1
00:00:06,898 --> 00:00:10,406
«زمان، عجب چیز اسرارآمیزیست»
2
00:00:10,431 --> 00:00:12,431
به نقل از آلبوس دامبلدور
3
00:00:13,611 --> 00:00:23,611
بیاتوموویز؛ مرجع دانلود فیلم و سریال بدون سانسور با دوبله و زیرنویس فارسی
:.: Bia2Movies.bid :.:
4
00:00:23,636 --> 00:00:28,636
« دانلود اپلیکیشن با قابلیت پخش آنلاین »
:.: WwW.Bia2Movies.App :.:
5
00:00:33,650 --> 00:00:34,817
ممنون
6
00:00:37,028 --> 00:00:39,155
...آره، میشینم بازی رو ببینم دیگه
7
00:00:59,941 --> 00:01:01,769
اما واتسون؛ ]
[ کتابفروشی کتابهای دستدوم - شهر لندن
8
00:01:01,793 --> 00:01:03,570
متیو لوئیس؛ ]
[ تاکسی مشکی - مانده در ترافیک
9
00:01:04,555 --> 00:01:06,219
رابی کالترین؛ ]
[ کافیشاپ - شهر چلسی
10
00:01:07,453 --> 00:01:11,234
با احترام به استحضار میرساند که شما به مراسم ]
[ بیستمین سالگرد هری پاتر: بازگشت به هاگواترز» دعوت شدهاید»
11
00:01:32,600 --> 00:01:34,256
[ بازگشت فارغالتحصیلانِ سابق به هاگوارتز ]
12
00:01:39,513 --> 00:01:40,239
چی؟
13
00:01:40,278 --> 00:01:41,481
[ تام فلتون ]
14
00:01:41,677 --> 00:01:42,958
[ گری اولدمن ]
15
00:01:44,762 --> 00:01:46,347
!سلام
16
00:02:06,306 --> 00:02:18,306
:تــرجــمــه
« ســـروش، تـورج پاکاری، کـسـری و تـارا »
:.:.: TAra, Caseraw, Stef@n & SuRouSH_AbG :.:.:
17
00:02:19,341 --> 00:02:25,341
تقدیم به پاترهِدهای عزیز؛
«مخصوصاً «تو
18
00:02:39,708 --> 00:02:42,832
اما واتسون؛ ]
[ هرماینی گرنجر - گریفندور
19
00:02:52,691 --> 00:02:54,878
روپرت گرینت؛ ]
[ ران ویزلی - گریفندور
20
00:02:59,118 --> 00:03:01,157
تام فلتون؛ ]
[ دریکو مالفوی - اسلیترین
21
00:03:05,221 --> 00:03:07,642
بانی رایت؛ ]
[ جینی ویزلی - گریفندور
22
00:03:15,071 --> 00:03:16,625
متیو لوئیس؛ ]
[ نویل لانگباتم - گریفندور
23
00:03:19,131 --> 00:03:21,904
رابی کالترین؛ ]
[ روبیوس هاگرید - گریفندور
24
00:03:28,740 --> 00:03:30,607
رالف فاینز؛ ]
[ لرد ولدمورت - اسلیترین
25
00:03:37,528 --> 00:03:39,215
هلنا بونهام کارتر؛ ]
[ بلاتریکس لسترنج - اسلیترین
26
00:03:42,153 --> 00:03:44,081
گری اولدمن؛ ]
[ سیریوس بلک - گریفندور
27
00:03:45,294 --> 00:03:47,106
...و
28
00:03:47,294 --> 00:03:50,098
دنیل ردکلیف؛ ]
[ هری پاتر - گریفندور
29
00:03:57,729 --> 00:04:02,205
« بیستمین سالگرد هری پاتر: بازگشت به هاگوارتز »
30
00:04:16,289 --> 00:04:19,375
اون روحشم خبر نداشت که
دقیقاً در همین لحظه
31
00:04:19,458 --> 00:04:22,545
افرادی که مخفیانه
سراسر کشور جمع شده بودن
32
00:04:22,628 --> 00:04:27,091
گیلاسهاشون رو بالا آورده بودن
:و زیر لب زمزمه میکردن
33
00:04:27,762 --> 00:04:31,846
«بهسلامتی هری پاتر، پسری که زنده ماند»
34
00:04:32,153 --> 00:04:35,941
«پسری که زنده ماند»
35
00:04:35,965 --> 00:04:38,933
:بخش یک
«پسری که زنده ماند»
هری پاتر و سنگ جادو - هری پاتر و تالار اسرار
36
00:04:39,167 --> 00:04:40,288
دن -
سلام حاجی -
37
00:04:40,313 --> 00:04:41,647
خوشحالم میبینمت
38
00:04:41,731 --> 00:04:43,149
چطوری پسر؟ -
تو چطوری داداش؟ -
39
00:04:43,174 --> 00:04:46,207
{\an4}کریس کلمبوس؛ ]
[ کارگردانِ دو قسمت اول
40
00:04:43,232 --> 00:04:46,277
خیلی خوشحالم که میبینمت
واقعاً عالیه
41
00:04:46,360 --> 00:04:48,112
این حرف نداره -
آره -
42
00:04:48,196 --> 00:04:50,156
،آخرین باری که اینجا بودیم
قدّت کوتاهتر بود
43
00:04:50,239 --> 00:04:52,200
خب.. فقط یهذره
44
00:04:52,237 --> 00:04:54,476
{\an4}دفتر آلبوس دامبلدور؛ ]
[ مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز
45
00:04:52,306 --> 00:04:54,600
واقعاً لطف داری
46
00:04:54,660 --> 00:04:56,412
بالأخره اومدیم -
بعد از بیست سال -
47
00:04:56,495 --> 00:04:58,206
آره -
ولی عجیبه هـا -
48
00:04:58,289 --> 00:04:59,624
چطور شد که به تو رسید؟
...خب من
49
00:04:59,707 --> 00:05:01,125
هیچوقت فرصت نشد این سؤال رو ازت بپرسم
50
00:05:01,209 --> 00:05:02,460
چی شد که کارگردان «هری پاتر» شدی؟
51
00:05:02,543 --> 00:05:03,544
بهخاطر این شد که
52
00:05:03,628 --> 00:05:04,754
دخترم النور متقاعدم کرد
53
00:05:04,837 --> 00:05:06,422
کتابهاشـو بخونم
54
00:05:06,505 --> 00:05:08,299
و من سهبار ساز مخالف زدم
55
00:05:08,382 --> 00:05:10,259
پس وقتی که کتاب «زندانی آزکابان» منتشر شد
...گفتم
56
00:05:10,343 --> 00:05:11,761
مرسی النور
57
00:05:11,844 --> 00:05:14,972
«گفتم: «باشه میخونمشون.. بالأخره
58
00:05:15,056 --> 00:05:17,058
و بعد بلافاصله فیلمها رو تصور کردم
59
00:05:17,141 --> 00:05:19,781
تونستم کامل تجسمشون کنم
و این اتفاق دیگه برام تکرار نشد
60
00:05:19,930 --> 00:05:23,272
بعد باید میرفتم ادینبرو
که «جو رولینگ» رو ببینم
61
00:05:23,356 --> 00:05:26,901
و در کل بهش گفتم که
«ایدۀ من اینه»
62
00:05:26,984 --> 00:05:29,278
و اون گفت: «منم دقیقاً
«همچین تصوری از فیلمش دارم
63
00:05:29,362 --> 00:05:30,821
زمانی که کتابهاش منتشر شد
64
00:05:30,905 --> 00:05:32,990
...صف بچهها تو خیابونها
65
00:05:33,074 --> 00:05:36,542
خب هزاران بچه رو میدیدی
که همه منتظر آخرین نسخه بودن
66
00:05:41,123 --> 00:05:44,627
خیلیها داشتن عاشق
قلمِ جی. کی. رولینگ میشدن
67
00:05:44,710 --> 00:05:47,505
فکر کنم من اونموقع ۸ سالم بوده
68
00:05:47,588 --> 00:05:49,632
وقتی که اولین کتاب منتشر شد
69
00:05:49,715 --> 00:05:51,801
واسه ما یه سنت خونوادگی شده بود
70
00:05:51,884 --> 00:05:53,469
یادمـه بابام ادای تمام شخصیتها
،رو درمیآورد
71
00:05:53,552 --> 00:05:56,347
و من و داداشم دیوونهش شده بودیم
72
00:05:56,430 --> 00:05:58,557
و هی بهش التماس میکردیم
که باز ادامه بده
73
00:05:58,641 --> 00:05:59,934
و هر بار که یه فصل از کتاب تموم میشد
74
00:06:00,017 --> 00:06:01,435
ما میگفتیم: «یه فصل دیگه، تو رو خدا
75
00:06:01,519 --> 00:06:02,937
فقط یه فصل دیگه
تو رو خدا، لطفاً لطفاً
76
00:06:03,020 --> 00:06:04,146
«یکی دیگه، یکی دیگه، یکی دیگه
77
00:06:04,230 --> 00:06:05,523
یکی از همکلاسیهام
78
00:06:05,606 --> 00:06:07,316
دو تا کتاب اول رو داشت
79
00:06:07,400 --> 00:06:09,277
و من رفته بودم شب خونهشون بمونم
:و بهم گفت
80
00:06:09,360 --> 00:06:11,487
«خب، سنگ جادو اونجا تو قفسۀ کتابهاست»
81
00:06:11,570 --> 00:06:14,031
کل اون شب همینکارو کردیم
82
00:06:14,115 --> 00:06:15,616
همینطوری تو سکوت نشستیم
83
00:06:15,700 --> 00:06:16,993
و اون «تالار اسرار» رو میخوند
84
00:06:17,076 --> 00:06:18,494
و من «سنگ جادو» رو
85
00:06:18,577 --> 00:06:19,996
.و همین دیگه
دیگه هم بهش فکر نکردم
86
00:06:20,079 --> 00:06:21,664
موقعی که کتاب رو میخوندیم
87
00:06:21,747 --> 00:06:23,332
،فوراً با فرد و جورج همزادپنداری کردیم
88
00:06:23,416 --> 00:06:25,042
چون دو قلوهای زیادی
تو کتاب و رمان نیستن
89
00:06:25,126 --> 00:06:26,836
تالار اسرار اولین کتابی بود
90
00:06:26,919 --> 00:06:29,839
که من واقعاً تا دیر وقت
بیدار میموندم که بخونمش
91
00:06:29,922 --> 00:06:34,287
.قلم نویسنده زنده و واضح
میشد با شخصیتها ارتباط برقرار کرد
92
00:06:34,312 --> 00:06:39,181
دنیای فوقالعاده تو در تویی بود
که بینقص طراحی شده بود
93
00:06:39,265 --> 00:06:41,147
فکر کنم همه اینو زود یادشون میره که
94
00:06:41,172 --> 00:06:43,505
مردم اون زمان داشتن از
مرگِ کتابخوانی حرف میزدن
95
00:06:43,530 --> 00:06:46,022
بهنظر من دید زیبا و خلاقانهای
به زندگی داشت
96
00:06:46,105 --> 00:06:48,316
اعتقاد به فرصتها و احتمالات بیشمار
97
00:06:48,399 --> 00:06:50,985
یکی از دلایلی که من انقدر
جی. کی. رو ستایش میکنم
98
00:06:51,068 --> 00:06:53,487
اینه که امروز میلیونها نفری کتابخوان شدن
99
00:06:53,571 --> 00:06:56,044
که اگه اون نبود، کل عمرشون
سمت کتاب خوندن هم نمیرفتن
100
00:06:56,122 --> 00:06:59,035
و بعد یکدفعه متوجهِ
قدرت نویسندگی میشید
101
00:06:59,118 --> 00:07:00,369
!هیپ هیپ، هری
102
00:07:00,453 --> 00:07:02,079
،و بعد درمورد تیم بازیگری
103
00:07:02,163 --> 00:07:06,751
خب.. گشتن بهدنبال هری پاتر دیوانهوار بود
104
00:07:06,834 --> 00:07:09,378
«دستاندرکاران فیلم جدید «هری پاتر
بهدنبال بازیگران کودک
105
00:07:09,462 --> 00:07:13,799
برای سه نقش اصلیِ
این فیلم مولتیمیلیون پوندی هستند
106
00:07:15,217 --> 00:07:17,553
،یادمه اولین بار که.. رفتیم تست بدیم
107
00:07:17,636 --> 00:07:20,806
صدها یا حتی هزاران نفر اومده بودن
108
00:07:20,890 --> 00:07:22,141
و بعد متوجه شدیم که
109
00:07:22,224 --> 00:07:23,601
ما اونجا تنها دوقلوهایی بودیم
110
00:07:23,684 --> 00:07:25,019
که لباسهای یکسان نپوشیده بودن
111
00:07:25,102 --> 00:07:26,896
پس آخرش بلند شدیم رفتیم
112
00:07:26,979 --> 00:07:30,191
دوتا پیراهنِ عین هم خریدیم
113
00:07:30,274 --> 00:07:31,901
از روی ویترین -
آره از روی ویترین -
114
00:07:31,984 --> 00:07:32,985
«گفتیم: «آره همینها خوبن
115
00:07:33,069 --> 00:07:34,570
و بعدم اومدیم
116
00:07:34,653 --> 00:07:37,448
،ما رو گذاشته بودن اونجا بچرخیم
یعنی مثلاً جمع شده بودیم
117
00:07:37,531 --> 00:07:39,408
،تا وقتی که «مثلاً» دور شدن
118
00:07:39,492 --> 00:07:41,077
و البته که هنوز یه آقایی اونجا
119
00:07:41,160 --> 00:07:43,746
بوم صدابرداری رو گرفته بود بالای سرمون
120
00:07:43,829 --> 00:07:47,917
:بعد یه دختر بچهای ازم پرسید
«این چیه؟»
121
00:07:48,000 --> 00:07:51,170
:فکر کنم که گفتم
«میکروفونـه دیگه، اسکل»
122
00:07:51,253 --> 00:07:52,463
گفتم دارن ازمون فیلمبرداری میکنن
123
00:07:52,546 --> 00:07:53,923
«این حقهشونـه
124
00:07:54,006 --> 00:07:55,674
انگار که قبلاً تجربۀ بازیگری داشتم
125
00:07:55,758 --> 00:07:57,426
و از اونجایی اینو یادمه که
اون دختره «اما» بود
126
00:07:57,510 --> 00:07:59,011
من کاملاً مسحورِ
127
00:07:59,095 --> 00:08:02,223
هیجاناتِ دور و بر
اون تست بازیگری شده بودم
128
00:08:02,306 --> 00:08:05,601
و از اولم میدونستم که
نقش هرماینی رو میخوام
129
00:08:05,684 --> 00:08:07,436
طوری که فکر کنم
مادر و پدرمـو ترسونده بود
130
00:08:07,520 --> 00:08:09,146
:چون پیش خودشون میگفتن
131
00:08:09,230 --> 00:08:12,024
اگه این نقش رو نگرفت»
«باهاش چیکار کنیم؟
132
00:08:12,108 --> 00:08:13,192
من فقط کلی هیجان داشتم
133
00:08:13,275 --> 00:08:14,527
اصلاً نگران نبودم
134
00:08:14,610 --> 00:08:17,227
یا بخوام به این فکر کنم که
یعنی چند قسمت قراره ازش بسازن
135
00:08:17,252 --> 00:08:19,031
:نه اصلاً. با خودم میگفتم
«چقدر خوش بگذره»
136
00:08:19,115 --> 00:08:20,991
فکر میکنم اولش
بیشتری فشاری که رومون بود
137
00:08:21,075 --> 00:08:22,410
این بود که کی میخواد
نقش هری پاتر رو بازی کنه
138
00:08:22,493 --> 00:08:23,828
هری رو پیداش نمیکردیم
139
00:08:23,911 --> 00:08:25,955
اصلاً هیچجوره پیداش نمیکردیم
140
00:08:26,038 --> 00:08:27,581
و کمکم داشت یهجوری میشد
141
00:08:27,665 --> 00:08:28,958
داشتیم وحشت میکردیم
142
00:08:29,041 --> 00:08:32,545
من یه شب تو یکی از هتلهای لندن بودم
143
00:08:32,628 --> 00:08:34,880
«و داشتم «دیوید کاپرفیلدِ
ساخت بیبیسی رو میدیدم
144
00:08:34,964 --> 00:08:36,632
بعد بلافاصله
،یه چراغ بالای سرم روشن شد
145
00:08:36,715 --> 00:08:38,592
و گفتم: «هری پاتر همینه
146
00:08:38,676 --> 00:08:41,429
این همون بچهایـه که
«چند ماهه دنبالشیم
147
00:08:41,512 --> 00:08:43,139
واسه همین به مسئول انتخاب بازیگر گفتم
148
00:08:43,222 --> 00:08:45,307
گفتم که باید این پسره رو بیاریم تست بده
149
00:08:45,391 --> 00:08:46,976
اونم گفت: «اصلاً راه نداره
150
00:08:47,059 --> 00:08:49,937
پدر و مادرش نمیخوان
پای اون به این دنیا باز بشه
151
00:08:50,020 --> 00:08:51,480
«نمیخوان اون این نقش رو بازی کنه
152
00:08:51,564 --> 00:08:53,315
فکر میکنم قرارداد برای
153
00:08:53,399 --> 00:08:55,526
هر هفتتا فیلم بود
که همه تو لسآنجلس ضبط میشدن
154
00:08:55,609 --> 00:08:57,236
:واسه همین مامان و بابام میگفتن
نه، این»
155
00:08:57,319 --> 00:08:58,863
«خلل بزرگی تو زندگیش ایجاد میکنه
156
00:08:58,946 --> 00:09:01,323
خوشبختانه، دیوید هیمن (تهیهکنندۀ هری پاتر)
157
00:09:01,407 --> 00:09:03,993
چند هفته بعد رفت سینما
158
00:09:04,076 --> 00:09:05,828
ردیف جلوییمون، دو نفر
159
00:09:05,911 --> 00:09:07,329
یهو برگشتن
160
00:09:07,413 --> 00:09:09,457
دیوید هم که انقدر تهیهکنندۀ بزرگیـه
161
00:09:09,540 --> 00:09:13,335
پدر دن رو راضی کرد
که دن رو واسه یه تست بیاره
162
00:09:13,419 --> 00:09:17,298
و ما همون موقع
عملاً هری پاترمون رو گیر آوردیم
163
00:09:17,381 --> 00:09:18,883
و اکشن
164
00:09:18,966 --> 00:09:20,676
این یه تخم اژدهاست -
چیه؟ -
165
00:09:20,759 --> 00:09:22,511
همینه دیگه -
چیه؟ -
166
00:09:22,595 --> 00:09:23,637
تخم اژدها
167
00:09:23,721 --> 00:09:24,805
آها -
آره -
168
00:09:24,889 --> 00:09:26,182
من بچۀ شادی بودم که
169
00:09:26,265 --> 00:09:28,184
ظاهراً قیافۀ نگرانی داشتم
170
00:09:28,267 --> 00:09:30,686
میگفتن: «تو بینظیری، ولی انگار
171
00:09:30,769 --> 00:09:33,022
«یهسری مشکلات جدی داشتی
172
00:09:33,105 --> 00:09:36,025
،والا وضعیت احساسیای بود
که این بچه رو میدیدم
173
00:09:36,108 --> 00:09:37,943
که همینطوری سر جاش نشسته بود
و حرف میزد و با خودم میگفتم
174
00:09:38,027 --> 00:09:40,029
«آره خودشه. خداروشکر که پیداش کردیم»
175
00:09:40,112 --> 00:09:43,365
روپرت و اما رو راحت انتخاب کردیم
176
00:09:43,449 --> 00:09:45,284
چون انگار از خود کتاب پریده بودن بیرون
177
00:09:45,367 --> 00:09:47,036
یه سکانس آزمایشی
از سهتاشون با هم گرفتیم
178
00:09:47,119 --> 00:09:49,038
که مطمئن شیم
با هم هماهنگان
179
00:09:49,121 --> 00:09:51,707
که تو همون سکانس اول
بهسرعت معلوم شد
180
00:09:51,791 --> 00:09:53,525
،یادتون باشه بچهها
همین که اِما
181
00:09:53,550 --> 00:09:55,419
اطلاعات رو بهدست آورد
بهش نزدیکتر شید
182
00:09:55,503 --> 00:09:57,004
و اکشن
183
00:09:58,214 --> 00:10:00,549
به ذهنم نرسیده بود توی اینو بگردم
184
00:10:00,633 --> 00:10:03,886
ترم اول یهدور محض تفریح خوندمش
185
00:10:03,969 --> 00:10:06,555
اینو تفریحی میخونی؟ -
خفه شو -
186
00:10:06,639 --> 00:10:09,350
،اگه فیلچ همینالانا سر و کلهش پیدا بشه
187
00:10:09,433 --> 00:10:12,353
گریفندور حداقل ۵۰ امتیاز از دست میده
188
00:10:14,939 --> 00:10:18,025
میدونستم! ایناهاش
189
00:10:18,108 --> 00:10:20,569
نیکلاس فلامل تنها سازندهی
190
00:10:20,653 --> 00:10:23,572
شناختهشدۀ سنگ جادو ـه
191
00:10:23,656 --> 00:10:25,074
چی چی؟ -
چی چی؟ -
192
00:10:25,157 --> 00:10:27,743
ای خدایا، شما دوتا اصلاً کتاب نمیخونید؟
193
00:10:27,826 --> 00:10:29,870
کات. آفرین بهتون
194
00:10:30,871 --> 00:10:32,039
خیلی خوشحالم که میبینمتون
195
00:10:32,122 --> 00:10:33,750
آره، واقعاً باورنکردنیـه، مگه نه؟
196
00:10:34,800 --> 00:10:36,892
{\an4}[ سالن عمومی گریفندور ]
197
00:10:33,907 --> 00:10:36,877
چه حسی دارید که برگشتیم
داریم درمورد اینچیزا صحبت میکنیم؟
198
00:10:36,961 --> 00:10:40,005
خب، اولاً که خیلی احساساتی شدم
199
00:10:40,089 --> 00:10:43,050
و ثانیاً، من حس میکنم
انگار همین دیروز بوده
200
00:10:43,133 --> 00:10:46,220
و در عین حال، زمان زیادی هم گذشته
201
00:10:46,303 --> 00:10:47,805
آره، منم یهجورایی همین حس رو دارم
خیلی رؤیاییـه
202
00:10:47,888 --> 00:10:50,015
آدم حس نمیکنه زمان زیادی گذشته باشه
203
00:10:50,099 --> 00:10:52,851
حس نمیکنم هنوز وقتِ
ویژه برنامهمون رسیده باشه
204
00:10:52,935 --> 00:10:54,228
آره -
آره والا -
205
00:10:54,311 --> 00:10:56,355
من سنگ کلیه گرفتم
و بچهدار شدم
206
00:10:56,438 --> 00:10:57,773
پس قطعاً یهمقدار زمان گذشته
207
00:10:57,856 --> 00:10:59,692
آره گفته بودی -
دارم پیر میشم -
208
00:10:59,775 --> 00:11:02,736
ولی در عین حال، انقدر
209
00:11:02,820 --> 00:11:04,613
خاطره و اینجور چیزا با هم داریم
210
00:11:04,697 --> 00:11:06,115
که باهمدیگه انجام میدادیم
211
00:11:06,198 --> 00:11:07,783
...که خیلی برامون راحته
212
00:11:07,866 --> 00:11:09,451
دوباره برگردیم به همون حال و هوا
213
00:11:09,535 --> 00:11:11,996
،اولین تست بازیگریمون
..روزی که با هم آشنا شدیم
214
00:11:12,079 --> 00:11:13,873
وای خدا، آره -
فکر کنم اولین بار بود که -
215
00:11:13,956 --> 00:11:15,624
من داشتم از اتاق پُرُو میاومدم بیرون
216
00:11:15,708 --> 00:11:19,461
و یه پسر مو خرماییِ دیگهای رو دیدم
که داشت به سمت مخالف میرفت
217
00:11:19,545 --> 00:11:20,838
:نشد صورتشـو ببینم، ولی تو ذهنم گفتم
218
00:11:20,921 --> 00:11:22,131
تو حتماً یه هری دیگهای»
219
00:11:22,214 --> 00:11:23,632
«که اومده امروز تست بده
220
00:11:23,716 --> 00:11:25,217
...و اونا -
آره آره آره -
221
00:11:25,301 --> 00:11:27,886
با ترکیبهای مختلفِ ران و هری و هرماینی
ازمون تست میگرفتن
222
00:11:27,970 --> 00:11:29,305
یه باری رو یادمـه که
223
00:11:29,388 --> 00:11:31,098
ما سهتا رو با هم انداختن
224
00:11:31,181 --> 00:11:33,934
من یادمـه که وقتی
ما سهتا رو با هم انداختن
225
00:11:34,018 --> 00:11:36,770
یه حس و حال دیگه داشت -
آره. دقیقاً -
226
00:11:36,854 --> 00:11:39,481
.و انگار درست و راحت بود
یادمـه که قشنگ با هم مَچ شدیم
227
00:11:40,197 --> 00:11:41,333
رفته بودیم استودیو
228
00:11:41,358 --> 00:11:43,694
بهمون گفتن نقشها به ما رسیده
و گفتن که: «باشه
229
00:11:43,777 --> 00:11:45,529
قراره اعلام کنیم که
نقشها به شما رسیده
230
00:11:45,613 --> 00:11:48,324
و حالا خبرنگارهای زیادی
دم در خونهتون سبز میشن
231
00:11:48,407 --> 00:11:49,575
«پس خونه نرید
232
00:11:49,658 --> 00:11:51,035
تا الان که همچین
233
00:11:51,118 --> 00:11:53,912
همهچی رو زیر و رو کرده
234
00:11:53,996 --> 00:11:56,332
،خب.. نمیدونم
235
00:11:56,415 --> 00:11:59,126
اولینباره همچین اتفاقی برای من میفته
236
00:11:59,209 --> 00:12:02,171
هرماینی کاملاً با عقل من جور در میاومد
237
00:12:02,254 --> 00:12:03,797
خودم بودم
238
00:12:03,881 --> 00:12:05,507
یعنی من همون دختر بودم
239
00:12:05,591 --> 00:12:09,511
،خب، اِما مسلماً باهوشترین آدم پشتصحنه بود
240
00:12:09,595 --> 00:12:11,096
و منظورم همهست
241
00:12:11,180 --> 00:12:13,557
اون واقعاً.. دختر باهوشی بود
242
00:12:13,641 --> 00:12:16,060
من فکر میکنم
به شکل ترسناکی شبیه شخصیتامم
243
00:12:17,978 --> 00:12:20,856
چون خانوادۀ ما هفت نفرهست
244
00:12:20,939 --> 00:12:23,067
و من یه خواهر مو قرمز دارم
245
00:12:23,150 --> 00:12:24,443
و تو یه «پناهگاه» زندگی میکنم
[ نام خانۀ خانوادۀ ویزلی هم هست ]
246
00:12:24,526 --> 00:12:29,531
روپرت اونموقع آمادهترین
پسر ۱۲ سالۀ دنیا جلوی دوربین بود
247
00:12:29,615 --> 00:12:34,078
یعنی اون واقعاً... نمیدونم
نترس بود
248
00:12:34,161 --> 00:12:37,206
روپرت همون ران بود، میدونید
249
00:12:37,289 --> 00:12:39,625
و دن هم یهجورایی خود هری بود
250
00:12:39,708 --> 00:12:41,877
مشهور شدن چه حسی داره؟
251
00:12:41,960 --> 00:12:44,296
باحال میشه
252
00:12:44,380 --> 00:12:45,798
داشتیم درمورد این موضوع صحبت میکردیم
253
00:12:45,881 --> 00:12:48,384
که شما توی تستها
چه فضای راحتی برامون محیا کرده بودید
254
00:12:48,467 --> 00:12:49,635
...و اینکه چطور
255
00:12:49,718 --> 00:12:51,762
همین راحتی به پشتصحنۀ فیلم هم منتقل شد
256
00:12:51,845 --> 00:12:54,556
من اینطور یادمـه که
واسه شما خیلی آسون بود
257
00:12:54,640 --> 00:12:57,851
،خب، سر فیلم اول
من همیشه قلبم تو دهنم بود
258
00:12:57,935 --> 00:12:59,728
ولی خب.. اعتقادم اینه که
259
00:12:59,812 --> 00:13:01,605
نباید همچین اضطرابی رو منتقل کنی
260
00:13:01,689 --> 00:13:03,440
من میخوام همه راحت باشن
261
00:13:03,524 --> 00:13:05,150
همه احساس کنن عضو یه خونوادهان
262
00:13:05,234 --> 00:13:07,462
میخوام همه حس کنن
تو خونۀ خودشونن
263
00:13:15,797 --> 00:13:19,195
«سال اول در هاگوارتز»
264
00:13:28,382 --> 00:13:29,883
خب بچهها، توجه کنید
265
00:13:29,967 --> 00:13:31,468
به اولین درس پروازتون خوشاومدین
266
00:13:31,552 --> 00:13:34,096
میخوام دستتون رو بیارید بالای جارو
267
00:13:34,179 --> 00:13:36,056
،تو چند هفتۀ اول فیلمبرداری
268
00:13:36,140 --> 00:13:39,727
بچهها عملاً هنوز تو شوکان
269
00:13:39,810 --> 00:13:42,438
حالا که بهش فکر میکنم
واقعاً متعجبام
270
00:13:42,521 --> 00:13:44,648
که اونموقع کاملاً گیج نشده بودم
271
00:13:44,732 --> 00:13:46,734
هیس هیس هیس -
دن، این دفعه که -
272
00:13:46,817 --> 00:13:48,944
...ازش رو برگردوندی
،وقتی رو برگردوندی
273
00:13:49,027 --> 00:13:50,446
اینو بگیر
274
00:13:50,529 --> 00:13:52,573
و بالا رو نگاه کن
انگار میخوای برش داری، خب؟
275
00:13:52,656 --> 00:13:54,616
ولی فکر میکنم اونم
تا حدی لطفِ کریس
276
00:13:54,700 --> 00:13:56,076
و کل دستاندرکاران بود که
277
00:13:56,160 --> 00:13:57,703
کمک میکردن تماممدت
به ما خوش هم بگذره
278
00:13:57,786 --> 00:13:59,788
مسلماً ما یهمشت بچه بیشتر نبودیم
و همهمون
279
00:13:59,872 --> 00:14:01,874
دنبال مسخرهبازی بودیم
280
00:14:01,957 --> 00:14:04,001
کریس کلمبوس جوّ صحنه رو
281
00:14:04,084 --> 00:14:05,669
شبیه کارناوالها کرده بود
282
00:14:05,753 --> 00:14:09,089
ما عملاً یهسری بچه بودیم که
سر صحنۀ فیلمبرداری کارای بچگونه میکردن
283
00:14:09,173 --> 00:14:10,591
اوهوم -
خاطرهای که -
284
00:14:10,674 --> 00:14:13,010
...از فیلم اول
از قسمت «سنگ جادو» دارم
285
00:14:13,093 --> 00:14:14,803
این بود که تازه بازیِ «اسلم» رو یاد گرفته بودم
[ یک نوع بازی با ورق ]
286
00:14:14,887 --> 00:14:17,222
اتفاقاً یه کار دیگهای هم که زیاد میکردیم
این بازی بود
287
00:14:17,306 --> 00:14:18,515
خدای من -
دستدست -
288
00:14:18,599 --> 00:14:19,975
چقدر دست میزدیم -
وای دستدست -
289
00:14:20,058 --> 00:14:21,393
...و دستهای همهمون سرخ
290
00:14:21,477 --> 00:14:23,145
قشنگ دستهامون سرخ میشد
291
00:14:23,228 --> 00:14:24,646
از بس محکم همدیگه رو میزدیم -
فکر کنم آپگریدشـم کرده بودیم -
292
00:14:24,730 --> 00:14:26,815
با بند انگشتهامون -
و ساق پاهامون -
293
00:14:26,899 --> 00:14:28,233
آره -
نسخۀ ساق پا رو یادمـه -
294
00:14:28,317 --> 00:14:30,068
هوم -
آره آره آره -
295
00:14:31,195 --> 00:14:33,822
ببخشید. باید جبران کنم
296
00:14:33,906 --> 00:14:36,533
!من قهرمان شدم
297
00:14:36,617 --> 00:14:39,161
احتمالاً کار خودشون رو
خیلی سختتر کرده بودن
298
00:14:39,244 --> 00:14:40,996
که گذاشتن ما تا میتونیم
خوش بگذرونیم
299
00:14:41,079 --> 00:14:42,623
چون حواسمون از
300
00:14:42,706 --> 00:14:44,249
کاری که باید میکردیم
پرت شده بود
301
00:14:44,333 --> 00:14:47,085
،و برای بینندههای دیگهمون
تلۀ موش بگیرید
302
00:14:47,169 --> 00:14:48,545
عزیزم، اونو نمال روی دماغت
303
00:14:48,629 --> 00:14:49,922
گریمت پاک میشه
304
00:14:50,005 --> 00:14:51,632
خب یکی از مشکلات اصلی این بود که
305
00:14:51,715 --> 00:14:54,843
،وسط یه برداشت
...توجه ما یهو
306
00:14:54,927 --> 00:14:57,054
به یهچیز دیگه جلب میشد
و میرفت و میاومد
307
00:14:57,137 --> 00:14:59,014
یه دیالوگ میگفتن
بعد به دوربین لبخند میزدن
308
00:14:59,097 --> 00:15:01,683
و انقدر خوشحال بودن که
دارن تو فیلم هری پاتر بازی میکنن
309
00:15:01,767 --> 00:15:04,228
که نمیتونستن انقدری
هیجانشون رو کنترل کنن
310
00:15:04,311 --> 00:15:06,188
که واسه کل سکانس
تمرکزشون رو جمع کنن
311
00:15:06,271 --> 00:15:07,773
بچهها بچهها بچهها
312
00:15:07,856 --> 00:15:10,734
کلمبوس زیاد با بچهها کار کرده بود
313
00:15:10,818 --> 00:15:12,778
و رفتارش با بچهها محشر بود
حرف نداشت
314
00:15:12,861 --> 00:15:15,364
کنارشون زانو میزد
و باهاشون حرف میزد
315
00:15:15,447 --> 00:15:17,866
و نزدیک هم میشدن
که کسی حرفهاشونـو نشنوه
316
00:15:17,950 --> 00:15:19,409
اون خیلیم مثل باباها بود
317
00:15:19,493 --> 00:15:20,953
،و.. قشنگ میشد اینو حس کرد
318
00:15:21,036 --> 00:15:23,705
انگار که عضوی از خونوادهش بودی
319
00:15:23,789 --> 00:15:26,041
یهکم شلتر اینو بگیر
320
00:15:26,124 --> 00:15:28,126
،و راحت حرف بزن
میدونی چی میگم؟
321
00:15:28,210 --> 00:15:29,419
آره -
تو اینطوری -
322
00:15:29,503 --> 00:15:31,255
،سفت میگیریش دستت
...ولی میتونی
323
00:15:31,338 --> 00:15:32,673
...فکرشـو بکنی»
324
00:15:32,756 --> 00:15:34,758
«معلومه که میتونم ازش استفاده کنم
اینشکلی، خب؟
325
00:15:34,842 --> 00:15:36,552
آره -
ولی بازم آفرین -
326
00:15:36,635 --> 00:15:38,220
،ولی کار راحتی نیست
چون تو رفتار
327
00:15:38,303 --> 00:15:40,389
،با بچهها خیلی باید صبور باشی
328
00:15:40,472 --> 00:15:43,475
مخصوصاً بچههایی که بیشفعال
329
00:15:43,559 --> 00:15:45,387
و تحریکپذیر بودن
مثل ما
330
00:15:47,215 --> 00:15:48,814
[ بانک جادوگران گرینگوت ]
331
00:15:48,897 --> 00:15:50,534
تو آسمونها دنبالتون میگشتم
رو زمین پیداتون کردم
332
00:15:50,559 --> 00:15:52,943
سلام -
پیچیده بودیم -
333
00:15:53,026 --> 00:15:54,695
دوتا گریفندور واسه خودتون خلوت کردین
334
00:15:54,778 --> 00:15:56,572
بیا بغلم ببینم -
خوشحالم میبینمت، داداش -
335
00:15:57,698 --> 00:16:00,868
کریس کلمبوس چطوری روحیهشـو
انقدر بالا نگه میداشت؟
336
00:16:00,951 --> 00:16:02,911
همینطوری میچرخیدیم
فکر کنم همهمون تقریباً ۱۱ سالمون بود
337
00:16:02,995 --> 00:16:05,205
شاید میتونستی کاری کنی
سه نفر کارشونـو درست انجام بدن
338
00:16:05,289 --> 00:16:06,665
ولی این دلیل نمیشد که
پنج نفر دیگه
339
00:16:06,748 --> 00:16:08,125
تو پسزمینه کارشونـو درست انجام بدن
340
00:16:08,208 --> 00:16:09,626
...نه. نه. روپرت هم که
کسی جلودارش نبود
341
00:16:09,710 --> 00:16:11,253
همین که شروع میکرد
...وقتی سیلش راه میافتاد
342
00:16:11,336 --> 00:16:13,005
وای آره -
ولی مسئله همینه -
343
00:16:13,088 --> 00:16:14,590
واسه همین جواب داد، مگه نه؟
344
00:16:14,673 --> 00:16:15,924
چون کلمبوس اجازه داده بود
345
00:16:16,008 --> 00:16:17,426
که خودمون باشیم -
آره. درسته -
346
00:16:17,509 --> 00:16:19,303
اصلاً یادم نمیاد یهموقع
حس کرده باشم که سر کارم
347
00:16:19,386 --> 00:16:20,929
ولی این خیلی مهمه، نه؟
...که ما
348
00:16:21,013 --> 00:16:22,431
آره. بهنظر من اصلاً
همینه که وقتی نگاش میکنی
349
00:16:22,514 --> 00:16:23,724
این حس رو منتقل میکنه
...که انگار
350
00:16:23,807 --> 00:16:25,267
بچهایم -
آره درسته -
351
00:16:25,350 --> 00:16:26,602
...ولی جای خندهدارش این بود که
352
00:16:26,685 --> 00:16:28,270
...دورمون تمام
353
00:16:28,353 --> 00:16:30,647
بزرگان صنعت بازیگری بریتانیا بودن
354
00:16:30,731 --> 00:16:32,733
و ما هیچکس رو نمیشناختیم
355
00:16:32,816 --> 00:16:34,651
من.. تا یه مدت فکر میکردم
356
00:16:34,676 --> 00:16:37,460
ریچارد هریس» اینجا راهنمای تورـه»
[ هنرپیشۀ ایرلندی ]
357
00:16:40,657 --> 00:16:43,577
فکر نکنم هیچکدوم از بچهها اونموقع
358
00:16:43,660 --> 00:16:45,329
متوجه اهمیت و سنگینیِ
359
00:16:45,412 --> 00:16:47,247
افرادی که باهاشون کار میکردن
بوده باشن
360
00:16:47,620 --> 00:16:49,875
اون کسی که هاگرید
تو روستا دیده، غریبه نبوده
361
00:16:49,958 --> 00:16:51,627
اسنیپ بود، که یعنی
362
00:16:51,710 --> 00:16:53,670
اون میدونه چطور میتونیم
از فلافی رد بشیم
363
00:16:53,754 --> 00:16:55,172
...و حالا که دامبلدور هم رفته
364
00:16:55,255 --> 00:16:56,673
عصر شما بخیر
365
00:16:56,757 --> 00:16:59,301
خاندان سلطنتی انگلیسی دنیای بازیگران
366
00:16:59,384 --> 00:17:00,886
چه توضیحی داری؟
367
00:17:00,969 --> 00:17:02,554
!بهخدا من نمیدونم چطور شد
368
00:17:02,638 --> 00:17:04,932
وقتی به کسانی فکر میکنم که تونستم
369
00:17:05,015 --> 00:17:08,268
کنارشون بزرگ بشم
و به صحبتهاشون گوش بدم
370
00:17:08,352 --> 00:17:10,854
و تیزیِ همه رو ببینم
371
00:17:10,938 --> 00:17:13,398
بازیگرهای بزرگتر که اومدن
372
00:17:13,482 --> 00:17:15,484
همچین شر و شیطون بودن
بهشکل بامزهای
373
00:17:18,111 --> 00:17:19,279
خیلی عالیه
374
00:17:19,363 --> 00:17:20,822
مثلاً رابی کالترین
375
00:17:20,906 --> 00:17:21,949
اون خیلی بچه بود
376
00:17:22,032 --> 00:17:23,825
یعنی قشنگ نابالغ
377
00:17:23,909 --> 00:17:27,329
و خیلی.. بامزه بود
378
00:17:27,412 --> 00:17:28,580
خیلی دوست داشت ما رو بخندونه
379
00:17:28,664 --> 00:17:30,457
و کارشـم خوب بلد بود
380
00:17:30,540 --> 00:17:32,709
هر چی بگین رو امتحان کردم
381
00:17:32,793 --> 00:17:35,379
انواع کرمها
انواع ژلها
382
00:17:35,462 --> 00:17:36,838
اصلاحکردن رو امتحان کردم
383
00:17:36,922 --> 00:17:38,715
..هر لحظه.. بیدار که میشم انگار
384
00:17:38,799 --> 00:17:40,968
شوهرم تهدید میکنه که ترکم میکنه
385
00:17:41,051 --> 00:17:42,511
اگه واقعاً منو دوست داشت
386
00:17:42,594 --> 00:17:44,888
یهخرده ریش براش چیزی نبود
387
00:17:44,972 --> 00:17:47,349
ولی خیلی آدم چِغریـه
388
00:17:47,859 --> 00:17:50,179
[ سالن عمومی گریفندور ]
389
00:17:50,394 --> 00:17:52,854
...اون حجم از محبت و گرمی از طرف شما
390
00:17:52,922 --> 00:17:55,174
آخی -
همهچی رو عوض کرده بود -
391
00:17:55,273 --> 00:17:57,025
خب ما کلی با هم وقت میگذروندیم
392
00:17:57,109 --> 00:17:59,236
آره میدونم
من یه زمانی با تو بیشتر از
393
00:17:59,319 --> 00:18:01,029
بچههای خودم وقت میگذروندم
394
00:18:01,113 --> 00:18:02,114
آره. باورنکردنی بود
395
00:18:02,197 --> 00:18:03,740
وای میدونم
396
00:18:03,824 --> 00:18:05,575
،فکر کنم بیشتر سکانسهای موردعلاقهم
اگه راستشـو بخوای
397
00:18:05,659 --> 00:18:08,996
،حالا که فکرشـو میکنم
با تو و بچهها توی کلبۀ هاگرید بود
398
00:18:09,079 --> 00:18:10,956
همهش به اون سکانسی فکر میکنم
399
00:18:11,039 --> 00:18:12,541
که بهم گفتن لجنخون -
آره -
400
00:18:12,624 --> 00:18:14,835
و اون روز خیلی باهام مهربون بودی
401
00:18:14,918 --> 00:18:17,045
چون که خب روز اولم بود
402
00:18:17,261 --> 00:18:18,729
و سکانس مهمی بود
403
00:18:23,093 --> 00:18:24,428
«به من گفت «لجنخون
404
00:18:25,353 --> 00:18:26,888
نگو
405
00:18:26,972 --> 00:18:28,223
لجنخون چیه؟
406
00:18:28,306 --> 00:18:30,142
یعنی خون کثیف
407
00:18:30,225 --> 00:18:33,061
لجنخون در واقع لقب بدی
برای مَشَنگزادههاست
408
00:18:33,145 --> 00:18:36,481
کسی که پدر و مادرش قدرت جادویی ندارن
یکی مثل من
409
00:18:36,565 --> 00:18:38,692
شما سهتا هنرپیشههای بزرگی شدید
410
00:18:38,775 --> 00:18:40,110
سر ضبط این فیلم
411
00:18:40,193 --> 00:18:42,279
حس میکردی واقعاً وارد دنیاشون شدی
412
00:18:42,362 --> 00:18:42,987
آره
413
00:18:43,012 --> 00:18:45,032
تو تمام صحنههایی که استوارت کریگ
،طراحشون بود
414
00:18:45,115 --> 00:18:46,846
توجه به دقت و ظرافت مثالزدنی بود
415
00:18:49,313 --> 00:18:51,235
«خلقِ غیرممکن»
416
00:18:51,329 --> 00:18:54,583
من همیشه اصرار داشتم که
هاگوارتز نباید این حس رو منتقل کنه
417
00:18:54,666 --> 00:18:58,837
که انگار نمیتونه
تو دنیای واقعی وجود داشته باشه
418
00:18:58,920 --> 00:19:01,089
به من آزادی خلاقیت زیادی داده بودن
419
00:19:01,173 --> 00:19:04,426
واسه همین میتونستیم
این دنیا رو از بیخ بسازیم
420
00:19:04,509 --> 00:19:07,304
بعضی از صحنههای فیلمبرداری هری پاتر
،واسه منم باورنکردنی بودن
421
00:19:07,387 --> 00:19:08,889
منی که ۳۵ ساله این کار شغلمـه
422
00:19:08,972 --> 00:19:10,265
«میدونی چیه؟ «عجبیاً غریبا
[ تکهکلام ران ویزلی ]
423
00:19:10,348 --> 00:19:12,934
،اولین باری که رفتم پشت صحنه رو ببینم
424
00:19:13,018 --> 00:19:14,811
،سرسرای بزرگ» رو نشونم دادن»
425
00:19:14,895 --> 00:19:18,106
که واقعاً دیوانهکننده بود
426
00:19:18,190 --> 00:19:20,609
کف زمین تماماً ماسهسنگـه
427
00:19:20,692 --> 00:19:22,778
تو خیلی از صحنهها ۲۵۰ تا
سیاهیلشکر بودن
428
00:19:22,861 --> 00:19:24,654
همهشون حدود ۱۸ سالشون بود
و موقع راه رفتن زمین رو میلرزوندن
429
00:19:24,738 --> 00:19:26,364
نمیشه کف زمین از جنس پلاستیک باشه
430
00:19:26,448 --> 00:19:28,158
باید اصل جنس باشه
431
00:19:28,241 --> 00:19:30,786
و این شمعهای روشنی که
با سیم بالا و پایین میشدن
432
00:19:30,869 --> 00:19:32,496
یکی از لحظات موردعلاقهم
تو کل دوران فیلمبرداری
433
00:19:32,579 --> 00:19:34,122
لحظهای بود که تمام اون شمعهای شناور
434
00:19:34,206 --> 00:19:35,832
داشتن طنابهایی که باهاشون
وصلِ سقف شده بودن
435
00:19:35,916 --> 00:19:37,459
رو میسوزوندن
و دونه دونه میافتادن
436
00:19:37,542 --> 00:19:39,795
گوشه گوشۀ سرسرای بزرگ -
صدها شمع واقعی -
437
00:19:39,878 --> 00:19:41,588
...که واقعاً هم روشن بودن -
«وای خدا» -
438
00:19:41,671 --> 00:19:44,633
روی ریسمان آویزون از سقف
439
00:19:44,716 --> 00:19:46,468
خیلیهاش الان جلوههای تصویری
به حساب میاومد
440
00:19:46,551 --> 00:19:48,053
همین که ما تونستیم
...تو اون صحنۀ فیلمبرداری باشیم
441
00:19:48,136 --> 00:19:49,805
واقعاً درسته
خیلی باحال بود
442
00:19:49,888 --> 00:19:51,348
ممنونم، استوارت کریگ -
آره -
443
00:19:51,431 --> 00:19:53,341
آره -
خیلی دوسِت داریم، استوارت کریگ -
444
00:20:03,318 --> 00:20:05,237
ضبط سکانس مسابقۀ کوییدیچ از همه سختتر بود
445
00:20:05,320 --> 00:20:06,488
و حضّار باید خیلی سریع
446
00:20:06,571 --> 00:20:07,989
قوانین بازی رو یاد میگرفتن
447
00:20:08,073 --> 00:20:10,534
یاد گرفتن کوییدیچ خیلی سخت نیست
448
00:20:10,617 --> 00:20:14,162
هر تیم ۷ بازیکن داره
سهتا مهاجم، دو مدافع
449
00:20:14,246 --> 00:20:16,832
یه دروازهبان و جستجوگر.. که تویی
450
00:20:16,915 --> 00:20:20,210
آره، جو رولینگ عملاً
یه دفترچۀ راهنما برامون نوشت
451
00:20:20,293 --> 00:20:21,586
دفترچهای از قوانین بازی کوییدیچ
452
00:20:21,670 --> 00:20:24,840
که تمام جزئیات بازی
توش توضیح داده شده بود
453
00:20:24,923 --> 00:20:26,800
،بعد استوارت کریگ، طراح تولیدمون
454
00:20:26,883 --> 00:20:29,010
نمای زمین کوییدیچ رو طراحی کرد
455
00:20:29,094 --> 00:20:34,015
و جداً زمینی ساخت که
حس میکردی اصلی و واقعیـه
456
00:20:34,099 --> 00:20:37,018
اونم برای بازیای که کاملاً تخیلی بود
457
00:20:37,102 --> 00:20:40,021
شور و انرژیِ زیاد
458
00:20:40,105 --> 00:20:41,523
!آماده، اکشن
459
00:20:41,606 --> 00:20:44,484
!و گل میزنه -
!آنجلینا جانسون گل میزنه -
460
00:20:44,568 --> 00:20:46,278
ده امتیاز برای گریفندور
461
00:20:46,361 --> 00:20:47,529
همیشه میخواستم اینو بهت بگم
462
00:20:47,612 --> 00:20:48,947
ولی یه جا بود
463
00:20:49,030 --> 00:20:50,323
تو روز دوم یا سوم
464
00:20:50,407 --> 00:20:53,034
،دوربین میاد تو صورتت و میگی
465
00:20:53,118 --> 00:20:54,578
«ما قرار نیست بریم خونه، نه واقعاً»
466
00:20:54,661 --> 00:20:58,165
برگشتن به خونه حس عجیبی داره، نه؟
467
00:20:58,248 --> 00:21:00,417
من قرار نیست برم خونه
468
00:21:00,500 --> 00:21:02,335
نه واقعاً
469
00:21:02,419 --> 00:21:04,004
...اشک تو چشمام جمع شد
هنوزم وقتی بهش فکر میکنم
470
00:21:04,087 --> 00:21:06,381
اشکم در میاد
...با خودم میگفتم: «این پسره
471
00:21:06,464 --> 00:21:08,383
«این بچه چه بازیگر معرکهایـه
472
00:21:08,466 --> 00:21:10,635
...وای -
و همون موقع بود که -
473
00:21:10,719 --> 00:21:13,044
اون یهجورایی یه دنیای کاملاً جدید
به رومون باز کرد
474
00:21:13,069 --> 00:21:15,599
و قسمت اول مجموعه فیلمها
خیلی کتابداستانی و جذاب بود
475
00:21:15,682 --> 00:21:16,892
...آره، خیلی دوستداشتنیـه و
476
00:21:16,975 --> 00:21:18,268
«مثل «به هاگوارتز خوشآمدید
477
00:21:18,351 --> 00:21:19,728
تا وقتی به آخر فیلم میرسی
478
00:21:19,811 --> 00:21:21,354
...اونجا که
من صورت یه مَردی رو ذوب میکنم
479
00:21:21,438 --> 00:21:22,731
آره دقیقاً
480
00:21:26,902 --> 00:21:29,654
فیلم اول خیلی گرفت -
آره -
481
00:21:29,738 --> 00:21:32,282
و وقتی بازخورد خوبی گرفت
و مردم خود فیلم رو
482
00:21:32,365 --> 00:21:33,575
،قبول کردن که هیچ
483
00:21:33,658 --> 00:21:35,076
...بازیگرها رو هم پذیرفتن -
آها آره -
484
00:21:35,160 --> 00:21:36,703
،سر فیلم دوم خیلی بهم خوش گذشت
485
00:21:36,786 --> 00:21:39,306
«تالار اسرار»
چون دیگه.. آزاد بودم
486
00:21:55,141 --> 00:21:59,602
«اصول خانوادگی خاندان ویزلی»
487
00:22:03,146 --> 00:22:06,191
خب، یالا. هیس هیس
488
00:22:06,274 --> 00:22:07,817
باشه، بیاید
489
00:22:09,361 --> 00:22:10,403
هیس، بیا
490
00:22:12,197 --> 00:22:14,115
صبح بخیر، ویزلیها
491
00:22:14,199 --> 00:22:15,784
صبح بخیر، بابا
492
00:22:15,867 --> 00:22:19,079
من عاشق سکانسهایی بودم
که بچههای ویزلی
493
00:22:19,162 --> 00:22:20,622
جمعشون جمع بود
«مثل سکانسهای «پناهگاه
494
00:22:20,705 --> 00:22:22,290
یه حال و هوای آشفتهای داشت
495
00:22:22,315 --> 00:22:24,649
{\an4}[ پناهگاه ویزلی ]
496
00:22:22,374 --> 00:22:25,126
همه یهجورایی فیالبداهه بازی میکردن
497
00:22:25,210 --> 00:22:27,128
نکتۀ جالبِ پناهگاه تا جایی که یادمـه
این بود که
498
00:22:27,212 --> 00:22:28,421
مدام عوض میشد
499
00:22:28,505 --> 00:22:30,090
یهجورایی منقبض و منبسط میشد
500
00:22:30,173 --> 00:22:32,926
یه لحظه میدیدی یه شومینۀ بزرگ
پر از پودر پرواز دارن
501
00:22:33,009 --> 00:22:36,221
...و بعد یهو
کوچیکتر شد
502
00:22:36,304 --> 00:22:39,015
آره، مثل یه صحنۀ زنده و جاندار بود
که تغییر میکرد
503
00:22:39,099 --> 00:22:40,350
حس میکنم عضو خونوادۀ ویزلی بودن
504
00:22:40,433 --> 00:22:41,935
بهترین بخش تجربهم تو هری پاتر بود
505
00:22:42,018 --> 00:22:44,354
،خب ما خانوادۀ هاگوارتزمون رو هم داشتیم
ولی من واقعاً
506
00:22:44,437 --> 00:22:46,940
حس خاصی داشتم
از اینکه یه خونوادۀ جدا داشتیم
507
00:22:47,023 --> 00:22:48,525
بینظیر بود -
و سکانسهایی که -
508
00:22:48,608 --> 00:22:49,818
جدا گرفتیم
509
00:22:49,901 --> 00:22:51,611
کار با جولی فوقالعادهست
510
00:22:51,695 --> 00:22:54,948
:ما.. ران میگفت
«سلام مامانی. سلام بابایی»
511
00:22:55,031 --> 00:22:57,575
جولی والترز که نقش مادر من رو
،بازی میکرد، همون خانم ویزلی
512
00:22:57,659 --> 00:23:00,453
خیلی.. خیلی به من لطف و محبت داشت
513
00:23:00,537 --> 00:23:02,497
اون حتی یهجورایی
منو زیر بال و پرش گرفت
514
00:23:02,580 --> 00:23:04,874
و قشنگ عین یه مادر بود برام
515
00:23:04,958 --> 00:23:07,502
دوقلوها کسایی بودن که
من واقعاً باهاشون صمیمی شده بودم
516
00:23:07,585 --> 00:23:09,878
واقعاً عین برادرهای بزرگ خودم بودن
517
00:23:09,910 --> 00:23:11,673
،جولی والترز و مارک ویلیامز
518
00:23:11,756 --> 00:23:13,383
مثل خونوادۀ دومم بودن
519
00:23:13,466 --> 00:23:14,884
اونا همیشه تقریباً تو نقششون میموندن
520
00:23:14,968 --> 00:23:16,678
...و یهجورایی
521
00:23:16,761 --> 00:23:18,221
با هم بازی میکردن
522
00:23:18,305 --> 00:23:20,390
دامبلد.. دوم.. میت
523
00:23:20,473 --> 00:23:22,183
کی؟ کی رو میگی عزیزم؟
524
00:23:22,267 --> 00:23:24,463
دامبلدور حتماً میدونه که تو اینجایی، هری
525
00:23:25,770 --> 00:23:27,063
!کات
526
00:23:27,147 --> 00:23:28,773
وایسا، وایسا
527
00:23:28,857 --> 00:23:30,525
این درست نیست
528
00:23:30,608 --> 00:23:31,693
باورم نمیشه
529
00:23:31,776 --> 00:23:33,236
چه خوشتیپ شدین -
سلام -
530
00:23:33,320 --> 00:23:34,779
چطوری؟
چقدر عالی
531
00:23:34,863 --> 00:23:36,031
شماها چطور مطورید؟ -
خیلی خوبیم، ممنون -
532
00:23:36,114 --> 00:23:37,490
تو چطوری؟ -
منم خوبم -
533
00:23:37,574 --> 00:23:39,200
این چقدر هیجانانگیزه -
آره -
534
00:23:39,284 --> 00:23:40,618
بعد از آزکابان، اولین باره که برمیگردم
535
00:23:40,702 --> 00:23:42,370
نمیدونستیم قراره برگردی یا نه
536
00:23:42,454 --> 00:23:48,835
اصول خانوادگی ویزلیها
!فکر، ملاحضه و خوشگذرونی بود
537
00:23:48,918 --> 00:23:52,339
خب هری، تو که باید
خوب مشنگها رو بشناسی
538
00:23:52,422 --> 00:23:56,051
بگو ببینم، اردک پلاستیکی
دقیقاً چه کاربردی داره؟
539
00:23:56,134 --> 00:23:58,678
موقعی که دور هم جمع میشدیم
خیلی طبیعی بود
540
00:23:58,762 --> 00:24:01,848
واقعاً بهجز ناممون
همهجوره یه خانواده بودیم
541
00:24:01,931 --> 00:24:03,475
باحالیش به همین بود
و اینکه میبینی
542
00:24:03,558 --> 00:24:06,519
هر نوع آدمی توشون هست
543
00:24:06,603 --> 00:24:09,731
و بعد دقیقاً نقطۀ مقابل اینو
توی خاندان مالفوی میبینی
544
00:24:09,814 --> 00:24:13,151
آره، همیشه مقایسۀ این دو خانواده در کنار هم
مقایسۀ خیلی خوبیه
545
00:24:13,234 --> 00:24:14,903
مثل کارد و پنیر بودن
546
00:24:14,986 --> 00:24:17,739
الان نه، دریکو. مؤدب باش
547
00:24:19,449 --> 00:24:22,077
آقای پاتر
«آشنایی با مالفویها»
548
00:24:22,981 --> 00:24:24,621
لوسیوس مالفوی هستم
549
00:24:25,293 --> 00:24:26,373
بالأخره آشنا شدیم
550
00:24:26,456 --> 00:24:27,874
اولینبار وقتی با هری پاتر آشنا شدم
551
00:24:27,957 --> 00:24:29,417
که هر جا میرفتم، همه تو مترو
552
00:24:29,501 --> 00:24:31,336
کتابهاشـو میخوندن
553
00:24:31,419 --> 00:24:33,088
فکر میکنم برای این
نقش لوسیوس به من رسید
554
00:24:33,171 --> 00:24:34,672
چونکه اون نقش رو نمیخواستم
555
00:24:34,756 --> 00:24:36,299
من رفتم برای نقش گیلدروی لاکهارت تست بدم
556
00:24:36,383 --> 00:24:37,926
و کریس گفت: «خیلی خوب بود
557
00:24:38,009 --> 00:24:39,594
«ممکنه برای یک نقش دیگه هم تست بدین؟
558
00:24:39,677 --> 00:24:41,805
قرار بود من نقش کاپیتان هوک
تو فیلم «پیتر پن» رو بازی کنم
559
00:24:41,888 --> 00:24:43,098
:و با خودم میگفتم
خب دوست ندارم نقش»
560
00:24:43,181 --> 00:24:44,599
«دوتا از شخصیتهای شرور کودکان رو بازی کنم
561
00:24:44,682 --> 00:24:47,227
و در حال دندونقروچه کردن
فیلمنامه رو میخوندم
562
00:24:47,310 --> 00:24:48,770
شدیداً گوشتلخ شده بودم
563
00:24:48,853 --> 00:24:51,064
که البته دقیقاً هم همین لازم بود
564
00:24:51,147 --> 00:24:54,442
و ازم خواستن نقش لوسیوس رو بازی کنم
و دمشون گرم که اینکارو کردن
565
00:24:54,526 --> 00:24:56,444
چطور جرئت میکنی؟
566
00:24:56,528 --> 00:24:58,655
نقش لوسیوس توی این داستان
بهنظر من این بود که
567
00:24:58,738 --> 00:25:01,700
توضیح بدیم چرا دریکو همچین بچۀ زورگوی
568
00:25:01,783 --> 00:25:04,911
بیرحم و سادیستی بود تو مدرسه
569
00:25:04,994 --> 00:25:07,831
موهای قرمز و شنل دستدوم
570
00:25:07,914 --> 00:25:10,083
حتماً از خاندان ویزلی هستی
571
00:25:10,166 --> 00:25:12,210
دریکو» دستپروردۀ مادر پدرشـه»
572
00:25:12,293 --> 00:25:15,296
و واقعاً هم مادر و پدر داغونی داره
573
00:25:15,380 --> 00:25:17,090
اگه هاگرید اولین تأثیر گذار روی تربیتت باشه،
574
00:25:17,173 --> 00:25:18,466
به احتمال زیاد
اینطوری حرف میزنی...
575
00:25:18,550 --> 00:25:19,968
"خیلیخب، رفیق"
576
00:25:20,051 --> 00:25:21,511
دوست داشتنی
و خیلی با عاطفه میشی
577
00:25:21,594 --> 00:25:24,180
خوشگل نیست؟
اوه، بنده خدا
578
00:25:24,264 --> 00:25:27,600
ببینین، مامانیش رو میشناسه
579
00:25:27,684 --> 00:25:29,477
اووه!
580
00:25:30,562 --> 00:25:32,147
اگه بابات یه روانی باشه...
581
00:25:32,230 --> 00:25:34,691
که همش یه عصای کبری دستشه
582
00:25:34,774 --> 00:25:36,985
احتمالا آدم دوستانهای از آب در نمیای
583
00:25:37,068 --> 00:25:39,362
37، برداشت اول.
نشان دوربین
584
00:25:39,446 --> 00:25:43,533
تام، یادت باشه، آروم.
داری داستانی رو تعریف میکنی
585
00:25:43,616 --> 00:25:47,162
ولی شیطانی، با لطافت.
آماده و حرکت
586
00:25:47,245 --> 00:25:49,497
من لحظهای که تام رو دیدم
ازش خوشم اومد
587
00:25:49,581 --> 00:25:52,459
اون فقط همیشه خیلی دوست داشتنی بود
588
00:25:52,542 --> 00:25:55,170
کار کردن با جیسون واقعا لذت بخش بود
589
00:25:56,254 --> 00:25:58,715
درواقع، کار کردن با جیسون
همیشه لذت بخش نبود
590
00:25:58,798 --> 00:26:03,219
فوراً میشد یه آدم خُشک...
591
00:26:03,303 --> 00:26:05,430
بد رفتاری که تا به حال
تو عمرم دیده بودم
592
00:26:05,513 --> 00:26:08,224
فقط یادمه که دستش رو گرفتم
و فقط...
593
00:26:08,308 --> 00:26:10,059
و تا جایی که تونستم بد رفتار کردم
594
00:26:10,143 --> 00:26:13,021
و صورت کوچولوش رو میدیدم که
دائما دنبال رضایت من بود
595
00:26:13,104 --> 00:26:15,773
اولین صحنهای که من بازی کردم
درواقع بُرش خورد...
596
00:26:15,857 --> 00:26:17,358
و الان بین صحنههای حذف شدهست
597
00:26:17,442 --> 00:26:19,652
دریکو به یه چیزی دست زد،
و من از این عصا استفاده کردم
598
00:26:19,736 --> 00:26:20,820
و این کارو کردم
599
00:26:20,904 --> 00:26:23,364
به هیچی دست نزن، دریکو
600
00:26:23,448 --> 00:26:25,492
ولی نمیدونستم دندونهاش چقدر تیز بودن
601
00:26:25,575 --> 00:26:27,619
و رفتن تو دستهای تام
602
00:26:27,702 --> 00:26:31,039
و اون بهم نگاه کرد
و چشمهاش پر از اشک شد
603
00:26:31,122 --> 00:26:32,540
بله، پدر
604
00:26:32,624 --> 00:26:34,459
و من گفتم، "تام، خیلی عذر میخوام،
نمیدونستم...
605
00:26:34,542 --> 00:26:36,252
چقدر دندونها تیز بودن
و عصا چقدر سنگین بود"
606
00:26:36,336 --> 00:26:37,879
و اون گفت،
"نه، نه، اشکال نداره
607
00:26:37,962 --> 00:26:39,005
واسه صحنه خوب بود"
608
00:26:39,088 --> 00:26:40,548
نقش یه پدر خبیث رو بازی میکرد،
609
00:26:40,632 --> 00:26:42,091
و بعد که میگفتن "کات"
610
00:26:42,175 --> 00:26:43,718
بعدش میومد و بغلت میکرد
و میگفت،
611
00:26:43,801 --> 00:26:45,553
"اوه، زیاد محکم زدمت؟
زیاد محکم زدمت؟"
612
00:26:45,637 --> 00:26:48,556
اون واقعا آدم دو رویی هستش
613
00:26:51,100 --> 00:26:53,686
آره! آره!
614
00:26:53,770 --> 00:26:56,606
ووهو! آره!
615
00:26:56,689 --> 00:26:58,816
هری پاتر
616
00:26:58,900 --> 00:27:00,610
دیدنت باعث افتخاره
617
00:27:00,693 --> 00:27:02,403
یادمه به یکی از دوستام گفتم،
618
00:27:02,487 --> 00:27:06,157
"میدونی، یه نقش رو گرفتم.
نقش یه الف تو هری پاتره"
619
00:27:06,241 --> 00:27:11,996
و جیغهای از روی شادی
و ناامیدی کامل...
620
00:27:12,080 --> 00:27:15,166
از درک نکردنم،
میدونی،
621
00:27:15,250 --> 00:27:17,502
که این شخصیت چقدر مهم بوده
622
00:27:20,838 --> 00:27:22,423
یه صحنه رو گرفتیم
و اون گفت،
623
00:27:22,507 --> 00:27:24,384
"ممنون، فعلا کافیه،
و من یه لگد تو هوا زدم
624
00:27:24,467 --> 00:27:26,427
و رفتم پایین
و یه ضربه با چوبم زدم
625
00:27:26,511 --> 00:27:28,012
و کریس گفت، "کات
626
00:27:28,096 --> 00:27:29,931
میشه جایی که جیسون لیز خورد
رو تمیز کنیم، لطفا؟"
627
00:27:30,014 --> 00:27:31,683
و من گفتم،
"نه، لیز نخوردم"
628
00:27:31,766 --> 00:27:33,268
گفت، "پس چی شد؟"
629
00:27:33,351 --> 00:27:35,687
منم گفتم،
"با لگد دابی رو انداختم پایین پلهها"
630
00:27:42,110 --> 00:27:44,028
و با خودم فکر کردم،
"این قراره...
631
00:27:44,112 --> 00:27:46,364
بدجور باحال بشه"
632
00:27:46,447 --> 00:27:48,783
آقای مالفوی
633
00:27:48,866 --> 00:27:51,369
آقای مالفوی!
634
00:27:51,452 --> 00:27:53,913
یه چیزی که مال شماست
دست منه
635
00:27:55,039 --> 00:27:57,500
جوراب رقتانگیزه،
مگه نه، از یه جهت؟
636
00:27:57,584 --> 00:27:59,669
ولی از جهت دیگه حکم همهچی رو داره
637
00:27:59,752 --> 00:28:03,131
و به نظرم همین،
زیبایی شخصیته
638
00:28:03,214 --> 00:28:06,509
ارباب به دابی جوراب داده؟
639
00:28:06,593 --> 00:28:08,678
چی؟
من چیزی...
640
00:28:08,761 --> 00:28:12,807
ارباب به دابی لباس هدیه داده
641
00:28:12,890 --> 00:28:15,810
دابی آزاده
642
00:28:15,893 --> 00:28:17,854
یکی از موضوعات اصلی اتحادی...
643
00:28:17,937 --> 00:28:20,356
از دوستانیه که پایدارن
644
00:28:34,662 --> 00:28:37,665
پس من و تو یکی از بهترین
خندههامون رو...
645
00:28:37,749 --> 00:28:39,208
- آره
- همراه با ریچارد هریس باهمدیگه داشتیم
646
00:28:39,292 --> 00:28:42,253
و یه نسخه رباتی...
647
00:28:42,337 --> 00:28:43,588
از فاکسِ ققنوس داشتیم
648
00:28:43,671 --> 00:28:45,381
و یه پرنده گندهی قرمز بود
649
00:28:45,465 --> 00:28:46,841
- که تو زندگی واقعی وجود نداره
- که وجود نداره
650
00:28:46,924 --> 00:28:48,551
یعنی...
غیر واقع گرایانه نبود
651
00:28:48,635 --> 00:28:50,219
یعنی، به گمونم امکانش بود
652
00:28:50,303 --> 00:28:53,890
ریچارد اومد داخل و به ققنوس نگاه کرد
و گفت،
653
00:28:53,973 --> 00:28:57,018
"عجب، این روزها خیلی عالی
این پرندهها رو تربیت میکنن"
654
00:28:57,101 --> 00:28:58,811
چون تو چشمهاش یه دوربین کار گذاشته بودن،
655
00:28:58,895 --> 00:29:00,688
پس میتونستن ببینن که ریچارد
داره بهش نگاه میکنه،
656
00:29:00,772 --> 00:29:02,106
و بعد با خودشون میگفتن،
657
00:29:02,190 --> 00:29:04,484
"خب، نمیخوایم که خرابش کنیم،
658
00:29:04,567 --> 00:29:06,319
پس میذاریم پرنده همینطوری واکنش نشون بده
و تکون بخوره"
659
00:29:06,402 --> 00:29:08,279
و بعد البته، میدونی،
وارد یه چرخه شدیم
660
00:29:08,363 --> 00:29:10,365
که ریچارد میگفت،
پرنده داره بهم واکنش نشون میده"
661
00:29:10,448 --> 00:29:14,577
آه، ققنوسها حیوانات شگفتانگیزی هستن
662
00:29:14,661 --> 00:29:18,039
میتونن بارهای سنگینی رو حمل کنند،
663
00:29:18,122 --> 00:29:21,501
و اشکهاشون قدرت شفابخشی دارن
664
00:29:21,584 --> 00:29:23,044
- هیچوقت بهش نگفتیم
- نه، اصلا بهش نگفتیم
665
00:29:23,127 --> 00:29:24,170
- نه
- اون فکر میکرد که...
666
00:29:24,253 --> 00:29:25,588
- یه پرنده واقعیه
- آره
667
00:29:25,672 --> 00:29:27,173
دیوونهوار بود که
ما بخشی ازش بودیم
668
00:29:27,256 --> 00:29:28,925
میدونی، من کس دیگهای
رو نمیشناسم...
669
00:29:29,008 --> 00:29:30,510
که میتونست مثل تو
این مجموعه فیلمها رو شروع کنه
670
00:29:30,593 --> 00:29:31,969
خب، این حس عالیای بهم میده
671
00:29:32,053 --> 00:29:33,304
همیشه بخاطر رفتن احساس گناه میکردم
672
00:29:33,388 --> 00:29:34,722
- واقعا میگم
- احساس گناه نکن
673
00:29:34,806 --> 00:29:37,308
وقتی باهاتون خداحافظی کردم،
با خودم میگفتم...
674
00:29:37,392 --> 00:29:39,394
"باورم نمیشه که دارم اینا رو ول میکنم"
675
00:29:39,477 --> 00:29:41,229
و خدایی به نظرم تو هیچوقت...
676
00:29:41,312 --> 00:29:44,148
بخاطر چیزی که از دو فیلم اول
با ماها...
677
00:29:44,232 --> 00:29:46,275
بدست آوردی
به اندازه کافی ازت تقدیر نشد
678
00:29:46,359 --> 00:29:47,819
پس بخاطرش ازت خیلی ممنونم
679
00:29:47,902 --> 00:29:50,571
بهترین تجربه زندگیم بوده
680
00:29:53,241 --> 00:29:56,661
نمیتونی تشخیص بدی که
مهم نیست...
681
00:29:56,744 --> 00:29:59,956
یه شخص چه چیزی به دنیا میاد
682
00:30:00,039 --> 00:30:02,917
بلکه مهم اینه که به چه چیزی تبدیل میشن
683
00:30:07,101 --> 00:30:11,601
بخش دو:
«به بلوغ رسیدن»
هری پاتر و زندانی آزکابان - هری پاتر و جام آتش
684
00:30:12,051 --> 00:30:14,883
{\an4}[ گری اولدمن در نقش سیریوس بلک ]
685
00:30:12,308 --> 00:30:14,977
سلام
686
00:30:17,348 --> 00:30:19,767
اوه، ممنون که اومدی
687
00:30:19,851 --> 00:30:21,352
ممنون که حرف میزنی
688
00:30:23,020 --> 00:30:26,482
اون کیه؟
اون مَرد
689
00:30:26,566 --> 00:30:28,109
اون کیه؟
690
00:30:28,192 --> 00:30:30,820
اون سیریوس بلکـه
691
00:30:32,530 --> 00:30:35,283
سیریوس بلک یه شخصیت ضروری واسه هری هستش
692
00:30:35,366 --> 00:30:36,784
بخشی از مضامین جوئه...
693
00:30:36,868 --> 00:30:38,619
که میگه "کتاب رو از رو جلدش قضاوت نکن،
میدونی؟
694
00:30:38,703 --> 00:30:40,455
برای هری سیریوس بلک به عنوان یه تبهکار...
695
00:30:40,538 --> 00:30:42,665
تفسیر میشه
696
00:30:42,749 --> 00:30:44,792
یه قاتل فرار کرده
697
00:30:44,876 --> 00:30:46,794
منظورت سیریوس بلک هستش؟
698
00:30:46,878 --> 00:30:48,588
ولی اون چه ربطی به من داره؟
699
00:30:48,671 --> 00:30:50,882
ولی وقتی هری اونو...
700
00:30:50,965 --> 00:30:53,009
تو فیلم سوم میبینه
701
00:30:53,092 --> 00:30:56,804
میفهمه اون کسی نیست
که بهش گفتن
702
00:30:56,888 --> 00:30:58,639
اون یه آدم خیلی متفاوته
703
00:30:58,723 --> 00:31:01,601
و گری هم بازیگر خیلی فوقالعادهای هستش
704
00:31:01,684 --> 00:31:03,644
یکی از دلایلی که اونو انتخاب کردیم
اینه که خب...
705
00:31:03,728 --> 00:31:06,147
اون پتانسیل تاریکی رو داره
706
00:31:06,230 --> 00:31:11,819
ولی روح و گرمای وجود عالیای داره
707
00:31:11,903 --> 00:31:13,654
میشه بپرسم، اولین بار..
708
00:31:13,738 --> 00:31:15,698
کِی بود که واسه نقش سیریوس
باهات حرف زدن؟
709
00:31:15,782 --> 00:31:17,325
من از هری پاتر اطلاع داشتم،
710
00:31:17,408 --> 00:31:20,828
ولی بیشتر واسه بچهها بود
711
00:31:20,912 --> 00:31:24,332
آدما بهم میگفتن که کتابها رو بخونم
و منم بچه داشتم
712
00:31:24,415 --> 00:31:27,335
پس بالاخره گذرم بهش میخورد
713
00:31:27,418 --> 00:31:31,214
و بعد داشتن رویه یکم تاریکتری
رو در پیش میگرفتن
714
00:31:31,297 --> 00:31:32,882
- آره
- کتاب جالب بود
715
00:31:32,965 --> 00:31:35,468
با آلفونسو آشنا شدم،
و فکر کنم اون زمان،
716
00:31:35,551 --> 00:31:36,844
اون بیشتر از همه سر زبونها بود
717
00:31:36,928 --> 00:31:38,554
حالا یادتون باشه، بچهها
که باید...
718
00:31:38,638 --> 00:31:40,807
- از قورباغهتون مراقبت کنین
- آره. نگران نباش
719
00:31:40,890 --> 00:31:44,435
برای "آزکابان"،
به سن بلوغ رسیدنه
720
00:31:44,519 --> 00:31:47,772
اونا در آستانه عبور بین دوران بچگی...
721
00:31:47,855 --> 00:31:50,608
و سالهای نوجوونیشون هستن
722
00:31:50,691 --> 00:31:54,028
در دو فیلم اول،
هری هنوز بچهست
723
00:31:54,111 --> 00:32:00,368
خوش بینی بیشتری دور و بر
خود لحن وجود داره
724
00:32:00,451 --> 00:32:03,120
با اینحال، وقتی 13 سالش میشه
725
00:32:03,204 --> 00:32:04,455
یه ابر بزرگ هست
726
00:32:04,539 --> 00:32:07,375
که روی هرچی که اطراف هری وجود داره
سایه میندازه
727
00:32:07,458 --> 00:32:11,045
و ما نیاز داشتیم که اون رو
از نظر سبکی هم بیان کنیم
728
00:32:19,762 --> 00:32:21,889
قضیه چیه؟
729
00:32:21,973 --> 00:32:25,309
نمیدونم، شاید قطار خراب شده
730
00:32:33,359 --> 00:32:38,155
فیلم "زندانی آزکابان"
واقعا حس یه عصر جدیدی داشت
731
00:32:38,239 --> 00:32:40,908
داستان خیلی تاریکتری داشت
732
00:32:40,992 --> 00:32:43,744
کلی موضوعات بالغانهای توش داشت
733
00:32:43,828 --> 00:32:46,247
توصیفاتی که جی. کی. رولینگ....
734
00:32:46,330 --> 00:32:49,083
از دیوانهسازها داره
خیلی ترسناکن،
735
00:32:49,166 --> 00:32:53,129
و واقعا میخواستم اینو نشون بدم
که دیوانهسازها...
736
00:32:53,212 --> 00:32:57,592
کاری که میکنن اینه که
همه خوشی رو ازت میبلعن
737
00:32:57,675 --> 00:33:02,013
که داشتن ذات هری رو میمَکیدن
738
00:33:02,096 --> 00:33:05,099
ولی به نظرم مهمترین مهره...
739
00:33:05,182 --> 00:33:08,352
برای رسیدن به این
اجرای دن بود
740
00:33:09,896 --> 00:33:12,940
"آزکابان" کِی بود...
چند سالت بود؟
741
00:33:13,024 --> 00:33:14,275
14
742
00:33:14,358 --> 00:33:15,568
- واقعا؟
- آره
743
00:33:15,651 --> 00:33:17,153
- بار اولی که همدیگه رو دیدیم؟
- آره
744
00:33:17,236 --> 00:33:20,615
فکر کنم من یهجور خصوصیت پدرانه ذاتی داشتم
745
00:33:26,787 --> 00:33:28,831
میخوای منو بکشی، هری؟
746
00:33:28,915 --> 00:33:30,750
اولین کسی که...
747
00:33:30,833 --> 00:33:32,668
موقعی که اونا اومدن رو یادمه
گری بود
748
00:33:32,752 --> 00:33:34,253
یادم میاد. یادمه...
749
00:33:34,337 --> 00:33:36,797
یادمه تو درمورد گری باهام حرف زدی
750
00:33:36,881 --> 00:33:39,467
آره، میگفتی "گوش کن، اما
باید خونسردیت رو حفظ کنی
751
00:33:39,550 --> 00:33:42,011
چون گری اولدمن
بازیگر بزرگیه
752
00:33:42,094 --> 00:33:44,597
و تو باید خونسردیت رو حفظ کنی،
و منم میگفتم "باشه"
753
00:33:44,680 --> 00:33:46,349
که درواقع داشتم...
754
00:33:46,432 --> 00:33:48,100
ترسهای خودم رو تجسم میکردم
چون من با خودم میگفتم...
755
00:33:48,184 --> 00:33:51,103
"دن، باید خونسردیت رو حفظ کنی.
این آدم بازیگر بزرگیه"
756
00:33:52,229 --> 00:33:54,815
دن اولش کمی دلهره داشت
757
00:33:54,899 --> 00:33:58,319
و گری فوقالعاده سخاوتمند بود
هم به عنوان یه شخص،
758
00:33:58,402 --> 00:34:01,197
و هم به عنوان یه بازیگر،
و بلافاصله از اون استقبال کرد
759
00:34:01,280 --> 00:34:04,325
و تو روند بازیگری سهیمش کرد
760
00:34:04,408 --> 00:34:07,620
واقعا دیدن اون دو نفر قشنگ بود
761
00:34:07,703 --> 00:34:12,166
و تقریبا انگار اون رابطه داشت
تقلید میشد...
762
00:34:12,249 --> 00:34:15,211
چون از جهات زیادی،
هری از سیریوس بلک...
763
00:34:15,294 --> 00:34:17,171
یه توتم ساخته بود
764
00:34:17,254 --> 00:34:20,466
توتمی که یه جورایی کناره گیره...
765
00:34:20,549 --> 00:34:22,510
و از جهات زیادی ترسناکه
766
00:34:22,593 --> 00:34:24,804
و توی فیلم خلاف این نبود
767
00:34:24,887 --> 00:34:27,431
که وقتی بفهمن واقعا کی هستن
768
00:34:27,515 --> 00:34:30,017
اون موقعست که یهو
پیوند فوقالعادهای بوجود میاد
769
00:34:30,101 --> 00:34:32,269
بین برداشتها میدیدیشون...
770
00:34:32,353 --> 00:34:35,106
که کنار همدیگه نشستن،
باهم حرف میزنن و میخندن
771
00:34:35,189 --> 00:34:38,025
و میتونستی ببینی که دن
چطور به گری نگاه میکرد...
772
00:34:38,109 --> 00:34:41,862
ستایش و احترامی که براش داشت
773
00:34:41,946 --> 00:34:43,531
تمام چیزهای آخر کار
تو شیون آوارگان،
774
00:34:43,614 --> 00:34:45,199
حس میکنم که من و روپرت
و ما فقط...
775
00:34:45,282 --> 00:34:46,409
تو اون صحنه داشتیم تنیس تماشا میکردیم
و فقط میگفتیم...
776
00:34:46,492 --> 00:34:47,952
"به این میگن بازیگری، بچهها
777
00:34:48,035 --> 00:34:50,037
این چیزیه که توش باید پیشرفت کنیم"
778
00:34:50,121 --> 00:34:52,206
تیم اسپال بود
779
00:34:52,289 --> 00:34:54,166
- آلن ریکمنِ بیهمتا
- آره
780
00:34:54,250 --> 00:34:58,212
دیوید تیولیس، تو،
اما، روپرت
781
00:34:58,296 --> 00:35:00,047
واقعا لطف داری که من،
اما و روپرت رو...
782
00:35:00,131 --> 00:35:01,173
شامل این گروه کردی
783
00:35:01,257 --> 00:35:02,633
اینکه بازیگری شما رو ببینیم
و همینطورم...
784
00:35:02,717 --> 00:35:04,343
شما رو به چشم آدم عادی ببینیم
785
00:35:04,427 --> 00:35:06,554
و فقط این بازیگرهای فوقالعاده رو ببینیم...
786
00:35:06,637 --> 00:35:08,222
که اینطوری بودن، "اوه آره، نه
787
00:35:08,305 --> 00:35:10,141
شما آدمین
و بین کار خوش گذرونی هم میکنین
788
00:35:10,224 --> 00:35:11,976
و کل روند کار نیازی نیست
دردآور باشه"
789
00:35:12,059 --> 00:35:13,936
میتونه دشوار باشه
و بعضی وقتها تو...
790
00:35:14,020 --> 00:35:16,397
عجایب اینو هم بهم نشون دادی
و اون واقعا مهم بود
791
00:35:16,480 --> 00:35:18,065
- بیا بکشیمش!
- صبر کن
792
00:35:18,149 --> 00:35:23,362
من صبرم رو کردم!
12 سال صبر!
793
00:35:23,446 --> 00:35:25,156
تو آزکابان!
794
00:35:25,239 --> 00:35:26,615
من توی عمرم با همچین...
795
00:35:26,699 --> 00:35:29,035
مجموعه بازیگرهایی
صحنهای رو نگرفته بودم
796
00:35:29,118 --> 00:35:30,703
صحنه خیلی طولانیای هستش
797
00:35:30,786 --> 00:35:32,663
صحنهای هستش که توش
کلی پیچش داستانی داره
798
00:35:32,747 --> 00:35:35,207
و خیلی خوش میگذشت
799
00:35:35,291 --> 00:35:38,878
صحنه دشواریه که ریسکهای زیادی تو کاره
800
00:35:38,961 --> 00:35:41,422
نه! من بهت اعتماد کردم!
801
00:35:41,505 --> 00:35:45,009
و میشه دید که روپرت
و اما و دن...
802
00:35:45,092 --> 00:35:48,095
بطور کامل به صحنه دل دادند
803
00:35:48,179 --> 00:35:51,599
عاشقشم.
خاطره خیلی عالیای ازش دارم
804
00:35:51,682 --> 00:35:54,226
به دامبلدور گفتم که داشتی
به یه دوست قدیمیت کمک میکردی...
805
00:35:54,310 --> 00:35:56,771
که وارد قلعه بشه،
و حالا اینم مدرکش
806
00:35:56,854 --> 00:35:58,814
عالیه، اسنیپ.
یه بار دیگه،
807
00:35:58,898 --> 00:36:00,816
تو ذهن مایل و فراگیرت
رو به کار گرفتی،
808
00:36:00,900 --> 00:36:03,110
و طبق معمول،
به نتیجه اشتباه رسیده
809
00:36:03,986 --> 00:36:05,821
من همیشه عاشق شخصیت سیریوس بودم
810
00:36:05,905 --> 00:36:07,615
عاشق رابطهام که هری و سیریوس دارن
811
00:36:07,698 --> 00:36:11,577
اون مثل یه عموی باحال میمونه
که حکم یه برادر بزرگتر رو هم داره
812
00:36:11,660 --> 00:36:14,288
اونو یه آدم شرور توصیف کردن
813
00:36:14,372 --> 00:36:16,874
و بعد دکمهای داره که
که میگی،
814
00:36:16,957 --> 00:36:19,960
"اوه، براش پاپوش دوختن
و اون آدم خوبیه"
815
00:36:20,044 --> 00:36:21,462
و خیلی مهربون
و خیلی دلگرم...
816
00:36:21,545 --> 00:36:22,797
- و دلگرم و مهربون...
- و باحاله
817
00:36:22,880 --> 00:36:24,673
- و یه جورایی خفنه
- آره
818
00:36:24,757 --> 00:36:27,676
کاش من کل داستان رو میدونستم
819
00:36:27,760 --> 00:36:29,678
میدونی، ما داستان رو
کتاب به...
820
00:36:29,762 --> 00:36:31,097
آره، کتاب به کتاب میفهمیدیم
821
00:36:31,180 --> 00:36:32,598
- نمیدونم تو...
- اصلا
822
00:36:32,681 --> 00:36:34,058
چون تو هری پاتر بودی،
شاید تو...
823
00:36:34,141 --> 00:36:35,392
فقط ریکمن.
ریکمن میدونست. فقط اون
824
00:36:35,476 --> 00:36:37,103
- ریکمن؟
- دید کامل رو داشت
825
00:36:37,186 --> 00:36:38,395
چه خوب تظاهر کرد
826
00:36:38,479 --> 00:36:40,189
همون اوایل به جو گفت،
827
00:36:40,272 --> 00:36:42,733
گفته بود، فکر کنم باید بدونم که چی میشه"
828
00:36:42,817 --> 00:36:44,151
باید بدونم
829
00:36:45,402 --> 00:36:48,739
بهم یه دلیل بده.
بهت التماس میکنم
830
00:36:48,823 --> 00:36:50,449
ریکمن واقعا میدونست، مگه نه؟
831
00:36:50,533 --> 00:36:51,784
میدونست، آره
832
00:36:51,867 --> 00:36:53,327
و هیچوقت نه به کریس گفت
و نه به کس دیگهای
833
00:36:53,410 --> 00:36:54,787
کریس بهش میگفت،
834
00:36:54,870 --> 00:36:56,080
"چرا این کارو میکنی؟"
835
00:36:56,163 --> 00:36:57,623
اونم میگفت، "بعداً بهت میگم"
836
00:37:02,169 --> 00:37:04,880
آره، "وقتی زمانش رسید
خودت میفهمی"
837
00:37:04,964 --> 00:37:06,382
یه دهه صبر کن
838
00:37:06,465 --> 00:37:10,261
دن یه بازیگر بچه نبود.
یه بازیگر دیگه بود
839
00:37:10,344 --> 00:37:12,513
آلفونسو گفت،
"حالا شما نوجوونین،
840
00:37:12,596 --> 00:37:14,014
و منم مثل نوجوون باهاتون رفتار میکنم"
841
00:37:14,098 --> 00:37:15,558
و اون اولین کسی بود که...
842
00:37:15,641 --> 00:37:18,018
- بهمون تکالیف خونگی داد
- آره
843
00:37:18,102 --> 00:37:19,395
آروم باشین، آروم باشین
844
00:37:19,478 --> 00:37:21,313
میخواست ما رو بشناسه،
845
00:37:21,397 --> 00:37:24,358
پس ترتیب یه تمرینی رو داده بود
که ازمون خواست...
846
00:37:24,441 --> 00:37:26,235
از زبون شخصیتمون انشاء بنویسیم
847
00:37:28,946 --> 00:37:31,198
اون میگفت،
شما دیگه تا الان این شخصیتها رو...
848
00:37:31,282 --> 00:37:33,534
بهتر از حدی که من ممکنه بفهمم...
849
00:37:33,617 --> 00:37:36,495
اونا کی هستن، میشناسین
پس شما بهم بگین
850
00:37:36,579 --> 00:37:38,122
و حدوداً...
851
00:37:38,205 --> 00:37:40,082
نصف یه برگه A4 که رسید،
با خودم گفتم،
852
00:37:40,166 --> 00:37:42,168
حس میکنم همهچی رو نوشتم
853
00:37:42,251 --> 00:37:45,462
یعنی، جو یه 500 صفحهای
در این مورد نوشته،
854
00:37:45,546 --> 00:37:48,048
ولی حس میکنم این یه برگه
کامل خلاصهاش میکنه
855
00:37:48,132 --> 00:37:50,384
عالیه، خیلیخب. آره، ایول.
بهش افتخار میکنم. میبرمش
856
00:37:50,468 --> 00:37:54,555
معلومه که اِما 12 صفحه مینویسه،
857
00:37:54,638 --> 00:37:56,015
اونم به قشنگی کامل
858
00:37:56,098 --> 00:38:00,186
روپرت چیزی رو تحویل نداد
859
00:38:00,269 --> 00:38:01,729
من انجامش ندادم
860
00:38:01,812 --> 00:38:03,564
و گفتم، "روپرت، انشات کجاست؟"
861
00:38:03,647 --> 00:38:09,111
اونم گفت، "خب، با خودم گفتم
که ران این کارو نمیکنه..."
862
00:38:09,195 --> 00:38:11,989
پس منم انجامش ندادم
863
00:38:12,072 --> 00:38:14,241
یعنی، خوشبختانه
آلفونسو یهجورایی فهمید...
864
00:38:14,325 --> 00:38:16,118
اینکه انجامش ندادم
865
00:38:16,202 --> 00:38:17,536
خیلی به شخصیتم میخورد
866
00:38:17,620 --> 00:38:21,081
روپرت، ران هستش
867
00:38:21,165 --> 00:38:23,876
صددرصد ران هستش
868
00:38:23,959 --> 00:38:28,422
اما فقط بازیگر خیلی بیزحمتیه
869
00:38:28,506 --> 00:38:30,299
اون خیلی آماده میکنه
870
00:38:30,382 --> 00:38:32,760
وقتی داری صحنه رو میگیری،
انگار همهچی...
871
00:38:32,843 --> 00:38:34,428
داره ازش جاری میشه
872
00:38:34,511 --> 00:38:37,556
حقیقت اینه که اونا
بازیگرهای عالیای هستن
873
00:38:37,640 --> 00:38:41,685
سیریوس بلک بخاطر اینکه...
874
00:38:41,769 --> 00:38:46,190
هری میفهمه اون واقعا کیه
به رستگاری میرسه
875
00:38:46,273 --> 00:38:48,192
لحظهای از رهایی بزرگی هستش،
876
00:38:48,275 --> 00:38:49,944
از آزادیای بزرگ
877
00:38:50,027 --> 00:38:54,031
و همه اینا به صورت نمادین
در پرواز دو نفری اونا...
878
00:38:54,114 --> 00:38:57,743
در شب زیر ماه نقرهای بیان میشه
879
00:39:02,623 --> 00:39:04,458
مثل یه خانواده میموند، مگه نه؟
880
00:39:04,541 --> 00:39:05,668
آره
881
00:39:05,751 --> 00:39:08,045
بیشتر از هر تجربه دیگهای بود
882
00:39:08,128 --> 00:39:09,797
هیچوقت تو فیلمها
همچین چیزی نصیبت نمیشه
883
00:39:09,880 --> 00:39:11,632
چون با یه سری آدما کار میکنی
884
00:39:11,715 --> 00:39:13,217
و باهاشون دوست میشی
885
00:39:13,300 --> 00:39:15,928
و بعد بیشترشون رو دیگه
هیچوقت نمیبینی
886
00:39:16,011 --> 00:39:19,223
ولی با "پاتر" برمیگردی...
887
00:39:19,306 --> 00:39:23,852
و همین اینطوریش کرد
که چیزهای دیگهای هم بود...
888
00:39:23,936 --> 00:39:26,021
- ولی اون خیلی خاصش کرد
- آره
889
00:39:26,105 --> 00:39:28,357
فقط این حس رو داره
میدونی، با تو اینا بودن...
890
00:39:28,440 --> 00:39:30,818
میتونی بخشی از تاریخچه فیلم بشی
891
00:39:32,450 --> 00:39:36,701
«عصر جدید بزرگ»
892
00:39:39,576 --> 00:39:41,495
هاگوارتز انتخاب شده که...
893
00:39:41,578 --> 00:39:44,999
میزبان مسابقات سه جادوگر باشه
894
00:39:47,626 --> 00:39:49,128
"جام آتش"
895
00:39:49,211 --> 00:39:52,172
طی تمام چیزهای مسابقات سه جادوگر،
896
00:39:52,256 --> 00:39:57,094
خیلی دوست داشتنی بود
که سورپرایز بشی و تحت تاثیر قرار بگیری
897
00:39:57,177 --> 00:40:02,850
و با جادوی صحنهها
مات و مبهوت بشی
898
00:40:02,933 --> 00:40:04,184
و متعجب بشی
899
00:40:04,268 --> 00:40:05,519
مثلا، یادمه بوبتانها رو دیدم...
900
00:40:05,602 --> 00:40:07,396
که اومدن و ورودشون رو انجام دادن
901
00:40:07,479 --> 00:40:09,690
و درامسترنگها
902
00:40:09,773 --> 00:40:11,525
خیلی خفن بود
903
00:40:13,277 --> 00:40:15,696
با چهارمین فیلم،
یه کارگردان بریتانیایی میخواستیم
904
00:40:15,779 --> 00:40:17,406
یه چیزه کاملا تئاتری میخواستیم
905
00:40:17,489 --> 00:40:18,824
کات، خیلی ممنون
906
00:40:18,907 --> 00:40:22,911
مایک فقط یه مَرد...
907
00:40:22,995 --> 00:40:25,914
پر سر و صدا و پرشوره
908
00:40:27,583 --> 00:40:29,418
اون واسه اون فیلم
کارگردان بینقصی بود
909
00:40:29,501 --> 00:40:32,004
واقعا فیلم قلمبه سلمبه،
910
00:40:32,087 --> 00:40:36,008
پر اکشن، شگفتانگیز
و غیر عادیای بود
911
00:40:36,091 --> 00:40:37,676
من مایک رو دوست دارم.
آدم معرکهای بود
912
00:40:37,760 --> 00:40:39,720
یعنی، تقریباً انگار خودش
از تو کتاب اومده بود
913
00:40:39,803 --> 00:40:42,556
مثل یه شخصیت هاگوارتز میموند
914
00:40:42,639 --> 00:40:44,850
چهارمین کتاب، بزرگترینشونه
915
00:40:44,933 --> 00:40:47,561
حدود 900 صفحهست.
میشه در رو باهاش نگه داشت
916
00:40:47,644 --> 00:40:49,188
یه آجر کار میمونه
917
00:40:49,271 --> 00:40:50,647
حرکت!
918
00:40:50,731 --> 00:40:53,651
و با خودم میگفتم،
اگه واقعا قراره...
919
00:40:53,734 --> 00:40:55,569
بچه کوچولوها رو غرق در فیلم کنه
920
00:40:55,652 --> 00:41:01,408
پس باید انرژی فوقالعادهای داشته باشه
921
00:41:01,492 --> 00:41:04,745
اون یهجورایی یه فشفشه انرژی بود
922
00:41:04,828 --> 00:41:06,413
سر چیزها خیلی هیجانزده میشد
923
00:41:06,497 --> 00:41:08,749
و اون واقعا یه خصوصیتِ...
924
00:41:08,832 --> 00:41:10,584
بچهگونه دوست داشتنیای داشت
925
00:41:10,667 --> 00:41:13,420
شوخ طبعی رو هم دوست داشت
و همیشه...
926
00:41:13,504 --> 00:41:15,339
سعی میکرد تو هر صحنه پیداش کنه
927
00:41:15,422 --> 00:41:18,175
احتمالا بعد از دوتا فیلم بود
928
00:41:18,258 --> 00:41:20,260
که یهجورایی کم کم استرسم گرفت
929
00:41:20,344 --> 00:41:22,096
- و یادمه...
- تغییر مایک بود
930
00:41:22,179 --> 00:41:23,430
موقعی که کلمبوس رفت
931
00:41:23,514 --> 00:41:24,848
بدون شک یکم فرق ایجاد کرد
932
00:41:24,932 --> 00:41:26,392
آره، حال و هواش فرق میکرد
933
00:41:26,475 --> 00:41:28,435
- مایک نیوول
- مایک مثل آدمای بالغ باهامون رفتار میکرد
934
00:41:28,519 --> 00:41:29,686
- بخاطر همین بود
- آره
935
00:41:29,770 --> 00:41:31,605
- به گمونم واقعا اونطوری باهامون رفتار میکرد
- آره
936
00:41:31,689 --> 00:41:33,315
سر صحنه بهمون خوش میگذشت
937
00:41:36,693 --> 00:41:40,072
دوقلوهای ویزلی
که خیلی دوستشون داشتم،
938
00:41:40,155 --> 00:41:42,658
باید دعوا میکردن
939
00:41:42,741 --> 00:41:44,952
داشتیم صحنهای رو انجام میدادیم
که فِرِد و جورج...
940
00:41:45,035 --> 00:41:47,121
از مسابقات سه جادوگر رد شده بودن
941
00:41:47,204 --> 00:41:49,873
و کلاهگیس و ریش پوشیده بودیم
942
00:41:49,957 --> 00:41:51,709
که عین پیرمردها بود
943
00:41:51,792 --> 00:41:53,544
و مایک گفت، "خیلیخب، پس فکر کنم
شما واقعا...
944
00:41:53,627 --> 00:41:54,878
از دست همدیگه کلافه میشید.
به نظرم باید...
945
00:41:54,962 --> 00:41:56,422
بخاطرش باهم یه دعوای
درست و حسابی بکنید
946
00:41:56,505 --> 00:42:00,467
این دو نفر یهجورایی داشتن
همدیگه رو فشار میدادن
947
00:42:00,551 --> 00:42:02,136
کات!
948
00:42:02,219 --> 00:42:04,638
و من گفتم، "نه، بیخیال پسرا،
خدایی مثلا دعواست"
949
00:42:04,721 --> 00:42:05,973
مایک اومد پیشمون.
گفت،
950
00:42:06,056 --> 00:42:07,141
نه، نه، نه، نه،
نه، نه، نه
951
00:42:07,224 --> 00:42:08,684
خیلیخب، کی میخواد دعوا کنه؟
952
00:42:08,767 --> 00:42:11,270
و مثل یه احمق،
من گفتم، "اوه آره، باشه"
953
00:42:11,353 --> 00:42:14,523
خب البته،
من سر اون صحنه یه مَرد چاق...
954
00:42:14,606 --> 00:42:15,983
60 ساله بودم
955
00:42:16,066 --> 00:42:20,195
و واقعا نباید اون کارو میکردم
956
00:42:20,279 --> 00:42:22,865
پس شیرجه زدم روم و...
957
00:42:22,948 --> 00:42:25,367
و منم اینطوری کردم
958
00:42:25,451 --> 00:42:27,911
که گفتم، "باشه"
منم همون کارو باهاش کردم
959
00:42:27,995 --> 00:42:30,873
یادم میاد که دور کمرش رو گرفتم
960
00:42:30,956 --> 00:42:33,417
و سعی میکردم اینور و اونور تابش بدم
961
00:42:33,500 --> 00:42:36,003
و دوتا از دندههام ترک برداشتن
962
00:42:36,086 --> 00:42:39,423
و از اونجا به بعد بدجور درد میکشیدم
963
00:42:39,506 --> 00:42:41,925
ولی البته، نقطه فوقالعادهاش اینجا بود که...
964
00:42:42,009 --> 00:42:44,636
که اونقدر خودم رو خجالت زده کردم
965
00:42:44,720 --> 00:42:47,431
که همه بخاطرش خیلی حالشون بهتر شد
966
00:42:47,514 --> 00:42:51,101
میدونی کِی نباید دنده کارگردان رو بشکونی؟
967
00:42:56,699 --> 00:43:01,001
«جادوی در هوا»
968
00:43:02,446 --> 00:43:03,697
تو "جام آتش"،
969
00:43:03,780 --> 00:43:06,492
اون فیلم همش درمورد نوجوونهاست،
970
00:43:06,575 --> 00:43:08,202
میدونی، واسه اولین بار
به یکی علاقه پیدا میکنی
971
00:43:08,285 --> 00:43:10,996
از یکی درخواست قرار میکنی،
که باهم به مراسم یول برین
972
00:43:11,079 --> 00:43:13,415
اونا همه اون مراحل یهجورایی
ضایعی که...
973
00:43:13,499 --> 00:43:14,875
تو دوران نوجوونیت میگذرونی
رو منعکس کرده بودن
974
00:43:14,958 --> 00:43:16,543
و واقعا هم همچین حسی داشتن
975
00:43:16,627 --> 00:43:19,046
چون به معنای واقعی داشتیم
همینا رو تجربه میکردیم
976
00:43:19,129 --> 00:43:21,924
میزانِ آمادهسازی و مربیگریای...
977
00:43:22,007 --> 00:43:23,509
که من و اما به همدیگه میکردیم
978
00:43:23,592 --> 00:43:25,385
یعنی به جنس مخالفمون پیامکی میگفتیم
مثلا...
979
00:43:25,469 --> 00:43:26,929
اگه اون به یه پسر پیام میداد
یا من به یه دختر پیام میدادم
980
00:43:27,012 --> 00:43:28,764
من میگفتم،
"اون اینقدر برام بوس فرستاده
981
00:43:28,847 --> 00:43:30,557
چیکار کنم؟
این یه کابوسه"
982
00:43:30,641 --> 00:43:34,228
ما یهجور رابطه برادر بزرگتر،
خواهر کوچیکتر داشتیم
983
00:43:34,311 --> 00:43:36,021
فیلم خیلی جالبی بود
984
00:43:36,104 --> 00:43:38,190
از این نظر که هورمونهای زیادی
تو فضا پخش بود
985
00:43:39,608 --> 00:43:40,943
علاقههای به همدیگه بود،
986
00:43:41,026 --> 00:43:42,528
و آدما باهم بیرون میرفتن
987
00:43:42,611 --> 00:43:44,404
و بهم میزدن
درست همونطوری که...
988
00:43:44,488 --> 00:43:45,781
همونطور که من تو مدرسه
این کارها رو میکردم
989
00:43:45,864 --> 00:43:47,991
دقیقا همون محیط بود
990
00:43:48,075 --> 00:43:50,661
ولی فقط تو یه کلاس دفاع در برابر هنرهای تاریک بود
991
00:43:53,872 --> 00:43:57,334
اون فیلم احتمالا اوج هورمون بود،
حداقل واسه من که بود
992
00:44:01,004 --> 00:44:02,589
دقیقا همون چیزی بود که
انتظار داشتی
993
00:44:02,673 --> 00:44:04,258
و مخصوصاً چهارمین فیلم که...
994
00:44:04,341 --> 00:44:07,302
بوبتانها و درامسترنگها توش بودن
995
00:44:07,386 --> 00:44:09,680
پس درکل یه عالمه...
996
00:44:09,763 --> 00:44:11,431
نوجوانان هورمونی داشتی
997
00:44:11,515 --> 00:44:14,434
و بعد، دو گروه بزرگ از
آدمهای جدید هم اضافه شدن
998
00:44:14,518 --> 00:44:17,271
و همهشونم از عمد
واسه فیلم جذابن
999
00:44:17,354 --> 00:44:19,898
پس، آره...
همون...
1000
00:44:19,982 --> 00:44:21,608
اون فیلم، آره
همش رو فعال کرده بود
1001
00:44:21,692 --> 00:44:24,319
اونا چرا باید گروهی جایی برن؟
1002
00:44:24,403 --> 00:44:27,281
اون فقط یه پسر نوجوونِ
یکم معذبه...
1003
00:44:27,364 --> 00:44:29,491
به طرز خیلی غیر قابل توجهی
1004
00:44:29,575 --> 00:44:30,951
که به گمونم یهجورایی
واسه شخصیتِ...
1005
00:44:31,034 --> 00:44:32,703
یه قهرمان توی چیزی
حس قابل توجهی داره
1006
00:44:32,786 --> 00:44:34,288
تو اژدها میکُشی
1007
00:44:34,371 --> 00:44:35,956
اگه تو نتونی دختر تور کنی،
پس کی میتونه؟
1008
00:44:36,039 --> 00:44:37,583
فکر کنم الان حاضرم پیش اژدها باشم
1009
00:44:37,666 --> 00:44:41,253
جو طی اون سالها
با عزت از اون نوشته بود،
1010
00:44:41,336 --> 00:44:46,383
و حس میکنم خیلی زور بازیگریای نیاز نبود
1011
00:44:46,466 --> 00:44:51,471
که وارد جنبه بچه مثبتیِ ضایع
نوجوونیم بشم
1012
00:44:51,555 --> 00:44:53,974
- چو
- بله؟
1013
00:44:54,057 --> 00:44:57,185
فقط میخواستم بدونم که...
1014
00:44:57,269 --> 00:44:59,479
شاید بخوای باهام به مجلس رقص بیای؟
1015
00:44:59,563 --> 00:45:02,107
ببخشید، نشنیدم
1016
00:45:02,190 --> 00:45:04,318
بدون شک یه داستان به بلوغ رسیدن بود
1017
00:45:08,447 --> 00:45:10,032
یکی از بزرگترین مجموعه صحنهها...
1018
00:45:10,115 --> 00:45:11,908
مراسم کریسمس بود
1019
00:45:11,992 --> 00:45:18,665
مراسم یول،
اول از همه، یه رقصه
1020
00:45:18,749 --> 00:45:22,628
صحنهای که دانشآموزها
قراره رقصیدن یاد بگیرن،
1021
00:45:22,711 --> 00:45:24,004
تقریباً یه رقص مدرسهای معمولی...
1022
00:45:24,087 --> 00:45:25,505
در اون سن بود
1023
00:45:25,589 --> 00:45:27,966
دخترها یه طرف،
پسرها یه طرف
1024
00:45:28,050 --> 00:45:30,677
ما تو یه اتاق بزرگ
توی آکسفورد بودیم
1025
00:45:30,761 --> 00:45:32,638
مگی دقیقا وسط بود
و گفت،
1026
00:45:32,721 --> 00:45:34,514
خیلیخب، من رقصیدن رو یادتون میدم
1027
00:45:34,598 --> 00:45:38,685
معلومه که روپرت رو انتخاب میکنه
و میگه،
1028
00:45:38,769 --> 00:45:40,520
دست راستت رو...
1029
00:45:40,604 --> 00:45:42,522
- دور کمرم بگیر
- چی؟
1030
00:45:42,606 --> 00:45:46,109
بچه 14 سالشه، و خوب بده
چطور آدما رو به خنده بیاره
1031
00:45:46,193 --> 00:45:48,111
عالیه
1032
00:45:48,195 --> 00:45:49,696
و بطور عجیبی، حس خیلی...
1033
00:45:49,780 --> 00:45:51,198
خودآگاه بهم دست داد...
واقعا نمیدونستم...
1034
00:45:51,281 --> 00:45:54,368
تا به حال با یه خانوم نرقصیده بودم
1035
00:45:54,451 --> 00:45:56,119
پس یهجورایی خیلی برام جدید بود
1036
00:45:56,203 --> 00:45:58,872
عمراً بذارین فراموشش کنه، مگه نه؟
1037
00:45:58,955 --> 00:46:00,374
عمراً
1038
00:46:00,457 --> 00:46:02,668
و آره، البته
جیمز، اولیور، دوقلوها
1039
00:46:02,751 --> 00:46:05,337
یه کله داشتن مسخرهام میکردن
1040
00:46:05,420 --> 00:46:06,922
اذیتش میکردیم...
1041
00:46:07,005 --> 00:46:08,173
در هر صورت اذیتش میکردیم
1042
00:46:08,256 --> 00:46:09,216
قبل از اینکه اصلا فیلمبرداری شروع بشه
1043
00:46:09,299 --> 00:46:10,884
یهجورایی متقاعدم کردن
1044
00:46:10,968 --> 00:46:12,469
قبل از اینکه فیلمبرداریش کنیم
1045
00:46:12,552 --> 00:46:15,222
که یه روتین رقص کامل برنامهریزی شده بود
1046
00:46:15,305 --> 00:46:17,391
بهش گفتیم،
"قدمهات رو بلدی؟
1047
00:46:17,474 --> 00:46:19,476
میدونی دیگه، درسته؟
نه میدونی، روتین رو میگیم
1048
00:46:19,559 --> 00:46:21,103
یعنی، ما الان 6 هفتهست...
1049
00:46:21,186 --> 00:46:22,562
که داریم یه روتین رو تمرین میکنیم
یا همچین چیزی"
1050
00:46:22,646 --> 00:46:25,524
فقط سعی میکردن
بیشتر بهم فشار وارد کنن
1051
00:46:25,607 --> 00:46:27,609
و این طرف
1052
00:46:27,693 --> 00:46:30,112
حالا، در نهایت تو باید رقص رو پیش ببری
1053
00:46:30,195 --> 00:46:31,279
فهمیدی؟
1054
00:46:31,363 --> 00:46:32,698
کات!
1055
00:46:33,740 --> 00:46:38,203
یکی از لذتبخشترین روزها
مجلس رقص بزرگ بود
1056
00:46:38,286 --> 00:46:40,580
چون یه عالمه آدم جوون...
1057
00:46:40,664 --> 00:46:42,916
فوقالعاده زیبا
بطور بینقصی لباس پوشیده بودن
1058
00:46:44,584 --> 00:46:46,336
لعنتی
1059
00:46:50,257 --> 00:46:53,301
اونا چیان؟
اونا چیان؟
1060
00:46:53,385 --> 00:46:54,636
روپوش لباسم
1061
00:46:54,720 --> 00:46:56,346
لباسهایی که تنمون بودن
1062
00:46:56,430 --> 00:46:57,931
یقههای خیلی پهن...
1063
00:46:58,014 --> 00:47:00,475
و یهجور دمهای بلند داشتن
و آره،
1064
00:47:00,559 --> 00:47:02,978
و اصلا به هیچوجه...
1065
00:47:03,061 --> 00:47:05,147
احساس خفن بودن نمیکردی
1066
00:47:05,230 --> 00:47:07,357
شبیه خواهر مادربزرگم تسی شدم
1067
00:47:09,860 --> 00:47:12,112
بوی اونو هم میدم
1068
00:47:12,195 --> 00:47:15,282
فقط یادم میاد که یه یقه شش لایه...
1069
00:47:15,365 --> 00:47:17,826
خیلی زمخت تنت کرده بودی
1070
00:47:17,909 --> 00:47:19,286
اوه، حاشیه چیندار رو میگی، آره
1071
00:47:19,369 --> 00:47:20,829
ولی راستش، یهجورایی دوستش داشتم
1072
00:47:20,912 --> 00:47:22,831
یهجورایی خیلی ویزلیای بود
1073
00:47:22,914 --> 00:47:25,125
- آره، حرف نداشت
- حس کردم که ترکوندم
1074
00:47:25,208 --> 00:47:26,793
آدمهای زیادی نیستن که
از پسش بربیان
1075
00:47:26,877 --> 00:47:28,503
مشخصه که اما خوشگل شده بود...
1076
00:47:28,587 --> 00:47:30,630
و لباس فوقالعادهای تنش کرده بود
1077
00:47:30,714 --> 00:47:32,549
و من و روپرت انگار...
1078
00:47:32,632 --> 00:47:35,051
نمیدونم، رفقای "آستین پاورز"
1079
00:47:35,135 --> 00:47:37,262
یا همچین چیزی
از بغلمون آویزونن
1080
00:47:37,345 --> 00:47:40,474
اون خیلی خوشگل شده
1081
00:47:40,557 --> 00:47:43,977
فکر کنم واسه اولین بار،
هری و ران...
1082
00:47:44,060 --> 00:47:46,354
مخصوصاً ران...
1083
00:47:46,438 --> 00:47:51,568
هرماینی رو به عنوان یه زن جوون دیدن
1084
00:47:51,651 --> 00:47:55,989
نه فقط به عنوان یار و همراه که دارن
1085
00:47:56,072 --> 00:47:59,409
اون هرماینی گرنجر هستش؟
با ویکتور کرام؟
1086
00:47:59,493 --> 00:48:02,329
نه، اصلاً و ابداً
1087
00:48:03,830 --> 00:48:05,832
یعنی، همه میتونن یهجورایی
باهاش ارتباط بگیرن
1088
00:48:05,916 --> 00:48:07,501
من یهجورایی از همینِ
این داستانها خوشم میاد
1089
00:48:07,584 --> 00:48:10,420
که خیلی برابر زندگی همه قرار میگیرن
1090
00:48:10,504 --> 00:48:14,883
مثل اولین مراسم رقص مدرسه
و اون جور احساسات
1091
00:48:14,966 --> 00:48:18,178
اون اضطرابها، نداشتن اعتماد بنفس
1092
00:48:18,261 --> 00:48:21,515
میدونستم خیلی مهمه،
و وضعم افتضاح بود
1093
00:48:21,598 --> 00:48:23,141
من...
1094
00:48:23,225 --> 00:48:25,727
فقط میدونستم که مثل...
1095
00:48:25,811 --> 00:48:27,813
یه لحظهای میمونه که جوجه اردک
تبدیل به قو میشه
1096
00:48:27,896 --> 00:48:30,690
میدونستم که یهو کلی فشار ایجاد شده
1097
00:48:30,774 --> 00:48:33,527
حالا، دستهات رو تکون نده، خب؟
1098
00:48:33,610 --> 00:48:34,861
مایک نیوول راهنماییم کرد...
1099
00:48:34,945 --> 00:48:37,322
تا توی اون لباس
از پلهها پایین بیام
1100
00:48:37,405 --> 00:48:38,949
"دستهات زیادی دارن تاب میخورن
1101
00:48:39,032 --> 00:48:41,368
خیلی سریع داری راه میری.
باید آرومتر راه بری"
1102
00:48:41,451 --> 00:48:43,495
یعنی اون یه میلیون جهات مختلف...
1103
00:48:43,578 --> 00:48:44,955
سر اینکه چطور از پله پایین برم
بهم گفت
1104
00:48:45,038 --> 00:48:47,249
و معلومه خب،
از پلهها افتادم
1105
00:48:47,332 --> 00:48:50,502
ما نوجوونهای خیلی معذبی بودیم
1106
00:48:50,585 --> 00:48:52,254
اونا گفتن...
1107
00:48:52,337 --> 00:48:54,214
"باید واسه این یه سری قدمهای رقص یاد بگیرین"
1108
00:48:54,297 --> 00:48:55,924
بهم اعتماد که داری، مگه نه؟
1109
00:48:56,007 --> 00:48:58,343
من رقاص نیستم،
و عمراً بتونم برقصم
1110
00:48:58,426 --> 00:49:00,929
آره، حس میکنم
تو اون صحنه رقص...
1111
00:49:01,012 --> 00:49:02,389
خیلی خُشکم
1112
00:49:05,183 --> 00:49:08,395
اوه، اونجا رو باش. اونجا رو باش.
حیرتزدهست
1113
00:49:08,478 --> 00:49:10,397
مَرد خوش شانسیه.
مَرد خوش شانسیه
1114
00:49:10,480 --> 00:49:13,692
من و اِما همیشه همدیگه
رو دوست داشتیم، واقعا میگم
1115
00:49:13,775 --> 00:49:16,570
رفتم تو اتاقی که بهمون درس میدادن
1116
00:49:16,653 --> 00:49:18,196
تکلیفی که مدرس داده بود...
1117
00:49:18,280 --> 00:49:21,616
این بود که تصورت از خدا رو بکِشی
1118
00:49:21,700 --> 00:49:26,663
و تام یه دخترِ روی اسکیت رو کشیده بود
که کلاه برعکس پوشیده
1119
00:49:26,746 --> 00:49:29,207
و والا نمیدونم چطور بگم...
1120
00:49:29,291 --> 00:49:31,126
عاشقش شدم دیگه
1121
00:49:31,209 --> 00:49:33,920
فکر کنم روی صندلی گریم
نشسته بودم
1122
00:49:34,004 --> 00:49:36,256
و یکی یه چیزی گفت
توی این مایه ها که
1123
00:49:36,339 --> 00:49:37,465
"آره، اون روت کراش داشت"
1124
00:49:37,549 --> 00:49:39,009
قبلاً هر روز میومدم
1125
00:49:39,092 --> 00:49:40,760
و دنبال شمارهش توی
لیست تماسها میگشتم
1126
00:49:40,844 --> 00:49:42,304
شماره ی 7 بود
1127
00:49:42,387 --> 00:49:44,472
و اگه شمارهش توی
لیست تماسها بود
1128
00:49:44,556 --> 00:49:47,100
هیجان اون روز بیشتر میشد
1129
00:49:47,183 --> 00:49:49,269
اون 3 سال از من بزرگتر بود
1130
00:49:49,352 --> 00:49:53,189
:پس برای اون اینجوری بود مثلا که
"تو مثل خواهر کوچکتر منی"
1131
00:49:53,273 --> 00:49:55,358
من خیلی روش
حساس شده بودم
1132
00:49:55,442 --> 00:49:58,028
آره، همیشه نقطه ضعف
داشتم بهش
1133
00:49:58,111 --> 00:50:01,072
و این هنوزم ادامه داره
1134
00:50:01,156 --> 00:50:03,950
فکر کنم حقیقت این بود که، تام
1135
00:50:04,034 --> 00:50:09,039
کسی بود که معمولاً میتونستم
باهاش آسیب پذیر باشم
1136
00:50:09,122 --> 00:50:10,707
همیشه رابطمون یه جورایی مثلاً
1137
00:50:10,790 --> 00:50:12,208
نمیدونم، شبیه نسبت فامیلی بود
1138
00:50:12,292 --> 00:50:14,628
هیچوقت، هیچوقت، هیچ اتفاق
1139
00:50:14,711 --> 00:50:16,171
رومانتیکی بینمون نیفتاد
1140
00:50:16,254 --> 00:50:18,632
فقط همدیگهرو دوست داشتیم
1141
00:50:18,715 --> 00:50:20,467
فقط همینو میتونم بگم
1142
00:50:25,889 --> 00:50:27,807
...باهمدیگه! یک
1143
00:50:27,891 --> 00:50:29,392
دو، سه
1144
00:50:35,941 --> 00:50:40,153
«توی «جام آتش
دنیا تغییر حالت میده
1145
00:50:40,236 --> 00:50:43,823
و یهویی، ولدمورت ظاهر میشه
1146
00:50:43,947 --> 00:50:47,947
«اسماش را نبر»
1147
00:50:50,622 --> 00:50:53,083
نقش رو به ریف فاینز دادم، چون
1148
00:50:53,166 --> 00:50:56,628
اون یکی از قویترین
هنرپیشههای نسل خودشـه
1149
00:50:56,711 --> 00:50:59,589
میدونستم که اون قدرت بزرگی داره
1150
00:50:59,673 --> 00:51:04,344
یه جور شخصیت حساس، دقیق و نافذ
1151
00:51:04,427 --> 00:51:07,639
بچههای خواهرم اون موقع
1152
00:51:07,722 --> 00:51:09,516
حدوداً 10، 11، 12 ساله بودن
1153
00:51:09,599 --> 00:51:12,102
گفتم "مارتا، درمورد هری پاتر
"مطمئن نیستم
1154
00:51:12,185 --> 00:51:14,145
"ولدمورت، چی هست؟"
1155
00:51:14,229 --> 00:51:15,438
"چی؟"
1156
00:51:15,522 --> 00:51:17,649
ازت خواستن نقش ولدمورترو"
"بازی کنی؟
1157
00:51:17,732 --> 00:51:19,693
"باید انجامش بدی"
1158
00:51:25,240 --> 00:51:27,450
و بعد به من چندتا
نقاشی نشون دادن
1159
00:51:27,534 --> 00:51:28,910
ایدههای طراحی شده از گریم
1160
00:51:28,994 --> 00:51:31,037
انتظارشو نداشتم
1161
00:51:31,121 --> 00:51:34,165
و با خودم فکر کردم
"عجب گریم قویایه"
1162
00:51:34,249 --> 00:51:36,543
ولدمورت اصلا برام حس
انسان بودن نمیداد
1163
00:51:36,626 --> 00:51:38,795
حس کردم ماهیت شیطانی داشت
1164
00:51:38,878 --> 00:51:40,213
میدونم قبلاً انسان بوده
1165
00:51:40,296 --> 00:51:42,924
اما به یه چیز مار مانندی
تبدیل شد
1166
00:51:43,008 --> 00:51:44,259
مسئلهی بعدی صداش بود
1167
00:51:44,342 --> 00:51:46,928
یه جورایی مار مانند
نجوا گونه، خشن و گرفته
1168
00:51:47,012 --> 00:51:51,349
....یه چیزی که باید
صدای نجوا گونهای بود
1169
00:51:51,433 --> 00:51:54,310
نفس روی نفس
1170
00:51:54,394 --> 00:51:57,147
"...آه، هری پاتر"
1171
00:51:57,230 --> 00:51:59,357
برای مردن جلو بیا
1172
00:51:59,441 --> 00:52:02,652
ریف میخواست کاملاً شیطانی
1173
00:52:02,736 --> 00:52:03,820
و فرازمینی باشه
1174
00:52:03,903 --> 00:52:06,156
و بهترین راه برای انجامش
1175
00:52:06,239 --> 00:52:08,575
این بود که دماغشرو بکنیم
1176
00:52:08,658 --> 00:52:10,910
اون دماغ داره
«خطر لو رفتن داستان»
1177
00:52:10,994 --> 00:52:12,787
با برچسب پوشیده شده بود
1178
00:52:12,871 --> 00:52:16,875
تا یکم از چیزی که توی فیلم بود
ترسناک بودنش کمتر شه
1179
00:52:16,958 --> 00:52:18,668
به جز مواقعی که میگفتن
"حرکت"
1180
00:52:18,752 --> 00:52:20,754
و به دلایلی
ازش وحشت داشتم
1181
00:52:20,837 --> 00:52:24,507
میتونم لمست کنم
1182
00:52:24,591 --> 00:52:26,426
گریم حدوداً سه ساعت
طول میکشید
1183
00:52:26,509 --> 00:52:28,636
گریم دست، ناخن، دندون
1184
00:52:28,720 --> 00:52:31,264
و حتی دماغم
1185
00:52:31,347 --> 00:52:35,894
...احساس
1186
00:52:37,771 --> 00:52:41,274
قوی بودن میکردم، احساس
قدرتمندی و شیطانی داشتم
1187
00:52:41,357 --> 00:52:46,863
مسئلهی بزرگ این بود که یکی از
کسایی که تصور میکردی
1188
00:52:46,946 --> 00:52:51,409
قراره خیلی توی داستان مهم باشه
سدریک دیگوریـه
1189
00:52:51,493 --> 00:52:56,247
توی اون رویارویی
سدریک کشته میشه
1190
00:52:56,331 --> 00:52:58,291
اون یکی رو بکش
1191
00:52:58,374 --> 00:53:00,835
!آوادا کداورا -
!سدریک -
1192
00:53:02,462 --> 00:53:07,759
و هری موفق میشه
که جنازه رو برداره
1193
00:53:07,842 --> 00:53:12,180
و برش گردونه به خط پایان مسابقه
1194
00:53:12,263 --> 00:53:16,392
و پدر سدریک دیگوری فکر میکرد
پسرش برنده شده
1195
00:53:16,476 --> 00:53:19,354
و بعد میفهمه که پسره مُرده
1196
00:53:19,437 --> 00:53:21,689
و مثل سگ زوزه میکشه
1197
00:53:21,773 --> 00:53:23,149
"اون پسر منه"
1198
00:53:25,902 --> 00:53:28,822
!اون پسر منه
1199
00:53:28,905 --> 00:53:31,866
یهویی، یه چیز کاملاً غیر منتظره
1200
00:53:31,950 --> 00:53:34,452
و جدی اتفاق میفته
1201
00:53:34,536 --> 00:53:38,164
و یهویی متوجه میشی این فیلم
در مورد زندگی نیست
1202
00:53:38,248 --> 00:53:39,374
در مورد مرگـه
1203
00:53:39,457 --> 00:53:40,834
خیلی صحنهی بزرگیـه
1204
00:53:40,917 --> 00:53:42,418
چون برای اولین بارم هست که
1205
00:53:42,502 --> 00:53:45,421
هری یه جورایی
مرگ رو حس میکنه
1206
00:53:45,505 --> 00:53:47,549
مرگ یه شخص جوون
که بهش نزدیکـه
1207
00:53:48,633 --> 00:53:50,844
این صحنهای بود که یادمه
متفاوت بود
1208
00:53:50,927 --> 00:53:52,679
...اوه، این
آره این فیلم بچههاست
1209
00:53:52,762 --> 00:53:54,514
اما خدای من، چیزای
چالش برانگیزی توش هست
1210
00:53:54,597 --> 00:53:59,018
اون برگشته، اون برگشته
ولدمورت برگشته
1211
00:53:59,102 --> 00:54:01,271
لحظهی مرگ سدریک دیگوری
1212
00:54:01,354 --> 00:54:05,817
لحظهایه که مجموعه فیلمها
به بلوغ میرسه
1213
00:54:05,900 --> 00:54:10,071
و حالا بچهها دوران بچگیرو
پشت سر گذاشتن
1214
00:54:10,155 --> 00:54:12,282
و قراره با خطرهای بزرگسالی
1215
00:54:12,365 --> 00:54:14,617
رو به رو شن
1216
00:54:14,701 --> 00:54:17,871
و همهی اینا از اون
لحظهی مرگ شروع شد
1217
00:54:17,954 --> 00:54:20,707
سدریک دیگوری کشته شد
1218
00:54:20,790 --> 00:54:22,542
توسط لرد ولدمورت
1219
00:54:24,335 --> 00:54:27,005
هر سه تاشون توی
بدبختی سیر میکنن
1220
00:54:27,088 --> 00:54:30,550
و همونطور که میدونیم
این باعث ایجاد دوستی میشه
1221
00:54:38,266 --> 00:54:40,685
خلاصه بگم، تو توسط
1222
00:54:40,768 --> 00:54:43,188
توانایی عشق ورزیدنت
محافظت میشی
1223
00:54:43,271 --> 00:54:45,690
دامبلدور با صدای بلند گفت
1224
00:54:45,773 --> 00:54:48,526
این تنها محافظتیـه که احتمال داره
1225
00:54:48,610 --> 00:54:52,238
در برابر وسوسهی قدرتی
مثل ولدمورت جواب بده
1226
00:54:52,322 --> 00:54:54,532
با وجود همهی وسوسهها
1227
00:54:54,616 --> 00:54:58,036
وقتی همهی سختیهارو
تحمل کنی
1228
00:54:58,119 --> 00:55:01,372
قلبت پاک میمونه
1229
00:55:03,096 --> 00:55:07,596
:بخش سه
«نور و تاریکی درون»
هری پاتر و محفل ققنوس - هری پاتر و شاهزادهی دورگه
1230
00:55:15,345 --> 00:55:17,764
چقدر مهربونی که اجازه دادی
این کارو توی خونهت انجام بدیم
1231
00:55:17,847 --> 00:55:19,891
میدونم، خیلی مهربونم
1232
00:55:19,974 --> 00:55:21,392
میدونی همیشه میخواستم
چیکار کنم؟
1233
00:55:21,476 --> 00:55:24,520
...بذار ببینیم میتونیم
اینه که برم این بالا
1234
00:55:25,980 --> 00:55:28,358
اون، ببین، اونا واقعاً
خوب به نظر نمیان
1235
00:55:29,984 --> 00:55:32,278
هنوز اینجان -
واقعاً هنوز اینجان -
1236
00:55:32,362 --> 00:55:35,782
کسی بهشون غذا داده؟
خیلی ناراحت کنندهست
1237
00:55:35,865 --> 00:55:37,533
خب، حالا تو میتونی
هری پاتر باشی
1238
00:55:37,617 --> 00:55:38,826
باشه، ممنون
1239
00:55:40,745 --> 00:55:42,622
من از راست میرم پایین
تو از چپ برو
1240
00:55:42,705 --> 00:55:45,375
آره، بیا مسابقه بدیم، باشه؟
برو سر جات، آماده، برو
1241
00:55:45,458 --> 00:55:46,751
اوه، خدایا
1242
00:55:47,877 --> 00:55:49,420
ما داریم این پایین
ماچ و بوسه میکنیم
1243
00:55:50,713 --> 00:55:52,382
فراموشش کن -
میدونی چیه؟ -
1244
00:55:52,465 --> 00:55:54,634
از یه چیزی عکس گرفتم
1245
00:55:54,717 --> 00:55:57,971
دیشب، فکر کردم این چیزارو پیدا کنم
1246
00:55:58,054 --> 00:56:00,056
و ازت امضا خواسته بودم
1247
00:56:00,139 --> 00:56:01,307
خدایا، واقعاً؟
1248
00:56:01,391 --> 00:56:02,558
نه، بلند بخون
1249
00:56:02,642 --> 00:56:06,104
خیلی خوشحالم دیدمت
چی نوشته؟
1250
00:56:06,187 --> 00:56:07,689
اچ بی سی عزیز -
آره -
1251
00:56:07,772 --> 00:56:11,734
مایهی خوشحالیـم بود که همبازی"
"و زیرلیوانیـت بودم
[شباهت زیرلیوانی و همبازی در انگلیسی]
1252
00:56:11,818 --> 00:56:15,419
عجب بازی با کلمات
هوشمندانهای
1253
00:56:15,530 --> 00:56:16,823
هنوزم یه جورایی
راضیـم ازش
1254
00:56:16,906 --> 00:56:18,324
شاعر بودی
آره، آره
1255
00:56:18,408 --> 00:56:19,784
چون همیشه آخرش مجبور بودم"
1256
00:56:19,867 --> 00:56:21,869
لیوان قهوهـت رو نگه دارم
"دوست دارم
1257
00:56:21,953 --> 00:56:23,579
چی نوشته؟
1258
00:56:26,916 --> 00:56:28,459
میتونی درمیون بذاریش -
میتونم -
1259
00:56:28,543 --> 00:56:30,253
الان میتونیم درمیون بذاریمش
نوشتم "دوست دارم
1260
00:56:30,336 --> 00:56:32,005
و کاش 10 سال زودتر
به دنیا میومدم
1261
00:56:32,088 --> 00:56:33,506
"شاید یه شانسی داشتم
1262
00:56:33,589 --> 00:56:34,966
الان اشکالی نداره
1263
00:56:35,049 --> 00:56:36,342
با کلی عشق"
"و ممنون که باحال بودی
1264
00:56:36,426 --> 00:56:37,552
قشنگ نیست؟
1265
00:56:37,635 --> 00:56:39,012
باید همیشه با دقت
ازش نگه داری کنم
1266
00:56:39,095 --> 00:56:41,723
ممنون -
توی دستشوییمه، دن -
1267
00:56:48,479 --> 00:56:49,856
یه طوفان در راهه، هری
1268
00:56:49,939 --> 00:56:52,025
بهتره وقتی میرسه
هممون آماده باشیم
1269
00:56:57,864 --> 00:57:00,408
من توی فیلم پنجم بودم
«محفل ققنوس»
1270
00:57:00,491 --> 00:57:01,909
آره -
ببین، دندونامو دارم -
1271
00:57:01,993 --> 00:57:03,328
هلنا دندوناشو آورده -
دندونام -
1272
00:57:03,411 --> 00:57:04,954
بهم اطمینان داده که
1273
00:57:05,038 --> 00:57:06,914
اینارو هیچ نوع تمیزکاریای نکرده
1274
00:57:06,998 --> 00:57:10,752
نه، اینا عتیقهی واقعیـه
یازده سال زمان این توئه
1275
00:57:10,835 --> 00:57:13,338
...آره بوی بدی میده، ولی
1276
00:57:13,421 --> 00:57:14,756
همینجوری میذاریش
توی دهنت، آره؟
1277
00:57:14,839 --> 00:57:16,007
نه، ولی دندونا کمک کننده بودن
1278
00:57:16,090 --> 00:57:17,508
آره -
خب، رفتن تو -
1279
00:57:17,592 --> 00:57:19,552
نظرت چیه؟ -
آره، یادم رفته بود -
1280
00:57:19,635 --> 00:57:20,720
منو یادت میاد؟
1281
00:57:20,803 --> 00:57:22,305
اینو...یادمه...آره
1282
00:57:25,892 --> 00:57:27,852
دندونا کمک کننده بود -
واسه شخصیت؟ -
1283
00:57:27,935 --> 00:57:29,604
فکر کنم میخواستم دیده نشم
1284
00:57:29,687 --> 00:57:31,773
وقتی اولش پیشنهاد
بهم داده شد، جو برام
1285
00:57:31,856 --> 00:57:33,149
یه پیام مخفیانه نوشته بود
که میگفت
1286
00:57:33,232 --> 00:57:34,692
شاید چیز زیادی توی
این صفحه نباشه
1287
00:57:34,776 --> 00:57:36,861
ولی اون قراره یه کار مهمی بکنه
1288
00:57:36,944 --> 00:57:38,279
بازی نقش بلاتریکس
سرگمکننده بود
1289
00:57:38,363 --> 00:57:40,031
چون پرورش دادن
یه شخصیت بچهگونه بود
1290
00:57:40,114 --> 00:57:42,575
و شیطون
1291
00:57:42,658 --> 00:57:44,077
و کاملاً آشوب طلب -
و روانی، آره -
1292
00:57:44,160 --> 00:57:45,286
یه حالت بازیگوشی داشت
1293
00:57:45,370 --> 00:57:46,662
بازیگوشی داشت
1294
00:57:46,746 --> 00:57:48,206
که حتی آزار دهندهترش میکرد
1295
00:57:48,289 --> 00:57:49,749
معلومه که بلاتریکس
فکر نمیکنه شیطانـه
1296
00:57:49,832 --> 00:57:51,167
فکر میکنه برعکسـشه -
نه، درسته -
1297
00:57:51,250 --> 00:57:52,585
پس باید یه دلیلی برای
1298
00:57:52,668 --> 00:57:54,670
صدمه زدن به آدما
براش میساختم
1299
00:57:54,754 --> 00:57:58,925
و دلیلش برای اون اینه که
اون بی احساسـه
1300
00:57:59,008 --> 00:58:01,386
این باعث میشه
احساس قدرتمندی کنه
1301
00:58:01,469 --> 00:58:03,054
!ها
1302
00:58:03,137 --> 00:58:05,890
پاتر کوچولو، موچولو
1303
00:58:10,728 --> 00:58:13,022
بلاتریکس یه چیز
وحشی بود
1304
00:58:13,106 --> 00:58:14,440
که قابل کنترل نبود
1305
00:58:14,524 --> 00:58:15,817
هیچوقت نمیدونی
1306
00:58:15,900 --> 00:58:17,652
حرف بعدیای که از
دهنش میاد بیرون چیه
1307
00:58:19,362 --> 00:58:21,197
برای یه هنرپیشه خیلی
هیجان انگیزه، چون مثلا
1308
00:58:21,280 --> 00:58:23,783
هرکاری که توی یه سکانس میکنه
دلیل نمیشه که
1309
00:58:23,866 --> 00:58:25,243
توی سکانس بعدی هم بکنه
1310
00:58:25,326 --> 00:58:27,370
یادمه سعی میکردم
مسئولیت صحنهرو داشته باشم
1311
00:58:27,453 --> 00:58:28,955
و اون داشت بهش خوش میگذشت
1312
00:58:30,540 --> 00:58:32,125
اجازه داشت هرکاری
میخواست بکنه
1313
00:58:32,208 --> 00:58:33,960
میتونست وراجی کنه
میتونست بالا پایین بپره
1314
00:58:34,043 --> 00:58:35,461
آروم باش
1315
00:58:35,545 --> 00:58:37,130
و هرچی میخواد بگه
1316
00:58:37,213 --> 00:58:40,633
...و ندونستن این که
سعی کنم کنترلش کنم
1317
00:58:40,716 --> 00:58:42,260
!دورگهی کثیف
1318
00:58:42,343 --> 00:58:44,637
اشکال نداره، اون فقط یه
پسر بچهی کنجکاوه، مگه نه؟
1319
00:58:44,720 --> 00:58:46,305
همش میخواستم بگم
"خفه شو"
1320
00:58:46,389 --> 00:58:48,349
دریکو
1321
00:58:56,816 --> 00:58:58,609
من کشتمت، مگه نه؟ -
...کشتی، ولی -
1322
00:58:58,693 --> 00:59:00,153
آره، متاسفم
1323
00:59:00,236 --> 00:59:01,863
باید انجام میشد
1324
00:59:01,946 --> 00:59:03,823
یادمه روی یه عالمه وِرد
و این چیزا کار میکردیم
1325
00:59:03,906 --> 00:59:05,366
چون تو جادوگر
خیلی خوب بودی
1326
00:59:05,450 --> 00:59:07,118
من جادوگر خوبی بودم
1327
00:59:07,201 --> 00:59:09,620
و یه دوئل واقعی داشتیم
و اونا خیلی جاهاشو کات کردن
1328
00:59:10,746 --> 00:59:11,664
و این خیلی بده
1329
00:59:11,747 --> 00:59:12,999
چون فکر میکردم که
1330
00:59:13,082 --> 00:59:14,834
من هفتهها رفتم
مدرسهی چوبدستی
1331
00:59:14,917 --> 00:59:16,919
و چند روز روی اون
صحنه بودیم
1332
00:59:17,003 --> 00:59:18,379
چند روز داشت فیلمبرداری میشد
1333
00:59:18,463 --> 00:59:20,631
فکر کنم یکی از اولین
کارهام بود
1334
00:59:20,715 --> 00:59:22,425
و تو افتادی توی پرده
پرده بود؟
1335
00:59:22,508 --> 00:59:23,551
آره، آره
1336
00:59:23,634 --> 00:59:25,094
رفتم توی پرده
1337
00:59:25,178 --> 00:59:28,681
بعد یه حدس و گمانی بود
که آیا اون برمیگرده؟
1338
00:59:28,764 --> 00:59:30,975
میشه از پرده اومد بیرون؟
1339
00:59:31,058 --> 00:59:32,685
نه، نمیشه -
نه، نمیشه -
1340
00:59:32,768 --> 00:59:35,021
!آوادا کداورا
1341
00:59:51,954 --> 00:59:53,164
...میخوام بگم که
1342
00:59:53,247 --> 00:59:54,373
این برای هممون
چیز جالبی بود
1343
00:59:54,457 --> 00:59:55,833
یعنی برای بازیگرای جوونتر
1344
00:59:55,917 --> 00:59:58,252
چون یه گروه خاصی بودن
...مثل مگی
1345
00:59:58,336 --> 01:00:00,421
آره -
دیوید بردلی و اَلن -
1346
01:00:00,505 --> 01:00:02,715
مارو از وقتی 11 یا 12 سالمون بود
میشناختن
1347
01:00:02,798 --> 01:00:05,176
و وقتی تو اومدی
من 15 یا 16 سالم بود
1348
01:00:05,259 --> 01:00:07,512
پس تو، گری و دیوید
1349
01:00:07,595 --> 01:00:09,889
با ما بیشتر مثل آدم بزرگا
رفتار میکردین، دوس داشتم
1350
01:00:09,972 --> 01:00:11,933
اینو توی ما دیدین
...که چندتامون
1351
01:00:12,016 --> 01:00:13,726
یه جورایی آمادهایم
"میشه بهمون فشار بیارین؟"
1352
01:00:13,809 --> 01:00:15,895
ما هم میخوایم سعی کنیم"
"بازیگر بشیم
1353
01:00:17,026 --> 01:00:21,026
«بزرگ شدن»
1354
01:00:23,736 --> 01:00:26,405
وقتی به «محفل ققنوس» رسیدیم
1355
01:00:26,489 --> 01:00:29,075
دنیا داشت سیاسیتر میشد
1356
01:00:29,158 --> 01:00:31,536
و من حس کردم
کارگردانی لازم داریم
1357
01:00:31,619 --> 01:00:34,247
که بتونه اینو به طرز
سرگرمکنندهای مدیریت کنه
1358
01:00:34,330 --> 01:00:36,791
دیوید ییتس خیلی با بازیگرا
خوب کار میکنه
1359
01:00:36,874 --> 01:00:39,835
به بهترین روش
بهشون فشار میاره
1360
01:00:39,919 --> 01:00:43,256
از پیشرفتی که صرفاً برای
پیشرفت باشه
1361
01:00:43,339 --> 01:00:45,883
باید جلوگیری کرد
1362
01:00:45,967 --> 01:00:49,303
دیوید آدم مهربون و آرومی بود
1363
01:00:49,387 --> 01:00:52,682
که واقعاً به همهی
شخصیتها اهمیت میداد
1364
01:00:52,765 --> 01:00:54,433
و همینطور من کلی
دیدارهای دونفره
1365
01:00:54,517 --> 01:00:55,893
با دیوید ییتس داشتم
1366
01:00:55,977 --> 01:00:57,937
من رفتم سر فیلم
"محفل ققنوس"
1367
01:00:58,020 --> 01:00:59,939
توی فکرم بازیگرای جوون بودن
به این که
1368
01:01:00,022 --> 01:01:02,275
کل داستان رو بزرگ کنیم
فکر میکردم
1369
01:01:02,358 --> 01:01:04,610
اینکه یکم بالغانهترش کنیم
1370
01:01:04,694 --> 01:01:08,072
و یه جورایی ریشهای
و یکم تاریکتر
1371
01:01:12,660 --> 01:01:14,954
باید رشد میکرد
و بزرگتر میشد
1372
01:01:15,037 --> 01:01:17,331
ترسناک و ترسناکتر میشد
1373
01:01:19,125 --> 01:01:21,168
!اه
1374
01:01:21,252 --> 01:01:24,964
یه افزایش بزرگی توی
حجم و پیچیدگی داشتیم
1375
01:01:25,047 --> 01:01:28,593
از بچهگونه بودن رسیدیم به
اتفاقات تاثیرگذار
1376
01:01:28,676 --> 01:01:31,596
و جزئی از دنیای بزرگ بودن
1377
01:01:31,679 --> 01:01:33,973
اون فقط یه بچهست
1378
01:01:34,056 --> 01:01:35,391
یکم دیگه بگی باعث میشی
1379
01:01:35,474 --> 01:01:36,892
یکراست به عضویت محفل دربیاد
1380
01:01:36,976 --> 01:01:38,519
خوبه، من میخوام عضو شم
1381
01:01:38,603 --> 01:01:40,605
اگه ولدمورت ارتش درست میکنه
پس من میخوام بجنگم
1382
01:01:44,734 --> 01:01:48,029
وقتی شروع کردم
چیزی که دیوید و استودیو
1383
01:01:48,112 --> 01:01:49,822
راجبش باهام حرف زدن
این بود که
1384
01:01:49,905 --> 01:01:54,744
اِما مطمئن نیست بخواد
برای یه قسمت دیگه برگرده
1385
01:01:55,578 --> 01:01:56,954
اوه، هری
1386
01:01:59,915 --> 01:02:02,668
مردم حتماً کاری که
اون کرد رو فراموش میکنن
1387
01:02:02,752 --> 01:02:04,837
و اینکه چقدر خوب
انجامش داد
1388
01:02:05,921 --> 01:02:08,758
دن و روپرت
اونا همدیگهرو داشتن
1389
01:02:08,841 --> 01:02:10,843
منم دوستای صمیمی
خودمرو داشتم
1390
01:02:10,926 --> 01:02:12,678
ولی اِما نه تنها جوونتر بود
1391
01:02:12,762 --> 01:02:16,474
اون...تنها بود
1392
01:02:16,557 --> 01:02:20,603
یه قسمت دفتر خاطراتمو
...پیدا کردم که یه جورایی
1393
01:02:21,437 --> 01:02:25,399
میتونستم ببینم که
اون زمان، تنها بودم
1394
01:02:25,483 --> 01:02:27,193
هیچوقت توی فیلم
راجبش حرف نزدیم
1395
01:02:27,276 --> 01:02:28,903
چون هممون بچه بودیم
1396
01:02:29,987 --> 01:02:31,530
به عنوان یه پسر 14 ساله
1397
01:02:31,614 --> 01:02:33,199
هیچوقت برنمیگشتم
به یه 14 سالهی دیگه
1398
01:02:33,282 --> 01:02:34,533
:بگم
هی، چطوری؟"
1399
01:02:34,617 --> 01:02:36,410
"همه چی خوبه؟
1400
01:02:36,494 --> 01:02:38,037
«پس «محفل ققنوس
1401
01:02:38,120 --> 01:02:40,206
وقتی بود که اوضاع داشت
برای هممون جالب میشد
1402
01:02:40,289 --> 01:02:42,541
اما تو داشتی به کنار کشیدن
فکر میکردی
1403
01:02:42,625 --> 01:02:44,210
هیچوقت درست راجب
این باهات حرف نزدم
1404
01:02:44,293 --> 01:02:46,879
آره... فکر کنم
1405
01:02:46,962 --> 01:02:48,422
فکر کنم ترسیده بودم -
آره -
1406
01:02:48,506 --> 01:02:50,049
نمیدونم، تاحالا شده فکر کنی
1407
01:02:50,132 --> 01:02:51,384
به یه نقطه عطفی برسی
...وقتی که بگی
1408
01:02:51,467 --> 01:02:53,052
آره، کاملاً
1409
01:02:53,135 --> 01:02:54,428
این یه جورایی همیشگیـه
1410
01:02:54,512 --> 01:02:56,430
آره، منم همچین
لحظههایی داشتم
1411
01:02:56,514 --> 01:02:57,723
یه جورایی کل مدت
1412
01:02:59,517 --> 01:03:03,104
میتونم بگم منم احساساتی
شبیه اِما داشتم
1413
01:03:03,729 --> 01:03:05,940
یه جورایی به این فکر میکردم
که اگه تمومش کنم
1414
01:03:06,023 --> 01:03:08,567
...زندگی چطوری میشه، ولی
1415
01:03:08,651 --> 01:03:10,861
هیچوقت راجبش
...حرف نزدیم، فکر کنم
1416
01:03:10,945 --> 01:03:12,738
داشتیم با روش خودمون
باهاش کنار میومدیم
1417
01:03:12,822 --> 01:03:14,532
هممون یه جورایی
توی لحظه بودیم
1418
01:03:14,615 --> 01:03:18,536
توی اون زمان
به فکرمون نرسید
1419
01:03:18,619 --> 01:03:22,289
که هممون یه جورایی
احساسات مشابه داریم
1420
01:03:23,916 --> 01:03:26,377
...آره
1421
01:03:26,460 --> 01:03:30,256
مسئلهی مشهوریت بالاخره
محکم ضربهشو زد
1422
01:03:32,133 --> 01:03:35,469
کسی مجبور نبود منو
قانع کنه که ادامه بدم
1423
01:03:36,929 --> 01:03:39,265
طرفدارا خالصانه میخواستن
ما موفق شیم
1424
01:03:39,348 --> 01:03:42,768
و ما خالصانه هوای
همدیگهرو داشتیم
1425
01:03:42,852 --> 01:03:44,061
این خیلی عالیـه
1426
01:03:53,529 --> 01:03:55,281
جالبه که اینجور فیلمها
1427
01:03:55,364 --> 01:03:57,283
...چقدر براشون مهمـه، چون
1428
01:03:57,366 --> 01:04:00,244
اونا کنار ما بزرگ شدن
و بهشون کمک کرده
1429
01:04:00,327 --> 01:04:02,663
با مسائل سخت
زندگیشون کنار بیان
1430
01:04:02,747 --> 01:04:06,041
و من افتخار میکنم که
جزئی از چیزی باشم که
1431
01:04:06,125 --> 01:04:09,920
برای خیلیها
اهمیت زیادی داره
1432
01:04:16,010 --> 01:04:17,178
داشتم به چیزی که
1433
01:04:17,261 --> 01:04:19,472
دامبلدور بهم گفت
فکر میکردم
1434
01:04:19,555 --> 01:04:20,806
چی بود؟
1435
01:04:21,724 --> 01:04:24,727
که با اینکه یه جنگ در انتظارمونه
1436
01:04:24,810 --> 01:04:27,271
یه چیزی داریم
که ولدمورت نداره
1437
01:04:28,189 --> 01:04:29,315
آره؟
1438
01:04:31,442 --> 01:04:33,652
چیزی که ارزش جنگیدن داره
1439
01:04:36,947 --> 01:04:39,825
با پسرم، بیلی عادت داشتیم
هرشب اونارو ببینیم
1440
01:04:39,909 --> 01:04:41,786
اگه شنبه شبها
افسردگی میگرفت
1441
01:04:41,869 --> 01:04:44,163
فیلم هری پاتر میدید
1442
01:04:44,246 --> 01:04:45,664
مکان امنـش بود
1443
01:04:45,748 --> 01:04:47,374
خیلی مشتاقم یه روزی با
1444
01:04:47,458 --> 01:04:49,335
بچههای فرضیـم فیلمهارو ببینم
1445
01:04:49,418 --> 01:04:51,879
تاثیرش خیلی زیادـه
فوق العادهست
1446
01:04:51,962 --> 01:04:53,172
باورنکردنیـه
1447
01:04:56,884 --> 01:05:00,137
از وقتی 11 سالم بود
واسه جی کی رولینگ نامه مینوشتم
1448
01:05:00,221 --> 01:05:01,847
تا ازش تشکر کنم
که بگم
1449
01:05:01,931 --> 01:05:04,809
که زندگی بدون هری پاتر
یکم برام نا امید کننده بود
1450
01:05:04,892 --> 01:05:06,977
خوشبختانه، نامهرو خوند
1451
01:05:07,061 --> 01:05:08,521
و جوابشو داد
1452
01:05:08,604 --> 01:05:12,525
پس من یکی از آدمای
خوششانسی هستم که میتونن بگن
1453
01:05:12,608 --> 01:05:14,401
جی کی رولینگ دوستِ نامهایم بود
1454
01:05:18,030 --> 01:05:20,074
اولین قسمت تست بازیگری
1455
01:05:20,157 --> 01:05:21,742
به طرز دیوونه کنندهای عمومیـه
1456
01:05:21,826 --> 01:05:23,869
عملاً همه میتونن بیان
1457
01:05:25,329 --> 01:05:26,872
این بلیط منـه
برو که بریم
1458
01:05:26,956 --> 01:05:27,915
بریم لندن
1459
01:05:27,998 --> 01:05:29,625
پرواز میکنیم، معلومه
1460
01:05:29,708 --> 01:05:33,128
و هزاران نفر صف میبندن
1461
01:05:33,212 --> 01:05:36,090
خیلی واضح دَن رو یادمه
1462
01:05:36,173 --> 01:05:37,550
توی تست صحنهـم بود
1463
01:05:37,633 --> 01:05:38,968
گیاه دارواش
1464
01:05:40,511 --> 01:05:42,096
یادمه باهام حرف میزد
1465
01:05:42,179 --> 01:05:43,806
و من هی یادم میرفت
جوابشرو بدم
1466
01:05:43,889 --> 01:05:46,559
چون عادت داشتم توی
صفحهی تلویزیون ببینمش
1467
01:05:46,642 --> 01:05:48,143
...پس اینجوری بودم
1468
01:05:49,103 --> 01:05:51,063
فکر کنم همین یه جورایی با
1469
01:05:51,146 --> 01:05:55,860
فاز لونا لاوگوود همخونی داشت
چون یه ذره تو فضا بود
1470
01:05:55,943 --> 01:05:57,319
سلام همگی
1471
01:05:58,571 --> 01:06:00,322
قیافهـت وحشتناکه، رون
1472
01:06:00,406 --> 01:06:04,201
و بعد اون یه دنیای مخفی
از آدمای عجیب پیدا کرد
1473
01:06:04,285 --> 01:06:07,329
وصلههای ناجور، آدمایی
که قدرتهای عجیبی داشتن
1474
01:06:07,413 --> 01:06:09,915
ولی هنوزم به شدت
انسانیت داشتن
1475
01:06:09,999 --> 01:06:11,750
عمیق و آسیب پذیر بودن
1476
01:06:11,834 --> 01:06:13,794
فیلمها یه جورایی
به آدما اجازه میداد
1477
01:06:13,878 --> 01:06:15,462
قسمتهایی از
وجودشون رو بپذیرن
1478
01:06:15,546 --> 01:06:18,591
پس یکم حس آزادی میداد
که ببینی عجیب بودنت
1479
01:06:18,674 --> 01:06:21,760
به عنوان یه ابرقدرت توی
تلویزیون نمایش داده بشه
1480
01:06:21,844 --> 01:06:23,762
اولین باری که دیدمتونرو یادمه
1481
01:06:23,846 --> 01:06:26,932
ناجورترین گروهی که تاحالا
چشمم بهشون افتاده
1482
01:06:27,016 --> 01:06:28,601
و حالا هممون اینجاییم
1483
01:06:28,684 --> 01:06:30,144
هنوزم یه گروه وصلهی ناجوریم
1484
01:06:30,227 --> 01:06:32,980
خب، شاید ولی
همدیگهرو داریم
1485
01:06:34,023 --> 01:06:35,691
توی مدرسه خوب نبودم
1486
01:06:35,774 --> 01:06:37,484
راهنمای گیاهان دارویی»
گوشاک» برات بهتره
1487
01:06:37,568 --> 01:06:39,403
من دوستای زیادی نداشتم
1488
01:06:40,237 --> 01:06:42,364
جلوی پاتو نگاه کن
لانگباتم
1489
01:06:44,199 --> 01:06:45,743
فکر کنم وصلهی ناجور بودن
خیلی خوبه
1490
01:06:45,826 --> 01:06:48,120
و فکر کنم احتمالاً به خاطر
همین انقدر معروفه
1491
01:06:48,203 --> 01:06:50,789
همه میخوان بدونن که
به جایی تعلق دارن
1492
01:06:50,873 --> 01:06:53,334
یه احساس خوب راحتی
نسبت به تنها بودنـه
1493
01:06:53,417 --> 01:06:54,877
من بچهی خجالتیای بودم
1494
01:06:54,960 --> 01:06:57,254
با این حس که
ندونم جایگاهـم کجاست
1495
01:06:57,338 --> 01:07:00,799
میتونستم همذاتپنداری کنم
1496
01:07:00,883 --> 01:07:02,801
سخت تلاش کردن مهمـه
1497
01:07:02,885 --> 01:07:04,470
اما یه چیزی از اونم مهمتره
1498
01:07:04,553 --> 01:07:06,764
!استوپفای -
باور داشتن به خودت -
1499
01:07:09,183 --> 01:07:12,227
همه با دیدن این شخصیت ها
که به جایی
1500
01:07:12,311 --> 01:07:15,397
تعلق نداشتن، بیشتر
احساس تعلق کردن
1501
01:07:17,951 --> 01:07:19,786
«وقتی هری، جنی رو دید»
بانی، وقتی اومد
1502
01:07:20,569 --> 01:07:23,864
فقط 9 سالش بود، شاید
1503
01:07:23,948 --> 01:07:25,449
مامی، پولیورم رو دیدی؟
1504
01:07:25,532 --> 01:07:27,785
آره، عزیزم
روی گربه بود
1505
01:07:27,868 --> 01:07:29,244
سلام
1506
01:07:29,328 --> 01:07:32,373
همیشه برام هری، جنی
رابطهشون
1507
01:07:32,456 --> 01:07:35,250
این که چطور به آرومی
پیشرفت کرد
1508
01:07:35,334 --> 01:07:39,505
و درگیر شدن با
کل خانوادهی ویزلی
1509
01:07:39,588 --> 01:07:42,883
و اینکه خودِ هری
تبدیل به یه ویزلی شد
1510
01:07:43,968 --> 01:07:45,511
چیزی بود که هیچوقت
انتظارشو نداشتم
1511
01:07:45,594 --> 01:07:47,262
مخصوصاً با خوندن کتابها
1512
01:07:47,346 --> 01:07:49,014
بانی جوونترین بود
1513
01:07:49,098 --> 01:07:51,600
:پس اینجوری بودم که
"چی؟ این عجیبه"
1514
01:07:52,601 --> 01:07:54,061
چشماترو ببند
1515
01:07:54,144 --> 01:07:56,271
و یه جور فشاری بود
1516
01:07:56,355 --> 01:08:00,025
که عشق قهرمان داستان باشی
1517
01:08:00,109 --> 01:08:02,194
پس همهی آدمای صحنه
شش یا هفت ساله
1518
01:08:02,277 --> 01:08:04,571
که تو رو میشناسن
شاهد بزرگ شدنت بودن
1519
01:08:04,655 --> 01:08:07,116
و حالا قراره بوسیدنت رو ببینن
1520
01:08:07,199 --> 01:08:08,409
ایول، خوبه
1521
01:08:15,708 --> 01:08:18,294
خیلی شخصیتهای
خانم عالیای بودن
1522
01:08:18,377 --> 01:08:20,754
که جو خلق کرد
و فکر میکنم این خیلی مهمـه
1523
01:08:20,838 --> 01:08:26,343
من خیلی افتخار میکنم به
شخصیت بانی، ایوانا و کیتی
1524
01:08:26,427 --> 01:08:27,845
و اینکه چجور آدمایی شدن
1525
01:08:27,928 --> 01:08:31,056
همشون فعالهای اجتماعی
فوقالعادهای شدن
1526
01:08:31,140 --> 01:08:34,727
هرکدوم از این دخترها
...انسان های
1527
01:08:34,810 --> 01:08:36,895
دوست داشتنی
و عالیای بودن
1528
01:08:41,984 --> 01:08:43,902
دلم برای همنشینی باهات
تنگ شده بود
1529
01:08:43,986 --> 01:08:45,738
واقعاً؟ ممنون -
معلومه -
1530
01:08:45,821 --> 01:08:47,406
چیزی برداشتی؟
چون من خیلی چیزا دزدیدم
1531
01:08:47,489 --> 01:08:48,782
واقعاً؟ -
آره، آره -
1532
01:08:48,866 --> 01:08:50,451
من برنداشتم
1533
01:08:50,534 --> 01:08:52,077
باید بهت میگفتم -
یکم خیالم راحته -
1534
01:08:52,161 --> 01:08:55,247
چون واقعاً سعی کردم
چوبدستیـم رو بدزدم
1535
01:08:55,330 --> 01:08:56,707
و نگرانم که اگه میدزدیدم
1536
01:08:56,790 --> 01:08:58,208
احتمالاً تا الان یه جایی
گمش کرده بودم
1537
01:08:58,292 --> 01:09:00,169
میدونی که کار نمیکنه، تام
1538
01:09:00,252 --> 01:09:01,545
خب، به من قول داده بودن
1539
01:09:01,628 --> 01:09:04,548
که در طول زمان
...با تمرینات کافی
1540
01:09:04,631 --> 01:09:06,508
کار میکنه -
آره -
1541
01:09:06,592 --> 01:09:08,469
ولی الان که بهش فکر میکنم
بامزه بود
1542
01:09:08,552 --> 01:09:10,763
که این حرکات پیچیدهی
شگفت انگیز رو انجام میدادیم
1543
01:09:10,846 --> 01:09:12,348
و هیچ اتفاقی نمیفتاد
1544
01:09:12,431 --> 01:09:14,641
به جز یه بار که برای
من یه اتفاقی افتاد
1545
01:09:14,725 --> 01:09:17,644
اونا گفتن، این دفعه قراره
هاگوارتز رو بترکونیم
1546
01:09:17,728 --> 01:09:19,772
آره، تونستی انجامش بدی، مگه نه؟
آره، آره، آره
1547
01:09:19,855 --> 01:09:21,940
و اونا گفتن با حرکتِ تو
انجامش میدیم
1548
01:09:22,024 --> 01:09:24,318
وقتی وِرد رو بخونی
میترکه
1549
01:09:26,236 --> 01:09:30,240
و من واقعاً با عکس العمل خودم
1550
01:09:30,324 --> 01:09:32,618
ترسیدم و سورپرایز شدم
!چون با خودم فکر کردم، وای
1551
01:09:36,205 --> 01:09:38,123
یه هیجانِ قدرتِ
وحشتناکی بود
1552
01:09:38,207 --> 01:09:39,625
درسته
1553
01:09:39,708 --> 01:09:41,835
فقط چوبدستیـم رو
1554
01:09:41,919 --> 01:09:43,962
نشونه میگرفتم
و اون میترکید
1555
01:09:44,046 --> 01:09:45,798
آره لذت بخش تر از این بود که
1556
01:09:45,881 --> 01:09:47,674
یه پَر رو به پرواز دربیاری
1557
01:09:47,758 --> 01:09:50,469
آره
1558
01:09:51,428 --> 01:09:52,805
پس دریکو با اون قفسهی عجیب
1559
01:09:52,888 --> 01:09:54,348
داشت چیکار میکرد؟
1560
01:09:54,431 --> 01:09:56,975
و اون آدما کی بودن؟
متوجه نیستین؟
1561
01:09:57,059 --> 01:09:59,394
اون یه مراسم بود
مراسم عضویت
1562
01:09:59,478 --> 01:10:00,687
بس کن، هری
1563
01:10:00,771 --> 01:10:01,980
میدونم منظورت
از این حرفا چیه
1564
01:10:02,064 --> 01:10:04,358
این اتفاق افتاده
اون یکی از اوناست
1565
01:10:04,441 --> 01:10:05,526
یکی از کیا؟
1566
01:10:06,610 --> 01:10:07,861
هری فکر میکنه که
1567
01:10:07,945 --> 01:10:10,239
دریکو مالفوی الان یه
مرگ خوارـه
1568
01:10:11,320 --> 01:10:13,727
«دریکو»
1569
01:10:14,243 --> 01:10:16,036
بچهای که محبت و عشق
1570
01:10:16,120 --> 01:10:19,123
والدین یا یه بزرگسالرو
دریافت نکرده
1571
01:10:19,206 --> 01:10:22,334
ممکنه حس خشم و نفرت
نسبت به دنیا پیدا کنه
1572
01:10:22,417 --> 01:10:23,877
و بره به سمت تاریکی
1573
01:10:23,961 --> 01:10:26,088
چطور جرئت میکنی توی خونهـم
اینجوری باهام حرف بزنی؟
1574
01:10:26,171 --> 01:10:27,381
!لوسیوس
1575
01:10:27,464 --> 01:10:29,675
بیشتر مسیر زندگی دریکو
1576
01:10:29,758 --> 01:10:31,385
صرف این میشه که
1577
01:10:31,468 --> 01:10:32,886
سعی کنه پدرشرو
راضی کنه یا نه
1578
01:10:32,970 --> 01:10:34,847
توی فیلم ششم
مجبورش میکنن که
1579
01:10:34,930 --> 01:10:37,266
بدترین کار ممکن رو بکنه
یا سعی کنه بدترین کارو بکنه
1580
01:10:37,349 --> 01:10:40,519
یعنی کشتن دامبلدور و مشخصاً
میبینیم که از درون خرد میشه
1581
01:10:40,602 --> 01:10:44,481
دریکو، سالها پیش
پسریرو میشناختم
1582
01:10:44,565 --> 01:10:47,568
که تمام تصمیمات
اشتباهرو گرفت
1583
01:10:48,819 --> 01:10:51,697
لطفاً بذار کمکت کنم -
کمکترو نمیخوام -
1584
01:10:52,698 --> 01:10:54,700
متوجه نیستی؟
1585
01:10:54,783 --> 01:10:56,451
مجبورم این کارو بکنم
1586
01:10:57,536 --> 01:10:59,621
مجبورم تو رو بکشم
1587
01:10:59,705 --> 01:11:01,248
وگرنه اون منو میکشه
1588
01:11:01,331 --> 01:11:02,833
درمورد تام، چیزی که «شاهزادهی
دورگه» رو عالی میکرد
1589
01:11:02,916 --> 01:11:05,544
این بود که یهو این پسر بد
1590
01:11:05,627 --> 01:11:07,087
که توی فیلمهای قبلی
1591
01:11:07,171 --> 01:11:10,048
همیشه یه شخصیتی
سطحی داشت
1592
01:11:10,132 --> 01:11:12,718
تونستیم بهش
این فرصترو بدیم
1593
01:11:12,801 --> 01:11:17,139
که مسیر جالب و
پیچیدهتری رو طی کنه
1594
01:11:17,222 --> 01:11:19,308
و باهاش ملاقات کردم
و گفتم "ببین، تام
1595
01:11:19,391 --> 01:11:21,977
این فرصترو داری
"که واقعا بدرخشی
1596
01:11:22,060 --> 01:11:25,230
یادمه دیوید ییتس گفت
اگه بتونیم
1597
01:11:25,314 --> 01:11:28,692
فقط 1% همدلی یا دلسوزی
برای اون بگیریم
1598
01:11:28,775 --> 01:11:30,569
یعنی کارمون رو انجام دادیم
1599
01:11:30,652 --> 01:11:32,029
انجامش بده
1600
01:11:32,988 --> 01:11:34,531
از نظر من، دریکو قهرمانـه
1601
01:11:34,615 --> 01:11:36,033
هری همیشه کار
درسترو انجام میده
1602
01:11:36,116 --> 01:11:37,534
هری همیشه انتخاب
درست میکنه
1603
01:11:37,618 --> 01:11:39,495
هیچوقت براش دوراهی نبوده
1604
01:11:39,578 --> 01:11:42,623
دریکو زنجیرهی این
خانوادهی افتضاح رو میشکنه
1605
01:11:42,706 --> 01:11:45,083
دربرابر مسئولیتی که داره
و کاری که ازش انتظار دارن انجام بده
1606
01:11:45,167 --> 01:11:49,421
و دیدن اینکه تام چطوری این کشمکشرو
جلوی دوربین نشون میده
1607
01:11:49,504 --> 01:11:51,590
اشاره کردن به اون
تفاوتهای ظریف
1608
01:11:51,673 --> 01:11:52,758
اون همه پیچیدگی
1609
01:11:52,841 --> 01:11:54,509
اون میدون
مینگذاری شدهی اخلاقی
1610
01:11:54,593 --> 01:11:58,388
که یواش از توش رد شد
واقعاً تاثیرگذار بود
1611
01:11:58,472 --> 01:11:59,806
نه
1612
01:12:11,693 --> 01:12:13,278
سورس
1613
01:12:22,162 --> 01:12:23,747
لطفاً
1614
01:12:24,665 --> 01:12:26,500
!آوادا کداورا
1615
01:12:37,052 --> 01:12:38,804
مشخصاً خیلی عالیه
که برگشتیم اینجا
1616
01:12:38,887 --> 01:12:41,807
...ولی این حس رو دارم که
1617
01:12:41,890 --> 01:12:44,810
شوکه کنندهست که این همه آدم
1618
01:12:44,893 --> 01:12:47,562
زودتر از اون چیزی
که فکر میکردیم
1619
01:12:47,646 --> 01:12:49,648
از پیشمون رفتن
1620
01:12:49,731 --> 01:12:54,403
مثل هلن، اَلن و ریچارد
1621
01:12:54,486 --> 01:12:57,322
آره...مثل خانواده بودن برامون
1622
01:12:57,406 --> 01:12:59,157
همونجوری میشد
براشون سوگواری کرد
1623
01:12:59,241 --> 01:13:02,327
آره -
خیلی زود بود -
1624
01:13:02,411 --> 01:13:03,954
آره
1625
01:13:13,964 --> 01:13:17,009
دلت واسه مُردهها نسوزه، هری
1626
01:13:17,092 --> 01:13:19,511
واسه زندهها دلسوزی کن
1627
01:13:19,594 --> 01:13:23,765
و بیشتر از همه، کسایی که
بدون عشق زندگی میکنن
1628
01:13:29,104 --> 01:13:32,774
آدم نباید توی
رویاها غرق شه، هری
1629
01:13:32,858 --> 01:13:35,110
و زندگی کردنرو فراموش کنه
1630
01:13:38,113 --> 01:13:43,368
ریچارد هریس خیلی آدم خاص
و گرمی بود
1631
01:13:44,661 --> 01:13:46,496
خیلی مهربونی بود
1632
01:13:48,665 --> 01:13:50,167
ریچارد کلاسیک بود
1633
01:13:50,250 --> 01:13:52,878
احتملاً یکی از بامزهترین
آدمایی که دیدهـم
1634
01:13:52,961 --> 01:13:54,880
یه پسر شیطون 11 ساله بود
1635
01:13:54,963 --> 01:13:57,966
که توی بدن یه
مرد 70 و خوردهای ساله گیر کرده
1636
01:13:58,050 --> 01:14:00,302
یه چرخِ دیگه برامون میزنی؟
1637
01:14:02,054 --> 01:14:03,597
اون یه برقی توی
چشماش داشت
1638
01:14:03,680 --> 01:14:06,016
که باعث میشد دامبلدور
خیلی خوبی بشه، درضمن
1639
01:14:06,099 --> 01:14:08,143
به طرز وحشتناکی بامزه بود
1640
01:14:09,770 --> 01:14:11,188
جِرم گوش
1641
01:14:11,271 --> 01:14:15,984
ریچارد گریفیس به اندازهی
آقای دورسلی جذاب بود
1642
01:14:16,068 --> 01:14:19,071
چیزی به اسم جادو
وجود نداره
1643
01:14:20,113 --> 01:14:23,408
اون شرارت خودشرو
پذیرفته بود
1644
01:14:23,492 --> 01:14:25,577
با شور و شوق زیاد
1645
01:14:25,660 --> 01:14:27,954
مرگ اون بیشتر از همه
روی من تاثیر گذاشت
1646
01:14:28,038 --> 01:14:29,581
چون توی اطلاعات دادن
بخشنده بود
1647
01:14:29,664 --> 01:14:31,583
میخواست همهچی رو
باهات درمیون بذاره
1648
01:14:38,256 --> 01:14:42,427
برام سوال بود که کی
قراره ببینمتون، آقای پاتر
1649
01:14:43,428 --> 01:14:46,264
خیلی احساس خوششانسی میکنم
1650
01:14:46,348 --> 01:14:47,933
که یه ذره تماس داشتم
1651
01:14:48,016 --> 01:14:50,227
با این آدمای فوقالعادهای
که فوت کردن
1652
01:14:51,603 --> 01:14:54,106
روزی که خیلی پیر میشم میگم
1653
01:14:54,189 --> 01:14:56,775
"من این اسطورهرو میشناختم"
1654
01:14:56,858 --> 01:14:58,735
میدونم که نباید اینجا باشم
1655
01:15:00,362 --> 01:15:03,573
خود لرد سیاه حرف زدن
راجبـش رو برام قدغن کرده
1656
01:15:03,657 --> 01:15:05,367
هلن مککروری نقش
همسر منرو بازی میکرد
1657
01:15:05,450 --> 01:15:07,327
...گفتم، "فکر کنم من
1658
01:15:07,411 --> 01:15:09,788
"بهترین بازیگر زندگیمرو دیدم
1659
01:15:10,831 --> 01:15:11,957
بیا
1660
01:15:12,040 --> 01:15:13,959
خیلی خوششانسم
که باهاش کار کردم
1661
01:15:14,042 --> 01:15:16,128
و پشت صحنهها باهم
1662
01:15:16,211 --> 01:15:18,922
کلی هرهر و کرکر
راه مینداختیم
1663
01:15:20,882 --> 01:15:22,592
اون خیلی چیزا بهم یاد داد
1664
01:15:23,760 --> 01:15:25,804
ببین حتی نمیتونم مثل آدم بگم
1665
01:15:30,183 --> 01:15:31,685
اون یه تواناییای داشت، آره
1666
01:15:31,768 --> 01:15:36,523
که میتونست همدردی زیادی
رو از چشماش نشون بده
1667
01:15:37,232 --> 01:15:39,729
و.. کار کردن با اون
واقعاً از شانس خوبم بود
1668
01:15:44,739 --> 01:15:46,158
من میتونم بهتون یاد بدم
1669
01:15:46,241 --> 01:15:50,537
چطوری ذهن رو طلسم
و حواس پنجگانه رو به دام بندازید
1670
01:15:50,620 --> 01:15:53,748
آلن ریکمن هیچوقت مثل بچهها
با من حرف نمیزد
1671
01:15:53,832 --> 01:15:57,210
همیشه نظرها و فکرهای منو
1672
01:15:57,294 --> 01:16:01,923
،خیلی جدی میگرفت
که همین منو مجذوب خودش کرده بود
1673
01:16:02,007 --> 01:16:05,844
آلن از دوستان خوب من بود
و وقتی اون سکانس آخر رو گرفتیم
1674
01:16:05,927 --> 01:16:07,637
آخرین سکانس اون
1675
01:16:08,513 --> 01:16:12,017
به شما جواب پس میده
1676
01:16:12,100 --> 01:16:14,519
فقط و فقط شما
1677
01:16:15,353 --> 01:16:16,772
مطمئنی؟
1678
01:16:16,855 --> 01:16:19,107
یهکمی ازش میترسیدم
1679
01:16:19,191 --> 01:16:22,444
،از دقت عملش
از دیالوگگوییِ ماهرانهش
1680
01:16:22,527 --> 01:16:24,738
و ما یهجورایی بهطرز جالبی
شاخ به شاخ پیش میرفتیم
1681
01:16:24,821 --> 01:16:26,531
میدونید، اسنیپ و ولدمورت رو میگم
1682
01:16:26,615 --> 01:16:28,074
دوتا بازیگر میتونن لذت زیادی
1683
01:16:28,158 --> 01:16:29,826
از رقابت استعاری با هم ببرن
1684
01:16:29,910 --> 01:16:33,121
آلن از این نظر
در قامت یک بازیگر واقعاً یه جادوگر بود
1685
01:16:38,126 --> 01:16:40,587
کسایی که ما رو دوست دارن
هیچوقت کاملاً از پیشمون نمیرن
1686
01:16:41,963 --> 01:16:43,715
و همیشه میتونی پیداشون کنی
1687
01:16:46,384 --> 01:16:47,552
اینجا
1688
01:16:55,138 --> 01:16:58,443
«...به یادِ»
1689
01:17:23,505 --> 01:17:25,006
این رو بهخاطر بسپار
1690
01:17:26,258 --> 01:17:28,176
تو تنها نیستی
1691
01:17:32,360 --> 01:17:33,987
چوبدستی ارشد
1692
01:17:36,351 --> 01:17:38,979
قدرتمندترین چوبدستی تمام دوران
1693
01:17:39,062 --> 01:17:41,439
سنگ رستاخیز
1694
01:17:45,986 --> 01:17:48,947
شنل نامرئی
1695
01:17:50,198 --> 01:17:52,450
کنار همدیگه، "یادگاران مرگ" رو تشکیل میدن
1696
01:17:52,534 --> 01:17:56,329
کنار هم یک ارباب مرگ ایجاد میکنند
1697
01:17:57,414 --> 01:17:59,416
پسری که زنده موند
1698
01:18:02,043 --> 01:18:03,169
!هری
1699
01:18:09,092 --> 01:18:10,427
بیا و بمیر
1700
01:18:10,510 --> 01:18:11,428
!نه
1701
01:18:14,180 --> 01:18:16,016
!آوادا کداورا
1702
01:18:28,653 --> 01:18:31,990
پیشگیریهایی که برای محافظت از
خانوادههاشون کرده بودن
1703
01:18:32,073 --> 01:18:35,410
باعث شد بیشتر از هرچیز دیگهای متوجه بشه
1704
01:18:35,493 --> 01:18:38,163
که اونا واقعا میخواستن باهاش بیان
1705
01:18:38,246 --> 01:18:42,167
و اینکه کاملا میدونستند
قضیه چقدر قراره خطرناک باشه
1706
01:18:42,250 --> 01:18:44,961
میخواست بهشون بگه اینکار
،چقدر براش ارزش داشته
1707
01:18:45,045 --> 01:18:49,215
ولی نتونست کلمههایی که
اهمیتش رو برسونه رو پیدا کنه
1708
01:18:52,325 --> 01:18:58,480
:بخش چهار
«چیزی که ارزش جنگیدن دارد»
هری پاتر و یادگاران مرگ، بخش ۱ و ۲
1709
01:18:58,600 --> 01:19:00,185
هم خیلی باحاله
1710
01:19:00,268 --> 01:19:03,438
،هم واقعا خیلی... خیلی عجیب و غریبه
مثلا، اینجا قدم زدن
1711
01:19:03,521 --> 01:19:06,858
،دیدن وسایل صحنه فیلمبرداری
،که تو بچگیامون توش بودیم
1712
01:19:06,941 --> 01:19:08,735
که با همهچیز جوری رفتار میکردیم که
1713
01:19:08,818 --> 01:19:10,696
که بچههای اون سنی دارن
فقط میای خوش میگذرونی
1714
01:19:10,721 --> 01:19:11,780
آره -
عجیب و غریبه -
1715
01:19:11,863 --> 01:19:13,073
من دارم یک سری، لحظات عجیب
و نوستالژیکی تجربه میکنم
1716
01:19:13,156 --> 01:19:14,366
همستر منو یادته؟
1717
01:19:14,449 --> 01:19:15,408
کسی همتسر منو یادش هست؟
1718
01:19:15,492 --> 01:19:16,868
آره -
میلی -
1719
01:19:16,951 --> 01:19:18,203
آره. اسم اون همستر رو یادم نبود
1720
01:19:18,286 --> 01:19:19,579
متأسفم -
آره، آره، آره -
1721
01:19:19,663 --> 01:19:20,872
.اشکالی نداره
روحت شاد، میلی
1722
01:19:20,955 --> 01:19:22,415
یادمه که یه همستر داشتی
1723
01:19:22,499 --> 01:19:24,084
و بطور خیلی مبهمی یادمه
حسودیم شده بود بهت
1724
01:19:24,167 --> 01:19:26,461
که سر سحنه با خودت حیوون داشتی -
براش یه تابوت درست کردن -
1725
01:19:26,544 --> 01:19:27,879
بخش نجاریمون -
آره راست میگی -
1726
01:19:27,962 --> 01:19:30,090
،وقتی میلی مرد
دیزاینرهای صحنهمون
1727
01:19:30,173 --> 01:19:33,802
تابوت چوبی دستساز براش درست کردن
1728
01:19:33,885 --> 01:19:35,470
داخلش رو با مخمل تزیین کرده بودن
1729
01:19:35,553 --> 01:19:36,721
خیلی قشنگ بود -
!اوه -
1730
01:19:36,805 --> 01:19:38,890
و... اسمش رو هم روش حک کرده بودن
1731
01:19:38,973 --> 01:19:41,267
،چونکه من، منظورم اینه که من
خیلی ناراحت بودم
1732
01:19:41,351 --> 01:19:42,560
براش ادای احترام هم کردیم؟
1733
01:19:42,644 --> 01:19:44,229
حس میکنم چندتا جمله به یادش گفتیم
1734
01:19:44,312 --> 01:19:47,607
همهاش میخواستم میلی مرده رو
،بردارم، و، مثلا
1735
01:19:47,691 --> 01:19:49,776
میلی مرده رو فشار بدم و بهش دست بزنم
1736
01:19:49,859 --> 01:19:51,486
،و اونم اینجوری بود که، "اما
1737
01:19:51,569 --> 01:19:54,739
،میلی دیگه الان، میدونی
"باید توی تابوتش بمونه
1738
01:19:54,823 --> 01:19:57,117
من بخشهای بزرگی رو از این قضیه فراموش کردم
1739
01:19:57,200 --> 01:20:00,078
حس نمیکنم از اون موقع خیلی گذشته باشه
1740
01:20:00,161 --> 01:20:01,663
میدونم
1741
01:20:01,746 --> 01:20:03,039
قیافهمون هنوزم از قسمت آخر بهتره
1742
01:20:03,123 --> 01:20:04,749
آره -
منم میخواستم بگم -
1743
01:20:04,833 --> 01:20:06,167
،که خب خیلی خوبه. یعنی
قبل اون اتفاق فیلمبرداریش کردیم
1744
01:20:08,712 --> 01:20:10,755
کیفات پیشته؟ -
آره -
1745
01:20:10,839 --> 01:20:12,048
پلیور؟
1746
01:20:12,132 --> 01:20:15,385
من که فقط یه پیشونی بودم
با یه لباسی که چاق نشونم بده
1747
01:20:15,468 --> 01:20:17,554
...آره، من خیلی، من -
...فکر میکنم که یه جورایی -
1748
01:20:17,637 --> 01:20:18,972
آره، تا ته قضیه رو رفتی
1749
01:20:19,055 --> 01:20:20,390
،اینجوری بودی که
"...هرچی دارین رو کنین، اون"
1750
01:20:20,473 --> 01:20:21,474
.آره، همینطوره
همهشو بهم بدین
1751
01:20:21,558 --> 01:20:22,684
آره، کم نذاشتی
1752
01:20:22,767 --> 01:20:25,186
آره -
خیلی بهت افتخار میکردم -
1753
01:20:27,188 --> 01:20:29,190
هیکس دیگهای واقعا نمیتونه درک کنه
1754
01:20:29,274 --> 01:20:31,484
چیزی که تجربه کردیم:
چیز واقعا منحصر به فردیه
1755
01:20:31,568 --> 01:20:34,821
فکر میکنم دیوید ییتس قبلنا
ما رو یه جور فضانورد توصیف کرده بود
1756
01:20:34,904 --> 01:20:38,825
چونکه واقعا کس دیگهای همچین چیزی رو
در این مقیاس تجربه نکرده بود
1757
01:20:38,908 --> 01:20:41,578
و ما تا همیشه گریبان گیرش خواهیم بود
1758
01:20:46,499 --> 01:20:47,917
چندا از شیرینترین خاطراتی که دارم
1759
01:20:48,001 --> 01:20:49,544
از سهتامون
اینه که هرکدوممون
1760
01:20:49,627 --> 01:20:52,046
یه جورایی میدونستیم که باید
هوای همدیگه رو داشته باشیم
1761
01:20:52,130 --> 01:20:53,548
همون به شکلهای کوچولو
1762
01:20:53,631 --> 01:20:55,467
،اینجوری که مثلا
خیلی هوا سرده
1763
01:20:55,550 --> 01:20:58,803
...مثلا، همهمون قراره
همه باهمدیگه وای میایستیم
1764
01:20:58,887 --> 01:21:00,430
یا اینکه من خیلی خسته باشم
1765
01:21:00,513 --> 01:21:03,391
،اشکالی نداره، دن
،اگر که من، مثلا، رو شونهات خوابم ببره
1766
01:21:03,475 --> 01:21:07,145
،مثلا، بین این دوتا سکانس
...چونکه خیلی خستهام یا
1767
01:21:07,228 --> 01:21:09,481
فکر میکنم که همهمون
...خوابمون برده توی شرایط
1768
01:21:09,564 --> 01:21:10,899
مثلا روی... روی همدیگه
1769
01:21:10,982 --> 01:21:12,817
توی، مثلا، چندتا کلیساهای خیلی بزرگ
1770
01:21:12,901 --> 01:21:15,570
و چیزمیز توی انگلیس
1771
01:21:15,653 --> 01:21:17,322
میزان اعتمادی که من داشتم
1772
01:21:17,405 --> 01:21:20,492
و توی اون ۱۰ سال باهمدیگه ساختیم
،اینجوری بود که
1773
01:21:20,575 --> 01:21:22,160
،اگر که میخواستیم بدلکاری انجام بدیم
1774
01:21:22,243 --> 01:21:24,996
اطمینان داشتم که یکیتون قراره منو بگیره
1775
01:21:25,079 --> 01:21:26,790
حس میکنم که اون قدر اعتماد و تکیه داشتن
1776
01:21:26,873 --> 01:21:28,917
و اون خودش، میدونین
1777
01:21:29,000 --> 01:21:30,502
محلهای کاری زیادی نیستش که
1778
01:21:30,585 --> 01:21:32,003
اونقدر زمان داشته باشی
این اعتمادهارو بدست بیاری
1779
01:21:32,086 --> 01:21:33,755
.و جوری نبود که بکلام بیاریش
،انگاری
1780
01:21:33,838 --> 01:21:35,590
سهتاییمون میتونستیم ارتباط برقرار کنیم
1781
01:21:35,673 --> 01:21:37,884
بدون اینکه لازم باشه چیزی بهم بگیم
1782
01:21:37,967 --> 01:21:39,844
از قبل میدونستیم چه اتفاقی باید بیافته
1783
01:21:39,928 --> 01:21:43,264
خیلی قوی پشت همدیگه رو داشتیم
1784
01:21:44,516 --> 01:21:46,100
باید لباسم رو عوض کنم
1785
01:21:52,440 --> 01:21:53,691
چطوری، هرماینی؟
1786
01:21:53,775 --> 01:21:55,735
تلسم غیر قابل تشخیص گسترش
1787
01:21:57,028 --> 01:21:58,404
چقدر تو خارقالعادهای واقعا
1788
01:21:59,489 --> 01:22:01,449
همیشه با لحن متعجب این حرفو میزنی
1789
01:22:01,533 --> 01:22:03,993
این فیلمها واقعا حس و حالشون فرق میکرد
1790
01:22:04,077 --> 01:22:05,578
از هاگوارتز دور بودیم
1791
01:22:05,662 --> 01:22:08,748
اکثر اوقات در جاهای مختلف کمپ میزدیم
1792
01:22:08,832 --> 01:22:10,500
تناش خیلی تاریکتر بود
1793
01:22:10,583 --> 01:22:12,210
انگاری یه فیلم متفاوت بود
1794
01:22:12,293 --> 01:22:14,295
دامبلدور شمارو فرستاده همهی این
،جانپیچها رو پیدا کنین
1795
01:22:14,379 --> 01:22:16,047
ولی بهتون نگفته چطوری نابودشون کنین؟
1796
01:22:16,130 --> 01:22:17,757
،چیز خوب و متفاوتیه
،بنظرم
1797
01:22:17,841 --> 01:22:21,261
چونکه تونستیم کلی کارهای
جدی دیگه انجام بدیم
1798
01:22:21,344 --> 01:22:22,929
و فرصت واقعیای بود
1799
01:22:23,012 --> 01:22:24,556
تا این کاراکترها رو بصورت عمیقتری بشناسیم
1800
01:22:24,639 --> 01:22:26,432
میای یا میخوای بمونی؟
1801
01:22:30,979 --> 01:22:33,398
اون شب دیدمتون
1802
01:22:33,481 --> 01:22:36,025
ران، اونکه... اونکه چیزی نبود
1803
01:22:38,111 --> 01:22:39,320
...ران
1804
01:22:40,071 --> 01:22:42,073
صحنهای که من فکر میکردم
خیلی قراره ضایع باشه
1805
01:22:42,156 --> 01:22:43,908
و اصلا بابتش مطمئن نبودم
1806
01:22:43,992 --> 01:22:45,910
همونی بود که باهم میرقصیدیم
1807
01:22:45,994 --> 01:22:48,079
آره -
مثلا من... حالا شده یکی از -
1808
01:22:48,162 --> 01:22:51,499
،محبوبترین صحنههام از کل سری فیلمها
1809
01:22:51,583 --> 01:22:54,085
چون اون مقدار صمیمیتی که من و تو
1810
01:22:54,169 --> 01:22:56,087
،باهمدیگه داشتیم
اون موقع، فکر نمیکردم
1811
01:22:56,170 --> 01:22:58,131
بتونم با بازیگر دیگهای
اون صحنه رو انجام بدم
1812
01:22:58,214 --> 01:22:59,841
،خب، صحنهی جالبی هم هست چونکه انگار
1813
01:22:59,924 --> 01:23:01,718
اولش داشتیم فیلمهای هری پاتر بازی میکردیم
1814
01:23:01,801 --> 01:23:03,636
،بعدش تو فیلم آخر
،کارگردان اومد و گفت که
1815
01:23:03,720 --> 01:23:05,763
هی، چطوره که با آهنگ نیک کیو پنج دقیقه"
1816
01:23:05,847 --> 01:23:07,265
"آهسته برقصید؟
1817
01:23:07,348 --> 01:23:08,600
ما هم اینجوری بودیم که، "وایسا ببینم
"چه فیلمیو داریم روش کار میکنیم؟
1818
01:23:08,683 --> 01:23:10,143
"اینجوری که، "عالی شد، ولی باشه
1819
01:23:10,226 --> 01:23:13,563
1820
01:23:13,646 --> 01:23:17,275
1821
01:23:17,358 --> 01:23:21,988
1822
01:23:22,071 --> 01:23:25,033
1823
01:23:25,116 --> 01:23:28,786
1824
01:23:28,870 --> 01:23:32,957
1825
01:23:34,459 --> 01:23:35,668
توی اون صحنه خیلی چیزا گفته میشه
1826
01:23:35,752 --> 01:23:37,462
به کلام نیومد. خیلی اونشو دوست داشتم
1827
01:23:37,545 --> 01:23:39,797
،و همچنین اونطور که برای کارکترها
1828
01:23:39,881 --> 01:23:41,507
تونستن یه لحظه استراحت کنن و خوش بگذرونن
1829
01:23:41,591 --> 01:23:43,009
حس میکنم که من و تو هم
تونستیم یه لحظه خوش بگذرونیم
1830
01:23:43,092 --> 01:23:44,469
آره صددرصد -
...که ماهم مطمئنا -
1831
01:23:44,552 --> 01:23:45,970
در اون لحظه بهش نیاز داشتیم
1832
01:23:46,054 --> 01:23:47,805
می دونی؟ -
آره، کاملا -
1833
01:23:47,889 --> 01:23:50,934
.ای کثافت عوضی
یعنی کسی نیست بهش بتونیم اعتماد کنیم؟
1834
01:23:51,017 --> 01:23:52,810
اون ماجرای... اون سکانس فیلم آخری بودش
1835
01:23:52,894 --> 01:23:54,646
که ما داشتیم توی جنگل میدوییدیم
1836
01:23:54,729 --> 01:23:56,147
داشتیم توی جنگلها با سرعت میرفتیم
1837
01:23:56,230 --> 01:23:58,107
سعی میکردیم از دست قاپزنها فرار کنیم
1838
01:23:58,191 --> 01:23:59,525
و حرکت
1839
01:24:01,069 --> 01:24:03,655
.خب، بیکار نباشین دیگه
بقاپینشون دیگه
1840
01:24:03,738 --> 01:24:05,990
،راستشو بخواین، من یادمه من و تو، اِما
1841
01:24:06,074 --> 01:24:07,283
...شدیدا رقابتی شده بودیم باهم
1842
01:24:07,367 --> 01:24:08,576
بطرز مسخرهای رقابتی
1843
01:24:08,660 --> 01:24:10,870
در رابطه با اینکه کی سریعتر میتونه بدو ـه
1844
01:24:10,954 --> 01:24:12,664
!بزن قدش. خیلی خفن بود
!وو-هوو
1845
01:24:12,747 --> 01:24:14,415
،حس میکنم روپرت اینجوری بود که همهاش
1846
01:24:14,499 --> 01:24:16,000
یکمی زیادی اینجوری بود که
"هرکاری عشقتونه بکنید"
1847
01:24:16,084 --> 01:24:18,002
،و اینطوری بود که
"شما کار خودتونو بکنین"
1848
01:24:18,086 --> 01:24:19,254
...آره -
منم اینجا وایمیایستم -
1849
01:24:19,337 --> 01:24:21,339
برای من، دویدن خودش بدلکاریه
1850
01:24:21,422 --> 01:24:23,007
راه رفتن هم بدلکاریه
1851
01:24:25,927 --> 01:24:27,345
اوفف
1852
01:24:29,263 --> 01:24:30,848
من به هیچ عنوان دوست ندارم
1853
01:24:30,932 --> 01:24:32,642
،صحنههای زیادی از خودمو تو اون حالت ببینم
1854
01:24:32,725 --> 01:24:34,435
ولی شما دوتا رو تماشا کردم
و بنظرم فوقالعادهاین
1855
01:24:34,519 --> 01:24:36,354
ولی یادمه که خیلی چیز خوب و شیرینی بود
1856
01:24:36,437 --> 01:24:38,773
من راستیتش یادمه
سهتامون بهم دیگه میگفتیم
1857
01:24:38,856 --> 01:24:40,984
که داشتیم کارمونو خوب انجام میدیم
یا اینکه صحنهای رو خوب اجرا کردیم
1858
01:24:41,067 --> 01:24:43,069
مخصوصا چونکه از بچگی شروع کرده بودیم
1859
01:24:43,152 --> 01:24:44,570
و واقعا نمیدونستیم داریم چیکار میکنیم
1860
01:24:44,654 --> 01:24:46,197
برای همین وقتی که دیدیم خودمون
1861
01:24:46,280 --> 01:24:47,991
داریم بازیگری واقعی انجام میدیم
"میگفتی، "اوه، ایول
1862
01:24:48,074 --> 01:24:49,701
"اون... چه باحاله" -
"آره، "آفرین -
1863
01:24:49,784 --> 01:24:51,160
انگاری، آره اونجوری که... گمونم
همهمون داریم بهتر میشیم
1864
01:24:51,244 --> 01:24:52,328
ترکوندی -
عالیه. آفرین -
1865
01:24:52,412 --> 01:24:53,913
آره، آره -
منظورم اینه که -
1866
01:24:53,997 --> 01:24:58,584
مشخصا، بوسیدن ما دوتا
ترسناکترین چیز ممکن بود
1867
01:24:58,668 --> 01:25:00,003
...که ما دوتا-
اوه -
1868
01:25:00,086 --> 01:25:02,296
آره -
میتونستیم بهش بخوریم -
1869
01:25:03,581 --> 01:25:06,985
«انتظار»
1870
01:25:07,010 --> 01:25:08,594
من هرماینی گرنجر هستم
1871
01:25:08,678 --> 01:25:11,222
و شما کی باشین؟
1872
01:25:11,305 --> 01:25:14,100
من ران ویزلی هستم -
خوشبختم -
1873
01:25:14,183 --> 01:25:18,521
"درستش لوی-اوووو-سا ـه"
"لوی-او-ساه که نه"
1874
01:25:18,604 --> 01:25:20,773
کابوسه به خدا
1875
01:25:20,857 --> 01:25:22,900
تعجبی نداره دوستی پیدا نکرده
1876
01:25:24,694 --> 01:25:26,237
فکر کنم شنید چی گفتی
1877
01:25:26,320 --> 01:25:28,448
تو کل سری فیلمها خیلی بهش اشاره شده بود
1878
01:25:28,531 --> 01:25:29,699
هشتتا فیلم
1879
01:25:29,782 --> 01:25:31,409
من عاشق رابطهی عاطفی ران و هرماینیام
1880
01:25:31,492 --> 01:25:34,078
و اینکه چطور دائما تحت داستانهای فیلم
1881
01:25:34,162 --> 01:25:35,997
محو میشه و میره
1882
01:25:36,080 --> 01:25:37,707
...اه... ام
1883
01:25:42,545 --> 01:25:46,340
این رابطه برای مدت خیلی طولانیای
جلوش گرفته میشد
1884
01:25:46,424 --> 01:25:48,259
...یه خرده خمیر دندون
1885
01:25:50,094 --> 01:25:52,764
اسلاگهورن هم کریسمس رو
برگذار میکنه، میدونی
1886
01:25:52,847 --> 01:25:54,182
و باید دوتایی رفت
1887
01:25:54,265 --> 01:25:56,100
گمونم به مکلاگن میگی باهات بیاد؟
1888
01:25:56,184 --> 01:25:59,562
بینندهها بیصبرانه منتظر
بوسیدن این دوتا هستن
1889
01:25:59,645 --> 01:26:01,272
،راستش
میخواستم به تو بگم
1890
01:26:01,355 --> 01:26:02,940
واقعا؟
1891
01:26:03,024 --> 01:26:04,859
...یه صحنهای هست که ما باید
خیلی شیرین و خوبه
1892
01:26:04,942 --> 01:26:06,361
که باید وقتی خوندینش راجع بهش حرف بزنیم
1893
01:26:06,444 --> 01:26:07,653
چونکه قراره این هفته بوسه بین
1894
01:26:07,737 --> 01:26:09,197
ران و هرماینی رو فیلمبرداری کنیم -
چی؟ -
1895
01:26:09,280 --> 01:26:10,656
...بوسه بین ران و هرماینی رو توی
1896
01:26:10,740 --> 01:26:11,949
این هفته؟ -
این هفته؟ -
1897
01:26:12,033 --> 01:26:13,951
توی تالار اسرار
1898
01:26:14,035 --> 01:26:16,746
،تو این لحظهای که به شدت توی خطر هستند
1899
01:26:16,829 --> 01:26:20,166
برمیگردن به سمت همدیگه و همو میبوسن
1900
01:26:23,002 --> 01:26:25,922
هفتتا فیلم منتظر این لحظه بودیم
1901
01:26:26,005 --> 01:26:28,257
،توی واگنهاشون با جفتشون حرف زدم
1902
01:26:28,341 --> 01:26:30,468
مطمئن شدم که هرجفتشون با این کار راحتن
1903
01:26:30,551 --> 01:26:34,347
انگاری داشتم برای یه مسابقهی
بزرگ ورزشی آمادهشون میکردم
1904
01:26:34,430 --> 01:26:36,557
،میدونی، اینکه بگی
خیلی خب بچهها، شما میتونید"
1905
01:26:36,641 --> 01:26:38,309
"خیلی قراره عالی باشه
1906
01:26:38,392 --> 01:26:40,978
قرار بود این، مثلا، یک لحظهی
بوسیدن خیلی دراماتیکی باشه
1907
01:26:41,062 --> 01:26:42,480
...چونکه من و تو هی خرابش میکردیم
1908
01:26:42,563 --> 01:26:43,940
همهاش میزدیم زیر خنده -
آره، آره -
1909
01:26:44,023 --> 01:26:45,316
و منم خیلی ترسیده بودم
1910
01:26:45,399 --> 01:26:46,692
...که هیچوقت نمیتونیم انجامش بدیم چونکه
1911
01:26:46,776 --> 01:26:48,027
نمیتونستیم قضیه رو جدی بگیریم
1912
01:26:49,737 --> 01:26:51,781
من قضیه رو بهتر نکردم
چون بطرز قابل ملاحظهای
1913
01:26:51,864 --> 01:26:54,158
بهم گفتن که داشتم عن بازی در میآوردم
1914
01:26:54,242 --> 01:26:55,618
،و اینجوری بودم که
1915
01:26:55,701 --> 01:26:57,328
من میاو روی صحنه و"
"بوسیدنتون رو تماشا میکنم
1916
01:26:57,411 --> 01:26:59,205
خب، همه میخواستن برای اون صحنه اونجا باشن
1917
01:26:59,288 --> 01:27:01,707
چون همه اینجوری میگفتن که
"قراره خوب باشه بچهها"
1918
01:27:01,791 --> 01:27:03,978
...انگاری که ما نیاز داریم -
واقعا بابتش متأسفم بچهها -
1919
01:27:04,041 --> 01:27:04,836
آره، آره، آره
1920
01:27:04,919 --> 01:27:06,671
میدونستم یه جورایی که من باید
1921
01:27:06,754 --> 01:27:08,548
کسی باشم که این کارو عملی کنه
1922
01:27:08,631 --> 01:27:12,385
،چونکه روپرت قرار نبود اینکارو بکنه
برای همین من باید دلو میزدم به دریا
1923
01:27:12,468 --> 01:27:14,095
رحم هم نکرد
1924
01:27:14,178 --> 01:27:17,473
یه جورایی نیاز به حرکت قبلی داشتم
تا بتونم بوسه رو انجام بدم
1925
01:27:17,557 --> 01:27:20,476
و روپرت، تو اون برداشت اول
،میتونستم تقریبا ببینم
1926
01:27:20,560 --> 01:27:24,188
،دیدم صورت روپرت از شدت تعجب منفجر شد
1927
01:27:24,272 --> 01:27:26,274
،چونکه فکر کرد
"تازه برداشت اول بود"
1928
01:27:26,357 --> 01:27:28,359
.یه جورایی فکر کنم چشمم سیاهی رفت
فقط یادمه
1929
01:27:28,442 --> 01:27:31,362
صورتت داشت نزدیکتر و نزدیکتر میشد به من
1930
01:27:31,445 --> 01:27:32,905
،هربار که راجع به این حرف می زنی
1931
01:27:32,989 --> 01:27:35,324
انگاری یه داستان ترسناکه واقعا
1932
01:27:35,408 --> 01:27:36,367
توی ذهنت
1933
01:27:36,450 --> 01:27:38,744
اونقدرا بد نبود، میدونم
1934
01:27:50,131 --> 01:27:52,592
بوسیدن روپرت یکی از سختترین کارهایی بود که
1935
01:27:52,675 --> 01:27:54,302
من باید انجام میدادم
1936
01:27:54,385 --> 01:27:57,180
،حس درستی نمیداد
1937
01:27:57,263 --> 01:27:59,056
از همه نظر حس غلطی داشت
1938
01:27:59,140 --> 01:28:02,185
چونکه دن، روپرت، و من
خیلی مثل برادر خواهریم
1939
01:28:06,314 --> 01:28:07,565
هری؟
1940
01:28:07,648 --> 01:28:09,233
،هر سهتامون
فکر کنم، خیلی مشابه بودیم
1941
01:28:09,317 --> 01:28:12,153
در اینکه چه معنایی برامون داشتش
1942
01:28:13,154 --> 01:28:15,323
،اون صحنه رو یادمه که تو برگشتی گفتی
،نه، بچهها"
1943
01:28:15,406 --> 01:28:17,241
من کسیام که باید برم تکی سراغ کارهای خودم
1944
01:28:17,325 --> 01:28:19,076
توی این... این یکی"
1945
01:28:19,160 --> 01:28:20,578
و من بغلت کردم که خداحافظی بکنم
1946
01:28:20,661 --> 01:28:23,206
منم باهات میام -
نه، مار رو بکشین -
1947
01:28:25,666 --> 01:28:28,586
میدونستم دارم با
سری فیلمها خداحافظی میکنم
1948
01:28:28,669 --> 01:28:30,463
میدونستم که دارم با تو خداحافظی میکنم
1949
01:28:30,546 --> 01:28:32,882
و من باید این قضیه رو به نمایش میکشیدم که
1950
01:28:32,965 --> 01:28:38,054
من واقعا چه حسی داشتم راجع به
اینکه همهچیز قرار بود تموم بشه
1951
01:28:38,137 --> 01:28:39,555
آره
1952
01:28:42,932 --> 01:28:49,033
«نبرد آخر»
1953
01:28:51,526 --> 01:28:52,902
تصویر خیلی حماسیایه
1954
01:28:52,985 --> 01:28:54,946
حمل شدن هری از روی پل
1955
01:28:57,698 --> 01:29:00,952
اگر که از جو یا هرکسی که خیلی
،تو ماجراش هست بپرسین
1956
01:29:01,035 --> 01:29:03,788
بهتون میگن که نبرد بین خوبی و بدیه
1957
01:29:03,871 --> 01:29:05,331
به همین سادگیه
1958
01:29:08,626 --> 01:29:11,545
من خیلی مدیون نویلام
به عنوان یه کاراکتر
1959
01:29:11,629 --> 01:29:13,089
،من خیلی، خیلی خجالتی بودم
...نمیتونستم
1960
01:29:13,172 --> 01:29:14,715
هیچوقت نمیتونستم تو کلاس حرف بزنم
1961
01:29:14,799 --> 01:29:16,008
سر هیچی دستم رو بالا نمیبردم
1962
01:29:16,092 --> 01:29:18,761
چونکه میشه گفت همون کاراکتر هستم
1963
01:29:20,346 --> 01:29:24,100
داستان عالیه نویل
اینه که اون قهرمانهست
1964
01:29:26,227 --> 01:29:27,770
اون تیکهی فوقالعادهی آخرش
1965
01:29:27,853 --> 01:29:29,814
اون سخنرانی عالی متیو، میدونید
1966
01:29:31,732 --> 01:29:33,609
خوبی باید پیروز بشه، البته
1967
01:29:34,485 --> 01:29:35,987
این مهم نیست که هری مرده
1968
01:29:36,070 --> 01:29:37,446
بیخیال شو، نویل
1969
01:29:37,530 --> 01:29:39,657
هر روز آدما میمیرن
1970
01:29:39,740 --> 01:29:41,492
امشب هری رو از دست دادیم
1971
01:29:43,703 --> 01:29:47,331
هنوزم با ماست، این تو
1972
01:29:50,251 --> 01:29:51,752
مرگش برای هیچی نبوده
1973
01:29:51,836 --> 01:29:53,504
،ولی کاری که هری پاتر برای من کرد
1974
01:29:53,587 --> 01:29:57,383
هم... هم به عنوان یه داستان
...و هم یه بازیگر داخلش
1975
01:29:57,466 --> 01:29:59,010
ولی مرگ تو قراره پوچ باشه
1976
01:29:59,093 --> 01:30:01,387
اول اینکه بهم کمک کرد
اول چیزی که نیستم رو پیدا کنم
1977
01:30:01,470 --> 01:30:05,016
.قلب هری برای ما تپید
برای همه ماها
1978
01:30:05,099 --> 01:30:08,436
،که، بنابر این
در نهایت، چیزی که هستم رو پیدا کردم
1979
01:30:10,438 --> 01:30:12,273
!کانفرینگو
1980
01:30:21,449 --> 01:30:23,576
،به کتاب نگاه میکنیم
و آخرین رویارویی
1981
01:30:23,659 --> 01:30:25,703
بین ولدمورت وهری
1982
01:30:25,786 --> 01:30:27,079
توی سرسرای بزرگ برگزار میشه
1983
01:30:27,163 --> 01:30:29,248
با مقدار خیلی زیادی تماشاگر
1984
01:30:29,332 --> 01:30:32,793
و من واقعا چیز خاکیتر و قویتر
1985
01:30:32,877 --> 01:30:35,296
و غریزیتر از اون میخواستم
1986
01:30:35,379 --> 01:30:39,258
چونکه این دو دشمن انگاری باهم ارتباط
1987
01:30:39,342 --> 01:30:43,721
،روحی، میشه گفت داشتند
،به این روش عجیب، جان پیچانهای که بود
1988
01:30:43,804 --> 01:30:45,431
پیش خودم گفتم، عالی نمیشد اگر که
1989
01:30:45,514 --> 01:30:49,894
اگر که دن رالف رو بگیره
و از این برج اونو بکشونه پایین؟
1990
01:30:49,977 --> 01:30:53,230
بجنب تام، بیا همونطوری که
ماجرا رو شروع کردیم تمومش کنیم
1991
01:30:53,314 --> 01:30:55,066
باهمدیگه
1992
01:30:55,149 --> 01:30:57,568
،وقتی که باهم پرت میشن
در هم آمیخته میشن
1993
01:30:57,651 --> 01:30:59,737
اون رابطهی عمیقی که ما میشه گفت
1994
01:30:59,820 --> 01:31:02,865
،بین داستانها و فیلمها حساش میکردیم
1995
01:31:02,948 --> 01:31:04,533
در اون لحظه به نمایش در میاد
1996
01:31:04,617 --> 01:31:06,952
قبل از اینکه بخورن زمین و تو حیاط غلت بزنن
1997
01:31:11,123 --> 01:31:12,541
یادمه خیلی از لحاظ فیزیکی خسته بودم
1998
01:31:12,625 --> 01:31:13,918
تمام توانمون رو گذاشتیم
1999
01:31:14,001 --> 01:31:15,544
دیگه آخرش فکر میکنم
داشتیم از خستگی میمردیم
2000
01:31:15,628 --> 01:31:17,421
چندین ماه توی سرما
داشتیم فیلمبرداری میکردیم
2001
01:31:17,505 --> 01:31:18,547
و آسمونها هم خاکستری بودن
2002
01:31:18,631 --> 01:31:20,257
ساعد دستم خیلی گرفته بود
2003
01:31:20,341 --> 01:31:22,301
،چونکه اینو داشتیم
،این جریانی که درونت هست
2004
01:31:22,385 --> 01:31:24,637
...باید
2005
01:31:24,720 --> 01:31:26,055
برش میگردوندی سمت اون
2006
01:31:26,931 --> 01:31:30,309
،علاوه بر چالش فیزیکی ساختن فیلمها
2007
01:31:30,393 --> 01:31:32,853
،اون فشار کوچیک بودش که با خودت میگفتی
2008
01:31:32,937 --> 01:31:34,605
تو کسی هستی که اینو تموم میکنه"
2009
01:31:34,688 --> 01:31:37,608
.باید به خوبی تموم بشه
باید معنا دار باشه
2010
01:31:37,691 --> 01:31:40,945
.باید به دل بیننده بشینه
"باید معنا رو برسونه
2011
01:32:23,465 --> 01:32:29,756
«شروعی تازه»
2012
01:32:30,494 --> 01:32:33,330
تو کی هستی؟ -
سلام، اسم من اما واتسون هستش -
2013
01:32:33,414 --> 01:32:35,291
نقش هرماینی گرنجر رو بازی میکنم
2014
01:32:35,374 --> 01:32:37,835
خیلی ترسیدهام -
نه، هرگز -
2015
01:32:37,918 --> 01:32:39,670
چی؟ -
بیخیال هیچی -
2016
01:32:39,753 --> 01:32:41,046
دوست نداری اینطوری دیده بشی؟
2017
01:32:41,130 --> 01:32:42,590
آره -
چرا؟ -
2018
01:32:42,673 --> 01:32:44,175
چون اون کلیپس توی موهاش رو دوست نداره
2019
01:32:44,258 --> 01:32:46,010
آره -
آقای ردکلیف -
2020
01:32:46,093 --> 01:32:47,803
بله. آه -
آه؟ -
2021
01:32:47,887 --> 01:32:49,263
!دوربین، آه
2022
01:32:49,346 --> 01:32:50,723
تو از مطبوعاتی؟
2023
01:32:50,806 --> 01:32:52,808
.من از طرف مطبوعاتم، دقیقا
از کجا فهمیدی؟
2024
01:32:52,892 --> 01:32:54,852
.امروز روز اولته
چه حسی داری؟
2025
01:32:54,935 --> 01:32:57,188
حسه
واقعا فوقالعادهای داره
2026
01:32:57,271 --> 01:32:58,397
هیجان زدهای؟
2027
01:32:58,481 --> 01:33:01,484
خیلی زیاد. بیصبرانه منتظرم
2028
01:33:01,567 --> 01:33:04,778
،بعد از همهی این آمادگیها
بلاخره داره اتفاق میافته
2029
01:33:04,862 --> 01:33:07,448
.خیلی خب، برگرد سر کار
یه سریا باید آرایشت کنن
2030
01:33:07,531 --> 01:33:08,991
آره -
خیلی خب -
2031
01:33:13,662 --> 01:33:15,539
حالا که راجع بهش فکر میکنی، نظرت چیه، روپ؟
2032
01:33:15,623 --> 01:33:16,832
...اینکه برگردی بهش نگاه کنی
2033
01:33:16,916 --> 01:33:18,083
،مثلا، برای من
خاطرات خیلی خوبیه
2034
01:33:18,167 --> 01:33:19,460
مثلا، برای تو چطوریه؟
2035
01:33:19,543 --> 01:33:21,128
خیلی افتخار میکنم که بخشی ازشون بودم
2036
01:33:21,212 --> 01:33:23,756
فکر میکنم اون آخراش
،یه جورایی عجیب و غریب بود
2037
01:33:23,839 --> 01:33:25,716
مخصوصا تموم کردنشون
2038
01:33:25,799 --> 01:33:27,384
حس میکنم دیگه از دستم در رفته بود
2039
01:33:27,468 --> 01:33:29,553
که من کی بودم
کاراکتره کیه
2040
01:33:29,637 --> 01:33:32,223
واقعا نمیدونستم کجا
تموم میشدن و کجا شروع میشدن
2041
01:33:32,306 --> 01:33:33,641
،آره، یه سری چیزا هست که من مثلا میگفتم
2042
01:33:33,724 --> 01:33:34,683
من... من کیام؟
2043
01:33:34,767 --> 01:33:35,768
مثلا، خودم چیا دوست دارم؟
2044
01:33:35,851 --> 01:33:37,186
چی... چی برام اهمیت داره؟
2045
01:33:37,269 --> 01:33:38,479
مثلا، چیزای عجیب و غریب دیگه
2046
01:33:38,562 --> 01:33:39,772
حتی اسمم هم حس اینکه اسم خودم باشه رو نداشت
2047
01:33:39,855 --> 01:33:41,106
آره -
حس میکردم که من تنها -
2048
01:33:41,190 --> 01:33:42,399
واقعا یه کاری رو بلد بودم انجام بدم
2049
01:33:42,483 --> 01:33:43,817
آره -
بلد بودم چطور نقش ران رو بازی کنم -
2050
01:33:43,901 --> 01:33:45,277
،ران کاراکتر مورد علاقهام بود
2051
01:33:45,361 --> 01:33:47,571
برای همین خیلی باحال بود
که توی فیلم نقش اون باشم
2052
01:33:47,655 --> 01:33:49,073
میشه گفت انگاری ما
2053
01:33:49,156 --> 01:33:52,826
شدیدترین حالت متد اکتینگ رو داشتیم
2054
01:33:52,910 --> 01:33:54,828
همیشه باید یهجایی تموم میشد دیگه
2055
01:33:54,912 --> 01:33:58,415
هیچوقت قرار نبود تا ابد اینکارو بکنیم
2056
01:33:58,499 --> 01:34:00,251
،اون احساسی که الان نسبت بهش دارم
2057
01:34:00,334 --> 01:34:03,420
مثلا، تورو اینجا میبینم
...اینکه یه مدت پیش هم نبودیم
2058
01:34:04,338 --> 01:34:06,298
بذار سعی کنم احساساتی نشم
2059
01:34:06,382 --> 01:34:09,009
حس میکنم انگار تو
یه ستونی از زندگی من هستی
2060
01:34:09,093 --> 01:34:10,261
،چیز واقعا قدرتمندیه
2061
01:34:10,344 --> 01:34:11,679
چونکه من شاهد بزرگ شدنت بودم
2062
01:34:11,762 --> 01:34:12,763
ما بزرگ شدن همدیگه رو دیدیم
2063
01:34:12,846 --> 01:34:13,973
باهمدیگه بزرگ شدیم
2064
01:34:14,056 --> 01:34:16,308
.ما یه خانوادهایم
همیشه همینطور خواهیم بود
2065
01:34:16,392 --> 01:34:19,311
...لازم نیست همدیگه رو ببینیم
اوه، خدای من
2066
01:34:19,395 --> 01:34:23,357
با اینکه همیشه همدیگه رو نمیبینیم
2067
01:34:23,440 --> 01:34:25,192
...آره، اون یه
2068
01:34:26,652 --> 01:34:27,903
...قویایه...
2069
01:34:27,987 --> 01:34:29,937
پیوند قویایه
که ما همیشه قراره داشته باشیم
2070
01:34:29,962 --> 01:34:33,617
و ما همیشه بخشی از زندگی همدیگه خواهیم بود
2071
01:34:44,295 --> 01:34:47,381
اوه، خیلی از دیدنت خوشحالم -
خیلی خوشحالم دیدمت -
2072
01:34:49,300 --> 01:34:50,551
دوست دارم
2073
01:34:56,557 --> 01:34:57,641
به عنوان یه دوست
2074
01:35:00,227 --> 01:35:01,812
محض اطلاع -
محض اطلاع -
2075
01:35:01,895 --> 01:35:03,480
برای بینندگان
2076
01:35:03,564 --> 01:35:06,817
.ولی واقعیته
خیلی عشق و علاقه هستش
2077
01:35:06,901 --> 01:35:08,444
اوه، ممنونم، روپس
2078
01:35:08,527 --> 01:35:09,987
بیاید یه دور تمرینی بریم
2079
01:35:10,070 --> 01:35:12,531
،و میتونیم برش گردونیم
میخوام که برگرده از اول
2080
01:35:12,615 --> 01:35:14,742
هروقت آماده بودین، و حرکت
2081
01:35:15,868 --> 01:35:18,621
وقتی داشتیم فیلمبرداری
،اون صحنههای آخر رو تموم میکردیم
2082
01:35:18,704 --> 01:35:23,000
یکی از آخرین صحنههایی که
اون جلسه فیلمبرداری کردیم
2083
01:35:23,083 --> 01:35:25,461
داشتیم از کنار دوربین شیرجه میزدیم
2084
01:35:25,544 --> 01:35:28,505
و روی این تشک خیلی بزرگی که بود میافتادیم
2085
01:35:28,589 --> 01:35:31,175
،آخر سر به اون خطم شدش
اون یدونه برداشت
2086
01:35:31,258 --> 01:35:33,344
پریدن توی شومینه بود
2087
01:35:33,427 --> 01:35:36,847
میشه گفت خیلی کنایه از چیزی که
واقعا داشت میافتاد بود
2088
01:35:36,930 --> 01:35:39,683
،باید میپریدیم روی یه تشک، دیگه
2089
01:35:39,767 --> 01:35:41,810
که به یه دنیای دیگه سفر کنیم
2090
01:35:42,728 --> 01:35:46,231
مجموع احساساتمون واقعا قابل لمس بودش
2091
01:35:46,315 --> 01:35:48,067
و... و برای افرادی که ازشون حمیات میکردن
2092
01:35:48,150 --> 01:35:50,152
و تو کل مسیر در کنارشون بودن
2093
01:35:50,235 --> 01:35:53,822
همه کسایی که شاهد بزرگ شدنشون بودن
2094
01:35:57,618 --> 01:36:00,079
،توی اون روز آخر
دیگه رد داده بودم
2095
01:36:02,498 --> 01:36:05,125
خب، یادمه که همهمون
همدیگه رو بغل کرده بودیم
2096
01:36:07,378 --> 01:36:11,882
،هر سهتامون یه جورایی، میشه گفت
بطور کلی نابود شده بودیم
2097
01:36:14,259 --> 01:36:16,387
فکر کنم اولین بار بود که
به خودمون اجازه داده بودیم
2098
01:36:16,470 --> 01:36:20,891
که اصلا پردازش کنیم
یا متوجه بشیم که انجامش دادیم
2099
01:36:20,974 --> 01:36:22,810
تونستیم تمومش کنیم
2100
01:36:22,893 --> 01:36:24,478
،خیلی هم میشه گفت در من ریشه پیدا کرده
2101
01:36:24,561 --> 01:36:27,272
یعنی من زندگیام رو با این فیلمها میسنجم
2102
01:36:27,356 --> 01:36:29,400
،مثلا یکی میگه
"اوه کی گواهینامهات رو گرفتی؟"
2103
01:36:29,483 --> 01:36:32,194
،منم میگم
"تو فیلم محفل ققنوس"
2104
01:36:32,277 --> 01:36:36,949
تمام بخشهای زندگیام
به هری پاتر متصله
2105
01:36:38,826 --> 01:36:41,537
وقتی آدمایی رو میبینم که
بخش خیلی مهمی
2106
01:36:41,620 --> 01:36:44,248
از زندگیشونه، یا کتابها
،یا فیلمها به هر نحوی
2107
01:36:44,331 --> 01:36:45,916
،مثلا، بخشی از وجودشونه
2108
01:36:45,999 --> 01:36:48,585
،اون، آره
باعث میشه خیلی احساس افتخار کنی
2109
01:36:48,669 --> 01:36:50,838
هری پاتر یه چیزی داره که
2110
01:36:50,921 --> 01:36:52,589
باعث میشه زندگی حس غنیتری پیدا کنه
2111
01:36:52,673 --> 01:36:55,843
مثلا، وقتی اوضاع خیلی تیره و تار میشه
و شرایط خیلی سخت میشن
2112
01:36:55,926 --> 01:36:58,262
داستانها به ما جاهایی میدن
که میتونیم بریم
2113
01:36:58,345 --> 01:37:02,850
جایی که میتونیم استراحت کنیم
و حس کنیم در بر گرفته شدیم
2114
01:37:02,933 --> 01:37:04,601
فکر نمیکنم کامل متوجهاش شده بودم
2115
01:37:04,685 --> 01:37:07,062
که این فیلمها چقدر تأثیر گذار بودن
وقتی که توشون بودیم
2116
01:37:07,146 --> 01:37:08,772
،تعداد آدمایی که مثلا اومدن گفتن
2117
01:37:08,856 --> 01:37:10,774
اینا تنها فیلمهایی هستند که"
من و بابام باهمدیگه تماشا کردیمشون
2118
01:37:10,858 --> 01:37:12,317
مثلا، ما نمیتونیم راجع به چیز دیگهای حرف بزنیم
2119
01:37:12,401 --> 01:37:13,777
،و مثلا
باهمدیگه هری پاتر رو میبینیم
2120
01:37:13,861 --> 01:37:15,320
"و این چیز مشترک بینمون بوده
2121
01:37:15,404 --> 01:37:18,699
خیلی فوقالعادهست که... که
یه جور بخش کوچیکی از اون باشی
2122
01:37:18,782 --> 01:37:21,952
،و این که ببینی مثلا دوباره زنده میشه
،رسانههای جدیدی پیدا میکنه
2123
01:37:22,035 --> 01:37:24,079
مثل اون برنامهی تئاتر
"موجودات شگفت انگیز"
2124
01:37:24,163 --> 01:37:26,790
،میشه گفت یه جورایی تا ابد پایداره
2125
01:37:26,874 --> 01:37:28,792
و دیدنش چیز فوقالعادهایه
2126
01:37:28,876 --> 01:37:31,587
!هری پاتر! هری پاتر
2127
01:37:31,670 --> 01:37:34,798
هیچچیزی مثل داستانهای هری پاتر نیست
2128
01:37:34,882 --> 01:37:36,175
داستانهایی که درونشون گفته میشه،
2129
01:37:36,258 --> 01:37:38,385
ماجراجوییهای فردی کاراکترها
2130
01:37:38,469 --> 01:37:39,970
فکر میکنم که اون خیلی
2131
01:37:40,053 --> 01:37:42,347
تأثیر دگرگون شوندهای روی مردم داره
2132
01:37:42,431 --> 01:37:43,348
اون جادو ـه
2133
01:37:43,432 --> 01:37:44,808
چه خوشگله اینجا
2134
01:37:44,892 --> 01:37:48,812
هر بچهای با خودش میگه که
چطور قراره با بقیه اخت بگیره
2135
01:37:48,896 --> 01:37:52,316
و مسیر شگفتانگیزیه که
هر بچهای توش پا میذاره
2136
01:37:52,399 --> 01:37:54,735
دابی همیشه هوای هری پاتر رو خواهد داشت
2137
01:37:54,818 --> 01:37:56,987
،خیلی الهام بخشه که افراد جوون بگن
2138
01:37:57,070 --> 01:37:59,531
اوه، اون میتونم من باشم"
اون لحظه شک و تردید رو داشته باشم
2139
01:37:59,615 --> 01:38:02,576
یا اونجوری خراب کنم یا اونجوری
"با پدر مادرم اون بحث رو داشته باشم
2140
01:38:04,328 --> 01:38:06,163
نزدیک من بمون
2141
01:38:06,246 --> 01:38:08,207
تا آخرش
2142
01:38:09,416 --> 01:38:12,252
من متوجه شدم که
اون دنیای خیلی شگفتانگیزیه
2143
01:38:12,336 --> 01:38:13,712
بخوای توش دخیل باشی
2144
01:38:13,796 --> 01:38:16,423
...و اون یه
دنیای قشنگیه
2145
01:38:16,507 --> 01:38:17,466
هری
2146
01:38:17,549 --> 01:38:18,967
هری
2147
01:38:19,051 --> 01:38:20,511
هری
2148
01:38:20,594 --> 01:38:22,513
و همینشه که خاصیت درمانی
2149
01:38:22,596 --> 01:38:24,890
و خوبی داره، جوری ساخته شده
2150
01:38:24,973 --> 01:38:27,684
افرادی که در غیر این صورت
،احساس تنهایی میکردن
2151
01:38:27,768 --> 01:38:29,269
حس کنن به جایی تعلق دارن
2152
01:38:29,353 --> 01:38:31,230
نده بهش هری -
هیس -
2153
01:38:33,065 --> 01:38:34,858
بیشتر طرفدارها که... میان سمت من
2154
01:38:34,942 --> 01:38:36,193
و الان باهام سلام میکنن
2155
01:38:36,276 --> 01:38:38,028
موقع فیلمها حتی بدنیا هم نیومده بودن
2156
01:38:38,111 --> 01:38:42,908
برای همین خیلی سریع باعث میشه
حس کنی یکم پیرتر شدی
2157
01:38:42,991 --> 01:38:45,619
همچنین حس قدرشناسی میده به آدم
2158
01:38:45,702 --> 01:38:49,248
اینکه به نسلهای بعدی هم منتقل شده
2159
01:38:49,331 --> 01:38:51,291
خودتو برای باله آماده کردی، پاتر؟
2160
01:38:55,254 --> 01:38:57,381
یکی از چیزهای منحصر به فرد
،هری پاتر
2161
01:38:57,464 --> 01:38:59,925
جدا از تخیلات خارقالعادهی کلمات
2162
01:39:00,008 --> 01:39:03,720
و کاراکترهایی که جو رولینگ اونها رو خلق کرد
2163
01:39:03,804 --> 01:39:07,057
این بود که میتونید
چندتا بچهی کوچیک رو ببینید
2164
01:39:07,140 --> 01:39:09,893
تبدیل به آدمهای بالغ میشن
2165
01:39:09,977 --> 01:39:11,979
و این داستان رو روی فیلم ببینین
2166
01:39:12,062 --> 01:39:14,398
فکر نمیکنم تاحالا همچین چیزی رو دیده باشیم
2167
01:39:14,481 --> 01:39:16,108
فکر هم نمیکنم بازم شاهدش باشیم
2168
01:39:16,191 --> 01:39:18,527
من حس میکنم خیلی خوششانسم تونستم بخشی از
2169
01:39:18,610 --> 01:39:23,073
دنیایی باشم که مردم انقدر دوست دارن
و باعث خوشحالیشون میشه
2170
01:39:23,156 --> 01:39:24,283
...اون حسی که بهت داده میشه
2171
01:39:24,366 --> 01:39:26,034
که تو میتونی خودتو توش غرق بکنی
2172
01:39:26,118 --> 01:39:27,953
اون شکل سالم فرار از واقعیت
2173
01:39:28,036 --> 01:39:30,914
اون، فکر میکنم، کاریه که هری پاتر میکنه
2174
01:39:30,998 --> 01:39:32,583
و داستانها هم برای همین هستند
2175
01:39:32,666 --> 01:39:34,751
اونا یک راهنمایی برای چجوری زندگی کردنن
2176
01:39:34,835 --> 01:39:36,128
فکر میکنم پایان یک دورانی بود
2177
01:39:36,211 --> 01:39:37,796
اون ده... ده سال از عمرم بود
2178
01:39:37,880 --> 01:39:40,883
من... بچههای من در طولش بزرگ شدن، البته
2179
01:39:40,966 --> 01:39:44,803
،و این هم اتمام داستان رابی کالترین
،بهترین جنگلبان در هاگوارتز
2180
01:39:44,887 --> 01:39:46,597
آخرین روزش در هری پاتر
2181
01:39:51,685 --> 01:39:53,729
،میراث این فیلمها، اینه که، بنظرم
2182
01:39:53,812 --> 01:39:55,606
نسل بچههای من
2183
01:39:55,689 --> 01:39:58,191
اونو به بچههاشون نشون میدن
2184
01:39:58,275 --> 01:40:01,194
برای همین میتونید ۵۰ سال دیگه هم
میشه راحت تماشاشون کرد
2185
01:40:02,279 --> 01:40:05,282
...متأسفانه من اینجا نخواهم بود، ولی
2186
01:40:05,991 --> 01:40:08,785
یه دقیقهام بهش فکر نکنید
2187
01:40:08,869 --> 01:40:11,747
ولی هگرید پیشتون میمونه، آره
2188
01:40:13,206 --> 01:40:16,335
،حالا که یه جورایی بهش نگاه میکنم
2189
01:40:16,418 --> 01:40:17,836
خاطرات خیلی خوبیان
2190
01:40:17,920 --> 01:40:20,339
.خیلی راجع بهش فکر میکنم
دوران خیلی خوبی بود
2191
01:40:20,422 --> 01:40:22,382
...واقعا همینطور بود، اون
2192
01:40:22,466 --> 01:40:24,176
خیلی فوقالعاده بود
2193
01:40:24,259 --> 01:40:28,889
،میشه گفت بهترین
و شگفتانگیز ترین تجربه بود
2194
01:40:28,972 --> 01:40:32,392
...و من واقعا نمیتونم براتون توصیفش کنم
2195
01:40:32,476 --> 01:40:34,686
آخه، اونا خیلی آدمای خوبیان
2196
01:40:34,770 --> 01:40:37,147
...خیلی مهربون بودن، و
2197
01:40:37,230 --> 01:40:40,400
هر جفتشون مسئولیت رو خیلی جدی بدوش کشوندن
2198
01:40:40,484 --> 01:40:44,446
و من خیلی بابتش ازشون ممنونم
2199
01:40:44,529 --> 01:40:45,864
واقعا مثل یک خانواده میمونه
2200
01:40:45,948 --> 01:40:48,784
میشه گفت بطور خیلی ذاتیای باهم متصلیم
2201
01:40:49,952 --> 01:40:51,995
آدمای خیلی مهمی برای من هستن
2202
01:40:52,913 --> 01:40:55,165
دستاندرکاران این فیلمها فوقالعاده بودن
2203
01:40:55,248 --> 01:40:58,877
...آدمهایی توی این فیلمها هستند که
2204
01:40:58,961 --> 01:41:03,757
بنیاد چیزیان که من الان هستم
2205
01:41:06,259 --> 01:41:09,513
به عنوان یه آدم به عنوان یه بازیگر
2206
01:41:09,596 --> 01:41:11,515
خیلی خوششانسم
تبدیل شدم به آدمی که الان هستم
2207
01:41:11,598 --> 01:41:13,267
و اینکه این زندگی الانم رو دارم
2208
01:41:13,350 --> 01:41:16,061
و اینکه دارم با این افراد اطرافم
الان کار میکنم
2209
01:41:16,144 --> 01:41:20,232
ولی بدون این هیچکدومش امکان پذیر نمیبود
2210
01:41:20,315 --> 01:41:24,778
پس آره، خیلی... اون خیلی
2211
01:41:24,861 --> 01:41:26,822
ده سال خیلی خوبی بود
2212
01:41:30,450 --> 01:41:33,578
اکسپکتو پترونوم
2213
01:41:44,881 --> 01:41:47,676
بازم بعد این همه سال؟
2214
01:41:47,759 --> 01:41:49,803
تا همیشه
2215
01:41:50,988 --> 01:42:00,988
:تــرجــمــه
« ســـروش، تـورج پاکاری، کـسـری و تـارا »
:.:.: TAra, Caseraw, Stef@n & SuRouSH_AbG :.:.:
2216
01:42:01,013 --> 01:42:11,013
« ارائهای از وبسایت بیاتوموویز »
:.: Bia2Movies.bid :.:
2217
01:42:11,085 --> 01:42:14,085
۱۱/دی/۱۴۰۰