1 00:00:01,340 --> 00:00:10,569 ‫«بیاتوموویز؛ مرجع فیلم و سریال بدون سانسور» ‫:.: Bia2Movies.bid :.: 2 00:00:12,833 --> 00:00:15,333 ‫ زمانی یه لُرد 3 00:00:15,416 --> 00:00:17,291 ‫ در جنگل تاریک بود 4 00:00:17,375 --> 00:00:24,250 ‫ که یه دستبند عجیبِ نقره‌ای 5 00:00:24,916 --> 00:00:29,416 ‫ دور دستش داشت 6 00:00:37,500 --> 00:00:42,125 ‫ اون دستبند با سنگ‌های ستاره‌ای طلسم شده بود 7 00:00:42,208 --> 00:00:49,208 ‫ تمام هیولاها رو دور نگه میداشت 8 00:00:50,083 --> 00:00:53,958 ‫ دور 9 00:00:54,958 --> 00:00:59,000 ‫ در اون شبِ ساکت و آروم 10 00:00:59,583 --> 00:01:03,291 ‫ لابه‌لای این درخت‌ها 11 00:01:03,375 --> 00:01:08,208 ‫ یه راهزن لُردِ مهربون رو کُشت 12 00:01:08,291 --> 00:01:11,250 ‫ اون دستبند رو 13 00:01:11,333 --> 00:01:15,833 ‫ از دست مردِ مُرده دزدید 14 00:01:17,250 --> 00:01:23,291 ‫ چون که اون راهزن هم از... 15 00:01:23,875 --> 00:01:29,083 ‫ هیولاها می‌ترسید 16 00:01:29,166 --> 00:01:32,541 ‫سوگو، چشم‌ها و گوش‌هات رو باز نگهدار! 17 00:01:33,208 --> 00:01:34,875 ‫داری دخترها رو می‌ترسونی 18 00:01:35,791 --> 00:01:37,791 ‫ترس برشون نمیداشت... 19 00:01:37,875 --> 00:01:39,875 ‫اگه گم نشده بودی 20 00:01:39,958 --> 00:01:42,625 ‫واقعاً، بابا، ‫تو توی «کیدوین» بزرگ شدی 21 00:01:42,708 --> 00:01:45,583 ‫مشخصه که پادشاه مسیرهای تازه کنده 22 00:01:46,666 --> 00:01:48,250 ‫حقیقت داره، بابا؟ 23 00:01:48,333 --> 00:01:50,583 ‫راهزن‌ها آدم‌های بیگناه ‫رو توی این مسیرها می‌کُشن؟ 24 00:01:50,666 --> 00:01:52,333 ‫اُه، کدو تنبل 25 00:01:53,541 --> 00:01:55,875 ‫راهزنی در کار نیست 26 00:02:11,083 --> 00:02:12,083 ‫نه! 27 00:02:16,708 --> 00:02:18,958 ‫خواهر! 28 00:02:47,750 --> 00:02:49,041 ‫یه «ویچر» 29 00:02:58,125 --> 00:03:00,458 ‫قیافه‌ی جالبیه 30 00:03:03,500 --> 00:03:05,666 ‫حتماً تو جشن‌های ‫جادوگرها کلی کُشته مُرده میدی 31 00:03:06,208 --> 00:03:08,541 ‫معمولاً از شما این سمت‌ها نمی‌بینم 32 00:03:14,083 --> 00:03:15,625 ‫ها! ‫متوجه‌م 33 00:03:16,458 --> 00:03:19,416 ‫تو یه مسیریابی، ‫مُد جدید رو به رُخ می‌کشی 34 00:03:19,500 --> 00:03:20,708 ‫عجب طرحی هم زدی 35 00:03:20,791 --> 00:03:22,833 ‫خیلی جلب توجه میکنه! 36 00:03:23,583 --> 00:03:26,333 ‫ای وای. ‫مردم باید بیشتر با هم آشنا بشن، جدی 37 00:03:26,416 --> 00:03:29,000 ‫گپ بزنن، یه خورده پیش‌نوازش 38 00:03:29,708 --> 00:03:31,508 ‫مخصوصاً وقتی یکی‌شون میخواد اون یکی رو بکشه 39 00:03:32,583 --> 00:03:35,750 ‫اگرچه شما «لشن‌ها» حرف نمی‌زنید، ‫پس مشکل همینجاست 40 00:04:06,833 --> 00:04:10,333 ‫ولگرد جنگلی یا یه گروه خفاش بال‌زنِ مرگبار 41 00:04:12,750 --> 00:04:14,333 ‫بیا یه ظاهر انتخاب کن... 42 00:04:15,041 --> 00:04:16,125 ‫و همونو نگهدار 43 00:04:20,291 --> 00:04:22,125 ‫پس شد گروه خفاش بال‌زن مرگبار 44 00:04:37,208 --> 00:04:39,041 ‫برو. نمرده 45 00:04:39,125 --> 00:04:41,500 ‫پس بکشش. تو یه ویچری 46 00:04:41,583 --> 00:04:43,750 ‫کُشتن یه لِشن چند راه مختلف داره 47 00:04:43,833 --> 00:04:46,041 ‫سرش رو جدا کن، ‫چندتا از حیوان‌های خزدارش رو قربانی کن، 48 00:04:46,750 --> 00:04:48,875 ‫حتی یه سری طلسم قدیمی ‫پری‌های جنگلی هم کفاف میده 49 00:04:49,750 --> 00:04:51,166 ‫تو کدومش رو... 50 00:05:07,208 --> 00:05:11,708 ‫Garean bhaedh aip me vhoelynath 51 00:05:12,916 --> 00:05:17,958 ‫Garean bhaedh aip me vhoelynath 52 00:05:20,333 --> 00:05:22,708 ‫فکر کردم گفتی اونا حرف نمی‌زنن؟ 53 00:05:23,750 --> 00:05:27,416 ‫Garean bhaedh aip me vhoelynath 54 00:05:28,916 --> 00:05:29,958 ‫نمی‌زنن 55 00:05:31,557 --> 00:05:40,137 ‫»» رضا کارگران «« ‫:.:.: greatR :.:.: 56 00:05:49,166 --> 00:05:50,000 ‫صبر کن! 57 00:05:50,083 --> 00:05:52,083 ‫وایسا. من خون سلطنتی دارم 58 00:05:52,166 --> 00:05:53,583 ‫نمیتونی اینجا ولم کنی 59 00:05:54,166 --> 00:05:55,208 ‫باید چی کار کنم؟ 60 00:05:59,791 --> 00:06:02,375 ‫اون گفت، ‫«روی چهره‌ی ناراحتت تمرین کن، 61 00:06:02,458 --> 00:06:05,375 ‫و شاید مسافرها ‫پیشنهاد بدن باهاشون بری» 62 00:06:06,208 --> 00:06:07,875 ‫و خواهرات چی شدن؟ 63 00:06:09,208 --> 00:06:12,583 ‫اون ویچر گفت چهره‌ی ناراحتم ‫رو برای کدخدا هم امتحان کنم 64 00:06:13,208 --> 00:06:14,916 ‫تا حاضر بشه افرادش رو بده تا... 65 00:06:15,625 --> 00:06:16,916 ‫جنازه‌هاشون رو جمع کنیم 66 00:06:24,375 --> 00:06:25,541 ‫چشم‌هات رو خشک کن، بچه 67 00:06:26,791 --> 00:06:31,083 ‫ترتیب میدم پدر و خواهرهات ‫بهت برگردونده و به خوبی دفن بشن 68 00:06:33,208 --> 00:06:35,833 ‫پدر سوگو عضو عزیزی از این جمع بود 69 00:06:35,916 --> 00:06:37,708 ‫و مطیعِ وفاداری برای پادشاه‌مون حساب میشد 70 00:06:37,791 --> 00:06:40,750 ‫شاگردهام و من ‫درخواستمون رو دوباره مطرح میکنیم 71 00:06:41,333 --> 00:06:43,708 ‫خونه‌ی اون ویچر که ‫«کرمورهن» باشه تسخیر کنید 72 00:06:43,791 --> 00:06:47,291 ‫و ساکنینش رو بابت ارتکاب ‫جرم علیه مردم کیدوین تبعید کنید 73 00:06:47,791 --> 00:06:50,666 ‫با توجه به چیزهایی که اون پسر گفته، ‫والاحضرت، 74 00:06:50,750 --> 00:06:54,791 ‫اون ویچر لِشنی که باعث ‫وحشت در جنگل‌هامون شده بود رو کُشته 75 00:06:54,875 --> 00:06:58,666 ‫بانو زربست، از کِی تاحالا لشن‌ها ‫اطراف جنگل‌های کیدوین پرسه زدن، 76 00:06:58,750 --> 00:07:00,666 ‫اونم با این حجم از پرخاشگری؟ 77 00:07:01,333 --> 00:07:02,458 ‫اِه؟ 78 00:07:02,541 --> 00:07:07,083 ‫اوه، داری میگی ویچرها ‫برنامه‌ی این حملات جنگلی رو ریختن 79 00:07:07,166 --> 00:07:10,458 ‫چقدر تهمت‌آمیز، بانو «گیلکرست» 80 00:07:10,541 --> 00:07:13,666 ‫گونه‌های هیولاها زیر شمشیرشون کم شدن 81 00:07:13,750 --> 00:07:15,708 ‫سکه لازم دارن 82 00:07:15,791 --> 00:07:18,750 ‫بعضی‌ها به کارهای مُزدورانه رو آوردن، ‫بقیه به بزهکاری 83 00:07:18,833 --> 00:07:21,916 ‫یکیشون حتی جایزه‌ای که برای ‫سر یه شوهر خائن گذاشته شده بود قبول کرده 84 00:07:22,000 --> 00:07:24,583 ‫و مدرکی داری تا این دسیسه‌ت رو اثبات کنی؟ 85 00:07:24,666 --> 00:07:29,041 ‫یا باید صرفاً روی ادراکِ ‫درونی جادوییت حساب کنیم؟ 86 00:07:29,125 --> 00:07:31,083 ‫توی ذاتشونه، بانوی من 87 00:07:32,583 --> 00:07:35,375 ‫ویچرها زاده‌ی سحرهای بسیار کثیف هستن 88 00:07:35,875 --> 00:07:37,125 ‫در سرزمین‌هامون آزاد میگردن، 89 00:07:37,208 --> 00:07:39,583 ‫خودشون رو کمین کننده‌ی پلیدی معرفی میکنن، 90 00:07:39,666 --> 00:07:41,625 ‫از آدم‌های ساده‌لوح سکه اخاذی میکنن 91 00:07:42,125 --> 00:07:46,791 ‫رعیت‌های درستکار و ساده تمام بدبدختی‌ها ‫رو به طلسم‌ها و هیولاها نسبت میدن 92 00:07:46,875 --> 00:07:48,833 ‫جادوگرها ویچرها رو به وجود آوردن 93 00:07:48,916 --> 00:07:53,583 ‫بعد فرض رو این گرفتن که وظیفه‌مونه سطل ‫دستمون بگیریم و گندِ قهوه‌ایشون رو تمیز کنیم 94 00:07:57,333 --> 00:07:59,458 ‫تو این مورد سمتِ بانو زربست هستم 95 00:07:59,958 --> 00:08:02,041 ‫ویچرها در کرمورهن باقی می‌مونن 96 00:08:02,125 --> 00:08:04,958 ‫حداقل تا زمانی که مدارکی به دست بیاد 97 00:08:06,250 --> 00:08:08,000 ‫تا از نظریه‌ت حمایت کنه 98 00:08:26,875 --> 00:08:29,625 ‫وقتی یه ویچر موجب درد میشه، 99 00:08:29,708 --> 00:08:32,458 ‫خلسه تجربه میکنه 100 00:08:33,250 --> 00:08:35,625 ‫کلماتی که اون موجود ‫گفت به زبان «اِلیون»ـه 101 00:08:35,708 --> 00:08:38,916 ‫یه زبان اِلفی محلی مُرده که ‫مربوط به دوره‌های تاریک‌تر میشه 102 00:08:39,000 --> 00:08:42,270 ‫تعداد کمی اون زبان باستانی رو یادشونه. ‫کمتر جرأت حرف زدنش باهاش رو دارن 103 00:08:42,333 --> 00:08:44,583 ‫ولی چطور یه لِشن اونو بلد بوده 104 00:08:44,666 --> 00:08:47,000 ‫یا ترسیده بوده یه لونه... 105 00:08:47,083 --> 00:08:48,583 ‫هیچوقت نگفتم ترسیده بود 106 00:08:49,333 --> 00:08:51,625 ‫تو زبون اِلیون بلدی، نیستی، «فیلاوندرل»؟ 107 00:08:52,375 --> 00:08:54,625 ‫شما ویچرها واقعاً سکه لازم هستین 108 00:08:55,208 --> 00:08:58,666 ‫که واسه به دست آوردن ‫سرنخ برای کار سراغ الِف‌ها اومدین 109 00:08:58,833 --> 00:09:03,041 ‫این لذت‌ها خرج خودشون رو نمیدن که. ‫اون لشن چی گفت؟ 110 00:09:03,708 --> 00:09:05,541 ‫«مواظب لونه‌ی مردگانم باش» 111 00:09:05,625 --> 00:09:08,500 ‫همم. چیرهایی که آدم ‫دلش نمیخواد توی وان بشنوـه 112 00:09:09,875 --> 00:09:12,750 ‫متوجه چیز غیرعادی دیگه‌ای شدی؟ 113 00:09:13,250 --> 00:09:15,000 ‫یه انرژی توی جنگل بود 114 00:09:15,750 --> 00:09:17,375 ‫یه جور جادو، شاید. 115 00:09:17,458 --> 00:09:19,416 ‫اون لشن رو کنترل میکرد، جادوش کرده بود 116 00:09:20,166 --> 00:09:21,208 ‫صورتت چی شد؟ 117 00:09:22,416 --> 00:09:24,041 ‫طی چهار تابستون گذشته، 118 00:09:24,833 --> 00:09:26,916 ‫دخترهایی از سلسله مراتب‌مون ناپدید شدن 119 00:09:27,000 --> 00:09:29,041 ‫اُه، خدا، نمایش‌نامه اِلفی نه 120 00:09:29,625 --> 00:09:33,250 ‫اولش می‎ترسیدیم که صرفاً ‫بعد از پاکسازی اولیه ما رو رها میکنن 121 00:09:33,750 --> 00:09:38,250 ‫- ولی ناپدید شدن‌ها متوقف نشدن ‫- ناراحت‌کننده‌ست، واقعاً. خیلی افتضاح 122 00:09:38,333 --> 00:09:41,583 ‫یکی از اولین کس‌هایی که ناپدید شد ‫یه ساحره‌ی جوان بود، «کیتسو» 123 00:09:42,750 --> 00:09:45,875 ‫اون به زبون الیون حرف می‌زد. ‫باید به اون جنگل برگردیم 124 00:09:46,708 --> 00:09:48,541 ‫ببین، من یه شکارچی هیولام، فیل، 125 00:09:48,625 --> 00:09:51,958 ‫نه شرخر الف‌ها، حتی از مدل‌های آدم کُشش، ‫ولی موفق باشی 126 00:09:52,041 --> 00:09:54,083 ‫پس به یه دوست یه لطفی میکنی؟ 127 00:09:54,750 --> 00:09:57,375 ‫لطف و دوست پول نمیشه 128 00:09:57,458 --> 00:09:58,666 ‫کاملاً برعکسش 129 00:09:59,166 --> 00:10:01,041 ‫واقعاً هیچ شرمی نداری 130 00:10:01,125 --> 00:10:04,916 ‫من یه شهرت خاص و برآوردِ ‫سالمی از ارزش استعدادم دارم 131 00:10:05,875 --> 00:10:10,166 ‫معذرت میخوام که سعی میکنم از یه زمستون ‫حیف و میل شده در کرمورهن نجاتت بدم 132 00:10:10,250 --> 00:10:12,541 ‫حیف شده؟ 133 00:10:13,041 --> 00:10:15,791 ‫خب، مشروب خوری هست، خوردن، خوابیدن 134 00:10:16,291 --> 00:10:17,166 ‫همه‌ش مجانی 135 00:10:17,250 --> 00:10:21,291 ‫و تعلیمِ یه گروهِ حریصِ ‫دیگه از ویچرهای کم سن و سال 136 00:10:22,000 --> 00:10:23,500 ‫اونو می‌سپارم به رفیق‌هام 137 00:10:25,083 --> 00:10:30,708 ‫تصور کن اگه شما ویچرها برای چیزی بیشتر از ‫فقط هیجان و سکه کار می‌کردین چی میشد 138 00:10:31,458 --> 00:10:33,958 ‫تصور کن اگه شما اِلف‌ها ‫به خوبی احساس گناه دادن 139 00:10:34,041 --> 00:10:36,166 ‫شمشیر دست می‌گرفتین چی میشد 140 00:10:46,166 --> 00:10:47,416 ‫لطفاً! بگیرینشون! 141 00:10:48,416 --> 00:10:50,291 ‫وزیمیر، بیا اینجا! 142 00:10:50,375 --> 00:10:53,291 ‫کجا... ‫هی! باید برن! 143 00:10:56,166 --> 00:10:57,916 ‫حالا نیش می‌زنن. نه! 144 00:10:58,000 --> 00:10:59,791 ‫لیس می‌زنن. اوه! ‫دارن لیس می‌زنن 145 00:11:00,416 --> 00:11:02,500 ‫اوه! زبون‌ها! 146 00:11:04,125 --> 00:11:06,291 ‫- نه! آه! ‫- وزیمیر! 147 00:11:06,375 --> 00:11:08,416 ‫بهت گفتم که، گره‌ی جفتی! 148 00:11:08,500 --> 00:11:10,625 ‫زدم، پدر. ‫همونطور که نشون دادی 149 00:11:10,708 --> 00:11:13,166 ‫بذار ببینیم پسره میتونه ‫یه پارچه‌ی خیس بیاره یا نه 150 00:11:16,041 --> 00:11:18,750 ‫اگه پست‌تر بودم پسرت ‫رو به یه خانواده دیگه می‌فروختم 151 00:11:18,833 --> 00:11:19,833 ‫بله، قربان 152 00:11:19,916 --> 00:11:24,000 ‫حداقل پسرم میزان سخاوتمندی ‫شخصیت شما رو اثبات میکنه 153 00:11:24,083 --> 00:11:27,458 ‫برو بازار. ‫برای آروم کردن خانم‌مون جویدنی آبی لازم داریم 154 00:11:27,541 --> 00:11:29,416 ‫- نه! ‫- سعی کن گند نزنی 155 00:11:31,541 --> 00:11:33,583 ‫لطفاً بس کنید! لطفاً تمومش کنید! 156 00:11:33,666 --> 00:11:34,666 ‫- نه ‫- نه! 157 00:11:43,625 --> 00:11:45,666 ‫کم اینجوری کن! 158 00:11:55,791 --> 00:11:57,458 ‫آه! اوه! 159 00:12:01,166 --> 00:12:02,166 ‫اوه! 160 00:12:05,583 --> 00:12:08,708 ‫اِلیانای بیچاره. ‫حتی لازم نبود حرکتی بزنم 161 00:12:08,791 --> 00:12:11,625 ‫کم عقل! ‫ممکن بودی بُکشیم 162 00:12:12,541 --> 00:12:13,625 ‫اومدی اذیتم کنی؟ 163 00:12:13,708 --> 00:12:16,250 ‫ارباب اصرار کرد توی بازار مراقبت باشم 164 00:12:16,333 --> 00:12:18,291 ‫به نظر عصبانی می‌اومد 165 00:12:19,875 --> 00:12:22,583 ‫تمام روز بردگی می‌کنیم، ‫سرمون داد زده میشه، 166 00:12:22,666 --> 00:12:26,291 ‫و تنها سکه‌ای که می‌گیریم وقتیه ‫که فرستاده میشم تا جنس براشون بیاریم 167 00:12:26,375 --> 00:12:29,958 ‫فقط خوشحال باش که یه سقف ‫بالا سرت داری و شکمت خالی نیست 168 00:12:30,041 --> 00:12:34,541 ‫به زور سقف میشه، به زور خالی نیست. ‫فقط به اندازه‌ای که اینجا بمونیم و نفس بکشیم 169 00:12:35,708 --> 00:12:37,250 ‫باشه 170 00:12:37,333 --> 00:12:38,625 ‫دنیا اینجاست 171 00:12:38,708 --> 00:12:41,083 ‫اگه کُلی سکه داشتی چی می‌خریدی؟ 172 00:12:41,166 --> 00:12:44,125 ‫از این روستا می‌زدم بیرون و توی قاره سفر می‌کردم 173 00:12:44,208 --> 00:12:45,958 ‫- ماجراجویی؟ ‫- البته 174 00:12:46,041 --> 00:12:47,791 ‫- جاودانگی؟ ‫- اُه، بله! 175 00:12:47,875 --> 00:12:48,875 ‫دختر بازی؟ 176 00:12:51,500 --> 00:12:53,833 ‫من که یه خونه‌ی کنار دریاچه‌ای قشنگ میگرفتم 177 00:12:54,333 --> 00:12:58,916 ‫شوهر خوش‌تیپم و خودم کنار آب ‫پیک‌نیک می‌رفتیم و مشروب می‌خوردیم 178 00:12:59,000 --> 00:13:01,333 ‫و بچه‌هامون همون نزدیکی بازی میکردن 179 00:13:01,416 --> 00:13:03,500 ‫میدونی باید چی کار کنیم؟ 180 00:13:04,166 --> 00:13:06,500 ‫باید با این سکه‌ها کیک عسلی بخریم 181 00:13:06,583 --> 00:13:08,750 ‫و بانومون چطوری گیاه‌های داروئیش رو بگیره؟ 182 00:13:10,416 --> 00:13:12,809 ‫- آره، سه تا دیگه از اونا ‫- کباب مخلوط تازه! 183 00:13:12,833 --> 00:13:14,333 ‫اینم از این، قربان 184 00:13:14,416 --> 00:13:16,166 ‫وایسا! دزد! 185 00:13:17,208 --> 00:13:18,791 ‫هی! 186 00:13:19,291 --> 00:13:20,333 ‫این سمتی! 187 00:13:24,375 --> 00:13:25,666 ‫- اُه! ‫- جلوش رو بگیرین! 188 00:13:38,500 --> 00:13:39,833 ‫خُل وضع 189 00:13:53,041 --> 00:13:54,125 ‫همم! 190 00:13:55,166 --> 00:13:56,750 ‫یه کم برای من نگهدار! 191 00:13:58,041 --> 00:14:00,666 ‫دیدی، کار کرد 192 00:14:00,750 --> 00:14:01,916 ‫میدونستم میکنه 193 00:14:08,708 --> 00:14:10,166 ‫توی «نیلفگارد»، 194 00:14:10,250 --> 00:14:13,958 ‫دست‌های دزدی‌هایی مثل شما رو می‌بُرن 195 00:14:14,000 --> 00:14:16,625 ‫مجبورت میکنن تا چند هفته بندازیشون دور گردنت 196 00:14:17,958 --> 00:14:19,333 ‫حُقه‌ی هوشمندانه‌ای‌ـه 197 00:14:20,166 --> 00:14:21,583 ‫چیز عجیبی قاپیدی 198 00:14:21,666 --> 00:14:22,833 ‫کیه که مریض شده؟ 199 00:14:26,000 --> 00:14:26,833 ‫کجا... 200 00:14:26,916 --> 00:14:31,333 ‫این دختره تخم از کجا پیدا کرده تا تو ‫یه کوچه با مردی مثل من اینطوری رفتار کنه؟ 201 00:14:31,416 --> 00:14:35,500 ‫از بُزدل‌های بو گندویی که سعی میکنن ‫قلدری خانم‌های جوان رو بکنن دزدیمشون 202 00:14:39,333 --> 00:14:40,333 ‫تو کی هستی؟ 203 00:14:40,416 --> 00:14:45,333 ‫یه انسان‌دوست، که گوش‌های ‫خیرخواهش شنیدن که یکی از خانم‌های محل 204 00:14:45,416 --> 00:14:48,291 ‫با دیوانگی و تب از دست رفته... 205 00:14:48,375 --> 00:14:50,708 ‫چیزهای خوفناکی می‌بینه که واقعاً وجود ندارن 206 00:14:51,208 --> 00:14:55,166 ‫اون جویدنی آبی مطمئناً ‫بیماریش رو کم میکنه، ولی، آه... 207 00:14:55,791 --> 00:14:57,250 ‫یه شمشیر میتونه اونو بُکُشه 208 00:14:57,333 --> 00:14:58,375 ‫اسمم «دگلن»ـه 209 00:14:59,083 --> 00:15:01,333 ‫و قراره منو ببرین پیش خانم اشرافی‌تون 210 00:15:01,833 --> 00:15:04,958 ‫وگرنه شما دو تا آفت رو برمیگردونم به بازار 211 00:15:11,916 --> 00:15:14,000 ‫یه شیطان این زن رو آلوده کرده 212 00:15:14,083 --> 00:15:15,083 ‫یه «ماهر» 213 00:15:15,500 --> 00:15:19,208 ‫با توهم‌های زننده ترتیبت رو میده ‫و از دیوانگی‌ت تغذیه میکنه 214 00:15:19,291 --> 00:15:21,750 ‫سنگ‌های شهاب سنگی ‫مانع جادوی شیطان میشه، 215 00:15:21,833 --> 00:15:23,833 ‫تا بشه.. حذفش کرد 216 00:15:24,333 --> 00:15:25,958 ‫بیرون. حالا. همه‌تون 217 00:15:28,250 --> 00:15:29,416 ‫من دوست دارم بمونم 218 00:15:30,625 --> 00:15:34,041 ‫پسرت احتمالاً ‫واسه خودش یکی دو تا هیولا دیده، نه؟ 219 00:15:37,500 --> 00:15:39,583 ‫- اوف! ‫- میخوام یه طلسم اجرا کنم 220 00:15:39,666 --> 00:15:41,958 ‫تویی که باید اون جانور رو بگیری 221 00:15:43,166 --> 00:15:46,583 ‫ولی من فکر کردم یه ویچر هیولاها رو می‌کُشه 222 00:15:46,666 --> 00:15:48,375 ‫برای کُشتن یه هیولا، 223 00:15:48,458 --> 00:15:50,416 ‫اول باید بتونی درکش کنی 224 00:15:50,500 --> 00:15:51,958 ‫درموردش تحقیق کنی 225 00:15:52,458 --> 00:15:53,958 ‫نقطه ضعفش رو پیدا کنی 226 00:15:54,500 --> 00:15:56,750 ‫این لعنتی رو زنده و سرحال میخوام 227 00:15:57,875 --> 00:15:58,875 ‫اگه ممکن باشه 228 00:16:09,708 --> 00:16:10,791 ‫محکم، رفیقِ جوون 229 00:16:10,875 --> 00:16:11,958 ‫آه... 230 00:16:35,083 --> 00:16:36,708 ‫اونوقت میخواست بمونه 231 00:16:58,833 --> 00:17:01,083 ‫هیچوقت نذار برن رو مُخت 232 00:17:01,666 --> 00:17:04,125 ‫مُرده‌ش بهتر از فرار کرده‌ش‌ـه 233 00:17:06,875 --> 00:17:09,041 ‫همیشه یه هیولای دیگه هست 234 00:17:14,000 --> 00:17:15,000 ‫وزیمیر 235 00:17:15,500 --> 00:17:17,000 ‫آب گرم بیار 236 00:17:17,708 --> 00:17:18,791 ‫سرم... 237 00:17:18,875 --> 00:17:21,291 ‫اُه، سرم وحشتناک درد میکنه 238 00:17:34,541 --> 00:17:36,000 ‫وزنش خوبه، نیست؟ 239 00:17:36,083 --> 00:17:39,291 ‫فکر میکنی اون کار برای ‫ارباب عوضی‌ت چقدر هزینه داره؟ 240 00:17:40,875 --> 00:17:43,083 ‫ترس و جهل کاسبیِ خوبی‌ـه 241 00:17:44,416 --> 00:17:46,000 ‫برای خدماتت، رفیق جوان 242 00:17:54,416 --> 00:17:55,500 ‫منو با خودت ببر 243 00:17:56,666 --> 00:17:58,666 ‫پسرهای زیادی دنبال ویچر شدن نیستن 244 00:17:58,750 --> 00:18:02,083 ‫حتی از اونم کمتر دنبال ‫لگن گرفتن و آب آوردن هستن 245 00:18:02,166 --> 00:18:03,166 ‫و دختره؟ 246 00:18:04,000 --> 00:18:05,291 ‫خانمِ چشم آبیت؟ 247 00:18:06,583 --> 00:18:09,333 ‫اونجا با «ماهر»ـه هم تردید کردی 248 00:18:09,416 --> 00:18:13,000 ‫ویچرها تردید نمیکنن 249 00:18:40,916 --> 00:18:43,250 ‫- بس کن! ‫- میخوای از امروز لذت ببری؟ 250 00:18:43,333 --> 00:18:47,083 ‫یا هنوز به خاطر اون شب هیولا کُشی ‫ترسناکت زیادی شوکه هستی؟ 251 00:18:47,166 --> 00:18:49,166 ‫اولین‌بارت بود، وزیمیر 252 00:18:49,750 --> 00:18:53,208 ‫ببخشید که دلم میخواد واسه ‫یه چیزی به جز خدمتکاری خوب باشم 253 00:18:53,291 --> 00:18:55,541 ‫اوه، الان می‌فهمم 254 00:18:55,625 --> 00:18:57,875 ‫تو، آراسته شده با زره‌ی جنگی، 255 00:18:57,958 --> 00:18:59,583 ‫شمشیرهای فولادی و نقره‌ای، 256 00:18:59,666 --> 00:19:03,541 ‫قاره رو از دست «کیکامور»ها، ‫غول‌ها و ساحره‌های دیوانه نجات میدی 257 00:19:03,625 --> 00:19:05,291 ‫شیطان از دستت به لرزه می‌افته 258 00:19:06,500 --> 00:19:09,916 ‫- زره‌ی خوش استیل، راستی. ‫- هرجور دوست داری تصورش کن 259 00:19:10,666 --> 00:19:14,416 ‫تنها راهی که آدم‌هایی مثل ما جون سالم به در می‌برن ‫با رویاپردازی درمورد خودمون جای چیزهای دیگه‌ست 260 00:19:15,000 --> 00:19:19,291 ‫کی میدونه؟ شاید یه روز من ‫شاهزاده‌ای شدم که به برف فرمان میده 261 00:19:22,333 --> 00:19:23,333 ‫آه! 262 00:19:25,708 --> 00:19:27,875 ‫وزیمیر، فقط شوخی میکردم 263 00:19:27,958 --> 00:19:29,458 ‫به نظرت سرنوشت‌مون خنده‌داره؟ 264 00:19:30,083 --> 00:19:34,250 ‫چرا من باید مثل پدرم بی‌عرضه و بی‌پول باشم؟ ‫یا تو مثل مادرت باشی؟ 265 00:19:34,875 --> 00:19:37,750 ‫- چرا اینطوری مسخره شدی؟ ‫- نمی‌فهمی 266 00:19:37,833 --> 00:19:40,125 ‫وزیمیر، اون بیرون، ما هیچی نیستیم 267 00:19:40,791 --> 00:19:41,916 ‫کمترا ز هیچی 268 00:19:42,458 --> 00:19:45,000 ‫حداقل اینجا، ‫توی عمارت، جا و مکان داریم 269 00:19:45,083 --> 00:19:46,750 ‫و اگه من بتونم ازت مراقبت کنم؟ 270 00:19:47,333 --> 00:19:49,791 ‫سکه‌ای که اون ویچر دیشب به دست آورد، 271 00:19:49,875 --> 00:19:51,416 ‫باید می‌دیدیش 272 00:19:51,916 --> 00:19:54,791 ‫اون خونه‌ی کنار دریاچه‌ت رو برات میگیرم، ‫تمام شرابی که میخوای 273 00:19:54,875 --> 00:19:57,416 ‫هرچیز و همه چیز 274 00:19:57,500 --> 00:19:58,500 ‫مال توـه 275 00:19:59,416 --> 00:20:01,583 ‫پس بدهی‌ای که به اربابی که ازش متنفرم 276 00:20:02,166 --> 00:20:04,083 ‫با بدهی به اونی که دوست دارم عوض کنم؟ 277 00:20:06,666 --> 00:20:08,708 ‫صبر کن، اِلیانا! بمون! 278 00:20:09,208 --> 00:20:10,333 ‫تو بمون 279 00:21:42,291 --> 00:21:43,916 ‫لرد وزیمیر، 280 00:21:44,000 --> 00:21:45,291 ‫بهترین دوستِ جدیدم 281 00:21:45,375 --> 00:21:47,416 ‫توی مسیرم به اینجا به یه لشن برخوردم 282 00:21:47,500 --> 00:21:48,500 ‫شنیدیم 283 00:21:49,000 --> 00:21:51,250 ‫در همین حین، ‫امسال به زور اونقدر در آوردم 284 00:21:51,333 --> 00:21:53,791 ‫که از پس خرجِ یه شب با ‫مردِ فاحشه‌ی معامله شُل بر بیام 285 00:21:53,875 --> 00:21:55,541 ‫مُصیبت‌هات کمرم رو می‌شکنه، لوکا 286 00:21:56,041 --> 00:21:59,041 ‫بعد اینجا «سون» رو داریم که نیروهای جدید آورده 287 00:21:59,125 --> 00:22:01,541 ‫همین که با هر هیولایی که می‌کشیم ‫خودمون رو از کار بی کار می‌کنیم 288 00:22:01,625 --> 00:22:03,416 ‫به اندازه کافی بد هست 289 00:22:03,500 --> 00:22:05,708 ‫حالا قراره تعدادمون بیشتر هم بشه 290 00:22:05,791 --> 00:22:09,750 ‫تقصیر من نیست که مردم بیشتر از سکه بچه دارن 291 00:22:09,833 --> 00:22:12,166 ‫تازه، یه مرد فاحشه کم داری؟ 292 00:22:12,708 --> 00:22:14,125 ‫برو درت بذار 293 00:22:14,208 --> 00:22:15,916 ‫تو همه جات کم نیست؟ 294 00:22:16,000 --> 00:22:19,291 ‫پسرها، ‫هیولاها توی زمستون زاد و ولد میکنن، 295 00:22:19,375 --> 00:22:22,208 ‫بعد که بهار اومد، ‫از اینجا تا «نظیر» کار هست 296 00:22:22,291 --> 00:22:24,666 ‫تا اون موقع، میگم جمع و جور کنیم، 297 00:22:24,750 --> 00:22:25,750 ‫مشروب بخوریم، 298 00:22:26,166 --> 00:22:30,041 ‫و شماها دوتا تمرکز کنید تا این بچه‌ها ‫رو وارد دنیای ویچر بودن کنید 299 00:22:33,875 --> 00:22:36,500 ‫«ویچرها سرکش‌هایی بدون نجابت هستن» 300 00:22:36,583 --> 00:22:39,666 ‫«موجودات حقیقتاً شیطانی که ‫فقط به درد کُشتن می‌خورن» 301 00:22:41,416 --> 00:22:44,250 ‫«در بین انسان‌های درستکار جایی برای اون‌ها نیست» 302 00:22:45,250 --> 00:22:47,750 ‫خدایا. این آشغال رو چطور پیدا کردی؟ 303 00:22:47,833 --> 00:22:51,583 ‫چندتا از پسرها موقع برگشتن دیدنشون ‫که تو شهر به در و دیوار زده بودن 304 00:22:51,666 --> 00:22:54,500 ‫«تترا گیلکرست». شبیه یه گیاه‌شناس می‌مونه 305 00:22:55,208 --> 00:22:56,208 ‫یه ناب گراست 306 00:22:56,666 --> 00:23:00,583 ‫میگه از نوادگان اولین ساحره‌ی انسانی‌ـه 307 00:23:00,666 --> 00:23:03,166 ‫زحمتت می‌شد خواهرهای اون پسره رو دفن میکردی؟ 308 00:23:04,208 --> 00:23:06,833 ‫داری واسه الاغ‌هایی واسه گیلکرست کاه می‌ریزی 309 00:23:08,125 --> 00:23:10,166 ‫اون دندونِ یه «وایورن»ـه، نه «باسیلیسک» 310 00:23:10,250 --> 00:23:11,958 ‫هرجور بخوام ترکیب میکنم 311 00:23:12,583 --> 00:23:13,583 ‫ببین 312 00:23:14,125 --> 00:23:17,125 ‫- وضیعت من و بچه‌ها رو می‌دونی ‫- باهاش کنار بیا، رفیق جوون 313 00:23:17,208 --> 00:23:19,583 ‫چون قراره به نیروهای جدید شمشیربازی یاد بدی 314 00:23:19,666 --> 00:23:23,333 ‫- دارم تنبیه میشم؟ ‫- این زمستون چندتا ویچر کم دارم 315 00:23:23,958 --> 00:23:28,083 ‫پهلوان‌پنبه‌ها کارهای پُرسودتری پیدا کردن 316 00:23:28,583 --> 00:23:30,791 ‫پس همه‌مون باید وزن بیشتری حمل کنیم 317 00:23:30,875 --> 00:23:34,125 ‫یه زمستون شگفت‌انگیز از تراژدی‌های کوچیک رها شده 318 00:23:34,208 --> 00:23:35,041 ‫دوست‌داشتنی‌ـه 319 00:23:35,125 --> 00:23:37,416 ‫حالا، این لشن 320 00:23:38,500 --> 00:23:40,875 ‫بگو که به فکرت رسیده که جادوش کرده بودن 321 00:23:40,958 --> 00:23:42,916 ‫کند ذهن که نیستم 322 00:23:43,000 --> 00:23:45,333 ‫یه «کرون» میتونسته اون کار رو بکنه 323 00:23:45,416 --> 00:23:47,416 ‫یه خون‌آشام ارشد، کاملاً ممکنه 324 00:23:48,208 --> 00:23:51,083 ‫یا میتونه گونه‌ی جدیدی از لشن باشه 325 00:23:51,166 --> 00:23:54,875 ‫راستش، فقط الف‌هان که ظاهر ‫معمولِ قربانی بودن به خودشون گرفتن 326 00:23:55,375 --> 00:23:56,958 ‫حیف شد 327 00:23:58,166 --> 00:24:01,250 ‫چندتا هیولای جدید... ‫برای کاسبی خوب میشد 328 00:24:06,083 --> 00:24:08,208 ‫چرا ویچرـه ترتیبش رو نداده؟ 329 00:24:08,291 --> 00:24:11,416 ‫- دروغ و دسیسه ‫- صورت‌ها رو نگاه نکن 330 00:24:12,416 --> 00:24:14,791 ‫شنیدم که لشن کشته شده 331 00:24:18,291 --> 00:24:22,208 ‫یه استشمام کوچیک از نفس باسیلیسک ‫میتونه کار ده مرد قوی رو بسازه 332 00:24:23,625 --> 00:24:26,041 ‫جنازه‌ی اون موجود رو پیدا کردی؟ 333 00:24:27,500 --> 00:24:30,291 ‫یه ویچر برای گرفتن سکه‌ش مدرک لازم داره 334 00:24:30,958 --> 00:24:32,458 ‫و با اینحال... 335 00:24:32,541 --> 00:24:34,166 ‫حداقل کمکم کن شاه رو راضی کنم 336 00:24:34,250 --> 00:24:36,958 ‫تا یه پیغام‌رسون برای بررسی ‫به کرمورهن بفرسته، لطفاً 337 00:24:37,791 --> 00:24:41,458 ‫وردست‌هات به اندازه کافی ‫از ترس مردم استفاده کردن 338 00:24:41,541 --> 00:24:44,250 ‫صرفِ فرستادن یه پیغام‌رسون ‫ویچرها رو محکوم میکنه، 339 00:24:44,333 --> 00:24:45,916 ‫حقیقت هرچی که باشه 340 00:24:46,708 --> 00:24:48,875 ‫میدونی درست کردن یه ویچر شامل چی میشه؟ 341 00:24:50,041 --> 00:24:52,125 ‫کارهای وحشتناکی که با نیروهای جدیدشون میکنن؟ 342 00:24:52,208 --> 00:24:54,958 ‫پسرهایی که از یتیم‌هایی که اینجا داری بزرگتر نیستن 343 00:24:55,916 --> 00:24:58,416 ‫شوهر مرحومت اگه بود متوجه میشد 344 00:24:58,916 --> 00:25:01,250 ‫من شدیداً لرد زربست رو تحسین میکردم 345 00:25:02,666 --> 00:25:04,000 ‫ذهنش باز بود 346 00:25:04,791 --> 00:25:05,791 ‫تفکر خلاقانه‌ای داشت 347 00:25:06,541 --> 00:25:08,291 ‫هرچی نباشه، با تو ازدواج کرد 348 00:25:08,375 --> 00:25:10,541 ‫مواظب باش، تترا 349 00:25:11,041 --> 00:25:12,291 ‫یا ساکت باش 350 00:25:12,875 --> 00:25:16,083 ‫قوانین کیدوین صندلی شوهر ‫در دربار رو به بیوه‌ش میدن 351 00:25:16,166 --> 00:25:18,791 ‫همون قوانین چیزی درمورد پاک کردن ‫چیزی که زنه زمانی بوده نمیگن 352 00:25:19,791 --> 00:25:21,750 ‫خب، چه شانس خوبی، بانوی من، 353 00:25:21,833 --> 00:25:24,208 ‫که افراد کمی حاضرن راجب این مشکل بحث کنن 354 00:25:42,791 --> 00:25:44,458 ‫روزهاست چیزی برای خوردن بهمون ندادین! 355 00:25:44,541 --> 00:25:47,208 ‫خواب بهمون نمیدین، ‫به زور میتونیم وایسیم 356 00:25:47,708 --> 00:25:49,833 ‫حالا دادین با شمشیر بازی کنیم؟ 357 00:25:51,041 --> 00:25:53,958 ‫منم مثل تو خوشم نمیاد اینجا باشم 358 00:25:54,833 --> 00:25:56,041 ‫یه حدس شانسی می‌زنم 359 00:25:56,125 --> 00:25:59,583 ‫همه‌تون خیال می‌کنید اون بیرون ‫سرنوشت‌های بهتری براتون هست 360 00:26:00,541 --> 00:26:02,666 ‫اون بیرون، هیچی ندارین 361 00:26:03,875 --> 00:26:05,916 ‫ولی اینجا، ما بهتون قدرت میدیم 362 00:26:06,000 --> 00:26:07,750 ‫هدف 363 00:26:09,750 --> 00:26:10,750 ‫احترام 364 00:26:11,125 --> 00:26:13,958 ‫یه فرصت برای جون سالم به در بردن ‫از وحشت‌هایی که بیرون در انتظارـه 365 00:26:14,458 --> 00:26:17,041 ‫اگه اونو نمیخواین، پس این... 366 00:26:20,375 --> 00:26:21,541 ‫با شما حیف میشه 367 00:26:25,166 --> 00:26:27,083 ‫«و اگه اونو نمیخواین، پس این... 368 00:26:27,166 --> 00:26:29,000 ‫با شما حیف میشه» 369 00:26:29,083 --> 00:26:31,666 ‫آه. اون نادون چقدر مزخرف میگه 370 00:26:31,750 --> 00:26:34,000 ‫ارباب دگلن ما رو برای مسیرمون آماده میکنه 371 00:26:34,083 --> 00:26:36,208 ‫بهتره اینجا سختی بکشیم تا بیرون 372 00:26:37,625 --> 00:26:39,416 ‫اُه، امشب یخ‌بدون‌ـه 373 00:26:42,333 --> 00:26:44,291 ‫خفه شو و تا جایی که میتونی بخواب 374 00:26:46,291 --> 00:26:48,583 ‫آه، به توماس اهمیت نده 375 00:26:48,666 --> 00:26:49,958 ‫قانون غافلگیری 376 00:26:50,041 --> 00:26:52,875 ‫تا وقتی یکی‌شون اومد دم در ‫نمیدونستیم پسره مال ویچرهاست 377 00:26:52,958 --> 00:26:54,125 ‫قانون غافلگیری؟ 378 00:26:54,208 --> 00:26:57,750 ‫یه اسم فانتزی واسه وقتیه که نمیتونی ‫پولِ یه ویچر رو بدی. بچه‌ت رو بده بهشون 379 00:26:59,166 --> 00:27:01,291 ‫تو فروخته شدی، ‫یا داوطلب اومدی؟ 380 00:27:01,375 --> 00:27:04,000 ‫آه، ننه بابام پرتم کردن اینجا. ‫مثل اکثریت 381 00:27:04,083 --> 00:27:06,416 ‫کی با انتخاب خودش میاد تو این خوک دونی؟ 382 00:27:09,833 --> 00:27:11,791 ‫- اینقدر نترس ‫- اونا... 383 00:27:12,500 --> 00:27:15,000 ‫- میخوان ما رو مسموم کنن ‫- کی؟ 384 00:27:15,083 --> 00:27:17,250 ‫یه سری ساحره اینجا هست 385 00:27:17,333 --> 00:27:18,333 ‫سن بالا 386 00:27:18,833 --> 00:27:20,416 ‫ویچر درست میکنن، اونا... 387 00:27:20,500 --> 00:27:22,875 ‫ما رو می‌کُشن. ‫بعد ما رو برمیگردونن، ولی... 388 00:27:23,458 --> 00:27:24,750 ‫دیگه عادی نیستیم 389 00:27:26,041 --> 00:27:29,000 ‫- بهش میگن... ‫- آزمون علفزار. میدونم 390 00:27:29,083 --> 00:27:30,416 ‫منم می‌ترسم 391 00:27:31,291 --> 00:27:33,708 ‫بعد فکر میکنم، ‫«به زودی قراره اون بیرون توی راه باشم، 392 00:27:33,791 --> 00:27:36,666 ‫قوی‎تر از خیلی‌ها، ‫بدون خواستنِ چیزی.» 393 00:27:37,208 --> 00:27:38,541 ‫دیگه هیچوقت از چیزی نمی‌ترسم 394 00:27:40,958 --> 00:27:43,833 ‫بهتر از حالت عادی از ‫آزمون‌ها بیرون میای، توماس 395 00:27:44,708 --> 00:27:45,708 ‫قول میدم 396 00:28:04,125 --> 00:28:05,916 ‫- چی... ‫- وزیمیرـه! 397 00:28:08,791 --> 00:28:11,000 ‫چی شد؟ ‫ما کجائیم؟ 398 00:28:11,083 --> 00:28:14,041 ‫ساکت. ‫بابام قبلاً درمورد اینجا گفته بود 399 00:28:14,833 --> 00:28:16,333 ‫باتلاقِ سُرخ‌ـه 400 00:28:16,416 --> 00:28:17,625 ‫نفرین شده‌ست 401 00:28:17,708 --> 00:28:20,666 ‫پُر از ارواح خبیث و دیوهاست 402 00:28:21,250 --> 00:28:22,333 ‫گریفین‌ها 403 00:28:22,416 --> 00:28:23,875 ‫این یه آزمایشه 404 00:28:24,500 --> 00:28:25,708 ‫مثل بقیه آزمون‌ها 405 00:28:25,791 --> 00:28:29,500 ‫در مسیر کار، ‫اولین غریزه‌ی یه ویچر زنده موندن‌ـه 406 00:28:30,083 --> 00:28:32,083 ‫موضوع هوشه، نه شمشیر 407 00:28:32,166 --> 00:28:34,458 ‫ماه رو دنبال می‌کنیم تا به صافی برسیم 408 00:28:34,541 --> 00:28:36,583 ‫اگه یه هیولا نزدیک باشه، ‫مدالتون... 409 00:28:48,583 --> 00:28:50,541 ‫- شبح‌ها! ‫- آروم باشین! 410 00:28:51,708 --> 00:28:52,708 ‫با هم بمونید! 411 00:29:11,166 --> 00:29:13,208 ‫ها؟ 412 00:29:34,750 --> 00:29:35,750 ‫این طرفی 413 00:30:06,291 --> 00:30:07,291 ‫آه... 414 00:30:19,000 --> 00:30:20,000 ‫اوه... 415 00:31:04,208 --> 00:31:05,958 ‫اوه! 416 00:31:41,125 --> 00:31:43,916 ‫مدال‌ها گاهی اوقات ‫کتاب علوم طبیعت رو حس میکنن 417 00:31:44,750 --> 00:31:47,666 ‫- مخصوصاً وقتی پُر باشه ‫- تو یکی از اونایی 418 00:31:48,250 --> 00:31:50,625 ‫اون ساحره‌هایی که توماس ‫گفته بود ویچر درست میکنن 419 00:31:51,666 --> 00:31:53,041 ‫خیلی پیر به نظر نمیای 420 00:31:53,625 --> 00:31:55,708 ‫خب، ساحره‌ها دیر پیر میشن 421 00:31:55,791 --> 00:31:56,916 ‫ویچرها هم همینطور 422 00:31:57,000 --> 00:32:00,541 ‫به هر دومون دهه‌ها وقت میده ‫تا مهارت‌های خاصمون رو بهبود بدیم 423 00:32:00,625 --> 00:32:01,916 ‫اگرچه، آزمون‌ها فقط 424 00:32:02,000 --> 00:32:03,791 ‫بخشی از وظیفه‌ی منه 425 00:32:03,875 --> 00:32:05,500 ‫نترس 426 00:32:05,583 --> 00:32:08,916 ‫فقط عارضه‌ی جانبی ژن‌های چندگانه‌ش‌ـه 427 00:32:09,000 --> 00:32:10,750 ‫«کرالک»‌ها 428 00:32:10,833 --> 00:32:14,208 ‫تو ساختار این گونه ‫سه مُدل مختلف شناسایی کردم 429 00:32:14,291 --> 00:32:16,625 ‫یه دو رگه‌ی کوچولی کثیف‌ـه 430 00:32:16,708 --> 00:32:20,458 ‫ارباب دگلن گفت هیولاها ‫نمیتونن با نژادهای دیگه تولیدمثل کنن 431 00:32:20,958 --> 00:32:24,291 ‫حقیقته. اگرچه میشه مهندسی‌شون کرد 432 00:32:24,916 --> 00:32:27,708 ‫تصور کن ارتشی از هیولاها که 433 00:32:27,791 --> 00:32:30,916 ‫برای از بین بردن الف‌ها ‫و نژادهای قدیمی طراحی شدن 434 00:32:31,000 --> 00:32:33,125 ‫تا زمین و غذا به دست بیارن 435 00:32:33,708 --> 00:32:35,208 ‫اگرچه افسونگریش... 436 00:32:35,291 --> 00:32:36,583 ‫نا زیبا بود 437 00:32:37,250 --> 00:32:39,708 ‫اکثر دو رگه‌ها درجا مُردن 438 00:32:40,666 --> 00:32:42,458 ‫ساحره‌ها هیولاها رو ساختن، 439 00:32:42,541 --> 00:32:44,666 ‫بعد ویچرها رو ساختن تا اونا رو بکشن؟ 440 00:32:45,458 --> 00:32:48,458 ‫امروز، ساحره‌های من و خودم حافظ 441 00:32:48,541 --> 00:32:50,833 ‫راز و رمز این افسون‌های جهش‌زا هستیم، 442 00:32:50,916 --> 00:32:53,166 ‫از سوءاستفاده‌ی بیشتر جلوگیری می‌کنیم 443 00:32:53,833 --> 00:32:55,375 ‫من «رایدریک»ـم، راستی 444 00:32:55,458 --> 00:32:57,208 ‫خُل شدی، رایدریک؟ 445 00:32:57,750 --> 00:33:01,541 ‫یه ویچر حق داره جایگاهش در تاریخ رو بدونه 446 00:33:02,291 --> 00:33:04,500 ‫وقتی داشتی زخم‌هات رو لیس می‌زدی یه سواره اومد 447 00:33:04,583 --> 00:33:05,833 ‫یه نامه برات گذاشت 448 00:33:05,916 --> 00:33:09,125 ‫میدونستی که توماس و بقیه قراره توی باتلاق بمیرن؟ 449 00:33:09,208 --> 00:33:11,375 ‫بازیِ اعداد و تعداده، مرد جوون 450 00:33:11,458 --> 00:33:14,375 ‫چند نفر از این آزمون‌ها زنده بیرون میان؟ 451 00:33:14,458 --> 00:33:17,041 ‫بستگی داره. چندتاشون ویچر هستن؟ 452 00:33:18,750 --> 00:33:22,750 ‫نامه از سمت آشناته. ‫بخونش، قبل از اینکه بسوزونمش 453 00:33:29,208 --> 00:33:30,458 ‫ «وزیمیر» 454 00:33:31,083 --> 00:33:34,166 ‫ «احتمالاً افکارت از اینجا فاصله زیادی داره، ‫ برای همین کوتاه میگم» 455 00:33:35,083 --> 00:33:36,416 ‫ «پدرت مُرده» 456 00:33:37,125 --> 00:33:38,750 ‫ «کیدوین روستامون رو گرفت 457 00:33:38,833 --> 00:33:41,166 ‫ و پدرت وقتی داشت به لرد و ‫ بانومون کمک میکرد فرار کنن کشته شد، 458 00:33:41,250 --> 00:33:43,333 ‫ که هر دوشون در نهایت به قتل رسیدن» 459 00:33:43,833 --> 00:33:46,000 ‫ «به خونه برنگرد، وزیمیر، 460 00:33:46,083 --> 00:33:48,416 ‫ اگه هیچوقت همچین فکری داشتی» 461 00:33:49,458 --> 00:33:52,625 ‫ «امیدوارم تو این دنیای ‫ خمش ناپذیر گرما و راحتی پیدا کرده باشی 462 00:33:53,125 --> 00:33:56,958 ‫ و اینکه دنیا باهات مهربون باشه، ‫ و بیشتر از هرچیزی، منصف. 463 00:33:57,875 --> 00:34:02,041 ‫ برای من، یه خانواده‌ی سلطنتی ‫ از کیدوین منو به سرپرستی گرفتن 464 00:34:03,125 --> 00:34:04,791 ‫ اونا ارباب‌های مهربون‌تری هستن 465 00:34:05,291 --> 00:34:09,000 ‫ اجازه میدن نقاشی کنم و نشونم ‫ میدن چطوری بخونم و چطور بنویسم 466 00:34:10,041 --> 00:34:12,000 ‫ «تغذیه‌ی خوبی دارم و در آرامش هستم» 467 00:34:14,375 --> 00:34:16,875 ‫ «برای دلتنگی چیزهای کمی ‫ توی شهر سوخته‌مون هست، 468 00:34:16,958 --> 00:34:20,000 ‫ و برف‌بازی‌ها و دسرهای تو کوچه‌مون 469 00:34:20,083 --> 00:34:23,500 ‫ خاطراتِ سنگینیِ که الان با خوشحالی دفن میکنم» 470 00:34:24,541 --> 00:34:26,541 ‫ «تولد مجددت رو پیدا کن، وزیمیر،» 471 00:34:27,291 --> 00:34:29,375 ‫ از بارها و دردهای گذشته خودتو رها کن 472 00:34:30,208 --> 00:34:31,333 ‫ و بله، 473 00:34:32,291 --> 00:34:33,500 ‫ خودت رو از من رها کن 474 00:34:34,500 --> 00:34:35,833 ‫ این بهترین کاره 475 00:34:37,333 --> 00:34:38,583 ‫ خوب زندگی کن و عشق بورز 476 00:34:39,541 --> 00:34:40,541 ‫ الیانا» 477 00:35:53,791 --> 00:35:57,916 ‫صحیح. خب، کی دوست داره یه دوری بزنیم ‫و یه جای قشنگ و خلوت مست کنیم؟ 478 00:35:58,000 --> 00:36:01,500 ‫می‌مونیم و می‌بینیم کی زنده می‌مونه 479 00:36:01,583 --> 00:36:03,250 ‫ممکنه چند روز وقت ببره 480 00:36:03,750 --> 00:36:05,250 ‫یا اِسکل میشه، لمبرت، 481 00:36:05,791 --> 00:36:06,833 ‫شاید ریموس 482 00:36:07,416 --> 00:36:10,708 ‫حالا، میشه لطفاً بریم حسابی مست کنیم؟ 483 00:36:10,791 --> 00:36:12,291 ‫اُه، بذار اخم و تخم کنن 484 00:36:12,916 --> 00:36:13,916 ‫خودمون شراب می‌خوریم 485 00:36:18,166 --> 00:36:21,458 ‫قابله کم مونده غش کنه وقتی واسه پرداختیم اومدم 486 00:36:21,541 --> 00:36:24,958 ‫شبیه یه خوفِ افتضاح بودم، قرمز و بد بود، 487 00:36:25,041 --> 00:36:27,708 ‫ولی، میدونی، کارمون همینه 488 00:36:27,791 --> 00:36:30,041 ‫و «استریگا»؟ درمان شد؟ 489 00:36:30,125 --> 00:36:31,666 ‫بله. بله، معلومه 490 00:36:32,666 --> 00:36:35,041 ‫قبل از داستان بعدی مشروب بیشتر لازم داریم 491 00:36:36,625 --> 00:36:39,833 ‫میدونی، اون قابله باید نجات‌دهنده‌ی بهتری اجیر میکرد 492 00:36:39,916 --> 00:36:41,458 ‫یه مرد درستکار و شریف 493 00:36:42,041 --> 00:36:43,125 ‫یه مرد واقعی 494 00:36:43,208 --> 00:36:44,833 ‫نه یه جهش یافته 495 00:36:44,916 --> 00:36:47,583 ‫الان به شوالیه‌ها درمورد نفرین‌های ‫استریگایی هم آموزش میدن؟ 496 00:36:48,208 --> 00:36:51,500 ‫اون درس رو کجا جا دادن؟ ‫بین ادای احترام و نیزه بازی؟ 497 00:36:51,583 --> 00:36:55,041 ‫همه‌مون واسه یه کوچولو نوشیدنی ‫و خوشی بدون خشونت اینجائیم 498 00:36:56,833 --> 00:36:57,958 ‫آه 499 00:36:58,041 --> 00:37:00,916 ‫الان تیکه‌ی «امثال شما» رو میخوای بگی؟ 500 00:37:01,958 --> 00:37:03,583 ‫این آدم‌ها رو ترسوندی 501 00:37:04,083 --> 00:37:06,625 ‫همونطور که اون قابله‌ای که تیغش زدی ترسوندی 502 00:37:07,208 --> 00:37:08,666 ‫بهتره برین 503 00:37:08,750 --> 00:37:11,083 ‫همین الان 504 00:37:11,166 --> 00:37:13,541 ‫دیدم شوالیه‌هایی که سعی میکنن کار ما رو انجام بدن 505 00:37:14,125 --> 00:37:15,833 ‫هیولاها رو جمع و جور کنن 506 00:37:15,916 --> 00:37:18,083 ‫داستان‌های پندآموزین، همه‌تون 507 00:37:19,208 --> 00:37:20,708 ‫مخصوصاً تو دل بروهاتون 508 00:37:23,833 --> 00:37:28,000 ‫اون دو ویچر باید محاکمه و اعدام بشن. ‫بدون هیچ سوالی 509 00:37:28,083 --> 00:37:29,625 ‫منِ احمق رو بگو 510 00:37:29,708 --> 00:37:33,791 ‫اینجا فکر کردم محاکمه کردن ‫یعنی کلاً درمورد سوال پرسیدنه 511 00:37:33,875 --> 00:37:37,333 ‫این دوتا دو نفر از نگهبان‌هاتون رو کشتن، ‫والاحضرت. اجازه چنین کاری میدین؟ 512 00:37:37,416 --> 00:37:41,250 ‫قربان، صاحب رستوران مدعی شده ‫که شوالیه‌هاتون باعت ایجاد اون نزاع شدن 513 00:37:41,833 --> 00:37:44,583 ‫این ویچرها از خودشون دفاع میکردن 514 00:37:45,291 --> 00:37:49,375 ‫ایمان مردم به سلطنت از قبل هم به خاطر ‫حمله‌هایی که در جنگل داشتیم تضعیف شده 515 00:37:49,458 --> 00:37:53,083 ‫حالا قراره بشنون که پادشاهی هیچ کاری نکرده ‫وقتی دو هیولا خون شوالیه‌ها رو ریختن 516 00:37:53,166 --> 00:37:55,083 ‫پس باید با ویچرها به جنگ بریم؟ 517 00:37:55,166 --> 00:37:57,833 ‫فقط به خاطر اینکه تو تبدیلشون کردی ‫به چیری که خودت ازش ترس داری؟ 518 00:37:58,750 --> 00:38:01,250 ‫اونا مرگ‌آور هستن. ‫در این، توافق داریم، تترا 519 00:38:01,875 --> 00:38:04,750 ‫و چنین نبردی موج خون ‫در کیدوین به راه می‌اندازه 520 00:38:05,291 --> 00:38:08,375 ‫این مجلس باید به یاد بیاره که ‫صندلی بانو افتخاری هستش 521 00:38:08,458 --> 00:38:11,666 ‫بااینحال هنوز صندلی منه 522 00:38:11,750 --> 00:38:15,083 ‫که توسط بدنش به دست آورده شده. ‫نه خون یا لقب 523 00:38:15,166 --> 00:38:17,625 ‫خدایا، کافیه! 524 00:38:18,375 --> 00:38:21,500 ‫به خاطر گوش‌هام هم که شده ‫میدم شوالیه‌هام هر دوتون رو بکشن 525 00:38:21,583 --> 00:38:24,166 ‫در حقیقت، تترا درست میگه، قربان 526 00:38:24,916 --> 00:38:27,375 ‫تحت فرمان‌هاتون انتظار عمل دارن 527 00:38:27,458 --> 00:38:30,583 ‫اگه با یه حرکت از دو جنبه عمل کنید چی؟ 528 00:38:30,666 --> 00:38:34,625 ‫پاکسازی جنگل‌هامون ‫همزمان با اجتناب از جنگ با ویچرها؟ 529 00:38:42,333 --> 00:38:43,958 ‫نگهبان؟ 530 00:38:44,041 --> 00:38:45,250 ‫ها؟ 531 00:38:46,166 --> 00:38:47,333 ‫شنیدی؟ 532 00:38:47,416 --> 00:38:49,666 ‫- یه صدای تقه‌ای میاد ‫- هی! 533 00:38:50,416 --> 00:38:53,333 ‫تنت می‌خاره، جهش‌یافته؟ 534 00:38:53,416 --> 00:38:56,875 ‫به یه ظرف واسه شاشیدن و ‫یه نون کم و بیش خوب رضایت میدم، لطفاً 535 00:38:59,000 --> 00:39:00,000 ‫اوف! 536 00:39:01,958 --> 00:39:04,333 ‫آه. یه خورده سخاوتمندانه‌ست، ولی... 537 00:39:11,250 --> 00:39:13,166 ‫لازم نیست این یکی رو نصف کنیم 538 00:39:13,666 --> 00:39:15,375 ‫نه مثل وقتی که جوان‌تر بودیم 539 00:39:16,500 --> 00:39:21,041 ‫میدونستم ویچرها یه جور دیگه پیر میشن، ‫ولی، خب، نگاهش کن! 540 00:39:22,500 --> 00:39:23,541 ‫الیانا! 541 00:39:23,625 --> 00:39:27,333 ‫شک ندارم که فکر میکردی تا حالا یه دختر ‫ترشیده‌ی پیر شدم، درحال بردگی کشیدن 542 00:39:28,083 --> 00:39:30,333 ‫البته اگه کلاً درمورد من فکر کردی 543 00:39:30,416 --> 00:39:31,625 ‫آه.. نامه‌ت 544 00:39:32,750 --> 00:39:35,125 ‫- به یه عمارت جدید فروخته شدی ‫- بله 545 00:39:35,791 --> 00:39:37,333 ‫زربست‌های کیدوین 546 00:39:37,416 --> 00:39:39,333 ‫به اندازه کافی مهربون بودن، ولی... 547 00:39:39,416 --> 00:39:43,000 ‫این پسرشون بود که واقعاً ‫بهم علاقه داشت، با وجود شرایطم 548 00:39:44,333 --> 00:39:47,083 ‫یه عمر گذشته. ‫اون خونه کنار دریاچه رو گرفتی؟ 549 00:39:47,166 --> 00:39:50,583 ‫خونه کنار دریاچه؟ ‫خدای من، خونه کنار دریاچه! 550 00:39:50,666 --> 00:39:52,375 ‫دریاچه‌ای در کار نیست، نه 551 00:39:53,166 --> 00:39:54,250 ‫ولی خونه‌ی خوبی‌ـه 552 00:39:54,833 --> 00:39:57,750 ‫بعد از اینکه شوهرم فوت کرد ‫تبدیلش کردم به یه یتیم‌خونه 553 00:39:57,833 --> 00:40:00,208 ‫بچه هم داشتیم. چندتا دختر 554 00:40:00,291 --> 00:40:02,500 ‫بلا بودن، هر سه تاشون 555 00:40:02,583 --> 00:40:05,041 ‫یکی‌شون تازگی مادربزرگم کرده. ‫التماسش کردم که نکنه 556 00:40:05,125 --> 00:40:07,500 ‫ولی آزاردهنده‌های فسقلیِ کله شقی هستن 557 00:40:07,583 --> 00:40:09,458 ‫اکثراً تو رو یادم می‌اندازن... 558 00:40:10,041 --> 00:40:11,375 ‫اُه، خدایا 559 00:40:11,875 --> 00:40:13,750 ‫زیادی.. حرف می‌زنم 560 00:40:14,250 --> 00:40:15,166 ‫حوصله‌ت سر رفت 561 00:40:15,250 --> 00:40:16,958 ‫نه، نه، نه. چیزی نیست 562 00:40:17,041 --> 00:40:20,291 ‫خوبی. آه.. غیرمنتظره‌ست، بله 563 00:40:20,791 --> 00:40:23,708 ‫یه خورده تازه. ‫ولی، آه.. دوست‌داشتنی هم هست 564 00:40:24,208 --> 00:40:25,625 ‫زندگی خیلی کاملی... 565 00:40:25,708 --> 00:40:30,208 ‫میخوای شوهر از قبل مُرده‌م رو بکشی ‫و یتیم‌خونه رو با خاک یکسان کنی 566 00:40:31,166 --> 00:40:33,333 ‫خودم بودم دقیقاً از این لغات استفاده نمیکردم 567 00:40:36,583 --> 00:40:38,750 ‫لُرد زربست باهام مهربون بود 568 00:40:39,708 --> 00:40:41,416 ‫به هیچ وجه کامل نبود، ولی... 569 00:40:42,083 --> 00:40:46,125 ‫کسیه که وقتی میره خیلی دلتنگش میشی 570 00:40:48,416 --> 00:40:50,750 ‫ولی، چه داستان‌هایی که ازت نشنیدم 571 00:40:51,250 --> 00:40:54,166 ‫ویچر ماجراجو برای اجیر کردن 572 00:40:54,250 --> 00:40:56,250 ‫وزیمیرِ هیولا کُش، 573 00:40:56,333 --> 00:40:59,333 ‫که فقط برای پست‌ترین موجودات قیمت میذاره.» 574 00:40:59,416 --> 00:41:03,375 ‫خب، خیلی وقت پیش نبود، ‫تو همین تفکرات رو توی سرم پُر میکردی 575 00:41:04,291 --> 00:41:06,750 ‫سال‌ها واسه تو جور دیگه‌ای کار میکنن 576 00:41:06,833 --> 00:41:08,666 ‫زمان چی هست، اصلاً؟ 577 00:41:09,833 --> 00:41:11,750 ‫همه چیز 578 00:41:12,750 --> 00:41:16,791 ‫پادشاه حاضره برای تو و دوستت ‫بابت جُرم‌هاتون عفو عمومی اعطا کنه 579 00:41:16,875 --> 00:41:19,375 ‫پس بهتره یادآوری کنم که من وظایف 580 00:41:19,458 --> 00:41:23,666 ‫شوهر مرحومم، لرد شریف زربست، ‫مشاور تاج و تخت رو اجرا میکنم 581 00:41:23,750 --> 00:41:26,000 ‫هر معامله‌ای هزینه‌ای داره 582 00:41:26,083 --> 00:41:29,833 ‫هر چیزی که مردم ما رو در جنگل‌های ‫«آرد کاریگ» به قتل می‌رسونه بُکش 583 00:41:29,916 --> 00:41:31,333 ‫و همکارم، لوکا؟ 584 00:41:31,416 --> 00:41:33,958 ‫- خودم ازش مراقبت میکنم ‫- شرایط منطقی‌ـه 585 00:41:34,541 --> 00:41:36,333 ‫یه همراه هم با خودت می‌بری 586 00:41:36,416 --> 00:41:38,125 ‫اون، اونجا، خب... 587 00:41:39,000 --> 00:41:40,000 ‫یه مشکل‌ـه 588 00:41:40,541 --> 00:41:42,250 ‫مسیر این کار خیلی خطرناکه، 589 00:41:42,333 --> 00:41:45,500 ‫و شما یه خانم هستی، بانوی من 590 00:41:46,333 --> 00:41:48,958 ‫تازه، نمیشه یه اشرافی مثل شما 591 00:41:49,041 --> 00:41:51,833 ‫درحال پرسه زدن با جهش‌یافته‌ای مثل من دیده بشه 592 00:41:52,416 --> 00:41:56,000 ‫پس بدون شک خوشحال میشی که ‫بشنوی من قرار نیست همراهت باشم 593 00:42:02,166 --> 00:42:05,291 ‫هیچ قصد ندارم راهنما یا پرستارت باشم، جادوگر 594 00:42:05,375 --> 00:42:07,416 ‫برام مهم نیست جد و آبادت کی بوده 595 00:42:12,791 --> 00:42:13,791 ‫قول میدم، 596 00:42:14,500 --> 00:42:16,083 ‫این هیولا رو می‌کشم 597 00:42:16,166 --> 00:42:17,416 ‫به خاطر تو، الیانا 598 00:42:30,583 --> 00:42:32,463 ‫ممکنه اصلاً یه هیولا هم نباشه 599 00:42:32,500 --> 00:42:35,625 ‫اون لشن که نفرتون ‫کارلایل رو کُشت جادو شده بود 600 00:42:35,708 --> 00:42:36,958 ‫توسط یه اِلف 601 00:42:37,041 --> 00:42:39,500 ‫«چرا یه الف؟» آه! خوشحالم پرسیدی 602 00:42:39,583 --> 00:42:42,375 ‫میدونی، یه اِلف دیگه‌ی خیلی پیر ‫که خیلی جوون به نظر میاد 603 00:42:42,458 --> 00:42:46,041 ‫ازم خواست کمکش کنم یه گروه از دخترهایی ‫که سر جای خودشون نیستن پیدا کنیم 604 00:42:47,208 --> 00:42:50,166 ‫نکته اینه، ویچر بودن یه کسب و کاره 605 00:42:50,250 --> 00:42:51,583 ‫باید یه نشان ویژه نگهداری 606 00:42:51,666 --> 00:42:56,166 ‫اگه به خاطر آزار پری‌ها و کمک به اِلف‌ها ‫بشناسنت نمیشه کارهای بزرگ گیر بیاری 607 00:42:58,250 --> 00:43:00,708 ‫جادوی آتش رو ساحره‌های رتبه بالا ممنوع نکردن؟ 608 00:43:01,750 --> 00:43:04,125 ‫تا اینجای کار ساحره‌های خیلی کمی هستن 609 00:43:04,208 --> 00:43:06,208 ‫که نعمتِ داشتن مهارت کنترل شعله‌ها رو دارن 610 00:43:08,000 --> 00:43:10,333 ‫ها. ‫تو خیلی خاصی، مشخصه 611 00:43:13,125 --> 00:43:14,625 ‫حتماً به نظرت ساده میام 612 00:43:15,416 --> 00:43:16,791 ‫ولی هرج و مرج... 613 00:43:17,708 --> 00:43:20,208 ‫خب، کلمات نمیتونن توصیفش کنن 614 00:43:21,833 --> 00:43:24,125 ‫ویچرها هم به هرج و مرج مرتبط میشن 615 00:43:24,208 --> 00:43:27,208 ‫فقط اینکه ارتباط شما فاسد شده و خورنده‌ست 616 00:43:27,291 --> 00:43:28,416 ‫و خیلی کمتر محکوم‌کننده 617 00:43:32,291 --> 00:43:36,166 ‫یه داستان درمورد ویچری هست ‫که به یه کشیشِ بیمار کمک کرده 618 00:43:36,708 --> 00:43:40,000 ‫هیولا کُش باور داشت که بیماریش، ‫در اصل، یه نفرین‌ـه، 619 00:43:41,416 --> 00:43:43,833 ‫و میتونه با کشتن هرکس که قرارش داده درمان بشه 620 00:43:44,333 --> 00:43:47,041 ‫اون کشیش فوراً انگشتش رو به ‫سمت جادوگری که همونجا بود گرفت، 621 00:43:47,125 --> 00:43:49,375 ‫یه دختر احمق که همیشه براش دردسر درست میکرد 622 00:43:50,291 --> 00:43:54,166 ‫ویچر اونو کُشت، ‫و به حق بهش جواهر و سنگ قیمتی داده شد 623 00:43:55,958 --> 00:43:58,833 ‫- مشخصه که کشیش‌ـه بهتر شد ‫- همینطوره 624 00:43:59,416 --> 00:44:01,166 ‫و چند روز بعدش، 625 00:44:01,250 --> 00:44:04,958 ‫یه سنگ قیمتی زیبا بین دارایی‌های آشپزش پیدا کرد، 626 00:44:05,041 --> 00:44:08,166 ‫شبیه به همونی که به ویچر باهوش داده بود 627 00:44:08,250 --> 00:44:10,666 ‫آه. آشپز رو راضی کرده بود ‫غذای کشیش رو مسموم کنه 628 00:44:10,750 --> 00:44:12,333 ‫و سودش رو شریک شدن 629 00:44:12,416 --> 00:44:15,166 ‫کلاهبرداری هوشمندانه‌ای‎ـه. ‫کاش به فکر خودم رسیده بود 630 00:44:15,875 --> 00:44:16,916 ‫همونطور که گفتم... 631 00:44:17,666 --> 00:44:18,666 ‫فاسد 632 00:44:30,000 --> 00:44:31,000 ‫آه، دوست‌داشتنی‌ـه 633 00:44:31,500 --> 00:44:33,166 ‫- برگشتیم سر خونه اول ‫- نه 634 00:44:33,750 --> 00:44:35,416 ‫این جنگل‌ها رو می‌شناسم 635 00:44:35,500 --> 00:44:37,458 ‫همم. لُرد کارلایل هم همینطور 636 00:44:37,541 --> 00:44:41,958 ‫در «آرتوزا»، با جادو دور غذاهای ‫ناخوشایند توهمات خوشایند ایجاد می‌کردیم 637 00:44:42,041 --> 00:44:43,791 ‫غذا رو خوشمزه‌تر میکرد، 638 00:44:43,875 --> 00:44:46,041 ‫با اینحال، مزه‌ای که بعد از طلسم داشت؟ 639 00:44:48,208 --> 00:44:49,208 ‫تلخ 640 00:44:51,333 --> 00:44:56,458 ‫هرج و مرج دل‌ها و ذهن‌هامون رو پاک کن. ‫بذار چشم‌هامون درستی و حقیقت رو ببینه 641 00:44:57,125 --> 00:44:59,166 ‫پوششی که دور ذهن‌هامون رو گرفته بردار 642 00:45:00,166 --> 00:45:02,750 ‫پوششی که دور ذهن‌هامون رو گرفته بردار! 643 00:45:16,125 --> 00:45:18,458 ‫اون طلسم بی نقص بود 644 00:45:19,166 --> 00:45:21,791 ‫قدرتی که نیازه تا ‫همچین هنری رو حفظ کنه... 645 00:45:22,458 --> 00:45:24,458 ‫میتونه یه لشن هم طلسم کنه 646 00:45:34,083 --> 00:45:37,500 ‫Garean bhaedh aip me vhoelynath 647 00:45:37,583 --> 00:45:39,625 ‫- کیتسو؟ ‫- دوست توـه؟ 648 00:45:39,708 --> 00:45:40,958 ‫دوستِ دوستم 649 00:45:41,041 --> 00:45:44,000 ‫Garean bhaedh aip me vhoelynath 650 00:45:44,083 --> 00:45:48,375 ‫بله. اگه بخوام ازش اجتناب کنم ‫لازمه بدونم لونه‌تون چیه و کجاست، 651 00:45:48,458 --> 00:45:50,375 ‫مخصوصاً از اونجا که تو، میدونی، 652 00:45:50,458 --> 00:45:52,166 ‫- به خاطرش داری آدم می‌کشی ‫- ویچر 653 00:45:56,708 --> 00:45:58,916 ‫هیچوقت نژاد این شکلی از باسیلیسک‌ها ندیدم 654 00:45:59,416 --> 00:46:01,875 ‫- یه توهمِ دیگه؟ ‫- بدون شک به زودی می‌فهمیم 655 00:46:34,958 --> 00:46:37,750 ‫میدونم. همچین اثری روی همه داره 656 00:46:37,833 --> 00:46:39,541 ‫ولی بازم، ادب کجا رفته 657 00:47:50,750 --> 00:47:52,000 ‫نه! 658 00:47:52,083 --> 00:47:54,416 ‫نه! 659 00:47:55,083 --> 00:47:57,791 ‫- واقعی بود ‫- ممکنه یه خورده دست کم گرفته باشمت 660 00:47:58,291 --> 00:47:59,416 ‫یه خورده 661 00:48:00,416 --> 00:48:01,916 ‫آه 662 00:48:02,500 --> 00:48:04,708 ‫کیتسو، لازم نیست بدترش کنی 663 00:48:11,791 --> 00:48:12,958 ‫آه... 664 00:48:18,958 --> 00:48:19,958 ‫اوه! 665 00:48:34,375 --> 00:48:35,541 ‫ویچر! 666 00:48:59,583 --> 00:49:02,291 ‫قدرت ایجاد توهمش غیرطبیعی‌ـه 667 00:49:02,375 --> 00:49:04,750 ‫اولین هیولایی که بهش برخوردم یه «ماهر» بود 668 00:49:04,833 --> 00:49:08,458 ‫باعث میشد یه زن کابوس‌هایی ‫ببینه که واقعی نبودن. توهمات 669 00:49:08,541 --> 00:49:11,875 ‫- کیتسو یه الف‌ـه ‫- پس چرا بوی یه «ماهر» میده؟ 670 00:49:19,708 --> 00:49:20,916 ‫یه مدرسه‌ی الفی 671 00:49:21,625 --> 00:49:24,291 ‫قبلاً وسط تابستون کم سن و ‫سال‌هاشون رو می‌فرستادن اینجا 672 00:49:24,958 --> 00:49:29,041 ‫قبل از اینکه حین آخرین پاکسازی‌تون ‫به یه دژ تغییر کاربریش بدن 673 00:49:31,666 --> 00:49:32,916 ‫اثری از خون نیست 674 00:49:34,625 --> 00:49:36,375 ‫اگرچه، هنوز میتونم بوش رو حس کنم 675 00:49:37,041 --> 00:49:38,041 ‫بله 676 00:49:38,375 --> 00:49:39,375 ‫اینجا بوده 677 00:49:40,250 --> 00:49:41,583 ‫درست قبل از درگیری‌مون 678 00:50:19,541 --> 00:50:20,541 ‫ویچر! 679 00:50:21,166 --> 00:50:22,666 ‫من اسم هم دارم، میدونی 680 00:50:22,750 --> 00:50:24,500 ‫آه! 681 00:50:28,416 --> 00:50:29,875 ‫چه بلایی سرشون اومده؟ 682 00:50:31,833 --> 00:50:33,250 ‫همه‌شون اِلف هستن 683 00:50:34,000 --> 00:50:35,000 ‫دختر 684 00:50:35,083 --> 00:50:36,500 ‫اینجا 685 00:50:36,583 --> 00:50:37,583 ‫کمک 686 00:50:48,458 --> 00:50:50,500 ‫خدایا، یه لطف دیگه نه 687 00:50:52,333 --> 00:50:53,333 ‫این یکی کیه؟ 688 00:50:54,458 --> 00:50:57,875 ‫دوستی که بهش اشاره کرده بودم. ‫دنبال اون دخترها می‌گشت 689 00:50:58,875 --> 00:51:03,041 ‫و میتونستم یه تعدادیشون رو نجات بدم، ‫اگه عشقت به سکه رو کنار میذاشتی و کمک میکردی 690 00:51:03,541 --> 00:51:08,083 ‫- کیستو اونا رو می‌دزدیده ‫- بله. روی دخترها آزمایش میکرده 691 00:51:08,166 --> 00:51:10,916 ‫از یه افسون عجیب استفاده میکنه ‫تا سعی کنه تغییرشون بده 692 00:51:11,916 --> 00:51:13,750 ‫به چی تغییرشون بده؟ 693 00:51:13,833 --> 00:51:15,458 ‫هرچیزی که خودش بهش تبدیل شده 694 00:51:16,333 --> 00:51:20,083 ‫تا اینجا ردش رو زدم، ‫سعی کردم جلوش رو بگیرم، ولی.. نیروی کیتسو... 695 00:51:20,166 --> 00:51:21,750 ‫و همینجوری زنده‌ت گذاشت؟ 696 00:51:21,833 --> 00:51:25,541 ‫متوجه‌م که چنین مفهومی واسه نژادت ناآشناست 697 00:51:25,625 --> 00:51:28,541 ‫اگه کیتسو از جادو برای ‫جهش دادن اون دخترها استفاده می‌کرده، 698 00:51:28,625 --> 00:51:29,791 ‫کی اونو جهش داده؟ 699 00:51:33,541 --> 00:51:36,458 ‫ژن‌های اون با یه «ماهر» ترکیب شده 700 00:51:37,125 --> 00:51:39,041 ‫قدرت غیرطبیعی‌ش رو توضیح میده 701 00:51:39,666 --> 00:51:40,916 ‫اون یه دو رگه‌ست 702 00:51:41,000 --> 00:51:42,708 ‫چطور همچین چیزی ممکنه؟ 703 00:51:42,791 --> 00:51:44,375 ‫همونطور که اون ساخته شده 704 00:51:45,166 --> 00:51:46,583 ‫افسون‌های جهش‌یافتگی 705 00:51:46,666 --> 00:51:49,500 ‫رازهاش رو فقط ساحره‌های کرمورهن میدونن 706 00:51:49,583 --> 00:51:51,208 ‫شماها پشت همه‌ی اینایید 707 00:51:51,291 --> 00:51:52,375 ‫مسخره‌ست 708 00:51:53,833 --> 00:51:56,875 ‫شکار هیولاها برای سکه کافی نبود؟ 709 00:51:57,541 --> 00:51:59,041 ‫حالا خودتون می‌سازینشون؟ 710 00:51:59,125 --> 00:52:00,875 ‫ویچرها دارن تقلا میکنن، آره، ولی... 711 00:52:02,083 --> 00:52:06,458 ‫حیف شد. چندتا هیولای جدید... ‫برای کاسبی خوب میشد 712 00:52:07,666 --> 00:52:10,250 ‫هیولاهای بیشتر، ‫کارهای بیشتر، سکه‌ی بیشتر 713 00:52:10,333 --> 00:52:11,708 ‫یه حقه‌ی تیزِ دیگه 714 00:52:11,791 --> 00:52:13,708 ‫قسم می‌خورم، فیل، من خبر... 715 00:52:21,291 --> 00:52:22,666 ‫یه هیولای دیگه 716 00:52:27,625 --> 00:52:28,791 ‫اون هنوز یه الف‌ـه 717 00:52:33,375 --> 00:52:35,166 ‫خودت دیدی این موجودات چی کار میتونن بکنن 718 00:52:35,750 --> 00:52:38,375 ‫فیل، اگه دختره حتی نصف ‫نیروی کیتسو رو داشته باشه، 719 00:52:38,958 --> 00:52:40,250 ‫خطرناکه 720 00:52:40,333 --> 00:52:42,625 ‫این جادوگر همین حرف رو راجب شما نمی‌زنه؟ 721 00:52:43,750 --> 00:52:47,416 ‫برش می‌گردونم پیش مردم خودم. ‫به عنوان یه اِلف بزرگ میشه 722 00:52:47,500 --> 00:52:48,333 ‫چه خیرخواهانه 723 00:52:48,416 --> 00:52:52,083 ‫اگرچه فکر میکنم خیلی ‫طول نمی‌کشه تا بفرستیش به ما حمله کنه 724 00:52:52,166 --> 00:52:53,375 ‫برنده شدین 725 00:52:54,583 --> 00:52:56,083 ‫شکستمون دادین 726 00:52:56,166 --> 00:52:57,833 ‫حداقل اجازه بدین تحقیر شیم 727 00:52:57,916 --> 00:53:01,250 ‫و چیزی از نژادمون مونده جمع کنیم، ‫جهش‌یافته یا غیر از اون 728 00:53:02,541 --> 00:53:04,541 ‫به عنوان یه لطف به یه دوست 729 00:53:07,041 --> 00:53:09,166 ‫بچه رو بردار و برو. الان 730 00:53:10,708 --> 00:53:13,083 ‫یه خطای جدی کردی 731 00:53:13,875 --> 00:53:16,291 ‫اگه اون دختر به کسی صدمه بزنه، فیل... 732 00:53:16,375 --> 00:53:17,750 ‫اون وقت خودم می‌کُشمش 733 00:53:18,375 --> 00:53:22,333 ‫خونسردانه منتظر تو و شمشیرت هم هستم 734 00:53:24,208 --> 00:53:27,416 ‫باید یه مقدار سکه پیشنهاد میدادم. ‫اون موقع ترتیب کارها رو میدادی 735 00:53:27,500 --> 00:53:29,375 ‫موضوع قیمتش نبود 736 00:53:30,666 --> 00:53:32,875 ‫اُه، ویچر اخلاقیاتش رو پیدا کرده؟ 737 00:53:32,958 --> 00:53:36,000 ‫خیال میکنی خیلی خالصی، تترا؟ ‫هیچ لکه‌ای نداری؟ 738 00:53:36,083 --> 00:53:38,625 ‫بیرون رو ببین. اینم از اصول اخلاقیِ تو 739 00:53:39,291 --> 00:53:41,625 ‫گندیدگی و نابودی که همه‌شون بوی نفرت میدن 740 00:53:42,125 --> 00:53:45,250 ‫تو به اون کثافت برس و منم به مال خودم می‌رسم 741 00:54:48,666 --> 00:54:50,833 ‫هیچ چیز خوبی از این داستان در نمیاد 742 00:54:51,458 --> 00:54:53,375 ‫ترس و جهل کاسبیِ خوبی‌ـه 743 00:54:53,458 --> 00:54:55,625 ‫اولین‌باری که دگلن رو دیدم این حرف رو بهم زد 744 00:54:56,166 --> 00:54:57,166 ‫حالا نگاه کن 745 00:54:58,041 --> 00:54:59,458 ‫باید مطمئن بشم 746 00:55:00,666 --> 00:55:03,041 ‫ازت میخواستم باهام فرار کنی 747 00:55:07,166 --> 00:55:08,791 ‫میدونم مجبوری چی کار کنی 748 00:55:09,458 --> 00:55:13,750 ‫و باعث نمیشم حس کنی ‫که انگار دوباره منو رها کردی 749 00:55:39,833 --> 00:55:42,458 ‫سعی کردم جلوش رو بگیرم 750 00:55:42,541 --> 00:55:45,750 ‫ولی ویچرها، هرگز تردید نمیکنن 751 00:55:49,833 --> 00:55:52,375 ‫بانو گیلکرست مدرک ارائه کرده 752 00:55:52,458 --> 00:55:54,625 ‫این یکی هیولا زاد و ولد میکنه، 753 00:55:54,708 --> 00:55:56,500 ‫کشورم رو به وحشت می‌اندازه، 754 00:55:57,083 --> 00:55:59,375 ‫و مردم رو سر کیسه میکنه 755 00:56:01,708 --> 00:56:03,833 ‫چی واسه خودت میگی؟ 756 00:56:04,416 --> 00:56:07,791 ‫قربان، همه‌ی ویچرها ‫از این چند نژادها خبر نداشتن 757 00:56:07,875 --> 00:56:10,833 ‫بانو زربست، ‫شما گواه خطرهای اعتماد کردن 758 00:56:10,916 --> 00:56:13,958 ‫به یه خدمتگزار هستین 759 00:56:15,208 --> 00:56:16,208 ‫والاحضرت... 760 00:56:19,416 --> 00:56:21,458 ‫اگه ممکنه، قربان، 761 00:56:21,541 --> 00:56:24,916 ‫میشه بپرسم بانو گیلکرست الان کجاست؟ 762 00:57:22,083 --> 00:57:24,333 ‫هیولاها داشتن منقرض میشدن 763 00:57:24,416 --> 00:57:27,083 ‫باید از شیوه‌ی زندگی‌مون حفاظت میکردم 764 00:57:27,208 --> 00:57:29,666 ‫به تمام سکه‌هایی که میتونی ‫جمع کنی فکر کن، رفیق جوان 765 00:57:29,750 --> 00:57:32,791 ‫- با اون اسم صدام نکن ‫- قدردانی‌ت کجاست، پسرک 766 00:57:32,875 --> 00:57:34,000 ‫تو اومدی پیش من 767 00:57:34,083 --> 00:57:36,916 ‫میتونستم صاف پس بفرستمت لگن زیر مردم بذاری 768 00:57:37,000 --> 00:57:39,333 ‫تظاهر نکن که نمیدونستی وقتی ‫اون سکه‌ها رو پرت می‌کردی سمتم 769 00:57:39,416 --> 00:57:40,916 ‫داشتی چی کار میکردی 770 00:57:41,000 --> 00:57:42,291 ‫میدونستی که باهات میام 771 00:57:43,000 --> 00:57:45,041 ‫ما ساخته شدیم تا موجوداتی مثل اینا رو بکشیم، 772 00:57:45,125 --> 00:57:46,375 ‫نه اینکه بسازیمشون 773 00:57:46,458 --> 00:57:48,708 ‫به خاطر کاری که نیاز بود ‫انجام بشه گریه نمیکنم 774 00:57:49,333 --> 00:57:50,875 ‫بهت گفتم 775 00:57:50,958 --> 00:57:52,791 ‫یه ویچر هرگز تردید نمیکنه 776 00:57:52,875 --> 00:57:53,958 ‫اُه، میدونم 777 00:57:54,041 --> 00:57:57,958 ‫اِلف‌ـه چطور؟ قبل از اینکه کیتسو رو ‫جهش بدی بهش حق انتخاب دادی؟ 778 00:57:58,625 --> 00:58:00,333 ‫نه، فکر کردم به کُشتنش دادیم 779 00:58:00,416 --> 00:58:03,375 ‫اون جهش ثبات نداشت. ‫نیروش بیش از حد بود 780 00:58:04,041 --> 00:58:07,500 ‫واضحه که مرگش یکی از ‫جادوهای کوچیک هوشمندانه‌ش بوده 781 00:58:07,583 --> 00:58:09,500 ‫همه‌ی این کارها برای پُر کردن جیب‌هامون 782 00:58:11,125 --> 00:58:14,041 ‫تو همیشه تمرکزت روی طلاهای توی دستت بود 783 00:58:14,708 --> 00:58:17,833 ‫هیچوقت سرت رو بالا نیاوردی ببینی کی ‫داره اون پول رو بهت میده. چشم‌هاشون رو ببینی 784 00:58:18,416 --> 00:58:19,416 ‫ما وحشت‌زده‌شون می‌کنیم 785 00:58:19,916 --> 00:58:23,000 ‫تنها دلیلی که انسان‌ها ما رو شکار نمیکنن 786 00:58:23,583 --> 00:58:25,666 ‫هیولاهای ترسناک‌تری ‫هستن که ما دور می‌کنیم 787 00:58:26,333 --> 00:58:31,416 ‫انسان‌ها سریع می‌میرن، ‫برای همین زندگی‌شون رو با ترس و نفرت میگذرونن 788 00:58:31,500 --> 00:58:33,916 ‫از کوتوله‌ها یا دوستِ الِفت بپرس 789 00:58:34,000 --> 00:58:36,375 ‫انسان‌ها همیشه به هیولا احتیاج دارن 790 00:58:37,083 --> 00:58:39,625 ‫- حالا، ما هم داریم ‫- همه‌ی ما یتیم هستیم 791 00:58:39,708 --> 00:58:42,166 ‫همیشه چشم به تو داشتیم تا ازمون حفاظت کنی 792 00:58:42,250 --> 00:58:45,791 ‫باید بسوزونی و با خاک یکسانش کنی.. ‫وگرنه خودم میکنم 793 00:58:52,833 --> 00:58:54,333 ‫نمیخوام باهات بجنگم 794 00:58:54,416 --> 00:58:56,375 ‫باید از خودمون محفاظت کنیم، وزیمیر 795 00:59:00,541 --> 00:59:01,791 ‫باید از تو محافظت کنم! 796 00:59:08,666 --> 00:59:13,041 ‫اگه شما دوتا دوست داشته باشین ‫دست از کشتن همدیگه بردارین، 797 00:59:13,750 --> 00:59:15,208 ‫یه مهمون داریم 798 00:59:17,750 --> 00:59:19,166 ‫اون داره میاد 799 00:59:28,333 --> 00:59:31,250 ‫مرگ به همه ویچرها! 800 00:59:31,833 --> 00:59:34,625 ‫تترا وقت حروم نکرد. ‫حرف سریع پخش میشه 801 00:59:35,291 --> 00:59:38,583 ‫نه فقط درمورد چند نژاده‌ها، ‫بلکه ویچرهایی که از اِلف‌ها حفاظت میکنن 802 00:59:39,083 --> 00:59:40,125 ‫و لوکا؟ 803 00:59:42,125 --> 00:59:43,500 ‫این کارِ شما دوتاست 804 00:59:43,583 --> 00:59:46,250 ‫همیشه قرار بود به اینجا کشیده بشه، ‫دیر یا زود 805 00:59:46,333 --> 00:59:49,791 ‫خب، شاید یه راهی برامون بود ‫تا به عنوان آدم‌های بهتری بمیریم 806 00:59:49,875 --> 00:59:54,333 ‫ساحره‌های من و خودم تنها کس‌هایی هستیم ‫که رازهای افسون جهش‌زا رو میدونیم 807 00:59:54,416 --> 00:59:56,916 ‫تترا بیشتر از همه سر ماها رو میخواد 808 00:59:57,000 --> 00:59:58,583 ‫اگه ما بمیریم، 809 00:59:59,208 --> 01:00:02,291 ‫ویچر دیگه‌ای نمیتونه ساخته بشه 810 01:00:03,333 --> 01:00:05,291 ‫خودتون رو توی آزمایشگاه‌هاتون قایم کنید 811 01:00:05,375 --> 01:00:07,875 ‫بقیه‌مون جمع میشیم و ترتیب ‫فرقه‌ی کوچیکش رو میدیم 812 01:00:08,458 --> 01:00:09,708 ‫اون هرزه طلوع خورشید رو نمی‌بینه 813 01:00:11,750 --> 01:00:15,625 ‫تترا رو دست کم بگیر و خودت کسی ‫میشی که آخرین غروبش رو دیده 814 01:00:20,458 --> 01:00:22,583 ‫شاید حرف منطقی رو گوش بده 815 01:00:22,666 --> 01:00:26,291 ‫ممکنه یه حرومزاده باشه.. ‫ولی دگلن درست میگه 816 01:00:27,166 --> 01:00:28,458 ‫این غیرقابل اجتناب بود 817 01:00:28,541 --> 01:00:29,583 ‫چرا؟ 818 01:00:29,666 --> 01:00:31,666 ‫چون شما فرق می‌کنید 819 01:00:31,750 --> 01:00:34,125 ‫و کُشتن راحت‌تر از تحمل کردنه 820 01:00:36,416 --> 01:00:38,500 ‫میخوام تا جای ممکن از اینجا فاصله بگیری 821 01:00:38,583 --> 01:00:40,166 ‫اینجا بچه هم هست 822 01:00:40,250 --> 01:00:43,416 ‫- اونا آموزش دیده‌ن ‫- بچه، وزیمیر 823 01:00:43,500 --> 01:00:45,416 ‫وقتی اون آوردت تو هم بچه بودی 824 01:00:45,500 --> 01:00:48,583 ‫می‌برمشون به زیرزمین تا وقتی نبرد رو پیروز بشین 825 01:00:49,166 --> 01:00:52,875 ‫برای یه بار هم شده، ‫خودم جایگاهم رو انتخاب میکنم 826 01:00:53,708 --> 01:00:55,333 ‫همیشه آتیش زیادی داشتی 827 01:00:56,000 --> 01:00:57,166 ‫و همینطور زیبایی 828 01:00:57,250 --> 01:01:00,333 ‫لطفاً.. من نزدیک 70 سالمه 829 01:01:05,041 --> 01:01:06,041 ‫منم همینطور 830 01:01:31,833 --> 01:01:34,916 ‫قُله‌های قشنگی‌ـه. ‫زیادی برای جنگ پاکن 831 01:01:35,000 --> 01:01:39,958 ‫از اینجا برو و جنازه‌ی کس‌هایی ‫که کشتی پس بده، ساحره 832 01:01:40,041 --> 01:01:44,400 ‫اون به اسم کس‌هایی که توسط ‫هیولاهای خونگی‌ت سلاخی شدن اعدام شد 833 01:01:44,500 --> 01:01:46,666 ‫دیگه از اون موجودات خبری نمیشه، تترا 834 01:01:46,750 --> 01:01:47,750 ‫قول میدم 835 01:01:49,125 --> 01:01:51,541 ‫خب، ویچرها توی قیمت گذاری تخصص دارن 836 01:01:51,625 --> 01:01:54,166 ‫ارزش قولِ تو چقدره، وزیمیر؟ 837 01:01:54,250 --> 01:01:55,250 ‫بعضی چیزها... 838 01:01:56,083 --> 01:01:57,291 ‫فراتر از قیمت هستن 839 01:01:59,333 --> 01:02:00,333 ‫و تو؟ 840 01:02:01,083 --> 01:02:02,583 ‫بهم قول میدی؟ 841 01:02:03,125 --> 01:02:04,625 ‫من هیچی بهت نمیدم 842 01:02:04,708 --> 01:02:09,500 ‫جز فرصت اینکه دَره‌های کوهستانِ ‫قشنگ‌مون رو با جنازه‌هاتون پُر کنیم 843 01:02:10,291 --> 01:02:12,250 ‫ما ارتشی از ویچرها هستیم 844 01:02:12,333 --> 01:02:13,541 ‫شما انسانید 845 01:03:02,250 --> 01:03:03,250 ‫کیتسو 846 01:03:03,291 --> 01:03:05,958 ‫خیلی ناراحت شد وقتی ‫شنید لونه‌ش رو غارت کردین، 847 01:03:06,041 --> 01:03:09,791 ‫کارش رو نابود کردین، ‫و دختره رو کُشتین، تنها فرزندش رو. 848 01:03:11,125 --> 01:03:12,791 ‫هیولا برای جنگیدن با هیولا 849 01:03:13,416 --> 01:03:14,875 ‫چقدر با اجدادتون فرق دارین 850 01:03:24,916 --> 01:03:27,083 ‫جمع شین! جمع شین! 851 01:03:27,166 --> 01:03:29,666 ‫جرأت‌تون رو جمع کنید، رُفقا. ‫حمله می‌کنیم! 852 01:03:29,750 --> 01:03:32,875 ‫- شمشیرها کنار. شمشیرها کنار! ‫- واسه تردید کردن وقت نداریم 853 01:03:32,958 --> 01:03:34,500 ‫فقط یه بار هم شده بهم اعتماد کن! 854 01:03:37,833 --> 01:03:38,833 ‫لطفاً! 855 01:03:43,166 --> 01:03:44,958 ‫ویچرها، با من! 856 01:03:54,125 --> 01:03:56,041 ‫حالا! 857 01:04:04,166 --> 01:04:06,958 ‫آروم باشین. آروم باشین. 858 01:04:07,041 --> 01:04:08,041 ‫در امان هستین 859 01:05:05,750 --> 01:05:08,583 ‫ویچرها باید از صحنه‌ی این زمین محو بشن، 860 01:05:08,666 --> 01:05:11,833 ‫و تمام نشون‌هاشون با ‫نمک و نیترات پراکنده بشه 861 01:05:38,125 --> 01:05:39,500 ‫داره میره سراغ رایدریک! 862 01:05:40,583 --> 01:05:44,458 ‫من و بقیه پُل رو نگه میداریم. ‫از دروازه استفاده کنید تا تعدادشون رو نصف کنید 863 01:05:46,000 --> 01:05:48,083 ‫شما دو تا، جلوش رو بگیرین! 864 01:05:49,291 --> 01:05:51,458 ‫میتونی به اندازه کافی منو ببخشی، ‫رفیقِ جوون؟ 865 01:08:03,625 --> 01:08:06,041 ‫اگه دستش به رایدریک برسه، کارمون تمومه 866 01:08:08,625 --> 01:08:09,875 ‫پیداش کن! 867 01:08:11,583 --> 01:08:13,833 ‫جلوش رو بگیر! 868 01:08:24,875 --> 01:08:26,875 ‫توی انبار دونه‌ها یه دریچه هست 869 01:08:26,958 --> 01:08:29,041 ‫از مسیر پُشتی به بیرون راه داره 870 01:08:29,125 --> 01:08:30,375 ‫اینو چطور میدونی؟ 871 01:08:30,458 --> 01:08:32,000 ‫سعی میکرد فرار کنه! 872 01:08:34,750 --> 01:08:36,666 ‫تا جایی که ممکنه فرار کنید 873 01:08:36,750 --> 01:08:37,583 ‫همه‌تون 874 01:08:37,666 --> 01:08:40,458 ‫اینقدر برین تا پاشنه‌تون سائیده بشه، ‫اگه مجبور شدین، حتی تا استخوان 875 01:08:40,541 --> 01:08:41,583 ‫توقف نکنید 876 01:08:55,625 --> 01:08:57,291 ‫شمشیرهاتون رو پائین بیارین 877 01:08:59,541 --> 01:09:01,333 ‫این یه قتل‌عامه، تترا 878 01:09:01,916 --> 01:09:06,125 ‫به خاطر شما اون هیولا رو پرورش دادن. ‫اینجا معصومیتی در کار نیست 879 01:09:06,208 --> 01:09:08,000 ‫فقط ترس و نفرت هست 880 01:09:08,083 --> 01:09:10,541 ‫کافیه، لطفاً! 881 01:09:11,375 --> 01:09:14,041 ‫این خدمتگزار برای ویچرها به کیدوین خیانت میکنه 882 01:09:15,000 --> 01:09:16,166 ‫بذارین بهشون بپیونده 883 01:09:23,000 --> 01:09:25,000 ‫تترا! 884 01:09:25,083 --> 01:09:27,458 ‫قبل از اینکه شمشیر افرادت ‫یه سانت تکون بخوره میتونم بُکشمشون 885 01:09:27,541 --> 01:09:29,791 ‫به همین خیال باش 886 01:09:39,541 --> 01:09:42,916 ‫میخوای از امروز لذت ببری، ‫یا هنوز زیادی 887 01:09:43,000 --> 01:09:45,208 ‫بابت یه شب هیولا کُشی شوکه‌ای؟ 888 01:09:45,708 --> 01:09:49,666 ‫ببخشید که میخوام بیشتر ‫از یه مردِ روستایی ساده باشم 889 01:09:50,166 --> 01:09:51,416 ‫ولی نگاهش کن 890 01:09:52,708 --> 01:09:54,041 ‫تو یه ویچری 891 01:09:54,791 --> 01:09:56,041 ‫پولداری! 892 01:09:57,291 --> 01:09:59,000 ‫هیچی کم نخواهیم داشت، 893 01:09:59,541 --> 01:10:02,000 ‫و مراقبم هستی، وزیمیر 894 01:10:02,083 --> 01:10:04,875 ‫درست اونطور که گفتی. ‫سر حرفت هستی 895 01:10:08,875 --> 01:10:11,083 ‫- منو ببین ‫- یه خونه کنار دریاچه 896 01:10:11,875 --> 01:10:14,208 ‫شراب. خوردنی 897 01:10:14,291 --> 01:10:19,083 ‫دریاهای سکه‌ای که توش شناور میشیم تصور کن 898 01:10:19,625 --> 01:10:22,416 ‫تو هیچوقت اینو نمیخواستی! ‫همیشه راضی بودی 899 01:10:23,000 --> 01:10:24,000 ‫نه، نه، نه! 900 01:10:26,125 --> 01:10:28,416 ‫چهل تُن خونِ گوسفند؟ 901 01:10:29,166 --> 01:10:30,833 ‫قابله‌ی بیچاره! 902 01:10:30,916 --> 01:10:34,875 ‫اُه، داستان اون دفعه که اون کشیش ‫اهل «رِدِینیا» رو سر کیسه کردی بهشون بگو 903 01:10:34,958 --> 01:10:37,208 ‫گولش زدی که فکر کنه نفرین شده! 904 01:10:37,791 --> 01:10:41,875 ‫- چقدر از اون احمق گرفتی؟ ‫- نمیتونی اینجا باشی. از دستت دادیم 905 01:10:45,125 --> 01:10:46,833 ‫چی واسه خودت میگی؟ 906 01:10:48,041 --> 01:10:52,750 ‫صاحب رستوران رو بیدار کنید، ‫بشکه‌ها رو خالی کنید. همه مشروب بخورین! 907 01:10:53,583 --> 01:10:55,583 ‫یه سکه هم باقی نمیذاریم 908 01:10:55,666 --> 01:10:58,000 ‫آره! 909 01:11:02,291 --> 01:11:04,458 ‫کافیه! همه‌تون! 910 01:11:04,541 --> 01:11:06,166 ‫بسه.. نخندین! 911 01:11:06,250 --> 01:11:08,000 ‫وزیمیر، بیا نگاه کن 912 01:11:10,125 --> 01:11:11,166 ‫روراست باش حالا 913 01:11:11,250 --> 01:11:14,333 ‫خب، همونجوری اونجا نمون. بگو 914 01:11:16,583 --> 01:11:18,750 ‫ازش متنفری، نیستی؟ 915 01:11:18,833 --> 01:11:19,833 ‫من... 916 01:11:21,166 --> 01:11:24,333 ‫فقط داشتم سبک و سنگین میکردم که عدالت ‫رو برای ظاهر عالیم رعایت کردی یا نه 917 01:11:24,416 --> 01:11:27,666 ‫اُه، خدایا. منو ترسوندی 918 01:11:27,750 --> 01:11:30,583 ‫چه نگاهی تو چشم‌هات داری. ‫چقدر سر به زیر... 919 01:11:31,166 --> 01:11:32,375 ‫معرکه‌ست، الیانا 920 01:11:33,458 --> 01:11:34,500 ‫بی‌نقص 921 01:11:45,750 --> 01:11:47,666 ‫لفتش نده. تشنمه 922 01:11:49,666 --> 01:11:51,250 ‫مامان! ‫به بویان بگو بسه! 923 01:11:51,333 --> 01:11:53,250 ‫داره با اسباب‌بازی من فرار میکنه! 924 01:11:54,791 --> 01:11:57,708 ‫مشکل چیه، بابا؟ ‫قیافه‌ت ناراحته 925 01:11:58,291 --> 01:11:59,541 ‫نه، نه... 926 01:12:00,250 --> 01:12:01,250 ‫این اشتباه‌ست 927 01:12:01,291 --> 01:12:03,833 ‫بازی ذهنی بسه، کیتسو. ‫خیال بسه دیگه 928 01:12:06,541 --> 01:12:09,333 ‫ولی قسم خوردی مراقبم هستی، نخوردی؟ 929 01:12:10,333 --> 01:12:11,500 ‫که ازم محافظت میکنی 930 01:12:12,541 --> 01:12:13,916 ‫تو واقعی نیستی 931 01:12:14,000 --> 01:12:17,208 ‫حقیقت توهم نیست. ‫فراری ازش نیست 932 01:12:17,750 --> 01:12:19,458 ‫از من فاصله بگیر! 933 01:12:20,041 --> 01:12:22,125 ‫منو اینجا ول کردی، عزیزم 934 01:12:22,208 --> 01:12:25,041 ‫گیر کرده در امیدها و آرزوهای رها شده 935 01:12:25,125 --> 01:12:27,833 ‫و حالا میخوای دوباره ترکم کنی 936 01:12:27,916 --> 01:12:30,708 ‫فقط این دفعه، قرار نیست 937 01:12:30,791 --> 01:12:33,083 ‫با لباس‌ها و دربار و القاب دفن بشم 938 01:12:33,166 --> 01:12:36,666 ‫مثل تو میشم. گمشده و تنها 939 01:12:36,750 --> 01:12:38,791 ‫دوست نداشته! 940 01:12:38,875 --> 01:12:40,958 ‫نه، الیانا. من دوستت دارم 941 01:12:41,041 --> 01:12:42,458 ‫معشوقه‌ی واقعیت سکه‌ست 942 01:12:43,416 --> 01:12:46,250 ‫اون بیرون بیشتر هم هست تا بقاپی، نیست؟ 943 01:12:46,750 --> 01:12:47,750 ‫بس کن 944 01:12:47,791 --> 01:12:50,375 ‫اینجا میتونیم هرچیزی که ‫تصور میکنیم باشیم، وزیمیر 945 01:12:50,458 --> 01:12:51,750 ‫میتونیم پولدار باشیم 946 01:12:51,833 --> 01:12:57,541 ‫با هم. اینجا، زمان هیچی نیست 947 01:12:58,708 --> 01:13:00,541 ‫اون بیرون، میتونم نجاتش بدم 948 01:13:01,458 --> 01:13:02,791 ‫اون بیشتر ارزش داره 949 01:13:02,875 --> 01:13:04,208 ‫حالا، از سرم برو بیرون 950 01:13:39,291 --> 01:13:41,541 ‫میدونم هیچوقت اینو نخواستی 951 01:13:42,708 --> 01:13:44,041 ‫فقط یه بچه بودی 952 01:13:44,541 --> 01:13:46,083 ‫از کجا باید میدونستی؟ 953 01:13:59,500 --> 01:14:00,791 ‫وزیمیر! 954 01:14:01,541 --> 01:14:02,625 ‫عقب بمون! 955 01:14:37,333 --> 01:14:39,291 ‫با حقه‌های جادویی اومدی با من بجنگی؟ 956 01:15:18,000 --> 01:15:19,666 ‫اُه، نه... 957 01:15:21,208 --> 01:15:22,958 ‫نه! نه! 958 01:15:23,625 --> 01:15:24,958 ‫نه، نه، نه، نه! 959 01:15:27,250 --> 01:15:28,375 ‫وزیمیر 960 01:15:30,583 --> 01:15:31,583 ‫اوه 961 01:15:33,500 --> 01:15:34,500 ‫این... 962 01:15:35,291 --> 01:15:36,416 ‫این واقعی نیست 963 01:15:39,666 --> 01:15:42,500 ‫وقتی جوان بودم زیاد درمورد ویچرها نمیدونستم 964 01:15:42,583 --> 01:15:45,625 ‫نمیدونستم میتونید بهتر بو رو بفهمید، بهتر بشنوید 965 01:15:46,333 --> 01:15:49,083 ‫نمیدونستم که اون ویچر ‫وجودم توی کمد رو حس کرد، 966 01:15:49,166 --> 01:15:51,166 ‫می‌لرزیدم، به زور نفس می‌کشیدم، 967 01:15:51,250 --> 01:15:54,083 ‫وقتی داشت شمشیرش روی ‫توی تنِ مادرم فرو میکرد نگاهش میکردم 968 01:15:54,583 --> 01:15:58,250 ‫ساحره‌ی ساده‌ای که کشیش زودباور رو دور زد 969 01:15:59,250 --> 01:16:01,250 ‫هیولاها برای کشتن هیولا 970 01:16:06,375 --> 01:16:07,375 ‫آره... 971 01:16:13,000 --> 01:16:14,000 ‫پس... 972 01:16:22,375 --> 01:16:23,791 ‫برش دار و برو 973 01:16:25,625 --> 01:16:27,916 ‫سون؟ بقیه؟ 974 01:16:29,500 --> 01:16:30,500 ‫مُردن 975 01:16:31,583 --> 01:16:33,000 ‫تمام پسرهام 976 01:16:33,791 --> 01:16:35,833 ‫- جز تو ‫- بچه‌ها... 977 01:16:36,708 --> 01:16:38,541 ‫فرار کردن 978 01:16:39,166 --> 01:16:40,291 ‫نیروت رو نگهدار 979 01:16:42,541 --> 01:16:44,625 ‫الان پسرهای تو هستن، رفیقِ جوون 980 01:16:45,208 --> 01:16:46,375 ‫ویچرشون کن 981 01:16:46,875 --> 01:16:47,958 ‫به یه چیز... 982 01:16:48,541 --> 01:16:49,791 ‫بیشتر تبدیلشون کن 983 01:16:52,375 --> 01:16:54,125 ‫به آدم‌های بهتر 984 01:17:12,375 --> 01:17:15,333 ‫اون این چیزها رو نمیخواست 985 01:18:05,875 --> 01:18:07,666 ‫ما کجائیم؟ 986 01:18:26,166 --> 01:18:27,666 ‫زیباست 987 01:18:29,083 --> 01:18:31,666 ‫به نظر واقعی.. نمیاد 988 01:19:02,166 --> 01:19:03,250 ‫ها؟ 989 01:19:05,458 --> 01:19:07,875 ‫اصلاً میدونیم کجا داریم می‌ریم؟ 990 01:19:18,791 --> 01:19:21,666 ‫این آخرین‌باره که میذارم هیچکدومتون تردید کنید 991 01:19:22,333 --> 01:19:23,416 ‫تصمیم بگیرید 992 01:19:24,916 --> 01:19:26,291 ‫ولی ازمون متنفرن 993 01:19:27,625 --> 01:19:29,250 ‫همیشه یه هیولای دیگه هست... 994 01:19:29,333 --> 01:19:30,333 ‫گرالت 995 01:19:45,126 --> 01:20:00,315 ‫»» رضا کارگران «« ‫:.:.: greatR :.:.: 996 01:20:05,316 --> 01:20:20,316 ‫« ارائه‌ای از وب‌سایت بیاتوموویز » ‫:.: Bia2Movies.bid :.: 997 01:20:25,317 --> 01:20:35,317 ‫1400.6.1 998 01:20:45,083 --> 01:20:48,541 ‫زمانی یه لُرد 999 01:20:49,208 --> 01:20:53,458 ‫در جنگل تاریک بود 1000 01:20:53,958 --> 01:20:57,875 ‫یه دستبند عجیبِ 1001 01:20:57,958 --> 01:21:03,041 ‫نقره‌ای داشت 1002 01:21:03,791 --> 01:21:07,833 ‫دور 1003 01:21:07,916 --> 01:21:11,666 ‫دستش 1004 01:21:13,166 --> 01:21:17,625 ‫چون که اون راهزن هم 1005 01:21:17,708 --> 01:21:24,708 ‫از هیولاها 1006 01:21:25,791 --> 01:21:32,416 ‫ترس داشت 1007 01:21:33,541 --> 01:21:40,416 ‫از هیولاها