1 00:00:00,000 --> 00:00:15,000 ترجمه اختصاصی سروفیلم - سرو ساب **[SARVFILM.COM]** 2 00:00:33,539 --> 00:00:37,660 ‫این فیلم از رویدادهای واقعی الهام گرفته شده، بعضی عناصر تخیلی میباشد. 3 00:00:38,259 --> 00:00:40,139 ‫هی، گمشو 4 00:00:40,219 --> 00:00:41,539 ‫تولوسا، جولای ۲۰۰۰ 5 00:00:41,620 --> 00:00:43,819 ‫-نه، ولی تاثیر گذاره ‫-رسیدیم! 6 00:00:44,219 --> 00:00:47,100 ‫-تازه میز رو تمیز کردم، بشین، ‫-عالیه 7 00:01:17,220 --> 00:01:18,339 ‫پنج ساعت از اینجا راهه 8 00:01:18,780 --> 00:01:21,860 ‫در مقایسه با شیلی که ۱۱ ساعته... 9 00:01:27,539 --> 00:01:29,940 ‫-مال انباری یه دوسته، ‫-میشه شرابم رو بخورم؟ 10 00:01:30,580 --> 00:01:32,100 ‫احمق! 11 00:01:32,179 --> 00:01:34,780 ‫-خیلی سرد نمیشه، یا چی؟ ‫-بین ۱۵ 12 00:01:40,539 --> 00:01:41,619 ‫خوان ماری! 13 00:01:42,500 --> 00:01:45,539 ‫لطفا، کنار وایسین، لطفا، راه رو باز کنین، لطفا 14 00:02:39,539 --> 00:02:43,100 ‫(تو قلب مایی) 15 00:02:48,019 --> 00:02:49,979 ‫-دیگه نیست؟ ‫-آبجومون تموم شده 16 00:02:50,060 --> 00:02:52,100 ‫دخترا، میرم آبجو بیاریم، چیز دیگه‌ای میخواین؟ 17 00:02:52,180 --> 00:02:54,220 ‫-ساندویچ؟ ‫-باشه؟ 18 00:02:54,299 --> 00:02:55,739 ‫دخترا، جواب بدین! 19 00:02:56,299 --> 00:02:57,900 ‫-زیتون ‫-شکر 20 00:02:57,979 --> 00:03:01,220 ‫-ماریا، چی میخوای؟ با الان بگو یا هیچ وقت ‫-نه، نه 21 00:03:01,299 --> 00:03:03,699 ‫-بی خیال، یه پیک میخوای؟ ‫-نه 22 00:03:03,780 --> 00:03:05,539 ‫-برای تولدت! ‫-نه! 23 00:03:05,620 --> 00:03:06,620 ‫فقط یکی! 24 00:03:06,699 --> 00:03:08,299 ‫-نه! ‫-خیلی حوصله سر بری! 25 00:03:10,500 --> 00:03:11,419 ‫باشه، باشه 26 00:03:22,460 --> 00:03:26,859 ‫یه ماشین مشکی با حداکثر سرعت از مرکز تولوسا داره حرکت میکنه 27 00:03:26,940 --> 00:03:30,780 ‫دو تا مرد تو اون ماشینن، مسلحن 28 00:03:33,019 --> 00:03:34,539 ‫خدایا! لعنت... 29 00:03:41,259 --> 00:03:44,940 ‫-آروم باش ‫-دو مرد ۲۵ و ۳۵ ساله 30 00:03:45,500 --> 00:03:48,500 ‫یه سیتروئن مشکی تو موقعیته 31 00:03:50,500 --> 00:03:51,979 ‫زود باش، لعنتی 32 00:03:56,699 --> 00:03:59,340 ‫سیتروئن مشکی، تکرار میکنم، سیتروئن مشکی 33 00:04:00,139 --> 00:04:02,539 ‫-از گذرگاه برگرد ‫-نه از بزرگراه میریم 34 00:04:02,620 --> 00:04:04,019 ‫-برگرد! لعنتی! ‫-دهن لعنتیت رو ببند 35 00:04:04,100 --> 00:04:05,739 ‫از بزرگراه میریم، دنبال ما نیستن 36 00:04:13,579 --> 00:04:15,660 ‫چه غلطی میکنی؟! ازشون سبقت نگیر 37 00:04:16,379 --> 00:04:17,460 ‫خفه شو 38 00:04:17,539 --> 00:04:18,739 ‫-ازشون سبقت نگیر ‫-خفه شو! 39 00:04:19,220 --> 00:04:21,660 ‫اطلاعاتی درمورد سیتروئن مشکی هست؟ 40 00:04:22,580 --> 00:04:25,619 ‫اطلاعاتی درمورد سیتروئن مشکی هست؟ 41 00:04:30,059 --> 00:04:32,859 ‫-واحدها، توجه ‫-سیتروئن مشکی نیست 42 00:04:32,939 --> 00:04:35,739 ‫تکرار میکنم، سیتروئن مشکی نیست 43 00:04:35,820 --> 00:04:41,739 ‫تو کازینو تولوسا سه تا مرد حمله کردن، رنو سفیده 44 00:04:42,179 --> 00:04:43,939 ‫همه واحدها فهمیدن؟ 45 00:04:43,939 --> 00:04:49,939 ترجمه اختصاصی سروفیلم - سرو ساب **[SARVFILM.COM]** 46 00:04:50,460 --> 00:04:51,499 ‫-سلام! ‫-سلام 47 00:04:51,580 --> 00:04:54,299 ‫-آبجو، درسته؟ ‫-چند تا؟ 48 00:04:54,379 --> 00:04:55,939 ‫-۲۴ تا؟ ‫-باشه 49 00:04:56,020 --> 00:04:58,260 ‫و ۸ تا ساندویچ املت 50 00:04:58,340 --> 00:05:00,820 ‫فرماندار مدنی سابق گیپوسکوا، خوان ماریا جرگویی 51 00:05:00,900 --> 00:05:02,619 ‫-یه تکه املت با فلفل ‫-آره 52 00:05:02,700 --> 00:05:05,580 ‫وقتی با یکی از دوستانش در یک کافه معروف در مرکز شهر بود 53 00:05:06,059 --> 00:05:08,580 ‫طبق شواهد، دو مرد ناشناس حمله کردن 54 00:05:08,660 --> 00:05:10,700 ‫و دو گلوله به پشت سرش شلیک کردن 55 00:05:10,780 --> 00:05:12,580 ‫و بعدش فرار کردن 56 00:05:12,660 --> 00:05:15,660 ‫خوان ماریا جرگویی به بیمارستان مرکزی تولوسا منتقل شد 57 00:05:34,859 --> 00:05:37,340 ‫تا دو بعد از ظهر، یکی در جزیره قناری‌... 58 00:05:37,419 --> 00:05:39,580 ‫انقدر دردسر درست نکن! 59 00:05:40,220 --> 00:05:42,780 ‫-بریم تو آب! ‫-داری شوخی میکنی! 60 00:05:42,859 --> 00:05:45,379 ‫بریم تو آب! زود باشین، بریم، بریم، بریم 61 00:05:45,900 --> 00:05:46,900 ‫بریم! 62 00:06:00,780 --> 00:06:01,700 ‫مایکسابل 63 00:06:03,379 --> 00:06:05,299 ‫هنوز خبری نشده 64 00:06:05,379 --> 00:06:08,299 ‫دکترها کنارشن، باید صبر کنیم 65 00:06:10,299 --> 00:06:12,299 ‫-جیمی ‫-تازه رسیدن 66 00:06:12,379 --> 00:06:14,179 ‫-باشه ‫-ولی طبقه بالان 67 00:06:14,260 --> 00:06:15,700 ‫میری بالا، یا باید بیان پایین؟ 68 00:06:15,780 --> 00:06:17,140 ‫-یه لحظه ‫-جوسو 69 00:06:17,739 --> 00:06:19,619 ‫مایکسابل، بیا اینجا 70 00:06:19,700 --> 00:06:22,220 ‫بقیه هم قراره بیان، اینجا ساکت‌تره 71 00:06:22,539 --> 00:06:26,379 ‫اینجا منتظر بمون، الان دیگه دکترا میان 72 00:07:05,460 --> 00:07:07,260 ‫همسر خوان ماریا جرگویی؟ 73 00:07:09,059 --> 00:07:11,340 ‫به سرش گلوله خورده 74 00:07:12,660 --> 00:07:15,619 ‫وقتی رسید اینجا زنده بود ولی نتونستیم نجاتش بدیم 75 00:07:16,379 --> 00:07:17,820 ‫خیلی متاسفم 76 00:07:19,020 --> 00:07:22,140 ‫اگه میخواین میتونین چند لحظه برین داخل و ببینینش 77 00:08:05,900 --> 00:08:06,939 ‫ماریا! 78 00:08:07,939 --> 00:08:09,140 ‫عمه جون! 79 00:08:13,660 --> 00:08:14,739 ‫نه 80 00:08:36,460 --> 00:08:38,619 ‫عوضیا! 81 00:09:31,580 --> 00:09:34,019 ‫بریم پسرا! لعنتی، تمومه! 82 00:09:34,739 --> 00:09:37,739 ‫-گندش بزنن! بریم! ‫-بریم! 83 00:09:37,820 --> 00:09:39,739 ‫فکر کردم نمیتونیم از تولوسا در بریم! لعنتی! 84 00:09:39,820 --> 00:09:41,499 ‫-بیا یه جهنمی بریم! ‫-گندش بزنن، نمیتونیم 85 00:09:41,580 --> 00:09:44,180 ‫باید یه جهنمی بریم، زود باش 86 00:09:44,259 --> 00:09:45,379 ‫بریم، سرباز! 87 00:10:31,619 --> 00:10:32,899 ‫اه، مایکسابل 88 00:10:41,420 --> 00:10:44,979 ‫برای خودت یه بادیگارد جور کن وگرنه نفر بعدی تویی، لطفا 89 00:11:11,580 --> 00:11:13,460 ‫عزیزم 90 00:11:31,300 --> 00:11:32,820 ‫عزیز دلم 91 00:11:41,019 --> 00:11:44,060 ‫فقط به فاصله چند ماه کشته شدن 92 00:11:50,899 --> 00:11:52,859 ‫مراسم تشییع جنازه‌شون تو 93 00:11:52,940 --> 00:11:55,060 ‫مرکز فرماندهی تو پایتخت گیپوسکوا برگزار شده 94 00:11:56,379 --> 00:11:58,619 ‫و صدها نفر به اونجا رفتن 95 00:11:58,700 --> 00:12:02,019 ‫تا به خوان ماریا جرگویی بدرود بگن 96 00:12:02,100 --> 00:12:05,940 ‫نخست وزیر خوزه ماریا اسنار 97 00:12:06,019 --> 00:12:08,460 ‫و نمایندگان اکثر حزب‌های سیاسی 98 00:12:08,540 --> 00:12:11,460 ‫به همسرش مایکسابل لاسا و دخترش تسلیت گفتن 99 00:12:11,540 --> 00:12:13,499 ‫گروه جدایی طلب، خ. م جرگویی را کشت ‫مدافعان سخن 100 00:12:13,580 --> 00:12:17,100 ‫بعدا تابوت به زادگاهش لگورتا فرستاده شد 101 00:12:17,180 --> 00:12:20,499 ‫جایی که دوستان و خانواده‌اش با او وداع گفتن 102 00:12:23,899 --> 00:12:25,779 ‫-چی شده، رفقا؟ ‫-هی، پتسی 103 00:12:26,540 --> 00:12:29,019 ‫چیزی پیدا نکردن، خوبه 104 00:12:31,779 --> 00:12:32,940 ‫غذا آوردم 105 00:12:33,019 --> 00:12:36,060 ‫-بیاین بخوریم، باشه؟ ‫به سلامتی اولین بارتون 106 00:12:36,139 --> 00:12:37,220 ‫راست میگیا 107 00:12:39,859 --> 00:12:42,259 ‫-لعنتی، تموم شد ‫-آره 108 00:12:42,820 --> 00:12:45,060 ‫-چرت و پرته! ‫-ساختگیه! 109 00:12:45,139 --> 00:12:46,859 ‫همه‌تون یه مشت آشغالین! 110 00:12:46,940 --> 00:12:50,300 ‫آیا متهم پتسی خاویر ماکازاگا، آزورمندی، ایبون اتگزارتا اتکسانیز 111 00:12:50,379 --> 00:12:54,259 ‫و لوییس ماریا کاراسکو واحدی از سازمان مسلح گروه جدایی طلب تشکیل دادن 112 00:12:54,340 --> 00:12:56,540 ‫و تایید میکنین که اون واحد بورونتزا نام داشته؟ 113 00:12:58,420 --> 00:13:01,019 ‫مسخره بازیه! همش چرت و پرته 114 00:13:01,100 --> 00:13:03,739 ‫درسته که رهبر گروه جدایی طلب 115 00:13:03,820 --> 00:13:07,259 ‫خوان ماریا جرگویی آپالاتگی رو هدف قرار داده بوده؟ 116 00:13:07,340 --> 00:13:08,859 ‫همش مسخره بازیه 117 00:13:08,940 --> 00:13:11,820 ‫این دادگاه حق محاکمه نظامیان باسک رو نداره 118 00:13:11,899 --> 00:13:14,499 ‫درک میکنم که دارین از حق سکوتتون استفاده میکنین 119 00:13:14,580 --> 00:13:17,340 ‫-میتونی از وکیل مدافع بپرسین ‫-شما تروریستین! 120 00:13:17,420 --> 00:13:18,979 ‫-سوالی نیست ‫-پس برای بیانیه نهایی 121 00:13:19,060 --> 00:13:21,739 ‫عالیجناب، طبق خواسته موکلانم بیانیه نهایی نمیدم 122 00:13:21,820 --> 00:13:23,979 ‫کسی که اختیارات این دادگاه رو نمیدونه 123 00:13:24,060 --> 00:13:25,259 ‫همش ساختگیه! 124 00:13:26,340 --> 00:13:28,859 ‫جمعشون کن! 125 00:13:30,100 --> 00:13:32,379 ‫شما قاضیا قاتلین! 126 00:13:32,859 --> 00:13:35,779 ‫قاتل‌ها! دولت ظالم اسپانیا! 127 00:13:36,379 --> 00:13:38,340 ‫مرگ بر دولت اسپانیا! 128 00:13:38,420 --> 00:13:40,019 ‫-درود بر گروه جدایی طلب! ‫-درود! 129 00:13:40,100 --> 00:13:41,460 ‫جمعشون کنین! 130 00:13:44,540 --> 00:13:45,540 ‫عوضیا 131 00:13:45,619 --> 00:13:48,460 ‫-شما قاتلین! ‫-لطفا، سکوت کنین، لطفا! 132 00:13:51,619 --> 00:13:54,940 ‫دادستان، با بیانیه نهاییت ادامه بده 133 00:14:01,739 --> 00:14:02,859 ‫اتگزارتا! 134 00:14:04,859 --> 00:14:05,979 ‫پدربزرگت 135 00:14:07,379 --> 00:14:09,340 ‫بازداشتگاه باداجوز، ۲۰۱۰ 136 00:14:09,420 --> 00:14:11,420 ‫حق ملاقات داری 137 00:14:11,499 --> 00:14:14,379 ‫اگه قبول کنی، فردا به نانکلرس دِ لا اوکا فرستاده میشی 138 00:14:14,460 --> 00:14:16,659 ‫نزدیک‌ترین زندون به لاسارته هست 139 00:14:17,220 --> 00:14:19,940 ‫انتخاب کن ببین میخوای تو مراسم تشییع جنازه تو کلیسا شرکت کنی 140 00:14:20,019 --> 00:14:22,420 ‫یا با خانواده‌ات تو خونه باشی، کدومش؟ 141 00:14:27,379 --> 00:14:28,700 ‫با مامانم 142 00:14:29,379 --> 00:14:31,619 ‫فردا میری. تو راه دنبال یکی از افرادت 143 00:14:31,700 --> 00:14:33,779 ‫که اونجا محاکمه میشه میرن 144 00:14:34,220 --> 00:14:36,060 ‫تو دو روز برمیگردی 145 00:15:30,259 --> 00:15:32,259 ‫آره، خیلی خب، جمعه میبینمت، مگه نه؟ 146 00:15:32,700 --> 00:15:34,940 ‫نه عزیزم. این هفته نمیام 147 00:15:36,100 --> 00:15:39,100 ‫-ولی حالت خوبه؟ ‫-آره، مثل همیشه 148 00:15:39,899 --> 00:15:42,300 ‫فقط این هفته نمیتونم ببینمت 149 00:15:42,379 --> 00:15:45,619 ‫چون یکشنبه قراره برای مراسم یادبود آماده بشیم 150 00:15:45,700 --> 00:15:48,940 ‫و ارزش نداره یه روزه بیام اوئلوا، مگه نه؟ 151 00:15:49,259 --> 00:15:52,979 ‫-دو تا رو از دست دادی، چی شده؟ ‫-یادته بهت درمورد 152 00:15:53,060 --> 00:15:56,379 ‫همه قربانی‌های تروریسم نه فقط قربانی‌های گروه جدایی طلب گفتم؟ 153 00:15:56,460 --> 00:15:59,659 ‫-آره ‫-یکشنبه اعلامش میکنیم 154 00:16:01,180 --> 00:16:04,420 ‫میدونی که هیچکس قرار نیست خوشش بیاد، درسته؟ از همه جهت 155 00:16:04,820 --> 00:16:07,700 ‫-البته، خب؟ ‫-هیچی 156 00:16:07,779 --> 00:16:09,979 ‫دارم بهت میگم که بیشتر روش فکر کنی 157 00:16:10,060 --> 00:16:12,899 ‫چون قراره جوری ازت انتقاد بشه که قبلا هیچ وقت انتقاد نشده بوده 158 00:16:14,019 --> 00:16:18,139 ‫خب، نگران نباش. من خوبم، همه چی خوب پیش میره 159 00:16:18,220 --> 00:16:21,060 ‫برای ادای احترام به بابا بیای، باشه؟ 160 00:16:21,139 --> 00:16:23,460 ‫-باشه ‫-خب پس... 161 00:16:23,540 --> 00:16:25,379 ‫به جای من اون کوچولو رو بغل کن 162 00:16:25,460 --> 00:16:26,979 ‫خداحافظ، خداحافظ 163 00:16:45,779 --> 00:16:48,340 ‫نمیری که اونجا بمونی، آره؟ 164 00:17:04,019 --> 00:17:07,179 ‫بازداشتگاه نانکلرس دِ اوکا 165 00:17:51,540 --> 00:17:53,020 ‫اونجایی، سمت راست 166 00:18:12,740 --> 00:18:13,899 ‫سلام، ایبون 167 00:18:15,139 --> 00:18:16,699 ‫به خاطر پدربزرگت متأسفم 168 00:18:17,340 --> 00:18:19,740 ‫خوزه لوییس آگویر هستم، نگهبانم 169 00:18:21,580 --> 00:18:25,580 ‫-چقدر وقت تو باداخوس بودی؟ ‫-شش سال 170 00:18:27,340 --> 00:18:29,500 ‫حالا خودت میبینی، ولی اینجا همه چی راحت‌تره 171 00:18:29,820 --> 00:18:32,540 ‫این دو روز مثل زندانیان اینجا باهات رفتار میکنم 172 00:18:32,899 --> 00:18:36,100 ‫با دوستات حرف بزن، مطمئنم یکی دو تاشون رو میشناسی 173 00:18:37,939 --> 00:18:41,100 ‫پس، اگه میخوای درمورد موندن حرف بزنی، بهش رسیدگی میکنیم 174 00:18:41,179 --> 00:18:43,139 ‫نه، میخوام زود برگردم 175 00:18:44,100 --> 00:18:47,300 ‫شاید اشتباه میکنم، ولی سال‌ها بهت گوش کردیم 176 00:18:47,379 --> 00:18:49,780 ‫و فکر می‌کنیم اینجا برات مناسب‌تره 177 00:18:50,659 --> 00:18:53,419 ‫میدونیم مثل کسایی که اینجان، مدت طولانی مخالف خشونت بودی 178 00:18:53,500 --> 00:18:55,699 ‫نه، مثل این‌هایی که اینجان نیستم 179 00:18:55,780 --> 00:18:57,939 ‫نه، چون علنیش کردن 180 00:18:58,020 --> 00:19:01,459 ‫ولی تو گفت‌وگو‌های خصوصیتون، همه‌تون یه چیز میگین 181 00:19:04,260 --> 00:19:07,100 ‫خب، فعلا مستقر شو، چند روز وقت داریم صحبت کنیم 182 00:19:29,179 --> 00:19:32,699 ‫لعنتی، نمیتونم اینا رو تحمل کنم، میرم تو 183 00:19:54,300 --> 00:19:55,219 ‫لوییس 184 00:19:58,939 --> 00:20:00,459 ‫-یه لحظه ‫-چیه 185 00:20:02,379 --> 00:20:03,580 ‫سلام 186 00:20:07,379 --> 00:20:08,899 ‫به خاطر پدربزرگت متأسفم 187 00:20:09,300 --> 00:20:10,740 ‫باشه 188 00:20:13,260 --> 00:20:17,020 ‫-اخیرا دیدیش؟ ‫-نه، اهل سفر نبود 189 00:20:18,740 --> 00:20:20,820 ‫اینجا چیکار میکنی، لوییس؟ 190 00:20:22,179 --> 00:20:23,899 ‫لعنتی، باورم نمیشه 191 00:20:24,699 --> 00:20:27,300 ‫-چرا این کارو میکنی؟ ‫-چرا نه؟ 192 00:20:27,659 --> 00:20:31,419 ‫شماها خیلی زیاده‌روی کردین، با این روش فقط ضرر میکنین 193 00:20:31,740 --> 00:20:35,100 ‫ایبون، یکم فکر کن، کی ضرر میکنه؟ 194 00:20:35,179 --> 00:20:38,060 ‫همه‌مون لوییس، همه‌مون. همه 195 00:20:38,139 --> 00:20:40,100 ‫نمیتونی همکاری کنی، باید بچسبیم به همدیگه 196 00:20:40,179 --> 00:20:42,020 ‫-وگرنه همه‌مون رو نابود میکنن ‫-نابود میکنن، درسته؟ 197 00:20:42,100 --> 00:20:44,859 ‫چون خیلی قدرت داشتیم، تو آستانه پیروزی بودیم 198 00:20:45,939 --> 00:20:48,139 ‫ایبون، قبلا تو زندون بودم، دیگه نمیخوام بیوفتم گوشه زندون 199 00:20:48,219 --> 00:20:51,939 ‫فکر کردی با همه چی موافقم؟ تقریبا هیچی رو قبول ندارم، لعنتی 200 00:20:52,020 --> 00:20:55,060 ‫مگه هزاربار درمورد چیزی که دوست نداریم حرف نزدیم؟ 201 00:20:55,820 --> 00:20:58,540 ‫پس هیچی بهشون نمیگم، ولی به تو میگم 202 00:20:58,619 --> 00:21:01,859 ‫-چرا واردش شدی؟ ‫-واردش نشدم، از همه چی 203 00:21:02,500 --> 00:21:03,619 ‫کنار کشیدم 204 00:21:04,580 --> 00:21:06,300 ‫اصلا منطقی نیست ایبون 205 00:21:09,899 --> 00:21:12,859 ‫خیلی‌هامون فکر می‌کنیم لوییس، ولی فکر کردن یه چیزه 206 00:21:12,939 --> 00:21:15,459 ‫و گشت زدن و به زبون آوردن چیزهایی که دوست داری یه چیز دیگه‌اس 207 00:21:16,139 --> 00:21:18,980 ‫فکر میکنی وقتی همش بهم میگن چیکار کنم، عصبانی نمیشم؟ 208 00:21:19,060 --> 00:21:21,659 ‫لعنت، فقط ده روز الکی اعتصاب غذا کردم 209 00:21:23,020 --> 00:21:26,580 ‫ولی اگه چیزی که گم کردی رو برداری، همکاری کردی، بازیشون رو ادامه دادی 210 00:21:29,780 --> 00:21:32,540 ‫-اینجا کار میکنی؟ ‫-آره، تو نونوایی 211 00:21:32,619 --> 00:21:36,179 ‫درخواست مجوز خروج میدم، و میخورم، و فقط چیزی که میخوام رو امضا میکنم 212 00:21:38,580 --> 00:21:40,980 ‫-هیچ وقت درخواست ندادی، درسته؟ ‫-نه، البته که نه 213 00:21:41,060 --> 00:21:42,740 ‫-البته که نه ‫-البته که نه 214 00:21:43,179 --> 00:21:44,300 ‫مجوز خروج نه 215 00:21:44,379 --> 00:21:47,580 ‫ولی مجبور کردن پدربزرگت که برای ملاقات مایل‌ها سفر کنه مشکلی نداشت 216 00:21:48,060 --> 00:21:51,219 ‫مثل کاغذبازی دولت برای دوتاشه 217 00:21:51,859 --> 00:21:53,459 ‫ولی مسلما 218 00:21:53,540 --> 00:21:55,859 ‫اینکه ببینیم مردم فقیر تو کشور اینور و اونور میرن غم انگیزتره 219 00:21:55,939 --> 00:21:58,260 ‫این یه استراتژی کاربردی رو تحت فشار قرار میده 220 00:22:01,020 --> 00:22:02,580 ‫میخوای چی بهت بگم؟ 221 00:22:02,659 --> 00:22:06,300 ‫هیچی، ولی به انداره کافی ازمون استفاده کردن 222 00:22:06,379 --> 00:22:08,699 ‫و اصلا باهاشون موافق هم نیستی 223 00:22:12,179 --> 00:22:14,419 ‫مراسم یادبود در کشور باسک برگزار شد 224 00:22:14,500 --> 00:22:18,100 ‫۱۰ نوامبر قربانی تروریسم 225 00:22:18,179 --> 00:22:21,219 ‫یه اقدام نهادی در بیتوریا رو به یاد داره 226 00:22:21,300 --> 00:22:24,379 ‫جایی که تروریسم بهانه میاره 227 00:22:24,740 --> 00:22:27,899 ‫و توجیه میکنه 228 00:22:27,980 --> 00:22:30,419 ‫خاطره بهمون اسم و تاریخ رو یادآوری میکنه 229 00:22:30,939 --> 00:22:35,300 ‫امروز بدون استثنا همه قربانیان تروریسم رو به یاد میاریم 230 00:22:35,379 --> 00:22:37,699 ‫قربانی ترور گروه جدایی طلب 231 00:22:38,100 --> 00:22:42,379 ‫و قربانی خشونت‌های جنایی 232 00:22:42,459 --> 00:22:46,340 ‫و بقیه گرو‌های خشونت آمیز که اگرچه الان گذشته محسوب میشن 233 00:22:46,419 --> 00:22:48,300 ‫و باعث درد بودن 234 00:22:48,379 --> 00:22:52,379 ‫ولی بازم هم مستحق شناخت و جبران هستن 235 00:22:52,459 --> 00:22:55,219 ‫برای امروز، این لیست سالگرد 236 00:22:55,300 --> 00:22:59,980 ‫اتفاقی که افتاده و اتفاقی که دیگه هرگز نباید تکرار بشه رو یادآوری میکنه 237 00:23:41,659 --> 00:23:42,780 ‫به سلامت ایبون 238 00:23:46,500 --> 00:23:47,820 ‫ممنون 239 00:24:24,980 --> 00:24:26,300 ‫میرم قهوه بیارم 240 00:24:26,300 --> 00:24:39,300 ترجمه اختصاصی سروفیلم - سرو ساب **[SARVFILM.COM]** 241 00:25:02,060 --> 00:25:03,980 ‫چرا همه این آشغالا رو نگه داشتی؟ 242 00:25:05,939 --> 00:25:07,419 ‫مامان‌بزرگ نگهشون داشته بود 243 00:25:08,540 --> 00:25:12,100 ‫و وقتی اومدم اینجا زندگی کنم، جرات نکردم بندازمشون دور 244 00:25:16,980 --> 00:25:19,260 ‫میخوای یادم بندازی چه احمقی بودم؟ 245 00:25:22,060 --> 00:25:23,419 ‫ممنون مامان 246 00:25:24,219 --> 00:25:25,780 ‫همه‌شون رو بنداز بیرون 247 00:25:26,619 --> 00:25:28,020 ‫همه‌شون رو بنداز دور 248 00:26:40,820 --> 00:26:45,540 ‫خدا بخواد زود میگذره و از این زندون کوفتی بیرون میریم 249 00:26:46,379 --> 00:26:48,939 ‫الان حتی نمیتونم تحمل کنم اینا رو ببینم 250 00:26:52,340 --> 00:26:53,780 ‫خانواده‌ات چطورن؟ 251 00:26:54,659 --> 00:26:58,060 ‫همه چی خوبه؟ چیزی نمیخوان؟ 252 00:26:59,980 --> 00:27:01,340 ‫مطمئنی؟ 253 00:27:05,820 --> 00:27:08,139 ‫بیرون گروه سرده، ایبون 254 00:27:39,459 --> 00:27:40,699 ‫عزیزم 255 00:27:43,060 --> 00:27:44,740 ‫ماریا، صدات رو نمیشنوم 256 00:27:46,300 --> 00:27:49,260 ‫-مامان ‫-ماریا، چی شده؟ 257 00:27:49,980 --> 00:27:51,619 ‫بچه مشکلی داره؟ ماریا! 258 00:27:51,980 --> 00:27:55,740 ‫-مامان، مامان ‫-عزیزم، چی شده؟ همینجام 259 00:27:56,580 --> 00:27:58,100 ‫باهام حرف بزن 260 00:27:58,699 --> 00:28:02,699 ‫-مامان، کجایی؟ ‫-دارم میرم سن سباستین، چی شده؟ 261 00:28:04,859 --> 00:28:06,340 ‫ماریا، چی شده؟ 262 00:28:07,219 --> 00:28:09,459 ‫مامان اسمت رو تو یه لیست پیدا کردن 263 00:28:09,540 --> 00:28:11,740 ‫بعضیا رو دستگیر کردن و اسمت رو دارن 264 00:28:11,820 --> 00:28:15,260 ‫دنبالتن، دنبالتن مامان 265 00:28:18,179 --> 00:28:19,859 ‫اصلا ممکن نیست 266 00:28:19,939 --> 00:28:22,980 ‫-آروم باش، خوبم ‫-نمیتونه درست باشه 267 00:28:23,340 --> 00:28:25,540 ‫نیمتونه، نمیتونه 268 00:28:25,619 --> 00:28:27,740 ‫نمیتونن مامانم رو هم بکشن 269 00:28:31,500 --> 00:28:33,300 ‫مامان، لطفا، یه بادیگارد برای خودت بگیر 270 00:28:34,980 --> 00:28:38,899 ‫ماریا، عزیزم، سخت نگیر، ‫گریه نکن، لطفا، گریه نکن 271 00:28:39,419 --> 00:28:42,740 ‫-همه چی درست میشه، آروم باش ‫-بادیگارد بگیر 272 00:28:42,820 --> 00:28:46,419 ‫لطفا ‫لطفا، لطفا 273 00:28:46,500 --> 00:28:48,379 ‫باشه میگیرم 274 00:28:50,540 --> 00:28:53,619 ‫-همین الان ‫-باشه، قول میدم 275 00:28:55,659 --> 00:28:59,020 ‫وقتی رسیدی خونه بهم زنگ بزن و درو قفل کن، باشه؟ 276 00:28:59,100 --> 00:29:00,859 ‫قول میدم عزیزم، قول میدم 277 00:29:37,260 --> 00:29:38,219 ‫سلام 278 00:29:38,820 --> 00:29:40,179 ‫-خوزه لوئیز ‫-استر، مگه نه؟ 279 00:29:40,260 --> 00:29:42,100 ‫-خوش اومدی ‫-بالاخره همدیگه رو دیدیم 280 00:29:42,179 --> 00:29:43,179 ‫آره، بیا تو 281 00:29:46,179 --> 00:29:48,260 ‫چند تا زندونی معمولی باهاشونه؟ 282 00:29:48,340 --> 00:29:54,219 ‫تو مجموعه‌شون، خیلی کم، حدودا ۵۰ تا، مجموعه متولیه، خودشون مدیریت میکنن 283 00:29:54,619 --> 00:29:58,300 ‫باشه، برای هر گروه سه نفره، ۴۰ دقیقه وقت میخوام 284 00:29:58,379 --> 00:30:01,060 ‫چجور گروه بندی شدن یا جنایتی که مرتکب شدن برام مهم نیست 285 00:30:01,139 --> 00:30:03,139 ‫قرار شده همه‌شون باهم باشن 286 00:30:03,699 --> 00:30:07,699 ‫ببخشید؟ ولی توضیح دادم چرا و کاملا هم واضح بود 287 00:30:08,139 --> 00:30:11,580 ‫همه‌شون اینجان، مگه واسطه نیستی؟ 288 00:30:13,060 --> 00:30:14,100 ‫پس برو تو 289 00:30:18,820 --> 00:30:19,740 ‫صبح بخیر 290 00:30:32,780 --> 00:30:36,060 ‫همه‌تون میدونین که برای چی اینجا جمع شدین 291 00:30:45,540 --> 00:30:48,659 ‫یکی از شما یه نامه ناشناس فرستاده 292 00:30:48,740 --> 00:30:52,219 ‫و خواسته شخصا با قربانی گروه جدایی طلب ملاقات کنه 293 00:30:59,780 --> 00:31:01,419 ‫و طلب بخشش کنه 294 00:31:04,820 --> 00:31:09,419 ‫مزخرفه، سازمان باید عذرخواهی کنه، نه ما 295 00:31:09,500 --> 00:31:12,980 ‫جزو گروه جدایی طلب نیستیم، ترکش کردیم، نماینده‌اش نیستیم 296 00:31:13,060 --> 00:31:17,980 ‫این یه روند دسته جمعی نیست، یه چیز شخصیه 297 00:31:18,060 --> 00:31:20,699 ‫البته، الان ازمون چی میخوای؟ 298 00:31:21,459 --> 00:31:24,740 ‫چرا الان؟ حالا که خودمون رو از مشاجره‌های مسلحانه کنار کشیدیم 299 00:31:24,820 --> 00:31:27,179 ‫آسیب‌ها رو شناسایی کردیم و گروه جدایی طلب اخراجمون کرد 300 00:31:27,260 --> 00:31:28,899 ‫چرا همیشه چیز بیشتری ازمون میخواین؟ 301 00:31:28,980 --> 00:31:33,459 ‫نه، نه، نه، هیچکس چیزی نمیخواد، شما خواستین 302 00:31:34,100 --> 00:31:37,060 ‫بعضی‌هاتون این رو خواستین و من هم مسئول 303 00:31:37,139 --> 00:31:40,100 ‫ترتیب دادن جلسه برای کسایی که میخواستنش بودم 304 00:31:40,500 --> 00:31:41,699 ‫همش همینه 305 00:31:43,340 --> 00:31:45,179 ‫اگه هرکس که نامه نوشته، میخواد 306 00:31:45,260 --> 00:31:48,219 ‫چیزی اضافه کنه، واقعا ازش تقدیر و تشکر میشه 307 00:31:52,219 --> 00:31:56,459 ‫باشه، پس فقط میدونین، چیزی ازتون پرسیده نمیشه 308 00:31:56,540 --> 00:31:59,500 ‫در واقع، خیلی مهمه که بفهمین 309 00:31:59,580 --> 00:32:02,419 ‫این اصلا منفعتی برای زندان نداره 310 00:32:03,060 --> 00:32:07,659 ‫هیچکس قرار نیست ترفیع یا چیزی برای این بگیره 311 00:32:08,340 --> 00:32:12,659 ‫داری با آدم اشتباهش حرف میزنی، فکرشم نکن درمورد سود و منفعت باهام حرف بزنی 312 00:32:12,740 --> 00:32:15,500 ‫فقط به آزادی آدم‌هام فکر میکنم، نه سود و منفعت 313 00:32:15,580 --> 00:32:16,980 ‫هیچی نمیفهمی 314 00:32:17,300 --> 00:32:20,859 ‫اون و من... فکر کردی هیچ وقت به خودمون فکر کردیم؟ 315 00:32:20,939 --> 00:32:23,340 ‫-باشه، فقط تو، درسته؟ ‫-خفه شو 316 00:32:23,419 --> 00:32:25,020 ‫-باید خفه شم؟ ‫-دهن لعنتیت رو ببند 317 00:32:25,100 --> 00:32:27,300 ‫-خفه بشه؟ بقیه‌مون چیکار کنیم؟ ‫-خفه شین 318 00:32:28,260 --> 00:32:31,340 ‫-آروم باش، لطفا ‫-خفه شو، تو سنگ میندازی جلومون 319 00:32:31,419 --> 00:32:36,139 ‫چیزی که دارم میگم اینه که این یه سود خیلی بیشتر براتون داره 320 00:32:36,740 --> 00:32:40,100 ‫برای تو، شخصا... هرکس شرکت میکنه، 321 00:32:40,179 --> 00:32:43,899 ‫این کارو میکنه چون میدونه که قبول مسئولیت جلوی قربانی‌ها میتونه آرومش کنه 322 00:32:45,100 --> 00:32:47,179 ‫ولی امیدواریم، بیشتر از هر چیزی میخوایم که 323 00:32:47,260 --> 00:32:49,379 ‫قربانی احساس آرامش کنه، چون قراره روی اونها تمرکز کنیم 324 00:32:50,020 --> 00:32:52,100 ‫دیگه نمیخوایم بهشون صدمه‌ای بزنیم 325 00:32:52,179 --> 00:32:55,260 ‫-اینجا هم قربانی هست، اه؟ ‫-درمورد اون کوفتی حرف نمیزنه 326 00:32:55,340 --> 00:32:59,260 ‫اینجا فقط نقش کسی رو داری که " معاون جرم " شده 327 00:32:59,740 --> 00:33:01,100 ‫نمیتونی غمت رو با غم اونها برابر بدونی 328 00:33:01,179 --> 00:33:02,899 ‫یا خودت رو به هر روشی توجیه کنی 329 00:33:02,980 --> 00:33:05,020 ‫قبولش کن یا برای شرکت کردن مناسب در نظر گرفته نمیشی 330 00:33:05,100 --> 00:33:07,459 ‫هی، این "معاون جرم" لعنتی یعنی چی؟ قاتل؟ 331 00:33:09,419 --> 00:33:10,780 ‫انگار مثل یه قاتل دارم میرم اونجا 332 00:33:10,859 --> 00:33:12,859 ‫برای همین به خاطر چیزی که تصمیممش با من نبوده تو صورتم داد میزنن 333 00:33:13,179 --> 00:33:15,619 ‫-این چیزیه که داری بهم میگی؟ ‫-"معاون جرم" کسیه که 334 00:33:15,699 --> 00:33:17,859 ‫باعث قربانی شدن شده 335 00:33:19,020 --> 00:33:22,100 ‫کشتمش، باشه، و هر شب پشیمون میشم و حسرت میخورم 336 00:33:22,820 --> 00:33:24,260 ‫ولی کسایی رو کشتم که بهم دستور داده بودن بکشم 337 00:33:24,340 --> 00:33:25,939 ‫مزخرفه که از یکی عذرخواهی کنم 338 00:33:26,740 --> 00:33:28,820 ‫چه فایده‌ای داره بیوه گاردیا سیویل عذرخواهی کنم 339 00:33:28,899 --> 00:33:31,540 ‫درحالی که اگه من نمیکشتمش یکی دیگه بود که میکشتش، فهمیدی؟ 340 00:33:31,619 --> 00:33:34,300 ‫-گروه جدایی طلب باید عذرخواهی کنه، گروه جدایی طلب ‫-درسته 341 00:33:34,379 --> 00:33:36,179 ‫اگه عذرخواهی کنم چه دردی ازش کم میشه؟ 342 00:33:36,260 --> 00:33:38,020 ‫-هیچی ‫-به گذشته‌ام وصلم 343 00:33:38,340 --> 00:33:40,980 ‫مسلما فکر میکنم اون چیزها باید یه جور دیگه انجام میشد 344 00:33:41,340 --> 00:33:43,379 ‫و مبارزه الانم سیاسیه 345 00:33:43,459 --> 00:33:46,100 ‫میخوام بدونم آدمای اون بیرون چی فکر میکنن، برای کمک 346 00:33:46,179 --> 00:33:48,300 ‫نمیدونم برخورد فردی چجور به بقیه کمک میکنه 347 00:33:48,379 --> 00:33:50,139 ‫-خب، بهت میگم ‫-چی قراره بگم؟ 348 00:33:50,219 --> 00:33:51,179 ‫فایده‌ای نداره 349 00:33:51,939 --> 00:33:53,820 ‫سخت نگیر، باشه؟ 350 00:33:54,820 --> 00:33:57,300 ‫یه لحظه، بیاین بحث رو عوض کنیم 351 00:33:58,219 --> 00:34:01,300 ‫بعضیاتون ۸۵۰ قتل این گروه رو 352 00:34:01,379 --> 00:34:05,139 ‫دقیقا به همین دلیل قبول کردین 353 00:34:06,580 --> 00:34:09,940 ‫از همون اول جلسه روش تمرکز کرده بودیم 354 00:34:10,020 --> 00:34:12,779 ‫پس ممکنه بعضی از شما 355 00:34:12,860 --> 00:34:15,900 ‫مستقیم قربانی رو ملاقات نکنین چون نمیخوان ببیننتون 356 00:34:15,980 --> 00:34:18,179 ‫ولی شاید بقیه‌شون توضیح بخوان 357 00:34:18,259 --> 00:34:20,179 ‫و به یه دلایلی فراهم نشه 358 00:34:20,259 --> 00:34:24,179 ‫بهش فکر کنین ... نه فقط عذرخواهی، میتونی خیلی چیزها رو توضیح بدین 359 00:34:24,259 --> 00:34:25,699 ‫خودتون رو جای اونها فرض کنین 360 00:34:25,779 --> 00:34:28,940 ‫نه وقتی که حمله اتفاق افتاد و نه در طول این‌سال‌ها، 361 00:34:29,020 --> 00:34:31,460 ‫هیچکس تاحالا بهشون توضیح نداده 362 00:34:31,540 --> 00:34:33,259 ‫به نظرتون چجور باهاش زندگی میکنن؟ 363 00:34:33,339 --> 00:34:36,420 ‫میریم و یکی رو میبینیم پس میتونن ازمون استفاده کنن؟ 364 00:34:37,339 --> 00:34:41,060 ‫-سیاست رو به سیاستمدارا بسپاریم ‫-آره، اونهایی که ازمون استفاده نمیکنن، ها؟ 365 00:34:41,139 --> 00:34:45,580 ‫-درموردمون هیچی نمیگن ‫-فکر کنم خودت اون نامه رو نوشتی 366 00:34:45,659 --> 00:34:47,460 ‫اینجا هیچکس هیچی ننوشته 367 00:34:47,860 --> 00:34:50,460 ‫ببین، اگه دوست داری دوباره بهش فکر کن 368 00:34:50,540 --> 00:34:53,060 ‫چون واضحه که امروز هیچکس اینجا داوطلب نمیشه 369 00:34:53,540 --> 00:34:57,420 ‫ولی درک کنین اگه بخوایم جلسه مفید باشه 370 00:34:57,500 --> 00:35:00,100 ‫باید آماده‌تون کنم و این روند سختیه 371 00:35:00,179 --> 00:35:02,460 ‫چون همه چی رو زیر سوال میبرم و به چالش میکشم 372 00:35:03,980 --> 00:35:05,339 ‫این عمومی میشه؟ 373 00:35:08,100 --> 00:35:10,219 ‫اسم کسایی که شرکت میکنن رو میگن؟ 374 00:35:10,860 --> 00:35:11,900 ‫نه 375 00:35:12,540 --> 00:35:15,860 ‫ببین، مهم نیست چه اتفاقی برام میوفته ولی اون بیرون خانواده داریم، میفهمی؟ 376 00:35:15,940 --> 00:35:19,179 ‫اینکه چه اتفاقی براشون میوفته منو میترسونه، به اندازه کافی زجر کشیدن 377 00:35:19,819 --> 00:35:23,779 ‫شرکت تو همچین رویارویی‌هایی حتی بدتر از ترک کردن گروهه 378 00:35:23,860 --> 00:35:28,219 ‫پس باید از شهر برم و نمیتونم این کارو باهاشون بکنم، نمیتونم انجامش بدم 379 00:35:28,299 --> 00:35:32,460 ‫میخوام برم بیرون و بی سر و صدا تو شهرم زندگی کنم، نه تو کوئنکا 380 00:35:33,739 --> 00:35:36,540 ‫علنا عذرخواهی کردم، و الان دارم بدهیم رو میدم 381 00:35:36,900 --> 00:35:38,420 ‫متأسفم ولی همش همینه 382 00:35:38,940 --> 00:35:42,420 ‫۲۰ سال از عمرمو به خاطر اون حزب لعنتی از دست دادم 383 00:35:42,500 --> 00:35:45,699 ‫میخوام عمری که از دست دادم رو الان زندگی کنم، حقش رو دارم، ندارم؟ 384 00:35:48,900 --> 00:35:53,299 ‫لطفا، کسایی که میخوان باهام ارتباط برقرار کنن از طریق مدیر مسئول این کارو بکنن 385 00:35:53,699 --> 00:35:55,179 ‫باشه، بریم 386 00:36:04,380 --> 00:36:06,900 ‫لوییس کاراسکو، اتاقک ۴ 387 00:36:15,299 --> 00:36:18,500 ‫اگه برخوردها ادامه پیدا کنه، فکر کنم برم 388 00:36:19,179 --> 00:36:21,380 ‫باید سرمشق بقیه بشم 389 00:36:22,500 --> 00:36:24,100 ‫ولی معلومه که میترسم 390 00:36:25,219 --> 00:36:26,860 ‫مخصوصا به خاطر ماریا 391 00:36:27,460 --> 00:36:28,380 ‫غیر ممکنه! 392 00:36:29,540 --> 00:36:32,940 ‫-ماریا قویه ‫-و حساس، هر دوتاش هست 393 00:36:34,540 --> 00:36:37,940 ‫الان با همه اینا... ناراحته 394 00:36:39,739 --> 00:36:42,580 ‫آخرین چیزی که میخوام اینه که دوباره زخمش رو تازه کنم 395 00:36:43,500 --> 00:36:46,540 ‫وقتی خوان ماری رو کشتن، میدونستم از هم نمیپاشم 396 00:36:46,940 --> 00:36:51,420 ‫چون تعهد یکسانی داشتیم و عین هم فکر میکردیم، ولی اون ... 397 00:36:52,020 --> 00:36:54,580 ‫فقط ... ‫اتفاقی که برای بچه‌هامون افتاد ... 398 00:36:55,460 --> 00:36:58,179 ‫چیزیه که حتی ما نمیتونیم بفهمیم 399 00:36:58,619 --> 00:37:00,580 ‫فقط خیلی سردرگم شدن 400 00:37:02,460 --> 00:37:05,179 ‫برای من و تو ... ‫شوهرهامون رو کشتن، ولی ... 401 00:37:05,259 --> 00:37:08,739 ‫باید مراقب دخترهامون باشیم، باید زندگی کنیم، انتخاب دیگه‌ای نداریم 402 00:37:12,219 --> 00:37:13,139 ‫ببین ... 403 00:37:15,940 --> 00:37:18,299 ‫دخترهام قبول نمیکنن ... 404 00:37:18,380 --> 00:37:22,619 ‫-گوش کن، اصلا مجبور نیستی ‫-نه 405 00:37:25,980 --> 00:37:28,420 ‫زیاد اهل دادن شانس دوم به کسی نیستم 406 00:37:29,299 --> 00:37:30,900 ‫صبح‌ها بیدار شدن و روزانه ۱۲ تا 407 00:37:30,980 --> 00:37:33,659 ‫قرص خوردن برای اینکه سر پا بمونم خودش کلی دردسره 408 00:37:36,020 --> 00:37:39,420 ‫ولی میخوام کاری‌هایی که باهامون کردن رو بکوبم تو صورتشون 409 00:37:39,940 --> 00:37:43,460 ‫دخترهای شاد، خوشحال و قابل اعتمادی داشتم 410 00:37:44,500 --> 00:37:47,659 ‫اون روزی که پدرشون رو کشتن اون شخصیت شادشون مرد 411 00:37:48,020 --> 00:37:49,980 ‫و فکر نکنم دیگه برگرده 412 00:37:50,580 --> 00:37:53,500 ‫-به خاطر این خیلی ازشون متنفرم ‫-منم 413 00:37:55,659 --> 00:37:57,619 ‫وقتی ماریا بهم گفت حامله ست 414 00:37:58,580 --> 00:38:01,540 ‫حتی به مادربزرگ شدن فکر هم نمیکردم 415 00:38:02,659 --> 00:38:04,619 ‫تنها چیزی که بهش فکر میکردم... 416 00:38:05,580 --> 00:38:07,020 ‫این بود که نجات پیدا کرده 417 00:38:08,460 --> 00:38:11,299 ‫که اگه بچه داشته باشه، یعنی میخواد زندگیش رو ادامه‌ بده 418 00:38:11,659 --> 00:38:14,100 ‫برای همین میترسم الان داغون بشه 419 00:38:14,179 --> 00:38:16,179 ‫پس چرا انجامش میدی؟ 420 00:38:16,540 --> 00:38:21,020 ‫چرا میری اونجا و با با حرف‌هاشون زجر میکشی که اون بتونه احساس رهایی کنه؟ 421 00:38:22,739 --> 00:38:23,779 ‫خب... 422 00:38:24,739 --> 00:38:27,500 ‫به جز خانواده‌ات کسی بهت گوش میده؟ 423 00:38:27,580 --> 00:38:29,299 ‫-نه ‫-همینه 424 00:38:30,420 --> 00:38:33,779 ‫اگه بتونم رو در رو بهشون بگم، همه چیز برام تموم میشه 425 00:38:33,860 --> 00:38:34,900 ‫میخوام انجامش بدم 426 00:38:38,060 --> 00:38:40,380 ‫اینجور نیست که به کاری که انجام دادم افتخار نکنم 427 00:38:40,460 --> 00:38:42,940 ‫ولی میتونستم خیلی چیزها تو زندگیم داشته باشم 428 00:38:43,020 --> 00:38:45,940 ‫این منو تبدیل به آدمی کرد که انتخاب نکرده بودم 429 00:38:47,819 --> 00:38:50,860 ‫تا موقع مرگم، 430 00:38:51,619 --> 00:38:52,940 به اون ‫آدم‌ها وصلم 431 00:38:54,100 --> 00:38:56,580 ‫چیزی که میگن و انجام میدن رو تحمل کردم 432 00:38:57,779 --> 00:39:00,860 ‫پس ترجیح میدم ببینمشون و بعدش اونها هم مجبور میشن تحملم کنن 433 00:39:06,179 --> 00:39:10,860 ‫در معدن، ماریا لوئیزا 434 00:39:14,540 --> 00:39:19,259 ‫مردن، چهارتا معدنچی مردن 435 00:39:19,339 --> 00:39:22,580 ‫ببین، ماروکسینا، ببین 436 00:39:22,659 --> 00:39:26,380 ‫ببین چجور اومدم 437 00:39:26,460 --> 00:39:31,179 ‫لباس قرمز رو آوردم 438 00:39:35,219 --> 00:39:39,540 ‫لباس قرمز رو آوردم 439 00:39:43,739 --> 00:39:48,139 ‫خون یه رفیقه، ببین 440 00:39:48,219 --> 00:39:51,179 ‫ببین، ماروکسینا، ببین 441 00:39:51,259 --> 00:39:55,020 ‫ببین چجور اومدم 442 00:39:55,100 --> 00:39:59,339 ‫خون یه رفیقه، ببین 443 00:39:59,779 --> 00:40:02,819 ‫ببین، ماروکسینا، ببین 444 00:40:02,900 --> 00:40:06,500 ‫ببین چجور اومدم 445 00:40:22,619 --> 00:40:24,699 ‫همه چی مرتبه؟ 446 00:40:24,779 --> 00:40:27,139 ‫قراره یه مدت زندگی تو اینجا رو امتحان کنیم 447 00:40:27,540 --> 00:40:29,100 ‫حالا که کارخونه لوئیچی بسته شده 448 00:40:29,179 --> 00:40:32,139 ‫و با مدرسه‌ها مشکل نداریم، خب... 449 00:40:32,219 --> 00:40:35,179 ‫بیا ببینیم میتونه بگیرتش 450 00:40:36,380 --> 00:40:37,299 ‫هی... 451 00:40:38,179 --> 00:40:39,259 ‫این... 452 00:40:40,860 --> 00:40:43,060 ‫راستش مؤثره 453 00:40:43,139 --> 00:40:46,100 ‫به هر حال، ۱۱ سال تو اوئلوا بودیم، یکم تغییر خوبه 454 00:40:46,779 --> 00:40:49,619 ‫ولی شاید ۵ سال اینجا بس باشه، مگه نه؟ 455 00:40:51,659 --> 00:40:53,580 ‫ماریا، فکر میکنم خیلی زوده 456 00:40:53,659 --> 00:40:56,860 ‫اگه بچه داشتم، مسلما برنمیگشتم 457 00:40:58,940 --> 00:41:00,460 ‫چطوره اینجا شراب بخوریم؟ 458 00:41:04,580 --> 00:41:06,699 ‫واقعا این آدم‌های متظاهر رو درک نمیکنم 459 00:41:06,779 --> 00:41:08,619 ‫واقعا قراره ادامه پیدا کنه؟ 460 00:41:08,699 --> 00:41:12,139 ‫-با اعضای گروه جدایی طلب قرار ملاقات داری؟ ‫-کی بهت گفته؟ 461 00:41:12,219 --> 00:41:14,900 ‫مگه میشه ندونم؟ یه مقام دولتیم 462 00:41:15,380 --> 00:41:17,259 ‫ولی قرار نیست که... 463 00:41:21,219 --> 00:41:23,500 ‫-نمیتونی این کارو با خوان ماری بکنی ‫-بهتر از هر کس میدونی که 464 00:41:23,580 --> 00:41:26,540 ‫خوان ماری حتی با اونهایی که کشتنش، حرف میزد 465 00:41:26,619 --> 00:41:30,900 ‫ببین، همه ما اینجا، همه‌مون، بدون اونها میمردیم 466 00:41:31,659 --> 00:41:34,179 ‫یه چرت و پرت دیگه‌ست، یکی دیگه 467 00:41:34,980 --> 00:41:37,380 ‫این حسرت لعنتی وقتی گروه جدایی طلب هنوز داره آدم میکشه چیه؟ 468 00:41:37,460 --> 00:41:40,299 ‫اینو بهمون گفتن: ‫"ببخشید،ولی باید به کشتنتون ادامه بدیم،" 469 00:41:40,380 --> 00:41:41,540 ‫میفهمین، مگه نه؟" 470 00:41:41,619 --> 00:41:43,779 ‫ببین، این آدم‌ها، دیر یا زود آزاد میشن 471 00:41:44,380 --> 00:41:47,940 ‫حتی اگه دوست نداشته باشیم، بهتره که پشیمون بشن، درسته؟ 472 00:41:49,259 --> 00:41:53,139 ‫پس الان باید بهشون کمک کنی که خودشون رو فراموش کنن 473 00:41:54,500 --> 00:41:56,339 ‫پشیمونن، باشه 474 00:41:57,100 --> 00:41:58,860 ‫پس بذار اول همکاری کنن 475 00:41:59,219 --> 00:42:02,060 ‫و بعد از اینکه پشیمون شدن میتونی تا وقتی بمیرن ذره ذره جونشون رو بگیری 476 00:42:02,139 --> 00:42:04,619 ‫این حداقلشه مایکسابل، حداقلش 477 00:42:06,020 --> 00:42:09,219 ‫و برای کمک بهشون میخوای دوباره همه اون زخم‌ها رو تازه کنی؟ 478 00:42:12,420 --> 00:42:13,980 ‫ازش پرسیدی؟ 479 00:42:20,819 --> 00:42:22,339 ‫باشه، دسر... 480 00:42:23,860 --> 00:42:27,380 ‫کارمن دسر رو درست کرده، امروز وقت نداشتم 481 00:42:28,580 --> 00:42:30,940 ‫-امروز، نه، دیروز انجامش دادم ‫-دیروز؟ 482 00:43:40,100 --> 00:43:41,940 ‫اینجا نشستن منطقی‌تر بود، درسته؟ 483 00:43:49,659 --> 00:43:52,020 ‫نمیفهمم چرا انقدر خوش‌بین بود 484 00:44:10,339 --> 00:44:12,619 ‫باید بهش میگفتم اینجا بشینه 485 00:44:21,339 --> 00:44:24,060 ‫و اون روز نیومدم تا بتونم کارهای خونه رو بکنم 486 00:44:24,699 --> 00:44:27,580 ‫و قبل از اومدن برای این جمعیت شام درست کنم 487 00:44:27,940 --> 00:44:29,500 ‫بهم گفتی 488 00:44:33,380 --> 00:44:35,380 ‫ولی یه چیزی هست که بهت نگفتم 489 00:44:37,259 --> 00:44:39,540 ‫خیلی خوب یادمه، ولی... 490 00:44:40,179 --> 00:44:44,819 ‫بعدش فکر کردم یکی از اون خاطرات خیالی ... ناشی از شوکه 491 00:44:47,420 --> 00:44:50,500 ‫اون روز صبح، وقتی با بابا رفتم تو پارکینگ 492 00:44:51,259 --> 00:44:52,540 ‫بهم نگاه کرد ... 493 00:44:53,819 --> 00:44:54,980 ‫و گفت ... 494 00:44:56,540 --> 00:44:58,299 ‫"خواب دیدم منو کشتن" 495 00:45:01,500 --> 00:45:04,980 ‫"بی خیال مرد ... چرا اراجیف میگی" و رفت 496 00:45:08,500 --> 00:45:10,739 ‫نمیدونم جبران کردم یا نه ... فکر نکنم 497 00:45:12,619 --> 00:45:15,339 ‫ولی اگه خوابش رو دیده بود، چرا انقدر خوش بین بود؟ 498 00:45:15,420 --> 00:45:17,779 ‫نمیفهمم... اصلا منطقی نیست 499 00:45:21,940 --> 00:45:23,259 ‫ولی اتفاق افتاد... 500 00:45:25,940 --> 00:45:27,380 ‫و همونه 501 00:45:29,139 --> 00:45:31,299 ‫با یادآوریش فقط بیشتر آسیب میبینیم 502 00:45:35,739 --> 00:45:36,819 ‫درسته 503 00:45:45,500 --> 00:45:48,339 ‫ماریا، اگه بگی نباید به اون رویارویی‌ها برم 504 00:45:48,420 --> 00:45:50,100 ‫تمومش میکنم 505 00:45:51,500 --> 00:45:54,339 ‫مامان، کاری که میخوای رو بکن 506 00:45:56,339 --> 00:45:58,339 ‫به اجازه من نیاز نداری 507 00:46:03,179 --> 00:46:04,420 ‫و تو؟ 508 00:46:25,420 --> 00:46:26,540 ‫لوییس 509 00:46:27,139 --> 00:46:28,380 ‫آماده‌ای؟ 510 00:46:30,739 --> 00:46:32,900 ‫باعث مرگ چند نفر شدی؟ 511 00:46:37,420 --> 00:46:38,940 ‫مستقیما؟ 512 00:46:42,060 --> 00:46:43,299 ‫سه تا 513 00:46:46,259 --> 00:46:47,699 ‫چجور کشتیشون؟ 514 00:46:51,339 --> 00:46:53,339 ‫با تفنگ، یا بمب؟ 515 00:46:56,940 --> 00:46:57,900 ‫تفنگ 516 00:46:58,699 --> 00:47:00,540 ‫اولی رو یادته؟ 517 00:47:06,940 --> 00:47:08,060 ‫آره 518 00:47:13,100 --> 00:47:14,739 ‫تو پارکینگ بود 519 00:47:16,219 --> 00:47:17,699 ‫با یه گلوله؟ 520 00:47:21,460 --> 00:47:22,900 ‫هشت تا 521 00:47:24,380 --> 00:47:26,219 ‫هشت تا لازم بود؟ 522 00:47:29,420 --> 00:47:30,420 ‫نه 523 00:47:31,619 --> 00:47:33,179 ‫ولی متوجه نشدم 524 00:47:35,739 --> 00:47:37,540 ‫حمله رو جشن گرفتی؟ 525 00:47:40,259 --> 00:47:41,460 ‫فکر کنم 526 00:47:44,020 --> 00:47:44,940 ‫یادم نیست 527 00:47:49,100 --> 00:47:52,980 ‫اگه قاضی بودی، چه حکمی برای خودت صادر میکردی؟ 528 00:47:53,860 --> 00:47:55,500 ‫مجازات الانت، یه مجازات سبک‌تر 529 00:47:56,339 --> 00:47:59,100 ‫حبس ابد، یا اعدام؟ 530 00:47:59,179 --> 00:48:00,980 ‫به اعدام اعتقادی ندارم 531 00:48:02,500 --> 00:48:04,819 ‫خب، اگه قربانی بودم 532 00:48:04,900 --> 00:48:08,100 ‫میتونستم بهت بگم، تو تصمیم گرفتی که آدم کشتن مشکلی نداره 533 00:48:16,699 --> 00:48:18,580 ‫برای همین دارم عذرخواهی میکنم 534 00:48:19,940 --> 00:48:21,339 ‫که چی؟ 535 00:48:23,259 --> 00:48:27,500 ‫خب، عذرخواهی کردن براش بس نیست 536 00:48:27,580 --> 00:48:30,739 ‫میخواد حرف بزنی، که خودت رو توجیه کنی 537 00:48:30,819 --> 00:48:33,460 ‫که احساساتت رو بگی، لوییس 538 00:48:33,540 --> 00:48:37,580 ‫خودت رو خالی کنی ... این ... نمیفهمم 539 00:48:39,739 --> 00:48:41,580 ‫صحبت کردن برام سخته 540 00:48:41,940 --> 00:48:45,219 ‫خیلی وقت گذشته، دیگه عادت ندارم 541 00:48:46,219 --> 00:48:47,139 ‫ببین ... 542 00:48:47,940 --> 00:48:51,259 ‫باید برای سوال‌هایی که میتونن بپرسن آماده‌ات کنم 543 00:48:51,339 --> 00:48:55,819 ‫باشه؟ ولی لازمه که تک تکشون رو جواب بدی 544 00:48:56,940 --> 00:49:00,500 ‫نمیتونی یه قربانی رو بکشونی اینجا و از جواب دادن بهش امتناع کنی 545 00:49:04,100 --> 00:49:05,980 ‫خودت رو بخشیدی؟ 546 00:49:06,860 --> 00:49:08,299 ‫بهش فکر نکردم 547 00:49:09,339 --> 00:49:11,339 ‫باید با کاری که کردم زندگی کنم 548 00:49:12,179 --> 00:49:17,259 ‫چیز خاصی باعث شد نظرت رو عوض کنی؟ 549 00:49:18,500 --> 00:49:20,860 ‫نه، چند تا چیز بود 550 00:49:20,940 --> 00:49:22,739 ‫یکیش رو بهم بگو 551 00:49:24,219 --> 00:49:26,619 ‫ملاقات رهبرا تو زندون 552 00:49:27,860 --> 00:49:28,779 ‫چی شد؟ 553 00:49:29,779 --> 00:49:31,219 ‫بی ارزش بودن 554 00:49:31,819 --> 00:49:34,020 ‫از آدمای متوسط دستور میگرفتم 555 00:49:34,659 --> 00:49:37,339 ‫و از اینکه باورشون کردم، عصبانی بودم 556 00:49:38,860 --> 00:49:40,060 ‫همین 557 00:49:40,139 --> 00:49:41,259 ‫لوییس 558 00:49:42,259 --> 00:49:44,100 ‫چرا به گروه جدایی طلب ملحق شدی؟ 559 00:49:46,380 --> 00:49:48,219 ‫برای رهایی مردم 560 00:49:48,819 --> 00:49:50,299 ‫برای دفاع از خودمون 561 00:49:50,380 --> 00:49:54,860 ‫اگه این دغدغه‌ها رو داشته باشی، با رفقات به تدریج واردش میشی 562 00:49:55,779 --> 00:49:58,659 ‫طبیعیه، حتی بهش فکر هم نمیکنی 563 00:49:59,060 --> 00:50:03,460 ‫طوری میگی انگار تو سرنوشتت نوشته شده بوده 564 00:50:03,540 --> 00:50:05,699 ‫و انتخاب دیگه‌ای نداشتی 565 00:50:06,540 --> 00:50:09,020 ‫و این به معنی قبول نکردن مسئولیته 566 00:51:00,940 --> 00:51:02,900 ‫-اولین مرخصیته؟ ‫-آره 567 00:51:03,980 --> 00:51:05,179 ‫حواست به خودت باشه، مراقب باش 568 00:51:06,699 --> 00:51:08,819 ‫-اتوبوس بگیر ‫-ممنون 569 00:51:11,219 --> 00:51:12,739 ‫منحرف نشو 570 00:51:20,139 --> 00:51:23,500 ‫خوش آمدین 571 00:51:48,860 --> 00:51:50,699 ‫خائن 572 00:51:57,179 --> 00:52:00,860 ‫مهلت قانونی که در سال ۱۹۸۴ ساخت ۵ نیروگاه اتمی 573 00:52:01,299 --> 00:52:04,139 ‫رو متوقف کرد هنوز پابرجاست، امروز به تازگی خراب شدن 574 00:52:07,259 --> 00:52:10,219 ‫۱۰ سال از زمانی که خوان ماریا جرگویی به قتل رسید میگذره 575 00:52:10,299 --> 00:52:13,259 ‫مایکسابل لاسا، بیوه فرماندار مدنی سابق گیپوسکوا 576 00:52:13,339 --> 00:52:15,860 ‫و خانواده و دوستانش، مانند هر سال، در کنار تکه سنگی 577 00:52:15,940 --> 00:52:17,500 ‫از او یاد کردن 578 00:52:17,580 --> 00:52:20,100 ‫یکی از اعضای فعال سازمان مدنی نشان صلح 579 00:52:20,179 --> 00:52:23,139 ‫مایکسابل لاسا همیشه به خاطر تعهدش به همزیستی مسالمت آمیز نقش پررنگی داشته 580 00:52:29,139 --> 00:52:30,659 ‫آدم خوبی به نظر میاد 581 00:52:33,659 --> 00:52:35,460 ‫خیلی نخوابیدی، خوابیدی؟ 582 00:52:35,940 --> 00:52:37,860 ‫نون‌ها رو شب میپزیم، مامان 583 00:52:43,819 --> 00:52:47,699 ‫دنبال اسمت نگرد، پنج ماهه داخلش نیستی 584 00:52:48,299 --> 00:52:49,659 ‫اسمت رو پاک کردن 585 00:52:55,219 --> 00:52:58,540 ‫-عجیبه که هنوز فرستادنش... ‫-باید بهشون گوش کنم؟ 586 00:52:59,179 --> 00:53:00,299 ‫به چی؟ 587 00:53:00,380 --> 00:53:03,900 ‫نمیدونم، یادآور همه راهپیمایی‌ها رو برام میفرستن 588 00:53:05,139 --> 00:53:08,259 ‫-باید برم؟ ‫-نه، مجبور نیستی جایی بری 589 00:53:10,299 --> 00:53:11,420 ‫هیچ جا 590 00:53:12,900 --> 00:53:14,699 ‫ولی چرا؟ چیزی بهت گفتن؟ 591 00:53:15,580 --> 00:53:19,860 ‫-آدما عجیب غریب رفتار کردن؟ ‫-نه، هیچی، چیزهای احمقانه بود 592 00:53:19,940 --> 00:53:21,540 ‫چیزهای احمقانه مثل چی؟ 593 00:53:23,060 --> 00:53:26,339 ‫هیچی، مثل چیزهای که اون تحمل کرد 594 00:53:26,699 --> 00:53:27,860 ‫میدونم مامان 595 00:53:29,060 --> 00:53:30,060 ‫میدونم 596 00:53:43,940 --> 00:53:45,420 ‫هی آیتور 597 00:53:50,540 --> 00:53:52,179 ‫آیتور، منم ایبون 598 00:53:52,259 --> 00:53:55,020 ‫ایبون، با بچه‌هام، تنهامون بذار باشه؟ 599 00:53:57,420 --> 00:53:58,460 ‫چی شده؟ 600 00:53:59,980 --> 00:54:03,259 ‫-آیتور، چی شده؟ ‫-با کاری که کردی موافق نیستیم 601 00:54:04,100 --> 00:54:07,219 ‫-کی موافق نیست؟ ‫-این راهش نیست ایبون 602 00:54:07,299 --> 00:54:09,460 ‫نمیتونی هر جور دلت خواست رفتار کنی 603 00:54:09,779 --> 00:54:12,980 ‫برای اون کسایی که تو زندونن اصلا عادلانه نیست 604 00:54:13,060 --> 00:54:15,060 ‫صبر کن صبر کن، منم زندونیم، یادت رفته؟ 605 00:54:15,139 --> 00:54:18,699 ‫و هنوز ۲۰ سال مونده، کاری که میخوام رو نمیکنم 606 00:54:19,860 --> 00:54:22,500 ‫ده سال اون تو بودم و آخرین باری که همدیگه رو دیدیم 607 00:54:22,580 --> 00:54:26,219 ‫اومدم کنارت که بهت بگم برام مهم نیست سازمان رو ترک کردی 608 00:54:27,339 --> 00:54:30,380 ‫نتونستی از عهده‌اش بر بیای، یادته؟ یادته؟ 609 00:54:30,460 --> 00:54:32,020 ‫نتونستی از پسش بر بیای 610 00:54:32,619 --> 00:54:34,900 ‫و وقتی گفتن باید یه گلوله تو سرت خالی کنن ازت دفاع کردم 611 00:54:34,980 --> 00:54:37,179 ‫چی شده؟ دستگیرت کردن و پنج سال بدبختی کشیدی 612 00:54:37,259 --> 00:54:39,139 ‫و الان قهرمان شدی! راحته، ها؟ 613 00:54:39,219 --> 00:54:42,580 ‫بدون اینکه کاری کنی، چقدر شجاع! و منم خائنم 614 00:54:45,739 --> 00:54:48,380 ‫چهار نفر رو به خاطر یه سازمان کوفتی که 615 00:54:48,460 --> 00:54:52,420 ‫فقط یه ماه توش بودی، کشتم، پس به خاطر خیانتم نمیخواد برام سخرانی کنی 616 00:54:52,860 --> 00:54:53,900 ‫لعنتی! 617 00:55:05,860 --> 00:55:07,139 ‫اتگزارتا 618 00:55:11,940 --> 00:55:13,020 ‫هی، ایبون 619 00:55:45,580 --> 00:55:47,380 ‫دیگه هیچ وقت بیرون نمیرم 620 00:55:48,619 --> 00:55:49,540 ‫درسته 621 00:56:02,540 --> 00:56:04,339 ‫اولین بار، وقتی برگشتم، احساسم مثل تو بود 622 00:56:06,380 --> 00:56:10,219 ‫الان که بیرون میرم، به هیچکس نگاه نمیکنم یا با کسی حرف نمیزنم 623 00:56:10,940 --> 00:56:13,380 ‫تا وقتی برسم خونه به زمین خیره میشم 624 00:56:15,699 --> 00:56:17,299 ‫انگار مُردم 625 00:56:25,219 --> 00:56:27,460 ‫هیچکس به ما اهیمت نمیده ایبون 626 00:56:31,219 --> 00:56:33,980 ‫پس هر کار خوبی از دستم بر بیاد، میخوام انجام بدم 627 00:56:37,460 --> 00:56:38,460 ‫بی خیال 628 00:57:08,739 --> 00:57:10,659 ‫همسر خوان ماریا جرگویی؟ 629 00:57:12,500 --> 00:57:14,580 ‫به سرش شلیک شده 630 00:57:16,060 --> 00:57:19,420 ‫وقتی رسید اینجا زنده بود ولی نتونستیم نجاتش بدیم 631 00:57:19,819 --> 00:57:21,139 ‫خیلی متاسفم 632 00:57:23,739 --> 00:57:26,179 ‫اگه میخواین میتونین چند لحظه برین داخل و ببینینش 633 00:58:34,940 --> 00:58:37,420 ‫-داخله؟ ‫-نه، الان میارنش 634 00:58:38,500 --> 00:58:40,100 ‫خب، اینجا خداحافظی میکنم 635 00:58:41,339 --> 00:58:42,619 ‫بعدا میبینمت 636 00:58:58,179 --> 00:59:00,420 ‫-فاشیست‌ها! ‫-فاشیست‌ها! 637 00:59:02,540 --> 00:59:04,619 ‫کلاهبردارا 638 00:59:18,980 --> 00:59:20,139 ‫بیا تو لوییس 639 00:59:23,100 --> 00:59:25,100 ‫مایکسابل لاسا، لوییس کاراسکو 640 00:59:28,299 --> 00:59:29,420 ‫بشین 641 00:59:45,339 --> 00:59:48,940 ‫اگه میخواین لطفا شروع کنین 642 00:59:54,179 --> 00:59:56,020 ‫چرا خواستی منو ببینی؟ 643 00:59:59,500 --> 01:00:01,540 ‫چون الان به احساسی که داری اهمیت میدم 644 01:00:03,619 --> 01:00:05,500 ‫میخوام تو یه چیزی مشارکت کنم 645 01:00:07,420 --> 01:00:09,259 ‫میخوام بدونی که میفهمم ... 646 01:00:11,580 --> 01:00:14,380 ‫کاری که کردم وحشتناک بود 647 01:00:31,980 --> 01:00:35,179 ‫میخوای چیزی بدونی ... چیزی رو برات توضیح بدم؟ 648 01:00:38,179 --> 01:00:40,060 ‫میدونی شوهرم کی بود؟ 649 01:00:41,500 --> 01:00:42,940 ‫خوان ماریا جرگویی 650 01:00:43,940 --> 01:00:46,020 ‫بعدش فهمیدم ... 651 01:00:46,420 --> 01:00:48,980 ‫نمیدونستی کی رو قراره بکشی؟ هیچی درموردش نمیدونستی؟ 652 01:00:55,500 --> 01:00:57,659 ‫یکم اطلاعات داشتیم ... 653 01:00:59,540 --> 01:01:01,699 ‫همچین آدمی ... تردید نکردیم 654 01:01:02,299 --> 01:01:03,819 ‫تصمیم گرفته شده بود 655 01:01:04,940 --> 01:01:06,940 ‫بهت نگفتن چرا خوان ماری رو باید بکشی؟ 656 01:01:08,659 --> 01:01:11,659 ‫نه، نپرسیدیم، اهمیت نداشت 657 01:01:12,739 --> 01:01:14,380 ‫باید آسیب میزدیم 658 01:01:14,739 --> 01:01:15,819 ‫همین 659 01:01:16,659 --> 01:01:18,659 ‫اون سال بیشتر از ۲۰ نفرو کشتیم 660 01:01:20,380 --> 01:01:22,339 ‫شوهرت فقط یه نفر دیگه بود 661 01:01:25,619 --> 01:01:27,339 ‫منظورم اینه که انگیزه‌ای نداشتیم 662 01:01:29,460 --> 01:01:31,580 ‫راحت بود، بادیگارد نداشت 663 01:01:33,460 --> 01:01:34,779 ‫زندگیم بود 664 01:01:35,339 --> 01:01:36,940 ‫مثل دخترم 665 01:01:37,980 --> 01:01:40,699 ‫می‌دونم، خیلی متاسفم 666 01:01:42,299 --> 01:01:45,380 ‫قبلا اینجوری نبودم، درک نمیکردم دارم باعث چی میشم 667 01:01:49,619 --> 01:01:52,460 ‫خوان ماری روشن فکر بود و طرفدار مذاکره 668 01:01:54,940 --> 01:01:57,659 ‫خیلیا گفتن برای همین کشتیش، ولی ... 669 01:01:58,420 --> 01:02:02,619 ‫نمیدونم چیزیه که من میخوام باور کنم که یکم منطقی بشه یا نه 670 01:02:08,980 --> 01:02:10,219 ‫درسته 671 01:02:17,619 --> 01:02:19,179 ‫الان درموردش چی میدونی؟ 672 01:02:20,779 --> 01:02:22,420 ‫فرماندار مدنی بود 673 01:02:25,819 --> 01:02:27,100 ‫همین؟ 674 01:02:29,940 --> 01:02:33,299 ‫یه زندگی رو نابود کردی و تنها چیزی که درموردش میدونی همینه؟ 675 01:02:38,100 --> 01:02:40,739 ‫ولی مطمئنم درمورد لاسا و زبالا میدونستی، درسته؟ 676 01:02:43,139 --> 01:02:45,819 ‫خوان ماری تو جمع و جور کردن اون پرونده همکاری کرد 677 01:02:46,339 --> 01:02:48,100 ‫و بر علیه گالیندو شهادت داد 678 01:02:50,580 --> 01:02:52,659 ‫وقتی از دادگاه اومد بیرون، بهم گفت نمیدونه 679 01:02:52,739 --> 01:02:55,380 ‫کی اول میکشتش، گالیندو یا گروه جدایی طلب 680 01:02:59,339 --> 01:03:00,900 ‫آخرش شما کشتینش 681 01:03:08,060 --> 01:03:09,580 ‫اون شب خوابیدی؟ 682 01:03:10,779 --> 01:03:11,900 ‫آره 683 01:03:15,380 --> 01:03:18,420 ‫-به خودت افتخار میکردی؟ ‫-آره، افتخار میکردم ... 684 01:03:21,219 --> 01:03:22,619 ‫و تو یه آشفتگی 685 01:03:23,699 --> 01:03:27,500 ‫وقتی ۲۲ سالم بود به گروه جدایی طلب ملحق شدم، میدونم خیلی جوون نبودم، ۱۶ سالم که نبود 686 01:03:30,100 --> 01:03:32,299 ‫یادمه متعصب بودم 687 01:03:33,100 --> 01:03:35,100 ‫به هیچی اهمیت نمیدادم 688 01:03:41,819 --> 01:03:43,940 ‫درسته که ماکازاگا شلیک کرد؟ 689 01:03:44,779 --> 01:03:48,420 ‫آره، ولی مهم نیست، منم به همون اندازه مسئولم 690 01:03:50,100 --> 01:03:51,739 ‫سکه انداختیم 691 01:03:58,420 --> 01:04:01,179 ‫و اگه رو تو میوفتاد ... خوب بود یا بد؟ 692 01:04:02,219 --> 01:04:03,580 ‫خوب بود 693 01:04:04,500 --> 01:04:06,779 ‫قرار بود هفته قبلش باشه 694 01:04:09,980 --> 01:04:11,179 ‫ولی ... 695 01:04:11,619 --> 01:04:12,940 ‫انجامش ندادیم 696 01:04:13,540 --> 01:04:15,940 ‫-اون شنبه انجامش دادیم ‫-آره 697 01:04:18,299 --> 01:04:19,339 ‫آره 698 01:04:20,940 --> 01:04:23,139 ‫چرا شنبه هفته قبل نکشتیش؟ 699 01:04:23,219 --> 01:04:25,580 ‫یادم نیست، ایبون گفت نه 700 01:04:25,940 --> 01:04:28,139 ‫-ولی چرا؟ ‫-یادم نیست 701 01:04:29,940 --> 01:04:32,819 ‫اهمیت هم نداشت، بعدا میکشتیمش 702 01:04:33,219 --> 01:04:34,139 ‫نه 703 01:04:34,739 --> 01:04:36,060 ‫بعدا نه 704 01:04:36,819 --> 01:04:38,659 ‫میرفت شیلی 705 01:04:41,699 --> 01:04:43,500 ‫دیگه فرماندار مدنی نبود 706 01:04:43,900 --> 01:04:47,179 ‫چون هنوز تهدید میشد، میفرستادنش شیلی 707 01:04:47,860 --> 01:04:49,500 ‫دو سال اونجا بود 708 01:04:50,900 --> 01:04:53,819 ‫هر سه ماه یه بار یه ماه کامل رو برمیگشت 709 01:04:56,699 --> 01:04:59,020 ‫انگار دوباره عاشق هم میشدیم 710 01:04:59,699 --> 01:05:01,980 ‫به جدایی عادت کرده بودیم 711 01:05:03,299 --> 01:05:06,100 ‫و چند بار تو روز به همدیگه زنگ میزدیم 712 01:05:11,460 --> 01:05:14,580 ‫مدت‌ها بعد از اینکه تو شیلی به موبایلش زنگ زدم 713 01:05:17,139 --> 01:05:19,739 ‫صدای منشی تلفنیش رو شنیدم 714 01:05:22,060 --> 01:05:24,060 ‫قطع کردم و دوباره زنگ زدم 715 01:05:28,860 --> 01:05:32,219 ‫و بعدش اون شماره ... دیگه جواب نداد 716 01:05:40,299 --> 01:05:41,779 ‫واقعا متاسفم 717 01:05:52,699 --> 01:05:54,179 ‫و اون دو تا؟ 718 01:05:55,219 --> 01:05:58,259 ‫-ایبون هم اینجاس ‫-واقعا؟ 719 01:05:58,339 --> 01:06:00,259 ‫داره برای برخورد آماده میشه؟ 720 01:06:06,540 --> 01:06:09,819 ‫-دوستین؟ ‫-نه، بچه که بودیم، آره، خیلی صمیمی بودیم 721 01:06:11,020 --> 01:06:12,819 ‫هر دومون اهل لاسارته‌ایم 722 01:06:13,299 --> 01:06:15,460 ‫الان هر روز همدیگه رو میبینیم 723 01:06:17,020 --> 01:06:18,460 ‫همدیگه رو تحمل میکنیم 724 01:06:19,139 --> 01:06:21,179 ‫ولی دیگه دوست نیستیم 725 01:06:22,779 --> 01:06:24,980 ‫نگاهش میکنم و همه کارهایی که کردم رو به یاد میارم 726 01:06:25,699 --> 01:06:27,139 ‫و نمیتونم تحملش کنم 727 01:06:27,779 --> 01:06:29,739 ‫چون نمیتونم خودم رو تحمل کنم 728 01:06:32,219 --> 01:06:33,500 ‫و اون یکی؟ 729 01:06:34,100 --> 01:06:36,139 ‫هیچی درمورد ماکازاگا نمیدونم، متأسفم 730 01:06:38,500 --> 01:06:41,980 ‫وقتی دیگه عضو گروه نبودم تو آلمریا دیدمش 731 01:06:44,460 --> 01:06:46,540 ‫بهش نزدیک شدم ولی یه دفعه رفت 732 01:06:48,659 --> 01:06:50,580 ‫ولی هیچ وقت چیز دیگه‌ای دربارش نشنیدم 733 01:06:52,580 --> 01:06:54,500 ‫مردم تغییر میکنن و چیزی نمیگن 734 01:06:55,420 --> 01:06:57,420 ‫ولی فکر نمیکنم پتسی تغیر کرده باشه 735 01:07:00,020 --> 01:07:01,580 ‫خیلی باهاش حرف نمیزدیم 736 01:07:02,380 --> 01:07:06,139 ‫مشکوک بودیم که گزارشمون رو به سازمان میده 737 01:07:06,739 --> 01:07:08,779 ‫و چی باعث شد تغییر کنی؟ 738 01:07:12,060 --> 01:07:13,860 ‫همیشه زندگیم وحشتناک بود 739 01:07:18,739 --> 01:07:20,259 ‫و زندون نجاتم داد 740 01:07:21,219 --> 01:07:26,060 ‫چون بیرون باید به کشتن آدما ادامه میدادم ولی اینجا کلی وقت برای فکر کردن هست 741 01:07:27,819 --> 01:07:31,819 ‫تو درجه اول باید ۲۴ ساعتت رو تو سلول باشی 742 01:07:33,580 --> 01:07:35,299 ‫و نمیتونی از دست خودت قایم بشی 743 01:07:37,219 --> 01:07:40,699 ‫هر شب وقتی میری بخوابی بار اون قربانیا رو دوشت سنگینی میکنه 744 01:07:44,060 --> 01:07:45,339 ‫سانتیاگو اولئاگا 745 01:07:47,139 --> 01:07:48,460 ‫میکل اوریبه 746 01:07:51,500 --> 01:07:53,259 ‫خوان ماریا جرگویی ... 747 01:07:54,699 --> 01:07:57,020 ‫و اون‌هایی که من نکشته بودم 748 01:08:01,779 --> 01:08:03,580 ‫هر روز صبح باهاشون بیدار میشم 749 01:08:07,860 --> 01:08:10,259 ‫و هر شب باهاشون میخوابم 750 01:08:11,659 --> 01:08:12,819 ‫منم 751 01:08:21,060 --> 01:08:22,740 ‫منو شکستی 752 01:08:25,820 --> 01:08:27,579 ‫بعد از چیزی مثل این 753 01:08:29,339 --> 01:08:33,020 ‫از هیچی تو زندگی لذت کامل رو نبردم 754 01:08:37,020 --> 01:08:38,940 ‫امیدوار بودم که ماریا داشته باشتشون 755 01:08:42,780 --> 01:08:44,620 ‫بیشتر وقتا فکر میکنم 756 01:08:45,620 --> 01:08:47,020 ‫موفق میشه یا نه ... 757 01:08:47,100 --> 01:08:50,299 ‫نمیدونم دوست داره تو درموردش حرف بزنی یا نه 758 01:08:51,060 --> 01:08:52,179 ‫درک میکنم 759 01:08:56,740 --> 01:08:59,539 ‫به خاطر کاری که کردی خیلی ممنونم 760 01:09:04,780 --> 01:09:06,339 ‫ماریا محشره، نه؟ 761 01:09:09,259 --> 01:09:11,219 ‫چون تبدیل نشد به کسی که ... 762 01:09:13,700 --> 01:09:15,259 ‫متنفره 763 01:09:32,940 --> 01:09:34,100 ‫چطوری؟ 764 01:09:34,740 --> 01:09:35,820 ‫خوب 765 01:09:51,940 --> 01:09:53,060 ‫هی، دخترا 766 01:09:57,419 --> 01:10:00,660 ‫-آخریشه و من دارم میرم ‫-نه، هنوز نمیری! 767 01:10:00,740 --> 01:10:04,139 ‫-مامانم کنار دختره ‫-بهش زنگ بزن و بمون 768 01:10:04,219 --> 01:10:07,860 ‫-زود باش، لطفا نرو ‫-قول نمیدم 769 01:10:07,860 --> 01:10:21,860 ترجمه اختصاصی سروفیلم - سرو ساب **[SARVFILM.COM]** 770 01:10:22,259 --> 01:10:23,780 ‫مامان 771 01:10:27,020 --> 01:10:28,339 ‫جواب نمیدی؟ 772 01:10:28,860 --> 01:10:31,219 ‫مامان رفت مردی که بابا رو کشت ببینه 773 01:10:37,100 --> 01:10:38,980 ‫نمیتونم برم خونه 774 01:10:58,179 --> 01:11:01,860 ‫همه چیزایی ... که میخواستی بدونی رو ازش پرسیدی؟ 775 01:11:02,179 --> 01:11:04,579 ‫خب، بعضی چیزا رو نتونست جواب بده 776 01:11:08,620 --> 01:11:12,139 ‫ولی در واقعیت اینجور نبود ... یه چیز دیگه بود 777 01:11:13,539 --> 01:11:14,660 ‫این ... 778 01:11:15,620 --> 01:11:16,700 ‫وقتی اونجا دیدمش 779 01:11:17,700 --> 01:11:19,339 ‫واقعا پشیمون بود 780 01:11:20,499 --> 01:11:21,820 ‫واقعا پشیمون بود؟ 781 01:11:22,299 --> 01:11:23,579 ‫آره، آره 782 01:11:24,259 --> 01:11:25,179 ‫این ... 783 01:11:27,820 --> 01:11:29,860 ‫اگه ممکنه، این ... 784 01:11:30,700 --> 01:11:33,860 ‫باعث اطمینان بود، باعث میشه یه چیز خیلی عجیب رو احساس کنی 785 01:11:36,259 --> 01:11:39,100 ‫غیر منتظره بود، مثل اینکه بگم ... 786 01:11:40,940 --> 01:11:42,499 ‫تمومه 787 01:11:44,499 --> 01:11:47,499 ‫دوباره میتونم مایکسابل بشم 788 01:11:48,860 --> 01:11:51,940 ‫میدونم خیلی عجیب به نظر میاد، ولی انگار ... 789 01:11:52,700 --> 01:11:54,700 ‫چیزی که بودم رو دوباره بدست آوردم 790 01:12:02,020 --> 01:12:03,459 ‫درکم نمیکنی 791 01:12:08,539 --> 01:12:09,740 ‫کدومشون بود؟ 792 01:12:10,499 --> 01:12:11,780 ‫کاراسکو 793 01:12:14,499 --> 01:12:17,579 ‫-کسی بود که ... ‫-نه 794 01:12:18,579 --> 01:12:20,900 ‫هنوز نمیدونیم کسی که شلیک کرد کجاس 795 01:12:26,860 --> 01:12:29,579 ‫بین خودشون سکه انداختن 796 01:12:30,219 --> 01:12:32,179 ‫مهم نبود کی شلیک میکنه 797 01:12:33,139 --> 01:12:34,219 ‫درسته 798 01:12:35,020 --> 01:12:36,100 ‫خب 799 01:12:37,379 --> 01:12:39,700 ‫میای با نریا بریم پیاده روی؟ 800 01:12:39,780 --> 01:12:42,060 ‫تو هم باید یکم هوا بخوری 801 01:12:42,900 --> 01:12:44,219 ‫نمیتونم 802 01:12:45,020 --> 01:12:47,620 ‫نظرم عوض شد و بادیگارد‌هام رو اخراج کردم 803 01:12:48,579 --> 01:12:52,419 ‫حتی با دکتر قرار ملاقات دارم ... امروز خیلی گیجم 804 01:12:54,219 --> 01:12:55,820 ‫بریم، باهات میام 805 01:12:55,900 --> 01:12:58,579 ‫به هر حال ... میخوام بهشون بگم دیگه نیازی بهشون ندارم 806 01:12:58,660 --> 01:13:00,940 ‫میخوام دوباره بتونم وقت بگذرونم 807 01:13:01,020 --> 01:13:03,740 ‫مامان، بهش فکر هم نکن! شنیدی؟ 808 01:13:04,459 --> 01:13:07,459 ‫اون مرد نماینده کسی نیست 809 01:13:07,539 --> 01:13:10,700 ‫چند تاشون اون داخل توبه کردن؟ ده تا؟ 810 01:13:11,339 --> 01:13:14,060 ‫وقتی بیاد بیرون میکشنش و تو رو هم هر وقت بتونن میکشن 811 01:13:14,660 --> 01:13:16,860 ‫عزیزم ... فقط میخوام یکم باهات وقت بگذرونم 812 01:13:19,539 --> 01:13:21,700 ‫اخراجشون نمیکنم، قول میدم 813 01:13:23,179 --> 01:13:24,339 ‫چیزی بخرم؟ 814 01:13:27,459 --> 01:13:28,379 ‫نه 815 01:13:57,299 --> 01:13:58,940 ‫چطور پیش رفت؟ 816 01:14:01,459 --> 01:14:05,499 ‫مایکسابل، اسمش مایکسابل بود، میدونی که 817 01:14:07,780 --> 01:14:09,700 ‫ازت پرسید چرا نیومدم؟ 818 01:14:12,700 --> 01:14:14,100 ‫بذار استراحت‌ کنم 819 01:17:26,539 --> 01:17:28,339 ‫چرا ساعت سه صبح رفتی بدویی؟ 820 01:17:28,780 --> 01:17:30,780 ‫چه فرقی با بقیه وقتا داره 821 01:17:30,860 --> 01:17:33,900 ‫چی شده؟ هنوز چیزی هست که نگفته باشی 822 01:17:37,900 --> 01:17:41,620 ‫-چی شده؟! ‫-متأسفم مامان 823 01:17:44,419 --> 01:17:46,020 ‫نمیتونم بخوابم 824 01:17:47,459 --> 01:17:48,940 ‫سرم داره میترکه 825 01:17:50,259 --> 01:17:51,780 ‫ولی خب چی شده؟ 826 01:17:55,860 --> 01:17:57,539 ‫لوییس با مایکسابل ملاقات کرده 827 01:17:59,539 --> 01:18:00,980 ‫با مایکسابل؟ 828 01:18:01,900 --> 01:18:03,660 ‫منم میخوام همین کارو بکنم مامان 829 01:18:14,020 --> 01:18:18,339 ‫کاش پدربزرگ مادربزگت میدیدن چقدر تغییر کردی 830 01:18:19,379 --> 01:18:20,700 ‫آره مامان 831 01:18:27,100 --> 01:18:29,820 ‫روزی که وقت نداشتم بیام آپارتمان رو یادته ... 832 01:18:33,780 --> 01:18:37,060 ‫و یه تفنگ بین لباس‌ها قایم کردم؟ 833 01:18:39,499 --> 01:18:41,179 ‫روز بعدش اونجا نبود 834 01:18:41,860 --> 01:18:45,179 ‫و فقط مامان‌بزرگ اومد که اتاق رو تمیز کنه، پس حتما خودش بوده 835 01:18:45,900 --> 01:18:48,020 ‫ولی هیچ وقت چیزی بهم نگفت 836 01:18:50,020 --> 01:18:52,620 ‫دو هفته، مثل مرده متحرک بود 837 01:18:54,660 --> 01:18:57,459 ‫دیگه نتونستم تحمل کنم و بهش گفتم 838 01:18:57,539 --> 01:19:00,900 ‫که مال من نبوده ... که برای یه دوست قایمش کرده بودم ... 839 01:19:02,940 --> 01:19:04,780 ‫ولی حتی جوابم رو نداد 840 01:19:07,660 --> 01:19:10,900 ‫بعدش، هر وقت تو تلویزیون یه خبری از حمله اعلام میکردن 841 01:19:10,980 --> 01:19:12,660 ‫میدونستم تو فکر میره 842 01:19:12,740 --> 01:19:15,379 ‫پس چرا هیچی بهم نگفتی؟ چرا؟ 843 01:19:15,459 --> 01:19:17,219 ‫چیکار میتونستی بکنی مامان؟ 844 01:19:17,299 --> 01:19:20,139 ‫تو آلیکانته بودی و میدونستی نمیخوام برگردم اونجا 845 01:19:20,219 --> 01:19:22,419 ‫-میومدم! ‫-کاری از دستت بر نمیومد مامان 846 01:19:22,499 --> 01:19:25,940 ‫هفت سال درگیرش بودم، زندگیم پر از دروغ شده بود 847 01:19:26,419 --> 01:19:27,700 ‫میفهمی؟ 848 01:20:00,940 --> 01:20:02,139 ‫-سلام ‫-سلام 849 01:20:02,219 --> 01:20:03,259 ‫-سلام ‫-سلام 850 01:20:05,339 --> 01:20:08,060 ‫میرم بالا ببینم دارن چیکار میکنن 851 01:20:08,780 --> 01:20:10,820 ‫ببینم از شکستنش خسته شدن یا نه 852 01:20:15,579 --> 01:20:17,660 ‫مبینمت، حواست باشه، خب؟ 853 01:20:18,700 --> 01:20:19,940 ‫-خداحافظ ‫-خداحافظ 854 01:20:25,219 --> 01:20:26,299 ‫بیا تو ایبون 855 01:20:29,700 --> 01:20:32,179 ‫رویارویی‌ها کنسل شده، متأسفم 856 01:20:32,660 --> 01:20:33,700 ‫چی؟ 857 01:20:34,139 --> 01:20:37,539 ‫مسئولای زندون تصمیم گرفتن فعلا این برنامه رو ادامه ندن 858 01:20:38,259 --> 01:20:40,259 ‫-ولی چرا؟ داشت جواب میداد ... ‫-میدونم، ولی ... 859 01:20:41,179 --> 01:20:45,459 ‫نماینده جدید میگه اگه همکاری نکنین پشیمونی فایده‌ای نداره 860 01:20:50,539 --> 01:20:53,219 ‫دیگه بیشتر از این ادامه نمیدن، متأسفم 861 01:20:55,740 --> 01:20:56,660 ‫ایبون 862 01:20:57,940 --> 01:20:59,820 ‫اینجا نمیتونم کاری بکنم 863 01:20:59,900 --> 01:21:02,860 ‫ولی اگه وقتی بیرونی، بخوای کاری کنی به خودت بستگی داره 864 01:21:26,860 --> 01:21:28,139 ‫لعنتی! 865 01:21:31,740 --> 01:21:33,179 ‫بس کن لعنتی 866 01:22:08,299 --> 01:22:11,020 ‫بخور، بخور، نریا 867 01:22:12,620 --> 01:22:13,539 ‫نریا ... 868 01:22:14,259 --> 01:22:15,179 ‫خیلی خوبه 869 01:22:16,620 --> 01:22:18,940 ‫زود باش، یه تیکه دیگه، یکی دیگه، یکی دیگه ... 870 01:22:19,020 --> 01:22:20,459 ‫الان، زود باش ... 871 01:22:32,700 --> 01:22:34,539 ‫یکی دیگه نامه نوشته 872 01:22:35,900 --> 01:22:38,060 ‫میدونم، اونجا دیدمش و خوندمش 873 01:22:47,539 --> 01:22:51,219 ‫-حتما تو روز آزادیش بوده ‫-ولی تو خیابون؟ 874 01:22:52,780 --> 01:22:53,740 ‫آره 875 01:22:59,339 --> 01:23:00,700 ‫نمیدونم چیکار کنم 876 01:23:07,980 --> 01:23:09,060 ‫مامان 877 01:23:09,900 --> 01:23:11,179 ‫من نمیام 878 01:23:12,060 --> 01:23:15,980 ‫ولی خیلی ممنونم که تو میری 879 01:23:23,499 --> 01:23:25,139 ‫اونها قهرمانن 880 01:23:25,459 --> 01:23:28,419 ‫وقتی میرفتیم مدرسه، روزی چهاربار عکس‌هاشون روی دیوار می‌دیدیم 881 01:23:28,820 --> 01:23:31,980 ‫و اگه این قهرمان‌ها الان با احترام از زندون بیرون نیان 882 01:23:32,060 --> 01:23:34,740 ‫و به جاش توبه کنن و دنبالمون بیان 883 01:23:34,820 --> 01:23:38,020 ‫شاید بیشتر از ما به اونها گوش بدن 884 01:23:47,259 --> 01:23:50,299 ‫باورنکردنیه که مردی که بیشتر از همه بهمون صدمه زد 885 01:23:50,379 --> 01:23:52,900 ‫الان فکر کنه که میتونه ... 886 01:23:57,259 --> 01:23:58,259 ‫باشه 887 01:24:44,620 --> 01:24:45,579 ‫بیا تو 888 01:24:47,579 --> 01:24:49,100 ‫نه، یکم دیگه میرسه 889 01:24:54,499 --> 01:24:55,579 ‫از این طرف 890 01:24:58,820 --> 01:25:02,499 ‫مایکسابل، میدونی که هر وقت بخوای اینو متوقف میکنیم 891 01:25:03,259 --> 01:25:05,700 ‫یه بار انجامش دادی، اصلا مجبور نیستی 892 01:25:05,780 --> 01:25:08,339 ‫میتونیم با یه قربانی دیگه براش مصاحبه جور کنیم 893 01:25:08,419 --> 01:25:10,179 ‫نه، نه، به خاطر اون نیست 894 01:25:11,139 --> 01:25:12,499 ‫به خاطر خودمه 895 01:25:30,740 --> 01:25:32,219 ‫خانواده‌ات زنده‌ان؟ 896 01:25:32,900 --> 01:25:34,219 ‫مامانم 897 01:25:36,820 --> 01:25:38,539 ‫میدونست داری چیکار میکنی؟ 898 01:25:39,179 --> 01:25:41,660 ‫نه، وقتی دستگیر شدم فهمید 899 01:25:43,700 --> 01:25:44,700 ‫دیدیش؟ 900 01:25:45,780 --> 01:25:48,060 ‫آره، وقتی اومدم بیرون تنها کاری که کردم بود 901 01:25:49,419 --> 01:25:52,459 ‫ضد گروه جدایی طلب بود، کاملا مخالفش بود 902 01:25:52,539 --> 01:25:54,660 ‫هیچ وقت به هیچ چیز مشکوک نمیشد 903 01:25:56,780 --> 01:26:00,020 ‫باهاشون زندگی نمیکردم، تو آلیکانته زندگی می‌کردن ... 904 01:26:00,820 --> 01:26:03,860 ‫۱۴ سالم بود و میخواستم برگردم باسک 905 01:26:03,940 --> 01:26:07,379 ‫با مادربزرگ و پدربزرگم زندگی میکردم، اونها بزرگم کردن 906 01:26:08,259 --> 01:26:10,139 ‫برگشتی که به گروه جدایی طلب ملحق بشی؟ 907 01:26:15,660 --> 01:26:18,259 ‫نه، درگیرش ... 908 01:26:19,900 --> 01:26:22,139 ‫قبلا تو آلیکانته تو فکرش بودم ... 909 01:26:22,219 --> 01:26:25,620 ‫تو یه کمیته بین المللی برای حمایت از نیکاراگوئه بودم 910 01:26:25,700 --> 01:26:31,339 ‫و همه‌شون رو ایده‌ال می‌دیدیم ... همه جنبش‌های چریکی رو 911 01:26:31,700 --> 01:26:36,179 ‫چریک های کلمبیایی، ‫جبهه آزادی‌بخش فلسطین، 912 01:26:36,259 --> 01:26:38,579 ‫چریک‌های حزب کارگر کردستان 913 01:26:38,660 --> 01:26:42,499 ‫از صمیم قلب همه آهنگ‌های ساندینیست‌ها و کوبایی‌ها رو میدونستیم، همه‌شون رو 914 01:26:43,259 --> 01:26:44,419 ‫و ... 915 01:26:44,860 --> 01:26:48,860 ‫آرزو داشتم باسک یه کشور مستقل و سوسیالیست بشه 916 01:26:50,259 --> 01:26:52,499 ‫و وقتی برگشتم اینجا 917 01:26:52,900 --> 01:26:57,100 ‫به کمیته طرفدار عفو ملحق شدم 918 01:26:57,179 --> 01:26:58,579 ‫و بعدش رفتم جرای 919 01:26:59,100 --> 01:27:00,740 ‫و راهمون به اونجا کشیده شد 920 01:27:01,820 --> 01:27:03,620 ‫رفتیم ازشون بپرسیم، هیچکس دنبالمون نیومد 921 01:27:04,100 --> 01:27:07,259 ‫معمولا اونها میان دنبالت ولی ما خودمون رفتیم دنبالشون 922 01:27:07,339 --> 01:27:08,900 ‫به گروه جدایی طلب ملحق شدیم 923 01:27:20,020 --> 01:27:22,219 ‫میدونستی خوان ماری تو گروه جدایی طلب بوده؟ 924 01:27:25,740 --> 01:27:30,459 ‫تو جریان محاکمه‌های بورگوس تو بیلبائو جامعه شناسی میخوند 925 01:27:31,299 --> 01:27:35,259 ‫تو تظاهرات دستگیرش کردن و انداختنش تو زندون باسوری 926 01:27:37,259 --> 01:27:40,459 ‫کریسمس ۱۹۷۰ رو اونجا گذروند 927 01:27:43,419 --> 01:27:47,579 ‫ماریا هنوز به دنیا نیومده بود، ولی با همدیگه بودیم ... 928 01:27:49,700 --> 01:27:52,499 ‫از وقتی ۱۶ سالمون بود 929 01:27:59,820 --> 01:28:05,020 ‫تو زندون با افراد کمیته کارگر و اتحادیه ژنرال تراباخادورس آشنا شد 930 01:28:06,780 --> 01:28:10,259 ‫و تو سال ۷۳، میتونستم ببینم که به جایی نرسیده 931 01:28:10,339 --> 01:28:13,499 ‫برای همین هر دومون به حزب کمونیست ملحق شدیم 932 01:28:16,740 --> 01:28:19,539 ‫خوان ماری هیچ وقت با خشونت موافق نبود 933 01:28:23,900 --> 01:28:25,860 ‫و چی ... ۲۰ سال بعد 934 01:28:26,660 --> 01:28:28,219 ‫ملحق شدین؟ 935 01:28:30,020 --> 01:28:32,339 ‫بعد از مرگ صدها نفر 936 01:28:35,940 --> 01:28:37,820 ‫وقت داشتی بهش فکر کنی 937 01:28:39,780 --> 01:28:41,780 ‫درسته، ولی اینجور فکر نمیکردم 938 01:28:44,060 --> 01:28:49,060 ‫اون موقع اینجور فکر نمیکردم، جنگ بود و مرده‌ها اهمیتی نداشتن 939 01:28:50,620 --> 01:28:55,219 ‫اون موقع اینجور بود، و بعدش آره، شروع کردم اوضاع رو دیدن 940 01:28:55,299 --> 01:28:57,579 ‫که اهداف رو زیر سوال ببرم 941 01:28:57,660 --> 01:29:00,459 ‫ولی همین که واردش بشی، راه برگشتی وجود نداره 942 01:29:02,620 --> 01:29:06,860 ‫فکر میکردم خیلی زود سقوط میکنیم، مثل بقیه واحد‌ها که سقوط کردن، ولی ... 943 01:29:07,860 --> 01:29:12,219 ‫احمق‌هایی مثل ما تو گروه جدایی طلب چیکار میکردن؟ ولی ادامه پیدا کرد ... 944 01:29:13,499 --> 01:29:16,860 ‫و زندگیم با همه چیز دوگانه شده بود، با کار 945 01:29:16,940 --> 01:29:19,219 ‫دوست دخترم، همه چی جعلی بود 946 01:29:20,379 --> 01:29:21,539 ‫همش جعلی بود 947 01:29:21,980 --> 01:29:23,740 ‫به همه صدمه زدم 948 01:29:26,740 --> 01:29:30,539 ‫و وقتی دستگیر شدم، وزنش روی شونه‌هام سنگینی میکرد 949 01:29:30,620 --> 01:29:32,100 ‫تموم شده بود 950 01:29:35,179 --> 01:29:37,419 ‫و اونجا شروع به فکر کردم ... 951 01:29:39,539 --> 01:29:41,100 ‫درمورد کاری که کرده بودم 952 01:29:42,700 --> 01:29:44,060 ‫و ... 953 01:29:47,100 --> 01:29:49,299 ‫کاش از همون اول دستگیر شده بودم 954 01:29:57,700 --> 01:29:58,980 ‫وقتی ... 955 01:30:04,700 --> 01:30:06,179 ‫وقتی اونو کشتی 956 01:30:07,299 --> 01:30:09,900 ‫تو اردن درخواست مأموریت کرده بود 957 01:30:11,579 --> 01:30:13,660 ‫میخواستم باهاش برم 958 01:30:14,740 --> 01:30:19,820 ‫بهم مرخصی داده بودن و ماریا هم تو دانشگاه اوئلوا بود 959 01:30:19,900 --> 01:30:21,900 ‫و خیلی بهمون نیاز نداشت 960 01:30:23,139 --> 01:30:26,379 ‫دو روز قبلش ماریا ۱۹ ساله شد 961 01:30:29,980 --> 01:30:34,499 ‫اومده بود با پدرش و دوستاش 962 01:30:35,339 --> 01:30:37,339 ‫جشن بگیره 963 01:30:49,700 --> 01:30:52,459 ‫متأسفم که نتونستی طبق برنامه‌ات پیش بری 964 01:31:00,299 --> 01:31:03,499 ‫متاسفم که باعث شدم دخترت پدرش رو از دست بده 965 01:31:09,060 --> 01:31:12,219 ‫راستش، خیلی وقت پیش اونو ازش گرفتی 966 01:31:14,060 --> 01:31:16,820 ‫روز بعد از قتل، یه تماس تلفنی دریافت کردیم 967 01:31:17,259 --> 01:31:19,579 ‫یکی از دوست‌های ماریا از اوئلوا بود 968 01:31:20,459 --> 01:31:22,139 ‫اخبار رو دیده بودن 969 01:31:22,219 --> 01:31:24,980 ‫و از اونجایی که فامیلی و شهر یکی بود 970 01:31:25,060 --> 01:31:28,579 ‫و ازش خبری نداشتن، نگران شده بودن 971 01:31:31,820 --> 01:31:33,820 ‫ماریا هیچی بهشون نگفته بود 972 01:31:36,740 --> 01:31:37,860 ‫و اونجا 973 01:31:39,299 --> 01:31:42,219 ‫بهشون گفتم باباش کی بوده و اینکه به قتل رسیده 974 01:31:46,740 --> 01:31:48,499 ‫ماریا پدرش رو می‌پرستید 975 01:31:51,820 --> 01:31:54,940 ‫اما وقتی تهدید بشی، درموردش هیچی نمیگی 976 01:31:55,780 --> 01:31:57,700 ‫و برات عادی به نظر میاد 977 01:31:59,980 --> 01:32:03,100 ‫و اینکه ... چک گردن زیر ماشین ... 978 01:32:04,660 --> 01:32:06,219 ‫نوشته‌های روی دیوار 979 01:32:07,339 --> 01:32:09,459 ‫سکوت، نگاه‌ها 980 01:32:10,700 --> 01:32:13,139 ‫برادرزاده‌ات تو شورای لگورتا 981 01:32:13,219 --> 01:32:16,100 ‫که به قتل عموی خودش حکم نمیده 982 01:32:17,179 --> 01:32:20,139 ‫دوستات، که هیچ وقت موضوع رو پیش نکشیدن 983 01:32:22,339 --> 01:32:24,100 ‫هیچی عادی نبود 984 01:32:31,900 --> 01:32:34,740 ‫بعدش نوبت من شد که بادیگارد بگیرم 985 01:32:36,259 --> 01:32:37,179 ‫چرا؟ 986 01:32:38,219 --> 01:32:39,980 ‫نمیدونم، تو باید بدونی 987 01:32:41,940 --> 01:32:45,459 ‫برای ده‌ها سال، همه چیز رو مسموم کردی 988 01:32:52,660 --> 01:32:54,259 ‫چند ماه بعد از قتل 989 01:32:54,339 --> 01:32:58,020 ‫بهم پیشنهاد دادن که دفتر قربانی‌های تروریسم رو اداره کنم 990 01:32:58,980 --> 01:33:01,219 ‫بعدش فقط درمورد گروه جدایی طلب بود 991 01:33:02,539 --> 01:33:05,620 ‫با قربانی خشونت‌های دیگه صحبت کردم 992 01:33:05,700 --> 01:33:08,860 ‫قربانی خشونت‌های پلیس و 993 01:33:09,579 --> 01:33:11,660 ‫فکر کنم برای همین تهدید شدم 994 01:33:12,820 --> 01:33:16,100 ‫چون فهمیدن دارم وارد محوطه اونها میشم 995 01:33:17,020 --> 01:33:19,139 ‫آره، اون لحظه رو دقیق یادمه 996 01:33:19,219 --> 01:33:21,620 ‫چون پدربزرگم برام یه تیکه‌هایی از اخبار رو فرستاد 997 01:33:21,700 --> 01:33:24,539 ‫که ببینه توش دست دارم یا نه، فکر کنم 998 01:33:26,980 --> 01:33:31,299 ‫و اولش فکر کردم که بدشانسی آوردم که دست رو یکی از قربانی‌های من گذاشتن 999 01:33:34,740 --> 01:33:35,980 ‫ولی بعدش ... 1000 01:33:37,020 --> 01:33:40,139 ‫نمیدونم ... دیدم داری چیکار میکنی 1001 01:33:40,219 --> 01:33:43,660 ‫و چی داری میگی و نمیتونستم باور کنم 1002 01:33:46,740 --> 01:33:49,299 ‫سرم داشت منفجر میشد و بارها و بارها مرورش کردم 1003 01:33:50,299 --> 01:33:52,620 ‫هیچ وقت چیزی به پدربزرگم نگفتم 1004 01:33:53,499 --> 01:33:56,620 ‫و اون بیچاره با فکر اینکه تغییر نکردم، مرد 1005 01:33:59,499 --> 01:34:01,259 ‫این باعث شد تغییر کنی؟ 1006 01:34:07,419 --> 01:34:09,219 ‫خب، اون و یه چیزهای دیگه 1007 01:34:10,579 --> 01:34:14,299 ‫تو زندان آدم‌ها رو دیدم و همه چیزو تجربه کردم و ... 1008 01:34:15,620 --> 01:34:18,900 ‫اولش حمله‌ها رو دیدم و حتی روم تأثیری نذاشتن 1009 01:34:19,539 --> 01:34:20,900 ‫حتی خوشحال بودم 1010 01:34:21,499 --> 01:34:23,700 ‫چون باید بهش اعتقاد داشته باشی 1011 01:34:23,780 --> 01:34:26,620 ‫اگه اعتقاد نداشته باشی، چیزی برای از دست دادن هم نداری، غیر ممکنه 1012 01:34:26,700 --> 01:34:29,219 ‫غرق شدی، شروع به فکر کردن درمورد کاری که کردی، میکنی 1013 01:34:30,579 --> 01:34:32,620 ‫ولی وقتی میرسه که ... 1014 01:34:37,219 --> 01:34:39,100 ‫دیگه نمیتونی ازش اجتناب کنی 1015 01:34:41,860 --> 01:34:43,700 ‫و میفهمی که یه هیولا شدی 1016 01:34:46,499 --> 01:34:48,780 ‫و نمیدونی چجور جلوی هیولا بودنت رو بگیری 1017 01:34:52,219 --> 01:34:53,860 ‫تا روزی که میبینی ... 1018 01:34:57,020 --> 01:34:58,900 ‫میتونی طلب بخشش کنی 1019 01:35:05,620 --> 01:35:07,700 ‫میتونی طلب بخشش کنی 1020 01:35:19,419 --> 01:35:20,940 ‫میدونی؟ 1021 01:35:25,660 --> 01:35:28,660 ‫ترجیح میدم بیوه خوان ماری باشم تا مادر تو 1022 01:35:36,060 --> 01:35:38,900 ‫منم ترجیح میدادم خوان ماری باشم نه قاتلش 1023 01:36:57,419 --> 01:36:59,539 ‫۲۰ اکتبر، ۲۰۱۱ 1024 01:36:59,620 --> 01:37:01,299 ‫یوسکادی اتا آسکاتاسونا 1025 01:37:01,379 --> 01:37:04,499 ‫سازمان آزادی بخش ملی انقلابی سوسیالیستی باسک 1026 01:37:05,139 --> 01:37:08,299 ‫مایله که از طریق این بیانیه تصمیم خودش رو اعلام کنه 1027 01:37:08,900 --> 01:37:11,339 ‫وقتشه که با امید به آینده نگاه کنیم 1028 01:37:11,660 --> 01:37:14,660 ‫و همچنین وقتشه که با مسئولیت و شجاعت عمل کنیم 1029 01:37:15,660 --> 01:37:19,900 ‫بر همین اساس، گروه جدایی طلب تصمیم گرفته که فعالیت‌های مسلحانه خودش رو متوقف کنه 1030 01:37:20,219 --> 01:37:22,539 ‫گروه جدایی طلب با این بیانیه تاریخی 1031 01:37:22,620 --> 01:37:25,419 ‫تعهد واضح، محکم و قطعیش را نشان داد 1032 01:37:25,780 --> 01:37:29,100 ‫و به تازگی در روزنامه‌ گارا آتش بس 1033 01:37:29,179 --> 01:37:30,419 ‫قطعی اعلام کرده 1034 01:37:30,499 --> 01:37:33,179 ‫مامان، تمومه ... تمومه 1035 01:37:33,259 --> 01:37:35,539 ‫-آره ماریا، تمومه ‫-بالاخره 1036 01:37:35,620 --> 01:37:36,940 ‫تموم شد 1037 01:37:37,259 --> 01:37:39,940 ‫-داری میبینیش؟ ‫-البته، دارم میبینم 1038 01:37:40,259 --> 01:37:42,700 ‫-بعدا حرف میزنیم، باشه؟ ‫-باشه، بعدا حرف میزنیم 1039 01:37:43,020 --> 01:37:43,940 ‫آره 1040 01:37:44,419 --> 01:37:46,499 ‫بعد از ۵۱ سال زندگی و تعهد 1041 01:37:46,579 --> 01:37:50,299 ‫و ۸۵۷ قتل در تاریخ 1042 01:37:50,379 --> 01:37:52,100 ‫موفق شدیم، خوان ماری 1043 01:37:54,179 --> 01:37:56,179 ‫موفق شدیم عزیزم 1044 01:37:58,860 --> 01:38:02,539 ‫بار مبارزه را از دوش بسیاری از همرزمان برداشت 1045 01:38:03,459 --> 01:38:05,940 ‫بقیه کسانی که تو زندان رنج میکشن یا تبعید شدن 1046 01:38:06,020 --> 01:38:09,740 ‫از صمیم قلب ازشون قدردانی میکنیم 1047 01:38:11,339 --> 01:38:15,459 ‫راه پیش رو به خاطر تحریم مداوم آسون نیست 1048 01:38:16,499 --> 01:38:20,740 ‫مهمتر از همه، به لطف استحکام جامعه اسپانیا و 1049 01:38:20,820 --> 01:38:24,100 ‫حاکمیت قانون امکان پذیر شد 1050 01:38:24,179 --> 01:38:26,860 ‫که امروز قطعا و بی شک 1051 01:38:26,940 --> 01:38:28,900 ‫به عنوان تنها الگو پیروز میشه 1052 01:38:28,980 --> 01:38:31,780 ‫هیچ چیز این درد یا ظلم زیاد رو توجیه نمیکنه 1053 01:38:32,179 --> 01:38:37,139 ‫برای همین امروز قهرمانان داستان قاتل‌ها نیستن بلکه قربانی‌ها هستن 1054 01:38:37,219 --> 01:38:39,499 ‫برای ساختن سناریو صلح و آزادی ... 1055 01:38:39,940 --> 01:38:43,579 ‫زنده باد کشور آزاد باسک ‫زنده باد کشور سوسیالیست باسک 1056 01:38:43,660 --> 01:38:46,820 ‫تا وقتی به استقلال و سوسیالیسم دست پیدا نکنیم، متوقف نمیشیم 1057 01:38:49,020 --> 01:38:51,459 ‫پایان وحشت 1058 01:38:51,539 --> 01:38:54,100 ‫اعلامیه گروه جدایی طلب بدون هیچ امتیاز سیاسی تولید شد 1059 01:38:58,700 --> 01:39:02,139 ‫۸۲۹ کشته 1060 01:39:36,620 --> 01:39:38,459 ‫میز رو بذاریم اینجا؟ 1061 01:39:39,219 --> 01:39:40,539 ‫کجا بذارمشون؟ 1062 01:39:41,620 --> 01:39:44,539 ‫بذارمشون اونجا که وقتی اومدن داخل بتونن برش دارن 1063 01:39:46,660 --> 01:39:48,459 ‫ببین، چیزی باورم نمیشه، ها؟ 1064 01:39:48,539 --> 01:39:50,980 ‫بین قربانیا تفاوت قائل میشن، اسلحه‌هاشون رو تحویل نمیدن 1065 01:39:51,060 --> 01:39:52,459 ‫-یه مرحله ‌ست ‫-مرحله؟ چه مرحله‌ای؟ 1066 01:39:52,860 --> 01:39:56,100 ‫-هی بیا ‫-آره، ولی تمومه 1067 01:39:56,179 --> 01:39:57,539 ‫-تمومه؟ ‫-آره 1068 01:39:57,620 --> 01:39:59,820 ‫راه درازی در پیشه، هیچی رو تشخیص نمیدن 1069 01:40:00,219 --> 01:40:02,660 ‫-وجود نداریم ‫-این چیزه که باید بهشون یادآوری کنیم 1070 01:40:02,740 --> 01:40:04,419 ‫البته، زود باش ... 1071 01:40:05,740 --> 01:40:06,660 ‫برای خوان ماری 1072 01:40:07,259 --> 01:40:09,579 ‫برای خوسه ماری، خوزه لوئیز 1073 01:40:11,020 --> 01:40:13,820 ‫-برای فرولین ‫-برای همگی، البته 1074 01:40:15,379 --> 01:40:16,579 ‫به سلامتی 1075 01:40:27,900 --> 01:40:30,219 ‫-اینو میخوای؟ ‫-آره 1076 01:40:31,660 --> 01:40:34,940 ‫آره، این یکی، صبر کن، اینو برمیدارم ... 1077 01:40:35,820 --> 01:40:37,219 ‫یکی سفید میذارم ... 1078 01:40:38,139 --> 01:40:39,219 ‫بیا، اینجوری 1079 01:40:59,299 --> 01:41:00,299 ‫دنبالت بیام؟ 1080 01:41:00,379 --> 01:41:02,940 ‫نه، بهتره باهات بیام بالا وگرنه گمشو 1081 01:41:03,020 --> 01:41:04,299 ‫با من؟ 1082 01:41:23,620 --> 01:41:27,539 ‫پایین جاده‌ست، بعدش یه پیچه، بهت میگم 1083 01:41:44,660 --> 01:41:46,179 ‫قرمز‌ها مال گذشته ان 1084 01:41:47,379 --> 01:41:48,299 ‫ده تا هستن 1085 01:41:49,980 --> 01:41:52,060 ‫و سفید از الان به بعده 1086 01:42:06,660 --> 01:42:08,660 ‫متوجه هیچی نمیشم 1087 01:42:12,940 --> 01:42:14,539 ‫تقریبا همین موقع‌ها بود 1088 01:42:18,780 --> 01:42:20,339 ‫از این طرف میروندم 1089 01:42:26,860 --> 01:42:28,499 ‫و الان دارم تو رو میرسونم... 1090 01:42:30,820 --> 01:42:32,339 ‫تقریبا همین موقع بود 1091 01:42:40,780 --> 01:42:42,179 ‫میدونن دارم میام؟ 1092 01:42:44,299 --> 01:42:45,700 ‫بعضیا میدونن 1093 01:43:35,060 --> 01:43:37,299 ‫سلام، سلام به همگی 1094 01:43:39,459 --> 01:43:41,940 ‫ممنون که اومدین اینجا 1095 01:43:47,179 --> 01:43:49,100 ‫ایشون ایبون اتگزارتا هست 1096 01:43:55,579 --> 01:43:57,259 ‫خوان ماری رو کشت 1097 01:44:04,179 --> 01:44:07,700 ‫گفت میتونه بیاد اینجا تا تو مراسم یادبود شرکت کنه یا نه 1098 01:44:08,219 --> 01:44:09,740 ‫میدونم درد داره 1099 01:44:12,060 --> 01:44:15,100 ‫ولی اینو هم میدونم که تحملش میکنین 1100 01:44:15,179 --> 01:44:16,620 ‫چون عاشقمین 1101 01:44:17,060 --> 01:44:18,379 ‫ولی، مهم‌تر از همه اینه که 1102 01:44:20,579 --> 01:44:22,940 ‫میدونین خوان ماری چجوری فکر میکنه 1103 01:45:19,459 --> 01:45:20,780 ‫این برای خوان ماریه! 1104 01:45:20,780 --> 01:45:30,780 ترجمه اختصاصی سروفیلم - سرو ساب **[SARVFILM.COM]**