1 00:00:35,000 --> 00:00:45,000 ‫ارائه‌ شده توسط وب‌سایت دیجی موویز ‫© DigiMoviez.Com 2 00:00:45,001 --> 00:00:55,001 ‫دیجی موویز در شبکه‌های اجتماعی ‫DigiMovieZ@ 3 00:00:57,025 --> 00:01:02,025 «یومزبورگ» 4 00:01:04,000 --> 00:01:06,000 «هفت سال بعد» 5 00:01:16,826 --> 00:01:18,203 ‫اینو ببر بده به مادرت 6 00:01:31,508 --> 00:01:32,508 ‫مادر! 7 00:01:34,302 --> 00:01:35,303 ‫آوردمش 8 00:01:39,891 --> 00:01:42,018 ‫عالیه. آفرین، هارالد 9 00:01:43,186 --> 00:01:45,355 ‫حالا، برو تله‌ی خرگوش‌ها رو یه نگاهی بنداز 10 00:01:48,566 --> 00:01:50,235 ‫کشتی‌ها به بندر رسیدن! 11 00:01:50,236 --> 00:02:00,236 ‫ترجمه از: امـیـر سـتـارزاده ‫AM1Я H1tmaN 12 00:02:00,578 --> 00:02:02,413 ‫چرا اینقدر طولش دادی؟ 13 00:02:02,497 --> 00:02:05,708 ‫قرار بود دو روز پیش از کاتگات برگردید 14 00:02:06,626 --> 00:02:08,211 ‫چطوره بگی «به خونه خوش اومدی، آکی» 15 00:02:08,294 --> 00:02:11,005 ‫«خدایان رو شکر که هنوز زنده‌ای. ‫توفان غرقت نکرده.» 16 00:02:11,089 --> 00:02:13,550 ‫اقلاً همه‌ی وسایل عروسی رو آوردی؟ 17 00:02:13,633 --> 00:02:15,802 ‫همه چی. همونطور که خواسته بودی 18 00:02:16,678 --> 00:02:18,388 ‫حتی برای بچه‌ها شیرینی هم آوردم 19 00:02:19,806 --> 00:02:21,182 ‫اینا رو ببرید به آشپزخونه 20 00:02:21,266 --> 00:02:24,769 ‫باید یه عالمه آشپزی کنیم. ‫یالا! نباید وقت تلف کنیم. 21 00:02:29,357 --> 00:02:30,942 ‫کاتگات چطور بود؟ 22 00:02:31,776 --> 00:02:34,404 ‫شلوغ. پر از کشتی 23 00:02:35,113 --> 00:02:37,699 ‫اگه صد تا شمشیر داشتیم، ‫می‌تونستیم همه رو مبادله کنیم 24 00:02:38,950 --> 00:02:39,950 ‫به زودی این کار رو می‌کنیم 25 00:02:42,912 --> 00:02:46,040 ‫از برادرم یا هارالد خبری نداری؟ 26 00:02:46,124 --> 00:02:48,459 ‫میگن توی سرزمین‌های دور دیده شدن 27 00:02:48,543 --> 00:02:50,044 ‫آفریقا. یونان 28 00:02:50,920 --> 00:02:54,257 ‫شایعه شده که اونا برای ‫امپراتور قسطنطنیه می‌جنگن 29 00:02:54,841 --> 00:02:58,511 ‫اونا نیستن ولی فراموش نشدن، فریدیس. ‫به‌عنوان قهرمان ازشون یاد میشه. 30 00:03:00,847 --> 00:03:02,849 ‫ممنون که همیشه برام ‫خبرشون رو می‌گیری، آکی 31 00:03:03,641 --> 00:03:04,641 ‫البته 32 00:03:16,000 --> 00:03:24,000 «سیسیل، قلعه‌ی سارازن‌های سیراکوز» 33 00:03:30,240 --> 00:03:32,240 «شش ماه پس از محاصره‌ی امپراتوری بیزانس» 34 00:04:04,827 --> 00:04:08,248 ‫عالی‌جناب، امپراتورشون به نبرد پیوسته 35 00:04:14,045 --> 00:04:15,630 ‫خط رو نگه دارید! 36 00:04:33,106 --> 00:04:35,024 ‫امپراتور! امپراتور! 37 00:04:35,108 --> 00:04:36,317 ‫به جلو! 38 00:04:36,401 --> 00:04:39,320 ‫امپراتور رو برگردونید عقب! ‫سواران! 39 00:04:42,865 --> 00:04:44,826 ‫از امپراتور محافظت کنید! 40 00:04:53,501 --> 00:04:54,711 ‫امپراتور! 41 00:04:55,503 --> 00:04:56,879 ‫سوارکارها! 42 00:05:02,593 --> 00:05:03,928 ‫برش‌گردونید! 43 00:05:14,105 --> 00:05:18,234 ‫برگردید! برگردونیدش عقب! ‫امپراتور رو به جای امنی ببرید! 44 00:05:22,864 --> 00:05:24,741 ‫ببریدش یه جای امن! 45 00:05:27,702 --> 00:05:30,413 ‫منو آوردی اینجا که شاهد پیروزی باشم 46 00:05:33,708 --> 00:05:36,294 ‫اون‌وقت چیزی نمونده بود که بمیرم 47 00:05:39,964 --> 00:05:42,175 ‫اگه به خاطر گارد وارنگیان‌م نبود، 48 00:05:42,967 --> 00:05:45,386 ‫سارازن‌هایی که برای شکست دادن‌شون اومدیم 49 00:05:45,470 --> 00:05:48,389 ‫امپراتوری بیزانس رو به زانو در می‌آوردن 50 00:05:49,766 --> 00:05:54,020 ‫علی‌رغم چیزی که شاهدش بودید، ‫امپراتورِ من، محاصره داره جواب میده. 51 00:05:55,396 --> 00:05:57,815 ‫اونا هر روز دارن درمونده‌تر میشن 52 00:05:57,899 --> 00:06:00,151 ‫میدان نبرد پر از کُشته‌های ماست 53 00:06:01,152 --> 00:06:03,780 ‫و در حالی که ارتش شما اینجاست، 54 00:06:03,863 --> 00:06:06,991 ‫مرکز امپراتوریم، قسطنطنیه، 55 00:06:07,075 --> 00:06:10,495 ‫بی‌دفاع مونده، مثل طعمه‌ای آسون ‫برای دشمنان شرقی‌مون 56 00:06:10,578 --> 00:06:14,332 ‫اگه الان سیسیل رو ترک کنیم، ‫امیر اونا جسورتر میشه و 57 00:06:14,415 --> 00:06:19,420 ‫سارازن‌ها این پیروزی رو دست‌مایه‌ی ‫گسترش نفرت‌شون از خدای ما قرار میدن 58 00:06:19,504 --> 00:06:23,633 ‫اونا سرزمین‌هایی که اشغال کردن رو مستحکم‌تر ‫می‌کنن و نه تنها قسطنطنیه رو تهدید می‌کنن، 59 00:06:24,342 --> 00:06:25,342 ‫بلکه اورشلیم هم تهدید میشه 60 00:06:25,384 --> 00:06:26,636 ‫ساکت شو! 61 00:06:30,098 --> 00:06:31,098 ‫افرادت رو آماده کن 62 00:06:32,433 --> 00:06:34,310 ‫صبح برمی‌‌گردیم خونه 63 00:06:39,941 --> 00:06:42,652 ‫امپراتور، اگه اجازه بدید... 64 00:06:44,862 --> 00:06:47,365 ‫ژنرال مانیاکیس بی‌راه نمیگه 65 00:06:48,157 --> 00:06:50,326 ‫محاصره‌اش هزینه‌ی سنگینی ‫به دشمن تحمیل کرده 66 00:06:51,661 --> 00:06:55,498 ‫هرچند من با اشتیاقش به جنگ مذهبی ‫موافق نیستم، ولی با نظرش موافقم. 67 00:06:56,249 --> 00:06:58,126 ‫به نظرم یه راه‌حل دیگه‌ای هست 68 00:06:58,209 --> 00:07:00,503 ‫بله، افرادم همین الانش ‫یه نقشه‌ی جدید رو پیش گرفتن... 69 00:07:00,586 --> 00:07:04,048 ‫با کمال احترام، ژنرال، ‫منظورم افراد شما نیست 70 00:07:04,132 --> 00:07:05,299 ‫یا نقشه‌تون 71 00:07:08,177 --> 00:07:12,557 ‫منظورم اینه، وقتشه اجازه بدید ‫جنگجویانِ من «سیراکوز» رو تقدیم شما کنن 72 00:07:13,724 --> 00:07:16,936 ‫جنگجویانِ تو؟ همون 700تا وارنگیان؟ 73 00:07:17,603 --> 00:07:20,022 ‫خیال می‌کنی اونا می‌تونن اون قلعه رو بگیرن؟ 74 00:07:20,106 --> 00:07:24,444 ‫اونا فقط یه مخلوط دورگه از ‫وایکینگ‌های گم‌شده و مزدورها هستن 75 00:07:25,945 --> 00:07:28,448 ‫وایکینگ‌ها هیچ‌وقت گم نمیشن 76 00:07:29,699 --> 00:07:31,909 ‫و ما اون قلعه رو تسخیر می‌کنیم 77 00:08:13,868 --> 00:08:16,871 ‫گذاشتی‌شون کنار؟ ‫بعداً می‌تونی استفاده‌شون کنی! 78 00:08:29,550 --> 00:08:31,135 ‫نمی‌دونم کدوم بدتره 79 00:08:31,219 --> 00:08:34,347 ‫بوی دل و روده‌ی خوک یا ‫بوی گند گوگرد 80 00:08:34,430 --> 00:08:36,182 ‫بیا 81 00:08:37,725 --> 00:08:41,604 ‫اینو بمال زیر دماغت. ‫بو رو کمتر حس می‌کنی. 82 00:08:53,241 --> 00:08:55,701 ‫اون چیزی که دنبالشی ‫داخل قلعه‌ست؟ 83 00:08:56,661 --> 00:08:57,912 ‫بهش میگن کتابخونه 84 00:08:58,788 --> 00:09:01,290 ‫توش نوشته‌هایی از مصر و یونان باستان هست 85 00:09:02,500 --> 00:09:04,001 ‫گنج‌هایی از آفریقا... 86 00:09:05,461 --> 00:09:06,461 ‫و نقشه‌ها... 87 00:09:07,880 --> 00:09:10,007 ‫از جاهایی که فقط افراد معدودی دیدن 88 00:09:10,633 --> 00:09:11,634 ‫زیباست 89 00:09:17,139 --> 00:09:18,139 ‫به قدر کافی داریم 90 00:09:29,110 --> 00:09:30,987 ‫به امپراتور اطلاع دادم 91 00:09:31,988 --> 00:09:33,948 ‫فردا شب قلعه رو می‌گیریم 92 00:09:34,031 --> 00:09:35,032 ‫پس اشتباه گفتی 93 00:09:37,827 --> 00:09:38,827 ‫سپیده‌دم حمله می‌کنیم 94 00:10:09,692 --> 00:10:12,320 ‫می‌تونم از برج و باروی قلعه ردت کنم 95 00:10:12,403 --> 00:10:13,946 ‫ولی خود قلعه قضیه‌اش فرق داره 96 00:10:23,039 --> 00:10:25,416 ‫حالا می‌ریم بالا 97 00:10:31,964 --> 00:10:35,384 ‫لیف، صدا در نیار، ‫سارازن‌ها می‌فهمن که داریم تونل می‌زنیم 98 00:10:35,468 --> 00:10:37,345 ‫خوبه. می‌خوام بفهمن 99 00:10:42,516 --> 00:10:45,227 ‫آروم. نگهش دار. خوبه 100 00:10:48,064 --> 00:10:49,273 ‫زیر دیوار هستیم 101 00:10:50,650 --> 00:10:52,652 ‫وقتش که رسید، صداش رو بلندتر کن 102 00:10:54,695 --> 00:10:55,695 ‫از این طرف 103 00:10:56,489 --> 00:11:00,076 ‫به کجا؟ نگفتی تونل دومی هم هست 104 00:11:02,370 --> 00:11:03,663 ‫نپرسیدی 105 00:11:29,230 --> 00:11:30,272 ‫درست به موقع 106 00:11:31,857 --> 00:11:33,067 ‫برات کمک آوردم 107 00:11:34,193 --> 00:11:35,778 ‫آه! 108 00:11:36,904 --> 00:11:39,949 ‫پادشاه آینده‌ی نروژ! 109 00:11:41,075 --> 00:11:42,701 ‫به محض اینکه این قلعه رو بگیریم 110 00:11:43,369 --> 00:11:44,412 ‫به زودی 111 00:11:47,206 --> 00:11:49,834 ‫واقعاً همونقدری که میگی ‫داخلش گنجینه هست؟ 112 00:11:49,917 --> 00:11:51,043 ‫بیشتر، دوستِ من 113 00:11:51,585 --> 00:11:53,212 ‫اونقدری که کفاف همه‌ی رؤیاهامون رو بده 114 00:11:54,380 --> 00:11:56,841 ‫اگه قبلش خودتون رو منفجر نکنید 115 00:11:56,924 --> 00:11:57,924 ‫خدایا 116 00:11:58,843 --> 00:12:01,929 ‫قراره چطور همه‌ی اینا رو روشن کنید و ‫سالم از تونل‌ خارج بشید؟ 117 00:12:04,557 --> 00:12:05,557 ‫ما این کار رو نمی‌کنیم 118 00:12:06,892 --> 00:12:07,977 ‫اونا می‌کنن 119 00:12:10,855 --> 00:12:11,855 ‫بهش اعتماد کن 120 00:12:35,713 --> 00:12:37,089 ‫دنبال دردسر نیستم، رفیق 121 00:12:38,132 --> 00:12:39,800 ‫من فقط یه مسافر صلح‌طلبم 122 00:12:40,593 --> 00:12:42,428 ‫اینجا چیکار می‌کنی؟ 123 00:12:44,138 --> 00:12:45,598 ‫دنبال یومزبورگ می‌گردم 124 00:12:46,932 --> 00:12:50,144 ‫- پس چرا از مسیر جنگل میای؟ ‫- قایق ندارم 125 00:12:51,312 --> 00:12:52,312 ‫فقط پاهام رو دارم 126 00:12:53,189 --> 00:12:54,440 ‫تنهاست! 127 00:12:56,609 --> 00:12:57,902 ‫توی کیسه‌ات چی داری؟ 128 00:12:58,360 --> 00:12:59,862 ‫فقط آذوقه و وسایلم 129 00:13:02,781 --> 00:13:03,782 ‫مراقب باش 130 00:13:04,283 --> 00:13:05,367 ‫داخلش شکستنی هست 131 00:13:13,167 --> 00:13:14,502 ‫بس کن! 132 00:13:15,794 --> 00:13:17,004 ‫چه خبره؟ 133 00:13:18,839 --> 00:13:22,718 ‫میگه دنبال یومزبوگ می‌گرده و ‫داخل کیسه‌اش چیزای شیطانی داره 134 00:13:24,136 --> 00:13:27,348 ‫شیطانی نیست. فقط گفتم ‫باید با احتیاط حمل بشن 135 00:13:29,183 --> 00:13:30,183 ‫با کمال میل نشون‌تون میدم 136 00:13:35,356 --> 00:13:36,356 ‫طبیب هستی؟ 137 00:13:37,733 --> 00:13:38,817 ‫و کلی چیزای دیگه هم هستم 138 00:13:42,488 --> 00:13:43,697 ‫این چیه؟ 139 00:13:43,781 --> 00:13:46,408 ‫زردچوبه. وَرَم رو می‌خوابونه 140 00:13:48,911 --> 00:13:50,037 ‫از کجا آوردیش؟ 141 00:13:50,120 --> 00:13:51,247 ‫هند 142 00:13:52,331 --> 00:13:54,250 ‫سرزمینی توی دوردست‌های جنوب شرقیـه 143 00:13:54,875 --> 00:13:55,876 ‫اونجا رفتی؟ 144 00:13:56,585 --> 00:13:58,087 ‫آره، خیلی جاها رفتم 145 00:14:01,465 --> 00:14:03,050 ‫کافری یا مسیحی؟ 146 00:14:06,595 --> 00:14:08,055 ‫هیچ کدوم 147 00:14:08,138 --> 00:14:09,640 ‫ولی آزارم به شما نمی‌رسه 148 00:14:10,808 --> 00:14:12,393 ‫اسم من استیگـه 149 00:14:14,186 --> 00:14:18,232 ‫- این مدلی جنگیدن رو از کجا یاد گرفتی؟ ‫- من که نمی‌جنگیدم. داشتم دفاع می‌کردم 150 00:14:19,525 --> 00:14:20,651 ‫نشونم بده 151 00:14:21,360 --> 00:14:23,362 ‫الان؟ اینجا؟ 152 00:14:41,505 --> 00:14:43,340 ‫توی یومزبورگ قدمت روی چشم ماست 153 00:14:43,924 --> 00:14:46,093 ‫- ولی همه برای امرار معاش‌شون کار می‌کنن ‫- حله 154 00:14:48,345 --> 00:14:49,345 ‫ممنونم 155 00:14:51,098 --> 00:14:52,558 ‫هارالد! بیا 156 00:15:06,000 --> 00:15:08,000 «رُم، قصر لاتران» 157 00:15:08,866 --> 00:15:12,369 ‫رخصت گرفتن از پاپ وظیفه‌ی شرعی نیست «محل اقامت پاپ» 158 00:15:12,453 --> 00:15:14,455 ‫بلکه ضرورت سیاسیـه «محل اقامت پاپ» 159 00:15:15,080 --> 00:15:17,333 ‫ایالت‌های جنوبی دانمارک ‫به انگلستان هدیه داده میشن و 160 00:15:17,416 --> 00:15:19,877 ‫در ازاش، شما 200تا کلیسا می‌سازید 161 00:15:20,794 --> 00:15:23,964 ‫200تا کلیسا؟ توی سرزمینی که ‫با چنگ و دندون بدست آوردم؟ 162 00:15:24,715 --> 00:15:27,635 ‫بله. ولی جناب پاپ دعا و برکت بی‌پایانش رو 163 00:15:28,260 --> 00:15:31,388 ‫به مردم ارزونی می‌کنه و ‫نمیشه روش قیمت گذاشت 164 00:15:31,472 --> 00:15:32,473 ‫ولی روش قیمت گذاشته 165 00:15:33,307 --> 00:15:34,391 ‫و قیمتش هم گرونـه 166 00:15:35,684 --> 00:15:37,269 ‫وقتی ملاقات کردیم، بهش میگم 167 00:15:37,937 --> 00:15:40,856 ‫متأسفانه امکانش نیست، اعلی‌حضرت 168 00:15:41,482 --> 00:15:44,860 ‫با پاپ از طریق فرستاده‌اش ‫صحبت می‌کنید، یعنی جناب کاردینال 169 00:15:46,111 --> 00:15:51,325 ‫من پادشاه دانمارک، نروژ و انگلستان هستم 170 00:15:51,408 --> 00:15:53,702 ‫و ایشون پاپ والا مقام و مقتدر هستن 171 00:15:54,495 --> 00:15:57,581 ‫سفیر خداوند نزد تمام مسیحیان روی زمین 172 00:16:00,000 --> 00:16:01,502 ‫اعلی‌مقام می‌خوان با شما ملاقات کنن 173 00:16:15,182 --> 00:16:18,060 ‫بله، باید روش بحث بشه...‌ 174 00:16:28,612 --> 00:16:32,324 ‫خداوند تاج جلال و عدالت را ‫بر سر شما قرار دهد 175 00:16:53,012 --> 00:16:55,889 ‫جناب پاپ از این فرزند عزیز مسیح ‫استقبال می‌کنن و 176 00:16:56,765 --> 00:17:00,394 ‫همچنین از غرامتی که به ‫کلیسا دادید قدردانی می‌کنن 177 00:17:00,477 --> 00:17:03,147 ‫به‌عنوان تاوان قرن‌ها غارت و 178 00:17:03,230 --> 00:17:07,693 ‫هتک حرمتی که مردم شما در ‫مکان‌های کلیسای مقدس انجام دادید 179 00:17:09,319 --> 00:17:12,031 ‫هرچند برای به جا اومدن کاملِ کفاره 180 00:17:12,114 --> 00:17:16,118 ‫پدر مقدس درخواست‌شون رو ‫به 300 کلیسا افزایش دادن 181 00:17:18,662 --> 00:17:19,788 ‫300؟ 182 00:17:19,872 --> 00:17:23,375 ‫بله. و برای اطمینان خاطر ایشون ‫از الزام و تعهد شما، 183 00:17:24,126 --> 00:17:27,004 ‫اسم جانشین‌تون رو هم باید بهشون اعلام کنید 184 00:17:28,088 --> 00:17:29,131 ‫یه ولیعهد؟ 185 00:17:31,300 --> 00:17:32,801 ‫هنوز کسی رو انتخاب نکردم 186 00:17:34,053 --> 00:17:36,346 ‫خب، پس این رضایت‎‌بخش نیست 187 00:17:36,430 --> 00:17:40,392 ‫لازم هم نیست! حق نداره بهم دیکته کنه ‫که چطور امپراتوریم رو اداره کنم! 188 00:17:40,476 --> 00:17:41,727 ‫مشکل چیه؟ 189 00:17:42,227 --> 00:17:43,896 ‫هیچی نیست، جناب پاپ 190 00:17:45,272 --> 00:17:47,524 ‫داری پدر مقدس رو ناراحت می‌کنی 191 00:17:47,608 --> 00:17:49,777 ‫- اعلی‌حضرت، به نظرم بهتره... ‫- چیه؟ 192 00:17:54,364 --> 00:17:56,784 ‫جناب پاپ، من کانوت کبیر هستم 193 00:17:56,867 --> 00:18:00,412 ‫پادشاه انگلستان. ‫فرمانروای امپراتوری شمالی. 194 00:18:00,496 --> 00:18:02,289 ‫بس کن. اجازه‌ی این کار رو نداری 195 00:18:02,372 --> 00:18:05,918 ‫من راه درازی اومدم که ‫وفاداریم رو به شما نشون بدم 196 00:18:06,001 --> 00:18:08,087 ‫و رو در رو راجع به مسائل بحث کنم 197 00:18:08,170 --> 00:18:09,546 ‫ایشون متوجه حرفات نمیشن 198 00:18:09,630 --> 00:18:11,757 ‫پس از گادوین می‌خوام برام ترجمه کنه 199 00:18:11,840 --> 00:18:15,427 ‫گادوین! به پاپ بگو که ما ‫با احترام اومدیم اینجا 200 00:18:16,136 --> 00:18:17,136 ‫چه خبره؟ 201 00:18:17,888 --> 00:18:20,432 ‫شما به والا حضرت و کلیسا توهین کردید 202 00:18:20,516 --> 00:18:23,185 ‫جلسه تمومـه. ‫توافقی در کار نیست. 203 00:18:36,782 --> 00:18:38,492 ‫ممنون که منو به حضور پذیرفتید، والا مقام 204 00:18:40,786 --> 00:18:42,329 ‫پادشاه‌تون وحشیـه 205 00:18:44,373 --> 00:18:45,791 ‫اعتراف می‌کنم که روراستـه، 206 00:18:45,874 --> 00:18:49,670 ‫هفت سال گذشته اثبات کرده که ‫خادم فداکار کلیساست 207 00:18:49,753 --> 00:18:52,172 ‫خب؛ من که امروز همچین چیزی ندیدم 208 00:18:53,382 --> 00:18:56,635 ‫همین که قبول کردیم برای گسترش ‫مسیحیت مقام قدیس رو 209 00:18:56,718 --> 00:19:02,766 ‫به یکی‌شون بدیم، اون غارتگر، ‫اولاف هارالدسون، به قدر کافی افتضاح هست 210 00:19:03,642 --> 00:19:07,229 ‫ولی اینکه پادشاه‌تون خواست با ‫پدر مقدس رو در رو صحبت کنه 211 00:19:07,855 --> 00:19:13,318 ‫نشون میده که اصلاً به ‫قداست کلیسا احترامی قائل نیست 212 00:19:13,402 --> 00:19:15,612 ‫امیدوارم بتونم این نظر رو تغییر بدم 213 00:19:23,287 --> 00:19:26,957 ‫خب، متأسفانه وقتی تصمیمی بگیرم، ‫به این راحتی نظرم عوض نمیشه 214 00:19:33,338 --> 00:19:35,299 ‫انگلستان کشور ثروتمندیـه 215 00:19:36,300 --> 00:19:38,218 ‫و معتقدم شما 216 00:19:38,302 --> 00:19:41,513 ‫دلِ رحیم و بخشنده‌ای دارید 217 00:19:50,000 --> 00:20:00,000 ‫«دیجــــی موویـــــز» 218 00:20:01,325 --> 00:20:02,409 ‫ممنون، برادر 219 00:20:03,285 --> 00:20:04,494 ‫سریع کار پیدا کردی 220 00:20:05,829 --> 00:20:07,831 ‫طبیب‌تون درگیر تدارکات عروسی بود 221 00:20:11,168 --> 00:20:15,964 ‫اون لباس قرمز رو از کجا آوردی؟ ‫از خواهرت گرفتی؟ عالیه! 222 00:20:16,590 --> 00:20:18,383 ‫همیشه مسافر بودی؟ 223 00:20:18,967 --> 00:20:20,177 ‫قبلاً یه زمانی کشاورز بودم 224 00:20:21,000 --> 00:20:22,429 ‫چی باعث شد تغییر رویه بدی؟ 225 00:20:23,555 --> 00:20:25,098 ‫وقتی رفته بودم گوسفند بچرونم، 226 00:20:25,182 --> 00:20:27,726 ‫غارتگرها همسر و دخترم رو کُشتن 227 00:20:28,602 --> 00:20:29,728 ‫از شنیدنش خیلی متأسفم 228 00:20:33,106 --> 00:20:34,441 ‫کلی کار هست 229 00:20:35,859 --> 00:20:37,694 ‫خب چی شد سر از یومزبورگ در آوردی؟ 230 00:20:37,778 --> 00:20:40,822 ‫پدربزرگم قبل اینکه به «روس» کوچ کنه، ‫وایکینگِ یومزبورگ بود 231 00:20:40,906 --> 00:20:44,368 ‫وقتی بچه بودم، از داستان‌های هیجان‌انگیزی که ‫اینجا داشت برام می‌گفت 232 00:20:45,077 --> 00:20:47,537 ‫نبردها، دوستی‌ها، ضیافت‌ها... 233 00:20:48,247 --> 00:20:49,831 ‫دفاع کردن رو از اون یاد گرفتی؟ 234 00:20:49,915 --> 00:20:54,544 ‫نه. مثل طبابت، ‫اون رو هم توی هند یاد گرفتم 235 00:20:57,798 --> 00:21:00,717 ‫می‌خوام به پسرم هارالد یاد بدی 236 00:21:02,803 --> 00:21:04,137 ‫تعلیم دادن زمان‌بره 237 00:21:05,764 --> 00:21:07,391 ‫و تو برای رفتن عجله داری؟ 238 00:21:09,142 --> 00:21:10,142 ‫نه 239 00:21:18,318 --> 00:21:20,737 ‫یونانیان باستان معتقد بودن که هفائستوس، 240 00:21:20,821 --> 00:21:23,699 ‫آهنگر خدایان، ‫زیر اون کوه زندگی می‌کرده 241 00:21:24,574 --> 00:21:26,201 ‫هر بار کوره‌اش رو راه می‌نداخته، 242 00:21:26,285 --> 00:21:28,620 ‫زمین به لرزه در می‌اومد و ‫درگیری راه میفتاد 243 00:21:31,498 --> 00:21:34,376 ‫سارازن‌ها ثابت کردن که کوه اتنا ‫خونه‌ی خدایان نیست 244 00:21:35,585 --> 00:21:38,672 ‫آتیشی که از کوه سرازیر می‌شد ‫از دل زمین می‌اومد 245 00:21:41,383 --> 00:21:43,135 ‫از این همه اطلاعات و دانش، خسته نمیشی؟ 246 00:21:44,052 --> 00:21:45,554 ‫نه 247 00:21:46,179 --> 00:21:47,180 ‫نه، علم خالصـه 248 00:21:48,515 --> 00:21:49,515 ‫دلم می‌خواد بیشتر هم داشته باشم 249 00:21:52,894 --> 00:21:56,648 ‫و بزرگ‌ترین مرادِ دلم، توی اون دژه 250 00:21:59,484 --> 00:22:03,989 ‫برای من، دانش از طلا باارزش‌تره 251 00:22:05,824 --> 00:22:08,910 ‫وقتی هفت سال پیش عازم قسطنطنیه شدیم، 252 00:22:10,078 --> 00:22:13,957 ‫قول دادم برگردم نروژ و ‫حقم رو بگیرم 253 00:22:16,752 --> 00:22:20,339 ‫این پیروزی تضمین می‌کنه که ‫برای هدفم گنجینه‌ی کافی دارم 254 00:22:23,550 --> 00:22:24,550 ‫و بعدش چی؟ 255 00:22:26,428 --> 00:22:27,429 ‫منظورت چیه؟ 256 00:22:28,764 --> 00:22:29,890 ‫من تو رو می‌شناسم، دوست من 257 00:22:31,767 --> 00:22:33,727 ‫جاه‌طلبی تو تمومی نداره 258 00:22:37,105 --> 00:22:38,899 ‫اونقدری هست که راضیت کنه؟ 259 00:22:42,027 --> 00:22:43,028 ‫می‌دونم چی می‌خوام 260 00:22:45,947 --> 00:22:47,032 ‫و چیزی نموندم بهش برسم 261 00:22:48,575 --> 00:22:52,162 ‫می‌‌ترسم بیش از حد ‫به هارالد امید بسته باشید 262 00:22:52,245 --> 00:22:54,623 ‫در اینکه جنگجوی بااستعدادیه بحثی نیست 263 00:22:54,706 --> 00:22:56,666 ‫ولی اون جزو ما نیست 264 00:22:57,292 --> 00:23:00,170 ‫اون برای افتخار می‌جنگه، ‫مثل همه‌ی وایکینگ‌ها 265 00:23:00,837 --> 00:23:01,837 ‫اون‌وقت تو برای افتخار نمی‌جنگی؟ 266 00:23:02,464 --> 00:23:06,802 ‫من برای افتخار و شکوه امپراتوری ‫بیزانس می‌جنگم. نه چیز دیگه‌ای. 267 00:23:06,885 --> 00:23:07,885 ‫یوریو... 268 00:23:10,555 --> 00:23:12,974 ‫در وفاداری و شجاعت تو شکی نیست 269 00:23:14,142 --> 00:23:18,313 ‫ولی نفرتت از مذهب سارازن‌ها ‫کورت کرده 270 00:23:19,606 --> 00:23:22,943 ‫از لحظه‌ای که به سیسیل رسیدی، ‫امیر خیلی... 271 00:23:23,777 --> 00:23:24,778 ‫ابتکار بیشتری به خرج داده 272 00:23:25,695 --> 00:23:28,156 ‫وقتشه بذاریم یکی دیگه ‫اونو به چالش بکشه 273 00:23:29,491 --> 00:23:32,202 ‫اگه شکست بخوره ریسک زیادی در پی داره 274 00:23:32,285 --> 00:23:35,330 ‫من امپراتور بزرگ‌ترین ‫امپراتوری روی زمین هستم 275 00:23:36,998 --> 00:23:41,795 ‫من به اینجا رسیدم چون ریسک زیادی کردم، روی مردانی که مایل به ریسکِ بیشتری هستن 276 00:23:56,184 --> 00:23:57,184 ‫حرف بزن 277 00:23:59,563 --> 00:24:01,064 ‫من مردمم رو مسیحی کردم 278 00:24:02,482 --> 00:24:05,402 ‫مجبورشون کردم خدایان و ‫سنت‌هاشون رو رها کنن 279 00:24:07,028 --> 00:24:09,447 ‫حالا باید زانو بزنم و انگشتر مردی رو ببوسم 280 00:24:09,531 --> 00:24:11,700 ‫که حتی حاضر نیست رو در رو باهام ملاقات کنه 281 00:24:13,451 --> 00:24:16,079 ‫چه دلیلی داره که همین امروز ‫این شهر رو ترک نکنم؟ 282 00:24:16,663 --> 00:24:19,457 ‫از حمایت کلیسا، منفعت زیادی عاید ما میشه 283 00:24:19,541 --> 00:24:22,085 ‫این حمایت از جانب ریاکارانـه 284 00:24:22,169 --> 00:24:25,547 ‫اگه پاپ بخواد، می‌تونه تو رو تکفیر کنه 285 00:24:26,298 --> 00:24:27,340 ‫طرد میشی 286 00:24:28,466 --> 00:24:30,302 ‫و انگلیس توی کل اروپا تک و تنها میشه 287 00:24:30,385 --> 00:24:33,555 ‫اونا منو قضاوت می‌کنن، چون خیلی‌ها رو ‫کُشتم تا شاه بشم، ولی یادشون رفته... 288 00:24:34,222 --> 00:24:35,974 ‫دستِ همه‌شون به خون آلوده‌ست 289 00:24:38,894 --> 00:24:42,689 ‫سرورم، با جناب کاردینال صحبت کردم و ‫به توافق رسیدیم 290 00:24:44,649 --> 00:24:46,735 ‫این توافق چقدر برام هزینه داره؟ 291 00:24:48,236 --> 00:24:49,696 ‫300 قطعه طلا 292 00:24:50,322 --> 00:24:52,908 ‫خوشم نمیاد. همچین آدمی نیستم 293 00:24:52,991 --> 00:24:55,994 ‫موافقم، اعلی‌حضرت. ‫ولی برای انگلستان ضروریه. 294 00:25:06,880 --> 00:25:07,880 ‫انجامش بده 295 00:25:11,426 --> 00:25:12,677 ‫امروز صبح اونجا بودم 296 00:25:13,803 --> 00:25:15,889 ‫دیدم کاردینال چطوری با کانوت رفتار کرد 297 00:25:15,972 --> 00:25:19,559 ‫اونا به مردانی که سابقه‌شون مثل ‫شوهر شماست، عادت ندارن، بانوی من 298 00:25:20,352 --> 00:25:22,437 ‫ولی خوشبختانه، حل شد 299 00:25:22,520 --> 00:25:24,689 ‫اگه خیال می‌کنی رشوه‌ات 300 00:25:24,773 --> 00:25:26,775 ‫باعث تغییر نگرش‌شون میشه، ساده‌لوحی 301 00:25:27,567 --> 00:25:28,567 ‫فقط شدیدترش می‌کنه 302 00:25:29,653 --> 00:25:34,324 ‫اگه بخوایم واقعاً نظرشون رو عوض کنیم، ‫باید بریم سراغ یه راه دیگه 303 00:25:34,908 --> 00:25:37,327 ‫متأسفانه دیگه برای این خیلی دیره، علیاحضرت 304 00:25:38,453 --> 00:25:39,871 ‫و من مشکل رو حل کردم 305 00:27:16,676 --> 00:27:17,676 ‫استیگ! 306 00:27:20,722 --> 00:27:23,725 ‫- بهمون ملحق شو ‫- آره، بیا یه چیزی بخور 307 00:27:23,808 --> 00:27:25,393 ‫یه‌کم شراب می‌خورم 308 00:27:33,276 --> 00:27:35,779 ‫- قبلاً جنگیدی؟ ‫- نه 309 00:27:37,405 --> 00:27:40,617 ‫خیلی خوشگل شدی، هرفنا. بیا 310 00:27:46,456 --> 00:27:47,874 ‫خیلی برات خوشحالم 311 00:27:47,957 --> 00:27:49,834 ‫- ممنون، فریدیس ‫- مادر 312 00:27:50,418 --> 00:27:51,418 ‫اوه! 313 00:27:51,836 --> 00:27:54,798 ‫می‌دونی قدرتمندترین سلاح دنیا چیه؟ 314 00:27:55,840 --> 00:27:57,217 ‫شمشیر جدیدمون نیست؟ 315 00:27:58,176 --> 00:27:59,219 ‫ذهن‌مونـه 316 00:28:23,535 --> 00:28:25,954 ‫می‌بینم که آموزش پسرم رو شروع کردی 317 00:28:27,622 --> 00:28:28,706 ‫پسر باهوشیـه 318 00:28:32,419 --> 00:28:35,797 ‫ولی اون از پدرش حرفی نمی‌زنه 319 00:28:38,007 --> 00:28:39,259 ‫هیچ‌وقت درست پدرش رو نشناخته 320 00:28:39,342 --> 00:28:41,136 ‫- مُرده؟ ‫- نه 321 00:28:44,222 --> 00:28:45,222 ‫تا جایی که می‌دونم نه 322 00:28:46,641 --> 00:28:49,644 ‫من و پدرش قبل از اینکه بفهمه باردارم ‫از هم جدا شدیم 323 00:28:50,895 --> 00:28:51,895 ‫مرد خوبی بود 324 00:29:03,616 --> 00:29:04,616 ‫به سلامتی! 325 00:29:07,370 --> 00:29:09,080 ‫اینجا شبیه چیزی که تصور می‌کردم نیست 326 00:29:11,291 --> 00:29:12,333 ‫پر جنب‌ و جوش و شاده 327 00:29:13,960 --> 00:29:15,628 ‫روزِ خوبی رو برای اومدن انتخاب کردی 328 00:29:16,296 --> 00:29:19,215 ‫یعنی... هر روز اینطوری نیست؟ 329 00:29:25,346 --> 00:29:26,556 ‫مشکلات دیگه‌ای داشتیم 330 00:29:27,432 --> 00:29:29,392 ‫گواهش رو توی جنگل دیدم 331 00:29:31,186 --> 00:29:33,563 ‫ما آخرین سنگر معتقدان به خدایان قدیمی هستیم 332 00:29:34,564 --> 00:29:37,609 ‫تمام سرزمین‌های شمالی و جنوبی ‫زیر سلطه‌ی مسیحی‌هاست 333 00:29:39,235 --> 00:29:42,781 ‫و خداشون بهشون فرمان میده که ‫ما و عقیده‌مون رو نابود کنن 334 00:29:43,948 --> 00:29:45,909 ‫پس باید حواس‌مون به حملات باشه 335 00:29:46,701 --> 00:29:47,869 ‫موافقم که محاصره شدید 336 00:29:47,952 --> 00:29:50,413 ‫ولی رسیدن به اینجا سختـه، فریدیس 337 00:29:51,706 --> 00:29:53,291 ‫قبلاً که مانع‌شون نشده 338 00:29:54,250 --> 00:29:55,460 ‫پس باید آماده نگهمون دارم 339 00:29:57,754 --> 00:29:59,631 ‫اینا واسه من هستن؟ 340 00:30:00,381 --> 00:30:01,633 ‫خیلی ممنون 341 00:30:05,553 --> 00:30:06,387 ‫اوه 342 00:30:06,471 --> 00:30:08,848 ‫تابحال ندیده بودم مردم اینقدر ‫رهبرشون رو دوست داشته باشن 343 00:30:10,141 --> 00:30:12,811 ‫من خودم رو یه رهبر معمولی نمی‌دونم 344 00:30:15,313 --> 00:30:17,524 ‫اصلاً و ابداً معمولی نیستی، فریدیس 345 00:30:39,128 --> 00:30:41,506 ‫عجب روز طولانی و محشری بود 346 00:30:47,804 --> 00:30:48,930 ‫بهتره تنهات بذارم که استراحت کنی 347 00:30:49,931 --> 00:30:51,182 ‫یا می‌تونی با من استراحت کنی 348 00:32:58,226 --> 00:33:00,311 ‫هیچ‌وقت بلد نبودی دندون ‫روی جیگر بذاری، مگه نه؟ 349 00:33:01,354 --> 00:33:03,815 ‫صبر داشته باش. زیاد طول نمی‌کشه 350 00:33:39,475 --> 00:33:42,520 ‫تونل‌شون به دیوارمون رسیده، قربان 351 00:33:43,104 --> 00:33:46,149 ‫طبق محاسبات‌مون ‫کمتر از دو گام با پایگاه فاصله داره 352 00:33:48,526 --> 00:33:50,403 ‫وارنگیان‌های امپراتور 353 00:33:51,237 --> 00:33:56,034 ‫بله، سرورم. محافظانش 354 00:34:00,496 --> 00:34:03,750 ‫چرا بالاترین نقطه‌ی منطقه‌مون رو ‫برای حمله انتخاب کردن؟ 355 00:34:04,333 --> 00:34:07,503 ‫شاید واسه اینکه ما رو غافلگیر کنن 356 00:34:08,171 --> 00:34:10,673 ‫ولی حفر تونل متقابل ما تموم شده، 357 00:34:11,424 --> 00:34:14,343 ‫و نشون‌شون می‌دیم تصمیم‌شون چقدر احمقانه بوده 358 00:34:55,009 --> 00:34:57,053 ‫برادرانِ وارنگیانی! 359 00:34:59,222 --> 00:35:01,516 ‫همیشه براتون پیروزی به ارمغان آوردم، نه؟ 360 00:35:01,599 --> 00:35:03,101 ‫آره! 361 00:35:05,186 --> 00:35:07,313 ‫تابحال شده سرافکنده‌تون کنم؟ 362 00:35:07,396 --> 00:35:09,273 ‫- نه! ‫- هرگز! 363 00:35:13,778 --> 00:35:15,947 ‫- برو! قبل اینکه روشن‌شون کنن ‫- زود باش، کیسان! 364 00:35:36,050 --> 00:35:38,010 ‫پس باید بهم اعتماد کنید 365 00:35:38,094 --> 00:35:41,722 ‫باید ازم تبعیت کنید ‫وقتی چشماتون خلافش رو بهتون میگن! 366 00:35:43,766 --> 00:35:45,101 ‫باید ایمان داشته باشید! 367 00:35:47,103 --> 00:35:52,400 ‫و اگه ایمان داشته باشید، افتخار و شکوهی رو ‫بهتون وعده میدم که به عمرتون ندیدید! 368 00:36:02,493 --> 00:36:03,493 ‫کیسان کجاست؟ 369 00:36:04,871 --> 00:36:06,372 ‫داشت تونل رو می‌بست 370 00:36:06,956 --> 00:36:07,956 ‫برو 371 00:36:08,749 --> 00:36:09,749 ‫کیسان! 372 00:36:12,670 --> 00:36:14,005 ‫کیسان! 373 00:36:14,797 --> 00:36:17,258 ‫کیسان! آهای! کیسان! 374 00:36:42,992 --> 00:36:46,329 ‫بهتون که گفتم، سارازن‌ها ‫تونل‌شون رو آوار می‌کنن 375 00:36:48,456 --> 00:36:49,498 ‫بریم! 376 00:36:52,293 --> 00:36:54,879 ‫وارنگیان‌ها محافظ‌های ‫فوق‌العاده‌ای هستن، امپراتور 377 00:36:56,130 --> 00:36:57,210 ‫- ولی اونا... ‫- هیس 378 00:36:57,882 --> 00:36:58,882 ‫گوش کن 379 00:37:16,234 --> 00:37:17,652 ‫کجا دارن میرن؟ 380 00:38:03,281 --> 00:38:04,865 ‫خب، منتظر چی هستید؟ 381 00:38:04,949 --> 00:38:08,202 ‫افرادتون رو دنبال کنید! ‫پشت سر وارنگیان‌ها حرکت کنید! 382 00:38:10,329 --> 00:38:11,747 ‫آهای! آهای! 383 00:38:34,937 --> 00:38:35,937 ‫ژنرال! 384 00:38:47,783 --> 00:38:51,287 ‫سرورم، باید شما رو به قلعه ‫برگردونیم تا در امان باشید 385 00:38:52,000 --> 00:39:02,000 ‫کاری از: امـیـر سـتـارزاده ‫AM1Я H1tmaN 386 00:39:28,000 --> 00:39:38,000 ‫ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 387 00:39:39,627 --> 00:39:40,920 ‫بریم! 388 00:39:44,465 --> 00:39:46,634 ‫به سمت قلعه! آره! 389 00:39:46,635 --> 00:39:56,635 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید ‫@DigiMovieZ