشینین سر جاتون -
172
00:17:07,063 --> 00:17:10,108
یا نکنه تو مسئول بهم خوردنِ آرامشم
توی این مدت هستی؟
173
00:17:10,191 --> 00:17:12,193
روزا دوستی و شبا دشمن؟
174
00:17:13,153 --> 00:17:14,738
از اینکار چه هدفی میتونم داشته باشم؟ -
شاید واسۀ اینکه از شر من خلاص بشی -
175
00:17:17,657 --> 00:17:22,662
شاید از بودنِ من در اینجا متنفری
176
00:17:24,080 --> 00:17:25,498
…شاید
177
00:17:26,750 --> 00:17:31,963
یکی از مأمورهای هایتاورهای دیوث هستی
178
00:17:33,506 --> 00:17:35,508
یا نکنه هنوز با
برادرزادۀ پاچنبریت در ارتباطی؟
179
00:17:35,925 --> 00:17:39,095
!یا با خودِ رینیرا؟ -
…بهتون اطمینان میدم -
180
00:17:39,179 --> 00:17:41,056
بهتون اطمینان میدم، اعلیحضرت
181
00:17:52,901 --> 00:17:54,569
…هر نقشهای که داشته باشی، استرانگ
182
00:17:56,112 --> 00:17:57,906
…مطمئن باش
183
00:17:58,782 --> 00:18:02,202
حواسِ پادشاهت کاملاً جمعـه -
بله، اعلیحضرت -
184
00:18:06,498 --> 00:18:08,500
و انقدر منو زیر نظر نداشته باش
185
00:18:43,618 --> 00:18:44,994
نمیخواستی باهام خداحافظی کنی؟
186
00:18:45,078 --> 00:18:46,705
یه چیزیم شده
187
00:18:47,539 --> 00:18:48,998
یه نفر منو مسموم کرده
188
00:18:49,666 --> 00:18:51,209
…غذا یا شراب
189
00:18:51,292 --> 00:18:52,711
،یا شاید بهخاطر آبوهوای باتلاقی اینجاست
…یا
190
00:18:52,794 --> 00:18:54,337
…روحِ هارنِ سیاه داره از داخلِ
191
00:18:54,421 --> 00:18:56,506
بُرجِ کینگاسپایر نفرینهاش رو ناله میکنه
192
00:18:56,589 --> 00:18:58,466
!این حرفا همهش مزخرفـه
193
00:18:58,550 --> 00:19:01,052
ارواح، نفرینها و
!تختِ چوبیِ مخوف و نفرتانگیزِ
194
00:19:01,177 --> 00:19:04,472
!دیگه بسـه -
آهان، آره. همیشه روشت همینـه، نه؟ -
195
00:19:04,556 --> 00:19:06,766
وقتی از شرایط ناراضی هستی، فرار میکنی
196
00:19:07,350 --> 00:19:10,812
،چه توی دراگوناستون، چه توی استپاستونز
چه توی پنتوس و حالا هم توی هارنهال
197
00:19:10,895 --> 00:19:12,731
از خواب بیدار میشم و نمیدونم کجا بودهم
198
00:19:13,898 --> 00:19:20,363
چیزهایی توی این دنیا وجود داره که
از من، تو و هر خاطرۀ زندهای قدیمیترن
199
00:19:22,031 --> 00:19:25,994
،تو بازیکن نیستی
تو فقط یه مُهره روی تختۀ بازی هستی
200
00:19:26,995 --> 00:19:29,205
البته خودمم همینطور
201
00:19:31,416 --> 00:19:32,792
من مثل تو نیستم
202
00:19:34,210 --> 00:19:36,087
از یه جهاتی آره
203
00:19:36,671 --> 00:19:39,257
درکِ اینکه یه چیزهایی
عصبانی و کورت کرده، واسهت سختـه
204
00:19:39,382 --> 00:19:41,259
رینیرا هیچوقت نمیخواستش
205
00:19:42,343 --> 00:19:44,804
تاجوتخت رو میگم. اصلاً بهش فکر نمیکرد
206
00:19:44,888 --> 00:19:47,348
خب، شاید واسۀ همینـه که
برادرت تاجوتخت رو به رینیرا سپرد
207
00:19:47,432 --> 00:19:50,685
شاید کسایی که بیش از حد واسهش
لَهلَه میزنن، مناسبِ این جایگاه نیستن
208
00:19:50,769 --> 00:19:52,604
!واسۀ من سخنرانی نکن
209
00:19:58,276 --> 00:20:01,446
،اگر یادت باشه
ویسریس هم هیچوقت دنبال تاجوتخت نبود
210
00:20:02,947 --> 00:20:05,658
تاجوتخت اومد سراغش
و اونم همۀ تلاشش رو کرد
211
00:20:05,742 --> 00:20:07,586
…تاجوتخت جایزهای نیست که باید واسۀ
212
00:20:07,610 --> 00:20:09,454
،برنده شدنش تلاش کرد
بلکه باریـه که باید به دوشش کشید
213
00:20:26,805 --> 00:20:28,848
اگر بتونی بهم مشاوره بدی که چطور
…با لُردهای ریورلندز ارتباط برقرار کنم
214
00:20:28,932 --> 00:20:30,392
خوشحال میشم
215
00:20:35,855 --> 00:20:38,650
دیمون تارگریان کمک میخواد؟
216
00:20:38,733 --> 00:20:39,943
مشاوره میخوام
217
00:20:44,989 --> 00:20:48,034
خاندانِ تالی
…بزرگترین خاندان در ریورلندز نیست
218
00:20:48,118 --> 00:20:51,204
،ثروتمندترین خاندان هم نیست
اما باثباتترین خاندانـه
219
00:20:52,455 --> 00:20:54,049
خاندانهای ریورلندز
…به لطف عقل و خردِ خاندانِ تالی
220
00:20:54,073 --> 00:20:55,667
،در طول قرنها
نظم و انضباطشون رو حفظ کردهن
221
00:20:55,750 --> 00:20:57,460
…اگر بهخاطر کنترلِ اربابهاشون نبود
222
00:20:57,544 --> 00:20:59,087
تا آخرین نفر همدیگرو میکشتن
223
00:21:00,672 --> 00:21:03,049
اون پیرِ خِرِفت فایدهای واسهمون نداره
224
00:21:04,426 --> 00:21:07,554
اما گروور تالی فرماندار منطقهست
225
00:21:08,263 --> 00:21:11,641
بدون اون، هیچوقت متحد نمیشن
226
00:21:11,725 --> 00:21:13,143
مردم ریورلندز از گِل آفریده شدهن
227
00:21:13,768 --> 00:21:16,771
ترجیح میدن توی زمینشون بمونن و بمیرن
اما یه تیکه از زمینشون رو به همدیگه ندن
228
00:21:16,855 --> 00:21:18,440
پس کاری از دستم برنمیاد
229
00:21:18,523 --> 00:21:19,524
…از دستِ تو
230
00:21:20,608 --> 00:21:21,443
نه
231
00:21:30,035 --> 00:21:31,870
به کمک احتیاج دارم، آلیس
232
00:21:34,539 --> 00:21:36,166
فعلاً کاری نکن
233
00:21:37,751 --> 00:21:40,503
۳ روز دیگه، شرایط تغییر میکنه
234
00:23:29,696 --> 00:23:32,323
آروم، آروم
235
00:23:32,407 --> 00:23:33,408
آروم باش
236
00:23:33,491 --> 00:23:34,534
!یا خودِ خدایان
237
00:23:36,453 --> 00:23:38,246
خدمت کن
238
00:23:44,669 --> 00:23:46,296
…سیاسموک
239
00:23:48,214 --> 00:23:49,340
اطاعت کن
240
00:23:51,718 --> 00:23:53,887
آروم باش، سیاسموک
241
00:23:53,970 --> 00:23:55,180
!آروم باش
242
00:23:56,347 --> 00:23:57,348
!اطاعت کن
243
00:23:59,893 --> 00:24:01,519
ترس از خودتون نشون ندین
244
00:24:02,937 --> 00:24:04,272
!اطاعت کن
245
00:24:07,400 --> 00:24:09,277
خدمت کن، سیاسموک
246
00:25:20,515 --> 00:25:21,933
موفق شدم
247
00:25:26,020 --> 00:25:29,315
خدمت کن، سیاسموک
248
00:25:30,108 --> 00:25:31,276
نه
249
00:25:51,546 --> 00:25:52,714
!مادر
250
00:25:58,928 --> 00:26:01,556
!ببرینش بالا! بالا، بالا
251
00:26:05,060 --> 00:26:06,478
!آلین
252
00:26:07,187 --> 00:26:08,605
سرورم
253
00:26:10,440 --> 00:26:12,025
از پیشرفتمون راضیام
254
00:26:12,567 --> 00:26:14,986
این کشتی تا چند روز دیگه آمادۀ حرکت میشه
255
00:26:15,779 --> 00:26:17,155
…قطعاً محاصرهمون به چالش کشیده میشه
256
00:26:17,238 --> 00:26:18,698
حالا یا بوسیلۀ شیرها یا بوسیلۀ کِراکِنها
(لقب خاندانهای لنیستر و گِرِیجوی)
257
00:26:18,782 --> 00:26:21,493
،افرادتون از اینکه کنارشون هستین
خوشحال میشن
258
00:26:21,576 --> 00:26:23,036
ازت میخوام همراهم بیای
259
00:26:24,371 --> 00:26:25,997
به عنوان دستیار اولم
260
00:26:26,873 --> 00:26:29,417
…از پیشنهادتون ممنونم، سرورم، اما
261
00:26:29,501 --> 00:26:30,835
به سمت شارپپوینت حرکت میکنیم
262
00:26:30,919 --> 00:26:34,631
لُرد بار اِمون مایلـه برادرزادهش
به عنوان ملوانِ ارشد همراهیمون کنه
263
00:26:34,714 --> 00:26:37,342
شما نیروهای باتجربهتری تحت فرمانتون دارین
264
00:26:39,094 --> 00:26:43,056
،وقتی اولین سفر دریاییم رو انجام دادم
از تو کوچیکتر بودم
265
00:26:43,932 --> 00:26:46,226
…توی استپاستونز خودت رو نشون دادی
266
00:26:46,309 --> 00:26:48,520
و احترام خدمه رو بدست آوردی
267
00:26:50,063 --> 00:26:52,690
گزینۀ خوبی واسۀ این جایگاه هستی
268
00:26:55,693 --> 00:26:57,862
این یه دستوره یا یه درخواستـه؟
269
00:27:01,199 --> 00:27:04,828
ازت انتظار دارم فردا
آمادۀ انجام وظیفهت باشی
270
00:27:06,496 --> 00:27:08,123
هر چی شما بگین، سرورم
271
00:27:30,729 --> 00:27:32,772
بهنظرت یکم کم نشده؟ -
فقط همین و ماهی داریم -
272
00:27:32,856 --> 00:27:35,275
توی این شهر لعنتی بجز ماهی چیزی پیدا نمیشه
273
00:27:38,236 --> 00:27:39,863
واسهم آبجو بیار
274
00:27:41,698 --> 00:27:43,491
نمیخوای باهاش غذا بخوری؟
275
00:27:43,575 --> 00:27:45,618
اشتها ندارم، دختر
276
00:27:45,702 --> 00:27:48,329
آره، انتخابِ درستی کردی
277
00:27:51,041 --> 00:27:52,751
حالِ آدم بد میشه، نه؟
278
00:27:52,834 --> 00:27:56,171
اینکه بدونیم هر شب توی قلعه
…ضیافت برگزار میکنن
279
00:27:56,254 --> 00:27:58,631
اما ما چیزی واسۀ خوردن نداریم -
فکر نمیکنم اینطوری باشه -
280
00:27:58,715 --> 00:28:02,469
چند شب پیش اومدن دخترام رو بُردن توی رِدکیپ
281
00:28:02,552 --> 00:28:06,222
به افتخار شاهزادۀ نایبالسلطنۀ جدید
جشن و شادی برپا بوده
282
00:28:06,681 --> 00:28:09,267
!نه بابا
!اون که همیشه ادای آدم خوبا رو درمیاورد
283
00:28:09,350 --> 00:28:11,269
باید بگم که آدم ناخنخشکی نیست
284
00:28:11,936 --> 00:28:14,814
پولِ خوب گرفتن، غذای خوب خوردن
285
00:28:15,815 --> 00:28:18,318
چی خوردن؟ بجز ماهی چیزی داریم؟
286
00:28:18,401 --> 00:28:23,990
.دَندۀ بَرّه خوردن، عزیزم
…کلوچۀ گوشتی، کیکِ عسل
287
00:28:24,074 --> 00:28:25,825
گوشت گاو و آبگوشت
288
00:28:26,451 --> 00:28:27,869
…و علاوه بر همۀ اینها
289
00:28:27,952 --> 00:28:31,331
فردا هم قراره دوباره جشن و رقص برپا باشه
290
00:28:31,414 --> 00:28:32,832
این درست نیست
291
00:28:33,625 --> 00:28:35,627
ببخشید، دوستِ من
292
00:28:37,212 --> 00:28:39,381
نباید انقدر آزادانه و صریح صحبت میکردم
293
00:28:39,464 --> 00:28:41,049
…حتی اگر حرفام درست هم باشه
294
00:28:41,132 --> 00:28:44,344
خانوادۀ سلطنتی اجازه نمیدن دربارۀ
رفاهشون اینجوری صحبت کنم
295
00:28:45,428 --> 00:28:49,224
پادشاه ویسریس عاشق جشن گرفتن
…و مشروب خوردن بود
296
00:28:49,307 --> 00:28:52,018
اما نه وقتی که ما مردمِ عادی
چیزی واسۀ خوردن نداشتیم
297
00:28:52,519 --> 00:28:55,146
…آره، اما پادشاه ویسریس مُرده
298
00:28:56,523 --> 00:28:59,401
و اجازه ندادن
وارثِ قانونیش به تاجوتخت برسه
299
00:29:04,447 --> 00:29:08,451
خب، اینکه بخوایم فکر کنیم ممکن بود
چه اتفاقاتی بیافته، فایدهای نداره
300
00:29:24,509 --> 00:29:25,885
…از بین اعضای شوراتون، فقط من نیستم که
301
00:29:25,969 --> 00:29:28,346
فکر میکنه، اون ماجرا به نتیجۀ غمانگیزی
منتهی شد، علیاحضرت
302
00:29:28,430 --> 00:29:32,851
سیاسموک از دراگوناستون فرار کرده
و سِر استفن یه شوالیۀ شجاع بود
303
00:29:32,934 --> 00:29:36,980
این یه نتیجۀ بسیار ناگوار
اما قابل انتظار بود
304
00:29:37,063 --> 00:29:40,567
اگر بهخاطر داشته باشین، من شخصاً
…مایل بودم با لُرد موتون مذاکره کنیم
305
00:29:40,650 --> 00:29:41,735
تا به سمت قلعۀ روکسرِست حرکت کنه
306
00:29:41,818 --> 00:29:44,309
ترجیح میدادم
…یه رویکردِ متعارفتر رو دنبال کنیم
307
00:29:44,333 --> 00:29:46,823
که البته به این اندازه هیجانانگیز نبود
308
00:29:46,906 --> 00:29:50,952
،تعداد نیروهاش کم بود
…اما این امکان وجود داشت که بتونیم
309
00:29:54,205 --> 00:29:57,042
فکر میکنم مقصر خودمام
که یادتون رفته ازم بترسین
310
00:30:38,416 --> 00:30:40,877
صرف نظر از نتیجه، ارزش ریسک کردن رو داشت
311
00:30:40,960 --> 00:30:43,004
به این قیمت که افرادِ خوبِ بیشتری کشته بشن؟
312
00:30:43,630 --> 00:30:45,924
تقصیر من بود -
سر استفن اینکارو به میل خودش انجام داد -
313
00:30:46,007 --> 00:30:47,801
ایدۀ اشتباه و بیپروایی بود
314
00:30:48,426 --> 00:30:49,874
اینکه فکر کردیم که
…یه جانورِ باستانیِ والریایی ممکنه
315
00:30:49,898 --> 00:30:51,346
یه نفر از خاندانِ دارکلین رو
به عنوان سوارکار خودش بپذیره
316
00:30:51,429 --> 00:30:53,681
مطمئناً سِر استفن تنها واجد شرایط نبوده
317
00:30:53,765 --> 00:30:56,393
یعنی هیچ آدم بااصالتِ دیگهای
توی هفت قلمرو وجود نداره؟
318
00:30:56,476 --> 00:30:58,341
چه کسی انقدر احمقـه
…که بعد از شنیدن بلایی که
319
00:30:58,365 --> 00:31:00,230
،سَرِ سِر استفن اومد
دوباره حاضر باشه اینکارو انجام بده؟
320
00:31:06,861 --> 00:31:08,488
بازم میگردم
321
00:31:09,697 --> 00:31:12,617
اما دارکلین محتملترین گزینه بود
322
00:31:12,701 --> 00:31:14,619
خبرای خوب دارم
323
00:31:14,703 --> 00:31:17,330
مردمِ عادیِ بارانداز پادشاه دارن گوش میدن
324
00:31:17,414 --> 00:31:19,165
به اندازۀ کافی مایل به گوش دادن بودن
325
00:31:19,249 --> 00:31:21,167
غاصبانِ تاجوتخت رهاشون کردهن
326
00:31:21,251 --> 00:31:24,462
گرسنه هستن
و باید یه نفر رو بهخاطر این قضیه سرزنش کنن
327
00:31:25,880 --> 00:31:27,048
کافیـه؟
328
00:31:27,132 --> 00:31:28,550
تازه فقط هیزم ریختیم توی آتیش
329
00:31:28,633 --> 00:31:31,720
امشب روشنش میکنیم
و شعلهور شدنش رو تماشا میکنیم
330
00:31:31,845 --> 00:31:33,888
،و وقتی که این اتفاق بیافته
ایموند با زور خاموشش میکنه
331
00:31:33,972 --> 00:31:35,473
اونجوری آتیش بیشتر گُر میگیره
332
00:31:36,015 --> 00:31:38,268
نمیتونه شهرش رو نابود کنه که
333
00:31:38,351 --> 00:31:39,644
مردم هم که نمیتونن سرنگونش کنن
334
00:31:39,728 --> 00:31:42,939
شاید اینطور باشه، اما وقتی که
…حفظ صلح در سرزمین خودی ضروری باشه
335
00:31:43,022 --> 00:31:45,859
جنگیدن در خارج از کشور سخت میشه
336
00:31:47,569 --> 00:31:49,529
پس بهتره ببینیم نقشهمون چطور پیش میره
337
00:31:54,701 --> 00:31:56,703
…علیاحضرت، اگر اجازه بدین، باید بگم که
338
00:31:58,121 --> 00:32:00,582
شمشیر دست گرفتن بهتون میاد
339
00:32:17,849 --> 00:32:20,226
آخریشـه -
ممنون -
340
00:32:20,310 --> 00:32:23,146
چی شده؟ تموم کرد، نه؟ -
هیچی ندارم -
341
00:32:24,022 --> 00:32:25,648
هیچی نمونده
342
00:32:25,732 --> 00:32:27,472
کُلِ روز رو اینجا بودم. هر چیزی داری میبرم
343
00:32:27,496 --> 00:32:29,235
تَهموندۀ بارت هم تموم شده؟
344
00:32:38,953 --> 00:32:42,248
واسۀ اژدهاهاتون به اندازۀ کافی
گوسفند دارین، اما واسۀ ما نه
345
00:32:42,332 --> 00:32:45,293
سهم گوشتِ ما کجاست؟
!ما گوشت میخوایم
346
00:32:49,714 --> 00:32:53,927
اعلیحضرت، بهنظر میرسه
طاقتِ مردمِ عادی طاق شده
347
00:32:54,427 --> 00:32:55,428
خب؟
348
00:32:55,512 --> 00:32:58,056
غذای کافی توی شهر وجود نداره
349
00:32:58,056 --> 00:33:00,975
کسانی که دستشون به دهنشون میرسه
بیشتر برای خودشون احتکار کردن
350
00:33:00,975 --> 00:33:03,728
دقیقاً به همین خاطر سِر تایلند
باید به محاصره پایان بده
351
00:33:03,728 --> 00:33:08,191
و تا اونموقع، مردم گرسنه میمونن
و شدت عصبانیتشون هرروز بیشتر میشه
352
00:33:09,567 --> 00:33:11,361
دشمن خارجی رو شاید بتونیم
با سلاح و شمشیر شکست بدیم
353
00:33:11,361 --> 00:33:13,738
اما دشمن داخلی مهلکتره
354
00:33:13,738 --> 00:33:15,615
چرا مردم از دست ما خشمگینان؟
355
00:33:16,366 --> 00:33:18,660
رینیرای مدعی بود که فرمان داد
گالِت رو محاصره کنند
356
00:33:18,660 --> 00:33:20,453
و مردم رو ول کرد به حال خودشون
که گرسنگی بکشن
357
00:33:20,453 --> 00:33:23,129
بااینحال مردم هنوز برای تأمین رفاهشون
روی شما حساب میکنند
358
00:33:23,998 --> 00:33:25,542
این مسئولیتِ حکمبودنـه
359
00:33:26,751 --> 00:33:28,753
اما شما نباید تنهایی باهاش دستوپنجه نرم کنید
360
00:33:30,213 --> 00:33:33,425
اینطور که متوجه شدم
عالیجناب هنوز دستشون رو انتخاب نکردن
361
00:33:34,300 --> 00:33:36,177
البته که سِر کریستون
به برادرتون خدمت میکردن،
362
00:33:36,177 --> 00:33:38,930
اما شما به فردی احتیاج دارید
که اهدافتون رو
363
00:33:39,639 --> 00:33:41,360
با ظرافت و زیرکیِ خاصی جلو ببره
364
00:33:42,976 --> 00:33:44,728
منو خر فرض کردی؟
365
00:33:48,356 --> 00:33:50,233
- اتفاقاً برعکس، شاهزادۀ من
- من زیاد از
366
00:33:50,233 --> 00:33:52,235
آدمای مغرور و پرمدعا خوشم نمیاد، لرد لاریس
367
00:33:52,235 --> 00:33:54,988
و از آدمهای چاپلوس و چربزبون حتی کمتر
368
00:33:56,322 --> 00:33:57,866
اما در این مورد حق با شماست
369
00:33:58,867 --> 00:34:00,493
هر پادشاهی به یک دست نیاز داره
370
00:34:02,328 --> 00:34:03,663
مسئولیتش رو میسپرم به تو
371
00:34:06,875 --> 00:34:08,835
شاهزادۀ من، من هرگز خودم رو
372
00:34:08,835 --> 00:34:11,963
- شایستۀ این مقام نمیدونستم
- منظورم این نیست که تو دست بشی، احمق
373
00:34:11,963 --> 00:34:15,133
مسئولیت پیدا کردنش با توئه.
برای اوتو هایتاور خبر بفرست
374
00:34:15,133 --> 00:34:16,843
پدربزرگ من شاید زیادی آدم محتاطی باشه،
375
00:34:16,843 --> 00:34:20,055
اما هیچ شک و شبههای در
وفاداریش به خاندانش وجود نداره
376
00:34:21,500 --> 00:34:22,877
راست و ریستش کن
377
00:34:23,058 --> 00:34:24,726
عالیجناب
378
00:34:25,935 --> 00:34:26,770
دیر اومدی
379
00:34:26,770 --> 00:34:30,190
خبر خوشی دارم
که اعلیحضرت همایونی
380
00:34:30,190 --> 00:34:34,235
امروز صبح هوشیاریشون رو بهدست آوردن،
گرچه به مدت چند ثانیه
381
00:34:34,235 --> 00:34:36,279
شما که گفته بودی خیلی امیدی نیست
382
00:34:36,279 --> 00:34:38,531
ایشون قویتر از اونیه که فکرشو میکردم
383
00:34:38,531 --> 00:34:40,742
از امروز صبح کمی راحتتر نفس میکشن
384
00:34:40,742 --> 00:34:43,578
امکانِ بهبودیشون وجود داره، خدایان رو شکر
385
00:34:43,995 --> 00:34:45,830
چه خبر فرخندهای
386
00:35:03,848 --> 00:35:05,016
میخوام با برادرم صحبت کنم
387
00:35:06,351 --> 00:35:07,560
تنها
388
00:35:29,999 --> 00:35:31,418
چی به یاد داری؟
389
00:35:37,006 --> 00:35:38,299
هیچی
390
00:35:52,272 --> 00:35:54,274
رفته بودی با ملیس بجنگی
391
00:35:56,276 --> 00:35:57,902
تصمیم احمقانهای بود
392
00:36:00,989 --> 00:36:03,950
هیچی یادم نمیاد
393
00:36:17,881 --> 00:36:19,132
جناب شاهزاده؟
394
00:36:19,132 --> 00:36:21,885
شما تحت درمانِ استاد بسیار توانایی
هستید، اعلیحضرت
395
00:36:29,684 --> 00:36:33,313
اینطور که بنظر میاد حالا حالاها مونده
تا برادرم سر پا بشه، استاد بزرگ
396
00:36:35,774 --> 00:36:38,610
امکانات استراحتشون رو
تمام و کمال فراهم کنید
397
00:36:43,865 --> 00:36:47,994
و به این نتیجه رسیدم که
نگرانی و کجخلقی هیچ فایدهای نداره
398
00:36:48,870 --> 00:36:53,208
به گمونم همهی ما
برای کارهای بزرگ ساخته نشدیم
399
00:36:55,251 --> 00:36:57,462
بعضیها باید خدمات کوچکتری انجام بدیم
400
00:36:58,546 --> 00:37:01,716
حتی اگر اون چیزی نباشه که
برای خودمون میخواستیم
401
00:37:03,635 --> 00:37:04,761
یعنی جسارت نباشه
402
00:37:05,678 --> 00:37:07,680
هیچکدوم از این اتفاقا تقصیر تو نیست
403
00:37:10,141 --> 00:37:11,768
مادرم رو میخوام
404
00:37:13,144 --> 00:37:16,147
آره، خب...
405
00:37:17,399 --> 00:37:19,150
میدونم سخته، ولی...
406
00:38:00,400 --> 00:38:02,193
خبرهای خوبی دارم، رِینا
407
00:38:02,944 --> 00:38:05,280
شاهزاده «رجیو» به نامهت پاسخ دادن
408
00:38:05,280 --> 00:38:07,615
گفتن که با کمال میل به پسرهای کوچک رینیرا
409
00:38:07,615 --> 00:38:09,743
در «پنتوس» پناه میدن.
410
00:38:10,785 --> 00:38:12,996
و همینطور به خواهر ناتنیشون
411
00:38:16,916 --> 00:38:18,918
فکر میکردم خوشحال شی
412
00:38:20,462 --> 00:38:22,505
یا حداقل یکم اخماتو باز کنی
413
00:38:23,506 --> 00:38:25,091
تو که از اینجا منتفر بودی
414
00:38:28,303 --> 00:38:30,221
شما منو فریب دادید، بانوی من
415
00:38:32,682 --> 00:38:33,892
چیکار کردم؟
416
00:38:35,977 --> 00:38:38,813
یه اژدهای بزرگ توی وِیل هست
417
00:38:43,443 --> 00:38:46,446
شایعهش کمی بعد از شروع جنگ زبانزد شد
418
00:38:46,946 --> 00:38:49,199
بهخاطر غذا بیشتر و بیشتر شایع شد...
419
00:38:49,783 --> 00:38:51,785
طبق حدس استادهام
420
00:38:55,914 --> 00:39:01,503
اون اژدهای عظیمالجثه و سهمگینیـه،
اما متأسفانه وحشیـه
421
00:39:03,046 --> 00:39:04,339
بله متأسفانه
422
00:39:06,674 --> 00:39:10,887
یه کشتی تجاری به نام «گی اباندن»
میرسوندتون به پنتوس
423
00:39:13,431 --> 00:39:15,767
شش تا سرباز خوب همراهتون میفرستم
که تو این سفر ازتون محافظت کنن
424
00:39:27,320 --> 00:39:29,948
حتماً میدونی که کسی رو گول نزدی
425
00:39:32,033 --> 00:39:37,122
لرد کورلیس تصمیم گرفت تو رو بزرگ کنه
که شونهبهشونهاش خدمت کنی
426
00:39:37,872 --> 00:39:41,501
اما تو هنوز داری بهونه میتراشی
427
00:39:42,085 --> 00:39:44,129
نمیخوام افرادم فکر بد بکنن
428
00:39:44,129 --> 00:39:45,422
درمورد چی؟
429
00:39:49,718 --> 00:39:50,969
تو هم عینِ اونی
430
00:39:52,595 --> 00:39:54,347
وای، تو استادِ تحریککردن منی
431
00:39:54,347 --> 00:39:56,558
تو جون اونو نجات دادی، برادر
432
00:39:56,558 --> 00:39:58,852
هیچوقت به این فکر نکردی که
چه چیزهایی میتونیم بهدست بیاریم؟
433
00:39:59,728 --> 00:40:01,563
یا حداقل تو بهدست بیاری
434
00:40:02,689 --> 00:40:06,192
ثروت، خدمتکار،
435
00:40:07,444 --> 00:40:08,653
تاج و تختِ دریفتوود
436
00:40:08,653 --> 00:40:10,071
ما تمام عمرمون رو
437
00:40:10,071 --> 00:40:13,283
زیر سایۀ کاخ بزرگِ «مار دریا» زندگی کردیم
438
00:40:13,283 --> 00:40:15,493
دیگه خوش ندارم بیشتر از این
اونجا بپلکم
439
00:40:16,077 --> 00:40:18,705
پس تو این موقعیت بینظیر رو رد میکنی
440
00:40:19,581 --> 00:40:23,585
درحالیکه من.. اون منو نادیده میگیره
441
00:40:24,377 --> 00:40:26,171
مثل همیشه
442
00:40:28,423 --> 00:40:34,054
مار دریا تسلیم کردنِ هایتاید رو ترجیح میده
به اینکه ما رو پسر خودش بخونه.
443
00:40:35,972 --> 00:40:39,559
سر اتفاقی که هیچوقت قرار نیست بیفته
انقدر عمرتـو تلف نکن
444
00:41:04,793 --> 00:41:06,294
کار جسورانهای بود
445
00:41:07,087 --> 00:41:08,880
بهخاطرش تحسینت میکنم
446
00:41:12,801 --> 00:41:15,011
میگن امروز زدید تو گوشِ لرد بارتیموس
447
00:41:16,054 --> 00:41:18,056
جلوی همه نگهبانها و کارکنان
448
00:41:19,391 --> 00:41:21,393
سروصداش کل دربار رو برداشته
449
00:41:23,144 --> 00:41:25,063
شانس آورد ندادم زبونشـو ببُرن
450
00:41:26,022 --> 00:41:29,150
حالا مگه چی گفت که...
451
00:41:29,150 --> 00:41:30,902
مستحقِ این شد؟
452
00:41:33,780 --> 00:41:36,199
من دیگه خسته شدم از بس ازم مراقبت کردن،
453
00:41:36,658 --> 00:41:37,867
جیس
454
00:41:41,162 --> 00:41:43,498
من بیشتر اونا رو یادِ مادرهاشون
455
00:41:43,498 --> 00:41:45,208
یا دخترهاشون میندازم.
456
00:41:46,126 --> 00:41:48,378
اونا باید من رو به چشم یک حاکم قدرتمند ببینن
457
00:41:48,378 --> 00:41:50,755
و نماد حاکمیت و اقتدار
جواهر و لباس زنونه نیست،
458
00:41:50,755 --> 00:41:52,298
شمشیر و سپره.
459
00:41:52,298 --> 00:41:54,592
حاکم من، مادرمـه
460
00:41:55,343 --> 00:41:57,762
جور دیگهای هم نمیخوام باشه
461
00:42:00,473 --> 00:42:02,267
خودتون ما رو در جنگ رهبری میکنید؟
462
00:42:02,267 --> 00:42:03,810
خب، صددرصد نمیتونم بشینم اینجا
463
00:42:03,810 --> 00:42:06,396
راهروهای قلعه رو متر کنم، و منتظر بمونم
شکست و ناامیدی گریبانم رو بگیرن
464
00:42:06,396 --> 00:42:08,982
- بابا حرفای مسخره نزن
- من دارم هرکاری ازم برمیاد رو میکنم
465
00:42:08,982 --> 00:42:11,317
به لرد موتون دستور دادم
به سمت روکسرست لشکرکشی کنه،
466
00:42:11,317 --> 00:42:13,069
و یه کلاغ دیگه هم به ویل فرستادم که...
467
00:42:13,069 --> 00:42:18,032
ما میتونیم قدرتهای ویل،
میدنپول و دیگر متحدینمون رو یکی کنیم
468
00:42:18,616 --> 00:42:21,828
اما بازم زورمون به سپاهیان سبز نمیرسه
469
00:42:23,371 --> 00:42:26,541
ما به دیمون و اژدهاش نیاز داریم
470
00:42:26,541 --> 00:42:28,043
میشه لطفاً فقط یک ساعت
471
00:42:28,043 --> 00:42:30,295
از اشارۀ مداوم به دیمون و دیمون و دیمون
دست بردارین...
472
00:42:30,295 --> 00:42:31,796
علیاحضرت
473
00:42:32,672 --> 00:42:34,299
بانو میساریا تشریف آوردن
474
00:42:36,301 --> 00:42:39,512
ملکۀ من، هدیهمون ارسال شد
475
00:42:43,266 --> 00:42:44,684
چه هدیهای؟
476
00:42:45,894 --> 00:42:48,229
بیاید دعا کنیم آسمونِ بلکواتر امشب ابری باشه
477
00:45:09,871 --> 00:45:11,331
تو گفتی وضعیتش بهبود پیدا کرده
478
00:45:13,583 --> 00:45:17,045
اعلیحضرت از هر ۱۰ ساعت ۹ ساعتش رو خوابن
479
00:45:17,796 --> 00:45:21,674
ولی چشماشون رو باز کردن و صحبت کردن،
هرچند کوتاه
480
00:45:21,674 --> 00:45:24,135
روند بهبودیشون ممکنه طولانی و دردناک باشه
481
00:45:24,260 --> 00:45:28,890
اما از صمیم قلب امید دارم که
اعلیحضرت جان سالم بهدر خواهند برد
482
00:45:28,890 --> 00:45:31,296
و در صورت زنده موندن، چی ازش میمونه؟
483
00:45:40,318 --> 00:45:43,655
نامههایی که به پدرم فرستادم
484
00:45:45,782 --> 00:45:50,870
من مجدداً به هایگاردن و اولدتاون
کلاغ نامهرسان فرستادم
485
00:45:50,870 --> 00:45:53,415
و الان هم به تمام خاندانهای بزرگِ ناحیۀ «ریچ»
486
00:45:54,290 --> 00:45:56,584
تا به این لحظه هیچ خبری از
487
00:45:56,584 --> 00:45:58,086
سِر اوتو نرسیده
488
00:46:03,591 --> 00:46:06,761
منطقه ریچ الان درگیر جنگـه، والاحضرت
489
00:46:06,761 --> 00:46:10,682
خاندان بیزبری به جنگِ ارتش هایتاور رفته
490
00:46:10,682 --> 00:46:14,185
برای گرفتن انتقامِ خون لردشون
491
00:46:42,213 --> 00:46:43,840
من متأسفم
492
00:46:45,300 --> 00:46:46,468
شرمندهام
493
00:47:26,508 --> 00:47:27,550
خواهر
494
00:47:28,301 --> 00:47:29,511
گواین
495
00:47:31,137 --> 00:47:33,139
خوب شد که پیدات کردم
496
00:47:34,057 --> 00:47:36,059
میخواستم دعام رو همراهت کنم
497
00:47:36,643 --> 00:47:37,852
خب...
498
00:47:38,561 --> 00:47:41,189
از ملکۀ بیوه سپاس فراوان دارم
499
00:47:46,778 --> 00:47:49,364
میگم تو از پدر خبری نداری؟
500
00:47:49,364 --> 00:47:53,284
من به هایگاردن و اولدتاون کلاغ فرستادم
ولی جوابی دریافت نکردم
501
00:47:53,284 --> 00:47:54,494
منم چیزی نشنیدم،
502
00:47:55,412 --> 00:47:57,372
البته پیغامی هم نفرستادم
503
00:47:57,914 --> 00:48:02,001
اگرم نامهای بنویسه، برای تو میفرسته.
تو همیشه سوگلیاش بودی
504
00:48:02,544 --> 00:48:04,212
خیلی عجیبه که خبری ازش نیست
505
00:48:04,963 --> 00:48:07,215
اوتو هایتاور آدم بسیار تواناییـه
506
00:48:08,091 --> 00:48:10,552
هروقت خبر حسابیای داشته باشه،
خودش خبر میفرسته
507
00:48:13,888 --> 00:48:17,392
گاهی به این فکر میکنم که اگه بهجاش
تو رو به دربار آورده بود، چی میشد
508
00:48:20,353 --> 00:48:21,938
من پسر ارشد خانوادهام
509
00:48:21,938 --> 00:48:23,982
همون درست بود که تو اولدتاون بزرگ شم
510
00:48:23,982 --> 00:48:25,525
ولی تو یه پسر بچه ۸ سالۀ بیمادر بودی
511
00:48:25,525 --> 00:48:26,901
حتماً برات سخت بوده
512
00:48:26,901 --> 00:48:29,612
خب باید باهاش کنار بیای دیگه، نه؟
513
00:48:31,197 --> 00:48:33,199
وقتی چارهای وجود نداره
514
00:48:36,619 --> 00:48:37,954
پسرم، دارون
515
00:48:41,332 --> 00:48:42,959
اون در چه حاله؟
516
00:48:43,543 --> 00:48:46,796
- مگه برات نامه نمینویسه؟
- هر روز کمتر و کمتر
517
00:48:49,507 --> 00:48:51,051
دیگه ۱۶ سالش شده.
518
00:48:52,677 --> 00:48:55,680
احتمالاً دیگه حوصلۀ نامه نوشتن نداره
519
00:49:00,185 --> 00:49:02,187
پسر تنومندیـه
520
00:49:03,063 --> 00:49:03,980
و باهوش
521
00:49:04,522 --> 00:49:07,525
همونقدر که سازِ لوت رو خوب میزنه،
شمشیرزن قهاری هم هست
522
00:49:08,735 --> 00:49:12,739
و این ویژگیایـه که مطمئنم
دلِ خیلی از دخترها رو میبره
523
00:49:16,910 --> 00:49:18,244
اون پسر مهربونیـه
524
00:49:22,207 --> 00:49:23,833
خیلی خوبه
525
00:49:25,877 --> 00:49:30,090
مهربونی خصلتیـه که توی برادراش کم دیده میشه
526
00:49:30,465 --> 00:49:32,634
کار خوبی کردی فرستادیش به منطقه
527
00:49:33,343 --> 00:49:36,846
آره، آخه بنظر رد کیپ با وجود تمام مزیتهاش،
528
00:49:36,846 --> 00:49:40,558
احتمالاً خیلی مکان سالمی برای
529
00:49:40,558 --> 00:49:42,477
پرورش و بزرگکردن پسرهای کوچیک نیست
530
00:49:43,812 --> 00:49:46,564
دربار اونو فرستاد بره یا مادرش؟
531
00:49:48,858 --> 00:49:50,860
مطمئنم تو تمام سعیت رو کردی
532
00:49:56,741 --> 00:49:59,285
دیگه باید برم به سر کریستون ملحق شم
533
00:50:00,078 --> 00:50:01,913
برامون دعا کن، خواهر
534
00:50:02,997 --> 00:50:05,250
به درگاه «جنگجو» دعا میکنم
که به سلامت برگردید
535
00:50:10,755 --> 00:50:11,965
خدانگهدار
536
00:50:54,007 --> 00:50:55,425
والاحضرت
537
00:50:58,428 --> 00:51:00,138
این یکی دیگه آواز نمیخونه
538
00:51:01,431 --> 00:51:03,433
عجیب نیست؟
539
00:51:05,602 --> 00:51:07,812
بهنظرم بد نباشه یه شمعی روشن کنیم
540
00:51:08,980 --> 00:51:10,398
برای اِگان
541
00:51:11,816 --> 00:51:13,818
و تمام عزیزان از دست رفتهمون
542
00:51:45,350 --> 00:51:46,768
هی، این غذاها رو از کجا آوردین؟
543
00:51:46,768 --> 00:51:48,353
- کشتیهای رینیرا
- کشتی؟
544
00:51:48,353 --> 00:51:51,064
نصفهشبی رسیدن به ساحل
به همراه هدایا ملکه
545
00:51:51,064 --> 00:51:53,149
اون زن به فکرِمونـه، حتی تو این وضعیت!
546
00:52:07,831 --> 00:52:09,040
اونو بده من ببینم!
547
00:52:11,501 --> 00:52:13,128
گفتم بدهش من!
548
00:52:17,674 --> 00:52:19,592
برید کنار!
549
00:52:39,154 --> 00:52:42,866
والاحضرتهای عزیز، همینالان باید از اینجا بریم
550
00:52:48,621 --> 00:52:50,623
ملکهها رو برسونید به اتاق کشتی!
551
00:52:54,544 --> 00:52:56,963
حواستون به طرفین باشه.
از گوشهها مراقبت کنید
552
00:52:58,965 --> 00:53:01,843
حرکت کنید. از اینطرف، والاحضرت
553
00:53:04,137 --> 00:53:05,847
ملکه ماهیها اومد!
554
00:53:07,891 --> 00:53:09,559
حرکت کنید!
555
00:53:10,101 --> 00:53:12,020
زندهباد ملکه رینیرا!
556
00:53:13,104 --> 00:53:14,355
بریم به کشتی!
557
00:53:14,355 --> 00:53:15,648
زندهباد ملکه رینیرا!
558
00:53:15,774 --> 00:53:16,816
هلینا!
559
00:53:17,567 --> 00:53:18,985
والاحضرت!
560
00:53:20,403 --> 00:53:22,280
- ملکۀ من!
- ولم کن!
561
00:53:22,280 --> 00:53:23,865
نه! نه!
562
00:53:25,283 --> 00:53:26,951
شمشیرهاتونو غلاف کنید!
563
00:53:28,661 --> 00:53:30,163
شمشیرهاتون رو غلاف کنید!
564
00:53:32,582 --> 00:53:34,084
شنیدید ملکه چی گفتن!
565
00:53:34,084 --> 00:53:35,794
شمشیرهاتونو غلاف کنید!
566
00:53:43,802 --> 00:53:45,095
نه!
567
00:53:47,055 --> 00:53:49,182
- برید عقب!
- برو هلینا، تو برو!
568
00:53:49,182 --> 00:53:51,351
برید کنار! گم شین کنار!
569
00:53:58,525 --> 00:54:00,026
استرمونت!
570
00:54:01,152 --> 00:54:04,406
ملکههای من! از این طرف، برید داخل!
571
00:54:17,794 --> 00:54:20,004
زندهباد ملکه رینیرا!
572
00:54:21,840 --> 00:54:24,426
زندهباد ملکه رینیرا!
573
00:54:26,678 --> 00:54:28,346
اگر لازم شد زیرشون کن!
574
00:54:30,098 --> 00:54:32,475
حرکت کن! برو!
575
00:55:09,429 --> 00:55:11,097
فعلاً بسه
576
00:55:11,097 --> 00:55:14,934
سرورم. فقط دارم دستور استاد بزرگ رو اجرا میکنم
577
00:55:14,934 --> 00:55:19,129
پادشاه یک ساعت دیگه
عطش بیشتری برای نوشیدنی خواهند داشت
578
00:55:31,576 --> 00:55:36,122
اون نوشیدنی دردتون رو تسکین میده،
ولی ذهنتون رو کُند میکنه
579
00:55:37,165 --> 00:55:38,333
باید خوشحال باشید، اعلیحضرت،
580
00:55:38,333 --> 00:55:40,293
شما همینالان از خودتون افسانه ساختید
581
00:55:40,293 --> 00:55:42,587
از آتش اژدها جان سالم بهدر بردید
582
00:55:45,590 --> 00:55:47,425
اما متأسفانه هیچوقت کامل خوب نمیشید
583
00:55:49,010 --> 00:55:51,638
استاد اوروایل تمام زورش رو زده.
584
00:55:52,597 --> 00:55:54,224
پاتون رو بسته،
585
00:55:56,226 --> 00:55:58,395
اما شما دیگه نمیتونید بدوئید
586
00:55:59,979 --> 00:56:01,189
ذهن و فکرتون،
587
00:56:01,856 --> 00:56:03,358
تنها چیزیه که براتون میمونه
588
00:56:03,983 --> 00:56:05,902
این رو اصلاً با خرسندی نمیگم
589
00:56:09,739 --> 00:56:11,700
من با جیغ و فریاد از شکم مادرم بیرون اومدم
590
00:56:11,700 --> 00:56:14,786
در اعماق یکی از برجهای بزرگِ هارن
591
00:56:16,705 --> 00:56:21,918
ریههام قوی بودن،
ولی پام چنان گِره خورده بود
592
00:56:23,002 --> 00:56:26,005
که پدرم میگفت سحر و جادوئه
593
00:56:27,340 --> 00:56:33,012
و یکی از اعضای خونهمون رو
به انجام جادوی سیاه متهم کرد
594
00:56:35,765 --> 00:56:37,183
خب.
595
00:56:38,017 --> 00:56:40,145
مردم برات دلسوزی میکنن
596
00:56:40,145 --> 00:56:41,813
حالا یا پشت سرت،
597
00:56:42,647 --> 00:56:44,399
یا جلو روت
598
00:56:46,276 --> 00:56:48,278
و بهت...
599
00:56:50,447 --> 00:56:52,449
زُل خواهند زد...
600
00:56:55,118 --> 00:56:56,286
یا روشون رو برمیگردونن
601
00:57:00,165 --> 00:57:02,584
و دست کم میگیرنت
602
00:57:04,586 --> 00:57:06,629
و این برتریات خواهد بود
603
00:57:06,629 --> 00:57:08,840
نه، نه...
604
00:57:15,680 --> 00:57:17,640
الان برادرتون به جای شما داره حکومت میکنه
605
00:57:17,640 --> 00:57:20,727
و این یعنی جان شما در خطره
606
00:57:22,729 --> 00:57:24,856
اما فکر کنم خودتون اینو خوب میدونید
607
00:57:29,527 --> 00:57:30,945
کمکم کن
608
00:58:16,741 --> 00:58:17,951
برادر
609
00:58:20,578 --> 00:58:22,580
دیمون.. اون مُرده
610
00:58:35,719 --> 00:58:37,345
واقعاً متأسفم
611
00:58:43,393 --> 00:58:45,228
تو به من نیاز داشتی
612
00:58:47,522 --> 00:58:49,357
الان اینجام
613
00:58:58,658 --> 00:59:00,243
الان پیشتم
614
00:59:05,790 --> 00:59:07,417
اعلیحضرت
615
00:59:10,170 --> 00:59:13,506
خبر ناراحتکنندهای از ریورران
دریافت کردیم، پادشاه من
616
00:59:14,883 --> 00:59:17,010
لرد گروور فوت شده
617
00:59:21,097 --> 00:59:22,515
اون پیرمرده
618
00:59:22,515 --> 00:59:23,600
بله خودشه
619
00:59:24,434 --> 00:59:28,813
اسکار تالیِ جوان الان
فرماندار منطقۀ ریورلندز شده
620
00:59:31,441 --> 00:59:33,735
لرد گروور به چه شکلی از دنیا رفت؟
621
00:59:33,735 --> 00:59:36,446
خب، خیلی وقت بود که بیمار بود
622
00:59:37,280 --> 00:59:41,951
استادهای ریورران کاری ازشون برنمیاومد
623
00:59:41,951 --> 00:59:47,415
طبیب خودمون، آلیس ریورز،
داوطلب شد که مهارتهای ویژهاش رو به کار ببره
624
00:59:47,415 --> 00:59:49,250
ابزارش رو به کار گرفت، اما
625
00:59:51,419 --> 00:59:53,421
کاری از دست کسی ساخته نبود
626
01:00:31,418 --> 01:00:33,002
هی، نگاه کنین!
627
01:00:35,130 --> 01:00:38,091
برید داخل! زود باشین!
628
01:02:11,476 --> 01:02:14,646
پرچمهاتون رو از کشتی به داخل شهر بردن
629
01:02:14,646 --> 01:02:16,815
حتی تا دروازۀ رِد کیپ هم بردن
630
01:02:16,815 --> 01:02:18,149
قبل اینکه بتونن جمعشون کنن
631
01:02:18,149 --> 01:02:20,402
همونطور شد که امیدوار بودیم،
هشداری برای اون غاصبین
632
01:02:20,402 --> 01:02:23,488
که قدرتِ شما بیشتر از چیزیه که
اونا ادعا میکردن
633
01:02:25,573 --> 01:02:27,409
فکر میکردم خوشحال بشین
634
01:02:29,285 --> 01:02:31,287
فکر نمیکنم بتونم تو این جنگ پیروز شم
635
01:02:33,623 --> 01:02:34,999
من فکر کنم شما خستهاید
636
01:02:34,999 --> 01:02:37,919
پسر خودم به تواناییهام شک داره
637
01:02:40,380 --> 01:02:42,382
اون فکر میکنه که به دیمون در کنارم نیاز دارم
638
01:02:44,759 --> 01:02:49,389
- و همینطور به خودِ دیمون
- دیمون همیشه فقط به نفع خودش کار کرده
639
01:02:53,893 --> 01:02:56,104
اون دقیقاً همونجوری بود که
من دوست داشتم باشم
640
01:02:57,439 --> 01:02:58,648
آزاد و رها.
641
01:02:59,649 --> 01:03:01,067
خطرناک
642
01:03:02,694 --> 01:03:03,903
یک مَرد
643
01:03:05,238 --> 01:03:07,198
منم چیزی بود که اون آرزوشـو داشت
644
01:03:07,198 --> 01:03:11,119
سوگلی و وارثِ پدرم
645
01:03:11,119 --> 01:03:13,413
ما مکمل همدیگه بودیم
646
01:03:16,207 --> 01:03:18,209
اون هیچوقت طعم آرامش رو نچشید
647
01:03:20,295 --> 01:03:23,757
اون میخواست من رو تسخیر کنه،
اما نمیخواست تسخیر بشه
648
01:03:23,757 --> 01:03:28,528
و ببینه چیزی رو تصاحب میکنم
که اون همیشه معتقد بود متعلق به خودشـه
649
01:03:30,638 --> 01:03:32,390
نگرانم از تصمیمی که الان ممکنه گرفته باشه
650
01:03:39,105 --> 01:03:41,066
میترسم برعلیهام شده باشه
651
01:03:41,066 --> 01:03:43,443
اون بیشتر عادت داره ناپدید شه.
652
01:03:43,443 --> 01:03:45,945
درهرصورت، اون رو از دست دادم
653
01:03:46,863 --> 01:03:48,823
و همینطور کاراکسس رو.
654
01:03:48,823 --> 01:03:50,950
رینیس و اژدهاش مُردهان
655
01:03:50,950 --> 01:03:53,119
و من سایرکس و دوتا اژدهای جوون دارم
656
01:03:53,119 --> 01:03:55,372
ما تنهایی از پسِ ویگار برنمیایم
657
01:03:55,372 --> 01:03:56,539
درضمن، ارتشی هم ندارم
658
01:03:56,539 --> 01:03:59,626
شما ناوگان ولاریون
و جنگجوهاش رو در اختیار دارید
659
01:04:01,252 --> 01:04:02,670
کفایت نمیکنه
660
01:04:03,922 --> 01:04:06,466
و حتی اگر یکدرصد هم پیروز شدیم
661
01:04:06,466 --> 01:04:09,823
چطوری میخوام به یک امپراتوری حکومت کنم
وقتی حتی پسر خودم بهم شک داره؟
662
01:04:10,553 --> 01:04:11,554
من رو داری
663
01:04:14,391 --> 01:04:17,811
منم ازت متشکرم. واقعاً میگم
664
01:04:30,448 --> 01:04:32,659
کار پدرم بود
665
01:04:38,248 --> 01:04:39,999
هنوز بچه بودم
666
01:04:40,542 --> 01:04:44,546
ازم سوءاستفاده کرد
667
01:04:45,213 --> 01:04:47,006
و بعد از چند ماه ادامه دادنِ اون کار
668
01:04:47,006 --> 01:04:51,720
مشخص شد که باردارم کرده
669
01:04:59,477 --> 01:05:01,688
یه زخم هم روی تنم موند.
670
01:05:03,356 --> 01:05:05,567
من نمیتونم بچهدار شم
671
01:05:07,444 --> 01:05:09,070
اون منو ول کرد که بمیرم،
672
01:05:10,572 --> 01:05:11,781
ولی من زنده موندم
673
01:05:12,323 --> 01:05:13,491
خیلی متأسفم
674
01:05:13,491 --> 01:05:15,827
با خودم عهد کردم که
دیگه به احدی اعتماد نکنم
675
01:05:15,827 --> 01:05:19,330
و اون عهد تا الان خیلی بهدردم خورده
676
01:05:20,123 --> 01:05:25,503
این دنیای بیرحم و ظالمیـه
و آدمای محکم و استوارِ کمی توش وجود دارن
677
01:05:26,421 --> 01:05:30,383
بهنظر من شما آدم استواری هستید
678
01:05:31,092 --> 01:05:34,929
شما من رو لایق دونستید،
حتی برابر با خودتون
679
01:05:35,930 --> 01:05:38,349
و به همین خاطر من بهتون خدمت میکنم
680
01:05:38,933 --> 01:05:41,770
باور دارم که شما مستحق ملکهشدن هستید
681
01:06:53,216 --> 01:06:56,136
عذر میخوام مزاحم میشم، علیاحضرت
682
01:06:56,886 --> 01:07:00,598
اژدها «سیاسموک» در حال پرواز
بر فراز اسپایستاون دیده شده
683
01:07:00,598 --> 01:07:02,392
آره، عادتشـه
684
01:07:02,392 --> 01:07:04,102
طبق چیزی که ما شنیدیم،
685
01:07:04,644 --> 01:07:06,062
یه سواره هم داشته
686
01:07:06,479 --> 01:07:09,691
- کی؟
- از روی زمین قابل تشخیص نبوده
687
01:07:10,442 --> 01:07:12,944
- از جناح سبز؟
- نمیدونم دیگه کی میتونه باشه
688
01:07:13,862 --> 01:07:15,373
برای شوراءتون فراخوان بفرستم؟
689
01:07:36,426 --> 01:07:37,886
مادر!
690
01:07:49,165 --> 01:07:56,857
« ترجمه از مهـرداد و سـروش »
.:: SuRouSH_AbG & Mehrdadss ::.
691
01:07:56,882 --> 01:08:06,882
ارائهشده توسط وبسایت دیجیموویز
:.:.: DigiMoviez.Com :.:.:
692
01:08:06,907 --> 01:08:16,907
جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت
:دیجیموویز را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
@DigiMoviez