1 00:00:00,000 --> 00:00:19,000 ♏ ‫ ♏ترجمه : Arash.K 2 00:00:19,024 --> 00:00:19,896 ‫آنچه گذشت... 3 00:00:19,920 --> 00:00:21,160 ‫برنامه حفاظت از شهود چطور پیش میره؟ 4 00:00:21,160 --> 00:00:23,640 ‫خوبه. اوضاع خانواده‌ها چطوره؟ 5 00:00:23,640 --> 00:00:26,000 ‫شکایت‌های حقوقی خانواده‌ها ‫علیه «پن ام» تازه شروع شده. 6 00:00:26,000 --> 00:00:27,760 ‫باب مونِتی و خانواده‌ش تازه ‫تو پرونده خودشون برنده شدن. 7 00:00:27,760 --> 00:00:30,000 ‫این قطعه [PT/35] هست. 8 00:00:30,000 --> 00:00:32,840 ‫زیر میکروسکوپ بررسی‌ش ‫کردیم و اینو پیدا کردیم. 9 00:00:32,840 --> 00:00:34,480 ‫مِـبو دیگه چه کوفتیه؟ 10 00:00:34,480 --> 00:00:37,920 ‫ 11 00:00:37,920 --> 00:00:40,840 ‫اعتراف کرده که تایمرها رو ‫ساخته و به «ای‌اِس‌او» فروخته. 12 00:00:42,080 --> 00:00:44,080 ‫شخص توی این طرح رو میشناسی؟ 13 00:00:44,080 --> 00:00:46,680 ‫فکر کنم میتونه مردی باشه که ‫به اسم عـبدالباسط میشناسمش. 14 00:00:46,680 --> 00:00:48,840 ‫اینو بفرستیم برای اون مغازه‌دارمون تو مالتا 15 00:00:48,840 --> 00:00:51,480 ‫تا ببینیم واقعا اونو به عنوان ‫خریدار شناسایی میکنه. 16 00:00:51,480 --> 00:00:53,080 ‫فکر کنم میتونه خودش باشه. 17 00:00:53,080 --> 00:00:54,680 ‫عـبدالباسط الـمقرحي. 18 00:00:54,680 --> 00:00:56,800 ‫افسر ارشد اطلاعاتی در «ای‌اِس‌او». 19 00:00:56,800 --> 00:00:59,320 ‫اون تو دوتا اسم دیگه هم پیدا ‫میکنی، احمد خلیفه عبدُالصمد 20 00:00:59,320 --> 00:01:00,760 ‫و ابوعقیله مسعود. 21 00:01:00,760 --> 00:01:04,680 ‫مسعود هفتم دسامبر با پرواز اومده مالتا. 22 00:01:04,680 --> 00:01:06,320 ‫عبدالصمد چی؟ 23 00:01:06,320 --> 00:01:08,800 ‫اون آخرای همون ماه برای یه شب اومده بود. 24 00:01:08,800 --> 00:01:11,840 ‫شماره‌ای که عبدالصمد از ‫هتل باهاش تماس گرفته مالِ 25 00:01:11,840 --> 00:01:15,240 ‫یه مرد لیبیایی به اسم ‫لامین خلیفه فهیمه هس. 26 00:01:15,240 --> 00:01:17,640 ‫اون اخیرن مدیر ایستگاه هواپیمایی لیبی بوده. 27 00:01:17,640 --> 00:01:20,680 ‫- تو دفترچه یادداشتش نوشته... ‫- «برای عبدالباسط برچسب بگیر.» 28 00:01:20,680 --> 00:01:22,680 ‫- برچسب چمدون. ‫- سیا یه مهره داره. 29 00:01:22,680 --> 00:01:25,800 ‫اسمش جـیاکاست، یه مامور لیبیاییِ «ای‌اِس‌او». 30 00:01:25,800 --> 00:01:26,840 ‫خب چی میخواد؟ 31 00:01:26,840 --> 00:01:28,800 ‫یه راه خروج امن برای خودش و زنش. 32 00:01:28,800 --> 00:01:30,840 ‫تو ماه دسامبر فهیمه رو تو فرودگاه دیدی؟ 33 00:01:30,840 --> 00:01:32,880 ‫آره، فهیمه رو با یه چمدون دیدم. 34 00:01:32,880 --> 00:01:34,200 ‫شبیه این یکی بود. 35 00:01:34,200 --> 00:01:36,000 ‫اینو نگاه کن، کارت مـِقراحی که 36 00:01:36,000 --> 00:01:37,960 ‫موقع ورود به مالتا پر کرده 37 00:01:37,960 --> 00:01:39,640 ‫با همون حروف بزرگ و جدا از همی نوشته شده 38 00:01:39,640 --> 00:01:41,600 ‫که کارت عبدالصمد آخر همون ماه باهاش پر شده. 39 00:01:41,600 --> 00:01:44,880 ‫برای همینه که نتونستیم هیچ ‫عکسی از عبدالصمد پیدا کنیم. 40 00:01:44,880 --> 00:01:46,160 ‫اون همون مـِقراحیه. 41 00:01:46,160 --> 00:01:47,200 ‫نظرت چیه، دیک؟ 42 00:01:47,200 --> 00:01:48,640 ‫فکر کنم گیرش انداختیم. 43 00:01:53,480 --> 00:01:57,760 ‫امروز، حدود سه سال ‫پس از فاجعه هوایی لاکِربی، 44 00:01:57,760 --> 00:02:00,800 ‫بریتانیا و آمریکا انگشت اتهام ‫رو به سمت لیبی نشانه رفتند. 45 00:02:00,800 --> 00:02:05,200 ‫شواهد به گفته‌ی دولت ‫پرزیدنت بوش، انکارناپذیر است. 46 00:02:05,200 --> 00:02:08,240 ‫قذافی اصرار داره که دو مظنون ‫لیبیایی که به عنوان بمب‌گذار معرفی شدن 47 00:02:08,240 --> 00:02:12,400 ‫بی‌گناه هستن و محاکمه عادلانه در ‫آمریکا یا بریتانیا غیرممکن خواهد بود. 48 00:02:12,400 --> 00:02:15,640 ‫شورای امنیت سازمان ملل به سمت ‫اعمال تحریم‌ها حرکت خواهد کرد. 49 00:02:15,640 --> 00:02:18,040 ‫تقریباً تمام کشورهای همسایه 50 00:02:18,040 --> 00:02:21,160 ‫به هواپیماهای لیبی اجازه‌ی ‫ورود به حریم هوایی‌شون رو نمیدن. 51 00:02:23,760 --> 00:02:26,440 ‫ملت ما هرگز از پیگیری عدالت دست برنمیداره. 52 00:02:28,000 --> 00:02:29,840 ‫آقای بلر با سوالاتی مواجه شده 53 00:02:29,840 --> 00:02:31,480 ‫در مورد تحقیقات فاجعه هوایی لاکِربی. 54 00:02:31,480 --> 00:02:33,760 ‫رئیس جمهور آفریقای جنوبی، نلسون ماندلا، 55 00:02:33,760 --> 00:02:36,720 ‫از درخواست لیبی برای برگزاری ‫دادگاه در یک کشور بی‌طرف حمایت میکنه. 56 00:02:36,720 --> 00:02:39,040 ‫بریتانیا و ایالات متحده قول حمایت دادن 57 00:02:39,040 --> 00:02:40,880 ‫برای لغو تحریم‌ها علیه لیبی 58 00:02:40,880 --> 00:02:42,720 ‫به محض اینکه اون افراد تحویل داده بشن. 59 00:02:42,720 --> 00:02:44,680 ‫ما در مسیر 60 00:02:44,680 --> 00:02:47,800 ‫حل و فصل تمام مسائل باقی‌مونده هستیم. 61 00:02:47,800 --> 00:02:50,640 ‫بنابراین، سال‌ها تلاش ‫دیپلماتیک بالاخره نتیجه داد 62 00:02:50,640 --> 00:02:52,720 ‫و دو مظنون لیبیایی تحویل داده شدن. 63 00:02:52,720 --> 00:02:55,760 ‫این دو مرد برای تحقیقات ‫بیشتر ارجاع داده شدن 64 00:02:55,760 --> 00:02:59,360 ‫و در زندان «زایست» بازداشت موقت شدن. 65 00:03:02,840 --> 00:03:04,480 ‫پیـر سالینجر برای شبکه‌ی اِی‌بی‌سی 66 00:03:04,480 --> 00:03:07,120 ‫تنها خبرنگاریه که بهش اجازه ‫داده شده با این دو مرد مصاحبه کنه، 67 00:03:07,120 --> 00:03:09,920 ‫کسایی که متهم به قتل ۲۷۰ نفر هستن. 68 00:03:09,920 --> 00:03:13,120 ‫دفترچه یادداشت ال‌امین خلیفه ‫فهیمه برای مقامات آمریکایی کلیدیه. 69 00:03:13,120 --> 00:03:16,200 ‫ظاهراً فهیمه تو این دفترچه یادداشتی ‫نوشته تا به خودش یادآوری کنه 70 00:03:16,200 --> 00:03:19,040 ‫که برچسب‌های چمدونِ «ایر مالتا» رو بگیره، 71 00:03:19,040 --> 00:03:21,760 ‫که از یکی از اونا برای برچسب ‫زدن به چمدون حاوی بمب استفاده شده. 72 00:03:21,900 --> 00:03:26,000 ‫این برچسبا به راحتی پیدا میشن. 73 00:03:26,120 --> 00:03:28,120 ‫میتونی همینجوری برداریشون. 74 00:03:28,320 --> 00:03:31,000 ‫عـبدالباسط الـمقرحي متهم به مغز متفکر بودن 75 00:03:31,000 --> 00:03:32,680 ‫در بمب‌گذاری پرواز ۱۰۳ پن ام است، 76 00:03:32,680 --> 00:03:34,280 ‫اتهامی که اون به شدت رد میکنه. 77 00:03:34,280 --> 00:03:35,840 ‫این اتهام اشتباهه. 78 00:03:35,840 --> 00:03:37,240 ‫واقعا. 79 00:03:41,592 --> 00:03:44,192 ‫تالار شهر لاکـِربی ‫دسامبر، سال ۱۹۹۹ 80 00:03:45,880 --> 00:03:48,720 ‫من بازرس ارشد تام مک‌کالـِک هستم. 81 00:03:48,720 --> 00:03:52,680 ‫خیلی‌ از شماها مسئولان قبلی پرونده، ‫جان اور و استوارت هندرسون، رو یادتونه. 82 00:03:52,680 --> 00:03:55,360 ‫باعث افتخارمه که راه اونا رو ادامه میدم 83 00:03:55,360 --> 00:03:59,000 ‫به‌عنوان افسر ارشد این پرونده، ‫اونم در آستانه‌ی شروع دادگاه. 84 00:03:59,000 --> 00:04:03,120 ‫دادگاهی که میدونم خیلی خیلی وقته منتظرشین. 85 00:04:04,360 --> 00:04:07,840 ‫وزیر امور خارجه اخیراً اعلام ‫کرده که هیچ چشم‌انداز منطقی‌ای 86 00:04:07,840 --> 00:04:09,600 ‫برای تحویل متهمان وجود نداشته 87 00:04:09,600 --> 00:04:11,560 ‫تا در اسکاتلند محاکمه بشن. 88 00:04:11,560 --> 00:04:14,000 ‫اما فکر میکنه این شانس وجود داره که اونا 89 00:04:14,000 --> 00:04:17,320 ‫برای محاکمه به یک کشور ثالث تحویل داده بشن، 90 00:04:17,320 --> 00:04:19,520 ‫همونطور که خیلی از خانواده‌های ‫حاضر در اینجا مدت‌هاست 91 00:04:19,520 --> 00:04:22,480 ‫به‌عنوان تنها راه‌حل پیشنهاد کردن. 92 00:04:22,480 --> 00:04:24,400 ‫طرحی که بهش رسیدیم اینه 93 00:04:24,400 --> 00:04:26,280 ‫که دادگاه قراره 94 00:04:26,280 --> 00:04:29,080 ‫توی یک دادگاه اسکاتلندی در هلند برگزار بشه. 95 00:04:29,080 --> 00:04:30,480 ‫ببخشید. 96 00:04:30,480 --> 00:04:32,240 ‫چرا هلند؟ 97 00:04:32,240 --> 00:04:34,680 ‫از اونجایی که هلند میزبان دیوان بین‌المللی دادگستری... 98 00:04:34,680 --> 00:04:36,920 ‫و دادگاه کیفری بین‌المللیه، 99 00:04:36,920 --> 00:04:38,800 ‫اینجا با توافق خودِ لیبی... 100 00:04:38,800 --> 00:04:40,720 ‫و بقیه‌ی طرف‌ها پیشنهاد شد. 101 00:04:40,720 --> 00:04:43,600 ‫یعنی داریم میذاریم لیبی ‫محل دادگاه رو انتخاب کنه؟ 102 00:04:43,600 --> 00:04:46,080 ‫اونم وقتی فقط دو نفر قراره محاکمه بشن 103 00:04:46,080 --> 00:04:48,160 ‫تا نماینده‌ی کل یک کشور باشن؟ 104 00:04:48,160 --> 00:04:52,320 ‫هدفمون این بود که همه‌ی ‫دست‌اندرکاران متهم بشن... 105 00:04:53,400 --> 00:04:57,040 ‫ولی دونستن کجا و ثابت کردن کجا! 106 00:04:57,040 --> 00:04:59,240 ‫ما یازده سال برای یه دادگاه صبر کردیم، 107 00:04:59,240 --> 00:05:01,320 ‫آخرش همین گیرمون اومد؟ 108 00:05:01,320 --> 00:05:03,160 ‫ما غیر از قانون دستمون به جایی بند نیست. 109 00:05:04,360 --> 00:05:05,680 ‫مگه راه دیگه‌ای هم هست؟ 110 00:05:05,680 --> 00:05:10,080 ‫اینکه خودمون دست به کار شیم و با ‫انتقام، شاهد لاکربی‌های بیشتری باشیم. 111 00:05:11,120 --> 00:05:12,400 ‫قبول دارم. 112 00:05:12,400 --> 00:05:15,560 ‫اینکه تاریخ و محل دادگاه مشخص ‫شده، خودش یه دستاورد بزرگه، 113 00:05:15,560 --> 00:05:17,440 ‫و این دستاورد شماست. 114 00:05:17,440 --> 00:05:18,920 ‫پیگیری خانواده‌ها تو بریتانیا... 115 00:05:18,920 --> 00:05:23,120 ‫و آمریکا، لیبی رو به این ‫نتیجه رسونده که این کارشون... 116 00:05:23,120 --> 00:05:28,160 ‫این قتل‌عام عزیزانتون، دوستاتون ‫و همسایه‌هاتون، بی‌جواب نمی‌مونه. 117 00:05:28,160 --> 00:05:32,560 ‫سازمان ملل شدیدترین تحریم‌های ‫ممکن رو علیه‌شون وضع کرده. 118 00:05:32,560 --> 00:05:35,640 ‫لابی‌گری‌های شما عملاً اقتصاد لیبی رو... 119 00:05:35,640 --> 00:05:37,520 ‫فلج کرده... 120 00:05:37,520 --> 00:05:39,880 ‫و آقای قـَذافی رو پای میز مذاکره کشونده. 121 00:05:41,000 --> 00:05:43,200 ‫شاید دادگاه تو هلند باشه، 122 00:05:43,200 --> 00:05:45,960 ‫ولی محاکمه همچنان طبق ‫قوانین اسکاتلند انجام میشه. 123 00:05:45,960 --> 00:05:51,840 ‫انگار یه تیکه‌ی کوچیک از خاک هلند ‫برای مدت کوتاهی میشه خاک اسکاتلند. 124 00:05:51,840 --> 00:05:53,160 ‫یعنی هیئت منصفه‌ی اسکاتلندی هم داره؟ 125 00:05:53,160 --> 00:05:55,160 ‫نه. یه هیئت سه‌نفره از قضات. 126 00:05:55,160 --> 00:05:58,040 ‫دادستان کل نظرش این بود که منطقی نیست از... 127 00:05:58,040 --> 00:06:00,800 ‫یه هیئت منصفه‌ی اسکاتلندی بخوایم ‫ماه‌ها از زن و بچه‌شون دور باشن. 128 00:06:00,800 --> 00:06:02,560 ‫ولی از ما همین انتظار رو دارید. 129 00:06:03,840 --> 00:06:08,800 ‫همسرم لیندا مُرد و آخرش ‫نفهمید چه بلایی سر پسرش اومد. 130 00:06:09,880 --> 00:06:12,480 ‫از ته دل متاسفم که اینو میشنوم. واقعاً. 131 00:06:12,480 --> 00:06:14,560 ‫برای همین حتی مهمتره... 132 00:06:14,560 --> 00:06:17,480 ‫که بقیه‌ی ما اونجا باشیم ‫تا حقمون رو بگیریم. 133 00:06:23,800 --> 00:06:25,080 ‫ممنون. 134 00:06:29,000 --> 00:06:31,000 ‫پسرم امسال سی ساله میشد. 135 00:06:32,760 --> 00:06:34,800 ‫شاید تا الان خودش بچه داشت. 136 00:06:34,800 --> 00:06:40,040 ‫اراده و ایستادگی خانواده‌تون ‫تو این یک دهه گذشته، 137 00:06:40,040 --> 00:06:41,880 ‫واقعاً الهام‌بخش بوده. 138 00:06:41,880 --> 00:06:45,120 ‫میخوام اونجا باشم و ‫زل بزنم تو چشم اون آدما، 139 00:06:45,120 --> 00:06:48,080 ‫ولی نمیدونم چطور میتونیم از پس ‫یه دادگاه طولانی تو اروپا بربیایم. 140 00:06:48,080 --> 00:06:50,680 ‫آره، از نظر مالی که اصلاً شدنی نیست. 141 00:06:50,680 --> 00:06:54,600 ‫بیشتر خانواده‌های گروهمون آدمای ‫معمولی‌ان که زورکی خرجشون رو درمیارن. 142 00:06:54,600 --> 00:06:58,440 ‫ببینید، میدونم شاید نگیره، 143 00:06:58,440 --> 00:07:00,360 ‫ولی من یه نقشه‌ای تو سر دارم. 144 00:07:01,400 --> 00:07:04,520 ‫و میخوام این نقشه رو برای دادستان کل ببرم. 145 00:07:06,000 --> 00:07:09,400 دفتر دادستانی ادینبرا، اسکاتلند‫ 146 00:07:12,960 --> 00:07:15,160 ‫- سلام. ‫- آقای مارکیز. 147 00:07:15,160 --> 00:07:17,720 ‫ممنون که با این عجله خودتون رو رسوندید. 148 00:07:17,720 --> 00:07:20,000 ‫خواهش میکنم. لحظه‌ی حساسیه. سلام. 149 00:07:20,000 --> 00:07:21,480 ‫اَلِستر کـَمبِل، وکیل پایه‌یک. 150 00:07:21,480 --> 00:07:23,240 ‫ایشون هم اَلن تـِرنبول، وکیل پایه‌یک. 151 00:07:23,240 --> 00:07:25,000 ‫دیک مارکیز، از اف‌بی‌آی. 152 00:07:26,360 --> 00:07:28,880 ‫خب. همگی میدونیم برای چی اینجاییم. 153 00:07:30,120 --> 00:07:31,840 ‫مشکل شاهد داریم. 154 00:07:31,840 --> 00:07:33,480 ‫گائوچی جا زده. 155 00:07:33,480 --> 00:07:35,880 ‫میگه خانواده‌اش به خاطر تمام توجهی که... 156 00:07:35,880 --> 00:07:38,360 ‫این پرونده به خودش جلب ‫کرده، به اندازه‌ی کافی کشیدن. 157 00:07:38,360 --> 00:07:40,280 ‫راهکار قانونی هم داریم؟ 158 00:07:40,280 --> 00:07:42,760 ‫راستش، بریتانیا با مالتا قراردادی... 159 00:07:42,760 --> 00:07:44,960 ‫برای احضار اجباری شهود نداره، نه. 160 00:07:44,960 --> 00:07:46,720 ‫خب، پس گزینه‌هامون چیه؟ 161 00:07:47,840 --> 00:07:50,680 ‫کاری کنیم اونقدر احساس امنیت کنه که ‫نظرش عوض بشه و با رضایت خودش بیاد، 162 00:07:50,680 --> 00:07:53,760 ‫ولی تو این مرحله، این دیگه توقع زیادیه. 163 00:07:53,760 --> 00:07:57,000 ‫خب وضعیت بقیه شاهدای کلیدی‌مون، 164 00:07:57,000 --> 00:07:58,840 ‫بولیـِر و جیاکا چطوره؟ 165 00:07:58,840 --> 00:08:03,440 ‫تهش اینه که اصلاً نمیدونیم ‫بولیـِر قراره چه تصمیمی بگیره. 166 00:08:03,440 --> 00:08:06,880 ‫خب، اون که میدونه رژیم قـَذافی چقدر بی‌رحمه. 167 00:08:06,880 --> 00:08:09,920 ‫اگه بولیـِر حرفی رو که... 168 00:08:09,920 --> 00:08:13,320 ‫تو دادگاه سوئیس زده پس بگیره، ‫نقش جیاکا از این هم مهم‌تر میشه. 169 00:08:13,320 --> 00:08:16,360 ‫اون نفوذی ما تو فرودگاهه که ‫فهیمه رو به این قضیه ربط میده. 170 00:08:16,360 --> 00:08:20,600 ‫ولی اعتبار مخبرهای پولی همیشه زیر سواله. 171 00:08:20,600 --> 00:08:22,920 ‫خب، با این حال، من مطمئن نیستم... 172 00:08:22,920 --> 00:08:25,120 ‫که جیاکا هم اصلاً حاضر به شهادت دادن بشه. 173 00:08:25,120 --> 00:08:28,600 ‫چی؟ نگران اینه که آبروشو ببرن؟ 174 00:08:28,600 --> 00:08:31,120 ‫هم از اون میترسه، هم از ترور واقعی. 175 00:08:32,160 --> 00:08:33,840 ‫زنش، بچه‌هاش. 176 00:08:33,840 --> 00:08:36,360 ‫با اینکه تحت برنامه‌ی فدرال ‫محافظت از شهود شما هستن؟ 177 00:08:36,360 --> 00:08:37,760 ‫مگه شما تا حالا شاهدی از دست دادین؟ 178 00:08:39,160 --> 00:08:40,600 ‫تو امنیت جیاکا رو جور کن. 179 00:08:40,600 --> 00:08:44,400 ‫ما هم هر کاری بتونیم می‌کنیم تا ‫قضیه‌ی آقای گائوچی رو فیصله بدیم. 180 00:08:44,400 --> 00:08:45,560 ‫حله. 181 00:08:50,120 --> 00:08:52,760 ‫نبرد برای محافظت از شهود ادامه داره. 182 00:08:54,280 --> 00:08:56,800 ‫و حالا شما هم واردش شدید. 183 00:08:57,800 --> 00:09:04,120 ‫کار ما تو یه پرونده‌ی قتل بزرگ یا ‫یه عملیات مهم مواد مخدر ساده‌ست... 184 00:09:04,120 --> 00:09:05,880 ‫ 185 00:09:08,360 --> 00:09:13,760 ‫اینکه مطمئن بشیم کسایی که حقیقت ‫رو میگن، تاوانش رو پس نمیدن. 186 00:09:13,760 --> 00:09:15,280 ‫خب بچه‌ها، سوالی هست؟ 187 00:09:16,480 --> 00:09:18,320 ‫خیلی‌خب، برای امروز کافیه. 188 00:09:18,320 --> 00:09:19,760 ‫ممنون. 189 00:09:25,920 --> 00:09:27,320 ‫بازرس ارشد مـِک‌کالِک. 190 00:09:27,320 --> 00:09:29,000 ‫اوه، میشناسمتون قربان. 191 00:09:29,000 --> 00:09:31,440 ‫مراحل آمادگی برای دادگاه چطور پیش میره؟ 192 00:09:32,680 --> 00:09:35,720 ‫برای پرونده‌ی آقای گائوچی ‫تو مالتا به کمکتون احتیاج داریم. 193 00:09:36,960 --> 00:09:39,480 ‫باشه. پس نمیخواد شهادت بده؟ 194 00:09:39,480 --> 00:09:43,280 ‫باید بهش اطمینان بدیم که میتونیم درست و ‫حسابی از خودش و خانواده‌اش محافظت کنیم. 195 00:09:44,280 --> 00:09:47,120 ‫جان اور همیشه میگفت تخصص ‫شما تو زمینه‌ی محافظت از شهود، 196 00:09:47,120 --> 00:09:49,320 ‫اگه کارمون به دادگاه بکشه ‫خیلی به دردمون می‌خوره. 197 00:09:49,320 --> 00:09:51,440 ‫میگفت همیشه میشه روتون حساب کرد. 198 00:09:52,520 --> 00:09:53,880 ‫هنوزم همینطوره؟ 199 00:09:55,360 --> 00:09:56,520 ‫صد در صد قربان. 200 00:09:58,640 --> 00:10:01,280 ‫اینجوری ریسک رو به صفر میرسونیم. 201 00:10:02,240 --> 00:10:04,520 ‫- خب، باید یه راهی پیدا کنیم... ‫- اسکاتلند چطور بود؟ 202 00:10:05,520 --> 00:10:06,760 ‫قضیه پیچیده‌اس. 203 00:10:06,760 --> 00:10:08,440 ‫چی؟ اصلاً تو چطور رات دادن تو؟ 204 00:10:08,440 --> 00:10:09,600 ‫گفتم باهاتون جلسه دارم. 205 00:10:09,600 --> 00:10:11,960 ‫- مگه جلسه داریم؟ ‫- خب، الان که دیگه داریم. 206 00:10:17,040 --> 00:10:18,360 ‫این چیه؟ 207 00:10:18,360 --> 00:10:21,760 ‫یه طرح پیشنهادیه که با ‫دادستان کل، جـِنِت رینو، 208 00:10:21,760 --> 00:10:23,440 ‫تو دفتر حمایت از قربانیان جرایم آماده کردیم 209 00:10:23,440 --> 00:10:25,640 ‫تا هزینه‌های سفر خانواده‌ها ‫به دادگاه رو جور کنیم. 210 00:10:25,640 --> 00:10:26,680 ‫سفر؟ 211 00:10:29,320 --> 00:10:31,960 ‫کـَترین، تعداد خانواده‌ها خیلی زیاده، 212 00:10:31,960 --> 00:10:34,000 ‫اونم برای دادگاهی که ممکنه ماه‌ها طول بکشه. 213 00:10:34,000 --> 00:10:35,800 ‫این که خرجش میلیون‌ها دلار میشه! 214 00:10:35,800 --> 00:10:37,640 ‫میدونم. درخواست سنگینیه. 215 00:10:39,680 --> 00:10:40,920 ‫این یکی چیه؟ 216 00:10:40,920 --> 00:10:43,280 ‫اینم یه پیشنهاد دوم برای ‫خانواده‌هاییه که نمیتونن بیان. 217 00:10:43,280 --> 00:10:46,440 ‫دارم زورمو میزنم که یه پخش زنده ‫راه بندازیم تو یه سری مکان‌ها که... 218 00:10:46,440 --> 00:10:50,840 ‫تو نیویورک، لندن، واشنگتن و ‫دامفریس، نزدیک لاکربی، آماده میکنیم. 219 00:10:50,840 --> 00:10:54,240 ‫سیستم قضایی اسکاتلند خیلی خاصه. 220 00:10:54,240 --> 00:10:56,400 ‫اصلاً با دوربین تو دادگاه میونه‌ای ندارن. 221 00:10:56,400 --> 00:10:59,400 ‫اولین باره، ولی من همین الانشم ‫با دادستان کل‌شون صحبت کردم. 222 00:10:59,400 --> 00:11:01,000 ‫معلومه که کردی. 223 00:11:01,000 --> 00:11:03,360 ‫فقط نمیخوام الکی دلتو خوش کنی. 224 00:11:03,360 --> 00:11:06,120 ‫پیشاپیش از حمایتتون ممنونم. ‫فردا با من تماس بگیرید. 225 00:11:06,120 --> 00:11:08,080 ‫ 226 00:11:13,960 --> 00:11:16,040 ‫داریم مشکل شاهد رو تا ‫جایی که بشه مدیریت می‌کنیم. 227 00:11:16,040 --> 00:11:17,800 ‫خب، دیگه چی میتونه ‫پرونده‌مون رو به باد بده؟ 228 00:11:17,800 --> 00:11:20,000 ‫خب، باید بدون هیچ شک و شبهه‌ای ثابت کنیم... 229 00:11:20,000 --> 00:11:22,280 ‫که مـِقراهی همون عبدالصمده. 230 00:11:22,280 --> 00:11:25,360 ‫و استراتژی تیم دفاعی چی قراره باشه؟ 231 00:11:25,360 --> 00:11:28,520 ‫ممکنه سعی کنن دوباره اسم جـَعفَر رو پیش بکشن. 232 00:11:28,520 --> 00:11:31,000 ‫و قطعاً میگن که مـِقراهی ‫اون موقع اصلاً تو مالتا نبوده. 233 00:11:31,000 --> 00:11:33,880 ‫و اینکه کلاً یه پاسپورت داشته. 234 00:11:33,880 --> 00:11:37,640 ‫ما دست‌خط مـِقراهی رو روی ‫کارت پرواز عبدالصمد داریم. 235 00:11:37,640 --> 00:11:41,760 ‫بله. ولی چیزی که واقعاً ‫لنگشیم، خودِ پاسپورت عبدالصمده، 236 00:11:41,760 --> 00:11:45,600 ‫که ثابت میکنه مـِقراهی روز ۲۱ دسامبر، 237 00:11:45,600 --> 00:11:47,240 ‫با پاسپورت جعلی تو مالتا بوده. 238 00:11:47,240 --> 00:11:48,480 ‫ 239 00:11:48,480 --> 00:11:51,400 ‫تیمم تو لیبی به خونه‌ی مـِقراهی ریختن. 240 00:11:53,400 --> 00:11:55,400 ‫- خب؟ ‫- هیچ ردی ازش پیدا نکردیم. 241 00:11:55,400 --> 00:11:57,760 ‫ولی تحقیقات هنوز ادامه داره. 242 00:11:57,760 --> 00:11:59,600 ‫خیلی‌خب، اگه خبر جدیدی شد بهمون اطلاع بدین. 243 00:11:59,600 --> 00:12:01,120 ‫حتماً. 244 00:12:08,320 --> 00:12:10,120 ‫تونی گائوچی؟ 245 00:12:10,120 --> 00:12:12,360 ‫شما کی هستین؟ چی میخواین؟ 246 00:12:12,360 --> 00:12:14,120 ‫من اِد مـِک‌کاسکِر هستم. 247 00:12:14,120 --> 00:12:17,080 ‫مسئول برنامه‌ی محافظت از شهود اسکاتلند. 248 00:12:19,360 --> 00:12:21,200 ‫اون دیگه شاهد نیست! 249 00:12:21,200 --> 00:12:22,880 ‫- شما...؟ ‫- پاول گائوچی. 250 00:12:22,880 --> 00:12:24,520 ‫برادر تونی. 251 00:12:24,520 --> 00:12:27,120 ‫استرس همین پرونده‌ی ‫کوفتی شما بابای ما رو کشت. 252 00:12:27,120 --> 00:12:28,760 ‫میخواین اینم به کشتن بدین؟ 253 00:12:28,760 --> 00:12:30,800 ‫ 254 00:12:30,800 --> 00:12:32,080 ‫برو. 255 00:12:36,000 --> 00:12:37,880 ‫متاسفم که خبر فوت پدرتون رو میشنوم. 256 00:12:37,880 --> 00:12:39,440 ‫بله. خونه‌ی مـِری. 257 00:12:39,440 --> 00:12:40,800 258 00:12:51,160 --> 00:12:54,800 ‫تونی، سوم ماه مه همون روزیه که ‫خیلی از خانواده‌ها خوابش رو هم نمی‌دیدن. 259 00:12:54,800 --> 00:12:56,240 ‫یازده سال، ۲۰۰ شاهد، 260 00:12:56,240 --> 00:12:57,600 ‫نیم میلیون صفحه مدرک، 261 00:12:57,600 --> 00:12:59,200 ‫همه‌ی اینا دست به دست ‫هم داد تا به اینجا برسیم. 262 00:13:04,040 --> 00:13:06,000 ‫ببین، میتونم بفهمم... 263 00:13:06,000 --> 00:13:08,680 ‫که اگه نگران عواقب شهادت دادنت هستی. 264 00:13:08,680 --> 00:13:10,760 ‫اگه تهدیدت کردن، چشم‌ترس شدی، 265 00:13:10,760 --> 00:13:12,440 ‫پس به یه محافظت درست و حسابی نیاز داری. 266 00:13:14,520 --> 00:13:15,720 ‫من محافظ دارم. 267 00:13:15,720 --> 00:13:17,200 ‫خیلی‌خب، آروم باش مرد. 268 00:13:22,000 --> 00:13:24,000 ‫دفعه‌ی پیش یه مرد لیبیایی اومد تو مغازه، 269 00:13:24,000 --> 00:13:25,360 ‫یه عالمه داشت اینجا رو دید میزد. 270 00:13:25,360 --> 00:13:26,480 ‫خب، اینجا که مغازه‌ست...؟ 271 00:13:26,480 --> 00:13:28,560 ‫هیچی نخرید. اومده بود که بیاد. 272 00:13:28,560 --> 00:13:31,240 ‫تونی، حتی اگه پات به دادگاه باز نشه، 273 00:13:31,240 --> 00:13:33,440 ‫بازم به یه نقشه‌ی امنیتی ‫درست و حسابی نیاز داری، 274 00:13:33,440 --> 00:13:35,640 ‫اونم بدون این تفنگ عتیقه‌ت. باشه؟ 275 00:13:36,880 --> 00:13:39,840 ‫میتونم با چیزای کوچیک شروع ‫کنم، قفل‌های بهتر، دوربین مداربسته. 276 00:13:39,840 --> 00:13:43,880 ‫سرویس اطلاعات مخفی به خاطر ‫ما شیش‌دانگ حواسش به مالتا هست. 277 00:13:43,880 --> 00:13:46,360 ‫گفتن فعلاً تهدید جدی‌ای ‫در کار نیست. حرفم اینه، 278 00:13:46,360 --> 00:13:49,280 ‫ما متعهدیم که هر کاری ‫لازمه برای امنیتت انجام بدیم. 279 00:13:49,280 --> 00:13:51,760 ‫آره، ولی تکلیف مـِقراهی و فهیمه چی میشه؟ 280 00:13:51,760 --> 00:13:55,640 ‫اونا تو یه زندان فوق امنیتی ‫مخصوص هستن که به دادگاه وصله. 281 00:13:55,640 --> 00:13:57,640 ‫اصلاً با تو روبرو نمیشن. 282 00:13:57,640 --> 00:13:58,960 ‫نگهبان مسلح. 283 00:13:58,960 --> 00:14:00,400 ‫گیت‌های بمب‌یاب. 284 00:14:00,400 --> 00:14:01,960 ‫سگ‌های ردیاب. همه چی تکمیله. 285 00:14:06,240 --> 00:14:08,840 ‫قرار نیست همون اول کار صدات کنن. 286 00:14:08,840 --> 00:14:10,400 ‫وقت داری. 287 00:14:13,400 --> 00:14:15,000 ‫بهش فکر کن. 288 00:14:33,624 --> 00:14:35,624 مکانی نامشخص آمریکا 289 00:14:57,640 --> 00:14:59,560 ‫زیاد کسی بهمون سر نمیزنه. 290 00:15:03,280 --> 00:15:04,480 ‫ولی اینجا خوشحالید؟ 291 00:15:04,480 --> 00:15:05,760 ‫اینجا در امانیم. 292 00:15:06,840 --> 00:15:09,880 ‫ولی اگه من تو دادگاه شهادت ‫بدم، دیگه در امان نیستیم. 293 00:15:09,880 --> 00:15:12,120 ‫اینکه پشت تریبون چی بگی به خودت ربط داره، 294 00:15:12,120 --> 00:15:14,920 ‫ولی ما نیاز داریم که شهادت بدی. 295 00:15:14,920 --> 00:15:16,400 ‫شهادت به چی؟ 296 00:15:17,600 --> 00:15:19,920 ‫میتونم به دادگاه بگم که مـِقراهی... 297 00:15:19,920 --> 00:15:24,080 ‫و فهیمه هر دو مامور سازمان امنیت ‫لیبی بودن، ولی اینو که همه میدونن! 298 00:15:26,000 --> 00:15:29,640 ‫من اونا رو با چمدون تو فرودگاه دیدم ولی... 299 00:15:29,640 --> 00:15:33,000 ‫رسانه‌ها جوری میگن انگار من ‫شاهد کل ماجرای بمب‌گذاری بودم! 300 00:15:33,000 --> 00:15:34,160 ‫این دروغه. 301 00:15:35,200 --> 00:15:36,720 ‫منو انداختن وسط که قربانی بشم! 302 00:15:39,100 --> 00:15:40,020 خواهش می‌کنم آروم باشین‫ 303 00:15:40,264 --> 00:15:40,964 ‫بس کنین دیگه! 304 00:15:42,040 --> 00:15:44,040 ‫قضات باید حرفاتو بشنون. 305 00:15:44,040 --> 00:15:45,200 ‫- مطمئن نیستم... ‫- مجید. 306 00:15:45,200 --> 00:15:47,200 ‫- مطمئن نیستم بتونم... ‫- مجید، باید بهم گوش بدی. باشه؟ 307 00:15:47,200 --> 00:15:48,960 ‫اگه دست لیبی بود، میذاشت دهنم بسته بمونه. 308 00:15:58,080 --> 00:15:59,400 ‫چرا از لیبی فرار کردی؟ 309 00:16:07,720 --> 00:16:09,040 ‫یادم نمیاد. 310 00:16:10,240 --> 00:16:11,360 ‫من یادمه. 311 00:16:12,880 --> 00:16:14,400 ‫ترسیده بودی. 312 00:16:16,760 --> 00:16:19,760 ‫این، تعبیر قـَذافی از سکوته. 313 00:16:19,760 --> 00:16:22,200 ‫تو که میدونی من راجع به ‫رژیم قـَذافی چی فکر میکنم. 314 00:16:22,200 --> 00:16:23,360 ‫آره، میدونم. 315 00:16:25,320 --> 00:16:26,720 ‫ولی دنیا نمیدونه. 316 00:16:34,520 --> 00:16:35,960 ‫من... 317 00:16:38,760 --> 00:16:40,440 ‫باید صورتم پوشونده بشه. 318 00:16:40,440 --> 00:16:41,720 ‫تو دادگاه؟ 319 00:16:44,520 --> 00:16:46,120 ‫آره، اون رو میشه جور کرد. 320 00:16:46,120 --> 00:16:47,720 ‫صدام، فقط صدام باشه. 321 00:16:47,720 --> 00:16:49,160 ‫هر چی تو بخوای. 322 00:16:50,320 --> 00:16:52,800 ‫مهم اینه که حرفات شنیده بشه. 323 00:16:59,760 --> 00:17:03,280 ‫یعنی شما برای تمام خانواده‌های ‫آمریکایی که میخوان بیان بودجه میخواین؟ 324 00:17:03,280 --> 00:17:07,280 ‫نه. ما برای تمام خانواده‌ها، ‫از هر جای دنیا، بودجه میخوایم، 325 00:17:07,280 --> 00:17:11,640 ‫چه اونایی که میخوان به دادگاه بیان، چه ‫اونایی که میخوان به محل‌های پخش زنده برن. 326 00:17:11,640 --> 00:17:16,320 ‫یعنی دادستان کل رو راضی کردین ‫که اجازه بده پخش زنده داشته باشیم؟ 327 00:17:16,320 --> 00:17:17,800 ‫همینطوره. 328 00:17:17,800 --> 00:17:20,200 ‫برای اولین بار تو تاریخ، دوربین‌ها... 329 00:17:20,200 --> 00:17:21,400 ‫وارد یه دادگاه اسکاتلندی میشن. 330 00:17:21,400 --> 00:17:23,920 ‫کـَترین، همون بار اول که ‫دیدمت فهمیدم زن مبارزی هستی. 331 00:17:26,080 --> 00:17:27,680 ‫ممنون که پا به پای ما جنگیدی. 332 00:17:34,840 --> 00:17:37,160 ‫خب، همین الان با مـِک‌کالِک صحبت کردم. 333 00:17:37,160 --> 00:17:39,520 ‫تیم دفاعی پاسپورتی به اسم... 334 00:17:39,520 --> 00:17:42,400 ‫عبدالصمد رو ارائه داده، و تیم مـِک‌کالِک ‫هم اون مامور اداره گذرنامه‌ی لیبی... 335 00:17:42,400 --> 00:17:45,000 ‫که اون رو صادر کرده، پیدا کردن. 336 00:17:45,000 --> 00:17:47,120 ‫الغَرور. 337 00:17:47,120 --> 00:17:50,320 ‫یعنی میتونه حرفِ جیاکا رو تایید کنه... 338 00:17:50,320 --> 00:17:52,280 ‫که مـِقراهی و فهیمه ‫مامورای سازمان امنیت بودن؟ 339 00:17:52,280 --> 00:17:53,360 ‫احتمالش هست. 340 00:17:53,360 --> 00:17:55,760 ‫سوال اینه که چطور باید ‫راضیش کنیم شهادت بده؟ 341 00:17:55,760 --> 00:17:57,280 ‫قـَذافی چرا باید بذاره؟ 342 00:17:58,600 --> 00:18:01,720 ‫خب، همون‌طور که آخرش ‫گذاشت این دوتا متهم محاکمه بشن. 343 00:18:01,720 --> 00:18:03,680 ‫پس نشون داده که تو زمینه‌ی... 344 00:18:04,720 --> 00:18:07,080 ‫قربونی کردن مهره‌هاش سابقه داره. 345 00:18:07,080 --> 00:18:09,000 ‫با این حال بازم ترجیح میده نجاتشون بده. 346 00:18:09,000 --> 00:18:10,560 ‫که باعث تحقیر کامل غرب بشه. 347 00:18:10,560 --> 00:18:12,880 ‫و مُهر تاییدی باشه بر تمام انکارهاش. 348 00:18:12,880 --> 00:18:14,440 ‫به امتحانش می‌ارزه. 349 00:18:20,560 --> 00:18:23,520 ‫این بزرگترین دادگاه قتل‌عام ‫جمعی در تاریخ بریتانیاست، 350 00:18:23,520 --> 00:18:26,160 ‫با بیش از ۱۲۰۰ شاهد. 351 00:18:26,160 --> 00:18:28,840 ‫خبرنگارای سراسر جهان به این ‫پایگاه هوایی متروکه سرازیر شدن 352 00:18:28,840 --> 00:18:30,440 ‫تا دادگاه رو پوشش خبری بدن. 353 00:18:30,440 --> 00:18:32,480 ‫و امروز صبح، بستگان قربانیان هم... 354 00:18:32,480 --> 00:18:33,800 ‫دارن از آمریکا از راه میرسن. 355 00:18:33,800 --> 00:18:37,680 ‫این آدما ۱۲ ساله منتظرن تا بفهمن چی شده، 356 00:18:37,680 --> 00:18:40,320 ‫۱۲ ساله که برای رسیدن به عدالت دعا میکنن. 357 00:18:40,320 --> 00:18:41,680 ‫برای همین اینجاییم. این... 358 00:18:41,680 --> 00:18:43,200 ‫دختر منه، این تئو کوهنـه. 359 00:18:43,200 --> 00:18:46,000 ‫ولی از این دلخورن که فقط ‫دو نفر دارن محاکمه میشن. 360 00:18:46,000 --> 00:18:48,160 ‫شاید من زندان رفتن اینا رو ببینم... 361 00:18:48,160 --> 00:18:50,080 ‫و آخرش اونقدر عمر کنم ‫که آزاد شدنشون رو هم ببینم. 362 00:18:50,080 --> 00:18:51,520 ‫این که اسمش عدالت نیست! 363 00:18:51,520 --> 00:18:55,880 ‫اصل کاری اینه که اون ‫دولت و اونایی که اینا رو... 364 00:18:55,880 --> 00:18:58,160 ‫برای این قتل‌عام فرستادن، تاوان پس بدن! 365 00:18:58,160 --> 00:19:00,160 ‫ 366 00:19:15,120 --> 00:19:17,640 ‫خب، هر لحظه که خواستین ‫میتونین از سالن برین بیرون. 367 00:19:17,640 --> 00:19:20,480 ‫یکی از اعضای تیمم شما رو ‫برمی‌گردونه به بخش خانواده‌ها 368 00:19:20,480 --> 00:19:22,040 ‫یا هر جایی که لازم باشه برین. 369 00:19:24,064 --> 00:19:26,564 محل پخش زنده لندن، بریتانیا 370 00:19:30,520 --> 00:19:33,840 ‫اون وکیل اصلی مـِقراهیه، تیلور. 371 00:19:33,840 --> 00:19:35,120 ‫اون یکی کیه؟ 372 00:19:35,120 --> 00:19:38,160 ‫وکیل اصلی فهیمه، آقای کین. 373 00:19:38,160 --> 00:19:39,720 ‫شهود کجان؟ 374 00:19:39,720 --> 00:19:42,400 ‫تا زمانی که برای شهادت احضار ‫نشن، نمیتونن تو صحن دادگاه باشن. 375 00:19:45,480 --> 00:19:48,160 ‫ 376 00:20:00,000 --> 00:20:01,200 ‫برپا! 377 00:20:09,880 --> 00:20:14,200 ‫از منشی دادگاه می‌خوام که ‫کیفرخواست رو قرائت کنن. 378 00:20:14,200 --> 00:20:17,040 ‫اتهامات شما به این شرحه: 379 00:20:17,040 --> 00:20:24,160 ‫یک: در بازه‌ی زمانی یکم ژانویه ‫۱۹۸۵ تا بیست و یکم دسامبر ۱۹۸۸، 380 00:20:24,160 --> 00:20:27,520 ‫شما دو نفر، به عنوان ‫اعضای سازمان اطلاعات لیبی، 381 00:20:27,520 --> 00:20:32,000 ‫و به ترتیب در جایگاه رئیس ‫امنیت شرکت هواپیمایی دولتی لیبی، 382 00:20:32,000 --> 00:20:35,280 ‫و مدیر ایستگاه همون شرکت هواپیمایی، 383 00:20:35,280 --> 00:20:39,080 ‫با همدیگه و با افراد دیگه، در جهت پیشبرد... 384 00:20:39,080 --> 00:20:42,600 ‫اهداف سازمان اطلاعات لیبی... 385 00:20:42,600 --> 00:20:48,120 ‫از راه‌های مجرمانه، یعنی ‫نابودی یک هواپیمای مسافربری... 386 00:20:48,120 --> 00:20:50,960 ‫و کشتن سرنشینانش، توطئه کردید. 387 00:20:50,960 --> 00:20:53,840 ‫و در ادامه همین توطئه، 388 00:20:53,840 --> 00:20:58,160 ‫یازده نفر از ساکنان لاکربی کشته ‫شدن، و شما اونها رو به قتل رسوندین. 389 00:20:58,160 --> 00:21:05,160 ‫عبدالباسط علی محمد مقرحي، ‫اتهامتون رو قبول دارین؟ گناهکار یا بی‌گناه؟ 390 00:21:07,160 --> 00:21:08,760 ‫بی‌گناه. 391 00:21:12,920 --> 00:21:15,080 ‫الامین خلیفه فهیمه، 392 00:21:15,080 --> 00:21:18,640 ‫شما اتهامتون رو قبول دارین؟ ‫گناهکار یا بی‌گناه؟ 393 00:21:20,240 --> 00:21:21,440 ‫بی‌گناه. 394 00:21:26,160 --> 00:21:30,160 ‫موضع ما اینه، سروران ‫من، که آقای مـِقراهی عضو... 395 00:21:30,160 --> 00:21:34,520 ‫سازمان اطلاعات مخفی لیبی نیست و در هر صورت، 396 00:21:34,520 --> 00:21:36,880 ‫موقعی که ادعا میشه بمب اونجا ‫کار گذاشته شده، اصلاً مالتا نبودن. 397 00:21:41,360 --> 00:21:43,760 ‫در هفته‌های آتی به شما ‫نشون میدیم، سروران من، 398 00:21:43,760 --> 00:21:49,000 ‫که موکل من، آقای فهیمه، یک ‫کارمند معمولی شرکت هواپیمایی لیبی... 399 00:21:49,000 --> 00:21:53,720 ‫در مالتا بوده، و هیچ شاهد معتبر ‫و قابل‌اطمینانی نمیتونه ثابت کنه... 400 00:21:53,720 --> 00:21:58,160 ‫که ایشون از توطئه‌ای برای آسیب ‫زدن به پرواز پن ام ۱۰۳ خبر داشته. 401 00:22:03,400 --> 00:22:07,440 ‫روزی سرنوشت‌ساز برای بستگان ۲۷۰ نفری که... 402 00:22:07,440 --> 00:22:10,560 ‫در انفجار پرواز پن ام ۱۰۳ جان باختند. 403 00:22:10,560 --> 00:22:13,280 ‫جلسه فردا با ارائه‌ی شواهد ‫مربوط به لحظه‌ای آغاز می‌شود که... 404 00:22:13,280 --> 00:22:15,120 ‫پرواز پن ام ۱۰۳ از صفحه رادار محو شد. 405 00:22:15,120 --> 00:22:17,360 ‫حکم نهایی سال آینده صادر خواهد شد. 406 00:22:42,560 --> 00:22:47,080 ‫آقای فـِرادی، در طول سالیان متمادی شما... 407 00:22:47,080 --> 00:22:50,600 ‫بر روی ادوات انفجاری ‫بررسی‌های کارشناسی انجام دادین، 408 00:22:50,600 --> 00:22:54,640 ‫ میشه گفت در زمینه‌ی کاربرد ‫و تاثیرشون صاحب‌نظر هستین؟ 409 00:22:54,640 --> 00:22:58,200 ‫من هر وسیله‌ی انفجاری ‫با قطعات الکترونیکی رو... 410 00:22:58,200 --> 00:23:02,400 ‫که در ۳۰ سال گذشته در خاک ‫بریتانیا پیدا شده، بررسی کردم. 411 00:23:02,400 --> 00:23:04,640 ‫شاید چیزی نزدیک به ۱۰۰۰ ‫دستگاه رو بررسی کرده باشم. 412 00:23:06,080 --> 00:23:08,840 ‫بعد از اینکه بررسی‌هاتون رو ‫روی تکه‌های دفترچه راهنمای... 413 00:23:08,840 --> 00:23:11,920 ‫رادیوی توشیبا تموم کردین، 414 00:23:11,920 --> 00:23:15,640 ‫گفتین که با اف‌بی‌آی برای شناسایی ‫یه قطعه‌ی دیگه همکاری کردین، 415 00:23:15,640 --> 00:23:19,840 ‫که به تشخیص شما بخشی از ‫خود دستگاه انفجاری بوده؟ 416 00:23:19,840 --> 00:23:24,040 ‫توجه شما را به عکس شماره ۳۳۴ جلب می‌کنم. 417 00:23:28,240 --> 00:23:32,720 ‫این قطعه‌ی آسیب‌دیده با کد PT/35، ‫یه تیکه از برد مدارِ یه تایمره... 418 00:23:32,720 --> 00:23:34,760 ‫که داخل اون پیراهن خاکستری رنگ کشف شد. 419 00:23:34,760 --> 00:23:39,080 ‫عکس شماره ۳۳۴، قطعه رو ‫دقیقاً همون‌طوری نشون میده... 420 00:23:39,080 --> 00:23:40,920 ‫که قبل از نمونه‌برداری پیدا شده بود. 421 00:23:40,920 --> 00:23:45,320 ‫و آیا هیچ‌گونه آزمایش تطبیقی ‫بر روی این قطعه انجام دادین؟ 422 00:23:45,320 --> 00:23:47,720 ‫آزمایش‌های تطبیقی گسترده، بله قربان. 423 00:23:47,720 --> 00:23:53,560 ‫و آیا به چیزی رسیدین که یه آدم ‫معمولی بهش بگه «جور دراومدن»؟ 424 00:23:53,560 --> 00:23:55,400 ‫ما تو آزمایشگاه هم بهش میگیم «جور دراومدن». 425 00:23:56,400 --> 00:23:58,880 ‫نتیجه‌بخش‌ترین مقایسه، با نمونه‌های... 426 00:23:58,880 --> 00:24:04,080 ‫کنترلیِ تایمرهای مدل MST-13 ‫ساخت شرکت «مبو» بود. 427 00:24:04,080 --> 00:24:06,680 ‫«مبو» همون شرکتیه که ‫آقای بولیـِر مدیریتش میکنه، 428 00:24:06,680 --> 00:24:10,440 ‫و همونطور که خواهیم شنید، ‫به متهم ردیف اول تایمر فروخته. 429 00:24:10,440 --> 00:24:11,960 ‫اعتراض دارم، سروران من! 430 00:24:13,120 --> 00:24:14,520 ‫عذر میخوام. 431 00:24:14,520 --> 00:24:19,000 ‫آقای فـِرادی، ممکنه گزارش‌تون در ‫مورد قطعه‌ی PT/35 رو خلاصه کنین؟ 432 00:24:19,000 --> 00:24:21,560 ‫نتیجه‌گیری من این بود که قطعه‌ی ‫تایمر شرکت «مبو» ارتباط مستقیم... 433 00:24:21,560 --> 00:24:23,880 ‫و نزدیکی با انفجار داشته. 434 00:24:23,880 --> 00:24:26,760 ‫تو یادداشت‌هام نوشتم که ‫این قطعه، به همراه سمتکس، 435 00:24:26,760 --> 00:24:29,200 ‫تنها دستکاری لازم تو اون رادیو بوده... 436 00:24:29,200 --> 00:24:33,480 ‫تا اون رو به یه بمب ساعتی تبدیل کنه. 437 00:24:36,160 --> 00:24:39,480 ‫در پایگاه «زایست» در هلند، هفته‌ها... 438 00:24:39,480 --> 00:24:42,560 ‫جای خود را به ماه‌ها داده و ‫محاکمه‌ی لاکربی همچنان ادامه دارد. 439 00:24:42,560 --> 00:24:45,240 ‫خانواده‌های قربانیان به شهادت صدها... 440 00:24:45,240 --> 00:24:48,760 ‫کارشناس گوش فرا داده‌اند که جزئیات ‫پس از بمب‌گذاری را تشریح کرده‌اند، 441 00:24:48,760 --> 00:24:50,960 ‫و همچنین روایت عملیات طاقت‌فرسای جستجو... 442 00:24:50,960 --> 00:24:54,840 ‫و جمع‌آوری حجم عظیم لاشه‌ی هواپیما. 443 00:24:56,280 --> 00:25:02,640 ‫بدینوسیله صادقانه، خالصانه و ‫حقیقتاً تأیید و اقرار می‌نمایم... 444 00:25:02,640 --> 00:25:07,880 ‫که شهادت من، حقیقت، تمام حقیقت، 445 00:25:07,880 --> 00:25:09,600 ‫و چیزی جز حقیقت نخواهد بود. 446 00:25:09,600 --> 00:25:10,880 ‫ 447 00:25:15,200 --> 00:25:17,440 ‫آقای بولیـِر، 448 00:25:17,440 --> 00:25:22,400 ‫شما «یادتون نمیاد» کی شرکتتون ‫رو با آقای مایستر راه انداختین؟ 449 00:25:22,400 --> 00:25:25,080 ‫خب، تا جایی که یادمه سال ۱۹۷۰ بود. 450 00:25:26,400 --> 00:25:28,360 ‫اون موقع یه مغازه‌ی ‫لوازم الکترونیکی داشتین؟ 451 00:25:28,360 --> 00:25:29,800 ‫بله. درسته. 452 00:25:29,800 --> 00:25:31,520 ‫اون مغازه رو فروختین؟ 453 00:25:31,520 --> 00:25:35,000 ‫بله. به شرکت پخش رادیویی لیبی. 454 00:25:35,000 --> 00:25:37,280 ‫و بعد از اون، 455 00:25:37,280 --> 00:25:41,160 ‫وارد کار فروش تایمر به ‫سازمان اطلاعات لیبی شدین؟ 456 00:25:46,080 --> 00:25:47,960 ‫آقای بولیـِر، سوالم را شنیدین؟ 457 00:25:49,280 --> 00:25:50,720 ‫درسته. 458 00:25:50,720 --> 00:25:52,880 ‫بله... به لیبی تایمر می‌فروختم. 459 00:25:52,880 --> 00:25:56,240 ‫آیا عبدالباسط یکی از ‫افسرای اطلاعاتی لیبی بود... 460 00:25:56,240 --> 00:25:58,440 ‫که برای خرید تایمر به شما پول می‌داد؟ 461 00:25:58,440 --> 00:25:59,680 ‫بله. 462 00:25:59,680 --> 00:26:01,600 ‫یکی از همکاران اون دنبال... 463 00:26:01,600 --> 00:26:04,640 ‫اجاره کردن یه دفتر از شرکت من تو زوریخ بود. 464 00:26:04,640 --> 00:26:11,640 ‫بعدها، دوباره دیدمش، در دسامبر سال ۱۹۸۸. 465 00:26:11,640 --> 00:26:15,040 ‫- همون هفته‌های قبل از انفجار پرواز پن ام ۱۰۳... ‫- بله. 466 00:26:15,040 --> 00:26:17,480 ‫بله، عبدالباسط رو دوباره دیدم، 467 00:26:17,480 --> 00:26:19,080 ‫در طرابلس. 468 00:26:19,080 --> 00:26:20,800 ‫و از اون موقع دیگه عبدالباسط رو ندیدین؟ 469 00:26:27,560 --> 00:26:28,920 ‫چرا. 470 00:26:28,920 --> 00:26:30,720 ‫امروز دارم می‌بینمش. 471 00:26:30,720 --> 00:26:33,600 ‫خودِ متهم ردیف اوله که اونجا نشسته. 472 00:26:35,920 --> 00:26:38,440 ‫شاهد به آقای مـِقراهی اشاره می‌کنه. 473 00:26:39,800 --> 00:26:43,560 ‫سرور من، مایلیم به فیلم ‫مصاحبه‌ی آقای سـَلینجِر... 474 00:26:43,560 --> 00:26:46,640 ‫با آقای مـِقراهی برای شبکه‌ی ‫ای‌بی‌سی نیوز ارجاع بدیم. 475 00:26:46,640 --> 00:26:50,920 ‫من اگه همین الانم یه تایمر ‫بذاری جلوم، سر در نمیارم چیه. 476 00:26:50,920 --> 00:26:52,600 ‫اصلاً نمی‌فهمم چیه، 477 00:26:52,600 --> 00:26:54,400 ‫مگه اینکه خودت بهم بگی. 478 00:26:57,040 --> 00:26:59,040 ‫آقای بولیـِر، 479 00:26:59,040 --> 00:27:01,440 ‫این قطعه، بخشی از یکی از تایمرهای شماست؟ 480 00:27:05,120 --> 00:27:07,000 ‫خب، نمیتونم مطمئن باشم. 481 00:27:09,000 --> 00:27:14,920 ‫آقای بولیـِر، شما قبلاً تو یه ‫دادگاه سوئیسی شهادت دادین... 482 00:27:14,920 --> 00:27:17,040 ‫که این تیکه‌ی تایمر رو شرکت شما... 483 00:27:17,040 --> 00:27:19,960 ‫ساخته و به لیبی فروخته. 484 00:27:19,960 --> 00:27:21,720 ‫خب، مطمئن نیستم. 485 00:27:21,720 --> 00:27:25,480 ‫از کجا باید مطمئن باشم که ‫این یکی از تایمرهای منه؟ 486 00:27:25,480 --> 00:27:26,960 ‫شاید لیبی بی‌گناهه. 487 00:27:26,960 --> 00:27:28,840 ‫شاید منم بی‌تقصیر باشم. 488 00:27:28,840 --> 00:27:30,520 ‫سیا باید بره تحقیق کنه. 489 00:27:30,520 --> 00:27:31,960 ‫ 490 00:27:31,960 --> 00:27:34,240 ‫تا جایی که ما می‌دونیم، شما خودتونم... 491 00:27:34,240 --> 00:27:36,680 ‫با سیا مراوده داشتین، آقای بولیـِر؟ 492 00:27:36,680 --> 00:27:38,960 ‫شما یه نامه رو... 493 00:27:38,960 --> 00:27:43,880 ‫تو سفارت وین در تاریخ ‫۱۹ ژانویه ۱۹۸۹ گذاشتین. 494 00:27:46,880 --> 00:27:48,320 ‫خب،... 495 00:27:48,320 --> 00:27:50,240 ‫یک لحظه لطفاً، آقای بولیـِر. 496 00:27:51,520 --> 00:27:53,520 ‫شما تو اون نامه گفتین... 497 00:27:53,520 --> 00:27:58,760 ‫که می‌دونستین لیبی مسئول ‫حمله به پرواز پن ام بوده. 498 00:27:58,760 --> 00:28:00,600 ‫خب... ولی... 499 00:28:00,600 --> 00:28:05,120 ‫یه مرد... با بارونی، یه بارونی ‫مکینتاش، مجبورم کرد اون نامه رو بنویسم. 500 00:28:08,640 --> 00:28:10,800 ‫بذارید ببینم درست فهمیدم. 501 00:28:10,800 --> 00:28:12,320 ‫یه مرد ناشناس... 502 00:28:12,320 --> 00:28:13,960 ‫با یه بارونی... 503 00:28:13,960 --> 00:28:17,640 ‫به شما گفته ادعا کنین لیبی ‫هواپیما رو بمب‌گذاری کرده؟ 504 00:28:19,560 --> 00:28:21,120 ‫یه روز اومد سراغم، 505 00:28:21,120 --> 00:28:24,280 ‫و تشویقم کرد که... این داستان ساختگی رو... 506 00:28:24,280 --> 00:28:25,680 ‫برای سفارت بنویسم. 507 00:28:28,520 --> 00:28:31,200 ‫اتفاقاً کلاه لبه‌دارش رو تا روی ‫چشماش پایین نکشیده بود، ها؟ 508 00:28:32,360 --> 00:28:34,280 ‫چی...؟ چی...؟ نه، 509 00:28:34,280 --> 00:28:35,720 ‫نکشیده بود. 510 00:28:35,720 --> 00:28:37,840 ‫احیاناً صدای موسیقی متن ‫فیلم‌های جاسوسی هم نمی‌یومد؟ 511 00:28:39,240 --> 00:28:40,960 ‫ 512 00:28:44,200 --> 00:28:45,480 ‫باورکردنی نیست. 513 00:28:50,320 --> 00:28:53,240 ‫خانواده‌های داغدار امشب با حالی خراب ‫دادگاه رو ترک کردن، 514 00:28:53,240 --> 00:28:56,920 ‫اونم بعد از شهادتی که به گفته‌ی خودشون ‫تکان‌دهنده و وحشتناک بود. 515 00:28:56,920 --> 00:28:58,400 ‫شاید این شهادت... 516 00:28:58,400 --> 00:29:00,760 ‫به اندازه‌ی شهادت ‫تکان‌دهنده‌ی هفته پیش نبود، 517 00:29:00,760 --> 00:29:03,920 ‫اما خانواده‌های قربانیان کلمه‌به‌کلمه‌ی ‫حرفای امروز رو گوش دادن. 518 00:29:03,920 --> 00:29:05,280 ‫ما داریم این عذاب رو تحمل میکنیم. 519 00:29:05,280 --> 00:29:07,520 ‫یازده سال و نیمه که درگیریم. 520 00:29:07,520 --> 00:29:10,280 ‫اونا بچه‌هامونو کشتن، ما کوتاه نمیایم. 521 00:29:16,040 --> 00:29:20,640 ‫ببینین، اگه یه درصد احتمال داره ‫نظرتون عوض بشه... 522 00:29:20,640 --> 00:29:25,720 ‫و کمک کنین عدالت برای این خانواده‌ها ‫اجرا بشه... تونی، من هواتونو دارم. 523 00:29:25,720 --> 00:29:27,680 ‫امنیت هر دوتون رو تضمین میکنم. 524 00:29:30,040 --> 00:29:31,600 ‫میدونم درخواست آسونی نیست. 525 00:29:31,600 --> 00:29:35,880 ‫شماها اینجا کلی زندگی و خاطره دارین. 526 00:29:37,040 --> 00:29:38,640 ‫آره. آره، داریم. 527 00:29:39,680 --> 00:29:42,160 ‫تنها راهی که صد درصد در امان باشین، 528 00:29:42,160 --> 00:29:43,880 ‫برنامه حفاظت از شهوده. 529 00:29:45,400 --> 00:29:50,520 ‫و این یعنی... یه کشور ‫دیگه، با هویت‌های جدید. 530 00:29:50,520 --> 00:29:52,400 ‫ولی اسم ما گائوچیه! 531 00:29:52,400 --> 00:29:53,960 ‫اسم پدرمون بوده. 532 00:29:56,720 --> 00:29:58,360 ‫و اون اسم، نماد چی بود؟ 533 00:30:00,600 --> 00:30:02,320 ‫کاسبی پاک و صادقانه. 534 00:30:02,320 --> 00:30:03,400 ‫وفاداری. 535 00:30:03,400 --> 00:30:05,400 ‫و اینکه با شرافت زندگی کنیم. 536 00:30:07,360 --> 00:30:08,920 ‫هیچی دیگه مهم نیست. 537 00:30:16,680 --> 00:30:17,840 ‫پاول... 538 00:30:20,600 --> 00:30:22,440 ‫ما میریم هلند. 539 00:30:25,080 --> 00:30:26,440 ‫سعیمو میکنم شهادت بدم. 540 00:30:28,240 --> 00:30:30,240 ‫ما میایم. 541 00:30:30,240 --> 00:30:32,800 ‫اما اگه یه مو از سرمون کم بشه... 542 00:30:32,800 --> 00:30:36,040 ‫یا پات رو کج بذاری، 543 00:30:36,040 --> 00:30:37,240 ‫دیگه همه چی تمومه. 544 00:30:37,240 --> 00:30:38,560 ‫میذاریم و میریم. 545 00:30:42,480 --> 00:30:43,840 ‫خیلی خب. 546 00:30:46,320 --> 00:30:47,520 ‫تحت تدابیر شدید امنیتی، 547 00:30:47,520 --> 00:30:49,120 ‫و با هویتی مخفی، 548 00:30:49,120 --> 00:30:53,600 ‫شاهد کلیدی دادستانی امروز صبح ‫مخفیانه وارد پایگاه زایست شد. 549 00:30:53,600 --> 00:30:57,600 ‫عبدالمجید جیاکا، یه جاسوس دوجانبه که هم برای ‫سازمان سیا و هم اطلاعات لیبی کار میکرده، 550 00:30:57,600 --> 00:31:00,000 ‫ده ساله که تو آمریکا... 551 00:31:00,000 --> 00:31:03,640 ‫تحت برنامه حفاظت از شهود زندگی میکنه 552 00:31:03,640 --> 00:31:05,800 ‫و منتظر همچین روزی بوده. 553 00:31:09,640 --> 00:31:11,920 ‫شاهد شماره ۶۸۴. 554 00:31:11,920 --> 00:31:16,880 ‫عبدالمجید عبدالرزاق عبدالسلام جیاکا. 555 00:31:19,400 --> 00:31:23,560 ‫آقای جیاکا، چند سالتونه؟ 556 00:31:23,560 --> 00:31:26,360 ‫چهل سالمه. 557 00:31:26,360 --> 00:31:28,160 ‫متولد و بزرگ‌شده‌ی لیبی هستین؟ 558 00:31:28,160 --> 00:31:30,320 ‫بله، طرابلس. 559 00:31:30,320 --> 00:31:32,520 ‫اونجا دانشگاه هم رفتین؟ 560 00:31:32,520 --> 00:31:36,840 ‫بله، سال ۱۹۸۳ درسم تموم شد، 561 00:31:36,840 --> 00:31:39,680 ‫و از سال ۱۹۸۴ مشغول به کار شدم. 562 00:31:39,680 --> 00:31:42,040 ‫برای چه سازمانی کار میکردین؟ 563 00:31:42,040 --> 00:31:45,240 ‫سازمان امنیت جماهیریه. 564 00:31:45,240 --> 00:31:49,480 ‫جی‌اس‌او، یا همون ای‌اس‌او. 565 00:31:49,480 --> 00:31:52,160 ‫چه جور سازمانی بود؟ 566 00:31:52,160 --> 00:31:55,200 ‫سازمان اطلاعات لیبی. 567 00:31:55,200 --> 00:31:57,000 ‫منم براشون کار میکردم، 568 00:31:57,000 --> 00:31:59,440 ‫مثل خیلی از جوونای دیگه. 569 00:31:59,440 --> 00:32:01,560 ‫از سربازی رفتن بهتر بود. 570 00:32:02,880 --> 00:32:05,120 ‫وقتی رفتین مالتا، 571 00:32:05,120 --> 00:32:07,600 ‫هنوز تو کار اطلاعات بودین؟ 572 00:32:07,600 --> 00:32:12,680 ‫بله، تو شرکت هواپیمایی دولتی لیبی ‫یه کار پوششی گرفتم. 573 00:32:12,680 --> 00:32:14,320 ‫یه شغل پوششی. 574 00:32:14,320 --> 00:32:17,000 ‫همه‌مون تو اطلاعات، شغل پوششی داشتیم. 575 00:32:18,240 --> 00:32:21,200 ‫و شغل پوششی شما دقیقا چی بود؟ 576 00:32:21,200 --> 00:32:27,560 ‫من شدم معاون مدیر ایستگاه ‫توی فرودگاه لوکای مالتا، 577 00:32:27,560 --> 00:32:30,840 ‫تو بخش امنیت خطوط هوایی. 578 00:32:30,840 --> 00:32:34,280 ‫به کی گزارش میدادین؟ 579 00:32:34,280 --> 00:32:38,200 ‫به یه افسر اطلاعاتی رده بالاتر، 580 00:32:38,200 --> 00:32:40,560 ‫عبدالباسط مِقراهی. 581 00:32:40,560 --> 00:32:44,440 ‫شغل پوششیش ریاست ‫بخش امنیت خطوط هوایی بود، 582 00:32:44,440 --> 00:32:47,280 ‫و آقای فهیمه هم مدیر ایستگاه ما بود. 583 00:32:48,600 --> 00:32:55,400 ‫پس شما این فرصت رو داشتین که آقای مِقراهی ‫و آقای فهیمه رو از نزدیک زیر نظر بگیرین. 584 00:32:56,520 --> 00:32:57,800 ‫بله. 585 00:32:57,800 --> 00:33:01,440 ‫کم‌کم نگران کارایی شدم که اون ‫و آقای فهیمه ممکن بود انجام بدن، 586 00:33:01,440 --> 00:33:05,120 ‫و همینطور دست داشتنِ سازمانم ‫توی اقدامات تروریستی. 587 00:33:05,120 --> 00:33:07,200 ‫برای همینم رفتم سراغ سفارت آمریکا. 588 00:33:07,200 --> 00:33:09,440 ‫سوال دیگه‌ای ندارم، سروران من. 589 00:33:11,800 --> 00:33:14,600 ‫آقای جیاکا، خیلی ساده شروع کنیم. 590 00:33:14,600 --> 00:33:19,760 ‫دقیقاً چه تاریخی تو سال ۱۹۸۸ ‫به سفارت آمریکا تو مالتا مراجعه کردین؟ 591 00:33:19,760 --> 00:33:20,960 ‫ 592 00:33:22,360 --> 00:33:25,080 ‫روز سه‌شنبه بود، ماه آگوست. 593 00:33:25,080 --> 00:33:27,560 ‫دهم اوت ۱۹۸۸ بود. 594 00:33:27,560 --> 00:33:30,120 ‫البته اگه حقیقت اصلاً ‫براتون اهمیتی داشته باشه. 595 00:33:30,120 --> 00:33:33,560 ‫وقتی شما با اطلاعاتتون ‫سراغ آمریکایی‌ها رفتین، 596 00:33:33,560 --> 00:33:37,280 ‫توی یه جای پرت و ‫داغون زندگی میکردین، درسته؟ 597 00:33:37,280 --> 00:33:38,640 ‫جای بدی نبود. 598 00:33:38,640 --> 00:33:40,840 ‫خب، گمونم این یه چیز سلیقه‌ایه. 599 00:33:40,840 --> 00:33:43,880 ‫این در حالیه که الان بیشتر از نه ساله ‫که تو آمریکا یه زندگی شاهانه دارین؟ 600 00:33:43,880 --> 00:33:45,600 ‫نه سال؟ 601 00:33:45,600 --> 00:33:48,520 ‫فهمیدنش خیلی سخت نیست که چرا ممکنه برای ‫آمریکایی‌ها یه سری داستان هیجان‌انگیز... 602 00:33:48,520 --> 00:33:50,040 ‫...در مورد مواد منفجره سر هم کرده باشین. 603 00:33:50,040 --> 00:33:53,640 ‫و برچسبای بار فوری که ‫رو میز آقای فهیمه ولو بوده، 604 00:33:53,640 --> 00:33:55,880 ‫یا اینکه چرا ادعا کردی 605 00:33:55,880 --> 00:33:59,680 ‫یه همکار مرموزِ آقای ‫مِقراهی به اسم مسعود رو دیدی. 606 00:33:59,680 --> 00:34:03,440 ‫همون آدمی که حتی نتونستی یه ‫عکس درست حسابی ازش شناسایی کنی. 607 00:34:03,440 --> 00:34:05,480 ‫اونا هیچ عکسی ازش پیدا نکردن. 608 00:34:06,640 --> 00:34:09,200 ‫اینا همش یه مشت دروغ ‫نیست که براش پول گرفتی؟ 609 00:34:09,200 --> 00:34:10,520 ‫من... 610 00:34:12,040 --> 00:34:13,680 ‫اطلاعات من... 611 00:34:13,680 --> 00:34:15,360 ‫شما یه دروغگویی، آقای جیاکا، بیراه میگم؟ 612 00:34:15,360 --> 00:34:18,080 ‫حرفای من همیشه ثابت بوده. 613 00:34:18,080 --> 00:34:20,880 ‫من قبل از اینکه هواپیما رو بزنن ‫رفتم سراغ آمریکایی‌ها، 614 00:34:20,880 --> 00:34:22,400 ‫تا بهشون هشدار بدم. 615 00:34:24,000 --> 00:34:28,240 ‫ادعای من اینه آقای جیاکا، ‫که شما یه آدم هیچ‌کاره و بی‌ارزش بودین، 616 00:34:28,240 --> 00:34:31,240 ‫بی‌سواد و بی‌پول، تو یه شغل به دردنخور ‫گیر کرده بودین 617 00:34:31,240 --> 00:34:32,960 ‫تو یه شرکت هواپیمایی تو مالتا، 618 00:34:32,960 --> 00:34:37,320 ‫و فهمیدی که آمریکا میتونه ‫شما رو به همه چی برسونه، 619 00:34:37,320 --> 00:34:40,520 ‫فقط باید به اندازه کافی براشون ‫دروغای خوشگل سر هم کنین. 620 00:34:41,840 --> 00:34:43,800 ‫حرفم درسته، نه؟ 621 00:34:54,920 --> 00:34:56,640 ‫اون تو اعتبارش رو له کردن. 622 00:34:56,640 --> 00:34:58,080 ‫کاری کردن حرفاش پشیزی ارزش نداشته باشه. 623 00:34:58,080 --> 00:34:59,520 ‫بدجور ترسیده بود. 624 00:34:59,520 --> 00:35:02,360 ‫اعتبار توی دادگاه حرف اول رو میزنه. 625 00:35:02,360 --> 00:35:05,680 ‫یعنی این قاضی‌ها شاهدایی میخوان ‫که بتونن ثابت کنن 626 00:35:05,680 --> 00:35:08,160 ‫ادعای ما درسته و متهم‌ها با هم ‫این نقشه رو کشیدن. 627 00:35:08,160 --> 00:35:10,720 ‫ولی الان، حتی نمیتونیم قسم بخوریم که ‫فهیمه روز ۲۱ام تو فرودگاه بوده. 628 00:35:10,720 --> 00:35:12,000 ‫- ای بابا بیخیال 629 00:35:12,000 --> 00:35:13,240 ‫دفتر یادداشت خود فهیمه... 630 00:35:13,240 --> 00:35:15,160 ‫نه. دفتر یادداشت کافی نیست. 631 00:35:15,160 --> 00:35:17,400 ‫ما باید نشون بدیم هر کمکی ‫که کرده، 632 00:35:17,400 --> 00:35:20,160 ‫مستقیماً به نقشه‌ی منفجر کردن ‫هواپیما ربط داشته. 633 00:35:20,160 --> 00:35:22,640 ‫این قاضی‌ها دنبال مدرک صد در صدی هستن. 634 00:35:24,680 --> 00:35:26,840 ‫فصل‌ها شاید عوض بشن، 635 00:35:26,840 --> 00:35:28,960 ‫اما محاکمه در پایگاه زایست ادامه داره. 636 00:35:28,960 --> 00:35:31,560 ‫امروز، دادگاه به اظهارات یک مقام ‫دولت لیبی گوش خواهد داد 637 00:35:31,560 --> 00:35:34,200 ‫که گفته میشه مسئول صدور ‫گذرنامه 638 00:35:34,200 --> 00:35:37,880 ‫برای افسران اطلاعاتی لیبی، ‫از جمله آقای مِقراهی، بوده. 639 00:35:40,400 --> 00:35:43,480 ‫آقای الغرور، برای کی کار میکنین؟ 640 00:35:43,480 --> 00:35:46,360 ‫اداره گذرنامه ملی لیبی. 641 00:35:46,360 --> 00:35:49,160 ‫الان روی مانیتورتون 642 00:35:49,160 --> 00:35:52,000 ‫مدرک شماره ۱۷۷۰ رو می‌بینید. 643 00:35:53,280 --> 00:35:56,440 ‫آیا شما این پاسپورت رو صادر کردید، 644 00:35:56,440 --> 00:36:00,040 ‫شماره ۳۳۲۳۵۱، برای آقای مِقراهی 645 00:36:00,040 --> 00:36:02,640 ‫با اسم احمد عبد الصمد؟ 646 00:36:04,080 --> 00:36:06,440 ‫بله، من این پاسپورت رو صادر کردم، 647 00:36:06,440 --> 00:36:09,800 ‫طبق دستورالعملی که تو نامه‌ی ‫سازمان ای‌اس‌او اومده بود. 648 00:36:09,800 --> 00:36:13,000 ‫همون نامه‌ای که الان ‫می‌بینیم، آقای الغرور؟ 649 00:36:16,880 --> 00:36:19,200 ‫نامه همینه. بله. 650 00:36:19,200 --> 00:36:23,960 ‫آقای مِقراهی همزمان سه تا ‫پاسپورت معتبر داشته، 651 00:36:23,960 --> 00:36:25,440 ‫با سه تا اسم مختلف، 652 00:36:25,440 --> 00:36:27,720 ‫از جمله همین یکی، که میبینیم ‫معتبر بوده 653 00:36:27,720 --> 00:36:34,600 ‫از ۱۵ ژوئن ۱۹۸۷ ‫تا ۱۴ ژوئن ۱۹۹۱. 654 00:36:34,600 --> 00:36:39,680 ‫عجیبه که واسه یه نفر ‫سه تا پاسپورت صادر بشه؟ 655 00:36:42,000 --> 00:36:43,520 ‫اعضای ارشد سرویس مخفی لیبی، 656 00:36:43,520 --> 00:36:47,640 ‫مثل آقای مِقراهی، به کلی ‫پاسپورت احتیاج دارن. 657 00:36:50,360 --> 00:36:51,560 ‫ممنون. 658 00:36:53,160 --> 00:36:55,280 ‫سروران من، دوباره توجه شما رو ‫جلب می‌کنیم به... 659 00:36:55,280 --> 00:36:59,360 ‫مصاحبه‌ی آقای سَلینجر با ‫آقای مِقراهی برای شبکه‌ی ای‌بی‌سی. 660 00:37:00,520 --> 00:37:02,800 ‫من فقط یه پاسپورت دارم. 661 00:37:02,800 --> 00:37:04,160 ‫فقط یکی. 662 00:37:16,920 --> 00:37:18,560 ‫تونی، هر چرندی بهت گفتن... 663 00:37:21,440 --> 00:37:23,400 ‫فقط راستش رو بگو. 664 00:37:24,840 --> 00:37:26,960 ‫به فکر بابات باش. 665 00:37:28,560 --> 00:37:29,920 ‫روسفیدش کن. 666 00:37:52,120 --> 00:37:53,240 ‫جو؟ 667 00:37:54,760 --> 00:37:56,080 ‫خیلی وقته گذشته. 668 00:37:56,080 --> 00:37:58,880 ‫اِد مک‌کاسکرم. فکر نمیکردم اینجا ببینمت. 669 00:37:58,880 --> 00:38:01,080 ‫شنیده بودم از پرونده برداشتنت. 670 00:38:01,080 --> 00:38:03,240 ‫آره، درسته. چرا، همینطور بود. 671 00:38:03,240 --> 00:38:06,080 ‫چی بگم والا، انگار هنوز به یه ‫دردی میخورم، که خودش خوبه. 672 00:38:07,560 --> 00:38:09,920 ‫چطوری؟ نباید راحت باشه. 673 00:38:09,920 --> 00:38:11,200 ‫آره، خوبم. 674 00:38:12,320 --> 00:38:13,880 ‫دمت گرم که پرسیدی. 675 00:38:29,160 --> 00:38:31,280 ‫بفرما اونجا بشین. 676 00:38:33,560 --> 00:38:34,720 ‫اِد. 677 00:38:35,760 --> 00:38:37,840 ‫دخترات چطورن؟ 678 00:38:37,840 --> 00:38:39,520 ‫البته دیگه واسه خودشون خانمی شدن. 679 00:38:39,520 --> 00:38:41,000 ‫آره. 680 00:38:41,000 --> 00:38:42,720 ‫چطوری کشوندیش اینجا؟ 681 00:38:44,960 --> 00:38:47,880 ‫تونی آدم حسابیه. ‫مرد صادقیه. 682 00:38:50,200 --> 00:38:51,520 ‫- من میرم میشینم. ‫- باشه. 683 00:39:15,000 --> 00:39:18,640 ‫آقای گائوچی، شما عربی بلدید؟ 684 00:39:18,640 --> 00:39:21,280 ‫من... من خیلی خوب عربی ‫نمیفهمم، ولی میتونم... 685 00:39:21,280 --> 00:39:25,400 ‫آقای گائوچی، جالبه که میگین ‫خیلی خوب عربی نمیفهمین. 686 00:39:25,400 --> 00:39:30,800 ‫مردی که اومد تو مغازه‌تون لباس بخره ‫عربی حرف میزد، درسته؟ 687 00:39:30,800 --> 00:39:32,160 ‫عربی و مالتایی. 688 00:39:32,160 --> 00:39:36,040 ‫ولی بازم اونقدر لهجه‌شو خوب تشخیص دادین ‫که فهمیدین لیبیاییه؟ 689 00:39:36,040 --> 00:39:38,240 ‫تو این منطقه لیبیایی زیاده. 690 00:39:38,240 --> 00:39:43,600 ‫آقای گائوچی، پس میشه گفت شما عملاً هیچی ‫از اون مرد یادتون نیست. 691 00:39:43,600 --> 00:39:47,840 ‫نه لهجه‌ش، نه قیافه‌ش. 692 00:39:47,840 --> 00:39:49,640 ‫قیافه‌شو یادمه. ولی بعد از این همه سال، 693 00:39:49,640 --> 00:39:51,200 ‫که همه چیز یادم نمیمونه. 694 00:39:51,200 --> 00:39:52,600 ‫ممنون از صداقتتون. 695 00:39:54,000 --> 00:39:57,760 ‫بذارین بریم سراغ روزی که ‫پلیس اسکاتلند ریخت تو مغازه‌تون. 696 00:39:59,800 --> 00:40:02,240 ‫منظورتون مغازه‌ی خونوادگیمه. 697 00:40:03,560 --> 00:40:05,320 ‫من سال‌های زیادی جون کندم. 698 00:40:05,320 --> 00:40:07,440 ‫همیشه نون حلال درآوردم، سال‌های سال. 699 00:40:07,440 --> 00:40:08,760 ‫کسی منکر این نشده، آقای گائوچی. 700 00:40:08,760 --> 00:40:10,880 ‫نخیر، اتفاقا شدین. 701 00:40:12,200 --> 00:40:14,400 ‫و امروز من اینجام که حقیقت رو بگم. 702 00:40:14,400 --> 00:40:18,560 ‫خب، بذارین بریم سراغ مدرک شماره ۴۷۰. 703 00:40:18,560 --> 00:40:20,360 ‫لطفاً بیاریدش روی صفحه. 704 00:40:21,560 --> 00:40:23,640 ‫و اگه میشه بریم به صفحه‌ی سوم، 705 00:40:23,640 --> 00:40:25,400 ‫پایین صفحه‌ی سوم. 706 00:40:25,400 --> 00:40:27,760 ‫من بخشی از شهادت‌نامه‌ی پلیس رو میخونم که، 707 00:40:27,760 --> 00:40:30,160 ‫احتمالاً سال ۱۹۹۱ براتون خونده شده. 708 00:40:30,160 --> 00:40:33,000 ‫و تو نیمه‌ی دوم این صفحه نوشته شده، 709 00:40:33,000 --> 00:40:35,560 ‫«آقای بل از قول من یه شهادت‌نامه نوشت.» 710 00:40:35,560 --> 00:40:37,600 ‫درسته؟ 711 00:40:37,600 --> 00:40:40,120 ‫بله. بله، آقای بل به انگلیسی نوشت. 712 00:40:40,120 --> 00:40:44,080 ‫و با توجه به اینکه شما خیلی به زبان‌ها وارد ‫نیستین، ممکنه اشتباهی هم پیش اومده باشه. 713 00:40:45,720 --> 00:40:48,480 ‫من شهادت‌نامه رو امضا کردم، ‫همونطور که واضح میبینین. 714 00:40:48,480 --> 00:40:50,480 ‫و همونطور که قبلاً گفتم، به من ‫نشون دادن 715 00:40:50,480 --> 00:40:52,760 ‫عکس شماره ۸ رو، و همون موقع من... 716 00:40:52,760 --> 00:40:56,320 ‫سروران من، به نظرم عکس شماره ۸ ‫باید روی صفحه نمایش داده بشه، 717 00:40:56,320 --> 00:41:00,080 ‫فقط برای اینکه همه چیز روشن بشه. 718 00:41:04,720 --> 00:41:07,440 ‫من بارها تایید کردم، همونطور که گفتم... 719 00:41:07,440 --> 00:41:10,640 ‫- بسیارخب، بذارید بریم سراغ... ‫- چیزی که من گفتم... 720 00:41:12,320 --> 00:41:14,880 ‫این بود که از بین تمام عکسایی ‫که بهم نشون دادن، 721 00:41:14,880 --> 00:41:17,480 ‫شماره ۸ تنها عکسیه که واقعاً ‫شبیه و نزدیکه به... 722 00:41:17,480 --> 00:41:19,440 ‫مردی که اون لباسا رو خرید، 723 00:41:19,440 --> 00:41:21,800 ‫و اونم همین آقاییه که تو جایگاه متهم نشسته. 724 00:41:32,320 --> 00:41:34,880 ‫من به این مغازه نرفتم. 725 00:41:34,880 --> 00:41:36,000 ‫چتر؟ 726 00:41:37,800 --> 00:41:39,840 ‫این به چه درد من میخوره؟ 727 00:41:50,080 --> 00:41:53,520 ‫داستان لاکربی... پیچیده‌ست. 728 00:41:53,520 --> 00:41:57,280 ‫هنوزم حفره‌هایی تو واقعیت‌ها وجود داره. 729 00:41:57,280 --> 00:42:00,680 ‫حفره‌هایی که ما با تصوراتمون پُرشون میکنیم، 730 00:42:00,680 --> 00:42:03,440 ‫حفره‌هایی که امیدواریم زمان پُرشون کنه. 731 00:42:03,440 --> 00:42:07,600 ‫اما بعد از ۱۲ سال تحقیق 732 00:42:07,600 --> 00:42:11,920 ‫و هفته‌ها شهادت، چیزای ‫زیادی هم هست که میدونیم. 733 00:42:13,600 --> 00:42:16,960 ‫میدونیم که روز ۲۱ دسامبر ۱۹۸۸، 734 00:42:16,960 --> 00:42:20,080 ‫یه بمب باعث شد پرواز ۱۰۳ پن ام 735 00:42:20,080 --> 00:42:23,440 ‫تو آسمون متلاشی بشه. 736 00:42:25,320 --> 00:42:28,480 ‫میدونیم که شهر لاکربی، ‫یک‌شبه، تبدیل به یه صحنه‌ی 737 00:42:28,480 --> 00:42:31,800 ‫جرم عظیم شد که به ‫بخش‌های مختلف تقسیم شده بود. 738 00:42:31,800 --> 00:42:36,120 ‫و میدونیم که پیدا کردن اجساد ‫از همون شب اول شروع شد. 739 00:42:37,520 --> 00:42:39,400 ‫آزمایش‌های پزشکی قانونی نشون داد 740 00:42:39,400 --> 00:42:43,240 ‫که انفجار از داخل یه چمدون سامسونایت 741 00:42:43,240 --> 00:42:45,880 ‫تو پالت شماره ۴۰۴۱ بوده. 742 00:42:47,000 --> 00:42:52,880 ‫تیم دفاع این موضوع رو زیر سوال نبرده، ‫همینطور این مدرک که وسیله‌ی انفجاری 743 00:42:52,880 --> 00:42:57,960 ‫یه ضبط صوت توشیبا مجهز ‫به تایمر مبو [MEBO] بوده. 744 00:42:57,960 --> 00:42:59,400 ‫تکه‌هایی از ضبط صوت 745 00:42:59,400 --> 00:43:02,240 ‫و تایمر مبو، لای لباس‌ها پیدا شدن، 746 00:43:02,240 --> 00:43:06,360 ‫از جمله یه شلوار مارک یورکی ‫که آقای گائوچی یادشه فروخته 747 00:43:06,360 --> 00:43:09,760 ‫به یه مرد لیبیایی با مشخصات ‫متهم ردیف اول، 748 00:43:09,760 --> 00:43:12,440 ‫در دسامبر ۱۹۸۸، 749 00:43:12,440 --> 00:43:17,520 ‫یعنی همون زمانی که خود آقای مِقراهی ‫اعتراف کرده تو مالتا بوده. 750 00:43:17,520 --> 00:43:20,960 ‫و با اینکه انکار میکنه روز بیستم دسامبر ‫به مالتا برگشته، 751 00:43:20,960 --> 00:43:24,880 ‫سوابق اداره مهاجرت نشون میده ‫که برگشته، 752 00:43:24,880 --> 00:43:27,800 ‫اونم با یکی از اون پاسپورتای دیگه‌ش، 753 00:43:27,800 --> 00:43:32,960 ‫اونی که به اسم عبد الصمد بوده و ادعا میکنه ‫هیچی ازش نمیدونه. 754 00:43:32,960 --> 00:43:37,120 ‫اما خب، معلومه که در مورد محل حضورش دروغ ‫گفته، همون کاری که یه آدم گناهکار مجبوره بکنه 755 00:43:37,120 --> 00:43:41,360 ‫وقتی داره تلاش میکنه خونه‌ی پوشالی دروغ‌هاش ‫فرو نریزه. 756 00:43:41,360 --> 00:43:42,800 ‫سروران من، 757 00:43:42,800 --> 00:43:46,840 ‫یک بار دیگه توجه شما رو به فیلم ‫مصاحبه‌ی آقای سَلینجر 758 00:43:46,840 --> 00:43:48,960 ‫با آقای مِقراهی برای ‫شبکه‌ی ای‌بی‌سی جلب میکنیم. 759 00:43:48,960 --> 00:43:54,240 ‫من روزهای بیستم و بیست و یکم ‫دسامبر تو مالتا نبودم. 760 00:43:54,240 --> 00:43:55,840 ‫مطمئن باشین، 761 00:43:55,840 --> 00:43:59,120 ‫من تو طرابلس بودم، پیش خونواده‌م. 762 00:43:59,120 --> 00:44:00,880 ‫کمی بعد در مصاحبه، 763 00:44:00,880 --> 00:44:06,680 ‫آقای مِقراهی دوباره ادعا کرد، ‫«من اون روز مالتا نبودم.» 764 00:44:06,680 --> 00:44:09,280 ‫آقای سَلینجر ازش پرسید مطمئنه، 765 00:44:09,280 --> 00:44:11,200 ‫و آقای مِقراهی گفت... 766 00:44:11,200 --> 00:44:12,560 ‫غافلگیر شدم. 767 00:44:13,760 --> 00:44:19,920 ‫ولی اگه وقت داشتم، میتونستم ثابت کنم ‫که تو طرابلس بودم. 768 00:44:21,080 --> 00:44:23,080 ‫و از این بابت مطمئنم، 769 00:44:23,080 --> 00:44:26,120 ‫چون من فقط یه پاسپورت دارم. 770 00:44:26,120 --> 00:44:27,480 ‫یکی. 771 00:44:27,480 --> 00:44:33,240 ‫اینجوریه که یه توطئه‌ی بمب‌گذاری، مثل هر ‫توطئه‌ی دیگه‌ای، مثل هر داستانی، شکل میگیره. 772 00:44:33,240 --> 00:44:36,600 ‫یه زنجیره‌ی ویرانی که میشه ردش رو گرفت 773 00:44:36,600 --> 00:44:39,720 ‫و رسید به یه دروغ پشت دروغ دیگه. 774 00:44:39,720 --> 00:44:41,880 ‫یه دروغ، روی یه دروغ، روی یه دروغ. 775 00:44:41,880 --> 00:44:45,800 ‫اما حقیقت‌ها هم میتونن به هم وصل بشن. 776 00:44:48,200 --> 00:44:49,720 ‫شب قبل از بمب‌گذاری، 777 00:44:49,720 --> 00:44:53,320 ‫بعد از اینکه آقای مِقراهی تو ‫هتل هالیدی اینِ مالتا اتاق گرفت، 778 00:44:53,320 --> 00:44:57,560 ‫ما ادعا میکنیم که اون و آقای فهیمه ‫با نفر سومی ملاقات کردن. 779 00:44:59,720 --> 00:45:05,320 ‫به باور ما، این نفر سوم، ‫ابو عقیله مسعود بوده. 780 00:45:05,320 --> 00:45:09,920 ‫شنیدیم که تیم دفاع جوری حرف میزنه ‫که انگار آقای مسعود اصلاً وجود خارجی نداره. 781 00:45:09,920 --> 00:45:11,520 ‫شاید زمان همه چیزو مشخص کنه. 782 00:45:11,520 --> 00:45:16,000 ‫اما میدونیم آقای مِقراهی و آقای فهیمه ‫کجا بودن. 783 00:45:16,000 --> 00:45:18,240 ‫آقای مِقراهی از اتاق هتلش، 784 00:45:18,240 --> 00:45:21,720 ‫با آقای فهیمه تماس گرفت. 785 00:45:21,720 --> 00:45:28,240 ‫ساعت هفت و یازده دقیقه‌ی صبح ‫روز بیست و یکم دسامبر بود، 786 00:45:28,240 --> 00:45:33,360 ‫همون روزی که قرار بود پرواز ۱۰۳ پن ام ‫سقوط کنه. 787 00:45:33,360 --> 00:45:35,880 ‫و اونا یه نقشه داشتن: 788 00:45:35,880 --> 00:45:40,960 ‫اینکه با چمدونی که بمب توش بود ‫برن به فرودگاه. 789 00:45:40,960 --> 00:45:44,400 ‫چمدون با پرواز شماره KM180 ایر مالتا ‫فرستاده شد، 790 00:45:44,400 --> 00:45:46,040 ‫اونم با برچسب بار فوری. 791 00:45:46,040 --> 00:45:49,120 ‫این برچسب نشون میداد که مقصد نهایی ‫چمدون نیویورکه، 792 00:45:49,120 --> 00:45:50,600 ‫از مسیر فرانکفورت 793 00:45:50,600 --> 00:45:52,240 ‫و لندن. 794 00:45:52,240 --> 00:45:55,920 ‫چمدون باید چندین بار بازرسی میشد. 795 00:45:55,920 --> 00:45:59,960 ‫اما متهم‌ها چیزی رو میدونستن که بقیه ‫تو صنعت هواپیمایی هم میدونستن، 796 00:45:59,960 --> 00:46:05,640 ‫اینکه سال ۱۹۸۸، اینجور پروتکل‌های ‫امنیتی اغلب نادیده گرفته میشد. 797 00:46:05,640 --> 00:46:08,000 ‫و وقتی چمدون به فرانکفورت رسید، 798 00:46:08,000 --> 00:46:13,800 ‫دستگاه‌های ایکس‌ری از رده خارج، ‫تنها خط دفاعی به حساب میومدن. 799 00:46:13,800 --> 00:46:15,520 ‫و وقتی به لندن رسید، 800 00:46:15,520 --> 00:46:19,240 ‫بارگیری شد در پرواز ۱۰۳ پن ام. 801 00:46:21,320 --> 00:46:25,120 ‫نقشه به نقطه‌ی بی‌بازگشت رسیده بود. 802 00:46:27,000 --> 00:46:29,640 ‫کمتر از یه ساعت وقت مونده بود 803 00:46:29,640 --> 00:46:34,280 ‫تا تایمر مبو که به ضبط صوت ‫توی چمدون وصل بود، کار کنه. 804 00:46:35,680 --> 00:46:37,000 ‫داشت دیر میشد... 805 00:46:38,200 --> 00:46:41,320 ‫و آخرین شانس برای نجات ‫جون آدما هم از دست رفت. 806 00:46:43,880 --> 00:46:46,960 ‫و یه جورایی، سروران ‫من، باقی ماجرا دیگه تاریخه. 807 00:46:49,600 --> 00:46:51,800 ‫تو چند دقیقه... 808 00:46:53,280 --> 00:46:55,600 ‫صدها خانواده 809 00:46:55,600 --> 00:47:01,040 ‫پسر، دختر، شوهر و زنشون رو از دست دادن. 810 00:47:02,640 --> 00:47:04,880 ‫آدم‌هایی از همه‌جای دنیا... 811 00:47:06,520 --> 00:47:08,880 ‫که داشتن برای کریسمس ‫برمیگشتن پیش عزیزانشون... 812 00:47:10,840 --> 00:47:14,200 ‫خبر نداشتن که چند لحظه بعد قراره از آسمون ‫بیفتن 813 00:47:14,200 --> 00:47:16,720 ‫روی یه شهر کوچیک تو اسکاتلند، 814 00:47:16,720 --> 00:47:20,240 ‫در حالی که مردم اونجا حس میکردن ‫آسمون داره رو سرشون خراب میشه. 815 00:47:22,520 --> 00:47:27,680 ‫چه آرزوهایی که تو اون ‫شب سرد دسامبر به باد رفت. 816 00:47:29,920 --> 00:47:33,080 ‫و نگاه دنیا برای همیشه عوض شد؛ 817 00:47:33,080 --> 00:47:36,400 ‫نگاهش به تروریسم بین‌المللی 818 00:47:36,400 --> 00:47:37,960 ‫و کشتار جمعی. 819 00:47:45,560 --> 00:47:48,480 ‫امشب، دادگاهی که ۸۴ روز 820 00:47:48,480 --> 00:47:50,560 ‫و سه میلیون کلمه مدرک و شهادت شنیده، 821 00:47:50,560 --> 00:47:54,640 ‫آماده‌ی روز آخر بزرگترین ‫دادگاه کشتار جمعی بریتانیاست. 822 00:47:56,080 --> 00:47:59,360 ‫این سه قاضی اسکاتلندی ‫حکمشون رو اعلام میکنن. 823 00:48:00,840 --> 00:48:04,040 ‫خانواده‌های بریتانیایی قربانیان ‫میگن روز سختی در پیشه. 824 00:48:07,840 --> 00:48:09,080 ‫بفرمایین. 825 00:48:09,080 --> 00:48:10,440 ‫اوه، ممنون. 826 00:48:26,880 --> 00:48:28,840 ‫ 827 00:48:41,760 --> 00:48:43,600 ‫قضات حکمشون رو صادر کردن. 828 00:48:45,000 --> 00:48:47,000 ‫۳۱ ژانویه ۲۰۰۱ 829 00:48:48,440 --> 00:48:51,360 ‫سروران من، آیا در مورد هر متهم 830 00:48:51,360 --> 00:48:53,680 ‫به رأی نهایی رسیدین؟ 831 00:48:55,680 --> 00:48:56,920 ‫بله. 832 00:48:58,160 --> 00:49:01,000 ‫لطفاً رأی خودتون رو 833 00:49:01,000 --> 00:49:06,240 ‫در مورد متهم، الامین ‫خلیفه فهیمه، اعلام کنین. 834 00:49:13,840 --> 00:49:15,200 ‫بی‌گناه. 835 00:49:15,200 --> 00:49:16,920 ‫ 836 00:49:20,200 --> 00:49:23,520 ‫لطفاً رأی خودتون رو در مورد 837 00:49:23,520 --> 00:49:28,520 ‫متهم، عبدالباسط علی ‫محمد مقرحي، اعلام کنین. 838 00:49:33,760 --> 00:49:35,000 ‫گناهکار. 839 00:49:35,000 --> 00:49:36,120 ‫آره! 840 00:49:47,600 --> 00:49:52,240 ‫هر دو رأی به اتفاق آرا ‫بود یا با رأی اکثریت؟ 841 00:49:52,240 --> 00:49:54,800 ‫هر دو رأی به اتفاق آرا بود. 842 00:49:59,360 --> 00:50:00,640 ‫‫کارت عالی بود. 843 00:50:18,400 --> 00:50:20,800 ‫اگه این عدالته، پس چرا حالمو بهتر نمیکنه؟ 844 00:50:22,200 --> 00:50:25,040 ‫خب، برای اینکه هیچی پسرت رو برنمیگردونه. 845 00:50:31,440 --> 00:50:34,600 ‫امشب، پشت دیوارهای بلند ‫زندان، یه مأمور اطلاعاتی لیبی... 846 00:50:34,600 --> 00:50:38,200 ‫داره حکم ۲۰ سال حبسش ‫رو برای قتل شروع میکنه. 847 00:50:38,200 --> 00:50:41,720 ‫و اون یکی متهم هم داره برمیگرده لیبی. 848 00:50:41,720 --> 00:50:44,880 ‫سه تا قاضی قبول دارن که ‫تو این پرونده ابهاماتی هست، 849 00:50:44,880 --> 00:50:47,200 ‫اما میگن هیچی باعث نمیشه 850 00:50:47,200 --> 00:50:50,200 ‫ذره‌ای شک کنن که مِگراهی بمب‌گذار بوده. 851 00:50:50,200 --> 00:50:55,800 ‫۲۰ سال یعنی کمتر از ‫یه ماه به ازای هر قربانی، 852 00:50:55,800 --> 00:50:59,120 ‫و این یه جوریه که نمیتونم هضمش کنم. 853 00:50:59,120 --> 00:51:03,440 ‫با یه جور آرامش نصفه و ‫نیمه با این حکم کنار میایم. 854 00:51:03,440 --> 00:51:04,960 ‫ولی کسی نمیتونه دل منو آروم کنه. 855 00:51:04,960 --> 00:51:06,480 ‫چون من هنوز دخترم پیشم نیست. 856 00:51:06,480 --> 00:51:08,720 ‫پس با اینکه شاید دنیا دیگه ‫بی‌خیال این ماجرا بشه، 857 00:51:08,720 --> 00:51:11,360 ‫با این فکر که عدالت اجرا شده، 858 00:51:11,360 --> 00:51:13,680 ‫واسه اون ۴۰۰ نفری که ‫بچه‌هاشونو از دست دادن، 859 00:51:13,680 --> 00:51:16,480 ‫واسه اون ۷۶ نفری که همسرشون رو از دست دادن، 860 00:51:16,480 --> 00:51:18,640 ‫و واسه اون ۱۴۰ نفری که پدر ‫و مادرشون رو از دست دادن، 861 00:51:18,640 --> 00:51:21,720 ‫هنوز سوالا خیلی بیشتر از جواب‌هاست. 862 00:51:22,044 --> 00:51:25,144 دیربورن میشیگان، آمریکا 863 00:52:03,240 --> 00:52:06,560 ‫میدونستیم که ساک‌هاش سال ۱۹۸۹ پیدا شده. 864 00:52:06,560 --> 00:52:08,480 ‫آخرین چیزایی که مال خودش ‫بود و بهشون دست زده بود. 865 00:52:09,800 --> 00:52:13,120 ‫چرا باید این همه سال علاف ‫میموندیم تا بهمون پسشون بدن؟ 866 00:52:13,120 --> 00:52:16,640 ‫ما شک داشتیم که تیم دفاع سعی کنه دوباره ‫انگشت اتهام رو سمت پسرتون بگیره 867 00:52:16,640 --> 00:52:22,000 ‫تا یه داستان جایگزین سر هم کنه، ‫هرچقدر هم که چرت و پرت باشه. 868 00:52:23,000 --> 00:52:26,200 ‫مجبور بودیم وسایل پسرتون رو نگه داریم، ‫مبادا 869 00:52:26,200 --> 00:52:28,480 ‫به عنوان مدرک بخوانش تو دادگاه. 870 00:52:28,480 --> 00:52:31,400 ‫هیچوقت فکر نمیکردم چیزی ‫بدتر از مرگ هم باشه... 871 00:52:34,040 --> 00:52:35,640 ‫اما ۱۲ سال تهمت شنیدن... 872 00:52:37,480 --> 00:52:38,680 ‫اون از مرگ هم بدتر بود. 873 00:52:39,800 --> 00:52:44,200 ‫من از ته دلم برای تمام بلاهایی که سر ‫خونواده‌تون اومد متاسفم. 874 00:52:46,120 --> 00:52:47,160 ‫واقعاً. 875 00:52:50,240 --> 00:52:51,400 ‫لطفاً بمونین. 876 00:52:52,480 --> 00:52:54,480 ‫چرا یه چایی با ما نمیخورین؟ 877 00:53:01,440 --> 00:53:02,840 ‫ممنون. 878 00:53:02,840 --> 00:53:04,320 ‫خیلی محبت میکنین. 879 00:53:09,100 --> 00:53:11,900 قبرستان درایفِسدِیل لاکِربی، ۲۰۰۱ 880 00:53:15,480 --> 00:53:17,480 ‫اینا باید نسل جدید باشن لابد. 881 00:53:17,480 --> 00:53:18,680 ‫آره. 882 00:53:18,680 --> 00:53:20,680 ‫حسابی مشغولمون کردن. 883 00:53:20,680 --> 00:53:21,720 ‫چه خوب. 884 00:53:22,880 --> 00:53:24,160 ‫مَری‌لو. 885 00:53:24,160 --> 00:53:26,280 ‫مارگارت. 886 00:53:26,280 --> 00:53:27,560 ‫خوشحالم میبینمت. 887 00:53:27,560 --> 00:53:29,080 ‫اوه، منم همینطور عزیزم. 888 00:53:29,080 --> 00:53:32,000 ‫- چطوری؟ ‫- خوبم. مرسی. 889 00:53:32,000 --> 00:53:34,960 ‫- سلام مارگارت. سلام. ‫- سلام کَترین. 890 00:53:36,160 --> 00:53:38,400 ‫این روزا سعی میکنیم ‫کریسمس‌ها رو با هم باشیم. 891 00:53:38,400 --> 00:53:40,320 ‫بعضی سالا من و هیوی من میریم نیوجرسی. 892 00:53:40,320 --> 00:53:41,440 ‫سالای دیگه‌ام... 893 00:53:41,440 --> 00:53:42,840 ‫اینجا تو لاکربی هستیم 894 00:53:42,840 --> 00:53:44,720 ‫پیش خونواده اسکاتلندیمون. 895 00:53:48,960 --> 00:53:51,240 ‫- بریم؟ - آره. ‫- آره. 896 00:53:52,680 --> 00:53:53,960 ‫بدوئین بچه‌ها. 897 00:53:55,240 --> 00:53:58,440 ‫- کَترین. - جو، خیلی خوشحالم میبینمت. ‫- خوبی؟ 898 00:53:59,680 --> 00:54:01,640 ‫- اِد. ‫- خوشحالم میبینمت جو. 899 00:54:01,640 --> 00:54:02,880 ‫- دیک. ‫- خیلی خوشحالم میبینمت. 900 00:54:02,880 --> 00:54:05,680 ‫هی، فقط میخواستم از همه‌تون ‫تشکر کنم، 901 00:54:05,680 --> 00:54:08,280 ‫واسه همه زحمتی که سر این پرونده ‫کشیدین. 902 00:54:08,280 --> 00:54:14,040 ‫نه. این ما هستیم که از شما ممنونیم، نه فقط ‫برای جنگیدن واسه عدالت، بلکه واسه ایجاد تغییر. 903 00:54:14,040 --> 00:54:16,320 ‫از همون اول باید هوای خانواده‌ها ‫رو میداشتن 904 00:54:16,320 --> 00:54:19,080 ‫و تو اولویت میذاشتنشون. 905 00:54:19,080 --> 00:54:21,000 ‫دیگه نباید این اشتباهو تکرار کنیم. 906 00:54:27,760 --> 00:54:30,680 ‫اولین باری که لاکربی رو بعد از ‫بمب‌گذاری دیدم یادمه. 907 00:54:32,120 --> 00:54:34,040 ‫خرابیا یادمه، 908 00:54:34,040 --> 00:54:36,040 ‫اون همه ویرونی. 909 00:54:36,040 --> 00:54:39,600 ‫اما فهمیدم که ذات این شهر ‫این نیست. 910 00:54:40,760 --> 00:54:44,400 ‫شخصیت این شهر تو وجود آدمای معمولیشه 911 00:54:44,400 --> 00:54:46,400 ‫که میخوان دوباره بسازن، درست کنن، 912 00:54:46,400 --> 00:54:48,680 ‫که هوای همدیگه رو دارن، 913 00:54:48,680 --> 00:54:53,160 ‫و تو عجیب‌ترین شرایط، سخاوتمندانه ‫آستین بالا میزنن. 914 00:54:54,360 --> 00:54:57,880 ‫و تیکه پاره‌های اون چیزی که خراب شده بود ‫رو دوباره سر هم میکنن. 915 00:54:59,960 --> 00:55:03,200 ‫اینجا به روی خانواده‌هایی از تموم دنیا ‫آغوش باز کرد. 916 00:55:04,640 --> 00:55:09,320 ‫از دل بدترین وحشی‌گری، مهربونی ‫و همدلی جوونه زد. 917 00:55:11,680 --> 00:55:17,400 ‫غم و غصه سر جاشه، ‫اما لاکربی یه درسی به همه داد... 918 00:55:18,840 --> 00:55:22,080 ‫که امیدواریم نسل‌های بعدی هم ‫یاد بگیرن. 919 00:55:32,904 --> 00:56:02,904 ♏ ‫ ♏ترجمه : Arash.K 920 00:56:03,000 --> 00:56:09,060 ‫اِد مَک‌کاسکِر بعد از اینکه اولین برنامه‌ی محافظت از شاهد ‫اسکاتلند رو راه انداخت، رفت سراغ همکاری با سازمان ملل. 921 00:56:10,184 --> 00:56:17,184 ‫دیک مارکیز سال ۲۰۰۲ از اف‌بی‌آی بازنشسته شد. اون حالا دور دنیا سفر می‌کنه و تجربه‌ش ‫از ماجرای فاجعه لاکِربی رو در مورد اهمیت همکاری تو فجایع جهانی، با بقیه به اشتراک میذاره 922 00:56:19,208 --> 00:56:27,908 ‫بعد از دادگاه، کَترین به اف‌بی‌آی ملحق شد و اونجا اولین «بخش خدمات به قربانیان» رو راه انداخت. تجربه‌ای ‫که از بمب‌گذاری پَن اَم به دست آورده بود، تو واکنش اف‌بی‌آی به حملات ۱۱ سپتامبر، خیلی به کارشون اومد 923 00:56:28,132 --> 00:56:40,232 ‫گروه‌های خانوادگی تو بریتانیا و آمریکا با فعالیت‌هاشون، امنیت پرواز و حمایت از قربانیان رو تو کل دنیا زیرورو کردن. فعالیت‌هاشون ‫باعث اصلاحات مهمی شد؛ از قوی‌تر کردنِ هشدارهای سفر و کنترل شدیدتر بارها گرفته، تا واکنش‌های انسان‌محور موقع فجایع بزرگ 924 00:56:42,000 --> 00:56:48,000 ‫بعد از محکومیت مقرحي، سرهنگ قذافی به دولت لیبی ‫دستور داد که بابت این حمله ۲.۷ میلیارد دلار غرامت بده. 925 00:56:48,004 --> 00:56:52,704 ‫درخواست فرجام‌خواهی عبدالباسط مقرحي برای حکم محکومیتش، تو مارس ۲۰۰۲ ‫رد شد. دومین درخواستش هم که بعد از مرگش بود، تو ژانویه ۲۰۲۱ قبول نشد 926 00:56:52,800 --> 00:56:56,920 ‫بمب‌گذار لاکربی در راه لیبی، ‫عبدالباسط مقرحي، 927 00:56:56,920 --> 00:56:59,840 ‫فقط دو ساعت بعد از اینکه وزیر دادگستری ‫اسکاتلند 928 00:56:59,840 --> 00:57:03,880 ‫تایید کرد که قراره آزاد بشه، سوار ‫هواپیماش به مقصد طرابلس شد. 929 00:57:03,928 --> 00:57:08,928 ‫وقتی مقرحي به لیبی برگشت، ‫مثل یه قهرمان ازش استقبال کردن. 930 00:57:09,052 --> 00:57:14,952 ‫ابو عقیله مسعود هم جزو کسایی ‫بود که به استقبالش اومده بودن. 931 00:57:15,100 --> 00:57:23,000 ‫مقرحي سه سال بعد مُرد. اون برای هر جونی ‫که گرفته بود، کمتر از دو هفته زندان بود. 932 00:57:23,624 --> 00:57:32,024 ‫روز ۱۱ دسامبر ۲۰۲۲، آمریکا ابو عقیله مسعود رو دستگیر کرد. اتهامش این بود که ‫سازنده‌ی بمب و همدست مقرحي بوده. دادگاه مسعود قراره سال ۲۰۲۵ برگزار بشه 933 00:57:34,048 --> 00:57:36,548 ‫به یاد همه‌ی کسانی که تو بمب‌گذاری لاکِربی ‫جونشون رو از دست دادن