1 00:00:00,190 --> 00:00:08,190 ‫سی‌نما تقدیم میکند ‫WwW.30NaMa.CoM 2 00:00:35,080 --> 00:00:42,080 ‫تـرجـمـه و تـنـظـیـم : حـسـیـن اسـمـاعـیـلـی 3 00:00:43,833 --> 00:00:45,667 ‫در سیاره‌ی مادر 4 00:00:45,667 --> 00:00:50,250 ‫هزار پادشاه یکی پس از دیگری ‫به‌صورت بلامنازع حکومت کردند 5 00:00:51,792 --> 00:00:55,250 ‫ولی خاندان سلطنتی با عطش کسب قدرت خود 6 00:00:56,250 --> 00:00:59,000 ‫همه‌چیز را در سیاره‌ی خود مصرف کردند 7 00:01:01,000 --> 00:01:05,042 ‫قلمرو" ارتش خود را"به فضای بی‌کران فرستاد 8 00:01:05,042 --> 00:01:07,458 ‫و هر چه در مسیرش بود را فتح کرد 9 00:01:09,625 --> 00:01:12,750 ‫شکوه سیاره‌ی مادر ‫به‌نظر بی‌پایان می‌رسید 10 00:01:12,750 --> 00:01:18,500 ‫تا اینکه تیغ یک قاتل ‫شاه و ملکه را از پا درآورد 11 00:01:18,500 --> 00:01:21,167 ‫و دودمان سلطنتی را ‫برای همیشه از بین برد 12 00:01:23,750 --> 00:01:26,708 ‫در دوره‌ی پرهرج‌و‌مرج ‫پس از مرگ پادشاه 13 00:01:26,708 --> 00:01:30,750 ‫چندین سیاره‌ی فتح شده ‫در مرزهای دامنه‌ی تسلط سیاره‌ی مادر 14 00:01:30,750 --> 00:01:33,750 ‫زمزمه‌هایی از انقلاب به میان آوردند 15 00:01:35,125 --> 00:01:40,375 ‫سناتوری به اسم بالیساریوس از این فرصت ‫برای به‌دست گرفتن قدرت استفاده کرده 16 00:01:40,375 --> 00:01:42,792 ‫و خود را نایب ‌السلطنه نامید 17 00:01:43,958 --> 00:01:48,208 ‫برای نمایش قدرت خود ‫بی‌رحم‌ترین فرمانده‌ی خود را 18 00:01:48,208 --> 00:01:52,625 ‫به مرزهای فرمانروایی سیاره‌ی مادر فرستاد 19 00:01:52,625 --> 00:01:57,042 ‫که افرادی که خود را شورشی می‌نامند را 20 00:01:57,042 --> 00:02:01,500 ‫پیدا کرده و بدون هیچ رحمی، نابود کند 21 00:02:01,524 --> 00:02:07,524 ‫« قـمـر شــورشــی » 22 00:02:28,330 --> 00:02:36,330 ‫« بـخـش اول : کـودک آتـش » 23 00:02:37,658 --> 00:02:39,158 ‫وایسا 24 00:03:50,458 --> 00:03:52,375 ‫کورا 25 00:03:52,375 --> 00:03:54,575 ‫کورا! 26 00:03:58,042 --> 00:04:00,208 ‫فکر کردم کارت تمام شده 27 00:04:00,208 --> 00:04:02,542 ‫همه‌ رفتن سالن 28 00:04:02,542 --> 00:04:05,500 ‫- این‌ها ردیف‌های آخرمه، بعدش میام ‫- خیلی‌خب 29 00:04:06,208 --> 00:04:07,125 ‫باشه 30 00:04:07,125 --> 00:04:08,417 ‫راستی... 31 00:04:08,417 --> 00:04:10,617 ‫"دن" ازم پرسید کجایی 32 00:04:11,750 --> 00:04:14,875 ‫خودش و برادرش ‫یک گوزن برفی گنده گرفتن، گوزن نر 33 00:04:14,875 --> 00:04:16,917 ‫می‌خواست قبل از اینکه سلاخیش کنه ببینیش 34 00:04:16,917 --> 00:04:18,708 ‫چرا سراغ منو گرفت؟ 35 00:04:18,708 --> 00:04:20,908 ‫خب، می‌دونی، چون... 36 00:04:21,792 --> 00:04:24,083 ‫آخه... آخه فکر کردم... 37 00:04:24,083 --> 00:04:25,542 ‫آخه فکر کردم... 38 00:04:25,542 --> 00:04:27,742 ‫فکر کردی؟ 39 00:04:30,125 --> 00:04:32,325 ‫برو 40 00:04:49,708 --> 00:04:53,583 ‫از آخرین باری که گوشت تازه خوردیم مدت‌ها ‫گذشته. یادم رفته بود چقدر خوشمزه‌ست 41 00:04:53,583 --> 00:04:56,208 ‫"دن" گفت دیده ‫گله‌های تابستونی دارن برمی‌گردن 42 00:04:56,208 --> 00:04:58,408 ‫در حد 3 روز سواری باهامون فاصله دارن 43 00:05:00,917 --> 00:05:03,375 ‫- داشت سراغتو می‌گرفت ‫- آره شنیدم 44 00:05:05,042 --> 00:05:06,792 ‫و آره، خیلی تحسین برانگیزه 45 00:05:06,792 --> 00:05:09,417 ‫کدوم یکی؟ حیوونه؟ 46 00:05:11,417 --> 00:05:13,617 ‫یا... 47 00:05:19,125 --> 00:05:21,325 ‫یا شکارچی؟ 48 00:05:23,208 --> 00:05:25,408 ‫هی! 49 00:05:32,625 --> 00:05:33,708 ‫مردم من... 50 00:05:33,708 --> 00:05:36,958 ‫به عنوان رهبر این اجتماع، وظیفه دارم 51 00:05:36,958 --> 00:05:41,758 ‫بهتون یادآوری کنم خدایان محصولات ‫از ما خراج طلب می‌کنند 52 00:05:41,792 --> 00:05:42,875 ‫آره 53 00:05:42,875 --> 00:05:44,833 ‫یک پیشکشی 54 00:05:44,833 --> 00:05:48,042 ‫ولی همه‌مون می‌دونم تلمبه زدن‌ها... 55 00:05:49,292 --> 00:05:55,708 ‫و صداهای بلند از سر لذته ‫که باعث میشه بذرهامون جوانه بزنه 56 00:05:55,708 --> 00:05:57,375 ‫آره! 57 00:05:57,375 --> 00:05:59,500 ‫پس امشب عشق‌بازی کنید 58 00:05:59,500 --> 00:06:03,333 ‫برای محصولاتمون ‫برای غذایی که می‌خوریم 59 00:06:03,333 --> 00:06:05,250 ‫- آره! ‫- آره! 60 00:06:05,250 --> 00:06:07,450 ‫برای خدایان! 61 00:06:12,458 --> 00:06:13,917 ‫بیاین یکم موسیقی بزنیم 62 00:06:13,917 --> 00:06:16,117 ‫یکم موسیقی که ما رو ببره توی حس 63 00:06:46,917 --> 00:06:49,117 ‫"دن" مرد خوبیه 64 00:06:50,375 --> 00:06:52,575 ‫باید خواب باشی 65 00:06:53,583 --> 00:06:55,783 ‫بهترین شکارچی بین ماست 66 00:06:56,125 --> 00:06:58,325 ‫و یک دوست وفادار 67 00:07:00,792 --> 00:07:04,208 ‫هنوز نرفتی توی فکر ‫یک رابطه‌ی دائمی‌تر؟ 68 00:07:05,083 --> 00:07:07,283 ‫می‌دونم که اونم دلش همینو می‌خواد 69 00:07:08,583 --> 00:07:10,783 ‫خودش ازم پرسید 70 00:07:11,083 --> 00:07:13,283 ‫رابطه‌ی بین‌مون ساده‌ست 71 00:07:14,792 --> 00:07:16,992 ‫لازمه بیشتر از این باشه؟ 72 00:07:20,417 --> 00:07:22,617 ‫آخه... 73 00:07:23,917 --> 00:07:27,942 ‫این آخرین قدمت برای تبدیل شدن ‫به یک عضو کامل این جامعه‌‌ست 74 00:07:29,125 --> 00:07:32,150 ‫دارم بهت میگم، حالا دیگه اینجا خونه‌ی توئه 75 00:07:35,208 --> 00:07:37,408 ‫دلم می‌خواد واقعاً اینطور باشه 76 00:07:42,417 --> 00:07:44,617 ‫می‌دونی 77 00:07:45,042 --> 00:07:48,458 ‫دو سالی که اینجا بودم ‫شادی‌های زیادی بهم داده 78 00:07:49,750 --> 00:07:51,950 ‫شادی‌هایی که لیاقتشو ندارم 79 00:07:53,958 --> 00:07:56,292 ‫ولی اینو درک کن ‫من بچه‌ی جنگم 80 00:07:58,583 --> 00:08:02,542 ‫برای اینکه واقعاً عشق بورزم ‫و معشوق کسی باشم... 81 00:08:04,458 --> 00:08:06,658 ‫مطمئن نیستم واقعاً ‫ توانایی هیچکدومش رو داشته باشم 82 00:08:09,875 --> 00:08:15,667 ‫فکر عشق، فکر... خانواده ‫از وجودم بیرون کشیده شده 83 00:08:18,917 --> 00:08:21,117 ‫بهم یاد دادن ‫که عشق یعنی ضعف 84 00:08:24,333 --> 00:08:26,533 ‫و نمی‌دونم... 85 00:08:27,583 --> 00:08:30,392 ‫نمی‌دونم چطور ممکنه ‫زمانی این تفکرم عوض بشه 86 00:08:38,458 --> 00:08:40,658 ‫بهتره استراحت کنی 87 00:08:42,625 --> 00:08:44,825 ‫آره 88 00:08:55,625 --> 00:08:57,825 ‫متوجه شدم دیشب خیلی زود رفتی 89 00:08:58,208 --> 00:08:59,708 ‫خسته بودی؟ 90 00:08:59,708 --> 00:09:02,583 ‫آره. گفتم بهتره زودتر برم بخوابم 91 00:09:02,583 --> 00:09:05,167 ‫فکر کردم داری ‫برای رشد محصولات تلاش می‌کنی 92 00:09:05,167 --> 00:09:07,917 ‫چون توی راه خونه ‫وقتی از جلوی خونه‌ی "دن" گذشتم 93 00:09:07,917 --> 00:09:09,958 ‫از صداهاتون اینطوری به‌نظر میومد 94 00:09:09,958 --> 00:09:12,208 ‫"سم"، نمی‌دونم منظورت چیه 95 00:09:13,875 --> 00:09:16,075 ‫فکر کنم می‌دونی 96 00:10:13,333 --> 00:10:15,533 ‫به‌نظرت چی می‌خوان؟ 97 00:10:17,125 --> 00:10:19,325 ‫همه‌چیز 98 00:10:20,667 --> 00:10:23,208 ‫برام مهم نیست ‫جنبه‌ی مثبتش چی می‌تونه باشه 99 00:10:23,208 --> 00:10:25,917 ‫یک سفینه‌ی جنگی بالای سرزمین‌مون ‫نمی‌تونه نشونه‌ی خوبی باشه 100 00:10:25,917 --> 00:10:29,208 ‫مشکلت همینه ‫اولین واکنشت همیشه ترسه 101 00:10:29,208 --> 00:10:31,167 ‫سیاره‌ی مادر جیب پرپولی داره 102 00:10:31,167 --> 00:10:33,875 ‫فقط میگم شاید بتونیم ‫ با دوستامون که توی آسمون هستن 103 00:10:33,875 --> 00:10:35,625 ‫سر قیمت بهتری توافق کنیم 104 00:10:35,625 --> 00:10:38,625 ‫جای اینکه مجبور باشیم ‫ با نامردهای "پراویدنس" سروکله بزنیم 105 00:10:38,625 --> 00:10:40,917 ‫که خدا می‌دونه غلات‌مون رو به کی می‌فروشن 106 00:10:42,292 --> 00:10:45,167 ‫جوری رفتار نکن انگار نمی‌دونیم ‫این مدت داشتی غلات اضافی‌مون رو 107 00:10:45,167 --> 00:10:47,367 ‫به دشمن‌های اون سفینه می‌فروختی 108 00:10:48,167 --> 00:10:52,083 ‫دوست دارم بدونم اگر بفهمن ‫غلات اضافی‌ پارسال‌مون کجا رفته چی میگن 109 00:10:53,000 --> 00:10:55,208 ‫خب، من انقلابی نیستم 110 00:10:55,208 --> 00:10:57,875 ‫بهترین قیمت رو پیشنهاد دادن ‫هدفشون برام مهم نیست 111 00:10:57,875 --> 00:11:00,075 ‫مشخصه 112 00:11:00,542 --> 00:11:03,792 ‫"سیندری"، من طرف کسی رو نمی‌گیرم ‫فقط طرف این مردمم 113 00:11:03,792 --> 00:11:05,992 ‫وفاداریم فقط به اینجاست 114 00:11:06,833 --> 00:11:10,333 ‫و به‌نظر من با حسن‌نیت ‫ بریم سراغشون، نه با ترس 115 00:11:11,083 --> 00:11:14,625 ‫نشون بدیم ما شرکاشون هستیم ‫نه دشمنانشون، خب؟ 116 00:11:15,958 --> 00:11:18,417 ‫گفتی "شریک"، گانر؟ 117 00:11:18,417 --> 00:11:20,000 ‫آره. مشکلیه؟ 118 00:11:20,000 --> 00:11:22,208 ‫اون سفینه نماد رونق و شکوفایی نیست 119 00:11:23,250 --> 00:11:27,208 ‫هدفش نابود کردن، فتح کردن ‫و به بردگی کشیدنه 120 00:11:27,208 --> 00:11:30,208 ‫حالیش نیست شراکت یعنی چی 121 00:11:30,208 --> 00:11:31,708 ‫هرچی می‌خوان بهشون بدین 122 00:11:31,708 --> 00:11:34,458 ‫ولی هیچ حرفی از اینکه ‫ این سرزمین چقدر حاصلخیزه نزنین 123 00:11:35,625 --> 00:11:37,417 ‫و امیدوار باشین ‫قبل از اینکه زیادی کندوکاو کنن 124 00:11:37,417 --> 00:11:39,417 ‫که گانر غلات پارسال رو ‫ به‌ کی فروخته، برن 125 00:11:39,417 --> 00:11:42,833 ‫- درسته ‫- به‌قدر کافی شنیدم. هیچی بهشون نمی‌دیم 126 00:11:42,833 --> 00:11:44,208 ‫مفهوم شد؟ 127 00:11:44,208 --> 00:11:45,375 ‫اومدن! 128 00:11:45,375 --> 00:11:48,875 ‫دارن میان! دارن میان! دارن میان! 129 00:13:16,417 --> 00:13:20,042 ‫سلام. من "سیندری" هستم، کدخدای این دهکده 130 00:13:20,042 --> 00:13:21,667 ‫خوش اومدین 131 00:13:21,667 --> 00:13:23,500 ‫من ادمیرال "اتیکوس نوبل" هستم 132 00:13:23,500 --> 00:13:25,875 ‫نماینده‌ی وفادار پادشاه فقید 133 00:13:25,875 --> 00:13:28,075 ‫شما رو با آغوش گرمش می‌پذیرم 134 00:13:45,625 --> 00:13:49,333 ‫لطفاً، کدخدا ‫در مورد این دهکده‌ی زیبا بهم بگو 135 00:13:50,417 --> 00:13:52,375 ‫بیا با هم بریم سالن‌مون 136 00:13:52,375 --> 00:13:55,667 ‫می‌تونیم یک لیوان آبجو بخوریم ‫و در مورد زندگی در اینجا بهت میگم 137 00:13:55,667 --> 00:13:59,167 ‫اوه. به‌نظر عالی میاد ‫اول شما بفرما 138 00:14:14,917 --> 00:14:17,125 ‫زندگی ساده‌ای در اینجا ‫برای خودمون ساختیم 139 00:14:18,042 --> 00:14:20,750 ‫و به عشق بین مردم‌مون ‫و تلاش و زحمتی که 140 00:14:20,750 --> 00:14:22,950 ‫برای زنده موندن در اینجا لازمه ‫افتخار می‌کنیم 141 00:14:23,750 --> 00:14:26,042 ‫مردمت سیر و سالم به‌نظر میان 142 00:14:26,042 --> 00:14:29,042 ‫به عنوان رهبرشون، بخش زیادی ‫ از این رفاه باید به پای تو نوشته بشه 143 00:14:29,042 --> 00:14:32,042 ‫نه، ما یک اجتماعیم ‫موفقیت‌مون به پای یک نفر نوشته نمیشه 144 00:14:32,042 --> 00:14:34,458 ‫می‌دونم که در دوران خوب ‫همه در موفقیت شریک هستن 145 00:14:34,458 --> 00:14:38,000 ‫ولی وقتی انبارها خالی میشن ‫می‌دونی که مسئولیت به گردن کی میفته 146 00:14:38,583 --> 00:14:41,083 ‫گمونم وظیفه‌ی سنگین یک رهبر همینه 147 00:14:43,458 --> 00:14:47,667 ‫پس یعنی... حس یک پدر رو درک می‌کنی 148 00:14:47,667 --> 00:14:50,042 ‫که باید بچه‌هات رو سیر کنی، آره؟ 149 00:14:51,875 --> 00:14:54,667 ‫امیدوار بودم شاید ‫سرزمین‌تون و مردم "ولت" بتونن 150 00:14:54,667 --> 00:14:58,733 ‫در پیدا کردن گروه کوچکی از انقلابیون ‫که در این منظومه مخفی شدن بهمون کمک کنن 151 00:14:59,167 --> 00:15:01,257 ‫کسایی که فرمانده‌م، نایب‌السلطنه بالیساریوس 152 00:15:01,281 --> 00:15:03,567 ‫از من خواسته پیداشون کنم و ‫به سزای اعمالشون برسونم 153 00:15:04,000 --> 00:15:05,833 ‫ما کشاورزهای ساده‌ای هستیم 154 00:15:05,833 --> 00:15:08,375 ‫اصلاً در بحر سیاست‌های ‫ سیاره‌ی مادر نیستیم 155 00:15:08,375 --> 00:15:12,042 ‫ولی هنوزم می‌تونین بهمون کمک کنین 156 00:15:12,042 --> 00:15:15,542 ‫شورشی‌هایی که دنبالشون هستیم ‫به بنادر تدارکاتی‌مون حمله می‌کنن 157 00:15:15,542 --> 00:15:19,250 ‫و رهبرشون زنی به اسم ‫"دورا بلادکس" و برادرش "دارین"ـه 158 00:15:20,375 --> 00:15:22,042 ‫دیر یا زود دستگیر میشن 159 00:15:22,042 --> 00:15:25,167 ‫ولی، بیشتر از چیزی که ‫ فکر می‌کردیم طول کشیده 160 00:15:25,167 --> 00:15:27,958 ‫و باید اعتراف کنم ‫که آذوقه‌مون به پایان رسیده 161 00:15:28,542 --> 00:15:32,625 ‫و همونطور که می‌دونی یا شاید شنیده باشی ‫قدرت ارتش به سیر بودن شکمشه 162 00:15:33,542 --> 00:15:37,600 ‫به‌فکر شراکت با شما بودم ‫که در اون شما به ما غذا بدین 163 00:15:38,167 --> 00:15:40,367 ‫البته غذاهایی که خودتون نیاز ندارین 164 00:15:40,792 --> 00:15:42,992 ‫و در ازاش، مبلغ... 165 00:15:43,667 --> 00:15:46,467 ‫سه برابر قیمت بازار ‫ بهتون داده میشه، خوبه؟ 166 00:15:46,792 --> 00:15:50,500 ‫با این ثروت بادآورده، می‌تونین ‫یک عالمه ماشین برداشت و ربات بخرین 167 00:15:50,500 --> 00:15:53,308 ‫و مجبور نیستین این کار سخت رو ‫به‌‌صورت دستی انجام بدین 168 00:15:55,375 --> 00:15:59,500 ‫ما باور داریم انجام این‌کار به‌‌صورت دستی ‫باعث ارتباطمون با زمین میشه 169 00:15:59,500 --> 00:16:02,417 ‫و این زمین‌های مقدس ‫که به ما زندگی داده رو گرامی می‌داره 170 00:16:02,417 --> 00:16:05,500 ‫خب، می‌تونین این آسودگی خاطر ‫رو هم به‌دست بیارین که دارین نقشی حیاتی 171 00:16:05,500 --> 00:16:09,317 ‫ در ماموریت مهم نابود کردن ‫دشمنان سیاره‌ی مادری ایفا می‌کنین 172 00:16:21,792 --> 00:16:24,125 ‫- پیشنهاد سخاوتمدانه‌ایه ‫- بله 173 00:16:24,125 --> 00:16:26,125 ‫ای‌کاش غلات اضافی داشتیم بهتون بدیم 174 00:16:26,125 --> 00:16:28,083 ‫آخه می‌دونین، این زمین سنگلاخه 175 00:16:28,083 --> 00:16:32,000 ‫و محصولش به‌زحمت ‫کفاف خوراک خودمون رو میده 176 00:16:32,000 --> 00:16:34,875 ‫پس، با پوزش بسیار ‫باید پیشنهادتون رو رد کنیم 177 00:16:35,708 --> 00:16:36,875 ‫ولی، خیلی بابت حضور 178 00:16:36,875 --> 00:16:40,542 ‫همچین حامی قدرتمند و خیرخواهی قدردانیم 179 00:16:43,208 --> 00:16:45,000 ‫عجب 180 00:16:45,000 --> 00:16:47,200 ‫غذای اضافی ندارین؟ 181 00:16:47,500 --> 00:16:49,700 ‫هیچی؟ 182 00:16:50,625 --> 00:16:51,875 ‫عجب 183 00:16:51,875 --> 00:16:53,500 ‫ولی زمین‌تون به‌نظر خیلی حاصلخیز میاد 184 00:16:53,500 --> 00:16:56,875 ‫زمین‌های کشاورزی‌تون به‌نظر ‫بزرگ‌تر از چیزی میاد که جمعیت‌تون نیاز داره 185 00:16:56,875 --> 00:16:58,958 ‫البته، درک می‌کنم ‫ممکنه چطور به‌نظر بیاد 186 00:16:58,958 --> 00:17:03,333 ‫ولی میزان کاشت ‫نشون‌دهنده‌ی کیفیت پایین خاکه 187 00:17:03,333 --> 00:17:06,375 ‫و زمستان‌های سخت‌مون ‫فصل کاشت و برداشتمون رو کوتاه‌تر می‌کنه 188 00:17:06,375 --> 00:17:08,833 ‫خب، نظرت چیه بریم اون لیوان آبجو ‫که گفتم رو با هم بخوریم، ها؟ 189 00:17:21,292 --> 00:17:23,500 ‫شرمنده 190 00:17:23,500 --> 00:17:25,625 ‫ولی آخه... 191 00:17:25,625 --> 00:17:27,825 ‫این مردم زیبا رو ببین 192 00:17:28,500 --> 00:17:32,583 ‫نمی‌تونم تصور کنم بشه با زمین‌های لم‌یزرع ‫همچین پوست درخشانی داشت، فقط همین 193 00:17:36,542 --> 00:17:40,833 ‫خب... مرد یا زنی که ‫مسئول نظارت بر محصولاته کیه؟ 194 00:17:45,000 --> 00:17:47,417 ‫حتماً یکیتون هست ‫که بیشتر از بقیه از کشاورزی سردرمیاره 195 00:17:49,417 --> 00:17:51,667 ‫کسی نیست؟ 196 00:17:51,667 --> 00:17:53,375 ‫همم؟ 197 00:17:53,375 --> 00:17:54,542 ‫بله آقا 198 00:17:54,542 --> 00:17:56,833 ‫منم 199 00:17:56,833 --> 00:17:57,750 ‫خوبه 200 00:17:57,750 --> 00:17:59,950 ‫بله، من مسئول نظارت بر محصولاتم 201 00:18:00,458 --> 00:18:03,458 ‫خب، اگر این مردم بهت اعتماد دارن ‫منم اعتماد می‌کنم 202 00:18:04,750 --> 00:18:08,083 ‫فقط دارم سعی می‌کنم بفهمم چطور ممکنه ‫اینقدر در مورد حاصلخیزی این زمین اشتباه کنم 203 00:18:08,083 --> 00:18:10,283 ‫فقط همین 204 00:18:11,875 --> 00:18:14,075 ‫خب، قربان 205 00:18:16,208 --> 00:18:22,083 ‫سیندری، کدخدای عزیزمون ‫همیشه به‌فکر آسایش دهکده‌مونه 206 00:18:22,083 --> 00:18:26,208 ‫برای همین اصرار داره ذخایری رو ‫برای قحطی یا خشکسالی نگه داریم 207 00:18:26,208 --> 00:18:28,917 ‫که، همونطور که می‌دونین ‫مسئولیت یک رهبر همینه 208 00:18:31,750 --> 00:18:35,125 ‫ولی این چند سال اخیر خوش‌شانس بودیم 209 00:18:36,042 --> 00:18:39,050 ‫و غلات اضافه‌مون ‫بیشتر از چیزی بوده که بتونیم ذخیره کنیم 210 00:18:39,500 --> 00:18:41,792 ‫پس، شاید احتمالش باشه 211 00:18:41,792 --> 00:18:44,417 ‫که بتونیم مقدار کمی رو بهتون بدیم 212 00:18:45,042 --> 00:18:47,167 ‫که البته بستگی به مقدار نیازتون داره 213 00:18:47,167 --> 00:18:49,250 ‫همم. خوبه. خوبه 214 00:18:49,250 --> 00:18:53,300 ‫آره، خب، همیشه هوشمدانه‌ست ‫ که کمی ذخیره نگه داری، مگه نه، کدخدا؟ 215 00:18:54,500 --> 00:18:55,588 ‫آره 216 00:18:55,612 --> 00:18:56,700 ‫آره 217 00:19:01,333 --> 00:19:03,583 ‫ولی برام سواله 218 00:19:03,583 --> 00:19:05,292 ‫سواله که چرا می‌خواستی منو قانع کنی 219 00:19:05,292 --> 00:19:07,667 ‫که محصولات این زمین به‌زحمت ‫برای سیر کردن مردمت کافیه 220 00:19:07,667 --> 00:19:10,292 ‫- ظاهراً کاملاً حقیقت نداشته ‫- نه، نه، نه، صبر کنین، صبر کنین 221 00:19:10,292 --> 00:19:13,708 ‫ادمیرال، هیچکس سعی نداره ‫شما رو فریب بده 222 00:19:14,708 --> 00:19:18,792 ‫فقط نظر سیندری در مورد میزان ذخایر ‫ یکم از من سختگیرانه‌تره 223 00:19:19,625 --> 00:19:22,458 ‫ولی جفتمون در مورد ‫ شراکت احتمالی‌مون هیجان زده‌ایم 224 00:19:24,250 --> 00:19:27,633 ‫فقط حقیقت میزانی که می‌تونیم ‫بهتون بدیم رو در نظر داشته باشین 225 00:19:33,208 --> 00:19:35,408 ‫کدخدا، این مرد دقیقاً کیه؟ 226 00:19:35,750 --> 00:19:37,950 ‫- من... ‫- آدم مهمی نیست 227 00:19:38,583 --> 00:19:41,208 ‫مردمم به من این اختیار رو دادن ‫که از طرفشون صحبت کنم 228 00:19:41,875 --> 00:19:44,208 ‫این مرد هیچ اختیاری در اینجا نداره 229 00:19:45,083 --> 00:19:47,667 ‫بهتره حرف‌هاش رو نادیده بگیرین 230 00:19:48,375 --> 00:19:50,575 ‫خب... شکافی بینتون هست 231 00:19:51,125 --> 00:19:53,917 ‫اون اجتماع ایده‌آلی ‫که اول تصور می‌کردم نیستین 232 00:19:54,583 --> 00:19:56,783 ‫کدخدا، با اجازه‌ت 233 00:19:58,042 --> 00:20:00,353 ‫بذار بهت بگم باید با زیردست‌هایی 234 00:20:00,377 --> 00:20:03,050 ‫که باید سرجاشون نشونده بشن چیکار کرد 235 00:20:03,542 --> 00:20:05,666 ‫به‌نظرم گاهی اوقات ‫ مردم خطرات رو فراموش می‌کنن 236 00:20:05,690 --> 00:20:08,125 ‫و گاهی باید با ملایمت بهشون یادآوری بشه 237 00:20:08,208 --> 00:20:11,583 ‫که افراد قدرتمند ‫با افراد بدون قدرت چطور رفتار می‌کنن 238 00:20:40,458 --> 00:20:42,208 ‫ادمیرال 239 00:20:42,208 --> 00:20:43,958 ‫سیندری... 240 00:20:43,958 --> 00:20:45,000 ‫خواهش می‌کنم 241 00:20:45,000 --> 00:20:47,200 ‫- نه، من... من هرگز... ‫- چیزی نیست 242 00:20:52,417 --> 00:20:55,250 ‫- من... ‫- بذار بهت نشون بدم منظورم چیه 243 00:20:57,917 --> 00:21:00,117 ‫خواهش می‌کنم 244 00:21:01,208 --> 00:21:03,408 ‫ادمیرال 245 00:21:11,208 --> 00:21:13,408 ‫نه، بس کن! 246 00:21:14,417 --> 00:21:16,617 ‫نه! 247 00:21:26,917 --> 00:21:29,117 ‫چیکار کردی؟ 248 00:21:29,333 --> 00:21:31,533 ‫کی می‌تونم منتظر غلاتم باشم؟ 249 00:21:31,958 --> 00:21:33,375 ‫اوه... 250 00:21:33,375 --> 00:21:35,575 ‫نمی‌دونم... 251 00:21:36,000 --> 00:21:39,208 ‫گفتم، بگو ببینم شریک ‫کی می‌تونم منتظر غلاتم باشم؟ 252 00:21:39,208 --> 00:21:41,917 ‫خب... خب... 253 00:21:41,917 --> 00:21:44,208 ‫- نه... نه هفته‌ی دیگه ‫- خیلی‌خب 254 00:21:46,083 --> 00:21:48,283 ‫ده هفته‌ی دیگه برمی‌گردم 255 00:21:48,958 --> 00:21:51,333 ‫تا‌ اونموقع 10 هزار بوشل ‫برای سفینه‌م آماده باشه 256 00:21:51,917 --> 00:21:55,458 ‫دوازده... ما به‌زحمت ‫دوازده هزار بوشل تولید می‌کنیم 257 00:21:55,458 --> 00:21:57,542 ‫اینطوری از گرسنگی می‌میریم 258 00:21:57,542 --> 00:21:59,742 ‫متوجه نمیشم چی می‌خوای 259 00:22:00,125 --> 00:22:02,325 ‫خب، ساده‌ست 260 00:22:03,375 --> 00:22:05,575 ‫همه‌چیزو می‌خوام 261 00:22:22,583 --> 00:22:23,750 ‫خیلی‌خب، گوش کنین 262 00:22:23,750 --> 00:22:26,667 ‫می‌خوام تمام این تجهیزات ‫به اون ساختمون بزرگ سنگی منتقل بشن 263 00:22:26,667 --> 00:22:28,292 ‫فعلاً همونجا برامون کافیه 264 00:22:28,292 --> 00:22:32,083 ‫مارکوس، قراره بهم کمک کنی ‫ساکنین فعلی خونه‌ی جدیدمون رو بندازم بیرون 265 00:22:32,083 --> 00:22:33,500 ‫فهمیدی؟ 266 00:22:33,500 --> 00:22:35,700 ‫فهمیدم، قربان 267 00:22:36,125 --> 00:22:38,325 ‫فهمیدم 268 00:22:39,000 --> 00:22:41,200 ‫سلام به همگی 269 00:22:55,625 --> 00:22:59,333 ‫من جی‌سی-1435 ‫از "ارتش مکانیکی" هستم 270 00:22:59,333 --> 00:23:01,167 ‫مدافع پادشاه 271 00:23:01,167 --> 00:23:03,875 ‫اصلاح می‌کنم، پادشاه فقید 272 00:23:03,875 --> 00:23:06,075 ‫خدمت به شما باعث افتخار منه 273 00:23:06,833 --> 00:23:08,625 ‫من سرباز "آریس" هستم 274 00:23:08,625 --> 00:23:12,375 ‫داریم این تدارکات رو به اون ساختمون ‫ منتقل می‌کنیم، اگر میشه یک کمکی بهمون بکن 275 00:23:12,958 --> 00:23:14,458 ‫ممنونم، سرباز "آریس" 276 00:23:14,458 --> 00:23:17,333 ‫این مورد شامل دستورالعمل‌هام میشه 277 00:23:17,875 --> 00:23:21,042 ‫با توام، بی‌ریخت بوگندو ‫بیا اینجا ببینم 278 00:23:21,042 --> 00:23:23,242 ‫منتظر چی هستی؟ بیا بیرون دیگه! 279 00:23:38,417 --> 00:23:40,617 ‫همم 280 00:23:47,875 --> 00:23:50,075 ‫ممنون 281 00:24:01,833 --> 00:24:04,375 ‫محض رضای خدایان قدیم ‫داری به چی نگاه می‌کنی؟ 282 00:24:04,375 --> 00:24:08,250 ‫معذرت می‌خوام، منتظر بودم ببینم ‫بازم آب می‌خواین یا نه 283 00:24:08,250 --> 00:24:10,450 ‫بازم آب می‌خوایم یا نه؟ 284 00:24:13,375 --> 00:24:17,708 ‫با همیناشون حال می‌کنم ‫جوون و اونقدر پرانرژی که بتونن مقاومت کنن 285 00:24:21,583 --> 00:24:22,958 ‫- رئیس ‫- همم؟ 286 00:24:22,958 --> 00:24:25,158 ‫ببین، یه "جیمی" برامون گذاشتن 287 00:24:26,375 --> 00:24:28,575 ‫یه "جیمی"ـه، پسر 288 00:24:30,583 --> 00:24:32,783 ‫نمی‌دونستم از اینا برامون مونده 289 00:24:38,833 --> 00:24:42,042 ‫خیلی‌خب، مراقب باش ‫تا قبل از پل، مسیر ناهمواره 290 00:24:42,042 --> 00:24:45,917 ‫ممنونم، سرباز آریس ‫ولی فکر کنم از پسش بربیام 291 00:24:45,917 --> 00:24:47,625 ‫می‌دونی، اونا دیگه نمی‌جنگن، رئیس 292 00:24:47,625 --> 00:24:49,833 ‫منظورت چیه دیگه نمی‌جنگن؟ 293 00:24:49,833 --> 00:24:51,750 ‫یه چیزی توی کدهاشونه 294 00:24:51,750 --> 00:24:53,417 ‫وقتی پادشاه کشته شد 295 00:24:53,417 --> 00:24:57,042 ‫اسلحه‌هاشون رو گذاشتن زمین ‫و دیگه حاضر نشدن بجنگن 296 00:24:57,042 --> 00:25:00,875 ‫تماشا کن، هرکاریم بکنم ‫مقاومت نمی‌کنه 297 00:25:05,792 --> 00:25:07,083 ‫هی! 298 00:25:07,083 --> 00:25:09,292 ‫مراقب اون وسایل باش، دستگاه احمق 299 00:25:09,292 --> 00:25:11,792 ‫تبدیلت می‌کنم به آهن قراضه‌ها، احمق نفهم ‫شنیدی چی گفتم؟ 300 00:25:12,625 --> 00:25:14,825 ‫گوش نمیدی چی میگم 301 00:25:18,625 --> 00:25:20,825 ‫هی! بس کن 302 00:25:22,917 --> 00:25:25,117 ‫نظرت چیه به‌جاش به تو شلیک کنم، ها؟ 303 00:25:25,583 --> 00:25:28,417 ‫می‌تونم همین الان بکشمت ‫و هیچکس اهمیتی نمیده 304 00:25:29,083 --> 00:25:30,958 ‫- میدن؟ ‫- کافیه 305 00:25:30,958 --> 00:25:33,417 ‫نظرت چیه؟ می‌خوای بمیری؟ 306 00:25:33,417 --> 00:25:34,583 ‫نظرت چیه، ها؟ 307 00:25:34,583 --> 00:25:36,783 ‫شلیک کن پسرجون 308 00:25:38,417 --> 00:25:40,617 ‫گفتم کافیه 309 00:25:44,333 --> 00:25:49,833 ‫زود باش اون جعبه‌ها رو ‫ببر توی اون خونه، سرباز 310 00:25:50,417 --> 00:25:52,617 ‫چشم، رئیس 311 00:25:59,667 --> 00:26:01,867 ‫خراب شدی؟ 312 00:26:02,125 --> 00:26:04,325 ‫نه، قربان 313 00:26:05,417 --> 00:26:08,250 ‫پاشو. برو رودخونه. خودتو تمیز کن 314 00:26:11,167 --> 00:26:13,125 ‫بقیه‌تون، اینقدر خیره نشین 315 00:26:13,125 --> 00:26:14,375 ‫برگردین سر کاراتون 316 00:26:14,375 --> 00:26:16,042 ‫برگردین سر کاراتون، آشغالا 317 00:26:16,042 --> 00:26:18,125 ‫شامل توام میشه، مارکوس 318 00:26:18,125 --> 00:26:20,325 ‫گرفتیش؟ 319 00:26:44,500 --> 00:26:46,700 ‫ببخشید 320 00:26:49,875 --> 00:26:52,292 ‫ممنون. لطف کردی 321 00:26:53,000 --> 00:26:55,708 ‫- تو سربازی؟ ‫- مدت‌ها پیش بودم 322 00:26:58,667 --> 00:27:00,875 ‫اشکالی نداره اینجا بشینم؟ اسمم "سم"ـه 323 00:27:00,875 --> 00:27:03,075 ‫بفرما 324 00:27:09,750 --> 00:27:13,792 ‫بگو ببینم، سم ‫داستان پادشاه فقید‌مون 325 00:27:13,792 --> 00:27:17,750 ‫و دختر زیباش، شاه‌دخت عیسا رو می‌دونی؟ 326 00:27:17,750 --> 00:27:18,875 ‫نه نمی‌دونم 327 00:27:18,875 --> 00:27:22,208 ‫خب، منو یاد اون می‌اندازی 328 00:27:23,000 --> 00:27:27,125 ‫در افسانه‌ها، بهش میگن ‫"جام مقدس" یا "رهایی‌بخش" 329 00:27:27,708 --> 00:27:30,125 ‫این دختر "کودک ناجی" بود 330 00:27:30,125 --> 00:27:32,375 ‫و حتی قبل از به‌دنیا اومدن 331 00:27:32,375 --> 00:27:35,417 ‫من و برادرهام عهد بستیم هرچه هستیم 332 00:27:35,417 --> 00:27:38,583 ‫هرچه که در این ‫پوسته‌ی فلزی نهفته‌ست رو 333 00:27:38,583 --> 00:27:40,783 ‫وقف جنگیدن در راه اون کنیم 334 00:27:41,333 --> 00:27:45,750 ‫بنابراین وقتی در یک ‫میدان نبرد دوردست خبرش بهمون رسید 335 00:27:45,750 --> 00:27:50,375 ‫که بر طبق پیشگویی، قدم به این دنیا گذاشته 336 00:27:50,375 --> 00:27:54,167 ‫برای این دنیا احساس دلگرمی کردم 337 00:27:54,958 --> 00:28:00,042 ‫و ایمان داشتم که قراره دوره‌ای جدید ‫پر از صلح و محبت به ارمغان بیاره 338 00:28:01,833 --> 00:28:04,033 ‫و ما رو به خونه برگردونه 339 00:28:05,833 --> 00:28:07,833 ‫سحرآمیز بود 340 00:28:07,833 --> 00:28:10,792 ‫بله، فراتر از سحرآمیز بود 341 00:28:13,250 --> 00:28:15,292 ‫روز تاج‌گذاریش 342 00:28:15,292 --> 00:28:18,708 ‫اون، به همراه پادشاه و ملکه‌ی عالیقدرمون 343 00:28:18,708 --> 00:28:22,008 ‫توسط کسانی که بیش از همه بهشون اعتماد داشتن 344 00:28:22,032 --> 00:28:23,792 ‫با بی‌رحمی به قتل رسیدن 345 00:28:25,292 --> 00:28:29,417 ‫متاسفانه از زمان اون خیانت ‫شرف‌مون رو تا حدی از دست دادیم 346 00:28:31,083 --> 00:28:34,583 ‫متاسفانه دلسوزی‌مون، مهربانی‌مون 347 00:28:35,375 --> 00:28:37,625 ‫و تمام دلخوشی‌مون 348 00:28:37,625 --> 00:28:40,917 ‫با اون دختر جوان مرد 349 00:28:49,833 --> 00:28:52,033 ‫به‌نظرم در وجود تو زنده‌ست 350 00:29:33,583 --> 00:29:35,042 ‫این تقصیر توئه، گانر! 351 00:29:35,042 --> 00:29:37,125 ‫نمی‌دونستم اونا رو می‌کشه 352 00:29:37,125 --> 00:29:38,833 ‫مهم نیست. حالا دیگه مرده 353 00:29:38,833 --> 00:29:42,208 ‫سربازها رو چیکار کنیم؟ ‫یکم دیگه میان خونه‌ی بعدی رو هم می‌گیرن 354 00:29:42,208 --> 00:29:44,500 ‫- نمی‌دونم ‫- بسه، بسه، لطفاً بس کنین 355 00:29:44,500 --> 00:29:47,875 ‫نظرتون چیه محصولات رو برداشت کنیم ‫و امیدوار باشیم بهمون رحم کنن؟ 356 00:29:47,875 --> 00:29:48,875 ‫آره 357 00:29:48,875 --> 00:29:51,542 ‫ارزش خودمون رو براشون بالا می‌بریم ‫اینطوری نمی‌تونن ما رو بکشن 358 00:29:51,542 --> 00:29:53,917 ‫- بهمون نیاز پیدا می‌کنن ‫- راست میگه 359 00:29:53,917 --> 00:29:58,875 ‫کشاورزی، مهارت ماست ‫که ما می‌تونیم انجام بدیم، و اونا نمی‌تونن 360 00:29:58,875 --> 00:30:02,208 ‫اگر بهشون نشون بدیم چقدر مهارت داریم ‫مجبور میشن از جونمون بگذرن 361 00:30:02,208 --> 00:30:03,625 ‫- آره ‫- آره. آره 362 00:30:03,625 --> 00:30:07,000 ‫- موافقیم؟ با کارمون برای بقامون می‌جنگیم ‫- آره! 363 00:30:07,000 --> 00:30:09,200 ‫- با کارمون برای بقامون می‌جنگیم. آره؟ ‫- آره! 364 00:30:10,833 --> 00:30:11,875 ‫خب پس تصمیم گرفته شد 365 00:30:11,875 --> 00:30:14,208 ‫- بهشون نشون میدیم چقدر باارزش هستیم ‫- باشه 366 00:30:14,208 --> 00:30:16,417 ‫و وقتی به بخش خودمون ‫از معامله عمل کردیم 367 00:30:16,417 --> 00:30:19,417 ‫مجبور میشن در مورد میزان غذایی ‫که برامون می‌ذارن تجدیدنظر کنن 368 00:30:19,417 --> 00:30:20,958 ‫- آره ‫- آره 369 00:30:20,958 --> 00:30:24,417 ‫می‌تونیم از آقایونی که توی انبار غله‌ هستن ‫ خواهش کنیم و به انسانیت‌شون متوسل بشیم 370 00:30:24,417 --> 00:30:26,617 ‫- آره ‫- خوبه 371 00:30:33,917 --> 00:30:36,833 ‫پس... قراره فرار کنی 372 00:30:39,500 --> 00:30:41,833 ‫فکر می‌کردم از فرار کردن خسته شده باشی 373 00:30:43,167 --> 00:30:45,792 ‫شنیدی که چی میگن ‫خیالاتی شدن 374 00:30:45,792 --> 00:30:49,417 ‫فکر می‌کنن اون سربازها بهشون رحم می‌کنن ‫حتی بعد از کاری که با سیندری کردن 375 00:30:49,958 --> 00:30:52,158 ‫اونم دقیقاً جلوی چشماشون 376 00:30:56,750 --> 00:30:59,167 ‫وقتی توی لاشه‌ی اون سفینه پیدات کردم 377 00:31:00,083 --> 00:31:02,583 ‫به این فکر کردم که ولت کنم برم 378 00:31:02,625 --> 00:31:04,825 ‫می‌ترسیدم برامون مشکل درست کنی 379 00:31:06,833 --> 00:31:10,417 ‫ولی حتی برای یک لحظه پشیمون شدم ‫که آوردمت توی زندگی‌مون؟ 380 00:31:10,417 --> 00:31:12,617 ‫اصلاً 381 00:31:12,917 --> 00:31:15,167 ‫عضوی از ماها شدی 382 00:31:15,167 --> 00:31:18,625 ‫با این‌حال، حالا که بیشتر از همه ‫ بهت نیاز داریم، داری میری 383 00:31:19,625 --> 00:31:21,825 ‫وقتی مردمت بهت نیاز دارن 384 00:31:26,375 --> 00:31:28,417 ‫نمی‌تونم 385 00:31:28,417 --> 00:31:30,617 ‫منظورت اینه که نمی‌خوای؟ 386 00:31:30,958 --> 00:31:32,458 ‫اینجا از دست رفته 387 00:31:32,458 --> 00:31:34,292 ‫ولی اگر بشه تغییرش داد چی؟ 388 00:31:34,292 --> 00:31:37,458 ‫اگر مبارزه کردیم چی؟ ‫نه تنها ما، بلکه بقیه؟ 389 00:31:37,458 --> 00:31:39,708 ‫- فکر کردی کی دیگه میاد اینجا بجنگه؟ ‫- بقیه! بقیه! 390 00:31:39,708 --> 00:31:44,108 ‫کسایی که دلیلی برای تنفر از تمام ‫چیزهایی دارن که سیاره‌ی مادر مظهر اون‌هاست 391 00:31:46,333 --> 00:31:49,083 ‫کورا، تو این دنیا رو بهتر از من می‌شناسی 392 00:31:50,750 --> 00:31:55,000 ‫اگر بتونی جنگجوهایی که "نوبل" ‫دنبالشون می‌گرده رو پیدا کنی چی؟ 393 00:31:55,000 --> 00:31:58,500 ‫شورشی‌ها رو پیدا کنی که کنارمون بجنگن؟ 394 00:31:59,250 --> 00:32:02,375 ‫اگر جنگجوهایی پیدا کنم که برای "ولت" بجنگن ‫به دهکده امید میدم 395 00:32:03,375 --> 00:32:05,583 ‫اگر بهشون امید بدم ‫می‌جنگن و قطعاً می‌بازن 396 00:32:06,625 --> 00:32:08,825 ‫حاضر نیستم دستم به همچین خونی آغشته بشه 397 00:32:09,458 --> 00:32:12,333 ‫جونمم مثل بقیه‌ی شما حروم نمی‌کنم 398 00:32:38,792 --> 00:32:40,542 ‫داشته باش 399 00:32:40,542 --> 00:32:42,742 ‫هی، دختر آب‌رسون 400 00:32:43,625 --> 00:32:45,250 ‫- بیا اینجا ‫- چی شده؟ 401 00:32:45,250 --> 00:32:47,208 ‫بازم آب می‌خواین؟ 402 00:32:47,208 --> 00:32:49,917 ‫فقط... یخورده آب می‌خوایم 403 00:32:50,417 --> 00:32:52,617 ‫بس کن! 404 00:32:53,125 --> 00:32:54,292 ‫وگرنه چی میشه؟ 405 00:32:54,292 --> 00:32:58,542 ‫کمک! کمک! 406 00:32:58,542 --> 00:33:00,742 ‫تو رو خدا، کمکم کنین! 407 00:33:03,875 --> 00:33:05,250 ‫کمک! 408 00:33:05,250 --> 00:33:06,667 ‫- خفه‌شو! ‫- ولم کنین! 409 00:33:06,667 --> 00:33:08,867 ‫- کمک! ‫- خفه‌شو! 410 00:33:11,208 --> 00:33:13,042 ‫نه. تو رو خدا! 411 00:33:13,042 --> 00:33:17,792 ‫- خفه‌شو ‫- یکی کمکم کنه، لطفاً! تو رو خدا کمکم کنین! 412 00:33:17,792 --> 00:33:20,000 ‫- کمک کنین! ولم کنین! ‫- خفه‌شو! 413 00:33:20,000 --> 00:33:22,200 ‫ولم کنین! 414 00:33:23,083 --> 00:33:24,875 ‫ولش کنین! ولش کنین! 415 00:33:24,875 --> 00:33:27,833 ‫آفرین پسر. حالا می‌خوای چیکار کنی؟ 416 00:33:47,167 --> 00:33:52,167 ‫می‌بندمت به ستون ‫و مجبورت می‌کنم هر روز نگاه کنی 417 00:33:52,167 --> 00:33:54,708 ‫که چطور از یک دختر کشاورز ‫تبدیل به فاحشه میشه 418 00:33:58,875 --> 00:34:01,075 ‫مارکوس، پسر خوبم... 419 00:34:05,458 --> 00:34:07,658 ‫اینایی که گفتی ‫به‌نظر خیلی خوب میاد 420 00:34:08,208 --> 00:34:10,408 ‫ولی قرار نیست کاری بکنی 421 00:34:11,875 --> 00:34:15,292 ‫نه تا وقتی که خودم افتتاحش نکردم 422 00:34:22,458 --> 00:34:24,658 ‫بعدش مال خودت 423 00:34:24,958 --> 00:34:27,158 ‫بعدش مال همه‌تون 424 00:34:30,625 --> 00:34:32,825 ‫ولش کن! 425 00:34:35,458 --> 00:34:37,658 ‫بس کنین! 426 00:34:46,208 --> 00:34:48,408 ‫بس کنین 427 00:34:49,083 --> 00:34:52,208 ‫دسر هم اومد. عالیه 428 00:34:52,958 --> 00:34:55,158 ‫برو حتماً بگیرش 429 00:36:43,500 --> 00:36:44,500 ‫تو رو خدا 430 00:36:44,500 --> 00:36:46,417 ‫می‌کشمش 431 00:36:46,417 --> 00:36:48,583 ‫این چیزیه که می‌خواین؟ ها؟ 432 00:36:48,583 --> 00:36:50,458 ‫ها؟ 433 00:36:50,458 --> 00:36:52,792 ‫ببین کی تصمیم گرفته ‫بهمون ملحق بشه 434 00:36:53,833 --> 00:36:56,033 ‫دختره رو بکش. جفتشون رو بکش 435 00:37:12,792 --> 00:37:15,667 ‫منتظر چی هستی؟ ‫بهت دستور دادم 436 00:37:15,667 --> 00:37:17,867 ‫این زنیکه رو... 437 00:38:06,792 --> 00:38:08,992 ‫مجبوریم بجنگیم 438 00:38:12,375 --> 00:38:14,917 ‫کورا، شاید اینو لازم داشته باشی 439 00:38:19,292 --> 00:38:21,492 ‫توی محل سقوط سفینه پیداش کردم 440 00:38:29,042 --> 00:38:31,242 ‫فکر کردم گمش کردم 441 00:38:33,875 --> 00:38:36,125 ‫فرهنگ ما جای همچین اسلحه‌هایی نیست 442 00:38:40,458 --> 00:38:42,658 ‫نگران بودم ممکنه خطرناک باشه 443 00:38:44,292 --> 00:38:46,375 ‫حق داشتی 444 00:38:46,375 --> 00:38:48,575 ‫ممنون 445 00:38:50,292 --> 00:38:52,625 ‫کجا میری؟ 446 00:38:52,625 --> 00:38:55,250 ‫یک نفر هست، ژنرالی به اسم "تایتوس" 447 00:38:55,958 --> 00:38:57,792 ‫که زمانی قهرمان "قلمرو" بوده 448 00:38:57,792 --> 00:39:00,750 ‫ولی بعد همراه نیروهاش ‫با نیروهای سیاره‌ی مادر درگیر شد 449 00:39:02,083 --> 00:39:04,417 ‫آخرین خبری که ازش شنیدم ‫هنوزم زنده بود 450 00:39:05,167 --> 00:39:08,100 ‫اگر بتونم پیداش کنم ‫و افرادی براش گیر بیارم که رهبری کنه... 451 00:39:10,250 --> 00:39:12,208 ‫گانر 452 00:39:12,208 --> 00:39:15,458 ‫پارسال توی پراویدنس ‫به جبهه‌ی مقاومت غلات فروختی 453 00:39:19,292 --> 00:39:23,125 ‫آره. اونجا با مردی آشنا شدم ‫که من رو به جبهه‌ی مقاومت معرفی کرد 454 00:39:23,708 --> 00:39:25,708 ‫به بلادکس‌ها 455 00:39:25,708 --> 00:39:28,417 ‫- هنوزم می‌دونه چطوری پیداشون کنه؟ ‫- امکانش هست 456 00:39:29,250 --> 00:39:31,450 ‫پس منو می‌بری پیشش؟ 457 00:39:31,875 --> 00:39:34,075 ‫معلومه که می‌برم 458 00:39:36,917 --> 00:39:40,125 ‫هی! یک "یوراکی" دیگه هم بیارین 459 00:39:44,375 --> 00:39:46,575 ‫یک ژنرال و یک ارتش؟ 460 00:39:48,500 --> 00:39:51,500 ‫پس شاید شانسی برای پیروزی داشته باشیم 461 00:39:54,833 --> 00:39:57,033 ‫مراقب باش 462 00:40:05,083 --> 00:40:08,583 ‫سفر به سلامت... هردوتون 463 00:40:50,625 --> 00:40:52,825 ‫پس قبلاً سرباز سیاره‌ی مادر بودی؟ 464 00:40:54,250 --> 00:40:56,450 ‫برای قلمرو می‌جنگیدی؟ 465 00:40:59,167 --> 00:41:01,367 ‫میشه اینطور گفت 466 00:41:04,125 --> 00:41:06,325 ‫گمونم درجه‌ت بالا بوده؟ 467 00:41:14,375 --> 00:41:16,575 ‫به‌جرم فرار از خدمت تحت تعقیبی؟ 468 00:41:17,125 --> 00:41:19,325 ‫هم بابت این هم چیزهای دیگه 469 00:41:20,125 --> 00:41:22,325 ‫خیلی‌خب 470 00:41:22,792 --> 00:41:24,992 ‫سوال دیگه‌ای ازم نداری؟ 471 00:41:25,750 --> 00:41:27,950 ‫همینطوری ما رو نمی‌کشن، مگه نه؟ 472 00:41:28,542 --> 00:41:32,308 ‫درک می‌کنم که می‌خواستن ‫سیندری رو برای ماها درس عبرت بکنن 473 00:41:33,250 --> 00:41:35,450 ‫که دست از پا خطا نکنیم 474 00:41:36,500 --> 00:41:38,708 ‫ولی ما کشاورزیم، خطری براشون نیستیم 475 00:41:39,500 --> 00:41:41,700 ‫از کجا می‌دونی ما رو نابود می‌کنن؟ 476 00:41:43,042 --> 00:41:46,208 ‫اولین باری که اومدن به دنیای من ‫من 9 سالم بود 477 00:41:47,583 --> 00:41:49,783 ‫اصلاً چیزی ازمون نخواستن 478 00:41:50,750 --> 00:41:52,950 ‫هیچ شروطی نذاشتن 479 00:41:55,542 --> 00:41:57,742 ‫فقط عطش نابودی داشتن 480 00:42:01,292 --> 00:42:03,428 ‫فرمانده‌ی نیروهای سیاره‌ی مادر 481 00:42:03,452 --> 00:42:05,875 ‫ژنرال جوانی به اسم بالیساریوس بود 482 00:42:05,875 --> 00:42:08,250 ‫که عاشق هیجان نبرد بود 483 00:42:13,042 --> 00:42:16,042 ‫مردم دنیای من دفاع شجاعانه‌ای کردن 484 00:42:16,792 --> 00:42:20,542 ‫ولی این‌کارشون فقط باعث ‫خشمگین شدن ژنرال جوان شد 485 00:42:20,542 --> 00:42:24,083 ‫و تحریکش کرد که خشمش رو ‫سر افراد بی‌گناه خالی کنه 486 00:42:38,917 --> 00:42:41,875 ‫خودم با بالیساریوس رودررو شدم 487 00:42:43,167 --> 00:42:45,417 ‫که عاشق رهبری نیروهاش بود 488 00:42:45,417 --> 00:42:47,708 ‫ولی نه از برج فرماندهی سفینه‌هاش 489 00:42:48,250 --> 00:42:50,450 ‫بلکه از خود میدان نبرد 490 00:43:35,167 --> 00:43:38,375 ‫بالیساریوس کل خانواده‌م رو کشت ‫و من رو با خودش برد 491 00:43:40,250 --> 00:43:42,450 ‫نمی‌دونم چرا از جون من گذشت 492 00:43:43,083 --> 00:43:46,208 ‫که چرا از بین صدها هزار نفری ‫که به دستش کشته شدن 493 00:43:46,208 --> 00:43:48,408 ‫اجازه داد من زنده بمونم 494 00:43:49,375 --> 00:43:51,625 ‫گمونم چیز خاصی درونم دیده بود 495 00:43:53,750 --> 00:43:55,950 ‫کسی که در دردش شریک باشه 496 00:44:01,125 --> 00:44:03,325 ‫اسم "آرتلیس" رو بهم دادن 497 00:44:03,750 --> 00:44:07,500 ‫و تعلیمات و آموزش‌هام در زمینه‌ی ‫تاریخچه‌ی سیاره‌ی مادر رو شروع کردن 498 00:44:08,542 --> 00:44:11,833 ‫و برای 5 سال، توی اون سفینه ‫کنار سربازهاش زندگی کردم 499 00:44:11,833 --> 00:44:14,033 ‫که تنها خانواده‌م بودن 500 00:44:14,750 --> 00:44:17,042 ‫خبری از محبت نبود 501 00:44:17,042 --> 00:44:19,842 ‫فقط درس‌های سخت جنگ رو یاد می‌گرفتم 502 00:44:28,917 --> 00:44:31,750 ‫به کرات من رو برای ‫ ماموریت‌های دیپلماسی با خودش می‌برد 503 00:44:32,375 --> 00:44:34,575 ‫و من بچه‌ش بودم 504 00:44:35,083 --> 00:44:38,250 ‫مریدش بودم. شاگردش بودم 505 00:44:40,167 --> 00:44:42,367 ‫یکی از اون‌ها بودم 506 00:44:43,250 --> 00:44:45,500 ‫دختر یک فرمانده‌ی پرافتخار 507 00:44:46,417 --> 00:44:48,792 ‫دوست پادشاه و خاندان سلطنتی 508 00:44:49,458 --> 00:44:51,658 ‫که در رفاه زندگی می‌کردم 509 00:45:11,125 --> 00:45:13,167 ‫ولی علیرغم جایگاه اجتماعیم 510 00:45:13,167 --> 00:45:15,367 ‫ازم انتظار می‌رفت ‫وظیفه‌م رو انجام بدم 511 00:45:15,667 --> 00:45:17,867 ‫که برای سیاره‌ی مادر بجنگم 512 00:45:29,833 --> 00:45:33,667 ‫در دانشکده‌ی ارتش ‫تشویق‌مون کردن معشوقی پیدا کنیم 513 00:45:36,417 --> 00:45:39,083 ‫کسی که حاضر باشیم ‫برای محافظت ازش جون بدیم 514 00:45:39,083 --> 00:45:42,667 ‫برای وقت‌هایی که سیاست‌های توسعه‌ی قلمرو ‫زیادی ناملموس می‌شدن 515 00:45:42,708 --> 00:45:47,333 ‫و دلایل جهان‌گشایی ‫در وحشیگری مطلق نبرد گم می‌شد 516 00:45:51,958 --> 00:45:55,000 ‫زود باشین! بیاین بریم! زود باشین! 517 00:46:01,500 --> 00:46:06,367 ‫بعد، در سن 18 سالگی درجه‌ی افسری گرفتم ‫ و فرماندهی بخشی از نیروها بهم داده شد 518 00:46:58,542 --> 00:47:01,042 ‫در جهان‌های دوردست ‫برای پادشاه جنگیدم 519 00:47:01,042 --> 00:47:04,750 ‫زیر پرچم کسایی که ‫ تمام خانواده‌م رو به قتل رسوندن 520 00:47:05,708 --> 00:47:07,908 ‫و دنیام رو نابود کردن 521 00:47:08,375 --> 00:47:10,375 ‫من رو تعلیم داده بودن 522 00:47:10,375 --> 00:47:13,892 ‫درهم شکسته بودن ‫و به شکل خودشون بازسازی کرده بودن 523 00:47:17,083 --> 00:47:19,583 ‫فقط برای این دارم اینا رو میگم ‫که بدونی کی هستم 524 00:47:22,708 --> 00:47:25,042 ‫گفتی از کجا می‌دونم شما رو نابود می‌کنن 525 00:47:27,125 --> 00:47:29,325 ‫ اگر من بودم همین‌کارو می‌کردم 526 00:47:41,293 --> 00:47:48,251 ‫« شهر بندری پراویدنس » ‫« ولت » 527 00:48:07,458 --> 00:48:09,658 ‫هاکشاها 528 00:48:09,958 --> 00:48:12,667 ‫جایزه بگیر هستن ‫برای امپراتوری کار می‌کنن 529 00:48:17,958 --> 00:48:19,475 ‫صبر کن ببینم 530 00:48:19,475 --> 00:48:21,075 ‫اوه، نه 531 00:48:21,625 --> 00:48:23,792 ‫خودشه ‫همونیه که برای دیدنش اومدیم 532 00:48:23,792 --> 00:48:25,992 ‫کسی که من رو به بلادکس‌ها معرفی کرد 533 00:48:27,458 --> 00:48:29,708 ‫بلادکس‌ها راه دیگه‌ای ‫ برای ارتباط برقرار کردن بهت ندادن؟ 534 00:48:30,375 --> 00:48:34,000 ‫نه. گفتن توی سیاره‌ای ‫به اسم "شاران" پناه گرفتن 535 00:48:34,792 --> 00:48:37,375 ‫- و تحت حفاظت شاهی به اسم "لویتیکا" هستن ‫- لویتیکا 536 00:48:40,250 --> 00:48:42,450 ‫بیا بریم 537 00:49:35,667 --> 00:49:37,867 ‫کاربوست 538 00:49:38,792 --> 00:49:41,625 ‫درهرحال، به‌نظرم بهترین فرصتمون ‫برای پیدا کردن بلادکس‌ها 539 00:49:41,625 --> 00:49:43,667 ‫ارتباط برقرار کردن ‫با نیروهای لویتیکاست 540 00:49:43,667 --> 00:49:45,042 ‫ممکنه لو بریم 541 00:49:45,042 --> 00:49:48,625 ‫اول ژنرال تایتوس رو پیدا می‌کنیم ‫بعد یه فکری برای شورشی‌هات می‌کنیم 542 00:49:56,917 --> 00:49:58,292 ‫این صاحبته؟ 543 00:49:58,292 --> 00:50:00,000 ‫برو پی کارت. فروشی نیست 544 00:50:00,000 --> 00:50:03,917 ‫اینجا همه‌چی فروشیه ‫پس... چقدر می‌خوای؟ 545 00:50:03,917 --> 00:50:06,375 ‫می‌دونی، طبقه‌ی بالا یک اتاق دارم... 546 00:50:06,375 --> 00:50:08,917 ‫که ملافه‌های نسبتاً تمیزی داره 547 00:50:08,917 --> 00:50:11,208 ‫پیشنهاد خیلی سخاوتمدانه‌ایه ‫ولی فکر نکنم... 548 00:50:12,458 --> 00:50:14,658 ‫تضمین می‌کنم، تا فردا صبح 549 00:50:15,500 --> 00:50:17,700 ‫التماسم می‌کنی و میگی بیشتر می‌خوای 550 00:50:18,458 --> 00:50:20,658 ‫گفتم برو پی کارت 551 00:50:21,125 --> 00:50:22,792 ‫اذیت نکن دیگه، مامان‌جون 552 00:50:22,792 --> 00:50:25,833 ‫- واو، واو، واو ‫- بذار بیاد باهام بازی کنه 553 00:50:25,833 --> 00:50:26,917 ‫ول کن برو 554 00:50:26,917 --> 00:50:29,583 ‫خوب گوش کن، زنیکه‌ی فسقلی حسود 555 00:50:35,625 --> 00:50:38,667 ‫حالا تو خوب گوش کن ‫بهت گفتم، برو پی کارت 556 00:50:59,042 --> 00:51:01,242 ‫دنبال اطلاعات می‌گردم 557 00:51:05,792 --> 00:51:08,756 ‫اینجا کسی اسم ژنرال تایتوس رو نشنیده... 558 00:51:08,780 --> 00:51:11,083 ‫یا نمی‌دونه ممکنه کجا باشه؟ 559 00:51:18,292 --> 00:51:21,375 ‫البته، ژنرال تایتوس 560 00:51:23,500 --> 00:51:28,833 ‫حرومی روانی. با افرادش ‫ به نیروهای سیاره‌ی مادر حمله کرد 561 00:51:28,833 --> 00:51:31,033 ‫در نبرد "ساراوو" 562 00:51:32,208 --> 00:51:34,408 ‫می‌دونی کجاست؟ 563 00:51:34,750 --> 00:51:38,375 ‫آخرین خبری که ازش شنیدم ‫داشت توی کلوسیوم "پالکس" مبارزه می‌کرد 564 00:51:43,125 --> 00:51:45,458 ‫اگر جای تو بودم ‫حواسمو جمع می‌کردم، دخترخانم 565 00:51:45,458 --> 00:51:49,250 ‫سر آخرین شکارچی ‫ که رفت دنبالش رو به نیزه زد 566 00:51:50,625 --> 00:51:52,825 ‫بیرون ورودی کلوسیوم 567 00:51:53,333 --> 00:51:56,417 ‫تا به بقیه هشدار بده مزاحمش نشن 568 00:52:03,833 --> 00:52:06,033 ‫پس توی "پالکس"ـه 569 00:52:06,542 --> 00:52:08,917 ‫- نقشه‌ت اینه؟ ‫- نقشه‌م اینه 570 00:52:11,625 --> 00:52:12,542 ‫چیه؟ 571 00:52:12,542 --> 00:52:14,742 ‫گمونم باید یک سفینه پیدا کنیم ‫که ما رو ببره پالکس 572 00:52:15,958 --> 00:52:18,158 ‫کم‌کم دوزاریت داره میفته 573 00:52:19,833 --> 00:52:22,033 ‫هی! زنیکه! 574 00:52:24,750 --> 00:52:25,833 ‫اوه 575 00:52:25,833 --> 00:52:28,042 ‫باید منو می‌کشتی 576 00:52:28,042 --> 00:52:30,242 ‫حالا خودت می‌میری 577 00:52:31,375 --> 00:52:36,708 ‫بهتون یک فرصت میدم ‫که بچرخین و از اینجا برین 578 00:52:36,708 --> 00:52:38,083 ‫آخ آخ 579 00:52:38,083 --> 00:52:42,542 ‫به همه‌مون یک فرصت میدی؟ 580 00:52:59,792 --> 00:53:01,992 ‫بکشینش 581 00:54:33,583 --> 00:54:35,783 ‫تحسین برانگیز بود 582 00:54:38,833 --> 00:54:41,833 ‫هاکشاهایی که بهت پول دادن ‫برای سیاره‌ی مادر کار می‌کردن؟ 583 00:54:41,833 --> 00:54:44,375 ‫- از جایزه‌ بگیرها خوشم نمیاد ‫- ازشون نپرسیدم 584 00:54:44,375 --> 00:54:47,167 ‫و محض اطلاعت ‫منم از جایزه بگیرها خوشم نمیاد 585 00:54:47,167 --> 00:54:48,542 ‫پس یعنی مزدوری؟ 586 00:54:48,542 --> 00:54:50,742 ‫نه. من اهل این چیزها نیستم 587 00:54:51,500 --> 00:54:54,625 ‫بیشتر میشه گفت فرصت‌طلبم 588 00:54:54,625 --> 00:54:56,825 ‫یک قهرمان واقعی هستی، ها؟ 589 00:54:58,500 --> 00:55:00,700 ‫صبر کن 590 00:55:02,375 --> 00:55:04,625 ‫ببین. شنیدم چی گفتی 591 00:55:04,625 --> 00:55:06,825 ‫داری سعی می‌کنی بری پالکس 592 00:55:07,125 --> 00:55:08,125 ‫می‌تونم بهت کمک کنم 593 00:55:08,125 --> 00:55:11,083 ‫اوه، ما دو تا کشاورز ساده بیشتر نیستیم 594 00:55:11,083 --> 00:55:14,167 ‫داریم دنبال سرباز ‫برای جنگیدن علیه سیاره‌ی مادر می‌گردیم 595 00:55:15,208 --> 00:55:18,458 ‫کمی پول داریم ‫ولی چیزی نیست که بتونی بابتش پولدار بشی 596 00:55:18,458 --> 00:55:20,658 ‫آره، درک می‌کنم 597 00:55:21,083 --> 00:55:23,683 ‫درهرحال، به اندازه‌ای که ‫برات ارزش داره بهم پول بده 598 00:55:25,000 --> 00:55:27,200 ‫دنبال سرباز برای جنگیدن ‫علیه سیاره‌ی مادر می‌گردین؟ 599 00:55:29,375 --> 00:55:30,958 ‫خب، اسم من "کای"ـه 600 00:55:30,958 --> 00:55:33,333 ‫بیاین، سفینه‌م توی بندره 601 00:56:08,125 --> 00:56:10,325 ‫خیلی‌خب. مسیر رو برای پالکس تنظیم می‌کنم 602 00:56:11,333 --> 00:56:13,333 ‫قبلش باید توی "نو-وادی" توقف کنم 603 00:56:13,333 --> 00:56:15,667 ‫می‌دونی، اونجا یه دام‌دار هست 604 00:56:15,667 --> 00:56:17,667 ‫یک نفری داره ‫که شاید به دردتون خورد 605 00:56:17,667 --> 00:56:19,250 ‫ارزش داره براش وقت بذاریم؟ 606 00:56:19,250 --> 00:56:21,450 ‫چون وقتی برای هدر دادن نداریم 607 00:56:22,083 --> 00:56:24,333 ‫فکر کنم ازش خوشتون بیاد 608 00:56:24,333 --> 00:56:25,792 ‫تابه‌حال از سیاره خارج شدی؟ 609 00:56:25,792 --> 00:56:27,000 ‫نه 610 00:56:27,000 --> 00:56:28,750 ‫توی زمین کشاورزی چیکار می‌کردی؟ 611 00:56:28,750 --> 00:56:33,125 ‫سرپرست برداشت محصول بودم، و کاشت ‫و طبقه‌بندی بذرها، و نظارت بر اینکه... 612 00:56:33,125 --> 00:56:35,325 ‫به‌نظر عالی میاد ‫بهتره محکم سرجات بشینی... 613 00:57:26,375 --> 00:57:28,575 ‫بیا تو 614 00:57:33,417 --> 00:57:35,617 ‫اوه، کسیوس، تویی. خوبه 615 00:57:35,833 --> 00:57:38,292 ‫یک پیام از هاکشاها دریافت کردیم 616 00:57:38,958 --> 00:57:41,208 ‫درخواست ملاقات کردن 617 00:57:42,583 --> 00:57:44,583 ‫ظاهراً موجودی رو بازداشت کردن 618 00:57:44,583 --> 00:57:47,750 ‫که اطلاعات مهمی ‫ در مورد شورشی‌ها داره 619 00:57:47,750 --> 00:57:50,000 ‫دورا بلادکس و برادرش 620 00:57:50,875 --> 00:57:53,075 ‫بلادکس؟ عجب 621 00:57:53,917 --> 00:57:55,542 ‫خب... 622 00:57:55,542 --> 00:57:57,742 ‫عالیه، کسیوس 623 00:57:57,917 --> 00:57:59,667 ‫وقتی رسیدن خبرم کن 624 00:57:59,667 --> 00:58:01,867 ‫- چشم، قربان ‫- هی 625 00:58:04,376 --> 00:58:06,566 ‫« سرزمین‌های مرزی » 626 00:58:06,590 --> 00:58:10,793 ‫« سرزمین‌های مرزی » ‫« نو-وادی » 627 00:58:20,625 --> 00:58:25,167 ‫خب، ببین کی اومده ‫حروم‌زاده‌ی "سالدرون" 628 00:58:27,542 --> 00:58:30,875 ‫- چی شده این همه راه اومدی اینجا؟ ‫- دلم برای لبخندت تنگ شده بود 629 00:58:32,583 --> 00:58:34,583 ‫هنوزم اون یارو رو اون پشت زنجیر کردی؟ 630 00:58:34,583 --> 00:58:36,958 ‫تاراک؟ آره ‫داره کار می‌کنه تا بدهیشو برام جبران کنه 631 00:58:36,958 --> 00:58:40,583 ‫ده دوازده سال دیگه بگذره بی‌حساب می‌شیم 632 00:58:40,583 --> 00:58:42,167 ‫چرا می‌پرسی؟ 633 00:58:42,167 --> 00:58:44,367 ‫میشه باهاش حرف بزنیم؟ 634 00:58:44,708 --> 00:58:46,908 ‫ممکنه بتونی معامله‌ای بکنی 635 00:58:48,125 --> 00:58:50,667 ‫خب، اگر بشه ازش پول درآورد... 636 00:58:53,500 --> 00:58:55,700 ‫هی! 637 00:58:55,958 --> 00:58:58,158 ‫هی! تاراک! 638 00:59:00,208 --> 00:59:02,408 ‫اینا می‌خوان باهات صحبت کنن 639 00:59:03,750 --> 00:59:07,250 ‫- چی باعث شد پات زنجیر بشه؟ ‫- اشتباهات پی‌ در پی 640 00:59:08,250 --> 00:59:10,958 ‫ولی اگر اومدی منو متهم ‫به جرائم علیه سیاره‌ی مادر بکنی 641 00:59:11,458 --> 00:59:13,375 ‫هرچی هست کار من بوده ‫برو با اون صحبت کن 642 00:59:13,375 --> 00:59:15,575 ‫نه. برای این نیومدیم 643 00:59:17,667 --> 00:59:21,458 ‫از یک دهکده‌ی کوچیک اومدیم ‫و می‌خوام یک سری جنگجو استخدام کنیم 644 00:59:21,458 --> 00:59:24,792 ‫که ما رو تعلیم بدن و ازمون در برابر ‫نیروهای سیاره‌ی مادر محافظت کنن 645 00:59:25,958 --> 00:59:28,125 ‫- من آبم با قلمرو توی یک جوب نمیره ‫- خوبه 646 00:59:28,125 --> 00:59:29,708 ‫اینو همه می‌دونن 647 00:59:29,708 --> 00:59:31,708 ‫و با کمال میل حاضرم ‫کنار شما بجنگم 648 00:59:31,708 --> 00:59:34,458 ‫ولی... بدهی دارم 649 00:59:34,458 --> 00:59:36,658 ‫و زیر پرداخت بدهی‌هام نمی‌زنم 650 00:59:37,125 --> 00:59:39,375 ‫چقدر بهت بدهکاره؟ 651 00:59:39,375 --> 00:59:40,750 ‫خب... 652 00:59:40,750 --> 00:59:44,792 ‫سیصدهزار درهم باید برای ‫جبران تمام ضررهایی که خوردم کافی باشه 653 00:59:44,792 --> 00:59:46,292 ‫ای تف تو ذاتت 654 00:59:46,292 --> 00:59:48,042 ‫همچین پولی نداریم 655 00:59:48,042 --> 00:59:50,242 ‫پول ندارین 656 00:59:51,500 --> 00:59:54,750 ‫خب، عاشق شرط بندی هستم 657 00:59:55,333 --> 00:59:56,625 ‫حالا شد 658 00:59:56,625 --> 00:59:58,833 ‫سر چی شرط ببندیم؟ 659 00:59:58,833 --> 01:00:02,500 ‫اگر تاراک تونست اون موجود رو رام کنه ‫بدهیش رو می‌بخشم 660 01:00:04,292 --> 01:00:06,292 ‫ولی اگر نتونست سوارش بشه 661 01:00:06,292 --> 01:00:09,292 ‫همه‌تون غل و زنجیر میشین 662 01:00:09,292 --> 01:00:10,667 ‫قرارمون اینه 663 01:00:10,667 --> 01:00:12,867 ‫محکم‌تر بگیرش! 664 01:00:17,167 --> 01:00:19,500 ‫مراقب دمش باش! 665 01:00:19,500 --> 01:00:21,700 ‫می‌تونی سوارش بشی؟ 666 01:00:28,583 --> 01:00:31,292 ‫آره... می‌تونم سوارش بشم 667 01:00:33,542 --> 01:00:36,292 ‫محکم بکشش! اجازه نده اینطوری طنابت رو بکشه! 668 01:00:38,958 --> 01:00:41,158 ‫بکش! 669 01:00:53,833 --> 01:00:54,833 ‫طناب‌هاتون رو ول کنین 670 01:00:54,833 --> 01:00:56,542 ‫تکه‌پاره‌ت می‌کنه 671 01:00:56,542 --> 01:00:59,500 ‫همین الان طناب‌هاتون رو ول کنین و برین 672 01:00:59,500 --> 01:01:01,750 ‫هرجور راحتی. ولش کنین 673 01:01:16,792 --> 01:01:18,992 ‫بهت صدمه نمی‌زنم 674 01:01:22,542 --> 01:01:25,583 ‫خیلی از خونه‌ت دور شدی ‫و منم همینطور 675 01:01:26,833 --> 01:01:29,033 ‫من و تو... 676 01:01:30,167 --> 01:01:32,367 ‫مثل همدیگه‌ایم 677 01:01:33,333 --> 01:01:35,917 ‫ضربه خوردیم ‫خیانت دیدیم 678 01:01:35,917 --> 01:01:38,117 ‫اعتمادمون خدشه‌دار شده 679 01:01:42,375 --> 01:01:46,667 ‫جفتمون با ترس آشناییم 680 01:01:47,417 --> 01:01:49,617 ‫ولی، بزرگ‌ترین ترسی ‫ که باهاش روبرو هستیم... 681 01:01:58,375 --> 01:02:00,875 ‫ترس از خودمونه 682 01:02:05,875 --> 01:02:08,075 ‫تونست 683 01:02:08,958 --> 01:02:12,667 ‫بیا بهشون نشون بدیم که نمی‌ترسیم 684 01:02:13,292 --> 01:02:18,250 ‫بیا بهشون نشون بدیم ‫فراتر از غل ‌و ‌زنجیرهامون هستیم 685 01:02:35,500 --> 01:02:39,625 ‫آروم. آروم. آروم ‫بزن بریم. بزن بریم 686 01:04:59,083 --> 01:05:01,283 ‫اوناهاش 687 01:05:38,250 --> 01:05:40,500 ‫آره 688 01:05:40,500 --> 01:05:42,700 ‫چیزی نیست 689 01:05:58,750 --> 01:06:01,542 ‫هیکمن، کاری که گفتی رو انجام دادم 690 01:06:02,250 --> 01:06:04,450 ‫بدهیت رو می‌بخشم 691 01:06:08,625 --> 01:06:10,825 ‫باهاش مهربون باش 692 01:06:40,417 --> 01:06:41,833 ‫برید! برید بیرون! 693 01:06:41,833 --> 01:06:44,033 ‫هی! 694 01:06:49,792 --> 01:06:51,375 ‫نه 695 01:06:51,375 --> 01:06:52,792 ‫هی 696 01:06:52,792 --> 01:06:54,992 ‫نه. نه 697 01:07:00,375 --> 01:07:02,167 ‫آفرین دختر خوب 698 01:07:02,167 --> 01:07:04,367 ‫تاراک! بیا بریم 699 01:07:04,583 --> 01:07:07,583 ‫این یکی خوب بود. توی راهمون ‫کس دیگه‌ای رو سراغ داری؟ 700 01:07:10,458 --> 01:07:12,658 ‫شاید یکی دو نفرو بشناسم 701 01:07:19,626 --> 01:07:24,793 ‫« سیاره‌ی استخراج کبالت » ‫« داگوس » 702 01:08:18,750 --> 01:08:20,950 ‫خب، کارتون چیه؟ 703 01:08:21,583 --> 01:08:25,167 ‫نماینده‌ی یک دهکده‌ ‫در قمری کوچیک به اسم "ولت" هستیم 704 01:08:26,542 --> 01:08:28,958 ‫این دهکده با خطر نابودی 705 01:08:28,958 --> 01:08:31,158 ‫به‌دست ارتش سیاره‌ی مادر روبرو شده 706 01:08:32,417 --> 01:08:34,617 ‫دنبال جنگجوهایی می‌گردیم 707 01:08:35,375 --> 01:08:37,575 ‫که به نبرد برای محافظت ازشون ملحق بشن 708 01:08:38,875 --> 01:08:40,542 ‫با آوازه‌ای که داری 709 01:08:40,542 --> 01:08:43,250 ‫فکر کردیم شاید به همچین چیزی علاقه‌مند باشی 710 01:08:43,250 --> 01:08:45,458 ‫- نمسیس، تو رو خدا، تو رو خدا ‫- نگهش دارین 711 01:08:45,458 --> 01:08:47,658 ‫کمکش کن. تو رو خدا، تو رو خدا 712 01:09:41,375 --> 01:09:43,333 ‫جلو نیا 713 01:09:43,333 --> 01:09:45,583 ‫فقط می‌خوام صحبت کنم. همین 714 01:09:47,042 --> 01:09:49,583 ‫واضحه که حال روحیم خوب نیست، درسته 715 01:09:52,542 --> 01:09:54,742 ‫ولی احمق که نیستم 716 01:09:55,750 --> 01:09:57,950 ‫می‌دونم برای چی اومدی ‫این بچه رو می‌خوای 717 01:09:58,583 --> 01:10:00,375 ‫آره، درسته 718 01:10:00,375 --> 01:10:02,575 ‫این یکی رو بهت نمیدم 719 01:10:02,750 --> 01:10:04,250 ‫این یکی مال خودمه 720 01:10:04,250 --> 01:10:06,625 ‫مادری داره که منتظرشه 721 01:10:07,875 --> 01:10:09,042 ‫مادری که دلش براش تنگ شده 722 01:10:09,042 --> 01:10:11,625 ‫چرا باید درد اون مادر برام مهم باشه 723 01:10:11,625 --> 01:10:13,825 ‫وقتی هیچکس به درد و رنج من اهمیت نمیده؟ 724 01:10:14,083 --> 01:10:17,917 ‫قبل از اینکه اونا بیان ‫اینجا خونه‌ی من بود 725 01:10:18,500 --> 01:10:20,792 ‫هوا رو تنفس کن 726 01:10:20,792 --> 01:10:22,958 ‫بدنم رو مسموم کرده 727 01:10:22,958 --> 01:10:27,667 ‫تخم‌هام رو ضعیف می‌کنه ‫و حالا، بچه‌های من نمی‌تونن از تخم دربیان 728 01:10:29,083 --> 01:10:31,333 ‫حقمه که عدالت رو اجرا کنم 729 01:10:31,333 --> 01:10:32,958 ‫درک می‌کنم 730 01:10:32,958 --> 01:10:35,158 ‫ولی راهش این نیست 731 01:10:35,792 --> 01:10:39,042 ‫عدالت و انتقام فرق می‌کنن 732 01:10:40,375 --> 01:10:42,417 ‫فرق می‌کنن؟ 733 01:10:42,417 --> 01:10:44,458 ‫چندان مطمئن نیستم 734 01:10:44,458 --> 01:10:46,658 ‫درد یک مادر رو درک می‌کنم 735 01:10:47,583 --> 01:10:49,783 ‫حس تنهایی اون درد رو درک می‌کنم 736 01:10:50,500 --> 01:10:52,700 ‫ولی نمی‌تونی به اون بچه آسیب بزنی 737 01:10:53,958 --> 01:10:55,208 ‫بهت اجازه نمیدم 738 01:10:55,208 --> 01:10:57,875 ‫حرفتو باور می‌کنم ‫ولی اینو بفهم 739 01:10:58,625 --> 01:11:02,417 ‫این بچه رو می‌کشم 740 01:11:02,417 --> 01:11:06,667 ‫و اونقدر به کشتن بچه‌ها ادامه میدم ‫تا اینکه تمام مادرها از شدت پشیمانی اشک بریزن 741 01:11:06,667 --> 01:11:09,908 ‫که اصلاً چرا پا به معادن "داگوس" گذاشتن 742 01:12:05,083 --> 01:12:07,283 ‫گندش بزنن! 743 01:12:11,917 --> 01:12:14,117 ‫پاشو 744 01:12:20,583 --> 01:12:22,783 ‫بیا بریم 745 01:12:44,083 --> 01:12:46,283 ‫بیا. برو عقب! برو عقب! 746 01:12:50,417 --> 01:12:52,617 ‫بیا اینجا 747 01:14:02,667 --> 01:14:05,292 ‫واو، حرف... 748 01:14:06,542 --> 01:14:08,875 ‫حرف نداشت 749 01:14:08,875 --> 01:14:11,075 ‫بابت این اتفاق شادی نکنین 750 01:14:11,792 --> 01:14:13,992 ‫این اتفاق افتخار نداره 751 01:14:14,750 --> 01:14:18,283 ‫هرکدوم از شماها می‌تونستین ‫ جای اون اینجا افتاده باشین 752 01:14:18,625 --> 01:14:20,825 ‫در اعماق یک دنیای فراموش شده 753 01:14:22,458 --> 01:14:24,658 ‫به‌خاطر در پیش گرفتن راه انتقام 754 01:14:26,625 --> 01:14:29,167 ‫این رو از یاد نبرین 755 01:14:56,000 --> 01:14:58,792 ‫کار قشنگی کردی ‫که رفتی دنبال اون بچه 756 01:15:01,708 --> 01:15:05,167 ‫- فقط داشتم سعی می‌کردم کمک کنم ‫- آره، ولی این‌کار توی ذات بعضیا نیست 757 01:15:05,167 --> 01:15:06,542 ‫توی ذات تو هست 758 01:15:06,542 --> 01:15:10,250 ‫توی دهکده ‫بدون ذره‌ای درنگ "سم" رو نجات دادی 759 01:15:13,542 --> 01:15:16,633 ‫مهربانی خصلتیه ‫که ارزش داره براش بمیری 760 01:15:17,125 --> 01:15:19,325 ‫به این اعتقاد دارم 761 01:15:20,375 --> 01:15:22,575 ‫همیشه نداشتم 762 01:15:24,833 --> 01:15:27,033 ‫بهت گفتم چطور ‫توی دنیاهای بی‌شماری جنگیدم 763 01:15:28,625 --> 01:15:31,875 ‫خب، خبر پیروزی‌هام ‫به پدرخوانده‌م رسید 764 01:15:34,417 --> 01:15:36,617 ‫و به پادشاه 765 01:15:43,958 --> 01:15:45,625 ‫بابت وفاداری و خدماتم 766 01:15:45,625 --> 01:15:48,833 ‫یکی از اعضای محافظین زبده‌ی ‫خانواده‌ی سلطنتی شدم 767 01:15:52,875 --> 01:15:55,292 ‫پدرم این ترفیع رو برنامه‌ریزی کرده بود 768 01:15:57,208 --> 01:16:00,200 ‫روحمم خبر نداشت ‫که قضیه فراتر از این حرفاست 769 01:16:02,875 --> 01:16:05,075 ‫این افتخار نصیبم شد 770 01:16:05,667 --> 01:16:08,250 ‫که محافظ شاه‌دخت عیسا باشم 771 01:16:19,083 --> 01:16:23,025 ‫اسم شاه‌دخت از اسم یک ‫ملکه‌ی باستانی به اسم عیسا گرفته شده بود 772 01:16:23,500 --> 01:16:25,700 ‫ملکه‌ی زندگی‌بخش 773 01:16:27,208 --> 01:16:29,408 ‫در داستان‌های قدیمی این ملکه 774 01:16:30,500 --> 01:16:33,542 ‫گفته می‌شد که قدرت زندگی ‌بخشیدن رو داشته 775 01:16:34,792 --> 01:16:37,000 ‫به‌نظر یک افسانه یا استعاره میومد 776 01:16:37,000 --> 01:16:41,167 ‫که در جواب نسل‌ها ‫ جنگ و فتوحات به‌وجود اومده 777 01:16:45,375 --> 01:16:48,292 ‫با این‌حال، هنوزم این داستان ‫قهوه‌ی تخیل مردم رو برمی‌انگیخت 778 01:16:50,708 --> 01:16:52,657 ‫و باور بر این بود، که شاه‌دخت 779 01:16:52,681 --> 01:16:55,375 ‫شاه‌دخت من ‫ممکنه همین قدرت رو داشته باشه 780 01:17:00,250 --> 01:17:03,050 ‫...بارها چیزهایی رو دیدم که 781 01:17:03,074 --> 01:17:04,833 ‫توضیحی براش نداشتم 782 01:17:09,333 --> 01:17:13,375 ‫چیزهایی که باعث شد فکر کنم ‫ با بقیه فرق می‌کنه 783 01:17:16,333 --> 01:17:18,533 ‫خاصه 784 01:17:52,667 --> 01:17:54,867 ‫پادشاه یک‌بار بهم گفت... 785 01:17:56,708 --> 01:17:58,908 ‫وقتی ملکه شد 786 01:17:59,708 --> 01:18:03,658 ‫به‌نظرم شفقتی رو با خودش به‌همراه میاره ‫ که در وجود من از بین رفته 787 01:18:03,750 --> 01:18:07,000 ‫بعد از این همه سال‌های سخت جنگ 788 01:18:08,083 --> 01:18:10,417 ‫"باعث ظهور دنیایی بهتر خواهد شد" 789 01:18:12,000 --> 01:18:15,417 ‫- به‌نظرم دوستیتون باعث امنیت بیشترش میشه ‫ که دوستیمون باعث امنیت بیشترش میشه - 790 01:18:16,917 --> 01:18:19,117 ‫بهش باور داشتم 791 01:18:19,875 --> 01:18:22,075 ‫به مهربانیش 792 01:18:25,250 --> 01:18:27,667 ‫به تواناییش برای نجات‌مون باور داشتم 793 01:18:51,126 --> 01:18:58,084 ‫« میدان نبرد گلادیاتورهای کستور » ‫« قمر پالکس » 794 01:19:17,458 --> 01:19:19,792 ‫ژنرال تایتوس کبیر 795 01:19:23,500 --> 01:19:25,700 ‫ممنون 796 01:19:26,250 --> 01:19:28,450 ‫خیلی‌خب 797 01:19:28,625 --> 01:19:30,825 ‫اوف 798 01:19:33,375 --> 01:19:35,625 ‫مطمئنی فکر خوبیه؟ 799 01:19:35,625 --> 01:19:37,667 ‫بریم تر و تمیزش کنیم ‫تا مستی از سرش بیفته 800 01:19:37,667 --> 01:19:39,958 ‫- آره، فکر خوبیه ‫- بیا 801 01:19:40,500 --> 01:19:42,125 ‫- پاشو ‫- بگیرش 802 01:19:42,125 --> 01:19:44,625 ‫- پاشو ‫- ولم کنین! 803 01:20:01,583 --> 01:20:03,783 ‫فکر کردی داری چیکار می‌کنی؟ 804 01:20:04,083 --> 01:20:06,283 ‫کافیه. ممنون 805 01:20:17,042 --> 01:20:19,458 ‫تو فرمانده‌ی نیروهای شرقی شاه سابق بودی؟ 806 01:20:21,292 --> 01:20:24,542 ‫تو ژنرال تایتوس نیستی؟ مرد افسانه‌ای؟ 807 01:20:25,083 --> 01:20:27,542 ‫نمی‌دونم داری چه چرت و پرتی میگی 808 01:20:28,500 --> 01:20:30,700 ‫چرا دست از سرم برنمی‌داری؟ 809 01:20:34,625 --> 01:20:39,375 ‫چون بهترین امیدم اینه که ‫اون ژنرال دوران قدیم هنوزم جلوم نشسته باشه 810 01:20:44,417 --> 01:20:45,958 ‫از جونم چی می‌خوای؟ 811 01:20:45,958 --> 01:20:48,458 ‫افرادم به‌خاطر تسلیم شدنم مردن 812 01:20:49,500 --> 01:20:52,875 ‫خسته شدم از بس هر روز ‫اون کابوس رو مرور کردم 813 01:20:53,875 --> 01:20:56,958 ‫حالا لطفاً دست از سرم بردار ‫و بذار در آرامش بمیرم 814 01:21:03,125 --> 01:21:05,725 ‫فکر نکنم تقدیرت این باشه که اینجا بمیری... 815 01:21:06,583 --> 01:21:07,500 ‫ژنرال 816 01:21:07,500 --> 01:21:09,167 ‫اینقدر بهم نگو ژنرال 817 01:21:09,167 --> 01:21:10,583 ‫من هیچ مقام و درجه‌ای ندارم 818 01:21:10,583 --> 01:21:12,500 ‫اومدم بهت یک پیشنهاد بدم 819 01:21:12,500 --> 01:21:14,333 ‫که فرصتی برای رستگاری بهت بدم 820 01:21:14,333 --> 01:21:18,292 ‫- دیگه امکان نداره بتونم به رستگاری برسم ‫- برای ترحم وقت ندارم! 821 01:21:18,292 --> 01:21:21,292 ‫اون همه افراد مرده‌ای ‫ که تحت فرمانت بودن چی؟ 822 01:21:21,292 --> 01:21:23,492 ‫اونا چی؟ 823 01:21:24,583 --> 01:21:26,783 ‫اگر نمی‌تونی به رستگاری برسی 824 01:21:27,417 --> 01:21:29,617 ‫نظرت در مورد انتقام چیه؟ 825 01:22:38,500 --> 01:22:40,700 ‫این کسیه که می‌دونه ‫شورشی‌ها کجا هستن؟ 826 01:22:41,458 --> 01:22:43,750 ‫بله قربان 827 01:22:43,750 --> 01:22:46,125 ‫خب، سراپا گوشم 828 01:22:47,708 --> 01:22:49,833 ‫اگر بهت بگم، ولم می‌کنی؟ 829 01:22:49,833 --> 01:22:52,033 ‫آزادت می‌کنم، بهت قول میدم 830 01:22:53,625 --> 01:22:56,750 ‫یک سال کامله که دورا بلادکس رو ندیدم 831 01:22:56,750 --> 01:23:00,500 ‫ولی اون زمان توی شاران بودن ‫تحت حفاظت پادشاهی به اسم... 832 01:23:03,500 --> 01:23:05,700 ‫لویتیکا 833 01:23:06,750 --> 01:23:08,667 ‫ادامه بده 834 01:23:08,667 --> 01:23:10,875 ‫مال خیلی وقت پیشه ‫ولی قطعاً اونجا بودن 835 01:23:13,083 --> 01:23:15,375 ‫باهاش صحبت کن، با لویتیکا 836 01:23:16,708 --> 01:23:19,208 ‫حتماً صحبت می‌کنم. ممنون 837 01:23:31,292 --> 01:23:32,917 ‫فکر کردم با هم قراری داشتیم! 838 01:23:32,917 --> 01:23:35,117 ‫آره، داشتیم 839 01:23:38,500 --> 01:23:40,700 ‫آزادی 840 01:23:49,458 --> 01:23:53,392 ‫مغزش رو تشریح کنین و ببینین ‫می‌تونیم اطلاعات بیشتری به‌دست بیاریم یا نه 841 01:23:54,333 --> 01:23:56,708 ‫بعدش میریم به شاه لویتیکا ادای احترام کنیم 842 01:23:57,625 --> 01:24:00,042 ‫چشم، ادمیرال ‫مسیر شاران رو درپیش می‌گیریم 843 01:24:02,833 --> 01:24:05,033 ‫بیاین 844 01:24:16,626 --> 01:24:23,584 ‫« سیاره‌ی شاه لویتیکا » ‫« شاران » 845 01:24:30,000 --> 01:24:34,792 ‫بابت صبوریت متشکرم ‫و می‌تونم بهت اطمینان بدم... 846 01:24:35,375 --> 01:24:38,375 ‫دورا از حضورت مطلعه 847 01:24:39,042 --> 01:24:44,875 ‫به‌زودی تصمیم می‌گیره ‫که کی باهات ملاقات کنه 848 01:24:47,250 --> 01:24:51,042 ‫متشکرم، لویتیکا، شاه عالیقدر 849 01:24:55,083 --> 01:24:57,292 ‫منتظر رسیدنشون می‌مونیم 850 01:25:07,500 --> 01:25:09,700 ‫ببینید 851 01:26:10,875 --> 01:26:15,875 ‫کشاورز، چرا باید از این سفینه‌ی ناشناخته ‫ و بدون پرچم با ما تماس بگیری؟ 852 01:26:15,875 --> 01:26:20,042 ‫فکر می‌کردم بعد از آخرین ملاقاتمون ‫تاحدی به هم اعتماد داریم 853 01:26:20,042 --> 01:26:22,792 ‫غلاتت رو خریدیم ‫که شکم جنگجوهامون رو سیر کنیم 854 01:26:23,375 --> 01:26:27,625 ‫حرفه‌ی تجارت خودت رو ‫با حرفه‌ی انقلابی‌گری ما قاطی نکن 855 01:26:27,625 --> 01:26:29,208 ‫آره متوجهم 856 01:26:29,208 --> 01:26:33,542 ‫اومدنت به اینجا برای همه‌ی ما ‫و حامی‌مون خطر بزرگی ایجاد می‌کنه 857 01:26:33,542 --> 01:26:36,250 ‫ولی ما دیگه نیازی به غلاتتون نداریم 858 01:26:36,250 --> 01:26:39,375 ‫شاه لویتیکا به‌قدر کافی ‫با محبتش از ما حمایت می‌کنه 859 01:26:39,375 --> 01:26:42,125 ‫پس توصیه می‌کنم ‫سریعاً جمع کنین برین 860 01:26:42,125 --> 01:26:44,042 ‫نیومدیم بهتون غلات بفروشیم 861 01:26:44,042 --> 01:26:46,167 ‫سفینه‌ی دردناتی ‫به دهکده‌ی "گانر" سر زد 862 01:26:46,167 --> 01:26:48,292 ‫که حالا بقاش رو تهدید می‌کنه 863 01:26:48,292 --> 01:26:49,958 ‫این جنگجوها رو استخدام کردم 864 01:26:49,958 --> 01:26:53,000 ‫و قول دادم که برشون می‌گردونم ‫ و از کشاورزها دفاع می‌کنم 865 01:26:53,000 --> 01:26:55,292 ‫- ولی وقتمون داره تمام میشه ‫- چی؟ 866 01:26:55,875 --> 01:26:58,708 ‫همین چند نفر؟ بر علیه سفینه‌ی دردنات؟ 867 01:26:58,708 --> 01:27:01,208 ‫برای همین اومدیم ‫شما افراد و سفینه‌های زیادی دارین 868 01:27:01,958 --> 01:27:04,000 ‫با شماها می‌تونیم دفاع جانانه‌ای بکنیم 869 01:27:04,000 --> 01:27:08,958 ‫و البته، می‌تونیم با اضافه‌ی برداشت‌ ‫محصول‌مون دستمزدتون رو پرداخت کنیم 870 01:27:10,708 --> 01:27:11,958 ‫جز این چیزی نداریم 871 01:27:11,958 --> 01:27:14,208 ‫نیروهای من برعلیه سفینه‌ی "کینگز گیز"؟ 872 01:27:14,208 --> 01:27:15,833 ‫این‌کار خودکشیه 873 01:27:15,833 --> 01:27:18,417 ‫با بیست سی تا جنگجو ‫نمیشه اون سفینه رو نابود کرد 874 01:27:18,958 --> 01:27:23,250 ‫اون سفینه و افراد توش نابودگر دنیاها هستن 875 01:27:23,250 --> 01:27:25,667 ‫متاسفم، غیرممکنه 876 01:27:25,667 --> 01:27:27,917 ‫این مرد انقلابی نیست 877 01:27:27,917 --> 01:27:29,750 ‫یک کشاورز ساده‌ست 878 01:27:29,750 --> 01:27:31,167 ‫ولی چه کارش تجارت باشه چه نباشه 879 01:27:31,167 --> 01:27:35,083 ‫مردمش با دست خالی جون کندن تا غلاتی ‫ که شکمتون رو سیر کرد به‌دست بیارن 880 01:27:35,083 --> 01:27:36,542 ‫شکم همه‌تون! 881 01:27:36,542 --> 01:27:38,625 ‫و به‌خاطر همون فروش 882 01:27:38,625 --> 01:27:41,458 ‫حالا دهکده‌شون توسط ادمیرال نوبل تهدید میشه 883 01:27:41,458 --> 01:27:44,592 ‫که دنبال انقلاب شماست 884 01:28:06,000 --> 01:28:08,200 ‫که اینطور 885 01:28:12,208 --> 01:28:14,408 ‫من میام 886 01:28:15,417 --> 01:28:16,792 ‫ممنون 887 01:28:16,792 --> 01:28:18,992 ‫برادر، باهات حرف دارم 888 01:28:26,958 --> 01:28:31,875 ‫پیروزی‌های ما، همین تعداد اندکی ‫که داشتیم، پیروزی راهبردی بودن 889 01:28:31,875 --> 01:28:34,208 ‫نمی‌تونیم به‌طور مستقیم ‫با "کینگز گیز" درگیر بشیم 890 01:28:34,208 --> 01:28:38,042 ‫اگر این کشاورز پیدامون کرده ‫دیر یا زود نوبل هم پیدامون می‌کنه 891 01:28:38,792 --> 01:28:43,792 ‫و اجازه نمیدم یک دنیای دیگه ‫به‌خاطر ما از بین بره 892 01:28:46,917 --> 01:28:49,117 ‫و افرادت چی؟ 893 01:28:51,542 --> 01:28:53,742 ‫جونشون مال خودشونه 894 01:28:56,292 --> 01:28:58,492 ‫همم 895 01:29:10,667 --> 01:29:14,250 ‫این افراد، به ما رو آوردن 896 01:29:15,042 --> 01:29:17,242 ‫و هیچ چاره‌ی دیگه‌ای ندارن 897 01:29:17,750 --> 01:29:19,625 ‫اومدن... 898 01:29:19,625 --> 01:29:21,825 ‫که از ما کمک بخوان... 899 01:29:22,083 --> 01:29:25,500 ‫که در مقابل یک دردنات سیاره‌ی مادر بجنگن 900 01:29:27,000 --> 01:29:29,200 ‫مگه هدف ما همین نیست؟ 901 01:29:31,375 --> 01:29:34,708 ‫مگه ما هم زمانی مثل اونا نبودیم؟ 902 01:29:39,250 --> 01:29:43,208 ‫اگر در کنار این کشاورزهای جسور نایستیم ‫و از دنیاشون محافظت نکنیم 903 01:29:43,292 --> 01:29:45,750 ‫پس انقلاب بی‌معنیه 904 01:29:47,792 --> 01:29:49,542 ‫به اختیار خودتون 905 01:29:49,542 --> 01:29:52,917 ‫کی حاضره به‌خاطر باورهامون بمیره 906 01:29:53,917 --> 01:29:56,517 ‫به‌جای اینکه پشتشون پنهان بشه؟ 907 01:30:12,125 --> 01:30:14,325 ‫میلیوس 908 01:30:14,542 --> 01:30:16,417 ‫تعجبی هم نداره 909 01:30:16,417 --> 01:30:20,542 ‫اگر من نیام، کی قراره حواسش باشه ‫صحیح و سالم برگردی؟ 910 01:30:40,708 --> 01:30:43,375 ‫از لویتیکا تشکر کن ‫و از این سیاره برو 911 01:30:48,208 --> 01:30:51,025 ‫خواهر، تا دیداری بعد بدرود 912 01:30:59,500 --> 01:31:01,700 ‫از کجا معلوم، شایدم خودکشی نباشه 913 01:31:27,167 --> 01:31:29,367 ‫چرا باید قبول کنه بهتون کمک کنه؟ 914 01:31:29,833 --> 01:31:33,042 ‫بلادکس؟ فکر می‌کنی نباید کمک کنن؟ 915 01:31:35,667 --> 01:31:37,867 ‫آخه به‌نظر کوته‌بینانه میاد 916 01:31:39,250 --> 01:31:41,808 ‫اینجوری باعث ضعف ‫همین گروه کوچیکی که دارن میشه 917 01:31:41,808 --> 01:31:44,183 ‫حالا هر اسمی می‌خوای روش بذاری... 918 01:31:44,375 --> 01:31:46,575 ‫مقاومت، شورش 919 01:31:47,292 --> 01:31:49,492 ‫بابت چی، کورا؟ 920 01:31:50,375 --> 01:31:52,708 ‫فرصت اینکه توسط یک دردنات پودر بشن؟ 921 01:31:53,250 --> 01:31:55,583 ‫احساس گناه، چیز قدرتمندیه 922 01:31:56,292 --> 01:31:59,417 ‫آره، احساس گناه ‫بخش ناخوشایند شرف 923 01:32:00,708 --> 01:32:02,908 ‫فکر کنم منم زمانی همچین چیزی داشتم 924 01:32:03,792 --> 01:32:05,708 ‫شرف 925 01:32:05,708 --> 01:32:07,908 ‫باورت میشه؟ 926 01:32:08,875 --> 01:32:11,075 ‫راست میگم 927 01:32:11,958 --> 01:32:14,158 ‫به‌نظرت چقدر مونده؟ 928 01:32:14,458 --> 01:32:19,917 ‫ده، نهایت 15 سال ‫قبل از اینکه آدم اشتباهی رو تیغ بزنم؟ 929 01:32:20,500 --> 01:32:21,807 ‫توی درگیری توی کافه 930 01:32:21,831 --> 01:32:24,875 ‫یک سگ‌صورت حرومی ‫بهم چاقو بزنه و دخلمو بیاره 931 01:32:27,500 --> 01:32:29,700 ‫درهرحال تقصیر توئه 932 01:32:30,458 --> 01:32:32,708 ‫که مجبورم کردی بخوام آدم شرافتمندی باشم 933 01:32:33,625 --> 01:32:35,875 ‫اگر نیروی مقاومتتون بیشتر از این بود 934 01:32:35,875 --> 01:32:38,675 ‫اینقدر نیاز نداشتین من بهتون ملحق بشم 935 01:32:39,792 --> 01:32:41,992 ‫حاضری کنار ما بجنگی؟ 936 01:32:42,375 --> 01:32:44,775 ‫حالا که دارین التماسم می‌کنین آره 937 01:32:44,792 --> 01:32:47,167 ‫کای، التماست نمی‌کنیم 938 01:32:47,792 --> 01:32:49,958 ‫خب پس، از اونجایی ‫که دارین خواهش می‌کنین 939 01:32:49,958 --> 01:32:51,917 ‫اگر این اجازه رو بهم بدی 940 01:32:51,917 --> 01:32:54,117 ‫عجب 941 01:32:56,333 --> 01:32:58,458 ‫فقط یک مشکلی وجود داره 942 01:32:58,458 --> 01:33:00,658 ‫اون آت و آشغالایی که بار زدم 943 01:33:00,833 --> 01:33:03,042 ‫خریدارهاش توی "گاندیوال" منتظرن 944 01:33:03,042 --> 01:33:05,542 ‫از اونایی نیستن ‫که به صبور بودن مشهور باشن 945 01:33:05,542 --> 01:33:07,917 ‫شاید بهتر باشه ارتباطم رو ‫با زندگیم به عنوان یک دزد قطع کنم 946 01:33:07,917 --> 01:33:10,917 ‫و بعدش بریم با یک دردنات سرشاخ بشیم 947 01:33:11,000 --> 01:33:14,167 ‫به‌علاوه، خودت گفتی بهم نیاز داری 948 01:33:16,125 --> 01:33:18,458 ‫- من همچین حرفی نزدم ‫- به‌نظرم زدی 949 01:33:18,458 --> 01:33:20,875 ‫مسیرمون رو مشخص می‌کنم ‫و بهشون خبر میدم داریم میایم 950 01:33:20,875 --> 01:33:23,892 ‫تف توش، این یعنی ‫حالا دیگه یکی از آدم خوبام؟ 951 01:33:30,500 --> 01:33:32,700 ‫التماست می‌کنم... 952 01:33:34,083 --> 01:33:36,283 ‫لطفاً! 953 01:33:36,542 --> 01:33:38,742 ‫حقیقت رو بهت گفتم 954 01:33:39,625 --> 01:33:41,825 ‫چیز دیگه‌ای ندارم بگم 955 01:33:43,542 --> 01:33:44,667 ‫صحیح 956 01:33:44,667 --> 01:33:46,867 ‫حقیقت... 957 01:33:47,333 --> 01:33:50,167 ‫که بهشون پناه دادی ‫به دشمنان سیاره‌ی مادر 958 01:33:51,083 --> 01:33:54,042 ‫زخم‌هاشون رو درمان کردی ‫سفینه‌هاشون رو تعمیر کردی 959 01:33:54,042 --> 01:33:57,375 ‫اونم از سر اصول اخلاقی شرف و نیکوکاریت 960 01:33:57,375 --> 01:34:02,750 ‫تمدن ما 10 هزار ساله ‫که وجود داشته و رشد کرده 961 01:34:02,750 --> 01:34:07,833 ‫تمدنی که شرف و نیکوکاری ‫ ارزشمندترین انگاره‌هاش بودن 962 01:34:07,833 --> 01:34:10,542 ‫آره. آره، شرف و نیکوکاری 963 01:34:13,208 --> 01:34:15,408 ‫اینو می‌بینی؟ 964 01:34:17,500 --> 01:34:20,200 ‫اسم این سفینه "کینگز گیز"ـه ‫(نگاه خیره‌ی پادشاه) 965 01:34:20,208 --> 01:34:22,808 ‫به افتخار شاه فقید‌مون ‫این اسم رو روش گذاشتن 966 01:34:25,250 --> 01:34:27,450 ‫پس... 967 01:34:28,083 --> 01:34:30,283 ‫شرف رو درک می‌کنم 968 01:34:32,917 --> 01:34:35,117 ‫نیکوکاری رو، نه 969 01:34:35,375 --> 01:34:38,458 ‫پادشاهمون از سر نیکوکاری ‫به یک فراسیاره‌ای مثل تو لطف کرد 970 01:34:38,458 --> 01:34:40,658 ‫و به‌خاطر لطفش سلاخی شد 971 01:34:41,042 --> 01:34:45,833 ‫برای همین، این اسم رو روی سفینه گذاشتیم ‫ که یادمون باشه قدرت اون نگاه محبت‌آمیز 972 01:34:45,833 --> 01:34:48,250 ‫به‌خاطر نیکوکاری از دست رفت 973 01:34:49,583 --> 01:34:54,250 ‫و اینکه یادمون باشه، اگر به خواست خدا ‫اون نگاه بهت خیره شد 974 01:34:55,750 --> 01:34:57,950 ‫حتی برای یک لحظه‌ی کوتاه 975 01:34:58,958 --> 01:35:01,158 ‫می‌تونه زندگیت رو تا ابد تغییر بده 976 01:35:03,042 --> 01:35:05,242 ‫امروز، به تو خیره شده 977 01:35:20,375 --> 01:35:22,250 ‫اجازه‌ی شلیک صادر شده 978 01:35:22,250 --> 01:35:24,450 ‫تایید میشه 979 01:35:24,625 --> 01:35:26,825 ‫آتش به اختیار 980 01:35:31,000 --> 01:35:34,750 ‫قربان، از یکی از هاکشاها ‫ پیامی دریافت کردیم 981 01:35:35,458 --> 01:35:37,658 ‫دارن به پیدا کردن بلادکس‌ها نزدیک میشن 982 01:35:38,833 --> 01:35:40,875 ‫عه 983 01:35:40,875 --> 01:35:43,075 ‫بالاخره، کمی خبر خوب شنیدیم 984 01:35:43,667 --> 01:35:45,375 ‫خب، آماده‌ی هایپرلانچ بشید 985 01:35:45,375 --> 01:35:48,500 ‫خودم شخصاً میرم ‫اون سگ‌های خائن رو دستگیر می‌کنم 986 01:35:55,625 --> 01:35:57,825 ‫و چه دستوری برای کینگز گیز دارین، قربان؟ 987 01:35:58,292 --> 01:36:00,417 ‫خب، وقتی سیاره رو شخم زدین 988 01:36:00,417 --> 01:36:04,292 ‫یک‌جا قرار می‌ذاریم، محل دقیق بقیه‌ی ‫شورشی‌ها رو از زیر زبونشون می‌کشیم بیرون 989 01:36:04,875 --> 01:36:06,917 ‫و یک‌بار برای همیشه نابودشون می‌کنیم 990 01:36:06,917 --> 01:36:09,117 ‫چشم قربان 991 01:36:24,668 --> 01:36:31,626 ‫« ایستگاه تجاری ثبت نشده » ‫« گاندیوال » 992 01:37:00,250 --> 01:37:02,450 ‫مطمئنم "کای" گفت این جعبه‌هان 993 01:37:02,792 --> 01:37:04,583 ‫- خب یکیش که اینجاست ‫- خیلی‌خب 994 01:37:04,583 --> 01:37:06,083 ‫خاکستری‌ها رو ببرین 995 01:37:06,083 --> 01:37:07,500 ‫- همه‌شون علامت خوردن ‫- باشه 996 01:37:07,500 --> 01:37:11,383 ‫و محض رضای خدا، داخلش رو نگاه نکنین ‫نمی‌خوام توی چشمتون خراب بشم 997 01:37:19,333 --> 01:37:20,583 ‫کجا بذاریمشون؟ 998 01:37:20,583 --> 01:37:22,875 ‫- پشت پل جا هست ‫- حله 999 01:37:24,833 --> 01:37:27,033 ‫خیلی‌خب، بذارینشون اون سمت پل 1000 01:37:29,875 --> 01:37:32,500 ‫خیلی‌خب، بیا خالیشون کنیم ‫و از این خراب‌شده بزنیم به چاک 1001 01:37:33,083 --> 01:37:35,283 ‫با کمال میل حاضرم ‫این زندگی رو پشت سر بذارم 1002 01:37:35,625 --> 01:37:37,825 ‫خوبه 1003 01:37:44,417 --> 01:37:47,000 ‫فقط می‌خوام مطمئن شم ‫این یکی توی لیست بارها هست یا نه 1004 01:37:58,667 --> 01:38:00,333 ‫خلبان‌ها! 1005 01:38:00,333 --> 01:38:03,708 ‫وقتی سفینه‌ها رو پارک کردین ‫ببینین می‌تونین سوخت گیر بیارین یا نه 1006 01:38:07,125 --> 01:38:10,792 ‫و شما دو تا، از اون بالا حواستون باشه! 1007 01:38:32,792 --> 01:38:34,750 ‫اوضاع چطوره؟ 1008 01:38:34,750 --> 01:38:36,950 ‫همه‌چیز آماده‌ست 1009 01:38:37,708 --> 01:38:39,908 ‫- خیلی‌خب، بزن بریم ‫- باشه 1010 01:38:41,000 --> 01:38:43,200 ‫آماده‌ایم 1011 01:38:44,542 --> 01:38:46,742 ‫یک‌جای کار می‌لنگه 1012 01:39:39,625 --> 01:39:41,825 ‫زانو بزن 1013 01:39:45,750 --> 01:39:47,950 ‫حالا وقت قهرمان‌بازی درآوردن نیست 1014 01:39:58,375 --> 01:40:00,625 ‫کِی؟ 1015 01:40:00,625 --> 01:40:04,417 ‫توی ولت، توی پراویدنس ‫اولین باری که داستانت رو شنیدم 1016 01:40:05,417 --> 01:40:09,583 ‫فکر کردم با آرمان‌های مقاومتت ‫می‌تونم چند نفری رو جمع کنم 1017 01:40:09,583 --> 01:40:11,783 ‫مثلاً تاراک 1018 01:40:12,083 --> 01:40:14,283 ‫که دنیاش به بردگی گرفته شده 1019 01:40:15,167 --> 01:40:17,367 ‫نمسیس هم به‌جای خود 1020 01:40:17,667 --> 01:40:19,867 ‫که کل خانواده‌ش سلاخی شدن 1021 01:40:20,667 --> 01:40:22,867 ‫ولی ژنرال تایتوس؟ 1022 01:40:23,292 --> 01:40:26,708 ‫می‌تونی تصور کنی ‫خودش به‌تنهایی چقدر می‌ارزه؟ 1023 01:40:27,917 --> 01:40:29,583 ‫همه‌شون حاضر بودن با کله بیان 1024 01:40:29,583 --> 01:40:32,417 ‫که بتونن ذره‌ای انتقام از قلمرو بگیرن 1025 01:40:33,292 --> 01:40:35,875 ‫حتی اگر در ازاش ‫فقط یک کیسه غلات گیرشون میومد 1026 01:40:39,042 --> 01:40:42,292 ‫علاوه بر اونا توام بودی، کورا 1027 01:40:43,917 --> 01:40:46,125 ‫یا بهتره آرتلیس صدات کنم؟ 1028 01:40:47,458 --> 01:40:49,658 ‫باارزش‌ترینشون 1029 01:40:51,792 --> 01:40:54,292 ‫می‌دونی سیاره‌ی مادر ‫با سیاره‌ی من چیکار کرد؟ 1030 01:40:54,875 --> 01:40:57,075 ‫فقط نابودش نکردن 1031 01:40:58,750 --> 01:41:02,167 ‫تمام مردها، زن‌ها و بچه‌ها رو شکنجه کردن 1032 01:41:04,042 --> 01:41:08,500 ‫و نیمه‌جون ولشون کردن ‫و از آسمون خاکسترشون کردن 1033 01:41:10,250 --> 01:41:12,450 ‫می‌دونی از این چی یاد گرفتم؟ 1034 01:41:13,250 --> 01:41:16,542 ‫حواست باشه توی تاریخ نگن ‫طرف آدم‌های اشتباهی رو گرفتی 1035 01:41:16,542 --> 01:41:18,742 ‫فکر می‌کنی داریم همچین کاری می‌کنیم؟ 1036 01:41:19,625 --> 01:41:20,667 ‫نه 1037 01:41:20,667 --> 01:41:24,725 ‫طرف کسایی رو گرفتین ‫که اصلاً در تاریخ اسمی ازشون برده نمیشه 1038 01:41:25,250 --> 01:41:27,375 ‫پس شرف چی شد؟ 1039 01:41:27,375 --> 01:41:29,575 ‫آره واقعاً شرف چی شد؟ 1040 01:41:30,292 --> 01:41:32,492 ‫مرتیکه‌ی آشغال 1041 01:41:39,667 --> 01:41:41,867 ‫خب، می‌بینم که جمع همه جمعه 1042 01:41:44,083 --> 01:41:46,283 ‫اونم چه کسایی 1043 01:41:46,792 --> 01:41:48,992 ‫فرمانده بلادکس 1044 01:41:49,208 --> 01:41:50,667 ‫فرمانده‌ی همون انقلابیونی 1045 01:41:50,667 --> 01:41:54,000 ‫که کینگز گیز بابت دستگیریشون ‫ به این ده‌کوره‌ی کهکشان فرستاده شده 1046 01:41:54,500 --> 01:41:57,533 ‫خودش تنها جایگاهم رو ‫ توی مجلس سنا تضمین می‌کنه 1047 01:41:58,333 --> 01:42:02,458 ‫بی‌ادبیه اگر اشاره نکنم ‫که یک فرد سلطنتی در جمع‌مون حضور داره 1048 01:42:03,542 --> 01:42:05,333 ‫تاراک دسیموس 1049 01:42:05,333 --> 01:42:08,125 ‫یا بهتره بگم شاهزاده تاراک؟ 1050 01:42:09,208 --> 01:42:10,958 ‫ژنرال تایتوس 1051 01:42:10,958 --> 01:42:12,792 ‫نیازی به معرفی نداره، مگه نه؟ 1052 01:42:12,792 --> 01:42:15,958 ‫همه از اقداماتش در نبرد "ساراوو" اطلاع دارن 1053 01:42:17,875 --> 01:42:20,075 ‫جناب کشاورز 1054 01:42:21,542 --> 01:42:23,742 ‫کشاورز بلندپرواز 1055 01:42:23,958 --> 01:42:26,333 ‫به این نکته افتخار می‌کنم ‫که هیچوقت غافلگیر نمیشم 1056 01:42:27,208 --> 01:42:29,408 ‫ولی خب، غافلگیرم کردی 1057 01:42:29,833 --> 01:42:33,458 ‫درک می‌کنم چرا اونا اینجان... ولی تو؟ 1058 01:42:34,750 --> 01:42:39,250 ‫امیدوار بودی از جمع کردن همچین... ‫ گروه ضعیفی چی نصیبت بشه؟ 1059 01:42:40,292 --> 01:42:42,492 ‫بگو دیگه 1060 01:42:45,167 --> 01:42:47,367 ‫آها، آره 1061 01:42:53,833 --> 01:42:57,542 ‫زن شمشیرزن افسانه‌ای ‫که تنها به اسم "نمسیس" شناخته میشه 1062 01:42:58,917 --> 01:43:02,292 ‫کسی که 16 افسر رده بالای ‫امپراتوری و محافظین‌شون رو 1063 01:43:02,292 --> 01:43:04,492 ‫به‌قتل رسونده 1064 01:43:05,125 --> 01:43:09,217 ‫فقط برای اینکه انتقام ‫سلاخی شدن بچه‌هاش رو بگیره 1065 01:43:09,833 --> 01:43:12,033 ‫اوه... 1066 01:43:31,708 --> 01:43:33,908 ‫البته 1067 01:43:36,708 --> 01:43:38,908 ‫فکر می‌کردم یه چیزیت برام آشناست 1068 01:43:39,500 --> 01:43:41,458 ‫توی اون دهکده‌ی پر از کثافت 1069 01:43:41,458 --> 01:43:43,658 ‫اونجا، بین تمام اون آدم‌های ساده 1070 01:43:45,208 --> 01:43:48,000 ‫تحت تعقیب‌ترین فرد ‫جهان شناخته‌شده حضور داشته 1071 01:43:50,083 --> 01:43:53,458 ‫زخم‌زننده. آرتلیس 1072 01:43:54,083 --> 01:43:57,333 ‫می‌دونی در حق من چیکار کردی ‫آرتلیس؟ واقعاً؟ 1073 01:43:58,583 --> 01:44:00,783 ‫که این‌ها رو جمع کردی؟ 1074 01:44:01,917 --> 01:44:04,167 ‫وقتی اجسادتون رو گذاشتم ‫ جلوی پای نایب‌السلطنه 1075 01:44:04,833 --> 01:44:07,033 ‫تبدیل به قهرمان قلمرو میشم 1076 01:44:07,292 --> 01:44:09,492 ‫در مورد اعمال شجاعانه‌م ‫چه شعرها که نمیگن 1077 01:44:10,500 --> 01:44:12,700 ‫ناسلامتی همه‌ی کاراشو من کردم 1078 01:44:13,708 --> 01:44:15,500 ‫بیاین تمومش کنیم بره، باشه؟ 1079 01:44:15,500 --> 01:44:19,250 ‫بیاین اول فلج و بعد جابه‌جاشون کنیم ‫که یهویی کسی جوگیر نشه 1080 01:44:20,542 --> 01:44:22,875 ‫پاشو وایسا. برات یه کاری دارم 1081 01:44:25,542 --> 01:44:27,750 ‫ببین... باشه، باشه 1082 01:44:41,917 --> 01:44:45,333 ‫اگر کار درست رو انجام بدی ‫شاید از این وضعیت زنده دربیای 1083 01:44:45,333 --> 01:44:46,708 ‫واقعاً مریضی 1084 01:44:46,708 --> 01:44:48,908 ‫و توام بزدلی 1085 01:44:53,417 --> 01:44:55,617 ‫فقط کافیه ماشه رو بکشی 1086 01:44:57,833 --> 01:44:58,958 ‫این‌کارو نمی‌کنم 1087 01:44:58,958 --> 01:45:01,158 ‫چرا، می‌کنی 1088 01:45:02,917 --> 01:45:05,917 ‫می‌تونی. فقط ماشه رو بکش 1089 01:45:15,333 --> 01:45:18,167 ‫می‌دونم عاشقشی 1090 01:45:18,875 --> 01:45:20,000 ‫کورا 1091 01:45:20,000 --> 01:45:22,250 ‫گانر 1092 01:45:26,917 --> 01:45:28,208 ‫واقعاً متاسفم 1093 01:45:28,208 --> 01:45:30,408 ‫از پسش برمیای 1094 01:46:36,583 --> 01:46:39,083 ‫خلبان‌ها! برید سوار سفینه‌هاتون! 1095 01:47:15,333 --> 01:47:17,533 ‫بازش کن! باید بریم! باید بریم! 1096 01:49:17,458 --> 01:49:19,658 ‫نه! 1097 01:53:46,917 --> 01:53:49,117 ‫حرف نداره 1098 01:54:46,375 --> 01:54:48,575 ‫جونشون رو فدای ما کردن 1099 01:54:52,417 --> 01:54:54,617 ‫به هدفشون باور داشتن 1100 01:54:56,417 --> 01:54:59,017 چه دلیلی بهتر از این برای مردن هست؟ 1101 01:55:01,542 --> 01:55:03,742 ‫و منم باید کنارشون می‌مردم 1102 01:55:06,958 --> 01:55:09,667 ‫منم یه چیزایی در مورد 1103 01:55:09,667 --> 01:55:14,700 ‫احساس گناه زنده موندن، بعد از مرگ کسایی ‫ که قسم خوردی کنارشون بجنگی سرم میشه 1104 01:55:15,417 --> 01:55:17,617 ‫سربلندشون کن 1105 01:55:17,958 --> 01:55:20,158 ‫با تمام کارهایی که ‫بعد از این ازت برمیاد 1106 01:55:22,375 --> 01:55:24,575 ‫یادشون رو در دلت نگه دار 1107 01:55:50,292 --> 01:55:54,292 ‫کاری که امروز کردیم ‫ضربه‌ی سنگینی به سیاره‌ی مادر بود 1108 01:55:55,917 --> 01:56:00,292 ‫یک مشت آدم خلافکار و گمنام ‫که در مقابل یک ماشین جنگی مقاومت کردن 1109 01:56:01,708 --> 01:56:05,875 ‫همین نافرمانی کوچک ‫باعث میشه مردم بی‌صدا، صدایی پیدا کنن 1110 01:56:06,667 --> 01:56:11,083 ‫این چیزی فراتر از مردن ‫یک افسر عوضی و چند تا از افرادشه 1111 01:56:11,792 --> 01:56:13,992 ‫شروع یک چیز مهمه 1112 01:56:15,292 --> 01:56:17,083 ‫حالا چیکار می‌کنن؟ 1113 01:56:17,083 --> 01:56:20,000 ‫افراد امپراتوری از لحاظ شجاعت ‫شهرت خوبی ندارن 1114 01:56:21,125 --> 01:56:24,667 ‫بعد از مرگ یک ادمیرال ‫قوانین حکم می‌کنه سفینه برگرده 1115 01:56:24,667 --> 01:56:26,667 ‫خوبه 1116 01:56:26,667 --> 01:56:28,867 ‫گمونم درهرحال دستمزدمون گیرمون میاد؟ 1117 01:56:29,292 --> 01:56:31,492 ‫قرارمون سرجاشه 1118 01:56:32,208 --> 01:56:34,408 ‫دستمزدتون در ولت در انتظارتونه 1119 01:56:37,417 --> 01:56:40,750 ‫باید ازت تشکر کنم، گانر ‫می‌دونی، هیچوقت به اون خلبانه اعتماد نداشتم 1120 01:56:41,583 --> 01:56:43,783 ‫همه‌مون باید ازش تشکر کنیم 1121 01:56:44,708 --> 01:56:46,908 ‫جونمون رو نجات داد 1122 01:57:42,000 --> 01:57:43,875 ‫برام سوال بوده 1123 01:57:43,875 --> 01:57:46,292 ‫حرفی که اون ‫ جایزه‌بگیر مرحوم گفت حقیقت داره؟ 1124 01:57:47,000 --> 01:57:49,200 ‫که تو آرتلیس هستی؟ 1125 01:57:50,042 --> 01:57:53,208 ‫کای دروغگو و دزدی بود ‫که نزدیک بود همه‌تون رو برای پول بفروشه 1126 01:57:54,708 --> 01:57:56,908 ‫چیز دیگه‌ای می‌خوای، ژنرال؟ 1127 01:57:58,125 --> 01:58:00,325 ‫بهم نگو ژنرال 1128 01:58:00,625 --> 01:58:02,825 ‫هی، می‌بینینش؟ 1129 01:58:03,667 --> 01:58:05,867 ‫اونجاست 1130 01:58:08,375 --> 01:58:10,575 ‫اون دهکده‌ی ماست 1131 01:58:11,208 --> 01:58:12,583 ‫خونه 1132 01:58:12,583 --> 01:58:14,375 ‫خونه 1133 01:58:14,375 --> 01:58:16,575 ‫هیچوقت جایی رو نداشتم ‫که خونه صداش کنم 1134 01:58:19,042 --> 01:58:21,958 ‫تقریباً حیف شد اون نوبل حرومی رو کشتی 1135 01:58:21,958 --> 01:58:24,158 ‫و مجبور نیستیم بجنگیم 1136 01:58:25,833 --> 01:58:28,083 ‫اینجا جای زیبایی برای مردنه 1137 01:58:36,958 --> 01:58:39,158 ‫آره، واقعاً هست 1138 01:58:43,667 --> 01:58:45,867 ‫بیاین بریم 1139 01:59:54,125 --> 01:59:56,292 ‫برای تماس آماده‌ش کنین 1140 01:59:56,292 --> 01:59:58,492 ‫بالیساریوس منتظره 1141 01:59:59,833 --> 02:00:02,333 ‫قربان، اول وضعیتش رو تثبیت نکنیم؟ 1142 02:00:02,833 --> 02:00:06,083 ‫نه، نایب‌السلطنه رو منتظر نمی‌ذاریم 1143 02:00:14,708 --> 02:00:16,908 ‫ اتصال عصبی 1144 02:00:18,958 --> 02:00:21,292 ‫اتصال برقرار شد 1145 02:00:37,292 --> 02:00:39,492 ‫ارتباط کامل شد 1146 02:00:39,875 --> 02:00:42,075 ‫سیگنال قویه 1147 02:01:05,875 --> 02:01:08,075 ‫بفرستینش 1148 02:01:39,625 --> 02:01:41,825 ‫سرورم 1149 02:01:42,000 --> 02:01:44,083 ‫بالیساریوس 1150 02:01:44,083 --> 02:01:46,283 ‫پیداش کردم 1151 02:01:46,792 --> 02:01:48,992 ‫آرتلیس رو پیدا کردم 1152 02:01:49,292 --> 02:01:51,492 ‫زخم‌زننده 1153 02:01:52,208 --> 02:01:54,625 ‫- مطمئنی خودشه؟ ‫- بله، سرورم 1154 02:01:55,208 --> 02:01:58,542 ‫همراه ژنرال تایتوس بدنام ‫و دارین بلادکس بود 1155 02:01:59,292 --> 02:02:01,167 ‫به دستگیر کردنشون نزدیک شدیم 1156 02:02:01,167 --> 02:02:06,333 ‫بگو ببینم، فرمانده فکر کردی این خبر خوبیه؟ 1157 02:02:07,000 --> 02:02:09,200 ‫که دخترم، آرتلیس 1158 02:02:09,542 --> 02:02:12,125 ‫یکی از خطرناک‌ترین ‫و پرافتخارترین جنگجوها 1159 02:02:12,125 --> 02:02:17,750 ‫در تاریخ منازعات مسلحانه ‫حالا بخشی از یک شورش درحال رشده؟ 1160 02:02:19,083 --> 02:02:20,667 ‫قراره خوشحال باشم 1161 02:02:20,667 --> 02:02:25,958 ‫که با فرمانده‌ی جنگی نابغه ‫ژنرال تایتوس متحد شده؟ 1162 02:02:28,417 --> 02:02:30,617 ‫قربان، توی چنگمونه 1163 02:02:32,125 --> 02:02:34,325 ‫اجازه بدین سرشو براتون بیارم 1164 02:02:40,292 --> 02:02:43,750 ‫درواقع، کسی که بیشتر از همه در خطره تویی 1165 02:02:45,542 --> 02:02:49,500 ‫این شورشی‌ها رو تا آخرین نفر ‫ نابود می‌کنی، می‌شنوی چی میگم؟ 1166 02:02:50,875 --> 02:02:53,375 ‫و بعد دخترم رو زنده دستگیر می‌کنی 1167 02:02:54,250 --> 02:02:56,833 ‫و فرزند نازنینم رو بهم برمی‌گردونی 1168 02:03:00,000 --> 02:03:03,208 ‫تا بتونم در مقابل مجلس سنا ‫اونو به صلیب بکشم 1169 02:03:03,792 --> 02:03:05,992 ‫اگر نتونی اونو برام بیاری 1170 02:03:07,083 --> 02:03:09,208 ‫اونوقت کسی که اعدام علنیش 1171 02:03:09,208 --> 02:03:12,250 ‫لرزه به اندام سناتورها می‌اندازه 1172 02:03:12,917 --> 02:03:17,083 ‫و اونی که داد و فریادهاش ‫در سالن مرمری مجلس می‌پیچه 1173 02:03:18,375 --> 02:03:20,575 ‫تویی 1174 02:03:42,583 --> 02:03:44,167 ‫برگشت؟ 1175 02:03:44,167 --> 02:03:46,083 ‫نمی‌دونم 1176 02:03:46,083 --> 02:03:48,283 ‫هیچ ضربان قلب یا فعالیت مغزی نمی‌بینم 1177 02:03:48,750 --> 02:03:50,950 ‫با نهایت قدرت بهش شوک بده 1178 02:04:02,740 --> 02:04:07,540 ‫تـرجـمـه و تـنـظـیـم : حـسـیـن اسـمـاعـیـلـی 1179 02:04:07,543 --> 02:04:13,084 « پایان بخش اول » 1180 02:04:13,088 --> 02:04:18,088 ‫کانال رسمی تیم ترجمه‌ی ۳۰نما ‫CinamaSub@ 1181 02:04:18,112 --> 02:04:23,112 ‫بزرگترین مرجع دانلود فیلم و سریال ‫WwW.30NaMa.CoM 1182 02:04:23,136 --> 02:04:28,136 ‫[ کانال تلگرام حسین اسماعیلی ] ‫[ @BDSubs ]