1
00:00:01,000 --> 00:00:11,562
ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز
© DigiMoviez.Com
2
00:00:11,586 --> 00:00:19,978
« ترجمه از سینـا صداقت و سـحـر »
.:: SinCities & Sahar_frb ::.
3
00:00:20,002 --> 00:00:29,738
جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت
دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
DigiMoviez@
4
00:00:35,530 --> 00:00:37,980
- سلام، مامان
- سلام، عزیزم
5
00:00:39,370 --> 00:00:42,910
مرسی که میذاری اینجا بمونم.
واقعاً ممنونم.
6
00:00:46,710 --> 00:00:47,710
حالت چطوره؟
7
00:00:49,840 --> 00:00:52,880
خدایا. همه چی خیلی بهم ریخته
8
00:00:54,380 --> 00:00:58,180
میدونی، با کارگرهای ساختمانی و رابرت
9
00:01:00,060 --> 00:01:02,180
رابرت دوباره رفته آمریکا؟
10
00:01:04,350 --> 00:01:07,480
آره. اون دوباره آمریکاست
11
00:01:08,310 --> 00:01:10,190
یه چیزی بیارم بخوری؟
12
00:01:10,190 --> 00:01:13,240
نه، مرسی. زیاد گرسنه نیستم.
راستش یکم حالت تهوع دارم.
13
00:01:13,900 --> 00:01:16,400
تقریباً ساعت هشته.
باید یه چیزی بخوری.
14
00:01:16,410 --> 00:01:18,240
نه، فکر کنم میگرنم عود کرده
15
00:01:19,200 --> 00:01:21,790
اشکالی نداره یکم دراز بکشم؟
16
00:01:22,490 --> 00:01:24,870
منم وقتی همسنِ تو بودم سردرد میگرفتم
17
00:01:25,750 --> 00:01:26,750
آره
18
00:01:35,170 --> 00:01:37,300
مادرت زوالِ عقل داره
19
00:01:39,050 --> 00:01:43,470
تصورش از فضا و زمان دیگه خطی نیست
20
00:01:48,810 --> 00:01:51,770
میتونی ترکیبِ خاص بوها رو حس کنی،
21
00:01:51,770 --> 00:01:55,900
و رایحههای مصنوعی گُلهایی که
به خونه زده شدن تا پنهانشون کنن
22
00:01:57,860 --> 00:02:00,160
بوی خونهی یه آدمِ سالمند
23
00:02:03,740 --> 00:02:07,370
آخرین باری رو که روی تختِ مادرت خوابیدی
یادت نمیاد
24
00:02:09,250 --> 00:02:11,840
همون تختی که یه زمانی پدرت روش میخوابید
25
00:02:14,250 --> 00:02:19,260
فکر میکنی اگه بتونی بخوابی،
شاید بتونی واضحتر فکر کنی.
26
00:02:20,760 --> 00:02:24,560
شاید بتونی از اتفاقی که برای
زندگیت میافته سر در بیاری
27
00:02:31,190 --> 00:02:32,190
ممنون، مامان
28
00:02:47,330 --> 00:02:52,710
تامی، شاگرد سابق جاستین،
کمکم کرد جاناتان رو به زندگی برگردونم.
29
00:02:53,960 --> 00:02:57,170
بهم توضیح داد که فقط پیرها
از فیسبوک استفاده میکنن
30
00:02:57,880 --> 00:02:59,510
پس ما از اینستاگرام استفاده کردیم
31
00:02:59,510 --> 00:03:00,590
...ولی هیچ خبری نیست
32
00:03:01,300 --> 00:03:04,010
از صفحه استفاده کنید.
اون کیبورده. صفحه لمسیه.
33
00:03:04,010 --> 00:03:05,470
متوجه شدم
34
00:03:05,470 --> 00:03:07,890
عکسها قدیمی به نظر میاومدن،
ولی یکم فیلتر روشون اعمال کردم.
35
00:03:07,890 --> 00:03:09,100
فکر کنم خوب به نظر میان
36
00:03:09,100 --> 00:03:10,480
این فوقالعادهست
37
00:03:10,480 --> 00:03:14,190
ممنون. باید یه سری پُست راجع به
آهنگهای مورد علاقهاش اضافه کنیم
38
00:03:14,190 --> 00:03:15,570
چیزهایی که گوش میکنه؟ میدونید؟
39
00:03:16,190 --> 00:03:20,780
نه، نمیدونم. شاید کایلی مینوگ
40
00:03:20,780 --> 00:03:23,490
کایلی. آره. سکسیه
41
00:03:23,990 --> 00:03:25,320
باید یه چیزهای دیگه هم اضافه کنیم
42
00:03:25,330 --> 00:03:28,910
مثل دریک و تایلر د کریتور
43
00:03:28,910 --> 00:03:30,450
پست مالون. اینجور چیزها
44
00:03:30,460 --> 00:03:33,370
چندتا از پستهای خودم رو
براش فوروارد میکنم
45
00:03:33,380 --> 00:03:35,000
حتماً. کتاب چی؟
46
00:03:37,050 --> 00:03:38,050
کتاب؟
47
00:03:38,960 --> 00:03:41,720
اون 18 سالشه، پس فکر کنم
آثارِ دیمین براش مناسب باشن
48
00:03:44,800 --> 00:03:45,970
هرمان هسه
49
00:03:46,470 --> 00:03:48,020
آره. تا حالا اسمِ اونا رو نشنیدم
50
00:03:49,730 --> 00:03:51,100
شاید هری پاتر،
51
00:03:51,100 --> 00:03:54,020
ولی من خودم در مورد کتاب پُست نمیذارم
52
00:03:54,520 --> 00:03:55,650
متخصص تویی
53
00:03:56,270 --> 00:03:57,270
آره
54
00:03:58,360 --> 00:04:00,650
حالا، باید روی بعضی از این کامنتها کار کنیم
55
00:04:00,650 --> 00:04:02,780
من جاناتان رو یه نوجوان نگه داشته بودم
56
00:04:03,610 --> 00:04:07,620
اون برای همیشه جوانه
و برای همیشه توی سال فاصله از درسه
57
00:04:07,620 --> 00:04:09,490
و در آستانهی شروع به تحصیل توی دانشگاهه
58
00:04:11,870 --> 00:04:14,170
حالا پسرمون یه آینده داره
59
00:04:18,750 --> 00:04:21,050
رابرت به پسرِ جوان مُردهای حسادت میکنه
60
00:04:21,050 --> 00:04:24,180
که با زنش رابطه داشته
و بچهاش رو نجات داده
61
00:04:26,550 --> 00:04:31,560
براش سؤاله کاترین وقتی باهاش بوده
چند بار به این پسر فکر کرده
62
00:04:33,190 --> 00:04:35,850
چند بار سکسشون رو مقایسه کرده؟
63
00:04:37,020 --> 00:04:38,440
باهاش تظاهر به ارضا شدن میکنه؟
64
00:04:39,480 --> 00:04:42,490
بعضی وقتها؟ همیشه؟
65
00:04:50,370 --> 00:04:54,290
نیکلاس میدونه که باید توی جمع کردن
میز شام به پدرش کمک کنه
66
00:04:55,120 --> 00:04:56,920
ولی نمیخواد این کارو بکنه
67
00:04:57,960 --> 00:05:01,260
دیوونه میشه اگه باباش
به شوخی و خنده ادامه بده
68
00:05:03,880 --> 00:05:06,340
میدونه که موندن با پدرش
قرار نیست آسون باشه...
69
00:05:11,470 --> 00:05:12,680
ولی ارزشش رو داره
70
00:05:13,600 --> 00:05:14,730
اون داره پسانداز میکنه
71
00:05:17,650 --> 00:05:20,900
میدونه پدرش بوی دودی رو
که پایین میره حس نمیکنه
72
00:05:22,400 --> 00:05:25,200
ولی حتی اگه حس میکرد،
شک داره چیزی بهش میگفت.
73
00:05:26,820 --> 00:05:30,580
پدرش از خراب کردن پیوند خاصشون میترسید
74
00:05:37,710 --> 00:05:41,380
اون به نتیجه میرسه که شاید مشکلی
بین پدر و مادرش پیش اومده
75
00:05:43,510 --> 00:05:46,550
اوایل همون شب،
دلش برای مادرش سوخته بود،
76
00:05:47,260 --> 00:05:50,050
و یادش نمیاد قبل از اون
دلش براش سوخته باشه
77
00:05:52,350 --> 00:05:56,350
دیدنِ رفتنش به اون شکل
بچگیهاش رو براش تداعی کرده بود
78
00:05:56,350 --> 00:05:58,310
که مادرش سرِ کار میرفت
79
00:05:59,100 --> 00:06:01,190
و بعدها که برمیگشت خونه،
80
00:06:01,190 --> 00:06:05,190
بغلش میکرد و بهش میگفت
دلش خیلی براش تنگ شده
81
00:06:06,700 --> 00:06:10,910
اون روزها مادرش رو نادیده میگرفت
چون هرگز واقعی به نظر نمیاومد
82
00:06:16,080 --> 00:06:17,080
شب بخیر
83
00:06:17,790 --> 00:06:18,790
شب بخیر
84
00:06:21,840 --> 00:06:22,920
فردا میری سرِ کار؟
85
00:06:23,750 --> 00:06:25,090
آره
86
00:06:25,090 --> 00:06:27,510
- زود میری؟
- دیر میرم
87
00:06:29,930 --> 00:06:31,760
پس واسه شام میبینمت
88
00:06:33,220 --> 00:06:34,220
آره
89
00:06:35,770 --> 00:06:36,770
پس شب بخیر
90
00:06:37,600 --> 00:06:38,600
شب بخیر
91
00:06:43,020 --> 00:06:45,320
پدر و مادرش هیچی در موردش نمیدونن
92
00:07:30,150 --> 00:07:32,450
تو چهرهی مادرت رو بررسی میکنی
93
00:07:33,070 --> 00:07:36,080
و فکر میکنی وقتی بمیره این شکلی میشه
94
00:07:40,460 --> 00:07:43,580
اندوه چیزهای از دست رفته
تمام وجودت رو فرا گرفته
95
00:07:45,420 --> 00:07:48,670
بچگیات و بچگیِ بچهی خودت
96
00:07:50,550 --> 00:07:51,930
قدرتِ مادرت
97
00:07:52,470 --> 00:07:56,600
و اعتقادت که اون قدرت رو
جذبِ استخونهات کردی،
98
00:07:59,350 --> 00:08:03,770
که عشقِ مادرت قدرتِ غلبه کردن
به هر چیزی رو بهت داده
99
00:08:08,900 --> 00:08:11,400
میدونی که اسمِ مادرت هلنـه،
100
00:08:12,070 --> 00:08:16,160
و حتماً هلن از درد، اندوه و تنهایی رنج برده
101
00:08:18,950 --> 00:08:21,040
اما واقعاً ازش خبر نداری
102
00:08:22,250 --> 00:08:27,710
چون هلن برای تو همیشه مامان بوده
103
00:08:59,660 --> 00:09:00,660
مامان
104
00:09:04,210 --> 00:09:05,830
مامان، یه اتفاقی افتاده
105
00:09:08,380 --> 00:09:10,880
من به خاطر کارگرهای ساختمانی اینجا نیستم
106
00:09:15,340 --> 00:09:18,720
احتمالاً یادت نمیاد،
ولی سالها پیش...
107
00:09:21,890 --> 00:09:23,560
در واقع حدود بیست سال پیش بود
108
00:09:24,890 --> 00:09:26,480
چون نیک پنج سالش بود
109
00:09:26,980 --> 00:09:31,730
ما واسه تعطیلات رفتیم ایتالیا،
110
00:09:31,730 --> 00:09:33,610
و میدونی، من واقعاً دنبال...
111
00:09:33,610 --> 00:09:37,950
هر چیزی رو که نتونستی به رابرت بگی
به مادرت میگی
112
00:09:39,740 --> 00:09:41,120
همه رو
113
00:09:42,200 --> 00:09:44,080
شرم و احساس گناهت
114
00:09:45,830 --> 00:09:48,540
در تمام مدت مادرت ساکته،
115
00:09:49,710 --> 00:09:52,090
و برات سؤاله چیزی میشنوه یا نه
116
00:09:53,880 --> 00:09:57,090
و چیزی که بهش میگی
وارد رویاهاش میشه
117
00:09:58,640 --> 00:10:00,850
و بعد بخشی ازش رو به یاد میاره
118
00:10:20,820 --> 00:10:22,950
- هی
- دنبال الویس میگردم
119
00:10:29,040 --> 00:10:32,170
- تو کی هستی؟
- من نیکلاسم. قبلاً اومدم
120
00:10:33,710 --> 00:10:34,710
خیلی خب
121
00:10:45,770 --> 00:10:48,230
- چی میخوای؟
- دو بسته بده
122
00:10:49,310 --> 00:10:50,810
اگه میمونی، باید 5 یورو دیگه بدی
123
00:10:50,810 --> 00:10:52,150
من 15 یورو میگیرم، مگه نه؟
124
00:10:52,650 --> 00:10:55,690
- آره، چون من یه تیکه گذاشتم رو میز
- بیخیال، پسر
125
00:10:55,690 --> 00:10:56,780
بجنب
126
00:11:03,870 --> 00:11:07,370
نیکلاس قبلاً فقط چند بار به اینجا اومده بود
127
00:11:10,080 --> 00:11:12,130
نمیخواد این کارو تبدیل به عادت کنه
128
00:11:13,040 --> 00:11:15,920
و مطمئنه که خیلی خوب مدیریتش میکنه
129
00:11:17,670 --> 00:11:21,510
فقط هر از گاهی یه ذره میزنه
که اضطرابش رو آروم کنه
130
00:11:22,300 --> 00:11:23,890
ولی هیچوقت زیاده روی نمیکنه
131
00:11:39,440 --> 00:11:42,910
تو همه چی رو فاش کردی
وقتی مادرت در آرامش خُروپف میکرد
132
00:11:44,830 --> 00:11:47,240
و آخرش احساس خالی بودن کردی،
133
00:11:48,160 --> 00:11:50,250
و با آرامش به خوابِ عمیقی فرو رفتی
134
00:11:53,330 --> 00:11:55,330
به زبون آوردنِ داستانت
135
00:11:55,340 --> 00:11:58,460
مثل سوراخ کردنِ مرکز یه تومور بدخیم بود
136
00:11:58,460 --> 00:12:00,840
که درد خیلی زیادی برات به بار آورده بود
137
00:12:02,430 --> 00:12:05,720
و حالا میفهمی برای دیگران هم دردناک بوده
138
00:12:37,840 --> 00:12:41,130
من اون روز صبح زود
و قبل از باز شدن دفترش رسیدم،
139
00:12:41,800 --> 00:12:44,470
و منتظر موندم تا دخترِ آسیایی برسه
140
00:12:44,470 --> 00:12:46,340
فکر کنم یه خبری هست
141
00:12:46,350 --> 00:12:48,060
اون حتماً زیردست بوده
142
00:12:49,060 --> 00:12:51,930
بیرون اومدنش با کاترین ریونزکرافت رو دیده بودم،
143
00:12:52,560 --> 00:12:56,730
به وضوح به خودش میبالید که
به صرف ناهار باهاش دعوت شده.
144
00:12:59,610 --> 00:13:00,980
احساس میکنم امروز...
145
00:13:03,320 --> 00:13:05,570
ببخشید. خانم، ببخشید
146
00:13:06,070 --> 00:13:07,370
شرمنده. شما...
147
00:13:08,160 --> 00:13:11,080
شما با کاترین ریونزکرافت کار میکنی،
148
00:13:11,080 --> 00:13:12,910
- مگه نه؟
- بله
149
00:13:13,710 --> 00:13:16,540
میشه یه دقیقه وقتتون رو بگیرم؟
150
00:13:17,080 --> 00:13:18,960
میتونید بستهها رو تحویلِ پذیرش بدید
151
00:13:18,960 --> 00:13:22,340
اوه، نه، نه، نه.
این در مورد مسئلهی نسبتاً مهمیه.
152
00:13:23,010 --> 00:13:25,970
شما میتونید برید.
و اسمتون چیه؟
153
00:13:25,970 --> 00:13:26,890
آهان، بله
154
00:13:28,850 --> 00:13:29,680
شرمنده
155
00:13:29,680 --> 00:13:31,770
بله، من استیون بریگزستاک هستم
156
00:13:33,680 --> 00:13:35,430
من جیسو کیم هستم
157
00:13:35,440 --> 00:13:38,560
چطوره بیاید بریم بالا بشینیم
و باهم گپ بزنیم، آقای بریگزستاک؟
158
00:13:38,560 --> 00:13:42,280
اوه، نه، نه، نه.
ترجیح میدم اینجا بمونم.
159
00:13:42,280 --> 00:13:44,900
بسیار خب. پس چرا اونجا نمیشینید؟
160
00:13:46,530 --> 00:13:47,450
باشه
161
00:13:47,450 --> 00:13:51,410
مطمئنی اون به این زودیها نمیاد؟
162
00:13:51,910 --> 00:13:53,240
کاترین؟
163
00:13:53,250 --> 00:13:55,330
نه، اون زنگ زد.
امروز نمیاد اینجا.
164
00:13:55,330 --> 00:13:58,330
ببین کی اینجاست. سلام، جیسو.
حالت چطوره؟ خوبی؟
165
00:13:58,330 --> 00:13:59,670
- اون ایمیل رو که...
- خوبم. آره.
166
00:13:59,670 --> 00:14:01,710
برات فرستادم و میخواستم به کاترین نشون بدی؟
انجامش دادی؟
167
00:14:01,710 --> 00:14:03,340
- میشه یه لحظه بهم وقت بدی؟
- شرمنده
168
00:14:03,340 --> 00:14:04,710
- وسط یه کاری هستی
- آره
169
00:14:04,720 --> 00:14:05,800
حالتون چطوره؟ خوبید؟
170
00:14:05,800 --> 00:14:07,380
- ولی گوش کن، واقعاً مهمه
- میدونم، میدونم
171
00:14:07,380 --> 00:14:09,090
پس اگه امروز برام ردیفش کنی،
خوشحال میشم.
172
00:14:09,090 --> 00:14:12,640
جاهطلبی بوی گندی داره
که مخفی کردنش غیرممکنه،
173
00:14:13,390 --> 00:14:15,980
و جیسو کیم بوی گندش رو میداد
174
00:14:16,640 --> 00:14:20,100
اون فرصتی پیدا کرده بود
که داستانِ خوبی گیر بیاره
175
00:14:20,110 --> 00:14:23,030
و از این فرصت برای رسیدن
به موفقیت کاری بهره ببره
176
00:14:24,280 --> 00:14:28,280
معلوم بود که مدتها از نزدیک
با کاترین ریونزکرافت کار کرده بود
177
00:14:28,280 --> 00:14:32,780
چون از ترفندهای کاترین برای باز کردن
سفرهی دل آدمها روی من استفاده کرد
178
00:14:33,790 --> 00:14:35,950
خب، جریان چیه، آقای بریگزستاک؟
179
00:14:37,040 --> 00:14:39,080
این خیلی برام سخته
180
00:14:39,880 --> 00:14:41,340
نمیدونم باید اینجا باشم یا نه
181
00:14:46,880 --> 00:14:47,930
شما اینجا در امانید
182
00:14:48,430 --> 00:14:49,430
میتونید باهام حرف بزنید
183
00:14:50,180 --> 00:14:53,510
یا اگه بخواید میتونم شمارهام رو بهتون بدم
تا هر وقتی باهام تماس بگیرید
184
00:14:55,060 --> 00:14:59,310
کاترین ریونزکرافت من رو آزار میده
185
00:15:01,560 --> 00:15:03,150
متأسفم، آقای بریگزستاک
186
00:15:03,650 --> 00:15:05,070
میشه لطفاً بیشتر توضیح بدید؟
187
00:15:06,740 --> 00:15:08,650
اون مدام تهدیدم میکنه
188
00:15:09,990 --> 00:15:11,820
چرا شما رو تهدید میکنه؟
189
00:15:13,950 --> 00:15:15,790
به خاطر چیزهایی که نوشتم
190
00:15:16,500 --> 00:15:18,330
شما چی نوشتید، آقای بریگزستاک؟
191
00:15:22,080 --> 00:15:23,090
یه کتاب؟
192
00:15:23,750 --> 00:15:25,750
شما نویسندهاید، آقای بریگزستاک؟
193
00:15:25,750 --> 00:15:30,430
نه، ولی باید حقیقت رو به دنیا میگفتم
194
00:15:31,550 --> 00:15:35,100
با پولِ خودم و با اسمِ مستعار منتشرش کردم
195
00:15:35,100 --> 00:15:39,520
نسخههایی ازش برای شما
و کارمندهاتون آوردم
196
00:15:40,020 --> 00:15:45,520
دنیا باید بدونه کاترین ریونزکرافت واقعاً کیه
197
00:15:46,150 --> 00:15:49,610
اون همش سعی میکنه نذاره پخشش کنم
198
00:15:50,360 --> 00:15:52,110
این خیلی بده
199
00:15:52,110 --> 00:15:53,660
از شنیدنش متأسفم
200
00:15:57,330 --> 00:16:02,370
اون روی پیغامگیرم پیامهای تهدیدآمیز گذاشته
201
00:16:02,370 --> 00:16:06,170
ولی چرا کاترین سعی داره
جلوی عیان شدن کتاب شما رو بگیره؟
202
00:16:06,170 --> 00:16:10,670
چون اتفاقی رو روایت میکنه
که سالها پیش افتاده
203
00:16:11,470 --> 00:16:15,680
سالها پیش چه اتفاقی افتاده، آقای بریگزستاک؟
میتونید بهم بگید؟
204
00:16:16,600 --> 00:16:22,390
اون با یه نفر رابطه داشت،
و وقتی پسره براش دردسرساز شد...
205
00:16:26,230 --> 00:16:28,070
گذاشت اون بمیره
206
00:16:37,240 --> 00:16:38,450
این وحشتناکه
207
00:16:38,990 --> 00:16:41,080
- ولی اون چطوری...
- من باید برم. اون...
208
00:16:41,790 --> 00:16:43,000
اگه اون...
209
00:16:43,920 --> 00:16:44,920
اون...
210
00:16:45,630 --> 00:16:47,340
همه چی توی کتاب نوشته شده
211
00:16:47,340 --> 00:16:49,500
- نه. لطفاً صبر کنید
- آره، واقعاً باید برم. خدافظ
212
00:16:49,510 --> 00:16:51,760
میشه لطفاً بهم بگید؟
آقای بریگزستاک! استیون؟
213
00:16:51,760 --> 00:16:55,010
چقدر لذتبخش، قابلپیشبینی
و رقتانگیز بود
214
00:16:55,010 --> 00:16:59,477
که دیدم نزدیکترین دوستان
و طرفدارانِ کاترین ریونزکرافت
215
00:16:59,501 --> 00:17:03,850
انقدر مشتاق بودن با کوچکترین فرصتی
علیه اون بشن
216
00:17:11,110 --> 00:17:14,610
توی ذهنت اعترافِ شبانهات
به مادرت رو مرور میکنی
217
00:17:16,410 --> 00:17:19,830
برات سؤاله حرفهایی رو که زدی شنیده یا نه
218
00:17:24,000 --> 00:17:26,500
اون روز صبح، مادرت هیچی نگفت،
219
00:17:27,290 --> 00:17:31,710
و تو تحتِ تأثیر این فکر قرار گرفتی
که اون میدونه و قضاوتت نمیکنه
220
00:18:08,540 --> 00:18:13,760
نیکلاس قصد داشت وقتی پدرش برای
صبحونه پایین میاومد بیدار و آماده باشه
221
00:18:15,880 --> 00:18:17,260
اما نتونسته بود بیدار شه
222
00:18:18,430 --> 00:18:19,720
البته مهم هم نیست
223
00:18:20,850 --> 00:18:22,890
میدونه که اگه پدرش بپرسه،
224
00:18:22,890 --> 00:18:26,060
یه داستانی سرِ هم میکنه
و پدرش هم باور میکنه
225
00:18:27,940 --> 00:18:30,360
- الو
- نیکلاس. سلام، چطوری؟
226
00:18:30,980 --> 00:18:32,230
خوبم. چی میخوای؟
227
00:18:33,230 --> 00:18:37,150
الان توی اینترنت بودم و دیدم
که دارن یه کتابی منتشر میکنن
228
00:18:37,150 --> 00:18:38,950
که تمام کمیکهایی که
قبلاً میخوندی توش هستن
229
00:18:38,950 --> 00:18:40,200
یادته؟ پسرجهنمی؟
230
00:18:40,200 --> 00:18:42,450
آره، میخواستم بدونم میخوای
یه نسخه برات بخرم؟
231
00:18:42,450 --> 00:18:43,990
- نه
- مطمئنی؟
232
00:18:43,990 --> 00:18:45,700
راستش به نظرم خیلی باحاله
233
00:18:45,700 --> 00:18:47,660
نمیخوامش. سرم شلوغه، باید برم
234
00:18:47,660 --> 00:18:49,670
آره، میدونم. میدونم سرت شلوغه
235
00:18:50,460 --> 00:18:51,460
باشه، خدافظ
236
00:18:51,460 --> 00:18:53,710
- ببین، شرمنده. نیک. صبر کن
- چیه؟
237
00:18:54,800 --> 00:18:59,972
تو که یادت نمیاد وقتی بچه بودیم
باهم به ایتالیا سفر کرده باشیم؟
238
00:18:59,996 --> 00:19:01,015
صبر کن
239
00:19:17,866 --> 00:19:19,868
[کارخونهی بادوم زمینی و اماندام]
240
00:19:20,536 --> 00:19:23,497
[درسته]
241
00:19:28,750 --> 00:19:30,500
- چی؟
- آره، اشکالی نداره
242
00:19:30,500 --> 00:19:31,580
تو که یادت نمیاد،
243
00:19:31,580 --> 00:19:33,790
وقتی بچه بودیم واسه تعطیلات
رفته باشیم ایتالیا؟
244
00:19:34,380 --> 00:19:36,460
- نه
- تو تقریباً پنج سالت بود
245
00:19:37,010 --> 00:19:38,210
- یادت نمیاد؟
- یادم نمیاد
246
00:19:38,220 --> 00:19:40,130
میدونی، یه قایق بادی داشتی،
247
00:19:40,130 --> 00:19:41,590
- و لباس شنای مورد علاقهات تنت بود
- محض رضای خدا
248
00:19:41,590 --> 00:19:43,090
میشه تو و بابا این سفرِ کوفتی رو ول کنید؟
249
00:19:43,100 --> 00:19:45,720
خب، چی... بابا باهات در موردش
حرف زده، عزیزم؟
250
00:19:45,720 --> 00:19:48,680
من واسه این بحث وقت ندارم.
کارهای مهمی دارم. خدافظ.
251
00:19:48,680 --> 00:19:50,230
آره، میدونم. ببخشید، عزیز...
252
00:19:51,730 --> 00:19:52,650
ببخشید
253
00:20:26,934 --> 00:20:28,936
[از پیجت خوشم میاد]
254
00:20:28,960 --> 00:20:31,690
[هاهاها خ.م]
255
00:20:36,150 --> 00:20:38,820
وقتی صدای بینگ رو شنیدم قلبم ریخت
256
00:20:39,360 --> 00:20:42,200
قبلاً هیچوقت نوتیفیکیشن
دریافت نکرده بودم
257
00:20:44,661 --> 00:20:48,164
[هاهاها خ.م]
258
00:20:50,660 --> 00:20:52,000
ماهی طعمه رو گرفته بود
259
00:20:52,830 --> 00:20:55,170
قطعاً به تورم افتاده بود
260
00:20:56,000 --> 00:21:00,800
باید خیلی آروم بهش ضربه میزدم
261
00:21:27,410 --> 00:21:32,708
هیچوقت وسواسِ نسل جدید
برای مخفف کردنِ کلمات رو درک نکردم
262
00:21:32,732 --> 00:21:34,176
[خ.م: خیلی ممنون]
263
00:21:34,200 --> 00:21:38,606
خدا رو شکر، تامی یه واژهنامه
برای استفادهام گذاشته بود
264
00:21:38,630 --> 00:21:43,380
همچنین بهم گفته بود توی چتهام
نقطه، ویرگول یا علامت سؤال نذارم
265
00:21:43,470 --> 00:21:45,556
[منم از بادومزمینی و اماندام متنفرم]
266
00:21:49,434 --> 00:21:51,979
[اونا خیلی افتضاحن]
267
00:21:57,609 --> 00:21:59,570
[تو رفتی کالیفرنیا]
[عکسهات رو دیدم]
268
00:22:03,820 --> 00:22:04,740
سفر میکنم
269
00:22:04,764 --> 00:22:09,870
[آره همه جای آمریکا رو گشتم]
270
00:22:09,990 --> 00:22:12,910
نیکلاس هرگز دور آمریکا رو نگشته بود
271
00:22:14,830 --> 00:22:16,290
دو سال پیش،
272
00:22:16,290 --> 00:22:21,000
پدرش برای شرکت توی یه کنفرانس
حقوق بشر به لسآنجلس رفته بود
273
00:22:21,750 --> 00:22:23,260
و اونم با خودش برده بود
274
00:22:25,550 --> 00:22:27,340
اونا پنج روز اونجا مونده بودن،
275
00:22:27,340 --> 00:22:31,026
و باهم از یونیورسال استودیوز
و دیزنیلند دیدن کرده بودن
[- با ماشین؟ - آره]
276
00:22:31,050 --> 00:22:33,220
♪ براشون آرزوی موفقیت میکنم ♪
277
00:22:34,270 --> 00:22:36,850
♪ این آهنگ همینجوری خفنه ♪
♪ ولی اینم یه صدای ناقوس ♪
278
00:22:41,612 --> 00:22:43,487
[دخترهاش جذابن؟]
279
00:22:49,200 --> 00:22:52,620
نیکلاس از حسِ احترام و تحسینی خوشش میاد
280
00:22:52,620 --> 00:22:56,710
که در غریبهی جوانی که توی اینترنت
باهاش آشنا شده ایجاد کرده
281
00:23:10,590 --> 00:23:11,600
صبح بخیر، جودی
282
00:23:13,600 --> 00:23:14,600
صبح بخیر
283
00:23:16,480 --> 00:23:17,480
سلام
284
00:24:02,690 --> 00:24:03,810
کتی، باید باهم حرف بزنیم
285
00:24:03,810 --> 00:24:05,110
آره، البته
286
00:24:05,650 --> 00:24:07,150
استیون بریگزستاک اومد اینجا
287
00:24:07,150 --> 00:24:08,440
کتابها رو برامون آورد
288
00:24:08,440 --> 00:24:10,190
- چی؟ اون اینجا بود؟
- این کتاب
289
00:24:10,200 --> 00:24:13,160
قضیه اینه که جیسو اومد پیش من
چون نمیدونست باید چیکار کنه
290
00:24:13,160 --> 00:24:14,780
و بهم گفت که تو ازش خواستی
291
00:24:14,780 --> 00:24:17,200
- داستانِ آقای بریگزستاک رو ول کنه
- آره
292
00:24:17,200 --> 00:24:19,290
فقط میخوام بدونم چرا
اینقدر مشتاق بودی کنسلش کنی
293
00:24:19,830 --> 00:24:21,460
ببین، این اصلا بهت ربطی نداره
294
00:24:21,460 --> 00:24:22,540
ولی به نظرم داره
295
00:24:22,540 --> 00:24:23,960
در واقع کاش نداشت
296
00:24:23,960 --> 00:24:27,130
ولی وقتی یه عضو جدید تیم
برای مشاوره پیشم میاد
297
00:24:27,130 --> 00:24:28,420
به منم ربط پیدا میکنه
298
00:24:28,420 --> 00:24:31,300
عضو جدید تیم، سایمون؟
بس کن!
299
00:24:31,300 --> 00:24:33,510
خودت به جیسو گفتی طرف پدوفیله
300
00:24:33,510 --> 00:24:35,470
- و ازش خواستی دنبالش بگرده
- من...
301
00:24:35,470 --> 00:24:37,930
و وقتی پیداش کرد، یهو
بهش گفتی بیخیالِ قضیه بشه
302
00:24:37,930 --> 00:24:40,020
فقط میخوام بدونم چرا این کار رو کردی
303
00:24:40,520 --> 00:24:44,560
لزومی نمیبینم به تو یا جیسو جواب پس بدم
304
00:24:44,560 --> 00:24:45,980
این یه موضوع شخصیه
305
00:24:45,980 --> 00:24:48,520
و هیچ ربطی به کار نداره
306
00:24:48,530 --> 00:24:51,740
پس چرا به من گفتی آدرس
و شمارهش رو پیدا کنم؟
307
00:24:51,740 --> 00:24:54,280
- لزومی نداره بهت جواب پس بدم
- چرا، داره
308
00:24:54,280 --> 00:24:57,200
خیلیخب، گوش کن.
من نمیدونم چی توی این کتاب نوشته شده
309
00:24:57,200 --> 00:24:58,950
هنوز وقت نکردم بخونمش
310
00:24:58,950 --> 00:25:01,370
ولی یه مردی که بهش
تهمت پدوفیلبودن زدی و دنبالش بودی
311
00:25:01,370 --> 00:25:03,410
با یه کتابی که خودش نوشته اومد اینجا
312
00:25:03,420 --> 00:25:05,500
و به جیسو گفت که تو هم توی داستان هستی
313
00:25:05,500 --> 00:25:06,880
که تو هم توی این کتابی
314
00:25:06,880 --> 00:25:08,500
و اینکه تو آزارش دادی و تهدیدش کردی
315
00:25:08,500 --> 00:25:09,670
آخه مگه توی این کتاب چی نوشته؟
316
00:25:09,670 --> 00:25:11,050
- جیسو...
- یه جور اعترافنامهست؟
317
00:25:11,050 --> 00:25:12,970
- تو یه دروغگویی
- چی؟
318
00:25:12,970 --> 00:25:15,720
من یه بارم نگفتم یارو پدوفیله
319
00:25:15,720 --> 00:25:17,930
- من ازت خواستم... نـه، نه
- نه! نه، نه! تو اشتباهم رو نگفتی
320
00:25:17,930 --> 00:25:19,430
که اطلاعات تماس استیون بریگزستاک رو
پیدا کنی
321
00:25:19,430 --> 00:25:20,720
- چیزی نیست
- حالا من شدم دروغگو؟
322
00:25:20,720 --> 00:25:25,270
...فقط همین. ببخشیدها. من از تو
درخواست کردم چون بهت اعتماد داشتم
323
00:25:25,270 --> 00:25:27,940
بسه. سر جیسو خالی نکن. اون کسی
نیست که باید خودش رو توجیه کنه
324
00:25:27,940 --> 00:25:30,070
داری از این ماجرا لذت میبری، مگه نه؟
325
00:25:30,070 --> 00:25:33,610
نه، آخه میتونستیم توی اتاق جلسه
دربارهش حرف بزنیم
326
00:25:33,610 --> 00:25:36,070
ولی میخواستی همه شاهدِ این مسخرهبازی باشن
327
00:25:36,070 --> 00:25:38,070
- کتی...
- اسمم کاترینه
328
00:25:38,080 --> 00:25:41,370
تو باعثِ پیش اومدن این وضعیت شدی، خب؟
329
00:25:41,370 --> 00:25:43,540
- تو باهامون روراست نبودی
- خیلیخب
330
00:25:43,540 --> 00:25:44,620
و این منو نگران میکنه
331
00:25:44,620 --> 00:25:46,040
آخه این اعتبارِ کل تیم رو
332
00:25:46,040 --> 00:25:47,420
- زیر سوال میبره
- آره!
333
00:25:47,420 --> 00:25:49,840
اساسِ کار این شرکت صداقتـه
334
00:25:49,840 --> 00:25:51,380
فکر کردی کی هستی؟
335
00:25:51,380 --> 00:25:54,340
آقای بریگزستاک از ترس به ما پناه آورد
336
00:25:54,340 --> 00:25:55,550
تو به جیسو دروغ گفتی
337
00:25:55,550 --> 00:25:57,640
از جیسو سوءاستفاده کردی تا آدرس
و شماره تلفنِ اون مَرد رو پیدا کنی
338
00:25:57,640 --> 00:26:00,050
و بعد براش پیغامهای تهدیدآمیز گذاشتی
339
00:26:00,060 --> 00:26:02,600
- کتی...
- دست به من نـزن
340
00:26:04,180 --> 00:26:06,440
اونه که داره منو استاک میکنه، خب؟
341
00:26:06,440 --> 00:26:07,770
اون داره منو تهدید میکنه
342
00:26:07,770 --> 00:26:10,020
اگه تهدیدت میکنه، چرا به پلیس خبر نمیدی؟
343
00:26:10,020 --> 00:26:13,320
چون یه موضوعِ شخصیه.
نمیفهمی؟
344
00:26:13,320 --> 00:26:15,320
بسیارخب، گوش کن. فقط سعی کن آروم باشی...
345
00:26:15,320 --> 00:26:18,160
تو حق نداری بهم بگی آروم باشم!
346
00:26:18,160 --> 00:26:19,240
اصلا حق نداری
347
00:26:19,240 --> 00:26:20,620
- چیزی دربارهی این قضیه بپرسی
- گوش کن
348
00:26:20,620 --> 00:26:21,830
- کتی... نه، گوش کن
- نه، نـه
349
00:26:21,830 --> 00:26:23,950
- من دربارهی زندگیِ شخصیت سوال میپرسم؟
- این اهمیتی نداره
350
00:26:23,950 --> 00:26:25,710
- نه. من میپرسم چه دارویی مصرف میکنی؟
- بسه. کافیـه
351
00:26:25,710 --> 00:26:27,080
- یا به چه سایتهایی سر میزنی؟
- ببین، واضحه که...
352
00:26:27,080 --> 00:26:29,000
- الان خیلی ناراحتی
- بله، ناراحتم
353
00:26:29,000 --> 00:26:30,840
ولی به نظرم هرچیزی که سعی داری پنهان کنی،
354
00:26:30,840 --> 00:26:32,880
بهتره راستش رو بگی
355
00:26:32,880 --> 00:26:34,670
دست به من نزن، مرتیکه!
356
00:26:35,340 --> 00:26:36,300
گندش بزنن!
357
00:26:36,300 --> 00:26:37,800
نباید این کار رو میکردی
358
00:26:39,510 --> 00:26:41,470
کتی، برای این کارت چه توجیهی داری؟
359
00:26:41,470 --> 00:26:43,560
خودت... خودت خواستـی
360
00:26:46,310 --> 00:26:47,940
در ضمن اسمم کاترینـه
361
00:26:56,820 --> 00:26:58,860
کاترین، دیگه کسی کاری به کارت نداره
362
00:27:02,030 --> 00:27:04,040
- حالت خوبه، سایمون؟
- آره
363
00:27:05,410 --> 00:27:07,370
- یهو بهش حمله کرد
- بهش حمله کرد
364
00:27:08,330 --> 00:27:09,750
عجب روانیایه!
365
00:27:18,760 --> 00:27:21,180
- جلوی پات رو نگاه کن
- ببخشید
366
00:27:27,940 --> 00:27:31,860
نیکلاس تقریبا تمام روز
با جاناتان حرف زده بود
367
00:27:33,980 --> 00:27:36,860
مشتاق بود حرف بزنه و راهنمایی بده
368
00:27:37,650 --> 00:27:40,860
و فکر میکرد جاناتان با دقت
به تمامِ حرفهاش گوش میده
369
00:27:42,200 --> 00:27:44,620
خیلی تاثیرگذار بود که بهش اعتماد
کرده و حرف دلش رو بهش زده
370
00:27:45,700 --> 00:27:47,040
طفلکی!
371
00:27:47,040 --> 00:27:51,960
خاطراتِ غمانگیزش رو برای پسری که
شش سال از خودش کوچیکتره
372
00:27:52,500 --> 00:27:55,130
و تقریبا بیست ساله که مُـرده،
تعریف میکرد
373
00:27:57,510 --> 00:27:59,130
طبق تجربه تدریسم یاد گرفتم
374
00:27:59,130 --> 00:28:02,640
پسرهایی که از درون تهی هستن رو تشخیص بدم.
375
00:28:04,220 --> 00:28:07,720
یه زمانی بود که شاید دلم
برای همچین پسری میسوخت.
376
00:28:09,020 --> 00:28:12,400
حتی شاید یه بار سعی میکردم کمکش کنم
377
00:28:14,110 --> 00:28:15,940
ولی نیکلاس اون پسر نبود
378
00:28:16,440 --> 00:28:18,650
اون یه مرد 25 ساله بود
379
00:28:19,490 --> 00:28:22,820
و هر چقدر که برای منِ 19 ساله لاف میزد،
380
00:28:23,320 --> 00:28:26,780
نمیتونست روح لرزان و شکننده رو از
381
00:28:26,790 --> 00:28:29,160
مرد باتجربهای مثل من قایم کنه
382
00:28:31,040 --> 00:28:34,460
یه شدت دلش میخواست حرف بزنـه
383
00:28:37,300 --> 00:28:39,970
وقتِ شروع بازی بود
384
00:28:50,060 --> 00:28:52,270
کم کم ازش خواستم منتظرم بمونه
385
00:28:54,100 --> 00:28:58,440
فقط ده دقیقهاینا. تا همچنان مشتاق بمونه
386
00:28:59,690 --> 00:29:00,900
دست به من نزن، مرتیکه
387
00:29:03,570 --> 00:29:04,780
نباید این کار رو میکردی
388
00:29:06,780 --> 00:29:07,990
چی میخوای بگم؟
389
00:29:07,990 --> 00:29:09,490
حقت بود
390
00:29:26,970 --> 00:29:29,600
میدونی که آبرو و
اعتبارت داره میره زیر سوال
391
00:29:31,060 --> 00:29:34,560
سالهاست که اعتبارت پشتوانهت بوده
392
00:29:35,900 --> 00:29:39,900
حالا میبینی که ممکنـه رسوا بشی
393
00:29:42,400 --> 00:29:45,610
دیگه هیچ وقت به چشمشون
اون آدمی که فکر میکردن نیستی
394
00:29:47,570 --> 00:29:49,540
ولی برای تو، در حال حاضر
395
00:29:50,120 --> 00:29:53,330
تنها چیزی که اهمیت داره محافظت از نیکلاسه
396
00:29:54,120 --> 00:29:56,750
تا نذاری درگیرِ این قضیه بشـه
397
00:30:03,513 --> 00:30:05,513
[آهای رفیق، کجایی؟]
398
00:30:12,430 --> 00:30:15,770
نیکلاس تمام توجهش به جاناتان بود
399
00:30:17,310 --> 00:30:20,650
حس میکنه اون فقط یه بچهست
و نیک رو مثل یه الگو میبینه
400
00:30:21,440 --> 00:30:23,280
به تک تک کلماتش گوش میده
401
00:30:25,700 --> 00:30:29,700
با وجود اختلاف سنی، خیلی شبیه هم هستن
402
00:30:33,290 --> 00:30:37,290
جاناتان حتی اون یه کتابی رو که نیکلاس
بعد از سالها دستش گرفته بود، خونده
403
00:30:51,518 --> 00:30:54,521
[ببخشید. مامانم خیلی بابتِ
دانشگاه بهم گیر داده بود]
404
00:30:57,691 --> 00:30:58,817
[دانشگاه واسه بیعرضههاست]
405
00:31:06,950 --> 00:31:07,951
[تو اینجوری فکر میکنی؟]
406
00:31:10,120 --> 00:31:11,455
[زندگی کوتاهتر از اونه که بخوای حرومش کنی]
407
00:31:16,960 --> 00:31:20,547
[برو دنیا رو بگرد. برای دیدن
بهترین دخترها، برو ایبیزا]
408
00:31:26,970 --> 00:31:27,970
چرا؟
409
00:31:32,100 --> 00:31:33,602
[ممهها رو میاندازن بیرون]
410
00:31:35,140 --> 00:31:37,350
هه هه هه
411
00:31:41,485 --> 00:31:45,197
[دوباره اون فصلهایی از
کتاب که بهم گفتی رو خوندم]
412
00:31:54,120 --> 00:31:56,950
نظرت چیه؟
413
00:32:07,344 --> 00:32:08,470
[یکم خستهکننده بود، این رو ببین]
414
00:32:25,153 --> 00:32:27,573
[بهتر از اون کتابِ تخمیه]
415
00:32:32,494 --> 00:32:34,788
[با دخترهای زیادی سکس کردی؟]
416
00:32:39,001 --> 00:32:40,377
[یه چندتایی]
417
00:32:40,460 --> 00:32:41,620
صحیح
418
00:32:48,670 --> 00:32:51,130
کسی نیست؟ آقای بریگزستاک
419
00:32:52,010 --> 00:32:54,930
میشه لطفا در رو باز کنین؟
کاترین ریونزکرافتم
420
00:32:57,260 --> 00:32:59,100
لطفا در رو باز کنین
421
00:32:59,770 --> 00:33:00,980
باید صحبت کنیم
422
00:33:05,730 --> 00:33:07,690
خواهش میکنم. میدونم خونه هستین
423
00:33:29,250 --> 00:33:33,130
شوهرم ترکم کرده و احتمالا
از کارم هم اخراج بشم
424
00:33:33,130 --> 00:33:36,430
شما بردی. شنیدی؟ شما بُردی!
425
00:33:38,350 --> 00:33:42,350
حداقل کاری که میتونی بکنی اینه که توی
چشمهام نگاه کنی و حرفهام رو گوش بدی
426
00:33:47,190 --> 00:33:48,190
استیون
427
00:33:50,110 --> 00:33:51,320
لطفا در رو باز کن
428
00:33:54,740 --> 00:33:55,740
میدونم توی خونهای
429
00:33:55,740 --> 00:33:57,820
باید به حرفهام گوش بدی
430
00:33:58,950 --> 00:34:00,580
حقمه حرفهام شنیده بشه
431
00:34:03,910 --> 00:34:05,460
باید تمومش کنی
432
00:34:05,460 --> 00:34:08,960
هر بلایی سر من و خانوادهم بیاری،
پسرت زنده نمیشه
433
00:34:28,480 --> 00:34:33,190
شما با شمارهی 0534 7946 020 تماس گرفتین
434
00:34:33,940 --> 00:34:37,110
الان نانسی و استیون نیستن که جواب بدن
435
00:34:37,110 --> 00:34:39,120
ولی اگه لطف کنید پیغامتون رو
436
00:34:39,120 --> 00:34:41,530
به همراه تاریخ، زمان و
شماره تماستون بذارین،
437
00:34:41,540 --> 00:34:42,950
ما بعدا باهاتون تماس میگیریم
438
00:34:43,830 --> 00:34:45,040
روز خوش
439
00:34:47,670 --> 00:34:49,960
آره، منم
440
00:34:49,960 --> 00:34:52,340
میخوام دربارهی جاناتان حرف بزنم
441
00:34:53,010 --> 00:34:55,170
ببین، میدونم شمارهم رو داری
442
00:34:55,670 --> 00:34:56,920
پس بهم زنگ بزن...
443
00:34:58,180 --> 00:35:00,050
و این بار حرف بزن!
444
00:35:35,130 --> 00:35:37,130
ازم میخواد حرفهاش رو بشنوم
445
00:35:38,630 --> 00:35:40,140
میخواست صحبت کنه
446
00:35:42,220 --> 00:35:44,640
گفت یه حرفی برای گفتن داره
447
00:35:45,970 --> 00:35:48,730
خب، دیگه برای این حرفها دیر شده
448
00:35:51,810 --> 00:35:54,360
ولی مار داشت نزدیک میشد
449
00:35:56,070 --> 00:35:58,990
وقتشه همهچیز رو تموم کنم
450
00:36:02,070 --> 00:36:08,160
ماهی آماده بود که توی تور بیفته.
وقتِ ضربهی نهایی بود
451
00:36:16,285 --> 00:36:16,786
[کجا رفتی؟]
452
00:36:16,880 --> 00:36:20,380
اون پسرِ بیچاره برای جاناتان درد و دل میکرد
453
00:36:21,300 --> 00:36:24,260
اما من بودم که از این فرصت استفاده کردم
454
00:36:33,652 --> 00:36:35,654
[همینجام]
455
00:36:38,240 --> 00:36:39,283
[داشتی چیکار میکردی؟]
456
00:36:42,119 --> 00:36:44,121
[کتاب رو یادته؟]
457
00:36:47,124 --> 00:36:49,501
[داشتی جق میزدی؟]
458
00:36:49,580 --> 00:36:53,920
یه هل کوچولو کافیه تا این پسر ضعیف
و بیچاره رو به مرز نابودی بکشونه
459
00:36:56,040 --> 00:37:01,260
فقط باید به تاریکیِ وجودش دامن میزدم و
اون رو به یه نقطهی برگشتناپذیر میکشوندم
460
00:37:02,890 --> 00:37:07,390
و بعد لبهی پرتگاه ولش میکردم
461
00:37:09,897 --> 00:37:10,898
[یادتـه که...]
462
00:37:10,898 --> 00:37:16,060
مادره بچهش رو تنهایی توی دریا ول کرد؟
463
00:37:25,537 --> 00:37:28,540
[اونم پسربچهای که شنا بلد نبود؟]
464
00:37:30,000 --> 00:37:31,376
[باتری ضعیف است]
465
00:37:39,051 --> 00:37:42,095
[جندهی حشری اون موقع خواب بود]
466
00:37:51,730 --> 00:37:54,650
[چرا به بچهش کمک نکرد؟]
467
00:37:55,150 --> 00:37:56,568
[زنیکه جنده]
468
00:38:01,440 --> 00:38:05,280
نمیخواست جاناتان جونش رو به خطر بندازه
469
00:38:21,176 --> 00:38:22,803
[جنده خانم بازم کیر میخواست]
470
00:38:32,270 --> 00:38:34,770
یعنی شهوت و میلش به جاناتان
471
00:38:36,600 --> 00:38:40,900
از عشقش برای فـرزندش بیشتر بود؟
472
00:38:58,380 --> 00:38:59,506
[آره، از اون زنیکه جنده متنفرم]
473
00:39:22,320 --> 00:39:23,400
یعنی چی؟!
474
00:39:25,490 --> 00:39:26,491
[یعنی چی؟]
475
00:39:28,035 --> 00:39:30,704
[این عکس رو از کجا آوردی؟]
476
00:39:36,126 --> 00:39:38,212
[اون مردِ جوانی...]
477
00:39:38,290 --> 00:39:42,790
[... که توی کتاب پسربچه رو
نجات میده یادته؟]
478
00:39:46,261 --> 00:39:47,971
[جاناتان]
479
00:39:56,063 --> 00:39:57,689
[آره، جاناتان]
480
00:39:57,689 --> 00:40:00,776
[جاناتان بریگزستاک. و الان مُرده]
481
00:40:02,528 --> 00:40:03,654
[خب که چی؟]
482
00:40:17,668 --> 00:40:20,504
[به یادِ جاناتان بریگزستاک]
483
00:40:38,856 --> 00:40:41,859
[همون شخص کاملاً بیگانهای
که به خاطرِ نجاتِ جونت مُرد]
484
00:40:42,401 --> 00:40:44,194
[اینکه تویی. من نمیفهمم]
485
00:40:47,698 --> 00:40:49,533
احمقی؟]
486
00:40:52,452 --> 00:40:55,289
[جاناتان سالها پیش مُرد]
487
00:40:58,208 --> 00:41:02,004
[تو همون پسربچهای هستی که نجات داد]
488
00:41:15,809 --> 00:41:17,811
[داری منو میترسونی]
489
00:41:20,980 --> 00:41:24,270
چندتا عکس برات میفرستم
490
00:41:24,770 --> 00:41:27,900
با صفحات 183 تا 261 مقایسهشون کن
491
00:41:31,320 --> 00:41:34,320
کتاب کاملا بیگانه
492
00:41:36,530 --> 00:41:38,160
رسیدیم به نقطهی بیبازگشت
493
00:41:39,120 --> 00:41:40,330
الان دیگه یه مأموریت داشتم
494
00:41:41,040 --> 00:41:45,880
امکان نداشت اون زن یا خودش رو نشناسه
495
00:41:47,210 --> 00:41:49,880
هیچ بچهای نبـاید مادرش رو اینجوری ببینه
496
00:41:51,880 --> 00:41:53,090
ولی چارهای نبود و باید انجام میشد
497
00:42:28,465 --> 00:42:29,758
[حالا نوکِ سینههات رو بگیر]
498
00:42:29,758 --> 00:42:31,009
[نوک سینههاش رو فشار داد]
499
00:42:32,302 --> 00:42:35,305
[اون زن، همون فاحشه، مادرتـه]
500
00:42:36,223 --> 00:42:39,226
[جاناتان مُرد چون میخواست تو رو نجات بده]
501
00:42:39,852 --> 00:42:42,855
[واضحه که مامانت هیچوقت دوستت نداشته]
502
00:42:46,690 --> 00:42:47,770
لعنتی
503
00:43:00,530 --> 00:43:03,290
انگاری یه بچه گربه رو انداخته بودم توی کیسه
504
00:43:03,290 --> 00:43:05,040
و رهاش کرده بودم توی رودخونه
505
00:43:06,330 --> 00:43:07,960
صدای میومیو کردنش رو میشنیدم
506
00:43:08,500 --> 00:43:10,710
ولی دیگه نمیتونستم نجاتش بدم
507
00:43:11,750 --> 00:43:14,760
دیگه سرنوشتش دستِ خودش
بود؛ یا غرق بشه یا شنا کنه
508
00:43:21,970 --> 00:43:24,980
میتونستم توی آشپزخونه
بمونم و منتظر جوابش باشم
509
00:43:25,680 --> 00:43:26,890
ولی باید میرفتم
510
00:43:28,400 --> 00:43:30,610
یه قرارِ شامِ مهم داشتم
511
00:43:40,490 --> 00:43:43,280
همینه. آفرین. حالا شد
512
00:43:43,290 --> 00:43:45,700
- سلام کاترین
- سلام آلینا
513
00:43:45,700 --> 00:43:48,210
- تموم شد. این زیر هم بگیرم
- حالت خوبه مامان؟
514
00:43:48,210 --> 00:43:49,830
خیسِ آب شدی!
515
00:43:49,830 --> 00:43:51,670
- آره
- بهتر شد، نه؟
516
00:43:51,670 --> 00:43:55,050
- این فرش نیاز داره حسابی...
- منم همینطور
517
00:43:56,090 --> 00:43:58,260
کاترین، میدونی چی نیاز داری؟
518
00:43:58,260 --> 00:44:01,140
یه نوشیدنی گرم و خوشمزه.
اگه بخوای برات یه فنجون قهوه
519
00:44:01,140 --> 00:44:02,970
- یا چای درست میکنم
- نه، نه، نه. خودم درست میکنم
520
00:44:02,970 --> 00:44:04,560
بگو ببینم قهوه یا چای؟
521
00:44:04,560 --> 00:44:06,520
- اومدش
- اومدش
522
00:44:06,520 --> 00:44:08,230
هلن، از این آقاهه خوشت میاد، مگه نه؟
523
00:44:11,190 --> 00:44:12,980
حتما فصلش رسیده
524
00:44:14,655 --> 00:44:16,657
[البیون، منابع انسانی: وقت داری حرف بزنیم؟]
525
00:44:33,290 --> 00:44:37,550
عکسهای سکس مادرش با یه پسر 19 ساله
526
00:44:37,550 --> 00:44:39,340
به شدت نیکلاس رو بهم ریخت
527
00:44:41,180 --> 00:44:43,550
ولی عکسی که بیش از همه آزارش داد
528
00:44:44,220 --> 00:44:48,680
اون قایق کوچیکِ قرمز و زردی
بود که داشت تو افق محو میشد
529
00:44:48,680 --> 00:44:50,940
ازت متنفرم!
530
00:44:50,940 --> 00:44:55,230
اون میدونه که زنده مونده، در
حالی که باید نابود میشد
531
00:44:58,190 --> 00:45:00,450
توی خیالش داستانِ دیگهای برای مادرش میسازه
532
00:45:01,610 --> 00:45:06,370
داستانِ غمانگیزِ زنی قهرمان که تنها بچهش رو
توی یه حادثه در دریا از دست داده
533
00:45:08,000 --> 00:45:10,910
زن میتونست اون ضربه رو پشت سر بذاره
534
00:45:12,210 --> 00:45:14,130
اون نقش رو خیلی خوب بازی میکرد
535
00:45:15,290 --> 00:45:17,920
این نقش بیشتر بهش میومد
536
00:45:17,920 --> 00:45:23,220
تا یه مادرِ حقیر، تنبل، بیعرضه و بیخاصیت
537
00:45:25,600 --> 00:45:26,600
کیه؟
538
00:45:27,720 --> 00:45:28,720
نیکلاسم
539
00:45:35,730 --> 00:45:36,730
حالت خوبه؟
540
00:45:36,730 --> 00:45:37,820
آره
541
00:45:39,150 --> 00:45:40,360
خودت رو تر و تمیز کن، رفیق
542
00:45:51,080 --> 00:45:53,750
رابرت ریونزکرافت حسابی رفته بود روی مُخ
543
00:45:54,250 --> 00:45:57,670
و دائم توی سایتِ کاملا بیگانه پیغام میذاشت
544
00:45:59,590 --> 00:46:04,180
خیلی دلش میخواست زمان از دست رفته رو
جبران کنه و "مـا" رو ببینه
545
00:46:05,720 --> 00:46:07,760
فکر میکرد هنوز "مـا"یـی در کاره
546
00:46:07,760 --> 00:46:10,680
که هنوز هم با آقا و خانم بریگزستاک طرفه
547
00:46:12,770 --> 00:46:15,020
اولش تمایلی نداشتم برم ببینمش
548
00:46:16,020 --> 00:46:19,440
ولی بعد دیدم میتونم خنجر رو بیشتر فرو کنم
549
00:46:20,280 --> 00:46:23,110
بعد از زدن ضربه، بیشتر فروش کنم
550
00:46:25,410 --> 00:46:29,200
رستوران پر بود از تاجرها و سیاستمدارها
551
00:46:29,700 --> 00:46:32,700
آقای بریگزستاک، شرمنده معطل شدین
552
00:46:32,700 --> 00:46:34,460
باعثِ افتخاره
553
00:46:34,460 --> 00:46:35,540
عذرخواهی میکنم
554
00:46:35,540 --> 00:46:38,540
نه، نه. شما تقصیری نداری
555
00:46:38,540 --> 00:46:40,170
به خاطر التهاب مفصلـه
556
00:46:40,170 --> 00:46:42,300
تا وقتی داشتمش قدرش رو نمیدونستم
557
00:46:44,010 --> 00:46:46,220
خیلی ممنونم که تشریف آوردین
558
00:46:47,010 --> 00:46:49,100
امیدوار بودم خانم بریگزستاک هم تشریف بیارن
559
00:46:49,100 --> 00:46:54,020
متاسفانه همسرم چند سال پیش
از دنیا رفتن، آقای ریونزکرافت
560
00:46:54,020 --> 00:46:55,600
خیلی متأسفـم
561
00:46:56,560 --> 00:46:57,900
میشه لطفا من رو رابرت صدا بزنین؟
562
00:46:58,810 --> 00:47:02,190
ببخشید آقایون؟ شامپاین میل دارین؟
یا کوکتل کِر رویال؟
563
00:47:07,320 --> 00:47:09,820
من کتاب رو خوندم و...
564
00:47:09,830 --> 00:47:14,710
میخوام بگم که رفتارِ همسرم زشت بود
565
00:47:15,500 --> 00:47:17,880
واقعا زشت بود
566
00:47:18,380 --> 00:47:21,380
جاناتان تنها فرزندمون بود
567
00:47:21,380 --> 00:47:23,880
نانسی هیچوقت با مرگش کنار نیومد
568
00:47:24,590 --> 00:47:25,590
وحستناکـه
569
00:47:26,180 --> 00:47:29,680
تنها خواستهی نانسی این
بود که پسرتون رو ببینه
570
00:47:30,390 --> 00:47:33,930
تا ببینه فداکاریِ پسرمون بینتیجه نبوده
571
00:47:35,230 --> 00:47:38,060
و باعث شده پسر شما زنده بمونه و رشد کنه
572
00:47:39,690 --> 00:47:41,110
همسرتون اجازه ندادن
573
00:47:41,820 --> 00:47:46,110
تازه نانسی رو تهدید کرد
که دیگه بهش زنگ نزنه
574
00:47:46,110 --> 00:47:49,700
بذارین رک و راست بگم که
575
00:47:50,950 --> 00:47:55,290
به عقیدهی من کارهای همسرم،
چه در گذشته چه الان
576
00:47:55,290 --> 00:47:59,500
به هیچ عنوان قابل بخشش نیست
577
00:47:59,500 --> 00:48:03,130
من کاملا متوجه رفتار
زننده و بیرحمانهش هستم
578
00:48:03,130 --> 00:48:05,300
و باید بدونین که ما
دیگه با هم زندگی نمیکنیم
579
00:48:05,300 --> 00:48:08,340
خیلی متأسفم که این رو میشنوم
580
00:48:08,340 --> 00:48:11,550
و متأسفم اگه فرستادن کتاب و اون عکسها
581
00:48:11,550 --> 00:48:15,680
براتون ناراحتکننده و شوکهکننده بوده
582
00:48:15,680 --> 00:48:18,600
نه، این حرف رو نزنید. راستش
خیالم راحت شد که حقیقت رو فهمیدم
583
00:48:18,600 --> 00:48:20,190
چندین سال گذشته
584
00:48:21,020 --> 00:48:22,110
خب...
585
00:48:23,480 --> 00:48:24,820
ممنون آقای ریونزکرافت
586
00:48:25,900 --> 00:48:26,860
تنها خواستهی من...
587
00:48:27,610 --> 00:48:31,820
تنها خواسته و آرزوی من الان اینه که...
588
00:48:32,910 --> 00:48:36,120
صلح و بخششی
589
00:48:38,040 --> 00:48:39,620
شامل من و نیکلاس بشه
590
00:48:41,710 --> 00:48:44,340
ببینید، درست مثل شما و خانوادهتون
591
00:48:44,340 --> 00:48:48,260
ما هم از کارهای زشت و
بیرحمانهی همسرم عذاب کشیدیم
592
00:48:51,930 --> 00:48:55,140
البته آقای ریونزکرافت
593
00:49:02,810 --> 00:49:03,810
ممنونم
594
00:49:05,110 --> 00:49:06,070
ممنون
595
00:49:07,320 --> 00:49:08,320
خواهش میکنم
596
00:49:09,780 --> 00:49:11,700
اون یه مردِ بدبخت و بیچارهست
597
00:49:12,660 --> 00:49:14,160
به نظرم خوب میدونست که
598
00:49:14,160 --> 00:49:17,330
توی این داستان، یه شخصیت فرعیـه
599
00:49:18,500 --> 00:49:22,580
و حالا به صفِ مخالفان زنش پیوسته بود
600
00:49:24,545 --> 00:49:34,545
« ترجمه از سینـا صداقت و سـحـر »
.:: SinCities & Sahar_frb ::.
601
00:49:37,890 --> 00:49:38,890
نیک؟
602
00:49:42,560 --> 00:49:45,770
نیکلاس عزیزم، چی شده؟
603
00:49:47,230 --> 00:49:48,230
نیکلاس
604
00:49:48,860 --> 00:49:50,400
نیک، با من حرف بزن
605
00:49:50,400 --> 00:49:51,650
کجایی؟
606
00:49:52,240 --> 00:49:53,070
گندش بزنن
607
00:49:54,700 --> 00:49:55,620
یا خدا!
608
00:49:58,990 --> 00:50:01,330
به سرویس پیامرسانی او2 خوش آمدید
609
00:50:01,330 --> 00:50:02,830
شمارهای که با آن تماس...
610
00:50:07,170 --> 00:50:09,170
وای خدایا! نه، این کار رو نکن.
این کار رو با من نکن
611
00:50:11,720 --> 00:50:14,130
به سرویس پیامرسانی او2 خوش آمدید
612
00:50:14,130 --> 00:50:16,010
شمارهای که با آن تماس گرفتهاید...
613
00:50:23,310 --> 00:50:25,810
ازت متنفرم! زنیـکه...
614
00:51:26,125 --> 00:51:28,525
[مامـان]
615
00:51:29,211 --> 00:51:39,211
جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت
دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
DigiMoviez@
616
00:51:46,520 --> 00:51:48,730
نیکلاس نمیخواد تکون بخوره
617
00:51:50,020 --> 00:51:52,020
فقط میخواد چشمهاش رو ببنده
618
00:51:53,860 --> 00:51:56,070
اصلا دلش نمیخواد از اینجا بره
619
00:51:57,950 --> 00:52:01,370
اینجا جاییه که میتونه خودش باشـه
620
00:52:01,594 --> 00:52:11,594
ارائهای از وبسایت دیجی موویز
.:: DigiMoviez.Com ::.