1 00:00:12,178 --> 00:00:16,258 ‫چیزی به صد سالگی سلسله حکومت ‫خاندان تارگرین نمونده بود... 2 00:00:16,537 --> 00:00:20,758 ‫که سلامت جسمانی پادشاه پیر، جاهاریس، ‫تضعیف شده بود. 3 00:00:23,741 --> 00:00:28,141 ‫اون موقع ده اژدهای بالغ ‫تحت فرمان خاندان تارگرین بودن... 4 00:00:28,221 --> 00:00:31,020 ‫و قدرتشون بیش از همیشه بود. 5 00:00:31,862 --> 00:00:34,302 ‫هیچ قدرتی در کل دنیا رقیبشون نمی‌شد. 6 00:00:36,197 --> 00:00:38,636 ‫حکومت پادشاه جاهاریس ‫بیش از شصت سال ادامه داشت... 7 00:00:38,715 --> 00:00:40,556 ‫و مملو از صلح و کامیابی بود؛ 8 00:00:40,637 --> 00:00:43,635 ‫ولی هر دو پسرش ‫به شکل دردناکی از دنیا رفتن... 9 00:00:43,716 --> 00:00:45,796 ‫و معلوم نبود کی وارث تاج و تختش می‌شه. 10 00:00:46,842 --> 00:00:49,201 ‫از همین روی، پادشاه... 11 00:00:49,281 --> 00:00:53,120 ‫در سال 101 شورای عالی رو فرا خوند ‫که وارث تاج و تختش رو انتخاب کنه. 12 00:00:54,722 --> 00:00:57,722 ‫بیش از هزار لرد به هارن‌هال سفر کردن. 13 00:00:59,368 --> 00:01:02,209 ‫چهارده نفر ادعای وراثت تاج و تخت کردن، 14 00:01:02,807 --> 00:01:05,368 ‫ولی فقط دو نفرشون رو مد نظر قرار دادن: 15 00:01:06,787 --> 00:01:10,387 ‫شاهدخت رینیس تارگرین ‫که بزرگ‌ترین فرد از تبار پادشاه بود... 16 00:01:10,467 --> 00:01:13,987 ‫و پسرعموش، شاهزاده ویسریس تارگرین ‫که سنش از رینیس کمتر بود، 17 00:01:14,066 --> 00:01:16,707 ‫اما بزرگ‌ترین مرد از تبار پادشاه بود. 18 00:01:23,201 --> 00:01:27,122 ‫کل لردهای اعظم... 19 00:01:28,002 --> 00:01:31,362 ‫و لردهای دست‌نشانده هفت قلمرو... 20 00:01:32,521 --> 00:01:38,720 ‫اعلام کردن شاهزاده ویسریس تارگرین، ‫شاهزاده دراگن‌استون نامیده بشه! 21 00:01:39,738 --> 00:01:44,736 ‫رینیس که زن بود، ‫وارث تخت آهنین نمی‌شد. 22 00:01:47,703 --> 00:01:49,905 ‫لردها به جاش ویسریس، 23 00:01:51,465 --> 00:01:52,865 ‫پدر من رو انتخاب کردن. 24 00:01:56,498 --> 00:01:58,498 ‫جاهاریس شورای عالی رو فرا خوند... 25 00:01:58,578 --> 00:02:01,819 ‫که از وقوع جنگ سر انتخاب وارث ‫تاج و تختش جلوگیری کنه. 26 00:02:02,099 --> 00:02:04,098 ‫آخه خودش از این حقیقت تلخ خبر داشت... 27 00:02:04,177 --> 00:02:08,539 ‫که فقط خود خاندان اژدها می‌تونن... 28 00:02:09,058 --> 00:02:10,298 ‫عامل نابودی خودشون باشن. 29 00:02:11,312 --> 00:02:18,312 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 30 00:02:18,512 --> 00:02:25,512 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: DigiMoviez@ 31 00:02:30,222 --> 00:02:34,072 ‫[هم‌اکنون نهمین سال سلطنت ‫پادشاه ویسریس یکم است.] 32 00:02:34,122 --> 00:02:40,472 ‫[172 سال پیش از مرگ ایریس، پادشاه دیوانه، ‫و تولد دخترش، شاهدخت دنریس تارگرین.] 33 00:02:40,522 --> 00:02:43,122 ‫[172 سال پیش از دنریس تارگرین.] 34 00:03:41,822 --> 00:03:56,822 ‫مترجمان: «کیارش نعمت گرگانی و iredprincess» ‫در تلگرام: realKiarashNg@ 35 00:04:02,706 --> 00:04:05,225 ‫دوهاراس سایراکس! 36 00:04:09,175 --> 00:04:10,176 ‫اومباس. 37 00:04:11,496 --> 00:04:12,616 ‫ریباس! 38 00:04:24,643 --> 00:04:27,681 ‫خوش برگشتین شاهدخت. ‫امیدوارم سواریتون خوش‌آیند بوده باشه. 39 00:04:27,762 --> 00:04:29,602 ‫سعی کنین این‌قدر واضح ‫خیال راحتتون رو بروز ندین جناب. 40 00:04:29,841 --> 00:04:31,043 ‫آخه واقعا خیالم راحت شد. 41 00:04:31,122 --> 00:04:33,843 ‫کافیه یه بار اون موجود وحشی طلایی ‫شما رو سالم و سلامت برنگردونه... 42 00:04:34,002 --> 00:04:35,961 ‫تا سرم رو به نیزه بکشن. 43 00:04:37,995 --> 00:04:39,596 ‫سایراکس داره سریع بزرگ می‌شه. 44 00:04:39,675 --> 00:04:41,514 ‫به زودی اندازه کاراکسیس می‌شه. 45 00:04:41,675 --> 00:04:43,555 ‫یه کم دیگه بزرگ بشه، ‫می‌شه دو نفره سوارش شد. 46 00:04:43,636 --> 00:04:46,476 ‫من از همین تماشا کردن راضی‌ام، ممنون. 47 00:04:49,787 --> 00:04:51,746 ‫دوهاراس. 48 00:04:53,227 --> 00:04:54,227 ‫نایوت! 49 00:06:22,220 --> 00:06:23,619 ‫رینیرا. 50 00:06:25,822 --> 00:06:27,422 ‫خودت که می‌دونی ‫خوشم نمیاد... 51 00:06:27,502 --> 00:06:28,980 ‫وقتی چنین حالی دارم، ‫پرواز کنی. 52 00:06:29,060 --> 00:06:31,460 ‫تو که در هر صورت، ‫خوشت نمیاد پرواز کنم. 53 00:06:33,602 --> 00:06:36,482 ‫- علیاحضرت. ‫- صبح به خیر الیسنت. 54 00:06:36,562 --> 00:06:37,723 ‫تونستی بخوابی؟ 55 00:06:37,802 --> 00:06:39,682 ‫- خوابیدم. ‫- چقدر خوابیدی؟ 56 00:06:41,154 --> 00:06:43,193 ‫نیازی ندارم کسی برام مادری کنه رینیرا. 57 00:06:43,313 --> 00:06:45,474 ‫خب، تو که کلی خدمه دورت ریخته... 58 00:06:45,553 --> 00:06:47,073 ‫و همه به فکر بچه‌ات هستن. 59 00:06:47,832 --> 00:06:49,673 ‫یکی هم باید به خودت برسه دیگه. 60 00:06:51,568 --> 00:06:55,368 ‫خودت هم به زودی چنین شرایطی رو ‫تجربه می‌کنی رینیرا. 61 00:06:55,802 --> 00:06:59,001 ‫ما با همین رنج و زحمت ‫به سرزمینمون خدمت می‌کنیم. 62 00:06:59,081 --> 00:07:02,122 ‫من ترجیح می‌دم شوالیه بشم ‫و تو نبرد افتخار بیافرینم. 63 00:07:05,491 --> 00:07:07,611 ‫زهدان من و تو سلطنتیه. 64 00:07:09,452 --> 00:07:11,412 ‫میدون نبردمون بستر زایمانه. 65 00:07:13,332 --> 00:07:15,731 ‫باید یاد بگیریم مستحکم ‫باهاش روبه‌رو بشیم. 66 00:07:17,929 --> 00:07:19,530 ‫حالا برو حموم کن. 67 00:07:19,931 --> 00:07:21,530 ‫بوی گند اژدها می‌دی. 68 00:07:24,294 --> 00:07:25,631 ‫من هم بهش گفتم: ‫«خب، گمون کنم...» 69 00:07:25,655 --> 00:07:27,616 ‫«داری برعکس نگاه می‌کنی.» 70 00:07:31,215 --> 00:07:32,736 ‫لردهای عزیز. 71 00:07:32,816 --> 00:07:34,352 ‫اتحادیه شهرهای آزاد واسه خودشون... 72 00:07:34,376 --> 00:07:37,575 ‫اسم «حکومت مثلوث» رو برگزیدن. 73 00:07:38,235 --> 00:07:40,274 ‫تو بلاداستون جمع شدن... 74 00:07:40,354 --> 00:07:41,914 ‫و الان دارن دزدان دریایی... 75 00:07:41,954 --> 00:07:43,394 ‫جزایر استپ‌استون رو بیرون می‌کنن. 76 00:07:43,474 --> 00:07:45,995 ‫خب، به نظر من که خبر ‫خوب و مشکوکیه لرد کورلیس. 77 00:07:46,074 --> 00:07:48,034 ‫مردی به نام کراگاس دریهار... 78 00:07:48,113 --> 00:07:50,954 ‫خودش رو دریابد اعظم این حکومت مثلوث نامیده. 79 00:07:52,872 --> 00:07:54,471 ‫به خاطر روش‌های نوین شکنجه دشمنانش، 80 00:07:55,151 --> 00:07:57,967 ‫«خرچنگ سیرکُن» خطابش می‌کنن. 81 00:07:57,991 --> 00:08:00,351 ‫خب، باید واسه مرگ دزدان دریایی غصه بخوریم؟ 82 00:08:01,374 --> 00:08:03,735 ‫- نه اعلی‌حضرت. ‫- سلام رینیرا، دیر کردی. 83 00:08:03,975 --> 00:08:05,455 ‫ساقی پادشاه که نباید دیر کنه. 84 00:08:05,494 --> 00:08:08,295 ‫- این‌جوری ملت منتظر مِی می‌مونن. ‫- رفته بودم دیدن مادر. 85 00:08:11,227 --> 00:08:12,506 ‫با اژدها رفته بودی؟ 86 00:08:12,907 --> 00:08:15,347 ‫راستی، اعلی‌حضرت، ‫دربار به درخواست... 87 00:08:15,427 --> 00:08:17,867 ‫شاهزاده دیمون سرمایه هنگفتی رو... 88 00:08:17,946 --> 00:08:21,266 ‫خرج آموزی و تهیه تجهیزات بیشتر ‫برای نگهبانان شهرش کرده. 89 00:08:21,766 --> 00:08:25,807 ‫با خودم گفتم شاید دلتون بخواد ‫برادرتون رو ترغیب کنین تو جلسه شورا... 90 00:08:25,892 --> 00:08:28,573 ‫شرکت نکنه و پیشرفتش ‫در مقام فرماندهی... 91 00:08:28,646 --> 00:08:30,607 ‫نگهبانان رو ارزیابی کنه. 92 00:08:31,097 --> 00:08:33,457 ‫به نظرتون وظایف کنونی دیمون ‫حواسش رو پرت کرده؟ 93 00:08:33,537 --> 00:08:35,631 ‫به نظرتون توان ذهنی و جسمانیش رو ‫وقف کارش نکرده؟ 94 00:08:35,655 --> 00:08:38,777 ‫خب، با توجه به هزینه‌های مربوطه، ‫امیدواریم همین‌طور باشه. 95 00:08:38,857 --> 00:08:42,032 ‫پس همگی فرض می‌کنیم طلاتون رو ‫درست سرمایه‌گذاری کردین لرد بیس‌بری. 96 00:08:42,502 --> 00:08:45,461 ‫بهتون پیشنهاد می‌کنم ‫به حکومت مثلوث تو جزایر استپ‌استون... 97 00:08:45,541 --> 00:08:47,103 ‫زیاد آزادی ندین اعلی‌حضرت. 98 00:08:47,881 --> 00:08:50,881 ‫اگه اون راه‌های دریایی رو مسدود کنن، ‫کار بنادرمون کساد می‌شه. 99 00:08:50,960 --> 00:08:53,600 ‫برد کورلیس، گزارشتون رو ‫به دربار ارائه دادین... 100 00:08:53,681 --> 00:08:55,600 ‫و دربار هم بررسیش می‌کنه. 101 00:09:01,172 --> 00:09:04,892 ‫راجع به مسابقات ولیعهدتون ‫صحبت کنیم اعلی‌حضرت؟ 102 00:09:04,973 --> 00:09:07,372 ‫خیلی خوشحال می‌شم. 103 00:09:07,446 --> 00:09:09,421 ‫پیش‌بینی روز نام‌گذاری حکیم‌ها ‫هنوز صادقه ملوس؟ 104 00:09:09,863 --> 00:09:13,360 ‫باید درک کنین که ما صرفا ‫برآورد می‌کنیم جناب پادشاه؛ 105 00:09:13,384 --> 00:09:16,623 ‫ولی همگی داشتیم حرکات ماه رو ‫با دقت بررسی می‌کردیم... 106 00:09:16,702 --> 00:09:20,359 ‫و حس می‌کنیم نهایت دقت رو ‫در پیش‌بینیمون لحاظ کردیم. 107 00:09:20,838 --> 00:09:23,437 ‫هزینه مسابقات ناچیز نیست. 108 00:09:23,518 --> 00:09:27,758 ‫شاید بهتر باشه تا زمان به دنیا اومدن ‫بچه عقب بندازیمش؟ 109 00:09:28,139 --> 00:09:29,419 ‫اکثر لردها و شوالیه‌ها... 110 00:09:29,499 --> 00:09:31,179 ‫همین الانش دارن میان کینگز لندینگ. 111 00:09:31,260 --> 00:09:32,475 ‫- اگه الان برگردونیمشون... ‫- مسابقات بیش از... 112 00:09:32,499 --> 00:09:33,900 ‫چهار روز طول می‌کشه. 113 00:09:33,980 --> 00:09:36,819 ‫پسرم قبل از اتمام مسابقات ‫به دنیا میاد... 114 00:09:36,900 --> 00:09:38,459 ‫و کل مردم سرزمینمون جشن می‌گیرن. 115 00:09:38,941 --> 00:09:41,980 ‫اصلا نمی‌شه جنسیت فرزندتون رو پیش‌بینی کرد. 116 00:09:42,061 --> 00:09:44,677 ‫مسلما هیچ حکیمی نمی‌تونه... 117 00:09:44,701 --> 00:09:46,140 ‫نظری قطعی ارائه بده، مگه نه؟ 118 00:09:47,603 --> 00:09:49,603 ‫ملکه پسر بارداره. 119 00:09:50,363 --> 00:09:51,443 ‫من مطمئنم. 120 00:09:53,043 --> 00:09:54,523 ‫ولیعهد من هم به زودی... 121 00:09:54,563 --> 00:09:57,164 ‫این همه نگرانی و اضطراب خاتمه می‌ده. 122 00:10:00,362 --> 00:10:02,561 ‫سپیده‌دم از دروازه رد کیپ وارد شد. 123 00:10:02,641 --> 00:10:04,242 ‫پدرم خبر داره اومده؟ 124 00:10:04,322 --> 00:10:05,641 ‫- نه. ‫- خوبه. 125 00:10:14,119 --> 00:10:15,760 ‫یا خدایان. 126 00:10:16,280 --> 00:10:17,559 ‫اشکالی نداره جناب. 127 00:10:26,289 --> 00:10:28,089 ‫با خودت چه خیالی کردی عمو؟ 128 00:10:28,439 --> 00:10:30,039 ‫نشستم دیگه. 129 00:10:30,089 --> 00:10:32,639 ‫ممکنه این صندلی ‫روزی از آن خودم بشه. 130 00:10:33,434 --> 00:10:35,634 ‫اگه به جرم خیانت اعدام بشی که نمی‌شه. 131 00:10:36,943 --> 00:10:39,393 ‫خیلی وقت بود نیومده بودی دربار. 132 00:10:39,658 --> 00:10:40,820 ‫درسته. 133 00:10:40,943 --> 00:10:43,593 ‫دربار به شدت حوصله‌سربره. 134 00:10:44,521 --> 00:10:46,721 ‫پس واسه چی برگشتی؟ 135 00:10:46,921 --> 00:10:50,521 ‫شنیدم پدرت داره به افتخار من ‫مسابقاتی برگزار می‌کنه. 136 00:10:51,344 --> 00:10:53,194 ‫به افتخار ولیعهدش مسابقات برگزار می‌کنه. 137 00:10:54,794 --> 00:10:56,694 ‫من هم همین رو گفتم دیگه. 138 00:10:57,862 --> 00:10:59,712 ‫به افتخار ولیعهد جدیدش ‫مسابقات برگزار می‌کنه. 139 00:11:00,862 --> 00:11:03,412 ‫تا وقتی مادرت پسری به دنیا نیاره، 140 00:11:04,519 --> 00:11:06,219 ‫مجبورین من رو ولیعهد محسوب کنین. 141 00:11:06,269 --> 00:11:08,619 ‫پس امیدوارم برام برادری به دنیا بیاره. 142 00:11:11,106 --> 00:11:12,584 ‫برات چیزی آوردم. 143 00:11:18,262 --> 00:11:19,543 ‫می‌دونی چیه؟ 144 00:11:20,823 --> 00:11:22,463 ‫فولاد والریاییه. 145 00:11:23,502 --> 00:11:25,262 ‫از جنس شمشیر «خواهر تیره» است. 146 00:11:29,197 --> 00:11:30,718 ‫برگرد. 147 00:11:45,115 --> 00:11:46,115 ‫الان دیگه... 148 00:11:47,476 --> 00:11:50,915 ‫جفتمون صاحب بخشی جزئی ‫از دودمانمون هستیم. 149 00:11:58,471 --> 00:12:00,921 ‫چه خوشگل شدی. 150 00:12:01,624 --> 00:12:04,102 ‫- خوندیش؟ ‫- معلومه که خوندمش. 151 00:12:04,183 --> 00:12:06,423 ‫وقتی شاهدخت نیمریا ‫رسید درن، 152 00:12:06,504 --> 00:12:08,279 ‫با کی ازدواج کرد؟ 153 00:12:08,303 --> 00:12:09,623 ‫با مردی ازدواج کرد. 154 00:12:09,703 --> 00:12:11,143 ‫اسمش چی بود؟ 155 00:12:11,224 --> 00:12:12,663 ‫لرد فلان فلان بود. 156 00:12:13,344 --> 00:12:16,303 ‫اگه در جواب سپتا مارلو بگی ‫«لرد فلان فلان»، خیلی عصبانی می‌شه. 157 00:12:16,384 --> 00:12:18,344 ‫وقتی عصبانی می‌شه، بامزه می‌شه. 158 00:12:22,011 --> 00:12:24,490 ‫همیشه وقتی نگرانی، ‫همین شکلی می‌شی. 159 00:12:24,570 --> 00:12:26,011 ‫چه شکلی می‌شم؟ 160 00:12:26,090 --> 00:12:27,490 ‫ناخوش‌آیند می‌شی. 161 00:12:31,664 --> 00:12:33,919 ‫نگرانی که پدرت پسردار بشه... 162 00:12:33,943 --> 00:12:35,143 ‫و تو تحت‌الشعاع قرار بگیری. 163 00:12:35,222 --> 00:12:36,943 ‫من فقط نگران مادرم هستم. 164 00:12:38,063 --> 00:12:40,262 ‫امیدوارم پدرم پسردار بشه. 165 00:12:41,492 --> 00:12:43,772 ‫یادمه از اولش هم ‫همین رو می‌خواست. 166 00:12:44,813 --> 00:12:46,412 ‫می‌خوای پسردار بشه؟ 167 00:12:46,492 --> 00:12:48,612 ‫می‌خوام با تو سوار اژدها بشم، 168 00:12:48,693 --> 00:12:50,267 ‫شگفتی‌های سراسر تنگ دریا رو ببینم... 169 00:12:50,291 --> 00:12:51,492 ‫و فقط کیک بخورم. 170 00:12:52,039 --> 00:12:54,399 ‫- شوخی نمی‌کنم. ‫- من هیچ‌وقت سر کیک شوخی ندارم. 171 00:12:54,838 --> 00:12:56,598 ‫نگران مقام خودت نیستی؟ 172 00:12:56,678 --> 00:12:59,438 ‫همین‌طوری راحتم. ‫جام خیلی گرم و نرمه. 173 00:13:03,517 --> 00:13:04,718 ‫کجا می‌ری؟ 174 00:13:04,758 --> 00:13:07,157 ‫می‌رم خونه. دیر شده. 175 00:13:07,838 --> 00:13:11,854 ‫شاهدخت نیمریا افراد روینیش رو ‫با ده هزار کشتی در تنگ دریا رهبری کرد... 176 00:13:11,878 --> 00:13:13,838 ‫تا تعقیب‌کنندگان والریاییشون رو فراری بدن. 177 00:13:13,917 --> 00:13:16,934 ‫با لرد مورس مارتل از درن ازدواج کرد... 178 00:13:17,411 --> 00:13:19,211 ‫و ناوگان خودش رو ‫دم سان‌اسپیر به آتش کشید... 179 00:13:19,291 --> 00:13:21,769 ‫تا به مردمش نشون بده ‫دیگه قرار نیست فرار کنن. 180 00:13:23,729 --> 00:13:25,648 ‫- چیکار می‌کنی؟ ‫- پس یادت مونده. 181 00:13:26,928 --> 00:13:29,824 ‫- اگه سپتا این کتاب رو ببینه... ‫- گور بابای سپتا. 182 00:13:29,848 --> 00:13:31,208 ‫رینیرا! 183 00:13:44,338 --> 00:13:45,659 ‫داره بهتر می‌شه؟ 184 00:13:45,738 --> 00:13:48,739 ‫کمی گسترش پیدا کرده اعلی‌حضرت. 185 00:13:50,718 --> 00:13:52,838 ‫هنوز معلوم نیست چیه؟ 186 00:13:52,918 --> 00:13:55,119 ‫چند تن رو فرستادیم سیتادل ‫که پرس و جو کنن. 187 00:13:55,157 --> 00:13:57,198 ‫دارن کتاب‌ها رو بررسی می‌کنن ‫که موارد مشابه رو پیدا کنن. 188 00:13:57,277 --> 00:13:59,637 ‫به خاطر نشستن رو تخت پادشاهی ‫کمی زخم شدم. 189 00:13:59,718 --> 00:14:01,077 ‫چیزی نیست. 190 00:14:01,978 --> 00:14:03,859 ‫پادشاه اخیرا ‫جهت آماده‌سازی مراسم تولد... 191 00:14:03,938 --> 00:14:05,659 ‫خیلی استرس داشتن. 192 00:14:06,459 --> 00:14:10,859 ‫گاهی اوقات ذهنیت منفی ‫رو جسم هم اثر منفی می‌ذاره. 193 00:14:10,938 --> 00:14:14,059 ‫هر چی هم که باشه، ‫نباید صداش دربیاد. 194 00:14:18,097 --> 00:14:19,577 ‫باید باز هم حجامت کنیم حکمی. 195 00:14:19,656 --> 00:14:22,296 ‫زخمشون خوب نمی‌شه حکیم اعظم. 196 00:14:23,455 --> 00:14:25,097 ‫به نظرتون بهتر نیست بسوزونیمش؟ 197 00:14:25,176 --> 00:14:29,176 ‫سوزوندنش هم درمان معقولیه اعلی‌حضرت. 198 00:14:29,263 --> 00:14:32,024 ‫- دردناکه، ولی... ‫- قبوله. 199 00:14:32,616 --> 00:14:33,655 ‫قبوله. 200 00:14:47,113 --> 00:14:49,551 ‫مدت زمان حموم کردنت ‫از نشستن من رو تخت پادشاهی هم بیشتره. 201 00:14:50,593 --> 00:14:54,073 ‫این روزها فقط همین‌جا آرامش دارم. 202 00:14:56,505 --> 00:14:57,784 ‫آبش ولرمه. 203 00:14:58,086 --> 00:15:00,525 ‫حکیم‌ها نمی‌ذارن از این گرم‌تر باشه. 204 00:15:00,606 --> 00:15:03,766 ‫مگه نمی‌دونن اژدهایان گرما رو ترجیح می‌دن؟ 205 00:15:04,005 --> 00:15:06,285 ‫با این دوران بارداری دشوار، 206 00:15:07,312 --> 00:15:10,488 ‫اگه واقعا اژدها به دنیا بیارم ‫هم غافلگیر نمی‌شم. 207 00:15:10,512 --> 00:15:12,673 ‫در اون صورت هم کلی دوستش خواهیم داشت ‫و عزیز دلمون می‌شه. 208 00:15:14,247 --> 00:15:17,143 ‫رینیرا از همین الان اعلام کرده ‫قراره خواهردار بشه. 209 00:15:17,167 --> 00:15:18,326 ‫واقعا؟ 210 00:15:18,686 --> 00:15:22,343 ‫- حتی اسمش رو هم انتخاب کرده. ‫- می‌شه بپرسم چه اسمی انتخاب کرده؟ 211 00:15:22,367 --> 00:15:23,686 ‫ویسنیا. 212 00:15:24,433 --> 00:15:25,928 ‫تخم اژدهایی رو واسه ‫گهواره‌اش انتخاب کرد... 213 00:15:25,952 --> 00:15:27,673 ‫که گفت با دیدنش ‫یاد ویگار می‌افته. 214 00:15:27,752 --> 00:15:29,153 ‫یا خدایان. 215 00:15:29,232 --> 00:15:31,472 ‫این خانواده همین الانش ‫هم یه ویسنیا داره. 216 00:15:33,915 --> 00:15:36,515 ‫از برادر عزیزت خبری نشده؟ 217 00:15:36,595 --> 00:15:39,275 ‫از وقتی فرماندهی نگهبانان شهر رو ‫بهش سپردم، خبری نشده. 218 00:15:40,204 --> 00:15:42,645 ‫مطمئنم دوباره موقع مسابقات پیداش می‌شه. 219 00:15:43,365 --> 00:15:45,644 ‫اصلا نمی‌تونه بی‌خیال ‫فهرست شرکت‌کنندگان بشه. 220 00:15:45,723 --> 00:15:47,005 ‫مسابقات... 221 00:15:47,377 --> 00:15:50,377 ‫مخصوص اولین پسرمون ‫که هنوز معلوم نیست واقعا پسره یا نه. 222 00:15:51,840 --> 00:15:53,520 ‫خودت که متوجهی... 223 00:15:53,600 --> 00:15:55,358 ‫اگه بچه‌مون کیر نداشته باشه، 224 00:15:55,438 --> 00:15:57,399 ‫هیچ‌جوره بعدش کیر درنمیاره دیگه؟ 225 00:15:57,760 --> 00:15:59,681 ‫بچه‌مون پسره اما. 226 00:16:00,279 --> 00:16:01,799 ‫از این بابت مطمئنم. 227 00:16:02,279 --> 00:16:06,200 ‫به عمرم این‌قدر مطمئن نبودم. 228 00:16:08,878 --> 00:16:10,037 ‫خوابش رو دیدم. 229 00:16:11,238 --> 00:16:12,919 ‫از خاطراتم هم واضح‌تر بود. 230 00:16:15,199 --> 00:16:18,879 ‫پسرمون در بدو تولد، ‫تاج آهنین اگان رو بر سر داشت. 231 00:16:20,243 --> 00:16:23,482 ‫همون موقع صدای ‫یورتمه اسب‌ها، 232 00:16:23,563 --> 00:16:26,642 ‫کوبیدن سپرها ‫و شمشیرها به گوشم رسید، 233 00:16:27,049 --> 00:16:29,688 ‫پسرمون رو روی تخت آهنین نشوندم... 234 00:16:31,130 --> 00:16:35,728 ‫و زنگ‌های گرند سپت به صدا در اومدن ‫و کل اژدهایان یک‌صدا غرش کردن. 235 00:16:39,484 --> 00:16:41,644 ‫در بدو تولد تاج داشت؟ 236 00:16:41,725 --> 00:16:45,644 ‫خدایان به دادم برسن، ‫زایمان همین‌جوریش هم خیلی سخته. 237 00:16:54,860 --> 00:16:58,222 ‫این دیگه آخرین باره ویسریس. 238 00:17:01,309 --> 00:17:04,070 ‫یه بچه‌ام تو گهواره مرد، ‫دو بچه‌ام مرده به دنیا اومدن... 239 00:17:04,150 --> 00:17:07,349 ‫و دو بار اصلا به زایمان نرسیدن. 240 00:17:10,104 --> 00:17:12,705 ‫یعنی طی ده سال، ‫پنج بار ناموفق بودم. 241 00:17:14,305 --> 00:17:17,185 ‫خودم می‌دونم وظیفه دارم ‫برات ولیعهد به دنیا بیارم، 242 00:17:17,595 --> 00:17:19,953 ‫ولی شرمنده‌ام که در این راستا روسیاهت کردم. 243 00:17:20,034 --> 00:17:21,234 ‫جدی می‌گم. 244 00:17:24,673 --> 00:17:27,835 ‫ولی دیگه طاقت ندارم ‫برای مرگ فرزندانم سوگواری کنم. 245 00:17:48,970 --> 00:17:51,009 ‫فرمانده تشریف‌فرما شدن! 246 00:17:57,683 --> 00:18:01,203 ‫وقتی فرماندهی نگهبانان رو به دست گرفتم، ‫شما یه مشت سگ خیابونی ولگرد بودین. 247 00:18:02,641 --> 00:18:04,803 ‫داشتین از گرسنگی می‌مردین ‫و بویی از نظم نبرده بودین. 248 00:18:06,771 --> 00:18:10,250 ‫الان یه گله سگ شکاری هستین. 249 00:18:10,490 --> 00:18:13,250 ‫واسه شکار آماده و تجهیز شدین. 250 00:18:16,940 --> 00:18:19,939 ‫شهر برادرم غرق در کثافت‌کاری شده. 251 00:18:21,179 --> 00:18:24,660 ‫چند وقته اجازه دادیم ‫هر خلافی رواج پیدا کنه. 252 00:18:26,732 --> 00:18:28,053 ‫دیگه اجازه نمی‌دیم. 253 00:18:28,134 --> 00:18:29,134 ‫ساکنین کینگز لندینگ... 254 00:18:29,213 --> 00:18:32,094 ‫از امشب یاد می‌گیرن ‫از رنگ طلایی بترسن. 255 00:19:18,626 --> 00:19:20,028 ‫بلند شو ببینم! 256 00:19:39,717 --> 00:19:40,876 ‫متجاوزه! 257 00:19:43,245 --> 00:19:46,483 ‫نه! نه... نه! 258 00:19:54,050 --> 00:19:55,610 ‫سارقه! 259 00:19:55,850 --> 00:19:57,451 ‫نه! 260 00:20:03,028 --> 00:20:04,107 ‫قاتله! 261 00:20:20,883 --> 00:20:23,964 ‫جمع کردن این حجم از انواع و اقسام ‫خلافکاران بی‌سابقه است. 262 00:20:24,043 --> 00:20:25,883 ‫برادرتون در ملأ عام مجازاتشون کرد... 263 00:20:25,964 --> 00:20:28,819 ‫و احکامشون رو شخصا اجرا کرد. 264 00:20:28,843 --> 00:20:30,922 ‫شنیدم پس از اتمام کارشون... 265 00:20:32,391 --> 00:20:36,168 ‫ارابه‌ای دو اسبه صدا کردن ‫که اجسادشون رو حمل کنن. 266 00:20:36,192 --> 00:20:37,631 ‫یا خدایان. 267 00:20:38,419 --> 00:20:43,140 ‫شاهزاده نباید مجاز باشه ‫این‌طوری معاف از مجازات رفتار کنه. 268 00:20:45,257 --> 00:20:47,458 ‫- سلام برادر. ‫- سلام دیمون. 269 00:20:49,069 --> 00:20:51,911 ‫راحت باش. داشتی می‌گفتی ‫معاف از مجازاتم. 270 00:20:54,594 --> 00:20:57,916 ‫باید بابت اعمالتون به کمک نگهبانان شهر ‫توضیحاتی ارائه بدین. 271 00:21:00,524 --> 00:21:01,843 ‫طلاپوشان جدیدتون... 272 00:21:01,924 --> 00:21:03,858 ‫دیشب همه رو تحت تأثیر قرار دادن، مگه نه؟ 273 00:21:03,882 --> 00:21:04,882 ‫واقعا؟ 274 00:21:04,963 --> 00:21:08,043 ‫نگهبانان شهر شمشیری نیستن ‫که هر وقت هوس کردین، به دست بگیرین. 275 00:21:08,368 --> 00:21:10,249 ‫تحت نظر دربار هستن. 276 00:21:10,328 --> 00:21:12,210 ‫نگهبانان داشتن قوانین ‫دربار رو اجرا می‌کردن. 277 00:21:12,289 --> 00:21:13,970 ‫موافق نیستین لرد استرانگ؟ 278 00:21:15,442 --> 00:21:16,761 ‫جناب شاهزاده، گمون نمی‌کنم... 279 00:21:16,843 --> 00:21:19,378 ‫اعمال خشونت افراطی در ملأ عام... 280 00:21:19,402 --> 00:21:21,122 ‫چندان با قوانینمون سازگار نیست. 281 00:21:21,201 --> 00:21:22,803 ‫الان اشراف‌زادگان از سراسر سرزمینمون... 282 00:21:22,883 --> 00:21:24,762 ‫دارن میان کینگز لندینگ... 283 00:21:24,843 --> 00:21:26,162 ‫که تو مسابقات برادرم شرکت کنن. 284 00:21:26,607 --> 00:21:29,127 ‫می‌خواین جیبشون رو بزنن، ‫بهشون تجاوز کنن و به قتل برسوننشون؟ 285 00:21:29,209 --> 00:21:31,984 ‫احتمالا اگه از رد کیپ خارج نشده باشین، ‫متوجه نشده باشین؛ 286 00:21:32,008 --> 00:21:34,328 ‫ولی اکثر نقاط کینگز لندینگ ‫از نظر رعیت‌ها... 287 00:21:34,409 --> 00:21:37,249 ‫بی‌قانون و وحشتناکه. 288 00:21:39,806 --> 00:21:42,125 ‫شهرمون باید واسه کل ساکنینش امن باشه. 289 00:21:42,766 --> 00:21:43,965 ‫موافقم. 290 00:21:44,722 --> 00:21:48,242 ‫فقط امیدوارم مجبور نشی در راستای ‫تحقق این امر، نصف مردم شهرم رو نقص عضو کنی. 291 00:21:49,063 --> 00:21:50,383 ‫معلوم می‌شه. 292 00:21:52,744 --> 00:21:54,783 ‫ما فرماندهی رو به شاهزاده دیمون سپردیم... 293 00:21:54,862 --> 00:21:56,623 ‫که نظم و قانون رو گسترش بدن. 294 00:21:56,702 --> 00:21:59,063 ‫خلافکاران باید از نگهبانان شهر بترسن. 295 00:21:59,142 --> 00:22:00,783 ‫بابت حمایتتون ممنونم لرد کورلیس. 296 00:22:00,862 --> 00:22:02,559 ‫کاش شاهزاده همین‌قدر ‫که خودشون رو وقف کارشون می‌کنن، 297 00:22:02,583 --> 00:22:05,464 ‫به همسرشون هم توجه می‌کردن اعلی‌حضرت. 298 00:22:06,154 --> 00:22:09,768 ‫چند وقتی می‌شه که تو ویل ‫یا رون‌استون حضور نداشتین. 299 00:22:09,792 --> 00:22:11,993 ‫گمون کنم فاحشه برنزیم ‫در غیابم خوشحال‌تر باشه. 300 00:22:12,074 --> 00:22:13,712 ‫بانو ریا همسرتون هستن. 301 00:22:14,091 --> 00:22:16,051 ‫از بانوان 302 00:22:16,133 --> 00:22:18,932 ‫می‌گن مردان ویلی به جای زنان، ‫گوسفندان رو می‌کنن. 303 00:22:19,271 --> 00:22:21,567 ‫بهتون پیشنهاد می‌دم ‫گوسفندانشون خوشگل‌ترن. 304 00:22:21,598 --> 00:22:22,599 ‫ای وای. 305 00:22:22,680 --> 00:22:25,318 ‫شما در درگاه هفت خدا سوگند خوردین ‫به همسرتون وفادار باشین. 306 00:22:25,400 --> 00:22:27,936 ‫خب، اگه دنبال زنی هستین ‫که تختتون رو گرم نگه داره، 307 00:22:27,960 --> 00:22:30,720 ‫با کمال میل بانو ریا رو ‫به خودتون می‌سپارم لرد های‌تاور. 308 00:22:31,277 --> 00:22:34,318 ‫همسر خودتون اخیرا فوت شدن. 309 00:22:36,163 --> 00:22:37,443 ‫مگه فوت نشدن؟ 310 00:22:37,882 --> 00:22:38,882 ‫آتو. 311 00:22:42,354 --> 00:22:44,555 ‫احتمالا هنوز آمادگی ‫فراموش کردنش رو ندارین. 312 00:22:45,595 --> 00:22:48,322 ‫خودت که می‌دونی برادرم ‫خوشش میاد تحریکت کنه. 313 00:22:48,763 --> 00:22:50,282 ‫باید خواسته‌اش رو برآورده کنی؟ 314 00:22:54,595 --> 00:22:56,355 ‫عذر می‌خوام اعلی‌حضرت. 315 00:22:56,787 --> 00:22:59,548 ‫این شورا کلی هزینه کرده... 316 00:22:59,627 --> 00:23:02,268 ‫که نگهبانان شهر رو دقیقا ‫طبق معیارهات بهبود ببخشه. 317 00:23:02,754 --> 00:23:05,475 ‫قوانینم رو برقرار کن، ‫ولی حواست باشه... 318 00:23:05,673 --> 00:23:09,354 ‫که اگه باز هم عین دیشب نمایش برپا کنی، ‫کارت بی‌جواب نمی‌مونه. 319 00:23:13,382 --> 00:23:14,968 ‫متوجه شدم اعلی‌حضرت. 320 00:23:28,742 --> 00:23:31,824 ‫کینگز لندینگ از زمان ‫فوت مادربزرگم رو به زواله. 321 00:23:32,221 --> 00:23:33,583 ‫احتمالا... 322 00:23:34,221 --> 00:23:37,261 ‫نگهبانان شهر جدیدمون ‫در کل به نفعمون باشه. 323 00:24:23,913 --> 00:24:26,793 ‫چه مشکلی پیش اومده جناب شاهزاده؟ 324 00:24:32,256 --> 00:24:34,056 ‫می‌تونم یکی دیگه بیارم. 325 00:24:34,735 --> 00:24:36,337 ‫شاید دلتون بخواد باکره باشه. 326 00:24:37,520 --> 00:24:39,121 ‫چندتا باکره دارم. 327 00:24:40,801 --> 00:24:43,280 ‫می‌تونم ترتیبی بدم ‫یه مو نقره‌ای بیارن. 328 00:24:50,001 --> 00:24:52,162 ‫شما دیمون تارگرین هستین. 329 00:24:52,682 --> 00:24:55,761 ‫سوار کاراکسیس هستین. ‫صاحب «خواهر تیره» هستین. 330 00:24:56,631 --> 00:24:58,911 ‫پادشاه نمی‌تونه ‫جایگزینی براتون پیدا کنه. 331 00:25:11,774 --> 00:25:13,373 ‫خوش اومدین! 332 00:25:14,214 --> 00:25:16,671 ‫می‌دونم که خیلی‌هاتون ‫مسیر دور و درازی رو طی کردین... 333 00:25:16,695 --> 00:25:18,333 ‫که شاهد این مسابقات باشین، 334 00:25:19,188 --> 00:25:23,589 ‫ولی بهتون قول می‌دم ناامید نمی‌شین. 335 00:25:23,629 --> 00:25:26,628 ‫با مشاهده شوالیه‌هایی ‫که در مسابقات شرکت کردن، 336 00:25:26,707 --> 00:25:30,267 ‫متوجه شدم در کل تاریخ رقیب ندارن. 337 00:25:31,911 --> 00:25:36,872 ‫ضمنا، این روز مهم ‫با خبری که می‌خوام با خوشحالی... 338 00:25:36,951 --> 00:25:41,527 ‫بهتون بگم، فرخنده‌تر هم می‌شه. 339 00:25:41,797 --> 00:25:44,717 ‫ملکه اما داره زایمان می‌کنه! 340 00:25:48,036 --> 00:25:51,516 ‫هفت خدای به کل شرکت‌کنندگان شانس عطا کنن! 341 00:26:25,066 --> 00:26:26,225 ‫شوالیه ناشناسه؟ 342 00:26:26,733 --> 00:26:28,892 ‫نه، از خاندان کول از سرزمین طوفانیه. 343 00:26:28,973 --> 00:26:30,213 ‫تا حالا اسم خاندان کول رو نشنیده بودم. 344 00:26:30,252 --> 00:26:32,891 ‫شاهدخت رینیس تارگرین! 345 00:26:32,971 --> 00:26:38,893 ‫از ملکه بی تاج و تخت خواستارم ‫برام آرزوی موفقیت کنن. 346 00:26:43,843 --> 00:26:45,323 ‫امیدوارم موفق باشی فامیل عزیزم. 347 00:26:45,403 --> 00:26:47,842 ‫اگه مطمئن نبودم موفق می‌شم، ‫خیلی ممنون می‌شدم. 348 00:26:54,444 --> 00:26:57,486 ‫می‌تونین زبون براتیون رو ‫بابت این حرفش ببرین. 349 00:26:57,526 --> 00:26:59,486 ‫وارث تاج و تخت که با زبون ملت عوض نمی‌شه. 350 00:26:59,806 --> 00:27:01,086 ‫بذار زرشون رو بزنن. 351 00:27:07,909 --> 00:27:09,429 ‫دختر لرد استوک‌ورث قراره... 352 00:27:09,508 --> 00:27:11,030 ‫با اون فرزند جوان خاندان تارلی ازدواج کنه. 353 00:27:11,109 --> 00:27:12,749 ‫پسر لرد مسی رو می‌گی؟ 354 00:27:12,830 --> 00:27:15,606 ‫قراره به محض شوالیه شدنش ازدواج کنن. 355 00:27:15,918 --> 00:27:17,197 ‫بهتره زودتر شوالیه بشه. 356 00:27:18,318 --> 00:27:19,437 ‫شنیدم بانو النور... 357 00:27:19,516 --> 00:27:22,358 ‫بارداره، ولی پیراهنی پوشیده که معلوم نشه. 358 00:27:44,718 --> 00:27:47,053 ‫سر کریستون کول رو چقدر می‌شناسین سر هارولد؟ 359 00:27:47,077 --> 00:27:50,477 ‫شنیدم سر کریستون ‫پسر پیشکار لرد دانداریونه. 360 00:27:50,834 --> 00:27:53,650 ‫ولی جز همین و پیروزیش مقابل ‫جفت فرزندان... 361 00:27:53,674 --> 00:27:57,155 ‫خاندان براتیون، اطلاعات دیگه‌ای ندارم. 362 00:28:15,962 --> 00:28:19,162 ‫شاهزاده دیمون از خاندان تارگرین! 363 00:28:19,241 --> 00:28:25,003 ‫اکنون شاهزاده‌ی شهر ‫رقیبِ خود را برمی‌گزیند! 364 00:29:02,253 --> 00:29:07,173 ‫شاهزاده دیمون برای اولین مبارزه‌ـشون 365 00:29:07,907 --> 00:29:12,946 ‫سر گوین های‌تاور از اولدتاون، ‫پسر ارشد مشاور ارشد پادشاه رو انتخاب می‌کنن. 366 00:29:25,962 --> 00:29:28,601 ‫پنج دراگن روی دیمون می‌بندم. 367 00:30:41,680 --> 00:30:44,680 ‫- باریکلا عمو. ‫- ممنون شاهدخت. 368 00:30:45,600 --> 00:30:49,336 ‫من نسبتا مطمئنم که می‌تونم این ‫نبردها رو ببرم، بانو الیسنت. 369 00:30:49,360 --> 00:30:52,519 ‫مورد حمایت شما قرار گرفتن تقریبا ‫این اطمینان رو میده. 370 00:31:07,072 --> 00:31:08,632 ‫موفق باشید شاهزاده‌ی من. 371 00:31:36,739 --> 00:31:37,779 ‫چه اتفاقی افتاده؟ 372 00:31:37,860 --> 00:31:39,338 ‫نوزاد سر و ته شده علیا حضرت. 373 00:31:39,420 --> 00:31:41,979 ‫تموم تلاشمون برای چرخوندن بچه ‫ناموفق بوده. 374 00:31:44,183 --> 00:31:45,223 ‫یه کاری واسش بکن! 375 00:31:45,302 --> 00:31:47,302 ‫تا جایی‌که می‌تونیم بدون به ‫خطر انداختن بچه، 376 00:31:47,344 --> 00:31:48,783 ‫بهش شیر خشخاش دادیم. 377 00:31:48,864 --> 00:31:50,463 ‫ملکه‌ـتون زنِ قدرتمندی هستن. 378 00:31:50,543 --> 00:31:53,824 ‫با تموم قوا دارن می‌جنگن، ‫اما ممکنه کافی نباشه. 379 00:31:53,943 --> 00:31:55,343 ‫نه! 380 00:31:55,423 --> 00:31:56,782 ‫اِما. 381 00:31:58,670 --> 00:32:00,549 ‫من اینجام اِما. 382 00:32:00,630 --> 00:32:01,949 ‫من اینجام. 383 00:32:03,029 --> 00:32:04,949 ‫من اینجام. چیزی نیست. 384 00:32:05,028 --> 00:32:07,269 ‫- چیزی نیست. ‫- نمی‌خوام این‌کار رو بکنم. 385 00:32:07,349 --> 00:32:10,588 ‫حالت خوب میشه. 386 00:32:36,339 --> 00:32:37,420 ‫بکشش! 387 00:32:37,499 --> 00:32:40,700 ‫دیگه روزمون داره به فنا میره. 388 00:32:43,443 --> 00:32:45,683 ‫واقعا باید تولد پادشاه آینده‌ـمون رو 389 00:32:45,764 --> 00:32:47,765 ‫اینطوری جشن بگیریم؟ 390 00:32:48,364 --> 00:32:49,684 ‫با خشونت بیخود و بی‌جهت؟ 391 00:32:49,765 --> 00:32:51,963 ‫70‏ سال از پادشاهی میگور می‌گذره. 392 00:32:52,045 --> 00:32:53,725 ‫این شوالیه‌ها خام و بی‌تجربه‌ان. 393 00:32:53,805 --> 00:32:55,403 ‫هیچ‌کدومشون اصلا ‫نمی‌دونن جنگ واقعی چیه. 394 00:32:57,153 --> 00:32:58,673 ‫لردهاشون اونارو با ‫مشت‌هایی پُر از فولاد و 395 00:32:58,753 --> 00:33:01,512 ‫ظرف‌هایی لبریز از بذر ‫به میدان نبرد فرستادن 396 00:33:01,594 --> 00:33:03,794 ‫و ما ازشون انتظار داریم ‫با شرافت و وقار عمل کنن. 397 00:33:04,526 --> 00:33:07,168 ‫معجزه‌ست که با اولین خون ‫جنگ شروع نشده. 398 00:33:30,151 --> 00:33:31,190 ‫مِلوس. 399 00:33:32,111 --> 00:33:33,591 ‫علیا حضرت. 400 00:33:34,670 --> 00:33:35,910 ‫تشریف میارید؟ 401 00:33:46,173 --> 00:33:47,772 ‫در طول زایمان‌های دشوار، 402 00:33:47,853 --> 00:33:51,932 ‫گاها برای پدر ضروریِ که 403 00:33:52,853 --> 00:33:55,813 ‫انتخاب سختی داشته باشه. 404 00:33:56,012 --> 00:33:57,653 ‫خب حرفت رو بزن. 405 00:33:58,205 --> 00:34:02,606 ‫که یکی رو فدا کنه ‫یا هردو رو از دست بده. 406 00:34:03,957 --> 00:34:06,957 ‫برای نجاتِ بچه یه شانسی وجود داره. 407 00:34:07,036 --> 00:34:08,957 ‫توی سیتادل روشی آموزش داده شده 408 00:34:09,036 --> 00:34:10,957 ‫که باید مستقیما رحم رو برش بدیم 409 00:34:11,037 --> 00:34:12,757 ‫تا نوزاد رها بشه. 410 00:34:13,075 --> 00:34:16,073 ‫- اما از دست دادنِ خونِ ناشی از... ‫- هفت طبقه جهنمه ملوس. 411 00:34:28,581 --> 00:34:30,622 ‫می‌تونی بچه رو نجات بدی؟ 412 00:34:30,702 --> 00:34:34,662 ‫باید فورا اقدام کنیم ‫یا به خدایان بسپریمشون. 413 00:34:46,491 --> 00:34:48,931 ‫اکنون سر کریستن کول به نبرد 414 00:34:49,011 --> 00:34:53,172 ‫با سر دیمون تارگرین، ‫شاهزاده‌ی شهر می‌رود! 415 00:36:04,915 --> 00:36:07,156 ‫- ویسریس؟ ‫- جانم؟ 416 00:36:09,070 --> 00:36:11,269 ‫الان می‌خوان بچه رو بیارن بیرون. 417 00:36:34,952 --> 00:36:36,193 ‫دوست دارم. 418 00:36:44,512 --> 00:36:46,671 ‫- چه اتفاقی داره میفته؟ ‫- نه، چیزی نیست. 419 00:36:46,751 --> 00:36:49,432 ‫نه، چه اتفاقی داره میفته؟ 420 00:36:50,231 --> 00:36:51,767 ‫- ویسریس، چه... ‫- نه، چیزی نیست. 421 00:36:51,791 --> 00:36:53,767 ‫- داری چیکار می‌کنی؟ ‫- قراره بچه رو دربیارن. 422 00:36:53,791 --> 00:36:54,950 ‫چطوری... 423 00:36:55,032 --> 00:36:56,512 ‫- چیزی نیست. ‫- خواهش می‌کنم ویسریس... 424 00:36:56,592 --> 00:36:58,751 ‫- چیزی نیست. ‫- نه، من می‌ترسم. 425 00:36:58,831 --> 00:37:00,287 ‫- نترس. ‫- چه اتفاقی داره میفته؟ 426 00:37:00,311 --> 00:37:01,926 ‫نترس. می‌خوان بچه رو دربیارن. 427 00:37:01,950 --> 00:37:04,510 ‫- وای نه. ‫- چیزی نیست. 428 00:37:04,592 --> 00:37:06,311 ‫قراره بچه رو دربیارن. 429 00:37:08,335 --> 00:37:10,696 ‫نه... نه! 430 00:37:10,775 --> 00:37:12,855 ‫دارم اولین برش رو می‌زنم. 431 00:37:12,935 --> 00:37:15,295 ‫نه... نه! 432 00:37:15,605 --> 00:37:18,406 ‫نه ویسریس! خواهش می‌کنم! 433 00:37:18,485 --> 00:37:20,804 ‫- نه... نه! ‫- نترس. 434 00:37:45,160 --> 00:37:46,560 ‫شمشیر! 435 00:37:46,640 --> 00:37:47,961 ‫شاهزاده دیمون تارگرین 436 00:37:48,040 --> 00:37:51,521 ‫تمایل دارن با سلاح ‫به رقابت ادامه بدن! 437 00:39:41,895 --> 00:39:43,296 ‫تسلیم شو. 438 00:39:44,736 --> 00:39:46,296 ‫تسلیم شو. 439 00:40:19,594 --> 00:40:21,875 ‫خدای من، اهل درن‌ـه. 440 00:40:21,955 --> 00:40:24,477 ‫خواستار حمایتِ شاهدخت هستم. 441 00:40:36,792 --> 00:40:39,271 ‫براتون آرزوی موفقیت دارم سر کریستون. 442 00:40:39,350 --> 00:40:40,751 ‫شاهدخت. 443 00:40:52,120 --> 00:40:54,160 ‫تبریک می‌گم سرورم. 444 00:40:54,921 --> 00:40:56,240 ‫پسر دار شدید. 445 00:41:00,665 --> 00:41:01,944 ‫پسره؟ 446 00:41:02,026 --> 00:41:04,305 ‫یه وارث جدید، سرورم. 447 00:41:10,044 --> 00:41:12,445 ‫شما و ملکه اسمی انتخاب کردید؟ 448 00:41:16,151 --> 00:41:17,392 ‫بیلون. 449 00:42:35,355 --> 00:42:36,915 ‫منتظر تو هستن. 450 00:42:45,813 --> 00:42:48,417 ‫برام سواله اون چند ساعتی ‫که برادرم زنده بود، 451 00:42:49,877 --> 00:42:53,470 ‫بالاخره پدرم خوشحال شد یا نه. 452 00:42:53,557 --> 00:42:55,111 ‫الان پدرت بهت نیاز داره. 453 00:42:56,837 --> 00:42:59,595 ‫بیشتر از همیشه. 454 00:43:00,077 --> 00:43:02,034 ‫من هیچوقت یه پسر نمیشم. 455 00:43:33,166 --> 00:43:34,367 ‫دراکاریس! 456 00:44:13,821 --> 00:44:15,301 ‫- رینیرا کجاست؟ ‫- سرورم. 457 00:44:15,381 --> 00:44:18,180 ‫این مورد آخرین چیزیِ که هرکدوم ‫از ما بخواد این وقت شب 458 00:44:18,259 --> 00:44:21,341 ‫راجع‌بهش صحبت بکنه، ‫اما به نظرم موضوع فوریه. 459 00:44:21,421 --> 00:44:22,660 ‫چه موضوعی؟ 460 00:44:24,025 --> 00:44:25,945 ‫درمورد جانشینِ شما. 461 00:44:26,146 --> 00:44:27,785 ‫این مصیبت‌های اخیر 462 00:44:27,865 --> 00:44:29,624 ‫شما رو بدون یک وارث گذاشتن. 463 00:44:29,890 --> 00:44:31,408 ‫پادشاه وارث دارن مشاور ارشد. 464 00:44:31,489 --> 00:44:34,105 ‫علی‌رغم سختی این دوران، ‫احساس می‌کنم 465 00:44:34,129 --> 00:44:37,049 ‫مهمه که جانشین به خاطر ثبات ‫قلمرو به طور قطعی 466 00:44:37,129 --> 00:44:38,489 ‫مشخص بشه سرورم. 467 00:44:38,569 --> 00:44:42,209 ‫جانشین طبق قانون و سنت ‫از پیش تعیین شده. 468 00:44:42,882 --> 00:44:44,484 ‫اسمش رو بگیم؟ 469 00:44:47,022 --> 00:44:48,500 ‫دیمون تارگرین. 470 00:44:48,702 --> 00:44:51,543 ‫اگه قرار باشه دیمون وارثِ ‫بی‌چون‌وچرا باقی بمونه، 471 00:44:51,622 --> 00:44:53,983 ‫می‌تونه قلمرو رو بی‌ثبات کنه. 472 00:44:54,245 --> 00:44:56,125 ‫قلمرو رو بی‌ثبات می‌کنه؟ یا این شورا؟ 473 00:44:56,286 --> 00:44:58,927 ‫اینجا هیچکس نمی‌تونه بگه اگه دیمون ‫پادشاه بود، چیکار می‌کرد 474 00:44:59,007 --> 00:45:01,686 ‫اما شکی در جاه‌طلبـیش نیست. 475 00:45:02,013 --> 00:45:04,413 ‫ببینید با طلاپوشان چیکار کرده. 476 00:45:04,592 --> 00:45:06,552 ‫نگهبان‌های شهر به شدت بهش وفادار هستن. 477 00:45:06,790 --> 00:45:10,389 ‫- ارتش نیرومند 2000 نفری. ‫- ارتشی که تو بهش دادی آتو. 478 00:45:10,615 --> 00:45:14,095 ‫من دیمون رو ارباب قانون کردم ‫اما تو گفتی که ظالمه. 479 00:45:14,636 --> 00:45:15,636 ‫به عنوان ارباب سکه 480 00:45:15,716 --> 00:45:18,574 ‫گفتی آدم ولخرجیِ و قلمرو ‫رو به گدایی می‌ندازه. 481 00:45:18,755 --> 00:45:22,435 ‫فرمانده کردنِ دیمون برای نگهبانان ‫شهر، راه حل شما بود! 482 00:45:22,710 --> 00:45:24,632 ‫موثر نبود سرورم. 483 00:45:24,711 --> 00:45:27,512 ‫حقیقت اینه که دیمون باید از ‫این قصر فرسنگ‌ها دور بشه. 484 00:45:27,592 --> 00:45:29,512 ‫دیمون برادر منه. 485 00:45:29,957 --> 00:45:31,357 ‫هم خونِ منه. 486 00:45:32,202 --> 00:45:34,081 ‫و جایگاهش رو در قصر من خواهد داشت. 487 00:45:34,206 --> 00:45:36,326 ‫بذارید جایگاهش رو در قصر ‫داشته باشه سرورم 488 00:45:36,541 --> 00:45:40,460 ‫اما اگه مصیبت‌های دیگری ‫بر سر شما نازل شد 489 00:45:40,540 --> 00:45:43,501 ‫- چه با نقشه یا اتفاقی... ‫- نقشه؟ 490 00:45:44,303 --> 00:45:45,663 ‫چی داری میگی؟ 491 00:45:45,743 --> 00:45:49,559 ‫برادرم حاضر میشه منو بکشه، ‫تا به تاج و تختم برسه؟ 492 00:45:49,780 --> 00:45:51,020 ‫آره؟ 493 00:45:52,716 --> 00:45:54,035 ‫خواهش می‌کنم. 494 00:45:54,922 --> 00:45:58,201 ‫بله دیمون جاه‌طلب هست ‫اما دنبال تخت پادشاهی نیست. 495 00:45:58,645 --> 00:46:00,284 ‫برای بدست آوردنش صبور نیست. 496 00:46:00,404 --> 00:46:02,045 ‫خدایان هنوز آدمی رو خلق نکردن 497 00:46:02,123 --> 00:46:05,444 ‫که برای بدست آوردن قدرت مطلق ‫صبور باشه سرورم. 498 00:46:05,692 --> 00:46:09,413 ‫در چنین شرایطی، ‫مشخص کردن جانشین برای پادشاه 499 00:46:09,493 --> 00:46:11,772 ‫کار اشتباهی نیست. 500 00:46:11,854 --> 00:46:14,215 ‫خب دیگه کی می‌تونه مدعی تاج و تخت باشه؟ 501 00:46:20,766 --> 00:46:22,766 ‫فرزند اول پادشاه. 502 00:46:22,846 --> 00:46:25,246 ‫رینیرا؟ یه دختر؟ 503 00:46:26,866 --> 00:46:28,787 ‫تا به حال هیچ ملکه‌ای روی ‫تخت آهنین ننشسته. 504 00:46:28,866 --> 00:46:30,882 ‫فقط بخاطر سنت‌ها و آیین پیشین ‫بوده لرد استرانگ. 505 00:46:30,906 --> 00:46:33,123 ‫اگه نگرانیِ این شورا نظم و ثباته 506 00:46:33,147 --> 00:46:35,066 ‫پس شاید بهتر باشه با شکستن سنت‌های ‫صد ساله و اسم وارث روی دختر گذاشتن، 507 00:46:35,145 --> 00:46:36,827 ‫از بین نبریمش. 508 00:46:37,279 --> 00:46:40,799 ‫دیمون میشه میگور دوم یا بدتر. 509 00:46:40,919 --> 00:46:43,439 ‫اون خشن و دمدمی مزاجه. 510 00:46:43,885 --> 00:46:45,726 ‫وظیفه‌ی این شوراست 511 00:46:45,764 --> 00:46:48,644 ‫که از پادشاه و این قلمرو ‫در قبالش محافظت کنه. 512 00:46:50,248 --> 00:46:52,704 ‫متاسفم سرورم اما ‫این حقیقتیِ که می‌بینم 513 00:46:52,728 --> 00:46:54,088 ‫و می‌دونم همگی در اینجا موافق هستن. 514 00:46:54,166 --> 00:46:58,023 ‫قرار نیست مجبور به انتخاب بین ‫دخترم و برادرم بشم. 515 00:46:58,323 --> 00:47:00,044 ‫اینطور نخواهد بود سرورم. 516 00:47:00,283 --> 00:47:02,604 ‫افراد دیگه‌ای هم هستن که می‌تونن ‫مدعی تاج و تخت بشن. 517 00:47:02,684 --> 00:47:04,299 ‫مثلا همسر شما لرد کورلیس؟ 518 00:47:04,441 --> 00:47:06,680 ‫- ملکه‌ی بی تاج و تخت؟ ‫- رینیس تنها فرزندِ 519 00:47:06,760 --> 00:47:07,880 ‫پسر ارشد جاهاریس‌ـه. 520 00:47:07,961 --> 00:47:09,881 ‫توی شورای عالی مدعی سفت و سختی داشته 521 00:47:10,171 --> 00:47:11,426 ‫و وارثِ مذکر هم داره. 522 00:47:11,450 --> 00:47:14,611 ‫همین چند لحظه پیش، حمایتتـون ‫از دیمون رو اعلام کردید! 523 00:47:14,691 --> 00:47:16,171 ‫اگه نتونیم درمورد یک وارث اتفاق نظر داشته ‫باشیم، پس چطور می‌تونیم انتظار... 524 00:47:16,251 --> 00:47:18,291 ‫همسرم و پسرم از دنیا رفتن! 525 00:47:20,470 --> 00:47:25,468 ‫من اینجا نمی‌شینم و زاغ‌هایی که بالا سر اجسادشون ‫خوشحالی می‌کنن رو متحمل نمیشم! 526 00:47:58,768 --> 00:48:01,607 ‫فورا یه کلاغ به اولدتاون بفرستید. 527 00:48:04,905 --> 00:48:06,746 ‫بانوی من. 528 00:48:16,709 --> 00:48:18,107 ‫عزیزم. 529 00:48:27,266 --> 00:48:28,866 ‫رینیرا چطوره؟ 530 00:48:31,467 --> 00:48:33,105 ‫مادرش رو از دست داده. 531 00:48:34,627 --> 00:48:36,627 ‫ملکه محبوبِ همه بود. 532 00:48:39,454 --> 00:48:42,294 ‫امروز یادِ مادر خودت افتادم. 533 00:48:49,292 --> 00:48:51,613 ‫- حال پادشاه چطوره؟ ‫- خوب نیست. 534 00:48:53,252 --> 00:48:54,933 ‫بخاطر همین گفتم بیای. 535 00:49:00,512 --> 00:49:04,552 ‫فکر کردم بری پیشش و ‫بهش آرامش بدی. 536 00:49:07,327 --> 00:49:09,287 ‫توی تالارش؟ 537 00:49:15,267 --> 00:49:17,028 ‫نمی‌دونم چی باید بگم. 538 00:49:17,588 --> 00:49:19,187 ‫بس کن. 539 00:49:20,974 --> 00:49:22,974 ‫با دیدنِ مهمون خوشحال میشه. 540 00:49:31,167 --> 00:49:34,969 ‫بهتره یکی از پیراهن‌های مادرت رو بپوشی. 541 00:50:10,233 --> 00:50:12,873 ‫بانو الیسنت های‌تاور، سرورم. 542 00:50:18,573 --> 00:50:20,611 ‫چی شده الیسنت؟ 543 00:50:20,693 --> 00:50:22,892 ‫گفتم بیام و یه سری بهتون بزنم سرورم. 544 00:50:24,651 --> 00:50:25,972 ‫یه کتاب آوردم. 545 00:50:28,690 --> 00:50:30,692 ‫خیلی لطف کردی، ممنونم. 546 00:50:35,692 --> 00:50:37,052 ‫کتاب مورد علاقمه. 547 00:50:37,893 --> 00:50:40,172 ‫می‌دونم چقدر تاریخ رو دوست دارید. 548 00:50:41,926 --> 00:50:43,926 ‫بله همینطوره. 549 00:51:01,622 --> 00:51:02,981 ‫وقتی مادرم فوت کرد 550 00:51:04,622 --> 00:51:06,901 ‫مردم در لفافه باهام ‫صحبت می‌کردن. 551 00:51:08,960 --> 00:51:10,976 ‫تنها چیزی که می‌خواستم ‫این بود بخاطر اتفاقی که 552 00:51:11,000 --> 00:51:12,641 ‫برام افتاده، بهم تسلیت بگن. 553 00:51:16,809 --> 00:51:18,570 ‫صمیمانه تسلیت می‌گم علیا حضرت. 554 00:52:06,752 --> 00:52:07,752 ‫ممنونم. 555 00:52:09,673 --> 00:52:11,992 ‫دوباره تنها جانشینِ پادشاه شدید. 556 00:52:14,005 --> 00:52:17,125 ‫به سلامتی آینده‌ـمون بنوشیم؟ 557 00:52:18,284 --> 00:52:19,724 ‫ساکت! 558 00:52:19,803 --> 00:52:22,965 ‫شاهزاده صحبت می‌کنن! 559 00:52:26,095 --> 00:52:28,215 ‫سکوت! 560 00:52:33,726 --> 00:52:35,728 ‫قبل از اینکه شروع کنیم سرورم 561 00:52:35,808 --> 00:52:39,967 ‫خبری دارم که احساس می‌کنم ‫حتما باید بهتون بگم. 562 00:52:41,926 --> 00:52:43,126 ‫دیشب 563 00:52:43,964 --> 00:52:46,606 ‫شاهزاده دیمون یکی ‫از عیاش‌خانه‌های 564 00:52:46,684 --> 00:52:48,325 ‫جاده‌ی ابریشم رو خرید 565 00:52:49,359 --> 00:52:52,438 ‫تا نگهبانان شب و دیگر 566 00:52:52,518 --> 00:52:54,359 ‫دوستانش رو سرگرم کنه. 567 00:52:57,994 --> 00:53:00,155 ‫مدت زیادی هست که پادشاه ‫و شورا غصه‌ی موقعیت من 568 00:53:00,235 --> 00:53:02,394 ‫تحت عنوان جانشین بعدی رو می‌خورن. 569 00:53:03,728 --> 00:53:09,168 ‫اما انگار همه کائنات دست به دست هم دادن، ‫و به نظر میاد به راحتی جایگزینی برای من پیدا نمیشه. 570 00:53:11,639 --> 00:53:14,278 ‫خدایان همونطوری که اعطا می‌کنن ‫همونطورم پس می‌گیرن. 571 00:53:14,360 --> 00:53:16,238 ‫به سلامتی شاهزاده بیلون نوشیدن. 572 00:53:16,320 --> 00:53:17,800 ‫به سلامتیِ پسر پادشاه. 573 00:53:18,580 --> 00:53:20,340 ‫و تحت عنوان وارث 574 00:53:21,367 --> 00:53:23,847 ‫یک روزه خطابش کردن. 575 00:53:30,738 --> 00:53:34,658 ‫این خبر رو سه شاهد جداگانه ‫تصدیق کردن. 576 00:53:34,738 --> 00:53:38,939 ‫با این تفاسیر، اون شب یک جشن بود. 577 00:53:41,164 --> 00:53:45,245 ‫تصویر فاتح رو خدشه دار کردی برادر. 578 00:53:45,403 --> 00:53:46,684 ‫گفتیش؟ 579 00:53:49,179 --> 00:53:50,659 ‫نمی‌دونم منظورت چیه. 580 00:53:50,739 --> 00:53:52,178 ‫منو خطاب به علیا حضرت صدا می‌زنی 581 00:53:52,257 --> 00:53:55,179 ‫یا دستور میدم نگهبانانم ‫زبونت رو از حلقومت بکشن بیرون. 582 00:53:59,016 --> 00:54:03,697 ‫«وارث یک روزه» ‫رو تو گفتی؟ 583 00:54:12,910 --> 00:54:16,630 ‫همگیِ ما باید به شیوه‌های ‫خودمون سوگواری کنیم سرورم. 584 00:54:17,189 --> 00:54:20,388 ‫تازه خونواده‌ام نابود شده. 585 00:54:21,817 --> 00:54:24,698 ‫اما به جای در کنار من یا رینیرا بودن 586 00:54:24,777 --> 00:54:27,457 ‫انتخاب کردی که صعود خودت ‫رو جشن بگیری! 587 00:54:27,783 --> 00:54:30,861 ‫و با فاحشه‌ها و کاسه‌لیسات بخندی! 588 00:54:33,168 --> 00:54:36,126 ‫توی قصر، هیچکس جز من با تو متحد نیست! 589 00:54:36,208 --> 00:54:38,807 ‫فقط و فقط من ازت دفاع کردم! 590 00:54:39,031 --> 00:54:41,447 ‫با تموم چیزهایی که بهت دادم، ‫تو بدِ من رو به زبون آوردی. 591 00:54:41,471 --> 00:54:43,391 ‫تو همیشه فقط سعی داشتی ‫من رو بفرستی برم. 592 00:54:43,471 --> 00:54:47,927 ‫به سرزمین ویل، به نگهبانان شهر، ‫هرجایی به جز کنار خودت. 593 00:54:48,469 --> 00:54:50,390 ‫ده سالی میشه که پادشاهی 594 00:54:50,469 --> 00:54:53,525 ‫و همچنان حتی یک بارم ‫ازم نخواستی که مشاورت باشم! 595 00:54:53,549 --> 00:54:56,509 ‫- چرا باید همچین کاری بکنم؟ ‫- چون من برادرتم. 596 00:54:57,944 --> 00:54:59,720 ‫و خون اژدها با غلظت توی رگ‌هامه. 597 00:54:59,744 --> 00:55:01,824 ‫پس چرا انقدر عمیق بهم خنجر زدی؟ 598 00:55:01,904 --> 00:55:05,720 ‫من فقط حقیقت رو گفتم. ‫ذات حقیقیِ آتو های‌تور رو می‌بینم. 599 00:55:06,121 --> 00:55:08,960 ‫- یه مشاور ثابت قدم و وفادار؟ ‫- یه احمقه. 600 00:55:10,164 --> 00:55:12,166 ‫فرزند دومی که قبول می‌کنه ‫چیزی به ارث نبره 601 00:55:12,246 --> 00:55:13,485 ‫چیزی برای خودش تصاحب نمی‌کنه. 602 00:55:13,565 --> 00:55:15,726 ‫آتو های‌تاور مرد شرافتمندتر از 603 00:55:15,804 --> 00:55:17,766 ‫- چیزی هست که تو بتونی باشی. ‫- اون ازت محافظت نمی‌کنه. 604 00:55:17,845 --> 00:55:19,604 ‫- من می‌کنم. ‫- در مقابل چی؟ 605 00:55:19,684 --> 00:55:21,084 ‫در مقابل خودت. 606 00:55:24,995 --> 00:55:27,555 ‫تو ضعیفی ویسریس. 607 00:55:30,435 --> 00:55:31,891 ‫و اون شورای زالوها اینو می‌دونن. 608 00:55:31,915 --> 00:55:34,194 ‫همشون برای اهداف خودشون ‫تو رو طعمه می‌کنن. 609 00:55:38,865 --> 00:55:41,064 ‫تصمیم گرفتم جانشین جدیدی رو مشخص کنم. 610 00:55:41,144 --> 00:55:43,664 ‫- من وارث توئم. ‫- دیگه نه. 611 00:55:45,078 --> 00:55:48,518 ‫فورا باید به رون‌استون و پیش ‫همسرت برگردی 612 00:55:48,748 --> 00:55:53,748 ‫و باید به دستور پادشاهت، ‫بدون سرپیچی اطاعت کنی. 613 00:56:08,690 --> 00:56:10,330 ‫علیا حضرت. 614 00:57:09,849 --> 00:57:11,130 ‫پدر. 615 00:57:15,265 --> 00:57:17,026 ‫بلریون آخرین موجود زنده‌ای بود 616 00:57:17,106 --> 00:57:19,626 ‫که والریای قدیم رو قبل از ‫نابودی دیده بود. 617 00:57:22,507 --> 00:57:24,469 ‫هم عظمت و هم نقص‌هاش رو دیده. 618 00:57:24,987 --> 00:57:27,187 ‫وقتی به اژدهایان نگاه می‌کنی، ‫چی می‌بینی؟ 619 00:57:28,096 --> 00:57:29,096 ‫چی؟ 620 00:57:29,176 --> 00:57:31,937 ‫از تشیع جنازه‌ی مادر تا حالا ‫یه کلمه هم باهام حرف نزدی 621 00:57:32,108 --> 00:57:33,604 ‫و حالا نگهبانات رو فرستادی دنبالم... 622 00:57:33,628 --> 00:57:36,029 ‫جوابم رو بده. 623 00:57:37,642 --> 00:57:39,042 ‫مهمه. 624 00:57:39,524 --> 00:57:40,963 ‫چی می‌بینی؟ 625 00:57:48,948 --> 00:57:51,587 ‫- گمونم خودمون رو می‌بینم. ‫- بهم بگو. 626 00:57:52,468 --> 00:57:56,229 ‫همه می‌گن که خاندان تارگرین نسبت ‫به بقیه مردم به خدایان نزدیکترن 627 00:57:56,610 --> 00:57:59,210 ‫اما اینو بخاطر اژدهایانـمون می‌گن. 628 00:58:00,920 --> 00:58:03,281 ‫بدون اونا، ما درست ‫مثل بقیه‌ایم. 629 00:58:05,799 --> 00:58:10,960 ‫این تصور که ما اژدهایان ‫رو کنترل می‌کنیم یه توهمـه. 630 00:58:13,354 --> 00:58:16,195 ‫قدرتـی هستن که هرگز ‫نباید سرسری گرفتـشون. 631 00:58:17,860 --> 00:58:20,302 ‫چیزی که والریا رو نابود کرد. 632 00:58:20,581 --> 00:58:23,460 ‫اگه به گذشته خودمون اهمیت ندیم، ‫همین اتفاق برای خودمون هم میفته. 633 00:58:24,411 --> 00:58:26,972 ‫تارگرین‌ها باید برای پادشاه شدن ‫اینو درک کنن... 634 00:58:28,172 --> 00:58:29,411 ‫یا ملکه شدن. 635 00:58:33,835 --> 00:58:35,596 ‫متاسفم رینیرا. 636 00:58:36,355 --> 00:58:39,157 ‫تموم سال‌های بعد تولدت رو ‫در انتظار یک فرزند پسر 637 00:58:39,469 --> 00:58:41,068 ‫هدر دادم. 638 00:58:53,213 --> 00:58:55,134 ‫تو از مادرتم بهتری. 639 00:58:58,317 --> 00:59:00,558 ‫و من باورش دارم، می‌دونم اونم باور داشت 640 00:59:00,638 --> 00:59:02,998 ‫که تو می‌تونی یه ملکه‌ی ‫بزرگ حاکم باشی. 641 00:59:03,236 --> 00:59:04,796 ‫دیمون وارثِ شماست. 642 00:59:06,439 --> 00:59:08,959 ‫مقدر نشده بود که دیمون ‫روی تخت پادشاهی بشینه. 643 00:59:09,561 --> 00:59:11,041 ‫اما باور دارم که تو برای این کار ساخته شدی. 644 00:59:12,001 --> 00:59:14,879 ‫کورلیس از خاندان والریون 645 00:59:14,959 --> 00:59:18,919 ‫لرد جزرومد ‫و ارباب دریفت‌مارک. 646 00:59:19,140 --> 00:59:22,220 ‫من، کورلیس والریون، 647 00:59:22,299 --> 00:59:25,259 ‫لرد جزرومد ‫و ارباب دریفت‌مارک 648 00:59:25,843 --> 00:59:27,763 ‫سوگند می‌خورم به پادشاه ویسریس ‫و جانشین تعیین شده‌ی او، 649 00:59:27,843 --> 00:59:30,724 ‫شاهدخت رینیرا وفادار بمانم. 650 00:59:30,803 --> 00:59:32,763 ‫با آن‌ها عهد وفاداری می‌بندم 651 00:59:33,167 --> 00:59:35,344 ‫و با حسن نیت و بدون فریبکاری ‫از آن‌ها در برابر تمامیِ دشمنان 652 00:59:35,382 --> 00:59:37,701 ‫دفاع خواهم کرد. 653 00:59:41,982 --> 00:59:44,982 ‫به خدایان قدیم و جدید سوگند می‌خورم. 654 00:59:48,008 --> 00:59:50,528 ‫این یه حرکت پیش پا افتاده نیست رینیرا. 655 00:59:50,614 --> 00:59:52,614 ‫زینِ اژدها یک موضوعه 656 00:59:52,694 --> 00:59:55,734 ‫اما تخت آهنین خطرناک‌ترین ‫جایگاه توی قلمروه. 657 00:59:57,012 --> 00:59:58,890 ‫من، لرد هوبرت های‌تاور 658 00:59:58,972 --> 01:00:01,211 ‫رهنمای جنوب، ‫مدافع سیتادل 659 01:00:01,291 --> 01:00:02,731 ‫و سخنگوی اولدتاون 660 01:00:02,810 --> 01:00:05,412 ‫سوگند می‌خورم به پادشاه ویسریس 661 01:00:05,492 --> 01:00:08,492 ‫و جانشین تعیین شده‌ی او، ‫شاهدخت رینیرا وفادار بمانم. 662 01:00:11,832 --> 01:00:13,272 ‫با آن‌ها عهد وفاداری می‌بندم 663 01:00:13,353 --> 01:00:15,232 ‫و با حسن نیت و بدون فریبکاری ‫از آن‌ها در برابر 664 01:00:15,312 --> 01:00:18,648 ‫تمامیِ دشمنان دفاع خواهم کرد. 665 01:00:18,672 --> 01:00:21,471 ‫به خدایان قدیم و جدید سوگند می‌خورم. 666 01:00:28,929 --> 01:00:31,290 ‫دستت رو به من بده. 667 01:00:44,860 --> 01:00:46,820 ‫من، بورمند براتیون 668 01:00:47,778 --> 01:00:51,179 ‫سوگند می‌خورم به پادشاه ‫ویسریس وفادار بمانم... 669 01:00:53,299 --> 01:00:56,835 ‫و یه چیز دیگه هست که ‫باید بهت بگم. 670 01:00:56,859 --> 01:00:58,819 ‫ممکنه درک کردنش ‫برات سخت باشه 671 01:00:58,899 --> 01:01:00,620 ‫اما باید بشنویش. 672 01:01:01,843 --> 01:01:03,323 ‫تاریخ‌های ما 673 01:01:03,404 --> 01:01:06,323 ‫بهمون می‌گن که اِگان از آب‌های سیاه ‫به آن طرفِ دراگن‌استون نگاه کرد 674 01:01:06,402 --> 01:01:09,044 ‫سرزمین دولتمندی رو دید که ‫آماده‌ی تصرف بود. 675 01:01:10,585 --> 01:01:13,585 ‫اما فقط جاه طلبیـش نبود که اونو ‫به سمت پیروزی سوق داد. 676 01:01:14,506 --> 01:01:15,864 ‫یه رویا بود. 677 01:01:16,424 --> 01:01:18,585 ‫و درست همونطوری که دنیس ‫پایانِ والریا رو پیش‌بینی کرد 678 01:01:18,665 --> 01:01:21,626 ‫اگان پایانِ دنیای انسان‌ها ‫رو پیش‌بینی کرد. 679 01:01:22,639 --> 01:01:27,320 ‫شروعش با وزش بادهای زمستانی وحشتناک ‫از سمت شمال دور اتفاق میفته. 680 01:01:27,394 --> 01:01:30,593 ‫من، ریکون استارک، ‫لرد وینترفل، 681 01:01:31,088 --> 01:01:34,424 ‫اگان تاریکیِ مطلق رو ‫سوار بر اون بادها دید. 682 01:01:34,456 --> 01:01:38,056 ‫و هرچیزی که در درونش ساکن باشه، ‫دنیای زندگان رو نابود می‌کنه. 683 01:01:38,840 --> 01:01:41,960 ‫زمانی که این زمستان عظیم از راه برسه رینیرا 684 01:01:42,153 --> 01:01:44,595 ‫همه‌ی وستروس باید درمقابلش بایستند. 685 01:01:45,043 --> 01:01:46,324 ‫و اگه قرار باشه دنیای زندگان ‫جونِ سالم به در ببره 686 01:01:46,404 --> 01:01:48,964 ‫یه تارگرین باید به تخت آهنین بنشینه. 687 01:01:49,414 --> 01:01:51,056 ‫یک پادشاه یا ملکه 688 01:01:51,134 --> 01:01:54,775 ‫به قدری قدرتمند که قلمرو رو در مقابل ‫سرما و تاریکی متحد کنه. 689 01:01:57,420 --> 01:02:00,260 ‫اگان این رویای خودش رو «نغمه‌ی ‫یخ و آتش» خطاب کرد. 690 01:02:02,942 --> 01:02:04,902 ‫این راز 691 01:02:05,061 --> 01:02:07,780 ‫از دوره‌ی اگان از پادشاهان به ‫وُراث منتقل می‌شده. 692 01:02:09,892 --> 01:02:12,131 ‫حالا تو باید قول بدی که منتقلش می‌کنی 693 01:02:12,771 --> 01:02:14,211 ‫و ازش محافظت می‌کنی. 694 01:02:16,972 --> 01:02:18,691 ‫بهم قول بده رینیرا. 695 01:02:23,011 --> 01:02:24,330 ‫بهم قول بده. 696 01:02:30,717 --> 01:02:36,799 ‫من، ویسریس تارگرین، ‫نخست از نام او 697 01:02:37,398 --> 01:02:40,998 ‫پادشاه اندلس و روینار و ‫نخستین انسان‌ها 698 01:02:41,799 --> 01:02:45,759 ‫لرد هفت اقلیم ‫و محافظ قلمرو 699 01:02:47,436 --> 01:02:48,996 ‫بدین وسیله 700 01:02:49,635 --> 01:02:51,595 ‫رینیرا تارگرین رو 701 01:02:51,675 --> 01:02:53,874 ‫شاهدختِ دراگن‌استون 702 01:02:53,956 --> 01:02:56,394 ‫و وارثِ تخت آهنین اعلام می‌دارم. 703 01:02:56,418 --> 01:03:03,418 ‫مترجمان: «کیارش نعمت گرگانی و iredprincess» ‫در تلگرام: realKiarashNg@ 704 01:03:03,442 --> 01:03:10,442 ‫ جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید ‫@DigiMoviez 705 01:03:10,466 --> 01:03:17,466 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::.