1 00:00:01,859 --> 00:00:10,245 ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز .:: DigiMoviez.Com ::. 2 00:00:15,246 --> 00:00:25,145 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez 3 00:00:40,146 --> 00:00:50,565 تـرجـمـه از: حـسـیـن Hossein Hidden 4 00:00:58,860 --> 00:01:00,762 ‫همونطوری که دیروز صحبت کردیم، 5 00:01:00,795 --> 00:01:05,733 ‫واقعاً از همه‌تون می‌خوام که تمرکزتون رو .بیشتر بزارید روی جمله‌های اصلی پاراگراف 6 00:01:05,767 --> 00:01:08,235 ‫خیلی از شما، دارید مثال‌ها رو 7 00:01:08,268 --> 00:01:09,837 ‫عجولانـه وارد پاراگراف‌هاتون می‌کنید. 8 00:01:09,871 --> 00:01:11,706 ‫خوب میشه اگه همه‌تون 9 00:01:11,739 --> 00:01:13,641 ‫پی‌دی‌افـی که درمورد ساختار پاراگراف هست 10 00:01:13,675 --> 00:01:15,175 و ‫چند هفته پیش ‫براتون فرستادم رو بررسی کنید. 11 00:01:15,208 --> 00:01:18,780 ‫می‌دونم این قوانین حس محدود شدن میدن. 12 00:01:18,813 --> 00:01:22,115 ‫اما یادتون باشه، هدف این دوره 13 00:01:22,149 --> 00:01:26,286 ‫اینـه که یاد بگیرید چطوری ‫شفاف و متقاعد کننده بنویسید. 14 00:01:26,320 --> 00:01:29,624 ‫اینطوری می‌تونید ایده‌هاتون رو ‫به صورت موثر منتقل کنید. 15 00:01:29,631 --> 00:01:32,326 [چرا نمی‌ره وب‌کمـش رو درست کنـه؟] 16 00:01:32,326 --> 00:01:35,395 ‫کریس، اینـی که فرستادی توی چت 17 00:01:35,429 --> 00:01:38,231 ‫فکر کنم‌ می‌خواستی توی پیغام خصوصی برای یکی بفرستی. ‫خیلی خب. 18 00:01:38,265 --> 00:01:42,436 ‫و بله، دوربین لپ‌ تاپـم هنوز هم کار نمی‌کنـه. 19 00:01:42,469 --> 00:01:44,137 ‫باور کنید با ندیدنـم چیز زیادی رو ‫از دست نمی‌دید. 20 00:01:44,171 --> 00:01:47,274 ‫و اونایی که هنوز مقاله‌ سوم رو بهم ندادید 21 00:01:47,307 --> 00:01:50,177 ‫تا چهارشنبه می‌خوامـشون. ‫بدون استثناء. 22 00:01:51,244 --> 00:01:53,014 ‫و یادتون باشه، 23 00:01:53,047 --> 00:01:56,249 ‫هرچی بیشتر این مقاله‌ها رو اصلاح کنید، بهتره. 24 00:01:56,283 --> 00:01:57,819 ‫هرچی بیشتر تغییر بدید 25 00:01:57,852 --> 00:02:00,688 ‫تغییر ها باعث میشن که بتونید ‫افکار و ایده‌هاتون رو شفاف‌تر 26 00:02:00,722 --> 00:02:02,322 ‫و متقاعد کننده‌تر اظهار کنید. 27 00:02:03,256 --> 00:02:04,291 ‫خیلی خب؟ 28 00:02:06,291 --> 00:02:10,555 « نـهـنـگ » 29 00:02:14,718 --> 00:02:18,555 «دوشـنـبـه» 30 00:02:32,285 --> 00:02:33,420 ‫اوه! 31 00:02:54,441 --> 00:02:59,346 ‫موبی دیک... در کتاب معرکۀ موبی دیک، ‫موبی... 32 00:02:59,379 --> 00:03:01,381 ‫لیز؟ 33 00:03:02,950 --> 00:03:05,953 ‫از کلیدت استفاده کن، در رو باز کن! 34 00:03:07,922 --> 00:03:09,857 ‫اوه خدای من. 35 00:03:09,891 --> 00:03:11,893 ‫تو کی هستی؟ 36 00:03:11,926 --> 00:03:14,996 ‫خدایا، خوبی؟ باید زنگ بزنم آمبولانس؟ ‫باید زنگ بزنـم به آمـ... 37 00:03:18,866 --> 00:03:20,233 ‫- این رو واسـم بخون. ‫- گوشی داری؟ 38 00:03:20,267 --> 00:03:21,301 ‫گوشیـم خاموش شده، ‫باید... 39 00:03:21,334 --> 00:03:22,837 ‫- خواهش می‌کنم فقط بخونـش! ‫- خیلی خب! 40 00:03:24,038 --> 00:03:25,506 ‫باشه. 41 00:03:27,075 --> 00:03:29,010 در کتاب معرکۀ موبی دیک اثر هرمان ملویل 42 00:03:29,043 --> 00:03:31,478 مصنف داستان در دریا بودنـش را بازگو می‌کند 43 00:03:31,512 --> 00:03:33,915 ‫مصنف، در اولین بخش کتابـش ‫خودش را اسماعیل می‌نامد، 44 00:03:33,948 --> 00:03:35,016 ‫که در شهری کنار دریایی و کوچک است 45 00:03:35,049 --> 00:03:37,819 ‫و تختی را با مردی به نام ‫کیکیک شریک می‌شود. 46 00:03:37,852 --> 00:03:39,020 ‫این چیـه؟ ‫چرا دارم می‌خونمـش؟ 47 00:03:39,053 --> 00:03:41,455 ‫- من باید... ‫- فقط کلـش رو بخون! 48 00:03:41,488 --> 00:03:43,758 و بیشتر از همه هنگامی دلم سوخت که درحال خواندن 49 00:03:43,791 --> 00:03:45,059 فصل‌های کسل کننده‌ای بودم که به توصیفات نهنگ‌ها اختصاص داده شده بود 50 00:03:45,093 --> 00:03:47,360 چون می‌دانستم که نویسنده تلاش دارد 51 00:03:47,394 --> 00:03:48,428 ...ما را از داستان غمگینـش برهاند 52 00:03:48,462 --> 00:03:50,263 ‫- داستان غمگین. .تنها برای زمانی کوتاه - 53 00:03:50,297 --> 00:03:51,465 .تنها برای زمانی کوتاه 54 00:03:51,498 --> 00:03:53,501 این کتاب مرا به یاد زندگی خودم انداخت 55 00:03:53,534 --> 00:03:55,368 ‫و بعد باعث شد احساس شادی کنم... 56 00:03:57,772 --> 00:04:00,440 ‫جواب داد؟ 57 00:04:00,474 --> 00:04:02,342 ‫ببین، تلفن داری؟ ‫گوشی خودم خاموشـه. 58 00:04:02,375 --> 00:04:03,978 ‫باید زنگ بزنم آمبولانس. 59 00:04:04,011 --> 00:04:06,981 ‫- کمک می‌خوای. ‫- من نمی‌رم بیمارستان. 60 00:04:07,014 --> 00:04:09,951 ‫- من نمی‌تونم کمکـت کنم، نمی‌دونم... ‫- من بیمارستان نمی‌رم. 61 00:04:11,351 --> 00:04:14,956 ‫متاسفم... ‫تو می‌تونی بری. 62 00:04:14,989 --> 00:04:16,591 ‫ممنون که واسم خوندیش. 63 00:04:22,663 --> 00:04:23,865 ‫مطمئنی حالـت خوبـه؟ 64 00:04:26,067 --> 00:04:27,769 ‫شرمنده، شما؟ 65 00:04:29,436 --> 00:04:30,938 ‫شما با انجیل عیسی مسیح آشنا هستید؟ 66 00:04:30,972 --> 00:04:34,041 ‫- چی؟ ‫- من پیغام مهر مسیح رو پخش می‌کنم 67 00:04:34,075 --> 00:04:35,910 ‫- و به مردم نشون میدم... ‫- اوه. 68 00:04:35,943 --> 00:04:37,444 ‫فکر می‌کنم باید زنگ بزنم به دوستم. 69 00:04:37,477 --> 00:04:40,581 ‫اون پرستاره، اون ازم مراقبـت می‌کنـه. 70 00:04:40,615 --> 00:04:43,951 ‫آره. آره، من میرم. ‫شرمنده که مزاحمت شدم. وایسا. 71 00:04:45,485 --> 00:04:46,888 ‫گوشیـم افتاد اون زیر، ‫می‌تونی... 72 00:04:50,558 --> 00:04:51,692 ‫آره، البته. 73 00:05:02,637 --> 00:05:03,771 ‫اینجاست. 74 00:05:10,545 --> 00:05:12,345 ‫هی ببین، 75 00:05:12,379 --> 00:05:14,015 ‫نمی‌دونم قرار تا چند دقیقه دیگه چه اتفاقی بیوفته. 76 00:05:14,048 --> 00:05:16,751 ‫اگه اشکالی نداره میشه... 77 00:05:16,784 --> 00:05:18,886 ‫- آره. آره، البته. ‫- ممنون. 78 00:05:24,559 --> 00:05:26,794 ‫من لیز هستم. فعلاً دردسترس نیستم. ‫پیغام بگذارید. 79 00:05:29,163 --> 00:05:31,532 ‫اون چی بود که مجبورم کردی بخونمـش؟ 80 00:05:33,067 --> 00:05:34,068 ‫یه مقاله‌ست. 81 00:05:34,936 --> 00:05:36,336 ‫من کارم اینـه. 82 00:05:37,171 --> 00:05:39,507 ‫دوره‌های دانشگاهی آنلاین ‫برگزار می‌کنم. 83 00:05:39,540 --> 00:05:40,908 ‫اما چرا مجبورم کردی برات بخونمـش؟ 84 00:05:45,179 --> 00:05:46,581 ‫چون فکر کردم دارم می‌میرم. 85 00:05:46,614 --> 00:05:48,816 ‫و می‌خواستم برای آخرین بار بشنومـش. 86 00:05:54,956 --> 00:05:56,824 ‫باید زنگ می‌زدی به آمبولانس. 87 00:05:56,858 --> 00:05:58,860 ‫اونـم بدون بیمه سلامت؟ 88 00:05:58,893 --> 00:06:00,795 ‫توی قرض بودن بهتر از مُرده بودنـه. 89 00:06:01,596 --> 00:06:02,597 ‫تو چه مرگتـه؟ 90 00:06:03,798 --> 00:06:05,633 ‫چرا یه مبلغ اینجاست؟ 91 00:06:06,701 --> 00:06:09,070 ‫یکی در رو قفل نکرده بوده. 92 00:06:09,103 --> 00:06:10,738 ‫یکم بعد از این که خواب رفتی، رفتم 93 00:06:11,906 --> 00:06:13,007 ‫حتماً یادم رفته. 94 00:06:14,775 --> 00:06:16,811 ‫حالا بد هم نشد. ‫اگه بازش نگذاشته بودم، ممکن بود.. 95 00:06:16,844 --> 00:06:18,179 ‫لیز، خوشم نمیاد وقتی... 96 00:06:18,212 --> 00:06:20,413 ‫باشه، باشه. فقط از این فکر 97 00:06:20,447 --> 00:06:22,884 ‫که وقتی من نیستم تو اینجا ‫مهر و موم شدی متنفرم. 98 00:06:22,917 --> 00:06:25,052 ‫حالا خفه شو، دارم سعی می‌کنم... 99 00:06:34,562 --> 00:06:35,796 ‫چیه؟ 100 00:06:40,801 --> 00:06:41,936 ‫بگو چه حسی داشتی. 101 00:06:42,670 --> 00:06:44,739 ‫درد، توی سینه‌ام. 102 00:06:44,772 --> 00:06:45,873 ‫سخت نفس می‌کشیدم. 103 00:06:46,841 --> 00:06:48,009 ‫نمی‌تونستم هوا رو بدم داخل. 104 00:06:51,245 --> 00:06:53,881 ‫- خوابـت چطوره؟ ‫- درواقع نمی‌خوابم. 105 00:06:57,151 --> 00:06:58,485 ‫به جلو خم شو. 106 00:07:06,027 --> 00:07:07,695 ‫سینه‌ات داره خس خس می‌کنـه. 107 00:07:07,728 --> 00:07:09,664 ‫سینه‌ام همیشه خس خس‌ می‌کنـه لیز. 108 00:07:09,697 --> 00:07:10,898 ‫الان داره بیشتر می‌کنـه. 109 00:07:11,498 --> 00:07:12,800 ‫نفس عمیق بکش. 110 00:07:16,804 --> 00:07:18,606 ‫درد داره؟ 111 00:07:18,639 --> 00:07:19,707 ‫فشار خونـم چند بود؟ 112 00:07:21,909 --> 00:07:23,978 ‫238 روی 134. 113 00:07:29,884 --> 00:07:31,484 ‫اوه. 114 00:07:31,519 --> 00:07:32,620 ‫آره. ‫اوه. 115 00:07:36,090 --> 00:07:37,358 ‫هی، میشه... 116 00:07:37,391 --> 00:07:39,727 ‫کل روز رو نرفتم دستشویی، ‫دارم می‌ترکم. 117 00:08:18,632 --> 00:08:20,501 ‫کمک می‌خوای؟ 118 00:08:21,569 --> 00:08:23,137 ‫نه، مشکلی نیست. ‫شرمنده‌ام. 119 00:08:23,938 --> 00:08:25,539 ‫واسه چی شرمنده‌ای؟ 120 00:08:25,573 --> 00:08:28,743 ‫شرمنده‌ام. نمی‌دونم. ‫همینطوری شرمنده‌ام. 121 00:08:28,776 --> 00:08:30,111 ‫- من باید برم. ‫- ممنون. 122 00:08:31,178 --> 00:08:33,180 ‫حتماً از طرف کلیسای «نیو لایف» هستی. 123 00:08:33,214 --> 00:08:35,049 ‫داگ رو می‌شناسی؟ ‫از انجمن کلیسا؟ 124 00:08:36,217 --> 00:08:37,952 ‫آره، فکر کنم. 125 00:08:37,985 --> 00:08:39,286 ‫کامل مطمئن نیستم. 126 00:08:39,320 --> 00:08:40,554 ‫یجورایی اینجا جدیدم، پس... 127 00:08:40,955 --> 00:08:42,023 ‫اون پدرمـه. 128 00:08:43,991 --> 00:08:46,227 ‫داگ و سیندی وقتی بچه بودم ‫من رو به فرزند خوندگی گرفتن. 129 00:08:46,260 --> 00:08:47,795 ‫اوه، عالیـه. 130 00:08:47,828 --> 00:08:49,730 ‫هیچ وقت اونجا ندیدمـت اما... 131 00:08:49,764 --> 00:08:51,032 ‫بازم میگم که، جدیدم، ‫واسه همین... 132 00:08:51,065 --> 00:08:53,601 ‫خیلی از نیولایف تخمی بدم میاد. 133 00:08:53,634 --> 00:08:54,935 ‫وقتی بچه بودم پدرم مجبورم می‌کرد ‫برم اونجا. 134 00:08:54,969 --> 00:08:58,906 ‫بزرگ شدن با شنیدن اون مزخرفات ‫درمورد آخرالزمان شدن خیلی چرت بود. 135 00:09:00,141 --> 00:09:02,143 ‫تو جوونی. 136 00:09:03,210 --> 00:09:04,345 ‫آخه چرا می‌خوای باور کنی 137 00:09:04,378 --> 00:09:05,946 ‫که دنیا داره تموم میشه؟ 138 00:09:07,314 --> 00:09:09,750 ‫من باور دارم که مسیح برمی‌گرده، 139 00:09:09,784 --> 00:09:11,018 ‫همه چی خیلی قشنگ میشه. 140 00:09:14,789 --> 00:09:15,923 ‫ببین، می‌تونی بری. 141 00:09:17,391 --> 00:09:19,260 ‫می‌دونم که چارلی بابت کمکـت ممنونـه 142 00:09:19,293 --> 00:09:21,929 ‫اما اگه اینجایی که تبدیلـش کنی ‫به یه آدم دینی... 143 00:09:21,962 --> 00:09:23,164 ‫ما آدم‌ها رو تبدیل نمی‌کنیم 144 00:09:23,197 --> 00:09:24,165 ‫پیغام ما پیغام امید 145 00:09:24,198 --> 00:09:27,201 ‫- برای آدم‌های... ‫- آدم‌های تمام ادیانـه. 146 00:09:27,234 --> 00:09:30,704 ‫- می‌دونم. عزیزم. ‫- اما... 147 00:09:34,842 --> 00:09:36,911 ‫باور کن، اون دلـش نمی‌خواد درمورد ‫زندگی تازه چیزی بشنوه. 148 00:09:38,145 --> 00:09:40,147 ‫چرا؟ 149 00:09:40,181 --> 00:09:41,816 ‫چون همین بهش کلی درد تحمیل کرده. 150 00:09:42,850 --> 00:09:43,851 ‫چطوری؟ 151 00:09:47,655 --> 00:09:48,656 ‫باعث مرگ دوست پسرش شده. 152 00:09:54,361 --> 00:09:56,363 ‫داری میگی که کلیسا... 153 00:09:57,431 --> 00:09:59,967 ‫دوست پسر چارلی رو کشته، آره. 154 00:10:01,135 --> 00:10:03,003 ‫و باید این رو هم اضافه کنم ‫که زندگی تازه 155 00:10:03,037 --> 00:10:05,239 ‫به من هم توی زندگیـم کلی درد داده. 156 00:10:05,272 --> 00:10:07,875 ‫واسه همین لازم نداریم که بیایی اینجا 157 00:10:07,908 --> 00:10:10,044 ‫مخصوصاً الان نه، ‫این هفته نه. 158 00:10:11,278 --> 00:10:12,947 ‫چرا؟ 159 00:10:12,980 --> 00:10:14,915 ‫چون احتمالاً هفته آینده ‫اینجا نخواهد بود. 160 00:10:15,783 --> 00:10:17,218 ‫داره کجا میره؟ 161 00:10:17,251 --> 00:10:19,353 ‫شرمنده، که مجبور شدی بیای اینجا لیز. 162 00:10:20,721 --> 00:10:21,989 ‫نه، چیزی نیست. 163 00:10:22,022 --> 00:10:24,892 ‫شرمنده که همیشه فکر می‌کنم دارم می‌میرم. 164 00:10:24,925 --> 00:10:28,062 ‫چارلی، فشار خونت 238 روی 134 ـه. 165 00:10:28,095 --> 00:10:30,164 ‫- شرمنده‌ام. ‫- برو بیمارستان. 166 00:10:30,197 --> 00:10:31,966 ‫- شرمنده‌ام. ‫- انقد نگو شرمنده‌ای. 167 00:10:31,999 --> 00:10:33,200 ‫برو بیمارستان. 168 00:10:34,301 --> 00:10:35,903 ‫تو نارسایی قلبی داری. 169 00:10:35,936 --> 00:10:37,204 ‫اگه نری بیمارستان، 170 00:10:37,238 --> 00:10:38,272 ‫تا آخر هفته می‌میری. 171 00:10:40,040 --> 00:10:41,909 ‫می‌میری. 172 00:10:43,911 --> 00:10:45,179 ‫خب پس بهتره برم سراغ کارم 173 00:10:45,212 --> 00:10:46,780 ‫این هفته کلی مقاله دارم. 174 00:10:46,814 --> 00:10:48,249 ‫لعنت! 175 00:10:48,282 --> 00:10:51,685 ‫می‌دونم. شرمنده، من آدم افتضاحیم. ‫می‌دونم. 176 00:10:53,120 --> 00:10:54,355 ‫شرمنده‌ام. 177 00:10:55,890 --> 00:10:58,092 ‫هنوز هم می‌خوای پیغام مهر ‫و رهایی مسیح رو بشنوی؟ 178 00:10:58,125 --> 00:10:59,226 ‫نه که نمی‌خواد! 179 00:10:59,260 --> 00:11:00,261 ‫باشه. باشه. 180 00:11:01,095 --> 00:11:02,096 ‫من میرم. 181 00:11:04,331 --> 00:11:05,199 ‫هنوز هم متوجه نشدم 182 00:11:05,232 --> 00:11:06,867 ‫که چرا مجبورم کردی اون مقاله رو بخونم. 183 00:11:08,102 --> 00:11:09,703 ‫واقعاً مقالۀ خوبیـه. 184 00:11:11,972 --> 00:11:13,874 ‫خدانگهدار. 185 00:11:16,143 --> 00:11:18,746 ‫چارلی، باید بری بیمارستان. ‫خیلی پیشرفت کرده. 186 00:11:18,779 --> 00:11:22,049 ‫که یه صورت حساب چند ده ‫هزار دلاری بیمارستان بمونه رو دستم 187 00:11:22,082 --> 00:11:24,418 ‫که نمی‌تونم هیچ وقت پرداختـش کنم. 188 00:11:24,451 --> 00:11:26,353 ‫می‌دونی این روی منم تاثیر می‌ذاره؟ 189 00:11:29,456 --> 00:11:30,457 ‫تو دوست منـی. 190 00:11:32,159 --> 00:11:33,160 ‫می‌دونم. 191 00:11:34,995 --> 00:11:36,030 ‫شرمنده‌ام. 192 00:11:36,063 --> 00:11:37,198 ‫به خدا قسم اگه یک دفعه دیگه 193 00:11:37,231 --> 00:11:39,400 ‫بگی شرمنده‌ای یه چاقو ‫فرو می‌کنم توت! 194 00:11:39,433 --> 00:11:41,769 ‫خب بکن، می‌خواد چیکار کنـه؟ 195 00:11:41,802 --> 00:11:43,270 ‫روی ارگان‌های اصلیـم حداقل نیم متر ‫چربیـه. 196 00:11:59,853 --> 00:12:01,455 ‫دائم بهت می‌گفتم که اینطوری میشه. 197 00:12:01,488 --> 00:12:02,790 ‫می‌دونم. 198 00:12:05,392 --> 00:12:07,361 ‫- بهت نمی‌گفتم؟ ‫- گفتی. 199 00:12:17,572 --> 00:12:18,773 ‫...انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری حزب جمهوری خواه. 200 00:12:20,007 --> 00:12:21,710 ‫هرچند که اعلام شده تعداد ‫رای‌های غیابی 201 00:12:21,742 --> 00:12:24,211 ‫در پایین‌ترین مقداریـه که در طول تاریخ ‫تجربه‌اش رو داشتن. این خوب نیست. 202 00:12:24,245 --> 00:12:26,313 ‫نه، نیست. ‫فردا برید بیرون و رای بدید. 203 00:12:26,347 --> 00:12:28,382 ‫اگه می‌خواید به جمهوری خواهان ‫رای بدید. 204 00:12:28,415 --> 00:12:30,784 ‫نظرسنجی‌های ما نشون میده که ‫تا این لحظه در بین جمهوری خواهان 205 00:12:30,818 --> 00:12:33,120 ‫- سی درصد طرفدار ترامپ هستند... ‫- لیز. 206 00:12:33,153 --> 00:12:34,522 ‫...سناتور تد کروز، 207 00:12:34,556 --> 00:12:38,058 ‫17 درصد به سناتور فلوریدا ‫مارکو روبیو رای میدن، 208 00:12:38,092 --> 00:12:40,894 ‫و پنج درصد به فرماندار اوهایو، ‫جان کیسیک. 209 00:12:40,928 --> 00:12:42,196 ‫لیز. 210 00:12:42,229 --> 00:12:43,297 ‫...به یکی دیگه‌ اگه می‌تونستن. 211 00:12:43,330 --> 00:12:45,866 ‫زیر یک درصد هم هنوز نمی‌دونن. 212 00:12:45,899 --> 00:12:47,468 ‫- درضمن، سناتور ورمانت ‫- برنی سندرز 213 00:12:47,502 --> 00:12:50,804 ‫انتظار میره که در بین حذب دموکرات ‫برنده آیداهو... 214 00:12:50,838 --> 00:12:51,706 ‫خواهش می‌کنم. 215 00:13:19,233 --> 00:13:20,234 ‫ممنون. 216 00:13:45,059 --> 00:13:47,328 ‫این یکی رو دیدم، خوبه. 217 00:14:38,212 --> 00:14:42,249 ‫مصنف در اولین بخش کتابـش 218 00:14:44,218 --> 00:14:45,953 ‫خودش را اسماعیل می‌نامد، 219 00:14:46,987 --> 00:14:52,393 ‫که در شهری کنار دریایی و کوچک است 220 00:14:54,194 --> 00:14:55,329 ‫و او... 221 00:14:57,398 --> 00:15:00,668 ‫تختی را با مردی به نام 222 00:15:02,504 --> 00:15:04,004 ‫کویکوئگ شریک می‌شود. 223 00:15:08,342 --> 00:15:11,345 ‫مصنف و کویکوئگ به کلیسا می‌روند 224 00:15:12,346 --> 00:15:15,015 ‫و عقب‌تر در کشتی‌ای شروع به کار می‌کنند 225 00:15:15,048 --> 00:15:16,518 که توسط یک دزد دریایی با نام ایهب 226 00:15:18,285 --> 00:15:19,353 ‫مدیریت می‌شود. 227 00:15:22,189 --> 00:15:24,358 ‫مردی که یک پایش را از دست داده است 228 00:15:24,391 --> 00:15:27,227 ‫و به شدت عطش قتل نهنگی 229 00:15:29,496 --> 00:15:31,298 ‫با نام موبی دیک را دارد، 230 00:15:32,399 --> 00:15:33,535 ‫که نهنگـی سفید رنگ است. 231 00:15:35,002 --> 00:15:37,404 ‫در طول کتاب، 232 00:15:37,438 --> 00:15:40,040 ‫دزد دریایی ایهب با مشقت‌های ‫فراوانی رو به رو می‌شود. 233 00:15:41,208 --> 00:15:44,344 ‫تمام زندگی‌اش به قصد کشتن 234 00:15:44,378 --> 00:15:46,980 ‫یک نهنگ خاص سپری می‌شود. 235 00:15:47,014 --> 00:15:48,683 ‫که فکر می‌کنم غمناک است 236 00:15:49,684 --> 00:15:53,086 ‫زیرا این نهنگ هیچ احساساتـی ندارد. 237 00:15:56,724 --> 00:15:57,958 ‫او فقط 238 00:15:59,326 --> 00:16:00,662 ‫یک حیوان بزرگ و بدبخت است. 239 00:16:03,163 --> 00:16:07,635 ‫و دل من حتی برای ‫ایهب نیز می‌سوزد، 240 00:16:10,705 --> 00:16:16,176 ‫زیرا او فکر می‌کند اگر ‫این نهنگ را به قتل برساند 241 00:16:16,210 --> 00:16:19,346 ‫زندگی‌اش بهتر خواهد شد. 242 00:16:22,550 --> 00:16:24,686 ‫اما در واقعیت 243 00:16:28,155 --> 00:16:29,524 ‫هیچ کمکـی به او نخواهد کرد. 244 00:16:31,526 --> 00:16:34,061 ‫این کتاب مرا به یاد 245 00:16:35,128 --> 00:16:36,263 ‫زندگی خودم انداخت. 246 00:16:39,767 --> 00:16:42,236 ‫این کتاب مرا به یاد زندگی خودم انداخت. 247 00:16:45,339 --> 00:16:49,243 ‫این کتاب مرا به یاد زندگی خودم انداخت. 248 00:16:55,766 --> 00:17:00,187 «سـه‌شـنـبـه» 249 00:20:36,904 --> 00:20:38,506 ‫این الان یعنی منـم قرار چاق بشم؟ 250 00:20:39,574 --> 00:20:42,476 ‫نه، قرار نیست. 251 00:20:43,611 --> 00:20:44,946 ‫من همیشه چاق بودم. 252 00:20:44,979 --> 00:20:46,013 ‫فقط... 253 00:20:46,914 --> 00:20:48,415 ‫این دفعه از دستم در رفت. 254 00:20:53,386 --> 00:20:56,657 ‫خب، مامانـت با اینجا اومدنـت ‫مشکلی نداشت؟ 255 00:20:57,625 --> 00:20:58,760 ‫بهش نگفتم. 256 00:21:01,796 --> 00:21:03,263 ‫واقعاً خوشحالـم که می‌بینمت. 257 00:21:05,398 --> 00:21:06,500 ‫تو خوشکلی. 258 00:21:09,469 --> 00:21:10,671 ‫خب، مدرسه چطوره؟ 259 00:21:11,506 --> 00:21:13,306 ‫کلاس دوازدهمی، درسته؟ 260 00:21:13,340 --> 00:21:14,742 ‫واقعاً برات مهمه؟ 261 00:21:14,776 --> 00:21:16,778 ‫معلومـه که مهمـه. 262 00:21:16,811 --> 00:21:18,478 ‫هرموقع مامانـت خبری ازت بهم میده 263 00:21:18,513 --> 00:21:19,747 ‫با سوالام ذله‌اش می‌کنم. 264 00:21:25,720 --> 00:21:26,721 ‫آم... 265 00:21:28,388 --> 00:21:30,725 ‫خب... 266 00:21:30,758 --> 00:21:33,326 ‫تو چرا... منظورم اینـه که ‫مدرسه نداری؟ 267 00:21:33,360 --> 00:21:34,796 ‫امروز صبح تعلیق شدم. 268 00:21:35,530 --> 00:21:36,531 ‫اوه. 269 00:21:37,364 --> 00:21:38,533 ‫چرا؟ 270 00:21:38,566 --> 00:21:40,735 ‫یه چیزی رو درمورد شریک آزمایشگاه ‫احمق جینده‌ام گذاشتم تو اینترنت 271 00:21:40,768 --> 00:21:43,004 ‫که ناظم مدرسه گفت یه تهدید سربسته بوده. 272 00:21:46,774 --> 00:21:47,909 ‫مدرسه رو دوست نداری؟ 273 00:21:47,942 --> 00:21:49,409 ‫فقط احمق‌ها دبیرستان رو دوست دارن. 274 00:21:50,812 --> 00:21:53,313 ‫اما روی روال فارغ التحصیل میشی، درسته؟ 275 00:21:55,149 --> 00:21:56,483 ‫مشاور میگه شاید نشم. 276 00:21:58,052 --> 00:21:59,287 ‫نگران نیستم. 277 00:22:00,855 --> 00:22:01,856 ‫من آدم باهوشیـم. 278 00:22:02,757 --> 00:22:03,925 ‫هیچ وقت هیچی رو یادم نمیره. 279 00:22:05,126 --> 00:22:06,861 ‫دبیرستان آشغالـه. 280 00:22:06,894 --> 00:22:08,763 ‫اما الی، مهمـه. 281 00:22:08,796 --> 00:22:09,831 ‫اگه فارغ التحصیل نشی بعدش... 282 00:22:09,864 --> 00:22:11,566 ‫الان واقعاً داری سعی می‌کنی برام ‫والدین بازی در بیاری؟ 283 00:22:12,767 --> 00:22:14,467 ‫نه، شرمنده‌ام. 284 00:22:14,769 --> 00:22:16,537 ‫من فقط... 285 00:22:16,571 --> 00:22:18,673 ‫فقط فکر کردم شاید بتونیم وقت بیشتری ‫رو با هم بگذرونیم. 286 00:22:19,640 --> 00:22:20,875 ‫من با تو وقت نمی‌گذرونم. 287 00:22:21,642 --> 00:22:22,643 ‫تو حال بهم زنی. 288 00:22:28,115 --> 00:22:29,984 ‫من از آخرین باری که من رو دیدی 289 00:22:30,017 --> 00:22:31,085 ‫خیلی گنده ترم. 290 00:22:31,118 --> 00:22:33,654 ‫نه، منظورم ظاهرت نیست. 291 00:22:33,688 --> 00:22:35,590 ‫اگه چاق نبودی باز هم حال بهم زن بودی. 292 00:22:36,824 --> 00:22:38,793 ‫هنوز هم همون پدر آشغال می‌بودی 293 00:22:38,826 --> 00:22:40,127 ‫که وقتی هشت سالم بود ‫من رو ترک کرد. 294 00:22:41,629 --> 00:22:43,631 ‫فقط بخاطر این که می‌خواست ‫ترتیب یکی از شاگرد‌هاش رو بده. 295 00:22:43,664 --> 00:22:44,699 ‫میشه یکی از اینا بردارم؟ 296 00:22:46,133 --> 00:22:46,934 ‫آره. 297 00:22:50,771 --> 00:22:52,439 ‫ببین، خیلی وقت گذشته. 298 00:22:52,472 --> 00:22:53,941 ‫فقط فکر کردم شاید 299 00:22:55,209 --> 00:22:56,677 ‫بتونیم همدیگه رو بشناسیم. 300 00:22:58,512 --> 00:22:59,647 ‫من حتی نمی‌دونم چرا اینجام. 301 00:23:00,615 --> 00:23:01,616 ‫من می‌تونم بهت پول بدم. 302 00:23:06,486 --> 00:23:08,155 ‫می‌خوای بهم پول بدی تا باهات ‫وقت بگذرونم؟ 303 00:23:08,189 --> 00:23:10,191 ‫و می‌تونم توی کارات بهت کمک کنم. 304 00:23:10,224 --> 00:23:11,959 ‫شغلـم همینـه. 305 00:23:13,728 --> 00:23:15,029 ‫می‌تونم کمک کنم درس‌هات رو پاس بشی. 306 00:23:16,731 --> 00:23:18,766 ‫- آنلاین درس میدی؟ ‫- آره. 307 00:23:18,799 --> 00:23:20,568 ‫شاگردهات می‌دونن چه شکلی هستی؟ 308 00:23:20,601 --> 00:23:22,503 ‫دوربین رو روشن نمی‌کنم. 309 00:23:22,536 --> 00:23:23,971 ‫آره، احتمالاً فکر خوبیـه. 310 00:23:31,112 --> 00:23:33,147 ‫مشاورم میگه اگه توی یکی از دست هاش 311 00:23:33,180 --> 00:23:34,582 ‫کلی پیشرفت ببینن 312 00:23:34,615 --> 00:23:35,616 ‫ممکنه بتونم فارغ التحصیل بشم. 313 00:23:36,851 --> 00:23:39,120 ‫می‌تونی این مقاله‌هام رو برای درس ‫ادبیات انگلیسی بازنویسی کنی. 314 00:23:39,153 --> 00:23:40,688 ‫باید خیلی هم خوب به نظر برسن. 315 00:23:44,525 --> 00:23:45,860 ‫خب ببین... 316 00:23:45,893 --> 00:23:47,662 ‫فکر نمی‌کنم درست باشه ‫من برات بنویسم‌شون، 317 00:23:47,695 --> 00:23:48,763 ‫اما می‌تونیم با هم روشون کار کنیم. 318 00:23:48,796 --> 00:23:49,931 ‫چقد می‌تونی بهم پول بدی؟ 319 00:23:51,065 --> 00:23:52,033 ‫هرچی که دارم. 320 00:23:52,066 --> 00:23:54,434 ‫- تمام پولی که توی بانک دارم. ‫- چقدره؟ 321 00:23:56,570 --> 00:23:59,840 ‫120 هزارتا. همین حدود. ‫باید چک کنم. 322 00:24:01,542 --> 00:24:02,843 ‫من هیچ وقت بیرون نمیرم. 323 00:24:02,877 --> 00:24:06,013 ‫تنها پولی که خرج می‌کنم برای ‫غذا و اجاره و اینترنتـه. 324 00:24:06,781 --> 00:24:08,481 ‫و همیشه هم کار می‌کنم. 325 00:24:09,850 --> 00:24:10,952 ‫و همه‌اش رو میدی به من؟ 326 00:24:12,553 --> 00:24:13,554 ‫نه به مامانـم؟ ‫به من؟ 327 00:24:15,189 --> 00:24:17,191 ‫آره. فقط... 328 00:24:18,259 --> 00:24:19,760 ‫به مامانـت نگو 329 00:24:20,194 --> 00:24:21,195 ‫باشه؟ 330 00:24:22,830 --> 00:24:26,734 ‫و شاید بتونی یه چیزایی رو ‫فقط برای من بنویسی. 331 00:24:27,535 --> 00:24:28,836 ‫چرا؟ 332 00:24:28,869 --> 00:24:31,672 ‫چون آدم باهوشی هستی. 333 00:24:31,706 --> 00:24:33,808 ‫و می‌دونم که یک نویسنده ‫قوی میشی. 334 00:24:36,043 --> 00:24:37,745 ‫بعلاوه، من یه معلمـم. ‫می‌خوام مطمئن بشم 335 00:24:37,778 --> 00:24:39,613 ‫داری سود می‌بری. 336 00:24:42,717 --> 00:24:45,019 ‫اصلاً درکـت نمی‌کنم. 337 00:24:55,963 --> 00:24:57,198 ‫پاشو بیا پیش من. 338 00:24:58,666 --> 00:24:59,800 ‫چی؟ 339 00:24:59,834 --> 00:25:01,669 ‫بیا اینجا. ‫بیا تا پیش من. 340 00:25:05,272 --> 00:25:07,041 ‫نه. نه. ‫بدون این وسیلۀ. 341 00:25:08,743 --> 00:25:10,644 ‫پاشو و بیا تا پیش من. 342 00:25:13,080 --> 00:25:14,515 ‫- الی، واقعاً نمی‌تونم... ‫- خفه شو! 343 00:25:16,217 --> 00:25:17,585 ‫بیا اینجا. 344 00:26:21,015 --> 00:26:22,883 ‫"...روح مرا تقدیس کن. 345 00:26:24,018 --> 00:26:25,719 ‫"روح مرا بفروش." 346 00:26:27,421 --> 00:26:28,656 ‫پیتزای گامبینوزتون رو آوردم! 347 00:26:29,423 --> 00:26:30,724 ‫آره، می‌تونی... 348 00:26:31,859 --> 00:26:33,294 ‫بیست دلار گذاشتم توی صندوق پست. 349 00:26:34,762 --> 00:26:35,796 ‫البته. 350 00:26:39,400 --> 00:26:41,869 ‫می‌تونی بزاریش روی... 351 00:26:41,902 --> 00:26:44,138 ‫آره، یادمـه. 352 00:26:46,273 --> 00:26:47,608 ‫اونجا همه‌چیز مرتبه؟ 353 00:26:52,246 --> 00:26:53,247 ‫آره. 354 00:26:55,049 --> 00:26:56,083 ‫مطمئنی؟ 355 00:26:56,884 --> 00:26:57,885 ‫آره. 356 00:26:58,752 --> 00:26:59,787 ‫من خوبم. 357 00:27:02,223 --> 00:27:03,224 ‫ممنون. 358 00:27:46,901 --> 00:27:48,736 ‫آروم نفس بکش. 359 00:27:50,104 --> 00:27:51,138 ‫آروم. 360 00:27:52,306 --> 00:27:55,442 ‫این اندازه تعریق بدن رو می‌سنجه. ‫یه استرس سنجـه. 361 00:27:55,476 --> 00:27:56,877 قضیه اینجا کردن یه رابطه 362 00:27:56,911 --> 00:27:58,145 ‫بین بدنت و مغز هست. 363 00:27:58,179 --> 00:27:59,713 ‫اگه بدونی چطوری خودت رو آروم کنی 364 00:27:59,747 --> 00:28:00,881 ‫بعدش فشار خونت... 365 00:28:00,915 --> 00:28:02,983 ‫بیا. 366 00:28:03,017 --> 00:28:05,019 ‫من نیاز به یه وسیله کوچیک ندارم که بهم بگه 367 00:28:05,052 --> 00:28:07,488 ‫چندتا نفس عمیق بکشـم ‫و عرق نکنـم. 368 00:28:07,522 --> 00:28:09,857 ‫ظاهراً که داری. 369 00:28:09,890 --> 00:28:12,493 ‫یه نفس عمیق دیگه بکش. 370 00:28:15,229 --> 00:28:16,297 ‫ممنون. 371 00:28:22,169 --> 00:28:26,240 ‫فقط می‌خوایم روش‌های مختلف ‫رو امتحان کنیم، یا هرچی. 372 00:28:26,273 --> 00:28:29,877 ‫اگه نمی‌ری بیمارستان پس... 373 00:28:31,011 --> 00:28:32,079 ‫نمی‌دونم. 374 00:28:40,187 --> 00:28:41,355 ‫این از کجا اومده؟ 375 00:28:46,360 --> 00:28:47,361 ‫هی. 376 00:28:50,798 --> 00:28:51,799 ‫اینجا بود؟ 377 00:28:55,002 --> 00:28:57,004 ‫نه، از این خوشـم نمیاد. 378 00:28:57,037 --> 00:28:59,173 ‫این فکر خوبی نیست. 379 00:28:59,206 --> 00:29:01,141 ‫قرار نیست که تو اطرافـش باشی. 380 00:29:02,443 --> 00:29:03,777 ‫مامانـش خبر داره؟ 381 00:29:03,811 --> 00:29:05,212 ‫فقط می‌خواستم ببینمـش. 382 00:29:05,246 --> 00:29:07,248 ‫مری تمام این مدت از من ‫دور نگهش داشته. 383 00:29:07,281 --> 00:29:09,950 ‫چی شده یهو انقد بدجور ‫نیاز داری که ببینیش، چرا الان؟ 384 00:29:09,984 --> 00:29:10,985 ‫لیز. 385 00:29:18,158 --> 00:29:20,027 ‫اصلاً چرا تکلیف‌هاش دست تو هستن؟ 386 00:29:20,928 --> 00:29:24,431 ‫ببین، برنامه‌ای واسه این نداشتم. 387 00:29:24,465 --> 00:29:26,166 ‫توی مدرسه نیاز به کمک داره 388 00:29:26,200 --> 00:29:28,536 ‫واسه همین می‌خوام توی چندتا ‫مقاله کمکـش کنـم. 389 00:29:29,738 --> 00:29:31,805 ‫از وقتی هشت سالـش بود ندیدیش 390 00:29:31,839 --> 00:29:32,940 ‫بعد حالا می‌خوای دوباره از طریق 391 00:29:32,973 --> 00:29:34,542 ‫‫انجام دادن تکالیفـش باهاش ارتباط برقرار کنی؟ 392 00:29:34,576 --> 00:29:36,076 ‫- مشکلی نیست. ‫- مشکل هست. 393 00:29:38,946 --> 00:29:40,781 ‫وقتی اینطوری هستی نباید اطرافـت باشه. 394 00:29:42,049 --> 00:29:44,586 ‫اگه اتفاقی بیوفته چی، ‫اگه کمک لازم داشته باشی چی؟ 395 00:29:46,153 --> 00:29:47,321 ‫چارلی، آروم باش. 396 00:29:48,322 --> 00:29:49,990 ‫هی. نه. 397 00:29:52,527 --> 00:29:53,961 ‫خیلی خب. ‫پس فراموشـش کن. 398 00:29:55,262 --> 00:29:57,298 ‫- من نگرانشـم. ‫- چرا؟ 399 00:30:00,034 --> 00:30:01,503 ‫حالا دیگه داری جاسوسیـش رو می‌کنی؟ 400 00:30:03,237 --> 00:30:05,105 ‫به نظر نمیاد دوستی داشته باشه. 401 00:30:09,276 --> 00:30:10,311 ‫فکر نمی‌کنم این.. 402 00:30:15,115 --> 00:30:17,284 ‫بیخیال، یه سگ مرده؟ 403 00:30:23,891 --> 00:30:25,359 ‫نگرانـم که فراموش کرده باشه 404 00:30:25,392 --> 00:30:27,227 ‫چه آدم معرکه‌ایـه. 405 00:30:32,466 --> 00:30:34,301 ‫اون فقط یه نوجوونـه. 406 00:30:34,335 --> 00:30:36,370 ‫وقتی نوجوونی همه چیز عجیبـه. 407 00:30:36,403 --> 00:30:37,304 ‫وقتی من همسن اون بودم 408 00:30:37,338 --> 00:30:39,073 ‫وقتی پدرم می‌رفت رو مخم... 409 00:30:40,974 --> 00:30:43,077 ‫فقط شانـش آوردم که بازداشت نشدم. ‫حرفـم همینـه. 410 00:30:46,480 --> 00:30:47,515 ‫قضیه اینـه که 411 00:30:49,517 --> 00:30:52,019 ‫آوردنـش به اینجا، ایده بدیـه. 412 00:30:52,052 --> 00:30:54,054 ‫الان به اندازه کافی خودت مشکل داری، ‫می‌فهمی چی میگم؟ 413 00:30:55,590 --> 00:30:57,224 ‫دیگه نیارش اینجا. 414 00:30:57,991 --> 00:30:59,093 ‫باشه. 415 00:31:00,461 --> 00:31:01,462 ‫باشه. 416 00:31:06,568 --> 00:31:09,069 ‫می‌دونی، اینطوری نیست که تنها باشه. ‫مادرش رو داره. 417 00:31:15,142 --> 00:31:17,478 ‫اَه، لعنتـی. ‫باید زود برم. 418 00:31:18,946 --> 00:31:21,148 ‫از این شیفـت‌های شب متنفرم. 419 00:31:21,181 --> 00:31:25,219 ‫بیمارستان پر میشه از بچه دانشگاهی مست و احمق. 420 00:31:27,555 --> 00:31:29,323 ‫داستان اون دختره که 421 00:31:29,356 --> 00:31:31,325 ‫چند شب پیش اومد رو بهت گفتم؟ 422 00:31:31,358 --> 00:31:33,927 ‫قسم می‌خورم که استفراغـش ‫بنفشِ روشن بود. 423 00:31:36,430 --> 00:31:37,431 ‫آخه چی خورده؟ 424 00:31:37,464 --> 00:31:40,300 ‫چرا این بچه‌ها عین آدم آبجو نمی‌خورن؟ 425 00:31:41,703 --> 00:31:44,004 ‫داری خفه میشی؟ 426 00:31:44,037 --> 00:31:46,240 ‫وای خدا! ‫خیلی خب، تکیه بده به اون دستت. 427 00:31:47,007 --> 00:31:48,008 ‫تکیه بده به اون دستت! 428 00:31:48,976 --> 00:31:50,344 ‫خیلی خب، می‌خوام که باهام تکون بخوری. 429 00:32:04,726 --> 00:32:06,360 ‫من خوبـم. 430 00:32:07,494 --> 00:32:11,298 ‫من خوبـم. 431 00:32:11,331 --> 00:32:13,967 ‫لعنت خدا چارلی، ‫چه مرگتـه؟ 432 00:32:14,935 --> 00:32:17,137 ‫عین آدم غذات رو بجو! 433 00:32:17,171 --> 00:32:19,072 ‫ممکن بود بیوفتی جلوی من بمیری. 434 00:32:19,106 --> 00:32:20,107 ‫شرمنده‌ام. 435 00:32:26,180 --> 00:32:27,214 ‫شرمنده‌ام، لیز. 436 00:32:55,476 --> 00:32:56,477 ‫اشکالی نداره. 437 00:33:20,568 --> 00:33:22,704 ‫امروز صبح چندتا از پست‌هایی 438 00:33:22,737 --> 00:33:25,673 ‫که توی انجمن گفتگوی کلاس ‫گذاشتید رو خوندم. 439 00:33:25,707 --> 00:33:28,208 ‫به ویژه یک پست 440 00:33:28,242 --> 00:33:32,479 ‫درمورد نوشتن یک پایان نامۀ خوب ‫که می‌خونمـش. 441 00:33:32,514 --> 00:33:34,682 ‫"فقط یه جمله از ریدینگ در بیار 442 00:33:34,716 --> 00:33:37,217 ‫بعدش بگو خوبه یا مزخرفـه." 443 00:33:37,251 --> 00:33:40,287 ‫ببینید، توی این نقطه از دوره 444 00:33:40,320 --> 00:33:43,357 ‫هرچقد که می‌تونستم بهتون یاد دادم 445 00:33:43,390 --> 00:33:46,728 ‫درمورد ساختار، ‫نوشتن یک پایان نامه، 446 00:33:46,761 --> 00:33:48,362 ‫ترتیب پاراگراف ها. 447 00:33:49,564 --> 00:33:52,432 ‫اما اگه هر کدوم از اینا بر اساس 448 00:33:52,466 --> 00:33:55,302 ‫ایده‌ها و تحلیل واقعی خودتون نباشه «چـهـارشـنـبـه» 449 00:33:55,335 --> 00:33:56,638 ‫به هیچ دردی نمی‌خوره. «چـهـارشـنـبـه» 450 00:33:58,372 --> 00:34:00,575 ‫هنگام نوشتن و اصلاح ‫این رو توی ذهنـتون داشته باشید. 451 00:34:00,608 --> 00:34:03,243 ‫حواسـتون به حقیقی بودن ‫استدلال‌تون باشه. 452 00:34:04,712 --> 00:34:08,683 ‫می‌دونم شاید احمقانه به نظر بیاد، ‫اما مهمـه. 453 00:34:10,317 --> 00:34:12,754 ‫باور کنید که مهمه. 454 00:35:31,833 --> 00:35:34,468 ‫اینجا... 455 00:35:34,501 --> 00:35:37,137 ‫تو گفتی والت ویتمن شعر ‫آواز برای من رو نوشته. 456 00:35:37,471 --> 00:35:38,673 ‫آره؟ 457 00:35:38,706 --> 00:35:40,440 ‫اسمـش آوازِ منـه. 458 00:35:42,275 --> 00:35:43,310 ‫اونی خودم نوشتم بهتره. 459 00:35:45,479 --> 00:35:46,480 ‫آره. 460 00:35:47,515 --> 00:35:48,516 ‫خب... 461 00:35:49,449 --> 00:35:50,484 ‫باشه، تغییرش میدم. 462 00:35:52,285 --> 00:35:54,656 ‫شعر آواز من. 463 00:35:54,689 --> 00:35:56,658 ‫در کتابی به نام برگ‌های علف است. 464 00:35:56,691 --> 00:35:58,358 ‫این کتاب توسط والت ویتمن ‫نوشته شده 465 00:35:58,392 --> 00:36:00,561 ‫و در سال 1855 نشر پیدا کرده. 466 00:36:00,595 --> 00:36:02,530 ‫هزینۀ اولین انتشار را خودش ‫پرداخت کرده است. 467 00:36:02,563 --> 00:36:05,566 ‫لازم نیست بلند بخونیـش. ‫فقط بازنویسیـش کن. 468 00:36:05,600 --> 00:36:07,635 ‫تو قراره شعر رو تحلیل کنی. 469 00:36:07,669 --> 00:36:09,202 ‫اینایی که نوشتی فقط اطلاعات هستن. 470 00:36:09,236 --> 00:36:11,405 ‫آری. ‫با تشکر از ویکی‌پدیا. 471 00:36:14,709 --> 00:36:16,511 ‫می‌دونی، واقعاً شعر معرکه‌ایـه. 472 00:36:16,544 --> 00:36:20,313 ‫ویتمن از استعاره "من" برای ‫اشاره به خودش استفاده نکرده 473 00:36:20,347 --> 00:36:23,918 ‫بلکه برای رد کردن تعریف خویش 474 00:36:23,951 --> 00:36:26,420 ‫به نفع یک... 475 00:36:26,453 --> 00:36:27,755 ‫واقعاً اهمیتی نمیدم. 476 00:36:32,426 --> 00:36:34,662 ‫می‌دونی، فکر می‌کنم اگه واقعاً بخونیـش ‫ممکنه ازش خوشت بیاد. 477 00:36:35,797 --> 00:36:38,432 ‫عین معلم‌هام هستی. 478 00:36:38,465 --> 00:36:40,835 ‫فکر می‌کنی این که روانی این شعر نشدم 479 00:36:40,868 --> 00:36:42,302 ‫بخاطر اینـه که نخوندمـش. 480 00:36:42,335 --> 00:36:43,303 ‫خوندمـش. 481 00:36:43,336 --> 00:36:45,973 ‫بازنویسی شده و گنگ ‫و تکراریـه. 482 00:36:46,007 --> 00:36:48,643 ‫و حتی با وجود این که فکر میکنـه ‫استعاره از من خیلی چیز عمیقیـه 483 00:36:48,676 --> 00:36:50,545 ‫درواقع کسشعره. 484 00:36:50,578 --> 00:36:51,512 ‫و در واقعیت 485 00:36:51,546 --> 00:36:54,782 ‫یکی از اون کونی‌های بی اهمیت ‫قرن 19 هست. 486 00:36:57,317 --> 00:36:59,754 ‫چه نظر جالبی. 487 00:36:59,787 --> 00:37:01,522 ‫می‌تونه یه مقاله جالب بشه. 488 00:37:03,925 --> 00:37:06,994 ‫فقط همین چیزایی که درمورد ‫رد کردن تعریف خویش گفتی رو بنویس. 489 00:37:07,028 --> 00:37:08,462 ‫معلم ادبیات انگلیسیـم عاشقـش میشه. 490 00:37:16,938 --> 00:37:19,774 ‫- خب حال مامانـت چطوره؟ ‫- وای خدا. 491 00:37:21,509 --> 00:37:23,778 ‫ببین اگه نمی‌خوای این مقاله‌ها رو ‫برام بنویسی پس... 492 00:37:23,811 --> 00:37:27,548 ‫الی، لازم ندارم اینجا باشی ‫تا بتونم این مقاله رو برات بنویسم. 493 00:37:27,582 --> 00:37:29,249 ‫اگه می‌خوای بری، می‌تونی بری. 494 00:37:30,585 --> 00:37:31,686 ‫باز هم می‌تونی پول رو داشته باشی. 495 00:37:34,522 --> 00:37:36,858 ‫- فکر می‌کردم می‌خوای من رو بشناسی. ‫- می‌خوام... 496 00:37:36,891 --> 00:37:38,492 ‫اما نمی‌خوام مجبورت کنـم که اینجا باشی. 497 00:37:40,327 --> 00:37:41,394 ‫تصمیمـش با خودتـه. 498 00:37:47,501 --> 00:37:48,503 ‫اون خوبـه. 499 00:37:49,469 --> 00:37:50,571 ‫مامان. ‫فکر کنم. 500 00:37:51,706 --> 00:37:53,975 ‫- خوشحالـه؟ ‫- وقتایی که مستـه. 501 00:37:55,910 --> 00:37:58,513 ‫هنوز هم توی اون خونه دوبلکس ‫توی خیابون اورچرد زندگی می‌کنید؟ 502 00:37:59,614 --> 00:38:00,681 ‫حتی نمی‌دونی کجا زندگی می‌کنیم؟ 503 00:38:03,651 --> 00:38:04,652 ‫با مامان در تماس نیستی؟ 504 00:38:04,685 --> 00:38:08,321 ‫چرا، هرموقع که خودش بزاره ‫احوالـش رو می‌پرسم. 505 00:38:08,355 --> 00:38:09,791 ‫فقط درمورد تو باهام حرف می‌زنه. 506 00:38:10,758 --> 00:38:12,026 ‫چرا؟ 507 00:38:12,059 --> 00:38:13,828 ‫چون این تنها چیزیـه که می‌خوام بدونم. 508 00:38:20,101 --> 00:38:21,334 ‫وقتی من 11 سالـم بود 509 00:38:21,368 --> 00:38:22,737 ‫نقل مکان کردیم به اون سمت شهر 510 00:38:23,604 --> 00:38:24,705 ‫نزدیک به والمارت. 511 00:38:25,405 --> 00:38:26,406 ‫الان مادرت 512 00:38:27,508 --> 00:38:29,510 ‫- با کسی هست؟ ‫- نه. 513 00:38:30,377 --> 00:38:32,079 ‫چطور؟ ‫بهش علاقه داری؟ 514 00:38:32,113 --> 00:38:34,682 ‫نه، معلومـه که نه. 515 00:38:42,590 --> 00:38:43,991 ‫چرا انقد وزن اضافه کردی؟ 516 00:38:44,025 --> 00:38:45,293 ‫نمی... 517 00:38:45,325 --> 00:38:47,562 ‫اگه می‌خوای من رو بازپرسی کنی، ‫منم همین کار رو می‌کنم. 518 00:38:49,997 --> 00:38:51,098 ‫چرا انقد وزن اضافه کردی؟ 519 00:38:55,536 --> 00:38:58,906 ‫یکی از نزدیک هام فوت کرد ‫و این... 520 00:38:59,740 --> 00:39:01,943 ‫خیلی روم تاثیر گذاشت. 521 00:39:01,976 --> 00:39:02,977 ‫دوست پسرت. 522 00:39:04,111 --> 00:39:06,814 ‫- همسرم. ‫- شاگردت. 523 00:39:06,848 --> 00:39:08,983 ‫اونقدر ها هم جوون نبود. ‫اون تو یه دوره مدرسه شبانه بود. 524 00:39:09,016 --> 00:39:10,051 ‫اون رو یادمـه. 525 00:39:11,586 --> 00:39:12,687 ‫یک دفعه برای شام آوردیش 526 00:39:12,720 --> 00:39:14,655 ‫وقتی مامان رفته بود به دیدن ‫مادربزرگ توی مونتانا. 527 00:39:16,489 --> 00:39:17,592 ‫استیک درست کردی. 528 00:39:18,593 --> 00:39:20,094 ‫از اون خوب‌ها. 529 00:39:20,127 --> 00:39:23,064 ‫از همه اونایی که برای من ‫یا مامان درست کردی بهتر بود. 530 00:39:23,097 --> 00:39:25,600 ‫یادمه وقتی رفتم توی تخت ‫صداتون رو می‌شنیدم. 531 00:39:28,903 --> 00:39:30,671 ‫چطور همه اینا رو یادتـه؟ 532 00:39:30,705 --> 00:39:32,974 ‫بهت که گفتم، من هیچی یادم نمیره. 533 00:39:43,150 --> 00:39:44,151 ‫چطوری مُرد؟ 534 00:39:46,153 --> 00:39:48,455 ‫من.. نمی‌خوام... ‫من... 535 00:39:48,488 --> 00:39:50,758 ‫الان واقعاً نمی‌خوام درموردش حرف بزنم 536 00:39:52,026 --> 00:39:53,527 ‫اگه اشکالی نداشته باشه. 537 00:40:05,172 --> 00:40:06,641 ‫این مقاله‌ها رو برات می‌نویسم. 538 00:40:08,542 --> 00:40:11,712 ‫می‌خوام توام یه رایتینگ ‫فقط برای من بنویسی. 539 00:40:12,747 --> 00:40:14,582 ‫از نوشتن مقاله متنفرم. 540 00:40:14,615 --> 00:40:16,183 ‫فقط یکم به شعر فکر کن 541 00:40:17,184 --> 00:40:18,185 ‫و یه چیزی بنویس. 542 00:40:20,888 --> 00:40:22,790 ‫صادقانه بنویس. 543 00:40:22,823 --> 00:40:24,892 ‫چیزی که واقعاً توی فکرت هست رو بنویس. 544 00:40:24,926 --> 00:40:26,627 ‫می‌خوای چیزی که واقعاً توی ‫ذهنمه رو بنویسم؟ 545 00:40:28,129 --> 00:40:29,196 ‫الان برمی‌گردم. 546 00:40:30,531 --> 00:40:32,566 ‫هرچی دوست داری بنویس. 547 00:41:34,061 --> 00:41:36,530 ‫تو خوبی؟ 548 00:41:36,564 --> 00:41:38,199 ‫فقط اگه درحال مرگ باشی ‫حاضر میشم بیام داخل. 549 00:41:39,800 --> 00:41:42,036 ‫اوه، آره. ‫خوبم. خوبم. 550 00:42:06,861 --> 00:42:08,195 ‫سلام. 551 00:42:08,229 --> 00:42:09,764 ‫دنبال چارلی می‌گردم. 552 00:42:10,364 --> 00:42:11,599 ‫توی دستشوییـه. 553 00:42:12,266 --> 00:42:13,667 ‫اوه، می‌تونم بعداً بیام. 554 00:42:19,073 --> 00:42:20,908 ‫دوستشـی یا... 555 00:42:20,941 --> 00:42:22,243 ‫من دخترش هستم. 556 00:42:22,276 --> 00:42:24,779 ‫- اوه. ‫- تعجب کردی؟ 557 00:42:25,780 --> 00:42:26,881 ‫آره فکر کنم. 558 00:42:26,914 --> 00:42:28,883 ‫چی بیشتر غافل گیر کننده ست؟ ‫این که یک آدم همجنسگرا دختر داره 559 00:42:28,916 --> 00:42:30,551 ‫یا این که یکی تونسته ‫بین چربی‌ها کیرش رو پیدا کنـه؟ 560 00:42:33,220 --> 00:42:34,221 ‫دارم شوخی می‌کنم. 561 00:42:35,289 --> 00:42:36,323 ‫یا مسیح. 562 00:42:37,258 --> 00:42:38,459 ‫آم... 563 00:42:38,492 --> 00:42:41,328 ‫چارلی علاقه داشت بیشتر ‫درمورد کلیسا بدونـه 564 00:42:41,362 --> 00:42:42,229 ‫واسه همین چندتا نوشته براش آوردم... 565 00:42:42,263 --> 00:42:44,932 ‫- تو مورمن هستی؟ ‫- نه، من از کلیسای نیولایف میام. 566 00:42:44,965 --> 00:42:47,635 ‫همون فرقه که درمورد ‫پایان زندگی و ایناست. 567 00:42:47,668 --> 00:42:49,603 ‫یه فرقه نیست. 568 00:42:49,637 --> 00:42:51,338 ‫می‌دونی از چیـه مذهب خوشم میاد. 569 00:42:51,372 --> 00:42:52,807 ‫از اینـه مذهب خوشم میاد که 570 00:42:52,840 --> 00:42:54,942 ‫فرض رو بر این می‌گیره ‫که همه احمق هستن 571 00:42:54,975 --> 00:42:56,911 ‫و این که هیچکس توانایی ‫نجات خودش رو نداره. 572 00:42:56,944 --> 00:42:58,646 ‫فکر می‌کنم تا حدودی هم حق دارن. 573 00:42:58,679 --> 00:42:59,814 ‫من اینطوری فکر نمی‌کنم... 574 00:42:59,847 --> 00:43:01,682 ‫یه چیز مذهب که ازش خوشم نمیاد 575 00:43:01,715 --> 00:43:04,151 ‫اینـه که وقتی مردم مسیح یا هرچی ‫رو قبول می‌کنن 576 00:43:04,185 --> 00:43:05,820 ‫یهویی فکر می‌کنن که 577 00:43:05,853 --> 00:43:06,921 ‫از همه بهترن. 578 00:43:06,954 --> 00:43:09,123 ‫توسط قبول کردن این که گناهکارن 579 00:43:09,156 --> 00:43:12,359 ‫یه جوری بهتر میشن و تبدیل ‫میشن به یه مشت عوضی. 580 00:43:14,929 --> 00:43:16,163 ‫واقعاً نمی‌دونم چی باید بگم. 581 00:43:16,197 --> 00:43:18,165 ‫من یه سری رساله دارم که فکر می‌کنم... 582 00:43:18,199 --> 00:43:20,034 ‫چرا این کار رو کردی؟ 583 00:43:20,067 --> 00:43:21,735 ‫فردا برمی‌گردی؟ 584 00:43:21,769 --> 00:43:23,170 ‫- مطمئن نیستم... ‫- فردا برگرد. 585 00:43:23,204 --> 00:43:25,206 ‫همین ساعتا اینجام. 586 00:43:25,239 --> 00:43:26,841 ‫شرمنده، چه خبره؟ 587 00:43:29,243 --> 00:43:30,811 ‫اوه! 588 00:43:30,845 --> 00:43:32,780 ‫سلام. ‫من فقط اومدم 589 00:43:32,813 --> 00:43:33,981 ‫که این جزوه‌ها رو بهت بدم. 590 00:43:34,014 --> 00:43:35,116 ‫تا فردا تموم‌شون می‌کنی؟ 591 00:43:35,983 --> 00:43:36,984 ‫البته. 592 00:43:37,751 --> 00:43:39,086 ‫حداقل پنج صفحه. 593 00:43:39,120 --> 00:43:40,354 ‫بهت قول میدم جالب میشه. 594 00:43:43,691 --> 00:43:45,292 ‫- من الی هستم. ‫- من توماس هستم. 595 00:43:54,235 --> 00:43:55,269 ‫پس... 596 00:43:55,302 --> 00:43:57,872 ‫قرن‌هاست که بازگشت مسیح ‫وعده داده شده. 597 00:43:57,905 --> 00:43:59,273 ‫اما یه عالمه سرنخ توی کتاب مقدس هست 598 00:43:59,306 --> 00:44:00,474 ‫که به نزدیک بودنـش اشاره می‌کنـه. 599 00:44:00,509 --> 00:44:02,877 ‫پس معنیـش اینـه که برای ‫انکار انجیل وقت نداریم 600 00:44:02,910 --> 00:44:04,078 ‫- نداریم... ‫- تو واقعاً فکر می‌کنی 601 00:44:04,111 --> 00:44:06,313 ‫که دنیا قراره به زودی به پایان برسه؟ 602 00:44:06,347 --> 00:44:08,315 ‫خب انجیل که میگه تا لحظه وقوع ‫کسی از زمانـش اطلاع نداره 603 00:44:08,349 --> 00:44:09,850 ‫اما... 604 00:44:09,884 --> 00:44:11,318 ‫آره، فکر می‌کنم احتمالاً در نزدیکی ‫این اتفاق هستیم. 605 00:44:12,486 --> 00:44:13,888 ‫و این اذیتـت نمی‌کنـه؟ 606 00:44:13,921 --> 00:44:15,289 ‫نه. مقصود اینـه که 607 00:44:15,322 --> 00:44:17,958 ‫یک دنیای بهتر برای جایگزین ‫این دنیا شدن در راهـه. 608 00:44:17,992 --> 00:44:20,361 ‫قراره تمام چیز های بد این کشور، 609 00:44:20,394 --> 00:44:22,229 ‫این سیاره، از بین برن 610 00:44:22,263 --> 00:44:25,132 ‫و یه چیز خالص و مقدس جایگزینـش میشه ‫و... 611 00:44:25,166 --> 00:44:27,067 ‫شرمنده. نمی‌خوام بی‌ادبی کنم 612 00:44:27,101 --> 00:44:28,969 ‫اما خودم همه این‌ها رو می‌دونم. 613 00:44:29,770 --> 00:44:31,038 ‫منظورت چیـه؟ 614 00:44:31,071 --> 00:44:33,307 ‫احتمالاً هرچی که تا الان 615 00:44:33,340 --> 00:44:36,277 ‫کلیسای نیولایف نوشته ‫رو خوندم. 616 00:44:36,310 --> 00:44:39,313 ‫احتمالاً تمام رساله‌هایی ‫که تا الان منتشر کردن. 617 00:44:39,346 --> 00:44:41,815 ‫واو، خیلی خوبـه ها 618 00:44:41,849 --> 00:44:43,817 ‫ولی این رساله‌ها تازه ‫شروع قضیه هستن. 619 00:44:43,851 --> 00:44:46,053 ‫- کلی چیز توی کتاب مقدس هست که... ‫- من کتاب مقدس رو خوندم. 620 00:44:47,054 --> 00:44:48,389 ‫جداً؟ 621 00:44:48,422 --> 00:44:50,357 ‫البته. ‫دوبار. 622 00:44:51,892 --> 00:44:53,360 ‫خوشت اومد؟ 623 00:44:53,394 --> 00:44:55,896 ‫فکر می‌کنم یه چیز غم انگیزه. 624 00:44:55,930 --> 00:44:58,766 ‫میگه خدا ما رو آفریده، ‫بعد از بهشت بیرون انداخته. 625 00:44:58,799 --> 00:45:01,769 ‫بعد ما هزاران سال همینطوری ‫همدیگه رو می‌کشیم 626 00:45:01,802 --> 00:45:04,805 ‫بعدش او میاد 144 هزار نفر ‫از ما رو نجات میده. 627 00:45:04,838 --> 00:45:08,042 ‫بعد هفت میلیارد و خورده‌ای نفر ‫از ما میرن به جهنم. 628 00:45:10,344 --> 00:45:12,379 ‫آره. 629 00:45:12,413 --> 00:45:14,381 ‫من خودم اینطوری تفصیرش نمی‌کنم، اما... 630 00:45:16,016 --> 00:45:17,818 ‫چارلی، باید درک کنی 631 00:45:18,886 --> 00:45:21,288 ‫که خدا پشتـش رو بهت نکرده. 632 00:45:21,322 --> 00:45:24,158 ‫اگه تو قبولـش کنی، اون تو رو ‫از این وضعیت رها می‌کنـه. 633 00:45:24,191 --> 00:45:25,527 ‫روحـت رو از این بدن 634 00:45:25,560 --> 00:45:27,895 ‫بیرون می‌کشه و یه بدن جدید بهت میده. 635 00:45:27,928 --> 00:45:30,064 ‫بدنی که با فروغ خالص ساخته شده. ‫همچین چیزی رو نمی‌خوای؟ 636 00:45:30,097 --> 00:45:33,167 ‫علاقه‌ای به نجات پیدا کردن ندارم. 637 00:45:33,200 --> 00:45:34,835 ‫بابت کاری که اون روز کردی 638 00:45:34,868 --> 00:45:37,004 ‫متشکرم، اما می‌تونی بری. 639 00:45:37,037 --> 00:45:38,540 ‫این چیزی نیست که من... 640 00:45:38,573 --> 00:45:41,308 ‫ببین، من واقعاً فکر می‌کنم که خدا ‫به دلیلی من رو به اینجا کشونده. 641 00:45:41,342 --> 00:45:43,310 ‫یه دلیلی وجود داره که در خونه‌ات رو زدم 642 00:45:43,344 --> 00:45:45,346 ‫اونـم درست وقتی که بیشتر از ‫هروقت دیگه‌ای نیاز به یکی داشتی. 643 00:45:45,379 --> 00:45:48,382 ‫هیچ راهی نیست که بتونم ‫کمکـت کنـم؟ 644 00:45:48,415 --> 00:45:51,553 ‫اصلاً کلاً من بخاطر همین ‫تبدیل به یه مبلغ مذهبی شدم، درسته؟ 645 00:45:51,586 --> 00:45:53,220 ‫یه کاری می‌تونی برام بکنی. 646 00:45:57,458 --> 00:46:00,461 ‫- چیه؟ ‫- هیچی، من فقط... 647 00:46:00,494 --> 00:46:04,865 ‫امیدوارم که بدونی منظورم... 648 00:46:05,432 --> 00:46:07,569 ‫- چی؟ ‫- من چیز نیستم... 649 00:46:07,602 --> 00:46:09,537 ‫- وای خدای من. ...من... من شرمنده‌ام. من فقط - 650 00:46:09,571 --> 00:46:10,938 .نه - ‫- با چیزی که دیدم داشتی تماشا می‌کردی 651 00:46:10,971 --> 00:46:12,039 ‫اولین باری که اومدم اینجا، من فقط... 652 00:46:12,072 --> 00:46:14,174 ‫من نمی‌خوام ترتیبـت رو بدم. 653 00:46:14,208 --> 00:46:17,411 ‫خواهش می‌کنم، باید باور کنی ‫وقتی که میگم نمی‌خوام ترتیبـت رو بدم. 654 00:46:17,444 --> 00:46:18,479 ‫تو خیلی بچه‌ای. 655 00:46:21,282 --> 00:46:22,483 ‫شرمنده‌ام. 656 00:46:29,323 --> 00:46:31,325 ‫توماس، حقیقت رو بهم بگو. 657 00:46:34,328 --> 00:46:35,429 ‫به نظرت من حال بهم زنـم؟ 658 00:46:38,866 --> 00:46:39,867 ‫نه. 659 00:46:42,436 --> 00:46:43,571 ‫من فقط می‌خوام کمک کنـم. 660 00:46:44,606 --> 00:46:46,508 ‫خواهش می‌کنم، فقط بهم اجازه بده ‫که کمک کنـم. 661 00:46:58,285 --> 00:47:00,354 ‫ممنون. ‫خیلی کمکــم کرد. 662 00:47:07,294 --> 00:47:09,897 ‫اتفاقی که برای... ‫شرمنده. دوستت لیز 663 00:47:09,930 --> 00:47:12,366 ‫بهم گفت که دوست پسرت 664 00:47:12,399 --> 00:47:14,301 ‫می‌رفته به کلیسای نیولایف؟ 665 00:47:16,904 --> 00:47:18,138 ‫- چارلی؟ ‫- بله. 666 00:47:19,006 --> 00:47:20,974 ‫این رو برات گرفتم. 667 00:47:21,008 --> 00:47:22,476 ‫یکم پرس و جو کردم و... 668 00:47:24,679 --> 00:47:26,480 ‫اون اینجا چه غلطی می‌کنـه؟ 669 00:47:26,514 --> 00:47:28,215 ‫داره توی یه سری چیز ‫کمکـم می‌کنه. 670 00:47:28,248 --> 00:47:29,584 ‫سخت نگیر لیز. 671 00:47:29,617 --> 00:47:31,985 ‫خیلی خب، پس می‌تونی بری. 672 00:47:32,419 --> 00:47:33,420 ‫لیز. 673 00:47:34,589 --> 00:47:35,590 ‫برو خونه! 674 00:47:36,924 --> 00:47:38,392 ‫- شرمنده. شرمنده‌ام. ‫- ولـش کن. 675 00:47:38,425 --> 00:47:40,427 ‫گفتم ولـش کن! 676 00:47:40,461 --> 00:47:42,396 ‫لیز، میشه تمومـش کنی؟ 677 00:47:44,331 --> 00:47:47,468 ‫درواقع بمون. ‫یکم حرف داریم. 678 00:47:51,506 --> 00:47:52,507 ‫این چیـه؟ 679 00:47:53,974 --> 00:47:55,075 ‫مگه خودت نمی‌بینی؟ 680 00:47:57,512 --> 00:47:59,514 ‫یه ویلچر مخصوص افراد چاقـه. 681 00:47:59,547 --> 00:48:01,516 ‫و چرا یه ویلچر بخوام؟ 682 00:48:01,549 --> 00:48:04,652 ‫داشتم با یکی از دکترهای اورژانس حرف می‌زدم 683 00:48:04,686 --> 00:48:07,988 ‫گفت که فعالیت متوسط برات مفیده. 684 00:48:08,021 --> 00:48:09,591 ‫حس استقلال داشتن ممکنـه ‫کمکـت کنـه. 685 00:48:09,624 --> 00:48:10,825 ‫و چقد بابت این پول دادی؟ 686 00:48:10,859 --> 00:48:13,227 ‫هیچی. چند ماه پیش برای ‫یکی از بیمار ها سفارشـش دادیم. 687 00:48:13,260 --> 00:48:14,361 ‫همینطوری افتاده بود اونجا. 688 00:48:14,395 --> 00:48:15,429 ‫چه بلایی سر مریضـه اومد؟ 689 00:48:16,964 --> 00:48:18,999 ‫فقط امتحانـش کن. 690 00:48:19,032 --> 00:48:20,033 ‫خواهش می‌کنم. 691 00:48:30,277 --> 00:48:33,681 ‫بیب. بیب. ‫بیب. 692 00:48:39,554 --> 00:48:41,155 ‫- میشه بشینم؟ ‫- دارمـت. 693 00:48:49,396 --> 00:48:51,398 ‫- خوبه؟ ‫- آره، راستـش خیلی خوبـه. 694 00:48:54,034 --> 00:48:55,302 ‫آره. 695 00:48:55,335 --> 00:48:57,037 ‫بزار یکم برات فضا باز کنـم. 696 00:48:57,605 --> 00:48:58,606 ‫ویی. 697 00:49:00,207 --> 00:49:01,208 ‫سلام؟ 698 00:49:06,346 --> 00:49:07,481 ‫ببین، بدون دست. 699 00:49:09,450 --> 00:49:11,385 ‫ممنون لیز. ‫این عالیه، خیلی عالیـه. 700 00:49:11,418 --> 00:49:14,622 ‫- دیدی؟ بهت که گفتم. ‫- می‌دونم. 701 00:49:14,656 --> 00:49:16,390 ‫من باید برم. 702 00:49:16,423 --> 00:49:17,625 ‫نه تا وقتی که حرف نزدیم. 703 00:49:19,092 --> 00:49:20,628 ‫- چی؟ ‫- زود باش. 704 00:49:27,334 --> 00:49:28,469 ‫لیز 705 00:49:28,502 --> 00:49:30,103 ‫فقط یه دقیقه کارش دارم. 706 00:49:57,632 --> 00:49:58,633 ‫اهل کجایی؟ 707 00:50:00,133 --> 00:50:01,168 ‫چی؟ 708 00:50:01,201 --> 00:50:03,036 ‫گفتی که تازه چند وقته ‫اومدی اینجا. 709 00:50:06,240 --> 00:50:07,709 ‫اهل کجایی؟ 710 00:50:07,742 --> 00:50:11,078 ‫آه، آیووا. ‫یه شهر به اسم واترلو؟ 711 00:50:11,713 --> 00:50:12,747 ‫از من می‌پرسی؟ 712 00:50:13,648 --> 00:50:15,115 ‫نه. ‫من اهل واترلو هستم. 713 00:50:15,550 --> 00:50:17,150 ‫خیلی خب. 714 00:50:17,184 --> 00:50:19,253 ‫تمام خانواده‌ات بخاطر کلیسای نیولایف ‫اومدن اینجا؟ 715 00:50:20,254 --> 00:50:21,723 ‫نه، خودم تنهام. 716 00:50:21,756 --> 00:50:24,258 ‫می‌خواستم قبل مدرسه یکم ‫کارهای مبلغی انجام بدم. 717 00:50:25,693 --> 00:50:28,095 ‫تو اهل آیووا هستی 718 00:50:28,128 --> 00:50:31,398 ‫بعد پاشدی اومدی به آیداهو ‫که کارای مبلغی انجام بدی؟ 719 00:50:31,431 --> 00:50:33,267 .دیگه یهو می‌رفتی آفریقا 720 00:50:33,300 --> 00:50:35,102 ‫آیداهو هم به اندازه هرجای دیگه‌ای ‫نیاز به کلام خدا داره. 721 00:50:42,175 --> 00:50:43,778 ‫خیلی خب، ببین. 722 00:50:43,811 --> 00:50:45,412 ‫می‌دونم این کار برات چیز باحالیـه. 723 00:50:45,445 --> 00:50:46,614 ‫اطراف می‌چرخی 724 00:50:46,648 --> 00:50:48,248 ‫جوری رفتار می‌کنی که انگار ‫از بقیه بهتری 725 00:50:49,383 --> 00:50:50,685 ‫و در نهایت میری خونـه 726 00:50:50,718 --> 00:50:52,820 ‫یه کار خسته کننده پیدا می‌کنی، ‫کلی بچه سر به دنیا میدی. 727 00:50:52,854 --> 00:50:53,688 ‫این برنامۀ خداست. 728 00:50:53,721 --> 00:50:57,090 ‫اما نوع دیگه‌ای از آدم‌ها ‫هم وجود دارن. 729 00:50:57,124 --> 00:50:58,358 ‫آدم‌هایی مثل چارلی 730 00:50:58,392 --> 00:51:01,596 ‫این برنامۀ معرکه برای ‫این آدم‌ها نیست. 731 00:51:02,664 --> 00:51:05,800 ‫پس فقط ازش دور بمون. 732 00:51:05,833 --> 00:51:07,267 ‫الان به همچین چیزی نیاز نداره. 733 00:51:09,604 --> 00:51:11,338 ‫موافق نیستم. 734 00:51:11,371 --> 00:51:14,107 ‫- جان؟ ‫- شرمنده، من فقط... 735 00:51:14,141 --> 00:51:15,510 ‫اون داره می‌میره. 736 00:51:15,543 --> 00:51:17,144 ‫نمیره بیمارستان. 737 00:51:17,177 --> 00:51:18,713 ‫اون به هدایت معنوی نیاز داره. 738 00:51:18,746 --> 00:51:20,213 ‫و تو می‌خوای همچین چیزی ‫بهش بکنی؟ 739 00:51:20,247 --> 00:51:22,249 ‫نه. ‫خدا میده. 740 00:51:24,886 --> 00:51:26,086 ‫متوجه‌ام. 741 00:51:45,205 --> 00:51:47,307 ‫برادر بزرگـم یه سری کارهای مبلغی ‫برای کلیسای نیولایف انجام می‌داد. 742 00:51:49,376 --> 00:51:50,612 ‫رفت به آمریکای جنوبی. 743 00:51:51,411 --> 00:51:53,581 ‫آره. 744 00:51:53,615 --> 00:51:54,582 ‫من مایه ننگ خانواده بودم. 745 00:51:54,616 --> 00:51:57,217 ‫از وقتی که دوازده سالـم شد ‫دیگه قبول نکردم که برم کلیسا. 746 00:51:58,251 --> 00:51:59,654 ‫پدرم می‌دونست به من امیدی نیست، 747 00:52:02,189 --> 00:52:06,193 ‫اما بردارم اینطور نبود، ‫اون عاشق نیولایف بود. 748 00:52:06,226 --> 00:52:08,295 ‫چند ماه بعد از اینکـه رفت ‫برام یه نامه نوشت 749 00:52:08,328 --> 00:52:10,430 ‫بهم گفت که خسته شده 750 00:52:10,464 --> 00:52:11,899 ‫و تنها، اما نمی‌خواست برگرده خونـه 751 00:52:11,933 --> 00:52:13,367 ‫چون نمی‌خواست ازدواج کنـه. 752 00:52:14,401 --> 00:52:15,570 ‫نمی‌خواست ازدواج کنـه؟ 753 00:52:15,603 --> 00:52:17,371 ‫پدر همه‌چی رو برنامه ریزی کرده بود. 754 00:52:17,404 --> 00:52:21,776 ‫بهش فشار اورده بود که با یکی از دختر های کلیسا ‫که بردارم به زور می‌شناختـش ازدواج کنـه. 755 00:52:21,809 --> 00:52:24,344 ‫اما وقتی که برگشت، ‫با یکی دیگه آشنا شد. 756 00:52:24,378 --> 00:52:26,380 ‫عاشق شد و یه زندگی کاملاً جدید رو شروع کرد. 757 00:52:26,413 --> 00:52:29,449 ‫و پدر از کلیسا انداختـش بیرون. 758 00:52:30,350 --> 00:52:31,385 ‫و از خانواده. 759 00:52:33,253 --> 00:52:34,488 ‫من فکر می‌کردم که می‌تونه 760 00:52:34,522 --> 00:52:36,557 ‫همه این چیزای مذهبی رو کنار بزاره 761 00:52:36,591 --> 00:52:39,861 ‫اما مثه یه سرطان بود. 762 00:52:39,894 --> 00:52:42,429 ‫نمی‌تونست کنارش بزاره. 763 00:52:42,462 --> 00:52:44,264 ‫و بیخیال خودش شد 764 00:52:44,297 --> 00:52:45,733 ‫دیگه نخوابید، دیگه غذا نخورد. 765 00:52:45,767 --> 00:52:46,901 ‫کلی وزن کم کرد. 766 00:52:48,603 --> 00:52:50,470 ‫یه شب، برنگشت خونـه. 767 00:52:52,607 --> 00:52:54,509 ‫چند هفته بعدش یه یارویی که داشت 768 00:52:54,542 --> 00:52:56,343 ‫توی مسیر دوچرخه سواری ‫نزدیک رودخونۀ لویستون می‌دوئید 769 00:52:56,376 --> 00:52:57,945 ‫یه چیزی رو دید که آب به ساحل آورده بود 770 00:52:57,979 --> 00:52:59,781 ‫و اون چیز، الن بود. 771 00:53:02,249 --> 00:53:04,418 ‫عشق زندگی چارلی و برادر من. 772 00:53:05,920 --> 00:53:08,355 ‫- اوه. ‫- آره، اوه. 773 00:53:08,388 --> 00:53:10,892 ‫تا امروز هنوز هم پدرم گردن نگرفته. 774 00:53:10,925 --> 00:53:13,427 ‫به همه گفته که مرگ الن 775 00:53:15,362 --> 00:53:17,397 ‫فقط یه تصادف ناگوار بوده. 776 00:53:20,034 --> 00:53:22,804 ‫داره کاملاً انکارش می‌کنـه. 777 00:53:31,813 --> 00:53:34,782 ‫ببین، می‌دونم که بهم اعتماد نداری. 778 00:53:34,816 --> 00:53:37,451 ‫و می‌دونم که خیلی وقت نیست ‫که می‌شناسمـش. 779 00:53:37,484 --> 00:53:40,420 ‫اما واقعاً فکر می‌کنم خدا ‫من رو درست وقتی که چارلی 780 00:53:40,454 --> 00:53:42,623 ‫بیشتر از هرموقع دیگه‌ای کمک می‌خواد ‫آورده به اینجا. 781 00:53:42,657 --> 00:53:45,492 ‫- من فقط می‌خوام که اون نجات پیدا کنه. این تنها... ‫- به من گوش کن! 782 00:53:45,526 --> 00:53:46,861 ‫اون نیازی به نجات پیدا کردن نداره! 783 00:53:48,029 --> 00:53:50,531 ‫احتمالاً تا چند روز دیگه می‌میره 784 00:53:50,565 --> 00:53:53,000 ‫پس تنها چیزی که نیاز داره ‫اینـه که تو تنهاش بزاری. 785 00:53:53,034 --> 00:53:54,669 ‫من تنها کسی هستم که می‌تونه ‫بهش کمک کنـه. 786 00:53:54,702 --> 00:53:56,003 ‫- متوجه‌ میشی؟ ‫- لیز. 787 00:54:24,065 --> 00:54:26,934 ‫می‌خوای یکم برنامه «موری» رو تماشا کنی؟ 788 00:54:28,502 --> 00:54:29,937 ‫به نظر خوب میاد، درسته؟ 789 00:54:33,508 --> 00:54:35,042 ‫راستـش امشب باز هم شیفت شب دارم. 790 00:54:35,076 --> 00:54:36,677 ‫بهتره.. 791 00:54:36,711 --> 00:54:37,612 ‫تو شب مشکلی نداری؟ 792 00:54:39,714 --> 00:54:42,016 ‫ریموت رو می‌زارم اینجا. 793 00:56:13,473 --> 00:56:14,876 ‫از گامبینوز اومدم! 794 00:56:14,909 --> 00:56:16,911 ‫آره، تو می‌تونی... 795 00:56:16,944 --> 00:56:19,146 ‫پول توی صندوق پستـه، ‫بزارمش روی نیکت. 796 00:56:20,447 --> 00:56:21,749 ‫آره، ممنون. 797 00:56:23,818 --> 00:56:24,819 ‫من دن هستم. 798 00:56:27,555 --> 00:56:28,756 ‫چی؟ 799 00:56:28,789 --> 00:56:31,726 ‫من فقط... ‫اسمـم دن هست. 800 00:56:33,628 --> 00:56:36,097 ‫چند وقتیـه که میام اینجا. 801 00:56:36,130 --> 00:56:38,132 ‫فکر کردم شاید بخوای اسمـم رو بدونی. 802 00:56:40,768 --> 00:56:41,802 ‫چارلی. 803 00:56:43,104 --> 00:56:44,605 ‫هی، چارلی. 804 00:56:46,974 --> 00:56:48,175 ‫شب خوبی داشته باشی، خب؟ 805 00:56:56,784 --> 00:56:58,019 ‫...حتماً همینطوره. 806 00:56:58,052 --> 00:57:00,589 ‫اکثر جمهوری‌خواهان آیداهو ‫دلشون می‌خواد بیشتر از 807 00:57:00,621 --> 00:57:02,523 ‫هر کاندید دیگه‌ای، تد کروز رو ‫توی کاخ سفید ببینن. 808 00:57:02,556 --> 00:57:05,492 ‫از 32 نماینده ایالت آیداهو ‫نصفشان طرفدار 809 00:57:05,526 --> 00:57:06,827 ‫دونالد ترامپ هستند 810 00:57:06,861 --> 00:57:10,097 ‫تنها کاندید دیگری که آمار رای‌هایـش ‫توانسته‌اند از 20 درصد عبور کنند. 811 00:57:10,131 --> 00:57:13,167 ‫امشب شب ناامید کننده‌ای برای ‫مارکو روبیو بود 812 00:57:13,200 --> 00:57:15,069 ‫شخصی که در چهار ایالتی که ‫انتخابات مقدماتی انجام شد 813 00:57:15,102 --> 00:57:17,805 ‫نتوانست بر هیچ از رقیبان خود غلبه کند... 814 00:57:44,966 --> 00:57:46,801 ‫این آپارتمان بوی گند میده. 815 00:57:46,834 --> 00:57:50,871 ‫این دفترچه آشغالـه. ‫من از همه متنفرم. 816 00:58:00,114 --> 00:58:02,950 ‫این آپارتمان بوی گند میده. 817 00:58:02,984 --> 00:58:07,088 ‫این دفترچه آشغالـه. 818 00:58:07,121 --> 00:58:10,057 ‫من از همه متنفرم. 819 00:58:23,637 --> 00:58:25,239 و بیشتر از همه هنگامی دلم سوخت 820 00:58:26,273 --> 00:58:28,142 که درحال خواندن فصل‌های کسل کننده‌ای بودم 821 00:58:29,343 --> 00:58:31,545 .که به توصیفات نهنگ‌ها اختصاص داده شده بود 822 00:58:32,346 --> 00:58:34,015 چون می‌دانستم 823 00:58:35,816 --> 00:58:38,619 که نویسنده تلاش دارد 824 00:58:38,652 --> 00:58:40,154 ما را از داستان غمگینـش برهاند 825 00:58:41,355 --> 00:58:42,790 .تنها برای زمانی کوتاه 826 00:58:46,093 --> 00:58:47,561 ‫این آپارتمان بوی گند میده. 827 00:58:49,897 --> 00:58:52,133 ‫این آپارتمان بوی گند میده. 828 00:58:55,169 --> 00:58:56,904 نویسنده تلاش دارد 829 00:58:56,937 --> 00:58:58,172 .ما را از داستان غمگینـش برهاند 830 00:58:59,840 --> 00:59:01,008 ‫من از همه متنفرم. 831 00:59:05,346 --> 00:59:06,547 ‫من از همه متنفرم. 832 00:59:12,286 --> 00:59:13,287 ‫تموم نشد؟ 833 00:59:14,221 --> 00:59:15,256 ‫تقریباً تمومـه. 834 00:59:17,725 --> 00:59:20,694 ‫تا تمومـش می‌کنم می‌تونی منتظر بمونی 835 00:59:23,164 --> 00:59:24,198 ‫بعد پرینتـش می‌کنم. 836 00:59:24,198 --> 00:59:25,274 «پـنـج‌شـنـبـه» 837 00:59:27,034 --> 00:59:29,036 ‫شاید همینطوری که منتظری 838 00:59:29,070 --> 00:59:31,939 ‫- بتونی یکم بیشتر توی دفترچه‌ات بنویسی. ‫- وای خدای من. 839 00:59:31,972 --> 00:59:34,141 ‫تو فقط چندتا جمله نوشتی. 840 00:59:34,175 --> 00:59:35,009 ‫میشه بیشتر بنویسی؟ 841 00:59:35,042 --> 00:59:37,044 ‫- یجورایی ازت متنفرم. ‫- آره. 842 00:59:37,078 --> 00:59:39,680 ‫خب، تو از همه متنفری. 843 00:59:40,714 --> 00:59:42,316 ‫ببین، فقط ادامه بده. 844 00:59:43,250 --> 00:59:44,251 ‫بیخیال شعر شو. 845 00:59:44,285 --> 00:59:47,188 ‫هرچی دلت خواست بنویس، ‫هرچی که بهش فکر می‌کنی. 846 00:59:47,221 --> 00:59:48,823 ‫خیلی خب، ساکت باش. ‫فقط... 847 01:00:05,706 --> 01:00:08,843 ‫می‌دونی، وقتی که با مادرت ازدواج کردم 848 01:00:08,876 --> 01:00:10,811 ‫- توی بخش عجیبی از زندگیـم بودم. ‫- مگه من چیزی پرسیدم؟ 849 01:00:12,012 --> 01:00:13,714 ‫فقط کاش... 850 01:00:13,747 --> 01:00:14,949 ‫من شرمنـ... ‫شرمنده‌ام. 851 01:00:25,359 --> 01:00:27,128 ‫متوجه‌ام که عصبانی هستی. 852 01:00:29,463 --> 01:00:30,698 ‫اما... 853 01:00:33,300 --> 01:00:37,805 ‫نباید از کل دنیا عصبانی باشی. 854 01:00:41,208 --> 01:00:43,777 ‫فقط می‌تونی از من عصبانی باشی. 855 01:00:43,811 --> 01:00:45,045 ‫خیلی خب، می‌دونی چیـه؟ 856 01:00:45,079 --> 01:00:47,314 ‫نمی‌تونی همینطوری مثه یه تیکه آشغال ‫من رو دور بندازی 857 01:00:47,348 --> 01:00:50,751 ‫بعد یهویی بعد از هشت سال ‫بخوای که پدرم باشی. 858 01:00:50,784 --> 01:00:53,687 ‫تو بخاطر دوست پسرت من رو ول کردی. 859 01:00:53,721 --> 01:00:55,689 ‫به همین سادگی. 860 01:00:55,723 --> 01:00:57,291 ‫و اگه این قضیه رو جور دیگه‌ای ‫برای خودت تفصیر کردی 861 01:00:57,324 --> 01:00:58,759 ‫پس داری به خودت دروغ میگی. 862 01:01:03,030 --> 01:01:04,231 ‫اما می‌دونی چیـه؟ ‫من خوشحالـم. 863 01:01:04,265 --> 01:01:07,301 ‫خوشحالـم، چون بهم یه چیز مهم یاد دادی. 864 01:01:08,035 --> 01:01:10,804 ‫این که آدم‌ها لاشی هستن. 865 01:01:11,872 --> 01:01:13,374 ‫بیشتر آدم‌ها خیلی دیر این رو می‌فهمن. 866 01:01:14,509 --> 01:01:16,844 ‫تو... تو وقتی که هشت سالـم بود ‫این رو بهم یاد دادی. 867 01:01:19,313 --> 01:01:20,681 ‫بابتـش ازت ممنونـم. 868 01:01:31,125 --> 01:01:32,226 ‫می‌دونی، می‌تونستی... 869 01:01:33,460 --> 01:01:35,329 ‫چی؟ 870 01:01:35,362 --> 01:01:36,764 ‫می‌تونستی برامون یکم پول بفرستی. 871 01:01:38,933 --> 01:01:40,868 ‫اگه اون همه پول پس انداز کردی 872 01:01:40,901 --> 01:01:42,136 ‫و می‌خواستی بخشی از زندگی من باشی 873 01:01:42,169 --> 01:01:43,904 ‫می‌تونستی برام مامان پول بفرستی. 874 01:01:43,938 --> 01:01:44,905 ‫فرستادم. 875 01:01:44,939 --> 01:01:46,941 ‫آره، منظور بیشتر از اون حدی ‫که باید برای حمایت از بچه‌ات می‌دادی. 876 01:01:57,918 --> 01:01:58,953 ‫همین کار رو کردم. 877 01:02:00,888 --> 01:02:04,358 ‫وقتی مامانـت رو ترک کردم، ‫نمی‌خواست من اطرافـت باشم. 878 01:02:05,259 --> 01:02:06,860 ‫امیدوار بودم 879 01:02:06,894 --> 01:02:09,830 ‫که شاید نظرش تغییر کنـه، اما اون.. 880 01:02:09,863 --> 01:02:11,465 ‫می‌تونستی فقط بهم زنگ بزنی. 881 01:02:13,000 --> 01:02:14,101 ‫تمام این مدت تو... 882 01:02:15,402 --> 01:02:17,137 ‫می‌تونستی بخشی از زندگی من باشی. 883 01:02:19,006 --> 01:02:20,107 ‫الی. 884 01:02:21,976 --> 01:02:23,043 ‫من رو نگاه کن. 885 01:02:29,216 --> 01:02:31,785 ‫آخه کی دلـش می‌خواد من بخشی ‫از زندگیـش باشم؟ 886 01:02:43,931 --> 01:02:45,032 ‫من گشنمـه. 887 01:02:47,101 --> 01:02:49,203 ‫یه سری وسیلۀ ساندویچ توی یخچال هست. 888 01:02:54,341 --> 01:02:56,176 ‫یه ساندویچ برات درست می‌کنم، ‫اما کوچیک درست می‌کنم. 889 01:03:00,515 --> 01:03:02,216 ‫و فقط از گوشت بوقلمون استفاده می‌کنم 890 01:03:03,050 --> 01:03:04,218 ‫مایونز هم نمی‌زنم. 891 01:03:09,591 --> 01:03:11,292 ‫- چیه؟ ‫- هیچی. 892 01:03:12,560 --> 01:03:14,461 ‫تو یک آدم معرکه‌ای، الی. 893 01:03:14,495 --> 01:03:18,232 ‫امیدوارم بدونی که چه آدم معرکه‌ای هستی. 894 01:03:18,265 --> 01:03:21,435 ‫من افسانه‌ای ترین دختر دنیا رو دارم. 895 01:03:24,471 --> 01:03:26,140 ‫الان برات پرینتـش می‌گیرم. 896 01:05:20,688 --> 01:05:22,423 ‫آره؟ 897 01:05:22,456 --> 01:05:24,158 ‫آه.. سلام؟ 898 01:05:27,127 --> 01:05:28,462 ‫سلام. 899 01:05:30,230 --> 01:05:31,231 ‫بیا تو. 900 01:05:32,499 --> 01:05:33,635 ‫اون... 901 01:05:33,668 --> 01:05:34,769 ‫- حالـش خوبـه؟ ‫- نمی‌دونم. 902 01:05:34,803 --> 01:05:37,237 ‫یکم داروی خواب آور پودر کردم ‫و ریختم توی ساندویچـش. 903 01:05:37,271 --> 01:05:38,338 ‫چی؟ 904 01:05:38,372 --> 01:05:40,040 ‫فقط چندتا بهش دادم. ‫چیزیـش نمیشه. 905 01:05:40,073 --> 01:05:41,208 ‫خودم سه تا اینا رو با هم می‌خورم. 906 01:05:41,241 --> 01:05:42,409 ‫قرص خواب آور از کجا آوردی؟ 907 01:05:42,443 --> 01:05:43,578 ‫به یه داروفروش دادم. 908 01:05:45,580 --> 01:05:47,381 ‫دارم شوخی می‌کنم. ‫چندشـه. 909 01:05:47,414 --> 01:05:49,116 ‫مامانـم مشت مشت ازشون می‌خوره. 910 01:05:49,149 --> 01:05:51,018 ‫مطمئن نیستم قرص خواب آور ‫براش خوب باشه. 911 01:05:53,487 --> 01:05:56,023 ‫این رو اعصابتـه؟ ‫چون فقط گلـه. 912 01:05:56,056 --> 01:05:57,759 ‫شیشه و اینا که نیست. 913 01:05:57,792 --> 01:05:59,661 ‫باشه. من... می‌دونم گل چیـه، خب؟ 914 01:05:59,694 --> 01:06:01,629 ‫نه. تو فقط فکر می‌کنی که می‌دونی ‫گل چیـه 915 01:06:01,663 --> 01:06:03,765 ‫چون پدر و مادرت یه مشت دروغ ‫درموردش بهت گفتن. 916 01:06:03,798 --> 01:06:05,432 ‫بس کن. می‌دونم مواد چیـه. 917 01:06:05,466 --> 01:06:08,335 ‫- قبلاً گل کشیدم. ‫- اوه، تحت تاثیر قرار گرفتم. 918 01:06:08,368 --> 01:06:10,137 ‫نگفتم که تحت تاثیر قرار بگیری. 919 01:06:10,170 --> 01:06:12,439 ‫- تو تاحالا گل نکشیدی. ‫- چرا، کشیدم. یه... 920 01:06:14,441 --> 01:06:15,577 ‫یه جورایی یه مشکل شده بود برام. 921 01:06:16,744 --> 01:06:18,145 ‫این مسخره‌ترین چیزیـه که تاحالا 922 01:06:18,178 --> 01:06:19,012 ‫توی زندگیـم شنیدم. 923 01:06:19,046 --> 01:06:21,683 ‫هر روز می‌کشیدم. ‫یه مشکل شده بود. 924 01:06:21,716 --> 01:06:24,786 ‫خب کلـه باز بودی. ‫سرگرمیـت بوده. 925 01:06:24,819 --> 01:06:26,754 ‫خیلی خب، من باید برم. ‫فقط بهش بگو که اینجا بودم و... 926 01:06:26,788 --> 01:06:29,189 ‫اگه بری بقیه قرص‌های توی ‫قوطی رو هم بهش می‌دم. 927 01:06:29,223 --> 01:06:30,792 ‫- چی؟ ‫- بعله. 928 01:06:30,825 --> 01:06:33,561 ‫بیشتر از 20 سی‌تا هست. 929 01:06:34,495 --> 01:06:35,763 ‫پودرشون می‌کنم 930 01:06:35,797 --> 01:06:37,799 ‫می‌ریزم‌ توی آب 931 01:06:37,832 --> 01:06:39,199 ‫می‌ریزم ته حلقـش. 932 01:06:40,133 --> 01:06:41,268 ‫تو واقعاً همچین کاری نمی‌کنی 933 01:06:41,301 --> 01:06:42,436 ‫- می‌کنی؟ ‫- بشین. 934 01:06:49,511 --> 01:06:50,678 چرا دائم میایی اینجا؟ 935 01:06:52,847 --> 01:06:54,081 ‫اون به کمک احتیاج داره. 936 01:06:55,215 --> 01:06:56,250 ‫اون الان به خدا توی زندگیـش احتیاج داره. 937 01:06:56,283 --> 01:06:57,351 ‫چه دلیل احمقانه‌ای. 938 01:06:58,586 --> 01:07:00,755 ‫فکر می‌کنی می‌خواد ترتیبـت رو بده؟ 939 01:07:00,788 --> 01:07:03,156 ‫وای خدا چقد حال بهم زن. ‫بگیر بزن. 940 01:07:03,190 --> 01:07:04,559 ‫- نمی‌خوام... ‫- اگه نزنی... 941 01:07:04,592 --> 01:07:05,927 ‫زنگ می‌زنم به پلیس 942 01:07:05,960 --> 01:07:08,128 ‫و میگم که سعی کردی بهم تجاوز کنی. ‫بگیر بزن. 943 01:07:10,532 --> 01:07:11,766 ‫اصلاً درکـت نمی‌کنم. 944 01:07:12,399 --> 01:07:13,400 ‫وای خدای من. 945 01:07:14,736 --> 01:07:16,236 ‫سوراخ هواگیر داره؟ 946 01:07:16,270 --> 01:07:17,672 ‫اوه، تحت تاثیر قرار گرفتم. 947 01:07:17,705 --> 01:07:19,406 ‫قصد تحت تاثیر قرار دادنـت رو نداشتم. 948 01:07:19,439 --> 01:07:20,474 ‫نه نداره. 949 01:07:32,486 --> 01:07:33,588 ‫آروم باش. 950 01:07:33,621 --> 01:07:35,289 ‫می‌خوای با اون عکس چیکار کنی؟ 951 01:07:35,322 --> 01:07:36,658 ‫می‌خوام باهاش جق بزنم. 952 01:07:36,691 --> 01:07:37,792 ‫می‌خوای همین رو بگی؟ 953 01:07:37,825 --> 01:07:39,192 ‫ تو یه منحرفـی. ‫یه کام دیگه بگیر. 954 01:07:41,194 --> 01:07:43,297 ‫ببین، فقط دارم سر به سرت می‌زارم، خب؟ 955 01:07:43,330 --> 01:07:44,766 ‫قرار نیست کسی رو بکشم 956 01:07:44,799 --> 01:07:47,802 ‫قرار هم نیست به کسی بگم ‫که تو می‌خواستی بهم تجاوز کنی. 957 01:07:47,835 --> 01:07:49,403 ‫دیگه بهش قرص خواب آور هم نمیدی؟ 958 01:07:49,436 --> 01:07:50,705 ‫نه. 959 01:07:52,472 --> 01:07:54,141 ‫چرا همش میایی اینجا؟ 960 01:07:56,544 --> 01:07:58,278 ‫نمی‌دونم. 961 01:07:58,312 --> 01:07:59,814 ‫واقعاً اگه انقد ازش متنفری ‫پس چرا... 962 01:07:59,847 --> 01:08:01,381 ‫دیگه جواب سوال نمیدم. 963 01:08:07,655 --> 01:08:08,756 ‫میشه یه کام دیگه هم بگیرم؟ 964 01:08:10,558 --> 01:08:11,793 ‫این بر خلاف دینـت هست 965 01:08:13,260 --> 01:08:14,428 ‫و تو رو تبدیل به یک آدم ریاکار می‌کنـه. 966 01:08:16,430 --> 01:08:17,431 ‫بزن. 967 01:08:28,475 --> 01:08:29,677 ‫واقعاً کاش اون کار رو نمی‌کردی. 968 01:08:29,711 --> 01:08:31,311 ‫آره، می‌دونم. ‫دفعه اولـی هم که گفتی شنیدم. 969 01:08:32,513 --> 01:08:33,514 ‫به نظرت بهم جذب شدی؟ 970 01:08:35,583 --> 01:08:37,484 ‫چون من اصلاً به تو جذب نشدم 971 01:08:38,251 --> 01:08:40,187 ‫فقط محض اطلاع. 972 01:08:40,220 --> 01:08:41,388 ‫نمی‌خوام بی ادب و اینا باشم. 973 01:08:41,421 --> 01:08:42,724 ‫فقط فکر می‌کنم اونقدر ها خوش قیانه نیستی 974 01:08:43,691 --> 01:08:44,726 ‫یا جذاب. 975 01:08:45,459 --> 01:08:46,460 ‫یا باهوش. 976 01:08:48,896 --> 01:08:50,330 ‫وای خدای من، بزرگ شو. 977 01:08:50,364 --> 01:08:51,666 ‫شاید یکی دیگه بهت جذب بشه. 978 01:08:51,699 --> 01:08:52,667 ‫شاید پدرم بهت جذب بشه. 979 01:08:52,700 --> 01:08:54,769 ‫- کاش واقعاً... ‫- می‌دونستی خیلی راحت 980 01:08:54,802 --> 01:08:55,837 ‫میشه رفت رو اعصابت؟ 981 01:08:55,870 --> 01:08:57,505 ‫راستـش یکم... غمگینـه. 982 01:08:58,405 --> 01:08:59,406 ‫می‌تونی تا تهش بکشی. 983 01:09:13,487 --> 01:09:16,390 ‫اگه پدر و مادرم می‌دونستن 984 01:09:16,423 --> 01:09:17,825 ‫موقعی که دارم تبلیغ کلیسا رو ‫می‌کنم چت کردم... 985 01:09:17,859 --> 01:09:18,860 ‫تو عضو کلیسای نیولایف نیستی. 986 01:09:20,662 --> 01:09:21,729 ‫چی؟ 987 01:09:21,763 --> 01:09:24,565 ‫یه بچۀ که کلاسـش پایین‌تر از منـه ‫میره اونجا. 988 01:09:24,599 --> 01:09:25,700 ‫گفت از سال گذشته دیگه این 989 01:09:25,733 --> 01:09:27,568 ‫کارای خونه به خونه رو انجام نمیدن 990 01:09:27,602 --> 01:09:29,804 ‫چون چندتا زنـه داشتن درس اخلاق و اینا می‌دادن 991 01:09:29,837 --> 01:09:31,939 ‫بعد یه یارو لخت در رو براشون باز کرده. 992 01:09:33,373 --> 01:09:35,375 ‫- من باید برم. ‫- تو واقعاً کی هستی؟ 993 01:09:36,911 --> 01:09:38,378 ‫بیخیال، بگو دیگه! 994 01:09:39,614 --> 01:09:41,415 ‫- چرا برات مهمـه؟ ‫- چون فکر می‌کنم ما 995 01:09:41,448 --> 01:09:42,650 ‫یک دوستی درحال شکل گرفتن داریم. 996 01:09:44,351 --> 01:09:45,520 ‫فقط داری سر به سر می‌زاری. 997 01:09:46,921 --> 01:09:48,221 ‫نه، نمی‌ذارم. 998 01:09:49,423 --> 01:09:50,558 ‫به کسی نمیگی؟ 999 01:09:52,292 --> 01:09:53,293 ‫به کی می‌تونم بگم؟ 1000 01:10:01,569 --> 01:10:02,637 ‫من عضو یک هیئت تبلیغاتی بودم. 1001 01:10:06,339 --> 01:10:08,341 ‫با یه گروه از بچه‌های کلیسای شهر واترلو 1002 01:10:09,577 --> 01:10:10,845 ‫از زادگاهـم یعنی آیووا. 1003 01:10:12,312 --> 01:10:13,848 ‫وقتی بابام موقعی که داشتم ‫گل می‌کشیدم مچـم رو گرفت 1004 01:10:13,881 --> 01:10:16,551 ‫فکر کرد شاید یه ماموریت برام ‫فکر خوبی باشه. 1005 01:10:16,584 --> 01:10:19,687 ‫فکر می‌کنم درواقع از داشتن ‫بچه‌ای مثل من شرمسار شد 1006 01:10:19,721 --> 01:10:21,923 ‫و می‌خواست که یه مدت دور باشم. 1007 01:10:22,790 --> 01:10:24,926 ‫بهرحال رفتم. 1008 01:10:28,361 --> 01:10:29,463 ‫اما دیگه‌ نمی‌تونستم ماموریت رو انجام بدم. 1009 01:10:31,498 --> 01:10:32,499 ‫چرا؟ 1010 01:10:33,634 --> 01:10:34,669 ‫رهبر گروه 1011 01:10:36,470 --> 01:10:37,437 ‫یه یارویی هست به اسم جری 1012 01:10:37,471 --> 01:10:39,040 ‫فقط مجبورمون می‌کرد وایسیم یه گوشه 1013 01:10:39,073 --> 01:10:41,008 ‫و رساله پخش کنیم. 1014 01:10:41,042 --> 01:10:42,476 ‫تهش هم برمی‌گشت می‌گفت 1015 01:10:42,510 --> 01:10:44,011 ‫"ببینید داریم به چندتا آدم کمک می‌کنیم" اما... 1016 01:10:44,879 --> 01:10:45,947 ‫سعی کردم درمورد راه‌های دیگه‌ای 1017 01:10:45,980 --> 01:10:47,347 ‫که می‌تونیم از طریقشون ‫خدمت کنیم باهاش حرف بزنم. 1018 01:10:47,380 --> 01:10:50,685 ‫درواقعً راه‌های مختلفی که می‌تونستیم باهاشون ‫به مردم کمک کنیم. اما... 1019 01:10:51,986 --> 01:10:54,454 ‫همش می‌گفت که لازم نداره ایمانـش رو 1020 01:10:54,488 --> 01:10:55,857 ‫به دست بیاره یا ثابت کنـه. 1021 01:10:58,993 --> 01:11:02,462 ‫بعد یه مدت از خودم پرسیدم ‫اصلاً دارم کمکـی می‌کنم؟ 1022 01:11:03,698 --> 01:11:05,533 ‫نه. نمی‌کردی. 1023 01:11:07,101 --> 01:11:08,770 ‫آره، منم همچین احساسی پیدا کردم. 1024 01:11:10,805 --> 01:11:11,706 ‫من حس نمی‌کنم 1025 01:11:11,739 --> 01:11:14,008 ‫می‌دونم که داشتی کمکـی نمی‌کردی. 1026 01:11:14,041 --> 01:11:15,408 ‫این که به آدم‌ها بگی باید ‫به خدا ایمان داشته باشن 1027 01:11:15,442 --> 01:11:16,644 ‫کمکـی بهشون نمی‌کنـه. 1028 01:11:16,677 --> 01:11:17,745 ‫اصلاً چرا باید کمکـی بکنـه؟ 1029 01:11:18,746 --> 01:11:20,515 ‫با خودم فکر کردم... 1030 01:11:20,548 --> 01:11:22,482 ‫من خانواده‌ و دوستام رو می‌بینم 1031 01:11:24,018 --> 01:11:25,418 ‫که همه‌شون خیلی خوشحال هستن. 1032 01:11:30,457 --> 01:11:31,659 ‫منم می‌خوام همینطوری باشم. 1033 01:11:33,895 --> 01:11:34,962 ‫پس چرا ول‌شون کردی؟ 1034 01:11:36,664 --> 01:11:39,033 ‫ترسیدم که دستگیر بشم. 1035 01:11:39,967 --> 01:11:40,968 ‫بخاطر گل کشیدن؟ 1036 01:11:42,670 --> 01:11:43,871 ‫بخاطر دزدی از گروه‌مون. 1037 01:11:51,913 --> 01:11:54,849 ‫یه روز رساله‌ها رو کنار گذاشتم. 1038 01:11:54,882 --> 01:11:55,783 ‫خونه به خونه در زدم. 1039 01:11:55,817 --> 01:11:57,785 ‫شروع کردم به واقعاً درگیر آدم‌ها شدن. 1040 01:11:57,819 --> 01:12:00,688 ‫بلاخره حس کردم که دارم کاری می‌کنم 1041 01:12:00,721 --> 01:12:01,789 ‫دارم به مردم کمک می‌کنم. 1042 01:12:05,526 --> 01:12:08,461 ‫اون شب برگشتم به جلسه هیئت تبلیغاتی، 1043 01:12:08,495 --> 01:12:09,931 ‫و به همه گفتم که چیکار کردم. 1044 01:12:09,964 --> 01:12:11,866 ‫و جری بهم گفت "ما روش کارمون اینطوری نیست رفیق." 1045 01:12:11,899 --> 01:12:13,201 ‫بعد من پرسیدم خب چرا؟ 1046 01:12:13,234 --> 01:12:15,468 ‫و اون شب جلوی همه درمورد ‫این موضوع بحث و جدال کردیم و... 1047 01:12:20,407 --> 01:12:23,578 ‫و اون شب تصمیم گرفتم که برم. 1048 01:12:23,611 --> 01:12:25,646 ‫و وقتی که بقیه خواب بودن، ‫من... 1049 01:12:25,680 --> 01:12:26,781 ‫یه مقدار پول برداشتم. 1050 01:12:28,749 --> 01:12:29,817 ‫چقدر؟ 1051 01:12:33,453 --> 01:12:35,488 ‫2 هزار 436 دلار. 1052 01:12:37,692 --> 01:12:39,026 ‫اوه. 1053 01:12:39,060 --> 01:12:40,427 ‫آره. اوه. 1054 01:12:42,462 --> 01:12:43,264 ‫سوار یه اتوبوس شدم. 1055 01:12:44,765 --> 01:12:46,634 ‫جری و والدینـم دائم بهم زنگ می‌زدن 1056 01:12:46,667 --> 01:12:47,902 ‫بارها و بارها. 1057 01:12:49,670 --> 01:12:51,038 ‫منم فقط گوشیـم رو پرت کردم بیرون. 1058 01:12:53,708 --> 01:12:56,476 ‫بعه یه مدت رسیدم اینجا. 1059 01:13:00,615 --> 01:13:02,550 ‫فکر کردم می‌تونم از این پول 1060 01:13:02,583 --> 01:13:03,718 ‫برای ماموریت خودم استفاده کنم. 1061 01:13:05,519 --> 01:13:08,089 ‫طوری که بفهمم ایمان من ‫حداقل یک نفر رو نجات داده. 1062 01:13:09,824 --> 01:13:11,859 ‫اما حالا دیگه تقریباً پولـم تموم شده. ‫من فقط... 1063 01:13:13,227 --> 01:13:15,495 ‫نمی‌تونم برم خونـه و... 1064 01:13:15,529 --> 01:13:17,064 ‫پدر و مادرم هم احتمالاً قبولـم نمی‌کنن. 1065 01:13:22,904 --> 01:13:24,071 ‫نمی‌دونم چیکار کنم. 1066 01:13:35,016 --> 01:13:36,617 ‫حالاً به نظر جالب تر شدی. 1067 01:13:39,654 --> 01:13:40,688 ‫ممنون. 1068 01:13:53,500 --> 01:13:54,902 ‫واسه همینـه که می‌خوای پدرم رو نجات بدی. 1069 01:14:15,890 --> 01:14:17,058 ‫مامان؟ 1070 01:14:17,091 --> 01:14:18,626 ‫- قاطی نکن. ‫- خفه شو. 1071 01:14:21,095 --> 01:14:22,129 ‫بازم تو؟ 1072 01:14:22,997 --> 01:14:24,165 ‫چارلی؟ 1073 01:14:24,699 --> 01:14:25,700 ‫چارلی؟ 1074 01:14:27,835 --> 01:14:28,903 ‫چارلی؟ 1075 01:14:30,204 --> 01:14:31,639 ‫چارلی. 1076 01:14:46,320 --> 01:14:47,588 ‫نه مخزن اکسیژن اینجاست. 1077 01:14:49,824 --> 01:14:50,825 ‫من کنار پنجره وایمیسم. 1078 01:14:57,832 --> 01:15:00,935 ‫الی بهت گفت که داره میاد اینجا؟ 1079 01:15:00,968 --> 01:15:02,670 ‫نه. من گفتم. 1080 01:15:02,703 --> 01:15:04,005 ‫و انگار به موقع گفتم. 1081 01:15:05,172 --> 01:15:06,941 دردت بیشتر شده؟ 1082 01:15:08,676 --> 01:15:10,144 ‫می‌تونی راحت تکون بخوری؟ 1083 01:15:11,012 --> 01:15:12,213 ‫نه زیاد. 1084 01:15:12,246 --> 01:15:14,782 ‫احساس گیجی داری؟ ‫احساس سردرگمی 1085 01:15:14,815 --> 01:15:16,217 ‫یا فراموشی یا اینکه یادت بره ‫داری چیکار می‌کنی داری؟ 1086 01:15:16,250 --> 01:15:19,854 ‫- من خوبم؟ ‫- نه، اونقدا نه. 1087 01:15:19,887 --> 01:15:21,322 ‫اما از اونجایی که فقط قرص خواب بوده، خوبی. 1088 01:15:21,355 --> 01:15:22,723 ‫فکر می‌کنم کم بهت داده. 1089 01:15:22,757 --> 01:15:23,891 ‫آره، خودمـم گفتم. 1090 01:15:26,093 --> 01:15:27,628 ‫می‌دونی، من یه زمانی یه دختر اوقات تلخ 1091 01:15:27,661 --> 01:15:28,829 ‫و خیلی احمق بودم 1092 01:15:28,863 --> 01:15:30,564 ‫اما اگه بهش یکم بیشتر قرص داده بودی... 1093 01:15:30,598 --> 01:15:31,999 ‫آره، اما بیشتر ندادم بهش 1094 01:15:32,033 --> 01:15:33,701 ‫- بهش دوتا دادم. ‫- الی؟ 1095 01:15:34,902 --> 01:15:36,137 ‫چقد پول بهت پیشنهاد کرده؟ 1096 01:15:42,143 --> 01:15:44,145 ‫- همه‌اش رو؟ ‫- قضیه پول رو از کجا می‌دونی؟ 1097 01:15:44,945 --> 01:15:47,114 ‫فکر کردی من احمقـم؟ 1098 01:15:47,148 --> 01:15:49,016 ‫فکر کردی واقعاً باورم میشه که از روی 1099 01:15:49,050 --> 01:15:50,284 ‫لطف میومدی اینجا؟ 1100 01:15:51,385 --> 01:15:54,755 ‫چارلی هیچ پولی نداره. 1101 01:15:56,791 --> 01:15:58,626 ‫- اون نمی‌دونه؟ ‫- مری. 1102 01:15:58,659 --> 01:16:00,728 ‫پس فکر کردی اون همه پولی که ‫از تدریس در میاره کجا میرن؟ 1103 01:16:01,929 --> 01:16:03,097 ‫به حساب الی؟ 1104 01:16:03,130 --> 01:16:05,166 ‫تاحالا حتماً کلی پول شده. 1105 01:16:05,199 --> 01:16:06,834 ‫حداقل بیشتر از 100 هزارتا، درسته؟ 1106 01:16:12,406 --> 01:16:13,808 ‫این که حقیقت نداره، داره؟ 1107 01:16:17,745 --> 01:16:18,879 ‫چارلی. 1108 01:16:20,247 --> 01:16:22,249 ‫می‌تونستیم هرچی که لازم داری رو ‫برات بگیریم. 1109 01:16:23,717 --> 01:16:25,152 ‫تخت مخصوص، فیزیوتراپیست، 1110 01:16:25,186 --> 01:16:27,221 ‫بیمۀ سلامت کوفتی! 1111 01:16:29,757 --> 01:16:31,158 ‫زمستون گذشته وانتـم خراب شد 1112 01:16:31,192 --> 01:16:32,393 ‫و من مجبور بودم توی برف پیاده برم 1113 01:16:32,426 --> 01:16:33,761 ‫تا برات مواد غذایی بگیرم... 1114 01:16:33,794 --> 01:16:35,196 ‫بهت که پیشنهاد دادم بزار درستـش کنم. 1115 01:16:35,229 --> 01:16:38,065 ‫آره و من رد کردم چون فکر می‌کردم 1116 01:16:38,099 --> 01:16:40,301 ‫- 700 دلار تو حسابتـه. ‫- این پول برای الیـه. 1117 01:16:41,702 --> 01:16:43,704 ‫همیشه برای الی بوده. 1118 01:16:43,737 --> 01:16:46,107 ‫اگه یه وقت یه مورد اورژانسی پیش میومد 1119 01:16:46,140 --> 01:16:48,008 ‫- بهت پول می‌دادم. واقعاً می‌دادی؟ - 1120 01:16:51,979 --> 01:16:53,013 ‫وایسا. 1121 01:16:56,917 --> 01:16:58,252 ‫وایسا. 1122 01:17:01,355 --> 01:17:02,857 ‫مامان، تو هیچی از پول من گیرت نمیاد. 1123 01:17:02,890 --> 01:17:03,891 ‫خفه شو الی. 1124 01:17:05,726 --> 01:17:07,328 ‫برو، همین حالا. 1125 01:17:10,731 --> 01:17:12,066 ‫وایسا. 1126 01:17:12,099 --> 01:17:15,169 ‫الی، می‌دونم که نمی‌خواستی بهم صدمه بزنی. ‫می‌دونم نمی‌خواستی... 1127 01:17:15,202 --> 01:17:16,804 ‫خب، می‌دونی چیـه؟ ‫به من گوش کن. ببین. 1128 01:17:16,837 --> 01:17:18,672 ‫من تو به هیچ‌جام نیست! 1129 01:17:18,706 --> 01:17:20,241 ‫این رو تو مخ پوکـت فرو کن. 1130 01:17:20,274 --> 01:17:22,676 ‫- الی، خواهش می‌کنم. ‫- تو الانـش هم برام مردی! 1131 01:17:23,210 --> 01:17:24,645 ‫کافیـه! 1132 01:17:28,082 --> 01:17:29,350 ‫الی، اون... ‫مقاله‌ات. 1133 01:17:37,758 --> 01:17:40,227 ‫خب.. این... 1134 01:17:43,197 --> 01:17:44,698 ‫واقعاً مقالۀ خوبیـه! 1135 01:18:12,326 --> 01:18:14,361 ‫یا مسیح، چارلی. 1136 01:18:22,303 --> 01:18:23,370 ‫چیزی داری؟ 1137 01:18:27,775 --> 01:18:29,210 ‫بالا سینکه 1138 01:18:29,243 --> 01:18:31,178 ‫اون کابینت سمت چپ. 1139 01:18:33,247 --> 01:18:35,182 ‫- اون یکی. ‫- آره. 1140 01:18:39,453 --> 01:18:41,322 ‫قرارمون این بود 1141 01:18:41,355 --> 01:18:43,290 ‫که تا وقتی از خونه بره صبر کنیم ‫بعد پول رو بهش بدیم. 1142 01:18:44,225 --> 01:18:45,859 ‫چه فرقی می‌کنـه؟ 1143 01:18:45,893 --> 01:18:49,863 ‫فرقـش اینـه که تازه 17 سالشـه ‫و هنوز میره دبیرستان. 1144 01:18:49,897 --> 01:18:52,800 ‫کلـش رو خرج تتو کردن روی صورتـش ‫یا اسب فانتری یا همچین چیزی می‌کنـه. 1145 01:18:52,833 --> 01:18:55,102 ‫فکر می‌کنم خیلی باهوش‌تر از این حرفاست. 1146 01:18:58,339 --> 01:18:59,340 ‫پس... 1147 01:19:02,443 --> 01:19:03,244 ‫چطور بود؟ 1148 01:19:04,878 --> 01:19:06,747 ‫شناختنـش رو میگم. 1149 01:19:07,848 --> 01:19:10,184 ‫اون معرکه‌ست. 1150 01:19:10,217 --> 01:19:12,219 ‫هنوز هم این عادت رو داری. 1151 01:19:14,054 --> 01:19:15,055 ‫چی؟ 1152 01:19:15,990 --> 01:19:17,424 ‫این مثبت بینی. 1153 01:19:19,159 --> 01:19:20,160 ‫خیلی رو مخه. 1154 01:19:21,195 --> 01:19:22,396 ‫تو زیادی بدبینی. 1155 01:19:23,998 --> 01:19:25,866 ‫اینطوری سعی می‌کنم تعادل رو برقرار کنم. 1156 01:19:25,899 --> 01:19:27,901 ‫آره. ‫فکر کنم دلم براش تنگ شده. 1157 01:19:29,103 --> 01:19:30,137 ‫برای این کاره. 1158 01:19:31,573 --> 01:19:32,773 ‫فقط همین؟ 1159 01:19:34,609 --> 01:19:36,877 ‫اون و آشپزی. 1160 01:19:36,910 --> 01:19:39,880 ‫- ماه پیش سعی کردم به سبک چینی غذا درست کنم. ‫- جدی؟ 1161 01:19:39,913 --> 01:19:41,583 ‫نزدیک بود کل آپارتمان رو جزغاله کنم. 1162 01:20:02,936 --> 01:20:04,572 ‫روحـم هم خبر نداشت که داری ‫همچین بلایی سر خودت میاری. 1163 01:20:06,173 --> 01:20:08,275 ‫خب تو هیچ وقت احوالـم رو نپرسیدی. 1164 01:20:09,611 --> 01:20:11,378 ‫تو هم هیچ وقت احوالـم رو نپرسیدی. 1165 01:20:12,614 --> 01:20:14,582 ‫فقط هر ماه می‌گفتی 1166 01:20:14,616 --> 01:20:17,451 ‫"چقد پول می‌خوای؟" ‫یا "الی چطوره؟" 1167 01:20:17,484 --> 01:20:20,522 ‫نگفتی داره بخاطر نمره‌هاش اخراج میشه. 1168 01:20:20,555 --> 01:20:22,156 ‫فکر کردم لازم نیست درمورد 1169 01:20:22,189 --> 01:20:23,891 ‫گرفتاریم درمورد درس‌هاش چیزی بگم. 1170 01:20:23,924 --> 01:20:26,393 ‫این چیزی نیست که من... 1171 01:20:32,433 --> 01:20:34,034 ‫چطوری مری؟ 1172 01:20:39,574 --> 01:20:42,976 ‫می‌دونم قرار بود اطرافـش نباشم. 1173 01:20:43,010 --> 01:20:46,581 ‫- اگه می‌خواستی می‌تونستی زنگ بزنی پلیس. ‫- یا مسیح. 1174 01:20:46,614 --> 01:20:48,115 ‫واقعاً فکر می‌کنی همچین کاری می‌کردم؟ 1175 01:20:48,148 --> 01:20:50,918 ‫کلی باهام سر حضانت کامل بحث و جدل کردی. 1176 01:20:50,951 --> 01:20:53,187 ‫و بخاطر این که ازم دور نگهش داشتی ‫سرزنشـت نمی‌کنم. 1177 01:20:53,220 --> 01:20:57,358 ‫چارلی، باید بهت یادآوری کنم ‫که تو ما رو ول کردی. 1178 01:20:58,125 --> 01:20:59,259 ‫می‌دونم. 1179 01:20:59,293 --> 01:21:01,195 ‫و من تنها داشتم بچه‌مون رو بزرگ می‌کردم 1180 01:21:01,228 --> 01:21:04,532 ‫و به ملت توضیح می‌دادم که شوهرم ‫بخاطر یه مرد من رو ول کرده. 1181 01:21:04,566 --> 01:21:07,101 ‫اما نباید اینطوری من رو ‫از زندگیـش خط می‌زدی. 1182 01:21:07,134 --> 01:21:08,268 ‫اوه، بیخیال. 1183 01:21:08,302 --> 01:21:10,437 ‫انقد خوشحال بودی که یه مدت ‫کلاً ما رو فراموش کردی. 1184 01:21:10,471 --> 01:21:11,472 ‫خودتم می‌دونی. 1185 01:21:13,407 --> 01:21:15,376 ‫می‌دونم کلی اشتباه کردم. 1186 01:21:17,612 --> 01:21:20,548 ‫اما فقط می‌خواستم ببینمـش مری. 1187 01:21:20,582 --> 01:21:23,050 ‫من همیشه فقط... ‫فقط می‌خواستم ببینمـش. 1188 01:21:24,451 --> 01:21:25,520 ‫کلش همینـه. 1189 01:21:27,354 --> 01:21:29,089 ‫حتی الان، هان؟ 1190 01:21:31,526 --> 01:21:33,193 ‫حالا می‌دونی چرا ازت ‫دور نگهش داشتم. 1191 01:21:34,261 --> 01:21:35,262 ‫چی؟ 1192 01:21:36,997 --> 01:21:39,933 ‫اون وحشتناکـه، مگه نه؟ 1193 01:21:39,967 --> 01:21:43,270 ‫اون یه آشوبگره. ‫و تو فکر می‌کنی این تقصیر منـه. 1194 01:21:43,303 --> 01:21:48,108 ‫وایسا، بخاطر همین این همه مدت ‫ازم دور نگهش داشتی؟ 1195 01:21:48,142 --> 01:21:52,312 ‫چون فکر کردی با خودم میگم ‫چه مادر بدی هستی؟ 1196 01:21:53,414 --> 01:21:54,415 ‫اولـش اینطوری بود. 1197 01:21:55,683 --> 01:21:58,686 ‫اما بعدش، وقتی که 15 16 سالـش شد 1198 01:22:01,021 --> 01:22:02,456 ‫نگران بودم که بهت آسیب بزنه. 1199 01:22:03,090 --> 01:22:04,091 ‫به من آسیب بزنه؟ 1200 01:22:05,325 --> 01:22:06,427 ‫مسخره‌ست. 1201 01:22:06,460 --> 01:22:08,262 ‫از اعتراف کردن بهش هیچ لذتی نمی‌برم. 1202 01:22:08,295 --> 01:22:10,698 ‫ ناسلامتی من مادرشم. 1203 01:22:10,732 --> 01:22:13,535 ‫می‌دونی، کلی وقت به خودم گفتم 1204 01:22:13,568 --> 01:22:15,969 ‫فقط سرکشـه 1205 01:22:16,003 --> 01:22:17,137 ‫فقط بدقلقـه. 1206 01:22:19,507 --> 01:22:22,142 ‫چارلی، اون یک شیطانـه. 1207 01:22:23,511 --> 01:22:24,679 ‫اون یه شیطان نیست. 1208 01:22:31,418 --> 01:22:32,453 ‫داری چیکار می‌کنی؟ 1209 01:22:38,392 --> 01:22:39,993 ‫فکر از خودم میگم؟ 1210 01:22:51,706 --> 01:22:55,042 ‫"وقتی اون توی جهنم شروع به سوختن کنـه ‫بوی چربی‌هاش کل جهنم رو می‌گیره." 1211 01:23:02,483 --> 01:23:03,484 ‫احساس بدی نداشته باش. 1212 01:23:05,052 --> 01:23:07,187 ‫کلی بار از این چیزا به من هم گفته. 1213 01:23:10,825 --> 01:23:12,192 ‫اون یه نویسندۀ قویـه. 1214 01:23:14,361 --> 01:23:16,129 ‫الان جوابـت اینـه؟ 1215 01:23:16,163 --> 01:23:17,231 ‫اون یه شیطان نیست. 1216 01:23:17,732 --> 01:23:19,333 ‫به این میگن صداقت. 1217 01:23:19,366 --> 01:23:21,769 ‫می‌دونی تاحالا چقد مزخرف توی ‫زندگیـم خوندم؟ 1218 01:23:21,803 --> 01:23:24,639 ‫وای خدا، اصلاً درکـت نمی‌کنم چارلی. 1219 01:23:24,672 --> 01:23:26,674 ‫هر دفعه که بهت زنگ می‌زدم و حالـش رو می‌پرسیدم 1220 01:23:26,708 --> 01:23:28,041 ‫تو میگفتی خوبـه. 1221 01:23:28,710 --> 01:23:30,277 ‫اگه اون شیطانـه پس... 1222 01:23:30,310 --> 01:23:31,813 باید چی بهت می‌گفتم؟ 1223 01:23:31,846 --> 01:23:34,516 ‫می‌خواستی بگم همکلاسی‌هاش رو ‫به گریه کردن انداخته 1224 01:23:34,549 --> 01:23:36,083 ‫یا ماشین معلم‌هاش رو پنچر کرده؟ 1225 01:23:36,116 --> 01:23:37,384 ‫دلـت نمی‌خواست اینطور چرا رو بشنوی. 1226 01:23:37,417 --> 01:23:38,520 ‫می‌تونستم کمکـش کنـم! 1227 01:23:38,553 --> 01:23:42,089 ‫اون کمک تو رو نمی‌خواد! ‫اون هیچکس رو نمی‌خواد! 1228 01:23:42,122 --> 01:23:44,091 ‫فکر می‌کنی من دلـم نمی‌خواست ‫که اون یه پدر داشته باشه؟ 1229 01:23:44,792 --> 01:23:46,460 ‫اون تو رو می‌پرستید! 1230 01:23:46,493 --> 01:23:48,328 ‫اصلاً تنها دلیلی که با من ازدواج کردی 1231 01:23:48,362 --> 01:23:50,163 ‫این بود که بچه می‌خواستی، ‫می‌دونم! 1232 01:23:50,197 --> 01:23:51,365 ‫مری، خواهش می‌کنم! 1233 01:23:57,237 --> 01:24:00,440 ‫خب، این باعث تجدید خاطرات میشه، نه؟ 1234 01:24:19,627 --> 01:24:20,628 ‫ببین. 1235 01:24:23,463 --> 01:24:25,399 ‫هیچ وقت فرصت نشد که ‫بهت بگم متاسفم. 1236 01:24:27,301 --> 01:24:29,671 ‫بابت چی باید می‌گفتی؟ 1237 01:24:29,704 --> 01:24:30,772 ‫نه، منظورم این نیست. 1238 01:24:32,439 --> 01:24:33,440 ‫منظورم... 1239 01:24:38,211 --> 01:24:40,515 ‫بابـت دوستتـه. 1240 01:24:41,883 --> 01:24:43,083 ‫اوه. 1241 01:24:46,621 --> 01:24:47,689 ‫اسمـش الن بود. 1242 01:24:47,722 --> 01:24:49,389 ‫اسم کوفتیـش رو می‌دونم چارلی. 1243 01:24:54,161 --> 01:24:55,162 ‫یک بار دیدمـش 1244 01:24:56,764 --> 01:24:58,198 ‫توی پارکینگ فروشگاه وال‌مارت. 1245 01:24:59,166 --> 01:25:00,034 ‫زیاد خوب به نظر نمی‌رسید 1246 01:25:00,068 --> 01:25:02,102 ‫و فکر می‌کنم یکم بعدش... 1247 01:25:04,338 --> 01:25:06,774 ‫بهرحال، کلی چیز بود که ... 1248 01:25:06,808 --> 01:25:07,809 ‫می‌خواستم بهش بگم 1249 01:25:07,842 --> 01:25:09,711 ‫می‌دونی، می‌خواستم یه آجری چیزی ‫سمتـش پرتاب کنـم. 1250 01:25:10,477 --> 01:25:12,446 ‫اما من... 1251 01:25:12,479 --> 01:25:14,114 ‫ازش پرسیدم که کمک می‌خواد یا نه. 1252 01:25:16,584 --> 01:25:18,586 ‫بهم اجازه داد چندتا از کیسه‌هاش رو ‫براش تا ماشین ببرم 1253 01:25:19,887 --> 01:25:21,188 ‫بعدش تشکر کرد 1254 01:25:22,790 --> 01:25:23,791 ‫و رفتم. 1255 01:25:27,629 --> 01:25:29,229 ‫هیچ وقت حتی بهش نگفتم که کی هستم. 1256 01:25:38,338 --> 01:25:39,373 ‫داری خس خس می‌کنی. 1257 01:25:40,742 --> 01:25:43,477 ‫آره، بدتر شده. 1258 01:25:44,378 --> 01:25:45,513 ‫با به کسی زنگ بزنم؟ 1259 01:25:46,246 --> 01:25:48,281 ‫نه، ام... 1260 01:25:53,554 --> 01:25:54,656 میشه گوش کنـم؟ 1261 01:26:19,580 --> 01:26:20,648 چه صدایی میده؟ 1262 01:26:28,589 --> 01:26:30,925 تقریباً بعد از نه سال اولین باریـه که 1263 01:26:30,958 --> 01:26:33,728 ‫با همدیگه هستیم. ‫یادتـه؟ 1264 01:26:43,503 --> 01:26:45,439 ‫وقتی که الی کوچیک بود 1265 01:26:45,472 --> 01:26:49,209 ‫وقتی که با هم رفتیم به اون سفر ‫به ساحل اورگان 1266 01:26:50,277 --> 01:26:52,345 ‫الی تو ماسه‌ها بازی می‌کرد و... 1267 01:26:53,848 --> 01:26:55,717 ‫ما روی ساحل دراز کشیدیم. 1268 01:26:57,051 --> 01:26:58,686 ‫من رفتم توی اقیانوس شنا کردم. 1269 01:27:01,354 --> 01:27:03,858 ‫راستـش اون آخرین باری بود ‫که شنا کردم. 1270 01:27:06,928 --> 01:27:09,362 ‫هی پاهام رو روی سنگ‌ها ‫زخم می‌کردم. 1271 01:27:12,934 --> 01:27:14,936 ‫آب خیلی سرد بود. 1272 01:27:26,647 --> 01:27:30,450 ‫و از اینکه پاهام خون میومد 1273 01:27:30,484 --> 01:27:32,754 ‫و صندلی ون رو خونی می‌کردم ‫عصبانی بودی. 1274 01:27:34,055 --> 01:27:38,659 ‫و گفتی که تا چند روز بعدش ‫بوی آب دریا می‌دادم. 1275 01:27:40,661 --> 01:27:42,362 ‫یادتـه؟ 1276 01:27:49,937 --> 01:27:51,271 ‫به نظر اصلاً حالـت خوب نیست. 1277 01:27:52,774 --> 01:27:54,976 ‫من دارم می‌میرم مری. 1278 01:27:59,046 --> 01:28:00,047 ‫گور پدرت. 1279 01:28:01,983 --> 01:28:03,316 ‫شرمنده‌ام. 1280 01:28:04,786 --> 01:28:05,887 ‫گور بابات. 1281 01:28:08,790 --> 01:28:09,924 ‫حتمیـه؟ 1282 01:28:10,792 --> 01:28:13,426 ‫آره. ‫حتمیـه. 1283 01:28:15,596 --> 01:28:16,798 ‫گوش کن. 1284 01:28:19,801 --> 01:28:22,335 ‫نیاز دارم مطمئن باشم که ‫حالـش خوب خواهد بود. 1285 01:28:23,436 --> 01:28:24,639 ‫نمی‌تونیم بیخیالـش بشیم. 1286 01:28:25,472 --> 01:28:27,108 ‫تو قبلا بیخیالـش شدی! 1287 01:28:27,141 --> 01:28:29,076 ‫وقتی که نه سالـش بود بیخیالـش شدی! 1288 01:28:29,110 --> 01:28:32,113 ‫کاش می‌تونستم بخشـی از زندگیـش باشم مری. 1289 01:28:32,146 --> 01:28:34,015 ‫بخشی از زندگی جفتـتون. 1290 01:28:34,048 --> 01:28:35,049 ‫برو بیمارستان. 1291 01:28:36,416 --> 01:28:38,653 ‫پول که داری، فقط برو بیمارستان! 1292 01:28:39,720 --> 01:28:44,058 ‫جفت‌مون می‌دونیم که اون پول ‫مال الیـه. 1293 01:28:45,059 --> 01:28:49,429 ‫و گذشته از اینـا 1294 01:28:49,462 --> 01:28:53,534 ‫نیاز دارم بدون که قراره ‫یه زندگی شایسته داشته باشه. 1295 01:28:54,669 --> 01:28:56,871 ‫زندگی‌ای که توش به آدم‌ها اهمیت میده 1296 01:28:56,904 --> 01:28:59,006 ‫و آدم‌ها هم به اون اهمیت میدن. 1297 01:29:00,508 --> 01:29:02,510 ‫و حالـش خوبـه. 1298 01:29:03,511 --> 01:29:04,477 ‫- من باید برم. ‫- مری. 1299 01:29:04,512 --> 01:29:08,049 ‫- اون کس دیگه‌ای رو نداره. ‫- من باید برم. 1300 01:29:08,082 --> 01:29:10,718 ‫نیاز دارم که بدونم 1301 01:29:10,751 --> 01:29:13,554 ‫یه کار درست توی زندگیـم ‫انجام دادم! 1302 01:29:17,124 --> 01:29:18,526 ‫ما جفت‌مون نقش‌مون رو بازی کردیم. 1303 01:29:20,027 --> 01:29:22,563 ‫من بزرگـش کردم و توام که داری ‫بهش پول میدی. 1304 01:29:23,197 --> 01:29:24,497 ‫این بهترین کاریـه که می‌تونستیم براش بکنیم. 1305 01:29:30,571 --> 01:29:31,572 ‫قبل از این که برم 1306 01:29:33,007 --> 01:29:34,041 ‫به چیزی نیاز داری؟ 1307 01:29:35,042 --> 01:29:36,376 ‫آبی چیزی. 1308 01:30:47,181 --> 01:30:48,816 !از ‫گامبینوز اومدم 1309 01:30:48,849 --> 01:30:50,952 ‫آره. 1310 01:30:50,985 --> 01:30:51,986 ‫چارلی؟ 1311 01:30:53,187 --> 01:30:54,188 ‫تو خوبی؟ 1312 01:30:55,990 --> 01:30:57,858 ‫آره. 1313 01:30:59,527 --> 01:31:01,062 ‫پول توی... 1314 01:31:02,630 --> 01:31:03,664 ‫البته. 1315 01:31:07,735 --> 01:31:09,103 ‫مطمئنی که خوبی؟ 1316 01:31:11,205 --> 01:31:13,207 ‫آره. ‫ممنون دن. 1317 01:31:13,240 --> 01:31:15,042 ‫شب خوبی داشته باشی، خب؟ 1318 01:32:35,322 --> 01:32:36,957 ‫لعنت به این مقاله‌ها. 1319 01:32:38,025 --> 01:32:39,193 ‫لعنت به این ریدینگ‌ها. 1320 01:32:41,762 --> 01:32:45,866 ‫فقط یه چیز صادقانه برام بنویسید. 1321 01:34:16,924 --> 01:34:18,259 ‫لیز؟ 1322 01:34:22,196 --> 01:34:23,330 ‫می‌تونم بیام داخل؟ 1323 01:34:25,099 --> 01:34:26,133 ‫قفل نیست. 1324 01:34:28,402 --> 01:34:29,703 ‫سلام. ‫چی شده؟ 1325 01:34:30,371 --> 01:34:31,872 ‫- ممنون. ‫- بابت چی؟ 1326 01:34:31,906 --> 01:34:34,775 ‫ببین، من دقیقاً اون آدمی که ‫گفتم نبودم. 1327 01:34:34,808 --> 01:34:36,410 ‫من عضو کلیسای نیولایف نیستم. 1328 01:34:36,443 --> 01:34:38,012 ‫چی؟ ‫من.. نمیـ... 1329 01:34:38,045 --> 01:34:39,980 ‫اخیراً توی شرایط بدی بودم. 1330 01:34:40,014 --> 01:34:41,382 ‫یکم پول دزدیم 1331 01:34:41,415 --> 01:34:43,417 ‫و چند ماه پیش از خونـه فرار کردم. 1332 01:34:43,450 --> 01:34:46,287 ‫و دخترت چندتا عکس‌ درحالی که ‫داشتم گل می‌کشیدم ازم گرفت 1333 01:34:46,320 --> 01:34:48,722 ‫و صدا و اینام رو هم ظبط کرد 1334 01:34:48,756 --> 01:34:50,925 ‫و بعدش هم یجوری کلیسام ‫توی واترلو رو پیدا کرده 1335 01:34:50,958 --> 01:34:52,126 ‫و براشون ارسالـشون کرده 1336 01:34:52,159 --> 01:34:53,861 ‫- و اونا هم فرستادن‌شون برای والدینـم... ‫- وایسا. 1337 01:34:53,894 --> 01:34:55,095 ‫و می‌دونی اونا چی گفتن؟ 1338 01:34:56,030 --> 01:34:57,064 ‫گفتن فقط یکم پول بوده. 1339 01:34:58,165 --> 01:35:00,067 ‫و من رو بخشیدن. 1340 01:35:00,100 --> 01:35:02,870 ‫و دوستـم دارن و می‌خوان که ‫برگردم خونه. 1341 01:35:04,471 --> 01:35:06,006 ‫چقد بده؟ 1342 01:35:07,107 --> 01:35:09,777 ‫الی، اون... ‫اون این کار رو کرده؟ 1343 01:35:09,810 --> 01:35:14,048 ‫نمی‌دونم می‌خواسته بهم صدمه بزنه ‫یا کمکـم کنـه یا... 1344 01:35:14,081 --> 01:35:15,382 ‫هیچ وقت همچین حسی ‫درموردش پیدا کردی؟ 1345 01:35:15,416 --> 01:35:17,051 ‫چطوری اصلاً... ‫اون... 1346 01:35:18,919 --> 01:35:21,789 ‫اون کلیسات رو پیدا کرده، ‫رد خانواده‌ات رو زده. 1347 01:35:23,123 --> 01:35:24,425 ‫واقعاً همچین کاری کرده؟ 1348 01:35:24,458 --> 01:35:26,160 ‫آره، من دارم فردا میرم خونـه. 1349 01:35:27,261 --> 01:35:28,896 ‫اما چارلی، قبل از این که برم... 1350 01:35:28,929 --> 01:35:30,331 ‫باید این رو بهت نشون بدم. 1351 01:35:32,299 --> 01:35:33,901 ‫چی... چی شده؟ 1352 01:35:33,934 --> 01:35:35,169 ‫وایسا، تو خوبی؟ 1353 01:35:35,202 --> 01:35:37,204 ‫- فقط درد دارم. ‫- چارلی... 1354 01:35:37,238 --> 01:35:39,473 ‫می‌خوام کمکـت کنم. ‫می‌دونم که می‌تونم کمکـت کنم. 1355 01:35:39,507 --> 01:35:41,408 ‫من نمیرم بیمارستان. 1356 01:35:41,442 --> 01:35:42,943 ‫نه، می‌دونم. ‫نمی‌خوام مجبورت کنـم. 1357 01:35:42,977 --> 01:35:44,245 ‫اما می‌تونم کمکـت کنم. 1358 01:35:46,213 --> 01:35:47,815 ‫- "از این رو، برداران و خواهران..." ‫- داری چیکار می‌کنی؟ 1359 01:35:47,848 --> 01:35:49,149 ‫مدیون جسم نیستیم 1360 01:35:49,183 --> 01:35:51,385 ‫تا برحسب جسم زیست نماییم. 1361 01:35:51,418 --> 01:35:54,154 ‫زیرا اگر برحسب جسم زیست کنید، ‫هرآینه خواهید مرد. 1362 01:35:54,188 --> 01:35:56,524 ‫لکن اگر افعال بدن را به‌وسیلهٔ 1363 01:35:56,558 --> 01:35:59,126 ‫روح بکُشید، هماناخواهید زیست 1364 01:35:59,159 --> 01:36:01,028 ‫من... ‫متوجه‌ نمیشم. 1365 01:36:01,061 --> 01:36:03,964 ‫چارلی، وقتی این رو خوندم ‫بلاخره فهمیدم. 1366 01:36:03,998 --> 01:36:07,334 ‫بلاخره فهمیدم که چرا خدا ‫من رو برات آورده به اینجا. 1367 01:36:07,368 --> 01:36:09,503 ‫تا بتونم کمکـت کنـم که بفهمی ‫چه اتفاقی برای الن افتاده. 1368 01:36:09,537 --> 01:36:11,038 ‫تا دیگه برای تو اتفاق نیوفته. 1369 01:36:14,074 --> 01:36:15,009 ‫این رو از کجا پیدا کردی؟ 1370 01:36:15,042 --> 01:36:18,445 ‫چارلی، الن سعی کرد که از ‫خواست خدا فرار کنـه. 1371 01:36:18,479 --> 01:36:20,848 ‫اون زندگی با تو رو ‫به خدا ترجیح داد. 1372 01:36:20,881 --> 01:36:24,451 ‫اما بخاطر همین بوده که دائم ‫به این آیه فکر می‌کرده. 1373 01:36:24,485 --> 01:36:26,253 ‫اون می‌دونسته که داره ‫بر حسب جسم زندگی می‌کنـه، 1374 01:36:26,287 --> 01:36:27,522 ‫نه روحـش. 1375 01:36:27,555 --> 01:36:30,891 ‫اون هیچ وقت برای رهایی دعا نکرد، ‫اما برای تو هنوز اونقدر ها هم دیر نیست. 1376 01:36:30,924 --> 01:36:32,493 ‫بواسطه روحـت می‌تونی ‫اعمال بد جسمـت رو 1377 01:36:32,527 --> 01:36:34,862 ‫از بین ببری، بعدش زندگی خواهی کرد. 1378 01:36:36,463 --> 01:36:38,999 ‫تو فکر می‌کنی الن چون انتخاب کرد ‫که با من زندگی کنـه مُرده؟ 1379 01:36:41,302 --> 01:36:42,936 ‫فکر می‌کنی خدا پشتـش رو به اون کرده 1380 01:36:42,970 --> 01:36:44,138 ‫چون من و اون عاشق هم بودیم؟ 1381 01:36:48,375 --> 01:36:49,376 ‫بله. 1382 01:36:57,985 --> 01:37:00,287 ‫یه چیزی رو می‌دونی؟ ‫من همیشه انقد چاق نبودم. 1383 01:37:01,656 --> 01:37:03,924 ‫آره، می‌دونم. 1384 01:37:03,957 --> 01:37:06,260 ‫اینطوری نبود که جذاب‌ترین آدم ‫روی زمین باشم اما... 1385 01:37:07,961 --> 01:37:08,962 ‫الن عاشقـم شد. 1386 01:37:12,032 --> 01:37:13,133 ‫اون فکر کرد که من قنشگـم. 1387 01:37:17,672 --> 01:37:18,872 ‫باشه. 1388 01:37:21,075 --> 01:37:22,843 ‫از وسط‌های ترم 1389 01:37:24,278 --> 01:37:27,915 ‫شروع کرد به ملاقات کردن با من ‫توی ساعات کاریـم. 1390 01:37:27,948 --> 01:37:32,119 ‫و ما... ما دیوونۀ همدیگه بودیم. 1391 01:37:32,152 --> 01:37:34,188 ‫اما صبر می‌کردیم 1392 01:37:34,221 --> 01:37:36,957 ‫تا کلاس تموم بشه بعدش... 1393 01:37:36,990 --> 01:37:38,025 ‫این... 1394 01:37:38,058 --> 01:37:41,395 ‫تا آخر سال فقط بعد از کلاس‌ها بود. 1395 01:37:41,428 --> 01:37:43,330 ‫هوا عالی بود. 1396 01:37:44,398 --> 01:37:46,300 ‫توی باغ قدم می‌زدیم 1397 01:37:48,936 --> 01:37:49,970 ‫و همدیگه رو می‌بوسیدیم. 1398 01:37:50,471 --> 01:37:52,239 ‫چارلی، بس کن. 1399 01:37:52,272 --> 01:37:55,610 ‫تقریباً تمام شب ها رو لخت ‫کنار هم می‌خوابیدیم. 1400 01:37:58,212 --> 01:37:59,313 ‫عشق بازی می‌کردیم. 1401 01:38:05,018 --> 01:38:06,120 ‫عشق بازی می‌کردیم. 1402 01:38:09,390 --> 01:38:11,058 ‫به نظرت حال بهم زنـه؟ 1403 01:38:11,091 --> 01:38:12,694 ‫چارلی، خدا آماده ست تا کمکـت کنـه. 1404 01:38:12,727 --> 01:38:16,263 ‫امیدوارم خدایی وجود نداشته باشه 1405 01:38:16,296 --> 01:38:18,999 ‫چون از فکر این که دنیای پس از ‫مرگی وجود داشته باشه 1406 01:38:19,032 --> 01:38:22,503 ‫و الن ببینـه که من چه بلایی ‫سر خودم آوردم، متنفرم. 1407 01:38:22,537 --> 01:38:25,607 ‫- چارلی... ‫- فکر این که پاهای ورم کرده‌ام رو ببینه 1408 01:38:25,640 --> 01:38:27,509 ‫و جراحـت‌های رو بدن رو، 1409 01:38:27,542 --> 01:38:28,976 ‫و تیکه‌های کپک زده 1410 01:38:29,009 --> 01:38:30,277 ‫- زیر بغلـم رو. ‫- بسه. 1411 01:38:30,310 --> 01:38:32,346 ‫زخم های عفونی روی کونـم رو 1412 01:38:32,379 --> 01:38:36,049 ‫و اون تیکه بزرگ چربی روی کمرم ‫که پارسال قهوه‌ای شد. 1413 01:38:36,083 --> 01:38:38,051 ‫- باشه، بس کن! ‫- حال بهم زنـه؟ 1414 01:38:38,085 --> 01:38:40,154 ‫- آره! ‫- من حال بهم زنـم؟ 1415 01:38:40,187 --> 01:38:42,055 ‫آره، تو حال بهم زنی! ‫تو... 1416 01:38:53,500 --> 01:38:55,269 ‫شرمنده‌ام. 1417 01:38:59,072 --> 01:39:00,073 ‫چی؟ 1418 01:39:03,410 --> 01:39:05,412 ‫برو خونه پیش خانواده‌ات. 1419 01:39:54,629 --> 01:39:57,498 ‫خب، شکایت‌هاتون به گوش‌شون رسید. 1420 01:39:46,904 --> 01:39:51,909 «جـمـعـه» 1421 01:39:58,332 --> 01:39:59,500 ‫و یکی جایگزین من شده 1422 01:39:59,534 --> 01:40:01,669 ‫که بدون شک 1423 01:40:01,703 --> 01:40:05,138 ‫مجبورتون می‌کنـه دائم بازنویسی کنید 1424 01:40:05,607 --> 01:40:08,108 ‫بیشتر هدفمند باشید 1425 01:40:08,776 --> 01:40:10,177 ‫و کمتر موثق، 1426 01:40:10,210 --> 01:40:12,714 ‫که توی هر پیش‌نویس ‫کمتر خودتون باشید. 1427 01:40:15,683 --> 01:40:19,386 ‫اما بعضی‌ از شما پست من 1428 01:40:19,419 --> 01:40:22,356 ‫درمورد صادق نوشتن رو دیدید. 1429 01:40:25,693 --> 01:40:26,694 ‫و... 1430 01:40:30,230 --> 01:40:32,032 ‫چیزایی که بعضی‌هاتون نوشتید... 1431 01:40:33,868 --> 01:40:35,302 ‫کریستی، تو نوشتی... 1432 01:40:36,403 --> 01:40:39,473 ‫"والدینـم می‌خوان که من پرتوشناس بشم 1433 01:40:39,507 --> 01:40:42,109 ‫اما من حتی نمی‌دونم چی هست." 1434 01:40:48,650 --> 01:40:50,183 ‫جولیان، تو نوشتی 1435 01:40:50,217 --> 01:40:53,521 ‫"از این که مردم دائم بهم میگن ‫در اینده موفق میشم متنفرم." 1436 01:41:01,328 --> 01:41:02,396 ‫ادام، تو نوشتی 1437 01:41:03,565 --> 01:41:05,465 ‫"فکر می‌کنم باید قبول کنم که زندگیـم 1438 01:41:05,499 --> 01:41:07,835 ‫قرار نیست هیجان انگیز باشه." 1439 01:41:11,171 --> 01:41:15,543 ‫شما این چیز‌های معرکه ‫و صادقانـه رو نوشتید و... 1440 01:41:17,679 --> 01:41:19,781 ‫و انقد باهام صادق بودید که من.. ‫من... 1441 01:41:25,452 --> 01:41:26,788 ‫می‌خوام که... 1442 01:41:28,355 --> 01:41:29,757 ‫منم باهاتون صادق باشم. 1443 01:42:11,966 --> 01:42:13,668 ‫این تکالیف‌ها اهمیتی ندارن. 1444 01:42:15,469 --> 01:42:16,704 ‫این دوره اهمیتی نداره. 1445 01:42:18,840 --> 01:42:20,173 ‫دانشگاه اهمیتی نداره. 1446 01:42:22,510 --> 01:42:25,445 ‫این چیزهای معرکه و صادقانه‌ای ‫که نوشتید 1447 01:42:29,483 --> 01:42:30,585 ‫اینـا هستن که اهمیت دارن. 1448 01:43:12,026 --> 01:43:13,661 ‫- شرمنده‌ام. ‫- نباش. 1449 01:43:30,277 --> 01:43:32,714 ‫واقعاً از این که من رو دوباره ‫توی این موقعیت می‌زاری متنفرم، می‌دونی؟ 1450 01:43:35,850 --> 01:43:37,384 ‫آخرین ماه‌هایی که الن زنده بود 1451 01:43:38,886 --> 01:43:41,388 ‫میومدم اینجا، تکونـش می‌دادیم، ‫سرش داد می‌کشیدم 1452 01:43:41,421 --> 01:43:43,423 ‫تلاش می‌کردم مجبورش کنـم یه چیزی بخوره. 1453 01:43:43,457 --> 01:43:45,993 ‫- خدا، افتضاح بود! ‫- برای منـم خیلی افتضاح بود. 1454 01:43:46,027 --> 01:43:47,394 ‫جدی؟ خب تو که مجبور نبودی 1455 01:43:47,427 --> 01:43:48,830 ‫جسدش رو تشخیص هویت کنی 1456 01:43:48,863 --> 01:43:50,565 ‫- با اون بدن ورم کرده... ‫- بهم اجازه ندادن. 1457 01:43:52,033 --> 01:43:53,433 ‫من عضو خانواده نبودم. 1458 01:44:07,582 --> 01:44:09,684 ‫دوتا میت‌بال برات درست کردم. ‫با پنیر اضافه. 1459 01:44:16,824 --> 01:44:17,959 ‫نمی‌دونم دارم چیکار می‌کنم. 1460 01:44:26,701 --> 01:44:28,836 ‫من نمیرم بیمارستان. 1461 01:44:28,870 --> 01:44:30,403 ‫ازت نمی‌خوام که بری. 1462 01:44:35,810 --> 01:44:37,645 ‫دیگه نمی‌تونم این کار رو بکنم. 1463 01:44:40,748 --> 01:44:42,482 ‫من سعی کردم نجاتـش بدم، لیز. 1464 01:44:45,753 --> 01:44:47,688 ‫فکر می‌کردم اگه فقط عاشقـش باشم 1465 01:44:50,625 --> 01:44:52,425 ‫اون به کس دیگه‌ای نیاز نداره. 1466 01:44:55,395 --> 01:44:56,831 ‫بهش گفتم که به خدا نیازی نداره 1467 01:44:58,132 --> 01:45:01,468 ‫که به هیچکس به جز من احتیاج نداره. 1468 01:45:03,370 --> 01:45:04,371 ‫چارلی... 1469 01:45:05,840 --> 01:45:07,642 ‫تنها چیزی که می‌دونم ‫اینـه که 1470 01:45:07,675 --> 01:45:08,910 ‫تو بهترین سال‌های زندگی ‫الن رو براش ساختی. 1471 01:45:08,943 --> 01:45:10,511 ‫اگه بخاطر تو نبود، کلی قبلـش 1472 01:45:10,545 --> 01:45:12,513 ‫خودش رو از اون پل می‌نداخت پایین. 1473 01:45:13,114 --> 01:45:14,481 ‫هیچکس نمی‌تونست نجاتـش بده. 1474 01:45:14,515 --> 01:45:16,383 ‫باور کن که سال‌ها تلاش کردم. 1475 01:45:20,420 --> 01:45:23,024 ‫فکر نمی‌کنم باور داشته باشم ‫که کسی بتونه یکی دیگه رو نجات بده. 1476 01:45:29,496 --> 01:45:30,565 ‫اون من رو نجات داد. 1477 01:45:33,034 --> 01:45:37,138 ‫اون نمی‌خواست بهم صدمه بزنه. ‫داشت سعی می‌کرد بهم کمک کنـه. 1478 01:45:37,171 --> 01:45:39,106 ‫داری درمورد کی حرف می‌زنی؟ 1479 01:45:39,140 --> 01:45:41,576 ‫اون پسره داره میره خونه. ‫اون انجامش داده. 1480 01:45:42,844 --> 01:45:44,946 ‫- چارلی... ‫- بخاطر صدمه زدن بهش این کار رو نکرده 1481 01:45:45,746 --> 01:45:47,982 ‫این کار رو کرده تا بفرستـتش خونه. 1482 01:45:49,550 --> 01:45:51,886 ‫سرت سبک شده؟ ‫چارلی، به من نگاه کن. 1483 01:45:51,919 --> 01:45:54,522 ‫- اون داشته سعی می‌کرده کمکـش کنـه. ‫- کی؟ 1484 01:45:55,590 --> 01:45:59,126 ‫الی. داشته تلاش می‌کرده ‫که کمکـش کنـه 1485 01:45:59,160 --> 01:46:01,062 ‫می‌خواسته بفرستتـش خونه. 1486 01:46:03,764 --> 01:46:07,602 ‫تاحالا این حس رو داشتی که 1487 01:46:09,502 --> 01:46:12,874 ‫آدم‌ها نمی‌تونن بی‌عاطفه باشن؟ 1488 01:46:18,445 --> 01:46:19,881 ‫آدم‌ها معرکه هستن. 1489 01:46:23,584 --> 01:46:24,652 ‫چه غلطی کردی؟ 1490 01:46:27,788 --> 01:46:28,823 ‫چه مرگشه؟ 1491 01:46:30,992 --> 01:46:31,993 ‫داره می‌میره. 1492 01:46:33,895 --> 01:46:35,563 ‫پس زنگ بزن به یکی. 1493 01:46:35,596 --> 01:46:37,430 ‫- نه. ‫- زنگ بزن به یه آمبولانس کوفتی. 1494 01:46:38,065 --> 01:46:39,066 ‫لیز. 1495 01:46:40,067 --> 01:46:41,468 ‫باید باهاش حرف بزنم. 1496 01:46:41,501 --> 01:46:42,737 ‫من باهات تنهاش نمی‌زارم. 1497 01:46:42,770 --> 01:46:44,205 ‫باید تنها باهاش حرف بزنم. 1498 01:46:44,238 --> 01:46:45,438 ‫لیز. 1499 01:46:48,242 --> 01:46:49,476 ‫خواهش می‌کنم. 1500 01:46:54,048 --> 01:46:55,049 ‫باشه. 1501 01:47:12,800 --> 01:47:13,935 ‫به یکی زنگ می‌زنم. 1502 01:47:16,871 --> 01:47:17,872 ‫چارلی. 1503 01:47:21,008 --> 01:47:22,610 ‫من پایین منتظرم. 1504 01:47:30,084 --> 01:47:32,086 ‫- چرا این کار رو کردی؟ ‫- چیکار؟ 1505 01:47:34,522 --> 01:47:35,523 ‫من افتادم. 1506 01:47:36,157 --> 01:47:37,758 ‫واقعاً مقالۀ خوبیـه. 1507 01:47:37,792 --> 01:47:40,728 ‫داری سعی می‌کنی برای آخرین بار ‫به گام بدی؟ 1508 01:47:40,761 --> 01:47:42,763 ‫تو برام اهمیتـی نداری. ‫برام مهم نیست که داری می‌میری. 1509 01:47:42,797 --> 01:47:44,131 ‫می‌خوای دبیرستانـم رو بیوفتم؟ 1510 01:47:44,165 --> 01:47:46,133 ‫- واسه همین این کار رو کردی؟ ‫- من ننوشتمـش. 1511 01:47:46,167 --> 01:47:48,669 ‫این همون مقاله‌ست که دیروز بهم دادی. 1512 01:47:48,703 --> 01:47:50,538 ‫- تو نخوندیش. ‫- لازم نیست بخونمـش. 1513 01:47:51,005 --> 01:47:52,006 ‫بخونـش. 1514 01:48:03,617 --> 01:48:04,618 ‫این... 1515 01:48:06,020 --> 01:48:07,555 ‫می‌دونم این چیـه. 1516 01:48:07,588 --> 01:48:09,657 ‫می‌دونستم می‌دونی. 1517 01:48:10,725 --> 01:48:11,726 ‫من این رو نوشتم. 1518 01:48:13,995 --> 01:48:15,730 ‫تو هیچ وقت هیچی رو فراموش نمی‌کنی. 1519 01:48:15,763 --> 01:48:18,632 ‫این رو کلاس هشتـم برای درس ‫ادبیات انگلیسی نوشتم. چرا... 1520 01:48:18,666 --> 01:48:20,735 و بیشتر از همه هنگامی دلم سوخت 1521 01:48:20,768 --> 01:48:23,004 که درحال خواندن فصل‌های کسل کننده‌ای بودم 1522 01:48:23,037 --> 01:48:25,873 .که به توصیفات نهنگ‌ها اختصاص داده شده بود 1523 01:48:25,906 --> 01:48:28,909 چون می‌دانستم که 1524 01:48:28,943 --> 01:48:32,580 نویسنده تلاش دارد که 1525 01:48:32,613 --> 01:48:34,882 ما را از داستان غمگینـش برهاند 1526 01:48:36,884 --> 01:48:38,753 .تنها برای زمانی کوتاه 1527 01:48:40,588 --> 01:48:43,257 ‫- این رو از کجا آوردی؟ ‫- مادرت... 1528 01:48:43,290 --> 01:48:45,326 ‫چهار سال پیش برام فرستادش. 1529 01:48:45,359 --> 01:48:48,095 ‫می‌خواستم بدونم اوضاعـت توی ‫دبیرستان چطوریـه 1530 01:48:48,129 --> 01:48:49,897 ‫و اونـم این رو برام فرستاد. 1531 01:48:49,930 --> 01:48:53,167 ‫و این بهترین مقاله‌ایـه که ‫تاحالا خوندم. 1532 01:48:53,200 --> 01:48:54,902 ‫چرا داری اینطوری بگام میدی؟ 1533 01:48:55,870 --> 01:48:56,871 ‫نمیدم. 1534 01:48:57,938 --> 01:49:01,308 ‫شرمنده‌ام که ولت کردم. 1535 01:49:03,644 --> 01:49:07,048 ‫من عاشق بودم و... 1536 01:49:07,081 --> 01:49:08,949 ‫تو رو رها کردم. 1537 01:49:10,885 --> 01:49:14,255 ‫لیاقتـت این نبود. من نمیـ... 1538 01:49:14,288 --> 01:49:16,724 ‫نمی‌دونم چطوری 1539 01:49:16,757 --> 01:49:18,659 ‫تونستم همچین کاری بکنم. 1540 01:49:18,692 --> 01:49:20,961 ‫تو خیلی زیبایی. 1541 01:49:20,995 --> 01:49:22,897 ‫- تو معرکه‌ای. ‫- بس کن. 1542 01:49:25,199 --> 01:49:27,935 ‫تو معرکه‌ای. 1543 01:49:28,769 --> 01:49:30,905 ‫این مقاله معرکه‌ست. 1544 01:49:32,673 --> 01:49:35,142 ‫این مقاله تویی. 1545 01:49:35,176 --> 01:49:36,310 ‫انقد این رو نگو. 1546 01:49:36,343 --> 01:49:39,947 ‫- این مقاله تویی. ‫- انقد نگوش! 1547 01:49:39,980 --> 01:49:43,084 ‫تو بهترین کاری هستی ‫که توی زندگیـم انجامش دادم. 1548 01:49:44,685 --> 01:49:46,787 ‫چی شده؟ 1549 01:49:46,821 --> 01:49:47,855 ‫الی! 1550 01:49:47,888 --> 01:49:49,824 ‫نه. باشه، الان نمی‌تونم اینجا باشم. 1551 01:49:49,857 --> 01:49:51,225 ‫- باید برم. ‫- تو بی‌نقصی. 1552 01:49:51,826 --> 01:49:52,960 ‫تو شاد خواهی بود. 1553 01:49:54,295 --> 01:49:57,164 ‫به مردم اهمیت میدی. 1554 01:49:57,198 --> 01:49:58,833 ‫آمبولانس تو راهه، ‫کمکـت می‌کنن. 1555 01:49:58,866 --> 01:50:00,301 ‫نه. ‫نمی‌کنن. 1556 01:50:00,334 --> 01:50:03,204 ‫- تو میری بیمارستان. ‫- نه. 1557 01:50:03,237 --> 01:50:05,272 ‫فقط نیاز به جراحی یا همچین چیزی داری! 1558 01:50:05,306 --> 01:50:09,243 ‫- برام بخونـش. ‫- چی؟ 1559 01:50:09,276 --> 01:50:12,780 ‫اگه می‌خوای کمک کنی، ‫برام بخونش. 1560 01:50:13,781 --> 01:50:16,750 ‫اگه بخونیـش کمکـم می‌کنی. 1561 01:50:16,784 --> 01:50:19,053 ‫ای عوضی. ‫عوضی چاق لاشی! 1562 01:50:19,086 --> 01:50:20,121 ‫- کمک می‌کنی... ‫- گور بابات. 1563 01:50:20,154 --> 01:50:21,422 ‫- خواهش می‌کنم. ‫- گور ننت! 1564 01:50:21,455 --> 01:50:22,723 ‫الی! 1565 01:50:26,160 --> 01:50:27,361 ‫بابایی، خواهش می‌کنم. 1566 01:50:46,347 --> 01:50:49,950 در کتاب معرکۀ موبی دیک اثر هرمان ملویل 1567 01:50:49,984 --> 01:50:52,887 نویسنده داستان در دریا بودنـش را بازگو می‌کند 1568 01:50:52,920 --> 01:50:54,255 ‫مصنف در اولین بخش کتابـش 1569 01:50:54,288 --> 01:50:56,290 ‫خودش را اسماعیل می‌نامد، 1570 01:50:56,323 --> 01:50:58,058 ‫که در شهری کنار دریایی و کوچک است 1571 01:50:58,092 --> 01:51:01,128 ‫و تختی را با مردی به نام ‫کویکوئگ شریک می‌شود. 1572 01:51:01,162 --> 01:51:03,464 مصنف و کویکوئگ به کلیسا می‌روند 1573 01:51:03,497 --> 01:51:04,932 ‫و عقب‌تر در کشتی‌ای شروع به کار می‌کنند 1574 01:51:04,965 --> 01:51:06,400 ‫‫که توسط یک دزد دریایی با نام ایهب مدیریت می‌شود. 1575 01:51:06,433 --> 01:51:07,835 ‫مردی که یک پایش را از دست داده است 1576 01:51:08,869 --> 01:51:10,471 ‫و به شدت عطش قتل نهنگی 1577 01:51:10,504 --> 01:51:13,741 ‫با نام موبی دیک را دارد، ‫که نهنگـی سفید رنگ است. 1578 01:51:13,774 --> 01:51:15,776 ‫در طول کتاب، 1579 01:51:15,809 --> 01:51:18,179 ‫دزد دریایی ایهب با مشقت‌های ‫فراوانی رو به رو می‌شود. 1580 01:51:18,212 --> 01:51:21,715 ‫تمام زندگی‌اش به قصد کشتن ‫یک نهنگ خاص سپری می‌شود. 1581 01:51:21,749 --> 01:51:23,284 ‫که فکر می‌کنم غمناک است 1582 01:51:23,317 --> 01:51:24,985 ‫زیرا این نهنگ هیچ احساساتـی ندارد. 1583 01:51:25,019 --> 01:51:27,421 و نمی‌داند که اهیب چه مصمم .قصد کشتن او را دارد 1584 01:51:27,454 --> 01:51:28,789 ‫او فقط ‫یک حیوان بزرگ 1585 01:51:29,323 --> 01:51:31,959 .و بدبخت است 1586 01:51:34,995 --> 01:51:37,064 ‫و دل من حتی برای ‫ایهب نیز می‌سوزد، 1587 01:51:37,097 --> 01:51:38,732 ‫زیرا او فکر می‌کند اگر ‫این نهنگ را به قتل برساند 1588 01:51:38,766 --> 01:51:40,301 ‫زندگی‌اش بهتر خواهد شد. 1589 01:51:40,334 --> 01:51:42,169 ‫اما در واقعیت ‫هیچ کمکـی به او نخواهد کرد. 1590 01:51:45,839 --> 01:51:48,375 این کتاب به شدت مرا ناراحت کرد 1591 01:51:48,409 --> 01:51:50,411 .و بسیار دلـم برای شخصیت‌ها سوخت 1592 01:51:53,247 --> 01:51:54,748 و بیشتر از همه هنگامی دلم سوخت 1593 01:51:54,782 --> 01:51:55,983 که درحال خواندن فصل‌های کسل کننده‌ای بودم 1594 01:51:56,016 --> 01:51:58,052 .که به توصیفات نهنگ‌ها اختصاص داده شده بود 1595 01:51:58,085 --> 01:52:00,221 چون می‌دانستم که نویسنده تلاش دارد 1596 01:52:00,254 --> 01:52:02,089 ما را از داستان غمگینـش برهاند 1597 01:52:02,957 --> 01:52:04,058 .تنها برای زمانی کوتاه 1598 01:52:12,099 --> 01:52:14,001 این کتاب مرا به یاد زندگی خودم انداخت 1599 01:52:15,369 --> 01:52:17,871 و بعد باعث شد احساس شادی کنم ...به خاطر داشتن 1600 01:52:25,872 --> 01:52:31,872 ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز .:: DigiMoviez.Com ::. 1601 01:52:33,873 --> 01:52:39,873 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez 1602 01:52:41,874 --> 01:52:46,874 تـرجـمـه از: حـسـیـن Hossein Hidden