1 00:00:10,000 --> 00:00:17,000 ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز .:: DigiMoviez.Com ::. 2 00:00:17,024 --> 00:00:24,024 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez 3 00:00:24,048 --> 00:00:31,048 «انجمن نیمه‌شب» «قسمت دهم - نیمه‌شب» 4 00:00:31,072 --> 00:00:38,072 مترجمین ::. پرولیتور و سعید .:: 5 00:01:03,750 --> 00:01:05,291 ‫- می‌تونم کمکت کنم؟ ‫- خانم بالارد 6 00:01:05,875 --> 00:01:07,958 ‫معذرت می‌خوام ‫شما خانم رجینا بالارد هستید؟ 7 00:01:08,750 --> 00:01:09,791 ‫شما کی هستی؟ 8 00:01:10,583 --> 00:01:12,125 ‫خودتونید، مگه نه؟ 9 00:01:12,208 --> 00:01:13,750 ‫شما اسیسو هستی؟ 10 00:01:32,000 --> 00:01:33,333 ‫چطور منو پیدا کردی؟ 11 00:01:33,916 --> 00:01:36,166 ‫اصلا کار آسونی نبود 12 00:01:37,125 --> 00:01:39,250 ‫اما یه نشونه‌هایی توی ‫دفتر خاطرات دخترتون بود 13 00:01:39,333 --> 00:01:41,666 ‫تونستم یه نفر رو توی اون موسسه قانع کنم... 14 00:01:41,750 --> 00:01:44,625 ‫که من یه مددکار هستم 15 00:01:44,708 --> 00:01:46,833 ‫اونا چند تا آدرس پستی از شما داشتن 16 00:01:48,125 --> 00:01:49,625 ‫این سومین آدرسیه که امتحان کردم 17 00:01:51,000 --> 00:01:52,000 ‫میشه ببینمش؟ 18 00:01:55,500 --> 00:01:57,416 ‫مال دخترتون بوده، درسته؟ 19 00:01:58,125 --> 00:01:59,125 ‫درسته 20 00:02:00,333 --> 00:02:01,541 ‫آتینا کجاست؟ 21 00:02:01,625 --> 00:02:03,541 ‫- سعی کردم پیداش کنم... ‫- با هم در ارتباط نیستیم 22 00:02:06,125 --> 00:02:08,000 ‫دیدن شما واقعا باعث افتخارمه 23 00:02:08,958 --> 00:02:12,083 ‫نمی‌دونم می‌دونید یا نه ‫اما خونۀ قدیمیه شما الان یه آسایشگاهه 24 00:02:13,083 --> 00:02:15,083 ‫من بیمار اونجا هستم. و اینو پیدا کردم 25 00:02:15,875 --> 00:02:17,625 ‫زیر زمین مخفی رو هم تونستم پیدا کنم 26 00:02:18,291 --> 00:02:19,416 ‫زیرزمین شما رو 27 00:02:20,125 --> 00:02:21,625 ‫اون خونه خیلی خاصه 28 00:02:22,333 --> 00:02:23,333 ‫اوه، بله 29 00:02:25,291 --> 00:02:27,208 ‫من خیلی نزدیک بودم 30 00:02:28,083 --> 00:02:30,708 ‫قلبم پاک بود. پیشکش من... 31 00:02:31,916 --> 00:02:32,916 ‫صحیح بود 32 00:02:35,125 --> 00:02:38,666 ‫در نهایت، یه نفر از خون خودم کارهام رو خراب کرد ‫دختر خودم 33 00:02:40,791 --> 00:02:42,791 ‫فکر می‌کنم کاری که با شما کردن وقیح بود 34 00:02:44,541 --> 00:02:47,916 ‫می‌دونم اوضاع توی اون موسسه‌ها چه شکلیه 35 00:02:48,000 --> 00:02:49,708 ‫اینکه چه سختی‌هایی رو اونجا تحمل کردی 36 00:02:52,375 --> 00:02:54,625 ‫تعجب می‌کنم که خواستی منو ببینی 37 00:02:56,041 --> 00:02:57,166 ‫من طرد شده‌م 38 00:02:58,041 --> 00:03:00,166 ‫نشنیدی؟ زن روانی 39 00:03:00,750 --> 00:03:03,958 ‫وقتی که بالاخره گذاشتن از اونجا بیام بیرون ‫گفتن که درمان شدم 40 00:03:04,916 --> 00:03:06,375 ‫تو چی فکر می‌کنی؟ 41 00:03:06,458 --> 00:03:08,000 ‫فکر می‌کنی من درمان شدم؟ 42 00:03:08,083 --> 00:03:11,916 ‫فکر می‌کنم تصورشون از آدم «بیمار» و «سالم» ‫برعکس باشه 43 00:03:12,791 --> 00:03:14,083 ‫و فکر می‌کنم شما اینو می‌دونستی 44 00:03:14,750 --> 00:03:15,958 ‫بهتر از کس دیگه‌ای 45 00:03:19,541 --> 00:03:20,583 ‫من بیمارم 46 00:03:22,000 --> 00:03:23,250 ‫به شدت بیمارم 47 00:03:24,500 --> 00:03:25,625 ‫و می‌خوام زنده بمونم 48 00:03:27,833 --> 00:03:29,375 ‫فکر می‌کنم شاید شما بدونی ‫چطور می‌تونم زنده بمونم 49 00:03:32,583 --> 00:03:33,583 ‫می‌دونی... 50 00:03:34,875 --> 00:03:38,250 ‫تعلیمات فیثاغورثی بر مبنای ‫دو روش تدریسه 51 00:03:39,250 --> 00:03:43,166 ‫عمومی و تخصصی ‫هر دو به یک اندازه با اهمیت هستن 52 00:03:44,666 --> 00:03:48,000 ‫همیشه می‌خواستم دخترم ‫در ادامۀ راه، شاگردم باشه 53 00:03:48,083 --> 00:03:51,250 ‫اما بیش از حد از من فاصله گرفته بود ‫بیش از حد شستشوی مغزی شده بود 54 00:03:52,625 --> 00:03:53,625 ‫اما تو... 55 00:03:54,833 --> 00:03:56,833 ‫بنظر میاد هنوز ذهن تو رو فاسد نکردن 56 00:03:58,666 --> 00:04:00,375 ‫بله 57 00:04:01,250 --> 00:04:04,041 ‫هنوز می‌تونم کمی نور توی چشمات ببینم 58 00:04:05,791 --> 00:04:06,958 ‫یه دختر باهوش 59 00:04:08,666 --> 00:04:09,875 ‫بسیار خوب 60 00:04:09,958 --> 00:04:11,500 ‫می‌تونم بهت آموزش بدم، جولیا 61 00:04:12,208 --> 00:04:14,000 ‫چون، بله، تو می‌تونی شفا پیدا کنی 62 00:04:14,500 --> 00:04:17,583 ‫بله، خدایان و الهه‌های باستان ‫هنوز اینجا هستن 63 00:04:17,666 --> 00:04:21,333 ‫و بله، اگر هنوزم چیزی که می‌خوان بهشون بدیم ‫حاضرن با ما معامله کنن 64 00:04:21,416 --> 00:04:23,375 ‫همش بستگی داره به اینکه ‫حاضر به انجام چه کاری هستی 65 00:04:24,250 --> 00:04:25,541 ‫می‌تونم چیزهایی که بلدم یادت بدم 66 00:04:26,416 --> 00:04:27,458 ‫چه مدت زمان داری؟ 67 00:04:28,541 --> 00:04:30,125 ‫چه مدت بهم زمان میدی؟ 68 00:04:31,333 --> 00:04:33,041 ‫یه هفته بمون 69 00:04:33,125 --> 00:04:35,333 ‫حداقل، شاید هم بیشتر 70 00:04:36,916 --> 00:04:39,083 ‫اما باید در مورد اینکه چطور می‌خوای ‫برگردی صحبت کنیم 71 00:04:40,416 --> 00:04:42,750 ‫واست یه لباس شب می‌خریم 72 00:04:44,125 --> 00:04:47,250 ‫ازت می‌خوام راهی جنگل بشی ‫و حسابی گِل‌مالیش کنی 73 00:04:48,291 --> 00:04:51,052 ‫و وقتی ازت پرسیدن کجا بودی ‫نباید در مورد من چیزی بهشون بگی 74 00:04:51,083 --> 00:04:52,708 ‫- متوجه شدی؟ ‫- بله 75 00:04:53,458 --> 00:04:55,625 ‫یه داستان خوب سرهم می‌کنیم. باشه؟ 76 00:04:57,250 --> 00:04:59,750 ‫همه عاشق یه داستان خوبن 77 00:05:00,875 --> 00:05:03,041 ‫و بعدش کسی چه می‌دونه، دختر باهوش؟ 78 00:05:03,750 --> 00:05:05,875 ‫شاید تو هم کارهای بزرگی انجام بدی 79 00:05:09,375 --> 00:05:11,000 ‫می‌خوای چکار کنی، دکتر؟ 80 00:05:12,333 --> 00:05:14,083 ‫تصمیمت چیه؟ 81 00:05:20,791 --> 00:05:21,791 ‫صبر کن 82 00:05:23,083 --> 00:05:24,083 ‫وایسا! 83 00:05:25,666 --> 00:05:27,833 ‫ایلانکا، ولش کن بیا اینجا به من کمک کن 84 00:05:29,916 --> 00:05:31,000 ‫بذار بره 85 00:05:32,750 --> 00:05:33,875 ‫احیای قلبی بلدی؟ 86 00:05:33,958 --> 00:05:35,208 ‫- آره ‫- خوبه 87 00:05:48,583 --> 00:05:52,416 ‫دوستم از کانتی ادونتیست بود ‫وضعیت سلامتشون پایداره. هر سه تاشون 88 00:05:52,500 --> 00:05:54,642 ‫معده‌هاشون رو شستشو دادن ‫و هفتۀ سختی خواهند داشت 89 00:05:54,666 --> 00:05:56,375 ‫اما زنده می‌مونن 90 00:05:56,458 --> 00:05:58,041 ‫که یه بخشش رو مدیون تو هستیم 91 00:05:58,125 --> 00:05:59,833 ‫اما البته... 92 00:05:59,916 --> 00:06:02,596 ‫اگه بخاطر تو نبود، اصلا گذرشون ‫به اون پایین نمی‌افتاد 93 00:06:03,458 --> 00:06:04,750 ‫پس اینم باید درنظر داشته باشیم 94 00:06:05,458 --> 00:06:08,083 ‫می‌دونی اون پایین توی زیرزمین ‫یه راه‌پله هست 95 00:06:08,166 --> 00:06:09,333 ‫که به خوبی مخفی شده 96 00:06:10,041 --> 00:06:11,041 ‫و وقتی من اومدم پایین 97 00:06:11,125 --> 00:06:13,708 ‫راستش رو بخوای، اصلا تعجب نکردم که جولیا ‫اون پایین بود 98 00:06:15,958 --> 00:06:17,750 ‫اما از دیدن تو تعجب کردم 99 00:06:17,833 --> 00:06:21,208 ‫- تو اجازه دادی فرار کنه؟ ‫- معلومه که اجازه دادم 100 00:06:21,958 --> 00:06:25,541 ‫اون آدم‌ها روی زمین داشتن جون می‌دادن ‫و من یه دکترم، ایلانکا 101 00:06:26,916 --> 00:06:29,666 ‫می‌دونی، توی این چند ساله سه بار ‫دستور دستگیریِ جولیا رو دادم 102 00:06:29,750 --> 00:06:32,875 ‫ورود بی‌اجازه، ورود غیرقانونی ‫آزار و اذیت 103 00:06:32,958 --> 00:06:37,458 ‫کاشکی اونقدر واسم احترام قائل می‌شدی ‫که بدون مشورت با من کاری انجام ندی 104 00:06:38,166 --> 00:06:39,958 ‫که اونو به عنوان دوستت نگاه ‌کنی... 105 00:06:40,791 --> 00:06:42,000 ‫و منو... 106 00:06:43,166 --> 00:06:44,333 ‫نمی‌دونم به چه عنوانی نگاه می‌کنی 107 00:06:44,416 --> 00:06:46,666 ‫اون دلیل اومدن من به اینجاست 108 00:06:48,208 --> 00:06:49,958 ‫اون از پسش بر اومد. حالش بهتر شد 109 00:06:50,541 --> 00:06:53,333 ‫هرچیزی که در موردش فکر می‌کنی ‫هر کاری که بعد از اون انجام داده... 110 00:06:53,416 --> 00:06:54,708 ‫باعث نمیشه اینو انکار کنی 111 00:06:55,958 --> 00:06:57,416 ‫یه چیزی اینجا هست 112 00:06:57,500 --> 00:06:59,583 ‫هیچ چیزی نیست 113 00:07:00,500 --> 00:07:02,125 ‫اون هیچ فرقی با ساندرا نداره 114 00:07:03,416 --> 00:07:07,375 ‫چیزی که در مورد جولیا و افراد دیگه‌ای ‫که طی این سال‌ها دیدم، وجود داره... 115 00:07:08,250 --> 00:07:10,916 ‫اینه که نمی‌تونن قبول کنن ‫که فقط خوش‌شانس بودن 116 00:07:11,000 --> 00:07:13,666 ‫اما زمان برای هر کسی فرا میرسه 117 00:07:14,750 --> 00:07:17,250 ‫- منظورتون چیه؟ ‫- فکر می‌کنم واضحه 118 00:07:17,333 --> 00:07:19,041 ‫این تنش‌ها، فرار کردن‌ها... 119 00:07:19,125 --> 00:07:21,333 ‫اون دیشب سعی کرد تو رو مسموم کنه 120 00:07:21,416 --> 00:07:23,125 ‫نمی‌خواست نجاتت بده 121 00:07:23,208 --> 00:07:24,500 ‫می‌خواست خودشو نجات بده 122 00:07:24,583 --> 00:07:25,875 ‫اون دوباره بیمار شده 123 00:07:25,958 --> 00:07:29,125 ‫و هر سحر و جادویی که فکر می‌کنه ‫سال 68 کشف کرده 124 00:07:30,125 --> 00:07:31,458 ‫از بین رفته 125 00:07:31,541 --> 00:07:34,500 ‫و دوباره داره همون کارها رو انجام میده ‫داره طبق قوانین گروه پاراگون پیش میره 126 00:07:35,250 --> 00:07:37,708 ‫تو گفتی چیزی در مورد گروه پاراگون نمی‌دونی 127 00:07:37,791 --> 00:07:40,583 ‫بله. چون هیچوقت دیگه لازم نیست ‫در موردشون صحبت کنیم 128 00:07:41,458 --> 00:07:44,833 ‫یا اجازه بدیم اون افکار بیمارگونه ‫توی ذهن آدم‌هایی مثل تو جولان بدن 129 00:07:46,041 --> 00:07:47,750 ‫آدم‌هایی که ممکنه ناچار بشن 130 00:07:48,916 --> 00:07:50,375 ‫اما من مثل اونا نیستم 131 00:07:51,166 --> 00:07:54,833 ‫- من... من احمق نیستم ‫- نیستی 132 00:07:56,375 --> 00:07:58,875 ‫این افکار، مثل... 133 00:07:58,958 --> 00:08:00,375 ‫مثل سرطان هستن 134 00:08:00,458 --> 00:08:01,625 ‫زمانی که به ذهن کسی خطور کنن 135 00:08:02,625 --> 00:08:04,916 ‫دیگه مهم نیست چند سالته 136 00:08:05,000 --> 00:08:06,958 ‫یا چقدر باهوش هستی 137 00:08:07,666 --> 00:08:11,375 ‫همۀ ما کم و بیش در خطر هستیم 138 00:08:12,750 --> 00:08:14,000 ‫لطفا... 139 00:08:14,083 --> 00:08:16,958 ‫خواهش می‌کنم به بقیه نگید من چکار کردم 140 00:08:17,916 --> 00:08:19,291 ‫خب، چرا که نه؟ 141 00:08:20,791 --> 00:08:22,125 ‫بهتر نیست بدونن؟ 142 00:08:22,208 --> 00:08:23,958 ‫فکر می‌کنم تو بودی می‌خواستی بدونی 143 00:08:26,666 --> 00:08:28,041 ‫فکر می‌کنم... 144 00:08:29,833 --> 00:08:32,125 ‫فکر می‌کنم... می‌خوام برم خونه 145 00:08:32,875 --> 00:08:35,666 ‫پدرم امروز برای روز خانواده می‌خواد بیاد اینجا 146 00:08:38,083 --> 00:08:39,916 ‫فکر می‌کنم باهاش برگردم 147 00:08:41,000 --> 00:08:44,916 ‫خب، البته ‫این کاملا به خودت بستگی داره 148 00:08:48,583 --> 00:08:49,583 ‫من فقط... 149 00:08:51,333 --> 00:08:52,541 ‫واقعا متاسفم 150 00:09:12,750 --> 00:09:13,666 ‫داری چکار می‌کنی؟ 151 00:09:13,750 --> 00:09:14,750 ‫امم 152 00:09:15,500 --> 00:09:16,583 ‫هیچی 153 00:09:16,666 --> 00:09:17,666 ‫چیزی نیست 154 00:09:23,333 --> 00:09:24,375 ‫مهارت‌های حرکتی 155 00:09:25,500 --> 00:09:26,500 ‫چطور پیش میره؟ 156 00:09:27,125 --> 00:09:30,666 ‫اینو خیلی خوب تونستم بگیرم ‫تقریبا از ده دفعه، هفت بار گرفتمش 157 00:09:31,500 --> 00:09:33,416 ‫اما بعضی وقت‌ها، از دستم در میره 158 00:09:38,083 --> 00:09:39,083 ‫بیا اینجا 159 00:09:53,708 --> 00:09:54,958 ‫فکر می‌کنم با چشم چپم... 160 00:09:56,500 --> 00:09:58,375 ‫با چشم چپم خیلی خوب نمی‌تونم ببینم 161 00:10:00,708 --> 00:10:01,708 ‫باشه 162 00:10:02,541 --> 00:10:04,833 ‫- چیزی نیست ‫- اوه، خدای من. می‌دونستم اینطوری میشه 163 00:10:07,041 --> 00:10:08,208 ‫آره 164 00:10:08,291 --> 00:10:10,583 ‫مسئله اینه که بعد از اینکه اون تصورات توی ذهنم میاد 165 00:10:11,458 --> 00:10:13,041 ‫چیز زیادی بعدش طول نمی‌کشه 166 00:10:14,291 --> 00:10:15,291 ‫می‌دونم 167 00:10:17,875 --> 00:10:19,125 ‫و اینجا واسم نقطه کوره 168 00:10:19,958 --> 00:10:21,583 ‫آره، این هست. و بعدش... 169 00:10:23,083 --> 00:10:24,083 ‫وسیع‌تر میشه 170 00:10:25,250 --> 00:10:26,416 ‫عالی. ولی... 171 00:10:29,958 --> 00:10:30,958 ‫ولی یه... 172 00:10:31,916 --> 00:10:33,166 ‫یه سایه هست 173 00:10:36,708 --> 00:10:38,208 ‫واقعا هست... 174 00:10:39,041 --> 00:10:40,833 ‫درست گوشۀ چشممه 175 00:10:43,916 --> 00:10:45,208 ‫یه جورایی مثل... 176 00:10:45,958 --> 00:10:47,625 ‫مثل اون چیزیه که تریستان می‌گفت 177 00:10:50,083 --> 00:10:51,458 ‫چیزی که آنیا تعریف می‌کرد 178 00:10:54,666 --> 00:10:55,666 ‫آره 179 00:10:57,666 --> 00:10:59,000 ‫و می‌تونم ببینم که حرکت می‌کنه 180 00:11:00,416 --> 00:11:01,541 ‫نزدیکتر میاد 181 00:11:02,500 --> 00:11:05,416 ‫و گاهی شبیه یه آدمه... ‫بعضی وقت‌ها شبیه... 182 00:11:06,541 --> 00:11:08,083 ‫یه شکله. اما... 183 00:11:09,041 --> 00:11:10,083 ‫وجود داره 184 00:11:11,416 --> 00:11:12,583 ‫می‌تونم ببینمش 185 00:11:36,125 --> 00:11:37,125 ‫لعنتی 186 00:11:39,125 --> 00:11:40,125 ‫آره 187 00:11:44,208 --> 00:11:45,208 ‫بیا اینجا 188 00:12:02,000 --> 00:12:04,875 ‫اگه چیزی لازم داشتی، هر چیزی ‫فقط تماس بگیر 189 00:12:04,958 --> 00:12:06,750 ‫- باشه؟ من هواتو دارم ‫- باشه 190 00:12:09,625 --> 00:12:11,041 ‫با ما در ارتباط باش 191 00:12:18,000 --> 00:12:19,083 ‫دوست دارم دیوونه 192 00:12:28,041 --> 00:12:30,000 ‫من خیلی واست خوشحالم 193 00:12:34,875 --> 00:12:36,708 ‫هر چیزی که گفتی اینجا هست... 194 00:12:36,791 --> 00:12:39,750 ‫دوست دارم کامل‌ترین... 195 00:12:39,833 --> 00:12:43,333 ‫خفن‌ترین و دیوونه‌کننده‌ترین داستان رو در موردش بنویسی 196 00:12:52,708 --> 00:12:53,708 ‫دوست داریم 197 00:12:57,708 --> 00:12:58,708 ‫هی 198 00:13:03,333 --> 00:13:06,708 ‫بذار نگات کنم ‫یه نگاه درست حسابی. لطفا 199 00:13:08,416 --> 00:13:09,958 ‫تو دوباره منو می‌بینی 200 00:13:17,500 --> 00:13:18,708 ‫متاسفم 201 00:13:19,291 --> 00:13:20,416 ‫من نیستم 202 00:13:27,416 --> 00:13:29,416 ‫روی درمانت تمرکز کن، باشه؟ 203 00:13:29,916 --> 00:13:31,458 ‫این کاریه که می‌تونی واسه من بکنی 204 00:13:31,541 --> 00:13:33,916 ‫هر مشکلی که داری ‫بهش غلبه کن 205 00:13:35,708 --> 00:13:37,416 ‫نمی‌دونم چطور اینکار رو کنم 206 00:13:50,041 --> 00:13:51,500 ‫نمی‌خوام برم 207 00:14:25,041 --> 00:14:26,541 ‫هی، میشه باهات صحبت کنم؟ 208 00:14:30,916 --> 00:14:32,041 ‫اون دیگه چشه؟ 209 00:14:56,500 --> 00:14:58,060 ‫تق، تق 210 00:15:01,375 --> 00:15:03,250 ‫موندم ایندفعه چی واسم فرستادن 211 00:15:04,958 --> 00:15:07,125 ‫می‌خوای چیزی واست بیارم؟ 212 00:15:07,208 --> 00:15:12,125 ‫یکم خوراکی برای روز خانواده ‫مهیا کردم 213 00:15:12,916 --> 00:15:13,916 ‫نه، ممنونم 214 00:15:14,500 --> 00:15:15,500 ‫باشه 215 00:15:17,666 --> 00:15:18,750 ‫می‌دونی چیه؟ 216 00:15:20,166 --> 00:15:24,291 ‫- فکر می‌کنم منم می‌خوام بیام پایین ‫- جدی؟ 217 00:15:25,041 --> 00:15:27,541 ‫آره، خانواده منم تا الان اومدن 218 00:15:31,041 --> 00:15:34,541 ‫وکیل مهاجرت گفت ممکنه ‫چند هفته دیگه طول بکشه 219 00:15:34,625 --> 00:15:37,250 ‫اما دیگه فقط کارهای اداریش مونده 220 00:15:37,333 --> 00:15:38,958 ‫خودشون هم هنوز نمی‌دونن 221 00:15:39,041 --> 00:15:42,791 ‫سعی کردیم امروز صبح باهاشون تماس بگیریم ‫اما هنوز خوابن 222 00:15:42,875 --> 00:15:44,500 ‫الان اونجا نصفه شبه 223 00:15:44,583 --> 00:15:45,791 ‫مطمئنی؟ 224 00:15:46,791 --> 00:15:48,375 ‫کاملا مطمئنی؟ 225 00:15:53,541 --> 00:15:55,621 ‫به زودی قراره خانواده‌م رو ببینی 226 00:15:56,375 --> 00:15:58,250 ‫- خانواده‌م دارن میان ‫- آره 227 00:15:58,333 --> 00:15:59,708 ‫خانواده‌م دارن میان 228 00:16:00,541 --> 00:16:03,166 ‫درست می‌گفتی ‫وقتی می‌خنده بامزه میشه 229 00:16:03,250 --> 00:16:04,500 ‫مامان! 230 00:16:05,375 --> 00:16:06,375 ‫واقعا؟ 231 00:16:07,125 --> 00:16:08,833 ‫واقعا می‌خوای بهم یاد بدی؟ 232 00:16:08,916 --> 00:16:11,416 ‫اگه واقعا می‌خوای یاد بگیری، آره 233 00:16:11,500 --> 00:16:15,416 ‫فکرش هم نمی‌کردم دلت بخواد ویولن‌سل بزنی ‫اما بدم نمیاد غافلگیر بشم 234 00:16:19,750 --> 00:16:21,208 ‫خدای من 235 00:16:21,958 --> 00:16:23,291 ‫این مامانت نیست؟ 236 00:16:26,458 --> 00:16:28,166 ‫رفیق، ببین مامانت چکار کرده 237 00:16:34,000 --> 00:16:35,000 ‫هی 238 00:16:36,416 --> 00:16:38,458 ‫- بالاخره اومدی؟ ‫- البته که اومدیم 239 00:16:39,041 --> 00:16:40,041 ‫هی 240 00:16:49,583 --> 00:16:52,500 ‫اینجا... خونۀ قشنگیه 241 00:16:54,083 --> 00:16:55,166 ‫واقعا همینطوره 242 00:17:18,666 --> 00:17:21,333 ‫خب، ایشون... 243 00:17:21,416 --> 00:17:23,375 ‫دوستم شری‌ـه 244 00:17:23,458 --> 00:17:26,583 ‫خیلی خوبه که می‌بینمتون 245 00:17:26,666 --> 00:17:28,125 ‫- از دیدنت خوشحالم ‫- منم همینطور 246 00:17:28,208 --> 00:17:32,291 ‫من فقط دوستش نیستم ‫نامزدشم 247 00:17:32,375 --> 00:17:33,375 ‫عقد کردیم 248 00:17:35,458 --> 00:17:37,208 ‫بس کن 249 00:17:45,875 --> 00:17:47,125 ‫ببخشید مزاحم میشم... 250 00:17:47,958 --> 00:17:50,750 ‫اوه، دکتر بهم گفته شاید تو... 251 00:17:50,833 --> 00:17:52,208 ‫آره 252 00:17:52,291 --> 00:17:55,875 ‫خب، ببخشید مزاحم شدیم ‫ایشون رت‌ـه 253 00:17:55,958 --> 00:17:57,625 ‫دوست نزدیک آنیا بود 254 00:17:57,708 --> 00:17:58,958 ‫البته، بله 255 00:17:59,041 --> 00:18:00,321 ‫اومده دنبال وسایلش 256 00:18:00,375 --> 00:18:02,666 ‫برای همین بهش گفتیم ‫لازمه با تو صحبت کنه 257 00:18:02,750 --> 00:18:04,458 ‫- آره، بفرما تو ‫- آره 258 00:18:04,541 --> 00:18:05,875 ‫- باشه ‫- ممنون 259 00:18:07,750 --> 00:18:08,916 ‫اون... 260 00:18:10,041 --> 00:18:11,625 ‫همه چیز رو در مورد تو بهمون گفته بود 261 00:18:14,916 --> 00:18:15,916 ‫خب... 262 00:18:20,250 --> 00:18:21,833 ‫و اینجا... 263 00:18:21,916 --> 00:18:22,916 ‫همینجاست 264 00:18:24,291 --> 00:18:25,291 ‫این تخت خوابش بود 265 00:18:26,666 --> 00:18:29,041 ‫می‌دونی، سعی کردم قبل از ‫خاکسپاریش باهات تماس بگیرم 266 00:18:29,958 --> 00:18:33,083 ‫شماره‌ت رو بهم داده بود ‫اما قطع بود 267 00:18:33,166 --> 00:18:36,750 ‫و فکر می‌کنم هیچوقت بعد از نقل مکانمون ‫شمارۀ جدیدمون رو بهش ندادم 268 00:18:36,833 --> 00:18:38,791 ‫چطوری... منظورم اینه... ‫چطوری اومدی اینجا؟ 269 00:18:38,875 --> 00:18:40,625 ‫آگهی ترحیمش 270 00:18:41,916 --> 00:18:43,916 ‫- خودم نوشتمش ‫- جدی؟ 271 00:18:45,000 --> 00:18:46,583 ‫وقتی خوندمش با خودم گفتم.. 272 00:18:47,750 --> 00:18:49,416 ‫هر کسی اینو نوشته... 273 00:18:50,791 --> 00:18:52,416 ‫واقعا ازش شناخت داشته 274 00:18:53,791 --> 00:18:56,166 ‫زیاد در مورد تو صحبت می‌کرد 275 00:18:56,250 --> 00:18:57,916 ‫پسر... 276 00:18:58,583 --> 00:18:59,943 ‫نه، شرمنده‌م 277 00:19:00,000 --> 00:19:02,208 ‫نه، چیزای بدی نمی‌گفت 278 00:19:03,625 --> 00:19:04,625 ‫اون... 279 00:19:06,208 --> 00:19:07,833 ‫بهم گفت چی شد که رابطه‌تون بهم خورد 280 00:19:08,416 --> 00:19:11,625 ‫- البته، کاملا خودشو مقصر می‌دونست ‫- مطمئنم همینطوره 281 00:19:13,791 --> 00:19:15,166 ‫اونقدرا هم سفید و سیاه نبود 282 00:19:16,375 --> 00:19:17,541 ‫منم می‌تونستم بهتر عمل کنم 283 00:19:17,625 --> 00:19:19,333 ‫همه‌مون می‌تونستیم بهتر عمل کنیم 284 00:19:21,291 --> 00:19:25,833 ‫و اونم بدون شک، ‫گاهی یه آدم سگ‌اخلاق کله‌شق بود 285 00:19:28,416 --> 00:19:29,416 ‫ولی... 286 00:19:31,583 --> 00:19:32,625 ‫دوست داشت 287 00:19:35,291 --> 00:19:36,458 ‫گوش کن... 288 00:19:37,666 --> 00:19:40,416 ‫یه تعداد از وسایلش رو برای من گذاشت 289 00:19:41,291 --> 00:19:43,750 ‫می‌دونم که دلش می‌خواست ‫یه سری وسایلش پیش تو باشه 290 00:19:44,458 --> 00:19:45,500 ‫چیز زیادی نیست 291 00:19:46,375 --> 00:19:49,291 ‫یه مقدار از وسایلش رو اهدا کرد ‫اما باقی وسایلش... 292 00:19:51,000 --> 00:19:54,583 ‫نمی‌دونستم باهاشون چکار کنم ‫اما اینا بهتره پیش تو باشه 293 00:20:02,416 --> 00:20:03,708 ‫تعمیرش کرد 294 00:20:03,791 --> 00:20:04,791 ‫همم؟ 295 00:20:05,333 --> 00:20:06,333 ‫مجسمه رو میگم 296 00:20:07,333 --> 00:20:08,916 ‫پسر، چه خوب تعمیرش کرده 297 00:20:09,625 --> 00:20:13,041 ‫اصن به نظر نمیاد که قبلا... 298 00:20:13,958 --> 00:20:15,000 ‫میشه ببینمش؟ 299 00:20:22,458 --> 00:20:26,125 ‫این خیلی وقت پیش شکسته بود 300 00:20:26,208 --> 00:20:29,166 ‫خیلی وقته پیش 301 00:20:30,916 --> 00:20:34,791 ‫منظورم اینه، بنظر نمیاد... 302 00:20:34,875 --> 00:20:36,166 ‫یه مجسمه جدید خریده باشه 303 00:20:37,583 --> 00:20:39,500 ‫بنظر نمیاد تعمیر شده باشه 304 00:20:40,291 --> 00:20:42,125 ‫درست مثل یه مجسمۀ نوئه 305 00:20:45,583 --> 00:20:46,666 ‫خوبی؟ 306 00:20:49,166 --> 00:20:50,166 ‫آره 307 00:20:51,708 --> 00:20:52,708 ‫آره، خوبم 308 00:20:55,708 --> 00:20:56,875 ‫تعمیرش کرده 309 00:21:20,833 --> 00:21:22,166 ‫اوه، تو اینجایی 310 00:21:22,250 --> 00:21:26,291 ‫بله، ببخشید ‫باید یک کارهایی رو انجام می‌دادم 311 00:21:26,375 --> 00:21:30,083 ‫دکتر استنتون گفت بهتره باهم صحبت کنیم ‫اما نگفت موضوع چیه 312 00:21:30,166 --> 00:21:31,458 ‫خوبی؟ 313 00:21:38,208 --> 00:21:39,888 ‫می‌خوای بهم بگی قضیه چیه؟ 314 00:21:41,375 --> 00:21:44,500 ‫این فرم وصیت‌نامه‌س 315 00:21:45,625 --> 00:21:49,791 ‫قرار بود چند هفته پیش پرش کنم ‫اما خب، انجامش ندادم 316 00:21:49,875 --> 00:21:52,041 ‫ازت می‌خوام کمکم کنی پرش کنم 317 00:21:53,083 --> 00:21:55,166 ‫در اصل لیست چیزهاییه که می‌خواستم... 318 00:21:55,250 --> 00:21:56,541 ‫بله، می‌دونم 319 00:21:56,625 --> 00:21:59,958 ‫می‌دونم فرم وصیت‌نامه چیه 320 00:22:01,083 --> 00:22:03,375 ‫فکر نمی‌کنم لازم باشه همچین کاری ‫رو انجام بدیم 321 00:22:03,458 --> 00:22:06,041 ‫وقتشه... 322 00:22:08,000 --> 00:22:10,583 ‫یه کتاب توی کتابخونه پیدا کردم 323 00:22:12,458 --> 00:22:16,583 ‫اسمش هست «ترانۀ من برای او، کسی که ‫هرگز ترانه‌ای برایم نسرود» نوشتۀ مریت مالوی 324 00:22:17,500 --> 00:22:22,291 ‫و یه شعری توش هست با اسم «گورنوشته» ‫که من... 325 00:22:23,375 --> 00:22:25,791 ‫که دوست دارم زمانش که رسید بخونی 326 00:22:25,875 --> 00:22:28,041 ‫نه، عزیزم 327 00:22:28,125 --> 00:22:31,500 ‫«وقتی مُردم، هرچیزی ازم باقی مونده بود...» 328 00:22:32,000 --> 00:22:34,958 ‫«به کودکان و پیرمردهایی که در انتظار مرگن، اهدا کنید» 329 00:22:36,291 --> 00:22:37,833 ‫«و اگر لازم بود گریه کنی» 330 00:22:38,541 --> 00:22:40,875 ‫«برای برادرت گریه کن» ‫«که در خیابان هم قدم توست» 331 00:22:42,875 --> 00:22:46,500 ‫«و وقتی به من نیاز داشتی» ‫«هر کسی را توانستی در آغوش بگیر» 332 00:22:46,583 --> 00:22:49,000 ‫«و هر آنچه می‌خواستی به من بدهی» ‫«به آنها بده» 333 00:22:50,875 --> 00:22:52,333 ‫«می‌خواهم چیزی برایت بگذارم» 334 00:22:53,125 --> 00:22:55,625 ‫«چیزی بهتر از کلمات و اصوات» 335 00:22:56,500 --> 00:22:59,125 ‫«مرا در وجود کسانی جستجو کن که» ‫«می‌شناختم و دوست داشتم» 336 00:23:01,125 --> 00:23:02,958 ‫«و اگر نتوانستی از من دست بکشی» 337 00:23:03,708 --> 00:23:07,291 ‫«لااقل بگذار بجای ذهنت، در چشمان تو زنده بمانم» 338 00:23:09,916 --> 00:23:13,083 ‫«می‌توانی با لمس دستان دیگری» ‫«نهایت عشقت را به من نشان دهی» 339 00:23:13,958 --> 00:23:15,916 ‫«با لمس بدن دیگری» 340 00:23:17,083 --> 00:23:19,375 ‫«و با رها کردن کودکانی که» ‫«به آزادی نیاز دارن» 341 00:23:21,583 --> 00:23:24,333 ‫«عشق نمی‌میرد، آدمیان می‌میرند» 342 00:23:25,958 --> 00:23:28,083 ‫«پس حال که تمام وجود من مملو از عشق است» 343 00:23:29,666 --> 00:23:30,666 ‫«بگذار بروم» 344 00:23:38,666 --> 00:23:40,166 ‫اوه، بابا 345 00:23:51,458 --> 00:23:52,458 ‫هی 346 00:23:53,500 --> 00:23:55,583 ‫- کجا رفتی؟ ‫- هی 347 00:23:56,541 --> 00:23:58,625 ‫ببخشید. کمی هوای تازه نیاز داشتم 348 00:24:04,750 --> 00:24:06,041 ‫واقعا زیباست 349 00:24:10,708 --> 00:24:11,958 ‫واقعا همینطوره 350 00:24:17,333 --> 00:24:18,333 ‫گوش کن 351 00:24:20,458 --> 00:24:21,791 ‫فکر می‌کنم باید صحبت کنیم 352 00:24:22,958 --> 00:24:23,958 ‫باشه 353 00:24:32,041 --> 00:24:35,166 ‫البته، حالا که اینو گفتم ‫نمی‌دونم چطور باید... 354 00:24:35,250 --> 00:24:36,875 ‫حرفایی که قراره بگم، به زبون بیارم 355 00:24:45,875 --> 00:24:46,916 ‫اوه 356 00:24:53,000 --> 00:24:54,041 ‫پس این... 357 00:24:56,833 --> 00:24:57,833 ‫آره 358 00:24:59,833 --> 00:25:01,708 ‫- من چکار کردم که... ‫- هیچی 359 00:25:04,041 --> 00:25:05,833 ‫هیچی. باید اینو بدونی 360 00:25:08,916 --> 00:25:11,041 ‫ایلانکا اشتباه کرد که اون حرف رو زد 361 00:25:11,833 --> 00:25:15,666 ‫اما معنیش این نیست که چیزی که گفت غلطه 362 00:25:22,000 --> 00:25:23,541 ‫تو کاری نکردی 363 00:25:24,708 --> 00:25:26,791 ‫خیلی وقته که می‌دونیم کار به اینجا می‌کشه 364 00:25:31,000 --> 00:25:32,625 ‫اما حالا که موقعش رسیده. نمی‌دونم... 365 00:25:34,708 --> 00:25:35,708 ‫من... 366 00:25:36,666 --> 00:25:38,875 ‫واقعا نمی‌دونم چطور باید انجامش بدم 367 00:25:45,666 --> 00:25:48,625 ‫راستش، فقط یه راه هست 368 00:25:50,750 --> 00:25:52,291 ‫کلمه به کلمه 369 00:26:10,375 --> 00:26:11,583 ‫ساعت چنده؟ 370 00:26:13,041 --> 00:26:14,041 ‫امم... 371 00:26:14,958 --> 00:26:16,125 ‫12:24 372 00:26:17,125 --> 00:26:20,500 ‫باید بازم منتظر بمونیم؟ 373 00:26:22,208 --> 00:26:25,291 ‫نه فکر نمی‌کنم پیداش بشه 374 00:26:27,166 --> 00:26:28,541 ‫فکر می‌کنم امشب فقط ماییم 375 00:26:33,416 --> 00:26:35,833 ‫خب، من از صندلی‌های خالی ‫دور میز خوشم نمیاد 376 00:26:35,916 --> 00:26:39,916 ‫بهتر نیست بذاریمشون کنار ‫بذاریمشون یه گوشه‌ کناری؟ 377 00:26:40,000 --> 00:26:41,166 ‫فکر می‌کنم بهتره بذاریم همینجا باشن 378 00:26:42,958 --> 00:26:44,750 ‫تا نشون بدیم همیشه یه جا برای اونها هست 379 00:26:46,000 --> 00:26:48,000 ‫قراره صندلی‌های بیشتری خالی بمونه، رفیق 380 00:26:48,791 --> 00:26:51,958 ‫چهره‌های جدید هم میان ‫همیشه همینطور بوده 381 00:26:57,125 --> 00:27:00,666 ،به سلامتی کسانی که پیش از ما بودن به سلامتی کسانی که بعد از ما میان 382 00:27:00,750 --> 00:27:03,541 ،به سلامتی ما که الان هستیم و به سلامتی درگذشته‌ها 383 00:27:04,166 --> 00:27:07,458 ،به سلامتی کسانی که پیش از ما بودن به سلامتی کسانی که بعد از ما میان 384 00:27:07,541 --> 00:27:10,208 ،به سلامتی ما که الان هستیم و به سلامتی درگذشته‌ها 385 00:27:10,916 --> 00:27:14,250 ،کسانی که شاید دیده شوند یا نشوند اینجا هستند گرچه نیستند 386 00:27:26,333 --> 00:27:27,541 ‫می‌دونی چیه؟ 387 00:27:28,458 --> 00:27:31,083 ‫- فکر می‌کنم امشب می‌خوام تمامش کنم ‫- چی؟ 388 00:27:31,166 --> 00:27:32,416 ‫بالاخره 389 00:27:32,500 --> 00:27:35,083 ‫- ممنون ‫- فکر می‌کنم این داستان... 390 00:27:36,250 --> 00:27:37,416 ‫تمام شده 391 00:27:39,666 --> 00:27:41,625 ‫داستی همیشه می‌دونست ‫این اتفاق میافته 392 00:27:42,750 --> 00:27:45,583 ‫صداهایی که در ذهنش بود ‫اسم قربانی بعدی رو بهش گفته بودن 393 00:27:49,000 --> 00:27:50,041 ‫اسمش شیلا بود 394 00:27:52,916 --> 00:27:55,083 ‫یه جورایی، اون همیشه می‌دونست 395 00:27:55,166 --> 00:27:58,166 ‫که در نهایت باید کسی رو قربانی کنه ‫بیشتر از همه دوسش داره 396 00:28:01,166 --> 00:28:02,791 ‫چون اون به همه آسیب میزنه 397 00:28:05,291 --> 00:28:06,375 ‫در آخر... 398 00:28:10,041 --> 00:28:13,916 ‫شیلا 399 00:28:14,000 --> 00:28:17,166 ‫شیلا 400 00:28:18,041 --> 00:28:19,750 ‫شیـــ... 401 00:28:20,916 --> 00:28:22,375 ‫ببخشید دیر کردم 402 00:28:23,750 --> 00:28:25,166 ‫واقعا روز سختی داشتم 403 00:28:25,250 --> 00:28:26,916 ‫اشکالی نداره. بشین 404 00:28:27,833 --> 00:28:29,166 ‫کوین می‌خواد تمامش کنه 405 00:28:29,250 --> 00:28:30,416 به موقع رسیدی 406 00:28:32,125 --> 00:28:33,666 واقعاً؟ - آره - 407 00:28:34,291 --> 00:28:35,958 از پسش بر اومدین همتون زنده موندین 408 00:28:36,041 --> 00:28:38,500 اونقدر که نتیجه‌گیری هیجان‌انگیز رو بشنوید 409 00:28:38,583 --> 00:28:40,583 خب، ببخشید که می‌پرم وسط 410 00:28:43,583 --> 00:28:45,000 داستی می‌دونست باید چکار کنه 411 00:28:59,500 --> 00:29:00,416 الو؟ 412 00:29:04,166 --> 00:29:06,250 سلام، اه 413 00:29:06,916 --> 00:29:08,125 نیاز دارم که بیای اینجا 414 00:29:09,125 --> 00:29:10,250 مسئلۀ مهمیه 415 00:29:11,541 --> 00:29:12,833 چه اتفاقی افتاده؟ 416 00:29:17,166 --> 00:29:18,458 در مورد نانسی ـه 417 00:29:19,416 --> 00:29:21,916 فکر می‌کنم بدونم چه اتفاقی براش افتاده 418 00:29:22,000 --> 00:29:23,500 تا بیست دقیقه دیگه اونجام 419 00:29:35,875 --> 00:29:38,000 سلام 420 00:29:40,416 --> 00:29:41,416 سلام 421 00:29:42,541 --> 00:29:43,541 داستی؟ 422 00:29:44,500 --> 00:29:46,166 داستی، من دارم میام 423 00:30:39,416 --> 00:30:40,583 ایناهاشی 424 00:30:43,333 --> 00:30:44,333 ...من، ام 425 00:30:45,208 --> 00:30:46,416 ...این نشان 426 00:30:46,500 --> 00:30:47,791 آره منم دیدمش 427 00:30:48,708 --> 00:30:50,000 به همین دلیل بود که بهت زنگ زدم 428 00:30:52,333 --> 00:30:53,750 می‌دونم کی نانسی رو کشته 429 00:30:55,208 --> 00:30:56,875 و ما باید متوقفش کنیم 430 00:31:00,583 --> 00:31:02,291 بیا، باورت نمیشه 431 00:31:03,166 --> 00:31:04,375 این چیه؟ 432 00:31:04,458 --> 00:31:05,791 خودت ببین 433 00:31:08,541 --> 00:31:10,750 این صحبت‌های اینشتین ـه 434 00:31:10,833 --> 00:31:11,833 وایسا 435 00:31:12,416 --> 00:31:14,708 .NANCEPANTS81 این نانسی ـه 436 00:31:16,000 --> 00:31:17,875 LEDZEPPEFAN کیه؟ 437 00:31:19,458 --> 00:31:20,583 اوه، خدای من 438 00:31:21,833 --> 00:31:23,458 اون قاتله؟ 439 00:31:24,125 --> 00:31:25,041 آره 440 00:31:28,166 --> 00:31:30,833 پس اون کیه؟ قاتل کیه؟ 441 00:31:31,791 --> 00:31:33,041 پدربزرگم 442 00:31:40,833 --> 00:31:42,291 اوه خدای من 443 00:31:42,375 --> 00:31:44,666 اون هفته‌ها باهاش حرف می‌زده 444 00:31:46,041 --> 00:31:48,666 وانمود می‌کرده یه دانش آموزه 445 00:31:54,791 --> 00:31:55,916 و مادرم 446 00:31:58,083 --> 00:31:59,541 اون هم قاتله 447 00:32:01,458 --> 00:32:02,458 چی؟ 448 00:32:04,416 --> 00:32:05,541 و من 449 00:32:08,541 --> 00:32:09,541 داستی؟ 450 00:32:13,708 --> 00:32:15,500 !من اینکارو نمی‌کنم 451 00:32:18,958 --> 00:32:20,708 ...من... نمی‌کنم 452 00:32:21,500 --> 00:32:22,625 من اینکارو نمی‌کنم 453 00:32:24,875 --> 00:32:27,416 شیلا 454 00:32:29,083 --> 00:32:32,791 شیلا 455 00:32:33,666 --> 00:32:37,291 شیلا 456 00:32:53,541 --> 00:32:54,541 داستی 457 00:32:56,541 --> 00:32:58,000 خیلی متأسفم 458 00:33:00,208 --> 00:33:01,375 دوستت دارم 459 00:33:05,875 --> 00:33:06,875 مامان؟ 460 00:33:15,125 --> 00:33:16,125 نانسی 461 00:33:20,833 --> 00:33:21,958 خیلی متأسفم 462 00:33:23,208 --> 00:33:24,708 سعی کردم پیدات کنم 463 00:33:54,833 --> 00:33:56,541 نمی‌دونم این چیزا چجوری شروع شد 464 00:33:57,916 --> 00:34:00,416 ...فقط می‌دونم هر چیزی که توی اون بود 465 00:34:01,958 --> 00:34:03,708 اون رو از پدربزرگم گرفته بود 466 00:34:04,958 --> 00:34:07,125 وثتی بدنش برای بلند کردن چکش خیلی پیر شد 467 00:34:07,208 --> 00:34:08,458 به اون انتقال پیدا کرد 468 00:34:09,791 --> 00:34:12,291 و وقتی اون سکته کرد و دیگه نتونست دستش رو تکون بده 469 00:34:12,375 --> 00:34:14,208 شروع به انتقال اون به من کرد 470 00:34:17,125 --> 00:34:18,791 تو چاره‌ای نداشتی 471 00:34:20,541 --> 00:34:22,166 نمی‌دونستی داری چکار می‌کنی 472 00:34:24,125 --> 00:34:25,875 مسئله همینه 473 00:34:29,875 --> 00:34:30,875 می‌دونستم 474 00:35:22,250 --> 00:35:23,833 آخرش 475 00:35:28,250 --> 00:35:29,583 ...خیلی جوون 476 00:35:31,875 --> 00:35:34,208 ...خیلی قوی 477 00:35:34,291 --> 00:35:35,291 نه 478 00:35:36,291 --> 00:35:37,958 می‌دونم اون هنوز اونجا وجود داره 479 00:35:39,500 --> 00:35:41,291 می‌دونم داستی به من صدمه نمی‌زنه 480 00:35:42,458 --> 00:35:43,916 می‌دونم اون به من صدمه نمی‌زنه 481 00:35:44,750 --> 00:35:46,208 داستی مرده بچه جون 482 00:35:46,291 --> 00:35:47,750 می‌دونم تو بهم صدمه نمی‌زنی 483 00:35:59,833 --> 00:36:00,833 خواهش می‌کنم 484 00:36:01,708 --> 00:36:02,958 نمی‌خوام بهت صدمه بزنم 485 00:36:05,208 --> 00:36:06,208 فقط می‌کشمت 486 00:36:08,875 --> 00:36:11,333 بچرخون محکم بچرخون 487 00:36:20,250 --> 00:36:21,458 اون حسش نکرد 488 00:36:22,375 --> 00:36:25,583 چکش رو حس نکرد خوردنش به زمین رو حس نکرد 489 00:36:27,333 --> 00:36:30,291 ولی اگه براش سوال بود که شیلا چه حسی بهش داشت 490 00:36:31,083 --> 00:36:32,791 اگه هرجور شکی داشت 491 00:36:33,791 --> 00:36:35,041 دیگه شک از بین رفته بود 492 00:36:36,125 --> 00:36:38,333 به خاطر جوری که مشتش رو کشید 493 00:36:38,416 --> 00:36:41,041 به خاطر اینکه در لحظۀ آخر سرعت چکش رو کم کرد 494 00:36:41,125 --> 00:36:43,125 وقتی که داشت عمر نکبتش رو تموم می‌کرد 495 00:36:44,666 --> 00:36:47,333 اون همۀ حقیقت رو به پلیس و دادستان گفت 496 00:36:48,416 --> 00:36:51,458 و اون محکوم نشد، که به خاطر جنون بود 497 00:36:53,208 --> 00:36:55,583 کلماتی که خودش هیچوقت نمی‌تونه باهاشون موافقت کنه 498 00:36:58,166 --> 00:37:00,541 اونا اجساد زیادی تو غار پیدا کردن 499 00:37:00,625 --> 00:37:03,500 بعضیاشون حتی قبل از اینکه پدربزرگش به دنیا بیاد کشته شده بودن 500 00:37:04,458 --> 00:37:07,333 اینجا پاسخ ساده‌ای وجود نداره و هیچکس هم نمی‌خواد به 501 00:37:07,416 --> 00:37:09,041 یه قاتل سریالی نامیرا رو باور داشته باشه 502 00:37:10,125 --> 00:37:11,958 اما این مهم نیست 503 00:37:12,041 --> 00:37:15,375 مهم اینه که اون در امنیت بود 504 00:37:17,708 --> 00:37:21,958 اون دیگه به هیچ دختری صدمه نمی‌زنه 505 00:37:22,708 --> 00:37:23,791 ...من می‌تونم 506 00:37:26,250 --> 00:37:28,000 می‌تونم آهنگ خودم رو داشته باشم، لطفاً؟ 507 00:37:33,666 --> 00:37:35,208 یه کم بلندتر لطفاً 508 00:37:45,291 --> 00:37:46,291 عالیه 509 00:37:57,750 --> 00:37:58,750 بفرما 510 00:37:59,916 --> 00:38:00,916 خودشه 511 00:38:01,416 --> 00:38:04,000 این پایانه حالا همتون می‌تونید برید بمیرید 512 00:38:04,583 --> 00:38:07,000 چیزی دربارۀ پایان نمی‌دونم 513 00:38:07,625 --> 00:38:09,208 فکر نمی‌کنم ازون پایان خوشم اومده باشه 514 00:38:09,291 --> 00:38:12,166 خب، این تویی که داری حرف می‌زنی تو هممون رو با گفتن جادوگر معطل نگه داشتی 515 00:38:13,208 --> 00:38:15,333 بیایید امشب تمومش کنیم 516 00:38:15,416 --> 00:38:17,041 ببینم شما از پسش برمیایید 517 00:38:18,583 --> 00:38:19,583 باشه 518 00:38:22,375 --> 00:38:25,875 اگه یادم باشه ایمانی جادوگر بود 519 00:38:27,916 --> 00:38:29,375 و اون شب‌ها فال می‌گرفت 520 00:38:33,083 --> 00:38:34,916 و بینشی از آینده دیده بود 521 00:38:35,666 --> 00:38:37,208 پسری که داشت می‌مرد 522 00:38:38,666 --> 00:38:40,000 اما اون توقف کرد 523 00:38:41,250 --> 00:38:43,625 به قیمت گزافی 524 00:38:43,708 --> 00:38:46,416 و این وسط به دوستش اسکاتی شلیک شد 525 00:38:47,416 --> 00:38:48,458 !کمک 526 00:38:49,583 --> 00:38:50,750 !کمک 527 00:38:52,666 --> 00:38:54,333 با تغییر آینده 528 00:38:54,416 --> 00:38:57,250 تعادل کائنات رو به هم زد 529 00:38:58,125 --> 00:39:01,166 و حالا کائنات داره جوابشو میده 530 00:39:04,083 --> 00:39:05,291 خواهش می‌کنم 531 00:39:18,208 --> 00:39:19,208 !کمک 532 00:39:19,250 --> 00:39:21,041 یکی کمک کنه کسی نیست؟ 533 00:39:21,958 --> 00:39:22,958 خواهش می‌کنم 534 00:39:23,000 --> 00:39:24,000 اگه فقط 535 00:39:24,458 --> 00:39:28,291 دوتا کلمۀ بی‌مصرف‌تر و نامیدانه‌تر تو زبان انگلیسی 536 00:39:28,375 --> 00:39:30,833 از اگه فقط وجود داشته باشه 537 00:39:32,041 --> 00:39:34,708 اگه فقط اینکار یا اونکارو می‌کرد 538 00:39:34,791 --> 00:39:36,911 یا این رو زودتر می‌فهمید 539 00:39:38,041 --> 00:39:39,500 مسئله همینه 540 00:39:39,583 --> 00:39:41,583 پاسخ همیشه یکسانه 541 00:39:42,541 --> 00:39:45,416 کائنات تحت تأثیر اگه فقط قرار نمی‌گیره 542 00:39:45,500 --> 00:39:47,041 می‌تونید هر چی می‌خوایید بگید 543 00:39:47,125 --> 00:39:49,375 اگه فقط اینجوری نبود 544 00:39:49,916 --> 00:39:52,958 اما پاسخ همیشه اینه که «اما اینجوری هست» 545 00:39:56,000 --> 00:39:58,583 ایمانی تلاش کرد آینده رو تغییر بده 546 00:39:58,666 --> 00:40:01,375 اما آینده هم مثل گذشته ثابته 547 00:40:03,291 --> 00:40:05,208 اون نمی‌تونست گذشته رو تغییر بده 548 00:40:05,291 --> 00:40:06,791 نمی‌تونست آینده رو تغییر بده 549 00:40:07,583 --> 00:40:09,375 باید هنوزم اینجا باشی 550 00:40:09,958 --> 00:40:12,333 ....ولی شاید، فقط شاید 551 00:40:13,708 --> 00:40:15,291 اون بتونه اشتباهی رو درست کنه 552 00:40:38,458 --> 00:40:39,458 مامان؟ 553 00:40:43,291 --> 00:40:44,333 ما کجاییم؟ 554 00:40:45,166 --> 00:40:46,166 خونه 555 00:40:48,750 --> 00:40:50,958 هیچکدوم از این درخت‌هارو یادم نمیاد 556 00:40:52,708 --> 00:40:55,375 چون قبلاً به این عمق از جنگل نیومدی 557 00:40:56,208 --> 00:40:58,000 راهی که اومدیم رو یادته؟ 558 00:40:59,333 --> 00:41:00,375 نه 559 00:41:01,166 --> 00:41:02,541 یادم نیست 560 00:41:04,041 --> 00:41:05,416 بهم بگو چی یادت میاد 561 00:41:07,500 --> 00:41:09,125 سرم درد می‌کرد 562 00:41:11,000 --> 00:41:12,375 چرا سرم درد می‌کرد؟ 563 00:41:13,458 --> 00:41:15,083 بیا برگردیم به راهی که اومدی 564 00:41:17,000 --> 00:41:18,458 اینجا خیلی خوبه 565 00:41:26,375 --> 00:41:27,875 می‌دونی الآن کجاییم؟ 566 00:41:29,500 --> 00:41:30,500 آره 567 00:41:34,000 --> 00:41:35,458 مشکلی نیست 568 00:41:35,541 --> 00:41:37,750 به پایین نگاه کن اینجا امنه 569 00:41:43,208 --> 00:41:44,625 من مردم؟ 570 00:41:44,708 --> 00:41:48,375 هنوز زنده‌ای یه قدم به سوی بیرون از زندگی گذاشتی 571 00:41:48,458 --> 00:41:51,375 و من یه قدم به سمت زندگی اومدم تا تو رو ایجا ببینم 572 00:41:53,916 --> 00:41:57,125 تو نمی‌تونی اون رو شفا بدی نه به تنهایی 573 00:41:59,958 --> 00:42:01,000 من به کمکت نیاز دارم 574 00:42:01,708 --> 00:42:03,916 تو چیزی رو درخواست می‌کنی که نمی‌دونی چیه 575 00:42:04,416 --> 00:42:06,291 کسی نمی‌تونه مرده رو برگردونه ایمانی 576 00:42:06,375 --> 00:42:09,000 ولی اون نمرده - در مورد اون حرف نمی‌زنم - 577 00:42:14,583 --> 00:42:17,250 اگه اون رو شفا بدم، می‌میرم 578 00:42:17,333 --> 00:42:19,458 مجبور نیستی اینکارو انجام بدی ایمانی 579 00:42:20,375 --> 00:42:21,708 آره، مشکلات زیادی داری 580 00:42:22,583 --> 00:42:23,791 همه همین بودیم 581 00:42:24,625 --> 00:42:26,185 اما کل زندگیت رو در پیش روت داری 582 00:42:27,791 --> 00:42:29,583 تو اینجایی تا من رو منصرف کنی 583 00:42:29,666 --> 00:42:31,500 آره همینطوره من مادرتم 584 00:42:33,333 --> 00:42:34,833 من تصمیمم رو گرفتم 585 00:42:36,291 --> 00:42:37,625 قرار نیست عوضش کنم 586 00:42:37,708 --> 00:42:39,083 قطعاً اینجوریه 587 00:42:39,916 --> 00:42:41,208 تو دختر خودمی 588 00:42:48,166 --> 00:42:50,208 خیلی خوشحالم که دیدمت 589 00:42:53,333 --> 00:42:54,958 من تو جنگل خواهم بود 590 00:42:56,083 --> 00:42:57,958 من با کرم‌های شب‌تاب می‌رقصم عزیزم 591 00:42:58,833 --> 00:43:00,208 منتظرت می‌مونم 592 00:43:01,083 --> 00:43:02,583 ...اگه داری ازم می‌خوایی که 593 00:43:03,291 --> 00:43:04,541 الآن ازم بخواه 594 00:43:10,250 --> 00:43:11,458 کمکم کن مامان 595 00:43:13,041 --> 00:43:14,208 کمکم کن اون رو شفا بدم 596 00:43:39,125 --> 00:43:40,291 ممنونم 597 00:43:44,458 --> 00:43:46,416 دیگه باید برگردی ایمانی 598 00:43:47,583 --> 00:43:49,208 یا هر دوتون می‌میرین 599 00:43:49,708 --> 00:43:54,166 تنها راه برگشت همینه سرد و ژرفه 600 00:43:55,333 --> 00:43:56,666 بهتره بپری 601 00:44:00,375 --> 00:44:01,416 برو 602 00:44:03,458 --> 00:44:05,333 بعداً می‌بینمت 603 00:44:40,041 --> 00:44:41,375 ایمانی؟ 604 00:44:41,458 --> 00:44:43,291 چطوری اومدی اینجا؟ 605 00:44:44,583 --> 00:44:47,666 من... نمی‌تونستم تنهات بزارم 606 00:44:49,000 --> 00:44:52,458 ...سعی کردم... برگردم تا 607 00:44:54,041 --> 00:44:55,791 برای روزها، شایدم بیشتر، من 608 00:45:00,375 --> 00:45:02,416 مال من اول اونجوری بود 609 00:45:03,000 --> 00:45:04,000 ...ولی الآن 610 00:45:06,666 --> 00:45:08,250 داره محو میشه 611 00:45:09,166 --> 00:45:11,208 ...فکر کنم وقتی که دیگه رفت، من 612 00:45:11,916 --> 00:45:13,083 هم محو بشم 613 00:45:15,541 --> 00:45:16,750 چرا تو اینجایی؟ 614 00:45:19,041 --> 00:45:20,833 قرار نیست بمیری 615 00:45:21,458 --> 00:45:22,750 مشکلی نیست 616 00:45:25,041 --> 00:45:28,375 و این تقصیر تو نیست 617 00:45:31,875 --> 00:45:33,541 هر چه بیشتر به این چیز چنگ بزنم 618 00:45:35,416 --> 00:45:39,250 بیشتر متوجه میشم اشکالی نداره که ولش کنم 619 00:45:40,875 --> 00:45:42,708 من به دلیلی اومدم اینجا 620 00:45:44,416 --> 00:45:46,125 ...و نیاز دارم که تو 621 00:45:47,791 --> 00:45:50,416 بزاری اینکارو بکنم، باشه؟ 622 00:45:51,708 --> 00:45:52,791 بگیرش 623 00:45:55,625 --> 00:45:56,750 چه اتفاقی برات میفته؟ 624 00:45:58,250 --> 00:46:00,458 با کرم‌های شب‌تای خواهم رقصید 625 00:46:16,875 --> 00:46:18,375 این رو یادم می‌مونه؟ 626 00:46:19,125 --> 00:46:20,291 نمی‌دونم 627 00:46:22,875 --> 00:46:28,250 اما اگه می‌تونی سعی کنی، خواهش می‌کنم 628 00:46:30,416 --> 00:46:31,791 من رو به یاد بیار 629 00:46:37,041 --> 00:46:38,666 متأسفم، نمی‌تونم 630 00:46:41,208 --> 00:46:42,416 متأسفم 631 00:46:43,875 --> 00:46:47,500 متأسفم، من... نمی‌تونم 632 00:46:48,500 --> 00:46:50,083 نمی‌تونم 633 00:46:55,500 --> 00:46:57,375 اسکاتی چشماش رو باز کرده 634 00:46:59,500 --> 00:47:04,250 اول نمی‌تونست واضح ببینه و روزها از چشم‌هاش استفاده نکرده بود 635 00:47:04,333 --> 00:47:06,250 ...اما وقتی بیناییش برگشت 636 00:47:07,916 --> 00:47:10,708 ایمانی رو دید 637 00:47:11,666 --> 00:47:13,208 به نظر خوابیده 638 00:47:13,291 --> 00:47:16,625 مگر به خاطر اون لبخند ریزه میزه رو صورتش 639 00:47:17,958 --> 00:47:20,916 اسکاتی همین الآن هم همۀ اتفاقاتی که افتاده بود رو فراموش کرده بود 640 00:47:21,541 --> 00:47:26,458 همین الآن هم داشت محو میشد مثل اثر نفس روی آینه 641 00:47:27,208 --> 00:47:29,375 حتی با وجود اینکه سعی کرد اون خاطره رو حفظ کنه 642 00:47:29,458 --> 00:47:32,291 مثل آب از میان انگشتانش خارج شد 643 00:47:32,916 --> 00:47:37,791 اسکاتی اصرار کرد جنازۀ ایمانی رو تا سردخونه همراهی کنه 644 00:47:38,625 --> 00:47:42,041 پرستار اولش گفت نه ولی خیلی مقاومت نکرد 645 00:47:42,125 --> 00:47:43,625 چون باور کنید 646 00:47:43,708 --> 00:47:47,250 وقتی میگم اون اگه می‌خواست می‌تونست خیلی کله‌شق باشه 647 00:47:47,333 --> 00:47:49,041 واقعاً راستشو گفتم 648 00:47:51,375 --> 00:47:53,333 مراسم خاک‌سپاری بزرگ بود 649 00:47:54,916 --> 00:47:56,333 تالار پر شده بود 650 00:47:57,541 --> 00:48:00,250 اما هیچکدوم حس درستی برای دوستانش نداشت 651 00:48:01,208 --> 00:48:02,458 دوستان واقعیش 652 00:48:03,833 --> 00:48:05,791 که تصمیم گرفتن یه بهترش رو انجام بدن 653 00:48:06,291 --> 00:48:09,625 ایمانی و بن - یه قلب دورش بزار - 654 00:48:10,583 --> 00:48:12,666 همدیگه رو برای پنج ثانیه شناختن 655 00:48:13,416 --> 00:48:16,916 پس زمان یه توهمه و اون دوتا اون رو حس کردن 656 00:48:17,416 --> 00:48:18,875 یه قلب کوفتی دورش بزار 657 00:48:20,125 --> 00:48:21,708 اوه، آره چند روز دیگه 658 00:48:21,791 --> 00:48:25,000 بچه‌هاشون هم ممکنه اینجا رو پر کنن 659 00:48:25,083 --> 00:48:27,291 حس رمانتیک نداری شری 660 00:48:28,000 --> 00:48:30,250 بزار ببرمش خونه نشونت میدم چجوری 661 00:48:31,625 --> 00:48:33,666 اونا یه یادبود قشنگ ساختن 662 00:48:34,791 --> 00:48:37,000 و چیزایی که براشون عزیز بود رو اونجا گذاشتن 663 00:48:37,583 --> 00:48:39,708 لوک و بکی هم اونجا بودن 664 00:48:43,041 --> 00:48:44,291 رفیق، بکی مرده 665 00:48:44,375 --> 00:48:45,708 اوضاعی شده بود 666 00:48:45,791 --> 00:48:50,375 اونا الآن عاشق همدیگه‌ان و دیگه در مورد اونا نیست 667 00:48:50,458 --> 00:48:54,958 دربارۀ ارج گذاشتن دوستی و کسانی هست که قبلاً رفتن 668 00:48:55,041 --> 00:48:56,541 که اونا هم همینکارو کردن 669 00:48:56,625 --> 00:48:59,458 یه جواهر بدلی یه خاطره 670 00:48:59,541 --> 00:49:01,333 یه ژست یه خنده 671 00:49:02,000 --> 00:49:03,958 یه اشک 672 00:49:11,791 --> 00:49:12,833 همش این نبود 673 00:49:12,916 --> 00:49:15,416 اسکاتی یه کار دیگه هم برای دوستاش کرد 674 00:49:15,500 --> 00:49:17,791 اون می‌دونست خیلی دلش می‌خواد کجا باشه 675 00:49:19,875 --> 00:49:22,416 این فکر تو یه رؤیا به سراغ اسکاتی اومد 676 00:49:22,500 --> 00:49:25,750 اما تو اون لحظه رؤیا خیلی واقعی به نظر می‌رسید 677 00:49:26,666 --> 00:49:29,166 اون فکر کرد «شاید همۀ رؤیاها واقعی باشن» 678 00:49:30,333 --> 00:49:32,541 «شاید اون‌ها فقط پنجره‌هایی باشن» 679 00:49:33,625 --> 00:49:34,541 بچه‌ها؟ 680 00:49:34,625 --> 00:49:36,041 اون رو دیدین؟ 681 00:49:39,208 --> 00:49:41,208 پنجره‌ای به دنیای دیگر بود 682 00:49:42,541 --> 00:49:44,291 یه بعد دیگه 683 00:49:44,958 --> 00:49:46,750 یه فضای آستانه‌ای 684 00:49:46,833 --> 00:49:48,375 ماورای بزرگ 685 00:49:49,458 --> 00:49:51,750 بعضیا ممکنه بهش بگن دنیای بعد از مرگ 686 00:49:58,000 --> 00:49:59,833 ممنون 687 00:50:01,583 --> 00:50:02,875 ممنون 688 00:50:09,375 --> 00:50:12,875 هر چی که بود هر زمانی که بود 689 00:50:13,958 --> 00:50:15,166 ...هر جایی که بود 690 00:50:17,583 --> 00:50:19,375 ایمانی حس نکرد که مرده 691 00:50:20,458 --> 00:50:22,416 برعکس، خیلی هم حس خوبی داشت 692 00:50:23,875 --> 00:50:25,291 و اون تنها نبود 693 00:50:26,250 --> 00:50:27,541 مامانش هم اونجا بود 694 00:50:30,000 --> 00:50:31,166 و همینطور هم بن 695 00:50:32,500 --> 00:50:35,708 چون گاهی در زندگی فرصتی برای عشق پیدا نمی‌کنی 696 00:50:36,875 --> 00:50:38,666 اما این به این معنا نیست که دیگه همه چی تموم شده 697 00:50:40,916 --> 00:50:43,500 و افراد زیادی اونجا بودن که ایمانی اون‌ها رو نمی‌شناخت 698 00:50:44,458 --> 00:50:47,500 اما قلبش به نحوی همۀ اون‌ها رو می‌شناخت 699 00:50:48,375 --> 00:50:50,250 پس مسیر ادامه پیدا کرد 700 00:50:50,333 --> 00:50:51,791 و ایمانی ادامه داد 701 00:50:52,791 --> 00:50:56,375 چون این همون کاریه که مردم می‌کنن ادامه میدن 702 00:50:58,333 --> 00:51:00,083 دوستانش هیچوقت نخواهند فهمید 703 00:51:00,166 --> 00:51:02,541 که چیزی که دیدن تصوراتشون بود یا نه 704 00:51:03,833 --> 00:51:07,250 اما اگه رؤیا بود همه با هم اون رو دیدن 705 00:51:08,166 --> 00:51:11,333 و چیزی واقعی‌تر از این نیست 706 00:51:25,541 --> 00:51:28,166 بچه‌ها باید یه چیزی بهتون بگم 707 00:51:31,666 --> 00:51:33,416 ...دیشب، من، اه 708 00:51:35,041 --> 00:51:38,416 کار خیلی اشتباهی انجام دادم 709 00:51:39,666 --> 00:51:41,708 به اون هم می‌رسیم 710 00:51:44,750 --> 00:51:47,166 امروز من یه ملاقات کننده داشتم 711 00:51:48,458 --> 00:51:51,291 دوست آنیا، رت بود رت رو یادتون میاد 712 00:51:51,916 --> 00:51:53,541 ...اومد تو اتاق و 713 00:51:54,666 --> 00:51:56,916 فکر کردم اون هم باید چیزی از آنیا داشته باشه 714 00:51:57,000 --> 00:52:01,375 و اون یه مجسمۀ بالرین داشت 715 00:52:02,875 --> 00:52:04,333 که پاش گم شده بود 716 00:52:05,458 --> 00:52:08,416 ولی وقتی من پیداش کردم کامل بود 717 00:52:09,500 --> 00:52:11,166 درست شده بود 718 00:52:36,208 --> 00:52:37,708 ...هی، ام 719 00:52:39,458 --> 00:52:41,125 فکر کنم خیلی موفق بشم 720 00:52:41,875 --> 00:52:42,958 می‌خوای به ما ملحق بشی؟ 721 00:52:44,416 --> 00:52:46,500 آره می‌خوام 722 00:52:49,750 --> 00:52:52,416 داستانت رو دوست داشتم - منم مال تو رو دوست داشتم - 723 00:52:54,875 --> 00:52:56,416 فقط از پایانش خوشم نیومد 724 00:52:59,125 --> 00:53:00,416 ...جز اون 725 00:53:02,291 --> 00:53:03,416 نمی‌دونم 726 00:53:04,916 --> 00:53:07,166 فکر می‌کنم یه کم به داستی سخت گرفتی 727 00:53:08,083 --> 00:53:10,625 این فکر که اون تا آخر عمرش تنها بمونه 728 00:53:10,708 --> 00:53:13,291 تا نتونه به افرادی که براش مهم هستن صدمه بزنه 729 00:53:15,291 --> 00:53:17,666 چون اون همیشه اینکارو می‌کنه 730 00:53:17,750 --> 00:53:22,375 نمی‌دونم اصلاً میشه که به کسایی که برات مهم هستن صدمه نزنی 731 00:53:24,083 --> 00:53:26,291 ولی معناش این نیست که باید تنها باشی 732 00:53:29,500 --> 00:53:31,208 من با کاترین به هم زدم 733 00:53:35,791 --> 00:53:37,875 متأسفم - نه کار درستی بود - 734 00:53:38,958 --> 00:53:41,291 برای هیچکدوممون منصفانه نبود 735 00:53:43,500 --> 00:53:44,916 به‌علاوه، یکی 736 00:53:46,375 --> 00:53:50,875 یکی دیگه هست و من نمی‌تونم بیشتر از این در موردش دروغ بگم 737 00:53:52,958 --> 00:53:57,666 حتی بعد از اینکه هممون رو در معرض خطر قرار دادم؟ 738 00:53:58,666 --> 00:54:00,958 امید داشتی که نتیجه بده 739 00:54:02,541 --> 00:54:03,958 چون تو اینجوری هستی 740 00:54:04,916 --> 00:54:07,875 تو امیدواری و از وقتی اومدی همین بودی 741 00:54:08,958 --> 00:54:10,750 و علامت آنیا چه معنای دیگه‌ای می‌تونه داشته باشه 742 00:54:10,833 --> 00:54:12,833 مجسمه چه معنای دیگه‌ای می‌تونه داشته باشه 743 00:54:13,875 --> 00:54:15,166 اگه که امید نباشه؟ 744 00:54:15,958 --> 00:54:17,500 پس حق با تو بود 745 00:54:19,416 --> 00:54:22,083 همیشه حق با توئه - ولی، کوین، من - 746 00:54:23,875 --> 00:54:25,125 منظورم اینه که من 747 00:54:25,208 --> 00:54:26,875 نمی‌دونم چجوری بتونیم که 748 00:54:32,666 --> 00:54:34,083 من قراره بمیرم 749 00:54:36,333 --> 00:54:37,541 منم همینطور 750 00:54:42,958 --> 00:54:46,791 اما فکر می‌کنم اون مردن دلیل خیلی بدی برای زندگی نکردن باشه 751 00:54:46,815 --> 00:54:53,815 ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز .:: DigiMoviez.Com ::. 752 00:54:53,839 --> 00:55:00,839 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez 753 00:55:00,863 --> 00:55:02,863 مترجمین ::. پرولیتور و سعید .::