1 00:00:01,958 --> 00:00:03,128 ‫جرسی که بودیم، ‫بهتون گفته بودم... 2 00:00:03,152 --> 00:00:04,875 ‫پیش‌گوئه گفته این مأموریت ‫با شکست مواجه می‌شه. 3 00:00:05,083 --> 00:00:07,258 ‫در راستای نجات مهم‌ترین چیز ‫با شکست مواجه می‌شه. 4 00:00:07,282 --> 00:00:08,666 ‫معانی متعددی ازش تعبیر می‌شه. 5 00:00:09,125 --> 00:00:13,375 ‫اولش در حکم هدیه‌ای برای پدرم بودم. ‫آتنا همیشه همین‌طور رفتار می‌کنه. 6 00:00:13,958 --> 00:00:16,000 ‫پس از مدتی، عین هدیه باهام رفتار می‌کردن. 7 00:00:16,000 --> 00:00:20,041 ‫پدرم دیگه فرصت کافی داشته. ‫راستش رو بخواین، کمک‌های شما... 8 00:00:20,041 --> 00:00:22,666 ‫در چند روز اخیر از کمک‌های پدرم ‫در کل عمرم بیشتر بوده. 9 00:00:22,666 --> 00:00:25,250 ‫مواظب باش. گمون کنم چیزی نمونده بود ‫دوست خطابم کنی. 10 00:00:26,166 --> 00:00:28,958 ‫فرصت دارم مامانم رو نجات بدم. ‫نباید بذارم چیزی جلوم رو بگیره. 11 00:00:29,879 --> 00:00:34,962 ‫ارائه شده توسط وبسایت فیلمکیو ‫.:: FilmKio.Com ::. 12 00:00:36,583 --> 00:00:40,000 ‫پدرت هوات رو داره. ‫از اولش هوات رو داشت. 13 00:00:40,250 --> 00:00:44,750 ‫بهش اعتماد کن. کافیه نفس بکشی. 14 00:00:48,471 --> 00:00:54,805 ‫«پرسی جکسون و المپ‌نشینان» 15 00:00:55,306 --> 00:01:00,586 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫فیلمکیو را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید ‫FilmKio@ 16 00:01:00,611 --> 00:01:04,651 ‫کانال زیرنویس‌های فیلمکیو: ‫SubKio@ 17 00:01:04,676 --> 00:01:09,106 ‫دانلود فیلم‌وسریال بدون سانسور، با زیرنویس چسبیده و پخش آنلاین ‫.:: FilmKio.Com ::. 18 00:01:09,502 --> 00:01:12,695 ‫[آتش‌نشانی سنت لوئیس] 19 00:01:12,720 --> 00:01:13,308 ‫[آتش‌نشانی] ‫[آمبولانس] 20 00:01:13,333 --> 00:01:14,500 ‫دارن ما رو نگاه می‌کنن. 21 00:01:17,458 --> 00:01:18,458 ‫آره. 22 00:01:19,208 --> 00:01:21,500 ‫خب، پس احتمالا بهتره از اینجا بریم، ‫موافق نیستی؟ 23 00:01:23,333 --> 00:01:25,208 ‫ای بابا، دارن دقیقا ‫خودمون رو نگاه می‌کنن. 24 00:01:26,791 --> 00:01:29,000 ‫چی؟ 25 00:01:31,625 --> 00:01:33,875 ‫بیا. بریم پرسی رو پیدا کنیم. 26 00:01:34,916 --> 00:01:36,333 ‫- آنابث... ‫- زنده است. 27 00:01:37,458 --> 00:01:38,458 ‫خودم می‌دونم. 28 00:01:41,583 --> 00:01:44,416 ‫- پرسی! ‫- پرسی! 29 00:01:49,166 --> 00:01:50,166 ‫پرسی! 30 00:01:51,625 --> 00:01:52,750 ‫پرسی! 31 00:01:54,395 --> 00:02:02,778 ‫مترجمان: «کیارش نعمت گرگانی و سینا اعظمیان» ‫.:: Sina_z & KiarashNg ::. 32 00:02:03,875 --> 00:02:04,875 ‫سلام. 33 00:02:08,500 --> 00:02:11,083 ‫ببین، ببخشید که تو راه‌پله هلت دادم. 34 00:02:11,500 --> 00:02:14,041 ‫حتی الان که چنین حرفی زدم ‫هم بد جلوه می‌کنه، 35 00:02:14,166 --> 00:02:18,166 ‫ولی آخه... خودم می‌دونستم اصلا قبول نمی‌کنی ‫و فرصت کافی نداشتیم... 36 00:02:29,875 --> 00:02:31,000 ‫خب... 37 00:02:32,750 --> 00:02:34,291 ‫اون‌قدرها هم که خیال می‌کردیم نمردی. 38 00:02:35,125 --> 00:02:36,125 ‫غافلگیرتون کردم. 39 00:02:37,458 --> 00:02:38,666 ‫چی شد؟ 40 00:02:39,291 --> 00:02:41,791 ‫اگه خلاصه بگم، ‫باید بریم سانتا مونیکا. 41 00:02:43,958 --> 00:02:44,958 ‫چی؟ یعنی همین الان بریم؟ 42 00:02:46,125 --> 00:02:49,583 ‫پدرم رو اونجا می‌بینیم. ‫کمکمون می‌کنه. 43 00:02:51,291 --> 00:02:54,708 ‫خیلی‌خب. اِم، فقط نقشه‌ات ‫یه مشکل داره. 44 00:02:55,250 --> 00:02:57,791 ‫پلیس‌ها خیال می‌کنن ‫ما یه قطار «امترک» رو منحرف کرده... 45 00:02:57,958 --> 00:03:00,083 ‫و بعدش چنین کاری کردیم. 46 00:03:02,500 --> 00:03:04,875 ‫- پـ... پلیس‌ها دنبالمونن؟ ‫- آره. 47 00:03:05,791 --> 00:03:08,291 ‫این‌جوری قطار سوار شدنمون دشوار نمی‌شه؟ 48 00:03:09,166 --> 00:03:12,875 ‫اتوبوس سوار شدن چی؟ ‫کلا می‌تونیم راحت بلیت بگیریم؟ 49 00:03:20,875 --> 00:03:21,875 ‫ببینین بچه‌ها. 50 00:03:22,833 --> 00:03:24,875 ‫گمون کنم این مأموریت ‫سخت‌تر از تصوراتمون باشه. 51 00:03:26,833 --> 00:03:28,125 ‫چند وقته دارم فکر می‌کنم. 52 00:03:28,125 --> 00:03:30,916 ‫من ابر آذرخش رو ندزدیدم. ‫شما هم ابر آذرخش رو ندزدیدین. 53 00:03:31,250 --> 00:03:32,958 ‫تقریبا مطمئنیم ابر آذرخش درست هادسه، 54 00:03:33,083 --> 00:03:34,958 ‫ولی امکان نداره خودش دزدیده باشدش. 55 00:03:35,291 --> 00:03:38,208 ‫یعنی حتی نمی‌دونیم ‫دزد اصلیش کی بوده، 56 00:03:38,583 --> 00:03:41,583 ‫دلیلش چی بوده ‫یا چند نفر دست دارن. 57 00:03:45,083 --> 00:03:47,000 ‫خودتون زودتر از من متوجه شده بودین، مگه نه؟ 58 00:03:48,625 --> 00:03:50,916 ‫- آره. ‫- خیلی‌خب، پس... 59 00:03:51,791 --> 00:03:54,208 ‫شاید اول کارمون ‫حواسم کاملا جمع نبوده باشه، 60 00:03:54,208 --> 00:03:55,708 ‫ولی بعد از اتفاقات رود... 61 00:03:57,875 --> 00:03:59,541 ‫نمی‌دونم چرا حس متفاوتی ‫به همه‌چی دارم. 62 00:04:02,000 --> 00:04:03,000 ‫نجاتم داد. 63 00:04:04,500 --> 00:04:05,791 ‫بابام نجاتم داد. 64 00:04:08,000 --> 00:04:10,708 ‫گمون کنم اصلا خیال نمی‌کردم ‫چنین کاری در حقم بکنه. 65 00:04:11,375 --> 00:04:13,583 ‫پس شاید بهتر باشه الان دیگه ‫اتفاقات رو بیشتر جدی بگیرم. 66 00:04:13,750 --> 00:04:15,541 ‫ماشینه. 67 00:04:16,750 --> 00:04:20,041 ‫اون که ماشین نیست، موتوره. ‫ولش کن رد بشه. بیا. 68 00:04:25,208 --> 00:04:27,875 ‫منظورم اینه که صرفا نمی‌خوایم ‫چیزی رو بازیابیم. 69 00:04:28,375 --> 00:04:30,416 ‫به نظرم احتمالا باید کارآگاه هم باشیم. 70 00:04:31,708 --> 00:04:32,708 ‫آره. 71 00:04:34,333 --> 00:04:37,541 ‫گفتی چرا باهام سرسنگین شدی؟ ‫مگه قرار نبود دیگه این‌جوری رفتار نکنیم؟ 72 00:04:37,750 --> 00:04:39,208 ‫- سرسنگین نشدم. ‫- چرا، شدی. 73 00:04:39,500 --> 00:04:41,041 ‫از وقتی از طاق برگشتیم، سرسنگینی. 74 00:04:44,208 --> 00:04:47,458 ‫آها... فهمیدم. 75 00:04:49,375 --> 00:04:52,041 ‫راستش، لزومی نداره ‫بغل کردنمون رو بزرگ کنیم. 76 00:04:53,708 --> 00:04:57,208 ‫- وای پسر. ‫- یعنی الان دیگه دوستیم. 77 00:04:57,583 --> 00:04:59,208 ‫به نظرم دوستان همدیگه رو بغل می‌کنن. 78 00:04:59,916 --> 00:05:02,166 ‫- حداقل گمون کنم بغل کنن. ‫- الهه‌های سرنوشت رو دیدم. 79 00:05:04,416 --> 00:05:09,041 ‫دم طاق که بودیم، سه الهه سرنوشت رو دیدم ‫و دیدم اتروپوس ریسمانی رو برید. 80 00:05:10,041 --> 00:05:11,958 ‫یعنی اتفاق بدیه یا...؟ 81 00:05:12,625 --> 00:05:15,416 ‫الهه‌های سرنوشت ریسمان حیات ‫کل موجودات زنده رو می‌بافن. 82 00:05:16,166 --> 00:05:19,000 ‫- وقتی شاهد برش ریسمانی باشی... ‫- یعنی یکیمون قراره بمیره. 83 00:05:20,541 --> 00:05:23,416 ‫- همه‌مون بالاخره می‌میریم دیگه. ‫- به زودی می‌میره. 84 00:05:24,291 --> 00:05:25,291 ‫هشدار محسوب می‌شه. 85 00:05:26,625 --> 00:05:28,291 ‫پیش‌گویی محسوب می‌شه. 86 00:05:28,416 --> 00:05:32,291 ‫خیلی‌خب. بچه‌ها، باید راجع به ‫این مسئله سرنوشت صحبت کنیم. 87 00:05:32,916 --> 00:05:35,916 ‫امکان نداره سه خانم گوله نخ به دست ‫از وقایع آینده آگاه باشن. 88 00:05:36,416 --> 00:05:39,125 ‫وقایع آینده با تصمیمات عملی من ‫تغییر می‌کنه، من هم می‌تونم... 89 00:05:39,125 --> 00:05:41,250 ‫باب میل خودم تصمیم... بگیرم. 90 00:05:42,750 --> 00:05:43,791 ‫کمک لازم دارین؟ 91 00:05:50,583 --> 00:05:51,625 ‫جانم؟ 92 00:05:52,583 --> 00:05:54,291 ‫پرسیدم کمک لازم دارین یا نه. 93 00:05:55,541 --> 00:06:01,083 ‫نچ. نه. مـ... مشکلی نداریم. ‫ولی ممنون که پرسیدین. به سلامت. 94 00:06:04,750 --> 00:06:05,875 ‫اوضاعتون چندان خوب جلوه نمی‌کنه. 95 00:06:08,166 --> 00:06:09,666 ‫ما ازتون چیزی نمی‌خوایم. 96 00:06:10,125 --> 00:06:13,666 ‫مطمئنین؟ ‫آخه خیلی از برنامه عقبین بچه‌ها. 97 00:06:20,125 --> 00:06:22,500 ‫آخه چند روز بیشتر ‫تا انقلاب تابستانی نمونده. 98 00:06:22,958 --> 00:06:26,000 ‫من هم با این که خیلی دوست دارم ‫جنگ عظیمی رقم بخوره، 99 00:06:26,541 --> 00:06:31,000 ‫چون پسرعموی بزرگ‌ترتم، حس می‌کنم ‫شاید بهتر باشه کمکت کنم. 100 00:06:32,333 --> 00:06:33,333 ‫پسرعمو؟ 101 00:06:34,458 --> 00:06:37,500 ‫- آرسه. ‫- تو باید فرزند آتنا باشی. 102 00:06:38,250 --> 00:06:40,375 ‫همیشه زیرک‌ترین عضو گروهه. 103 00:06:40,375 --> 00:06:41,708 ‫واسه چی می‌خوای کمکمون کنی؟ 104 00:06:42,458 --> 00:06:44,625 ‫اصلا از کجا خبر داری ‫اینجا چیکار می‌کنیم؟ 105 00:06:44,625 --> 00:06:47,750 ‫آخه من هم دقیقا مشغول همون کارم. 106 00:06:48,250 --> 00:06:50,666 ‫زئوس هم همه بچه‌هاش رو فرستاده ‫دنبال ابر آذرخش بگردن. 107 00:06:51,750 --> 00:06:53,375 ‫ببینین خنگول‌ها. من گرسنه‌ام. 108 00:06:53,750 --> 00:06:55,583 ‫اغذیه‌فروشی نسبتا خوبی ‫کمی جلوتره. 109 00:06:55,583 --> 00:06:57,875 ‫اگه می‌خواین کمکتون کنم، اونجا می‌بینمتون؛ ‫ولی وقت تلف نکنین. 110 00:06:58,541 --> 00:06:59,625 ‫تا ابد منتظر نمی‌مونم. 111 00:07:07,916 --> 00:07:09,000 ‫طرف پسرعمومه؟ 112 00:07:10,125 --> 00:07:11,416 ‫این دیگه چه‌جور خانواده‌ایه؟ 113 00:07:12,500 --> 00:07:14,208 ‫بیاین. 114 00:07:20,464 --> 00:07:25,599 ‫[اغذیه‌فروشی] 115 00:07:34,916 --> 00:07:39,458 ‫گمون کنم همین‌جاست. 116 00:07:47,250 --> 00:07:49,625 ‫یه لحظه صبر کنین، ‫تازه دارم تو توییتر دعوا می‌کنم. 117 00:07:50,375 --> 00:07:54,833 ‫هیچی بیش از یه دعوای دماغ‌سوزان ‫به سبک قدیم خوشحالم نمی‌کنه. 118 00:07:55,166 --> 00:07:57,083 ‫آها. خیلی‌خب، تموم شد. 119 00:07:58,375 --> 00:08:01,500 ‫خب،مأموریتتون... قراره با شکست مواجه بشه. ‫ازم بپرسین از کجا می‌دونم. 120 00:08:01,875 --> 00:08:04,500 ‫- قرار نیست با شکست مواجه بشه. ‫- معلومه که هست. 121 00:08:05,083 --> 00:08:06,166 ‫اولین دلیلش... 122 00:08:06,191 --> 00:08:06,641 ‫[گیب اوگلیانو] ‫[ناپدری] 123 00:08:06,666 --> 00:08:08,541 ‫پرسی همیشه آشفته بود، 124 00:08:08,666 --> 00:08:11,333 ‫ولی اصلا خیال نمی‌کردم ‫چنین کاری در توانش باشه. 125 00:08:11,458 --> 00:08:12,541 ‫چـ... این کیه؟ 126 00:08:12,541 --> 00:08:14,041 ‫- ناپدریمه. داره چیکار می‌کنه؟ ‫- علاوه بر... 127 00:08:14,041 --> 00:08:15,583 ‫- به نظرتون علاوه بر... ‫- چیکار می‌کنه؟ 128 00:08:15,583 --> 00:08:17,083 ‫- وایستا، خودت می‌بینی. ‫- نابودی طاق دروازه، 129 00:08:17,250 --> 00:08:19,333 ‫در ناپدید شدن همسرتون هم نقش داشته؟ 130 00:08:19,458 --> 00:08:20,625 ‫چنین بچه داغونی؟ 131 00:08:20,791 --> 00:08:22,166 ‫- مگه کاری هست که از دستش بر نیاد؟ ‫- چی؟ 132 00:08:22,291 --> 00:08:24,291 ‫باورنکردنیه، مگه نه؟ 133 00:08:24,291 --> 00:08:26,333 ‫همین الانش اف‌بی‌آی داره ‫عکست رو پخش می‌کنه. 134 00:08:27,541 --> 00:08:30,875 ‫کاماروئه. من خیلی... ‫ما خیلی اون ماشین رو دوست داشتیم. 135 00:08:30,900 --> 00:08:32,475 ‫[گیب اوگلیانو] ‫[ناپدری] 136 00:08:32,500 --> 00:08:33,541 ‫خیلی دوستش داشتیم. 137 00:08:34,916 --> 00:08:37,833 ‫- کات. ‫- می‌کشمش. 138 00:08:38,541 --> 00:08:39,958 ‫می‌دونستم باهات حال می‌کنم. 139 00:08:40,583 --> 00:08:42,791 ‫ولی دیگه معلومه ‫احتمالا پیاده‌گردی شما... 140 00:08:42,916 --> 00:08:46,875 ‫سه احمق بدون دستگیری ‫به صفر میل می‌کنه. 141 00:08:46,875 --> 00:08:48,333 ‫پس چرا اینجا نشستی؟ 142 00:08:49,125 --> 00:08:51,416 ‫اگه تو هم باید دنبال ابر آذرخش بگردی، 143 00:08:51,416 --> 00:08:53,125 ‫بهتر نیست الان بیرون دنبالش باشی؟ 144 00:08:53,666 --> 00:08:56,041 ‫هوم. اصلا ترس تو دلت نیست، مگه نه؟ 145 00:08:57,416 --> 00:09:00,375 ‫مهم نیست. ‫زئوس چه آذرخش پیدا بشه، چه نشه، 146 00:09:00,500 --> 00:09:03,666 ‫با پوزئیدون جنگ راه می‌اندازه. 147 00:09:07,708 --> 00:09:10,259 ‫نه. پیش‌گوئه گفت ‫اگه ابر آذرخش رو برگردونیم، 148 00:09:10,283 --> 00:09:11,583 ‫جنگی به راه نمی‌افته. 149 00:09:12,041 --> 00:09:15,583 ‫واقعا چنین حرفی زد؟ ‫یا کیرون گفت منظورش این بوده؟ 150 00:09:17,291 --> 00:09:18,291 ‫آره. 151 00:09:18,708 --> 00:09:22,166 ‫تو تازه به خانواده‌مون پیوستی جوان، ‫پس بذار ساز و کارمون رو بهت یاد بدم. 152 00:09:22,541 --> 00:09:25,583 ‫ببین، بابابزرگم کرونوس ‫چندین سال پیش از به دنیا اومدن خودم، 153 00:09:25,708 --> 00:09:27,583 ‫عمه‌ها و عموهام رو خورده بود. 154 00:09:28,125 --> 00:09:30,458 ‫آره. بعدش بابام مجبورش کرد ‫همه‌شون رو بالا بیاره، 155 00:09:30,625 --> 00:09:34,083 ‫بعدش خودش رو هزار تکه کرد ‫و در گودالی به شدت عمیق انداخت... 156 00:09:34,083 --> 00:09:35,791 ‫و می‌شه گفت جو خانواده‌مون ‫از همون اول مشخص شد. 157 00:09:36,791 --> 00:09:39,833 ‫المپ‌نشینان می‌جنگن. ‫خیانت می‌کنیم. از پشت خنجر می‌زنیم. 158 00:09:40,250 --> 00:09:42,958 ‫واسه پیشرفت خودمون ‫هر کسی رو از راه‌پله می‌اندازیم پایین. 159 00:09:42,958 --> 00:09:46,208 ‫من هم واسه همین این‌قدر ‫خانواده‌ام رو دوست دارم. 160 00:09:46,750 --> 00:09:50,166 ‫بابام می‌دونه قرار نیست آذرخشش رو ‫با مأموریت و دنبال نخود سیاه گشتن پس بگیره. 161 00:09:50,291 --> 00:09:52,083 ‫می‌دونه جنگی در راهه. 162 00:09:52,083 --> 00:09:54,291 ‫به نظرم واقعا با جنگ مشکلی نداره. 163 00:09:54,291 --> 00:09:58,875 ‫به نظرم حس می‌کنه الان وقت جنگه، ‫پس می‌جنگیم دیگه. 164 00:10:02,833 --> 00:10:03,833 ‫حرف نداره، مگه نه؟ 165 00:10:06,250 --> 00:10:10,208 ‫ما این مأموریت رو به اتمام می‌رسونیم. ‫جلوی این جنگ رو می‌گیریم. 166 00:10:11,333 --> 00:10:13,458 ‫گفته بودی می‌تونی کمکمون کنی. ‫می‌تونی؟ 167 00:10:15,041 --> 00:10:18,708 ‫خیلی‌خب، الان می‌گم. ‫یه شهربازی جلوتر هست. 168 00:10:18,708 --> 00:10:22,125 ‫سپرم رو اونجا جا گذاشتم. ‫اگه شما سپرم رو برام بیارین، 169 00:10:22,125 --> 00:10:25,375 ‫من هم تا فردا ناهار ‫به دنیای مردگان می‌برمتون... 170 00:10:25,500 --> 00:10:27,833 ‫و طرح حمله به کاخ هادس رو می‌ریزیم. 171 00:10:28,291 --> 00:10:32,166 ‫سپرت رو جا گذاشتی؟ ‫یعنی مثلا تو چرخ‌فلک جا گذاشتیش؟ 172 00:10:35,083 --> 00:10:37,833 ‫خیلی‌خب. جیک‌جیک کردنت ‫یه دقیقه بامزه بود، 173 00:10:38,916 --> 00:10:40,333 ‫ولی دیگه داره تکراری می‌شه. 174 00:10:42,291 --> 00:10:44,791 ‫خب، به توافق رسیدیم ‫یا باید هر سه‌تاتون رو بکشم... 175 00:10:44,791 --> 00:10:47,000 ‫که بتونم راحت غذام رو بخورم؟ 176 00:10:51,208 --> 00:10:52,208 ‫خیلی‌خب. 177 00:10:53,666 --> 00:10:55,500 ‫چه عالی. یه شرط داره. 178 00:10:56,125 --> 00:10:58,125 ‫واقعا به اون سپر نیاز دارم، 179 00:10:58,375 --> 00:11:01,333 ‫واسه همین این ساتیر رو ‫واسه ضمانت اینجا نگه می‌دارم که فرار نکنین. 180 00:11:01,458 --> 00:11:02,458 ‫- چی؟ نه. ‫- خیلی‌خب. 181 00:11:04,375 --> 00:11:05,375 ‫امکان نداره. 182 00:11:07,000 --> 00:11:08,666 ‫- دوباره جدا نمی‌شیم. ‫- اشکالی نداره. 183 00:11:10,750 --> 00:11:12,458 ‫اگه می‌خواست ما رو بکشه، ‫تا الان مرده بودیم. 184 00:11:15,916 --> 00:11:17,375 ‫فقط می‌شه تا دم در ‫بدرقه‌شون کنم؟ 185 00:11:26,125 --> 00:11:27,916 ‫خیلی‌خب، ببین. ‫باهاش درگیر نشو. 186 00:11:28,166 --> 00:11:30,875 ‫می‌خواد عصبانیت کنه و ذهنت رو مخشوش کنه، ‫ولی نباید بذاری موفق بشه. 187 00:11:30,875 --> 00:11:32,625 ‫چیزی نیست. جدی می‌گم. 188 00:11:33,958 --> 00:11:36,791 ‫خودم کارم رو بلدم. برین. سپرش رو بیارین. 189 00:11:38,083 --> 00:11:39,541 ‫وقتی برگردین، من همین‌جام. 190 00:12:02,649 --> 00:12:08,315 ‫[به سرزمین آبی خوش آمدید] 191 00:12:09,083 --> 00:12:10,583 ‫من زیاد فیلم ترسناک ندیدم، 192 00:12:10,583 --> 00:12:13,083 ‫ولی ظاهرا همه‌شون می‌گن... 193 00:12:13,083 --> 00:12:14,416 ‫از چنین جاهای دوری کنیم. 194 00:12:14,719 --> 00:12:17,183 ‫[به سرزمین آبی خوش آمدید] 195 00:12:17,208 --> 00:12:18,708 ‫من اصلا هیچ فیلمی ندیدم. 196 00:12:20,333 --> 00:12:23,125 ‫- مجبورم حرفت رو قبول کنم دیگه. ‫- اصلا ندیدی؟ 197 00:12:23,958 --> 00:12:25,791 ‫یعنی چی که «اصلا» ندیدی؟ ‫یعنی «واقعا اصلا» ندیدی؟ 198 00:12:26,625 --> 00:12:27,625 ‫مگه می‌شه منظور دیگه‌ای هم داشت؟ 199 00:12:30,083 --> 00:12:32,875 ‫خب، اگه هیچ‌کدوممون ‫تا چند روز آتی نمرد، 200 00:12:32,875 --> 00:12:34,125 ‫واقعا باید این مشکلت رو حل کنیم. 201 00:12:34,916 --> 00:12:35,916 ‫داره از دستت می‌ره. 202 00:12:37,541 --> 00:12:40,583 ‫ولی احتمالا بهتر باشه ‫فعلا این کارمون رو تموم کنیم. 203 00:12:48,000 --> 00:12:49,833 ‫وایستا پرسی، وایستا. 204 00:12:51,791 --> 00:12:55,333 ‫- وایستا ببینم، الان چی شد؟ ‫- فقط تکون نخور. 205 00:12:56,166 --> 00:12:57,166 ‫یه لحظه وایستا. 206 00:12:58,125 --> 00:13:01,583 ‫تو اون بخش از سازوکارش ‫برنز آسمانی به کار رفته. 207 00:13:01,583 --> 00:13:04,250 ‫وای، چه خارق‌العاده. ‫آنابث، الان چی شده؟ 208 00:13:04,375 --> 00:13:06,333 ‫برنز آسمانی جنس شمشیر خودته. 209 00:13:06,666 --> 00:13:08,916 ‫اگه انسان باشی، ‫ازت رد می‌شه. 210 00:13:09,250 --> 00:13:12,750 ‫ولی اگه هیولا یا نیمه‌خدا باشی... 211 00:13:14,625 --> 00:13:17,166 ‫- خب، چرا اونجا به کار رفته؟ ‫- سوال خیلی خوبیه. 212 00:13:17,791 --> 00:13:20,250 ‫معلومه اینجا شهربازی عادی نیست. 213 00:13:22,125 --> 00:13:25,750 ‫- یکی از خدایان اینجا رو ساخته. ‫- آخه کدوم خدا میاد شهربازی بسازه؟ 214 00:13:26,541 --> 00:13:27,541 ‫هفائستوس. 215 00:13:27,833 --> 00:13:29,583 ‫چرا هفائستوس باید بخواد ‫شهربازی بسازه؟ 216 00:13:30,375 --> 00:13:32,541 ‫شاید دلش بازی می‌خواد؟ 217 00:13:32,708 --> 00:13:34,208 ‫واقعا اصلا بامزه نبود آنابث. 218 00:13:34,416 --> 00:13:36,875 ‫یه کوچولو بامزه بود. 219 00:13:38,250 --> 00:13:41,291 ‫عه.. عه، اونجا رو. 220 00:13:44,583 --> 00:13:45,708 ‫- چه باحال. ‫- آنابث! 221 00:13:46,375 --> 00:13:48,125 ‫آروم باش بابا. دارم فکر می‌کنم. 222 00:13:48,958 --> 00:13:51,083 ‫خیلی‌خب. 223 00:13:52,291 --> 00:13:54,083 ‫ردیفش می‌کنم. کافیه... 224 00:13:56,041 --> 00:13:57,041 ‫هلش بدی و رد بشی. 225 00:13:58,333 --> 00:14:00,250 ‫- هل بدم؟ ‫- آره. 226 00:14:03,958 --> 00:14:05,750 ‫آخه مگه خودت امروز صبح نمی‌گفتی... 227 00:14:05,875 --> 00:14:08,208 ‫«الهه‌های سرنوشت می‌گن یکیمون قراره بمیره ‫و بهتره همه‌چی رو بیشتر جدی بگیریم؟» 228 00:14:08,208 --> 00:14:09,458 ‫- پرسی؟ ‫- چیه؟ 229 00:14:10,083 --> 00:14:11,958 ‫هل بده دیگه. 230 00:14:25,188 --> 00:14:26,183 ‫[۰۰۰] 231 00:14:26,208 --> 00:14:26,266 ‫[۰۰۱] 232 00:14:26,291 --> 00:14:28,750 ‫صدای چی بود؟ 233 00:14:29,375 --> 00:14:34,916 ‫هدف از ساخت این دستگاه آسیب به ما نیست. ‫هدفش ترسوندن ماست. آزمون محسوب می‌شه. 234 00:14:41,426 --> 00:14:42,855 ‫[۰۰۱] 235 00:14:42,880 --> 00:14:44,579 ‫[۰۰۲] 236 00:14:47,500 --> 00:14:48,500 ‫هفائستوس می‌خواست بدونه... 237 00:14:48,500 --> 00:14:50,833 ‫امثال ما کی به شهربازیش سر می‌زنن. 238 00:14:52,041 --> 00:14:53,666 ‫لابد الان می‌دونه دیگه. 239 00:15:08,000 --> 00:15:09,000 ‫ما قبلا هم همدیگه رو دیده بودیم. 240 00:15:10,041 --> 00:15:12,875 ‫خیلی وقته در قید حیاتم پسرک. ‫خیلی‌ها رو دیدم. 241 00:15:14,291 --> 00:15:16,916 ‫- من ۲۴ ساله‌ام. ‫- خوش به حالت. 242 00:15:20,541 --> 00:15:23,708 ‫روز انقلاب تابستانی همدیگه رو دیده بودیم. ‫کوه المپ بودیم. 243 00:15:24,208 --> 00:15:25,416 ‫معترض بودی. 244 00:15:25,708 --> 00:15:29,000 ‫نه بابا، از معترضان نبودم. ‫از طرفدارانتونم. 245 00:15:32,000 --> 00:15:33,791 ‫گمون کنم من رو با کس دیگه‌ای ‫اشتباه گرفتی بچه. 246 00:15:34,833 --> 00:15:35,833 ‫نه‌خیر، نگرفتم. 247 00:15:37,875 --> 00:15:41,375 ‫ساتیرها توفو می‌خورن. ‫ساتیرها گل می‌پرستن. 248 00:15:41,375 --> 00:15:45,083 ‫ساتیرها احساساتشون رو با آواز بیان می‌کنن. ‫ساتیرها طرفدار من نیستن. 249 00:15:46,458 --> 00:15:48,041 ‫ساتیرها فرزندان طبیعتن. 250 00:15:49,333 --> 00:15:52,708 ‫طبیعت هم خشنه. ‫مملو از دندون و جنگال خونینه، مگه نه؟ 251 00:15:53,791 --> 00:15:56,125 ‫شاید ناخوش‌آیند باشه؛ ‫ولی دلیل نمی‌شه درست نباشه. 252 00:15:56,833 --> 00:15:58,958 تو قهرمان همه‌ این‌هایی 253 00:16:00,291 --> 00:16:01,291 بهش احترام می‌ذارم 254 00:16:03,083 --> 00:16:05,208 پس به‌طور کلی طرفدار جنگ جهانی دومی؟ 255 00:16:05,500 --> 00:16:07,416 فیلم نجات سرباز رایان رو دیدی، نه؟ 256 00:16:08,804 --> 00:16:10,441 {\an8}[ نزاعی بین‌المللی بر سر ماهی‌گیری که بین اسپانیا و کانادا در گرفت ] 257 00:16:08,666 --> 00:16:10,058 من جنگ تربوت رو ترجیح می‌دم 258 00:16:10,666 --> 00:16:11,791 جنگ خرچنگ 259 00:16:12,375 --> 00:16:14,250 و جنگ 335 ساله 260 00:16:15,250 --> 00:16:17,500 جنگ‌های غیر شاخصت 261 00:16:18,458 --> 00:16:20,125 این‌ها جنگ‌هایی‌اند که می‌شه گفت بی‌تلفات بوده 262 00:16:21,500 --> 00:16:22,875 جنگ‌های آروم‌تر رو دوست‌دارم 263 00:16:23,625 --> 00:16:27,958 از درگیری‌هایی که شامل یه نیروی قوی و تسلیم شدن سریعه خوشم میاد 264 00:16:30,625 --> 00:16:32,166 دیگه کسی درمورد این‌چیزها حرف نمی‌زنه 265 00:16:34,375 --> 00:16:35,416 باید بزنن 266 00:16:39,875 --> 00:16:43,208 گفتی کجا هم رو دیدیم؟ 267 00:16:53,916 --> 00:16:55,583 عجب 268 00:16:57,416 --> 00:16:58,541 این رو ببین 269 00:17:00,666 --> 00:17:03,333 نگو که خدای صنعت‌گری این رو ساخته 270 00:17:05,500 --> 00:17:06,875 تا حالا همچین چیزی دیده بودی؟ 271 00:17:07,583 --> 00:17:09,375 ،اگه مال خدای صنعت‌گری باشه 272 00:17:09,375 --> 00:17:12,250 خدای جنگ اینجا چی کار می‌کرده؟ مگه دشمن نیستن؟ 273 00:17:13,166 --> 00:17:14,833 چرا بدون سپرش رفت؟ 274 00:17:16,750 --> 00:17:17,875 ...اگه بخوام حدس بزنم 275 00:17:18,375 --> 00:17:20,583 ...همیشه علاقه‌ای به - آفرودیته - 276 00:17:21,416 --> 00:17:22,791 اون زنِ هفائستوسه 277 00:17:23,791 --> 00:17:27,541 ناموسا، اینجا دیدتش؟ توی پارک شوهرش؟ 278 00:17:28,333 --> 00:17:29,541 خیلی کارش داغونه 279 00:17:30,416 --> 00:17:32,958 مچ‌شون رو گرفتن و اون مجبور شد سریع بره 280 00:17:33,750 --> 00:17:36,791 ...تنها چیزی که آرس درموردش درست می‌گفت 281 00:17:38,075 --> 00:17:39,533 اینه که این خانواده خیلی اوضاعش داغونه 282 00:17:45,295 --> 00:17:47,388 [ سواری و فراز و نشیب‌های هیجان‌انگیز عشق ] 283 00:17:47,833 --> 00:17:50,125 نگو که حس عجیبی درموردش نداشته باشم 284 00:17:50,732 --> 00:17:53,791 چیزی نگفتم - حس می‌کنم داری بهش فکر می‌کنی - 285 00:17:55,187 --> 00:17:57,062 فکر کنم اینجا مچ آرس و آفرودیته رو گرفتن 286 00:17:57,875 --> 00:17:59,000 سپره باید این تو باشه 287 00:18:00,833 --> 00:18:02,083 باید بریم پیداش کنیم 288 00:18:05,916 --> 00:18:10,333 چرا که نه بیا بریم تونل وحشت رو یه نگاه بندازیم 289 00:18:36,458 --> 00:18:40,375 ♪عشق چیه؟ عزیزم اذیتم نکن ♪ 290 00:18:41,125 --> 00:18:43,208 چه اتفاقی داره میفته؟ 291 00:18:45,208 --> 00:18:46,625 حس می‌کنم یه جایی این رو شنیدم 292 00:18:47,916 --> 00:18:50,750 شاید توی مطب ارتودنتیست بوده 293 00:18:52,125 --> 00:18:53,541 ♪عشق چیه؟ ♪ 294 00:19:00,041 --> 00:19:01,500 ♪ آره ♪ 295 00:19:06,375 --> 00:19:10,166 ♪ نمی‌دونم ♪ 296 00:19:10,291 --> 00:19:12,291 صبرکن این رو بلدم 297 00:19:13,000 --> 00:19:15,833 ♪ به تو عشقم رو دادم اما تو اهمیت نمی‌دی ♪ 298 00:19:15,833 --> 00:19:17,083 این داستان هفائستوسه 299 00:19:17,541 --> 00:19:22,541 ♪ پس چی درسته و چی غلطه؟ یه نشونه بهم بده ♪ 300 00:19:23,041 --> 00:19:24,125 ♪ عشق چیه؟ ♪ 301 00:19:24,125 --> 00:19:25,208 که هرا دست رد به‌سینه‌ش زد 302 00:19:25,333 --> 00:19:26,833 ♪ عشقم، اذیتم نکن ♪ 303 00:19:26,958 --> 00:19:28,250 آفرودیته هم پسش زد 304 00:19:29,416 --> 00:19:32,708 مامانم همیشه‌ی خدا این داستان‌ها رو برام تعریف می‌کرد 305 00:19:34,000 --> 00:19:35,083 ...اون گفت 306 00:19:35,208 --> 00:19:37,291 ♪ دیگه آزارم نده ♪ 307 00:19:37,500 --> 00:19:38,500 چی؟ 308 00:19:39,833 --> 00:19:42,083 گفت خدایان همچین رفتاری باهم دارن 309 00:19:43,458 --> 00:19:45,083 همچین خانواده‌ای هستن 310 00:19:47,666 --> 00:19:49,208 چرا چند لحظه پیش توی گفتنش تردید داشتی؟ 311 00:19:51,666 --> 00:19:53,666 سعی داشت از شماها دور نگه‌م داره 312 00:19:56,416 --> 00:19:57,958 ♪ اذیتم نکن♪ 313 00:20:00,125 --> 00:20:01,875 شاید درست می‌گفتی 314 00:20:03,416 --> 00:20:05,458 شاید باید بهتر از این آماده‌م می‌کرد 315 00:20:06,791 --> 00:20:08,333 شاید داشته آماده‌ت می‌کرده 316 00:20:09,291 --> 00:20:11,666 تا وقتی بهمون می‌رسی رفتار متفاوتی داشته باشی 317 00:20:12,250 --> 00:20:13,708 ♪ عشقم، اذیتم نکن ♪ 318 00:20:13,708 --> 00:20:19,208 ♪ دیگه آزارم نده. عشق چیه؟ ♪ 319 00:20:53,958 --> 00:20:55,958 ایناهاش، سپر آرس 320 00:21:04,250 --> 00:21:06,416 بپر 321 00:21:15,458 --> 00:21:16,750 !پرسی 322 00:21:34,495 --> 00:21:41,516 فیــلــ مــکیو رو ســرچ کـن 323 00:21:41,541 --> 00:21:43,666 من رو با قدرت‌های آبی‌ت از اونجا کشیدی بیرون؟ 324 00:21:45,750 --> 00:21:46,750 نه 325 00:21:47,500 --> 00:21:49,541 ...الان - نمی‌دونم، شاید - 326 00:21:50,125 --> 00:21:51,458 به مرور داره دستم میاد 327 00:22:03,633 --> 00:22:05,133 چه‌طوری بیاریمش پایین؟ 328 00:22:15,416 --> 00:22:17,166 این‌ها به نحوی بهم مرتبطن 329 00:22:18,458 --> 00:22:21,625 یه ماشینه ولی چه‌طوری باید راه بندازی‌ش؟ 330 00:22:26,375 --> 00:22:30,458 از بچه‌ها متنفرم، از همه‌شون از بچه‌های خودمم متنفرم 331 00:22:31,041 --> 00:22:34,250 شاید نه به اندازه بقیه بچه‌ها ولی بازم ازشون خوشم نمیاد 332 00:22:34,666 --> 00:22:35,791 "ببین چی ساختم" 333 00:22:35,791 --> 00:22:38,625 "هدف از خلقت پروانه‌ها چیه؟" "زانوم درد می‌کنه" 334 00:22:39,291 --> 00:22:41,208 عاشق کارمم، ولی اون شب 335 00:22:41,233 --> 00:22:43,483 وقتی که بچه‌های همه برای انقلاب زمستونی اومدن 336 00:22:43,583 --> 00:22:45,375 و مجبور شدم بشینم " ارائه‌شون" رو گوش بدم 337 00:22:45,791 --> 00:22:49,083 اون شب با اختلاف بدتر از بقیه‌ شب‌هاست 338 00:22:49,083 --> 00:22:50,958 انگار به‌طور خاص اون شب از بقیه بدتر بوده 339 00:22:51,416 --> 00:22:54,375 چون یکی از بچه‌ها ابر آذرخش رو برداشته و زده به‌چاک 340 00:22:54,583 --> 00:22:56,583 کی گفته؟ خدا می‌دونه کی برش داشته 341 00:22:56,750 --> 00:22:58,541 خیلی‌ها از بابام این‌قدر تنفر داشتن که همچین کاری بکنن 342 00:22:58,916 --> 00:23:02,375 شاید، افراد کمی می‌تونستن از پس همچین کاری بر بیان 343 00:23:04,541 --> 00:23:06,458 یکی که هادس واسه اینکار به‌خدمت گرفتتش 344 00:23:07,583 --> 00:23:08,583 کی گفته؟ 345 00:23:08,875 --> 00:23:11,416 و یکی که بتونه بدون اینکه 346 00:23:11,416 --> 00:23:12,791 غیبتش حس بشه این کار رو عملی کنه 347 00:23:13,333 --> 00:23:15,333 یکی که این‌قدر شجاع باشه ...که زئوس رو دور بزنه، در عین‌حال 348 00:23:15,333 --> 00:23:17,125 ...این‌قدر محتاط باشه که بدون دیده شدن اون رو - بسه - 349 00:23:17,291 --> 00:23:20,041 همه‌چیز که معما نیست که نیاز به حل شدن داشته باشه 350 00:23:20,041 --> 00:23:24,000 تو هم اندازه خواهرم بدی 351 00:23:27,125 --> 00:23:29,958 همیشه همین‌طوری بوده؟ - کی؟ - 352 00:23:30,708 --> 00:23:34,958 خواهرت، آتنا - منظورت چیه؟ - 353 00:23:36,333 --> 00:23:38,875 همیشه اوضاع رو پیچیده‌تر از چیزی که هست نشون می‌داد 354 00:23:38,875 --> 00:23:40,916 تا بقیه فکر کنن از تو باهوش‌تره؟ 355 00:23:47,166 --> 00:23:49,791 دمت گرم! پس فقط من نیستم که این‌طور حس می‌کنه، درسته؟ 356 00:23:49,816 --> 00:23:53,566 اصلا - گاهی اوقات این‌طور حس می‌شه - 357 00:23:53,708 --> 00:23:56,000 و ناموسا اون بچه باهوشه‌ست؟ 358 00:23:56,166 --> 00:23:58,235 اگه خیلی باهوشه این قضیه جغد رو یکی برام روشن کنه 359 00:23:58,290 --> 00:24:00,391 همیشه باهاش حرف می‌زنه 360 00:24:00,416 --> 00:24:04,500 این موجود جونده چاقِ پردار رو و تازه صمیمی‌ترین دوستشه 361 00:24:04,666 --> 00:24:08,458 و مطمئن‌ایم اون نابغه‌ست و منی که جغد ندارم نیستم؟ 362 00:24:08,708 --> 00:24:10,125 دقیقا همین‌طوره - انگار مردم فقط - 363 00:24:10,125 --> 00:24:11,833 فقط چیزی که می‌خوان رو می‌بینن و بقیه چیزهایی که 364 00:24:11,833 --> 00:24:12,916 با داستانی که می‌خوان به خودشون بگن جور در نمیاد رو 365 00:24:12,916 --> 00:24:14,333 به‌کل نادیده می‌گیرن - دقیقا - 366 00:24:14,395 --> 00:24:16,520 دقیقا مثل این داستانی که تو دزدِ آذرخش رو پیدا کردی نه اون 367 00:24:26,000 --> 00:24:27,041 منظورت از این حرف چیه؟ 368 00:24:27,916 --> 00:24:29,708 از کدوم حرف؟ - پیدا کردن دزد؟ - 369 00:24:30,416 --> 00:24:32,083 جفت‌مون می‌دونیم دوستت آذرخش رو ندزدیده 370 00:24:32,625 --> 00:24:35,291 آره، ولی زئوس فکر می‌کنه دزدیده 371 00:24:36,212 --> 00:24:38,125 و این تنها چیزیه که اهمیت داره، درسته؟ - خفه‌شو - 372 00:24:42,875 --> 00:24:44,625 یه هدیه بوده 373 00:24:44,650 --> 00:24:47,900 .با هدفی مخفی هفائستوس به هرا تقدیمش کرده 374 00:24:48,791 --> 00:24:51,250 ولی تا روش نشسته دیگه نتونسته بلند شه 375 00:24:52,375 --> 00:24:55,083 تموم خدایان سعی‌شون رو کردن ولی این ماشین خیلی باهوش بوده 376 00:24:56,375 --> 00:25:01,791 بیش از حد قوی بوده حتی از حد اون‌ها هم بالاتر بوده 377 00:25:05,583 --> 00:25:08,000 در نهایت گفتن اگه هفائستوس هرا رو آزاد کنه 378 00:25:08,250 --> 00:25:09,708 آفرودیته زنش می‌شه 379 00:25:12,375 --> 00:25:13,666 معامله سر این صندلی بوده 380 00:25:15,250 --> 00:25:17,750 یکی می‌شینه روش اون یکی سپر رو برمی‌داره 381 00:25:18,041 --> 00:25:19,541 من این کار رو می‌کنم - چی؟ یه لحظه وایستا - 382 00:25:19,541 --> 00:25:21,416 هرکی بشینه روش دیگه نمی‌تونه بلند شه 383 00:25:21,791 --> 00:25:23,833 اینش دیگه واضحه - می‌دونم واسه همین گفتم وایستا - 384 00:25:23,833 --> 00:25:26,291 اینجا که طاق نیست، مغز جلبکی نمی‌تونی دوباره هُلم بدی 385 00:25:26,291 --> 00:25:27,791 پایین راه‌پله - چرا می‌تونم - 386 00:25:27,791 --> 00:25:29,166 این دفعه نمی‌ذارم این کار رو بکنی 387 00:25:29,416 --> 00:25:31,333 نباید این‌جوری باشه - واسه همینه اینجایی - 388 00:25:34,291 --> 00:25:35,291 جونم؟ 389 00:25:36,494 --> 00:25:38,416 ،وقتی داشتم تیمم رو انتخاب می‌کردم 390 00:25:38,791 --> 00:25:41,625 به کیرون گفتم یکی رو می‌خوام که اگه مأموریت ایجاب کرد 391 00:25:41,625 --> 00:25:42,958 تردیدی برای فدا کردنم نکنه 392 00:25:44,666 --> 00:25:45,666 اونم موافقت کرد 393 00:25:47,125 --> 00:25:48,125 تو اون شخص بودی 394 00:25:51,875 --> 00:25:52,875 درست می‌گفتی 395 00:25:54,750 --> 00:25:56,708 باورم نمی‌شه این رو می‌گم ولی سرنوشت درست می‌گفت 396 00:25:59,375 --> 00:26:04,208 نمی‌شه از این اجتناب کرد توی طاق به‌زور از سر گذروندیمش، ولی 397 00:26:06,208 --> 00:26:08,666 شاید این چیزی نیست که تا ابد بشه به تعویقش انداخت 398 00:26:08,791 --> 00:26:09,791 پیش‌گو تو رو انتخاب کرد 399 00:26:09,916 --> 00:26:12,625 خدایان تو رو انتخاب کردن - بس کن! اصلا بحث این نیست - 400 00:26:12,750 --> 00:26:14,583 اگه این نیست پس چی می‌تونه باشه؟ 401 00:26:14,583 --> 00:26:16,041 تو توی این کار از من بهتری 402 00:26:17,291 --> 00:26:18,458 هستی دیگه 403 00:26:20,208 --> 00:26:21,416 و خودتم می‌دونی 404 00:26:24,208 --> 00:26:27,583 باور کن، کاش راه دیگه‌ای بود تا این مأموریت رو با موفقیت تموم کنیم 405 00:26:28,291 --> 00:26:29,541 ولی راهی نمی‌بینم 406 00:27:02,291 --> 00:27:03,750 باید یه چیزی رو بهم قول بدی 407 00:27:05,625 --> 00:27:07,458 بدون مامانت از دنیای مردگان نمی‌رم 408 00:27:09,625 --> 00:27:10,625 ممنون 409 00:27:13,208 --> 00:27:14,875 می‌خواستم بگم، وقتی مأموریت رو تموم کردی 410 00:27:14,875 --> 00:27:18,333 می‌شه برگردی من رو از این صندلی نجات بدی 411 00:27:21,750 --> 00:27:23,208 اصلا نیاز بود این رو ازم بخوای؟ 412 00:27:25,750 --> 00:27:26,875 فقط می‌خواستم مطمئن شم 413 00:27:49,708 --> 00:27:52,541 حس عجیبی داره 414 00:27:53,708 --> 00:27:56,916 این... گرمه 415 00:28:07,958 --> 00:28:09,500 فکر بدیه، بلند شو 416 00:28:11,083 --> 00:28:12,083 نمی‌تونم 417 00:28:12,583 --> 00:28:14,708 پرسی جدی می‌گم، پاشو - اشکالی نداره - 418 00:28:17,083 --> 00:28:18,083 خوبم 419 00:28:20,458 --> 00:28:21,541 ردیفم 420 00:28:23,833 --> 00:28:24,916 خوبم 421 00:28:28,000 --> 00:28:29,000 ...خو 422 00:29:37,125 --> 00:29:38,416 کمکی از دستم برمیاد؟ 423 00:29:42,458 --> 00:29:44,208 واسه پیدا کردن راه خروج کمک می‌خوای؟ 424 00:29:52,166 --> 00:29:53,500 بفرما برو 425 00:29:57,333 --> 00:29:58,750 بدون دوستم نمی‌رم 426 00:29:58,875 --> 00:30:00,750 آره، ولی این‌طوری کار نمی‌کنه 427 00:30:01,125 --> 00:30:04,208 دیگه راه برگشتی نداره دیگه کاریه که شده 428 00:30:05,791 --> 00:30:08,583 تو از کجا می‌دونی؟ - چون خودم ساختمش - 429 00:30:19,458 --> 00:30:21,250 بدون دوستم از اینجا نمی‌رم 430 00:30:22,458 --> 00:30:24,500 ،و اگه قرار نیست بهم کمک کنی 431 00:30:24,625 --> 00:30:28,125 می‌شه دست از سرم برداری تا بتونم تمرکز کنم؟ 432 00:30:28,475 --> 00:30:30,433 علی‌رغم چیزی که برادرم ممکنه بهتون گفته باشه 433 00:30:30,458 --> 00:30:32,500 کسی نیستم که بتونی بهم زور بگی و برام تعیین تکلیف کنی 434 00:30:34,916 --> 00:30:37,958 می‌دونم مامانت اخیرا از دستت شاکیه 435 00:30:39,833 --> 00:30:44,125 جفت‌مون می‌دونم چه‌طور رفتار می‌کنه ولی این دیگه بیش از حد بود 436 00:30:45,291 --> 00:30:46,291 حتی واسه اون 437 00:30:47,708 --> 00:30:49,208 اگه با این سپر از اینجا بری 438 00:30:50,500 --> 00:30:53,458 تبدیل به قهرمان می‌شی و رهسپار کسب بزرگ‌ترین افتخارِ ممکن می‌شی 439 00:30:54,500 --> 00:30:57,416 اون بهت افتخار می‌کنه و می‌بخشتت 440 00:30:58,166 --> 00:31:00,416 و همه‌چیز به روال قبلش برمی‌گرده 441 00:31:00,833 --> 00:31:01,875 ...به روالی 442 00:31:03,083 --> 00:31:06,791 که باید باشه برمی‌گرده - نباید این‌طوری باشه - 443 00:31:07,958 --> 00:31:12,000 بخور تا خورده نشی. قدرت و افتخار و هیچ چیز دیگه این وسط مهم نیست 444 00:31:14,083 --> 00:31:19,750 آرس این‌طوریه، زئوس و مادرم این‌طوری‌اند 445 00:31:28,583 --> 00:31:30,250 ولی اون این‌جوری نیست 446 00:31:32,041 --> 00:31:33,250 بهتر از این حرف‌هاست 447 00:31:35,125 --> 00:31:37,041 شاید منم زمانی این‌طوری بودم 448 00:31:38,083 --> 00:31:40,458 ولی دیگه نمی‌خوام این‌طوری باشم 449 00:31:44,502 --> 00:31:45,875 مثل شماها نمی‌شم 450 00:31:47,541 --> 00:31:49,250 نمی‌شم 451 00:32:41,125 --> 00:32:43,000 یه سری از ماها هم دوست نداریم این‌طوری باشیم 452 00:32:45,583 --> 00:32:47,041 آنابث تو دختر خوبی هستی 453 00:32:50,083 --> 00:32:52,000 پیش مامانت تعریفت رو می‌کنم 454 00:33:32,958 --> 00:33:33,958 سواری‌مون کجاست؟ 455 00:33:36,550 --> 00:33:37,825 [ کایندنس اینترنشنال ] 456 00:33:37,849 --> 00:33:39,230 [توجه حیوان زنده داخل ماشین‌است ] 457 00:33:40,625 --> 00:33:41,666 شوخیت گرفته 458 00:33:41,691 --> 00:33:47,850 ‫مترجمان: «کیارش نعمت گرگانی و سینا اعظمیان» ‫.:: Sina_z & KiarashNg ::. 459 00:33:47,875 --> 00:33:50,583 می‌خواید سوار شین می‌خواین نشین به هیچ‌جام نیست 460 00:33:50,583 --> 00:33:54,250 ولی تا چند ساعت دیگه این ماشین می‌ره توی کازینو لوتوسِ لاس‌وگاس 461 00:33:54,458 --> 00:33:56,833 هرمس اونجا می‌پلکه (اگه ورق درست رو بزنین (حساب شده عمل کنین 462 00:33:56,958 --> 00:33:59,583 راننده شخصی‌ش به‌سرعت می‌برتتون لس آنجلس 463 00:34:00,083 --> 00:34:04,379 بیا لباس، پول نقد دراخما برای احضار هرمس 464 00:34:02,404 --> 00:34:04,121 [ واحد پولی یونان باستان ] 465 00:34:04,833 --> 00:34:07,333 اگه به‌دردتون می‌خورد براتون آروزی موفقیت می‌کردم 466 00:34:07,625 --> 00:34:08,791 شکست نمی‌خوریم 467 00:34:09,833 --> 00:34:12,750 نگران نباش بابات کُلی بچه‌داشت 468 00:34:12,750 --> 00:34:15,958 که وقتی نسبت بهشون بی‌علاقه شد دیگه اهمیتی بهشون نداد 469 00:34:16,291 --> 00:34:19,125 کلی همدم داری - شکست نمی‌خوریم - 470 00:34:19,541 --> 00:34:21,166 و خسته شدم هی این رو می‌گی 471 00:34:21,166 --> 00:34:22,250 پرسی 472 00:34:22,250 --> 00:34:25,333 فکر می‌کنی من رو می‌شناسی ولی نمی‌شناسی 473 00:34:26,208 --> 00:34:27,458 ...و اگه مراقب نباشی 474 00:34:28,500 --> 00:34:29,625 می‌فهمی کی‌ام 475 00:34:31,041 --> 00:34:33,916 ...پرسی 476 00:34:34,041 --> 00:34:37,750 خب، ممنون بابت سوء استفاده عاطفی و چیزبرگر 477 00:34:38,583 --> 00:34:41,083 و این سواری که برامون جور کردی پیشنهادت رو قبول می‌کنیم 478 00:34:41,108 --> 00:34:49,407 دانلود فیلم‌وسریال بدون سانسور، با زیرنویس چسبیده و پخش آنلاین .:: FilmKio.Com ::. 479 00:34:50,833 --> 00:34:53,458 هی، می‌تونیم دستمال کاغذی داشته باشیم 480 00:34:53,458 --> 00:34:54,875 اینجا خیلی تمیز نیست 481 00:35:03,958 --> 00:35:07,375 خب... اینجا بوی گوه می‌ده 482 00:35:08,166 --> 00:35:10,416 اگه به‌جایی که می‌خوایم می‌برتمون مهم نیست 483 00:35:10,625 --> 00:35:12,625 با فرض اینکه آرس حقیقت رو می‌گفت 484 00:35:13,291 --> 00:35:16,791 نمی‌گفت حداقل نه کاملا 485 00:35:18,291 --> 00:35:19,625 یه چیزی رو قایم می‌کرد 486 00:35:20,333 --> 00:35:23,791 تو از کجا می‌دونی؟ - فکر کنم از زیر زبونش کشیدم - 487 00:35:28,125 --> 00:35:29,708 می‌دونم کی ابر آذرخش رو دزدیده 488 00:35:29,733 --> 00:35:31,731 بعد از تیتراژ ادامه دارد 489 00:37:10,432 --> 00:37:12,682 « پرسی جکسون و المپ‌نشینان » 490 00:37:17,916 --> 00:37:19,583 این فقط یه آذرخش ساده نیست 491 00:37:20,166 --> 00:37:21,166 بزرگ‌تر از این حرفاست 492 00:37:22,041 --> 00:37:24,041 هی، نیمه‌خدایان خوش اومدین 493 00:37:24,338 --> 00:37:25,400 {\an8}[ هتل و کازینو لوتوس ] 494 00:37:24,625 --> 00:37:25,666 مشکل بزرگی داریم 495 00:37:29,016 --> 00:37:29,906 {\an8}[ خروجی ]