1 00:00:00,000 --> 00:00:15,000 ‫بامابین تقدیم می‌کند ‫.:: Bamabin.com ::. 2 00:01:33,991 --> 00:01:44,103 ‫فصل اول — قسمت دوم ‫«شاهزادۀ سرکش» 3 00:01:45,446 --> 00:01:55,446 ‫مترجمان: «حامی مغیثی و تارخ علی‌خانی» ‫در تلگرام: Timelordsubs@ و aManofWar@ 4 00:02:10,798 --> 00:02:13,467 ‫سِر رایام فرماندۀ قدرتمندی... 5 00:02:13,551 --> 00:02:15,094 ‫...برای گارد پادشاهی بود. 6 00:02:16,387 --> 00:02:18,347 ‫ولی مدت زیادی مریض احوال بود. 7 00:02:18,431 --> 00:02:20,057 ‫امیدوارم در آرامش از دنیا رفته باشه. 8 00:02:20,141 --> 00:02:21,100 ‫بله اعلی‌حضرت. 9 00:02:21,183 --> 00:02:22,435 ‫ایشون در آرامش کامل، 10 00:02:22,518 --> 00:02:24,353 ‫حین خواب از دنیا رفت. 11 00:02:24,437 --> 00:02:27,773 ‫خواهران خاموش درحال آماده‌سازی ‫بقایای ایشون هستن. 12 00:02:27,857 --> 00:02:31,193 ‫جناب هرولد، جانشین فرماندۀ کل، 13 00:02:31,277 --> 00:02:35,573 ‫مایل هستن فوراً جایگزینی برای ‫سِر رایام توی گارد پادشاهی پیدا کنن. 14 00:02:35,656 --> 00:02:37,658 ‫اعلی‌حضرت. سرورانم. 15 00:02:38,326 --> 00:02:41,204 ‫گارد پادشاهی باید زود به تعداد ‫هفت نفرۀ خودش برگرده. 16 00:02:42,622 --> 00:02:44,040 ‫با کمک جناب وزیر، 17 00:02:44,123 --> 00:02:46,626 ‫بنده تعدادی از منتخبان لایق رو ‫به دربار دعوت کرده‌م. 18 00:02:46,709 --> 00:02:48,586 ‫که همگی مورد آزمودن قرار گرفتن. 19 00:02:52,840 --> 00:02:54,759 ‫حالا چهار تا کشتی گم شده. 20 00:02:54,842 --> 00:02:56,177 ‫پرچم من روی آخرین کشتی بوده. 21 00:02:57,219 --> 00:02:59,180 ‫استپ‌استونز دچار آتش خانمان سوزی شده، 22 00:02:59,263 --> 00:03:01,724 ‫اون‌وقت شما اینجا نشستید ‫و نگران امور درباری هستید. 23 00:03:01,807 --> 00:03:03,976 ‫ارباب کورلیس، اگه می‌خوای بحثی مطرح کنی... 24 00:03:04,060 --> 00:03:05,853 ‫می‌خوام بدونم چه اقدامی باید... 25 00:03:05,937 --> 00:03:08,022 ‫برای افراد و کشتی‌های من صورت بگیره. 26 00:03:08,105 --> 00:03:09,315 ‫پادشاهی غرامتی بابت... 27 00:03:09,398 --> 00:03:11,525 ‫کشتی و خدمه‌های شما پرداخت می‌کنه، ‫همچنین غرامتی... 28 00:03:11,609 --> 00:03:14,695 ‫- به خانوادۀ افرادت پرداخت می‌شه. ‫- من دنبال غرامت نیستم. 29 00:03:16,822 --> 00:03:19,200 ‫می‌خوام به استپ‌استونز یورش ببرم، 30 00:03:19,283 --> 00:03:20,743 ‫و این خرچنگ‌پروار رو به آتیش بکشم. 31 00:03:20,826 --> 00:03:23,746 ‫الآن شرایط لازم برای جنگ ‫با شهرهای آزاد رو ندارم. 32 00:03:23,829 --> 00:03:26,540 ‫این دزدان دریایی جزو شهرهای آزاد نیستن. 33 00:03:26,624 --> 00:03:29,710 ‫پس خیال کردی این محموله ‫و کشتی‌ها رو به کی می‌فروشن؟ 34 00:03:30,169 --> 00:03:32,004 ‫سرورم، در طول تاریخ، 35 00:03:32,088 --> 00:03:33,965 ‫هفت پادشاهی تحت هیچ شرایطی، 36 00:03:34,048 --> 00:03:35,758 ‫علناً وارد جنگ با شهرهای آزاد نشده. 37 00:03:35,841 --> 00:03:37,468 ‫اگر چنین اتفاقی بیفته، 38 00:03:37,551 --> 00:03:40,346 ‫تلفات بی‌شماری صورت می‌گیره. 39 00:03:44,350 --> 00:03:47,269 ‫پس چه دلیلی داره که ‫خرچنگ‌پروار از ما بترسه؟ 40 00:03:49,981 --> 00:03:52,441 ‫از طرفی برادر پادشاه اجازه داره ‫به دراگون‌استون یورش ببره، 41 00:03:52,525 --> 00:03:55,528 ‫و ارتش ردا طلاییان خودش رو تقویت کنه. 42 00:03:55,611 --> 00:03:58,197 ‫دیمون شش ماه از سال اونجا چمباته زده بود، 43 00:03:58,280 --> 00:04:00,241 ‫بدون اینکه جناب پادشاه اعتراضی بکنه. 44 00:04:00,324 --> 00:04:03,119 ‫بهت هشدار می‌دم ارباب کورلیس، 45 00:04:03,202 --> 00:04:06,706 ‫جایگاهت در دیوان عالی، ‫به معنی برابری‌ات با پادشاه نیست. 46 00:04:10,209 --> 00:04:11,627 ‫من اقداماتی صورت دادم کورلیس. 47 00:04:12,962 --> 00:04:15,965 ‫فرستادگانی به پنتوس و ولانتیس اعزام کردم، 48 00:04:16,048 --> 00:04:17,883 ‫که ببینم آیا جناح مشترکی داریم یا نه. 49 00:04:18,718 --> 00:04:21,053 ‫کشتی‌ها و افراد به حالت آماده‌باش هستن. 50 00:04:21,929 --> 00:04:25,266 ‫موقعش که برسه بدون شک ‫به استپ‌استونز رسیدگی می‌کنیم. 51 00:04:25,975 --> 00:04:28,144 ‫شما اژدهاسوار در اختیار دارید پدر. 52 00:04:34,692 --> 00:04:35,776 ‫ما رو بفرستید اونجا. 53 00:04:40,698 --> 00:04:43,951 ‫مسئله انقدرم ساده نیست رینیرا. 54 00:04:44,035 --> 00:04:45,578 ‫صرفاً جهت نمایش اقتدارمونه. 55 00:04:46,203 --> 00:04:48,164 ‫حداقل شاهدخت نقشه‌ای داره. 56 00:04:52,001 --> 00:04:54,545 ‫- منظورم اینه که حداقل باید... ‫- شاید... 57 00:04:54,628 --> 00:04:58,799 ‫بشه از استعدادهای شاهدخت ‫در موارد دیگه‌ای بهره گرفت اعلی‌حضرت. 58 00:05:01,552 --> 00:05:03,763 ‫مایلید شاهدخت رو نزد منتخبان جدید... 59 00:05:03,846 --> 00:05:05,473 ‫برای گارد پادشاهی ببرید جناب فرماندۀ کل؟ 60 00:05:07,349 --> 00:05:08,809 ‫فکر خوبیه اعلی‌حضرت. 61 00:05:10,895 --> 00:05:13,481 ‫همچنین این شوالیه ازت محافظت می‌کنه. 62 00:05:13,564 --> 00:05:15,107 ‫خودت از بینشون انتخاب کن. 63 00:05:35,753 --> 00:05:37,797 ‫سِر دزموند کارون، 64 00:05:37,880 --> 00:05:40,174 ‫شوالیۀ برازنده‌ای هستن شاهدخت. 65 00:05:40,257 --> 00:05:42,176 ‫بیا جلو سِر دزموند. 66 00:05:44,595 --> 00:05:46,180 ‫فرزند سِر رویس کارون، 67 00:05:46,263 --> 00:05:48,808 ‫سِر دزموند چه در مسابقات ‫و چه خارج از مسابقات، 68 00:05:48,891 --> 00:05:51,811 ‫عظمت و اقتدار خودشون رو اثبات کردن. 69 00:05:51,894 --> 00:05:54,730 ‫زمانی که سِر دزموند از جنگل پادشاهی ‫به سمت بارانداز پادشاه می‌اومد، 70 00:05:54,814 --> 00:05:57,775 ‫فردی که به زعم خود ‫شکارچی متخلفی بود رو... 71 00:05:57,858 --> 00:05:58,984 ‫محاکمه کردن. 72 00:06:09,787 --> 00:06:13,249 ‫الآن می‌تونید بابت خدمات وفادارانه ‫از ایشون تشکر کنید شاهدخت. 73 00:06:13,332 --> 00:06:16,460 ‫بابت خدمات وفادارنۀ شما متشکریم جناب. 74 00:06:28,139 --> 00:06:30,057 ‫سِر رایمون مالیستر. 75 00:06:32,476 --> 00:06:35,396 ‫فرزند ارباب لایموند مالیستر از سیگارد هستن. 76 00:06:35,479 --> 00:06:37,523 ‫قهرمان مبارزات نمایشی سالن سایدر. 77 00:06:38,023 --> 00:06:40,818 ‫بین اون بیست و سه شوالیه، ‫فقط ایشون سربلند از مبارزه بیرون اومد. 78 00:06:40,901 --> 00:06:42,945 ‫سِر رایمون در سن هجده سالگی ‫به مقام شوالیه منصوب شد. 79 00:06:43,028 --> 00:06:45,114 ‫شوالیه‌ای بینشون هست که ‫سابقۀ نبرد داشته باشه؟ 80 00:06:46,574 --> 00:06:48,284 ‫که منتهی به دستگیری شکارچیان نباشه؟ 81 00:06:56,500 --> 00:06:58,419 ‫سِر کریستون کول. 82 00:07:04,466 --> 00:07:07,386 ‫فرزند مباشر ارباب بلک‌هون. 83 00:07:09,597 --> 00:07:11,348 ‫خوش اومدید سِر کریستون. 84 00:07:13,684 --> 00:07:15,936 ‫شما توی نبرد سرزمین‌های طوفان بودید؟ 85 00:07:16,020 --> 00:07:18,189 ‫توی سرحدهای دورن بودم شاهدخت. 86 00:07:18,272 --> 00:07:21,400 ‫یک سال در مقام پیاده‌نظام ‫علیه تخطی دورنیان جنگیدم. 87 00:07:22,526 --> 00:07:24,486 ‫بعد از تخریب دو برج دیده‌بانی جادۀ استخوان، 88 00:07:24,570 --> 00:07:26,488 ‫سِر آرلان دونداریون به بنده ‫لقب شوالیه دادن. 89 00:07:32,203 --> 00:07:33,871 ‫انتخاب من سِر کریستون کوله. 90 00:07:34,413 --> 00:07:37,458 ‫بهتره عجله نکنیم شاهدخت. 91 00:07:38,667 --> 00:07:41,754 ‫شکی نیست که سِر کریستون ‫جنگجوی برازنده‌ایه، 92 00:07:41,837 --> 00:07:44,298 ‫ولی خاندان‌هایی امثال کریک‌هال و مالیستر، 93 00:07:44,381 --> 00:07:46,967 ‫از مهم‌ترین متحدان پادشاهی هستن. 94 00:07:47,051 --> 00:07:49,762 ‫برای مثال سیگارد اولین دفاع ما، 95 00:07:49,845 --> 00:07:51,513 ‫در مقابل مهاجمان جزایر آهنینه. 96 00:07:51,597 --> 00:07:53,140 ‫همۀ اونا شوالیه‌های مسابقات هستن. 97 00:07:53,766 --> 00:07:56,018 ‫محافظ پدر من باید پیشینۀ ‫جنگ واقعی رو داشته باشه. 98 00:07:58,854 --> 00:07:59,980 ‫درست نمی‌گم؟ 99 00:08:02,274 --> 00:08:04,109 ‫البته که درسته شاهدخت. 100 00:08:04,193 --> 00:08:06,737 ‫پس ترتیب مراسم اعطای نشان ‫سِر کریستون رو زودتر بدیم. 101 00:08:15,246 --> 00:08:18,165 ‫پایتخت والریا مثل دراگون‌استون خودمون، 102 00:08:18,249 --> 00:08:19,750 ‫درون کوه آتش‌فشانی ساخته شد. 103 00:08:20,793 --> 00:08:23,837 ‫و اربابان اژدها که عالی‌ترین طبقه ‫از اشرافیان بودن، 104 00:08:23,921 --> 00:08:26,840 ‫درست اینجا، در دل آتش‌فشان زندگی می‌کردن، 105 00:08:26,924 --> 00:08:30,094 ‫که نزدیک جای ممکن به منبع ‫قدرت و جادوی خودشون بود. 106 00:08:30,177 --> 00:08:31,971 ‫اسمش آنوگریون بود. 107 00:08:34,139 --> 00:08:36,267 ‫جایی که سواحر خون توش سحر و جادو می‌کردن. 108 00:08:38,936 --> 00:08:41,146 ‫سازه‌های شما واقعاً شگفت‌انگیزه. 109 00:08:41,230 --> 00:08:42,189 ‫سازۀ من که نیست. 110 00:08:43,565 --> 00:08:47,111 ‫من صرفاً تاریخ رو مرور می‌کنم ‫و نقشه‌ای رو ارائه می‌دم. 111 00:08:47,194 --> 00:08:49,488 ‫بنّاها بودن که سازه‌ها رو ساختن. 112 00:08:49,989 --> 00:08:52,866 ‫از نظر شما وستروس می‌تونه ‫مثل والریا بشه اعلی‌حضرت؟ 113 00:08:52,950 --> 00:08:55,119 ‫بستگی داره که منظورت دوران شکوه، 114 00:08:55,202 --> 00:08:57,121 ‫یا دوران بدشگونی ممکلت مستقل والریا باشه. 115 00:08:58,622 --> 00:09:00,291 ‫بیش از هزار اژدها در اختیار داشتن. 116 00:09:00,374 --> 00:09:03,294 ‫و ناوگانی که می‌تونست کل جهان رو سفر کنه. 117 00:09:06,547 --> 00:09:09,466 ‫شکوه والریای سابق دیگه تکرار شدنی نیست. 118 00:09:10,718 --> 00:09:12,261 ‫لعنت بهش. 119 00:09:28,152 --> 00:09:29,903 ‫بگو ببینم حال رینیرا چطوره؟ 120 00:09:30,612 --> 00:09:32,281 ‫- منظورتون چیه؟ ‫- چون اخیراً... 121 00:09:32,364 --> 00:09:34,700 ‫بیشتر از چند کلمه با من صحبت نکرده. 122 00:09:35,117 --> 00:09:37,286 ‫گمونم مقداری واسش سخت باشه... 123 00:09:38,662 --> 00:09:40,581 ‫که مسائل شخصیش رو باهام در میون بذاره. 124 00:09:42,333 --> 00:09:43,542 ‫به موقعش می‌ذاره. 125 00:09:45,753 --> 00:09:47,588 ‫منم موقع مرگ مادرم همین بودم. 126 00:09:53,969 --> 00:09:55,888 ‫کاش بهم نزدیک می‌شد. 127 00:09:57,556 --> 00:09:58,807 ‫چرا شما پیش‌قدم نمی‌شید؟ 128 00:09:59,808 --> 00:10:01,602 ‫گاهی اوقات ترجیح می‌دم، 129 00:10:01,685 --> 00:10:04,730 ‫جای دختر پونزده سالۀ خودم، ‫با اژدهای رعب سیاه رو به رو بشم. 130 00:10:07,900 --> 00:10:10,819 ‫گمونم اگه شما پیش‌قدم بشید ‫اونم به شما نزدیک می‌شه. 131 00:10:11,862 --> 00:10:15,199 ‫درد دل کردن با شما خیلی راحته اعلی‌حضرت. 132 00:10:19,370 --> 00:10:22,331 ‫احیاناً به رینیرا درمورد ‫دیدارهامون که نگفتی، گفتی؟ 133 00:10:24,792 --> 00:10:25,918 ‫آخه... 134 00:10:27,336 --> 00:10:29,421 ‫می‌ترسم برداشت درستی نکنه. 135 00:10:30,214 --> 00:10:31,757 ‫نگفتم اعلی‌حضرت. 136 00:10:45,354 --> 00:10:48,065 ‫شش ماه نمی‌شه که مادرم فوت کرده، 137 00:10:48,148 --> 00:10:50,150 ‫هیچی نشده می‌خوان پدرم رو زن بدن، 138 00:10:50,234 --> 00:10:52,403 ‫و وارث جایگزینی بیارن. 139 00:10:52,486 --> 00:10:54,530 ‫می‌دونم وقتی در حضورشون نیستم، 140 00:10:54,613 --> 00:10:57,825 ‫چه نقشه‌هایی توی شورای مخفی خودشون می‌کشن. 141 00:10:57,908 --> 00:11:01,453 ‫نمی‌تونی توی امور اربابان و پادشاهان ‫دخالتی کنی رینیرا. 142 00:11:03,539 --> 00:11:05,457 ‫اگه پدرت بخواد ازدواج مجدد کنه چی؟ 143 00:11:14,174 --> 00:11:16,093 ‫پدرت دوستت داره. 144 00:11:22,266 --> 00:11:24,184 ‫تو رو به عنوان جانشین خودش انتخاب کرد. 145 00:11:25,394 --> 00:11:27,938 ‫من رو انتخاب نکرد، ‫می‌خواست دیمون رو انتخاب نکنه. 146 00:11:45,581 --> 00:11:47,124 ‫بیا زانو بزنیم. 147 00:12:04,266 --> 00:12:06,810 ‫این‌جوری حس می‌کنم کنار مادرم هستم. 148 00:12:08,604 --> 00:12:10,522 ‫وقتی توی سکوت سپت هستم، 149 00:12:11,982 --> 00:12:13,525 ‫حس می‌کنم کنارشم. 150 00:12:18,906 --> 00:12:22,451 ‫- می‌دونم مسخره‌ست. ‫- به‌نظر من نیست. 151 00:12:23,702 --> 00:12:25,621 ‫- واقعاً می‌گم. ‫- خوبه. 152 00:12:29,124 --> 00:12:31,043 ‫با خودم گفتم تو هم امتحانش کنی. 153 00:12:34,463 --> 00:12:37,925 ‫اگه برای من نمی‌کنی، ‫پس برای رفتگان انجامش بده. 154 00:13:03,492 --> 00:13:05,410 ‫چی بهشون بگم؟ 155 00:13:06,245 --> 00:13:07,788 ‫هرچی دوست داری بگو. 156 00:13:09,289 --> 00:13:11,208 ‫مناجاتت بین خودت و خدایانه. 157 00:13:46,118 --> 00:13:49,288 ‫می‌خوام پدرم من رو به چشم ‫دختر کوچولوی خودش نبینه. 158 00:13:51,957 --> 00:13:55,252 ‫بابای منم بلد نیست چطوری باید ‫با دخترش صحبت کنه. 159 00:13:59,423 --> 00:14:01,258 ‫وقتی می‌خوام باهاش صحبت کنم، 160 00:14:02,301 --> 00:14:04,428 ‫می‌دونم که خودم باید پیش‌قدم بشم. 161 00:14:08,307 --> 00:14:09,141 ‫ممنونم ازت. 162 00:14:21,570 --> 00:14:23,447 ‫سلام اعلی‌حضرت. 163 00:14:23,530 --> 00:14:24,823 ‫خوشحالم حضور به عمل رسوندید. 164 00:14:25,657 --> 00:14:27,242 ‫می‌دونم امروز شرایط وخیم شد، 165 00:14:27,326 --> 00:14:29,411 ‫ولی می‌خواستم بدونید ‫اتحاد بین خاندان‌های ما... 166 00:14:29,494 --> 00:14:31,038 ‫چقدر برای من ارزشمنده. 167 00:14:31,580 --> 00:14:34,124 ‫هرچی نباشه رینیس دخترعموی موردعلاقه‌امه. 168 00:14:35,667 --> 00:14:38,629 ‫می‌خواستم بابت بحث کوچکی... 169 00:14:38,712 --> 00:14:41,006 ‫که توی شورای کوچک رخ داد ‫عذرخواهی کنم اعلی‌حضرت. 170 00:14:41,089 --> 00:14:42,674 ‫قصد نداشتم بهتون اهانت کنم. 171 00:14:43,967 --> 00:14:47,554 ‫خطوط کشتیرانی شما یکی از مهم‌ترین ‫دارایی‌های قلمروی ماست ارباب کورلیس. 172 00:14:48,221 --> 00:14:49,765 ‫ولی متوجه این مسئله باشید، 173 00:14:49,848 --> 00:14:52,267 ‫که وظیفۀ من در مقام پادشاه، 174 00:14:52,351 --> 00:14:54,561 ‫اینه که تا حد امکان از جنگ دوری کنم. 175 00:14:54,645 --> 00:14:56,772 ‫بین ما هم کسی دنبال جنگ نیست. 176 00:14:58,482 --> 00:15:00,734 ‫می‌شه عرضم واضح بیان کنم اعلی‌حضرت؟ 177 00:15:02,152 --> 00:15:05,530 ‫من همیشه از ابراز نظرهای بدون محدودیت ‫توی شورای خودم استقبال کردم. 178 00:15:05,614 --> 00:15:09,951 ‫نگرانی من از بابت اینه که دشمنان ما ‫چشم تصرف به قلعۀ سرخ پیدا کنن. 179 00:15:10,827 --> 00:15:12,329 ‫ملکه به رحمت خدایان رفته. 180 00:15:12,412 --> 00:15:14,498 ‫دختری به جانشینی تخت آهنین منصوب شده، 181 00:15:14,581 --> 00:15:16,458 ‫که در تاریخ بی‌سابقه بوده. 182 00:15:16,541 --> 00:15:18,085 ‫برادر پادشاه که از ارث محروم شده، 183 00:15:18,168 --> 00:15:20,295 ‫بدون هیچ مخالفتی مدعی مسند تارگرین، 184 00:15:20,379 --> 00:15:21,922 ‫در دراگون‌استون شده. 185 00:15:22,964 --> 00:15:25,550 ‫الآنم که یک قدرت خارجی، 186 00:15:25,634 --> 00:15:27,761 ‫حیاتی‌ترین خط کشتیرانی ما رو ‫مستعمرۀ خودش کرده. 187 00:15:29,096 --> 00:15:32,599 ‫از نظراتت مشخصه اشتیاق زیادی ‫نسبت به جایگاه من داری ارباب کورلیس. 188 00:15:32,683 --> 00:15:34,601 ‫ولی نظراتش صادقانه‌ست پسرعمو. 189 00:15:35,769 --> 00:15:38,814 ‫در حال حاضر، پادشاهی آسیب‌پذیر جلوه می‌کنه. 190 00:15:39,773 --> 00:15:41,692 ‫و تنها راهی که خلافش رو ثابت کنیم، 191 00:15:41,775 --> 00:15:44,027 ‫اینه که کورکورانه ‫به استپ‌استونز یورش ببریم؟ 192 00:15:44,111 --> 00:15:47,656 ‫برای دوری از طوفان، ‫یا باید از درونش گذشت، 193 00:15:47,739 --> 00:15:49,324 ‫یا باید دورش زد. 194 00:15:49,408 --> 00:15:51,868 ‫ولی اصلاً نباید انتظارش رو کشید. 195 00:15:53,328 --> 00:15:56,081 ‫آیا برای اقدامات پیشنهادی دارید؟ 196 00:15:56,164 --> 00:15:57,791 ‫ارباب عزیز؟ 197 00:16:00,252 --> 00:16:02,087 ‫با خانوادۀ ما وصلت کنید. 198 00:16:02,921 --> 00:16:04,548 ‫دختر ما لینا رو به همسری انتخاب کنید. 199 00:16:04,631 --> 00:16:07,843 ‫که اتحاد جداناپذیری از ‫دو خاندان والریایی رو تشکیل بدیم. 200 00:16:07,926 --> 00:16:11,138 ‫با نسبت خونی قدرت اژدهایان تارگرین، ‫و قدرت خطوط کشتیرانی ولاریون، 201 00:16:11,221 --> 00:16:12,681 ‫می‌تونید به قلمرو ثابت کنید، 202 00:16:12,764 --> 00:16:15,517 ‫که دوران پرشکوه سلطنت شما تازه شروع شده، 203 00:16:15,600 --> 00:16:16,685 ‫نه که دوره‌اش سر اومده. 204 00:16:21,648 --> 00:16:23,191 ‫راستش رو بگم... 205 00:16:23,900 --> 00:16:25,819 ‫زیاد به ازدواج مجدد فکر نکردم. 206 00:16:26,611 --> 00:16:28,905 ‫هنوز شش ماه نشده که اِما از دنیا رفته. 207 00:16:28,989 --> 00:16:32,534 ‫قلمروی شما انتظار دارن دیر یا زود ‫ازدواج مجدد کنید اعلی‌حضرت. 208 00:16:32,617 --> 00:16:35,746 ‫که دودمان خودتون رو قدرتمندتر، ‫و وارثان جدیدی به دنیا بیارید. 209 00:16:35,829 --> 00:16:38,957 ‫کسی جز لینای ما برازندۀ همسری شما نیست. 210 00:17:07,027 --> 00:17:09,154 ‫فرصت نشد با همدیگه صحبت کنیم، 211 00:17:11,907 --> 00:17:13,116 ‫از اون روز. 212 00:17:16,620 --> 00:17:18,246 ‫که موجب پشیمانی منه. 213 00:17:19,956 --> 00:17:23,543 ‫باید آزادانه با همدیگه صحبت کنیم. 214 00:17:23,627 --> 00:17:25,170 ‫شما که می‌تونید هرچی خواستید رو بگید. 215 00:17:25,253 --> 00:17:26,963 ‫هرچی نباشه پادشاه هستید. 216 00:17:35,180 --> 00:17:39,184 ‫من شدیداً عاشق مادرت بودم. 217 00:17:42,521 --> 00:17:43,814 ‫منم همینطور. 218 00:18:00,121 --> 00:18:03,291 ‫سِر هرولد شوالیه‌های ‫برازنده‌ای رو به خط کردن. 219 00:18:03,375 --> 00:18:04,501 ‫که اینطور؟ 220 00:18:05,836 --> 00:18:07,462 ‫ولی موقع بازپرسی، 221 00:18:07,546 --> 00:18:10,173 ‫متوجه شدم بینشون فقط سِر کریستونه... 222 00:18:10,257 --> 00:18:12,384 ‫که تجربۀ جنگ واقعی رو داشته. 223 00:18:13,218 --> 00:18:15,762 ‫شوالیۀ برازنده‌ای برای گارد پادشاهی می‌شه. 224 00:18:21,268 --> 00:18:24,855 ‫- امروز که توی شورای کوچک... ‫- مسئله‌ای نیست. 225 00:18:24,938 --> 00:18:27,732 ‫- گفتم شاید بینشی داشته باشم که... ‫- جوانی. 226 00:18:28,859 --> 00:18:29,985 ‫یاد می‌گیری. 227 00:18:54,801 --> 00:18:58,346 ‫بهترین روش برای محافظت ‫از انگشت شما همینه اعلی‌حضرت. 228 00:19:00,473 --> 00:19:02,559 ‫کرم‌ها بخش مردۀ گوشت رو می‌خورن، 229 00:19:02,642 --> 00:19:05,187 ‫و از پوسیدگی بیشتر جلوگیری می‌کنن. 230 00:19:11,067 --> 00:19:13,778 ‫امروز ملاقات رسمی‌ای داشتم. 231 00:19:13,862 --> 00:19:16,031 ‫با ارباب کورلیس و شاهدخت رینیس. 232 00:19:16,114 --> 00:19:18,283 ‫سخاوت شما رو می‌رسونه اعلی‌حضرت. 233 00:19:18,366 --> 00:19:21,244 ‫مطمئنم ارباب کورلیس ‫از سخاوت شما استقبال کردن. 234 00:19:21,745 --> 00:19:23,663 ‫پیشنهاد ازدواج دادن. 235 00:19:25,081 --> 00:19:27,334 ‫با چه شخصی اعلی‌حضرت؟ 236 00:19:28,084 --> 00:19:29,628 ‫با بانو لینا. 237 00:19:30,462 --> 00:19:32,547 ‫که قدرت خاندان‌های خودمون رو یکی کنیم، 238 00:19:32,631 --> 00:19:35,884 ‫و نشون بدیم سلطنت پرشکوه من تازه شروع شده، 239 00:19:35,967 --> 00:19:37,052 ‫نه که دوره‌اش سر اومده. 240 00:19:37,135 --> 00:19:39,512 ‫ارباب کورلیس زیاده‌روی کردن اعلی‌حضرت. 241 00:19:40,347 --> 00:19:43,808 ‫چنین مسائلی باید حتماً ‫با شورای کوچک مطرح بشه. 242 00:19:43,892 --> 00:19:46,603 ‫منم الآن دارم مطرح می‌کنم. 243 00:19:48,146 --> 00:19:51,691 ‫خب، پیشنهادت چیه آتوی عزیزم؟ 244 00:19:52,817 --> 00:19:54,361 ‫بانو لینا... 245 00:19:55,320 --> 00:19:57,906 ‫خیلی جوان هستن اعلی‌حضرت. 246 00:19:57,989 --> 00:20:01,201 ‫درست می‌گن، زخم‌های شورای عالی... 247 00:20:01,284 --> 00:20:03,203 ‫همچنان باقیست سرورم. 248 00:20:03,286 --> 00:20:06,539 ‫ازدواج با دختر اون خانواده ‫کمک بسزایی در جهت... 249 00:20:06,623 --> 00:20:08,625 ‫التیام این زخم هست. 250 00:20:08,708 --> 00:20:11,586 ‫و اتحاد دو خاندان والریایی، 251 00:20:11,670 --> 00:20:15,131 ‫قطعاً موجب وحدت نه فقط در قلمرو، 252 00:20:15,215 --> 00:20:16,716 ‫بلکه فراتر از اون خواهد بود. 253 00:20:17,467 --> 00:20:19,844 ‫دلایل استاد اعظم منطقی هستن. 254 00:20:21,721 --> 00:20:23,515 ‫نگرانم که رینیرا چه فکری پیش خودش می‌کنه. 255 00:20:23,598 --> 00:20:25,517 ‫نگران چی هستید اعلی‌حضرت؟ 256 00:20:25,600 --> 00:20:27,936 ‫مادرش که فوت کرده. 257 00:20:28,019 --> 00:20:30,397 ‫پدرش وظیفه داره نسل سلطنتی رو تکثیر کنه. 258 00:20:37,487 --> 00:20:41,408 ‫من واقعاً زن مرحومم رو دوست داشتم. 259 00:20:42,534 --> 00:20:45,453 ‫همچنان نتونستم با غم غیابش کنار بیام. 260 00:20:47,247 --> 00:20:49,165 ‫ممکن بود مجبور باشم، 261 00:20:50,417 --> 00:20:52,961 ‫که از روی وظیفه همسری رو جایگزین کنم. 262 00:20:54,713 --> 00:20:56,256 ‫شما پادشاه هستید. 263 00:20:57,382 --> 00:20:59,300 ‫ولی من به شما حسادتی نمی‌کنم. 264 00:21:28,204 --> 00:21:30,749 ‫سوار رعب سیاه بودن چه حسی داشت؟ 265 00:21:30,832 --> 00:21:33,710 ‫شما آخرین سوارکار بالریون بودید. 266 00:21:34,294 --> 00:21:37,464 ‫صرفاً مدت کوتاهی قبل از مرگش بودم. 267 00:21:37,547 --> 00:21:38,590 ‫همراه بالریون، 268 00:21:38,673 --> 00:21:41,259 ‫آخرین بازماندۀ والریا از دنیا رفت. 269 00:21:42,260 --> 00:21:44,012 ‫ولی ویگار که حتماً... 270 00:21:44,637 --> 00:21:46,222 ‫یک جایی زنده‌ست. 271 00:21:46,306 --> 00:21:48,224 ‫صرفاً چالۀ اژدها کمی واسش کوچیکه. 272 00:21:48,850 --> 00:21:51,394 ‫بعضی‌ها می‌گن حتی دنیا واسش کوچیکه. 273 00:21:52,353 --> 00:21:55,440 ‫- می‌دونید کجا لونه کرده؟ ‫- جانم؟ 274 00:21:55,523 --> 00:21:57,525 ‫می‌دونید ویگار الآن کجاست؟ 275 00:21:57,609 --> 00:22:00,320 ‫به عقیدۀ اژدهاداران، 276 00:22:00,403 --> 00:22:02,822 ‫حوالی ساحل دریای باریک لونه کرده. 277 00:22:02,906 --> 00:22:06,534 ‫کارگران اسپایس‌تاون گاهی ‫می‌شنیدن که آواز می‌خونه. 278 00:22:06,618 --> 00:22:08,745 ‫می‌گن نماد ناراحتیشه. 279 00:22:10,622 --> 00:22:12,499 ‫گمونم حتی اژدهایان هم گوشه‌گیر می‌شن. 280 00:22:17,212 --> 00:22:18,463 ‫اعلی‌حضرت، 281 00:22:19,714 --> 00:22:21,674 ‫برای من افتخار بزرگیه، 282 00:22:21,758 --> 00:22:25,929 ‫که مثل والریای سابق، ‫خاندانمون رو متحد کنیم. 283 00:22:26,012 --> 00:22:27,222 ‫من برای شما بچه‌های زیادی، 284 00:22:27,305 --> 00:22:29,224 ‫از دودمان خالص والریایی به دنیا میارم، 285 00:22:29,307 --> 00:22:31,476 ‫که دودمان سلطنتی خودمون، 286 00:22:31,559 --> 00:22:33,061 ‫و سلطنت خودمون رو تقویت کنیم. 287 00:22:33,144 --> 00:22:35,313 ‫این حرف‌ها رو پدرت یادت داده؟ 288 00:22:40,401 --> 00:22:41,861 ‫مادرت چی بهت گفته؟ 289 00:22:43,822 --> 00:22:46,950 ‫که تا سن چهارده سالگی با شما همبستر نشم. 290 00:23:14,435 --> 00:23:15,854 ‫از اقدامش ناراحت شدی، درسته؟ 291 00:23:21,776 --> 00:23:23,319 ‫پدرم پادشاهه. 292 00:23:24,028 --> 00:23:27,282 ‫وظیفه داره همسر جدیدی انتخاب کنه، ‫و دودمانش رو تقویت کنه. 293 00:23:27,365 --> 00:23:28,575 ‫من نخواستم سیاست رو توضیح بدی. 294 00:23:28,658 --> 00:23:30,034 ‫پرسیدم اذیتت می‌کنه یا نه. 295 00:23:30,118 --> 00:23:31,452 ‫هرچی نباشه لینا دختر خودتونه شاهدخت. 296 00:23:31,536 --> 00:23:33,204 ‫شما رو اذیت نمی‌کنه؟ 297 00:23:34,497 --> 00:23:35,623 ‫معلومه که می‌کنه. 298 00:23:37,667 --> 00:23:40,712 ‫ولی من رسم و رسومات رو درک می‌کنم. 299 00:23:42,505 --> 00:23:44,841 ‫گمون نکنم تو درکشون کنی. 300 00:23:47,552 --> 00:23:50,847 ‫اگه می‌خوای موجب خشم و غضب من بشی، 301 00:23:50,930 --> 00:23:53,683 ‫باید بگم اصلاً موفق نیستی شاهدخت. 302 00:23:54,601 --> 00:23:56,144 ‫اتفاقاً برعکس. 303 00:23:59,606 --> 00:24:01,232 ‫چه بحث دختر خودم باشه، چه کس دیگه‌ای، 304 00:24:01,316 --> 00:24:04,235 ‫دیر یا زود پدرت ازدواج مجدد می‌کنه. 305 00:24:05,069 --> 00:24:07,655 ‫همسر جدیدش واسش وارثان جدید میاره، 306 00:24:07,739 --> 00:24:10,617 ‫و احتمالش زیاده که ‫یکی از اون وارثان پسر باشه. 307 00:24:10,700 --> 00:24:13,286 ‫وقتی پسرش بالغ بشه و پدرت فوت کنه، 308 00:24:13,369 --> 00:24:16,247 ‫مردان این مملکت انتظار دارن ‫اون بشه جانشین پدرت، 309 00:24:16,331 --> 00:24:17,665 ‫نه تو. 310 00:24:20,251 --> 00:24:22,170 ‫چون رسم و رسومات این شکلی حکم می‌کنه. 311 00:24:24,589 --> 00:24:26,883 ‫وقتی خودم ملکه شدم، ‫رسم جدیدی تصویب می‌کنم. 312 00:24:28,468 --> 00:24:30,595 ‫کاش شدنی بود رینیرا. 313 00:24:31,346 --> 00:24:33,848 ‫ولی مردان مملکت قبلاً فرصتش رو داشتن، 314 00:24:33,932 --> 00:24:36,267 ‫تا ملکه‌ای رو توی شورای عالی تصویب کنن. 315 00:24:36,351 --> 00:24:37,852 ‫ولی ردش کردن. 316 00:24:37,936 --> 00:24:40,813 ‫اونا شما رو رد کردن شاهدخت رینیس. 317 00:24:41,814 --> 00:24:43,775 ‫«ملکه‌ای که هیچ‌گاه نبود» رو رد کردن. 318 00:24:44,525 --> 00:24:47,320 ‫ولی جلوی من زانو زدن و ‫من رو وارث تاج و تخت صدا زدن. 319 00:24:47,403 --> 00:24:50,365 ‫موقع پر کردن پیالۀ زیردستان پدرت ‫این‌جوری بهشون یادآوری می‌کنی؟ 320 00:24:54,911 --> 00:24:56,871 ‫واقعیت تلخی که... 321 00:24:56,955 --> 00:25:00,124 ‫کسی دلش نمیاد بهت بگه اینه: 322 00:25:01,000 --> 00:25:04,671 ‫اگر مردان ببینن زنی روی تخت آهنین نشسته، 323 00:25:04,754 --> 00:25:07,674 ‫قلمروی ما رو زودتر به آتیش می‌کشن. 324 00:25:12,553 --> 00:25:15,139 ‫و خیال نکن پدرت از این مسئله بی‌خبره. 325 00:25:28,987 --> 00:25:32,573 ‫شورای کوچک می‌خواد که ‫ من دوباره ازدواج کنم. 326 00:25:34,409 --> 00:25:36,953 ‫ظاهرا قلمرو یک ملکه‌ی جدید می‌خواد. 327 00:25:42,166 --> 00:25:45,670 ‫ملکه‌ای خوب و مهربان مایه تسلی ‫مردم‌تون می‌شه. 328 00:25:50,758 --> 00:25:54,304 ‫شورای کوچک بانوی خاصی رو مدنظر داره؟ 329 00:25:56,222 --> 00:26:00,893 ‫جناب کورلیس ولاریون دختر خودش، 330 00:26:00,977 --> 00:26:02,520 ‫بانو لینا رو پیشنهاد کرده. 331 00:26:03,646 --> 00:26:05,565 ‫وصلت خوبی خواهد بود سرورم. 332 00:26:07,233 --> 00:26:10,778 ‫باید اعتراف کنم که، ‫کاملا با لینا آشنایی ندارم. 333 00:26:11,654 --> 00:26:13,990 ‫مطمئنم که خوب و مهربان هستند، 334 00:26:14,073 --> 00:26:17,618 ‫و به اندازه من، از همراهی شما ‫لذت خواهند بردم سرورم. 335 00:26:33,176 --> 00:26:34,719 ‫براتون هدیه‌ای آوردم. 336 00:26:55,365 --> 00:26:57,408 ‫به سنگ‌تراش‌ها گفتم که تعمیرش کنند. 337 00:27:01,412 --> 00:27:03,373 ‫واقعا... 338 00:27:03,456 --> 00:27:06,250 ‫خیلی لطف داری آلیسنت. 339 00:27:10,713 --> 00:27:12,632 ‫خیلی. 340 00:27:19,764 --> 00:27:21,599 ‫بیا داخل. 341 00:27:24,060 --> 00:27:26,187 ‫وزیراعظم، اعلی‌حضرت. 342 00:27:30,608 --> 00:27:33,986 ‫اعلی‌حضرت، شورای کوچک را برای ‫ جلسه‌ای ضروری فراخواندم. 343 00:27:34,070 --> 00:27:34,987 ‫برای چی؟ 344 00:27:36,406 --> 00:27:38,741 ‫گمان می‌کنم بهتر باشه مستقیما بشنوید. 345 00:27:40,159 --> 00:27:41,285 ‫بسیارخب. 346 00:27:53,423 --> 00:27:57,894 ‫حثن تاریکی اتفاق افتاد سرورانم، ‫ بعد از غروب خورشید. 347 00:27:58,905 --> 00:28:02,724 ‫سارق از تعقیب ما فرار کرد. 348 00:28:02,912 --> 00:28:07,048 ‫چطور میشه که یه تخم اژدها با وجود ‫ بیشتر از پنجاه اژدهادار دزدیده بشه؟ 349 00:28:08,235 --> 00:28:12,104 ‫مقصر شاهزاده دیمون بود اعلی‌حضرت... 350 00:28:12,444 --> 00:28:15,153 ‫- دیمون؟ ‫- شاهزاده پیغامی گذاشته، 351 00:28:15,236 --> 00:28:17,238 ‫که گمان می‌کنم قضیه را توضیح بدهد. 352 00:28:18,364 --> 00:28:21,075 ‫«اینجانب، دیمون تارگرین، 353 00:28:21,159 --> 00:28:22,952 ‫شاهزاده‌ی دراگون‌استون، 354 00:28:23,035 --> 00:28:26,956 ‫و وارث برحق تخت‌آهنین، 355 00:28:27,039 --> 00:28:29,792 ‫درکمال افتخار اعلام می‌کنم که ‫به رسم والریای کهن، 356 00:28:29,876 --> 00:28:32,795 ‫قصد دارم همسر دومی برگزینم، 357 00:28:32,879 --> 00:28:37,967 ‫وی عنوان بانو میساریا از دراگون‌استون ‫ را کسب خواهد کرد. 358 00:28:38,050 --> 00:28:40,011 ‫و با توجه به این‌که ایشان باردار هستند، 359 00:28:40,094 --> 00:28:44,021 ‫قصد دارم به رسم خاندان تارگرین، 360 00:28:44,046 --> 00:28:48,644 ‫تخم اژدهایی در گهواره بچه قرار دهم.» 361 00:28:48,728 --> 00:28:52,356 ‫شاهزاده شما رو به مراسم ازدواجش ‫ دعوت کرده، اعلی‌حضرت. 362 00:28:53,316 --> 00:28:56,569 ‫- دو روز دیگه برگزار خواهد شد. ‫- خدایان رحم کنند. 363 00:28:56,652 --> 00:28:58,654 ‫بانو میساریا کیه؟ 364 00:28:58,738 --> 00:29:00,448 ‫- گمان می‌کنیم... ‫- فاحشه‌ی دیمون. 365 00:29:02,992 --> 00:29:06,162 ‫- این با شورش هیچ فرقی نداره. ‫- کاملا موافقم سرورم. 366 00:29:06,245 --> 00:29:08,372 ‫برادرم قصد داره من رو تحریک کنه. 367 00:29:09,165 --> 00:29:11,125 ‫دادن پاسخ، دقیقا چیزیه که اون می‌خواد. 368 00:29:11,209 --> 00:29:13,503 ‫قلمرو شاهد این مسئله خواهد بود اعلی‌حضرت. 369 00:29:13,586 --> 00:29:15,129 ‫می‌خواید چیکار کنم؟ 370 00:29:15,213 --> 00:29:17,131 ‫بفرستمش به دیوار؟ 371 00:29:17,757 --> 00:29:19,759 ‫شاید هم سرش رو روی نیزه‌ای ‫ به نمایش بذارم؟ 372 00:29:19,842 --> 00:29:21,719 ‫دیمون دراگون‌استون رو تصرف کرده، 373 00:29:21,802 --> 00:29:24,555 ‫ارتشی از ردا طلایی‌ها رو ‫ تحت فرمان خودش درآورده، 374 00:29:24,639 --> 00:29:26,724 ‫و حالا سلاحی خطرناک رو دزدیده. 375 00:29:31,585 --> 00:29:33,629 ‫دیمون کدوم تخم رو برداشته؟ 376 00:29:41,053 --> 00:29:44,800 ‫تخم دریم‌فایر بوده، شاهدخت. 377 00:29:47,114 --> 00:29:53,428 ‫تخم‌ای که برای گهواره‌ی ‫ شاهزاده بیلون درنظر داشتید. 378 00:29:54,669 --> 00:29:56,671 ‫یک گروه تشکیل بده، اوتو. 379 00:29:57,922 --> 00:29:59,799 ‫خودم شخصا به دراگون‌استون میرم ‫و دیمون رو برمی‌گردونم، 380 00:29:59,882 --> 00:30:02,176 ‫- تا با عدالت روبرو بشه. ‫- اعلی‌حضرت. 381 00:30:03,511 --> 00:30:05,721 ‫عذرمی‌خوام اعلی‌حضرت، ‫ولی اجازه‌ی چنین کاری رو نمی‌دم. 382 00:30:05,805 --> 00:30:07,390 ‫خیلی خطرناکه. 383 00:30:07,473 --> 00:30:09,392 ‫دیمون حد و مرز نمی‌شناسه. 384 00:30:10,434 --> 00:30:12,520 ‫بذارید من به دراگون‌استون برم. 385 00:30:39,463 --> 00:30:41,841 ‫تو زیباترین دختر اینجا هستی. 386 00:30:42,800 --> 00:30:44,927 ‫چرا خودت رو نابود می‌کنی؟ 387 00:30:51,350 --> 00:30:53,477 ‫امشب به دیدن پادشاه میری؟ 388 00:30:56,439 --> 00:30:57,773 ‫اگر شما بخواید. 389 00:31:01,152 --> 00:31:04,113 ‫- روزبخیر سر کریستون. ‫- بانوی من. 390 00:31:04,196 --> 00:31:07,199 ‫بیست نفر از بهترین نگهبانان خانوادگیتون ‫ رو جمع کردم جناب وزیر اعظم. 391 00:31:07,289 --> 00:31:09,416 ‫سر هارولد هم به ما خواهند پیوست. 392 00:31:13,706 --> 00:31:16,626 ‫لطفا مراقب وزیر اعظم باشید سر کریستون. 393 00:32:36,706 --> 00:32:38,833 ‫به دراگون‌استون خوش‌اومدی، اوتو. 394 00:32:41,293 --> 00:32:44,296 ‫وقت پایان اقامتت توی این جزیره رسیده. 395 00:32:45,464 --> 00:32:47,466 ‫باید تخم‌اژدها رو تحویل بدی، 396 00:32:47,550 --> 00:32:49,009 ‫ارتشت رو منحل کنی، 397 00:32:49,093 --> 00:32:50,886 ‫فاحشه‌ات را ترک کنی، 398 00:32:52,138 --> 00:32:54,724 ‫و طبق دستور اعلی‌حضرت، پادشاه ویسریس، 399 00:32:54,807 --> 00:32:57,226 ‫- دراگون‌استون رو ترک کنی. ‫- پادشاه کجاست؟ نمی‌بینمش. 400 00:32:57,309 --> 00:33:01,105 ‫اعلی‌حضرت حاضر نیستن برای ‫نمایشی فکاهی از اعتبار خودشون مایه بذارن 401 00:33:06,527 --> 00:33:08,195 ‫سر کریسپین بودی، نه؟ 402 00:33:08,279 --> 00:33:09,822 ‫کریستون کول، شاهزاده‌ی من. 403 00:33:09,905 --> 00:33:11,991 ‫بله، عذرمی‌خوام، ‫فراموش کرده بودم. 404 00:33:12,491 --> 00:33:15,035 ‫شاید شاهزاده لحظه‌ای که از ‫اسب سرنگونش کردم رو یادش باشه. 405 00:33:17,288 --> 00:33:18,247 ‫خیلی‌خوب بود. 406 00:33:18,330 --> 00:33:21,250 ‫این نمایش واقعا رقت‌انگیزه دیمون. 407 00:33:21,333 --> 00:33:23,169 ‫واقعا انقدر عقده‌ی توجه پادشاه رو داری که، 408 00:33:23,252 --> 00:33:25,880 ‫مثل یک جیب‌بر، به مخفیانه دزدی ‫ کردن متوسل شدی؟ 409 00:33:25,963 --> 00:33:28,466 ‫من فقط دارم رسوم خاندانم رو ادا می‌کنم، 410 00:33:28,549 --> 00:33:30,384 ‫همان‌طور که برادرم برای وارثش کرد. 411 00:33:30,468 --> 00:33:33,345 ‫اون رسوم برای فرزندان ‫ نجیب و سلطنتی هستن، 412 00:33:33,429 --> 00:33:36,140 ‫نه برای حرام‌زاده‌هایی که از یک ‫ فاحشه‌ معمولی به عمل میان. 413 00:33:36,849 --> 00:33:38,809 ‫بانو میساریا قراره همسر من بشه. 414 00:33:38,893 --> 00:33:40,269 ‫این یک ننگ بزرگه، 415 00:33:40,352 --> 00:33:42,188 ‫تمام اعمالت باعث آلودگی اسمت، 416 00:33:42,271 --> 00:33:44,064 ‫خاندانت، و حکومت برادرت میشه. 417 00:33:44,148 --> 00:33:47,276 ‫عشق ما عنوان و رسوم رو نمی‌شناسه. 418 00:33:48,652 --> 00:33:50,946 ‫و شماها چی؟ ‫نگهبانان شهر؟ 419 00:33:51,030 --> 00:33:52,531 ‫در این خیانت به شاهزاده کمک کردید؟ 420 00:33:52,615 --> 00:33:54,575 ‫پادشاه من رو به عنوان فرمانده‌ی ‫ اون‌ها منصوب کرده، 421 00:33:54,658 --> 00:33:55,993 ‫به من وفادار هستند. 422 00:33:57,077 --> 00:33:58,996 ‫بخاطر تخم اومدی. 423 00:34:00,498 --> 00:34:01,749 ‫بیا و بگیرش. 424 00:34:03,250 --> 00:34:05,127 ‫دیوانه‌ای؟ 425 00:34:05,211 --> 00:34:07,963 ‫- جان سالم به در نمی‌بری. ‫- خب، خوشبختانه تو هم نمی‌بری. 426 00:34:09,215 --> 00:34:14,094 ‫توسل کردن به خشونت، ‫با اعلام جنگ علیه پادشاهت فرقی نداره. 427 00:34:14,178 --> 00:34:15,304 ‫حرف نداره. 428 00:34:16,673 --> 00:34:19,885 ‫حتی اگر به قیمت جان فرزند زاده نشده‌ات ‫ و مادرش تمام بشه؟ 429 00:34:58,931 --> 00:35:00,057 ‫افراد، 430 00:35:00,724 --> 00:35:02,643 ‫شمشیرهای کوفتی‌تون رو غلاف کنید. 431 00:36:09,960 --> 00:36:13,005 ‫- اینجا چیکار می‌کنید شاهدخت؟ ‫- جلوی جنگ و خونریزی رو می‌گیرم. 432 00:36:13,088 --> 00:36:16,091 ‫سر کریستون، لطفا شاهدخت ‫ رو به یک جای امن ببرید. 433 00:36:16,175 --> 00:36:18,052 ‫مراقب باشید که سایرکس رو تحریک نکنید. 434 00:36:18,802 --> 00:36:20,512 ‫خیلی روی من حساسه. 435 00:36:22,682 --> 00:36:27,478 ‫پدرم من رو به عنوان شاهدخت ‫ دراگون‌استون منصوب کرده. 436 00:36:27,717 --> 00:36:31,833 ‫قلعه‌ای که توش زندگی می‌کنی مال منه، عمو. 437 00:36:31,858 --> 00:36:34,419 ‫نه تا وقتی که بالغ نشدی. 438 00:36:34,444 --> 00:36:36,701 ‫تو باعث عصبانیت پادشاهت شدی. 439 00:36:36,726 --> 00:36:38,288 ‫دلیلی برای عصبانیت نمی‌بینم. 440 00:36:38,313 --> 00:36:41,033 ‫این یک روز فرخنده‌ست، ‫من دارم ازدواج می‌کنم. 441 00:36:41,194 --> 00:36:42,445 ‫تو یک زن داری. 442 00:36:42,774 --> 00:36:44,508 ‫زنی که خودم انتخابش نکردم. 443 00:36:45,714 --> 00:36:50,376 ‫و بخاطر همین تخم برادرم رو دزدیدی؟ 444 00:36:50,562 --> 00:36:53,087 ‫تو وقتی که به دنیا اومدی گهواره‌ت رو با ‫ یک اژدها شریک شدی، 445 00:36:53,087 --> 00:36:55,487 ‫برای فرزند من هم همین‌طور خواهد بود. 446 00:36:56,799 --> 00:36:58,319 ‫داری بچه‌دار می‌شی؟ 447 00:37:00,720 --> 00:37:01,840 ‫یک روزی می‌شم. 448 00:37:10,938 --> 00:37:12,982 ‫من دقیقا اینجام عمو. 449 00:37:15,150 --> 00:37:17,069 ‫دلیل خشمت، 450 00:37:17,820 --> 00:37:20,698 ‫دلیل برکنار شدنت از وراثت. 451 00:37:20,781 --> 00:37:23,075 ‫اگر می‌خوای دوباره وارث باشی، 452 00:37:23,158 --> 00:37:24,702 ‫باید من رو بکشی. 453 00:37:25,995 --> 00:37:27,121 ‫پس بکش. 454 00:37:28,455 --> 00:37:30,582 ‫تا تمام مشکلاتت از بین برن. 455 00:39:23,362 --> 00:39:26,198 ‫اعلام کردی که قراره ازدواج کنیم؟ 456 00:39:27,449 --> 00:39:28,992 ‫فردا. 457 00:39:30,702 --> 00:39:32,621 ‫و این‌که من باردارم. 458 00:39:33,490 --> 00:39:35,075 ‫با بچه‌ی تو. 459 00:39:35,165 --> 00:39:38,418 ‫خب، شاید وقتی ازدواج کردیم، ‫می‌تونیم کاری کنیم که واقعی بشه. 460 00:39:38,502 --> 00:39:42,464 ‫خیلی‌وقت پیش بهم تضمین دادی که ‫هیچ‌وقت لازم نیست بچه‌دار بشم. 461 00:39:42,548 --> 00:39:45,384 ‫خوبه، گاهی‌اوقات‌ بچه‌ها ‫موجودات آزاردهنده‌ای هستن. 462 00:39:45,467 --> 00:39:48,053 ‫تو قسم خوردی که ازم مراقبت می‌کنی دیمون. 463 00:39:50,264 --> 00:39:52,391 ‫دراگون‌استون جای کاملا امنیه. 464 00:39:54,476 --> 00:39:58,981 ‫تا وقتی که پادشاه تصمیم بگیره ‫جایگاه نیاکانش رو پس بگیره. 465 00:39:59,064 --> 00:40:01,817 ‫شاید افرادش سر شاهزاده ‫ رو روی سرنیزه نزنن، 466 00:40:01,900 --> 00:40:04,153 ‫ولی با فاحشه‌ای که به عنوان همسر برگزیده، 467 00:40:04,236 --> 00:40:06,905 ‫و اعلام کرده کرده که بارداره چیکار می‌کنن؟ 468 00:40:06,989 --> 00:40:08,532 ‫کسی به تو صدمه نمی‌زنه. 469 00:40:09,741 --> 00:40:14,037 ‫انقدر من رو به عنوان یک شیء فروختند ‫ که تعدادش از دستم دررفته. 470 00:40:14,121 --> 00:40:17,541 ‫دیگه زادگاهم رو به یاد نمیارم. 471 00:40:18,834 --> 00:40:22,171 ‫بیشتر سال‌های زندگیم رو توی وحشت گذروندم. 472 00:40:23,046 --> 00:40:25,048 ‫پیش من جات امنه، قسم می‌خورم. 473 00:40:25,132 --> 00:40:26,508 ‫تو یه تارگرین هستی. 474 00:40:26,592 --> 00:40:29,761 ‫تو می‌تونی مسخره‌بازی دربیاری ‫ و سربه‌سر پادشاه بذاری، 475 00:40:29,845 --> 00:40:31,763 ‫ولی من نمی‌تونم. 476 00:40:32,848 --> 00:40:37,561 ‫من بخاطر پول یا قدرت به خدمت تو نیومدم، 477 00:40:37,644 --> 00:40:39,771 ‫یا جایگاه. 478 00:40:39,855 --> 00:40:43,609 ‫- اومدم پیشت که رها بشم. ‫- رها بشی... 479 00:40:46,737 --> 00:40:47,905 ‫از چی؟ 480 00:40:49,239 --> 00:40:50,365 ‫ترس. 481 00:41:17,643 --> 00:41:19,311 ‫نه، راحت باشید جناب لایونل. 482 00:41:25,275 --> 00:41:28,070 ‫اومدم که نظر خالصانه‌ت راجع ‫ به چیزی رو بپرسم. 483 00:41:28,153 --> 00:41:30,614 ‫وظیفه من همینه، اعلی‌حضرت. 484 00:41:31,573 --> 00:41:35,118 ‫از وقتی که اسم من توسط استادان بزرگ ‫شورای عالی گفته شد، 485 00:41:35,202 --> 00:41:38,580 ‫متوجه نگاه حسادت‌آمیز ‫کورلیس ولاریون به من، 486 00:41:38,664 --> 00:41:40,207 ‫از اون‌طرف بلک‌واتر شدم. 487 00:41:41,166 --> 00:41:44,586 ‫شما والاترین جایگاه قلمرو ‫رو دارید اعلی‌حضرت. 488 00:41:44,670 --> 00:41:47,005 ‫مردان مغرور دوست ندارند ‫کسی بالاتر از آن‌ها باشد. 489 00:41:51,009 --> 00:41:52,970 ‫لینا ولاریون. 490 00:41:54,388 --> 00:41:57,766 ‫ارباب کورلیس سردار کشتیرانی شماست. 491 00:41:57,849 --> 00:42:01,645 ‫و اون هم دختر ارشد ثروتمندترین ‫ خاندان قلمروست. 492 00:42:01,728 --> 00:42:05,482 ‫دختری از قبیله‌ای والریایی که ‫ نمی‌شه زیر سوال بردش. 493 00:42:05,565 --> 00:42:08,193 ‫و از نژاد تارگرین‌هاست. 494 00:42:08,277 --> 00:42:11,154 ‫- ناراحتی شما چیه؟ ‫- اون دوازده سالشه. 495 00:42:11,238 --> 00:42:12,781 ‫بالغ میشه. 496 00:42:15,325 --> 00:42:16,910 ‫من اصلا نمی‌خواستم دوباره ازدواج کنم. 497 00:42:17,619 --> 00:42:20,747 ‫به عنوان پادشاه، ‫شما مدعی همه چیز هستید. 498 00:42:21,707 --> 00:42:23,166 ‫حتی چیز‌هایی که نمی‌خواید. 499 00:42:23,250 --> 00:42:26,253 ‫پیمان ازدواج مسئله‌ای نیست که ‫بتوانید خیلی به تعویق بندازید. 500 00:42:26,336 --> 00:42:28,964 ‫اگه پیشنهاد ارباب کورلیس رو رد کنم چی؟ 501 00:42:29,047 --> 00:42:31,300 ‫از این موضوع ناراحت میشه. 502 00:42:31,883 --> 00:42:35,679 ‫به نظرم هیچ‌چیز، به جز یک ارتباط مستقیم ‫به تخت‌آهنین راضیش نمی‌کنه. 503 00:42:36,513 --> 00:42:39,224 ‫همچنین باید درنظر بگیرید که در شرف، 504 00:42:39,308 --> 00:42:41,393 ‫ وقوع جنگی در جزایر استپ‌استون هستیم. 505 00:42:42,436 --> 00:42:45,355 ‫و تقریبا نیمی از کشتی‌های قلمرو ‫مال مار دریا هستند. 506 00:42:45,439 --> 00:42:48,483 ‫جرئتش رو نداره که حین نیاز قلمرو، ‫از دادنشون سرپیچی کنه. 507 00:42:49,901 --> 00:42:53,238 ‫- مگه کیه که با من ستیز کنه؟ ‫- هیچ‌کس، اعلی‌حضرت. 508 00:42:54,823 --> 00:42:58,827 ‫ولی بهتره که دریفت‌مارک متحد ‫ما باشه، تا دشمنمون. 509 00:43:00,203 --> 00:43:02,497 ‫مار دریا پیشنهاد حساب‌شده‌ای ارائه داده. 510 00:43:02,581 --> 00:43:04,708 ‫برای مردی با جایگاه اون، ‫پیشنهاد عادلانه‌ایه. 511 00:43:07,169 --> 00:43:09,546 ‫اگر واقعا مشورت خالصانه من رو می‌خواید. 512 00:43:09,629 --> 00:43:10,630 ‫می‌خوام. 513 00:43:12,049 --> 00:43:14,176 ‫باید با لینا ولاریون ازدواج کنید، ‫ اعلی‌حضرت. 514 00:43:15,302 --> 00:43:18,764 ‫ارباب کورلیس رو راضی کنید ‫و اون رو کنار خودتون نگه‌دارید. 515 00:43:18,847 --> 00:43:20,682 ‫برای همیشه، به عنوان یه متحد. 516 00:43:25,437 --> 00:43:26,813 ‫اعلی‌حضرت. 517 00:43:26,897 --> 00:43:29,900 ‫شاهدخت از دراگون‌استون بازگشتند. 518 00:43:29,983 --> 00:43:31,651 ‫دراگون‌استون؟ 519 00:43:51,630 --> 00:43:52,756 ‫اعلی‌حضرت. 520 00:43:56,760 --> 00:43:58,929 ‫از حرفم سرپیچی کردی. 521 00:43:59,012 --> 00:44:03,016 ‫بدون گفتن چیزی از بارانداز شاه رفتی. 522 00:44:03,100 --> 00:44:06,645 ‫و طبق دستور پادشاه عمل نکردی. 523 00:44:09,815 --> 00:44:11,983 ‫تو تنها وارث من هستی. 524 00:44:13,235 --> 00:44:15,153 ‫ممکن بود کشته بشی. 525 00:44:18,782 --> 00:44:20,158 ‫اجازه‌ی نشستن دارم؟ 526 00:44:31,628 --> 00:44:33,922 ‫رفتی دراگون‌استون. 527 00:44:34,005 --> 00:44:36,049 ‫و تخم رو بدون خونریزی آوردم. 528 00:44:38,385 --> 00:44:41,513 ‫کاری که فکر نمی‌کنم اوتو به ‫ تنهایی از پسش برمی‌اومد. 529 00:44:44,641 --> 00:44:46,518 ‫آره، خب... 530 00:44:51,356 --> 00:44:53,900 ‫گاهی‌اوقات یادم میره شما ‫دوتا چقدر شبیه بودید. 531 00:45:04,286 --> 00:45:08,457 ‫غیبت مادرت مثل زخمیه که درمان نمی‌شه. 532 00:45:09,875 --> 00:45:11,209 ‫بدون اون... 533 00:45:11,960 --> 00:45:16,465 ‫قلعه سرخ صمیمیتی رو از دست داده ‫ که معتقدم دیگه برنمی‌گرده. 534 00:45:16,548 --> 00:45:19,676 ‫خوشحالم که می‌شنوم این حرف رو می‌زنید. 535 00:45:23,889 --> 00:45:27,184 ‫متوجه می‌شم توی این غم تنها نیستم. 536 00:45:27,267 --> 00:45:29,686 ‫کاش بلد بودم، 537 00:45:29,769 --> 00:45:31,980 ‫که بعد اون واقعه چی بهت بگم. 538 00:45:34,441 --> 00:45:38,361 ‫متوجه نشدم که دخترم خیلی زود ‫ یک زن بالغ شده. 539 00:45:42,449 --> 00:45:43,992 ‫ولی می‌دونم، 540 00:45:44,701 --> 00:45:48,330 ‫که درک می‌کنه که مردم از ‫من چه انتظاری دارن. 541 00:45:48,413 --> 00:45:50,832 ‫پادشاه باید همسر جدیدی برگزینه. 542 00:45:56,004 --> 00:45:58,131 ‫هیچ‌وقت نمی‌تونم مادرت رو جایگزین کنم. 543 00:46:00,425 --> 00:46:02,677 ‫به همون اندازه که نمی‌تونم ‫ وارث جایگزینی برای تو پیدا کنم. 544 00:46:04,513 --> 00:46:06,681 ‫ولی تو تنها وارث من هستی. 545 00:46:06,765 --> 00:46:09,935 ‫و دودمان ما در خطره، ‫خیلی ساده به پایان می‌رسه. 546 00:46:11,061 --> 00:46:13,146 ‫و با ازدواج دوباره، ‫امکانش هست که تضمین کنم، 547 00:46:13,230 --> 00:46:14,773 ‫بهتر از ما مراقبت میشه. 548 00:46:14,856 --> 00:46:15,941 ‫در مقابل کی؟ 549 00:46:16,024 --> 00:46:18,151 ‫مقابل هرکسی که جرئت کنه ‫ با ما وارد جنگ بشه. 550 00:46:24,866 --> 00:46:27,410 ‫قصد ندارم که باعث جداییمون بشم. 551 00:46:28,328 --> 00:46:29,746 ‫تو پادشاه هستی. 552 00:46:30,330 --> 00:46:33,917 ‫و مهم‌ترین وظیفه‌ت، در قبال قلمرو‌ست. 553 00:46:37,003 --> 00:46:38,922 ‫اگه مادر بود، درک می‌کرد. 554 00:46:41,633 --> 00:46:43,176 ‫و من هم می‌کنم. 555 00:47:30,140 --> 00:47:32,058 ‫صبح‌بخیر اربابان. 556 00:47:43,320 --> 00:47:46,865 ‫من تصمیم گرفتم که دوباره ازدواج کنم. 557 00:48:05,300 --> 00:48:06,968 ‫تصمیم دارم... 558 00:48:13,642 --> 00:48:15,769 ‫با بانو آلیسنت های‌تاور... 559 00:48:17,729 --> 00:48:19,648 ‫تا قبل اتمام تابستان ازدواج کنم. 560 00:48:26,446 --> 00:48:28,031 ‫این مزخرفه.. 561 00:48:29,199 --> 00:48:31,993 ‫خاندان من مال والریاست، 562 00:48:32,077 --> 00:48:34,204 ‫بزرگ‌ترین قدرت کل قلمرو. 563 00:48:35,580 --> 00:48:37,499 ‫و من پادشاهت هستم. 564 00:49:02,023 --> 00:49:03,566 ‫رینیرا. 565 00:49:25,964 --> 00:49:29,509 ‫خاستگاه خاندان ولاریون به ‫والریای کهن برمی‌گرده. 566 00:49:31,594 --> 00:49:34,139 ‫حتی کهن‌تر از خاندان تارگرین. 567 00:49:36,099 --> 00:49:38,017 ‫طبق برخی متون. 568 00:49:39,519 --> 00:49:42,105 ‫ولی برخلاف تارگرین‌ها، 569 00:49:42,188 --> 00:49:44,107 ‫ما صاحب اژدها نیستیم. 570 00:49:45,734 --> 00:49:50,029 ‫قرن‌ها طول کشید که خاندان من به از ‫راه دریا جایگاهی به دست بیاره. 571 00:49:50,113 --> 00:49:52,657 ‫با تکیه بر جربزه و بخت. 572 00:49:54,951 --> 00:49:57,287 ‫وقتی از تخت دریفت‌وود بالا رفتم، 573 00:49:58,538 --> 00:50:00,081 ‫می‌دونستم که چی می‌خوام. 574 00:50:02,167 --> 00:50:04,085 ‫پس رفتم و به دستش آوردم. 575 00:50:05,754 --> 00:50:07,130 ‫برخلاف تمامی اربابان قلمرو، 576 00:50:07,213 --> 00:50:10,258 ‫من می‌تونم بگم که تخت فرمانرواییم رو، 577 00:50:10,341 --> 00:50:12,469 ‫با زور بازوی خودم ساختم. 578 00:50:19,100 --> 00:50:21,770 ‫من همیشه به این فکر کردم که، 579 00:50:21,853 --> 00:50:23,605 ‫من و تو خیلی شباهت داریم. 580 00:50:32,614 --> 00:50:35,450 ‫نمی‌دونستم که برادرت پادشاه بوده. 581 00:50:35,533 --> 00:50:38,953 ‫ما هر دو مجبور بودیم که ‫ خودمون راه زندگیمون رو بسازیم. 582 00:50:39,913 --> 00:50:42,832 ‫خیلی وقت‌ها برای ما ارزشی قائل نمی‌شن. 583 00:50:45,710 --> 00:50:46,920 ‫خواستید من بیام دریفت‌مارک، 584 00:50:47,003 --> 00:50:49,380 ‫که جایگاه خوارم رو بهم یادآوری کنید، 585 00:50:49,464 --> 00:50:51,382 ‫یا دلیل دیگه‌ای داره؟ 586 00:50:55,220 --> 00:50:57,347 ‫راجع به مشکلات جزایر استپ‌استون خبر داری؟ 587 00:51:00,558 --> 00:51:04,604 ‫یه شاهزاده اهل میر داره دریانوردهای ‫اهل وستروس رو به خورد خرچنگ‌ها میده. 588 00:51:04,687 --> 00:51:07,357 ‫دادخواست دادم که پادشاه 589 00:51:07,440 --> 00:51:09,150 ‫ناوگانم رو به اون منطقه بفرسته. 590 00:51:09,234 --> 00:51:11,152 ‫ولی اون پیشنهادم رو رد کرد. 591 00:51:11,236 --> 00:51:13,655 ‫این هیچ‌وقت بزرگ‌ترین ویژگی برادر من نبوده. 592 00:51:13,738 --> 00:51:14,697 ‫چی؟ 593 00:51:16,241 --> 00:51:17,659 ‫پادشاه بودن. 594 00:51:22,163 --> 00:51:25,626 ‫خرچنگ‌پرواز توسط نهاد‌های ‫قدرتمندی از شهر‌های آزاد حمایت میشه، 595 00:51:25,626 --> 00:51:28,169 ‫که خواهان دیدن ضعف و نابودی وستروس هستند. 596 00:51:30,338 --> 00:51:33,925 ‫و ضعف‌های پادشاه باعث شده ‫ که اون قدرتمند بشه. 597 00:51:35,802 --> 00:51:38,763 ‫اگه اون خطوط کشتیرانی از دست برن، 598 00:51:38,847 --> 00:51:40,765 ‫خاندان من فلج‌ خواهد شد. 599 00:51:41,683 --> 00:51:43,977 ‫من قبول نمی‌کنم که درحینی که پادشاه سرگرم، 600 00:51:44,060 --> 00:51:47,564 ‫ضیافت و رقص و مسابقاته، ‫دریفت‌مارک به بیچارگی بیافته. 601 00:51:47,647 --> 00:51:50,567 ‫من به‌جای برادرم حرف می‌زنم، 602 00:51:52,527 --> 00:51:54,028 ‫این اتفاق رخ نمیده. 603 00:51:57,448 --> 00:51:59,242 ‫توی جزایر استپ‌استون، 604 00:51:59,325 --> 00:52:01,452 ‫فرصتی هست که جایگاهت رو، 605 00:52:01,536 --> 00:52:03,830 ‫به هرکس که بهت شک داره ثابت کنی. 606 00:52:05,540 --> 00:52:08,084 ‫ما فرزندان دوم قلمرو هستیم دیمون. 607 00:52:09,627 --> 00:52:11,546 ‫جایگاه ما بهمون داده نشده. 608 00:52:13,172 --> 00:52:15,091 ‫باید بسازیمش. 609 00:52:15,425 --> 00:52:23,425 ‫مترجمان: «حامی مغیثی و تارخ علی‌خانی» ‫در تلگرام: Timelordsubs@ و aManofWar@ 610 00:52:25,712 --> 00:52:33,712 ‫سیر تا پیاز سینمای جهان رو با ما ببین! ‫.:: Bamabin.com ::.